گزارش کار اموزی رشته ی مدد جویی اجتماعی(در مدرسه راهنمایی)
فهرست مطالب کارورزی یک:
مقدمه
موقعیت جغرافیایی، طبیعی و اقلیمی استان کرمان
کروکی محل (مدرسه)
گزارش منطقه ای
گزارش فیزیکی
تحلیل گزارش فیزیکی
نحوه ی معرفی مددجو
علت مراجعه مددجو تاریخ مراجعه
مشخصات فردی مددجو
مشخصات خانوادگی مددجو
وضعیت محل سکونت مددجو
گزارش وضعیت اقتصادی خانواده مددجو
اسامی مسولان و مربیان مدرسه شهید روحی
مصاحبه با مددجو
مشکل مددجو از نظر خود او و خانواده
مشکلات به ترتیب اولویت
فرم مشاهده مددجو
گزارش وضعیت رفتاری
مقیاس درجه بندی رفتار عاطفی، اجتماعی، جسمانی
گروه سنجی
بررسی نمرات دانش آموز با توجه به میانگین
بررسی شرح حال مددجو
بازدید منزل
پرسش نامه در رابطه بامددجو و مشکل او
انواع دشواریهای رفتاری دانش آموزان
نقش مدرسه در تکوین دشواریهای رفتاری
علل دشواریهای رفتاری دانش آموزان در کلاس
روان شناسی رشد
تعریف رشد
تاریخچه مطالعه رشد
اصول رشد
رشد جسمانی
رشد ذهنی
رشد عاطفی
رشد اجتماعی
رشد اخلاقی
گزارش کتابخانه ای از وضعیت موجود
نظریه های رشد (فرید و اریکسون و پیاژه)
اهمیت یادگیری
تعریف یادگیری
اصول یادگیری
مراحل یادگیری از ساده به مشکل
اختلالات یادگیری
نتیجه گیری از کل فنون مشاوره و مددکاری
ارائه راه حل و طرح کمکی
عکس ها
مشخصات فردی و خانوادگی مددجو دوم (استثنایی)
تعریف کودکان ونوجوانان استثنایی
طبقه بندی کودکان و نوجوانان استثنایی
جدول درصد کودکان استثنایی و احتیاج به آموزش ویژه
مصاحبه با مددجو دوم (استثنایی)
کودکان کم بینا و نابینا
طبقه بندی کودکان با مشکلات بینایی
آزمایش بینایی
علل آسیب های بینایی
نقایص و ناهنجاریهای رایج بینایی
برآورد درصد شیوع
ویژگی های رشدی کودکان کم بینا و نابینا
نکات ضروری در آموزش و پرورش کودکان کم بینا و نابینا
آثار روانی مبتلایان به اختلالات بینایی
آموزش خط بریل
الفبای خط بریل در فارسی
منابع و ماخذ
فرم حضور و غیاب
مقدمه:
مددکاری اجتماعی رشته است پیچیده که تخصص هایی گوناگون را در بر می گیرد و بر تعهدات والای اخلاقی و انسانی استوار است اهمیت این رشته در ایران به خصوص پس از جنگ تحمیلی که ضایعات روانی و جسمانی ظالمانه ای بر ما وارد کرد بیش از پیش آشکار شده است بنابراین با نگاهی به فلسفه علوم در می یابیم مبانی علم مددکاری اجتماعی رشه در باورهای مذهبی دارد که در طول شکوفایی علوم به یکی از رشته های علوم انسانی تبدیل گردیده است در طول این تحولات کشورهای رقیب با دستیابی به ارزش و جایگاه علم و حرفه مددکاری که بر پایه روابط انسانی و انسان ها استوار است به تاسیس مراکز آموزشی این رشته تا سطح دکترا پیش رفته اند و در حال حاضر متخصصین آن در اکثر مراکز و نهادهای انسانی از فرد و خانواده کوچکترین نهاد تا وسیعترین مجتمع های تجاری- صنعتی- بهداشتی- فرهنگی – اجتماعی سعی در شناخت ارزش ها و توانائیهای انسان و استفاده از استعدادهای او داشته و با مدد امکانات شناخته و ناشناخته تلاش در بهبود کیفی زندگی جوامع انسانی دارند این علم زمانی به این پیشرفت نائل آمده است و او راه خود را در میان سایر علوم متعدد انسانی باز شناخته که متفکران و رهروان خود، به امر مطالعه و تفکر پرداخته اند و دست آورد ها و تجربیات خود را به قلم تحریر درآورده اند. توسعه انتشارات در محدوده این علم آن را غنی و نیاز به تعالی علمی آن تاسطح دکترا طلب نموده است در کشور ما که سابقه علم مددکاری اجتماعی و اشتغال در حرفه مقدس آن چندان کم نیست منابع و کتب فارسی در زمینه آن بسیار معدود قلیل است و آنچه که هم اکنون در حداکثر مقطع کارشناسی آن بکار گرفته می شود آمیزه ای از ترجمه منابع خارجی و تالیفات مختصر و پراکنده داخلی است.
موقعیت جغرافیایی، طبیعی و اقلیمی استان کرمان:
استان کرمان، پهناورترین استان کشور با مساحت 714/181 کیلومتر مربع در جنوب شرقی فلات مرکزی کشور بین 25 درجه و 55 دقیقه تا 32 درجه عرض شمالی و 53 درجه و 26 دقیقه تا 59 درجه و 29 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است.
این استان مرتفع در حد شمالی با استانهای خراسان جنوبی و یزد، در حد جنوبی با استان هرمزگان، در حد شرقی با استان سیستان وبلوچستان و در حد غربی با استان فارس همجوار می باشد.
بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، استان کرمان با تعداد 16 شهرستان، 57 شهر ، 142 دهستان، 45 بخش حدود 11 درصد از مساحت کشور در جنوب شرقی فلات مرکزی ایران را می پوشاند. رشته کوه باریکی که در امتداد جنوب شرقی یزد واقع شده است کرمان را به دوق سمت شرقی و غربی تقسیم می کند و دشتهای وسیع استان را از هم جدا می سازد و ارتفاعات آن دنباله ی رشته کوههای مرکزی ایران است و تا بلوچستان امتداد دارد.
استان کرمان به علت پستی و بلندی ها و شرایط خاص اقلیمی و وضعیت محیطی و طبیعی و وسعت منطقه از تنوع آب و هوایی از گرم، شدیداً خشک، نه چندان خشک، سرد و ییلاق، متمایل به استپ و نیمه خشک تا کویری برخوردار است و در مجموع از نظر وضعیت آب و هوایی، کم نظیر و منحصر به فرد می باشد.
شهرستان های استان عبارت از: بافت، بردسیر، بم، جیرفت، راور، رفسنجان، زرند، رودبار جنوب، سیرجان، شهربابک، عنبرآباد، قلعه گنج، کرمان، کوهبنان، کهنوج و منوجان مرکز استان کرمان شهر تاریخی کرمان است که با آسمانی صاف و زلال، بر بلندای کویر لوت قرار گرفته و شبهای افسانه ای آن از شهرت خاصی برخوردار است.
وجه تسمیه ی کرمان: نام کرمان را در سنگ نوشته های داریوش می توان دید. در آنجا کرمان نام ناحیه ای است که از آن چوب (دیاک) برای کاخهای هخامنشی حمل می شود. نوشته های یونانی هم آن را کرمان خوانده و مردم کرمان را تیره ای از پارسیان گفته اند. کرمان از ریشه کر گرفته شده (کرمن) به معنی کار و کوشش و وظیفه، و نیز کارکن و کوشا، (کرمینه) به معنی ماهر و استاد (کرمان بندا) به معنی کاربنده یا وظیفه شناس و واژه های دیگر که از کرمان ساخته شده اند، همه معنای کار و کوشش را می رسانند. ریشه دیگر (کر) که به اوستا (کر) و به سنسکریت (کری) تلفظ می شود به معنی بریدن و کشتن و جنگیدن است و واژه های کارد، پیکار، و کارزار نیز از آن است اما از واژه هایی که از آن برآمده است هیچکدام به کرمان، کرمن نزدیک نیست.
اگر چه کرمان در گذشته نام های دیگری چون بوتیا، کارمانیا، گواشیر و غیره داشته اما در مجموع این نظر که نام کارمان (کار به معنی تلاش و سازندگی، و مان به معنای محل و مکان) در طول زمان به کرمان تبدیل شده بیش تر مانوس و منطقی است ، چرا که اصولا زندگی سخت و دشوار در کویر، همتی بزرگ و والا، و تلاشی افزون را می طلبیده.
آثار و بناهای تاریخی: از غنی ترین عناصر و فرهنگ مادی هر سرزمین که نشانه تمدن نیاکان آن جامعه و شناسنامه ای برای بیان موجودیت یک تاریخ است، آثار باستانی به جای مانده آن اقلیم می باشد.در جای جای سرزمین پهناور اسلامیمان، بخصوص در اقلیم ایرانیان باستان (کرمان )آثار و نشانه هایی از تاریخ کهن و دیرینه کشورمان وجود دارد که هر یک از آنها گوشه هایی از تمدن و تاریخ پر افتخارمان را باز می نمایند. حفظ و حراست از این آثار و ابنیه علاوه بر اینکه باعث پاسدرای از قدمت و دیرینگی تاریخی سرزمینمان را سبب می شود، می تواند زمینه ساز رشد و توسعه صنعت گردشگری نیز شود. اگر چه جاذبه هایی چون مشتاقیه، گنبد جبلیه، مسجد جامع، مسجد امام و… در کرمان و آثاری چون آستانه شاه نعمت الله ولی ، باغ شاهزاده، در ماهان و آستانه شاهزاده حسین در جوپار و ارگ تاریخی بم مورد بازدید قرار می گیرد اما آثاری با قدمت بیش تر در کرمان وجود دارد مانند تپه یحیی در صوغان بافت، مجموعه سنگی میمند، تل ابلیس در بردسیر، آقوس شهداد و ویرانه های شهر دقیانوس یا شهر دسیوس جیرفت که طول عمر برخی مانند مجموعه میمند به قریب 10 هزار سال پیش از این می رسد، اثری که رد پای تاریخ و فرهنگ این دیار به شمار می رود و نشان از انسانهائی است که فرهات گونه با تیشه عشق و ایمان ، دل سنگ را شکافته و نقشی از همت و حمیت خود را بر سینه کوه نشانده اند.
ارگ بم: بزرگترین شهر خشتی جهان بوده که حدود 2200 سال قدمت دارد این بنا در شمال شرقی بم بر فراز تپه ای آذرین قرار گرفته است و از چهار قسمت ، 38 برج دیده بانی، یک خندق و بارویی عظیم تشکیل شده بود، مساحت اگر حدود 20 هکتار است. دور تا دور ارگ، خندقی قدیمی بوده که طی قرنها این مجموعه را از یورش ها حفظ کرده است، مصالح اصلی بنا، خشت خام و گل رس است. به ندرت سنگ، آجر و تنه ی خرما نیز در بنای ارگ به کار رفته است.
از مکان های شناخته شده ی ارگ بم یک راهروی اصلی است که در گذشته بازار بوده و علاوه بر این در مجموعه ارگ بم آثاری از بقایای آتشکده دروه ساسانی، زورخانه، حمام عمومی، اصطبل، سرباز خانه، زندان، و عمارت چهار فصل نیز باقی بوده است. در این بنای بزرگ خانه های عمومی متصل به هم ساخته و به یکدیگر راه داشته اند و در بعضی از خانه ها آثاری از حمام های خصوصی دیده می شود و نیز اصطبل ها در مکانی جدا از خانه ها قرار داشته اند. تعدادی از خانه های ارگ دو طبقه ساخته شده بودند که این امر نشان از روند ازدیاد جمعیت در یکی از دوره های گذشته دارد.
گنبد جبلیه: پلان گنبد هشت ضلعی و روی اضلاع آن طاقنماهای متعددی به چشم می خورد این بنا مربوط به اواخر دوره ی ساسانی می باشد که در اوایل اسلام مرمت شده همچنین در بنای گنبد از ملات مخصوصی (شیر شتر) استفاده شده که هرگز پوسیدگی به خود نمی گیرد.
کرمان به روایت تاریخ، قلعه دختر و قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در مشرق شهر کنونی کرمان که هنوز خرابه های آنها برجاست گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر، بابکان در همین محل، شهری آباد یا قلعه ای مهم وجود داشته است.
در حدود 220 پیش از میلاد به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر این محل گواشیر نام داشته و مرکز ولایت کرمان بوده است بنا به گفته هرودت (کرمانیا) از قبایل دوازده گانه ی ایران می باشد و ساتراپی چهاردهم مشتمل بر ایالت کرمان بوده است.
در روایات اساطیری آمده است که کیخسرو، کرمان و کران را به رستم بخشیده همچنین نشانی هایی از فرمانروایی بهمن بر این خطه می دهند و اینکه در زمان هخامنشیان، کوروش آن را تبعیدگاه "نبونیه" قرار داد، در زمان حکومت خلفای عباسی کرمان شورشهای مکرری داشته ، ولی هیچ یک به سامان نرسیده است، در عصر غزنویان،؛ فرمانروایان خونریز و هوسران، آرامش را از مردم گرفتند. تنها در عهد سلجوقیان- حکومت ملک قاورد و فرزندانش بود که کرمان روی رفاه و آسایش دید و آثاری چون مسجد ملک پدید آمد.
پس از حکومت حدود 150 ساله سلاجقه، باز بلای "غز" بر کرمان نازل شد. با حمله ی مغول "براق حاجب" از سرداران قراختائیان، کرمان را به تصرف در آورد. از اعقاب وی، ترکان خاتون بر کرمان فرمانروایی یافت که در آبادانی شهر کوشیه و دخترش پادشاه خاتون نیز حاکمی فاضل و حامی دانشمندان بود. تیموریان از سال 796 تا 834 بر کرمان حکومت کردند. سلاطین صفوی از 915 هجری، کرمان را به متصرفات خود افزودند. در 1005 هجری گنجعلیخان از سوی صفویه به حکومت کرمان رسید که بر اثر تدبیر و تداوم حکومت او، شهر، چندی روی آسایش و آرامش دید و زمانه برای ترقی و آبادانی مناسب شد.
در روزگار افول قدرت صفویان ، افغانها، کرمان را به جزای شهامت و مقاومت در برابر آنان به خاک و خون کشیدند و نادرشاه افشار هم هنگامی به کرمان رسید که بر اثر کشتن رضا قلی میرزا به جنون آدمکشی مبتلا شده بود دستور گردن زدن مردم بی گناه را صادر کرد ویکی از بزرگترین قتل عامهای معروف تاریخ کرمان را به راه انداخت.
بازارهای کرمان: سابقه درخشان تجارت و وجود کارخانجات بافندگی ابرشیم و پنبه و پشم، در قرون اولیه در شهر و واقع شدن بر سر راه هندوستان، ضرورت پیدایش مکانهای مناسبی برای عرضه کالاهای داخلی و وارداتی را ایجاب کرده است. همچنین برای عرضه محصولات کارخانه های کرمان نیاز به وجود چنین بازارهایی احساس می شده و داد و ستدهایی پایاپای بر اهمیت این مکان افزوده است بازارهای قدیمی که محل عرضه کالاهای داخلی و خارجی بوده اند عبارت از:
بازار مظفری، بازار وکیل، بازار اختیاری، بازار گنجعلیخان، بازارکوچه باغ، بازار نقاره خانه، بازار عزیز، بازار کفاشها، بازار قیصریه، بازار کلاه دوزها، بازار مسگری، بازار ریگ آباد، بازار لحاف دوزها، بازار مسجد ملک، بازارچهار سوق، بازار قدمگاه، بازار شترف بازار شاه.
کاروانسراها: استان کرمان به دلیل موقعیت جفرافیایی خاص خود و قرار گرفتن بر حاشیه ی کویر و واقع شدن بر گذرگاه تجارت و نیز راه ابریشم، کاروانهای تجارتی زیادی را پذیرا بوده است همین امر از یک سو و گرمای طاقت فرسای منطقه و بیابانهای خشک وسوزان از سوی دیگر سبب به وجود آمدن کاروانسراهایی با ساخت حفاظتی ویژه گردیده است. کاروانسراهای عمده کرمان عبارت از: کاروانسرای گلشن، کاروانسرای گنجعلیخان، کارونسرای سردار، کاروانسرای هنود یا هندوها، کاروانسرای حاج مهدی، کاروانسرای میرزا صالح، کارونسرای حسین خان، کاروانسرای خراسانی ها، کاروانسرای وکیل، کاروانسرای حاج آقا علی.
وجود کاروانسراهایی چون هندوها، نشانه رونق اقتصادی کرمان در روزگاران گذشته است آن طور که تجار هندی، ادویه و چای از هندوستان به کرمان آورده و حنا، زیره و شال و.. با خود می بردند.
سوغات کرمان: معروفترین سوغات کرمان عبارت از:
1- زیره: گیاهی خوشبو و مقوی است و در چرخه داروئی نیز قرار دراد و انواع مختلفی دارد از جمله زیره هفتادم، نودم و زیره کبکو.
مرغوبترین نوع آن سیاه رنگ است و در دامنه کوههای هزار ودیگر کوههای استان می روید.
2- پسته: کله قوچی ، اوحدی، رباطی و ممتاز می باشند.
3- قوتو(قاووت)که از گیاهانی مانند سیاه دانه ، خرفه، قهوه، کنف، جو، بذرکتان، موردانه، هل باد و… به دست می آید و انواع دیگر آن شامل: پسته ای، نارگیلی، نخودی است.
دیگر سوغات کرمان خرما، حنا، روشور، شیر یعنی های خاص کرمان (کلمپه، کماچ سهن، سوهان زرند، مقطسی سیرجان) می باشد. علاوه بر این صنایع دستی چون پته، شیر یکی پیچ، قالی، ظروف مسی قلم کار نیز از جمله سوغات کرمان به شمار می رود.
صنایع دستی: مدیریت صنایع دستی کرمان که در سال 85 به دلیل حجم فعالیتها و برخورداری از شاخص های والای هنری به سازمان صنایع دستی کرمان ارتقاء یافت با بیش از 30 سال سابقه، متولی شناساندن هنر سنتی و تاریخی کرمان می باشد. هنر سنتی نماد همبستگی و پیوند اقوام مختلف ایران است و ریشه های عمیق و استوار در فرهنگ فنی و باور ایران اسلامی دارد. ارائه ی ارزش های گوناگون صنایع دستی به مردم ایران و جهان و تبدیل این آثار متنوع به اعتبار فرهنگی و اقتصادی در زمره ی اهداف والای این مدیریت می باشد.
فعالیتهای سازمان صنایع دستی کرمان در چارچوب توسعه، ترویج، اشاعه، حفظ و احیاء و آموزش رشته های مختلف صنایع دستی است که در برنامه ریزی و اجرای فعالیتها، هم به جنبه ی نوع و بازار مصرف و هم به ذوق، اندیشه و فرهنگ تولید کنندگان توجه شده است.
به همین منظور سازمان صنایع دستی استان کرمان در سال 1384 در 20 شهرستان و بخش با بهره گیری از استادان و مربیان مجرب، پایگاه هایی در قالب کارگاهها و مراکز آموشی دایر کرده و در این مرکز به آموزش بیش از 20 رشته ی صنایع دستی پرداخته است از جمله: پته دوزی، گلیم وشیر یکی پیچ بافی، مشبک، معرق و منبت چوب، طراحی سنتی، طراحی گلیم، طراحی قالی، تذهیب، مینیاتور، مس تزئینی ، مجسمه سازی، ساخت عروسکهای محلی، دوخت لباسهای محلی، آئینه دوزی، سکه دوزی و چاقوسازی که در این خصوص موفق به آموزش قریب به ده هزار تم هنرجو در مقاطع مقدماتی، پیشرفته و به آموزی گردیده است.
معادن: اقلام عمده ی سنگهای معدنی گران قیمت همچون: نقره و فیروزه، از روزگاران قدیم در کرمان وجود داشته که باعث رونق تجارت در شهرهای این خطه شده است به همین علت "کرمان بهشت معدنکاران" لقب گرفته است. معادن استان عبارت از:
زغال سنگ (منطقه زرند- راور) آهن (مجتمع معدنی سنگ آهن گل گهر سیرجان) تیتان (کهنوج) مس (سرچشمه، میدوک؛ چهار گنبد) کرومیت (اسفندقه- فاریاب) سرب وروی ، سنگ های تزئینی، سیلیس، آهک، نمک، گچ، کائولین، منگنز .
ذخیره ی معدن استان بالغ بر 5/2 میلیارد تن برآورد شده است که عمده ی این ذخائر مربوط به معادن مس و آهن و زغال سنگ است و میزان متوسط استخراج سالانه ی آن حدود 23 میلیون تن و تعداد نیروهای شاغل و بخش معادن استان 25506 نفر است.
در ضمن تعداد 513 پروانه اکتشاف صادر شده و هم اکنون تعداد 150 معدن در حال بهره برداری است/
عوارض مهم طبیعی: الف: کوهها: ارتفاعات استان، ادامه سلسله جبال زاگرس هستند که از شمال غربی به جنوب شرقی استان امتداد یافته اند.
مناطق کوهستانی استان شامل: هزار، لاله زار، پلوار، جوپار، بحرآسمان، خبر، کوهپایه، جبال بارز، کوهبنان و شهربابک می باشد.
کوههای این مناطق عبارت از: بی سوخته، بید شیرین، بیدوئیه، پلوار، پورکان، باغ بالا، قدمگاه، سرمشک، کل کوهی، شاهزاده، کشیت، چهل تن، گلچین، جوپار، لاله زار، بحر آسمان یا نشانه که مهمترین کوههای آن ها عبارت از: کوه هزار، جبال بارز، جوپار و کوه لاله زار. بلندترین قله استان کرمان قله ی "چهل تن" به ارتفاع 4465 متر می باشد که در شته کوه هزار واقع شده است. رشده کوه هزار دارای بلندترین قله جنوب کشور و چهارمین قله کشور در دوازده کیلومتری بخش راین واقع گردیده که دو قله چهار هزار متری و چند قله سه هزار متری در آن قرار گرفته است، کم ارتفاع ترین نقطه استان "هامون جازموریان" است که حدود 350 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
ب: دریاچه ها و تالابها: هامون جازموریان در جنوب استان در مرز استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان قرار گرفته است ساخت آن در سالها و فصول مختلف متفاوت بوده و تابعی از میزان بارندگی هر سال می باشد. مساحت این دریاچه در سالهای پر باران در حدود 1735 کیلومتر مربع می باشد. در سالهای پر باران، حجم ذخیره، آب این دریاچه به حدود 870 میلیون متر مکعب می رسد. "هلیل رود" از استان کرمان و "بمپور" از سیستان وبلوچستان به این دریاچه می ریزند.
رودخانه ها: رودخانه های استان، اغلب فصلی هستند و در فصول بارندگی جریان دارند. هلیل رود با 8400 کیلومتر مربع مساحت حوضه آبریز مهمترین رودخانه دایمی استان است که از کوههای بافت سرچشمه می گیرد. سایر رودخانه های استان عبارت از: رودخانه های "سفلا" و تهرود" در بم، "خبر" در بافت، "آب بخشا" در بردسیر، "راور" در منطقه راور "چاری" و "هفت کوسک"در منطقه باغین، رودخانه " تنگوئیه یا پلنگی" در سیرجان و رودخانه های شهداد، سیرچ، ده بکری که جمعا 16 رشته ی رودخانه های دایمی در استان را تشکیل می دهند مجموع آبدهی سالانه آبهای سطحی استان 1 میلیارد متر مکعب برآورد می گردد.
منابع طبیعی استان: از 2/18 میلیون هکتار مساحت استان حدود 2/16 میلیون هکتار را عرصه های منابع طبیعی تشکیل می دهند که حدود 90%مساحت کل استان می باشد که از این میزان 3/6 میلیون هکتار آن بیابان و 6/8 میلیون هکتار متر مربع و 3/1 میلیون هکتار آن جنگل است.
بیابانهای استان: استان کرمان استانی کویری و بیابانی است و همجوای با دو کویر لوت و زنگی احمد در قسمت شرقی استان باعث گردیده که بیابان وجه غالب و تاثیر گذار در اقلیم استان باشد. استان کرمان دارای 3/6 میلیون هکتار اراضی بیابانی است که حدود 34% از سطح استان را به خود اختصاص داده است. از این میزان 3/3 میلیون هکتار اراضی کویری و بیابانی و سه میلیون هکتار از شنزارهای فعال و نیمه فعال می باشد که تمرکز فعالیتهای بیابان زدایی اداره کل منابع طبیعی استان در همین بخش قرار دارد.
کشاورزی: همت تلاشگران کرمانی، در عرصه کشاورزی موجب شده تا این استان بیشترین صادرات غیرنفتی کشور را به خود اختصاص دهد ودر بازارهای جهانی به جایگاه رفیعی نزدیک شود. مجموع سطح زیر کشت محصولات زراعی و باغی استان کرمان بدون احتساب منطقه جیرفت و کهنوج برابر است با: سطح زیر کشت محصولات زراعی 185070 هکتار، سطح زیر کشت محصولات باغی 6/402984 هکتار، مجموع تولید محصولات زراعی 1356483 تن، مجموع تولید محصولات باغی 550845 تن، کل سطح زیر کشت محصولات زراعی و باغی استان 6/588054 هکتار می باشد که 5/31 درصد به محصولات زراعی و 5/68 درصد به محصولات باغی اختصاص دارد. از نظر سطح زیر کشت، باغات استان کرمان 17 درصد اراضی زیر کشت باغات کشور را به خود اختصاص می دهند. استان کرمان به لحاظ میزان سطح زیر کشت و تولید پسته با سطح 302534 هکتار و تولید 148214 تن معادل 75 درصد باغات استان و 5/77 درصد باغات کشور، مقام اول را در کشور دارا میباشد. سطح زیر کشت مرکبات استان کرمان 10748 هکتار برآورد شده است که حائز رتبه سوم در کشور است.
آب: استان کرمان با اینکه پهناورترین استان کشور است، ولی از نظر منابع آبی یکی از فقیرترین استانهای ایران محسوب می شود. کمبود نزولات جوی و بالا بودن میزان تبخیر، این استان را در ردیف استانهای خشک ایران قرار داده ، به طوریکه متوسط بارندگی در استان کرمان 145 میلی متر و متوسط تبخیر 2050 میلی متر است و این میزان در مقایسه با متوسط بارندگی در ایران که 250 میلی متر است بسیار ناچیز می باشد.
به طور کلی در استان کرمان 7648 حلقه چاه عمیق با تخلیه ای حدود 3854 میلیون متر مکعب در سال وجود دارد با توجه به اضافه برداشت از منابع آب زیر زمینی و کمبود نزولات جوی در استان کرمان، شرکت سهامی آب منطقه ای کرمان به منظور حفظ تداوم بهره برداری بهینه و تامین آب جهت مصارف مختلف در سطح استان اقدام به مطالعه و اجرای طرحها و پروژه های مختلف در زمینه ی مهار و دستیابی و استفاده مطلوبتر از منابع آبی کرده است.
بهزیستی: اداره کل بهزیستی استان کرمان با توان 891 نفر پرسنل و از طریق یک ستاد مرکزی ؛ 12 اداره مستقل بهزیستی در 12 شهرستان استان، 18 مجتمع خدمات بهزیستی شهری و 75 مجتمع خدمان بهزیستی روستایی، 201 واحد مهدکودک روستایی، 51 مرکز شبه خانواده، 4 کیلنیک مددکاری، واحدهای زنان 18 شهری، و 15 روستایی، 12 خیریه همکار در واحد زنان و یک مرکز اسکان موقت زنان پناهجو؛ 2 مرکز مداخله در بحران های اجتماعی، 7 مرکز مداخله در خانواده به منظور کاهش طلاق، 1 مرکز بازپروری و قادر سازی زنان و دختران آسیب دیده، 2 مرکز خانه سلامت، 1 مرکز موقت نگهداری کودکان (قرنطینه)، 5 مرکز روزانه معلولین؛ 3 مرکز نگهداری سالمندان، 5 مرکز حرفه ای معلولین، 34 کیلینیک فیزیوتراپی، کار درمانی، گفتار درمانی، 1 مرکز خدمات اجتماعی سیار، 1 مرکز خط یاری کودک آزادی، 1 واحد بیمه، صدور مجوز و نظارت بر کار، 4 واحد مهدکودک دولتی، 163 واحد مهدکودک خصوصی، 24 مهدکودک خودکفاء ، 1 مرکز اجتماع درمان مدار، 5 مرکز درمان سرپائی معتادان، 2 مرکز بستری و درمان معتادان (خصوصی)، 16 مرکز درمان سرپائی معتادان (خصوصی)، 5 مرکز مشاور خانواده، 3 مرکز مشاوره خانواده (خصوصی) ، 3 مرکز مشاوره ژنتیک، 2 مرکز آموزش نابینایان و ناشنوایان 9 مرکز شبانه روزی معلولین ذهنی و نابینایان و ناشنوایان.
سازمان تامین اجتماعی: این سازمان متشکل از 20 شعبه اجرایی مستقل و 4 نمایندگی مقیم در سطح استان مشغول ارائه خدمات به بیش از 1100000 نفر بیمه شده با احتساب افراد تبعی از کل 5/27 میلیون نفر بیمه شده در کل کشور می باشد که این امر در دورترین مناطق استان نیز صورت می پذیرد. این سازمان با ارائه خدمات کوتاه مدت بیمه بیکاری، هزینه سفر و اقامت بیمارو همراه اروتزو پروتز ، کمک ازدواج؛ کمک بارداری، غرامت، غرامت نقص عضو، خدمات بلند مدت، بازنشستگی، از کار افتادگی، فوت و…. در جهت تشویق تحقق رفاه و عدالت اجتماعی گام بر می دارد.
بهداشت و درمان: مرکز بهداشتی درمانی شهری فعال 76، پایگاه بهداشتی غیر ضمیمه فعال 43، مرکز بهداشتی و درمانی روستانی فعال 92، خانه بهداشت فعال 653، پایگاه بهداشت ستاره دار 43، پزشک 344 نفر، مرکز بهداشت 15، مرکز تسهیلات زایمان طبیعی فعال 9.
کروکی محل:
گزارش منطقه ای:
مدرسه راهنمایی شهید روحی در شهرک ایرانمنش خیابان ثارالله روبروی کلانتری 19 واقع شده است اگر بخواهیم از طرف میدان رسالت به مدرسه راهنمایی دخترانه شهیدروحی برسیم باید وارد بلوار رسالت شویم وقتی به سه راه رسالت رسیدیم از آنجا به سمت راست که خیابان ثارالله است می رویم در صورت ادامه دادن این مسیر به کلانتری شماره 19 می رسیم که در روبروی آن مدرسه راهنمایی دخترانه شهید روحی قرار دارد.
گزارش فیزیکی:
مدرسه راهنمایی دخترانه شهید روحی که در شهرک شهید ایرانمنش روبروی کلانتری شماره 19 واقع شده است از سال 1382 یعنی به مدت شش سال تاسیس و در ناحیه ی یک قرار دارد مساحت و زیر بنای این مدرسه 1380 و مساحت کل آن 3467 متر مربع می باشد همچنین کد آموزشگاه 70171808 می باشد. این مدرسه دارای سه مقطع اول و دوم و سوم راهنمایی است که تعداد کلاس های آن به شرح زیر است: اول راهنمایی چهار کلاس، دوم راهنمایی سه کلاس و سوم راهنمایی هم از سه کلاس تشکیل شده است در ضمن تعداد دانش آموزان اول راهنمایی 131 نفر، دوم راهنمایی 102 نفر و سوم راهنمایی 102 نفر می باشد وقتی که وارد مدرسه می شویم سمت راست بوفه مواد غذایی و در کنار آن نیمکتهایی برای نشستن دانش آموزان و شیرهای آبخوری قراردارد انتهای مدرسه سرویس های بهداشتی و روی محوطه زمین والیبال ، هندبال ، بسکتبال و میز تنیس وجود دارد ساختمان مدرسه از دو طبقه تشکیل شده است که طبقه همکف برای دانش آموزان اول تا پنجم دبستان و طبقه بالا برای دانش آموزان اول تا سوم راهنمایی می باشد وقتی وارد ساختمان می شویم در یک ویترین و کمد جوایزی بر اساس سوالات طرح شده برای دانش آموزان در نظر گرفته شده است روبروی در ساختمان یعنی زیر پله ها آبدارخانه قرار داد سمت راست کلاس های دانش آموزان دبستان و سمت چپ انتهای سالن، نماز خانه، دفتر مدرسه و روبروی آن اتاق بایگانی جایی که پرونده های دانش آموزان و کامپیوتری هایی برای وارد کردن نمرات و مسائل دیگر دانش آموزان وجود دارد در طبقه بالا روبروی پله ها کتابخانه که شامل کتابهای ادبی، علمی؛ مذهبی و هنری می باشد قرار دارد سمت راست سالن کلاس های دوم راهنمایی و آزمایشگاه و سمت چپ سالن کلاس های اول و سوم راهنمایی قرار دارند و تمامی کلاس ها از وسایل گرمایی و خنک کننده برخوردار بودند.
تحلیل گزارش فیزیکی:
مدرسه از امکانات کافی برخوردار بود اما به نظر من کلاس های طبقه بالا با وجود داشتن پنچره و نورگیر از نور کافی برخوردار نبودند و کلاس تاریک به نظر می رسید و بایستی لامپ یا مهتابی روشن می کردند تا کلاس به اندازه کافی روشن می شد همچنین زمین های هندبال، بسکتبال والیبال فاقد تور بودند و چون عصرها آفتاب روی محوطه قرار می گرفت بچه ها نمی توانستند به اندازه کافی ورزش کنند به نظر من اگر زمین ورزش سرپوشیده بود یا مدرسه سالن ورزشی داشت بچه ها بهتر و با هیجان بیشتری می توانستند ورزش کنند در غیر اینصوت بچه ها فقط ساعت ورزش حضور و غیاب می شدند و کمی نرمش میکردند بعد همگی گوشه ای می نشستند و یا تکالیف خود را انجام می دادند و یا حرف می زدند و یا اینکه کارهای دیگری انجام می دادند و در کل ساعت ورزش برای دانش آموزان این مدرسه ساعت تفریح و بیکاری بود.
نحوه ی معرفی مددجو:
دانش آموز نجمه موسی زاده توسط معادن مدرسه شهید روحی یعنی خانم حبیبی به من معرفی شد.
علت مراجعه مددجو و تاریخ مراجعه:
نجمه موسی زاده به عنوان یک دانش آموز بداخلاق و دارای افت تحصیلی و همچنین دانش آموزی که در سال اول راهنمایی یک مرتبه مرمردود شده است توسط معاون مدرسه یعنی خانم حبیبی و مدیر مدرسه خانم مریم اسماعیلی در تاریخ 29/1/87 معرفی شد و به من مراجعه کرد.
مشخصات فردی مددجو:
نجمه موسی زاده دانش آموز سال دوم راهنمایی متولد 17/2/1373 در کرمان بدنیا آمد نام پدرش علی موسی زاده و مادرش گیلان هاشمی نژاد می باشد همچنین پدر و مادرش با هم نسبت خانوادگی دارند، این دانش آموز پنج خواهر و برادر می باشند اما او فرزند چهارم این خانواده است و اکنون در مدرسه شهید روحی در حال تحصیل است.
مشخصات خانواده:
نام و اعضای خانواده
سن
تحصیلات
شغل
وضع تاهل
بومی و غیربومی
1- علی موسی زاده
49
سیکل
جوشکار
متاهل
بومی
حضور دارد
2- گیلان هاشمی نژاد
40
سیکل
پرستار
متاهل
بومی
حضور دارد
3- معصومه موسی زاده
22
دیپلم
کارمند
متاهل
بومی
حضور ندارد
4- رضا موسی زاده
20
سیکل
جوشکار
مجرد
بومی
حضور دارد
5- حسن موسی زاده
17
سیکل
جوشکار
مجرد
بومی
حضور دارد
6- نجمه موسی زاده
14
دوم راهنمایی
محصل
مجرد
بومی
حضور دارد
7- محمدحسین موسی زاده
8
دوم دبستان
محصل
مجرد
بومی
حضور دارد
وضعیت محل سکونت مددجو:
خانه ی دانش آموز نجمه موسی زاده در شهرک ایرانمنش روبروی دانشگاه آزاد واقع شده است به طوریکه خانه ی آنها نزدیک مدرسه است و این خانه شخصی و متعلق به خود آنهاست.
گزارش وضعیت اقتصادی خانواده:
صحبتهای خود دانش آموز و مسولان مدرسه نشان می دهد که خانواده نجمه موسی زاده از وضعیت اقتصادی خوب و متوسطی برخوردار هستند و نجمه موسی زاده می گوید پدرم تمام وسایل و امکانات مورد نیاز خانه را برایمان فراهم می کند و در خانه هیچ کمبود غذایی، بهداشتی وجود ندارد.
وضعیت بهداشتی دانش آموز:
نجمه موسی زاده دانش آموزان سال دوم راهنمایی که متولد 17/2/1373 است با توجه به مشاهده ی پرونده ی بهداشتی اش هیچ گونه بیماری خاص و اختلال رفتاری ندارد وضعیت بهداشتی این دانش آموزان به شرح زیر است:
این دانش آموز هیچ گونه اختلال رفتاری مانند: ناخن جویدن، لکنت زبان، شب اداری افسردگی و پرخاشگری ندارد.
این دانش آموز از نظر وضعیت پوست، مو و ناخن سالم است و هیچ مشکلی ندارد
کمبودهای تغذیه ای مانند کم خونی ، گواتر قابل مشاهده در او دیده نمی شود.
از وضعیت بینایی و شنوایی و حلق و بینی سالمی برخوردار می باشد به طوریکه بینایی چشم راست او 20/20 و بینایی چشم چپ او هم 20/20 می باشد.
وضعیت واکسیناسیون این دانش آموز به شرح زیر است: ب . ث. ژ، سه گانه (دیفتری ، کزاز، سیاه سرفه)، فلج اطفال؛ سرخک، هپاتیت ب به او تزریق شده.
اسامی مسئولان و مربیان مدرسه راهنمایی شهید روحی:
مصاحبه:
مصاحبه به ضمیم میم و فتح حا و با در برابر Interview به معنی با کسی صحبت داشتن، با کسی یار و همدم شدن و همدمی، از روش های برقراری ارتباط است که کاربرد وسیعی در علوم اجتماعی و انسانی دارد و در کمتر نوشته یا کتاب مربوط به روش های تحقیق، مشاوره، مردم شناسی، روان شناسی اجتماعی این وسیله ی شناسایی و کشف حقایق مورد بحث قرار نگرفته است. براساس محتوای اندکی از منابع مربوط مصاحبه یکی از وسائلی معرضی شده است که برای مشاهده مستقیم نمودهای اجتماعی به کار می رود و عبارت است از ملاقاتی سنجیده که بین محقق و فرد یا افراد مورد نظر او صورت می گیرد و معمولا تحقق را به خوبی با وضع فرد یا افراد مطلوب آشنا می کند به قول جی- دبلیو- آلبرت اگر بخواهیم بدانیم دیگران چه احساس می کنند، چه تجارتی دارند و چه به خاطر می آورند، عواطف و رغبت های انها چگونه است و علل اعمال آنان چیست چرا از خود آنان سوال نکنیم. مصاحبه در واقع یک نوع کنش متعابل بین پرسشگر و پاسخگو است و عده ای از محققان، مصاحبه را مطمئن ترین و بهترین شیوه ی جمع آوری اطلاعات می دانند. کاربرد مصاحبه به عنوان ابزاری برای شناخت در میان مشاغل مختلف و به شیوه های متفاوت رواج دارد مثلا برای آگاهی از برنامه های اقتصادی یک کشور با سوال امور اقتصادی یا کارشناس امور اقتصادی مصاحبه می شود و براساس یافته های این مصاحبه شرایط اقتصادی جامعه تعبیر وتفسیر می گردد. روان شناسان، محققان، جامعه شناسان، مردم شناسان، مشاوران، وکلای دادگستری از مصاحبه به عنوان روشی در شناخت و شناسایی موضوعات مورد علاقه و مرتبط با نوع کار و وظایف خود استفاده می کنند و سرانجام آنچه که مورد توجه و نظر این نوشته است و به آن پرداخته خواهد شد، مصاحبه در مددکاری اجتماعی است که ابزاری برای شناخت و درک مددجو مشکل او در جریان شکل گشایی و ایفای نقش حرفه ای مددکاران است بنابراین مصاحبه و حرفه مددکاران اجتماعی عبارت از رد و بدل کردن کلمات یا علائمی به عنوان نماینده و جانشین کلمات که در مجموع می تواند رابطه انسانی را برقرار سازد و موجبات درک احساسات و بیان درونی مددجو را فراهم ساخته و بر او فرصت طرح مشکلات را داده و زمینه تفکر برای چاره اندیشی و کشف راه حل های کمکی را ایجاد نماید همچنین به بیانی کلی تر منظور از مصاحبه در مددکاری اجتماعی یعنی دانش و هنر برقراری یک رابطه کلایم با در نظر داشتن عکس العمل های غیر کلامی مددجو به منظور جهت وجود شناخت مسائل و مشکلات، خواست و تمنیات، آرزوها و امیال، نکات ضعف و توانائی های مددجو و به طور کلی کند و کاو در علل و عوامل آنچه مددجو را در شریاط خاص قرار داده است و بازشناسی راه حل ها و شیوه های تخفیف آلام و رفع مصائب او در این تعریف نکایت باقی می ماند که لازم است تشریح شوند زیرا براساس آن مصاحبه به یک جریان داد و ستد روانی و اجتماعی تبدیل می شود و علاوه بر دانش خاص که معمولا مصاحبه گران آموزش دیده کسب می کنند و تفاوت عمده آنان با دیگر افراد که اگر چه با کس یا کسانی هم صحبت می شوند ولی فقط مکالمه دارند و نه مصاحبه در این نکته است، به هنر نیز اشاره شده است و این امیزه دانش و هنر می باید روشن شود. برای روشن شدن آن به هنر" گوش کردن" آن هم خوب گوش کردن اشاره می شود این مطلب به اموزش خاص دانشجویان مددکاری در بیشتر کشورهای جهان و تا حدودی در ایران و آن هم در قالب آموزش کار عملی یا کارورزی بر می گردد که طی آن دانشجو با نظارت و سرپرستی مستقیم و غیر مستقیم مددکاران با تجربه به تمرین و کاربرد تئوریها مشغول می شود و از مصاحبه تنها به عنوان روش بهره گرفته نمی شود بلکه کار ابزاری است که از طریق آن مشکل گشایی هم جریان پیدا می کند بنابراین در مصاحبه با سوالاتی روبرو خواهیم شد از قبیل اینکه مددکار اجتماعی چرا مصاحبه می کند؟ چه موقع مصاحبه می کند؟ کجا مصاحبه می کند؟ چگونه مصاحبه می کند و در خلال مصاحبه چه شرایطی را باید در نظر داشته باشد؟ و از چه مسائلی نباید غافل شده و در نهایت ناچار است که از بروز چه وضعیت و موقعیت های در مصاحبه پرهیز نماید.
مصاحبه را می توان به سه مرحله تقسیم کرد: 1- آغاز یا شروع مصاحبه 2- جریان مصاحبه 3- خاتمه مصاحبه
آغاز یا شروع مصاحبه: شروع مصاحبه بر یک سلسله تمهیدات قبلی استوار است و مثلا مددکار اجتماعی به قوانین اساسی رفتار بشری واقف است و نسبت به ارزشها و فرهنگ جامعه ای که در آن مشغول است آگاهی دارد و مهمتر اینکه نسبت به نقش و وظیفه اش خودآگاهی حرفه ای داشته و مسولیت خود را در امر مصاحبه و برقراری ارتباط با آدم ها پذیرفته است و نسبت به قوانین و مقررات و نوع خدمات و برنامه های موسسه ای که در آن کار می کند آشنائی دارد و به اصطلاح با چشم باز در قالب خدمتی حرفه ای به مصاحبه می پردازد. نکاتی که در آغاز مصاحبه باید رعایت شود عبارت از:
1- ایجاد امنیت روانی و فیزیکی برای مددجو یا مراجع
2- دادن فرصت تطبیق و تطابق به مددجو
3- رفع ابهام و کاستن از تردیدهای مددجو
4- رعایت شان و منزلت انسانی مددجو
2- جریان مصاحبه: مرحله دوم مصاحبه شامل محتوای مصاحبه خواهد شد به این معنی که پس از شروع مصاحبه و توجه به نکات گام اول، جریان مصاحبه شکل خواهد گرفت و در واقع تا اینجا گیرنده و فرستنده پیام آماده و مهیا شده اند و وسیله نیز مشخص شده و به اصطلاح جا افتاده است و می ماند خود پیام و محتوا و مضمون آن به این اعتبار مربوط به پژوهش و شناخت به کار می رود مصاحبه گر پس از انجام مصاحبه اعم از اینکه سوالات وی اصطلاحا باز یا بسته باشد با یافتن پاسخ سوالات یا تکمیل پرسشهای موجود در پرسش نامه مگر در موارد خاص، نیاز به ارتباط بعدی با مصاحبه شونده ندارد در حالیکه مصاحبه مددکار با مددجویانش را می توان گشودن بابی به روابط آتی و فعل و انفعالات و کنش و واکنش های بسیاری دانست که تنها به تجزیه و تحلیل و دسته بندی و تنظیم اطلاعات حاصله از مصاحبه برای تبیین پدیده مورد مطالعه ختم نمی شود و دامنه آن به زندگی مددجو، خانواده، محیط کار و حتی گذشته مددجو و برنامه هائی بریا اینده وی کشیده می شود و بنابراین اختتام گفتگویی که در آن گاه هیجان، زمانی ترس و بیم و اشک و اندوه، لحظاتی شادمانی و امید، مواقعی خشم، مخالفت، اجبار، علاقه، رستگویی، کتمان، یا تحریف مطالب و خلاصه داد و ستد روانی- اجتماعی وسیعی اتفاق می افتد این شرایط عبارت از: کاستن از اوج مصاحبه، ارزیابی مصاحبه.
مشکل مددجو از نظر خود و خانواده به ترتیب اولولیت:
براساس گفته های خود دانش آموز و والدینش می توان دریافت که چون او در سال اول راهنمایی یکبار مردود شده به همین دلیل در نظر همه ی دانش اموزان و معلمان او دانش آموز ضعیفی است و به نظر این بزرگترین مشکلی است که او و خانواده اش را رنج می دهد و همچنین برخورد نامناسب مسولان به ویژه مدیر مدرسه با او و اینکه جلوی هر دانش آموزی با او دعوا می کند مشکل دیگری است که او هر روز با آن سر و کار دارد. شرکت ندادن او توسط دوستانش در بازیها و فعالیت های ورزشی و همچنین مسخره کردن او مشکل دیگری است که او بیان کرده است.
فرم مشاهده:
نام مددجو: نجمه موعی زاده محل : مدرسه
تاریخ مشاهده
ساعت مشاوره
نام دبیر
شرح مشاهده
3/2/87
15/9 زنگ زبان انگلیسی
سکینه شجاع الدینی
وقتی معلم از روی متن و لغات انگلیسی می خواند نجمه خیلی به تلفظ کلمات و توضیحات معلم توجه نمی کرد و گاهی با بغل دستی خود صحبت می کرد.
7/2/87
ساعت 8 زنگ ریاضی
رخساره نصیری پور
ساعت ریاضی نجمه با دقت به توضیحات معلم گوش داد و به تخته نگاه می کرد اما ان مسائلی که متوجه نمی شد زا معلم نمی پرسید
12/2/87
ساعت11 زنگ ورزش
فاطمه نصیری
ساعت ورزش نجمه مثل اینکه از زندان آزاد شده باشد خوشحال بود ورودی محوطه بازی می کرد و فریاد می زد.
گزارش وضعیت رفتاری:
شرح رفتارها
عالی
خیلی خوب
خوب
متوسط
ضعیف
مشارکت در فعالیت های جمعی
×
درک مطلب
×
رعایت مقررات
×
شرکت در فعالیت های فرهنگی
×
احترام به هنجارها
×
دقت
×
رضایت اولیا مدرسه
×
میزان همکاری
×
سرعت
×
شرکت در بحث های گروهی
×
انجام تکالیف
×
تمرکز
×
نحوه ارتباط در کلاس
×
مقیاس های درجه بندی رفتار عاطفی، اجتماعی و جسمانی:
شرح رفتارها
5
4
3
2
1
چهرای شاد و خندان دارد
×
می گوید توانایی ندارم
×
در فعالیت های تحصیلی رقابت نمی کند
×
کمتر انگیزه دارد
×
از تنهایی و گوشه گیری می پرهیزد
×
به آسانی به او ارتباط برقرار می شود
×
به کندی پیش می رود
به راحتی احساسات خود را بروز می دهد
×
با دیگران مخالفت می کند
×
پرخاشگر نیست
×
به شیوه ی کلامی مقاومت می کند
×
در دقت کردن و تمرکز داشتن دشواری دارد
×
رفتارهایی مانند قهر کردن، دعوا و گریه کردن در او دیده نمی شود
×
اغلب مورد تمسخر قرار می گیرد
×
گروه سنجی:
شکل
نمودار گروه سنجی بالا نشان می دهد که افراد گروه بیشتری رای را از لحاظ اینکه کدام دانش آموز در بیش تر درس ها ضعیف تر است به نجمه موسی زاده همان دانش آموزی که به عنوان مددجو معرفی شده داده اند همچنین از نظر افراد این گروه نجمه، زینب و مینا در کلاس صحبت و شلوغ می کنند اما از بین این سه نفر آنها بیشترین رای را به نجمه داده اند علاوه بر این درس خوان ترین فرد از نظر این گروه فرزانه و مرضیه هستند اما آنها بیشترین رای را به فرزانه داده اند.
بررسی نمرات دانش آموز با توجه به میانگین:
نام درس های دانش آموز
نمرات قبل از ترم اول
نمرات بعد از ترم اول
دینی
عربی
املا فارسی
تعملیات اجتماعی
تاریخ
جغرافیا
زبان
ریاضی
علوم تجربی
16
25/19
25/10
75/11
5/14
75/14
5/15
5/13
5/15
18
5/19
75/15
15
18
25/16
15
15
75/18
ریز نمرات دانش آموز نشان می دهد که او بعد از ترم اول در تمامی درسهایش پیشرفت داشته است و می تواند با پشتکار و تلاش خود ترم دوم نمرات بهتری بدست آورد.
شرح حال مددجو:
نجمه موسی زاده هستم که در سال 1373 در کرمان بدنیا آمدم و پنج تا خواهر و برادرهستیم دو تا خواهر و سه تا برادر من بچه ی چهارم خانواده هستم مادرم پرستار است و در بیمارستان کار می کند پدرم جوشکار است و دو تا برادرم هم با پدر کار می کنند من در سه سالگی به خاطر تب شدید یک روز در بیمارستان بستری شدم در پنج سالگی به مهد کودک رفتم و سال اول تا پنجم دبستان را در مدرسه ی مهندس عرب سلغار بودم اول راهنمایی هم یکبار مردود شدم و حالا که چهارده ساله هستم در سال دوم راهنمایی در مدرسه ی شهید روحی درس می خوانم در درس های ریاضی انگلیسی و عربی ضعیف هستم و درس علوم اجتماعی را دوست دارم دختر خنده رویی هستم رنگ آبی را دوست دارم و دوست دارم در آینده دکتر بشوم اما می دانم که نمی شوم در هنگام بیکاری هم کتاب داستان می خوانم.
( ) کلینیک روانشاسی
() مربی مدرسه
() محل دیگر
8- خلاصه مصاحبه با معلم………..
دوم: پرسشنامه های شناخت مراجع
این پرسشنامه ها عبارتند از پرسشنامه مراجع، پرسشنامه خود- ارزیابی، پرسشنامه نگرش به مدرسه، بررسی مهارت های مطالعه پرسشنامه انجام تکالیف، والدین درباره دانش آموز و شناخت آرزوهای مراجع.
پرسشنامه شناخت مراجع:
راهنمای تکمیل به سوالات زیر بدرستی با دقت پاسخ دهید. پاسخهای شما محرمانه تلقی می وشد و با هیچ کس مطرح نخواهد شد.
نام و نام خانوادگی: نجمه مربی زاده سن: 14 کلاس: دوم راهنمایی مدرسه: شهید روحی شغل پدر: جوشکار شغل مادر: پرستار تاریخ تنظیم…
1- درباره معلمان مدرسه چه نظری دارید؟
معلمان خوبی دارم از مدیر مدرسه با بچه ها بد صحبت می کند و بداخلاق است
2- کدام درس را بیشتر دوست دارید؟چرا؟
املا، اجتماعی چون علاقه بیشتری دارم
3- در بیرون مدرسه، چه سرگرمی هائی دارید؟
در خانه کتاب مطالعه می کنم
4- در منزل چه چیزی را بیشتر دوست دارید؟
درس خواندن
5- چه چیزی را در منزل می خواهید تغییر دهید؟
وسایل آشپزخانه
6- در مدرسه غیر از درس، چه چیزی را دوست دارید؟
درست کردن روزنامه دیواری
7- در چه انجمن هائی عضویت دارید؟
گروه قران
8- شب چه ساعتی می خوابید؟ 5/9
9- صبح چه ساعتی بیدار می شوید؟ 5/7
10- آیا در مجالس مذهبی شرکت می کنید؟ توضیح دهید. بله بیشتر به مجالس قران می روم
11- در آینده می خواهید چه کار شوید؟ دکتر
12- صمیمی ترین دوست شما کیست؟ الهه
13- آیا به سینما می روید؟ خیر
14- به چه نوع فیلم هائی علاقه مندید؟ طنز
15- به نظر شما بهترین برنامه رادیوئی کدام است؟ صبح جمعه
16- به نظر شما بهترین برنامه تلویزیونی کدام است؟ برنامه خانواده
17- برای بهبود وضع مدرسه چه پیشنهاد دارید؟ خرید مایع دستشویی
18- به چه بیمارهائی مبتلا هستید؟ هیچ بیماری
19- قد شما چقدر است؟ 50/1
20- وزن شما چقدر است؟ 47
21- معمولا به چه عللی از مدرسه غایب می شوید؟ مسافرت
22- چه چیزهائی بیشتر باعث نگرانی شما می شود؟ نمره کم آوردن
23- آیا می خواهید دیگران به شما در انجام کارها کمک کنند؟ بله
24- از اعضای خانواده چه کسی را بیشتر دوست دارید؟ پدر و مادر
25- در صورت گم کردن چیزی، چه می کنید؟ ناراحت می شوم
26- خوش ترین ایام شما چه موقعی است؟ ایام عید
27- سه آرزوی شما به ترتیب اهمیت کدامند؟
1- در آینده دکتر شوم 2- لباس قشنگی برای خود بخرم 3- نمره های خوب بگیرم
28- برای خشنود کردن والدین، چه کارهائی می کنید؟
باحترام گذاشتن به آنها، نمره های خوب گرفتن
29- برای ناراحت کردن والدین چه کارهائی می کنید
30- دیگران درباره شما چه قضاوت می کنند؟
دوستانم می گویند دختر خوبی هستم
31- در آشنائی با دیگران در اولین برخورد چه عکس العمل دارید؟
اخلاق و رفتار خوبی از خود نشان می دهم
32- نظر والدین درباره شما چیست؟
33- به نظر شما دوست خوب چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
باادب، مومن و درس خوان باشد
پرسشنامه خود- ارزیابی
راهنمایی تکمیل پرسشنامه جملات زیر را به دقت بخوانید و با انتخاب شماره ای که حالت شما را تعیین می کند به هر پرسش پاسخ دهید، پاسخ های شما محرمانه است و یا هیچ کس در میان گذارده نخواهد شد. شماره یک مبین همیشه شماره دو نشان دهنده گاهگاهی و شماره سه نماینده هیچگاه است.
نام و نام خانوادگی نجمه موسی زاده کلاس: دوم راهنمایی تاریخ تنظیم:
مدرسه: شهید روحی
(1) 1- بموقع تکالیف مدرسه ام را انجام می دهم
(1)2- بدون گوشزد دیگران، کارم را انجام می دهم.
(3)3- اگر معلم در کلاس نباشد، بدرفتاری می کنم
(2)4- همیشه وسایل لازم را با خود به کلاس می آورم/
(2)5- معلم به من می گوید در کلاس بی توجه هستم.
(1)6- در بحث های کلاس شرکت می کنم.
(1)7- سوالات منطقی مطرح می سازم.
(2)8- بیش از اندازه کار می کنم.
(2)9- از کتابخانه استفاده می کنم.
(1)10- قبل از حرف زدن می اندیشم.
(2)11- از انجام دستورات سرپیچی می کنم.
(1)12- به معلم و همکلاسی ها احترام می گذارم.
(1)13- به کارهای کلاسی علاقه دارم.
(2)14- از مخالفت کردن بادیگران لذت می برم.
(1)15- خیلی زود ناراحت می شوم.
(2)16- بدون دلهره به کارم می پردازم.
(1)17- به محض ورود به کلاس به کارم می پردازم.
(1)18- در انجام کار، ثابت قدم هستم.
پرسشنامه نگرش به مدرسه
راهنمای تکمیل پرسشنامه، سوالات زیر را بدقت بخوانید و سپس پاسخ مناسب را انتخاب کنید و علامت بزنید:
1- دوستان من:
(×) تقریبا همگی از کلاس خودم هستند.
( ) چندتائی از کلاس خودم هستند.
( ) هیچکدام از کلاس خودم نیستند.
2- چه کسی باید مبصر کلاس را برگزیند:
( ) فقط معلم
(×) معلم با نظر دانش آموزان
( ) فقط دانش آموزان
3- وقتی به کلاس جدید می روم
( ) دوست دارم همکلاسی های قبلی با من باشند.
( ×) دوست دارم فقط چند تایی از همکلاسی های قبلی با من باشند
( ) دوست دارم هیچکدام از همکلاسی های قبلی با من نباشند.
4- به چه فاصله زمانی با دیگران دعوا می کنید:
( ) اکثر اوقات
(×) گاهگاهی
( ) هیچگاه
5- عکس العمل معلم نسبت به اظهار نظر دانش آموزان درباره نحوه اداره کلاس چیست؟
( ) توجهی به نظر دانش آموزان نمی کند.
( ×) توجه اندکی به نظر دانش آموزان می کند.
( ) توجه اندکی به نظر دانش آموزان می کند.
6- به چه اندازه دراداره کلاس به معلم کمک می کنم.
(×) در اکثر مواقع
( ) گاهگاهی
( ) هیچگاه
7- اگر می توانستم خودم تصمیم بگیرم، دوست داشتم:
( ) همین امروز مدرسه را ترک کنم.
(×) هیچگاه مدرسه را ترک نکنم
8- اگر نتوانم درس را بفهمم، فکر می کنم:
(×) اکثر همکلاسی هایم به من کمک خواهند کرد
() بعضی از همکلاسی هایم به من کمک خواهند کرد
( ) کسی از همکلاسی هایم به من کمک نخواهد کرد.
9- اگر دانش آموزان کلاسی، مشغول کار بر روی طرحی باشند:
(×) همگی می کوشند تا طرح را هر چه زودتر به پایان برسانند
() کسی همکاری نخواهد کرد و در نتیجه طرح هرگز به پایان نخواهد رسید.
10- چه کسی باید قوانین و مقررات کلاس را تعیین کند؟
( ) فقط معلم
(×) معلم با نظر دانش آموزان
() فقط دانش آموزان
() معلم و دانش آموزان با نظر مدیر مدرسه
11- مدرسه جائی است که دوست دارم
(×) اکثر اوقات در آنجا باشم
() گاهگای در انجا باشم
() هیچوقت در آنجا نباشم
فرم بررسی مهارت های مطالعه:
راهنمایی تکمیل پرسشنامه: پرسشنامه زیر را درباره دانش آموز نامبرده در زیر بدقت تکمیل کنید. با گذاردن علامت روی عدد مناسب میزان نیاز دانش اموز را به کمک در زمینه های گوناگون مشخص سازید. نمره یک به این معنی است که دانش آموز در زمینه مورد نظر به کمک نیاز ندارد. نمره پنج بدان معنی است که دانش آموز در زمینه مورد نظر به کمک نیاز زیادی دارد.
نام و نام خانوادگی: نجمه موسی زاده کلاس: دوم تاریخ تنظیم:
نام و نام خانوادگی تنظیم کننده پرسشنامه: سمت:
به کمک نیاز ندارد
به کمک نیاز دارد
1- تنظیم وقت
××
3 4 5
2- استفاده زا وسایل کار
××
3 4 5
3- مهارت در تمرکز حواس
1×
3 4 5
4- مهارت در خلاصه کردن
1×
3 4 5
5- مهارت در یادداشت برداری
1 2
3 4 5
6- مهارت در استفاده از منابع
1×
3 4 5
7- درک مطالب خوانده شده
×2
3 4 5
8- آمادگی برای حضور در امتحان
×2
3 4 5
9- انجام تکلیف
×2
3 4 5
10- سایر موارد
پرسشنامه انجام تکالیف:
راهنمای تکمیل پرسشنامه: جملات زیر را بدقت بخوانید و جواب مناسب را در جای صحیح با گذاردن (×) مشخص کنید.
نام و نام خانوادگی کلاس سن مدرسه تاریخ تنظیم
1- به هنگام مطالعه، لبهایم را تکان می دهم و کلمات را با صدای بلند تکرار می کنم.
بلی خیر
2- هر گاه لغتی را ندانم. از فرهنگ لغت استفاده می کنم
بلی خیر
3- به عنوان و فهرست کتابها به هنگام مطالعه توجه می کنم.
بلی خیر
4- پس از مطالعه هر فصل، نکات مهم آنرا به خاطر می سپارم.
بلی خیر
5- در بحث های کلاس، فعالانه شرکت می جویم.
بلی خیر
6- اشکالاتم را از معلم می پرسم.
بلی خیر
7- از مطالب درس، یادداشت بر می دارم.
بلی خیر
8- درس کلاس در رویا و خیال بسر می برم
بلی خیر
9- میز مطالعه و سایر وسایل لازم را در اختیار دارم.
بلی خیر
10- برنامه ای منظم و دقیق برای مطالعه دارم.
بلی خیر
11- چشمهایم به هنگام مطالعه خسته می شوند.
بلی خیر
12- به هنگام مطالعه، تمرکز حواس برایم مشکل است.
بلی خیر
13- تا مطلبی را نفهمم، به مطالعه مطلب جدید نمی پردازیم.
بلی خیر
14- به مطالعه موضوعات داستانی علاقه زیادی دارم. بلی خیر
15- بعد از مدتی مطالعه، چند لحظه استراحت می کنم. بلی خیر
16- تکالیفم را تمیز انجام می دهم. بلی خیر
17- در جلسه امتحان می توانم از وقت بخوبی استفاده کنم.
بلی خیر
18- در جلسه امتحان ابتدا تمام سوالات را یکبار می خوانم.
بلی خیر
19- قبل از امتحان، برای آن اماده می شوم. بلی خیر
فرم نظر والدین درباره دانش آموز
راهنمای تکمیل پرسشنامه به پرسش های زیر درباره فرزندتان بدرستی و بدقت پاسخ دهید پاسخ های درست شما در تهیه برنامه های بهتر، موثر خواهد بود. اطلاعات مطرح شده، محرمانه تلقی می شود و با هیچ کس در میان گذارده نخواهد شد.
نام و نام خانوادگی: مدرسه: کلاس: نام تنظیم کننده: نسبت: تاریخ تنظیم:
1- فرزندتان، عهده دار چه مسئوویت هائی در منزل است؟ جارو کردن و ظرف شستن و غیره
2- انجام مسوولیت نامبرده چه مقدار وقت می خواهد؟
3- فرزند شما چه سرگرمی هائی دارد؟ در خانه کتابهای داستانی و درسی مطالعه می کند
4- آیا فرزندتان در انجام تکالیف بی دقت است؟ بلی × خیر
5- آیا فرزندتان در انجام کار ثبات قدم است؟ بلی × خیر
6- آیا فرزندتان برای پیگیری کارها باید مورد مواخذه قرار گیرد؟ بلی × خیر
7- آیا فرزندتان در جای ساکتی مطالعه می کند؟ بلی× خیر
8- آیا فرزندتان برای انجام تکالیفش از شما کمک می طلبد؟ بلی× خیر
9- آیا فرزندتان به نظرات شما اهمیت می دهد بلی× خیر
10-فرزند شما در کدام دروس ضعیف است: ریاضی زبان
11- فرزندتان در کدام انجمن ها عضویت دارد؟ قرآن
12- فرزند شما در کدام دروس قوی است؟ املا- اجتماعی
13- آیا فرزنداتان درباره امور مربوط به مدرسه با شما صحبت می کند؟ توضیح دهید؟ بله می گوید در مدرسه معلم های خوبی و مهربان دارم
14- آیا فرزندتان اجازه دارد درباره مسائل مختلف تصمیم بگیرد؟ توضیح دهید.
15- آیا فرزندتان در منزل با سایر اعضای خانواده رفتار مناسبی دارد؟ توضیح دهید؟ بله رفتار خوبی با اعضای خانواده دارد
فرم شناخت آرزوهای مراجع:
راهنمای تکمیل پرسشنامه آرزوهائی را که به شما مربوط می شوند با گذاردن علامت (×) مشخص کنید. پاسخ های شما محرمانه تلقی می شود و با هیچ کس در میان گذارده نخواهد شد.
نام و نام خانوادگی سن کلاس تاریخ تنظیم
آرزوهائی درباره والدین
() 1- ای کاس والدینم مرا دوست می داشتند.
()2- ای کاس خواهران و برادرانم مرا دوست می داشتم.
() 3- ای کاش والدینم این اندازه مرا رنج نمی دادند.
(×) 4- ای کاش والدینم کارهای درست مرا می ستودند.
()5- ای کاش والدینم با نیازهای خاص من در دوره بلوغ آشنا بودند.
()6- ای کاش والدینم مرا در تصمیم گیری ها شرکت می دادند.
()7- ای کاش والدینم مرا بی جهت تنبیه نمی کردند/
()8- ای کاش والدینم با یکدیگر دعوا نمی کردند
()9- ای کاش والدینم مرا مجبور نمی کردند که صبح زود از خواب بیدار شوم
()10- ای کاش والدینم این همه مسئوولیت به من محول نمی شد.
()11- ای کاش خانواده ام اینقدر زیاد از این شهر به ان شهر منتقل نمی شد.
آروزهائی درباره مدرسه:
()1- ای کاش در تعیین قوانین مدرسه از من نظر خواهی می کردند.
()2- ای کاش معلم مرا دوست می داشت.
(×) 3- ای کاش معلم مرا برای انجام کارم تشویق می کرد.
()4- ای کاش در مردسه مسئولیت بیشتری به من محول می شد
()5- ای کاش همکلاسی هایم مرا بیشتر دوست می داشتند
()6- ای کاش از صحبت کردن در کلاس ترسی نداشتم
()7- ای کاش می دانستم چطور باید مطالعه کنم
آرزوهای درباره خود
()1- ای کاش در انتخاب لباسهایم آزادی بیشتری داشتم
(×)2- ای کاش می توانستم بدون کمک دیگران کارهایم را انجام دهم
()3- ای کاش این اندازه دلهره نداشتم
()4- ای کاش خوابهای وحشتناک نمی دیدم
()5- ای کاش از ارتکاب خطا هراس نداشتم
()6- از کاش از انتقاد ترس نداشتم
آرزوهائی درباره بازی:
()1- ای کاشدوستی داشتم که بتوانم با او بازی کنم
(×)2- ای کاش همبازیهایم مرا به عنوان رهبر انتخاب می کردند.
()3- ای کاش دوستانم می خواستند با من همبازی شوند.
آروزهائی درباره دیگران:
()1- ای کاش یک دوست بسیار خوب داشتم
()2- ای کاش دوستانم مرا اذیت نمی کردند
(×)3- ای کاش مردم به احساساتم توجه می کردند
()4- ای کاش مردم مرا مسخره نمی کردند
()5- ای کاش عضو انجمنی بودم
()60 ای کاش مردم مرا به مجالس خود دعوت می کردند.
سوم- پرسشنامه های ارزشیابی از مشاوره
پرسشنامه های ارزشیابی از روش مشاوره عبارتند از فرم تشخیص پیشرفت مشاور، سنجش رفتار مشاوره ای، سنجش مهارت های مشاوره ای، و فرم واکنش مشاوره به جلسه مشاوره
خیلی خوب قابل قبول ضعیف
1
2
3
4
5
1- آیا پاسخهای مشاوره با گفتار مراجع هم جهت است؟ توضیح دهید
2- آیا مشاوره در جلسه مشاوره نقش رهبر را ایفا می کند، توضیح دهید
3- آیا مشاوره به گفتار ضمنی مراجع توجه می کند
4- آیا مشاوره مراجع را می پذیرد؟ توضیح دهید
5- آیا مشاوره به مشکل مراجع رسیدگی می کند؟ توضیح دهید
6- آیا مشاوره موقعیت آرامی برای مراجع فراهم آورده است؟ توضیح دهید
7- آیا مراجع مشکلش را با مشاوره در میان می گذارد
8- آیا مشاور بخوبی گوش فرا می دهد؟ توضیح دهید
مشاهده گر باید ضمن مشاهده مشاور در جلسه مشاوره، فرم بالا را تکمیل کند و پس از پایان جلسه مشاوره نظرش را با مشاوره مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. مشاوره برای توسعه و بهبود مهارت های خود باید محتوای فرم را بدقت مطالعه کند و درباره هر مورد به طور عمیق بیندیشد
فرم سنجش مشاوره ای:
مشاوره باید بعد از هر جلسه مشاوره میزان موفقیت خود را در ایجاد رابطه حسنه و نیز کمک به مراجع برای حل مشکل بررسی کند. برای سنجش میزان موفقیت مشاوره طرح سوالات زیر از طرف مشاور و بررسی پاسخ های آن پس از پایان جلسه مشاوره پیشنهاد می شود:
بلی
خیر
1- آیا مشکل مراجع را در جلسه مشاوره کاملا درک کردم؟
×
2- آیا مراجع متوجه شد که مشکلش را کاملا درک کرده ام؟
×
3- آیا توانستم خود را بجای او قرار دهم و دنیا را از چشم او بنگرم؟
×
4- آیا به مراجع گوش می دادم؟
×
5- آیا مراجع علاقه من به خودش و به موضوح بحث را متوجه شد؟
×
6- چه احساسی نسبت به مراجع داشتم؟
7- آیا مواردی هستند که نمی خواهم با مراجع در میان گذارم؟
×
8- چه تفاوت های بین عقاید و ارزش های مشاور و مراجع وجود دارد
9- آیا در جلسه مشاوره با مراجع رابطه بی ریا و مخلصانه ای داشتم
×
10- آیا مراجع متوجه خلوص نیست مشاورشد؟
×
انواع دشواریهای رفتاری دانش آموزان:
1- دانش اموزانی که سندرم شکست دارند
2- دانش اموزان کمال گرا
3- دانش آموزان کم خواه
4- دانش آموزان ضعیف
5- دانش اموزان دشمن و پرخاشگر
6- دانش آموزان دشمن و مستقل
7- دانش آموزان تحریک کننده
8- دانش آموزان بیش فعلال
9- دانش آموزان بی قدت و حواس پرت
10- دانش آموزان ناپخته
11- دانش اموزان طرد شده به وسیله همتایان
12- دانش اموزان خجالتی یا منزوی
چهار نوع دشواری اول به پیشرفت تحصیلی نامناسب مربوط می شوند اما مکانیسم هایی که آنها را راه می اندازند متفاوتند در حالت اول دانش آموزی می بینیم که احساس ناتوانی می کند و با اولین دشواری کار را کنار می گذارد ( سندرم شکست) در حالت دوم دانش اموزی اس که به شیوه ی افراطی از خطا اجتناب می کند ( کمال گرا) سومین نوع دشواری به دانش آموزانی تعلق دارد که در مقابل فعالیت های یادگیری بیگانگی احساس می کند( کسی که کمتر از توان خود پیشرفت می کند بالاخره، نوع چهارم دانش اموزی است که اراده ی خوبی دارد خوب کار می کند، اما موفق نمی شود ( دانش آموز ضعیف) درست است که مکانیسم های ایجاد کننده ی این دشوارهیهای رفتاری تفاوت دارند آسیب آنها بر بهداشت روانی تا اندازه ای مشابه است بدین صورت که هر دانش آموز، به نوعی ناراحتی و فشار احساس خواهد کرد و بی توجهی به آنها آثار وخیمی خواهد داشت.
سه دشواری رفتاری بعدی (5و6و7) با پرخاشگری ارتباط پیدا می کنند دانش آموزان دشمن و پرخاشگر معمولا پرخاشگری خود را به صورت مستقیم نشان می دهند این پرخاشگری در اکثر موارد مورد توجه همتایان، آنهاست برعکس دانش آموزان دشمن و منفعل به صورت انفعالی مقاومت می کنند و پرخاشگری آنها متوجه معلم است. دانش آموزان تحریک کننده نیز پرخاشگری خود را به معلم متوجه می کنند اما آن را آشکار نشان می دهند به طوریکه ملاحظه می شود ناسازگاریهای رفتاری این سه گروه نیز به صورتهای کاملا متفاوت تجلی می کنند و پیامدهای کاملا مختلفی به دنبال می آورند.
سه دشواری رفتاری (8و9و10) معمولا نقش مدرسه و انتظار آن از دانش آموزان را منعکس می کنند در اینجا نتیجه رفتارهای معلم، مدیر و پیامدهای اجرایی قوانین مدرسه خودنمایی می کنند مثلا مدرسه انتظار دارد که دانش آموز بتواند بر اعمال خود کنترل داشته باشد کاری که از عهده ی کودک بیش فعال بر نمی آید) مدرسه توقع دارد که دانش اموز دقت و تمرکز کافی و طولانی داشته باشد( کاری که از عهده ی کودک بی دقت و حواس پرت بر نمی آید) بالاخره مدرسه از دانش آموز می خواهد که تا اندازه ی خودمختار باشد، روی پای خود بایستد و خیلی وابستگی نشان ندهد( کاری که از عهده ی کودک ناپخته و خام بر نمی آید) و دشواری رفتاری (11و12) به دشواریهای موجود در برقراری واکنش هیا متقابل اجتماعی مربوط می شوند در یک طرف دانش آموزانی قرار دارند که با همکلاسیهای خود ارتباط برقرار می کنند اما از طرف آنها پذیرفته نمی شود زیرا ویژگی های منفی دارند یا متفاوت از دیگرانند یا تازه به آن مدرسه آمده اند در طرف دیگر دانش آموزانی هستند که از طرف همتایان طرد نمی شوند اما دوست ندارند با انها ارتباط برقرار کنند آنها طوری عمل می کنند که گویی همه را فراموش کرده اند حتی بزرگترها را، از گروه اول تحت عنوان افراد مطرود و از گروه دوم تحت عنوان افراد منزوی و خجالتی نام برده می شود. بنابراین مطرود کسی است که دیگران او را نمی پذیرند اما منزوی کسی است که به میل خود با دیگران ارتباط برقرار نمی کند یا نمی تواند برقرار کند جای تردید نیست که آسیب های روانی این دو نوع رفتار نیز متفاوت خواهد بود.
با اجرای جامعه سنجی در کلاس به راحتی می توان افراد مطرود و منزوی را پیدا کرد و به کمک مصاحبه با دانش آموزان موانع موجود بر سر ایجاد ارتباط را شناخت و در رفع آنها کوشید تجربه های متعدد نشان می دهد که این کار برای وارد کردن کودکان منزوی به گروه و رفع علتهای طرد شدگی برخی دانش آموزان در سالم سازی جو حاکم بر کلاس بسیار مفید واقع می شود. بروفی و مک کاسلن هشدار می دهند که نباید این دشواریهای رفتاری را مخصوصا در دوره های پایین خیلی جدی گرفت. آنها را جز ویژگی های دائمی دانش آموزان تصور کرد و بدین وسیله به رمان نژندی آنها رای داد این نوع برداشت با اصول بهداشتی روانی و تلاش برای اداره کلاس و اصلاح رفتار دانش آموزان سازگاری ندارد. مدیریت صحیح مدرسه، اداره ی صحیح کلاس، آشنایی با ویژگی های سنین مختلف و آگاهی از مسائل اقتصادی و اجتماعی خانواده ها، راهبردهایی هستند که می توانند بروز این دشواریها رفتاری دانش آموزان تنها از متغیرهای مربوط به دانش آموزان یا مدرسه نشات نمی گیرند بلکه تحت تاثیر عوامل خانوادگی و اجتماعی نیز قرار می گیرند اعتماد به اینکه دشواریهای رفتاری دانش آموزان از کنش متقابل آنها با محیط نشات می گیرد از نظر تضمین بهداشت روانی، نگرش بسیار مثبتی است زیرا تغییر دادن محیط خیلی راحتتر از تغییر دادن شخصیت دانش آموز است.
برخی از این دشواریها براساس سن دانش آموز کاملا طبیعی جلوه می کند مثلا نداشتن دقت و تمرکز برای دانش آموز کلاس اول ابتدایی، خیلی عادیتر از دانش آموز دوره ی راهنمایی است هیجانی شدن کودکان نیز براساس سن و جنس آنها معانی متفاوتی پیدا می کنند بنابراین توصیه نشان میدهد که در مقابل دشواریهای رفتاری حتی الامکان نگرش مثبت اتخاذ شود تجربه نشان می دهد که در بسیاری موارد گفتن این که " انتظار از دانش آموز همین است" خیلی از دشواریها را حل می کند زیرا به معلم خونسردی و بردباری می دهد همچنین دشواریهای رفتاری کودکان خیلی ریشه دار نیست و در نتیجه زودتر از بین می رود. تنها چند جلسه صحبت با معلم، روان شناس یا مشاور مدرسه کافی خواهد بود که ریشه ی بسیاری از آنها خشک شود.
نقش مدرسه در تکوین دشواریهای رفتاری:
جونز و جونز از تحقیقات زیادی نام می برند که در آنها سعی شده است علتهای دشواریهای دانش آموزان از نظر معلمان بررسی شود طبق یافته های این تحقیقات اکثر معلمان معتقدند که دشواریهای رفتاری دانش آموزان از نگرش منفی آنها نسبت به مدرسه، دشواریهای اقتصادی یا فرهنگی خانواده یا از دشواریهای بسیار وسیع جامعه نشات می گیرد تعدادی کمی از معلمان معتقدند که مدرسه عامل دشواریهای رفتاری است متاسفانه این باور تعدادی زیادی از معلمان را منفعل می کند و بر بهداشت روانی دانش آموزان یا حتی معلمان آسیب می رساند. در واقع وقتی معلم دشواریهای رفتاری کودکان را به عوامل بیرونی و خارج از اختیار مدرسه نسبت می دهد به این نتیجه می رسد که نمی تواند درباره ی رفع آنها کاری انجام دهد بنابراین باید دست روی دست بگذارد و شاهد تباه شدن دانش آموزان باشد.
تنها کاری که این نوع معلمان انجام می دهند این است که به کمک تقویت دانش آموزان را به کارهای مورد نظر وا می دارند و به کمک تنبیه یا محرومیت آنها را از کارهای ناپسند باز می دارند هویج و چوبه دستی را همیشه آماده نگاه می دارند.
درست است که عوامل بیرونی از مدرسه در تکوین دشواریهای رفتاری دانش آموزان موثر واقع می شوند اما نباید از نظر دور داشت که معلمان و مدرسه بر شیوه های رفتاری دانش آموزان ادراک و احساساتی که آنها نسبت به خود پیدا می کنند اثر بسیار پابرجا دارند پذیرش واقعی این دیدگاه به معلمان ومسولان مدرسه نقش فعال می دهد بدین صورت که آنها برای خلق جو مناسب برای یادگیری، ایجاد انگیزه برای فعالیت، تشویق دانش آموزان برای اتخاذ رفتارهای سازگار و از همه مهمتر تلاش برای نگهداشتن این جو تلاش می کنند برخی مربیان تعلیم و تربیت آن قدر خوشبین هستند که معتقدند اکثرا دشواریهای رفتاری دانش آموزان را می توان در کلاس یا در مدرسه حل کرد و در واقع اگر دشواریهای تقریبا حاد مثل پرخاشگری غیر کلامی یا بزهکاری، آنهایی را که ریشه های خانوادگی یا فیزیولوژی دارند یا آنهایی را که باید به کمک متخصصان حل شود کنار بگذاریم معلمان شایستگی دارند که از بروز طیف وسیعتر از رفتارهای ناسازگار جلوگیری کنند و در صورت بروز آنها را تغییر دهند برای این کار دلیل ساده ای وجود دارد اکثر رفتارهای ناسازگار مخصوصا در دوره های ابتدایی در راهنمایی بر اثر شرایط کلاس و مدرسه به وجود می آید و آموخته می شوند همانطور که اکثرا بزرگسالان نیز معتقدند خاصیت نیمکت های مدرهس است که برخی رفتارهای ناسازگار را در کسانی که روی آنها می نشینند، بوجود می آورد مثلا کودکان ناراحتی در مقابل مردود شدن را از شکم مادر به دنیا نمی آورند یا به میل خود انتخاب نمی کنند، آنها در مدرسه مزه ی فشار روانی در مقابل شکست را می چشند، دانش آموزان در مدرسه ای که نیازهای آنها را به نحو مناسب برطرف نمی کند ناسازگاری نشان میدهند باید پذیرفت که معلم حتی در مدرسه ای که به بی نظمی شهرت دارد می تواند بر کلاس خود طوری تسلط داشته باشد که دانش آموزان رفتارهای واقعا سازگاری نشان دهند. مهمترین عاملی که می تواند دانش آموزان را آرام و سازگار کند ابر است که آنها بتوانند واکنش های معلم و موقعیت های متفاوت را پیش بینی کنند کودکانی که نمی توانند به این پیش بینی دست بزنند دایما در حال اضطراب، آشفتگی و ناتوانی در انتخاب رفتارهای مناسب به سر می برند بنابراین ثبات در اعمال و گفتار معلم می تواند بر آرامش روانی دانش آموزان اثر مثبت داشته باشد.
علل دشواریهای رفتاری دانش آموزان در کلاس:
1- دانش آموزان نمی داند که چه کار باید بکند در این حالت به طور روشن و کافی به دانش آموز گفته نشده است که چه کاری باید انجام دهد. انتظارهای معلم، قوانین، رفتارها، روش ها و فعالیت های معمولی کلاس، همچنین دستورالعمل های مربوط به هر درس باید صراحت داشته باشد و به اطلاع دانش آموز به سه از طرف دیگر نبود ثبات در رعایت قوانین را اداره ی کلاس یا نبود ثبات در اجرای دستورالعمل ها و به طور کلی بدقولی موجب می شود که دانش آموز آنها را ندیده بگیرد.
2- دانش آموز نمی داند که چگونه عمل کند: تنها گفتن این که دانش آموزان چه کار باید بکنند نمی تواند چگونگی انجام دادن آنها را تضمین کند بنابراین باید روشها و راههای رسیدن به هدف را آموزش و تمرین داد و آنگاه ازدانش آموزان انتظار داشت که خود عمل کنند.
3- دانش آموزان نمی داند که چرا باید آنچه را که از او می خواهند انجام دهد:
اغلب اتفاق می افتد که درباره ی سودمندی آنچه دانش آموز باید یاد بگیرد یا آنچه باید انجام دهد اطلاعات کافی داده نمی شود همچنین به دانش آموزان گفته نمی شود که آنچه انجام می دهند بعدها به چه درد آنها خواهد خورد.
4- دانش آموز بیکار است: دانش آموزی که کار خود را زودتر از دیگران تمام می کند معمولا منتظر می ماند تا دیگران نیز تمام کنند بدیهی است که در مدت انتظار می تواند مسائلی به وجود آورد بنابراین معلم باید پیش بینی کند که این نوع کودکان در مدت بیکاری به نوعی سرگرم شوند.
5- درس خیلی دشوار است: وقتی درس خیلی دشوار به نظر می رسد دانش آموز احساس می کند که نمی تواند یاد بگیرد و انتظارهای او از موفقیت همچنین ادراک از شایستگی خود کاهش می یابد و در نتیجه انگیزش خود را از دست می دهد.
6- درس خیلی آسان است: وقتی درس خیلی آسان به نظر می رسد دانش آموز احساس می کند که ماندن در کلاس سودی ندارد ارزش درس در چشم دانش آموز پایین می آید و به همراه آن انگیزه برای یادگیری نیز کاهش می یابد.
7- از درس عقب مانده است: دانش آموزی که چند جلسه غیبت می کند و از درس عقب می ماند احتمال دارد که درس تازه را نفهمد این دانش آموز پس از مدتی احتمالا به این نتیجه می رسد که دیگر دیر شده است در نتیجه تلاش نمی کند.
8- درس جالب نیست: انگیزه ی دانش آموز به عوامل زیادی از جمله: ارزش درس وابسته است بنابراین اگر دانش آموز درسی را جالب نداند بلکه کسل کننده احساس کند کمتر شانس خواهد داشت که به آن علاقه مند شود مخصوصا اگر او از سودمندی و کاربرد درس اطلاع نداشته باشد انگیزه ای خود را به طور کلی از دست خواهد داد.
9- درس به درد نمی خورد: گاهی دانش آموز احساس می کند بین مطالبی که یاد می گیرد و آنچه قبلا آموخته است یا اطلاعاتی که در زندگی دارد هیچ رابطه ای نیست اینجاست که از خود می پرسد " این مطلب به چه درد می خورد"
10- مورد توجه معلم قرار می گیرد: اکثر رفتارهای ناپسند دانش آموز به این علت ادامه می یابد که توجه معلم را جلب می کنند همانطور که به هنگام بحث از رابطه ی یادگیری با بهداشت روانی توجه به رفتارهای ناپسند دانش آموز در واقع تعویق کردن آنهاست.
11- مورد توجه همکلاسیها قرار می گیرد: دانش آموزی که نظم کلاس را برهم می زند با معلم جر و بحث می کند و کارهای دیگری از همین نوع انجام می دهد توجه دیگران را به خود جلب می کند و باز تعویق می شود.
12- تلاش برای حفظ رفتارهای ناخوشایند اغلب از نوع تنبیه است: اکثر پژوهشگران متوجه شده اند که معلمان برای جلوگیری از رفتارهای ناپسند و مخرب دانش آموزان معمولا به تنبیه متوسل می شوند بنابراین اثر تنبیه بر رفتاردانش آموز بسیار محدود است و بدآموزی نیز دارد از مهمترین بدآموزی های تنبیه این است که دانش آموز همان روش را یاد می گیرد و موارد مشابه بکار می برد مثلا معلمی که دانش آموزی را به خاطر شرارتهای او طرد می کند دانش آموز یاد می گیرد که در مورد دیگران همین رفتار را بکار ببرد. بنابراین نباید عوامل خارج از مدرسه را ندیده گرفت و اسناد همه ی رفتارهای ناسازگار به عوامل اجتماعی اقتصادی و خانوادگی و تبرئه کردن مدرسه، نگرشی است که بی مسئولیتی را رونق می دهد. باطلاع از همه ی این عوامل به خاطر نجات کودکان و نوجوانان باید فعالانه وارد عمل شد رفتارهای سازگار را نشان داد، خواست، تقویت کرد.
روانشناسی رشد:
روان شناسی رشد، که یکی از شعب روانشناسی است درباره ی چگونگی قوانین حاکم بر رشد در جنبه های جسمانی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی در سنین مختلف و نیز تاثیر وارثت و محیط در رشد بحث می کند. روانشناسی رشد بازیست شناسی و تعلیم و تربیت ارتباط دارد. روانشناسی رشد، فرد را با قوانین و اصول حاکم بر رشد آشنا می سازد و به او امکان می دهد تا برای مقابله با مشکلات آینده آماده شود. همچنین با شناخت روال عادی رشد در جنبه های گوناگون مقایسه رفتار و تعیین انتظارات منطقی از فرد در هر سنی ممکن می گردد. به عنوان نمونه اطلاع از سن عادی برای راه افتادن، حرف زدن، و دندان در اوردن کودک به فرد امکان می دهد تا کودکان پیشرفته و عقب مانده را در این موارد تعیین کند.
بنابراین اطلاع از چگونگی رشد در سنین مختلف برای برنامه ریزان، معلمان، والدین و متخصصان روان در حالتی ضرورت می یابد. برنامه ریزان تربیتی با شناخت میزان آمادگی فرددر هر سن، مطالب و محتوای آموزشی مناسب با آن سن تهیه می کنند.
معلمان آشنا با روان شناسی پس از ایجاد رابطه ی حسنه با دانش آموزان درس را به گونه ای ارائه می دهند که جالب و قابل درک باشد. والدین با اطلاع از روان شناسی رشد در هر سنی از فرزندان خود انتظاراتی معقولی خواهند داشت. آشنائی با جریان رشد به متخصصان روان درمانی یاری می دهد تا پس از شناخت علل رفتارهای نابهنجار، اختلالات روانی را درمان کنند/
تعریف رشد: رشد تعریف واحدی ندارد و از دیدگاههای متعددی تعریف می شود. معنی لغوی رشد افزایش کمی و کیفی مستمر و همه جانبه ی موجود زنده است گرچه تغییرات کمی بسادگی اندازه گیری می شود اما سنجش تغییرات کیفی نسبتا مشکل تر است و ابزار دقیق نیاز دارد. رشد به دو گونه تقسیم کرده اند: رشد طبیعی یا نمو، که در انسان و حیوان مشترک است، و بر افزایش اندازه ی کمی اندام های بدن اطلاق می گردد به عبارت دیگر رشد طبیعی افزایش کمی ارگانیسم است که بر اثر عواملی نظیر تغذیه، بهداشت، استراحت و ورزش های حاصل می گردد و یادگیری در پیدایش آن دخالتی ندارد.
در رشد محیطی علی رغم رشد طبیعی، یادگیری نقش بسیار مهمی دارد بطوریکه اگر فرد تحت آموزش قرار نگیرد رشد به وقوع نخواهد پیوست. به عنوان نمونه، فراگیری تکلم در کودکان نوعی رشد طبیعی محسوب می شود. برای آغاز تکلم گرچه رشد طبیعی، یعنی سلامت و آمادگی در نگاه شنوائی و گویائی ضرورت دارد ولی چنانچه کودک سخن گفتن دیگران را نشود و بر محاورات آنان ناظر نباشد و نتواند از آنان تقلید کند، حرف زدن را فرا نخواهد گرفت.
به نظر پیاژه، رشد بریا سازگاری موجود زنده با محیط وحفظ تعادل ارگانیسم در دوره های مختلف زندگی است چنانچه در جریان رشد اختلالی به وجود آید موجود زنده سازگاری و تعادل لازم برای تداوم زندگی مناسب را از دست خواهد داد. همه ی موجودات مراحل رشد معینی دارند که مرتب و پیوسته است، بدنی لحاظ کودک برای فراگیری حرکات و مهارت های پیچیده، ابتدا باید اعمال ساده تر را بیاموزد.
رشد به طور کلی اعم از جسمانی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی یک سلسله دگرگونی های کمی و کیفی به هم پیوسته و منظم در موجود زنده است که به منظور هدفی معین در جهت تکامل و سازگاری با محیط به وقوع می پیوندد. هر قدر ارگانیسم پیچیده تر و تکامل یافته تر باشد زمان لازم بریا نیل به کمال رشد طولانی تر خواهد بود. انسان در مقایسه با سایر جانداران هم تا زمان تولد رشد کمتری می یابد و هم کمال رشد او در جنبه های مختلف پس از تولد طولانی تر است
تاریخچه مطالعه رشد:
مطالعه ی علمی رشد که در سال های اخیر رواج یافته است؛ در ادرار گذشته نیز مورد علاقه ی نویسندگان و دانشمندان بوده است. افلاطون سالها قبل از میلاد، با طرح تفاوت های فردی و تاثیر آموزش و پرورش دوران کودکی در پرورش استعدادها، اهمیت رشد را مورد توجه قرار داده است به نظر او نقش اصلی مربی شکوفا کردن استعدادها و رشد خصوصیات فردی است.
در مطالعه ی تحول روان شناسی رشد سه دور قابل ذکر است: رنسانس تا اوایل قرن نوزدهم، اوایل قرن نوزدهم تا قرن بیستم، و قرن بیستم، هر دوره ویژگی هایی دارد قبل از رنسانس و حتی سال ها پس از آن تربیت توانائی ها و علایق کودکان مورد توجه نبود و از آنان انتظار می رفت همچون بزرگسالان رفتار کنند. بتدریج تفاوت های فردی در تعلیم و تربیت مد نظر قرار گرفت و عقاید تربیتی متعددی توسط جان لاک، کمونیوس، رسوپستالوزی، فروبل ارائه گردید. در قرن هفدهم میلادی جان لاک، ذهن را همچون لوح سفیدی دانست که آماده هر نوع یادگیری است. به نظر لاک، تعلیم و تربیت برای رشد فرد در جنبه های مختلف ضرورت دارد. کمونیوس در همین قرن، با تاکید بر اهمیت علایق و استعدادها در تعلیم و تربیت، استفاده از وسایل کمک اموزشی را در تعلیم کودکان لازم دانست. در قرن 18 میلادی رسو با تاکید بر رشد و آمادگی کودک در تعلیم و تربیت اهمیت حواس رادر آموزش مطرح ساخت و استفاده از وسایل کمک آموزشی را برای تقویت حواس ضروری شمرد. رسو روش تربیت و برنامه ریزی کودک محوری را که در آن علایق و توانایی های کودکان اساس کار قرار می گیرند، جایگزین روش برنامه محوری کرد. در اواخر همین قرن پستالوزی با مشاهده رفتار پسر 5/3 ساله اش، تناسب آموزش با رشد کودک را مطرح کرد و اعلام داشت که در تعلیم و تربیت باید به شرایط یادگیری توجه شود. پستالوزی که به تربیت کودکان بی سرپرست علاقمند بود کمبود محبت والیدن را مانع رشد عادی کودک قلمداد کرد.
در قرن نوزدهم میلادی، تحلیل شرح حال کودکان که توسط بست بستگان آنها نوشته شده بود در گسترش روان شناسی رشد نقش بسزایی ایفا کرد. این شرح حال ها چون توسط خویشاوندان تهیه شده بودند اعتبار علمی چندانی نداشتند. بدین معنی که شاهدان اغلب جنبه های مثبت را مشاهده ودرج می کردند و نکات منفی را نادیده می انگاشتند. همچنین به لحاظ تلت تعداد شرح حال ها، تعمیم نتایج امکان پذیر نبود. در اواخر همین قرن استانلی هال رئیس دانشگاه کلارک آمریکا با همکاری گزل و ترمن مطالعه ی رشد کودکان را از طریق روشهای تجربی آغاز کردند و اطلاعات گرانبهائی را در زمینه ی رغبت و استعداد کودکان و نوجوانان فراهم آوردند.
در قرن بیستم، با کمک علوم پزشکی، زیست شناسی، جامعه شناسی تربیتی و استفاده از ابزارهای دقیق سنجش رشد به شیوه ای علمی مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفت، قانون مندل، درباره ی انتقال صفات ارثی و پیدایش نظریه ی ژن ها و کروموزوم ها به گسترش روان شناسی کمک شایانی کرد.
اصول رشد:
1- رشد جریان مداوم و پیوسته است و هیچگاه متوقف نمی شود. رشد موجود زنده که در لحظه ی انعقاد نطقه آغاز می گردد، در تمام حیات ادامه می یابد. گذشته با حال و حال با آینده در ارتباط است از اینرو رفتار حال و آینده ی کودک بر مبنای چگونگی رشد او در گذشته است.
2- رشد جهت دار و در جهات سری، پائی، مرکزی، محیطی و عام به خاص به وقوع می پیوند و به عبارت دیگر رشد در جهات طولی، عرضی و کلی به جزئی صورت می گیرد. رشد سری پائی که از ناحیه ی سر شروع می شود بتدریج به سینه، کمر، باسن و سپس پاها گسترش می یابد.
رشد مرکزی محیطی که از ناحیه ی مرکزی بدن آغاز می گردد به تدریج بخش های کناری بدن را در بر می گیرد. رشد عام به خاص تعلیم رشد حرکات، از قسمت های درشت بدن آغاز می شود و بتدریج به قسمت های کوچکتر توسعه می یابد. به عنوان نمونه رشد اندام هیا آواساز، رشد عام به خاص است که همگام با تکامل جزئیات اندام مذکور، اصوات و کلمات مبهم را به تدریج به اصوات و کلمات روشن تری بدل می کند و در کنار کنار رشد فرایندهای یادگیری، نحوه ی استفاده ی صحیح از اندام های آواساز اموخته می گردد.
3- تفاوت های فردی در رشد وجود دارد و افراد مختلف به طور یکسان رشد نمی کنند. با مقایسه ی تعدادی کودک همجنس و همسان، متوجه می شویم که در رشد آنها تفاوت های کمی و کیفی وجود دارد لذا از هر کسی انتظار می رود که متناسب با رشد خویش رفتار کند. از نظر جنسیت نیز تفاوت های فردی نیز در رشد وجود دارد چنانکه دختران و پسران همسن، رشد یکسانی ندارند. به عنوان نمونه پسران به هنگام تولد در مقایسه با دختران عموما سنگین تر و بلندترند و دختران در برابر ابتلا به امراض، مقاوم تر از پسران هستند.
4- سرعت رشد در دوران مختلف زندگی یکسان نیست: رشد جسمانی در دوره ی اول کودکی سریع است در حالیکه رشد اجتماعی در دوره ی سوم کودکی با سرعت بیشتری انجام می گیرد. نسبت رشد اعضای مختلف بدن نیز یکسان نیست. قد انسان بزرگسال تقریبا سه و نیم برابر زمان نوزادی است در حالیکه وزن بزرگسال حدود بیست برابر نوزاد است.
5- عوامل ارثی و محیطی تواما در رشد تاثیر دارند و تعامل بین آنها روال رشد را مشخص می سازد چنانچه شرایط محیطی نامساعد باشد، توانائی های بالقوه به خوبی رشد نخواهند کرد از این رو محیط مناسب امکانات لازم برای شکوفایی توانائی های بالقوه را فراهم می آورد.
6- رشد در جنبه های جسمانی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی بوقوع می پیوندد. این جنبه ها با یکدیگر ارتباط دارند و بر هم تاثیر می گذارند. وراثت و عواملی نظیر تغذیه، بهداشت، وضع اجتماعی- اقتصادی خانواده، ترشح غدد، آب و هوا، و زمان در چگونگی رشد جسماین موثرند. رشد جسمانی از طریق افزایش وزن و هماهنگی در حرکات قابل تشخیص است. اندازه ی قد نوازد که به هنگام تولد پنجاه سانتی متر است در شرایط طبیعی در یک سالگی به حدود هفتاد و پنج سانتی متر افزایش می یابد و وزنش از 5/3 کیلوگرم به حدود 10 کیلوگرم می رسد.
افزایش اندازه ی دورسر و رشد مغز نیز در تعیین رشد جسمانی، معیارهای مناسبی محسوب می شوند سر نوزاد که به هنگام تولد حدود 60% حجم نهایی خود را داراست، در نخستین سال زندگی رشد بسیار سریعی دارد. مغز نوزاد که حدود 350 گرم وزن دارد در بیست سالگی به 1200 الی 1400 گرم می رسد. هوشمندی با وزن مغز ارتباط چندانی ندارد و عملکرد مغز به چین و شکن های سطح آن مربوط است. نخستین دندان های شیری معمولا در شش تا هفت سالگی می رویند و تا حدود 5/2 سالگی کامل می شوند. دندان های دختران معمولا زودتر از پسران می رویند. در بعضی کودکان، رویش دندان ممکن است مدتی به تاخیر افتد، رشد استخوان ها در حرکات کودک هماهنگی به وجود می آورد استخوان ها که زا هنگام تولد غضروفی هستند، به تدریج محکم می شوند. کودک در یادگیری حرکات ابتدا از عضلات و استخوان های درشت و سپس از عضلات و استخوان های کوچک استفاده می کند از اینرو، حرکات کودک ابتدا کلی است و به تدریج حالت مشخصی به خود می گیرد. به عنوان نمونه کودک قبل از آنکه بتواند راه برود یک سلسله حرکات کلی انجام می دهد و قبل از انکه مهارت نوشتن را فراگیرد خطوط نامنظمی را بر روی کاغذ می کشد.
رشد ذهنی در هوشمندی تکلم، ابتکار، تجسم، تفکر، قضاوت صحیح و حل مساله ظاهر می شود و رشد ذهنی که برای تداوم زندگی و ضرورت دارد حواس نقش بسزایی ایفا می کنند. هوشمندی یکی از نشانه های رشد مناسب ذهن است. هوش به سه نوع انتزاعی، مکانیکی و اجتماعی تقسیم می شود. هوش انتزاعی، باعث درک سریع کلمات و حل مساله می گردد.
هوش مکانیکی، انجام موفقیت آمیز کارهای عملی را موجب می شود. هوش اجتماعی برتر برقراری روابط اجتماعی مطلوبی با دیگران را باعث می گردد. قدرت تکلم، نشانه ی دیگری از رشد مناسب ذهن محسوب می شود در تکلم سالم، چندین دستگاه بدنی باید سالم باشند، از جمله دستگاه شنوایی، دستگاه گویائی و دستگاه عصبی که محور فرایندهای یادگیری بشمار می روند و اختلال در هر مورد کودک را از تکلم صحیح باز می دارد صدائی که پس از تولد از نوزاد شنیده می شود یک عکس العمل عصبی است که از ورود هوا به شش حاصل می گردد و آنرا می توان نخستین مرحله ی صداسازی محسوب داشت. بتدریج هدفهای کودک در این اصوات تغییراتی را ایجاد می کند که توسط مادران بخوبی قابل تشخیص است و با رشد ذهن و فهم کودک تناسب دارد. کودک در حدود نه ماهگی از گفتار اطرافیان به خصوص والدین و خواهران و برادران تقلید می کند و آواهای ساده ای را بدون درک معنی مکررا بر زبان جاری می سازد به تدریج بین شنیده ها و واقعیات محیطی ارتباط منطقی برقرار می کند و به کشف مفاهیم و درک معانی کلمات موفق می گردد.
رشد عواطف موجب ارائه ی پاسخ های مناسب به محرک ها، قضاوت منطقی و سلامت روانی می گردد. عواطف کودکان معمولا زودگذر، شدید، متنوع و تکراری هستند عواطف، با علائم ظاهری جسمانی همراهند و با دگرگونی در جریان فیزیولوژیکی بر اعمال و افکار تاثیر می گذارند و در مواردی تعادل را محتمل می سازند و توانائی حل مساله را از فرد سلب می کنند. عوامل محیطی و فرهنگ نخست از طریق شرایط خانوادگی و اعضای آن بر رشد عواطف تاثیر می نهند. اختلافات خانوادگی جدائی یا مرگ والدین و وضع اقتصادی- اجتماعی نامناسب در رشد عواطف اثرات سوئی دارند. والدین در بروز و کنترل عواطف کودکان نقش مهمی دارند و با رفتار و گفتار خود می توانند عواطف آنها را در جهت مناسبی هدایت کنند از انواع عواطف می توان ترس، خشم و محبت را نام برد. ترس بر اثر مواجهه با خطر یا موقعیتی غیر منتظره و ناگهانی که فرد آماده ی دفاع نیست به وجود می آید. اختلال در تکلم، تغییر رنگ چهره، طپش قلب، نوع غیر ارادی ادرار، گریه و اطاعت از علائم ترس به حساب می آیند. ترس زمانی خیالی و گاهی واقعی است کودک بسیاری از ترس ها را در خانواده خصوصا از مادر می آموزد. ترساندن کودکان از اشیا و موضوعات مختلف کاردرستی نیست حذف محرک ترسناک، موجب از بین رفتن ترس می شود لذا برای از بین بردن ترس از شدت محرک ترسناک، باید به تدریج کاسته شود ومحرک لذت بخشی جایگزین آن گردد. همچنین آشنا ساختن تدریجی کودک با موقعیت ترس آور به همراه یک بزرگسال در کاهش ترس روش مفیدی است به عنوان نمونه اگر کودکی از رفتن به اطاق تاریک می ترسد بزرگسالی به همراه او به اطاق تاریک می ترسد بزرگسالی به همراه او به اطاق می رود چراغی را روشن می کند با تکرار این عمل ترس کودک بتدریج برطرف می گردد. خشم ممکن است بر اثر بیماری، سرزنش، تنبیه و دخالت بی مورد، ممانعت از استقلال، عدم ارضای نیازها، و نرسیدن به هدف ایجاد شود. خشم با بر افروختگی چهره، اخم کردن، گاز گرفتن، تغییر لحن صدا، پرخاشگری و گریز همراه است به هنگام خشم هیپوتالاموس تحریک می شود و دستگاه آدرنال سمپاتیک، شیمی خون را در جهت دفاع از بدن آماده می سازد. کودک در اولین ماههای زندگی محبت را از اطرافیان می آموزد اعضای خانواده مخصوصا مادر اولین الگو در آموزش محبت محسوب می شود ابراز محبت به طریق درست در تعادل روانی و شادابی کودک نقش ارزنده ای دارد و افراط و تفریط در ان عواقب وخیمی ببار می آورد.
رشد اجتماعی برای تنظیم روابط و رعایت قوانین اهمیت بسزایی دارد انسان اصولا موجودی اجتماعی است و رشد اجتماعی برای تداوم زندگی او ضرورت دارد. از طریق رشد اجتماعی، انسان می آموزد چه کارهایی را باید و چه فعالیت های را نباید انجام دهد. وضع اقتصادی و شرایط روانی خانواده و سلامت کودک، در رشد اجتماعی تاثیر بسیار دارند. کودکان مریض چون به بازی و حضور در جمع تمایلی نشان نمی دهند در صورت طولانی شدن بیماری، مشکلاتی در رشد اجتماعی آنان به وجود می آید.
رشد اخلاقی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برای سلامت فرد و جامعه و زندگی سعادتمند ضرورت دارد رشد اخلاقی باید از اهداف مهم آموزش و پرورش باشد و همگام با شکوفایی استعدادهای ذهنی، سجایای اخلاقی نیز در دانش آموزان پرورش یابد. آموزش ها و رفتارهای والدین در رشد اخلاقی کودک نقش سرنوشت سازی دارند زیرا کودک با تقلید از والدین آنچه را که می بیند و می شنود، می آموزد و سپس انجام می دهد.
گزارش کتابخانه ای:
نوجوانی که با تغییرات گوناگون در زمینه های متعدد همراه است یکی از بحرانی ترین ادوار زندگی به حساب می آید چون عوامل زیستی، روانی، اجتماعی تواما در بروز دوره ی نوجوانی دخالت دارند تعیین سن دقیقی برای آغاز و پایان آن امکان پذیر نیست نوجوانی در دختران معمولا سنین یازده تا پانزده سالگی و در پسران دوازده تا شانزده سالگی را شامل می شود رفتارو عملکرد نوجوان را نمی توان تنها از یک دیدگاه مطالعه و بررسی کرد بلکه باید به تمام جوانب و ابعاد وجودی او توجه شود برای آشنایی با خصوصیات و مشکلات دوره ی نوجوانی، چگونگی رشد و ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار می گیرد.
1- رشد جسمانی، در یازده تا پانزده سالگی تغییرات سریع جسمی در دختران و پسران به وقوع می پیوندد و با آغاز بلوغ دستگاه تولید مثل نوجوان رشد می کند دستگاه تولید مثل دختر مرکب از تخمدان ها لوله شیپوری رحم، رحم و مهبل ارت تخمک توسط تخمدان ها تولید از طریق لوله شیپوری به طرف رحم هدایت می شود دستگاه تولید مثل پسر شالم بیضه ها و آلت تناسلی است که از تعدادی اندام درونی بهم پیوسته تشکیل شده است که در ایجاد اسپرم نقش حیاتی دارد، به هنگام بلوغ، افزایش هورمون مترشحه از بخش قوامی هیپوفیز تغییرات جسمانی را بوجود می آورد و هورمون محرک غدد تناسلی، اعضای جنسی را فعال می کند و موجب پیدایش اسپرم در پسر و تخمک رسیده در دختر می گردد. هورمون های جنسی تسترون در مرد و استروژن در زن در ارتباط با سایر هورمون های بدن، رشد سریع عضلات و استخوانها را موجب می شوند. صفات ثانویه جنسی در دختران شامل بزرگ شدن پستانها و باسن و رویش موهای زهار و زیر بغل وظهور قاعدگی است و در پسران عبارت از رویش موهای زهار و زیر بغل و دو رگه شدن صدا و احتلام می باشد. در دوره ی نوجوانی رشد جسمانی سریع، موجب افزایش قد و وزن می گردد سرعت رشد دختران با پسران تفاوت دارد بدین معنی که سرعت رشد پسران از سیزده تا پانزده سالگی است و در چهارده سالگی به حداکثر می رسد. در این زمان بر قد پسر ده تا بیست و پنج سانتی متر و بر وزن او هفت تا بیست کیلوگرم افزوده می شود.
سرعت رشد دختر معمولا در سال زودتر از پسر آغاز می گردد و از یازده تا سیزده سالگی ادامه می یابد و در دوازده سالگی به حداکثر می رسد. در دوره ی نوجوانی دختران در مقایسه با پسران رشد کندتری دارند و بر قد آنان دوازده تا چهارده سانتی متر و بروز نشان ده تا پانزده کیلوگرم افزوده می شود. رشد قد پسران در پانزده سالگی و دختران در سیزده سالگی کندتر می شود و پس از گذشت سه سال تقریبا متوقف می گردد در دوره ی نوجوانی، نسبت و شکل اعضای بدن تغییر می کند و تا حدود زیادی شبیه اندام بزرگسالان می شود رشد عضلات ادامه می یابد استخوان ها بزرگتر و سفت تر یم شوند، چربی زیر پوستی روبه کاهش می گذارد و بر رشد اعضای تناسلی افزوده می شود. عضلات در هشت سالگی حدود بیست درصد، در پانزده سالگی سی و دو درصد و در شانزده سالگی چهل و چهار درصد وزن خالص بدن را تشکیل می دهند رشد عضلانی در دختران و پسران تفاوت دارد و در پسران پانزده تا شانزده ساله و در دختران دوازده تا پانزده ساله رشد عضلانی سریع است. بر اثر رشد عضلانی عصبی، استخوانی، حرکات بدنی به تدریج منظم تر و پیچیده تر می شوند و بر قدرت و سرعت و دقت و هماهنگی حرکات دختران چهارده ساله و پسران شانزده ساله بمقدار زیادی افزوده می گردد.
علائم بلوغ در دختران برجسته شدن پستان ها در سن تقریبا یازده سالگی از اولین علائم مشخصه بلوغ به حساب می آید سپس قسمت بیرونی دستگاه تولید مثل رشد می کند و سرانجام قاعدگی رخ می دهد سن وقوع قاعدگی در دختران با تغذیه، بهداشت، شرایط اقلیمی، نژاد، آموزش ها و محرک های محیطی بستگی دارد و معمولا ممکن است در سنین نه تا سیزده سالگی رخ می دهد. نگرش و طرز تلقی دختر نسبت به قاعدگی خود، در ایفای نقش مادری و سازگاری اجتماعی و زناشوئی آینده ی او تاثیر بسزایی دارد، آموزش ها و توصیه های تربیتی مفیدی که از جانب والدین و افراد اگاه در این زمینه در دسترس نوجوانان قرار می گیرد می تواند در پیدایش نگرش واکنش مطلوب نسبت به اولین قاعدگی موثر باشد. دخترانی که از قبل برای قاعدگی آمادگیها و اطلاعات لازم را کسب کرده اند به راحتی خواهند توانست با مسائل و مشکلات این واقعه مقابله کنند از سوی دیگر دخترانی که آمادگی و اطلاعات کافی ندارند به هنگام وقوع قاعدگی نسبت به آن احساس تنفر و شرم و خطر می کنند. اگر مادر یا اطرافیان قاعدگی را واقعه ای دردناک و ترسناک تلقی کنند دختر نوجوان نیز چنین نگرشی نسبت به ان خواهد داشت " نگرش منفی نسبت به قاعدگی همچنین ممکن است از ناراحتیها و بیماری های جسمانی ناشی شود. قاعدگی در آغاز نامنظم است و با سردرد، کمر درد و شکم درد توام می باشد.
2- رشد ذهنی: با افزایش رشد ذهنی در دوره ی نوجوانی، نوجوان به تدریج تفکر عینی و ملموس را رها می سازد و به تفکر انتزاعی و منطقی می پردازد، و با تشکیل فرضیه، قادر به استدلال و نتیجه گیری از وقایع و پدیده ها می شود به عنوان نمونه، نوجوان می تواند قوانین متعدد را با یکدیگر تلفیق کند و به تاثیر حرارت بر اهن پی ببرد. در این دوره نوجوان برای حل مساله نقشه و طراحی ذهنی دارد و بدین توسل به پدیده های عینی و ملموس می تواند فرضیه بسازد و پس از استدلال و تجزیه و تحلیل، نتیجه گیری کند و به مفاهیم جدیدی دست یابد
3- رشد ذهنی: با افزایش رشد ذهنی در دوره ی نوجوانی، نوجوان به تدریج تفکر عینی و ملموس را رها می سازد و به تفکر انتزاعی و منطقی می پردازد و با تشکیل فرضیه، قادر به استدلال و نتیجه گیری از وقایع و پدیده ها می شود به عنوان نونه نوجوان می تواند قوانین متعدد را با یکدیگر تلفیق کند و به تاثیر حرارت بر آهن پی ببرد. در این دوره نوجوان برای حل مساله نقشه و طراحی ذهنی دارد و بدون توسل به پدیده های عینی و ملموس می تواند فرضیه بسازد و پس از استدلال و تجزیه و تحلیل نتیجه گیری کند و به مفاهیم جدیدی دست یابد
4- رشد عاطفی: همراه با تغییرات جسمانی، در نوجوانان یکی سلسله دگرگونی ها در احساسات و عواطف، تمایلات و خواسته ها، تصورات و تخیلات به وجود می آید و توازن دوران کودکی را بهم می زند و احتمال بروز اختلالات را در این دوره افزایش می دهد.
برای تداوم زندگی نوجوان باید افکار و وابستگی ها و روابط دوران کودکی خود را رها سازد و در هر مرحله دیدگاهها و مهارت های جدیدی بدست آورد انتقال موفقیت آمیز از دوره ی کودکی به نوجوانی که به تغییر در " مفهوم خویشتن" نیاز دارد کار چندانی آسانی نیست و بدون کمک اطرافیان خصوصا والدینی آگاه و مطلع با موفقیت ترین نخواهد بود نوجوان برای انطباق خود با محیط و شناخت اطرافیان به راهنمایی افراد آگاه و بصیر نیاز دارد. تغییرات سریع جسمانی توام با رشد ذهنی نوجوان را دچار گوشه گیری، ناسازگاری، درون گرائی، ترس و وحشت، افکار رویایی، خودشیفتگی، حجب و حیا می کند که این صفات رد رفتار او ظاهر می شوند. با تشدید احساسات و عواطف در دوره ی نوجوانی نوجوان از واقعیات عینی محیط فاصله می گی رد و بر عالم رویا و خیال پناه می برد و به تلقید از قهرمانان و شخصیت های ایده آل خود می پردازد و بدان وسیله تمایلات و خواسته هیا خود را ارضا می کند.
رشد ذهنی به نوبه خود قدرت تجزیه و تحلیل نوجوان را افزایش می دهد و موجب می شود که نوجوان افکار و احساسات خود را در قالب رویا و خیال یعنی بدانگونه که می خواهد و نه انطوری که هست ارائه دهد و خود را ارضا کند در این صورت نوجوان از درک واقعیت غافل می ماند و در عالمی از رویا و خیال مردمی می رود و این حالت، ارضا کننده و تسلی بخش ساعتها در خلوت افکار نوجوان را به خود مشغول می دارد. احساسات و عواطف نوجوان متغیر و متعدد است و به سادگی قابل پیش بینی نیست نوجوان قادر است احساسات و عواطف واقعی خود را مخفی کند و علیرغم احساس خویش رفتار دیگری را بروز می دهد. چنین حالتی برقراری ارتباط و تعالم با نوجوان را مشکل تر می سازد. از عواطف متداول بین نوجوانان می توان ترس، خشم، دوستی و محبت را نام برد. ترس بر اثر مواجهه ناگهانی و غیر منتظره که فرد آمادگی دفاع از آنرا ندارد حاصل می شود وبه انواع گوناگون از جمله ترس از مدرسه، ترس از شکست، ترس از بیماری و ترس از تنهایی در نوجوانان مشاهده یم شود. نوجوان می ترسد مبادا نتواند از عهده ی انجام کارهای محوله در مدرسه بخوبی بر آید، می ترسد نتواند دوستانی پیدا کند و در نتیجه تنها بماند همچنین به هنگام علائم بلوغ با نوعی ترس مواجه می شود در این زمینه ناآگاهی و بی توجهی و یا نگرش نامناسب والدین نسبت به تغییرات جسمانی دوره ی بلوغ در نوجوانان مثلا وقوع قاعدگی در دختران و احتلام در پسران ممکن است نوجوان را به وحشت و هراس اندازد آگاهی والدین به تغییرات جسمی و روانی دوره ی نوجوانی و اقدام به وقوع آنان در سازگاری عاطفی نوجوانان می تواند موثر باشد.
خشم بر اثر برخورد نوجوان به مانعی که بر سر راه هدف او قرار می گیرد حاصل می شود. تشدید خشم عملکرد حواس را مختل و قضاوت صحیح را مشکل و یا غیر ممکن می سازد از مهمترین عوامل ایجاد خشم در نوجوانان می توان سلب آزادی و ممانعت از استقلال، نرسیدن به هدف، تبعیض، محرومیت، شکست، سرزنش را انتقاد و دخالتهای بیجای والدین را نام برد. دوستی و محبت خانواده برای رشد عواطف در هر دوره و مخصوصا در نوجوانی اهمیت فراوان دارد و چنانچه نوجوان از آن محروم باشد تعادل روانیش مختل می گردد و عواقب نامطلوبی از جمله انحرافات اخلاقی را موجب می شود.
واکنش و نگرش نوجوان در قبال تمایلات و مسائل جنسی که از تغییرات هورمونی و جسمانی ناشی می شود در تعادل عاطفی و روانی او نقش بسزایی دارد و نوجوان باید رفتار جنسی مقبول و مناسبی را بیاموزد. آموزش مناسب و پرورش اعتقادات مذهبی در چگونگی تظاهر رفتارهای جنسی بطریق مقبول و مطلوب در دختران و پسران اهمیت بسیار دارد. از این رو والدین و افراد آگاه باید اطلاعات مناسبی در زمینه ی رفتارهای جنسی از جمله نحوه ی برخورد با تغییرات جسمانی و شیوه ی مراقبت از اعضای بدن و چگونگی ارتباط با اطرافیان و جنس مخالف را به نوجوانان ارائه دهند. رفتارهای جنسی از نظر کیفی و کمی به عوامل فرهنگی و اجتماعی بستگی دارد. نوجوان با راهنمایی های صحیح و مناسب می تواند رفتارهای جنسی خود را در جهت سازنده ای هدایت کند. چنانچه راهنمایی ها نادرست و نامناسب باشند اصلاح مشکلات در آینده کار مشکلی خواهد بود.
نحوه ی ارتباط و عملکرد والدین با نوجوان در تعیین نوع نگرش او نسبت به نقش های نوجوانی اهمیت بسیار دارد به عنوان نمونه اگر رفتارهای زنانه ی دختر در خانواده مورد ستایش و پذیرش والدین قرار گیرد این رفتارها بدون ناراحتی و نگرانی از طرف دختر انجام و تکرار خواهند شد برعکس اگر رفتارهای زنانه ی دختری توسط والدین طرد شود این رفتارها به وقوع نخواهد پیوست لذا والدین با تایید و تشویق می توانند رفتارهای مطلوبی را از همان آغاز کودکی در فرزندانشان ایجاد و تعویق کنند.
اختلال در رشد عواطف ممکن است به بزهکاری نوجوان منجر شود. بزهکاری نوجوانان به عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی بستگی دارد و شیوع آن در پسران بیشتر از دختران است بزهکاری نوجوانان که یک اختلال عاطفی- اجتماعی بحساب می آید اقدام به عملی است که نوجوان را ارضا می کند ولی مورد پسند جامعه نیست. علل وقوع بزهکاری بسیار متعدد است و از آن جمله می توان احساس ناامنی و طرد شدگی، محرومیت زا دوستی و محبت، احساس حقارت در خانه و مدرسه، رفتارهای نامناسب والدین و اختلافات خانوادگی، حسادت شدید نسبت به خواهران و برادران ، احساس گناه، فقر اقتصادی را نام برد. بزهکاران را به دو گروه می توان تقسیم کرد: گروه اول بزهکارانی را شامل می شود که محل زندگی آنها در منطقه ای است که میزان وقوع بزهکاری بسیار زیاد است در این حالت نوجوان از اطرافیان خود بزهکاری را می آموزد و از ارتکاب آن چندان احساس ناراحتی و گناه نمی کند. با تغییر محل زندگی نوجوان بزهکار احتمال می رود بزهکاری کاهش یابد یا از بین برود و گروه دوم بزهکارانی را در برمی گیرد که وجدانی ضعیف و رشد نیافته دارند این بزهکاران در خانواده ای از هم پاشیده، معتاد به الکل و مواد مخدرف بی توجه به ارزش های اخلاقی و بی محبت تربیت شده اند آنان آموخته اند که از طریق ارتکاب بزه احساسات خصومت آمیز خویش را فرونشانند.
4- رشد اجتماعی:
نوجوان که خواهان استقلال و همکاری است. در میل به استقلال با نوعی تضاد و کشمکش درونی مواجه می شود از سوئی می خواهدمستقل زندگی کند و از جانب دیگر برای ارضای نیازهایش وابستگی به خانواده را ضروری می داند در جوامع مختلف با استدلال طلبی نوجوانان به روش های گوناگونی برخورد می شود خانواده هایی که از آغاز، کودک را به تدریج مستقل زیستن عادت می دهند از میزان کشمکش و تضاد او در نوجوانی به مقدار قابل توجهی می کاهند.
اشتغال یکی از عوامل مهم در استقلال بخشی به زندگی نوجوان محسوب می شود نوجوان در صورت اشتغال به استقلال مادی می رسد، مورد تایید دیگران قرار می گیرد، به همکاری با دیگران می پردازد، و نهایتا به مستقل زیستن موفق می شود. انتخاب شغل در جوامع صنعتی با مسائل و مشکلات فراوانی همراه است که برای احراز موفقیت در این مورد، راهنمایی شغلی نوجوان برای گزینش شغل مناسب ضرورت تام دارد. نوجوان که بیش از هر زمان دیگر تحت فشارهای محیطی گوناگون قرار دارد در صدد تعیین هویت خود و ایجاد تعادل و هماهنگی بین خواسته ها و امیال و کشمکش های متضاد خود بر می آید. نوجوان باید در دوره ی نوجوانی با برقراری ارتباط مجدد با تجارت گذشته ش به تعیین اهداف آینده اش بپردازد و ناگزیر است با پذیرش تغییرات سریع جسمانی و بیداری تمایلات جنسی، هویت خود را مجددا بازسازی کند. اگر برقراری هویت بطریق مطلوبی انجام نشود نوجوان با ابهام نقش مواجه می شود و رشد عاطفی و اجتماعی او مختل می شود. نوجوان برای تعیین هویت خود باید خویشتن را بشناسد. به هدف از زندگی پی ببرد، به ارزش هایش آگاهی یابد و بداند که "من" او با هر فرد دیگری تفاوت دارد.
به نظر گلسر هویت آن تصویری است که فرد از خویشتن دارد و ممکن است با تصوراتی که دیگران از فرد دارند هماهنگ ویکسان و یا با آن کاملا متفاوت باشد. تشکیل هویت جز لازم و ضروری برای تمام انسانهاست و به دو جز هویت " موفق" و " شکست" تقسیم یم شود از سنین چهار تا پنج سالگی کودک در ارتباط با اعضای خانواده و اطرافیان هویت خود را از دو بعد توفیق و شکست مورد ارزیابی قرار می دهد و در سن نوجوانی از طریق تعامل و درگیری عاطفی با اطرافیان و به خصوص والدین به توسعه ی آن می پردازد. نوجوانان با هویت موفق دور هم می آیند و آنان که هویت شکست دارند به معاشرت با یکدیگر می پردازند زیرا خصوصیات مشترکی دارند خصوصیات مشترک نوجوانان با هویت شکست که احساس تنهایی و بی کسی است انها را از حل مشکلات زندگی و مواجهه با واقعیت باز می دارد و در نتیجه دچار اضطراب و پریشانی می شوند و با مسائل و مشکلات عاطفی و اجتماعی از جمله بزهکاری مواجه می گردند در مقابل نوجوانان با هویت موفق و به طور سازنده ای با مشکلات برخورد می کنند و بر اثر احساس ارزشمندی و درستی، از عهده ی حل مسائل به خوبی بر می آیند.
به نظر اریکسون هویت وحدتی است که بین سه سیستم زیستی، اجتماعی، روانی بوجود می آید و بدانوسیله نوجوان می داند کیست، چه می خواهد، به چه جامعه و فرهنگی تعلق دارد برگذشته و آینده اش آگاه است و اهداف آینده اش را به خوبی می شناسد. در صورتی که همچنین وحدتی حاصل نشود نوجوان دچار پریشانی می گردد و به اختلالات رفتاری و روانی گوناگونی گرفتار می شود. والدین در تعیین هویت نوجوانان نقش بسزائی ایفا می کنند و اعمال و عملکردهای و نیز راهنمایی آنان می تواند نوجوان را از لغزش های آینده نجات بخشد. در خانواده هایی که روابط بین نوجوان با والدین متعادل است هر یک از والدین نقش خود را در خانواده بدرستی و به خوبی ایفا می کند و سرمشق مطلوبی برای نوجوان محسوب می شود. در خانواده هایی که نقش و موقعیت هر کدام از والدین در درون خانواده مختل سات نوجوان در گزینش الگو برای همانندسازی دچار ابهام می شود اگر نقش والدین در خانواده ها جابجا شود تحت تاثیرات شرایط خاص خانوادگی ممکن است پسر با مادر و دختر با پدر همانندسازی کنند و در زندگی آتی با مسائل و مشکلاتی مواجه گردند.
برقراری رابطه ی متعادل از طرف والدین با نوجوانان تابع عوامل بسیاری است که در خانواده وجود دارد به عنوان نمونه می توان از کشمکش های بین والدین و میزان رضایت آنان زا زندگی زناشویی نام برد چنانچه والدین از زندگی زناشوئی خود راضی نباشند تحمل نوجوان و برقراری روابط عاطفی مناسب با او برایشان مشکل است در خانواده هایی که بین والدین مشاجره و نزاع وجود دارد و والدین در برابر نوجوان به تحقیر و ناسزاگوئی به یکدیگر می پردازند یا حتی نوجوان را در مشاجره خود و نزاع مشارکت می دهند علاوه بر آنکه نمی توانند با نوجوان رابطه ی عاطفی مطلوبی برقرار سازند تصویر متصوری از نقش پدر و مادر را به نوجوان ارائه می دهند و نوجوان آماده میگردد در زندگی آینده ی خود چنین نقش های فراگرفته ای را به مرحله ی اجرا در آورد. در خانواده های گسسته که پدر یا مادر یا هر دو به عللی از جمله مرگ یا طلاق نزد نوجوان نباشند رشد عاطفی و اجتماعی او مختل می گردد.
در صورتیکه مادر بر اثر مرگ یا طلاق نزد نوجوان نباشد رشد عاطفی و اجتماعی او مختل می گردد. در صورتیکه مادر بر خانواده حاکم باشد نوجوان پسر که تحت تاثیر عوامل اجتماعی می خواهد نقش مرد را عهده درا شود بر علیه قدرت مادر می شود و تضاد اخلاقی را بین خود و مادر به وجود می آورد در این خانواده پسران افرادی عصبی، تندخو، حساس و بدبین هستند و گرایش به انحراف و بزهکاری در بین انان بیشتر از نوجوانانی است که در خانواده های متعادل زندگی می کنند. رشد اخلاقی که با رشد اجتماعی ارتباط نزدیکی دارد برای ادامه ی زندگی سالم و سازنده ی لازم است صفات اخلاقی مطلوب که اکتسابی هستند اجتناب از کارهای ناپسند و انجام اعمال شایسته زا جمله بی ریائی، امانتداری، راستگویی، درستکاری، حق طلبی، عزت نفس، رعایت حقوق دیگران، پذیرش مسئولیت را شامل می شود. خانواده و جامعه در رشد خصوصیات اخلاقی نوجوان تاثیر انکارناپذیری دارند نوجوان که به محبت و دوستی و پذیرش همسالان نیازمند است برای جلب توجه رضایت خاطر دوستان می کوشد مثل آنان لباس بپوشد نظیر انان حرف بزند، همانند آنان رفتار کند و به عقاید و خواسته های همسالان و مقررات گروه احترام گذارد.
منظور از افت تحصیلی چیست؟
افت تحصیلی کاهش نسبی فعالیت درسی و مطالعه یک دانش آموز در یک دوره نسبی در مقایسه داشته اما در دو هفته 15 مثلا کسی که طی سه ماه نمرات در حد یا دوره نسبی قبل از آن می باشد کسب کرده، می گوییم در حال حاضر نسبت 12 اخیر در تمامی یا تعدادی از دروس نمرات حدود منظور از آوردن کلمه نسبی این است که افت تحصیلی تنها به سه ماه پیش افت تحصیلی دارد داشته اگر در حال 18 شامل دانش آموزان ضعیف نبوده حتی کسی که چند ماه پیش نمرات حدود کسب می کند دو نمره نسبت به دور قبل افت دارد 16 حاضر نمرات حدود
عوامل موثر بر افت تحصیلی:
عوامل مربوط به خود دانش آموز
عوامل فیزیولوژیکی و جسمی مانند ضعیف بینایی و شنوایی و غیره
عوامل ذهنی و روانی مانند میزان هوش و قدرت حافظه و سلامت روانی
نداشتن هدف واقعی و عینی و روشن از تحصیل
عدم انگیزش درونی برای تحصیل و مطالعه
نداشتن اعتماد به نفس کافی
ضعف اراده در تصمیم گیری های تحصیلی و مطالعه و اجرای تصمیمات
عدم برنامه ریزی دقیق از لحاظ زمان و میزان مطالعه روزانه
نداشتن روش مطالعه مناسب برای دروس مختلف
مهارت های درست مطالعه در آخر این بحث ذکر می گردد مهارت های مطالعه نادرست
عوامل مربوط به خانواده:
اختلاف خانوادگی و خانواده آشفته، طلاق فیزیکی یا روانی والدین، وجود نامادری یا ناپدری و غیره
اختلاف فرزندان با خانواده مانند لجبازی با والدین و اعتراض به جو خانواده
وابسته و متکی نمودن فرزندان به والدین در امور درسی وتکالیف منزل از دوران ابتدایی
تحقیر، سرزنش و مقایسه نادرست فرزندان با همسالان موفق و در نتیجه پایین آوردن اعتماد به نفش و خودپنداری آنان
تغییرات منفی در خانواده مانند روشکستگی سیاسی و اقتصادی و اعتیاد و غیره
تغییر در جهت ارتقای سریع و غیر مترقبه سطح اقتصادی یا اجتماعی خانواده و از خود باختگی و غافلگیر شدن فرزندان و انواع انحرافات
عوامل مربوط به مدرسه:
گروه همسالان مانند مزاحمت و شوخی های نابجا در کلاس درس
رفتارهای نامناسب عوامل اجرایی مدرسه مانند مدیر، معاونین، دبیران و مشاوران.
جو عمومی حاکم بر مدرسه از لحاظ درسی مانند سخت گیری بیش از حد دبیران در دادن نمره به خاطر بالا فرض کردن سطح علمی مدرسه یا همرنگ شدن دانش آموز با سایر دانش آموزان ضعیف با فرض اینکه همه دانش آموزان مدرسه ضعیف هستند.
عوامل مربوط به اجتماع:
دوستان ناباب
استفاده نادرست از کلوپ های ورزشی، بدن سازی، بیلیارد و غیره
استفاده نادرست از کافی نت ها و گیم نت ها
گذراندن وقت زیاد در خیابان ها و خارج از منزل
مهارت های صحیح مطالعه:
مطالعه بی وقفه و مستمر موجب خستگی و بیزاری از مطالعه می شود، روش مطالعه با فاصله مورد زیر الگوی درست، مطالعه ی با فاصله و استراحت در میان دو وعده مطالعه می باشد. دقیقه استراحت، 30 دقیقه مطالعه و 75 دقیقه استراحت، 15 دقیقه مطالعه و 90 مناسبی است دقیقه مطالعه و استراحت نسبی زیاد و انجام سایر 45 دقیقه استراحت، 45 دقیقه مطالعه و 60 یادتان باشد به هر میزان که میزان مطالعه در یک روز افزایش می یابد خستگی امور روزانه زیاد شده و به دقایق استراحت زیادتری نیاز دارید و مدت زمان مطالعه مرحله بعدی باید کاهش یابد.
عدم مطالعه در کنار وسایل صوتی و تصویری روشن
لب خوانی به جای بلند خوانی
مطالعه در حالت نشسته و آرامش به جای حرکت و قدم زدن
مطالعه به موقع بیدا نماندن در شب برای حضور مناسب در کلاس یا جلسه امتحان روز بعد
مطالعه نکردن در موقع خستگی
(بدون درک و تلخیص و طبقه بندی) عدم مطالعه طولی وار
مطالعه نکردن با حالت افسردگی
شروع مطالعه از مطالب آسان به مشکل
مطالعه نکردن در حالت نگرانی و اضطراب
افت تحصیلی یکی از موضوعاتی است که شاید همه دانش اموزان در طول سال های تحصیلی خود با آن دست و پنچه نرم کرده باشند.
گاهی اوقات افت تحصیلی از عوامل درونی نشات می گیرد و گاهی نیز عوامل محیطی دارد اقتصادبیمار، تدریس بد، وابستگی به کمک های اموزشی خارجی از مدرسه، بیماری،از جمله عواملی هستند که هر کدام در افت تحصیلی سرخوردگی ها اجتماعی و خانوادگی دانش آموزان نقش بسزایی دارند.
یکی از دلایل عمده افت تحصیلی مخصوصا در دانش آموزان دوران دبستان وابستگی انها به مثلا وابستگی ای که در دوران ابتدایی بین والدین و فرزندان شکل می گیرد وقتی والدین است آن نیروی کمکی به هر شکلی یا علتی نتواند دیگر به انها کمک کند آن وقت زمینه افت تحصیلی از انجا که وابستگی به مرور زمان شکل می گیرد قطع وابستگی در فرزند شما به وجود می آید کودک شما باید روزی روی پای خود بایستد و بتواند. نیز باید در طول زمان صورت بگیرد تکالیفش را به تنهایی انجام دهد، ولی عادت دادن او به این که همیشه کسی، دوستی یا قوم و خویشی است که در دروس مدرسه به آنها کمک کند این تفکر که همیشه کسی برای تکیه کردن وجود دارد را در ذهن او تقویت می کند و سرانجام با از بین رفتن این تکیه گاه تحصیلی نشانه های افت تحصیلی در کارنامه فرزند دانش اموز شما جلب توجه می کند.
این به این معنی نیست که اصلا به دانش آموزان خود کمک نکید بلکه هدف شما از کمک باید این البته اگر شما به باشد که او را در شرایطی قرار دهید که اگر ضعفی دارد روی پایهای خود بایستد طور ناخواسته کودکتان را به خود وابسته کرده باشید با اولین تلاش نمی توانید شرایط لازم را برای داشتن استقلال تحصیلی در او به وجود بیاورید و حتی ممکن است قطع کمک های آموزشی شما سبب افت تحصیلی موقت فرزند دانش آموزتان شود. ولی این دوره ی مدت زیادی به طول نخواهد انجامید البته شما باید زمان مناسبی را برای قطع کمک های آموزشی خود انتخاب کنید برای مثال در جریان امتحانات نباید یکدفعه پشت فرزند خود را خالی کنید.
بهترین زمان باری این کار وقتی است که امتحانات جدی در پیش روی فرزند دانش اموز شما وجود ندارد. اگر والدین، فرزندان خود را به جای یادگیری در مدرسه به یادگیری در خانه وابسته کنند برای همیشه معلول یک علت بزرگ باقی خواهند ماند.
مشکلات خانوادگی:
دعواهای خانوادگی زن و شوهر و تداوم آنها یکی از عواملی است که بشدت سبب تضعیف روحیه و افت تحصیلی دانش آموزان می شود از انجایی که کودکان در چنین لحظاتی زود انرژی و توان خود را از دست می دهند و نمی توانند همزمان با تحصیل بار مشکلات خانوادگی را نیز به دوش بکشند خسته و ناتوان می شوند و اولین آثار خستگی روحی آنها را می توان در کیفیت نمرات درسی آنها مشاهده کرد.
والدین نباید در چنین شرایطی از فرزند دانش آموز خود توقع نمرات خوب داشته باشند و به او بگویند این دعواها ربطی به تو ندارد چنین چیزی غیر ممکن است زیرا فرزندان جزیی از محیط خانواده هستند و هر چیزی چه مثبت چه منفی تاثیرات زیادی روی آنها در محیط خانواده خواهد داشت. این وظیفه والدین است که مراقب روحیه فرزندان دانش آموز خود باشند تا مانع از فرورفتگی شخصیتی آنها شوند و به این ترتیب راه را بر هر نوع زمینه انحرافی که در چنین لحظاتی آینده فرزندان را تهدید می کند ببندند.
اظهارات نامناسب در حضور دانش آموزان:
گاهی اوقات یکی از عوامل افت تحصیلی دانش آموزان معلمها هستند گاهی دیده شده تعدادی از معلمان بعضی اوقات بر سر کلاس درس شروع به شکایت از وضع مادی خود می کنند و ناخواسته این پیغام را برای دانش آموزان می فرستند که تحصیل در شرایط امروز جامعه فایده ای ندارد و کسانی که در جستجوی وضع مادی بهتر می گردند باید آینده بهتر را در بازار کار جستجو کنند باید به خاطر داشت که این تبلیغات سوی دانش آموزان را منحرف می کند و همین انحراف از تحصیل زمینه ساز افت تحصیلی آنها می شود.
مثلا وقتی معلمی به جای تقویت انگیزه دانش آموزان برای ادامه تحصیل و کسب نمرات بهتر به آنها می گوید که پول در بازار ریخته و با گفتن این که ما هم اشتباه کردیم آمدیم معلم شدیم و با شما کله پوک ها سر وکله می زنیم یا اگر رفته بودیم به بازار، حالا وضع ما بهتر از اینها بود این گونه افکار را در سر کلاس درس مطرح می کنند و مقام معلم را پایین می آورند، همین پیام در ذهن دانش آموزان تاثیر می گذارد و سبب انحراف ذهنی آنها می شود.
یک حرف می تواند سرنوشت دانش آموزی را عوض کند و سبب دلسردی او از ادامه جدی تحصیلات شود به همین ترتیب والدین نیز در افت تحصیلی خیل نقش دارند این طرز فکر را در ذهن فرزندان خود به وجود می آورند که ردس خواندن به بیراهه رفتن سات به خاطرداشته باشید از انجا که فرزندان شما در سن کم تجربگی هستند و از اظهارات اطرافیان نزدیک خود الگو برداری می کنند نباید در حضور آنها چیزهایی را بیان کرد که تاثیرات منفی بر آنها داشته باشد.
دوستان ناباب:
یکی از عوامل دیگر که سبب افت تحصیلی شدید دانش آموزان می شود معاشرت با افراد ناباب است. فراموش نکنید که دوستان رد سرنوشت فرزندان شما نقش خیلی موثری دارند. بکوشید به طور غیر مستقیم کنترلی روی دوستان فرزندان خود داشته باشید و مراقب ارتباط هایی که آنها با دیگران در خارج از محیط خانواده برقرار می کنند باشید در مدرسه دانش آموزان زیادی با افکار و شخصیت های متفاوت وجود دارند که همگی انها می توانند تاثیرات مثبت و گاه نامطلوبی بر روی فرزند شما داشته باشند و بکوشید علاوه بر داشتن شناختی از دوستان نزدیک فرزندان خود شناختی نیز از خانواده آنها داشته باشید.
غذا و بیماری:
بیماری می تواند در افت تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشد والدین همواره باید مراقب جسم و روح فرزندان خود باشند و به تغذیه انها در طول سال های تحصیلی بخصوص هنگام امتحانات اهمیت ویژه ای قائل شوند دانش آموز باید غذای مناسبی میل کنند تا انرژی مورد نیاز برای یادگیری در سر کلاس درس را داشته بشاند دانش اموزانی که غذای کافی نمی خورند همواره در سر کلاس درس خسته، افسرده و زود رنج هستند و چیزی یاد نمی گیرند.
کشش به سوی غیر همجنس:
خیلی از دانش آموزان در فاصله سال های راهنمایی و دبیرستان دل به عشقهای زودرسی می دهند. که سبب انحراف فعالیت های ذهنی آنها از مطالب درسی به احساسات زود گذر می شود در چنین شرایطی دانش آموزان به جای صرف انرژی خود برای مطالعه دل به احساسات خود طرف مقابل می دهند و تمام تلاش خود را برای جلب توجه طرف مذکر متمرکز می کنند و از مسیر اصلی منحرف می شوند. باید دانست کمبود عاطفه در دانش آموزان به سرعت خود را نشان می دهد. والدین می توانند برای بازگشت مجدد فرزند دانش اموز خود به مسیر اصلی زندگی نقش موثری در این خصوص ایفا کنند. ارتباط برقرار کردن با غیر همجنس در طول تحصیل در سال های آخر دبیرستان که سال های سرنوشت ساز در آینده دانش اموزان هستند سبب تغییر هدف و علاقه می شود. به دانش آموزان خود بیاموزید که دوست داشتن درس و نه دوست داشتن دیگران آنها به پیرورزی می رساند. را به دانش اموزانی که از درس راهی برای رسیدن به هدف نساخته اند انگیزه ای هم برای پیروزی ندارند.
تکلیف خانه:
تکلیف دانش آمزوان در مزنل فعالیتی هدفدار، تکنیکی و وسیله یا در خدمت یادگیری است لذا نباید آنرا به منزله وسیله ای جهت پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان و یا سرگرم کردن انان تلقی نمود. تکلیف باید با تواناییها و علایق دانش آموزان مطابقت داشته باشد. مدت تکلیف باید متناسب باشد با مدت زمانی که لازم است دانش آموز در منزل صرف امور درسی کند و لی گاهگاه این تناسب رعایت نمی شود و تکالیف سنگین بر دانش اموزان تحمیل می شود که موجب خستگی و دلسردی می شود.
جویا (1966) کرزیک در یکی از مطالعاتش از محصلین علل بی میل شان به انجام تکالیف را جویا شد. آنان عمدتا این سه مورد را ابراز داشتند
– عدم جذابیت تکالیف
– مزاحمت های درون خانه
آموزگاران نیز مهمترین علل را به ترتیب
– عدم علاقه به درس و مدرسه
– تماشای تلویزیون
– زیاد بودن تکالیف و عدم رسیدگی و کنترل اولیا ذکر کرده اند/
معلم باید در خصوص زمانی که هر دانش اموز برای انجام تکلیف صرف می کند و نیز از علاقه، پشتکار، استعداد، سرعت عمل اطلاعات کافی داشته باشد و بر این اساس برای دانش آموز تکلیف تعیین کند. و گاه نیز دانش آموز به دلخواه خود از بین آنها تکلیف برای خود انتخاب کند.
محتوای کتب درسی:
از عوامل مهم و تعیین کننده در افت یا پیشرفت تحصیلی دانش اموزان کتابهای درسی است که به دانش آموزان ارائه می شود. اول آنکه: این مسئله زا دو جهت در نظام آموزشی حائز اهمیت است. ارزشیابی تحصیلی و استخدامی، تعیین صلاحیت علمی افراد و نیز ملاک ورود به دانشگاهها و مراز اموشی عالی و دوم اینکه بر محور کتابهای درسی و فهم محتوای آن استوار است. اگر بگوییم کتب درسی تنها وسیله آموزشی است که در اختیار معلمین قرار می گیرد، سخنی به گزاف نگفته ایم.
اکنون این سوال به جاست که آیا تنه هدف نظام تعلیم و تربیت انتقال محتوای کتب درسی به دانش آموزان است؟ آیا انتظار جامعه، از نظام آموزشی تنها انباشته کردن اصطلاحات و مفاهیم موجود در کتب درسی است در ذهن دانش آموزان یا نه انچه مهم است، تربیت صحیح و اسلامی دانش آموزان است. یعنی ایجاد جو عنوان هدف اصلی قلمداد می شود تنها انتقال دانش و معارف موجود در کتابهاست.
محیطی مطلوب در مدرسه برای رشد و پرورش استعدادهای نهفته و شکوفا کردن قوه ابتکار و خلاقیت، آموزش آداب و ارزشهای اسلامی به دانش آموز است تا با امادگی قبلی کافی افرادی سازنده برای جامعه تریبت شوند.
روند افت تحصیلی در ایران:
افت تحصیلی یکی از معضلات آموزش در جهان می باشد. امروزه ترک تحصیل و افت تحصیلی در تمام کشورهای جهان از عمده ترین مباحث و مسائل آموزش و پرورش و حتی مسئولان نظام آموزشی است. نظام آموزشی ایران مانند بسیاری از کشورهای در حال رشد زا یک سلسله بیماری رنج می برد و این مسائل عمدتا از رژیم قبل به ارث رسیده اند. و علی رغم کوشش هایی که تا به حال انجام گرفته هنوز این مشکل لاینحل باقی مانده است.
عوامل موثر در ترک تحصیلی دانش آموزان:
برترین عوامل مشترک در ترک تحصیلی دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی بخصوص در مقطع متوسطه بیانگر این حقیقت است که فقر مالی و فقر انگیزشی بیشترین نقش را داشته است و همچنین باید محیط نامناسب خانه و مدرسه خشنونت، تنبیه و تشویق معلم، سختگیریهای بیهوده که باعث می شود انگیزه تحصیلی شاگردان ضعیف شود زمینه های ترک تحصیل فراهم می گردد.
از عوامل دیگر که در موفقیت تحصیل جوانان ونوجوانان می توانند تاثیر گذار باشند سلامت جسمی و روحی و بهداشتی، عوامل ارثی، ذهنی و هوشی، امکانات آموزشی، اعتماد به نفس و تلاش و پشتکار فردی، تاثیر همسالان، اهمیت قائل شدن والدین به تحصیل فرزندان می باشد در اینجا مهمترین موارد موثر در افت تحصیلی دانش آموزان بیان شده است.
1- شرایط اقتصادی
2- سواد والدین
3- برخورد معلم
4- محتوای کتب درسی
5- شیوه های برگزاری امتحانات
6- عقب ماندگی درسی
7- نارسایی های جسمانی
8- انگیره
شرایط اقتصادی:
ترک تحصیل دانش آموزان با وضعیت اقتصادی جامعه و خانواده در ارتباط می باشد. عواملی چون پایین بودن درآمد، مسکن نامناسب عدم سرپرستی و حضور پدر و مادر در خانواده، کثرت فرزندان و طبقه پایین شغلی والدین بر ترک تحصیل فرزندان تاثیر دارد. پس مسلم است که کیفیت آموزش و تربیت در رشد جسمانی و قوای دفاعی دانش آموز در خانواده هایی با سطح پایین اقتصادی و فرهنگی جامعه و خانواده اثرات مستقیمی بر عدم پیشرفت فرزندان به جای می گذارد. مشکلات والدین رد راه کوشش وتلاش برای معاش و گرفتاری های بی شمار آنها در این رابطه معمولا والدین را از اوضاع و احوال فرزندان خود غافل می نماید و در حقیقت رابطه صحیحی را لازمه یک زندگی سالم است را مختل می سازد و اثرات این نوع زندگی در ظرف چند سال به اعماق نحیف افراد نفوذ می کند و موجب تخریب نیروهای بالقوه آنان می گردد. وقتی فقر در خانواده یا باشد امکان بروز مشکلاتی در رفتار جوانان من جمله دانش آموزان وجود خواهد داشت. علی علیه السلام درباره فقر می فرمایند ( فان الفقر منقصه للدین. مدهشه للعقل و داعیه للمقت) فقر باعث نقصان دین سراسیمگی عقل و بر انگیختن خشم می شود بیکاری، جوانان را به جانب برخی از بزهکاری ها می کشاند. البته اسلام زمینه اجتماعی را برایتعادل اقتصادی ایجاد می کند و بر والیان امور فرض می داند که مبادا فقر آنان را به انحراف بکشانند. پس معلوم می شود که مهمترین عامل برای رهایی دانش آموزان از تحصیل فقر اقتصادی است
سواد والدین:
یکی از عوامل مهم در پیشرفت یا ترک تحصیل دانش آموزان سواد والدین محسوب می شود. اگر بچه ها در محیط خانواده احساس پشت گرمی نمایند و هر گاه از نظر درسی مشکلی برایشان پیش آمد مطمئن باشند که اولیای آنها کمک می کنند در این صورت با دلگرمی بیشتری درس می خوانند و دچار عقب ماندگی تحصیلی نخواهند شد. چون تحصیلات والدین تاثیربسزایی در موفقیت تحصیلی فرزندان دارد. تحقیقات متعدی نشان میدهد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که والدین آنها افرادی آگاه و با سواد بوده اند موفقیت تحصیلی آنان بیشتر بوده است. محیط خانواده در پیشرفت تحصیلی نقش مهمی دارد. دانش آموزی که والدین خود را مشغول مطالعه می بیند خودش نیز تشویق به درس خواندن می شود و آنها را به عنوان بهترین الگوی همانند سازی تحصیلی انتخاب می کند. بنابراین کمک و راهنمایی فرزندان توسط والدین امری است ضروری و نمی توان کار آموزش را تنها به مدرسه محول ساخت و از نقش خانواده در این زمینه غافل شد. دانش اموزان اوقات زیادی را در منزل می گذارنند و تحت تاثیر اعمال و رفتار والدین هستند و از آنها انتظار کمک و راهنمایی در زمینه درس را دارند.
888
برخورد معلم:
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تا حدود زیادی بستگی به شرایط محیطی و نحوه برخورد معلمان و اطرافیان دارد. فضایی که نوجوانان در آن پرورش می یابند باید به گونه ای باشد که موجب موفقیت آنها گردد. برخورد معلم باید منطقی بوده تا دانش آموز را در مسیر موفقیت قرار دهد و دانش آموز اعتماد به نفس پیدا کند و از خود انتظار موفقیت داشته باشد زیرا موفقیت همچون نردبانی سات که وقتی شروع شد تا آخرین پله ادامه می دهد.
بنابراین می توان گفت رابطه معلمان و شاگردان و مسئولان دیگر دبیرستان می تواند موفقیت دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهد و از ترک تحصیل جلوگیری کند.
برخورد معلم و اولیای دبیرستان باید به گونه ای باشد که دانش آموز از طریق دستکاری اشیا آزمایش، جمع اوری اطلاعات ساختن و خلق کردن مباحث و مشارکت در کارهای گروهی، گوش دادن، خواندن و اکتشاف به تجربه یادگیری بپردازند و بدین وسیله از ترک تحصیل دانش آموزان جلوگیری نمایند.
همچنین استفاده زا تشویق های مادی و غیر مادی مفید است. استفاده بیشتر معلمان از تشویق های کلامی و تشویق در جمع در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش بسزایی دارد و هم باعث جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزان می شود.
محتوای کتب درسی:
عواملی مانند عدم تناسب نیازها و علایق دانش آموزان با محتوای کتب درسی، عدم هماهنگی اهداف آموزشی با نیازها و علایق دانش آموزان از عوامل افت تحصیلی می باشد. اگر محتوا و روش و فنون آموزش و پرورش واقعا با نیازها و رغبت ها و مسائل و مشکلات دانش آموزان تناسب داشته باشد باعث می شود که آنهادر تحصیل بهتر کوشش کنند و تحصیلات خود را به پایان برسانند و در نتیجه از میزان ترک تحصیل کاسته می شود.
کتابها و موارد درسی و محتوای ردوس مهمترین راه رسیدن به اهداف آموزشی است. نگاهی اجمالی به کتب درسی نشان می دهد که غالبا کتابها و برنامه های آموزشی از نظر کیفی و کمی با توان و نیازهای دانش آموزان هماهنگی ندارد.
بین محتوای کتب، ساعات تدریس و درک دانش آموزان و مراحل رشد آنها تناسب وجود ندارد. یکی از مهمترین و موثرترین عوامل ترک تحصیل محتوای کتب درسی است و همچنین ارتباط نداشتن محتوی دروس با نیازهای دانش اموزان، ارتباط نداشتن محتوی دروس با آموخته های قبلی دانش آموزان، حجیم بودن محتوای کتب درسی با توجه به مقدار زمانی که برای یادگیری فرصت دارند، ارتباط نداشتن محتوای دروس با نیازهای حال و آینده جامعه، روان نبودن و جذاب نبودن و قابل درک و فهم نبودن مطالب درس، عدم ایجاد تفکر و عدم ایجاد روابط اجتماعی مطلوب در دانش آموزان نیز از دیگر عوامل مرتبط می باشد.
شیوه برگزاری امتحانات شیوه ارزیابی:
هدف عمده در مدرسه پیش بردن یادگیری دانش آموزان است. تمام فعالیت های مدرسه باید متوجه همین هدف باشد. زیرا مقدار و نوع یادگیری دانش آموزان است که میزان فعالیت های مدرسه را روشن می کند. هرگاه دانش آموز مطلبی را یاد بگیرد. این امر موجب تغییر رفتار وی خواهد شد و به عبارت دیگر تجارب یادگیری موفقیت آمیز موجب تغییراتی در رفتار دانش آموز می شود
بوسیله ارزیابی و امتحان است که معلم می تواند اثر کوشش های خود را بفهمد و یا بداند که چه اندازه توانسته است دانش آموز را در راه رسیدن به هدفهای مورد نظر کمک کند و خود نیز تا حد موفق بوده است.
چنانچه امتحان به جای اینکه یک وسیله باشد، یک هدف اصلی به شمار آید و این بر کل فرایند آموزشی اثرات سو می گذارد و هدفهای حقیقی آموزش و پرورش را به مخاطره می اندازد در چنین حالتی امتحان بر چگونگی تدریس و یادگیری تاثیر گذاشته و دانش آموزان فقط برای کسب نمره و قبول شدن رد امتحان فعالیت می کنند
دانش آموزان برای دریافت نمره به حفظ کردن مطالب می پردازند و در نتیجه قدرت تفکر و استدلال و نوآوری فراگیران ضعیف می گردد و موجب خستگی آنها از درس و معلم می شود همه این موارد منجحر به عدم پیشرفت و افزایش میزان افت تحصیلی و در نهایت ترک تحصیل دانش آموزان می گردد.
استفاده از شیوه های صحیح امتحان یا ارزیابی پیشرفت تحصیلی، نه تنها معلم را قادر می سازد که دانش آموزان خود را در رسیدن به هدفهای آموزش و پرورش راهنمایی کند بلکه براساس ارزیابی مداوم می تواند روش تدریس را نیز ارزیابی کند. به این ترتیب می تواند از ترک تحصیل دانش آموزان جلوگیری کند.
بنابراین امتحان وسیله ای نیست که تنها در پایان مراحل تحصیل و برای انتخاب افراد مستعد و شایسته تر بکار رود، بلکه امتحان باید به طور مداوم و در جریان تدریس باشد و در موقعیت های مختلف انجام گیرد.
عقب ماندگی درسی:
برخی از دانش اموزان عقب ماندگیشان ناشی از افت هوشی و نارسایی ذهنی نیست بلکه صرفا ناشی از تن پروری یا بیکارگی است.
یعنی عقب ماندگی درسی ناشی از تنبلی
گاهی عقب ماندگی ناشی از تن پروری و تنبلی است بدین معنی که کودکان وقت و تلاش خود را مصروف کار و تحصیل نمی کنند و مانند دیگر دانش آموزان درس نمی خوانند و یا عوامل دیگر مانند وجود نارسای های عضوی و چون ضعف در بینایی و در شنوایی عدم قدرت بیان، اختلال در رفتار، حالت گیجی و ماتی و گم کردن دست و پای خود در حین پاسخ به سوالات معلم است.
نارسایی های جسمی:
دانش آموزانی که دارای بنیه ضعیفی هستند و از سلامت عمومی کامل برخوردار نیستند نمی توانند به اندازه کافی کوشش و فعالیت داشته باشند.
وجود ضعف در بینایی و شنوایی نیز باعث عقب ماندگی و افت تحصیلی می شود. این نوع دانش آموزان به علت خوب درک نکردن درسها افت تحصیلی پیدا می کنند.
ناراحتی های مربوط به مراکز عصبی و ناهماهنگی های حتی حرکتی در جای خود باعث افت تحصیلی دانش آموزان خواهد بود.
انگیزه:
به حرکت های درونی فرد که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف است انگیزه گفته می شود.
محققان یکی از دلایل افت تحصیلی را نداشتن انگیزه پیشرفت می دانند. برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان باید تلاش نمود تا فرد احساس نیاز کند وقتی دانش آموزان در اثر شکست در دل تازه نسبت به آن نگرشی منفی پیدا کنند باید به او کمک کرد در درس تازه موفقیت کسب کند در نتیجه به تصویری مثبت تر به توانایی خود در مورد یادگیری مطلب درسی دست یابد، زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر می وشد و باید شرایطی را فراهم کرد که دانش آموز موفقیت خود را احساس کند زیرا هیچ چیز مانند خود موفقیت به آن کمک نمی کند. معلمان تکالیف یکنواخت ارائه ندهند به عبارت دیگر از خاصیت برانگیختگی مطالب مختلف استفاده کنند.
در اخر:
در اخر می توانم بگویم ترک تحصیل یکی از مهمترین مشکلات نظام های اموزشی است و در نظام تعلیم و تربیت ما نیز ترک تحصیل به صورت های مختلف یکی زا مشکلات عمده محسوب می شود.
ترک تحصیل یا همان افت تحصیلی هر ساله مقدار قابل توجه از بودجه و نیروهای انسانی و امکانات را به هدر می دهد و اثرات ناخوشایندی نیز چه از نظر روحی و چه از نظر روانی به دانش آموزان وارد می نماید و مشکلات عدیده ای را برای خانواده ها بوجود می آورد. اکنون اینجانب دبیر شیمی دبیرستان الهدی به عنوان عضو کوچکی از خانواده آموزش و پرورش وظیفه خود دانسته تا با ارائه این کار و آپدیت آن به صورت ماهانه تا حدودی هر چند اندک راهکار های مناسب را برای ارتقای سطح دانش فرزندانمان ارائه دهم.
از عوامل موثر دیگر در افت تحصیلی دانش آموزان:
افت تحصیلی، کاهش نسبی فعالیت درسی و مطالعه یک دانش آموز در یک دوره نسبت به دوره قبل از آن است. افت تحصیلی، مصادف است. با حجم عظیم پیامدها، استرس ها، اضطراب ها و ناراحتی های والدین، بنرامه ریزان اجتماعی، روان شناسان و جامعه شناسان که هر کدام به نحوی در پی رفع این معضل آموزشی می باشند. باید توجه داشته باشند که افت تحصیلی از چند شاخه نشات می گیرد که عبارتند از: عوالم مربوط به خود دانش آموز عوامل مربوط به خانواده، عوامل مربوط به مدرسه و عوامل مربوط به اجتماع.
اگر عوامل مربوط به خود دانش آموز مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، پارامترهایی همچون ضعف های و جسمی ماندن ضعف بینایی و شنوایی و غیره، عوامل ذهنی و روانی مانند هوش و قدرت حافظه و سلامت روانی، نداشتن هدف واقعی و عینی و روشن از تحصیل، عدم انگیزش درونی برای تحصیل و مطالعه، نداشتن اعتماد به نفس، ضعف اراده در تصمیم گیری های تحصیلی و مطالعه و اجرای تصمیمات را می توان نام برد. عوامل مربوط به خانواده از گزینه هایی گوناگون تشکیل شده است که می توان به اختلاف خانوادگی و خانواده آشفته، طلاق فیزیکی و یا روانی والدین، وجود نامادری و یا ناپدری، تحقیر، سرزنش، و مقایسه نادرست فرزندان با همسالان موفق اشاره نمود. عواملی که در مدرسه بر افت تحصیلی دانش آموزان تاثیر فراوان دارد عبارتند از : مزاحمت و شوخی های نابجا در کلاس درس، رفتارهای پرخاشگرانه ارکان مدرسه ، سخت گیری بیش از اندازه دبیران و معلمان در نمره دادن به دانش آموز، باید به این امر مهم اعتراف نماییم که در چند سال اخیر با توجه به گسترش امکانات رفاهی و معیشتی و اموزشی خانواده ها و همچنین تجهیز و توسعه مراکز آموزشی، باز هم افت تحصیلی در جامعه آموزشی ما به وفور یافت می شود به طوری که این موضوع هر ساله هزینه های بسیار بالایی را در برداشته و دور نمای پیشرفت و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را مبهم می کند.
براساس مطالعات انجام شده در سرتاسر جهان، به این نکته مهم رسیده اند که حدود 10 درصد از موارد افت تحصیلی به علت ناتوانی ذهنی و عدم کشش فکری فرد منتهی می گردد. ولی باید توجه داشت که می توان با پشتکار و تلاش جدی تر این امر را به درصدهای پایین تر منتهی کرد. زیرا در مطالعات آموزشی نشان داده شده است که اگر دو دانش آموز با هوش مساوی در یک آزمون شرکت نمایند، دانش آموز که تلاش و پشتکار بیشتری دارد، موفق و پیروز است. یکی از عوامل مهم افت تحصیلی دانش آموز، در مورد نگرش دانش اموز نسبت به تحصیل در خانواده است. نگرش های منفی، تضادها، مساعد نبودن شرایط خانواده از نظر عاطفی و روانی از جمله عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان می باشد، که می توان با ایجاد محیطی آرام و مساعد، محیطی مطلوب برای رشد تحصیلی ایجاد گردد. با اجتناب از ترتیب دادن جشن ها و مراسم مختلف یا عدم شرکت در انها در ایام امتحانات می تواند بر پیشرفت تحصیلی تاثیر داشته باشند. والدین می توانند با خرید کتابهای آموزشی و کمک آموزشی به جای خریدهای غیر ضروری، در رشد تحصیلی دانش آموزان موثر باشند. شیوه تدریس معلمان، برنامه درسی مدرسه، از جمله شاخص های مهم در افت تحصیلی دانش آموز بر شمرده می شود. باید توجه داشت که هر دانش اموز به روش خاصی مطالب درسی را درک و مفهوم می کند، لذا نباید در یک شیوه تدریس در بین دانش آموزان با فشاری شود. پیش داوری معلمان و حرکات مفهومی آنها می تواند تاثیر زیادی در افت تحصیلی دانش آموزان داشته باشد؛ لذا باید همواره از این حرکات جلوگیری نماییم. در برنامه درسی مدرسه نباید دروس سخت و مشکل را در ساعت متوالی تدریس کرد که این امر خود بی انگیزگی را در بین دانش آموزان رواج می دهد. تعویض مکرر معلمان از تعویض مکرر معلمان جلوگیری به عمل آید. به طور کلی افت تحصیلی و مردودی نه تنها یک مشکل مردمی است بلکه ابعاد و پیامدهای آن بسیار فراتر و وسیع تر از مسائل فردی است که می تواند هدایت کننده ی مقطعی از جامعه نیز گردد. لذا با توجه به این که آموزش و پرورش نهادی است فرآیند آموزش به معنای مجموعه ای است از انچه که شاگرد مدرسه از طریق برنامه درسی آشکار و پنهان می آموزد و یا فرصت آموزش را به خاطر جای نگرفتن در برنامه درسی پیدا نمی کند نقطه ای را که دانش آموز از نظر علمی در آن قرار دارد و جایگاه دانش آموزان در هر مقطع و درس و کلاس کجاست؟
هدف های رفتاری که باید به صورت مشاهده در بیاید و با ابزار و ملاک های عینی از ارزشیابی شود چیست؟
تا چه اندازه به هدفها، محتوا، فعالیت های یادگیری دانش آموزان، روشهای ارزشیابی راهبردهای تدریس، ابزار یادگیری، زمان و مکان یادگیری پرداخته ایم و محیط های آموزشی مان عوامل اجرایی، معلم و مسئولان با این امور آشنا هستند. آیا واقعا نقطه شروع همه فراگیران یکسان است؟ آیا همه باید به یک شکل و شیوه مورد ارزشیابی قرار بگیرند؟ آیا ارزشیابی ها استاندارد است؟ و دارای اعتبار هستند؟ می توانند هدف هیا رفتاری مورد نظر را بسنجند؟ با توجه به مراحل پدیده آموزشی صحبت درباره افت تحصیلی نباید سطحی و گذرا باشد. کلیه مراحل از شروع نوشتن ارزش ها، دیدگاه ها، هدف تا آخرین مرحله اجرا و ارزشیابی یک به یک با شیوه های همه پرسی، پرسشنامه، همایش، سمینار، تحقیقات آماری باید مورد بررسی قرار گیرد تا به عوامل موثر در افت تحصیلی به شیوه علمی دست یافت.
عوامل موثر در افت تحصیلی
1- محتوای آموزشی
2- سطح علمی معلمان
3- نااشنایی با حیطه عاطفی و علمی دانش آموز
4- کلی بودن هدفها- بی ارتباطی هدفها با جهت گیری برنامه ریزی
5- نامشخص بودن هدف های رفتاری
6- در دسترس نبودن کتب راهنمای تدریس برای معلم
7- ناهماهنگی فرهنگ خانواده ونیاز جامعه با نتیجه اموزش
8- وسعت علم
9- عدم توالی منطقی موضوع های درسی
10- عدم بررسی مشکل یابی در امر تدریس
الف محتوای کتب درسی:
در کشور ما محتوای کتب درسی توسط دفاتر تحقیق و تالیف کتب درسی به وسیله اساتید متخصص تدوین می شود. سطح ارتباط مولفین کتاب با عوامل درگیر با محتوای کتب معلم و شاگرد ضعیف بوده و نسبت به نیاز دانش آموز و تقاضای معلم بی اطلاع هستند یا حداقل شناخت از نزدیک وجود ندارد. لذا متخصصان به پشتوانه رشته تحصیلی خود به تعیین محتوای درسی پرداخته اند. موضوع های درسی مدون به عنوان منبع اصلی اطلاعاتی در برنامه آموزشی ایجاب می کند که یک سازماندهی منطقی و از پیش تعیین شده داشته باشیم. حتی گام های تدریس باید از پیش تعیین شده باشد تا مجموعه آموزشی بتواند به نحوی موثر و کارامد به انتقال دانش بپردازد. با توجه به حجم کتب و نامتناسب بودن با درک و فهم دانش آموز و حتی زمان و مکان آموزشی با چالش های جدی روبه رو هستیم. با این شیوه جریان یادگیری به یک جریان مکانیکی مبدل شده نقاط ضعف این شیوه طرح محتوای کتب درسی عبارتند از:
1- معلومات تکه تکه شده و مجزا از یکدیگر در قالب دروس مجزا ارائه می شود لذا سریع فراموش می شود و از کاربرد علوم آموخته شده کاسته خواهد شد
2- برنامه درسی با موضوع محور ارتباطی با دنیای واقعی دانش آموز ندارد ومسائل و مشکلات و امور زندگی دانش آموز به طور پیوسته در برنامه درسی او گنجانده نشده است
3- به توانمندی ها، علایق و نیازها و تجربه های گذشته دانش آموزان توجه کافی مبذول نمی شود لذا انگیزه های لازم بریا یادگیری از آنها را سلب می کند.
4- محتوای کتب باید به زندگی طبیعی بیگانه نباشد
5- درک دانش آموز از محتوا نباید تحت الشعاع کمیت آموزش قرار گیرد.
6- مهارت های شناختی مورد توجه قرار گیرد
7- با توجه به گسترش دانش بشری و پیدا شدن قلمروهای جدید در علم و کثرت موضوع های درسی هاهنگی با طول زمان کلاس، تعداد شاگردان و فضای آموزشی ندارد
از طرفی می دانیم
1- همه معلمین توان طراحی درسی را ندارند
2- همه متخصصین هم آشنایی با تدوین برنامه درسی را ندارند
3- برنامه درسی های روییدنی که از تعامل بین معلم و شاگرد به وجود می آید به هدف های اجتماعی تعلیم و تربیت و میراث فرهنگی نمی تواند توجه کافی مبذول کند
4- به هدفهای مشترک و عام دست نمی یابیم
لذا نیاز داریم:
1- متخصصین رشته های گوناگون با ادبیات برنامه ریزی آشنا باشند
2- مولفین در محل اجرای محتوای درس قرار بگیرند
3- به نقد و بررسی محتوا پرداخته شود.
4- نظرات معلمین، نیازهای دانش آموزان و جامعه و تجزیه و تحلیل بررسی ها را یکپارچه کنند.
تصمیم گیری های آگاهانه مبتنی بر روش های روشن بینانه متکی بر اهداف کلی باشد و توان اجرای اهداف رفتاری را نیز داشته باشد.
5- محتوای دروس با تغییرات علوم، جوامع،علایق و نیازهای یادگیرنده و جامعه متغیر باشد
ب: سطح علمی معلم:
معلمی چیزی فراتر از یک تخصص علمی است. معلم باید با زمینه های تربیتی، روانشناسی، برنامه ریزی، طرح درس و شیوه های اموزش آشنا باشد که این امر با یک برنامه ریزی دقیق در سطح دانشگاهی که معلمین بعد از دستیابی به تخصص رشته ای باید در علوم رفتاری دوره ببینند بعد از تسلط کامل به جریان آموزش وارد نشوند. شغل معلمی جای آزمون و خطا نیست. متخصص آگاه و کاردان باید معلم باشد. معلمان در دوره های تربیت معلم برای تدریس و برنامه ریزی آگاهی لازم را کسی کنند شناخت دائمی بانیازهای دانش آموزان لازمه کار معلمی است. در دنیای امروز نقش حاکمانه معلم که زاییده خبرگی اوست به نقش تسهیل کنندگی و مشاور و راهنمای یادگیرنده تبدیل شده
ج: ناآشنایی با حیطه عاطفی دانش آموزان:
در سیستمی که یادگیری براساس علایق و نیازهای فراگیران نیست ایجاد انگیزه تقریبا صفر است و در صورتی که انگیزه و رغبت درونی برای یادگیری لازم است مواجه شدن کودک با مسائل واقعی ایجاد شگفتی، کنجکاوی و محرک درونی برای او می نماید و احتیاج به تشویق و تنبیه و محرک های بیرونی ندارد. در سیستم ما دانش آموزان به کسب دانش و معلومات نائل می شوند اما سطحی و صوری و متکی بر حافظه آنهاست در صورتی که یادگیری باید معنادار و پایدار باشد مهمترین انتظار از سیستم اموزشی تربیت عقلانی سات. حال ما تا چه اندازه فرزندانمان را با مسائل واقعی مواجه می کنیم تا تفکر کنند و با عقل و تدبیر خود به حل مسئله بپردازند موضوع تعلیم و تربیت رشد در بعد عقلانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی است. ادراک صحیح مطلب، مقایسه نظرات، درک ارتباط میان مطالبف استنتاج، استدلال و ارزیابی تا چه حد در برنامه های آموزشی ما دنبال می شود. مسئولیت پذیری، رعایت حقوق دیگران، ارزشگذاری به کار دیگران و در نظر گرفتن عدالت در بحث تا چه اندازه مدنظر واقع می شود پس بررسی افت تحصیلی فقط بررسی چرایی آمار مردودی و تجدیدی نیست چه بسا کسانی که مردود می شوند ولی از نظر موضوع تعلیم و تربیت به مرحله رشد رسیده اند و چه بسا سیستم ارزشیابی ما دچار نواقصی سات. در سیستم آموزش و پرورش تا چه حد کارایی ( انگیزه*تخصص) تقسیم بر(هزینه×زمان) کلاس اندازه گیری می شود.
به اقتصاد زمان نظر داشتن باید یکی از اهداف ما باشد.
استقلال عقلانی و سرعت در انتقال یادگیری، افزایش بازدهی آموزشی را فراهم می آورد. با چنین تفکراتی هر دانش اموز برنامه خاص خود را نیاز دارد. هر دانش آموز باید نقطه شروع و جایگاهی را که در آن قرار دارد شناسایی کند و پیوستن بین مطلب جدید و قدیم برقرار شود و هر شخصی با سطح خود ارزشیابی شود.
مهارت های چگونه یادگرفتن و کشف مجهول را باید در اختیار دانش آموزان قرار داد. متاسفانه در شرایط کنونی که با نقصان های مهارتی معلمان روبه رو هستیم مسئولیت واگذاری این زمینه به ایشان دارای محدویت است.
بررسی علل افت تحصیلی در کمیسیون آموزش و تحقیقات:
علل و عوامل افت تحصیلی در جلسه روز گذشته کمیسیون آموزش و تحقیقات با مسئولان وزارتخانه اموزش و پرورش مورد بررسی قرار گرفت.
حسین امیری خامکانی" در گفتگو با خبرنگار خانه ملت، در خصوص جلسه روز یکشنبه" کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: در این جلسه که با حضور دو تن از معاونان وزارت آموزش و پرورش برگزار شد، بحث هایی راجع به علل و عوامل افت تحصیلی در آموزش و پرورش و راهکارهای مناسب برای پیشگیری از آن مطرح گردید.
وی افزود: براساس گزارش ارائه شده توسط مسئولین، در پایه های اول هر دوره ما شاهد افت بیشتری هستیم و پایه اول دوره متوسطه بیشترین افت تحصیلی را دارد که به علت انتقال از راهنمایی به متوسطه، سن و سال دانش اموزان در این مقطع و تغییر فضا است.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات با بیان اینکه افت ها در آموزش و پرورش به عوامل متعدد بستگی دارد گفت: کلاس های چند پایه در مناطق دوره افتاده، کمبود فضا و امکانات آموزشی و کمک آموزشی که معلم می تواند از آن برای تدریس بهره بگیرد و روش تدریس از جمله این عوامل هستند.
نظریه های رشد:
نظریه نظام سازمان یافته ای از عقاید و روابط بین یک سلسله حقایق است که پدیده های مورد نظر را به حداکثر ممکن تبیین و پیش بینی می کند نظریه فعالیت های هدفدار را هدایت می کند، از پیچیدگی های می کاهد و روابط بین متغیرها را به طور منظم مشخص می سازد.
نظریه همانند نقشه ای است که محقق را در جهت وجودی اهداف و پیش بینی وقایع آینده یاری می دهد. یک نظریه ی مناسب اولا برای صاحب نظران قابل درک است و ابهامی در آن نیست ثانیا جامع است و تمام جوامع موضوع را مد نظر قرارمی دهد ثالثا علاوه بر شرح حوادث گذشته وقایع آینده را نیز پیش بینی می کند و رابعا تحقیقات متعددی را موجب می شود در نظریه های رشد دیدگاههای متفاوتی درباره ی چگونگی رشد ارائه می شود و هر نظریه پرداز، با طرح موارد خاص، اهداف مشخص را تعقیب می کند به عنوان نمونه فرید بر رشد روانی- جنسی، پیاژه بر رشد مهارت های ذهنی و اریکسون بر رشد روانی- اجتماعی تاکید دارند.
نظریه ی فرید:
فرید در سال 1856 م در خانواده ای یهودی در اتریش متولد شد پس از اخذ درجه ی دکترای طب و احراز تخصص در بیماری های عصبی به تدریج کار با بیماران روانی مکتب روان کاوی را تاسیس کرد. فرید ضمن معالجه روانی، دریافت که گفتار اکثر آنان غیر منطقی و غیر واقعی است او اظهار داشت که این گونه گفتار از ذهن ناخودآگاه ناشی می وشند و سپس ذهن را به سه بخش خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم کرد.
بخش خودآگاه ذهن، مجموعه ی اندیشه ها و خاطراتی است که فرد در لحظه ی معینی از زمان نسبت به آنها آگاهی دارد و به سادگی آنها را به خاطر می آورد. نیمه خودآگاه ذهن مجموعه ای افکار و خاطراتی است که فرد نسبت به آنها آگاهی ندارد ولی با اندکی تلاش نسبت به آنها آگاهی پیدا می کند. مهمترین بخش ذهن معینی ناخودآگاه از افکار و خاطرات سرکوب شده و واپس زده تشکیل یافته است این بخش که تابع قوانین منطقی نیست در اختیار و کنترل فرد قرار ندارد و به تدریج موجب بیماری های روانی می شود از طریق روان کاوی می توان این افکار و خاطرات را به بخش خودآگاه منتقل کرد و به مرور زمان آنها پرداخت. به نظر فروید شخصیت از نهاد، خود و فراخود تشکیل می شود و چگونگی رشد روانی- جنسی در تکوین ان موثر است. نهاد مخزن تمایلات ناخودآگاه و غرایز منبع ارضای خواسته ها بدون توجه به واقعیات محیطی و معیارهای اخلاقی است. بر اثر تعامل فرد با محیط بتدریج بخشی از نهاد به " خود" تبدیل می شود که قسمت منطقی شخصیت است و تمایلات نهاد را کنترل و در مواردی سرکوب می کند در سنین چهار یا پنج سالگی فرد خود یا وجدان که مبین ارزش های خانوادگی و اجتماعی کودک است تشکیل می شود خود همواره درصدد ایجاد تعادل بین خواسته هیا نهاد و فراخود است چنانچه نتواند کشمکش های بین نهاد و فراخود را حمل کند برای حفظ تمامیتش به استفاده از مکانیسم های اجتماعی نظیر واپس زدن، تصعید، جابجایی، خیالبافی، فرافکنی، حیران، بازگشت و دلیل تراشی متوسل می شود.
نظریه ی پیاژه: پیاژه در سال 1896 م در سویس متولد شد پس از اخذ درجه ی دکترا در رشته ی جانورشناسی ضمن انجام تحقیقات در زمینه ی هوش روان شناسی ژنتیک را بنا نهاد و در سال 1918 م با استفاده از مشاهده و مصاحبه و تجربه، نظریه ی رشد ذهنی را ارائه داد. پیاژه همچون فروید هر دوره ای از رشد را با رفتار مشخصی همراه می داند و اعتماد دارد تغییر پاسخ های کودک از حالتی غیر مشخص و مبهم به صورت رفتارهای مشخص و منظم نشانه ای از رشد ذهنی است این تحول در سه دوره ی "حی- حرکتی""اعمال محسوس و عینی" " اعمال رسمی" انجام می گیرد.
نظریه ی اریکسون: اریسکون در سال 1902 م در فرانکفورت آلمان متولد شد و از انستیتوی روان کاوی وین فارغ التحصیل گردید سپس به آمریکا رفت و در سال 1936 م در دانشگاه هاروارد به تدریس و تحقیق پرداخت اریکسون رشد روانی- اجتماعی انسان را بررسی کرده و کارش را با شواهد عینی مستند ساخته است او رشد روانی- اجتماعی انسان را که از تعامل فرد با محیط حاصل می شود به هشت دوره تقسیم می کند:
الف: اعتماد اساسی که مفهومی فردی- اجتماعی دارد از لحظه ی تولد آغاز می شود و با مرحله ی درمانی مقارن سات و کودک می اموزد که به دیگران اعتماد کند یا نکند چنانچه در دوره ی شیر خوارگی، مادر در انجام وظایف خود قصور ورزد کودک دچار بی اعتمادی می شود و درآینده بدانگونه که اموخته است عمل می کند.
ب: خود مختاری که سنین یک تا سه سالگی را در بر می گیرد، با یادگیری کنترل ادرار و مدفوع و مرحله ی مقعدی همزمان است در این دوره کودک از خود شناختی نسبی بدست می آورد و اگر نتواند ادرار و مدفوع خود را کنترل کند و انتظارات والدین را برآورده سازد درباره ی توانائی های خود دچار شک و تردید می شود و اساس مشکلات آینده اش پی ریزی می گردد لذا کودک در این دوره یا کنترل و تصمیم گیری ها را می اموزد یا درباره ی توانائیها و امکاناتش مردد می شود.
ج: دوره ی ابتکار: که با مرحله ی آلتی همراه است و سنینی سه تا پنج سالگی را شامل می شود. کودک در طرح ریزی و انجام امور نقش های جدیدی را می پذیرد و به ابداع می پردازد و با اطرافیان همکاری و زمانی، رقابت می کند کودک در این دوره به راهنمائی اطرافیان نیاز مبرمی دارد و اقدام به کارهایی که با رضایت خاطر همراه نیست موجب پیدایش احساس گناه در کودک می شود.
5- دوره ی سعی و کوشش: شش تا یازده سالگی را در بر می گیرد. کودک به تدریج نقش ها و رضایت بزرگسالی را می آموزد. و با دنیای وسیع بزرگسالی آشنا می شود. کودک کنجکاو و علاقمند به یادگیری است و چنانچه امکان و فرصتی برای ارضای کنجکاوی و یادگیری او فراهم نیابد احساس حقارت خواهد کرد و علاقه اش را به انجام امور از دست خواهد داد.
6- دوره ی هویت خود سنین دوازده تا هجده سالگی را شامل می شود و با مرحله ی بلوغ جنسی مقارن است در این دوره فرد ضمن برقراری ارتباط فعال با محیط به تعیین هویت خویش همت می گمارد و ممکن است در تعیین هویت با مشکلات و موانعی مواجه شود. نوجوان امکان دارد خود را به عنوان فردی یکتا بپذیرد و یا در قبول خصوصیات خود تردید کند.
7- دوره ی صمیمیت این دوره نوزده تا سی سالگی را شامل می شود فرد با استفاده از رفتارهای آموخته شده در دوره های قبلی به ایجاد رابطه با دیگران می پردازد بر اثر آموخته های و تجارب نامناسب گذشته، فرد ممکن است از دیگران کناره بگیرد و گوشه گیر شود و نتواند رابطه ای صمیمی برقرار سازد. از سوی دیگر احتمال دارد براساس سوابق گذشته، فردی اجتماعی باشد و بتواند با اطرافیان رابطه یا صمیمی برقرار کند.
7- دوره ی تولید، این دوره سنین سی و پنج تا پنجاه سالگی را شامل می شود و براساس تجارب گذشته ممکن است به تولید و ابداع بپردازد و از طریق انجام خدمات مفید به جامعه، به توسعه و تکامل خصوصیات خود اقدام کند و یا برعکس گوشه گیر و خموده شود.
8- دوره ی وحدت خود: این دوره از پنجاه سالگی آغاز می شود و تا پایان عمر ادامه می یابد در صورتیکه دوره های قبل به طور درست سپری شده باشند، فرد می تواند در برابر فشارهای بیروین از خود دفاع کند و زندگی رضایت بخشی را پشت سر بگذارد عده ای نیز ممکن است به علت وجود مسائل و مشکلات گذشته مایوس و ناامید گردند و زندگی سخت و طاقت فرسائی را بگذرانند.
اهمیت یادگیری: انسان درتمام ابعاد و زمینه ها همواره در حال یادگیری است بهتر زیستن را می آموزد به مفاهیم و مطالب جدید دست می یابد و به روابط علی پی می برد.یادگیری برای سازگاری با محیط و تداوم زندگی موفقیت آمیز ضروری است و در تکوین شخصیت نقش بسزایی دارد معلم که با یادگیری دانش آموزان سروکار دارد باید ماهیت و چگونگی وقوع یادگیری را بخوبی بداند تا بتواند با اعمال شیوه های مناسب، میزان یادگیری دانش آموزان را افزایش بخشد والدین نیز با اطلاع از نظریه های یادگیری، فرزندان خود را یاری خواهند داد تا مطالب و موضوعات متعدد را به طریق درستی بیاموزند. از دیدگاه آموزش و پرورش یادگیری در انتقال مواریث فرهنگی و مهارت ها نقش مهمی دارد و از نظر روان شناسی یادگیری در سازگاری فرد موثر است.
تعریف یادگیری :
یادگیری بر موقعیت تحصیلی تغییراتی است که در رفتار دانش آموزان بر اثر فعالیت های آموزشی حاصل می شود به عقیده پیروان گشتات، یادگیری تغییراتی در بینش و ادراک فرد است. به نظر هیلگارد و باور یادگیری تغییرات نسبتا ثابت در رفتار بالقوه ی فرد است بر اثر تجربه حاصل می شود و در این تعریف اولا تغییرات نسبتا ثابت در رفتار بالقوه ی فرد رفتاری اتفاقی و موقتی که بر اثر خستگی و یا انگیزش حادث می شوند و نیز دگرگونی های رفتاری ناشی از رشد و مصرف داروها، یادگیری محسوب نمی شوند. ثانیا یادگیری در زمینه ی رفتار بالقوه انجام می گیرد و همان گونه که رفتار بالقوه با اصل تفاوت دارد عملکرد نیز با یادگیری فرق می کند. در عملکرد رفتار بالقوه به صورت بالفعل در می آید و تغییرات قابل مشاهده ای در فرد به وجود می آید. نتیجه ی یادگیری همواره بلافاصله به شکل عملکرد، در رفتار فرد ظاهر نمی گردد از این رو نتیجه یادگیری که همان عملکرد است بسرعت و فورا قابل اندازه گیری نیست و ثالثا یادگیرنده در یادگیری نقش فعالی دارد و بدون تلاش و فعالیت او یادگیری به وقوع نخواهد پیوست.
محرک و پاسخ در اصطلاح اساسی در یادگیری هستند محرک و پاسخ در علم فیزیولوژی معنی ساده ای دارند و با وارد کردن شوک به یک تار عصبی پاسخ به وجود می آید محرک و پاسخ دادن در روان شناسی معنی گسترده و پیچیده ای دارند محرک مجموعه ی عوامل و شرایط درونی و بیرونی است که بریادگیرنده اثر می گذارد یادگیرنده پس از تاثیر محرک به تناسب خصوصیات فردی به آن پاسخ می دهد لذا پاسخ همان عکس العمل درونی یا بیرونی فرد نسبت به محرک است.
اصول یادگیری:
تمام انسان ها براساس تواناییهای خود، کم و بیش قادر به یادگیری در زمینه های متعدد هستند. رشد کافیف انگیزه، تمرین، ارتباط مطالب با یکدیگر، احساس موفقیت و کاربرد درست و موقع تشویق و تنبیه در بهبود افزایش یادگیری موثرند.
1- آمادگی: یادگیرنده باید از هر نظر برای یادگیری آماده باشد چنانچه یادگیرنده از رشد کافی در ابعاد متعدد برخوردار نباشد یادگیری بوقوع نخواهد پیوست لذا قبل از آموزش باید توانائیها و محدودیت های یادگیرنده و چگونگی شرایط و امکانات آموزشی بازشناسی گردد.
2- انگیزش: انگیزش که باعث تلاش و جهت دهی به فعالیتها می شود برای وقوع یادگیری ضروری است هر قدر انگیزه ی فرد قوی تر باشد یادگیری بیشتر خواهد بود انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی تقسیم می شود انگیزه ی درونی گرایش و میل فرد نسبت به انجام کار است در این مورد فرد صرفا به خاطر انکه کاری را دوست دارد و از آن لذت می برد به انجام کار می پردازد اگر انسان کاری را به خاطر عواملی نظیر دریافت حقوق و پاداش و جلب توجه اطرافیان انجام دهد انگیزه ی بیرونی دارد در حالتی که انگیزه ای انجام کار بیرونی باشد پس از حذف انگیزه انجام عمل کاهش می یابد و یا متوقف می گردد در آغاز یادگیری از انگیزه های بیرونی استفاده می شود ولی به تدریج باید انگیزه های درونی جایگزین انگیزه های بیورنی گردند.
3- تمرین: تمرین برای وقوع یادگیری لازم است تمرین به دو صورت متمرکز و نامتمرکز انجام می شود در تمرین متمرکز یادگیرنده فعالیت شخصی را به مدتی طولانی تکرار می کند در تمرین نامتمرکز یادگیرنده مدتی به کاری می پردازد. و پس از استراحتی کوتاه به انجام فعالیتی دیگر مشغول می شود و سپس مجددا انجام کار اول را از سر می گیرد. در تمرین نامتمرکز چون کار به صورت یکنواخت انجام نمی گیرد میزان خستگی کمتر است و یادگیری با سرعت بیشرتی به وقوع می پیوندد.
4- ارتباط مطالب: اگر مطالب یادگیری یکدیگر مرتبط باشند یادگیری به نحوی بهتر انجام می گیرد و مطالب آموخته شده دیرتر فراموش می گردد بدین معنی که اگر یادگیرنده ارتباط بین مطالب متعدد یادگیری را دریابد، یادگیری زودتر و بهتر انجام خواهد گرفت معلم باید درس هر جلسه را با مطالب قبلی مربوط سازد تا دانش آموزان بتوانند برای یادگیری مطالب جدید از مقدمه ای تجربی و اموخته گذر کنند.
5- احساس موفقیت: احساس موفقیت در انجام کار،نقش مهمی در برانگیختن یادگیرنده و افزایش کمی و کیفی یادگیری دارد. گرچه تشویق و بازگو کردن موفقیت های و نقاط مثبت، موجب پیشرفت یادگیری می گردد ولی نکات ضعف و محدودیت های یادگیرنده را نباید از نظر دور داشت یادگیرنده باید در جریان یادگیری با نقاط قوت و ضعف خویش آشنا شود تا بتواند از مشکلات قوت و توانائیهایش بهره برداری کند و برای ضعف ها و محدودیت هایش راه حلی بیابد برای آنکه دانش آموز احساس موفقیت کند معلم باید کارش را با بحث ها و سوالات ساده آغاز کند به طوریکه دانش آموز بتواند از عهده ی پاسخگویی به آنها بر آید معلم به تدریج می تواند پرسش های مشکلتر را مطرح سازد چنانچه دانش آموز در کارش شکست بخورد علاقه و انگیزه اش به یادگیری را از دست می دهد و به درس بی میل می شود و مشکلاتی را برای فرد و معلم بوجود می آورد.
مراحل یادگیری از ساده به مشکل:
1- یادگیری علامتی: این نوع یادگیری، ساده ترین و ابتدائی ترین نوع یادگیری است و بیشتر در دوران کودکی به وقوع می پیوندد یادگیری علامتی از طریق شرطی شدن کلاسیک حاصل می گردد و در آن محرکی مثل صدای زنگ، پاسخی نظیر ترشح بزاق را موجب می شود.
2- یادگیری محرک- پاسخی: این نوع یادگیری که از طریق شرطی وسیله ای حاصل می شود پاسخ مطلوب از طریق ارائه ی تقویت مناسب، مستحکم می گردد. با تکرار عمل به تدریج پاسخ مطلوب آموخته می شود.
3- یادگیری زنجیره ای: در این نوع یادگیری، یادگیرنده با استفاده زا مجموعه آموخته های قبلی، مطلب جدیدی را می آموزد به عنوان نمونه فرد پس از شناسائی لیوان و آب، پی می برد که برای نوشیدن آب باید از لیوان استفاده کند این نوع یادگیری بدون دخالت آموخته های قبلی امکان پذیر نیست.
4- یادگیری کلامی: نوعی یادگیری زنجیره ای است که یادگیرنده کلمات آموخته شده را کنار هم می گذارد و تکلم را آغاز می کند و بدانوسیله با دیگران ارتباط برقرار می کند.
5- یادگیری تشخیصی: در این نوع یادگیری یادگیرنده به محرک های مشابه پاسخ های متفاوت ولی صحیح ارائه می دهد و بعنوان نمونه یادگیرنده به تدریج انواع اتومبیل ها و پرندگان را از یکدیگر تشخیص می دهد و بر هر یک نامی می نهد.
6- یادگیری مفهوم: در این نوع یادگیری یادگیرنده براساس اموخته های قبلی پدیده ها را در ذهنش طبقه بندی می کند و به آنها معنی می بخشد به عنوان مثال مهفوم تیزی، شیرینی، سردی و گرمی را می شناسد و در تکلم از آنها استفاده میکند.
7- یادگیری قانون: در این نوع یادگیری، یادگیرنده روابط بین مفاهیم آموخته شده را کشف می کند آنها را به صورت قانون ارائه می دهد یادگیری قانون با تکیه بر ادراک و استنباط از یادگیری مفهوم پیشرفته تر است به عنوان نمونه یادگیرنده پی می برد که آب بر اثر گرما منجمد می شوند و فلزات بر اثر گرما منبسط می شوند.
8- یادگیری مساله: در این نوع یادگیری که عالیترین نوع یادگیری محسوب می شود یادگیرنده با تلفیق آموخته های قبلی وسازمان دهی جدید به آنها مساله ای را حل و مشکلی را می گشاید. به نظر گانیه معلم باید بداند که چه چیزی را می خواهد به یادگیرنده بیاموزد و پس از ایجاد انگیزه و اطلاع از آموخته های قبلی، با استفاده زا وسایل کمک آموزشی، تدریس را با تمایل مطالب آموختنی آغاز کند. بدین طریق یادگیرنده می تواند بین آموخته های قبلی و مطالب جدید ارتباط برقرار سازد و پس از درک مطالب ارائه شده آنها را به حافظه بسپارد. یادگیرنده، آموخته هایش را در موقعیت های متعدد بهکار می بندد و با تمرین و دریافت بازخورد بر میزان یادگیریش می افزاید.
اختلافات یادگیری:
ادامه ی زندگی وسازگاری انسان محیط نتیجه ی یادگیری است در مواردی که به دلایل گوناگون یادگیری انسان مختل می شود سازگاری فرد بهم می خورد و در شرایطی قرار می گیرد که برای درمان به برنامه های آموزشی خاصی نیاز دارد. عوامل متعدد یادگیری فرد را مختل می سازند و او را از ادامه ی زندگی عادی باز می دارد. ضایعات مغزی، که باعث بروز اختلالات اختصاصی یادگیری می گردند ممکن است در مرحله ی قبلی از تولد، لحظه ی تولد یا پس از تولد به وجود آیند. ضایعات مغزی اختلافات رفتاری گوناگونی را باعث می شوند که از ان جمله می توان کم هوشی، اختلال در درک و تجسم فضائی، اختلال در حافظه و قضاوت، اختلال در تکلم، بی قراری مداوم، اختلال در واکنش های عاطفی و ناسازگاری با محیط را نام برد.
نتیجه گیری از کل فنون مشاوره و مددکاری:
با اینکه از یک دانش آموز بازی گوش و در بعضی از دروس ضعیف است ما می تواند با پشتکار و تلاش خود و همکاری خانواده و مسولان و معلمان مدرسه پیشرفت کند چون او استعداد پیشرفت و موفق شدن را دارد اما مدیر مدرسه نه تنها با او بلکه با همه ی دانش آموزان برخورد مناسبی داشت و هر دفعه یا که از دفتر بیرون می رفت سر هر دانش آموزی که می رسید فریاد می کشید و به آنها حرفهائی می زد که در شان یک مدیر مدرسه نبود اما به نجمه موسی زاده که به عنوان یک فرد مسئله درا به من معرفی شده بود بیشتر تذکر و بد وبیراه می گفت چون به نظر مدیر او دانش آموزی شلوغ، تنبل، پرخاشگر، بی ادب، جوابگو و… بود در حالی که به نظر من چنین نبود و مدیر مدرسه در این زمینه زیاد از حد اغراق کرده چون با اینکه او یک دانش آموز بازی گوش بود اما هر موقع که مدیر یا معلمان مدرسه با او دعوا می کردند او حتی سرش را بالا نمی کرد تا برسد که جوابگوی کند بنابراین دانش آموزی که هیچ وقت از تذکرات و فریادهای مدیر مدرسه در امان نبود می توانست با خیالی آسوده در مدرسه تمرکز داشته باشد و درس های خود را مرور کند و اشکالات خود را از معلمان درس مربوط بپرسد. بنابراین عامل موفقیت او هم خود، خانواده و هم مسولان مدرسه هستند و یک عامل به تنهایی نمی تواند باعث موفقیت یک دانش آموز در درس هایش باشد درسته که او شاگرد ضعیفی است و همه نسبت به او دید بدی دارند اما اگر هم مدیر و هم معلمان با او رابطه بهتری داشته باشند و به او اعتماد به نفس دهند و در درسهایش که او ضعیف است کمکش کنند او حتما می تواند مانند دیگر دانش آموزان نمرات خوبی بگیرد و مورد توجه مدیر و خانواده اش باشد.
ارائه طرح کمکی:
براساس دیده ها و شنیده های خود می توان طرح ها و پینشهاداتی را به شرح زیر ارائه داد:
اولین و بهترین راه حل برای بهبود وضع روحی و تحصیلی دانش آموز نجمهم موسی زاده برخورد شایسته و مناسب معلمان و مسولان مدرسه به ویژه مدیر مدرسه با این دانش اموز باید باشد تا او بتواند به راحتی و بدون هراس و با فکری بدون دغدغه فقط به درس خود بپردازد.
آوردن مشاور در مدرسه تا بتواند مشکلات دانش آموزان در زمینه های مختلف رسیدگی کند و راه حل دهد و همچنین دانش آموزانی که مشکل درسی دارند برای آنها برنامه ریزی درسی کرده و آنها را در این زمینه راهنمایی کند.
گذاشتن کلاس های فوق برنامه و جبرانی برای چنیندانش آموزانی و همچنین پرسیدن هر جلسه درس از این دانش آموز.
تغییر معلمان سهل انگار، معلمانی که از داشتن چنین دانش اموزانی ضعیفی رنج می برند و آنها را به حال خود رها می کنند.
برگزاری مراسمی مانند: جشن، تشویق دانش آموزان فعال و ممتاز در زمینه های مختلف، بردن دانش آموزان به سینما و اردو برای رفع آشفتگی ذهنی بعضی از دانش آموزان و دادن اعتماد به نفس بیشتر به آنها و هم اینکه دانش آموزان با میل و اشتیاق بیشتری به درس خود بپردازند.
مشخصات فردی و خانوادگی مددجو (استثنایی):
زینب افضلی دانشجوی ترم چهارم رشته دبیری علوم اجتماعی در یکی از روستاهای چترود به نام حجت آباد متولد شد پدرش 69 سال دارد و کشاورز است و مادرش 50 سال و خانه درا است او در یک خانواده پر جمعیت 11 نفره زندگی می کند که شامل پدر، مادر، هفت خواهر و دو برادر می باشند چهار نفر از اعضای خانواده او نابینا هستند خودش و خواهرش که سوم دبیرستان و دو برادرش که یکی از آنها ازدواج کرده و دیگری در حال تحصیل است. سه خواهر و یکی از برادرهایش ازدواج کرده اند او فرزند هفتم این خانواده است و اکنون در خوابگاه دانشجویی شهر کرمان زندگی می کند و در حال تحصیل در رشته علوم اجتماعی است.
تعریف کودکان و نوجوانان استثنایی:
اصطلاحات و اسامی زیادی برای این نوع کودکان به کار رفته یکی از اصطلاحاتی که هنوز هم رایج است کودکان غیر عادی یا نابهنجار است که بیشتر جنبه ی پزشکی داشته و به اختلالات و نابهنجاری های روانی و عصبی توجه شده است.
اصطلاح " ناسازگاری" قدری جدیدتر بوده و بنا به توصیه های کنگره ی بین المللی روان پزشکی پاریس از سال 1960 به جای اصطلاح غیر عادی به کار فت اصطلاح ناسازگار نیز کم کم به علل متعددی عوض شد زیرا:
1- ناراحتی های خلق و خو، عادات در رفتار کودکان همان طوریکه قبلا نیز به ان اشاره شد قطعیت و ثبات ندارد و کودک همیشه در تحول و تغییر است.
2- اختلالات رفتاری در کودکان ممکن است به صورت واکنش هایی باشد که در برابر محیط نامناسب از خود نشان می دهند به عبارت دیگر کودک اختلالی ندارد بلکه محیط نامناسب و ناسالم است.
3- اصطلاح ناسازگار برای والدین ناراحت و مایوس کننده سات و اکثر باعث نومیدی والدین و جلوگیری از ادامه ی درمان می شود.
4- اکثر ناسازگاریهای کودکان زودگذر بوده و با رشد کودک اختلالات ساده عصبی در رفتاری از بین می رود از طرفی ناسازگاری ممکن است جزئی یا کلی باشد.
ناسازگاری جزئی محدود به یکی از افراد خانواده رفتار عادی نشان نمی دهد ولی در موارد دیگر رفتارش کاملا عادی است. اگر ناسازگاری کلی باشد کودک در هم محیط قرار گیرد قارد به سازش نیست و نسبت بهمه ی افراد رفتاری عادی ندارد ناسازگاری ممکن است خفیف یا شدید و به اصطلاح قابل تحمل یا غیر قابل تحمل باشد.
به کودکی استثنایی گفته می شود که برخلاف اکثریت افراد همسن خود در شرایطی عادی قادر به سازگاری به محیط نباشد و از نظر فکری، جسمانی، عقلانی، رفتاری و عاطفی با همسالان خود فرق کلی داشته و احتیاج به روش های خاصی تربیتی، آموزشی و درمانی داشته باشد تا بتوان زا استعداد خود نهایت استفاده را بکند این کودکان علی رغم داشتن شباهت های زیادی به یکدیگر تفاوت های زیادی با هم دارند و وجود این شباهت ها و تفاوت ها مطالعه آنان را مشکل تر می کند.
طبقه بندی کودکان و نوجوانان استثنایی:
طبقه بندی کودکان استثنایی امری بس دشوار است زیرا:
1- تنوع و شیوع اختلالات رفتاری کودکان با شماره آنها برابراست به عبارت دیگر هر فرد استثنایی اگرچه ممکن است تشابهاتی با افراد دیگر داشته باشد ولی دارای خصوصیات استثنایی و منحصر به فردی است.
2- یک عامل بیماری زا ممکن است علائم متفاوتی در کودکان مختلف ایجاد کند. مثلا ضربه های مغزی در بعضی ممکن است باعث ناراحتی چندانی نشود ولی در عده ای ممکن است باعث بیماری صرع، در برخی ممکن است باعث نارسایی رشد قوای ذهنی، علائم روانی و بالاخره در بعضی همه ی ناراحتی های را با هم ایجاد کند.
محرومیت از محبت مادر ممکن است در کودکی علائمی مانند بدبینی، گوشه گیری،احساس حقارت و در کودک دیگر باعث واکنش هایی مانند پرخاشگری، بزهکاری و اعمال انحرافی شود.
3- علائم عقب ماندگی یا ناسازگاری ممکن است در افراد مختلف به واسطه ی علل متفاوت به وجود آید مثلا نارسایی رشد هوش ممکن است مربوط به عوامل ارثی،ضربه و آسیب مغزی، بیماری های عفونی و عوارض آن ماندن، منیژیت، انفعالیت و بالاخره به واسطه شرایط نامطلوب عاطفی، تربیتی و محیط اجتماعی باشد.
4- اختلالات رفتاری و ناسازگاری ممکن است حاد و زودگذر یا مزمن و طولانی بوده و در هر حال ممکن است شدید یا خفیف باشد.
بنابراین کلی ترین طبقه بندی کودکان و نوجوانان استثنایی که متخصصان قبول دارند عبارتند از:
1- کودکان و نوجوانانی که به علت اختلافات هوشبر و فعالیت های ذهنی از کودکان عادی متمایزند در این دسته کودکان و نوجوانان عقب مانده ذهنی و تیزهوش قرار دارند.
2- کودکان و نوجوانانی که به علت اختلالات و ضایعات مغزی یا اختلالات عملی.
گروه سوم افرادی هستند که بعلت اختلالات و نقایص حسی و حرکتی یا اختلالات رشدی ویژه و اختلالات عملی رشد از سازگاری عادی با محیط محروم هستند.
این تقسیم بندی بیشتر جنبه ی نظری داشته و جنبه ی عملی ندارد زیرا اغلب با بیمارانی مواجه می شویم که علائم دو یا سه دسته ی فوق را با هم دارند و چون طبقه بندی خاصی برای انان در نظر گرفته نشده است لذا بعضی آنها را تحت عنوان مبتلایان به نارسائی های چند نوعی و متعدد مطالعه می کنند در طبقه بندی فوق باید به شدت و اهمیت علائم و نوع اختلال رفتاری توجه کرد. مثلا اگر نوجوانی دزدی می کند یا بزهکار است و ضمنا از نظر هوشی در حد متوسط و عادی جامعه است باید او را در زمره ناسازگاران اجتماعی قرار داد و اگر احیانا نارسائی قوای ذهنی نیز دارد باید او را جزو گروه عقب ماندگان ذهنی به حساب آورد.
جدول درصد کودکان استثنایی و احتیاج به آموزش ویژه:
کودکان استثنایی
تعداد درصد در اجتماع
تعداد درصد کودکان استثنایی که برای آموزش ویژه نام نویسی کرده اند
اختلال گفتاری
عقب ماندگی ذهنی
اختلال عاطفی
اختلال یادگیری
اختلال شنوایی
اختلال بینایی
کوری و کری
معلوم چند نوعی
اختلال شکسته بندی، فلج و بیماری های ضعیف کننده
5/3
3/2
2
2
6/0
1/0
5/0
86/2
68/1
95/0
73/4
17/0
07/0
23/0
28/0
جمع
6/11
97/10
مصاحبه با مددجو ولم ( استثنایی):
ابتدا خود را معرفی کنید و مشخصات فردی و خانوادگی خود را بیان کنید:
زینب افضلی هستم که در یکی از روستاهای چترود به نام حجت آباد متولد شدم تا دو سالگی در حجت آباد بودم اما چون خواهر و برادرم می خواستند به مدرسه بروند و درس بخوانند به چترود آمدیم اما چون در چترود مدرسه نبود من برای تحصیل به کرمان آمدم دوره دبستان را در مدرسه جابربن عبدالله و راهنمایی را در مدرسه علویه، دبیرستان را در مدرسه غیر انتفاعی پرورش گذراندم اما اکنون در خوابگاه دانشگاه هستم و در رشته دبیری علوم اجتماعی شهر کرمان مشغول به تحصیل می باشم.
تصمیماتی که برای آینده دارید را بیان کنید؟
1- فرد مفیدی برای جامعه باشم و مانند کسانی باشم که به من یاد دادند تا به این جا برسم.
2- دستیابی به سعادت حقیقی
مادر و پدر و معلمانی کسانی بودند که بیشتری تاثیر را بر روی من گذاشتند.
دروس مورد علاقه ام تفسیر قرآن و اخلاق است چون ما را بیشتر به خدا نزدیک می کنند و باعث می شوند که آخرت را در نظر بگیریم و فقط به فکر مال دنیا نباشیم که فنا شدنی است.
بیشتر سرگرمی من گوش دادن به رادیو است چون می توانم به رادیو گوش دهم و بیشتر موج قرآن و معارف را گوش می دهم.
روزهای تعطیل هم به استراحت، نظافت، مطالعه کتاب و گوش دادن موسیقی مورد علاقه ام می پردازم.
فیلم هایی دوست دارم که همراه با طنز باشند چون به انسان روحیه می دهند و شادی آور هستند.
دوست دارید مانند چه کسی باشید:
دوستم ساناز چون خون گرم است و باهم می جوشد و لبانش پر از خنده است.
در آینده دوست داریم معلم شوم چون به این شغل علاقه دارم.
آرزویی که دارید چیست؟ نزدیکی به خدا و زیارت ائمه اطهار
دنیا را چگونه می بینید؟ دنیا را نسبتا خوب می بینم اما چندان به آن دل نمی بندم چون جایگاه اصلی ما آخرت است
به ورزش دو میدانی و شطرنج علاقه دارم.
رابطه ی شما با دوستانتان چگونه است؟ همانطور رفتار می کنم که آنها با من رفتار می کنند و کاری می کنم که آنها از من راضی باشند.
به هنرهای دستی چون بافتنی و مروارید بافی علاقه دارم.
رابطه افراد خانواده ام با هم خوب و صمیمی است اما مادرم فشار خون، قند، چربی و غلظت خون و پدرم هم بی خوابی دارد.
بیشترین مشکلی که در دانشگاه برای شما وجود دارد چیست؟ هزینه دانشگاه، کمبود امکانات مثل چگونگی رفت و امدم به کلاس ها
و همین طور بیشترین مشکل من در جامعه این است که مردم به صورت ترحم به من نگاه می کنند و نمی دانند که من هم توانائی هایی دارم.
نام بیماری شما چیست؟ بیماری مادرزادی به نام "لدرز" که در ایران معالجه ندارد و فقط در خارج از کشور معالجه می شود.
خط بریل چیست؟
حروف خط بریل مانند حروف خط فارسی 32 حرف است و بصورت برجسته به افراد یاد داده می شود ابتدا برای یاد دادن آن در دوره ابتدایی از دو وسیله به نام قلم و لوح استفاده می شود اما از دوران راهنمایی از دستگاهی به نام سالشین " پرچنز" برای آموزش نابینایان استفاده می شود.
کودکان کم بینا و نابینا:
اختلال بینایی یک واژه کلی و نشانگر یک ناتوانی در دیدن است و می تواند از لحاظ پزشکی خفیف و قابل اصلاح مانند نزدیک بینی، دوبینی یا شدید و غیر قابل اصلاح مانند کوری یا ضعف شدید بینایی باشد. کوری ممکن است مادرزادی مانند آب مروارید مادرزادی، سیفلیس مادرزادیف سرخجه مادر در دوران بارداری یا اکتسابی مانند: تراخم، کنده شدن شبکیه، آتروفی عصب بینایی، زخم های قرنیه، فقدان ویتامین آ، تصادفات و ضربه و.. باشد. با توجه به اینکه تقریبا یک سوم کل الیاف شبکه ارتباطات حسی انسان را رشته های بینایی تشکیل می دهد و چنین وضعی در هیچ یک از حواس یدگر مشاهده نمی شود لذا باید انسان را یک موجود بصری توصیف کرد تا سمعی و بهمین علت نقص بینایی بیش از هر معلولیت دیگر ناتوانی در انسان ایجاد می کند.
در اندازه گیری دید چشم دید نزدیک و دور باید بطور جداگانه ارزیابی شود. پلک زدن های بیش از معمول، سائیدن مرتب چشم ها، نگاه داشتن کتاب در نزدیک چشم، سردرد و سرگیجه در مطالعه طولانی و چشم های پرآب و ملتهب از علائمی هستند که والدین و یا آموزگار را متوجه اختلال بینایی کودک می کند. از نظر قانونی به فردی نابینا گفته می شود که تیزبینی او در چشم برتر و حتی با استفاده زا وسایل کمکی مانند عینک یا کمتر باشد و افرادی که تیزبینی آنها در حدود … تا … باشد نیمه نابینا یا نیمه بینا گفته می شود.
ما را محرک های متفاوت و فراوانی احاطه کرده است اما در هر لحظه از زمان تنها به بخش کوچکی از این محرک ها توجه می کنیم و به واحد کوچکتری از آن پاسخ می دهیم.
فرض کنیم، در خیابانی حرکت می کنیم در این خیابان محرک های بسیاری از قبیل ماشین، دوچرخه، موتورسیکلت و … وجود دارد اما ما فقط به محرک های معدود و محدودی توجه می نمائیم و تنها نمونه ای از آنها را درک می کنیم. این مطالب در مقایسی بزرگتر درباره جهان که در آن زندگی می کنیم نیز صادق است به سخن دیگر، ما فقط نمونه بردار برخی از محرک ها پیرامون خویش هستیم و درطول زندگی محدود خود نمونه های کوچکی از انچه را که واقعا وجود دارد، می توانیم حس کنیم و بعد درک نماییم. این احساس و ادراک از امور به سادگی صورت نمی گیرد و تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. برخی از این عوامل را باید در انسان به عنوان دریافت کننده و پاره ای دیگر را بایستی در محیط خارج وی جستجو کرد.
با گذشت زمان کودک انسان یاد می گیرد که اشیا و امور را بهتر و صحیح تر درک کند و نیز می آموزد که محرک های بیشتری را درک نمایند. همچنین با رشد کودک میزان توجه دقت او به امور زیادتر می شود و مطالب بیشتری را مورد برسی و مطالعه قرار می دهد و چه بسا به موضوعات ویژه ای علاقه مند می گردد. گسترش یادگیری ها، اگاهی های و تجارب انسان، سببب می شود که او در ادراک خود نسبت به امور دقت بیشتری مبذول نماید و هنگام مواجه شدن با محیط، قسمتهای ویژه ای از آن را انتخاب کند و دقت و توجه خود را به برای درک آن بخش معطلوف دارد. به همین مناسبت به ندرت دو نفر انسان را می توان یافت که شی یا مطلب واحدی را به یک میزان درک کنند.
انسان مهر به سیستم هایی است که می تواند وقایع مهمی را که در پیرامونش رخ می دهد، درک کند و سریعا نسبت به آنها واکنش نشان دهد. این رخدادها و دگرگونی ها هرچه سریعتر و با شتاب بیشتری باشد احتمالا به همان اندازه دقت شخص به آنها بیشتر جلب می گردد، و شرایط را سریع درک می کند و نسبت به ان واکنشی مناسب نشان می دهد.
برخی از تجارب ما از محیط، به گونه ای مستقیم انجام می گیرد یعنی ماند خود صحنه ها را می بینیم، صداها را می شنویم، اجسام را لمس می کنیم، و گاه نیز این تجارب غیر مستقیم می باشد، بدین معنی که از طریق خواندن و یا شنیدن تجارب دیگران ازوجود محرک هایی اگاهی پیدا می کنیم و به درک آن ها نایل می آییم. حواس مختلف انسان به لحاظ اهمیتی که در امر احساس، ادراک و شناخت امور دارد در حقیقت دروازه های دانش و دانایی انسان تلقی می گردد. مهمترین این حواس حس بینایی و شنوایی می باشد زیرا حس بینایی و شنوایی می تواند محرکها را در مسافت دورتر و با ابعاد گسترده تری تحت پوشش قرار دهد در جای مفید برخی حواس دیگر چون حس چشایی، لامسه محدود است و برای حس درک محرک بایستی فاصله آن تا گیرنده حسی بسیار نزدیک باشد.
هر یک از حواس ویژه از لحاظ تحریک، پیامها را توسط گیرنده های حسی، دریافت و از طریق جریان های عصبی به مراکز عصبی و از آنجا به کرتکس مغز می فرستد، و هنگامی که جریان عصبی به مقصد رسید این تجربه با اطلاعات قبلی که اندوخته شده است ترکیب شود و بر بنیاد آن پاسخی مناسب توسط مغز صادر میگردد و این پاسخ از طریق جریان های عصبی از مغز عضوی که باید واکنش نشان دهد، می رسد.
بنابراین با توجه به اهمیت گیرنده های حسی در زمینه احساس، ادراک و شناخت، ویژگی های کودکان کم بینا و نابینا مورد بحث قرار می گیرد مناسب است که در مورد خصوصیات کودکانی که در این حس دچار ضعف و فقدان آن هستند، ارائه گردد.
طبقه بندی کودکان با مشکلات بینایی:
فعالیت های آموزشی به صورت گسترده ای با حس بینایی بستگی دارد برای مثال، یادگیری رنگها، مشاهده حیوانات، درک مفاهیم از حالت های چهره و سایر اندام ها، خواندن کتاب های چاپی، احسان و ادراک مسافت با چشم، تمام برای کودکان که دچار آسیب های بینایی هستند محدود است آنان باید توسط حس لامسه و شنوایی محرک ها را لمس کنند و یا بشنوند.
به طور کلی، کودکان با آسیب های بینایی به دو طبقه اصلی تقسیم می شوند :
1- نابینایان
2- کم بینایان
در گذشته برای تعریف کودکان نابینا صرفا بر میزان بینایی آنان تاکید می شود، امروزه به چگونگی استفاده در گذشته برای تعریف کودکان نابینا صرفا بر میزان بینایی آنان تاکید می شود، امروزه به چگونگی استفاده کودک از حس بینایی خود اهمیت بیشتری داده می شود. به سخن دیگر، اگر چه این میزانها مهم می باشند، لکن تمایل افزاینده ای در جهت تبیین اثرات محدودیت بینایی بر کسب مهارت های ضروری از جمله خواندن و نوشتن وجود دارد.
باراگا کودکانی را نابینا می داند که فقط توانایی درک نور را دارند و لذا برای اموزش خواندن به آنان باید از خط بریل یا روشهای مشابه و بدون استفاده از حس بینایی، بهره گرفت همچنین او کودکانی را کم بینا می داند که در تشخیص اشیای که با فاصله از آن قرار دارند، دچار مشکل هستند، اما در تشخیص اشیا موادی که در فاصله کمتر زا 60 سانتی متر می باشند، مشکل چندانی ندارند.
باراگا نوع سومی از این کودکان را تحت عنوان کودکان با اختلال در میدان دید اضافه می کند. به عبارت دیگر این گروه از کودکان تنها در میدان دید خویش نقاط کوری دارند و اگر اشیا یا مواد در این نقاط قرار گیرند، قابل رویت نمی باشند.
بتمن کودکان با دشواری های بینایی را با توجه به روشی که آنان برای یادگیری خواندن به کار می برند توضیح می دهد. او می گوید از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت کودکان نابینا کسانی هستند که برای خواندن باید زا خط بریل استفاده کنند، در حالی که کودکان کم بینا می توانند از طریق حروف چاپی درشت، خواندن را بیاموزند.
اما هنوز میزان توانایی بینایی در بسیاری از مواقع به عنوان شاخصی برای طبقه بندی افراد با اختلال بینایی مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال، انجمن ملی جلوگیری از نابینایی، فردی را نابینا تلقی می کند که از میزان بینایی یا کمتر برخوردار است گستره این افراد شامل کسانی است که تنها نور و روشنایی را تشخیص می دهد تا آنانی که قادر به تشخیص مسیر حرکت خوش می باشند. برای آموزش خواندن به این افراد به هیچ وجه نمی توان از حروف چاپی استفاده کرد
کم بینا فردی است که میزان بینایی وی از …. بیشتر اما از …. کمتر باشد.
باید توجه داشت که اعداد یاد شده اطلاعاتی در خصوص ادراک،عمق، چگونگی دید نزدیک و ترکیب و امتزاج دو چشم به دست نمی دهد. این اطلاعات باید توسط چشم پزشک و با بهره گیری از ابزارهای دقیق سنجیده برآورده شود.
آزمایش بینایی:
یکی از ساده ترین و بهترین اقدامی که مدارس می توانند در این خصوص انجام دهند غربال اولیه کودکان در زمینه اختلال بینایی به وسیله نمودار اسنلن می باشد. این نمودار، ابزاری میزان شده است که برای سنجش بینایی دانش آموزان معلم بهداشت یا هر معلم دیگری با اندکی آموزش می تواند از آن استفاده کند.
فاصله این نمودار تا فراگیر باید 6 متر باشد. این نمودار ارزان قیمت است و معمولا در مدارس پیدا می شود یا می توان به راحتی آن را تهیه کرد. در هنگام استفاده نمودار باید تمیز باشد و در جای مناسبی به گونه ای قرار گیرد که پشت آن چیزی جلب توجه نکند نور اتاق باید مناسب باشد، زیرا تابش نور اضافی یا تاریک موجب تغییر نتیجه آزمایش می شود.
دانش آموزان باید در فاصله 6 متری نمودار بایستد یا بنشیند و معلم با نشان دادن حروف نمودار به کمک خط کش از بالا به پایین شروع به سوال کردن در خصوص نوع و جهت حروف کند چشم سالم از ده سال به بالا می تواند تا خط ماقبل آخر را به راحتی بخواند.
موقعیت و حرکات چشم های دانش اموز در هنگام این آزمایش باید زیر نظر گرفته شود. برای مثال، زخم یا جرم گرفتگی پلکها و بین مژه ها، قرینه ی یا تورم پلک ها آب جمع شدن در چشمها یا خارج شدن آب از آنها، حساسیت نسبت به نور و عدم هماهنگی چشمها در هنگام تمرکز، باید مورد توجه باشد.
دانش آموز ممکن سات چشم هایش را مرتب مالش دهد یا به هم بزند، پس از مدتی خواندن کتاب از نزدیک، دچار سردرد و تهوع می شود از خارش، سوزش یا چشم درد شکایت داشته باشد، برای دیدن تخته مجبور به زیاد نزدیک شدن به آن باشد یا کتابش را زیاد به چشمش نزدیک یا از آن دور نگهدارد تا بتواند عکسها و کلمات را تشخیص دهد.
برخی از دانش آمزوان از نظر دامنه یا میدان بینایی خوددچار مشکل هستند. میدان بینایی منطقه ای است که شخص می تواند در حالی که چشمش را به نقطه ای ثابت نگهداشته است شیئی را که روبه رو یا اطراف چشم او قرار می گیرد، ببیند. بررسی و امتحان مقدماتی میدان بینایی بسیار ساده است. خود شما می توانید مدادی را بردارید و در حالی که به روبه روی خود خیره شده اید، آن را از بین دو چشم به فاصله 40 سانتی متر به آهستگی به طرف گوشها ببرید، با اینکه چشم شما ثابت است ولی می توانید مداد را تا جایی که تقریبا به نزدیکی گوشها برسند ببییند. این قسمت یا منطقه ای که در آن حرکت مداد را مشاهده می کنید، میدان بینایی می نامند. محدود بودن میدان دید ممکن است به یادگیری لطمه بزند.
پس از انجام گرفتن این آزمایشها و مشاهدات، اگر تشخیص دادید که بینایی یا چشم دانش آموز اشکال دارد با خانواده او تماس بگیرید و از آنان بخواهید که حتما او را نزد چشم پزشک ببرند. چشم پزشک دقیقا چشم دانش آموز را معاینه می کند و اگر لازم باشد به او عینک می دهد یا به معالجه بیماری چشم او می پردازد.
دقت شما ممکن است باعث نجات دانش اموز از ناراحتی چشم شود و او را به مسیر عادی تحصیل بازگرداند، اگر دانش اموز از لحاظ بینایی نقصی نداشت، حداقل این مطلب روشن شده است که اشکال او در یادگیری در نتیجه ناراحتی نقص بینایی او نیست و باید علت دیگری داشته باشد.
علل آسیب های بینایی:
علل اصی و عمده آسیب های بینایی شامل بیماری های عفونی، تصادفات، ضربه ها، مسمومیت ها، غده ها، بیماری های عمومی و بیماری های دوران بارداری و عوامل ارثی است وراثت یکی از علت های بیماری های چون آب مروارید، تحلیل عصب بینایی، زالی است که تقریبا به طور یکسان در گروههای سنی مختلف مشاهده می شود. عامل وراثت در مقایسه با عوامل دیگر مانند بیماری و تصادفات درآسیب های بینایی از فراوانی بیشتری برخوردار است باید توجه داشت که در اثر پیشرفت های علمی در چشم پزشکی تاثیر این عوامل روبه کاهش است.
گاهی شرایط محیطی ممکن سات سبب معلولیت های بینایی در کودکان شود. برای مثال، سخت شدن پشت عدسی چشم در سال های 1950 شایع بود. پس از بررسی معلوم گشت که علت بیش از نیمی از آنها، افزایش اکسیژن در دستگاه نگهداری نوزادان پیش رس است پس از تشخیص علت این امر و پایین آوردن میزان اکسیژن در دستگاه نگهداری نوزادان از میزان شیوع آن به سرعت کاسته شد. مسئله دیگر شیوع ره هفت تا ده سال سرخک یا سرخچه است که اگر مادران دردوران اولیه بارداری به این بیماری مبتلا شوند، ممکن است نوزادان آنان با ترکیبی از مشکلات بینایی، شنوایی، عقب ماندگی ذهنی و سایر معلولیت ها بدنیا ایند.
نقایص و ناهنجاری های رایج بینایی:
نقایص و ناهنجاری های بینایی به قرار زیر دسته بندی می شود:
1- خطاهای انکساری: خطای انکساری خود به سه گونه الف: دوربینی ب: نزدیک بینی ج: آستیگماتیسم
الف: دوربینی: دوربینی مشکلی است که در آن شعاع های نور در پشت شبکیه متمرکز می شود و لذا شعاع های تصویری تار و نامشخص به وجود می آورد. عدسی محدب در جلوی چشم سبب افزایش شکست شعاع های نوری می شود و لذا آنها را در نقطه دلخواه متمرکز می کند.
ب: نزدیک بینی: نزدیک بینی برعکس دوربینی مشکلی است که در آن شعاع های نوری در جلوی شبکیه متمرکز می شود. و لذا یک عدسی مقعر هنگامی که چشم در حال استراحت است و یا به یک شی در فاصله 20 پای یا بیشتر نگاه می کند، می تواند تصویر را بر شبکیه متمرکز سازد.
ج: آستیگماتیسم: آستیگماتیسم یک خطای انکساری است که به علت بی نظمی در انحنای قرنیه یا عدسی چشم بوجود می آید و به سبب می شود که شعاع های نوری به صورتی نامساوری در طرح های مختلف منعکس شود. لذا شعاع های عمودی و افقی در دو نقطه متفاوت از شبکیه متمرکز می شود و معمولا به وسیله عینک های مناسب قابل اصلاح است.
نقص در عملکرد ماهیچه های چشم:
عملکرد نامناسب ماهیچه های چشم سبب مشکلات بینایی:
چون الف: لوچی، ب: دوبینی، ج: سیتاگموس می شود
الف: لوچی: تقاطع چشماها که به علت کمبود هماهنگی ماهیچه های خارجی چشم رخ می دهد به این صورت است که دو چشم همراه و همزمان با یکدیگر برشی واحدی متمرکز نمی شوند و این امر می تواند دائمی یا متناوب باشد
ب: دوبینی: عملکرد نامناسب یک یا چند ماهیچه چشم و تمایل به انحراف از وضعیت طبیعی چشمها، دوبینی را سبب می شود این امر تبدیل دو تصویری که از دو چشم گرفته می شود به یک تصویر را مشکل می کند.
ج: نسیتاگموس: نسیتاگموس حرکات سریع و تشنجی کره چشم است که سبب آسیب شدید بینایی می شود.
3- سایر ناهنجاری ها: برخی دیگر از ناهنجاری های بینایی عبارت از الف: زالی ب: آب مروارید، ج: تراخم، د: آب سیاه ه: عفونت های چشمی و: کمبود یا سو تغذیه ز: بیماری قند ج: بی احتیاطی و بی توجهی است/
الف: زالی: زالی بیماری وارثتی مادرزادی است که ویژگی ان فقدان نسبی زنگ دانه های پوست، مو و عنبیه می باشد. این بیماری اغلب با خطاهای انکساری و فقدان میزان بینایی همبستگی دارد. کمبود رنگ در عنبیه سبب می شود که نور زیادی به آن برسد و چشم را آزار دهد.
ب: آب مروارید، در این بیماری عدسی شفاف یا کریستالی چشم، تیره و تارمی شود و قدرت بینایی کاهش می یابد معالجه این بیماری با عمل جراحی یا طرق دیگر پزشکی معمولا امکان پذیر است. اگر عدسی چشم از طریق جراحی با عدسی مصنوعی تعویض شود در این حالت میزان بینایی تحت تاثیر قرار می گیرد و محدودتر می شود.
ج: تراخم، تراخم بیماری است که عامل اصلی انتشار ان عدم رعایت اصول بهداشتی و آلودگی های محیط زیست می باشد. تورم، قرمزی و درد چشمها از علایم آن است و نور نیز بیمار را به شدت ناراحت می کند تمیز نگهداشتن محیط زیست سبب جلوگیری از انتشار بیماری می شود و با داروهایی مانند انتی بیوتیک بیماری قابل علاج است.
د: آب سیاه: بالارفتن بیش از حد فشار داخلی چشم سبب لطمه زدن به عصب بینایی می شود و احتمال وجود این چنین بیماری در سنین بالای 30 تا 35 سال بیشتر است این بیماری با فشار خون رابطه مستقیمی ندارد. معمولا آسیب به عصب چشم سبب به وجود آمدن نقاط کوری در حوزه بینایی فرد می شود که در ابتدا ممکن است وی از آن غفلت کند. باید توجه داشت که اگر به موقع به مداوای آن پرداخته نشود از قطره های چشمی مخصوص برای پایین آوردن فشار داخل چشم استفاده نگردد و یا با اقدام جراحی از گسترش آن جلوگیری به عمل نیاید، فرد تدریجا بینایی خود را از دست می دهد.
ه: عفونتهای چشمی: عفونتهای چشمی در مورد نوزادان می تواند بسیار خطرناک باشد به ویژه هنگامی که از چشمان آنان چرک خارج می شود و پلکها به هم چسبیده و متورم می گردند. تاخیر در درمان عفونتهای چشمی سبب سوراخ شدن قرینه و در نتیجه سرایت عفونت به داخل چشم و نهایتا نابینایی می شود. برگشت مژه ها به داخل چشم و فرو رفتن آنها به قرنیه نیز یکی دیگر از عوامل عفونت قرنیه است در صورت مشاهده این امر باید بی درنگ به چشم پزشک متخصصص مراجعه کرد و با سوزاندن مژه ها و یا عمل جراحی مشکل را بر طرف نمود.
د: کمبود یا سوء تغذیه: در بسیار از کشورهای فقیر یکی از عوامل نابینایی، کمبود یا سوء تغذیه می باشد. کمبود مواد پروتئینی و ویتامین ها سبب خشک شدن قرنیه چشم می شود. اگر بیمار به موقع مداوا نشود کمبود مواد غذایی ادامه داشته باشد، چشمها به تدریج خشک و سخت می شوند و بینایی خود را از دست می دهند.
ز: بیماری قند: قند بیماری است که بر تمام بافتها و سلول های بدن تاثیر می گذارد. این بیمرای سبب پاره شدن سرخرگهای ظریف شبیکه چشم و خون ریزی آن ها می شود، لذا نور کافی به شبکیه نمی رسد و دید فرد تار می گردد. در برخی از موارد خونهای موجود در درون شبکیه جذب می شود و لذا بینایی به حال اول بازگشت می کند، اما گاهی نیز این خونریزیها سبب نابینایی فرد می گردد.
ح: بی احتیاطی و بی توجهی: گاهی اوقات به سبب بی وقتی یا تصادف ، فرد بینایی خود را از دست می دهد.
برای مثال، بازی با آهک، اسید، رنگ و گچ ممکن است حادثه ای ناگوار به بار آورد اگر این مواد به درون چشم وارد شود حتما باید چشمها را با مقدار زیادی آب شستشو داد و بلافاصله به چشم پزشک مراجعه کرد.
همچنین بازی با تفنگ های ساچمه ای ممکن است سبب نابینایی کودک و یا همبازی او شود. استفاده از سرنگهای یکبار مصرف به عنوان بازی برای کودکان و نیز وسایلی مانند: سیخ کباب، میل های بافتنی و مانند آن می تواند خطرناک باشد.
کسانی که از عینک استفاده می کنند بهتر است از عدسیهایی که از نوع پلاستیکی است، استفاده کنند تا اگر احیانا عینک آنها شکست تکه های شیشه به درون چشم نرود. همچنین کسانی که حرفه آنان تراشکاری و جوشکاری است حتما باید از عینکهای حفاظتی کنند؛ زیرا ذرات گداخته جوش یا براده های آهن می تواند سبب نابینایی شود.
برآورد درصد شیوع:
آمار کودکانی که دچار آسیبهای بینایی می شوند نسبت به کودکان عقب مانده ذهنی، اختلالات تکلم، اختلالات یادگیری و اختلالات رفتاری بسیار پایینتر است. تنها یک در هزار کودکان، دچار معلولیت بینایی هستند. باید توجه داشت که در کشورهای در حال رشد یا فقیر به سبب کمبود امکانات لازم یا عدم دسترسی به آن این ارقام تا 5 در هزار نیز تخمین زده شده است.
پاره ای از تحقیقات نشان می دهد که اغلب کودکان با آسیبهای بینایی مشکلات دیگری نیز دارند.
برای مثال در تحقیق گینز، 38 درصد از تمام کودکان مورد مطالعه صرفا دارای معلولیت بینایی بوده اند در حالی که 10 درصد از آنان دچار نابینایی توام با ناشنوایی و 10 درصد دیگر همراه با آسیب بینایی از اختلالات یادگیری رنج می برند، 10درصد دیگر، علاوه بر مشکلات بینایی دچار نوعی عقب ماندگی ذهنی بوده اند و سایر آزمودنیها نیز چند معلولیت داشته اند.
این واقعیت نشان می دهد که معلمان این گروه باید خود را برای مشکلاتی جز نابینایی نیزآماده کنند و لذا باید مهارتهای خود را گسترش دهند بنابراین برای آموزش کودکان با مشکلات بینایی استفاده از یک تیم با تخصصهای مختلف مناسبتر است.
ویژگی های رشدی کودکان کم بینا و نابینا:
گاهی به علت عدم دسترسی به مدارس ویژه کم بینایان، این کودکان در یک مدرسه عادی درس می خوانند لذا بیشتر اوقات خود را با همسالان بینایی خود می گذرانند. اما معلولیت بینایی آنها در حدی است که آنها گاهی فکر می کنند آیا واقعا به جامعه نابینایان تعلق دارند یا بینایان؟
کودک دیگری که 9 سال دراد و از بدو تولد نابینا بوده است او نیز مانند بسیاری از کودکان نابینا ادراک محدودی از روشنایی دارد که به وی در تحرک و جابجایی کمک می کند. اما او نمی تواند حروف چاپی را بخواند و لذا از خط بریل برای خواندن استفاده می کند علی رغم معلولیت شدید بینایی در بعضی از زمینه ها نابینایان بهتر از کم بینایان خود را تطبیق داده اند.
نکات ضروری در آموزش و پرورش کودکان کم بینا و نابینا
در واقع سوال اساسی این است که آیا کمبود یا فقدان بینایی بر ابعاد مختلف رشد کودک اثر می گذارد یا نه؟ تحقیقات نشان می دهد که بینایی ، ادراک و نهایتاً شناخت را از جهانی چون:
الف: گوناگونی و دامنه تجربیات ، ب: تحرک و جابجایی ج: کنش متقابل با محیط محدود می کند.
لذا این محدودیتها ممکن است برخود پنداری فرد نابینا تاثیر منفی بگذارد. رعایت نکاتی چند در خانه و مدرسه می تواند مشکلات این دست از کودکان را به میزان قابل توجهی کاهش دهد برخی از نکات عبارت است از:
1- با توجه به اینکه استفاده از حس شنوایی برای این کودکان از اهمیت شایانی برخوردار است لذا باید خوب کردن و توجه به صداهای مختلف محیطی را در آنان تقویت نمود. برای تحقق این امر در خصوص تشخیص صداهای مختلف از آنان سوال کنید و اطلاعات لازم را در اختیارشان بگذارید توجه داشته باشید که آنان باید از طریق شنیدن خطرات را احساس کنند و مطالب را ادارک نمایند .
2- احساس و ادارک فضایی که آنان در آن زندگی می کنند از ضروریات است به کودکان آموزش دهید ابعاد فضایی خود را بشناسند و نیز از ابعاد اشیا و فاصله های آنها از یکدیگر و از خود فرد مطلع شوند.
3- توجه داشته باشید که محیط خانه یا مدرسه را تا آنجا که امکان دارد از موانع غیر ضروری که سبب زمین خوردن کودکان می شود خالی نگهدارید به آنان کمک کنید تا با اطمینان در محیطی که می شناسند به تحرک درآیند.
4- باید به خاطر داشته باشید که در صحبت کردن با کودکان نابینا کاملا مشخص و واضح صحبت کنید برای مثال در یک کلاس عادی به کودکان بینا، معلم معمولا به کودک مورد نظر نگاه می کند و می گوید: شما جواب دهید. اما این عمل برای کودک نابینا معنا و مفهوم ندارد حتما باید نام او را مشخص صدا کنید و همچنین در هنگان آدرس دادن از کلماتی مانند اینجا و آنجا استفاده نکنید، زیرا این مفاهیم برای فرد نابینا قابل درک نیست دستورات باید کاملا واضح و مشخص باشد تا موجبات سردرگمی کودک را فراهم نسازد.
5- به کودکان نابینا نظم و ترتیب یاد دهید زیرا آنان باید بدانند که اشیای مورد نیاز را در کجا می توانند پیدا کنند.
برخی از این اشیا متعلق به محیط خانه یا مدرسه است که شما به عنوان والدین یا معلم در جای خاصی قرار داده اید و بعضی دیگر وسایل و لوازم شخصی است که کودک آنها را در مکانهای ویژه قرار می دهد. او باید بداند که هر چیز از کجا می تواند پیدا کند.
6- یکی دیگر از کانالهای حسی بسیار مهم برای کودکان نابینا، حس لامسه است. به کودک اجازه دهید تا اشیا و مواد را لمس کند و در عین حال نام و ویژگیهای شی یا ماده را بیان کنید برای مثال غذا خوردن با دست، سبب ادارک و شناخت بهتر او نسبت به آنچه می خورد می شود. همچنین بازی با شن، ماسه، خاک و مانند آن موجب تمیز مواد از یکدیگر می گردد.
7- اجازه دهید کودک نابینا در خانه و مدرسه به والدین و معلمان در انجام کارهای مختلف کمک کند او را از کارکردن حرکت کردن و یادگرفتن به سبب اینکه نابیناست محروم نسازید.
8- والدین مربیان باید با استفاده از کلام کودک را در جریان تمام کارهایی که مشغول انجام دادن هستند، بگذارند برای مثال معلمی که مشغول غذا پختن است باید مرحله به مرحله چگونگی تهیه مواد و پختن غذا را شرح دهد.
9- برای جبران فقدان یا کم بود بینایی لازم سات حواس دیگر مانند چشایی و بویایی را تا آنجا که امکان دارد تقویت نمود. لذا درباره بوی غذاها و مزه آنها با کودک صحبت کنید و عملا او را با این امور آشنا سازید.
10- برای درک مفاهیمی چون: بزرگ، کوچک، مساوی، سنگین، سبک، بلند، کوتاه و مانند آن به کودک اجازه دهید اشیا در دسترس را با یکدیگر مقایسه کند.
11- به کودک اجازه حرکت در اطراف را بدهید تا بدین وسیله کشف محیطی که در آن زندگی م ی کند یا درس می خواند، نایل آید. به جای تعقیب لحظه به لحظه و یا گرفتن دائم دستهای او به طور مشخص موقعیت او را نسبت به دیوراها، پنجره ها، درها و اشیا توضیح دهید. برای مثال، به او بگویید اگر چهار قدم به طرف راست حرکت کند و 3 قدم مستقیم برود به در اطاق می رسد.
12- برای کودک با صدای بلند و شمرده داستان های متناسب با رشد ذهنی و نیز علایق وی راب خوانید و از او درباره آنچه خوانده اید، سوال کنید و اگر مطلبی درک نشده بود آنرا مجددا توضیح دهید خواندن اشعار، سروده ها، داستان های فکاهی، تخیلی و واقعی به رشد ذهنی و یادگیری وی کمک بسیار خواهد کرد.
13- همانگونه که می دانید کودکان عادی دوست دارند نقش ها مختلف را باز کنند، بدین جهت گای یا مادر و گاهی نیز معلم یا پزشک شوند به کودک نابینا نیز اجازه بازی نقشها مختلف را بدهید در یان زمینه به او کمک کنید.
14- استفاده از ضبط صوت و نوار را به کودک بیاموزید. به نحوی که بتواندشخصا نوارهای دلخواهش را انتخاب کند و از آن استفاده نماید.
15- به کودک اجازه بدهید یا قیچی کاغذ، پارچه، مقوا و مانند آن را ببرد و اگر مایل است از آنها آلبومی از شکلها، اندازه ها و طرح های متفاوت فراهم آورد.
16- کودک نابینا مانند کودک عادی نیاز دارد که در سنین تقریبا معین، توالت رفتن، حمام کردن، لباس پوشیدن و مانند آن را فراگیرد. به او فرصت انجام این امور را بدهید.
17- به کودک مفهوم زمان را یاد بدهید. مفاهیمی مانند صبح، ظهر، عصر و شب را با نشانه های مناسب همراه سازید تا برای او قابل درک باشد. برای مثال، صبح به مدرسه می رویم، ظهر ناهار می خوریم و … همچنین پس از درک مفهوم کلی زمان، مفهوم ساعت را نیز از طریق برداشتن شیشه ساعت و لمس عقربه های آن به کودک یاد دهید.
18- برنامه روزانه کودک در خانه و مدرسه با توجه به تواناییهای او باید به گونه ای تنظیم شود که برای مثال ساعت درس خواندن، ساعت تفریح، ساعت غذا خوردن و مانند آن کاملا مشخص باشد.
19- چگونگی استفاده از تلفن و پاسخ دادن به آن را به کودک بیاموزید. تلفن های ضروری مانند آتشنشانی، پلیس، شماره منزل و مدرسه را به وی یاد بدهید. تا موقع مورد نیاز بتواند تماس حاصل نماید.
20- درخانه و مدرسه به ترتیب جسانی و تقویت نیروی بدنی کودک اهمیت دهید و باورزش های مناسب بالا و پائین رفتن از درخت، کشیدن و هل دادن اشیا، درست کردن باغچه و مانند آن نیروی بدنی کودک را تقویت کند.
21- هنگام خرید، کودک ار با خود به فروشگاههای مختلف ببرید و اجازه دهید او نیز در کنار شما اشیا و مواد مورد نیاز، بتواند آنچه را لازم است انتخاب کند و طریق پول دادن و حساب کردن را بیاموزد. همچنین هنگامی که می خواهید برای وی لباس یا کفش بخرید حقا او را با خود ببرید تا اندازه وی خرید کنید.
22- در صورت امکان کودک را به مهد کودک یا کودکستان بفرستید و بدین وسیله امکان بودن و فعالیت کردن در گروه را برای وی فراهم سازید. با مدیر و معلم کودکستان صحبت کنید و نکاتی ضروری در ارتباط با کودک خود را به آنان یاد آور شوید.
23- هر کجا به گردش و تفریح می روید، کودک را با خود ببید. باری مثال، اگربه کنار رودخانه یا دریا می روید، اجازه استفاده از آب، بازی با سنگ ریزه ها، گوش ماهیها، ماسه ها و مانند آن را به کودک بدهید، تنها مراقب وی باشید که خطری پیش نیاید. هنگامی که برای گردش به کوه می روید، او را با خود ببرید تا بالا رفتن وپایین آمدن از کوه را ادراک کند. در طول گردش درباره آنچه مشاهده می کنید با او صحبت کنید و برایش توضیح دهید.
24- در خانه و مدرسه به کودک کمک کنید تا با دیگران ارتباط برقرار سازد و در کنار آنان احساس امنیت و راحتی داشته باشد. گاهی اجازه دهید کودک به خانه پدربزر و مادربزرگ برود و شبی را با آنها بگذارند. یا اجازه دهید خانه دوستی که مورد وثوق می باشد برود و چند ساعتی را با کودک همسن و سال خود بازی کند. به او کمک کنید که به طور مستقل به مکان هیا مورد نظر برود و به خود برخوردی جدی داشته باشید.
25- به عنوان پدر، مادر یا مربی کودک را واقعا دوست داشته باشید به وی عشق بورزید، اما از لوس و متوقع بار آوردن او خودداری کنید. اگر کار خطا یا اشتباهی از او سر زد تناسب با سن کودک با وی برخورد جدی داشته باشید.
26- اگر بسیاری از نکاتمطرح شده در ارتباط مستقیم با آموزش تحرک و جهت یابی است اماتشخیص موانع و خطرات ناشی از آن و نیز استفاده از ابزار و وسایلی چون عصای سفید، سگ راهنما، راهنمایی بینا و مانند ان نیاز به آموزش های ویژه و معلمان آگاه رد این زمینه دارد. زیرا جهت یابی و تحرک، نقش بسیار مهمی در استقلال افراد نابینا ایفا می کند.
علاوه بر مسئولیت خانواده واولیای مدرسه در قبال آموزش و استقلال کودکان نابینا جامعه نیز در مقابل آنان مسئول است که تا آنجا که امکان دارد موانع را مرتفع سازد. برای مثال نصب تلفن های همگانی مناسب، حک علائم لازم بر آسانسورها با استفاده از خطر بریل، چاپ نقشه ها و چارت های برجسته رای یافتن راه و … از جمله اموری است که سبب استقلال بیشتر افراد آسیب های بینایی را فراهم می آورد.
اگر فرد نابینا محیط اطراف خود را به درستی نشناسد و نتواند نیازهای ضروری خود را شخصا انجام دهد مشکلات شخصیتی و اجتماعی خواهد شد. استفاده از سایر حواس به ویژه حس شنوایی و نیز استفاده از وسایل و ابزار ابداع شده در این خصوص و نیز برخورداری از آموزش های لازم می تواند موجبات تحرک و جهت یابی مناسب را برای آنان فراهم آورد.
آثار روانی مبتلایان به اختلالات بینایی:
در این حال احساسی که کودک نابینا از جهان اطراف خود دارد به تدریج به وسیله سایر حواس برای او فراهم می آید. کودک نابینا از درک شکل کلی اشیا عاجز است لذا برای شناسایی عالم خارج به کمک دیگران احتیاج دارد.
همانطور که ملاحظه می شود کودکان نابینا از لذت مشاهده و در نتیجه تقلید و همانندسازی که نقش مهمی در رشد شخصیت فردایفا می کند محرومند. از یادگیری بسیاری از مطلب و حتی کسب مهارت های ساده ماندن غذا خوردن، لباس پوشیدن و رفع احتیاجات روزمره، که کودکان دیگر زا آن بهره مند هستند عاجزند. مسلما این وضع نامطلوب موجب حساسیت فوق العاده و عصبانیت و خشم زیاد از حد این کودکان می گردد. نابینایان از لحاظ تحصیلی و حرکتی عقبمانده تر از سایر اشخاص جلوه می کنند اگرچه ممکن است از لحاظ هوشی کاملا عادی باشند در مورد بهره هوشی افراد نابینا مطالعات نشان داده است که نابینائی بخودی خود باعث بهره هوشی عادی خواهد یافت به عبارت دیگر با آموزش مناسب می توان سطح پیشرفت این کودکان را باندازه ای افزایشداد که با کودکان بینا برابر شوند بخصوص اینکه این افراد به سایر حواس خود بیشتر متکی بوده و از دقت توجه و کنجکاوی زیادی برخوردارند، پیشرفت تحصیلی کودکان نابینا به اندازه پیشرفت تحصیلی کودکان ناشنوا دچار آسیب نمی شود و اگیزه های یادگیری را در کودکان نابینا بهتر می توان بوجود آورد عقیده بر این است که کودکان نابینا در فاصله 6 ماهگی تا 2 سالگی دچار فعالیت بیش از حد و بعد از آن دچار فقدان هیجان لاقیدی، بی رغبتی، و بالاخر افسردگی می وشند.
بدیهی سات وقتی کودک اشیای اطراف خود رانشناسد و با آنها سرگرم نشود طبعا به حرکات عضلانی می پردازد تا بدین وسیله رضایت خاطری حاصل کند. این کودکان به طور مرتب سر خود را تکان می دهند. انگشتانشان را روی چشم هایشان فشار می دهند یا بی قراری می کنند. همه این تلاش ها برای شناسایی محیط اطراف است برای جلوگیری از ظهور این عوارض باید کودک را پیوسته در ارتباط با محیط نگه داشت و باوی صحبت و بازی کرد. کودکان نابینا به علت مشکلات خاص خود در معرض خطر خستگی و ضعف روانی قرار دارد ولی ناراحتی شدید روانی در آنها کمتر به چشم می خورد. چون برخورد جامعه نسبت به نابینایان اغلب به صورت ترحم صورت میگیرد لذا نابینایان اغلب سازش با محیط را به طور نسبتا عادی برقرار می کنند.
آموزش کودکان مبتلا به اختلالات بینایی:
با توجه به محدودیت زیادی که اختلالات بینایی برای فرد جهت جمع آوری طالاعات از محیط و مشکلات یادگیری درسی ایجاد می کند اکثرا کارشناسان آموزشی معتقدند که با تغییرات لازمی که مورد احتیاج است این گونه کودکان را می توان درکلاس های عادی آموزش داد.
نکته دیگری که باید همیشه در نظر داشت اینست که اینگونه شاگردان با توجه به مقدار بینایی باقی مانده بایستی برای یادگیری اطلاعات به سایر روشهای حسی متکی باشند.
چهارنوع روش برای اموزش نابینایان در نظر گرفته شده است:
1- بریل
2- استفاده از بینائی باقی مانده
3- مهارت در گوش دادن
4- آموزش تحرک و فعالیت برای زندگی مستقل
سه روش اول برای آموزش درسی بخصوص خواندن و روش آخر برای فعالیت های روزمره باری یک زندگی مستقل بکار برده می شود.
1- روش بریل: در قرن 19 فرانس لویس بریل که خود نابینا بود سیستم مخصوص را برای آموزش نابینایان اختراع و معرفی کرد. در این روش یادگیری و خواندن حروف و کلمات از راه لمس از روی کاغذهای مخصوص که توسط دستگاه به صورت برجسته ای نوشته شده است انجام می گیرد. خواندن با خط بریل تا حد زیادی به حافظه مربوط بوده و مشکلتر و مدت بیشتری از خواندن عادی طول می کشد و شکل یادگیری چندین کلمه در یک زمان که در فراد عادی میسر است امکان ندارد. به علت قطور بودن کاغذها جای بیشتری را اشغال می کند. دستگاههای مختلفی از این روش وجود دارد. اساس دستگاه بدین عبارت است از یک تا شش کانون چهار گوش که برحسب تعداد کلمه ها به درجه یک یا درجه دو تقسیم می شود. در نوع درجه یک نکات شکستنی نداشته و درشت و کامل هستند. لذا یادگیری به آسانی صورت می گیرد چون نوشته ها لغوی سات ولی در نوع درجه دو تعدادی زیادی کلمات بشکلهای کوچک و ریز بکار رفته است و لذا خواندن ونوشتن به سرعت انجام نمی گیرد.
در روش بریل برای هر کانون چهار گوش یک کلید وجود دارد که با فشار کلید اثر برجسته ای در روی کاغذ به طور وارونه باقی می ماند. شکل وارونه خواندن و نوشتن کلمات و حروف برجسته در روش بریل درست همان مشکلی که در هجی کردن کلمات در افراد عادی دیده می شود و مسلما وقت بیشتری می گیرد و خواندن کندتر انجام می گیرد و احتیاج به حافظه قوی و سالم و تمرکز حواس دارد. سیستم بریل خوانی برای کسانی لازم است که قادر به خواندن حروف درشت نمی باشند.
آموزش خط بریل:
برایآموزش خواندن و نوشتن به نابینایان از خط بریل که برجسته و قابل لمس است استفاده می شود این خط به نام مخترع آن لویی بریل که از کودکی در اثر برخورد وسیله ای نوک تیز به چشمش، بینایی خود را از دست داده است نامگذاری شده است این خط از ترکیب مختلف شش نقطه برجسته که در سه ردیف و دو ستون قرار دارد و از بالا به پایین و از چپ وبه راست، از طریق لمس آنها با انگشت سبابه خوانده می وشد به وجود می آید.
04 01
05 02
06 30
در اکثر اوقات فردنابینا باری خواندن بریل از یک دست خود استفاده می کند اما گاهی نیز هر دو دست رابکار می برد. همانگونه که مشخص است برای اموزش این خط باید حس لامسه تقویت شود تا بتواند تفاوت ها و تشابهات حروف الفبا را در کلمات از طریق لمس ان دریابد. این خط توسط مربیان ویژه در مدارس نابینایان و نیز سازمان بهزیستی کشور آموزش داده می شود.
الفبای خط بریل در فارسی
برای نوشتن خط بریل از وسایل ویژه ای استفاده می شود که عمده ترین آنها برقرار زیر است:
1- ماشین تحریر بریل:
شکل ظاهری این وسیله مانند ماشین تحریز عادی است اما تنها 6 دکمه یا کلید دارد. این کلیدها در واقع همان نقاط مربوط به خطر بریل را تولید می کند. بدین ترتیب که با فشار هر دکمه، نقطه برجسته ای بر کاغذ ثبت می گردد و حروف وکلمات مورد نظر توسط فرد تحریز می شود. همچنین چگونگی استفاده از ماشین تحریر عادی به کودکان نابینا و کم بینا آموزش داده می شود تا براحتی بتوانند از طریق نوشتن با افراد بینای جامعه ارتباط برقرار سازند.
2- لوح و قلم ویژه بریل: این ابزار که برجسته نگار یا لوح و قلم ویژه بریل معروف است. وسیله دیگری برای نوشتن نابینایان به شمار می آید بین گونه که با قرار دادن قلم مخصوص در سوراخ های لوح و فشار آوردن بر کاغذی که داخل لوح قرار دارد. می توان علام قرار دادی خط بریل را بوجود آورد. گرچه این وسیله سبکتر و قابل تحمل تر از ماشین تحریر پرکنیز است اما نوشتن با آن به زمان بیشتری نیاز دارد.
3- استفاده ازبینای موجود: با توجه به مشکلاتی که در نوع بریل وجود دارد حتی الامکان سعی م یودش از باقیمانده بینایی حداکثر استفاده بشود. جلو آوردن کتاب، بکار بردن عدسی از ایندسته هستند. بکار بردن عینک و عدسی های قطور باعث اذیت چشم می شود لذا روش زیر بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.
بکار بردن کتابهای مخصوص با حروف درشت که توسط چاپخانه های مخصوص این کتابها در دسترس افراد قرار می گیرد. مشکل سنگینی و بزرگی و قطور بودن کتابها و اشغال فضای زیادی درست همان مشکلاتی است که در روش بریل داشته ایم.
بزرگ نشان دادن حروف و کلمات توسط عینک، ذره بین، اسکن با تلویزیون مدار بسته که باعث تصاویر بزرگتر در تلویزیون می شود.
4- آموزش گوشدادن: آموزش و عادت به گوش دادن یکی دیگر از روشهای یادگیری در نابینایان است. این اموزش به وسیله نوارهایی که از قبل ضبط شده انجام می گیرد. در این روش کودک با گوش دادن به نوار ضبط حروفشنیده شده را یاد می گیرد و سریعتر از روش بریل حروف را می شناسد و می تواند سریعتر هم بخواند و تایپ کند. عیب این طریق آن است که نوارهای ضبط شده برای همه نوع کلمات آماده نیست و کودک مکالماتی را که به نوار ضبط نشده و یا در دسترس نیست یاد نمی گیرد و از مختصر بینایی باقی مانده نیز استفاده ای نمی کند.
5- آموزش فعالیت و زندگی مستقل:
که نابینا بتواند برای خود زندگی مستقلی را داشته و احتیاج به دیگران نداشته باشد از اهمیت خاصی برخوردار است. دو روش جهت یابی جسمانی و روانی پینشهاد شده است:
در جهت یابی روانی از وجود نقشه های برجسته مربوط به محیطی که شخص نابینا در حرکت است استفاده می شود.
روش جهت یابی جسمانی در چهار نوع مختلف بصورت :
شخص راهنما که اجبارا فرد نابینا را وابسته به افراد می کند.
سگ راهنما مشکل استفاده از سگ آموزش سگ، مواظبت سگ از او بعلت اینکه سریعتر حرکت می کند برای نابینایان بخصوص کودکان قابل استفاده نیست.
استفاده از عصای دستی برای تشخیص موانع و پستی و بلندی راه.
و بالاخره استفاده از دستگاههای الکترونیکی که بوسیله ان وجود اشیا در محیط احساس می شود و این دستگاهاه بصورت عصای لیزری و یا دستگاهای که با نور مادون قرمز کار می کنند و در سه نوع (بالا، مستقیم، پایین) وجود دارد که در موقع مواجه با مانع امواج تبدیل به صدا شده و نابینا را متوجه آن می سازد.
دستگاههای الکتروسونیک که بدور سر کودک نابینا وصل می شود و کودک را از همان ابتدا آشنایی با محیط را بوسیله انواع صدهای دستگاه احساس و یاد می گیرد. اوبتاکون دستگاهی است که دارای دوربینی است که نوشته را تبدیل به امواج می کند و بالاخره ماشین خواندن کورزویل که توسط کامپیوتر نوشته ها تبدیل به صدا می شود. استفاده از سیستم های تلویزیونی برای نابینایان نسبی با دوربین های مخصوص دستگاههای بررسی و دقت برای کودک و اموزگار در کلاسهای درسی مخصوص و همچنین آموزش کار و حرفه معین که در اینص ورت نابینایان اعتماد به نفس پیدا کرده و خود را برای زندگی مستقلی آماده می کنند. طبق آمار وزارت آموزش و پرورش آمریکا از 1985 تا 1986 یک سوم نابینایان طبق روشهای فوق الذکر آموزش تحصیلی، حرفه ای داشته، استخدام شده و حتی به مدارج حساس اداری و دانشگاهی رسیده اند. برای کودکان و نوجوانان نابینا چهار نوع سرویس وجود دارد:
مداری شبانه روزی، کلاسهای اختصاصی، آموزگار و اتاق مخصوص آموزش، آموزگار سیار
– امروزه پیشرفت روشهای مخصوص آموزش فقط نابینایانی در مدراس شبانه روزی نگهداری می شوند که توام، نابینانی مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و ناشنوایی نیز باشند.
– آموزش در کلاس های مخصوص طوری است که کودک در منزل زندگی کند فقط برای آموزش به مدارس که دارای کلاس های مخصوص است، می رود.
– اموزگار و اتاق مخصوص اموزش: در این حالت شاگرد برای چند ساعتی در روز یا هفته با اموزگار مخصوص کار می کند و بقیه اوقات با شاگردان عادی در کلاس های عادی آموزش می بیند. در این روش اموزگار مخصوص مرتبا با آموزگار کودک در کلاس های عادی در تمام بوده و راهنمایی لازم انجام می گیرد.
– آموزگار سیار: کلاس بخصوص ندارد از مدارس مختلف دیدن می کند و با شاگردانی که نابینائی نسبی دارند و همچنین آموزگاران آنان به مشورت پرداخته و کمک های لازم را می کند.
منابع و ماخذ:
1- مددکاری اجتماعی: تکیه بر مددکاری نردی تالیف محمد حسن خاکبازی
2- مبانی مددکاری اجتماعی فردی، گروهی، خانوادگی، دکتر محمد حسین فرجاد
3- مبانی روانشناسی رشد دکتر عبدالله شفیع آبادی
4- روان شناسی و آموزش کودک استثایی، دکتر مریم سیف نراقی
5- مددکاری اجتماعی، هلن، هریس، پرلمن
6- پیشگامان روان شناسی رشد، نوشته ویلیام، سی، کرین
7- روان شناسی کودکان ونوجوانان استثنایی، دکتر بهروز میلانی فر
8- مشاوره با کودکان استثنایی، شکوه نوابی نژاد
9- روانشناسی اختلالات روانی
10- اینترنت
11- بهداشت روانی
12- دکتر حمزه گنجی