درسنامه کامل درس 2 فارسی هفتم
" چشمه معرفت "
کاری از :
اکبر ملاحسن : دبیر ادبیات فارسی
آموزش و پرورش استان قزوین
اداره آموزش و پرورش شهر اسفرورین
اهداف آموزشی درس :
1- آشنایی با نمونه ای از ستایش
2- آشنایی با نمونه ای از نثر ادبی معاصر
3- تقویت توجه به آفرینش و زیبایی های طبیعت
4- پرورش نگاه های کنجکاوانه و دقیق
5- پرورش روحیه معرفت جویی و توجه به خالق زیبایی ها
6- ایجاد انگیزه نسبت به درک و فهم زیبایی ها
7- آشنایی با انواع جمله با توجه به لحن و آهنگ آنها
8- آشنایی با واژه های هم خانواده
درباره درس :
دکتر علی شریعتی از آنجا که نویسنده ای دین باور است، بر آن است از راه تدبّرو اندیشه در مظاهر آفرینش الهی و پدیده های بیرونی، با زبانی پراحساس و عاطفی ما را به شناخت آفریدگار فرابخواند. از راه پدیده های دیداری و محسوس به جلوه های جمال معنوی برسد و با فراگرفتن، فهمیدن، کنجکاوانه و دیگرگونه دیدن به کشف برسد .
در طبیعت به دیده اعجاز نگریستن و جمال و جلال و شکوه پروردگار را به چشم دل دیدن و دعوت به بازخوانی و مطالعه این درس بزرگ خلقت، پیام اصلی این متن است.
معرفی کوتاه دکتر علی شریعتی :
دکتر علی شریعتی استاد تاریخ، سخنران، نویسنده، اسلام شناس، جامعه شناس و پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه پردازان انقلاب اسلامی ایران بود . وی در دوم آذر سال ۱۳۱۲ در روستای مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد.
شریعتی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ابن یمین مشهد آغاز کرد و در سال ۱۳۲۵ وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد. شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی به علت شاگرد اول شدنش برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد تا تحصیلات عالی خود را در مقطع دکتری در دانشگاه سوربن فرانسه و در رشته ادبیات ادامه دهد.
وی در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و در مرز توسط ماموران ساواک دستگیر شد. وی پس از آزادی از زندان روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشت و بارها توسط ماموران ساواک تهدید شد و تحت شکنجه روحی و جسمی قرار گرفت.
وی طی مهاجرتش در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶به انگلستان بر اثر سکته قلبی در گذشت.از کتاب های مهم او می توان به ؛ کویر ، فاطمه فاطمه است ، حسین وارث آدم ، شیعه ، ابوذر اشاره کرد .
معنی لغات و عبارت ها و اشعار درس :
کنجکاوی: جست و جو برای یافتن چیزی / فراگرفتن: یاد گرفتن، آموختن / می نگریستم: نگاه می کردم / هیجان: برانگیختگی و التهاب درونی / معرفت: شناخت / زلال = گوارا: خوشایند، لذت بخش / یقین: اطمینان کامل / شگفت: حیرت برانگیز، عجیب / عظمت: بزرگی و شکوه / جلال: عظمت / جاذبه: گیرایی، جذابیت / کِشته: آنچه کاشته شده / غرقه: غرق شده / اعجاز: شگفتی / مُذاب: ذوب شده / گام: قدم / کشتزار: محل زراعت / برافراشته: بلند کرده / نشاط: شادابی / غرور: احساس سربلندی / خشنودی: رضایت / گویی: انگار / دیرینه: قدیمی / خویشاوند: فامیل، اقوام / نخستین: اولین / آداب دان: آگاه به راه و رسم معاشرت زندگی / نهال: بوته / وداع: خداحافظی / سرشار: پُر، مملو / معصوم: بی گناه / زمزمه: سخن زیرلب / نظر: نگاه / هوشیار: انسان متفکر / ورق: برگ / معرفت: شناخت / کردگار: خدا / تلخیص: خلاصه کردن
صفحه 21 : برآرد: بلند کند / تهی: خالی / رحمت: مهربانی و بخشش / طاعت: عبادت / مسکین: فقیر، محتاج / نیاز: احتیاج / درگاه: درب خانه / شاخِ برهنه: شاخه ی بی برگ
بیت پایان درس: برای انسان متفکر که بادقت در عالم نگاه می کند، هر برگ از درختان مانند کتابی است که او را به شناخت خداوند می رساند.
بیت خودارزیابی: بیت اول: [هرگاه انسان نیازمند] دست های خالی اش را به درگاه خدا بلند کند، به دلیل مهربانی خدا، هیچ گاه خالی برنخواهد گشت.
بیت دوم: تمام عالم خدا را عبادت می کنند و نیازمندان احتیاج خود را می طلبند. پس تو هم به درب خانه ی خدایی که نیازمندان را دوست دارد بیا.
بیت سوم: [بیا که] ما هم دستهایمان را که مثل شاخه های بی برگ خالی هستند به درگاه خدا بلند کنیم؛ چرا که بیشتر از این نمی توان فقر و نداری را تحمل کرد
آرایه های ادبی درس :
چشمه ی معرفت: اضافه ی تشبیهی / سری به روستا زدم: کنایه از رفتن به روستا / نگاه تشنه: حس آمیزی / درس طبیعت: اضافه ی تشبیهی / چشم می دادم و دل می دادم: کنایه از توجه کردن / روحم غرق فهمیدن بود: کنایه از آموزش کامل / آب های فهم: اضافه ی تشبیهی / کلاس آفرینش: اضافه ی تشبیهی / با همه ی وجود لمس کردم: کنایه از فهم دقیق / روح امید: اضافه ی استعاری / آب شتابان می رفت: تشخیص / دهان زمین – نگاه درخت – رگ جوی: اضافه ی استعاری / شاخه ی دست های خویش: تشبیه / گوش نسیم: اضافه ی استعاری / درختان دعا می کردند: تشخیص / کودکان گل بوته: اضافه ی تشبیهی / گل بوته ها و ذرت ها آمین می گفتند: تشخیص / نسیم مانند مادر: تشبیه / نسیم به کودکان خویش کودکان: استعاره از بوته ها و درخت ها / نسیم به کودکان می آموزد: تشخیص / احساسات طبیعت: اضافه ی استعاری / هر ورقش دفتریست: تشبیه / بیت انتهای درس از سعدی "تضمین" شده است.
صفحه 21 چو شاخ برهنه: تشبیه / برگ (مصراع دوم بیت سوم): استعاره از دارای و مکنت (مال و اموال)
دانش زبانی: 1-" انواع جمله از نظر محتوا و پیام " 2- "واژه های هم خانواده "
1- انواع جمله از نظر محتوا و پیام
جمله از نظر محتوا و پیام چهار نوع است:
1- جمله ی خبری: جمله ای است که خبری را می رساند.
مثال: احمد به مدرسه رفت. در پایان جمله خبری نقطه (.) می گذاریم.
۲- جمله ی پرسشی: جمله ای است که سوالی را می پرسد.
مثال: احمد کجا رفت؟ در پایان این جملات از علامت سوال (؟) استفاده می کنیم.
جملات پرسشی را گاهی با کلمات پرسشی موجود در آن ها می توان تشخیص داد و گاهی با آهنگ بیان جمله.
۳- جمله ی امری: جمله ای است که انجام عملی را می خواهد وحاوی یک دستور است.
در جملات امری معمولاً به مخاطبمان امر می کنیم و بدین سبب است که در چنین جملاتی نهاد ذکر نمی شود. مثلاً:" بخواب (تو بخواب)." یا "آرام باش (تو آرام باش)"
همراه با نهاد ،برای مثال می گوییم "احمد، کتاب را بخوان."
۴- جمله ی عاطفی: جمله ای است که یکی از عواطف واحساسات انسانی مثل تعجّب، تاسف،خوشنودی، آرزو، دعا،خشم، نفرت و تحسین را بیان می کند. در انتهای جملات عاطفی از علامت تعجب (!) استفاده می کنیم. مثال:
– چه هوای خوبی!
– افسوس که زمان به سرعت می گذرد!
– دشت هایی چه فراخ!
– کاش امسال به مسافرت برویم!
– سپاس باد یزدان توانا و توانا را!
– آفرین بر تو!
نکته ی مهم: همانطور که در مثال های بالا مشاهده کردید در پایان جملات خبری و امری علامت نقطه((.)) ودرپایان جملات پرسشی علامت سوال ((؟)) ودرپایان جملات عاطفی علامت تعجّب ((!)) می گذاریم.
2- واژه های هم خانواده
به کلمه هایی می گویند که از یک ریشه گرفته شده باشند و حروف اصلی آن کلمه در کلمه های هم خانواده اش به ترتیب پشت سر هم بیاید. هم چنین کلمه های هم خانواده از نظر معنی نیز به هم نزدیک هستند.و اغلب بر وزن فاعل ، مفعول، فعل، افعال ، فعیل ، تفعیل، مفاعله و … هستند.
( ج م ع) جامع – مجموع – جمع – اجماع – جمیع – تجمیع – تجمع – جامعه – جمعه
( س ج د) ساجد – سجده – سجود – سجاد – مسجد – مساجد
( ن ظ م) ناظم – منظوم – نظم – تنظیم – منظم – نظام
( ع ل م ) عالم – معلوم – علم – اعلام – علیم – تعلیم – معلم
( ع م ل ) عامل – معمول – عمل – اعمال – معامله – تعامل – اعمال – عوامل – عملیات
همانطور که دیدیم کلمات هم خانواده درعربی از نظر معنی به هم نزدیک هستند و دربیش تر مواقع سه حرف مشترک دارند .
کلمات هم خانواده در فارسی :
ملاک هم خانواده بودن در فارسی بن ماضی و مضارع است .
کلمه هایی که بن ماضی و مضارع یکسانی داشته باشند با هم هم خانواده هستند .
مانند : روان /رفتار/روش/رفته /رونده
بن ماضی این کلمه ها (رفت)است بن مضارع آن ها (رو)می باشد.و هر دو از مصدر ((رفتن ))ساخته شده اند.
مثال :کلمه های دیدار/بینا /بینش /بیننده /بینش/دیده /بیننده هم خانواده هستند ؛چون بن ماضی ((دید))و بن مضارع((بین))در این کلمه ها یکسان است و از مصدر(( دیدن))ساخته شده است.
نکته : بعضی از هم خانواده ها درزبان فارسی بن فعلی ندارند .
مانند :
گل زار – گلستان – گل خو – گلدان – گلنوش – و گل رخ
هنرور – هنرمند – هنر دوست – هنری و باهنر
از شرایط هم خانواده بودن این است که حروف اصلی در کلمات مشابه باشند .
شرط بعدی علاوه بر داشتن حروف شبیه به هم این است که ترتیب حروف در کلمات هم خانواده رعایت شود.
مثلا… علم و عمل … دارای حروف مشابه هستند اما ترتیب رعایت نشده.
شرط سوم داشتن معنی شبیه هم است.
اگر دو شرط بالا رعایت شود و کلمات از نظر معنی مشابه نباشند هم خانواده نیستند.
حاکم و حکیم
شرط اول و دوم رو دارند اما حکیم از ریشه حکما و به معنی دانایی است .با حکمت و حکما هم خانواده است.
حاکم از ریشه حکم با کلمات محکوم ،حکم،محاکمه،حکومت،محکمه،تحکم،احکام هم خانواده است.
معرفی کوتاه طاهره اِیبُد :
متولد دی ماه 1342در شیراز است. وی کارهای هنری را از سال 1361در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شیراز آغاز کرده است . فوق دیپلم زبان انگلیسی است. کتاب های داستانی زیادی از او به چاپ رسیده که تعدادی از آنها جایزه هم برده است؛ از جمله: 1ــ باغچه توی گلدان 2ــ به هوای گل سرخ 3ــ خانواده آقای چرخشی.
درباره روان خوانی کژال :
کژال، داستان کوتاهی است از خانم طاهره اِیبُد. درون مایه این داستان بر مقاومت و ایستادگی در برابر تهاجم بدخواهان و جان فشانی کردن برای حفظ خانه و هم نوع و سرزمین و دفاع از هستی انسان، تاکید دارد.
شخصیت ها :
١ـ کژال : مادری که کودک شیرخواره در آغوش دارد و برای دیدن عمه کابوک روانه می گردد.
٢ـ روناک : کودک شیرخوار و دختر قنداقه ای کژال.
٣ـ گرگ : که بر سر راه کژال نمایان می شود و کودک قنداقه ای کژال را می رباید.
٤ـ هه ژار : شوهر کژال که در داستان حضور ندارد و فقط این کژال است که در برابر گرگ فریاد می زند و او را به کمک می طلبد.
٥ـ آزاد : جوان کشاورز روستایی که به کمک کژال می آید و پنجه در چنگال گرگ می افکند و با او درگیر می شود و پس از مدتی درگیری با آن، سرانجام گرگ را از پا درمی آورد، هرچند که خود نیز زخم فراوان دارد و نفس هایش به شماره می افتد اما روناک را نجات می دهد.
نثر داستان، یک دست و روان است. نویسنده در چند مورد از گویش کردی بهره گرفته و افزون بر انتخاب نام، برخی از ترکیب و جمله ها را به همان گویش آورده و ضمن قرار دادن داستان در فضایی پاک و سرشار از جوانمردی و عطوفت و صفا، رنگ بومی ــ محلی خاصی به آن بخشیده است و اتفاقاً همین عامل، گیرایی و جذابیت داستان را افزوده است.
معنی کلمات و عبارت ها :
صفحه 23 : کژال: غزال، آهو (در اینجا اسم مادر) / روناک: روشن (در اینجا اسم فرزند) / بغل زد: در آغوش گرفت / کابوک: نوعی کبک (در اینجا اسم عمه) / لُپ: گونه / قُنداقه: پارچه ای که نوزاد را در آن می پیچند / رولَه: (به زبان کردی) فرزند
صفحه 24 : ریگ: سنگ ریزه / گالش: دمپایی پلاستیکی / برجا ماند: ایستاده ماند، متوقف شد / صخره: تخت سنگ / آبادی: د ه، روستا / پی گلّه: دنبال گلّه / زوزه: ناله ی سگ و گرگ / تنگ به خود فشرد تنگ: محکم، با فشار / گرگ آماده ی خیز بود خیز: حمله / می جهید: می پرید / هه ژار: مظلوم و ستمدیده (در اینجا اسم شوهر) / قُروه: یکی از روستاهای کردستان / دمی بعد: لحظه ای بعد / خیش: وسیله ای برای شخم زدن، گاوآهن / مویه می کرد: گریه می کرد / زار زد = ضجه زد: بلند گریه کرد / صورت خراشید: چنگ به صورت کشید
صفحه 25 : دایه: (به زبان کردی) مادر / هراسان: حیرت زده، ترسیده
صفحه 26 : بر سر زنان: در حال ناله و زاری/ خُرناسه: صدای خرخر کردن / معطل: منتظر، بلاتکلیف، بیکار / در هم پیچید: درگیر شد / خیره شد: زل زد، چشم برنداشت
صفحه 27 : بدَرَد: (در اینجا) زخمی کند، بکُشد / خراش عمیق: رخم جدی و کاری / سخت ترسیده بود: به شدت ترسیده بود / گلویش را با فریادی بلند خراشید خراشید: زخمی کرد، آسیب زد / مجال: فرصت، وقت لازم / زُل زد: خیره شد/ زُل: نگاه خیره / قوه: نیرو و قوت، توان
صفحه 28 : اندوه: غم / گسترده شد: پهن شد / روی گرداند: بازگشت / برهاند: رها کند / تقلا: کوشش، تلاش / هق هق: صدای بریده بریده ی گریه
پایان
2