درسنامه کامل درس 2 فارسی هشتم
" خوب ، جهان را ببین "
کاری از :
اکبر ملاحسن : دبیر ادبیات فارسی
آموزش و پرورش استان قزوین
اداره آموزش و پرورش شهر اسفرورین
اهداف آموزشی درس :
1ــ تقویت نگرش مثبت نسبت به پدیده های آفرینش خداوند (باور)
2ــ آشنایی بیشتر با کتاب گران سنگ نهج البلاغه و امام علی(ع) (علم)
3ــ آشنایی با قاآنی شیرازی (علم)
4ــ تقویت نگرش مثبت نسبت به خوانش متون نظم و نثر فارسی با لحن مناسب (باور)
5ــ شناخت بیشتر تشبیه و ارکان آن (علم)
6ــ شناخت بیشتر واژگان و ترکیب های جدید فارسی در متن درس (علم)
7ــ تقویت کاربست آموزه های محتوا در فعالیتهای نوشتاری، گفتاری و رفتاری (عمل)
8ــ تقویت کاربست واژگان جدید متن در حوزه فعالیتهای املایی و نگارشی (عمل)
نکاتی درباره درس :
این درس شامل دو بخش نظم و نثر است. بخش اول (خوب جهان را ببین) لحن تعلیمی همراه با لحن توصیفی دارد و مترجم با جمله هایی ساده و قابل فهم و با واژگانی قابل درک با مخاطب ارتباط می گیرد.
در این متن همانگونه که از عنوان آن پیداست تاکید امام علی(ع) بر خوب دیدن و دقت و تفکر در جهان آفرینش است، درست همانگـونه کــه در قـرآن کریم بـه این ویژگی اشاره شده است؛ مانند":اَفَلا یَنظُرون ِالی اِلابل کَیف خُلِقَت"(سوره انعام، آیه 6)
در این متن می توان به زیبایی های ادبی آن از جمله: تضاد (گشودن و باز کردن/ شب و روز/ و)… تشبیه (شب را چونان چراغی برمی گزیند و)… اشاره کرد.
بخش دوم این درس (صورتگر ماهر) در قالب نظم (قصیده) بیان شده که برای تثبیت بیشترمحتوا و مضمون فصل و درس و بهره گیری از وزن و صور خیال شعر موثرتر است. در بیت اول این قصیده کوتاه شده، "راستی را" به معنای به راستی است و بیت پایانی به صفت صنع خداوند اشاره دارد.
معرفی حضرت علی (ع) و نهج البلاغه :
علی بن ابی طالب(ع) مشهور به امام علی و امیرالمومنین (۱۳ رجب سال ۲۳ قبل از هجرت – ۲۱ رمضان سال ۴۰ق)، امام اول همه مذاهب شیعه، صحابی، راوی، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است. وی همچنین پسرعمو و داماد پیامبر اکرم(ص)، همسر حضرت فاطمه(س)، پدر و جدِّ یازده امام شیعه است. پدر او ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بودند. به گفته عالمان شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، در کعبه زاده شد و نخستین مردی بود که به پیامبراسلام(ص) ایمان آورد. از نظر شیعه، علی(ع) به فرمان خدا و تصریح پیامبر(ص)، جانشین بلافصل رسول خدا(ص) است.
نهج البلاغه : " نهج البلاغه" یا "راه سخن رسا گفتن، برگزیده ای از گفته ها و نوشته های حکیمانه امیرالمومنین(ع)، که سید رضی در اواخر قرن چهارم قمری آنها را جمع آوری کرده است. این کتاب توسط گروهی از علما به دلیل محتوی غنی و همچنین بلاغتش، به "اخ القرآن" برادر قرآن نامگذاری شده است. برخی از ادیبان عرب، فصاحت و بلاغت نهج البلاغه را ستوده اند. این کتاب در سه قسمت خطبه ها، نامه ها، کلمات قصار دسته بندی شده است. امام در بسیاری از خطبه ها، مردم را به انجام دستورات الهی و ترک محرمات دعوت کرده و در بخشی از نامه ها که خطاب به فرمانداران است، آنها را به رعایت حق مردم سفارش کرده است.
سیدرضی از بزرگان علمای شیعه عصر خود بود. در سال 359هجری قمری متولد شد و به سال 404در بغداد درگذشت. مزار او در محله کرخ بغداد مشهور و زیارتگاه همگان است.
از ترجمه های معتبر و معروف نهج البلاغه به زبان فارسی ،ترجمه سید جعفر شهیدی ، ترجمه ملاصالح قزوینی ، ترجمه محمدتقی جعفری ، محمدمهدی فولادوند را می توان نام برد .
معرفی قاآنی شیرازی :
قاآنی شیرازی یکی از شاعران بزرگ دوره قاجاریه است. قدرت وی در چیرگی بر کلمات و حُسن تلفیق آنها با یکدیگر کم نظیر است. وی مردی درس خوانده و فاضل و در صرف و نحو و علوم ادبی، منطق، اصول و حکمت و در زبان و ادب فارسی و عربی چیره دست بوده است.
وی کتاب "پریشان" رابه سبک گلستان سعدی نوشته است. او در جوانی به تحصیل علوم ادبی در شیراز پرداخت و سفری به خراسان کرد و در آن دیار به ادامه تحصیل پرداخت و شعر گفتن را آغاز کرد. در همین زمان "حبیب" تخلص کرد. هنر او در قصیده سرایی است . قاآنی مداح شاهان و شاهزادگان قاجار و امرای دربار آنها بود. آرامگاه وی در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) در جوار قبر ابوالفتوح رازی است.
معنی کلمات و عبارت ها و اشعار :
" خوب جهان را ببین "
صفحه 17 : دلایل: علت ها (جمع دلیل) / شگفتی: آنچه سبب حیرت و تعجب شود / خالق: آفریننده / همتا: مانند، مثل / اَسرار: رازها (جمع سِر) / حکیمانه: خردمندانه، عالمانه / چونان: مانند / برمی گزیند: انتخاب می کند / پرتو: نور و روشنایی / روزی: رزق روزانه
صفحه 18 : در هم بشکنند: شکسته شوند / چندان: آن اندازه / نیرومند: قوی / حدقه: کاسه ی چشم / تابان: درخشان / حواس: جمع حس / پیشین: (دراینجا) جلویی/ اشیا: چیزها (جمع شیء)/ دفع: راندن، دور کردن / متحد: هم نظر، همراه / کشتزار: محل زراعت / میل: علاقه / جُثّه: هیکل، اندام، پیکر / بنگر: نگاه کن / عظمت: بزرگی و شکوه / می کوشد: تلاش می کند / انباشته: پُر، مالامال
صفحه 19 : گویی: انگار / ناخدا: کشتی بان / برافراشته: بلند کرده، برپا کرده/ چون پارچه های زیبا چون: مانند / خزان: پاییز / می روید: رشد می کند / بازیابد: دوباره به دست بیاورد / زرِ ناب: طلای خالص / فراز: بلندی، بالا / یال: موهای بلند روی گردن اسب / کاکل: شبیه به تاجی از مو / افکنده: انداخته / پنداری: خیال می کنی / در هم آمیخته: مخلوط شده / خطبه: سخنرانی
آرایه های ادبی :
صفحه 17 : می گشاید و می بندد: تضاد / شب و روز: تضاد / تاریکی و نور: تضاد / پلک بر سیاهی دیده انداختن: کنایه از خوابیدن / شب چونان چراغ: تشبیه / پرتو تاریکی: تناقض / بال مانند لاله ی گوش: تشبیه
صفحه 18 : چشم چون ماه تابان: تشبیه / چشم، گوش، دهان: تناسب / پای داس مانند: تشبیه / اندازه ی یک انگشت باریک نیست: کنایه از کوچک و بی مقدار بودن / دم چونان چتر: تشبیه
صفحه 19 : گویی بادبان کشتی است: تشبیه دم طاووس به بادبان کشی (اسنادی) / ناخدا: استعاره از طاووس / رنگ های پر طاووس به روییدنی های زمینه: تشبیه / دسته گلی است: تشبیه اسنادی / چون پارچه های زیبا: تشبیه / چون برگ خزان دیده: تشبیه و تشخیص / گویا چادری سیاه: تشبیه
" صورتگر ماهر "
پدیدار: آشکار / نقش و نگار: نقاشی رنگارنگ / حیران: متحیر، سرگشته / نژند: اندوهگین، غمناک، سرد و بی روح / چون برآید: چگونه رشد می کند / نغز: خوب، نیکو، زیبا / کامکار: نوعی گل سرخ دارای گلبرگ های بسیار زیبا / چون نپرسی: چرا نمی پرسی / کاین: که این/ تماثیل: جمع تمثال: نقاشی چهره / نجویی: جست و جو نمی کنی / شوق که: علاقه به چه کسی / بدین سان: اینگونه / قاه قاه: صدای بلند خنده، قهقهه / هجر: دوری / بدین سان: بدین شکل، اینگونه/ صورتگر ماهر: نقاش چیره دست / غیر: دیگری/ صورت: نقاشی / صفحه: (در اینجا) بوم نقاشی / هستی: جهان
بیت اول: به راستی، آیا کسی نمی داند که به هنگام فصل بهار، این همه نقش ها و گلهای زیبا از کجا آشکار می شود؟
بیت دوم: عقل انسان ها، سرگشته و متحیر می شود که از خاک سرد و بی روح، چگونه این همه گل های سرخ و زیبا می روید؟
بیت سوم: چگونه نمی پرسی که این همه انسان با چهره های متفاوت از کجا به وجود آمده اند؟ چرا جست و جو نمی کنی که ببینی این همه زیبایی طبیعت که مثل تصاویر و نقاشی هستند چگونه آشکار شده است؟
بیت چهارم: رعد و برق به خاطر خوشحالی از دیدن چه کسی، این طور با صدای بلند می خندد و ابر از دوری چه کسی این طور، با غم و اندوه گریه می کند. ( اشاره به صدای ابر و باریدن باران دارد.)
بیت پنجم: آن نقاش ماهر، خداوند بزرگ است که بدون تقلید از دیگران، این همه زیبایی را در جهان هستی، به وجود آورده است.
آرایه های ادبی :
نقش و نگار: استعاره از زیبایی طبیعت در فصل بهار / حیران شدن عقل: تشخیص/ تکرار واج "ک" در مصراع اول بیت دوم: واج آرایی / تماثیل: استعاره از انسان ها / برق: مجاز از رعد و برق / می خندد و می گرید: تضاد و تناسب / خندیدن رعد و برق و گریستن ابر: تشخیص / خندیدن برق از شوق کسی: حُسن تعلیل / گریستن ابر از هجر کسی: حُسن تعلیل / قاه قاه و زار زار: تضاد / بیت پنجم تلمیح به آیه 24 سوره حشر / صورتگر: استعاره از خداوند / صفحه ی هستی: اضافی تشبیهی / صورتگر، صورت و صفحه: تناسب
دانش ادبی : " تشبیه "
تشبیه یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند .( به شرطی که آن تشبیه خیالی باشد )
هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است :
1- مشبه : کلمه ای که آن را به کلمه ای دیگر تشبیه می کنیم .
2- مشبه به : کلمه ای که کلمه ی دیگر به آن تشبیه می شود .
3- ادات تشبیه : کلمات یا واژه هایی هستند که نشان دهنده ی پیوند شباهت می
باشند و عبارتنداز : همچون ، چون ، مثل ، مانند ، به سان ، شبیه ، نظیر ، همانند ، به کردار و … .
4- وجه شبه : صفت یا ویژگی مشترک بیت مشبه و مشبه به می باشد.(دلیل شباهت )
مثال : علی مانند شیر شجاع است .
علی : مشبه شیر : مشبه به مانند : ادات تشبیه شجاع : وجه شبه
نکته : " مشبه " و " مشبه به " طرفین تشبیه نام دارند . که در تمام تشبیهات حضور دارند ؛ اما " ادات تشبیه " و " وجه شبه " می توانند در یک تشبیه حذف شوند. که در این صورت تشبیه با داشتن دو رکن " مشبه " و " مشبه به " بر قرار است .
مثال : دل همچو سنگت ، ای دوست به آب چشم سعدی
عجـب اسـت اگـر نگـردد که بگردد آسیابی
توضیح : دل به سنگ تشبیه شده است اما وجه شبه " سختی " در این بیت نیامده است.
نکته : در تشبیـه وقتی که " وجـه شبه " و " ادات تشبیه " حـذف شود ، به آن " تشبیه بلیغ " می گویند . ( تشبیه بلیغ زیباترین و رساترین تشبیه است . )
مثال : دلش سنگ است . دل : مشبه سنگ : مشبه به
نکته 1 : در تشبیه همیشه وجود وجه شبه در " مشبه به " قوی تر و بارزتر است که ما " مشبه " را در داشتن وجه شبه به آن تشبیه می کنیم .
نکته 2 : هر چه ارکان تشبیه کمتر باشد تشبیه ادبی تر است . ( البته داشتن مشبه ومشبه به الزامی است )
نکته 3 : هرگاه در تشبیه بلیغ ، یکی از طرفین تشبیه ( مشبه یا مشبه به ) به دیگری
اضافه ( مضاف الیه) شود . به آن " اضافه ی تشبیهی " یا " تشبیه بلیغ اضافی " می گویند . در غیر این صورت ، تشبیه بلیغ اضافی است .
توجه : این نوع تشبیه در کتاب های درسی بیشترین کاربرد را دارد .
مثال : صبح امید که بُد معتکف پرده ی غیب گـو
بـرون آی که کـار شب تـار آخـر شد
توضیح : امید به صبح تشبیه شده و غیب به پرده .
ترکیباتی مثل : درخت دوستی ، همای رحمت ، لب لعل ، کیمیای عشق ، خانه ی
دنیا ، فرعون تخیل ، نخل ولایت و … اضافه ی تشبیهی محسوب می شوند .
معنی کلمات و عبارت های روان خوانی :
ذرات: جمع ذره / زمین تیره: خاک بی روح / نگرانی: اضطراب و دلهره / بی تاب: بی قرار، نگران / طراوت: شادابی / اندوه: غم / ظریف: نازک و باریک همراه با زیبایی / دور و بر: اطراف / از اینجا می گذشتم: عبور می کردم / سیراب شدن: برطرف شدن تشنگی / عطر: بوی خوش / توری: بسیار نازک / افق: کرانه ی آسمان / نظر: دیده، چشم / خزیدن: حرکت مارگونه / خیره شد: نگاه یکسره، زُل زد / بال زنان: پرواز کنان / آسوده: راحت / یک نواخت: بدون هیجان / راضی: قانع، خشنود / ارمغان: سوغات، هدیه / طعم گوارا: مزه ی دلچسب و لذت بخش / آب از دل زمین: در اعماق زمین / گوارا = زلال: دل چسب / گریخته بود: فرار کرده بود / بُهت = حیرت: متحیر شدن، شگفتی / دلپذیر: پسندیده، مطبوع / می مکید: می نوشید .
آرایه های روان خوانی :
آرایه ی غالب کل متن: تشخیص
صفحه 23 : جوانه در حال به دنیا آمدن بود: کنایه از روییدن / خاک تیره: کنایه از بی روح بودن خاک / سینه ی خاک: اضافه ی استعاری / سینه ی خاک را شکافت: کنایه از اینکه از خاک بیرون آمد / سر از خاک بیرون نیاورده است: کنایه از اینکه نروییده است / به این سرزمین خشک دعوت می کنم: کنایه از می آورم / او را از پای درآورده بود: کنایه از ضعیف و ناتوان شده بود.
صفحه 24 : تو سنگ مهربانی هستی ولی سنگ چه طور می تواند به یک گیاه تشنه کمک کند؟:" استفهام انکاری / ریشه ی خشک جوانه سیراب می شود ریشه: مجاز از تمام گیاه / چند قدمی: کنایه از فاصله ی کم / او را از خواب بیدار کن خواب: استعاره از رکود و توقف / سنجاقک به هوا پرید: کنایه از خوشحالی فراوان / لبخند غمگین: تناقض یا پارادوکس / نور کم رنگ شادی نور شادی: اضافه ی تشبیهی / سینه ی زمین: اضافه ی استعاری
صفحه 26 : دنیای خواب و خیال: اضافه ی تشبیهی / لحظه ها را می شمرد: کنایه از انتظار کشیدن / دست های گیاه به طرف مرداب دراز شده بود: کنایه از بیان نیاز / قلبش از درد فشرده شد: کنایه از ناراحتی / سکوت تلخ مرداب: حس آمیزی / سکوت را می شکست: کنایه از اینکه صدا میآمد / از مرداب بگو، از آب بگو آب و مرداب: سجع
صفحه 27 :پرنده آن قدر بالا بود که مثل نقطه سیاه: تشبیه / قلبش از سنگ است: کنایه از بی رحمی / دستش را برای نجات آنها دراز نمی کند: کنایه از کاری نکردن، عدم توجه به دیگران / اندوه در قلبش لانه کرده بود: تشبیه قلب به لانه / دلش را به درد آورد: کنایه از اندوه و ناراحتی
صفحه 28 : سینه ی آسمان: اضافه ی استعاری / تاریکی و تیرگی: استعاره از مرگ و نابودی / بوی آب می شنوم: حس آمیزی / آب به روشنی آفتاب: تشبیه آب به آفتاب (وجه شبه: روشنی) / آب به زیبایی زندگی: تشبیه آب به زندگی (وجه شبه: زیبایی) / دل و جان: مجاز از تمام وجود / برجای خود خشکش زد: به کنایه متعجب و متحیر شد.
2