تهیّه و تدوین:
دبیر ادبیّات دبیرستان رسولیان
یزد
امیر سلیمانی
فارسی نهم متوسّطه اوّل
درس نهم
راز موفّقیّت
اگر می خواهی که نام تو ماندگار باشد،بزرگان قبل از خود را با نیکی یاد کن.
چو خواهی که نامت بوَد جاودان مکن نام نیک بزرگان، نهان
معنی بیت
نکات مهم
دستور: چو: حرف ربط/ خواهی( می خواهی): مضارع اخباری/ نامت(نام تو):
ترکیب اضافی و نهاد/بوَد: فعل اسنادی/ جاودان : مسند/ نام: مفعول/ نام نیک:
ترکیب وصفی / نام بزرگان: ترکیب اضافی / نهان: مسند/ مصرع دوم جمله
چهارجزئی با مفعول و مسند است/ بیت سه جمله است.
آرایه : تکرار حرف «ن» : واج آرایی
بوستان یا سعدی نامه یکی از آثار سعدی شیرازی و مثنوی حکمی و اخلاقی است که در
سال655 ﻫ . ق سروده شده و دارای ده باب است: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر،
تربیت،شکر، توبه، مناجات .
راز موفّقیّت
لوح: تخته یا فلزی که شاگردان درقدیم روی آن می نوشتند/ سپری می کردند: می گذراندند/ محضر: درگاه، جای حضور/ مناظره: بحث و گفت و گو برای شکست دادن طرف مقابل/ نهفته: پنهان/چهاردیواری: اتاق/ طنین:آواز، صدا/ شگفت زده: متعجّب .
دستور: ترکیب های وصفی: میدان های خاکی، هر روز، چندساعتی، خنده های کودکانه، پاسخ دلخواه، مغز کوچک، هیچ چیز، روح ناآرام، پرسش های شگفت و بزرگ .
بیشتر فعل های این بخش ماضی استمراری هستند(می آمدند، می نهاد، می گذشت و…)
آرایه ها:
استاد، شاگرد، درس،پرسش: مراعات نظیر
دانش اندوزی: کسب علم/ می مانست: شبیه بود/ فروزان: تابان، درخشان/ گویی: پنداری، گویا/ فراسَت: هوشمندی، زیرکی باطنی/ یک صدا: متّحد، باهم/ باور: عقیده، اعتقاد/ رخسار: چهره، صورت .
دستور: ترکیب های وصفی: بیابانی خشک، خورشی فروزان، هر روز (هر: صفت مبهم، روز: هسته)، این باور(این: صفت اشاره، باور: هسته)و …./
ترکیب های اضافی:درخت وجود،نور خورشید، محضر استاد، کوه آهن و …
دانش اندوزی: وندی مرکّب/فروزان، پرسش،زیرکی،خستگی: وندی/
آرایه ها:
تشبیه: درخت وجود نصیرالدین، به تشنه ای می مانست، من نام تو را کوه آهن نهاده ام.
کنایه ها: یک صدا : متّحد، باهم/
نام او را بر زبان می راندند : از او نام می بردند/ روی سخن استادان با او بود: مورد خطاب استادان بود
فام: رنگ، پسوند رنگ است/ نقره فام: به رنگ نقره/ سیم: نقره/سیمگون: سپیدفام، نقره ای ( گون: پسوند رنگ است)/ بی کران: بی انتها، بی پایان/ آزرده: غمگین، ناراحت/مشتاقانه: با شوق و علاقه/ گنجینه: خزانه/
دستور: ستاره های نقره فام، ظرفی سیمگون، فضای بی کران: ترکیب وصفی
فرا گرفته ام، فرو رفته است:ماضی نقلی (فعل پیشوندی)
آرایه ها:
تشبیه: ماه چون ظرفی سیمگونمی درخشد/ ظرفی سیمگون(ظرف مانند سیم یا نقره سفیدرنگ است)/گنجینه وجود.
کنایه: غرق اندیشه و خیال می شوم = به فکر فرو می روم.
تناسب: ماه و آسمان و ستارگان
ابو جعفر محمد بن حسن توسی مشهور به خواجه نصیرالدین از علمای بزرگ ریاضی، نجوم وحکمت در قرن هفتم هجری و نیز از وزیران بزرگ آن دوره است که هلاکو را به ایجاد رصدخانه مراغه تشویق کرد. از مشهورترین آثار اوکتاب«اخلاق ناصری» است. خواجه نصیر در «اخلاق ناصری» سخنان افلاطون و ارسطو را در حکمت عملی بررسی کرده و نظریات پیشینیان را مورد شرح قرار داده است.
خواجه نصیرالدین توسی
آخرین پرسش
واپسین: آخرین/ رنجور: بیمار، ضعیف/ رمق : نیرو ، توان/ بالین: بستر، بالش/ فقیه: دانشمند/
ترکیب وصفی: تن رنجور، چشمانی اشکبار،واپسین لحظات، دوستی فقیه و دانشمند، اندوهی بسیار و …
ترکیب اضافی: سالهای عمر،بستر بیماری،لحظات زندگی، شمع وجود،دست نوازش و ….
آرایه: شمع وجود : اضافه تشبیهی / شمع وجودش به خاموشی می گرایید کنایه از این که : به پایان عمر می رسید.
نفس او به شماره افتاده بود کنایه از: به سختی نفس می کشید، در حال مرگ بود.
دست نوازش بر سر و رویش کشید کنایه از: با او مهربانی کرد .
مقطّع: بریده بریده/ تمنّا: خواهش ، درخواست/ تعرّض : حالتی از اعتراض به خود گرفتن/ جاهل: نادان/ بلند آوازه: مشهور/ شیون: ناله و زاری/ شیوه: راه و روش / مهد: گهواره / لَحَد: گور ، قبر
بازگوید، درگذرم، بازگفت، برخاست، فرو بست: فعل پیشوندی
اکنون چه جای این پرسش است: پرسش انکاری
دیده از جهان فرو بستن: کنایه از مردن
اطلبوا العلم ….. : تضمین
ریاضی دان و فیلسوف ایرانی ( 362-440 هـ . ق) اوایل عمر را در دربار خوارزمشاهیان گذرانید. سپس چند سال در گرگان در دربار قابوس بن وشمگیر به سر برد و کتاب « آثار الباقیه » را به نام آن پادشاه تالیف کرد. پس از آن محمود غزنوی او را با خود همراه ساخت و در اکثر جنگ های محمود در هندوستان همراه او بود. با دانشمندان هند مصاحبت داشت و مواد لازم را برای تالیف کتاب « تحقیق ماللهند » فراهم آورد. از آثار مهم او می توان به کتاب « التفهیم » اشاره کرد.
ابوریحان بیرونی
گروه فعلی(2) فعل گذشته (ماضی)
به فعل جمله های زیر، توجّه کنید:
*دست نوازش بر سر و رویش کشید.
*همه بی صدا خوابیده اند.
همان طور که می بینید. فعل های بالا بر انجام کاری در زمان گذشته دلالت می کنند، از این رو به آنها فعل«گذشته یا ماضی» گفته می شود. فعل ماضی اقسامی دارد: ساده، استمراری، نقلی،بعید، التزامی،جاری.
در این درس با طرز ساخت ماضی ساده و ماضی نقلی آشنا می شویم.
1- ماضی ساده(مطلق)، فعلی است که بر انجام گرفتن کاری در زمان گذشته دلالت می کند.
ساخت ماضی ساده: (بن ماضی+ شناسه) مانند: خوردم ، خوردی ، خورد، خوردیم ، خوردید، خوردند .
2- ماضی نقلی، فعلی است که در گذشته انجام گرفته و اثر آن تا کنون باقی است.
ساخت ماضی نقلی: بن ماضی + ه + (ام، ای ، است، ایم، اید، اند). مانند: دیده ام، دیده ای، دیده است، دیده ایم، دیده اید، دیده اند .
نکته: از ترکیب (بن ماضی + ه) صفت مفعولی ساخته می شود. مانند: برده ، رفته، گفته و… .
این بخش تکلیف شماست. بادقت بخوانید و به سوالات پاسخ دهید: