تهیّه و تدوین:
دبیر ادبیّات دبیرستان رسولیان
یزد
امیر سلیمانی
فارسی نهم متوسّطه اوّل
درس دوازدهم
پیام آور
رحمت
نکات دستوری: علـم دین، عقل و حس انسان : گروه نهادی / بام گلشن جان، نردبان: گروه مسندی / علم دین، بام گلشن، گلشن جان، عقل انسان، حس انسان: ترکیب اضافی/ بیت 2جمله است.
آرایه : تشبیه: علم دین به بام / جان به گلشن/ عقل و حس انسان به نردبان/
مراعات نظیر: عقل و حس و جان / بام و نردبان
علم دین بام گلشن جان است نردبان، عقل و حسّ انسان است
معنی بیت: دانش دین، اوج کمال روح و جان انسان است و عقل و حس مانند نردبانی وسیله رسیدن به آن می باشد.
سنایی غزنوی
بیت آغاز فصل
اسلام، دینی جهانی است و پیام آور آن، حضرت محمّد(ص)، رحمت و سعادت برای جهانیان است. سخنان سرشار از حکمت پیامبر بزرگوار اسلام، مرز مکانی و رنگ روزگار ویژه ای ندارد. طنین دلنشین کلام ایشان، فراتر از جغرافیای فرهنگی تاریخ بشری است و جان های پاک، پیوسته مشتاق شنیدن آن هستند.
پیام پیامبر (ص)، گنجینه و آبشخوری است که انسانیت، همواره برای تازگی و شکوفایی و شکوهمندی خود بدان، نیازمند است.
در این درس، بخشی از سفارش پیغامبراعظم (ص) به«ابوذر» را می خوانیم:
معنی واژگان: رحمت: مهربانی، لطف/ سعادت: خوشبختی/ سرشار: پر، لبریز/ حکمت: دانش، علم حقایق به اشیا/ طنین: صدا، آوا/ کلام: سخن، گفتار/ مشتاق: علاقه مند/ گنجینه: خزانه/ آبشخور: سرچشمه/ انسانیت: انسان بودن/ تازگی: شادابی،طراوت/ شکوفایی: رشد/ اعظم: بزرگ تر، بزرگوار
نکات دستوری: اسلام، پیام آور، سخنان، طنین، جان ها، پیام پیامبر، انسانیت : نهاد/ دینی جهانی، فراتر، مشتاق،گنجینه و آبشخور، نیازمند: مسند/ حضرت محمد(ص): بدل/ پیوسته، همواره: قید.
آرایه : حضرت محمد(ص) رحمت وسعادت برای جهانیان است: تلمیح به «وما اَرسَلناکَ اِلّا رَحمَهً لِلعالمین»/ مرز مکانی و رنگ روزگار ویژه ای ندارد: کنایه از این که مربوط به سرزمین و زمان خاصی نیست / تشبیه: پیام پیامبر به گنجینه و آبشخور / تناسب: جغرافیا و تاریخ .
پیام آور رحمت درس12
ای ابوذر، خداوند متعال به سیمای ظاهر و دارایی ها و گفته هایتان نمی نگرد؛ بلکه به دلها و کردارتان می نگرد.
معنی واژگان: متعال : بزرگ، بلند مرتبه/ سیما : چهره/ گفته : گفتار، سخن / دارایی : مال و ثروت/ کردار: عمل، رفتار/
نکات دستوری: ابوذر: منادا/ خداوند متعال، سیمای ظاهر: ترکیب وصفی/ تان: ضمیر پیوسته و مضاف الیه/ نمی نگرد: مضارع اخباری منفی/
پیام عبارت: اهمیّت داشتن نیت درونی و کردار انسان در نزد خداوند.
تناسب معنایی دارد با :
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر، سیرت زیبا بیار (سعدی)
نکات دستوری: ابوذر: منادا/ پنج چیز: اولی مفعول دومی متمم(پنج: صفت شمارشی ، چیز: هسته) جوانی،تندرستی، بی نیازی، آسایش، زندگی: مفعول/ «ات»: در تمام واژه های عبارت بالا، ضمیر پیوسته و مضاف الیه است/ بعد از واژه های«پیری، بیماری، نیازمندی،گرفتاری، مرگ : فعلِ « غنیمت شمار» به قرینه لفظی حذف شده است.
آرایه: جوانی و پیری/ تندرستی و بیماری/ بی نیازی و نیازمندی/ آسایش و گرفتاری/ زندگی و مرگ: تضاد
معنی واژگان : غنیمت شمردن: سود بردن از چیزی، قدر دانستن // تندرستی: سلامتی
ای ابوذر، پنج چیز را پیش از پنج چیز، غنیمت شمار:
جوانی ات را پیش از فرا رسیدن پیری، تندرستی ات را پیش از بیماری، بی نیازی ات را پیش از نیازمندی، آسایشت را پیش از گرفتاری و زندگی ات را پیش از مرگ.
معنی واژگان: پیامد: سرانجام، نتیجه / ناگوار: ناخوشایند، ناپسند / در امان: ایمن، سالم
نکات دستوری: ابوذر: منادا/ اگر، که ، تا : حرف ربط/ نداری، نمی دانم : مضارع اخباری منفی/ پرسیده شود: فعل مجهول/ بگو: فعل امر/ بمانی: مضارع التزامی/ آن: ضمیر اشاره / علم : مفعول / پیامدهای ناگوار: ترکیب وصفی
تناسب معنایی دارد با:
کمال است در نفس انسان، سخُن تو خود را به گفتار، ناقص مکن (سعدی)
ای ابوذر، اگر درباره چیزی که به آن علم نداری، از تو پرسیده شود، بگو نمی دانم تا از پیامدهای ناگوار آن در امان بمانی.
معنی واژگان: گشاده روی: خوش رو، خندان / تعالی: بلند مرتبه / آسان گیر: باگذشت
نکات دستوری: اندازه نیاز: ترکیب اضافی/ سخن: مفعول/ گشاده روی و خندان: مسند/ خدای تعالی: نهاد / گشاده روی و آسان گیر: مفعول / دوست دارد : فعل مرکب
ای ابوذر، به اندازه نیاز، سخن بگوی. گشاده روی و خندان باش که خدای تعالی، گشاده روی و آسان گیر را دوست دارد.
معنی واژگان: مثَل: داستان، حکایت/ جمله: همه، تمام/ تن: بدن / اندام: عضو / رنجور: آزرده ، بیمار
نکات دستوری: هم نشین نیک ، تنهایی(دوم) ، مَثلِ مومنان، رنجی ، اندام ها : نهاد/ بهتر، رنجور: مسند/ هم نشین نیک ، هم نشین بد،یک تن، یک اندام، همه اندام ها : ترکیب وصفی / «چون» اول: حرف اضافه(مانند) /«چون» دوم: حرف ربط(اگر، وقتی که)/ «را»: حرف اضافه به معنای «به»/ رسد(برسد): مضارع التزامی/ یابند و شوند: مضارع اخباری
آرایه: نیک و بد: تضاد/ تکرار حرف«ن»: واج آرایی/ مَثَل مومنان جمله چون یک تن است: تشبیه/ آگاهی یافتن اندام ها: تشخیص .
تناسب معنایی دارد با :
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگـر عضو ها را نمـاند قـرار (سعدی)
ای ابوذر، هم نشین نیک بهتر از تنهایی و تنهایی، بهتر از هم نشین بد است.
مَثَلِ مومنان، جمله چون یک تن است؛ چون یک اندام را رنجی رسد، همه اندام ها آگاهی یابند و رنجور شوند.
نکات دستوری: ابوذر: منادا / مبادا: شبه جمله(صوت)/ برادر مسلمان، کردار شایسته: ترکیب وصفی/ ضمیر پیوسته« _َت»: مضاف الیه/ پذیرفته نمی شود: فعل مجهول/ بیش (بیشتر): صفت تفضیلی
آرایه: تلاش مومن مثل تلاش گنجشک: تشبیه / گنجشک و قفس: تناسب
معنی واژگان : مبادا: مواظب باش، هرگز/ کردار: عمل، رفتار/ شایسته: سزاوار، خوب/ رهایی: رها شدن / بیش: بیشتر
ای ابوذر، مبادا با برادر مسلمانت قهر کنی؛ زیرا کردار شایسته در هنگام قهر، به درگاه پروردگار پذیرفته نمی شود.
مومن برای رهایی از گناه و نافرمانی، بیش از گنجشکِ در قفس، تلاش می کند.
پیام پیامبر، (مجموعه نامه ها، خطبه ها، وصایا و سخنان حضرت محمّد (ص))، ترجمه خرّمشاهی و انصاری
تاریخ ادبیات
کتاب پیام پیامبر، مجموعه ای ازسخنان گران بهای پیامبر گرامی اسلام (ص) و برگرفته از منابع معتبر حدیث است.
این کتاب به کوشش استاد بهاءالدین خرّمشاهی و مسعود انصاری در ده فصل تدوین و به فارسی ترجمه گردیده است.
1- منظور از جمله «خداوند به دل ها و کردارتان می نگرد» چیست ؟ خداوند از همه کارها خبر دارد و برای خدای بزرگ نیت و عمل بندگان بسیار مهم است نه ظاهر کار، چه بسا کارهایی که ظاهر خوبی دارند اما در نیت برای خدا نیستند.
2-این درس را با درس ششم (آداب زندگانی) مقایسه کنید و شباهت های آن را توضیح دهید. هر دو به برخی از عادات و آداب مهم زندگی اشاره دارند مانند : 1) گشاده رویی و کم سخن بودن 2) کمک به هم نوع در مشکلات و رنج ها 3) انتخاب هم نشین خوب 4) حرف نزن درباره چیزی که علم نداریم. 3- بیت زیر با کدام بخش درس، ارتباط دارد؟
کمـــال است در نفس انسان، سخُن تــو خــود را به گفتار، ناقص مکن
(بوستان سعدی)
ای ابوذر، اگر درباره چیزی که به آن علم نداری، از تو پرسیده شود، بگو نمی دانم تا از پیامدهای ناگوار آن در امان بمانی. ای ابوذر، به اندازه نیاز سخن بگو.
خود ارزیابی
ماضی بعید:
فعلی است که در زمان گذشته دور ( قبل از فعلی دیگر) انجام شده باشد .
روش ساخت : بن ماضی+ ه + (بودم ، بودی ، بود ، بودیم ، بودید ، بودند )
رفته بودم / رفته بودی / رفته بود – رفته بودیم / رفته بودید / رفته بودند
گفته بودم که بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
ماضی التزامی:
فعلی است که در گذشته همراه با شرط، شک و تردید یا آرزو انجام شده باشد .
روش ساخت : بن ماضی+ ه + (باشم ، باشی ، باشد ، باشیم ، باشید ، باشند)
رفته باشم / رفته باشی / رفته باشد – رفته باشیم / رفته باشید / رفته باشند
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
نکته زبانی،گروه فعلی 4
پیشوند «بی» در بیشتر موارد، جدا از کلمه پس از خود نوشته می شود. مانند:
بی همتا ، بی بهره ، بی هنر
مگر در املای واژه های: بیهوده ، بیچاره ، بینوا که پیوسته نوشته می شود.
یـکـی بینوا مـرد درویـش بـود که نانـش ز رنـج تـن خویش بود « فردوسی»
فـراوان از آن نامـداران بـکشت چو بیچاره تر گشـت بنمود پشت « فردوسی» آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن صد شب یلداست در هرگوشه زندان مـرا
«عرفی شیرازی»
واژه شناسی
1- مترادف واژه های زیر را در متن درس بیابید و بنویسید.
نوشتن
2- مانند نمونه، جدول زیر را کامل کنید.
3- با توجه به متن، گاهی اوقات تنهایی پسندیده است، در این باره، دو بند بنویسید.
اگر انسان هم نشین خوب داشته باشد از تنهایی بهتر است امّا اگر هم نشین بد داشته باشد تنهایی از آن هم نشین، بهتر است.
سلمان فارسی بر لشکری امیر بود. در میان رُعایا چنان حقـیر
می نمود که وقتی خادمی به وی رسید، گفت: «این توبره کاه، بردار و به لشکرگاه سلمان بَر.»
چون به لشکرگاه رسید، مردم گفتند: «امیر است.» آن خادم بترسید و در قدمِ وی افتاد.
سلمان گفت: «به سه وَجه، این کار را از برای خودم کردم، نه از بهرِ تو، هیچ اندیشه مدار.
اوّل آنکه تکبّر از من دفع شود؛ دوم آنکه دل تو، خوش شود؛ سوم آنکه از عُهده حفظ رعیت، بیرون آمده باشم.»
روضه خُلد، مجد خوافی
حکایت: سیرت سلمان
واژگان: سیرت: خلق و خوی/ امیر:
فرمانده/ رعایا: ج رعیت، عموم مردم/ حقیر: کوچک و بی ارزش/ خادم: زیردست،خدمتگزار/ توبره: کیسه/ وجه: صورت، دلیل/ ازبهرِ: برای، به خاطرِ/ اندیشه مدار: نترس/ تکبّر: غرور و خودپسندی/ دفع شدن: برطرف شدن/ عهده: مسئولیت.
آرایه: در قدم کسی افتادن: کنایه از عذر خواهی کردن/ از عهده بیرون آمدن: کنایه از انجام دادن.
معنی عبارات مهم : در میان رعایا چنان حقیر می نمود: در میان مردم،کوچک و بی ارزش به نظر می رسید/ به سه وجه این کار از برای خود کردم نه ازبهر تو: به سه دلیل این کار را به خاطر خودم انجام دادم نه به خاطر تو/ ازعهده حفظ رعیت بیرون آمده باشم: مسئولیت خودم را که مراقبت از مردم است به جای آورده باشم.
تاریخ ادبیات
مجد خوافی: ادیب و شاعر قرن هشتم هجری است. وی از بزرگان زمان خود بود.«روضه خلد» را به پیروی از گلستان سعدی نوشت. از آثار او می توان به«کنزالحکمه» و «ترجمه منظوم جواهراللغه زمخشری» اشاره کرد.
روضه خلد: این کتاب همانند گلستان سعدی، نثری آمیخته به نظـم دارد و به تنـاسـب از آیات، احادیث، اخـبار، حکمت و … بهره برده است. روضهخلد در هجده باب نگاشته شده است.
از حسن توجه شما سپاسگزارم
امیر سلیمانی – یزد –بهمن 99