e
عنوان:
عوامل تعیین کننده ساختار
مورد اول
استراتژی
استراتژی
نخستین بار پذیرش اهداف و استراتژی به عنوان عوامل تعیین کننده ساختارسازمانی در پیش فرضهای اقتصاد کلاسیک مطرح شد. این پیش فرضها عبارت بودند از:
1- سازمان هدف یا اهدافی دارد که در جهت تحقق آنها گام برمی دارد.
2- سازمان در جهت تحقق اهدافش روشی عقلایی در پیش می گیرد.
3. فلسفه وجودی سازمان، تبدیل نهاده های اقتصادی به ستاده هاست.
4. محیطی که سازمان در آن مشغول به فعالیت است، ضرورتی غیر قابل تغییر است.
اولین گام در این مرحله دانستن فرق بین اهداف و استراتژیست:
1-اهداف به نتایج نهائی توجه می کند.
2-استراتژی هم به اهداف توجه می کند و هم به وسایل دست یابی به آنها
استراتژی چیست؟
استراتژی را می توان به عنوان فرآیند تعیین اهداف بنیادی بلند مدت، اتخاذ شیوه کار و تخصیص منابع لازم برای تحقق این اهداف تعریف کرد.
دو نظریه را در مورد استراتژی مطرح و لزوم توجه گسترده به آن دو را نشان می دهد:
حالت طرح ریزی: این نظریه استراتژی را به عنوان طرح یا یک رشته رهنمودهایی واضح و روشن که از قبل تدوین شده، توجیه و تشریح میکند. بر این اساس، مدیران مقصدی را که می خواهند به آن برسند مشخص کرده، سپس به منظور دستیابی به آن مقصد، یک طرح اصولی و ساختارمند تدوین می کنند. در کل ابتدا نقشه بعد کار
نظریه ای که نسبتاً جدید تراست حالت تکاملی نام دارد:
بر اساس این نظریه، استراتژی لزوماً طراحی اصولی و سنجیده نیست، بلکه در طی زمان به صورت یک الگو در جریان تصمیمات مهم ظهور پیدا می کند. بسیاری از شرکتهای بازرگانی از روش تکاملی تبعیت می کنند.
مزیت این روش توانایی انطباق با استراتژی های ایستا و پویا است
مثال: شرکت لباس
ساختار
استراتژی
عوامل محیطی و ظرفیتهای سازمانی
.
تعیین کننده بودن استراتژی در تعیین ساختار سازمان
نظریه سنتی در مورد استراتژی- ساختار
پژوهش کلاسیک در مورد رابطه بین استراتژی سازمان و ساختار به وسیله آلفرد چندلر انجام و در اوایل دهه 1960 منتشر شد. تمامی آثار فعلی در مورد رابطه استراتژی- ساختار به طور محسوسی از پژوهش چندلر اثر پذیرفته است.
نظریه چندلر
چندلر صدها شرکت از بزرگترین شرکت های آمریکایی را از نزدیک مورد بررسی قرار داد و از این بررسی ها نتیجه گیری کرد که تغییرات در استراتژی این شرکتها، منجر به تغییراتی در ساختار آنها شده است. از این رو چندلر اظهار می دارد:
اگر شرکتی فعالیتهای خود را توسعه داده و خواهان ادامه کار به صورت کارآمد باشد، باید ساختار جدیدی را به کار گرفته یا اینکه لااقل در ساختار فعلی خود تجدید نظر کند. هرگاه ساختار از استراتژی تبعیت نکند نتایج کار مطلوب نخواهد بود.
چندلر در پی بررسی شرکت ها دست یافت که :
رشد و تنوع گرایی در محصولات، نیاز به ساختار چند بخشی مستقل را افزایش داده و ساختار های کاملا متمرکز همراه با پیچیدگی مضاعف ، ناکارا و غیر عملی شدند.
هنگامی که سازمان ها با یک نوع محصول یا خط تولید شروع به کار میکنند استراتژی آنها با ساختار ساده و نه چندان منسجم سازگاری دارد . چون استراتژی متمرکز بوده تصمیمات میتواند در دست یک مدیر ارشد متمرکز شود پس:
ساختار کارآمد برای یک سازمان با استراتژی تک محصولی، ساختاری است که دارای تمرکز زیاد، رسمیت و پیچیدگی کم باشد، و همانطور که سازمان رشد میکند استراتژی هم دقیق و پیچیده تر می شود
t t+1 t+2
زمان
ساختار
استراتژی تنوع محصول
کم
ساده
وظیفه ای
بخشی
زیاد
محدودیت های نظریه چندلر:
او فقط شرکت های بازرگانی- صنعتی خیلی بزرگ وقدرتمند را مورد بررسی قرار داد و تعمیم پذیری به سازمان های متوسط و کوچک لحاظ نشده بود
مقصود چندلر از استراتژی فقط رشد بوده وآن را معیار اثر بخشی میداند نه سود آوری
نظریه معاصر در مورد استراتژی- ساختار
بعد از مطالعه چندلر، مهمترین پژوهش پیرامون رابطه استراتژی-ساختار به وسیله مایلز و اسنو انجام شده است.
طبقه بندی آنها از انواع چهارگانه سازمانهای استراتژیک
بر مبنای میزان تغییر در محصولات یا بازار یک سازمان
مهمترین چارچوبی است که در حال حاضر برای تعریف استراتژی و تاثیر آن بر طرح ساختاری به کار می رود.
انواع چهار گانه سازمانهای استراتژیک:
مایلز و اسنو، سازمانها را براساس انواع چهارگانه سازمانهای استراتژیک به شرح ذیل طبقه بندی کردند:
تدافعی
آینده نگر
تحلیل گر
انفعالی
سازمانهای تدافعی
سازمانهای تدافعی با تولید تعداد محدودی از محصولات برای بخش کوچکی از کل بازار بالقوه، در پی ثبات هستند و در این جایگاه و قلمروی محدود، برای ممانعت از ورود رقبا به حوزه کاریشان به شدت ایستادگی می کنند. که از طریق اقدامات اقتصادی نظیر قیمت گذاری رقابتی، تولید محصولات با کیفیت بالا جامه عمل می پوشانند.
تدافعی ها تمایل دارند پیشرفت و روندهای خارج از قلمروی خود را نادیده انگارند. در عوض رشد را از طریق نفوذ در بازار و در برخی موارد، بهبود در کالاهای تولیدی خود، تحقق می بخشند.
کنکاش محیطی برای جستجوی فرصتهای کاری جدید صورت نگرفته و اگر هم صورت گیرد، به صورت محدود بوده اما در خصوص هزینه ها و دیگر مسائل کارایی، برنامه ریزی دقیقی انجام می دهند. در نتیجه ساختاری در سازمان ایجاد می شود که از تفکیک افقی بالا، کنترل متمرکز و
سلسله مراتب رسمی برای ایجاد ارتباطات برخوردار است.
سازمان های آینده نگر
آینده نگران تقریباً نقطه مخالف تدافعی ها هستند. توانایی آنها در یافتن و بهره جستن از فرصت های بازاریابی و تولید محصولات جدید نهفته است.
در این گونه سازمانها ممکن است نوآوری نسبت به سودآوری از اهمیت زیادتری برخوردار باشد.
برای نمونه ناشرین مجلات که تقریباً ماهانه مجلاتی را با عناوین جدید منتشر می کنند به طور پیوسته برای شناخت نیازهای جدید بازار تلاش و کوشش می کنند.
موفقیت آینده نگران متکی بر ایجاد و تولید محصولات جدید و حفظ ظرفیت سازمان برای بررسی دامنه وسیعی از شرایط، روندها و حوادث طبیعی است. از این رو آینده نگران در خصوص نیروی انسانی، محیط سازمان را از جهت یافتن فرصت های بالقوه مورد کنکاش قرار داده و در این زمینه سرمایه گذاری زیادی می کنند.
چون انعطاف پذیری برای آنها مهم است، بنابراین ساختار سازمانی آنان منعطف خواهد بود. این ساختار متکی بر فناوری های چندگانه ای است که از یکنواختی و حالت مکانیزه بودن کمی برخوردار است.
آینده نگران باید حاشیه سود بیشتری را بدست آورند تا ریسک های را که پذیرفته اند و عدم کارایی تولیدی برای آنها ایجاد شده توجیه داشته باشد
سازمان های تحلیلگر
سازمانهای تحلیلگر در تلاش اند تا پی ببرند که کدام یک از دو نوع وضعیت تدافعی یا آینده نگر بهتر است، تا در آن سرمایه گذاری کنند. آنها در جستجوی
حداقل کردن ریسک و حداکثر کردن سود
هستند. استراتژی آنها این است که به طرف محصولات یا بازارهای جدیدی بروند که دوام و پایداری آنها به وسیله آینده نگران اثبات شده است. تحلیلگران حیات خود را با تقلید از دیگران سپری می کنند.
آنها ایده های موفق را از آینده نگران گرفته و از آنها تقلید می کنند.
تحلیلگران باید توانایی واکنش نسبت به آینده نگران کلیدی را داشته باشند و در عین حال کارایی عملیاتی خود را در محصولات و حوزه های کاری حفظ کنند.
تحلیل گران تمایل دارند که حاشیه سود کمتری از فروش خدمات و محصولاتی که آینده نگران نیز می فروشند، دریافت دارند ولی نسبت به آنها کارآمدتر باشند.
سازمانهای انفعالی
انفعالی ها، یک استراتژی محدود و جزئی در پیش میگیرند. این عنوان برای تشریح الگوهای بی ثبات و گسسته ای است که اگر یکی از سه استراتژی تدافعی، آینده نگر یا تحلیلگر به طور صحیح در پیش گرفته نشوند، نمایان می شود.
به طور کلی انفعالی ها ضعیف عمل کرده و در پاسخ به محیط واکنش های مناسبی ارائه نمی دهند و نسبت به تجهیز خود به یک استراتژی ویژه برای آینده تمایل چندانی ندارند.
طبقه بندی مختلف استراتژی- ساختار
پیش بینی انواع استراتژیها
1. مدیریت تحت استراتژی تدافعی
هیچ نوع تغییر یا عدم اطمینان محیطی را درک نمی کند. ساختار موفق تحت این شرایط باید به منظور بهینه کردن کارایی طراحی شود.
این کارایی می تواند از طریق تقسیم کار زیاد، استاندارد کردن عملیات، رسمیت سطح بالا و تصمیم گیری متمرکز حاصل شود.
2. سازمانهایی که از استراتژی انفعالی
نسبت به واکنش در برابر تغییرات محیطی با اکراه عمل می کنند. مدیریت میزانی از تغییرات و عدم اطمینان محیطی را درک می کند ولی تا تحت تاثیر نیروی محیطی قرار نگیرد، تعدیلات اساسی ایجاد نمی کند.
3. مدیرانی که استراتژی تحلیل گر
را دنبال می کنند به میزان قابل توجهی تغییرات و عدم اطمینان محیطی را درک کرده اما منتظرند تا رقبا پاسخ قابل اعتماد و پایداری نسبت به موضوع بدهند تا آنها به سرعت آن را پذیرفته و بر طبق آن در برابر محیط، واکنش نشان دهند. سازمانهایی که استراتژی تحلیل گر را به کار گرفته اند سعی می کنند ساختاری ترکیبی ایجاد کنند، به این ترتیب که:
برای فعالیت های عادی و معمولی ساختاری نسبتاً ثابت
برای فعالیت های جدید که با عدم اطمینان بیشتری همراه هستند، ساختاری منعطف بر می گزینند.
4. استراتژی های آینده نگر
مستلزم بالاترین درجه انعطاف پذیری ساختاری هستند. بر اساس این استراتژی همراه با تغییرات و عدم اطمینان محیطی، ساختار به شدت انطباقی میشود یعنی دارای پیچیدگی و رسمیت کم و تصمیم گیریها به صورت نامتمرکز انجام شوند.
پیوستار محیط- استراتژی
براساس تغییرات عدم اطمینان محیطی از کم به زیاد
تغییرات سریع و عدم اطمینان زیاد
تغییرات کند و عدم اطمینان کم
تدافعی
انفعالی
تحلیل گر
آینده نگر
محدودیت های تعیین کننده بودن استراتژی
نسبت سرمایه به نیروی کار در یک سازمان اثر استراتژی را روی ساختار تحت تاثیر قرار میدهد.
عامل تاخیر زمانی، موقعی که مدیریت استراتژی جدیدی را اجرا میکند اغلب اوقات تغییر فوری در ساختار صورت نمیگیرد . که عامل اصلی که در واکنش آنها تاثیر گذاشته میزان فشار رقابتی است .
رابطه صنعت و ساختار
صنعتی که سازمان در آن مشغول به فعالیت می باشدعامل مهمی است که هم استراتژی و هم ساختار را تحت تاثیر قرار می دهد.
صنایع از لحاظ امکانات رشد و محدودیتهای قانونی، موانع ورود و تجهیز و عوامل متعدد متفاوت هستند، بیشتر شرکتها در یک صنعت مشخصی ویژگی های مشترک دارند. نتیجه این است که شرکتهای موجود در یک نوع صنعت گرایش به داشتن ساختار سازمانی مشابه دارند.
تجزیه و تحلیل : نوع صنعت، ساختار را تحت تاثیر قرار میدهد
رابطه صنعت – ساختار
صنعت
استراتژی
ساختار
متغیرهای دو گانه تجزیه و تحلیل صنعت
نیازهای سرمایه ای
کم زیاد
زیاد
کم
نیاز های سرمایه ای
میزان نوآوری
در محصولات
تجزیه و تحلیل : نوع صنعت، ساختار را تحت تاثیر قرار میدهد
با تشکر