تارا فایل

تحقیق اقدام پژوهی چگونه توانستم تربیت دینی را در دانش آموزان کلاسم تقویت نمایم


مقدمه
هدف از تربیت دینی، حضور قرآن و سیره معصومین(ع) در متن زندگی دانش آموزان است. ما با تعلیم مسائل دینی و با روش های مطلوب و خاص می توانیم در دانش آموزان درک و شعور دینی ایجاد کنیم. اگر تلاش همه ما بر این باشد که از طریق روح حاکم بر تمامی برنامه های رسمی و غیررسمی (فوق برنامه و مکمل) تربیت، تزکیه و تادیب صورت گیرد و مفاهیم نظری به صورت "رفتار دینی" درآید، می توانیم ادعا کنیم که تربیت دینی تا حد زیادی تحقق پیدا کرده است. آنچه با توجه به مقتضیات زمان در تربیت دینی باید مدنظر قرار گیرد، اصلاحات در روش های تربیت دینی است. مدیریت مراکز آموزش و پرورش ما با توجه به تفاوت های فردی در دانش آموزان، اصل زیبایی شناسی و ابزار هنر را بویژه در غنی سازی، اوقات فراغت و فوق برنامه باید لحاظ کنند وحدت نداشتن در بینش و منش و همچنین وحدت نداشتن در هدف و خط مشی، از عوامل مهم آسیب شناسی تربیت دینی در جامعه ما به شمار می آید. فضا و تربیت دینی بین مراکز متولی تربیت دینی مثل رسانه ها، نهادهای فرهنگی و هنری در جامعه موجب تضاد تربیت و سرگردانی نسل جوان ما در جامعه شده است. اگر یکپارچگی به مفهوم واقعی کلمه در ساختار و تشکیلات، با رویکرد تلفیق فعالیت های آموزش و پرورش شکل منسجم خود را پیدا نکند، قطعاً آسیب پذیری نسل جوان ما در آینده بیشتر از گذشته خواهد بود.در همین مسیر باید به جاذبه های دینی با توجه به استعداد جامعه و جایگاه دین در عرصه بین المللی و بحث جهانی شدن توجهی دقیق و زیرکانه داشت.
اگر بحث تربیت دینی بر این مبنا باشد که دین به مفهوم جوهر زندگی تلقی شود، آنگاه لزوم آگاهی نسبت به اهمیت، ضرورت، فواید و نسبت دین با دیگر حوزه های معرفتی مشخص خواهد شد. در دنیای کنونی توسعه و ایجاد مدارس به مفهوم امروزی، گسترش سریع فناوری و ارتباطات، صنعتی شدن جوامع و نیازهای متنوع عصر انفجار دانش، دایره تاثیرگذاری عوامل مختلف را بر افکار و اندیشه های دانش آموزان گسترده تر از گذشته کرده است. بنابراین سهم خانواده ها و حتی معلمان در تکوین شخصیت دانش آموزان، روزبه روز کمرنگ تر می شود. عوامل محیطی بویژه رسانه ها نقش عمده ای را برعهده دارند و به صورت شبانه روزی در تغییر اندیشه ها و افکار نقش تاثیرگذار و مهم خود را ایفا می کنند. آنچه مسلم است این که هنوز مدارس ما به عنوان اصلی ترین کانون های تربیتی مورد توجه و برنامه ریزی دقیق و صریح قرار نگرفته اند. اگر نظام آموزش و پرورش ما بخواهد از مسیر آموزش های صرف به سمت تربیت دینی، اخلاقی و اجتماعی حرکت کند لازم است بسیاری از اهداف و روش ها را تغییر دهد. در محیط های آموزشی باید به دانش آموز به تناسب علاقه و استعدادش آموزش داده شود. بحث محوریت کتاب حذف شود و به جای تکیه بر محفوظات، روش کسب اطلاعات و یادگیری خلاق محور کار باشد.ساختار و تشکیلات به گونه ای طراحی شود که علاوه بر متولیان امور پرورشی در مدارس بحث تلفیق آموزش و پرورش و مشارکت همه عوامل دست اندرکار در تربیت دینی به دست فراموشی سپرده نشود. در غیر این صورت اگر شرایط مذکور در مدارس ما حاکم نباشد، به هدف مطلوب در تربیت دینی دانش آموزان دست نخواهیم یافت.
بیان مساله
اگر بحث تربیت دینی بر این مبنا باشد که دین به مفهوم جوهر زندگی تلقی شود، آنگاه لزوم آگاهی نسبت به اهمیت، ضرورت، فواید و نسبت دین با دیگر حوزه های معرفتی مشخص خواهد شد. در دنیای کنونی توسعه و ایجاد مدارس به مفهوم امروزی، گسترش سریع فناوری و ارتباطات، صنعتی شدن جوامع و نیازهای متنوع عصر انفجار دانش، دایره تاثیرگذاری عوامل مختلف را بر افکار و اندیشه های دانش آموزان گسترده تر از گذشته کرده است. بنابراین سهم خانواده ها و حتی معلمان در تکوین شخصیت دانش آموزان، روزبه روز کمرنگ تر می شود. عوامل محیطی بویژه رسانه ها نقش عمده ای را برعهده دارند و به صورت شبانه روزی در تغییر اندیشه ها و افکار نقش تاثیرگذار و مهم خود را ایفا می کنند. آنچه مسلم است این که هنوز مدارس ما به عنوان اصلی ترین کانون های تربیتی مورد توجه و برنامه ریزی دقیق و صریح قرار نگرفته اند. اگر نظام آموزش و پرورش ما بخواهد از مسیر آموزش های صرف به سمت تربیت دینی، اخلاقی و اجتماعی حرکت کند لازم است بسیاری از اهداف و روش ها را تغییر دهد. در محیط های آموزشی باید به دانش آموز به تناسب علاقه و استعدادش آموزش داده شود. بحث محوریت کتاب حذف شود و به جای تکیه بر محفوظات، روش کسب اطلاعات و یادگیری خلاق محور کار باشد.ساختار و تشکیلات به گونه ای طراحی شود که علاوه بر متولیان امور پرورشی در مدارس بحث تلفیق آموزش و پرورش و مشارکت همه عوامل دست اندرکار در تربیت دینی به دست فراموشی سپرده نشود. در غیر این صورت اگر شرایط مذکور در مدارس ما حاکم نباشد، به هدف مطلوب در تربیت دینی دانش آموزان دست نخواهیم یافت.
توصیف وضعیت موجود
اینجانب … سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت هستم و هم اکنون در سمت دبیر .. .. در آموزشگاه … متوسطه .. شهرستان … در حال انجام وظیفه هستم.دانش آموزان این آموزشگاه ، با وضعیت تحصیلی خوب به تحصیل مشغولند .اما متاسفانه مشکلات اخلاقی و مذهبی در تعدادی ازآنان دیده می شد و من همه روزه از دیدن عدم توجه دقیق به مسائل دینی در دانش آموزان ، مشکلات اخلاقی ایشان ، عدم رعایت مسائل مذهبی ، عدم استقبال از نماز جماعت ، بی توجهی به مراسم مذهبی، و000 رنج می بردم و به واسطه سمتم در این آموزشگاه که فضای بازی برای گفتگو ایجاد می نماید، زمانی که با دانش آموزان به بحث می پرداختم مشاهده می کردم که همه آنان بالاتفاق با قضیه دین و ضرورت رعایت مسائل شرعی موافقند اما در عمل مشاهده می کردم رفتارشان خلاف گفتارشان را نشان می دهد0
گرد آوری شواهد1
گردآوری اطلاعات اغلب از طریق چهار روش میسر می شود. این چهار روش عبارتند از: مصاحبه، مشاهده، پرسش نامه و اسناد و ارقام. هر یک از این چهار روش کاربرد ها و ویژگی هایی دارند که لازم است اقدام پژوهان پیش از آغاز و اقدام به پژوهش با این روش ها آشنایی کافی را کسب کنند. این که چه روشی یا فنونی در اقدام پژوهی کاربرد دارد بستگی به موضوع و هدف آن پژوهش دارد. همه اطلاعاتی که جمع آوری می شود شواهد لازم برای اثبات یا رد چیزی نیستند. به بیان دیگر داده ها (اطلاعات) مترادف با شواهد نیستند. شواهد داده هایی هستند که بدان وسیله می توانیم درباره ی تغییرات چیزی یا رخدادی داوری کنیم پس برای اثبات یا رد چیزی باید شواهد قابل قبول داشته باشیم.
بنا بر این اینجانب معصومه سیف در این اقدام پژوهی از روش های مصاحبه با دانش آموزان و دیگر همکاران و همچنین مشاهده رفتار دانش آموزان بهره جستم و به جزئیات زیر رسیدم:
1. دانش آموزان آموزه های دینی را رعایت نمی کردند و پروایی از این مسئله نداشتند.
2. استقبال از نماز جماعت بسیار کم و ناچیز بود.
3. دروغگویی برای توجیه کم کاری و نمرات پایین و… وجود داشت و غیبت بین دانش آموزان بشدت رایج بود.
4. در موقع صحبت کردن با یکدیگر از شوخی های نابجا استفاده می کردند.
5. دانش آموزان علاقه ای به درس هایی مثل دین و زندگی از خود نشان نمی دادند.
راه حل های پیشنهادی
شرکت کردن و طرح این موضوع در شورای دبیران و مشورت با همکاران
تهیه و ارائه ی پرسش نامه به دانش آموزان.
مشورت با افراد متخصص در این زمینه
بررسی راه کارها ارائه شده و انتخاب بهترین راه
مطالعه کتب، مجلات، پایان نامه های مرتبط با موضوع و سرکشی به سایت های مختلف
مشاهده رفتار دانش آموزان
برگزاری جلسات هم اندیشی

انتخاب راه جدید به طور موقت:
بدیهی است که شکوفایی یک رویکرد جدید در مدرسه، مستلزم اندکی تمرین و بردباری است. اما از آنجایی که راهبردهای آموزشی اثر بخش بریافته های علمی و تجربه های عملی و مکتب رفتارگرایی و شناختی متکی هستند، می توان از آن به عنوان رویکردی مناسب و اطمینان بخش در آموزش مفاهیم استفاده کرد. چه بسا، بسیاری از ما در مدرسه همیشه به دنبال راهی نو برای تغییر روش های خود هستیم. اما آیا هیچ وقت سعی کرده ایم این تغییر را در خودمان ایجاد کنیم و آن را در جهت بهبود وضعیت مدرسه استفاده کنیم؟ بعد از اینکه دلایل به وجود آورنده را تجزیه و تحلیل کردم، سعی کردم تا تعدادی از راه حل های مورد نظرم را در کلاس درس اجرا کنم. البته همان طور که قبلاً اشاره کردم. بعضی از دلایل ذکر شده عادات اشتباهی بود که از دوران کودکی و از بطن خانواده به ایشان انتقال یافته بود. و من به سختی می توانستم آنها را تغییر دهم چرا که تفاوت های خانوادگی اثرهای پایدارتر و عمیق تری را بر رشد کودک و نوجوان می گذارد. تحقیق ها نشان می دهند، بسیاری از اختلال های رفتاری ، صرف نظر از وراثت، نتیجه نبود محبت و ارتباط صمیمی بین اعضای خانواده است. از سوی دیگر، شرایط خاص هر خانواده از جمله فشارهای ناشی از بیکاری، فقر، ضعف فرهنگی و مشکلات خانوادگی به طور مستقیم بر شکل گیری شخصیت دانش آموزان و دانش آموزان تاثیر می گذارد. البته من می توانستم مثل یک دوست خوب این تغییرات را در جهت درست سوق دهم تا از ایجاد مشکلات بیشترجلوگیری کنم. سعی کردم راه حل های خود را بیشتر حول محیط آموزشگاه و کلاس درس و تکیه بر آموزه های دینی و مذهبی قرار دهم تا نتایج بهتری را به دست آورده و کمتر به خطا بروم. البته در انتخاب راه حل باید از مدیر آموزشگاه و دیگر همکاران نیز کمک می گرفتم تا من را در اجرای صحیح راه حلها یاری دهند. مدیرآموزشگاه در مورد تشویقها و تنبیهات به موقع و به جا و همچنین کمک به برگزاری جلسات مکرر با والدین دانش آموزان در مورد رفع مسائلی که مربوط به محیط خانوادگی دانش آموزان بود به من قول مساعدت و همکاری دادند. حالا من می توانستم با صبر و حوصله بیشتر به انتخاب راه حل برای بقیه مشکلات بپردازم. راه حل های پیشنهادی خود را با دیگر همکاران در مدرسه وسرگروهای دروس در گروه های آموزشی منطقه در میان گذاشتم و در مورد آن با ایشان نظرخواهی کردم و خوشبختانه همگی نظر مساعد خود را اعلام کردند.
اجرای طرح جدید و نظارت بر آن:
جان واتسون (1920) می گوید:"یک دوجین نوزاد سالم و شرایط خاصی که مورد نظر من است، به من بدهید تا آنها را بزرگ کنم. من تضمین می دهم که هر کدام را به طور اتفاقی انتخاب و برای تخصص خاصی مانند پزشکی، وکالت، هنرمندی، بازاریابی و حتی دزدی و گدایی، تربیت کنم با صرف نظر از استعداد، تمایل، توانایی ، شغل دلخواه و آمادگی فردی آن فرد". این جملات به روشنی نشان میدهد که آن ها انسان را قابل تبدیل به هرآن چه آموزش گران بخواهند، می دانند. این خواسته ، بدون هر گونه بستگی به خواسته فرد، از راه مدیریت محرک و پاسخ ها برای فرد قابل حصول است. انسان چون جعبه سیاهی است که معلم باید جریان آموزش را برای او طراحی و اجرا کند. پس مربی باید به مباحث و کاری که می خواهد انجام دهد تسلط کامل داشته باشد.
1-الگو قرار دادن رفتار های خودم و دانش آموزان خوب آموزشگاه:
در پرورش و شکوفایی استعدادهای انسان ها، عوامل متعددی دخالت دارند، مانند والدین، مربیان و معلمان ، برنامه های آموزشی و تربیتی و روش ها و الگوها، الگو و نمونه که در تعبیر تربیت دینی ما و در قرآن کریم از آن به نام اسوه یاد شده است تاثیر بسزایی در ساختار و شکل گیری شخصیت افراد و رشد و شکوفایی توانایی های بالقوه آنها دارد. همان گونه که هنرمند برای طرح و خلق اثر هنری به الگو و نمونه مشخصی نیاز دارد. انسان نیز برای شکل دادن به شخصیت خویش، به الگو احتیاج دارد تا ساختمان اخلاقی، فکری و شخصیتی خویش را مطابق آن بسازد. البته نیاز به اسوه و الگو همگانی است، ولی بین دانش آموزان این نیاز بیشتر و مهم تر است، چون آنها بیشتر از دیگران به الگوها می اندیشند و به کمال و ترقی بیشتر علاقه مندند. تعابیر قرآنی نیز تصریح بر این دارد که انسان برای کمال خویش باید سراغ"اسوه و نمونه های برتر" برود. در این دوره گرایش غالب دانش آموزان به صمیمیت، شجاعت، زیبایی، ایمان، سواد و دانش، هنر و استقلال فردی است. لذا در هر کس این صفات را به صورت بارز و مشخص تر ببینند به او علاقه مندی نشان می دهند. این نکته را نیز باید یادآور شد که الگو نباید شخصیتی خیالی و توهمی باشد که نتوان به او رسید، بلکه الگوهای مناسب بسان قله های بلند و رفیع هستند که روح را برای صعود و اوج گیری فرا می خوانند و نیروهای آشکار و پنهان دانش آموزان را برای دست یابی به آن متمرکز می کنند. من نیز اولین قدم در اجرای طرح را ایجاد صمیمت و نزدیکی با دانش آموزانم و الگو قرار دادن رفتارهای خودم برای ایشان قرار دادم. من سعی کردم تا در رفتارهای خودم، صبوری، سعه صدر، غم خواری در تربیت ایشان، نرمی در سخن، پایبندی به گفتار خویش، حسن خلق و رعایت ادب و احترام و … را رعایت کنم و آنها را از این نکته مطمئن سازم که من به حرفهایی که می زنم کاملاً اعتقاد دارم. از طرفی با ایشان رابطه ای دوستانه و صمیمی ایجاد کردم. همیشه چند دقیقه ای از وقت کلاس و یا زنگهای تفریح را با آنها صحبت می کردم، خاطراتی از زمان تحصیل و کودکی و نوجوانی خودم تعریف کرده و یا با بیان یک داستان کوتاه اخلاقی برای ایشان انگیزه ابراز وجود ایجاد می کردم. به آنها کاملاً فهمانده بودم که من هم یکی مثل شما هستم و از نیازها و مشکلات شما کاملاً آگاهی دارم و قصدم فقط کمک به شماست تا در آینده نه چندان دور رفتارهای شما مایه سربلندی من، خودتان و خانواده هایتان باشد و بتوانید انسانهای آگاهی برای فردا، باشیدیکی دو نفر از دانش آموزان کلاس خودشان و آموزشگاه را مثال زدم که رفتارهای بسیار خوب و شایسته ای داشتند از دانش آموزان خواستم تا رفتارهای ایشان را برای خود الگو قرار دهند و از رفتارهای خوب آنها البته با بهره گیری از نیروی فکر و اندیشه خودشان در جهت تغییر رفتارهای خود ،بهره بگیرند. البته چون دانش آموزان در این سن دارای حس حسادتی قوی هستند و این امکان وجود داشت که این حس در آنها رخنه کند و علاوه بر آن ، آن دانش آموز هم احساس برتری کاذبی را در خود ایجاد کند. این عمل را به صورت یک مسابقه در کلاس اجرا کردم و بعد از گروه بندی ایشان گفتم هر گروهی که بتواند در انجام کارهای خوب و رعایت ادب و انجام رفتارهای شایسته از بقیه گروهها پیشی بگیرد و تعداد امتیازهای مثبت خود را افزایش دهد، به عنوان گروه برتر انتخاب و معرفی خواهد شد و در نهایت مورد تشویق قرار خواهد گرفت.
2- استفاده از آموزه های دینی و مراجعه به آیات ، احادیث و روایات : امام صادق (ع) فرموده اند: "من قرا القرآن و هو شباب مومن اختلط القرآن بلحمد و دمه " آن وجود شریف به خوبی تبیین می فرماید: که اگر آموزه های دینی و قرآنی در جوانی در ذات و گوهر وجودی نوجوان قرار گیرد، آن گونه نهادینه و تثبیت می شود که در گوشت و خون جوان آمیخته می گردد، آمیختگی که به دنبال آن ثبات در دین و پایداری در ایمان را به دنبال دارد. بنابراین اگر ما حساسیت این مقطع سنی را درک کنیم، از این فرصت به عنوان یک فرصت طلایی در بهره گیری از آن همت ویژه ای را به کار خواهیم بست . تقریباً 12 سال از زندگی یک فرد ایرانی در محیط مدرسه سپری می شود. یعنی با شاخص متوسط عمر یک ایرانی (65 سال) یعنی 18% عمر مفید. نگاهی کوتاه به فرایندهای آموزشی در موضوع آموزه های دینی در مدارس و شیوه های انتقال آن نشان می دهد که ما، در این مبحث کمترین توجه را به مدارس داشته ایم و اگر اقداماتی انجام داده ایم ، کافی و پاسخگو و انسان ساز نبوده است متاسفانه مسئله ای که نمود آن کاملاً در کلاس من مشخص و چشمگیر بود عدم وجود اعتقادات دینی و تربیتی کافی در این سن بود. مسائل ارزشی مثل رعایت واجبات دینی خشکیده و به آن کم توجهی شده بود. وجود شبکه های ماهواره ای در بیشتر خانه ها حتی باعث فراموشی بسیاری از مناسبت ها شده بود. همیشه سعی می کردم در خواندن نماز پیش قدم باشم تا دانش آموزان به دیدن من و بقیه همکاران انگیزه ای برای خواندن نماز داشته باشند. باور کنید معنویت آن نمازخانه کوچک از یک مسجد هم بیشتر می شد وقتی دانش آموزان با علاقه برای شرکت در نماز حاضر می شدند.
3- تهیه یک تابلوی کوچک برای کلاس های درس که آن را در کنار تخته کلاس نصب کردم و از دانش آموزان خواستم تا به ترتیب روزی یک نفر مسئولیت نوشتن یک حدیث یا آیه تربیتی را روی آن بر عهده بگیرد. و همیشه قبل از شروع درس با هم حدیث یا آیه را می خواندیم و به کسانی هم که آنها را حفظ می کردند امتیاز ویژه ای تعلق می گرفت. همین موضوع علاوه بر تاثیر مثبتی که بر اخلاق و رفتار ایشان داشت باعث شد ایشان به حفظ حدیث علاقه مند شوند و بیشتر آنها در مسابقات قرآن و حدیث در منطقه شرکت کردند و نتایج بسیار خوبی هم کسب کردند. در کنار این مسائل از مدیر آموزشگاه خواستم تا در صورت امکان بیشتر مراسمات مذهبی را در محیط مدرسه اجرا کند و خودم هم جهت اجرای مراسمات و کمک به ایشان در آماده کردن محیط و یا خرید وسایل پیش قدم شدم. مراسمات ماههای محرم و صفر، برگزاری اعیاد و عزاداری ها و … در آموزشگاه ما برگزار می شد و تاثیر بسیار خوبی در اخلاق دانش آموزان داشت.
4- تهیه کتابخانه کلاسی: حضرت علی (ع) می فرماید: هر آن کس که با کتاب آرامش یابد، راحتی و آسایش از او سلب نمی گردد. بسیاری از دانشمندان و روانشناسان معتقدند که اساس و زیربنای شخصیت انسان در سالهای اول زندگی پایه گذاری می شود و آموخته های این دوران، تاثیر عمیقی بر آینده ی زندگی فرد دارد. بنابراین اگرمطلب خواندنی مفید و سازنده در اختیار دانش آموزان قرار گیرد ، راه و رسم زندگی را خواهند آموخت و تحت تاثیر داستان ها و کتاب های آموزنده، به رشد و تعالی خواهند رسید و در آینده نیز برای حل مشکلات خود از کتاب کمک خواهند گرفت. حضرت علی (ع) می فرمایند: "بهترین چیزی که دانش آموزان باید یاد بگیرند سلسله کارهایی است که به هنگام بزرگسالی به آن نیازمند خواهند بود" . آدمی برای داشتن یک زندگی سعادتمند، نیازمند بینش و آگاهی است و آموخته های دوران کودکی و نوجوانی، مقدمه ای برای زندگی فرد است. دانش آموزان راه زندگی سعادتمندانه فردا را امروز باید بیاموزند و در این مسیر، کتابخوانی چون فرا راه آنهاست مشکل دیگر دانش آموزان این کلاس عدم دسترسی ایشان به منابع مطالعاتی مفید بود. بنابراین هیچ کدام از آنها اصلاً اهل مطالعه نبودند. یک روز بعد از ورود به کلاس ها جعبه ای را با خودم به کلاسها بردم و به دانش آموزان گفتم: این جعبه از این بعد کتابخانه کلاس شماست و خودم به عنوان اولین اهداکننده چند کتاب داخل جعبه انداختم و به آنها گفتم شما هم می توانید هم اهدا کننده کتاب باشید و هم عضو این کتابخانه کوچک. هیاهویی در کلاس ایجاد شد و برق شادی در چشمان تک تک ایشان نمایان شد. بعد از یکی دو هفته، آن جعبه تبدیل به یک فضای زیبا در کلاس درس شده بود. دانش آموزان قسمتی از کلاس را به زیبایی تزئین کرده و بعد از یک طبقه بندی مناسب کتاب ها را داخل آن گذاشته بودند. من به آنها گفته بودم که هر وقت بخواهند می توانند کتاب ها را با خود ببرند. بنابراین آنها به راحتی کتاب ها را به این کتابخانه اهدا می کردند. یکی از دانش آموزان دفتری را تهیه کرده بود و به عنوان مسئول کتابخانه که با انتخاب دانش آموزان انجام شده بود، کتابها را به دانش آموزان می داد تا بعد از مطالعه آن را به کتابخانه برگردانند. من هم از این فرصت استفاده می کردم و کتابهای مفید دینی و اخلاقی را داخل کتابخانه جهت استفاده قرار می دادم. این کار یعنی تهیه کتابخانه از بهترین کارهای انجام شده بود چرا که خود به تنهایی نتایج مثبتی را به شرح زیر کسب کرد: عادت به فرهنگ مطالعه و استفاده از کتاب های مفید در اوقات فراغت به جای تماشای فیلم های غیر اخلاقی . · حس رقابت مفید و سازنده در خواندن کتاب های بیشتر بین دانش آموزان ی کلاس. ·عادت به رعایت نظم و امانت داری بین دانش آموزان . · استفاده از تجارب زندگی ائمه دین و بزرگان و الگوسازی های مثبت در زندگی . · پر کردن فضاهای خالی روحی و جلوگیری از رفتارهای پرخاشگرانه در کلاس درس.
5- برگزاری جلسات مکرر با والدین دانش آموزان : مسئله ارتباط دانش آموزان به خانواده، جنبه ی مهمی از موضوع رشد آنها محسوب می شود. گرایش به گروه هم سالان، چنین تصوری را به وجود می آورد که ، انتخاب بین ارتباط با "خانواده" یا "هم سالان" موضوعی تعارضی است. اما در واقع برای رشد متعادل روانی و اجتماعی، هر دونوع ارتباط ضروری است. به این ترتیب، به جای تمرکز بر تعارض، باید کیفیت ارتباط با خانواده را مورد تحلیل قرار داد. خانواده به عنوان بوته ی احساس هویت مطرح است. هم گرایی و یکپارچگی شخص، که اریکسون آن را مهم ترین پیشرفت مهم کودکی و نوجوانی برشمرده است، به صورت عمده به تجربه های درون خانواده بستگی دارد. مهمترین بخش پروژه صحبت با والدین دانش آموزان بود. البته بعد از چند جلسه که در روزهای اول به صورت تک نفری و بعد گروهی این جلسات را برگزار می کردم، متوجه شدم که والدین ایشان نیز بسیار علاقه مند به همکاری هستند و البته مسلماً یکی دو نفر هم بی انگیزه وجود داشت که کار مرا سخت می کرد اما باعث ناامیدی من نشد. یک سری از وظایف را روی کاغذ نوشتم و از والدین دانش آموزان خواستم تا این مسائل را در محیط خانه رعایت کنند و نتایج آن را طی جلسات بعد به من اطلاع دهند. مجموعه وظایفی را که من برای والدین تعیین کرده بودم عبارت بودند از: – فرزندان خود را نسبت به خواندن قرآن و نماز در خانه تشویق کنید. – در حضور دانش آموزان، از بحث و جدل با یکدیگر و بر زبان آورن حرفهای زشت و ناروا پرهیز نمایید. – دیدن برنامه های شبکه های ماهواره ای و تلویزیونی را که مناسب سن دانش آموزان نیست را کنترل کنید. – دانش آموزان را در مهمانی ها و مکانهایی که مناسب سن ایشان نمی باشد همراه نبرید. – روابط دوستانه ای با دانش آموزانی خود برقرارکنید تا مشکلاتشان را به راحتی باشمادرمیان بگذارند. – به شخصیت فرزندتان به عنوان یک انسان بالغ احترام بگذارید وازتبعیض بین دانش آموزان جدا خودداری نمائئد.
6- تعیین یک سری قوانین تربیتی در کلاس های درس: باید قوانینم را به روشنی و بدون ابهام بیان می کردم و فرصت کافی برای انجام خواسته هایم را به ایشان می دادم. در ضمن باید از بیان دستورات خشک و مستقیم خودداری کرده و سعی می کردم درخواستهایم را با ذکر دلیل همراه کنم چرا که مقررات خشک و بدون هدف و برنامه ،دردسر آفرین است.ضمنا از دبیران کلاس ها خواستم تا با این موضوع همکاری لازم را داشته باشند در این مورد باید از سرزنش و تنبیه کمتر استفاده کرد و آنها را مورد بی مهری، تبعیض و بی اعتنایی قرار نمی دادم . پس باید خیلی با احتیاط عمل می کردم. بنابراین در وهله اول سعی کردم خودم را به یاد آورم و درک روشنی از نیازهای دانش آموزان داشته باشم. در این سن باید به دانش آموزان اجازه می دادم، در بسیاری از موارد خودشان در مورد رفتارهای خود به تفکر پرداخته و به راه حل های مناسب دست پیدا کنند. بنابراین از یک سری قوانین و رفتارهای ساده شروع کردم که عبارت بودند از : – استفاده از واژه ها و الفاظ محترمانه در برخورد با یکدیگر، معلمان و والدین مثل: شما، متشکرم، خواهش می کنم، لطفاً ، بله و … . – در صحبت کردن با یکدیگر احترام را کاملاً حفظ کرده و از به کار بردن کلمات زشت و نامناسب و القاب ناروا حتی در هنگام شوخی با یکدیگر نیز استفاده نکنند. – از جنگ و جدل و پرخاشگری و با صدای بلند خندیدن در کلاس درس و حیاط آموزشگاه خودداری نمایند. – به مراسمات و مناسبت های مذهبی و ملی احترام گذاشته و مناسب با هر کدام رفتار کنند. – توجه به رعایت نظم و ترتیب و اطاعت از قوانین مدرسه مثل: اجازه گرفتن، بلند شدن در جلوی معلم و … – عدم برهم زدن نظم کلاس در هنگام تدریس درس. برای اینکه دانش آموزان به خوبی از این قوانین اطاعت کنند، تعدادی کارت تشویق تهیه کردم و به کسانی که این قوانین را به خوبی رعایت می کردند کارت اخلاق می دادم و با هم قرار گذاشتیم که در پایان سال هر کس تعداد بیشتری از این کارت ها را داشته باشد به عنوان الگوی اخلاقی کلاس ها معرفی می کنم. و برای ایجاد انگیزه بیشتر اعلام کردم به5 نفر هم جایزه های نفیسی تعلق می گیرد. برای جلب توجه بیشتر با کمک دانش آموزان قوانین را روی یک مقوای بزرگ نوشته و در جایی از کلاسها که در معرض دید دانش آموزان بود روی دیوار چسباندیم. دراجرای این راه حل سایر دبیران نیز بامن همکاری کردند.
7- تشویق از دانش آموزانی که همکاری خوبی در اجرای پروژه داشتند: در هنگام اجرای طرح و از ابتدای آن بیشتر دانش آموزان همکاری خوبی داشتند و سعی در تغییر رفتارهای خود می کردند.به طوری که تغییرات از همان ابتدا در بعضی ها کاملاً نمود داشت. من نیز سعی کردم تا رضایتم را نشان دهم و با رفتارهای خود موجب ایجاد انگیزه و تداوم رفتارها باشم. گاهی اوقات با گفتن کلمات و جملات ساده مثل یک آفرین و یا یک لبخند، تعریف از ایشان در کلاس های دیگر، سرصف، در حضور دبیران دیگر و … و گاهی با اهدای کارت و خرید جایزه و لوح تقدیر و … در تمام مدت سعی می کردم رفتارهای مثبت را در دانش آموزان تشدید کنم.
گرد آوری اطلاعات (شواهد 2) :
فعالیت های آموزشی کلاس درس می توانند منبع مناسبی برای یافتن مسائل و مشکلات دانش آموزان و نیز چگونگی پیشرفت تحصیلی آنان باشد. معلم با ارزیابی دقیق این فعالیت ها، امکان ارائه بازخورد ضعف ها و قوت ها را برای خود و دانش آموزان فراهم می آورد. سنجش روزانه کلاس یکی از مولفه های بسیار اساسی برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز در این زمینه است. در این نوع سنجش فعالیت های بسیار دانش آموزان به طور مداوم مورد ارزیابی و تحلیل معلم قرار می گیرند تا نتایج حاصل از آنها وضعیت دانش آموزان برای اقدامات بعدی آموزشی روشن سازد. این فعالیت ها به صورت های گوناگونی قابل سنجش هستند. در طی اجرای طرح و به خصوص در اواخر اسفند ماه تغییرات در بین دانش آموزان کاملاً نمود آشکار پیدا کرده بود. رفتارها خوب دانش آموزانی این کلاس در محیط کوچک آموزشگاه ، تاثیر مثبتی روی رفتار در کلاس های دیگر گذاشته بود. دانش آموزان از لحاظ اخلاق و رفتار، آنقدر تغیرات مثبت داشتند که موجب تعجب تعدادی از همکاران که مدت حضورشان در مدرسه کم تر بود ،شده بود. طرز صحبت کردن، احترام به یکدیگر، همکاری در کارها، رعایت نظم و … در بین آنها کاملاً مشهود بود. در برگزاری مراسمات فعالیت ایشان بسیار چمشگیر بود. پاسخنامه هایی را تدارک دیدم و در اختیار دانش آموزان قرار دادم و نظرات آنها را جویا شدم. بعد از جمع بندی کاملاً مشخص بود که ایشان از اجرای طرح کاملاً رضایت دارند و آن را موجب تغییرات مثبت در رفتار خودشان می دانند. مدیریت آموزشگاه و همکاران و والدین نیز همگی رای مثبت به تغییر رفتار در دانش آموزان را داشتند.
با استخراج نتایج پرسش نامه ای که به دانش آموزان داده شد مشاهده شد:
1. صفت سستی در نماز، غیبت، دروغگویی، عدم رعایت حجاب و پروا از نامحرم با کاهش چشمگیری روبرو شده است و ا کثر دانش آموزان به اطلاعات زیادی در مورد گناهان و عواقب آنها دست یافته اند
2. دانش آموزان با ظاهری محجبه تر از گذشته در آموزشگاه و خارج از آن حضور پیدا می کردند.
3. استقبال دانش آموزان از نمازجماعت بیشتر شدو علاقمندی آنان به کلاس های پرورشی افزایش یافت.
4. والدین از پیشرفت اخلاقیات فرزندان خود پس از اجرای طرح بسیار راضی بودند.
5. دانش آموزان ابراز می کردند که از این بسیار خوشحالند و احساس می کنند به خدا نزدیک تر شده اند.
6. خاطرات دانش آموزان از زمان ترک گناه که تحویل اینجانب شد.
ارزشیابی تاثیر اقدام جدید و تعیین اعتبار آن :
در یک کلاس درس، به درک معلم از دلیل رفتار دانش آموزان و دادن پاسخ مناسب به ایشان ، همدلی گفته می شود که با وجود آن، شانس موفقیت وی در ایجاد یک فضای صمیمی تاثیر گذار بیشتر است. محیطی همراه با همدلی، این امکان را فراهم می کند که دلایل واقعی اعمال افراد آشکار شود. معلم باید خود را علاقه مند ، مراقب و نگران نشان دهد، لازم نیست که او با دلایل و یا توجیه دانش آموز برای رفتار نامناسب خود، موافقت کند. بلکه کافی است با او همدلی کند تا دلیل واقعی عملکرد ضعیف یا غلط او را درک کند. همیشه به یاد داشته و خواهم داشت با همدلی و اعتماد، می توان به احساسات و نگرش هایی پی برد که پشت پیام افراد وجوددارد. همدلی و اعتماد مهم ترین اعتباری بود که من آن را در انجام پروژه خود کسب کردم دیگر راه حل های ارائه شده در کلاس هم، چون کاملاً مطالعه شده انتخاب شده بود نتایج خوبی را کسب کرد. الگو قرار دادن رفتارهای خودم و ایجاد صمیمت با دانش آموزان باعث شده بود که آنها روی من حساب دیگری باز کنند. خیلی وقت ها مشکلات خود را با من در میان می گذاشتند و من مثل یک برادربزرگتر آنها را راهنمایی می کردم و در بعضی موارد هم که حل آن در توان من نبود آن را با مدیر آموزشگاه در میان می گذاشتم. آموزه های دینی و قرآن هم روی آنها بسیار تاثیر گذار بود. حضور آنها در نماز جماعت که در ماههای اول بسیار کم رنگ بود در اواخر اجرای طرح بسیار نمود داشت، من هم از این فرصت برای صحبت کردن با آنها استفاده می کردم. کتابخانه کلاسها هم دیگر یک جعبه خالی نبود. بلکه تبدیل به کتابخانه سیار شده بود که آوازه آن حتی به مدارس دیگر هم رسیده بود خیلی از دانش آموزان نیز تقریباً تمام کتاب ها را مطالعه کرده بودند. با کمک و همکاری مدیر مدرسه یکی از جلسات شورای دبیران را در اواخر فروردین ماه به بررسی طرح اختصاص دادیم. و بعد از یک نظر سنجی از همکاران و جمع اوری نظرات که خوشبختانه همگی نظر مساعدی داشتند متوجه شدیم که این طرح در بالا رفتن نمرات درسی دانش آموزان نیز تاثیر به سزایی داشته است. چرا که دانش آموزان ،با نظم کامل و به دور از سر و صدا و جنگ و جدل در سر کلاس درس تمام توجه خود را به یادگیری معطوف داشته و برای جلب توجه معلمان و گرفتن رضایت از ایشان درسهایشان را خیلی بیشتر از قبل می خوانند. از طرفی با همکاری والدین و حضور مستمر ایشان در آموزشگاه و رعایت نکات مطرح شده در محیط خانه و خانواده، امکانات کاملاً فراهم شده بود به طوری که ایشان بیشتر حواسشان را معطوف به درس خواندن کرده بودند. حفظ آیات و احادیث و جست و جو برای نوشتن حدیث و روایات بر روی تابلوی کلاسها هم باعث ایجاد علاقه و انگیزه ایشان در شرکت در مسابقات فرهنگی مثل قرآن، انشای نماز و نهج البلاغه شده بود که خوشبختانه با پشتکاری که داشتند در بسیاری از این مسابقات رتبه های خیلی خوبی را هم کسب کردندامروز که به روزهای شروع سال تحصیلی فکر می کنم واقعاً خدا را شاکرم چراکه از وضعیت آموزشگاه کاملاً راضی هستم. اثری از کشمکش و تعارض بین دانش آموزان مشاهده نمی شود و به ندرت بر سر مسائل با هم درگیر می شوند. به طور کلی از شروع اجرای طرح تا پایان آن مراحل زیر را در آموزشگاه و خارج از آن به اجرا در آوردم که عبارتند از: 1- شناسایی مشکل و عوامل به وجود آورنده مشکلات اخلاقی و تربیتی بین دانش آموزان . 2- گردآوری اطلاعات از منابع متعدد از جمله خود دانش آموزان و والدین ایشان. 3- انتخاب کلاس مورد نظر و تجزیه و تحلیل عوامل و شناسایی عوامل تاثیر گذار. 4- انتخاب تعدادی از روش ها با کمک مدیر، و دیگر همکاران و اجرای آنها در کلاس درس و خارج از آن. 5- تشویق دانش آموزان جهت شرکت در نماز جماعت و تمسک به آموزه های دینی و احادیث. 6- تشویق و ترغیب دانش آموزان جهت همکاری و ایجاد انگیزه برای تغییر رفتارهای مثبت. 7- ایجاد تغییرات مثبت در رفتارهای دانش آموزان و به طبع وضعیت تحصیلی ایشان.
نتیجه گیری:
ما اغلب اوقات درباره اینکه معلمان و معاونان کارامد و برجسته ،چگونه مهارتهای خود را به دست می آورند،فکر نمی کنیم.آنها غیر از مهارتهایی که در تدریس دارند ،از صفات فراوان دیگری نیز برخوردارند.آنها درباره دانش آموزان خود اطلاعات زیادی دارند ،از کار با آنها لذت می برند و به آنان عشق می ورزند. بر اساس تحقیقات ،معلمان خوب قادرند قدرت تفکر دانش آموزلن را پرورش دهند،رشد آنان را آسان سازند ، و خود را با شرایط متغیر تطبیق دهند. به شخصیت دانش آموزان احترام می گذارند ودرک خوبی از وضعیت روحی ،عاطفی و خانوادگی آنان دارند.زیرا مهارت کلی شناختی دانش آموز ،تحت تاثیر وضعیت روحی ،عاطفی و خانوادگی قرار دارد. می توانند از آغاز رابطه خوبی با دانش آموزان خود برقرار سازند. آنها با آزادی و به آسانی برخورد می کنند ،مهارت های لازم را برای ارتقای انگیزه دانش آموزان دارند من نیز تا پایان اجرای پروژه تمام سعی خود را بر آن داشتم که به شخصیت دانش آموزانم احترام بگذارم ودرک درستی از وضعیت روحی ،عاطفی و خانوادگی ایشان داشته باشم.در پایان به نتایجی به شرح زیر دست یافتم: 1- برقراری ارتباط صمیمانه با دانش آموزان و جلب اعتماد ایشان در حل مسائل. 2- تغییر رفتارهای مثبت دانش آموزان. 3- تغییر رفتارهای مثبت دانش آموزان در محیط بیرون از مدرسه و در محیط خانه و خانواده. 4- توجه ویژه به خواندن قرآن و نماز به خصوص نماز جماعت. 5- علاقه به خواندن کتاب و استفاده از کتابهای مفید و آموزنده و تاثیر متقابل آن در رفتارهای ایشان. 6- کسب رتبه در مسابقات فرهنگی – هنری و برگزاری اعیاد و مراسمات مذهبی در محیط آموزشگاه. 7- حضور مستمر والدین در محیط آموزشگاه و توجه بیشر ایشان به مسائل درسی و تربیتی فرزندشان. 8- برقراری نظم در کلاسهای درس خودم و محیط آموزشگاه. 9- افزایش سطح نمرات درسی دانش آموزان در امتحانات مستمر و پایانی
نقش معلم در تربیت دینی
همان گونه که قبلا بیان شد، در تربیت دینی به دنبال سه چیز هستیم: دانش آموزان معارف دینی را درست و مستدل یاد بگیرند، فراگرفته های ذهنی شان تبدیل به باورهای قلبی شوند و در اخیر هم رفتار و کردارشان در تمام زمینه ها در چارچوب این معارف باشند. به عبارت دیگر تربیت دینی یعنی شناخت، ایمان و عمل. معلم در هر سه محور نقش های مهمی می تواند ایفا کند. اینک هر کدام را به اجمال بررسی می کنیم.
۱. نقش معلم در شناسایی معارف دین
معلم به جهت اینکه مستعد ترین افراد به لحاظ ذهنی و پاک ترین آنها به لحاظ قلبی و روحی و عاطفی را در اختیار دارد؛ و هم چنین به دلیل اینکه بیشترین وقت دانش آموزان را در اختیار دارد و مهمتر از همه عهده دار آموزش و تعلیم آنان است؛ می تواند نقش بسیار ممتازی در تربیت دینی آنها ایفا نماید. او می تواند از فرصت های متعددی که در حین درس دادن برایش فراهم می شود، استفاده کرده عقاید اسلامی را درست تبیین و باورهای نادرست و خرافاتی را که در اذهان دانش آموزان از طریق خانواده، یا محیط بیرون نقش بسته، از اعتقادات اسلامی جدا کند.
شهید مطهری در این مورد می گوید: "افرادی مانند من که با پرسش های مردم در باره ی مسائل مذهبی مواجه هستیم، کاملا این حقیقت را درک می کنیم که بسیاری از افراد تحت تلقینات پدران و مادران جاهل و مبلغان بی سواد افکار غلطی در زمینه ی مسائل مذهبی در ذهن شان رسوخ کرده است و همان افکار غلط اثر سوء بخشیده و آنها را در باره ی حقیقت دین و مذهب دچار تردید و احیانا انکار کرده است؛ ازاینرو، کوشش فراوانی لازم است صورت بگیرد که اصول مذهبی به صورت صحیح و واقعی خود به افراد تعلیم و القا شود". از نظر ایشان، گرچه اسلام دینی حیات بخش است؛ اما آموزش گزاره های مبتنی بر شناخت نادرست از دین، این خاصیت را از آن گرفته و اسلام را به عاملی برای سکون و عدم تحرک و بی خبری تبدیل کرده است.
کودکان به خاطر حس کنجکاوی پرسش های فراوانی راجع به مسائل مختلف از جمله مسائل دینی دارند که ممکن است به پاسخ قانع کننده ای دست نیافته باشند و یا با پاسخ های غلطی که از والدین و یا کسانی دیگر دریافت کرده اند، عقایدی نادرستی پیدا کرده باشند.
۲. نقش معلم در ایمان آفرینی
بعد از اینکه معلم موفق شد به دانش آموزان شناخت درستی نسبت به معارف دینی بدهد، نوبت تبدیل این شناخت های ذهنی به باورهای قلبی فرا می رسد. در این مرحله معلم باید با شناسایی دقیق موانع ایمان از یکطرف و درک روحیه دانش آموزان از سوی دیگر، تدبیرهایی را برای از میان برداشتن آن موانع بیندیشد و زیرکانه و ماهرانه آنها را اجرایی نماید. این قسمت از کار بسیار مشکل است و معلمان می توانند از روش پیامبران و امامان برای موفقیت نسبی در این وظیفه ی سنگین و خطیر، و هم چنین برای درک بهتر روحیات دانش آموزان از دستاوردهای روان شناسان، کمک بگیرند. به طور مشخص اقدامات زیر می توانند برای ایمان آفرینی خیلی موثر باشند:
۱. تقویت روحیه ی حق گرایی (بیدار کردن فطرت الهی): انسان فطرتا حق گراست و لذا قرآن کریم پذیرش دین را لازمه ی حق گرایی می داند: "حق گرایانه به دین رو آور که مقتضای فطرت الهی است که خداوند مردم را بر آن آفریده و در آفرینش خدا هیچ تغییری راه ندارد" (روم، ۳۰). این فطرت حق گرایانه ای که در انسان وجود دارد، گاهی نیازمند به فعلیت رساندن است، مانند فطرت انسان در دوره ی کودکی و نوجوانی و احیانا جوانی؛ گاهی نیازمند احیاء مجدد. دومی در مورد انسان هایی صادق است که بر اثر برخی عوامل منفی مانند وسوسه های شیطانی فطرت شان زیر انبوهی از گناهان مدفون شده است.
معلمان مکاتب با افرادی سروکار دارند که فطرت شان پاک است، منتهی به مرحله ی فعلیت نرسیده است. این افراد چون تا هنوز فطرت شان تحت تاثیر عوامل منفی قرار نگرفته یا کمتر قرار گرفته، برای پذیرش حق خیلی مستعدتر از افراد میان سال و بزرگ سال هستند. معلمان می توانند با بیدار کردن این فطرت های پاک و مستعد و به فعلیت رساندن آنها ایمان آفرینی کنند.
اینکه چگونه می شود فطرت این افراد را بیدار و به مرحله فعلیت رساند، به نظر می رسد بهترین روش آن است که خداوند در قرآن کریم به کار برده است. خداوند در قرآن برای تقویت روحیه حق گرایی و جلوگیری از تاثیر عوامل منفی، انسان ها را از ماهیت روحیه ی حق گرایی و چگونگی تاثیرپذیری آن از شرایط بیرونی آگاه کرده است. این آگاهی از یک سو، باعث می شود خود انسان در برابر عوامل منفی، اعم از درونی و بیرونی، موضع گیری کند و مانع تاثیر آنها شود. از سوی دیگر، باعث می شود انسان در ارزیابی اعمال و رفتار خود به این موضوع توجه بیشتری نماید.
هم چنین روش انبیاء به ویژه رفتار پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) می تواند به معلمان دربیدار کردن فطرت کمک نماید، چون اینها موثرترین روش شان برای هدایت، بیدار کردن و احیاء مجدد فطرت ها بوده است.
2. تقویت قدرت تفکر و تشخیص حق از باطل: یکی از مشکلاتی که بر سر راه کار معلمان در امر تربیت دینی دانش آموزان وجود دارد این است که ممکن است، دانش آموزان در تعارض میان گفته های معلم وآنچه که در محیط بیرون ازمدرسه به آنها القا می شود، گرفتار شود. در این وضعیت اگر دانش آموز قدرت تحلیل وتفکر داشته باشد، به راحتی می تواند مساله را تجزیه و تحلیل کند و حق را از باطل براساس آموخته هایش تشخیص دهد. اما اگر فاقد چنین قدرتی باشد، این امکان وجود دارد که تسلیم گفته های دیگران شود. این دیگران می توانند خانواده و بستگان او یا شبهه افکنان و مخالفان دین باشند و یا رسانه های صوتی و تصویری و مطبوعات. نمونه ی این را در قرآن داریم: "روزی که چهره های شان را در آتش زیرورو می کنند، می گویند: ای کاش از خدا و پیامبر پیروی کرده بودیم و می گویند: پروردگارا! بزرگان و سروران خویش را پیروی کردیم و گمراه مان کردند. پروردگارا! آنان را دوچندان عذاب ده و لعنت شان کن لعنت بزرگ" (احزاب، 66-68). "هرگاه به آنان گفته می شد از آنچه خداوند فرو فرستاده پیروی کنید، می گفتند: نه، از سنت های پدران مان پیروی می کنیم؛ آیا حتی اگر پدران شان تعقل نمی کردند و بر هدایت نبودند (باز از آنها پیروی می کردند) " (بقره، 120). اگر این افراد قدرت تفکر و تشخیص حق از باطل داشتند، از بزرگان شان پیروی کورکورانه نمی کردند تا دچار بدبختی شوند.
تحقیقات جدید نیز نشان داده یکی از عوامل موثر در همرنگی فرد با اکثریت علاقه ی فرد به درست رفتار کردن است. ازآنجا که معمولا جمع و اکثریت آگاهی های بیشتری دارند، افراد می کوشند خود را با جمع هماهنگ کنند؛ ازاینرو، هرچه میزان اعتماد فرد به درستی اطلاعات، نظریات و رفتارهای جمع بیشتر باشد، خود را بیشتر با آنها هماهنگ می کند و این هماهنگی تنها در سطح رفتار باقی نمی ماند، بلکه به باورها نیز سرایت می کند.
این مطلب در مورد پیروی مردم از افراد و طبقات متنفذ جامعه نیز صادق است؛ از آنجا که این افراد در زمینه هایی خاص از زندگی، موفقیت را در آغوش گرفته و مقام و موقعیت اقتصادی و اجتماعی ممتازی به دست آورده اند، دیگران می پندارند همه ی بینش ها، نگرش ها، باورها و رفتارهای آنان درست است؛ ازاینرو، می کوشند در تمام زمینه ها از آنان پیروی کنند.
بنابراین، در اینگونه موارد قدرت تعقل و تفکراست که به کمک افراد می آید و گرنه احتمال لغزش خیلی بالا می رود. شاید به همین دلیل است که قرآن مردم را دعوت به تعقل و تدبر و تفکرمی کند (بقره، ۴۴، ۷۳، ۷۶، ۲۴۲؛ آل عمران، ۶۵، ۱۱۸؛ و …).
3. مقبولیت و اعتبار معلم: معلم سعی کند با رفتار درست و مطابق گفتار، اعتبار خود را نزد دانش آموزان بالا ببرد. اگر دانش آموز معلم را به عنوان یک شخصیت معتبر و مورد احترام بپذیرد، سعی می کند که گفته های او را خوب گوش بدهد و بپذیرد و در رفتار وکردار خود عملی کند و حتی رفتار معلم را الگوی رفتار خویش قرار دهد. بدیهی است که عکس این مطلب نتیجه ی عکس خواهد داد. بهترین راه کسب اعتبار برای معلم، همان راهی است که معلمان بزرگی مانند پیامبران الهی و پیشوایان دین از آن استفاده می کردند، یعنی عمل به گفته های خود یا پیروی از اصل کردار مطابق گفتار. از امام علی(ع) روایت شده: "کسی که خود را درجایگاه راهنما و معلم دیگران قرار می دهد، باید پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خود بپردازد و در مقام تربیت دیگران، پیش از تربیت به زبان به تربیت با عمل همت گمارد.
4. محبوبیت معلم: یافته های روان شناسان نشان می دهد که "هرچه مخاطبان نگاه مثبت تری به گوینده داشته باشند، ارتباط را مثبت تر ارزیابی می کنند و احتمال بیشتری دارد که نگرش خود را مطابق نظرگوینده تغییردهند".۱۷ هم چنین روان شناسان در تبیین رابطه ی میان محبوبیت و تاثیرگذاری می گویند: "ازآنجا که انسان ها تلاش می کنند شناخت های شان با احساسات شان هماهنگ باشد، نگرش خود را به احتمال زیاد برحسب نگرش های کسانی که دوست دارند، تغییرمی دهند".
معلم می تواند با دین داری، گشاده رویی وخوش رویی، خلق نیکو، تواضع و احترام به دانش آموزان، زهد و بی رغبتی به دنیا و آراستگی و زیبایی ظاهری محبوبیت خود را نزد دانش آموزان افزایش دهد. معلم نباید هیچ وقت دانش آموز را مورد تحقیر و توهین قرار دهد، زیرا هر انسانی تمایل ذاتی به کسب احترام و ارزش و قبول از طرف دیگران دارد. تحقیر کودک از سوی معلم ممکن است کودک را فراری بدهد و نفرتی در دل او نسبت به معلم ایجاد کند به گونه ای که گفتار و کردار معلم برای او قابل قبول نباشد. خداوند به پیامبر دستور می دهد که با مردم مهربانانه برخورد کن تا از تو فراری نشوند. "به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوی و مهربان هستی. اگر تندخو و سخت‏دل می‏بودی از گرد تو پراکنده می‏شدند. پس بر آنها ببخشای و برای شان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد" (آل عمران، ۱۵۹). معلم باید حتی الامکان از تنبیه و برخورد تند و خشونت آمیز با دانش آموز اجتناب ورزد، زیرا روان شناسی جدید بر این عقیده است که نوجوان در رشد و تکامل اجتماعی خود، از چگونگی ارتباط و علاقه اش نسبت به معلمان و میزان نفرت یا محبت خود به آنها متاثر می شود. این ارتباط ها به اشکال و رنگ های گوناگون در می آیند که اساس شان به شخصیت معلم، میزان ایمانش به شغل خود، مقدار فهمش نسبت به مرحله نوجوانی و طرق رعایت و حل مشکلات آن بستگی دارد. چنانکه معلم مسلطی که با امر و نهی، تهدید و تعقیب و آزار و شکنجه بر کلاس حکم می کند دانش آموزان را از خود دور می کند، میان خود و آنها جدایی می اندازد و در نتیجه، به هیچ وجه مورد محبت آنان واقع نمی شود. بر عکس، معلم دادگستری که همواره با دانش آموزان خود همکار و دوست صمیمی است و هنگام استمداد از او، هرگز به سرزنش آنان نمی پردازد، محبت و اعتماد آنها را به خود جلب می کند.
محبوبیت معلم دو کارکرد مهم دارد: نخست آنکه به معلم امکان می دهد در لایه های درونی شخصیت دانش آموزان نفوذ کند، و دوم آنکه تاثیرگذاری تربیتی معلم را آسان می نماید. تحقیقاتی که در مورد میزان علاقه ی دانش آموزان به درس دینی انجام شده (۲۰) نشان می دهد که میزان علاقه ی دانش آموزان به دبیر دینی رابطه ی مستقیم و مثبتی با میزان علاقه آنان به این درس دارد.
5. انتخاب شیوه ی مناسب دربیان آموزه های دینی: معلم باید سعی کند آموزه های دینی را ساده ، رسا و جذاب برای دانش آموزان بیان کند به گونه ای که اولا آنها بفهمند که معلم چه می گوید و ثانیا از شنیدن آن احساس خستگی نکنند. اگر معلم مثلا در خداشناسی تنها به بیان دلایل فلسفی اثبات وجود خدا و صفاتی مانند توحید و قدرت خدا بپردازد، یقینا خسته کننده خواهد بود و دانش آموزان شاید برای گرفتن نمره، این دلایل را در حافظه ی ذهن شان بسپارند ولی این سپرده ها هیچ وقت تبدیل به ایمان و اعتقاد قلبی نمی شود، چون از روی میل و رغبت و شوق کسب نشده اند. معلم باید استدلال های فلسفی را در قالب مثال های ساده و همه کس فهم طوری بیان کند که متعلم همانجا نه تنها کاملا تفهیم شود، بلکه پایه های اعتقادی اش نسبت به آن موضوع نیز شکل بگیرد. هم چنین معلم باید از مطرح کردن مباحث پیچیده و دور از فهم دانش آموز اجتناب ورزد. در این مورد نیز مطالعه سیره ی انبیاء و معصومان می تواند برای معلمان راهگشا باشد.
۶. پاسخ مناسب به پرسش ها و شبهه ها: گاهی برای دانش آموزان پرسش ها و شبهه هایی مطرح می شوند و یا کسانی دیگر در ذهن آنان شبهه ایجاد می کنند، معلم باید اولا این فضا را ایجاد کند که دانش آموزان به راحتی بتوانند سئوالات شان را مطرح کنند و ثانیا پاسخ مناسب بدهد. پاسخ مناسب از دوحال خارج نیست: یا معلم جواب آن پرسش را می داند، در این صورت باید با متانت و بردباری پاسخ دهد؛ یا نمی داند که در این صورت باید این شهامت را داشته باشد که صراحتا بگوید نمی دانم و سعی می کنم با مطالعه یا پرسیدن از دیگران بیابم و برای شما بیان کنم.

چکیده
تربیت دینی یعنی شناخت آموزه های دین، تبدیل این شناخت ها به باورهای قلبی و به کاربستن این باورها در رفتارهای فردی و اجتماعی. در نتیجه، افراد در فرایند تعلیم و تربیت دینی، به گونه ای تربیت می شوند که در گرایش های شان نسبت به زندگی، اعمال و تصمیم های شان و در برخورد با تمام امور، همواره حاکمیت ارزش های الهی را احساس کنند. در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظم ذهنی، دانش آموزان به گونه ای تربیت می شوند که دانش را صرفا برای ارضای کنجکاوی های فکری یا منافع دنیوی کسب نمی کنند، بلکه منطقی و متقی بار می آیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده، ملت، خود و دیگران را وجهه ی همت خویش قرار می دهند. در این نوع از تربیت، هدف تنها کسب معرفت نیست، بلکه رشد و شکوفایی موزون همه ی ابعاد وجودی انسان مورد توجه قرار دارد.
اهمیت معلم در اسلام، بیانگر نقش و کاربرد او در جامعه است. اگر نقش معلم حیاتی نبود اسلام تا این حد به او بها نمی داد. در اسلام معلم از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار است که خداوند در نخستین آیات نازل شده بر پیامبر(ص)، خودش را معلم معرفی می کند: "بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت، بخوان! و پروردگارت کریم ترین است، همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست. "(علق، ۱ـ۵). پیامبر(ص)
ارزش و جایگاه رفیع معلم اختصاص به اسلام ندارد. در گفته های غیر مسلمانان نیز نشانه هایی از مقام بلند معلم دیده می شود. ارسطو می گوید: "کسانی که کودکان را تربیت می کنند باید بیش از افرادی که آنان را بار می آورند مورد احترام قرار گیرند، زیرا اینان تنها به کودک زندگی می بخشند، در حالی که معلمان هنر بهتر زیستن را به او یاد می دهند".
اینجانب …. دبیر ….. آموزشگاه متوسطه …. شهرستان … در اقدام پژوهی فوق الذکر تصمیم گرفتم تربیت دینی را در دانش آموزانم تقویت نمایم.

منابع :
1- معین ، محمد ،1371، فرهنگ فارسی ، جلد 8 ، تهران ، انتشارات امیرکبیر
2- میالاره ، گاستون ،1375، معنی و حدود علوم تربیتی، جلد 2، ترجمه علی محمد کاردان ، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران
3- عظیمی ، سیروس ، 1369، روان شناسی کودک ، جلد 1، تهران ، انتشارات معرفت
4- سادئی ، علی ، 1374، ویژگی های دبیر دینی مطلوب و نقش او در شکل گیری هویت دینی دانش آموزان ، جلد 2، تهران ، انتشارات تربیت
5- مطهری ، مرتضی ،1367، امدادهای غیبی در زندگی بشر ، تهران ، انتشارات صدرا
6- شعاری نژاد ، علی اکبر ، 1375، مبانی روان شناختی تربیت، جلد 3، تهران ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
7- داودی ، محمد ، 1384، نقش معلم در تربیت دینی ، جلد 1، قم ، پژوهشکده حوزه و دانشگاه
8- بیابانگرد ، اسماعیل ، 1379، روان شناسی نوجوانان ، چاپ چهارم ، تهران ، انتشارات فرهنگ اسلامی
9- موگهی ، عبدالکریم ، 1380، روشهای تربیت دینی ، ماهنامه فرهنگی یاس ، شماره 8 صفحه 42
10- مظاهری ، حسین ، 1378، تربیت فرزند از نظر اسلام ، قم ، انتشارات روحانی

وزارت آموزش و پرورش
اداره کل آموزش و پرورش استان ….
اداره آموزش و پرورش شهرستان ….
عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم تربیت دینی را در دانش آموزان کلاسم تقویت نمایم ؟
نام و نام خانوادگی مولف اول/مجری اصلی :
پست سازمانی : رشته تحصیلی :
آخرین مدرک تحصیلی :
دوره تحصیلی :
سمت فعلی :
شماره پرسنلی :

وزارت آموزش و پرورش
اداره کل آموزش و پرورش استان …
اداره آموزش و پرورش شهرستان …
عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم تربیت دینی را در دانش آموزان کلاسم تقویت نمایم ؟
نام و نام خانوادگی مولف اول/مجری اصلی :
پست سازمانی :
رشته تحصیلی :
آخرین مدرک تحصیلی :
دوره تحصیلی :
سمت فعلی :
شماره پرسنلی :
شماره همراه :

فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
بیان مساله
توصیف وضعیت موجود
گرد آوری شواهد1
راه حل های پیشنهادی
انتخاب راه جدید به طور موقت
اجرای طرح جدید و نظارت بر آن
گرد آوری اطلاعات (شواهد 2)
ارزشیابی تاثیر اقدام جدید و تعیین اعتبار آن
نتیجه گیری
نقش معلم در تربیت دینی
نقش معلم در شناسایی معارف دین
نقش معلم در ایمان آفرینی
منابع
27


تعداد صفحات : 28 | فرمت فایل : Word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود