موضوع مقاله:
مکاتب و رویکرد در مدیریت و سازمان
(پست مدرنیسم،مدرنیسم،پیش مدرنیسم)
تنظیم و طراحی: فخرالدین نوری
استاد راهنما: دکتر مهدیان
دانشگاه آزاد علوم تحقیقات بروجرد
بهار 93
چکیده
این نوشتار با مروری اجمالی بر اندیشه های ظهور نوگرایی و رویکرد تکامل یافته و انتقادی پس از آن تحت عنوان پست مدرنیزم یا فرانوگرایی در زمینه های مرتبط با مفهوم سازمان، ابتدا به معرفی و مقایسه برخی ویژگی های سازمان نوین (مدرن) با سازمان های فرانوین (پست مدرن) می پردازد و سپس به برخی ابعاد فرایند رهبری در سازمان های پست مدرن بخصوص زمینه های مطالعاتی آن اشاره می کند.
1- اهداف مدیریت علمی را نام ببرید؟
2- مدیریت فرانوگرا مولف های مدیریت را به چه گونه مطرح کردند و به دلخواه یکی را توضیح دهید؟
3- مفهوم فرانوگرایی (پست مدرنیسم) را توصیف کنید؟
4- تفاوت های سازمان های مدرن و پست مدرن در متغیرهای سازمانی را توضیح دهید؟
5- تفاوت نظریه بارنارد با نظریه کلاسیک چیست؟
مقدمه
"مدرنیزم" یا "مدرنیته" واژه ای فلسفی – اجتماعی است که اشاره به نشانه ها، تولیدات یا مدلهایی از زندگی تکنولوژیک دارد و مفاهیم صنعتی شدن و رشد و توسعه در ابعاد فنی و انسانی را در برمی گیرد.
مدرنیته یا "نوگرایی" درست از زمانی آغاز شد که انسان خود را کشف کرد و در واقع از هنگامی که مقوله "خرد" با ظهور در دوره "روشنگری" به عنوان برترین خصلت انسان مطرح شد. مدرنیته دوره ای از تکامل دانش بشری بود که بر اصول عقلایی متمایز و با اتکا به وجود "یک بهترین روش" پایه گذاری شد.
مدیریت فرانوگرا
در پیش نوگرایی و حاکمیت تیلوریسم، مباحث بوروکراتیک در راس قرار داشت و فرض می شد حتی با ظهور نهضت روابط انسانی این فرض تغییر چندانی نکرد و همچنان مدیران مغز بودند و کارکنان دست. نظارت و کنترل، سلسله مراتبی ادامه داشت و با وجود اینکه مفاهیم تمرکز زدایی و توانمندسازی مطرح می شد، اما همچنان سخن و تصمیم رهبر ارجح بود. با ظهور بوروکراسی نیز انسان مدرن، به ماشینی بی روح، و مشغول به کاری تکراری، خسته کننده و بسیار تخصصی تبدیل شد. (بوج و دنهی،1999).
نوآوری
سازمانها برای موثر بودن باید عدم قطعیت و هر احتمالی را در محیط اداره کنند. عدم قطعیت به این معنا که تصمیم گیران اطلاعات زیادی در مورد محیط ندارند و برای پیش بینی تغییرات دچار مشکل هستند، بنابر این برای ماندگاری خود باید به طور مستمر ایده های نو ارائه دهند. علاوه بر آن، ارزشهای افراد و سازمانها همراه با واقعیات تغییر می کند و این تغییرات به نوبه خود تعدیل در برنامه ها و تجدید نظر در هدفها و راههای رسیدن نیل به هدفها را ضروری می سازد (ایکاف، 1375).
ویژگی های سازمان و مدیریت در دوره های پیش مدرنیسم، مدرنیسم و پست مدرنسیم
تعریف:
سازمان : سیستمهای اجتماعی بزرگ و پایدار که فعالیتهای اعضای آن برای رسیدن به هدفهای محدود و مشخص هماهنگ شده است.
نکاتی چند در مورد سازمان از دیدگاه دفت: الف : نهادی اجتماعی ب: هدف دار بودن پ: سیستم با ساختار آگاهانه ت:مرزهای مشخص
مدیریت : فرآیندی است که بوسیله آن کوششهای فردی و گروهی به منظور نیل به اهداف مشترک با هم هماهنگ میشود.
هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای نیل به هدف.
سیر تکامل نظریه های سازمان و مدیریت
1-دیدگاههای قبل از کلاسیک 2-دیدگاههای کلاسیک یا سنتی
3-مدیریت اداری 4-بوروکراسی (دیوان سالاری)
5-دیدگاههای نئوکلاسیکها 6-دیدگاههای مقداری یا کمی
7-دیدگاههای مدرن یا نوین 8-دیدگاههای پست مدرنیسم (فرانوگرایان)
1- دیدگاههای قبل از کلاسیک
مطالعات قبل از 1910
پژوهشهای فورد در کارخانه اتومبیل سازی
مطالعات تون در خصوص بهبود شرایط کار
دیدگاه های کلاسیک یا سنتی
مدیریت علمی تیلور
1911 ، کتاب مدیریت علمی ، تیلور پدر مدیریت علمی
تیلور : بهتر است هدف اصلی مدیریت به حداکثر رساندن کامیابی کارمند و کارفرما باشد.
چهار اصل مدیریت علمی تیلور
علمی کردن فعالیتهای هر شغل انتخاب دقیق کارکنان
آموزش دقیق کارکنان حمایت از کارکنان
اهداف مدیریت علمی
1-تنظیم عملیات موسسات 2-ایجاد اطمینان خاطر در کارکنان 3-افزایش درآمد 4-تامین امکانات رفاهی 5-تامین زندگی خانوادگی و اجتماعی مرفه 6-تامین سلامت کارکنان 7-استفاده حداکثر تواناییهای افراد 8-تامین فرصتهای آموزشی 9-تقویت اعتماد به نفس و احساس ارزش شخصی 10-خودشناسی و ابراز لیاقتهای شخصی 11-رشد شخصیت کارکنان 12-گسترش عدالت
3-مدیریت اداری (نظریه فرآیند مدیریت(
اصول مدیریت هنری فایول
جنگ جهانی دوم ، طرح مکتب مبتنی بر اصول علم اداره یا مکتب اصول گرایی در مدیریت
به اعتقاد فایول اصول مدیریت بایست منعطف اما همواره به کار گرفته شود
14 اصل هنری فایول برای بهبود مدیریت
تقسیم کار (تخصصی شدن) :افزایش مهارت و بهبود عملکرد
اختیار : تناسب اختیار و مسئولیت افراد
انضباط : اطاعت و تعهد ناشی از توافق مدیر با کارکنان
وحدت فرماندهی: اختیار دستوردادن به کارمند باید مختص یک مدیر باشد
وحدت مدیریت : برای اجرای هر برنامه ، یک مدیر مسئول تعیین شود
تبعیت اهداف و منافع فردی از اهداف و منافع عمومی
جبران خدمات کارکنان
1. تمرکز: سازمانها توسط یک سیستم مرکزی هدایت شوند.
2. نظم : انتخاب صحیح و قراردادن افراد در جای مناسب خودشان ، انتخاب صحیح تجهیزات و استفاده اشیاء در جای مناسب
3. سلسله مراتب : خط فرماندهی با مسیر صدور دستور ، معمولا از مسئولان رده بالای سازمان شروع و به کارمندان جزء ختم میگردد.
4. عدالت : رفتار عادلانه و منصفانه با کارکنان سازمان
5. ثبات : کارکنان برای تطبیق با محیط سازمان و وظایف کاری به زمان نیاز دارند. بهره دهی کامل بعد از تسلط بر کار
6. ابتکار عمل : برنامه ریزی فعالیتها
بوروکراسی (دیوانسالاری)
اصول دیوانسالاری آرمانگرایانه
ماکس وبر جامعه شناس آلمانی : هر اداره نیازمند اختیار و اختیار بدون قدرت امکان پذیر نیست.
قدرت : تحمیل اراده یک انسان بر انسان دیگر
سلطه: یک نوع قدرت که حاکم اراده خود را بر دیگران تحمیل میکند
اختیار : نوعی قدرت است در موقعیت اداری
ماکس وبر : در اعمال سلطه و اختیار احساس مشروعیت برای اعمال کننده قدرت وپذیرش گر قدرت همواره بایدوجود داشته باشد.
اصول دیوانسالاری آرمانگرایانه ماکس وبر بر مبنای سلطه قانونی و منطقی
تقسیم کار
سلسله مراتب اختیارات
شایستگی و تخصص
مقررات و رویه های رسمی (مبنای عقلائی)
غیر شخصی بودن (منطق سازمانی)
توجه به مسیر شغلی
مدیر هر نوع نگرشی که نسبت به انسان داشته باشد در سبک مدیریتی اوتاثیر میگذارد.
مدیر بدبین : اقتدارگرا ، تولید گرا ، شغل مدار ، وظیفه گرا
مدیر خوشبین : مردم گرا ، دموکراتیک ، رابطه گرا ، مشارکتی
تئوری دو عاملی انگیزش یا نظریه انگیزشی -بهداشتی هرزبرگ
عوامل انگیزاننده : باعث ترغیب و انگیزش میگردند. مثل توفیق و پیشرفت در کار و احساس رضایت از شغل
عوامل ابقاء ، نگهدارند یا بهداشت : وجودشان در کار ضروری است ، باعث انگیختن افراد به کار نمیشود. مانند حقوق و شرایط فیزیکی محل کار
مدیر وقتی در ایجاد انگیزه برای کارکنان موفق است که به دو گروه از این عوامل توجه کامل داشته باشد.
دیدگاههای مدرن یا نوین
نظریه سیستمی
تعریف سییستم : مجموعه پیچیده و یا ترکیبی از اجزا و اعضا که این مجموعه را به صورت یک کل واحد مطرح میسازد.
انواع سیستم : ساده و پیچیده ، باز و بسته ، اصلی و فرعی ، طبیعی و مصنوعی
سیستم باز : با محیط پیرامون خود در حال تبادل ماده ، انرژی و اطلاعات است. با محیط خود به تعادل پویا و یا تعادل دینامیک رسیده است.
سیستم بسته: با محیط پیرامون خود در حال تبادل ماده ، انرژی و اطلاعات نیست. با محیط خود به تعادل ثابت و ایستا رسیده است.
نظریه سیستمی مبتنی بر این تفکر است که سازمان را به منزله یک کل نظام یافته در نظر گرفته و بر این اساس از تحلیل داده ها برای حل مسائل و اتخاذ تصمیم استفاده شود.
خصوصیات سیستم باز :
وارد کردن مواد و انرژی ، تغییر شکل مواد وانرژی ، تولید و یا خدمات ، گردش رویدادها ، آنتروپی منفی ، ورود اطلاعات ، بازخورد منفی و فرآیند کدگذاری ، وضعیت ثابت و تعادل پویا ، ایجاد تخصص و متمایز سازی ، سینرژی ، مرزهای سیستم
نظریه سازمانهای یادگیرنده
این نظریه سازمان را یک سیستم باز صاحب اندیشه و زنده در نظر میگیرد.
پدر یادگیری سازمانی ، پیتر سنج
5 نظم اساسی سازمانهای یادگیرنده مفاهیم زیر را دارا هستند
تسلط فردی ، مدلهای ذهنی یا الگوهای ذهنی ، یادگیری تیمی ، بینش مشترک یا ایجاد دورنمای مشترک ، تفکر سیستمی
نظریه سازمانی از منظر سیستمها
ریچارد اسکات ، نظریه های سازمان و مدیریت را به 4 گروه تقسیم کرد
گونه اول : سیستم بسته ، رفتار انسان منطقی ، مانند نظرات فایول ، تیلور ، سازمان ابزاری جهت نیل به اهداف از قبل تعیین شده است
گونه دوم : سازمان سیستم بسته و رفتار سازمان اجتماعی تلقی گردد.
گونه سوم : سیستم باز ، رفتار در سازمان منطقی ، ساختار سازمانی با در نظر گرفتن نیازهای محیطی شکل بگیرد.
گونه چهارم : سیستم باز ، برای رفتار در سازمان سرشتی اجتماعی در نظر گرفته شود.
-دیدگاه پست مدرنیسم (فرانوگرایان)
فرانوگرایی در تقابل با نوگرایی شکل گرفته است.
انتقاد از نوگرایان به دلیل
ارزش بی چون وچرا برای عقلانیت
کوشش برای ارائه نظریات جامع و فراگیر بر مبنای اصول و روشهای علمی
فرانوگرایان تجسم آینده مطلوب را برای همگان غیر ممکن میدانند.
اجتناب از تمرکز قدرت در یک نقطه
مدیریت فرانوگرا
در پیش نوگرایی و حاکمیت تیلوریسم، مباحث بوروکراتیک در راس قرار داشت و فرض می شد که مدیریت علمی، مدیریت تعلیمی است. حتی با ظهور نهضت روابط انسانی این فرض تغییر چندانی نکرد و همچنان مدیران مغز بودند و کارکنان دست. نظارت و کنترل، سلسله مراتبی ادامه داشت و با وجود اینکه مفاهیم تمرکز زدایی و توانمندسازی مطرح می شد، اما همچنان سخن و تصمیم رهبر ارجح بود.
با ظهور بوروکراسی نیز انسان مدرن، به ماشینی بی روح، و مشغول به کاری تکراری، خسته کننده و بسیار تخصصی تبدیل شد.
مدیریت فرانوگرا، مولفه های مدیریت را به گونه ای دیگر مطرح و تعریف می کند. مولفه های: برنامه ریزی، سازمان دهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل، در مدیریت فرانوگرا به ترتیب، به صورت: نوآوری و ابتکار، سازمان دهی فعال، ترغیب، هم آفرینی و خودکنترلی مطرح می شوند.
سازمان دهی فعال
فرا نوگرایی، به دلیل اهمیتی که برای تمرکز زدایی قایل است، مفهوم سازماندهی فعال را در تقابل با سازماندهی مطرح می کند، که عبارت است از الگویی که بر مبنای اطلاعات حاصل از شناسایی شرایط محیط، هدفها و وظایف، اطلاعات و فناوری و موقعیت فنی و راهبردی سازمان انتخاب می شود و اتکای کمتری به ساختهای رسمی و روابط از پیش تعیین شده دارند . سازماندهی پهن، غیر متمرکز، با لایه ها و طبقات کم ، منعطف و مسطح برای تیمهای خود مختار مورد تاکید است . در این نوع سازمان دهی، سیستم های تولید منعطف، مدیریت کیفیت جامع، تفویض اختیار و توانمندسازی به منظور جایگزینی سلسله مراتب کلی سازمان نوگرا، پیشنهاد شده اند.
ترغیب
ترغیب که در فرا نوگرایی در تقابل با فرماندهی مطرح می شود، به این اشاره دارد که مدیریت هنر و توانایی پی گیری آرزوهای جدید و ایجاد تعهد به پی جویی آنها است.
هم آفرینی
در مدیریت فرا نوگرا در تقابل با هماهنگی ، هم آفرینی مطرح می شود. هنگامی که هماهنگی داوطلبانه، غیر رسمی، بدون تشریفات سازمانی، توسط افراد و واحدهای سازمانی ایجاد شود، هم آفرینی صورت می پذیرد.
خود کنترلی
مفهوم کنترل و قدرت در فرا نوگرایی از تعریف وبر که فقط به کنترل اجتماعی و کارایی فردی تاکید دارد، فاصله می گیرد و به صورت خودکنترلی مطرح می شود. کنترل از راه مصاحبت اعمال می شود و ساختار مصاحبت ممکن است باعث تشویق زیردستان در یک سازمان شود و در نتیجه کنترل، برابر است با درگیر شدن در یک گفتگوی دانش محور. خود کنترلی از راه پذیرش مسولیت فردی برای کارهای خود صورت می پذیرد.
نتیجه گیری:
دنیای جدید نیازمند سازمان های جدید است و سازمان های جدید نیازمند رهبران جدید هستند. رهبرانی که علاوه بر منطق عقلایی و آموزه های کلاسیک سازمان های عصر مدرنیته مجهز به ابزار تفکر جدید بر پایه درک ارزشها، احساسات بوده و معتقد به دخالت عوامل مختلف در تصمیم گیری هستند مدیریت و رهبری در آینده نیازمند درک بهتر از روابط پیچیده درون و برون سازمان های نوگرا است. رهبری برای رویارویی با سازمان های پسا نوگرا و افراد جدید نیازمند تحمل متغیر است. تنوع و خلاقیت در زیردستان باید توسط رهبران سازمان ها پرورش یابد. علت های چندگانه، تفکر ارزش و زیبا شناسانه و واقعیت های سازند بایستس مورد پذیرش و مبنای تصمیم گیری قرار گیرند و ادامه ***** زیبای سازمان و رهبری به نظر به پردازی مطابق با تفکرات نوین و تلفیق با تئوری های دیگر است و سوال آخر اینکه آیا پسانوگرایی "واقعیت" بر حقیقت منطبق خواهد شد؟
منابع
ارتباط سازمانی (رویکردها و فرایندها) ،کاترین میلر، ترجمه آذر قبادی، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی تهران 1377.
پسامدرنیزم در بوته نقد (مجموعه مقالات)، خسرو پارسا، نشرآگه، چاپ دوم، تهران 1377.
تئوریهای سازمان و مدیریت-ازنوگرایی تا پسانوگرائی. حسین رحمان سرشت. جلد اول. انتشارات فن و هنر، تهران 1377.
مبانی مدیریت،استفن رابینز- دیودای دی سنزو، ترجمه سیدمحمد اعرابی- محمدعلی حمید رفیعی- بهروز اسراری ارشاد،انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی، چاپ دوم، تهران 1382.
مدیریت عمومی، سیدمهدی الوانی، نشر نی. چاپ هفتم، تهران 1373.
سازمانها سیستمهای عقلائی- طبیعی و باز، ریچارد اسکات ترجمه حسن میرزایی اهرنجانی- فلور سلطانی تیرانی، انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران 1374.
نظریه های ارتباطات سازمانی، علی اکبر فرهنگی- حسین صفرزاده- مهدی خادمی، نشر
14