تحلیل تطبیقی در برنامهریزی فضایی
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه و طرح مسئله
نظام برنامه ریزی فضایی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای دولت برای شکل دهی به فضاهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی کشورها مطرح بوده و بنا بر ماهیت خود، ابعاد متنوعی از برنامه ریزی نظیر محیط زیست، مسکن، حمل و نقل، زیرساخت ، مکان یابی صنایع و غیره را در بر می گیرد.
بدین ترتیب این نظام از پیچیده ترین و پویاترین ابزارهای تنظیم محیطی بوده و در هر کشوری به تناسب شرایط و ویژگی ها متفاوت است.
تنوع نظام های برنامه ریزی فضایی، فرصت مناسبی را برای مقایسه آن ها و شناسایی نقاط قوت و ضعف هر یک جهت بهبود و ارتقاء این نظام ها فراهم می آورد.
مقایسه در این زمینه، نیازمند بهره گیری از روش های تحلیل تطبیقی است که خود با مشکلاتی روبروست، از جمله پیچیدگی و تعدد نظام ها و دشواری تعمیم نتایج، تفاوت های مفهومی و فرهنگی و اختلاف مقیاس.
تلاش های بسیاری برای غلبه بر این کاستی ها صورت گرفته و معیارهای متفاوتی برای طبقه بندی تعیین شده اند که شناخت و بررسی آن ها در راستای پیشنهاد مدلی فراگیر جهت مقایسه نظام های برنامه ریزی ضروری است.
سوال اصلی پژوهش حاضر عبارت است از:
مدل فراگیر مقایسه نظام های برنامه ریزی فضایی چه ویژگی هایی دارد؟
مقدمه و طرح مسئله
مفهوم تحلیل تطبیقی
پیکوانس (2005) تحلیل تطبیقی را از کنار هم گذاشتن توصیفات مجموعه نمونه های موردی متمایز می داند:
Janssen-Jansen et al., 2008, p. 5
نمودار شماره 1. مفهوم تحلیل تطبیقی
پیشینه تحلیل تطبیقی
تحلیل تطبیقی پیشینه ای طولانی دارد:
جدول شماره 1. پیشینه کاربرد تحلیل تطبیقی
ماخذ، Ritzer, 2005, p. 370، نگارندگان
پیشینه تحلیل تطبیقی در برنامهریزی
تحقیق و فعالیت در امر برنامه ریزی همواره به اکتشاف روش ها و سیاست های جدید در دیگر کشورها پرداخته است.
از نظر هینتریز (2009)، ریشه های توجه فزاینده به مطالعات تطبیقی به دوره پس از جنگ و تامین رفاه در جوامع پیشرفته باز می گردد، هنگامی که اصلاح طلبان به یادگیری از تجربه سایر کشورها علاقمند بودند.
شهر اجتماعی هاوارد در سال 1898: عمیقا تحت تاثیر آموخته های وی از مالیات بندی زمین در ایالات متحده قرار داشت.
راهبرد قطب رشد در سراسر جهان و نیز ایران (دوره پهلوی دوم)
اتحادیه اروپا (1997): The EU compendium of spatial planning systems and policies
ماخذ:Nadin, 2012 p. 1، Nadin and Stead, 2012, p. 2و نگارندگان
اهداف پژوهش تطبیقی در برنامهریزی فضایی
Janssen-Jansen et al., 2008, p. 7 و نگارندگان
جدول شماره 3. اهداف تحلیل تطبیقی در برنامهریزی
سطوح انتقال اقدامات و ابزارهای برنامه ریزی
Janssen-Jansen et al., 2008, p. 8
نمودار شماره 2. سطوح انتقال اقدامات و ابزارهای برنامه ریزی
ضرورت تحلیل تطبیقی در برنامه ریزی فضایی
از نظر اتحادیه اروپا؛ به لحاظ روش شناختی، تمرکز بر رویکردهای تطبیقی امکان درک بهتری از تفاوت ها در نظام های برنامه ریزی و سیاست گذاری را فراهم می آورد.
در برنامه ریزی، پژوهش تطبیقی دو کارکرد عمده دارد:
نمودار شماره 3. کارکردهای پژوهش تطبیقی در برنامهریزی
کاستی های تحلیل تطبیقی در برنامهریزی فضایی
Janssen-Jansen et al., 2008, p. 5, Booth, 2011, p. 13
نمودار شماره 4. دشواریهای به کارگیری تحلیل تطبیقی در برنامه ریزی
مکاتب پژوهش تطبیقی در برنامهریزی
Janssen-Jansen et al., 2008, p. 5-6, Booth, 2011, p. 13
ویژگیهای تحلیل تطبیقی
چهارچوب واضحی حاکم بر تحلیل بوده و فرضیاتی منطقی و قابل آزمون برای سنجش تطبیقی فراهم آورد.
مقایسات باید در قالب طبقات، مفاهیم یا متغیرهای مشترکی انجام گیرند که قابل اندازه گیری باشند.
مقایسات باید به طور پیوسته در پژوهش جریان یابند.
روشن بودن سطوح و واحدهای تحلیل
کاربرد روش های چندگانه یا روش های مختلط (ترکیبی از روشهای کیفی و کمی)
تعداد نمونه های مورد نیاز برای مطالعه (اغلب تعداد کشورها): هر چه تعداد کشورهای بیشتری در مطالعه لحاظ شوند، سطح انتزاع بیشتر می شود.
Steinhauer, 2011
تعداد نمونه
مطالعات تطبیقی کوچک مقیاس متعددی به رشد و توسعه متدولوژی تطبیقی کمک کرده اند، اما مطالعات اندکی برای فراهم آوردن مقایسات جامع تری از نظام های برنامه ریزی تلاش نموده اند.
مطالعات تطبیقی بزرگ مقیاس در تثبیت موقعیت نظام های برنامه ریزی و تعمیم های گسترده تر در رابطه با ماهیت نظام ها و چگونگی تغییر آن ها مفیدند. مطالعات بزرگ مقیاس می توانند تا حدودی بر روش های به کار رفته در مطالعات با مقیاس کوچک تر تکیه کنند
اما مقایسات جامع تر برخی دشواری های متدولوژیک نیز به همراه دارند:
Nadin and Stead, 2012, p. 3
چالش های متدولوژیک در توصیف نظام های برنامه ریزی
Nadin and Stead, 2012, p. 4
مطالعات تطبیقی نظام های برنامه ریزی نمی توانند به واگرایی ها و هم گرایی ها پاسخ مناسبی بدهند، زیرا:
چالش های متدولوژیک در توصیف نظام های برنامه ریزی
Sandercock, 2005, p. 330
از گذشته تاکنون باور بر این است که کشورها می توانند با وام گرفتن مثال های موفق سیاست های برنامه ریزی و اجرا و اجتناب از سیاست های ناموفق در تحقق انتظارات اولیه، فایده ببرند.
در این روند، توجه ویژه ای به ویژگی های زمینه ای ملی، به همراه تشابهات و اختلافات میان این زمینه های ملی که می توانند انتقال سیاست های برنامه ریزی را تسهیل یا پیچیده تر کنند؛ مبذول شده است.
برخی از تقسیمات انجام شده در این زمینه عبارتند از:
Tosics et al., 2010, p. 27
تلاش در زمینه طبقهبندی نظامهای برنامهریزی فضایی
خانوادههای حقوقی و اداری اروپا
فرامکعب چهار بعدی رویکرد سرزمینی
فرهنگ برنامهریزی
میان نظام برنامه ریزی فضایی و عوامل موثر بر آن روابط و وابستگی های متقابلی برقرار است، تا آن حد که اندیشمندان از مفهوم فرهنگ برنامه ریزی یاد می کنند.
از نظر هب برای مقایسه فرایندهای برنامه ریزی فضایی نیازمند آگاهی از چگونگی توصیف فرایندهای برنامه ریزی فضایی به لحاظ ابعاد و وجوه خاصشان هستیم تا تفاوت های ساختاری و نیز نتایج متفاوت فرایندهای برنامه ریزی فضایی مشخص را توضیح دهیم. آشکارا این امر فراتر از توصیف صرف تفاوت های نهادی بین نظام های برنامه ریزی فضایی ملی بوده و:
ابعاد ساختاری غیر رسمی که با عنوان ساختارهای عمیق (فرهنگی) نیز شناخته شده و
به علاوه اقدامات جاری و حقیقی برنامه ریزی که موقعیت ویژه و ابعاد فردی بازیگران مرتبط را شامل می گردد
را نیز در بر می گیرد.
Huib, 2012: 87