تارا فایل

پاورپوینت زوج درمانی هیجان مدار متمرکز بر هیجان


 زوج درمانی هیجان مدار (متمرکز بر هیجان)

پنج دیدگاه اصلی در روابط زوجی و زناشویی
در مطالعه و بررسی روابط زوجی و زناشویی با پنج دیدگاه اصلی روبرو هستیم.
این دیدگاه ها به بررسی مقولات زیست شناختی، میان فردی، ارتباطی، اجتماعی وخانوادگی پرداخته اند.

پنج دیدگاه اصلی در روابط زوجی و زناشویی
رویکردهای تکاملی )زیست شناختی(
رویکردهای تحلیلی )بینش(
رویکردهای تبادلی و سیستمی )رابطه و کلیت سازمان(
رویکردهای رفتاری و شناختی-رفتاری )رفتار شرطی و شناخت(
رویکردهای پست مدرنیسم(تجارب درون شخصی و بی همتای هر فرد)

پدیداری درمان هیجان مدار
سوزان جانسون در اوایل دهه 1980 نخستین بار اصول و مبانی نظریه درمان هیجان مدار را نوشت و همراه با گرینبرگ از تئوری دلبستگی جان بالبی به عنوان یک چارچوب استفاده نمودند.

پدیداری درمان هیجان مدار
تئوری رویکرد هیجان مدار بر مبنای مفاهیم عشق بزرگسالی، سبک های دلبستگی و آشفتگی زوجین (گاتمن، 2006) می باشد .

پدیداری درمان هیجان مدار
درست مانند دوران کودکی،در بزرگسالی نیز ناپاسخگویی و در دسترس نبودن پیکره ی دلبستگی، تولید آشفتگی (زناشویی) می کند.

پدیداری درمان هیجان مدار
رویدادهای آسیب زا مانند رهاشدگی در لحظات نیاز و عهدشکنی ها ،باعث جراحت یا گسستگی رشته های دلبستگی می شوند
و چون در این صورت،رابطه در تمام لحظات به شیوه ای یاس آور ادراک می گردد ،بازسازی و ترمیم رشته ها ی دلبستگی آسان نیست.

7

پدیداری درمان هیجان مدار
سوزان جانسون بر همین مبنا ،نیروی برانگیزاننده ی ذاتی را «برآوردن نیازهای دلبسته خواهانه» به مثابه پاسخی به فقدان مداخلات زوجی و کارآمد مطرح شد
دلیل نامگذاری این رویکرد به هیجان مدار :
تاکید بر نقش کلیدی هیجان و محاورات برخواسته از هیجان

پدیداری درمان هیجان مدار
درمان هیجان مدار ، ارتباط زناشویی را بازتابی از درهم تنیدگی های هیجانی می داند.
از این رو اگر همسران به واسطه درمان بتوانند تجارب هیجانی منفی در مورد خود، همسر و رابطه را به هیجان هایی دلبستگی آور تبدیل کنند،رابطه بهبود خواهد یافت.

زوج درمانی هیجان مدار ترکیب سه رویکرد درمانی
10

ترکیب سه رویکرد درمانی
زوج درمانی هیجان مدار مبانی و مداخلات خود را با ترکیب سه رویکرد درمانی بدست آورده:
1- نظریه دلبستگی
2- نظریه سیستم ها
3- رویکرد تجربه نگر

نظریه دلبستگی
بر اساس نظریه دلبستگی،نیازهای دلبسته خواهانه ای چون وابستگی و کسب امنیت از مرجع دلبستگی،گرایشاتی ذاتی و مادام العمرند.

نظریه دلبستگی
اگر همسرمان به این نیازها،پاسخگو و به لحاظ هیجانی،
باز و در دسترس نباشد، سیستم دلبستگی خواهی ما فعال شده،
با برون ریزی هیجاناتی ناکارآمد مثل خشم،تلاش خواهد کرد
تا او را به مهرورزی وادار کند.

13

نظریه دلبستگی
سبک دلبستگی هر کس،در برگیرنده مدل های فعال درونی و ویژه ای در مورد خود و دیگران است.
مثلا سبک اجتنابی معتقد است مردم غیرقابل اعتمادند و در موارد ترس و تهدید باید از آنها فاصله بگیرم و تنها روی خودم حساب کنم.

نیاز به دلبستگی و مهرجویی
زوج درمانی هیجان مدار در تمام مداخلاتش سعی می کند همسران را از ظاهر واکنش (مثلا خشم) دور کند و آنها را متوجه اصل قضیه یعنی (نیاز به دلبستگی و مهرجویی) نماید.
هدف نهایی این درمان،خلق رشته های امن دلبستگی میان زوج هاست.

فلسفه درمان هیجان مدار:باوری دلبستگی مدار پیرامون عشق
پیش از آنکه هیجان درمانگر به مداخله بپردازد،لازم است به نوعی تئوری صحیح درباره ماهیت صمیمیت و عشق بزرگسالی مجهز شده باشد.
نظریه دلبستگی این تئوری غنی را در اختیار قرار می دهد.

سبک های دلبستگی
17

هازان و شیور ( 1987 ) سبک دلبستگی را در سه دسته قرار می دهند:
1- سبک دلبستگی ایمن
افراد ایمن در برقراری روابط صمیمانه راحت اند
،تمایل دارند برای دریافت حمایت به دیگران وابسته باشند و اطمینان دارند که دیگران را دوست دارند
چهره های دلبستگی خود را به عنلوان افرادی گرم توصیف می کنند
تصویر مثبت از خود ارائه می دهند و از دیگران توقع و انتظار مثبت دارند.
18

2 – سبک دلبستگی اجتنابی
برای این دسته از افراد مساله و موضوع مهم خوداتکایی است.
زمانی که احتمال دارد از طرف دیگران طرد شوند با انکار نیاز به دلبستگی درحفظ تصویر مثبت از خود سعی و تلاش می کنند.
افراد اجتنابی برای دیگران انتظارات و نگرش منفی دارند
19

3 – سبک دلبستگی دوسوگرا
این افراد در برقراری روابط نزدیک تمایل شدیدی دارند.
اما در علین حال نگرش طرد شدن دارند
پذیرش از طرف دیگران را شرط لازم برای داشتن احساس خوب نسبت به خود می دانند
20

ده اصل نظریه دلبستگی
21

این نظریه دارای ده اصل است:
1-دلبستگی یک گرایش ذاتی و مادام العمر است که:
1- ارضاء آن افراد را آسوده خاطر
2- نا ارضایی آن، افراد را دچار تنش می کند.

ده اصل نظریه دلبستگی
2-وقتی افراد به مرجع دلبستگی شان نیاز پیدا می کنند،اگر او به لحاظ هیجانی در دسترس و پاسخگو باشد،نیاز رفع می شود.
وجود رشته دلبستگی ایمن،افراد را از نظر روانی در پناهگاهی آسوده کننده قرار می دهد
23

ده اصل نظریه دلبستگی
3-زمانیکه اشخاص در معرض ترس و تهدید قرار می گیرند،دلبستگی خواهی شان تشدید می شود و این نیاز را به شکل های گوناگون برون ریزی می کنند.

ده اصل نظریه دلبستگی
4-اگر سبک دلبستگی ناایمن باشد، فرد نیاز ذاتی خود به مهرطلبی را با خشم،یاس و……(هیجان ثانویه و ظاهری) نشان می دهد.
و در این هنگام سیستم دلبستگی،یا به پرکاری (خشم) و یا به کم کاری (فاصله جویی) دچار می شود.

25

سبک های دلبستگی ناایمن
1- بی قرار
2- اجتنابی
3- ترکیبی
هر کدام الگوهای ذهنی فعالی را در مورد خود و دیگران در ذهن ایجاد می کنند.
مثلا سبک دلبستگی اجتنابی باور دارد که در لحظات تهدید نباید روی دیگران حساب کرد و فقط باید به خود پناه برد.

سبک های دلبستگی ناایمن
الگوی فعال ذهنی یک بیقرار نیز به او می گوید که خود ،ناتوان است و برای گریز از تنهایی باید به دیگران چسبید.

سبک های دلبستگی ناایمن
هیجان درمانگران معتقدند وجود هیجانات منفی و ناشناخته هر همسر نسبت به خود،دیگری و رابطه، تعاملات آشفته کننده ایجاد می کند.
در این مکتب نارضایتی زناشویی ترکیبی است از ناشناختی و ناافشاگری هیجانی بعلاوه تعاملات تکراری غلط(چرخه آسیب رسان).

سبک های دلبستگی ناایمن
سیکل معیوب و رایج «عیب جویی ،دفاع» را در نظر بگیرید:
عیب جویی بیشتر یک همسر، دفاعی بودن افزونتری را در دیگری فرا می خواند. و
در سیکل «بی قراری ،اجتناب» هم چون یک همسر غر می زند دیگری فاصله می گیرد و چون دومی فاصله می گیرد،اولی بیشتر غر می زند.
.همسران خالقان و تداوم دهندگان چرخه معیوب تعاملی خویش اند.

5 -در دسترس بودن هیجانی و پاسخ گویی عامل ایجاد پیوند می باشد.

6 -هراس وابهام موجب فعا شدن نیازهای دلبستگی می شود.
30

7 -فرایند استرس جدایی قابل پیش بینی است.
8 -تعداد نامحدودی از اشکال ناایمن مشارکت قابل شناسایی است.
31

9 -دلبستگی دربردارنده ی الگوهای فعال خود و دیگری است.
10 -انزوا و فقدان به طور ذاتی آسیب زا هستند.
32

فرایند درمان
33

به همین دلیل فرایند درمان عبارت خواهد بود از:
1-یاری کردن زوج ها در راستای شناسایی هیجان های واقعی و اولیه درون(مثلا زیر ساختار خشم،نیازمندی است).
2-به زبان آوردن هیجانات اولیه و متعاقبا از بین بردن چرخه عادتی تعامل

خلق رشته ی دلبستگی ایمن
وقتی همسران یکدیگر را به گونه ای تازه ادراک می کنند و هیجانات منفی،کم قدرت می گردند، هر همسر در پاسخگویی و در دسترس بودن مهارت می یابد.
و این یعنی خلق رشته ی دلبستگی ایمن.

تغییر در درمان هیجان مدار
درمان هیجان مدار با تکیه بر اصول درمان های تجربی ،هیجان ها را بازسازی می کند و با تکیه بر اصول نظریه سیستم ها،تعاملات تکراری و عادتی مخرب را می شکند.
ریشه رفتارها و تعاملات آشکار افراد، در این است که به چه جنبه هایی از تجربه توجه و هر چیز را چگونه معنا می کنند.

تفاوت دلبستگی بزرگسالان با دلبستگی کودکان
37

تفاوت دلبستگی بزرگسالان با دلبستگی کودکان
اول: روابط عشقی بزرگسالان ذهنی تر هستند.
دوم :روابط بزرگسالان از ویژگی جنسی بیشتری برخوردار است.
سوم :روابط بزرگسالان از ماهیت متقابل بودن بیشتری برخورداراست.
38

فرضیه های درمان هیجان مدار
39

پنج فرضیه اساسی درمان هیجان مدار
1- زنجیره های هیجانی جاری در روابط،میزان صمیمیت یا نارضایتی زناشویی را تعیین می کنند.

پنج فرضیه اساسی درمان هیجان مدار
2-هیجان ، ادراک را هدایت و به تجربه افراد از خود و همسر جهت می دهد.

پنج فرضیه اساسی درمان هیجان مدار
3- مشکلات ارتباطی زوج ها ترکیبی از تجربه های هیجانی منفی و چرخه های تعاملی مخرب اند.

پنج فرضیه اساسی درمان هیجان مدار
4- نیازها و تمایلات دلبسته محور همسران ذاتا شفابخش و سازگارانه است
اما وقتی زمینه رابطه از هیجان منفی فرش می شود،شکل برونریزی نیازها نیز مخرب می گردد: (خشم،انتقاد،فاصله جویی).

پنج فرضیه اساسی درمان هیجان مدار
5-تغییر در درمان هیجان مدار یعنی:
بازپردازش تجارب هیجانی و منفی گذشته که سطح تعاملات تکراری را در بر گرفته اند.

تفاوت درمان هیجان مدار با رویکردهای دیگر
45

1-نقش درمانگر
-کمک به کنکاش فرایندهای ارتباط
یاریگر پردازش مجدد تجارب هیجانی منفی و نهفته شده
-کمک کننده برای بازسازی ارتباط زوجین از طریق ادراکاتی نو

2-وفاداری به زمان حال
-تمرکز بر پاسخ های اینجا و اکنون همسران
-ردگیری و گسترش تجارب درونی و اقدامات میان فردی زوجین
تغییرات زمانی آشکار می شود که افراد در زمان حال خودشان را به شیوه های متفاوت با زمان گذشته تجربه

-پردازش مجدد تجارب و بازسازمان دهی تعاملات با هدف خلق دلبستگی ایمن و ایجاد احساسی سرشار از امنیت
تمرکز درمانی بر مقولات مرتبط با دلبستگی (ایمنی ،اعتماد ،تماس )
3-ایجاد رشته های دلبستگی

4- تمرکز بر هیجانات
تمرکز جوهره اصلی تمام درمان های کوتاه مدت است .
 در EFT هیجان تعیین کننده ترین عامل در شکل دهی به درام های آشفته ساز ارتباطی قلمداد می شود .

5- در نظر گرفتن افراد همانگونه که هستند
-با به کار بردن هیجانات افراد نیازهایشان را ابراز می کنند
– اشتیاقی که برای برآوردن آن نیازها دارند را افشا می کنند .
در حقیقت EFTهیجانات و نقش آنهارا بازشناسی و سپس توسعه می دهد

وظیفه هیجان درمانگران :
-کاوشگری در تجارب هیجانی
-آشکار سازی آن ها در روند درمان
-بهره گیری از آن جهت تولید پاسخهای تازه و کارآمدتر.

در این رویکرد
1- زوجهای آشفته به منزله افرادی که به لحاظ رشدی دچار کاستی و نقصان اند درنظر گرفته نمی شوند
2- ز وج ها را افرادی می دانند که درگیر حالات هیجانی خاص فراگرفته شده توسط خویش اند
– و در چرخه های تعاملی خود تقویت گر تکراری اما بیمار گون اسیر مانده اند.

6-ترکیب رویکردهای سیستمی و تجربه نگر
 شایداگر درمانگران تجربه مداری چون راجرز (1951)و سیستم درمانگران ساختار محوری چون منیوچین (1982) در خصوص آشفتگی های زناشویی بحث کرده بودند میتوانستیم EFT را انعکاس مستقیم کارهای مشترک ایشان بدانیم .

محدودیت های رویکرد هیجان مدار
54

رویکرد هیجان مدار برای افراد و موقعیت های زیر مناسب نیست
1 – زوج هایی که به روشنی از هم جدا شدند و یا در صدد طلاق
هستند.
2 – زوج های سوء استفاده گر(جانسون، 2004)
همچنین عدم ساختار روشن در درمان و تکیه بیش از حد بر هیجانات از دیگر محدودیت های رویکرد هیجان مدار است.
55

مهارت ها و مداخلات در EFCT
56

مهارت ها و مداخلات
تمام مداخلات در راستای دستیابی به سه راهبرد درمانی تلاش می کنند:
1- ایجاد اتحاد درمانی
2- ایجاد هیجان مثبت
3- تنظیم چرخه تعاملی جدید

1- ایجاد اتحاد درمانی
برای ایجاد اتحاد درمانی، هیجان درمانگر از الحاق،پذیرش، همدلی،خلوص،ردگیری فعالانه ی تجارب و کشف چرخه استفاده می کند.
درمانگر از طریق ورود به دنیای تجربی مراجع(همدلی)،به او نزدیک می شود و با ردگیری آنچه برون می ریزد، به وی اعتبار و احساس اهمیت هدیه می کند.

1- ایجاد اتحاد درمانی
پیش نیاز برقراری اتحاد درمانی:
ایجاد فضای سرشار از احساس ایمنی در جلسه ی درمان است.
در این مرحله تمرکز اصلی درمانگر در ردگیری و کشف هیجانات مخرب است.

2- دستیابی و قالب دهی مجدد به هیجان:
درمانگر به شناسایی اجزاء نهفته و ناآشکاری که در تجربه های هیجانی وجود دارند می پردازد.
هیجان ،علاوه بر اینکه ادراک و تجربه ی درونی را جهت می دهد، هیجان های متقابلی را نیز در همسر فراخوانی می کند.

2- دستیابی و قالب دهی مجدد به هیجان:
هیجان ثانویه،شکل ظاهری و آشکار هیجان است(مانند فریاد و خشم) و
هیجان اولیه ریشه ی اصلی هیجان ثانویه است که از روی نیاز به دلبستگی خواهی شکل می گیرد(مانند ترس از تنها ماندن).

2- دستیابی و قالب دهی مجدد به هیجان:
امنیت جلسه درمان، به زوج اجازه می دهد که:
جنبه های تهدیدکننده ی تجربه ی هیجانی را بر ملا سازند
و به کمک قاب دهی مجدد درمانگر، آن را بطور کارساز جذب ساخت خود نمایند.
درگیری،کاوشگری و بازشناسی هیجان نوین، از مهمترین مداخلات جهت بازسازی هیجانی به شمار می روند.

3- تنظیم چرخه تعاملی جدید
برای ساختاردهی دوباره به تعاملات هیجان درمانگر ازموارد زیر بهره می گیرد:
1-ردگیری و انعکاس چرخه ی تعاملی،
2-قاب دهی مجدد به چرخه(دشمن مشترک)، به خشم (اعتراضی برای جلب نزدیکی) و به اجتناب(ترس از بروز تعارض)،
3-شدت بخشی به پاسخ های هیجانی تازه و تبدیل تجربه ی هیجانی جدید به پاسخ های تازه به همس بهره می گیرد.

3- تنظیم چرخه تعاملی جدید
وقتی هیجان درمانگر با بن بست های دشوار درمانی روبرو می شود،از تکنیک های مختلفی استفاده می کند که مهم ترین آن بذرافشانی دلبستگی است

3- تنظیم چرخه تعاملی جدید
در تکنیک بذرافشانی دلبستگی ،درمانگر واکنش هیجانی ثانویه را با توجه به نیازهای معصومانه و ذاتی دلبستگی خواهی در همسران قاب دهی مجدد می کند
و از عبارت « پس تو هرگز نتونستی» برای شروع بذرپاشی کمک می گیرد.
65

سه هدف اساسی در روش درمان هیجان مدار
1- ایجاد پیوند و رابطه درمانی
2- تغییر و تنظیم هیجانات
3- بازسازی تعاملات اصلی زوجین

درمان هیجان مدار 2 حیطه را شناسایی و توسعه می دهد

1- تجارب

2- تعاملات

مهارت ها و مداخلات
1- همدلی:
گوش دادن و درک تجربه های مراجع
2 – هماهنگی همدلانه:
هماهنگی دربردارنده تمرکز بر پیام های غیر کلامی گوینده و انعکاس دهی این سرنخ های فیزیولوژیک و هیجانات نهفته در آن است
68

3 – پذیرش:
داشتن دیدی غیرداورانه
4 – اخلاص:
خود بودن و صادق بودن و در موقع اشتباه اذعان به اشتباه
69

5 – نظارت فعال و مستمر:
در مانگر به نظارت دائمی بر درگیری خود با هر یک از زوج ها پرداخته، پاسخ های هر یک از زوجین به دیگری را بررسی و پردازش می کند
70

6 – پیوستن به سیستم:
در قالب الگوی سیستمی ، درمانگر به سیستم می پیوندد.
این کار ازطریق ترکیب و تلفیق مواضع زوج ها و شرح آن ها به علاوه ی الگوها و چرخه های رابطه میسر می
شود.

71

7 – درگیری:
این درگیری و تماس با پاسخ های هیجانی است که امکان اکتشاف ابعاد جدید زندگی هیجانی هر یک از زوج ها و سازمان دهی دوباره پاسخ های هیجانی را میسر می کند.
72

8 – اکتشاف:
هدف نامگذاری هیجان ها و ابراز بهتر هیجانات نیست بلکه هدف گسترش تجربه ی هر ی از زوج ها در رابطه با دیگری است.
تمرکز برهیجانات واضح و برجسته، هیجانات مربوط به دلبستگی و، هیجانات مربوط به تعاملات منفی است.
73

9 – انعکاس دهی هیجان ثانویه:

" وقتی که این اتفاق افتاد تو خیلی عصبانی شدی چون مثل یک باخت برایت بود."
74

10 – انعکاس دهی هیجانات زیربنایی:
خوب این کار او چه چه حسی را در شما بر می
انگیزاند.
ظاهرا هنگامی که او از شما روی بر می گرداند دچار ی نوع وحشت زدگی می شوی.یا درست است؟
تو الان که او از تو روی برگردانده دچار همین احساس شده ای؟
75

11 – اعتبار بخشیدن به پاسخ های فعلی:
"فکر می کنم دارم می فهمم.
برای شما خاموش شدن، شیوه ی طبیعی برای مقابله محسوب می شود.
در واقع این کار در سراسر طول زندگیت از تو محافظت کرده است.
هنگامی که زنگ خطر به صدا درمی آید، این تنها کاری است که می توانی انجام دهی
76

12 – اعتبار بخشیدن به هیجان زیربنایی تجربه شده:
"شنیدن اینکه تو او را ناامید می کنی خیلی برایت دشوار است.
تو در ظاهر بی تفاوت به نظر می رسی و حفظ ظاهر می کنی اما در واقع این مثل کارد در قلبت فرو می رود.
به قدری باعث رنجشت می شود که احساس کرخت شدن پیدا می کنید
77

13-پاسخ گویی برانگیزاننده:
«آ ن بخش از وجودت که می گوید هرگز خودت را عیان و باز نکن تا دیگر هرگز رنجیده خاطر نشوی، این بخش از وجودت اکنون چه می گوید؟
78

4 1- برجسته سازی:
درمانگر: خوب جیم! آیا می توانی دوباره ن را تکرار کنی- من نمی توانم خودم را باز کنم و خود را به او متعهد سازم!؟
جیم: بله نمی توانم. نمی توانم خودم را وادار به این کار کنم. خودم را عقب می کشم وفاصله می گیرم.
درمانگر: جیم! در هنگام گفتن این جملات چه احساسی به تو دست داد.
79

5 1- مشارکت در گمانه زنی همدلانه :
"مطمئن نیستم درست فهمیده باشیم.
یا احساس میکنی چون او هر روز به تو توجه نشان نمی دهد به این معنا است که او را از دست داده ای؟
این علامت به تو نشان می دهد که او در کنارت نمی باشد و تو را دوست ندارد؟
80

16 – ردیابی و انعکاس تعاملات :
"در این جا دقیقا چه اتفاقی افتاد،
توگفتی…. وسپس گفتی…..؟
81

17 – چارچوب دهی مجدد رفتار هریک از زوج ها در بافت چرخه: «
این شرایط برای هردوی شما خطرناک است. تو احساس می کنی که باید در این مورد که تاچه اندازه جیم از تو دور است اعترا کنی.
اما این کار، جیم را دچار ترس وهراس می کند.
این باعث می شود که فکر کنی بهتر است مکانی را برای پنهان شدن پیدا کنیدادرست است؟"
82

18 – چارچوب دهی رفتار هریک از زوج ها در بافت نیازهای دلبستگی:
وقتی تو این کار را انجام می دهی، یعنی به باور خودت، کمک می می کنی «: مثل این می ماند که او را وادار به پاسخ دادن می کنی ومطمئن می شوی که برای او اثرگذار هستی و هنوز هم یک رابطه وپیوند در میان است، درست است؟
83

19 -ساختاردهی مجدد تعاملات:
"تام آیا می توانی به او بگویی که نمی دانم چگونه به تو نزدی می شوم؟
نمی دانم چگونه این کار را انجام می دهم؟"
84

فرایند درمان :سه مرحله ونه گام

مرحله اول :محدود سازی و تضعیف چرخه های تعاملی منفی
گام 1:خلق و ایجاد اتحاد درمانی و تبیین موارد تعارض ساز در محوریت تلاشهای دلبسته مدارانه
-زوج درک می کنند که تعارضاتشان در نیازشان به دلبستگی به یکدیگر ریشه دارد.
درEFT مراجع یعنی رابطه !
خلق و اتحادی که در آن هر دوی همسران حس کنند مورد درک ،همدلی ، شنیده شدن ،و مقصر قلمداد نشدن قرار می گیرند ،عنصری ضروری است.

بنابراین هیجان درمانگر در گام اول
-ارزیابی چرخه مثبت و منفی تعاملات
-بررسی ناایمنی ها ،تعلقات و نیازهای دلبسته مدارانه
3-سنجش و ارزیابی عوامل بلوکه کننده درمان
مانند: فحاشی ها ،سوء استفاده،خشونت گری های ناکارساز

گام 2: توصیف و روشن سازی چرخه تعاملی منفی همزمان با پدیداری آن چرخه در جلسه

شرح اینکه چگونه این چرخه موجبات بقاء ناایمنی های دلبستگی هاست و آشفتگی های زناشویی را فراهم می آورد.

هیجان درمانگر در گام دوم
-دعوت زوجین به آرامش و دقت تا بتواند الگوهای تعاملی شان را شناسایی کنند
-تمرکز گری آشکار براین موضوع که : چه کسی ؟ چه وقت ؟ چه کاری انجام می دهد
سپس دیگری ………………….(به منظور شناخت چرخه معیوب)
چرخه را در بافتار دلبستگی مورد نظاره قرار میدهد و چگونگی رفتارهای هر همسر مانند خشمگین شدن ، نق زدن ،اعتراض کردن و احساس یاس و فاصله گزینی را روشن کرده و آنها را انعکاس میدهد

گام 3:دستیابی به هیجانات ناشناخته (دستیابی به هیجانات نخستین و اولیه)
در سومین گام ،هیجانات واکنشی ثانویه ( مانند خشم ،ناکامی ، تلخکامی ) و احساسات مرتبط با افسردگی و فاصله جویی هم مورد اعتبار بخشی و انعکاس قرار می گیرند اما بر آنها تاکید نمی شود .
چراکه تاکید بریافتن هیجانات نخستین ، زیرساختاری و بی دفاعتری (مانند غم ، ترس ، شرم ) است که رفتار همسران را هدایت میکند .

هیجان درمانگر جهت بیرون کشیدن هیجانات نخستین به عبور کردن از مسیر هیجانات ثانویه نیازمند است
مثلاًوقتی یک شوهر به فاصله گزینی از زنش می پردازد درمانگر خشم ثانویه را مورد انعکاسگری قرار می دهد.
اما وقتی او متعاقبا به برقراری ارتباط اقدام می کند، نمایان می کند که فاصله جویی اش به دلیل احساس مغلوب شدن توسط مشکلات بوده است.

سرانجام درمانگر به سمت دستیابی به ناکامی نیازهای دلبستگی خواهانه ای که در زیر احساس مغلوب شدن قرار دارند،حرکت می کند:
« ممکنه به من کمک کنین تا بفهمم احساس مغلوب شدن برای شما مثل چی می مونه؟»

گام 4 : قاب دهی مجدد به مشکل از طریق توجه به چرخه منفی ،هیجانات اولیه و نیازهای دلبسته مدار
چرخه ناکارساز :
به نام دشمن مشترک قاب دهی می شود .
وبه عنوان منبع محرومیت های هیجانی همسران و آشفتگی های زناشویی معرفی می گردد .

هیجان درمانگر در گا م چهارم
از چرخه مشکل آفرین تصویری به دست می آورد
و مکرراً آشفتگی هارا باتوجه به مفهوم چرخه تبیین می کند .
تمرکزش را از هر یک از همسران به عنوان مقصر آشفتگی ها برداشته و رابطه و چرخه را متهم میکند .

مثال
به نظر می رسه که شما بدجوری تو دام این چرخه افتادین.
بهم گفتین که بارها و بارها همین روند رو تکرار کردین.
انگار که این دشمن مشترک ،زنده و پر از انرژیه. این چرخه واقعا قدرتمنده ها ؟

هیجان درمانگر مشکل را در بافتار علیت حلقوی پردازش و منعکس کرده چرخه را از پدیده ای با هویت مبهم و درونی به پیکره ای بیرونی و تغییر پذیر باز لقب دهی می کند .
96

همسران در پایان مرحله اول
پس از پشت سر گذاشتن مرحله نخست (تضعیف چرخه معیوب )به سمت یاوری یکدیگر بر علیه دشمن مشترک حرکت می کنند و آنها حالا شادترند .
مشاجرات هنوز هم وجود دارد، اما همسران به آرامی قادرند که خود را از درون چرخه خارج کنند و رفتارهای خلاقانه تری رابه نمایش بگذارند.

مرحله 2 :بازسازی الگوهای تعاملی
گام 5 : افزایش شناخت در مورد هیجانات ،نیازها وجنبه های به مالکیت در نیامده خود
سپس یکپارچه ساختن و تلفیق نمودن این عناصر با تعاملات ارتباطی

گام 5 : افزایش شناخت در مورد هیجانات
همسران تجربه هیجانی خود رااز رابطه درک و به مالکیت درمی آورند .
این امر فرد تجربه کننده را توانمند می کند

گام 6 : ایجاد و افزایش پذیرش نسبت به تجربه پدیدار شونده هر یک از همسران توسط دیگری

گام 7: تسهیل ابراز نیازها و خواسته ها به همسر
این گام موجب می شود زوج دوباره از نظر هیجانی و عاطفی با هم درگیر شوند.
وقتی درگیری های مثبت هیجانی دوباره در رابطه شکل می گیرد،رشته های دلبستگی و در نتیجه رخدادهای جدید تعاملی نیز پدیدار می گردند.

101

گام 7: تسهیل ابراز نیازها و خواسته ها به همسر
وقتی نیازها بصورت تازه ای ابراز می شوند
(مثلا من به حمایت تو نیاز دارم نه غرزدن مثل قبل)
ادراکات تازه از قبل ایجاد می شود.
این اداراکات تازه رفتارهای تازه ایجاد می کند.

2 رخداد مهم در مراحل میانی درمان (گامهای 7- 5 )
1-درگیری مجدد همسرگوشه گیربگونه ای که وضعیت تعاملی خود را تغییر داده ، برای تغییر دادن رابطه فعال شده و برای همسرش موضع دردسترس بودن را اتخاذ می کند.
مثلا یک همسر ساکت و همواره فاصله جو ممکن است در این گام ها به خشم آید و نیاز خود به احترام و حمایت شدن در رابطه را به گونه ای ابراز کند که همسرش شانس پاسخگو بودن به نیازهای ابراز شده وی را پیدا کند.

103

2 رخداد مهم در مراحل میانی درمان (گامهای 7- 5 )
2- نرم شدن همسر انتقادگر
-اعتماد مجدد با همسرش را آغاز می کند و جایگاه تعاملی خود را هم از نظر پذیرش و هم از نظر کنترل گری بهبود می دهد.

مرحله 3 : تثبیت و یکپارچه سازی
در مرحله 3 درمانگر پیشرفت های همسران را مرور می کند
از طریق برجسته کردن چرخه تعاملی مثبت و نوین و مقایسه آن با چرخه ناکارساز قبلی این پیشرفت را یادآوری می کند .

105

گام 8 : تسهیل پدیدآیی راهکارهای تازه جهت حل مسایل کهنه ی ارتباطی
گام 9 : تقویت مواضع تازه و تثبیت چرخه ی جدید در کنار رفتارهای دلبستگی خواهانه.
 

سه تغییر در فرایند درمان:
تضعیف چرخه منفی در پایان مرحله اول درمان
درگیر شدن اجتناب کننده در مرحله دوم درمان
آرام و نرم شدن سرزنشگر در مرحله دوم درمان
پدیدار شدن رشته های دلبستگی دوباره میان زوج در پایان مرحله سوم درمان
107

سه راهبرد درمانی در درمان هیجان مدار
108

راهبرد اول : ایجاد اتحاد درمانی
یک اتحاد مثبت و کارآمد 3 عنصر دارد:
1-درک درمانگر توسط زوجین به عنوان فردی حامی و مشتاق با مداخله درمانی موثر
2-تدوین اهداف درمانی
3-موضع اتخاذ شونده درمانگر نسبت به زوج ها ،آشفتگی آن ها و خاستگاه تغییر ات در آن ها

109

موضع گیری درمانگر هیجان مدار پنج مشخصه دارد:
1-شبیه شدن های همدلانه
2-پذیرش
3-اخلاص
4-کنترل و ردگیری فعالانه و مستمر هیجانات
5-ملحق شدن به سیستم

110

1- شبیه شدن های همدلانه
پیامدهای همدلی:
-کاهش اضطراب مراجع
-پردازش عمیق در تجربه ها
تمرکز بر هیجان های آشکار و نهفته

111

2- پذیرش
در زوج درمانی موضع پذیرش وارج گذاری به همسران اجازه می دهد که:
در کنار درمانگر قدرت مواجهه با جنبه های دردناک تجاربشان را پیدا کنند، قدرتی که به تنهایی در اختیار نداشتند .

112

3- اخلاص
اخلاص به معنی رفتار یا گفتار نسنجیده درمانگر یا خود افشایی بی پایان او نیست .
بلکه به معنی پاسخگو بودن و دردسترس بودن درمانگر با هدف کسب اعتماد مراجع است .
در EFTلازم است که درمانگر برای توضیح مداخلاتی که انجام میدهد و شرح اثر بخشی آنها در فرایند درمان اشتیاق داشته باشد.

113

4- ردگیری فعالانه ومستمر
درمانگر لازم است خاصیت ردگیری مستمردر موضع درمان زوجین را در خود ایجاد کند
نقش فعال وسنجیده شده ای جهت زیرنظرداشتن،کاوش درصورت لزوم، بازسازی اتحاد درمانی را اتخاذ کند .

114

5- الحاق
زوج درمانگر نه فقط با همسران بلکه با سیستم ارتباطی آنها نیز ملحق می شود .
الحاق یعنی توانمندی درمانگر در توصیف و یکپارچه سازی عناصر،الگوها ،چرخه های ارتباطی و نیز انعکاس دقیق تعابیر ناکارساز همسران از الگوهایی که ایشان را به آشفتگی کشانده است.

115

راهبرد دوم : دستیابی ، برملاسازی و توسعه پاسخهای هیجانی
1- شرح ،گسترش، قاب دهی مجدد به هیجانات دلبسته
2- بهره گیری از هیجانات جدیدا نامگذاری شده جهت وسعت بخشی به چهارچوب های معنایی
3- سود بردن از هیجانات در جهت ایجاد پاسخ های نوین
 در حیطه کار ما مهمترین هیجانات مد نظر عبارتند از: خشم، ترس، تعجب ، لذت ، شرم ،نفرت ، رنجش ،تشویش ، غم و یاس.

116

مداخلات درمانگر در راهبرد دوم:
انعکاس :
هیجان درمانگر هیجان تاثرآمیز را می یابد ،آن را مورد تمرکز قرار میدهد و سپس منعکس میکند .
مزیت انعکاس :
مراجع حس میکند دیده شده و موردپذیرش قرار گرفته و جلسه درمان فضایی ایمن بخش و درمانگر فردی است حامی
انعکاس صحیح مراجع را به سمت برملاسازی تجارب درون سوق میدهد تمرکز را از تفاسیر نادرست برداشته به سمت فرایند درمان معطوف میکند.

117

معتبرسازی
هیجان درمانگر به هریک ازهمسران منتقل میکند که تجارب و پاسخ های هیجانی شان پذیرفتی است و پاسخهای هیچ یک از آنها غلط ، غیرمنطقی، معیوب ،شرم آور یا عجیب نیست.
درمانگر: فکر می کنم تو رو می فهمم.وقتی اون از افسردگی اش برات می گفت،احساس ناتوانی و کمی هراس می کردی. حس می کردی وزنه سنگینی روی دوشت گذاشته میشه که راه نفست رو می بنده.فکر می کنم این کاملا طبیعی باشه که در چنین وضعیتی هر کس بخواد وزنه رو به پایین بندازه و نفسی تازه کنه. هان؟

118

پاسخدهی های فراخواننده: بازتاب ها و سوالات
این پاسخ ها بر جنبه های احتمالی ،نامشخص و به تازگی پدیدار شونده تجارب تمرکز کرده مراجع را به کشف و درگیری با این تجارب تشویق میکند .
درمانگر: با این مداخله از محتواهای کم اهمیت و سطحی تعاملات اجتناب میکند و هیجانات واقعی مراجع را فراخوانی میکند . پاسخ های فراخوانده برای درمانگر یک ابزار اساسی است که بااستفاده ازآن مراجع را ازمسیرهای نادرستی همچون انکار یک هیجان یا فعال سازی نارست هیجان از طریق سرزنشگری و توهین به دیگری(تو یک کثافت هستی) دور کرده و به سمت مالکیت پذیری هیجانات ثانویه (من از دست توخیلی خشمگینم ) و یا قالب دهی به هیجانات نخستین زیر ساختاری هدایت میکند
(من احساس ناامیدی و درماندگی کردم به تو سیلی زدم فقط برای اینکه پاسخی داده باشم)

119

درمانگر: ماری اگر ممکنه یکبار دیگه این بخش از صحبتت که گفتی: « من به تو اجازه نمیدم که تحقیرم کنی» رو تکرار کن.

120

شدت بخشی
درمانگر همزمان با ردگیری فرایندهای درون روانی و میان فردی همسران به برجسته سازی و تشدید پاسخ های خاص و تعاملات ویژه ای از آنها اقدام می کند .
هدف از شدت بخشی به پاسخ های خاص هیجانی این است که همسران به شیوه هایی نوین با تجربه هیجانی شان درگیر شده گونه ای دیگر از تعامل را با یکدیگر خلق کنند .

انواع راه های شدت بخشی
1-تکرار کردن یه عبارت جهت شدت بخشی به تاثیر آن
2- تشدید یک تجربه از طریق تغییر تن صدا
3- استفاده از سمبل ها و استعاره ها
4- جهت دهی به همسران برای فعال سازی پاسخ هایشان و تبدیل تجربه درون روانی به پیامهای میان فردی ایجاد وحفظ تمرکزی دقیق و گاهی سرسختانه

درمانگر: ممکنه یکبار دیگه جمله « من نمی تونم همینطور دست رو دست بزارم و به خودم اجازه بدم که تسلیم اون بشم» رو تکرار کنی؟(شدت بخشی)

گمانه زنی / معنا سازی همدلانه
هیجان درمانگربراساس نشانه های غیرکلامی،بافتاری وتعاملی مراجع به
حال وهوا وتجربه فعلی اواشاره دارد.
هدف: یاری کردن مراجع و شکل دهی و قالب نهادن بر تجربه خویش
(درمانگر)است.
تفاسیر و معنا سازیهای درمانگر هرگز نباید به مراجع تحمیل شوند چرا که این
امر از تجربه گری وکشف آگاهی توسط خود فرد جلوگیری خواهد کرد .هیجان
درمانگر در معنا سازی به طور کلی بر تجربه مراجع و به طور خاص بر تجاربی
که به نظر میرسد قالب دهی یا تصاحب نشده اند توجه می کند .

124

درمانگر:
سام ،فکر می کنم فهمیده ام تو بین دو احساس گیر کردی.بخشی از وجودت به ماری میگه: «برو به درک. هیچکس نمی تونه انتظاراتش رو به من تحمیل کنه و خودش رو مالک من بدونه.»
اما از طرف دیگه به شدت از خشم او و طرد شدن می ترسی و نمی خوای که تنها بمونی. درسته؟

خود افشایی
خود افشایی درمانگر از مداخلات مهم هیجان درمانگران به شمار نمی رود
زمانی که اهدافی خاص همچون:
برقراری اتحاد درمانی
اعتبار بخشی به پاسخ های مراجع
الحاق به جهت روشن سازی عناصر نهفته در تجربه
مورد نظر باشد خود افشایی راهگشا خواهد بود.

126

مراجع: می دونم که نباید به اضطرابها و دلواپسی هام اونقدر میدون بدهم که منو کنترل کنن و به جایی برسوننم که حتی صدای همسرم رو هم نشنوم.
درمانگر: اوم ،خوب می فهمم.من هم این تجربه رو دارم که وقتی آدم به وحشت می افته واقعا سخته که منطقی رفتار کنه.(خودافشایی)

راهبرد سوم : ساختار دهی مجدد به تعاملات
مداخلات درمانگر در راهبرد سوم
1- ردگیری و انعکاس الگوها وچرخه های تعاملی
هیجان درمانگر با تشریح ساختار و فرایند تعاملات بر ماهیت ارتباط موجود تمرکز و آن را شفاف سازی میکند .

128

از همان آغاز درمانگر:
توضیحات همسران
مشاهدات آشکار خود
و تعاملات مشکل آفرینی که همسران با آن درگیرند را درنظر گرفته،جمع بندی نموده و به همسران منعکس میکند .
.

129

توصیف الگوهای تعاملی در سراسر درمان ادامه دارد و باپیشرفت فرایند درمان روشن سازی ( روشن سازی مواضع (قدرت ،کنترل،نزدیکی،تماس )همسران نسبت به هم )وتمییز الگوها نیز افزایش می یابد
130

مثال: انعکاس یک چرخه ناکارآمد
درمانگر: خب ،اجازه بدین ببینم من درست فهمیدم؟
معمولا اینجوری میشه که تو صمیمیت و نزدیکی بیشتری رو با آرش می خوای و سعی می کنی در مورد احساسات و رابطه تون باهاش حرف بزنی.
و تو آرش! کارهای دیگه رو ترجیح می دی.
مثلا دوست داری زمان زیادی رو با دوستات بگذرونی و اینکه همش برای حرف زدن با الناز وقت بزاری برات آسون نیست.

131

تو حتی درست نمی دونی که منظور الناز از اینکه همش می خواد باهات حرف بزنه چیه.
این احساسات شما رو به نقطه ای می رسونه که الناز تو رو بیشتر یک هم اتاقی می بینه تا همسر.بعد کاملا از دستت عصبانی میشه و انتقاد می کنه.
تو هم سعی می کنی از خشم اون اجتناب کنی و به همین خاطر حتی بیشتر از قبل با دوستانت میری بیرون و زمان کمتر و کمتری رو با الناز می گذرونی. درسته
132

2- قاب دهی مجدد به مشکلات با توجه به بافتار
قاب دهی مجدد به رفتارهای هر همسربدنبال ردگیری،توصیف و شرح چرخه های تعاملی و با توجه به سایر رفتارهای همسران انجام میشود.
این قاب دهی براساس رابطه جاری و فعلی همسران و درجهت پیوند جویی میان آنها شکل میگیرد.

133

مثلاً رفتار فاصله جویانه نیزنه بازتابی از بی تفاوتی که در قالب حفاظت از خود در مقابل خشم فرد بی تاب قاب دهی می گردد
مثلاً خشم درقالب اعتراض بی تابانه به ادراک دردسترس نبودن و ناپاسخگویی پیکره دلبستگی قاب دهی می شود .

134

مداخله قاب دهی مجدد از مزیت آگاه سازی همسران برخوردار است و آنها نسبت به این که چطور خودشان با بی ارادگی به استمرار الگوی معیوب و متعا قباً پاسخ های منفی دامن می زنند آگاه می شوند
135

درمانگر: خب البته می فهمم.
وقتی مطمئنی که اگه باز باشی و اونچیزی که واقعا هستی رو نشون بدی،طرد می شی اینکار برات سخت میشه.
وقتی می دونی که از گفتن حرفهای دلت فقط اونو خشمگین تر می کنی ترجیح می دی که چیزی نگی.
مثال دیگر:
درمانگر:بسیار خوب. می تونی بهش نگاه کنی و بگی:
«من خیلی می ترسم.
من از اینکه ریسک نزدیک شدن دوباره به تو رو تجربه کنم می ترسم.من می دونم که تو ترکم خواهی کرد.»
136

تغییرات درپایان درمان EFT :
دگرگونی های هیجانی :
1.کاهش هیجانات منفی
2.ابرازهیجانات به گونه ای که موجب پاسخگویی مطلوب همسرشان شود

137

دگرگونی های رفتاری :
1.پاسخگو بودن و در دسترس بودن از گذشته
2.ارائه پاسخ های مطلوبتری به یکدیگر
3.بروز به شیوه متفاوت رفتارهای دلبسته خواهانه زوج باگذشته
4.کمک به نفردیگربرای پاسخدهی
5.پیشرفت توانمندی زوجین درحل مسئله

138

دگرگونی های شناختی :
1.ادراک به گونه ای متفاوت با قبل
2.اطلاق نسبیت های تازه به هم
3.تعریف وتوصیف خودو همسرشان با واژگان دلبسته مدار
4.نگاه از چشم اندازی جدید به رابطه

139

دگرگونی های میان فردی :
1.بازداری چرخه های منفی
2.فعال شدن سیکل های مثبت
3.خلاص شدت ازشر تعاملات منفی خودتقویت گر گذشته
4.برون ریزی پاسخ های تازه
5.پدیدآیی درگیری هیجانی

140

با سپاس از همراهی دلگرم کننده تان
تلفن مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی مهر جنوب
07633671199
تلفن موسسه آموزشی و پژوهشی آنامیس مهر جنوب
07633680163
خط همراه ویژه مشاوره 09128690169
وبسایت فروش فایل های آموزشی
Mehrejonoob.farafile.ir

141


تعداد صفحات : 140 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود