تارا فایل

پاورپوینت فصل ششم کتاب تئوری سازمان، ساختار و طرح سازمانی



عنوان:
اندازه سازمان

تعریف اندازه سازمان
درمورد اینکه چگونه اندازه سازمان تعیین وتعریف می شود بین محققین توافق های زیادی صورت گرفته است. در هشتاد درصد پژوهش های انجام شده از اندازه سازمان بعنوان یک متغیر که در واقع تعداد کل کارکنان یک سازمان را شامل می شود استفاده شده است.این موضوع با این فرضیه سازگاری دارد که چون افراد و تعاملات آنهاست که باید ساختار بندی شود بنابراین تعداد کل کارکنان است که دقیقاٌ به ساختار سازمانی مربوط می شود نه هرنوع معیار دیگری.

طرفداران تعیین کننده بودن اندازه سازمان
یکی از مباحث بسیار جدی پیرامون اهمیت اندازه سازمان به عنوان عامل تعیین کننده بودن ساختار سازمانی توسط پیتر بلاو مطرح شده است. وی بر اساس پژوهش هایش در مورد موسسات دولتی، دانشگاهها و فروشگاهها، دریافت که اندازه سازمان مهمترین عامل موثر بر ساختار سازمانها است.

آنچه پیتر بلاو از پژوهش هایش دریافت این بود که افزایش اندازه سازمان، تفکیک ساختاری سازمان را افزایش می دهد اما این امر با نرخی کاهنده محقق می شود. بر اساس پژوهش وی، افزایش اندازه سازمان، ابتدا به طور سریع و سپس به طور تدریجی با افزایش تعداد شعبات محلی، پست های حرفه ای که تقسیم کار را متبلور می سازند، تعداد سطوح عمودی در سلسله مراتب سازمانی، تعداد بخش های عملیاتی در واحد مرکزی و تعداد قسمت های هر بخش همراه می شود.

انتقاداتی بر تعیین کننده بودن اندازه
پژوهش هایی ثابت کرده است که اندازه، تاثیری بر ساختار نداشته یا این که حداقل تاثیر را دارد. نهایتاً برخی از شواهد و مدارک نشان می دهند که اندازه سازمان، ساختار سازمانی را فقط در سازمانهایی که مدیران حرفه ای عهده دار مدیریت آنها هستند و نه سازمانهایی که به وسیله مدیر- مالکان اداره می شود، تحت تاثیر قرار می دهند.

آرجریس نتیجه گرفت که ممکن است بین اندازه سازمان و ساختار مناسب ارتباطی باشد، ولی نمی توان گفت که اندازه، ساختار سازمانی را تعیین می کند.
آلدریش اظهار داشت که اندازه نتیجه است نه علت: فناوری ساختار را تعیین کرده و به تبع آن اندازه سازمان تعیین می شود.آلدریش اظهار داشت، شرکتهایی که از پیچیدگی و رسمیت بالایی برخوردارند، نسبت به سایر شرکتهایی که کمتر ساختارمند هستند، نیازمند به کارگیری تعداد زیادی نیروی کار هستند.

نتیجه گیری در رابطه اندازه و ساختار
به طور کلی باید گفت ارتباط بین اندازه و ساختار، روشن و گویا نیست. اگرچه برخی پژوهش های انجام گرفته ارتباط قوی بین این دو را نشان داده و در خصوص ماهیت علّی این دو بحث کرده اند، ولی برخی از یافته های پژوهش های دیگر بر اساس روش شناسی مخصوص خود، آن را مورد انتقاد قرار داده و مطرح کرده اند که اندازه نتیجه ساختار است نه علت آن. به طور کلی می توان گفت اندازه سازمان ساختار همه سازمانها را تعیین نمی کند،اما عملاٌ در پیش بینی برخی ابعاد ساختار مهم وموثر است.

اندازه و پیچیدگی
بلاو دریافت که اثر اندازه سازمان بر پیچیدگی آن دارای نرخ کاهنده است.شاید بتوانیم نتیجه گیری کنیم که در سازمانهای دولتی اندازه، پیچیدیگی سازمانی را متاثر می سازد ولی با نرخی کاهنده. اما صحت این موضوع در موسسات تجاری مورد تردید است. در موسسات بازرگانی که مدیران در آن از آزادی عمل برخوردار بوده ومی توانند نظر خود را اعمال نمایند ممکن است ساختار سازمانی اندازه سازمان را تعیین کند.براساس خاصیت تعیین کننده بودن استراتژی اگر مدیران آزادی عمل داشته باشند ممکن است به موازات افزایش فعالیتها وتعداد کارکنانشان ،ساختار سازمانی خود را پیچیده تر سازند.
از طرف دیگر نمی توان این قضیه را که رابطه اندازه و ساختار دورانی است، رد کرد. مدارک و شواهد نشان می دهد اندازه سازمان تفکیک درون سازمان را موجب شده و افزایش تفکیک، افزایش اندازه را در پی دارد.

اندازه و رسمیت
یافته های گروه استون این نظریه را که اندازه سازمان، میزان رسمی بودن سازمان را متاثر می سازد، تایید کرد.
از لحاظ منطقی نیز بین افزایش در اندازه سازمان و میزان رسمی بودن سازمان یک رابطه منطقی وجود دارد.معمولاٌ مدیریت می خواهد رفتار کارکنانش را کنترل و نظارت نماید. در این راستا دو روش کنترل وجود دارد که عبارت اند از:
نظارت مستقیم
نظارت ازطریق مقررات رسمی.
چون این دو عامل نمی توانند جانشین هم باشند با افزایش یکی، دیگری کاهش می یابد.

اندازه و تمرکز
هر عقل سلیمی می پذیرد که کنترل سازمانهای بزرگ بوسیله یک فرد غیر ممکن است زیرا درون این سازمانها فعالیت و وظایفی صورت می گیرند که یک فرد یا مجموعه ای از افراد بتنهایی قادر به اداره آن نمی باشند. از این رو تفویض اجتناب ناپذیر است. رسمی سازی با افزایش در اندازه سازمان افزایش می یابد. این قوانین و مقررات به مدیریت اجازه می دهند تا تصمیم گیری را تفویض کرده و در عین حال مطمئن باشند که تصمیمات مطابق با تمایلات مدیریت عالی اتخاذ می شوند. بررسی ها حاکی ازآن است که افزایش در اندازه سازمان منجر به عدم تمرکز می شود. در سازمان های کوچک مدیریت می تواند از طریق تصمیم گیری به صورت متمرکز، اعمال کنترل کند.

به موازات افزایش در اندازه سارمان، مدیریت به علت محدودیت های جسمانی قادر به نظارت به روش فوق نبوده، بنابراین تصمیم گیری به صورت عدم تمرکز اجتناب ناپذیر می شود. اما عدم تمرکز با افزایش رسمی سازی همراه می باشد ویک شرط مهم برای تحقق این امر، یعنی این که افزایش در اندازه سازمان منتج به عدم تمرکز شود این است که موسسه بوسیله مدیر-مالک اداره شود. در این حالت مدیر- مالک حاضر است که اثر بخشی را از دست داده ولی عدم تمرکز در تصمیم گیری را بکار نبندد.

موضوعات ویژه در ارتباط با اندازه سازمان
1- وقتی پرسنل عملیاتی سازمان افزایش یابد چه تاثیری بر تعداد کارکنان ستاد پشتیبانی دارد؟
2- آیا نظریه سازمان در سازمانهای کوچک نیز کاربرد دارد.

بحث در مورد نسبت کارکنان اداری
1- نظریه پارکینسون : بین تعداد کارمندان رسمی در یک سازمان و حجم کاری که باید توسط آنان انجام شود، ابداٌ رابطه ای وجود ندارد.

2- همبستگی مثبت:در فرضیه پارکینسون یک همبستگی مثبتی می تواند بین اندازه و نسبت اعضاء اداری سازمان وجود داشته باشد، چون نسبت اعضاءاداری وستادیها مسئولیت هماهنگی درون سازمان را بعهده داشته و از طرفی به موازات افزایش تعداد کارکنانی که در تحقق اهداف سازمان مستقیماً نقش دارند امر هماهنگی مشکل می گرددلذا می توان انتظار داشت که همراه با افزایش در اندازه های سازمان به منظور هماهنگی بیشتر، نسبت اعضاءاداری بطور بی رویه افزایش یابد.

3- همبستگی منفی: تجربیات زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه به موازات افزایش اندازه سازمان نسبت اعضاء اداری آن کاهش می یابد و این نتیجه گیری از صرفه جوئیهای ناشی از مقیاس نشات می گیرد با گسترش سازمان نیاز به مدیران و افراد ستادی بیشتری جهت تسهیل هماهنگی نمود پیدا می کند.

4- بحث غیرخطی بودن رابطه نسبت اعضاء اداری و اندازه سازمان: مدارک وشواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه روابط بین اندازه سازمان و نسبت اعضاء اداری آن ، یک رابطه خطی نیست. این رابطه در مورد سازمانها ی کوچک و بزرگ نسبت به سازمانهای متوسط بیشتر صادق است.

نتیجه گیری :
تلاش جهت استخراج نتایج عملی از تحقیقات صورت گرفته در خصوص نسبت اعضاء اداری احتمالاٌ امکانپذیر نیست چون هنوز الگوهای پایداری ارائه نشده است.علت این موضوع هم رد شدن تحقیقات انجام شده توسط دیگران یا تناقض های موجود می باشد

نظریه سازمان و موسسات بازرگانی کوچک
اگر سازمان کوچکی می خواهد موفق باشد، طراحی ساختار صحیح آن از اهمیت زیادی برخوردار است. به هر حال یک نکته مهم این است که سازمانهای کوچک بیش از سازمانهای بزرگ با مسائل و مشکلات مختلف مواجه می شوند. ولی باید انتظار داشت که موضوعات نظری به کار گرفته شده توسط سازمانهای کوچک در مقایسه با کاربرد پیش فرض های نظریه سازمان در سازمانهای بزرگ طبیعتاً قدری تفاوت داشته باشند.

موضوعاتی که در سازمانهای کوچک اهمیت کمتری دارند
چون دامنه تغییر در سازمانهای کوچک به طور کلی محدود است، متغیرهای ساختاری برای اینگونه سازمانها اهمیت کمتری به خود می گیرند. سازمانهای کوچک عموماً از حداقل میزان تفکیک افقی و عمودی و میزان کمی از پراکندگی جغرافیایی برخوردار هستند. بیشتر آنها با مشخصه رسمی سازی کم و درجه تمرکز بالا شناخته می شوند. تخصص گرایی درون این واحدها نیز کم است.

موضوعات مهم در سازمان های کوچک
موضوعات نظریه سازمان که برای سازمانهای کوچک از اهمیت بیشتری برخوردار هستند شامل کنترل و مسئولیت پذیری، کارایی و وابستگی محیطی می شوند.
مالک در سازمان های کوچک مایل به استفاده از پاداش مالی کمتری به منظورکنترل مسئولیت پذیری افراد است. ولی در فرایند رسمی سازی تمایل دارد کنترل را از طریق مشاهده و سرپرستی مستقیم اعمال کند. مدیریت موسسات بازرگانی کوچک قویاً از مدیریت بر مبنای کنترل و نظارت مستقیم حمایت می کنند.
تحقق کارایی بالا به طور معمول در سازمانهای کوچک نسبت به سازمانهای بزرگ، به دلیل اینکه سازمانهای بزرگ دارای منابع مالی بیشتری هستند از اهمیت بیشتری برخوردار است.

با تشکر از توجه شما


تعداد صفحات : 22 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود