تارا فایل

جزوه آموزشی درس 17 فارسی هفتم ما می توانیم



درسنامه کامل درس 17 فارسی هفتم
" ما می توانیم "

کاری از :
اکبر ملاحسن : دبیر ادبیات فارسی
آموزش و پرورش استان قزوین
اداره آموزش و پرورش شهر اسفرورین

اهداف آموزشی درس :
1- آشنایی با نمونه ای از ادبیات جهان
2- درک مشترکات و تفاوت های ادبیات ایران و جهان
3- آشنایی با ترجمه و مترجم
4-تقویت روحیه خودباوری و مثبت اندیشی در کارها
5- شناخت بیشتر واژگان ساده و غیرساده
درباره درس :
درس دارای ساختاری داستانی است. داستان از زبان اول شخص (بازرس) بیان می شود. معلم مدرسه (دونا) با شگردی زیرکانه و نمایشی بدیع، خود کم بینی، خودناباوری و القائات منفی را از ذهن دانش آموزان دور می کند و می کوشد امید به آینده و تلاش و کوشش را با اتکا به توانایی های دانش آموزان در آنها زنده کند. مراسم تشییع جنازه "نمی توانم" و سخنرانی "دونا" در این مراسم این پیام مهم و کلیدی را با خویش دارد که هرگز به خویش القا نکنید که نمی توانم.
معنی کلمات و عبارت ها :
نوع نثر: ترجمه (ساده و روان)
بازنشستگی: پایان دوره ی کار / تسهیلات: جمع تسهیل، امکانات، اقداماتی برای آسان شدن کار / فراهم آورم: تهیه کنم / سخت: بسیار / مشغول: سرگرم / اوراق: جمع ورقه، برگه ها / اراده: خواست / سماجت: پافشاری، اصرار کردن / کنجکاو: جست و جو گر/وادار:مجبور /عاقبت: پایان / کافی: بس / بالاخره: سرانجام / دفن: خاکسپاری / گودال: چاله / حدّاقل: دست کم، کمترین مقدار / موقع: هنگام / بلافاصله:فوری، تند، بدون اتلاف وقت / اطاعت: پیروی / متاسفانه: با اندوه / انجمن: محل جلسه / ادارات: جمع اداره، سازمان ها / اینک: حالا / ابدی:همیشگی، جاودان / قرین: همراه، نزدیک / رحمت: بخشش (قرین رحمت: همراه با بخشش و مهربانی) / عنایت: لطف، توجّه / آمین: دعابرای استجابت دعا / شکوهمند: باعظمت، باشکوه / نمادین: نمایشی / نقش می بست: شکل می گرفت /ترحیم: طلب آمرزش و مغفرت برای مُرده / برگزار کردن: برپا کردن و ترتیب دادن / اعلامیّه: اطلاعیه کتبی و شفاهی / فوت: مرگ / تدفین: دفن کردن

دانش های زبانی و ادبی : " کلمات ساده و غیر ساده "
کلمات ازنظرساختمان دودسته اند: ساده ، غیرساده
۱-ساده :کلماتی هستند که از یک جزتشکیل می شوند ؛ مانند میز -کتاب-کاغذ
این کلمات به اجزای کوچکتری قابل تقسیم نیستند.
۲- غیر ساده :کلماتی هستند که بیش از یک جز دارند مانند :بی ادب-گوینده- دانش-مدادتراش.
کلمات غیر ساده به سه گروه تقسیم می شوند : 1- مشتق 2 – مرکب 3 – مشتق-مرکب
۱-کلماتی که ازیک جز معنی دار ویک ویا چند جز بی معنی ساخته شده اند مانند :
دانشگاه(دان+ش+گاه) – باهوش(با+هوش) – اصطلاحا به این کلمات مشتق گفته می شود.
۲-کلماتی که از دو یا چند جز معنی دار تشکیل شده اند مانند:
سرآشپز(سر+آش+پز) – سرباز خانه(سر+باز+خانه) اصطلاحا به این کلمات مرکب گفته می شود.
۳-کلماتی که حداقل دو جز معنی دار و یک یا چند جز بی معنی داشته باشند مانند:
دانشجو(دان+ش+جو) – دلپیچه(دل+پیچ+ه) اصطلاحا به این کلمات مشتق مرکب گفته می شود.
نکته مهم: علامت های جمع "ها" و "ان" کلمه را غیر ساده نمی کند.
روان خوانی : پیرِ دانا

معنی کلمات و عبارت ها :
نصیحت: پند و اندرز / نو: جدید / کاشانه: خانه / از یاد نمی برد: فراموش نمی کرد / مغرور: خودپسند، متکبر / فرمان: امر، دستور / از کار افتاده: ناتوان / جلّاد: مامور شکنجه / شیروانی: سقف شیب دار / مخفی: پنهان / انباری: محل نگهداری بار / کاهدان: محل نگهداری کاه / موفقیت: پیروزی / رویارویی: روبرو شدن / ارواح: (جمع روح) روح ها / شایعه: خبر دروغ گسترش یافته / دلداری: غم خواری / عاقلانه: از روی عقل / ارزن: دانه ی پرندگان / پیشکشی: هدیه به شخص بزرگ و والامقام / اِنعام: پاداش، عطا و بخشش / وعده گاه: محل قرار / غلّه: محصول زراعت و کشاورزی مانند گندم، جو و ذرّت / صادر کرد: ابلاغ کرد / لغو: باطل

معرفی خواجوی کرمانی :

کمال الدین ابوالعطا محمود بن علی کرمانی متخلّص به "خواجو" در سال 679 هـ.ق در کرمان زاده شد. ابتدا فضایل روزگار را در زادگاه خود آموخت و سپس به سیر و سیاحت پرداخت. در ضمن این سفرها به ملاقات علاء الدین سمنانی که از بزرگان صوفیه بود، نائل آمد و حلقه ارادت او را در گوش کرد. وی در مدت اقامت در شیراز با بزرگان و فضلای شیراز چون حافظ معاشرت داشت. خواجو قصاید عرفانی بسیار دارد و از حیث سلیقه مقلد شیخ سعدی است و در غزل سرایی مورد پسند حافظ.
خواجو گذشته از دیوان اشعار، مثنوی هایی به سبک نظامی دارد و خمسه ای به وجود آورده که اسامی آنها بدین قرار است:
1- همای و همایون 2- گل و نوروز 3- کمال نامه 4- روضه الانوار 5 – گوهرنامه
وفات خواجو به سال 753هـ. ق اتفاق افتاد.

معنی کلمات و عبارت ها و اشعار :
خداوندا: ای خدا / به حق : سوگند به، قسم به / نیکمردان: جوانمردان، بزرگواران / احوال: (جمع حال) وضعیّت جسمی و روحی / نیک: خوب، نیکو / محروم: بی بهره، بی نصیب / بوم: سرزمین، در این شعر به معنی بارگاه خداوند / زبانی ده (ده: بده / اسرار: (جمع سر) رازها / روان: روح و جان / جوید: طلب کند / غفلت: فراموشی / به معنی (به: با، به وسیله ی / معنی: معنویّت، غیر مادّی / برفروزان: روشن کن / جای آن هست: روا است، به جا است / گر: اگر / خوانم (بخوانم: صدا می زنم
معنی بیت اول: خدایا، تو را به انسان های جوانمرد و بزرگوار قسم می دهم که وجودم را از بدی ها پاک بگردان.
معنی بیت دوم: ما را از درگاه خودت بی نصیب نکن و مانند گنجشکان ما را از بارگاهت دور مکن.
معنی بیت سوم: زبانی به من بده که رازهای تو را بازگو کند و روح و جانی بده که رسیدن به تو را طلب کند.
معنی بیت چهارم: تمام وجودم را از غفلت و نادانی رها کن و با نور معنویت خودت، روح و جانم را روشن کن.
معنی بیت پنجم: اکنون به جاست که (مرا) کمک کنی؛ زیرا، اگر به من کمک نکنی، از بین میروم.
معنی بیت ششم: مرا از نزدیکان و دوستان درگاهت دور نکن. هدایتم کن که از راه رسیدن به تو، دور شده ام.
معنی بیت هفتم: من در هر راز و سخنی فقط تو را صدا می زنم و در بین همه ی چیزها تنها تو را به عنوان خدای بلند مرتبه می شناسم.
آرایه های ادبی :
بد و نیک (تضاد / بیت دوم: چو گنجشکان (تشبیه / بیت چهارم: دل (مجاز از تمام وجود / آتش غفلت ( اضافه ی تشبیهی / شمع جان (اضافه ی تشبیهی / بیت پنجم: دستگیری (کنایه از کمک کردن / از دست رفتن (کنایه از نابود شدن / بیت ششم: دور و نزدیک (تضاد / به راه آوردن (کنایه از هدایت کردن به راه راست / از راه افتادن (کنایه از گم شدن و از راه دور ماندن

2


تعداد صفحات : 18 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود