سرمایه فکری
سیر تاریخی توسعه مفهوم و کاربرد سرمایه فکری
در سال 1969 آقای جان گالبریت اولین کسی بود که از اصطلاح سرمایه فکری استفاده کرد. اما در اواسط دهه 1980 حرکت از عصر صنعت به سمت عصر اطلاعات آغاز شد و شکاف عمیق بین ارزش دفتری و ارزش بازار شرکت ها بوجود آمد و در اواخر دهه 1980 اولین تلاشها برای تدوین صورتهای مالی حسابهایی که سرمایه فکری را اندازه گیری کنند صورت گرفت و کتابهایی در این موضوع از قبیل مدیریت داراییهای دانش توسط آمیدن تالیف شد. در اوایل 1990، اولین بار نقش مدیریت سرمایه های فکری با تخصیص یک پست رسمی، در سازمان مشروعیت یافت و آقای ادوینسون1 بعنوان مدیر سرمایه های فکری شرکت اسکاندیا معرفی شد همچنین در این دوره مفهوم رویکرد ارزیابی متوازن توسط کاپلان و نورتن مطرح گردید و در مجله فورچون مقالاتی در این زمینه منتشر گردید. اما در اواسط دهه 1990، شرکت اسکاندیا اولین گزارش سرمایه های فکری را منتشر کرد و همایشی در سال 1996 با موضوع سرمایه فکری ترتیب داده شد. در اوایل دهه 2000، اولین مجله معتبر با محوریت سرمایه های فکری و اولین استانداردهای حسابداری سرمایه فکری توسط دولت دانمارک منتشر گردید. امروزه پروژه های مختلفی از قبیل انتشار کتب و برگزاری سمینارها و تهیه و تدوین مقالات متعددی در این زمینه در حال انجام است(مجتهد زاده، 1382).
2-2-2- مفهوم و تعاریف سرمایه فکری
قبل از اینکه بخواهیم سرمایه فکری را شناسایی، مدیریت و اندازه گیری کنیم، نیاز است که مفهوم آن را درک کنیم. مفهوم سرمایه فکری همیشه مبهم بوده است و تعاریف مختلفی برای تفسیر این مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری تمایل دارند از اصطلاحاتی مانند داراییها، منابع یا محرکهای عملکرد به جای کلمه سرمایه استفاده کنند و آنها واژه فکری را با کلماتی مانند نامشهود، بر مبنای دانش یا غیر مالی جایگزین می کنند. بعضی از حرفه ها (حسابداری مالی و حرفه های قانونی) نیز تعاریف کاملاً متفاوتی مانند داراییهای ثابت غیرمالی2 که موجودیت عینی و فیزیکی ندارند، ارائه کرده اند.
نویسندگان مختلف این واژه را به اشکال گوناگون تفسیر کرده اند، اما معنی پر کاربرد تر این واژه دانش مفید بسته بندی شده است. دانش در اینجا باید مفهومی کاملا وسیع تعبیر شود. فرایند ها، سیستم های اطلاعاتی، محصولات جدید ارائه نشده، نام های تجاری، مهارت های کارکنان و فهرست مشتریان همگی می توانند بخشی از سرمایه فکری باشند (سلیمانی، 1384). به عبارت دیگر سرمایه فکری عبارت است از: داشتن دانش، به کار بردن تجربه، تکنولوژی سازمانی، ارتباط با مشتری و عرضه کننده و نیز توانایی های حرفه ای که یک مزیت رقابتی در بازار را از آن شرکت می کند (ادوینسون و مالونه، 1997). در تعریفی دیگر به نظر ادوینسون و سالیوان سرمایه فکری دانشی است که می تواند با ارزش تبدیل شود. از طرفی سرمایه فکری را مبنایی برای درک دارایی های نا مشهود سازمان معرفی کرده اند که شامل دانش، اطلاعات، دارایی های فکری و تجربه است. سرمایه فکری عبارتست از کارکنان، مدیران، رهبران، پرستاران، کارکنان اجرائی، و بطور کلی، نیروی انسانی شرکت و غیره. این سرمایه یک شاخص کلیدی عملکرد است که باید شناخته شود، حفاظت شود و توسط کارکنان پرورش یابد، تا شرکت بتواند در بازار پر تحول اطلاعات، عملکردش را حفظ کرده و بهبود بخشد(یونی، 2000).
با بررسی های انجام شده بر روی تعاریف مختلف سرمایه فکری از سال 1987 م . تاکنون، برخی از آن ها به صورت منتخب در جدول (2-1) ذکر شده است. این تعاریف تجزیه و تحلیل شده و اجزای آن شناسایی شده است(علوی، 1386، ص129).
جدول(2-1): تعاریف منتخب سرمایه فکری (مار و مستغفر، 2005، ص 1119)
نویسندگان
تاریخ
تعاریف
ایتامی
1987
دارایی های نامشهود مانند دارایی های مبتنی بر اطلاعات که شامل فناوری، اعتماد مشتری، تصویر سازمانی حاصل از علائم تجاری، فرهنگ سازمانی و مهارت های مدیریتی می باشند.
هال
1993
1992
سرمایه فکری شامل دارایی هایی مانند حقوق مالکیت معنوی و شهرت و مهارت ها یا مزیت هایی مانند دانش چگونگی و فرهنگ سازمانی است.
کلین وپروساک
1994
هر عنصر فکری که بتوان آن را فرموله و گردآوری کرد و بتوان از آن برای ایجاد دارایی با ارزش بیشتر استفاده کرد.
ادوینسون
1996
دانشی که بتوان آن را به یک ارزش تبدیل کرد
بروکینگ
1996
ترکیبی از چهار جزءاصلی، دارایی های بازار، دارایی های انسانی، دارایی های مالکیت معنوی و دارایی های زیر ساختی.
اسویبای
1997
سرمایه فکری مربوط به سه دسته از دارایی های نامشهود است. ساختار داخلی، ساختار خارجی و شایستگی های انسانی.
روس و روس
1997
سرمایه فکری مجموع دارایی های پنهان شرکت است که در ترازنامه نشان داده نمی شود. لذا هم شامل آن چیزی است که در مغز اعضای سازمان است و هم آن چیزی که پس از خروج افراد در سازمان باقی می ماند.
استوارت
1997
هر عنصر فکری، دانش اطلاعات، مالکیت معنوی و تجربه که بتوان از آن برای ایجاد ثروت استفاده کرد.
ادوینسون و مالان
1997
سرمایه فکری مجموعه ای از سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی شامل تجارت بکار گرفته شده، فناوری سازمان، روابط با مشتریان و مهارت های حرفه ای است که با ایجاد مزیت رقابتی موجبات حیات سازمان در بازار را فراهم می سازند.
بنتیس وهمکاران
1999
مفهومی است جهت طبقه بندی تمامی منابع نامحسوس سازمان و شناخت ارتباط میان آن ها.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی
2000
ارزش اقتصادی است که توسط دو دسته از دارایی های نامحسوس شرکت ایجاد می شود، سرمایه سازمانی و سرمایه انسانی.
ماروشیوما
2001
مجموعه ای از دارایی های دانشی که با ایجاد ارزش افزوده برای ذی نفعان کلیدی این امکان را برای سازمان بوجود می آورد تا جایگاه رقابتی خود را ارتقاء دهد این دارای شامل دارایی های انسانی، دارایی های رابطه ای، دارایی های فرهنگی، دارایی های فکری و دارایی های فیزیکی می باشند.
کاپلان و نورتون
2004
دارایی های نامحسوس شامل سرمایه انسانی مانند مهارت ها، استعداد و دانش، سرمایه اطلاعاتی مانند پایگاه های داده، سیستم های اطلاعاتی و زیر ساختهای فناوری، سرمایه سازمانی مانند فرهنگ، سبک رهبری و توانایی تسهیم دانش است.
آی ای.اس.بی.
2004
دارایی های نامحسوس دارایی های ثابت غیر مالی هستند که از جنس ماده نیستند اما ماهیت آن ها توسط حقوق قانونی و حفاظتی شناسایی و کنترل می شود.
2-2-3- مقایسه تعاریف سرمایه فکری
با توجه به تعاریف بالا از سرمایه فکری، می توان اجزای اصلی سرمایه فکری را "دانش و مهارت های کارکنان"،((فرهنگ سازمانی))، ((ارتباط با ذی نفعان))، ((شهرت و تصویر سازمانی))، ((زیر ساخت فناوری(مانند پایگاه های داده، سیستم ها و اطلاعات)) و حقوق مالکیت معنوی( مانند حق امتیاز، مارک تجاری))دانست. در جدول (2-2) اجزای هریک از تعاریف نشان داده شده است.
جدول(2-2): مقایسه تعاریف سرمایه فکری و اجزای آن(علوی،1386، ص 131)
نویسندگان
دانش و مهارت کارکنان
فرهنگ سازمانی
ارتباط با ذی نفعان
شهرت و تصویر سازمانی
فناوری
حقوق مالکیت معنوی
ایتامی
*
*
*
*
هال
*
*
*
*
کلین و پروساک
*
*
*
ادوینسون و سولیوان
*
*
بروکینگ
*
*
*
*
اسویبای
*
*
*
روس و روس
*
*
*
استوارت
*
*
ادوینسون و مالان
*
*
*
بویسوت
*
*
بنتیس و همکاران
*
*
*
*
*
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی
*
*
*
*
ماروشیوما
*
*
*
*
کاپلان و نورتون
*
*
**
آی ای.اس.بی.
*
*
*
*
2-2-4- اجزاء سرمایه فکری
همانطور که در تعریف یاد شده مشخص است، سرمایه فکری دارای اجزائی است و لذا برای شناخت این مفهوم لازم است به اجزاء تشکیل دهنده آن توجه شود.
سرمایه فکری به سه گروه اصلی تقسیم می شود:
الف- سرمایه انسانی : افرادی که منبع ابداع و نوع آوری است.
ب- سرمایه ساختاری: ابزاری برای تقسیم کردن و انتقال دانش به کار می رود.
ج- سرمایه رابطه ای که عبارت از روابطی است که در تجارت ایجاد ارزش می کند(زاهدی و لطفی زاده، 1388).
سرمایه فکری به وسیله تعامل میان هر یک از عناصر سرمایه انسانی، ساختار و رابطه خلق می شود)بونتیس3،2000، ص251-226). سرمایه انسانی به تنهایی قادر به ایجاد تفاوت نیست مگر آنکه با دو عنصر دیگر همراه شود. هر یک از این عوامل در شکل شماره(2-1)تشریح و توصیف شده است.
شکل(2-1): اجزاء سرمایه فکری سازمان(دستگیر،1388، ص 32)
2-2-4-1- سرمایه انسانی
سرمایه انسانی مهمترین دارایی یک سازمان و منبع خلاقیت و نوآوری است. در یک سازمان دارایی های دانشی ضمنی کارکنان یکی از حیاتی ترین اجزایی است که بر عملکرد سازمان تاثیر بسزایی دارد. با این وجود تنها، وجود دانش ضمنی برای عملکرد خوب در یک سازمان کافی نیست. هدف، تبدیل دانش ضمنی کارکنان به دانش آشکار در تمامی سطوح سازمان است. بدین ترتیب ایجاد ارزش در سازمان امکان پذیر خواهد بود. سرمایه انسانی حاصل جمع دانش حرفه ای کارکنان، توانایی های رهبری، ریسک پذیری، توانایی های حل مسئله است (بزبورا4، 2004).
سرمایه انسانی اساس سرمایه فکری را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر یک جزء اصلی و اولیه برای اجرای فعالیت های سرمایه فکری به حساب می آید. سرمایه انسانی شامل عواملی است نظیر دانش کارکنان، مهارت، تونایی و نگرش آنان است، در نتیجه این عوامل، کارکنان به عملکردی ترغیب می شوند، که مشتریان مایلند بابت آن پول بپردازند و سود شرکت از آن راه به دست می آید. سرمایه مشتری و سرمایه ساختار به سرمایه انسانی وابسته هستند. به عبارت دیگر سرمایه انسانی می تواند دانش شرکت را به ارزش بازار تبدیل کند و این امر تبدیل شدن به دو سرمایه دیگر (مشتری و ساختار) انجام پذیر می سازد. به عبارت دیگر سرمایه انسانی شکل عملیاتی دو بخش دیگر سرمایه فکری است. این در حالی است که سرمایه انسانی می تواند اطلاعات و دانش نا مرتبط و بی اهمیت را به برون داده و سود مفید تبدیل کند و به این ترتیب یک تغییر و تبدیل کلی انجام می دهد (زاهدی و لطفی زاده، 1388، ص45-44).
گر چه در یک سازمان یادگیرنده کارکنان به عنوان مهم ترین در نظر گرفته می شوند، آن ها در تملک سازمان نیستند. اما سوال مطرح اینکه آیا دانش جدید ایجاد شده توسط کارکنان متعلق به سازمان است یا خیر؟ برای مثال، برنامه ریز نرم افزار یک شرکت که در تعطیلات آخر هفته در منزل یک برنامه تدوین می کند، آیا شرکت هنوز می تواند ادعا کند که این برنامه متعلق به شرکت است؟
سرمایه انسانی سبب شده است که سازمان ها تا حد زیادی به دانش و مهارت های کارکنان برای ایجاد درآمد و رشد و همچنین، بهبود کارائی و بهره وری متکی شوند. منافع زیادی را می توان از اطلاعات بیشتر درباره سرمایه انسانی به دست آورد. بر اساس این اطلاعات می توان منابع انسانی را به طور موثرتری در درون سازمان ها تخصیص داد و شکاف های مهارتی و توانایی های منابع انسانی را به آسانی تشخیص داد. به علاوه، سرمایه انسانی تسهیل کننده تهیه اطلاعات جامع تر برای سرمایه گذاران یا سرمایه گذاران بالقوه است. با وجود اهمیت روزافزون سرمایه انسانی، بیشتر سازمان ها هنوز طبق روال سنتی، پولی را که برای توسعه منابع انسانی صرف می کنند، در صورتحساب های مالی به عنوان یک هزینه و نه سرمایه گذاری گزارش می کنند(روس، 1997).
2-2-4-2- سرمایه ساختاری
سرمایه ساختاری، دانش موجود در سازمان است. این سرمایه به کل شرکت تعلق دارد و می توان آن را بازآفرینی کرد و با دیگران مبادله کرد. روس و همکارانش معتقدند که سرمایه ساختاری چیزی است، هنگامی که کارکنان شب به خانه می روند در شرکت باقی می ماند و شامل همه ذخایر غیر انسانی دانش در سازمان می شود که در برگیرنده پایگاههای داده، نمودارهای سازمانی، دستورالعمل های اجرایی فرایندها، استراتژی ها، برنامه های اجرایی و به طور کلی هر آنچه که ارزش آن برای سازمان بالاتر از ارزش مادی اش باشد، است. به دلیل تنوع اجزای سرمایه ساختاری، معمولا آن را به سرمایه سازمانی، فرآیند و ابداعی تفکیک می کنند(روس و روس5، 1997).
سرمایه سازمانی شامل سیستم هایی برای نیرو بخشی و اهرم کردن توانایی های سازمان است. سرمایه فرآیندی دربردارنده تکنیک ها، رویه ها و برنامه هایی برای انجام و بهبود حمل کالاها و خدمات است. سرمایه ابداعی هم حاوی دارایی های فکری و دارایی های نامشهود است. دارایی های فکری، حقوق تجاری حمایت شده از قبیل حق تالیف و علائم تجاری است. دارایی های نامشهود، سایر استعدادهایی است که سازمان بدان وسیله فعالیت می کند. سرمایه ساختاری، دامنه گسترده ای از عناصر ضروری را پوشش می دهد. مهمترین آنها معمولاً شامل:
1- فرایندهای مهم اجرایی سازمان
2- چگونگی ساختاربندی آنها
3- سیاستها، جریانهای اطلاعاتی و عناصر پایگاههای داده
4- رهبری و سبک مدیریت آن
5- فرهنگ سازمان
6- طرحهای پاداش کارکنان است.
یکی از صاحب نظران سرمایه فکری سرمایه ساختار را از ستون های اصلی ایجاد سازمان های یاد گیرنده می داند. به نظر او اگر سازمان کارکنانی با توانایی بالا، ولی سیستم ها و رویه های ضعیفی داشته باشد، همین امر مانع از رسیدن سازمان به سطح خوب عملکرد خواهد بود (بونتیس6، 2003). سرمایه ساختار محیطی ایجاد می کند که دانش از طریق آن، خلق و آماده ورود به بازار می شود(اسویبای7، 1997). سرمایه ساختاری یک سازمان باید نقشه و راهنمایی برای دارایی های سرمایه فکری ایجاد کند. برای مثال، کجا به دنبال دانش بگردیم و یا چه فردی بهترین مهارت ها را داراست؟ تنها دانش سازمان که باید به عنوان راهنما استفاده شود، دانشی است که مستقیماً با استراتژی های اصلی سازمان مرتبط است. این دانش باید منجر به نتایج عملکرد بهتر شود. اگر به دنبال یافتن چیزی باشید، با انبوهی از اطلاعات بی معنا مواجه خواهید شد که نیازمند مرتب سازی برای یافتن هدف مورد نظر است (علوی،1386، ص134).
2-2-4-3- سرمایه رابطه ای(مشتری)
سرمایه رابطه ای (مشتری) که به عنوان پل و یا کاتالیزوری در فعالیت های سرمایه فکری محسوب می شود، از ملزومات اصلی و تعیین کننده تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار و در نتیجه عملکرد تجاری شرکت است. بدون سرمایه رابطه ای، ارزش بازار و یا عملکرد تجاری شرکت قابل حصول و دستیابی نیست. سرمایه مشتری بطور مستقیم با عملکرد تجاری شرکت ارتباط دارد. سرمایه مشتری یک جزء اصلی و اساسی سرمایه فکری به شمار می رود که ارزش را در کانال های بازاریابی و ارتباطاتی که شرکت با رهبران آن صنعت و تجارت دارد، جای داده است. در مقایسه با سرمایه انسانی و سرمایه ساختار، سرمایه مشتری بطور مستقیم تری در تحقیق ارزش برای شرکت تاثیر دارد و بطور روز افزونی بر اهمیت آن افزوده می شود و رفته رفته به یک عامل حیاتی تبدیل می گردد. تحقیقات انجام شده در دانشگاه میشیگان، نشان داده است که رضایت مشتریان می تواند ارتباطات تجارت را حفظ کند و نوسان پذیری قیمت محصول را کم کرده و پرستیژ شرکت را بهبود بخشد(زاهدی و لطفی زاده، 1388، ص 46).
بنابر آنچه در کنفرانس جهانی سال 2000 بیان شد، سرمایه مشتری ارزش ارتباطات سازمان با افرادی است که کارشان داد و ستد با سازمان است و یا ارزش ارتباطاتی است که سازمان با اعضایش برقرار می کند. برای مثال سرمایه مشتری یک اتحادیه تجاری، روابط با اعضایش است. همچنین سرمایه مشتری نشان دهنده سرمایه بالقوه ای است که یک سازمان به عنوان دارایی های نا مشهود در محیط خارج داراست (بونتیس، 1999).
اگرچه مهمترین معیار سرمایه ارتباطات، روابط مشتریان است، ولی ارتباط با مشتریان تنها معیار مورد نظر نیست. سرمایه ارتباطات تصویری از شرکت است. اندازه گیری سرمایه ارتباطات به اینکه محیط چه تصویری از شرکت دارد، بستگی دارد. سرمایه ارتباطات شامل علامت های تجاری، معیارهای وفاداری مشتری و تصویر شرکت در جامعه و سیستم های بازخورد اطلاعات از مشتری و عرضه کننده است (زاهدی و لطفی زاده، 1388، ص 47).
فورنل در مطالعات خود دریافته است که رضایت مشتریان می تواند رابطه کسب و کار را حفظ کند، انعطاف پذیری قیمت محصول را کاهش دهد و اعتبار یک شرکت را افزایش دهد. همچنین، تحقیقات دیگری نشان داده است که از طریق اندازه گیری وفاداری کارکنان می توان وفاداری مشتریان را پیش بینی کرد. این مطالعات شواهد بیشتری را درباره اهمیت سرمایه مشتری به عنوان بخش کلیدی سرمایه فکری سازمان ارائه می دهد. بدون سرمایه مشتری ارزش بازاری یا عملکرد کسب و کار سازمان نمی تواند محقق شود بنابراین، رشد سرمایه مشتری به حمایت از سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری بستگی دارد(قلیچ لی، 1384، ص 83).
2-2-5- ویژگیهای سرمایه فکری
باوجود شباهت سرمایه فکری با داراییهای مشهود، در توانایی بالقوه برای ایجاد جریانهای نقدی آتی، ویژگیهایی که سرمایه فکری را از این داراییها متمایز می کنند، عبارت اند از:
– داراییهای فکری، داراییهای غیر رقابتی هستند. بر خلاف داراییهای فیزیکی که فقط می توانند برای انجام یک کار به خصوص در یک زمان خاص مورد استفاده قرار بگیرند، داراییهای فکری را می توان به طور همزمان برای چند امر خاص به کار گرفت. برای مثال، سیستم پشتیبانی از مشتری می تواند، امکان حمایت از هزاران مشتری را در یک زمان خاص فراهم کند. این توانایی یکی از مهمترین معیارهای برتری داراییهای فکری بر داراییهای فیزیکی است.
– سرمایه انسانی و سرمایه رابطه ای، قابلیت تبدیل شدن به مالکیت شخصی ندارند، بلکه باید بین کارکنان و مشتریان و تامین کنندگان مشترک باشند. بنابراین، رشد این نوع از داراییها نیاز به مراقبت و توجه جدی دارد (دستگیر،1388، ص30).
2-2-6- اهمیت سرمایه فکری
تغییر جهت اقتصاد در سطح جهانی از بخش تولید به بخش خدمات و اقتصاد مبتنی بر منابع نامشهود، سبب افزایش چشمگیر توجه به دانش و سرمایه فکری و توانایی آن در عملکرد شرکت ها شده و ارتباط بین بازده مالی و عملکرد شرکت ها در اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها به طور تجربی در کشورهای زیادی از جمله آمریکا، کانادا، چین، مالزی، آلمان و …. مورد بررسی قرار گرفته است. واژه های نامشهودها، دارایی دانش و سرمایه فکری به طور وسیعی در ادبیات حسابداری، اقتصاد و مدیریت مورد استفاده می باشد ولی ارزش بالقوه و منافع آتی آنان به طور قابل اتکاء قابل اندازه گیری و سنجش نمی باشد. به طور کلی، بهره وری در شرکت ها وابسته به سرمایه فکری و قابلیت های سازمان در بکارگیری آن به عنوان یک دارایی است. استوارت اشاره می نماید که در عصر اطلاعات و اقتصاد دانش محور یک انقلاب اساسی رخ داده است، به طوری که اطلاعات جایگزین سرمایه در گردش و دارایی های فکری جایگزین دارایی های فیزیکی گردیده است. در واقع، منافع فیزیکی و مادی تا حد زیادی توسط دانش و ارتباطات به عنوان منابع اصلی ارزش و ثروت جایگزین شده اند و در عصر جدید اقتصاد نوین در قالب اقتصاد نامشهود ظهور یافته است.
اگرچه، از ویژگی های اقتصاد دانش محور سرمایه گذاری قابل توجه در زمینه های سرمایه انسانی و تکنولوژی اطلاعات است. اما، در سیستم گزارشگری جاری سرمایه گذاران درک و تصویر درستی از ارزش واقعی شرکت و آینده آن ندارند.
زیان های وارد به بازار سرمایه در صورت افشا نشدن اطلاعات این نوع سرمایه، گویای اهمیت سرمایه فکری است. نمونه ای از این زیان ها عبارت است از :
1- سهامداران خرد ممکن است از دسترسی به اطلاعات مربوط به دارایی های نامشهود که در جلسه های خصوصی با سهامداران کلان تشکیل می شود، محروم بمانند.
2- اگر مدیران از اطلاعات به دست آمده از تصمیم های داخلی در رابطه با دارایی های نامشهود بدون اطلاع سایر سرمایه گذاران استفاده کنند، احتمال وقوع معامله براساس اطلاعات محرمانه افزایش می یابد.
3- خطر ارزش یابی نادرست شرکت ها افزایش می یابد و این امر باعث می شود بانکداران و سرمایه گذاران سطح ریسک بیشتری را برای سازمان در نظر بگیرند.
4- هزینه سرمایه افزایش می یابد. در صورت افشای چنین اطلاعاتی، به دلیل کاهش عدم قطعیت در رابطه با دور نمای آینده سازمان، ارزشیابی دقیق تری از شرکت به عمل می آید و هزینه سرمایه کاهش پیدا می کند(حاجی ها، 1389)
2-2-7- مدیریت سرمایه فکری
برای تاثیرگذاری مثبت بر ارزش آینده بنگاه، لازم است درک بهتری از سرمایه فکری و آخرین ابزار موجود برای شناسایی، اندازه گیری و مدیریت این عامل مهم ایجاد ارزش را داشته باشیم. رهنمود حسابداری مدیریت منتشر شده بوسیله انجمن حسابداران رسمی آمریکا، پنج گام اساسی را برای مدیریت موفق سرمایه فکری تعیین می کند شکل(2-3).
1. شناسایی سرمایه فکری بنگاه
2. ترسیم عوامل کلیدی ارزش
3. اندازه گیری سرمایه فکری
4. مدیریت سرمایه فکری
5. گزارشگری سرمایه فکری.
شکل(2-3): فرایند مدیریت سرمایه فکری(دستگیر،1388: 30)
اولین گام، شناسایی سرمایه های فکری بنگاه است. این مرحله، شامل اندازه گیری ارزش آن می باشد. همه سرمایه های فکری بطور خودکار برای یک بنگاه ارزشمند نیستند. این سرمایه ها زمانی ارزشمند هستند که به پیشبرد اهداف بنگاه کمک کنند. سرمایه فکری را می توان از طریق انجام مصاحبه، کارگاههای آموزشی یا از طریق نظرسنجی های اینترنتی شناسایی کرد. زمانی که سرمایه فکری شناسایی شد، می توان ارزش آن را سنجید. هنگام ارزشگذاری سرمایه فکری باید به خاطر داشته باشیم که ارزش سرمایه فکری به راهبرد بنگاه بستگی دارد و بطور پویا با سایر منابع در تعامل و به آنها وابسته است.
گام بعدی، ترسیم نقشه ارزش زایی است. این تمثال دیدنی، دو کارکرد اولیه دارد: ایجاد اطمینان از این که راهبرد با همه عوامل ارزش سرمایه فکری منسجم و پیوسته است، و ایجاد امکان ارتباط دهی آسان راهبرد و نقش و اهمیت سرمایه فکری در پیشبرد راهبرد.
بعد از شناسایی و ترسیم عوامل ارزش سرمایه فکری، بنگاه می تواند سنجش آنها را شروع کند. ابزار و فنون زیادی برای سنجش سرمایه فکری موجود است.
زمانی که سرمایه فکری اندازه گیری شد، می توان آن را مدیریت کرد. به کمک ارزشیابی های مربوط می توانیم سطوح فعلی عملکرد را بشناسیم، بفهمیم که آیا سرمایه فکری بهتر شده یا رو به زوال رفته است و پی ببریم چه فعالیت ها یا برنامه هایی بر عملکرد اثر داشته اند. از این اطلاعات می توان در تصمیم گیری، بررسی و آزمون راهبرد و مدیریت مخاطرات مرتبط با سرمایه فکری استفاده کرد.
گام نهایی، گزارشگری سرمایه فکری است. هدف گزارشگری سرمایه فکری، ارائه اطلاعاتی درباره سرمایه فکری یک سازمان به ذی نفعان آن است. گزارشگری سنتی نمی تواند ارزش سرمایه فکری را توصیف کند. راه های مختلفی برای توجه به محدودیت های گزارشگری مالی سنتی در افشای اطلاعات درباره سرمایه فکری ایجاد شده، اما هنوز نسبت به هیچ استانداردی توافق نشده است. در نتیجه، سازمانهای مختلف گزارشهای داوطلبانه ای را ارائه کرده و به مزایای واضح آن از قبیل بهبود شناخت ذی نفعان از راهبرد بنگاه و بهبود تصویر از بنگاه و شهرت آن، پی برده اند.
با استفاده از اندازه های به دست آمده، سازمان قادر خواهد بود که سرمایه فکری خود را مدیریت کند. بدون داشتن ارزیابیهای مربوط به سرمایه فکری:
– درک سطح عملکرد جاری،
– دانستن اینکه آیا سرمایه فکری در طول دوره، افزایش یافته یا بر عکس کاهش پیدا کرده است،
– درک هر فعالیت و عاملی که عملکرد سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد،
غیر ممکن خواهد بود (دستگیر، 1388، ص30).
2-2-8 – اصول مدیریت سرمایه فکری
برای مدیریت سرمایه فکری، 10 اصل وجود دارند:
1- شرکت ها مالک سرمایه انسانی و سرمایه مشتری نیستند. تنها با سازماندهی ماهیت مشترک این دارایی ها، یک شرکت می تواند آنها را مدیریت کند و از آنها سود ببرد.
2- برای ایجاد یک سرمایه انسانی قابل استفاده، شرکت ها باید کار تیمی و دیگر شکل های اجتماعی یادگیری را تقویت کنند.
3- سرمایه سازمانی از طریق مهارت ها و استعدادهایی خلق می شود که نایاب و البته ارزشمند هستند. شرکت ها باید بدانند افرادی که دارای این استعدادها هستند، ارزش سرمایه گذاری را دارند.
4- دارایی های ساختاری ساده ترین نوع برای مدیریت هستند اما این همان موضوعی است که مشتریان کمترین توجهی به آن دارند.
5- حرکت از یک دانش گذرا به سمت اطلاعاتی که مشتریان واقعا به آنها نیاز دارند، اهمیت فراوانی دارد.
6- اطلاعات و دانش می توانند جایگزین دارایی های گران قیمت و پرهزینه فیزیکی و مالی شوند.
7- کارایی دانش، کارایی بهره مندی استفاده از مشتریان است.
8- هر شرکتی باید صنعت خود را از نو تجزیه و تحلیل نماید تا به مهم ترین اطلاعات دست یابد.
9- بر جریان اطلاعات تمرکز کنید نه بر جریان مواد.
10- سرمایه های انسانی، مشتری و ساختاری در کنار هم کارایی دارند. سرمایه گذاری مجزا بر روی افراد، سیستم ها و مشتریان کافی نیست.
سازمانهایی که اطلاعات معناداری در مورد عملکرد سرمایه فکری خود در طول دوره مالی داشته باشند، می توانند از آن برای اطلاع پیدا کردن از تصمیم گیری ها، آزمون و بررسی استراتژیها و مدیریت ریسک های مربوط به سرمایه فکری استفاده کنند. ارزش واقعی ناشی از توانایی اکتساب و بکارگیری سرمایه فکری است. دارایی های دانشگر وجود دارند. شما نمی توانید دارایی های فکری را تعریف و مدیریت کنید مگر اینکه بدانید دقیقا می خواهید با آنها چه کنید(جامعی و صادقی،1391).
2-2-9- دلایل اندازه گیری سرمایه فکری
موفقیت در دنیایی پیچیده، با رقابت روز افزون، تنها با برخورداری از دارایی های دانشی میسر نیست. بلکه شناسایی این دارایی ها نیز امری لازم است، اما کافی نیست. بلکه مهمترین و اثر بخش ترین کار این است که شرکت ها بتوانند علاوه بر شناسایی این دارایی ها، آنها را به خوبی مدیریت کنند. جهت مدیریت این دارایی ها، لازم است شرکت ها از وضعیت کنونی آنها مطلع شده و جهت رفع نقص و کمبود های آنان اقدامات لازمه را به عمل آورند. برای آگاهی از وضع کنونی دارایی های دانشی در شرکت ها، باید آنها را اندازه گیری کرد(زاهدی و لطفی زاده، 1388).
اگر چه متون مدیریتی، دیدگاههای فراوانی در باب فعالیت های مدیریت دانش8 ایجاد می کنند، اما تنها تعداد کمی معیار اندازه گیری درباره دارایی های دانشی سازمان بطور مستند وجود دارد. با توجه به این امر که مدیریت عواملی که قابل اندازه گیری نیستند مشکل است، سازمان ها به چارچوبی جهت اندازه گیری دارایی های دانشی شان نیاز دارند (مار و اسپیوما9، 2004). رویکرد سنتی حسابداری اجازه و امکان تعریف دارایی های نامشهود جدید را نمی دهد، دارایی هایی مانند شایستگی کارکنان، ارتباطات مشتریان، سیستم های اداری، سیستم های پشتیبان تصمصم گیری و پایگاه های داده ها و مانند آنها. این دارایی های نا مشهود اهرم های جدید تولید ارزش در سازمان های دانشی هستند (پتی و گوتیره10، 2000).
با بررسی بیش از 700 مقاله در زمینه اندازه گیری سرمایه فکری، مار و همکارانش (2003) نشان دادند که پنج هدف کلی برای اندازه گیری سرمایه فکری وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم:
1. اندازه گیری سرمایه فکری می تواند به تدوین استراتژی تجاری برای یک سازمان کمک کند.
2. سازمان با شناسایی و توسعه سرمایه فکری اش می تواند یک مزیت رقابتی را به دست آورد.
3. ایجاد شاخص های کلیدی عملکرد که به ارزیابی اجرای استراتژی کمک خواهد کرد.
4. استفاده از ارزیابی های غیر مالی سرمایه فکری می تواند به طرح های باز پرداخت و پاداش شرکت ارتباط داده شود.
5. ارتباط با سهامداران خارجی که دارایی های فکری شرکت ها را در اختیار دارند.
سه هدف اول از این مجموعه، به تصمیم گیری های داخلی مربوط می شوند و هدف از آنها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکتها، برای ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان و تامین کنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزه های اجرایی مربوط می شود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه برای سهامداران خارج از سازمان اشاره می کند. تحقیقات مختلف نشان داده اند که اندازه گیری سرمایه فکری، هم برای حاکمیت موثر داخلی و هم برای روابط موفق با افراد خارج از سازمان، ضروری و سودمند است. کاملاً واضح است که اگر هدف اولیه شرکتهای انتفاعی، مدیریت موثر و کارآمد جریانهای نقدی آتی باشد، پس برای آنها مدیریت محرکهای نهایی این جریانهای نقدی یعنی همان داراییهای نامشهود نیز ضروری است. زیرا شما آنچه را که نمی توانید اندازه گیری کنید، چطور می توانید مدیریت کنید؟
دنیل اندریسن11 (2002) نیز اعتلای مدیریت داخلی، بهبود گزارشگری خارجی و انگیزه های قانونی و معاملاتی را از جمله دلایل اندازه گیری سرمایه فکری بر می شمرد.
در نهایت می توان گفت که دو ماموریت اصلی مدیریت دانش به شرح زیر است:
1- تلاش مداوم در جهت گسترش و توسعه بهتر سیستم ها، برای ایجاد، ثبت و انتشار دانش درون سازمانها وجود دارد.
2- آگاهی های رو به رشدی وجود دارد که دانش به طور قابل ملاحظه ای به ارزش تجارت می افزاید و در برخی موارد این دانش تقریباً نشان دهنده تمام شالوده ارزش است.
بدین جهت، ضروری است که مباحث سرمایه فکری با گرایش به سمت خلق معیارهای جدید که می تواند برای ضبط و گزارش ارزش ناشی از سرمایه فکری مورد استفاده قرار گیرد، همراه باشد. بنابراین وقت آن رسیده است که اندازه گیری سرمایه فکری و گنجاندن آن در گزارشات مالی حسابداری به طور چشمگیری مورد توجه سازمان ها قرار گیرد(زنجیر دار، 1387، ص 11).
2-2-10- روشهای اندازه گیری سرمایه فکری
به طور کلی، دو روش اصلی برای تعیین ارزش یک شرکت بر اساس صورت های مالی شرکت (ترازنامه) یا بر مبنای ارزش بازار آن وجود دارد. امروزه، شکاف بین این دو ارزش بسیار زیاد شده و اغلب ارزش بازار بسیار بالاتر از ارزش دفتری شرکت هاست.
یکی از دلایل اصلی این شکاف، سرمایه فکری شرکت هاست که در صورت مالی شرکتی لحاظ نمی شود. به خاطر درک و تعیین ارزش پولی واقعی شرکت، ارزش سود و عوامل مرتبط مالی و سرمایه فکری باید برآورد گردد. در واقع، این ارزیابی باید دربرگیرنده سه جزء تجزیه و تحلیل استراتژیک، تجزیه و تحلیل صورت های مالی و پیش بینی توسعه آتی باشد. اساساً در سازمان های دانش محور، ارزش دفتری شاید فقط یک بخش کوچکی از ارزش واقعی آتی را ارائه نماید. این شرکت ها اغلب از دارایی های فیزیکی کمی برخوردار هستند. در حالی که، رقابت پذیری آن ها به طور قابل توجهی مبتنی بر سرمایه فکری شان است. بنابراین، ارزش این شرکت ها در بازار کمتر از واقع برآورد می گردد، مگر این که آن ها بتوانند ارزش واقعی شان را اثبات نمایند و حتی توانایی شان در انعکاس ارزش پولی سرمایه فکری می تواند به آنان در تامین منابع مالی خارجی کمک نماید.
علاقه به مدیریت سرمایه فکری، باعث گسترش روشهای مختلف ارزشیابی برای آن شده است. چندین گروه اصلی از روشهای ارزشیابی سرمایه فکری وجود دارند که می توانند به منظور تعیین ارزش این داراییها به کار گرفته شوند. بعضی از این روشها، روشهایی هستند که صرفاً برای استفاده در خود شرکتها طراحی شده اند و یک روش جهانی و کلی نیستند، اما با این حال هنوز وجود دارند و مبنایی برای ایجاد روشهای جدید هستند. از نظر ویلیام (2002) روشهای مختلف را می توان در قالب چهار گروه اصلی قرار داد:
1. روشهای مستقیم سرمایه فکری12: عبارت اند از برآورد ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری، به وسیله شناسایی عناصر مختلف تشکیل دهنده آنها. طبق این روشها یک بار ارزش عناصر به صورت تک تک محاسبه می شود و سپس مجموع ارزش طبقات مختلف آنها بیانگر ارزش دارایی مربوطه است.
ویژگیهای این روشها عبارت اند از:
– چون براساس ارزشهای تاریخی هستند، پیشنهادهای بالقوه ای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی موسسات ارائه می کنند.
– این روشها جزئیات بیشتری را در اختیار تحلیلگران قرار می دهند و به آسانی در هر سطحی از سازمان قابل استفاده اند
– در این روشها، منابع سرمایه ای از پایین به بالا اندازه گیری می شوند و نسبت به روشهای نرخ بازده داراییها و روشهای بازار سرمایه گذاری، سریعتر و دقیقتر منابع را اندازه گیری می کنند.
– نیازی به اندازه گیری شرایط مالی ندارند.
– این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاههای دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفید هستند.
– عیب اصلی این روشها این است که به آسانی نمی توان نتایج حاصل از آنها را به نتایج مالی ارتباط داد(دستگیر،1388:31).
2. روشهای بازار سرمایه گذاری13(روشهای تشکیل بازار سرمایه): محاسبه کردن اختلاف بین ارزش بازار شرکت (برمبنای قیمت بازار سهام) و حقوق صاحبان سهام تعدیل شده از بابت تورم یا بهای جایگزینی، به عنوان ارزش سرمایه فکری یا داراییهای نامشهود در نظر گرفته می شود. این روش دارای نقاط قوت و ضعفی به صورت زیر است:
– این روشها روی ارقام مالی تاکید دارند که باوجود کامل نبودن، قابلیت حسابرسی دارند.
– این روشها تلاش می کنند که یک ارزشیابی واقعی از سازمان ارائه دهند.
– مزیت اصلی آنها این است که می توانند برای مقایسه ساده بین شرکتهای فعال در یک صنعت مشابه، مورد استفاده قرار گیرند، ولی جزئیات بسیار اندکی در اختیار تحلیلگران مالی قرار خواهند داد.
3. روشهای بازده داراییها: محاسبه میانگین سودهای قبل از مالیات چند سال شرکت و تقسیم آن بر میانگین داراییهای مشهود شرکت در آن سالها، نتیجه این محاسبه را نرخ بازگشت داراییها می نامند که بعداً با میانگین صنعت مقایسه می شود. تفاضل این دو رقم، در میانگین داراییهای مشهود ضرب می شود تا میانگین درآمدهای سالانه حاصل از داراییهای نامشهود به دست آید. بعد این میانگین درآمد به دست آمده، بر میانگین وزنی هزینه سرمایه یا نرخ بهره، تقسیم می شود تا از این طریق برآوردی از ارزش داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری به دست آید. این روش هم دارای ویژگیهایی است:
– روشهای نرخ بازده داراییها، به نرخهای بهره بسیار حساس هستند.
– در این روشها از مقایسه مستقیم ارزشها با ارزشهای بازار استفاده نمی شود، بلکه تنها از بعضی عوامل که تحلیلگران بازار در ارزیابی خود از شرکت از آنها استفاده می کنند، بهره گرفته می شود.
– این روشها همانند روشهای بازار سرمایه گذاری روی ارقام مالی تاکید می کنند، که باوجود کامل نبودن، دارای قابلیت حسابرسی هستند.
4. روشهای کارتهای امتیازی: این روشها بر مبنای شناسایی عناصر مختلف داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری و شاخصها و مقیاسهای به دست آمده براساس کارت امتیازی و گزارش آنها به صورت گراف، استوارند. این روشها شبیه روشهای مستقیم سرمایه فکری هستند و تنها تفاوتشان این است که در روشهای کارت های امتیازی، برآوردی از ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری صورت نمی گیرد. این روشها دارای ویژگیهایی هستند:
– پیشنهادهای بالقوه ای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی موسسات ارائه می کنند.
– در این روشها، منابع سرمایه ای از پایین به بالا اندازه گیری می شوند.
– این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاههای دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفیدند.
– یکی از معایب این روشها این است که شاخصهای مورد استفاده در آنها از نوع شاخصهای محتوایی هستند. بدین معنی که برای هر هدف و هر سازمان می توانند متفاوت باشند و از این لحاظ مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مشکل است.
– عیب دیگر آنها، عدم توانایی ربط دادن آنها به نتایج مالی است(دستگیر،1388، ص32).
در هر حال منابع حسابداری متداول شامل منابع فیزیکی (اموال و ماشین آلات) و منابع پولی (وجه نقد و سرمایه گذاری ها) هستند. در حالی که منابع سازمانی با رویکرد سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی است. منابع فیزیکی و منابع پولی روی ارزش جاری تاثیر گذار هستند، در حالی که منابع سرمایه فکری روی ارزش آتی اثرگذار خواهند بود(ویلیام،2002).
2-2-11- الگوهای اندازه گیری سرمایه فکری
الگوهای مختلفی که در جدول (2-3) معرفی شده است، در سطوح مختلفی توسط شرکت های بسیاری در دنیا استفاده شده است، اما میزان مقبولیت هر کدام به دقت مدیریتی و نیازهای سازمان بستگی دارد(علوی،1386، ص135).
جدول(2-3): الگوهای موجود اندازه گیری سرمایه فکری (اسویبای، کارل اریک،2007)
ردیف
نام فارسی الگو
نام انگلیسی الگو
طراح/طراحان الگو
سال
1
شاخص سرمایه فکری ملی
NICI
بنتیس
2004
2
ضریب هوش کسب و کار
Topplinjen/Business
سندویک
2004
3
اندازه گیری و حسابداری سرمایه فکری
MAGIC
پروژه تحقیقاتی اتحادیه اروپا
2004
4
ارزش گذاری پویای سرمایه فکری
IC-dVAL
بنفور
2003
5
درجه بندی سرمایه فکری
IC Rating
ادوینسون
2003
6
چرخه حسابرسی دانش
KAC
مار و شیوما
2001
7
شاخص ایجاد ارزش
VCI
بام، ایتنرو دیگران
2000
8
ارزش گذاری دارایی فکری
IAV
سولیوان
2000
9
درآمد سرمایه دانش
KCE
لیف
1999
10
نرخ توبین
Tobins
بنتیس
1999
11
ارزش افزوده اقتصادی
EVA
استوارت
1997
12
نویگیتور اسکاندیا
Skandia Navigator
ادوینسون و مالان
1997
13
ارزیابی دارایی نامحسوس
IAM
اسویبای
1997
14
شاخص سرمایه فکری
IC Index
روس،روس ، ادوینسون
1997
15
ضریب فکری ارزش افزوده
VAIC
پولیس
1997
16
بنگاه فناوری
Technology broker
بروکینگ
1996
17
کارت امتیازی متوازن
BSC
کاپلان و نورتون
1992
18
تراز نامه نامشهود
IBS
اسویبای
1989
2-2-11-1- الگوی رهیاب اسکاندیا14
اسکاندیا یک شرکت خدمات مالی سوئدی است که برای نخستین بار توانست دارایی های دانشی خود را اندازه گیری کرده و در قالب ضمیمه ای به حسابداری سنّتی شرکت، الحاق کند. در این روش، کل ارزش بازار را می توان متشکل از دو جزء سرمایه مالی (که در گزارش های مالی ثبت شده است) و سرمایه فکری دانست. با این حال، این دو نوع سرمایه را نمی توان برای به دست آوردن ارزش بازار با هم جمع کرد. همچنین نمی توان ادعا کرد که اختلاف بین سرمایه مالی و ارزش بازار، به اندازه سرمایه فکری شرکت، در یک مقطع زمانی مشخص است. بلکه از دیدگاه مفهومی، به سرمایه مالی که در گزارش های مالی افشا می شود و سرمایه فکری که فاقد این ویژگی است، به عنوان دو محرک اصلی ارزش سازمان نگریسته می شود. نخستین گزارش سرمایه فکری اسکاندیا بر اساس الگوی پیشنهادی ادوینسون و مالون در اواسط دهه 1980 تدوین شد. در گزارش سرمایه فکری اسکاندیا علاوه بر 73 سنجه سنتی، از 91 سنجه جدید برای اندازه گیری دارایی های دانشی در پنج حوزه : مالی، مشتری، فرآیند، نوسازی و توسعه و انسانی استفاده شد. تمرکز مشتری شامل مجموعه گسترده ای از روابط مشتریان است که به طور عمده ای بر ابعاد انسانی و فرآیند مبتنی است. تمرکز فرآیند، مربوط به کارایی و اثر بخشی فرآیندهای داخلی است که از نیازهای مشتریان حمایت می کند. تمرکز انسانی بر دانش، مهارت ها و توانایی های کارکنان که آن ها را قادر به برآورده کردن نیازهای مشتریان یا ارائه خدمات دارای ارزش افزوده به سازمان می کند، استوار است و در نهایت تمرکز توسعه و بازآفرینی مربوط به سرمایه گذاری انجام شده در راستای حمایت از تمرکزهای انسانی، فرآیند و مشتری برای زمان حال و بهبود آن ها در آینده است(مار و اسچیوما،2004).
ادوینسون و مالون در طرح ارزش اسکاندیا، سرمایه فکری را در دو جزء سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری ارائه کردند. در این الگو، سرمایه انسانی با عنوانهای دانش مختلط، مهارت، خلاقیت و توانایی فردی کارکنان برای انجام وظیفه، تعریف می شود، که فلسفه، فرهنگ و اعتبار سازمان را نیز دربرمی گیرد. سرمایه ساختاری نیز مواردی از قبیل: سخت افزار، نرم افزار، پایگاه های اطلاعاتی، ساختار سازمانی، حق ثبت اختراعها، مارک های تجاری و هرگونه قابلیت سازمانی دیگری را که از بهره وری کارکنان پشتیبانی می کند، شامل می شود. به عبارت دیگر، هر چیزی که با رفتن کارکنان به خانه در محل کار باقی می ماند، بر خلاف سرمایه انسانی که تحت مالکیت سازمان درآورده نمی شود، سرمایه ساختاری قابل تملّک و مبادله است. شکل(2-4).
به نظر ادوینسون و مالون، اندازه گیری سرمایه فکری روش جدیدی برای نشان دادن ارزش سازمانی است که در حسـابداری سنّتی هرگز جایی نداشته است. آنها معتقــدند که با وجود دارایی های نامشهود، محاسبه شکاف بین ارزش ثبت شده در ترازنامه و برآورد سرمایه گذاران از ارزش هایشان امکان پذیر خواهد بود(زاهدی و لطفی زاده،1389).
اسکاندیا ابزار مهمی در زمینه سرمایه فکری به شمار می رود و به شکل گسترده ای توسط شرکت ها به کار می رود. ولی به دلیل این که به منظور انعکاس سرمایه فکری تنها بر ترازنامه تکیه می کند، بسیاری از محتوای اطلاعاتی از قبیل فرهنگ شرکت، آموزش سازمان و خلاقیت کارکنان را به رغم موثر بودن در ایجاد ارزش، نادیده می گیرد. همچنین، به رغم نقش عمده این روش در شناخت سرمایه فکری، این رویکرد تنها برای یک شرکت خاص طراحی و ایجاد شده بود. به علاوه، تمام اندازه گیری های آن در قالب پول بیان شده است، در حالی که توانایی ارائه دارایی های مبتنی بر دانش در قالب پول بحث انگیز است(مارو اسچیوما،2004).
شکل ( 2-4) : اجزای سرمایه فکری در الگوی اسکاندیا(زاهدی و لطفی زاده،1389)
2-2-11-2- الگوی کارت امتیازی متوازن
کارت امتیاری متوازن15 چهارچوبی است برای تشریح فعالیت های یک سازمان از چهار جنبه مختلف که این کار از طریق تعدادی شاخص صورت می گیرد. یک کارت امتیازی خوب، منطق استراتژیک، یعنی روابط علت و معمولی بین فعالیت های جاری و موفقیت بلند مدت را مستند می کند. از آنجا که وابستگی شرکت ها و سازمان ها به سرمایه های نا مشهود خود روز به روز در حال افزایش است، کارت های امتیازی در حال تبدیل شدن به ابزاری مهم برای کنترل مدیریت هستند (سلیمانی، 1384).
کارت امتیازی متوازن که توسط نورتون و کاپلان به وجود آمده است با تبدیل رسالت و استراتژی شرکت به یک مجموعه جامع از معیارهای عملکرد، چارچوبی را جهت سیستم مدیریت و اندازه گیری استراتژیک شرکت برای مدیران فراهم می آورد. کارت های امتیازی متوازن نه تنها بر کسب هدف های مالی تاکید می کنند، بلکه همچنین شامل راهنماهای عملکرد برای نیل به این اهداف مالی هستند. علاوه بر این، برای پیگیری اهداف مالی، کارت های امتیازی متوازن به طور همزمان، هم موجب پیشرفت در ایجاد توانایی ها در شرکت و هم با حفظ مالکیت دارایی های نا مشهود سازمان، پیشرفت آتی آن را سبب می شوند. فلسفه ایجاد کارت های امتیازی متوازن ناشی از این نگاه است که، توانایی یک شرکت جهت آشکار کردن و بکار بردن دارایی های نا مشهود و نا ملموس بسیار سرنوشت سازتر از سرمایه گذاری و مدیریت دارایی های مشهود و فیزیکی است. تلاش های مدیران برای ایجاد توانایی های رقابتی بلند مدت در شرکت، با اهداف ثابت و قدیمی که توسط مدل های حسابداری بر مبنای هزینه محوری تعیین شده در تضاد هستند (کاپلان و نورتون16، 1996).
در کارت های امتیازی متوازن، از چند جنبه توازن مطرح است. نخست بعد زمان، به این مفهوم که سود آوری فعلی عمدتا نتیجه کارهایی است که در قبل انجام شده و اگر مهارت های جدیدی اضافه شوند اثراتی در کارایی و نتایج مالی سال بعد خواهند داشت. دیگر، توازن بین معیارهای خارجی (سهامداران و مشتریان) و معیارهای داخلی (فرآیند های حیاتی و نوآوری و آموزش و رشد) وجود دارد. یک توازن نسبی هم بین معیارهای اندازه گیری برون دادها و معیارهای قضاوت درونی در باره راهنما های عمکرد وجود دارد(سلیمانی، 1384).
این مدل دارای چهار جنبه است: مالی، مشتری، فرآیند های کسب و کار داخلی و رشد و یادگیری است شکل (2-5). منطق اصلی چگونگی ارتباط بین جنبه های مختلف، این گونه است: به منظور موفقیت مالی شرکت نیازمند کسب رضایت مشتریان است تا رضایت منجر به خرید محصولات شود. برای کسب رضایت مشتریان شرکت باید در فرآیند های کاری آنقدر برتری داشته باشد تا بتواند محصول با کیفیتی ارائه کرده و رضایت آنان را جلب کند و برای بهبود فرآیند های داخلی باید بر رشد و یادگیری تاکید شود (سلیمانی، 1384).
شکل(2-5): مدل کارت های امتیازی متوازن نورتون و کاپلان(سلیمانی، 1384)
2-2-11-3- الگوی شاخص سرمایه فکری
این الگو که توسط روس و همکاران در سال 1997 پیشنهاد شد نیز در زمره رویکردهای کارت امتیازی قرار دارد. هدف این شاخص ایجاد تجسّم و انتقال سرمایه فکری و ارزش، مشتق شده از آن است. شاخص سرمایه فکری به نسل دوم از روش های اندازه گیری سرمایه فکری تعلّق دارد که کاستی های شیوه های پیشین را رفع می کند. این الگو، تمامی مولفه های سرمایه فکری را در یک شاخص سازمانی گرد هم می آورد. در این ادغام، اهمیت ضریب اثرگذاری هر کدام از نماگرها نشان داده شده است. این شاخص مدیران را به طور مستقیم قادر به تشخیص و همچنین قضاوت درباره وضعیت سرمایه فکری سازمان می سازد. همچنین، زمینه مقایسه بین سازمان ها و واحدهای اقتصادی را فراهم می آورد. روس و همکاران، سرمایه فکری را به سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی تقسیم می کنندشکل(2-6). سرمایه سازمانی نیز سرمایه نوسازی و توسعه و سرمایه فرایند را دربرمی گیرد(زاهدی و لطفی زاده،1389، ص 56).
شکل (2-6): درخت شاخص سرمایه فکری روس(زاهدی و لطفی زاده،1389)
تقسیم بندی سلسله مراتبی در شاخص سرمایه فکری
برای تهیه معیارهای مذکور در تقسیم بندی سلسله مراتبی مدل شاخص سرمایه فکری باید که 3 مرحله زیر انجام گیرد جدول(2-4):
1- بازنگری اساسی در شاخص های موجود.
2- ایجاد شاخص هایی که نشانگر وجود جریان و ارتباط بین بخش های مختلف سرمایه فکری هستند.
3- ایجاد سلسله مراتبی از شاخص های سرمایه فکری.
هر کدام از این شاخص ها تحت یک شاخص اصلی طبقه بندی شده اند، این کار بدین منظور است که بتوان از آن برای مقایسه یک بخش در طول زمان و یا مقایسه یک بخش با سایر بخش ها استفاده کرد.
شاخص سرمایه انسانی: اجرای عوامل کلیدی موفقیت زا، میزان تولید ارزش به ازای هر کارمند، کارایی و اثر بخشی و آموزش
شاخص سرمایه مشتری(ارتباطات): افزایش تعداد ارتباطات، بالا رفتن اعتماد، خرید مجدد توسط مشتری، کیفیت و بهره وری کانال های توزیع
شاخص سرمایه نوآوری: توانایی ایجاد کسب و کار جدید، توانایی ایجاد محصول خوب، رشد، توانایی بهبود بهره وری
شاخص سرمایه زیر ساختها: کارایی، اثربخشی، کاربرد عوامل کلیدی موفقیت زا، اثر بخشی توزیع(زاهدی و لطفی زاده،1389، ص 57).
2-2-11-4- الگوی حسابرسی سرمایه فکری
بروکینگ17 در سال 1996 این الگو را برای تعیین ارزش سرمایه فکری طرح ریزی کرد. الگوی او از جمله روشهای سرمایه فکری مستقیم است.
بروکینگ ارزش سرمایه فکری سازمان را از راه تحلیل عیب یابی ارزیابی کرد و واکنش سازمان را به بیست پرسش در رابطه با چهار جزء سرمایه فکری، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
در الگوی بروکر، منظور از دارایی های بازار مواردی از قبیل: مارک های تجاری، مشتریان، کانالهای توزیع و همکاری های تجاری است.
دارایی های انسان محور شامل آموزش، دانش و شایستگی افراد سازمان است.
دارایی های مالکیت معنوی عبارت از حق ثبت اختراع، حق امتیاز و اسرار تجاری هستند.
بالاخره دارایی های زیر ساختاری نیز مجموعه ای از فرایندهای مدیریتی، سیستم های تکنولوژی اطلاعات، شبکه ارتباط ها و سیستم های مالی هستند. شکل(2-7)(زاهدی و لطفی زاده، 1389، ص 58).
سرمایه فکری
داراییهای زیر
ساختی
داراییهای با مالکیت فکری
داراییهای انسانی محور
داراییهای بازار
شکل ( 2-7):اجزای سرمایه فکری در مدل حسابرسی سرمایه فکری بروکینگ(زاهدی و لطفی زاده، 1389).
2-2-11-5- الگوی ترازنامه نامرئی
ترازنامه نامرئی بعنوان یکی از روشهای پیشتاز در حوزه دارایی های نامشهود، توسط اسویبی در سوئد مطرح گردید. اسویبی در آن زمان نسبت به ناتوانی سیستم های حسابداری سنتی در جهت تدارک اطلاعات مناسب برای ارزش گذاری دانش فنی واکنش نشان داد و چهارچوبی را جهت گزارش دهی دارایی های نامشهود توسعه داد که ترازنامه نامرئی نام گرفت. هدف کتابی که تحت همین عنوان به چاپ رسید، نمایش روشی عملی جهت گزارش دهی روی نیروی انسانی بود که مهمترین منبع و نخستین مولد درآمد دانش فنی است. 35 شاخص غیر مالی به منظور کامل کردن گزارش مالی با اطلاعات مرتبط به کارکنان از قبیل پایداری، دانش، توانایی، اثربخشی، پتانسیل ایجاد درآمد پیشنهاد گردید. در ترازنامه نامرئی، تفاوت بین ارزش بازار سهام یک شرکت و ارزش دفتری خالص بوسیله سه طبقه به هم وابسته از سرمایه ها تحت عنوان سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی(ساختاری) و سرمایه مشتری توضیح داده می شود. این سه طبقه از سرمایه ها که برای اولین بار در کتاب مزبور به چاپ رسید بصورت استانداردی غیر رسمی در آینده تبدیل گردید(جعفری و همکاران، 1385).
2-2-11-6- الگوی کنترل دارایی نامحسوس
کنترل دارایی نامشهود18 توسط اسویبی توسعه داده شد و سه نوع از دارایی های نامشهود را که حاصل اختلاف بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت می باشد تعریف نمود. این سه جزء دارایی های نامشهود شامل ساختار خارجی (مارک تجاری، ارتباطات مشتری و تامین کننده)، ساختار داخلی (مدیریت، قانون، نظامنامه، روش و رفتار، نرم افزار) و شایستگی فردی (تحصیلات، تجربه، خبرگی) هستند. برای هر جزء دارایی نامشهود، سه شاخص بر رشد و بازسازی، کارایی و نیز پایداری آن جزء متمرکز هستند. وقتی که مدل جهت یابی اسکاندیا با فرهنگ و فلسفه مدیریت سازمان بعنوان بخشی از سرمایه انسانی برخورد می کند، کنترل دارایی نامشهود آنها را تحت ساختار داخلی طبقه بندی می کند. بدلیل تاکید خاص این مدل بر انسان، این مدل بر این فرض استوار است که انسان تنها عامل درست در کسب و کار است و سایر جنبه های ساختاری اعم از داخلی و خارجی، در فعالیتهای انسانی مستتر می باشد(جعفری و همکاران، 1385).
2-2-11-7- الگوی ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی19، بعنوان یکی از اندازه های عملکردی مبتنی بر ارزش، در زمان پیدایش محبوبیتی فوق العاده بدست آورد. این روش بطور نسبی یکی از جدیدترین روشهای ارزیابی عملکرد سازمانی می باشد که توسط استیوارت و شرکت مشاوره نیویورک توسعه داده شد. این روش بر حداکثر کردن ثروت سهامداران متمرکز است. ارزش افزوده اقتصادی، جریان نقدی ایجاد شده(پس از کسر مالیات) توسط شرکت منهای هزینه صرف سرمایه صرف شده جهت ایجاد آن جریان نقدی بوده، بنابراین نشان دهنده سود واقعی در برابر سود روی کاغذ است.
ارزش افزوده اقتصادی به عنوان تفاوت بین فروش خالص و مجموع هزینه های عملیاتی، مالیاتها و هزینه های سرمایه می باشد در حالیکه هزینه های سرمایه از طریق ضرب هزینه متوسط سرمایه موزون در کل سرمایه(سرمایه گذاری شده) محاسبه می شود. در عمل، ارزش افزوده اقتصادی زمانی افزایش می یابد که میانگین موزون هزینه سرمایه، کمتر از بازگشت به دارایی های خالص و یا بالعکس باشد. در حال حاضر روش ارزش افزوده اقتصادی به نحو مطلوبی استقرار یافته است و بطور فزاینده ای شرکتهای بزرگ در حال پذیرش آن بعنوان پایه ای برای برنامه ریزی تجاری هستند. بعبارتی تغییر در ارزش افزوده اقتصادی معیاری بدین نحو فراهم می کند که آیا سرمایه فکری سازمان اثربخش بوده یا خیر. بدیهی است در این حال، ارزش افزوده اقتصادی یک اندازه جایگزین برای سرمایه فکری می باشد و اطلاعات دقیقی از میزان تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت فراهم نمی کند (جعفری و همکاران، 1385).
2-2-11-8- الگوی کیوی توبین20
روش کیوی توبین، توسط جیمز توبین(1978)، برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. این نسبت، ارتباط بین ارزش بازار یک شرکت و ارزش جایگزینی آن شرکت(هزینه جایگزینی داراییهای آن شرکت) را اندازه گیری می کند. بصورت تئوری در بلند مدت این نسبت به سمت واحد میل می کند، اما شواهدی تجربی نشان می دهد که در همین زمان این نسبت می تواند بطور معناداری با عدد یک متفاوت باشد. برای مثال شرکتهای نرم افزاری که به میزان زیادی از سرمایه فکری بهره می جویند، نسبتی در حدود هفت یا بالاتر دارند در حالیکه شرکتهای با سرمایه فیزیکی زیاد نسبتی در حدود یک دارند. نسبت کیوی توبین در اصل بسیار شبیه به نسبت بازار به دفتر می باشد با این تفاوت که توبین در هنگام محاسبه، هزینه جایگزینی دارایی های فیزیکی را به جای ارزش دفتری دارایی های فیزیکی بکار می گیرد. نسبت حاصله به این شکل بکار می رود که چنانچه نسبت کیوی یک شرکت، بزرگتر از مقدار واحد و نیز بزرگتر از مقدار کیوی رقابتی باشد، شرکت مزبور توانایی کسب سود بیشتر از شرکتهای مشابه را داراست.
2-2-12- چرا یک چنین تغییر و گذار به سمت و سوی داراییهای نامشهود وجود داردˁ
1- محیط قانونی متغییر :
از سال 1982 و در پی تصویب یکسری قوانین و در ایالات متحده آمریکا، حقوق انحصاری مالکان داراییهای معنوی یا مالکیت معنوی به رسمیت شناخته شد و به داراییهایی از قبیل حق اختراعها، حق امتیازها، کپی رایت ها و غیره ارزش داده شد و یک سری ضمانت ها و تضمین های اجرایی نیز برای حمایت از آن تصویب شد که این امر منجر به اهمیت و ارزش مالکیت معنوی شد.
2- اثر اینترنت و تکنولوژی اطلاعات:
رشد سریع اینترنت و به موازات آن قابلیت های روبه رشد آن به خصوص فناوری اطلاعات، دنیای صنعتی را وارد یک پارادایم اقتصادی جدیدی بنام اقتصاد دانشی و اطلاعاتی کرد.
3- اثر اهرمی سرمایه های فکری:
سرمایه های فکری دارای این توانایی هستند که سودآوری یک شرکت را افزایش داده و این سرمایه فکری به شرکتها این اجازه را می دهد که کالاها و خدمات جدید و فرآیندهای تجاری و اشکال سازمانی جدید را تولید کنند. برای مثال تحقیقات نشان داده است که شرکت های سازنده خودرویی که وسایل و تراشه های کامپیوتری بیشتری را در خودروی خود تعبیه کرده اند شرکتهای موفق تری بوده اند.
4- ظهور سینرژیهای دانش بر در هزار جدید
5- مطالعه سرمایه فکری به خاطر درک بهتر پویایی درون سازمانی
6- محدودیت های سیستم حسابداری و گزارش دهی مالی در هزاره جدید و بحث مهم سرقفلی(لاوه ای،1391).
2-2-13- سرمایه فکری و چالش های حسابداری مالی
چارچوب حسابداری مالی فعلی در اوایل قرن بیستم تدوین شده است. و طبعاً حسابداری در حوزه فعالیت های تجاری یعنی صنایع تولیدی که حجم قابل ملاحظه ای از اموال، ماشین آلات و نیروهای کارگری را به کار می گیرند، به خوبی قابل استفاده است. در اواخر قرن بیستم، ساختار اقتصادهای بزرگ از صنایع تولیدی به صنایع خدماتی تغییر جهت داده و در حال حاضر، شرکت ها و واحدهای تجاری روی کیفیت خدمات، نوآوری، رضایت مشتریان، مطلوبیت سرمایه گذاران و طیف وسیعی از ذینفعان تمرکز و توجه دارند. در قرن جدید، شکاف بین ارزش بازار شرکت و ارزش خالص دارایی ها بیشتر شده است. تفاوت بین ارزش های بازار و ارزش دفتری جنبه هایی از عملکرد شرکت را نشان می دهد که از خارج از حیطه و مرزهای روش های حسابداری متداول است. این تفاوت اغلب به دارایی های نامشهود نسبت داده می شود که نشان دهنده انتظارات سرمایه گذاران در توانایی شرکت برای ایجاد سود اقتصادی خالص در بلند مدت است. حرفه حسابداری هنوز با چگونگی ارائه یک مدل ارزش گذاری مالی برای دارایی های نامشهود دست و پنجه نرم می کند. تحلیل گران و سرمایه گذاران به طور فزآینده ای در حال استفاده و به کارگیری از داده هایی هستند که خارج از حیطه چارچوب حسابداری متداول است و عمدتاً از شاخص های غیر مالی برای ارزش گذاری یک شرکت استفاده می کنند. از این رو، روش های جاری حسابداری مالی باید تغییر یابد و ظهور اقتصاد نامشهود مستلزم انواع جدیدی از گزارشات سالانه شرکت هاست. توجه هر چه بیشتر به ارزشگذاری و انعکاس دارایی نامشهود سبب بهبود و افزایش کیفیت اطلاعات در ترازنامه خواهد شد و حتی اثرات آن سبب شفافیت اندازه گیری سود خواهد گردید. لذا حسابداری برای دارایی های نامشهود یکی از بزرگترین چالش های پیش روی حسابداری و حسابداران می باشد که باید به گونه ای درست و منصفانه، اندازه گیری و گزارشگری همه دارایی های نامشهود در عملکرد اجتماعی شرکت ها صورت پذیرد. از آن جایی که هنوز بهای تمام شده تاریخی شالوده سنجش و اندازه گیری در سیستم حسابداری باقی مانده است، حرکت در راستای دستیابی به این هدف مهم و رفع چالش های آن نمی تواند به سادگی عملی و ممکن گردد. از این رو ایجاد چارچوب همگون و سیستماتیک برای گزارشگری دارایی های نامشهود به منظور افشاء اطلاعات قابل مقایسه و افزایش قابلیت اعتماد ذینفعان ضرورت دارد (حاجی ها، 1389).
یکی از جنبه های مورد توجه در گزارشگری پایداری، ارزشگذاری و افشاء دارایی های نامشهود می باشد. این وظیفه در گزارشگری از آن جهت حائز اهمیت است که در ایجاد ارزش آتی برای یک سازمان در اقتصاد دانش محور، دارایی های نامشهود از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند و قابلیت ها و پتانسیل های سازمان در آینده وابسته به این نوع دارایی هاست. در دو سه دهه اخیر، منابع غیر فیزیکی به عنوان دارایی های نامشهود در مقایسه با دارایی فیزیکی و مشهود یک واحد تجاری در حال رشد روز افزون هستند. از دیدگاه اقتصادی یک دارایی منبع تحت کنترل واحد تجاری است که منافع اقتصادی آتی در جریان عملیات داشته باشد و یک دارایی زمانی نامشهود تلقی می شود که دارایی غیر پولی قابل شناسایی فاقد وجود فیزیکی و قابل رویت باشد. از این رو بسیاری از دارایی های نامشهود در مفهوم حسابداری سنتی دارایی تلقی نمی شود. در واقع یک سازمان دارای دارایی های نامشهود با اهمیتی است که مالک آن نمی باشد. از جمله می توان به سرمایه انسانی (دانش)، سرمایه سازمانی، خلاقیت و نوآوری اشاره نمود. در واقع دارایی های نامشهود ذخایر یک سازمان می باشند و درجه ریسک تجاری یک سازمان کاملاً وابسته به این گونه دارایی هاست. سرمایه نامشهود می تواند بدون افزایش سرمایه فیزیکی افزایش یابد و از طرف دیگر بدون صرف منابع پولی امکان ایجاد ارزش در سازمان وجود خواهد داشت. سرمایه گذاری در دارایی نامشهود می تواند به معنای دستیابی به مزیت رقابتی باشد که به دست آوردن آن به عنوان یک فرصت در محیط تجاری رقابتی امروزی به سادگی امکان پذیر نیست. بنابراین سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود دارای منافع بیشتری از سرمایه گذاری در دارایی های مشهود به دنبال دارد. لذا، اثرات این نوع دارایی ها و سرمایه گذاری در آن ها باید شناسایی، تجزیه و تحلیل، ارزشگذاری و در فرآیند گزارشگری گنجانده شود. یکی از مهمترین دارایی های نامشهود که منجر به ایجاد ارزش می گردد دارایی انسانی است که تاکنون روش ها و مدل های مختلفی برای اندازه گیری و سنجش آن ارائه شده است.یکی از چالش ها و دغدغه های اصلی پژوهشگران و محققان آکادمیک در رویه های حسابداری در این جهت است که چگونه دارایی های نامشهود در عملکرد شرکت ها انعکاس یابند و میزان تاثیر آن به چه روش یا مدلی اندازه گیری و شناسایی گردد.(حاجی ها، 1389).
2-2-14- گزارشگری سرمایه فکری
مرحله نهایی در مدیریت سرمایه فکری، فرایند گزارشگری آن است. افشای ارزش سرمایه فکری می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. اگرچه همه این دلایل جزو اهداف کلیدی هستند، اما هدف اصلی، تهیه اطلاعات مفید برای سهامداران سازمان است. سهامداران نیز دارای نیازهای اطلاعاتی مختلفی هستند که رویه شرکت باید برمبنای افشای آن دسته از اطلاعاتی باشد که بتوانند نیازهای اطلاعاتی گروه بیشتری را تامین کند. استفاده کنندگان از اطلاعات مربوط به سرمایه فکری شامل گروههای زیر می شود:
الف- سهامداران و سرمایه گذاران: برای داشتن اطلاعات بهتر برای تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری، سهامداران و سرمایه گذاران باید دانش و آگاهی بیشتری در مورد سرمایه فکری یک سازمان داشته باشند. حسابداری سنتی از طریق گزارشهایی که برای این اهداف تهیه نشده بودند، تا حدی می توانست تصویر مناسبی از سرمایه فکری سازمان فراهم کند، ولی این به تنهایی جوابگوی نیازهای سرمایه گذاران و سهامداران نیست. اگر سرمایه گذاران، اطلاعات کاملی در مورد ارزش سازمان و سرمایه فکری آن نداشته باشند، ارزیابی آنها از وضعیت سازمان دارای اعتبار کمتری خواهد بود و خود این ابهام، باعث افزایش هزینه سرمایه برای سازمان می شود.
ب- تحلیلگران مالی: تحلیلگران برای درک بهتر ارزش سازمان، باید اطلاعات درستی در مورد ارزش سرمایه فکری آن داشته باشند. بدون داشتن اطلاعات مفصل در مورد سرمایه فکری سازمان و درک چگونگی کمک کردن این اطلاعات در رسیدن به اهداف استراتژیک، تجزیه و تحلیل کنندگان نمی توانند ارزیابی درستی از وضعیت سازمان انجام دهند. این امر، منجر به افزایش ابهام برای سرمایه گذاران و بانک ها می شود و باعث خواهد شد که آنها ریسک بیشتری برای سرمایه گذاری یا دادن اعتبار، برای سازمان در نظر بگیرند که این خود سبب می شود، هزینه سرمایه ای افزایش پیدا کند.
ج- کارکنان: کارکنان برای درک سلامت و وضعیت مالی سازمان خود، به اطلاعات نیاز دارند و امروزه سرمایه فکری یک عنصر بسیار مهم برای این هدف است. آنها بویژه به کسب اطلاعات در مورد شکل فرایندهای مربوط به نحوه مدیریت، نگهداری و گسترش دادن این داراییها علاقه مندند.
د- سایر افراد: سازمانها به وضعیت روابط شان با شرکای تجاری، تامین کنندگان و تمامی کسانی که منافعی در سازمان دارند، بسیار اهمیت می دهند. یکی از راههای کسب اطمینان این افراد و داشتن روابط مستحکم با آنها در اختیار گذاشتن اطلاعات دقیق در مورد داراییها بویژه سرمایه فکری موجود در سازمان است(دستگیر، 1388، ص 33).
در حسابداری سنتی، محدودیتهایی برای گزارشگری و افشای سرمایه فکری وجود دارد، زیرا بیشتر اقسام سرمایه فکری نمی تواند در ترازنامه نشان داده شود و در عوض هزینه های صرف شده برای سرمایه فکری، به طور مستقیم به عنوان هزینه جاری به صورت حساب سود و زیان منظور می شوند. شناخت بی درنگ این مخارج به عنوان هزینه، باعث کاهش سودهای جاری و مخدوش جلوه دادن وضعیت مالی سازمانها می شود.
مشکل اصلی در گزارشگری سرمایه فکری، به استانداردهای حسابداری مربوط است که یک شرکت را ملزم می کنند، فقط در صورتی یک قلم را به حساب داراییها منظور کند که تمامی ویژگیهای تعیین شده در استاندارد را دارا باشد. با توجه به این محدودیتها تنها مواردی از قبیل سرقفلی، مخارج تحقیق و توسعه و سایر داراییهای نامشهود (حق اختراعات، کپی رایت، نرم افزارها و علائم تجاری و….) در صورتهای مالی سازمان آورده می شوند.
برای گزارشگری مطلوب در مورد سرمایه فکری باید موارد زیر گزارش شوند:
1. مقدمه کوتاهی درباره طرح کلی و استراتژیهای سازمان و نیز چالشهای کلیدی که سازمان در اجرای استراتژی های خود با آنها روبرو است.
2. توصیفی کامل اما خلاصه از استراتژی های کلی برای ایجاد ارزش در سازمان ارائه شود. در این بخش، مهم این است که روابط بین عناصر مختلف این استراتژی ها و بویژه چگونگی کمک آنها به افزایش ارزش سرمایه فکری و رسیدن به اهداف تعیین شده، روشن شود.
3. شرحی از تمامی عوامل و محرکهای مربوط به ارزش سرمایه فکری و بیان جزئیات بیشتری در مورد آنها صورت گیرد(دستگیر، 1388، ص 34).
در بیان طرح کلی اهداف استراتژیک و فعالیتهای وابسته به هر کدام و شاخصهای مربوط به آنها، تا جایی که امکان دارد، باید افشای لازم در مورد آنها صورت گیرد. همچنین باید توصیف خلاصه ای از فعالیتهای کلیدی (برنامه ها، پروژه ها و وظایف) که برای دستیابی به اهداف، برنامه ریزی شده اند، افشا شود. البته این موارد گفته شده، علاوه بر موارد قبلی است که طبق استانداردها و قوانین الزامی هستند(ماروشیوما، 2008).
2-2-15- استانداردهای حسابداری و گزارشگری سرمایه فکری
افشاء اطلاعات نامشهودها و سرمایه فکری در سال های اخیر اهمیت پیدا کرده است و سرمایه فکری یک بخش جدائی ناپذیر از فرآیند ایجاد ارزش شرکت در نظر گرفته می شود. بسیاری از شرکت های سهامی بزرگ در کشورهای توسعه یافته گزارشات سرمایه فکری را به صورت مکمل گزارشات سالانه متداول توسعه داده اند. این گزارشات روی نقش سرمایه فکری در ارتباط با ایجاد ارزش و ارتباط آن با منابع دانش در شرکت ها با یک چارچوب استراتژیک تاکید دارند. یک بحث اساسی در افشاء اینگونه اطلاعات در شرکت ها این است که آیا بازارهای سرمایه برای تجزیه و تحلیل و انتشار گزارش سرمایه فکری عکس العمل نشان می دهند؟ و این که آیا اطلاعات مکمل ارائه شده همراه صورت های مالی نیازهای اطلاعاتی آنان را برآورده می سازد؟ از نقطه نظر بازار سرمایه، اطلاعات سرمایه فکری باید به عنوان یک بخش جداگانه از چارچوب فرآیند ایجاد ارزش شرکت افشاء شود(حاجی ها، 1389).
در ربع قرن اخیر دارایی های نامشهود به تدریج در صورت های مالی شرکت ها از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. در واقع رشد و ارزش شرکت از طریق توسعه دارایی های نامشهود دست یافتنی است. اما، مدل های سنجش و ارزشگذاری این نوع دارایی ها به عنوان یک بخش اساسی از توسعه استراتژی مدیریت و ابزار مدیریت استراتژیک چندان مورد توجه قرار نگرفته است. درباره نیاز به گزارشگری سرمایه فکری و توانایی صورت های مالی برای توصیف آن، بحث ها و نقطه نظرات بسیاری وجود دارد. گزارشگری و افشاء اطلاعات سرمایه فکری اثرات قابل توجه و زیادی روی تصمیمات ذینفعان مختلف درون سازمانی و برون سازمانی خواهد داشت. در واقع افشای این نوع اطلاعات اثرات دو طرفه دارد. اثرات اطلاعات روی درک استفاده کنندگان برون سازمانی از ارزش بازار و از طرف دیگر، درک استفاده کنندگان روی تصمیمات مدیران نیز اثر گذار است. به دلیل اهمیت سرمایه فکری برای بسیاری از شرکت ها، افشا و گزارشگری اطلاعات مالی و غیر مالی در این خصوص بسیار مورد توجه استفاده کنندگان اطلاعات شرکت هاست. همچنین مدیرانی که در حوزه دانش و سرمایه گذاران از آن آگاه نیستند، شاید به خاطر کاهش تقارن اطلاعات بین مدیریت و سرمایه گذاران گزارشگری سرمایه فکری ضرورت داشته باشد.
در سال های اخیر، مدیران گزارش این اطلاعات را در صورت های مالی بسیار مورد توجه قرار می دهند. انگیزه اصلی برای این اطلاعات داوطلبانه فرصت ارتباط هر چه بیشتر با سایر ذینفعان شرکت ها و درک آن ها از استراتژی و جهت گیری آتی آنهاست(حاجی ها، 1389).
هیات استاندارد حسابداری مالی به دنبال فشار برای نیاز به گزارشگری سرمایه فکری برای ذینفعان خارجی، مطالعاتی را در خصوص ضرورت گزارشگری سرمایه فکری و چگونگی پاسخگویی به این نیاز انجام دادند. بر نیاز گزارشگری سرمایه فکری تاکید دارند و هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارند تا بتوانند استانداردهای گزارشگری آن را توسعه دهند. برای پرداختن به مقوله حسابداری و گزارشگری سرمایه فکری باید تلاش های مشترک و همسان توسط حرفه حسابداری، مدیران واحدهای تجاری، نهادهای مقرراتی و فعالان حوزه سرمایه فکری انجام شود تا مدل جامع برای گزارشگری سرمایه فکری توسعه یابند. در ضمن مدل مورد نظر باید به اهداف اصلی ذیل دست یابد:
* شناسایی سرمایه فکری به عنوان محرک اصلی ارزش و شاخص های آن.
* ایجاد یک نگرش استاندارد برای گزارشگری سرمایه فکری با هدف نهایی ایجاد سیستم حسابداری جامع سرمایه فکری.
* فراهم کردن معیارهای یکنواخت، قابل اتکاء، و قابل مقایسه جهت نظارت نهادهای مقرراتی
بر این اساس، نقش جدید حسابداران در حوزه سرمایه فکری در قالب وظایف ذیل صورت خواهد یافت:
1- طراحی: بکارگیری مهارت و تجربه حسابداری برای طراحی سیستم ها و برنامه های مناسب در شرکت ها جهت مدیریت و نظارت بر سرمایه فکری.
2- استانداردها: توسعه استانداردهای گزارشگری عمومی پذیرفته شده برای سرمایه فکری جهت شناسایی و اندازه گیری و گزارشگری آن.
3- حسابرسی: حسابرسی برای اطمینان بخشی از حوزه سرمایه فکری. به ذینفعان
4- هدایت و جهت دهی: کمک به صاحبکاران جهت شناسائی الگوها و سیستم های ایجاد ارزش و مدیریت آن.
2-2-16- گزارشگری خارجی سرمایه فکری
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی در استاندارد شماره 142 تحت عنوان "سرقفلی و سایر دارایی های نامشهود"، مبنای حسابداری و اندازه گیری دارایی های نامشهود را تعیین کرده است. دارایی های نامشهود که از منبعی در خارج از شرکت تحصیل شده باشد، در ابتدا به ارزش متعارف شناسایی می شود. اگر یک دارایی نامشهود به طور داخلی ایجاد شده باشد در زمان تحمل به عنوان هزینه شناسایی می شود.
در تکامل بیانیه یاد شده، هیئت بر 4 ضابطه شناسایی که در بیانیه مفاهیم شماره 5 تحت عنوان "شناسایی و اندازه گیری در صورت های مالی واحدهای تجاری" اشاره شده است نیز تاکید دارد. این ضابطه ها عبارتند از:
1- قلم مورد نظر، تعریف یک دارایی را در برداشته باشد،
2- به شکل اتکاپذیری بتوان آن را اندازه گیری کرد،
3- اطلاعات توان ایجاد تفاوت در تصمیم گیری را داشته باشد، و
4- اطلاعات حاصل از آن قلم باید صادقانه ارائه شده باشد، قابل رسیدگی بوده و همچنین فاقد جهت گیری باشد.
به دلیل جدید بودن مفاهیم و نبود توافق کلی در مورد چگونگی اندازه گیری سرمایه فکری، بیشتر اقلام آن ضابطه دوم (اتکاپذیری در اندازه گیری) و ضابطه چهارم (قابلیت رسیدگی یا عینیت) را احراز نمی کند. تا زمانی که این دو ضابطه احراز نشود، شناسایی بسیاری از دارایی های فکری در صورت های مالی با تردید همراه خواهد بود.
استاندارد ملی شماره 17 تحت عنوان "دارایی های نامشهود"، بیان می کند که یک قلم هنگامی به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می شود که:
الف) با تعریف دارایی نامشهود مطابقت داشته باشد.
ب) معیارهای شناخت در بندهای 12 تا 14 (شامل محتمل بودن جریان منافع اقتصادی آینده دارایی به درون واحد تجاری و قابلیت اندازه گیری بهای تمام شده دارایی به گونه ای اتکاپذیر) را احراز کرده باشد (بند 11).
به منظور ارزیابی این که یک دارایی نامشهود ایجاد شده داخلی حائز معیارهای شناخت است، واحد تجاری ایجاد دارایی را در دو گروه طبقه بندی می کند:
الف) مرحله تحقیق و ب) مرحله توسعه (بند 39).
مخارج تحقیق یا مخارجی که در مرحله تحقیقاتی یک پروژه داخلی انجام می شود در هنگام وقوع باید به عنوان هزینه شناسایی شود (بند 41) و مخارج توسعه یا مخارجی که در مرحله توسعه یک پروژه داخلی صورت می گیرد، تنها در صورت اثبات تمام شرایط زیر به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می شود (بند 44):
1- امکان پذیری تکمیل دارایی های نامشهود از نظر فنی، به گونه ای که برای استفاده یا فروش آماده شود.
2- قصد واحد تجاری برای تکمیل دارایی نامشهود و استفاده یا فروش آن،
3- توانایی واحد تجاری برای استفاده یا فروش دارایی نامشهود،
4- ایجاد منافع اقتصادی آینده در نتیجه دارایی نامشهود،
5- دسترسی به منابع کافی فنی، مالی و سایر منابع برای تکمیل، توسعه و استفاده یا فروش دارایی نامشهود،
6- توانایی واحد تجاری برای اندازه گیری مخارج قابل انتساب به دارایی نامشهود به گونه ای اتکاپذیر طی دوره توسعه.
با توجه به توضیحات و شرط های بالا و ایده استاندارد مبنی بر هزینه کردن مخارج فعالیت های آموزشی، به نظر می رسد شناسایی بسیاری از دارایی های فکری در صورت های مالی با تردید همراه است(حاجی ها، 1389).
2-2-17- بررسی شاخص های سرمایه فکری در کشورهای دیگر
شش مشاور مشهور سرمایه فکری (سولیوان(2000)، روس و همکاران (1997)، ادوینسون و مالان (1997)، آلی (200)، پابلوس (2003)، و اسویبای (2002))در مجموع، از 254 شاخص برای اندازه گیری سرمایه فکری استفاده کرده اند. در این بین 70 شاخص مربوط به مشتریان، 38 شاخص مربوط به فناوری اطلاعات، 82 شاخص مربوط به کارکنان، 22 شاخص مربوط به امور مالی، 27 شاخص مربوط به تحقیق و توسعه، 4شاخص مربوط به سلامت جامعه و 11 شاخص مربوط به سلامت محیط زیست است(علوی،1386، ص 136).
2-2-18- بررسی شاخص های سرمایه فکری در ایران
از آنجا که شرکت ها گزارش عملکرد خود را در مجامع عمومی عادی سالیانه و با عنوان گزارش فعالیت هئیت مدیره به سهامداران ارائه می دهند، این گزارش ها می تواند منبعی مناسب برای بررسی شاخص های سرمایه فکری در شرکت های ایرانی باشد. بهترین منبع برای دسترسی به این گزارش ها، تارنمای شرکت بورس اوراق بهادار تهران است. در این تارنما قریب به 700 گزارش فعالیت هیئت مدیره وجود دارد که مربوط به سال های مالی 1384 و 1385 است. پس از مطالعه گزارش های 30 شرکت بزرگ بورس مشخص گردید که در مجموع، شرکت های ایرانی به 89 شاخص از 254 شاخص مذکور اشاره کرده اند. در این بین 19 شاخص مربوط به مشتریان، 6 شاخص مربوط به فناوری اطلاعات، 36 شاخص مربوط به کارکنان، 12 شاخص مربوط به امور مالی، 9 شاخص مربوط به تحقیق و توسعه، 2 شاخص مربوط به سلامت جامعه و 5 شاخص مربوط به سلامت محیط زیست است.
البته این شاخص ها به صورت مدون در گزارش ها ذکر نشده است، لذا تحلیل گران و سهامداران از آن بهره لازم را نمی برند. بنابراین، باید الگویی طراحی شود تا این شاخص ها منظم و طبق قاعده خاصی در کنار یکدیگر قرار بگیرد و بتوان روند حرکت شرکت را بررسی کرد و شرکت های مختلف را با یکدیگر مقایسه نمود(علوی، 1386، ص 137).
2-2-19- فرق بین سرمایه فکری، مدیریت دانش و مدیریت نامشهودها21
در دنیای جدید امروزی، دانش بعنوان یک مزیت رقابتی محسوب می شود و در بین عوامل تولید، یکی از عوامل تولید است که می بایستی هدایت و مدیریت شود. دانش یکی از مهمترین اجزای نامشهودهاست که در طی مکانیزمها و فرآیندهای سازمانی به کار گرفته می شود و نوآوری را ممکن می سازد و اندازه گیری دانش و سایر داراییها نامشهود در این فرآیندهای سازمانی از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین ما باید اطلاعاتی درباره تمایز بین داراییهای نامشهود و سرمایه فکری، مدیریت دانش فکری و سرمایه فکری و غیره داشته باشیم.
اغلب واژه سرمایه فکری با داراییهای نامشهود مترادف فرض می شود اما طبق تعریف ارائه شده توسط سازمانی برای همکاری و توسعه اقتصادی، یک تمایز بین آنها وجود دارد به این صورت که سرمایه فکری یک مجموعه فرعی22 یا زیر مجموعه ای از داراییهای نامشهود کسب و کارها است و نه یکسان با داراییهای نامشهود.
از لحاظ تاریخی، تمایز بین داراییهای نامشهود و سرمایه فکری در بهترین حالت و شرایط نیز مبهم و گنگ است. داراییهای نامشهود بصورت و بعنوان سرقفلی نیز اطلاق می شود و سرمایه فکری نیز بخشی از این سرقفلی است(پتی23 و دیگران،2000).
واژه داراییهای نامشهود بیشتر یک واژه حسابداری است و واژه سرمایه فکری بیشتر در قلمرو و حوزه منابع انسانی است در مورد داراییهای نامشهود باید بگوییم که برخی از آنها در ترازنامه منعکس می شوند و آنهم بصورت کاملا دقیق نیست مانند سرقفلی. ولی سرمایه های فکری به هیچ عنوان در ترازنامه سنتی انعکاس نمی یابد و فقط هزینه های مربوط به آن در قسمت حسابهای هزینه منعکس می شود.
تمایز مدیریت دانش و و مدیریت سرمایه فکری
شواهد نشان می دهد که این دو مکمل یکدیگر محسوب می شوند از نظر حیطه مورد بررسی می توان گفت که مدیریت دانش و مدیریت سرمایه فکری تقریبا تمامی زوایای مرتبط با فعالیتهای سازمانی را در خود دارند هر دوی آنها دامنه ای کلی از فعالیتهای موجود در درون سازمان از خلق ارزش گرفته تا استفاده از دانش را در بر می گیرند. سرمایه فکری در سطح مدیریت دانش و استراتژیک مطرح شده و بر روی استخراج و خلق ارزش از دل دارایی های سازمان تمرکز دارد به عبارت دیگر هدف سرمایه فکری خلق و استفاده از داراییهای فکری و بهبود توانمندیهای و قابلیتهای خلق ارزش شرکت از منظر استراتژیک است اما مدیریت دانش بر روی اجرای عملیاتی و تاکتیکی فعالیتهای دانش گرا تمرکز دارد و با جزئیات فعالیتهای دانش گرا مرتبط بوده است تا از این طریق خلق و ایجاد و تبدیل و استفاده از سرمایه فکری را تسهیل کنند و هر دوی اینها سنگ بناهایی برای مدیریت سازمان در قرن 21 هستند و بایستی به منظور افزایش دادن اثر بخشی با یکدیگر یکپارچه شوند(لاوه ای،1391).
پیشینه تحقیق
بونتیس(1998) پژوهشی را با عنوان "سرمایه های فکری: مطالعه اکتشافی و بررسی مدل ها و سنجه های سرمایه فکری" در کشور کانادا انجام داده است. یافته های این پژوهش نشان داد که بین اجزای سرمایه فکری، روابط متقابلی وجود دارد و هر سه سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری، بر عملکرد تجاری اثر مطلوبی دارند(بونتیس،1988، ص 75).
در پژوهش دیگری که بوزبورا24 در بخش صنعت ترکیه انجام داده است، مشخص شد هر دو سرمایه انسانی و مشتری، بر ارزش دفتری و بازاری شرکت ها اثر مثبت داشته اند. علاوه بر این، بین سرمایه مشتری و انسانی رابطه قوی وجود داشته است.
بانگ چو و دیگران (2006) به بررسی ارتباط بین اجزای سرمایه فکری با ارزش عملکرد منابع پیشرفته تخصصی انستیتو تحقیقات تکنولوژی صنعتی پرداخته و نتیجه گرفتند که اولا یک رابطه مثبت معناداری بین، اجزای سرمایه فکری و عملکرد شرکتها وجود دارد و ثانیا" افزایش سرمایه فکری منوط به فرآیند خلق ارزش و ذخیره استراتژیک آنها در سازمان می باشد.
ریاحی در مطالعات خود به بررسی ارتباط میان سرمایه فکری و عملکرد شرکتهای بازرگانی چند ملیتی امریکا پرداخته است و نظریه قبل را تائید کرده است چون سنتی در تحقیق ((تحت عنوان اندازه گیری اثرات سرمایه گذاری در سرمایه فکری ))به بررسی ارتباط بین سرمایه فکری با سنجه های مبتنی بر عملکرد پرداخته است که ارتباط بین ارزش افزوده اقتصادی و سرمایه فکری از بقیه سنجه های عملکرد بیشتر بوده است.
امین نیک پور در سال1390 پژوهشی با عنوان "بررسی رابطه بین سرمایه های فکری با کیفیت خدمات دولتی در سازمان امور اقتصادی و دارایی استان کرمان" انجام شده است . طبق یافته های ایشان، وجود رابطه معنادار بین مولفه های سرمایه فکری و کیفیت خدمات دولتی، تایید شده است. این یافته ها با نتایج پژوهش های مختلف مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفته است که نشان می دهد بین سرمایه انسانی و کیفیت خدمات دولتی رابطه وجود دارد این یافته با نتایج پژوهش بونتیس(2000) انطباق دارد.
دکتر سید رضا سید جوادین و مسعود الماسی در سال 1382پژوهشی با " عنوان ارزیابی کیفیت خدمات سازمان تامین اجتماعی از دیدگاه کارکنان " انجام داده اند که نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که به باور کارکنان سازمان تامین اجتماعی در تمامی ابعاد پنچگانه سنجش کیفیت خدمات (عوامل محسوس ،قابلیت اعتبار ، پاسخگوئی ، اطمینان، همدلی ) عملکرد سازمان کمتر از انتظارات مشتریان می باشد و کیفیت خدمات ارائه شده توسط سازمان تامین اجتماعی در حد ضعیفی قرار دارد و بین خدماتی که سازمان ارائه می کند و آنچه که مشتریان خواهان آن هستند تفاوت معناداری وجود دارد.
آرمان لاوه ای در سال1391 پژوهشی را با عنوان "بررسی رابطه سرمایه فکری با عملکرد سازمانی بانک ملی" در شهرستان مهاباد انجام داده است. محقق به این نتیجه رسیده است که در میان عوامل مربوط به اجزای سرمایه فکری در شعب بانک ملی استان مهاباد سرمایه مشتری دارای بالاترین میانگین رتبه و پس از آن سرمایه انسانی و سپس سرمایه ساختاری قرار دارد. بنابراین می باستی ابتدا سرمایه ساختاری تقویت شود و بعد از آن سرمایه انسانی در نهایت سرمایه مشتری تقویت شود.
عطیه بطحایی اثرات سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی شعبات بانک ملت تهران را در سال 1385 ارزیابی و به این نتیجه رسیده است که با وجود عدم انعکاس این سرمایه در ترازنامه، تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد، ارزش و سودآوری سازمانها، تاثیر چشمگیری دارد.
ویدا مجتهدزاده (1388) پژوهشی با عنوان "رابطه سرمایه فکری(انسانی˛ مشتری و ساختاری) و عملکرد صنعت بیمه (از دیدگاه مدیران) انجام داده است. محقق به این نتیجه رسیده است که سرمایه های فکری، انسانی، رابطه ای و ساختاری در برسی جداگانه و مستقل از یکدیگر، با عملکرد رابطه معنادار دارند در حالی که در بررسی همزمان صرفا" رابطه سرمایه ساختاری و انسانی با عملکرد معنادار است.
فهرست منابع
منابع فارسی:
1- الوانی م، ریاحی ب. سنجش کیفیت خدمات در بخش عمومی. ماهنامه تدبیر، شماره ١٤١.
2- ایران نژاد م. 1382. روش های تحقیق در علوم اجتماعی. چاپ دوم، تهران: نشر مدیران.
3- بطحایی ع. 1385. بررسی اثرات سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی شرکتهای تحت پوشش سازمان گسترش
و نوآوری صنایع و معادن. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی.
4- جامعی ر، صادقی م. 1391. بررسی تاثیر اجزای سرمایه فکری روی بهره وری نیروی انسانی بانک کشاورزی مطالعه موردی شعب غرب کشور. همایش منطقه ای پژوهشها و راه کارهای نوین در حسابداری و مدیریت.
5- جعفری م. 1385. بازنگری مدلهای اندازه گیری سرمایه فکری. یک رویداد کل نگر، چهارمین کنفرانس بین المللی مدیریت، تهران.
6- حاجی ها ز. 1389. گزارشگری دارایی های فکری سازمان در سیستم مدیریت دانش. فصلنامه صنعت لاستیک ایران، ص 102.
7- خاکی غ. 1389. روش تحقیق با رویکرد پایان نامه نویسی. تهران: انتشارات بازتاب،250 صفحه.
8- درخشان م، حسن زاده م. 1386. ارزیابی کیفیت خدمات کتابخانه مرکزی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور. فصلنامه کتاب، 70: 40-25.
9- دستگیر م، محمدی ک. 1388. سرمایه فکری گنج تمام نشدنی سازمان. تدبیر، شماره 214: 34- 28.
10- زاهدی م، لطفی زاده ف. 1389. ابعاد و مدل های اندازه گیری سرمایه فکری. فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره، 55: 63-39.
11- زنجیردار م، کهن ع، سلطان زاده ع. 1387. مدیریت اندازه گیری و گزارشگری از سرمایه فکری. نامه اتاق بازرگانی، 483: 14-10.
12- سلیمانی ع. 1384. کارت امتیازی متوازن. انتشارات مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی تهران.
13- سلطان پناه ه، خاکسار م، قصری ک. 1389. مقایسه انتظارات و ادراکات مشتریان از عملکرد شرکت مخابرات کردستان با استفاده از مدل سروکوال. فراسوی مدیریت، 14: 50-49.
14- سید جوادین ر، الماسی م. 1382. ارزیابی کیفیت خدمات سازمان تامین اجتماعی از دیدگاه کارکنان. فرهنگ مدیریت، شماره سوم: 93-69.
15- سید جوادین ر، کیماسی م.1390. مدیریت کیفیت خدمات. تهران: نگاه دانش،215 صفحه.
16- علوی ع، قریشی ر. 1386. الگوی اندازه گیری سرمایه فکری در سازمانهای ایرانی. اندیشه مدیریت، سال اول، شماره دوم: 150-127.
17- قربانی م، نهایی ب. 1389. تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی در صنعت دارو سازی ایران. چشم انداز مدیریت بازرگانی، شماره 4: 40-27.
18- قلیچ لی ب، مشبکی ا. 1385. نقش سرمایه های اجتماعی در ایجاد سرمایه فکری سازمان. فصلنامه دانش مدیریت، شماره 75: 147-125.
19- لاوه ای آ. 1391. بررسی رابطه سرمایه فکری با عملکرد سازمانی بانک ملی شهرستان مهاباد. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه آزاد واحد بناب.
20- مجتهدزاده و. 1389. رابطه سرمایه فکری و عملکرد صنعت بیمه(از دیدگاه مدیران). بررسی های حسابداری
و حسابرسی دوره 17، شماره 60: 119 – 109.
21- مقیمی م، رمضان م. 1390. پژوهشنامه مدیریت. جلد نهم. تهران: انتشارات راه دان.
22- مقیمی م، رمضان م. 1390. پژوهشنامه مدیریت. جلد دهم. تهران: انتشارات راه دان.
23- میر غفوری ح، صادقی آرانی ز. 1386. بررسی و ارزیابی کارایی کتابخانه ها در بکار گیری مدیریت دانش و نوآوری به منظور بهبود کیفیت خدمات با استفاده از مدل DEA دو مرحله ای" مطالعه مورد: کتابخانه های عمومی و دانشگاهی شهرستان یزد. کتابداری و اطلاع رسانی، شماره اول، جلد 13.
24- نایب زاده ش، فتاحی م. 1387. ارزیابی کیفیت خدمات در دفاتر پلیس + 10 با استفاده از مدل سروکوال. مجله مدیریت بازاریابی:123-115.
25- نیک پور ا، سنجر س، حیدریان م. 1390. بررسی رابطه بین سرمایه های فکری با کیفیبت خدمات دولتی در سازمان امور اقتصادی و دارایی استان کرمان. فرایند مدیریت و توسعه، شماره 75.
منابع انگلیسی:
1- Albert C. 2002. Service Loyalty, European Journal of Marketing. Vol.36, No. 7-8, pp: 811-828.
2-Bontis N. 1999. Managing organizational knowledge by diagnosing intellectual capital. Fraiming and advancing the state of the field. International Journal of Technology Management. Vol. 18, No. 5-8, pp: 433-462.
3- Bontis N. 2004. National Intellectual Capital Index: a united nations initiatives for the Arab region. Journal of Intellectual Capital. Vol. 5, No. 1, pp:13- 39.
4- Bontis N. 2001. Assessing knowledge assets: A review of the models used to measure intellectual capital. International Journal of Management Review. Vol. 3, No.1, pp: 41- 60.
5- Bontis N. 2003. Intellecual capital disclosure in Canadian corporation. Journal of Human Resource Costing and Accounting. Vol. 7, No. 1/2, pp: 9-20.
6- Bozbura F. Tunc. 2004. Management and application of intellectual capital in Turkey. The Learning Organization. Vol. 11, No. 4/5, pp: 357-367.
7-Brooking A. 1997. Intellecual Capital. London. International Thomson Business press.
8- Chen J, Zhaohui Z and Hong Y. 2004. Measuring intellectual capital. A new model and empirical study. Journal of Intellectual Capital, Vol. 5, No. 1, pp:195-212.
9- Edvinsson L, Malone M. 1997. Developing a model of managing intellectua capital. European Management Journal, Vol. 4, No 3, pp:356-364.
10-Kaplan R, Norton S.1992. The balanced scorecard measures that drive performance, Harvard Business Review, pp:71-79.
11-Kotler ph and Gary A.2000. Marketing management. prentice Hall, USA.
12- Gianni Sch and andy Neely.2004. Intellecual capital- Defining Key performance indicators for organization knowledge assets. Business Process Management journal. Vol. 10 no, 5 pp: 551-569.
13- Palmer Ad.1995. Service marketing: principles and practice. Englewood cliffs. new jersey.
14- Petty R, J Guthrie. 2000. Intellectual capital literature review: Measurement, reporting and management. Vol. 1, No. 2, pp :155-176.
15- Parassuraman A, et al.1988. SERVQUAL: A Multiple-Item Scale for Measurin Consumer Perceptions of Service quality . Journal of Retailing, 64/1, pp:12-40.
16- Gronroos ch. 2000. Servici Management and marketing. john whley &sons, Ltd.
17-Ghobadian Ab et al. 1998. Service Quality:Concepts and Models. International Journal of Quality and Reliability Management.
18- Hansen Tur. 2001. Quality in market place, A theorical and empirical investigation European management journal, 19/20, pp: 203-210.
19-Hesket Jame L.1987. Lessons in the service sector. Harward Business Reviev, pp :51-61
20-Josef Ma and et al. 2003. Insurance Customers Assessment of Service Quality: A Critical Evaluation. journal of Small Business and Enterpris Development.10/1, pp: 81-92.
21- Rene Tr, Weinstein Ab. 2009. Value, satisfaction˛ loyalty and retention in professional services. Journal of Marketing Intelligence and Planning, pp: 6-615.
22- Roos G , Roos J. 1997. Measuring your companys intellectual performance. Long Range Planning. Vol, 30, No. 3, pp: 413-426.
23- Stafford, et al. 1998. Determinants of Service Quality and Satisfaction in the Auto Casualty Claims process. journal of Service marketing˛ 12/6. pp: 426-440.
24- Tobin J.1978. Monetary policies and the economy: the transmission mechanism, Southern Economic Journal, Chapel Hill.
25- Zeithaml Va , Mary jo Bit. 1996. Services Marketing. McGraw Hill, Singapore.
1 -Edvinsson
2- Assets Non-Financial Fixed
3 -Bontis
4 – Bozbura
5 – Ross, G. And J . Roos
6 – Bontis
2- Sveiby
8 – Nowledge management
9 – Marr,Bernard: Gianni Schiuma and Neely
10 – Petty,R. And J.Guthrie
11 – Dneil Andersn
12 – Intellectual Capital Methods DIC
13 – Market Capitalization methods
14 -Scandia Navigator
15 – Balance Score Card(BSC)
16 – Kaplen, R. S. and D. P. Norton
17 – Brooking
18 – Intangible Asset Monitor
19 – Economic Value Added
20 -Tobin's Q
21 -Intangibles
22 – Subset
23 – Petty
24 -Bozbura
—————
————————————————————
—————
————————————————————