تارا فایل

پاورپوینت درس پانزدهم کتاب مطالعات اجتماعی پایه پنجم ابتدایی



آموزش کتاب مطالعات اجتماعی پایه پنجم ابتدایی
درس پانزدهم : بازگشت از سفر حج

عصر پنج شنبه بود. در خانه ی سارا جنب و جوش زیادی برپا بود. آن شب قرار بود پدر و مادر سارا از سفر حج برگردند. همه ی فامیل در خانه ی آنها دور هم جمع شده بودند. عدّه ای داشتند خانه را برای ورود مسافران آماده می کردند و عدّه ای نیز برای استقبال به فرودگاه رفته بودند.

سرانجام ماشینی که پدر و مادر سارا سوار آن بودند، وارد کوچه شد. بوی اسپند همه جا را پر کرده بود. سارا و برادرهایش مدّتی بود پدر و مادرشان را ندیده بودند و دلشان برای آنها تنگ شده بود. وقتی پدر و مادر از ماشین پیاده شدند، بچّه ها حلقه های گل را به گردنشان انداختند و گفتند: «پدر، مادر، زیارت قبول! رسیدن شما به خیر»! پدر و مادرهم بچّه ها را با خوشحالی در آغوش گرفتند و بوسیدند.

دو روز گذشت و پدر و مادر کمی استراحت کردند. در روز سوم، بچّه ها که دلشان می خواست درباره ی سفر حج بیشتر بدانند، دور آن دو جمع شدند.
سارا سوال کرد: «پدر، شما به کشور عربستان رفته بودید؟»

پدر پاسخ داد: «بله. ما به کشور عربستان رفتیم. در فرودگاه جدّه پیاده شدیم و به سمت مکّه، حرکت کردیم. تمام راه بیابان بود. مکّه و مدینه، مهمترین شهرهای مقدّس مسلمانان جهان، در کشور عربستان قرار دارند.

برادر سارا پرسید: «چرا مکّه شهری مقدس است؟» پدر توضیح داد: «چون خانه ی کعبه در این شهر است. خانه ی کعبه در مسجدالحرام قرار دارد که بزرگترین و مهمترین مسجد دنیاست.
خانه ی کعبه – مسجد الحرام

خانه ی کعبه قبله ی مسلمانان جهان است و ما هر روز به سمت آن نماز می خوانیم.

در هنگام حج ، ما خانه ی کعبه را طواف می کنیم؛ یعنی به دور آن می گردیم.

به سرزمینی که از سه طرف به آب و از یک طرف به خشکی راه داشته باشد، شبه جزیره می گویند.

در زمان ظهور اسلام، مهم ترین شهر عربستان مکّه بود؛ زیرا این شهر بر سر راه کاروان های بازرگانی قرار داشت و خانه ی کعبه نیز در آن جا بود.

همه ی ما مسلمانان رو به قبله نماز می خوانیم. قبله ی ما خانه ی کعبه در مکّه است. چون کشور عربستان در جنوب غربی ایران قرار دارد، ما در هر جای ایران که باشیم، اگر جهت جنوب غربی را پیدا کنیم، رو به قبله ایستاده ایم.
پیدا کردن جهت قبله

برای پیدا کردن قبله می توانیم از قبله نما هم استفاده کنیم. قبله نما یک نوع قطب نما است. در ایران عقربه ی قبله نما سمت جنوب غربی را نشان می دهد.

مادر سارا گفت: «بچّه ها، غار حرا نیز در نزدیکی شهر مکّه قرار دارد و از مکان های مقدّس است. پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمّد (ص)، برای راز و نیاز با خدا به این غار می رفت. در همین غار بود که از طرف خداوند به پیامبری مبعوث شد.
غار حرا

منظره ی غار حرا در اطراف شهر مکّه

حضرت محّمد (ص) پس از بعثت، ماموریت یافت که مردم را پنهانی به دین اسلام دعوت کند.او مدت سه سال فقط خویشاوندان و آشنایان را به صورت مخفیانه به دین اسلام دعوت می کرد. جالب است بدانید زمانی که تعداد
مسلمانان زیادتر شد، آنها برای انجام عبادت و دیدار یکدیگر به درّه ها و کوه های اطراف مکّه می رفتند.

بعد از سه سال، خداوند به پیامبر ماموریت داد تا همه ی مردم را آشکارا به اسلام دعوت کند».

پدر ادامه داد: «وقتی خبر ظهور اسلام در عربستان پیچید، کافران و ثروتمندان مکّه از گسترش اسلام احساس خطر کردند. آنها نمی خواستند بت پرستی از میان برود و مردم با هم برابر باشند بلکه دوست داشتند همچنان
با ظلم و ستم بر مردم حکومت کنند. از این رو، دور هم جمع شدند و ابتدا تصمیم گرفتند با دادن پول و مقام به
حضرت محمّد (ص) ایشان را از راه خدا بازدارند ولی پیامبر پیشنهاد کافران را نپذیرفت.

وقتی کافران فهمیدند که آن حضرت از مبارزه با بت پرستی دست برنمی دارد، به فکر آزار او و پیروانش افتادند. برخی از پیروان پیامبر، شدیدترین شکنجه ها را تحمّل کردند امّا بر سر ایمان خود باقی ماندند. حتّی بعضی از آنها در این راه شهید شدند.

خود پیامبر نیز از این آزارها در امان نبود. کافران در گذرگاه ها و کوچه های خلوت به آن حضرت هجوم می بردند و او را با سنگ مجروح می کردند اما پیامبر با مهربانی، آنها را به راه خدا و دین اسلام دعوت می کرد.

آزار و اذیّت کافران آن قدر زیاد بود که پیامبر به جمعی از مسلمانان دستور داد که به حبشه هجرت کنند؛ زیرا پادشاه کشور حبشه، مردی عادل بود و مسلمانان می توانستند در آن کشور، آزادانه زندگی کنند.

سارا گفت: « ما در کتاب هدیه های آسمان خواندیم که پیامبر و یارانش مجبور شدند به یکی از درّه های اطراف
مکّه به نام شِعب اَبی طالب بروند و سه سال در آنجا در کمال سختی زندگی کنند.

مادر در حالی که عکسی را به بچّه ها نشان می داد، خندید و گفت: « اتفاقاً هتل ما در نزدیکی شِعب اَبی طالب بود.»
شِعب اَبی طالب در حال حاضر

مادر ادامه داد: «پس از چندی کافران با هم پیمان بستند که رابطه ی خود را با مسلمانان قطع کنند و با آنها خرید و فروش و ازدواج نکنند. آنها همچنین عهدنامه ای نوشتند و آن را در خانه ی کعبه گذاشتند. پیامبر و یارانش سه سال در آن درّه زندگی می کردند.

پس از این مدت، روزی پیامبر از جانب خدا آگاه شدکه موریانه عهد نامه ی کافران را خورده است. ابوطالب (ع) عموی پیامبر، این خبر را به کافران داد و از آنان خواست که عهدنامه را بیاورند. همچنین گفت: «اگر محمّد (ص) در مورد عهدنامه درست نگفته باشد، او را به شما تسلیم خواهم کرد.» کافران رفتند و دیدند که پیامبر(ص) درست گفته است؛ بنابراین، به پیامبر و مسلمانان اجازه دادند که دوباره به مکّه بازگردند.

در این هنگام، مادربزرگ سارا گفت: «شام حاضر است. بچّه ها، کمک کنید سفره را آماده کنیم. صلواتی بفرستید و بیایید.» بچّه ها، پدر و عمو با صدای بلند صلوات فرستادند.


تعداد صفحات : 34 | فرمت فایل : ppsx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود