تارا فایل

جزوه آموزشی درس 7 فارسی هفتم علم زندگانی



درسنامه کامل درس 7 فارسی هفتم
" علم زندگانی "

کاری از :
اکبر ملاحسن : دبیر ادبیات فارسی
آموزش و پرورش استان قزوین
اداره آموزش و پرورش شهر اسفرورین

اهداف آموزشی درس :
1- آشنایی با واژه های جدید و معانی و کاربرد آنها
2- ایجاد نگرش مثبت نسبت به اهمیت تجربه در زندگی
3- پرورش مهارت خوانش صحیح شعر
4- پرورش ذوق و استعداد و خلاقیت ادبی
5- به کارگیری آداب اخلاقی پسندیده در زندگی روزمره
6- آشنایی بیشتر با متمم
7- تقویت توانایی برگرداندن شعر به نثر
درباره درس :
قالب مثنوی: یکی از قالب های شعر فارسی است، شامل بیت های پیاپی در یک وزن که هر بیت آن قافیه ای مستقل و جداگانه دارد و از آنجا که هر بیت دارای دو قافیه است، آن را مثنوی (منسوب به کلمه "مثنی" به معنای دوتا دوتا یا دوگانی) می نامند. تعداد بیت های مثنوی محدودیتی ندارد و بنا به دامنه مطلب می تواند افزایش یابد.
مثنوی در زبان فارسی، بهترین قالب برای سرودن منظومه های بلند و داستانی در موضوع های متفاوت عشقی، تاریخی، حماسی (حماسه) و عرفانی (شعر عرفانی) است.

معرفی پروین اعتصامی :

او در سال 1285هجری شمسی در تبریز متولد شد . تحصیلات ابتدایی را نزد پدر دانشمند خویش یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) و آموزگاران خصوصی فرا گرفت و به این طریق با فارسی و عربی و ادبیات این دو زبان آشنایی کامل یافت.
وی از کودکی دلبستگی ویژه ای به شعر و ادبیات نشان می داد و در این راه بهترین مشوق و مربی او پدر ادیب و فاضلش بود. پروین از کودکی ــ در حدود سن هشت سالگی ــ شعر می گفت و نخستین اشعارش را نیز در مجله بهار که به وسیله خود اعتصام الملک منتشر می شد، چاپ می کرد. دیوان پروین شامل 6500بیت است.
معنی لغات و عبارت ها و اشعار درس :
کبوتر بچه: جوجه ی کبوتر / شوق: اشتیاق، علاقه / به جرئت: با شهامت، با شجاعت / شاخک: شاخه ی کوچک / شاخسار : شاخه ی درخت / / جوکناری: جویبار / نمودش: برای او جلوه کرد، به نظر او آمد / گیتی: جهان، دنیا / وحشت: ترس / سُست: ضعیف، بی حال / ناگاه: ناگهان / رنج: درد / عجز: ناتوانی / آواز در داد: صدا زد / بس: بسیار، خیلی / نوکاران: تازه کاران، بی تجربه ها / که: چه کسی /کار بسیار: در اینجا به معنی کار بزرگ / برزن: محله، کوچه، کوی / نوبت: وقت / آرام: استراحت / توش: تاب و طاقت، توانایی / هنر: قابلیت / می باید اندوخت: باید ذخیره کنی، باید کسب کنی / حدیث: سخن، داستان (در اینجا به معنی راه و رسم) /می باید آموخت: باید یاد بگیری / از آن پس: بعد از آن / من اینجا چون نگهبانم : چون: مثل، مانند /گنج: چیز با ارزش / آسودگی: راحتی / گَه از دیوار… :گه: گاه، زمان / سرپنجه: چنگال، پای پرنده / خونین: زخمی / دمساز: همراه، سازگار / باز: نوعی پرنده ی شکاری / هجوم: حمله، یورش / فتنه: آشوب (در اینجا بدبختی، عذاب) / آموخت: یاد داد / علم زندگانی: راه و روش زندگی / بُن: ریشه، پایه / برومند: قوی، بارور / سعی: کوشش / پند: نصیحت
بیت اول: روزی جوجه ی کبوتر با اشتیاق پرواز، با شهامت، بال و پرش را باز و پرواز کرد.
بیت دوم: از شاخه ی کوچکی بر شاخه ی دیگری پرید و از بام کوچکی به کنار جویباری پرواز کرد.
بیت سوم: از بس که آن راه نزدیک به نظرش طولانی آمد، آنقدر ترسید که داشت می مُرد.
بیت چهارم :ناگهان به خاطر وحشت و ترس، برجایش بی حال ایستاد و از شدت رنج و خستگی متوقف شد.
بیت پنجم: درمانده و ناتوان شد و از روی نیازمندی و ناتوانی فریاد کشید. ناگهان مادرش از روی شاخه ی دیگری با صدای بلند گفت:
بیت ششم: پرواز کردن برای تو بسیار زود و سخت است و کسی از افراد بی تجربه و تازه کار انتظار کارهای بزرگ ندارد.
بیت هفتم: تو توانایی رفتن به کوچه و پریدن بر روی بامِ خانه ها را نداری و الان زمان استراحت کردن تو است.
بیت هشتم :لازم است که تجربه و توانایی کسب کنی و راه و رسم زندگی کردن را یاد بگیری.
بیت نهم :باید اول بتوانی هر دو پایت را محکم و استوار بر روی زمین بگذاری و بعد از آن به فکر ایستادن باشی.
بیت دهم :من در این جهان همانند نگهبان هستم و تو چون گنجی باارزش هستی. تو (فعلاً) باید آسوده و راحت باشی و من باید رنج محافظت تو را تحمل کنم.
بیت یازدهم :من در دام های بسیاری گرفتار شدم و کودکان، پرها و بال هایم را شکستند (سختی زیادی را تحمل کردم و تجربه اندوختم).
بیت دوازدم: گاهی از همه جا به من سنگ می زدند و مرا زخمی می کردند.
بیت سیزدهم :من لحظه ای در زندگی، در آسایش واقعی نبودم؛ زمانی از گربه و گاهی از باز ترسیدم. {مفهوم بیت: دائم در خطر بودم}
بیت چهاردهم :بلاها و مشکلات روزگار، راه و روش زندگی کردن را به من یاد داد.
بیت پانزدهم :شاخه ی کوچکی که بدون ریشه باشد، میوه نمی دهد (رشد نمی کند)؛ بنابراین تو باید سعی و تلاش کنی، من هم باید به تو پند واندرز بدهم.

آرایه های ادبی درس :
کرد بال و پر باز: کنایه از آماده شدن برای پرواز کردن / دور و نزدیک: تضاد / سست شد بر جای: کنایه از ترس و اضطراب / درماند در راه: کنایه از متوقف شد / فتاد از پای: کنایه از ناتوانی / ز نوکاران که خواهد کار بسیار؟ پاسخ: هیچ کس : استفهام انکاری / هر دو پا محکم نهادن: کنایه از شروع صحیح، قدم اول را درست برداشتن / برپای ایستادن: کنایه از استقلال، به خود متکی بودن / من اینجا چون نگهبانم: تشبیه / تو چون گنج: تشبیه / در دام ها بسیار بستند: کنایه از اسیر کردن / گه از دیوار سنگ آمد گه از در : در و دیوار: مجاز از همه جا / سنگ: استعاره از سختی و مصیبت / خونین: مجاز از زخمی شدن / بیت سیزدهم: واج آرایی صدای "ز " / یک لحظه: مجاز مدت کم / فتنه های آسمانی : آسمانی: مجاز از آسمان و زمین (همه ی دنیا) / بیت 15: تمثیل : مصراع اول تمثیلی برای مصراع دوم است.
نکات دستوری :
قالب شعر: مثنوی
شاخک و بامک : ک: کاف تصغیر / نمودش = برای او نمود : ش: متمم / شدش گیتی به پیش چشم = گیتی پیش چشمش شد : ش: مضافٌ الیه چشم (چشم او) {جهش ضمیر} / تو را پرواز = پرواز برای تو : را: حرف اضافه / زود است و دشوار (است): حذف فعل به قرینه ی لفظی / هنوزت نیست پای برزن و بام = هنوز تو نداری : ت: نهاد / هنوزت نوبت خواب است و آرام = هنوز نوبت خواب و آرامِ تو است : ت: مضافٌ الیه آرام /تو را آسودگی = آسودگی برای تو : را: حرف اضافه / مرا رنج = رنج برای من : را: حرف اضافه / مرا در دامها بسیار بستند : را: نشانه ی مفعول (من: مفعول) / گه از در (سنگ آمد: حذف به قرینه ی لفظی) / گهی سر (خونین شد: حذف به قرینه ی لفظی) / گه از باز (ترسیدم: حذف به قرینه ی لفظی) / مرا آموخت = به من آموخت : را: حرف اضافه
دانش های زبانی و ادبی : 1- متمم 2- جابه جایی در شعر و نثر ادبی
1- متمم
به کلماتی که پس از حروف اضافه ( حروف اضافه ی پرکاربرد : به ـ با ـ بی ـ از ـ در ـ برای ـ درباره ی ـ اندر ) می آیند و معنای جمله را تمام می کنند متمم می گویند . پس فعل جمله به آنها نیاز دارد و بدون آن جمله ناقص است . به این نوع متمم ، متمم فعلی یا اجباری نیز می گویند .
مثال برای متمم فعلی یا اجباری : او از دروغ می پرهیزد .
حال اگر از دروغ را حذف کنیم ، جمله ناقص می شود و مشخص نیست که او از چه می پرهیزد .
در برابر این متمم ، یک نوع متمم دیگر نیز وجود دارد که ظاهراً شبیه به متمم اجباری است ، امّا در معنی اختیاری است . یعنی فعل جمله به آن نیاز ندارد و وجودش اختیاری است که آن را متمم قیدی می نامند . متمم های قیدی از نوع قید های نشانه دار هستند ، یعنی با شباهتی که به متمم فعلی دارند ، قابل شناسایی هستند .
مثال برای متمم اختیاری : علی از خانه برای خرید به بازار رفته است . در این جمله سه متمم وجود دارد که هر سه قابل حذف هستند .
به جمله ی زیر دقت کنید :
علی به تیم فوتبال پیوست . اگر این متمم را حذف کنیم ، جمله ناقص می شود .
اکنون به جمله ی زیر دقت کنید :
علی رفت . این جمله به متمم نیاز ندارد و کامل است . چرا ؟
زیرا می توان برای فعل رفت متمم هایی با حروف اضافه ی گوناگون آورد . یعنی می شود گفت : به کجا رفت ؟ با چه کسی رفت ؟ برای چه رفت ؟
هرگاه بتوان برای فعلی متمم با حروف اضافه ی متعدد و مختلف آورد ، آن فعل نیازی به آن متمم ندارد و آن متمم قیدی نام دارد .
متمم هایی که فعلی هستند ، یعنی فعل در آن جمله ها یک حرف اضافه ی اختصاصی دارد .
مثال : نازیدن ( نازیدن به ) او به ثروتش می نازد .
او به دین اسلام گروید . ( گرویدن به )
او با حریف در آویخت . ( درآویختن به )
این راز در سینه نمی گنجد . ( گنجیدن در ) مثلاً نمی توان گفت که ، این راز با سینه نمی گنجد ـ به سینه نمی گنجد ـ برای سینه نمی گنجد . بقیه ی مثال ها هم با همین معیار قابل بررسی هستند .
2- جابه جایی در شعر و نثر ادبی
به این بیت توجه کنید.
نمودش بس که دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم تاریک
اگر شعر را به نثر برگردانید، احتمالا این گونه خواهید نوشت:
آن را نزدیک ، آنقدر دور به نظرش رسیدکه گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد.
در برگرداندن شعر به نثر چه اتفاقی می افتد؟
می بینید که قسمت های مختلف شعر وقتی به نثر بر می گردند، جابجا می شوند. در جمله ی گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد. فعل در پایان جمله قرار می گیرد اما در شعر به اول بیت منتقل شده است. این جابجایی در شعر و نثر ادبی بر زیبایی سخن می افزاید.

معنی کلمه ها و عبارات و پیام حکایت :
رحمه الله علیه: رحمت خدا بر او باد / ابتدا: آغاز / عبادت: راز و نیاز با خدا / درخواست: خواهش / نزد: کنار، پیش / بخُسب: بخواب / دشوار: سخت، غیرقابل تحمل / پذیرفتم: قبول کردم / هیچ: اصلاً / بازماندم: محروم شدم / نهاده بودم: قرار داده بودم / اندر آن: درون آن، داخل آن / از بهر: به خاطر / بکش: (در اینجا به معنی) تحمل کن / چون: وقتی که / چنان: اینگونه / یارب: پروردگارا / خشنود : راضی / درجت = درجه: مقام، مرتبه / اولیا: جمع ولی، دوستان خدا، عارفان، انسان های بزرگ و با ایمان / مستجاب: پذیرفته، برآورده / بدین: به این / جای: جایگاه، مقام
پیام حکایت :اهمیت و ارزش دعای مادر؛
احترام و نیکی کردن به پدر و مادر (به خصوص مادر)

2


تعداد صفحات : 14 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود