تهیّه و تدوین:
دبیر ادبیّات دبیرستان رسولیان
یزد
امیر سلیمانی
فارسی نهم متوسّطه اوّل
درس ششم
آداب زندگانی
تو را ای کهن بوم و بر، دوست دارم
تو را ای گرانمایه، دیرینه ایران
تو را ای گرامی گهر، دوست دارم
کهن: قدیم ، قدیمی/ بوم : سرزمین/ بر: دشت،بیابان/گرانمایه: ارزشمند دیرینه: قدیمی، باستانی/ گهر(گوهر): مروارید
واژگان
تو(در هر سه مصراع): مفعول / دوست دارم : فعل مرکّب/ کهن بوم و بر، دیرینه ایران، گرامی گهر: ترکیب وصفی مقلوب(جای موصوف و صفت عوض شده است)/ ای کهن بوم و بر، ای گرانمایه،دیرینه ایران، ای گرامی گهر: شبه جمله (ندا و منادا) / تشخیص
معنی
ای سرزمین قدیمی تو را دوست دارم. تو را ای ایران گرامی و باستانی دوست دارم. ای مروارید ارزشمند تو را دوست دارم.
نکات مهم
مهدی اخوان ثالث(م. امید): وی از شاعران نامدار معاصر است که در سال 1307 در مشهد چشم به جهان گشود و در شهریورماه 1369 در تهران درگذشت و در باغ آرامگاه حکیم فردوسی به خاک سپرده شد. اخوان هم به شیوه سنّتی و هم نو(نیمایی) شعر سروده است.
اولین مجموعه اشعارش در سال 1330 با عنوان «ارغنون» به چاپ رسید. برخی از آثار اخوان عبارتند از:
1- زمستان
2-آخر شاهنامه
3- از این اوستا
4-پاییز در زندان
5- تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
اقوام: جمعِ قوم ، گروه ها،خویشاوندان(در این جا: ملت ها)/ اخلاق: جمعِ خُلق،ویژگی ها، رفتارها/ فاقد چیزی بودن: نداشتن آن چیز/ مردنی: شایسته مرگ.
اقوام، قومی: نهاد/ اقوام روزگار و فاقد اخلاق: ترکیب اضافی/ زنده، فاقد اخلاق، مردنی: مسند/ مردنی : صفت لیاقت (مصدر+ ی)
اخلاق : تکرار
زنده و مرده : تضاد
معنی بیت: ملت های دنیا به خاطر اخلاق خوب ماندگار هستند ملتی که اخلاق خوب نداشته باشد، شایسته مرگ است.
محمد تقی بهار از شاعران معاصر است که در سال 1266 در شهر مشهد به دنیا آمد از مکتب ادیب نیشابوری بهره مند شد. بهار، نخستین اشعار سیاسی و اجتماعی خود را در روزنامه خراسان به چاپ رسانید. او در سال1330 درگذشت. برخی از آثارش عبارتند از: سبک شناسی ، تاریخ احزاب سیاسی، دیوان اشعار.
مردم: انسان،آدم/ مادام: تازمانی که ، همیشه
مغیلان: خارشتر،نام درختچه ای است خاردار ، در اصل ام غیلان یعنی مادر دیوان و غولان است.
اصیل: نجیب، با اصل و نسب / جهد: کوشش/
گوهری: اصیل ، با اصل و نژاد/ صحبت: هم نشینی، دوستی/
مادام: قید/ بی سود: مسند/ نه خود را سود کند:«را» حرف اضافه به معنی«برای»/ اصیل و گوهری: مسند/خرد و دانش راست: «را» به معنی «به»
تشبیه: مردم بی هنر چون مغیلان/ گوهر هنر
چنگ در وی زدن:کنایه از متوسل شدن، / از دست مگذار: کنایه از رها مکن
معنی: آگاه باش که انسان بی فضیلت همیشه بی فایده است، مانند درختچه خارشتر که شاخه دارد اما سایه ای برای استراحت ندارد. نه برای خود فایده ای دارد، نه برای دیگران . تلاش کن اگر چه با اصل و نسب باشی فضیلت و دانش هم داشته باشی زیرا فضل و دانش از اصل و نژاد با ارزش تر است. همان طور که گفته اند : برزگی انسان به عقل و دانش اوست نه به نژاد. اگر انسان به همراه اصل و نژاد، دانش و فضیلت نداشته باشد، برای هم نشینی هیچ کس فایده ای ندارد. اگر درکسی این دو گوهر( نسب نیکو و فضیلت ) را یافتی ، به او متوسل شو و رهایش مکن چون او به همه فایده می رساند.
خیره: بیهوده ، عبث/ خاصّه: مخصوصاً / او خود اوفتد: او خود گرفتار می شود/ تهمت زده: نسبت ناروا داده شده/ بداندیش: بدخواه، دشمن/ داد: عدل، انصاف/ طالب: خواهان/ قانع: خرسند،خشنود/ بردبار: صبور،شکیبا/ دوراندیش: آینده نگر، عاقبت اندیش
سخن: مفعول/ ناپرسیده و خاصّه : قید/ گفتار خیره، جای تهمت زده،یار بداندیش، یار بدآموز: ترکیب وصفی/ بازپرسند: فعل پیشوندی/ اوفتد(می افتد): مضارع اخباری/ طالب علم، پرهیزگار،قانع،علم دوست، بردبار، کم سخن، دوراندیش: مسند غم و شادی : تضاد
معنی: تا حرفی را از تو نپرسیده اند چیزی نگو واز سخن بیهوده دوری کن وقتی از تو چیزی می پرسند فقط راست بگو تا از تو نخواسته اند کسی رانصیحت نکن وپند نده مخصوصا کسی که پند نمی پذیرد زیرا او خودش گرفتار می شود. در میان جمع کسی را نصیحت نکن از رفتن به جایی که مردم به آن گمان بد دارند دوری کن و از دوست بدخواه و بدآموز دوری کن. با غم و اندوه مردم خوشحال نشو تا مردم نیز با غم تو شادی نشوند. با مردم عادل باش تا دیگران نسبت به تو عادل باشند خوب حرف بزن تا با توخوب حرف بزنند. اگر خواهان علم هستی، باتقوا ، قانع ، دوست دار علم ، صبور ، کم حرف وآینده نگر باش.
معنی: انسان نباید بسیار حرف بزند و نباید سخن دیگری را با حرف خود قطع کند . اگر از گروهی سوالی کنند که او هم در میان آنهاست در جواب دادن از آنها جلو نزند. و اگر کسی مشغول جواب دادن باشد و او قادر است جواب بهتری بدهد، باید صبر کند تا سخن آن شخص تمام شود آنگاه جواب خود را به گونه ای بگوید که شخص قبلی مورد سرزنش و نکوهش قرار نگیرد . و در گفت و گو هایی که در حضور او بین دو نفر انجام می گیرد دقت و کنجکاوی نکند و اگر آنها سخنشان را از او مخفی می کنند دزدیده گوش نکند وتا وقتی که او را در گفت و گوی خود شرکت نداده اند، دخالت نکند.
آدمی: انسان/ سبقت ننماید: پیشی نگیرد/ قادر: توانا / بر وجهی : به گونه ای، به صورتی / متقدّم: قبلی، پیشین/ محاورات: جمعِ محاوره، گفت وگو ها/ خوض نمودن: در امری اندیشیدن/ پوشیده : پنهان/ استراق سمع: دزدیده گوش کردن/ مشارکت: شرکت دادن، شریک شدن/ مداخلت: دخالت کردن
بهتر جوابی: ترکیب وصفی مقلوب/ بوَد: باشد(مضارع التزامی)، همه فعل های این بخش مضارع التزامی هستند.
نوع متن: ساده و روان(تعلیمی)/ از ویژگی های نثرتاریخی ( کهن) «کوتاهی جمله هاست» که دراین دو
متن کاملاً دیده می شود.
امیر عنصرالمعالی کیکاوس بن اسکندر از امرای آل زیار در قرن پنجم هجری ( تولد ۴۱۲ هـ ق ) است. وی کتاب «قابوس نامه» را به زبان فارسی با موضوع اخلاقی و تربیتی برای تربیت فرزندش گیلانشاه در 44 فصل نوشته است.
ابو جعفر محمد بن حسن توسی مشهور به خواجه نصیرالدین از علمای بزرگ ریاضی، نجوم وحکمت در قرن هفتم هجری (۶۵۳ -۵۷۹) و نیز از وزیران بزرگ آن دوره است که هلاکو را به ایجاد رصدخانه مراغه تشویق کرد.
از مشهورتین آثار اوکتاب«اخلاق ناصری» است. خواجه نصیر در «اخلاق ناصری» سخنان افلاطون و ارسطو را در حکمت عملی بررسی کرده و نظریات پیشینیان را مورد شرح قرار داده است.
1- هنگام سخن گفتنِ دیگران به چه نکاتی باید توجّه کرد؟
زیاد حرف نزند ، سخن کسی را قطع نکند، در گفتگوی دیگران دخالت و کنجکاوی نکند و به سخن
دیگران دزدیده گوش ندهد.
2- بیت زیر با کدام بخش درس، ارتباط معنایی دارد؟
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
(گلستان، سعدی)
به غم مردمان شادی مکن تا مردمان نیز به غم تو شادی نکنند.
3-یک زندگی موفّقیت آمیز دارای چه ویژگی هایی است؟
دارای برنامه ریزی و هدف، رفتار درست با اطرافیان، رعایت انصاف در کارها، احترام به دیگران،
آرامش خاطر، موفّقیت در کارها
خودارزیابی
نکته زبانی: گروه فعلی(1) زمان حال
به فعل جمله های زیر توجّه کنید:
احمد تکالیفش را می نویسد. // شاید کتابم را از او بگیرم. // ما داریم درس جدید را می خوانیم .
همان طور که می بینید همه فعل های بالا بر انجام کاری در زمان حال دلالت می کنند، از این رو به آنها«مضارع» گفته می شود. فعل مضارع بر سه نوع است: اِخباری، التزامی، مستمر(جاری) .
1- مضارع اخباری، از انجام گرفتن کاری در زمان حال خبر می دهد.
ساخت مضارع اخباری : (می+ بن مضارع+. شناسه). مانند: می رویم / می خورند .
2- مضارع التزامی، وقوع کاری را در زمان حال با شک و تردید، شرط یا آرزو بیان می کند.
ساخت مضارع التزامی: ( ﺑـ + بن مضارع + شناسه). مانند: بـروم / بـخوریـد .
3- مضارع مستمر، جریان انجام کاری را در زمان حال بیان می کند.
ساخت مضارع مستمر: (صرف فعل کمکی «دارم» + مضارع اخباری) . مانند: دارم می بینم .
نکته1: گاهی مضارع اخباری به جای فعل آینده به کار می رود. مانند: فردا به مسافرت می روم.
نکته2: فعل مضارع اخباری و التزامی گاهی بدون نشانه (می ، ب) می آیند. مانند: اگر در خانه ای شوی روزگاری دراز صفت آن گویی. (بشوی ، می گویی)
نکته3: فعل های (است، هست، نیست) مضارع اخباری به حساب می آیند.
نکته4: در مضارع مستمرگاهی بین فعل کمکی و فعل اصلی فاصله می افتد. مانند:
برای موفقیت در امتحانات دارم می کوشم. // دارم برای موفقیت در امتحانات می کوشم .
1- درباره آداب معاشرت و تاثیر اخلاق نیکو در زندگی اجتماعی، بحث و گفت وگو کنید.
رفتار و کردار انسان در زندگی اجتماعی، به دیگر افراد جامعه نیز مربوط می شود. پس انسان باید
تلاش کند تا با رعایت آداب و رسوم اجتماعی همچون کم سخن گفتن، به موقع سخن گفتن، راست
گویی، نیکوکاری، خوش اخلاقی و صله رحم تاثیر بسزایی در سرنوشت دیگر افراد جامعه داشته
باشد.
2-درباره ابیات زیر و ارتباط آن با درس گفت و گو کنید.
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی
دادنـد دو گوش و یـک زبانـت ز آغـاز یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
اخلاق ناصری، خواجه نصیرالدّین توسی
این شعرانسان را به رعایت آداب سخن گفتن و گوش کردن سفارش می کند. انسان باید کم سخن
باشد باشد و به جا و به موقع سخن بگوید و تا چیزی از او نپرسیده اند دخالـت نکند و سعی کـند
بیشتر شنونده باشد تا گوینده .
گفت و گو
1- هم خانواده واژه های زیر را از متن درس بیابید و بنویسید.
اتّهام (تهمت) ، اقناع (قانع) ، طعنه (طعن) ، مقدّم (متقدّم) ، استماع (سمع) ، مقطوع (قطع) ، مطلب (طالب) ، مقتدر (قادر) ، مجتهد (جهد) ، اصیل (اصل)
2- فعل های مضارع را مشخّص کنید و نوع آنها را بنویسید.
«اینک دارم برای شما می نویسم، شاید بخوانید و به کار بندید؛ هرگاه ذهنتان را از کـژاندیشی بپیرایید، دلتان را از احساس ناروا بشویید و از بی رسمی ها بپرهیزید،خداوند با شما همراه می شود؛ پست و بلند آوای درونتان را می شنود و رفتار شما را به سامان می آورد.»
دارم می نویسم : مضارع مستمر
بخوانید ، به کار بندید ، بپیرایید ، بشویید و بپرهیزید: مضارع التزامی
می شود ، می شنود و می آورد : مضارع اخباری
3- عبارت زیر را در یک بند، توضیح دهید.
«گوهرِ تن، از گوهرِ اصل، بهتر بوَد.»
اگرچه داشتن اصل و نسب و خاندان نجیب و اصیل خوب است اما اگرانسان با تلاش و کوشش از توانایی ها و استعدادها و گوهر وجودی خود استفاده کند و به مقام و منزلتی برسد بسیار بهتر است.
نوشتن
امیر خراسان را پرسیدند که تو فردی فقیر و بی چیز بودی و شغلی پست داشتی، به امیری خراسان چون افتادی؟گفت: روزی دیوان «حنظله بادغیسی» همی خواندم، بدین دو بیت رسیدم.
مهتری گر به کام شیر در است شو خـطر کن ز کام شیربجوی
یا بزرگی و عـز و نعمت و جاه یا چو مردانـْت مرگ رویاروی
داعیه ای در باطن من پدید آمد، که به هیچ وجه در آن حالت که اندر بودم، راضی نتوانستم بود. دارایی ام بفروختم و اسب خریدم و از وطن خویش رحلت کردم. به دولت صفاریان پیوستم. هر روز بر شکوه و شوکت و لشکر من افزوده می گشت و اندک اندک کار من بالا گرفت و ترّقی کرد تا جمله خراسان را به فرمان خویش در آوردم . اصل و سبب، این دو بیت بود.
«را»: حرف اضافه به معنی «از»/ امیر: متمم/چون: چگونه(قید پرسش)/ روزی: قید/ فردی فقیر و بی چیز: دوترکیب وصفی/ شغلی پست: ترکیب وصفی/
واج آرایی حرف«ش»: شکوه و شوکت و لشکر
معنی بیت1: اگر بزرگی و سروی در دهان شیر باشد برو خود را به خطر بینداز و آن را از دهان شیربگیر.
مهتری: نهاد/ به کام شیر در: دوحرف اضافه برای یک متمم/ است(وجود دارد) ، شو(برو): فعل غیر اسنادی/
معنی بیت2: یا بزرگی و ارجمندی و ثروت و مقام به دست می آوری یا مثل مردان با مرگ روبه رو می شوی.
بزرگی،عز، نعمت،جاه: مفعول/ چو: حرف اضافه/ مردان: متمم/ فعل« به دست می آوری» ازپایان مصراع اول و فعل«می شوی» از پایان مصراع دوم به قرینه معنوی حذف شده است./
تشبیه: چو مردانت مرگ رویاروی
امیر: حاکم، / پست: بی ارزش/ چون: چگونه/ افتادی: رسیدی/ مهتری: سروری، بزرگی/ کام: دهان/ عزّ: ارجمندی/ جاه: مقام/ شو: برو/ داعیه: انگیزه، علّت/ باطن: درون/ به هیچ وجه: هرگز/ دارایی: مال وثروت/ رحلت کردن: سفر کردن، کوچ کردن/ شکوه: عظمت / شوکت: بزرگی، جلال/ بالا گرفت: پیشرفت کرد، رونق گرفت/ترقّی: پیشرفت/جمله: تمام/
حنظله بادغیسی: شاعر قرن سوم هجری قمری (وفات220) از قدیمی ترین شاعران فارسی گوی پس از اسلام است که در عهد طاهریان می زیسته است. اشعار زیادی از او در دست نیست. مشهورترین شعری که از او در دست است همین دو بیتی است که نظامی عروضی آن را در حکایت خود، نقل کرده است.
نظامی عروضی: نویسنده و شاعر قرن ششم هجری است. وی در اواخر قرن پنجم، در سمرقند ولادت یافت. اثر مشهور او کتاب «مجمع النوادر» یا «چهارمقاله» است که درباره چهارگروه از مردم یعنی: دبیران،شاعران، منجمان و طبیبان نوشته شده است.
مانا باشید