تهیّه و تدوین:
دبیر ادبیّات دبیرستان رسولیان
یزد
امیر سلیمانی
فارسی نهم متوسّطه اوّل
تدریس
درس دوم
عجایب صنع حق تعالی
واژگان درس
عجایب: ج عجیب و عجیبه ، شگفتی ها / صنع: آفرینش ، آفریدن/ وجود:عالم
هستی/ نهر: جوی، رود / جواهر: ج جوهر ، سنگ های گران بها / نباتات:جمع
نبات،گیاه/ برّ:خشکی/ بحر: دریا / میغ: ابر/ قوس قزح: رنگین کمان/ علامات :
نشانه ها / آیات: جمع آیه، نشانه ها / بساط: فرش،گستردنی/ جوانب: ج جانب،
اطراف،کناره ها/ فراخ: پهن ، وسیع/ دیبا: پارچه ابریشمی رنگین/ قندیل: چراغ ،
چراغ دان/ مختصر:کوتاه،کم/ سریر: تخت پادشاهی/غافل: بی خبر/جمال: زیبایی/
مَلِک:پادشاه/ مُلک: پادشاهی، فرمانروایی/ مدهوش: سرگشته/ متحیّر: حیران
دانش های ادبی :
مراعات نظیر: زمین،کوه و بیابان / آفتاب ، ماه و ستارگان / جواهر ، معادن / میغ ، باران ، تگرگ و قوس قزح . تضاد : آسمان ، زمین / بر و بحر
دانش های زبانی : جواهر جمع جوهر / معادن جمع معدن / نباتات جمع نبات / آیات جمع آیه.
تو را فرمود : ( را )حرف اضافه است به معنی «به» .
آنچه بر وی است:ضمیر شخصی است که به زمین برمی گردد ، در گذشته گاهی برای غیرانسان نیز، ضمیر شخصی به کار می بردند.
نکته:به مجموعه چند مراعات نظیر که در یک بیت یا یک عبارت آمده باشد،شبکه معنایی(زنجیره معنایی) می گویند.
دانش های ادبی :
مراعات نظیر: آب، لطیف و روان
تشبیه : زمین چون دیبای هفت رنگ
تضاد : آسمان و زمین
تشخیص : زمین زنده می شود
مبالغه : هزار رنگ
ویژگی های نثر کهن در این متن کاملا آشکار است:
1-کوتاهی جمله ها
2- فراوانی فعل ها
3- تکرار فعل ها و برخی کلمات
نگاه کن مرغان هوا و حشرات زمین را هر یکی بر شکلی دیگر و بر صورتی دیگر و همه ازیک دگر نیکوتر؛ هر یکی را آن چه به کار باید ، داد و هر یکی را بیاموخته که غذای خویش چون به دست آورد و بچّه را چون نگه دارد تا بزرگ شود و آشیان خویش چون کند. در مورچه، نگاه کن که به وقت خویش ، غذا چون جمع کند.
اگر در خانه ای شوی که به نقش و گچ کنده کرده باشند ، روزگاری دراز ، صفت آن گویی و تعجّب کنی؛ و همیشه در خانه خدایی ، هیچ تعجّب نکنی و این عالم ، خانه ی خداست و فرش وی زمین است و لکن سقفی بی ستون و این عجب تر است و چراغ وی ماه است و شعله ی وی آفتاب ، و قندیل های وی ستارگان. و تو از عجایب این، غافل ، که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وی نمی گنجد.
و مَثَل تو چون مورچه ای است که در قصر مَلِکی سوراخی دارد ؛ جز غذای خویش و یاران خویش چیزی نمی بیند ؛ و از جمال صورتِ قصر و بسیاری غلامان و سریرِ مُلکِ وی، هیچ خبر ندارد.
اگر خواهی به درجه ی مورچه قناعت کنی ، می باش و اگر نه ، راهت داده اند تا در بُستانِ معرفتِ حق تعالی ، تماشا کنی و بیرون آیی. چشم باز کن تا عجایب بینی که مدهوش و متحیّر شوی.
دانش های زبانی :
نگاه کن مرغان هوا و … را : حرف اضافه است به معنی «به» / چون: چگونه (قید پرسش)/ شوی : بروی، فعل غیر اسنادی
شعله وی آفتاب(است):حذف فعل به قرینه لفظی
سریر مُلک وی: مرجع ضمیر «وی» مَلِک است./ (ت) در«راهت داده اند»: متمم است= به تو راه داده اند.
دانش های ادبی :
درخانه خدایی: خانه استعاره از دنیا / سقف: استعاره از آسمان/ بستان معرفت حق تعالی: استعاره از عالم هستی /
تشبیه: (عالم به خانه ، زمین به فرش ، ماه به چراغ ، آفتاب به شعله ، قندیل به ستاره/
سقفی بی ستون: تلمیح به آیه2سوره رعد: «اللّه الذی رَفَع السموات بغَیر عَمَدِ تَرَونَها»
خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وی نمی گنجد: اشاره به محدویت بینش و آگاهی انسان دارد.
ابوحامد محمد غزالی
محمد غزالی (505-450ﻫ0 ق )
ابو حامد محمد بن محمد غزالی از دانشمندان بزرگ دوره سلجوقی است که در شهر توس دیده به جهان گشود.وی در فقه و حکمت و کلام سرآمد روزگار خویش بود. پدرش مردی بافنده بود و برخی لقب غزّالی را به مناسبت شغل او می دانند. وی به مدت پنج سال در مدرسه نظامیه تدریس کرد وسرانجام در سال 505 در طابران توس درگذشت.
آثار غزالی: احیاء علوم الدین ، کیمیای سعادت، نصیحه الملوک.
کیمیای سعادت کتابی است اخلاقی و دینی به زبان فارسی و در حقیقت خلاصه و ترجمه همان «احیاء علوم الدین»است.
وابسته های پیشین
صفت اشاره: این ، آن ، همین ، همان و…
صفت پرسشی: کدام، چند ، چه و…
صفت تعجبی: عجب ، چه و…
صفت مبهم: همه ، هر ، هیچ و…
صفت شمارشی:
1- صفت شمارشی اصلی: یک ، دو و…
2. صفت شمارشی ترتیبی نوع اوّل: دومین، سومین و…
صفت عالی: بلندترین، بهترین
شاخص: آقا، جناب، استاد، شهید
هسته(اسم)
صفت بیانی: خوش ، بخشنده و…
مضاف الیه: کتاب من،
باغ علی و…
صفت شمارشی نوع دوم:
سوم ، چهارم و…
شاخص: شاه ، آقا ، خانم
وابسته های پسین
وابسته های گروه اسمی
هرگروه اسمی از یک هسته تشکیل می گردد که می تواند یک یا چند وابسته نیز داشته باشد. وابسته ها با توجه به این که قبل یا بعد از هسته بیایند، به دو بخش پیشین و پسین تقسیم می شوند.مانند:
آن دو شاگرد باهوش کلاس همه اشعار کتاب را با خط خوش نوشتند.
توضیح: گاهی شاخص به صورت وابسته پسین می آید.
1- مترادف واژه های زیر را از متن درس بیابید و بنویسید.
سرگشته: مدهوش / رنگین کمان : قوس قزح/ آفرینش: صنع/ تخت : سریر/ ابر: میغ / فرش: بساط / شناخت : معرفت
2- در عبارت های زیر هسته و نوع وابسته ها را مشخص کنید.
الف) سنگ سخت و آب لطیف : سنگ(هسته)/ سخت(صفت بیانی، وابسته پسین)
ب) این همه آیات : این (صفت اشاره، وابسته پیشین)/ همه (صفت مبهم، وابسته پیشین)/ آیات (هسته)
ج) چه خلقت شگف انگیزی! : چه (صفت تعجبی، وابسته پیشین) / خلقت (هسته) / شگفت انگیزی (صفت بیانی، وابسته پسین)
د) کدام مستمع آگاه است؟ : کدام(صفت پرسشی، وابسته پیشین) / مستمع(هسته) / آگاه (هسته)
«این عالم ، خانه ی خداست ، چراغ وی ماه است و شعله ی وی آفتاب ، و تو از عجایب این، غافل ، که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر .»
انسان به سبب محدودیّت بینش و آگاهی خود، قادر به درک شگفتی های عالم هستی و آفریده های خداوند نیست.
3- پیام متن زیر را بنویسید.
نوشتن
سه شنبه، 06 مه 2025
11