زوج درمانی رفتاری-تلفیقی integrative behavioral couple therapy یک رویکرد مبتنی بر پذیرش برای بهبود عملکرد رابطه
دکتر رضا برومند
دکترای تخصصی مشاوره خانواده
Reza.brmminab@yahoo.com
معرفی
زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT)
به بررسی پریشانی های رابطه زوجین با پرورش پذیرش و تغییر رفتار هر یک از طرفین می پردازد
ترکیب مداخلات موج اول و سوم رفتار درمانی
زوج درمانی رفتاری -تلفیقی (IBCT) در اوایل 1990 توسط نیل جاکوبسن و اندرو کریستنسن مطرح شده است
این رویکرد خصوصیات مداخلات اولین و سومین "موج" رفتار درمانی را با هم ترکیب می کند
چهار موج در رفتاردرمانی
4
موج اول:درمان های بر اساس شرطی سازی
موج اول رفتار درمانی به طور رسمی از دهه 1950 آغاز شد و تاکید آن بر مشاهده، پیش بینی و اصلاح رفتار در جهت ارتقاء سطح سلامت روان بود
5
موج اول:درمان های بر اساس شرطی سازی
این رفتار به طور عمده توسط ارتباط بین محرک ها و پیامدهای پاسخ های داده شده به آنها پرداخته است.
بنابراین درمان هایی که در این زمان ظاهر شده اند براساس مدل های شرطی سازی هستند
6
موج دوم:درمان های شناختی-رفتاری
اما در اواخر دهه 1960 تغییراتی ایجاد شد که سبب تسریع حرکت از رفتار درمانی موج اول به رفتار درمانی موج دوم شد از جمله این تغییرات:
عدم تبیین همه پدیده های رفتاری توسط دیدگاه رفتاری
عدم جامعیت کافی الگوهای رفتاری برای پاسخ به چالشهای موجود
7
بدین ترتیب، موج دوم درمانهای رفتاری توسط بک در سال1970مطرح شد.
در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 بین رفتار درمانی و شناخت درمانی ادغامی به وجود آمد و رفتار درمانی شناختی نام گرفت که تاکید بیشتر آن بر مفاهیم شناختی بود و بر اصول رفتاری کمتر تاکید داشت.
8
موج دوم:درمان های شناختی-رفتاری
نبود ماهیت رفتاری در همه مشکلات
شروع آزمایشهایی در خصوص الگوی پردازش اطلاعات
شروع به کار درمانگرانی با جهت گیری روان شناختی
و نشر نتایج درمانی مربوط به درمانهای شناختی رفتاری
9
موج دوم:درمان های شناختی-رفتاری
-عنصر اصلی منشا رفتار ارتباط بین محرکها نیست، بلکه فکر و پردازش اطلاعات است
-الگوهای ناهنجار رفتاری به دلیل وجود مجموعه ای از طرح های تحریف شده و ناکارآمد ، ساختارها و فرایندهای فکری است که رنج زیادی را برای کسانی که آنها را تجربه می کنند ، تحمیل می کند.
10
موج سوم: درمان های متمرکز بر زمینه
موج سوم رفتار درمانی در اوایل 1990 با رشد درمان های ابتکاری شروع شد.
درمان های موج سوم با به کارگیری اصول رفتاردرمانی، پیشرفت های زیادی را در علم روان شناسی موجب شدند
11
درمانگران موج سوم به طور کامل تکنیک های موج اول و دوم را رها نکرده اند
اما بیشتر راهبردهای رفتاری را به جای راهبردهای شناختی سنتی مورد توجه قرار دادند.
درمانگران موج سوم از تکنیک های ذهن آگاهی و پذییش
و درمانگران موج دوم بیشتر تکنیک های بازسازی شناختی و آرام سازی را بکار می گیرند
12
موج چهارم:درمان های مبتنی بر شفقت
دیدگاه کال گن و دراو (2015 )به دنبال رویکردی برای درک و التیام رنج انسانها است
روان درمانگران این اجازه را می دهد تا سرآمد علوم و درمان بالینی معاصر شود.
13
در واقع شفقت تاکید بر نوع دوستی و رفتار مراقبتی دارد و تاکید آن بر نوع دوستی بر سه بعد متمرکز است:
شفقت نسبت به دیگران
، پذیرش شفقت از سوی دیگران
و شفقت نسبت به خود
14
IBCT ادامه معرفی
IBCT شامل برخی از تکنیک هایی است که به طور مستقیم در تغییر رفتار یک شریک(همسر) ارزیابی می شود که نسبت به طرف مقابل خود ناراحت است.
هدف درمان در IBCT
هدف درمان در IBCT ممکن است برای از بین بردن مشکل نباشد
بلکه برای کمک به زن و شوهر است تا به آن ها به روشی پاسخ دهند که به جای مشاجره بیشتر بین آن ها صمیمیت ایجاد کند
مدل پریشانی و درمان زوجین
فرضIBCT
روش IBCT بر این تصور استوار است که ناسازگارهای بین طرفین نشانه ای از یک رابطه بدشگون نمی باشد
بلکه تقریبا از مشخصه های مشترک تمام زوج ها است (جاکوبسون و کریستنسن، 1996).
برخی ناسازگاری ها بی ضرر هستند
زمانی که ناسازگارها با آسیب پذیری های موجود در یک یا هر دو طرف تطابق داده شوند، نتایج آن احتمالاً پریشانی باشد
اختلاف پیرامونی که یک زن و شوهر با بسیاری از مشکلات خود دارند به صورت "موضوع" آن در IBCT توصیف شده است.
موضوع به عنوان نیروی محرکه تعاملات زن و شوهر دیده می شود
موضوع اصلی برای جیم و ماری یکی نزدیکی و دیگری فاصله است.
دیگر موضوعات رایج:
کنترل در برابر مسئولیت پذیری
آیین و رسوم قراردادی در مقابل عدم رعایت اداب و رسوم
گام بعدی در توسعه پریشانی زن و شوهر "قطبی شدن" در اطراف مشکل است
در این مثال، ماری در ابتدا تنها به طور خفیفی برای مردان دیگر قابل توجه بود.
وقتی جیم با نگرانی از او خواست زمان کمتری با دوستان مذکر خود صرف کند، با این حال، ماری از این ناراحت بود که تلاش هایی برای کنترل رفتارش مشــــاهده کرده است.
او با برنامه ریزی های مکرر بدون جیم مبـادرت می کرد و صحبت های او را در مورد فعالیت هایش رد می کرد
جیم با این رفتــار خشمگـین شد، و بیشتر ماری را مجــازات می کرد، ماری بیشتر زندگی خود را او جیم مخفی می کرد، که پس از آن بی اعتمادی و سوء ظن جیم افزایش یافت
به این ترتیب، زن و شوهرهایی که تفاوت هایشان در ابتدا بسیار کوچک است ممکن است به طور فزاینده ای دچار اختلافــات شدید شودند
به طوری که آن ها فردی نسبت به رفتار دیگری واکنش منفی نشان می دهند (جاکوبسون و کریستنسن، 1996).
برای مثال، الگوی تعامل این زن و شوهر یک موضوع بسیار رایجی است که ما آن را "تقاضا به عقب نشینی" می نامیم
موقعیت جیم به صورت تقاضا کننده است:او توجه و مهربانی بیشتری از ماری می خواهد.
ماری، در مقابل، فاصله و آزادی بیشتری از جیم می خواهد
و اغلب در "بحث هایشان" در مورد مشکل ساکت نشسته است.
قطبی شدن بیشتر و استفاده مکرر از این شیوه تعامل در نهایت منجر به یک "تله متقابل" می شود.
در اینجا، ماری احساس می کند که تنها راهی او می تواند برای جلوگیری از بحث درباره اینکه آیا او وفادار بوده، است این است که تا همه احساسات و تجربه یات خود را از جیم پنهان کند
حال آنکه جیم نمی تواند به راهی برای بازداشتن ماری از ادامه لذت های بیرونی بیندیشد جز آنکه به او نشان دهد که او را چقدر عصبانی کرده است.
مروری بر IBCT
هنگامی که زن و شوهر مضطرب برای درمان حاضر می شوند، IBCT در سه مرحله انجام می گیرد:
ارزیابی
بازخورد
درمان
جلسه اول با حضور هر دو طرف برگزار می شود
به طوری که هر دو می توانند دیدگاه های شان را در مورد مشکل کنونی توضیح دهند
این تبادل نیز برای درمانگر فرصتی را جهت مشاهده سبک تعاملی زن و شوهر فراهم می کند.
درمانگر نیز خواهد بپرسید که چگونه زن و شوهر یکدیگر را ملاقات می کنند
چه چیزی آن ها را نسبت به یکدیگر جلب می کند
و چه چیزی از رابطه شان همانند زمانی است که آن ها روزهای خوبی با هم داشتند
علاوه بر این اطلاعات بیشتری در مورد نقاط قوت رابطه زن و شوهر کسب می کند
33
سپس درمانگر یک بار با هر دو به طور جداگانه دیدار می کند
و به آن ها اطمینان می دهد که آنچه در این جلسات فردی مورد بحث قرار خواهد گرفت، محرمانه باقی خواهد ماند
این جلسات فردی فرصتی برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی دیدگاه هر یک از طرفین نسبت به مشکل زن و شوهر می باشد
چگونگی سابقه خانوادگی هر یک از شرکا ممکن است به به مشکلات فعلی آن ها مربوط باشد
هر کدام چگونه مضطرب هستند، و تعهد هر یک نسبت به رابطه چقدر است.
این مهم است که بپرسیم آیا در مواقع خاصی هر گونه خشونتی بین آن دو رخ می دهد
و اینکه آیا در روابط خارج از ازدواج هم درگیری دارند.
36
درمانگران IBCT را برای زوج های مورد درمان که در آن ها خشونت در سطح متوسط تا شدید است که می توانند آسیب رسان باشد
و یا زوج هایی که با یکدیگر از ترس اقدامات تلافی جویانه فیزیکی رو راست IBCTتجویز نمی کنند.
این زوج ها به مسائلی که خشونت خانگی را مورد هدف قرار می دهد اشاره دارند.
برخی از شواهد وجود دارد که نشان می دهد که انواع خاصی از عاملان خشونت خانگی ممکن است در زوج درمانی با موفقیت تحت درمان قرار گیرند
با این حال، زوج درمانی که به طور خاص خشونت را مورد هدف قرار می دهد برای این زوج های IBCT مناسب تر است
39
پس از اتمام این سه جلسه ارزیابی، درمانگر با هر دو طرف با هم برای خلاصه و ارائه بازخورد ملاقاتی دارد.
موضوع اول سطح فعلی زن و شوهر از پریشانی و تعهد است.
سپس درمانگر فرمولاسیونی برای مشکل حاضر زن و شوهر ارائه می کند، که اساسا یک نسخه منحصر به فرد از تئوری چند پریشانی است که در بالا توضیح داده شد.
این برای درمانگر مهم است تا به صوت دوره ای از پرسیدن این که آیا زن و شوهر با این توضیحات موافق هستند و این که آیا چیزی وجود دارد که می خواهتد اضافه کنند جلوگیری کند.
42
اگر زن و شوهر فرمولاسیون را بازگو کردند، او می تواند درک آن ها را از این مشکل را به دیگری که بیشتر فردی و کمتر سرزنش کننده است تغییر دهد.
نکته مهم، درمانگر همچنین بازخوردی در مورد نقاط قوت زن و شوهر فراهم می کند، که می تواند ناامیدی را کاهش دهد.
در نهایت، درمانگر یک دید کلی از آنچه درمان IBCT می خواهد انجام دهد فراهم می کند.
هنگامی که زن و شوهر یک فرمول را از مشکلاتشان می شنوند و یک دید کلی از نحوه درمان این مشکلات را متوجه می شوند، درمانگر به آن ها فرصتی برای تصمیم گیری می دهد که آیا می خواهند این درمان را ادامه دهند
مرحله درمان IBCT به طور رسمی کمتر از مرحله ارزیابی ساختار است.
زن و شوهر و درمانگر برای حدود یک ساعت در هر هفته یکدیگر را ملاقات می کنند.
هنگامی که زن و شوهر برای یک جلسه می رسد، آن ها را به شناسایی مهم ترین تعاملات مثبت و منفی که آن ها در هفته گذشته داشتند و آن چه که آن ها را بیشتر متمایل به بحث در مورد درمان می کند دعوت می کند
46
به طور معمول، رویدادهایی که زوج ها توصیف می کنند به فرمول مرتبط است.
به عنوان مثال، ماری و جیم ممکن است یک حادثه که در آن ماری جیم را برای صرف ناهار با همکاران مرد خود خبر نمی کند بحث می کنند.
نسبت به شروع درمان، درمانگر IBCT بر مداخلات پذیرش – متمرکز تاکید دارد
پذیرش تشویقی می تواند منجر به تغییر رفتار در خود وی و نیز تسهیل کاربردهای بعدی مداخلات تغییرات مستقیم گردد.
به طور خاص، درمانگر پیوستگی همدلانه، بی اعتنایی یا کناره گیری یکپارچه و تحمل سازی را ارتقاء می دهد.
برای کمک به پیوستن طرفین به یکدیگر به هنگام بحث در حوزه یک مساله، درمانگر موقعیت هر فرد را از یک منظر و دیدگاه معقول و منطقی بازگو می نماید که طرف دیگر به طور بالقوه بتواند همراهی نموده و هر دو طرف به بیان احساسات خود در مسیر آسیب پذیر خود – آشکارسازی تشویق شوند
برای مثال، اگر جیم ماری را متهم کند که با او درباره ناهاری که با یک همکار خود داشته است، گفتگو ننموده است، درمانگر می تواند از جیم در مورد احساسات وی هنگامی که ماری دور از اوست و نمی داند که ماری دارد چه می کند، بپرسد.
درمانگر ممکن است سعی کند اضطراب و توهمات ترسناک وی را درباره زن وی استخراج نماید
به احتمال زیاد ممکن است که ماری قادر به همدردی با اضطراب جیم نسبت به پاسخگو بودن به اتهامات خود باشد.
در حالی که درمانگر ممکن است نیاز به پذیرش نقش استخراج احساسات ناگفته هر یک از طرفین در اوایل درمان باشد، به گونه ای که هر دو شروع به درمان یکدیگر با دلسوزی بیشتری نمایند، به احتمال زیاد از نظر احساسی نسبت به همدیگر لبریز هستند
با توجه به کناره گیری یکپارچه، هدف درمانگر کمک به زن و شوهر برای شناسایی این دوره معمول از کشمکش های آن ها و یافتن راه های بدون سرزنش برای توصیف آن می باشد
به عنوان مثال، درمانگر ممکن است به ماری و جیم در تجزیه و تحلیل توالی معمول این کشمکش ها کمک نماید که اغلب به همراه با توصیف اجمالی ماری از روز وی و سوالات اتهامی جیم در مورد فعالیت های وی آغاز می گردد اما پس از آن منجر به افزایش پرسش ها و تقلیل پاسخ تا زمانی که باز یک دلیل دیگر رخ می دهد، می گردد.
رقص معمول زوجین
علاوه بر کمک به زن و شوهر برای بیان مفصل "رقص معمول" آن ها، درمانگر ممکن است آن ها را برای یافتن یک استعاره یا نام برای الگوی خود تشویق نماید.
استعاره
ممکن است ماری و جیم " بازی موش و گربه " و یا "وکیل مدافع منطقه و سناریوی شاهد متخاصم" را به عنوان راه های مفیدی برای فاصله گذاری عاطفی خود از این الگو بیابند.
55
مورد
با توصیف "عینی" الگوی تعامل تعرضی آن ها و با ایجاد نام ها و استعاره هایی برای این الگوها، درمانگر IBCT مشکل را به یک "موردی" تبدیل می کند که آن ها می توانند درباره آن بحث نموده و قادر به تصریح مجدد نزدیکی و ظرفیت زیربنایی خود برای همکاری با یکدیگر به عنوان یک واحد باشند
محرک ها
. بدین ترتیب هم پیوستگی همدلانه و هم کناره گیری یکپارچه از بحث درباره مشکل ابتدایی زن و شوهر به عنوان یک محرک برای ایجاد صمیمیت بین آن ها استفاده می نمایند
57
تحمل سازی
مداخلات تحمل سازی نیز مورد استفاده قرار می گیرند
زیرا اغلب چیزی که مخرب ترین عامل رابطه زن و شوهر است موضوع اصلی اختلاف نظر آن ها نیست بلکه نحوه واکنش آن هاست که به یکدیگر در هنگام اختلاف نشان می دهند (کریستنسن و جاکوبسون، 1996).
مواجهه سازی
اگر کلمات و یا سبک های استدلال خاصی به ویژه باعث پریشانی طرف دیگر می گردد، ارائه یک سری از مواجهه با این رفتارها و در نتیجه کاهش تاثیر عاطفی آن ها ممکن است مفید باشد.
به عنوان مثال، ماری به احتمال زیاد به سوالات جیم در مورد فعالیت های خود حساس باشد، میزان بی آزاری سوالات وی (که البته اغلب بی آزار نیست) مهم نخواهد بود.
به همین ترتیب، جیم نیز به احتمال زیاد در مورد فاش سازی محدود ماری حساس خواهد شد حتی اگر آن را خیلی بی آزار بداند
60
آگاهی از الگوهای تعاملی
پس ار آنکه ماری و جیم در درمان تا حدودی پیشرفت نمودند که که در آن به خوبی از الگوهای تعاملی خود آگاه بودند و می توانستند با هم دست کم چند بار گفتگو نمایند، با درجاتی از عینیت و دلسوزی، درمانگر IBCT می تواند یک تمرین را درباره تحمل پذیری معرفی نماید.
درمانگر ممکن است از زن و شوهر درباره نقشی که "سناریوی پایان روز کاری و فقط رسیدن به خانه" بازی می کند و در آن جیم سئوالاتی می پرسد و یا ماری دست به فاش سازی های محدودی می زند، پرس و جو نماید.
تمرین تحمل پذیری
این تمرین ممکن است منجر به فاصله گذاری طنزآمیزی تا حدی در هر دو شود به طوری که آن ها را به سختی به نقش خود وارد می شوند.
یا اگر آن ها نقش خود را به خوبی تصور نمایند، ممکن است آن ها یک نسخه کوچک تری از ناراحتی عاطفی را تجربه نمایند که خارج از این جلسه با آن برخورد داشتند.
کناره گیری یکپارچه
پس از آن این تجربیات احساسی می توانند توضیح داده شوند.
بدین ترتیب تمرین تحمل پذیری ما، فرصتی را هم برای "کناره گیری یکپارچه" (طنزی از تلاش ناموفق آن ها در ایفای نقش) و هم برای "پیوستگی همدلانه" (پرسش های عاطفی از تجربیات آن ها در این جلسه) ارائه می نماید
مداخلات تحمل پذیری خارج از جلسه
این مداخلات تحمل پذیری می توانند در خارج از جلسه نیز اعمال شوند.
به عنوان مثال، درمانگر ممکن است جیم را به انتخاب یک زمان در طول هفته در زمانی که مضطرب و یا مشکوک نیست تشویق نموده و شروع به سوال نمودن از ماری نماید.
تجربه حساسیت
درمانگر این وظیفه را در مقابل ماری قرار می دهد، به طوری که او بتواند برخی از شک و تردیدها را در مورد صحت سوال جیم بعد از آن هفته تجربه کند.
اگر سوال منجر به واکنش های جزئی او می شود، این امر به جیم فرصتی را برای تجربه حساسیت ماری وقتی که او از نظر احساسی قادر همدلی با اوست می دهد
تحمل پذیری بیشتر
سپس این زوج به بحث در مورد این کار تشویق می شوند.
کل فرآیند می تواند منجر به تحمل پذیری بیشتر طرفین از این الگوی رفتاری می گردد که به احتمال زیاد به عواقب زشت کار خود گاهی اوقات در زندگی شان، بدون توجه به میزان موفقیت درمان بنگرند.
هنگامی که یک زن و شوهر تعهد محکمی به همکاری برای مقابله با مشکلات خودشان از طریق این شیوه های پذیرش گرا دارند، درمانگر IBCT نیز می تواند تبادل رفتاری، آموزش ارتباط و آموزش حل مساله نمونه ای از زوج درمانی رفتاری سنتی را معرفی نماید.
تبادل رفتاری
برای تبادل رفتاری، هر دو طرف رفتارهای خاص را فهرست می نمایند که منجــر به خشنودی همسر آن ها می شود، در این رفتارها شرکت نموده، و کمک مثبتی را هم درمانگر و طرف دیگر دریافت می نماید.
آموزش ارتباطات
در آموزش ارتباطات، درمانگر به زن و شوهر می آموزد که:
چگونه به تناوب گوش کنند و صحبت نمایند
چگونه اظهارات خود را به روشی واضح و احساس مدار در هنگام صحبت کردن بیان کند
و چگونه نحوه درک پیام شخص دیگر را بعد از گوش دادن تفسیر کنند
70
آموزش حل مساله
آموزش حل مساله شامل تعلیم زوجین به تعریف مشکل قبل از اقدام برای حل آن، ایجاد آزادانه گزینـــه ها بدون ارزیابی آن ها و سپس شناسایی مزایا و معایب هر یک از گزینه ها و انتخاب یکی از آن ها برای امتحان است.
حل مساله
این استراتژی ها در صورت لزوم مورد استفاده قرار می گیرند
چنانچه برای مثال، یک زن و شوهر به اتخاذ یک تصمیم مهم را با همدیگر نیاز داشته و به نظر می رسد که فاقد مهارت های اساسی حل مساله هستند
72
تلفیق
بنابراین IBCT "تلفیقی" است بدین معنا که این روش هر دو شیوه رفتاری پذیرش گرا و تغییرگرا را با توجه به نیازهای خاص یک زن و شوهر تلفیق می نماید.
تغییرات تعاملی
وظیفه اصلی درمانگر در انتخاب و اجرای مداخلات، تضمین می کند که هر یک به شدت با این فرمولاسیون یا قاعده ارتباط داشته و از این رو به احتمال زیاد تغییراتی را در الگوی تعاملی که برای زن و شوهر بیشترین پریشانی را به همراه دارد، در پی خواهد داشت
74
راهبردهای پذیرش محور
برای درک اینکه چرا پذیرش می تواند برای زوج ها بسیار با ارزش باشد، در نظر گرفتن پیشینه زوج (یا ازدواج) درمانی رفتاری سنتی (TBCT) مفید خواهد بود.
درمانگران از تکنیک های رفتاری برای تغییر پریشانی زوجین از دهه 1960 میلادی استفاده نموده اند
ولی نخستین کارآزمایی تصادفی بالینی یک زوج درمانی رفتاری انجام شده توسط جاکوبسون در سال 1977 صورت گرفته است
77
مشخص شده است که این پروتکل که:
تبادلات رفتاری زوجین
آموزش ارتباطات
و آموزش حل مساله
را تلفیق می نماید، موثرتر از هر یک از مداخلات رفتــــاری جزء به جزء آن می باشد.
78
علاوه بر این، IBCT هنوز تنها روش درمان برای پریشانی زوجینی است که معیارهای یک " مداخله موثر و خاص " را برآورده می سازند.
79
رویکرد IBCT منجر به ایجاد ذهنیات مشترکی می گردد که قانونمند شده اند و در آن طرفین تنها به درخواست درمانگر پاسخ نشان می دهند.
80
هنگامی که جاکوبسن و کریستنسن شروع به لحاظ نمودن چگونگی بهبود IBCT نمودند، یکی از تاکیدات اولیه آن ها کمک به طرفین برای پذیرش و همراهی با نیازهای یکدیگر و به روش ایجاد انگیزش طبیعی بود.
81
به جای تمرکز بر کلیه توجهات بالینی آن ها بر اصلاح
رفتار "اشتباه کنشگر" در درگیری های زوجین
گزینه جایگزین اصلاح پاسخ "اشتبــــاه" شریک
با معرفی یک زمینه جدیدی که او او می تواند پاسخ دهد، می باشد.
82
پذیرش در IBCT به معنای رها نمودن مبارزه برای تغییر به منظور پرورش بیان آزاد و غیر دفاعی و ایجاد صمیمیت بیشتر پیرامون ناسازگاری است
83
زوجینی که در تکنیک های پذیرش درگیر می شوند، باید به این احساس برسند که توقف تلاش های آن ها برای تغییر یکدیگر به آن ها اجازه می دهد تا به درک و مراقبت بیشتر از یکدیگر نائل شوند.
84
از این رو تاکید بر پذیرش در IBCT برای تغییر، زوجین را برای ماندن در رابطه ترغیب می نماید
85
ریشه های مشترک
86
زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT) ریشه های مشترکی با دیگر اشکال زوج درمانی رفتاری از جمله:
زوج درمانی رفتاری سنتی (TBCT؛ جاکوبسن و مارگولین، 1979) و زوج درمانی رفتاری شناختی (CBCT؛ بائوکوم و اپستاین، 1990) دارد اما هر دو از لحاظ نظری و فنی از این درمان ها متمایز می باشند.
87
همان طور که قبلاً شرح داده شد، زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT) نشان دهنده سمت گیری نظری از زوج درمانی رفتاری سنتی (TBCT) در تاکید آن بر پذیرش عاطفی و وقایع محتمل دارد
88
اگر چه زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT)، مانند زوج درمانی رفتاری سنتی (TBCT) از مداخلات تغییرات رفتاری مستقیم در زمان مناسب بهره می گیرد
اما در عمل این راهبردها اغلب کمتر از مداخلات پذیرش سازی استفاده می نمایند و زمانی که مورد استفاده قرار می گیرند به یک شکل منعطف تر و کمتر قانونمندتر اجرا می شوند
89
به عنوان مثال، آموزش ارتباطات در زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT) طرفین را تشویق می کند تا عکس العمل عاطفی خود، به ویژه احساسات و عواطف لطیف تر را با یکدیگر به اشتراک بگذارند
اما درمانگر بر فرمول " من تصریح می نمایم " که این واکنش های احساسی را بیان کنید، تاکید نمی نماید
90
زوج درمانی رفتاری شناختی (CBCT) نیز ریشه در زوج درمانی رفتاری سنتی (TBCT) دارد، اما توسعه آن به صورت دوجانبه تحت تاثیر زوج درمانی رفتاری سنتی (TBCT) و و مدل های شناخت درمانی (CT) برای پریشانی های فردی دارد (بک، 1970؛ الیس، 1962).
91
مدل شناختی فرض می نماید که شناخت ها، احساسات و رفتارهای شخص به صورت متقابل بر همدیگر تاثیر دارد
به طوری که مداخله در پی یکی از این وقایع می باشد (به عنوان مثال، اصلاح شناخت های ناکارآمد) و منجر به تغییراتی در دیگران (به عنوان مثال، عواطف و رفتارها) می گردد
92
زوج درمانی رفتاری شناختی (CBCT) متفاوت ترین روش نسبت به زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT) در استفاده آن از راهبردهای مستقیم اصلاحات شناختی محسوب می شود.
فرض زوج درمانی رفتاری شناختی (CBCT) بر این است که افراد یک زوج، در تلاش برای مفهوم بخشیدن به وقایع ارتباطی دارند که ممکن است در پردازش اطلاعات ناکارآمد دخیل باشد.
93
در زوج درمانی رفتاری شناختی (CBCT) این نوع از شناخت ها در طول درمان استنباط شده و به چالش کشیده می شوند و از راهبردهایی شبیه به آنچه که در شناخت درمانی (CT) فردی مورد استفاده قرار می گیرند، بهره می برند (بائوکوم و اپستاین، 1990).
94
به عنوان مثال، سارا ممکن است فکرکند در پاسخ به تیم که بدون تماس دیر به خانه می آید "او به فکر من نیست"، که به نوبه خود بر رفتار او در با عصبانیت فریاد زدن وی در خانه وقتی که به خانه می رسد تاثیر می گذارد
95
یک نوع از مداخلات شناختی توجه به شواهد له و علیه فکر ساراست
که از موارد مربوط به زوجین در زمانی استنباط می شود که تیم نشان می دهد که او متوجه بوده و یا توضیحات جایگزینی دارد
برای اینکه چرا تیم زمانی که تاخیر دارد تماس نمی گیرد.
96
دیدگاه زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT)، این نوع از مداخلات به عنوان مداخلات مشکل ساز و غیر ضروری دیده می شوند.
با ارزیابی و اصلاح محتوای فکر سارا، درمانگر در واقع ممکن است حدی را که تیم سارا را "غیر منطقی" می بیند تشدید نماید و بدین ترتیب او را برای اشکالات رابطه شان سرزنش کند
97
درمانگر زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT) در سطح الگوی رفتاری ناکارآمد زن و شوهر (به عنوان مثال، از طریق کناره گیری یکپارچه) مداخلاتی را اعمال می نماید تا افکار ناکارآمد فردی که این امر این امکان را فراهم می سازد تا درمانگر به ارائه یک دیدگاه کامل تر و متعادل تری از این وضعیت بپردازد.
98
IBCT و رفتار درمانی های "موج سوم"
99
اگر چه زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT) اقتباس مستقیمی از مدل خاصی از درمان های فردی به همان روش نیست که زوج درمانی رفتاری شناختی (CBCT) از CBT برای افراد می آید
اما وجوه اشتراک چندی با درمان های رفتاری پذیرش محور برای پریشانی های فردی دارد
100
در زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT) مشابه با پذیرش و تعهد درمانی (ACT) و رفتار درمانی دیالیکتیک (DBT)، تاکید بر کارکرد رفتارها و حوادث درونی در محتوای آن ها و بر پذیرش و یا تمایل به تجربه جهان، خود فرد و دیگران است چرا که آن ها در زمان حال حاضر می باشند.
101
به عنوان مثال درمانگر رفتار درمانی دیالیکتیک (DBT)، پذیرش را از طریق اعتباربخشی به رفتار فعلی بیمار به عنوان یک تلاش قابل فهم برای حل یک مشکل مدلسازی می کنتد، در حالی که به طور همزمان به بیمار برای درک هم عملکرد و هم عواقب رفتار خود کمک می نماید
102
به همین ترتیب، درمانگر زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT) به تایید رفتارها، اندیشه ها و عواطف کنونی هر یک از طرفین با توصیف این وقایع می پردازد
به گونه ای که آن ها در زمینه ای عمل می کنند که شامل پیشینه شخصی و تفاوت های فردی هر دو طرف و محیط اطرافش بوده که در آن طرفین همزیستی دارند.
103
هنگامی که درمانگر قادر به ملاحظه رفتار هر یک از طرفین به عنوان یک واکنش قابل فهم برای در حال حاضر است، به ترویج پذیرش زوجین نسبت به یکدیگر می پردازد
104
هم چنین زوج درمانی رفتاری تلفیقی (IBCT) مشابه با ACT نیز است که در آن این امر بسیار تجربی می باشد.
زوجین دارای تجربه درباره پاسخ دهی به محرک های جدید بوده و ممکن است با شرکای خود برای راه های جدیدی از رفتار در طی جلسه توانمند شده باشند.
105
به عنوان مثال، یک زوج ازدواج کرده به طور معمول ممکن است در الگویی درگیر باشند که در آن شوهر به ابراز خشم و انتقاد نسبت به همسرش بپردازد و در نتیجه همسر از گفتگو پا پس بکشد.
106
در جلسه، درمانگر ممکن است به فاش سازی "ملایمی" از شوهر بپردازد
یعنی تجربیات عاطفی که در پشت خشم و انتقاد او مانند احساسات وی از ضرر و یا ترس نهفته باشد.
107
آنگاه همسر وی در جلسه با محرک جدیدی از بیان شوهر نسبت به عواطف لطیف تری برخورد می نماید و ممکن است به این وضعیت به طور طبیعی پاسخ دهد
108
اگر همسر در محاوره باقی بماند و یا حمایتی نماید، شوهر برای رفتار جدی مربوط به بیان عواطف لطیف تر ترغیب می گردد.
این امر بدون تجویز هر گونه قانونی توسط درمانگر روی می دهد مانند " انتقاد نکنید" و یا "عقب نشینی ننمایید"
109
نقش شناخت در IBCT
110
برخلاف برخی از درمان های فردی مبتنی بر پذیرش،IBCT استراتژی هایی به سمت یک هدف صریح و روشن از دستیابی به آگاهی فراشناختی و یا انتشار شناختی را به کار نمی گیرد.
111
از آنجا که تمرکز بر روی زن و شوهر است، تاکید مشابهی بر تغییر یا همان رابطه فردی با افکار آن خانم یا آن آقا وجود ندارد.
در نتیجه، درمانگران IBCT به طور مستقیم تلاشی برای جدا کردن زوج از مضمون افکار فردیشان انجام نمی دهند.
112
علاوه بر این، درمانگران IBCT علاقه مند به ایجاد یک تغییر در آگاهی شناختی از یک آگاهی فردی افکار و احساسات شان نسبت به آگاهی دوتایی افکار و احساسات هر دو طرف دارد
یک نوع از آگاهی دو نفری
113
از طریق این فرآیند، افراد یک دید منعطف تر و منطقی تر از این شرایط به دست می آورند
به طوری که آن ها به رسمیت می شناسند که هم تجربه فردیشان خود و هم تجربه شریک زندگی شان از این رویداد در برگیرنده عناصری از حقیقت می باشد
یعنی، هر دو مفهوم را درک می کنند
114
ممکن است که تغییر به سوی آگاهی زوجی نیز به آگاهی فراشناختی منتهی شود
با تشخیص اعتبار تفاسیر هر دو طرف از یک وضعیت، فرد به تفسیر تجربه فردی خود مرد یا زن از یک رویداد به عنوان یکی از تفاسیر ممکن می رسد.
115
نمونــــه موردی
116
نمونــــه موردی
مثال زیر فرمولاسیون و درمان موردی IBCT را نشان می دهد.
کارملا و ادواردو یک زن و شوهر میان سال از تبار فیلیپینی هستند که به صورت مشترک در یک شرکت کرایه تاکسی خارج از خانه خود کار می کنند.
117
نمونــــه موردی
آن ها به مدت 20 سال است که ازدواج کرده و دارای دو دختر نوجوان هستند.
کارملا درخواست خود را برای درمان ارائه نمود
وی اظهار داشت که این دو با مشکلات ارتباطی برخورد نموده اند.
118
ارزیــــابی و بازخورد
در طول دوره ارزیابی سه جلسه ای خود، این زوج برخی از نگرانی های ظاهراً متفاوت خود را درباره رابطه شان شناسایی نمودند.
هر دو زمانی که دیگری با اعضای جنس مخالف زمان صرف می نماید، احساس حسادت ابراز می نمودند
119
نگرانی خاص ادواردو
به علاوه ادواردو به صورت خاص نگرانی خود را در مورد یکی از دوستان خانوادگی مرد آن ها که کارملا از دوران کودکی با وی آشنا بود، ابراز نمود
120
شکایت کارملا
کارملا شکایت کرده که ادواردو در عادات هزینه ایی خود به شدت مقید بوده است.
و او و فرزندانش باید برای برخی از هزینه ها و ولخرجی های کوچک از وی اجازه بگیرند.
121
شکایت دیگر کارملا
او هم چنین ابراز نگرانی کرد که ادواردو علاقه ای به فعالیت های خارج از کسب و کار ندارد
در حالی که او می خواست زمان بیشتری را به علائق خود وی و روابط خانوادگی گسترده اختصاص دهد.
122
درگیری مشترک در صمیمیت جنسی
هر دو عضو از این زن و شوهر درگیری پیرامون صمیمیت جنسی را ابراز نمودند.
ادواردو شرح داد که کارملا نظرات مخربی را به او در رابطه با عملکرد جنسی گذشته خود ابرازداشته، در حالی که کارملا با بیان اینکه خجالت خود ادواردو در مورد عملکرد جنسی و دمدمی بودن متعاقبش پس از رابطه جنسی آن را تجربه سختی برای هر دو آن ها نموده است.
123
ناامیدی کارملا
کارملا بیشتر ناامید بود، زیرا او او تلاش می کند تا در مورد رابطه اشان با ادرواردو گفتگو نماید
اما با سکوت و یا تغییر موضوع توسط ادواردو مواجه گردیده است
او احساس نمود که هرگز نمی تواند بگوید چه در ذهن خود دارد.
124
دلیل ادواردو برای اجتناب
ادواردو در برابر این گفتگوهای دارای موضوع داغ مقاومت می کرد چرا که آن ها به احساس وی حمله نموده و او را درک نمی نمودند.
125
پرسشنامه سازگاری زناشویی
پس از نخستین جلسه ارزیابی مشترک آن ها، به هر طرف به صورت جداگانه پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر داده شد.
نمرات این معیارها پریشانی فردی و زوجی معنی داری (DAS برای کارملا و ادواردو به ترتیب معادل 78 و 73 می باشد) و سطوح پایین خشونت را در طی سال گذشته آشکار می ساخت.
126
مفهوم سازی
در جلسه بازخورد، درمانگر IBCT مفهوم سازی خود را از دشواری های رابطه زوجین ارائه نمود.
موضوع اصلی برای زن و شوهر به صورت یک مبارزه بر سر نیازهای متفاوت آن ها در راستای استقلال / خودمختاری فرموله شد.
127
تفاوت نیازها
کارملا نیاز شدیدی به حفظ علائق و روابط خارج از ازدواج خود دارد، به ویژه با توجه به مقدار زمانی که این زن و شوهر برای انجام کسب و کار خود با هم صرف می کنند
در حالی که ادواردو به صرف بیشترین وقت خود با کارملا و فرزندانشان راضی است.
128
این اختلاف بین آن ها ممکن است در ابتدا زن و شوهر را به سوی یکدیگر بکشاند
زمانی که آن ها ابتدا با هم برخورد نمودند، کارملا توجه ادواردو را به خود جلب نمود و مراقب او بود
در حالی که فردیت کارملا، وی را یک شریک عاشقانه جذاب و جالب برای ادواردو می نمود.
129
با این حال این اختلاف با توجه به آسیب پذیری های طرفین با قرار گرفتن در معرض شرایط متغیر، در طول زمان مشکل ساز شده بود.
هنگامی که بیشتر وقت خود را صرف راه اندازی کسب و کار و خانواده اش نموده بود، فرصت کمی برای پیدا کردن دوستان جدید داشت
130
تفاوت در ارتباط
کارملا به اعضـــای خانواده بزرگ خود بسیار نزدیک بوده و به بسیاری از فعالیت های اجتمــــاعی می پرداخت، بنابراین او در آغاز از اینکه بخش بزرگی از وقت خود را با ادواردو صرف می کرد احساس ناراحت کننده ای داشت.
131
نیاز به خودمختاری کارملا
نیاز کارملا برای خودمختاری در هر موقعیتی که در آن ادواردو می توانست اعمال کنترل داشته باشد بروز می یافت.
مانند زمانی که او تلاش می کند هزینه های آن ها را کاهش دهد و یا در این مورد که کارملا با چه کسی زمان خود را می گذراند ناراحت می شود.
132
تجربه های متفاوت از موضوع
کارملا به درخواست ادواردو که کمتر او را برای تبدیل شدن به شخص مستقل تر از خودش، کنترل و تشویق نماید واکنش نشان می دهد.
ادواردو این مورد را به عنوان یک امر بسیار حیاتی تجربه نموده و به نوبه خود، خاموش می شود.
کارملا پس کشیدن خود را به صورت مرموز و اجتنابی از مشکلات خود تجربه نمود.
133
احساس دوگانه ادواردو
علاوه بر این، ادواردو نیاز کارملا به استقلال را تهدید احساس می کند
اما ادواردو در یک تله گیر افتاده است.
چرا که او نگران است تلاش های وی برای آنکه آن ها به هم نزدیک تر شوند (به عنوان مثال، شروع صمیمیت فیزیکی) با نکوهش و انتقاد مواجه خواهد شد
134
الگوی تقاضا / پس زدن
در این الگوی تقاضا / پس زدن، زن و شوهر در مواضع خود قطبی تر شده اند
و در حال حاضر در یک تله دوجانبه قرار دارند که در آن هر دو طرف خواهان نزدیکی به هم هستند
اما برای رسیدن به آن احساس ناتوانی می نمایند در حالی که در این مبارزه بر سر استقلال گرفتار شده اند.
135
بازخورد درمانگر
در خلال بازخورد، درمانگر به زن و شوهر داده های هنجاری را با در نظر گرفتن سطح پریشانی آن ها ارائه نمود.
درمانگر بر نقاط قوت آنان در مراقبت های عمیق شان از یکدیگر و تعهد و مباهاتشان به خانواده و کسب و کار خود تاکید نمود
136
این زوج برای بازخوردشان در این فرمول مورد پرسش قرار گرفته و آنچه که در جلسات آینده روی خواهد داد توضیح داده می شود، پس از آنکه آن ها توافق کردند که به درمان ادامه دهند
137
مداخلات
بر اساس مفهوم سازی، مداخلات اولیه برای ادواردو و کارملا
شکستن الگوی تعامل معمولی
و تشویق به ارتباط همدلانه
و کناره گیری یکپارچه از این الگو بود.
138
تکلیف زوجین
در این راستا، از این زن و شوهر خواسته شد تا مسائلی را که در طول هفته داشتند و با موفقیت یا عدم موفقیت سپری کرده بودند،به جلسه بیاورند.
139
تمرکز درمانگر
تمرکز درمانگر با زن و شوهر برای دیدن موضوع و الگوی تعامل آن ها بود
به عنوان مثال، این زوج یک هفته بحث و استدلال نمودند که در جشن تولد برادر (خواهر) زاده کارملا باشند ولی ادواردو حضور نیافت، چرا که او ترجیح داد در خانه بمانند و در روز تعطیل خود استراحت نماید
140
واکنش کارملا و پاسخ ادواردو
کارملا هنگامی که بازگشت خشمگین بود و بر سر او فریاد کشید چرا که به خانواده خود در مورد اینکه شوهرش کجا بوده مجبور شده دروغ بگوید.
ادواردو، پاسخ وی را به عنوان انتقادی از شخصیت کمتر اجتماعی خود تفسیر نموده و حاضر به بحث در مورد این مساله نشد.
141
تعابیر ملایم تر
در جلسه، درمانگر برای استخراج تعابیر ملایم تر از کارملا کار می کرد که نشان می دهد او ممکن است احساس رنجش نموده باشد از اینکه ادواردو در این جشن حضور نداشت.
142
پذیرش
کارملا پذیرفت که او مایوس شده بود و گاهی اوقات وی احساس غم و خجالت زدگی می نماید از اینکه ادواردو علاقه ای برای نزدیک تر شدن به خانواده اش ندارد.
143
پاسخگویی احساسی ادواردو
در زمینه این تغییر، ادواردو قادر به پاسخگویی احساسی به کارملا بود و احساس اضطراب خود را در تجمعات بزرگ اجتماعی و هم چنین ترجیح اصلی خود را مبنی به اینکه وقت هایی تنها بماند، آشکار ساخت.
در موارد متعدد، وقایع جنسی در طی درمان نیز مورد بحث قرار گرفت.
144
دشواری بحث ها
این بحث ها برای این زوج دشوار می نمود
هر دو نگرانی های خود را در مورد تماس جنسی ابراز نمودند به ویژه آشفتگی ادواردو در زمانی که عملکرد جنسی وی آن نبود که خودش می خواست
145
اضطراب کارملا
موضوع دیگر اضطراب کارملا بود
اضطراب کارملا مبنی بر اینکه ادواردو عصبانی خواهد شد و از او دوری می گزیند
146
پیشنهاد درمانگر
درمانگر اجمالاً پیشنهاد نمود که از نظر عاطفی روی بحث هایش بیشتر تمرکز نمایند
آن ها ، از نظر عاطفی بر بحث های خودشان تمرکز نمودند و به نظر می رسید بر تمایلات جنسی آن ها تاثیرگذار بوده است.
با گذشت زمان آن ها گزارش نمودند که روابط جنسی آرامش بخش تر و کامل تری داشتند.
147
پیــــامدهای درمان
در چند جلسه گذشته درمان، کارملا و ادواردو دارای تعامل منفی کمتری در طی جلسه بودند و به نظر می رسید در آوردن رویدادی مشکل ساز کمتری از این هفته برای بحث به وجود آمده است.
148
نتیجه درمان
ادواردو نسبت به ابراز احساسات خود بازتر بود و حتی پیشنهاد کرد که آن ها همچنان پس از خاتمه درمان نیز زمانی را به صورت هفنگی برای بحث با همدیگر کنار بگذارند
در عین حال کارملا هم پذیرش بیشتری را نسبت به اظهار نظرهای وی از خود نشان می داد
149
سنجش پیشرفت درمان
این پیشرفت های مشهود به وسیله سنجش رضایت اجمالی که این زوج هر هفته تکمیل می نمودند نیز تایید گشته بود و تغییرات مداومی را در طی دوره درمان نشان می داد
و افزون بر این با ارزیابی های پس از درمان که در آن هر دو عضو نمرات DAS زوجینی را نشان می دادند که در محدوده رضایتمندی قرار داشت
150
گروه آموزشی مهر جنوب(دکتر برومند)
07633671199-09129680169
سرافراز باشید
151