تارا فایل

پیشینه تحقیق ومبانی نظری سرمایه فکری


سرمایه فکری
توسعه جوامع انسانی منوط به انسانهای توسعه یافته بویژه در سطح مدیریت آنهاست و برای رسیدن به یک سازمان خلاق و پویا بایستی بر مدیریت دانش تکیه کرد.
اگرمهم ترین ثروت یک سازمان انسانها هستند، بنابراین بهره وری بیشتر در گرو پرورش استعداد کارکنان است. در شرکتها و موسسات آنچه که می دانند (سرمایه فکری) بیش ازآنچه دارند (سرمایه مادی) اهمیت داردو اصلی ترین مزیت رقابتی سازمان ها، توان آنها در مدیریت دانش محسوب می شودو عمده ترین سرمایه آنها دانشی است که به آن دسترسی دارند.
ایجاد شکاف بین ارزش دفتری وارزش بازار شرکتها وافزایش روز به روز آن، محققان وصاحب نظران را برآن داشت تا درپی علت این موضوع برآیند.تحقیقاتی که در طول سالهای 1997-2001 انجام گرفت نشان داد که نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری در بین500 شرکت دارای تکنولوژی مدرن امریکایی از 2/1به 5 رسیده است و این مطلب بیانگر این است که 80درصد ارزش شرکت در صورت های مالی بیان نمی شود.
سرمایه فکری مبحث مبهمی است که برخی نویسندگان ادعا کرده اند که سیستم های مدیریت و گزارشگری ایجاد شده به طور فزاینده ای در حال از دست دادن مربوط بودن خود می باشند زیرا این سیستم ها قادر به ارائه اطلاعات ضروری جهت مدیریت فرآیندهای دانشی و منابع دارائیهای نامشهود برای مدیران اجرائی نمی باشند. محدودیت صورت های مالی تهیه شده توسط حسابداری سنتی در توضیح و بسط ارزش شرکت ها بر این حقیقت تکیه دارد که منابع و ارزش اقتصادی تنها تولید کالا و داشتن موجودی یا گردش بالای نقدی نیست بلکه در بدبینانه ترین حالت تولید هم باید سرمایه های فکری رادر نظر گرفت.
با وقوع انقلاب تکنولوژی اطلاعات، جامعه اطلاعاتی و شبکه ای و نیز رشد و توسعه سریع تکنولوژی برتر، مخصوصاً در حوزه های ارتباطات، کامپیوتر و مهندسی، از دهه 1990 الگوی رشد اقتصاد جهانی تغییر اساسی کرده است. درنتیجه، دانش به عنوان مهمترین سرمایه جایگزین سرمایه های مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی امروز شده است. در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمانها بر اساس دانش زندگی می کنند و می میرند و موفق ترین سازمانها، آنهایی هستند که از این دارایی های ناملموس به نحو بهتر و سریع تری استفاده می کنند.
مطالعات اخیر[10] نشان داده اند که برخلاف کاهش بازدهی منابع سنتی (مثل پول، زمین، ماشین آلات و غیره) دانش واقعاً منبعی برای افزایش عملکرد کسب و کار است. آنچه حتی بیشتر درخور توجه است این است که بازار به مدت طولانی ارزش دانش و عوامل نامشهود دیگر را در فرآیند ایجاد ارزش تشخیص داده است اخیراً اندازه این " ارزش پنهان " تغییر کرده است. برای مثال، در سال 1996 دارایی های خالص شرکت مرک فقط 12.3 درصد ارزش بازاری اش، در سال 1996 دارایی های شرکت کوکاکولا تنها 4 درصد از ارزش بازاری اش و دارایی های مایکروسافت 6 درصد ارزش بازاری اش را پوشش داده بود[19] بر این اساس، موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمانها، تا حد کمی مبتنی بر تخصیص استراتژیک منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت استراتژیک دانش خواهد بود. چالش مدیران، آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسان در سازمان دانش محور است[10]. بنابراین توانایی مدیریت دانش، مهارت اساسی مدیران در این سازمان ها است[19]. با این همه، متاسفانه از آنجاییکه ماهیت دانش، نامشهود و ناملموس است و نمی توان آن را توسط هیچ یک از مقیاس های سنتی حسابداری مالی اندازه گیری کرد، ریسک فراموشی دانش و سایر دارایی های ناملموس سازمان برای مدیران وجود دارد. چارلز هندی1 در نتیجه مشاهدات خود دریافت که مدیران ارشد سازمان ها تنها از 20 درصد دانش موجود در سازمانهایشان استفاده می کنند. در حقیقت، محیط کسب و کار مبتنی بر دانش در بسیاری از کشورهای جهان، مستلزم یک مدل و نام گذاری جدید است که دربرگیرنده عوامل ناملموس سازمان باشد. در این وضعیت، رشته نوظهور سرمایه فکری توجه روز افزونی را به خود جلب کرده است[10]. روس و همکاران بحث می کنند که از دیدگاه استراتژیک، سرمایه فکری می تواند در ایجاد و کاربرد دانش برای افزایش ارزش سازمان مورد استفاده واقع می شود([32]. امروزه رشته در حال تکوین سرمایه فکری یک موضوع هیجان انگیز هم برای محققان و هم برای دست اندرکاران سازمانی شده است.
اخیراً تحقیقات زیادی درباره موضوع سرمایه فکری انجام شده است، بسیاری از منابع شرکت مانند دارایی های فیزیکی یا مالی، صرف دارایی های ناملموس شده اند که این دارایی ها کمیاب، با ارزش و غیر قابل تعویض می باشند[3].
بعد از گذشت یک دهه از اقتصاد دانش محور، بنگاه ها شروع به طبقه بندی و ذخیره کردن سرمایه های ناملموس خود، که شامل تجربه و دانش می باشد، کرده اند. در حال حاضر شرکت های بزرگ دنیا، گزارش سرمایه فکری را بعنوان مکمل و ضمیمه گزارش سالانه شان منتشر می کنند.
همانطور که بنتیس اشاره می کند، چارلز هندی ارزش سرمایه های فکری در یک شرکت را سه تا چهار برابر ارزش دارایی های مشهود می داند. از سوی دیگر مدیران سازمانها بیان می کنند که معمولاً از 20 درصد دانش سازمان بهره می گیرند، در حالیکه هیچ دارایی مشهودی را بیکار نمی گذارند. از اینرو تلاش فراوانی در جهت سنجش سرمایه های فکری و مدیریت آنها آغاز شده است.
در دهه اخیر شرکت ها، توجه ویژه ای را برای اندازه گیری سرمایه های فکری برای ارائه گزارش به طرف های ذینفع ابراز کرده و در پی یافتن روشی برای ارزیابی دارایی های نا ملموس داخلی و استخراج ارزش نامحسوس، در سازمانها می باشند[41]. در حقیقت سرمایه فکری یک مدل جدید کاملی را برای مشاهده ارزش واقعی سازمانها فراهم می آورد و با استفاده از آن می توان ارزش آتی شرکت را نیز محاسبه کرد.
سرمایه فکری توسط رشته های مختلفی مفهوم سازی شده است. برای مثال، حسابداران علاقه مند به اندازه گیری آن در ترازنامه هستند، متخصصان تکنولوژی اطلاعات درصدد کد گذاری آن در سیستم های اطلاعاتی هستند، روانشناسان تمایل دارند ذهن ها را توسعه دهند، مدیران منابع انسانی تمایل دارند بازدهی سرمایه گذاری را از طریق آن محاسبه کنند و کارکنان آموزش و توسعه تمایل دارند مطمئن شوند که آنها می توانند آن را در برنامه های توسعه منابع انسانی قرار دهند.
تعریف سرمایه فکری
در مورد سرمایه فکری، تعریف مشترکی وجود ندارد و پژوهشگران تعاریف گوناگونی ارائه داده اند، که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
 سرمایه فکری یک موجودیت پیچیده و گریزان2 است اما زمانیکه کشف شود و مورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می سازد تا با یک منبع جدید، در محیط رقابت کند[10].
 سرمایه فکری شامل کلیه فرآیندها و داراییهایی است که بطور معمولی و سنتی در ترازنامه نشان داده نمی شود و همچنین شامل آن دسته از داراییهای نامشهود(مانند علایم تجاری3 یا نام های تجاری و حق امتیاز) است که روشهای حسابداری مدرن آنها را در نظر می گیرد[32].
 سرمایه فکری حاصل جمع دانش اعضای یک سازمان و کاربرد عملی آن است( 32].
 سرمایه فکری تفاوت میان ارزش بازار یک شرکت و هزینه جایگزینی داراییهای آن است [37].
 سرمایه فکری به مجموعه منحصر بفردی از منابع مشهود و نامشهود شرکت اطلاق می شود[18].
 سرمایه فکری، مواد فکری4 از قبیل دانش و اطلاعات و مالکیت (دارائی) معنوی5 و تجربه است که باعث ایجاد ثروت می شوند و هنوز تعریف جهانشمولی برای آن وجود ندارد[42].
 سرمایه فکری جستجو و پیگیری و استفاده موثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام) است[10].
 سرمایه فکری یک ماده فکری است که جمع آوری و شکل بندی شده و برای تولید دارایی های با ارزش تر مورد استفاده قرار می گیرد[18].
 سرمایه فکری مجموعه ای از اطلاعات و دانش کاربردی برای خلق یک ارزش در سازمان است[17].
 سرمایه فکری دانش سازمانی وسیع و گسترده ای است که برای هر شرکت منحصر بفرد است و به شرکت اجازه می دهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد[29].
 سرمایه فکری، دانش موجود در سازمان است و در دو سطح فردی و سازمانی مطرح می شود که سطح فردی شامل دانش، مهارت و استعداد بوده و در سطح ساختاری شامل مواردی مانند پایگاه داده خاص هر مشتری، تکنولوژی و روشهای و فرایندهای سازمانی و فرهنگ است[28].
شایستگی های یک شرکت عمدتاً با تجربه و تخصص افراد داخل یک سازمان مرتبط است. در واقع این دانش و تجربه افراد داخل شرکت است که می تواند ارزش ایجاد کند. این مسئله از طریق فرایندهای مبادله دانش و خلق دانش جدید صورت می گیرد و باید توجه داشت که این شایستگی ها تنها بوسیله افراد و در داخل سازمان ایجاد نمی شود بلکه ممکن است به وسیله یا بواسطه محیطی که سازمان در آن قرار دارد خلق شود(مثلاً شبکه همکاری بین شرکتها در یک منطقه خاص)[27].
 باید این موضوع را در نظر داشت که همکاری های بین سازمانی عاملی است که موجب می شود نوآوری های ملی اتفاق بیافتد که این بحث در مفهوم سیستم های ملی نوآوری6 قرار می گیرد. در این شرایط سرمایه فکری یک شرکت بجای اینکه به ویژگی های سازمان وابسته باشد به جایگاه شرکت در آن شبکه بستگی دارد[2].
 سرمایه فکری جریان دانش در درون شرکت ها است[21].
 سرمایه فکری مجموعه ای از دارایی های دانش محور است که به یک سازمان اختصاص دارند و در زمره ویژگی های یک سازمان محسوب می شوند و از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به طور قابل ملاحظه ای به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می شود[24].
 سرمایه فکری اصطلاحی برای ترکیب دارایی ناملموس بازار، دارائی فکری، دارایی انسانی و دارائی ساختاری است که سازمان را برای انجام فعالیت هایش توانمند می سازند [13].
 سرمایه فکری جمع همه چیزهایی که افراد سازمان می دانند و برای سازمان در بازار، مزیت رقابتی ایجاد می کند[36].
 سرمایه فکری دانشی است که قابل تبدیل شدن به ارزش باشد[17].
پیدایش اقتصاد دانش محور باعث افزایش توجهات به بحث سرمایه فکری به عنوان یک موضوع تحقیقاتی و کسب و کار گردیده است. اکنون مناسب ترین زمان برای فعالیت در زمینه تحقیقات سرمایه فکری است. محققان در این حوزه از سال ها پیش نبرد و مبارزه گسترده ای را در جهت تصریح اهمیت سرمایه فکری آغاز نمودهاند و سیمنارها و مقالات و کتب متعددی را در این زمینه ارائه کرده اند. بیشتر تلاش های صورت گرفته شده در زمینه توسعه چهارچوب سرمایه فکری انجام گرفته است.
سرمایه فکری یک موضوع میان رشته ای است و در برگیرنده علوم مختلفی همچون حسابداری، مدیریت دانش، خط مش گذاری، اقتصاد و مدیریت منابع انسانی و غیره است.
سنجش سرمایه فکری
دلایل سنجش سرمایه فکری
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که رشد ارزش شرکتها بیش از رشد ارزش دفتری شان می باشد در حقیقت گزارشگری مالی سنتی نمیتواند ارزش واقعی شرکت را محاسبه نماید و فقط به اندازهگیری ترازنامه مالی کوتاه مدت و داراییهای ملموس اکتفا میکند[41].
سازمانها بنا بر ایده اندرسون[12] به چهار دسته از دلایل ممکن است سرمایههای فکری خود را مورد سنجش قرار دهند که عبارتند از :
بهبود مدیریت داخلی
بهبود گزارش دهی به خارج سازمان
مبادلات این سرمایه
دلایل قانونی بهبود حسابداری
در این میان شکاف بین ارزش بازار سازمان و ارزش خالص داراییهای مشهود که در واقع سهام ناشی از داراییهای نامشهود تلقی میشود روز به روز بیشتر توجه سرمایهگذاران را جلب مینماید. زمانی که این شکاف کوچک باشد بازگشت سرمایه از طریق درآمد سازمان یا دست کم داراییهای مشهود آن به شکل منطقی قابل پیشبینی خواهد بود. اما داراییهایی به شکل دانش و نشان تجاری بسیار بیشتر در معرض تهدید قرار دارند و تحقق آنها دشوارتر است. ولی به هر حال سرمایهگذاران جهت درک بهتر وضعیت سازمان به شاخصهایی نیاز دارند که قابل اطمینان باشند.
اگر چه، روشهای سنتی حسابداری به طور قابل ملاحظه ای به درک ارزش کسب و کار کمک میکنند، با این وجود در یک سازمان دانش محور، که در آن دانش بخش بزرگی از ارزش یک محصول و همچنین ثروت یک سازمان را تشکیل میدهد، روشهای سنتی حسابداری که مبتنی بر داراییهای ملموس و نیز اطلاعات مربوط به عملیات گذشته سازمان هستند، برای ارزشگذاری سرمایه فکری، که بزرگترین و ارزشمندترین دارایی برای بسیاری از سازمانها است، ناکافی هستند[43]. دیدگاه اندازهگیری سرمایه فکری بر چگونگی ایجاد مکانیزمهای اندازهگیری جدید برای گزارش دهی متغیرهای غیرمالی یا کیفی سرمایه فکری در کنار دادههای سنتی، کمی یا مالی تمرکز دارد[27]. در مقایسه با حسابداری مالی سنتی، اندازهگیری سرمایه فکری موضوعات مهمی، مثل سرمایه انسانی، رضایت مشتری و نوآوری را در برمیگیرد. بنابراین، رویکرد سرمایه فکری برای سازمانهایی که میخواهند از ارزش عملکرد شان به خوبی آگاهی داشته باشند، جامعتر است. تفاوتهای بین این دو رویکرد معنیدار هستند، در حالیکه حسابداری مالی به گذشته گرایش دارد، اندازهگیری سرمایه فکری آینده نگر است. اندازهگیری سرمایه فکری واقعیتهای نرم(کیفیتها) را در برمیگیرد، در حالیکه حسابداری مالی واقعیتهای سخت(کمیت ها) را اندازهگیری میکند. اندازهگیری سرمایه فکری بر ایجاد ارزش تمرکز دارد، در حالیکه حسابداری مالی بازدهی عملیات گذشته و جریان نقدینگی را منعکس میسازد. به تدریج مشخص شده است که اندازهگیری مالی سنتی در هدایت تصمیمگیری استراتژیک ناکافی است[41]. و باید با اندازهگیری سرمایه فکری تکمیل یا حتی جایگزین شود. در اینصورت، مدیران به خوبی میتوانند از وضعیت موجود(نقاط قوت و ضعف) مدیریت سرمایه فکریشان مطلع شوند. به طور مشخص، اندازهگیری سرمایه فکری در تصدیق توانایی سازمان برای تحقق اهداف استراتژیک، نمایش تحقیق و توسعه، فراهم ساختن اطلاعات پشتیبانی برای بهبود پروژهها و تایید اهمیت برنامههای تحصیلی و آموزشی مفید است. اندازهگیری سرمایه فکری به عنوان یک روش مهم مدیریت بازاریابی و کسب و کار استراتژیک نیز، بیش از اینکه یک ابزار ارتباط با سهامداران یا سرمایهگذاران باشد، به عنوان یک ابزار مدیریت درون سازمانی مفیدتر خواهد بود[9]. بنابر این، چون شناسایی سرمایه فکری یک مساله استراتژیک کلیدی است، در نتیجه، وضعیت موجودش بایستی به طور منظم به هیئت مدیره گزارش داده شود. در یک جمله، اندازهگیری سرمایه فکری برای مدیریت سرمایه فکری مهم است؛ بدین معنی که مدیریت موثر سرمایه فکری به اندازهگیری موثر آن بستگی دارد. بر اساس گزارشات ارائه شده، یک تعداد از شرکتها شروع به پیگیری، ارزشگذاری و ایجاد ابزارهایی برای حمایت از سرمایه فکریشان کرده اند[19]. با این وجود، شاید هنوز نیمی از مدیران شرکتها برای کسب مزیت از این دانش آمادگی ندارند. یک بانک فکری سوئیسی در نتیجه مطالعات خود درباره سرمایه فکری دریافت که به دلیل فقدان اندازهگیری سرمایه فکری تنها 20 درصد از دانش موجود یک سازمان در عمل مورد استفاده قرار میگیرد[12]. اندازهگیری سرمایه فکری از اواسط دهه 1990 یک حوزه تحقیقاتی برای محققان و دست اندرکاران سازمانها شده است. هر دو گروه تلاشهای زیادی برای اندازهگیری و ارزشیابی سرمایه فکری انجام دادهاند.
از طرف دیگر اکثر شرکتهایی که سرمایه فکری شان را اندازهگیری میکنند، بر مبنای نتایج حاصل از اندازهگیریهای خود گزارش سرمایه فکری را تهیه میکنند. برخی از شرکتهای پیشرو شروع به انتشار این گزارشها کردهاند، بسیاری از آنها با درصدی از خطا، با ایجاد شاخص های جدید، سرمایه فکری را اندازهگیری میکنند. این شرکتها گزارشهای سرمایه فکری خود را، در پرتو تجربه خود در زمینه مدیریت دانش و نیز اندازهگیری سرمایه فکری یا تجربه سایرین، تهیه میکنند. شرکتهای اروپایی به طور مشخص در بحث اندازهگیری و گزارش دهی سرمایه فکری پیشرو هستند. این روند در شرکت های سوئدی و دانمارکی شروع شد، سپس به جنوب اروپا گسترش یافت. واقعیت مهم دیگر این است که بسیار قبل از اینکه انجمنهای حسابداری درباره این منبع سازمانی مبتنی بر دانش ابراز نگرانی کنند، ابتکار عمل اندازهگیری و گزارشگری سرمایه فکری از دنیای مدیریت ظهور پیدا کرد. در این مورد ابتکار عمل یک گروه از شرکتهای پیشرو آغازگر اقدام مشابه سایر شرکتها شد و همچنین باعث بیداری انجمنهای حسابداری و دانشگاهها گردید.
اکثر شرکتها بر روی این واقعیت که سرمایه فکری به سه جزء : سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی و سرمایه ساختاری تقسیم میشود، توافق دارند. با این وجود، هر گزارش سرمایه فکری یک مورد خاص است.
برخی از شرکتها این گزارش را به طور سالانه منتشر میکنند. از طرف دیگر، در برخی از شرکتها این گزارش به عنوان یک مدرک جداگانه از گزارش سالانه سنتی منتشر میشود، درحالیکه در برخی دیگر از شرکتها این گزارش، فصلی از گزارش سالانه را تشکیل میدهد. گزارشهای سرمایه فکری همچنین از نظر حجم مطلب متفاوت هستند، از پنج تا بیست و پنج صفحه در تغییر هستند.
نکته مهم دیگر، گرایش سازمانها از استفاده از معیارهای سنتی مالی مانند نرخ بازده سرمایه به سمت معیارهای مبتنی بر ارزش مانند ارزش افزوده اقتصادی(EVA) و ارزش افزوده بازار(MVA) است. از سوی دیگر برای مدیریت دانش باید همزمان از معیارهای مالی و غیرمالی استفاده کرد و سیستمهای اندازهگیری یکپارچه را بکار برد[10].
شاخصهای متداول برای اندازه گیری سرمایه فکری
برای اندازهگیری مدیریت دانش و سرمایه فکری شاخصهای متعددی ارائه شده است. نکته جالب توجه اینکه بسیاری از این شاخصها انسان محور بوده و در واقع میتوانند برای کمی کردن سرمایه فکری و دارایی دانش استفاده شوند. شاخصهای مورد اشاره بطور مستقیم یا غیر مستقیم میتوانند میزان تاثیر برنامهها و اقدامات مدیریت دانش را منعکس نمایند؛ به عبارت دیگر، گر چه بعضی از این شاخصها ممکن است در ظاهر ارتباطی با مدیریت دانش نداشته باشند ولی همبستگی زیادی با آنها دارند.
شاخصهای ارائه شده در اینجا بر اساس تلاشهای صورت گرفته در موارد زیر است [14]
الف) گروه مدیریت سرمایه فکری (ICM)7
ب) راس و همکاران
ج) حسابداران مدیریت کانادا (CMA)8
د) گزارش سرمایه فکری جهانی9
ه) چن و دیگران
الف – شاخصهای ارائه شده توسط گروه ICM [15]
1- ارزش افزایی
سود حاصل از عملیات کسب و کار جدید
بازده ارزش خالص داراییها
مجموع داراییها
درآمد حاصل از کسب و کار جدید
ارزش بازار
امتیازات
2- سرمایه مشتری
سهم بازار
ارزیابی مشتری از سازمان
شاخص رضایت مشتری
تعداد مشتریان یا بازارهای جدید
سرانه فروش سالانه برای هر مشتری
اندازه متوسط مشتریان (حجم متوسط فروش)
متوسط زمان تماس مشتری برای فروش
نسبت تعداد تماسهای فروشهای نهایی شده
3- سرمایه ساختاری
نسبت هزینه های اداری به درآمد کل
نسبت تعداد مشتریان به تعداد کارکنان
تعداد قراردادهای نهایی شده بدون خطا
سرمایه گذاری در IT
4- ایجاد ارزش
سرانه هزینه آموزش
متوسط زمان استمرار ارتباط مشتری با سازمان
سرمایه گذاری R&D در تحقیقات بنیادی
سرمایه گذاری R&D در طراحی محصول
سرمایه گذاری در پشتیبانی و آموزش تولید محصولات جدید
سرمایه گذاری R&D در تقاضاها و خواستههای مشتریان
سرمایه گذاری در برقراری ارتباط با مشتری
شاخص رضایت مندی کارکنان
نسبت هزینه آموزش به هزینه های اداری
5- سرمایه انسانی
متوسط سابقه کارکنان
تعداد کارکنان
تعداد مدیران
متوسط درآمد کارکنان
میزان جابجایی یا ترک خدمت
تعداد مدیران زن
سرانه سود برای هر کارمند
متوسط سن کارکنان
تعداد کارکنان تمام وقت
متوسط سن کارکنان تمام وقت
درصد مدیران دارای تحصیلات عالی
ب- راس و همکاران: [32]
1- سرمایه انسانی
درصد کارکنان دارای تحصیلات عالی
آگاهی و سواد IT
ساعت / نفر، آموزش در سازمان
متوسط سابقه خدمت در سازمان
مجموع ساعات تفریح و سرگرمی و استراحت
ساعات صرف شده برای توجیه کارکنان
سبک رهبری
ساز و کار انگیزش
صرفه جوییهای حاصل از پیشنهادات
تعداد راه حلها، محصولات و فرآیندهای جدید
2 – سرمایه ساختاری
نسبت فعالیت های تامین مالی به مشتری
میزان استمرار ارتباط با مشتری
نگهداری و حفظ مشتری
نسبت هزینه های اداری به کل درآمد
درآمد حاصل از امتیازها و نرم افزارها
تعداد فرآیندهای انجام شده بدون خطا
زمان متوسط هر فرآیند
درصد فعالیتهای ناشی از طراحی محصول جدید
تلاشهای آموزش
نسبت هزینه بازسازی نسبت به هزینه های عملیاتی
تعداد امتیازها، نرم افزارها و طرح های جدید
ج – حسابداران مدیریت کانادا :[11]
این موسسه با ارائه گزارشی تحت عنوان " اندازهگیری سرمایه فکری " شاخصهای منعکس کننده سرمایه فکری را شامل موارد زیر می داند :
تعداد محصولات جدید
تعداد مشتریان جدید
میزان موفقیتها و ارزش پولی آنها
میزان فعالیت برای یافتن مشتری
شاخص بهره وری
تعداد فرآیندهای تجدید نظر شده
تعداد فرآیندهای تغییر یافته
درصد فرآیندهای پذیرفته شده در اولین تجدید نظر
نسبت کارکنان تمام وقت به پاره وقت
تعداد امتیازها
تعداد اجرای ایدههای حاصل از پیشنهادات
شاخصهای سنتی کیفیت ISO و رضایت مشتری
د – گزارش سرمایه فکری جهانی
این گزارش توسط لیف ادوینسون از موسسه اسکاندیا و میشل مالون ارائه شده است[23]. که شاخصهای آن عبارتند از :
1- محور مالی
مجموع داراییها
سرانه مجموع داراییها
نسبت درآمد به مجموع داراییها
درآمد حاصل از عملیات جدید
سرانه درآمد
متوسط زمان مصروفه برای مشتری توسط هر کارمند
سرانه سود
متوسط فرصت درآمدی از دست رفته نسبت به متوسط بازار
ارزش بازار
بازده ارزش خالص داراییها
سرانه ارزش افزوده
سرانه ارزش افزوده IT کارکنان
سرمایه گذاری در IT
سرانه ارزش افزوده هر مشتری
2- محور مشتری
سهم بازار تعداد مشتریان
فروش سالانه
مشتریان از دست رفته
متوسط استمرار ارتباط مشتری
تعداد بازدیدهای مشتری از سایت شرکت
تعداد روزهای صرف شده برای بازدید مشتریان
نسبت تعداد مشتریان به تعداد کارکنان
درآمد حاصله از کارکنان ستادی
متوسط زمان تماس مشتری با واحد فروش
نسبت تماسهای مشتری با فروشهای نهایی شده
شاخص رضایت مشتری
سرانه سرمایه گذاری IT در نیروی فروش
سرانه سرمایه گذاری IT در کارکنان خدمات پشتیبانی
سواد IT مشتریان
سرانه هزینه های پشتیبانی هر مشتری
سرانه هزینه های خدماتی هر مشتری
3- محور محصول
نسبت هزینه های اداری به درآمد کل
هزینه خطاهای اداری
قراردادهای تنظیم شده بدون خطا
سرانه دستگاه کامپیوتر برای هر کارمند
سرانه ظرفیت شبکه برای هر کارمند
سرانه هزینه های اداری برای هر کارمند
سرانه هزینه های IT برای هر کارمند
سرانه هزینه های IT به هزینه های اداری
ظرفیت IT
تغییر در ظرفیت IT
عملکرد کیفیت شرکت
عملکرد شرکت در راستای کیفیت
4- محور بهسازی و بازسازی
مخارج بهسازی شایستگیها
شاخص رضایت کارکنان
سرمایه گذاری برای ارتباط با مشتریان (CRM)10
ساعات آموزش برای بهسازی
ساعات توسعه کارکنان
توزیع فرصتها
نسبت هزینه R&D به هزینه های اداری
نسبت هزینه بهسازی به هزینه های اداری
سرانه هزینه آموزش
تعداد کارکنان زیر چهل سال
نسبت مخارج توسعه IT به کل هزینه IT
نسبت منابع R&D به کل منابع
میزان فرصتهای در اختیار مشتریان
متوسط سن، درآمد و تحصیلات مشتریان
متوسط استمرار ارتباط مشتری با شرکت
سرانه سرمایه گذاری آموزشی برای هر مشتری
تعداد ارتباط های مستقیم با مشتری در سال
سرمایه گذاری در توسعه بازار جدید
سرمایه گذاری در توسعه ساختار سرمایه
ارزش سیستم
نسبت محصولات جدید به کل محصولات
سرمایه گذاری واحد R&D در تحقیقات بنیادی
سرمایه گذاری واحد R&D در طراحی محصول
سرمایه گذاری در آموزش و پشتیبانی محصول جدید
5- محور انسانی
شاخص رهبری
شاخص انگیزش
سهم کارکنان در شرکت
میزان جابجایی و ترک خدمت
متوسط سابقه کارکنان
تعداد مدیران
تعداد مدیران زن
متوسط سن کارکنان
زمان صرف شده برای آموزش کارکنان
سواد IT کارکنان
تعداد کارکنان تمام وقت
متوسط سن کارکنان تمام وقت
متوسط سابقه کارکنان تمام وقت
متوسط جابجایی و ترک خدمت کارکنان تمام وقت
هزینه سرانه آموزش برای کارکنان تمام وقت
تعداد کارکنان پاره وقت
هـ – چن و دیگران
1- سرمایه انسانی
نسبت سطوح کارکنان
بازده هر کارمند
ساعت آموزش هر کارمند
2- سرمایه ساختاری
عنوان تجاری شرکت
آرم شرکت
سیستم اطلاعاتی
شاخص بهره وری
3- سرمایه مشتری
نرخ سهم از بازار
تعداد مشتریان عمده
وفاداری مشتریان
رضایت مشتریان
4- سرمایه نوآوری
تعداد تولیدات یا فرآیندهای جدید
تعداد حق اختراعات
هزینه دستمزد R&D به دستمزد کل
با نگاهی به شاخصهای ارائه شده، ذکر چند نکته لازم به نظر میرسد. ابتدا اینکه، اغلب شاخصها برای سازمان سهلالوصول و قابل کمی شدن هستند؛ دوم نوع دانشی که بیشترین ارزش افزوده را ایجاد می کند، مشخص نمی نمایند؛ سوم بر اساس این فهرست ممکن است فرضیاتی بدیهی پنداشته شوند که در واقع وجود نداشته باشند؛ برای مثال در صورت پایین بودن سن کارکنان این فرض وجود دارد که سازمان پویاتر و خلاقتر است، در حالیکه ممکن است در واقعیت چنین چیزی وجود نداشته باشد. این کمبودها نشاندهنده آن است که هنوز نیاز به اصلاح شاخصها و تدوین شاخصهایی جدید مانند بازده چشم انداز سازمان، تعداد همکاران (شاخص دانش ضمنی)، استفاده مجدد از دانش، تعامل با مشاورین و صاحب نظران، جو صمیمی بین کارکنان، آزادی اظهار نظر و مانند اینها نیاز است.
مدلها و روشهای اندازه گیری سرمایه فکری
مدیریت سرمایه فکری نیازمند بکارگیری متدها و روشهایی است که بتواند بر اساس شاخصهای بیان شده، سهم مدیریت دانش را در تحقق استراتژی و برنامه مدیریت دانش ارزیابی نماید [14].
در ادبیات سرمایه فکری، مدلهای مختلفی برای اندازهگیری سرمایه فکری پیشنهاد شده است. برخی از آنها مدلهای خاصی هستند که در یک شرکت خاص طراحی و اجرا شدهاند. برخی دیگر صرفاً مدلهای نظری هستند که بیشتر آنها به عنوان یک مدل اندازهگیری سرمایه فکری پذیرفته شده و معتبر مطرح نیستند[23] ، [27] و [41]. به عبارت دیگر، هیچ یک از این مدلها بطور نظام مند برای اندازهگیری سرمایه فکری در سطح ملی و بین المللی بکار برده نمیشوند.
در محیط تجاری کنونی اندازهگیری ارزش سازمانی با استفاده از روشهای سنتی با ارزش اقتصادی امروز آنها نامربوط میباشد. روشهای سنتی، ارزش نهفته در مهارت، تجربه، قابلیتهای یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبکه ارتباطات میان افراد و سازمانها را نادیده میگیرد.
تلاشهای زیادی جهت تشریح تفاوت میان ارزش بازاری شرکتها انجام گرفته است. مشهور ترین این روش ها، روش ترازنامه نامرئی، کنترل داراییهای ناملموس و کارت امتیازی متوازن میباشد. روش ارزش افزوده اقتصادی، روش شاخص سرمایه فکری، روش کارگزار تکنولوژی، روش نرخ بازده داراییها، روش تشکیل سرمایه بازار، روش سرمایه فکری مستقیم، روش جهتیابی تجاری اسکاندیا، روشهای مالی و مدل مدیریت سرمایه فکری، VAIC، روش جویا Joia و روش q Tobin که در زیر به تحلیل ویژگیهای هر یک از این روشها خواهیم پرداخت.[30]
بطور کلی مدلهای سنجش سرمایه فکری را میتوان در دو گروه طبقهبندی کرد: [33]
الف- مدلهایی که سرمایه فکری را بصورت غیر پولی ارزیابی میکنند.
ب- مدلهایی که سرمایه فکری را بصورت پولی و مالی ارزیابی میکنند.
مدلهای سنجش غیرمالی سرمایه فکری
1- ترازنامه نامرئی (ناملموس)
این روش به منظور نشان دادن داراییهای شرکتهای مبتنی بر دانش طراحی شده است. این روش در واقع توسعهای در حسابداری منابع انسانی به شمار میآید. در این نگرش، سرمایه فکری شرکت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود. شاخص اصلی سرمایه فردی همان شایستگی های حرفه ای کارکنان کلیدی که استراتژی یک شرکت را تشریح میکنند، میباشد. سرمایه ساختاری نیز شامل مزیت رقابتی یک شرکت و تواناییهای کارکنان آن مانند شهرت، تجربه و روشهای خاص تولیدی میباشد. این مدل، مبتنی بر معیارهای کیفی است و توانایی ارزیابی کمی ارزش سرمایه فکری را ندارد[11].
2- کنترل داراییهای ناملموس
این روش در پی اندازهگیری داراییهای ناملموس شرکت به روشی ساده می باشد. در این راستا معیارهای مناسب متعددی را معرفی نموده و هدف از آن، ایجاد بینش و دیدگاهی جامع از موقعیت سرمایه فکری شرکت میباشد. در این روش ضروری است تا معیارها با واقعیتهای هر شرکت مطابقت داده شده و تعدیل شوند. اشکال عمده این روش در آن است که با تمامی شرکتها و موقعیتها قابل انطباق نمیباشد. از این روش همچنین برای طراحی سیستمهای اطلاعاتی و یا انجام ممیزیها استفاده می شود[40].
3- کارت امتیاز دهی متوازن (BSC)
این روش، ابزاری را جهت ایجاد ثبات در استراتژی های آینده بدست میدهد. این روش، شرکتها را قادر میسازد تا نتایج مالی را همزمان با نظارت و کنترل در ایجاد ظرفیتها و اکتساب داراییهای ناملموسی که به آنها برای رشد در آینده نیاز دارند، دنبال کنند. این شیوه بیانگر نوعی کمبود جدی در سیستمهای مدیریت سنتی و ناتوانی آنها در مرتبط نمودن استراتژی بلند مدت شرکت با فعالیتهای کوتاه مدت آن میباشد. این روش گذشته و حال شرکت را با آیندهاش مرتبط می نماید و ابزاری در اختیار مدیریت شرکت قرار می دهد تا استراتژیهای گوناگونی را برای شرکت تعریف و آنها را کنترل نماید. این روش همچنین شرکت را قادر میسازد تا نتایج مالیاش را تحلیل نموده و استراتژی شرکت را اجرا نماید.
کاپلان و نورتون معتقدند که این شیوه نوعی سیستم اندازهگیری است که با استفاده از معیارهای کیفی، میزان استراتژی به اجرا درآمده شرکت را نشان میدهد. این معیارها عبارتند از دیدگاه مالی، دیدگاه مشتری، دیدگاه فرآیندهای داخلی و دیدگاه نوآوری و یادگیری، این روش تا حدی ایستا بوده و برای هر شرکت، خاص می باشد[22].
استفاده از کارت امتیازی متوازن (BSC)، یادگیری حاصل از مدیریت دانش را مستقیماً به عملکرد سازمان ارتباط میدهد که به نوبه خود با عملکرد کلی سازمان ارتباط دارد. روش کارت متوازن، استراتژی کل واحد را به اهداف کمی تبدیل نموده و بر عوامل موفقیت ناملموس نیز تاکید میکند که عمدتاً شامل سه جزء سرمایه فکری، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری است.
4- شاخص سرمایه فکری
در جائی که فعالیتهای نسل اول، اطلاعاتی را در خصوص اجزای مجرد سرمایه فکری به دست میدهند، این شاخص فعالیتهای نسل دوم را مطرح مینماید(شاخصهایی که بر تصویر کلی از فرآیند ایجاد ارزش در شرکت تمرکز می نماید [32].
این روش در تلاش است تا شاخصهای پراکنده را در مجموعهای واحد ارائه نماید و میان تغییرات حاصله در سرمایه فکری و تغییرات در ارزش بازاری شرکتها همبستگی ایجاد نماید. این معیار جنبههای مختلفی را در بر میگیرد. مزایای این روش در آن است که معیاری غیر متعارف را ارائه مینماید، بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فکری متمرکز می باشد، توان احتساب عملکرد دورههای قبلی را داشته و نگرشی واحد، کلی و جامع از شرکت ارائه می نماید. این معیار گامی به پیش تلقی میشود چرا که به مدیران این اجازه را میدهد تا تاثیراتی که یک استرتژی بخصوص در سرمایه فکری شرکت شان دارد را درک نمایند و گزینههای متعدد را با هم مقایسه نمایند تا مشخص شود کدامیک از آنها از حیث سرمایه فکری مرجح می باشند.
شاخص سرمایه فکری همچنین موجب الگوبرداری منظم از فعالیتهای مبتنی بر آینده میگردد. این اقدام موجب مقایسههایی در سطوح واحد تجاری و شرکت میگردد[32].
5- کارگزار تکنولوژی11
این نگرش نوعی پیشرفت در امر سنجش و اندازهگیری سرمایه فکری به شمار میآید، چرا که شرکتها را قادر میسازد تا ارزش پولی سرمایه فکری شان را محاسبه نمایند. بروکینگ سرمایه فکری را ترکیبی از 4 جزء داراییهای بازار، داراییهای مبتنی بر انسان، داراییهای مالکیت معنوی و داراییهای زیربنایی میداند[5]. داراییهای بازار مزایای بالقوهای که یک سازمان از داراییهای غیرملموس مرتبط با بازار کسب میکند را متعادل می نماید. داراییهای مبتنی بر انسان به تخصصها و تواناییهای تخصصی موجود، ظرفیت خلاقیت و حل مساله، رهبری و مهارتهای مدیریتی که در شکل کارکنان سازمان ارائه میگردند مرتبط می باشند. داراییهای مالکیت معنوی به مکانیزمهای قانونی لازم جهت حفظ شرکت و داراییهای زیر بنایی آن نظیر دانش فنی، حقوق تکثیر، حقوق طراحی و نشانههای تجاری و خدماتی مربوط میباشد. در نهایت داراییهای زیر بنایی شامل آن دسته از تکنولوژیها، متدولوژی ها و فرآیندهایی است که سازمان را قادر می سازد، تا به وظایف خود عمل کند و در برگیرنده فرهنگ شرکت، روشهای ارزیابی ریسک، روشهای مدیریت نیروهای فروش، ساختار مالی، پایگاههای اطلاعاتی بازار و یا مشتریان و سیستمهای ارتباطی میباشد [39].
6- روش جهت یابی (مرورگر) تجاری اسکاندیا
این روش بر اساس منطق و مفهوم ارائه شده در روش ترازنامه نامرئی بنا نهاده شده است. این مرورگر توسط شرکت اسکاندیا که یک موسسه خدمات مالی در سوئد می باشد، طراحی شده و بخوبی توانسته است در اندازهگیری دانش پیشگام شود. این روش با اغلب ابزارها و روشهای اندازهگیری سرمایه فکری متناسب بوده و ابزار خاصی را در این رابطه طراحی نموده است و ابزاری است برای ارزیابی داراییهای نرم افزاری سازمان و داراییهای نامشهود. این مرورگر سرمایه فکری را بر حسب 164 شاخص، 91 مورد فکری و 73 مورد مالی اندازهگیری میکند.
این روش علاوه بر زمینه سنتی مالی، به مشتریان، فرآیند، منابع انسانی، توسعه و بازار آفرینی نیز توجه فراوانی مینماید. در این روش شاخصهای مشتری محوری عبارتند از: تعداد حسابهای مشتریان، تعداد واسطهها و تعداد مشتریان از دست رفته. شاخصهای فرآیند محوری در آن عبارتند از: تعداد حسابهای مشتریان به ازای خالص تعداد کارکنان و هزینههای مدیریتی به خالص کارکنان و شاخصهای انسان محوری در آن عبارتند از : میزان گردش پرسنل، نسبت مدیران، نسبت زنان مدیر و نسبت هزینه های آموزش به کارکنان. در نهایت شاخصهای مبتنی بر توسعه و بازار آفرینی در آن عبارتند از : شاخص رضایت کارکنان، هزینههای بازاریابی به خالص مشتریان و سهم ساعتهای آموزش. این روش در دنیای امروز روشی آرمانی و مطلوب به شمار می آید. این روش علیرغم کاملتر بودن در زمینه تشریح بهتر عملکرد تجاری، قادر به کمیسازی سرمایه فکری نمیباشد[27].
در مرورگر اسکاندیا، شاخصهای سرمایه فکری طراحی شده که به مدیران در ترسیم افق رشد سازمان کمک میکند. شرکتهای بزرگ متعددی مانند داوکمیکال12 از این مرورگر برای تعیین ارزش سازمان خود استفاده میکنند.
7- مدل مدیریت سرمایه فکری
زمانی که از سنجش و اندازهگیری صحبت میکنیم ابتدا ضروری است تا منابع غیر ملموس و حیاتی شرکت (که نیازمند نظارت و مدیریت هستند) را به منظور نیل به اهداف استراتژیک یا برای ارتقای مزیت اصلی آنها شناسایی نموده و سپس باید اشخاص ثابتی که دارای اطلاعات مفیدی درباره ارزش واقعی شرکت هستند را شناسایی کنیم. فرآیند مدیریت سرمایه فکری دارای سه مرحله اساسی، شناسایی، اندازهگیری و مدیریت این منابع میباشد[28].
8- روش جویا 13
ادومالون عنوان کرد که سرمایه فکری، پس از محاسبه اجزای آن، محاسبه خواهد شد. آنها معتقدند که سرمایه فکری شامل اجزای زیر است [26]
1- سرمایه انسانی 2- سرمایه نوآوری 3- سرمایه فرآیندی 4- سرمایه ارتباطی
که با قرار دادن این اجزاء در یک فرمول مالی، میتوان گفت :
MV = BV + IC
که در آن :
MV = ارزش بازاری
BV = ارزش دفتری = (PC + MC)
MC = سرمایه مالی (پولی)
PC = سرمایه فیزیکی
IC = سرمایه فکری = (HC+IVC+RC+SC)
HC = سرمایه انسانی
IVC = سرمایه نوآوری
RC = سرمایه مشتری / سرمایه ارتباطی
SC = سرمایه فرآیندی / سرمایه ساختاری
که این محاسبات پیشرفته، توسط اصول حسابداری (GAAP) پذیرفته شده است و منطبق بر ترازنامه شرکت می باشد.
9- مدل محاسبه بر مبنای متغیر های زبانی فازی
این مدل در سال 2008 توسط چن تانگ و وی شن ابداع شد[36] بر اساس این مدل ابتدا باید اقلام و شاخصهای سرمایه فکری را تعیین نمود و با استفاده از پرسشنامه، اطلاعات این شاخصها را که بر اساس خیلی ضعیف تا خیلی خوب و نیز خیلی بی اهمیت تا خیلی با اهمیت میباشد بدست آورد و با استفاده از مدلها و برنامهریزیهای فازی، مقدار هر یک از این شاخصها و وزن هر یک محاسبه میشود که این مقادیر، مقادیر اقلام سرمایه فکری میباشند.
این مدل از آن جهت با اهمیت میباشد که در محاسبات آن به علت استفاده از مدل فازی اقلام تاثیرگذار دیگری که ذکر نشدهاند را نیز پوشش میدهد و تاثیرات آنها را نیز تا حدود زیادی پوشش خواهد داد.
مدلهای سنجش پولی و مالی سرمایه فکری
1- ارزش افزوده اقتصادی (EVA)
در دهه 1990، EVA که توسط شرکت " استرن استوارت و کمپانی " یک موسسه مشاوره در نیویورک مطرح گشت از شهرت زیادی برخوردار شد. این روش بر حداکثر کردن ارزش ثروت سهامداران تاکید دارد[11].
سپس در مقالهای که در سال 1993 در مجله فورچون چاپ شد به تشریح جزئیات مفهوم EVA پرداخته شده و توسط شرکتهای مادر در آمریکا بکار برده میشوند.
در این روش، از معیارهایی نظیر بودجهبندی سرمایهای، برنامهریزی مالی، تعیین هدف، اندازهگیری عملکرد، ارتباط با سهامداران و جبران خدمات تشویقی برای تعیین راههایی که از طریق آنها ارزش شرکت افزوده یا کم میشود، استفاده میشود[41]. نقطه قوت این روش، همبستگی آن با قیمت سهام است. از آنجائیکه این روش بطور گستردهای در مجامع مالی پذیرفته شده و از مقبولیت برخوردار است، میتواند مشروعیت شرکت را در بازارهای مالی افزایش دهد. عیب عمده این روش پیچیدگی آن میباشد. از آنجاییکه این روش از داراییهای دفتری با اتکاء به هزینههای تاریخی بهره میگیرد و ارزش دفتری نیز با ارزش بازار فعلی مطابقت چندانی ندارد، ممکن است جهت بیان ارزش دارایی های غیر ملموس، چندان مطلوب نباشد.
رویکرد مبتنی بر EVA مدیران را در سرمایهگذاری بهتر در مدیریت سرمایه فکری یاری میدهد. EVA همچنین معیاری اثر بخش برای کیفیت تصمیمات مدیریتی است و شاخصی مناسب برای رشد ارزش شرکت در آینده میباشد.
به هر حال EVA بصورت کمی و مالی بیان میشود و شامل پنج مرحله است :
بررسی داده های مالی شرکت
شناسایی و تعیین نوع سرمایههای شرکت
تعیین نرخ هزینه سرمایه شرکت
محاسبه سود خالص شرکت
محاسبه ارزش افزوده اقتصادی از طریق کسر هزینه سرمایه از سود خالص
در حقیقت EVA ، اختلاف بین سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات و بهره از جمع حقوق صاحبان سهام و بدهیها می باشد[14].
ارزش افزوده اقتصادی (EVA) کاربردهای بسیار مختلفی دارد، به عنوان مثال برای اندازهگیری عملکرد بازار برای تعیین جایگاه رقابتی که توسط گروه مشاورین بوستون مطرح شد از بازده جریان نقدی بر سرمایه گذاری (CEROI) استفاده میشود.
برای سیستم گزارش عملکرد شرکت از ارزش افزوده سهامداران (SVA) استفاده میشود. ارزش افزوده تنظیمی اقتصادی (WEVA) توسط دویلرز مطرح شد. همچنین ارزش افزوده اقتصادی تصفیه شده (REVA) توسط باس و دیگران، عنوان شد([14].
سود اقتصادی تنظیم شده (EP) نیز توسط ماراکون مطرح شد. همچنین مدیریت ارزش اقتصادی (EVM) توسط KPMG مطرح شد[14] ، [33] ، [40]
البته محاسبه سود اقتصادی از درآمد حسابداری آسان نمیباشد و احتیاج به صدها تطبیق و تغییر دارد. بعنوان مثال حسابداری سنتی، وجه نقدی که برای تحقیقات و توسعه (R&D) خرج میشود را جزء هزینهها تلقی میکند، اما این در حالی است که بعد از ورود به سود اقتصادی تبدیل به سرمایه خواهد شد تا جایی که آن سود اقتصادی آینده را فراهم میکند[14]. که فرمول محاسباتی EVA به صورت زیر می باشد[10].
EVAtTM = NOPATt – WACC (Capitalt-1)
که در آن :
NOPATt = سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات در انتهای دوره t
WACC = میانگین موزون هزینه سرمایه
Capitalt-1 = مجموع سرمایه به ارزش دفتری در ابتدای دوره t (انتهای دوره t-1)

2- نرخ بازده دارایی ها (ROI)
نرخ بازده داراییهای شرکت، نرخی است که میتوان آن را با متوسط صنعت مقایسه نمود تا اختلاف آن با متوسط صنعت بدست آید. اگر اختلاف مذکور صفر یا منفی باشد، شرکت از سرمایه فکری اضافی برخوردار نیست. اگر این اختلاف مثبت باشد، فرض میشود که شرکت در صنعت خود از سرمایه فکری اضافی برخوردار است. در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت، این بازده داراییهای اضافی در متوسط داراییهای ملموس شرکت ضرب میشود تا متوسط عایدات اضافی سالیانه شرکت محاسبه شود. تقسیم این عایدات اضافی بر هزینه سرمایه شرکت، ارزش سرمایه فکری شرکت را به دست میدهد. مزیت عمده این روش فرمول ساده آن و قابل دسترس بودن تمامی اطلاعات مورد نیاز در صورتهای مالی تاریخی شرکت می باشد. عیب عمده این روش در فقدان ارائه اطلاعاتی است که مدیران برای مدیریت موثر سرمایه فکری شان به آنها نیازمند می باشند[41].
3- روش تشکیل سرمایه بازار
این روش معیاری بازاری از سرمایه فکری شرکت را ارائه مینماید. در این روش فرض بر آن است که تشکیل سرمایه اضافی یک شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن، همانا بیانگر سرمایه فکری موجود درآن میباشد. این روش مبتنی بر عرف بازارهای سرمایه و برآورد قیمت سهام است. در این روش، جهت سنجش و اندازهگیری سرمایه فکری ضروری است تا صورتهای مالی تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینههای جایگزینی آنها تعدیل شود. گرچه یکی از اهداف اندازهگیری سرمایه فکری، تشریح میان اختلاف ارزش بازار و ارزش دفتری شرکتها است، اما این نوع تشریح و تفسیر قادر به بیان این حقیقت نمی باشد که داراییهای ناملموس شرکت تنها پدید آورنده این اختلاف بودهاند.
بر اساس روش یاد شده، سرمایه فکری در شرکتهای تکنولوژی اطلاعات، تمامی ارزش شرکت را تشکیل خواهد داد چرا که تفاوت فاحشی میان ارزش بازار و ارزش دفتری پایین اینگونه شرکتها وجود دارد[21].
4- روش سرمایه فکری مستقیم
تاکید این روش اندازهگیری ارزش سرمایه فکری ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر یک از اجزاء قرار گرفته است. با تعیین اجزاء سرمایه فکری شرکت (سرمایه مشتری، نظیر وفاداری مشتریان، مالکیت فکری نظیر حقوق اختراعات، داراییهای فنی نظیر دانش فنی، داراییهای انسانی نظیر آموزش و داراییهای ساختاری نظیر سیستمهای اطلاعاتی و تعیین ارزش هر یک از این اجزاء، میتوان ارزش کلی فکری سرمایه شرکت را محاسبه نمود. این روش پیچیدهترین اما دقیقترین ابزار اندازهگیری سرمایه های فکری است. عیب اصلی این روش در ضرورت شناسایی تعداد زیادی از اجزاء، اندازهگیری و یا ارزشگذاری هر یک از آنها میباشد که موجب پر هزینه و پیچیده شدن این روش میگردد [21].
5- روشهای اندازه گیری مالی سرمایه فکری
بر اساس این روش، سرمایه فکری یک شرکت متشکل از سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی (مشتری) و سرمایه ساختاری است و نقاط تلاقی آنها با هم ترکیبی از سرمایه فکری را نشان میدهد[42]. ترکیب سرمایه انسانی و ارتباطی منجر به روابط افراد و نزدیکی آنها با مشتریان و به کارگیری خلاقیتهای آنها جهت پاسخگویی به نیازهای خاص مشتریان میگردد. ترکیب سرمایه ساختاری و ارتباطی منعکس کننده توانایی شرکت در انتقال نامهای تجاری به مشتریان است و به کیفیت ارزشی که مشتریان به نام تجاری شرکت میدهند مرتبط میباشد. ترکیب سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری در فرآیند دانش نهفته است. به عنوان مثال میتوان به اشتراک در بهرهگیری از دانش موجود و یا انتشار آن اشاره نمود.
این روش قادر به اندازهگیری پولی سه جزء یاد شده بودو و ابزار مناسبی را جهت ارزیابی، مدیریت و مقایسه عملکرد شرکتها، در طول زمان به مدیران ارائه می نماید. جهت سنجش و ارزشگذاری مالی سرمایه فکری مراحل زیر پیشنهاد میگردد.
گام اول – تعیین سرمایه فکری مشهود
ارزش بازار = ارزش ملموس + ارزش ناملموس
ارزش بازار = ارزش دفتری + ارزش سرمایه فکری مشهود
ارزش بازاری قابل دسترس = ارزش بازار + فرسایش سرمایه فکری
ارزش بازاری قابل دسترس = سرمایه ملموس + (سرمایه فکری مشهود + فرسایش سرمایه فکری)
گام دوم – شناسایی اجزای مرتبط با سرمایه فکری
گام سوم – تخصیص اوزان مناسب به اجزای سرمایه فکری بر اساس تجربه و شناخت از آنها
گام چهارم – تعدیل ضرایب همبستگی
گام پنجم – ارزشگذاری

6- روش q توبین (q Tobin)
ارزش q توبین مساوی است با، تقسیم ارزش بازاری به ارزش دفتری. که این نرخ ارتباط بین ارزش بازاری و ارزش دفتری شرکت را اندازهگیری میکند. که توسط اقتصاددانی بنام جیمز توبین14 برنده جایزه نوبل مطرح شد. [21]
توبین این روش را در سال 1969 پیشنهاد کرد و بیان کرد که اگر q بزرگتر از 1 باشد بیانگر این است که داراییها ارزشی بیشتر از ارزش دفتری خود دارند.
مثلاً یک کمپانی با ارزش بازار سهام 100 میلیون و ارزش دفتری 25 میلیون، دارای نرخ q، 4 میباشد که این نرخ در بلند مدت متمایل به 1 خواهد شد. البته این شاخص را باید با متوسط صنعت مقایسه کرد. برای مثال، شرکتهایی که در صنعت نرم افزاری فعالیت میکنند، سرمایه فکری در آنها بسیار زیاد است و نرخ q توبین درآنها متمایل به 7 می شود و از طرفی شرکتهایی که در صنعت فولاد فعالیت میکنند، داراییهای فیزیکی درآنها بسیار زیاد است و دارای یک نرخ q نزدیک به 1 می باشند، بر طبق فرمول جویا سرمایه فکری برابر است با :

7- مدل ضریب ارزش افزوده فکری (VAIC) 15
مدل ضریب ارزش افزوده فکری (VAIC) که بوسیله پولیک[32] مطرح شده است، به عنوان مدل اصلی سنجش سرمایه فکری در این پایاننامه بکار گرفته خواهد شد و اساس اندازهگیری آن سه متغییر وابسته میباشد.
ضریب ارزش افزوده فکری (VAIC) یک فرآیند تجزیه و تحلیل میباشد که برای استفاده مدیریت، سهامداران و سایر ذینفعان در جهت کنترل و ارزیابی کارآیی و ارزش افزوده سرمایه فکری، طراحی شده است.
فرمول بندی شاخصهای VAIC بصورت عبارت جبری زیر میباشد :

که داریم:
= ارزش افزوده سرمایه فکری در پایان سال t
= ارزش افزوده حاصل از به کارگیری منابع در پایان سال t
= سود عملیاتی در پایان سال t
= هزینه حقوق و دستمزد کارکنان در پایان سال t
= هزینه استهلاک در پایان سال t
= میزان دارایی مشهود (فیزیکی) در پایان سال t
= کل داراییها در پایان سال t
= میزان دارایی نامشهود در پایان سال t
= ضریب ارزش افزوده (کارایی) سرمایه فیزیکی در پایان سال t
= ضریب ارزش افزوده (کارایی) سرمایه انسانی در پایان سال t
= ضریب ارزش افزوده (کارایی) سرمایه ساختاری در پایان سال t
مروری بر پیشینه تحقیق
تحقیقات خارجی
درباره مفهوم، ماهیت، اجزای تشکیلدهنده، روشها و شاخصهای سنجش و گزارشگری سرمایه فکری و اثرات آن بر برتری عملکرد شرکتها و سازمانها مقالات متعددی نگاشته شده است. [18]، [27]
زمینه اصلی سرمایه فکری که بعنوان چارچوبی برای تجزیه و تحلیل داراییهای ناملموس در یک سازمان مطرح شد، بوسیله راس[14] صورت گرفت و جزئیات بیشتر تئوریکی آن بوسیله چاتکل [11]، [39]مطرح شد که این رویکرد به طور موازی با مطالعات تجربی که توسط آمیت و شومیکر انجام گرفت، توسعه داده شد. بسیاری از شاخصهایی که مطرح شده است، بوسیله مطالعات تجربی که توسط ادوینسون و لیف که مدیر سرمایه فکری اسکاندیا می باشند، انجام شده است[35].
مراحل پیدایش سرمایه فکری از اواسط دهه 1980 شروع شد، وقتی که بعضی از شاغلین در صنعت خدماتی در سوئد، ارائه یک سند تجاری ضمیمه را به گزارشهای مالی شرکت پیشنهاد کردند[33].
اولین مطالعه تجربی نیز برای اندازهگیری سرمایه فکری در اواسط دهه 1980 توسط انجمن سوئدی انجام شد و بعد از آن تحقیقات بسیاری برای تعیین وضعیت سرمایه فکری شرکتها [14]در داخل کشورها[12]و بین کشورها انجام شد. در این تحقیقات با استفاده از تجزیه و تحلیل گزارشهای سالانه شرکتهای بازرگانی در شش کشور شامل آمریکا، کانادا، آلمان، انگلستان، ژاپن و کره جنوبی یک مقایسه بین المللی از سرمایه فکری کشورها به عمل آوردند.
تحقیقات مستند جویا16 نشان داد که تلاش در جهت قرار دادن سرمایه فکری در درون ترازنامه شرکت، یک مفهوم منطقی می باشد و تحقیقاتی که بوسیله جویا انجام شد نشان داد که این موضوع کاملاً علمی می باشد[8]. جویا نتایج تحقیقاتش را مبتنی بر تعدادی از کارشناسان خبره قرار داد نتایج گزارشات او از تحقیق این است که بعد از تعیین ارزش سرمایه فکری، در طبقه سرمایه، در ترازنامه شرکت منعکس شود[14]، [32] ، [30] و [19]. بسیاری از مطالعات سرمایه فکری، تئوریکی [25] و یا توضیحی (کاوشی) [14] ، [8] و [2] می باشند.
بسیاری از تحقیقات غربیها درباره سرمایه فکری، در گزارشهای سالانه منتشر میشود (مرکز تحقیقات اتریش و مرکز تحقیقات آلمان). هر چند که مطالعات تجربی آسیاییها بیشتر از غربیها میباشد، اما آنها بیشتر مطالعات مقایسهای و تطبیقی را انجام دادهاند[41].
بعضی از محققان توجه خود را بر گزارشگری مبتنی بر دانش قرار دادند[27]. همچنین گروهی دیگر به سنجش داراییهای غیر ملموس به ویژه در بخشهای عمومی توجه ویژه داشتهاند. چن از نظریهبازیها برای ارزشیابی سرمایه فکری بهره گرفته و کیتسا به بررسی رابطه میان داراییهای غیر ملموس و سرمایه فکری میپردازد. هانت و سیوبی تلاش خود را بر سنجش دانش و داراییهای مبتنی بر دانش قرار دادهاند. اندرو اثرات تکنولوژی اطلاعات و تفاوتهای فرهنگی بر رفتار سازمانی در صنایع خدمات مالی را مورد بررسی قرار داده است[12]. زو مفهوم شبکه سرمایه فکری را به عنوان حلقه نظاممند رابط، میان سرمایه فکری و حافظه سازمانی پرداخته است[13]. ریاحی در مطالعات خود به بررسی ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد شرکتهای بازرگانی چند ملیتی بازرگانی پرداخته است. بنتیس و همکارانش کوشیدند تا مفهوم نرخ بازده سرمایه فکری را تشریح نمایند. تعداد دیگری از محققان کوشیدند تا تشریح اتحاد استراتژیک به عنوان روشی ارزشمند جهت مدیریت سرمایه فکری بپردازند[23].
اسمیت دیدگاهی استراتژیک را درباره مدیریت داراییهای فکری پیشنهاد مینماید. [31]عنوان کردند که مدیریت میتواند با اندازهگیری داراییهای ناملموس و مدیریت اثربخش این داراییها، موجب بهبود عملکرد و توسعه سازمان و دستیابی سازمان به اهداف استراتژیک میشود[40].
جانسون نیز در مجموعهای از مقالات خود چنین بیان میدارد که سرمایه فکری از طریق مدیریت فرآیند سرمایههای انسانی، قابلیت برتری بخشی سازمانها را فراهم مینمایند.ادنل تعامل انسانی را مهمترین منبع ارزش غیرملموس برمیشمارد.
لیست [15]مشخص کرد که برای ساختن یک زیر بنای ملی و زیر ساختهای سازمانی، ترفیع و جمعآوری سرمایه فکری و استفاده از آنها برای توسعه اقتصادی بسیار مهم است. وی معتقد است که اندازه سرمایه فکری کشورها یک عامل بسیار مهم از تمایز بین اقتصاد توسعهیافته از اقتصاد غیرتوسعهیافته است.
فریمن نیز نشان داد که توسعه سرمایه فکری یک نقش فعال در توسعه و پیدایش زیر بنای تکنولوژیکی شرکت دارد[18].
اکثر روشهای ارائه شده در زمینه ادبیات سرمایه فکری در بردارنده مجموعه کاملی از معیارهای سنجش سرمایه فکری نیستند. رودوف و لیلیارت برای غلبه کردن بر نقاط ضعف شرکتها درباره سنجش و ملحوظ نمودن ارزش داراییهای مشهود و غیرمشهود و همچنین کمک به آنها در امر تهیه صورتهای مالی کامل، روشهای مالی خاصی را جهت سنجش داراییهای نامشهود با عنوان FIMIAN ارائه نمودند[38].
مطالعات زیادی را میتوان یافت که تاثیر مستقیم سرمایه فکری بر مزیت رقابتی، رشد فروش، سهم بازار، سودآوری و ارزش افزوده هر یک از کارکنان را نشان میدهند[11]
 [24]پژوهشی در مورد تاثیرسرمایه فکری بر عملکرد شرکتهای خرده فروشی انجام دادند و نتیجهگیری نمودند که سرمایه فکری، علاوه بر بیان ارزش واقعی این شرکتها، سبب ایجاد مزیتهای رقابتی بین شرکتهای خرده فروشی است [24].
 [27]در پژوهشی با عنوان سرمایه فکری و ساختار پویای (Organic) سازمانی در جامعه دانش به این نتیجه رسید که ساختار پویای سازمانی دارای اثر مثبت بر روی سرمایه فکری بوده و لذا این ساختار میتواند باعث بهبود سرمایه فکری در سازمان شود. نتایج این پژوهش به مدیران در طراحی ساختار سازمانی پویا و قابل انعطاف کمک کرده و توانایی آنان را برای رقابت افزایش میدهد [27].
 تحقیق پوکو، نشان داد که در میان انواع مختلف دانش، شرکتها مناسبترین منبع مزیت رقابتی را دانش تیمی و دانش فنی کارکنان میدانند. برخی مطالعات دیگر سعی دارند انواع دانش را با توجه به درجه اهمیت شان برای رقابتی شدن عملکرد یک شرکت طبقه بندی کنند[36].
 الکا برامهندکار و همکاران، در تحقیق خود با عنوان " سرمایه فکری و عملکرد شرکتها: یک مطالعه تجربی در صنایع داروسازی" به بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد 139 شرکت داروسازی پرداختند که عملکرد شرکتها را بازده دارایی (ROA)، بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)، بازده سرمایهگذاری (ROI) و ریسک β (beta) نامیدند. که نتایج حاکی بود از اینکه رابطه معناداری بین اجزای سرمایه فکری و عملکرد شرکتها وجود دارد[5].
 تان، پلومن و هانکوک، در تحقیق خود تحت عنوان " سرمایه فکری و بازده مالی شرکتها " ابتدا با استفاده از مدل [32]با تمرکز بر آسیا و کسب اطلاعات 150 شرکت عمومی در بورس سنگاپور بین سالهای 2000 تا 2002 و با استفاده از آزمون آماری PLS (برای آنالیز داده ها)، ارتباط سه بخش (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه ارتباطی) با بازده مالی (عملکرد) شرکتها، بر اساس بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)، سود هر سهم (EPS) و بازده کل سهام عادی (ASR) سنجش شدهاند. نتایج حاکی از آن است که اولاً بین سرمایه فکری شرکت و بازده مالی فعلی و آتی شرکتها رابطه مثبت معناداری وجود دارد ثانیاً تاثیر سرمایه فکری در بازده مالی شرکتها در صنایع مختلف متفاوت میباشد [12].
 هلنا رودز و تانجا میهالیک، در تحقیق خود تحت عنوان " سرمایه فکری در صنعت هتلداری؛ یک مطالعه موردی از اسلوونی " به بررسی تاثیر اجزای سرمایه فکری بر عملکرد مالی در صنعت هتلداری در اسلووانی پرداختند. نتایج این تحقیق نشان داد که اولاً یک رابطه مثبت معناداری بین اجزای سرمایه فکری و عملکرد مالی در این صنعت وجود دارد و این امر نشاندهنده تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکتها می باشد. ثانیاً ضریب تاثیر بالای سرمایه ارتباطی در مقایسه با سایر اجزای سرمایه فکری بر عملکرد مالی شرکتها میباشد[10]
 یانگ چو و دیگران، در تحقیقی تحت عنوان " سرمایه فکری؛ یک مطالعه تجربی از ITRI " به بررسی ارتباط بین اجزای سرمایه فکری (سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی و سرمایه ساختاری) با عملکرد، صنایع پیشرفته تخصصی17 انستیتو تحقیقات تکنولوژی صنعتی (ITRI) پرداختند و نتیجه گرفتند که اولاً یک رابطه مثبت معناداری بین اجزای سرمایه فکری و عملکرد شرکتها وجود دارد و ثانیاً افزایش سرمایه فکری منوط به فرآیند خلق ارزش و ذخیره استراتژیک آنها در سازمان میباشد.[41]
 بوم و سیلورمن، در تحقیق خود تحت عنوان " سرمایه فکری و سرمایه انسانی، عوامل موثر بر ریسک و عملکرد مالی در صنعت بیوتکنولوژی " به بررسی و آزمون ارتباطی بین اجزای سرمایه فکری و تصمیمات ریسک مالی و عملکرد شرکتها و تاثیر این اجزاء بر عملکرد آتی شرکتها پرداخته-اند. نتایج حاکی از یک تاثیر معنادار اجزای سرمایه فکری بر عملکرد و ریسک مالی شرکتهای حاضر در صنعت بیوتکنولوژی میباشد[41]
 آنه هو و ویلیامز، در تحقیق خود تحت عنوان " ارتباط بین ساختار هیات مدیره و کارایی ارزش افزوده سرمایه فکری و سرمایه فیزیکی در شرکتهای بین المللی " ابتدا با مطالعهای که از 286 شرکت که 84 شرکت از آفریقای جنوبی، 94 شرکت سوئدی و 108 شرکت انگلیسی بودهاند، صورت گرفت، ارزش افزوده سرمایه فکری شرکتها را با استفاده از مدل [32]اندازه گیری و ارتباط آنها با ساختار هیات مدیره شرکتها نیز بررسی شد و نتیجه گرفته شد که یک ارتباط مثبت و معناداری بین این دو وجود دارد اما میزان این ارتباط در شرکتهای فعال در شرکتهای مختلف متفاوت بوده که ناشی از تفاوتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی عنوان شد[3].
 چن و دیگران، در مقالهای تحت عنوان " اندازهگیری سرمایه فکری؛ یک مدل جدید و مطالعه تجربی " یک مدل سنجش سرمایه فکری را که مبتنی بر شاخصهای کیفی است بیان میکنند. در این تحقیق، سرمایه فکری به 4 بخش تقسیم شده و شاخصهای کیفی مربوط به هر کدام از آنها معرفی و اعتبار روائی آنها تایید شدند. سپس یک آزمون معناداری بین نتایج حاصل از 4 بخش سرمایه فکری شرکت و عملکرد کسب و کار شرکتها، انجام شد که نتایج حاکی از یک رابطه معنادار قابل توجیه بین آنها میباشد[6].
 شن تای و تونگ چن، در تحقیق خود تحت عنوان " یک مدل ارزیابی جدید برای سرمایه فکری بر اساس محاسبات متغییر زبانی " یک مدل جدید را برای ارزیابی سرمایه فکری بوسیله ترکیب رویکرد فازی 2-tuple با روش تکنیک تصمیمگیری چند متغییره (MCDM) ارائه کرده و برای شرکتهای پیشرفته تخصصی18 در تایوان آزمون کردهاند. در این تحقیق با استفاده پرسشنامه چند متغیره و با دو طیف مجزا دادهها را جمعآوری و با استفاده مدلهای برنامهریزی فازی اجزای سرمایه فکری را در شرکتها اندازهگیری نمودند[36]
 تونک بوزبورا و احمت بسکث، در مقالهای تحت عنوان " اولویتبندی شاخصهای اندازهگیری سرمایه فکری و انسانی شرکت با استفاده از AHP فازی " شاخصهای اندازهگیری سرمایه فکری را با استفاده از AHP فازی اولویت بندی کردند و نتایج تحقیق نشان داد که خلق و انتشار ارزشهای استراتژیک در سازمان مهمترین شاخص سرمایه فکری میباشد[4].
 گارسیا و مارتینز، در تحقیقی تحت عنوان " استفاده از اطلاعات سرمایه فکری در تصمیمگیری سرمایهگذاری؛ یک مطالعه تجربی با استفاده از تحلیل گزارشات " در یک مطالعه تجربی به بررسی ارتباط بین اطلاعات سرمایه فکری استفاده شده در تصمیمات سرمایهگذاری در شرکتهای اسپانیایی پرداختند. در این تحقیق، آنها گزارشات تحلیلی مورد استفاده تحلیلگران را بصورت درونزا مطالعه کرده و یافتهاند که تحلیلگران در تصمیمات سرمایهگذاری خود از گزارشات و اطلاعات سرمایه فکری شرکتها بسیار زیاد استفاده میکنند، همچنین آنها دریافتند که تحلیلگران در بسیاری از اوقات، از این اطلاعات در تجزیه و تحلیل شرکتهایی که دارای سودآوری بالایی میباشند، استفاده میگردد[8].
 یوهانسن و دیگران، یک مدل تجزیه و تحلیل سرمایه فکری را که مبتنی بر فرآیند خلق ارزش میباشد را ارائه داده و به بررسی نقش سرمایه فکری در فرآیند خلق ارزش در سازمانها میپردازند[12].
 کینتیا و دیگران، در تحقیقی تحت عنوان " نقش سرمایه فکری در رسیدن به مزیت رقابتی، در سیستم ERP " نشان میدهند که ERP در مقایسه با IT ، تکنولوژی توانمندتری برای ساخت و تقویت سرمایه فکری در سازمانها میباشد. ثانیاً آنها عنوان میکنند که هدف اصلی از استفاده ERP، بستری برای رشد و شکلدهی سرمایه فکری در سازمانها میباشد.
 دونگووک هان و اینگوهان، در تحقیقی تحت عنوان " اولویتبندی و انتخاب شاخصهای سنجش سرمایه فکری با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی برای صنعت ارتباطی موبایل " ابتدا یک چارچوب مفهومی از اطلاعات کیفی اعم از اطلاعات مالی و سیستم اطلاعاتی ایجاد کردند، سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، به هر یک از این اطلاعات وزن داده و در صنعت ارتباطی موبایل بررسی کردهاند. یافتهها حاکی از آنست که اولاً این صنعت دارای رشد چشمگیر در ارزش شرکتهای حاضر در صنعت موبایل میباشد. ثالثاً شاخصهای ویژهای بعنوان شاخصهای منتخب برای بکارگیری در این صنعت خاص انتخاب شدهاند.
 موریتس و دیگران، در تحقیق خود تحت عنوان " سرمایه فکری و شرکتهای توانمند (مستعد)19؛ توضیحی، بینشی20 و کمی " با استفاده از اطلاعات 17 شرکت فعال در صنعت IT در کشور کانادا به بررسی و رتبهبندی توانایی شرکتها بر اساس شاخصها و معیارهای مختلف سرمایه فکری شرکتها پرداختهاند[17].
 برنارد مار، در تحقیقی تحت عنوان " اندازهگیری و الگوبرداری21 سرمایه فکری" پس از طرح مباحث، تئوریها و اصول مربوط به اندازهگیری سرمایه فکری و الگوبرداری، نتیجه گرفت که قبل از هرگونه الگوبرداری از IC، شناخت سازمانی، قابلیت سازمان و خط سیر خلق ارزش سازمان بسیار مهم میباشد[24].
 ردوف و للیارت، در مقاله خود تحت عنوان " FIMIAM؛ روشهای مالی برای اندازهگیری سرمایه فکری " ضمن تشریح روشهای متداول اندازهگیری سرمایه فکری و مقایسه مدلها بر اساس عملکرد تاریخی و آینده، قابلیت الگوبرداری و قابلیت کمی سازی، روشهای مالیای را برای اندازهگیری سرمایههای فکری و داراییهای ناملموس معرفی میکنند. در ضمن برای تکمیل ترازنامه شرکتها، ترازنامهای را معرفی میکنند که حاوی داراییهای مشهود و نامشهود شرکت میباشد[39].
 هرمن و دیگران، در مقاله خود تحت عنوان " مدلهای اندازهگیری سرمایه فکری؛ یک ارزیابی مقایسهای " ضمن معرفی و تشریح روشهای متداول اندازهگیری سرمایه فکری، مدلها را براساس دادههای زمانی، پویایی سیستم و از جهت علّی طبقه بندی کرده و یک ارزیابی مقایسهای از آنها به عمل میآورند[15].
 مک پرسون و پایک، در تحقیق خود تحت عنوان " حسابداری، اندازهگیری تجربی و سرمایه فکری " با رویکرد حسابداری به بررسی اندازهگیری عملکرد شرکتها با استفاده از شاخص جریان نقدی و سرمایه فکری با استفاده از شاخص برند، شهرت و سرقفلی، پرداختهاند. در این تحقیق، اندازه شرکتها، سهم داراییهای نامشهود برای ایجاد جریان نقدی و ارزش کسب و کار خلق شده توسط سرمایه فکری نیز بررسی شده است. برای اثبات تجربی این مدل، میزان عملکرد و سرمایه فکری یک هتل محاسبه شده و حاکی از یک رابطه مثبت معنادار بین عملکرد و سرمایه فکری این هتل میباشد[36].
 استفان چن، در تحقیقی تحت عنوان " ارزیابی سرمایه فکری با استفاده از تئوری بازیها " به سنجش سرمایه فکری پرداخته است.
 رین و مارتی، در تحقیقی تحت عنوان " اندازهگیری سرمایه فکری و ارتباط آن با مالکیت ساختاری؛ یک مطالعه تجربی در صنعت بیوتکنولوژی فنلاند " با استفاده از روشی جدید برای اندازهگیری سرمایه فکری مبتنی بر الگوی پلت فرم ارزش22 به اندازه گیری 84 شرکت فعال در صنعت بیوتکنولوژی در فنلاند پرداخته شده است. این شرکتها در سه گروه زمانی 1997 تا 2001، 1991 تا 1996 و قبل از 1991، طبقهبندی و آزمون شدهاند. نتایج نشان داد که اولاً بین اجزای سرمایه فکری و تامین سرمایه درونی، یک رابطه معنادار مثبت وجود دارد. ثانیاً این ارتباط بین شرکتهای بیوتکنولوژیی که در محصولات دارویی فعال بودهاند، معنادارتر و موثرتر بوده است[40].
تحقیقات داخلی
با وجود تحقیقات و مطالعات فراوان خارجی درباره سرمایه فکری، در ایران مطالعات تجربی اندکی درباره سرمایه فکری انجام شده است و تنها، در بعضی از موارد به تعاریف و تئوریهای مربوط به سرمایه فکری بسنده شده است.
 علی اصغر انواری رستمی و حسن سراجی، در تحقیق خود با عنوان " سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه میان سرمایه فکری و ارزش بازار سهام شرکتهای بورس اوراق بهادار " بر اساس دادههای 7 ساله شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1376 الی 1382 پنج روش سنجش پیشنهادی در محاسبه سرمایه فکری را مورد آزمون قرار داده است. نتایج آزمونهای آماری بیانگر آنست که در سطح اطمینان 95 درصد، روشهای پیشنهادی چهارم و پنجم (با ضریب همبستگی بالای 97 درصد) همبستگی بالا و معناداری را با ارزش بازاری سهام شرکتها و صنایع بورس اوراق بهادار تهران نشان دادهاند و با توجه به مقدار ضریب تعیین بالاتر نسبت به سه روش اول، دوم و سوم از توان تبیین بهتری برخوردارند[2]
 عباس منوریان و دیگران، نیز در تحقیق خود با نام " بررسی روابط متقابل میان اجزای سرمایه فکری و اثرات آنها بر عملکرد سازمانی شعب بانک ملت تهران " به بررسی اثر سرمایه فکری بر عملکرد بانک ملت تهران پرداخت. این تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری میباشد. بدین منظور پرسشنامهای با 51 سئوال برای اجزاء سرمایه فکری طراحی گردید و مقدار عملکرد سازمانی شعب بانک ملت نیز از طریق تکنیک تحلیل پوششی دادهها محاسبه شده است. این تحقیق نشان داد که بین اجزای سرمایه فکری روابط متقابل نسبتاً قوی وجود داشته است ولی این سرمایهها هیچگونه تاثیری بر روی عملکرد سازمانی شعب بانک ملت استان تهران نداشته است.[8]
 عباسعلی حاج کریمی و دیگران، تحقیقی را با عنوان " بررسی اثرات سرمایههای فکری بر عملکرد سازمانی شرکتهای تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازی صنایع و معادن " انجام دادهاند که در این تحقیق ضمن مطالعه مفاهیم بنیادی و زیر ساختهای کاربردی و علمی مدیریت دانش و سرمایههای فکری، بر ضرورت توجه سازمانها، دولتها و جوامع بدین بحث تاکید نموده و ضمن ارائه مدل طبقهبندی اجزاء این دسته از سرمایههای نامشهود، و همچنین بر پایه دستاوردهای حاصل از پرسشنامه انجام گرفته و سرانجام با بهرهگیری از رهنمودها و نظرات محققین برتر در این حوزه، به شناسایی و تبیین نقش و اثرات سرمایههای فکری بر هر یک از زوایای فعالیت کسب و کارها پرداخت. در این تحقیق اطلاعات کمی و کیفی از طریق پرسشنامهای جامع و مدون جمعآوری شده و فرضیات اصلی و فرعی تحقیق با بهرهگیری از تکنیکهای پیشرفته آماری با ضریب 95% و نیز نرم افزار SPSS اثبات گردید[7]
 مهدی اصغرنژاد، در تحقیق خود با عنوان " سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه آن با بازده مالی " ابتدا با استفاده از مدل [32]ارزش سرمایه فکری شرکتهای سرمایهگذاری برای دوره 6 ساله از 1380 تا 1385 محاسبه، سپس در مرحله بعد ارتباط بین ارزش سرمایه فکری و بازده مالی شرکتهای سرمایهگذاری فعال در بورس اوراق بهادار تهران، مورد ارزیابی قرار داد. که در این تحقیق با استفاده از آزمون آماری OLS (برای آنالیز داده ها)، ارتباط سه بخشی (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی) با بازده مالی شرکتها، بر اساس بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)، سود هر سهم (EPS)، بازده کل سهام عادی (ASR)، سنجش شدهاند. نتایج حاکی از آنست که رابطه مثبت معناداری بین سرمایه فکری و بازده مالی; سرمایه فکری و بازده مالی آتی; نرخ رشد سرمایه فکری و نرخ رشد بازده مالی شرکتهای سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار وجود دارد.[5]
 محمدجواد زارع بهنمیری، تحقیقی را با عنوان " بررسی رابطه سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها، مطالعه موردی : شرکت¬های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران " انجام داده است که در آن ابتدا با استفاده از منطق فازی، سرمایه فکری شرکت های داروسازی را مورد سنجش قرار داده و سپس رابطه اطلاعات بدست آمده را با عملکرد مالی (بازده دارایی( ROA)، بازده سرمایه گذاری( ROI)، بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) و نسبت کیوتوبین (Q)) شرکت های مورد مطالعه برای سال های بین 1383 الی 1387 مورد بررسی قرار داده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که رابطه مثبت معناداری بین سرمایه انسانی و سرمایه ارتباطی با عملکرد شرکت ها وجود دارد ولی بین سرمایه ساختاری و عملکرد شرکت ها رابطه معنادار وجود ندارد. [6]
 زینب نادی، تحقیقی را با عنوان " بررسی رابطه ساختار هیئت مدیره و سرمایه فکری شرکت ها، مطالعه موردی : شرکت¬های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران " انجام داده است که در آن ابتدا با استفاده از مدل پالیک، سرمایه فکری شرکت های داروسازی را مورد سنجش قرار داده و سپس رابطه اطلاعات بدست آمده را با ساختار هیئت مدیره شرکت های مورد مطالعه برای سال های بین 1383 الی 1387 مورد بررسی قرار داده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که رابطه مثبت معناداری بین سرمایه فکری و اجزای ساختار هیئت مدیره (نسبت اعضا غیر موظف، درصد مالکیت هیئت مدیره و اندازه هیئت مدیره) شرکت ها وجود دارد. [8]
منابع و ماخذ
منابع فارسی
1. اسلامی بیدگلی، غلامرضا، "ارزیابی بازدهی سرمایهگذاریهای دولت و اثر افزایش آن در ساختار مالی و اقتصادی کشور"، پایان نامه دوره دکتری، بهمن، 1373.
2. انواری رستمی، علی اصغر و سراجی، حسن، (1384) " سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه میان سرمایه فکری و ارزش بازار سهام شرکتهای بورس اوراق بهادار"، بررسیهای حسابداری و حسابرسی ، شماره 39، صفحه 49-62
3. بطحایی، عطیه،(1385)، " بررسی اثرات سرمایههای فکری بر عملکرد سازمانی شرکتهای تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازی صنایع و معادن"، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه شهید بهشتی.
4. سرمد، زهره و بازرگان، عباس و حجازی، الهه(1385)،"روشهای تحقیق در علوم رفتاری"، تهران : انتشارات آگاه.
5. اصغر نژاد امیری، مهدی،(1387)، " سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه آن با بازده مالی "، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه مازندران.
6. زارع بهنمیری، محمد جواد، (1388)، " بررسی رابطه سرمایه فکری و عملکرد شرکتهای داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" ، پایان نامه کارشناسی ارشد حسابداری، دانشگاه مازندران.
7. یزدانی، حمید رضا، (1385) ،" بررسی روابط متقابل میان اجزای سرمایه فکری و اثرات آنها بر عملکرد سازمانی شعب بانک ملت تهران "، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت دولتی، دانشگاه تهران.
8. نادی، زینب، (1389)، " بررسی رابطه سرمایه فکری و ساختار هیئت مدیره شرکتهای داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" ، پایان نامه کارشناسی ارشد حسابداری، دانشگاه مازندران.

منابع انگلیسی
9. Andersson, D, 2004, " IC valuation and measurement: classifying the state of the art " , Journal of Intellectual Capital, vol 5, no.2, pp: 230-242
10. Anne Ho, Carol, Williams, S. Mitchell. (2003)." International comparative analysis of the association between board structure and the efficiency of value added by a firm from its physical capital and intellectual capital resources " Contents Lists available at Science Direct The International Journal of Accounting, jornal homepage: www.elsevier.com/locate/eswa.
11. Bernnan, N .(2001) , " Intellectual capital annual reports: evidence from Ireland", Accounting,Auditing &Accountability Journal , Vol. 14 No.4 , pp. 423-436
12. Bernnan, N. and Connell, B. (2000), "Intellectual capital : Current issues and policy implications" Journal of intellectual capital, Vol. 1 No. 3, pp. 206 – 240.
13. Bontis, N., Keow, W,C,C. and Richardson, S. (2000), "Intellectual capital and Business performance in Malaysian Industries", Journal of Intellectual capital, Vol. 1 No. 1, pp. 85-100.
14. Bontis, N. (1996), "There's a price on your head : managing intellectual capital strate gically", Business Quarterly, Summer, pp. 40-47.
15. Bontis,N.,Dargonetti,N,C., Jacobsen ,K.and Roos ,G.(1999), " The knowledge toolbox: A review of the tools available to measure and manage intangible resource ", European Management Journal , Vol .17 No.4 ,pp.391-402
16. Bozbura,F,T.(2004)," Measurement and application of intellectual capital in Turkey ", The Learning Oranization , Vol .11 No.4/5 ,pp. 357-367
17. Bontis, N. (2003) " National Intellectual Capital Index: The Benchmarking of Arab Countries ", United Nations Development Project, New York.
18. Bontis, N. (1998) "Intellectual Capital: An Exploratory Study That Develops Measures and Models", Management Decision, Vol. 36, No. 2, pp 63-76.
19. Bramhandkar, A., Erickson, S. and Applebee I. (2007) "Intellectual Capital and Organizational Performance: an Empirical Study of the Pharmaceutical Industry." The Electronic Journal of Knowledge Management Volume 5 Issue 4, pp. 357 – 362, available online at www.ejkm.com
20. Brennan N. (2001), " reporting intellectual capital in annual reports: evidence from Ireland ", Account. Audit, account. J. 14(4) 423- 436
21. Brooking, A. (1996), " Intellectual Capital, Core Assets for the Thired Millennium Enterprise ", London: international Thomson Business Press.
22. Chen, S & Dodd, J. L. (2001), " Operating income, residual income and EVA: Which metric is more value relevant " , Journal of Managerial Issues, 13(1), 65-89
23. Chen, S, (2003), " Valuing intellectual capital using Game Theory "Journal of Intellectual Capital, Vol. 4, No.2 , pp. 191-201
24. Chen,J.Zhu,Z .and Xie,Y,H.(2004), "Measuring intellectual capital : a new model and empirical study" , Journal of Intellectual capital, Vol. 5 No. 1, pp. 85-100
25. Edvinsson, L. and Malone, M. (1997)," Intellectual capital: Realizing your Company's True value by Finding its Hidden Brain Prower ", Harper collins Publisher Inc, New york, NY.
26. Gupta, O. and Roos, G. (2001), "Mergers and acquisitions through an Intellectual capital perspective", Journal of Intellectual capital, Vol.2 No. 3, pp. 297-309.
27. Guthrie, J., Petty, R. and Johanson, U. (2001), "Sunrise in knowledge economy : managing, measurement and Reporting", Accounting, Auditing & Accountability Journal , Vol. 14 No. 4, pp. 366 – 382.
28. Kannan, G. and Aulbur, W, G, (2004), "Intellectual capital : measurement effectiveness", Journal of Intellectual capital, Vol. 5, No. 3, pp. 389-413.
29. Kaplan,R. and Norton,D.(2004), " Strategy Maps : Converting Intangible Assets into Tangible Outcome ", Harvard Business School Press,Boston ,MA.
30. Malhotra,Y, (2003a), " Measurement Knowledge Assets of a Nation: Knowledge System for Development ", United Nation Headquarters, New York city
31. Malhotral.y. (2003b)," knowledge assets and Intellectual capital Measurement Models: A review and Comparison " (working paper)
32. Marr, B. (2004) "Measuring and Benchmarking Intellectual", Benchmarking : an International Journal, Vol. 11, No. 6, pp. 559-570.
33. Marr, B. and Schiuma, G. (2001), "Measuring and managing intellectual capital and knowledge assets in new economy organizations", in Boune, M. (Ed.), Handbook of performance measurement, Gee, London.
34. Marr, B., Gray, D. and Neely, A. (2003), "Why Do firms measure their IC?", Journal of intellectual capital, vol. 4 No. 4, pp. 441 – 464.
35. Marr, B., Gupta, O., Pike, S. and Roos, G. (2003), "Intellectual capital and knowledge management effectiveness", Management Decision 41 / 3, 771 – 781.
36. Ming-Chin Chen, et al (2005), " An empirical investigation of the relationship between intellectual capital and firms' market value and financial performance", Journal of Intellectual Capital.
37. Mouritesen, J. (1998), "Driving growth : economic value added versus Intellectual capital", Management a ccounting Research , Vol. 9, pp. 461-482.
38. Petty, R. and Guthrie, J. (2000), "Intellectual capital literature review : measurement, reporting and management", Journal of Intellectual capital, Vol. 1, No. 2, May, pp. 155-176.
39. Reinhardt, R., Bornemann, M., Pawlowsky, P. & Schneider, U. (2001): " Intellectual Capital and Knowledge Management. In: H. Dierkes, J. Child, J. & I. Nonaka. (Hrsg.)" : Handbook of Organizational Learning, 775-793.
40. Roos, G. and Roos, J. (1997), "Measuring Your Company's Intellectual Performance", Long Range Planning, Vol. 30 No. 3, pp. 413-426.
41. Roos, G., Roos, J., Edvinsson, L. and Dragonetti, N.C. (1997), " Intellectual capital – Navigating in new Business landscape ", New York university press, New York, NY.
42. Seetharaman, A., Sooria, H,H,B,Z. and Saravanan, A, S. (2002), "Intellectual capital accounting and Reporting in the knowledge economy", Journal of Intellectual capital, vol. 3 No. 2, pp . 128-148
43. Shen Tai, Wei and Chen, Chen Tang (2008), " A new evaluation model for intellectual capital based on computing with linguistic variable ", Contents Lists available at Science Direct Expert System with Applications, jornal homepage: www.elsevier.com/locate/eswa.
44. Stewart, T.A. (1997) " Intellectual Capital: The New Wealth of Organizations ", Doubleday, New York.
45. Sullivan J, P, H. and Sullivan S, P, H. (2000), "Valuing intangible companies : an intellectual capital approach", Journal of Intellectual capital, Vol. 1 No. 4, pp. 328-340.
46. Sveiby, (1998),"Measuring Intangibles and Intellectual Capital – An Emerging First Standard ", Syeiby.comMeasuring Intangible Assets and intellectual Capital – An Emerging Standard.mht2004-06-17
47. Tan, H.P., Plowman, D. & Hancock, P. (2007) "Intellectual Capital and Financial Returns of Companies", Journal of Intellectual Capital, Vol. 9, No. 1, pp 76-95
48. Tsan, W.N, (2003). " Measurement and Comparison of IT Industrial Intellectual Capital in Taiwan ", International Conference on "New Trends and Challenges of Science And Technological Innovation in a Critical Era" October 30, 2003,Taipei, R.O.C
49. Wang, W, Y, and chang, C. (2005), "Intellectual capital and performance in Causal Models : Evidence from the information Technology Industry in Taiwan", Journal of Intellectual capital, Vol. 6, No. 2, pp. 222-236.
50. Wiig, K. (1997), "Integrating intellectual capital and knowledge management", Lang Range Planning, Vol. 30 No. 3, pp. 399 – 405.
51. Williams, S. Mitchell. (2000)."Relationship Between BoardStructure and a Firm's Intellectual Capital and Performance in an Emerging Economy ", University of Calgary.

1 Charlz Handy
2 Elusive
3 Trademarks
4 Intellectual Material
5 Intellectual Property
6 NIS : Nation Innovation Systems
7 ICM (Intellectual Capital Management) Group
8 Canadian Management Accounting
9 Universal Intellectual Capital Report
10 Customer Relationship Management
11 Technology Brooker
12 Daw Chemical
13 Joia
14 James Tobin
15 Value Added Intellectual Capital
16 Joia
17 High tech
18 High tech
19 Capable
20 Visualing
21 Benchmarking
22 Value platform framework
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 66 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود