تارا فایل

مقاله بررسی تاریخچه مسجد جامع بروجرد


تاریخچه مختصر مسجد جامع بروجرد
شهرستان بروجرد که در سی وسه درجه و پنجاه دقیقه عرض و چهل و هشت درجه و سی و شش دقیقه طول جغرافیایی قرار گرفته و از سطح دریا هزار و ششصد و هفتاد پنج متر ارتفاع دارد. از شمال محدود است به ملایر، از جنوب به لرستان و بختیاری، از غرب به الشتر و چغلوندی و از شرق به سربند و اراک و در گذشته بخشی از عراق عجم بشمار می آمده.
طبق نوشته متون تاریخی، بروجرد دارای دو جامع عتیق و حدیث بوده و بعلت فرهنگ خاص گذشته که مذهب از عوامل مهم و تعیین کننده بیشتر روابط اجتماعی بوده، که وجود خاص گذشته که مذهب از عوامل مهم و تعیین کننده بیشتر روابط اجتماعی بوده، که وجود مسجد جامع در هر محلی، بعلت اقامه نماز خصوصاً از روستاهای اطراف جهت تهیه مایحتاج روزمره خود یک نوع مبادلات تجاری در کنار مساجد بوجود آمده که نهایتاً باعث شکل گیری مراکز اقتصادی در این محلها را نموده و بمرور زمان به آن افزوده شده و بافت معماری با مرکزیت مساجد جامع شکل گرفته و این مراکز اغلب شروع و تداوم و تکامل و شکل گیری مراکز اقتصادی در این محلها را نموده و بمرور زمان به آن افزوده شده و بافت معماری با مرکزیت مساجد جامع شکل گرفته و این مراکز اغلب شروع و تداوم و تکامل و شکل گیری شهرهای قدیمی، می باشند که در فراز و نشیب های زمان دستخوش تغییراتی شده و یا در زمانهای خاص به دلایل مختلف، محل قدیمی تر مطرود و محل جدیدی بجای آن ساخته شده است.
در مورد اینکه بنای اولیه مسجد در چه زمانی و توسط چه کسی بنیان گذاشته شده اطلاع دقیق و مستندی در دست نیست ولی قدر مسلم اینکه قبل از احداث مسجد در این محل، باستناد یافته های باستانشناسی در سال 1363، مشخص شده مسجد بر روی زمین بکر پایه گذاری نشده و قبل از احداث، در این محل زندگی می شده که بعلت محدودیت ترانشه ها، با بقایای معماری برخورد نشد ولی لایه های تمدنی، کاملاً روشن و مشخص بوده، بنابراین مسجد جامع در یکی از قدیمی ترین مناطق بروجرد واقع است. در آن روزگار مردی امیر و ادیب بنام حموله بن علی البروجردی در شهر خود حکمران و وزارت آل عجل را نیز گردن نهاده بود، ابودلف را به شهر خود دعوت و برای ساختن مسجد جامع اندیشید و بهمراه هم کنار آتشکده ویران آن شهر رفته تا صلاحیت آن را از نزدیک بنگرند، ابودلف پس از دیدن اظهار داشت هذا مسجد العتیق … "
1- شناخت گنبدخانه و تعمیرات اساسی آن
پی دیوارهای گنبدخانه از سنگ سیاه مورق و سنگ لاشه با ملاط شفتته آهک ساخته شده، عمق پی نسبت به کف اولیه، حدود دو متر و ضخامتش حدود 330 سانتی متر می باشد، و بر روی لایه خاک رس که در همین عمق واقع است گذاشته شده که در گمانه B در سال 1362 مشخص گردید. از نظر استحکامی ضعفی در شالوده مذکور، دیوار گنبدخانه با ضخامت 270 سانتی متر گذاشته شده و فرم قرار گرفتن آن بر روی هر یک اضلاع عبارتست از، یک راهروی بزرگ در وسط و به فاصله حدود 175 تا 180 سانتی مت از طرفین، دو راهروی کوچکتر که در ضلع جنوبی، بجای راهروی بزرگ محراب و بجای راهروهای کوچکتر، دو طاقنما تعبیه شده، که هم مسئله قرار گرفتن محراب در این محل حل شده و هم از نظر قرینه سازی رعایت اصول شده باشد.
ارتفاع طاقبندی هشت گنبد، از روی دیوارهای چهار جهت حدود 302 سانتی متر، و فرم تویزه هشت، یک ردیف آجر نیمه بصورت رومی در بالا و در زیر ان یک ردیف بصورت طاق پر زده شده و مجموعاً ضخامت تویزه های هشت حدود 35 سانتی متر و عمق آنها روی اضلاع اصلی 9 رگه آجر (55 سانتی متر) که چهار رگه در نما مشخص و پنج رگه داخل دیوار ولی در کنج ها حدود 180 سانتی متر، یعنی درست تا گوشه گنبد خانه و معادل عمق فیلپوش هاست.
مسئله قابل توجهی که برای هر بیننده در نگاه اول قابل تشخیص اسیت اینکه ورودی های اصلی روی اضلاع شرق، غرب و شمال هرکدام دارای دو تویزه متفاوت و مجزا از یکدیگر می باشند، از فرم آجرکاری نمای داخلی چنین به نظر می رسد که تویزه فوقانی زمانیکه کف را بالا آورده اند بصورت تزئینی، در آجرهای نما تراشیده شده، در حین تعمیر هشت و شانزده، از داخل روزن های فوقانی آنها، گمانه هائی زده شده و مشخص شد این تویزه ها در عمق دیوار ادامه داشته و نمای بیرونی آنها، نمائی است دستخورده و غیر اصلی که در تعمیرات شکل درنمای طاقهای ورودیها اعمال شده، اما طاق زیرین ممکن است به دو دلیل ساخته شده باشد:
الف: زمانیکه کف بالا آورده شده، طاق اولیه بسیار کوتاه و ناهماهنگ با بنا بوده که طاق زیرین در داخل طاق اولیه زده شده تا هماهنگی از نظر طول و عرض ممکن است در اثر ضعفی که مشاهده شده، طاق داخلی را بعنوان تقویت کننده، استفاده و در داخل طاق اولیه زده باشند، که به نظر می رسد مورد اول معقول تر باشد، اما مسئله قابل ذکر اینکه، اگر سطح مقطع دو طاق مذکور را در نظر بگیریم، فرم اجرای طاق فوقانی بصورت رومی و طاق زیرین بشکل طاق پر است، که در نمای طاق زیرین، با نماسازی که انجام شده و به اندازه ضخامت یک آجر است، طاق رومی زده شده که هماهنگ با قسمت فوقانی باشد.
اما چگونگی فرم ساختمانی از بیرون، به علت پوشیده بودن سطوح بیرونی چهار جفت، و ساخت گنبد جدید بر روی گنبد آجری در سالهای اخیر، دقیقاً روشن نیست. ولی از حد بام شبستانهای طرفین که تداوم پاگرد هشت ضلعی پاگرد گنبد می باشد.
مسئله مهم دیگری که در ضمن تعمیر، با آن برخورد شد، قسمتی از نمای آجری بیرونی شانزده، بر روی دیوار گنبد خانه باقی مانده بود که دقیقاً مربوط به دوره های قبل است کاربندی بوسیله چوبها و الوراهائی به بدنه گنبد الحاقی و یا بهتر بگوئیم الصاق شده، این بقایای یافت شده در زیر دیوار پاگرد فعلاً پنهان است و مشخص می نماید که شانزده قبلی در سطحی بالاتر از شانزده فعلی قرار داشته و از نظر کار کاملاً متفاوت با شانزده فعلی است.
همچنین ساق گنبد که بصورت معقلی تزئین شده که وجود این گنبد علاوه بر اینکه نفعی نداشته ضرر و زیانهائی بسیار، متوجه بنا نموده که اهم ان به شرح ذیل است:
1- احداث گنبد الحاقی بنحوی است که پاکار قوس گنبد بر روی قسمت فوقانی ساق گنبد اولیه سوار شده و عملاً وزنی در حدود دویست تن، بر روی پایه های گنبد خانه تحمیل نموده که با توجه به ضعف های ایجاد شده در پایه ها، مرمت مشکلات بیشتری را باعث شده.
2- مصالح بکار رفته در گنبد جدید الاحداث ، آهن و سیمان و آجر و کاشی است که با توجه به مصالح گنبد اولیه، علاوه بر سنگینی، بیشتر ناهمگون و ناآهنگ است و موجب عدم تطابق در انقباض و انبساط های و همچنین موجب نارسائی هائی در کاربرد آنها شده است و خصوصاً کاشیهای سطح گنبد که از نوع نامرغوب می باشد پوسته نموده و شکسته و باعث ایجاد ترکهائی در سطح گنبد شده و زمستان در اثر بارش برف و باران و یخبند آب به گنبد زیرین نفوذ نموده و با وجود پایه های آجری و سیمانی در حد فاصل دو گنبد آب در بین آنها جمع شده و به گنبد زیرین نفوذ نموده و باعث پوسیده شدن ملاط و آجرها گشته و نهایتاً ضرر و زیان زیادی به گنبد آجری زیر وارد نموده است.
3- دراثر رطوبت موجود در حد فاصل دو گنبد، و ایجاد ترکیبات شیمیایی و اکسید شدن آهنهای مصرف شده موجب گردیده که آهنهای موجود بصورت ورقه ورقه با قطرهای دو تا سه میلیمتر شده و در حد فاصل دو گنبد ریخته شود، که در اثر تداوم باعث ریزش گنبد کاشی خواهد شد.
4- برای استوار نمودن آهنهای اسکلت گنبد، آهن هائی بصورت پایه به آنها متصل و بطرف مرکز گنبد زیرین هدایت شده که گویا طوقی فلزی در راس گنبد آجری گذاشته و طرف دیگر پایه ها را به آنها متصل نموده اند.
5- بر روی گنبد آجری ز یرین، مقدار زیادی بتون (با حداقل با ضخامت شصت سانتی متر) ریخته شده که علاوه بر سنگینی و وزنی که به گنبد آجری تحمیل نموده، مانع تبخیر رطوبت حاصله در گنبد زیرین شده در نتیجه ضعف بیشتری متوجه گنبد نموده است.
6- گنبد اجری قدیم و ساق گنبد کلاً در زیر لایه بسیار ضخیم و ناهنجار که فوقاً ذکر شد داشته باشیم، به حداقل ممکن رسانیده و دسترسیی به پوسته بیرونی گنبد و ساق گنبد را از بین برده است.
تزئینات گنبد خانه:
گنبد خانه، چون طی ادوار گذشته بکرات مورد تعمیر قرار گرفته و حتی گنبد و کاربندی هشت و شانزده، اصلی نیست و دستخورده می باشد، از تزئینات اولیه چیزی باقی نمانده و تنها قسمتی که می توان به دوره اولیه نسبت داد، قابهای آجری جبهه جنوبی، و جزئی تزئینات اجری داخل طاقنمای جنوب شرقی، اما به هر حال تزئینات موجود گنبد خانه را به شرح زیر می توان توضیح داد.
پس از خاکبرداری کف که تا عمق 180 سانتی متری پائین رفتیم، بر روی ضلع جنوبی، در طرفین محراب و قاب آجر کاری با ابعاد غربی 79150 و شرقی 68 155 سانتی متری کادربندی شده بود و یکسری و تزئینات آجری در داخل کادر وجود داشت که قسمتی از آجرها شکسته بود، که مورد مرمت گرفتند.
فرم محراب و دیوارهای جانبی آن، با توجه به چگونگی قرار گرفتن دیوارها و نوع مصالح بکار رفته نشان می دهد که در بدو ساختمان، شکل محراب، متفاوت با شکل امروز بوده و نمای فعلی را نداشته و چندین بار در دوره های بعد تغییر شکل داده شده، و حتی ازارتفاع حدود سی سانتی متری کف اولیه، یک لایه گچ ضخیم روی بدنه محراب کشیده شده که ممکن است جهت تزئینات گچبری بوده که بنا به دلایلی که دقیقاً روشن نیست گچبری آن انجام نشده و حتی سطح گچ ها هم صاف نشده سطح گچ مذکور درست همردیف با پر شدن دوره اولیه کف گنبد خانه می باشد.
موضوع در خورد توجه، ملاط قسمت تزئینی، گچ سفید یکدست، و ملاط قسمت فوقانی و هشت و شانزده هم دیده شده، تزئینات این قسمت از نظر آجر و ملاط قابل مقایسه و احتمالاً همزمان با قاب بندی های طرفین محراب بر روی دیوار جنوبی گنبدخانه می باشد.
مصالح و ملاطهای بکار رفته
همانگونه که قبلاً ذکر شد، شالوده بنا از سنگ سیاه مورق و سنگ سیاه لاشه و ملاط شفته آهک تشکیل شده، و در بقیه بنا، مصالح مذکور به هیچوجه مورد استفاده قرار نگرفته و بیشستر آجرهای متفاوت الاندازه، که نشان می دهد آجرها چندین بار در بنا بکار گرفته شده و حتی در طاقبندی هشت و شانزده بوفور از نوعی آجر / 42020 که تزئینات هندسی بوسیله تراش روی آنها انجام شده استفاده نموده اند که قبلاً در بنا جنبه تزئینی داشته اند، همچنین از آجرهای مربوط به ستونهای گرد در دو نوع، که مربوط به مساجد قرون اولیه اسلامی می باشد، در تعمیرات دوره های بعد، در بعضی موارد منجمله پاگرد گنبد از ملاط پودر شده و ایجاد ضعف در بنا نموده بودند.
درکف فرش حیاط مسجد در عمق حدود بیست تا بیست و پنج سانتی متری از کف آجر فرش، قلوه سنگ جهت فرش وجود دارد، همچنین درزیر هشتی ورودی شرقی از قلوه سنگ جهت فرش استفاده نموده اند که داخل کادر پلان معکوس سقف هشتی که با آجر نره چیده شده، سنگفرش از نوع قلوه سنگ دیده می شود.
اما مهمترین موضوعی که در رابطه با مصالح مورد استفاده باید ذکر شود، کاربرد چوب در اندازه های متفاوت و انواع گوناگون و به اشکال مختلف و تقریباً در همه قسمتها و بخشهای بنا می باشد که در بعضی قسمتها، با کوچکترین تماس دست، تبدیل به پودر می شوند، از این نظر لازم دانسته می شود که محل چوبها و فرم قرار گرفتن و چگونگی کاربرد آنها در رابطه با انتقال بارو نیرو بیشتر توضیح داده شود:
کلاً ، یازده ردیف چوب، از کف تا زیر گنبد بکار برده شده، در دیوارهای چهار طرف، تا زیر طاقبندی و در فضای چهار گنبدخانه، بطور متفاوت در دیوارها، چوب عمود بر اضلاع و یا در جهت ضخامت دیوارها انداخته شده که سطح مقطع چوبها در دیواره دیده می شود و محل یا سطح خاصی برای قرار گرفتن چوبها در نظر گرفته نشده و به نظر می رسد طی تعمیراتی که در ادوار گذشته انجام شده برخی از این چوبها برای کلاف نمودن انداخته یا شاید در ورودیها دخل و تصرفاتی شده که این چوبها برای دوخت و دوز به کار برده اند. در هر صورت متوسط در دیوارهای چهارگانه پائین سه ردیف چوب بکار رفته و قسمتی هم در بالای محراب مشخص است که چوب سرتاسری و موازی با دیواره در بالای محراب، زیر تزئینات گچی وجود داشته و از بین رفته و فعلاً سوراخ های دو طرف گچبری پیداست علت عمده ضعف و شکافهای ایجاد شده در دیوارها، بیشتر مربوط بوجود همین محفظه های ایجاد شده در داخل دیوار و فشاری است که از بالا بر روی آنها وارد می شده، چون وجود فضاهای خالی داخل دیوار، باعث می شد بار و نیروی وارده به طرفین آنها منتقل شده و در اطراف و هم بر سطح فضاها در بیرون می شد بار و نیروی وارده به طرفین آنها منتقل شده و در اطراف و هم بر سطح فضاها در بیرون ترکها و شکافهائی ایجاد شود، خصوصاً ترکهای ایجاد شده در لچکی های طرفین ورودیهای اصلی، که درست پایه های هشت در بالای همین محلها بوده و چوبهای زیر پایه های هشت که کاملاً پوسیده و از بین رفته بودندو بجای آنها حفره های بزرگی در داخل دیوار ایجاد شده بود.
محل چوبهای مصرفی در طاقبندی گنبد خانه
در زیر پایه های هشت که کمی از سطح دیوارها جلو زده، چوبهائی قرار داشته که بصورت اریب بطرف مرکز ضلع گنبد خانه ادامه داشته، و کلیه آنها پوسیده و محل آنها بصورت حفره در دیوار باقیمانده بود، الوارهای روسی بطول بین 190 تا 220 سانتی انداخته و با گچ و آجر، بسته شدند در فاصله سی چهل سانت بالاتر، در داخل پایه ها چوبهای کوچکتر (حدود 120 سانتی متر طول) و ضخامت کمتری به پایه ها و دیوارهای طرفین کلاف شده بودند.
در بالای روزن ها، در امتداد طولی دیوار، سه ردیف چوب موازی بطول اضلاع هشت (کمی بیشتر از سه متر) قرار داشته که تا عمق 170 سانتی متر نسبت به لبه تویزه هشت، ادامه داشت، کلیه این محلها باز شد و چوبهای عقب تر، با تیرهای چوبی، و چوب جلوئی با الوار تعویض شد، طول الوار و چوبهای مصرف شده در این محلها حدوداً 210 تا 220 سانتی متر و عمق باقیمانده محل دو سر چوبهای قبلی، به علت عدم امکان قرار دادن چوب به اندازه اولیه با گچ و آجر پر شدند. در حد فاصل دو هشت، در وسط پایه ها، چوبهائی به شکل تیر چوبی با ضخامت کمتر از الوارها با طول حدود یکصد تا یکصد و سی سانتی متر، بصورت عمود بر دیوار وجود داشت که کلیه آنها نیز تعویض شدند.
نهایتاً یکی از مهمترین عوامل ضعف و خصوصاً جدا شدن طاقبندی هشت و شانزده از بدنه اصلی بنا، و جدا شدن دیوار پاگرد جبهه جنوبی در بیرون بعلت پوسیدگی و از بین رفتن همین چوبهای مصرف شده در بنا می باشد که تاکنون کلیه آنها (بجز دو ردیف چوبهای گنبد) تعویض و تعمیر شده اند.
همانگونه که قبلاً بیان شده، پس از خاکبرداری کف گنبد خانه تا عمق 180 و تعمیر چهار جهت و محراب و راهروهای بزرگ و کوچک، بالاجبار بایست سقفی در حد کف فعلی زده شود، اگر بوسیله طاق و تویزه پوشانده می شد دو مشکل وجود داشت: اولاً فضای زیادی اشغال و هزینه نسبتاً گزافی داشت، ثانیاً مشابه سازی بود، بنابراین پس از مشورت لازم تصمیم گرفته شد با تیر آهن ساخته شود که با توجه به دو اصل اساسی مرمت یعنی حداقل دخالت در بنا و اصل قابل برگشت بودن به نحوی طاق آن اجرا شد که فقط چهار سوراخ 20×20 سانتی متری در چهار گوشه و یک سوراخ در داخل محراب زده شدد و از دو ورودی کوچک شمالشرقی و شمالغربی، با پلکان فلزی که هیچگونه ارتباطی با دیوارهای جانبی نداشتند فضای زیر گنبد خانه به شبستانهای جانبی مرتبط شد و از چهار ورودی دیگر، با نصف توری فلز، بعنوان هواکش استفاده و با فضای بیرون جهت دفع رطوبت و ناوگردش هوا مرتبط گردید.
با توجه به شکل گنبد و ارتفاع آن نسبت به عرض و وسعت گنبدخانه، و فرم طاقبند هشت و شانزده و تزئینات آجری و تقسیم بندی فضای داخلی و پیش آمدگی پایه های هشت، گنبد فعلی قابل مقایسه با بناهای مسجد دشتی و مسجد ازیران می باشد که آنها مربوط بقرن هشتم ه ق هستند و از نظر مطالعه تطبیقی، ساخت گنبد و طاقبندی فعلی را می توان مربوط به همین زبان یعنی قرن هشتم دانست و بموجب شواهد موجود چنین استنباط می شود، که در یک زمان خاص (احتمالاً قبل از قرن هشتم ه.ق) بعلت حادثه ای (شاید زلزله، چون بروجرد بر روی خط زلزله واقع است) گنبد اولیه یا قدیمی تر ریخته، و مجدداً، بر روی دیوارها و پی قبلی تعمیر و بازسازی شده باشد، و حتی در بعضی قسمتهای هشت که طاقبندی تعمیر می شد، در عمق مصالح و ملاط دیوارها متفاوت با قسمت بیرون بود که بارزترین نمونه آن تویزه های حمال چهار کنج می باشد که از نظر کار، فرم، مصالح و ملاط متفاوت با بقیه می باشد.
از طرفی، نمای بیرونی گنبد هم تغییر شکل یافته و دیوارهای بیرونی شانزده اولیه یا قدیمی تر از امروز، در زیر دیوار هشت پاگرد فعلی گنبد پنهان است و بقایای آنها که تراشیده، شده اند ولی کاملاً حالت شانزده را حفظ کرده اند در زیر دیوار پاگرد دیده می شود، همچنین بکار بردن مقدار زیادی چوب در طاقبندی هشت و شانزده که بیشتر نظر و هدف این بوده، که نمای جدید را به اسکلت قبلی، کلاف و یا صحیح تر بگوئیم الصاق کنند، بخوبی نظریه فوق را تایید می کند.
روش و نحوه تعمیرات انجام شده
با شناختی که از چگونگی انجام کار، در گنبد خانه مسجد جامع بدست آورده بودیم، دقیقاً روشن شده بود که نقش عمده در طاقبندی هشت و شانزده در امر کلاف و الصاق این قسمت به بدنه اصلی بنا، بر عهده چوبهای مصرف شده می باشد و در اولین فرصت، تعویض این چوبها ضروری است، بنابراین اول دو ردیف چوب، یکی در بالا، در داخل پایه های شانزده، که طاقبندی دیوار گنبد خانه و پاگرد راکلاف کرده بودند. و دیگر، چوبهائی که در زیر پایه های هشت قرار داشتند، تعویض گردید و بجز این دو مورد، تویزه های حمال چهار کنج، و تویزه های هشت، نقش عمده ای در حفظ و ثبات و نگهداری و تعادل را در گنبد خانه داشته و دارند، بنابراین در همه مراحل تعمیر گنبد خانه، این عناصر و اولویت توجه به تعمیر آنها مورد نظر بوده اند و سپس به بقیه مسائل پرداخته می شد. با این زمینه فکری، کار تعمیر را از هشت بالای محراب که آجرهای تویزه آن وارفته و طبله نموده و امکان ریزش (مشابه جبهه شرق) داشت شروع شد، پس از تنگ گذاری در زیر شانه های دو طرف تویزه، آجرهای تیزه تا حد شانه ها برداشته و تعمیر و مجدداً تویزه بازسازی شد، سپس زیر پایه ها، بازو در محل چوب اولیه الوار روسی بطول حدود 210 سانتی متر انداخته و زیر پایه بسته شده، و در مرحله بعد تعمیر پایه ها، به طرف بالا ادامه یافت، لازم به ذکر است که شش عدد از چوبهای فوقانی حد فاصل پایه های شانزده، در تعمیرات سال قبل، در جناحهای جنوبی و جنوبشرقی و جنوبغربی پاگرد، از بیرون تعویض شده بودند، باین علت تعمیر در جبهه جنوبی با سهولت بیشتری نسبت به جهت دیگر انجام می شد، پس از تعمیر هشت جنوبی، تعمیر هشت کنج جنوبشرقی را شروع کردیم، در این محل هم، چون چوب قسمت فوقانی، و چوب پایه غربی تعویض شده بودند از این نظر اول چوب زیر پایه دیگر را تعویض نموده و پس از بررسی ای که روی تویزه حمال این کنج انجام دادیم، مشخص شد که در پشت دارای ضعف است. و در قسمتی هم خشت بکار رفته و دیوار پشت آن هم شکاف خورده و در نهایت لازم است این فیلپوش و قسمتی از تویزه برچیده و پشت آن تعمیر و مجدداً بازسازی شوند، که اینکار انجام شد. فاز بعدی کار تزئینات آجری خفته و راسته زیر فیلپوش بود که در این مقطع از کار، مشکل ما چگونگی بازسازی تزئینات خفته و راسته این کنج بود چون ابعاد قاب تزئینات که 120×235 سانتی متر و حدود دوازده سانتی متر عمق آنها می باشد و تقریباً حالت یک تابلو آجری را دارند، فرم اولیه آنها متفاوت با فرم کنونی بوده، که با دوردیف آجر عمودی را شکسته و با دو لایه آجر و ملاط گچ، داخل قابها را پکوفته و همسطح با دیوارهای جانبی نموده اند، حالا که آجرها برداشته و تزئینات تعمیر شده اند، این تردید وجود دارد که آجرهای عمودی هم تعمیر و تعویض شوند یا بفرم کنونی، شکسته باقی بمانند، که پس از مطالعات لازم تصمیم گرفته شد، کنج جنوبشرقی، آجرهای عمودی آن تعمیر نشود و جهت نمونه کار گذشته باقی بماند ولی بقیه کنج ها تعمیر شود. چون کمکی در جهت استحکام بیشتر و بشکل پایه زیر طاق فیلپوش قرار دارند.
نسبتاً باریکتر بودند و حد فاصل چوب اول و دوم، و چوب دوم و سوم با دو لایه آجر و ملاط گچ و یک ردیف آجر که بصورت عمودی کار شده بود، از یکدیگر جدا شده بودند، در این مرحله هم طرفین سوراخها با ملاط گچ و آجر پر شد و در محل چوب جلوئی الوار روسی، و دو ردیف چوبهای عقب با تیرهای ضخیم بشکل اولیه پر شدند، و سپس دیوار پایه ها تعمیر گردید.
کنج شمالغربی، مانند کنج جنوبشرقی، کلیه آجرهای فیلپوش برداشته شد و نسبتاً عمیقی که دهنه آن در حدود 25 سانتی متر و عمقش 48 سانتی متر بود و هر چه بطرف داخل ادامه می یافت شکاف تنگتر می شد تا نهایت به حدود 2 سانتی متر و به محفظه پشت مرتبط می شد، به این علت، آجرهای فیلپوش برداشته و شکاف مذکور با آجر و ملاط گچ دوخت و دوز و بسته شد، دو طاق فیلپوش مجدداً زده و پایه های طرفین و نمای آجری تعمیر گردید.
در جبهه شمالی، مانند جبهه جنوب و غرب، در داخل دیوار طاقهای وسطی شانزده و پشت پایه های طرفین و حتی تا وسط طاقنما های جانبی، محل چوب بود که مانند جبهه های دیگر از اشغال و پوسیده های چوب تخلیه و الوارهائی در حدود دو متر بجای چوبهای اولیه انداخته و تعمیر شدند، اما مشکل عمده در این قسمت تعمیر هشت وسط بود که در این محل هم، سه ردیف چوب تا عمق 167 سانتی مانند جبهه غرب وجود داشت، فرق این جبهه با جبهه غربی نفوذ رطوبت، قبل از تعمیر و بازسازی در این محل بود که باعث از بین رفتن و ضعیف شدن ملاط آن بود که علاوه بر کم شدن استحکام و مقاومت دیوار، زمانیکه دیوار باز شد، در حین کار، گاهی با ریزش آجرها از بالای سوراخ ایجاد شده مواجه می شدیم، بنابراین با شناختی که از چگونگی فرم کار در مراحل قبل بدست آورده بودیم، اول طرفین هشت را باز نموده، محل سرچوبها را تخلیه کرده و با ملاط گچ و آجر پر نموده سپس قسمت وسط را تا بالای روزن باز نموده، قسمتی از سقف روزن را طاق زده و یک الوار در سر در روزن انداخته و دیوار را چیده و تا سطح مورد نظر که قرار برود الوار انداخته شود، بالا آوردیم، سپس کل دهانه هشت را سه قسمت نموده و هر قسمت را که حدود 65 سانتی متر می شد، باز نموده، محل چوب دوم و سوم را بسته، تا سراسر دهانه و فقط بجای چوب اولی، الوار انداختیم و جای چوب دوم و سوم، عملاً با گچ و آجر پر شد و سپس بوسیله پوشال، خاک نرم و فضولات پرندگان پر شده بود، بنابراین، اشغالهای آن تخلیه و با آجر و گچ چیده و پرشد، و کف آنرا آجر فرش نمودیم، این محل می تواند کمک موثری برای دیوار و پایه های جانبی و تا اندازه ای از رانش پایه ها جلوگیری کند، همچنین مقرر شد روزن های شرقی و غربی نیز بررسی که در صورت داشتن وضع مشابه، آنها هم به همین شکل تخلیه و تعمیر شوند.(تصاویر 17 تا 19)
مشکلترین قسمت کار، کنج شمال شرقی و هشت شرقی می باشد که قسمت زیادی منجمله پایه های حد فاصل هشت شمالشرقی، قسمتی از تویزه هشت کنج (بالای فیلپوش) و هشت شرقی بطور کلی، همچنین قسمتی از پایه های شانزده بالای این دو قسمت، ریخته و بقیه هم که نریخته اند، پایه ها وارفته و جدا شده از بدنه بنا و نماهای آجری از دیوار اصلی گنبد طبله و جدا شده و حتی در بعضی قسمتها تا سی سانت، پایه ها و لچکی جلو آمده و از محور خارج شده و شکاف برداشته اند، سال قبل،، بعد از ریزش قسمتهای مذکور، زیر پایه ها و زیر شانه تویزه ها تنگ گذاری و بسته شد و تویزه شمالشرقی بالای فیلپوش هم که تویزه آن ریزش کرده بود، در تنگ گذاری و بسته شد و تویزه شمالشرقی بالای فیلپوش هم که تویزه آن ریزش کرده بود، در حد فاصل باقیمانده در حد شانه (آوارگاه) طاق چوب زده شد تا از ریزش بیشتر جلوگیری شود، دلیل حرکت و ادامه تعمیر هشت و شانزده از طرف جنوب به غرب و شمال و نهایتاً شرق همین بود، چون آن قسمت ها سالم تر بودند، طی کار و تعیمر آنها، شناخت و تجربه بیشتری نسبت به بنا حاصل شد و نهایتاً با اطلاعات و تجربه بیشتری این جبهه که بسیار خطرناک بود مرمت و بازسازی شد، لذا در این جبهه فرم کار را بطور کلی عوض کردیم و تصمیم گرفته شد ضمن اینکه مانند سابق از بالا به پائین تعمیر بکنیم، در چند نقطه در کمرکش پایه ها، اسکلت و دیوار اصلی بنا سوراخ و چوبهائی در آنها نصب نموده تا تکیه گاهی باشد برای پایه های آجری، و ضمناً مانع ریزش قسمتهای فوقانی که حتی الامکان سعی شده بود با بنا هشت و گیر شوند، باشد و کما فی السابق اول چوبهای بالا که پوسیده بودند تعویض و سپس لچکی های طرفین طاقنماهای شانزده و سپس بقیه پایه ها، از حد چوب به پائین و کار بنحو پیش بینی شده پیش می رفت، تا اینکه در جبهه شرق به دو پایه شانزده وسط که درست بر روی هشت ریخته شده، قرار داشت رسیدیم، در این مقطع از کار مشکل جدیدی پیش آمد که کار بمراتب مشکل تر از قبل شد و جریان از این قرار بود که پس از باز کردن و در آوردن الوارهای پوسیده قبلی، بر روی این دو پایه و برداشتن قسمتهای طبله کرده آنها، اولاً در بالای حفره محل چوب عمدی، بقایای الواری قرار داشت که حد فاصل گریوار و دیوار گنبد خانه، بصورت افقی و اریب انداخته شده بود (یکسر چوب در طرف داخل و سر دیگرش بطرف بیرون دیوار) در پائین حفره سوراخی با عمق حدود هشتاد و قطر حدود چهل سانتی متر در پشت پایه قرار داشت، بناچار کل پایه شانزده، از زیر گریوار تا پائین برداشته شد، حالا با حفره ای با عمق 80، از طرفین لچکی ها و پایه ها طبله کرده و ول شده، تویزه هشت زیر هم که ریخته و بقیه الحاقات معلق، که هر لحظه امکان ریزش داشت، به هر حال با تلاش بسیار خاکهای حفره پائین خالی شد، سپس دوغاب گچ داخل آن ریخته و ملایمت کوبیده تا در دوغاب غرق شوند، مجدداً دوغاب ریخته و بشکل فوق عمل کردیم تا زمانیکه توانستیم با دست آجر چینی کنیم و حفره پر شده تا زمانیکه به محل حفره چوب داخل دیوار رسیدیم، بعد دو طرف سوراخ مانند قبل پر شد و سپس کار ادامه داده شد تا به کمر پایه، چوبهای کمرکش هم (دو چوب عمود و یک چوب افقی) انداخته و قسمت روی آن چیده شد، تا به محل زیر الوار عمودی رسیدیم، در این موقع الوار هم گذاشته و در پایان کار، چوب حد فاصل گریوار و دیوار گنبد خانه را تا جائی و حدی که امکان داشت، با دیلم و شمشه و با قطعه میلگردی که در روی آن صفحه فلزی کوچکی جوش داده ایم، خالی کرده و مجدداً با آجر و گچ پر کردیم و این پایه را بطور کامل به نحوی بستیم که پایه در داخل دیوار گنبد خانه جاسازی شد، پایه دیگر را هم به همین نحو بسته و سپس تمامی لچکی های آنها را که طبله کرده بودند، برداشته و بازسازی و مرمت نمودیم، بعد از اتمام قسمت فوقانی، قسمت پائین شانزده را تعمیر و چوبهای زیر پایه ها را تعویض نموده و پایه ها را که بطو متوسط در حدود بیست سانت جلو آمده بودند تعمیر و همزمان چوب بالای هشت شرقی، در داخل دیوار و پشت پایه های هشت، مانند محلهای مشابه دیگر، در بالای روزن تعویض گردید، در کل عملیات مرمتی داخل گنبد خانه، در تمام مراحل سعی بر این بوده که فرم قبل از تعمیر (خواه اصلی یا غیر اصلی) بازسازی و احیاءگردد و حتی الامکان تغییری در نما و شیوه کار و تغییراتی که طی ادوار گذشته در آنها بوجود آمده، داده نشود.
تعمیرات چهار گنبدخانه
بنابر مدارک بدست آمده قبل از الصاق کاشیهای جدید در ازاره گنبدخانه، کاشیهائی از نوع کاشیهای فعلی ازاره ایوان بر روی بدنه و بجای کاشیهای فعلی وجود داشته، که آنها را برداشته و کاشیهای جدید بجای آنها نصب شده اند و در سال 1350 که کلیه سطوح داخلی گنبدخانه اندود زدائی شده و از بقایای اندودهای بجا مانده در زیر طاق ورودی شمالی مشخص شد که اندودهای موجود عبارت بوده از یک کاهگل بقطر حدود چهار سانتی متر بر روی سطح آجرهای نما، یک لایه گچ روی کاهگل مزبور، و مجدداً بر روی گچ یک لایه کاهگل در حدود سه سانتی متر کشیده شده بود و چهار لایه گچ دیگر بر روی گچ یک لایه کاهگل در حدود سه سانتی متر کشیده شده بود و چهار لایه گچ دیگر بر روی کاهگل دوم، بنابراین برای شروع تعمیرات چهار گنبدخانه، تصمیم گرفتیم در این مقطع کار را به دو قسمت تقسیم نموده، اول کاشیهای جدیدالنصب را که با ملاط سیمان با قطر حدود ده سانتی متر به بدنه بنا نصب شده بودند برداشته و زیر آنها را تعمیر نموده و در مرحله دوم حدفاصل کاشیها تا زیر طره را تعمیر کنیم.
مسائل قابل توجهی که ضمن برداشتن کاشیهای مذکور روشن شد عبارت بودند از:
1- چون این کاشیهاا ارتباط دیواره های یافت شده در زیر کف فعلی را با دیوارهای قسمت فوقانی چهار گنبدخانه قطع کرده بودند، بنابراین قسمتی از ادامه ستونچه های تزئینی مستدیرالقاعده و نمای آجری تزئینی جبهه شمالی در شرق و غرب ورودی بزرگ جبهه شمالی، در زیر آنها پنهان بود، علیهذا سعی می شد که به این تزئینات و ستونها حتی الامکان آسیب وارد نشود ولی مگر امکان داشت که یک لایه ده سانتی متری بتوان با قلم و چکش از روی آنها برداشته تزئینات آجری خفته و راسته از پائین و در زیر کف تا روی ازاره دیوار ادامه داشت، قسمتی از آجرهای تزئینی بهمراه سیمان مذکور از روی دیوار برداشته شد و در زیر این تزئینات، نمای اجری قدیمی تری دیده شد، لذا تا اندازه ایکه نیاز بود، بقیه آجرها را برداشته و متوجه شدیم در زیر تزئینات، که تا ارتفاع حدود چهل و پنج سانتی متری از کف فعلی گنبد خانه دیواری قدیمی تر قرار دارد، و از این حد به بالا، دیوار مذکور تخریب و دوباره سازی شده، و ادامه آن را بطرف ستون نمای جبهه غربی ورودی فرعی پی گیری کردیم و کاملاً روشن شد در زیر این ستون هم دیوار مذکور ادامه داشته و ستون نما و تزئین آجری بر روی دیوار مذکور و ادامه دوباره سازی شده آن، ساخته شده و برای ما یقین شد که ستونچه های مستدیرالقاعده مربوط به دوره اولیه بنا نبوده، بلکه آنها مربوط به دوره های بعد و قبل از آنها، بنا به شکل دیگری و شاید با تزئینات دیگری بوده که تخریب شده، دیوار زیرین و قدیمی تر، از نظر فرم کار و ملاط و آجر قابل مقایسه با دیوار انتهائی محراب که تا ارتفاع 115 سانتی متری از کف اولیه باقیمانده، می باشد.
2- مورد دیگر که در این مرحله از کار پیش آمد، اینکه در چند دوره محراب تغییر شکل یافته که آخرین مرحله آن با اضافه نمودن دیوار ده سانتی بر روی دیوار قبلی (و در قسمت انتهائی محراب، پانزده سانتی متر فاصله حد فاصل دو دیوار وجود داشت ) که در حین برداشتن کاشیها، دیوار مذکور با سیمان و کاشیها بکلی برداشته شد، دیوار مذکور را برداشته و نمای قبلی را تعمیر نمودیم، که فرم محراب نسبت به قبل بارزتر شد ضمن اینکه بقایای تعمیر و دیوار اضافی مذکور، در زیر گچکاری قسمت فوقانی محراب باقیمانده و فعلاً یک توالی دوره های مختلف در محراب قابل رویت می باشد.
بعد از اتمام فاز اول، فاز دوم تعمیرات چهار شروع شد، مهمترین مسائل یافت شده در این فاز عبارتست از:
در کناره غربی محراب، محلی که قبلاً منبر قرار داشته، بعد از برداشتن آجرهای پلاسیده و بیرون آوردن چوبهای پوسیده در عمق حدود سی و پنج تا چهل سانتی متری دیوار، با بقایای دیواری برخورد شد که نمای آن تراشیده و در جلو آن دیوار پوسته ای جدیدتر با عرض نزدیک به یک آجر که روکار و نمای فعلی را تشکیل می داد، در این محل به دلیل اینکه محراب قرار دارد، ممکن است وجود چند دیوار در کنار یکدیگر در ارتباط با افت و خیزهای تزئینی کنار محراب باشند که طی دوره های مختلف بعلت تغییر شکل یافتن محراب، آنها هم دگرگون شده و تغییر فرم یافته اند چون مشابه آن در محلهای دیگر با وجود اینکه گاهی تا عمق پنجاه سانتی متری دیوار، باز شده مشاهده نگردید و فقط در همین محل چنین حالتی دیده شد.
طی تعمیر محراب زمانیکه آجرهای نمای فوقانی جهت تعمیر برداشته شده بود تا تعمیر و مجدداً چیده شود، متوجه شدیم فرم آجر چینی زیر نمای فعلی با نما متفاوت بوده و نحوه کار آجرها بصورت افقی بود، توجیه آن چنین است که قبلاً ارتفاع محراب کمتر از ارتفاع امروز بوده و نحوه کار مجدداً چیده شود، متوجه شدیم فرم آجر چینی زیر نمای فعلی با نما متفاوت بوده و نحوه کار آجرها بصورت افقی بود، توجیه آن چنین است که قبلاً ارتفاع محراب کمتر از ارتفاع امروز بوده و در زمانی خاص (شاید بعد از بالا آوردن کف که منتج به کم شدن ارتفاع محراب شده) قسمتی از دیوار بالای محراب تخریب و ارتفاع محراب را بیشتر نموده و سپس نمای محراب را هم در سه جهت شرق، غرب و شمال گنبدخانه سه ورودی بزرگ قرار دارد، و هر ورودی دارای دو پوشش طاقی شکل می باشد که روی یکدیگر قرار گرفته اند، فرم آجر کاری طاق فوقانی بصورت رومی و طاق زیرین بشکل پر می باشد که در نمای آن یک تویزه بضخامت یک آجر و عرض 22 سانتی متر و به شکل رومی با تزئینات مشابه تزئینات پنجه گرگی (مهره های بند آجری) نماسازی و طاق ها را از نظر فرم کار هم آهنگ نموده اند، موضوع قابل بحث در این مقوله، عدم تساوی سطوح قسمتهای مختلف طاقها در سه جناح می باشد، باین ترتیب که اولاً ارتفاع طاقها متعادل نیست، و در نگاه اول مشخص است که فاصله تیزه های طاق تا طره آجری زیر هشت، با یکدیگر متفاوت می باشند و ارتفاع هر ورودی در سه جهت مذکور از اینقرار است:
جبهه شرق: ارتفاع تیزه فوقانی تا کف فعلی 460، تیزه قوس زیرین تا کف فعلی 405، پاطاق تا کف فعلی 210 و دهانه ورودی 312 سانتی متر.
جبهه غرب: ارتفاع تیزه فوقانی تا کف فعلی 501، تیزه قوس زیرین تا کف فعلی 440، پاطاق تا کف فعلی 255 و دهانه ورودی 300 سانتی متر.
جبهه شمال: ارتفاع تیزه فوقانی تا کف فعلی 480، تیزه قوس زیرین تا کف فعلی 428، پاطاق تا کف فعلی 252 و دهانه ورودی 310 سانتی متر می باشد، که وجود این اختلافها در در ارتفاع در حالیکه دهانه ها تقریباً متعادل است، دلیل خاصی باید داشته باشد، چون در زمان ساخت برای هر سطح، در چهار جهت اصلی، می بایست خط تراز معینی وجود داشته باشد، چون در زمان ساخت برای هر سطح، در چهار جهت اصلی، می بایست خط تراز معینی وجود داشته باشد و اینگونه اختلاف می تواند باین علت باشد که بعد از ساخت، ورودیها دست خورده و بزرگتر شده اند، و بنا به دلایلی نتوانسته اند همه آنها را همردیف و متناسب و متعادل بنمایند.
گاهی تا 235 سانتی متر می رسد، در بعضی قسمتها، چوبهای بکار رفته اولیه بصورت دوبله بودند و حدفاصل آنها یک یا دو ردیف آجر بصورت نره چیده شده بود که مشخص می کرد این چوبها همزمان با ساخت دیوارها کار گذاشته شده اند، چون در زمان ساخت، سطح بالا چوبها باز بوده که توانسته اند آجرهای مذکور را بطور منظم و دقیق بچینند، و در یک مورد هم، در پشت حاشیه تزئینی قسمت فوقانی کتیبه کوفی در جبهه شرق محراب یک قطعه چوب تعویض گردید که سر چوب در پشت آجرهای ستاره ای چهارپر، تزئینی حاشیه کتیبه پنهان بود، در برخی موارد هم قبلاً، سر چوبها را بیرون آورده و جای آنها را با تزئینی حاشیه کتیبه پنهان بود، در برخی موارد هم قبلاً، سر چوبها را بیرون آورده و جای آنها رابا آجر و گچ در نما، چیده بودند که اینگونه محلها را معمولاً از روی قرینه و با توجه به تجربه ایکه در مورد محل مصرف چوبها بدست آورده بودیم یافته و حفره های باقیمانده جای چوبها که خالی بودند چوب جدید انداخته شد و فقط در جبهه جنوبی دیوار شرقی، با وجود بررسی های لازم، چوب یا محل خالی یافت نشد بجز در زیر طره آن، که مشخص بود و تعویض گردیدند.
کتیبه و خط نوشته های مسجد جامع
قدیمی ترین خط نوشته ایکه در مسجد جامع بروجرد دیده می شود، کتیبه ای است که در جبهه جنوبی گنبد خانه، بالای محراب بخط کوفی گلدار، نقش بسته و قسمتی از آن در دوره های بعد، جهت ساخت محراب، تخریب و قسمتی هم در زیر گچبری محراب باقی است.
متن آنچه که قابل رویت می باشد چنین است:
بسم الله الهم اغفر امر هذالقبه الصدر الاجل مجدالدین ح… ابوالعز محمد بن طاهربن سعید اطال الله بقائه.
این کتیبه فاقد تاریخ می باشد، جهت شناسائی آن و تعیین زمان سعی شد. ابوالعز محمد بن طاهر بن سعید شناخته شود، که برای وی آرزوی طول عمر شده، بنابراین در زمان ساخت و نصب کتیبه وی زنده و در مصدر کار بوده است، جهت شناسائی او بررسی و تحقیق کوتاهی صورت گرفت که نتیجه آن به این شرح می باشد:
نهمین پادشاه سلجوقیان مسعودبن محمد بن ملکشاه بن الب ارسلان بن جعفر بیک بن میکائیل بن سلجوق، برادرزاده سلطان سنجر سلجوقی، حاکم بر خطه غرب ایران بوده، در بدو امر خلیفه المستر شد با حکومت مسعود مخالف بود و با برادرزاده اش داود نظر موافق داشت. از این جهت خلیفه برای سرکوبی مسعود لشگری فراهم آورده و راهی عراق عجم و کردستان شد، تاریخ گزیده در مورد این لشکرکشی اینطور شرح می دهد: " خلیفه المستر شد بقصد سلطان مسعود و سلطان بقصد خلیفه عزم رزم همدیگر کردند، در حدود دینور فریقین بهم رسیدند، جنگ رفت هزیمت بر لشگر خلیفه افتاد و خلیفه بر دست سپاه سلطان گرفتار شد، بظاهر مراغه ملاحده او را بدرجه شهادت رسانیدند، چنانکه ذکر رفت سلطان بعد از آن ببغداد شد، راشد خلیفه ازو منهزم شد و بر در اصفهان او نیز ب دست فدائی ملحد شهید شد و سلطان مسعود حکومت خود را در منطقه غرب مستحکم و رقیب را از میدان بدر برد.
اکنون با عنایت به توضیحات فوق مروری می کنیم بر کتیبه کوفی گنبد خانه:
" بسم الله الهم اغفر امر هذالقبه الصدر الاجل مجدالدین … ابوالعز محمد بن طاهر بن سعید اطال الله بقائه"
با توجه به متن کتیبه، که برای بانی گنبد طلب آمرزش نمود. و در آخر کتیبه، آرزوی طول عمر، مطالب ذیل قابل بررسی و توجه می باشد.
1- قسمت ریختگی و تخریب شده کتیبه، ارتباط قسمت اول و آخر کتیبه را قطع کرده، اما اگر به روال معمول زمان (سلجوقیان) توجه کنیم، که در اینگونه نوشته ها اعم از کتیبه ها یا اسناد مکتوب زمان، اول سپاس و نام پروردگار، بعد طلب مغفرت و آمرزش برای فرد یا افراد، و در پایان آرزوی طول عمر یا دعا و در نهایت و خاتمه، گاهی تاریخ و زمان صدور فرمان یا دستور ذکر می شده، که کلیه مراحل و موارد فوق در این کتیبه مراعات گردیده، به استثنای تاریخ کتیبه که نوشته نشده، بنابراین، روش و سبک نوشته، همان سبک زمان سلجوقیان می باشد و از نظر فرم و شکل و خط (کوفی گلدار) نیز کاملاً مشابه خطوط این زمان است.(نقشه 11)
2- موضوع دیگر اینکه، در کتیبه صحبت از بانی گنبد است، نه مسجد، بنابراین بنظر می رسد که عزالملک هم به تقلید ازاسلاف خود، گنبدی در مسجد جامع اضافه کرده (و شاید نوسازی و بازسازی کرده باشد) ولی قدر مسلم اینکه قبل از ساخت گنبد، مسجد جامع اضافه کرده (و شاید نوسازی و بازسازی کرده باشد) ولی قدر مسلم اینکه قبل از ساخت گنبد، مسجد جامع وجود داشته ، کما اینکه شواهد یافت شده نیز، تایید همین نظر است.
3- نصب بکتیبه همزمان با صدارت ابوالعزمحمدبن طاهر بن سعید (عزالملک البروجردی) بوده، و همانگونه که قبلاً ذکر شد، پس از کمال الدین محمد الخازن که در شوال سال 533 با توطئه ؟؟؟؟ بقتل رسید وی بوزارت رسیده بود، اما پایان کار وی مانند بیشتر وزرا و امرای مشابه می باشد که قربانی دسایس و توطئه یکدیگر شده اند.
بعد از کتیبه کوفی، قدیمی ترین خط نوشته موجود در مسجد جامع، سنگ نوشته سر در ورودی غربی می باشد. در این سنگ نوشته نیز توضیح مختصری ضروری است. در تواریخ نوشته اند شاه عباس اول دوبار به بروجرد سفر کرده، بار اول در سال 1002 و بار دوم در سال 1005 ه.ق، که در هر دو مورد جهت سرکوبی شاهوردیخان لر، حاکم لرستان بوده ، ولی بموجب سنگ نوشته مذکور مشخص می شود که وی حداقل سه بار به این شهرمسافرت کرده که در سال 1022 سفر سوم وی بوده است. متن سنگ نوشته مذکور به این شرح است:
فرمان همایون اشرف اقدس ابوالمظفر شاه عباس بهادر خان شرف نفاذ یافت: آنکه چون ممالک محروسه از نزول مرفه الحالند شفقت و مرحمت شاهنامه نیز درباره رفع نزول بروجرد از لوازم شمرده، بتاریخ سنه اثنی و عشرین و الف" 1022
که در این سنگ نوشته دستور داده می شود، همراهان شاه به شهر وارد نشوند، و دلیل آن چه بوده، دقیقاً روشن نیست، چون معمولاً ورود ؟؟؟ به شهر همراه با هرج و مرج و جور و ستم و ظلم و زور به اهالی شهر می شده و مخصوصاً در اینمورد خاص، شاه دستور عدم ورود سربازان را به شهر صادر نموده است.
عوامل تخریب در مسجد جامع بروجرد:
اصولاً، بناهای قدیمی بعلت طول عمر و فرسودگی مصالح بکاررفته و گاهی عدم انتخاب صحیح محل ساخت بخصوص محلهائیکه شالوده دیوارها گذاشته شده از استحکام لازم برخوردار نبوده، نارسائیهائی در بنا بوجود آورده، که بمرور زمان باعث سرعت در تخریب گردیده و زمانی این سرعت شدت گرفته که در تعمیرات آن طی ادوار مختلف، بدون مطالعه لازم و شناخت علت تخریب اقدام به مرمت و نوسازی و بازسازی نموده و معمولاً بجای مقابله با علت با معلول برخورد شده است.
اما موارد تخریب مسجد جامع را به چند دسته می توان تقسیم نمود:
الف- عوامل انسانی که شامل:
تعمیرات غلط و نادرست طی اعصار گذشته این بنا بکرات مرمت شده، زمینه شناخت و مطالعات کافی نداشته و همانگونه که گفته شد، بطور مقطعی تعمیر گردیده است.
ب- عوامل طبیعی و غیر منتظره:
1- خسارات ناشی از جنگ تحمیلی: طی چند دوره بمبارانهای شهرها توسط دشمن بعثی، حدود ده تا پانزده بمب و موشک در فاصله تا یکصد متری مسجد منفجر شد که با توجه به فرسودگی بنا، خصوصاً پوسیدگی چوبهای کلاف، خسارت بسیار زیادی متوجه این بنای با ارزش و تاریخی نمود، از جمله تخریب و انهدام کلیه در و پنجره های چوبی و مشبک و خسارات بسیار زیادی که متوجه منبر چوبی تاریخی شد که بیشترین خسارت را بمباران ساعت 5/12 ظهر مورخ بیست و دوم دیماه سال 1365 و بعد از آن در سال 1366 وارد نمود که یک بمب درست در فاصله یک متری دیوار شمالی مسجد و چند بمب در فاصله بیست تا سی متری منجر شدند، که خوشبختانه با اعتبار ستاد بازسازی استان و اعتباری که از طریق سازمان میراث فرهنگی تخصیص و ارسال شد، علاوه بر جبران خسارت وارده، بنحو مطلوبی تاکنون قسمتی از تعمیرات اساسی این بنای با ارزش تاریخی به انجام رسیده است.
2- زلزله: طوری که از شواهد موجود در بنا استنباط می شود، حداقل یک بار زلزله شدیدی حادث شده و تخریب بسیار بالائی در بنا بوجود آمده، که مشخصه آن وجود بقایای دیوار اولیه، در سطوح مختلف از جمله داخل محراب، زیر تزئینات خفته و راسته جبهه شمالشرقی گنبدخانه، داخل طاقنمای جنوبشرقی که قسمتی از تزئینات آجری روی آن باقیمانده، و تویزه های حمال چهار کنج و شاید محلهای دیگری که در داخل دیوار و پایه های فعلی پنهان و از دید ما بدور است، می باشد. از طرفی، بودن شهرستان بروجرد بر روی کمربند زلزله و عبور خط زلزله بسیار قوی از حدود یکی دو کیلومتری شمال بروجرود این حدس را به یقین نزدیکتر می نماید.
3- وجود اختلاف درجه حرارت زیاد (حداکثر در تابستان تا 40 درجه بالای صفر و زمستان گاهی تا 25 درجه زیر صفر) در فصول مختلف، نیز می تواند عاملی باشد در فرسایش سریعتر مصالح و ملاط بکار رفته در بنا.
4- در طی کارهای تعمیراتی مسجد بمواردی برخورد شد و کتیبه های موجود حاکی از پاره ای کارها منجمله تعمیر مجدد حوضخانه، با ریزش چاه فاضلاب به آبهای اضافی مسجد، در جبهه شرقی حیاط در سال 1360 در اثر اشباع شدن آن که خواه ناخواه در ازدیاد رطوبت بنا موثر می باشد.
ج- عوامل بیولوژیکی:
خوشبختانه تاکنون در بناهای تاریخی بروجرد هیچگونه نشانه ای که دال بر وجود موریانه ، کرم چوب یا حشرات دیگر و یا قارچهای مضره یا عوامل دیگر بیولوژیکی باشد به نحو مشهود، دیده نشده.
د- نوع خاک و محل بنا:
هنگامیکه از نواحی مجاور مسجد می گذریم، مشخص است که تقریباً بنا، بر روی بلندی ساخته شده، که در نتیجه چنین وضعی و نوع خاک محل، بسیاری از جرزها در طی قرون و اعصار تکان خورده اند قسمت بالای جرزها کم و بیش بیک وضع مانده و قسمتهای پائین در امتداد خطوط لغزش که به آسانی قابل تشخیص است، حرکت کرده است، شواهد این لغزش در بسیاری نقاط مشهود می باشد.
اما بیستر موادی که در بناهای ایران بکار می رود از لحاظ کیفیت در سطح بالائی نیست علیرغم این نقیصه و با وجود اینکه در این ساختمانها وسیله اتصال سنگ و آجر معمولاً ملاط گچ دار بوده که در مقابل رطوبت ضعیف است، باز باید گفت که ساختمانهای مسجد بر روی هم
دوره های ساخختمانی مسجد و چگونگی گسترش آن
مسجد جامع بروجرد در یکی از کهن ترین محلات شهر واقع است، عامه مردم شهر را اعتقاد بر اینست که مسجد در محل آتشکده ساخته شده ولی دلیلی که صحت این ادعا را اثبات نماید در دست نیست، قدر مسلم اینکه این اعتقاد دلیلی بر علاقه مردم به آثار فرهنگی تاریخی شهر خودشان است و از طرفی هم قدمت طولانی مسجد را تایید می نماید، حتی بعضی را نظریه چنین است که گنبد مسجد، گنبد آتشکده بوده که در دوره اسلام آنرا برای مسجد بازسازی نموده اند، که در اینمورد یقین می توان اظهار نمود این نظریه خالی از واقعیت است.
نکته های مبهم در مورد احداث و تکامل مسجد بصورت فعلی، اطلاعات بیشتری دریافته و گوشه ای از تاریخ مسجد، بلکه شهرستان بروجرد را روشن نمائیم، که این مطالعه و شناخت در فاز دوم تعمیرات قرار گرفته است.
بنابراین، دوره های تاریخی مسجد را به دو دوره متفاوت می توان تقسیم نمود:
الف- مسجد اولیه، با وسعت و فرم و جهت و سطحی متفاوت با مسجد امروز که اطلاعات ما در این مورد بسیار کم است.
ب- مسجد دوره دوم، یا بهتر بگوئیم دوره گسترش مسجد، که با اضافه شدن ساختمانهای جدیدتر در جهت و سطحی متفاوت با مسجد اولیه که بیشتر اطلاعات ما مربوط به بخش دوم می باشد چون این بخش تاکنون مورد تعمیر قرار گرفته و بالطبع بیشتر مطالعات انجام شده، در این بخش بوده است، فرم جبهه جنبی هم بنحویکه امروز می بینیم نبوده بلکه طی دوره های گذشته به علت بالا آمدن کف (طی چند مرحله) و تخریب و دوباره سازی گنبد از ارتفاع آن کاسته شده، از طرفی در داخل گنبدخانه به علت تغییراتی که صورت گرفته، از فضای داخلی آن کاسته شده، و در دوره های بعد بعلت ساخت شبستان های جانبی در دو طرف شرق و غرب گنبدخانه و احداث ایوان در شمال آن و مغازه های جبهه شمالی خیابان جعفری، چهار جهت بیرونی گنبدخانه پوشیده شده، و چنانچه دارای نما یا شواهد و مدارکی بوده، در زیر ساختمانهای جدیدتر پنهان و از دید ما به دور مانده اند.
نهایتاً، پیشنهاد می شود، در تقسیم بندی کلی تری، دوره های مسجد به پنج دوره کلی به شرح ذیل تقسیم گردد:
الف- دوره اولیه: از این دوره به علت اینکه در عمقی حداقل دو متر نسبت به کف فعلی قرار دارد، و همانگونه که قبلاً ذکر شده بنا به دلایلی تاکنون نتوانسته ایم مستقیماً به بررسی برای یافتن بقایای باقیمانده از این دوره اقدام نمائیم و اطلاعات ما در حد یافته هائی از متون و یکسری مدارک و سرنخ هائی است، که در حین تعمیر و شناسائی دوره های بعد بدست آورده ایم .
این دوره، احتمالاً دو مرحله متفاوت راشامل می شود که پس از بررسی و یافتن مدارک لازم با دلایلی متقن می توان بیشتر توضیح داد.
ب- دوره دوم را می توان دوره گسترش مسجد قلمداد نمود، که به نظر می رسد از قرن چهارم و پنجم باساختن و اضافه نمودن ساختمانهائی در جنوب مسجد، شروع شده باشد. و مهمترین آنها در گنبدخانه و فضاهای طرفین آن و مناره جنوبغربی صورت گرفته و قبلاً توضیحاتی در مورد آنها داده شده.
؟؟؟ مسجد صورت پذیرفته، از جمله احداث شبستانهائی در طرفین گنبدخانه (شبستانهای فعلی مورد نظر نیست، بلکه این شبستانها پس از تخریب آنها ساخته شده و قسمتی از نمای شبستانهای اولیه زیرنمای، فعلی، در گوشه جنوبغربی حیاط دیده می شود) و ایوان در شمال شبستانهای اولیه زیر نمای، فعلی، در گوشه جنوبغربی حیاط دیده می شود.) و ایوان در شمال گنبدخانه، و احداث ساختمانهائی در جبهه غربی حیاط و احتمالاً معبر غربی مسجد، که با احداث آن قسمتی از متعلقات مسجد حذف و تبدیل به معبر شده، و وجود بقایای چاه گاوی یا گاورو در زیر میدانچه روبروی آبریزگاه و خارج از محدوده فعلی مسجد می تواند تاییدی بر این نظریه باشد، موقعیت چاه گاوی بر روی نقشه پیوست مشخص شده.
د- دوره چهارم، همزمان با دوره قاجار که تغییرات فراوانی در ظاهر بنا بوجود آورده اند از جمله ساخت مناره ها، تعمیر کلی شبستان شمالی، احداث راهرو و هشتی شرقی، تعمیر و تغییر شکل شبستانهای جانبی، تغییر شکل نمای غربی، تغییر نمای ظاهری در حیاط و ایوان و …
ه- دوره متاخر، که یکسری تعمیرات ناهماهنگ و ناموزون خصوصاً با مصالحی که بناهای تاریخی غریبه و بیگانه بوده اند از جمله، سیمان و آهن و کاشی و موزائیک و قیر و گونی و خصوصاً عدم مصرف مصالح در محل مناسب، در پنجاه سال اخیر انجام شده، که علاوه بر اینکه سودی و نفعی نداشته، بلکه ضرر و زیانهائی هم متوجه بنا نموده است.
طرح احیاء و تعمیرات مورد نیاز
تاکنون بعلت تخریب زیاد، در اثر بمباران سال 1365، بیشتر تمرکز کار، در تعمیرات بوده، بالاخص که بعلت فرسوده بودن بنا، علاوه بر خرابی ناشی از بمباران، در اکثر موارد تعمیرات کلی، اساسی و بنیادی انجام شده، و بیشتر مطالعات همزمان با تعمیرات صورت گرفته است. در آینده دو موضوع باید در اولویت قرار گیرد، اول برگرداندن کاربری مسجد و استفاده از آن و دوم تداوم و تکمیل مطالعات و ادامه تعمیرات، بنحوی برنامه ریزی شده، تا انجام تعمیرات، مزاحمت و ممانعتی جهت مردم و استفاده از مسجد ننماید، بلکه جبهه جنوبی و محل های مورد نیاز، که قسمت اعظم فضای قابل استفاده می باشد، در اختیار مردم قرار گرفته و ما نیز کارمان را همزمان ادامه دهیم.

1

1


تعداد صفحات : 32 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود