Strategic urban management in China
(A case study of Guangzhou Development District)
استراتژى جامع مدیریت شهرى
(مطالعه موردى: توسعه ناحیه گوانگجو در چین)
با وجودى که اهمیت مدیریت شهرى در دستیابى به توسعه پایدار شهرى براى عامه مردم و مدیران شهرى روشنى و رسمیت فزاینده اى داشته است ولى طیف گسترده اى از تضادها و سردرگمى ها در رابطه با مفاد و محتواى مدیریت شهرى در چین وجود دارد که از موانع ابزارى مهم به شمار مى آیند. این مقاله به بررسى برخى از مسائلى که شهرهاى چین در جریان تجربه مدیریت شهرى با آن مواجه شده مى پردازد. جالب ترین بخش آن ضرورت درک جامع و یک مدل راهبردى با تمرکز بر مطالعه موردى گوانگجو و توسعه ناحیه اى آن براى بهبودظرفیت هاى مدیریت شهرى چین است. این مقاله با کاربرد برخى ملاک هاى ارزیابى کمى، نشان مى دهد که اجراى استراتژى جامع مدیریت شهرى در بهبودفرایند مدیریت شهرى سودمند است.
چکیده
در اوایل سال های 1980 با گسترش سیاست درهاى باز، دولت چین خط و مشى ضد شهرنشینى را کنار گذاشت و شهرهاى چین به شدت گسترش یافتند.
دولت چین با این عقیده که سطح بالاترى از شهرنشینى مى تواند پیشرفت اقتصاد ملى را تحریک کند و این امر موجب مى شود تا فاصله بین استانداردهاى زندگى بین کارگران و شهرنشینان محدود شود، سیاست گسترش شهرها را در پیش گرفته است.
مقدمه
شهرنشینى چالش ها و فرصت هاى متعددى را فراهم مى آورد و از یک طرف به رشد اقتصادى بویژه در مناطق شهرى کمک مى کند و از سوى دیگر افزایش شهرنشینى در بسیارى از شهرهاى چین باعث بروز مسائلى مانند تراکم، کمبود مسکن، آلودگى، تخریب محیط زیست و درگیرى هاى با توجه به بروز این مشکلات اجتماعى مى شود . (Zhao, 2004 M. lin, 2004) و به تبع آن افزایش چشمگیر دولت هاى محلى که به دنبال بهبود ظرفیتهاى مدیریت هاى شهرى هستند، ضرورت مدیریت شهرى در چین اهمیت زیادى پیدا کرده است.
همچنین سابقه محلى و تاریخ ویژه این کشور، ماهیت پیچیده امور شهرى را تحت تاثیر قرار داده است.
درحالى که توسعه شهرى از سیستم متمرکز برنامه ریزى به یک الگوى رهبرى بازار (Market Led) تغییر یافته و بطور همه جانبه اى از آن حمایت مى شود باز هم شیوه هاى کنونى مدیریت شهرى در چین مشکلات زیادى پیش رو دارد که در ذیل به شرح آنها مى پردازیم:
اول:
مدیریت شهرى بسیارى از شهرهاى چین با محدودیت پایه مالى و خود مختارى محدود در امتداد خطوط بخشى سازماندهى شده است. معمولا دولت هاى محلى از نظر تصمیم گیرى هاى صنفى، ظرفیت سازى و در نتیجه چنین الگوى مدیریتى ارائه خدمات عمومى ضعیف هستند ((Wang, 1944. درک درستى از مدیریت شهرى در سطوح محلى ندارد. براى مثال: برخى ازمقامات محلى معتقد بودند که مدیریت شهرى مانند شهردارى فقط باید به تامین آب و بهداشت بپردازد.
دوم:
به اعتقاد بسیاری از مدیران شهری چین، سرمایه گذاری در زیر ساختهای نرم (مدیریت و تعمیر و نگهداری) با سرمایه گذاری در زیر ساختهای سخت مطابقت ندارد حتی در شهرهای توسعه یافته اى مانند شانگهای، مدیریت ضعیف یکی از مشکلات اصلی در زیرساختهای توسعه است (2004(zhu & Zhou,. در نتیجه اخیراً به توسعه زیرساخت ها کمتر توجه می شود و این مسئله باعث کاهش کیفیت سرمایه های زیست محیطی و توقف رشد اقتصادی شده است.
سوم:
ابهام در مسئولیتهای ادارات دولتی، شفافیت و مسئولیت پذیری نهادهاى محلی را کاهش داده است (Wu & Ma, 2004,Zhou,2004)حکومتهای محلی تمایل به راه اندازی بخش های مدیریتی جدید در جهت حل مشکلات خاص شهری از قبیل آلودگی دارند. این بخش های جدید نمی توانند به طور موثر به هدف های اصلی خود در بهبود عملکرد مدیریت شهری دست یابند چون در سیاست هماهنگ کردن بخش های محلی فعلی، شکست می خورند.
چهارم:
در حالی که اهمیت مدیریت شهری و قانون به عنوان یکی از ابزارهای مهم در تقویت مدیریت شهری به رسمیت شناخته شده است (xin,1995).با این حال در بیشتر موارد ثابت شده که مقررات نمی توانند به طور موثر اجرایى شوند، چون در بسیاری از شهرهای چین ظرفیت های نهادی و زیرساختى محدود است.
سطح پایین مشارکت عمومی و بی مسئولیتی، از مهمترین مشکلات بسیاری از شهرهای چین است. مدیریت شهری هنوز با مدل دولت مداری دنبال می شود و در این مدل، ادارات دولتی مسئولیت کلیه فرایندهای امور شهری را بر عهده دارند. یو وچن ( 2004 ) معتقدند که مشارکت عمومی در فرآیند مدیریت شهرهای چین هنوز در مرحله آغازین قرار دارد و مشخصه اصلی آن این است که در بهبود سیاست توسعه شهری به جای جمع آوری نظریات از اطلاع رسانی عمومی استفاده می کنند.
با توجه به مشکلات ذکر شده در بالا پی می بریم که تضادها و سردرگمی های زیادی در اساس مدیریت شهری چین وجود دارد. بنابراین اگر بخواهیم که مدیریت شهری نقش موثرترى در توسعه پایدار شهرهای چین داشته باشد،درک سیستماتیک و جامع مفهوم، اصول و رویکرد مدیریت شهری توسط مدیران شهری و همچنین عموم مردم ضروری است. این مقاله اصول فکری مدیریت شهرى را بر اساس مجموعه ای از معیارهای ارزیابی، با تاکید بر رویکرد استراتژیک ارزیابی، عملکرد مدیریت شهرى را بررسی خواهد کرد.
مفهوم کلی مدیریت شهری
مفهوم جامع و کلی مدیریت شهرى، به روابط متقابل و پویای امور مرتبط با توسعه شهری تاکید دارد. پوPugh, 2000))معتقد است که برای پایداری توسعه شهری اعمال طیف وسیعی از الگوهای رشد و تغییرات محیطی، اقتصادی و اجتماعی از دیگر الگوها مناسب تر است.
ویلیس ( 2000(willis, معتقد است که مدیریت مناطق شهری برای رسیدن به توسعه پایدار نیازمند آگاهی از سنت های محلی و احترام به ارزشهای فرهنگی محلی است.
وان جیک (2004) معتقد است که عنصر کلیدی مدیریت شهری این است که یک شهر رقابتی، عادلانه و پایدار از طریق هماهنگی و یکپارچگی بخش عمومی و خصوصی، برای مقابله با مشکلات عمده ای که ساکنان شهر با آن مواجه اند، بسازیم. هنگامی که مدیریت شهری برای دستیابی به توسعه پایدار قدم برمی دارد، به طیف گسترده ای از بخش ها از جمله طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست-محیطی و ابعاد سازمانی نیاز دارد؛ در نتیجه تعجب آور نیست که بگوییم مدیریت شهری مفهوم پیچیده ای دارد.
مفهوم کلی مدیریت شهری
اهمیت درک کلی مدیریت شهری به ادبیات غرب نسبت داده شده است. Sten (1993) از بخشی نگرى برنامه های مدیریت شهرى که در سازمان ملل تصویب می شود، انتقاد می کند و معتقد است این برنامه ها دربرخورد با پیچیدگی های فرایند رشد شهری ناتوانند و ابهامات مفهوم کلی مدیریت شهرى را کماکان دارند. او از طرفداران رویکرد درون بخشی است و به مفهوم متنوع و معقولانه مدیریت شهری تاکید مى کند. ادبیات گسترده ی غرب برای دستیابی به یک مفهوم جامع و یک تعریف واضح از چنین مدیریت شهری تلاش های جامعی انجام داده است.
مفهوم کلی مدیریت شهری
Amos))آموس، مدیریت شهری را به عنوان مسئولیت شهرداری دولتی تعریف می کند و معتقد است که با همه جنبه های توسعه مدیریت شهری، اعم از دولتی و غیردولتی، ارتباط دارد.
راکودى( 1991 ) معتقد است که اگر مدیریت شهر به دنبال اطمینان از عملکرد موثر روزانه شهر وتسهیل توسعه اقتصادی شهر برای ارتقای اقتصادی اجتماعی است، باید از برآورد شدن نیازهای عمومی ضروری آگاهی دقیق داشته باشد.
مطالب ذکر شده در نوشته های بالا یک مفهوم روشن از مدیریت شهری را نشان می دهد. در نتیجه اساس مدیریت شهری را روشن می سازد.
اولاً : هدف غایی مدیریت شهری ایجاد یک شهر پایدار و رقابتی است.
ثانیاً: مدیریت شهری به رویکردى جامع و مرتبط با همه بخش های مربوط به توسعه شهر نیاز دارد.
ثالثاً: نگران دخالت های عملیاتی و استراتژیک است. علاوه بر این درگیری فعال بخش خصوصی و جامعه به یک تعهد قوی با حمایت زیاد دولت نیاز دارد و این بدان معناست که دولت ها به عنوان یک نیروی محرکه با ادغام همه بازیگران و تمرکز آنها باعث شکل گیری یک محیط عادلانه که در آن رقابت مورد تشویق قرار می گیرد، شود
با بررسی مطالب فوق مشخص می شود که مدیریت شهرى نیازمند دیدى روشن و جامع است که قادر به مدیریت تغییرات و نوسانات توسعه شهری مى باشد. بنابراین: اگر مدیریت شهری در چهارچوب قانونی سفت و سخت اجرا شود موفقیت چندانی به دست نمی آورد.
با توجه به پیچیدگی مدیریت شهری مخصوصاً در شهرهای چین که به سرعت در حال گسترش اند، وجود یک رویکرد که بتواند به طور موثر با نوسانات کنار بیاید، ضروری است.
رویکرد استراتژیک (راهبردی) مدیریت شهری
کلارک)1992، (Clarke معتقد است که طرح های جامع سنتی عمدتاً ماهیت ایستایی دارند و به سناریوی رشد شهری آهسته عادت کرده اند و در کشورهای در حال توسعه به علت رشد سریع جمعیت، فقدان زیرساخت ها و خدمات، کمبودهای مالی و پرسنلی به یک فرایند برنامه ریزی بسیار پویا نیاز داریم.
(Rondinelli)راندینلى( 1993 ): به منظور اجرایی شدن فعالیت های توسعه یک رویکرد تطبیقی براساس مفهوم برنامه ریزی شهری که به راحتی با تغییر شرایط کنار بیاید پیشنهاد می کند.
(Rakali)راکلى( 2001 ): در جهت تقویت این مسائل معتقد است که کیفیت مدیریت و برنامه ریزی شهری با مبانی قو یتر و با دور شدن از برنامه های انعطاف ناپذیر و روی آوردن به ترکیبی از برنامه های راهبردی و طرح های عملی دقیق، ارتقاء می یابد.
مفهومی است که به طور گسترده به وسیله سازمان های تجاری برای تقویت رقابت اتخاذ شده است.
در بیشتر تعاریف به عنوان یک فرایند مداوم و سیستماتیک در طول مراحل برنامه ریزی، اجرا، نظارت و ارزیابی به منظور دستیابی به اهداف شناخته می شود اگر چه ممکن است مدیریت مناطق شهری بسیار مشکلتر از مدیریت یک شرکت باشد ولی با تنظیمات مناسب اصول مدیریت استراتژیک،می توان از آن در مدیریت شهری استفاده کرد.
مدیریت استراتژیک
در سال (2001) داف (DAF) براساس مفهوم مدیریت استراتژیک یک مدل راهبردی ارائه داد که شامل اصول زیر برای هدایت برنامه ریزی و مدیریت شهری است.
به جای تمرکز بر روی خروجی هایی که معمولاً توسط یک سازمان ابلاغ می گردد بیشتر بر روی نتایج تمرکز کنید.
فرآیندها را با توجه به ماهیت و پیچیدگی های سیاسی اجتماعی آن و دسترسی به زمان و منابع با مشکلات وفق دهید.
به همه ابزارهایی که برای دستیابی به اهداف تعیین شده دسترسی داریم توجه کنیم.
همه ذینفعان را در نظر بگیرید که شامل سازمان ها و همه فعالیت هایی که برای رسیدن به اهداف انجام می دهند و همه کسانی که علاقه به اجرای پروژه ها دارند، است.
استفاده از تکرار: بررسی کنید و در صورت لزوم نتایج مراحل اولیه فرایند برنامه را که باعث پایین آمدن باز خورد نتایج مراحل بعدی می شود را اصلاح کنید.
هنگامی که به انتخاب راهبردهای مهم متعهد می شوید عزم خود را جزم کنید و از انتخاب گزینه های محدود و از پیش تعیین شده اجتناب کنید.
پشتیبانی از شفافیت و مسئولیت پذیری: این امر مستلزم این است که بدانیم توسط چه کسانی و چرا تصمیم گیری ها صورت می گیرد و مسئولیت ها و پاسخگویی ها در پیاده سازی برنامه ها به عهده چه کسانی است.
نظارت راهبردها و اقدامات: میزان اثربخشی آنها در رسیدن به نتایج مطلوب را بسنجیم. پایه و هدف معیارها باید قادر به ارزیابی همه نتایج کمی و کیفی و اندازه گیری همه جنبه های رفاه اجتماعی، زیست محیطی و ابعاد اقتصادی باشد.
ادغام اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی و شاخص های برابری (عدالت) نظر به اینکه پیوند ناگسستنی دارند.
نقاط فضایی را (که ممکن است محلی یا منطق های باشد) مشخص کنید. اگر چه برنامه های راهبردی همیشه ملزم به تمرکز فضایی نیستند اما می توانند با تمرکز بر روی یک مشکل ویژه با تحقق اهداف و مقاصد برنامه ریزی راهبردی در یک سطح فضایی که هنوز نیاز به واضح سازی بندبند آن است،رابطه برقرار کنند.
برای مدیریت یک شهر که در آن ذینفعان بویژه بخش صنفی که دارای ماهیت متفاوتی است از مجموعه اصول برجسته بالا به دو عنصر کلیدی نیاز دارید.
یک: تاکید بر اهمیت کلیدی ذینفعان از جمله جامعه و سازما نهای اجرایی درگیر در همه مراحل برنامه ریزی وانتخاب برنامه ریزان آشنا به نیازها و ارزش های جامعه.
دوم: اهمیت سنجش اثربخشی اقدامات و راهبردها در دستیابی به اهداف توسعه شهری که باید بر روی پیشرفت همه جنبه های رفاه عمومی از جمله فیزیکی، ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ابعاد سازمانی تمرکزکند
برخى عناصر کلیدی که می تواند به عنوان بخشی از یک مدیریت راهبردی برای هدایت مدیریت شهر و برنامه ریزی شهری باشد به شرح زیر است:
1. فرآیند مدیریت شهری عبارت است از یک سلسله تصمیمات و اقدامات درباره چه باید کرد چرا باید انجام داد چه کسی باید آن را انجام دهد، بنابراین شفافیت و مسئولیت پذیری را تشویق می کند.
2. مدیریت راهبردی عوامل خارجی و داخلی موثر در توسعه شهر را در نظر می گیرد.یک درک روشن از عوامل خارجی و زیست محیطی ارائه می دهد و از نقاط قوت تصمیم گیرندگان محلى در اداره تغییرات و نوسانات توسعه شهری بهره مى گیرد.
3. مدیریت راهبردی اجازه یک ارزیابی (داخلی) و نظارت (خارجی) موثر را می دهد. چنین فرآیندی تعیین اهداف واقع بینانه را براساس منابع موجود تسهیل می کند و سپس اطمینان حاصل می شود که منابع موجود کاملاً در دستیابی به اهداف و مقاصد مشخص شده کاربرد دارند.
نهایتاً مدیریت راهبردی به این نتیجه مى رسد که اجرای موفقیت آمیز راهبردها نیازمند یک چهارچوب حمایتی از نهادهای دولتی است که شامل همکاری بین تمام سطوح اعم از دولت و بخش خصوصی و جامعه است.
با تشویق و سهولت مشارکت همه ذینفعان کلیدی و گروه های علاقمند در همه مراحل مدیریت و برنامه ریزی شهری، سیاست های توسعه شهری پاسخگوی ارزش های جامعه می شوند. بنابراین شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
مدیریت راهبردی با بخش های دیگر سازگارتر است و به راحتی با ابهامات و پویایی های توسعه شهری و حل مشکلات کنونی مدیریت شهری در بسیاری از شهرهای چین کنار می آید.
هنگامی که از یک مدل راهبردی برای مدیریت شهر استفاده می کنید به یک رشته از معیارهای کمّی و کیفی نتایج نیاز دارید.
در مجموع اگر در عملکرد مدیریت شهری فقط به مجموع های از معیارهای پذیرفته شده توجه کنیم، تصمی مگیر یها بدون در نظر گرفتن اید ههای شخصی و مقامات محلی صورت خواهد گرفت. براساس یک درک کلی از اساس و رویکرد مدیریت شهری یک رشته ملاکهایی که بتواند همه جنبه های رفاه از جمله فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و ابعاد سازمانی را پوشش دهد، در زیر ارائه شده که با یک نگاه چهارچوبى برای ارزیابی عملکرد مدیریت شهری فراهم می شود.
معیارهای ارزیابی عملکرد مدیریت شهری
معیارهای ارزیابی عملکرد مدیریت شهری
معیارهای ارزیابی عملکرد مدیریت شهری
معیارهای ارزیابی عملکرد مدیریت شهری
معیارهای ارزیابی عملکرد مدیریت شهری
معیارهای ارزیابی عملکرد مدیریت شهری
هدف ارزیابی این است که مسولان و دست اندرکاران مدیریت شهری
را قادر سازد که مدیریت شهرهای خود را بررسی و بازنگرى کنند، سپس بخش هایی که نیاز به ساماندهی دارند را بشناسند. مدل ارزیابی معرفی شده در این بخش ممکن است اشکال مختلف عملکرد مدیریت شهری را در مناطقی که شهرهای مختلف آن به همدیگر وابسته اند مورد ارزیابی قراردهد.
نتایج استفاده از این معیارها در شهر گوانگجو (GDD) که یکی از سریع ترین مناطق در حال رشد شهری در چین است در زیر ارائه شده است.
کاربرد معیارهای ارزیابی(مطالعه موردی گوانگجو و توسعه منطقه)
GDD در شرق شهر گوانگجو واقع شده و از چهار منطقه اقتصادی توسعه یافته برای جذب سرمایه گذار یهای خارجی تشکیل شده است(1980-1990) (نگاره 1) با استراتژی توسعه
«اکتشاف در جنوب، بهینه سازی در شمال ،گسترش در شرق و هماهنگی در غرب، » در سطح شهرداری شکل گرفته است. GDD در درون مرکز دوم شهر گوانگجو گسترش یافته است.
در سال 2004 مساحت کل منطقه GDD 215کیلومترمربع بود و 1200000 نفر جمعیت داشت. شهرنشینی سریع مشکلات زیادی از جمله مسائل مربوط به ساختار اقتصادی تخصیص منابع زمین، تخریب محیط زیست، تامین امنیت اجتماعی، رفاه و غیره ….. به وجود آورد.
در چنین شرایطی مدیریت شهری سابق که بیشتر روی سرمایه گذار یهای خارجی تمرکز مى کرد برای مدیریت شهر ناکافی شناخته شد. حکومتهای محلی GDD (کمیته اداری که به شهرداری دولتی گوانگجو محول شده تا با قدرت اجرا و رهبری هماهنگ را بر عهده بگیرد) مشکلات را شناسایی می کنند و فعالانه به دنبال راه هایی برای بهبود برنامه ریزی شهری هستند.
دیدگاه GDDعبارت است از: ساخت شهرى ایده آل، طبیعت دوست و سبز برای کار و زندگی» برای دست یابی به این آرمان کمیته اجرایی تغییر جهت داده و بر روى موارد زیر تاکید مى کند:
1. ایجاد یک محیط خلاقانه از طریق سرمایه گذاری مداوم در زیر ساختمانها و استقرار یک پایه علمی خلاق
2. بهینه سازی ساخت اقتصادی از طریق تنظیم نسبت بین صنایع متوسط و سبک
3. بهینه سازی مدیریت کاربری زمین از طریق ایجاد یک چهارچوب نظارتی با تمرکز ویژه بر تجربه بین المللی برای هدایت جریان مدیریت و تملک اراضى
4. توسعه منابع انسانی از طریق معرفی یک مکانیسم جدید مدیریت منابع انسانی برای جذب و حفظ استعدادهای جدید
5. تقویت مدیریت روستا شهری از طریق احیای زمی نها و اسکان مجدد روستائیان که باعث تغییر وضعیت خانوارها از کشاورزی به غیر کشاورزی و تضمین قانونی بهرمندی آنها از مزایای رفاه شهری از جمله آموزش و پرورش.
با استفاده از معیارهای ارزیابی که در بخش قبلی بحث شد، کارایی روشی که فعلاً در مدیریت و برنامه ریزی GDD بکار رفته در مجموع به شرح زیر است:
(جدول 2 :ارزیابی مدیریت شهری GDD)
زیرساخت های اساسی، امکانات و خدماتی از قبیل تامین آب، برق، فاضلاب، زهکشی و دفع زباله درGDDگسترش یافته است.
این امکانات و خدمات عمدتاً نیازهاى شرکت های فعال در منطقه را برآورده می کند با این حال امکانات داخلی ناکافی می باشد.
با بررسی های محلی مشخص شده که هنوز امکانات آموزشی نسبت به دو سال پیش پیشرفتى نداشته و تسهیلات بهداشتی مناطق رضایت بخش نیست.
بهبود شرایط فیزیکی
به هر حال مقامات محلی با بازرسی GDD نشان دادند که اختلال جدّی در ارائه خدمات گزارش نشده زیرا شهرداری ها و دولت های محلی تداوم خدمات برای سازمان هایGDDرا تضمین کرده بودند. آنها پی بردند که کاهش فعالی تهای تولیدی به دلیل بلاتکلیفی خدمات عمومی موجب کاهش چشمگیر سرمایه گذارى هاى خارجى و همچنین دولت شده است.
در طول دهه گذشته GDDدر خصوص توسعه اقتصادی پیشرفت هاى خوبى داشته و موفقیت توسعه اقتصادی خود را عمدتاً مدیون پایداری،تشویق و سازماندهی محیط شغلی که بوسیله یک شبکه زیرساختی با کیفیت بالا و مجموع های از سیاس تهای مطلوب سرمای هگذاری حمایت م ىشود، است. این امر موجب تسهیل فرآیند مدیریت سرمایه گذاری و رشد سریع اقتصادی و افزایش مالیات بر درآمد GDD گشته است.
پایداری اقتصادی
با توجه به این واقعیتهاست که در طول دهه گذشته GDD به عنوان یک منطقه صنعتی و نه به عنوان یک جامعه طراحی و ساخته شده است. در رابطه با توسعه اجتماعی اطلاعاتی وجود ندارد. براساس اطلاعات محدودی که از طریق بازدید محلی و اسناد دولتی به دست آمده نتیجه می گیریم که
اولاً منطقه با مشکل کمبود مسکن مواجه است و در بیشتر فضا هاى عمومی GDD تجهیزات مناسب و خدمات پشتیبانی برای استفاده افراد معلول وجود ، ندارد.
دوماً رفاه اجتماعی و سیستم امنیتی بویژه برای ساکنان کشاورز تامین نشده است.
سوماً فرصت های مناسب برای مشارکت مردم در سیاس تگذاری هاى شهری فراهم نشده است. با توجه به گفته های مقامات محلی معلوم شد که مشارکت عمومی در سیاستگذاری ها با بی اعتنایی دولت مواجه شده است این مسئله در نوشته های اخیر درباره توسعه شهری چین نیز مشاهده می شود.
عدالت اجتماعی
پایداری محیطی
کانال های زهکشی به طول 632 کیلومتر و تصفیه خانه فاضلاب با ظرفیت 32/000متر مکعب در روز ساخته شد.
آلودگی اجرا شده و صاحبان واحدهای بزرگ صنعتی هزینه بالاتری برای آب و برق پرداخت می کنند.بر این اساس آنها مجبور می شوند که آلودگى کمترى تولید کنند زیرا پرداخت هزینه بیشتر باعث می شود که درآمد آنها کاهش یابد.
کارآمدى سازمانی
در پاسخ به تغییر کارکرد GDD و تبدیل آن به یک منطقه اقتصادی شهری ،کمیته اجرایی GDD نقش خود را از مدیریت اقتصادی منطقه به دولت محلی تغییر داد. از یک سو کمیته اداری تجربه زیادی در مدیریت سرمایه های خارجی کسب کرده که به اداره بهتر شهر کمک می کند و از سوی دیگر فاقد تجربه در مدیریت جامعه است. نتایج ارزیابی نشان می دهد که چندین عنصر کلیدی در مناسبات مربوط به خودکفایی سازمانی نادیده گرفته شده است.
اول: مشارکت عمومی در سیاستگذارى ها و برنامه ریزی ها تشویق نشده و عدم مشارکت در سیاس تگذاری ها باعث افزایش مشکلات در اجرای برخی سیاست ها شده است.
کارآمدى سازمانی
دوم: به استناد مطالعات میدانی در GDD مقامات محلی نشان دادند که منطقه مسکونی جدید با امکانات جامع برای اسکان مجدد روستائیان ، با استقبال روستائیان مواجه نشده زیرا روستائیان خانه های بزرگ ویلایی را به خانه های آپارتمانی ترجیح می دهند. مسئله دوم غفلت از اهمیت همکاری با بخش خصوصی در رابطه با برنامه ریزی و مدیریت شهر بود. در سا لهای گذشته دولت نقش یک رهبر و همچنین ارائه دهنده مستقیم خدمات و زیرساخت ها را داشت. همکاری بین بخش خصوصی و عمومی تنها پروژه گرا و آگاهی تک بعدی از موافقت های بین دولت و منافع شغلى بود.
کارآمدى سازمانی
سوم: برنامه های اجرایی به موازات تدوین راهبردها و سیاس تها شکل نمی گیرند. برای مثال به ادغام فاکتورهای اقتصادی، اجتماعی و محیطی با توسعه در گزارش سالانه GDD2003 تاکید شده است.با این حال چگونه این اصل می تواند با جریان روزانه ای که بندبند آن مشخص نشده ادغام شود.به دلیل فقدان تشریح برنامه های عملی که برای پیاده سازی به راهنمایی آن نیاز است اغلب به اهداف سیاسی در نظر گرفته شده نمی رسد.
چند پیشنهاد برای بهبود مدیریت شهری در GDD
با توجه به مشکلات متنوع مربوط به توسعه GDDاساس مدیریت شهری مستلزم یکپارچه سازی بخش های راهبردی و پیوند آن با اقدامات لازم برای دستیابی به اهداف و پروژه است.
برای تسهیل یکپارچه سازی راهبرد مدیریت و برنامه ریزی شهری در چهارچوب اداری به یک بررسی نهادی به منظور شناسایی گزینه های مناسب آرایش سازمانی نیاز است. به منظور به حداقل رساندن تاثیر ساخت عملکردهای موجود گزینه ای که بیشترین ارزش پیگیری برای ایجاد یک راهبرد مدیریت و برنامه ریزی شهری واحد(UPMU)را داشته باشد مدیر کمیته اداری GDDاست.
تغییر سازمانی
تحت (UPMU )سه گروه کاری از جمله گروه کاری توسعه اقتصادی، گروه کاری توسعه اجتماعی وگروه کاری مدیریت محیطی با توجه به بخش های مربوط سازمان دهی می شود. ایجاد یک اداره یا دفتر جدید که مدیریت شهری را برعهده بگیرد زیاد مطرح نیست زیرا مشکلات بزرگی در هماهنگی با دفاتر و ادارات موجود خواهد داشت.
جدای از (UPMU)تقویت مداوم آرایش سازمانی موجود با یکپارچه سازی بیشتر مسئولیت پذیری و شفافیت درتصمیم گیری ها به منظور اجرای موفقیت آمیز سیاست ها و راهبردهای توسعه اهمیت زیادی دارد.
تغییر سازمانی
مشارکت و به کارگیرى طیف وسیعی از سازمانهای خصوصی، دولتی و اشخاص برای اجرای موفقیت آمیز برنامه ها و راهبردها کلیدی است. بنابراین قبل از تمرکز روی جنبه های بنیادی برنامه ریزی، شناسایی افرادی که می توانند در فرآیند برنامه ریزی نقش داشته باشند برای دولت محلی GDD بسیار مهم است. ذینفعان کلیدی ممکن است شامل ادارات دولتی، سازمانهای دولتی مانند شرکت های مشاوره ای، سازمان های سرمایه گذار خارجی، نمایندگان روستایی و ساکنان شهری و روستایی باشند. بعد از شناسایی ذینفعان،شناسایی نقش ها و مسئولیت های متنوعی که سهامداران بر عهده خواهندگرفت و این که دقیقاً چه کسانی می توانند در فرآیند برنامه ریزی شرکت کنند بسیار مهم است.
مشارکت هدفمند سهامداران
نه بخش عمومی و نه بخش خصوصی به تنهایی نمی توانند نیازهای روبه رشد برای کالاها و خدمات عمومی جمعیت شهری را برآورده کنند (UNCHS.2001).
بنابراین دولت های محلی باید به تدریج نقش خود را از یک ارائه دهنده مستقیم به یک تسهیل کننده در تدارک زیرساخت ها از طریق ایجاد یک راهبرد مشارکتی با بخش خصوصی تغییر دهند. چنین رابطه ای، همکاری بخش خصوصی را در توسعه شهری تشویق می کند. علاوه بر این می تواند دول تهای محلی GDDرا از مدیریت و نوآوری های مفید و کوچک بخش خصوصی بهره مند سازد.
گسترش مشارکت بخش خصوصی و عمومی
ابزارهای پشتیبانی تصمیم گیری مانند تحلیل هزینه سود، ارزیابی اثرات اجتماعی و EIA به تشریح کامل و ترویج مناسب برای تدوین راهبردهای مطرح شده نیاز دارد. این ابزارهای شناسایی و پیش بینی عواقب احتمالی در انتخاب استراتژی های توسعه، به طوری که این اقدامات بتواند اثرات منفی پروژه ها را قبل از اجرای آن پیش بینی کند بکار مى روند.
بکارگیری ابزارهای علمی برای کمک به تصمیم گیری ها
نظارت و ارزیابی به عنوان راهبرد مدیریت و برنامه ریزی ضروری است.
(DAF.2002)به منظور تسریع ارزیابی و نظارت موثر، مجموع هاى از شاخصهای کمّى، جهت کسب اطلاعات دقیق و نمایش میزان تغییرات لازم برای حرکت از ملاک پایه به سمت ملاک هدف در یک دوره زمانی مشخص، مورد نیاز است.مجموعه ای از شاخص های پیشرفته، دولت محلی GDD را قادر می سازد تا عملکردهای واقعی مدیریت شهری را بررسی کند، سپس به ملزومات توسعه دست یابد. علاوه بر این شاخص ها می توانند مساعد تهای لازم برای تطبیق با عملکردهای سایر شهرها را برای دولت فراهم آورند.
توسعه شاخص های کمّى
مشارکت عمومی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است با مشارکت،راهبردهای قابل قبو لتر برای عموم مردم شکل م یگیرد و اطمینان حاصل م یشود که راهبردهای توسعه، پاسخگوى دیدگا هها و ارز شهای جامعه هستند.
در حال حاضر توسعه مشارکت عمومی در GDD به دو دلیل بسیار دشوار است:
اولاً: در مقابل تثبیت طولانی فرهنگ بوروکراسی قرار دارد که در آن، اهمیت مشارکت عمومی کاملاً به رسمیت شناخته نشده و بوسیله مقامات دولتی ارزیابی نشده است
ترویج مشارکت عمومی
دوماً:
بیش از یک سوم جمعیت GDD را ساکنان کشاورز تشکیل می دهد.سطح پایین سواد آنها میزان تمایل و ظرفیت مشارکت در سیاستگذاری ها را کاهش داده است.بنابراین ترویج مشارکت در GDD به روش های پیشرفته ای نیاز دارد. گفته می شود اطلاعات باز دولتی می تواند راهبردى مفید باشد. تلاش های صورت گرفته بوسیله دولت محلی GDD برای دسترسی الکترونیکی به خدمات دولت شروعی خوب در این رابطه است. راهبرد دسترسی الکترونیکی، برای سرمایه گذاران مفید است با این حال با توجه به نیازهای ساکنان کشاورز محدودیت زیادی برای دسترسی به اینترنت وجود دارد. برای اینکه اطلاعات دولتی در دسترس ساکنان کشاورز قرار بگیرد تقویت ارتباطات با نمایندگان روستایی از طریق جلسات منظم ضرورى است.
افزایش نرخ شهرنشینی در چین چالش های زیادی به دولت های محلی تحمیل کرده است. همچنین جوامع برای بهبود ظرفیت های مدیریتی خود با افزایش پویایی و ابهامات حاصل از توسعه شهری مواجه شده اند. توجه عمیق به این چالش ها و درک کلی معنا و مفهوم و اساس مدیریت شهری به منظور تغییر اساس مدیریت شهر در یک چهارچوب عملی ضروری است. با توجه به اینکه عملکردهای کنونی مدیریت شهر که به طور معمول در بسیاری از شهرهای چین مورد استفاده قرار می گیرد هنوزتحت تاثیر ایده های برنامه ریزان مرکزی ، پاسخ نامناسب و عدم مشارکت عمومی قرار دارد.
نتیجه
با توجه به این اصل که با افزایش مشارکت مى توان ظرفیت های کنترل تغییرات و نوسانات مدیریت شهرى را افزایش داد، یک جابجایی از رویکرد مدیریتی موجود به مدیریت راهبردی ضرورى است.
مطالعه نمونه موردی نشان می دهد که ارزیابی عملکرد ها، عنصر اصلی در رویکرد استراتژیک مدیریت شهری و می تواند به بررسی و شرح نیاز های آینده توسعه کمک کند.
نتیجه
Thank You
گردآورندگان:
داود ذوالفقاری
فاضل سیف
محمد جمشیدی
(پاییز 95)