تارا فایل

برنامه ریزی کالبدی فضایی در آلمان




«برنامه ریزی کالبدی – فضایی در آلمان»

درس: برنامه ریزی ملی و منطقه ای
استاد: دکتر اسفندیار زبردست
دانشجو : احمد خلیلی

SPATIAL PLANNING IN
GERMANY

مشخصات عمومی

26 میلیون نفر (32 درصد ) جمعیت در یکی از 84 شهر بالای 100 هزار نفر زندگی می کنند. اما بیشتر جمعیت در شهرهای کوچک به سر می برند. 6.5 میلیون نفر (8درصد) در سکونتگاههای زیر 2000 نفر زندگی می کنند و 49.5 میلیون نفر (6 درصد) در سکونتگاههای 2 هزار تا 100 هزارنفری سکونت دارند.

برنامه ریزی کالبدی در آلمانی به برنامه ریزی فضایی،آمایش سرزمین و برنامه ریزی ایالتی نیز مرسوم است.

خاستگاه آمایش سرزمین در آلمان بیشتر بدلیل توسعه شهرها بر اساس توسعه صنعتی و مهاجرت روستا به شهر است و برنامه ریزی معنای اقتصادی نداشته بلکه بیشتر رویکرد کالبدی دارد.
قانون اساسی سال 1949 آلمان قدرت را در سطوح حکومتی تقسیم کرده است؛
وزارت فدرال ترابری، ساختمان و مسکن(BMVBV)
لاندها (فدراسیون می تواند قواعد چاچوبی را در مورد آمایش سرزمین در لاند ها صورت دهد ودر عوض لاندها از طریق بوندس رات که نمایندگی دولت های لاندهاست می توانند در مدیریت فدراسیون موثر باشند و تعداد لاندها 16تاست:

دولت مرکزی در سه زمینه حق دخالت در امور لاندها را دارد؛

سیاست منطقه ای (بهبود ساختار اقتصادی مناطق)
احداث دانشگاه
ساختار کشاورزی و حفاظت سواحل

سطوح برنامه ریزی فضایی در آلمان:

پایه های حقوقی برنامه ریزی فضایی در آلمان:

در آلمان مسئولیت کلی آمایش سرزمین با «وزارت فدرال ترابری، ساختمان و مسکن» ودر درون آن با مدیریت«آمایش سرزمین و شهرسازی» است و این وزارتخانه منابع مالی برای تخصیص در اختیار نداشته، اما در چارچوب صلاحیت کمیته بین وزازتخانه ای آمایش سرزمین (IMARO) برنامه ای وزارتخانه ای فدرال را در حدی که با امر آمایش سرزمین سر و کار دارد، هماهنگ می سازد.
در آلمان آمایش سرزمین بر خلاف فرانسه، مبنای حقوقی بسیار روشن و مشخصی دارد و ماده 75 قانون اساسی، دولت را مسئول تهیه چارچوب آمایش سرزمین نموده است و بر طبق ماده 20 ،104،106و 107 آن کشوری که دمکراتیک و اجتماعی باشد، اختلاف بین لاند ها غیر قابل قبول است.

اصول قوانین گذشته آمایش سرزمین؛

درمجموعه های شهری بزرگ مقرارت محدودیت گسترش برقرار شود وبا افزایش جاذبه نواحی روستایی آسیب پذیر از نظر زیرساخت ها وفرصت های اشتغال از مهاجرت ساکنان آنها جلوگیری شود. از ابزارهای مهم این برنامه ارتقاء نقاطی بود که در این نواحی نقش مکان مرکزی دارند.
قانون آمایش سرزمین آلمان (ROG) در سال 1989 بازنگری شد، دلایل بازنگری آن عبارت بودند از ؛
1- تغییر در تعریف رسالت اصلی برنامه ریزی فضایی و حفظ وسازگاری نظام های کنونی در برابر دگرگونی های آینده
2-تبدیل تضاد های شدید میان شهر و روستا به مجموعه ای از تفاوتها و روابط ویژه
3-لزوم تعریف اهداف جدید برای آمایش سرزمین نواحی روستایی با توجه به پیدایش دگردیسی در کارکردهای نواحی مذکور
4- لزوم تحلیل مسائل ویژه تجدید ساختار برخی از نواحی صنعتی قدیمی
5- در نظر گرفتن اهمیت روزافزون اوقات فراغت، آسایش و ورزش

در سال 1991 بعد از اتحاد دو آلمان قانون آمایش سرزمین دوباره بازبینی شد و اصول زیر برای پاره ای از مناطق در دستور کار قرار گرفت؛
توسعه سرزمین های واپس مانده با تقویت مکان های مرکزی
تثبیت سرزمین های روستایی با چگالی کافی، جمعیتی، کارایی اقتصادی وایجاد فرصت های شغلی در بخش های غیر کشاورزی
تضمین ساختارهای اقتصادی و اجتماعی متوازن در مراکز
در نظر گرفتن فضاهای باز پیرامون شهرها برای فعالیت های تفریحی و میدانی

دوباره در 18 اوت سال 1997 قانون جدید آمایش سرزمین به تصویب رسید که شامل 4 فصل و 23 بخش بود که به طور خلاصه اهم نکات قانون مزبور به قرار زیر است:

1-توسعه جمهوری فدرال آلمان باید بر طبق برنامه های یکپارچه منطقه ای و برنامه هاو اقدامات هماهنگ کننده انجام گیرد.
2- تقاضای اقتصادی و اجتماعی با موازین توسعه پایدار همگرا باشد.
3- توسعه منفرد باید با نیازها و مقتضیات سراسر سرزمین متناسب باشد.
4- اصول آمایش سرزمین باید به معنای مفهوم عمومی توسعه منطقه ای پایدار باشد.
5- استقرار نظام متوازن سکونتگاهها و فضاهای باز
6- فعالیت های ساختمان در نواحی که به ایجاد نظام مکان های مرکزی کمک نماید مستقر شود
7- زیر ساخت ها با نظام استقرار سکونتگاهها وفضاهای باز هماهنگ گردد
8- مجموعه های شهری باید مراکز سکونت، تولید وخدمات تلقی شوند
9- نواحی روستایی باید به صورت مراکز سکونتی و اقتصادی مستقل توسعه یابند.
10- در نواحی که سطح زندگی پایین است باید اولویت به بهبود پیش نیا ز های اولیه باشد.

11- زمین های وسیع برای ارتقاء موقعیت نواحی گوناگون از نظر توسعه اقتصادی و صنعتی ذخیره شود.
12- زمین های قابل کشت برای توسعه کشاورزی ذخیره شود
13- نیازهای جمعیت به مقوله مسکن پیش بینی شود.
14- دسترسی آسان میان مناطق برای ترابری مسافر و کالا فراهم شود.
15ـ زمین های لازم برای دفاع نظامی و غیر نظامی پیش بینی شود
16- لاندها می توانند اصول آمایش دیگری راهم بیافزایند به شرطی که با اصول اصلی متناقض نباشد
17- برنامه های منطقه ای باید ساختار فضایی منطقه را بویژه در مواردی همچون ساختار مطلوب الگوی اسکان(پایگاه فضایی، مکان های مرکزی، نقاط رشد و شهر های سرریز، توسعه سکونتگاهها و محورهای توسعه) ساختار مطلوب فضاهای باز و مکان ها ومسیرهای مطلوب زیر ساخت ها
18- توجه به برنامه های جنگل مطابق قانون فدرال جنگل ها
19- توجه به بهبود ساختار کشاورزی و حفاظت ازسواحل
20- برای سرزمین هرلاند لازم است برنامه های منطقه ای تهیه شود و این برنامه باید با برنامه لاندهای مجاور سازگار باشد.

21) در لاندهایی که سرزمین آنها تحت نفوذ مکان های مرکزی از درجه های بالا قرار دارد باید برنامه های زیر منطقه ای تدوین شده وبالاندهای مجاور هماهنگ شوند.
22) مقامات محلی درایجاد شبکه های شهری حمایت شوند
23) توجه به مقوله ارزیابی منطقه ای(Regional impact assessment procedure) که در آن سازگاری برنامه ها وارزیابی آنها مدنظر باشد
24) هماهنگی فرامرزی برنامه ها با کشورهای مجاور
25) دفتر فدرال ساختمان و آمایش سرزمین، سیسیتم اطلاعات آمایش سرزمین تهیه نموده وبه طور منظم وضع عمومی آمایش سرزمین و تغییرات آن را تفسیر و ارزیابی نماید و پیامدهای تغییرات را مشخص سازد
26) دولت فدرال ولاندها مکلفند تمامی اطلاعات مربوط به آمایش سرزمین را در اختیار همدیگر قرار دهند.
27) تشکیل شورای رایزنی در وزارتخانه مربوطه که از رشته های مختلف شهرسازی وبرنامه ریزی منطقه ای، صنعت و کشاورزی و … تشکیل شده است.

از دهه های 1950 و 1960 مفهوم تمرکز غیر متمرکز (Decentral Concentrution) و نظام نقطه محوری که هنوز هم زیر بنای آمایش سرزمین در آلمان به شمار می رود، شکل گرفت که در این زمینه مفاهیم اصلی عبارتند از:
مکان های مرکزی و قطب های فعالیت مرتبط با آنها
محورها
نواحی اولویت دار تخصیص
تخصیص فضایی کارکردهای کمونی
تمرکز غیر متمرکز (Decentral Concentrution)

آلمان سعی کرده است تا سیاست تمرکز غیرمتمرکز را در برنامه ریزی فضایی خود لحاظ نماید:

تمرکز غیر متمرکز یعنی:

فقط یک کلانشهر متمرکز با ترافیک زیاد، جمعیت بسیار،سکونتگاههای متراکم و ازدحام فعالیتی وجود نداشته باشد

اما:
چندین مراکز سطح متوسط که به وسیله مراکز کوچک تر احاطه شده اند در امتداد شاهراهها و مبادی ارتباطی مناسب هستند.
بدین تریب فراهم می گردد:
فواصل کوتاه در سفرهای روزانه جهت رفتن به محل کار یا مدرسه و خرید کالا برای استفاده روزانه
فواصل میانی برای بیشتر مردم برای رسیدن به سطوح آموزشی بالاتر ادارات و خرید کالا و ماشین و …
فواصل طولانی(بیشتر از 1 ساعت) جهت دسترسی به دانشگاهها و ادارات مرکزی و کالاهای لوکس.

امکانات زیربنایی،کار و تسهیلات
آموزشی در یک شهر متمرکز شده است.
امکانات زیربنایی،کار و تسهیلات
آموزشی در یک منطقه پخش شده است.
تمرکز

عدم تمرکز

تمرکز غیر متمرکز (Decentral Concentrution)
سیاست مورد عمل در برنامه ریزی فضایی :

تمرکز غیر متمرکز با افزایش جمعیت

Concentration and Decentralization Dr.-Ing. Susanne Dahm
ارتباط فضایی مراکز در سطوح متعدد:
ارتباط فضایی مراکز در سطوح متعدد:

قوانین آلمان نشان می دهد که لاند ها می توانند نکات مشخصی را در مورد آمایش لاند که با اهداف خاص مطابقت دارد بدان بیفزایند اما نمی توانند اصول و ساختار اصلی فدرال را نادیده بگیرند.

هرلاند مکلف است قانون برنامه ریزی ایالتی یا منطقه ای رابه تصویب رسانده وبرنامه جامعی تحت عنوان برنامه جامع توسعه ایالتی/ منطقه ای تهیه کند.
با توجه به اینکه یکی از وظایف اساسی وزازتخانه مسئول آمایش سرزمین ایجاد هماهنگی های بین لاند ها از طریق اطلاع رسانی درباره تحول سرزمین کشور، وضع گوناگون و اختلاف میان مناطق است، دفتر فدرال ساختمان و آمایش سرزمین(BBR) مسئول فعالیت های مربوطه است که عبارتند از:
برنامه ریزی فضایی
عمران شهری
مسکن
ساختمان
مدیریت پروژه ساختمانی دولت فدرال

مهم ترین نهاد مشترک بین فدراسیون و لاندها عبارتند از:
1) کنفرانس وزرای آمایش سرزمین که ناظر بر اختلاف دولت مرکزی و لاندها درباره مباحث آمایش سرزمین است. 2) نهاد مشترک یک فرهنگستان آمایش سرزمین (ARL) است که جهت گسترش پژوهش در زمینه جهات گوناگون آمایش سرزمین تاسیس شده است.
3) کمیته های برنامه ریزی نیز از جمله هیات های مشترک بین فدراسیون ولاند است.
از ویژگی های برنامه ریزی منطقه ای در آلمان مشارکت کمون ها وبخش ها در تهیه آنها است، هر چند اینگونه برنامه ریزی در حوزه صلاحیت لاند قرار دارد، اما مشترکا از طریق لاند و تقسیمات محلی انجام می گیرد. همچنین در این حوزه فرماندار بر فعالیت تشکیلات مسئول برنامه ریزی منطقه ای نظارت دارد.

سرچشمه ها،جهت گیرها واهداف آمایش سرزمین در آلمان؛

الف) قانون اساسی و اصول مرتبط با آن در زمینه آمایش سرزمین به شرح ذیل است،
اصل شکوفایی آزاد شخصیت در اجتماع
اصل دولت اجتماعی که بر قرار کننده تعادل و توازن اجتماعی است.
اصل همگنی وضع زندگی
حق انتخاب آزاد شغل، محل اشتغال و محل آموزش
توجه به حفظ محیط زیست
ب) اتحادیه اروپا
تاثیری موثری بر برنامه های آمایش سرزمین آلمان داشته است. سیاست کلی منطقه ای اتحادیه اروپا «سیاست تصحیح و تعدیل عدم تعادل است» لذا بیشتر به مناطق عقب مانده و واپس گرا تاکید دارد.

از تحولات بسیار مهم در بینش آمایش سرزمین و برنامه ریزی منطقه ای در آلمان پیدایش و ایجاد مناطق اروپایی Euroregions است. این مناطق در دهه های 1960 و 1970 در مرزهای آلمان با هلند، فرانسه و سوئیس تشکیل شد. در دهه 1990 مناطق اروپایی در مرزهای مشترک آلمان و لهستان، جمهوری چک و اتریش هم مشخص شد. همچنین دولت آلمان از پنج برنامه اتحادیه اروپا در زمینه آمایش سرزمین حمایت می کند که عبارتنداز؛
1) منطقه دریای بالتیک
2) منطقه اروپای مرکزی و جنوب شرقی
3) منطقه دریای شمال
4) منطقه مجموعه های شهری اروپایی شمال غربی
5) منطقه پیشگیری از سیل راین/ موز

نظام مکان های مرکزی؛ در ارتباط با این موضوع سه مفهوم مطرح بوده است؛

نظریه مکان مرکزی کریستالر که در آن کارکرد اصلی مکان های مرکزی فراهم کننده کالاها و خدمات فضای روستایی پیرامون است.
نظریه های ناظر بر مراکز شهری در آن نزدیکی فضایی تجهیزات تولیدی مشابه یا متفاوت مورد توجه است.
نظریه قطب رشد که بیشتر با فضای اقتصادی سروکار دارد و امتیازاتی کلی مراکزی شهری را ناشی از استوار برخی از صنایع کلیدی می داند.
در ساختار فضایی شهری و منطقه ای آلمان سه مفهوم نظام مکان های مرکزی، محورهای توسعه وسطوح تخصیص از اهمیت ویژه برخوردار بوده اند

معیار های اصلی انتخاب مکان های مرکزی عبارتند از:
تاسیسات و تجهیزات موجود عرضه کالاها و خدمات
جمعیت
فاصله (دوری- زمان)
در مجموع ساختار فضایی آلمان توزیع متوازن و غیر متمرکز مراکز جمعیت محل های کار و زیر ساخت ها در شهرها، شهر – منطقه ها (city-regions) و مجموعه های شهری (Agglomerations) و همچنین در نواحی روستایی است. شکل زیر گروه فضایی شهری و روستایی آلمان را نشان می دهد.

شبکه های شهری آلمانی
در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی که تراکم جمعیت در آنها 146 نفر به کیلومتر مربع است این تعداد در آلمان 230 نفر در کیلومتر مربع است و نیمی از این جمعیت در آلمان در حوزه مجموعه های شهری به سر می برند و فشار بر این مجموعه ها با شاخص های زیر قابل تبیین است؛
مساحت فضای سکونت و حمل و نقل بیش از 40 درصد است و این نسبت در برخی از شهرهای بزرگ به 70 درصد می رسد
فضاهای باز هر روز کاهش پیدا می کنند
ترافیک روزانه افزایش می یابد
که نتیجه این موضوع حومه نشینی (Suburbanization) است. لذا در دهه 1990 جمعیت و اشتغال در حومه شهرها افزایش یافته است

در مقایسه با برخی از کشورهای اروپایی که کارکردهای بین المللی آنها در یکی دو کلانشهر متمرکز است در آلمان توزیع فعالیت ها متوازن است و تنها 5٪ جمعیت در برلین سکونت دارند. در حالیکه در پاریس این مقدار به 15 درصد می رسد. در آلمان و در 6 مرکز سطح بالا کارکردهای کلانشهرهای بزرگ وجود دارد مانند:

نمایشگاه های بین المللی
دفاتر مرکزی شرکت های صنعتی، بازرگانی، بانک و بیمه
خدمات بالای فرهنگی و آموزشی
تولید فیلم، روزنامه ها وتلویزیون

همچنین کلانشهرهای برتر آلمان مانند برلین، اشتوتگارت، هامبورگ، مونیخ، راین – مین و راین -رور در برخی از کارکردهای تخصصی نیز موقعیت ممتازی داشته و در این زمینه به رقابت برخاسته اند.
توزیع فضایی مراکز سطح بالای (با جمعیت بیش از 100 هزار نفر) در آلمان و در 154 شهر چنان است که هر نفر حداکثر ظرف 60 دقیقه می تواند به یکی از آنها برسد و در وضعیت حاضر حدود 100 مکان مرکزی با جمعیت بین 20 تا 100 هزار نفر در آلمان وجود دارد.

مراکز متوسط دریک نمونه از ایالت های آلمان(براندبنورگ)
نقشه زیر چهارمراکز سطح بالا و دو مرکز متوسط با قسمتی از کارکردهای سطح بالا به همراه 25 مرکز متوسط و 2 مرکز متوسط با تجهیزات مشترک را در ایالت براندنبورگ نشان می دهد.
در این مجموعه در نواحی روستایی علاوه به مراکز بزرگ و متوسط مراکز فرعی و کوچکی نیز وجود دارد که برای جمعیت حوزه نفوذ تامین خدمات کرده واز مهاجرت روستایی جلوگیری می کنند.

مجموعه های تک مرکزی (Mono Centric) و چند مرکزی (Poly Centric) در آلمان :

Mono Centricها؛ (مانند برلین، هامبورگ، مونیخ):
شهر منطقه هایی که کالاها، خدمات و زیرساخت ها در مرکز سطح بالا متمرکز است.
مراکز بزرگ در آنها کم بوده و نواحی پیرامون کم جهت است.
چگالی کار برای زمین بالا بوده و برای یافتن خدمات باید فواصل طولانی پیمود.
کاربری مسکونی در حین دگردیسی به کار برای تجاری و خدماتی است.
poly Centric ها؛ (مانند راین-رور، راین – مین، و راین- نکر):
ا- حاوی چندین شهر بزرگ که از نظر تسهیلات مشابهند.
2- مراکز سطح بالا حوزه نفوذ کوچک داشته و و دسترسی به آنها آسانتر است.
3- به دلیل وجود مبادی دسترسی فراوان بین شهری، فضای باز کم است.
هر چند در آلمان شهری جهانی چون لندن و توکیو وجود ندارد، اما ساختار غیر متمرکز آن در رقابت جهانی امتیازی قابل توجه است که از حومه نشینی و فرسایش اقتصادی و اجتماعی شهرها می کاهد و در نتیجه اقتصاد کشور کمتر در معرض بحران قرار می گیرد و بدین ترتیب هر شهر آلمانی ترکیبی همگون و به هم پیوسته از کار، تجارت و تفریحی در مقیاس خرد است.

نواحی ساخته شده
شهر- منطقه لندن و برلین با مقیاس یکسان:

Potential settlement
area (Type 1)
Potential settlement
area (Type 2)

این نقشه اثرات ساختار این نوع از سکونتگاهها را بر مسافرت های بین محل کار وسکونت با بیش از 25 کیلومتر مسافرت جهت کار نشان میدهد.

تعدادی از این مسافرت ها در اطراف شهرهای برلین،هامبورگ و مونیخ (( centralized settlement structures) و تعدادی نیز در اطرف حواشی غربی آلمان((centralized settlement structures اتفاق می افتد.
Source: http://www.bbr.bund.de/cln_005/nn_21288/DE/Veroeffentlichungen
/Berichte/Downloads/Raumordnungsbericht_202005_20Kernaussagen

کریدورهای سازنده ساختار فضایی

این کریدورها عناصر نقطه ای ساختار شهری را به هم متصل می کنند، از دیدگاه آمایش سرزمین سکونت در اطراف این کریدورها مطلوب است. زیرا فضای سکونتی را تمرکز داده و فضای باز بیشتری آزاد می کند. اما در کنار آن قیمت زمین و مسکن در کنار آنها افزایش و فشار زیر ساخت ها وارد شده و لذا فضاهای ما بین کریدورها جاذب جمعیت می شوند.
در تصویب نامه سال 1977 توصیه شده است که توسعه منطقه ای شهر ها مطابق محور های شهری صورت گرفته و مفهوم «محورهای منطقه ای شهری» مورد توجه باشد به دلایل زیر:
1- هدایت توسعه شهری در اطراف محورها و جلوگیری از گسترش دایره ای شهرها
2- حفاظت فضاهای آزاد ما بین کریدورها جهت گذارن اوقات فراغت (دالان هوای پاک)
3- بهبود دسترسی و تقویت دو انتهای محورها به صورت مراکز سطح متوسط.
4- افزایش نسبت حمل و نقل عمومی در سطح ملی و حومه شهرها

نواحی تخصیص اولویت دار:

در آلمان این مفهوم از سال 1970 به بعد مطرح شد و در اوایل این بحث در مقیاس ملی بود اما بعدها به رسانه های منطقه ای نیز کشانده شد. در این نواحی کارکردهای خاص اولویت دارند و به دو قسم است:

1- مناطق اولویت تک کارکردی: تنها کارکردهایی که با کارکرد اصلی مغایرت ندارند، مجاز در استقرار هستند. این مناطق کارکردهایی همچون کشاورزی، جنگل، حفاظت آب و مواد اولیه را در بر می گیرند.
2- مناطق اولویت دار چند کارکردی: که بیشتر شامل شبکه های سبز هستند که در آنها برش های شهری نیز وجود دارد و هدف از آنها ایجاد دالان های هوای پاک است.

علاوه بر موارد فوق الذکر در برخی موارد کارکردهایی چون کارکردهای توسعه و کارکردهای تخمین نیز وجود دارند که شامل کمون هایی هستند که هدف از برنامه های مذکور تخمین بقا عملکرد کمون به لحاظ اهمیت منطقه ای کمون مزبور است.

در سطح کمون ها رعایت برنامه آلایش لاندها الزامی است. اصول این برنامه ها چهار چوب کلی کمون ها را رقم می زنند و در قالب این جهت گیری ها کمون ها برنامه خود را تنظیم می کنند. برنامه های هادی کمون ها شامل دو برنامه است:

1- برنامه تخمین زمین ها
2- برنامه ساختمان
برنامه تخمین زمین ها: این برنامه خطوط اصلی کاربری زمین های سراسر سرزمین کمون را بر حسب الگوی توسعه مطلوب شهرسازی و نیازهای کمون تعیین می کنند. مقیاس آن1/10000 و گاهی 1/5000
است و افق آن ده ساله (حداقل 5 و حداکثر 20 ساله است و هر 5 سال یا 10 سال بازنگری می شوند).
آمایش در ابعاد کمون ها:
برنامه ساختمان: برنامه ساختمان بر اساس برنامه تخصیص زمین ها فراهم می شود. حاوی دستورهای اجباری عمران شهری است و مقیاس آن 1/1000 ویا 1//500 است.

تامین مالی برنامه ها (منابع مالی لاندها):

بر اساس قانون اساسی حاصل مالیات شرکت ها و مالیات بردرآمد به طور مساوی میان فدراسیون و لاندها تقسیم می شود. در واقع لاندها هستند که مالیات ها را وصول کرده و نیمی از آنها را به فدراسیون می پردازند.
یکی از برنامه های جدی آمایش سرزمین که رویکرد مالی دارد همسان سازی لاندها به لحاظ مالی است. این فرایند همان سازی، شامل 3 مرحله است:

1- سهم لاندها از مالیات بر ارزش افزوده میان همه لاندها تقسیم می شود.
2- همان سازی افقی لاندها انجام می گیرد.
3- منابع تکمیلی از سوی دولت فدرال تخصیص می یابد.

شاخص همان سازی بر اساس شمار جمعیت و میانگین سرانه درآمد مالیاتی حساب می شود. لاندهایی که شاخص درآمد مالیاتی آنها بیشتر از شاخص همان سازی است، دهنده و لاندهایی که شاخص درآمد مالیاتی آنها کمتر از شاخص همان سازی است،ستاننده کمک هستند.

در نتیجه، سیاست های آمایش سرزمین به طور محسوس به کاهش نابرابری در وضع زندگی نواحی گوناگون جمهوری فدرال آلمان انجامیده است. افزون بر این برنامه ریزی فضایی موجب تنوع بیشتر در ساختار مشاغل روستایی شده و بازار کار را در برخی نواحی ضعیف به ویژه در لاندهای جدید تثبیت کرده است.

ایجاد« فروشگاه های محله» در نواحی روستایی:
سیاست های آمایش سرزمین برای روستاهایی که جمعیت خود را از دست می دادند و در حوزه هایی از کمون هایی با جمعیت کمتر از 1000 نفر قرار داشتند، ایجاد فروشگاه های محله را پیشنهاد کرد که در آن خدمات اساسی ساکنین حوزه تامین می شد. تجربه نشان داد که این فروشگاه ها توانسته است بدون یارانه بخش عمومی سود آور عمل کند.

نمونه ای از راه حل های نوین برنامه ریزی فضایی:

الف- برگزاری کنفرانس های منطقه ای جهت هماهنگی بازیگران اصلی در برنامه های آمایش سرزمین.
ب- همکاری سازمان های سیاسی و اداری شهرهای یک منطقه با یکدیگر جهت حصول تفاهم در اقدامات مشترک مانند موارد زیر:
حمل و نقل و جهانگردی
مدیریت زمین
پشتیبانی اقتصادی
آموزشی
برنامه شبکه های شهری حتی پس از پایان کمک مالی دولت فدرال موفق بوده است و شبکه ها در انجمنی به نام «انجمن شبکه شهری» متشکل شده اند.
ج- برگزاری مسابقات جهت ارائه راه حل های جدید مانند مسابقه« مناطق آینده» در کنفرانس جهانی درباره آینده شهرها (urban 21) در برلین.

آقای «تایفینس» وزیر حمل و نقل، ساختمان و امور شهری و« فیستر» وزیر اقتصاد ایالت ورتمبرگ در سال 2006و در گردهمایی وزیران مسئول آمایش سرزمین اروپا، 5سیاست زیر را در ارتباط با آمایش کلیه مناطق اروپا مطرح نمودند(10: Fister&Tiefensee. 2006):

1- تشویق ارتباط مناطق کلان شهری و مراکز شهری با همدیگر
2- افزایش دادن ارتباطات شهری و روستایی مخصوصاً در مناطق یکپارچه ای که از توسعه کند برخوردارند.
3- توسعه نوآوری در مناطقی با کارکرد فراملی و افزایش دانش اقتصادی
4- توسعه حمل و نقل در شبکه های اروپایی
5-اجتناب از ایجاد خطرات توسعه در نواحی ساحلی و حواشی رودخانه ها

کانسپت ها و استراتژی های توسعه فضایی آلمان بر اساس سال 2006:

Concept 1: رشد و نوآوری:

در این مفهوم مناطق کلان شهری اروپایی دارای اهمین خاصی هستند و مناطق کلان شهری باید چشم اندازی جهانی را مد نظر قرار داشته باشند و ویژگی های زیر در این مفهوم وجود دارد:
1- ترفیع و ارتباط بین المللی مسولین، انجمن ها و شرکت ها
2- شکل گیری مناطق کلان شهری با ابعاد بزرگی در اروپا و در سطوح جهانی
3- گسترش عملکردهای بین المللی و نشر آن در میان مناطق کلان شهری

Concept2: فراهم نمودن و حفاظت از خدمات عمومی

1- فراهم کردن سرمایه های عمومی جهت افزایش سرمایه گذاری خصوصی در تهیه خدمات عمومی در مکان های مرکزی.
2- اضافه نمودن شروط جدیدی از ضمانت ها در مواد برنامه ریزی فضایی در ضمانت نامه های مخصوص .
3- ایالت فدرال و سازمان های برنامه ریزی منطقه ای باید ساختار فضایی و ساختار سکونت گاه هایی را فراهم نمایند که خدمات زیربنایی کافی و ارزان قیمت را تضمین نماید.
4- این استراتژی باید توزیع فضایی امکانات زیربنایی را تحت تاثیر قرار دهد: همانند ساختار شبکه حمل و نقل و از لحاظ دسترسی و مباحث مالی نیز مناسب باشند.

Concept3: حفاظت از منابع و شکل گیری چشم اندازهای فرهنگی:
1- محافظت از عملکردهای اکولوژیکی.
2- حفاظت از شبکه های باز وسیع در مناطق کلان شهری.
3- شناسایی مناطق شهری تاریخی به عنوان میراث فرهنگی.
4- نواحی روستایی و نواحی کشاورزی و نواحی تولید کننده انرژی باید دارای برنامه های مخصوص شوند.
5- حواشی رود خانه ها، مناطق ساحلی و جنگل زارها باید به عنوان چشم اندازهای فرهنگی ساماندهی شوند.
6- تقویت مدیریت منطقه ای و بازارهای منطقه ای.

استراتژی های مناطق کلانشهری آلمان از نظر آدام برایت (Adam Brigtte):

مناطق کلانشهری آلمان باید 8 عنصر زیر را در راستای توسعه مناطق کلانشهری اعمال نمایند(Brigtte,2003: 2):

سیاست ها در تمامی قلمرو ها و در تمامی سطوح باید نیازهای مناطق کلانشهری را مد نظر قرار دهند.
اشکال موثر وکارآمدی از تشریک مساعی و همکاریهای منطقه ای در زمینه قانون گذاری سیاسی و حفظ امنیت سرمایه گذاری وجود داشته باشد.
مهمترین وظیفه مناطق کلانشهری برقرای ارتباط با برنامه ریزی فرا محلی ،تهیه امکانات زیر بنایی و ترفیع منطقه ای توسعه اقتصادی است.
مناطق کلانشهری باید بدقت در دوسطح ملی و بین المللی همکاری نمایند . به عبارت دیگر در راستای افزایش کارایی و ترفیع منافع عمومی تلاش نمایند.
مناطق کلانشهری باید در سازگاری با هم نقش تخصصی خود را به عنوان مکان های تجاری توسعه دهند.
مناطق کلانشهری باید تقسیم کار و وظایف را مد نظر قرار دهند.
مناطق کلانشهری باید حس هویت و مشارکت شهروندان را در منطقه خود تقویت نمایند.
مناطق کلانشهری آلمان باید کارکرد های فراملی و اروپایی خود را با کارکرد های مخصوص به خودشان منطبق نمایند.

Criteria:
Decision and Control
Research, Innovation und Culture
Gateway-Functions

Metropolitan Functions
Combined Index

اصول آمایش سرزمین در منطقه دریای بالتیک(Baltic Sea Region-BSR ) از نظر کمیته توسعه فضایی منطقه بالتیک(Committee Spatial Development-CSD)تحت عنوان .Baltic21 (CSD,1998:56-57):

برنامه ریزی باید ساختار سکونتگاهی و نظام شهری چند مرکزی و متعادل را تحکیم ببخشد.
دسترسی مساوی سکونتگاههای شهری و روستایی به امکانات زیر بنایی و دانش عمومی فراهم شود.
توسعه میراث فرهنگی و طبیعی توسط مدیریت محتطانه عملی شود.
نواحی چند عملکردی در مناطق روستایی و چشم انداز های فرهنگی و طبیعی تقویت شوند.
استفاده از تولید انرژی کوچک مقیاس در سکونتگاههای کوچک روستایی
افزایش کنش متقابل بین حمل و نقل همگانی و ساختار شهری از طریق مکان مناسب عملکرد های مربوطه که از طریق وجود عابران پیاده، ادارات،خدمات عمومی و مراکز خرده فروشی بوجود آمده است.
افزایش کاربری اراضی مختلط زمانی که به کارکرد و و زیست پذیری محیط آسیب نزند.

8- حمایت از افزایش فضای سبز در شهرها
8 -1- توسعه شهری باید استفاده از نواحی جدید شهری را کاهش دهد و در این راستا موارد زیر در دستور کار قرار گیرند:
بازیافت نواحی صنعتی قدیمی موجود در شهرها
پاکسازی و استفاده دوباره از نواحی آلوده
همکاری مالی در پروژه های توسعه بین مناطق توسعه یافته و کمتر توسعه یافته
باززنده سازی مناطق مسکونی شهری ، مراکز شهری و سکونتگاههای روستایی
جلوگیری از فرسایش و تخریب مناطق مسکونی موجود
8 -2- کاهش نیاز به توسعه نواحی شهری جدید از طریق برنامه های حفاظت و ذخیره زمین های جدید
اجتناب از طرح ها و برنامه هایی که تراکم کمی را پیشنهاد می کنند
اجتناب از پراکنده رویی شهری(URBAN SPRAWL)

با تشکر


تعداد صفحات : 56 | فرمت فایل : .rar

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود