تارا فایل

تحلیل فضایی-کالبدی و شناخت عناصر هویت بخش در شهرهای اسلامی


تحلیل فضایی-کالبدی و شناخت عناصر هویت بخش در شهرهای اسلامی

مقاله ارایه شده در همایش شهر اسلامی در دانشگاه هنر تبریز

تحلیل فضایی-کالبدی و شناخت عناصر هویت بخش در شهرهای اسلامی

1- ادریس پروزن (دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری و مدرس دانشگاه پیام نور مهاباد)

چکیده
سیمای شهرهای دنیای اسلام خود آئینه ای است بر مظاهر تمدن اسلامی. اسلام در عین جهان شمولی در شهر زاده شده و در شهر گسترش یافت. بیشتر محققینی که به بررسی آثار، بناها، شهرهای اسلامی و تاریخ تمدن اسلامی پرداخته اند بر این باورند که اسلام دین شهری است. در سیر تاریخی اسلام گرایی، شهرهای بزرگی شکل گرفتند که در کنار آنها شمار شهرهای کوچک و متوسط نیز افزایش یافت که در عین همسانی با سایر شهرها، ویژگی های منحصر به فردی را به نمایش گذاردند.در پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به سوالاتی از این قبیل هستیم که چه عوامل و عناصری در بخشیدن چهره اسلامی به شهرها نقش ایفا می کنند و هر یک از این عوامل چگونه می توانند بستری مناسب و سالم را برای زندگی شهروندان فراهم آورند. فرض اصلی ما در این پژوهش بدین صورت است که شهرهای اسلامی سنتی نمادی از برقراری تعادل اکولوژیکی، بسط فرهنگ اسلامی، توجه به مصالح و فورم های سنتی و بومی و حفظ حریم و حرمت خانه ها و خانواده هاست لیکن از قرن هجدهم با نفوذ استعمار اروپاییان در شهرهای اسلامی تا به امروز شاهد به هم خوردن تعادلهای زیستی و بصری در محیطهای شهری شده ایم. در این راستا پژوهش حاضر تلاشی است جهت شناخت و معرفی اجمالی ویژگی های فضایی-کالبدی این شهرها و روش تحقیق در این مقاله توصیفی -تحلیلی بوده که عناصر و ساختار شهرهای اسلامی که به تبعیت از جهان بینی اسلامی شکل گرفته اند، مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو اینگونه می توان نتیجه گرفت که بازنگری به اصول و ضوابط شهرسازی و معماری سنتی اسلامی و شناخت عناصر و اجزای آن ضروری می نماید که امروزه جهت رسیدن به این مهم، عزمی جدی از سوی افراد و نهادهای مختلف شکل گرفته است که در نهایت به ایجاد بستر مناسب برای بازآفرینی هوشمندانه این نوع معماری دست یابیم.
واژگان کلیدی: شهر اسلامی، معماری، عناصر، فضا، کالبد، ساختار

مقدمه
شهر اسلامی به شهرهایی اطلاق می شود که در سرزمین های دارای فرهنگ و اعتقادات نشات گرفته از دین اسلام ایجاد شده اند یا رشد یافته اند. "شهرنشینی و شهرهای اسلامی، دوره ای مشخص و محدود- یعنی چهارده قرن پیش تاکنون را در بر می گیرد و با کمال شگفتی بر پهنه ای بسیار وسیع در سه گوشه جهان کم و بیش مهم و باستانی گسترش یافته است. این پهنه از اقیانوس اطلس تا دریای چین از خلیج گینه تا آسیای مرکزی از بالکان تا اندونزی و از شاخ آفریقا تا خلیج بنگال گسترده می شود" (کونئو، 1384: 14-15). این شهرها همگی در خصوصیات کالبدی و اجتماعی متاثر از حاکمیت فرهنگ اسلامی یا حکومت های اسلامی با یکدیگر اشتراکات زیادی دارند. تعالیم اسلامی برای ادامه حیات انسان ها در زمان ها و مکان های گوناگون، اصولی را بیان می کند که این اصول را عمدتا در نیازهای انسان، نحوه زندگی او، اصول شکل دهنده روابط او با جهان خارج، اهداف نهایی زندگی او، نقش انسان در زمین و هدف خلقت او می توان پی جویی کرد. در حقیقت اسلام یک کالبد فیزیکی و ثابت برای معماری و شهر ارائه نکرد بلکه راه و اصولی برای زیست، برای رابطه انسان ها با یکدیگر، رابطه انسان با طبیعت و خدا و همچنین رابطه انسان با مصنوع اش معرفی کرد.
یکی از عوامل موثر در شهرنشینی و ساختار شهرهای اسلامی،نفوذ استعمار بعد از قرن هفدهم در کشورهای اسلامی بود. در جریان این تحولات پایتخت ها و شهرهای بندری کشورهای مستعمره زده بعنوان مناسب ترین مراکز تامین کننده اهداف استعماری مورد توجه قرار گرفته با دگرگونیهای عمیقی به لحاظ کارکرد، ساختار فضایی و رشد و توسعه فیزیکی مواجه گردیدند. دامنه نفوذ استعمار در شهرهای استعماری آنچنان گسترده بود که این شهرها حتی بعد از دوران استقلال نیز با تغییراتی اندک چهره و سیمای شهری مدرن خود را حفظ نموده چشم اندازهای ناموزونی را در مقابل شهرهای عقب مانده بومی ایجاد کرده اند.
در حال حاضر شهرهای ما با نوعی دوگانگی بین کالبد جدید و قدیم روبرو شده اند که این دوگانگی ناشی از تضاد بین الگوهای فکری گذشته با الگوهای فکری مدرن که امروزه برای ساخت و سازهای شهرهایمان از آنها استفاده می کنیم؛ می باشد.
برای حل این تضاد و دوگانگی و وحدت بخشی به ساختارکالبدی شهرها لازم است که اصول بکارگرفته شده در زمان های گذشته را با اصول مورداستفاده امروز تطبیق داده و به اصولی منطبق با فرهنگ و مذهب این مرزوبوم دست یابید.
برای این منظور ابتدا به بررسی اصول منتج شده از اسلام که در زمان های گذشته باعث وحدت بخشی به شهرها می شده می پردازیم و اصولی کلی را استخراج نموده سپس این اصول را با نظریات ارائه شده در کشورهای غربی تطبیق داده و به ارائه راهکارهایی برای مرمت بافت های تاریخی در شهرهای اسلامی می پردازیم.
فرآیند انتساب معماری و شهر به اسلام
به طور کلی زمانی می توان صفت اسلامی را به یک شی انسان ساز اطلاق نمود که آن موجودیت بر اساس تعالیم اسلامی به وجود آمده و به گونه ای در خدمت انسان قرار گرفته باشند که در عین پاسخگویی به نیازهای مادی او، وی را به سمت ارزش های اسلامی هدایت نماید. به علاوه آنکه شی یاد شده باید تجلی گاه و یادآور ارزش های اسلامی نیز باشد.
مراجعه به ادبیات در دسترس حاکی از آن است که غیرمسلمانان نخستین کسانی بودند که صراحتا از صفت اسلامی برای معماری و شهر استفاده کردند. به عنوان نمونه، در مورد پیشینه اطلاق صفت اسلامی به شهر می توان گفت که رواج تعبیر شهر اسلامی برای مجتمع های زیستی مسلمانان، با این فرض که از نظر کالبدی تجلی خاصی از اصول و ارزش های اسلامی بوده و به این ترتیب از مجتمع های زیستی سایر تمدن ها و فرهنگ ها متمایز می باشد، از قرن نوزدهم میلادی و به وسیله شرق شناسان آغاز شد. این تعبیر به تدریج در ادبیان شهری تثبیت شد.

شهرسازی اسلامی
شهرسازی اسلامی مشتمل بر مبانی نظری و تئوری های مربوط به اصول و ارزش هایی است که باید در طراحی، برنامه ریزی و ایجاد محیط زندگی مسلمانان رعیابت شوند و بر روابط انسان با محیط (طبیعی یا مصنوع) و همچنین با سایر هم نوعان خویش (جامعه) حاکم باشد. این اصول و ارزش های از تعالیم اسلامی استخراج شده و دربردارنده عوامل مهم فرهنگ ملی که در تضاد با اصول پیشین نباشند نیز هستند. اجمالا باید گفت که منبع اصلی اصول حاکم بر کلیه اعمال مسلمانان و از جمله شهرسازی آنها، قرآن کریم و سنت پیامبر هستند.
در این متون بر اساس یک سری زمینه ها و موضوعات کلی، اصولی برای فعالیت و زندگی انسان قابل استخراج هستند، مانند هدف غایی زندگی انسان. این اصول باید با معیارهای حاکم بر عالم وجود که توسط خداوند برپاشده هماهنگ و یا تفسیری از آن باشد. علت این امر، آن است که انسان خلیفه خداوند بر روی زمین بوده و اعمال او باید رنگ الهی به خود گیرد. این اصول کلی حاکم بر عالم وجود براساس تعالیم اسلامی عبارتند از وحدت در کثرت، تجانس، توازن، تعادل، اندازه، هماهنگی و مواردی از این دست که مکتب اصفهان نمونه بسیار خوبی در این زمینه محسوب می شود( نقی زاده 1389). معمولاً در معماری اسلامی چهار عامل مهم تعیین کننده می باشند: 1- شرایط آبوهوایی 2- مواد و مصالح محلی 3- فورم های سنتی 4- شیوه زندگی و ارزشهای اسلامی و اجتماعی (شکویی ،1391ص187)

اصول مکتب اصفهان در شهرسازی
· اصل سلسله مراتب: برمبنای این اصل، هیچ فضای شهری، بنا یا معماری را نمی توان فارغ از مراتب بالاتر یا پایین تر آن ایجاد کرد. هر فضای شهری یا بنا یا معماری دارای درون و بیرون بوده که در درون، به زیربخش های خود شکل داده و در برون از نظم های فراتر پیروی می کند
· اصل کثرت: فضای شهری در انبساط خویش روی به کثرت و تنوع دارد. در این کثرت، هر جزء فارغ از عناصر دیگر، هویت داشته و در مقیاس خود یک کل به شمار می رود.
· اصل وحدت: فضای شهری در انقباض خود و در مجموعه هم بسته اش، روی به وحدت دارد. در این جمع شدن و همسانی، کل دارای هویتی یگانه می شود.
· اصل تمرکز: متمرکز شدن فضای شهری اعتباری خاص به آن بخشیده و آن را از سایر فضاها متمایز می سازد.
· اصل عدم تمرکز: پراکندگی فضای شهری موجب می شود که بیانی واحد در مکان هایی متفاوت به کار گرفته شود. توزیع متوازن فضاهای شهر، علت اصلی یگانگی شهر و فضاهای متفاوت آن می­شود.
· اصل تجمع: جمع شدن عناصر متفاوت در یک مکان خاص، مفهومی ویژه به آن می دهد. مفهومی که از چارچوب مکان خارج شده و هویتی فضایی به مکان می بخشد.
· اصل تباین: ناهمگونی عناصر و فضاهای شهری و در عین حال آهنگین بودن آن در ارتباط با دیگر عناصر و فضاها، اصلی است که فضای شهری را از یکسانی و بی هویتی می رهاند.
· اصل اتصال: هر فضای شهری در پی وصل به دیگر فضاهاست.
· اصل توازن: شهر در موزونی فضاها و بناهای سازنده آن تعریف می شود. این توازن فضایی در عمل به ایجاد مقیاس انسانی منجر می گردد.
· اصل تناسب: نسبت ابعاد و اندازه ها، احجام و ساختمان ها، فضاهای پر و خالی، سایه و روشن، محدودیت و بی کرانگی و انسان و فضا همه در امری می گنجد که زیبایی جهان در تناسب آن معنا می شود.
· اصل تداوم: فضای شهری خلائی است که مابین ساختمان ها، احجام و اشکال واقع شده و در مکان و زمان با رفتارهای اجتماعی و فرهنگی معنایی دیگر می یابد. فضای شهری از میان دیگر فضاها عبور کرده و تداوم را مطرح می کند. اصل انقطاع در این تداوم است که معنا یافته و سکون در این حرکت است که درک می شود.
· اصل قلمرو: هر فضای شهری از ذره فضا (مسکن) گرفته تا کلان فضا (شهر) حریمی خاص خود دارد. حریمی که دامنه درون تا برون را می گستراند و محدوده ای خاص از برون را متعلق به درون می کند.
· اصل سادگی: خلوص و صراحت فضای شهری، مکان درک سریع آن را فراهم می کند. بی پیرایگی فضای شهر، آشنایی با آن را ممکن ساخته و آشنایی، خاطره می سازد.
· اصل پیچیدگی: فضای شهری زمانی معنا می یابد که در مکانی غیرمعمول رخ دهد. کاربرد غیرمعمول فضا به منظور شاخص کردن آن، از اصل پیچیدگی تبعیت می کند. در این اصل است که شکل ایجاد شده و تداعی را به دنبال دارد.
· اصل ترکیب: ترکیب اضداد است که می تواند فضایی متفاوت از آنچه معمول است را سبب شود.
· اصل استقرار: اصل استقرار در مفهوم ساخت شهر معنا می یابد. در این مفهوم، ساخت یعنی مجموعه روابط متقابل اجزای یک کل با یکدیگر به گونه ای که هر واحد، بیشترین نقش را در برابر دیگر اجزا داشته باشد.
· اصل زمان: آنچه در طول زمان دچار دگرگونی می شود، صورت است نه محتوا. محتوای فضای شهری، در بستر زمان چهره های متفاوت به خود می گیرد.
· اصل ایجاز: شهر و فضای شهری از اسلوبی تبعیت کرده که بتواند گسترده ترین مفهوم را در ساده ترین صورت بیان کند. (حبیبی، محسن،1378)

اصول معماری شهرهای اسلامی
اصول و معماری اسلامی که در راس آن معماری اماکن مذهبی و مساجد قرار دارد در 4 دسته قرار می گیرد:
· مردم داری: به معنای داشتن مقیاس انسانی است که می توان آن را در عناصر مختلف شهرسازی اسلامی مشاهده نمود.
· نیارش: به مجموعه چیزهایی که بنا را نگاه می دارد نیارش اطلاق شده که شامل استاتیک بنا، علو یا فن ساختمان و مصالح شناسی آن است.
· خود بسندگی: بدین معنا که سازندگان بنا سعی می کنند مصالح مورد تیاز را از نزدیک ترین مکان ها با ارزان ترین بها به دست آورند.
· درون گرایی: در ساخت یک بنا و نحوه ارتباط آن با فضای خارجی لحاظ می گردد. به این معنا که بنا به گونه ای ساخته شود که تمام فضای درونی آن در ارتباط مستقیم قرار گیرند. (پیرنیا، محمدکریم 1374)

درون گرایی در معماری اسلامی
گرایش به درون با وجود تفاسیر مختلفی که در تحلیل علت آن در منابع مختلف آمده است، عمدتا به شکلی واحد از سازماندهی کالبدی در معماری سرزمین های مسلمانان اطلاق شده و آن عبارت است از بسته بودن فضای خصوصی نسبت به فضای شهری و بازشدگی آن به سوی فضای باز خصوصی (عمدتا حیاط میانی). به طور کلی شاخص های درونی یا بیرونی بودن فضاها را می تواند محصوریت، ضوابط دخول، حوزه خلوت و دوام حضور دانست.
الف) محصوریت: ویژگی اساسی محیط انسان ساخت، متمرکز ساختن و محصور کردن است. این مکان ها به تمامی معنا، درون هستند.
ب) حوزه خلوت: تفکیک و تمایز میان عرصه عمومی و خصوصی از ویژگی های مهم رفتاری تشکیل دهنده محیط است. درجه اعتماد و تفاهمی که میان افراد حاضر در یک حوزه کالبدی حس می شود، می تواند بر نحوه تلقی از مفهوم خلوت و تبعات آن در رابطه درون و بیرون تاثیر گذارد. بدیهی است محرمیت در شهر اسلامی و به ویژه درباره خانه از اولیه ترین اصول است. اگرچه این خلوت بیانگر نوعی مامن در برابر تهاجم غریبه ها نیز می باشد اما حریه شخصی مومن صرفا حوزه تدافعی او در برابر جامعه نیست و بنابر دستورات دینی گاه مومن باید دیگران را در این حوزه پذیرفته و حتی آنها را در اموال خود شریک گرداند.
ج) ضوابط دخول: ضوابط و مقررات در درون تعریف کردن فضا موثرند که بیشتر در حوزه آداب اجتماعی قرار دارند.
د) دوام حضور: اتصال انسان به مکان های خاص و اشتیاق برای حفظ آنها غیرقابل تردید است. دوام سلطه بر یک قلمرو موجب افزاش حس تعلق و در نتیجه درون دانسته شدن آن می گردد.
شهر اسلامی سنتی، بر اساس احساس دینی از زندگی، استقلال هر مومن، حرمت حریم خانواده ها و اهمیت خلوت گزینی شکل گرفته بود. این طرز طلقی از زندگی کاملاً در ساخت اکولوژیکی شهرهای اسلامی موثر افتاده است که مرزهای پردوام محلات و خانه ها، بن بست بودن کوچه ها و محلات، انتخاب نوعی استقلال در واحدهای مسکونی و زندگی مشترک همه مردم محله، نمونه روشن آن است. چیزی که اخیراً در باغشهرهای اروپای شمالی متداول گشته است. در این باغشهرها به حریم محلات خلوت گزینی تاکید بسیار می شود. (شکویی، 1391 ص191)
تقسیم خانه به بخش های بیرونی و درونی، تعبیه دو نوع کوبه بر در خانه برای تمایز میهمان زن و مرد و استفاده از شیشه های رنگی ریز یا مشجر از جمله شیوه های به کار رفته در شهرهای اسلامی است. به سسب اطمینان از محصوریت زندگی خانوادگی و تحقق بخشیدن به مفهومی مذهبی از زندگی، خانه عموما جنبه خصوصی و درون گرا دارد. هدف از ساخت خانه های حیاط دار نیز حفظ محرمیت عرصه خصوصی بوده است.
اندرون خانه ها یا جایی که زنان و کودکان حضور داشتند، می بایست تنوع زیادی داشته باشد. آشپزخانه را در جایی می ساختند که زن خانه به راحتی در آن کار کند و کسی او را نبیند. همچنین در معماری اسلامی ورودی ها را به گونه ای می ساخته اند که در صورت باز بودن در، داخل حیاط پیدا نباشد.

بر پایه اصل درون گرایی، اطاق سه دری اطاق خواب بوده و نکته جالب برای سردرها و دیگر اطاق ها این بوده که هیچ وقت از فضای آزاد وارد آنها نشده و در کنار هر کدام راهرویی در نظر گرفته می شد. سرانجام آنکه واژه درون گرایی پیش از آنکه رنگ معماری به خود گیرد، از دیدگاه اخلاقی و عرفانی نیز دربرگیرنده معانی و مفاهیمی ارزشی و هنجاری است. به عنوان نمونه، تودار بودن و گرایش به حالات درونی و پرهیز از نشان دادن آن حالات به صورت تظاهر. تا جایی که معماری ایرانی به عنوان برترین هنر معماری در جهان اسلامی، در مقایسه با شیوه مصری، شامی و مغربی، از این نظر که در نمای بیرونی آن و در گذرهای پر پیچ و خم چیزی جز خشت و گل دیده نشده اما در داخل دنیایی از زیبایی دارد، درون گرا نامیده می شود. (پیرنیا، محمدکریم 1387)

سیمای شهرهای اسلامی
شهرهای دوره اسلامی مانند دوران پیش از اسلام در ایران، از سه بخش اصلی به نام های کهن دژ، شارستان و ربض تشکیل می شدند. کهن دژ بخش حکومتی، مقر حاکم و برخی نهادهای حکومتی بود که عمدتا در وسط شهر و روی تپه ای طبیعی بنا می شد تا از نظر دفاعی در وضع مناسبی قرار داشته باشد. کیاخره عنوانی بود که پیش از اسلام به این بخش اختصاص داشت.
ربض یا حومه حوزه پیرامونی کهن دژ و شارستان بود. مزارع، باغات و روستاها فضاهای اصلی در ربض به شمار می رفتند. شارستان یا شهرستان به بخش اصلی شهر که محل زندگی مردم بود اطلاق می شد.

در شناخت سیمای بیرونی شهرهای اسلامی می توان به نشانه هایی اشاره داشت که علاوه بر کاربردهای شهرنشینی، هدایت کننده مسافران بوده اند. مناره ها در شهرهای اسلامی به خوبی چنین کارکردی داشته اند. مناره ها راهنمای عابرینی بوده اند که به طرف مساجد و یا فضاهای اطراف آنها یا مراکز محلات و شهر حرکت می کرده اند. در شناخت سیمای درونی شهرهای اسلامی نیز می توان سردر مساجد، خانه ها و بازارها را مورد نظر داشت. .( کیانی، محمدیوسف (1387)

عناصر اصلی شهرهای اسلامی- مسجد
بسیاری از ویژگی های شهرها در دوره اسلامی چون ساخت شهر، بافت، سیما و نقش آن بازتابی از بینش اسلامی به شمار می آید. مهمترین تکیه گاه های بینش اسلامی اعتقاد به اصل توحید و پرستش الله به عنوان خدای یگانه است که بایستی به نحوی روشن و مشخص در شهر اسلامی تجلی داشته باشد. از این رو مسجد به عنوان تجلی گاه نظام توحیدی اسلامی، قلب و کانون شهر از آغازین روزهای نشات اسلامی ممتاز شد.
هرکجا که پیامبر اسلام پای می نهاد نخست به بنای مسجدی می پرداخت. مسجد مدینه در زمان حضرتش پایگاه اصلی دعوت اسلام و جکومت جهانی اسلام محسوب می شد. پس از پیامبر این سنت برجای ماند و در تمام شهرهایی که توسط مسلمانان بنا می شد، ساختمان مسجد از اماکن اولیه به شمار می رفت. در پی این روال در چهره جغرافیایی شهرهایی هم که زیر پرچم اسلام درمی آمدند نیز فضاهایی به مساجد اختصاص می یافت.

اعتقاد سلیم به داشتن بنایی مشخص به عنوان عبادتگاه و کانون عمده فعالیتی، اثری ژرف بر طرح و نقشه شهرها چه آنها که در دوره اسلامی ساخته شدند و چه آنها که یادگاری از گذشته بودند، گذارده است. از این رو محلات، بخش ها و اجزای شهرهای دوره اسلامی در بافتی یگانه با مسجد جامع، پیوستگی و پیوند برقرار می سازد. حتی زمانی که شهر اسلامی توسعه یافته و به ضرورت پاره ای از نقش های چندگانه مسجد مانند آموزش، سیاست، قضا و حکومت به خارج از مسجد دامن می گستراند بازهم در جایگزینی فضایی و تعیین مقر این نهادها، سهولت ارتباط با مسجد همواره از اولویت برخوردار بوده است.
سیر تحولات کارکرد مساجد از صدر اسلام در چهار دوره قابل بررسی است:
دوره اول: مدت کوتاهی در صدر اسلام. در این دوره مسجد ساده و بی پیرایه بوده که نمونه بارز آن مسجد النبی است.
دوره دوم: دوران بنی امیه. مسجد در ارتباط کامل با دولت بوده و دارالعماره را به عنوان مقر حکومت در مجاورت خود دارد.
دوره سوم: خلافت عباسیان. قدرت سیاسی از قدرت مذهبی و دارالعماره از مسجد جدا می شود.
دوره چهارم: حکومت های قدرتمند محلی درون امپراتوری عباسیان. مساجد به محلی برای خودنمایی حکومت ها تبدیل می شوند. به قدرت رسیدن خاندان آل برهان در بخارا، آل میکائیل در نیشابور و شیخ مجدالدین شیرازی در شیراز نمونه هایی از این دست هستند. (سعیدی رضوانی، عباس ،1367)
عناصر اصلی شهرهای اسلامی- ارگ یا دارالعماره
در آغاز تشکیل حکومت اسلامی، مسجد پایگاه اداری و حکومتی نیز محسوب می شد. پیامبر اکرم در مسجد به انجام امور می پرداخت. زمانی که این مرکز حکومت یا دارلعماره به حارج از مسجد انتقال یافت نیز در مرکز شهر و عموما در مجاورت مسجد قرار می گرفت. با رشد این فضا دارالعماره به مجموعه ای از ساختمان ها، تشکیلات و سازمان های حکومتی توسعه یافت که مقر حاکم نیز بود. در ایران دارالعماره به ارگ معروف شد. ارگ در ارتباط فضایی با بازار و مسجد جامع قرار داشت که بعدها به عنوان عنصر سیاسی از سایر عناصر جدا شده و با ایجاد حصار و بارو در اطراف آن به صورت کانونی اصلی در شهر تجلی یافت. (توسلی، محمود و بنیادی، ناصر،1386)

عناصر اصلی شهرهای اسلامی- خانه ها
اولین و پایدارترین تاثیراتی که انسان از محیط کالبدی و فضای فرهنگی زندگی خود کسب می کند، در خانه و خانواده روی می دهد. خانه هر انسان مامن او و عهده دار تامین دو دسته نیاز اصلی است: امنیت جسمی و امنیت روحی.
خانه هایی که کالبد شهر اسلامی را شکل می دهند، از دو اقتضای اقلیمی و فرهنگی تاثیر می پذیرند. اصل اساسی در این میان عبارت از تعالی روحی انسان مسلمان و امنیت جسمی و روحی اوست.(ﻓﻴﺎض انوش1387،ص313)
خانه شخصی فضای داخلی بسته ای است که ضمن تامین آرامش و امنیت خانواده، اندرونی اعضای آن به شمار می آید. پنجره ها کمتر به خانه های مجاور و کوچه ها اشراف دارند در عین حال افراد داخل منزل می توانند فضای اطراف را نظاره کنند.
در شهرهای اسلامی کهن هیچ نشانه ای از خانه در نخستین دخله، میزان تمکن و دارایی ساکن آن را مشخص نمی کرد. آنچه محلات زیبا را از خانه ها ساده تفکیک می نمود، وجود مجموعه های ساده و متحدالشکل بود. (ﺑﻤﺎت، 1369، ص116)
تفکیک حریم های خانوادگی از فضاهای دیگر به صورت اندرونی و بیرونی در ساخت خانه ها و جداسازی فضاهای اختصاصی از فضاهای عمومی، یعنی گذرگاه ها از طریق دیوار بلند و نصب در ورودی برای کنترل رفت و آمد به فضاهای اختصاصی و حیاط ها از اصول کلی طراحی خانه ها در معماری و شهرسازی اسلامی است. (رﻫﻨﻤﺎﻳﻲ، 1384، ص 48)
واحدهای مسکونی اغلب دارای مدخل ورودی L شکل بوده تا از دید جلوگیری کنند. اسلام بر خصیصه پوشیدگی و حجاب در زندگی خانوادگی تاکید داشته و از این رو شهر شامل مجموعه ای از خانه هاست که فضای داخلی آنها از خارج قابل رویت نیاشد. (فیاض انوش، ابوالحسن و سنایی راد، عباسعلی، 1387)

عناصر اصلی شهرهای اسلامی- بازار
بازار از عناصری است که در تمدن های مختلف نمود بارز داشته و در عین بر عهده داشتن نقش رونق اقتصادی، محل شکل گیری بسیاری از حرکت های فرهنگی و سیاسی نیز بوده است. بازار نیز چون مسجد از اشکال بسیار ساده آغاز کرده و در تحول خود به پیچیدگی فضایی و انتظام کامل دست یافته است. می توان از بازار به عنوان ستون فقرات شهر دوره اسلامی نام برد به گونه ای که با گذشت قرن ها همچنان ارزش و اعتبار خود را از دست نداده است.
بازار پدیده ای است شهری و در عین حال عاملی است برای پیدایش شهرنشینی و همواره به عنوان بافت تغذیه کننده اصلی شهر انجام وظیفه کرده و می کند. در بیشتر شهرهای اسلامی بازار به صورت هسته مرکزی بافت سنتی و قدیمی شهر بوده و به عنوان قلبی تپنده در پهنه شهری جای گرفته است. (ﺷﻔﻘﻲ،1387، ص222).
مساجد، بقاع متبرکه، قلاع و نقاط دفاعی شهر، کاخ ها و مهمتر از همه، دروازه های شهر همه متعلق به نقاط ارتباطی اصلی بازار است. به طور کلی در بخش بازار به جز مراکز فروش، مراکز دینی مانند مساجد، مدارس، کتابخانه ها، تکایا و سقاخانه ها و یا مراکز دیگری چون حمام و قهوه خانه و حتی بیمارستان تشکیل دهنده یک مجموعه اقتصادی است که از دین اسلام نشات گرفته و در زندگی شهری مردم گره خورده است.
معمولا بازار شهرهای اسلامی به وسیله معابر اصلی به دروازه های شهر وصل می شده است. در فاصله بین دروازه های قدیمی شهر و بازار، محلات شهر قرار داشته است. شهروندانی که مشاغل حساس حکومتی، اقتصادی و دینی داشتند بیشتر در نقاط نزدیک به بازار به صورت مجتمع زندگی می کردند. همچنین مطالعه مکان جغرافیایی بازار در شهرهای اسلامی- شرقی نشان دهنده آن است که بازار شهرهای این منطقه، دارای محور خاص جغرافیایی بوده به طوری که می توان محور اصلی ارتباطی آن با نقاط مهم شهری را به خوبی مشاهده کرد.

سبک معماری برخی از بازارها بی نظیر و در خور اهمیت است، به طوری که جزء شاهکارهای معماری به شمار می روند مانند بازار اصفهان، تبریز، استانبول و حلب. اهمیت کالبدی بازار به دلیل بناهای 1 یا 2 طبقه آنها است. از نظر جغرافیایی این بناهای کم ارتباع (بیشتر کاهگلی) دارای مکان های بی نظیری است که کاربری زمین را از نظر اصول شهرسازی روشن می سازد.
معیار خاصی درباره بزرگی بازارها وجود ندارد چراکه وسعت بازار عموما تابع اندازه شهر است. با این حال می وان اصول چندی را در خصوص اصول کالبدی بازارها یافت. مطالعات جغرافیایی درباره بازار نشان می دهد که طول محور اصلی بازارها به جز در ایران، 200 تا 500 متر بوده است مانند بازار استانبول، حلب، دمشق و فاس. اما در شهرهایی مانند اصفهان، تهران و تبریز وضعیت متفاوت بوده و طول بازار گاه به 2500 متر نیز می رشد. (شفقی، سیروس ،1380)
عناصر اصلی شهرهای اسلامی- محله
محله عبارت است از بخش کوچکی از شهر یا آبادی که ساکنان آن در برخی اهداف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قومی، مذهبی و یا صاحبان حرف و پیشه و حتی مبدا شهری یا روستایی مشترک باشند. (ﺷﻔﻘﻲ، 1381ص379) بخش مسکونی شهر اسلامی را محله ها تشکیل می دهند که ساختار ویژه ای داشته و در حقیقت این مجموعه متجانس و همگن از محلات، شهر را شکل می دهند. عدم تفکیک طبقات اجتماعی از خصیصه های بارز شهر اسلامی است که فقیر و غنی در یک محله با یکدیگر زندگی می کنند. (ﺧﻴﺮآﺑﺎدی، 1376ص107)
فعالیت های محله به طور کلی در سه بخش اقتصادی، اجماعی و فرهنگی جای می گیرد. در بخش اقتصادی، فعالیت بازارچه و حجم معاملات نسبتا زیاد است. تولیدات مختلفی در محله صورت گرفته و مشتریانی را از خارج محله جذب می کند. در بخش اجتماعی، همیاری در مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی صورت می گیرد. مشارکت افراد محله از طریق شورا و پرداختن به مسایل آموزشی، مدرسه سازی، کنترل مسائل اجتماعی و تعاون بین هم محله ای ها انجام می پذیرد. در بخش فرهنگی وجود حسینیه، مساجد و هیات های مذهبی، کاروان های سیاحتی و زیارتی قابل توجه است. (ضرابی و علی نژاد طیبی، 1389 ص21)
هر محله دارای نظامی نیمه مستقل در اداره امور داخلی و تامین نیازهای خود بوده است. محله ها در معدودی از شهرها حتی دارای دروازه ای مخصوص بوده که شب هنگام و در مواقع ضروری بسته می شدند. محلات ضمن آنکه توسط یک راه اصلی خود را به بازار شهر یا امتداد راه اصلی منتهی به بازار وصل می کردند، خود را از فضای عمومی و پرتحرک دور نگه می داشتند. فضای داخلی هر محله جنبه ای نیمه عمومی داشت و به گونه ای نسبت به مراکز عمومی شهری قرار می گرفت که کمتر محل تردد افراد بیگانه باشد. به این ترتیب فضایی نسبتا آرام و نیمه خصوصی برای استفاده ساکنان خود فراهم می آورد.
فضای کالبدی کمتر محله ای از پیش طرح می شد بلکه روند عمومی شکل گیری محله های مسکونی، تابع رشد اقتصادی و جمعیتی بود که در طول زمان شکل نهایی خود را می یافت. سیمای داخلی محله، منظری هماهنگ و متناسب را عرضه کرده و کمتر خانه ای بود که در ارتفاع خود را از سایر خانه ها متمایز کند. البته فضای ورودی خانه ها تاحد زیادی از این امر مستثنی بود و کمابیش معرف موقعیت اقتصادی و اجتماعی ساکنانش محسوب می گشت.
ارزش زمین در هر نقطه از شهر علاوه بر امتیازات و خصوصیات محیط طبیعی آن و نزدیکی به مراکز اقتصادی- اجتماعی و شاهراه حیاتی شهر یعنی بازار و مسجد جامع، به امینیت حاکم بر شهر نیز بستگی داشت. در دوره هایی که ناامنی بر منطقه ای چیره می شد، ارزش زمین هایی که در نقاط دور از دسترس و در انتهای کوچه هاب باریک و بن بست ها قرار داشتند بیشتر از زمین هایی می شد که دسترسی به آنها ساده بود.(عباس سعیدی رضوانی، 1366)

عناصر اصلی شهرهای اسلامی- مدارس
علاوه بر وجود مسجد جامع و بازار که از خصایص مهم شهرهای اسلامی است، مدارس نیز از ویژگی های اصلی این گونه شهرهاست. در آغاز یکی از نقش های مسجد امر آموزش بود اما در قرن های دوم و سوم هجری شمار مکتب ها و معلمان رو به فزونی نهاد. جنبه مذهبی مدارس از عوامل مهم تعیین کننده موقعیت آنها در شهر بود. (ﻧﻈﺮﻳﺎن،1383 ص27) اغلب مدارس بزرگ اسلامی در امتداد یا جوار بدنه بازار و راسته های اصلی شهر احداث می شدند.
مدرسه از تحولات دیگر مساجد است اما باید گفت در گذشته مسجد ومدرسه گاه به جای هم مورد استفاده قرار می گرفتند. ایجاد مدارس از قرن چهارم به بعد در ایران اهمیت یافت و حتی موقوفاتی نیز به آنها اختصاص یافت. جنبه های مذهبی به عنوان خصوصیت برجسته آنها بدان ها موقعیتی با اهمیت می بخشد. مدارس علاوه بر کارکردهای مذهبی دارای کارکردهای سیاسی و اجتماعی بودند. (ابن بطوطه، 1928 میلادى، ج 1، ص‏136 و 142)

عناصر اصلی شهرهای اسلامی- میدان
میدان عرصه نمایشی است برای زندگی یک شهر که از حرکت، کوشش و تلاش برای زندگی و سرزندگی شهروندان خبر می دهد.(اﺑﺮاﻫﻴﻤﻲ، 1388،ص108) میدان به عنوان یک فضای شهری با حضور و مکث معنی دار انسان و به منظور و مقصور معینی در ارتباط با حرکت جمعیت موجودیت می یابد و علاوه بر آن جلوه های روشنی از یک فضای ایجادکننده ارتباط، تماس و فعالیت آدمی را نمایان می سازد.
در شهرهای دوره اسلامی نقش و عملکرد میدان اهمیت بیشتری یافته و در کنار بازار قرار می گیرد. در قرون اولیه اسلامی، در میانه و پیرامون میدان بزرگ شهر فقط مسجد جامع و کاخ های حکومتی و ساختمان های نگاهبانی قرار داشت. در اواخر قرن سوم هجری میدان های بزرگی ساخته می شود که اطراف آن دیوارهای مختلف، کاخ حکومتی، مسجد اعظم (جامع) و بازارها برپا می شود. (ﺣﺒﻴﺒﻲ، 1383 ص64)
میدان نقش جهان در اصفهان از بهترین نمونه های میدان های شهری در نه تنها در جهان اسلام که در سراسر دنیا محسوب می شود. این میدان مستطیلی است به عرض 165 متر و طول 510 متر. بدنه میدان دو طبقه و به صورت دو ردیف طاق نماست که دور می گردد. در طبقه همکف بدنه میدان عمدتا یک ردیف دکان قرار دارد. برخی جهت گیری میدان را معلول محدودیت های نحوه قرارگیری ساختمان های موجود در زمان احداث آن دانسته و برخی نیز بر جهت عبور و مرور در شهر و راسته بازارها و گذرهای اطراف آن پیش از احداث میدان تاکید می کنند.
هرچند میدان نقش جهان به دلیل عملکرد ویژه اش بسیار وسیع و فاقد محصوریت است، اما به سبب وجود عناصر مختلف مذهبی، حکومتی و تجاری مانند مسجد شاه صفوی، مسجد شیخ لطف الله، عمارت عالی قاپو و سردر قیصریه اهمیت خاصی می یابد. بنای میدان به اوایل قرن 11 هجری قمری باز گشته اما ظاهرا عناصری مانند کوشک و باغی به نام نقش جهان که از نظر فضایی میدان را با ادوار قدیمی تر مربوط می کند، در محل احداث میدان وجود داشته است.
مدخل مسجد شاه صفوی و سر در بازار قیصریه بر محور طولی میدان انطباق دارند و عمارت عالی قاپو و مدخل مسجد شیخ لطف الله بر بدنه های شرقی و غربی رو به روی هم و نزدیک به محور واقع شده اند. کاخ عالی قاپو در 6 طبقه در ربع اول قرن 11 هجری ساخته شده است. ساختمان مسجد شیخ لطف الله در سال 1208 به پایان رسید که این محل عبادتگاه، جایگاه برگزاری نماز و محل تدریس شیح لطف الله روخانی بزرگ آن زمان بود.
عنصر دیگر، مسجد شاه صفوی است که در زمان شاه عباس در سال 1205 هجری اخداث گردید. ویژگی عمده فضایی مسجد، تقابل و تباین و تناسبات فضاها گردش مجموعه فضاهای مدخل مسجد برای مطابقت فضاهای اصلی به سوی قبله است. بی شک غالب ترین عنصر در مجموعه میدان، همین مسجد است.
فضای میدان نقش جهان با چهار عنصری که به آنها اشاره شد (مسجد شاه صفوی، مسجد شیخ لطف الله، عمارت عالی قاپو و سردر قیصریه) واجد کلیه جنبه های حکومتی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و تجاری بوده و از
این فضاها به طور کامل استفاده می شده است. در فضای میدان مراسم گوناگونی از مسابقات تیراندازی گرفته تا نمایش های نظامی و جمع شدن کسبه و اجتماعات مردم مقابل کاخ عالی قاپو برای دیدن شاه یا محاکمات و مجازات برقرار بوده است. (پیرنیا، محمدکریم ،1387)

عناصر اصلی شهرهای اسلامی- شبکه ارتباطی
شبکه ارتباطی برحسب عوامل مختلف و نیازهای گوناگون شکل می پذیرند. در گذشته احداث شبکه معابر در شهرهای اسلامی از اصول کلی زیر پیروی می کرد:
– راه های اصلی کاروان رو پس از ورود به شهر تقریبا به طور مستقیم به بازار ختم می شد.
– استفاده از کوچه های پرپیچ و خم در سطح کوی ها و برزن ها به سبب ملاحظات دفاعی.
– احداث راه های زیرزمینی یا مخفی برای گریز در مواقع بحرانی.
– احداث برخی گذرگاه های مسقف در شهرهای مناطق گرمسیری یا پرباران.
– بسنده کردن به کوچه های تنگ و باریک به عنوان شریان های گذرگاهی در سطح محله و پرهیز از احداث خیابان های وسیع به علت ملاحظات دفاعی. (رﻫﻨﻤﺎﻳﻲ، 1386ص42)
عرض راه های شبکه، ارتباط غیر مستقیم با مرتبه و میزان خلوت گزینی افراد داشته است. باریک ترین معابر یا بن بست ها منحصرا توسط ساکنان منازل واقع در آنها یا ملاقات کنندگان شان مورد استفاده قرار می گرفت. این گونه معابر دارایی و ملک مشترک ساکنان محلی به شمار می رفتند.کوچه ها گرچه به عنوان دارایی و ملک شخصی تلقی نمی شدند، اما دقیقا نیز ملک عمومی نبودند و تنها توسط ساکنان محلات مورد استفاده قرار می گرفتند.

کوچه های باریک به ویژه بن بست ها به وسیله ساکنان محله و برای کلیه فعالیت ها مورد استفاده بودند. این امر احساس حریم خصوصی را در ساکنان تقویت می نمود. بنابراین یک فرد غریبه به سرعت در این فضاها شناخته می شد. خیابان های اصلی یا گذرها از کوچه ها عریض تر بوده و موارد استفاده بیشتری داشتند. آنها مراکز محله ای را به یکدیگر وصل نموده و همچنین به بازار اتصال می یافتند.

ویژگیهای ساختاری شهرهای اسلامی و جایگاه بازار در آنها
شهر اسلامی بر اساس منشا شکل گیری آنها به سه گونه تقسیم می شود. دو گونه اول زیستگاههای موجودی اند که یا مانند اربیل (اربلای باستانی)رشد ارگانیک داشته یا مانند دمشق دارای منشا طراحی شده یونانی- رومی بوده اند.هر دو گونه با توسعه اسلام،تدریجاً در محدوده سرزمینهای اسلامی قرار گرفتند.سومین گونه شهرهای جدیدند که ارتشهای مسلمان در سرزمین های فتح شده بنیان گذاردند. تونس نمونه ای از این موارد است."(موریس،1381،ص29)
خصوصیات مشترکی میان شهرهای اسلامی وجود دارد که شخصیّت ، هویّت و وحدت این شهرها را نشان می دهد. در این تحقیق ، بیشتر جنبه های صوری و مدنی مانند طرح شهر، سازماندهی فضا و عناصر اصلی آن مثل ارگ ، مسجد جامع ، بازار به عنوان مرکز اقتصادی ، هسته محلات مسکونی ، بخشبندی این محلات برحسب نژاد و مذهب و زبان و عوامل دیگر، کویهای بن بست ، خانه های درونگرا به صورت محوطه بسته و مشرف به حیاط میانی ، مطرح و حایز اهمیت بوده است ارگ و دیوار و بارو و پرستشگاه نیز وجه مشترک همه شهرهای قدیم است . امّا مجموعه بازار یا سوق ، که یکی از بزرگترین دستاوردهای تمدن دوره اسلامی است ، نه در مشرق زمین باستان نظیری داشته است ، نه در یونان و روم قدیم و نه در اروپای قرون وسطا .(ویرت ، 1982، ص 198) زمانی که اسلام بر بخش بزرگی از جهان حاکم شد، بازار نیز به صورت یکی از وجوه اشتراک شهرهای تحت قلمرو آن درآمد. بنابراین ، یکی از ویژگیهای اصلی شهر در دوره اسلامی در ساختارهای بازرگانی آن است که به صورت مجموعه ای یکدست و به هم پیوسته ، در فضایی فشرده ، درمیان شهر جای دارد و هنوز هم با وجود دگرگونیهای ظاهری ، آن ویژگی اصلی شهر اسلامی را تداعی می کند.
بعضی از شهرهای اسلامی مانند اسکندریه و استانبول و بصره در کنار دریا، بعضی دیگر مانند قیروان و مراکش در صحرا، برخی دیگر مانند بغداد و قاهره در کنار رودخانه های بزرگ و سرانجام بعضی نیز مانند ارزروم و شیراز در فلاتها پدید آمده اند. اما، با وجود این تفاوتها، در همه این شهرها بازارها مرکزیت دارند و داخل حصار شهر بنا شده اند. در بررسی جایگاه بازارها چهار وضع متفاوت تشخیص داده می شود: 1) بازار در محور میان دو دروازه شهر، مانند الجزیره ، قاهره ، قیروان ، مکناس ، و رباط ؛ 2) بازار در محور میان یک دروازه و مسجد جامع شهر یا قصر حاکم ، مانند فاس قدیم ، مدینه ، تازه در مراکش ، تهران ، و تونس ؛ 3) بازار در راه میان دو مسجد بزرگ و ارگ مانند اصفهان ، استانبول ، و مکه ؛ 4) بازار میان مسجد جامع و ارگ یا میان ارگ و یکی دیگر از استحکامات شهری ، یا میان یک بندر و مرکز شهر، مانند حلب ، بغداد، دمشق ، کویت ، مهدیه و تطوان. (شرابی ، ص 52)در کشورهای ترکیه ، سوریه ، لبنان ، لیبی ، و تونس برای سقف بازارها از طرح گهواره ای و نیز از طاق و تویزه و برای مصالح بنّایی از سنگ و آجر استفاده می شده است. امّا در بازارهای مصر ظاهراً هیچگاه طاق گنبدی یا سقف طویل ، به سبک بازارهای ایرانی و ترکی و عربی ، وجود نداشته است و در متون تاریخی و معماری هم اشاره ای به ساخت آن نشده است
سرپوشیده بودن بخشهایی از بازار مانند شارع الخیّامیه یا حاره الجمالون در قاهره یادآور سقفهای چوبی سنتی غوریه یا خان الخلیلی است که دیوید رابرتس در 1254 از آنها طرحی قلمی کشیده است بازارهای مراکش نیز غالباً پوشیده از تیر چوبی و حصیر است . با این روش کم خرج ، دالانهای عریض شش متری و حتی هفت متری را در فاس نو پوشانده اند. در بنغازی و قاهره نیز این روش معمول است . قدیمترین نمونه سقف تیرآهنی متعلّق به سوق الحمیدیه در دمشق است که به سال 1296 بنا شده و پانصد متر طول و هشت متر عرض دارد و از تیرآهنهای قوسی شکلی درست شده که در دو طرف به هم متصل و با ورقه آهن پوشیده شده اند. از این پس سقف بسیاری از بازارها مانند بورسه ، تهران ، حلب ، بغداد، و جدّه با تیرآهن و ورقه آهن سفید پوشیده شده است . بخشی از تهویه و نوررسانی بازارهای سرپوشیده از طریق روزنه های تعبیه شده در وسط گنبدها، یا دریچه ها و شبکه های احداث شده در پایه گنبدها یا پنجره های دیواره های جانبی تامین می شود.(همان منبع)

توسعه شهری و دوگانگی ایجاد شده در ساختار شهرهای اسلامی
از قرن 19 و نیمه اول قرن 20، استعمار اروپا یک دوگانگی به شهرهای اسلامی تحمیل کرد. این دوگانگی با افزودن شهر اروپایی به شهرهای قدیمی و اسلامی به وجود آمد: تونس، الجزایر، فاس رباط، نمونه ای بر این گفته است. شهر اروپایی غالباً در بیرون از دیوارهای شهر قدیمی ساخته می شد. از طریق این شهر اروپایی شهروندان مسلمان با شیوه زندگی اروپاییان آشنا می گشتند. عده ای از اعراب با پذیرش شیوه زندگی اروپاییان نه تنها ساخت فیزیکی شهرها بلکه با فت فرهنگ شهری را نیز به دوگانگی کشاندند. بعد از ورود استعمار، در کوتاه مدت، اهمیت اجتماعی- اقتصادی شهر قدیم به سرعت کاهش می سافت و نقش دولتی و سیاسی شهر در بخش اروپایی نشین جا می گرفت. بخش دولتی به موازات ایجاد مرکز جدید تجاری در شهر اروپایی یعنی در بخش جدید شهر، به وجود می آمد. مرکز جدید تجاری با بازار قدیم شهر به رقابت نمی پرداخت زیرا مرکز جدید، مشتریان ویژه خود را داشت. اما کانون جاذبه شهر جابجا می گشت و این کانون به مرکز جدید تجاری انتقال می یافت. به محض توسعه بخش اروپایی نشین یا شهر اروپایی، خانواده های ثروتمند، شهر قدیم را ترک می گفتند تا در بخش اروپایی نشین به امکانات و تجهیزات تازه ای دست یابند. در اغلب شهرهای اسلامی تقریباً 40 سال بعد از تسلط استعمار، همه خانواده های ثروتمند جامعه شهری، حتی بخش بزرگی از طبقه دوم، شهر قدیم را ترک کردند. به جای این عده، مهاجرین روستایی و یا مهاجرین شهرهای کوچک وارد بخش قدیم شهر شدند. با شدت یابی مهجرتهای روستایی در هر یک از واحدهای مسکونی چندین خانواده زندگی می کردند. بعد از جنگ دوم جهانی شهرهای استعمار زده اسلامی به تراکم و اضافه جمعیت گرفتار آمد.( شکویی، 1391، ص185)
در پنجاه سال گذشته ،با توسعه علم و تکنولوژی،دگرگونی در اقتصاد،نگرشهای سیاسی و پویایی فرهنگها در برنامه ریزی شهری کشورهای اسلامی موثر بوده است و در بیشتر موارد،برنامه ریزی و نوسازی شهرها تحت تاثیر فرهنگ غربی،ساخت و بافت تازه ای به شهرهای اسلامی بخشیده که تا نیم قرن پیش سابقه نداشته است(شکویی،1390،ص193).
پس از ورود مدرنیسم،شهرهای جهان اسلام همانند سایر کشورهای در حال توسعه با رشد شهرهای انگلی و ماکروسفالی و سپس نارسایی در ارائه خدمات شهری،اقتصاد دوگانه و به هدر رفتن منابع ملی و سرمایه و فشار بر محیط زیست ناشی از تمرکز مواجه شده اند.(قالیباف و پورموسوی،1386،ص211) در زمینه تغییرات ساختار و شکل شهرها،مطالب گوناگونی در ارتباط با فرسایش تدریجی نهادهای سنتی و احداث خیابان ها و بلوارها و میادین و انتقال بخش عمده ای از فعالیت های بازار سنتی به خیابانها یا فعالیت های مدرسه- مسجدهای قدیمی به سایر نهادهای آموزشی،ایجاد عمارتها و ساختمانهای جدید دولتی در مقابل دیوارهای کهن، از بین رفتن نقش و کارکرد محله های قدیمی و بالاخره ایجاد نهادهای مشابه شهرهای غربی به تفصیل نوشته شده است.(امیر احمدی و رضوی،1379،ص99- 98)
در سالهای اخیر انتقادات و نظریات مختلفی در واکنش به نابسامانی ها و مضلات شهرسازی جدید در شهرهای اسلامی صورت پذیرفته است.تئوری جدید اسلامی اربانیسم که به مدل ابراهیم معروف است از جمله نگرش هایی است که تمام نظریه های شهرسازی جدید را از قبیل فرهنگ گرایی،مدرنیسم،جنبش باغشهر ها مورد نقد قرار می دهد و معتقد است که هیچکدام از این نظریه ها به نقش مذهب در شهرسازی نپذیرفته اند. این تئوری جدید بر اساس آیات قرآن و احادیث پیامبر(ص)پایه گذاری شده است. از دیدگاه مدل ابراهیم،آیات قرآن قواعد کلی تئوری را شکل می دهند و احادیث پیامبر(ص)اصول اساسی یعنی ارزش های فرهنگی و اجتماعی شهر مسلمانان را تعیین می کند. این قواعد کلی به هرحال می باید در فرم مادی پیاده گردد.از این رو، مدل ابراهیم، با توجه به احادیث از روابط همسایگی نمونه نام می برد؛چرا که این روابط به تعیین اندازه ایده آل بنیاد شهر و مسافت و تراکم مناسب آن می پردازد.به نظر او،یک جماعت 160 خانواری(1600نفری)می تواند به طور هماهنگ موجب تحکیم روابط همسایگی و همبستگی گردد.(ربانی،1385،ص121) این واحد مسکونی در جایی قرار دارد که مسجد در مرکز آن است و در اطراف آن یک محور خطی حمل و نقل سازمان دهی می شود و قصبه مکان شکل گیری واحدهای اجتماعی فرهنگی و اداری است.هر قصبه به چند واحد مسکونی جهت یافته و هر یک دارای یک حرا به صورت بن بست می باشد… (همان منبع،ص121)
می توان گفت اگر چه مدل ابراهیم شباهت زیادی به لحاظ بعضی اصول کالبدی،ساختاری و جمعیتی با نظریه های مدرنیستی افرادی چون فوریه و لوکوربوزیه دارد.اما تاکید مجدد وی بر نقش عامل مذهب (که در شهرهای قدیمی بیشتر از امروز بدان توجه می شد) توانست موجب تقویت این اندیشه شود که تنها رویکرد برونرفت از وضعیت نابسامان شهرهای اسلامی بازگشت به شهر اصیل اسلامی مبتنی بر قرآن و سنت و تلفیق آن با شرایط و الزامات زندگی امروزی میباشد.

بازیابی هویت شهرسازی و معماری اسلامی-ایرانی و ضوابط و شاخص های آن
در راستای وظایف محوله براساس سند چشم انداز توسعه 20 ساله، سیاست های کلی نظام در بخش شهرسازی مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری و ماده 169 قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور (موضوع تدوین و ترویج الگوهای شهرسازی و معماری اسلامی- ایرانی) و به منظور هماهنگی مطالعات برنامه ریزی و طراحی بناها، فضاهای شهری و طرح های توسعه شهری با ویژگی های شهرسازی و معماری اسلامی- ایرانی، شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در جلسه مورخ 14/12/1391 شاخص های لازم الرعایه جهت نیل به شهرسازی و معماری اسلامی- ایرانی را به شرح زیر تصویب کرد :
· دامنه کاربرد
مفاد این مصوبه از تاریخ ابلاغی برای کلیه طراحان، دستگاه ها، سازمان ها و نهادهای تهیه، بررسی، تصویب، نظارت و اجرای طرح های معماری بناها و فضاهای شهری، طرح های شهرسازی و توسعه شهری، شهرداری ها، سازمان های نظام مهندسی ساختمان و سایر نهادهای ذی ربط لازم الاجرا خواهد بود.
· حوزه شمول :
توسعه آتی شهرها و روستاها، احداث و توسعه شهرهای جدید، شهرک های مسکونی در دست احداث، طرح های آماده سازی و کلیه بناهایی که از این پس ساخته می شوند، از زمان ابلاغ مشمول این مصوبه خواهند بود. رعایت مفاد این مصوبه برای بافت ها و بناهای موجود نیز به هنگام حفاظت، مرمت، احیا، بهسازی، نوسازی و بازسازی الزامی است.
· اهداف :
هدف از اجرای این مصوبه عبارت است از:
ا. بازشناسی، احصا و احیای مولفه های شهرسازی و معماری اسلامی- ایرانی؛
ب. جریان سازی در احیای شهرسازی و معماری اسلامی- ایرانی مبتنی بر روح حاکم بر شهرسازی و معماری ارزشمند تاریخی ایران در دوره معاصر؛
ج. انتظام بخشی به مجموعه اقدامات در حال انجام جهت ساماندهی به وضعیت موجود شهرها و روستاها؛
د. استفاده بهینه از منابع و تامین رفاه عمومی (متناسب با آموزه های دین مبین اسلام)؛
ه. ساماندهی به سیما و منظر شهرها و روستاها.

· ضوابط و شاخص ها:
1- ضوابط و شاخص های کلی که در فرآیند تهیه و اجرای طرح های معماری بناها و فضاهای شهری، طرح های شهرسازی و توسعه شهری و روستایی موارد زیر الزامی است :
– هماهنگی با بستر طبیعی، فرهنگی و تاریخی و توجه به مزیت های خاص شهر و روستا
– رعایت اصل محرمیت در مراتب گوناگون، متناسب با ویژگی های فرهنگی و طبیعی شهر و روستا و نوع کاربری
– رعایت اصل نظم و نظام با توجه به بستر طبیعی، فرهنگی و تاریخی شهر
– فراهم نمودن زمینه های مناسب جهت بهبود ساختار اجتماعی شهر و روستا و ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی
– فراهم کردن زمینه های مناسب جهت تغییر نگرش سودآوری اقتصادی به شهر و معماری، به خصوص در شهرها و بافت های تاریخی
– حفاظت و صیانت از بناها و بافت های فرهنگی و تاریخ و مکاشفه ارزش های پنهان آنها
– شناسایی و برنامه ریزی برای حذف عوامل مخل تحقق معماری و شهرسازی ارزشمند اسلامی – ایرانی
– در برنامه ریزی، طراحی و نظارت بر اجرای طرح های توسعه شهری و روستایی از تخریب جنگل ها، باغات، منظر شهری و همچنین کاهش سرانه فضای سبز جلوگیری و ملاحظات محیط زیستی مورد توجه جدی قرار گیرد.
2- ضوابط و شاخص ها در حوزه شهرسازی :
– در تهیه طرح های توسعه شهری، طرح های مربوط به ایجاد محلات مسکونی جدید و در ساماندهی بافت های موجود، ایجاد مراکزی در سطوح محله، کلان محله (ناحیه شهری) و شهر با کاربری های مختلط و متنوع، متناسب با مقیاس کارکردی مکان، ضروری است.
– در مکان یابی کاربری های شهری، تناسب مقیاس کارکردی کاربری ها (با عنایت به محوریت مساجد، حسینیه ها و سایر اماکن مذهبی و همچنین مسیرهای آیینی) با مقیاس و ظرفیت مکان الزامی است. (کاربری های شهری بر اساس مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در خصوص "تدقیق تعاریف و مفاهیم کاربری های شهری و تعیین سرانه آنها" تعریف می شوند).
– در تعیین نظام ارتفاعی بناها و تعداد طبقات ساختمان ها تبعیت از ویژگی های طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی شهر الزامی است. (تبصره: توصیه می شود از احداث آپارتمان های بلندمرتبه و برج های مسکونی در شهرهای فرهنگی و تاریخی با اندازه میانی و کوچک خودداری شود.)
– ضمن تاکید بر محوریت مساجد در طراحی محلات شهر (با عنایت به مصوبه مورخ 7/5/87 شورای عالی شهرسازی و معماری ایران درخصوص "مکان یابی مساجد در طرح های توسعه شهری و روستایی )ضروری است مساجد، شاخص ترین بناهای شهری منظور شوند.
– ارائه راهکارهای توسعه و ارتقای کیفی فضاهای شهری به منظور افزایش تعاملات اجتماعی و تنظیم جریان حیات مدنی در طرح های توسعه شهری الزامی است.
– در طراحی مجموعه های مسکونی ایجاد فضاهای همسایگی و فراهم نمودن زمینه کالبدی برقراری تعاملات اجتماعی الزامی است.
– تهیه طرح های بهسازی و نوسازی بافت های قدیمی شهری باید هماهنگ با ویژگی های جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی بافت و توجه ویژه به حفظ ارزش های اجتماعی و ادراکی موجود در این بافت ها صورت پذیرد.
– در تهیه طرح های مجموعه های معماری و طراحی شهری، تقویت و ایجاد نشانه های شهری و افزایش خوانایی محیط متناسب با هویت فرهنگی، تاریخی، با عنایت ویژه به بناهای مذهبی نظیر مساجد، امامزاده ها، حسینیه ها، محورها و مسیرهای آیینی و… همچنین هویت طبیعی شهر و محلات شهری ضروری است.
3- ضوابط و شاخص ها در حوزه معماری :
– در طراحی بناها در بخش های توسعه جدید شهری و روستایی تبعیت از گونه شناسی، ریخت شناسی و دانه بندی موجود در شهرسازی و معماری دوره فرهنگی و تاریخی (با عنایت به قدیمی ترین عکس هوایی موجود شهر و روستا) الزامی است.
– در تعیین جهت گیری بناها، توجه به عوامل اقلیمی و سنت شهرسازی محل الزامی است.
– در فرآیند تهیه طرح های توسعه شهری و روستایی ارائه راهکارهایی در جهت بهره برداری و استفاده بهینه از نعمات و مواهب الهی (بهره گیری از تابش آفتاب، جریان باد، جلوگیری از ایجاد آلودگی در منابع طبیعی، ارتباط با مظاهر طبیعت از جمله آسمان، گیاهان و…) و طراحی در جهت تحقیق موارد مذکور الزامی است.
– انطباق احجام مصنوع (بناهای معماری، مبلمان شهری و…) با ویژگی های طبیعی بستر طرح الزامی است.
– در طراحی بناها، فضاهای شهری، بوستان ها و… استفاده از گونه های گیاهی بومی متناسب با هویت طبیعی شهر ضروری است.
– در طراحی فضاهای شهری، بوستان ها و…، توجه به تامین امنیت از طریق ایجاد فضاهای امن و قابل دفاع ضروری است.
– رعایت اصل محرمیت، حقوق همسایگی و عدم اشراف در طراحی معماری و تدوین ضوابط ساختمانی طرح های توسعه شهری الزامی است.
– اتخاذ تدابیر مناسب در جهت ایجاد محرمیت در فضای ورود به خانه الزامی است.
– در طراحی واحدهای مسکونی، تامین نور و تهویه و دید، حتی الامکان از فضاهای محصور (باز و نیمه باز) متعلق به خانه صورت پذیرد.
– توصیه می شود در طراحی و احداث واحدهای مسکونی از ایجاد آشپزخانه باز (open) اجتناب شود.
– در طراحی معماری بناها و فضاهای شهری معاصر، ارتقای کیفی محیط از طریق استفاده متناسب از سه گونه فضای باز، نیمه باز، بسته و رعایت سلسله مراتب آن ضروری است.
– در طراحی واحدهای مسکونی ایجاد فضایی مرکزی که به لحاظ جایگاه کارکردی، نوع روابط با سایر فضاها، نوع رابطه آن با طبیعت، کیفیت فضایی و… اهمیتی افزون بر سایر فضاها دارد، (فضایی که کانون فعال و زنده خانه است) الزامی است.
– در طراحی فضاهای اصلی خانه بهره مندی از نور مجزا و مستقیم طبیعی الزامی است.
– بهره گیری از نمادها و نشانه های معماری دوره تاریخی و فرهنگی در معماری معاصر با رعایت اصل صداقت در معماری توصیه می شود.
– به کارگیری نماهای کاذب و پوسته ای، جدا از معماری بناها ممنوع است.
– استفاده از مصالح بومی در ساخت وسازها الزامی است. وزارت راه و شهرسازی موظف است از طریق انجام مطالعات و تحقیقات موردنیاز نسبت به ارائه روش های افزایش مقاومت و ایجاد تنوع در مصالح بومی اقدام کند.
– بهره گیری از فناوری های نوین صرفا در جهت استاندارد کردن، افزایش کیفیت و تنوع مصالح بومی قابل توصیه است. به کارگیری فناوری های نوین نباید مانع از هماهنگی طرح معماری بناها با زمینه های طبیعی، تاریخی و فرهنگی شود.
– حفظ سنت احداث، مدیریت و نگهداری باغ های شهری (به جای پارک های شهری) الزامی است.
– حفظ و اشاعه هنرهای سنتی مرتبط با شهرسازی و معماری (نظیر گره چینی، آجرکاری و… همراه با ایجاد زمینه هایی برای کاربرد آنها) قابل توصیه است.
– در تدوین ضوابط و مقررات ساختمانی برای بخش های موجود شهر (اعم از بخش های تاریخی و معاصر) پیش بینی اقدامات حفظ، مرمت، احیا، بهسازی، نوسازی و بازسازی الزامی است.
– در برنامه ریزی، مطالعه و طراحی بناهای شهری توجه به استفاده از انرژی های پاک و نیز فناوری های جدید به منظور کاهش مصرف انرژی و حفاظت از محیط زیست مورد توجه جدی قرار گیرد.(مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری مورخه 14/12/91)

نتیجه گیری
پیشرفتهای معاصر اروپاییان و جهش های قابل توجه آنان در عرصه علمی جدید و کاربردی کردن علوم و درنتیجه رونق اقتصادی آنها از یک سو، و عقب ماندگی علمی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری از کشورهای اسلامی بویژه کشور ما در سال های حاکمیت رژیم های سلطه گر و مستبد از سوی دیگر، منجر به برقراری رابطه های نامتعادل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ما با آنها شد. رابطه های یک طرفه وارد کننده – مصرف کننده در همه زمینه ها از جمله در عرصه معماری و شهر سازی معمول گشت. شیوه های سنتی ساخت و سازهای فضایی دچار توقف و رکود شد و تحرک لازم برای هماهنگی با تغییر و تحول در نظام تولید، دگرگونی شیوه های زندگی، تحولات فضایی، و… توانایی پاسخگویی به زندگی تازه را از دست داد. نظام تولید جهانی و شیوه های وابسته به آن در امر ساختمان بر شیوه های تولید بومی برتری یافت. نظام تولیدی و شیوه های زندگی وارداتی و سبک های معماری وابسته به آن دوران – که به دوران مدرن مشهور است – تا دهه اول نیمه دوم قرن بیستم، ملاحظات بوم زیستی را مورد توجه قرار نمی داد. علاوه بر این سبک مدرن، هیچ گونه پیشینه ای در شرایط بومی و اقلیمی سرزمین های مورد بحث نداشت. به این ترتیب نظام بومی و فرهنگی معماری و شهرسازی ما با سنت های اصیل خود قطع رابطه کرد و از انکشاف و تطور طبیعی تاریخی خود محروم گردید.
برای برون رفت از تشتت ها و تفرق هایی که امروزه مبتلابه شهرهای ما شده اند تحقیق ژرف در آثار گذشته به منظور یافتن چارچوب کالبدی مناسب برای ساخت و سازها، ضروری و باارزش است؛ اما به شرطی که با دیدی نقادانه و به دور از عتیقه پرستی و افسون گرایی باشد. بی شک تمدنی که برای همه عرصه های تعالی انسان مسلمان، رهیافت های کارآمدی دارد برای محوری ترین عرصه های زیست مادی و معنوی انسان، نمی تواند گفتنی های درخور توجهی نداشته باشد. گفتمان مبانی شهرسازی در فرهنگ و تمدن اسلامی افزون بر وجوه فنی و هنری ارزشمندی که برآن مترتب است گفتمانی استعلایی نیز هست و بسیاری از عرصه های مکتوم علمی و تمدنی را تنویر و تبیین خواهد کرد.بافت های کهن دربردارنده ویژگی هایی همچون محرمیت، امنیت، مقیاس انسانی، هماهنگی در طراحی، استفاده از مصالح بومی و تنوع ارگانیک اند و مرمت، احیا و نگهداری آنها نه تنها موجب طراوت و شادابی درونی شهرها می شود بلکه میراث و هویت فرهنگی جامعه را نیز حفظ می کند.
نظام کالبدی و فیزیکی، پوسته بیرونی و ظاهر آشکار یک شهر است؛ باطن شهر، ماهیت اعتقادی و فرهنگی آن است. در عین حال تاثیر فراوان نظام کالبدی در جهت بخشی به فرهنگ و ماهیت اعتقادی آن قابل انکار نیست. آرمان های اساسی شهر اسلامی در لایه های باطنی شهر و ضابطه های حاکم بر رابطه های شهروندی نهفته است و البته کالبد آن نیز در این بستر و ازجهت هماهنگی و رابطه متقابلی که با درون آن برقرار می کند.
شهری که مطلوب فرهنگ اسلامی است بی هیچ تردید، آن شهری است که ساکنان آن را به آسمان مشترک اعتقادات دینی هرچه بیشتر متوجه سازد و همچون حقیقت همه ادیان که بر کرامت و عزت نفس انسان تاکید دارند موجبات مکرمت نوع انسانی را فراهم آورد. شهری که نظام شهرسازی آن برتراویده از نظام اعتقادی دینی است و بسترهای مناسبی را برای تامل انسان ها در خود و تدبر ایشان در صنع حضرت باریتعالی رقم می زند.
باید توجه داشت هر شهر بنا شده توسط مسلمانان را نباید شهر اسلامی نامید. چرا که در این صورت اولا پذیرفته می شود که الگویی کالبدی و زمینی و در عین حال واحد برای شهر اسلامی وجود دارد و ثانیا از آنجا که کالبد کهن مناسب نیازهای امروزی نیست به ناچار این موضوع القا می شود که شهر اسلامی متعلق به گذشته بوده و در عصر حاضر امکان حیات و تجلی ندارد.
شهر و به طور خاص شهر اسلامی مجموعه ای پویاست که همواره در حال تحول بوده و خود را با نیازهای زمان و مکان ساکنان خود و البته با استناد به مفاهیم، اصول و ارزش های اسلامی وفق خواهد داد.

منابع و ماخذ:

– ابراهیمی، محمد حسن (1388 )، میدان؛ فضای تعریف نشده شهرهای ایرانی، نشریه هویت شهر، سال سوم،شماره4
– ابن بطوطه، محمد بن عبد الله، رحله ابن بطوطه (١٣٧۶ )،مترجم : محمد علی موحد ابطحی، انتشارات آگه، جلد اول
– اشرف، احمد (1354)، ویژگی های تاریخی شهرنشینی در ایران دوره اسلامی، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 4
– امیر احمدی، و رضوی،م.ر (1379)، توسعه شهری در رویایی با نوگرایی و الزامات برنامه ریزی،ترجمه سید محمود نجاتی حسینی،فصلنامه مدیریت شهری،شماره2،تهران،وزارت کشور
– ﺑﻤﺎت، ﻧﺠﻢ اﻟﺪﻳﻦ(1369)، ﺷﻬﺮ اﺳﻼﻣﻲ، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﻴﻦ ﺣﻠﻴﻤﻲ 9 ﻣﻨﻴﮋه اﺳﻼﻣﺒﻮﻟﻲ، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اﺳﻼﻣﻲ
– پیرنیا، محمدکریم (1371)، معماری اسلامی ایران، فصلنامه اثر، شماره 17
– پیرنیا، محمدکریم (1374)، معماری اسلامی ایران، دانشگاه علم و صنعت ایران
– پیرنیا، محمدکریم (1387)، سبک شناسی معماری ایرانی، تدوین غلامحسین معماریان، نشر سروش دانش
– توسلی، محمود و بنیادی، ناصر (1386)، طراحی فضای شهری، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران
– جان شاردن (1336)، سیاحتنامه شاردن ، ترجمه محمد عباسی ، تهران
– جلیط، هشام (1372)، پیدایش شهر اسلامی، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، انتشارات آستان قدس رضوی
– حبیبی، سید محسن (1383)، از شار تا شهر، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم
– حبیبی، محسن (1377)، مکتب اصفهان در شهرسازی، نشریه هنرهای زیبا، شماره 3
– خاکساری، علی (1388)، محله های شهری در ایران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
– ﺧﻴﺮآﺑﺎدی ، ﻣﺴﻌﻮد (1376)، ﺷﻬﺮﻫﺎی ایران ، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺣﺴﻴﻦ ﺣﺎﺗﻤﻲ ﻧﮋادو ﻋﺰت اﷲ، ﻧﺸﺮ ﻧﻴﻜﺎ
– ربانی،رسول (1385)،جامعه شناسی شهری،انتشارات دانشگاه اصفهان و انتشارات سمت
– روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 2896، پنجشنبه 29 فروردین 1392
– رهنمایی، تقی و شاه حسینی، پروانه (1386)، فرآیند برنامه ریزی شهری ایران, انتشارات سمت
– ریمون، آندره (1370)، شهرهای بزرگ عربی اسلامی، ترجمه حسین سلطان زاده، آگاه
– سعیدی رضوانی، عباس (1367)، بینش اسلامی و جغرافیای شهری، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 8
– سلطان زاده، حسین (1362)، روند شکل گیری شهر و مراکز مذهبی در ایران، آگاه
– سلطان زاده، حسین (1390)، تاریخ مختصر شهر و شهرنشینی در ایران، انتشارات چهارطاق
– شفقی، سیروس (1380)، تقش بازار در ساختار فضایی شهرهای اسلامی، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال چهاردهم، شماره پیاپی 52 و 53
– شفقی، سیروس (1387)، پیش درآمدی بر شهر اسلامی و افتراق آن با شهر غربی، مجموعه مقالات نخستین همایش آرمان شهر اسلامی، انتشارات دانشگاه اصفهان، چاپ اول
– شکویی، حسین (1354)، جغرافیای شهری، کتاب فروشی تهران
– شکویی، حسین (1391)، جغرافیای اجتماعی شهرها، اکولوژی اجتماعی شهر، انتشارات جهاد دانشگاهی تهران، چاپ ششم
– شکویی،حسین (1390)، دیدگاههای نو در جغرافیای شهری،انتشارات سمت،تهران، چاپ چهاردهم
– ضرابی، اصغر و علی نژاد طیبی، کاووس (1389)، تحلیلی بر عناصر و کاربری های شهری در شهرهای اسلامی، کتاب ماه هنر، شماره 143
– فیاض انوش، ابوالحسن و سنایی راد، عباسعلی (1387)، شاخصه های کالبد و فرهنگ خانه در منابع اسلامی، مجموعه مقالات نخستین همایش آرمان شهر اسلامی، انتشارات دانشگاه اصفهان
– قالیباف،محمد باقر و سید موسی پور موسوی (1386)، شهرهای جهان اسلام و رویارویی با نوگرایی(مدرنیسم)،مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی،شماره نهم و دهم
– کیانی، محمدیوسف (1387)، معماری ایران در دوره اسلامی، سمت
– میرمحمدی، حمیدرضا (1375)، سیما و بافت شهرهای اسلامی، مشکوه، شماره 53
– نقی زاده، محمد (1383)، بارزه های شهر و معماری اسلامی، نامه فرهنگستان علوم، شماره 26 و 27
– نقی زاده، محمد، زمانی، بهادر و کرمی، اسلام (1389)، ملاحظات فرهنگی در شکل دهی به نماهای شهری با تکیه بر ساختار نماهای شهری ایرانی در دوره اسلامی، نشریه هویت شهر، سال پنجم،شماره 7


تعداد صفحات : حجم فایل:230 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود