فصل چهارم استراتژی مدیریت دانش
اهداف فصل
• تصمیم گیری درباره اصول راهبردی
• شناسایی محرک های کسب و کار
• تعریف چشم انداز مدیریت دانش
• توافق درباره قلمرو مدیریت دانش
• تعریف حوزه های دانشی استراتژیک
• ارزیابی وضعیت فعلی مدیریت دانش
• ایجاد پیش نویسی از چهارچوب مدیریت دانش
• اتخاذ تصمیم درباره چگونگی مدیریت تغییر
• ایجاد یک مورد کسب و کار
تصمیم گیری درباره اصول استراتژیک
بارنز و میلتون(2015) اصول زیر را پیشنهاد می کنند که در سرتاسر این کتاب منعکس هستند:
مدیریت دانش باید توسط خود سازمان هدایت شده و از استراتژی سازمانی حمایت کند.
مدیریت دانش باید در جایی که دانش کلیدی وجود داشته و تصمیمات ارزشمند اتخاذ می گردند، اعمال شود.
پیاده سازی مدیریت دانش باید به صورت تمرینی جهت مدیریت تغییر رفتار تلقی گردد.
هدف نهایی ارائه چارچوب کامل مدیریت دانش است.
چارچوب باید با ساختارهای سازمان عجین شده باشد.
تصمیم گیری درباره اصول استراتژیک
پایداری و ثبات چارچوب منوط به اعمال عنصر حاکمیت است.
چارچوب مدیریت دانش ساخت یافته بوده و فوریتی نیست.
پیاده سازی مدیریت دانش باید یک فرآیند مرحله ای، توام با نقاط تصمیم معین باشد.
پیاده سازی مدیریت دانش باید شامل مرحله پایلوت باشد.
پیاده سازی مدیریت دانش باید به صورت اجرای یک پروژه باشد.
شناسایی محرک های کسب و کار
چهار محرک اصلی مدیریت دانش در کسب و کار عبارت اند از:
برتری عملیاتی – بهبود فعالیت ها و فرآیندهای درونی سازمان به نحوی که بتوان آن ها را بهتر، سریع تر، ارزان تر، امن تر و شفاف تر انجام داد.
دانش مشتریان- یعنی ایجاد درک بهتر از خواسته ها و نیازهای مشتریان و نحوه برآوردن آن ها.
نوآوری- خلق دانش جدید به منظور ایجاد محصولات و خدمات جدید.
رشد و تغییر- عبارت است از تکرار موفقیت های فعلی در بازارهای جدید یا با نیروی انسانی جدید یا توسعه و بهبود دانش جهت ورود به بازارهای جدید.
تعریف چشم انداز مدیریت دانش
عبارت است از همکاری با ذینفعان اصلی به منظور توضیح مختصر و مناسب از اینکه مدیریت دانش برای سازمان چه چیزهایی را به ارمغان خواهد آورد.
توافق در خصوص قلمرو مدیریت دانش
عبارت است از همکاری با ذینفعان اصلی جهت درک محدودیت های برنامه پیاده سازی مدیریت دانش و تعریف بخش هایی از کسب و کار و فعالیت هایی که در قلمرو و خارج از قلمرو طرح پیاده سازی مدیریت دانش قرار می گیرند.
تعریف حوزه های دانشی استراتژیک
این مرحله عبارت است از همکاری با مدیریت ارشد به منظور شناسایی دانشی که بیشترین تاثیر استراتژیک را بر سازمان داشته و بنابراین از بالاترین اولویت در برنامه مدیریت دانش برخوردار است.
ارزیابی دانش راهبردی، یک ارزیابی منحصربه فرد در سطوح بالا، بخصوص در مرحله تدوین استراتژی است.
این مرحله، در جریان پیاده سازی مدیریت دانش به وسیله ممیزی جامع و تفصیلی دارایی های دانشی تقویت می شود.
ارزیابی وضعیت فعلی مدیریت دانش
مرحله استراتژیک پیاده سازی مدیریت دانش اغلب شامل ارزیابی موقعیت فعلی به منظور اندازه گیری مقیاس وظایف نیز هست.
بارنز و میلتون(2015) پیشنهاد می کنند که از ساختار چارچوب مدیریت دانش به عنوان الگویی برای ارزیابی استفاده شود.
این چارچوب تضمین می نماید که تمامی اجزای مورد نیاز برای مدیریت دانش موثر مورد توجه قرار گرفته و از تحلیل شکاف واقعی پشتیبانی می کند.
پیش نویس چهارچوب مدیریت دانش
کلیت چهارچوب مدیریت دانش معمولاً در مرحله تدوین استراتژی ایجاد می شود تا ایده هایی را از اینکه چهارچوب نهایی به چه شکلی باشد، ارائه نماید.
بااین حال، چهارچوب مدیریت دانش چندین بار در طی پیاده سازی، بخصوص در طول پروژه های پایلوت و نمونه های موفق، مورد بازنگری و بازتعریف قرار می گیرد.
تصمیم گیری درباره نحوه مدیریت تغییر
یکی از مباحثی که در این کتاب مورد تاکید قرار گرفته این است که مدیریت دانش باید به عنوان تمرینی برای مدیریت تغییر در نظر گرفته شود که با مرحله استراتژی مدیریت دانش آغاز می گردد.
سند راهبردی باید دربرگیرنده چگونگی به کـــارگیری تکنیک های مدیریت تغییر در پروژه مدیریت دانش باشد.
ایجاد یک مورد کسب و کار
در برخی سازمان ها به منظور اطمینان از سرمایه گذاری بیش تر باید قالبی از خروجی های کسب و کار در مرحله استراتژی مدیریت دانش ایجاد نمایید. البته این کار در بدو امر کار آسانی نخواهد بود.
نیاز نیست مورد کسب و کار استراتژیک از چارچوبی دقیق منطقی و ریاضی برخوردار باشد بلکه فقط باید نشان دهد مدیریت دانش ارزش بیشتری نسبت به هزینه های خود ایجاد می نماید.
خلاصه فصل
استراتژی مدیریت دانش یک سند مهم راهنما برای پیاده سازی مدیریت دانش است. چشم انداز به مدیریت دانش جهت می دهد.
قلمرو مدیریت دانش، محدودیت های پیاده سازی آن را مشخص می نماید. محرک های کسب و کار و حوزه های دانش استراتژیک اولویت ها و کانون توجه اصلی را تعیین می کنند.
اصول توضیح می دهند که پیاده سازی به چه صورتی پیش خواهد رفت. تجزیه و تحلیل وضع موجود و چارچوب اولیه، نقطه شروع و پایان(در نتیجه میزان کار مورد نیاز) را مشخص می کنند.
برنامه مدیریت تغییر چگونگی انجام تغییر را نشان می دهد.
در نهایت، مورد کسب و کار در حکم منطق و توجیه مدیریت دانش عمل می کند.