تارا فایل

جزوه آموزشی درس 8 فارسی هفتم زندگی همین لحظه هاست



درسنامه کامل درس 8 فارسی هفتم
" زندگی همین لحظه هاست "

کاری از :
اکبر ملاحسن : دبیر ادبیات فارسی
آموزش و پرورش استان قزوین
اداره آموزش و پرورش شهر اسفرورین

اهداف آموزشی درس :
1- آشنایی با ارزش و اهمیت دوره نوجوانی و جوانی و اغتنام فرصت
2- نگرش مثبت نسبت به زندگی، آینده و توانایی های خویش
3- آشنایی با شیوه ها و مهارت های بهره گیری از فرصت ها
4- آشنایی با فعل اسنادی در زبان فارسی
5- توانایی درک پیام های آموزشی و اخلاقی متن درس
نکات مربوط به درس :
1- این درس در فصل اخلاق و زندگی آمده است. زیبا زیستن و به کار بستن اخلاق نیکو در زندگی مستلزم شناخت درست توانایی ها و امکانات است. از جمله مهم ترین این امکانات زمان و فرصت های انسانی است. در این درس ما می آموزیم که "زیستن و زندگی زیبا و اخلاق پسند" تنها همان فرصت هایی است که با رفتارهای زیبا و کارهای بزرگ می گذرد.
2- متن درس، نثری روان، ساده، تاثیرگذار و عمیق دارد که با بهره گیری از آیات و روایات و شعر به القای مفاهیم پرداخته است.
3- جمله نخستین درس از امام حسین (ع) است: "یَابن آدم انّما انت ٌایام؛ ای فرزند آدم (ای انسان) تو مجموعه ای از روزها هستی."
4- در فرهنگ دینی ما به نگاه عبرت آموز، تفکر، تامل و ژرف نگری در پدیده ها توجه شده است.
5- از دست دادن فرصت ها جز غصه و اندوه چیزی همراه ندارد. این جمله ترجمه سخن علی(ع) است که می فرماید "اضاعه ُ الفرصه غصه"
و آخرین جمله ترجمه ُ این جمله نهج البلاغه که: "الفرصه ُ تمُر َمَّرالسحاب فانتهزوا فُرص الخیر".
معرفی آقای عباس اقبال آشتیانی :

عباس اقبال آشتیانی در سال 1275شمسی در آشتیان (استان مرکزی کنونی ) دیده به جهان گشود و تا چهارده سالگی را به نجاری گذراند، سپس تحصیل را آغاز کرد. وی در دارالفنون با چهره های بزرگی چون ملک الشعرا بهار، غلامرضا رشید یاسمی و سعید نفیسی آشنا شد. مدت ها نیز در دانشگاه سوربن پاریس تدریس کرد و با علامه محمد قزوینی و متفکران اروپایی آشنا شد. پس از بازگشت از اروپا عضو فرهنگستان و استاد دانشگاه شد و مجله یادگار را منتشر کرد. اقبال آشتیانی بعدها به عنوان رایزن فرهنگی ایران در ترکیه مشغول کار شد و در سال 1328یعنی در 53سالگی در همانجا درگذشت. پیکر وی به ایران منتقل و در آستان مبارک حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

معنی لغات و عبارت ها و اشعار درس :
مجموعه: گروه، دسته / به شتاب: با سرعت / تردید: شک / گرانبهاتر: باارزشتر / صرف: به کار بردن، مصرف کردن / دقایق: جمع دقیقه / تلف شده: هدر رفته، از بین رفته / بیهوده: بی فایده / گویی: انگار / دل آزرده: ناراحت، غمگین / نگران: مضطرب، دلواپس / تعیین: معلوم و مشخص کردن / زیستن: زندگی / عقربک: عقربه ی کوچک / در اثنای: در میان، در بین / گورستان: قبرستان / مزار: قبر / حیرت: سرگشتگی، شگفتی /حیات: زندگی / صاحبان قبور: مُردگان / قبور: جمع قبر / حک: تراشیده، نوشته / تجاوز نمی کرد :بیشتر نمی شد، فراتر نمی رفت /پیش خواند: صدا زد، نزد خود طلبید / صفا: حال و هوای خوش / گوارا: دلچسب، (برای آب) زلال / چنین: اینگونه / نظر: نگاه، دیدگاه / می نگریم: نگاه می کنیم / خُفتن: خوابیدن / قرار: قرارداد / حداکثر: بیشترین میزان / اعظم: بزرگتر / غفلت: بی خبری، نادانی ، ناآگاهی / سپری می شود: می گذرد / فرصت حال را دریابد: قدر حالا را بداند / افکندن: انداختن / افسوس: حسرت / شایسته: صحیح / دی: دیروز / نامده: نیامده، آینده / بنیاد مکن: توجه و تکیه نکن /حالی: در این زمان، اکنون / الکی: غیر جدّی، دروغی / دوستدار: علاقه مند / منها می کنند: کم می کنند ،برمیدارند / قدر: ارزش / مقصود: هدف / دائما : همیشه، مدام / اضطراب: نگرانی، دلهره، بیتابی / راحت و آرام: آسایش / مصاحبت: همنشینی، گفت و گو / در ردیف: برابر با / اوقات: جمع وقت / اعجاب = شگفتی: تعجب / مخصوصا : به ویژه / تامّل: اندیشیدن، فکر کردن / عبرت: پند، اندرز /غصه = اندوه
بیت اول: از روزی که سپری شد دیگر صحبت نکن و آن را فراموش کن. به خاطر آینده ای که نیامده بی جهت نگران نباش و ناله و زاری مکن.
بیت دوم: بر آینده و روزهای گذشته تکیه نکن و اعتنایی نداشته باش. قدر حالا و اکنون را بدان و عمر خود را بیهوده تلف نکن.
آرایه های ادبی درس :
وقت طلاست: تشبیه اسنادی / دنیا را زیر و رو می کنند: کنایه از همه جا جست و جو کردن / می گفت عمر: تشخیص / به حیرت فرو رفت: کنایه از فکر عمیق همراه با تعجب بسیار / چرا زندگی مردمش چنین کوتاه است : زندگی: مجاز از عمر / امروز را به فردا افکندن : امروز: کار امروز / (رباعی خیام) دی و فردا: تضاد / نامده و گذشته: تضاد / بر باد مکن: کنایه از بیهوده تلف نکن / گره از کار دیگران گشودن :کنایه از برطرف کردن مشکل / غم و شادی: تضاد / گردش، ورزش، بازی، تفریح: تناسب / سبزه، گل، درخت، آسمان، ستاره : تناسب / ساحل، دریا، رودخانه: تناسب / تامل، فکر، عبرت: تناسب / فرصت ها مثل گذشتن ابرها: تشبیه
دانش زبانی : " فعل اسنادی "
همه ی فعل ها مفهوم یکسان ندارند. بعضی از آنها مفهوم انجام گرفتن کار را می رسانند.مثل : خوردم ، نوشتی، می سازید و…..
وقتی این فعلها را می شنویم ، کاری در ذهنمان نقش می بندد.
مثال : سارا امروز به مدرسه می رود.
در این جمله ، فعل می رود نشان می دهد که سارا کاری انجام داده است.
به این دسته از فعل ها ، فعل خاص می گوییم.
دسته ای دیگر از افعال ، مفهوم انجام کار نمی رسانند. مثل : شد – بودم – است
وقتی این فعل ها را می شنویم ، کاری در ذهنمان نقش نمی بندد.
به این دسته از فعل ها ، فعل اسنادی ( عام یا ربطی ) می گوییم.
چند نکته :
۱ – فعل های اسنادی روی دادن حالت را بیان می کنند.
مانند : سارا خسته شد. هوا سرد شد.
در این جمله سارا کاری انجام نداده بلکه حالتی را پذیرفته است .
۲ – فعل های اسنادی محدودند و عبارتند از :
است ، بود ،شد ( گشت ، گردید : در صورتی که به معنی شد بیاید . )
۳ – این فعل ها با نهاد به تنهایی یک جمله کامل نمی سازند.
مثلا وقتی می گوییم : علی شد ( است – بود ) جمله کامل نیست و شنونده فورا می پرسد : علی چطور شد ( بود ، است ) ؟
و وقتی جمله دارای معنی کامل می شود که ما حالت را هم بیان کنیم .
یعنی مثلا بگوییم : علی تشنه شد (بود – است ) .
این حالت را که همراه فعل اسنادی می آید و به نهاد نسبت داده می شود ، مسند می نامیم.
بنا بر این مسند ، حالتی است که به وسیله فعل اسنادی به نهاد نسبت داده می شود.
نکته های مربوط به درس :
۱ – فعل هایی که دارای فعل اسنادی و مسند هستند را جمله اسنادی ( اسمیه ) می نامند.
۲ – فعل های اسنادی را گذرا به مسند می نامیم چون حتما باید مسند داشته باشند تا یک جمله کامل بسازند.
۳ – فعلهای گشت – گردید اگر به معنی گردش کرد بیاید ، فعل خاص است نه اسنادی . مثال :
زمین به دور خورشید می گردد = گردش می کند : فعل خاص است .
علی در شهر گشت = گردش کرد : فعل خاص است .
علی خشمگین شد( است ، بود ) = فعل اسنادی است .
۴ – فعل شد ، اگر به معنای رفت باشد فعل خاص است و اسنادی نیست .
مثال : پیامبر به مکه شد = رفت : فعل خاص است .
اگر در خانه ای شوی = بروی : فعل خاص است .
۵ – فعل های ( است ، بود ) اگر به معنی وجود داشتن ، قرار داشتن ، حضور داشتن بیاید فعل خاص است و اسنادی نیست .
مثال : کتاب در کیف است = قرار دارد : خاص است .
علی در کلاس بود = حضور داشت : خاص است .
گندم در انبار است = وجود دارد : خاص است .
۶ – گاهی اوقات فعل اسنادی به صورت شکسته می آید و ما از مفهوم جمله به آن پی می بریم.
مثال : من اینجا چون نگهبانم = هستم . تو خوشحالی = هستی .
۷ – فعل اسنادی هم مانند سایر فعل ها دارای زمان های گذشته ، حال و آینده است . مثال : هوا سرد شد ( می شود ، خواهد شد ) .
۸ – فعلهای هست ، نیست ، باشد ، نباشد ، نبود نیز فعل اسنادی هستند .

یافتن مسند در جمله :
ابتدا نهاد را پیدا می کنیم . بعد بین نهاد و فعل ، پرسش چطور – چگونه مطرح می کنیم . جوابی که به دست می آید ، مسند است .
مثال : گشت غمناک دل و جان عقاب = دل و جان عقاب : نهاد گشت : فعل
دل و جان عقاب چطور گشت ؟ غمناک = مسند .

معنی لغات و عبارت های روان خوانی :
دلشوره: نگرانی، اضطراب / هی: مدام، پیوسته / مرداب گاوخونی : نام باتلاقی است در حوضه ی زاینده رود اصفهان / قلمزنی: ایجاد نقش و نگار بر روی فلزات / از بر می کردم: حفظ می کردم / عین: مثل، مانند / موقع: هنگام / لوچه = لب (لب و لوچه) / یک هو: یک دفعه، ناگهان / عین خیالم نبود: برایم مهم نبود / عمارت: ساختمان / نرم نرمک: آرام آرام / بار و بندیل: اسباب و اثاثیه، وسیله / ناشتایی: آنچه که پس از مدتی غذا نخوردن می خورند، صبحانه / عازم: راهی، رهسپار / یک دَم آرام نگرفتم : دَم: لحظه ی کوتاه / تک و دو: حرکت، جنب و جوش، تلاش و تکاپو / پُر کردم: باخبر کردم / دم بازار : دَم: کنار، نزدیک / شوفر: در این درس راننده کامیون (یک کلمه ی فرانسوی) /یافت نمی شود: پیدا نمی شود / تا چشم کار می کند: تا چشم می بیند /هوهوی باد هوهو: نام آوا / بنگرم: نگاه می کنم / قامت رعنا: قد بلند (صفتِ قد و قامت)/ دارد چُرت می زند: خوابیده است / طاقت: تحمل / بالاخره: سرانجام، آخرسر / تقدیم کردم: هدیه دادم / پوزخند: مسخره کردن، خنده ای از روی تحقیر و تمسخر / بیتوته: شب را در جایی ماندن برای استراحت / دم دمای سحر: نزدیک صبح / بخت: شانس / هوا حسابی تاریک بود : حسابی: خیلی / رد شدیم: گذشتیم، عبور کردیم / اوقات تلخی: ناراحتی، تندخویی / غلط: اشتباه / اهالی: ساکنان، افراد حاضر در جایی / می پلکیدم: میرفتم و می آمدم / پشت بندش: در ادامه ش، بلافاصله / هِرهِر: نام آوا، صدای خنده / کلافه: بی تاب و بی حوصله /بغل کامیون : بغل: کنار / قُراضه: کهنه، فرسوده / به دردنخور: ناکارآمد / آثار: جمع اثر / دیزی: ظرف آبگوشت / غلّات: جمع غلّه، حبوبات؛ گندم و جو و… را می گویند / رونق: رواج، فراوانی / بنا کردم به نوشتن : بنا کردم: شروع کردم / مناره: گلدسته، ستون بلندی در مسجد که بر آن اذان می گویند / خوش نقش و نگار: زیبا / هیکل: جثه، اندام / آهان: بله، آری / قاه قاه: نام آوا، صدای خنده / عیب: اشکال، ایراد / جوری: طوری / علّاف: بیکار، سرگردان، بلاتکلیف / عوض کرد: تغییر داد / ان شاء الله: اگر خدا بخواهد / دفعه: مرتبه / عیال: همسر / فرصت: وقت / دکان: مغازه / گز: سوغات اصفهان / فلک: آسمان / نمی گذارند: اجازه نمی دهند / شایسته: بهتر / مانع: مزاحم / گوشزد نمایند: یادآوری کنند، تذکر بدهند / جماعتی: عده ای / یواشکی: مخفیانه، پنهانی / کِیف کرد: لذت برد / تصدیق: تایید، گواهی دادن
بیت اول: ای خدا، من نشانه های تو را در دریا و صحرا می بینم.
بیت دوم: خداوندا، من به هر طرف که نگاه می کنم، نشانه ی زیبایی و عظمت تو را آشکارا می بینم. (خداوند در هر جا وجود دارد)

پایان
2


تعداد صفحات : 21 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود