عنوان گزارش تخصصی :
بررسی مشکلات و راهکار های مربوط به درس فیزیک و همچنین ارائه تجربه مدون راجع به :
پژوهشگر :
رشته شغلی : دبیر فیزیک
مقدمه
فیزیک به عنوان علم یافتن قوانین حاکم بر طبیعتی است که انسان از بدو خلقت در تعامل با آن بوده و در خصوص آن تفکر می کرده است و بی شک برای تمام رخدادها و مسائل موجود در طبیعت در ذهن خودش راه حل هایی ارائه کرده است که اکثر آنها نادرست است .
هرگاه حل درست یک مسله علمی از ذهن عامه مردم دور باشد , جواب غلط ولی نزدیک به ذهن بیشترمورد پذیرش قرار می گیرد .
اینکه آیا خورشید به دور زمین می گردد یا زمین به دور خورشید ، مساله ای نیست که در زمان خودش حتی در زمان فعلی راه حل درستش قابل فهم تراز جواب غلط آن باشد، تدریس فیزیک از آنجا با دشواری روبروست که بشربه دلیل ذات جستجو گر خویش برای تمام واقعیت ها ، درست یا غلط راه حل هایی ارائه کرده است . گاهی ستاره ها را ارابه های آتشین خدایان می داند که روزها در استراحت وشب ها در حل جنگ و ستیزند و زمین را بر شاخ گاو ، گاو را بر پشت ماهی تصور ,و کوچکترین قسمت اجسام را مولکول فرض می کند علت سقوط اجسام و بالارفتن دود را اینگونه فرض می کند که اجسام از زمین منشا گرفته و آتش از آسمان .اگر چه امروزه این تفکرات برای ما نابخردانه است ، ولی واقعیت اینست که وجود داشته و امروز هم به نوبه خود ذهن دانش آموزان پر از جوابهای غیر منطقی است به خصوص در محدوده فیزیک کلاسیک . شما اگر 10 بار تکرار کنید که پرتاب در راستای قائم یک حرکت با شتاب ثابت است ، باز هم بیش از 70 درصد دانش آموزان در مورد اینکه شتاب اجسام هنگام بالارفتن بیشتر است یا پائین آمدن جواب غلط می دهند .
اگر بارها بیان کنید که در شلیک گلوله به مقوا اندازه نیروی گلوله به مقوا بیشتر است یا مقوا به گلوله ، باز جوابشان غلط است . در مبحث الکتریسیته, فشارو…. نیزکم وبیش همین مشکلات وجود دارد .
پس دبیران فیزیک ب دو کاررا باید انجام دهند . اول اینکه ذهن دانش آموزان را از آموخته های غلط خالی کنند و سپس واقعیتهای موجود را جانشین سازند. این کار در واقع به منزله ی تغییر جهت رودخانه است از سراریزی به سر بالایی . در فیزیک جدید به دلیل اینکه ذهن دانش آموزان تقریباً خالی از اطلاعات است کار راحت تر به نظر می رسد ولی مشکل این است که در این خصوص ما معلمان نیز به اندازه کافی اطلاعات نداریم وهنوز به درک کاملی از مطلب نرسیدیم تا بتوانیم آن را به خوبی بیان کنیم هرگز با حوصله در آزمایشگاه پدیده فوتوالکتریک ، تابش جسم سیاه ، و کار با نیم رسانا را تمرین نکردیم به همین دلیل به سرعت از آنها می گذریم .
مشکل بعدی عدم استفاده از آزمایشگاه به هر دلیلی است ,که یادگیری را مشکل می کند گاهی مطلبی که در ساعت های متمادی تدریس برای دانش آموزان قابل فهم نیست ، با یک جلسه آزمایش کاملاً درک می شود .
ولی کمتربه این موضوع توجه میشود.
مشکل بعدی عدم برنامه ریزی درست در رعایت ارتباط منطقی بین دروس فیزیک در پایه های مختلف است به تمام این موارد عدم برگزاری دوره های ضمن خدمت بطور مرتب ، عدم آموزش نیروهای تازه استخدام ، استفاده از نیروهای شرکتی ، استفاده از دبیران رشته های غیر مرتبط با فیزیک و از همه مهمتر کاهش ساعت تدریس در طول هفته از جمله مشکلاتی است که به موارد قبل اضافه می شود .
مشکلات تدریس درس فیزیک ودانستنیها
فیزیک به عنوان علم یافتن قوانین حاکم بر طبیعتی است که انسان از بدو خلقت در تعامل با آن بوده و در خصوص آن تفکر می کرده است و بی شک برای تمام رخدادها و مسائل موجود در طبیعت در ذهن خودش راه حل هایی ارائه کرده است که اکثر آنها نادرست است . هرگاه حل درست یک مساله علمی از ذهن عامه مردم دور باشد ، جواب غلط ولی نزدیک به ذهن بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد . اینکه آیا خورشید به دور زمین می گردد یا زمین به دور خورشید ، مساله ای نیست که در زمان خودش حتی در زمان فعلی راه حل درستش قابل فهم تر از جواب غلط آن باشد؛ تدریس فیزیک از آنجا با دشواری روبروست که بشر به دلیل ذات جستجوگر خویش برای تمام واقعیت ها ، درست یا غلط راه حل هایی ارائه کرده است. گاهی ستاره ها را ارابه های آتشین خدایان می داند که روزها در استراحت و شب ها در حل جنگ و ستیزند و زمین را بر شاخ گاو ، گاو را بر پشت ماهی تصور و کوچکترین قسمت اجسام را مولکول فرض می کند علت سقوط اجسام و بالا رفتن دود را اینگونه فرض می کند که اجسام از زمین منشا گرفته و آتش از آسمان؛ گرچه امروزه این تفکرات برای ما نابخردانه است، ولی واقعیت اینست که وجود داشته و امروز هم به نوبه ی خود، ذهن دانش آموزان پر از جوابهای غیر منطقی است به خصوص در محدوده ی فیزیک کلاسیک . شما اگر 10 بار تکرار کنید که پرتاب در راستای قائم، یک حرکت با شتاب ثابت است، باز هم بیش از 70 درصد دانش آموزان در مورد اینکه شتاب اجسام هنگام بالا رفتن بیشتر است یا پائین آمدن، جواب غلط می دهند . اگر بارها بیان کنید که در شلیک گلوله به مقوا اندازه ی نیروی گلوله به مقوا بیشتر است یا مقوا به گلوله، باز جوابشان غلط است. در مبحث الکتریسیته؛ فشار و …. نیز کم و بیش همین مشکلات وجود دارد . پس دبیران فیزیک دو کار را باید انجام دهند . اول اینکه ذهن دانش آموزان را از آموخته های غلط خالی کنند و سپس واقعیتهای موجود را جانشین سازند. این کار در واقع به منزله ی تغییر جهت رودخانه است از سرازیزی به سر بالایی . در فیزیک جدید به دلیل اینکه ذهن دانش آموزان تقریباً خالی از اطلاعات است کار، راحت تر به نظر می رسد ولی مشکل این است که در این خصوص ما معلمان نیز به اندازه کافی اطلاعات نداریم و هنوز به درک کاملی از مطلب نرسیدیم تا بتوانیم آن را به خوبی بیان کنیم، هرگز با حوصله در آزمایشگاه، پدیده فوتوالکتریک ، تابش جسم سیاه، و کار با نیم رسانا را تمرین نکردیم به همین دلیل به سرعت از آنها می گذریم .مشکل بعدی، عدم استفاده از آزمایشگاه به هر دلیلی است که یادگیری را مشکل می کند؛ گاهی مطلبی که در ساعت های متمادی تدریس برای دانش آموزان قابل فهم نیست ، با یک جلسه آزمایش کاملاً درک می شود ولی کمتر به این موضوع توجه می شود . مشکل بعدی عدم برنامه ریزی درست در رعایت ارتباط منطقی بین دروس فیزیک در پایه های مختلف است به تمام این موارد، عدم برگزاری دوره های ضمن خدمت بطور مرتب، عدم آموزش نیروهای تازه استخدام، استفاده از دبیران رشته های غیر مرتبط با فیزیک و از همه مهم تر کاهش ساعت تدریس فیزیک در طول هفته از جمله مشکلاتی است که به موارد قبل اضافه می شود شاید بهتر باشد تغییراتی اساسی در زمینه تدریس فیزیک ایجاد شود .
آیا می دانید که:
می دانیم اجسامی که سطح تیره ای دارند وقتی در مقابل نور خورشید قرار می گیرند بیشتر از اجسامی که سطح روشنی دارند گرم می شوند این موضوع در مورد بالا پوشی که بادیه نشینان درصحرا می پوشند صدق می کند، یعنی بالاپوش سیاه بیشتر از بالاپوش سفید گرم می شود . پس چرا بادیه نشین ردایی سیاه برتن می کند؟ آیا واقعاً این پوشش موجب کاهش شانس زنده ماندن در محیط بیابانهای سوزان نمی شود؟ جواب: بله؛ این قابل قبول است که در بیابانهای سوزان ردای سیاه تقریبا 6درجه نسبت به ردای سفید مشابه خود گرمتر است؛ اما با اینحال بادیه نشینان صحرای سیناهمچنان ردای سیاه می پوشند چرا که خودش دمای بیشتری نسبت به ردای سفید دارد و می تواند هوای درون ردا را گرم کنددر نتیجه هوای گرمتر سریعتر بالا می رود و از منافذ پارچه خارج می شود؛ و در همین زمان هوای بیرونی از پایین ردا که باز است به داخل ردا کشیده می شود بنابراین درزیر ردای سیاه گردش هوا افزایش می یابد واین موضوع، بادیه نشین را نسبت به کسی که ردای سفید پوشیده خنک تر می کند.در واقع نسیم پیوسته ای که به بدن بادیه نشین می وزد می تواند برای او احساس آرامش ایجادمی نماید.این موضوع توسط چهار فیزیکدان بررسی شده ونتیجه ی فوق در مجله ی علمی وپژوهشی نیچر(معتبرترین مجله علمی دنیا) به چاپ رسیده است.
دلایل افت تحصیلی در درس فیزیک 1 و آزمایشگاه
علم فیزیک یکی از علوم پایه مهم در دنیای علم امرو ز می با شد که نقش مهمی در زندگی انسانها دارد و دائما در حال تغییر و تحول می با شد تا جای که د ر نشست های بین المللی از کشو رهای جهان خو ا سته شده تا آمو زش فیزیک را بعنوان امر حیاتی در زندگی شهروندان به حساب آورند و با توجه به تاثیر این علم در پیشرفت صنعت ،علوم وتکنولوژی لازم است فعالیتهای زیادی برای ایجاد انگیزه وعلاقه جهت یادگیری فیزیک در دنیای امرو ز انجام پذیرد در کشو ر ما نیزآمو زش درس فیزیک به صورت رسمی ازسا ل ا ول دبیرستا ن شروع می شود و رفته رفته تخصصی تر میگردد
.با توجه به اینکه دانش آموزان تا سال اول دبیرستان تقریباً هیچ گونه پیشینه ای از درس فیزیک ندارند و با واژه فیزیک بیگانه ا ند معمولا ًمشکلات زیادی در امر یادگیری برای دانش آمو زان سال اول دبیرستان پیش می آید و تقریباً قریب به اتفاق معلمانی که در پایه اول دبیرستان درس فیزیک را تدریس می کنند با این مسئله مواجه هستند.
مشکلاتی نظیر اضطراب ،نگرانی ، دلهره و ضعف در حل مسا ئل فیزیکی و د رک مفاهیم آن د ر ا بتدا با عث کا هش نمرات درسی ، د ر ادا مه با عث بی علا قگی و د ر نهایت مو جب گرا یش ا ندک آنها به فیزیک د ر پایه ها ی با لا تر و مخصوصا مدارج دانشگاهی می گردد .
حال آنکه فیزیک یکی از علوم پایه و بنیادی می باشد و بایدتوجه قابل ملاحظه ای برای رفع مشکلات در این مورد مبذول داشت.
برای مرتفع کردن این معضلات باید از دو جنبه کلان و خرد موضوع را مورد بررسی قرار داد.
یکی از جنبه های کلان ، مسائل مربوط به سیاستهای دفتر تا لیفات و برنامه ریزی کتب درسی کشور می باشد.
در نظام آموزشی کشور ما سال اول دبیرستان عمومی تلقی میگردد بطوریکه بایددروس ارائه شده دراین مقطع تحصیلی جنبه عمومی داشته و اطلاعات دانش آموزان را در زمینه های موردنظر ارتقاء ببخشد و از پرداختن به مسائل تخصصی و جز ئیات پرهیز نماید. چرا که تمامی دانش آموزان با علایق و استعدادهای متفا وت به طو ر یکسان د ر ا ین پایه تحصیل می کنندو گرایش تخصصی آنها وتحصیل در رشته های مختلف ا عم از ریاضی و فیزیک ، تجربی ، ا نسا نی ، هنر ، فنی و حرفه ای و کارودانش از سال دوم آغاز می گردد. در صورتیکه در تالیف کتب درسی برای سال اول دبیرستان خصوصا دردرس فیزیک به این موضوع توجه کمتری شده ودروس ارائه شده به صورت تخصصی و فراتر از فهم واستعداد دانش آموزانی است که گرایشی به رشته های تخصصی فیزیک(ریاضی و فیزیک،تجربی ) ندارند.بنابراین مشکلات و معضلات عدیده ای را برای یادگیری دانش آموزان وآموزش دبیران فراهم آورده است. با توجه به اینکه دانش آمو زان سال اول دبیرستان غربا لگری نشده اند و علائق و استعدا دهای آنها مو رد بر ر سی قرا ر نگرفته است یادگیری دروس پایه مانند فیزیک بطور اختصاصی مشکلات زیادی را درپایه اول دبیرستان فراهم می آورد. البته آشنایی با این دروس برای دانش آموزان بصورت عمومی لازم وضروری می باشد.ولی ا رائه آنها بصورت تخصصی دریادگیری دانش آموزان خدشه ایجادکرده وبا عث افت تحصیلی شدیدآنان می گردد که در نهایت باعث بی علاقگی آنان به تحصیل در مقاطع بالاتر می شود . در صورتیکه اگر محتوی کتب سال اول بخصوص فیزیک به صو رت عمومی باشد و به طور مثال از کاربردهای فیزیک در زندگی و تکنولوزی و جنبه های عمومی آن در تالیف کتاب فیزیک ۱ و آزمایشگاه استفاده شود تاثیر آن در یادگیری دانش آموزان به مراتب بالاتر از اکنون می باشد که دانش آموزان مطالب اختصاصی دور از ذهن را به صورت طوطی وار حفظ می کنند و چون در سالهای بعد دیگر ازدرس فیزیک خبری نیست تمام مطالب آن را به ورطه فراموشی می سپارند.بنابراین می توان گفت اگر مطا لب ا را ئه شده د ر د رو س سا ل او ل د بیر ستا ن بخصوص در درس فیزیک به صورت عمومی باشد:
اولا- دیگر از افت تحصیلی بالا در سال اول دبیرستان خبری نخواهد بود.
ثانیا – با توجه به اینکه مشکل افت تحصیلی در سال اول دبیرستان مرتفع می گردد مشکل افت تحصیلی در سا لهای بعد نیز به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش می یابد زیرا با عمومی شدن مطا لب دروس پایه ا ز جمله فیزیک دانش آموزان به راحتی این دروس را پاس می کنند و بنابراین از سرخوردگی و احساس اضطراب و نگرانی آنها برای ادامه تحصیل کم می شود و با شناخت بهتری از خود و استعدادهای خود به تحصیل در سالهای بعد ادامه می دهند.
از دیگر جنبه های کلان افت تحصیلی در درس فیزیک سال اول دبیرستان ، سیا ستهای نظام
آمو زشی کشو ر جهت بالا بردن کمیت آموزش می باشد. موضوعی که باعث مهجور ماندن کیفیت آموزشی می گردد . بطوریکه مطابق با این سیاست ، بیشتر دانش آموزانی که به سال اول دبیرستان راه می یابند ازبندتبصره دریک یا چند درس در دوره راهنمایی استفاده می کنند و معمولا دروسی را که تبصره می نمایند ریاضی و علوم سوم راهنمایی می باشد که از مهمترین دروس پیش نیازبرای یادگیری درس فیزیک است.بنابراین واضح و مبرهن است بیشتردانش آموزانی که به سال اول دبیرستان راه می یابندتقریبا هیچ گونه پیش زمینه ای برای یادگیری د رس فیزیک ندا رند ، د ر نتیجه لازم است که مسئولین امر با دقت بیشتری برای آموزش کشو ر برنامه ریزی کنندو عواقب بعدی بعضی قوانین و مصوبات را در نظر داشته باشند . شایدیک قانون بتواند مشکلی را دریک مقطع زمانی و یا مکانی حل نمایداما اگر بدو ن در نظرگرفتن جوانب امر با شد باعث برو ز مشکلات عدیده ای د ر مقا طع بعدی خوا هد شد که این مسئله معمولا ضعف بیشتر قوانین و مقررات مصوب می باشد.
جنبه سوم از مبحث کلان افت تحصیلی در درس فیزیک ۱ و آزمایشگاه ، هم خوا نی ندا شتن ساعت تدریس درس فیزیک ۱ و آزمایشگاه با محتوی حجم مطالب آن می باشد .محتوی مطالب کتاب فیزیک ۱ و آزمایشگاه هر سال در حال افزایش است ، حال آنکه ساعات تدریس آن از گذشته تا بحال رو ند نزولی را طی کرده است بطو ریکه در حال حاضر ساعات تدریس این کتاب ۳ ساعت در هفته می باشد ، یعنی یک دبیر درطی۳ ساعت درهفته باید قادر باشد تمام مطالب کتاب را همراه با فرمولها ، شکلها و آزمایشها تدریس نماید ، حال آنکه از طرفی، بسیاری ازمطالب ارائه شده دراین کتاب به صورت کلی است و دبیر برای فهما ندن آنها به دانش آمو زان باید ا ز یک سری مطا لب جزئی استفاده نمایدکه خود مستلزم زمان زیادی می باشد ازطرف دیگرانجام آزمایشات کتاب به صورت فعال درسرکلاس درس توسط دانش آموزان بسیار وقت گیر است. همچنین نمی توان بعض مطالب کتاب را به صورت ساده بیان نمود ، زیرا مباحثی در کتاب فیزیک ۱ و آزمایشگاه مانند نور ، آینه ها و عدسی ها گنجاده شده که در هیچ یک از مقاطع تحصیلی دبیرستان تکرار نمی گردد و جالب آنکه همین مطالب حدود 15% الی 20% سوالات فیزیک کنکور هر سال را تشکیل می دهند، بنابراین با توجه به مطالب فوق ، نتیجه می گیریم که برای تدریس کتاب فیزیک ۱ و آزمایشگاه ، به صورت جامع و کامل ۳ ساعت در هفته اصلا کافی نمی باشد و لازم است یا از حجم مطالب آن کاسته شود و همانطور که قبلا گفته شد جنبه عمومی پیدا کند و یا حداقل ساعات تدریس آن افزایش یابد.
اگر از جنبه های کلان ا فت تحصیلی د ر د رس فیزیک سا ل او ل دبیرستا ن گذ ر کنیم به بحث خرد آن می رسیم که گریبانگیر دبیران محترم می باشد . البته لازم به ذکر است که تا چشمه گل آلود باشد کاری از فرودستان پایین چشمه بر نمی آید، اما با توجه به اینکه کار معلم سوختن و ساختن است به امیداینکه روزی ، روزگاری بزرگدستان به فکر تصحیح قوانین ومقررات باشند، شاید بتوان گفت تنها کاری که در این شرایط بغرنج از عهده دبیران محترم بر می آید آن است که مراحل زیر را در برنامه تدریس خود در نظر داشته باشند:
1- در ابتدای سال تحصیلی پیش زمینه ای فکری در ذهن دانش آموزان از وا ژه فیزیک ،کاربرد آن در زندگی روزمره و اهمیت آن در پیشرفت علوم ، تکنولوژی و فنآوری ایجاد نمود.
2- همچنین درابتدای سال تحصیلی روابط ریاضی دوره راهنمایی مرتبط با درس فیزیک سال اول دبیرستان یادآوری گردد و نحوه تبدیل واحدها در موارد لازم ذکر شود.
3- مراحل حل مسئله شامل ( معلوم و مجهول کردن ، تبدیل واحدها ، نو شتن فرمو لهای مربوطه ، جا گذا ری صحیح ، حل مسئله بصورت ریاضی و نتیجه گیری ) به دانش آموزان آموزش داده شود
4- آزمایشهای کتاب به صورت کاملا ساه در حد وقت کلاس انجام گیرد .
5- تدریس در حد امکانات و وقت بصورت فعال و دانش آموز محور انجام گیرد و از تدریس بصورت سخنرانی و معلم محوری که باعث خستگی دانش آموزان می شود پرهیز گردد.
البته شایان ذکر است که با توجه به وقت اندک تدریس درس فیزیک ۱ و آزمایشگاه ، حجم زیاد مطالب و تخصصی بودن آنها ، انجام تمام مراحل بالا کمی دور از ذهن و غیر قابل تصور باشد ، اما امید است با تغییر در سیاستهای کلان آمو زش وپرو رش بتوان مشکلات آمو زشی و پرو رشی کشو ر را حل نمود و روزی برسد که معلم بدون دلهره از کمبود وقت و امکانات و …. بتواند تدریسی در خور شان خود ودانش آموزان انجام دهد .
بررسی مشکلات یادگیری دانش آموزان در درس فیزیک
فرآیند یاددهی ـ یادگیری از دیرباز مورد توجه پیشگامان تعلیم و تربیت بوده است تا آنجا که کتاب ها و مقالات بسیار زیادی ( اکثراً توسط روان شناسان ) در این باره نوشته شده است اما موضوع بسیار مهم این است که تا فرد یاد دهنده بطور عملی و مستمر با گروه های مختلف یادگیرنده در ارتباط نباشد ، بسیاری از مطالب کلیدی این فرآیند را درک نخواهد کرد که شاید بسیار ساده تر از مطالب ارائه شده از دیدگاه روانشناختی و تربیتی باشد تحقیقی که نتیجه آن به دنبال خواهد آمد به دنبال مشکلات اصلی یادگیری دانش آموزان البته از دید معلمان آنان بود . عناوین موضوعات هر چند کلی بیان شده بود اما دورنمای خوبی از مشکلات اصلی آنان به دست آورده می شد چرا که دبیران محترم به 9 مورد آن از مجموع 17 مورد پاسخ بالای 50 درصد داده بودند البته چند مورد دیگر آن نیز جای بحث دارد ! که در جای خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت در قسمت بحث و ارائه پیشنهاد جزئیات این درونمای کلی تا حدی مطرح می شود در پایان سوالات از همکاران خواسته شده بود که نظرات خود را به جز این 17 مورد بیان فرمایند که فقط 5 نفر آن را تکمیل فرموده بودند که موارد مطرح شده توسط آنان نیز در قالب همین 17 مورد بود البته با تاکید بیشتر و مورد جدیدی یافت نشد .
روش تحقیق :
ابتدا پرسشنامه ای مطابق آن چه ضمیمه می شود تهیه گردیده و به دبیران منطقه در تمامی دبیرستان های دخترانه و پسرانه در سطح شهرستان اسلام شهر ارسال گردید سپس پرسشنامه های تکمیل شده جمع آوری و تک تک سوالات مورد بررسی قرار گرفته شد و درصد پاسخ مثبت به آنها محاسبه گردید .
نتایج پاسخ مثبت به هر سوال بر حسب درصد :
سوال 1) %35/82 سوال2 ) %7/11 سوال3 ) %58/70 سوال4 ) %88/5
سوال5 ) %47/76 سوال6 ) %11/94 سوال7 ) %82/58 سوال8 ) %70/14
سوال9 ) %70/14 سوال10 ) %82/8 سوال11 ) %05/47 سوال12 ) %94/52
سوال13 ) %100 سوال14 ) %50 سوال15 ) %11/44 سوال16 ) %35/32
سوال17 ) %94/52
بحث و نتیجه گیری در مورد یافته های عددی و پیشنهاد راه کار عملی :
سوال 1 ـ کافی نبود ساعات درس فیزیک به عنوان مشکل مطرح شده بود که %35/82 به آن پاسخ مثبت داده بودند اما بهتر بود فیزیک 1 و 2 و 3 پیش دانشگاهی هر کدام به طور جداگانه مورد بررسی قرار می گرفت چرا که فیزیک1 با توجه به اینکه فیزیک عمومی است و مطالب و مسائل آن نباید خیلی بالاتر از سطح کتاب مطرح شود زمان 3 ساعت برای تمام کردن و یاد دادن مفاهیم کتاب کافی به نظر می رسد که شاید دلیل همکارانی که این مورد را مشکل ندانسته اند این موضوع باشد .
اما درصد بالای پاسخ مثبت به این سوال نشان می دهد که از کنار این مشکل ساده نمی توان گذشت از طرفی امکان تغییر ساعت در برنامه درسی نیز وجود ندارد و یا از ما ساخته نیست بنابراین تشکیل کلاس های فوق برنامه فوق برنامه برای رفع این مشکل ضروری به نظر می رسد و مسائل مالی آن نیز یا باید از طریق اولیا و یا در صورت مشکلات مالی دانش آموزان ( بسیاری از همکاران به آن اشاره کرده اند ) از طریق مدیر مدرسه تامین شود .
سوال 2 ـ عدم انگیزه کافی دبیر در ایجاد ارتباط با دانش آموزان به عنوان مشکل مطرح شده بود چرا که یاد دهی یادگیری مناسب بدون ارتباط موثر با دانش آموزان بسیار مشکل و یا غیر ممکن است چه بسا دبیرانی که از نظر علمی در سطح بالایی باشند اما در ایجاد ارتباط با دانش آموزان موفق نباشند و یا انگیزه ای برای این کار نداشته باشند از طرفی دبیرانی هستند که هر آنچه می دانند با ارتباط برقرار کردن قوی و مثبت با دانش آموزان در اختیار آنان قرار می دهند و در امر آموزش بسیار موفق هستند . در پاسخ به این سوال %7/11 دبیران پاسخ مثبت داده بودند که به این معناست که این مشکل به عنوان مشکل اساسی در سطح منطقه مطرح نیست چرا که %88 دبیران با پاسخ منفی به این سوال انگیزه کافی خود را در ایجاد ارتباط با دانش آموزان مطرح کرده بودند که این مورد کلی از یافته های ارزشمند و خلاف فرضیه قبلی این تحقیق بود
سوال3 ـ استاندارد نبودن کتب آموزشی به عنوان مشکل مطرح شده بود که %58/70 دبیران به آن پاسخ مثبت داده بودند چرا که طبق نظریان خود همکاران بعضی مطالب در کتاب خیلی ناقص و سطحی بیان شده که تفهیم آن به دانش آموزان مشکل است . از طرفی کاربرد بعضی از مفاهیم فیزیک در کتاب نیامده است یا مطالب مطرح شده همخوانی کافی یا سطح ریاضی دانش آموزان ندارد مثلاً مبحث شکست نور فیزیک1 که روابط Sin را مطرح کرده ، چرا که تازه در سال اول دانش آموز در ریاضی با Sin آشنا می شود و تقریباً همزمان دو دبیر ریاضی و فیزیک شروع به تدریس این موضوع می کنند وضعیت بدتر آنکه بسیاری از دبیران ریاضی این موضوع را به پایان کتاب موکول می کنند . در مجموع هر چند این مشکل وجود دارد اما کار زیادی از ما ساخته نیست شاید درحد نوشتن انتقادی و ارسال آن به مولفین کتاب که خوانده شود و یا خیر .
سوال 4 ـ عدم توانایی کافی دبیر در تدریس برخی موضوعات به عنوان مشکل مطرح بود که فقط %88/5 به آن پاسخ مثبت داده بودند یعنی از 34 دبیر فیزیک فقط 2 نفر در تدریس برخی موضوعات ضعیف هستند که شاید مهمترین یافته حاصل از این سوال اعتماد به نفس بالای دبیران منطقه باشند چرا که با وجود کلمه برخی موضوعات در سوال درصد پاسخ مثبت بالاتری پیش بینی می شد به هرحال به روز شدن اطلاعات دبیر ، بیان مثال های کاربردی در تدریس ، استفاده از روش تدریس مناسب با هر مبحث مفید به نظر می رسد .
سوال5 ـ بی انگیزگی دانش آموزان به طور کلی نسبت به یادگیری مطرح شد بود که همه درس ها از جمله فیزیک را شامل می شود که %47/76 دبیران فیزیک به آن پاسخ مثبت داده بودند . این بی انگیزگی ممکن است ناشی از عدم امکان قبولی در رشته و شهر مناسب در کنکور ، بازارکار ، مشکلات اقتصادی و فرهنگی خانواده ها و … باشد . در مجموع هدفمند کردن فعالیت های آنان و توجه به علایق آنان و بیان مسائل جذاب و جالب علمی در حین تدریس تا حدودی از این مشکل می کاهد .
سوال6 ـ تلاش نکردن و درس نخواندن خود دانش آموزان بیان شده بود که %11/94 دبیران به آن پاسخ مثبت داده بودند که بعد از سوال 13 ( ضعف اساسی دانش آموزان در ریاضیات ) بالاترین پاسخ مثبت بین همه سوالات را دارا می باشد این مشکل و همچنین مهمترین مشکل دانش آموزان در تمامی دروس می باشد . صرف نظر از عده کمی در کلاس که دارای مشکلات جدی از جمله مواردی که در سوال قبل ( بی انگیزگی ) مطرح شده به طور کلی حتی بسیاری از دانش آموزان قوی نیز بیشتر تلاش را وظیفه معلم می دانند تا خودشان و اساساً نقش ها در تدریس جابه جا شده است چرا که طبق نظریان بسیاری از اساتید تعلیم و تربیت وظیفه معلم تنها ایجاد سوال و بیان موضوع به طور کلی است و تا خود دانش آموزان به دنبال سوال نروند ( خواه پاسخ را بیابند یا خیر ) یادگیری حقیقی حاصل نخواهد شد . اما وضعیت فعلی از دید دانش آموزان نه تنها تفهیم مطالب به طور کامل را وظیفه معلم دانسته بلکه حل تک تک تمرین ها و فعالیت ها را نیز از وظایف مهم او می شمارد تازه پس از یاد نگرفتن نیز مقصر اصلی معلم است سوال این است که آیا خود معلمان و سیستم آموزشی در پدید آمدن و گسترش روز به روز این مشکل نقش دارند یا خیر که یک بازنگری و تغییر کلی در اینجا ضروری به نظر می رسد .
سوال7 ـ عدم استفاده مناسب از وسایل کمک آموزشی در تدریس به عنوان مشکل مطرح شده بود که %82/58 دبیران به آن پاسخ مثبت داده بودند که با فرضیه اولیه نیز تا حدودی سازگار می باشد چرا که ثابت شده است که استفاده از وسیله کمک آموزشی در درک و لمس بهتر مفهوم توسط دانش آموزان تاثیر انکار ناپذیری دارد ، از سویی دیگر در استفاده از این وسایل نیز محدودیت هایی وجود دارد که از جمله امکانات مدرسه و زمان کلاس می باشد .
اما نکته قابل اجرا در حل این مشکل آن است که اولاً دبیر سعی در استفاده بهینه از امکانات موجود داشته باشد ثانیاً وسایل کمک آموزشی صرفاً وسایل پیشرفته آزمایشگاهی اطلاق نمی شود . کما اینکه یک لوله خودکار بیک نیز کنار پنجره کلاس در تدریس تجزیه نور توسط منشور بسیار چاره ساز خواهد بود .
در سوال 8 ـ مشکل عدم همکاری متصدیان آزمایشگاه مطرح گردیده بود که %7/14 دبیران به آن پاسخ مثبت داده بودند در هر صورت به دلیل کمبود وقت آزاد دبیر در مدرسه همکاری متصدیان ضروری است اما پاسخ مثبت کم به این سوال نشان دهنده همکاری خوب بین متصدیان و دبیران در سطح منطقه می باشد .
سوال9 ـ مشغولیت دبیر به کارهای دست و پاگیر بخشنامه ای را به عنوان مشکل بیان کرده است که %7/14 دبیران به آن پاسخ مثبت داده اند که در این مورد نیز مشکل جدی به نظر نمی رسد . اما واضح است که هر چه دبیر فراغت ذهنی بیشترداشته باشد کارآیی او در تدریس نیز بسیار بالاتر می رود . مثلاً اجرای بند به بند مفاد ارزشیابی ممکن است قدری از انرژی و وقت دبیر را به خود اختصاص دهد که البته ارزشمند است اما هنوز ارزشیابی که وظیفه اصلی معلم را در تعلیم و تربیت بسنجد اجرا نشده است چرا که مجریان این ارزشیابی فقط دانش آموزان هستند و بس و آنهم با ملاک های دقیق خودشان البته امتیاز این ارزشیابی پس از سال ها به دبیر داده می شود .
در سوال 10 ـ استفاده نامناسب از تنبیه و تشویق مطرح شده بود که فقط %82/8 همکاران به آن به دید مشکل نگریسته اند در هر صورت درصد پایین این مورد نشان دهنده آن است که وجود این مشکل حاشیه ای است اما تنبیه و تشویق مناسب ابزار بسیار قوی در فرآیند یاددهی ـ یادگیری همواره مطرح بوده و هست و بر همه دبیران لازم است تا انواع آن را با رجوع دیگر به کتاب های روانشناسی تربیتی بار دیگر مرور کنند .
سوال 11ـ مشکل بودن بعضی مباحث فیزیک بیان شده است که %05/47 همکاران به آن پاسخ مثبت داده اند که همانطور که در مورد سوال 3 ( استاندارد نبودن کتب آموزشی ) نیز بیان شد . حتی اگر این مشکل نیز وجود داشته باشد کار چندانی در تغییر مباحث از دبیر ساخته نیست پس فقط باید به دنبال راه حلی بهتر در تفهیم این مباحث به دانش آموزان بود .
سوال12ـ نامناسب بودن کلاس های ضمن خدمت برای دبیران را به عنوان مشکل مطرح ساخته است که %94/52 دبیران به آن پاسخ مثبت داده اند که هر چند این مشکل آمار بالای %50 را دارد و نسبتاً مهم تلقی می شود اما حل آن تنها توسط مسئولین آموزش نیروی انسانی امکان پذیر است . استفاده از اساتید مجرّب و متعهّد ، زمان مناسب کلاس ها ، منسجم بودن مطالب ارائه شده در این کلاس ها ، مرتبط بودن با مطالب کتاب های درسی به مفیدتر شدن این کلاس ها کنک خواهد کرد .
در سوال13ـ ضعف اساسی دانش آموزان در ریاضیات به عنوان مشکل بیان شده است که %100 همکاران به آن پاسخ مثبت داده اند که این سوال بالاترین درصد را در بین همه سوالات به خود اختصاص داده است درهرصورت وجود این مشکل انکار ناپذیر است . از طرفی کمبود زمان کلاس فیزیک اجازه لازم را به دبیر برای توضیح زیاد ریاضی مساله ها نمی دهد پس یا باید از دبیران ریاضی کمک گرفت که در مثال های خود از فرمول ها و مساله های فیزیک استفاده کنند و یا اینکه جزوات ریاضی مناسب با هر کتاب فیزیک توسطه معلم تهیه و به دانش آموزان ارائه شود .
سوال14 ـ پنداره منفی دانش آموزان نسبت به درس فیزیک به عنوان مشکل مطرح شده که %50 همکاران به آن پاسخ مثبت داده اند از آنجا که تصور قبلی فرد از هر موضوع در عملکرد او نقش دارد دانش آموزان نیز وقتی درسی را سخت شنیده باشند در یادگیری آن نیز تلاش جدی نخواهند کرد چه بسا که درس مشکلتری را با تصور ساده بودن آن بسیار بهتر یاد خوهند گرفت . پس بر دبیران لازم است تا در جلسات اول بخصوص در پایه اول نسبت به نقش گیری این موضوع در ذهن دانش آموزان حساس بوده و با بیان مثال های کاربردی و جذاب و بیان مسایل ساده در ابتدا او را به فیزیک علاقمند ساخته و درس فیزیک را برای او سخت جلوه ندهد .
در سوال 15ـ اضطراب نمره از سوی دانش آموزان و درصد قبولی از سوی دبیران مشکل مطرح شده است که %11/44 همکاران به آن پاسخ مثبت داده اند . اگر بتوانیم موضوع یادگیری را از نمره و درصد قبولی جدا کنیم کار بسیار شایسته و مهمی انجام داده ایم اما این موضوع در عمل تقریباً غیرممکن است چرا که ما به هرحال برای تعیین سطح یادگیری آنان به یک ابزار نیازمندیم . اما تهدیدهای مکرر از سوی دبیر و ایجاد اضطراب در دانش آموزان نیز از عوامل مخل یادگیری است اما درصد قبولی نیز برای دبیران تنها زمانی قابل مقایسه و استفاده است که آزمون با سوالات استاندارد هماهنگ در مدارسی که از نظر فرهنگی و اقتصادی ( منطقه قرار گرفتنشان ) کاملاً همخوانی داشته باشند برگزار گردد و تعداد دانش آموزان در هر کلاس نیز تقریباً برابر باشد یعنی خیلی زیاد یا خیلی کم نباشند . در ضمن با وجود این شرایط ابزار درصد قبولی باید برای سنجش پیشرفته دانش آموزان ( نسبت به سال قبلشان یا نسبت به دانش آموزان ……… ) مورد بررسی قرار گیرد نه کارآیی معلم .
در سوال 16ـ ضعف نحوه ارزشیابی دبیران به عنوان مشکل بیان شده است که %35/32 دبیران به آن پاسخ مثبت داده اند . از آنجا که ارزشیابی یکی از ارکان مهم تدریس تلقی می شود . همه دبیران باید همچنان که در نحوه تدریس خود تغییراتی مستمر می دهند در نحوه ارزشیابی نیز از شیوه های جدیدتر و یا سوالات جدیدتری بهره جویند . بارم بندی نامناسب سوالات تاثیر بسیار مهمی در عدم سنجش مناسب میزان یادگیری دانش آموزان دارد چه بسا که بارم هایی که عادلانه توزیع نشده باشد و مناسب سوال نباشد حتی موجب کم شدن نمره دانش آموزان قوی شود . از طرفی بیان سولات کلیشه ای و فقط در سطح دانش از مشکلات مهم نحوه ارزشیابی می باشد .
بیان روشن سوالات ، استفاده از شکل ، رسم ، جدول ، نمودار ، استفاده از سوالات جای خالی ، دور کلمه صحیح خط کشیدنی ، وصل کردنی ، غلط یابی ، طراحی آزمایش و … در بالا بردن کیفیت ارزشیابی بسیار موثر است .
در سوال آخر عدم همکاری کلیه اولیا به عنوان مشکل مطرح شده است که %94/52 همکاران به آن پاسخ مثبت داده اند که با توجه به آمار آن این مشکل نسبتاً با اهمیت می باشد . اما کار چندانی در حل آن ساخته نیست شاید برگزاری جلسات دیدار با اولیا و توجیه آنان قدری مفید باشد .
روش های مطالعه صحیح و درس خواندن برای رسیدن به موفقیت
همه ما از معلم و پدر و مادر و … دائما میشنویم که "درس بخوان!" ولی هیچکس به ما نمیگوید که چکونه درس بخوانیم و مطالعه کنیم تا ضمن آنکه از درس خواندن لذت بیشتری ببریم بازدهی بیشتری نیز داشته باشیم . براستی چگونه بایستی درس خواند؟ بسیاری از دانش آموزان و یا حتی دانشجویان میگویند که دیگر حوصله خواندن را ندارند.
واقعیت این است که اکثر افراد ، روش صحیح مطالعه را نمیدانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم هرگز چگونه درس خواندن را یاد نمیدهند.
در زیر به مهمترین روشهای مطالعه صحیح و موثر می پردازیم . آنها را با دقت به خاطر بسپارید و برای یکبار هم که شده اجرا کنید.
شیوه صحیح مطالعه ، چهار مزیت عمده زیر را به دنبال دارد:
1- زمان مطالعه را کاهش میدهد.
2- میزان یادگیری را افزایش میدهد.
3- مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی تر میکند.
4- به خاطر سپاری اطلاعات را آسان تر می سازد.
برای داشتن مطالعه ای فعال و پویا ، نوشتن نکات مهم در حین خواندن ضروری است تا برای مرور مطالب ، دوباره کتاب را نخوانده و در زمانی کوتاه از روی یادداشت های خود ، مطالب را مرور کرد.
یادداشت برداری ، بخش مهم و حساس از مطالعه است که باید یه آن توجهی خاص داشت ؛ چون موفقیت شما را تا حدود زیادی تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد . خواندن بدون یادداشت برداری یک علت مهم فراموشی است.
شش روش مطالعه:
1- خواندن بدون نوشتن: همانطور که اشاره شد روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآیندی فعال و پویا است و برای نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد . باید با چشمان خود مطالب را خواند ، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطلب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز ، خصوصا قبل از امتحان ، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا به خاطر سپرد.
2- خط کشیدن زیر نکات مهم: این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر باشد ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش ، بعضی افراد به جای آنکه تمرکز و توجه بر روی یادگیری و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشیدن روی نکات مهم میگردد . حداقل ، روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملا درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب دنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن خط بکشند.
3- حاشیه نویسی: این روش نسبت به دو روش قبلی بهتر است ولی باز هم روشی مناسب برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست ولی میتواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیت چندانی برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.
4- خلاصه نویسی: در این روش ، شما مطالب را میخوانید و آنچه را درک کرده اید بصورت خلاصه بر روی دفتری یادداشت میکنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا که در این روش ، ابتدا مطالب را درک کرده ، سپس آنها را یادداشت میکنید اما باز هم بهترین روش برای خواندن نیست.
5- کلیدبرداری: کلیدبرداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است . در این روش ، شما پس از درک مطلب ، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت میکنید و در واقع ، کلمه کلیدی ، کوتاهترین و راحت ترین و بهترین و پرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن ، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده میشود.
6- خلاقیت و طرح شبکه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری ، خصوصا فراگیری مطالب درسی است . در این روش ، شما مطالب را میخوانید ؛ پس از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان (و نه بصورت جملات کتابی) و بصورت کلیدی یادداشت میکنید و سپس کلمات کلیدی را بر روی طرح شبکه ای مغز می نویسید (در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی میکنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص میکنید) تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب ، فقط به طرح شبکه ای تولید شده مراجعه کرده و با دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بر روی طرح شبکه ای مغز ، آنها را خیلی سریع مرور کنید . این روش ، درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان میکند و بازده مطالب را افزایش میدهد.
چند توصیه مهم:
1- حداکثر زمانی که افراد میتوانند فکر خود را بر روی موضوعی متمرکز کنند بیش از 30 دقیقه نیست ، یعنی باید سعی شود حدود 30 دقیقه بر روی یک مطلب تمرکز نمود و یا مطالعه داشت و حدود 10 الی 15 دقیقه استراحت نمود و مجددا با همین روال شروع به مطالعه کرد.
2- پیش از مطالعه از صرف غذاهای چرب و سنگین خودداری کنید و سپس چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمایید چون پس از صرف غذای سنگین ، بیشتر جریان خون متوجه دستگاه گوارش میشود تا به هضم و جذب غذا کمک کند و لذا خونرسانی به مغز کاهش می یابد و از قدرت تفکر و تمرکز کاسته میشود . همچنین غذاهای آردی مثل نان ، و قندی قدرت ادراک و تمرکز را کم میکند و نوشابه های گازدار هم همینطور هستند.
3- ذهن آدمی باهوش است ، اگر یادداشت بردارید مطالب را به سرعت حفظ و به آسانی به یاد می آورد و نیز همزمان نمیتوانید هم مطلبی را بنویسید و هم گوش دهید ؛ پس حین مطالعه لطفا یادداشت برداری نمایید.
سخن آخـر :
در پایان از همه همکارانی که این پرسشنامه را به دقت تکمیل فرموده اند تشکر و قدردانی می کنم همچنین تشکر ویژه از همکارانی که در پایان نظرات خود را مطرح ساخته اند دارم . از گروه های آموزشی و گروه محترم فیزیک که زحمت ارسال پرسشنامه و جمع آوری آن از مدارس را به عهده داشته اند سپاسگزاری می کنم و امیدوارم همه ما در رسالتی که به دوش گرفته ایم و علم زیبایی که تدریس می کنیم موفق و موید بوده و باشیم و باور کنیم که می توانیم تغییرات جدی در امر یادگیری پدید آوریم اجرای طرح ها و برنامه های زود بازده شاید قدری از وجود مشکل به صورت مقطعی بکاهد اما بازنگری عمیق و ایجاد تغییرات مفید بسیار موثرتر و پایدارتر خواهد بود و باور کنیم که با تغییر مثبت در روش هر کدام از ما تغییری مثبت نه تنها در منطقه بلکه در کل جهان روی خواهد داد چرا که ما جزئی از این کل هستیم باور نکنیم که یک دست صدا ندارد . همین حالا امتحان کنید . شاید صدایش کم باشد اما …
فیزیک از جمله درس هایی است که خیلی نیاز به تمرین و تست دارد؛ البته بخش های مختلفی دارد؛ مثلا اواخر پیش ۲ حفظی و خواندنی است اما مثلا دینامیک و سینماتیک بیش تر به تمرین و تست نیاز دارد. برای نور فیزیک ۱ و اکثر قسمت های فیزیک ۲ و فیزیک ۳ وقتی جزوه و کتاب را بخوانیدشروع به خلاصه نویسی کنید. خلاصه نویسی در فیزیک هم خیلی مهم است؛ چون اکثرا فرمول است و با این کار می توانید خیلی سریع فرمول ها را مرور کنید و بعد، از آن ها تست بزنید. خلاصه نویسی در فیزیک، خیلی به شماکمک می کند. شیوه ی خلاصه نویسی فیزیک را در قسمت خلاصه نویسی ها می توانید مشاهده کنید. شما تقریبا از عید به بعد فقط خلاصه های فیزیک ۱ و ۲ و ۳ را بخوانیدو بعد از مرور و خلاصه، تست بزنید.
سعی کنید سرعت خود را در درس فیزیک و سوال های محاسباتی افزایش دهید. چون مثلا در کنکور ۸۹، خیلی از افراد بودند که به دلیل تعلل زیاد در برخی سوال های فیزیک، حتی فرصت نکردند سوال های شیمی را شروع کنند. برای افزایش سرعت نباید مثلا یک روز ۲۰۰ تا تست بزنید و بعد بروید تا یک ماه دیگر. سعی کنید مثلا یک روز در میان ۴۰ تا ۵۰ تا تست بزنید تا پیوسته مرور کرده باشید.
فیزیک پیش دانشگاهی ۱ خیلی نیاز به تمرین و تست دارد .
برای حل مسئله های فیزیک حتما مرحله های زیر را باید دنبال کنید:
۱) صورت مساله را دقیق بخوانید و مبحث را شناسایی کنید و بفهمید مساله از شما چه می خواهد.
۲) اگر لازم بود، حتما شکل بکشید.
۳) فرمول مربوط به مساله را یادآوری کنید (اگر خلاصه نویسی کرده باشید و زیاد آن را مرور کرده باشید، برای تان خیلی راحت خواهد بود).
۴) اگر نیاز به جابه جایی و تغییر در فرم اصلی فرمول وجود دارد آن ها را انجام دهید.
۵) اگر داده های مساله نیاز به تبدیل واحد دارند آن ها را انجام دهید.
۶) داده های مساله را در فرمول جای گذاری کنید و مساله را حل کنید.
اگر احساس می کنید سرعتتان پایین است، همان طور که گفتم پیوسته تست بزنید و سعی کنید بدون این که دقتتان کم شود، سرعت را زیاد کنید. این کار تنها با تست زنی زیاد و اصولی امکان پذیر است. در اثر حل کردن تست های تکراری و مشابه، سرعت عمل افزایش می یابد. حتی اگر لازم دیدید می توانید چندین بار تست های کنکورهای سراسری سال های اخیر را پاسخ دهید. توجه کنید لازم نیست مساله را به صورت تشریحی حل کنید.اگر توانستید بی دقتی های خود را کنترل کنید و کاهش دهید فرمول ها را در ذهن خود بیاورید و فقط محاسبه ها را روی کاغذ انجام دهید. توجه کنید که مرحله هایی که احتمال خطا در آن ها زیاد نیست را در ذهن انجام دهید و سایر مطلب ها (مثل محاسبه ها) را حتما حتما روی کاغذ انجام دهید. سعی کنید از شکل ها حداکثر استفاده را ببرید و سرعت حل مساله ی خود را با شکل افزایش دهید؛ چون خیلی به شما کمک خواهد کرد.
توصیه های خیلی مهم:
* اگر در کنکورهای آزمایشی و کنکور اصلی، احساس کردید یک سوال فیزیک (و یا هر درس دیگر) وقت گیر است، آن را حتما رها کنید و کنار آن بزنید (به هنر آزمون دادن مراجعه شود). سعی کنید خود را به این کار عادت دهید. چون برخی سوال های فیزیک واقعا وقت گیر هستند. البته توصیه می کنم حتما سرعت حل مسائل فیزیک را با زدن تست های زیاد و متنوع خیلی بالا ببرید. به نحوی که دقتتان پایین نیاید. شاید مهم ترین کار در فیزیک همین افزایش سرعت بدون کاهش دقت باشد.
به نکته های زیر حتما توجه کنید:
۱) ابتدا حتما متن درس فیزیک را با دقت بخوانید و کاملا آن را بفهمید و بعد سراغ مثال ها و تمرین های کتاب درسی بروید.
۲) در منزل و برای حل سوال های فیزیک هرگز از ماشین حساب استفاده نکنید و مساله ها را حتما تا آخر حل کنید. سرعت محاسبه ها در کنکور خیلی مهم است. از همین حالا باید با حل سوال های مختلف، سرعت محاسبه ی خود را افزایش دهید.
۳) حتما بعد از مطالعه و خلاصه برداری، سراغ تست زنی بروید و آن قدر تست بزنید (البته نه این که همه را در یک روز بزنید) تا به تسلط برسید. صبور باشید و آرام آرام سرعت خود را افزایش دهید.
۴) گاهی هیچ اشکالی ندارد تست های تکراری بزنید. این کار برای افزایش سرعت عمل مفید است؛ البته به شرطی که بار دیگر از ابتدا تا انتها را حل کنید نه این که از حفظ جواب دهید.
۵) لازم نیست فرمول های متفرقه را از کتاب های کمک آموزشی حفظ کنید و خود را دچار سردرگمی کنید. به جای این کار، شیوه ی درست استفاده از فرمول های اصلی را یاد بگیرید و با تمرین زیاد، در آن ها به تسلط کافی برسید.
* باز هم تاکید می کنم حتما برای موفقیت در درس فیزیک، لازم است سرعت محاسبه های ریاضی خود را بدون کاهش دقت، افزایش دهید؛ پس از همین الان شروع به تمرین کنید. کار سختی نیست…
سیستم آموزشی غلط و محافظه کارانه خانواده و مدرسه
بعضی از موقع ها بررسی یک سیستم وقتی در خارج آن نشسته ای به مراتب ساده تر از موقعی است که در داخل آن با خود سیستم به کلنجار مشغول هستی . از موقعی که به کانادا امده ام احساس می کنم با توجه به مقایسه ای که می توانم فرهنگ ایران را با سایر فرهنگ ها کنم درک پیچیده تری از خواص فرهنگی ایران به دست آورده ام. در این نوشته سعی خواهم کرد به بعضی از مشکلات اصلی نظام آموزشی ایران بپردازم. این پردازش به معنی نفی بسیاری از صفات پسندیده ایرانی ها نیست، بلکه نگاه به مشکلات و حل آن برای هر چه بهتر کردن فرهنگ ایرانیست.
سیستم ارزش گذاری غلط منجر به سیستم آموزشی غلط می شود. آنچه که کودک ایرانی در مدارس و در خانواده باید یاد بگیرد متاسفانه فاقد بعضی از ضروری ترین نیازهای یک انسان ایرانی است که آن هم ناشی از سیستم غلط ارزش گذاری می باشد. سیستم آموزشی از دو جهت غلط است. 1: آنچه که به فرد یاد می دهند . 2: آنچه که فرد را به یاد گرفتن آن تشویق می کند.
سیستم آموزشی خانواده و مدرسه در ایران سیستم آموزشی بسته و فاقد جندجانبه نگریست. به این معنی که کودک در این سیستم آموزشی فرصت امتحان بعضی از استعدادهای خود را نمی یابد و به نوعی در بسیاری از استعدادهای خود سرکوب می شود و از طرف دیگر فرد به علت فرهنگ غلط ارزش گذاری از رفتن به سوی استعدادها و آرزوهای خود ناامید می شود .
یک: آنچه که به فرد یاد می دهند: به طور مثال توانایی کار گروهی در ایرانیان به علت فقدان کارهای گروهی در دبستان ها و سایر مقاطع دچار نخوت و افول می شود و کلاًَ نوجوان در سیستم آموزشی ایران یاد می گیرد که فردی عمل کند. در کنار آن دانش آموز ایرانی در مدرسه یاد نمی گیرد که چگونه رفتار خود را برای کار کردن با جمع پیچیده و منعطف کند و همین عدم آموزش منجر به آن میشود که فرد در محیط های کار آینده خود به مشکل بر بخورد.
نظام آموزشی خانواده ایرانی در ایجاد یک شخصیت کاری معمولا شکست می خورد. ریشه شکست آن است که خانواده (و جامعه) ایرانی فرزند خود را فردی پر توقع، مغرور و در عین حال بدون اعتماد به نفس کافی پرورش می دهد و همین امر باعث می شود که جوانان ایرانی در بازار کار تنها دنبال کارهایی باشد که نیازی به فعالیت فراوان و خلاقیت زیاد نداشته باشد و تنها سعی کنند کاری راحت با کلاس و روزمره و نه لزوما مفید انجام دهند. حتی اگر این به قیمت آن باشد که سالها وابسته مالی خانواده باشند. جدا از آن عدم وجود اعتماد به نفس کافی که ریشه در ایده آل گرایی دارد، منجر به آن میشود که بسیاری از جوان های ایرانی همه چیز را در آن ور مرزها ببینند. که این خود باعث می شود که بسیاری از تکنولوژی ها و الگوریتم های ما کاملاً وارداتی باشد. وارد کردن علوم و تکنولوژی و الگوریتم ها در حالت کلی کار مناسبی است اما به شرطی که به آنچه که خود داریم واقف و معترف باشیم و بتوانیم آنچه را می گیریم را هم نقد کنیم و متناسب با سیستم جامعه ایران کنیم.
در سیستم آموزشی ایران بسیاری از نیازهای فردی یک انسان مورد توجه قرار نمی گیرد. به طور مثال چگونگی پرداختن به نیازهای غریضی مثل تغذیه و مسائل جنسی در کتاب های درسی ایران جایی ندارد. آنچه که بسیار خنده دار می نماید آن است که مسایل جنسی که از دیدگاه بسیاری از روانشناسان غریزه اصلی یک انسان است به طور کامل در نظام آموزشی ایران حذف و مورد انکار قرار می گیرد. حال سوال آن است که جوان ایرانی کجا و چگونه قرار است با روابط خود با جنس مخالف آشنا شود. آنچه که مسلم است این است که ریشه بسیاری از مشکلات خانوادگی و اجتماعی ناشی از ندانستن حداقل اطلاعاتیست که در کشورهای پیشرفته دانستن آن بدیهی می نماید(با این که بسیاری از مردم در همین کشور های پیشرفته به دلایل مختلف مانند نفوذ کلیسای کاتولیک تمام اطلاعات لازم را ندارند) . به طور مثال معلمی که کلاس صبح را خشمگینانه شروع می کند، ناشی از آن می تواند باشد که شب خوبی سپری نکرده باشد و یا وجود بعضی از ناراحتی های روحی در بسیاری از زنان متاهل ایرانی ناشی از براورده نشدن نیازهای جنسی زن است که اگر به او و جفتش آموزش می دادند شاید او به چنین مشکلاتی برخورد نمی کرد. در مورد مسئله تغذیه یک دانش آموز رشته ریاضی فاقد آگاهی لازم از نیازهای تغذیه روزانه خود می باشد. به طور مثال یک فارغ التحصیل ریاضی شاید نداند که نیاز روزانه او به انواع ویتامین به چه میزان میباشد یا یک سیستم تغذیه خوب چگونه است. جدا از آن من بر این عقیده هستم که نیاز دانش آموز رشته ریاضی ما به دانستن تاریخ صحیح ایران و جهان بیش از آن چیزی است که به او یاد می دهند. چرا که با دانستن تاریخ است که شهود فرد از مسایل اجتماعی بالا می رود.
با اینکه خود من علاقه مند شدید علوم ریاضی میباشم برایم جای بسی سوال است که آیا یک دانش آموز رشته ریاضی فیزیک باید تا این حد آشنا به مثلثات و هندسه باشد؟ آیا دانستن بسیاری از مسائل روزمره و اجتماعی برای او ضروری تر نیست؟ آیا نمی شد بسیاری از این مباحث را بعد از ورود او به دانشگاه به او تعلیم داد یا اختیاری کرد؟ آیا وقتی اکثریت دانش آموزان مدارس قرار نیست وارد دانشگاه شوند مطالب ضروری تری برای یاد گرفتن برای آنها وجود ندارد؟ سوال اصلی این است که احتیاجات اصلی دانش آموزان ایرانی که اکثر آنان قرار است به همین تحصیلات بسنده کنند چیست؟
علوم انسانی در ایران بیشتر از آنچه که تحلیل و ریشه یابی مسائل انسانی و اجتماعی باشد، علومی حفظی است که سعی دارد مطالب را به سبک مکتب خانه های قدیم قطعی و حفظی بیان کند، در حالی که واقعیت علوم انسانی چیزی جز همین تحلیل و بررسی و شک نیست.
دو- آنچه که فرد به یاد گرفتن آن تشویق می شود: بزرگترین مشکل در این سیستم بسته، نا امید کردن فرد از حرکت به سوی استعدادهای خود می باشد. به طور مثال استعدادهای هنری در سیستم آموزشی ایران نا خود آگاه سرکوب می شود. چرا که فرد منزلت اجتماعی بالاتری در بسیاری از رشته های علمی و مهندسی می بیند که این منزلت نه ناشی از نیاز اجتماعی بلکه ریشه در فرهنگ معیوب کشور دارد. چرا که نیاز به بسیاری از رشته های هنری به مراتب بالاتر از بسیاری از رشته های مهندسی است. از همه بدتر جایگاه پایین رشته های علوم انسانی و اقتصادی در سیستم فرهنگی ایران است که کاملا فرهنگ خلاف آن در کشور های پیشرفته دنیا برقرار است و بسیاری بر این عقیده اند که این یکی از کلیدی ترین ریشه های عقب ماندگی ایران می باشد. در کشور های صنعتی علاقه مردم به انتخاب رشته های بازرگانی، مدیریت و اقتصاد کاملاً بالاتر از رشته هایست که در ایران به عنوان بهترین و با کلاس ترین رشته ها شناخته می شوند. سیستم ارزش گذاری غلط و منجمد در سیستم آموزشی ایران منجر به آن شده است که ارزش رشته نه بر اساس نیاز فرد یا اجتماع بلکه بر اساس معیارهای فرهنگی غلط تعیین شود.
خلاقیت در سیستم آموزشی ایران مورد تشویق قرار نمی گیرد . چرا که ارزش گذاری اجتماعی چنان منجمد و کوته نظرانه است که فرد را از تردید در بسیاری از رفتارهای اجتماعی باز می دارد و او را تشویق می کند که فردی محافظه کار و همرنگ اطرافش باشد. سیستم خانواده ایرانی مسیر موفقیت را چنان مشخص می بیند که هر مسیر دیگری را برای فرد یک جاده مه آلود توصیف میکند و همین یگانگی راه موفقیت است که جلوی نو آوری را درایرانی می بندد.این در حالی است که هر انسان ظرافت های روحی خود را دارد و مسیر خوشبختی او در مسیری منحصر به فرد برای خود اوست. چه جنایتی بالاتر از آنکه ما انسان های آزاد را در قفس ارزشگذاری خود اسیر کنیم که هم به او ضربه زده ایم و هم به اجتماعی که آنرا از کارایی او محروم کرده ایم.
جامعه ایرانی چنان علاقمند به تبیین یک سیستم ملاک گذاری موفقیت کلاسه شده و جهان شمول است که هر چیزی را درجه بندی می کند. به طور مثال دانشگاه های کشور بدون توجه به قوت های فردی هر کدام دارای جایگاهی به نسبه ثابت در لیست ارزشگذاری انتخاب رشته داوطلبان ورود به دانشگاه ها می باشد و این امری بسیار خنده دار است چون هر داوطلب قاعدتا از تحصیل خود در دانشگاه باید دنبال هدفی فردی و رشته ای خاص باشد .
نمونه ای دیگر از سیستم ملاک گزاری، سیستم ارزشگذاری محلات یک شهر می باشد. فکر می کنم که انتخاب محل زندگی جدا از اینکه ملاک های مشترکی بین همه مردم دارد دارای خصوصیات کاملا فردی می باشد. به طور مثال نزدیکی به محل کار میزان علاقه به شلوغی، نزدیکی به محل تحصیل فرزندان ، نزدیکی به قوم و خویشان و بسیاری از ملاک های دیگر باید نقش موثرتری در انتخاب منزل یک خانواده داشته باشد. ولی متاسفانه به حدی سیستم ارزش گذاری ثابت و مشخص است که خانواده ایرانی پز و افه اجتماعی را در اکثر اوقات به راحتی خود ترجیح می دهد.
نمونه ای دیگر از این خاصیت فرهنگی عجیب ابرانی در هنگام ارزیابی زندگی در کشورهای خارجی نمود پیدا می کند. با اینکه خود من قبول دارم که فیلم ها و رسانه های خارجی نقش اساسی در ایجاد این ارزیابی غلط دارند ولی این خاصیت فرهنگ ایرانی به نوعی در تشدید آن موثر است. چنان ایرانیان از زندگی خوب در آمریکا صحبت می کنند و چنان در ارزبابی ها ی خود برای زندگی در خارج کشور آمریکا را مدینه فاضله می دانند که آدم شک می کند که گویا اینان سالهاست که در آنجا زندگی کرده اند. این در حالی است که جامعه سرمایه داری و کاملا راست (از لحاظ فرهنگی و اجتماعی) و از لحاظ فرهنگی سنتی آمریکا دارای مشکلات نه چندان کمی است و یک جامعه کاملا راست مثل آمریکا دارای فاصله طبقاتی عظیم و نا امنی بالا می باشد. کلا این زود باوری و ظاهر نگری که سبب آن می شود که عده ای آمریکا را از فیلم های آن بشناسند، ریشه در سیستم آموزشی ایران دارد که جای شک کردن را از جوانان می گیرد و به او یاد نمی دهد که هر ظاهری باطن بسیار پیچیده ای دارد که یافتن آن به این آسانی نیست.
جامعه شناسی آموزش و پرورش
ساخت و کار ( mechanism ) یا وسیله این انتقال ، آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش به معنی اعم ، مترادف با جامعه پذیری است، یعنی ، فراگردی که افراد از طریق آن به یادگیری نقشها ، قواعد ، روابط و بطور کلی ، فرهنگ جامعه خود می پردازند.
به معنی اخص ، فراگردی است که افراد به واسطه آن در وضعیتهای اجتماعی سازمان یافته ، در معرض آموزش منظم دانشها ، مهارتها ، رفتارها و گرایشهای معین قرار می گیرند. در هر جامعه ، این وضعیتها در قالب نظام آموزش و پرورش و سازمانهای رسمی آن تشکیل می یابند.
آموزش و پرورش در جامعه ابتدایی
در جامعه ساده ابتدایی ، آموزش و پرورش هدف و منظور آگاهانه ای نداشت. هر فرد پس از تولید ، به تدریج ، طی مراحل مختلف زندگی ، متناسب با سن و موقعیت اجتماعی خویش سازگاریهای لازم با محیط اجتماعی را فرا گرفته، از طریق یادگیری موازین اجتماعی و الگوهای رفتاری ، طی ترتیباتی به زندگی بزرگسالی راه می یافت، مثلاً در امر گردآوری خوراک ، یافتن جانوران زخمی یا جمع آوری میوه ها و ریشه های خوردنی گیاهان ، نوجوان ، با پدر همراهی کرده راه و رسم کار را یاد می گرفت. از اینرو ، کسب آمادگی برای انجام دادن فعالیتهای روزمره زندگی ، هدف آموزشی یا پرورشی آگاهانه ای نداشت.
پیچیدگی روزافزون زندگی اجتماعی ، موجب تنوع و کثرت تقسیم کار اجتماعی گردید. در این شرایط ، هر مرحله از گردش کار در جامعه ، کسب مهارتهایی کم و بیش متناسب با نوع و کیفیت کار را الزامی می ساخت، زیرا که اعضای جامعه قادر نبودند بدون آموختن مهارتهای لازم ، کارها و وظایف خود را انجام دهند. انباشت تدریجی دانشها ، مهارتها و فنون کار و زندگی اجتماعی ، اندیشه حفظ و انتقال این دستاوردها را پدید آورد. بنابراین ، از هنگامی که انسان با قصدی آگاهانه ، وسایل آموزش و یادگیری فرزندان خود را فراهم ساخت، آموزش و پرورش رسمی پدید آمد و تشکل آن آغاز شد.
آموزش و پرورش در جامعه جدید
در جوامع جدید ، مفهوم آموزش و پرورش و کارکردهای آن دستخوش تغییر و دگرگونی شده است. نیازهای گوناگون زندگی ، انواع نوین آموزش و پرورش را طلب می کنند. شیوه های زندگی از نسلی به نسلی ، تجدید شکل پیدا می کنند. ولی این تجدید شکل ، همواره با تجارب بیشتر و انگاره های پیچیده تری همراه است.
در جامعه پیچیده متمدن ، با گسترش شهرنشینی ، توسعه صنعتی ، دگرگون شدن ساختارها و کارکردهای سیاسی و اقتصادی ، عواملی مثل خانواده که در گذشته بار تعهدات تربیتی را عهده دار بودند، دیگر اقتدار و نفوذ کافی برای ایفای وظایف پیچیده آموزشی و پرورشی ندارند. با پیچیده تر شدن جامعه ، آموزش و پرورش بطور روزافزونی ، به صورت ابزار بازسازی فرد و جامعه در می آید. در نتیجه ، شهروندانی که خواستار اشتغال به کار و خدمت در جامعه و خواهان برخورداری از مزایای زندگی اجتماعی می باشند، مجبورند سالیان نسبتاً قابل ملاحظه ای از عمر خود را در مراکز آموزش و پرورش رسمی بگذرانند.
تاثیر پیدایی و تکامل خط و نوشتار بر آموزش و پرورش
زندگی گروهی مستلزم همکاری است. در فراگرد تکامل اجتماعی ، ضرورت همکاری ، انسان را به ایجاد یا یافتن وسایلی برای هماهنگ سازی فعالیتهای گروهی وادار ساخت. از این راه ، ابتدا اشکال اولیه زبان گفتاری پدید آمد و با پیشرفت مکانیسمهای گفتار و افزایش قدرت ارتباطی زبان ، انتقال مفاهیم و معانی عالیتر از فردی به فردی میسر شد.
اختراع خط و نوشتار ، این جریان را دوچندان آسان و اثر بخش ساخت، امر آموزش و پرورش را بسیار تحت تاثیر قرار داد و در نهایت به پیدایش مراکز آموزشی انجامید. با توجه به اینکه نوع و میزان پیشرفت وسایل ارتباطی ، در تعیین وسعت و اندازه هر گروه قطعاً موثر است، از اینرو ، می توان نقش زبان را در توسعه و تکامل جامعه بشری ، به درستی ، نقش اساسی دانست.
الف _ مشکلات بیرونی
توسعه نیافتگی کشورهای جهان سوم (که ایران نیز جزو آنها است) و تحولات روزافزون علوم و فناوری جوامع پیشرفته و در حال توسعه، متکی بودن هزینه های تعلیم و تربیت به دولت و افزایش سطح توقعات مردم برای مطالبه آن، کمبود منابع مالی برای ساخت، تجهیز و اداره مدارس و پیچیدگی روشهای جلب مشارکت مردم در امور تعلیم و تربیت را می توان جزو مشکلات بیرونی نظام آموزش و پرورش برشمرد که بسیاری از کشورهای جهان مثل کشور ما با آن مواجه هستند.پایین بودن سطح حقوق و دستمزد معلمان و عدم امکان جذب افراد مستعد و با سطح هوش بالا برای این شغل مهم (که همین امر موجب کم ارزش شدن شغل معلمی شده و حتی هوشمندان شاغل در مدارس را نیز تحت تاثیر قرار داده است.) سایه شوم و غول آسای کنکور سراسری بر نظام آموزشی کشور (به ویژه در دوره متوسطه)، که ناکارآمدی این دوره تحصیلی را به دنبال داشته است، نیز جزو مهمترین مشکلات بیرونی آموزش و پرورش محسوب می شود.
ب- مشکلات درونی
روشهای فعلی گزینش، جذب، تربیت و نگهداشتن نیروی انسانی شاغل در آموزش و پرورش، ناکارآمدی نظام انتخاب مدیران به ویژه در سطح ادارات آموزش و پرورش (اعم از ستادی، استانی و منطقه ای)، عدم پویایی در مدیریت آموزشگاه ها به ویژه در زمینه جلب مشارکت اولیا و معلمان برای اداره بهتر مدارس، ناکارآمدی نظام کنترل، نظارت و ارزشیابی علمی از برنامه ها، طرحها، روشها و عملکردها کم اثربخش بودن برنامه های درسی موجود، به علت مبتنی نبودن بر نتایج تحقیقات علمی و عدم انطباق با دانش و فناوری روز. پایین بودن سواد علمی معلمان و عدم انگیزه و علاقه آنها برای تدریس فعال در کلاسهای درس نبودن عشق به آموختن، محبت و روابط انسانی و صمیمی بین کادر مدیریت مدارس، معلمان و دانش آموزان و در نتیجه کمبود نشاط در مدرسه نیز از مهمترین مشکلات درونی آموزش و پروش است.
البته شاید دهها مشکل دیگر را بتوان احصا کرد، لیکن اگر آموزش و پرورش بتواند ظرف ۲۰ سال آینده همین ۱۲ مشکل بیرونی و درونی را حل کند، بی شک آموزش و پرورش ما از سال ۱۴۰۰ به بعد مسیر تحول کیفی را طی خواهد کرد.
ب _ ۱ _ ارتباط برنامه های آموزش و پرورش با برنامه های توسعه کشور
چند سال است که مدرسه محوری مطرح شده و برنامه هایی در جهت تحقق درازمدت این امر به اجرا گذاشته شده است. در حال حاضر مدیران مدارس به وسیله معلمان انتخاب می شوند. اما نمی توان گفت معلم در مدرسه سالار است. دانش آموز هم سالار نیست. بلکه بیشتر روزمره گی سالار است.
شوراهای دانش آموزی با انتخاب دانش آموزان ایجاد شده است، لیکن تا ایفای نقش شوراهای دانش آموزی در مدارس و مناطق، راه درازی در پیش است. اگر برنامه های جدید و دقیق زودتر تهیه و به مرحله اجرا گذاشته شود و از روزمره گی و عادت های نامطلوب پیشین زودتر عبور کنیم، به مدرسه محوری نزدیکتر خواهیم شد. هر چند کشور ما در ابعاد گوناگون توسعه نیافته است؛ لیکن به تجربه اثبات شده که بخشهایی که دارای درآمدهای اختصاصی هستند (مثل وزارت نیرو، پست و تلگراف و تلفن، وزارت صنایع و معادن، بازرگانی، شهرداریها و…) می توانند تا حدودی پاسخگوی بخشی از نیازهای ضروری مردم مثل آب، برق، تلفن، ارسال مراسلات، خودرو، مواد غذایی، آسفالت، فضای سبز، علایم راهنمایی و رانندگی و… باشند. لیکن بخشهای اجتماعی مثل آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، کار و امور اجتماعی و مسکن و شهرسازی و… که فاقد درآمد هستند، به سختی قادر به تامین حداقل نیازهای مردم هستند.البته در مقایسه کیفی ارایه خدمات و محصولات، چه بخشهای فاقد درآمد و چه بخشهای دارای درآمد، متاسفانه محصولات و خدمات ارایه شده، کمتر در حد استاندارد است.
به طور کلی در همان روستایی که دارای آب، برق، گاز، تلفن، خانه بهداشت و پزشک و مدرسه است کیفیت خدمات هیچ دستگاهی نسبت به دیگری رجحان ندارد. در این زمینه همه این خدمات به طور هماهنگ دارای نارساییهای هستند، که مدیریت و منابع انسانی بیشترین نقش را در کیفیت توسعه همه جانبه و پایدار به عهده دارد.بنابراین می توان گفت، برنامه های آموزش و پرورش به همان میزان در جهت توسعه همه جانبه و پایدار است، که برنامه های سایر بخشها است.
ب _ ۲ _ موانع آموزش و پرورش خلاق، کارآمد و پویا
هر گاه رویکرد طراحی برنامه های درسی (اهداف، محتوای آموزشی، روشهای یاددهی _ یادگیری، ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان، وسایل و امکانات آموزش) مبتنی بر توسعه همه جانبه و پایدار باشد؛ کادر مدیریت مدرسه و معلمان نیز ضمن طی آموزشهای ضمن خدمت در این زمینه در اجرای چنین برنامه هایی ذینفع باشند؛ و آنها که این برنامه ها را (با روشهای پیش بینی شده) اجرا نمی کنند متضرر شوند؛ از سوی دیگر با استفاده از همه وسایل ارتباط جمعی ارزش و منزلت اجتماعی پژوهش و پژوهشگر در جامعه تبلیغ و توجیه شود، با استفاده از روشهای تشویق و ترغیب، آنها که سعی خود را در اجرای برنامه های جدید به کار می برند با نظارت و ارزشیابی مستمر برنامه جدید، می توان به کارآیی و اثر بخشی این برنامه ها (که تربیت دانش آموز پژوهنده و خلاق هدف آن است) امیدوار بود.چگونه، می توان به شکوفایی نظام تعلیم و تربیت کمک کرد!دسترسی به آموزش و پرورش خلاق، کارآمد و پویا جزو آرمانهای همه مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت و به طور کلی آرزوی تحقق نیافته بسیاری از مردم جهان است.به نظر می رسد در اولین گام بهتر است موسسات پژوهشی در آموزش و پرورش، با استفاده از تحقیقی کیفی و همه جانبه، عوامل بازدارنده در راه نیل به چنین آموزش و پرورش آرمانی را شناسایی نمایند.متاسفانه این عوامل بازدارنده کم نیستند، از ایجاد رعب و وحشت بین کودکان در کلاس تا حیاط و دفتر مدرسه، از تهدید و بدزبانی با دانش آموز تا منزوی کردن او؛ از فشار برای تحمیل نظر تا ضرب و شتم کودک، از نصیحت و موعظه های تکراری (که اثربخشی خود را از دست داده) تا تحقیر دانش آموزان و هتک شخصیت آنها، از مسخره کردن صاحب هر ایده و نظر نو (ولو مضحک به نظر برسد) تا گذاشتن نمره صفر در کارنامه دانش آموز، همه و همه این رفتارها جزو موانع آموزش وپرورش خلاق، کارآمد و پویا است.
تاکید بر حفظ مطالب بدون درک مفاهیم (به ویژه در دوره های راهنمایی و متوسطه)، تدریس مستمر به روش سنتی سخنرانی بدون مشارکت دادن دانش آموزان در فرآیند یاددهی- یادگیری، عدم ارجاع کار گروهی به دانش آموزان نبودن شادی و نشاط در کلاس درس، ندادن فرصت برای جبران کاستیها، بروز استعدادها و علایق دانش آموزان، عدم ایجاد فرصت برای برقراری ارتباط عاطفی و صمیمی بین دانش آموزان و… و نظایر اینها همه عوامل بازدارنده برای تامین آموزش و پرورش خلاق، کارآمد و پویا است.براساس نتایج چنین تحقیقی لازم است برنامه ای برای حذف عوامل بازدارنده خلاقیت تهیه و به اجرا گذاشته شود و همزمان به آنچه که در پاسخ به سوال سوم گفته شد عمل شود.البته بخشی از مشکلاتی که در این مقاله مطرح شد، می تواند در برنامه چهارم توسعه (از طریق مواد قانونی، طرح ها و برنامه های اجرایی که کمیسیون آموزش، آن برنامه ها را تنظیم خواهد کرد) رفع شود.
۲- راه آینده
اگر برنامه های آموزش و پرورش در جهت تربیت انسان مطلوب در نظام مردم سالار دینی ایران باشد و توسعه ملی را، توسعه همه جانبه و پایدار با هویت اسلامی بدانیم، پس از اجرای ۱۱ ساله برنامه های درسی که حداقل دارای ۵ رکن (اهداف، محتوای آموزشی، روش های یاددهی- یادگیری، ارزشیابی از آموخته ها و وسایل و امکانات آموزش) است، انتظار می رود براساس هدفهای از پیش تعیین شده، شهروند تربیت شده ما ضمن آنکه "آمادگی حضور فعال در جامعه و بازار کار را دارد، مهارتهای زندگی شرافتمندانه را کسب کرده و واجد روحیه حقیقت جویی، مطالعه، بررسی، تفکر، تعمق، تحقیق، نقادی و ابتکار باشد، ارزش کار را بشناسد و آمادگی و توانایی برای احراز یک شغل مولد (که در آن استعداد و علاقه دارد) را داشته باشد."همچنین، از فارغ التحصیل دوره متوسطه انتظار می رود متخلق به اخلاق اسلامی و عامل به احکام و ارزشهای دینی باشد. حس هنری داشته و زیبایی های آفرینش را درک کند، روحیه "مشارکت و مهرورزی، احترام به بزرگترها، آزادمنشی، صلح جویی، رعایت حقوق دیگران، همدردی، عدالتخواهی، آداب معاشرت و استقلال شخصی" داشته باشد. نظرات دیگر را تحمل کند و واجد صفات: "ترجیح منافع ملی، توجه به اموال عمومی، مفید واقع شدن، حب وطن، احترام به پرچم و سرود ملی، حب شخصیتهای ارزشمند" بوده و روحیه "نقادی، فداکاری، مقاومت، رقابت گروهی سازنده، مشارکت در بحث ها، مهارت حل مساله، توانایی استدلال کردن، توانایی تشخیص" داشته باشد و بالاخره، "رفتار مناسب، رعایت حقوق همسایگان، مشورت، قضاوت، عادلانه، کنترل عواطف، رعایت نوبت، حفظ محیط زیست و…" نیز از دیگر صفات بارز اوست.زیرا همه آنچه گفته شد از طریق برنامه های درسی (که تجلی عینی آن بیشتر در کتابهای درسی است) به کودکان، نوجوانان و جوانان در مدارس آموزش داده می شود، اما واقعیت این است که بسیاری از این اهداف برنامه درسی به عللی تحقق نمی یابد. کشف علل ناکارآمدی نظام آموزشی کشور از طریق تحقیقات آموزشی و تربیتی همه جانبه میسر خواهد بود. زیرا در راه تربیت شهروند مطلوب (جوان دیپلمه مومن، عامل به احکام دین و توانا برای ایفای نقش فعال در جامعه)موانع زیادی وجود دارد. بخشی از آن خارج از کنترل وزارت آموزش و پرورش است که به علت تاثیر نامطلوب بر برنامه های این دستگاه مهم کشور، بایستی برای رفع این موانع چاره اندیشی کرد، به عنوان مثال بنابر آنچه که در بخش الف این مقاله آمد نیازمند اقدامات اساسی زیر است:
۱- ضرورت توسعه همه جانبه کشور.
۲- افزایش سطح حقوق و دستمزد معلمان برای جذب افراد مستعد و باهوش بالا برای این شغل مهم.
۳- افزایش اعتبارات مورد نیاز و به کارگیری متخصصان متعهد برای اصلاحات اساسی برنامه های درسی و ارتقاء سواد علمی معلمان.
۴- کاهش مشکلات اقتصادی مردم، مثل: گرانی مایحتاج زندگی، تورم و بیکاری، که اینها عوامل زشت و شومی هستند که بر فرآیند یاددهی- یادگیری تاثیر نامطلوب گذاشته و بسیاری از دانش آموزان و معلمان را دچار سستی و نگرانی از آینده مبهم کردهاست؛ لذا می بینیم که جوان ما در برابر این مشکلات خسته و فرسوده، عده ای به قصد استقلال مالی و یا کمک به معیشت خانواده مدرسه را ترک می کنند و برخی راه گم کرده و مسیری دیگر را می پیمایند که خلاف راه شهروند مطلوب شدن است.۵- براساس نتایج تحقیق درباره آسیبهای کنکور بر برنامه های درسی، روش گزینش و پذیرش دانشجو (کنکور) در حال حاضر یکی از مهم ترین موانع بهره وری نظام آموزشی کشور به ویژه در دوره متوسطه و پیش دانشگاهی است. به طوریکه هدف تک بعدی تست زدن بیشتر در مدت کمتر باعث عدم تحقق هدفهای آموزش و پرورش، بی اعتنایی نسبت به کتابهای درسی، گریز از روشهای یاددهی- یادگیری فعال و بی ارزش شدن امتحانات و ارزشیابی از آموخته های مدرسه ای و زوال فعالیتهای آزمایشگاهی، تحقیق، تفکر، ابتکار، خلاقیت و استفاده از وسایل سمعی و بصری شده است.
۶- استفاده نابجا از فناوری اطلاعات و ارتباطات و نبودن طرح و برنامه مناسب در کشورمان در این زمینه، باعث شده جاذبه های نگرش پلورالیستی جوامع مدنی که حکومت های غیردینی را تبلیغ و توجیه می کنند؛ بیش از پیش و به طور وسیع با کمک برنامه های خارجی و داخلی توسعه روزافزون یابد. بدیهی است بیشترین مخاطبان این نوع برنامه ها نوجوانان و جوانان کشور هستند، که آثار تبعی آن تاکنون ناهنجاریهای زیادی را در جامعه به دنبال داشته است.البته چه بخواهیم، چه نخواهیم، پدیده تکثرگرایی در حال گسترش است اما مگر نه اینست که مدعیان جامعه مدنی و متولیان پلورالیسم در غرب حتی حاضر نیستند یک دانش آموز دختر محجبه را تحمل کنند؛ پس چرا، برای خنثی کردن تهاجم فرهنگی دشمنانمان برنامه ریزی نکنیم. از طرفی مقابله با تهاجم فرهنگی فقط وظیفه آموزش و پرورش نیست (هر چند که فعالیتهای زیادی در جهت مبارزه با فرهنگهای وارداتی در مدارس انجام می شود).
۷- مانع دیگر عدم ارائه صحیح چهره ناب و زیبای اسلام است، که از طریق تکرار مطالب زائد و عملکرد ناصحیح برخی افراد که مردم از آنها توقع الگو بودن را دارند سر می زند.بدیهی است بد، سخت و خوف انگیز معرفی کردن اسلام و ارزشهای آن به مراتب اثر سوء بیشتری بر تربیت شهروند مطلوب دارد تا اینکه هیچ نگوییم.اصلح آن است که شرایطی به وجود آوریم تا جوانان ما خود با بررسی و تحقیق به آن ارزشها پی ببرند و عمل کنند. در چنین شرایطی، ضد ارزشهای حاصل از جوامع سکولار را می شناسند و آن را نقد می کنند. برای ایجاد چنین شرایطی نیاز به طرح ها و برنامه های مدبرانه است نه تکرار بی رویه نمایش سریالهای کم محتوا و فاقد ارزشهای متعالی انسانی در سیمای جمهوری اسلامی ایران.
۸- کاستی های رسیدگی به تعلیم و تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان در خانواده و واگذاری همه مسئولیت های تربیتی از سوی خانواده به مدرسه به علت مشغله زیاد اعضای خانواده.
۹- مشارکت ناچیز مردم و معلمان در اداره امور مدرسه.
علاوه بر این، مشکلات درونی آموزش و پرورش نیز کم نیستند که از روش انتخاب معلمان گرفته تا انتصاب مدیران (در سطوح گوناگون تصمیم گیری) را در برمی گیرد. همچنین، رویکرد برنامه های درسی برای تربیت شهروند مطلوب دارای اشکالات اساسی است و تا طی مسیر کمال راه درازی در پیش دارد.
پایین بودن انگیزه و علاقه معلمان برای حضور فعال، شاداب و موثر در کلاس های درس و عدم وجود روابط انسانی مطلوب بین معلمان، کادر مدیریت و دانش آموزان که مستلزم بازنگری و اصلاح است و بالاخره نبودن روش های سیستمی اثربخش در ارزیابی عملکرد مدارس، کارکنان و دانش آموزان نیز می تواند به عنوان موانع اصلی در تربیت شهروند مطلوب معرفی شود.لذا قبل از اتخاذ تصمیم در انتخاب رویکردی خاص برای تربیت شهروند مطلوب در جهت توسعه همه جانبه و پایدار، با حفظ هویت دینی، لازم است روش های رفع هر یک از موانع مورد بررسی قرار گیرد و طی یک برنامه درازمدت (به طوری که هر سال حداقل یک گام در جهت رفع موانع و ایجاد فرصت جدید برداشته شود) زمینه تربیت شهروند مطلوب فراهم گردد.
بی شک اصلاح به مرور برنامه های درسی و آماده سازی معلمان برای اجرای برنامه های جدید می تواند مهم ترین گام ها برای رفع موانع مهم در همه دوره های تحصیلی مدنظر قرار گیرد.در دوره های متوسطه و پیش دانشگاهی، مهم ترین مانع، روش فعلی گزینش و پذیرش دانشجو است که بسیاری از جوانان ما را از هرچه درس و معلم و مدرسه است بیزار و متنفر کرده، در حالی که راه حل آن در بند ۲ ماده ۲۵ راهکارهای برنامه سوم توسعه آمده وجود داشت، لیکن نه مجلس ششم و نه دولت هشتم به آن توجه نکردند. در بند ج ماده ۴۸ قانون برنامه چهارم با عبارتی مشابه آمده و دفتر پژوهش های مجلس نیز بر اساس آن بررسی علمی انجام داده، که امید است مجلس هفتم و دولت نهم آن را پیگیری و به سرانجام مطلوب برسانند. بی شک از طریق بها دادن به ارزشیابی های مدرسه ای تحت نظم ویژه به حساب آوردن توانایی های مهارتی دانش آموزان قابل رفع است. اما متاسفانه سازمان سنجش آموزش وزارت علوم حاضر نیست به این راه حل منطقی و علمی که از چهار سال پیش دولت تکلیف کرده عمل کند.در چنین شرایطی ما حداقل گام های اساسی را در جهت تربیت شهروند مطلوب برمی داریم. گام های بعدی برای تربیت شهروند مطلوب، نیز می تواند به مرور، پس از رفع موانع و با کمک دولت برداشته شود. شکی نیست که اگر آموزش و پرورش مورد حمایت قرار گیرد و برنامه های تحول در منابع انسانی آن تقویت شود، در درازمدت به این قابلیت نایل خواهد شد.اکنون این سوال مطرح می شود که: کدام خواسته های آموزش و پرورش در برنامه سوم تحقق یافته و کدام برنامه ها بایستی در برنامه چهارم گنجانده شود؟ پاسخ آن را با هم مرور می کنیم:
از آنجا که آموزش و پرورش بزرگترین دستگاه دولت است و هرگونه افزایش حقوق و دستمزد کارکنانش در فصل اول بودجه با ضریب میلیونی و هرگونه افزایش بودجه برای توسعه کمی و کیفی خدماتش به مدارس در بقیه فصول بودجه با ضریب چند ده هزار مواجه است. لذا دولت تاکنون نتوانسته است مشکلات مالی جاری آموزش و پرورش را پاسخگو باشد و همه ساله بودجه آموزش و پرورش با کسری چندصد میلیارد تومانی تنظیم می شود. لذا مسایل جاری و بحران های مالی آموزش و پرورش همواره مانع بزرگی برای تهیه برنامه های بلندمدت و آینده نگر در این دستگاه مهم دولت بوده است.به همین دلیل برای تامین عدالت آموزشی و رسیدگی بیشتر به مناطق نیازمند و کمتر توسعه یافته، نیمی از مواد قانون برنامه سوم در بخش آموزش و پرورش به تامین منابع مالی جدید، شامل معافیت های مالیاتی و اخذ عوارض از کالا و خدمات تقویت صندوق ذخیره فرهنگیان و استفاده از اجاره دریافتی از اماکن و فضاهای آموزشی (در فرصت هایی که از آنها استفاده نمی کند) اختصاص یافته است، که در بین آنها دو درصد سهم عوارض و عواید کالاها و خدمات موضوع بندهای ۲ و ماده ۱۳ قانون شوراهای آموزش و پرورش مصوب سال ۱۳۷۲ قابل توجه است، لیکن متاسفانه دولت فقط ۳۰ درصد از این درآمد را به آموزش و پرورش می دهد. جای تعجب و سوال است که علی رغم اخذ این عوارض به نام "عوارض آموزشی" ، لیکن چرا دولت ۷۰ درصد سهم این عوارض را از آموزش و پرورش سلب کرده است؟! بنابراین، در برنامه چهارم توسعه لازم است:
۱- ۱۰۰ درصد وجوه دریافتی از محل عوارض مذکور صرف بهبود کیفیت آموزش مدرسه ای شود و در اختیار آموزش و پرورش قرار گیرد.
۲- برای نیل به آموزش و پرورش با کیفیت بهتر، پیشنهاد می شود در برنامه چهارم، به مرور آموزش و پرورش از احداث و توسعه مدارس جدید پرهیز کرده و مثل بسیاری از کشورهای جهان، توسعه آینده و اداره بخشی از مدارس کشور را به شهرداری ها، نهادهای غیردولتی، تعاونی ها و بخش خصوصی واگذار نماید. دولت نیز با حمایت مالی و امکانات (به ویژه از طریق افزایش سهم وام های احداث و اجاره واحدهای آموزشی، زمین و تجهیزات) این سیاست را پشتیبانی نماید.
۳- به موجب قانون اساسی، درست است که آموزش و پرورش دانش آموزان تا پایان دوره متوسطه رایگان است؛ لیکن اگر فرض کنیم فارغ التحصیل دوره متوسطه پس از ۵ سال نخست که در محلی اشتغال می یابد حاصل کار او (که آموزش های مدرسه ای در آن نقش داشته) باعث ارزش افزوده ای می شود که می توان آن را سود سرمایه گذاری دولت از طریق آموزش و پرورش رایگان تلقی کرد.
در چنین شرایطی اگر دولت ۵ درصد از سود سرمایه گذاری خود را که هر شاغل با کار کردن خود نصیب کارفرما می کند از کارفرما طلب نماید؛ هرچند سهم هر کارفرما مبلغ ناچیزی است، لیکن در جمع کل کشور مبلغ قابل توجهی خواهد شد که می تواند صرف بهبود کیفیت آموزش مدرسه ای شود. این روش حتی می تواند به دانش آموختگان آموزش عالی تسری داده شود و درآمد آن صرف بهبود کیفیت آموزش عالی کشور شود.
۴- علاوه بر این ایرانیان مقیم خارج کشور که از محل آموزش و پرورش و آموزش عالی رایگان دانش کسب شده را در اختیار خارجیان قرار می دهند، علاوه بر انجام تعهدات خود در مقابل آموزش رایگان، به خاطر ارزش دانش و فناوری آموخته که به سود کارفرمای خود می افزایند، لازم است به جای کارفرمای خارجی (متناسب با موقعیت محل اشتغال در ایران) از شاغل ایرانی سهمی را دریافت کرد.
این مبلغ، طی هر سال که وارد ایران می شود می تواند محاسبه و از وی دریافت گردد. البته با توجه به این که این سهم در ایران از کارفرمایان دریافت می شود و نمی توان از کارفرمایان خارج کشور سهمی دریافت نمود، برای آن که بر ایرانیان مقیم خارج کشور از طریق این قانون لطمه وارد نشود، مبلغ آن بر اساس محاسبات کارشناسی تعدیل شود.
۵- علاوه بر آنچه که در زمینه ارتقاء کیفیت آموزش و پرورش دوره های تحصیلی در فصل ۲۵ راهکارهای اجرایی برنامه سوم توسعه (مصوب هیات وزیران) آمده و لازم است بسیاری از آنها در برنامه چهارم نیز تکرار شود؛ لازم است در برنامه چهارم و مواد و برنامه های اجرایی موارد زیر پیش بینی شود.
۶- افزایش میزان ۵ درصد اعتبارات فصل تحقیقات و ۲ درصد به اعتبارات فصل بودجه عمرانی به پروژه های شناسایی منابع مالی جدید در آموزش و پرورش و تهیه و اجرای آیین نامه های مربوط و برنامه ریزی برای توزیع و مصرف منابع این افزایش در فعالیت ها اختصاص یابد.
۷- ۱۵درصد بودجه فناوری اطلاعات کشور صرف ایجاد زیرساخت و تجهیز مدارس کشور به کامپیوتر و وسایل جانبی آن شود.
۸- پنج درصد بودجه فناوری اطلاعات کشور صرف آموزش مجازی معلمان برای ارتقاء سواد علمی و فناوری آنها گردد.
۹- نتایج دقیق امتحانات نهایی در پایه های اول تا سوم دوره متوسطه و امتحان نهایی در دوره پیش دانشگاهی و سیر فعالیت های علمی- پژوهشی و مهارت های فنی و حرفه ای ارزیابی شده دانش آموزان و ضریب پذیرش دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به صورت غیرمتمرکز جایگزین روش گزینش و پذیرش فعلی دانشجو (کنکور) شود.
۱۰- رتبه بندی مدارس و کارآیی و مهارت های معلمان بر اساس درجات استاندارد.
بی گمان در دوران معاصر، حرفه تدریس یکی از دشوارترین مشاغل محسوب می گردد. چه آنکه علاوه بر آگاهی از دانش تخصصی، هر معلمی باید از هنر و تجربه تدریش نیز برخوردار باشد. معلمان موفق به شیوه های متفاوتی عمل می کنند، اما در یک رویکرد با هم مشترکند که آن، توانایی اداره کردن کلاس خود به طور موثر و کارامد
می باشد. بدون مهارت های مورد نیاز برای عملی کردن این کار حتی معلمان علاقمند و مطلع نیز شکست خواهند خورد. مهارتهای معین بسیاری وجود دارد که دارا بودن آن ها برای معلمان در درجه اول اهمیت قرار دارد و مدیریت کلاس از جمله مواردی است که معلمان برای ایفای موثر وظیفه خود به آنها نیاز دارند. مدیریت کلاس می تواند یکی از موثرترین عوامل و هسته ی اصلی مهارت های تدریس باشد که هم دانشجو-معلمان و هم معلمان با تجربه باید همواره آن را بهبود بخشند. از این رو در این مقاله سعی شده است راهبردهایی برای اداره موثر کلاس درس معرفی و پیشنهاد شود.
مفهوم اداره کلاس درس
صرف نظر از اینکه معلم با چه روشی آموزش می دهد و اهداف او از آموزش چه هستند، لازم است کلاس درس را به صورت موقعیتی مناسب برای یادگیری در آورد. به اقداماتی که معلم بدین منظور انجام می دهد اداره کلاس درس(مدیریت کلاس درس) می گویند.
تعاریف متعددی از اداره کلاس درس ارائه شده است که در ادامه برخی از آنها را از نظر می گذرانیم:
– وولفلک(2004): اداره کلاس درس را مورد استفاده قرار دادن فنون ایجاد و حفظ یک محیط سالم و خالی از مشکلات رفتاری می داند.
– فتسکو و مککلور(2005): اقداماتی که معلم برای ایجاد یک محیط سازنده به کار می گیرد.
– کروکشانک، جنکینس و متکالف(2006): استفاده از تدابیر و روش های مورد نیاز برای ایجاد و حفظ محیطی که در آن یادگیری صورت می گیرد.
ضرورت اداره کلاس درس
اداره صحیح کلاس درس از مسائل مهم آموزشی است زیرا از این طریق معلم می تواند رفتارهای مخرب و مزاحم را اصلاح نماید و با ایجاد محیطی آرام و بدون تنش و درگیری شرکت دانش آموزان را در فعالیت های یادگیری افزایش دهد. اداره کلاس درس به نحوی موثر فعالیت های یادگیری را در دانش آموزان به حداکثر می رساند.
در آموزش شاگرد محور دانش آموزان اغلب مشغول کار گروهی و یا کار بر روی پروژه های تحقیقی، نوشتن، آزمایش کردن و سایر فعالیت های فردی و گروهی هستند. و در جریان آموزش یادگیرنده محور همچنین این تمایل وجود دارد که معلم بیشتر راهنما و هدایت گر گروه و نیز تسهیل کننده باشد. در نتیجه در این نوع آموزش، اداره کلاس درس معنی دار نیست و عمدتاً اداره کلاس درس مربوط به آموزش معلم محور می شود زیرا در روش های این نوع آموزش است که دانش آموزان اغلب به طور گروهی در کلاس درس حضور می یابند و برای استفاده از تدریس معلم باید مقررات کلاس را رعایت کنند.
در تحلیل محیط کلاسی والتر دویل(1968) شش ویژگی را که بازتابی از پیچیدگی مشکلات بالقوه است را چنین بیان می کند.
♦ کلاس درس چند بعدی است. کلاس موقعیتی است که فعالیت های چند بعدی در آن ایجاد می شود. دامنه آن از فعالیت های تحصیلی مانند خواندن، نوشتن، حساب کردن تا فعالیت های اجتماعی مانند: بازی کردن، ارتباط با دوستان، و گفتگو را شامل می شود.
♦ فعالیت ها همزمان رخ می دهند. بسیاری از فعالیت های کلاسی به صورت همزمان جریان دارند. گروهی از دانش آموزان ممکن است پشت میز خود در حال نوشتن باشند، گروهی دیگر ممکن است در حال نقل داستانی برای معلم باشند، و یکی دیگر ممکن است با دیگری درحال دعوا کردن باشد و……
♦ وقایع در کلاس به سرعت رخ می دهند. وقایعی که در کلاس به سرعت رخ می دهند معمولا ًبه یک پاسخ فوری نیاز دارند. مانند جر و بحث کردن دو دانش آموز بر سر مالکیت دفترچه یادداشت و…..
♦ وقایع اغلب غیر قابل پیش بینی هستند. حتی اگر معلمی با دقت تمام فعالیت های روزانه را طراحی کند و سازماندهی قوی داشته باشد، باز اتفاقاتی رخ خواهد داد که هرگز انتظار آن نداشته است، مانند بیمار شدن ناگهانی یک شاگرد و…..
♦ مسائل محرمانه کمی وجود دارد. کلاس یک مکان عمومی است که شاگردان به نحوه برقراری نظم هنگام وقوع مشکلات و وقایع غیر منتظره و خنثی کردن آن ها توسط معلم نگاه می کنند.
♦ کلاس برای خود تاریخ و سابقه ای دارد. شاگردان از آن چه قبلاً در کلاسشان رخ داده است خاطراتی دارند. مثلاً آن ها به خاطر دارند که معلم چگونه با یک مشکل انضباطی برخورد کرده است.
انضباط
اگرچه اصطلاح انضباط را معلمان، مدیران، و دانش آموزان فراوان مورد استفاده قرار می دهند اما همیشه آن را بهترین کلمه ممکن برای آن منظور خاص نمی دانند. در واقع سال ها شده است که عبارت پسندیده تر مدیریت کلاس(اداره کلاس) به دلیل محترمانه تر بودن ترجیح داده می شود. یکی از دلایل این ترجیح به حرکت های فلسفی اخیر در تعلیم و تربیت بر می گردد که می توان گفت آسان گیرتر، انسان گراتر و کودک محورتر شده است.
تفاوت انضباط با اداره کلاس
اگر چه دواصطلاح ایجاد انضباط و مدیریت کلاس اغلب مترادف دانسته می شوند، میان آن ها تفاوت مهمی وجود دارد. به بیان ساده مدیریت کلاس به تنظیم فعالیت های کلاسی به منظور تسهیل تدریس و یادگیری اشاره دارد اما ایجاد انضباط به آن اعمالی اشاره می کند که معلمان به دلیل رفتارهای مختل کننده در فعالیت های کلاسی از جانب دانش آموزان انجام می دهند.
آغاز کردن کلاس درس
روزها و هفته های آغاز مدرسه در اداره کلاس نقش مهمی دارند. معلمان این روزها را بهتر است با اهداف زیر آغازکنند:
– روش ها و قوانین خود را برای کلاس بیان نموده و همکاری شاگردان را برای پیروی از آن ها بخواهند.
– از شاگردان بخواهند به صورت موثر تمام فعالیت های یادگیری را ترتیب دهند.
راهبردهای پیشگیرانه در کلاس درس
بی تردید در کلاس درس نیز مانند طب باید به پیشگیری بیش از اصلاح اهمیت داد. راهبردهای پیشگیرانه به میزان زیاد به اداره کلاس بستگی دارد. یعنی به ترتیب دادن فعالیت های تدریس و یادگیری. یافتن توصیه هایی برای کمک به معلمان در مدیریت کلاس به منظور جلوگیری از بروز مشکلات انضباطی مشکل نیست، بلکه مهمترین عامل در کلاس درس شخصیت معلم است زیرا دانش آموزان در مجموعه ویژگی های فرار و انتزاعی شخصیت را تعریف می کنند و دلایلی برای دوست داشتن یا دوست نداشتن معلمان می یابند.
راهبردهای آموزشی برای شروع سال تحصیلی
● انتظاراتی را به کار گرفته و تردیدها را برطرف کنید. در آغاز سال تحصیلی شاگردان نمی دانند چه انتظاراتی در کلاس های درس از آن ها می رود. بنابراین در روزهای اول مدرسه انتظارات خود را برای کار و رفتار شاگردان ارائه دهید.
● اطمینان پیدا کنید که تجارب شاگرد موفقیت آمیز باشد. در هفته اول آموزشگاه (تحصیل) زمینه فعالیت ها و تکالیف باید به گونه ای طراحی شوند که شاگردان بتوانند موفق شوند.
● در دسترس و قابل دیدن باشید. به شاگردان نشان دهید که شما کسی هستید که هنگام نیاز، می توانند به شما رو آورند.
● آماده برای وظیفه باشید. حتی اگر شما قوانین و دستورات کلاس را به روشنی بیان کنید، باز هم برخی از دانش آموزان فراموش می کنند و بعضی از آن ها به ویژه در هفته های آغاز مدرسه به دنبال آزمون این موضوع هستند که تا چه حد قوانین را به کار خواهید بست.
هدف اداره کلاس: اداره کلاس به طورموثر دو هدف اصلی دارد: نخست آن که به شاگردان کمک کند تا زمان بیشتری را صرف یادگیری و وقت کمتری را صرف فعالیت های بدون جهت کنند و دوم این که از ایجاد مشکلات تحصیلی و هیجانی در شاگردان پیشگیری کند.
ایجاد یک محیط مثبت برای یادگیری:
راهبردهای کلی شامل استفاده از راهبردها ی مقتدرانه و اداره موثر فعالیت های گروهی می شود.
استفاده از راهبرد مقتدرانه: این راهبرد برای اداره کلاس درس، دانش آموزان را تشویق می کند تا متفکران و عمل کنندگان مستقلی باشند. این راهبرد نقطه مقابل دو راهبرد مستبدانه و آزادگذاری است. راهبرد مستبدانه اداره کلاس درس محدود کننده و تنبیه گر است. تمرکز اصلی در این روش حفظ نظم و ترتیب است تا آموزش و یادگیری. این معلمان محدودیت و کنترل شدیدی بر شاگردان خود دارند و نیز مبادله(ارتباط) کمی با شاگردان خود دارند.
راهبرد آزادگذاری در اداره کلاس به شاگردان، خودگردانی قابل توجهی می دهد اما برای آن ها حمایت کمی به منظور ایجاد مهارت های یادگیری و اداره رفتار فراهم می سازد.
اداره موثر بر رفتار گروه: در این قسمت بر مدیریت اثربخش تمرکز می کنیم.
کلاس های اثر بخش موارد زیر را انجام می دهند:
– همراهی می کنند. یعنی معلمان از نزدیک به طور منظم مراقب شاگردان هستند. این روش به آن ها اجازه می دهد که قبل از وقوع رفتار نامناسب، مانع آن شوند.
– با موقعیت های متداخل به نحوی موثر انطباق پیدا می کنند. یعنی اداره کنندگان موثر با موقعیت متداخل(همزمان) به نحو موثری رفتار می کنند.
– روانی و استمرار در درس ها را حفظ می کنند. آن ها جریان درس را به نرمی پیگیری می کنند و علاقه شاگردان را حفظ می کنند و به آن ها فرصت نمی دهند که به سادگی دچار آشفتگی شوند.
خودانضباطی و مذاکره
خودانضباطی یعنی اینکه ما مسئولیت نظم دادن به خود را با مقرراتی که از سوی سوی جامعه تعیین شده است بدون نیازبه قدرت بالاتری که هر لحظه به ما بگوید که چه باید بکنیم، بپذیریم. گلاسر (1969) در کتاب خود با عنوان "مدارس بدون شکست" دیدگاهی را پیشنهاد کرده است که بر اساس آن اگر کودکان بتوانند درک کنند که چرا قواعد معینی به اجرا در می آیند یا در مورد رفتارهای مطلوب در کلاس با آن ها صحبت شود مشکلات مربوط به اداره کلاس درس کمتر خواهد شد. گلاسر ادعا می کند که صرف وقت از طرف معلمان برای توضیح مقرراتی که خود به آن ها اعتقاد دارند و همچنین درخواست از دانش آموزان برای نظر دادن برای تعدیل این مقررات با ارائه مقررات جدید مورد نظر خودشان مفید و ارزشمند است، بنابراین یکی از سوال های بنیادی و مهم در مورد مذاکره، صرفا این نیست که درباره چه چیزی باید مذاکره کرد، بلکه این است که کودکان چگونه می توانند نیاز به مقررات را درک کنند.
یکی از عوامل اصلی ذکر شده برای فرسودگی روانی معلمان فقدان انضباط در کلاس است. برخی تاکتیک ها وجود دارند که معلمان می توانند جهت کمک به حداکثر استفاده از زمان یادگیری در کلاس از آن ها بهره ببرند.
برنامه ریزی
برنامه ریزی خوب کمک زیادی به ایجاد فضای مناسب در کلاس می کند و این خود باعث تسهیل یادگیری می شود. برنامه ریزی به معنای این است که هر روز برنامه های درسی و هر آن چه برای اجرای این برنامه ها لازم است آماده کنیم.
مارزانو(1992) برای ایجاد کمک به ایجاد احساس مقبولیت در دانش آموزان این نکات را پیشنهاد می کند:
◙ با همه دانش آموزان تماس چشمی داشته باشید.
◙ حتما به چهار گوشه کلاس توجه کنید. در کلاس حرکت کنید تا مطمئن شوید هیچ کس مورد بی توجهی قرار نگرفته است.
◙ همه دانش آموزان را با نام کوچک یا نام مورد علاقه شان صدا بزنید.
◙ به سمت شاگردان حرکت کنید و نزدیک به آن ها باقی بمانید. به صورت فردی با آن ها صحبت کنید و با آن ها آشنا شوید.
◙ به اشکال پسندیده مثلا دست دادن در جشن ها با آن ها ارتباط برقرار کنید.
◙ از برخی نکات زیر برای سوال پرسیدن استفاده کنید.
▪ به دانش آموزان وقت کافی دهید تا پاسخ دهند.
▪ برای کمک به دانش آموزانی که در پاسخ گویی به پرسش های شفاهی دچار مشکل هستند نکاتی را توصیه کنید.
▪ اگر به نظر می رسد دانش آموز در فهم سوال دچار مشکل و سردرگمی است آن را به شکل دیگری مطرح کنید.
▪برای بخشی از پاسخ که صحیح است ارزش قائل شوید.
▪ هرگز دانش آموزی را که پاسخ سوال را نمی داند تحقیر نکنید.
▪ در کلاستان جوی ایجاد کنید که بگوید پاسخ اشتباه اشکالی ندارد بلکه تلاش نکردن اشکال دارد.
مدیران اثربخش
مدیران اثر بخش رهبران خوبی هستند. آن ها رفتاری که ازدانش آموز انتظار دارند را الگوسازی می کنند و دانش آموزان را راهنمایی می کنند تا متوجه شوند منظور از رفتار مثبت چیست. آن ها همچنین به دانش آموزان کمک می کنند تا تا اهداف شخصی برای یادگیری تعیین کنند. برای پشتکار در یادگیری و پیشگیری ار انصراف دانش آموزان به هنگام مواجهه با مشکلات یادگیری باید مستقیما هدف گذاری را آموزش دهید. دانش آموزان خودشان باید ببینند در یادگیری به چه جهتی می روند و به چه نحوی پیشرفت می کنند. به هنگام درس دادن اهداف یادگیری درس را به دانش آموزان بگویید و بر آنها تاکید کنید تا دانش آموزان متوجه شوند. در مورد دانش آموزان کم سن و سال که نمی توانند بخوانند، این اهداف را به خانه و برای والدینشان بفرستید، و برای نشان دادن آنچه باید انجام دهند از تصویر استفاده کنید. از دانش آموزان بخواهید که برای یادگیری، اهداف شخصی تعیین کنند و در مورد چگونگی حرکت آن ها به سوی اهدافشان، به آن ها بازخورد دهید.
معلمان اثربخش با اطمینان از اینکه دانش آموزان پیش از آغاز به تمرین مستقل، مطالب و رویه ها را متوجه شده اند فشار روانی را به حداقل می رسانند.
راهبردهای آموزشی
1) راهبردهای به کارگیری قوانین در کلاس درس
2) رهنمودهای آموزشی برای ایجاد روابط مثبت با شاگردان
3) راهبردهای آموزشی برای وادار کردن شاگردان به مشارکت و مسئولیت پذیری
4) پیشنهادهایی برای حفظ کنترل کلاس درس
5) راهبردهای مدیریت موفق کلاس
1) راهبردهای به کارگیری قوانین در کلاس درس
◄قوانین باید منطقی و ضروری باشند.
◄قوانین باید روشن و قابل درک باشد. اگر قوانین کلی دارید، اطمینان پیدا کنید که معنای آن ها مشخص شده است.
◄قوانین باید با اهداف یادگیری و آموزشی هماهنگ باشد.
◄ قوانین کلاس باید با قوانین مدرسه هماهنگ باشد.
2) رهنمودهای آموزشی برای ایجاد روابط مثبت با شاگردان
◄شاگردان را به مشارکت و پذیرش مسئولیت وادار کنید.
◄به رفتار مناسب پاداش دهید.
◄تقویت کننده های موثر را انتخاب کنید.
◄از رهنمود و شکل دهی به طور موثر استفاده کنید.
◄از پاداش به منظور فراهم کردن اطلاعاتی درباره مهارت استفاده کنید نه کنترل رفتار شاگردان. یعنی پاداش هایی که در مورد تسلط شاگردان اطلاعاتی فراهم می آورند می توانند انگیزش درونی و احساس مسئولیت آن ها را افزایش دهند اما پاداش هایی که به منظور کنترل رفتار شاگرد به کار می روند کمتر احتمال دارد که مسئولیت و خودتنظیمی را تسهیل کنند.
3) راهبردهای آموزشی برای وادار کردن شاگردان به مشارکت و مسئولیت پذیری
◄شاگردان رادر طراحی، ابتکار و آموزش کلاس و مدرسه شرکت دهید.
◄شاگردان را تشویق کنید تا درباره رفتار خود قضاوت کنند.
◄عذرها را نپذیرید، عذرخواهی فقط برای فرار و اجتناب از مسئولیت است. اجازه ندهید به موضوع عذرخواهی وارد شوند، بلکه از آن ها بپرسید در موقعیت بعدی چه کار خواهند کرد.
4) پیشنهادهایی برای حفظ کنترل کلاس درس
◄در فکر ایجاد قوانینی برای کلاس باشید. شما می توانید از دردسرهای زیادی جلوگیری کنید به شرط اینکه در اولین روز قوانین خاصی را که در کلاستان اعمال خواهد شد مطرح کنید.
◄صمیمی ولی قاطع و با اطمینان عمل کنید مخصوصا در اولین روز. اولین دقایق هر کلاس از لحاظ رعایت انضباط بسیار اهمیت دارد. دانش آموزان شما را ارزیابی می کنند، مخصوصا اگر بدانند که معلم جدیدی هستید. اگر هراسان و با عدم اعتماد به خود عمل کنید احتمالا با مشکل روبرو خواهید شد.
◄انواع شیوه های نفوذ را از قبل طراحی کنید. اگر از قبل آمادگی داشته باشید ممکن است بسیاری از دردسرها، پریشانی ها و فشارها مصون بمانید.
◄از تهدید خودداری کنید. تا حد ممکن از آزمایش نیرو در حضور کلاس خودداری کنید. حل اختلافات شدید در خلوت به مراتب بهتر و مطمئنتر خواهد بود.
◄سریع العمل، با ثبات و منطقی باشید. هر کوششی برای کنترل رفتار در صورتی که از عملی که مسبب آن رفتار بوده فاصله داشته باشد بی نتیجه است. برای اینکه دانش آموز(فرد خطاکار) ارتباط بین رفتار خود و عمل متقابل را درک کند باید عمل و رفتار متقابل بلافاصله پشت سر هم قرار گیرند تا دانش آموز رابطه بین این دو را بفهمد.
◄استفاده از شیوه های تغییر رفتار را در نظر داشته باشید.
5) راهبردهای مدیریت موفق کلاس
◄حضور به موقع: علت بسیاری از مشکلات کلاس، دیر رسیدن معلم به کلاس یا آماده کردن ابزار و وسائل بعد از استقرار دانش آموزان در کلاس است.
◄آمادگی کامل: منظور از آمادگی کامل تنها در امور مهم مثل آمادگی در موضوع درس نیست، بلکه به امور جزئی هم مانند ابزار و وسائل نظر دارد.
◄استقرار سریع کلاس برای شروع: همین که معلم و دانش آموزان در کلاس حاضر شوند درس باید سریعا طبق برنامه آغاز شود.
◄تاکید بر همکاری کلاس: باید قیل از شروع کار همکاری کامل از سوی همه وجود داشته باشد. یکی از راه های جلب توجه صدا کردن نام دانش آموزان است.
◄استفاده قاطع و موثر از صدا: وسیله ارتباطی میان معلم و دانش آموز صداست. این وسیله باید برای برقراری ارتباط، روشن و واضح به کار رود.
◄هشیاری نسبت به وقایع کلاس: معلمین موفق این احساس را در کلاس ایجاد می کنند که در پشت سر هم چشم دارند.
◄ تجزیه و تحلیل وقایع کلاس: معلم دلایل پنهان رفتار دانش آموزان را هم بشناسد.
◄داشتن فنون و روش شناخته شده برای مقابله با بحران ها: موقعیت های بسیاری وجود دارند که بحران های کوچکی ایجاد می کنند و اگر دانش آموزان ومعلم هر دو آمادگی داشته و به درستی بدانند چه کاری باید انجام شود می توان این وقایع را به سادگی و بدون تهدید کنترل کلاس رفع کرد.
◄بذل توجه مناسب معلم: تحلیلی از تعامل کلاسی نشان می دهدکه معلمین مقدار نامتناسبی از وقت خود را صرف افراد یا گروه های خاص می کنند. مثلا با بچه های باهوشتر دوست تر هستند. معلم با زمان بندی مناسب می تواند رهنمودهای مناسبی به تک تک بچه ها بدهد و کمک کند تا احساس کنند که او مراقب کار آن ها و پیشرفتشان است.
◄پرهیز از مقایسه: مقایسه یعنی اینکه به برخی از شاگردان گفته شود که عملکرد آن ها در حد معیارهای دیگران نیست. این کار نه تنها باعث می شود که افراد مورد مقایسه نسبت به معلم دشمنی و رنجش پیدا کنند، بلکه باعث تقسیم کلاس نیز می شود.
◄سریع نمره دادن: کاری که به سرعت نمره داده شود و به شاگرد پس داده شود نه تنها به یادگیری آن ها کمک می کند، بلکه به معلم نیز در یادداشت پیشرفت و به رفع اشکالات کمک می کند.
◄اطمینان از وفای به عهد: اگر معلم قول دهد که به نحوی به یک دانش آموز کمک کند یا کار خاصی را برای کلاس انجام دهد این قول باید قابل اجرا بوده و به آن عمل شود.
◄استفاده خوب از سوال ها: سوالات مقدماتی و متنوع معلم باعث حفظ علاقه شاگردان شده و به تمرکز حواس و توجه آن ها نسبت به معلم کمک می کند.
◄فراهم آوردن موقعیت های مناسب برای فعالیت های تجربی: صحبت کردن معلم در ارائه بخشی از درس نباید بیش از یک دقیقه تا یک دقیقه و نیم به ازای هر سال از سن دانش آموزان وقت بگیرد(بسته به توانایی کلاس) همین که این مدت به سر آید باید به شاگردان فرصتی برای کار عملی داده شود.
◄هر جا کار عملی وجود دارد وظائف عادی کلاس را به دانش آموزان بسپارید: دانش آموزان خیلی دوست دارند وظائفی را که در کلاس به آن ها واگذار می شود انجام دهند. این کار بیانگر اعتماد معلم به آن ها و جایگاه ایشان به عنوان اعضای با ارزش کلاس می باشد.
◄برقراری نظم و ترتیب فیزیکی قابل استفاده در کلاس: معلم باید قبل از شروع کلاس نحوه قرار گرفتن اشیاء را مشاهده کند و مطمئن شود که همه چیز مرتب است.
◄چاره جویی برای مشکلات دانش آموزان: اداره خوب کلاس باید فرصت هایی را برای طرح مشکلات دانش آموزان فراهم کند تا در آن دانش آموزان احساس کنند که معلم برای دیدگاه آن ها ارزش قائل است.
◄به پایان رساندن درس با موفقیت: علاوه بر اینکه معلم در پایان کلاس باید زمان کافی به دانش آموزان بدهد تا اشکالات خود را رفع کنند و راهنمایی ها و کارهای لازم را به آن ها ارائه دهد، جدا شدن از کلاس با واژه ها یا رفتارهای دوستانه هم اهمیت دارد. ترک خوشایند کلاس درس دارای این فایده است که به دانش آموز متذکر می شود که علی رغم همه مشکلاتی که در طی کلاس وجود دارد، معلم چندان ناراحت نیست و این روش مفیدی برای ابراز این نکته به دانش آموزان مشکل دار است که رفتار آن ها تاثیر چندانی نداشته است.
سبک های مختلف اداره کلاس درس
بر اساس یک دسته بندی، برای اداره کلاس درس سه سبک پیشنهاد شده است:
● سبک اقتدار گرایانه(دموکراسی قانون مدار)
● سبک مستبدانه(تحکم آمیز)
●سبک آزادگذاری(بی عنان، آسان گیری)
سبک اقتدارگرایانه: در کلاس هایی که به این سبک اداره می شود، معلم و شاگرد با توجه به رعایت حقوق یکدیگر رفتار می کنند و نسبت به هم احترام کامل به جا می آورند. در این شرایط آموزشی رفتارها در محدوده قوانین و مقرراتی صورت می گیرد که خود وضع کرده اند و یا دیگران وضع کرده اند و آن ها قبولشان کرده اند.
دانش آموزان و دانشجویان معلمان اقتدارگرا دارای اعتماد به نفس اند، در ارضای نیازهای خود عجله نمی کنند، با دوستانشان به خوبی کنار می آیند و از عزت نفس بالایی برخوردارند.
سبک مستبدانه: در این سبک تنها معلم است که بر کل کلاس حکومت می کند و هیچ شاگردی حق اظهار وجود ندارد. در این سبک مدیریت، قوانین یا مقرراتی وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد به نفع معلم تفسیر می شود.
دانش آموزان این سبک به وسیله معلمان خود کنترل و محدود می شوند. این دانش آموزان یادگیرندگان منفعلی هستند و مهارت های ارتباطی ضعیفی دارند.
سبک آزادگذاری: در این سبک هیچ قاعده و ضابطه ای حاکم بر رفتار دانش آموز نیست و هر کسی به هر طریقی که دلش می خواهد رفتارو عمل می کند.
دانش آموزان این گونه کلاس ها از مهارت های تحصیلی ناکافی و کنترل شخصی ضعیفی برخوردارند.
سبک مناسب اداره کلاس درس
بهترین سبک اداره کلاس درس سبک اقتدارگرایی آزادمنشانه یا دموکراسی قانون مدارانه است(سیف، 1387). به باور چایلد(2004) بهتر است معلم خود را به یک سبک واحد مقید نکند و در مواقع لزوم از سبک های دیگر نیز استفاده نماید. "با توجه به تنوع موقعیت های کلاسی به نظر می رسد که استفاده از هر یک از سبک های کلاس داری در موقعیت های خاص خودش می تواند مفید باشد"(ص 409).
راهکارهای اصلاحی
راه کارهای اصلاحی گوناگونی در اختیار معلم است که ما به دو نوع از آن ها اشاره می کنیم.
1) استدلال کردن
2)استفاده از روش های تغییر رفتار
استدلال کردن
استدلال کردن یعنی دادن توضیحات منطقی. بنابراین استدلال کردن به منزله یک راه کار اصلاحی عبارت است از، ارائه دلایلی به کودکان برای انجان ندادن رفتار نابهنجار و یا دلایلی برای انجام رفتاری دیگر.
به جای گفتن: انگشت هایت را نشکن چون مجبور خواهی شد پس از تعطیلی در کلاس بمانی
می گوییم: انگشت هایت را نشکن چون حواس دیگران را پرت می کنی و مزاحم مطالعه آن ها می شوی.
واضح است که در جمله اول از تهدید و تنبیه استفاده شده است اما در جمله دوم از استدلال استفاده شده است.
تعدادی از پژوهشگران موفقیت نسبی انواع گوناگون دلایلی را که ممکن است برای جلوگیری از انجام رفتاری برای کودکان آورده شود مورد بررسی قرار داده اند.
پارک(1974) گزارش می کند که دلایلی که بر شئ تاکید می کنند (مانند: اسباب بازی ممکن است بشکند) برای کودکان کم سن و سال تر موثرتر است.
هافمن(1970)دریافت که برای کودکان بزرگتر دلایلی که بر پیامدهای رفتار آن ها برای افراد دیگر تاکید می کنند (استدلال متمرکز بر دیگران) از دلایلی که بر پیامدهای رفتار برای خود آن ها تاکید دارند ترغیب کننده تر هستند. به بیان دیگر اگر آزمایشگر بگوید با آن اسباب بازی، بازی نکن چون صاحب آن ناراحت می شود آزمودنی به احتمال بیشتر با اسباب بازی، بازی نمی کند تا اینکه بگوید: با آن اسباب بازی، بازی نکن چون ممکن است بشکند و این سبب ناراحتی تو خواهد شد.
والتر و گروسک(1977) نیز می گویند که استدلالی که سبب برانگیختن همدلی برای دیگران شود از استدلالی که بر پیامدهای شخصی متمرکز باشد، موثرتر است بویژه پس از شش سالگی. پس با افزایش رشد فکری و اخلاقی، کودکان به دلایل مربوط به انتزاعیات و موضوع های آرمانی بیشتر پاسخ می دهند و پیامدهای عینی بلافصل برای آن ها اهمیت کمتری پیدا می کند.
از گفته های بالا چنین بر می آید که: بهتر است برای تقاضایی که از کودکان کم سن و سالتر داریم دلایل مشخص و ملموس بیاوریم. اما پس از اینکه کودکان به سن مدرسه رسیدند دلایل انتزاعی ترجیح دارند. مهم تر از همه این که دلایلی که متمرکز بر دیگران است برانگیزاننده همدلی با دیگران می باشد و تاثیر بیشتری دارد.
علاوه بر ملاحظات اخلاقی و انسانی که استدلال را بر تنبیه مرجح می دارد، به چندین دلیل علمی نیز استدلال بر تنبیه ترجیح دارد.
1) فرد تنبیه گر سرمشق پرخاشگری برای دانش آموز می شود. در واقع کارهای فرد تنبیه کننده این پیام را می دهد که یک روش مقبول برای رویارویی با موقعیت های مشکل، ابراز قدرت در قالب تنبیه است. اما استدلال کردن با کودک و آوردن دلیل برای رفتار مطلوب، یعنی یکی از شیوه های برخورد با مشکل، استفاده حساب شده از نیروی فکر است.
2) برتری دیگر راهکار استدلال آن است که با این روش به طور طبیعی می توان رفتارهای مطلوب جانشینی را توصیف کرد به بیان دیگر استدلال محدود به آوردن دلایلی برای اینکه چرا نباید رفتاری را انجام داد، نمی شود بلکه همچنین می توان برای توضیح این که چرا بعضی رفتارها را باید انجام داد از آن استفاده کرد.
استفاده از روش ها و اصول تغییر رفتار در اداره کلاس درس
تغییر رفتار: منظور از تغییر رفتار، استفاده از اصول و روش های روان شناسی یادگیری به ویژه روان شناسی یادگیری رفتاری با هدف اصلاح رفتار دانش آموزان است. اصطلاح دقیق تری که معمولا به جای آن به کار می رود تحلیل کاربردی رفتار است که به معنای کاربست اصول یادگیری رفتاری به قصد فهمیدن و تغییر رفتار است.
روش های تغییر و اصلاح رفتار به چهار دسته تقسیم می شوند:
– روش های افزایش نیرومندی رفتارهای مطلوب موجود
– روش های ایجاد رفتارهای مطلوب تازه
– روش های نگهداری رفتارهای مطلوب
– روش های کاهش و حذف رفتارهای نامطلوب
روش های افزایش نیرومندی رفتارهای مطلوب موجود
این روش ها به دو دسته تقسیم می شوند. نخست: تقویت مثبت و دوم: تقویت منفی
تقویت مثبت: بهترین و موثرترین روش افزایش نیرومندی رفتار است. و فرایندی است که در آن تقویت کننده مثبت بعد از رفتار منجر به نیرومند شدن آن رفتار می شود.
انواع تقویت کننده های مثبت:
1) تقویت کننده های نخستین: ذاتا اثر تقویت کنندگی داشته و به بقای ارگانیسم وابسته اند. مانند:آب، غذا، هوا، خواب، و……
2) تقویت کننده های شرطی: در اثر مجاورت با تقویت کننده های نخستین یا تقویت کننده های شرطی نیرومندخاصیت تقویتی پیدا کرده اند. مانند: جایزه، نمره، مقام، پول، و…..
3) تقویت کننده های تعمیم یافته: تقویت کننده هایی که در موقعیت های متعدد خاصیت تقویت کنندگی داشته باشند تعمیم یافته می گویند زیرا اثر تقویتی از یک موقعیت به موقعیت دیگر تعمیم پیدا کرده است. مانند پول که تقریبا تحت هر شرایطی و برای هر کسی خاصیت تقویت کنندگی دارد.
4) تقویت کننده های اجتماعی: به آن دسته از تقویت کننده هایی گفته می شود که به وسیله دیگران و در یک موقعیت اجتماعی به فرد داده می شود. مانند: توجه کردن، لبخند زدن، و…..
5) تقویت کننده های پته ای(معاوضه ای): به یک تکه کاغذ، ژتون، مهر و…. گفته می شود که پس از رفتار مطلوب شخص به او داده می شود و شخص می تواند بعدا آن را با غذا، شیرینی و یا سایر تقویت کننده های مورد علاقه اش عوض کند.
6) تقویت کننده های فعالیتی: از فعالیت هایی که کودکان دوست دارند انجام دهند می توان به عنوان تقویت کننده هایی برای فعالیت هایی که کمتر به آن ها می پردازند استفاده کرد. این برگرفته شده از اصل پریماک است که حاکی از آن است انجام فعالیت های دارای فراوانی زیاد را می توان به انجام رفتارهای با فراوانی کم وابسته کرد و از این طریق رفتار ضعیف را نیرومند ساخت.
7) تقویت کننده های قابل دستکاری: به فرصت بازی کردن با اسباب بازی، نقاشی کردن با مداد رنگی، گذاشتن نوار در کاست و…..گفته می شود.
8) تقویت کننده های بازخوردی: به اطلاعاتی که از نتایج کار یا رفتار یک فرد به او داده می شود بازخورد می گویند. بازخورد حاصل از نتایج اعمال افراد به ویژه اگر بر پیشرفت تاکید کند نوعی تقویت کننده نیرومند است.
9) تقویت کننده های بیرونی: به آن تقویت کننده هایی که توسط یک فردی دیگر به شخص داده می شود می گویند.
10) تقویت کننده های درونی: آن هایی هستند که کنترل آن ها به دست خود شخص است. مانند وقتی که به فرد گفته می شود که موفقیتش را اینطوری تایید کند: شیرین کاشتم، دستم درد نکند و…..
تقویت منفی: تفاوت تقویت منفی با تقویت مثبت این است که در تقویت مثبت ارائه تقویت کننده مثبت رفتار را نیرومند می سازد اما در تقویت منفی حذف تقویت کننده یا جلوگیری از وقوع آن موجب افزایش رفتار می شود.
انواع تقویت کننده های منفی:
1) تقویت کننده های منفی نخستین:که مانندتقویت کننده های مثبت نخستین به بقای ارگانیسم وابسته اند مثل: ضربات کتک، شلاق، حرارت زیاد و…..
2) تقویت کننده های منفی شرطی: که با همراه شدن با تقویت کننده های منفی نخستین خاصیت تقویت کنندگی پیدا کرده اند. مانند: گفتن "نکن" از سوی مادر به هنگام نزدیک شدن بچه به بخاری داغ.
تقویت منفی به دو صورت موجب افزایش رفتار می شود:
● یادگیری گریز(گریز آموزی)
● یادگیری اجتنابی(شرطی سازی اجتنابی)
مشکل بزرگ تقویت منفی این است که اول باید محرک آزارنده را در مورد شخص اعمال کنیم تا بعد بتوانیم با حذف آن موجب افزایش نیرومندی رفتار شویم.
روش های ایجاد رفتارهای مطلوب تازه
شکل دهی: در این روش معلم یکی از اجزای ساده رفتار دانش آموز را بر می گزیند و به تدریج بر پیچیدگی آن می افزاید تا به رفتار مورد نظر برسد. به این روش تقویت تقریب های متوالی نیز می گویند. اصل مهم این روش این است که هر مرحله یا تقریب را آن قدر باید تقویت کرد تا فرد در آن مهارت پیدا کند آن گاه تقریب بعدی را که نسبت به رفتار نهایی از تقریب قبلی اندکی کامل تر است تقویت کرد حلقه قبلی را دیگر نباید تقویت کرد. یکی از کاربردهای مهم این روش در آموزش برنامه ای است.
زنجیره سازی: در زنجیره سازی، با زنجیرکردن تعدادی رفتار ساده که معمولا یادگیرنده آن ها را از قبل آموخته است به هم وصل می کند و از مجموعه آن ها رفتار پیچیده تری تولید می کند.
تفاوت زنجیر کردن با شکل دادن: در روش شکل دهی تمام تقریب ها (اجزای رفتار) مرحله به مرحله تقویت می شوند اما در زنجیر کردن تنها آخرین حلقه رفتار تقویت می شود.
زنجیره سازی وارونه: در این روش ابتدا آخرین رفتار را تقویت می کنیم، بعد رفتار نهایی را وقتی که رفتار قبل از آن نیز انجام گرفت تقویت می کنیم، وبه همین طریق ادامه می دهیم تا زمانی که همه حلقه های زنجیره رفتار از آغاز تا انجام صورت پذیرد و آن وقت یادگیرنده را تقویت می کنیم.
محو کردن: به روشی که توسط آن محرک های کنترل کننده رفتار تدریجا با محرک های کنترل کننده دیگر جایگزین (جانشین) می شوند، روش محو کردن می گویند.
روش های نگهداری رفتارهای مطلوب
تقویت پیوسته در آغاز یادگیری ضروری است اما پس از آن که رفتار مورد نظر به خوبی آموخته شد و یا فراوانی آن به سطح دلخواه رسید باید تقویت پیاپی را رها کرده و از روش تقویت ناپیاپی (ناپیوسته) استفاده کنیم.
برنامه های تقویت:
تقویت نسبی یا نسبتی: ثابت، متغیر
تقویت فاصله ای: ثابت، متغیر
برنامه نسبت ثابت: وقتی که تقویت پاسخ معینی از دانش آموزان به دادن تعداد ثابتی از آن نوع پاسخ وابسته شود برنامه نسبت ثابت می گویند. مثال: حل تعداد معینی از مسائل ریاضی از طرف دانش آموز و دادن نمره از سوی معلم.
ویژگی این برنامه: سرعت پاسخ دهی بالا. زیرا هر چه بیشتر پاسخ دهد دفعات بیشتری تقویت می شود.
برنامه نسبت متغیر: بر دانش آموز معلوم نیست که بعد دادن چند پاسخ تقویت خواهد شد اما می داند که دیر یا زود تقویت دریافت خواهد کرد. مثال: وقتی که معلم بدون تعیین تعداد تمرین هایی که دانش آموزان باید انجام دهند تا تقویت دریافت کنند از آن ها می خواهد تا مرتبا تمریناتشان را انجام دهند و هر بار یک دانش آموز رابه طور تصادفی انتخاب کرده و او را تقویت می کند.
برنامه فاصله ثابت: در این برنامه تقویت، دانش آموز بعد از گذشت زمان ثابتی از پاسخدهی تقویت می شود. مثال:معلم هر پنج شنبه تکالیف تمام دانش آموزان را می بیند.
در این برنامه چون فرد از قبل می داند که چه وقت تقویت خواهد شد پس از هر بار تقویت شدن ممکن است برای مدتی از پاسخدهی باز بماند و وقتی که لحظات آخر فاصله زمانی فرا می رسد به پاسخ دادن بپردازد.
برنامه فاصله ای متغیر: در این برنامه فاصله های زمانی بین تقویت ها متغیر است و دانش آموز از قبل نمی داند که پس از پاسخدهی چه وقت تقویت خواهد شد اما مطمئن است که دیر یا زود تقویت خواهد شد. مثال: معلمی که در طول ترم به طور غیرمنتظره ای امتحان می گیرد.
تمام برنامه های تقویت ناپیاپی از تقویت پیوسته مقاومت بیشتری در برابر خاموشی و نرخ بیشتر پاسخ دهی را در ضمن یادگیری تولید می کنند. به طور کلی برنامه نسبت متغیر بیشترین نرخ پاسخ دهی را تولید می کند. بعد از آن به ترتیب: برنامه نسبت ثابت، برنامه فاصله ای متغیر، برنامه فاصله ای ثابت و بالاخره برنامه تقویت پیاپی قرار دارند.
رقیق کردن برنامه تقویتی:
اگر چه برنامه تقویت پیوسته در آغاز یادگیری مفید است اما ادامه آن ضرورت ندارد و دارای اشکالاتی نیز هست. مهم ترین اشکال آن حساسیت زیاد در برابر خاموشی است علاوه بر این، برنامه تقویت پیاپی دارای اشکالات دیگری نیز هست که در زیر آورده ایم:
1)در تقویت به ویژه اگر تقویت کننده های مورد استفاده، تقویت کننده های نخستین باشند سریعا به سیری و اشباع منجر شده و در نتیجه انگیزش یادگیرنده برای پاسخ دادن از بین می رود.
2) این برنامه تقویتی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست.
3) تقویت یادگیرندگان به طور پیاپی ممکن است باعث شود دیگران معلم یا تغییر دهنده رفتاررا متهم سازند که او دانش آموز را طوری بار می آورد که هر وقت کاری انجام می دهد در ازای آن تقویتی درخواست می کند.
از این رو برنامه تقویت پیاپی در مرحله اکتساب یادگیری بیشترین اثربخشی را دارد اما برای ادامه رفتار یعنی در مرحله نگهداری استفاده از برنامه های ناپیاپی مفید است.
برای نگهداری و ادامه یک رفتار تازه آموخته شده، پس از طی یک دوره تقویت پیوسته و کسب اطمینان از اینکه رفتار به خوبی آموخته شده است، رفتار را وارد یک دوره تقویت ناپیاپی کرده و از تعداد تقویت ها می کاهیم تا اینکه رفتار زیر کنترل محرک های تقویت کننده محیط طبیعی در آید که این جریات کاهش دادن تدریجی تقویت را رقیق کردن می گویند.
روش های کاهش و حذف رفتارهای نامطلوب:
1) روش های مثبت کاهش رفتار (روش های غیر مستقیم)
2) روش های منفی کاهش رفتار (روش های مستقیم)
روش های مثبت کاهش رفتار (روش های غیر مستقیم)
تقویت تفکیکی رفتارها با نرخ کم: تقویت به پاسخ هایی که به تعداد کمتری انجام می شوند وابسته است. برای این منظور باید تعیین کرد که دانش آموز در فاصله زمانی معین چند پاسخ باید بدهد.
بعضی رفتارها اگر با فراوانی یا نرخ کم انجام شوند مطلوبند اما اگر به میزان بیش از حد نیاز انجام گیرند نامطلوب یا مضرند بنابراین با این روش می توان این رفتارها را اصلاح کرد. مثال: صحبت کردن بیش از حد دانش آموز.
تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر: در این روش هرگونه رفتار مطلوب فرد بجز رفتار نامطلوبی را که قصد حذف آن داریم تقویت می شود. به این روش، روش حذف آموزی نیز می گویند چون در این روش تقویت وابسته به انجام ندادن رفتار نامطلوب است نه انجام دادن آن. مثال: رفتار خارج شدن دانش آموز از صندلی را با تقویت رفتارهای دیگر اصلاح می کنیم.
تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز: در این روش از طریق تقویت نکردن رفتار نامطلوب و تقویت کردن رفتاری که مغایر و ناهمساز با آن است منجر به کاهش رفتار نامطلوب می شود.
تفاوت تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر با تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز: در تقویت تفکیکی رفتارهای دیگر هر گونه رفتاری بجز رفتار نامطلوی تقویت می شود اما در تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز تاکید بر رفتار مغایر یا رفتار ناهمساز با رفتار نامطلوب است.
روش های منفی کاهش رفتار
خاموشی: متوقف شدن رفتار قبلا تقویت شده بر اثر عدم تقویت. بنابراین با شناسایی و حذف منبع تقویتی یک رفتار نامطلوب می توان آن رفتار را از خزانه رفتاری فرد حذف کرد. این روش زمانی بهترین نتیجه را به بار می آورد که با استفاده از روش تقویت مثبت، رفتاری مطلوب به جای آن قرار گیرد.
محروم کردن از تقویت: یعنی فردی را که رفتار نامطلوبی انجام داده است برای مدتی از تقویت محروم کنیم. مانند: اخراج کردن از میدان بازی، اخراج از کلاس.
باید توجه داشت که روش محروم کردن در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که فرد از محلی در آنجا تقویت می شود به محلی که در آنجا تقویت نمی شود فرستاده شود.
جریمه کردن: یعنی کم کردن مقداری از تقویت کننده هایی که فرد قبلا به دست آورده است به خاطر رفتار نامطلوبی که انجام داده است. مثال: جریمه کردن رانندگان به خاطر تخلف.
در رابطه با کاربرد جریمه باید توجه داشت که جریمه نباید خیلی سنگین باشد، یعنی باید با کوشش بیشتر قابل جبران باشد.
جبران کردن: وقتی که فرد مرتکب عمل خلافی می شود، از او می خواهند تا برای جبران عمل خود دست به جبران بزند. مثال: جریمه کردن دانش آموزان.
در این روش باید دقت کرد که خود عمل جبران برای فرد تقویت کننده نباشد.
تنبیه: ارائه یک محرک آزارنده بعد از یک رفتار نامطلوب به منظور کاهش آن رفتار را می گویند. مثال: گفتن حرف زشت (دانش آموز) و سیلی زدن (معلم).
مشکلات ناشی از کاربرد تنبیه:
1) تنبیه باعث از بین رفتن رفتار تنبیه شده نمی شود و تنها تاثیری که دارد این است که رفتار نامطلوبی را موقتا واپس می زند و این رفتار پس از ضعیف شدن عامل تنبیه کننده مجددا ظاهر می شود.
2)تنبیه عکس تقویت عمل نمی کند.
3) از مشکلات دیگر استفاده از تنبیه پیامدهای جانبی آن است که از نظر پرورشی بسیار نامطلوبند. یکی از آن ها این است که احساس ناخوشایند حاصل از تنبیه در لحظه تنبیه شدن از طریق شرطی شدن کلاسیک با شرایط تنبیهی و شخص یا اشخاص تنبیه کننده تداعی شده و سبب انزجار و نفرت تنبیه شونده از تنبیه کننده می شود.
4) مشکل دیگر استفاده از تنبی این است که تنبیه مسری است.
5) تنبیه به ارگانیسم نشان می دهد که چه کار نکند و نه اینکه چه کار بکند.
6) تنبیه در شخص تنبیه شده نسبت به تنبیه کننده پرخاشگری ایجاد می کند.
7) تنبیه اغلب یک پاسخ نامطلوب را جانشین پاسخ نامطلوب دیگر می کند.
8) اعمال تنبیه غالبا باعث ابداع فنون حیله گرانه و ماهرانه ای در کودک می شود، این کار به او می آموزد که برای کتمان مسئولیت خویش در قبال رفتار نامطلوب دروغ گفته و طفره برود.
9) تنبیه صدمه زدن به دیگران را تو جیه می کند، به این معنی که اگر تنبیه مستبدانه و غیر منصفانه به نظر آید این باور را به کودک می دهد که قربانی کردن شخص ضعیف بوسیله شخص نیرومند قابل قبول است.
10)از اشکالات دیگر تنبیه این است که اگر تنبیه ادامه یابد، فرد تنبیه شده ممکن است سر انجام به تنبیه کننده حمله ور شود.
بنابراین با توجه به زیان های متعدد ناشی از کاربرد این روش و سایر روش های تنبیهی بهتر است هرگز از آن ها به عنوان روش های پرورشی استفاده نکنیم و به جای آن ها از روش های فراوان مثبت استفاده کنیم.
پیشنهادهایی درباره مدیریت کلاس
مشکلات آموزشی به گونه ای غیرمنتظره به وجود نمی آیند، بلکه عواملی باعث ایجاد آنها می شوند. خانه و محیط های خارج از مدرسه تاثیر عمده ای روی کودکان و در نتیجه آمادگی آنها برای امتناع از ورود به مدرسه اعمال می کنند. ایجاد نظم و هماهنگی، شرط لازم تدریس موفق است. اداره کلاس کارآمد و موثر یگانه راهی است که به آموزش و یادگیری کارساز و موثر ختم می شود.
در این بخش پیشنهادهای ارائه شده است که یک معلم موفق می تواند به تنهایی آنها را انجام دهد و بر راهبردهای خود در مدیریت کلاس درس بیفزاید.
پیشنهادهای این بخش به صورت کاربردی و واقع بینانه طرح ریزی شده اند و بسیاری از آنها دارای ویژگی های چون وضوح، قابل فهم، مختصر، مرتبط و مناسب با هدف هستند. حال به توضیح مختصر این پیشنهادات می پردازیم:
عمل کنید، تنها واکنش نشان ندهید
عمل کردن در واقع مسلط بودن است و واکنش نشان دادن یعنی تسلط عوامل و شرایط را پذیرفتن. یک معلم موفق باید بیشتر عمل کند، البته با دانش و آگاهی لازم، و کمتر واکنش نشان دهد. او نباید اجازه بدهد که شرایط محیطی، یک طرز رفتار را به او دیکته کند. معلمانی که وقتشان را صرف واکنش نشان دادن می کنند، همیشه پیرو و تابع هستند، و معلمانی که وقتشان را صرف عمل کردن می کنند رهبرند و اغلب اوقات، تنظیم کننده و نظر آنچه که در آموزش کلاس و نحوه اداره آن به وقوع می پیوندد.
مسئولیت ها را واگذار کنید
یک دانش آموز در قبال رفتارش هرچه بیشتر احساس مسئولیت کند، نیاز کمتری به اعمال مدیریت از سوی معلم را خواهد داشت، بنابراین معلمان می بایست به جمعیت دانش آموزان مسئولیت پذیر بیفزایند. اما اغلب معلمان مسئولیت را تنها به آن دسته از دانش آموزانی می دهند که قبلا در این راستا خود را نشان داده اند. اما برای این کار چه حسنی وجود دارد؟ باید به همه این اجازه تجربه کردن امور را داد تا افراد بیشتری مسئولیت پذیر شوند. آموختن مسئولیت پذیری همانند آموختن چیزهای دیگر مستلزم فرایند آموزش و خطاست.
عقب بایستید و به دیگران فرصت بدهید
هنگامی که از دانش آموزی می خواهید به سوالی پاسخ دهد یا می خواهید سوال او را بفهمید، سعی کنید به او نزدیک نشوید و اجازه بدهید که دانش آموز با صدای بلند صحبت کند تا دانش آموزان دیگر هم قادر به شنیدن صحبت های او شوند. اگر نزدیک دانش آموز بشوید و سوال و جواب را آهسته انجام دهید زاویه دید و ارتباط چشمی شما با بقیه کلاس از بین می رود، و به دنبال آن، ارتباط غیرکلامی شما نیز با کلاس از بین خواهد رفت. در نتیجه بقیه ی دانش آموزان خود را در جریان بحث احساس نمی کنند و توجه آنها به جای دیگری معطوف خواهد شد.
آرام ، خونسرد و حرفه ای برخورد کنید
تادیب دانش آموزان را با خونسردی انجام دهید. شما نیز هنگامی که دانش آموزی تخلف می کند، وظیفه خود را به صورت اجرای برنامه انضباطی انجام دهید. از فریاد زدن، با حرکت انگشت تهدید کردن، و … اجتناب کنید. اجرای برنامه انضباطی با خونسردی، دانش آموز متخلف را متوجه ارتباط رفتارش با نتیجه منطقی ناشی از آن می کند. در این صورت، احتمال کمتری می رود که رابطه جاری و معمولی بین شما تضعیف شود. دلیل دیگر برای داشتن برخورد خونسردانه و حرفه ای این است که رفتار شما هنگام تادیب دانش آموزان برای آنها الگوست. دانش آموزان علاوه بر مقررات ویژه ای که ارائه می دهید نحوه اجرایی این مقررات را نیز خواهند آموخت. خونسردی معلم نتیجه دیگری نیز دارد، جلب رضایت دانش آموزان. دانش آموزان یکی از خصوصیات بهترین معلم را، خونسردی در جریان توبیخ فرد خطاکار می دانند.
به دانش آموزان توجه کنید و این توجه را نشان دهید
علاقه مندی به دانش آموزان باید آشکار شود، تا تاثیر مثبتی بر رفتار دانش آموزان داشته باشد، نه این که صرفا معلم احساس کند. به طور مسلم اگر احساسات خود را به صورت مشخص و محسوس ابراز کنیم ، چندان ضرر نخواهیم کرد. در مورد آموزش و پرورش نیز همین امر صادق است. پالونسکی اظهار می دارد: اهمیت مهارتهای دو جانبه افراد از مهارتهای آموزشی در مدیریت کلاس بیشتر است. یکی از مهارتهای دو جانبه، علاقه مندی و تفهیم وجود این علاقه است که به عنوان یکی از عناصر مهم پیشگیری از مشکلات رفتاری به شمار می آید. جایی که معلمان علاقه مند هستند و علاقه خود را ابراز می دارند، برداشت دانش آموزان از مدرسه، مکانی خوب و مطلوب است. این جا مکانی است که دانش آموزان در آن بودن را دوست دارند. هنگامی که مدرسه یک مکان مطلوب شود، موقعیتی فراهم می گردد تا: 1. مشکلات انضباطی کمتری بروز کند. 2. در به کارگیری فنون مدیریت کلاس موفقتر باشد.
رفتارهای خوب و مطلوب دانش آموزان را در نظر بگیرید
رفتار دانش آموزان در آینده، تا حدود زیادی متاثر از رفتار کنونی آنهاست و این امر به پاداش دادن در قبال رفتار خوب به همان میزان معنا می بخشد که به تنبیه در قبال رفتار نامطلوب. به دانش آموزان بفهمانید که رفتارشان را در نظر می گیرید. سعی کنید یک "پیام من" حاکی از قدرشناسی برای دانش آموزانی که رفتار خوبشان را فهمانده اند، داشته باشید. به طور مثال " بچه ها وقتی که شما سرجایتان آرام می نشینید و تکالیفتان را انجام می دهید به من کمک می کنید تا به دانش آموزانی که احتیاج به مساعدت دارند، یاری کنم و من واقعا از این کار متشکرم." گاهی اوقات درک خوبیهای دانش آموزان به عنوان تلاشی برای افزایش رفتارهای مثبت آنها می تواند برای کاهش رفتارهای نامطلوب نیز به کار رود. هرقدر که خوبیهای دانش آموزان بیشتر در نظر گرفته شود، انگیزه بیشتری برای تداوم رفتارهای خوب خواهند داشت.
از تجربه های همکارانتان استفاده کنید
باید حداکثر استفاده را از وجود همکاران ببرید که یکی از بهترین منابع قابل دسترسی در هرجاست. در جمع همکاران مدرسه شما احتمالا کارمندی با تجربه وجود دارد. بسیاری از معلمان علاوه بر امتیاز آگاهی از حرفه خود از مزایای دیگری نیز همچون آشنایی با اجتماع، دانش آموزان و والدین آنها برخورد دارند. این مزیتی است که بسیاری از متون درسی، سمینارها فاقد آن هستند. در هر صورت باید بتوانید روشهای فراگیری موثر و کارا را تشخیص دهید. به طور مثال: دفتر یادداشتی برای ثبت عقاید و اصول موفقیت آمیز تهیه کنید. در صورت امکان قبل و بعد از مشاهد کلاس با معلم مورد نظر ملاقات کنید. سعی کنید آنچه را که او در صددد انجام آن است، متوجه شوید. پس از مشاهده کلاس در مورد آنچه که دیده اید، بحث کنید. سپس از معلم مورد نظر بخواهید که او نیز برای مشاهد به کلاس شما بیاید. آنها به دنیای واقعی شما نزدیکترند، چون فقط از کلاس دیگری به کلاس شما آمده اند و احتمالا مشاهده کلاس شما امری است که بین شما دو نفر مطرح است پس احساس ترس کمتری دارید.
پیامدهای منطقی، طبیعی و تدبیری رفتارها را در نظر بگیرید
بی شک، رفتارهایی که در آینده از افراد بروز خواهد کرد، متاثر از رفتارهای حال و گذشته آنان است.پیامدهای از جهت این که رفتارهای بعدی را تحت تاثیر خود قرار دهند و یا آنها را کنترل نمایند، باهم متفاوتند. اگر بخواهید فهرستی از نمونه پیامدهای بخصوصی که دانش آموزان ممکن است به وجود آید تهیه کنید.باید پیامدهای ویژه را به صورت طبقه بندی درآورید، سه گروه مختلف پیامد خواهید داشت: پیامدهای طبیعی، منطقی و تدبیری.
پیامدهای طبیعی، آن دسته پیامدهایی هستند که به طور طبیعی از رفتار فرد ناشی می شوند، و افرادی مانند معلم، والدین، رئیس آنها را وضع نمی کنند.تنها عاملی که پیامدهای طبیعی را ایجاد می کند، خود طبیعت است. مثلا اگر دانش آموزی برای امتحان مطالعه نکند، به طور طبیعی موفقیت کمتری را نسبت به زمانی که مطالعه می کرد، کسب می کند.
پیامدهای منطقی، آن دسته از پیامدها هستند که از سوی افراد وضع می شوند نه به وسیله طبیعت. مثلا اگر دانش آموزی از عهده امتحان بخوبی برنیاید، منطقی است که معلم او را موظف به مطالعه درس و دادن یک امتحان جبرانی کند.
پیامدهای تدبیری، آن دسته پیامدهایی هستند که از سوی شخصی ساخته شده اند، اما برخلاف پیامدهای منطقی فهم ارتباط بین رفتار سوء فرد با این پیامدها زیاد روشن نیست و گاه هیچ گونه ارتباط منطقی بین آنها وجود ندارد. مثلا برای دانش آموزی که در امتحان ناموفق بوده، پیامد تدبیری این است که صدبار دور زمین بازی بدود. پیامد تدبیری تقریبا مانند این است که به وجود آورنده این پیامدها آنها را از هوا می گیرد یعنی کاملا اختراعی است و هیچ ارتباط منطقی بین او و رفتار وجود ندارد.
به طور انفرادی تادیب کنید
تادیب امری قابل توجه در نظم بخشی به کلاس است. تفاوت بین کسب نتایج موثر و غیرموثر به چگونگی تادیب بستگی دارد. معلمان هنگامی که دانش آموزان را به طور انفرادی یا شخصی تادیب می کنند، به نتایج کارسازتری می رسند. طبق گفته لاسلی آگاه سازیهای انفرادی فقط برای آن دسته از دانش آموزانی که از خود رفتار سوء بروز می دهند، پیشنهاد می شود. برای دانش آموزان مشکل است که دستورات مستقیم و شخصی را نادیده بگیرند. با دستورات کلی و عمومی مانند همه مشغول باشید ممکن است این فرصت را به برخی داده شود تا مثلا کتاب کتابخانه اش را مطالعه کند. به طور کلی تادیب خصوصی در حین فعالیتهای کلاسی غیرمشهود صورت می گیرد و تقریبا غیرقابل استماع برای دانش آموزان دیگر به جز خود دانش آموز خطاکار و یا حداقل برای گروه کوچکی از دانش آموزان مجاور وی غیرقابل استماع است. به این ترتیب تنها معلم و دانش آموز خطاکار در آن دخالت دارند. شریگلی چهار مهارت مداخله گرایانه را برای معلمان جهت واکنش خصوصی نسبت به دانش آموزان اخلاگر در ارتباط با تفهیم این که رفتارشان غیرقابل قبول است، ارائه می دهد. این مهارتها به ترتیب اجرا عبارتند از: نادیده گرفتن رفتار، اشاره، کنترل از نزدیک و کنترل همراه با برخورد. شاید معلمان "چشم پوشی برنامه ریزی شده" را فقط به شکل کوتاه مدت برای تخلفات جزئی برگزینند.تغییر حالات چهره و اشارات غیر شنیداری، مانند قرار دادن انگشت روی لبها، در اخطار دادن به دانش آموز خطاکار کمک می کند. قدم بعدی، کنترل از نزدیک یا نزدیک دانش آموز خلافکار ایستادن است. سرانجام کنترل و برخورد حرفه ای و پنهان از دید سایر دانش آموزان با رعایت سن و جنس آنان کمترین تردیدی برای دانش آموزان خطاکار باقی نمی گذارد که شما از رفتار وی ناراضی هستید.
دانش آموزان مشکل آفرین خود را با دانش آموزان کلاس دیگر جابه جا کنید
دانش آموزان مساله ساز خود را با دانش آموزان یکی از همکاران خود جابه جا کنید، کسی که به دانش آموزانی در سطح متفاوت از کلاس شما درس می دهد. او کودک مشکل آفرین شما را می پذیرد، شما نیز دانش آموز مساله ساز او را می پذیرید.این شیوه مدیریت کلاس به همان میزان که بیشتر حالت آموزشی دارد، از حالت تنبیهی کمتری نسبت به زمانی که دانش آموز را در سالن نگه داریم و یا به دفتر مدرسه بفرستیم، برخوردار است. توجه داشته باشید که هدف از این معاوضه دانش آموز با همکار، ایجاد تشویش برای کودک یا تنبیه او نیست. تنبیه پیامدی کاملا مجزا در یادگیری عملی است. هدف صرفا قرار دادن کودک در محیطی متفاوت است، جایی که می تواند دوباره به انجام وظیفه اش مشغول شود.
تفاوتهای فردی دانش آموزان را در نظر بگیرید
دانش آموزان با سطوح مختلف توانایی به کلاس می آیند، عده ای با استعداد و بعضی کند ذهن هستند، بعضی دیرآموز. عده ای طبیعی هستند، آن گونه که باید باشند. دانش آموزانی نیز با معلولیتهای جسمانی به کلاس می آیند. حتی انتظار از زمان، استعداد و انرژی صرف شده، توسط معلم نیز دستخوش این تغییر شده است. تعدادی از دانش آموزان همان طور که گلاسر توصیف می کند،" تصویری از یادگیری در ذهن دارند که به خاطر آن از این که وظیفه خود را در مدرسه انجام دهند، ناتوانند."آنچه را که دانش آموزان در مدرسه انجام می دهند به کمک این تصاویر در ذهن، کاملا مشخص و معین می شود. بنابراین یک معلم باید در تدریس از پیشینه های متفاوت دانش آموزان آگاهی داشته باشد. نسبت به این اختلافات فرهنگی، خانوادگی و فردی حساسیت نشان دهد. در عین واقعگرا بودن، معیارها را در نظر بگیرد. این روش، یادگیری بیشتر و در نتیجه مشکلات انضباطی کمتری به بار خواهد داشت.
قانون را اجرا کنید، دلیل تراشی را نپذیرید
همه کسانی که درباره مدیریت کلاس درس مطلب نوشته اند، براین عقیده اند که معلمان باید سیاست انضباطی خود را اعمال کنند و در این مورد، همواره ثابت قدم باشند. هر اندازه که اجرای سیاست مداومتر باشد، دانش آموزان هم بیشتر در خواهند یافت که پاسخهای انضباطی از سوی معلم از قانون ناشی می شود، نه از شخص معلم. گوش دادن به دلیل تراشی آنان یعنی دادن یک شانس احتمالی. علاوه بر این نگذارید رفتار خوب یک دانش آموز، روی مسئولیت شما در تادیب رفتار بد وی تاثیر بگذارد. برخی از معلمان به دانش آموزانی که صبح رفتار ناشایستی داشته اند، اجازه رهایی از برخورد انضباطی را می دهند، چرا که این عده بعدازظهر همان روز، رفتار صحیحی از خود نشان داده اند. نتیجه این خواهد شد که بچه ها به انجام رفتار سوء در ساعات اولیه روز ترغیب شوند.
محیط کلاس را به نحو مطلوبی سازماندهی کنید
بهترین مدیریت کلاس، آنهایی هستند که از بروز مشکلات جلوگیری می کنند و اصلاح و تعدیل محیط کلاس درس می تواند کم و بیش این نقش را ایفا کند.سعی کنید محیط را غنی سازید. محیطهای غیرجالب، خسته کننده و یکنواخت و معمولی هستند. غنی سازی تنها شامل آراستن محیط فیزیکی نیست، بلکه شامل هرآنچه که در محیط اتفاق می افتد نیز می شود. سعی کنید مکانهای مخصوصی برای مطالعه به شکلی آرام به وجود آورید. همه ما از ارزش توسعه دادن به محیط آگاهی داریم. برای توسعه محیط درس باید ببینید چه امکاناتی در منطقه شما وجود داردکه می تواند آنها را در دسترس دانش آموزان قرار داد. البته گاهی اوقات هم با محدود کردن محیط می توان به ایجاد انضباط کلاسی کمک کرد. برای این منظور باید برای مکانهای ممنوع معین شده، سرو صدای ناشی از صحبتهای دانش آموزان، قسمت های مختص نقاشی و… شرایطی را در نظر بگیریم.
اساس و ریشه رفتارهای نامطلوب را از بین ببرید
دانش آموزی که در کلاس مشکل تراشی می کند و در نتیجه توجه همسالانش را به خود معطوف می سازد، برای عملش پاداش گرفته است. او در کار "سرگرم نمودن معلم به خودش" توفیق یافته و ممکن است به همین صورت نیز پاداش دریافت نماید. گناگی این عبارت معلم را مورد بحث قرار می دهد که "به او توجه نکن، فقط می خواهد خود نمایی کند." او نشان می دهد که نادیده انگاری رفتار خلافی که برای دانش آموز خطرناک نباشد، احتمالا منجر به نابودی آن رفتار خواهد شد. برخی از معلمان به وسیله تنبیه در صدد انهدام رفتار ناخواسته برمی آیند که مانند به کار بردن یک آتش خاموش کن آبی است برای یک آتش سوزی ناشی از برق! ابتدا به نظر موثر می آید. شعله ها کم می شوند، ولی به محض اینکه سرتان را برگرداندید، آتش دوباره شعله ور می شود. منشاء آتش را بیابید، یعنی اساس رفتار ناخواسته را، و آتش خاموش کن مناسب را به کار بگیرید. تقویت رفتار را کنار بگذارید که همین به تنهایی منجر به انهدام رفتار ناخواسته خواهد شد.
ارتباطات چشمی را دست کم نگیرید
چشم یک فرد می تواند خیلی گویا باشد. یک نگاه اجمالی به سرتاسر کلاس و به دانش آموز خلافکار، می تواند رفتار خلاف را در مسیرش متوقف نماید، و این امر بدون هیچ گونه مزاحمت و اغتشاش برای بقیه افراد کلاس صورت می گیرد. ارتباط چشمی به همین میران قادر به ارسال پیام تایید، پذیرش و اظهار درک و شناخت احساسها می باشد. خیره شدن برای معلمان معتقد به دخالت، و نیز معلمانی که عدم مداخله را تمرین می کنند، ابزار مناسبی است و این کاملا به این بستگی دارد که فرد چگونه به ارسال پیام چشمی بپردازد. هنگامی که پیام چشمی با دیگر اشارات و حرکات غیرکلامی همراه شود، نقش موثری در حفظ نظم کلاس ایفا می کند، مانند گذاشتن انگشت اشاره بر اب برای بیان ساکت بودن. کاربرد پیامهای چشمی همچنین می تواند در افزایش کارایی و تاثیر پیامدهای ارائه شده، نقش بسزایی داشته باشد.
سوء رفتارهای خاص را دقیق مشخص کنید و به آن عنوان کلی ندهید
برای آن که فن مدیریت کلاس درس بتواند در تغییر رفتار یک دانش آموز موفق باشد، ابتدا آن رفتار باید تشخیص داده شود. رفتارهای خاص باید شناسایی شوند، چون آنچه را که فرد می تواند امید به تغییر دادنش داشته باشد تنها رفتارهای خاص هستند نه خصوصیات عمومی و کلی. اظهار این که یک دانش آموز " همکاری نمی کند – دردسرآفرین – غیرقابل اعتماد و … است، مطلبی به ما نمی دهد. این اصطلاحات برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد.آنچه که این جا هامیت دارد، نوع رفتارهای خاص دانش آموز است که به نتیجه گیری کلی انجامیده می شود. تنها این رفتارهای خاص هستند که ممکن است افزایش یابند، به میزان فعلی باقی بمانند و یا کم شوند که در حقیقت همان هدف ماست. بنابراین، رفتارهای خاص قابل مشاهده را موضوع مورد توجه خود قرار دهید. به عنوان مثال اگر دانش آموزی به خاطر هل دادن همکلاسی اش در زمین بازی، یک "دردسرآفرین" نامیده می شود، پس رفتاری که باید اصلاح شود، "هل دادن همکلاسی" است نه عنوان نامفهوم "دردسرآفرین" بودن.
نشان دهید که از آنچه در کلاس جریان دارد، آگاه هستید
معلمان با "امروزی بودن"، هویت و زمان هدف را هنگام ارائه مراحل ایجاد توقف در رفتار نشان می دهند. منظور از هویت و زمان هدف، به دام انداختن مقصر واقعی، یعنی تادیب کودک خلافکار واقعی است. هنگامی که تعدادی از بچه ها کار خلاف می کنند و یا تماشگران و پیروانی دارند، معلم با حواس جمع، شخص اصلی یعنی محرک را از بقیه جدا می کند. تشخیص اشتباه در تعیین دانش آموز خطاکار و بدتر از آن تنبیه اشتباهی دانش آموزی که خطاکار نیست، به طور جدی قدرت نفوذ و اعتبار شخص را به عنوان یک نظم دهند تضعیف می کند. معلمان "امروزی" زمان بندی صحیح را نیز نشان می دهند. آنها پیش از این که رفتار انحرافی به طور جدی گسترش یابد، فنون مدیریت کلاس خود را اجرا می کنند.
به رفتارهای طبیعی جنبه قانونی بدهید
در حکایتی آمده است که مسوولان یک دانشکده کوچک می خواستند تصمیم بگیرند پیاده روهای یک سری ساختمان جدید را کجا بنا کنند تا به بهترین نحو پاسخگوی سلیقه دانشجویان باشد. بعد از مشورت جواب نهایی این شد که هیچ پیاده رویی حداقل در ابتدا ساخته نشود. و دانشجویان با رفت و آمد خود را هایی به وجود آوردند و سلیقه و انتخابشان را نشان دادند. این راه های خاکی سپس با بتون فرش شد و به این ترتیب "پیاده رو جنبه قانونی به خود گرفت". در واقع رفتار طبیعی دانشجویان جنبه قانونی به این موضوع داده بود. دانش آموزان هم رفتارهای مختلفی در مدرسه از خود نشان می دهند، صحبت با همکلاسی ها، فراموش کردن برگه های تکلیف و… نمونه هایی از این رفتارهاست که برای معلمان ناخوشایند می آید. هنگامی که نمی توانید رفتار غیرقانونی معینی را متوقف کنید، آن را قانونی کنید. قانونی کردن جذابیت رفتار را در وهله اول کاهش می دهد. به طور مثال دانش آموزان زمانی را برای گپ زدن با همکلاس های خود داشته باشند. مدت زمان پیش بینی شده شاید فقط یک دقیقه یا کمی بیشتر باشد، با این حال برای آنان واقعا وقت زیادی است. آنان می توانند وقتی برای گپ زدن داشته باشند مشروط بر اینکه در سراسر روز این کار را انجام ندهند.
دانش آموزان را با احترام صدا کنید
خطاب کردن دانش آموزان با عناوین آقا و خانم می تواند انتظاری را ایجاد کند که از طریق رفتار فرد نیز برآورده خواهدشد. هنگامی که دانش آموز را آقا یا خانم خطاب می کنیم، احساس بزرگ بودن و بالغ شدن در آنها ایجاد می شود. عنوان آقا و یا خانم حاکی از اعتماد و احترام از سوی معلمی است که فرد را شایسته و مستحق آن عنوان می داندو دانش آموزان نیز تلاش می کنند که آن احترام و اعتماد را حفظ و یا آن را بدست آورند. و بیشتر به صورت رشد یافته و بالغ رفتار کنند، و در نتیجه کمتر دست به عمل خلاف خواهند زد.
نام دانش آموزان را به خاطر بسپارید
نام دانش آموزان را سریع یاد بگیرید. این کار یک الزام و ضرورت است. بسیاری از روشهای مدیریت کلاس و نیز روشهای تدریس با دانستن نام دانش آموز کامل می شود. این امر باعث می شود تا دانش آموز را حتی وقتی به او نگاه نمی کنید، بتوانید مورد خطاب قرار دهید. یا هنگامی که دانش آموزی به درس توجهی ندارد با ذکر نام، او را متوجه کلاس کنید. از دانش آموزان بخواهید نام خود را روی کارتهای 4در6 اینچی بنویسند و روی میزهای خود قرار دهند تا شما در حین تکالیف انجام دادن آنها نام آنان را بخاطر بسپارید.
انتظارات خود و نیازهای دانش آموزان را باهم در نظر بگیرید
معلمان باید پیش از وقت کلاس، فکر کنند که حداقل انتظارات آنها چیست. منظور از حداقل انتظارات نحوه رفتار دانش آموزان است به ترتیبی که نیازهای یادگیری آنها را قبل از شروع به تدریس تامین می کند.حدود انتظارات شما باید در کمترین سطح ممکن باشد. باید آنها را به طور آشکار برای دانش آموزان بیان، و به عنوان "علت و معلول" از آنها دفاع کرد. این انتظارات باید مستمرا مورد تقویت قرار گیرند. فرض کنید که دانش آموزان نمی دانند چه چیزی برای شما اهمیت دارد و چه چیزی بی اهمیت است. حداق پیش نیازهای شما ممکن است دانش آموزان مشابه یا متفاوت باشد، به هرحال فرقی نمی کند. شما باید حداقل انتظارات خودتان را تعیین و اعلام، و از آنها دفاع کنید. به سخنان دانش آموزان خود گوش کنید. هنگامی که احتیاجاتشان را اعلام می کنند، تا حد امکان به آنها پاسخ دهید. آنها به کمک نیاز دارند و اغلب به کمک شما. و حتی خود شما هم نمی توانید به تنهایی نیازهایتان را برآورده کنید و به کمک نیاز دارید. بنابراین به نظر می رسد که دانش آموزان و معلمان در وضعیتی قرار دارند که می تواند نیازهای متقابل یکدیگر را برآورده سازند.
نتایج تکالیف و امتحانات را زود اعلام کنید
روانشناسان تربیتی معتقدند که دانش آموزان به فراگیری خود ادامه نخواهند داد مگر این که "نتیجه کار خود را بدانند" یا به طور دقیق تر "از نتایج مطلوب کار خود مطلع شوند". یادگیرنده می خواهد بداند طرز کارش چگونه است. شاید بسیاری از تکالیف و آزمونهایی که از دانش آموزان می خواهیم، برای دانستن این نکته باشد. ما از دانش آموزان می خواهیم آماده باشند، مجهز باشند، این کار را تکمیل کنند، اما آیا آنها از این که در بازگرداندن اوراق و آزمونهایشان تاخیر و مسامحه می کنیم، به اندازه ما ناراحت نمی شوند؟ و این نارضایتی را به صورت رفتار ناشایست نشان می دهند. اگر به طریقی رفتار نکنیم که دانش آموزان بفهمند که به نظر ما، تکالیف و آزمونهایی که توسط ما تعیین می شود، اهمیت دارد، چگونه از آنان انتظار خواهیم داشت که تکالیف را جدی بگیرند؟ بازگرداندن کارهای دانش آموزان با سرعت زیاد و تصحیح آنها با دقت هرچه بیشتر، این پیام را به دانش آموزان می دهد که "این کار مهم است".
به قوانین و رویه ها توجه کنید
دانش آموزان باید قوانین را بپذیرند و با آنها موافقت داشته باشند. یکی از راه های وصول این مورد این است که با صرف وقت، رابطه علت و معلول در قوانین و ارتباط بین هر قانون و نتیجه آن را برای آنها تشریح شود و علت ممنوعیت آن روشن گردد. دقت داشته باشید که دانش آموزان در وضع قوانین دخالت داشته باشند. بدون شک قوانینی که دانش آموزان وضع خواهند کرد، مشابه آنهایی خواهد بود که معلمان و مسوولان وضع کرده اند، اما وقتی که خودشان وضع کنند، به آنها احترام خواهند گذاشت. دانش آموزان هم باید قوانینی داشته باشند، چون شرایط و محیط مدرسه تغییر می کند. پس قوانین باید قابلیت تغییر داشته باشند.
قبل از شروع درس، حواس دانش آموزان را متمرکز کنید
پیش از شروع درس، توجه همه را جلب کنید. اگر دانش آموزی گفته های شما را نشنود، مطمئن باشید که برای کسب اطلاعات نظم کلاس را دچار اختلال خواهد کرد. فنون مختلف را به منظور جلب توجه دانش آموزان به کار گیری. برخی از اینها آسان و ساده هستند. می توانید فقط به دانش آموزان بگویید: خوب، بیایید شروع کنیم. یا همه چیز به جز کتاب ریاضی تان را کنار بگذارید. از دیگر روشهای متداول جلب توجه دانش آموزان می تواند این باشد که فقط مقابل دانش آموزان بایستید و هیچ چیز نگویید. سکوت اغلب رساترین پیام است. به هنگام کاربرد هر یک از روشهای غیرکلامی برای جلب توجه، حتما ابتدا مفهوم آن پیامها را به آنان بیاموزید.
دانش آموزان را متعجب و غافلگیر کنید
سعی کنید دانش آموزان خود را بیشتر درک کنید، درباره کارشان در کلاسهای دیگر، موفقیت هایشان در ورزش، تجارب کار نیمه وقت، زندگی خانوادگی، امور فوق برنامه و … انجام این کار خیلی دشوار نیست. کمی وقت شما را می گیرد، فقط چشمها و گوشهایتان را باز کنید. مثلا "محمد شنیده ام که در پیشاهنگی به خاطر حسن اخلاق و کار موثر؛ نشان گرفته ای" زیاد روی مساله باقی نمانید و به دانش آموزان زمان تفکر در این که چگونه این اطلاعات را فهمیده اند، ندهید. فقط به اطلاعات تعجب آور اشاره کنید و به تدریس خود بپردازید. به کارگیری این اطلاعات چند اثر دارد. به طور حتم این کار به دانش آموزان این مطلب را می رساند که شما در محیط خارج از کلاس آنها هم اطلاعاتی دارید. این نشان می دهد که شما موفقیتهای دیگرشان را نیز در نظر می گیرید. اینها شاید کمک زیادی به خود شما نکند، ولی قدرت ارجاعی شما را بالا می برد. متحیر کردن دانش آموزان یک حسن دیگر هم دارد و این است که دانش آموز را امیدوارتر می کند. و آنان را به حیرت وا می دارد که شما از کجا این موضوعات را می دانید. و با خود تصور می کنند که اگر کار بدی هم بکنند شما متوجه آن می شوید و این تاثیر را در آنان دارد که چشمها و گوش های شما همه جا هستند.
سرحال و خوشرو باشید
نگران نباشید و خوشحال باشید. شما نهایت کوشش خود را بکنید تا نگرانی خود را در بیرون مدرسه بگذارید، چرا که بعد از بیرون آمدن از مدرسه، می توانید آنها را پیدا کنید و هیچ کس آنها را برنمی دارد. اگر مشکلات شخصی خود را به کلاس ببرید، در تدریس و یادگیری دانش آموزان اثر می گذارد. حتی کوچکترین مشکلات شما که می تواند روی زندگی دانش آموزان موثر باشد، این نتیجه را خواهد داشت. وقتی با یک دوست یا همکار وقت خصوصی دارید، می توانید در مورد مشکلات یکدیگر صحبت کنید، بعد هنگامی که زنگ کلاس می خورد، مشکلات را کنار بگذارید و تمام توجه خود را صرف نقش معلمی خود کنید. برخی اوقات، مشکلاتی در وضع جسمانی شما وجود دارد که نمی توان آن را پنهان کرد. به عنوان مثال، اگر پشت شما شب قبل در اثر افتادن از روی پله ها رگ به رگ شده باشد، حرکت شما در کلاس با مشکل همراه خواهدبود. در این صورت لازم است شما این موضوع را به طور خلاصه برای دانش آموزان بیان کنید. مثلا بگویید: "چون از روی پله ها افتاده ام وقتی شما دست خود را برای سوال بالا می برید، من نمی توانم به طرف میزهایتان برگردم خواهش می کنم هنگامی که سوالی دارید، خودتان سرمیز من بیایید"
به دانش آموزان فرصت فکر کردن بدهید
یک بررسی در مورد معلمان راجع به مقدار زمانی که صرف سوال می کنند، نشان می دهد که به نظر آنان این امر معمولی است که وقتی سوالی را مطرح می کنند، قبل از تکرار آن، بیشتر از یک ثانیه منتظر نمانده و فردی را برای جواب دادن صدا بزند. رائو می گوید دانش آموز اول که پاسخ داد، معلم کمتر از یک ثانیه منتظر می ماند و سپس نفر بعدی را صدا می زند. نتیجه این گونه رفتارها، اغلب به وجود آمدن یک نوع دستپاچگی و تشویش در سوال و جوابهاست که باعث ایجاد خستگی و ناامیدی در دانش آموزان و معلم می شود و تحریک فکر دانش آموز یا کیفیت توضیح او را کاهش می دهد. به نظر رائو هنگامی که معلمان زمان پاسخ گویی به جواب را افزایش می دهند، چند چیز اتفاق می افتد، طول جواب دانش آموز زیاد می شود، تعداد جوابهای مناسب افزایش می یابد، وجود شکست در جواب دادن کاهش می یابد، وقابع فکری-ذهنی افزایش می یابد، شرکت افراد کند بیشتر می شود. و نظم در کلاس به طور هیجان انگیزی افزایش پیدا می کند.
دانش آموزان را در پیدا کردن راه حل مشکلاتشان یاری کنید
هرچه ارتباط بین معلم و دانش آموز قویتر باشد، نیاز کمتری به استفاده از تکنیکها برای اداره کلاس است. چگونگی ارتباط بین آنها به کمک پاسخهای معلم به سوالات دانش آموز که اغلب با احساسات قوی همراه است، مشخص می شود. به عنوان مثال، یک دانش آموز ممکن است به علت این که در امتحان نمره خوبی نگرفته یا دوستی را از دست داده، احساس شکست کند. این موقعیتها و افکار می تواند باعث ایجاد مشکلات رفتاری شود و در تکلیف دانش آموز نیز مداخله کند. در شرایط توصیف شده فوق این دانش آموز است که مشکل دارد و ما به عنوان فردی که می خواهد به او کمک کند، باید با او همدردی کنیم. در این راه برخی از معلمان در ارائه راه حل از پیشنهاد خود دفاع می کنند که در این صورت هیچ نتیجه ای ندارد. با بیان این جمله در ابتدای سخن که "شما مجبور نیستید راه حل مرا دنبال کنید، ولی اگر من به جای شما بودم این کار را می کردم…" می توانید نظر دانش آموز را نسبت به خود تغییر داده و کاری کنید که او احساس کند باید به نصیحت شما توجه کند.
تاثیر ویژگی های شخصیتی وعلمی معلم بر تدریس ومدیریت رفتارکلاسی وی
اساسیترین عامل برای ایجاد موقعیت مطلوب در تحقق هدفهای آموزشی ، معلم است. اوست که میتواند حتی نقص کتابهای درسی و کمبود امکانات آموزشی را جبران کند یا برعکس ، بهترین موقعیت و موضوع تدریس را با عدم توانایی در ایجاد ارتباط عاطفی مطلوب به محیطی غیر فعال و غیر جذاب تبدیل کند. در فرایند تدریس ، تنها تجارب و دیدگاههای علمی معلم نیست که موثر واقع میشود، بلکه کل شخصیت اوست که در ایجاد شرایط یادگیری و تغییر و تحول شاگرد تاثیر میگذارد. دیدگاه معلم و فلسفهای که به آن اعتقاد دارد، در چگونگی کار او تاثیر شدیدی میگذارد، بطوری که او را از حالت شخصیتی که فقط در تدریس مهارت دارد خارج میکند و به صورت انسان اندیشمندی در می آورد که مسئولیت تربیت انسانها را بر عهده دارد.
دیدگاه مکتب کلاسیک در رفتار کلاسی(تاثیر رفتار معلم از جنبه علمی )
معلمان پیرو این مکتب را درس نگر می نامندزیرا بیشتر به درس اهمیت میدهند تا پرورش شاگرد. تمام کوشش آنها بر این است که به هر طریقی که شد، درس را به شاگرد انتقال دهند. گروه درسنگر ، به شاگردان و تفاوتهای فردی آنها توجه ندارند، یا آن را چندان مهم تلقی نمیکنند. به نظر این گروه شاگردان موظفند که درس را بطور کامل یاد بگیرند و به معلم پس دهند. به اعتقاد افراد این گروه ، حقایق علمی شاگردان را برای زندگی اجتماعی آماده میسازند و به همین دلیل ، کسب دانش در درجه اول اهمیت قرار دارد.
این سبک رفتار کلاسی با توجه به تک محور بودن رفتار یعنی تنها توجه به محتوی درسی و نیز درس نگری وبه کارگیری سبک وظیفه مداری ازجانب معلم سبب می گردد که تنها رفتار آمرانه و توجه به محفوظات مورد نظر قرار گیرد و توجه به دانش آموز و نظریات وی مورد فراموشی واقع گردد و درنتیجه رشد خلاقیت و ابتکار و نوآوری در دانش آموزان نادیده گرفته شود و در شرایطی که توجه به شخصیت دانش آموز و رشد مهارتهای اجتماعی، روانی و عاطفی مورد نظر است، مهارتهای مورد نیاز در این رابطه به فراموشی سپرده شود.دانش آموزان در این کلاسها مجبورند که دستورات معلم را بدون هیچ گونه سوالی بپذیرند.معلمان برای درک رفتار دانش آموز تلاش نمی کنندبلکه کج رفتاری دانش آموز را توهین شخصی تلقی می کنند. آنان دانش آموزان را افرادی غیر مسئول و بی انضباط که بایستی از طریق اجرای تنبیهات کنترل شوند تلقی می کنند.
گروه درس نگر را نیز میتوان به دو گروه کوچکتر درس نگر علمی و درس نگر فلسفی تقسیم کرد.
درس نگر علمی :گروه درس نگر علمی بیشتر به رشتههای علمی علاقهمند هستند و میکوشند تا از این نظر دانش خود را رور بروز گسترش دهند. با آنکه مطالب درسی آنها گیرایی درسهای فلسفی و اجتماعی را ندارند، به سبب اطلاعات وسیعی که در رشتههای علمی دارند، میتوانند شاگردان را به سوی خود جلب کنند. تاثیری که معلمان درس نگر علمی در شاگردان میگذارند، ناشی از شخصیت آنان نیست، بلکه زاده وسعت اطلاعات آنهاست. چنین تاثیری معمولا تعلیمی است نه تربیتی ، ولی بطور غیر مستقیم شاهد تاثیر تربیتی هم هستیم. اگر چه علاقه این گروه از معلمان بیشتر به رشتههای علمی و مواد درسی است تا شاگردان ، دلبستگی آنها به علم باعث میشود که گاهی شاگردان با علاقه فراوان در کلاس درسشان حاضر شوند.
درس نگر فلسفی :گروه درس نگر فلسفی با اینکه به درس بیشتر از شاگردان توجه دارند، اما چون اغلب به مسائل کلی و اجتماعی میپردازند، کلاسشان گیرا میباشد. شاگردان نسبت به این معلمان گرایش بیشتری دارند. این گروه با شخصیت بارزی که دارند، به عنوان سرمشق و انسان آرمانی مورد توجه شاگردان واقع میشوند. چنین معلمانی به فردیت شاگردان توجه نمیکنند و به روش تدریس هم اعتنایی ندارند، اما به علت آرمانگرایی خاص و شخصیت بارز و نافذی که دارند، شاگردان جذب آنها میشوند. و گاه تمام رفتار و عقاید معلمان خود را مو به مو اجرا میکنند و هیچ گونه ابتکار و نوآوری از خود نشان نمیدهند.
دیدگاه مکتب نئو کلاسیک در رفتار کلاسی(تاثیر رفتار معلم از جنبه شخصیتی)
سبک رفتار کلاسی از این دیدگاه نیز تک بعدی است، به جای تاکید معلم بر مسائل انضباطی و کنترل شدید و به اصطلاح درس نگری به فرد نگری و ایجاد ارتباط با دانش آموزان و برقراری کانالهای باز در حدی که بعضا سوء استفاده دانش آموزان را در پی دارد توجه می شود.نام دیگر این گروه معلمان شاگرد نگر است. این نوع سبک رفتاری نیز همانند وظیفه نگری مورد سوء استفاده قرار می گیرد، زیرا با پیچیدگی شخصیت انسان و سوء استفاده هایی که بعضی از دانش آموزان بر اساس رفتار معلم می کنند جو کلاسی بحران زا و تسلط معلم بر کلاس و ارائه رهنمود های وی به سوی اهداف مورد نظر دچار تزلزل گشته و جو خارج از کتنرل معلم به وجود می آید.
گروه شاگرد نگر را میتوان به دو دسته کوچکتر در شاگرد نگر فردی و شاگرد نگر جمعی تقسیم کرد.
شاگرد نگر فردی و شاگرد نگر جمعی :شاگرد نگر فردی به ویژگیهای فردی شاگردان ، بیشتر توجه دارد و یکایک آنان را شناسایی و با هر کدام مطابق خصوصیات فردی اش رفتار میکند.در حالیکه شاگرد نگر جمعی بیشتر به جمع شاگردان و پرورش جمعی آنها توجه دارد. این گروه از معلمان با استفاده از روانشناسی پرورشی و روانشناسی نوجوانی در جهت تربیت و پیشرفت کلی همه شاگردان تلاش میکنند. رفتار این معلمان نسبت به رفتار معلمان شاگردنگر فردی رسمیتر است. این دسته از معلمان چندان به عواطف و در خواستهای شاگردان توجه ندارند. در صورتی که هدف از تدریس در چنین کلاس هایی توجه به شخصیت دانش آموز و رشد مهارت های اجتماعی باشد، این سبک رفتاری می تواندسبکی قابل قبول باشد.
بوژن در مطالعات خود نشان داد معلمانی که رابطه خوب و حسنه با کلاس داشته اند از ساخت کلاس و نقش های دانش آموزان در آن کلاس اطلاعات بیشتری داشته اند، زیرا وقتی معلم از چگونگی نوع قضاوت دانش آموزان نسبت به یکدیگر مطلع باشد، شناخت وی از کلاس بیشتر می گردد و بنابراین با رفتار خود می تواند روحیه بهتر و مناسبتری در آنها به وجود آورد.
تاثیر شخصیت علمی معلم بر فرایند تدریس
معلم هر اندازه دارای رفتار انسانی مطلوبی باشد، ولی از نظر علمی ضعیف و ناتوان تلقی شود، مورد قبول شاگردان واقع نخواهد شد. شخصیت متعادل همراه با تسلط علمی معلم ، او را از نظر شاگردان با ارزش و اعتبار میسازد. معلمی از نظر علمی قوی است که به روشهای ارائه محتوا و چگونگی برقراری ارتباط، آگاه و بر آنها مسلط باشد. روش تدریس باید متناسب با اصول و پرورش و خصوصیات شاگردان انتخاب شود. زیرا وظیفه اصلی معلم فقط درس دادن و پس گرفتن درس نیست، بلکه مهمترین وظیفه او همکاری و راهنمایی یکایک شاگردان برای رسیدن به هدفهای مطلوب تعلیم و تربیت است.
تسلط بر محتوای درس ، از ویژگیهای معلم است، با وجود اینکه دامنه علوم حتی در یک رشته خاص بسیار وسیع و گسترده شده است و کمتر کسی میتواند به همه آنها دست یابد، لازم است که معلم حداقل بر مطالبی که تدریس میکند، مسلط باشد. آموزش و پرورش هر جامعه با توجه به تاریخ و فرهنگ آن جامعه شکل خاصی به خود میگیرد. معلم آگاه و مسلط باید با تاکید بر آن فرهنگ خاص و با توجه به شرایط تاریخی جامعه کوشش کند تا شاگردان را به ارزشهای والای جامعه پیشرفته و انسانی آشنا کند.
معلم علاوه بر داشتن محتوای غنی علمی ، باید از فنون و مهارتهای آموزشی آگاه باشد. او باید هدفهای آموزش و پرورش را بشناسد و با این شناخت به فعالیتهای آموزش خود جهت بدهد. معلم ، باید علاوه برداشتن محتوای غنی علمی و آشنایی با روشهای تدریس ، با برنامهریزی طراحی آموزشی آشنا باشد.
معلم باید در زندگی اجتماعی نیز راهنمای شاگردان باشد. راهنمایی معلمان سبب میشود که زندگی واقعی در نظر شاگردان معنی پیدا کند. معلم چه شاگرد نگر باشد چه درس نگر ، ممکن است در رفتار خود با شاگردان رفاقتطلب یا اقتدارطلب باشد. اما در حالت کلی باید میانهروی را نیز مدنظر داشته باشد تا دچار مشکل نشود.
ارتباط با سایر علوم :عوامل موثر بر تدریس و از جمله عامل شخصیت رفتاری و علمی معلم از مباحث بسیار مهم در علوم تربیتی و روانشناسی ، مهارتهای آموزشی ، فنون تدریس و حتی علوم اجتماعی و… میباشد.
مدیریت ترکیبی و بهره گیری از هر دو سبک رفتاری در مدیریت رفتار کلاسی
مطالعات و تحقیقات رهبری که توسط دانشگاه اوهایو انجام شد نشان داد که استفاده از هر یک از دو سبک رفتاری وظیفه مداری (درس نگری) و رابطه مداری (شادگردنگر) در کلیه شرایط و همیشه و همه جا نمی تواند ضامن اثر بخشی رفتار سازمانی و کلاسی معلم باشد.از طرفی همانند عوامل فردی محیط نقش عمده ای را در ایجاد و بروز ویژگی های رفتاری دارد. از عوامل محیطی که در روحیه و رفتار دانش آموزان و نیز معلم اثر دارند می توان محیط فیزیکی کلاس (اندازه کلاس، کیفیت نور، تخته سیاه،میز و نیمکت دانش آموزان) و مهمتر از همه موقعیت روحی، روانی وشخصیتی دانش آموزان را نام برد. عمده ترین شاخصی که عامل مورد اخیر را شکل می دهد،نوع نگرش معلم نسبت به دانش آموزان یا سبک رفتار کلاسی اومی باشد.
شبکه مدیریت یا سبک های رفتار کلاسی از نظر کمی و کیفی
رابرت بلیک و جین موتون در شبکه مدیریت سبک های مختلف رفتار را ارائه دادند.حاصل آن پنج سبک رفتاری اساسی در مدیریت شد.
سبک رفتاری 1:این سبک که در ابتدای دو محور وظیفه مداری و رابطه مداری قرار دارد، گویای حداقل توجه به دانش آموز و نیز محتوای درسی است. معلمی که دارای این سبک رفتاری است، حداقل ارتباط را با دانش آموزان دارد و به درس هیچ گونه اهمیتی نمد دهد.زبان حال این معلم این است که "ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم-وز بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم". ایی سبک رفتار کلاسی را می توان تحت عنوان سبک درمانده،بی تفاوت وسایه نما نام برد.
سبک رفتاری 2:از آنجا که سایر مسادل رفتاری تحت الشعاع درس و توجه به آن قرار می گیرد، این سبک رفتاری نیز قابل قبول نیست.چنین سبک رفتاری در کلاس با رفتار خشک معلم همراه است و عموما بهداشت روانی کلاس به مخاطره می افتد.
سبک رفتاری 3: در این سبک رفتاری توجه به موضوع درسی در حداقل خود قرار گرفته است، در این سبک معلم به اندازه ای با دانش آموز نزدیک می شود و آنچنانمحیطی راحت و دوستانه برقرار می سازد که بعضی از این دانش آموزان از چنین جوی سوء استفاده کرده و تن به مطالعه نمی دهند. پیامد این گونه رفتار کلاسی معلم، مشکلاتی است که در امر یادگیری برای دانش آموزان ایجاد می شود. غالبا این سبک تحت عنوان سبک تفریحی یا باشگاهی نامیده می شود.
سبک رفتاری 4: این سبک بدان جهت جز از معلمینی آگاه نمی تواند سر بزند و نیاز به فراست و آگاهی معلم دارد، سبک نا شناخته از طرف واضعین شبکه مدیریت نام گذاری شده است. در این سبک رفتار کلاسی از یک طرف معلم توجه دانش آموزان را به درس و اهمیت فراگیری آن معطوف ساخته و آن را بسیار مهم تلقی می نماید و از طرف دیگر توجه زیاد به دانش آموز نشان داده و نیاز های او را مورد نظر قرار می دهدو رابطه دوستانه و محیطی با ایجاد رابطه حسنه برقرار می سازد.این سبک رفتاری سبکی ایده آل عنوان شده و عموما کار کلاسی به صورت گروهی پیش می رود. این سبک تحت عنوان نام می گیرد.
سبک رفتاری 5:این سبک رفتاری، سبک میانه ای بین فردنگری و درس نگری است و تحت عنوان سبک میانه رو نامیده می شود.از آنجایی که سبک رفتاری 4 تقریبا محال است، سبک بینابین از راه برقراری موازنه میان توجه بهدرس و حفظ روحیه دانش آموز در وضعیتی رضایت بخش قرار گیرد و تعادل برقرارمی شود. در این سبک رفتاری معلم هم به امر یادگیری توجه داشته و هم سعی می کند کلاس را از حالت خشک و بی روح، که در نتیجه رفتار خشن و خشک معلم ایجاد می شود در آورد.
رفتارهای مطلوب و نامطلوب دانش آموزان و رسالت معلم از جنبه پرورشی
گاه دیده می شود که دانش آموزی از عهده انجام کاری برمی آید اما آن کار را به دفعات لازم انجام نمی دهد. مثلا سلام کردن را یاد گرفته است اما به ندرت به افراد بزرگتر از خود سلام می کند یا می تواند تکالیفش را انجام دهد اما در این کار سستی نشان می دهد. در این گونه موارد با استفاده از روشهای افزایش رفتار می توان رفتار دلخواه را در او افزایش داد.
ویژگیهایی که بر اساس آن رفتار تعریف می شوند از این قرار است :
1-آنچه که افراد انجام می دهند یا بیان می نمایند رفتار نام دارد . رفتار اعمال فرد را در بر می گیرد و بر همین اساس یک ویژگی ایستای فرد نیست .مثال : خشمگین بودن نامگذاری رفتار است نه شناسایی رفتار . درحالیکه اگر بتوانید آنچه را که فرد هنگامی که خشمگین است ، بیان می کند و یا انجام می دهد ، شناسایی کنید ، آنگاه رفتار را تعریف کرده اید .مثال : "علی سر خواهرش فریاد کشید ، به اتاقش رفت و در را محکم به هم کوبید ". این مورد توصیف رفتاری است که ممکن است خشم نامگذاری شود .
2-رفتار یک یا چند بعد دارد که قابل اندازه گیری است .از قبیل : فراوانی یا تعداد دفعات وقوع یک رفتار ، تداوم یا مدت زمان انجام رفتار ، شدت رفتار یا نیروی فیزیکی در گیر در رفتار ، که همه این موارد ابعاد فیزیکی رفتار نام داشته و قابل اندازه گیری هستند.
3-رفتار می تواند به وسیله فرد دخیل در رفتار و یا دیگران مشاهده ، توصیف و ثبت گردد.
4-رفتار بر محیط از جمله محیط فیزیکی و یا محیط اجتماعی ( آنچه که دیگران و یا خود انجام می دهیم ) تاثیر می گذارد .وقتی دانش آموز دست خود را بالا می برد و معلم او را دعوت به صحبت کردن می کند. اما در بعضی مواقع اثر رفتار بر محیط آشکار نیست و فقط بر شخصی که در وقوع رفتار دخیل است تاثیر می گذارد. مثال : احساسات و افکار درونی فرد.
5-رفتار پدیده ای قانونمند است . بدین معنا که وقوع رفتار به طور نظام مند تحت تاثیر رویدادهای محیطی قرار می گیرد .
6-رفتار ممکن است آشکارو یا پنهان باشد . رفتار آشکار، عمل فردیاست که توسط شخص دیگری به غیر از خود فردی که در رفتار دخیل است ، قابل مشاهده و ثبت باشد . در صورتیکه رفتار پنهان را که رویدادهای خصوصی نیز نامیده می شوند(اسکینر 1974) دیگران نمی توانند مشاهده کنند . برای مثال ، فکر کردن ، رفتاری پنهان است .ُُُ مبحث تغییر رفتار بیشتر به رفتارهای آشکار و یا قابل مشاهده توجه دارد .
روشهای افزایش رفتار مطلوب در دانش آموزان
الف)روش تقویت مثبت برای افزایش رفتارهای مطلوب
روش تقویت مثبت تقریبا همان روش متداول پاداش است که همه معلمان با آن آشنا هستند و غالبا آن را مورد استفاده قرار می دهند. با این حال بین پاداش و تقویت مثبت اندک تفاوتی وجود دارد که روان شناسان را بر آن داشته است تا به جای پاداش از اصطلاح دقیق تر تقویت مثبت استفاده کنند. در پاداش دادن افراد هدف ما بطور عمده قدردانی و سپاسگذاری از اعمال گذشته آنهاست و گرچه پاداش یک رفتار معمولا به تکرار آن می انجامد هدف ما از پاداش دادن رفتار ضرورتا تکرار آن رفتار در آینده نیست.
اما در تقویت مثبت هدف الزاما تکرار رفتار است یعنی اگر پس از تقویت یک رفتار احتمال وقوع آن رفتار در شرایط همسان آتی افزایش نیابد گفته می شود که تقویت صورت نگرفته است. تقویت مثبت بهترین و موثرترین روش افزایش رفتار است . فرایندی که در آن ارائه تقویت کننده مثبت بعد از رفتار منجر به نیرومند شدن آن رفتار می شود. وقتی معلم تصمیم می گیرد هر وقت دانش آموزان موقع ورود به کلاس به او سلام کنند با لبخند زدن به هنگام جواب دادن به سلام آنها رفتار سلام کردن آنها را تقویت کند در واقع از تقویت مثبت استفاده می کند.
اصول تقویت مثبت
اصل اول :از تقویت کننده مناسب استفاده کنید. تقویت کننده های مختلف بر افراد مختلف تاثیرات متفاوتی دارند. همچنین تاثیر یک تقویت کننده واحد بر یک فرد معین در شرایط مختلف متفاوت است. بنابراین لازم است در استفاده از تقویت کننده ها در شرایط گوناگون و با افراد مختلف این نکته به خوبی مورد توجه قرار گیرد.
اصل دوم :فوریت تقویت یک عامل مهم است. تقویت فوری اثر بخشی بیشتری از تقویت همراه با تاخیر دارد و گاه تقویتی که با تاخیر انجام شده هیچ فایده ای ندارد. معلم باید بلافاصله پس از انجام رفتار مطلب از سوی دانش آموزان آن رفتار را تقویت کند و فاصله بین تقویت و رفتار را به حداقل برساند.
اصل سوم :مقدار و میزان تقویت را توصیه می کند. دانش آموزان اگر ببینند معلمی همیشه و در هر مورد با دلیل و بی دلیل همه را مورد تشویق و تمجید قرار می دهد رفتار تقویت کننده او نسبت به دانش آموزان اثر تقویتی اش را از دست می دهد بنابراین لازم است مقدار و میزان مناسب تقویت رعایت گردد.
اصل چهارم :توصیه می کند که از موقعیتها و تقویت کننده های تازه تر استفاده شود. افراد موقعیتهای جدید یادگیری و انجام فعالیتهای تازه را به موقعیتها و فعالیتهای تکراری ترجیح می دهند. بنابراین معلمان باید بکوشند تا در آموزش و افزایش رفتارهای مطلوب روشها و فنون گوناگون را بکار برند تا دانش آموزان مرتبا خود را در شرایط تقویتی حس کنند. همچنین بهتر است معلمان سعی کنند تا از روشهای تقویتی متنوع استفاده کنند و برای مدتی طولانی از یک تقویت کننده بطور تکراری استفاده نمایند.
ب)روش تقویت منفی برای افزایش رفتارهای مطلوب
تقویت منفی نیز سبب افزایش رفتار می شود. تفاوت این روش با تقویت مثبت در آن است که در تقویت مثبت ارائه یک تقویت کننده مثبت مثل یک جایزه ، یک آفرین و … رفتار مطلوب را نیرومند می سازد. در حالی که در تقویت منفی حذف یک عامل منفی یا فرار از آن منجر به نیرومندی رفتار می شود. نام دیگر تقویت کننده منفی محرک آزارنده است زیرا حضور آن در موقعیت موجب آزار فرد می شود و لذا حذف آن از موقعیت یا به تعویق افتادن آن سبب تقویت رفتاری از فرد می شود که به حذف یا به تعویق افتادن آن منجر شده است.
تقویت منفی مانند تقویت مثبت از پدیده های معمولی زندگی روزانه است. کودکی که تازه راه رفتن را آموخته است اگر هنگام راه رفتن قدم اشتباهی بردارد زمین خواهد خورد و بخصوص از بدنش درد خواهد گرفت و بعد برای احتراز از زمین خوردن خواهد کوشید تا از انجام حرکت غلط جلوگیری به عمل آورد. در کلاس درس معلم ممکن است با تهدید کردن دانش آموز به گرفتن نمره کم و مردود شدن در امتحان آنها را به درس خواندن وا دارد و رفتار درس خواندن را در آنها تقویت کند.
چگونه کلاسی با جوی آرام داشته باشیم؟"رهبری و هدایت کلاس"
معلم برای اداره مطلوب کلاس به دو مهارت مهم احتیاج دارد، یکی برقراری ارتباط موثر و مثبت با دانش آموزان و دیگری، مدیریت کلاس.برای کمک به معلمان در ایجاد جوی آرام و مطلوب در کلاس، چهار راهبرد پیشنهاد می شود:
الف) پیشگیری از رفتار های نامطلوب دانش آموزان در کلاس.
زیرا پیشگیری بهتر و آسان تر از درمان است. برای این کار معلم باید مسائلی را که موجب قطع توجه و ارتباط آموزشی در کلاس می شود شناخته و آنها را خنثی نماید. کاوینگتون (1999) در رابطه با این کار، نکات زیر را توصیه می کند:
1- در بعضی مواقع با عوامل بی نظمی کلاس باید به طور انفرادی ارتباط برقرار کرده و از دلایل آنمطلع شوید.
2- رفتارها و فعالیت های برهم زننده نظم را مشخص و آن را به صورت قوانین در کلاس مطرح کنید. مثلا: کثیف کردن دیوار ها قدغن است.
3- منتظر برخی رفتار های غیر قابل پیش بینی باشید و میزان توانایی برخورد خود را با آنها بسنجید.
4- دانش آموزان باید رفتارهای مطلوب معلم را باید بدانند. مثلا: دوست دارم برای صحبت، اول دست خود را بلند کنید.
5- به رفتار های نامطلوب، واکنش جدی نشان دهید. زیرا بی توجهی به این امر موجب نا کارآمد جلوه کردن شما در نظر آنها می شود.
6- در شروع کار، قوانین و ضوابط کلاس را مشخص و مطرح کنید و سعی کنید آنها، روشن و قابل اجرا باشند.
7- قوانین باید قابل درک باشند، برای کلاسهای ابتدایی قوانین ساده و کلی تر و برای کلاسهای بالاتر قوانین پیچیده تر.
8- کلاس درس را در آغاز با جدیت شروع کنید و متعاقب آن آزادی بیشتری به دانش آموزان بدهید، زیرا کنترل آنها پس از دادن آزادی های بسیار در آغاز، مشکل است.
9- یادگیری را با اهمیت و معنی دار کنید تا دانش آموزان علاقمند شده و خسته نشوند.علل رفتار های نامطلوب دانش آموزان در کلاس امور مختلفی همچون: خستگی از درس و بحث معلم، استقلال طلبی در مقابل معلم، جلب توجه و یا سردرگم بودن نسبت به انتظارات و قوانین کلاس، می تواند باشد. کانین (1970) با مقایسه رفتار معلمان در این زمینه، دریافت که آنچه مهم است اقدامات پیشگیرانه است.او سه ویژگی برای اقدامات پیشگیرانه مطلوب در نظر گرفت:
1) نظارت: معلم به طور فعال بیش از یک دانش آموز را مورد توجه قرار دهد و برای همه فعالیتی مشخص کند.
2) پاسخ مقتضی و مناسب به رفتار های نامطلوب دانش آموزان در کلاس: این کار برای پیشگیری از رفتار های بعدی صورت می گیرد و راهبرد های زیر به ترتیب میتواند در این امر موثر باشد:
1- معلم در حین تدریس، نگاهی خیره و کوتاه مدت به دانش آموز خاطی داشته باشد.
2- از شیوه بیان غیر مستقیم استفاده کند.
3- به شکل تصنعی از شخص خاطی سوال کند. (چرا به جای شرکت در کلاس به کار دیگری مشغولید؟)
4- از شیوه بیان مستقیم استفاده کند.
5- الگو سازی رفتار مطلوب با اشاره به دانش آموزان دیگر.
6- شیوه اصلاح رفتار، یعنی پاداش به رفتار های مطلوب و نادیده گرفتن رفتار های نامطلوب.
7- منزوی کردن یا اخراج کردن دانش آموز خاطی.
3) ارائه پاسخهای راهبردی به رفتار های نامطلوب دانش آموزان: با استفاده از نگرش انسان گرایانه، مذاکره منطقی با دانش آموزان، و استفاده از تحلیل کاربردی رفتار (بحث تقویت و پاداش).
تنبیه و پیامد های آن
تنبیه کاری است نامطلوب و مربیان تربیتی هرگز این شیوه را برای جلوگیری از رفتار نامطلوب و تنظیم مدیریت کلاس توصیه نمی کنند. اگرچه تجربه عمومی نشانگر آثار کوتاه مدت آن است اما متخصصان امر نگران آثار جانبی آن هستند. زیرا: تنبیه ممکن است بیش از حد تعمیم یابد و رفتار های دیگر دانش آموز را نیز تحت تاثیر قرار دهد؛ در صورت تکرار، اثر خود را از دست بدهد؛ و ایجاد احساس "درماندگی" و ناتوانی در دانش آموزان نماید. اِمر (1987) رهنمود های زیر را برای تنبیه دانش آموزان ارائه کرده است:
1- به دلایلی که ذکر شد تا حد امکان از تنبیه کم استفاده کنید.
2- دلیل خود را برای تنبیه دانش آموزان بیان کنید، تا بدانند رفتارشان بد بوده نه خودشان.
3- دانش آموزان باید بدانند چه می توانند بکنند تا تنبیه نشوند.
4- رفتار های مناسب را در کلاس تقویت کنید.
5- هرگز از تنبیه بدنی استفاده نکنید.
6- رفتار نامطلوب را در ابتدای بروز آن مورد تنبیه قرار دهید نه در انتها. زیرا رفتار درحال شکل گیری بیشتر از رفتاری که انجام شده و لذت آن برده شده قابل اصلاح است.
ب) برقراری ارتباط موثر و مثبت با دانش آموزان.
توجه به موارد ذیل در برقراری ارتباط مناسب و موثر در کلاس مفید است:
1- معلم باید مودبانه صحبت کند و از کلمات آمرانه بپرهیزد.
2- معلم باید در مواقع لزوم از دانش آموزان خواهش و تقاضا کند.
3- به دانش آموزان بیاموزید که احساسات خود را بدون افراط و تفریط نشان دهند و اینکه استفاده از احساسات برای تاثیر گذاری بر دیگران کار درستی نیست.
4- گاهی اوقات سوال های غیر جدی مطرح کنید تا ساختار شخصیتی شما جدی و غیر قابل انعطاف به نظر نیاید.
تاثیر انتظارات معلم
تاثیر انتظارات معلم بر رفتار دانش آموزان طرحی است که پس از تحقیقات مشهور روزنتال و یاکوبسن (1968) ارائه شد و "پیشگویی خودکامبخش" یا "اثر پیگمالیون" نامیده شد. در این تحقیق به طور ساختگی طی یک آزمون دانش آموزان به ظاهر با استعداد به صورت تصادفی مشخص شدند و به معلمان معرفی شدند. اگرچه این دانش آموزان حقیقتاً دارای چنین استعدادی نبودند اما در پایان سال، در مقایسه به دیگران از پیشرفت بالاتری برخوردار بودند. اگرچه این تحقیق مورد انتقادات گسترده ای قرار گرفت و دارای ضعف هایی بود اما مطالعات بعدی هم به این نتیجه کلی رسید که انتظارات معلم، غالباً عملکرد و رفتار دانش آموزان را در کلاس درس تحت تاثیر قرار می دهد. دلیل آن هم این است که اینچنین دانش آموزانی، وقت بیشتری برای مشارکت در کلاس به دست می آورند و معلم نیز آنها را در رسیدن به جوابها کمک می کند. از سوی دیگر انتظارات نابجا و نامناسب معلم نیز میتواند باعث بروز مشکلاتی در دانش آموزان شود.
انتظارات مثبت معلم نتایج ذیل را به دنبال دارد:
1- در کلاس، جوی گرم و پذیرا ایجاد می شود.
2- بازخوردی مناسب به دانش آموزان ارائه می شود.
3- دانش آموزان برای شرکت در فعالیت های کلاسی ترغیب می شوند.
4- زمان و فرصت بیشتری برای یادگیری فراهم می شود.
تاثیر گذاری انتظارات معلم، دلایل متعددی می تواند داشته باشد. از جمله اینکه معلم توجه بیشتری می کند، و دانش آموز بدین وسیله تقویت های بیشتری دریافت می کند. به نظر روزنتال، موارد ذیل می تواند به تاثیر انتظار مثبت یا بالا در دانش آموزان گردد:
1- روابط متقابل: رفتار دوستانه و گرم معلم با دانش آموزان.
2- بازخورد: دانش آموزان اطلاعات روشنتری درباره عملکردشان از معلمان دریافت می کنند.
3- درونداد: معلمان اطلاعات بیشتر و طرح های سنگین تری نسبت به بقیه به این دانش آموزان می دهند.
4- برونداد: معلمان فرصت های بیشتری برای پاسخگویی (برونداد) این دانش آموزان می دهند.
نتایج زیر را می توان از تحقیقات اثر انتظار مثبت دریافت نمود:
1- معلم باید عدالت و انصاف را در همه جنبه ها خصوصاً روابط با دانش آموزان و توجه به آنها رعایت کند.
2- معلم باید آگاهانه با اموری که موجب پیشداوری می شود (مثل وضعیت ظاهری، اقتصادی، اجتماعی) مقابله کند.
3- کسب اطلاع معلم از سوابق تحصیلی دانش آموز صرفا برای کمک به آنها نه تحقیر و تمسخر.
4- معلم ضمن بررسی عملکرد گذشته باید انتظار خود را از پیشرفت های آتی اعلام کند.
5- موارد ضعف دانش آموزان را حتی المقدور حاصل عدم تلاش آنها دانست نه کم توانی ذهنی.
ج) استفاده از روش یادگیری مشارکتی در کلاس.
شیوه مشارکتی در امر آموزش در مقابل روش سنتی و انفرادی قرار دارد و باید گفت که این شیوه ارتباط مطلوبی بین دانش آموزان پدید می آورد و آنها را برای یادگیری بهتر بر می انگیزاند و عزت نفس آنها را ارتقا می دهد. شیوه های یادگیری مشارکتی همگی در سه اصل مشترکند: آموزش فعالیت مشترک؛ آموزش فعالیت ها به صورت مشترک و گروهی؛ و تقویت عملکرد گروهی.
وجوه تمایز روش های مشارکتی بر اساس شیوه سازماندهی تکالیف و شیوه ارائه پاداش مشخص می شوند:
شیوه سازماندهی تکالیف: الف) تکالیف به صورت مشترک باشد و نمره کلی دریافت کنند. ب) دانش آموزان به صورت انفرادی کار کنند و ارزشیابی شوند در حالی که روی یک موضوع کلی کار می کنند. که این روش دوم باعث می شود همگی افراد گروه درگیر کار شوند.
شیوه ارائه پاداش: اگر در ارائه پاداش به دانش آموزان هر دو جنبه فعالیت فردی و گروهی در نظر گرفته شود بعضی از مشکلات روش مشارکتی برطرف میشود. مثلا در تمرین ضرب و تقسیم معلم میتواند دانش آموزان را هم انفرادی و هم گروهی امتحان کند یا متوسط نمره تک تک اعضای گروه را نمره گروهی فرض کرد.
د) فراهم کردن جوّ مثبت و مطلوب برای یادگیری و آموزش.
راهبرد چهارم برای رهبری و هدایت کلاس، در حقیقت چکیده و نتیجه سه راهبرد قبلی است. پیشنهاد هایی برای کمک به این زمینه وجود دارد که به آنها اشاره می کنیم:
1- مقررات کلاس را با مشارکت دانش آموزان تدوین کنید و بیشتر بر پیامد های مثبت اطاعت از قوانین تاکید کنید.
2- آموزش کلاس را با قاطعیت و جدیت شروع کنید و سپس آزادی بیشتر بدهید.
3- شرایط و ضوابط کلاس را مرتّباً طبق نظر دانش آموزان تغییر ندهید.
4- از تهدید بپرهیزید.
5- بر عملکرد دانش آموزان تمرکز کنید نه شخصیت آنها.
6- آرام و قاطع برخورد کنید.
7- از انتقامجویی یا تمسخر دانش آموزان بپرهیزید.
8- اگر عصبانی هستید ابتدا خود را کنترل و سپس به صحبت بپردازید.
9- رفتار های نامطلوب را با جریمه ، به تکالیف درسی پیوند نزنید.
10- با دادن فرصت دوباره به دانش آموزان خاطی و پذیرش آنها، آنها را تقویت کنید.
11- از اشتباهات کوچک چشم پوشی کنید.
12- یادگیری را معنی دار کنید.
13- در صورت لزوم و عدم توجه به اشاره های غیر مستقیم، دانش آموزان را به طور مستقیم مورد خطاب قرار دهید.
14- از ساز و کارهای پیچیده روانشناختی و عواملی که بر تدریس اثر می گذارد استفاده کنید.
15- به تاثیر انتظار معلم و تحقیقات انجام شده در این زمینه توجه داشته باشید.
16- کلاس درس را نظامی اجتماعی در نظر بگیرید. بدون تردید این آموزش ها و نوع روابط آموخته شده در زندگی بزرگسالی هر دانش آموز تاثیر می گذارد و میزان موفقیت یا عدم موفقیت او را تا حدود زیادی مشخص می کند.
چگونه با رفتار کلاسی و روابط انسانی خود یک معلم فعال، پر انرژی و تاثیر گذار باشیم؟
هر شخصی دوست دارد در موقعیت ها و شغل خود ، فردی موثر ، موفق ، و مطرح بوده و به او با دیده منفعل ، بی تفاوت ، تاثیرپذیر صرف ، گوشه گیر و نا کارآمد نگاه نشود و تمایل دارد بتواند بر محیط کاری خود، همکاران ، مدیران و مافوقان و غیره تاثیر مثبت بگذارد. روش های بسیار زیادی برای این کار وجود داردکه برخی از آنها فهرست وار درج می گردد :
1- مطالعه کافی کتب مرتبط با شغل معلمی ، روزنامه ها و نشریات ، بررسی وبلاگها و سایتها ی فعال معلمان و ادارات آموزش و پرورش جهت به روز آوری اطلاعات و آگاهی از آخرین یافته های مرتبط با شغل معلمی و کاربست آنها.
2- مطالعه در زمینه آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه فعالیتهای معلمان و مدارس کشور با معلمان و مدارس خارجی و کسب تجربه از فعالیتهای آنان ، این موضوع از طریق بررسی وبلاگ و سایت مدارس و معلمان خارجی به خوبی و به ارزانی ممکن است .
3- شرکت فعال در انواع مسابقات علمی و مقاله نویسی معلمان و جشنواره ها که توسط ادارات و سازمانهای آموزش و پرورش برگزار می شود . این موضوع به مطالعه معلم می انجامد که موجب به روز شدن اطلاعات وی گشته یا موفقیتهایی برایش به دنبال خواهد داشت .
4- شرکت فعال در کلاسهای ضمن خدمت و باز آموزی معلمان که توسط ادارات آموزش و پرورش برگزار می گردد .
5- حضور فعال در جلسه شورای معلمان مدرسه و اظهار نظرهای صحیح و علمی با استناد به مطالعات کافی و حالت منفعل نداشتن در این جلسات جهت مطرح شدن نظرات مثبت شما و جلب توجه مدیر و سایر همکاران و نیز ترغیب دیگر معلمان شرکت کننده برای شرکت فعال در بحث های جلسه شورا .
6- شرکت در مسابقات اقدام پژوهی و انتخاب موضوع های جدید برای تدوین و شرکت در مسابقه.
7- شرکت در انواع همایش و سخنرانیهای کارشناسان و مدعویین ادارات آموزش و پرورش منطقه و استان جهت کسب اطلاعات علمی جدید در راستای شغل معلمی.
8- افتتاح وبلاگ یا سایت اینترنتی و درج مطالب نوشته شده به وسیله خودتان و توجه کافی به نظرات بازدید کنندگان و تهیه مطالب درخواستی آنان . و تبادل لینک و اطلاعات با سایر وبلاگها ، این کار موجب مطالعه بیشتر شما و تمرین کافی برای نوشتن و اظهار نظرهای علمی خواهد شد .
9- در صورت امکان از مدیر مدرسه بخواهید هر چند وقت یکبار به کلاس شما آمده و از نزدیک شاهد فعالیت و روش تدریس شما در کلاس باشد تا چنانچه نظری داشت بعدا به شما اعلام نماید در غیر اینصورت با هماهنگی مدیر می توانید از سایر همکاران مانند بازرسان و کارشناسان اداره برای حضور در کلاس خود دعوت به عمل آورید .
10- بردن ابزار و یا استفاده از رسانه های آموزشی در کلاس ، علاوه بر ایجاد جذابیت در تدریس برای دانش آموزان ، شما را معلمی علاقمند ، کوشا و فعال برای سایر همکاران و مدیر مدرسه معرفی خواهد نمود . ابزار آموزشی الزاما" وسایل گرانقیمت که ممکن است در دسترس شما نباشند ، نیستند ، بلکه وسایل و موادی ارزان و ساده مانند انواع عکس ، کتب ، مجلات و روزنامه و غیره نیز مفید است .
11- در خواست از مدیر مدرسه برای برنامه ریزی جهت شرکت دادن دانش آموزان شما در بازدید های علمی و کلا " استفاده از موقعیتهای آموزشی در راستای تدریس .
12- جهت حفظ اقتدار خود و توانایی مدیریت کلاس درس ، حتی الامکان از بروز درگیری در کلاس درس خود داری نمایید . خیلی اوقات ، خود داری و سعه صدر و چشم پوشی معلم از خطاهای جزیی دانش آموزان ، از وقوع درگیری و تنبیه و به هم ریختن نظم کلاس و مدرسه و متعاقب آن گلایه سایر همکاران و دانش آموزان و والدین ، جلوگیری خواهد کرد . با سعه صدر ، شما به عنوان معلمی مقتدر و با توانایی مطلوب اداره کلاس برای دانش آموزان و همکاران معرفی خواهید شد .با خطای دانش آموزان در موقعیتهای منا سب دیگر ، برخوردهای حساب شده و سنجیده داشته باشید و زود از کوره در نروید .
13- در زمان حضور در مدرسه حتی الامکان از گوشه گیری ، پکر بودن ، سکوت مطلق، در فکر فرورفتن ، خشم افراطی، اظهار مداوم گلایه و شکوائیه ، خود داری نمایید تا به زودی از چشم دیگران نیافتید و بلکه دیگران با دیدن شما انرژی بگیرند . در زنگ های تفریح و در دفتر مدرسه و سالن ، نشاط خود را به دیگران هم منتقل نمایید . زمانیکه حرفی برای گفتن ندارید به تبادل تجربه در مورد امور آموزشی و کلاسداری بپردازید.
14- سروقت در مدرسه حاضر شدن ، سر وقت به کلاس رفتن ، برخورد مناسب با همکاران ، سخنان مفید و سنجیده در جمع همکاران و دانش آموزان ، رعایت نظم و غیره معرف خوبی برای شما به عنوان فردی منضبط و موفق خواهد بود .
15-احترام کامل به کلیه کارکنان مدرسه ، احوالپرسی و خداحافظی های گرم ،پرس و جو از احوال همکاران ، شرکت در مراسم مختلف همکاران در خارج از مدرسه ، مساعدت و همدلی با آنان هنگام وجود مصائب و مشکلات ، شما را فردی خونگرم و دوست داشتنی معرفی خواهد کرد.
16 – مطالعه روش های تدریس نوین ، کسب تجربه از سایر معلمان موفق ، ارزشیابی از روشهای خود و از همه مهمتر استفاده از شیوه های تدریس فعال و مشارکتی تاثیر زیادی بر موفقیت شما خواهد داشت . استفاده از این شیوه ها نه تنها معلم را خسته نمی کند بلکه وی را در بین همکاران مدرسه ، برجسته خواهد ساخت و در یادگیری دانش آموزان موثر خواهد بود . به عنوان مثال استفاده از الگوی همیاری در کلاس و گروه بندی دانش آموزان باعث خواهد شد آنها ضمن مشارکت و فعالیت در کلاس ، علاقه خاصی به معلم پیدا کرده و این کار رضایت دانش آموزان ، والدین آنها ، مدیر و معاون را نیز در پی خواهد داشت و در نهایت ، شما ، خود پنداری مثبتی از خود خواهید داشت . استفاده از روشهای مشارکتی و فعال یادگیری از خستگی معلم در کلاس و یکنواخت صحبت کردن وی به میزان زیادی خواهد کاست .
17 – انجام برخی امور به ظاهر ساده در مدرسه و کلاس ، شما را به عنوان فردی فعال ، پر انرژی ، خونگرم و مورد علاقه به دیگران معرفی خواهد کرد که خیلی از معلمان ممکن است تمایلی بدان نداشته و یا از اهمیت آن مطلع نباشند . مثلا انداختن عکس های دسته جمعی با دانش آموزان ،برگزاری جشن فارغ التحصیلی یا اتمام پایه برای کلاس خود ، شرکت در نماز جماعت مدرسه همراه دانش آموزان ، شرکت در فعالیتهای فوق برنامه و پرورشی همراه دانش آموزان ،شرکت در اردوها و بازدیدهای خارج از مدرسه همراه آنان ، سخنرانی در مراسم آغازین مدرسه ، کمک و مساعدت مدیر ، معاون و مربی پرورشی در اجرای برنامه ها به مناسبتهای مختلف مذهبی و اعیاد ، امانت دادن کتاب و مجله و غیره به دانش آموزان ،و فعالیتهای متنوع دیگر …
هر معلمی با بالا رفتن تجربه اش پی خواهد برد که باید به برخی کارهای ضروری در کلاس درس توجه نماید ، بعضی اعمال را نباید انجام دهد، و خود را در کلاس برای دقایقی به جای شاگردان فرض نماید . تجربه نشان داده معلمانی که در کلاس درس فعالیت و تحرک بیشتری داشته ، به شغل خود علاقه و عشق می ورزند ، هدف های متنوعی دارند ، درگیری ها و جنگ اعصاب کمتری داشته باشند ، دیر تر از دیگران فرسوده و شکسته خواهند شد و همیشه به عنوان فردی شاداب و با نشاط و موفق در شغل خود نزد دیگران شناخته شده اند . در زیر به صورت خلاصه ، کارهایی که معمولا" در کلاس درس باعث جلب توجه دانش آموزان ، علاقمندی به درس و معلم و نشاط آنان میشود و برگفته از تجارب شخصی است ، ذکر می گردد .
با شنیدن نام " برنامه " یا " طرح درس " یا " طرحی برای مدیریت کلاس" ، اذهان به سراغ چندین صفحه کاغذ می رود که در آن با دقیقه و ثانیه ، ریز فعالیتها نوشته شده و به عبارتی ، معلم را در چهار چوب مقرراتی ، محصور می کند ، (و به این دلیل خیلی ها حتی در مورد آن هم صحبت نمی کنند) اما مقصود از داشتن برنامه ، الزاما" با ثبت آن ( و چیزی شبیه به طرح درس معرفی شده در کتب روش تدریس ) ، یکسان نیست . موارد زیر در دوره ابتدایی تا دبیرستان اعمال شده است و تاثیرات شگرفی بر دانش آموزان داشته است :
1- به محض مشاهده علایم خستگی در دانش آموزان و حواس پرتی آنان ، جریان تدریس یا پرسش را قطع کرده و به آنها اجازه داده شود که از جای خود بلند شده ، کشش عضلانی داشته ، نفسی بکشند و دقایقی کوتاه آزاد باشند ( در این حال تحمل برخی مزه پرانی ها به هم در جلسات اول ، ضروری است و سپس عادت خواهند کرد ) ، اگر بدون توجه به خستگی دانش آموزان به تدریس یا پرسش ادامه دهیم ، در واقع کاری بیهوده و بی ثمر را دنبال خواهیم کرد .
2- هیچگاه بدون اطلاع قبلی ، پرسش کلاسی یا امتحان کتبی برگزار نکنیم و حتی در جلسه قبل ، صفحات و نوع پرسش و حتی افرادی که از آنان پرسش شفاهی انجام می شود تلویحا" مشخص شوند و این صرفا" برای رفع حالت اضطراب دانش آموزان است ، برخی معلمان برای حالت " همیشه آماده باش بودن کلاس " توجهی به این نکته ندارند که امتحان یا پرسش بدون اطلاع قبلی ، از نظر دانش آموزان نوعی مچ گیری محسوب می شود . در رابطه با دانش آموزانی که از آنان پرسش به عمل می آید باید گفت معمولا" به سه دسته تقسیم می شوند و هر کسی تکلیف خود را خواهد دانست و در کنار آن پاسخ گویی داوطلبانه هم مد نظر قرار می گیرد و بدین ترتیب دانش آموزان تمایل بیشتری هم برای جواب دادن دارند و درگیری ها خیلی کمتر می شود .
3- حتما" قبل از تدریس درس جدید ، خلاصه مطلب قبلی برای دانش آموزان گفته شود و آنها را به هم ربط داد .
4- اگر وقت اضافه ای در کلاس موجود بود ، نباید گذاشت دانش آموزان از سرو کول هم بالا بروند بلکه به نحوی باید آنها را تحت آموزش قرار داد به عنوان مثال صحبت و تبادل نظر در مورد مسایل اجتماعی محل سکونت ، یا وضع مدرسه و غیره ، دانش آموزان اظهار نطر در جمع را خیلی دوست دارند .
5- طوری برنامه ریزی شده که هر جلسه با توجه به دوره تحصیلی و پایه ، حدود 3 تا 5 دقیقه یک رفتار نیکو اجتماعی فردی ، و یک روایت یا حدیث مرتبط با دانش آموزان در پایان کلاس ذکر می شود . دانش آموزان آن را یاداشت می کنند این موارد حتی در کلاس ریاضی و تاریخ و غیره هم امکان پذیر است و اگر حالت اظهار نظر پیدا کند ، از آن به عنوان روش تدریس " قضاوت به شیوه حقوقی" هم استفاده می شود .
6- با بهره گیری از روش ایفای نقش ( برای هر درسی امکان دارد) توسط دانش اموزان ، منظور خود و موضوع را سریعتر و بهتر به دانش آموزان منتقل کنید ، بهتر است جلسه قبل ، قرار ایفای نقش ، موضوعات و شرکت کنندگان مشخص شوند .
7- به صلاحدید معلم می توان هر جلسه یکی از دانش آموزان را به ترتیب انتخاب کرد تا مطالبی در راستای درس را به دانش آموزان ارائه دهد ( این کار بین دانش آموزان به نام کنفرانس مشهور است) . اگر معلم بتواند اهداف این کار را کاملا" تشریح و زمینه های آن را فراهم نماید ، شاگردان هم بدان علاقمند خواهند شد ، در صورتی که همه کلاس در برنامه شرکت کنند ، موانعی مانند تمسخر دیگران ،اضراب صحبت در روبروی همکلاسی ها و غیره به تدریج کمتر خواهد شد .
8- استفاده از ارزانترین و کاراترین تشویق ها یعنی تشویق لفظی ( با دلیل نه طبق عادت کلامی ) را در کلاس هرگز فراموش نکنید . کلماتی مانند : آفرین ! احسنت ! خوبه ! باریک ا…! تشکر ! به جابود ! خوشحالم ! و غیره اثری شگفت انگیز دارد .
9- استفاده از تشویق " کف زدن " توسط کل کلاس برای موفقیتهای کوچک و بزرگ آنان ، یا به دنبال آمادگی کل دانش آموزان یا گروهی از آنان برای پاسخ گویی به درس ، اتمام درس ، کسب نمرات مطلوب ، اظهار نظرهای مناسب و غیره ، حال و هوای کلاس را عوض خواهد کرد .
10-دو کار در کلاس نباید توسط معلم فراموش شود ، و اثر معجزه آسایی در آرامش و آمادگی دانش آموزان دارد و آن ذکر صلوات در برخی مواقع و یا تلاوت آیاتی از قرآن مجید با ترجمه توسط یکی از دانش آموزان است . و این کار ارتباطی به دروس خاص ندارد اینکه نباید فقط به کلاس دینی و پرورشی یا قرآن بسپاریم . حداقل هر چند جلسه یکبار شروع کلاس با تلاوت قرآن در آرامش شاگردان موثر است …
11-بردن روزنامه به کلاس حتی ، دو سه هفته یکبار ،و اختصاص دقایقی از ذکر خلاصه مطالب آن که مرتبط با درس باشد، مفید است .
12-برای پرسش پای تخته الزامی نیست که دانش آموز سرپا و روبروی دانش آموزان بیاستد ، می توان برای آنها که خیلی اضطراب دارند ، یک صندلی روبروی میز معلم گذاشت تا دانش آموزانی که مایل هستند روی آن نشسته و با حالت شبیه به مصاحبه به درس پاسخ گویند ( با اجرای این روش ، کلیه دانش آموزان ، خصوصا" شاگردان مضطرب ، تمایل نشان داده و نمرات مطلوبی کسب کرده اند )
13-هر دو ماه یکبار به صورت غیر مستقیم نظر دانش آموزان خود را در مورد شیوه تدریس و کلاس داری و برنامه آن بسنجید ، مطالبی را به شما خواهن گفت که قطعا" تعجب خواهید کرد!(شنیدن یا خوانده انتقادات دانش آموزان جرات خاصی می خواهد !) و شما باید برای رفع نقایص روش خود اقداماتی بیاندیشید یا از رضایت آنان مطلع شوید.
14-سعی کنید هر ساله با دانش آموزان خود تعدادی عکس دسته جمعی بیاندازید و یکی از دانش آموزان اسامی را پشت عکس یااگر دیجیتالی بود به صورت دستی برای شما بنویسد ، این کار خیلی مورد علاقه دانش آموزان است و احساس صمیمیت خاصی با معلم می کنند و برخی از آنها که برای کلاس درد سر ساز بوده اند با این اعمال ، تغییراتی خواهند داشت . امروزه دوربین های دیجیتالی و غیره کار را بسیار راحت و کم هزینه کرده اند .
15-حتی در دبیرستان به دانش آموزانی که درخواست بیرون رفتن از کلاس و ابخوری یا غیره را دارند ، توجه نمایید و در راهنمایی و ابتدایی به هیچ وجه مانع نشوید ، در غیر این صورت آن دسته دانش آموزان به اجبار در کلاس نشسته و حتی گاها" شاهد مشکلات ناخواسته ای خواهید شد مثل : تهوع ، بیهوش شدن از ضعف یا احساس شرمندگی آنان ، برخی معلمان به اشتباه ، عدم اجازه به دانش آموز را نشان از مدیریت مطلوب خود و اداره کلاس می دانند ! برای این مورد باید در شورای معلمان هماهنگی لازم با دفتر صورت گیرد مانند کنترل برای عدم خروج از مدرسه و …
16-با هماهنگی دفتر مدرسه و انجمن اولیا جوایز هر چند ساده مانند خودکار و غیره را تهیه و به بهانه های مختلف هر مدت یکبار به دانش آموزان اهدا کنید در این میان دانش آموزانی که پیشرفتهایی داشته اند باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند تا حال مشاهده نشده که آنها جایزه را رد کنند و هیچ سالی هم نبوده که انجمن اولیا و مدیر مدرسه از تهیه این جوایز کوچک خوداری نمایند . حتی در دبیرستان هم این موارد به کار گرفته و دانش آموزانی که دارای توانایی مالی بسیار بالایی هستند ، از این کار معلم بسیار خوشحال می شوند .
17-تهیه تراکت هایی برای کلاس توسط معلم در رابطه با درس یا موضوعات دیگر و نصب آن در کلاس ( در حضور دانش آموزان) توجه آنان را به شدت جلب می کند ( قبلا با خودکار و مازیک نوشته می شد ولی امروزه هر مدرسه ای چاپگر دارد …)نباید این کار را فقط وظیفه مربی پرورشی دانست بلکه برای هر درسی امکان پذیر است .
18-استفاده از روش مصاحبه 2 یا 4 نفری در رابطه با درس یا موضوعات اجتماعی توسط دانش آموزان و با هدایت معلم برای آنان بسیار جذاب است که می توان دو میز را در پای تخته روبروی هم گذاشت و 4 نفر دو به دو برای مدت 5 تا 10 دقیقه با هم به بحث بپردازند . البته باید جلسه قبل موضوع و افراد مشخص شوند و نظارت کامل معلم برای رسیدن به هدف مد نظر قرار گیرد .
19-هر معلمی در شرایط لازم میتواند مهارت های زندگی را در کلاس به دانش آموزان آموزش دهد گاهی وقت ذکر یک خاطره کوتاه از حسادت ، میتواند در تغییر نگرش دانش آموزان بسیار موثر باشد و درگیری های کلاسی و یا درگیری با دفتر را به طرز چشمگیری کاهش داد ، معلمان چند دهه قبل پند و نصایح خود را از دانش آموزان دریغ نمی کردند و عموما" نتایج مطلوبی داشت و شما هم حتما" خاطره ای از این اعمال معلم در کلاس دارید .
20-رعایت زمانبندی دروس بسیار مهم است اگر در یک جلسه 3 درس داده شود و یا 3 جلسه پشت سر هم فقط پرسش پای تخته بدون تدریس داشته باشیم ، اشکال ایجاد خواهد شد و منتظر خستگی خود و دانش آموزان و افزایش بی نظمی آنها و جنگ اعصاب برای خود باشید .
21-هر چند وقت یکبار به دانش آموزان اجازه بدهیم خاطرات خوب و بد خود را از کلاس شما یا کلاس سنوات قبل برای کلاس تعریف کنند ، این مورد علاوه بر اینکه یک بازخورد مفید برای روش شماست ، می تواند در جذابیت کلاس و رفع نگرانی و حتی اضطراب دانش آموزان هم نقش داشته باشد .
22-اگر وقت اضافه ای موجود بود ، با دانش آموزان در مورد مهمترین اتفاقات هفته پیش در سطح شهر یا رسانه ها تبادل نظر کنید تا دید آنها به مسایل محیط و نحوه بیانشان را تقویت نمایید .
23-بردن کتابهای مرتبط با درس ، اثر خوبی بر حلب توجه دانش آموزان دارد و این اعمال را هرگز فراموش نکرده و شما را به عنوان معلمی دلسوز و علاقمند به حرفه خود معرفی خواهد کرد .
24- متاسفانه برخی معلمان ، "تدریس" را با در آوردن سئوال و جواب تمام متن توسط خودشان ، اشتباه می گیرند ! این کار علاوه بر اینکه باعث انهدام خلاقیت و کاوشگری دانش آموز می شود بلکه معلم را خسته کرده و دانش آموز چیز تازه ای یاد نخواهد گرفت ! باید گفت بعضی از والدین در این کار معلم هم نقش دارند و وی را مجبور میکنند که به خیال خود ، فرزندشان را برای امتحان آخر سال آماده کند ! اگر نوشتن نمونه سوال لازم است بهتر است این کار را به دانش آموزان محول کنیم ، آنهم بعد از تدریس و با هدف مشخص برای صفحات محدود، و باز هم متاسفانه باید گفت برخی والدین یا دانش آموزان از بعضی معلمان تعریف و تمجید می کنند که ؛ حتی یک سوال را از کتاب جا نمی گذارد ( والبته یک کلمه هم توضیح نداده !)
25-صحبتهای بسیار مختصر با دانش آموزان در سالن و حیاط یا حای درب مدرسه ، نقش مهمی در آرام کردن آنها در کلاس خواهد داشت و آنها احساس صمیمیت بیشتری با معلم خواهند کرد.این صحبتها می تواند بسیار ساده و غیر خصوصی باشد مانند : "معلوم بود که دیشب درست رو خب خوانده بودی !" یا " آمادگی تو برای کنفرانس امروز خیلی خوب بود " یا " ایا باز هم می توانی 3 خط مطلب در مورد درس فلان بنویسی ؟" … این کار در هر سه دوره مهم است ولی در دبیرستان برای پیشگیری از اخلال و بی نظمی در کلاس و در دوره ابتدایی و راهنمایی باعث کاهش چشمگیر اضطراب آنان خواهد شد . متاسفانه شنیده شده که" این کار ها دانش آموزان را پر رو خواهد کرد !"
26-وضع نکردن مقررات دست و پاگیر و خشک کلاسی باعث جلوگیری از خستگی معلم و دانش آموز در کلاس خواهد شد مهمتر اینکه آنها از معلم و کلاس دلزده نخواهند شد . بعضی معلمان حساسیت زیادی به جنب و جوش گریز ناپذیر شاگردان در کلاس دارند و حتی تنبیه هایی را اعمال کرده و وقت گرانبهای کلاس را به درگیری و تنبیه در مورد مقررات خود ، اختصاص می دهند .( به عنوان مثال کسی به هیچ وجه نباید برگردد و دانش آموز دیگر را نگاه کند … یا نگاه کرده به پنجره کلاس ممنوع است !)
27-هر چند وقت یکبار نسبت به استفاده از تلویزیون و کامپیوتر و پخش تراکهایی در رابطه با درس ، برای دانش آموزان جالب خواهد بود و در یادگیری خیلی موثر است .
28-متاسفانه جدیت بیش از اندازه و افراطی و خشک بودن معلم در کلاس باعث عدم علاقه دانش آموزان به وی ، درس و مدرسه خواهد شد و خود را مجبور به " تحمل" معلم و کلاس خواهند دانست ، حتی این جدیت و سختگیری افراطی باعث شده تا برخی دانش آموزان از ادامه تحصیل در آن رشته جدا" واهمه داشته و مسیر زندگی آنها عوض شود ، معلمانی که خوش اخلاق بوده و تبسم بر لب داشته باشند در آموزش موفق ترند ، شما هم این را تایید می کنید اگر ؛ در حدی باشد که مورد سوء استفاده قرار نگیرد . (نباید قاطعیت ، مدیریت وتوانایی اداره مطلوب کلاس را با سختگیری افراطی معلم ، اشتباه گرفت )
29-تغییر محل کلاس حداقل ، ماهی یکبار موجب جلب توجه دانش آموز می شود مانند تشکیل کلاس در کارگاه ، آزمایشگاه ، نمازخانه ، کتابخانه وغیره.
30-یکی از راههای علاقمند کردن شاگردان به کلاس و درس و معلم و همچنین رفع کدورتهای احتمالی طرفین ، بردن دانش آموزان به گردش علمی کلاسی است حتی بازدید از نمایشگاههای کتاب ، صنایع دستی ، جشنواره های دانش آموزی ، حضور در مزار شهدا برای دانش آموزان متوسطه ، هواشناسی و غیره با هماهنگی دفتر مدرسه و اداره متبوع ، فواید زیادی دارد …
اقدام پژوهی (پژوهش در عمل) رویکردی سازنده در جهت گسترش تواناییهای کارورزان در عرصه های مختلف شغلی است. در حوزه آموزش و پرورش نیز این اندیشه گامی اساسی در جهت اصلاح و بهبود محسوب می شود که با تکیه بر توانایی ها و مشارکت عمومی به ثمر می رسد. با این رویکرد همه کارکنان می توانند به عنوان عنصری سازنده و فکور در جهت شناسایی مسایل و حل آنها در محیط های آموزشی سازماندهی و به کار گرفته شوند. اقدام پژوهی با گذر از برخی تشریفات سنتی درحوزه تحقیقات، فرصت دانش آفرینی را در سطحی فراگیر مهیا می سازد؛ به نحوی که هر کارورز می تواند برای بهبود فعالیت های شغلی خود، طرحی نو را دراندازد و حرکت خود را به سمت بهبود و پیشرفت سامان دهد. بکارگیری این اندیشه در حوزه آموزش و پرورش، توسعه ظرفیت بهبود در نظام آموزشی از طریق اندیشه هزاران معلم و مدیری است که می توانند در مسیر کامیابی دانش آموزان از آموزش و تحصیل حرکتی اساسی به عمل آورند. با این وصف باید برای فهم و گسترش این اندیشه در نظام آموزشی کوشش های بیشتری به عمل آید، تا جایی که هر معلم و مدیر اقدام پژوهی را یکی از وظایف خود در جریان آموزش به حساب آورد.
زمینه های گسترش اندیشه پژوهش در عمل
یکی از دلایل گسترش اندیشه پژوهش در عمل، ناکارآمدی تحقیقات آموزشی در رفع نیازهای آنها در کلاس درس است. استیگلر و هیبرت (ترجمه سرکار آرانی و مقدم، 1383) با ذکر برخی کاستی های روش های سنّتی پژوهش در پاسخ گویی به نیاز معلمان، این فعالیت ها را برای بهبود آموزش و تدریس ناکافی می دانند. ممکن است محققان بسیار باهوش باشند ولی به اطلاعات مشابهی که معلمان در مواجهه با دانش آموزان واقعی در شرایط کلاس های واقعی و با اهداف یادگیری واقعی با آن ها روبه رو می شوند، دسترسی ندارند. محققان برای بهبود آموزش باید بیش تر به اموری که در حال حاضر برای معلمان قابل درک است، پی ببرند. این موقعیت به ویژه در کشور آمریکا قابل مشاهده است. در مقابل هر کشور ژاپن فرصتهای مناسبی برای دانش آفرینی توسط معلمان پیش بینی شده است. از مسیر این فرصت ها، نه تنها به توسعه شایستگی های معلمان پرداخته شده است؛ بلکه دانش مرتبط با آموزش را که با کلاس درس در ارتباط است و شاغلان به حرفه معلمی نیز می توانند در آن سهیم شوند را توسعه می دهد. نه تنها گروه های پژوهش در کلاس های درس در همه مدارس فعال اند بلکه فرآیند طراحی و نقد درس ها در فرآیند پژوهش، بخش جدایی ناپذیر از فعالیت حرفه ای معلمان و محققان است.
کاستل (1993) در مطالعه ای گزارش می کند که تحقیقات آموزشی در حال از دست دادن اعتبار خود هستند. این تحقیقات متهم به بی توجهی به پاسخگویی به سوالات اساسی نظام آموزشی هستند. دلیل مهم هم اغلب این نکته ذکر می شود که آنها به ندرت منجر به بهبود عمل می شوند. با وجودی که نمونه های فراوانی از پژوهش های فعلی و گذشته مبتنی بر نوآوری در کلاس درس وجود دارد، آنها اغلب زودگذر و موقت مطرح و موثر واقع شده اند. این انتقادات باعث شده که پژوهش گران به کارهای مرتبط با موضوعات مدرسه توجه بیشتری به عمل بیاورند (به نقل از کاندیف و شولمن 1998).
پروفسور کاترین اسنو (2002) برای به کارگیری یافته های پژوهشی توسط معلمان قایل به تحوّل در روابط کنونی است. در حال حاضر پژوهش گران دیدگاه هایی را تولید می کنند و یافته هایی را ارایه می کنند اما انتقال آنها در عرصه عمل معمولاً مناسب صورت نمی پذیرد و در عمل از آنها استفاده چندانی نمی شود. همچنین این نگرانی وجود دارد که دشواریهای عمل نیز به درستی به پژوهش گران منتقل نمی شود. کارگزاران آموزشی نگران برای عمل مطلوب، نفوذ چندانی برای انتخاب مشکلات مورد مطالعه پژوهش گران ندارند. باید فضایی ایجاد شود که پژوهش گران و کارگزاران در مقامی برابر باهم قرار گیرند. این موقعیت فرصتی برای حضور پژوهش گران در مدارس و شناسایی مسایل از محل مناسب آن می نماید و موجب می شود تا سفارش و به تعهدات بین پژوهش گران و کارگزاران انجام شود. چیزی که در حال حاضر فراهم نیست. یک چالش در حال افزایش در پیمودن فاصله بین پژوهش و عمل از این ناشی می شود که فعالیت های پژوهشی بر حسب مشکلات عمل طراحی شده اند و باید نهایتاً به بهبود عمل منجر شوند که این اتفاق کمتر اتفاق می افتد. نتایج کنونی تحقیقات کمتر در مسیر آگاه سازی معلمان و تاثیرگذاری بر عمل آموزشی هدایت می شوند.
کاریک وزیر پیشین آموزش و پرورش استرالیا (به نقل از مهرمحمدی، 1379) با ناامیدی و دلسردی از وضع موجود تاثیرگذاری یافته های پژوهشی بر تصمیم گیری ها، از این گفته پژوهشگر سرشناس آمریکایی، جین گلاس حمایت می کند که اطلاعات ذخیره شده در سیستم عصبی ده معلم شایسته در خصوص چگونگی اداره کلاس درس و ارتقای سطح یادگیری در آن، بیش از مقدار اطلاعاتی است که یک معلم عادی قادر است با استفاده از تمام ژورنال های مخصوص انعکاس نتایج تحقیقات آموزشی و تربیتی به دست آورد. این جنبه از مساله نیز ضمن این که دربردارنده تاکید بر انجام مطالعاتی است که به اندازه گیری اثر یافته های پژوهشی می پردازد و یافته های تحقیقاتی موثر از غیرموثر را تمیز می دهد، دربردارنده این الهام نیز است که یافته های پژوهشی باید به زبان غیرتخصصی و قابل فهم و با استفاده از روش های سودمند برای کارگزاران، مسوولان اجرایی و معلمان و مربیان تبیین و تشریح شود. تا زمانی که این مهم حاصل نشود، کمیت و کیفیت پژوهش های انجام شده در رسیدن به وضع مطلوب از حیث کاربرد یافته ها موثر واقع نخواهد شد. (101ـ100)
این وضعیت در یک مقایسه شهودی (به نقل از مردیت گال و همکاران، ترجمه نصر و همکاران، 1383) به خوبی مطرح شده است. در نظر بگیرید اگر پزشکان، پایه دانش پژوهشی پزشکی خود را از دست می دادند، بیشترشان از کار باز می ماندند و در این صورت هیچ فکری برای درمان هیچ بیماریی، به جز بیماری های عمومی نداشتند، برای مثال، اگر جراحان فاقد دانش مبتنی بر پژوهش درباره کارکردهای قلب، بی هوشی، معنای علایم بیماری و خطرهای احتمالی شیوه های خاص جراحی بودند، نمی توانستند جراحی قلب باز را انجام دهند. در مقابل اگر مربیان تعلیم وتربیت، مجموعه دانشی را که تاکنون از پژوهش تربیتی فراهم آمده، از دست بدهند، تقریباً تاثیری بر کار آنها نخواهد داشت و مدارس نیز کار خود را همان گونه که انجام می دهند، ادامه خواهند داد. همچنین به دشواری می توان معلمانی را تصور کرد که تدریس دانش آموزان را نپذیرند فقط به این دلیل که دانش کافی مبتنی بر پژوهش درباره فرآیند یادگیری یا تاثیر روش های مختلف آموزشی را دست ندارند (ص18ـ17).
یکی از دلایل عمده نارکارآمدی تحقیقات آموزشی در تاثیرگذاری بر فعالیت های کلاس درس را ناشی از روش شناختی تحقیقات ذکر می کنند. در حال حاضر بیشتر تحقیقات آموزشی با استفاده از روش های کمی انجام می شوند. بستر فلسفی تحقیقات کمی، فلسفه تحصّلی (پوزیتیویسم) است که ضمن تاکید بر برون گرایی و عینیت، با اعمال اجتماعی به عنوان توابعی از یک نظام جبری رفتار می کند. به گفته کار و کمیس در چنین روش تحقیقی، محقق صرفاً یک ابزار است؛ که تحقیق به وسیله او انجام می شود و خود او به عنوان یک ناظر بی طرف و خنثی، نقشی در پیشرفت علم ندارد. در واقع، پوزیتویست از راه ارجاع به قوانین اصول نظری، اعمال اجتماعی ـ در این مورد افت تحصیلی ـ را توجیه می کند. در حالی که موضوع تحقیق عمل آموزشی، اعمال اجتماعی هستند . این بهبود عمل، مستلزم ادراک عمل به وسیله محققان (دست اندرکاران آموزشی) و سرانجام بهبود شرایط و اوضاع اجتماعی است که عمل در آنها انجام می گیرد. (بیژن ظهوری زنگنه و زهرا گویا، 1376).
تحقیقات آموزشی معمولاً یافته های قابل تعمیم را ارایه می دهند که قابلیت به کارگیری در برخی موقعیت ها را ندارند. شون (به نقل از گویا، 1383) در این زمینه این سوال رامطرح می کنند که اگر کارورزها با مسایل غیرعادی روبه رو شوند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اوضاع غیرعادی، حداقل غیرقابل تشخیص هستند و یک راه حل تکنیکی فوری ندارند. بنابراین نظریه شون، وقتی که کارورزها با اوضاع پیچیده مهمی روبه رو می شوند که با به کارگیری تکنیک های تعمیم داده شده قابل حل نیستند، در واقع درگیر فرآیند "قرارگاه مسئله " می شوند و بازتابی عمل می کنند. یعنی در حقیقت همین مفهوم "قرارگاه مسئله" است که به عمل بازتابی را از عقلانیت تکنیکی ـ که به عنوان معرفت شناسی غالب مجامع تحقیق است ـ متمایز می کند.
با این تفسیر نارکارآمدی شیوه های موجود تحقیقات آموزشی و همچنین ضرورت فعال بودن کارگزاران آموزشی به عنوان عاملان تغییر در محیط های کاری موجب شد که اندیشه پژوهش حین عمل به سرعت گسترش و به عنوان یک راهکار اساسی برای بهبود آموزش و تدریس در نظام های آموزشی، جایگاه خود را بیابد. با این تفکّر جایگاه پژوهش در آموزش و پرورش بتدریج در مسیر تحوّل و تاثیرگذاری هر چه بیشتر فعالیت ها بر تدریس و ایجاد تحول در آموزش رهسپار گردیده است که از شواهد آن می توان به گسترش تعامل پژوهش گران با کارمندان برای انجام یک کار معنی دار و تاثیرگذار اشاره نمود.
ویژگی های اقدام پژوهی
اقدام پژوهی یک شکل غیر سنتی پژوهش است که اغلب جامعه محور است و توسط یک کارورز یا جمعی از آنها انجام می شود. (رضایی، 1383) فرنچ و بل (1973) اقدام پژوهی را به عنوان مکملی برای فعالیت بهسازی سازمانی تلقی می کنند. (به نقل از ساکی 1383). بازرگان (1372) نیز اقدام پژوهی را فعالیتی مرتبط با بهبود کیفیت آموزش می داند که بوسیله آن موقعیت های نامعین ملموس و مرتبط به اقدام ها و عملیات آموزشی مشخص می شود. این رویکرد می تواند مورد استفاده همه دست اندرکاران نظام آموزشی که با فرایند یاددهی ـ یادگیری سروکار دارند، قرار گیرد. در اقدام پژوهی، معمولاً معلم خود پژوهشگر است و نقش اصلی پژوهش به عهده او می باشد؛ زیرا به وسیله معلم به عنوان مجری اصلی طرح تحقیق اقدام پژوهی، می تواند مساله ملموسی را که با آن روبه رو است، مثلاً مشکلات فرآیند تدریس را به طور گام به گام در طول یک مدت معین و با استفاده از ساز و کارهای گوناگون پژوهشی (پرسش نامه، مصاحبه و غیره) مورد کندوکاو قرار دهد.
کارسون (به نقل از امام جمعه و سعیدی رضوانی 1382) پژوهش در عمل را چیزی جز تفسیر عمل نمی داند. به عبارت دیگر، پژوهش در عمل بصیرتی است که در سایه کنش ها و اعمال انجام می گیرد و هدف آن بهبود بخشیدن به حیات و زندگی فکری و ذهنی و عرصه ای است که فرد با آن سروکار دارد. در تحقیق حین عمل، فرد محقق به صورت مشارکتی و نه به شکل بوروکراتیک، وضعیت را بهبود می بخشد، نه آن که در قالب یک سری دستورالعمل های اداری این کار را انجام می دهد.
ریزن (به نقل از ساکی 1383) نارضایتی از وضع موجود و تلاش برای بهبود آن را هدف اصلی اقدام پژوهی می داند. از دیدگاه وی اقدام پژوهی بیشتر نوعی رویکرد را به پژوهش مطرح می سازد نه یک متدلوژی خاص پژوهشی را. در اقدام پژوهی دانش عملی که برای زندگی افراد مورد نیاز است، تولید می گردد.
مک نیف و همکاران (ترجمه آهنچیان، 1382، ص25) اقدام پژوهی را نوعی پژوهش کارورز معرفی می کنند که می تواند به شما کمک تا در هر جایی که مشغول به کار هستید، وظایف شغلی خود را به نحو بهتری انجام دهید. به زبان ساده، پژوهش کارورز بدین معناست که پژوهش توسط خود افراد و ضمن کارشان صورت می گیرد.
راسل (1997) اقدام پژوهی را فرآیندی می داند که در آن وضعیت آموزشی دانش آموزان به منظور بهبود یادگیری آنها مورد بررسی قرار می گیرد. این حرکت برای دانش آموزان و همراه با آنان صورت می پذیرد (به نقل از ساکی، 1383).
مهرمحمدی (1377) اقدام پژوهی را چنین تعریف می کند: این رویکرد به این معناست که معلم با ذهنیت پژوهش گرانه و با برخورداری از هنجار آزمایشگر، با موقعیت های عینی که با آنها سر و کار دارد، به عنوان یک مساله و موضوع تحقیق برخورد کرده، این باور را در خود ایجاد نماید که می تواند برای حل مشکل یا ارتقاء بخشیدن به کیفیت کار خود راه حلی پیدا کند. مانند مشکل رفتاری یک یا چند شاگرد، مشکلاتی که در یادگیری وجود دارند، پیشرفت تحصیلی یک یا چند دانش آموز و یک مساله آموزشی. معلم می تواند این گونه مسایل را به عنوان یک موضوع تحقیقاتی انتخاب کند و از طریق مطالعه، هم فکری و تبادل نظر با همکاران به فرضیه های مشخصی دست یابد و سپس آنها را در کلاس درس خود به کار گرفته، به اجرا بگذارد و نتایج حاصل از هر یک را بررسی کند که تا چه حد در رفع مشکل موثر واقع شده است. بدین ترتیب معلم در استقبال از دانش جدید و خلق معرفت سهیم و شریک شده و به عنوان پژوهش گر عمل کرده است.
گی (1991) هدف اقدام پژوهی توسط معلمان را مطالعه و حل مسایل کلاس درس از طریق به کارگیری روش های علمی ذکر می کند. براین اساس، اقدام پژوهی ناظر بر مطالعه مجموعه ای از مسایل آموزشی فراروی معلمان در سطح کلاس های درس است که توسط خود آنها مورد مطالعه قرار می گیرد. با این ویژگی، محدوده فعالیت های اقدام پژوهی در حوزه کلاس درس و ناظر بر موقعیت های خاص و محلی تعریف می شود. از این رو تعمیم یافته ها و استفاده از نتایج اقدام پژوهی در سایر موقعیت ها اهمیت چندانی پیدا نمی کند. وی اقدام پژوهی را فعالیتی محدود به مطالعه مسایل کلاسی می داند ودر تمایز آن با سایر روش های تحقیق ـ که منجر به تولید نظریه ها می شوند ـ می گوید تولید یک نظریه که متضمن ارایه ده اصل از یادگیری باشد، می تواند نیاز به انجام صدها مطالعه اقدام پژوهی را از بین ببرد. اقدام پژوهی کوششی پژوهشی برای مطالعه نیازهای فوری ای است که نمی توان برای حل آنها در انتظار پاسخ های نظریه ها ماند.
دلاور (1382) اهداف پژوهش در عمل را چنین برمی شمارد:
1.این پژوهش وسیله ای برای چاره اندیشی درباره مسایلی است که در موقعیت های خاص، تشخیص داده می شود. به عبارت دیگر، روش مورد بحث ابزاری برای بهبود یا نوعی پیشرفت در موقعیت ویژه ای است.
2.وسیله ای برای آموزش ضمن خدمت است. بدین ترتیب، معلمان را در راه فراگیری مهارت ها و روش های جدید یاری می کند و توانایی تحلیل آنان را افزون تر ساخته و خود آگاهی آنها را بالا می برد.
3.این شیوه پژوهشی، ابزاری برای تزریق رویکرد مبتنی بر نوآوری به پیکره آموزش و یادگیری است.
4.روشی برای بهبود و شرایط طبیعی در بین معلمان و پژوهش گرانی است که با کاردانشگاهی سروکار دارند.
همچنین شکست در حیطه تحقیق سنتی را چاره اندیشی کرده و پیشنهادهای روشنی ارایه می کند.
رسول و بردبری (2001) از منظری دیگر اهداف پژوهش در عمل را چنین اعلام می نمایند:
1. در هم شکستن سنت باور تولید دانش در عصر مدرن که براساس این سنت، افراد بشر صرفاً از یک راه معین می توانند برای کسب دانش و رسیدن به واقعیت امور استفاده کنند.
2.آزاد کردن فرایند تولید دانش از قید و بند روش ها و تدابیر خشک و انعطاف ناپذیر که به طور سنتی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی اتخاذ شده است.
3.مشارکت فعال در امر تغییر و رهایی از جهان بینی تجددگرا که بر مبنای فلسفه اثبات گرا و نظام ارزشی ناظر بر پیشرفت اقتصادی بنا شده باشد.
4.مشارکت فعال در توسعه تفکر جدید درباره روایی و کیفیت تحقیق (به نقل از نویدی 1382).
برخی دیگر از اهداف اقدام پژوهی به شرح زیر برشمرده شده است:
• ایجاد سازگاری میان عمل و نظریه، توسعه تفکر انتقادی، بهبود عمل آموزشی، کمک به افراد در افزایش شناخت آنها از موقعیت خود، تقویت احساس خود ارزشمندی و اعتماد به نفس در معلمان، افزایش شناخت از مسایل کلاس درس، مشارکت و مداخله معلم در امور پژوهشی مربوط به کلاس درس خود، کاربست سریع تر یافته های پژوهشی، تقویت بیشتر رابطه میان معلمان و پژوهش گران آکادمیک، کشف رابطه ساختارهای آموزشی و مدرسه با عمل تدریس و یادگیری، آشنایی با روش های علمی که به بهبود تدریس کمک می کنند. (به نقل از ساکی، 1383، ص 103 ـ 102)
محور وحدت بخش کلیه ویژگی ها و اهداف ذکر شده، توسعه توانایی های معلمان برای درک و فهم بیشتر دشواری های آموزش و تدریس و راه های رویارویی با آنها است. پژوهش در عمل می کوشد تا با تکیه بر دانش و تجربه معلمان، ظرفیت های جدیدی را در حل مسایل آموزش بگشاید.
چارچوب عمل دراقدام پژوهی
انجام پژوهش به شیوه اقدام پژوهی با تنوعی از سلیقه ها و شکل ها همراه است که اصولاً برگرفته از رویکرد کثرت گرایی است که از مفروضه های اساسی پژوهش در عمل می باشد.
از دیدگاه نویدی (1383) اقدام پژوهی بسیاری از روش های معرفت شناسی را مورد توجه قرار می دهد و در شرایط مقتضی آنها را به خدمت می گیرد. رویکرد اقدام پژوهی افراد را در قید و بندهای ضوابط دست و پاگیر نظریه های از پیش تعیین شده گرفتار نمی سازد و در عین حال، اعضای جامعه اقدام پژوهی را ترغیب می کند که خود آنها، متناسب به موقعیت ها عمل نمایند. از این حیث می توان گفت که کثرت گرایی بر روش اقدام پژوهی حاکم است. اقدام پژوهان دامنه وسیعی از روش های تحقیق را به خدمت می گیرند. جهان بینی مشارکتی مستلزم ارتباط و همکاری انسان ها با یکدیگر است و چون همه انسان ها برای رسیدن به حقیقت از روش های متفاوتی استفاده می کنند در رویکرد اقدام پژوهی نیز از راه های مختلف برای کسب دانش استفاده می شود.
اما در عین تنوع، مفروضات مشترکی نیز پژوهش در عمل را پوشش داده که توجه به آنها برای اقدام پژوهان ضروری است:
1.پژوهش در عمل (اقدام پژوهی) با اندیشه پیرامون عمل آغاز می شود. اندیشه ای که مبتنی بر انتقاد از وضع موجود می باشد. چرا دانش آموز یا دانش آموزان در مسیر یادگیری با دشواری مواجهند، چگونه می توانم وضعیت تدریس خود را بهبود بخشم؟ چگونه برخی از معلمان قادر به ارایه شکل بهتری از تدریس در کلاس هستند؟ چرا برخی دانش آموزان بهتر از برخی دیگر یاد می گیرند؟ و… این گام آغازین برای حرکت در جهت بهبود و تغییر است. به عبارت دیگر در اولین مرحله، توجه کارورز به موضوعی که در مسیر تحقق اهداف مانع ایجاد نموده است جلب می شود.
2.در اقدام بعدی اقدام پژوه به کنکاش در علل بروز مانع می پردازد. اطلاعات را با استفاده از ابزار گوناگون گرد می آورد و با تجزیه و تحلیل آنها، روش های حل مساله را برمی گزیند. در این مرحله از همراهی و خدمات علمی همکاران خود و صاحب نظران در دسترسی بهره می برد که بتواند اطلاعات را در مسیر حل مشکل هدایت کند.
3.گام بعدی بکارگیری راه حل پیش بینی شده ای است که در آن لحظه بهترین راه از جنبه های مختلف برای حل مشکل تشخیص داده شده است. در مسیر اجرای راه حل نظارت لازم از سوی کارورز پیش بینی می شود که اقدام آن گونه که شایسته است به مرحله اجرا درآید.
4.ارزشیابی نتایج اقدام، گام بعدی است. پس از آن که اقدام پیش بینی شده در موعد مناسب خود به مرحله اجرا درآمد، آثار این اقدام بر حل مشکل مورد ارزیابی قرار می گیرد. به ویژه فراهم سازی مقایسه دو دسته اطلاعات ـ قبل و بعد از اقدام ـ می تواند امکان قضاوت عادلانه تر را پیرامون اثربخشی اقدام فراهم سازد.
5.با تشخیص نتایج حاصل از اقدام، کوشش برای آغاز فعالیتی دیگر در مسیر بهبود و مساله فراهم می آید تا جایی که مشکل و مساله از مسیر حرکت حذف و تاثیر آن در عمل به حداقل ممکن برسد.
با این توصیف اقدام پژوه یک فرآیند حلزونی شکل را برای حل مساله آغاز می کند که با مراحل توجه، مشاهده، بازتاب و تفسیر به سرانجام می رسد. توجه به عملی معطوف می شود که باید تغییر کند و بهبود یابد. ملاک این قضاوت پیرامون عمل نیز بایدها و نبایدهایی است که به عنوان ارزش های شغلی مطرح هستند. قضاوت براساس هدف هایی است که قرار بوده در کلاس تحقق یابند. مرحله دیگر بازتاب پیرامون عمل است. بازتاب در چگونگی تشخیصی است که در مرحله قبل صورت پذیرفته است. در این مرحله کوشش می شود مساله کالبد شکافی گردیده، راه های کاهش یا برطرف نمودن آن شناسایی شود. کدام ساختار کلی و مفهومی است که فضای عمل را با دشواری مواجه نموده است؟ آیا برای اثربخش نمودن فعالیت موجود، راه های دیگری را می توان پیدا نمود. ایجاد یک مدل نظری (یا راه حل) برای بهبود وضعیت موجود، دربرگیرنده مرحله بعدی کار است. این مدل نقاط قوت و ضعف و همچنین کارکردهای اقدام پیش بینی شده را روشن می سازد و سرانجام برنامه ریزی اعمال تغییرات در عمل است. نظارت بر اعمال راه حل پیش بینی شده به نحوی که انتظارات را به درستی فراهم سازد، از کوشش های اقدام پژوه در این مرحله از کار می باشد. به طور کلی فعالیت های اقدام پژوهی در یک فضای ترکیبی از نظریه و عمل به ثمر می رسند.
اقدام پژوهی یا پژوهش حین عمل به عنوان یکی از ابزارهای بهبود آموزش و تدریس جایگاه خود را به سرعت در نظامهای آموزشی بازیافته است. از دلایل گسترش این اندیشه در نظام آموزشی، ناکارآمدی تحقیقات سنتی در پاسخگویی به سوالات اساسی آموزش و پرورش به ویژه در سطح کلاسهای درس است. مدتها است که فاصله بین تحقیقات سنتی و نیازهای معلمان منشاء اعتراض و انتقاد از شیوه های موجود تحقیقات آموزشی گردیده است. گرچه باید سهم و نقش این گونه تحقیقات را در جای خود محفوظ و محترم شمرد؛ اما بخشی مهم از نیازهای معلمان، اصولاً با روش های سنتی قابل پاسخ گویی نیستند و معلمان باید خود فعالانه در تولید دانش بومی مورد نیاز عمل نمایند. دانشی که قابل کاربرد در موقعیت های نامعین آموزشی و تدریس توسط آنها می باشد. بدیهی است این دسته از فعالیت های پژوهشی نیز اعتبار مربوط به خود را دارا می باشند و نمی توان آنها را جایگزین بخش دیگری از تحقیقات نموده پیام اقدام پژوهی به پژوهش گران و کارورزان این است که آموزش و پرورش ماهیتی پیچیده و چند وجهی دارد که نمی توان نیازهای پژوهشی آن را صرفاً با تکیه بر چند روش ـ به ویژه سنتی ـ مرتفع نمود. باید برای بهبود آموزش و تدریس از همه ظرفیت های پژوهشی از جمله پژوهش در عمل استفاده نمود. از سوی دیگر پژوهش گران آکادمیک نیز این پیام رسای اقدام پژوهی را شنیده اند که نمی توان با فاصله زیاد از مدرسه، فرصت تاثیرگذاری بر آن را به وجود آورد. باید پژوهش گران ارتباط نزدیک تری با معلمان در سطح مدارس و کلاس های درس برقرار نمایند تا یافته های پژوهشی آنها بیگانه از زمینه های اصلی خود تدوین و ارایه نگردند.
منابع:
۱- حج فروش، احمد، آسیب های کنکور بر برنامه های درسی دوره های متوسطه پیش دانشگاهی و ارایه روش رفع آسیب ها.
۲- اهداف برنامه درسی در جمهوری اسلامی ایران.
۳- برنامه سوم توسعه جمهوری اسلامی ایران.
۴- سند چشم انداز و اهداف راهبردی برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران.
11