عنوان گزارش تخصصی :
ارزش و اهمیت درس مطالعات اجتماعی در سلامت روان دانش آموزان و ذکر راهکار ها و پیشنهادات
دبیر مطالعات اجتماعی
مقدمه
ممکن است این نقصان رابه شدت درجامعه نبینیم،اما این بیماری اگرچه پنهان درجامعه وجود دارد.پس باید به دنبال عوامل بروز این بیماری باشیم.اگردولت؛مدرسه وخانواده رادرزمان حال به عنوان بروزاین نقایص بدانیم !وجه اشتراک آنها چیست؟یک وجه اشتراک آنها این است که تمامی افرادی که امروزبه عنوان دولت، مدرسه وخانواده درجامعه هویت یافته اند دانش آموخته گان مدارس هستندواگرحس مسوولیت اجتماعی درقبال تاریخ،تمدن،فرهنگ،منابع ملی،محیط زیست و…در آنها کم رنگ است…اگردارای روحیه فرد گرایی هستند….بزرگترین دلیل آن آموزش های اجتماعی درمدارس بوده که نتوانسته است حس مسوولیت مدنی آنها رابه عنوان یک شهروند درقرن بیست ویکم تعلیم وآموزش دهد.
بنابراین لازم است دربرنامه درسی مطالعات اجتماعی وتدریس آن ودبیران این رشته خانه تکانی اساسی شود.تا به دانش آموزانمان بیاموزیم به جای فحاشی به سایر رانندگان وپلیس به قوانین راهنمایی ورانندگی توجه کنند وبدانند دستورات پلیس درابتدا درجهت حفظ سلامت آنان است.بیاموزیم حقوق شهروندی چیست؟قانون چگونه بهترین آزادی رافراهم می آورد؟به آنها نوع انتقاد کردن وصحبت کردن رابیاموزیم.بیاموزیم چگونه به میراث ملی ودستاوردهای مدنی کشورشان احترام بگذارندو….
مطالعات اجتماعی درمدارس فرصت مناسبی برای این آموزشهاست .که البته دراکثرمدارس مورد بی مهری قرار می گیرد واکثر مدیران ودست اندرکاران وبرنامه ریزان آموزشی دغدغه علوم تجربی را دارند تادروسی مثل مطالعات اجتماعی.درس اجتماعی رابرای تدریس به هرکسی واگذارمی کنیم درصورتی دروسی مانند ؛علوم تجربی، ریاضی،زبان رابه دبیران تخصصی این رشته واگذار می کنیم.
پس بیراه نیست که درایران همه متخصص علم اجتماع می شوند ازراننده تاکسی تا کارگر ساده ساختمان مسائل پیچیده اجتماع رابحث کارشناسی کرده ونظریه پردازی می کنند.به همین دلیل است که مادرحوزه علم اجتماع نظریه پردازنداریم ودر دوراهی سنت ومدرنیته سالهاست سرگردانیم.هنوزتکلیفمان باایدئولوژی روشن نیست!نمی دانیم چگونه یک جامعه به سمت میلیتاریزم پیش می رود وعواقب آن چیست؟
چون مابه همه اجازه داده ایم به راحتی درباره علم اجتماع نظریه پردازی کنند به همین دلیل باهزاران هزار بخش نامه غیر عملی روبه رو می شویم ویک قانون نیم خطی امان یک رساله بند وتبصره واما اگر دارد!
تدریس علوم اجتماعی در مقاطع مختلف ابتدائی، راهنمائی و دبیرستان بخش مهمی از فعالیت اساسی و هدفداری است که تحت عنوان "جامعه پذیری کودکان و نوجوانان" می توان آن را جمع بندی و خلاصه نمود.
کتب درسی در ایران به صورت متمرکز و از بالا به پایین تهیه می شود و علیرغم تلاش فراوانی که مولفین ودست اندرکاران امور انجام می دهند. فاصله بین مفاهیم و دنیای ایجاد شده توسط کتب درسی با واقعیت های موجود در جامعه به ویژه با توجّه به تنوع فرهنگی در خرده فرهنگ های مختلف بسیار است و گاهی معلمان در ارائ مطالب و محتوای گردآوری شده دچار مشکلات متعدد هستند.
در سطوح ابتدائی سعی شده است مطالب اجتماعی به صورت کمی ارائه شود زیرا در این مقطع هنوز دانش آموز قادر به تفکیک ودرک بسیاری از مطالب به صورت مجزا نیست. بنابر این آنچه که لازم است تا یک کودک بتواند ارتباط درستی با پیرامون خود برقرار کند با هم به او ارائه می شود.
دروس مطالعات اجتماعی مجموعه ای بسیار ساده از موضوعات متفاوت مانند تاریخ ، جغرافیا ، اقتصاد ، مردم شناسی ، جامعه شناسی و روان شناسی می باشد که در ارتباط با انسان است. این علوم بدون این که هویتشان زیر سوال برود همگی با هم به کودک آموزش داده می شود.
فردی از نظر اجتماعی رشد یافته است که به راحتی بتواند با استفاده از مهارتهای اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار کند یعنی با دیگران زندگی کند و سازگاری داشته باشد. رشد اجتماعی مهمترین جنبه شخصیتی افراد است که هر قدر فرد سازگارتر و دارای روابط اجتماعی قوی تر باشد می تواند در بستر اجتماع از نظر شخصیتی، شغلی موفق تر باشد.
ویژگیهای مطالعات اجتماعی :
1- متغیر بودن مفاهیم
2- توجّه به ارزشها
3- آزمایشگاه علوم اجتماعی
4- تـاثیر دیدگاه معلم اجتماعی
5- انتقال مفاهیم
6- تحوّل مطالعات اجتماعی
7- مشکلات بررسی زمان و مکان در گذشته
مطالعات اجتماعی چیست؟
انسانها امروزه در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر زندگی می کنند . و این ارتباطات طوری فواصل مکانی و زمانی را در نوردیده که از دنیا به عنوان دهکده جهانی ذکر می شود. انسانها باید قادر باشند که روابط دوستی با یکدیگر برقرار نمایند ، حداقل این ارتباط رابطه ی انسانی است که پیرامون افراد صورت می گیرد. و روابط انسانی عبارت است از: برقراری ارتباط انسانی با افراد از طریق پذیرفتن وجود ، شخصیت وویژگی افراد با تمام تفاوتهای آنان.
شناخت کودک از محیط، ایجاد ارتباط با محیط از بدو تولد آغاز می شود و خانواده به عنوان اوّلین مکان برای اجتماعی کردن کودک محسوب می شود. مدرسه بعد از خانه سعی دارد که به صورت منطقی و منظم فرد را اجتماعی کند. برای این امر از دو طریق عمل می نماید. اوّل این که کودک با ورود به مدرسه باید بداند که وارد جامعه ی بزرگی شده است که دارای قوانین خاص خودش می باشد و او ملزم است که با رعایت این اصول و قوانین با افراد مخاطب خود ارتباط برقرار کند. در مرحله ی دوم دروسی در ارتباط با اجتماعی نمودن دانش آموزان در نظر گرفته شده که سعی دارد کودک درک درستی از جامعه و مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشد. وبتواند با کسب مهارتهای لازم اجتماعی جایگاه مناسبی برای خود به عنوان یک فرد مسئول پیدا نماید.
ضرورت درس مطالعات اجتماعی:
آموزش و پرورش یک جامعه در دوره آموزشهای عمومی باید افراد را به سمت کسب مهارتهای کلامی، جسمی، علمی و مهارتهای اتماعی هدایت کند و شخص را آماده ورود به اجتماع نماید.
اجتماعی شدن جریانی است که در آن مهارتها، انگیزه ها، ارزشها و هنجارها و رفتارهای فرد شکل می گیرد تا فرد در جامعه فعلی یا آتی نقش مناسب و کارآمد داشته باشد. این اجتماعی شدن از لحظه ی بدو تولد یک کودک شروع می شود و ارتباط دو جانبه میان فرد و اطرافیان تا پایان حیاط فرد ادامه دارد.
نهاد آموزش و پرورش به عنوان موثرترین نهاد در اجتماعی کردن افراد جامعه نقش مهمی را ایفا می کند. که عملکرد اشتباه این نهاد تاثیر مستقیم بر روی سایر نهادهای جامعه خواهد داشت. اگر مدارس کار کرد اجتماعی کردن افراد را به درستی انجام ندهند ، افرادی به جامعه تحویل می دهند که نه تنها یک شهروند وظیفه شناس برای جامعه نخواهد بود بلکه به وظائف خود در آینده به عنوان پدر و مادر آگاه نیست و موجبات نابسامانی اجتماعی را فراهم می سازد. نکته قابل توجّه این است که به این نیاز مهم و ضرورت اجتماعی شدن اهمیّت خاص و اقدامات ویژه ای صورت گیرد.
همکاران محترم و آگاه دوره ی راهنمایی تحصیلی:
امروزه هدف از آموزش ایجاد زمینه و بستر مناسب برای تلاش و کوشش و تحقیق دانش آموزان است. تا یادگیری مادام العمر تحقق یابد.
آموزش مطالعات اجتماعی بر کسب اطلاعات علمی ، مهارتهای اجتماعی و ذهنی (که شامل مشاهده ، اندازه گیری ، مقایسه ، طبقه بندی و برقراری ارتباط وغیره است) و جامعه پذیری، خودشناسی و کسب نگرشها و ارزش ها تاکید خاص دارد.
فی المثل همانطور که می دانید اهمیّت و لزوم مطالعه ی تاریخ بر کسی پوشیده نیست و فراگیری این گذشته ی هزار توی پر رمز و راز چه روشنگریها و رهنمودهایی که در مسیر پر پیچ و خم آینده می تواند داشته باشد که البته این مهم با مطالعه ی چند سطر تاریخ کتابهای درسی امکان پذیر نیست. و شاید می تواند نه فقط آغاز بلکه پیش درآمدی بر راهی پر فراز و نشیب باشد.
اگر کیفیت آموزش مطالعات اجتماعی در جامعه از وضعیت مطلوبی برخوردار گردد دانش آموزان که پیکره ی اصلی جامعه فردا را تشکیل می دهند دچار عقب ماندگی از نظر توسعه ی علمی ، صنعتی ، فعّالیّت اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی نخواهند شد.
و در نهایت شهروندانی معتقد به ارزش ها و پای بند به اصول اخلاقی ، مسئولیت پذیر و سازگار خواهیم داشت.
تدریس علوم اجتماعی در مقاطع مختلف ابتدائی، راهنمائی و دبیرستان بخش مهمی از فعالیت اساسی و هدفداری است که تحت عنوان "جامعه پذیری کودکان و نوجوانان" می توان آن را جمع بندی و خلاصه نمود.
کتب درسی در ایران بصورت متمرکز و از بالا به پایین تهیه می شود و علیرغم تلاش فراوانی که مولفین ودست اندرکاران امور انجام می دهند. فاصله بین مفاهیم و دنیای ایجاد شده توسط کتب درسی با واقعیت های موجود در جامعه به ویژه با توجّه به تنوع فرهنگی در خرده فرهنگ های مختلف بسیار است و گاهی معلمان در ارائه مطالب و محتوای گردآوری شده دچار مشکلات متعدد هستند.
در سطوح ابتدائی سعی شده است مطالب اجتماعی به صورت کمی ارائه شود زیرا در این مقطع هنوز دانش آموز قادر به تفکیک ودرک بسیاری از مطالب به صورت مجزا نیست. بنابر این آنچه که لازم است تا یک کودک بتواند ارتباط درستی با پیرامون خود برقرار کند با هم به او ارائه می شود.
دروس مطالعات اجتماعی مجموعه ای بسیار ساده از موضوعات متفاوت مانند تاریخ ، جغرافیا ، اقتصاد ، مردم شناسی ، جامعه شناسی و روان شناسی می باشد که در ارتباط با انسان است. این علوم بدون این که هویتشان زیر سوال برود همگی با هم به کودک آموزش داده می شود.
فردی از نظر اجتماعی رشد یافته است که به راحتی بتواند با استفاده از مهارتهای اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار کند یعنی با دیگران زندگی کند و سازگاری داشته باشد. رشد اجتماعی مهمترین جنبه شخصیتی افراد است که هر قدر فرد سازگارتر و دارای روابط اجتماعی قوی تر باشد می تواند در بستر اجتماع از نظر شخصیتی، شغلی موفق تر باشد.
ویژگیهای مطالعات اجتماعی :
1- متغیر بودن مفاهیم
2- توجّه به ارزشها
3- آزمایشگاه علوم اجتماعی
4- تـاثیر دیدگاه معلم اجتماعی
5- انتقال مفاهیم
6- تحوّل مطالعات اجتماعی
7- مشکلات بررسی زمان و مکان در گذشته
مطالعات اجتماعی چیست؟
انسانها امروزه در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر زندگی می کنند . و این ارتباطات طوری فواصل مکانی و زمانی را در نوردیده که از دنیا به عنوان دهکده جهانی ذکر می شود. انسانها باید قادر باشند که روابط دوستی با یکدیگر برقرار نمایند ، حداقل این ارتباط رابطه ی انسانی است که پیرامون افراد صورت می گیرد. و روابط انسانی عبارت است از: برقراری ارتباط انسانی با افراد از طریق پذیرفتن وجود ، شخصیت وویژگی افراد با تمام تفاوتهای آنان.
شناخت کودک از محیط، ایجاد ارتباط با محیط از بدو تولد آغاز می شود و خانواده به عنوان اوّلین مکان برای اجتماعی کردن کودک محسوب می شود. مدرسه بعد از خانه سعی دارد که به صورت منطقی و منظم فرد را اجتماعی کند. برای این امر از دو طریق عمل می نماید. اوّل این که کودک با ورود به مدرسه باید بداند که وارد جامعه ی بزرگی شده است که دارای قوانین خاص خودش می باشد و او ملزم است که با رعایت این اصول و قوانین با افراد مخاطب خود ارتباط برقرار کند. در مرحله ی دوم دروسی در ارتباط با اجتماعی نمودن دانش آموزان در نظر گرفته شده که سعی دارد کودک درک درستی از جامعه و مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشد. وبتواند با کسب مهارتهای لازم اجتماعی جایگاه مناسبی برای خود به عنوان یک فرد مسئول پیدا نماید.
همکاران گرانسنگ و آگاه دوره ی ابتدایی :
امروزه هدف از آموزش ایجاد زمینه و بستر مناسب برای تلاش و کوشش و تحقیق دانش آموزان است. تا یادگیری مادام العمر تحقق یابد.
آموزش مطالعات اجتماعی بر کسب اطلاعات علمی ، مهارتهای اجتماعی و ذهنی (که شامل مشاهده ، اندازه گیری ، مقایسه ، طبقه بندی و برقراری ارتباط وغیره است) و جامعه پذیری، خودشناسی و کسب نگرشها و ارزش ها تاکید خاص دارد.
فی المثل همانطور که می دانید اهمیّت و لزوم مطالعه ی تاریخ بر کسی پوشیده نیست و فراگیری این گذشته ی هزار توی پر رمز و راز چه روشنگریها و رهنمودهایی که در مسیر پر پیچ و خم آینده می تواند داشته باشد که البته این مهم با مطالعه ی چند سطر تاریخ کتابهای درسی امکان پذیر نیست. و شاید می تواند نه فقط آغاز بلکه پیش درآمدی بر راهی پر فراز و نشیب باشد.
اگر کیفیت آموزش مطالعات اجتماعی در جامعه از وضعیت مطلوبی برخوردار گردد دانش آموزان که پیکره ی اصلی جامعه فردا را تشکیل می دهند دچار عقب ماندگی از نظر توسعه ی علمی ، صنعتی ، فعّالیّت اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی نخواهند شد.و در نهایت شهروندانی معتقد به ارزش ها و پای بند به اصول اخلاقی ، مسئولیت پذیر و سازگار خواهیم داشت.
ضرورت و اهمیت برنامه درسی مطالعات اجتماعی
الف) پویایی هر جامعه تا حدود زیادی به وجود شهروندانی است کهبرای مشارکت و تعامل در امور زندگی اجتماعی احساس تعهد کنندو از آگاهی های لازم در این زمینه برخوردار باشند؛ بستگی دارد.بر همین مبنا از یک منظر امروزه اغلب برنامه های درسی و از جمله برنامه درسی مطالعات اجتماعی به سمت تربیت شهروند آگاه و مسئول جهت گیری کرده اند
ب)درس مطالعات اجتماعی بستر مناسبی برای پرورش مهارت های زندگی اجتماعی فراهم می آورددر این درس دانش آموزان با حقوق و مسئو لیت های شهروندی مورد نظر در جامعه ی خود آشنا می شوند و با درک و فهم مسائل و موضوعات جامعه ی محلی محیط یپرامون و کشور خود چگونگی زندگی در اجتماع را می آموزند و به مهارت های لازم برای زندگی اجتماعی مجهز می شونددرس مطالعات اجتماعی این قابلیت را دارد که تصمیم گیری های فردی و مشارکت های اجتماعی و با هم زیستن را در دانش آموزان تقویت کند.
پ)درس مطالعات اجتماعی با بهره گیری از رشته ها و شاخه های علمی چون تاریخ؛ جغرافیا؛ فرهنگ و مردم شناسی؛ مبانی دینی و اخلاقمی تواند در امر هویت بخشی به دانش آموزان نقش مهمی ایفا کند.یکی از ضرورت های اساسی موجود این برنامه درسی لزوم ایجاد عشق و علاقه نسبت به سرزمین و حفظ کشور؛ شناخت منابع و استعدادهای آن و هم چنین حفظ و انتقال میراث فرهنگی کشور است
ت) برنامه درسی مطالعات اجتماعی می تواند علاوه بر تربیت اجتماعی و کمک به جامعه پذیری زمینه پرورش تفکر انتقادی و توانایی نقادی اجتماعی را نیز فراهم کند بدین ترتیب که دانش آموزان را به تدریج برای داشتن موضع فعال حساس پویا و منطقی نه صرفا انفعالی در رویارویی با مسائل جامعه آماده کندبه گونه ای که بتوانند مسائل اجتماع و محیط پیرامون را هر چند در چارچوب ساده و کودکانه مورد نقد و داوری قرار دهند تا در آینده به افرادی متفکر و مبتکر مبدل شوند و قادر به حل مسائل و دگرگون کردن شرایط و پیشبر آرمان های جامعه باشند
ث) برنامه درسی مطالعات اجتماعی همچنین این قابلیت را دارد که با توجه به ماهیت تربیتی و فرهنگی خود به تقویت و درونی سازی ارزشهای اخلافی کمک کند و موجبات گسترش بهداشت روانی و جلوگیری از آسیب ها و کجروی های اجتماعی را فراهم آورد . منظور از درونی کردن ارزشها این است که امری جزء از وجدان شخص شود به گونه ای که نقض آن ارزش نزد شخص طبیعی و خطا و شرم برانگیزد و شخص تعهد وجدانی کند که آن را محترم بشمارد
روش های تدریس بهتر در این درس
– ایجاد انگیزه (پاسخ خاص)
– زنجیره کردن یا طبقه بندی مواد آموزشی که در اختیار گروههاست
– تکوین مفهوم (انتخاب مناسبترین نام برای دسته بندی مواد آموزشی)
– ژرف نگری به مفهوم (علت تعلق مورد خاص به دسته)
– زنجیره ای کردن نمودها (نمود مشترک موارد برای تعلق به دسته)
– یافتن تعریف مناسب برای مفهوم (ایجاد و کاربرد قاعده)
– فرضیه سازی با استفاده از قاعده (حدس و پاسخ های احتمالی)
– حل مساله (آزمایش فرضیه ای که در ذهن فراگیران است)
– تایید (جمع بندی تمامی مراحل قبلی)
از طرف دیگر ، یکی از روشهای تدریس که امروزه بطور جدی مورد توجه اندیشمندان عرصه تعلیم وتربیت قرارگرفته است،روش تدریس تعاملی یا فعال می باشد. از ویژگی های بارز چنین تدریسی، فعال بودن معلم و دانش آموزان در فضایی کاملا اجتماعی و آزاد از نظر: بیان اندیشه ، نقد سازنده و بازسازی تجارب گذشته شخصی است.
طبق این دیدگاه ، تدریس بخشی از آموزش است و به آن قسمت از فعالیتهای آموزشی که با حضور معلم در کلاس درس اتفاق می افتد اطلاق می شود( حاجی اسحاق، سهیلا، 1385) از این نظر چهارویژگی خاص در تدریس وجود دارد که عبارتند از :
الف – وجود تعامل بین معلم و دانش آموزان
ب – فعالیت براساس اهداف معین و از پیش تعیین شده
ج – طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات
د – ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری
دکترسیف در کتاب روانشناسی پرورشی ، ضوابط و ویژگی هایی برای تدریس یک مفهوم متذکر می شود : یک مفهوم، مجموعه ای ازموضوعات یاحوادثی است که درخصوصیات و نام مشترک، سهیم هستند. آموزش مفهومی باید چهار عنصر: تعریف ،مثال ، غیرمثال ،مقایسه ساختار را شامل شود (سیف ، علی اکبر ،1372 : 484-482 ) همیشه در موقع تدریس مفاهیم، یک تعریف و مثال هایی از آن مفهوم و نیز غیرمثالها ارائه شود و مقایسه انجام گیرد.
الف ) تعریف مفاهیم: یک تعریف، بیان ویژگی های اساسی مطابق با مفهوم است .
ب ) ارائه مثال و غیرمثال برای مفاهیم : یک مثال نمونه واقعی مفهوم است. بعداز ارائه تعریف، مفهوم بوسیله ارائه مثالها عینی تر خواهد شد. یک مثال خوب، تعریف را باارائه ویژگی های مفهوم ، عینی و ملموس خواهد کرد.
برعکس، یک غیرمثال، نمونه ای از یک مفهوم تقریباً مرتبط است که میتواند با مفهوم درس قاطی شود. زمانی که یادگیرندگان بتوانند تفاوت بین مثال و غیرمثال را بگوئید آنها مفهوم را فهمیده اند. انتخاب انواع مختلف مثال و غیرمثال بسیار با اهمیت است. یک غیرمثال خوب، مفهومی است که ویژگی هایی به صورت مجزا با آن ویژگی ها همخوانی دارند و میتوانند بالقوه با مثال های مفهوم قاطی شوند.
ج)مقایسه (قیاس) مفاهیم: یک مقایسه، ارائه مجددی است که با قالب و عملکرد یک مفهوم مطابقت دارد اما از جهات دیگر متفاوت است.
تجارب آموزشی و نقادی همکاران :
در تماسی که با همکاران و دبیران علوم اجتماعی منطقه داشتم ، مشتاق بودم در انتخاب بهترین روش برای حل مسئله ، از تجارب و نقادی آنها بهره مند شوم . مسئله را به تفصیل برای آنها مطرح کردم. حاصل نقطه نظر آنها را یاد داشت کردم. موارد زیر جمع بندی نقطه نظرات آنها است :
– دانش آموزان از پایه های ضعیفی برخوردارند و از دوره راهنمایی با امتحانات سطحی قبول می شوند و به دبیرستان می آیند .
– با ید دانش آموزان درس قبلی را که پیش نیاز درس بعدی است بهتر یاد بگیرند .
– باید در تدریس مفهوم نظام اجتماعی از مفهوم گروه خانواده کمک بگیریم و سپس مفهوم نقش را از میان آن استخراج کرده و در تدریس درس مربوط به نظام اجتماعی آن را بسط دهیم .
– در زمینه هدف گذاری، اهداف در نظر گرفته شده برای درس مطالعات اجتماعی با قابلیتهای ذهنی دانش آموزان متناسب نیست . در این برنامه علم به صورت موضوعی و یک امر انتزاعی و جدای از عمل در نظر گرفته شده است.
نتیجه گیری از اطلاعات جمع آوری شده :
با توجه به مطالب فوق چنین برمی آید که:
1- در تدریس مفاهیم بایستی به پیش نیاز های درس توجه نمود.
2- بایستی به رابطه بین مفاهیم موجود در درس با یک دیگر توجه نمود .
3- تدریس مفاهیم روش خاص خود را می طلبد که در آن ارائه مثال و غیر مثال و مقایسه آنها به تعمیق یادگیری کمک بیشتری می نماید .
راه حل های پیشنهادی :
شاید سخنی به گزاف نگفته باشیم که عدم آشنایی دقیق ما معلمان با شیوه های جدید تعاملی و مشارکتی ، ما را به سمت و سوی سوق داده است که برای افزایش کیفیت یادگیری و ارتقاء سطح نمرات دانش آموزان ، از اقدامات سنتی غیر معتبراستفاده می کنیم . در حالی که چه بسا تغیر سیاق می تواند نتایج ثمر بخشی داشته باشد :
1- تغییر روش تدریس و استفاده از روشهای فعال .
2- تشکیل گروههای تبادل نظر توسط دانش آموزان در آموزش مفاهیم درس.
نقش معلم در بهداشت روانی دانش آموزان
امروزه بیشتر روان شناسان تربیتی معتقدند کارکنان مدرسه در سلامت روان دانش آموزان دارای نقش های حرفه ای هستند. مسوولیت اولیای مدرسه فقط در پرورش نیروی عقلی و آشنا کردن دانش آموزان به مسائل اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمی شود. مدرسه مسوول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگارانه و تامین بلوغ عاطفی و سلامت روانی دانش آموزان نیز است.
در مدرسه فرزندان دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه می کنند. معلم با محبت و توجه، آنان را در مسیر صحیح هدایت می کند، دانش آموز در مدرسه چگونگی برقراری روابط درست عاطفی، سازگاری با دیگران و مسوولیت پذیری را می آموزد و راه های مبارزه با کینه توزی، دیگرآزاری و حسادت را یاد می گیرد.
تحقیقات متفاوتی که در این زمینه انجام شده نشان می دهد رفتار کودکان دبستانی، بستگی بسیار با رفتار معلمان آنها دارد و چنانچه معلمی روش محبت آمیز همراه با انضباط منطقی را در کلاس خود به کار ببرد از همکاری، علاقه مندی و قدرت ابتکار شاگردانش بهره مند می شود.
نقش الگویی معلم و نفوذی که او در انضباط دادن به رفتارهای دانش آموزان دارد، بر همگان روشن است. از آنجا که دانش آموزان یکی از الگوهای مهم رفتاری خود را معلمان قرار می دهند، اگر معلم از ویژگی الگودهی خوبی برخوردار باشد می تواند تاثیرات عمیقی در رشد شخصیت و بهداشت روانی دانش آموزان باقی بگذارد.
معلمی که الگوی تعاملی و متعادلی میان خود و دانش آموز برقرار می کند و در این ارتباط به شخصیت و نیازهای دانش آموزان توجه کافی دارد و کارها را بر اساس استعدادها و تمایلات میان شاگردان تقسیم می کند، چنین معلمی نقش بهتری را در بهداشت روانی دانش آموزان ایفا خواهد کرد.
یک روان شناس به نام کارل راجرز نگرش آزادمنشانه در کلاس را پیشنهاد می کند. به بیان دیگر معلم باید کودک را بپذیرد، هرچند نمی تواند رفتار او را بپذیرد. به کودک باید احترام گذاشت و به عنوان انسانی با توانایی های بالقوه به او ارج نهاد؛ هرچند او کوچک تر و ناپخته تر، کم دانش تر و کم تجربه تر از معلم است. معلم نباید کوشش خویش را صرف حکمرانی بر کودک کند، بلکه باید سعی در جهت دادن اعمال کودک به سوی پیشرفت موفقیت آمیز و سازگاری هر چه بیشتر کند.
ماهیت این رابطه کمکی، بستگی به احساسات واقعی معلم دارد. معلم باید قادر به بیان و ابراز احساسات واقعی خویش باشد تا آن که کودک بتواند او را به عنوان یک انسان شریف و قابل اعتماد ببیند و نه فردی که پیوسته چیزی را از او پنهان می دارد.
چنین معلمی در عین حال که درصدد ایجاد تغییر مطلوب در رفتار کودک است، هرگز برای او تهدیدآمیز نیست. او نسبت به زندگی گذشته و حال کودک تعصبی ندارد، بلکه آینده کودک را بر حسب توانایی هایش در نظر دارد. اگر معلم بتواند به کودک تفهیم کند که سعی دارد به او کمک کند و اگر بتواند به کودک نشان دهد که صفات و عادات خوب کودک را می شناسد، بیشتر قادر خواهد بود به نتایج مطلوب دست یابد.
پیشنهاداتی در مورد معلم خوب بودن
مهم ترین شرط معلم خوب از لحاظ بهداشت روانی این است که او با کمال صمیمیت و خلوص نیت، کودکان را دوست بدارد و از رفتار آنان آزرده نشود، بلکه با صبر و حوصله و خوشرویی سعی کند به عمق مشکلات کودکان پی ببرد و در حل این مسائل تا حد ممکن بکوشد.
معلم نباید تمام تلاش خود را صرف این کند که دانش آموزان بهترین نمره را کسب کنند، بلکه باید بکوشد به هر فرد به اندازه توانایی او مسوولیت دهد و حتی الامکان در پرورش فکری و روانی و جسمانی کودک بکوشد.
روشی که اکنون در ارزشیابی تحصیلی به کار می رود، روش نامطلوبی است، زیرا نمرات آنقدر دقیق نیستند که معلم بتواند میان 15 و 16 یا 9 و 10 را بخوبی تشخیص دهد، فرق بگذارد؛ بعلاوه همیشه برای شاگرد هدف مطلق کاملی وجود دارد که او باید با تمام قوا برای به دست آوردن آن بکوشد. مسلما هیچ دانش آموزی قادر نیست موفقیت صددرصد در درس داشته باشد، زیرا حتی خود او نیز تمام مطالب را به طور کامل نمی داند.
در ضمن از نظر بهداشت روانی نامطلوب است که تکامل جویی را ملاک نظر کودکان قرار دهیم. هدف کودک نباید رسیدن به حد کمال و برتری جویی باشد، بلکه مقصود باید صرفا کسب دانش باشد تا به وسیله آن شخص برای خود و دیگران سودمند واقع شود. نمره و بویژه نمره عددی، کودکان را به رقابت شدید تحریک می کند، در حالی که از نظر تربیتی و روانی صحیح نیست هدف عمده تحصیل فقط آرزوی غلبه بر دیگران باشد.
نتایج مضر این روش (نمره دادن) بیش از همه متوجه افراد کم هوش می شود، زیرا آنها به طبع قادر به رقابت با دیگران نیستند و از این بابت احساس حقارت، حماقت و شکست شدید خواهند کرد. شکست همیشه نامطلوب است و عدم موفقیت پی درپی معمولا منجر به رفتار غیرعادی خواهد شد. موفقیت تجربه مثبت و مفیدی است و موفقیت مداوم باعث ایجاد تعادل شخصیت و احساس اعتماد به نفس می شود.
یکی از عوامل سلامت روانی دانش آموز، درک شدن او توسط معلمش است. معلم باید در ارتباط با شاگردان آنچنان رفتاری داشته باشد که شاگرد تنبل و قوی و فقیر و غنی همه خیال کنند که معلم به خاطر هر یک از آنان به کلاس درس آمده است.
امروزه ناله بسیاری از دانش آموزان دبیرستانی از این منظر بلند شده است و همه فریاد می زنند که معلمان ما را درک نمی کنند. ما می خواهیم آنان ما را درک کنند. همان طور که هستیم ما را شناسایی کنند. با همه دشواری ها، شخصیتهایمان را بشناسند. با همه عیوب و نارساییهایمان، با همه آرمان ها و اندیشه هایمان، ما را دریابند. به عبارت دیگر آنها می گویند ما میخواهیم معلمان همه وجود روحی ما را لمس کنند نه این که تنها به درس دادن قناعت کنند.
معلم باید در ارتباط با شاگردان آنچنان رفتاری داشته باشد که شاگرد تنبل و قوی و فقیر و غنی همه خیال کنند که معلم به خاطر هر یک از آنان به کلاس درس آمده استاگر شاگرد درک شود شاگرد به آن معلم علاقه مند شده به سوی او کشیده خواهد شد. دلش هوای او خواهد کرد، در دیدارش آثار شادمانی و نشاط و خرمی موج خواهد زد و اگر به او بگویند که این معلم دیگر به این مدرسه نخواهد آمد، اشک چهره او را دربرخواهد گرفت.
به نظر گلاسر نظام تعلیم و تربیت مدرسه باید چنان باشد که در آن هر دانش آموزی بتواند دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس ارزش را تجربه کند. معلمی که به مقام انسانی کودکان و نوجوانان ارج می نهد و نیاز به جلب توجه و محبت آنان را در مسیر صحیح هدایت می کند، همچنین معلمی که خالصانه سعی دارد آنچه را که می داند به دانش آموزان بیاموزد، نه تنها نیازهای روانی آنان را ارضا می کند، بلکه برقراری روابط صحیح عاطفی، سازگاری با دیگران، مسوولیت پذیری را نیز به ایشان می آموزد. در چنین فضای تربیتی، افراد به بلوغ عاطفی می رسند و از لحاظ روانی سالم بار می آیند.
معلمان در محیط آموزشگاهی می توانند با ارائه ارزش های صحیح و منطقی بزرگسالان بیشترین کمک را به دانش آموزان داشته باشند. دادن پاداش های مثبت مناسب، شناساندن و تدارک الگو های صحیح اخلاقی و تربیتی جهت همانندسازی و یاری کردن آنها در یافتن رضایت و خشنودی مواقعی در مدرسه، از اهمیتی خاص برخوردار است زیرا کودکان اغلب با کنترل های درونی نامناسب و اجتماعی شدن های نامطلوب به مدرسه می آیند.
اگر کمک معلمان نباشد چنین کودکان در مدرسه نیز شکست می خورند و انگیزه بسیار کمی برای پذیرش ارزش های صحیح مدرسه خواهند داشت و این روشن است کودکی که رضایت کافی از مدرسه به دست نیاورد، اغلب در همانندسازی با اولیای مدرسه شکست می خورد و با مشکلات انضباطی و تحصیلی مواجه می شود و در نهایت عده زیادی از آنها ترک تحصیل می کنند.
نقش مدرسه در بهداشت روانی دانش آموزان
امروزه در نقش و وظایف مدارس بسیاری از کشورهای جهان دگرگونی های عظیمی رخ داده است. این تحولات باعث شده تا علاوه بر نقش سنتی مدرسه یعنی آموزش صرف و رشد مهارت هایی مانند خواندن و نوشتن و اکتساب دانش، نقش پرورش روان و تکامل انسان نیز مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر در بسیاری از کشورها، فعالیت های پرورشی و بهداشتی وسیعی به عهده مدارس گذاشته شده است که مطالعات، حکایت از نتایج و پیامدهای مثبت آن می کند.
در کشور ما نیز با توجه به خیل عظیم دانش آموزان و همچنین نقش سلامت روان و پرورش کودکان و نوجوانان، توجه بیشتر به نقش پرورشی مدارس ضرورت تام دارد. حال، زمان آن است که باید با ایجاد زمینه های مناسب، به ارتقای بهداشت روانی و سطح سلامت در مدارس پرداخته و شرایطی فراهم شود تا مسوولان مدارس، برنامه ریزان و مشاوران، روان شناسان و دیگر دست اندرکاران آموزش و پرورش از طریق آشنایی با موضوعات بهداشت روانی، نونهالان این آب و خاک را برای دستیابی به روان سالم یاری دهند. بهداشت روانی صرفا در محیط سالم فیزیکی به دست نمی آید، بلکه محیط سالم روانی نیز یک اصل مهم است. چه بسا که محیط فیزیکی کودکان سالم و آرام باشد، اما محیط روانی آنها از درون ناامن و مضطرب باشد.
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی عبارت است از توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمی. این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند، از نظر روانی سالم محسوب می شود.
بهداشت روانی دانش آموزان
بهداشت و سلامت روان کودکان، موضوعی است که به توجه جدی نیاز دارد. امروزه با استفاده از برنامه های مختلف مانند آموزش مهارت های زندگی، آموزش بهداشت روانی، مداخلات بهداشتی مبتنی بر مدرسه و نیز درمان های تخصصی می توان به کودکان کمک کرد تا زندگی مفیدتر و رضایتمندانه تری داشته باشند.
همه کودکان در زندگی خود با استرس های شدیدی روبه رو می شوند که بخشی از آنها ناشی از تغییرات رشد بهنجار کودکان است، مانند رشد و تغییرات هورمونی و همچنین تغییراتی که در ارتباط با والدین و اجتماع رخ می دهد. استرس های دیگر، فردی تر بوده و شامل فشار برای پیشرفت در مدرسه، نقل و انتقال خانواده، تغییر مدرسه، نزاع والدین، طلاق یا فشار برای سوءاستفاده از مواد است.
بسیاری از کودکان بدون این که دچار مشکلات رفتاری یا تحصیلی جدی شوند، این دوره را پشت سر می گذارند و این امر به علت ترکیب عواملی چون مهارت های مقابله ای موفقیت آمیز، میزان حمایت های قابل دسترس و میزان استرس های محیطی (که با آن روبه رو شده اند) است. متاسفانه تعیین کودکانی که مشکلات بهداشتی دارند، تا پیش از بروز مشکل امکان پذیر نیست بنابراین در برنامه ریزی های بهداشتی همه کودکان و نوجوانان باید مدنظر قرار گیرند و دامنه گسترده ای از مداخلات، از آموزش مهارت هایی برای سلامت روان تا مداخلات اختصاصی بهداشت روان به کار گرفته شود.
تقریبا یک پنجم کودکان بدون در نظر گرفتن این که کجا و چگونه زندگی می کنند، در دوران کودکی دچار اختلالات رفتاری هیجانی می شوند. حتی با محافظه کارانه ترین برآورد هم می توان ادعا کرد که 10 درصد کل کودکان، زمانی در طول این دوره دچار آشفتگی های روانی می شوند که با آسیب های جدی همراه است و مدرسه، در زندگی بسیاری از کودکان نقش اساسی دارد و در رشد بالقوه آنان موثر است، بویژه هنگامی که خانواده از ایفای نقش های اساسی خود ناتوان باشد. بنابراین، مدارس برای بسیاری از کودکان، حساس ترین و مناسب ترین نقطه مداخلات بهداشت روانی است. از آنجا که همه کودکان، بخصوص کودکان در معرض خطر وارد مدرسه نمی شوند یا مدرسه را ترک می کنند، برای ماندن این کودکان در مدرسه یا دسترسی به کودکانی که مدرسه نمی روند، باید به فکر استراتژی های دیگر بود. در جهت تامین نیازهای کودکان و نوجوانان، باید بین نهادهای جامعه نگر، نهادهای جوانان و سازمان های ورزشی، نهادهای مذهبی، موزه ها، پارک ها و کتابخانه ها و… از یک سو و خانواده، مدرسه، سازمان های بهداشتی، رسانه های گروهی و دولت از سوی دیگر، همکاری و فعالیت مشترک ایجاد شود.
نقش مدارس در ارتقای بهداشت روان
مدرسه برای بهبود زندگی بسیاری از کودکان و نوجوانان فرصت بسیار مناسبی فراهم می کند. به موازات حرکت ملت ها در جهت آموزش همگانی، نقش مدارس در ارائه خدماتی مانند خدمات بهداشت روانی در امور تحصیل، اهمیت روزافزون یافته است. در حال حاضر، مدارس با حمایت کامل خانواده و اجتماع، بهترین محل برای برنامه های جامع بهداشت روانی به شمار می رود، زیرا:
– تقریبا تمام کودکان در دوره ای از زندگی خود به مدرسه می روند.
– مدارس، قوی ترین سازمان اجتماعی و آموزشی قابل دسترسی برای مداخله هستند.
– مدارس اثر عمیقی بر کودکان، خانواده ها و اجتماع می گذارند.
– مدارس مانند شبکه ای امن، از کودکان در برابر خطراتی که بر یادگیری، رشد و سلامت روانی، اجتماعی تاثیر می گذارد، محافظت می کنند.
– مدرسه همگام با خانواده، نقش تعیین کننده ای در ایجاد یا تخریب عزت نفس کودک و احساس شایستگی آنان دارد.
– توانایی و انگیزه کودکان برای ماندن در مدرسه، یادگیری و استفاده از آموزه هایشان، متاثر از سلامت روان آنان است.
محیط موسسه آموزشی، در سطوح مختلف کودکستان، دبستان،دبیرستان و دانشگاه از عواملی هستند که تاثیر اساسی در بهداشت روانی افراد دارند. کار آموزش و پرورش در آموزشگاه ها،در واقع دنباله کار پرورش شخصیت افراد در محیط خانواده است. کودکان در محیط آموزشگاه ها یاد می گیرند که چگونه رفتار اجتماعی داشته باشند و نقش خود را در اجتماع ایفا کنند. آنان می آموزند در چه محدوده ای بیندیشند و حس همکاری داشته باشند. این محیط می تواند ارتباط درستی با کودک برقرار کند. او را آماده پذیرش مسوولیت، تصمیم گیری و حل مسائل زندگی سازد. کودکانی که تازه به محیط آموزشگاه پا می گذارند، مسلما مشکلاتی مانند پیوستگی اخلاقی دارند؛ یعنی هریک از کودکان، در محیط خانوادگی خاص خود تربیت شده اند و والدین آنها سلیقه های تربیتی متفاوتی دارند. مربیان و آموزگاران باید با درایت خود، این مسائل را درک کنند و کودکان را با محیط جدید تطبیق دهند. آموزشگاه، محیطی نیست که فقط مسائل و مطالبی به کودک القا شود؛ بلکه در این محیط، اخلاق و رفتار کودک نیز تکوین می یابد. مهم ترین تمایلات بنیادی کودکان، بنا به تعلق داشتن و احساس امنیت، ناشی از نیاز به ارزشمند بودن است. کودکی که به مدرسه می رود، به دنبال احساس تعلق مشابه آنچه در خانه تجربه کرده است می گردد و در صورتی که در خانواده به این احساس دست نیافته باشد، در پی جبران آن در مدرسه است. هرگاه نتواند در گروه همسن خود، به احساس ارزشمند بودن برسد، برای نشان دادن این که فرد باارزشی است، درصدد جلب توجه دیگران برمی آید. این جلب توجه، ممکن است به شیوه های مختلفی بروز کند. برخی کودکان از طریق پیشرفت تحصیلی، ورزشی و اجتماعی، این نیاز را در خود رفع می کنند. کودکی که محرومیت خود را به صورت پرخاشگری نشان می دهد، در کلاس اختلال به وجود می آورد و باعث ناراحتی معلم و مدیر مدرسه می شود؛ کودکی که خشم خود را فرو می خورد، بندرت بی انضباط می شود؛ ولی اختلال شخصیت در او، بیشتر از کودکی است که عناد خود را آشکار می سازد. معمولا دلایل ناسازگاری در کلاس درس، روشن است. هر کودکی میل به موفقیت دارد؛ ولی اگر وظایف او، خارج از حدود استعداد و علاقه اش باشد، احساس ناکامی و بی حوصلگی خواهد کرد. این احساس محرومیت، آزاردهنده است و او باید به گونه ای آن را جبران کند. این عمل، جبران ممکن است به صورت آزار رساندن به معلم، تخریب کتاب و صندلی و نیز اذیت کردن همکلاسی ها جلوه نماید. هر کودکی دوست دارد دیگران و بخصوص معلم و همکلاسی هایش بدانند که او بااستعداد است؛ هرچند تا حدی هم کم استعداد باشد، باید به طور کلی او را همان طور که هست، قبول کنند. این پذیرش از طرف دیگران و معلم، به او احساس اعتماد به نفس و اطمینان خاطر می بخشد و او را شخصی باارزش نشان می دهد.
ضرورت بهداشت روانی در مدارس
رسیدن به اهداف آموزشی که مدارس به عنوان اهداف اساسی خود به آنها توجه دارند مستلزم تامین بهداشت روانی دانش آموزان است. تحقیقات متعدد نشان می دهد که سلامت روانی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آنها رابطه دارد. و دانش آموزانی که به نحوی از مشکلات روانی یا از فقدان بهداشت روانی مناسب رنج می برند اغلب با افت تحصیلی مواجه هستند. بنابراین ضروری به نظر می رسد جهت تامین شرایط مناسب برای نیل به اهداف آموزشی ، تربیتی و تضمین سلامت افراد در جامعه در سنین مختلف اعمال شیوه های مناسب جهت تامین بهداشت روانی در مدارس مدنظر قرار گیرد.
محیط فیزیک مدرسه و بهداشت روانی
محیطی که در آن دانش آموزان به کسب علم و آموزش مشغولند همچون تمام محیطهای دیگر که بر رفتار فرد موثر است رفتار و سلامت روان آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. روشن است محیط فیزیکی مدرسه از جمله شرایط ساختمانی ، نور ، رنگ ، بهداشت محیط در سلامت روان دانش آموزان تاثیر گذار است. از اینرو ضروریست که در جهت ارتقاء بهداشت روانی دانش آموزان تامین شرایط فیزیکی مناسب مورد توجه قرار گیرد و از آنجایی که قسمت عمده ساعات روزانه دانش آموزان در محیط مدرسه می گذرد شرایط نامناسب فیزیکی مثل ناکافی بودن نور ، سیستم گرمایش و سرمایش نامناسب ، امنیت ساختمان و … بسیار حائز اهمیت است.
بهداشت روانی مسئولین مدرسه
در تامین بهداشت روانی دانش آموزان ، توجه به بهداشت روانی مسئولین و کارکنان مدارس نیز حائز اهمیت است. علاوه بر تاثیر الگویی مسئولین مدرسه بر رفتار دانش آموزان نوع ارتباطی که با دانش آموزان برقرار می کنند می توانند سودمند یا بر عکس مخل بهداشت روانی دانش آموزان باشد. از اینرو لازم به نظر می رسد تامین بهداشت روانی مسئولین مدرسه و گزینش افراد سالم مورد توجه قرار گیرد.
نقش مشاور در تامین بهداشت روانی در مدرسه
مشاور نقطه مرکزی در تامین بهداشت روانی مدرسه به شمار می رود. مشاور با شناسایی عوامل مخل بهداشت روانی و عوامل ارتقا دهنده بهداشت روانی سعی در ایجاد فضایی سالم در مدرسه می نماید. علاوه بر نقش الگودهی ، مشاوره می تواند الگویی برای معلمان دیگر باشد با شناسایی دانش آموزان مشکل دار و کمک به رفع مشکل آنها و شناخت سایر عوامل و با استفاده از امکانات موجود به ارتقای سطح بهداشت روانی مدرسه می پردازد. مشاور معمولا مورد توجه معلمین و دانش آموزان بوده و اغلب به عنوان ارائه دهنده راه حلهای مفید برای اهداف آموزشی و تربیتی از او یاری جسته می شود. بکارگیری مشاورین فعال گامهای اساسی در بهبود شرایط و فضای روانی مدارس هستند.
توصیه های برای ارتقا بهداشت روانی مدارس
• آگاه سازی مسئولین مدرسه و معلمین در اتخاذ شیوه های ارتباطی و تربیتی مناسب
• رفع عوامل مخل بهداشت روانی معلمین
• ارتباط مستمر با خانواده دانش آموزان
• به روز رسانی اطلاعات و آگاهیهای مشاوران و ارتقای توانمندیها و مهارتهای آنها
• بهبود شرایط فیزیکی مدارس
• برگزاری جلسات آگاه سازی برای دانش آموزان و در جهت آموزش مهارتهای زندگی ، کنترل استرس و تامین بهداشت روانی
دیگر نقشهای معلم در بهداشت روانی کودکان
رفتار اطفال دبستانی بسیار به رفتار معلمان آنها بستگی دارد، چنانچه معلمی روش محبت آمیز همراه با انضباط منطقی در کلاس خود به کار گیرد، از همکاری، علاقه مندی و قدرت ابتکار شاگردانش بهره مند خواهد شد. برعکس، معلمی که از روش پرخاشگرانه و زور و تهدید استفاده می کند، شاگردانش نیز با بی انضباطی در کلاس، بی توجهی به درس و پرخاشگری صریح ظاهر می شوند. چنین معلمی نمی تواند منبع دانش برای اطفال باشد و اگر از طریق تنبیه و پرخاشگری هم بتواند انضباط را در کلاس حاکم سازد، چنین حالتی پایدار نخواهد بود و نمی تواند احساس همکاری و علاقه مندی در شاگردان به وجود آورد. میل به پیشرفت درسی در اغلب کودکان وجود دارد و این تمایل تنها هنگامی ارضا می شود که هدف های مورد نظر کودک خارج از دسترس او نباشد. تلاش معلم نباید تنها به این منجر شود که دانش آموزان بهترین نمره را کسب کنند؛ بلکه باید بکوشد به هر فرد به اندازه توانایی او مسوولیت دهد و تا حد امکان به پرورش فکری، روانی و جسمانی کودک بپردازد. معلمان در محیط آموزشگاهی می توانند با ارائه ارزش های صحیح و منطقی بزرگسالان، به دانش آموزان به نحو احسن کمک کنند. دادن پاداش مناسب، شناساندن و تدارک مدل های درست اخلاق و تربیتی جهت همانندسازی و یاری کردن آنها جهت رضایت داشتن از محیط مدرسه، از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا کودکان اغلب با کنترل درونی نامناسب و اجتماعی شدن نامطلوب به مدرسه می آیند. اگر کمک معلمان نباشد، چنین کودکان در مدرسه نیز شکست می خورند و انگیزه بسیار کمی برای پذیرش ارزش های صحیح مدرسه خواهند داشت؛ کودکی که رضایت کافی از مدرسه به دست نیاورد، اغلب در همانندسازی با اولیای مدرسه شکست می خورد و با مشکلات منضبطی و تحصیلی مواجه می شود و در نهایت، عده زیادی از آنها ترک تحصیل می کنند.
تنبیه ، آری یا نه
شخصیت کودک در خانه شکل می گیرد. پس از خانه محلی که در پرورش شخصیت کودک تاثیر دارد مدرسه است که موجب رشد و تکمیل منش او می شود. محیط مدرسه اولین جایی است که کودک با جامعه روبه رو می شود. روش و سبک تربیت دانش آموز در تامین سلامت او نقش بسزایی دارد.
معلمان فقط مسوول آموزش مسائل علمی نیستند بلکه باید روحیه و نیازهای روانی کودک را شناخته، استعداد و خصایل خوب را در او پرورش داده علاوه بر آموزش علوم برخورد با واقعیت زندگی را به او یاد دهند.معلمان باید کودکان را آن طوری که هستند بشناسند و با کمک و همفکری والدین دشواری های تربیتی آنها را رفع کنند.هر کودک در وضعیت خانوادگی- فرهنگی و اجتماعی خاصی پرورش یافته و استعداد و شعور و توانمندی های بدنی و روانی مخصوص به خود را دارد بنابراین بهتر است معلمان با توجه به ویژگی های اخلاقی و هوشی هر دانش آموز چگونگی استفاده از استعداد ها را به آنها بفهمانند و به آنها یاد دهند درس را برای خوشبختی خود و جامعه یاد بگیرند نه برای نمره و یا ترس از معلم.مردم از تنبیه معنی و مفهوم کتک زدن را درمی یابند در حالی که از نظر ما امور دیگری هم جنبه تنبیهی دارند ولی آثار و عوارض تنبیه بدنی را ندارند و در همه احوال محرومیت های ناشی از تنبیه سبب خواهد شد آدمی دست از عمل ناپسند بردارد.
نقش معلمان در تربیت دانش آموزان
از آنجا که دانش آموزان بیشتر وقت خود را در ماه های غیر از تعطیلات در مدرسه می گذرانند، داشتن ارتباط صمیمانه با دانش آموز می تواند تاثیر بسیاری در روند شکل گیری شخصیت وی داشته باشد.در اینجا به مواردی اشاره می شود که رعایت آنها از سوی آموزگار می تواند در بهبود شخصیت دانش آموز خطاکار تاثیر مثبتی داشته باشد.
هرگز به دانش آموزان لقب های زشت ندهد
لقب دادن تنها چیزی که به دانش آموز یاد می دهد همان لقب دادن است. در اثر القابی که معلم به دانش آموز می دهد دانش آموز کم کم تصویر ذهنی از خود پیدا می کند و گویی القاب معلم را به خود می قبولاند و آنها را در مورد خودش باور می کند و این باورها و تصورات منفی بر شخصیت و عزت نفس او اثرات مخربی می گذارد که شاید غیرقابل جبران باشد. از طرفی این گونه برخوردها جو تفاهم آمیز کلاس را برهم زده و باعث رنجش و دلزدگی دانش آموز از معلم و کلاس می شود و حس تنفر و انتقام گیری خیالی را در دانش آموز به وجود می آورد.
به جای تاکید بر ضعف های دانش آموز به توانایی ها و نقاط مثبت شخصیت او توجه کند
اگر به جای توجه به بدرفتاری دانش آموز یا سرزنش او به خاطر ضعف هایش به جنبه های مثبت و خوشایند رفتار و توانایی های او توجه شود، به ادراک کفایت و شایستگی دانش آموز کمک می کند و دانش آموز توانایی خود را باور کرده و خود را قادر به پیشرفت و جبران ضعف هایش می بیند.
به موقعیت و جایگاه دانش آموز بیش از خود او توجه کند
معلم به جای اینکه شخصیت دانش آموز را مورد قضاوت قرار دهد به عمل و کار انجام شده تاکید می کند. این مهم ترین اصلی است که یک معلم در همه موقعیت ها باید مدنظر قرار دهد و حتی در هنگام تنبیه دانش آموز، این عمل دانش آموز است که باید تنبیه شود نه خود دانش آموز و شخصیت او.
مثال؛ کتاب به روی زمین می افتد
رفتار غلط؛ چقدر بی دقت و حواس پرت هستی. (تاکید بر خود دانش آموز)
رفتار صحیح؛ کتاب ها ریخت، زودتر جمع شان کن. (تاکید بر عمل انجام شده)
به شخصیت دانش آموز احترام بگذارد
احترام به دانش آموز باعث احساس ارزشمندی در او می شود و به رشد شخصیت او کمک می کند. حتی بدترین دانش آموزان از لحاظ رفتاری در مقابل شخصیت دادن خلع سلاح می شوند.
به دانش آموز مسوولیت بدهد
معلم باید ترتیبی بدهد که دانش آموز عوامل خارجی را کنار بگذارد و تصمیم گیری ها و کنترل رفتارها را شخصاً و با اراده خود به عهده بگیرد.معلم از طریق افزایش دانش و تخصص خود و به کارگیری روش های صحیح آموزشی و فنون تدریس و برانگیختن حس کنجکاوی و خلاقیت دانش آموزان، می تواند به رشد فکری و اعتلای اندیشه آنان کمک کند. معلم باید با مبانی روانشناختی رشد و تحول شخصیت آشنا باشد و با به کارگیری روش های صحیح تربیتی به سلامت روانی دانش آموزان کمک کند. معلم باید با به کارگیری مهارت های ارتباطی صحیح و ایجاد روابط صمیمی و دوستانه از شدت اضطراب دانش آموزان بکاهد و کلاس را به محیطی دوستانه و صمیمی تبدیل کند. همچنین با مشکلات رفتاری و روش های اصلاح رفتارهای ناسازگار آشنایی داشته باشد و در صورت لزوم آنها را به کار برد.
هنگام عصبانیت خشم خود را کنترل کند
وقتی معلم در کلاس عصبانی می شود باید خشم خود را بدون اهانت به دانش آموز نشان دهد و آنچه را که احساس می کند و می بیند شرح دهد. معلم باید خشم خود را واضح و روشن بیان کند و دانش آموزان را مورد خشونت یا اهانت قرار ندهد تا آسیبی به روح آنها وارد نشود.
شعار معلم این است؛ خشم آری، بی احترامی نه.
از بحث و مشاجره با دانش آموز بپرهیزد
هنگامی که دانش آموز مرتکب خطایی می شود، به جای اینکه معلم حالت تهاجمی یا دفاعی بگیرد، با مهربانی و ملایمت اشتباه او را اصلاح کند و به جای بحث و اوقات تلخی که باعث اتلاف وقت و انرژی و ایجاد تعارض در کلاس می شود، ناراحتی خود را با لحنی راسخ و غیرتهاجمی بیان کند.
معلم باید در نظر داشته باشد که موقعیت های بحرانی جای بحث و به تفاهم رسیدن نیست. بحث را زمانی باید شروع کرد که هر دو طرف خونسرد باشند. هنگامی که معلمی دچار هیجان و ناراحتی است، باید از اتخاذ تصمیم برای هر نوع اقدامی خودداری کند و از دانش آموز بخواهد که بعد از کلاس دراین باره صحبت کنند.
نقش مدرسه و معلم درایجاد بهداشت روانی دانش آموزان
اگر بهترین دفاع، تهاجمِ خوب است، بنابراین ارتقای سلامت نیز بهترین شکل بهداشت روانی به شمار می آید. علم و هنر کمک به مردم برای شیوه ی زندگیشان برای رسیدن به کمال مطلوب سلامتی را بهداشت روانی می گویند.عنصر اصلی در بهداشت روانی پیشگیری است. بدین معنی که متخصصان بهداشت روانی تلاش می کنند که طوری برنامه ریزی بکنند تا هیچ فردی به بیماری روانی مبتلا نگردد. با انجام اقدامات پیشگیرانه در سطوح سه گانه آن می توان میزان و شدت بیماری روانی را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش داد.
در عصر ما این امر مسلّم شده است که رفتار افراد بشر نتیجه موقعیتها و عوامل متعددی است که مهمترین آنها خانواده، اجتماع و مدرسه است. اگر خانواده،مدرسه و اجنماع هر یک وظایف خود را به خوبی انجام دهند،شانس موفقیت کودک در زمان بلوغ و بزرگسالی افزایش خواهد یافت و بالعکس چنانچه این سه عامل از انجام وظایف خود به طریق مناسبی قصور ورزند،سازگاری فرد در دوران جوانی و بزرگسالی بسیار دشوار و گاه نیز غیر ممکن خواهد شد.
کودکان و نوجوانان در سنین بین 16 تا 18 سالگی به طور متوسط 12000 ساعت را در مدرسه می گذرانند. پس از خانواده، مدارس،کانون اصلی زندگی به شمار می رود و فعالیت های مدرسه ای در زندگی این گروه سنی به صورت فعالیت اصلی در می آید. تحقیقات نشان داده اند که مدرسه شکل دهنده ی ساختارهای شخصیتی و روانی دانش آموزان است. مدرسه محیطی است که دانش آموز در آن جا شایستگی،شکست،موفقیت،محبوبیت،انزوا،طرد و … را تجربه می کند.بهترین و موثر ترین فرد در هر موسسه تربیتی ویا مدرسه، معلم است. نقش الگویی معلم و نفوذی که او در انضباط دادن به رفتارهای دانش آموزان دارد، برهمگان روشن است. از آنجایی که دانش آموزان یکی از الگوهای مهم رفتاری خود را معلمان قرار می دهند، اگر معلم از ویژگی الگو دهی خوبی برخوردار باشد می تواند تاثیرات عمیقی در رشد شخصیت دانش آموزان باقی بگذارد. الگوها مستبدانه یا قدرت مدارانه و یا در نقطه ی مقابل آن الگوهای رها کننده ی معلّم، نقش مخرّبی را در شکل گیری شخصیت پرخاشگرانه ی دانش آموزان خواهد داشت. در حالیکه الگوهای تعاملی و متعادل بین معلم و دانش آموزان که در آن معلم به شخصیت و احتیاجات اساسی دانش آموزان توجه کافی مبذول می دارد و کارها را بر طبق استعداد و تمایلات میان شاگردان تقسیم می کند، نقش بهتری را در بهداشت روانی دانش آموزان ایفا خواهد کرد.
اگر مدرسه و به ویژه معلم در مدرسه نتواند نقش مثبت خود را در بهداشت روانی دانش آموزان به خوبی ایفا کند،خود مدرسه به شرط فراهم بودن عوامل دیگری همچون عوامل خانگی و اجتماعی دیگر در ایجاد اختلالهای روانی می تواند موثر باشد. دشواریهای رفتاری دانش آموزان از قبیل پرخاشگری،انزوا طلبی،ترس های مرضی تا حدودی ناشی از رفتارهای نا مناسب کارگزاران تعلیم و تربیت در مدرسه می باشد. در این گونه موارد از طریق آموزش های لازم ،یعنی آموزش بهداشت روانی به کارگزاران تعلیم و تربیت تا حدودی می توان از بروز این گونه اختلالها جلوگیری کرد.
فلسفه تعلیم و تربیت عصر ما با سال های گذشته متفاوت است. به این معنی هدف آموزش و پرورش تنها تعلیم دروس و دیگر مطالب فکری نیست، بلکه پرورش جسم و روان به طور کلی، منظور نظر است. برآوردن احتیاجات جسمانی و اجتماعی روانی کودک قسمت عمده ای از تربیت او را شامل می شود که از عوامل بسیار مهم پرورش کودک است.
اگر چه تربیت جسمانی کودک در مدارس از سال ها پیش مقرر شده و امکاناتی در مدارس فراهم آمده، ولی موضوع سلامت فکر اطفال هنوز به شکل صحیح مورد توجه و قبول مدرسه قرار نگرفته و بر اساس این غفلت درباره بهداشت روانی کودک، مدرسه به طور غیرمستقیم در پیشرفت و ازدیاد اختلالات روانی کودکان موثر واقع شده است.
باید بپذیریم مسوولیت اولیای مدرسه به پرورش قوای عقلانی و آشنا کردن دانش آموزان به ارزش های شناختی، اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمی شود، بلکه اینان مسوول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگار و تامین بلوغ فکری و سلامت روانی کودکان و نوجوانان نیز هستند.
همچنین توجه مربیان و والدین به این پدیده روانی اجتماعی نه تنها زمینه مساعدی برای شکوفایی استعدادهای نهفته کودکان و نوجوانان را فراهم می آورد، بلکه در بهبود سلامت روانی آنها نیز موثر خواهد بود.
نقش معلمان و مسئولان مدرسه را در بهداشت روان دانش آموزان بسیار کلیدی است
بنابر این گزارش، در همایش بهداشت روان و مدارس که به همت مرکز بهداشت جنوب تهران، شهرداری و آموزش و پرورش منطقه یازده تهران صبح امروز ( 24/7/87) و با حضور رئیس مرکز بهداشت جنوب، استاد دانشگاه خبر و موسس انجمن ایدز ایران و جمع کثیری از دانش آموزان دبیرستان های منطقه یازده تهران در مجموعه ورزشی فاطمه الزهراء برگزار شد، دکتر ابوالحسنی، معاون سلامت دانشگاه، هر عاملی که باعث تهدید سلامت روان درجامعه شود را یک بیماری عنوان کرد و گفت: یکی از مهمترین آرزوهایی که همه ما در زندگی از خداوند متعال طلب می کنیم، عمر طولانی است، و لفظ انشاء ا… پیر شوید( جمله ای است که بزرگترها برای کوچکترها آروزمی کنند) را شنیده ایم و آرزوی بعدی ما تلاش بسیار برای داشتن یک زندگی با کیفت است، هر عاملی که باعث تهدید این زندگی طولانی ونداشتن سلامت زندگی شود را بیماری می گویند.
وی در ادامه گفت: تهدید سلامت، زندگی را توام با ناتوانی می کند و باعث می گردد که انسان از نعمتهای خداوندی بی بهره شود، در این صورت است که فرد نیاز به کمک پیدا می کند و این پزشک است که به کمک بیمار می شتابد.
دکتر ابوالحسنی گفت: هر عاملی که باعث ایجاد ناتوانی در انسان و یا موجب عدم یادگیری شود، از مصادیق بیماری ها محسوب می شود. یادگرفتن بخصوص در دوران تحصیل یک توانایی است و مشکلات سلامت روان که باعث درجه ای از ناتوانی در انسان می شود و یک اضطراب بیش از حد ایجاد می کند، بیماری است که باید برای درمان آن نزد پزشک معالج آن رفت.
وی کسالت و افسردگی را نیز از مصادیق بیماری نام برد و افزود: بیان هر بیماری روانی به منظور دیوانگی نیست، این بیماری نیز مانند همه بیماری ها، درجات خفیف تا درجات شدید دارد. بین 20-10 درصد افراد جامعه ممکن است درجاتی از مشکلات روانی داشته باشند، که درمان آن مراجعه به پزشک است.
معاون سلامت دانشگاه، زمینه های فردی یا ارثی، عوامل رفتاری و عوامل محیطی را از علل بروز بیماری های روانی برشمرد و گفت: بیماری های روانی نیز مانند همه بیماری ها به دلیل بروز مجموعه ای از مسائل ایجاد می شود بطوری که این عوامل زمینه بروز بیماری را بوجود می آورد.
وی در گوشه ای دیگر از سخنان خود اظهار داشت: همه دانش آموزانی که وارد مدرسه می شوند آرزوی مشترکی دارند و آن ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل است ولی امکان اینکه همه بتوانند در رشته مورد علاقه قبول شوند وجود ندارد. که البته این موضوع نباید برای دانش آموزان ملاک و ارزش شود و موجبات افسردگی آنها را فراهم کند.
دکتر ابوالحسنی، دست نیافتن به آرزوهای بزرگ و محدویت های جامعه را از زمینه های دیگری در بروز افسردگی خواند و گفت: مسئولین باید تلاش خود را برای از بین بردن مشکلات روانی جامعه دو چندان کنند و این بیماری تاثیرگذار محیطی را مهار نمایند. وی بر تلاش مسئولین تاکید کرد که براساس آن موجب افزایش مقاومت افراد در برابر مشکلات شده و اینکه فرد نرسیدن به برخی آرزوها را که به عنوان ارزش در جامعه ترسیم شده اند را از ارزش های اصلی نداند..
وی در پایان سخنان خود با جمع بندی مطالب فوق، مشکلات و بیماری های روانی را از خفیف تا شدید( که موارد خفیف آن شایع تراست) کنترل عوامل محیطی- فردی- ژنتیکی، و شناختن توانایی های هر فرد در احساس داشتن خوشبختی را از عواملی عنوان کرد که با تغییر همه آنها می توان یک زندگی خوب و سالم درجامعه ایجاد کرد.
ضرورت روش های فعال تدریس
براساس مبانی نظری روش های فعال تدریس می توان گفت تدریس فعال، تدریسی است که در آن رخدادهای آموزشی به صورت تعامل های علمی، عاطفی و اجتماعی اتفاق می افتد. در تدریس فعال و تعاملی علاوه بر توجه به کسب اطلاعات و مهارت ها، به فرایند تفکر واهداف اجتماعی آموزش تاکید فراوان شده است. نظریه پردازان تدریس تعاملی براین باورند که که مهارت های مهم زندگی از طریق تجارب تعاملی تقویت می شود.دراین بخش به برخی از ویژگی های روش های تدریس فعال که ضرورت استفاده از این روش ها را نمایان می سازند اشاره می گردد:
1- در روش های فعال تدریس یادگیری عبارت است از تغییرات تجربه بر اثر رفتار یادگیرنده و کسب ساخت جدیدی از عملیات ذهنی. در این روش ها یادگیری تابع تحول ذهنی کودک است. و تحول روانی توضیح دهنده یادگیری است .(کریمی،1373)
2- یادگیری در روش های فعال تدریس بر پایه اکتشاف و استقرار است. ولذا در این روش ها چگونه یادگرفتن مهم تر از چه چیز یادگرفتن است. در روش های تعاملی دانش آموزان روش یادگرفتن را نیز یاد می گیرند.
3- ماهیت یادگیری، تعاملی است خلاق که بدون وقفه بین دانش آموز وموقعیت آموزشی در جریان است. همان طور که پیاژه نشان داد، بیش تر آموخته های مهم ما حاصل تعامل با دیگران است. در روش های فعال تدریس آن چه دانش آموزان انجام می دهد، سبب یادگیری می شود. یادگیــرنده بر اثر تاثـیر خود بر محیــط و واکنش فعال در برابر عمل محیط به پیـشرفت دست می یابد .
4- معلمان فعالیت های یادگیری از طریق تعاملی را به گونه ای سازمان می دهند که دانش آموزان حقیقتا به یکدیگر وابسته باشند و هیچ یک از اعضاء گروه نمی تواند موفق شود مگر این که تمام اعضاء موفق شوند. شعار کلاس تعاملی و همیاری این است: یا همه نجات می یابیم یا همه غرق می شویم. (الیس و والن،1379)لذا در این روش ها جنبه های منفی رقابت دانش آموزان از بین می رود.
5- یادگیری واقعی در این روش ها عبارت است از فرایند تغییر دادن ادراکات جدید برای همخوان کردن آن ها با ساخت های شناختی فعلی از یک سو و تغییر دادن ساخت های شناختی برای همخوان کردن آن با ادراکات جدید.
6- یادگیرنده منبع اصلی تحول خویشتن است. یادگیری فعالیتی است که از فراگیرنده سر می زند و دایما در حال تحول است. و لذا یادگیرنده هم تجربه را تغییر می دهد و هم خود را براساس تجربه تغییر می دهد.
7- فرایند یادگیری در زمان انجام دادن فعالیت دانش آموزان فرایندی خودگردان، خودفرمان، خودنظم جو و خودرهبر است.
8- در روش های فعال تدریس یادگیری از ثبات وپایداری بیشتری برخوردار است. دانش آموزان اغلب در سطوح بالاترحیطه شناختی درگیر می شوند. و اکتسابات یادگیرنده در عمق حیطه های عاطفی و رفتاری نیز رسوخ می کند. دیوید جانسون(1989) معتقد است: وقتی آن چه را فرامی گیرید برای دیگری توضیح دهید یادگیری شما بسیار بیشتر از زمانی است که یادگیری فقط از طریق گوش کردن یا خواندن چیزی به تنهایی انجام می شود.
9- در تدریس تعاملی بیشتر بر انتخاب آزاد معیارهاوارزشها برای رسیدن به حقایق علمی-اجتماعی براساس فعالیتی مردم سالارانه تاکید می شود. لذا سه اصل آزادی، مسئولیت و انتخاب نقش اساسی در این روش ها بازی می کنند.(شعبانی،1382)
10- در تدریس فعال و تعاملی هدف کسب حقایق علمی از طریق تحقیق، تفکر، مباحثه واستدلال منطقی، اصلاح و تقویت درک وفهم مهارت های تفکر است. روش های تعاملی فرصت مناسبی برای یادگیرنده ها ایجاد می کنند، تا بتوانند بر تجربه های خود، بازتاب داشته باشند و در نتیجه، قادر شوند تا تضادهای بین فهم و درک های موجود خود را با تجربه های جدید، حل کنند و فهم و درک های بدیل را در نظر بگیرند.(لانیال لاکروکس،1383)
11- روش های تدریس فعال به اصلاح وتقویت مهارت های همکاری و احترام به اندیشه های دیگران، پرورش تفکر انتقادی و تحمل اندیشه های مخالف منتهی می گردد. وقتی دانش آموزان با ویژگی های مختلف در یک گروه کاری برای یک هدف مشترک کار می کنند، آن ها نسبت به یکدیگر علاقه واحترام پیدا می کنند. یادگیری از طریق همیاری از سویی باعث افزایش پذیرش اجتماعی افراد می شود وازسوی دیگر روابط دوستانه بین دانش آموزان را افزایش می دهد.(رابرت سالوین،1990)
12- یادگیری از طریق روش فعال در پرورش اعتماد به نفس دانش آموزان بسیار موثر است. دانش آموزان موفقیت ها وحمایت را در گروه تجربه می کنند و زمانی که دانش آموزان دیگر از آن ها سئوال می پرسند و به مشارکت آن ها احتیاج دارند خود را با ارزش احساس می کنند.
13-همکوشی به وجود آمده در منظومه های مبتنی بر تشریک مساعی وتعامل بیش از محیط های مبتنی بر رقابت و فردگرایی ایجاد انگیزش می کند.دانش آموزان در این روش ها به منظور رضایت درونی فعال شده و کمتر به مشوق های معلمان وابسته می شوند.
14- مهارت های مهم زندگی نظیر صحبت کردن، گوش دادن،استدلال، و حل مساله از طریق تجارب تعاملی تقویت می شود. اگر ما برای مهارت های اجتماعی لازم، برای یادگیری و کار موثر ومفید با دیگران ارزش قایل هستیم، باید از طریق روش های تعاملی این مهارت های اجتماعی را آموزش دهیم و انگیزه استفاده از این مهارت ها را ایجاد کنیم.
15- حاصل مطالعات پژوهشی بسیاری نشانگر این امر است که یادگیری از طریق همیاری نسبت به یادگیری انفرادی ویا رقابتی در افزایش موفقیت های تحصیلی کودکان به همراه رشد ادراک آن ها موثرتر بوده است.(دیوید جانسون،1989)درمقایسه با روش تدریس مستقیم، روش فراگیری از راه همیاری کمک موثری در بالا بردن درصد موفقیت دانش آموز و به خصوص بالابردن نمرات امتحان دارد.(کامیاب،1374)
16- از نظر دانش آموزان معلمی که از شیوه های یادگیری از طریق همیاری در آموزش استفاده می کند منصف تر از معلمی است که از این شیوه ها استفاده نمی کند. و این معلم را بیش تر دوست دارند. هم چنین وقتی معلم از گروه های همیار استفاده می کند مدرسه را بیش تر دوست دارند.(دیوید جانسون،1988)
17-استفاده اسلوب مند ومکرر از روش گروه های کوچک تاثیر مثبت عمیق بر فضای کلاس دارد،کلاس تبدیل به جامعه ای از یادگیرندگان می شود که به صورت فعال باهم کار می کنند تا دانش ،صلاحیت ولذت افراد را بالا ببرند. (نیل دیویدسون،1990)
علاوه براین ویژگی ها به ده ها مورد دیگر نیزمی توان اشاره نمود. که به منظور جلوگیری از اطاله کلام از ذکر آن ها اجتناب می گردد. روش های تدریس فعال و تعاملی بر رشد آگاهی های مربوط به فرایند مردم سالاری و برخی مهارت های شناختی از قبیل تفکر و تحلیل ارزش ها تاکید دارند.
تا امکان مشارکت در رفتارهای مردم سالارانه رافراهم کنند. در این روش ها سه وجه پویا و فعال کاوش، وحدت بخشیدن و تعالی در مرکز ثقل فعالیت ها قرار دارند. و از تعامل این سه وجه دانش آموزان در یک فرایند فعال فکری به دانش و معرفت همراه با تعالی و ارزش می رسند. در چنین الگویی، یادگیری یک فرایند تعاملی بین دانش آموزان و محیط با غوطه ور شدن در تضادها و مسایل معما گونه است کلاس درس معمولا منعکس کننده کثرت گرایی، و بررسی آزادانه مسایل و مناظره و مباحثه درباره تضادهای گوناگون موجود است.
امید است کلیه همکاران محترم ومعلمان گرامی بتوانند با به کارگیری روش های فعال تدریس به دانش آموزان یاد دهند که چگونه یاد بگیرند. تا از این طریق موجبات فعال شدن دانش آموزان را فراهم نمایند.
بی گمان در دوران معاصر، حرفه تدریس یکی از دشوارترین مشاغل محسوب می گردد. چه آنکه علاوه بر آگاهی از دانش تخصصی، هر معلمی باید از هنر و تجربه تدریش نیز برخوردار باشد. معلمان موفق به شیوه های متفاوتی عمل می کنند، اما در یک رویکرد با هم مشترکند که آن، توانایی اداره کردن کلاس خود به طور موثر و کارامد
می باشد. بدون مهارت های مورد نیاز برای عملی کردن این کار حتی معلمان علاقمند و مطلع نیز شکست خواهند خورد. مهارتهای معین بسیاری وجود دارد که دارا بودن آن ها برای معلمان در درجه اول اهمیت قرار دارد و مدیریت کلاس از جمله مواردی است که معلمان برای ایفای موثر وظیفه خود به آنها نیاز دارند. مدیریت کلاس می تواند یکی از موثرترین عوامل و هسته ی اصلی مهارت های تدریس باشد که هم دانشجو-معلمان و هم معلمان با تجربه باید همواره آن را بهبود بخشند. از این رو در این مقاله سعی شده است راهبردهایی برای اداره موثر کلاس درس معرفی و پیشنهاد شود.
مفهوم اداره کلاس درس
صرف نظر از اینکه معلم با چه روشی آموزش می دهد و اهداف او از آموزش چه هستند، لازم است کلاس درس را به صورت موقعیتی مناسب برای یادگیری در آورد. به اقداماتی که معلم بدین منظور انجام می دهد اداره کلاس درس(مدیریت کلاس درس) می گویند.
تعاریف متعددی از اداره کلاس درس ارائه شده است که در ادامه برخی از آنها را از نظر می گذرانیم:
– وولفلک(2004): اداره کلاس درس را مورد استفاده قرار دادن فنون ایجاد و حفظ یک محیط سالم و خالی از مشکلات رفتاری می داند.
– فتسکو و مککلور(2005): اقداماتی که معلم برای ایجاد یک محیط سازنده به کار می گیرد.
– کروکشانک، جنکینس و متکالف(2006): استفاده از تدابیر و روش های مورد نیاز برای ایجاد و حفظ محیطی که در آن یادگیری صورت می گیرد.
ضرورت اداره کلاس درس
اداره صحیح کلاس درس از مسائل مهم آموزشی است زیرا از این طریق معلم می تواند رفتارهای مخرب و مزاحم را اصلاح نماید و با ایجاد محیطی آرام و بدون تنش و درگیری شرکت دانش آموزان را در فعالیت های یادگیری افزایش دهد. اداره کلاس درس به نحوی موثر فعالیت های یادگیری را در دانش آموزان به حداکثر می رساند.
در آموزش شاگرد محور دانش آموزان اغلب مشغول کار گروهی و یا کار بر روی پروژه های تحقیقی، نوشتن، آزمایش کردن و سایر فعالیت های فردی و گروهی هستند. و در جریان آموزش یادگیرنده محور همچنین این تمایل وجود دارد که معلم بیشتر راهنما و هدایت گر گروه و نیز تسهیل کننده باشد. در نتیجه در این نوع آموزش، اداره کلاس درس معنی دار نیست و عمدتاً اداره کلاس درس مربوط به آموزش معلم محور می شود زیرا در روش های این نوع آموزش است که دانش آموزان اغلب به طور گروهی در کلاس درس حضور می یابند و برای استفاده از تدریس معلم باید مقررات کلاس را رعایت کنند.
در تحلیل محیط کلاسی والتر دویل(1968) شش ویژگی را که بازتابی از پیچیدگی مشکلات بالقوه است را چنین بیان می کند.
♦ کلاس درس چند بعدی است. کلاس موقعیتی است که فعالیت های چند بعدی در آن ایجاد می شود. دامنه آن از فعالیت های تحصیلی مانند خواندن، نوشتن، حساب کردن تا فعالیت های اجتماعی مانند: بازی کردن، ارتباط با دوستان، و گفتگو را شامل می شود.
♦ فعالیت ها همزمان رخ می دهند. بسیاری از فعالیت های کلاسی به صورت همزمان جریان دارند. گروهی از دانش آموزان ممکن است پشت میز خود در حال نوشتن باشند، گروهی دیگر ممکن است در حال نقل داستانی برای معلم باشند، و یکی دیگر ممکن است با دیگری درحال دعوا کردن باشد و……
♦ وقایع در کلاس به سرعت رخ می دهند. وقایعی که در کلاس به سرعت رخ می دهند معمولا ًبه یک پاسخ فوری نیاز دارند. مانند جر و بحث کردن دو دانش آموز بر سر مالکیت دفترچه یادداشت و…..
♦ وقایع اغلب غیر قابل پیش بینی هستند. حتی اگر معلمی با دقت تمام فعالیت های روزانه را طراحی کند و سازماندهی قوی داشته باشد، باز اتفاقاتی رخ خواهد داد که هرگز انتظار آن نداشته است، مانند بیمار شدن ناگهانی یک شاگرد و…..
♦ مسائل محرمانه کمی وجود دارد. کلاس یک مکان عمومی است که شاگردان به نحوه برقراری نظم هنگام وقوع مشکلات و وقایع غیر منتظره و خنثی کردن آن ها توسط معلم نگاه می کنند.
♦ کلاس برای خود تاریخ و سابقه ای دارد. شاگردان از آن چه قبلاً در کلاسشان رخ داده است خاطراتی دارند. مثلاً آن ها به خاطر دارند که معلم چگونه با یک مشکل انضباطی برخورد کرده است.
انضباط
اگرچه اصطلاح انضباط را معلمان، مدیران، و دانش آموزان فراوان مورد استفاده قرار می دهند اما همیشه آن را بهترین کلمه ممکن برای آن منظور خاص نمی دانند. در واقع سال ها شده است که عبارت پسندیده تر مدیریت کلاس(اداره کلاس) به دلیل محترمانه تر بودن ترجیح داده می شود. یکی از دلایل این ترجیح به حرکت های فلسفی اخیر در تعلیم و تربیت بر می گردد که می توان گفت آسان گیرتر، انسان گراتر و کودک محورتر شده است.
تفاوت انضباط با اداره کلاس
اگر چه دواصطلاح ایجاد انضباط و مدیریت کلاس اغلب مترادف دانسته می شوند، میان آن ها تفاوت مهمی وجود دارد. به بیان ساده مدیریت کلاس به تنظیم فعالیت های کلاسی به منظور تسهیل تدریس و یادگیری اشاره دارد اما ایجاد انضباط به آن اعمالی اشاره می کند که معلمان به دلیل رفتارهای مختل کننده در فعالیت های کلاسی از جانب دانش آموزان انجام می دهند.
آغاز کردن کلاس درس
روزها و هفته های آغاز مدرسه در اداره کلاس نقش مهمی دارند. معلمان این روزها را بهتر است با اهداف زیر آغازکنند:
– روش ها و قوانین خود را برای کلاس بیان نموده و همکاری شاگردان را برای پیروی از آن ها بخواهند.
– از شاگردان بخواهند به صورت موثر تمام فعالیت های یادگیری را ترتیب دهند.
راهبردهای پیشگیرانه در کلاس درس
بی تردید در کلاس درس نیز مانند طب باید به پیشگیری بیش از اصلاح اهمیت داد. راهبردهای پیشگیرانه به میزان زیاد به اداره کلاس بستگی دارد. یعنی به ترتیب دادن فعالیت های تدریس و یادگیری. یافتن توصیه هایی برای کمک به معلمان در مدیریت کلاس به منظور جلوگیری از بروز مشکلات انضباطی مشکل نیست، بلکه مهمترین عامل در کلاس درس شخصیت معلم است زیرا دانش آموزان در مجموعه ویژگی های فرار و انتزاعی شخصیت را تعریف می کنند و دلایلی برای دوست داشتن یا دوست نداشتن معلمان می یابند.
راهبردهای آموزشی برای شروع سال تحصیلی
● انتظاراتی را به کار گرفته و تردیدها را برطرف کنید. در آغاز سال تحصیلی شاگردان نمی دانند چه انتظاراتی در کلاس های درس از آن ها می رود. بنابراین در روزهای اول مدرسه انتظارات خود را برای کار و رفتار شاگردان ارائه دهید.
● اطمینان پیدا کنید که تجارب شاگرد موفقیت آمیز باشد. در هفته اول آموزشگاه (تحصیل) زمینه فعالیت ها و تکالیف باید به گونه ای طراحی شوند که شاگردان بتوانند موفق شوند.
● در دسترس و قابل دیدن باشید. به شاگردان نشان دهید که شما کسی هستید که هنگام نیاز، می توانند به شما رو آورند.
● آماده برای وظیفه باشید. حتی اگر شما قوانین و دستورات کلاس را به روشنی بیان کنید، باز هم برخی از دانش آموزان فراموش می کنند و بعضی از آن ها به ویژه در هفته های آغاز مدرسه به دنبال آزمون این موضوع هستند که تا چه حد قوانین را به کار خواهید بست.
هدف اداره کلاس: اداره کلاس به طورموثر دو هدف اصلی دارد: نخست آن که به شاگردان کمک کند تا زمان بیشتری را صرف یادگیری و وقت کمتری را صرف فعالیت های بدون جهت کنند و دوم این که از ایجاد مشکلات تحصیلی و هیجانی در شاگردان پیشگیری کند.
ایجاد یک محیط مثبت برای یادگیری:
راهبردهای کلی شامل استفاده از راهبردها ی مقتدرانه و اداره موثر فعالیت های گروهی می شود.
استفاده از راهبرد مقتدرانه: این راهبرد برای اداره کلاس درس، دانش آموزان را تشویق می کند تا متفکران و عمل کنندگان مستقلی باشند. این راهبرد نقطه مقابل دو راهبرد مستبدانه و آزادگذاری است. راهبرد مستبدانه اداره کلاس درس محدود کننده و تنبیه گر است. تمرکز اصلی در این روش حفظ نظم و ترتیب است تا آموزش و یادگیری. این معلمان محدودیت و کنترل شدیدی بر شاگردان خود دارند و نیز مبادله(ارتباط) کمی با شاگردان خود دارند.
راهبرد آزادگذاری در اداره کلاس به شاگردان، خودگردانی قابل توجهی می دهد اما برای آن ها حمایت کمی به منظور ایجاد مهارت های یادگیری و اداره رفتار فراهم می سازد.
اداره موثر بر رفتار گروه: در این قسمت بر مدیریت اثربخش تمرکز می کنیم.
کلاس های اثر بخش موارد زیر را انجام می دهند:
– همراهی می کنند. یعنی معلمان از نزدیک به طور منظم مراقب شاگردان هستند. این روش به آن ها اجازه می دهد که قبل از وقوع رفتار نامناسب، مانع آن شوند.
– با موقعیت های متداخل به نحوی موثر انطباق پیدا می کنند. یعنی اداره کنندگان موثر با موقعیت متداخل(همزمان) به نحو موثری رفتار می کنند.
– روانی و استمرار در درس ها را حفظ می کنند. آن ها جریان درس را به نرمی پیگیری می کنند و علاقه شاگردان را حفظ می کنند و به آن ها فرصت نمی دهند که به سادگی دچار آشفتگی شوند.
خودانضباطی و مذاکره
خودانضباطی یعنی اینکه ما مسئولیت نظم دادن به خود را با مقرراتی که از سوی سوی جامعه تعیین شده است بدون نیازبه قدرت بالاتری که هر لحظه به ما بگوید که چه باید بکنیم، بپذیریم. گلاسر (1969) در کتاب خود با عنوان "مدارس بدون شکست" دیدگاهی را پیشنهاد کرده است که بر اساس آن اگر کودکان بتوانند درک کنند که چرا قواعد معینی به اجرا در می آیند یا در مورد رفتارهای مطلوب در کلاس با آن ها صحبت شود مشکلات مربوط به اداره کلاس درس کمتر خواهد شد. گلاسر ادعا می کند که صرف وقت از طرف معلمان برای توضیح مقرراتی که خود به آن ها اعتقاد دارند و همچنین درخواست از دانش آموزان برای نظر دادن برای تعدیل این مقررات با ارائه مقررات جدید مورد نظر خودشان مفید و ارزشمند است، بنابراین یکی از سوال های بنیادی و مهم در مورد مذاکره، صرفا این نیست که درباره چه چیزی باید مذاکره کرد، بلکه این است که کودکان چگونه می توانند نیاز به مقررات را درک کنند.
یکی از عوامل اصلی ذکر شده برای فرسودگی روانی معلمان فقدان انضباط در کلاس است. برخی تاکتیک ها وجود دارند که معلمان می توانند جهت کمک به حداکثر استفاده از زمان یادگیری در کلاس از آن ها بهره ببرند.
برنامه ریزی
برنامه ریزی خوب کمک زیادی به ایجاد فضای مناسب در کلاس می کند و این خود باعث تسهیل یادگیری می شود. برنامه ریزی به معنای این است که هر روز برنامه های درسی و هر آن چه برای اجرای این برنامه ها لازم است آماده کنیم.
مارزانو(1992) برای ایجاد کمک به ایجاد احساس مقبولیت در دانش آموزان این نکات را پیشنهاد می کند:
◙ با همه دانش آموزان تماس چشمی داشته باشید.
◙ حتما به چهار گوشه کلاس توجه کنید. در کلاس حرکت کنید تا مطمئن شوید هیچ کس مورد بی توجهی قرار نگرفته است.
◙ همه دانش آموزان را با نام کوچک یا نام مورد علاقه شان صدا بزنید.
◙ به سمت شاگردان حرکت کنید و نزدیک به آن ها باقی بمانید. به صورت فردی با آن ها صحبت کنید و با آن ها آشنا شوید.
◙ به اشکال پسندیده مثلا دست دادن در جشن ها با آن ها ارتباط برقرار کنید.
◙ از برخی نکات زیر برای سوال پرسیدن استفاده کنید.
▪ به دانش آموزان وقت کافی دهید تا پاسخ دهند.
▪ برای کمک به دانش آموزانی که در پاسخ گویی به پرسش های شفاهی دچار مشکل هستند نکاتی را توصیه کنید.
▪ اگر به نظر می رسد دانش آموز در فهم سوال دچار مشکل و سردرگمی است آن را به شکل دیگری مطرح کنید.
▪برای بخشی از پاسخ که صحیح است ارزش قائل شوید.
▪ هرگز دانش آموزی را که پاسخ سوال را نمی داند تحقیر نکنید.
▪ در کلاستان جوی ایجاد کنید که بگوید پاسخ اشتباه اشکالی ندارد بلکه تلاش نکردن اشکال دارد.
مدیران اثربخش
مدیران اثر بخش رهبران خوبی هستند. آن ها رفتاری که ازدانش آموز انتظار دارند را الگوسازی می کنند و دانش آموزان را راهنمایی می کنند تا متوجه شوند منظور از رفتار مثبت چیست. آن ها همچنین به دانش آموزان کمک می کنند تا تا اهداف شخصی برای یادگیری تعیین کنند. برای پشتکار در یادگیری و پیشگیری ار انصراف دانش آموزان به هنگام مواجهه با مشکلات یادگیری باید مستقیما هدف گذاری را آموزش دهید. دانش آموزان خودشان باید ببینند در یادگیری به چه جهتی می روند و به چه نحوی پیشرفت می کنند. به هنگام درس دادن اهداف یادگیری درس را به دانش آموزان بگویید و بر آنها تاکید کنید تا دانش آموزان متوجه شوند. در مورد دانش آموزان کم سن و سال که نمی توانند بخوانند، این اهداف را به خانه و برای والدینشان بفرستید، و برای نشان دادن آنچه باید انجام دهند از تصویر استفاده کنید. از دانش آموزان بخواهید که برای یادگیری، اهداف شخصی تعیین کنند و در مورد چگونگی حرکت آن ها به سوی اهدافشان، به آن ها بازخورد دهید.
معلمان اثربخش با اطمینان از اینکه دانش آموزان پیش از آغاز به تمرین مستقل، مطالب و رویه ها را متوجه شده اند فشار روانی را به حداقل می رسانند.
راهبردهای آموزشی
1) راهبردهای به کارگیری قوانین در کلاس درس
2) رهنمودهای آموزشی برای ایجاد روابط مثبت با شاگردان
3) راهبردهای آموزشی برای وادار کردن شاگردان به مشارکت و مسئولیت پذیری
4) پیشنهادهایی برای حفظ کنترل کلاس درس
5) راهبردهای مدیریت موفق کلاس
1) راهبردهای به کارگیری قوانین در کلاس درس
◄قوانین باید منطقی و ضروری باشند.
◄قوانین باید روشن و قابل درک باشد. اگر قوانین کلی دارید، اطمینان پیدا کنید که معنای آن ها مشخص شده است.
◄قوانین باید با اهداف یادگیری و آموزشی هماهنگ باشد.
◄ قوانین کلاس باید با قوانین مدرسه هماهنگ باشد.
2) رهنمودهای آموزشی برای ایجاد روابط مثبت با شاگردان
◄شاگردان را به مشارکت و پذیرش مسئولیت وادار کنید.
◄به رفتار مناسب پاداش دهید.
◄تقویت کننده های موثر را انتخاب کنید.
◄از رهنمود و شکل دهی به طور موثر استفاده کنید.
◄از پاداش به منظور فراهم کردن اطلاعاتی درباره مهارت استفاده کنید نه کنترل رفتار شاگردان. یعنی پاداش هایی که در مورد تسلط شاگردان اطلاعاتی فراهم می آورند می توانند انگیزش درونی و احساس مسئولیت آن ها را افزایش دهند اما پاداش هایی که به منظور کنترل رفتار شاگرد به کار می روند کمتر احتمال دارد که مسئولیت و خودتنظیمی را تسهیل کنند.
3) راهبردهای آموزشی برای وادار کردن شاگردان به مشارکت و مسئولیت پذیری
◄شاگردان رادر طراحی، ابتکار و آموزش کلاس و مدرسه شرکت دهید.
◄شاگردان را تشویق کنید تا درباره رفتار خود قضاوت کنند.
◄عذرها را نپذیرید، عذرخواهی فقط برای فرار و اجتناب از مسئولیت است. اجازه ندهید به موضوع عذرخواهی وارد شوند، بلکه از آن ها بپرسید در موقعیت بعدی چه کار خواهند کرد.
4) پیشنهادهایی برای حفظ کنترل کلاس درس
◄در فکر ایجاد قوانینی برای کلاس باشید. شما می توانید از دردسرهای زیادی جلوگیری کنید به شرط اینکه در اولین روز قوانین خاصی را که در کلاستان اعمال خواهد شد مطرح کنید.
◄صمیمی ولی قاطع و با اطمینان عمل کنید مخصوصا در اولین روز. اولین دقایق هر کلاس از لحاظ رعایت انضباط بسیار اهمیت دارد. دانش آموزان شما را ارزیابی می کنند، مخصوصا اگر بدانند که معلم جدیدی هستید. اگر هراسان و با عدم اعتماد به خود عمل کنید احتمالا با مشکل روبرو خواهید شد.
◄انواع شیوه های نفوذ را از قبل طراحی کنید. اگر از قبل آمادگی داشته باشید ممکن است بسیاری از دردسرها، پریشانی ها و فشارها مصون بمانید.
◄از تهدید خودداری کنید. تا حد ممکن از آزمایش نیرو در حضور کلاس خودداری کنید. حل اختلافات شدید در خلوت به مراتب بهتر و مطمئنتر خواهد بود.
◄سریع العمل، با ثبات و منطقی باشید. هر کوششی برای کنترل رفتار در صورتی که از عملی که مسبب آن رفتار بوده فاصله داشته باشد بی نتیجه است. برای اینکه دانش آموز(فرد خطاکار) ارتباط بین رفتار خود و عمل متقابل را درک کند باید عمل و رفتار متقابل بلافاصله پشت سر هم قرار گیرند تا دانش آموز رابطه بین این دو را بفهمد.
◄استفاده از شیوه های تغییر رفتار را در نظر داشته باشید.
5) راهبردهای مدیریت موفق کلاس
◄حضور به موقع: علت بسیاری از مشکلات کلاس، دیر رسیدن معلم به کلاس یا آماده کردن ابزار و وسائل بعد از استقرار دانش آموزان در کلاس است.
◄آمادگی کامل: منظور از آمادگی کامل تنها در امور مهم مثل آمادگی در موضوع درس نیست، بلکه به امور جزئی هم مانند ابزار و وسائل نظر دارد.
◄استقرار سریع کلاس برای شروع: همین که معلم و دانش آموزان در کلاس حاضر شوند درس باید سریعا طبق برنامه آغاز شود.
◄تاکید بر همکاری کلاس: باید قیل از شروع کار همکاری کامل از سوی همه وجود داشته باشد. یکی از راه های جلب توجه صدا کردن نام دانش آموزان است.
◄استفاده قاطع و موثر از صدا: وسیله ارتباطی میان معلم و دانش آموز صداست. این وسیله باید برای برقراری ارتباط، روشن و واضح به کار رود.
◄هشیاری نسبت به وقایع کلاس: معلمین موفق این احساس را در کلاس ایجاد می کنند که در پشت سر هم چشم دارند.
◄ تجزیه و تحلیل وقایع کلاس: معلم دلایل پنهان رفتار دانش آموزان را هم بشناسد.
◄داشتن فنون و روش شناخته شده برای مقابله با بحران ها: موقعیت های بسیاری وجود دارند که بحران های کوچکی ایجاد می کنند و اگر دانش آموزان ومعلم هر دو آمادگی داشته و به درستی بدانند چه کاری باید انجام شود می توان این وقایع را به سادگی و بدون تهدید کنترل کلاس رفع کرد.
◄بذل توجه مناسب معلم: تحلیلی از تعامل کلاسی نشان می دهدکه معلمین مقدار نامتناسبی از وقت خود را صرف افراد یا گروه های خاص می کنند. مثلا با بچه های باهوشتر دوست تر هستند. معلم با زمان بندی مناسب می تواند رهنمودهای مناسبی به تک تک بچه ها بدهد و کمک کند تا احساس کنند که او مراقب کار آن ها و پیشرفتشان است.
◄پرهیز از مقایسه: مقایسه یعنی اینکه به برخی از شاگردان گفته شود که عملکرد آن ها در حد معیارهای دیگران نیست. این کار نه تنها باعث می شود که افراد مورد مقایسه نسبت به معلم دشمنی و رنجش پیدا کنند، بلکه باعث تقسیم کلاس نیز می شود.
◄سریع نمره دادن: کاری که به سرعت نمره داده شود و به شاگرد پس داده شود نه تنها به یادگیری آن ها کمک می کند، بلکه به معلم نیز در یادداشت پیشرفت و به رفع اشکالات کمک می کند.
◄اطمینان از وفای به عهد: اگر معلم قول دهد که به نحوی به یک دانش آموز کمک کند یا کار خاصی را برای کلاس انجام دهد این قول باید قابل اجرا بوده و به آن عمل شود.
◄استفاده خوب از سوال ها: سوالات مقدماتی و متنوع معلم باعث حفظ علاقه شاگردان شده و به تمرکز حواس و توجه آن ها نسبت به معلم کمک می کند.
◄فراهم آوردن موقعیت های مناسب برای فعالیت های تجربی: صحبت کردن معلم در ارائه بخشی از درس نباید بیش از یک دقیقه تا یک دقیقه و نیم به ازای هر سال از سن دانش آموزان وقت بگیرد(بسته به توانایی کلاس) همین که این مدت به سر آید باید به شاگردان فرصتی برای کار عملی داده شود.
◄هر جا کار عملی وجود دارد وظائف عادی کلاس را به دانش آموزان بسپارید: دانش آموزان خیلی دوست دارند وظائفی را که در کلاس به آن ها واگذار می شود انجام دهند. این کار بیانگر اعتماد معلم به آن ها و جایگاه ایشان به عنوان اعضای با ارزش کلاس می باشد.
◄برقراری نظم و ترتیب فیزیکی قابل استفاده در کلاس: معلم باید قبل از شروع کلاس نحوه قرار گرفتن اشیاء را مشاهده کند و مطمئن شود که همه چیز مرتب است.
◄چاره جویی برای مشکلات دانش آموزان: اداره خوب کلاس باید فرصت هایی را برای طرح مشکلات دانش آموزان فراهم کند تا در آن دانش آموزان احساس کنند که معلم برای دیدگاه آن ها ارزش قائل است.
◄به پایان رساندن درس با موفقیت: علاوه بر اینکه معلم در پایان کلاس باید زمان کافی به دانش آموزان بدهد تا اشکالات خود را رفع کنند و راهنمایی ها و کارهای لازم را به آن ها ارائه دهد، جدا شدن از کلاس با واژه ها یا رفتارهای دوستانه هم اهمیت دارد. ترک خوشایند کلاس درس دارای این فایده است که به دانش آموز متذکر می شود که علی رغم همه مشکلاتی که در طی کلاس وجود دارد، معلم چندان ناراحت نیست و این روش مفیدی برای ابراز این نکته به دانش آموزان مشکل دار است که رفتار آن ها تاثیر چندانی نداشته است.
سبک های مختلف اداره کلاس درس
بر اساس یک دسته بندی، برای اداره کلاس درس سه سبک پیشنهاد شده است:
● سبک اقتدار گرایانه(دموکراسی قانون مدار)
● سبک مستبدانه(تحکم آمیز)
●سبک آزادگذاری(بی عنان، آسان گیری)
سبک اقتدارگرایانه: در کلاس هایی که به این سبک اداره می شود، معلم و شاگرد با توجه به رعایت حقوق یکدیگر رفتار می کنند و نسبت به هم احترام کامل به جا می آورند. در این شرایط آموزشی رفتارها در محدوده قوانین و مقرراتی صورت می گیرد که خود وضع کرده اند و یا دیگران وضع کرده اند و آن ها قبولشان کرده اند.
دانش آموزان و دانشجویان معلمان اقتدارگرا دارای اعتماد به نفس اند، در ارضای نیازهای خود عجله نمی کنند، با دوستانشان به خوبی کنار می آیند و از عزت نفس بالایی برخوردارند.
سبک مستبدانه: در این سبک تنها معلم است که بر کل کلاس حکومت می کند و هیچ شاگردی حق اظهار وجود ندارد. در این سبک مدیریت، قوانین یا مقرراتی وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد به نفع معلم تفسیر می شود.
دانش آموزان این سبک به وسیله معلمان خود کنترل و محدود می شوند. این دانش آموزان یادگیرندگان منفعلی هستند و مهارت های ارتباطی ضعیفی دارند.
سبک آزادگذاری: در این سبک هیچ قاعده و ضابطه ای حاکم بر رفتار دانش آموز نیست و هر کسی به هر طریقی که دلش می خواهد رفتارو عمل می کند.
دانش آموزان این گونه کلاس ها از مهارت های تحصیلی ناکافی و کنترل شخصی ضعیفی برخوردارند.
سبک مناسب اداره کلاس درس
بهترین سبک اداره کلاس درس سبک اقتدارگرایی آزادمنشانه یا دموکراسی قانون مدارانه است(سیف، 1387). به باور چایلد(2004) بهتر است معلم خود را به یک سبک واحد مقید نکند و در مواقع لزوم از سبک های دیگر نیز استفاده نماید. "با توجه به تنوع موقعیت های کلاسی به نظر می رسد که استفاده از هر یک از سبک های کلاس داری در موقعیت های خاص خودش می تواند مفید باشد"(ص 409).
راهکارهای اصلاحی
راه کارهای اصلاحی گوناگونی در اختیار معلم است که ما به دو نوع از آن ها اشاره می کنیم.
1) استدلال کردن
2)استفاده از روش های تغییر رفتار
استدلال کردن
استدلال کردن یعنی دادن توضیحات منطقی. بنابراین استدلال کردن به منزله یک راه کار اصلاحی عبارت است از، ارائه دلایلی به کودکان برای انجان ندادن رفتار نابهنجار و یا دلایلی برای انجام رفتاری دیگر.
به جای گفتن: انگشت هایت را نشکن چون مجبور خواهی شد پس از تعطیلی در کلاس بمانی
می گوییم: انگشت هایت را نشکن چون حواس دیگران را پرت می کنی و مزاحم مطالعه آن ها می شوی.
واضح است که در جمله اول از تهدید و تنبیه استفاده شده است اما در جمله دوم از استدلال استفاده شده است.
تعدادی از پژوهشگران موفقیت نسبی انواع گوناگون دلایلی را که ممکن است برای جلوگیری از انجام رفتاری برای کودکان آورده شود مورد بررسی قرار داده اند.
پارک(1974) گزارش می کند که دلایلی که بر شئ تاکید می کنند (مانند: اسباب بازی ممکن است بشکند) برای کودکان کم سن و سال تر موثرتر است.
هافمن(1970)دریافت که برای کودکان بزرگتر دلایلی که بر پیامدهای رفتار آن ها برای افراد دیگر تاکید می کنند (استدلال متمرکز بر دیگران) از دلایلی که بر پیامدهای رفتار برای خود آن ها تاکید دارند ترغیب کننده تر هستند. به بیان دیگر اگر آزمایشگر بگوید با آن اسباب بازی، بازی نکن چون صاحب آن ناراحت می شود آزمودنی به احتمال بیشتر با اسباب بازی، بازی نمی کند تا اینکه بگوید: با آن اسباب بازی، بازی نکن چون ممکن است بشکند و این سبب ناراحتی تو خواهد شد.
والتر و گروسک(1977) نیز می گویند که استدلالی که سبب برانگیختن همدلی برای دیگران شود از استدلالی که بر پیامدهای شخصی متمرکز باشد، موثرتر است بویژه پس از شش سالگی. پس با افزایش رشد فکری و اخلاقی، کودکان به دلایل مربوط به انتزاعیات و موضوع های آرمانی بیشتر پاسخ می دهند و پیامدهای عینی بلافصل برای آن ها اهمیت کمتری پیدا می کند.
از گفته های بالا چنین بر می آید که: بهتر است برای تقاضایی که از کودکان کم سن و سالتر داریم دلایل مشخص و ملموس بیاوریم. اما پس از اینکه کودکان به سن مدرسه رسیدند دلایل انتزاعی ترجیح دارند. مهم تر از همه این که دلایلی که متمرکز بر دیگران است برانگیزاننده همدلی با دیگران می باشد و تاثیر بیشتری دارد.
علاوه بر ملاحظات اخلاقی و انسانی که استدلال را بر تنبیه مرجح می دارد، به چندین دلیل علمی نیز استدلال بر تنبیه ترجیح دارد.
1) فرد تنبیه گر سرمشق پرخاشگری برای دانش آموز می شود. در واقع کارهای فرد تنبیه کننده این پیام را می دهد که یک روش مقبول برای رویارویی با موقعیت های مشکل، ابراز قدرت در قالب تنبیه است. اما استدلال کردن با کودک و آوردن دلیل برای رفتار مطلوب، یعنی یکی از شیوه های برخورد با مشکل، استفاده حساب شده از نیروی فکر است.
2) برتری دیگر راهکار استدلال آن است که با این روش به طور طبیعی می توان رفتارهای مطلوب جانشینی را توصیف کرد به بیان دیگر استدلال محدود به آوردن دلایلی برای اینکه چرا نباید رفتاری را انجام داد، نمی شود بلکه همچنین می توان برای توضیح این که چرا بعضی رفتارها را باید انجام داد از آن استفاده کرد.
استفاده از روش ها و اصول تغییر رفتار در اداره کلاس درس
تغییر رفتار: منظور از تغییر رفتار، استفاده از اصول و روش های روان شناسی یادگیری به ویژه روان شناسی یادگیری رفتاری با هدف اصلاح رفتار دانش آموزان است. اصطلاح دقیق تری که معمولا به جای آن به کار می رود تحلیل کاربردی رفتار است که به معنای کاربست اصول یادگیری رفتاری به قصد فهمیدن و تغییر رفتار است.
روش های تغییر و اصلاح رفتار به چهار دسته تقسیم می شوند:
– روش های افزایش نیرومندی رفتارهای مطلوب موجود
– روش های ایجاد رفتارهای مطلوب تازه
– روش های نگهداری رفتارهای مطلوب
– روش های کاهش و حذف رفتارهای نامطلوب
روش های افزایش نیرومندی رفتارهای مطلوب موجود
این روش ها به دو دسته تقسیم می شوند. نخست: تقویت مثبت و دوم: تقویت منفی
تقویت مثبت: بهترین و موثرترین روش افزایش نیرومندی رفتار است. و فرایندی است که در آن تقویت کننده مثبت بعد از رفتار منجر به نیرومند شدن آن رفتار می شود.
انواع تقویت کننده های مثبت:
1) تقویت کننده های نخستین: ذاتا اثر تقویت کنندگی داشته و به بقای ارگانیسم وابسته اند. مانند:آب، غذا، هوا، خواب، و……
2) تقویت کننده های شرطی: در اثر مجاورت با تقویت کننده های نخستین یا تقویت کننده های شرطی نیرومندخاصیت تقویتی پیدا کرده اند. مانند: جایزه، نمره، مقام، پول، و…..
3) تقویت کننده های تعمیم یافته: تقویت کننده هایی که در موقعیت های متعدد خاصیت تقویت کنندگی داشته باشند تعمیم یافته می گویند زیرا اثر تقویتی از یک موقعیت به موقعیت دیگر تعمیم پیدا کرده است. مانند پول که تقریبا تحت هر شرایطی و برای هر کسی خاصیت تقویت کنندگی دارد.
4) تقویت کننده های اجتماعی: به آن دسته از تقویت کننده هایی گفته می شود که به وسیله دیگران و در یک موقعیت اجتماعی به فرد داده می شود. مانند: توجه کردن، لبخند زدن، و…..
5) تقویت کننده های پته ای(معاوضه ای): به یک تکه کاغذ، ژتون، مهر و…. گفته می شود که پس از رفتار مطلوب شخص به او داده می شود و شخص می تواند بعدا آن را با غذا، شیرینی و یا سایر تقویت کننده های مورد علاقه اش عوض کند.
6) تقویت کننده های فعالیتی: از فعالیت هایی که کودکان دوست دارند انجام دهند می توان به عنوان تقویت کننده هایی برای فعالیت هایی که کمتر به آن ها می پردازند استفاده کرد. این برگرفته شده از اصل پریماک است که حاکی از آن است انجام فعالیت های دارای فراوانی زیاد را می توان به انجام رفتارهای با فراوانی کم وابسته کرد و از این طریق رفتار ضعیف را نیرومند ساخت.
7) تقویت کننده های قابل دستکاری: به فرصت بازی کردن با اسباب بازی، نقاشی کردن با مداد رنگی، گذاشتن نوار در کاست و…..گفته می شود.
8) تقویت کننده های بازخوردی: به اطلاعاتی که از نتایج کار یا رفتار یک فرد به او داده می شود بازخورد می گویند. بازخورد حاصل از نتایج اعمال افراد به ویژه اگر بر پیشرفت تاکید کند نوعی تقویت کننده نیرومند است.
9) تقویت کننده های بیرونی: به آن تقویت کننده هایی که توسط یک فردی دیگر به شخص داده می شود می گویند.
10) تقویت کننده های درونی: آن هایی هستند که کنترل آن ها به دست خود شخص است. مانند وقتی که به فرد گفته می شود که موفقیتش را اینطوری تایید کند: شیرین کاشتم، دستم درد نکند و…..
تقویت منفی: تفاوت تقویت منفی با تقویت مثبت این است که در تقویت مثبت ارائه تقویت کننده مثبت رفتار را نیرومند می سازد اما در تقویت منفی حذف تقویت کننده یا جلوگیری از وقوع آن موجب افزایش رفتار می شود.
انواع تقویت کننده های منفی:
1) تقویت کننده های منفی نخستین:که مانندتقویت کننده های مثبت نخستین به بقای ارگانیسم وابسته اند مثل: ضربات کتک، شلاق، حرارت زیاد و…..
2) تقویت کننده های منفی شرطی: که با همراه شدن با تقویت کننده های منفی نخستین خاصیت تقویت کنندگی پیدا کرده اند. مانند: گفتن "نکن" از سوی مادر به هنگام نزدیک شدن بچه به بخاری داغ.
تقویت منفی به دو صورت موجب افزایش رفتار می شود:
● یادگیری گریز(گریز آموزی)
● یادگیری اجتنابی(شرطی سازی اجتنابی)
مشکل بزرگ تقویت منفی این است که اول باید محرک آزارنده را در مورد شخص اعمال کنیم تا بعد بتوانیم با حذف آن موجب افزایش نیرومندی رفتار شویم.
روش های ایجاد رفتارهای مطلوب تازه
شکل دهی: در این روش معلم یکی از اجزای ساده رفتار دانش آموز را بر می گزیند و به تدریج بر پیچیدگی آن می افزاید تا به رفتار مورد نظر برسد. به این روش تقویت تقریب های متوالی نیز می گویند. اصل مهم این روش این است که هر مرحله یا تقریب را آن قدر باید تقویت کرد تا فرد در آن مهارت پیدا کند آن گاه تقریب بعدی را که نسبت به رفتار نهایی از تقریب قبلی اندکی کامل تر است تقویت کرد حلقه قبلی را دیگر نباید تقویت کرد. یکی از کاربردهای مهم این روش در آموزش برنامه ای است.
زنجیره سازی: در زنجیره سازی، با زنجیرکردن تعدادی رفتار ساده که معمولا یادگیرنده آن ها را از قبل آموخته است به هم وصل می کند و از مجموعه آن ها رفتار پیچیده تری تولید می کند.
تفاوت زنجیر کردن با شکل دادن: در روش شکل دهی تمام تقریب ها (اجزای رفتار) مرحله به مرحله تقویت می شوند اما در زنجیر کردن تنها آخرین حلقه رفتار تقویت می شود.
زنجیره سازی وارونه: در این روش ابتدا آخرین رفتار را تقویت می کنیم، بعد رفتار نهایی را وقتی که رفتار قبل از آن نیز انجام گرفت تقویت می کنیم، وبه همین طریق ادامه می دهیم تا زمانی که همه حلقه های زنجیره رفتار از آغاز تا انجام صورت پذیرد و آن وقت یادگیرنده را تقویت می کنیم.
محو کردن: به روشی که توسط آن محرک های کنترل کننده رفتار تدریجا با محرک های کنترل کننده دیگر جایگزین (جانشین) می شوند، روش محو کردن می گویند.
روش های نگهداری رفتارهای مطلوب
تقویت پیوسته در آغاز یادگیری ضروری است اما پس از آن که رفتار مورد نظر به خوبی آموخته شد و یا فراوانی آن به سطح دلخواه رسید باید تقویت پیاپی را رها کرده و از روش تقویت ناپیاپی (ناپیوسته) استفاده کنیم.
برنامه های تقویت:
تقویت نسبی یا نسبتی: ثابت، متغیر
تقویت فاصله ای: ثابت، متغیر
برنامه نسبت ثابت: وقتی که تقویت پاسخ معینی از دانش آموزان به دادن تعداد ثابتی از آن نوع پاسخ وابسته شود برنامه نسبت ثابت می گویند. مثال: حل تعداد معینی از مسائل ریاضی از طرف دانش آموز و دادن نمره از سوی معلم.
ویژگی این برنامه: سرعت پاسخ دهی بالا. زیرا هر چه بیشتر پاسخ دهد دفعات بیشتری تقویت می شود.
برنامه نسبت متغیر: بر دانش آموز معلوم نیست که بعد دادن چند پاسخ تقویت خواهد شد اما می داند که دیر یا زود تقویت دریافت خواهد کرد. مثال: وقتی که معلم بدون تعیین تعداد تمرین هایی که دانش آموزان باید انجام دهند تا تقویت دریافت کنند از آن ها می خواهد تا مرتبا تمریناتشان را انجام دهند و هر بار یک دانش آموز رابه طور تصادفی انتخاب کرده و او را تقویت می کند.
برنامه فاصله ثابت: در این برنامه تقویت، دانش آموز بعد از گذشت زمان ثابتی از پاسخدهی تقویت می شود. مثال:معلم هر پنج شنبه تکالیف تمام دانش آموزان را می بیند.
در این برنامه چون فرد از قبل می داند که چه وقت تقویت خواهد شد پس از هر بار تقویت شدن ممکن است برای مدتی از پاسخدهی باز بماند و وقتی که لحظات آخر فاصله زمانی فرا می رسد به پاسخ دادن بپردازد.
برنامه فاصله ای متغیر: در این برنامه فاصله های زمانی بین تقویت ها متغیر است و دانش آموز از قبل نمی داند که پس از پاسخدهی چه وقت تقویت خواهد شد اما مطمئن است که دیر یا زود تقویت خواهد شد. مثال: معلمی که در طول ترم به طور غیرمنتظره ای امتحان می گیرد.
تمام برنامه های تقویت ناپیاپی از تقویت پیوسته مقاومت بیشتری در برابر خاموشی و نرخ بیشتر پاسخ دهی را در ضمن یادگیری تولید می کنند. به طور کلی برنامه نسبت متغیر بیشترین نرخ پاسخ دهی را تولید می کند. بعد از آن به ترتیب: برنامه نسبت ثابت، برنامه فاصله ای متغیر، برنامه فاصله ای ثابت و بالاخره برنامه تقویت پیاپی قرار دارند.
رقیق کردن برنامه تقویتی:
اگر چه برنامه تقویت پیوسته در آغاز یادگیری مفید است اما ادامه آن ضرورت ندارد و دارای اشکالاتی نیز هست. مهم ترین اشکال آن حساسیت زیاد در برابر خاموشی است علاوه بر این، برنامه تقویت پیاپی دارای اشکالات دیگری نیز هست که در زیر آورده ایم:
1)در تقویت به ویژه اگر تقویت کننده های مورد استفاده، تقویت کننده های نخستین باشند سریعا به سیری و اشباع منجر شده و در نتیجه انگیزش یادگیرنده برای پاسخ دادن از بین می رود.
2) این برنامه تقویتی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست.
3) تقویت یادگیرندگان به طور پیاپی ممکن است باعث شود دیگران معلم یا تغییر دهنده رفتاررا متهم سازند که او دانش آموز را طوری بار می آورد که هر وقت کاری انجام می دهد در ازای آن تقویتی درخواست می کند.
از این رو برنامه تقویت پیاپی در مرحله اکتساب یادگیری بیشترین اثربخشی را دارد اما برای ادامه رفتار یعنی در مرحله نگهداری استفاده از برنامه های ناپیاپی مفید است.
برای نگهداری و ادامه یک رفتار تازه آموخته شده، پس از طی یک دوره تقویت پیوسته و کسب اطمینان از اینکه رفتار به خوبی آموخته شده است، رفتار را وارد یک دوره تقویت ناپیاپی کرده و از تعداد تقویت ها می کاهیم تا اینکه رفتار زیر کنترل محرک های تقویت کننده محیط طبیعی در آید که این جریات کاهش دادن تدریجی تقویت را رقیق کردن می گویند.
روش های کاهش و حذف رفتارهای نامطلوب:
1) روش های مثبت کاهش رفتار (روش های غیر مستقیم)
2) روش های منفی کاهش رفتار (روش های مستقیم)
روش های مثبت کاهش رفتار (روش های غیر مستقیم)
تقویت تفکیکی رفتارها با نرخ کم: تقویت به پاسخ هایی که به تعداد کمتری انجام می شوند وابسته است. برای این منظور باید تعیین کرد که دانش آموز در فاصله زمانی معین چند پاسخ باید بدهد.
بعضی رفتارها اگر با فراوانی یا نرخ کم انجام شوند مطلوبند اما اگر به میزان بیش از حد نیاز انجام گیرند نامطلوب یا مضرند بنابراین با این روش می توان این رفتارها را اصلاح کرد. مثال: صحبت کردن بیش از حد دانش آموز.
تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر: در این روش هرگونه رفتار مطلوب فرد بجز رفتار نامطلوبی را که قصد حذف آن داریم تقویت می شود. به این روش، روش حذف آموزی نیز می گویند چون در این روش تقویت وابسته به انجام ندادن رفتار نامطلوب است نه انجام دادن آن. مثال: رفتار خارج شدن دانش آموز از صندلی را با تقویت رفتارهای دیگر اصلاح می کنیم.
تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز: در این روش از طریق تقویت نکردن رفتار نامطلوب و تقویت کردن رفتاری که مغایر و ناهمساز با آن است منجر به کاهش رفتار نامطلوب می شود.
تفاوت تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر با تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز: در تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر هر گونه رفتاری بجز رفتار نامطلوی تقویت می شود اما در تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز تاکید بر رفتار مغایر یا رفتار ناهمساز با رفتار نامطلوب است.
روش های منفی کاهش رفتار
خاموشی: متوقف شدن رفتار قبلا تقویت شده بر اثر عدم تقویت. بنابراین با شناسایی و حذف منبع تقویتی یک رفتار نامطلوب می توان آن رفتار را از خزانه رفتاری فرد حذف کرد. این روش زمانی بهترین نتیجه را به بار می آورد که با استفاده از روش تقویت مثبت، رفتاری مطلوب به جای آن قرار گیرد.
محروم کردن از تقویت: یعنی فردی را که رفتار نامطلوبی انجام داده است برای مدتی از تقویت محروم کنیم. مانند: اخراج کردن از میدان بازی، اخراج از کلاس.
باید توجه داشت که روش محروم کردن در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که فرد از محلی در آنجا تقویت می شود به محلی که در آنجا تقویت نمی شود فرستاده شود.
جریمه کردن: یعنی کم کردن مقداری از تقویت کننده هایی که فرد قبلا به دست آورده است به خاطر رفتار نامطلوبی که انجام داده است. مثال: جریمه کردن رانندگان به خاطر تخلف.
در رابطه با کاربرد جریمه باید توجه داشت که جریمه نباید خیلی سنگین باشد، یعنی باید با کوشش بیشتر قابل جبران باشد.
جبران کردن: وقتی که فرد مرتکب عمل خلافی می شود، از او می خواهند تا برای جبران عمل خود دست به جبران بزند. مثال: جریمه کردن دانش آموزان.
در این روش باید دقت کرد که خود عمل جبران برای فرد تقویت کننده نباشد.
تنبیه: ارائه یک محرک آزارنده بعد از یک رفتار نامطلوب به منظور کاهش آن رفتار را می گویند. مثال: گفتن حرف زشت (دانش آموز) و سیلی زدن (معلم).
مشکلات ناشی از کاربرد تنبیه:
1) تنبیه باعث از بین رفتن رفتار تنبیه شده نمی شود و تنها تاثیری که دارد این است که رفتار نامطلوبی را موقتا واپس می زند و این رفتار پس از ضعیف شدن عامل تنبیه کننده مجددا ظاهر می شود.
2)تنبیه عکس تقویت عمل نمی کند.
3) از مشکلات دیگر استفاده از تنبیه پیامدهای جانبی آن است که از نظر پرورشی بسیار نامطلوبند. یکی از آن ها این است که احساس ناخوشایند حاصل از تنبیه در لحظه تنبیه شدن از طریق شرطی شدن کلاسیک با شرایط تنبیهی و شخص یا اشخاص تنبیه کننده تداعی شده و سبب انزجار و نفرت تنبیه شونده از تنبیه کننده می شود.
4) مشکل دیگر استفاده از تنبی این است که تنبیه مسری است.
5) تنبیه به ارگانیسم نشان می دهد که چه کار نکند و نه اینکه چه کار بکند.
6) تنبیه در شخص تنبیه شده نسبت به تنبیه کننده پرخاشگری ایجاد می کند.
7) تنبیه اغلب یک پاسخ نامطلوب را جانشین پاسخ نامطلوب دیگر می کند.
8) اعمال تنبیه غالبا باعث ابداع فنون حیله گرانه و ماهرانه ای در کودک می شود، این کار به او می آموزد که برای کتمان مسئولیت خویش در قبال رفتار نامطلوب دروغ گفته و طفره برود.
9) تنبیه صدمه زدن به دیگران را تو جیه می کند، به این معنی که اگر تنبیه مستبدانه و غیر منصفانه به نظر آید این باور را به کودک می دهد که قربانی کردن شخص ضعیف بوسیله شخص نیرومند قابل قبول است.
10)از اشکالات دیگر تنبیه این است که اگر تنبیه ادامه یابد، فرد تنبیه شده ممکن است سر انجام به تنبیه کننده حمله ور شود.
بنابراین با توجه به زیان های متعدد ناشی از کاربرد این روش و سایر روش های تنبیهی بهتر است هرگز از آن ها به عنوان روش های پرورشی استفاده نکنیم و به جای آن ها از روش های فراوان مثبت استفاده کنیم.
پیشنهادهایی درباره مدیریت کلاس
مشکلات آموزشی به گونه ای غیرمنتظره به وجود نمی آیند، بلکه عواملی باعث ایجاد آنها می شوند. خانه و محیط های خارج از مدرسه تاثیر عمده ای روی کودکان و در نتیجه آمادگی آنها برای امتناع از ورود به مدرسه اعمال می کنند. ایجاد نظم و هماهنگی، شرط لازم تدریس موفق است. اداره کلاس کارآمد و موثر یگانه راهی است که به آموزش و یادگیری کارساز و موثر ختم می شود.
در این بخش پیشنهادهای ارائه شده است که یک معلم موفق می تواند به تنهایی آنها را انجام دهد و بر راهبردهای خود در مدیریت کلاس درس بیفزاید.
پیشنهادهای این بخش به صورت کاربردی و واقع بینانه طرح ریزی شده اند و بسیاری از آنها دارای ویژگی های چون وضوح، قابل فهم، مختصر، مرتبط و مناسب با هدف هستند. حال به توضیح مختصر این پیشنهادات می پردازیم:
عمل کنید، تنها واکنش نشان ندهید
عمل کردن در واقع مسلط بودن است و واکنش نشان دادن یعنی تسلط عوامل و شرایط را پذیرفتن. یک معلم موفق باید بیشتر عمل کند، البته با دانش و آگاهی لازم، و کمتر واکنش نشان دهد. او نباید اجازه بدهد که شرایط محیطی، یک طرز رفتار را به او دیکته کند. معلمانی که وقتشان را صرف واکنش نشان دادن می کنند، همیشه پیرو و تابع هستند، و معلمانی که وقتشان را صرف عمل کردن می کنند رهبرند و اغلب اوقات، تنظیم کننده و نظر آنچه که در آموزش کلاس و نحوه اداره آن به وقوع می پیوندد.
مسئولیت ها را واگذار کنید
یک دانش آموز در قبال رفتارش هرچه بیشتر احساس مسئولیت کند، نیاز کمتری به اعمال مدیریت از سوی معلم را خواهد داشت، بنابراین معلمان می بایست به جمعیت دانش آموزان مسئولیت پذیر بیفزایند. اما اغلب معلمان مسئولیت را تنها به آن دسته از دانش آموزانی می دهند که قبلا در این راستا خود را نشان داده اند. اما برای این کار چه حسنی وجود دارد؟ باید به همه این اجازه تجربه کردن امور را داد تا افراد بیشتری مسئولیت پذیر شوند. آموختن مسئولیت پذیری همانند آموختن چیزهای دیگر مستلزم فرایند آموزش و خطاست.
عقب بایستید و به دیگران فرصت بدهید
هنگامی که از دانش آموزی می خواهید به سوالی پاسخ دهد یا می خواهید سوال او را بفهمید، سعی کنید به او نزدیک نشوید و اجازه بدهید که دانش آموز با صدای بلند صحبت کند تا دانش آموزان دیگر هم قادر به شنیدن صحبت های او شوند. اگر نزدیک دانش آموز بشوید و سوال و جواب را آهسته انجام دهید زاویه دید و ارتباط چشمی شما با بقیه کلاس از بین می رود، و به دنبال آن، ارتباط غیرکلامی شما نیز با کلاس از بین خواهد رفت. در نتیجه بقیه ی دانش آموزان خود را در جریان بحث احساس نمی کنند و توجه آنها به جای دیگری معطوف خواهد شد.
آرام ، خونسرد و حرفه ای برخورد کنید
تادیب دانش آموزان را با خونسردی انجام دهید. شما نیز هنگامی که دانش آموزی تخلف می کند، وظیفه خود را به صورت اجرای برنامه انضباطی انجام دهید. از فریاد زدن، با حرکت انگشت تهدید کردن، و … اجتناب کنید. اجرای برنامه انضباطی با خونسردی، دانش آموز متخلف را متوجه ارتباط رفتارش با نتیجه منطقی ناشی از آن می کند. در این صورت، احتمال کمتری می رود که رابطه جاری و معمولی بین شما تضعیف شود. دلیل دیگر برای داشتن برخورد خونسردانه و حرفه ای این است که رفتار شما هنگام تادیب دانش آموزان برای آنها الگوست. دانش آموزان علاوه بر مقررات ویژه ای که ارائه می دهید نحوه اجرایی این مقررات را نیز خواهند آموخت. خونسردی معلم نتیجه دیگری نیز دارد، جلب رضایت دانش آموزان. دانش آموزان یکی از خصوصیات بهترین معلم را، خونسردی در جریان توبیخ فرد خطاکار می دانند.
به دانش آموزان توجه کنید و این توجه را نشان دهید
علاقه مندی به دانش آموزان باید آشکار شود، تا تاثیر مثبتی بر رفتار دانش آموزان داشته باشد، نه این که صرفا معلم احساس کند. به طور مسلم اگر احساسات خود را به صورت مشخص و محسوس ابراز کنیم ، چندان ضرر نخواهیم کرد. در مورد آموزش و پرورش نیز همین امر صادق است. پالونسکی اظهار می دارد: اهمیت مهارتهای دو جانبه افراد از مهارتهای آموزشی در مدیریت کلاس بیشتر است. یکی از مهارتهای دو جانبه، علاقه مندی و تفهیم وجود این علاقه است که به عنوان یکی از عناصر مهم پیشگیری از مشکلات رفتاری به شمار می آید. جایی که معلمان علاقه مند هستند و علاقه خود را ابراز می دارند، برداشت دانش آموزان از مدرسه، مکانی خوب و مطلوب است. این جا مکانی است که دانش آموزان در آن بودن را دوست دارند. هنگامی که مدرسه یک مکان مطلوب شود، موقعیتی فراهم می گردد تا: 1. مشکلات انضباطی کمتری بروز کند. 2. در به کارگیری فنون مدیریت کلاس موفقتر باشد.
رفتارهای خوب و مطلوب دانش آموزان را در نظر بگیرید
رفتار دانش آموزان در آینده، تا حدود زیادی متاثر از رفتار کنونی آنهاست و این امر به پاداش دادن در قبال رفتار خوب به همان میزان معنا می بخشد که به تنبیه در قبال رفتار نامطلوب. به دانش آموزان بفهمانید که رفتارشان را در نظر می گیرید. سعی کنید یک "پیام من" حاکی از قدرشناسی برای دانش آموزانی که رفتار خوبشان را فهمانده اند، داشته باشید. به طور مثال " بچه ها وقتی که شما سرجایتان آرام می نشینید و تکالیفتان را انجام می دهید به من کمک می کنید تا به دانش آموزانی که احتیاج به مساعدت دارند، یاری کنم و من واقعا از این کار متشکرم." گاهی اوقات درک خوبیهای دانش آموزان به عنوان تلاشی برای افزایش رفتارهای مثبت آنها می تواند برای کاهش رفتارهای نامطلوب نیز به کار رود. هرقدر که خوبیهای دانش آموزان بیشتر در نظر گرفته شود، انگیزه بیشتری برای تداوم رفتارهای خوب خواهند داشت.
از تجربه های همکارانتان استفاده کنید
باید حداکثر استفاده را از وجود همکاران ببرید که یکی از بهترین منابع قابل دسترسی در هرجاست. در جمع همکاران مدرسه شما احتمالا کارمندی با تجربه وجود دارد. بسیاری از معلمان علاوه بر امتیاز آگاهی از حرفه خود از مزایای دیگری نیز همچون آشنایی با اجتماع، دانش آموزان و والدین آنها برخورد دارند. این مزیتی است که بسیاری از متون درسی، سمینارها فاقد آن هستند. در هر صورت باید بتوانید روشهای فراگیری موثر و کارا را تشخیص دهید. به طور مثال: دفتر یادداشتی برای ثبت عقاید و اصول موفقیت آمیز تهیه کنید. در صورت امکان قبل و بعد از مشاهد کلاس با معلم مورد نظر ملاقات کنید. سعی کنید آنچه را که او در صددد انجام آن است، متوجه شوید. پس از مشاهده کلاس در مورد آنچه که دیده اید، بحث کنید. سپس از معلم مورد نظر بخواهید که او نیز برای مشاهد به کلاس شما بیاید. آنها به دنیای واقعی شما نزدیکترند، چون فقط از کلاس دیگری به کلاس شما آمده اند و احتمالا مشاهده کلاس شما امری است که بین شما دو نفر مطرح است پس احساس ترس کمتری دارید.
پیامدهای منطقی، طبیعی و تدبیری رفتارها را در نظر بگیرید
بی شک، رفتارهایی که در آینده از افراد بروز خواهد کرد، متاثر از رفتارهای حال و گذشته آنان است.پیامدهای از جهت این که رفتارهای بعدی را تحت تاثیر خود قرار دهند و یا آنها را کنترل نمایند، باهم متفاوتند. اگر بخواهید فهرستی از نمونه پیامدهای بخصوصی که دانش آموزان ممکن است به وجود آید تهیه کنید.باید پیامدهای ویژه را به صورت طبقه بندی درآورید، سه گروه مختلف پیامد خواهید داشت: پیامدهای طبیعی، منطقی و تدبیری.
پیامدهای طبیعی، آن دسته پیامدهایی هستند که به طور طبیعی از رفتار فرد ناشی می شوند، و افرادی مانند معلم، والدین، رئیس آنها را وضع نمی کنند.تنها عاملی که پیامدهای طبیعی را ایجاد می کند، خود طبیعت است. مثلا اگر دانش آموزی برای امتحان مطالعه نکند، به طور طبیعی موفقیت کمتری را نسبت به زمانی که مطالعه می کرد، کسب می کند.
پیامدهای منطقی، آن دسته از پیامدها هستند که از سوی افراد وضع می شوند نه به وسیله طبیعت. مثلا اگر دانش آموزی از عهده امتحان بخوبی برنیاید، منطقی است که معلم او را موظف به مطالعه درس و دادن یک امتحان جبرانی کند.
پیامدهای تدبیری، آن دسته پیامدهایی هستند که از سوی شخصی ساخته شده اند، اما برخلاف پیامدهای منطقی فهم ارتباط بین رفتار سوء فرد با این پیامدها زیاد روشن نیست و گاه هیچ گونه ارتباط منطقی بین آنها وجود ندارد. مثلا برای دانش آموزی که در امتحان ناموفق بوده، پیامد تدبیری این است که صدبار دور زمین بازی بدود. پیامد تدبیری تقریبا مانند این است که به وجود آورنده این پیامدها آنها را از هوا می گیرد یعنی کاملا اختراعی است و هیچ ارتباط منطقی بین او و رفتار وجود ندارد.
به طور انفرادی تادیب کنید
تادیب امری قابل توجه در نظم بخشی به کلاس است. تفاوت بین کسب نتایج موثر و غیرموثر به چگونگی تادیب بستگی دارد. معلمان هنگامی که دانش آموزان را به طور انفرادی یا شخصی تادیب می کنند، به نتایج کارسازتری می رسند. طبق گفته لاسلی آگاه سازیهای انفرادی فقط برای آن دسته از دانش آموزانی که از خود رفتار سوء بروز می دهند، پیشنهاد می شود. برای دانش آموزان مشکل است که دستورات مستقیم و شخصی را نادیده بگیرند. با دستورات کلی و عمومی مانند همه مشغول باشید ممکن است این فرصت را به برخی داده شود تا مثلا کتاب کتابخانه اش را مطالعه کند. به طور کلی تادیب خصوصی در حین فعالیتهای کلاسی غیرمشهود صورت می گیرد و تقریبا غیرقابل استماع برای دانش آموزان دیگر به جز خود دانش آموز خطاکار و یا حداقل برای گروه کوچکی از دانش آموزان مجاور وی غیرقابل استماع است. به این ترتیب تنها معلم و دانش آموز خطاکار در آن دخالت دارند. شریگلی چهار مهارت مداخله گرایانه را برای معلمان جهت واکنش خصوصی نسبت به دانش آموزان اخلاگر در ارتباط با تفهیم این که رفتارشان غیرقابل قبول است، ارائه می دهد. این مهارتها به ترتیب اجرا عبارتند از: نادیده گرفتن رفتار، اشاره، کنترل از نزدیک و کنترل همراه با برخورد. شاید معلمان "چشم پوشی برنامه ریزی شده" را فقط به شکل کوتاه مدت برای تخلفات جزئی برگزینند.تغییر حالات چهره و اشارات غیر شنیداری، مانند قرار دادن انگشت روی لبها، در اخطار دادن به دانش آموز خطاکار کمک می کند. قدم بعدی، کنترل از نزدیک یا نزدیک دانش آموز خلافکار ایستادن است. سرانجام کنترل و برخورد حرفه ای و پنهان از دید سایر دانش آموزان با رعایت سن و جنس آنان کمترین تردیدی برای دانش آموزان خطاکار باقی نمی گذارد که شما از رفتار وی ناراضی هستید.
دانش آموزان مشکل آفرین خود را با دانش آموزان کلاس دیگر جابه جا کنید
دانش آموزان مساله ساز خود را با دانش آموزان یکی از همکاران خود جابه جا کنید، کسی که به دانش آموزانی در سطح متفاوت از کلاس شما درس می دهد. او کودک مشکل آفرین شما را می پذیرد، شما نیز دانش آموز مساله ساز او را می پذیرید.این شیوه مدیریت کلاس به همان میزان که بیشتر حالت آموزشی دارد، از حالت تنبیهی کمتری نسبت به زمانی که دانش آموز را در سالن نگه داریم و یا به دفتر مدرسه بفرستیم، برخوردار است. توجه داشته باشید که هدف از این معاوضه دانش آموز با همکار، ایجاد تشویش برای کودک یا تنبیه او نیست. تنبیه پیامدی کاملا مجزا در یادگیری عملی است. هدف صرفا قرار دادن کودک در محیطی متفاوت است، جایی که می تواند دوباره به انجام وظیفه اش مشغول شود.
تفاوتهای فردی دانش آموزان را در نظر بگیرید
دانش آموزان با سطوح مختلف توانایی به کلاس می آیند، عده ای با استعداد و بعضی کند ذهن هستند، بعضی دیرآموز. عده ای طبیعی هستند، آن گونه که باید باشند. دانش آموزانی نیز با معلولیتهای جسمانی به کلاس می آیند. حتی انتظار از زمان، استعداد و انرژی صرف شده، توسط معلم نیز دستخوش این تغییر شده است. تعدادی از دانش آموزان همان طور که گلاسر توصیف می کند،" تصویری از یادگیری در ذهن دارند که به خاطر آن از این که وظیفه خود را در مدرسه انجام دهند، ناتوانند."آنچه را که دانش آموزان در مدرسه انجام می دهند به کمک این تصاویر در ذهن، کاملا مشخص و معین می شود. بنابراین یک معلم باید در تدریس از پیشینه های متفاوت دانش آموزان آگاهی داشته باشد. نسبت به این اختلافات فرهنگی، خانوادگی و فردی حساسیت نشان دهد. در عین واقعگرا بودن، معیارها را در نظر بگیرد. این روش، یادگیری بیشتر و در نتیجه مشکلات انضباطی کمتری به بار خواهد داشت.
قانون را اجرا کنید، دلیل تراشی را نپذیرید
همه کسانی که درباره مدیریت کلاس درس مطلب نوشته اند، براین عقیده اند که معلمان باید سیاست انضباطی خود را اعمال کنند و در این مورد، همواره ثابت قدم باشند. هر اندازه که اجرای سیاست مداومتر باشد، دانش آموزان هم بیشتر در خواهند یافت که پاسخهای انضباطی از سوی معلم از قانون ناشی می شود، نه از شخص معلم. گوش دادن به دلیل تراشی آنان یعنی دادن یک شانس احتمالی. علاوه بر این نگذارید رفتار خوب یک دانش آموز، روی مسئولیت شما در تادیب رفتار بد وی تاثیر بگذارد. برخی از معلمان به دانش آموزانی که صبح رفتار ناشایستی داشته اند، اجازه رهایی از برخورد انضباطی را می دهند، چرا که این عده بعدازظهر همان روز، رفتار صحیحی از خود نشان داده اند. نتیجه این خواهد شد که بچه ها به انجام رفتار سوء در ساعات اولیه روز ترغیب شوند.
محیط کلاس را به نحو مطلوبی سازماندهی کنید
بهترین مدیریت کلاس، آنهایی هستند که از بروز مشکلات جلوگیری می کنند و اصلاح و تعدیل محیط کلاس درس می تواند کم و بیش این نقش را ایفا کند.سعی کنید محیط را غنی سازید. محیطهای غیرجالب، خسته کننده و یکنواخت و معمولی هستند. غنی سازی تنها شامل آراستن محیط فیزیکی نیست، بلکه شامل هرآنچه که در محیط اتفاق می افتد نیز می شود. سعی کنید مکانهای مخصوصی برای مطالعه به شکلی آرام به وجود آورید. همه ما از ارزش توسعه دادن به محیط آگاهی داریم. برای توسعه محیط درس باید ببینید چه امکاناتی در منطقه شما وجود داردکه می تواند آنها را در دسترس دانش آموزان قرار داد. البته گاهی اوقات هم با محدود کردن محیط می توان به ایجاد انضباط کلاسی کمک کرد. برای این منظور باید برای مکانهای ممنوع معین شده، سرو صدای ناشی از صحبتهای دانش آموزان، قسمت های مختص نقاشی و… شرایطی را در نظر بگیریم.
اساس و ریشه رفتارهای نامطلوب را از بین ببرید
دانش آموزی که در کلاس مشکل تراشی می کند و در نتیجه توجه همسالانش را به خود معطوف می سازد، برای عملش پاداش گرفته است. او در کار "سرگرم نمودن معلم به خودش" توفیق یافته و ممکن است به همین صورت نیز پاداش دریافت نماید. گناگی این عبارت معلم را مورد بحث قرار می دهد که "به او توجه نکن، فقط می خواهد خود نمایی کند." او نشان می دهد که نادیده انگاری رفتار خلافی که برای دانش آموز خطرناک نباشد، احتمالا منجر به نابودی آن رفتار خواهد شد. برخی از معلمان به وسیله تنبیه در صدد انهدام رفتار ناخواسته برمی آیند که مانند به کار بردن یک آتش خاموش کن آبی است برای یک آتش سوزی ناشی از برق! ابتدا به نظر موثر می آید. شعله ها کم می شوند، ولی به محض اینکه سرتان را برگرداندید، آتش دوباره شعله ور می شود. منشاء آتش را بیابید، یعنی اساس رفتار ناخواسته را، و آتش خاموش کن مناسب را به کار بگیرید. تقویت رفتار را کنار بگذارید که همین به تنهایی منجر به انهدام رفتار ناخواسته خواهد شد.
ارتباطات چشمی را دست کم نگیرید
چشم یک فرد می تواند خیلی گویا باشد. یک نگاه اجمالی به سرتاسر کلاس و به دانش آموز خلافکار، می تواند رفتار خلاف را در مسیرش متوقف نماید، و این امر بدون هیچ گونه مزاحمت و اغتشاش برای بقیه افراد کلاس صورت می گیرد. ارتباط چشمی به همین میران قادر به ارسال پیام تایید، پذیرش و اظهار درک و شناخت احساسها می باشد. خیره شدن برای معلمان معتقد به دخالت، و نیز معلمانی که عدم مداخله را تمرین می کنند، ابزار مناسبی است و این کاملا به این بستگی دارد که فرد چگونه به ارسال پیام چشمی بپردازد. هنگامی که پیام چشمی با دیگر اشارات و حرکات غیرکلامی همراه شود، نقش موثری در حفظ نظم کلاس ایفا می کند، مانند گذاشتن انگشت اشاره بر اب برای بیان ساکت بودن. کاربرد پیامهای چشمی همچنین می تواند در افزایش کارایی و تاثیر پیامدهای ارائه شده، نقش بسزایی داشته باشد.
سوء رفتارهای خاص را دقیق مشخص کنید و به آن عنوان کلی ندهید
برای آن که فن مدیریت کلاس درس بتواند در تغییر رفتار یک دانش آموز موفق باشد، ابتدا آن رفتار باید تشخیص داده شود. رفتارهای خاص باید شناسایی شوند، چون آنچه را که فرد می تواند امید به تغییر دادنش داشته باشد تنها رفتارهای خاص هستند نه خصوصیات عمومی و کلی. اظهار این که یک دانش آموز " همکاری نمی کند – دردسرآفرین – غیرقابل اعتماد و … است، مطلبی به ما نمی دهد. این اصطلاحات برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد.آنچه که این جا هامیت دارد، نوع رفتارهای خاص دانش آموز است که به نتیجه گیری کلی انجامیده می شود. تنها این رفتارهای خاص هستند که ممکن است افزایش یابند، به میزان فعلی باقی بمانند و یا کم شوند که در حقیقت همان هدف ماست. بنابراین، رفتارهای خاص قابل مشاهده را موضوع مورد توجه خود قرار دهید. به عنوان مثال اگر دانش آموزی به خاطر هل دادن همکلاسی اش در زمین بازی، یک "دردسرآفرین" نامیده می شود، پس رفتاری که باید اصلاح شود، "هل دادن همکلاسی" است نه عنوان نامفهوم "دردسرآفرین" بودن.
نشان دهید که از آنچه در کلاس جریان دارد، آگاه هستید
معلمان با "امروزی بودن"، هویت و زمان هدف را هنگام ارائه مراحل ایجاد توقف در رفتار نشان می دهند. منظور از هویت و زمان هدف، به دام انداختن مقصر واقعی، یعنی تادیب کودک خلافکار واقعی است. هنگامی که تعدادی از بچه ها کار خلاف می کنند و یا تماشگران و پیروانی دارند، معلم با حواس جمع، شخص اصلی یعنی محرک را از بقیه جدا می کند. تشخیص اشتباه در تعیین دانش آموز خطاکار و بدتر از آن تنبیه اشتباهی دانش آموزی که خطاکار نیست، به طور جدی قدرت نفوذ و اعتبار شخص را به عنوان یک نظم دهند تضعیف می کند. معلمان "امروزی" زمان بندی صحیح را نیز نشان می دهند. آنها پیش از این که رفتار انحرافی به طور جدی گسترش یابد، فنون مدیریت کلاس خود را اجرا می کنند.
به رفتارهای طبیعی جنبه قانونی بدهید
در حکایتی آمده است که مسوولان یک دانشکده کوچک می خواستند تصمیم بگیرند پیاده روهای یک سری ساختمان جدید را کجا بنا کنند تا به بهترین نحو پاسخگوی سلیقه دانشجویان باشد. بعد از مشورت جواب نهایی این شد که هیچ پیاده رویی حداقل در ابتدا ساخته نشود. و دانشجویان با رفت و آمد خود را هایی به وجود آوردند و سلیقه و انتخابشان را نشان دادند. این راه های خاکی سپس با بتون فرش شد و به این ترتیب "پیاده رو جنبه قانونی به خود گرفت". در واقع رفتار طبیعی دانشجویان جنبه قانونی به این موضوع داده بود. دانش آموزان هم رفتارهای مختلفی در مدرسه از خود نشان می دهند، صحبت با همکلاسی ها، فراموش کردن برگه های تکلیف و… نمونه هایی از این رفتارهاست که برای معلمان ناخوشایند می آید. هنگامی که نمی توانید رفتار غیرقانونی معینی را متوقف کنید، آن را قانونی کنید. قانونی کردن جذابیت رفتار را در وهله اول کاهش می دهد. به طور مثال دانش آموزان زمانی را برای گپ زدن با همکلاس های خود داشته باشند. مدت زمان پیش بینی شده شاید فقط یک دقیقه یا کمی بیشتر باشد، با این حال برای آنان واقعا وقت زیادی است. آنان می توانند وقتی برای گپ زدن داشته باشند مشروط بر اینکه در سراسر روز این کار را انجام ندهند.
دانش آموزان را با احترام صدا کنید
خطاب کردن دانش آموزان با عناوین آقا و خانم می تواند انتظاری را ایجاد کند که از طریق رفتار فرد نیز برآورده خواهدشد. هنگامی که دانش آموز را آقا یا خانم خطاب می کنیم، احساس بزرگ بودن و بالغ شدن در آنها ایجاد می شود. عنوان آقا و یا خانم حاکی از اعتماد و احترام از سوی معلمی است که فرد را شایسته و مستحق آن عنوان می داندو دانش آموزان نیز تلاش می کنند که آن احترام و اعتماد را حفظ و یا آن را بدست آورند. و بیشتر به صورت رشد یافته و بالغ رفتار کنند، و در نتیجه کمتر دست به عمل خلاف خواهند زد.
نام دانش آموزان را به خاطر بسپارید
نام دانش آموزان را سریع یاد بگیرید. این کار یک الزام و ضرورت است. بسیاری از روشهای مدیریت کلاس و نیز روشهای تدریس با دانستن نام دانش آموز کامل می شود. این امر باعث می شود تا دانش آموز را حتی وقتی به او نگاه نمی کنید، بتوانید مورد خطاب قرار دهید. یا هنگامی که دانش آموزی به درس توجهی ندارد با ذکر نام، او را متوجه کلاس کنید. از دانش آموزان بخواهید نام خود را روی کارتهای 4در6 اینچی بنویسند و روی میزهای خود قرار دهند تا شما در حین تکالیف انجام دادن آنها نام آنان را بخاطر بسپارید.
انتظارات خود و نیازهای دانش آموزان را باهم در نظر بگیرید
معلمان باید پیش از وقت کلاس، فکر کنند که حداقل انتظارات آنها چیست. منظور از حداقل انتظارات نحوه رفتار دانش آموزان است به ترتیبی که نیازهای یادگیری آنها را قبل از شروع به تدریس تامین می کند.حدود انتظارات شما باید در کمترین سطح ممکن باشد. باید آنها را به طور آشکار برای دانش آموزان بیان، و به عنوان "علت و معلول" از آنها دفاع کرد. این انتظارات باید مستمرا مورد تقویت قرار گیرند. فرض کنید که دانش آموزان نمی دانند چه چیزی برای شما اهمیت دارد و چه چیزی بی اهمیت است. حداق پیش نیازهای شما ممکن است دانش آموزان مشابه یا متفاوت باشد، به هرحال فرقی نمی کند. شما باید حداقل انتظارات خودتان را تعیین و اعلام، و از آنها دفاع کنید. به سخنان دانش آموزان خود گوش کنید. هنگامی که احتیاجاتشان را اعلام می کنند، تا حد امکان به آنها پاسخ دهید. آنها به کمک نیاز دارند و اغلب به کمک شما. و حتی خود شما هم نمی توانید به تنهایی نیازهایتان را برآورده کنید و به کمک نیاز دارید. بنابراین به نظر می رسد که دانش آموزان و معلمان در وضعیتی قرار دارند که می تواند نیازهای متقابل یکدیگر را برآورده سازند.
نتایج تکالیف و امتحانات را زود اعلام کنید
روانشناسان تربیتی معتقدند که دانش آموزان به فراگیری خود ادامه نخواهند داد مگر این که "نتیجه کار خود را بدانند" یا به طور دقیق تر "از نتایج مطلوب کار خود مطلع شوند". یادگیرنده می خواهد بداند طرز کارش چگونه است. شاید بسیاری از تکالیف و آزمونهایی که از دانش آموزان می خواهیم، برای دانستن این نکته باشد. ما از دانش آموزان می خواهیم آماده باشند، مجهز باشند، این کار را تکمیل کنند، اما آیا آنها از این که در بازگرداندن اوراق و آزمونهایشان تاخیر و مسامحه می کنیم، به اندازه ما ناراحت نمی شوند؟ و این نارضایتی را به صورت رفتار ناشایست نشان می دهند. اگر به طریقی رفتار نکنیم که دانش آموزان بفهمند که به نظر ما، تکالیف و آزمونهایی که توسط ما تعیین می شود، اهمیت دارد، چگونه از آنان انتظار خواهیم داشت که تکالیف را جدی بگیرند؟ بازگرداندن کارهای دانش آموزان با سرعت زیاد و تصحیح آنها با دقت هرچه بیشتر، این پیام را به دانش آموزان می دهد که "این کار مهم است".
به قوانین و رویه ها توجه کنید
دانش آموزان باید قوانین را بپذیرند و با آنها موافقت داشته باشند. یکی از راه های وصول این مورد این است که با صرف وقت، رابطه علت و معلول در قوانین و ارتباط بین هر قانون و نتیجه آن را برای آنها تشریح شود و علت ممنوعیت آن روشن گردد. دقت داشته باشید که دانش آموزان در وضع قوانین دخالت داشته باشند. بدون شک قوانینی که دانش آموزان وضع خواهند کرد، مشابه آنهایی خواهد بود که معلمان و مسوولان وضع کرده اند، اما وقتی که خودشان وضع کنند، به آنها احترام خواهند گذاشت. دانش آموزان هم باید قوانینی داشته باشند، چون شرایط و محیط مدرسه تغییر می کند. پس قوانین باید قابلیت تغییر داشته باشند.
قبل از شروع درس، حواس دانش آموزان را متمرکز کنید
پیش از شروع درس، توجه همه را جلب کنید. اگر دانش آموزی گفته های شما را نشنود، مطمئن باشید که برای کسب اطلاعات نظم کلاس را دچار اختلال خواهد کرد. فنون مختلف را به منظور جلب توجه دانش آموزان به کار گیری. برخی از اینها آسان و ساده هستند. می توانید فقط به دانش آموزان بگویید: خوب، بیایید شروع کنیم. یا همه چیز به جز کتاب ریاضی تان را کنار بگذارید. از دیگر روشهای متداول جلب توجه دانش آموزان می تواند این باشد که فقط مقابل دانش آموزان بایستید و هیچ چیز نگویید. سکوت اغلب رساترین پیام است. به هنگام کاربرد هر یک از روشهای غیرکلامی برای جلب توجه، حتما ابتدا مفهوم آن پیامها را به آنان بیاموزید.
دانش آموزان را متعجب و غافلگیر کنید
سعی کنید دانش آموزان خود را بیشتر درک کنید، درباره کارشان در کلاسهای دیگر، موفقیت هایشان در ورزش، تجارب کار نیمه وقت، زندگی خانوادگی، امور فوق برنامه و … انجام این کار خیلی دشوار نیست. کمی وقت شما را می گیرد، فقط چشمها و گوشهایتان را باز کنید. مثلا "محمد شنیده ام که در پیشاهنگی به خاطر حسن اخلاق و کار موثر؛ نشان گرفته ای" زیاد روی مساله باقی نمانید و به دانش آموزان زمان تفکر در این که چگونه این اطلاعات را فهمیده اند، ندهید. فقط به اطلاعات تعجب آور اشاره کنید و به تدریس خود بپردازید. به کارگیری این اطلاعات چند اثر دارد. به طور حتم این کار به دانش آموزان این مطلب را می رساند که شما در محیط خارج از کلاس آنها هم اطلاعاتی دارید. این نشان می دهد که شما موفقیتهای دیگرشان را نیز در نظر می گیرید. اینها شاید کمک زیادی به خود شما نکند، ولی قدرت ارجاعی شما را بالا می برد. متحیر کردن دانش آموزان یک حسن دیگر هم دارد و این است که دانش آموز را امیدوارتر می کند. و آنان را به حیرت وا می دارد که شما از کجا این موضوعات را می دانید. و با خود تصور می کنند که اگر کار بدی هم بکنند شما متوجه آن می شوید و این تاثیر را در آنان دارد که چشمها و گوش های شما همه جا هستند.
سرحال و خوشرو باشید
نگران نباشید و خوشحال باشید. شما نهایت کوشش خود را بکنید تا نگرانی خود را در بیرون مدرسه بگذارید، چرا که بعد از بیرون آمدن از مدرسه، می توانید آنها را پیدا کنید و هیچ کس آنها را برنمی دارد. اگر مشکلات شخصی خود را به کلاس ببرید، در تدریس و یادگیری دانش آموزان اثر می گذارد. حتی کوچکترین مشکلات شما که می تواند روی زندگی دانش آموزان موثر باشد، این نتیجه را خواهد داشت. وقتی با یک دوست یا همکار وقت خصوصی دارید، می توانید در مورد مشکلات یکدیگر صحبت کنید، بعد هنگامی که زنگ کلاس می خورد، مشکلات را کنار بگذارید و تمام توجه خود را صرف نقش معلمی خود کنید. برخی اوقات، مشکلاتی در وضع جسمانی شما وجود دارد که نمی توان آن را پنهان کرد. به عنوان مثال، اگر پشت شما شب قبل در اثر افتادن از روی پله ها رگ به رگ شده باشد، حرکت شما در کلاس با مشکل همراه خواهدبود. در این صورت لازم است شما این موضوع را به طور خلاصه برای دانش آموزان بیان کنید. مثلا بگویید: "چون از روی پله ها افتاده ام وقتی شما دست خود را برای سوال بالا می برید، من نمی توانم به طرف میزهایتان برگردم خواهش می کنم هنگامی که سوالی دارید، خودتان سرمیز من بیایید"
به دانش آموزان فرصت فکر کردن بدهید
یک بررسی در مورد معلمان راجع به مقدار زمانی که صرف سوال می کنند، نشان می دهد که به نظر آنان این امر معمولی است که وقتی سوالی را مطرح می کنند، قبل از تکرار آن، بیشتر از یک ثانیه منتظر نمانده و فردی را برای جواب دادن صدا بزند. رائو می گوید دانش آموز اول که پاسخ داد، معلم کمتر از یک ثانیه منتظر می ماند و سپس نفر بعدی را صدا می زند. نتیجه این گونه رفتارها، اغلب به وجود آمدن یک نوع دستپاچگی و تشویش در سوال و جوابهاست که باعث ایجاد خستگی و ناامیدی در دانش آموزان و معلم می شود و تحریک فکر دانش آموز یا کیفیت توضیح او را کاهش می دهد. به نظر رائو هنگامی که معلمان زمان پاسخ گویی به جواب را افزایش می دهند، چند چیز اتفاق می افتد، طول جواب دانش آموز زیاد می شود، تعداد جوابهای مناسب افزایش می یابد، وجود شکست در جواب دادن کاهش می یابد، وقابع فکری-ذهنی افزایش می یابد، شرکت افراد کند بیشتر می شود. و نظم در کلاس به طور هیجان انگیزی افزایش پیدا می کند.
دانش آموزان را در پیدا کردن راه حل مشکلاتشان یاری کنید
هرچه ارتباط بین معلم و دانش آموز قویتر باشد، نیاز کمتری به استفاده از تکنیکها برای اداره کلاس است. چگونگی ارتباط بین آنها به کمک پاسخهای معلم به سوالات دانش آموز که اغلب با احساسات قوی همراه است، مشخص می شود. به عنوان مثال، یک دانش آموز ممکن است به علت این که در امتحان نمره خوبی نگرفته یا دوستی را از دست داده، احساس شکست کند. این موقعیتها و افکار می تواند باعث ایجاد مشکلات رفتاری شود و در تکلیف دانش آموز نیز مداخله کند. در شرایط توصیف شده فوق این دانش آموز است که مشکل دارد و ما به عنوان فردی که می خواهد به او کمک کند، باید با او همدردی کنیم. در این راه برخی از معلمان در ارائه راه حل از پیشنهاد خود دفاع می کنند که در این صورت هیچ نتیجه ای ندارد. با بیان این جمله در ابتدای سخن که "شما مجبور نیستید راه حل مرا دنبال کنید، ولی اگر من به جای شما بودم این کار را می کردم…" می توانید نظر دانش آموز را نسبت به خود تغییر داده و کاری کنید که او احساس کند باید به نصیحت شما توجه کند.
تاثیر ویژگی های شخصیتی وعلمی معلم بر تدریس ومدیریت رفتارکلاسی وی
اساسیترین عامل برای ایجاد موقعیت مطلوب در تحقق هدفهای آموزشی ، معلم است. اوست که میتواند حتی نقص کتابهای درسی و کمبود امکانات آموزشی را جبران کند یا برعکس ، بهترین موقعیت و موضوع تدریس را با عدم توانایی در ایجاد ارتباط عاطفی مطلوب به محیطی غیر فعال و غیر جذاب تبدیل کند. در فرایند تدریس ، تنها تجارب و دیدگاههای علمی معلم نیست که موثر واقع میشود، بلکه کل شخصیت اوست که در ایجاد شرایط یادگیری و تغییر و تحول شاگرد تاثیر میگذارد. دیدگاه معلم و فلسفهای که به آن اعتقاد دارد، در چگونگی کار او تاثیر شدیدی میگذارد، بطوری که او را از حالت شخصیتی که فقط در تدریس مهارت دارد خارج میکند و به صورت انسان اندیشمندی در می آورد که مسئولیت تربیت انسانها را بر عهده دارد.
دیدگاه مکتب کلاسیک در رفتار کلاسی(تاثیر رفتار معلم از جنبه علمی )
معلمان پیرو این مکتب را درس نگر می نامندزیرا بیشتر به درس اهمیت میدهند تا پرورش شاگرد. تمام کوشش آنها بر این است که به هر طریقی که شد، درس را به شاگرد انتقال دهند. گروه درسنگر ، به شاگردان و تفاوتهای فردی آنها توجه ندارند، یا آن را چندان مهم تلقی نمیکنند. به نظر این گروه شاگردان موظفند که درس را بطور کامل یاد بگیرند و به معلم پس دهند. به اعتقاد افراد این گروه ، حقایق علمی شاگردان را برای زندگی اجتماعی آماده میسازند و به همین دلیل ، کسب دانش در درجه اول اهمیت قرار دارد.
این سبک رفتار کلاسی با توجه به تک محور بودن رفتار یعنی تنها توجه به محتوی درسی و نیز درس نگری وبه کارگیری سبک وظیفه مداری ازجانب معلم سبب می گردد که تنها رفتار آمرانه و توجه به محفوظات مورد نظر قرار گیرد و توجه به دانش آموز و نظریات وی مورد فراموشی واقع گردد و درنتیجه رشد خلاقیت و ابتکار و نوآوری در دانش آموزان نادیده گرفته شود و در شرایطی که توجه به شخصیت دانش آموز و رشد مهارتهای اجتماعی، روانی و عاطفی مورد نظر است، مهارتهای مورد نیاز در این رابطه به فراموشی سپرده شود.دانش آموزان در این کلاسها مجبورند که دستورات معلم را بدون هیچ گونه سوالی بپذیرند.معلمان برای درک رفتار دانش آموز تلاش نمی کنندبلکه کج رفتاری دانش آموز را توهین شخصی تلقی می کنند. آنان دانش آموزان را افرادی غیر مسئول و بی انضباط که بایستی از طریق اجرای تنبیهات کنترل شوند تلقی می کنند.
گروه درس نگر را نیز میتوان به دو گروه کوچکتر درس نگر علمی و درس نگر فلسفی تقسیم کرد.
درس نگر علمی :گروه درس نگر علمی بیشتر به رشتههای علمی علاقهمند هستند و میکوشند تا از این نظر دانش خود را رور بروز گسترش دهند. با آنکه مطالب درسی آنها گیرایی درسهای فلسفی و اجتماعی را ندارند، به سبب اطلاعات وسیعی که در رشتههای علمی دارند، میتوانند شاگردان را به سوی خود جلب کنند. تاثیری که معلمان درس نگر علمی در شاگردان میگذارند، ناشی از شخصیت آنان نیست، بلکه زاده وسعت اطلاعات آنهاست. چنین تاثیری معمولا تعلیمی است نه تربیتی ، ولی بطور غیر مستقیم شاهد تاثیر تربیتی هم هستیم. اگر چه علاقه این گروه از معلمان بیشتر به رشتههای علمی و مواد درسی است تا شاگردان ، دلبستگی آنها به علم باعث میشود که گاهی شاگردان با علاقه فراوان در کلاس درسشان حاضر شوند.
درس نگر فلسفی :گروه درس نگر فلسفی با اینکه به درس بیشتر از شاگردان توجه دارند، اما چون اغلب به مسائل کلی و اجتماعی میپردازند، کلاسشان گیرا میباشد. شاگردان نسبت به این معلمان گرایش بیشتری دارند. این گروه با شخصیت بارزی که دارند، به عنوان سرمشق و انسان آرمانی مورد توجه شاگردان واقع میشوند. چنین معلمانی به فردیت شاگردان توجه نمیکنند و به روش تدریس هم اعتنایی ندارند، اما به علت آرمانگرایی خاص و شخصیت بارز و نافذی که دارند، شاگردان جذب آنها میشوند. و گاه تمام رفتار و عقاید معلمان خود را مو به مو اجرا میکنند و هیچ گونه ابتکار و نوآوری از خود نشان نمیدهند.
دیدگاه مکتب نئو کلاسیک در رفتار کلاسی(تاثیر رفتار معلم از جنبه شخصیتی)
سبک رفتار کلاسی از این دیدگاه نیز تک بعدی است، به جای تاکید معلم بر مسائل انضباطی و کنترل شدید و به اصطلاح درس نگری به فرد نگری و ایجاد ارتباط با دانش آموزان و برقراری کانالهای باز در حدی که بعضا سوء استفاده دانش آموزان را در پی دارد توجه می شود.نام دیگر این گروه معلمان شاگرد نگر است. این نوع سبک رفتاری نیز همانند وظیفه نگری مورد سوء استفاده قرار می گیرد، زیرا با پیچیدگی شخصیت انسان و سوء استفاده هایی که بعضی از دانش آموزان بر اساس رفتار معلم می کنند جو کلاسی بحران زا و تسلط معلم بر کلاس و ارائه رهنمود های وی به سوی اهداف مورد نظر دچار تزلزل گشته و جو خارج از کتنرل معلم به وجود می آید.
گروه شاگرد نگر را میتوان به دو دسته کوچکتر در شاگرد نگر فردی و شاگرد نگر جمعی تقسیم کرد.
شاگرد نگر فردی و شاگرد نگر جمعی :شاگرد نگر فردی به ویژگیهای فردی شاگردان ، بیشتر توجه دارد و یکایک آنان را شناسایی و با هر کدام مطابق خصوصیات فردی اش رفتار میکند.در حالیکه شاگرد نگر جمعی بیشتر به جمع شاگردان و پرورش جمعی آنها توجه دارد. این گروه از معلمان با استفاده از روانشناسی پرورشی و روانشناسی نوجوانی در جهت تربیت و پیشرفت کلی همه شاگردان تلاش میکنند. رفتار این معلمان نسبت به رفتار معلمان شاگردنگر فردی رسمیتر است. این دسته از معلمان چندان به عواطف و در خواستهای شاگردان توجه ندارند. در صورتی که هدف از تدریس در چنین کلاس هایی توجه به شخصیت دانش آموز و رشد مهارت های اجتماعی باشد، این سبک رفتاری می تواندسبکی قابل قبول باشد.
بوژن در مطالعات خود نشان داد معلمانی که رابطه خوب و حسنه با کلاس داشته اند از ساخت کلاس و نقش های دانش آموزان در آن کلاس اطلاعات بیشتری داشته اند، زیرا وقتی معلم از چگونگی نوع قضاوت دانش آموزان نسبت به یکدیگر مطلع باشد، شناخت وی از کلاس بیشتر می گردد و بنابراین با رفتار خود می تواند روحیه بهتر و مناسبتری در آنها به وجود آورد.
تاثیر شخصیت علمی معلم بر فرایند تدریس
معلم هر اندازه دارای رفتار انسانی مطلوبی باشد، ولی از نظر علمی ضعیف و ناتوان تلقی شود، مورد قبول شاگردان واقع نخواهد شد. شخصیت متعادل همراه با تسلط علمی معلم ، او را از نظر شاگردان با ارزش و اعتبار میسازد. معلمی از نظر علمی قوی است که به روشهای ارائه محتوا و چگونگی برقراری ارتباط، آگاه و بر آنها مسلط باشد. روش تدریس باید متناسب با اصول و پرورش و خصوصیات شاگردان انتخاب شود. زیرا وظیفه اصلی معلم فقط درس دادن و پس گرفتن درس نیست، بلکه مهمترین وظیفه او همکاری و راهنمایی یکایک شاگردان برای رسیدن به هدفهای مطلوب تعلیم و تربیت است.
تسلط بر محتوای درس ، از ویژگیهای معلم است، با وجود اینکه دامنه علوم حتی در یک رشته خاص بسیار وسیع و گسترده شده است و کمتر کسی میتواند به همه آنها دست یابد، لازم است که معلم حداقل بر مطالبی که تدریس میکند، مسلط باشد. آموزش و پرورش هر جامعه با توجه به تاریخ و فرهنگ آن جامعه شکل خاصی به خود میگیرد. معلم آگاه و مسلط باید با تاکید بر آن فرهنگ خاص و با توجه به شرایط تاریخی جامعه کوشش کند تا شاگردان را به ارزشهای والای جامعه پیشرفته و انسانی آشنا کند.
معلم علاوه بر داشتن محتوای غنی علمی ، باید از فنون و مهارتهای آموزشی آگاه باشد. او باید هدفهای آموزش و پرورش را بشناسد و با این شناخت به فعالیتهای آموزش خود جهت بدهد. معلم ، باید علاوه برداشتن محتوای غنی علمی و آشنایی با روشهای تدریس ، با برنامهریزی طراحی آموزشی آشنا باشد.
معلم باید در زندگی اجتماعی نیز راهنمای شاگردان باشد. راهنمایی معلمان سبب میشود که زندگی واقعی در نظر شاگردان معنی پیدا کند. معلم چه شاگرد نگر باشد چه درس نگر ، ممکن است در رفتار خود با شاگردان رفاقتطلب یا اقتدارطلب باشد. اما در حالت کلی باید میانهروی را نیز مدنظر داشته باشد تا دچار مشکل نشود.
ارتباط با سایر علوم :عوامل موثر بر تدریس و از جمله عامل شخصیت رفتاری و علمی معلم از مباحث بسیار مهم در علوم تربیتی و روانشناسی ، مهارتهای آموزشی ، فنون تدریس و حتی علوم اجتماعی و… میباشد.
مدیریت ترکیبی و بهره گیری از هر دو سبک رفتاری در مدیریت رفتار کلاسی
مطالعات و تحقیقات رهبری که توسط دانشگاه اوهایو انجام شد نشان داد که استفاده از هر یک از دو سبک رفتاری وظیفه مداری (درس نگری) و رابطه مداری (شادگردنگر) در کلیه شرایط و همیشه و همه جا نمی تواند ضامن اثر بخشی رفتار سازمانی و کلاسی معلم باشد.از طرفی همانند عوامل فردی محیط نقش عمده ای را در ایجاد و بروز ویژگی های رفتاری دارد. از عوامل محیطی که در روحیه و رفتار دانش آموزان و نیز معلم اثر دارند می توان محیط فیزیکی کلاس (اندازه کلاس، کیفیت نور، تخته سیاه،میز و نیمکت دانش آموزان) و مهمتر از همه موقعیت روحی، روانی وشخصیتی دانش آموزان را نام برد. عمده ترین شاخصی که عامل مورد اخیر را شکل می دهد،نوع نگرش معلم نسبت به دانش آموزان یا سبک رفتار کلاسی اومی باشد.
شبکه مدیریت یا سبک های رفتار کلاسی از نظر کمی و کیفی
رابرت بلیک و جین موتون در شبکه مدیریت سبک های مختلف رفتار را ارائه دادند.حاصل آن پنج سبک رفتاری اساسی در مدیریت شد.
سبک رفتاری 1:این سبک که در ابتدای دو محور وظیفه مداری و رابطه مداری قرار دارد، گویای حداقل توجه به دانش آموز و نیز محتوای درسی است. معلمی که دارای این سبک رفتاری است، حداقل ارتباط را با دانش آموزان دارد و به درس هیچ گونه اهمیتی نمد دهد.زبان حال این معلم این است که "ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم-وز بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم". ایی سبک رفتار کلاسی را می توان تحت عنوان سبک درمانده،بی تفاوت وسایه نما نام برد.
سبک رفتاری 2:از آنجا که سایر مسادل رفتاری تحت الشعاع درس و توجه به آن قرار می گیرد، این سبک رفتاری نیز قابل قبول نیست.چنین سبک رفتاری در کلاس با رفتار خشک معلم همراه است و عموما بهداشت روانی کلاس به مخاطره می افتد.
سبک رفتاری 3: در این سبک رفتاری توجه به موضوع درسی در حداقل خود قرار گرفته است، در این سبک معلم به اندازه ای با دانش آموز نزدیک می شود و آنچنانمحیطی راحت و دوستانه برقرار می سازد که بعضی از این دانش آموزان از چنین جوی سوء استفاده کرده و تن به مطالعه نمی دهند. پیامد این گونه رفتار کلاسی معلم، مشکلاتی است که در امر یادگیری برای دانش آموزان ایجاد می شود. غالبا این سبک تحت عنوان سبک تفریحی یا باشگاهی نامیده می شود.
سبک رفتاری 4: این سبک بدان جهت جز از معلمینی آگاه نمی تواند سر بزند و نیاز به فراست و آگاهی معلم دارد، سبک نا شناخته از طرف واضعین شبکه مدیریت نام گذاری شده است. در این سبک رفتار کلاسی از یک طرف معلم توجه دانش آموزان را به درس و اهمیت فراگیری آن معطوف ساخته و آن را بسیار مهم تلقی می نماید و از طرف دیگر توجه زیاد به دانش آموز نشان داده و نیاز های او را مورد نظر قرار می دهدو رابطه دوستانه و محیطی با ایجاد رابطه حسنه برقرار می سازد.این سبک رفتاری سبکی ایده آل عنوان شده و عموما کار کلاسی به صورت گروهی پیش می رود. این سبک تحت عنوان نام می گیرد.
سبک رفتاری 5:این سبک رفتاری، سبک میانه ای بین فردنگری و درس نگری است و تحت عنوان سبک میانه رو نامیده می شود.از آنجایی که سبک رفتاری 4 تقریبا محال است، سبک بینابین از راه برقراری موازنه میان توجه بهدرس و حفظ روحیه دانش آموز در وضعیتی رضایت بخش قرار گیرد و تعادل برقرارمی شود. در این سبک رفتاری معلم هم به امر یادگیری توجه داشته و هم سعی می کند کلاس را از حالت خشک و بی روح، که در نتیجه رفتار خشن و خشک معلم ایجاد می شود در آورد.
رفتارهای مطلوب و نامطلوب دانش آموزان و رسالت معلم از جنبه پرورشی
گاه دیده می شود که دانش آموزی از عهده انجام کاری برمی آید اما آن کار را به دفعات لازم انجام نمی دهد. مثلا سلام کردن را یاد گرفته است اما به ندرت به افراد بزرگتر از خود سلام می کند یا می تواند تکالیفش را انجام دهد اما در این کار سستی نشان می دهد. در این گونه موارد با استفاده از روشهای افزایش رفتار می توان رفتار دلخواه را در او افزایش داد.
ویژگیهایی که بر اساس آن رفتار تعریف می شوند از این قرار است :
1-آنچه که افراد انجام می دهند یا بیان می نمایند رفتار نام دارد . رفتار اعمال فرد را در بر می گیرد و بر همین اساس یک ویژگی ایستای فرد نیست .مثال : خشمگین بودن نامگذاری رفتار است نه شناسایی رفتار . درحالیکه اگر بتوانید آنچه را که فرد هنگامی که خشمگین است ، بیان می کند و یا انجام می دهد ، شناسایی کنید ، آنگاه رفتار را تعریف کرده اید .مثال : "علی سر خواهرش فریاد کشید ، به اتاقش رفت و در را محکم به هم کوبید ". این مورد توصیف رفتاری است که ممکن است خشم نامگذاری شود .
2-رفتار یک یا چند بعد دارد که قابل اندازه گیری است .از قبیل : فراوانی یا تعداد دفعات وقوع یک رفتار ، تداوم یا مدت زمان انجام رفتار ، شدت رفتار یا نیروی فیزیکی در گیر در رفتار ، که همه این موارد ابعاد فیزیکی رفتار نام داشته و قابل اندازه گیری هستند.
3-رفتار می تواند به وسیله فرد دخیل در رفتار و یا دیگران مشاهده ، توصیف و ثبت گردد.
4-رفتار بر محیط از جمله محیط فیزیکی و یا محیط اجتماعی ( آنچه که دیگران و یا خود انجام می دهیم ) تاثیر می گذارد .وقتی دانش آموز دست خود را بالا می برد و معلم او را دعوت به صحبت کردن می کند. اما در بعضی مواقع اثر رفتار بر محیط آشکار نیست و فقط بر شخصی که در وقوع رفتار دخیل است تاثیر می گذارد. مثال : احساسات و افکار درونی فرد.
5-رفتار پدیده ای قانونمند است . بدین معنا که وقوع رفتار به طور نظام مند تحت تاثیر رویدادهای محیطی قرار می گیرد .
6-رفتار ممکن است آشکارو یا پنهان باشد . رفتار آشکار، عمل فردیاست که توسط شخص دیگری به غیر از خود فردی که در رفتار دخیل است ، قابل مشاهده و ثبت باشد . در صورتیکه رفتار پنهان را که رویدادهای خصوصی نیز نامیده می شوند(اسکینر 1974) دیگران نمی توانند مشاهده کنند . برای مثال ، فکر کردن ، رفتاری پنهان است .ُُُ مبحث تغییر رفتار بیشتر به رفتارهای آشکار و یا قابل مشاهده توجه دارد .
روشهای افزایش رفتار مطلوب در دانش آموزان
الف)روش تقویت مثبت برای افزایش رفتارهای مطلوب
روش تقویت مثبت تقریبا همان روش متداول پاداش است که همه معلمان با آن آشنا هستند و غالبا آن را مورد استفاده قرار می دهند. با این حال بین پاداش و تقویت مثبت اندک تفاوتی وجود دارد که روان شناسان را بر آن داشته است تا به جای پاداش از اصطلاح دقیق تر تقویت مثبت استفاده کنند. در پاداش دادن افراد هدف ما بطور عمده قدردانی و سپاسگذاری از اعمال گذشته آنهاست و گرچه پاداش یک رفتار معمولا به تکرار آن می انجامد هدف ما از پاداش دادن رفتار ضرورتا تکرار آن رفتار در آینده نیست.
اما در تقویت مثبت هدف الزاما تکرار رفتار است یعنی اگر پس از تقویت یک رفتار احتمال وقوع آن رفتار در شرایط همسان آتی افزایش نیابد گفته می شود که تقویت صورت نگرفته است. تقویت مثبت بهترین و موثرترین روش افزایش رفتار است . فرایندی که در آن ارائه تقویت کننده مثبت بعد از رفتار منجر به نیرومند شدن آن رفتار می شود. وقتی معلم تصمیم می گیرد هر وقت دانش آموزان موقع ورود به کلاس به او سلام کنند با لبخند زدن به هنگام جواب دادن به سلام آنها رفتار سلام کردن آنها را تقویت کند در واقع از تقویت مثبت استفاده می کند.
اصول تقویت مثبت
اصل اول :از تقویت کننده مناسب استفاده کنید. تقویت کننده های مختلف بر افراد مختلف تاثیرات متفاوتی دارند. همچنین تاثیر یک تقویت کننده واحد بر یک فرد معین در شرایط مختلف متفاوت است. بنابراین لازم است در استفاده از تقویت کننده ها در شرایط گوناگون و با افراد مختلف این نکته به خوبی مورد توجه قرار گیرد.
اصل دوم :فوریت تقویت یک عامل مهم است. تقویت فوری اثر بخشی بیشتری از تقویت همراه با تاخیر دارد و گاه تقویتی که با تاخیر انجام شده هیچ فایده ای ندارد. معلم باید بلافاصله پس از انجام رفتار مطلب از سوی دانش آموزان آن رفتار را تقویت کند و فاصله بین تقویت و رفتار را به حداقل برساند.
اصل سوم :مقدار و میزان تقویت را توصیه می کند. دانش آموزان اگر ببینند معلمی همیشه و در هر مورد با دلیل و بی دلیل همه را مورد تشویق و تمجید قرار می دهد رفتار تقویت کننده او نسبت به دانش آموزان اثر تقویتی اش را از دست می دهد بنابراین لازم است مقدار و میزان مناسب تقویت رعایت گردد.
اصل چهارم :توصیه می کند که از موقعیتها و تقویت کننده های تازه تر استفاده شود. افراد موقعیتهای جدید یادگیری و انجام فعالیتهای تازه را به موقعیتها و فعالیتهای تکراری ترجیح می دهند. بنابراین معلمان باید بکوشند تا در آموزش و افزایش رفتارهای مطلوب روشها و فنون گوناگون را بکار برند تا دانش آموزان مرتبا خود را در شرایط تقویتی حس کنند. همچنین بهتر است معلمان سعی کنند تا از روشهای تقویتی متنوع استفاده کنند و برای مدتی طولانی از یک تقویت کننده بطور تکراری استفاده نمایند.
ب)روش تقویت منفی برای افزایش رفتارهای مطلوب
تقویت منفی نیز سبب افزایش رفتار می شود. تفاوت این روش با تقویت مثبت در آن است که در تقویت مثبت ارائه یک تقویت کننده مثبت مثل یک جایزه ، یک آفرین و … رفتار مطلوب را نیرومند می سازد. در حالی که در تقویت منفی حذف یک عامل منفی یا فرار از آن منجر به نیرومندی رفتار می شود. نام دیگر تقویت کننده منفی محرک آزارنده است زیرا حضور آن در موقعیت موجب آزار فرد می شود و لذا حذف آن از موقعیت یا به تعویق افتادن آن سبب تقویت رفتاری از فرد می شود که به حذف یا به تعویق افتادن آن منجر شده است.
تقویت منفی مانند تقویت مثبت از پدیده های معمولی زندگی روزانه است. کودکی که تازه راه رفتن را آموخته است اگر هنگام راه رفتن قدم اشتباهی بردارد زمین خواهد خورد و بخصوص از بدنش درد خواهد گرفت و بعد برای احتراز از زمین خوردن خواهد کوشید تا از انجام حرکت غلط جلوگیری به عمل آورد. در کلاس درس معلم ممکن است با تهدید کردن دانش آموز به گرفتن نمره کم و مردود شدن در امتحان آنها را به درس خواندن وا دارد و رفتار درس خواندن را در آنها تقویت کند.
چگونه کلاسی با جوی آرام داشته باشیم؟"رهبری و هدایت کلاس"
معلم برای اداره مطلوب کلاس به دو مهارت مهم احتیاج دارد، یکی برقراری ارتباط موثر و مثبت با دانش آموزان و دیگری، مدیریت کلاس.برای کمک به معلمان در ایجاد جوی آرام و مطلوب در کلاس، چهار راهبرد پیشنهاد می شود:
الف) پیشگیری از رفتار های نامطلوب دانش آموزان در کلاس.
زیرا پیشگیری بهتر و آسان تر از درمان است. برای این کار معلم باید مسائلی را که موجب قطع توجه و ارتباط آموزشی در کلاس می شود شناخته و آنها را خنثی نماید. کاوینگتون (1999) در رابطه با این کار، نکات زیر را توصیه می کند:
1- در بعضی مواقع با عوامل بی نظمی کلاس باید به طور انفرادی ارتباط برقرار کرده و از دلایل آنمطلع شوید.
2- رفتارها و فعالیت های برهم زننده نظم را مشخص و آن را به صورت قوانین در کلاس مطرح کنید. مثلا: کثیف کردن دیوار ها قدغن است.
3- منتظر برخی رفتار های غیر قابل پیش بینی باشید و میزان توانایی برخورد خود را با آنها بسنجید.
4- دانش آموزان باید رفتارهای مطلوب معلم را باید بدانند. مثلا: دوست دارم برای صحبت، اول دست خود را بلند کنید.
5- به رفتار های نامطلوب، واکنش جدی نشان دهید. زیرا بی توجهی به این امر موجب نا کارآمد جلوه کردن شما در نظر آنها می شود.
6- در شروع کار، قوانین و ضوابط کلاس را مشخص و مطرح کنید و سعی کنید آنها، روشن و قابل اجرا باشند.
7- قوانین باید قابل درک باشند، برای کلاسهای ابتدایی قوانین ساده و کلی تر و برای کلاسهای بالاتر قوانین پیچیده تر.
8- کلاس درس را در آغاز با جدیت شروع کنید و متعاقب آن آزادی بیشتری به دانش آموزان بدهید، زیرا کنترل آنها پس از دادن آزادی های بسیار در آغاز، مشکل است.
9- یادگیری را با اهمیت و معنی دار کنید تا دانش آموزان علاقمند شده و خسته نشوند.علل رفتار های نامطلوب دانش آموزان در کلاس امور مختلفی همچون: خستگی از درس و بحث معلم، استقلال طلبی در مقابل معلم، جلب توجه و یا سردرگم بودن نسبت به انتظارات و قوانین کلاس، می تواند باشد. کانین (1970) با مقایسه رفتار معلمان در این زمینه، دریافت که آنچه مهم است اقدامات پیشگیرانه است.او سه ویژگی برای اقدامات پیشگیرانه مطلوب در نظر گرفت:
1) نظارت: معلم به طور فعال بیش از یک دانش آموز را مورد توجه قرار دهد و برای همه فعالیتی مشخص کند.
2) پاسخ مقتضی و مناسب به رفتار های نامطلوب دانش آموزان در کلاس: این کار برای پیشگیری از رفتار های بعدی صورت می گیرد و راهبرد های زیر به ترتیب میتواند در این امر موثر باشد:
1- معلم در حین تدریس، نگاهی خیره و کوتاه مدت به دانش آموز خاطی داشته باشد.
2- از شیوه بیان غیر مستقیم استفاده کند.
3- به شکل تصنعی از شخص خاطی سوال کند. (چرا به جای شرکت در کلاس به کار دیگری مشغولید؟)
4- از شیوه بیان مستقیم استفاده کند.
5- الگو سازی رفتار مطلوب با اشاره به دانش آموزان دیگر.
6- شیوه اصلاح رفتار، یعنی پاداش به رفتار های مطلوب و نادیده گرفتن رفتار های نامطلوب.
7- منزوی کردن یا اخراج کردن دانش آموز خاطی.
3) ارائه پاسخهای راهبردی به رفتار های نامطلوب دانش آموزان: با استفاده از نگرش انسان گرایانه، مذاکره منطقی با دانش آموزان، و استفاده از تحلیل کاربردی رفتار (بحث تقویت و پاداش).
تنبیه و پیامد های آن
تنبیه کاری است نامطلوب و مربیان تربیتی هرگز این شیوه را برای جلوگیری از رفتار نامطلوب و تنظیم مدیریت کلاس توصیه نمی کنند. اگرچه تجربه عمومی نشانگر آثار کوتاه مدت آن است اما متخصصان امر نگران آثار جانبی آن هستند. زیرا: تنبیه ممکن است بیش از حد تعمیم یابد و رفتار های دیگر دانش آموز را نیز تحت تاثیر قرار دهد؛ در صورت تکرار، اثر خود را از دست بدهد؛ و ایجاد احساس "درماندگی" و ناتوانی در دانش آموزان نماید. اِمر (1987) رهنمود های زیر را برای تنبیه دانش آموزان ارائه کرده است:
1- به دلایلی که ذکر شد تا حد امکان از تنبیه کم استفاده کنید.
2- دلیل خود را برای تنبیه دانش آموزان بیان کنید، تا بدانند رفتارشان بد بوده نه خودشان.
3- دانش آموزان باید بدانند چه می توانند بکنند تا تنبیه نشوند.
4- رفتار های مناسب را در کلاس تقویت کنید.
5- هرگز از تنبیه بدنی استفاده نکنید.
6- رفتار نامطلوب را در ابتدای بروز آن مورد تنبیه قرار دهید نه در انتها. زیرا رفتار درحال شکل گیری بیشتر از رفتاری که انجام شده و لذت آن برده شده قابل اصلاح است.
ب) برقراری ارتباط موثر و مثبت با دانش آموزان.
توجه به موارد ذیل در برقراری ارتباط مناسب و موثر در کلاس مفید است:
1- معلم باید مودبانه صحبت کند و از کلمات آمرانه بپرهیزد.
2- معلم باید در مواقع لزوم از دانش آموزان خواهش و تقاضا کند.
3- به دانش آموزان بیاموزید که احساسات خود را بدون افراط و تفریط نشان دهند و اینکه استفاده از احساسات برای تاثیر گذاری بر دیگران کار درستی نیست.
4- گاهی اوقات سوال های غیر جدی مطرح کنید تا ساختار شخصیتی شما جدی و غیر قابل انعطاف به نظر نیاید.
تاثیر انتظارات معلم
تاثیر انتظارات معلم بر رفتار دانش آموزان طرحی است که پس از تحقیقات مشهور روزنتال و یاکوبسن (1968) ارائه شد و "پیشگویی خودکامبخش" یا "اثر پیگمالیون" نامیده شد. در این تحقیق به طور ساختگی طی یک آزمون دانش آموزان به ظاهر با استعداد به صورت تصادفی مشخص شدند و به معلمان معرفی شدند. اگرچه این دانش آموزان حقیقتاً دارای چنین استعدادی نبودند اما در پایان سال، در مقایسه به دیگران از پیشرفت بالاتری برخوردار بودند. اگرچه این تحقیق مورد انتقادات گسترده ای قرار گرفت و دارای ضعف هایی بود اما مطالعات بعدی هم به این نتیجه کلی رسید که انتظارات معلم، غالباً عملکرد و رفتار دانش آموزان را در کلاس درس تحت تاثیر قرار می دهد. دلیل آن هم این است که اینچنین دانش آموزانی، وقت بیشتری برای مشارکت در کلاس به دست می آورند و معلم نیز آنها را در رسیدن به جوابها کمک می کند. از سوی دیگر انتظارات نابجا و نامناسب معلم نیز میتواند باعث بروز مشکلاتی در دانش آموزان شود.
انتظارات مثبت معلم نتایج ذیل را به دنبال دارد:
1- در کلاس، جوی گرم و پذیرا ایجاد می شود.
2- بازخوردی مناسب به دانش آموزان ارائه می شود.
3- دانش آموزان برای شرکت در فعالیت های کلاسی ترغیب می شوند.
4- زمان و فرصت بیشتری برای یادگیری فراهم می شود.
تاثیر گذاری انتظارات معلم، دلایل متعددی می تواند داشته باشد. از جمله اینکه معلم توجه بیشتری می کند، و دانش آموز بدین وسیله تقویت های بیشتری دریافت می کند. به نظر روزنتال، موارد ذیل می تواند به تاثیر انتظار مثبت یا بالا در دانش آموزان گردد:
1- روابط متقابل: رفتار دوستانه و گرم معلم با دانش آموزان.
2- بازخورد: دانش آموزان اطلاعات روشنتری درباره عملکردشان از معلمان دریافت می کنند.
3- درونداد: معلمان اطلاعات بیشتر و طرح های سنگین تری نسبت به بقیه به این دانش آموزان می دهند.
4- برونداد: معلمان فرصت های بیشتری برای پاسخگویی (برونداد) این دانش آموزان می دهند.
نتایج زیر را می توان از تحقیقات اثر انتظار مثبت دریافت نمود:
1- معلم باید عدالت و انصاف را در همه جنبه ها خصوصاً روابط با دانش آموزان و توجه به آنها رعایت کند.
2- معلم باید آگاهانه با اموری که موجب پیشداوری می شود (مثل وضعیت ظاهری، اقتصادی، اجتماعی) مقابله کند.
3- کسب اطلاع معلم از سوابق تحصیلی دانش آموز صرفا برای کمک به آنها نه تحقیر و تمسخر.
4- معلم ضمن بررسی عملکرد گذشته باید انتظار خود را از پیشرفت های آتی اعلام کند.
5- موارد ضعف دانش آموزان را حتی المقدور حاصل عدم تلاش آنها دانست نه کم توانی ذهنی.
ج) استفاده از روش یادگیری مشارکتی در کلاس.
شیوه مشارکتی در امر آموزش در مقابل روش سنتی و انفرادی قرار دارد و باید گفت که این شیوه ارتباط مطلوبی بین دانش آموزان پدید می آورد و آنها را برای یادگیری بهتر بر می انگیزاند و عزت نفس آنها را ارتقا می دهد. شیوه های یادگیری مشارکتی همگی در سه اصل مشترکند: آموزش فعالیت مشترک؛ آموزش فعالیت ها به صورت مشترک و گروهی؛ و تقویت عملکرد گروهی.
وجوه تمایز روش های مشارکتی بر اساس شیوه سازماندهی تکالیف و شیوه ارائه پاداش مشخص می شوند:
شیوه سازماندهی تکالیف: الف) تکالیف به صورت مشترک باشد و نمره کلی دریافت کنند. ب) دانش آموزان به صورت انفرادی کار کنند و ارزشیابی شوند در حالی که روی یک موضوع کلی کار می کنند. که این روش دوم باعث می شود همگی افراد گروه درگیر کار شوند.
شیوه ارائه پاداش: اگر در ارائه پاداش به دانش آموزان هر دو جنبه فعالیت فردی و گروهی در نظر گرفته شود بعضی از مشکلات روش مشارکتی برطرف میشود. مثلا در تمرین ضرب و تقسیم معلم میتواند دانش آموزان را هم انفرادی و هم گروهی امتحان کند یا متوسط نمره تک تک اعضای گروه را نمره گروهی فرض کرد.
د) فراهم کردن جوّ مثبت و مطلوب برای یادگیری و آموزش.
راهبرد چهارم برای رهبری و هدایت کلاس، در حقیقت چکیده و نتیجه سه راهبرد قبلی است. پیشنهاد هایی برای کمک به این زمینه وجود دارد که به آنها اشاره می کنیم:
1- مقررات کلاس را با مشارکت دانش آموزان تدوین کنید و بیشتر بر پیامد های مثبت اطاعت از قوانین تاکید کنید.
2- آموزش کلاس را با قاطعیت و جدیت شروع کنید و سپس آزادی بیشتر بدهید.
3- شرایط و ضوابط کلاس را مرتّباً طبق نظر دانش آموزان تغییر ندهید.
4- از تهدید بپرهیزید.
5- بر عملکرد دانش آموزان تمرکز کنید نه شخصیت آنها.
6- آرام و قاطع برخورد کنید.
7- از انتقامجویی یا تمسخر دانش آموزان بپرهیزید.
8- اگر عصبانی هستید ابتدا خود را کنترل و سپس به صحبت بپردازید.
9- رفتار های نامطلوب را با جریمه ، به تکالیف درسی پیوند نزنید.
10- با دادن فرصت دوباره به دانش آموزان خاطی و پذیرش آنها، آنها را تقویت کنید.
11- از اشتباهات کوچک چشم پوشی کنید.
12- یادگیری را معنی دار کنید.
13- در صورت لزوم و عدم توجه به اشاره های غیر مستقیم، دانش آموزان را به طور مستقیم مورد خطاب قرار دهید.
14- از ساز و کارهای پیچیده روانشناختی و عواملی که بر تدریس اثر می گذارد استفاده کنید.
15- به تاثیر انتظار معلم و تحقیقات انجام شده در این زمینه توجه داشته باشید.
16- کلاس درس را نظامی اجتماعی در نظر بگیرید. بدون تردید این آموزش ها و نوع روابط آموخته شده در زندگی بزرگسالی هر دانش آموز تاثیر می گذارد و میزان موفقیت یا عدم موفقیت او را تا حدود زیادی مشخص می کند.
چگونه با رفتار کلاسی و روابط انسانی خود یک معلم فعال، پر انرژی و تاثیر گذار باشیم؟
هر شخصی دوست دارد در موقعیت ها و شغل خود ، فردی موثر ، موفق ، و مطرح بوده و به او با دیده منفعل ، بی تفاوت ، تاثیرپذیر صرف ، گوشه گیر و نا کارآمد نگاه نشود و تمایل دارد بتواند بر محیط کاری خود، همکاران ، مدیران و مافوقان و غیره تاثیر مثبت بگذارد. روش های بسیار زیادی برای این کار وجود داردکه برخی از آنها فهرست وار درج می گردد :
1- مطالعه کافی کتب مرتبط با شغل معلمی ، روزنامه ها و نشریات ، بررسی وبلاگها و سایتها ی فعال معلمان و ادارات آموزش و پرورش جهت به روز آوری اطلاعات و آگاهی از آخرین یافته های مرتبط با شغل معلمی و کاربست آنها.
2- مطالعه در زمینه آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه فعالیتهای معلمان و مدارس کشور با معلمان و مدارس خارجی و کسب تجربه از فعالیتهای آنان ، این موضوع از طریق بررسی وبلاگ و سایت مدارس و معلمان خارجی به خوبی و به ارزانی ممکن است .
3- شرکت فعال در انواع مسابقات علمی و مقاله نویسی معلمان و جشنواره ها که توسط ادارات و سازمانهای آموزش و پرورش برگزار می شود . این موضوع به مطالعه معلم می انجامد که موجب به روز شدن اطلاعات وی گشته یا موفقیتهایی برایش به دنبال خواهد داشت .
4- شرکت فعال در کلاسهای ضمن خدمت و باز آموزی معلمان که توسط ادارات آموزش و پرورش برگزار می گردد .
5- حضور فعال در جلسه شورای معلمان مدرسه و اظهار نظرهای صحیح و علمی با استناد به مطالعات کافی و حالت منفعل نداشتن در این جلسات جهت مطرح شدن نظرات مثبت شما و جلب توجه مدیر و سایر همکاران و نیز ترغیب دیگر معلمان شرکت کننده برای شرکت فعال در بحث های جلسه شورا .
6- شرکت در مسابقات اقدام پژوهی و انتخاب موضوع های جدید برای تدوین و شرکت در مسابقه.
7- شرکت در انواع همایش و سخنرانیهای کارشناسان و مدعویین ادارات آموزش و پرورش منطقه و استان جهت کسب اطلاعات علمی جدید در راستای شغل معلمی.
8- افتتاح وبلاگ یا سایت اینترنتی و درج مطالب نوشته شده به وسیله خودتان و توجه کافی به نظرات بازدید کنندگان و تهیه مطالب درخواستی آنان . و تبادل لینک و اطلاعات با سایر وبلاگها ، این کار موجب مطالعه بیشتر شما و تمرین کافی برای نوشتن و اظهار نظرهای علمی خواهد شد .
9- در صورت امکان از مدیر مدرسه بخواهید هر چند وقت یکبار به کلاس شما آمده و از نزدیک شاهد فعالیت و روش تدریس شما در کلاس باشد تا چنانچه نظری داشت بعدا به شما اعلام نماید در غیر اینصورت با هماهنگی مدیر می توانید از سایر همکاران مانند بازرسان و کارشناسان اداره برای حضور در کلاس خود دعوت به عمل آورید .
10- بردن ابزار و یا استفاده از رسانه های آموزشی در کلاس ، علاوه بر ایجاد جذابیت در تدریس برای دانش آموزان ، شما را معلمی علاقمند ، کوشا و فعال برای سایر همکاران و مدیر مدرسه معرفی خواهد نمود . ابزار آموزشی الزاما" وسایل گرانقیمت که ممکن است در دسترس شما نباشند ، نیستند ، بلکه وسایل و موادی ارزان و ساده مانند انواع عکس ، کتب ، مجلات و روزنامه و غیره نیز مفید است .
11- در خواست از مدیر مدرسه برای برنامه ریزی جهت شرکت دادن دانش آموزان شما در بازدید های علمی و کلا " استفاده از موقعیتهای آموزشی در راستای تدریس .
12- جهت حفظ اقتدار خود و توانایی مدیریت کلاس درس ، حتی الامکان از بروز درگیری در کلاس درس خود داری نمایید . خیلی اوقات ، خود داری و سعه صدر و چشم پوشی معلم از خطاهای جزیی دانش آموزان ، از وقوع درگیری و تنبیه و به هم ریختن نظم کلاس و مدرسه و متعاقب آن گلایه سایر همکاران و دانش آموزان و والدین ، جلوگیری خواهد کرد . با سعه صدر ، شما به عنوان معلمی مقتدر و با توانایی مطلوب اداره کلاس برای دانش آموزان و همکاران معرفی خواهید شد .با خطای دانش آموزان در موقعیتهای منا سب دیگر ، برخوردهای حساب شده و سنجیده داشته باشید و زود از کوره در نروید .
13- در زمان حضور در مدرسه حتی الامکان از گوشه گیری ، پکر بودن ، سکوت مطلق، در فکر فرورفتن ، خشم افراطی، اظهار مداوم گلایه و شکوائیه ، خود داری نمایید تا به زودی از چشم دیگران نیافتید و بلکه دیگران با دیدن شما انرژی بگیرند . در زنگ های تفریح و در دفتر مدرسه و سالن ، نشاط خود را به دیگران هم منتقل نمایید . زمانیکه حرفی برای گفتن ندارید به تبادل تجربه در مورد امور آموزشی و کلاسداری بپردازید.
14- سروقت در مدرسه حاضر شدن ، سر وقت به کلاس رفتن ، برخورد مناسب با همکاران ، سخنان مفید و سنجیده در جمع همکاران و دانش آموزان ، رعایت نظم و غیره معرف خوبی برای شما به عنوان فردی منضبط و موفق خواهد بود .
15-احترام کامل به کلیه کارکنان مدرسه ، احوالپرسی و خداحافظی های گرم ،پرس و جو از احوال همکاران ، شرکت در مراسم مختلف همکاران در خارج از مدرسه ، مساعدت و همدلی با آنان هنگام وجود مصائب و مشکلات ، شما را فردی خونگرم و دوست داشتنی معرفی خواهد کرد.
16 – مطالعه روش های تدریس نوین ، کسب تجربه از سایر معلمان موفق ، ارزشیابی از روشهای خود و از همه مهمتر استفاده از شیوه های تدریس فعال و مشارکتی تاثیر زیادی بر موفقیت شما خواهد داشت . استفاده از این شیوه ها نه تنها معلم را خسته نمی کند بلکه وی را در بین همکاران مدرسه ، برجسته خواهد ساخت و در یادگیری دانش آموزان موثر خواهد بود . به عنوان مثال استفاده از الگوی همیاری در کلاس و گروه بندی دانش آموزان باعث خواهد شد آنها ضمن مشارکت و فعالیت در کلاس ، علاقه خاصی به معلم پیدا کرده و این کار رضایت دانش آموزان ، والدین آنها ، مدیر و معاون را نیز در پی خواهد داشت و در نهایت ، شما ، خود پنداری مثبتی از خود خواهید داشت . استفاده از روشهای مشارکتی و فعال یادگیری از خستگی معلم در کلاس و یکنواخت صحبت کردن وی به میزان زیادی خواهد کاست .
17 – انجام برخی امور به ظاهر ساده در مدرسه و کلاس ، شما را به عنوان فردی فعال ، پر انرژی ، خونگرم و مورد علاقه به دیگران معرفی خواهد کرد که خیلی از معلمان ممکن است تمایلی بدان نداشته و یا از اهمیت آن مطلع نباشند . مثلا انداختن عکس های دسته جمعی با دانش آموزان ،برگزاری جشن فارغ التحصیلی یا اتمام پایه برای کلاس خود ، شرکت در نماز جماعت مدرسه همراه دانش آموزان ، شرکت در فعالیتهای فوق برنامه و پرورشی همراه دانش آموزان ،شرکت در اردوها و بازدیدهای خارج از مدرسه همراه آنان ، سخنرانی در مراسم آغازین مدرسه ، کمک و مساعدت مدیر ، معاون و مربی پرورشی در اجرای برنامه ها به مناسبتهای مختلف مذهبی و اعیاد ، امانت دادن کتاب و مجله و غیره به دانش آموزان ،و فعالیتهای متنوع دیگر …
هر معلمی با بالا رفتن تجربه اش پی خواهد برد که باید به برخی کارهای ضروری در کلاس درس توجه نماید ، بعضی اعمال را نباید انجام دهد، و خود را در کلاس برای دقایقی به جای شاگردان فرض نماید . تجربه نشان داده معلمانی که در کلاس درس فعالیت و تحرک بیشتری داشته ، به شغل خود علاقه و عشق می ورزند ، هدف های متنوعی دارند ، درگیری ها و جنگ اعصاب کمتری داشته باشند ، دیر تر از دیگران فرسوده و شکسته خواهند شد و همیشه به عنوان فردی شاداب و با نشاط و موفق در شغل خود نزد دیگران شناخته شده اند . در زیر به صورت خلاصه ، کارهایی که معمولا" در کلاس درس باعث جلب توجه دانش آموزان ، علاقمندی به درس و معلم و نشاط آنان میشود و برگفته از تجارب شخصی است ، ذکر می گردد .
با شنیدن نام " برنامه " یا " طرح درس " یا " طرحی برای مدیریت کلاس" ، اذهان به سراغ چندین صفحه کاغذ می رود که در آن با دقیقه و ثانیه ، ریز فعالیتها نوشته شده و به عبارتی ، معلم را در چهار چوب مقرراتی ، محصور می کند ، (و به این دلیل خیلی ها حتی در مورد آن هم صحبت نمی کنند) اما مقصود از داشتن برنامه ، الزاما" با ثبت آن ( و چیزی شبیه به طرح درس معرفی شده در کتب روش تدریس ) ، یکسان نیست . موارد زیر در دوره ابتدایی تا دبیرستان اعمال شده است و تاثیرات شگرفی بر دانش آموزان داشته است :
1- به محض مشاهده علایم خستگی در دانش آموزان و حواس پرتی آنان ، جریان تدریس یا پرسش را قطع کرده و به آنها اجازه داده شود که از جای خود بلند شده ، کشش عضلانی داشته ، نفسی بکشند و دقایقی کوتاه آزاد باشند ( در این حال تحمل برخی مزه پرانی ها به هم در جلسات اول ، ضروری است و سپس عادت خواهند کرد ) ، اگر بدون توجه به خستگی دانش آموزان به تدریس یا پرسش ادامه دهیم ، در واقع کاری بیهوده و بی ثمر را دنبال خواهیم کرد .
2- هیچگاه بدون اطلاع قبلی ، پرسش کلاسی یا امتحان کتبی برگزار نکنیم و حتی در جلسه قبل ، صفحات و نوع پرسش و حتی افرادی که از آنان پرسش شفاهی انجام می شود تلویحا" مشخص شوند و این صرفا" برای رفع حالت اضطراب دانش آموزان است ، برخی معلمان برای حالت " همیشه آماده باش بودن کلاس " توجهی به این نکته ندارند که امتحان یا پرسش بدون اطلاع قبلی ، از نظر دانش آموزان نوعی مچ گیری محسوب می شود . در رابطه با دانش آموزانی که از آنان پرسش به عمل می آید باید گفت معمولا" به سه دسته تقسیم می شوند و هر کسی تکلیف خود را خواهد دانست و در کنار آن پاسخ گویی داوطلبانه هم مد نظر قرار می گیرد و بدین ترتیب دانش آموزان تمایل بیشتری هم برای جواب دادن دارند و درگیری ها خیلی کمتر می شود .
3- حتما" قبل از تدریس درس جدید ، خلاصه مطلب قبلی برای دانش آموزان گفته شود و آنها را به هم ربط داد .
4- اگر وقت اضافه ای در کلاس موجود بود ، نباید گذاشت دانش آموزان از سرو کول هم بالا بروند بلکه به نحوی باید آنها را تحت آموزش قرار داد به عنوان مثال صحبت و تبادل نظر در مورد مسایل اجتماعی محل سکونت ، یا وضع مدرسه و غیره ، دانش آموزان اظهار نطر در جمع را خیلی دوست دارند .
5- طوری برنامه ریزی شده که هر جلسه با توجه به دوره تحصیلی و پایه ، حدود 3 تا 5 دقیقه یک رفتار نیکو اجتماعی فردی ، و یک روایت یا حدیث مرتبط با دانش آموزان در پایان کلاس ذکر می شود . دانش آموزان آن را یاداشت می کنند این موارد حتی در کلاس ریاضی و تاریخ و غیره هم امکان پذیر است و اگر حالت اظهار نظر پیدا کند ، از آن به عنوان روش تدریس " قضاوت به شیوه حقوقی" هم استفاده می شود .
6- با بهره گیری از روش ایفای نقش ( برای هر درسی امکان دارد) توسط دانش اموزان ، منظور خود و موضوع را سریعتر و بهتر به دانش آموزان منتقل کنید ، بهتر است جلسه قبل ، قرار ایفای نقش ، موضوعات و شرکت کنندگان مشخص شوند .
7- به صلاحدید معلم می توان هر جلسه یکی از دانش آموزان را به ترتیب انتخاب کرد تا مطالبی در راستای درس را به دانش آموزان ارائه دهد ( این کار بین دانش آموزان به نام کنفرانس مشهور است) . اگر معلم بتواند اهداف این کار را کاملا" تشریح و زمینه های آن را فراهم نماید ، شاگردان هم بدان علاقمند خواهند شد ، در صورتی که همه کلاس در برنامه شرکت کنند ، موانعی مانند تمسخر دیگران ،اضراب صحبت در روبروی همکلاسی ها و غیره به تدریج کمتر خواهد شد .
8- استفاده از ارزانترین و کاراترین تشویق ها یعنی تشویق لفظی ( با دلیل نه طبق عادت کلامی ) را در کلاس هرگز فراموش نکنید . کلماتی مانند : آفرین ! احسنت ! خوبه ! باریک ا…! تشکر ! به جابود ! خوشحالم ! و غیره اثری شگفت انگیز دارد .
9- استفاده از تشویق " کف زدن " توسط کل کلاس برای موفقیتهای کوچک و بزرگ آنان ، یا به دنبال آمادگی کل دانش آموزان یا گروهی از آنان برای پاسخ گویی به درس ، اتمام درس ، کسب نمرات مطلوب ، اظهار نظرهای مناسب و غیره ، حال و هوای کلاس را عوض خواهد کرد .
10-دو کار در کلاس نباید توسط معلم فراموش شود ، و اثر معجزه آسایی در آرامش و آمادگی دانش آموزان دارد و آن ذکر صلوات در برخی مواقع و یا تلاوت آیاتی از قرآن مجید با ترجمه توسط یکی از دانش آموزان است . و این کار ارتباطی به دروس خاص ندارد اینکه نباید فقط به کلاس دینی و پرورشی یا قرآن بسپاریم . حداقل هر چند جلسه یکبار شروع کلاس با تلاوت قرآن در آرامش شاگردان موثر است …
11-بردن روزنامه به کلاس حتی ، دو سه هفته یکبار ،و اختصاص دقایقی از ذکر خلاصه مطالب آن که مرتبط با درس باشد، مفید است .
12-برای پرسش پای تخته الزامی نیست که دانش آموز سرپا و روبروی دانش آموزان بیاستد ، می توان برای آنها که خیلی اضطراب دارند ، یک صندلی روبروی میز معلم گذاشت تا دانش آموزانی که مایل هستند روی آن نشسته و با حالت شبیه به مصاحبه به درس پاسخ گویند ( با اجرای این روش ، کلیه دانش آموزان ، خصوصا" شاگردان مضطرب ، تمایل نشان داده و نمرات مطلوبی کسب کرده اند )
13-هر دو ماه یکبار به صورت غیر مستقیم نظر دانش آموزان خود را در مورد شیوه تدریس و کلاس داری و برنامه آن بسنجید ، مطالبی را به شما خواهن گفت که قطعا" تعجب خواهید کرد!(شنیدن یا خوانده انتقادات دانش آموزان جرات خاصی می خواهد !) و شما باید برای رفع نقایص روش خود اقداماتی بیاندیشید یا از رضایت آنان مطلع شوید.
14-سعی کنید هر ساله با دانش آموزان خود تعدادی عکس دسته جمعی بیاندازید و یکی از دانش آموزان اسامی را پشت عکس یااگر دیجیتالی بود به صورت دستی برای شما بنویسد ، این کار خیلی مورد علاقه دانش آموزان است و احساس صمیمیت خاصی با معلم می کنند و برخی از آنها که برای کلاس درد سر ساز بوده اند با این اعمال ، تغییراتی خواهند داشت . امروزه دوربین های دیجیتالی و غیره کار را بسیار راحت و کم هزینه کرده اند .
15-حتی در دبیرستان به دانش آموزانی که درخواست بیرون رفتن از کلاس و ابخوری یا غیره را دارند ، توجه نمایید و در راهنمایی و ابتدایی به هیچ وجه مانع نشوید ، در غیر این صورت آن دسته دانش آموزان به اجبار در کلاس نشسته و حتی گاها" شاهد مشکلات ناخواسته ای خواهید شد مثل : تهوع ، بیهوش شدن از ضعف یا احساس شرمندگی آنان ، برخی معلمان به اشتباه ، عدم اجازه به دانش آموز را نشان از مدیریت مطلوب خود و اداره کلاس می دانند ! برای این مورد باید در شورای معلمان هماهنگی لازم با دفتر صورت گیرد مانند کنترل برای عدم خروج از مدرسه و …
16-با هماهنگی دفتر مدرسه و انجمن اولیا جوایز هر چند ساده مانند خودکار و غیره را تهیه و به بهانه های مختلف هر مدت یکبار به دانش آموزان اهدا کنید در این میان دانش آموزانی که پیشرفتهایی داشته اند باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند تا حال مشاهده نشده که آنها جایزه را رد کنند و هیچ سالی هم نبوده که انجمن اولیا و مدیر مدرسه از تهیه این جوایز کوچک خوداری نمایند . حتی در دبیرستان هم این موارد به کار گرفته و دانش آموزانی که دارای توانایی مالی بسیار بالایی هستند ، از این کار معلم بسیار خوشحال می شوند .
17-تهیه تراکت هایی برای کلاس توسط معلم در رابطه با درس یا موضوعات دیگر و نصب آن در کلاس ( در حضور دانش آموزان) توجه آنان را به شدت جلب می کند ( قبلا با خودکار و مازیک نوشته می شد ولی امروزه هر مدرسه ای چاپگر دارد …)نباید این کار را فقط وظیفه مربی پرورشی دانست بلکه برای هر درسی امکان پذیر است .
18-استفاده از روش مصاحبه 2 یا 4 نفری در رابطه با درس یا موضوعات اجتماعی توسط دانش آموزان و با هدایت معلم برای آنان بسیار جذاب است که می توان دو میز را در پای تخته روبروی هم گذاشت و 4 نفر دو به دو برای مدت 5 تا 10 دقیقه با هم به بحث بپردازند . البته باید جلسه قبل موضوع و افراد مشخص شوند و نظارت کامل معلم برای رسیدن به هدف مد نظر قرار گیرد .
19-هر معلمی در شرایط لازم میتواند مهارت های زندگی را در کلاس به دانش آموزان آموزش دهد گاهی وقت ذکر یک خاطره کوتاه از حسادت ، میتواند در تغییر نگرش دانش آموزان بسیار موثر باشد و درگیری های کلاسی و یا درگیری با دفتر را به طرز چشمگیری کاهش داد ، معلمان چند دهه قبل پند و نصایح خود را از دانش آموزان دریغ نمی کردند و عموما" نتایج مطلوبی داشت و شما هم حتما" خاطره ای از این اعمال معلم در کلاس دارید .
20-رعایت زمانبندی دروس بسیار مهم است اگر در یک جلسه 3 درس داده شود و یا 3 جلسه پشت سر هم فقط پرسش پای تخته بدون تدریس داشته باشیم ، اشکال ایجاد خواهد شد و منتظر خستگی خود و دانش آموزان و افزایش بی نظمی آنها و جنگ اعصاب برای خود باشید .
21-هر چند وقت یکبار به دانش آموزان اجازه بدهیم خاطرات خوب و بد خود را از کلاس شما یا کلاس سنوات قبل برای کلاس تعریف کنند ، این مورد علاوه بر اینکه یک بازخورد مفید برای روش شماست ، می تواند در جذابیت کلاس و رفع نگرانی و حتی اضطراب دانش آموزان هم نقش داشته باشد .
22-اگر وقت اضافه ای موجود بود ، با دانش آموزان در مورد مهمترین اتفاقات هفته پیش در سطح شهر یا رسانه ها تبادل نظر کنید تا دید آنها به مسایل محیط و نحوه بیانشان را تقویت نمایید .
23-بردن کتابهای مرتبط با درس ، اثر خوبی بر حلب توجه دانش آموزان دارد و این اعمال را هرگز فراموش نکرده و شما را به عنوان معلمی دلسوز و علاقمند به حرفه خود معرفی خواهد کرد .
24- متاسفانه برخی معلمان ، "تدریس" را با در آوردن سئوال و جواب تمام متن توسط خودشان ، اشتباه می گیرند ! این کار علاوه بر اینکه باعث انهدام خلاقیت و کاوشگری دانش آموز می شود بلکه معلم را خسته کرده و دانش آموز چیز تازه ای یاد نخواهد گرفت ! باید گفت بعضی از والدین در این کار معلم هم نقش دارند و وی را مجبور میکنند که به خیال خود ، فرزندشان را برای امتحان آخر سال آماده کند ! اگر نوشتن نمونه سوال لازم است بهتر است این کار را به دانش آموزان محول کنیم ، آنهم بعد از تدریس و با هدف مشخص برای صفحات محدود، و باز هم متاسفانه باید گفت برخی والدین یا دانش آموزان از بعضی معلمان تعریف و تمجید می کنند که ؛ حتی یک سوال را از کتاب جا نمی گذارد ( والبته یک کلمه هم توضیح نداده !)
25-صحبتهای بسیار مختصر با دانش آموزان در سالن و حیاط یا حای درب مدرسه ، نقش مهمی در آرام کردن آنها در کلاس خواهد داشت و آنها احساس صمیمیت بیشتری با معلم خواهند کرد.این صحبتها می تواند بسیار ساده و غیر خصوصی باشد مانند : "معلوم بود که دیشب درست رو خب خوانده بودی !" یا " آمادگی تو برای کنفرانس امروز خیلی خوب بود " یا " ایا باز هم می توانی 3 خط مطلب در مورد درس فلان بنویسی ؟" … این کار در هر سه دوره مهم است ولی در دبیرستان برای پیشگیری از اخلال و بی نظمی در کلاس و در دوره ابتدایی و راهنمایی باعث کاهش چشمگیر اضطراب آنان خواهد شد . متاسفانه شنیده شده که" این کار ها دانش آموزان را پر رو خواهد کرد !"
26-وضع نکردن مقررات دست و پاگیر و خشک کلاسی باعث جلوگیری از خستگی معلم و دانش آموز در کلاس خواهد شد مهمتر اینکه آنها از معلم و کلاس دلزده نخواهند شد . بعضی معلمان حساسیت زیادی به جنب و جوش گریز ناپذیر شاگردان در کلاس دارند و حتی تنبیه هایی را اعمال کرده و وقت گرانبهای کلاس را به درگیری و تنبیه در مورد مقررات خود ، اختصاص می دهند .( به عنوان مثال کسی به هیچ وجه نباید برگردد و دانش آموز دیگر را نگاه کند … یا نگاه کرده به پنجره کلاس ممنوع است !)
27-هر چند وقت یکبار نسبت به استفاده از تلویزیون و کامپیوتر و پخش تراکهایی در رابطه با درس ، برای دانش آموزان جالب خواهد بود و در یادگیری خیلی موثر است .
28-متاسفانه جدیت بیش از اندازه و افراطی و خشک بودن معلم در کلاس باعث عدم علاقه دانش آموزان به وی ، درس و مدرسه خواهد شد و خود را مجبور به " تحمل" معلم و کلاس خواهند دانست ، حتی این جدیت و سختگیری افراطی باعث شده تا برخی دانش آموزان از ادامه تحصیل در آن رشته جدا" واهمه داشته و مسیر زندگی آنها عوض شود ، معلمانی که خوش اخلاق بوده و تبسم بر لب داشته باشند در آموزش موفق ترند ، شما هم این را تایید می کنید اگر ؛ در حدی باشد که مورد سوء استفاده قرار نگیرد . (نباید قاطعیت ، مدیریت وتوانایی اداره مطلوب کلاس را با سختگیری افراطی معلم ، اشتباه گرفت )
29-تغییر محل کلاس حداقل ، ماهی یکبار موجب جلب توجه دانش آموز می شود مانند تشکیل کلاس در کارگاه ، آزمایشگاه ، نمازخانه ، کتابخانه وغیره.
30-یکی از راههای علاقمند کردن شاگردان به کلاس و درس و معلم و همچنین رفع کدورتهای احتمالی طرفین ، بردن دانش آموزان به گردش علمی کلاسی است حتی بازدید از نمایشگاههای کتاب ، صنایع دستی ، جشنواره های دانش آموزی ، حضور در مزار شهدا برای دانش آموزان متوسطه ، هواشناسی و غیره با هماهنگی دفتر مدرسه و اداره متبوع ، فواید زیادی دارد …
اقدام پژوهی (پژوهش در عمل) رویکردی سازنده در جهت گسترش تواناییهای کارورزان در عرصه های مختلف شغلی است. در حوزه آموزش و پرورش نیز این اندیشه گامی اساسی در جهت اصلاح و بهبود محسوب می شود که با تکیه بر توانایی ها و مشارکت عمومی به ثمر می رسد. با این رویکرد همه کارکنان می توانند به عنوان عنصری سازنده و فکور در جهت شناسایی مسایل و حل آنها در محیط های آموزشی سازماندهی و به کار گرفته شوند. اقدام پژوهی با گذر از برخی تشریفات سنتی درحوزه تحقیقات، فرصت دانش آفرینی را در سطحی فراگیر مهیا می سازد؛ به نحوی که هر کارورز می تواند برای بهبود فعالیت های شغلی خود، طرحی نو را دراندازد و حرکت خود را به سمت بهبود و پیشرفت سامان دهد. بکارگیری این اندیشه در حوزه آموزش و پرورش، توسعه ظرفیت بهبود در نظام آموزشی از طریق اندیشه هزاران معلم و مدیری است که می توانند در مسیر کامیابی دانش آموزان از آموزش و تحصیل حرکتی اساسی به عمل آورند. با این وصف باید برای فهم و گسترش این اندیشه در نظام آموزشی کوشش های بیشتری به عمل آید، تا جایی که هر معلم و مدیر اقدام پژوهی را یکی از وظایف خود در جریان آموزش به حساب آورد.
زمینه های گسترش اندیشه پژوهش در عمل
یکی از دلایل گسترش اندیشه پژوهش در عمل، ناکارآمدی تحقیقات آموزشی در رفع نیازهای آنها در کلاس درس است. استیگلر و هیبرت (ترجمه سرکار آرانی و مقدم، 1383) با ذکر برخی کاستی های روش های سنّتی پژوهش در پاسخ گویی به نیاز معلمان، این فعالیت ها را برای بهبود آموزش و تدریس ناکافی می دانند. ممکن است محققان بسیار باهوش باشند ولی به اطلاعات مشابهی که معلمان در مواجهه با دانش آموزان واقعی در شرایط کلاس های واقعی و با اهداف یادگیری واقعی با آن ها روبه رو می شوند، دسترسی ندارند. محققان برای بهبود آموزش باید بیش تر به اموری که در حال حاضر برای معلمان قابل درک است، پی ببرند. این موقعیت به ویژه در کشور آمریکا قابل مشاهده است. در مقابل هر کشور ژاپن فرصتهای مناسبی برای دانش آفرینی توسط معلمان پیش بینی شده است. از مسیر این فرصت ها، نه تنها به توسعه شایستگی های معلمان پرداخته شده است؛ بلکه دانش مرتبط با آموزش را که با کلاس درس در ارتباط است و شاغلان به حرفه معلمی نیز می توانند در آن سهیم شوند را توسعه می دهد. نه تنها گروه های پژوهش در کلاس های درس در همه مدارس فعال اند بلکه فرآیند طراحی و نقد درس ها در فرآیند پژوهش، بخش جدایی ناپذیر از فعالیت حرفه ای معلمان و محققان است.
کاستل (1993) در مطالعه ای گزارش می کند که تحقیقات آموزشی در حال از دست دادن اعتبار خود هستند. این تحقیقات متهم به بی توجهی به پاسخگویی به سوالات اساسی نظام آموزشی هستند. دلیل مهم هم اغلب این نکته ذکر می شود که آنها به ندرت منجر به بهبود عمل می شوند. با وجودی که نمونه های فراوانی از پژوهش های فعلی و گذشته مبتنی بر نوآوری در کلاس درس وجود دارد، آنها اغلب زودگذر و موقت مطرح و موثر واقع شده اند. این انتقادات باعث شده که پژوهش گران به کارهای مرتبط با موضوعات مدرسه توجه بیشتری به عمل بیاورند (به نقل از کاندیف و شولمن 1998).
پروفسور کاترین اسنو (2002) برای به کارگیری یافته های پژوهشی توسط معلمان قایل به تحوّل در روابط کنونی است. در حال حاضر پژوهش گران دیدگاه هایی را تولید می کنند و یافته هایی را ارایه می کنند اما انتقال آنها در عرصه عمل معمولاً مناسب صورت نمی پذیرد و در عمل از آنها استفاده چندانی نمی شود. همچنین این نگرانی وجود دارد که دشواریهای عمل نیز به درستی به پژوهش گران منتقل نمی شود. کارگزاران آموزشی نگران برای عمل مطلوب، نفوذ چندانی برای انتخاب مشکلات مورد مطالعه پژوهش گران ندارند. باید فضایی ایجاد شود که پژوهش گران و کارگزاران در مقامی برابر باهم قرار گیرند. این موقعیت فرصتی برای حضور پژوهش گران در مدارس و شناسایی مسایل از محل مناسب آن می نماید و موجب می شود تا سفارش و به تعهدات بین پژوهش گران و کارگزاران انجام شود. چیزی که در حال حاضر فراهم نیست. یک چالش در حال افزایش در پیمودن فاصله بین پژوهش و عمل از این ناشی می شود که فعالیت های پژوهشی بر حسب مشکلات عمل طراحی شده اند و باید نهایتاً به بهبود عمل منجر شوند که این اتفاق کمتر اتفاق می افتد. نتایج کنونی تحقیقات کمتر در مسیر آگاه سازی معلمان و تاثیرگذاری بر عمل آموزشی هدایت می شوند.
کاریک وزیر پیشین آموزش و پرورش استرالیا (به نقل از مهرمحمدی، 1379) با ناامیدی و دلسردی از وضع موجود تاثیرگذاری یافته های پژوهشی بر تصمیم گیری ها، از این گفته پژوهشگر سرشناس آمریکایی، جین گلاس حمایت می کند که اطلاعات ذخیره شده در سیستم عصبی ده معلم شایسته در خصوص چگونگی اداره کلاس درس و ارتقای سطح یادگیری در آن، بیش از مقدار اطلاعاتی است که یک معلم عادی قادر است با استفاده از تمام ژورنال های مخصوص انعکاس نتایج تحقیقات آموزشی و تربیتی به دست آورد. این جنبه از مساله نیز ضمن این که دربردارنده تاکید بر انجام مطالعاتی است که به اندازه گیری اثر یافته های پژوهشی می پردازد و یافته های تحقیقاتی موثر از غیرموثر را تمیز می دهد، دربردارنده این الهام نیز است که یافته های پژوهشی باید به زبان غیرتخصصی و قابل فهم و با استفاده از روش های سودمند برای کارگزاران، مسوولان اجرایی و معلمان و مربیان تبیین و تشریح شود. تا زمانی که این مهم حاصل نشود، کمیت و کیفیت پژوهش های انجام شده در رسیدن به وضع مطلوب از حیث کاربرد یافته ها موثر واقع نخواهد شد. (101ـ100)
این وضعیت در یک مقایسه شهودی (به نقل از مردیت گال و همکاران، ترجمه نصر و همکاران، 1383) به خوبی مطرح شده است. در نظر بگیرید اگر پزشکان، پایه دانش پژوهشی پزشکی خود را از دست می دادند، بیشترشان از کار باز می ماندند و در این صورت هیچ فکری برای درمان هیچ بیماریی، به جز بیماری های عمومی نداشتند، برای مثال، اگر جراحان فاقد دانش مبتنی بر پژوهش درباره کارکردهای قلب، بی هوشی، معنای علایم بیماری و خطرهای احتمالی شیوه های خاص جراحی بودند، نمی توانستند جراحی قلب باز را انجام دهند. در مقابل اگر مربیان تعلیم وتربیت، مجموعه دانشی را که تاکنون از پژوهش تربیتی فراهم آمده، از دست بدهند، تقریباً تاثیری بر کار آنها نخواهد داشت و مدارس نیز کار خود را همان گونه که انجام می دهند، ادامه خواهند داد. همچنین به دشواری می توان معلمانی را تصور کرد که تدریس دانش آموزان را نپذیرند فقط به این دلیل که دانش کافی مبتنی بر پژوهش درباره فرآیند یادگیری یا تاثیر روش های مختلف آموزشی را دست ندارند (ص18ـ17).
یکی از دلایل عمده نارکارآمدی تحقیقات آموزشی در تاثیرگذاری بر فعالیت های کلاس درس را ناشی از روش شناختی تحقیقات ذکر می کنند. در حال حاضر بیشتر تحقیقات آموزشی با استفاده از روش های کمی انجام می شوند. بستر فلسفی تحقیقات کمی، فلسفه تحصّلی (پوزیتیویسم) است که ضمن تاکید بر برون گرایی و عینیت، با اعمال اجتماعی به عنوان توابعی از یک نظام جبری رفتار می کند. به گفته کار و کمیس در چنین روش تحقیقی، محقق صرفاً یک ابزار است؛ که تحقیق به وسیله او انجام می شود و خود او به عنوان یک ناظر بی طرف و خنثی، نقشی در پیشرفت علم ندارد. در واقع، پوزیتویست از راه ارجاع به قوانین اصول نظری، اعمال اجتماعی ـ در این مورد افت تحصیلی ـ را توجیه می کند. در حالی که موضوع تحقیق عمل آموزشی، اعمال اجتماعی هستند . این بهبود عمل، مستلزم ادراک عمل به وسیله محققان (دست اندرکاران آموزشی) و سرانجام بهبود شرایط و اوضاع اجتماعی است که عمل در آنها انجام می گیرد. (بیژن ظهوری زنگنه و زهرا گویا، 1376).
تحقیقات آموزشی معمولاً یافته های قابل تعمیم را ارایه می دهند که قابلیت به کارگیری در برخی موقعیت ها را ندارند. شون (به نقل از گویا، 1383) در این زمینه این سوال رامطرح می کنند که اگر کارورزها با مسایل غیرعادی روبه رو شوند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اوضاع غیرعادی، حداقل غیرقابل تشخیص هستند و یک راه حل تکنیکی فوری ندارند. بنابراین نظریه شون، وقتی که کارورزها با اوضاع پیچیده مهمی روبه رو می شوند که با به کارگیری تکنیک های تعمیم داده شده قابل حل نیستند، در واقع درگیر فرآیند "قرارگاه مسئله " می شوند و بازتابی عمل می کنند. یعنی در حقیقت همین مفهوم "قرارگاه مسئله" است که به عمل بازتابی را از عقلانیت تکنیکی ـ که به عنوان معرفت شناسی غالب مجامع تحقیق است ـ متمایز می کند.
با این تفسیر نارکارآمدی شیوه های موجود تحقیقات آموزشی و همچنین ضرورت فعال بودن کارگزاران آموزشی به عنوان عاملان تغییر در محیط های کاری موجب شد که اندیشه پژوهش حین عمل به سرعت گسترش و به عنوان یک راهکار اساسی برای بهبود آموزش و تدریس در نظام های آموزشی، جایگاه خود را بیابد. با این تفکّر جایگاه پژوهش در آموزش و پرورش بتدریج در مسیر تحوّل و تاثیرگذاری هر چه بیشتر فعالیت ها بر تدریس و ایجاد تحول در آموزش رهسپار گردیده است که از شواهد آن می توان به گسترش تعامل پژوهش گران با کارمندان برای انجام یک کار معنی دار و تاثیرگذار اشاره نمود.
ویژگی های اقدام پژوهی
اقدام پژوهی یک شکل غیر سنتی پژوهش است که اغلب جامعه محور است و توسط یک کارورز یا جمعی از آنها انجام می شود. (رضایی، 1383) فرنچ و بل (1973) اقدام پژوهی را به عنوان مکملی برای فعالیت بهسازی سازمانی تلقی می کنند. (به نقل از ساکی 1383). بازرگان (1372) نیز اقدام پژوهی را فعالیتی مرتبط با بهبود کیفیت آموزش می داند که بوسیله آن موقعیت های نامعین ملموس و مرتبط به اقدام ها و عملیات آموزشی مشخص می شود. این رویکرد می تواند مورد استفاده همه دست اندرکاران نظام آموزشی که با فرایند یاددهی ـ یادگیری سروکار دارند، قرار گیرد. در اقدام پژوهی، معمولاً معلم خود پژوهشگر است و نقش اصلی پژوهش به عهده او می باشد؛ زیرا به وسیله معلم به عنوان مجری اصلی طرح تحقیق اقدام پژوهی، می تواند مساله ملموسی را که با آن روبه رو است، مثلاً مشکلات فرآیند تدریس را به طور گام به گام در طول یک مدت معین و با استفاده از ساز و کارهای گوناگون پژوهشی (پرسش نامه، مصاحبه و غیره) مورد کندوکاو قرار دهد.
کارسون (به نقل از امام جمعه و سعیدی رضوانی 1382) پژوهش در عمل را چیزی جز تفسیر عمل نمی داند. به عبارت دیگر، پژوهش در عمل بصیرتی است که در سایه کنش ها و اعمال انجام می گیرد و هدف آن بهبود بخشیدن به حیات و زندگی فکری و ذهنی و عرصه ای است که فرد با آن سروکار دارد. در تحقیق حین عمل، فرد محقق به صورت مشارکتی و نه به شکل بوروکراتیک، وضعیت را بهبود می بخشد، نه آن که در قالب یک سری دستورالعمل های اداری این کار را انجام می دهد.
ریزن (به نقل از ساکی 1383) نارضایتی از وضع موجود و تلاش برای بهبود آن را هدف اصلی اقدام پژوهی می داند. از دیدگاه وی اقدام پژوهی بیشتر نوعی رویکرد را به پژوهش مطرح می سازد نه یک متدلوژی خاص پژوهشی را. در اقدام پژوهی دانش عملی که برای زندگی افراد مورد نیاز است، تولید می گردد.
مک نیف و همکاران (ترجمه آهنچیان، 1382، ص25) اقدام پژوهی را نوعی پژوهش کارورز معرفی می کنند که می تواند به شما کمک تا در هر جایی که مشغول به کار هستید، وظایف شغلی خود را به نحو بهتری انجام دهید. به زبان ساده، پژوهش کارورز بدین معناست که پژوهش توسط خود افراد و ضمن کارشان صورت می گیرد.
راسل (1997) اقدام پژوهی را فرآیندی می داند که در آن وضعیت آموزشی دانش آموزان به منظور بهبود یادگیری آنها مورد بررسی قرار می گیرد. این حرکت برای دانش آموزان و همراه با آنان صورت می پذیرد (به نقل از ساکی، 1383).
مهرمحمدی (1377) اقدام پژوهی را چنین تعریف می کند: این رویکرد به این معناست که معلم با ذهنیت پژوهش گرانه و با برخورداری از هنجار آزمایشگر، با موقعیت های عینی که با آنها سر و کار دارد، به عنوان یک مساله و موضوع تحقیق برخورد کرده، این باور را در خود ایجاد نماید که می تواند برای حل مشکل یا ارتقاء بخشیدن به کیفیت کار خود راه حلی پیدا کند. مانند مشکل رفتاری یک یا چند شاگرد، مشکلاتی که در یادگیری وجود دارند، پیشرفت تحصیلی یک یا چند دانش آموز و یک مساله آموزشی. معلم می تواند این گونه مسایل را به عنوان یک موضوع تحقیقاتی انتخاب کند و از طریق مطالعه، هم فکری و تبادل نظر با همکاران به فرضیه های مشخصی دست یابد و سپس آنها را در کلاس درس خود به کار گرفته، به اجرا بگذارد و نتایج حاصل از هر یک را بررسی کند که تا چه حد در رفع مشکل موثر واقع شده است. بدین ترتیب معلم در استقبال از دانش جدید و خلق معرفت سهیم و شریک شده و به عنوان پژوهش گر عمل کرده است.
گی (1991) هدف اقدام پژوهی توسط معلمان را مطالعه و حل مسایل کلاس درس از طریق به کارگیری روش های علمی ذکر می کند. براین اساس، اقدام پژوهی ناظر بر مطالعه مجموعه ای از مسایل آموزشی فراروی معلمان در سطح کلاس های درس است که توسط خود آنها مورد مطالعه قرار می گیرد. با این ویژگی، محدوده فعالیت های اقدام پژوهی در حوزه کلاس درس و ناظر بر موقعیت های خاص و محلی تعریف می شود. از این رو تعمیم یافته ها و استفاده از نتایج اقدام پژوهی در سایر موقعیت ها اهمیت چندانی پیدا نمی کند. وی اقدام پژوهی را فعالیتی محدود به مطالعه مسایل کلاسی می داند ودر تمایز آن با سایر روش های تحقیق ـ که منجر به تولید نظریه ها می شوند ـ می گوید تولید یک نظریه که متضمن ارایه ده اصل از یادگیری باشد، می تواند نیاز به انجام صدها مطالعه اقدام پژوهی را از بین ببرد. اقدام پژوهی کوششی پژوهشی برای مطالعه نیازهای فوری ای است که نمی توان برای حل آنها در انتظار پاسخ های نظریه ها ماند.
دلاور (1382) اهداف پژوهش در عمل را چنین برمی شمارد:
1.این پژوهش وسیله ای برای چاره اندیشی درباره مسایلی است که در موقعیت های خاص، تشخیص داده می شود. به عبارت دیگر، روش مورد بحث ابزاری برای بهبود یا نوعی پیشرفت در موقعیت ویژه ای است.
2.وسیله ای برای آموزش ضمن خدمت است. بدین ترتیب، معلمان را در راه فراگیری مهارت ها و روش های جدید یاری می کند و توانایی تحلیل آنان را افزون تر ساخته و خود آگاهی آنها را بالا می برد.
3.این شیوه پژوهشی، ابزاری برای تزریق رویکرد مبتنی بر نوآوری به پیکره آموزش و یادگیری است.
4.روشی برای بهبود و شرایط طبیعی در بین معلمان و پژوهش گرانی است که با کاردانشگاهی سروکار دارند.
همچنین شکست در حیطه تحقیق سنتی را چاره اندیشی کرده و پیشنهادهای روشنی ارایه می کند.
رسول و بردبری (2001) از منظری دیگر اهداف پژوهش در عمل را چنین اعلام می نمایند:
1. در هم شکستن سنت باور تولید دانش در عصر مدرن که براساس این سنت، افراد بشر صرفاً از یک راه معین می توانند برای کسب دانش و رسیدن به واقعیت امور استفاده کنند.
2.آزاد کردن فرایند تولید دانش از قید و بند روش ها و تدابیر خشک و انعطاف ناپذیر که به طور سنتی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی اتخاذ شده است.
3.مشارکت فعال در امر تغییر و رهایی از جهان بینی تجددگرا که بر مبنای فلسفه اثبات گرا و نظام ارزشی ناظر بر پیشرفت اقتصادی بنا شده باشد.
4.مشارکت فعال در توسعه تفکر جدید درباره روایی و کیفیت تحقیق (به نقل از نویدی 1382).
برخی دیگر از اهداف اقدام پژوهی به شرح زیر برشمرده شده است:
• ایجاد سازگاری میان عمل و نظریه، توسعه تفکر انتقادی، بهبود عمل آموزشی، کمک به افراد در افزایش شناخت آنها از موقعیت خود، تقویت احساس خود ارزشمندی و اعتماد به نفس در معلمان، افزایش شناخت از مسایل کلاس درس، مشارکت و مداخله معلم در امور پژوهشی مربوط به کلاس درس خود، کاربست سریع تر یافته های پژوهشی، تقویت بیشتر رابطه میان معلمان و پژوهش گران آکادمیک، کشف رابطه ساختارهای آموزشی و مدرسه با عمل تدریس و یادگیری، آشنایی با روش های علمی که به بهبود تدریس کمک می کنند. (به نقل از ساکی، 1383، ص 103 ـ 102)
محور وحدت بخش کلیه ویژگی ها و اهداف ذکر شده، توسعه توانایی های معلمان برای درک و فهم بیشتر دشواری های آموزش و تدریس و راه های رویارویی با آنها است. پژوهش در عمل می کوشد تا با تکیه بر دانش و تجربه معلمان، ظرفیت های جدیدی را در حل مسایل آموزش بگشاید.
چارچوب عمل دراقدام پژوهی
انجام پژوهش به شیوه اقدام پژوهی با تنوعی از سلیقه ها و شکل ها همراه است که اصولاً برگرفته از رویکرد کثرت گرایی است که از مفروضه های اساسی پژوهش در عمل می باشد.
از دیدگاه نویدی (1383) اقدام پژوهی بسیاری از روش های معرفت شناسی را مورد توجه قرار می دهد و در شرایط مقتضی آنها را به خدمت می گیرد. رویکرد اقدام پژوهی افراد را در قید و بندهای ضوابط دست و پاگیر نظریه های از پیش تعیین شده گرفتار نمی سازد و در عین حال، اعضای جامعه اقدام پژوهی را ترغیب می کند که خود آنها، متناسب به موقعیت ها عمل نمایند. از این حیث می توان گفت که کثرت گرایی بر روش اقدام پژوهی حاکم است. اقدام پژوهان دامنه وسیعی از روش های تحقیق را به خدمت می گیرند. جهان بینی مشارکتی مستلزم ارتباط و همکاری انسان ها با یکدیگر است و چون همه انسان ها برای رسیدن به حقیقت از روش های متفاوتی استفاده می کنند در رویکرد اقدام پژوهی نیز از راه های مختلف برای کسب دانش استفاده می شود.
اما در عین تنوع، مفروضات مشترکی نیز پژوهش در عمل را پوشش داده که توجه به آنها برای اقدام پژوهان ضروری است:
1.پژوهش در عمل (اقدام پژوهی) با اندیشه پیرامون عمل آغاز می شود. اندیشه ای که مبتنی بر انتقاد از وضع موجود می باشد. چرا دانش آموز یا دانش آموزان در مسیر یادگیری با دشواری مواجهند، چگونه می توانم وضعیت تدریس خود را بهبود بخشم؟ چگونه برخی از معلمان قادر به ارایه شکل بهتری از تدریس در کلاس هستند؟ چرا برخی دانش آموزان بهتر از برخی دیگر یاد می گیرند؟ و… این گام آغازین برای حرکت در جهت بهبود و تغییر است. به عبارت دیگر در اولین مرحله، توجه کارورز به موضوعی که در مسیر تحقق اهداف مانع ایجاد نموده است جلب می شود.
2.در اقدام بعدی اقدام پژوه به کنکاش در علل بروز مانع می پردازد. اطلاعات را با استفاده از ابزار گوناگون گرد می آورد و با تجزیه و تحلیل آنها، روش های حل مساله را برمی گزیند. در این مرحله از همراهی و خدمات علمی همکاران خود و صاحب نظران در دسترسی بهره می برد که بتواند اطلاعات را در مسیر حل مشکل هدایت کند.
3.گام بعدی بکارگیری راه حل پیش بینی شده ای است که در آن لحظه بهترین راه از جنبه های مختلف برای حل مشکل تشخیص داده شده است. در مسیر اجرای راه حل نظارت لازم از سوی کارورز پیش بینی می شود که اقدام آن گونه که شایسته است به مرحله اجرا درآید.
4.ارزشیابی نتایج اقدام، گام بعدی است. پس از آن که اقدام پیش بینی شده در موعد مناسب خود به مرحله اجرا درآمد، آثار این اقدام بر حل مشکل مورد ارزیابی قرار می گیرد. به ویژه فراهم سازی مقایسه دو دسته اطلاعات ـ قبل و بعد از اقدام ـ می تواند امکان قضاوت عادلانه تر را پیرامون اثربخشی اقدام فراهم سازد.
5.با تشخیص نتایج حاصل از اقدام، کوشش برای آغاز فعالیتی دیگر در مسیر بهبود و مساله فراهم می آید تا جایی که مشکل و مساله از مسیر حرکت حذف و تاثیر آن در عمل به حداقل ممکن برسد.
با این توصیف اقدام پژوه یک فرآیند حلزونی شکل را برای حل مساله آغاز می کند که با مراحل توجه، مشاهده، بازتاب و تفسیر به سرانجام می رسد. توجه به عملی معطوف می شود که باید تغییر کند و بهبود یابد. ملاک این قضاوت پیرامون عمل نیز بایدها و نبایدهایی است که به عنوان ارزش های شغلی مطرح هستند. قضاوت براساس هدف هایی است که قرار بوده در کلاس تحقق یابند. مرحله دیگر بازتاب پیرامون عمل است. بازتاب در چگونگی تشخیصی است که در مرحله قبل صورت پذیرفته است. در این مرحله کوشش می شود مساله کالبد شکافی گردیده، راه های کاهش یا برطرف نمودن آن شناسایی شود. کدام ساختار کلی و مفهومی است که فضای عمل را با دشواری مواجه نموده است؟ آیا برای اثربخش نمودن فعالیت موجود، راه های دیگری را می توان پیدا نمود. ایجاد یک مدل نظری (یا راه حل) برای بهبود وضعیت موجود، دربرگیرنده مرحله بعدی کار است. این مدل نقاط قوت و ضعف و همچنین کارکردهای اقدام پیش بینی شده را روشن می سازد و سرانجام برنامه ریزی اعمال تغییرات در عمل است. نظارت بر اعمال راه حل پیش بینی شده به نحوی که انتظارات را به درستی فراهم سازد، از کوشش های اقدام پژوه در این مرحله از کار می باشد. به طور کلی فعالیت های اقدام پژوهی در یک فضای ترکیبی از نظریه و عمل به ثمر می رسند.
اقدام پژوهی یا پژوهش حین عمل به عنوان یکی از ابزارهای بهبود آموزش و تدریس جایگاه خود را به سرعت در نظامهای آموزشی بازیافته است. از دلایل گسترش این اندیشه در نظام آموزشی، ناکارآمدی تحقیقات سنتی در پاسخگویی به سوالات اساسی آموزش و پرورش به ویژه در سطح کلاسهای درس است. مدتها است که فاصله بین تحقیقات سنتی و نیازهای معلمان منشاء اعتراض و انتقاد از شیوه های موجود تحقیقات آموزشی گردیده است. گرچه باید سهم و نقش این گونه تحقیقات را در جای خود محفوظ و محترم شمرد؛ اما بخشی مهم از نیازهای معلمان، اصولاً با روش های سنتی قابل پاسخ گویی نیستند و معلمان باید خود فعالانه در تولید دانش بومی مورد نیاز عمل نمایند. دانشی که قابل کاربرد در موقعیت های نامعین آموزشی و تدریس توسط آنها می باشد. بدیهی است این دسته از فعالیت های پژوهشی نیز اعتبار مربوط به خود را دارا می باشند و نمی توان آنها را جایگزین بخش دیگری از تحقیقات نموده پیام اقدام پژوهی به پژوهش گران و کارورزان این است که آموزش و پرورش ماهیتی پیچیده و چند وجهی دارد که نمی توان نیازهای پژوهشی آن را صرفاً با تکیه بر چند روش ـ به ویژه سنتی ـ مرتفع نمود. باید برای بهبود آموزش و تدریس از همه ظرفیت های پژوهشی از جمله پژوهش در عمل استفاده نمود. از سوی دیگر پژوهش گران آکادمیک نیز این پیام رسای اقدام پژوهی را شنیده اند که نمی توان با فاصله زیاد از مدرسه، فرصت تاثیرگذاری بر آن را به وجود آورد. باید پژوهش گران ارتباط نزدیک تری با معلمان در سطح مدارس و کلاس های درس برقرار نمایند تا یافته های پژوهشی آنها بیگانه از زمینه های اصلی خود تدوین و ارایه نگردند.
منابع و مآخذ :
1- جویس، بروس، ویل، مارشا و امیلی کالهون(1380 ) ؛ الگوهای تدریس 2000، چاپ اول، انتشارات کمال تربیت.
2- حاجی اسحاق، سهیلا، ( 1385) آموزش راههای یادگیری الگوهای هفت گانه تدریس، مهین نو.
3- سیف ، علی اکبر (1372 ) روانشناسی پرورشی ، تهران ، انتشارات آگاه
4- رجب زاده احمد ، (1386) ؛ مطالعات اجتماعی سال اول دبیرستان -3/205.
90