چکیده
تربیت و شکل گیری شخصیت افراد به ویژه نسل جدید، تحت تاثیر عوامل مختلف درونی، بیرونی و حتی عوامل فوق طبیعی قرار دارد. عوامل گوناگون موثر در تربیت، هر کدام در جای خود مهم و دارای درجه خاصی از تاثیر است. در این میان دو عامل خانواده و مدرسه نقش بسیار برجسته ای نسبت به دیگر عوامل دارند و در واقع این دو هستند که شخصیت افراد را شکل می دهند. خانواده نخستین محل تعلیم و تربیت و عرصه آموزش برای تمام افراد است. اینجاست که بخش اعظم سلایق و علایق، شخصیت و الگو های رفتاری افراد شکل می گیرد. مدرسه به عنوان مکمل خانواده، کانونی است که در آن افراد همراه با تعلیم و کسب معلومات، تربیت می شوند.در مدرسه نیز عوامل مختلفی وجود دارند که در امر تربیت موثرند از قبیل برنامه های درسی، مواد آموزشی، سازمان مدرسه و امکانات آموزشی آن؛ ولی هیچ یک از اینها به اندازه معلم، چه به لحاظ آموزشی و چه تربیتی اهمیت ندارد، زیرا این معلم است که به همه آن عوامل جان می بخشد و آنها را سودمند و نتیجه بخش می گرداند. همچنین اوست که نسل ها را به همدیگر ارتباط می دهد، فرهنگ جامعه را حفظ می کند، و در صورت نیاز تغییر می دهد و تکامل می بخشد، به رفتار دانش آموز شکل می دهد و افراد مورد نیاز جامعه را تربیت می کند.
از آنجا که در هر جامعه ای بسته به بینش ها و نگرش های آن جامعه، نوع خاصی از تربیت مورد نظر است، در جامعه دینی، تربیت دینی مورد اهتمام جدی متولیان امر تربیت است. با توجه به اینکه کشور ما یک کشور اسلامی است و ۹۹% جمعیت آن مسلمان است، تربیت دینیِ نسل جدید یکی از بایسته های وزارت معارف به عنوان نهاد رسمیِ متکفل امر تعلیم و تربیت در کشور، به شمار می رود.
بنا بر این اینجانب … در این اقدام پژوهی تصمیم دارم به بررسی نقش تربیت دینی در دانش آموزان و جلوگیری از انحرافات آنها در آینده بپردازم. امید است پژوهش فوق مورد قبول اصحاب علم و دانش قرار بگیرد.
مقدمه
برای آموزش دین به کودکان اولین چیزی که باید مد نظر داشت و نسبت به آن آگاهی پیدا کرد شناخت روحیات و ویژگیهای کودکان و همچنین شناخت مراحل رشد آنهاست . باید توجه داشت که وجود گرایش دینی در کودکان غیر قابل انکار است . آنها سرشت خداجوی دارند و مفاهیم اساسی دین اسلام نیز اموری هستند که با سرشت کودک سازگاری بوده و اکتسابی نیستند و وظیفه تعلیم و تربیت شکوفا کردن این گرایشات فطری است.1 پس تمایلات فطری کودک کمک کننده است و باید به تفاوتهای فردی کودکان نیز توجه داشت که برخی در یادگیری مطالب سریع تر بوده و برخی کندتر و سطح تفکر کودکان نیز مختلف است ، برخی در پاسخ به سئوالی به تفکر شهودی برمی گردند و برخی در سطح عملیات عینی قرار دارند
دشمنان فرهنگ و تمدن اسلامی کودکان و نوجوانان کشور را هدف گرفتهاند و برای انحراف آنان سرمایه گذاری کردهاند تا اگر بتوانند با منحرف کردن این قشر توانای جامعه، به آسانی به دیگر اهداف برسند. این حساسیت و دغدغه در مورد ایران اسلامی و چندین برابر است؛ زیرا 1. نزدیک به بیست میلیون نفر از جمعیّت کشور، کودک و نوجوان هستند. 2. ایران کشوری است که با سیاستها و تجاوزگریهای استکبار جهانی و جهانخواران مخالف است. برای بر حذر داشتن نوجوانان از شبیخون فرهنگی دشمن و برای تربیت نوجوانانی برومند، توانا، نوآور، با فکر و اندیشه و با غیرت، باید آنان را هدایت کرد و بر این منظور باید با روحیه نوجوان و نیازهای عاطفی و روانی او آشنا شد و زبان ارتباطی مناسب با او را جست و جو کرد.
بیان مسئله
تربیت اخلاقی ، تربیت دینی از جایگاه رفیعی برخورداراست .تحقیقات انجام شده نشان می دهد که تربیت دینی توسط خانواده ها نقش اساسی در سامت روان و سازگاری اجتماعی دارد.همچنین پژوهش ها موید این مطلب است که مذهب می تواند خویشتن داری را که عنصر اساسی در تربیت است افزایش دهد و در این میان خانواده می تواند به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین عنصر تربیت دینی تلقی شود. هدف از تربیت دینی آن است که مربی چه در مقام معلم و چه در مقام والدین شور و شوق فطری کودک را نسبت به جلال و جمال الهی پرورش دهد و از رهگذر ان فضایل اخلاقی را به ملکات اخلاقی مبدل سازد.
برای آموزش دین به کودکان اولین چیزی که باید مد نظر داشت و نسبت به آن آگاهی پیدا کرد شناخت روحیات و ویژگیهای کودکان و همچنین شناخت مراحل رشد آنهاست . باید توجه داشت که وجود گرایش دینی در کودکان غیر قابل انکار است . آنها سرشت خداجوی دارند و مفاهیم اساسی دین اسلام نیز اموری هستند که با سرشت کودک سازگاری بوده و اکتسابی نیستند و وظیفه تعلیم و تربیت شکوفا کردن این گرایشات فطری است
تربیت عبارت است از "فراهم آوردن زمینه ها و عوامل به فعلیت رساندن یا شکوفا ساختن استعدادهای شخص در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدف های مطلوب."
دین در لغت به معنای جزا، اطاعت، قهر، غلبه، عادت، انقیاد، خضوع و پیروی در اصطلاح عبارت است از: " مجموعه ی عقاید، اخلاق ، قوانین ومقرراتی که برای اداره ی امور جامعه انسانی و پرورش آنها به کار گرفته می شود. " با عنایت به تعریفی که از تربیت و دین به عمل آمده می توان گفت تربیت دینی فرایندی است دو سویه میان مربی و متربی که ضمن آن مربی با بهره گیری از مجموعه ی عقاید ،قوانین و مقررات دینی تلاش می کند تا شرایطی فراهم آورد که متربی آزادانه در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای خود گام برداشته ، به سوی هدف های مطلوب رهنمون گردد. تربیت دینی، همچون سایر جنبه های تربیت مانند تربیت جسمانی ،ذهنی، اخلاقی و…فرایندی است دو سویه که باید آموخته و فرا گرفته شود ، با این تفاوت که این نوع تربیت از سایر انواع تربیت مهم تر است و باید با دقت و ظرافت خاص انجام شود
اهمیت پژوهش
هر مطلب علمی دارای اصولی است که بدون آن ورود در آن علم بی اثر یا کم اثر است، علم تربیت نیز اصولی دارد که موارد زیر از آن جمله اند :
1ـ اصل سهولت : طبق این اصل از سخت گیری و خشونت نسبت به کودک باید پرهیز نمود چرا که آسان گیری کودک را علاقه مند و سخت گیری او را به اصل دین بدبین می کند.
2ـ اصل تدریج : همان طور که خداوند نیز آیات و احکام را تدریجا نازل فرموده در آموزش به کودکان نیز اصل تدریج باید رعایت شود تا کودک متناسب با رشد و شکوفایی استعدادش مطالب را درک کند .
3ـ اصل مداومت و استمرار: آموزش در اسلام امری مستمر و مداوم است . اهمیت آموزش به کودک از سویی و طولانی بودن دوره ساختار ذهنی و روانی کودکی از سوی دیگر استمرار و مداومت در آموزش را می طلبد و باید به موازات رشد عقلی و تحول روانی کودک مفاهیم اعتقادی را به وی انتقال داد و از شتاب و فشار پرهیز نمود .
4ـ اصل آگاهی بخشی : هدف تعلیم باید رشد فکری و یادگیری دانش آموز باشد که براساس تفکر و فعالیت فکری ، سودمندتر از تکرار و مرور آن است .
5ـ اصل تفاوتهای فردی : در آموزش کودکان نمی توان به طور یکسان عمل کرد و باید متناسب با ویژگیهای شناختی عاطفی ، انگیزش و سوابق خانوادگی از روشهای گوناگون و موثر استفاده کرد ، برخی با شعر، بعضی با داستان و برخی با پرسش و پاسخ بهتر درک می کنند ، برخی زودتر و بعضی دیرتر . پس باید تفاوتهای فردی را در نظر داشت.
توصیف وضع موجود
اینجانب … .. آموزشگاه … شهرستان… می باشم. بنده در حدود … سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت هستم. بنده در رشته علوم تربیتی لیسانس دارم. و هم اکنون در آموزشگاه فوق الذکر با …نفر دانش آموز سر و کار دارم. در آموزشگاه من آنچنان که می بایست از یک مدرسه….. انتظار داشت، دانش آموزان علاقه ای به فراگرفتن فرایض دینی از خود نشان نمی دادند و با اینکه نسبت به دانش آموزان دیگر مدارس از وضعیت اخلاقی خوبی برخوردار بودند ، باز هم بازیگوشی می کردند و در هنگام ارئه مطالب آموزشی تربیتی در زمینه احکام و… تمر کز افکار نداشتند.از آنجا که اطلاع پیدا کرده بودم که تعداد اندکی از آنها در خانه از ماهواره و شبکه های اجتماعی مثل وایبر ، واتساپ و… استفاده می کنند ، تصمیم گرفتم قبل از اینکه زمینه برای انحراف این کودکان معصوم بیشتر محیا شود، آنها را بیشتر با احکام دین و تربیت دینی آشنا نمایم.
ارائه اطلاعات( شواهد یک):
گردآوری اطلاعات اغلب از طریق چهار روش میسر می شود. این چهار روش عبارتند از: مصاحبه، مشاهده، پرسش نامه و اسناد و ارقام. هر یک از این چهار روش کاربرد ها و ویژگی هایی دارند که لازم است اقدام پژوهان پیش از آغاز و اقدام به پژوهش با این روش ها آشنایی کافی را کسب کنند. این که چه روشی یا فنونی در اقدام پژوهی کاربرد دارد بستگی به موضوع و هدف آن پژوهش دارد. همه اطلاعاتی که جمع آوری می شود شواهد لازم برای اثبات یا رد چیزی نیستند. به بیان دیگر داده ها (اطلاعات) مترادف با شواهد نیستند. شواهد داده هایی هستند که بدان وسیله می توانیم درباره ی تغییرات چیزی یا رخدادی داوری کنیم پس برای اثبات یا رد چیزی باید شواهد قابل قبول داشته باشیم.
بنا بر این در این قسمت تصمیم گرفتم با دیگر همکاران ،دانش آموزان و اولیای آنها مصاحبه هایی داشته باشم.همچنین پرسشنامه ای تهیه نمودم و آن را در اختیار تنی چند از اولیا و همکاران قرار دادم تا از نظرات آنها استفاده نمایم. خودم نیز به جستجو در بین کتاب های مرجع و همچنین مقالات و گزارشات علوم تربیتی و مدیریت آموزشی پرداختم تا با ارائه راهکار های مناسب این مسئله بغرنج را در بین دانش آموزانم از بین ببرم.
عوامل موثر بر تربیت دینی :
محبت : از عوامل موثر بر تربیت ، محبت است که نیاز اساسی کودکان و غذای روح آنها می باشد . کودک به محبت کننده علاقه مند شده خود را شبیه وی ساخته و از او حرف شنوی دارد . حضرت امام (ره) به کودکان بسیار محبت می نمودند : " بچه ها به خدا نزدیک ترند و پاکیزه تریند " و می فرمودند : " بچه جدید العهد و ملکوتی است و به مبدا نزدیک تر."
معلم: معلم از جمله کسانی است که کودک تاثیر پذیری بسیار از او دارد و دو عامل اصلی جذب او برای کودک مقبولیت و محبوبیت است که از این دو عنصر می توان استفاده مطلوب نمود
تشویق و تنبیه: عوامل دیگری چون تشویق و تنبیه نیز موثرند که هر یک باید اصولی و با طی نمودن مراحل مخصوص آن مورد استفاده قرار گیرد .
مراقبتهای پدر و مادر : مراقبات مادر هنگام بارداری و شیر دهی از عوامل بسیار تاثیر گذار بر سرنوشت کودک است . گناه بر بچه اثر می گذارد ؛ غذای حرام یا غیبت کردن مادر و … می تواند از عوامل زمینه ساز شقاوت کودک در آینده باشد تقوای مادر در دوران شیردهی ، با وضو شیر دادن ، زمینه ساز سعادت فرزند می باشند . مادر و پدر نقش مهمی در تربیت دینی فرزند دارند که به علت گسترده بودن این بحث شما خوانندگان عزیز را به دو کتاب دکتر علی قائمی که بسیار مفید فایده است ، ارجاع می دهیم .
اصول تربیت دینی :
هر مطلب علمی دارای اصولی است که بدون آن ورود در آن علم بی اثر یا کم اثر است، علم تربیت نیز اصولی دارد که موارد زیر از آن جمله اند :
1ـ اصل سهولت : طبق این اصل از سخت گیری و خشونت نسبت به کودک باید پرهیز نمود چرا که آسان گیری کودک را علاقه مند و سخت گیری او را به اصل دین بدبین می کند .
2ـ اصل تدریج : همان طور که خداوند نیز آیات و احکام را تدریجا نازل فرموده در آموزش به کودکان نیز اصل تدریج باید رعایت شود تا کودک متناسب با رشد و شکوفایی استعدادش مطالب را درک کند .
3ـ اصل مداومت و استمرار: آموزش در اسلام امری مستمر و مداوم است . اهمیت آموزش به کودک از سویی و طولانی بودن دوره ساختار ذهنی و روانی کودکی از سوی دیگر استمرار و مداومت در آموزش را می طلبد و باید به موازات رشد عقلی و تحول روانی کودک مفاهیم اعتقادی را به وی انتقال داد و از شتاب و فشار پرهیز نمود .
4ـ اصل آگاهی بخشی : هدف تعلیم باید رشد فکری و یادگیری دانش آموز باشد که براساس تفکر و فعالیت فکری ، سودمندتر از تکرار و مرور آن است .
5ـ اصل تفاوتهای فردی : در آموزش کودکان نمی توان به طور یکسان عمل کرد و باید متناسب با ویژگیهای شناختی عاطفی ، انگیزش و سوابق خانوادگی از روشهای گوناگون و موثر استفاده کرد ، برخی با شعر، بعضی با داستان و برخی با پرسش و پاسخ بهتر درک می کنند ، برخی زودتر و بعضی دیرتر . پس باید تفاوتهای فردی را در نظر داشت
راه حل های پیشنهادی:
تهیه و ارائه ی پرسش نامه به دانش آموزان.
مشورت با افراد متخصص در این زمینه
بررسی راه کارها ارائه شده و انتخاب بهترین راه
مطالعه کتب، مجلات، پایان نامه های مرتبط با موضوع و سرکشی به سایت های مختلف
مشاهده رفتار دانش آموزان
برگزاری جلسات هم اندیشی در آموزشگاه
راهکار های موثر در تربیت دینی دانش آموزان
1ـ روش غیر مستقیم
نتایج استفاده از روشهای غیر مستقیم بسیار مفید تر از روش مستقیم است چرا که در روش مسقیم تذکرات زیاد و متوالی سبب لجاجت و مقاومت منفی می شود و بیان ایرادات و نصایح . احساسات کودک را جریحه دار می کند . علاوه بر این احساس غرور ، خودخواهی و احساس خفت ناشی از پذیرش خطا سبب مقاومت روحی فراگیر می شود. روش الگویی ، روش استفاده از مثال ، قصه گویی ، یادآوری نعمات الهی ، نمایشی از جمله روشهای غیر مستقیم هستند. در سیره بزرگانی چون آیت ا… بهجت نیز روش غیر مستقیم بسیار دیده می شود . ایشان هیچ گاه به طور مستقیم به شخص نمی فرمایند این کار را بکن یا نه .بلکه در ضمن داستان یا حدیثی قصور و اشتباه اطرافیان را گوشزد می نمایند.
2ـ استفاده از روشهای فعال
در این روش مشارکت کودکان مد نظر است و مزیت آن تاثیر عمقی آن است ، فعالیت گروهی بچه ها ، واگذاری مسئولیت به ایشان ، وضع قوانین توسط آنها و نظارت و قضاوتشان در مورد افراد خاطی از موارد مهم و موثر است.
3ـ روش تربیت تلقینی
تلقین مثبت به خود و دیگران از روشهای مورد استفاده در تربیت اسلامی است ، حضرت امام خمینی (ره ) در این مورد می فرمایند : " یکی از چیزهایی که برای انسان مفید است تلقین است … یک مطلبی که باید در نفس انسان تاثیر بکند با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا می کند به همین جهت اگر استفاده از روش تلقین در تعلم و تربیت به صورت منفی و تحمیل نباشد بلکه به شیوه مثبت ، آگاهانه و آزادانه انجام پذیرد بسیار مطلوب و موثر خواهد بود.
شیوه آموزش برخی مفاهیم دینی :
مفهوم دین : در سالهای اول دبستان از پرداختن به معنا و مفهوم واژه دین باید اجتناب کرد زیرا کودکان در این دوره علاقه ای به طرح این مباحث ندارند و فقط باید به تعریف ساده ای بسنده کرد .
مفهوم دعا : در مورد دعا باید چند نکته را در نظر داشت : دعاها باید متناسب با سن و حوزه درک کودک باشد تا لذت بیشتری ببرد . همچون دعاهای کوتاه و دسته جمعی مثل سرود و مناجات که در روح کودکان موثر است . دیگر اینکه دعاها هر چند وقت یکبار عوض شوند تا تازگی و تاثیر داشته باشند. در ضمن باید عوامل عدم استجابت دعا را برای کودکان بیان کرد تا شبهه ایجاد نشود که چرا دعایشان مستجاب نمی شود .مفهوم نماز : زمینه نماز در روح پاک کودکان و فطرت سلیم آنها موجود است و باید آن را باور کنیم . از سنین نخست دبستان باید کودکان را به تدریج با نماز آشنا کرد و آنها را به گزاردن نماز تشویق و ترغیب نمود . قبل از تعلیم باید مفهوم خدا و دعا برای کودک تبیین شده باشد و علت نماز خواندن را نیز بداند . برای این کار می توان از آموزشهای ساده استفاده کرد البته پرداختن به آموزش برخی دیگر از مفاهیم دینی شیوه های خاص خود را دارند که باید از نظم خاصی برخوردار باشند .آموزش اصول دین و دلایل ساده ای برای آنها،پرداختن به خداشناسی،معاد ،وقوع و ضرورت آن ،نبوت و نیاز انسان به آن از مسائل مهم علاقه مند کردن کودک به خدا و پیامبران و امامان است.
نتیجه : هر چه والدین ، معلم یا مربی که تربیت یا قسمتی از تربیت کودک را بر عهده دارند با ویژگیهای کودکان ، نکات روانشناسی و تربیتی آنان آشناتر باشند در امر آموزش موفق تراند . شیوه های آموزش باید اصولی و علمی کاربردی باشند . در آموزش مفاهیم دینی باید عوامل تاثیر گذار را شناخت و آنها را در راستای بهتر شدن امر آموزش جهت داد و از سخنان معصومین ـ علیهم السلام ـ بهره جست ؛ چرا که اگر دیر شود قلب او مشغول به چیزهای دیگر شده و سخت می گردد و دیگر تربیت او امکان پذیر نبوده یا بسیار مشکل و کم اثر خواهد شد . الگوهای رفتاری کودک باید در درجه اول خودشان مسائل اخلاقی و دینی را رعایت کنند چرا که کودکان الگو پذیران خوبی هستند و معمولا از پدر و مادر خود الگو می گیرند . در آموزش بیشتر باید از روشهای غیر مستقیم استفاده کرد تا موجب مقاومت روحی در کودک نشود و همچنین روشهای فعال بسیار موثر هستند .
انتخاب راه جدید به طور موقت:
بدیهی است که شکوفایی یک رویکرد جدید ، مستلزم اندکی تمرین و بردباری است. اما از آنجایی که راهبردهای آموزشی اثر بخش بریافته های علمی و تجربه های عملی و مکتب رفتارگرایی و شناختی متکی هستند، می توان از آن به عنوان رویکردی مناسب و اطمینان بخش در آموزش مفاهیم استفاده کرد. چه بسا، بسیاری از ما در مدرسه همیشه به دنبال راهی نو برای تغییر روش های خود هستیم. اما آیا هیچ وقت سعی کرده ایم این تغییر را در خودمان ایجاد کنیم و آن را در جهت بهبود وضعیت مدرسه استفاده کنیم؟ بعد از اینکه دلایل به وجود آورنده را تجزیه و تحلیل کردم، سعی کردم تا تعدادی از راه حل های مورد نظرم را اجرا کنم. سعی کردم راه حل های خود را بیشتر حول محیط آموزشگاه و تکیه بر آموزه های دینی و مذهبی قرار دهم تا نتایج بهتری را به دست آورده و کمتر به خطا بروم. البته در انتخاب راه حل باید از دیگر همکاران نیز کمک می گرفتم تا من را در اجرای صحیح راه حلها یاری دهند. حالا من می توانستم با صبر و حوصله بیشتر به انتخاب راه حل برای بقیه مشکلات بپردازم. راه حل های پیشنهادی خود را با دیگر همکاران در مدرسه وسرگروهای دروس در گروه های آموزشی منطقه در میان گذاشتم و در مورد آن با ایشان نظرخواهی کردم و خوشبختانه همگی نظر مساعد خود را اعلام کردند.
اجرای راه حل ها:
ارائه دیدگاهی مثبت از حجاب و فرهنگ اسلامی متاثر از نظرات مراجع تقلید ، خاصه حضرت امام(ره) و شهید والا مقام آیت الله مطهری این فعالیت در قالب مسابقات کتابخوانی ، مطالعه و تحقیق با عنوان پوشش برتر در آموزشگاه ارائه گردید تا بتواند آگاهی و دانسته های دانش آموزان را تحت تاثیر قرار داده و ارتقا دهد . درجلسات پرسش و پاسخ که در آموزشگاه برگزار می گردید ، فلسفه حجاب ، دلایل مد گرائی و چگونگی ایجاد مد ، اهمیت مد ، فلسفه پوشش وچگونگی پوشش توضیح داده می شد و شبهات دانش آموزان مورد توجه و اصلاح قرار می گرفت و به سئوالات آنان در محیطی عاطفی و صمیمی پاسخ داده می شد در مورد دانش آموزان که از فرهنگ بیگانه و رذایل اخلاقی تبعیت می نمودند بدون هر گونه برخورد منفی و زننده تذکر داده می شد و از آنان بعنوان یاوران این طرح درخواست مساعدت میگردید.در برخوردهای فردی نیز ، در محیطی امن و صمیمی به چرائی رفتار و تاثیرات نامناسب پوشش ناقص خود ، واقف می شدند و برای گسترش این فرهنگ به مدد ما می آمدند . البته این تذکرات و توجیهات با برنامه ریزی قبلی و پس از ایجاد صمیمیت و تعاملات عاطفی صورت می گرفت.
جان واتسون (1920) می گوید:"یک دوجین نوزاد سالم و شرایط خاصی که مورد نظر من است، به من بدهید تا آنها را بزرگ کنم. من تضمین می دهم که هر کدام را به طور اتفاقی انتخاب و برای تخصص خاصی مانند پزشکی، وکالت، هنرمندی، بازاریابی و حتی دزدی و گدایی، تربیت کنم با صرف نظر از استعداد، تمایل، توانایی ، شغل دلخواه و آمادگی فردی آن فرد". این جملات به روشنی نشان میدهد که آن ها انسان را قابل تبدیل به هرآن چه آموزش گران بخواهند، می دانند. این خواسته ، بدون هر گونه بستگی به خواسته فرد، از راه مدیریت محرک و پاسخ ها برای فرد قابل حصول است. انسان چون جعبه سیاهی است که معلم باید جریان آموزش را برای او طراحی و اجرا کند. پس مربی باید به مباحث و کاری که می خواهد انجام دهد تسلط کامل داشته باشد.
1-الگو قرار دادن رفتار های خودم و دانش آموزان خوب در آموزشگاه :
در پرورش و شکوفایی استعدادهای انسان ها، عوامل متعددی دخالت دارند، مانند والدین، مربیان و معلمان ، برنامه های آموزشی و تربیتی و روش ها و الگوها، الگو و نمونه که در تعبیر تربیت دینی ما و در قرآن کریم از آن به نام اسوه یاد شده است تاثیر بسزایی در ساختار و شکل گیری شخصیت افراد و رشد و شکوفایی توانایی های بالقوه آنها دارد. همان گونه که هنرمند برای طرح و خلق اثر هنری به الگو و نمونه مشخصی نیاز دارد. انسان نیز برای شکل دادن به شخصیت خویش، به الگو احتیاج دارد تا ساختمان اخلاقی، فکری و شخصیتی خویش را مطابق آن بسازد. البته نیاز به اسوه و الگو همگانی است، ولی بین دانش آموزان این نیاز بیشتر و مهم تر است، چون آنها بیشتر از دیگران به الگوها می اندیشند و به کمال و ترقی بیشتر علاقه مندند. تعابیر قرآنی نیز تصریح بر این دارد که انسان برای کمال خویش باید سراغ"اسوه و نمونه های برتر" برود. در این دوره گرایش غالب دانش آموزان به صمیمیت، شجاعت، زیبایی، ایمان، سواد و دانش، هنر و استقلال فردی است. لذا در هر کس این صفات را به صورت بارز و مشخص تر ببینند به او علاقه مندی نشان می دهند. این نکته را نیز باید یادآور شد که الگو نباید شخصیتی خیالی و توهمی باشد که نتوان به او رسید، بلکه الگوهای مناسب بسان قله های بلند و رفیع هستند که روح را برای صعود و اوج گیری فرا می خوانند و نیروهای آشکار و پنهان دانش آموزان را برای دست یابی به آن متمرکز می کنند. من نیز اولین قدم در اجرای طرح را ایجاد صمیمت و نزدیکی با دانش آموزانم و الگو قرار دادن رفتارهای خودم برای ایشان قرار دادم. من سعی کردم تا در رفتارهای خودم، صبوری، سعه صدر، غم خواری در تربیت ایشان، نرمی در سخن، پایبندی به گفتار خویش، حسن خلق و رعایت ادب و احترام و … را رعایت کنم و آنها را از این نکته مطمئن سازم که من به حرفهایی که می زنم کاملاً اعتقاد دارم. از طرفی با ایشان رابطه ای دوستانه و صمیمی ایجاد کردم. همیشه چند دقیقه ای را با آنها صحبت می کردم، خاطراتی از زمان تحصیل و کودکی و کودکی خودم تعریف کرده و یا با بیان یک داستان کوتاه اخلاقی برای ایشان انگیزه ابراز وجود ایجاد می کردم. به آنها کاملاً فهمانده بودم که من هم یکی مثل شما هستم و از نیازها و مشکلات شما کاملاً آگاهی دارم و قصدم فقط کمک به شماست تا در آینده نه چندان دور رفتارهای شما مایه سربلندی من، خودتان و خانواده هایتان باشد و بتوانید مادران آگاهی برای فردا، باشیدیکی دو نفر از دانش آموزان آموزشگاه را مثال زدم که رفتارهای بسیار خوب و شایسته ای داشتند از بچه ها خواستم تا رفتارهای ایشان را برای خود الگو قرار دهند و از رفتارهای خوب آنها البته با بهره گیری از نیروی فکر و اندیشه خودشان در جهت تغییر رفتارهای خود ،بهره بگیرند. البته چون دختران در این سن دارای حس حسادتی قوی هستند و این امکان وجود داشت که این حس در آنها رخنه کند و علاوه بر آن ، آن دانش آموز هم احساس برتری کاذبی را در خود ایجاد کند. این عمل را به صورت یک مسابقه در کلاس اجرا کردم و بعد از گروه بندی ایشان گفتم هر گروهی که بتواند در انجام کارهای خوب و رعایت ادب و انجام رفتارهای شایسته از بقیه گروهها پیشی بگیرد و تعداد امتیازهای مثبت خود را افزایش دهد، به عنوان گروه برتر انتخاب و معرفی خواهد شد و در نهایت مورد تشویق قرار خواهد گرفت.
2- استفاده از آموزه های دینی و مراجعه به آیات ، احادیث و روایات : امام صادق (ع) فرموده اند: "من قرا القرآن و هو شباب مومن اختلط القرآن بلحمد و دمه " آن وجود شریف به خوبی تبیین می فرماید: که اگر آموزه های دینی و قرآنی در نوجوانی در ذات و گوهر وجودی کودک قرار گیرد، آن گونه نهادینه و تثبیت می شود که در گوشت و خون نوجوان آمیخته می گردد، آمیختگی که به دنبال آن ثبات در دین و پایداری در ایمان را به دنبال دارد. بنابراین اگر ما حساسیت این مقطع سنی را درک کنیم، از این فرصت به عنوان یک فرصت طلایی در بهره گیری از آن همت ویژه ای را به کار خواهیم بست . تقریباً 12 سال از زندگی یک فرد ایرانی در محیط مدرسه سپری می شود. یعنی با شاخص متوسط عمر یک ایرانی (65 سال) یعنی 18% عمر مفید. نگاهی کوتاه به فرایندهای آموزشی در موضوع آموزه های دینی در مدارس و شیوه های انتقال آن نشان می دهد که ما، در این مبحث کمترین توجه را به مدارس داشته ایم و اگر اقداماتی انجام داده ایم ، کافی و پاسخگو و انسان ساز نبوده است متاسفانه مسئله ای که نمود آن کاملاً در کلاس من مشخص و چشمگیر بود عدم وجود اعتقادات دینی و تربیتی کافی در این سن بود. مسائل ارزشی مثل رعایت واجبات دینی خشکیده و به آن کم توجهی شده بود. وجود شبکه های ماهواره ای در بیشتر خانه ها حتی باعث فراموشی بسیاری از مناسبت ها شده بود. همیشه سعی می کردم در خواندن نماز پیش قدم باشم تا بچه ها به دیدن من و بقیه همکاران انگیزه ای برای خواندن نماز داشته باشند. چون خودم همواره با بچه ها نماز می خواندم خیلی خوشحال می شدم وقتی بچه ها با علاقه برای شرکت در نماز حاضر می شدند.
3- تهیه یک تابلوی کوچک برای کلاسها که آن را در کنار تخته کلاس نصب کردم و از بچه ها خواستم تا به ترتیب روزی یک نفر مسئولیت نوشتن یک حدیث یا آیه تربیتی را روی آن بر عهده بگیرد. و همیشه قبل از شروع درس با هم حدیث یا آیه را می خواندیم و به کسانی هم که آنها را حفظ می کردند امتیاز ویژه ای تعلق می گرفت. همین موضوع علاوه بر تاثیر مثبتی که بر اخلاق و رفتار ایشان داشت باعث شد ایشان به حفظ حدیث علاقه مند شوند در کنار این مسائل از مدیر آموزشگاه خواستم تا در صورت امکان بیشتر مراسمات مذهبی را در محیط مدرسه اجرا کند و خودم هم جهت اجرای مراسمات و کمک به ایشان در آماده کردن محیط و یا خرید وسایل پیش قدم شدم. مراسمات ماههای محرم و صفر، برگزاری اعیاد و عزاداری ها و … در آموزشگاه ما برگزار می شد و تاثیر بسیار خوبی در اخلاق بچه ها داشت.
4- تشویق از دانش آموزانی که همکاری خوبی در پیشگیری از تهاجم فرهنگی و رضایئل اخلاقی داشتنددر هنگام اجرای طرح و از ابتدای آن بیشتر بچه ها همکاری خوبی داشتند و سعی در تغییر رفتارهای خود می کردند.به طوری که تغییرات از همان ابتدا در بعضی ها کاملاً نمود داشت. من نیز سعی کردم تا رضایتم را نشان دهم و با رفتارهای خود موجب ایجاد انگیزه و تداوم رفتارها باشم.
گرد آوری اطلاعات( شواهد دو):
توجه و دقت دانش آموزان به آموزه های دینی بیشتر شده باشنیدن صدای اذان اکثر دانش آموزان به نمازخانه می رفتند و حتی گاهی برای انجام این فریضه اشتیاق زیادی نشان می دادند و قبل از زنگ نماز برای مقدمات این فریضه اجازه می خواستند. در اواخر حضور در آموزشگاه تعداد دانش آموزانی که به تغییر در ظاهر خود فکر می کردند کمتر شده بود و بیشتر از هد بند های ساده ای که از طرف مدرسه به عنوان هدیه دریافت کرده بودند، استفاده می کردند. در خارج از مدرسه نیز رعایت شئونات و اخلاقیات اسلامی بین دانش آموزان بیشتر به نظر می رسید و رفتارهای جلف کمتر دیده می شد.
راهکارهایی برای تعمیق و تقویت باورهای دینی
1- تشکیل کمیته های مختلف مانند : کمیته نماز ، تواشیح ، سرود ، دکلمه و نمایش نامه و کمیته پژوهش . 2- تلفیق آموزش دینی با تمام دروس ( علوم اجتماعی ، تاریخ ، هنر و …)
3- فراخوان مقاله با موضوعات خاطره های نماز ، باورهای مذهبی و موفقیت ها ، نماز و پرورش اخلاق نیکو ، گفت و گو با خالق یکتا و بهداشت در دین .
جذاب نمودن نمازخانه یا مکان اجرای مراسم مذهبی ، چون معطر ساختن آن ، تمیز و زیبا بودن
4- اعتدال از نظر گرما و سرما نقاشی های مناسب با ارزش های دینی روی دیوار .
5- حرکت های دسته جمعی در انجام مراسم های دینی ، برگزاری نماز های جماعت ، شرکت در مراسم زیارت عاشورا ، ایام سوگواری و جشن های مذهبی و مولودی ها .
راهکارهایی برای مشارکت مذهبی دانش آموزان در مدرسه
1- پخش اذان و سکوت دانش آموزان هنگام شنیدن اذان ظهر از بلندگوی مدرسه به صورت هماهنگ در سطح مدارس منطقه.
2- اختصاص دادن یک جلسه اولیاء و مربیان در مدارس جهت آموزش و اهمیت فواید اذان و اقامه توسط مربیان تربیتی یا توسط یکی از اولیای دانش آموزان به منظور سهیم نمودن اولیای دانش آموزان به عنوان الگو و نمو برای فرزندانشان.
3- گرامی داشت یاد و خاطره ی اولین اذان صدر اسلام توسط " بلال حبشی " درسالروزشان و مشارکت دادن خود دانش آموزان در برگزاری این مراسم.
4- آموزش و تفسیر اذان و اقامه و مسایل تربیتی در شورای دانش آموزی و انجمن و انتقال مسایل مطرح شده توسط اعضای این شورا به کلیه ی دانش آموزان.
5- برگزاری نمایشگاه از آثار و دست سازه های دانش آموزان در سطح مدارس توسط دانش آموزان و مربیان تربیتی در ارتباط با اذان و اقامه و نماز.
6- برگزاری مسابقات علمی – دینی -فرهنگی بین دانش آموزان و معلمین جهت آموزش و تشویق به مطالعه و یادآوری و به روز شده اطلاعات و تقویت بنیه آنان.
7- نمایش فیلم های آموزنده و مذهبی از زندگی شخصیت های دینی – علمی درباره ی نماز در ساعات پرورشی و قرآن و …
8- تهیه و تنظیم بروشورهایی با همکاری مشاورین مدرسه و امور تربیتی در ارتباط با آموزش اذان و اقامه.
بحث و نتیجه گیری
یکی از وظایف بسیار مهم اولیا و آموزگاران و عوامل اجرایی مدرسه برای دانش آموزان یاددادن فرایض و واجبات دینی از قبیل نماز – روزه و….است اگر این کار بصورت اصولی و منطقی صورت گیرد همین دستورات دینی به عنوان عامل مثبت و موثر در ممانعت و بازدارندگی او از انحرافات اخلاقی و عاطفی کاملآ تاثیر بسزایی خواهد داشت و زمانیکه وارد اجتماع بزرگتر شد فردی متدین و انسانی با شخصیت عالی می شود . خانه و مدرسه دو کانون بسیار مهمی هستد که کودک در آن ها رشد و پرورش می یابد. والدین گرامی در خانه نقش کلیدی و سازنده ای در پی ریزی هویت مذهبی به فرزندان را ایفا می نمایند و فرزند را همچون مومی به هر شکل دل خواهی قالب می زنند و این بسته به نوع نگرش اولیاء دارد که در وجود خود آنان تا چه حد مسایل دینی و مذهبی شکل گرفته و تقویت شده و آیا تمایلی به راه یابی فرزندشان در کسب آمیزه های دینی و مذهبی دارند؟ و می دانند که نهال درخت وجودی انسان در خانه کم کم تنومند و قطور می گرددو برای ساختن و سلامت جامعه باید از خانواده پرورش را شروع کرد؟
اگر خانواده ها در سال هی نخست زندگی کودکان بر خورد های صحیح و اصولی با آنان داشته باشند و پیش از ورود به مدرسه زمینه های لازم را برای آشنایی کودک با محیط مدرسه فراهم کنند مشکلات بسیاری را از دوش مربیان و معلمان برداشته و زیر بنای مستحکم و قابل اعتمادی برای کودک ایجاد می کنند.
اما در مدرسه نیز مربیان محترم باید خود علاوه بر آموزش و پرورش دانش آموزان در انجام فرایض دینی الگو باشند و از انجام مسایل مذهبی در منظر دانش آموزان ابایی نداشته باشند و مسیر های اموزش مسایل دینی را برای کشتی طوفان زده و بحرانی و سرگردان دانش آموزان لای روبی نمایند و هدایت گر خوبی برای گریز آنان از دست شیاطین باشند .
جایگاه تربیت دینی در مدارس
جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش از جمله موضوعات به روز، مهم و دوران ساز جامعه اسلامی ماست، پیچیده بودن و ذوابعاد بودن بحث از یک سو، و ضرورت رسیدن به یک نتیجه روشن در این زمینه از سوی دیگر، مستلزم بررسی عمیق تر مساله می باشد.
اصل اول. وجود ارزش های خاص در هر جامعه هر جامعه انسانی و هر جمع کوچک و بزرگِ مجموعه های بشری دارای ارزش ها و پاره ارزش های ساده و یا پیچیده ای است که مبنای وحدت و یکپارچگی آن جامعه است و به عبارت دقیق تر، عامل وجود و ادامه حیات آن جامعه خاص می باشد. این ارزش ها، که در ابعاد شناختی، گرایشی، و رفتاری، و در اشکال قومی، ملی، دینی، تاریخی، سیاسی و امثال آن بروز می کند، فرهنگ آن جامعه را شکل می دهد. از این رو، فرهنگ هرجامعه چیزی نیست جز همان ارزش هایی که موجب همگرایی عده ای از مردم در شکل آن جامعه شده است، چه این مردم در منطقه خاصی گردهم آمده باشند و یا در مناطق جغرافیایی مختلف زندگی کنند.
انسان و جامعه بدون ارزش وجود ندارد. ممکن است ارزش مثبت یک جامعه در نظر جامعه دیگر منفی باشد و یا ارزش های جوامع با گذشت زمان و در پی عوامل گوناگون دیگرگون شود، اما چنین نیست که جامعه ای در یک زمان دارای هیچ ارزشی نباشد و در زمان دیگری معتقد به ارزش های خاصی شود و این نیست مگر به دلیل این که جامعه تابع انسان است و انسان بدون ارزش وجود ندارد.
حتی جوامع پیرو تفکر لیبرال نیز، علی رغم ظاهر آزادگرایی، فردگرایی و قایل بودن به نسبیت ارزش ها، از این قانون مستثنی نبوده و از یک سری ارزش های اجتماعی در ابعاد مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری برخورداراند؛ بخشی از امور را هنجار دانسته و هم زمان برای حل بخش دیگری از رفتارها به عنوان ناهنجارهای اجتماعی چاره جویی می کنند. هرگز عناوین آزادی، نسبیت، فردیت، که مشخصه های جامعه لیبرالی غرب است، موجب نمی شود که آن جوامع فاقد ارزش (بنا بر مبانی خود) تلقی شوند. اساسا تحقق یک جامعه و راضی شدن افراد برای زندگی در کنار یکدیگر جز با اشتراک در مجموعه ای از ارزش های خرد و کلان و تسالم بر آن ها ممکن نیست. اختلاف در ارزش ها برای تحقق اولیه و یا ادامه حیات جامعه یک مانع و تهدید است. بنابراین، تمسک به اصولی چون آزادی و فردگرایی در ارزش و به تبع آن نفی وجود ارزش های اجتماعی، حتی در جوامع لیبرال منطقی نمی نماید، چه رسد به جامعه ای همچون جامعه اسلامی که شعار اصلی آن حفظ و گسترش ارزش های دینی می باشد. جوامع اسلامی نیز، براساس همین قانون، دارای ارزش های مقبول دینی هستند که هویت آن جامعه را شکل می دهند و افراد جامعه حول محور آن ارزش ها گردهم می آیند.
اصل دوم. ضرورت آموزش ارزشهر جامعه ای علاوه بر این که از مجموعه ای از ارزش ها برخوردار است، سعی می کند تا از طریق آموزش و انتقال مفاهیم به نسل های بعد، ارزش های مزبور را حفظ کند و حیات آن را ادامه بخشد. استدلال ساده آن هم این است که وقتی ارزش های مشخصی از دید افراد جامعه هنجار تلقی شود، به معنای آن است که افراد جامعه به آن ارزش ها اعتقاد داشته و رفتار مبتنی بر آن را صحیح می شمارند، چنانچه رفتار خلاف آن را ضدارزش و ناهنجاری به حساب می آورند که با برداشت ها و باورهای آن جامعه همخوانی ندارد، و باید با آن مقابله شود.
هرچند ممکن است ارزش های جامعه، به اصطلاح، دارای مراتب تشکیکی بوده و شدت و ضعف داشته باشد و یا در چگونگی انتقال مفاهیم به نسل های آتی بین دیدگاه های مختلف تفاوت هایی باشد،(2) اما همگان بر اصل انتقال مفاهیم به نسل های بعد، در کلام یا عمل اصرار می ورزند. در بحث آموزش ارزشو تعارض بین دو دیدگاه "منش پروری" و "خود شکوفایی"، گرچه در ظاهر، این پیروان دیدگاه منش پروری هستند که بر لزوم آموزش صریح و مستقیم ارزش های جامعه به کودکان در مدارس تاکید می ورزند، تا آن جا که سستی در این مساله را امری نابخشودنی می شمارنداما پیروان دیدگاه خودشکوفایی نیز چندان در واقع امر (و دست کم در مقام عمل) با ایشان فاصله ای ندارند. فعالیت های فرهنگی که امروزه در سطح جامعه غربی به طور کلی و در سطح مدارس به طور خاص برای حفظ و انتقال ارزش های غربی به نسل آتی صورت می پذیرد، آن چنان گسترده و فراگیر است که فقط اشاره ای کوتاه و فهرست وار به آن ها نوشتار مستقلی را می طلبد.
در دیدگاه اسلامی نیز، صرف نظر از تاسفی که در باب مسلمانی و مقام عمل مسلمانان و عملکرد دست اندرکاران امور فرهنگی و کارگزاران کشورهای اسلامی در این جهت باید خورد، و صرف نظر از افسوسی که در این قضیه در همین کشور اسلامیمان و حتی پس از انقلاب بزرگ دینی به همراه داریم، اسلام به ذات خود در اصل لزوم انتقال ارزش های اسلامی به نسل بعد و حتی نسل معاصر بسیار صریح و روشن است. در منابع قرآنی و روایی، واژه ها و تعابیری همچون "علّموا"، "ادّبوا اولادکم" و "بادروا اولادکم بالحدیث" و ابوابی چون "حق الولد علی الوالد"، "مقام و وظایف معلم" و امثال آن، همه حکایت از این مهم دارد.
اصل سوم. تعقل در مقابل تحمیل عقیدهبه موازات اهمیت اصل ضرورت آموزش ارزش ها و انتقال آن به دانش آموزان به عنوان یکی از اصول اساسی در تعلیم و تربیت، چگونگی انتقال مفاهیم به نسل های آتی، به ویژه امر به کارگیری قوه اندیشه و تعقل متربّی در این مسیر نیز حایز اهمیت است. در مباحث تعلیم و تربیت، معمولاً هرگاه از آموزشِ ارزش، به ویژه ارزش های دینی سخن به میان می آید، حمله تفکرات لیبرالیستی با حربه عقلانیت و دفاع از حقوق متربیان و دانش آموزان پیش بینی می شود. اساس این حملات اجمالاً بر این برداشت است که آموزشِ ارزش نوعی القاء، تلقین و تحمیل عقیده، شست وشوی مغزی و تعطیلی عقل است و مانع رشد عقلانی متربّی، خلاقیت و قدرت تفکر انتقادی وی می شود و این نوع برخورد، با روح تعلیم و تربیت و آزادی انسان سازگاری ندارد. پیشگامان دیدگاه خود شکوفایی و طرفداران تفکر انتقادی به طور خاص در این زمینه، به ویژه پیرامون نقش عقلانیت کم قلم نزده اند.
این بحث به دنبال بررسی صحت و سقم دیدگاه فوق در مورد آموزش ارزش های دینی نیست، بلکه هدف از نقل مطالب مزبور، مشخص نمودن مقام تعقل و اصرار این دیدگاه بر جایگاه اساسی آن در امر آموزش است. البته، باید توجه مدافعان این طرز فکر را به این نکته نیز جلب نمود که اگر چه از آموزش های دینی کلیسایی برداشت القاء می شود و اگر چه در مقام عمل در برخی آموزش های دینی توسط مسلمانان نیز اعتناء چندانی به رشد عقلانی کودکان نمی شود، اما دیدگاه اسلامی در آموزش، تفاوت ماهوی با برداشت ایشان دارد.
دیدگاه اسلام در باب انتقال مفاهیم از دو مشخصه برخوردار است: اول این که، جایگاه اندیشه و تفکر در این مکتب الهی آن چنان رفیع است که به سختی می توان چیزی را بر آن مقدم داشت. اگر مقام تعبد و قرب به خداوند اوج رشد انسان به حساب آید، که "ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون" اما اساس این تعبد نیز تعقل است واگر غیرآن باشد، یعنی اگر پرستشی مبتنی بر صِرف تقلید کور باشد، قطعا ارزشی ندارد. دوم این که، این فریاد آزادمنشانه و بیداربخش اسلام به هنگام دعوت به دین است که "لا اکراه فی الدین". در قبول دعوت اسلام، تحمیل فکری و فیزیکی جایی ندارد و تنها ماموریت انبیای الهی و رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیدارسازی فطرت بشری بوده است. امام علی علیه السلام با همین مبنای "و لو فکروا فی عظیم القدره و جسیم النعمه لرجعوا الی الطریق و خافوا عذاب الحریق" (اگر مردم در عظمت قدرت خدا و بزرگی نعمت های او می اندیشیدند، به راه راست باز می گشتند و از آتش سوزان می ترسیدند) است که به تبیین راه های خداشناسی می پردازد.
اصل چهارم. نقش الگو در انتقال ارزشاگر چه تعقل در قاموس تربیت اسلامی از جایگاه بالایی برخوردار است و بر آن تاکیدهای قابل ملاحظه ای شده است، اما در کنار آن توجه به این نکته ضروری است که انسان موجودی اجتماعی است و تعامل و ترابط با دیگر افراد، از همان آغاز تولد نوزاد، جزو لاینفک زندگی اوست. بخش زیادی از یادگیری، چنان که در روان شناسی کودک، به ویژه دیدگاه یادگیری اجتماعی مطرح است، از طریق همین ارتباطات شکل می گیرد و کودک بر این اساس، جامعه پذیری را آغاز می کند و سعی می کند در فرایند همانند سازی با افراد مورد علاقه خود و الگوگیری از رفتار ایشان، رفتار خود را شکل دهد.
اگر یکی از مبانی مهم تربیتی اسلام را الگودهی و الگوپذیری بدانیم، بیراهه نرفته ایم. در منشور تربیتی قرآن، از مربی بزرگ انسان ها، پیامبرگرامی به عنوان اسوه و الگو یاد می شود و کسانی که امید ترقی در این راه را دارند، سفارش به پیروی از این راه می شونددر امر تربیت دیگران نیز با تعابیری همچون "کونوا دعاه الناس باعمالکم… ") بر این مهم تاکید شده است.
در مراتب تاثیر گذاریِ الگوها، عوامل سه گانه بینشی، گرایشی و توانشی و در کنار آن ها، عوامل زمان و مکان و برخی عوامل دیگر نقش اول را بازی می کنند. هر چه رابطه عاطفی الگوپذیر با الگوی موردنظر نزدیک تر باشد و هر چه باور فرد نسبت به نمونه بودن فرد مورد نظر خود (= الگوباوری) عمیق تر باشد، احتمال تاثیر الگو بیش تر خواهد بود. همچنین، هر اندازه شرایط محیطی (زمان و مکان) برای این تاثیرگذاری مناسب تر باشد، چنانچه در جمع همالان این امر تحقق دارد، شکل گیری فرایند الگوپذیری قطعی تر و راه آن هموارتر است.
شاید بیت الغزل این نوشتار را بتوان همین اصل الگوپذیری در تربیت دانست. انسان ها در مقام مربیان بزرگسال تلاش می نمایند، از جان خود مایه می گذارند و شب و روز نمی شناسند تا شاید بتوانند با زبان و گفتار خویش و با بهره گیری از روش های متنوع و شاید در ظاهر پیشرفته، رفتاری را در شخص موردنظر خود به یادگار گذارند و به نظر خود او را تربیت کنند، غافل از این که متربّی ایشان، همه آن تلاش ها و زحمات را نادیده انگاشته و در همان حال به سادگی از یک رفتار خاصی از مربّی و فرد مورد علاقه خود، الگو می گیرد و شخصیت خود را بر وفق آن شکل می بخشد. مادری که از داد زدن کودک خود گلایه دارد، پدری که از هتاکی جوان برومندش شکایت می کند، معلمی که بی نظمی شاگرد خود را نشانه بی انضباطی او به حساب می آورد، جامعه ای که از رانندگی نابخردانه جوانان خود به ستوه آمده است، صدا و سیمایی که ناهنجاری های جامعه را سوژه برنامه های منتقدانه خود قرار می دهد، روحانیتی که از ضعف اخلاقی جوانان جامعه رنج می برد و بالاخره، همه مربیان دلسوزی که به نحوی در این امر، گمشده دارند، همه از این دسته مربیانند؛ مربیانی که باید آنان را "مربیان مخفی" نامید، … و آیا راجع به آن اندکی اندیشیده اند؟
پیشنهاداتی اولیا ء دانش آموزان ابتدایی
پس برای اینکه این فرایض درست به دانش آموز یاد داده شود رعایت نکاتی الزامی است که تنها به چند مورد مهم آن اشاره می شود:
۱- با توجه باینکه دانش آموز از اعمال ما تاثیر پذیرفته و از آن درس می گیرد پس الگوی مناسب و خوبی برای او باشید بعبارت دیگر اگر فرایض دینی را در خانواده و نزد دانش آموز رعایت کنید فرزندتان نیز با مشاهده رفتار و اعمال شما شیوه صحیح و درست را از شما یاد گرفته و در انجام آن کارها عادت خواهد کرد و دیگر نیازی به مراقبت های بعدی شما نخواهد داشت و در اینصورت یقین بدانید او با صبر و پایداری در صراط مستقیم قدمی را برای کار خلاف بر نخواهد داشت.
۲- سعی کنید به سوالات فرزندتان در مسائل دینی در خور درک و فهم و عقل او پاسخ دهید و حدالمقدور جوابتان بسیار ساده و کوتاه باشد نیازی نیست هرچه معلومات دارید جستجو کرده و به خورد او بدهید چون هنوز دانش آموز با اندازه کافی به رشد عقلی و ذهنی لازم خود نرسیده است لذا بسیاری از مطالب شما را درک نکرده و از آنها چیزی نخواهد فهمید در نتیجه دچار احساس زبونی و حقارت شده و این عمل شما تاثیر بدی را روی روحیه او می گذارد.
۳- برای اینکه فرایض دینی را دانش آموز یاد بگیرد سعی کنید مفهوم و نیز هدف از آنها را متناسب با فهم دانش آموز به او تفهیم کنید هرگز او را به اجبار به این کار وادار نکنید زیرا قطعآ نتیجه نمی دهد چون شما با ترسی که در دل لطیف و کوچک فرزندتان ایجاد می کنید باعث می شوید او انجام این فرایض را به عنوان وظیفه تحمیلی از طرف شما به خودش قلمداد نموده و تنها به جهت ترس و برای ریا و تزویر به شما به این کارها اقدام کند و معلوم است با این چنین کارهایی هرگز نتیجه مثبت از تربیت دینی عاید او نشده و دانش آموز نخواهد توانست از روشهای سازنده و موثر آن بهره ببرد.
۴- والدین گرامی روش اشتباه مطمئنآ نتیجه بی ثمر دارد. یادتان باشد آینده دانش آموز به دوران دانش آموزی او بستگی دارد پس چه بهتر است زیز بنای تربیتی فرزندتان را طوری پی ریزی کنید که وقتی بزرگ شد خیالتان از همه لحاظ راحت باشد پس سعی نمایید در تربیت دانش آموز احکام و قوانین دینی و در راس همه آنها خداوند متعادل را آنطوریکه شایسته است به فرزندتان بشناسانید. اگر به فرزندتان بیآموزید که خداوند دوستدار ما بوده و در همه حال ناظر بر اعمال و حتی نیات ما است و به تمامی اعمال نیک ما پاداش میدهد و تمامی دستورات و قوانین الهی نیز که توسط پیامبران الهی به بشر فرستاده قطعآ برای خیر و صلاح و سعادت جسمانی و روحانی ما است .
منابع
– انبارکی ، میترا ، نوجوانان و مد در ایران ( 1389 )، مجله اینترنی فصل نو،( 1389 ) ، سال پنجم، شماره 54 ، ص 16
– باقری نژاد ، مرتضی ( 1380 ) بررسی جامعه شناختی مدگرایی دانش آموزان پایه های دوم و سوم دبیرستانهای پسرانه شهر کرمان ، پایان نامه کارشناسی ارشد ،سال 1380 ، دانشگاه شهید با هنر کرمان
– حسینی شاهرودی ، سید مرتضی (1390 ) ،ابعاد دین
– حیدری ، محمدرضا ( 1376 ) پژوهشی در پدیده مدگرایی نوجوانان ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، سال 1376 ، دانشگاه فردوسی مشهد
– خسروی زاده، ادریس( 1387 )، بررسی جامعه شناختی رذایل اخلاقی .
– سراج زاده سید حسین ( 1387 )، بررسی رابطه دینداری با احساس آنومی و کجروی در میان نمونه ای از دانشجویان، مجله مسائل اجتماعی ایران، سال 16 ، شماره 63 ، ص 63
– سیف ، علی اکبر ( 1378 )، روشهای اندازه گیری و ارزشیابی، تهران، چاپ نیل
– شایان مهر، علیرضا ( 1377 )، دایره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، جلد اول، تهران، نشر کیهان،
– شجاعی زند، علیرضا ( 1384 ) ، مدلی برای سنجش دینداری در ایران ، مجله جامعه شناسی ایران ، دوره ی ششم ، شماره ی 1
– شکوهی ، مسعود( 1388 )، حقیقت مد و رذایل اخلاقی، مجله اینترنی فصل نو، سال 1388 ، سال پنجم ، شماره 54 ، ص 16-54
– رفیع پور، فرامرز( 1372 )، کند و کاوها و پنداشت ها ، تهران، شرکت سهامی انتشارات
وزارت آموزش و پرورش
اداره کل آموزش و پرورش استان ….
اداره آموزش و پرورش شهرستان….
عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم به کمک آموزش فرایض دینی و تربیت اسلامی دانش آموزان زمینه را برای انحراف آنها از بین بردم؟
نام و نام خانوادگی مولف اول/مجری اصلی :
پست سازمانی :
رشته تحصیلی :
آخرین مدرک تحصیلی :
دوره تحصیلی :
سمت فعلی :
شماره پرسنلی :
وزارت آموزش و پرورش
اداره کل آموزش و پرورش استان …
اداره آموزش و پرورش شهرستان .
عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم به کمک آموزش فرایض دینی و تربیت اسلامی دانش آموزان زمینه را برای انحراف آنها از بین بردم؟
نام و نام خانوادگی مولف اول/مجری اصلی : …
پست سازمانی :
رشته تحصیلی :
آخرین مدرک تحصیلی :
دوره تحصیلی :
سمت فعلی :
شماره پرسنلی :
شماره همراه :
26