2-1- مقدمه ……………………………………………………………………………………………………………………………………19
2-2- تعریف سرمایه فکری ……………………………………………………………………………………………………………..19
2-3- سیر تاریخی توسعه مفهوم و کاربرد سرمایه فکری ………………………………………………………………………22
2-4- دلایل اندازه گیری سرمایه فکری ………………………………………………………………………………………………25
2-5- اجزای سرمایه فکری ………………………………………………………………………………………………………………26
2-5-1- سرمایه انسانی ……………………………………………………………………………………………………………………27
2-5-2- سرمایه ساختاری ………………………………………………………………………………………………………………..28
2-5-3- سرمایه مشتری (سرمایه بازار ) …………………………………………………………………………………………….28
2-5-4- سرمایه نوآوری ………………………………………………………………………………………………………………….29
2-6- روش های اندازه گیری سرمایه فکری ………………………………………………………………………………………29
2-6-1- کیوی توبین ……………………………………………………………………………………………………………………….29
2-6-2- حسابداری منابع انسانی ………………………………………………………………………………………………………30
2-6-3- ترازنامه نامرئی …………………………………………………………………………………………………………………..30
2-6-4- کارت ارزیابی متوازن ………………………………………………………………………………………………………….31
2-6-5- سرمایه فکری مستقیم …………………………………………………………………………………………………………32
2-6-6- جهت یابی اسکاندیا ……………………………………………………………………………………………………………32
2-6-7- حسابداری و هزینه یابی منابع انسانی ……………………………………………………………………………………33
2-6-8- کارگزار تکنولوژی ……………………………………………………………………………………………………………..33
2-6-9- کنترل دارایی نامشهود …………………………………………………………………………………………………………34
2-6-10- ارزش افزوده اقتصادی ………………………………………………………………………………………………………34
2-6-11- ارزش بازار به دفتر …………………………………………………………………………………………………………..35
2-6-12- ارزش نامشهود محاسبه شده ……………………………………………………………………………………………..36
2-6-13- جستجوگر ارزش ……………………………………………………………………………………………………………..37
2-6-14- نتایج امتیازی زنجیره ارزش ……………………………………………………………………………………………….37
2-7- فرمول های محاسباتی و روش های کمی جهت محاسبه ارزش سرمایه های فکری ………………………..38
2-8- طبقه بندی روش های اندازه گیری سرمایه فکری ……………………………………………………………………….39
2-8-1- طبقه اول : روش های سرمایه فکری مستقیم ………………………………………………………………………….39
2-8-2- طبقه دوم : روش های سرمایه گذاری بازار ……………………………………………………………………………40
2-8-3- طبقه سوم : روش های بازگشت روی دارایی ها …………………………………………………………………….40
2-8-4- طبقه چهارم : روش های کارت امتیازی ………………………………………………………………………………..40
2-9- زنجیره ارزش ………………………………………………………………………………………………………………………..40
2-9-1- فعالیت های اصلی زنجیره ارزش ………………………………………………………………………………………….41
2-9-2- فعالیت های پشتیبانی زنجیره ارزش …………………………………………………………………………………….42
2-10- مدیریت دانش ……………………………………………………………………………………………………………………..44
2-11- زمینه های پدیداری مدیریت دانش …………………………………………………………………………………………45
2-12- انواع دانش ………………………………………………………………………………………………………………………….45
2-13- مفهوم مدیریت دانش ……………………………………………………………………………………………………………46
2-14- مدیریت موفق سرمایه فکری ………………………………………………………………………………………………….47
2-15- الگوی ارزش افزوده اقتصادی ………………………………………………………………………………………………..48
2-16- آشفتگی مالی ……………………………………………………………………………………………………………………….49
2-17- علل مشکلات مالی ………………………………………………………………………………………………………………51
2-18- میزان ناکامی ها و شکست های تجاری …………………………………………………………………………………..52
2-19- هزینه آشفتگی مالی ………………………………………………………………………………………………………………53
2-20- آشفتگی مالی و منابع نقدی نگهداری شده ……………………………………………………………………………….54
2-21- مدل آلتمن برای پیش بینی آشفتگی مالی …………………………………………………………………………………55
2-22- پیشینه تحقیق ……………………………………………………………………………………………………………………….59
2-22-1- سرمایه فکری ………………………………………………………………………………………………………………….59
2-22-1-1- پیشینه تحقیق خارجی …………………………………………………………………………………………………..59
2-22-1-2- پیشینه تحقیق داخلی …………………………………………………………………………………………………….63
2-22-2- آشفتگی مالی………………… ………………………………………………………………………………………………..66
2-22-2-1- پیشینه تحقیق خارجی …………………………………………………………………………………………………..66
2-22-2-2- پیشینه تحقیق داخلی …………………………………………………………………………………………………….68
2-23- مقایسه تحقیق با تحقیقات داخلی و خارجی صورت گرفته ………………………………………………………..72
2-1- مقدمه
در این فصل ابتدا به بررسی و شناخت سرمایه فکری و ابعاد آن میپردازیم، مباحث و نظریات پیرامون این متغیر به طور مکفی مورد بررسی قرار میگیرد. طبق دیدگاه مبتنی بر منابع شرکت، سرمایه فکری منابع استراتژیکی هستند که شرکتها را قادر به ایجاد مزیت رقابتی و عملکرد مالی برتر مینمایند. امروزه دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایههای مادی به ویژه در محیط رقابتی و فناوری شده است. لذا مفهوم سرمایه فکری کاربردی مهم و گسترده یافته است. سرمایه فکری در مشتریان، فرآیندها، اطلاعات، علامت تجاری، منابع انسانی و سیستمهای سازمان متجلی میشود و نقش فزایندهای در خلق مزیتهای رقابتی پایدار ایفا میکند. در ادامه مباحث پیرامون آشفتگی مالی به عنوان متغیر وابسته مطرح میگردد. آشفتگی مالی شرکتها تبعات جبران ناپذیری را برای آنها به همراه دارد و بر قدرت سودآوری شرکت تاثیر نامطلوبی به جای میگذارد. غالباً شرکتهایی که به سرمایه فکری توجه دارند قدرت بیشتری در جذب مشتریان، ایجاد رضایت مندی در آنها، افزایش قدرت بازاریابی و … پیدا میکنند و احتمالا کمتر گرفتار آشفتگی مالی میشوند. در انتها نیز به بیان پیشینه تحقیقات خارجی و داخلی که به موضوع مورد بررسی مربوط میشود را بیان میکنیم.
2-2- تعریف سرمایه فکری
نویسندگان مختلف این واژه را به اشکال گوناگون تفسیر کردهاند، اما معنی پر کاربرد تر این واژه دانش مفید بسته بندی شده است. دانش در اینجا باید مفهومی کاملا وسیع تعبیر شود. فرآیند ها، سیستم های اطلاعاتی، محصولات جدید ارائه نشده، نام های تجاری، مهارت های کارکنان و فهرست مشتریان همگی می توانند بخشی از سرمایه فکری باشند (سلیمانی، 1384). سرمایه فکری موجودی دانش یک سازمان است که در یک مقطع زمانی خاص در آن وجود دارد. سرمایه فکری شامل تمامی منابع دانش محوری است که برای سازمان ارزش تولید می کنند ولی در صورت های مالی وارد نمی شوند (پابلوس، 2004). به عبارت دیگر سرمایه فکری عبارت است از: داشتن دانش، به کار بردن تجربه، تکنولوژی سازمانی، ارتباط با مشتری و عرضه کننده و نیز توانایی های حرفه ای که یک مزیت رقابتی در بازار را از آنِ شرکت می کند (ادوینسون و مالونه، 1997). به نظر هال سرمایه فکری ممکن است جزو دارایی ها دسته بندی شود (مانند مارک، علامت تجاری، قرادادها و پایگاه داده ها)، یا به عنوان مهارت شناخته شود (مانند اینکه کارکنان دانش چگونگی انجام دادن کار را بلد باشند) و یا فرهنگ سازمانی شرکت. به گفته اسکاندیا، اجزای سرمایه فکری شاخصی برای ارزش آتی شرکت و توانایی شرکت برای کسب نتایج مالی محسوب می شود (زاهدی و لطفی زاده، 1388).
در تعریفی دیگر به نظر ادوینسون و سالیوان سرمایه فکری دانشی است که می تواند به ارزش تبدیل شود. از طرفی سرمایه فکری را مبنایی برای درک دارایی های نامشهود سازمان معرفی کرده اند که شامل دانش، اطلاعات، دارایی های فکری و تجربه است. سرمایه فکری عبارتست از کارکنان، مدیران، رهبران، پرستاران، کارکنان اجرائی، و بطور کلی، نیروی انسانی شرکت و غیره. این سرمایه یک شاخص کلیدی عملکرد است که باید شناخته شود، حفاظت شود و توسط کارکنان پرورش یابد، تا شرکت بتواند در بازار پر تحول اطلاعات، عملکردش را حفظ کرده و بهبود بخشد (یونی، 2000). سرمایه فکری برای شرکت ها تنوع ارزش سازمانی زیادی را فراهم می کند، مانند ایجاد سود، تعیین استراتژی (سهم بازار، رهبری، شهرت)، نواوری، وفاداری مشتری، کاهش هزینه، بهبود بهره وری و موارد دیگر می باشد (هارسون و سالیوان، 2000). مدیریت سرمایه فکری برای موفقیت بلند مدت یک شرکت بسیار مهم تشخیص داده شده است (برنان و کونل، 2000). به گفته مار و اسکیوما سرمایه فکری گروهی از دارایی های دانشی است که به یک سازمان وابسته هستند و با افزودن بر ارزش سازمان از طریق تعیین ذی نفعان کلیدی، بطور چشم گیری در بهبود موفقیت رقابتی سازمان مشارکت می کنند (مار و استارویچ، 2004).
سرمایه فکری، ماهیت نامشهودی دارد و به طور همهجانبه (فراگیر) به عنوان دارایی راهبردی در سازمانها شناخته شده است. اثر وجودی سرمایه فکری در سازمانها، موجبات بهبود عملکرد مالی و مزیت رقابتی سازمان را در بر خواهد داشت (بارنی1، 1991).
واژه سرمایه فکری ابتدا به وسیله "جان کنت گالبریس" به کار برده شد. در این تعریف اقدام فکری چیزی فراتر از مفهوم تفکر به عنوان "تفکر محض" است. به کارگیری این نگرش به این معناست که احتمالاً سرمایه فکری پویاتر از شکل ثابت سرمایه است (ادوینسون و پاتریک2، 1996).
به علت نامشهود بودن و ماهیت پویایی که سرمایه فکری دارد معنی کردن این واژه دشوار است. بیشتر اوقات آنرا مترادف اصطلاحاتی چون داراییهای فکری، داراییهای نامشهود و داراییهای دانشی به کار بردهاند (گوثری و همکاران3، 1999).
سرمایه فکری، دربرگیرنده همه فرآیندها و داراییهایی است که به طور معمول و سنتی در ترازنامه منعکس نمیشود. همچنین شامل آن گروه از داراییهای نامشهود مانند: علائم تجاری و حقامتیازها و … است که روشهای، حسابداری مدرن آنها را مد نظر قرار میدهد (روس4، 1997).
به اعتقاد ادوینسون و مالون5 (1997) سرمایه فکری عبارتست از: داشتن دانش، بکارگیری تجربه، تکنولوژی سازمانی، ارتباط با مشتری و عرضه کننده و نیز تواناییهای حرفهای که یک مزیت رقابتی در بازار را از آنِ شرکت میکند.
استیوارت6 (1997) سرمایه فکری، مواد فکری از قبیل: دانش و اطلاعات و مالکیت (دارایی) معنوی و تجربه است که موجب ایجاد ثروت میشود و در حال حاضر تعریف جامعی برای آن وجود ندارد.
سرمایه فکری، جستجو و پیگیری استفاده موثرا از دانش، در مقایسه با اطلاعات است (بونتیس7، 1998).
سرمایه فکری، از تفاوت بین ارزش بازاری یک واحد تجاری و هزینه جایگزینی داراییهای آن به دست میآید (ستارمان8، 2002).
ماوریدس9 (2005) سرمایه فکری را یک دارائی ناملموس با پتانسیل خلق ارزش برای سازمان و کل جامعه میداند.
مارتینز و گارسیا10 (2005) سرمایه فکری را دانش، اطلاعات، دارایی فکری و تجربهای که میتواند در خلق ثروت مورد استفاده قرار گیرد، تعریف میکنند.
ادوینسون و سالیوان11 سرمایه فکری را دانشی میدانند که میتواند به ارزش تبدیل شود (زاهدی و همکاران، 1386،).
مار و اسکیوما سرمایه فکری را بصورت یک گروهی از داراییهای دانشی که به یک سازمان وابسته هستند و با افزودن بر ارزش سازمان از طریق تعیین ذینفعان کلیدی، بطور چشمگیری در بهبود موقعیت رقابتی سازمان مشارکت میکنند، تعریف کردهاند (زاهدی و همکاران، 1386).
به اعتقاد لیو12 سرمایه فکری عبارتست از، منابع سودهای آینده (ارزش)، که توسط نوآوری، طراحیهای منحصر بفرد سازمان یا تجربیات نیروی انسانی تولید میشود (جعفری و همکاران، 1385).
تان و همکاران13 (2007) سرمایه فکری را به صورت شایستگیهای یک شرکت در نظر گرفتهاند که این شایستگیها عمدتا با تجربه و تخصص افراد داخل یک سازمان مرتبط است. دانش و تجربه افراد داخل شرکت است که میتواند ارزش ایجاد کند. که این کار از طریق فرآیندهای مبادله دانش و خلق دانش جدید انجام میشود. باید توجه داشت که این شایستگیها فقط به وسیله افراد و در داخل سازمان ایجاد نمیشود؛ بلکه گاهی اوقات به واسطه محیطی که سازمان در آن قرار دارد؛ خلق میشود. به عنوان نمونه، میتوان به شبکه همکاری بین شرکتها در یک منطقه خاص اشاره داشت.
سرمایه فکری در برگیرنده همه فرآیندها و داراییهایی است که به طور معمول و سنتی در ترازنامه منعکس نمیشوند. همچنین شامل آن گروه از داراییهای نامشهود مانند علائم تجاری و حقامتیازها و میباشد که روشهای حسابداری مدرن آنها را مد نظر قرار میدهند (اسمعیلزاده مقری و همکاران، 1389).
2-3- سیر تاریخی توسعه مفهوم و کاربرد سرمایه فکری در سال 1969 جان گالبریت اولین کسی بود که از اصطلاح سرمایه فکری استفاده کرد. اما در اواسط دهه 1980 حرکت از عصر صنعت به سمت عصر اطلاعات آغاز شد و شکاف عمیق بین ارزش دفتری و ارزش بازار
شرکت ها بوجود آمد و در اواخر دهه 1980 اولین تلاشها برای تدوین صورتهای مالی حسابهایی که سرمایه فکری را اندازهگیری کنند صورت گرفت و کتابهایی در این موضوع از قبیل مدیریت داراییهای دانش توسط آمیدن تالیف شد. در اوایل 1990، اولین بار نقش مدیریت سرمایههای فکری با تخصیص یک پست رسمی، در سازمان مشروعیت یافت و آقای ادوینسون بعنوان مدیر سرمایههای فکری شرکت اسکاندیا معرفی شد همچنین در این دوره، مفهوم رویکرد ارزیابی متوازن توسط کاپلان و نورتن مطرح گردید و در مجله فورچون مقالاتی در این زمینه منتشر گردید. اما در اواسط دهه 1990، شرکت اسکاندیا اولین گزارش سرمایههای فکری را منتشر کرد و همایشی در سال 1996 توسط SEC14 با موضوع سرمایه فکری ترتیب داده شد. در اوایل دهه 2000، اولین مجله معتبر با محوریت سرمایههای فکری و اولین استانداردهای حسابداری سرمایه فکری توسط دولت دانمارک منتشر گردید. امروزه پروژههای مختلفی از قبیل انتشار کتب و برگزاری سمینارها و تهیه و تدوین مقالات متعددی در این زمینه در حال انجام است (همتی و همکاران، 1389). در نگاره شماره یک سیر تکامل و تحول تاریخی سرمایه فکری به اختصار بیان شده است:
دوره زمانی
پیشرفت
قبل از دهه 1980
جان گالبریت اولین کسی بود که از اصطلاح سرمایه فکری استفاده کرد.
اوایل دهه 1980
ایده عمومی ارزش ناملموس (که اغلب سرقفلی نامیده میشد) را ایتامی مطرح کرد.
اواسط دهه 1980
انقلاب اطلاعات شکل گرفته و شکاف بین ارزش دفتری و ارزش بازار بهطور چشمگیری برای بسیاری از شرکتها افزایش مییابد. درهمین حین، کتابی پیرامون استخراج ارزش از نوآوری توسط آقای تیس انتشار مییابد.
اوایل دهه 1990
در سال 1990اسکاندیا آقای ادوینسون را به عنوان مدیر سرمایههای فکری خود منصوب میکند. اولین باری است که نقش مدیریت سرمایههای فکری با تخصیص یک پست رسمی، در سازمان مشروعیت مییابد. کاپلان و نورتن (1992) مفهوم و رویکرد کارت امتیازی متوازن را معرفی میکنند. این رویکرد مبتنی بر این فرض است که آنچه را که شما اندازهگیری میکنید همان چیزی است که شما به دست میآورید.
اواسط دهه 1990
نونوکا و تاکیشی15 (1995) کار بسیار با ارزششان را درباره سازمان دانش آفرین معرفی میکنند. اگرچه تمرکز این کتاب بر دانش است، با وجود این، تمایز بین دانش و سرمایه فکری در آن بسیار ظریف است. در سال 1994ابزار شبیهسازی سلمی16 به نام تانگو17 روانه بازار شد. تانگو اولین محصول پرفروش است که در آموزش مدیران درباره اهمیت عوامل ناملموس، به کار میآید. همچنین در سال (1994) ضمیمهای برای گزارش سالانه شرکت اسکاندیا تهیه میشود که موجودی سرمایههای فکری آن را نشان میداد. گزارش سرمایههای فکری، علاقه زیادی ایجاد میکند در شرکتهایی که به دنبال پیروی از پیشگامی اسکاندیا هستند. رویداد قابل توجه دیگری که در سال (1995) اتفاق افتاد، زمانی است که سلمی از ممیزی دانش برای ارزیابی جامع از وضعیت سرمایههای فکری شرکت استفاده کرد. صاحب نظران نهضت سرمایه فکری، کتابهای پرفروشی را درباره موضوع منتشر میکنند. (کاپلان و نورتون،1996 ؛ ادوینسون و مالون، 1997؛ اسویبی1997). با این حال، کار ادوینسون و مالون بویژه درباره فرآیند و چگونگی اندازهگیری سرمایههای فکری به مراتب بیشتر استفاده شد.
اواخر دهه 1990
در اواخر دهه 1990سرمایههای فکری، موضوع مورد پسند بسیاری از محققان و کنفرانسهای علمی، مقالهها و نشریههای مختلف قرار میگیرد. تعداد زیادی پروژه از جمله پروژههای مرتیوم، دانمارک و استکهلم، در سطح وسیع انجام میگیرد. در سال1991سازمان همکاریهای توسعه اقتصادی سمپوزیوم بینالمللی پیرامون سرمایههای فکری در آمستردام برگزار میکند.
دهه 2000
اولین مجله معتبر علمی با عنوان سرمایه فکری انتشار مییابد. اولین استانداردهای حسابداری را دولت دانمارک منتشر میکند. چشمانداز سرمایههای فکری به همراه کمیته سرمایههای فکری در شرکت اسکاندیا تعیین و تشکیل میشود. اتحادیه اروپا، اولین گزارش سرمایههای فکری خود را منتشر میکند، کتاب ثروت نامشهود را موسسه بروکینگ منتشر میکند. گزارش سرمایههای فکری مراکز تحقیقاتی اتریش منتشر میشود. کتاب مدیریت، اندازهگیری و گزارشدهی داراییهای نامشهود را لو18 به همراه حجم گستردهای کتب و مقالهها، پیرامون مدیریت سرمایههای فکری به چاپ میرساند. تعداد بسیاری پروژه در راستای مدیریت و اندازهگیری سرمایههای فکری در سازمانهای مختلف، تعریف و انجام شده و در حال حاضر نیز در حال پیگیری است. (رضایی و همکاران، 1388)
نگاره 2-1
2-4- دلایل اندازهگیری سرمایه فکری
موفقیت در دنیایی پیچیده، با رقابت روز افزون، تنها با برخورداری از دارایی های دانشی میسر نیست. بلکه شناسایی این دارایی ها نیز امری لازم است، اما کافی نیست. بلکه مهمترین و اثر بخش ترین کار این است که شرکت ها بتوانند علاوه بر شناسایی این دارایی ها، آنها را به خوبی مدیریت کنند. جهت مدیریت این دارایی ها، لازم است شرکت ها از وضعیت کنونی آنها مطلع شده و جهت رفع نقص و کمبود های آنان اقدامات لازمه را به عمل آورند. برای آگاهی از وضع کنونی دارایی های دانشی در شرکت ها، باید آنها را اندازه گیری کرد (زاهدی و لطفی زاده، 1388). اگر چه متون مدیریتی، دیدگاه های فراوانی در باب فعالیت های مدیریت دانش ایجاد می کنند، اما تنها تعداد کمی معیار اندازه گیری درباره دارایی های دانشی سازمان بطور مستند وجود دارد. با توجه به این امر که مدیریت عواملی که قابل اندازه گیری نیستند مشکل است، سازمان ها به چارچوبی جهت اندازه گیری دارایی های دانشی شان نیاز دارند (مار و اسپیوما، 2004). رویکرد سنتی حسابداری اجازه و امکان تعریف دارایی های نامشهود جدید را نمی دهد، دارایی هایی مانند شایستگی کارکنان، ارتباطات مشتریان، سیستم های اداری، سیستم های پشتیبان تصمیم گیری و پایگاه های داده ها و مانند آنها. این دارایی های نا مشهود اهرم های جدید تولید ارزش در سازمان های دانشی هستند (پتی و گوتیره، 2000). از این رو لازم است برای اندازه گیری سرمایه فکری از مدل های متناسب با اجزاء آن استفاده شود.
همچنین، بررسیهای انجام شده به وسیله مار و همکاران (2003) پنج دلیل عمده برای اندازهگیری سرمایه فکری بیان میشود:
1. اندازهگیری سرمایه فکری به سازمان در تدوین راهبرد تجاری کمک میکند. با شناسایی و گسترش این سرمایه، واحد تجاری میتواند از یک مزیت رقابتی برخوردار شود.
2. اندازهگیری سرمایه فکری به توسعه و گسترش شاخصهای عملکردی موثر بر ارزیابی راهبردها کمک خواهد کرد. سرمایه فکری حتی در صورت اندازهگیری صحیح، ارزشی ناچیز دارد؛ مگر اینکه که بتوان آن را به راهبرد شرکت ربط داد.
3. سرمایه فکری ممکن است برای ارزیابی ترکیب و تحصیل به ویژه به منظور تعیین میزان مبالغ پرداختی از سوی شرکت سرمایهگذار اندازهگیری شود.
4. اندازهگیری غیر مالی سرمایه فکری را میتوان به طرحهای پاداش و تشویق سازمان ارتباط دارد.
5. ابلاغ به سهامداران خارجی در رابطه با میزان داراییهای فکری که در تملک واحد تجاری است.
چهار دلیل اول درون سازمانی و دلیل پنجم برون سازمانی میباشد (ستایش و کاظمنژاد، 1388).
2-5- اجزای سرمایه فکری
در جمعبندی تعاریف متعدد سرمایه فکری و اجزای آن میتوان اظهار داشت که، سرمایه فکری به چهار دسته سرمایه انسانی19، سرمایه ساختاری(سازمانی)20 سرمایه نوآوری21 و سرمایه مشتری22 قابل تقسیم است (رضایی، 1389).
2-5-1- سرمایه انسانی
سرمایه انسانی مهمترین دارایی یک سازمان و منبع خلاقیت و نوآوری است. در یک سازمان داراییهای دانشیِ ضمنیِ کارکنان یکی از حیاتی ترین اجزایی است که بر عملکرد سازمان تاثیر بسزایی دارد (زاهدی و همکاران، 1386). سرمایه انسانی به عواملی نظیر: دانش کارکنان، توانایی و مهارت آنها مربوط میشود و همچنین رفتارشان در رابطه با عملکردهای تشویقی که مشتریان حاضرند بابت آن پول بدهند و سود شرکت از آنجا ناشی میشود. علاوه بر این، کارمند با چنین مهارت و دانش در راس همه کارکنان قرار میگیرد. راس کارکنان در برگیرنده دانش و مهارت است، اگر یک کارمند روشن فکر، نتواند به شرکت خدمت کند مهارت و دانش او فعال نمیشود. همچنین بروکینگ23 (1996) نیز معتقد است که دارایی انسانی یک سازمان شامل مهارتها، تخصص، توانایی حل مساله و سبکهای رهبری است.
سرمایه ساختاری، سرمایه نوآوری و سرمایه مشتری به سرمایه انسانی وابسته هستند، به طوری که سرمایه انسانی به وسیله تغییر این سه سرمایه، دانش را به ارزش بازار تبدیل میکند و از این طریق دانش و اطلاعات غیرمادی را به خروجیهای مادی، سودمند و حتی اشکال مناسبی از این سه سرمایه تبدیل میکند (ژو و ژی24، 2004)
در شرکتها و سازمانهای مهندسین مشاور نیز که به سبب نوع خدماتشان در همین گروه قرار میگیرند، سرمایه انسانی دارای جایگاه ویژه و منحصر به فردی است و دارایی اصلی هر یک از این سازمانها، دانش، تخصص، توان فنی و نوآوریهای کارشناسان آنهاست. لذا مدیریت و بهرهگیری اثربخش از این سرمایهها، میتواند ضامن موفقیت این سازمانها در محیط متلاطم کاری ایشان باشد (دانشیفرد و ذاکری، 1388).
2-5-2- سرمایه ساختاری
سرمایه ساختاری را ادوینسون و مالون به عنوان سختافزار، نرمافزار، پایگاه دادهها، ساختار سازمانی، حقوق انحصاری سازمان، علایم تجاری و تمام تواناییهای سازمان که حامی بهرهوری کارکنان است، تعریف میکنند. سرمایه ساختاری چیزی است که، هنگامی که کارکنان شب به خانه میروند در شرکت باقی میماند. سرمایه ساختاری به چند دسته تقسیم میشود: فرهنگ شرکت، ساختار سازمانی، یادگیری سازمانی، فرآیند عملیاتی و سیستم اطلاعاتی (زاهدی و همکاران، 1386).
سرمایه ساختاری مرتبط با روالمند بودن انجام امور سازمانی، توالی و ترتیب منظم انجام فعالیتهای سازمان و همچنین در اختیار بودن نرمافزار و سختافزار لازم برای انجام امور، میباشد. سرمایه ساختاری در اختیار داشتن حقامتیازها و تسهیلات زیرساختی برای انجام فعالیتها نیز تعریف میشود. بدین جهت، تاثیر بسیار زیاد و اساسی در انجام کارآمد امور دارد و در نهایت، موجب بهبود عملکرد و ارزش شرکت را فراهم میآورد (رضایی، 1389).
2-5-3- سرمایه مشتری (سرمایه بازار)
سرمایه مشتری که بعنوان پل و کاتالیزوری در فعالیتهای سرمایه فکری محسوب میشود، از ملزومات اصلی و تعیین کننده تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار و در نتیجه عملکرد تجاری شرکت است. سرمایه مشتری یک جزء اصلی و اساسی سرمایه فکری به شمار میرود که ارزش را در کانالهای بازاریابی و ارتباطاتی که شرکت با رهبران آن صنعت و تجارت دارد، جای داده است (زاهدی و همکاران، 1386). ارزش بازار یا عملکرد سازمانی را بدون سرمایه مشتری، نمیتوانیم به دست آوریم. سرمایه مشتری، ارتباط مستقیمی با عملکرد تجاری شرکت دارد. برای جذب سرمایه مشتری باید تکیه و اعتماد کرد به حمایتی که از طرف سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه نوآوری میشود (رضایی، 1389).
2-5-4- سرمایه نوآوری
الگوی اسکاندیا به سرمایه نوآوری به عنوان قسمتی از سرمایه ساختاری توجه میکند که در عصر اقتصادی جدید، کمتر از واقع برآورده شده است. در این عصر، نوآوری به عنوان عاملی کلیدی برای مزیت رقابتی بلندمدت شرکتها مطرح است. رشد اقتصادی در کشورهای اقتصادی بیشتر تحت تاثیر نوآوری قرار گرفته است تا سرمایهگذاری، بنابراین به عنوان عاملی مهم، نوآوری از موضوعهای سرمایه ساختاری نیست، بلکه در حقیقت آن انشعابی اساسی از سرمایه فکری است. از طرف دیگر، سرمایه نوآوری به خودی خود به وجود نمیآید، زیرا مبدا و توسعه آن بر اساس اثر مشترک سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری است. نوآوری، با ترکیبی از کارمندان برتر، ارتباطهای منطقی، فرهنگ و تکنیک انجام میشود. از طرف دیگر، سرمایه نوآوری میتواند محرکی برای رشد سرمایه مشتری باشد. چرخه عمر تولیدات، کوتاه و کوتاهتر میشود، شرکتها در صورتی در این رقابتهای شدید، شکست ناپذیر میشوند که بتوانند پیوسته تولیدات جدید را برای برآورد تقاضای مشتریان توسعه دهند (رضایی، 1389).
2-6- روشهای اندازهگیری سرمایه فکری
همانطور که اشاره شد حسابداری سنتی ارزش هایی مثل تجربه، مهارت، خوشنامی شرکا یا مالکان را نادیده می گیرد لذا میان ارزش بازار و ارزش دفتری واحدهای تجاری در عمل شکاف بزرگی وجود دارد. حال در جهت مرتفع نمودن و کم کردن این شکاف از بین بیش از 30 مدلی که برای شناخت و اندازه گیری سرمایه فکری شناسایی شده است به 14 مدل و روش مهم و ویژگی های هرکدام می پردازیم:
2-6-1- کیوی توبین25
روش کیوی توبین، توسط جیمز توبین(1978)، برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. این نسبت، ارتباط بین ارزش بازار یک شرکت و ارزش جایگزینی آن شرکت(هزینه جایگزینی داراییهای آن شرکت) را اندازه گیری می کند. بصورت تئوری در بلند مدت این نسبت به سمت واحد میل می کند، اما شواهدی تجربی نشان می دهد که در همین زمان این نسبت می تواند بطور معناداری با عدد یک متفاوت باشد. برای مثال شرکت های نرم افزاری که به میزان زیادی از سرمایه فکری بهره می جویند، نسبتی در حدود هفت یا بالاتر دارند در حالیکه شرکت های با سرمایه فیزیکی زیاد نسبتی در حدود یک دارند. نسبت کیوی توبین در اصل بسیار شبیه به نسبت بازار به دفتر می باشد با این تفاوت که توبین در هنگام محاسبه، هزینه جایگزینی دارایی های فیزیکی را به جای ارزش دفتری دارایی های فیزیکی بکار می گیرد. نسبت حاصله به این شکل بکار می رود که چنانچه نسبت کیوی یک شرکت، بزرگتر از مقدار واحد و نیز بزرگتر از مقدار کیوی رقابتی باشد، شرکت مزبور توانایی کسب سود بیشتر از شرکت های مشابه را داراست.
2-6-2- حسابداری منابع انسانی26
حسابداری منابع انسانی یکی از روشهای مهم قدیمی است که به دهه 60 و 70 میلادی بر میگردد. این روش برخی شباهتها با مفهوم سرمایه فکری و نیز اندازهگیری آن دارد. حسابداری منابع انسانی از کارهای پیشگام در حوزه سرمایه فکری است که حاوی برخی روشها جهت محاسبه ارزش منابع انسانی است. ولی به نظر میرسد که این روشها هیچ اثری بر عملکرد شرکت ندارند و این یکی از نقاط منفی این روشها است. بنابر تعریف فلیم هولتز (1985)، حسابداری منابع انسانی شامل اندازهگیری هزینههای متحمل شده توسط واحدهای کسب و کار و سازمانهاست وقتی که در خصوص داراییهای انسانی کارمندیابی، گزینش، آموزش و توسعه را به انجام میرسانند. همچنین شامل اندازهگیری ارزش اقتصادی افراد برای سازمانهاست.
2-6-3- ترازنامه نامرئی27 ترازنامه نامرئی بعنوان یکی از روشهای پیشتاز در حوزه داراییهای نامشهود، توسط اسویبی در سوئد مطرح گردید. اسویبی در آن زمان نسبت به ناتوانی سیستم های حسابداری سنتی در جهت تدارک اطلاعات مناسب
برای ارزش گذاری دانش فنی واکنش نشان داد و چهارچوبی را جهت گزارش دهی داراییهای نامشهود توسعه داد که ترازنامه نامرئی نام گرفت. هدف کتابی که تحت همین عنوان به چاپ رسید، نمایش روشی عملی جهت گزارش دهی روی نیروی انسانی بود که مهمترین منبع و نخستین مولد درآمد دانش فنی است. 35 شاخص غیر مالی به منظور کامل کردن گزارش مالی با اطلاعات مرتبط به کارکنان از قبیل پایداری، دانش، توانایی، اثربخشی، پتانسیل ایجاد درآمد پیشنهاد گردید. در ترازنامه نامرئی، تفاوت بین ارزش بازار سهام یک شرکت و ارزش دفتری خالص بوسیله سه طبقه به هم وابسته از سرمایه ها تحت عنوان سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی(ساختاری) و سرمایه مشتری توضیح داده می شود. این سه طبقه از سرمایه ها که برای اولین بار در کتاب مزبور به چاپ رسید بصورت استانداردی غیر رسمی در آینده تبدیل گردید (جعفری و همکاران، 1385).
2-6-4- کارت ارزیابی متوازن28
این روش که توسط کاپلان و نورتون(1992) توسعه داده شد، سعی می کند اهداف بلند مدت و کوتاه مدت، اندازه های مالی و غیر مالی، شاخص های پیشرو و پسرو و نیز جنبه های داخلی و خارجی سازمان را متعادل نماید. بطور کلی چهار منظر مشتری، مالی، فرآیندهای داخلی و نیز یادگیری و رشد جهت ترجمه سطوح بالای استراتژی به معیارهای واقعی بکار گرفته می شوند و همراه با هر منظر، اهداف، شاخص ها، معیارها و مقدمات مورد نیاز فهرست می گردند. همچنین ارتباط مابین هریک از این جنبه های چهارگانه می باید ملاحظه گردد.
در مقایسه با اندازه های حسابداری سنتی، کارت ارزیابی متوازن کانون توجه را از سوی شاخص های مالی به نحوی تغییر داده است که سه اندازه کلیدی موفقیت غیر ملموس را دربر گیرند. این ها تقریباً معادل با سه بخش سرمایه فکری هستند که سرمایه انسانی (تجربه و دانش افراد) سرمایه ساختاری (دانش نهفته در سیستم ها و فرآیندهای سازمان) و سرمایه مشتری(ارتباطات مشتری) نام دارند. بر این اساس جنبه های یاد شده میتوانند بطور مناسب جهت ارزیابی شرایط موجود مدیریت دانش و ارزیابی آن تطبیق داده شوند.
2-6-5- سرمایه فکری مستقیم29
تاکید این روش اندازهگیری ارزش سرمایه فکری ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر یک از این اجزا قرار گرفته است.
با تعیین اجزای سرمایههای فکری (نظیر سرمایه مشتری نظیر وفاداری مشتریان، مالکیت فکری نظیر حقوق اختراعات، داراییهای فنی نظیر دانش فنی، داراییهای انسانی نظیر آموزش و داراییهای ساختاری نظیر سیستمهای اطلاعاتی) و تعیین ارزش هر یک از اجزا میتوان ارزش کلی سرمایه فکری شرکت را محاسبه نمود.
این روش پیچیده ترین اما دقیق ترین ابزار اندازهگیری سرمایه فکری است. عیب اصلی این روش در ضرورت شناسایی تعداد زیادی از اجزا و اندازهگیری و یا ارزشگذاری هر یک از آنها می باشد که موجب پر هزینه و پیچیده شدن این روش میگردد (انواری رستمی و همکاران،1382).
2-6-6- جهت یابی اسکاندیا30
اسکاندیا یک شرکت خدمات مالی سوئدی است که بدلیل جلودار بودن در امر اندازه گیری دانش خود به خوبی برجسته شده است. اسکاندیا برای اولین بار بصورت داخلی گزارش سرمایه فکری خود را توسعه داد و در سال 1994 بعنوان اولین شرکت بزرگ، گزارش سرمایه فکری خود را به پیوست صورتهای مالی سنتی به سهامداران عرضه کرد. اسکاندیا بطور وسیعی ابزارها و روش های مختلف اندازه گیری سرمایه فکری را تجربه کرد و سرانجام ابزار اندازه گیری خاص خود را تحت عنوان جهت یابی اسکاندیا به همراه مدل ایجاد ارزش مربوط توسعه داد. ادوینسون بعنوان معمار مباحث ابتکاری فوق در شرکت اسکاندیا، یک مدل جامع و پویای گزارش دهی سرمایه فکری که جهت یابی اسکاندیا نام داشت را با پنج حوزه مالی، مشتری، فرآیندی، توسعه و نوسازی و انسانی مطرح نمود(ادوینسون، 1997).
2-6-7- حسابداری و هزینه یابی منابع انسانی31
این روش که توسط جوهانسون توسعه داده شد، هزینه های مرتبط با اثرات مخفی منابع انسانی که سود شرکت را کاهش می دهد محاسبه می نماید. سرمایه فکری بوسیله محاسبه میزان مشارکت دارایی های انسانی تقسیم بر هزینه های حقوق سرمایه گذاری شده اندازه گیری می شود. گروجر و جوهانسون تاکید می کنند که حسابداری و هزینه یابی با دامنه گسترده ای از کاربردها همراهند:
* بعنوان ابزار سیاسی، جهت نشان دادن سوء تدبیر منابع انسانی و سپس بحث در جهت سرمایهگذاری بیشتر و یا مدیریت بهتر.
* بعنوان ابزار آموزش برای تحلیل ساختاردهی و بنابراین فهم بهتر، حل مشکلات پرسنل از یک منظر کاربردی و بنابراین توانایی بهتر جهت تعادل ارزشهای کاربردی در مقابل سایر ارزشها.
* بعنوان یک حامی تصمیم سازی جهت اطمینان از اینکه از نقطه نظر مدیریت روی منابع انسانی منطقی تر هستند(جعفری و همکاران، 1385).
2-6-8-کارگزار تکنولوژی32
مدل کارگزار تکنولوژی توسط بروکینگ (1996) مطرح شد، او دانش سازمانی را به چهار طبقه داراییهای انسان محور، داراییهای زیرساختی، داراییهای فکری و دارایی های بازار تقسیم بندی میکند و ارزش سرمایه فکری سازمان را طی فرآیند ارزیابی مشخص میکند. هر بخش از مدل بوسیله پرسشنامههای ممیزی مخصوص درباره متغیرهای مرتبط با طبقه دارایی بررسی می شود. بخش اول پرسشنامه مشتمل بر 20 سوال است که بر نیاز به تقویت سرمایه فکری تاکید دارد و در ادامه پرسشنامه 178 سوال است که مرتبط با چهار طبقه نامبرده از سرمایه فکری میباشد.
2-6-9- کنترل دارایی نامشهود33
کنترل دارایی نامشهود توسط اسویبی توسعه داده شد و سه نوع از داراییهای نامشهود را که حاصل اختلاف بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت می باشد تعریف نمود. این سه جزء داراییهای نامشهود شامل ساختار خارجی (مارک تجاری، ارتباطات مشتری و تامین کننده)، ساختار داخلی (مدیریت، قانون، نظامنامه، روش و رفتار، نرم افزار) و شایستگی فردی (تحصیلات، تجربه، خبرگی) هستند. برای هر جزء دارایی نامشهود، سه شاخص بر رشد و بازسازی، کارایی و نیز پایداری آن جزء متمرکز هستند. وقتی که مدل جهتیابی اسکاندیا با فرهنگ و فلسفه مدیریت سازمان بعنوان بخشی از سرمایه انسانی برخورد میکند، کنترل دارایی نامشهود آنها را تحت ساختار داخلی طبقهبندی میکند. بدلیل تاکید خاص این مدل بر انسان، این مدل بر این فرض استوار است که انسان تنها عامل درست در کسب و کار است و سایر جنبههای ساختاری اعم از داخلی و خارجی، در فعالیتهای انسانی مستتر می باشد.
2-6-10- ارزش افزوده اقتصادی34
ارزش افزوده اقتصادی، بعنوان یکی از اندازه های عملکردی مبتنی بر ارزش، در زمان پیدایش محبوبیتی فوق العاده بدست آورد. این روش بطور نسبی یکی از جدیدترین روش های ارزیابی عملکرد سازمانی می باشد که توسط استیوارت و شرکت مشاوره نیویورک توسعه داده شد. این روش بر حداکثر کردن ثروت سهامداران متمرکز است. ارزش افزوده اقتصادی، جریان نقدی ایجاد شده (پس از کسر مالیات) توسط شرکت منهای هزینه صرف سرمایه صرف شده جهت ایجاد آن جریان نقدی بوده، بنابراین نشان دهنده سود واقعی در برابر سود روی کاغذ است. ارزش افزوده اقتصادی به عنوان تفاوت بین فروش خالص و مجموع هزینه های عملیاتی، مالیات ها وهزینه های سرمایه می باشد در حالیکه هزینه های سرمایه از طریق ضرب هزینه متوسط سرمایه موزون در کل سرمایه (سرمایه گذاری شده) محاسبه می شود. در عمل، ارزش افزوده اقتصادی زمانی افزایش مییابد که میانگین موزون هزینه سرمایه، کمتر از بازگشت به داراییهای خالص و یا بالعکس باشد. در حال حاضر روش ارزش افزوده اقتصادی به نحو مطلوبی استقرار یافته است و بطور فزایندهای شرکتهای بزرگ در حال پذیرش آن بعنوان پایهای برای برنامهریزی تجاری هستند. بعبارتی تغییر در ارزش افزوده اقتصادی معیاری بدین نحو فراهم میکند که آیا سرمایه فکری سازمان اثربخش بوده یا خیر. بدیهی است در این حال، ارزش افزوده اقتصادی یک اندازه جایگزین برای سرمایه فکری میباشد و اطلاعات دقیقی از میزان تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت فراهم نمیکند.
2-6-11- ارزش بازار به دفتر35
ارزش بازار به دفتر یکی از روشهای عمومی شناخته شده جهت اندازهگیری داراییهای نامشهود و سرمایه فکری است. این ارزش از طریق اختلاف بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت محاسبه میشود. این روش علیرغم سادگی دارای برخی مشکلات در اندازه گیری و نیز تفسیر نتایج می باشد. ارزش دفتری بستگی به استاندارد ملی و یا بینالمللی دارد که براساس آن حسابها تهیه شدهاند که ممکن است در عمل ارزش دفتری را دستخوش تغییر نمایند. از طرف دیگر ارزش سهام در بازار همواره در حال تغییر است که نتایج حاصله را صرفاً برای زمانی کوتاه معتبر می سازد. آیا این بدان معناست که ارزش داراییهای نامشهود همواره در حال تغییر است؟ آیا یک معامله و یا تغییر بازار میتواند به آسانی باعث ظهور و یا ناپدید شدن دارایی های نامشهود شرکت گردد؟ ارزش بازار به دفتر اندازه ای غیر قابل اعتماد از داراییهای نامشهود حاصل می کند. با این حال میتوان در مواردی از این نسبت به شکل درست استفاده کرد. برای مثال در هنگامی که قصد داریم دارایی های فکری یک شرکت را در مقایسه با سایر رقبا در صنعت بسنجیم.
2-6-12- ارزش نامشهود محاسبه شده36
مدل ارزش ناملموس محاسبه شده، بر پایه این فرض بنا شده است که درآمد مازاد یک شرکت، برای مثال درآمد مازاد بر متوسط درآمد صنعت، از سرمایه فکری آن ناشی می شود. به بیان دیگر با بکارگیری دارایی های فیزیکی، درآمد یک شرکت حداکثر به متوسط درآمد آن صنعت نزدیک می شود و تنها با بکارگیری سرمایه فکری است که یک شرکت به درآمد مازاد دست می یابد. داده های مورد نیاز در این روش از ترازنامه شرکت تهیه می شود. اجرای این روش را می توان به شش مرحله زیر تقسیم بندی کرد:
* درآمد متوسط قبل از کسر مالیات شرکت، مربوط به سه سال قبل را محاسبه کنید ().
* متوسط دارایی های فیزیکی پایان سال شرکت، در سه سال گذشته را محاسبه کنید ().
* درآمد را بر ارزش دارایی های فیزیکی تقسیم نموده و از این طریق نرخ بازگشت دارایی فیزیکی را بدست آورید ().
* متوسط نرخ بازگشت به دارایی فیزیکی برای صنعت () در سه سال گذشته محاسبه کنید و در صورتی که از متوسط نرخ بازگشت شرکت کمتر است مراحل را ادامه دهید. سپس نسبت متوسط مالیات بر درآمد در سه سال گذشته () را حساب کنید.
* مازاد بازگشت () را با رابطهمحاسبه کنید.
* سرانجام مازاد بازگشت () را بر یک درصد مناسب، برای مثال هزینه سرمایه شرکت تقسیم کنید.
2-6-13- جستجوگر ارزش37
جستجوگر ارزش، یک روش حسابداری است که توسط کا پی ام جی برای محاسبه و تخصیص ارزش به پنج دسته از داراییهای نامشهود پیشنهاد گردید. این پنج دسته عبارتند از: دارایی ها و هدایا، مهارت ها و دانش ضمنی، هنجارها و ارزش های اجتماعی، فناوری و دانش آشکار، فرآیندهای اصلی و مدیریتی. این روش بینشی نسبت به پتانسیل آینده داراییهای نامشهود با نگریستن به مواردی از قبیل: ارزش افزوده برای مشتریان، رقابت پذیری، پتانسیل پذیرش فرصت های جدید، قدرت تحمل و قدرتمندی فراهم میکند. اهداف این روش بر اساس اظهارنظر کا پی ام جی عبارتست از موارد زیر:
* کمک نمودن به سازمانها در جهت فهمیدن و اندازهگیری مزیت های رقابتی و یا دارایی های نامشهود است که دارای اهمیت استراتژیک هستند.
* ارزیابی قدرتها و ضعفهای نسبی داراییهای نامشهود با ملاحظه پتانسیل آینده.
* تخصیص جریان درآمد سازمان در سرتاسر مزیت های رقابتی(جعفری و همکاران، 1385)
2-6-14- نتایج امتیازی زنجیره ارزش38
نتایج امتیازی زنجیره ارزش که توسط لیو توسعه داده شد، یک روش تحلیل اندازه گیری دارایی های نامشهود است که همچنان در فاز توسعه قرار دارد. زنجیره ارزش با کشف محصولات، خدمات و فرآیندها آغاز شده، سپس به سوی فاز امکان سنجی تکنولوژی و توسعه پیش می رود و در نهایت، فاز بازاریابی محصول یا خدمت انجام می شود. کارت امتیازی زنجیره ارزش، ماتریسی از شاخص های غیرمالی است که در سه طبقه متناسب با چرخه توسعه گرد آمده است: کشف و یادگیری، اجرا، تجاری کردن.
در این تحقیق از رویکرد پالیک (روش مستقیم) برای ارزیابی سرمایه فکری بهره گرفته شده است. در این روش اجزای مختلف سرمایه فکری شناسایی شده و پس از تعیین ارزش هر یک از اجزاء ، میتوان ارزش کلی سرمایه فکری شرکت را محاسبه نمود. . این روش پیچیدهترین اما دقیق ترین ابزار اندازهگیری سرمایه فکری است.
2-7- فرمولهای محاسباتی و روشهای کمی جهت محاسبه ارزش سرمایه های فکری
برای پاسخ به این سوال که چگونه می توان ارزش سرمایههای فکری را بصورت پولی محاسبه کرد چهار فرمول زیر آورده شدهاند. نتایج آزمون آماری بیانگر آن است که در سطح اطمینان 95%، فرمولهای شماره سه و چهار در سنجش ارزش سرمایههای فکری شرکت ها، همبستگی بالا و معناداری را(با مقادیر R بالاتر از 97/ .) با ارزش سهام شرکتها و صنایع بورس اوراق بهادار تهران نشان دادهاند. به این ترتیب می توان بهره گیری از این گونه روشها را به شرکتهای فعال در بورس و اوراق بهادار تهران قویاً توصیه کرد (انواری رستمی و همکاران، 1384).
2) (1
فرمولهای سرمایه فکری(انواری رستمی و همکاران،1382و1384)
2-8- طبقهبندی روشهای اندازهگیری سرمایه فکری
در یک تقسیم بندی کلی روشهای اندازهگیری سرمایه فکری به چهار طبقه کلی تقسیم بندی میشوند.
2-8-1- طبقه اول: روشهای سرمایه فکری مستقیم
این روش ها مقدار پولی دارایی های فکری را بوسیله اجزاء مختلف این قبیل دارایی ها پیشبینی می کنند. از بین روش های اشاره شده روش کارگزار تکنولوژی، حسابداری و هزینه یابی منابع انسانی، جستجوگر ارزش، سرمایه فکری مستقیم و حسابداری منابع انسانی در این طبقه قرار می گیرند.
2-8-2- طبقه دوم: روشهای سرمایهگذاری بازار
این روشها بر محاسبه تفاوت بین ارزش بازار سهام شرکت و سرمایه در دست سهامداران آن و در نظر گرفتن ما به التفاوت بعنوان داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری مبتنی هستند. از بین 14روش، مدل ترازنامه نامرئی، ارزش بازار به دفتر و کیوی توبین جزء این طبقه هستند.
2-8-3- طبقه سوم: روشهای بازگشت روی داراییها
این روشها متوسط درآمد قبل از کسر مالیات شرکت را در یک دوره مشخص محاسبه نموده و آنرا بر متوسط ارزش دارایی های فیزیکی در همان دوره تقسیم می کنند. روش ارزش افزوده اقتصادی و ارزش نامشهود محاسبه شده دارای این ویژگی هستند و به این طبقه تعلق دارند.
2-8-4- طبقه چهارم: روشهای کارت امتیازی
در این روش ها اجزاء مختلف داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری شناسایی شده و برای آنها شاخصهای تهیه شده در کارتهای امتیازی گزارش می شوند و یا اینکه در نمودارها به نمایش در میآیند. روشهای کارت ارزیابی متوازن، جهت یابی اسکاندیا، کنترل دارایی نامشهود، نتایج امتیازی زنجیره ارزش متعلق به این طبقه هستند.
2-9- زنجیره ارزش39
زنجیره ارزش، مجموعه فعالیتهایی است که به صورت زنجیرگونه در یک شرکت انجام میشود تا به خلق ارزش برای آن بیانجامد. منظور از ارزش، مقدار پولی است که خریداران تمایل دارند در عوض آنچه که شرکت خلق کرده است بپردازند. ارزش کل، در واقع همان کل درآمد شرکت است که از فروش محصولات یا خدماتش کسب میکند. حاشیه ارزش، بیانگر تفاوت بین ارزش کل و هزینههای ایجاد ارزش، شامل هزینه ساخت محصول و هزینه تحویل آن به مشتری میباشد. ایجاد ارزش بیشتر از هزینههای ساخت و تحویل محصول، هدف عمومی هر استراتژی است (پورتر، 2001). به عقیده پورتر، فعالیتهای یک زنجیره ارزش به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
* فعالیتهای اصلی
* فعالیتهای پشتیبانی
نگاره شماره 2-2- مدل زنجیره ارزش پورتر
2-9-1- فعالیتهای اصلی زنجیره ارزش
فعالیتهای اصلی به آن دسته از فعالیتهای زنجیره ارزش سازمان اطلاق می گردد که در جهت ماموریت و اهداف سازمان بوده و در بنگاههای تولیدی شامل ساخت فیزیکی کالا و یا تولید خدمت، فروش (عرضه) و انتقال آن به مصرفکننده و نیز خدمات بعد از فروش (و ارائه خدمات) مربوط می شوند. این حوزه های کاری که در واقع عملیات روزمره و جاری بنگاه را شامل می شوند خود به پنج دسته قابل تقسیم هستند (مستبصری، 1388).
تدارک داخلی40-: شامل دریافت، انباشت و توزیع ورودیهای سیستم تولیدی نظیر مواد اولیه، ملزومات تولید و … است.
عملیات تولیدی41-: شامل کلیه وظایفی است که در تبدیل ورودی ها به محصول نهایی نقش دارند.
تدارک خروجی42-: شامل جمع آوری، ذخیره و توزیع فیزیکی محصولات بین خریداران و مصرف کنندگان است.
بازاریابی و فروش43:- شامل کلیه وظایفی است که به آگاه شدن از خواسته مشتریان و مصرف کنندگان، آگاه ساختن آنها از محصولات و خدمات بنگاه و نیز فراهم کردن زمینه فروش محصولات مربوط می شود.
خدمات پس از فروش44-: شامل نصب و راه اندازی محصولات، آموزش روش استفاده از محصولات، تامین قطعات یدکی، تعمیر و سرویس محصولات و… است.
2-9-2- فعالیتهای پشتیبانی زنجیره ارزش
فعالیتهای پشتیبانی به آن دسته از فعالیتهای زنجیره ارزش سازمان اطلاق می گردد که به نحوی، فعالیتهای اصلی بنگاه را پشتیبانی و حمایت میکنند. فعالیتهای پشتیبانی آن دسته از فعالیتهایی هستند که حول فعالیتهای اصلی و برای آماده سازی شرایط اجرای آنها انجام میشوند (پورتر، 1985).
فعالیتهای پشتیبانی به چهار دسته تقسیم میشوند:
زیر ساختهای شرکت45- :شامل وظایفی نظیر برنامه ریزی، نظارت، امور کلان مالی و … است.
مدیریت سرمایه انسانی46-: شامل وظایفی مانند جذب و استخدام، آموزش، ارزیابی، تشویق و توسعه نیروی انسانی است.
توسعه تکنولوژی-: شامل حوزه وسیعی از وظایف است که به خلق یک محصول، فرآیند یا سیستم مدیریتی جدید و یا بهبود آنها در بنگاه منجر میشوند که وظایفی نظیر تحقیق و توسعه، بهبود سیستمها و روش های انجام کار و… را شامل می شود.
تامین47- :شامل کلیه تلاشهای ستادی است که در جهت فراهم کردن مواد و ملزومات تولیدی (نظیر مواد خام، اقلام مصرفی تولید، ماشین آلات، تجهیزات و…) و اجرایی صورت می گیرد.
هر یک از فعالیتهای پشتیبانی، علاوه بر فعالیتهای اصلی بنگاه، دیگر فعالیتهای پشتیبانی را نیز مورد حمایت قرار می دهند. مجموعه این فعالیتها، زنجیره ارزش سازمان را تشکیل می دهند. یعنی ارزشهای ایجاد شده توسط تک تک فعالیتهای شرکت، منجر به ایجاد ارزش در کل سازمان می گردد. این ارزش در شرکتهای رقابتی، توان رقابتی است و در سازمانهای ماموریتگرا که در بخش عمومی فعالیت می کنند، تحقق اهداف و ماموریتهای سازمان است. به کمک مفهوم زنجیره ارزش، امکان برخورد اصولی با فعالیتهای سازمان میسر شده و با تجزیه و تحلیل رفتار هر یک از فعالیتها میتوان، کیفیت محصولات را افزایش داد و هزینهها را کاهش داد و همچنین تاثیر با اهمیتی بر توان رقابتی به جا گذاشت. از آنجا که زنجیره ارزش برای بنگاههای مختلف متفاوت است؛ بنابراین مجموعه فعالیتهای کاری تشکیل دهنده زنجیره ارزش در بنگاههای مختلف، تاثیرات متفاوتی بر ارزش و توان رقابتی و اجرایی ایجاد شده بجا می گذارند (پورتر، 1985). مدیریت دانش، سرمایه فکری یا داراییهای نامشهود معیارهایی است که در بهبود ارزش و تغییرات ایجاد شده در آن موثر هستند (رایت و لیبویتز48، 1999).
2-10- مدیریت دانش
بخش عمدهای از سازمانهای بزرگ در دهههای آینده تبدیل به سازمانهایی خواهند شد که تعداد ردههای مدیریتی خود را به کمتر از نصف و تعداد مدیران خود را به کمتر از 3/1 تقلیل دادهاند. سازمانهای آینده، سازمانهایی دانش محور خواهند بود و به طور کلی شامل متخصصینی هستند که مسیر و قواعد کار خود را از مجرای بازخوردهای دریافت شده از همکاران، مشتریان و روسایشان تنظیم میکنند و بر این مبنا، مرکز ثقل به کارگیری نیروی کار از کارکنان ساده و فیزیکی به کارکنان دانشی تغییر خواهد کرد که در برابر رویکردهای رفتاری که فضای کسب و کار، بیش از صد سال پیش از محیطهای نظامی گرفته بود، مقاومت خواهند کرد و تحولی در عرصههای فعالیت سازمانی پدید خواهند آورد (دراکر49، 2000).
همانگونه که دراکر پیشبینی کرده بود، در سالهای اخیر، سازمانها و شرکتهای مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز کردهاند و مفاهیم جدیدی چون کار دانشی، مدیریت دانش و سازمانهای دانشی خبر از شدت یافتن این روند میدهند. سازمان دانشی به توانمندیهای دست مییابد که قادر است از نیروی اندک، قدرتی عظیم بسازد (دانشیفرد و ذاکری، 1388).
اسکای رم (2000) معتقد است که سرمایه دانشی، دارایی نهفته و پنهانی سازمانها است که با مدیریت و اداره آن میتوان به مزیتهای رقابتی دست یافت. در واقع دانش به عنوان منبعی برای بقای سازمان ها ضروری است و شرط موفقیت سازمانها، دستیابی به یک دانش و فهم عمیق در تمامی سطوح است. پیتر دراکر، راز موفقیت سازمانها در قرن 21 را مدیریت دانش میداند. اهمیت مدیریت دانش در قرن حاضر به حدی است که تیلور آن را حرکت و جنبشی میداند که عصر آینده را مسخر خود خواهد ساخت و چنین به نظر میرسد که در دیدگاهها و نظریات جدید حوزه مدیریت، مدیریت دانش و سرمایههای فکری سازمانها، یکی از راهکارهای اصلی فعالیت و موفقیت در محیط پرتلاطم کاری آنهاست (اسکای رم50، 2000).
2-11- زمینههای پدیداری مدیریت دانش
از پنجاه سال پیش به این سو، توجه به نقش دانش در اثربخشی سازمانها، رشد قابل ملاحظهای داشته است. مفهوم جامعه پساصنعتی51، رشد اقتصادهای خدمات محور را که به جایگاه دانش و کارکنان دانشی وابستگی دارد، در بر داشته است. در بسیاری از بخشهای صنعتی، اهمیت داراییهای فیزیکی رو به کاستی نهاده است. ناملموس بودن دانش در خدمات، با مفاهیم و عباراتی چون زندگی روی هوای سبک52 یا اقتصاد بدون وزن53 توصیف شده است (نیف54، 1999) استراتژیستها، دانش را یک منبع دارایی اولیه، در گذار از رویکرد منبع محور در سازمانها به رویکرد دانش محور تلقی میکنند (گرانت55، 1996) و ارزش دانش بر اساس نحوه به کارگیری آن در فرآیندهای سازمان، در راستای تولید کالاها و خدمات ارزیابی میشود (پنروز56، 1995). تحولات زیر، بر ضرورت پدیداری مدیریت دانش و پارادایم دانش محوری تاثیر زیادی داشتهاند.
2-12- انواع دانش
یکی از معروفترین طبقهبندیها از دانش توسط نوناکا انجام گرفته است که این طبقهبندی، مبتنی بر نگرش پولانی در خصوص دانش است. نوناکا در این طبقهبندی، دو نوع دانش را معرفی میکند که عبارتند از:
1) دانش آشکار:دانشی است که عینی بوده و میتواند به صورت رسمی و زبان سیستماتیک بیان میشود. وی معتقد است که این نوع دانش مستقل از کارکنان بوده و در سیستمهای اطلاعات کامپیوتری، کتابها، مستندات سازمانی و نظایر اینها وجود دارد. دانش آشکار قابل رمزگذاری و کدگذاری است و میتوان به سادگی آن را مخابره، پردازش، منتقل و در پایگاه دادهها ذخیره کرد. این نوع دانش را میتوان فرم داد و در قالب یک فرمول علمی و یا کتابچه راهنما بین افراد و سازمان منتشر کرد.
2) دانش پنهان: دانشی است که انتزاعی بوده و دستیابی به آن آسان نیست. لی و چوی به نقل از پولانی دانش نهفته را به این صورت تعریف می کنند: دانشی که منابع و محتوای آن در ذهن نهفته است و به آسانی قابل دستیابی نبوده و غیرساختارمند است. این دانش از طریق تجربه و یادگیری عملی کسب میگردد و کدگذاری شده نیست (لی و چوی، 2000) این دانش، دانش نانوشته سازمان است که بیانگر میزان تجربه و مهارت کارکنان است. دانش پنهان را میتوان، دانش فردی و شخصی نهفته در تجربیات فردی که بیشتر از طریق تماس چهره به چهره و نشستهای حضوری مبادله میگردد و تبادل آن مستقیم و اثربخشتر است نامید. (فتحعلیان و دیگران، 1384).
2-13- مفهوم مدیریت دانش
صرف نظر از همه گرایشهایی که در تدوین تئوریهای اقتصادی به دانش وجود دارد، نحوه مدیریت دانش در سازمان همواره محل سوال است. انبوهی از تعاریف در خصوص مدیریت دانش مطرح شدهاند که در این قسمت به بخشی از آن اشاره شده است. برخی از نویسندگان بین رویکرد مبتنی بر منابع انسانی و رویکرد مبتنی بر تکنولوژی تمایز قائل شدهاند. با این حال، به رویکرد موسوم به این رویکرد یکپارچه گرایش پیدا کردهاند. تحقیقات جدیدتر به طور برجستهتری، بر این باور اساسی مبتنی است که اجزاء انسانی و تکنولوژیکی در جهت دستیابی به اهداف بهینه با یکدیگر ترکیب میشوند. از دیدگاه برخی صاحبنظران مدیریت دانش عبارتست از:
1- مجموعهای از مکانیزمهای داخلی برای همگرایی است که طی آن اطلاعات کلیدی جمعآوری شده توسط افرادی که مسئولیت آنها جمعآوری و تحلیل اطلاعات و فرصتهای محیطی است؛ ادغام شده و به کار بسته میشوند (باکلی و کارتر57، 1999).
2- فرآیندی که سازمانها به واسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونهای موثر در تصمیمهای خود به کار گیرند (هالس58، 2001).
3- نظامی است که با حفظ و تقویت ارزش حال و آینده داراییهای دانشی سازمان، در پی ارتقای عملکرد افراد و سازمان هاست. سیستمهای مدیریت دانش هم فعالیتهای افراد و هم ماشینآلات و نیز محصولات آنها را در بر میگیرد (دانشیفرد و ذاکری، 1388)
2-14- مدیریت موفق سرمایه فکری
برای تاثیرگذاری مثبت بر ارزش آینده بنگاه، لازم است درک بهتری از سرمایه فکری و آخرین ابزار موجود برای شناسایی، اندازه گیری و مدیریت این عامل مهم ایجاد ارزش را داشته باشیم. رهنمود حسابداری مدیریت منتشر شده بوسیله انجمن حسابداران رسمی آمریکا (AICPA)، پنج گام اساسی را برای مدیریت موفق سرمایه فکری تعیین می کند:
1. شناسایی سرمایه فکری بنگاه
2. ترسیم عوامل کلیدی ارزش
3. اندازه گیری سرمایه فکری
4. مدیریت سرمایه فکری و
5. گزارشگری سرمایه فکری.
اولین گام، شناسایی سرمایه های فکری بنگاه است. این مرحله، شامل اندازه گیری ارزش آن می باشد. همه سرمایه های فکری بطور خودکار برای یک بنگاه ارزشمند نیستند. این سرمایه ها زمانی ارزشمند هستند که به پیشبرد اهداف بنگاه کمک کنند. سرمایه فکری را میتوان از طریق انجام مصاحبه، کارگاههای آموزشی یا از طریق نظرسنجیهای اینترنتی شناسایی کرد. زمانی که سرمایه فکری شناسایی شد، میتوان ارزش آن را سنجید. هنگام ارزش گذاری سرمایه فکری باید به خاطر داشته باشیم که ارزش سرمایه فکری به راهبرد بنگاه بستگی دارد و بطور پویا با سایر منابع در تعامل و به آنها وابسته است.
گام بعدی، ترسیم نقشه ارزش زایی است. این تمثال دیدنی، دو کارکرد اولیه دارد: ایجاد اطمینان از این که راهبرد با همه عوامل ارزش سرمایه فکری منسجم و پیوسته است، و ایجاد امکان ارتباط دهی آسان راهبرد و نقش و اهمیت سرمایه فکری در پیشبرد راهبرد.
بعد از شناسایی و ترسیم عوامل ارزش سرمایه فکری، بنگاه میتواند سنجش آنها را شروع کند. ابزار و فنون زیادی برای سنجش سرمایه فکری موجود است.
زمانی که سرمایه فکری اندازهگیری شد، می توان آن را مدیریت کرد. به کمک ارزشیابی های مربوط میتوانیم سطوح فعلی عملکرد را بشناسیم، بفهمیم که آیا سرمایه فکری بهتر شده یا رو به زوال رفته است و پی ببریم چه فعالیت ها یا برنامه هایی بر عملکرد اثر داشتهاند. از این اطلاعات میتوان در تصمیم گیری، بررسی و آزمون راهبرد و مدیریت مخاطرات مرتبط با سرمایه فکری استفاده کرد.
گام نهایی، گزارشگری سرمایه فکری است. هدف گزارشگری سرمایه فکری، ارائه اطلاعاتی درباره سرمایه فکری یک سازمان به ذی نفعان آن است. گزارشگری سنتی نمی تواند ارزش سرمایه فکری را توصیف کند. راه های مختلفی برای توجه به محدودیت های گزارشگری مالی سنتی در افشای اطلاعات درباره سرمایه فکری ایجاد شده، اما هنوز نسبت به هیچ استانداردی توافق نشده است. در نتیجه، سازمان های مختلف گزارش های داوطلبانه ای را ارائه کرده و به مزایای واضح آن از قبیل بهبود شناخت ذی نفعان از راهبرد بنگاه و بهبود تصویر از بنگاه و شهرت آن، پی برده اند.
2-15- الگوی ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی روشی بر مبنای بازگشت سرمایه، برای سنجش ارزش بر پایه حسابداری سنّتی است که در سال ۱۹۹۷ توسط استوارت مطرح شد. در این الگو به پیروی از اصول حداکثرسازی ارزش سهام، تفاضل مجموع ارزش واحد اقتصادی و مجموع ارزش سرمایه به کار گرفته شده توسط سرمایه گذاران حداکثر می شود. ارزش افزوده اقتصادی الگوی جامعی است که متغیرهایی نظیر: بودجه بندی سرمایه، برنامه ریزی مالی، هدف گذاری، اندازه گیری عملکرد، ارتباط سهام داران و انگیزه پاداش را به کار می گیرد. هر چند که مدیریت سرمایه فکری به گونه صریح با ارزش افزوده اقتصادی مرتبط نیست، اما به طور ضمنی با مدیریت اثربخش سرمایه فکری، ارزش افزوده اقتصادی افزایش می یابد (بونتیس59، 2001)
2-16- آشفتگی مالی
تعیین اینکه چه شرکتی واقعا دچار آشفتگی مالی شده است و چه شرکتی دارای آشفتگی مالی نیست کار دشوار و پیچیده ای است. پیشبینی جود آشفتگی مالی شرکتها برای گروههای مختلفی از جمله ذینفعان شرکتها، بیمهگران، وام دهندگان، تحلیلگران مالی و … از اهمیت ویژهای برخوردار است (شاموی، 2001). تعیین دلیل یا دلا یل دقیق آشفتگی مالی در هر مورد خاص کار آسانی نیست. در اغلب موارد دلا یل متعددی با هم منجر به وقوع این پدیده می شوند. دلیل اصلی وقوع ورشکستگی در شرکتها، مشکلا ت مالی و اقتصادی و نارساییهای موجود در ساختار آنها است. لذا برای تفکیک شرکتها به گروه با آشفتگی مالی و گروه بدون آشفتگی مالی نیاز به داشتن معیار هستیم.
اندازه شرکت: استدلال میشود که شرکتهای بزرگ نسبت به شرکتهای کوچک، دارای مشکلات عدم تقارن اطلاعاتی و نمایندگی کمتری هستند. در درجه اول، شرکتهای بزرگ با هزینههای مبادله پایینتری مواجه هستند، زیرا سرمایهگذاران با توجه به شهرت و اعتبار این گونه شرکتها، تمایل بیشتری به سرمایهگذاری و یا خرید اوراق تجاری آنها دارند. بنابراین، هزینههای مربوط به بازاریابی اوراق تجاری و واسطهگری های مالی کاهش مییابد و احتمال وقوع آشفتگی مالی کاهش مییابد.
عمر شرکت: شرکتهای باسابقه شهرت بسزایی در بازار دارند و همین امر موجب تسهیل دسترسی شرکتها به تامین مالی خارجی میشود، زیر ارتباط آنها با اعتبار دهندگان با گذشت زمان مستحکم شده است. همچنین، معمولا بین عمر و اندازه شرکت، ارتباط مثبتی وجود دارد. از طرف دیگر، شرکتهای جوان و نوپا دارای ریسک بالاتر و شفافیت اطلاعاتی کمتری هستند. بنابراین، میتوان انتظار داشت که شرکتهای تازه تاسیس در جذب منابع مالی خارجی با توفیق کمتری مواجه باشند و با آشفتگی مالی روبرو شوند.
نسبت سود تقسیمی: شرکتهایی که اقدام به تقسیم سود میکنند، در مقایسه با شرکتهایی که سودی تقسیم نمیکنند، کمتر در معرض محدودیت و آشفتگی مالی قرار دارند، زیرا زمانی که توانایی آنها در دسترسی به منابع مالی خارجی کاهش یابد، میتوانند از طریق توقف پرداخت سود سهام، بخشی از کمبود منابع مالی را جبران کنند.
اندازه اعتبارات اعطایی: اگر شرکت، اعطای اعتبار به مشتریان را بیش از اندازه توسعه بخشد در دریافت دیون از بدهکاران دچار مشکل می گردد. توزیع کننده ها در صورت فروش کالا به مصرف کننده قادر به پرداخت بدهی هایشان هستند، پس اعتبارات اعطا شده از تولیدکننده به توزیع کننده و نهایتاً به مصرف کننده توسعه داده می شود. در این حالت یک زنجیره اعتبار ایجاد می شود و اگر یک حلقه در این زنجیره ورشکست شود خطر سقوط همه زنجیره وجود دارد. راه حل مناسب افزایش بررسیهای اعتباری و محدودکردن حتی الا مکان فروشهای نسیه است. گرچه ممکن است برخی شرکتها فکر کنند که از دست دادن حجم فروشهای نسیه، زیان بیشتری از سوخت شدن برخی مطالباتشان برای آنها به همراه دارد، اما تصمیم غلط درباره اعطای اعتبار ممکن است باعث ایجاد ریسک در فعالیت مالی خود شرکت گردد و این زیانهای اعتباری غیرمعمول ممکن است ساختار مالی شرکت را برای ادامه فعالیت تضعیف نماید.
کارایی مدیریت: سطح کارایی مدیریت به میزان آموزش، تجربه، توانایی و ابتکار مدیریت واحد تجاری وابسته است. فقدان این موارد شرکت را دچار مشکل خواهد نمود. بیشتر تعداد آشفتگیهای مالی به این دلیل بوده اند. عدم همکاری و ارتباط موثر مدیریت با افراد حرفه ای هم در این طبقه قرار می گیرد.
میزان سرمایه: در صورتی که سرمایه شرکت به اندازه کافی نباشد، شرکت ممکن است قادر به پرداخت هزینه های عملیاتی و تعهدات اعتباری در سررسید نباشد. با این حال دلیل اصلی مشکل، معمولا ً سرمایه ناکافی نیست و ناتوانی در مدیریت اثربخش سرمایه، مسئله اصلی است.
2-17- علل مشکلات مالی
تعیین علت یا علل مشکلات مالی در هر مورد خاص کار آسانی نیست. مشکلات مالی اغلب شرکتها نتیجه عوامل متعدد می باشند و در نهایت منجر به واقعه ای میشوند که بلافاصله موجبات شکست را فراهم می آورد. عامل عمده و اساسی شکست ممکن است از شواهد در دست اصلاً قابل تشخیص نباشد. بعضی ها عوامل شکست و ناکامی را از دیدگاه بستانکاران مطرح می کنند. چنانچه مالکان بدهکار در رابطه با عوامل اساسی شکست مورد مصاحبه واقع می شدند، بدون شک پاسخهای مختلفی ارائه می شد. فقدان سرمایه در فهرست علل شکست بدهکاران احتمالاً از میزان بالایی برخوردار می بود و عدم توانایی به ندرت مورد قبول واقع می شود (رهنمای روپشتی،نیکومرام،شاهور دیانی، 1385).
از سوی دیگر، جامعه متخصصان ورشکستگی (انگلیس)، هزار و هفتصد شرکت را که طی سال 1992 ورشکست شده بودند بررسی کرد و دریافت که مدیریت شرکت بزرگترین دلیل سقوط شرکتها بوده است. بعد از آن به ترتیب بازار، فقدان سرمایه گذاری اضافی لا زم و تامین مالی بلندمدت عوامل ورشکستگی شناخته شدند (نیوتون60، 1998).
نیوتن (1998) عنوان کرد که مدیریت ناکارا نمی تواند از عواملی چون فروشهای ناکافی (که منجر به ناکافی بودن سود برای باقی ماندن شرکت در عرصه تجارت می گردد)، قیمت گذاری نامناسب (که موجب پذیرش زیان روی یک قلم یا سود بسیار اندک می شود)، استفاده نادرست از دریافتنیها و پرداختنیها (عدم موفقیت در گرفتن تخفیفات عمده و عدم پرداخت بدهکارانی که دارای وضع وخیم هستند)، هزینه های سربار و عملیاتی بیش از اندازه و مخارج بهره بدهیهای دراز مدت بیش از اندازه (که همه هزینه های ثابت هستند که در مقابل درآمد قراردارند و باعث بالا رفتن نقطه سربه سر می شوند)، سرمایه گذاریهای بیش از اندازه در داراییهای ثابت و موجودیها (که باعث محدودیت وجوه و در دسترس نبودن آن برای ایفای سایر تعهدات می گردد)، سرمایه در گردش ناکافی و نقدینگی ضعیف (به خاطر بدهی جاری بیش از حد در نتیجه تحصیل داراییهای ثابت با استفاده از اعتبار کوتاه مدت)، ساختار سرمایه غیر موزون (نسبت نامطلوب بدهی به سرمایه)، پوشش بیمه ای نامناسب (درمقابل زیانهای ناشی از آتش سوزی، سرقت و…)، روشها و ثبتهای نامناسب حسابداری (که باعث دسترسی نداشتن مدیریت به اطلا عات مورد نیاز برای شناسایی مشکل و پیش گیری از آن می گردد)، رشد بیش از اندازه (رشد سریع باعث نیاز به وجه نقد بالا می گردد که ممکن است شرکت در کوتاه مدت قادر به ایفای آن نباشد و برای دستیابی به آن متحمل هزینه بهره گردد) و محدودیت ریسک (شرکتهایی که مصرف کنندگان متنوعی ندارند در صورت سوخت شدن یک فروش نسیه یا ورشکستگی یک مصرف کننده به سرعت دچار آشفتگی مالی می شوند) جلوگیری کند و هر یک از آنها ممکن است منجر به سقوط شرکت گردد.
2-18- میزان ناکامی ها و شکست های تجاری
شمار ناکامی های تجاری و حجم کلی بدهی های مربوط به ورشکستگی به میزان وسیعی در آمریکا افزایش یافته است. در مرحله نخست، نرخ شکست در ده هزار مورد شرکت ها در سال 1978 به 24 مورد کاهش یافت که پائین ترین نرخ در سال 1948 می باشد. در سال 1979 نرخ شکست در ده هزار مورد برای اولین بار از سال 1978 افزایش یافت این نرخ رشد خود را حفظ نمود و به 89 مورد در ده هزار مورد در سال 1982 رسید که این نرخ بالاترین نرخ شکست در ده هزار شرکت از سال 1933 می باشد. در سال 1932 نرخ شکست 154 و در سال 1933 این نرخ 100 بوده است.
میانگین بدهیهای مربوط به هر شکست، به هر حال، از سال 1940 روند صعودی را پیموده است. این میانگین از97654 دلار در سال 1968 به 383150 دلار در سال 1975 افزایش یافت. در سال 1981 میانگین بدهیهای شرکت های ورشکسته 414147دلار بود. بخشی از این افزایش مربوط به افزایش قیمت ها می شود. اما قسمت اعظم این تغییرات از مشکلات مالی شرکتها بزرگ ناشی شده است. آمارها نشان دهنده افزایش شمار شرکت های بزرگ دارای مشکلات مالی می باشد. تعداد شرکت های ورشکسته با بدهی بالاتر از یک میلیون دلار از 155 شرکت در سال 1969 به 469 شرکت در سال 1975 افزایش یافت. این تعداد در چند سال بعدی کاهش یافت. اما سال 1980 شمار ورشکستگی با بدهی بیش از یک میلیون دلار به حدود 643 شرکت رسید و در سال 1981 این تعداد به بیش از 900 مورد افزایش یافت. دان و براداستریت گزارش نمودند که درموارد ورشکستگی مربوط به خرده فروشان کالاهای مصرفی، پیمانکاران ساختمان، دست اندرکاران معدن و نفت، صنایع نساجی و تولید کنندگان پارچه بالاخص در تراز نامه این شرکت ها مبلغ بدهی های بزرگ وجود داشته است. در سال 1973 شمار شرکت های با بدهی های بیش از یک میلیون دلار، براساس گزارش دان و براداستریت بالاتر از شمار ورشکستگی زیر 5000 دلار بوده است. پیش بینی می شود که روند ورشکستگی شرکت های بزرگ ادامه خواهد داشت (رهنمای روپشتی،نیکومرام،شاهور دیانی، 1385).
2-19- هزینه آشفتگی مالی
هزینه آشفتگی مالی شامل، هزینههای اداری و قانونی ورشکستگی همچنین هزینههای نمایندگی، هزینههای مربوط به مخاطرات اعتباری، هزینههای مربوط به کنترل شرکت که میتوانند موجب کاهش ارزش شرکت گردند میشوند.
ادبیات مربوط به هزینههای مشکلات مالی، درباره رفتار تامین مالی شرکتها به نتایج زیر رسیدهاند:
1. در شرایط مساوی شرکت های پرمخاطره باید کمتر استقراض کنند. اینجا ریسک به معنای نوسان پذیری ارزش بازار دارایی های شرکت است هرچه نرخ واریانس بزرگتر باشد، احتمال ناتوانی شرکت در برابر هر مقدار بدهی بیشتر خواهد بود. از آنجایی که هزینه مشکلات مالی به واسطه تهدید ناتوانی مالی یا ورشکستگی واقعی به وجود می آید، شرکت ها باید قادر باشند وام بیشتری بگیرند تا صرفه جویی مالیاتی ناشی از آن جبران هزینه های آشفتگی مالی را بنمایند.
2. شرکت هایی که دارای دارایی هایی هستند که بازار دست دوم فعالی دارند باید نسبت به شرکت هایی که دارای دارایی های نامشهود دارند، بیشتر استقراض کنند. هزینه مورد انتظار مشکل مالی تنها به احتمال وقوع آن بستگی ندارد بلکه به ارزش از دست رفته بواسطه وقوع آن رویداد نیز متکی است. برای دارایی های نامشهود احتمال بیشتری وجود دارد که در شرایط وقوع مشکلات مالی، ارزش خود را از دست بدهند(میرز، 1994).
2-20- آشفتگی مالی و منابع نقدی نگهداری شده
وجوهنقد از منابع مهم و حیاتی در هر واحد انتفاعی است و ایجاد توازن بین وجوه نقد در دسترس و نیازهای نقدی، مهمترین عامل سلامت اقتصادی هر واحد انتفاعی است و در پیشگیری از آشفتگی مالی موثر واقع میگردد. نگهداری داراییهای نقدی، هزینههای خاص خود را به همراه دارد. نگهداری زیاد وجهنقد توسط شرکتها، میتواند منجر به شکلگیری تضاد نمایندگی بین مدیران و سهامداران شود که این امر ممکن است باعث افزایش اختیارات مدیریت گردیده و باعث آسیب رساندن به منافع سهامداران شود؛ به عبارت دیگر، نگهداری وجهنقد بالا، منجر به هزینه فرصت برای شرکت میشود؛ چرا که وجوهنقد دارای نرخ بازده پایینی میباشد و به طور آشکاری بر بازده بازار و همچنین بر عملکرد عملیاتی شرکتها اثر میگذارد و در نهایت باعث بروز فشار مالی و در نهایت وقوع آشفتگی مالی در شرکت میگردد؛ از طرف دیگر، عدم نگهداری وجهنقد کافی برای شرکتهایی که با محدودیت تامین مالی و آشفتگی مالی روبرو میشوند، ممکن است باعث از دست رفتن فرصتهای سرمایهگذاری آینده شود و از این رو بر عملکرد آتی و بازده شرکتها تاثیر منفی داشته باشد؛ با وجود این، برخی دیگر از تئوریها از مزایای نگهداری وجهنقد سخن میگویند و معتقدند که شرکتها به دلیل استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری احتمالی آینده، اقدام به نگهداری وجهنقد بالایی میکنند که در این صورت با نادیده گرفتن تئوری تضاد نمایندگی، انتظار افزایش بازده و عملکرد آتی شرکتها را دارند.
در یک بازارهای سرمایه کامل، داراییهای نقد نگهداری شده یک موضوع نامربوط است. در چنین محیطی، شرکت دسترسی آنی برای تامین مالی خارجی دارد و نگهداری دارایی نقد کاملا بی معناست. با این حال، زمانی که هزینه های معاملاتی، به ویژه هزینههای ثابت در ارتباط با افزایش سرمایه وجود دارد، شرکت ممکن است به داشتن ذخایر نقدی تمایل پیدا کند. این انگیزه بیشتر زمانی ایجاد میگردد که شرکت فشار مالی داشته باشد و فرصتهای سرمایهگذاری سودآور کاهش پیدا کند و جریانهای نقدی ورودی به شرکت کاهش پیدا کند. به عنوان یک نتیجه میتوان بیان نمود، شرکتهای دارای آشفتگی مالی تمایل بیشتری به نگه داشتن سطح بالایی از پول نقد دارند تا قادر به سرمایهگذاری در هر پروژه سودآور که مطرح میشود باشند.
2-21- مدل آلتمن برای پیش بینی آشفتگی مالی
بیشتر واحدهای تجاری، معمولاً با این هدف تشکیل میشود که برای یک دوره نامحدود زمانی فعالیت کنند. از این رو گام منطقی برای شناسایی واحد تجاری این است که آن را از این زاویه مورد توجه قرار داد که در وضعیت عادی، فعالیت خود را به صورت نامحدود ادامه خواهد داد. فرض تداوم فعالیت بر پایه این دیدگاه استوار است که واحد تجاری، عملیات خود را تا زمانی ادامه خواهد داد که تعهدات فعلی خود را انجام دهد. طبق استانداردهای حسابرسی ایران، مسئولیت حسابرس، بررسی مناسب بودن استفاده مدیریت از فرض تداوم فعالیت در تهیه صورتهای مالی و بررسی احتمال وجود ابهامهای با اهمیت یا اساسی درباره توانایی ادامه فعالیت واحد مورد رسیدگی به عنوان واحد دایر است که به انتشار در صورتهای مالی نیاز دارد (احدیان پور، 1385). بنابراین، حسابرسان به دانستن احتمال فرض تداوم فعالیت در هر واحد تجاری علاقه مند هستند. مطالعات زیادی برای یافتن روشهای تجربی موثر برای پیشبینی آشفتگی مالی صورت گرفته است که نتیجه آن ایجاد الگوهای مختلف پیشبینی آشفتگی مالی بوده است. در این تحقیق از مدل آلتمن برای پیشبینی آشفتگی مالی بهره گرفته شده است.
آلتمن باب جدیدی در زمینه مدلهای ورشکستگی باز نمود. محققان از مدلهای چند متغیره برای پیشبینی ورشکستگی و تعیین تداوم یا عدم تداوم فعالیت استفاده کردند. استفاده از نسبتهای مالی برای شناسایی وضعیت مالی از گذشته تاکنون مورد توجه بوده و یک روش متداول شناخته میشود. از مهمترین مدلهای ارائه شده برای ارزیابی تداوم فعالیت پیشبینی ورشکستگی مدل آلتمن میباشد. آلتمن در سال 1968 از طریق تجزیه و تحلیل ممیزی چندگانه و از میان 22 نسبت مالی که به نظر وی بهترین پیشبینی کنندهها برای پیشبینی ورشکستگی بودند، 5 نسبت را به صورت ترکیبی به عنوان بهترین پیشبینی کننده ورشکستگی انتخاب کرد. 5 نسبت ترکیبی عبارت بودند از: تسویه، سود آوری اهرمی، انعطافپذیری و فعالیت.
مدلی که توسط آلتمن استفاده شده است به شرح زیر میباشد:
Z^'=0.717X_1+0.84X_2+3.1X_3+0.42X_4+0.998X_5
1- نسبت سرمایه در گردش به کل داراییها (x_1)
2- نسبت سود انباشته به کل داراییها (x_2)
3- نسبت سود قبل از بهره و مالیات به کل داراییها (x_3)
4- نسبت ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری بدهی (x_4)
5- نسبت فروش به کل داراییها (x_5)
در صورتی که:
1.2 Z'< ورشکستگی کامل، اگر 2.9Z'< >1.2 مابین ورشکستگی و غیر ورشکستگی و اگر 2.9 Z'> واحد تجاری در سلامت کامل به سر میبرد.
آلتمن برای آزمون مدل خود 66 شرکت را که شامل 33 شرکت ورشکسته و 33 شرکت عادی بود؛ مورد استفاده قرار داد. میزان موفقیت مدل وی 95 درصد بود. نتایج حاصل از آزمون در جدول زیر خلاصه شده است:
شرکت
تعداد
در صد پیش بینی صحیح
در صد پیش بینی غلط
ورشکسته
33
(31) 94%
(2) 6%
غیر ورشکسته
33
(32)97%
(1) 3%
آلتمن در توصیف این جدول به این نتیجه رسید که خطای نوع اول تنها 6% بود در حالی که خطای نوع دوم به مقدار کمتر از آن یعنی 3% میباشد و همچنین مدل در سطح اطمینان 95% کل نمونه بسیار دقیق عمل کرده است. همچنین با ادامه تحقیق برای دو سال قبل از ورشکستگی مدل فوق دقتی حدود 83% را به دست آورد.
در سالهای بعد از ایجاد مدل و استفاده گسترده از آن ، یکسری انتقادات برای مدل مطرح شد. تحلیلگران اعتباری، حسابداران و حتی خود شرکتها معتقد بودند که مدل تنها برای موسسات با ماهیت تجارت عمومی قابل استفاده است (رسول زاده، 1384).
آلتمن در سال 1983 یک اصلاحیه روی مدل انجام و مدل جدیدی به نام 'Z ارائه داد. واضح ترین اصلاحیه آلتمن، جانشین کردن ارزش دفتری سهام به جای ارزش بازار آن و سپس تغییر ضرایب و محدودههای ورشکستگی مدل بود.
در این مدل اگر مقدار محاسبه شده برای شرکتها کمتراز 33/1 باشد ، احتمال ورشکستگی شرکت خیلی بالا و اگر بین 33/1 و 9/2 باشد ، شرکت در ناحیه ورشکستگی است و احتمال آن وجود دارد و اگر 'Z محاسبه شده شرکت بزرگتر از 9/2 باشد، احتمال ورشکستگی شرکت خیلی کم میباشد. آلتمن برای آزمون مدل اصلاح شده از نمونهای شامل 33 شرکت ورشکسته و 33 شرکت فعال استفاده کرد.
در این آزمون دقت نوع اول تنها اندکی کم گشته (91% مقابل 94%) ، اما دقت نوع دوم همان 97% باقی مانده است.
اصلاح بعدی مدل Z- اسکور به تحلیل مشخصات و دقت مدل، بدون در نظر گرفتن متغیر نسبت فروش به کل دارایی پرداخته شد. آلتمن در سال 1995، این کار را برای به حداقل رساندن تاثیرات بالقوه نوع صنعت انجام داد. وی در اصلاحات خود نسبت فروش به کل دارایی را حذف و سپس تغییراتی در ضرایب مدل به وجود آورد.
در این مدل اگر Z" محاسبه شده برای شرکتی کوچکتر از 1/1 باشد، آن شرکت ورشکسته و اگر 'Z محاسبه شده بین 1/1 و 6/2 باشد، احتمال ورشکستگی آن وجود دارد و اگر بزرگتر از 6/2 باشد، احتمال ورشکستگی شرکت خیلی کم میباشد. آلتمن این مدل را برای پیشبینی ورشکستگی موسسات غیر تولیدی و به خصوص برای صنایعی که نوع سرمایه گذارای داراییهای آن در میان شرکتهای آن صنعت متفاوت میباشد، ایجاد نمود. نتایج آزمون این مدل با نمونهای شامل 33 شرکت ورشکسته و 33 شرکت فعال تقریباً مشابه نتایج آزمون مدل 'Z به دست آورد با این تفاوت که دقت نوع دوم 94% بود.
نوع مدل
کاربرد
Z
پیشبینی ورشکستگی بنگاههای تولیدی همگانی
Z'
پیشبینی ورشکستگی همه بنگاههای تولیدی اعم از همگانی و خصوصی
Z"
پیشبینی ورشکستگی بنگاههای غیر تولیدی و خدماتی
آلتمن در سال 1968 به کار گرفتن نمونه شرکتها از دهه 1950 و 1960 این مدل را توسعه داد. مدل Z اسکور هنوز هم به عنوان یک ابزار کاربردی عمومی برای ارزیابی سلامت مالی شرکتها به کار میرود. این مدل به دلیل خصوصیاتش برای نمونههای کوچکی از شرکتهای تولیدی و گروه شرکتهای ورشکسته و غیرورشکسته با اندازه مساوی به کار رفته است.
2-22- پیشینه تحقیق
2-22-1- سرمایه فکری
2-22-1-1- پیشینه تحقیق خارجی
مدیشنز و همکاران (2010) در پژوهشی با استفاده از دادههای تجربی حاصل از 96 شرکت یونانی پذیرفته شده در بورس آتن طی دوره سه ساله 2006 تا 2008 به بررسی تاثیر سرمایه فکری بر ارزش بازار و عملکرد مالی شرکت پرداختند. نتایج پژوهش، حاکی از این بود که تنها بین سرمایه انسانی و یکی از معیارهای عملکرد مالی یعنی بازده سرمایه (ROE) ارتباط معناداری وجود دارد و بین سایر اجزای سرمایه فکری و خود آن، با سایر معیارهای عملکرد مالی (نرخ بازدهی داراییها ROA و نرخ رشد درآمد GR) هیچ رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج دیگر این پژوهش، بیانگر آن بود که بین سرمایه فکری و اجزای آن، با ارزش بازار، هیچ رابطهای قابل تصور نیست.
تینگ و لین (2009) با هدف ارزیابی عملکرد سرمایه فکری و رابطه آن با عملکرد مالی به انجام پژوهشی در مالزی پرداختند. ایشان برای اندازهگیری سرمایه فکری از الگوی پالیک استفاده نمودند. نتایج پژوهش، بیانگر آن بود که سرمایه فکری با بازده داراییها دارای رابطه مثبت است. نتیجه دیگر این پژوهش، آن بود که اجزای سرمایه فکری نیز با سودآوری رابطه معنیداری دارند.
شن تای و تونگچن (2008) در تحقیق خود با عنوان مدل جدید سنجش سرمایه فکری مبتنی بر لوجستیک یک مدل جدید برای ارزیابی عملکرد سرمایه فکری به وسیله ترکیب رویکرد فازی 2-tuple با روش تکنیک تصمیم گیری چند متغیره ارائه کردند که برای شرکتهای دارای فناوری پیشرفته در تایوان آزمون گردید. نتایج تحقیق، ارتباط معنادار بین اجزای سرمایه فکری با عملکرد را نشان داد.
چانگ (2007) با استفاده از ضریب ارزش افزوده فکری و ضریب ارزش افزوده فکری تعدیل شده، تاثیر سرمایه فکری را بر ارزش بازار (نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و نسبت قیمت به سود) و سودآوری (بازده داراییها، بازده حقوق صاحبان سهام، قدرت سودآوری ساده و حاشیه سود) در صنعت تکنولوژی اطلاعات تایوان طی سالهای 2005-2001 بررسی نمود. وی از طریق گنجاندن مخارج تحقیق و توسعه و اموال فکری به عنوان دو متغیر مستقل جداگانه در مدل رگرسیون خطی چندگانه، ضریب ارزش افزوده فکری پالیک (1997)، را تعدیل کرد. نتایج وی نشان داد که در سطح کل صنعت مربوطه، سرمایه فکری و اجزای آن، فقط رابطه مثبت معنیداری با سودآوری و ارزش بازار دارند. اما در زمینههای مختلف هر صنعت تکنولوژی اطلاعات، رابطه مثبت و یا منفی معنیداری بین سرمایه فکری و اجزای آن با ارزش بازار و سودآوری وجود دارد. همچنین، نتایج آزمون ضریب ارزش افزوده فکری تعدیل شده بر اهمیت مخارج تحقیق و توسعه و اموال فکری برای افزایش ارزش بازار و سودآوری شرکت تاکید میکرد.
تاوستیگا و تالوگورووا (2007) رابطه سرمایه فکری و عملکرد را در روسیه مورد بررسی قرار دادند. یافتههای پژوهش بیانگر آن بود که سرمایه فکری به ویژه سرمایههای ساختاری و انسانی یک معیار اولیه برای تعیین عملکرد است.
هوانگ و هیوئه (2007) رابطه سرمایه فکری و عملکرد در شرکتهای مشاوره مهندسی تایوان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که همبستگی مثبتی بین سه جز سرمایه فکری و عملکرد تجاری وجود دارد. بالاترین همبستگی مربوط به سرمایه انسانی و بعد از آن مربوط به سرمایه مشتری (رابطهای) بود. همچنین همبستگی مثبت بین سه جزء سرمایه فکری (انسانی، ساختاری و مشتری) وجود داشت.
باس و توماس (2007) با استفاده از روش کارت ارزیابی متوازن به بررسی رابطه عملکرد و سرمایه فکری پرداختند و به این نتیجه رسیدند که کارت ارزیابی متوازن یک روش ارزیابی ارزشمند در مورد سرمایه فکری است.
تان و همکاران در تحقیقی (2007) به بررسی رابطه سرمایه فکری و عملکرد مالی 150 شرکت از شرکت های بورس اوراق بهادار در فاصله سال های 2000 تا 2002 سنگاپور پرداختند. نتایج این پژوهش در بخش های مختلف قابل توجه بود. از جمله اینکه سرمایه فکری و عملکرد مالی این شرکت ها به گونه ای معنادار از همبستگی مثبت برخوردار هستند. همچنین سرمایه فکری و عملکرد آتی شرکت ها و نیز نرخ رشد سرمایه فکری با عملکرد شرکت ها دارای رابطه مستقیم بودند. از سوی دیگر، سهم سرمایه فکری در عملکرد شرکت ها با صنعت متفاوت بودند.
ونگ و چانگ (2005) به بررسی رابطه اجزای سرمایه فکری از بعد علت و معلولی و همچنین تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد تجاری شرکتهای تایوانی پرداختند. نتایج حاکی از آن است که عناصر سرمایه فکری، به جز سرمایه انسانی، به صورت مستقیم عملکرد تجاری را تحت تاثیر قرار میدهند. سرمایه انسانی نیز به طور غیر مستقیم و از طریق سرمایه ابداعی، سرمایه فرآیندی و سرمایه مشتری بر عملکرد موثر است. به علاوه یک رابطه علت و معلولی بین چهار عنصر سرمایه فکری وجود دارد. سرمایه انسانی، سرمایه ابداعی و سرمایه فرآیندی را تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین سرمایه ابداعی بر سرمایه فرآیندی و آن نیز بر سرمایه مشتری موثر است. در نهایت سرمایه مشتری بر عملکرد تاثیرگذار است.
هوانگ و همکاران (2005) پی بردند که رابطه ای غیرخطی بین نوآوری و عملکرد بنگاه وجود دارد، ولی سرمایه فناوری اطلاعات اثر معناداری بر عملکرد بنگاه ندارد. به هر حال، با بررسی اثرهای متقابل بین نوآوری و فناوری اطلاعات، این سرمایه نیز رابطه مثبتی با عملکرد داشت.
چن و همکاران (2004) به بررسی رابطه بین سرمایه فکری، ارزش بازار و عملکرد مالی شرکت های بورس اوراق بهادار تایوان طی سال های 1992 تا 2002 پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از وجود تاثیر مثبت سرمایه فکری بر عملکرد مالی و ارزش بازار این شرکت ها بود. همچنین این تحقیق نشان داد که می توان از سرمایه فکری به عنوان یک شاخص پیش بینی کننده عملکرد مالی آتی استفاده نمود. مطالعه آنها درک وسیعی از نقش سرمایه فکری در خلق ارزش و اساس مزایای پایدار را فراهم ساخت.
ریاحی بلکویی (2003) به بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکتهای چند ملیتی آمریکایی در دوره زمانی 1996-1992 پرداخته است. جامعه آماری وی 100 شرکت تولیدی و خدماتی چند ملیتی امریکایی در سال 1991 و نمونه آماری آن 81 شرکتی بود که دادههای مورد نیاز پژوهش را در سالهای مورد بررسی ارائه کرده بودند. در این راستا، وی تعداد درخواستهای حفاظت از علائم تجاری توسط هر شرکت در طی یک دوره ده ساله منتهی به 1991 را به عنوان معیاری برای سنجش سرمایه فکری و نسبت ارزش افزوده به کل داراییها را به عنوان معیاری برای سنجش عملکرد شرکت در نظر گرفت. در واقع، متغیر مستقل این پژوهش، تفاوت بین تعداد درخواست علائم تجاری توسط هر شرکت و میانه تعداد درخواست علائم تجاری در نمونه مورد بررسی و متغیر وابسته پژوهش نیز تفاوت میانگین 5 ساله (1996-1992)، نسبت ارزش افزوده به کل داراییها و میانه میانگین 5 ساله (1996-1992)، این نسبت در نمونه مورد مطالعه بود. نتایج وی حاکی از آن است که بین عملکرد شرکتهای چند ملیتی امریکایی و سرمایه فکری شرکت رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.
بونتیس (1998) ارتباط بین سرمایهگذاری شرکت بر سرمایه فکری و عملکرد تجاری را مطالعه کرد، تحقیق وی ارتباط قوی بین سرمایه فکری و عملکرد تجاری شرکتها را نشان داد. نتایج تحقیق او این ایده را تایید کرد که سرمایهگذاری برای کسب دانش، سبب افزایش ارزش شرکت میشود.
2-22-1-2- پیشینه تحقیق داخلی
احمدپور، ملکیان، بهنمیری و نادی (1391) بررسی نقش ساختار هیئت مدیره بر سرما یه فکری شرکتها با رویکرد فازی، مطالعه موردی شرکتهای داروسازی بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. به منظور سنجش سرمایه فکری از پرسشنامه ای با عوامل استاندارد و ضریب پایایی 96% ، و برای محاسبه ساختار هیئت مدیره شرکت ها از صورتهای مالی شرکت ها استفاده شده. نتایج تحقیق نشان داده است که متغیر مستقل تعداد اعضا هیئت مدیره 133/0 بر سرمایه فکری شرکتها اثر مثبت داشته است در حالی که دو متغیر درصد اعضای غیرموظف به کل اعضای هیئت مدیره و درصد مالکیت هیئت مدیره بر سرمایه فکری رابطه معناداری نداشته است.
حمیدیان پور و نعمت اللهی (1391) بررسی اهمیت و نقش سرمایه فکری در انتخاب پرتفوی از میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. هدف پژوهش حاضر بررسی اهمیتی سرمایه فکری در تصمیمهای سرمایهگذاران است. در حقیقت، هدف پژوهش حاضر پاسخگویی به این سوال است که آیا نیاز به افشای اطلاعات مربوط به سرمایه فکری واحدهای تجاری، برای سرمایهگذاران وجود دارد یا خیر؟ به این منظور در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها، دو گروه پرتفوی (هر گروه شامل 36 پرتفوی) از میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1383- 1388، انتخاب گردید. تفاوت دو گروه پرتفوی انتخاب شده، تنها در متغیر ورودی روش تحلیل پوششی دادهها بود که یک بار، ارزش افزوده سرمایه فکری و بار دیگر، کارایی داراییهای مشهود به عنوان متغیر ورودی در نظر گرفته شد. در نهایت برای پاسخگویی به سوال پژوهش، بازده دو گروه پرتفوی با استفاده از آزمون آماری مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن بود که سرمایه فکری میتواند نقش مهمّی در تصمیمهای سرمایهگذاران داشته باشد. از این رو، نیاز است اطلاعات لازم در باب سرمایه فکری خلق شده توسط شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صورتهای مالی یا در منابع اطلاعاتی دیگر افشا گردد. که لازمه چنین کاری، تدوین استانداردهای مناسب است.
شمس و خلیلی (1390) به بررسی رابطه سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار پرداختند. به این منظور ابتدا پنج شاخص کلیدی عملکرد شرکت ها و شاخص کارایی سرمایه فکری با استفاده از مدل پالیک در جامعه آماری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سال های 1384 تا 1388، اندازه گیری شده، سپس تاثیر سرمایه فکری و اجزای آن بر هر یک از شاخص های عملکرد مالی با استفاده از الگوی رگرسیون خطی مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد سرمایه فکری با شاخص های نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، بهره وری کارکنان و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم، بازده دارایی ها و سود هر سهم رابطه مستقیم دارد.
عباسی و همکاران (1389) تاثیر کارآیی عناصر سرمایه فکری بر عملکرد مالی شرکتها (سود هر سهم، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده سالانه) برای 99 شرکت را طی سالهای 1379 تا 1382در بورس اوراق بهادار تهران به روش رگرسیون پنل دیتا بررسی کردند. نتایج روش حداقل مربعات ترکیبی نشان داد، ضریب کارایی هر یک از عناصر سرمایه فکری، بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، تاثیر مثبت و معناداری دارد. تاثیر ضریب کارایی سرمایه فیزیکی و انسانی بر سود هر سهم مثبت اما تاثیر ضریب کارایی سرمایه انسانی بر آن منفی و معنادار بود. همچنین، نتایج نشان داد شرکتهای دارای سرمایه فکری بالاتر، عملکرد مالی بهتری دارند. به علاوه، میانگین ضریب سرمایه فکری، در بین هفت صنعت تفاوت معناداری داشت.
عباسی و صدقی (1389) به مطالعه تاثیر کارایی هر یک از عناصر سرمایه فکری (کارایی سرمایه انسانی، فیزیکی و ساختاری) بر شاخصهای مالی شرکتها (سود هر سهم، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده سالانه) پرداختند. نتایج نشان داد که ضریب کارایی هر یک از عناصر سرمایه فکری بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام تاثیر مثبت و معناداری دارند. تاثیر ضریب کارایی سرمایه فیزیکی و انسانی بر سود هر سهم مثبت اما تاثیر ضریب کارایی سرمایه ساختاری منفی و معنادار است. تاثیر ضریب کارایی سرمایههای فیزیکی و ساختاری بر نرخ بازده سالانه مثبت اما تاثیر ضریب کارایی سرمایه انسانی بر آن منفی و معنادار بود. هم چنین نتایج نشان داد که شرکتهایی که سرمایه فکری بالاتری دارند، عملکرد مالی بهتری نیز دارند.
مجتهدزاده و همکاران (1389) رابطه سرمایه فکری (انسانی، مشتری و ساختاری) و عملکرد صنعت بیمه را (از دیدگاه مدیران) بررسی کردند. نتایج این تحقیق نشان می دهد سرمایه های فکری، انسانی، مشتری (رابطه ای) و ساختاری در بررسی جداگانه و مستقل از یکدیگر، با عملکرد رابطه معنادار دارند، در حالی که در بررسی همزمان، صرفاً رابطه سرمایه ساختاری و انسانی با عملکرد معنادار است (مجتهدزاده و همکاران، 1389).
شجاعی و همکاران (1388) ارتباط سرمایه فکری و عملکرد سازمانی صنعت بانکداری ایران (مطالعه موردی: استان کردستان) را بررسی کردند. برای هدایت این تحقیق، از پرسشنامه روان سنجی معتبری که نسخه اصلی آن نخستین بار در کانادا تهیه و اجرا شد ، استفاده شده است. برای اکتشاف عوامل و بسط گویه های پرسشنامه، از روش تحلیل مولفه های اصلی (PCA) و تحلیل معادلات ساختاری (LISREL) استفاده شده است. مدل برآورد شده نهایی، بیانگر اثرگذاری مثبت هر یک از اجزای سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی صنعت بانکداری است که به ترتیب سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری، دارای بالاترین میزان اثرگذاری هستند (شجاعی و همکاران، 1388).
پژوهشی توسط مدهوشی و اصغرنژاد امیری (1388) به سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه آن با بازده مالی شرکت ها در شرکت های سرمایه گذاری بورس اوراق بهادار ایران انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه مستقیم بین سرمایه فکری و بازده مالی و بازده مالی آتی شرکت های مذکور است.
ستایش و کاظمنژاد (1388) به بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکتها پرداختند. نتایج پژوهش نشان میدهد که سرمایه فکری به طور مثبت و معناداری نرخ بازده داراییها و نسبت گردش داراییها را تحت تاثیر قرار میدهد ولی این تاثیر بر نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری معنادار نیست. هم چنین نتایج حاصل از آزمونهای به عمل آمده بیانگر آن است که سرمایه فکری تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد آتی شرکت دارد.
قلیچ لی و همکاران (1387) نقش سرمایه فکری در ایجاد مزیت رقابتی (مطالعه موردی: دو شرکت خودروساز ایرانی) را بررسی کردند. روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی و تحلیلی بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد بین سرمایه فکری این دو شرکت و مزیت رقابتی آنها رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. به عبارت واضح تر، با افزایش سرمایه فکری، مزیت رقابتی آنها افزایش می یابد (قلیچ لی و همکاران، 1387).
2-22-2- آشفتگی مالی
2-22-2-1- پیشینه تحقیق خارجی
کانگ و جیان (2012) به بررسی کاربرد سرمایه فکری بر مدلهای آشفتگی مالی پرداخت. در این تحقیق برای پیشبینی آشفتگی مالی از مدل شبکه عصبی استفاده شده است. نتیجه این تحقیق آن است که پیشبینی مدلهای آشفتگی مالی یک سال قبل به شکست دقیقتر است و میتوان با دقت 89.2 % به نتایج مدل اتکا نمود. این یافته مشابه با آن قبلی است. سودآوری شرکت مهم ترین عامل است. شرکت با سودآوری ضعیف ممکن است در کوتاه مدت درگیر آشفتگی مالی شود. با این وجود در دراز مدت مدیریت عملیات شرکت (مانند مدیریت حسابهای دریافتنی و مخارج تحقیق و توسعه) تاثیر بااهمیتی بر وضعیت مالی شرکت دارد.
پرماچاندرا و همکاران (2009) در تحقیق خود از تکنیک تحلیل پوششی دادهها استفاده نمودند. آنها 7 نسبت مالی را به عنوان متغیرهای ورودی و 2 نسبت مالی را به عنوان متغیر خروجی به کار بردند. نرخ دقت مدل برای شرکتهای داخل نمونه تحقیق 89% وبرای شرکتهای خارج نمونه 86% محاسبه گردید.
لاندزمن و همکاران (2009) در تحقیق خود موضوع تغییر حسابرس را در دوران قبل و بعد از ورشکستگی انرون بررسی کردند. آنها دریافتند که با تغییر حسابرس، موسسات حسابرسی خواهان رعایت قانون ساربنیتز اکسلی هستند و به عبارتی به دنبال همسویی منافع خود با منافع صاحبکار نیستند. اما این موضوع در مورد موسسات حسابرسی بزرگ مصداق ندارد.
ماگینا (2008) تغییرات حسابرس را با توجه به آلتمن Zدر خصوص متغیرهای مدل ورشکستگی دو گروه از شرکتهایی که تغییر حسابرس داده بودند و شرکتهایی که تغییر حسابرس نداده بودند، مورد تحقیق قرار دارد. نتایج تحقیق بیانگر این بود که نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری کل بدهیها شرکتهایی که حسابرس را تغییر داده بودند، به طور معناداری بیشتر از شرکتهایی که حسابرس را تغییر نداده بودند، میباشد.
وو و همکاران (2007) در پژوهش خود به دنبال تدوین یک الگوی ماشین بردار تکیه گاه با استفاده از الگوریتم ژنتیک بودند تا عوامل این روش را به بهترین نحو بهینه کنند. آنها نشان دادند که الگوی ماشین بردار تکیه گاه با کاربرد روش الگوریتم ژنتیک آنها از دو جنبه دقت پیشبینی و قابلیت تعمیم دهی نسبت به سایر روشها برتری با اهمیتی دارد.
ادنان عزیز (2006) مدلهای مختلف پیش بینی ورشکستگی را در یک سال قبل از ورشکستگی مقایسه نموده و با تحلیل نتایج 46 تحقیق( 43 مقاله، یک گزارش فنی و دو مقاله پرسش و پاسخ) و بررسی 89 شرکت به این نتیجه رسیدند که 60% از مطالعات انجام شده از نسبتهای مالی بعنوان متغیرهای توصیفی تحقیقات خود استفاده نموده اند و 7% از اطلاعات جریانات نقدی و 33% مابقی از ترکیبی از نسبتهای مالی و سایر متغیرها همچون متغیرهای اقتصاد خرد و کلان و خاص صنعت و خاص شرکت استفاده کردهاند که این یافته دال بر اعتبار محتوای اطلاعاتی حسابهای شرکت میباشد.
ریچاردسون (2006) در تحقیقی دیگر از شرکتهای ورشکسته کانادایی دریافت که هر چه اندازه شرکتهای ورشکسته کانادایی بزرگتر میشود، آنها تمایل دارند تا حسابرسان خود را از موسسات حسابرسی داخلی کانادا به موسسات بزرگ بینالمللی تغییر دهند. او نتیجه میگیرد که دلیل این کار شرکتهای کانادایی، رسیدن به کیفیت بهتر حسابرسی است، تا به واسطه آن اطمینان حاصل کنند که بحران مالی شرکت تا چه اندازه ناشی از عملکرد مدیران بوده است.
والاس (2004) یک مدل با استفاده از روش شبکههای عصبی طراحی کرد. در این مدل از مقادیر نسبتهای مالی کلیدی که در مطالعات ورشکستگی گذشته بعنوان بهترین نسبتها گزارش شده بودند، استفاده گردیده بود. نسبتهای استفاده شده وی عبارتند از: سرمایه در گردش به کل داراییها، جریانهای نقدی به کل داراییها، سود خالص به کل داراییها، کل بدهیها به کل داراییها، داراییهای جاری به بدهیهای جاری، داراییهای سریع به بدهیهای جاری. مدل والاس دارای دقت کلی 94٪ بود و 65 نسبت مالی مختلف را در مطالعات گذشته بررسی کرد.
تی گیل ریو و لاری لومبارد (2000) در مقالهای با عنوان تجزیه و تحلیل نسبی عقاید حسابرسان و الگوهای پیشبینی ورشکستگی دقت حسابرسان را در پیشبینی ورشکستگی شرکت ها از طریق الگوی پیشبینی ورشکستگی آلتمن و الگوی اوهلسن و استاندارد جدید حسابرسی (SAS NO.59) محاسبه کردند
. در این مطالعه، آنها خطاهای نوع اول و دوم را برای نمونه خود مورد بررسی قرار دادند. پس از بررسی خطای نوع اول و دوم در نمونه تحقیق به این نتیجه رسیدند که حسابرسان درحدود 53% شرکتهای ورشکسته را یک سال قبل از ورشکستگی به درستی پیشبینی کردهاند. واین در حالی بوده است که الگوی آلتمن با دقت 8/78٪ و الگوی اوهلسن با دقت 84٪ شرکتهای ورشکسته را یک سال قبل ورشکستگی پیشبینی کرده اند.
همچنین نتایج نشان دادند که در رابطه با خطای نوع دوم، حسابرسان نرخ خطایی حدود 1/9٪ در رابطه با پیشبینی شرکتهای فعال یک سال قبل از ورشکستگی دارد و این در حالی بود که الگوی آلتمن نرخ خطایی حدود 1/41٪ و مدل اوهلسن نرخ خطایی حدود 2/36٪ را نشان میدهد.
2-22-2-2- پیشینه تحقیق داخلی
عرب صالحی و اشرفی (1390) نقش ذخایر نقدی در تعیین حساسیت سرمایهگذاری- جریان نقدی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دادند. این مقاله رابطه بین محدودیت های مالی و حساسیت سرمایه گذاری- جریان نقدی را بررسی میکند. برای طبقه بندی شرکت ها در دو گروه دچار محدودیت مالی و فاقد محدودیت مالی، میزان ذخایر نقدی شرکت ها به عنوان متغیر طبقه بندی کننده اصلی مورد توجه قرار گرفته است. انتظار میرود که ذخایر نقدی، توانایی شرکتها در بهرهبرداری از فرصتهای سرمایهگذاری سودآور را افزایش دهد. به منظور مقایسه مدل ذخایر نقدی بهینه با شاخصهای سنتی محدودیت مالی، میزان کارایی متغیرهای اندازه، عمر، نسبت سود تقسیمی و عضویت شرکت در گروههای تجاری در تعیین محدودیت مالی شرکتها نیز آزمون شده است. این پژوهش از نوع همبستگی بوده، بر تحلیل دادههای تابلویی مبتنی است. در این پژوهش، اطلاعات مالی 72 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1378 الی 1387 بررسی شده است(720 شرکت – سال) یافته های پژوهش نشاندهنده نقش مثبت ذخایر نقدی در کاهش حساسیت سرمایهگذاری-جریان نقدی شرکتهاست. از طرف دیگر، برتری خاصی در استفاده از مدل ذخایر نقدی بهینه در مقایسه با معیار های سنتی محدودیت مالی مشاهده نشد.بنیمهد (1389) در تحقیقی به بررسی رابطه بین متغیرهای آلتمن و تغییر حسابرس برای یک دوره هفت ساله پرداخت. با استفاده از دادههای ترکیبی از 56 شرکت مشخص گردید که هیچ کدام از متغیرهای مذکور با تغییر حسابرس رابطه معنیدار ندارند. اما با افزودن متغیرهای کیفی مانند صدور گزارش غیرمقبول در سال قبل از تغییر حسابرس، تغییر مالکیت و همچنین متغیرهای کمی اندازه شرکت و نسبت اهرمی به عنوان متغیرهای کنترل کننده، نشان داده شد که عوامل تاثیرگذار بر تغییر حسابرس در ایران، عوامل غیر کمی است. یافتههای تحقیق دلالت بر این موضوع دارند که تغییر حسابرس بیشتر تحت تاثیر عوامل غیرحسابداری از جمله عدم تفکیک محتوایی مالکیت از مدیریت، وجود سهامداران عمده در ترکیب سهام داران شرکتها (پایین بودن سهام شناور شرکتها) وجود سهامداران حقوقی و شبه دولتی در ترکیب سهام شرکتها، تصمیمگیری شرکتهای هلدینگ برای شرکتهای گروه میباشد.
چاشمی و همکاران (1389) به پیشبینی ورشکستگی شرکتها با استفاده از مدل لاجیت پرداخت. برای انجام تحقیق ابتدا نمونهای شامل 40 شرکت متشکل از 20 شرکت ورشکسته و 20 شرکت غیر ورشکسته انتخاب گردید. به منظور طراحی مدل ابتدا از 9 نسبت مالی استفاده شد. براساس نتایج تحقیق، مدل لاجیت با متغیرهای توضیحی سرمایه در گردش برکل دارایی، دارایی جاری بر بدهی جاری و سود ناویژه بر فروش که به ترتیب نسبتهای نقدینگی، نقدینگی و سودآوری میباشند، بیشترین قدرت پیشبینی را نسبت به سایر مدلهای ورشکستگی شرکتها را در ایران دارا میباشند.
سلیمانی (1389) در مطالعهای به ارزیابی کارایی الگوهای پیشبینی ورشکستگی برای شرکتهای ایرانی پرداخت. با مطالعه ادبیات تحقیق، شش فرضیه در دو گروه تدوین شد. نمونه آماری تحقیق شامل 30 شرکت موفق و 30 شرکت ناموفق است که از بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شد. فرضیههای گروه اول با استفاده از روش تجزیه و تحلیل لوجیب آزمون شد. نتایج نشان داد که الگوهای پیشبینی بحران مالی توانایی پیشبینی تداوم فعالیت شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را برای یک و دو سال قبل از توقف فعالیت دارند. برای آزمون فرضیههای گروه دوم از آزمون معنیدار بودن تفاوت دو ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد که این الگوها، تفاوت معنیداری در پیشبینی تداوم فعالیت شرکتها دارند.
کاشانی پور و نقی نژاد (1388) به بررسی اثر محدودیتهای مالی بر حساسیت جریان نقدی – وجه نقد پرداختند. هدف این مقاله، بررسی اثر محدودیتهای مالی بر تغییرات سطوح نگهداری وجه نقد در قبال تغییرات در جریانهای نقدی است. این تحقیق از نوع مطالعه کتابخانه ای و تحلیلی – علَی بوده و مبتنی بر تحلیل داده های تابلویی (پانل دیتا) است. در این تحقیق اطلاعات مالی 78 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی 1380 تا 1385 بررسی شده است (468 شرکت – سال). برای تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده پژوهش از نرم افزارهای آماری EVIEWS و STATA استفاده شد. با استفاده از معیارهای متعدد (اندازه شرکت، عمر شرکت، نسبت سود تقسیمی و گروه تجاری) بعنوان نماینده ای از وجود محدودیت های مالی، نشان داده شد که جریانهای نقدی تاثیر معناداری را بر سطوح نگهداری وجوه نقد نداشته و همچنین تفاوت معناداری در بین حساسیت جریان نقدی – وجه نقد شرکتهای با محدودیت مالی و بدون محدودیت مالی وجود ندارد. نتایج این تحقیق پیشنهاد میکند که حساسیت جریان نقدی – سرمایه گذاری نسبت به حساسیت جریان نقدی – وجهنقد معیار مناسب تری برای تعیین وجود محدودیتهای مالی است.
قدیری مقدم و همکاران (1388) در پژوهشی به بررسی توانایی مدلهای پیشبینی ورشکستگی آلتمن و اهلسون در پیشبینی ورشکستگی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار پرداختند. هدف این پژوهش، نخست مقایسه دو الگوی پیشبینی ورشکستگی آلتمن و اهلسون متناسب با شرایط محیطی ایران و دوم ارائه مدل آماری مناسب جهت پیشبینی نسبتا دقیق ورشکستگی شرکتها در یک، دو و سه سال قبل از رویداد بحران مالی شرکتها میباشد، تا بتوان با استفاده از مدل مزبور وضعیت مالی شرکتها و همچنین موضوع تداوم فعالیت آنها را بررسی و موجب ارتقاء کیفی تصمیمگیری سهامداران و ذینفعان مربوطه گردید. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که بدون تغییر ضرایب و متغیرهای مدل Z' آلتمن و مدل اهلسن و همچنین استخراج مدل پیشبینی بحران مالی طی روشهای رگرسیون چندگانه و لجستیک، در مجموع بر اساس دقت برآورد مدلهای مزبور، مدل ارائه شده توسط اهلسون و مدل استخراج شده طی روش رگرسیون لجستیک، دقت بالاتری در پیشبینی ورشکستگی شرکتها دارا میباشند.
مکیان و کریمی تکلو (1388) به پیشبینی بحران مالی شرکتهای تولیدی با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی در شرکتهای تولیدی استان کرمان پرداختند. نتایج مدل نشان داد که از پنج متغیر مورد استفاده در این مدل، سه متغیر نسبت جاری، سرمایه درگردش به کل داراییها و سود قبل از بهره و مالیات به کل داراییها براساس اطلاعات سال قبل در هرنمونه، نسبت عکس با بحران مالی شرکتها داشته است. نتایج این تحقیق نشان داد شبکههای عصبی در پیشبینی بحران مالی شرکتها از دقت بالایی برخوردار است.
گرد و حبیبی (1388) به ارزیابی توانایی مالی شرکتهای دارویی بر اساس مدل اسپرینگیت پرداختند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل نشان میدهد که دقت کلی الگوهای برازش شده برای ارزیابی توانمندی مالی شرکتها با متغیرهای مدل اسپرینگیت و غیراسپرینگیت در دوره چهار ساله به ترتیب 85.6 و 79.8 درصد در دوره دو ساله به ترتیب 98.1 و 96.2 درصد میباشد. آنگاه برای بررسی دقت الگو با استفاده از اطلاعات سال 1385 تابع Z آزمون گردید و دقت پیشبینی 96.2 و 92.3 درصد بدست آمد.
مکیان و همکاران (1388) به مقایسه مدل شبکههای عصبی مصنوعی با روش رگرسیون لجستیک و تحلیل ممیزی در پیشبینی بحران مالی شرکتها پرداختند. در این پژوهش جهت پیشبینی بحران مالی، از مدل شبکههای عصبی به همراه مقایسه آن با دو روش آماری رگرسیون لجستیک و تحلیل ممیزی استفاده شده و علاوه بر معرفی مدلهای شبکههای عصبی، یک مدل شبکه عصبی برای پیشبینی بحران مالی شرکتهای تولیدی طراحی شده که برای استان کرمان مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد که مدل ANN از دو روش آماری دیگر، دقت بالاتری در پیشبینی دارد. همچنین مدل ANN نشان داد که هیچکدام از این شرکتهای تولیدی در سال بعد از دوره مورد بررسی، ورشکسته نخواهند شد.
2-23- مقایسه تحقیق با تحقیقات داخلی و خارجی صورت گرفته
در برخی از تحقیقات صورت گرفته در مورد سرمایه فکری از رویکرد پالیک استفاده شده است و تاثیر اجزای سرمایه فکری بر متغیر وابسته سنجیده شده است و در برخی دیگر، رویکردهای دیگر چون سنجش پرسشنامهای سرمایه فکری و کارت امتیازی متوازن بهره گرفتهاند. اما رویکرد غالب در ارزیابی سرمایه فکری چه در داخل و چه در خارج رویکرد مورد استفاده در این پژوهش یعنی رویکرد مستقیم با استفاده از روش پالیک است. دسترسی به اطلاعات لازم و قابلیت اندازهگیری متغیرهای سرمایه فکری از این روش، همچنین معنادار بودن ضرایب حاصل شده از آن در تحقیقات مختلف نشان از مطلوبیت روش مذکور دارد.
برخی از نتایج مورد بررسی نشان میدهد که شرکت با سودآوری ضعیف ممکن است در کوتاه مدت درگیر آشفتگی مالی شود. اما موضوع با اهمیت آن است که در دراز مدت مدیریت عملیات شرکت مثل مدیریت سرمایه فکری و مخارج تحقیق و توسعه تاثیر بااهمیتی بر وضعیت مالی شرکت دارد. این نتیجه میتواند در تحلیلهای بعدی به ما کمک نماید. در ضمن با بررسی تحقیقات صورت گرفته در داخل و خارج کشور تحقیقی مشابه موضوع مورد بررسی ما صورت نگرفته است.
منابع و مآخذ:
الف) منابع فارسی:
1. اسمعیل زاده مقری، علی؛ همت فر، محمود؛ زمانیان، علیرضا (1389) بررسی ارتباط میان سرمایه فکری و شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مجله حسابداری مدیریت.
2. امینی، عذرا (1384)، ارزیابی ورشکستگی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، استاد راهنما: دکتر فرشاد هیبتی، پایان نامه تحصیلی کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی.
3. انجمن حسابداران رسمی آمریکا(1388)، مدیریت ارزشهای آینده: چگونه سرمایه فکری بنگاه را مدیریت کنیم؟، مترجم:جعفریان طاهری، محمد حسین، مجله حسابدار، شماره 206، سال بیست و سوم، ص49.
4. انواری رستمی، علی اصغر، رستمی، محمدرضا(1382)، ارزیابی مدل ها و روش های سنجش و ارزشگذاری سرمایههای فکری شرکتها، مجله بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره 34، سال دهم، صص 75-51.
5. انواری رستمی، علی اصغر، سراجی، حسن(1384)، سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه میان سرمایه فکری و ارزش بازار سهام شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران، مجله بررسی های حسابداری و حسابرسی، شماره 39، سال دوازدهم، صص62-49.
6. جعفری، مصطفی، رضائی نور، جلال، حسنوی، رضا(1385)، بازنگری مدل های اندازه گیری سرمایه فکری: یک رویکرد کل نگر، چهارمین کنفرانس بین المللی مدیریت، دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف.
7. حاجیها ، زهره (1384) ، سقوط شرکت ، علل و مراحل آن ، حسابرس شماره 29 :ص8 تا18و 24تا 43 .
8. دانش فرد، کرم ا…؛ ذاکری، محمد؛(1388) " بررسی تاثیر مدیریت دانش بر تقویت توان رقابتی شرکتهای مهندسین مشاور" پایاننامه ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات ، راهبرد یاس شماره 19 – پاییز88
9. راعی، رضا و فلا ح پور، سعید ،)بهار و تابستان، (1383 ، پیش بینی درماندگی مالی شرکت ها با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی "، تحقیقات مالی ، سال ششم ، شماره.39- 17 ، صفحات
10. رسول زاده ، مهدی(1384) ، کاربرد مدل آلتمن در تعیین وضعیت ورشکستگی شرکت ها، ماهنامه تدبیر- سال سیزدهم- شماره 120 :ص 2تا5 و 8 تا 17.
11. رضایی، فرزین (1389) ارزیابی تاثیر سرمایه فکری در ایجاد ارزش افزوده (اقتصادی و بازار)، مجله پژوهشنامه اقتصاد و کسب و کار، شماره 1، صص 59-71
12. رهنمای روپشتی ، فریدون ، فرزین ، اکرم (1383) ، کلیات مدیریت مالی ،اصفهان: انتشارات جنگل.
13. رهنمای روپشتی ،فریدون و نیکو مرام ، هاشم و شاهور دیانی ،شادی(1385)،مدیریت مالی و راهبردی (ارزش آفرینی) ،تهران: انتشارات کساکاوش.
14. زاهدی، سیدمحمد، لطفی زاده، فرشته(1386)، ابعاد و مدلهای اندازه گیری سرمایه فکری، فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره55، سال پانزدهم، صص 64-39.
15. زنجیردار، مجید، کهن، علی، سلطان زاده، علی اکبر(1387)a، مدیریت، اندازه گیری و گزارشگری از سرمایه فکری، نامه اتاق بازرگانی، شماره 483، صص 12-10.
16. زنجیردار، مجید، کهن، علی، سلطان زاده، علی اکبر(1387)b، مدیریت، اندازه گیری و گزارشگری از سرمایه فکری، نامه اتاق بازرگانی، شماره 484، صص 14-13.
17. ستایش، محمدحسین (1388) بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پیشرفتهای حسابداری، شماره 1، صص69-94.
18. سلیمانی ، اعظم (1384) ، ارزیابی توانمندی مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، منتشر شده در سایت پژوهش نامه اقتصادی (www.sid.ir).
19. سلیمانی امیری ، غلامرضا، ( 1381 )بررسی شاخص های پیش بینی کننده ورشکستگی در شرایط محیطی ایران "، پایان نامه دکتری، رشته حسابداری، دانشگاه تهران.
20. صفری، علیرضا (1381) ، ارتباط نسبت های مالی و تداوم فعالیت شرکت ها ،پایان نامه تحصیلی کارشناسی ارشد، تهران دانشگاه علامه طباطبایی.
21. صقری ، محمد1376)) ، کتاب حقوق بازرگانی ورشکستگی(نظری و عملی) ،تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار.
22. علی خانی ، مرضیه (1385)، ارزیابی های مدل های ورشکستگی در بورس اوراق بهادار تهران ، استاد راهنما: دکتر فریدون رهنمای روپشتی ، پایان نامه تحصیلی کارشناسی ارشد ، دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد علوم و تحقیقات.
23. فراهانی، قائم مقام، (1368)، حقوق و تجارت، ورشکستگی و تصفیه (جلد اول)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
24. قلیچ خانی، بهروز، مشبکی، اصغر(1385)، نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه فکری سازمان(مطالعه دو مورد شرکت خودروساز ایرانی)، فصلنامه دانش مدیریت، شماره 75، سال نوزدهم، صص 147-125.
25. مهرانی، ساسان؛ مهرانی، کاوه و کرمی، غلامرضا، (زمستان 1383 )،استفاده از اطلاعات تاریخی مالی و غیرمالی جهت تفکیک شرکت ها ی موفق و ناموفق "،.بررسی های حسابداری و حسابرسی، سال یازدهم.
26. همتی، حسن؛ کرامتی فرهود، علی؛ شیپوریان، سعید (1389) مدل ها و روشهای حسابداری سرمایه های فکری، سال سوم، شماره ششم، صص 1-12.
ب) منابع خارجی:
27-Richardson, F. m. and Davidson, L. F. (1983) 'An exploration into bankruptcy Discriminant model sensitivity' , Journal of Business Finance & Accounting;PP 10(2) (Summer)
28-Springate, Gord, L.V. (1978). "Predicting the possibility of failure in a Canadian firm".Unpublished M،B،A Research Project,Simon Fraser university, junuary
29-Altman, E. (1968) 'Financial ratios, Discriminant analysis and the prediction of corporate bankruptcy', Journal of Finance, 4 (September):pp54-89.
30-Altman, E., Haldeman, R. and Narayanan, P. (1977) 'ZETA analysis. A new model to identify bankruptcy risk of corporations', Journal of Banking and Finance,pp14-31.
31-Barney, J. (1991). "Firm Resources and Sustainable Competitive Advantage". Journal of Management. No1. 99-120.Managing. Nos 5/6/7/8. 62-433.
32-Beaver, W. (1966) 'Financial ratios as predictors of failure', Empirical Research in Accounting. Selected Studies, Supplement to Vol.
33-Bontis, N. (1999). "Managing Organizational Knowledge by Diagnosing Intellectual Capital: Framing and Advancing the State of the Field". International Journal of Technology
34-Bramhandkar, A, Erickson, S, Applebee, I.(2007). Intellectual Capital and Organizational Performance an Empirical Study of the Pharmaceutical Industry, ECKM 2007, 8th European Conference on Knowledge Management, Barcelona.
35-Brooking, A.(1996). Intellectual Capital: Core Assets for the Third Millennium Enterprise, London, Thomas Business Press.
36-Chen, J., Zhu, Z., Xie, H.Y, (2004) "Measuring Intellectual Capital: A new model and empirical study", Journal of Intellectual Capital, Vol. 5, No. 1, pp. 195-212.
37-Chen, M.Y, Lin, J.Y, Hsiao, T.Y, Thomas, W.L.(2008). Censoring model for evaluating intellectual capital value drivers, Journal of Intellectual Capital, Vol.9, No.4, pp:639-654. Edvinsson, L.(1997). Developing intellectual capital at Scandia, Long Range Planning, Vol.30. No.3, pp:320-331
38-Deakin, E. (1972) 'A Discriminant analysis of predictors of business failure', Journal of Accounting Research, 1 (Spring):pp8-29
39-Donalson ,T., Preston, L.E. (1995). "The Stakeholders Theory of the Corporation: Concepts, Evidence and Implications". Academy of Management Review. No 1. 65-91.
40-Edvinsson, L, M.S. Malone.(1997). developing a model of managing intellectual capital, European management journal, vol.4, No.3, pp:356-364.
41-Edvinsson, L., Patriek,S. (1996). "Developing a Model for Managing Intellectual Capital". European Management Journal. No 14. 346-364.
42-Flamholtz, E.(1985). Human Resource Accounting and Effective Organization Control: Theory And Practice, Jossey Bass.
43-Frydman, H., Altman, E. and Kao, D. (1985) 'Introducing recursive partitioning for financial classification: the case of financial distress',Journal of Finance;PP 40(1)
44-Grant W.Newton;(1998)"Bankruptcy and Insolveny Accounting " Practice and procedure ; New York: The Ronald Press Company.
45-H. M. Ketels, Christian. (2006) "Michael Porter Competitiveness Framework Recent Learnings and New Research Priorities" Center for Strategy and Competitiveness, Stockholm School of Economics, Stockholm, Sweden
46-Holmen, J.(2005). Intellectual Capital Reporting, Management Accounting Quarterly, Vol.6, No.4.
47-Kaplan, R.S, Norton, D.P.(1992). The balanced scorecard measures that drive performance, Harvard Business Review, pp:71-79.
48-Lev; B., Radhakrishnan, S. (2003). "The measurement of Firm-Specific Organization Capital". NBER Working Paper. No 9581. available at: www.nber.org/papers/w9581 (accessed7 August 2004).
49-Martinez, I, Garcia, M.E.(2005). Assessing the quality of disclosure on intangibles in The Spanish Capital Market, European Business Review, Vol.17, No.4, pp:305-313.
50-Mavridis, D.(2005). Intellectual capital performance drivers in the Greek banking sector, Management Research News, Vol.28, No.5, pp:43-62.
51-Ohlson, J. (1980) 'Financial ratios and the probabilistic prediction of bankruptcy', Journal of Accounting Research;PP 18(1)
52-Pablos, patrica ordonezde.(2004). measuring and reporting structural capital, journal of intellectual capital, Vol.5, No.4, pp:629-647.
53-Porter M.E. (1990) "Competitive Advantages of the Nation", New York: The Free Press
-Porter, M. (1980) "Competitive Strategy", the Free Press, New York, NY5/54
55-Roos, G. and Roos, J. (1997)"Measuring Your Company's Intellectual Performance", Long Range Planning; Vol. 30, No. 3, pp. 413-426.
56-Tan, H. P., Plowman, D., Hancock, P. (2007). "Intellectual Capital and Financial Returns of Companies". Journal of Intellectual Capital. No 1. 76-95.
57-Tobin, J.(1978). Monetary policies and the economy: the transmission mechanism, Southern Economic Journal, Chapel Hill.
1 Barney
2 Edvinsson, L., Patriek,S.
3 Guthrie et al
4 Roos
5 Edvinsson, L, M.S. Malone.
6 Stivart
7 Bountis
8 Seetharaman
9 Mavridis, D
10 Martinez, I, Garcia, M.E
11 Edvinsson, L, Salivan
12 Lio
13 Tan, H. P; Plowman, D; Hancock, PH
14 Securities and Exchange Commission
15 Nonako & Takeuchi
16 Selemi
17 Tango
18 Lev
19 Human Capital (HC)
20 Structural (Organizational) Capital (SC)
21 Innovation Capital (IC)
22 Customer Capital (CC)
23 Brooking
24 Zhu, Z. Xie, H.Y
25 -Tobin's Q
26 -Human Resource Accounting (HRA)
27 -Invisible Balance Sheet
28 -Balance Score Card(BSC)
29 -Direct Intellectual Capital
30 -Scandia Navigator
31 -Human Resource Costing and Accounting
32 -Technology Broker
33 -Intangible Asset Monitor
34 -Economic Value Added
35 -MV/BV
36 -Calculated Intangible Value
37 -Value Explorer
38 -Value Chain Scoreboard
39 Value chain
40 Inbound Logistics
41 Operations
42 Outbound Logistics
43 Marketing & Sales
44 Services
45 Infrastructure
46 Human Resource Management
47 Procurement
48 Liebowitz & Wright
49 Drucker
50 Skyrme
51 Post_Industrial Society
52 Living On Thin Air
53 Weightless Economy
54 Neef
55 Grant
56 Penrose
57 Buckley& Carter
58 Hales
59 Bontis
60 Newton
—————
————————————————————
—————
————————————————————