زوج درمانی با رویکرد واقعیت درمانی couple therapy based reality therapy رضا برومند- شهریور ماه نود و شش
واقعیت ها بسیار تکان دهنده اند. مهم نیست چند زوج بر سر سفره عقد می نشینند، آمار طلاق رو به افزایش است. راز داشتن یک ازدواج موفق درچیست ؟ و حتی مهم تر از آن چگونه می توان در کنار یکدیگر ماند
.
به هم رسیدن و با هم ماندن
دکتر گلاسر و همسرش با طرح این سوال که چرا برخی از ازدواج ها موفق و برخی ناموفق هستند، خوانندگان را راهنمایی می کنند که چگونه با بکارگیری نظریه مخصوص دکتر گلاسر که " تئوری انتخاب " نام دارد، ارتباطی شاد و عاشقانه ایجاد نمایند
زوج درمانی چیست
زوج درمانی راهی است برای حل کردن مشکلات و کشمکش های زوج هایی که خود به تنهایی قادر به حل مشکلاتشان نیستند.
فرایند زوج درمانی شامل زن و شوهر، و یک فرد آموزش دیده و متخصص است که در خصوص احساسات و افکارشان بحث می کنند.
هدف زوج درمانی
هدف در زوج درمانی کمک به زنان و مردان است تا همدیگر را بهتر درک کنند و اگر تصمیم دارند و یا می خواهند که تغییر کنند، به آنها کمک شود تا به خواسته و هدفشان برسند.
افراد درگیر در زوج درمانی
زوج درمانی فقط زن و شوهر را در بر می گیرد.
فرزندان به درجات مختلف در معرض مشکلات زناشویی قرار می گیرند.
آنها ممکن است سراسیمه و نگران شوند و مشکلاتی از خود بروز دهند که خود این کمک می کند به بهتر شدن روابط زناشویی یا این که بتوانند بیشتر به فرزندان توجه کرده و به آنها کمک کنند.
فرض درمانگری که در این حوزه کار می کند این است که ناراحتی و ناشادمانی که یک زوج با آن روبه رو هستند، چیزی بیش از مشکلات و علائم شخصی آنهاست.
زوجی که به درمانگر مراجعه کرده اند ممکن است در مورد فاصله گیری عاطفی، نزاع بر سر قدرت، اشکال در ارتباط برقرار کردن، حسادت، خیانت و عدم ارضای جنسی و خشونت شکایت داشته باشند
درمانگر به زوج کمک می کند که زندگی مشترک شان را مورد بررسی قرار دهند و تصمیم بگیرند که چه تغییراتی لازم است. آنها سعی می کنند سوء تفاهم های دوجانبه، انتظارات غیرمعقول، و تصورات بیان نشده ای که باعث تداوم تعارض میان آن دو می شود را برطرف کنند.
تفاوت زوج درمانی با خانواده درمانی
درخانواده درمانی والدین وفرزندان هر دو شرکت دارند
خانواده درمانی بر روی روابط بین اعضای خانواده تاکید دارد در حالی که در زوج درمانی فقط بر روی زوج ها کار کند.
البته ممکن است در خانواده درمانی در بعضی موارد بحث ها به سوی مسائل زناشویی کشیده شود که در اینجا والدین باید مراقب باشند تا فرزندان مورد بی توجهی قرار نگیرند.
اغلب خانواده درمانگران(family therapists) در برنامه های درمانی که در آن والدین و فرزندان هر دو شرکت داشته باشند عمدتا تمایل دارند که با زوج ها کار می کنند.
و اصطلاح “زوج درمانی(couple therapy )به تدریج جایگزین اصطلاح قدیمی تر”ازدواج درمانی” (marital therapy) ) می شود.
تفاوت زوج درمانی، مشاوره زناشویی و زناشویی درمانی
در واقع از نام های مختلف برای توصیف یک فرایند یکسان استفاده می شود.
تفاوت تنها در این است که روانشناس و یا مشاور
خانواده ای که از یکی از این واژه ها استفاده می کند به کدام نظریه روان درمانی علاقمند است
یا شرکت بیمه ای که هزینه این درمان را پرداخت می کند از کدام عبارت استفاده می نماید.
به زوج درمانی معمولاً به عنوان شکل دیگری از روان درمانی نگریسته میشود.
در زناشویی درمانی، تمرکز بر رابطه زناشویی است و نه بر همسری که مشکل روانشناختی در وی تشخیص داده شده است.
این تفاوت وقتی آشکار می شود که مشکلات روانشناختی را با بیماری های جسمی یکی بدانیم و لذا فرد نیازمند درمان را «بیمار» بنامیم
زوج درمانی بر مشکلاتی که بین زن و شوهر موجود است تمرکز می کند.
ولی معمولاً خود این زن و شوهر ها، علاوه بر ناسازگاری در روابط زناشویی، خودشان هم دارای مشکلاتی می باشند.
به عنوان مثال، اگر شما بصورت مداوم با همسر خود مشاجره می کنید، احتمالاً بصورت مزمنی مضطرب، عصبانی یا افسرده هستید.
یا اگر در کنترل رفتار خود دچار مشکل می باشید، با همسرتان نیز بیشتر مشاجره خواهید نمود.
در زوج درمانی، روانشناس به فرد و همسرش کمک می کند تا موارد مشاجره انگیز در زندگی زناشویی را شناسایی نمایند.
او به آنها کمک کند تا تصمیم بگیرند که ایجاد کدام تغییرات در رابطه زناشویی و رفتار هر یک از همسران ضروری است تا هر دوی آنها از روابط زناشویی احساس رضایت پیدا کنند.
زوج درمانی در بردارنده آموزش نحوه برقراری موثرتر ارتباط با همسر و بهتر گوش دادن به وی باشد.
همسران می بایست بیاموزند که نبایستی با یکدیگر در رقابت باشند و اهداف زندگی مشترک خویش و نحوه تقسیم وظایف دررابطه زناشویی را تعیین نمایند.
گاهی اوقات فرآیند زوج درمانی بسیار شبیه روان درمانی فردی است
و گاهی اوقات هم شبیه یک دوره مدیتیشن
و گاهی نیز آموزشی است
ترکیب این سه روش است که زوج درمانی را موثر می سازد
نظریه های مورد استفاده در زوج درمانی
یک نظریه خوب
1-توصیف پدیده
2- تبیین پدیده
3-پیش بینی پدیده
4- کنترل پدیده
۱) نظریه سیستم خانواده: این نظریه بر الگوهای ارتباط، کنش و واکنش در محیط خانواده به عنوان یک سیستم تاکید دارد و هدف آن آشنایی زوجین با قواعد و الگوهایی است که ناآگاهانه در این سیستم عمل می کنند.
سیستم ها و الگوهای خانوادگی نظریه “سیستم های خانواده” زمانی نظریه غالب در این حوزه بود و هنوز هم به عنوان یک راهنمای کلی برای زوج درمانگرها تاثیرگذار است.
این نظریه بر الگوهای ارتباط، کنش و واکنش که محیط خانواده را ایجاد و تقویت می کنند، تاکید دارند.
۲) زوج درمانی رفتاری: در این نوع زوج درمانی، از شیوه های رفتار درمانی مانند تبادل رفتاری، تعلیم دادن نحوه برقراری ارتباط و آموزش حل مساله استفاده می شود.
زوج درمانی رفتاری
رفتاردرمانی زوجها سه نوع کمک را برای آنها فراهم میکند:
تبادل رفتاری
در تبادل رفتاری، به هر یک از زوجین کمک میشود تا یک تغییر مطلوب در رفتار طرف مقابل را تعیین کند و طرفین موافقت میکنند با یکدیگر همکاری دوجانبه داشته باشند. درمانگر آنها را تشویق میکند تا آخر به این تعهد خود وفادار بمانند و نسبت به هم احترام نشان دهند.
تعلیم دادن ارتباط
آموزش ارتباط به زوج نشان میدهد تا چگونه با حساسیت به یکدیگر گوش دهند و نیازهایشان را بدون اتهام زدن به یکدیگر بیان کنند
زوج درمانی رفتاری
آموزش مشکل گشایی
در آموزش مشکل گشایی، زوج یاد می گیرند چگونه موضوعاتی را که تعارض ایجاد می کنند، شناسایی کنند، راه حلهای اختصاصی را پیدا کنند، به مذاکره بپردازند و مصالحه کنند.
درمانگران رفتاری، چه در حین جلسات درمانی و چه در تمرینهای خانگی ممکن است تکالیفی را برای زوجین تجویز کنند که الگوهای ناسازگارانه را برای آنها روشن میکند.
مثلا ممکن است به زن گفته شود انتقادش از همسرش را تشدید کند تا زمانی که شوهر او را به چالش بکشد. اگر زوج در حال متارکه هستند، درمانگر ممکن است که مرد را متعهد کند که ۴ یا ۵ شب در هفته برای شام به خانه بیاید.
بسیاری از رفتاردرمانگرها همچنین تلاش دارند طریقه واکنش نشان دادن زوجین به رفتار نامطلوب را اصلاح کنند.
آنها ممکن است از شیوه بازسازی شناختی استفاده کنند که در آن، تفسیر هر یک از طرفین از رفتارهای طرف مقابل تغییر داده می شود.
زوجین می آموزند که از کلماتی مانند «همیشه» و «هرگز» استفاده نکنند، پیش از متهم کردن دیگری شواهد را بررسی کنند، و عواقب زندگی براساس فرضیاتی پوشیده که به درستی آنها اطمینانی نیست، مورد ملاحظه مجدد قرار دهند (مانند این عقیده که شما هرگز نباید در برابر همسرتان خشمگین شوید).
) 3-زوج درمانی متمرکز بر عواطف نوع دیگری از درمان که از روان درمانی مراجع مدار کارل راجرز و نیز از نظریه سیستمهای خانواده الهام می گیرد، و بیش از رفتار بر عواطف متمرکز می شود. درمانگر به زوج کمک میکند که تا به عنوان پیش شرط درمان، عواطفی را که تعارض آنها را برمی انگیزد، شناسایی کنند تا بتوانند الگوهای رفتاری دردسرآفرین را متوقف کنند.
. .
زوج ها آسیب پذیری هایشان را بیان میکنند و احساسات پذیرفته نشده شان را بروز میدهند، بعد موقعیت آنها در پرتو این احساسات مورد بررسی مجدد قرار میگیرد تا راه حلهای جدیدی به دست آید.
اغلب حل مشکل زوج به قطع کردن یا رهایی از الگوها یا چرخه های پاسخ انعطاف ناپذیر منوط می شود.
برای مثال یک طرف خشمگین، منتقد و شکایت گر با یک الگوی مداوما تکرار شونده، با طرف مقابلی که حالت تدافعی و انزواجو دارد، مواجه میشود. درمانگر به طرف عصبانی کمک میکند تا ناتوانی اش در مورد ارتباط برقرار کردن به صورت غیرتهاجمی- به گوش دادن به نگرانیهای طرف مقابل و پاسخ دادن به آنها با حمایت را درک کند.
این شیوه بر عواطف زوجین که باعث ایجاد تعارض میان آنها می شود تاکید دارد و از طریق شناساندن این عواطف،سعی بر تغییر رفتارها دارد
زوج درمانی متمرکز بر عواطف ممکن است زوج را تشویق کند که به مشکلاتشان در قالب نیازهای دلبستگی چارچوبی دوباره ببخشند.
وعده نظریه دلبستگی این است که ایجاد پیوند عاطفی ایمن با شخص دیگر نیازی اساسی برای بقا است که پایگاهی در جهان برای فرد فراهم می آورد.
از هنگام نوزادی، همه ما به دیگرانی نیاز داریم که به ما اهمیت دهند و به نیازهای ما با حساسیت پاسخ دهند.
الگوهای دلبستگی معمولا در ابتدا در رابطه میان والد و کودک ظاهر می شوند و بعد در طول زندگی اغلب تکرار میشوند.
دلبستگی ایمن هم باعث راحتی می شود و هم فضایی برای کاوش مستقل را باز میگذارد.
هنگامی که دلبستگی نامطمئن و ناایمن است، افراد ممکن است خشمگین و اگر پاسخی به آنها داده نشود افسرده و نومید شوند. آنها ممکن است دلبستگی تحریف شده پیدا کنند که شکل یک اتصال از سر اضطراب به دیگری را به خود بگیرد؛ یا ترکیبی از هر دو حالت دهد.
پیوند دوگانه در این حالت به این صورت درمی آید: «بیا پهلوی من، به تو نیاز دارم» و «تو خطرناکی، از من دور شو.»
زوجهایی که به دنبال کمک درمانی می روند، دچار «آسیب دلبستگی» هستند.
بحرانی که ممکن است شامل بی وفایی، فریبکاری مالی، خشونت، کلمات تند و برخورنده یا خیانت آشکار باشد. یکی از طرفین ممکن است در لحظه های بحرانی مانند از دست دادن شغل یا بیماری وخیم احساس کند از لحاظ عاطفی نادیده گرفته شده است.
ممکن است تهدید به طلاق یا متارکه مطرح باشد.
در روند درمان، ابتدا طرف آسیب دیده ممکن است با خشم یا اندوه واقعه را بیان کند، در حالی که طرف مهاجم آسیب هایی را که وارد کرده است کم جلوه میدهد یا حتی تدافعی به خود میگیرد.
روان درمانگر طرف آسیب دیده را تشویق میکند که به جای خشمگین شدن، ناراحتی و ترس خود را نشان دهد، و طرف مهاجم را تشویق میکند تا مسوولیت کارهایش را بپذیرد و شرمندگی خود را نشان دهد.
بعد از طرف آسیب دیده ممکن است تقاضای مراقبت و تسلایی را بکند که در هنگام حادثه به او داده نشده بود، و طرف مهاجم ممکن است بر خود غلبه کند و به تسلی دادن آسیب دلبستگی طرف مقابل کمک کند
۴) زوج درمانی روان پویشی در این شیوه فرض بر این است که رفتارهای زوجین در بزرگسالی ناشی از الگوهای رفتاری دوران کودکی آنهاست و سعی بر این است که زوجین با شناخت این موضوع احساسات فعلیشان را از احساسات و تجربیات گذشته شان نسبت به والدینشان جدا کنند.
زوج درمان روان پویشی
● درمانگرهای روانپویشی معتقدند شیوه هایی که زوجهای بزرگسال با یکدیگر رفتار می کنند، به شدت تحت تاثیر الگوهایی است که در دوران کودکی آنها تثبیت شده است.
درسهایی که اغلب به صورت ناخودآگاه در خانواده ای که در آن بزرگ شده اند به آنها آموخته شده است.
.
درمانگر بر امیال ناخودآگاه و واکنشهای دفاعی که آنها نیز عمدتا ناخودآگاه هستند، تاکید دارد.
واکنشهای دفاعی مانع ابراز کامل این امیال میشوند یا آنها را به سوی دیگر منحرف میکنند
زوج درمان روان پویشی
زوج درمانگران روان پویشی توجه خاصی بر «همانندسازی فرافکنانه» دارد.
همانندسازی فرافکنانه واکنشی دفاعی است که شامل نسبت دادن امیال و تکانه های به طرف مقابل است.
زوج درمان روان پویشی
به عقیده روان درمانگران روان پویشی، چنین الگوهای مکملی اغلب از روابط دوران کودکی با والدین سرچشمه می گیرد.
اگر همه چیز درست پیش برود، زوجین موفق می شوند که این احساسات نسبت به یکدیگر را از احساسات و تجربیات گذشته شان نسبت به والدین خودشان جدا کنند.
نقش درمانگرها در زوج درمانی
درمانگرها نفر سومی هستند که به مشکلات زوج ها گوش می دهند تا این که آنها افکار و احساسات خود را بیان کنند و همچنین به آنها کمک شود تا زمینه مشکلات و مسائل خود را روشن و معین کنند. .
نقش درمانگرها در زوج درمانی
۱) مشکلات و این که زن و شوهر آنها را چگونه می بینند؟ ۲) تاریخچه ای از ارتباطات خود ۳) تاریخچه زندگی فردی هر کدام از طرفین (زوج ها)
این کار، درمانگر را قادر می کند تا تفاهم بیشتری را برقرار سازد و ارزیابی های خود از موقعیت را به بحث بگذارد و بالاخره، راهکارها و نوع درمان را مشخص کرده و پیشنهاد دهد.
درمانگر ممکن است مانند یک آرامبخش عمل کند به گونه ای که کوشش کند تا کج فهمی ها و سوءتفاهم ها در روابط بین زن و شوهر مشخص شود که نتیجه این امر، نگاه جدیدی است که آنها به رفتار و احساسات خود پیدا می کنند تا بتوانند مشکلات خود را راحت تر حل کنند
واقعیت درمانی
Reality therapy
دکتر ویلیام گلاسر
" خود ما هستیم که تمام اعمالمان را انتخاب می کنیم و دیگران نه می توانند
ما را خوشبخت کنند و نه می توانند ما را بدبخت کنند
واقعیت درمانی روشی مبتنی بر " انجام دادن " است و در آن تلاش بر این است که از طریق ارضاء تصاویر دنیای کیفی نیازها را برآورده کرد.
درمان گر به همراه مراجع برنامه ای قابل حصول و دارای مراحل مثبت ایجاد خواهد کرد که در ابتدا او را در جهت ارضاء کردن نیاز قرار می دهد."
گلاسر در عصر بحران اجتماعی و از خود بیگانگی جهان به این نکته پی برد که اساس تمام مشکلات مردم ناشی از کمرنگ شدن پیوند عاطفی بین آنهاست.
تاکید نظریه گلاسر براین است که می خواهد افراد را از کنترل های بیرونی رها کند وبه کنترل درونی برساند
افرادی که ارتباط میان رفتار و پیامدهای آن را می فهمند از کنترل درونی برخوردارند
درواقع این افراد باور دارند که می توانند بر محیط خود تاثیر بگذارند.
واقعیت درمانی
واقعیت یعنی حقیقت ، یعنی تشخیص درست از نادرست، تشخیص حق از باطل ، واقعیت یعنی هر نوع تجربه.
واقعیت درمانی مجموعه ای از اصول نظری و عملی است که در دهه 259۱ میلادی به وسیله ویلیام گلاسر مطرح شد.
ودرسال 1965 میلادی مبانی آن در کتاب واقعیت درمانی به طریق منسجم و سازمان یافته ای انتشار یافت.
واقعیت درمانی برآن است با توجه به مفاهیم
واقعیت
مسئولیت
اموردرست و نادرست
در زندگی فرد ٬ به رفع مشکلات او کمک کند.
واقعیت درمانی مبتنی بر این پیش بینی است که فرد مسئولیت شخصی سلامت خود را خواهد پذیرفت . قبول
این مسئولیت به یک معنا ، به شخص برای حصول استقلال و یا بلوغی کمک
می کند که نتیجه ی آن اتکاء به حمایت درونی خود اوست .
واقعیت درمانی بر این فرض استوار است که ما در برابر رفتاری که انتخاب می کنیم، مسئولیم، به دلیل این که تمامی مشکلات ما در زمان حال وجود دارند.
واقعیت درمانی زمان بسیار اندکی را به گذشته اختصاص می دهد.
گلاسر معتقد است که تنها چیزی که ما قادریم آن را کنترل کنیم
رفتار کنونی ماست.
ممکن است که گذشته در آنچه هم اکنون هستیم تاثیرگذار بوده باشد اما ما قربانی گذشته نیستیم مگر این که خود اینگونه انتخاب کنیم.
صرفنظر از اینکه تشخیص اختلال چه چیزی باشد مهربانی، حمایت، دلسوزی و تقویت انواع ابزارهای واقعیت درمانی هستند.
در واقعیت درمانی درگیری بالای فرد مورد نیاز است و هرگونه سلب مسوولیت از رفتار مطرود است و فرصت یادگیری راه حل های بهتر برای اداره بهتر رفتار در رویارویی با واقعیت فراهم می شود
واقعیت درمانگر سوالاتی را خواهد پرسید تا ادراکات و خواسته های مراجع را کشف کند. این سوالات عبارتند از: :W خواسته ها و ادراکات مراجع چه چیزهایی هستند؟(دنیای کیفی)
D: مراجع در حال حاضر در حوزه انجام دادن، فکر کردن، احساس کردن و فیزیولوژی چه می کند؟(کلیت رفتار) E :مراجع چگونه به انجام کارهایی می پردازد که او را دورتر یا نزدیک تر به خواسته هایش می کند؟ (خود ارزیابی) P :برنامه ریزی برای تغییر چگونه باید باشد؟ (برنامه موثر)
ویژگیهای واقعیت درمانی
1-تاکید بر انتخاب و مسئولیت:
اگر ما تمام کارهایی که انجام می دهیم انتخاب کنیم، پس باید مسئول آنچه که انتخاب می کنیم باشیم.
نظریه انتخاب روی مسئولیت انتخاب کردن تمرکز دارد.
2- حفظ کردن زمان حال:
برخی افراد معتقد ند که مشکلات آنها در گذشته شروع شده و باید برای کمک کردن به آنها به گذشته توجه شود.
3 – اجتناب ازتمرکز روی نشانه ها:
گلاسر معتقد است افرادی که علائم ونشانه های یک مشکل را دارند تصور می کنند که اگر فقط بتوانند از نشانه ها رهایی یا بند به خشنودی دست خواهند یافت.
مفاهیم اساسی واقعیت درمانی و تئوری انتخاب
تفاوت واقعیت درمانی با نظریه انتخاب
گلاسر ابتدا واقعیت درمانی را به عنوان روش درمانی معرفی نمود.
اساس واقعیت درمانی بر پذیرش واقعیت و پیامدهای آن است.
وی اعتقاد داشت که افراد بیمار سه گونه با واقعیت برخورد می کنند
1- تحریف واقعیت
2- نادیده گرفتن واقعیت
3- انکار واقعیت
نظریه انتخاب به عنوان پشتوانه نظری برای واقعیت درمانی است
در تئوری انتخاب اصل بر این است که:
ما تنها کسی را که می توانیم کنترل نماییم خودمان هستیم
پس با دیگران( همسر ، فرزندان، دانشجویان …) چکار کنیم
ما تنها کاری که می توانیم با دیگران انجام دهیم دادن اطلاعات است
دیگران بر اساس اطلاعاتی که ما به آن ها می دهیم ، تصمیم می گیرند با ما چگونه رفتار کنند.
برای دادن اطلاعات باید با آن ها گفتگو کنیم
اما مساله این است که در برخی مواقع امکان گفتگو وجود ندارد
بسیاری از گفتگوهای زوج ها به دعوا ختم می شود.
تئوری انتخاب و واقعیت درمانی برای حل این مشکل راه حل هایی ارائه داده اند
استفاده از این راه حل ها مستلزم درک مفاهیم پایه ای نظریه انتخاب است
ده اصل بدیهی تئوری انتخاب
1. تنها فردی که می توانیم رفتارش را کنترل کنیم، خود ما هستیم.
2. تنها چیزی که می توانیم به فرد دیگری بدهیم "اطلاعات" است.
3. تمام مشکلات دامنه دار و پایدار روانشناختی از مشکلات ارتباطی نشات می گیرند.
۴. وجود یک رابطه مشکل دار، همواره بخشی از زندگی کنونی ماست.
5. آنچه در گذشته بر ما رفته است، بر شرایط کنونی ما اثری شگرف و غیرقابل انکار دارد. اما ما می توانیم نیازهای بنیادین خود را به طور مناسبی ارضا کرده و برای ارضای آن ها در آینده طرح و برنامه ریزی انجام دهیم.
6. هر یک از ما یک جهان کیفی )دنیای مطلوب( خاص خود را درذهن خویش به عنوان "جهان مطلوبِ" دارد.
7. تمام آنچه از ما سر می زند "فقط یک رفتار" است.
8. از دیگر سو رفتار کامل از چهار عنصر یا مولفه تفکیک ناپذیر برخوردار است که عبارتند از:
الف( عمل کردن
ب( فکر کردن
ج( احساس کردن
د فیزیولوژی(کارکرد بدن یا احساسات جسمانی)
9. تمام رفتار کلی ما انتخاب شده است.
ما بر عناصر و مولفه های عمل و فکر به صورت مستقیم کنترل داریم و بر بخش احساسات و فیزیولوژی )احساسات جسمانی( به صورت غیرمستقیم، از طریق آن که چگونه فکر یا عملی را انتخاب کنیم، کنترل داریم.
۱ . تمام رفتار کلی ما به وسیله "فعل" یا "اسم" خاصی نام گذاری شده و قابل شناسایی اند. مثلاً : افسردگی )اسم(، افسردگی کردن )فعل( یا ترس )اسم(، ترسیدن )فعل.
بر اساس تئوری انتخاب همه رفتارهای خود را رفتار کلی می نامیم هنگامی که می گوییم همه رفتارها منظور کلیه رفتارهای آگاهانه ای است که هدفمند می باشد.تمامی رفتارهای ما از اختلاف میان آنچه در یک زمان داریم و آنچه نیاز داریم داشته باشیم ناشی می شود.حاصل این خواسته ها در قالب تصویر یا تصاویری در جهان کیفی مان تجلی می یابد و آنچه که هم اکنون در زندگی مان داریم همان چیزهایی است که تصور می کنیم در دنیای واقعی برای ما در جریان است.تئوری انتخاب به شما می آموزد هنگامی که شرایط نامطلوبی در زندگی تان به وجود می آید نمی توانید آن را نادیده بگیرید باید اقدامی انجام دهیددر بسیاری از موارد شما حتی نمی دانید که آنچه انجام می دهید انتخاب خودتان است
رفتار کلی
تمامی آنچه ما از تولد تا مرگ انجام می دهیم نوعی رفتار است.واضح است که رفتار بیشتر از یک جزء دارد
اولین جزء از چهار جزء هر رفتار کلی عمل است
دومین جزء فکر کردن است
سومین جزء احساس کردن است
چهارمین جزء هر رفتار کلی فیزیولوژی می باشد.
رفتار کلی
طبق دیدگاه نظریه انتخاب انسان ها دارای 5 نیاز اساسی زیر هستند:
1. نیاز به بقاء
2. نیاز به محبت و تعلق پذیری
3. نیاز به قدرت یا پیشرفت
۴. نیاز به آزادی و استقلال
5. نیازتفریح
این نیازها دارای ویژگی هایی هستند
:
1 – سرشتی هستند، نه آموخته شده
2 – کلی هستند، نه اختصاصی
3 – فراگیر و جهانی هستند، نه وابسته به هیچ فرهنگی
شرح پنج نیاز فطری:
1- نیاز به محبت و تعلق خاطر:
همه دوست داریم که دوست داشته شویم و دوست بداریم. اگر رابطه عاطفی )عشق و تعلق خاطر( هر انسانی تهدید شود، از خود رفتارهای ناکارآمد نشان می دهد.
1 نیاز به آزادی:
منظور از این نیاز، نیاز به استقلال فردیست.
این که فرد بتواند برای تعیین نحوه زندگی خود حق انتخاب داشته باشد و هیچ گزینه ای )نوع آرایش مو، نوع و رنگ پوشش فرد( به او تحمیل نشود.
چرا که انسان دوست دارد خود، کنترل زندگی خود را به دست داشته باشد و برای بیان خود آزاد باشد.
3- نیاز به پیشرفت و قدرت:
هیچ فردی نمی خواهد درحالت سکون بماند. همه، پیشرفت را دوست دارند و به محض احساس سکون و درجا
زدن، احساس افسردگی خواهند کرد.
۴- نیاز به تفریح:
تفریح یعنی کاری را فقط و فقط برای لذت بردن انجام دادن.
5- نیاز به بقا:
مسکن، پوشاک و خوراک که پول در تامین آن ها نقش اساسی را ایفا می کند، به همراه احساس امنیت مولفه های اصلی نیاز به بقا محسوب می شوند.
دنیای مطلوب یا جهان کیفی
هر فردی دنیای مطلوب و جهان کیفی مخصوص به خود دارد که با دنیای مطلوب دیگران تفاوت داشته باشد
دنیای مطلوب مانند آلبوم شخصی است
اجزای دنیای مطلوب
1- افرادی که دوست داریم با آن ها باشیم
2- اشیایی که دوست داریم داشته باشیم و یا رویدادهایی که دوست داریم تجربه نماییم
3- باورها و اعتقادات ما
دنیای مطلوب هر فرد نتیجه اطلاعاتی است که بطور مستقیم و یا غیر مستقیم و بطور رسمی و غیر رسمی دریافت می کند
هویت و شخصیت
هویت افراد موفق و نا موفق
واقعیت درمانی بر این فرض مبتنی است که در سراسر زندگی ، یک نیاز روانی وجود دارد :
نیاز به هویت که شامل نیاز به احساس منحصر به فرد بودن ، مجزا بودن و متمایز بودن است .
نیاز به هویت به عنوان محرک رفتار ، در تمام فرهنگ ها عمومیت دارد .
در این نظریه واژه شخصیت و هویت تقریبا مترادف بکار رفته است.
هویت به طرق مختلفی تشکیل می شود و رشد می یابد.یکی از راههای تکوین هویت داشتن ارتباط و درگیری عاطفی با خود و دیگران است.
هویت به دوجزء هویت موفق یاعزت نفس بالا و هویت شکست تقسیم می شود.
گلاسر معتقد است که هر فردی یک هویت متصور دارد ٬که بدان وسیله احساس موفقیت یا عدم موفقیت نسبی می کند.
او هویت را آن تصوری می داند که فرد از خودش دارد و این تصور ممکن است با نظراتی که دیگران از او دارند ٬ هماهنگ و یکسان و یا اینکه با آنها کاملا متفاوت باشد.
در آغاز هویت تمام کودکان هویت موفق به حساب می آید ولی بعدا مقارن با سنین چهار یا پنج سالگی ٬هویت شکست هم ظاهر می شود.به عبارت دیگر ٬ تشکیل هویت شکست همزمان با سنی است که کودک مدرسه را آغاز می کند.
گلاسر معتقد است که افرادی که هویت یکسانی دارند یکدیگر را جذب می کنند و آنهایی که هویتهای ناهمگنی دارند یکدیگر را دفع می کنند.به عبارت دیگر، افرادی که هویت موفق دارند با هم و آنهایی هم که هویت شکست دارند با هم معاشرت و ارتباط نزدیک تری دارند و هویت یکدیگر را تقویت می کنند.
بنابراین به نظر گلاسر ، افراد موفق دو خصیصه بارز دارند:
1-حداقل با یک فرد ، عشق و محبت مبادله می کنند.
2- درک می کنند که انسانهای با ارزش هستند.
در واقعیت درمانی ارزشمندی ، عشق و دوستی دو جزء متفاوت هستند و وجود یکی دال بر وجود دیگری نیست. ارزشمندی از راه انجام کارهای توام با موفقیت حاصل می شود و کسی که در انجام امورش موفق نیست به چنین احساسی دست نمی یابد.
کنترل درونی در برابر کنترل بیرونی
هفت عادت مخرب کنترل گری
1)انتقاد و عیب جویی
2) سرزنش
3) شکوه وگلایه
4) نق وغرغر
5) تهدید
6) تنبیه
7) دادن حق حساب یا باج برای تحت کنترل درآوردن دیگری.
1)گوش سپردن
2)حمایت
3)تشویق
4)احترام
5)اعتماد
6)پذیرش
7)گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات
هفت عادت موثر در زندگی های مشترک (عادت مهرورزی)
پروتکل زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب
جلسه ی اول
اهداف :
1-آشنا شدن با زوجین و برقراری ارتباط عاطفی با ایشان
2-ایجاد یک برنامه زوج درمانی ساختار یافته بر اساس سوالات کاملاً مشخص
روش کار در نخستین جلسه ی مشاوره
ابتدا در اتاق مشاوره از زوجین دعوت می شود تا در جلسه ی مشاوره حضور یابند.
آنها را با روی گشاده و برخورد خوب و مناسب می پذیریم.
جهت برقراری فضای گرم و صمیمانه بین مشاور و مراجع،اندکی با آنها راجع به موضوعات فرعی صحبت می شود.
به عنوان مشاور یا زوج درمانگر،
معارفه ی مختصری از خود به عمل می آوریم،خودمان را معرفی می کنیم و زوجین را هم تشویق می کنیم تا خود را معرفی نمایند
و از هر یک می خواهیم دلیل حضور خود را در جلسه ی مشاوره به طور مختصر بیان کنند.
زمانی که زوجین صحبت می کنند،مشاور یا زوج درمانگر سعی می کند با چهره ی گشاده و گوش دادن عمیق،رابطه ای گرم و عمیق با زوجها برقرار سازد و فضای گرم به وجود آمده را در طول جلسات مشاوره حفظ نماید.
پس از مقدمات به عمل آمده،مشاور بر اساس زوج درمانی با ساختاری که در پنج سوال اساسی خلاصه می شود عمل می کند
به این صورت که به زوجین می گوییم از هر کدام سوالی می پرسم و می خواهم هر کدام به شیوه ی خودش به این سوال پاسخ بدهد.
هر کدام جداگانه پاسخ این سوالات را بدهید چرا که کلید حل مشکل شما
پاسخ دادن به این سوالات است و اساس کار ما در ادامه ی جلسات هم این سوالات می باشند.
پس از توضیحات مشاور یا زوج درمانگر ،هر کدام از سوالات به طور جداگانه از زوجین پرسیده می شود
اولین سوال:
دلیل آمدنتان به این جلسه این است که ازدواجتان را حفظ کنید،نیامده اید که طلاق بگیرید؟
در سئوال اول تاکید بر
1- حفظ ازدواج
2- نه گفتن به طلاق
مشاور باید مراقب باشد که زوجین در پاسخ به این سوال،موضوع را شخصی نکنند
و اگر یکی از زوجین خواست دلیل حضور در جلسه را نجات خود یا اصلاح همسرش عنوان کند مشاور مقاومت می کند
و ضمن همدلی با مراجع،از او می پرسد که تو به خاطر حفظ ازدواج و تقویت آن اینجا آمده ای یا برای اصلاح همسر و حل مشکل خودت؟
اگر به این خاطر آمده ای،کار ما دیگر مشاوره ی زناشویی نیست بلکه مشاوره ی فردی است.
مشاور با تاکید از او می خواهد به طور شفاف،روشن سازد که آیا به خاطر ازدواج و زندگی زناشویی آمده یا برای خودش و کدام یک برایش مهم تر است.
سئوال دوم
پس از آنکه زوجین به صراحت بیان داشتند که به خاطر حفظ ازدواج خود آنجا آمده اند ،مشاور سوال دوم را مطرح می کند به این صورت:
چه کسی رفتار تو را کنترل می کند و تو قادر به کنترل رفتار چه کسی هستی؟
در اینجا مشاور سعی می کند پاسخ های زوجین را به این سمت هدایت کند که هر کدام اظهار دارند خودم وفقط خودم می توانم رفتار خودم را کنترل کنم.
هدف از طرح این سوال این است که هر یک از زوجین قبول کند هر کاری که در روابط زناشویی انجام می دهد به انتخاب خودش و تحت کنترل خودش می باشد
توضیحات قبل از سئوال سوم
پس از دریافت پاسخ این سوال،سوال بعدی را می پرسیم و آن این است که مشاور می گوید:
هر کدام از شما پاسخ خود را بیان کردید،هر کدامتان می توانید آنچه را که خودش انجام می دهد انتخاب و کنترل نمایید نه آنچه که دیگری انجام می دهد.
سئوال سوم
حالا فرصتی است که هر کدام احساس خود را بیان کند،هر کدام از شما بگویید به نظر شما چه چیز اشتباه و نامناسبی در ازدواج شما وجود دارد؟
با طرح این سوال فرصتی فراهم می شود تا هر کدام شکوه و شکایت خود را مطرح سازد.
از پاسخ زوجین به این سوال،مشاور پاسخ های آنها را خلاصه می کند.
سئوال چهارم
و سپس سوال چهارم را می پرسد و آن این است:
هر کس به عقیده ی خودش بگوید چه چیز خوب و مناسبی در ازدواج شما وجود دارد؟
لطفاً فقط بر روی چیزهای خوب فکرکنید و اگر هیچ چیز مناسب و خوبی در زندگی شما وجود ندارد مشاوره را تمام خواهیم کرد.
مشاور برای پاسخ دادن به این سوال به زوجین وقت می دهد چراکه احتیاج به تفکر دارند.
گاه اتفاق می افتد که زوجین از پاسخ دادن به این سوال طفره می روند و اظهار می دارند که ما برای حل مشکلاتمان اینجا آمده ایم.
مشاور پاسخ می دهد درست است می خواهیم بدانیم که تقویت و بهبود ازدواج و حل مشکلات شما اساس و بنیادی دارد یا نه.
اول بگویید که جنبه های سالم و دست نخورده و مناسب ازدواج شما کدام است؟
اگر چیز خوب و مناسبی در آن باقی نمانده دلیلی ندارد که به ازدواجتان ادامه دهید.
اگر خواهان حفظ و تداوم ازدواجتان هستید باید ساختارهای محکم و چیزهای خوب آن را شناسایی کنید تا بتوانید آنها را تقویت کنید.
مشاور آنقدر بر این سوال پافشاری می کند تا زوجین فهرستی از جنبه های مثبت زندگی خود را شناسایی کنند.
سئوال پنجم
پس از آن، سوال پنجم که اساس طرح ریزی و تغییر است پرسیده می شود:
هر یک از شما بگویید در طول هفته ای که در پیش است چه کاری می توانید انجام دهید که برای ازدواجتان مفید است و موجب بهبود آن می شود؟
اگر نتوانید برای این سوال پاسخی مناسب پیدا کنید ادامه ی مشاوره فایده ندارد، چون برای بهبود رابطه زناشویی اتان ضروری است
ولی اگر فکر کنید می توانید، آن کار را مشخص کنید.
مشاور زوجین را تشویق می کند تا فهرستی از کارهایی را تهیه کنندکه می توانند انجام دهند تا موجب استحکام و تقویت ازدواج آنها شود .
یک یا دو مورد از آن کارها را انتخاب کنید و زوجین را متعهد کنیدآن را در فاصله ی دو جلسه انجام دهند.
جلسه ی دوم
هدف: طرح دایره ی مشکل گشا به منظور
1- پرداختن به حفظ اصل ازدواج
2-استفاده از روش مذاکره برای ایجاد تعادل و هماهنگی در ارضای نیازها و
3- آموزش طرح ریزی برای ارضای نیازهای خود و همسر به نحوی که منجربه تقویت و حفظ زندگی زناشویی می شود.
روش کار: استفاده از دایره ی مشکل گشا
دایره ی مشکل گشا چیست؟دایره ی مشکل گشا یک دایره ی فرضی است که در آن زوجین فرصت پیدا می کنند پنج نیاز اساسی خود را کشف کنند و راجع به آن با یکدیگر تصمیم بگیرند به نحوی که موجب تقویت زندگی زناشویی آنها شود.
.
پنج نیاز اساسی در زندگی زناشویی
همه انسان ها برای ارضاء پنج نیاز اساسی که ریشه در ژن های ما دارد، تلاش می کنند .این نیازها عبارتند از:
نیاز به بقا
نیاز به عشق و محبت
نیاز به قدرت
نیاز به آزادی
نیاز به تفریح
ترسیم نیمرخ بر اساس شدت نیازها
به منظور مقایسه نیم رخ افراد ابتدا پنج نیاز پایه را به ترتیب زیر می نویسیم
بقا
عشق و محبت
قدرت
آزادی
تفریح
سپس برای هر یک از نیازها درجاتی از 1 تا 5 مشخص می کنیم
1 برای بسیار کم
2 برای کم
3 متوسط
4 زیاد
5 بسیار زیاد
آزمون سازگاری نیازهای اساسی صاحبی
نمره گذاری
ابتدا مشاور فهرست نیازها را مطرح می کند و سپس ان را شرح می دهد.
آنگاه با توجه به موضوعاتی که بر سر آن با هم تعارض دارند نوع نیازها مشخص می شود و پس از مشخص شدن نوع نیازها و خواسته ها و تضاد آن ها، زوجین شروع به مذاکره و مصالحه راجع به شیوه ی حل اختلاف خود می کنند به نحوی که موجب تقویت اصل ازدواج شود.
از دومین جلسه به بعد بر حسب نیازهای متعارض،هر جلسه به یک نیاز اختصاص می یابد و یک نیاز مطرح می شود.
هر زوج نیازها و خواسته های خود را مشخص می سازند و آنگاه مشاور از هر کدام میخواهد برای حفظ ازدواجشان چگونه حاضرند:
1 ( مقدار خواسته های خود را کاهش دهند و سطح آن را پایین آورند.
2( به همسرش کمک کند تا نیازهای او ارضا شود،چقدر مایل است از خود مایه بگذارد تا نیازهای همسرش برآورده شود؟
3 ( برای حفظ ازدواج از خواسته های خود عدول کند و به خواسته های همسرش توجه کند
در جلسه ی دوم میزان نیاز هر یک از زوجین به عشق محبت دوستی و احترام بررسی می شود.
ابتدا سوال می شود هر کدام از شما بگویید برای آنکه محبت، علاقه، مهر و صمیمیت را از همسر خود دریافت کنید چگونه رفتار کرده است،
میزان کارایی آن رفتار چقدر بوده است.
آیا این رفتار موجب شد تا آنچه می خواستید را بدست آورید
یا موجب ضربه زدن به ازدواج شده است؟
از هر زوج خواسته می شود تا جواب صریح و روشن به این سوالات بدهد.
پس از آنکه زوجین رفتار کنونی خود را در جلب عشق و محبت و علاقه ی همسر مطرح کردند و میزان کارآمدی آن مورد قضاوت و بررسی واقع شد از هر زوج خواسته می شود.
برای آنکه علاقه عشق و محبت همسر خود را در هفته ی آینده جلب کند چه کار مفیدی می تواند انجام دهد؟
پاسخ این سوال آسان است.
زوجین طرح های جدیدی برای جلب علاقه، محبت، اقدام و صمیمیت را ارائه می دهند و میزان پایبندی و تعهد خود را برای اجرای آن به مشاور اعلام می کنند.
نمونه ای از اجرای دایره ی مشکل گشا:
مشاور:
امروز می خواهم از دایره ای صحبت کنم که مثل یک دایره ی جادویی است و شما می توانید در داخل آن،مشکلات زناشویی خود را حل کنید.
فرض کنید که من یک گچ جادویی به شما می دهم تا در این قسمت ازاتاق دایره ای رسم کنید.حالا صندلی هایتان را بردارید و داخل آن بنشینید.اکنون که در آن نشسته اید به من بگویید در درون این دایره چه چیزی وجود دارد؟
شوهر:من و همسرم.
مشاور:دیگر چه چیزی؟
زن:من به عنوان زن و ایشان به عنوان شوهر.
مشاور: به غیر از زن و شوهر چیز دیگری در این دایره وجود دارد؟
شوهر: من و همسرم و مشکلاتمان.
مشاور: تو و همسرت و یک چیز دیگر.آن چیز چیست؟
در واقع اگر آن نبود، مشکلاتی وجود نداشت و شما اینجا نبودید و اصلاً با هم نبودید.
زن: من و همسرم و روابط بین ما.
مشاور:کمی نزدیک شدید.
زن:من،همسرم و ازدواجمان. چیزی که به خاطر آن با هم پیمان بسته ایم.
مشاور: درست است . موجود سوم ازدواج است و شما به خاطر حفظ آن اینجا آمده اید.
شما هر کدام نیازهایی دارید که می خواهید با وجود این رابطه آنها را ارضا کنید.
حالا فکر می کنید قبل از این که دراین رابطه عشق و علاقه و محبت را دریافت کنید چه کاری باید انجام دهید که موجب تقویت روابط شما شود؟
پاسخ به این سوال بسیار اساسی و مهم است.
جلسه ی سوم
هدف : بررسی طرح و برنامه تهیه شده برای جلب محبت و صمیمیت همسر،
عدم پذیرش عذر و بهانه،
تشکیل دایره ی مشکل گشا و مذاکره برای توافق بر ارضای نیازهای عشق،دوستی،محبت و صمیمیت و نیازهای مربوط به بقا.
روش کار: مشاور در این جلسه گزارش طرح های تهیه شده برای جلب محبت و صمیمیت همسر را بررسی می کند،
میزان موفقیت را ارزیابی می کند
آنها را در صورت پیشرفت،تشویق نموده و در صورت عدم اجرا،بدون پذیرش عذر و بهانه و اعمال هر نوع تنبیه،رفتارهای کنونی در رابطه با کسب محبت و دوستی همسر،مجدداً ارزیابی می شود و طرح ریزی جدید صورت می گیرد.
به علاوه در این جلسه مشاور از هر یک از زوجین می
خواهد مشخص سازند چگونه می توانند برای حفظ زندگی زناشویی خود به همسرش محبت بیشتری ارائه دهد.
از هر کدام سوال می کند:
تاکنون برای ابراز محبت و دوستی به همسرش، چه رفتاری انجام داده اید؟
بررسی می نمایدکه آیا شیوه ی ابراز محبت او مناسب بوده است یا خیر؟ اگر مناسب نبوده چگونه می توان آن را تغییر داد؟
زوجین تشویق می شوند ضمن بررسی شیوه های ابراز محبت و صمیمیت خود نسبت به
همسر،شیوه ها و طرح های تازه ای که از کارآمدی بیشتری برخوردار است را ارائه دهند .
هر کدام طرح های تنظیم شده را یادداشت کنند و میزان تعهد خود به اجرای آنها را مشخص سازند.
اگر در مورد نیازهای مربوط به بقا با همدیگر تعارض دارند، میزان خواسته ی هر یک مشخص می شود،
واقعی بودن هر یک از آنها ارزیابی می شود
و آنگاه زوجین تشویق می شوند راجع به آن با همدیگر مذاکره کنند که برای حفظ زندگی زناشویی،خود را تعدیل نمایند و همچنین هر یک به خواسته های دیگری توجه کنند.
جلسه چهارم :
هدف :
1 بررسی میزان انجام طرح های تهیه شده درباره میزان نیاز به تفریح و سرگرمی در هر یک از زوجین
3-بررسی تفاوت زوجین در نیاز مربوط به تفریح و سرگرمی
3- بررسی رفتارهای کنونی زوجین برای ارضای نیاز مربوط به تفریح و سرگرمی و اثر آن بر تعارض ایجاد شده
5- استفاده از دایره مشکل گشا برای طرح ریزی ، تعدیل و ارضاء نیاز به سرگرمی و خوشی در زوجین به نحوی که موجب تقویت رابطه زناشویی گردد
روش کار :
از نحوه گذراندن اوقات فراغت و برنامه های لذت بخش زندگی هر دو زوج سوال می شود.
« من خیلی تمایل دارم بدانم شما اوقات فراغت خود را چگونه می گذارانید؟»
.
اگر این نیاز در یکی قوی و در دیگری ضعیف باشد یا با نیاز دیگری در همسرش متفاوت باشد و موجب درگیری شده از دایره مشکل گشا برای مذاکره به منظور حفظ و تقویت اصل زندگی زناشویی استفاده می شود
مثال
مریم :
من اصلا در زندگی خوشی ندارم. او همیشه به کار خودش مشغول است .
من هم از صبح تا عصر در خانه، در یک چهاردیواری حبس هستم و به کار خودم مشغولم.
پارک رفتن، مسافرت رفتن، مهمانی رفتن برای او هیچ ارزشی ندارد.
احمد : برای من زندگی یعنی کار کردن، اگر پول نداشته باشیم چگونه می توانیم زندگی کنیم.
درست است که مادیات ارزش ندارد اما بدون آن نمی توان زندگی کرد.
مریم : الان زندگی ما سرد و بی روح شده است.
مشاور : نظر تو چیست؟
احمد : هیچی، ما بر سر پول، کار کردن، تفریح کردن همیشه با هم می جنگیم.
مشاور : خوب فکر می کنید بهترین کاری که هرکس می تواند در زمینه نیاز خود انجام دهد که موجب تقویت روابط زناشویی شما شود، چیست؟
احمد : من می پذیرم که افراط من در کار کردن موجب بی توجهی به نیاز خوشی و لذت در همسرم شده
است، من نیاز به خوشی را در خود کشته ام. بنابراین برایم بی اهمیت است، این موجب آزار در همسرم شده
است، من فکر می کنم باید در طول هفته آینده برنامه ای را در این زمینه داشته باشیم.
مشاور : چه برنامه ای؟ آن را مشخص و دقیق بگو.
احمد : برای اولین بار برنامه ریزی می کنم یکی از روزهای هفته را زودتر به خانه بیایم و با همسرم به رستوران برویم و با هم شام را بیرون صرف کنیم و در صورت امکان به پارک یا سینما برویم.
مشاور : مریم تو بگو، فکر می کنی بهترین کاری که در این هفته می توانی انجام دهی که موجب تقویت ازدواج شما شود، چیست؟
مریم : من فکر می کنم خوب است از احمد سوال کنم. برای اینکه او بهتر کار کند و همین درآمد را داشته باشد چه کمکی می توانم به او بکنم.
چون او نگران وضع مالی است، مشکل و نگرانی او را می فهمم اما نمی دانم از نظر او چه کمکی از من برمی آید.
اگر کاری باشد که با انجام آن در خانه یا جای دیگر به درآمد او اضافه کنم فکر می کنم مفید باشد، به نظر می رسد در این هفته باید مطالعه و فکر کنم در این زمینه چه اقدامی می توانم به عمل آورم.
مشاور : بسیار خوب ، آیا می توانی کار دیگری هم انجام دهی؟
مریم: خوب بله ، از بابت اینکه اولین بار بعد از ازدواجمان می خواهیم بیرون برویم شام بخوریم، پیشاپیش از او
تشکر می کنم و دوست دارم بفهمم که او در عوض از من چه می خواهد تا برای او برآورده سازم.
احمد : من از اینکه می بینم از این کار من لذت می بری و موجب تقویت رابطه ما می شود خوشحالم و این دستاورد خوبی است،
خوشحالی تو برای من بسیار مهم است اما نمی دانستم با یک اقدام کوچک راضی می شوی.
جلسه پنجم
هدف :
1- گفتگو در باره نیاز به قدرت
2- تقسیم قدرت و وظایف بین زوجین
3- احساس مسئولیت در قبال زندگی
در این جلسه مشاور از زوجین می خواهد در باره وظایفی که هر کدام در زندگی به عهده گرفته اند صحبت شود.
مشاور: در این می خواهم در باره وظایفی که در زندگی به عهده گرفته اید با هم صحبت کنیم.
اول هر کدام مشخص کنید که چه وظایفی بر عهده خودتان و چه وظایفی بر عهده دیگری است.
بعد مشخص کنید که این وظایف را خودتان انتخاب کرده اید و یا دیگری به شما محول کرده است و بعد می خواهم به این موضوع اشاره کنید که اگر قرار است وظایف بین شما تقسیم شود هر کدام چه وظایفی را انتخاب می کنید
مریم: من همیشه سعی می کنم تا جایی که در توانم باشد کارهای درون منزل را انجام دهم، اما برخی وقت ها واقعا کم می آورم.
وقتی از احمد کمک می خواهم او ناراحت می شود
من می خواهم کارهای سنگین درون منزل را او انجام دهد اما امروز و فردا می کند.
احمد: خیلی وقت ها خسته ام و حوصله برخی کارها را ندارم. درست همان موقع که دارم استراحت می کنم به سراغ کارهایی عقب مانده و مشکل دار می رود.
مشاور: پس شما (خطاب به احمد) قبول دارید که برخی کارهای درون منزل را باید انجام دهید که خانم شما توان انجام آن را ندارد.
احمد: این درست اما هر کاری زمانی دارد
در صورت وجود اختلاف بر سر تقسیم وظایف از دایره مشکا گشا استفاده می کنیم.
مشاور: بازهم شما به دایره مشکل گشا ببرم تا آنجا بهتر بتوانید مشکلتان را حل کنید.
مشاور: چرا شما دو نفر در این دایره قرار دارید. چرا کس دیگری وجود ندارد.
زوجین: چون ما زن و شوهریم و با هم ازدواج کرده ایم و حالا دچار مشکل شده ایم
مشاور: پس شما ازدواج نموده اید و می خواهید ازدواج پایدارتری داشته باشید اینجا هستید
زوجین: بله درست است
مشاور : می خواهم به این سئوال پاسخ دهید که برای تقسیم درست وظایف در زندگی چی کارهایی انجام داده اید؟
این کار چه تاثیر مثبتی در زندگی زناشویی تان گذاشته است
آیا این اقدام به زندگی زناشویی اتان آسیب هم زده است؟
فکر می کنید چه کارهای دیگری هم هست که می توانید ان را انجام دهید؟
یادآوری مهم
پس از پاسخ زوجین به هر سئوال می توانید سئوال بعد را مطرح کنید
مشاور: خوب حالا می خواهیم بر سر یک عملی که برای تقسیم وظیفه می توانیدانجام دهید با هم گفتگو کنیم.
فکر می کنید ان یک موضوع کدامند؟
یا اینکه موضوعی که از اولویت بیشتری برخوردارند مشخص کنید
پس از توافق بر سر دو(هر کدام یک موضوع) موضوع مشاور می پرسد:
می خواهم مطمئن شوم که می توانید بر سر این دو موضوع توافق کنید و تا هفته بعد آن را انجام دهید.
اگر مانع خاصی برای انجام آن وجود دارد بیان کنید
جلسه ششم
هدف
1- گفتگو در باره آزادی های زوجین یا حفظ استقلال فردی
2- پذیرش واقعیت های مرربوط به حدود آزادی
3- توافق بر سر حدود آزادی
یاد آوری
موضوع کنترل گری و استفاده از هفت عادت مخرب کنترل گری در این جلسه مطرح می شوند
بر اساس تئوری انتخاب تنها کسی که می تواند بر ما کنترل داشته باشد خودمان هستیم.
هفت عادت مخرب زندگی های مشترک
1)عیب جویی
2) سرزنش
3) شکوه وگلایه
4) نق وغرغر
5) تهدید
6) تنبیه
7) دادن حق حساب یا باج برای تحت کنترل درآوردن دیگری.
هفت عادت موثر در زندگی های مشترک (عادت مهرورزی)
1)گوش سپردن
2)حمایت
3)تشویق
4)احترام
5)اعتماد
6)پذیرش
7)گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات
کاربرد تئوری انتخاب در زندگی مشترک
درتئوری انتخاب به جای 7 عادت مخرب که رفتارهای کلیشه ای خصلت کنترل گری است 7 عادت مهروزی جایگزین رفتار ها می شود.
در این جلسه مشاور به موضوع آزادی های هر یک از زوجین می پردازد و چگونگی برخورد زوجین با آزادی های فردی و حفظ استقلال هر یک سئوالاتی را مطرح می کند .
مشاور: خیلی دوست دارم بدانم که شما به عنوان یک زوجین چقدر به هم آزادی می دهد و اگر یکی از شما بیش از نیاز به آزادی عمل کرد ، با او چگونه رفتار می کنید.
از مریم خانم می خواهم در این رابطه صحبت کند
مریم : من با آزادی احمد مشکل ندارم ، اما انچه بیشتر من را عذاب می دهد اینکه بیش از حد به آزادی خود می پردازد.
مشاور: منظورنتان این است که نیازهای شما در ان گم شده است؟
مریم: دقیقا. برخی وقت ها احساس می کنم برای احمد هیچ ارزشی ندارم.
مشاور: میشه بیشتر توضیح دهید. منظورم این هست که در چه مواقعی
مریم: مواقعی که احمد با دوستان خودش بیرون می رود
مشاور: دیگر در چه مواقعی
مریم: حتی وقتی پای خانواده اش در میان باشد
مشاور: خیلی خوب. من دوست دارم نظر احمد را هم بدونم
احمد : خانم بیش از حد حساس است. هر وقت که با دوستان هستم مرتب تماس می گیرد. برخی وقت ها جرات نمی کنم جواب تماس هایش را بدهم
مشاور: فگر می کنید چه حرفی بزند که شما را اذیت کند
احمد: ممکن است داد بزند یا گریه کند و یا حرفی بزند که من نتونم در جمع به آن جواب بدهم
…..
جلسه هفتم :
در جلسه هفتم مفهوم نیازها، کنترل و انتخاب رفتار و روان شناسی درونی و بیرونی و برداشت زوجین از آن بررسی می شود. در این جلسه ارزیابی می شود که زوجین تا چه اندازه به این نتیجه رسیده اند که :
1 – هر انسانی نیازهایی دارد.
2 – هرکس خودش رفتار خود را انتخاب می کند و بر آن کنترل دارد.
3 -برای رسیدن به خواسته های خود در زندگی زناشویی، حفظ ازدواج و رابطه را باید اصل قرار داد.
4 رفتارمان را برای رسیدن به خواسته ها در روابط زناشویی طوری انتخاب کنیم که
اولا موجب تقویت روابط زناشویی گردد و ثانیا بدون ضربه به همسر یا اصل ازدواج به خواسته هایمان دست یابیم.
5- در مورد هر نیاز قبل از آن که از همسرمان انتظار داشته باشیم باید ببینیم خودمان چه کاری می توانیم برای همسرمان انجام دهیم.
روش کار :
برای آن که دریابیم زوجین تا چه اندازه مطالب فوق را دریافته اند به ترتیب هر موضوع را از زوجین سوال کرده
و نظر آنها را جویا می شویم و از آنها می خواهیم با مثال های عملی برداشت خود را از مفاهیم بالا شرح دهند.
نمونه کار :
مشاور : خوب امروز در جلسه هفتم به سر می بریم،
من امروز می خواهم بدانم با توجه به آنچه در گذشته انجام داده اید چه چیزهای جدیدی دریافت کرده اید، نسبت به قبل از آمدن به مشاوره چه تغییری در شما در برخورد با مشکلات زناشویی به وجود آمده است.
امروز می خواهم بدانم تا چه اندازه اصولی را که برای یک زندگی زناشویی سالم نیاز است از تمرین ها و جلسات قبلی آموخته اید هر کدام آماده هستید توضیح دهید.
مشاور سعی می کند زوجین را به سمت نتیجه گیری اصول واقعیت درمانی در ازدواج سوق دهد، اگر صحبت های
زوجین در این راستا نبود مشاور می گوید، خوب دقت کنید چند سوال می پرسم که می خواهم هر یک از شما
با توجه به آنچه در جلسات مشاوره آموخته اید ، جواب بدهید
چه کسی رفتار هر انسانی را کنترل می کند.
رفتار و عملی را که هر کس انجام می دهد توسط چه کسی – انتخاب می شود؟ مریم تو بگو.
مریم: خود ما، خود من، خودم.
مشاور : احمد تو بگو.
احمد : معلوم است خودم، هر عملی از من سر بزند توسط خودم انتخاب شده است.
احمد : من دریافته ام برای حفظ اصل ازدواج نمی توانم فقط بر خواسته های خودم پافشاری کنم ، این موجب آسیب سخت به زندگی ما می شود، آسیبی که ارضاء خیلی نیازهای دیگر را محدود می کند.
من درزندگی باید سعی کنم خواسته هایم را تعدیل کنم و رفتاری را انتخاب کنم که بدون آسیب زدن به ازدواج ، آنها را برای من فراهم کند. من مسئول کنترل رفتار خود هستم
مریم : ما آموختیم که هرجا با هم اختلاف داریم به خاطر آن است که هر کدام نیازهای متفاوتی داریم و هرکس می خواهد به هدف و نیاز خودش برسد، دایره مشکل گشا فرصت و زمان خوبی است که این اختلاف را حل کنیم و به نیازهای یکدیگر احترام بگذاریم.
احمد : چیزهایی که آموختیم خیلی ساده اند ، اما نمی دانم چرا در زندگی از آنها استفاده نمی کردیم ، ما می توانیم از این به بعد هر وقت باهم اختلاف داریم یا مشکل داشتیم از دایره جادویی مشکل گشا استفاده کنیم.
دراین دایره هر کس در می یابد رفتارش را طوری انتخاب کند که ضمن حفظ اصل ازدواج ، خواسته هایش را نیز ارضاء کند.
من تا قبل از این فکر می کردم برای رسیدن به هدفم در خانواده مهم نیست چه کاری انجام می دهم و فقط به هدف خود فکر می کردم اما حالا فهمیدم برای رسیدن به هدفهایم در زندگی می توانم رفتارهای گوناگون را انتخاب کنم .
در رفتارم برای رسیدن به هدف انعطاف پذیر باشم، تغییر رفتار به دست خودم من است.
مشاور : بسیار عالی است آنچه آموخته اید اصول اساسی برای یک زندگی سالم لازم و ضروری می داند و کسی که در زندگی خود مطابق این اصول عمل کند، دچار بحران و مشکل نخواهد شد.
اما آنچه مهم است این است که آیا ممکن است آنچه را آموخته اید فراموش کنید و اگر می خواهید فراموش نشود چه کار باید کرد ممکن است به مرور زمان به گذشته برگردید.
شما الان به حالتی رسیدید که روان شناسان ان را کنترل درونی می داند، اما ممکن است دیر یازود این روان شناسی را فراموش کرده و به روان شناسی کنترل بیرونی روی آورید که قبلا به آن عادت کرده بودید.
فکر می کنید چه کاری باید انجام داد تا به آن حالت بازگشت نکنید؟
مریم : خوب می توانیم دایره حل مشکل را هفته ای یک بار برای مدتی فعلا یک ماه یا دو ماه ادامه دهیم.
احمد : می توانیم اصولی را که آموخته ایم به صورت جملات زیبا و شاعرانه بر روی یک پوستر نوشته و بردیوار آشپزخانه آویزان کنیم.
مریم : نه دیوار آشپزخانه نه چون تو کم آنجا می آیی.
احمد : اتاق خواب.
مریم: آنجا تو فقط موقع خواب حضور پیدا می کنی.
داحمد : در قالب یک تابلو زیبا در اتاق نشیمن.
مریم :آنجا خوب است.
مشاور : بسیار خوب ، طرح های مناسبی ارائه دادید که عملی و شدنی است.
امروز شاهد موفقیت شما هستم
برای من بسیار رضایت بخش است از این بابت به شما تبریک می گویم این استعداد و توان و مسئولیت پذیری خود شما بود که توانستید به این موفقیت برسید.
من فقط یک کمک دهنده بودم.
اکنون باهم خداحافظی می کنیم.
پایان جلسه
شما می توانید متون تخصصی ، پاورپوینت های آموزشی و فایل ها و کتاب ها را از سایت Mehrejonoob.Farafile.Ir
تهیه نمایید.
سربلند بمانید