درسنامه کامل درس 1 فارسی هفتم
" زنگِ آفرینش "
کاری از :
اکبر ملاحسن : دبیر ادبیات فارسی
آموزش و پرورش استان قزوین
اداره آموزش و پرورش شهر اسفرورین
معرفی کوتاه نظامی گنجوی و خواجه عبدالله انصاری :
نظامی گنجوی : جمال الدین ابومحمّد الیاس بن یوسف متخلص به نظامی شاعر و داستان سرای ایرانی پارسی گوی در قرن ششم هجری است .آرامگاه نظامی گنجوی، در شهر گنجه قرار دارد. نظامی در زمره گویندگان توانای شعر پارسی است، که نه تنها دارای روش و سبکی جداگانه است، بلکه تاثیر شیوه او بر شعر پارسی نیز در شاعرانِ پس از او آشکارا پیداست. نظامی از دانش های رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، فلسفه، علوم اسلامی، فقه، کلام و زبان عرب) آگاهی گسترده ای داشته و این ویژگی از شعر او به روشنی دانسته می شود. روز ۲۱ اسفند در تقویم رسمی ایران روز بزرگداشت نظامی گنجوی است. اثر معروف و شاهکار بی مانند نظامی، خمسه یا پنج گنج است که شامل پنج مثنوی است :
مخزن الاسرار _ خسرو و شیرین – لیلی و مجنون – هفت پیکر – اسکندرنامه
خواجه عبدالله انصاری : معروف به "پیر هرات" و "پیر انصار" و "خواجه عبدالله انصاری" و "انصاری هروی"، دانشمند و عارف ایرانی بود. او به عنوان یکی از نوابغ ادبی و چهره های شاخص خراسان قدیم در قرن پنجم ه.ق شناخته می شود که به عنوان مفسر قرآن، محدث،فعالیت می کرد . عمده شهرت وی به خاطر فن سخنوری، اشعار و متون نغز و بی مانندش، به خصوص در مدح و ثنای خداوند به زبان های عربی و فارسی بوده است.
از آثار او که به نثر مسجع نوشته شده مناجات نامه، ، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، ، رساله دل و جان، الهی نامه را می توان نام برد.
خواجه عبدالله انصاری بعد از یک عمر آموزش، بحث، ارشاد ، عاقبت در سال ۴۸۱ هجری در سن هشتاد و پنج سالگی در زادگاهش ، هرات درگذشت.
معنی عبارت ها و اشعار ستایش :
قالب شعر: مثنوی
سرآغاز: شروع / نامه: کتاب / مونس: همدم / روان: روح و جان / کارگشا: حلّال، برطرف کننده / هست کن: پدیدآورنده / اساس: بنیان، پایه / هستی: عالم / کوته: مخفف کوتاه / درازدستی: ستمگری، زورگویی / نانموده: آشکارنشده / عنایت: توجه / ظلمت: تاریکی / دِه: بده / دانایی: خردمندی، آگاهی / بینایی: بصیرت / دست آویز: آنچه (آنکه) از آن کمک می گیرند / توفیق: لیاقت / استوار: محکم و پابرجا / پریشان: آشفته و نگران
بیت اول: ای خدایی که نام تو بهترین وسیله برای شروع هر کاری است، من بدون آوردن نام تو، هیچ کاری را آغاز نمی کنم.
بیت دوم: ای خدایی که یاد تو همدم همیشگی روح و جان من است، نامی جز نام تو را بر زبان نمی آورم.
بیت سوم: ای خدایی که برطرف کننده ی هر مشکلی در این دنیا هستی، نام تو مانند کلیدی است که سبب باز شدن تمام درهای بسته می شود.
بیت چهارم: ای پدیدآورنده ی اساس و بنیان عالم! از درگاه تو هر گونه زورگویی و ستمگری به دور است.
بیت پنجم: (تو آن کسی هستی که) هم ماجرای آشکارنشده را می دانی و هم کتابی که هنوز نوشته نشده است را می خوانی.
بیت ششم: خدایا! با توجه و لطف خداوندی ات، مرا به آنجایی که خودت می خواهی برسان.
بیت هفتم: مرا از گمراهی خود نجات بده و با نور هدایت خود آشنایم کن.
خدایا! دل و جرئتی به ما بده که جان خویش را برای تو فدا کنیم؛ روح و روانی به ما عطا کن که به وسیله ی آن کاری برای قیامت خویش کنیم، به ما آگاهی ببخش تا راه بندگی تو را گم نکنیم، بصیرتی بده تا گمراه نشویم؛ خودت به ما کمک کن که جز تو هیچ کمک کننده ای (یار و یاور) نداریم. به ما لیاقت بده تا در عمل به دین محکم و پابرجا باشیم؛ ما را از گرفتاری ها حفظ کن تا آشفته و نگران نشویم.
اهداف آموزشی درس :
1- آشنایی بیشتر با زیبایی ها و پدیده های جهان آفرینش
2- پرورش حس تعالی جویی
3- عشق ورزی نسبت به پدیده های جهان آفرینش به عنوان آیات الهی
4- آشنایی بیشتر با قیصر امین پور و نمونه ای از سروده های وی
5- آشنایی بیشتر با جمله در زبان فارسی
6- تقویت نگرش مثبت نسبت به جهان آفرینش و پدیده های الهی
نکاتی درباره درس :
در این چارپاره، جز انتخاب مناسب شخصیت ها و گفتوگو از زبان آنها، آرزوها و آرمان ها نیز مطرح می شود. آنچه شعر را زیباتر می کند، زبان روایی و داستانی و پیوستگی اجزای شعر است.
نوعی تکریم از معلم و نشان دادن آرزوی معلم که کامیابی دانش آموزان است، به شعر ارزش و اعتبار ویژه بخشیده است. شعر "زنگ آفرینش" توصیف فضای کلاسی بسیار گرم و تپنده و سرزنده و صمیمی است؛ یعنی معلم نقابی به چهره ندارد. به دانش آموزان نزدیک است و آنها نیز خود را با معلم یکی می دانند و معلم را با خود همراه، همدم و همدل می بینند.
موضوع گپ وگفت، موضوع انشاست و آن هم موضوع تازه ای به نام "آرزوهای شما در آینده." در اینجا هسته بنیادین شعر بر واژه "انشا" نهاده شده است. از این رو در حقیقت، کلاس انشا، سراسر رویش و شکفتگی و به طور کلی جریان حاکم بر شعر، حرکت به سمت و سوی بالندگی و "شدن و فراتر رفتن" است.
فرایند داستانی این شعر در فضایی رو به تعالی پیش می رود. آنچه سبب شده است حرارت و شوق زیبا زیستن و رستن، پرفروغ تر گردد، همانا امید به آینده و داشتن آرزوهای رنگین و افکار شیرین دانش آموزان نسبت به فرداهاست. همان سخنی که در باورهای مردمی هم مشهور است: "انسان با آرزوها و امید به آینده زنده است."
این سروده همچنان که یادآور شدیم، بافتاری داستانی ــ روایی دارد و شخصیت های زیر در جریان داستان نمایان می شوند:
1ــ معلم
2ــ دانش آموزان (بچه ها) که شش نفر هستند و هرکدام به ترتیب زیر می آیند و موضوع انشا و آرزوهای خود را بیان می کنند:
الف) شبنم: آرزوهایش این است که آفتاب شود و ذره ذره به آسمان برود و ابر باشد و دوباره آب شود.
ب) دانه: آرزو می کند باغی بزرگ شود و جاودانه سبز بماند.
پ) غنچه: آرزو دارد مثل لبخند شکوفا شود و جاودانه باطراوت باشد.
ت) جوجه گنجشک: آرزو می کند رها در دل آسمان و آسوده از سنگ بچه ها باشد.
ث) جوجه پرستو: می خواهد رهسپار با باد تا افقهای دور کوچ کند و پیغمبر بهار شود.
ج) جوجه کبوترها: می گویند ای کاش روز و شب کنار هم توی گلدسته های یک گنبد زائر حرم باشیم.
3ــ زنجره
یکی دیگر از کاربردهای بسیار سنجیده، به جا و زیبای این سروده کلمه زنجره است. در مصراع "زنگ تفریح را که زنجره زد." با تامل در این مصراع می بینیم که واژه "زنجره" چقدر دقیق و آگاهانه برای نواختن زنگ انتخاب شده است. افزون بر این، تکرار واج "ز" و ایجاد موسیقی و هم آوایی گوش نواز، خود یادآور صدای ویژه زنجره یا همان سیرسیرک است.
معرفی کوتاه قیصر امین پور :
قیصر امین پور، متولّد دوم اردیبهشت 1338هجری شمسی در "گُتوند" خوزستان است. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد، سپس به تهران آمد و در سال 1376دکتری خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران اخذکرد. او فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی درسال 1358آغاز کرد. در سال 1367سردبیر مجله سروش نوجوان شد و در همین سال در دانشگاه الزهرا(س) و دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.
قیصر امین پور، پیش از آنکه به عنوان شاعر کودک و نوجوان به شمار آید در جامعه ادبی امروز به سبب ویژگی های شعری اش شناخته شده است و شعرهای عمومی وی بیشتر از شعرهای کودکانه و نوجوانانه اش بر سر زبان هاست.
از جمله آثار او ؛ آینه های ناگهان ، تنفس صبح ، درکوچه آفتاب ، طوفان در پرانتز منظومه ظهر روز دهم ، مثل چشمه، مثل رود ، بی بال پریدن ، به قول پرستو ، مجموعه شعر گل ها همه آفتابگردانند ، مجموعه شعر دستور زبان عشق ، کتاب شعر و کودکی ، مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور (مروارید) را می توان نام برد .
معنی عبارت ها و اشعار درس :
صفحه 11 : جمله: همگی / فروغ: روشنایی / حق: خدا
صفحه ( 12به بعد:) غوغا: همهمه / انگار: گویی / برخاست: بلند شد / غلتید: چرخید / راز و نیاز: مناجات / فارغ: آسوده / رهسپار: راهی سفر / افق: کرانهی آسمان / کوچ کردن: جابجایی و سفر / پیغمبر: پیام آور / زائر: زیارت کننده / زنجره: جیرجیرک / کام: آرزو صفحه 17:(حکایت) اندرز: نصیحت / ایام طفولیت: دوران کودکی / متعبد: اهل عبادت / شب خیز: شب زنده دار / رحمت الله علیه: رحمت خدا بر او باد / همه شب: تمام شب / مُصحَف: کتاب مصحف عزیز: قرآن / بر کنار گرفته: در بر گرفته / طایفه: گروه / گِرد: دور، اطراف / دوگانه: نماز دو رکعتی / بگزارد: به جا بیاورد / غفلت: بی خبری / خفته: خوابیده / که مرده اند: بلکه مرده اند / جان پدر: عزیز بابا / به از آنکه: بهتر از آنکه / پوستین: لباسی از جنس پوست / خلق: مردم
بیت آغاز فصل: (صفحه11 ) روشنایی تمام عالم از خداست؛ آنقدر خدا در این عالم آشکار است، که انگار دیده نمی شود. (مانند کسی که در دل آب، دنبال آب بگردد)
معنای (حکایت اندرز پدر – صفحه17 )
در خاطرم هست که در دوران کودکی، اهل عبادت و شب زنده داری بودم. شبی را به همراه پدرم که رحمت و بخشش خدا بر او باد، نشسته بودم و تمام شب را بیدار بودم و قرآن را دربرگرفته و مطالعه می کردم و عدهای هم در اطراف ما خوابیده بودند. به پدر گفتم: از این جماعت، یک نفر بیدار نمی شود که دو رکعت نماز بخواند (خدا را عبادت کند)؛ آن چنان یاد خدا را فراموش کرده اند که انگار نخوابیده اند، بلکه مرده اند. پدرم گفت: عزیزبابا! تو هم اگر بخوابی بهتر از این است که از مردم بدگویی بکنی.
پیام حکایت : سعدی در این حکایت به پرهیز از غیب کردن سفارش می کند.
آرایه های ادبی درس :
صفحه 11 : حق اندر وی ز پیدایی است پنهان: پارادوکس، متناقض نما
صفحه ( 12به بعد): * شعر " زنگ آفرینش " سرشار از تشخیص و جان بخشی است / کلاس جنگل: اضافه ی تشبیهی / گرم گفت و گو بودند: کنایه از مشغول بودن به کاری / ز گرد راه رسید: کنایه از تازه رسیدن / آفتاب، آسمان، ابر: تناسب (مراعات نظیر) / کوچک و بزرگ: تضاد / غنچه هم گفت گرچه دلتنگم دل تنگی: کنایه از غمگین و ناراحت بودن / مثل لبخند باز خواهم شد: تشبیه غنچه به لبخند / با نسیم بهار و بلبل باغ: واج آرایی "ب" / گرم راز و نیاز: کنایه از مشغول مناجات با خدا / دل آسمان: کنایه از میان آسمان / با – باد: جناس ناقص افزایشی / روز و شب: تضاد + مجاز از همیشه / زیر لب گفتن: کنایه از آهسته حرف زدن
صفحه 17 : دیده بر هم نبسته: کنایه از بیدار بودن / سربرنمی دارد: کنایه از بیدار نشدن / دوگانه: مجاز از عبادت خدا / خواب غفلت: اضافه ی تشبیهی / در پوستین کسی افتادن: کنایه از بدگویی کردن، عیب جویی
دانش زبانی : " جمله "
تعریف جمله: جمله یک یا مجموع چند کلمه است که بر روی هم پیام کاملی را می رساند.
در زبانِ فارسی جمله دارایِ دو قسمتِ اصلی است : 1ـ نهاد 2 ـ گُزاره
1 ـ نهاد :کلمه یا گروهی از کلمه هاست که درباره ی آن خبر می دهیم ؛
یعنی"صاحب خبر" است.
2ـ گُزاره : خبری است که درباره ی نهاد داده می شود.
مهمترین جزء گزاره ،"فعل" است .
مانند : انقلاب ، کرامتِ انسانی را به افرادِ جامعه باز گرداند.
نهاد گُزاره
پایان
2