به نام خدا
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره سازگاری اجتماعی
سازگاری اجتماعی1
تعریف سازگاری
واژه "سازگاری" در لغت نامه دهخدا به معنای موافقت در کار، حسن سلوک، و… به کار رفته است. مفهوم سازگاری از واژه انطباق در زیست شناسی گرفته شده که یکی از پایه های نظریه تکامل داروین(1895)، است و به ساختارهای بیولوژیکی و فرایندهایی که زنده ماندن انواع را تسهیل می کند، اشاره دارد. در این مفهوم سازگاری به انسان محدود نمی شود و حیوانات و نباتات را نیز در بر می گیرد. روان شناسان مفهوم بیولوژیکی انطباق را از نظریه داروین اقتباس کرده و آن را به جهت تاکید بر تلاش های فرد برای پیش رفتن و زنده ماندن در محیط های اجتماعی و فیزیکی خود، به مفهوم سازگاری تغییر داده اند (لازاروس2، 1976 به نقل از قابل نژاد سردرودی، 1391).
سازگاری یک ساختار فیزیولوژیکی یا کالبد شناختی، یک فرایند زیست شناختی، یا یک الگوی رفتاری است که در طول تاریخ به بقا و تولید مثل کمک کرده است. سازگاری از راه انتخاب طبیعی به وجود می آید و باید قابل انتقال از راه توارث باشد (هرگنان و السون3، 1934).
سازگاری در قاموس روان شناسی عبارت است از رابطه ای که هرارگانیسم با توجه به محیطش، با محیط برقرار می کند. این اصطلاح معمولا به سازگاری روان شناختی یا اجتماعی اشاره دارد و با اشاره به معنای ضمنی مثبت آن، یعنی فرد خوب سازگاری یافته. این اصطلاح وقتی به کار گرفته می شود که فرد در یک فرایند مستمر و پر مایه برای ابراز استعدادهای خود و واکنش نسبت به محیط و در عین حال در جهت تغییر آن به گونه ای موثر و سالم، درگیر است. از طرفی این واژه به یک حالت تعادل کامل بین ارگانیسم و محیط اشاره دارد؛ حالتی که در آن نیازها ارضا شده اند و عملکردهای ارگانیسمی به آسانی تحقق می یابند. از این واژه یک اشاره ضمنی ظریف و منفی نیز استنباط می شود، این معنی، هم پوشی معنایی را با تعبیر هم رنگ شدن، انعکاس می دهد ؛ به این معنی که فرد از خلاقیت و ابتکار عمل شخصی دست می کشد (هرگنان و السون، 1934).
پیاژه در رابطه با سازگاری موجود زنده با محیط این گونه آورده است: سازگاری کودک در دنیا فقط از ترکیب دو شیوه تعامل جاندار با محیط اطراف که همان جذب و انطباق است صورت می گیرد. هر دوی این اصطلاحات زیستی هستند که سازگاری را تعریف می کنند. جذب شامل دادن پاسخ از قبل فرا گرفته شده است و انطباق تغییر پاسخ است (مک دولاند4، 2001 به نقل از قابل نژاد سردرودی، 1391).
به نظر پرلز انسان سه مرحله ی اجتماعی، روانی، جسمانی دارد و در مرحله ی اجتماعی که چندی پس از تولد آغاز می شود به وسیله ی آگاهی و توجه به دیگران به خصوص والدین مشخص می شود و انسان باید این3 مرحله را پشت سر بگذارد و به بودن برسد. در این فرایند فرد درباره ی تفاوت ها، ارتباط ها، تماس ها و وجوه تمایزش چیزهایی فرا می گیرد، این فرایند تعامل و یادگیری، سازگاری نامیده می شود (شفیع آبادی و ناصری، 1377).
سازگاری عبارت است از پیشرفت در ادراک خودمان و دیگران، رفتارها، افکار و احساساتی که برای رشد مناسب لازم است و موجب می شود روش های سازگاری مورد نیاز برای تغییرات محیطی بروز کند (پمپ، 1990؛ شهسواری، 1382).
سازگاری و هماهنگ شدن با خود و با محیط پیرامون خود برای هر موجود زنده یک ضرورت حیاتی است. تلاش روزمره همه آدمیان نیز عموماً بر محور همین سازگاری دور میزند. هر انسانی، هوشیارانه یا ناهشیارانه میکوشد نیازهای متنوع و متغیر و گاه متعارض خود را در محیطی که در آن زندگی میکند، برآورده سازد. این نیازهای فطری5 و اکتسابی به مثابه نیرویی پر فشار آدمی را بر میانگیزانند و در جهت تامین نیازها و بازیابی تعادل و آرامش بر هم خورده به حرکت در میآورند (والی پور، 1360).
انسان در بسیاری از شئون زندگی اجتماعی خود با سایر افراد جامعه در یک رابطه فعل و انفعال مداوم قرار دارد. او باید برای ادامه حیات و تامین نیازهای خود به زندگی گروهی تن در دهد و با دیگران برای رسیدن به هدفهای مشترک تشریک مساعی کند. در چنین شرایط و در رابطه با سایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید به نوعی سازگاری رضایت بخش دست یابد و به همین دلیل است که مشکلات و موانع سازگاری آدمی از حیات اجتماعی او مایه میگیرد. در این بازی سازگاری و رفع نیاز و تحقق خواستها، انسان خود را در شرایطی میبیند که محشون از مقررات، محدودیتها، امر و نهیها، معیار و آداب و رسوم اجتماعی است و باید خود را با این شرایط تطبیق دهد (والی پور، 1360).
نه تنها موانع، مشکلات، ناکامیها6 و شکستهای آدمی ناشی از اوضاع و احوال محیط اجتماعی او است، بلکه نیازها و آرمانها و هدفهای او نیز رنگ اجتماعی به خود گرفته و ساخته و پرداخته فرهنگ و محیطی میشود که در آن زندگی می کند. مقررات، توقعات، اعتقادات، ارزشها، رقابتها، همکاریها، کارشکنیها، موانع و عوامل واقعیتهایی از این نوع که او را در راه تامین خواستههایش هیچ گاه تنها نخواهد گذاشت (اسلامی نسب، 1373).
علی الخصوص سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متکی است که نیازها و خواستههای فرد با منافع و خواستههای گروهی که در آن زندگی میکند، هماهنگ و متعادل شود و حتی الامکان از برخورد مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری به عمل آید. ضرورت حفظ مبانی زندگی اجتماعی طبعاً محدودیتهایی را در راه ارضای نیازهای فردی انسان موجب میشود که چارهای جز سازگاری با آن نیست یعنی انسان قبول میکند که این محدودیتها اجتناب ناپذیر هستند و میکوشد تا خود را با آن تطبیق دهد (والی پور، 1360).
مفهوم سازگاری از پیچیدگیها و مشکلات زیادی برخوردار است و همانطوری که در مورد اکثر مفاهیم صادق است، اختلاف نظرهای زیادی در این خصوص به چشم میخورد. در سالهای اخیر ما شاهد تغییرات گستردهای در نگرش نسبت به سلامت و سازگاری بودهایم. انسان هر دم با مشکلاتی رو در رو می گردد و می کوشد تا بر این موانع و مصائب فائق آید و گونه ای تعادل نسبی را در امور زندگی پدید آورد. این تعادل از طریق هماهنگی و ارتباط بین مشکلات و ساز و کارهای موجود جهت حل آنها به دست می آید. ناهماهنگی در تعادل ساز و کارهای مشکل گشایی یا فرو گشودن مشکلات در ارتباط با تهدیدها منجر به ایجاد بحرانهای روانی می گردد. مک گروری (1978) هر گونه عاملی را که تعادل فرد را بر هم زند بحران نام داده است (اسلامی نسب، 1373).
سازگاری اجتماعی در اصطلاح، مراوده بین فرد و محیط و محیط اجتماعی تعریف شده است (ویزمن و پی کل، 1974). سازگاری اجتماعی به منظور اجرای وظایف، ارتباط با دیگران و خشنودی از این نقش ها را در بر می گیرد. سازگاری اجتماعی شامل انکار درونی و رفتارهای غیر مشهود نمی شود که معمولا در این مواقع بیماری به عنوان علائم بیماری تلقی می شود.
در تبین مفهوم سازگاری اجتماعی، ویزمن و پی کل (1974) مانند پارسون و بالز (1955) نقش ها را به دو دسته تقسیم کرده اند: نقش های وسیله ای و نقش های مستقیم.
نقش های وسیله ای، غالباً مربوط به حفظ روابط عاطفی در بین اعضاء خانواده می باشد. فردی ممکن است در یکی از اینها دچار مشکل شده باشد، ولی در دیگری مشکلی نداشته باشد. مثلاً درشغل ناسازگاری نشان بدهد ولی به عنوان پدر یا مادر موفق باشد.
منظور از سازگاری، انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است که حداکثر خویشتن سازی را همراه با رفاه اجتماعی، ضمن رعایت حقایق خارجی امکان پذیر میسازد، بدین ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن با جماعت نیست. سازگاری یعنی شناخت این حقیقت که هر فرد باید هدفهای خود را با توجه به چهار چوبهای اجتماعی، فرهنگی تعقیب نماید (فرید، 1375).
وقتی میگوییم فردی سازگار است که پاسخهایی را که او را به تعامل با محیطش قادر میکند آموخته باشد تا در نتیجه به طریق قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا احتیاجاتی در او ارضا شوند. یک فرد در یک موقعیت اجتماعی خاص میتواند خود را به طریق مختلف با آن موقعیت تطبیق دهد یا سازگار کند (فرید، 1375).
جریانی که با به وجود آمدن احتیاجی شروع شده و انسان پس از انجام فعالیتهایی به برطرف کردن آن احتیاجات اقدام کند، سازگاری مینامند (پورمقدس، 1367).
هرگاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونهای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست میدهد و برای ایجاد توازن نیازمند به کارگیری نیروهای درونی و حمایتهای خارجی باشد و در این اسلوب ساز و کارهای جدید موفق شود و مساله را به نفع خود حل کند، گویند فرایند سازگاری به وقوع پیوسته است (اسلامی نسب، 1373).
روان شناسان به طور سنتی سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار دادهاند و ویژگیهایی از شخصیت را به هنجار تلقی کردهاند که به فرد کمک میکند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار سازد. یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی برای خود در جامعه به دست آورد. اکنون بسیاری از روان شناسان احساس میکنند که اگر اصطلاح "سازگاری" در معنای همنوائی با اعمال و اندیشههای دیگران تلقی شود، در این صورت چنان باری از تلویحات منفی خواهد داشت که دیگر نمیتواند توصیفی از شخصیت سالم به دست دهد. آنان بیشتر به ویژگیهای مثبتی مانند فردیت، آفرینندگی و شکوفایی استعدادهای بالقوه تاکید دارند (فرید، 1375).
سازگاری اجتماعی براین ضرورت متکی است که نیازها و خواسته های فرد با منافع و خواسته های گروهی که در آن زندگی می کند هماهنگ و معتدل شود و تا حد امکان از برخورد و اصطکاک مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری به عمل آید (اسلامی نسب، 1373).
سازگاری فرایندی در حال رشد و تحول پویا است که شامل توازن بین آنچه افراد میخواهند و آنچه جامعهشان میپذیرد به عبارت دیگر، سازگاری یک فرایند دوسویه است؛ از یک طرف به صورت موثر با اجتماع تماس برقرار میکند و از طرف دیگر، اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک میبیند که فرد از طریق آنها تواناییهای بالقوه خویش را واقعیت میبخشد. در این تعامل، فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود میآید (شادمان، 1383).
سازگاری اجتماعی به وضعیتی گفته میشود که افراد یا گروهها، رفتار خود را به تدریج و از روی عمد و غیر عمد تعدیل میکنند تا خود را با فرهنگ موجود سازگاری نمایند مانند رعایت عادتها، عرف و تقلید. به عبارتی سازگاری اجتماعی آن نوع واکنشهایی است که شخص برای رعایت محیط اجتماعی از خود نشان میدهد و آنها را به علت هماهنگیشان با معیارهای اجتماعی و پذیرفته شدن از طرف آن، اساس رفتارخود قرار میدهد (دیلمی، 1380).
انسان محصول اجتماع است و مسلماً تحت تاثیر نظامها و فرهنگهای جامعه خود قرار دارد و سازگاری او یک سازگاری اجتماعی است؛ و در چنین شرایطی است که باید نیازهای خود را بر آورده سازد و آرامش و تعادل خود را حفظ کند، بنابراین انسان می باید با اجتماع سازش یا سازگاری نماید (اسلامی نسب، 1373).
موشازیندر7 دو نوع شیوه سازگاری را مطرح می کند:
سازگاری هیجان مدار: شامل استراتژی های تخیلی کردن، فعالیتهای هوشیاری که تحت تاثیر قانونمندی خاصی است.
سازگاری مساله مدار: شامل استراتژیهای حل مساله، عقلانی کردن، کم کردن موقعیت استرس زا (موشازیندر، 1996).
تحلیل فرایند سازگاری
جریان سازگاری از مراحل به هم پیوسته گوناگونی تشکیل شده که افراد را در حالات گوناگون در بر می گیرد. آغاز فرایند سازگاری از نیاز یا سائق شروع شده و با ارضای آن تمام می شود. بنابراین می توان مراحل سازگاری را خروج از حالت تعادل و رسیدن به حالت تعادل مجدد دانست.چرخه سازگاری را به صورت زیر می توان مطرح کرد (اسلامی نسب، 1373).
1-2. فلوچارت چرخه سازگاری افراد
دلایل سازگاری:
1- می خواهیم به آرمان و آرزویمان برسیم.
2- به خود شناسی و خود سازی اقدام و سپس احساس سلامت کنیم.
3- نیازهای معنوی را پاسخ بگوییم.
4- رابطه ای با خداوند برقرار کنیم و احساس کنیم که خالق از بنده راضی است.
5- در طریق منطقی و عقلی گام گذاردن است.
6- برای پیشرفت و تعالی و جلو رفتن و بهتر شدن است (اسلامی نسب، 1373).
ملاک و معیار سازگاری
در فرایند سازگاری اجتماعی مشکلات و مسایل روانی ـ شناختی بروز میکند. انگیزش و نیازهای اکتسابی، نیازهای غالب و متفاوت، ناکامی، تعارضها، اضطرابها و رفتارهای دفاعی در این فرایند آشکار میشوند. شاید به همین علت باشد که سلامتی و بهنجاری افراد را به منزله سازش و سازگاری با توقعات جهان بیرون در نظر گرفته می شود. ناسازگاری در یک موقعیت گذشته برای سازگاری در موقعیتهایی در آینده لازم و ضروری است. بنابراین بهتر است که توانایی فرد برای سازگاری را در نظر گرفت. بر این اساس هر فردی که بتواند با مسایل و مشکلات خود کنار بیاید با خود و اطرافیانش سازش یابد و در برابر تعارضهای اجتناب پذیر درونی از خود سازگاری نشان دهد، انسانی به هنجار تلقی میگردد. چنین فردی واجد تواناییهای دفاعی و سازشی است و میتواند بین خود و نیازهای کشانندهای خود و واقعیت، تعادل برقرار سازد (دادستان، 1370 به نقل از شادمان، 1380).
ناسازگاری می تواند جزئی یا کلی باشد. ناسازگاری جزئی مربوط به برخی از جنبههای شخصیت و رفتار فرد است. ولی ناسازگاری کلی مجموعه فرایندهای اجتماعی شدن فرد را به مخاطره میاندازد. پس میبایست ناسازگاری به معنای خاص را از ناسازگاری به علت عدم استعداد برای نگهداری یک موقعیت سازش یافته متمایز دانست.
در سازگاری با محیط درونی، هدف این است که تنشهایی که سلامت و تعادل فرد را مورد تهدید قرار میدهد، کاهش یابد. اما برای کاهش این تنشها برآوردن توقعات محیط بیرونی کافی نیست. ممکن است رفتار یک فرد منحرف با واقعیت درونی خود سازگاری یافته باشد، بدون اینکه با واقعیت اجتماعی سازگاری باشد. پس یک تعامل پویایی میان این دو واقعیت وجود دارد، سازگاری بیرونی در واقع مستلزم درجهای سازش با واقعیت درونی است (شادمان،1380).
معیارهای معینی برای ارزیابی کفایت سازگاری یک فرد نسبت به محیط ابداع شدهاند. برای مثال، ویژگیهای زیر برای ارزیابی به عنوان پیشرفت اهمیت زیادی دارند.
آسودگی یا آرامش روان شناختی: یکی از ضروریترین علایم ناتوانی در سازگاری آن است که احساس گناه یا ترس از بیماری و غیره در فرد شکل میگیرد. تجربه کردن ناراحتی اغلب به معنای بیکفایتی در سازگاری روان شناختی است.
کارایی شغلی: نشانه دیگری که شاخص مشکلات سازگاری است، ناتوانی در استفاده کامل از قابلیتهای اجتماعی است.
نشانههای جسمانی: گاهی تنها علامت سازگاری نامناسب به شکل آسیب به بافتهای بدن جلوه میکند. یک شخص بهنجار و دارای سازگاری خوب نباید از نشانههای جسمانی رنج بکشد.
پذیرش اجتماعی: بعضی از افراد سازگار از نظر اجتماعی مورد پذیرش هستند، یعنی افرادی هستند که دیگران آنها را میپذیرند (اسلامی نسب، 1373).
برخی از خصوصیات انسان سازگار به شرح زیر است:
-به میزان کافی میتواند فعالیت کند و برای کاری که بر عهده گرفته است شایستگی لازم را دارد و لزومی نمیبیند که شغل خود را مرتب تغییر دهد.
– از اضطراب و تعارضی که او را از فعالیت سود بخش باز دارد، دوری میجوید.
– بتواند با مشکلات مواجه شود و درباره آنها بیندیشد و تصمیم بگیرد و عمل کند.
– بتواند نیازها، افکار و عواطف دیگران را بشناسد و پاسخها یا واکنشهای مناسب از خود نشان بدهد.
– بیماریهای بدنی نتوانند شایستگی و فعالیت او را کاهش دهند.
– انسان سازگار یا سالم مسوولیت همه اعمال، افکار و رفتارهای خود را میپذیرد و عاقلانه به نتایج آن میاندیشد.
– شخص سازگار، پذیرش و تحمل اضطراب را یاد میگیرد و میداند چرخ زندگی همیشه به دلخواه شخص نمیگردد و به هر حال ناراحتیهایی در زندگی به وجود خواهد آمد و اینها نیز به نوبه خود موجب اضطراب و نگرانی میشوند.
– فرد سازگار باید بتواند بعضی از ناکامیها را تحمل کند، زیرا در حقیقت تحمل ناکامی مانند پذیرش اضطراب نشانه سازگاری مطلوب در شخص است (اسلامی نسب، 1373).
مهارتهای سازگاری عبارتند از:
1- توانایی در ارتباط کلامی با دیگران
2- توانایی در مراقبت از خویشتن
3- رسیدگی و انجام امور روزانه زندگی
4- مهارت در ارتباط اجتماعی با افراد
5- توانایی در پیدایش و تعیین راه و مسیر ادامه زندگی و اهداف
6- توجه به بهداشت و سلامتی فردی
7- توانایی یادگیری، آموزش و ادامه تحصیل
8- استفاده صحیح از ساعات تفریح و آزادی خود
9- انجام کارها و مسئولیت های کاری
10- توانایی ایجاد رابطه سالم با افراد خانواده، همقطاران و افراد مختلف اجتماع ( معانی و همکاران، 1379).
عوامل موثر در سازگاری
سازگاری رضایت بخش فرد با موفقیتهای اجتماعی عمده زندگی، به طور مستقیم با میزان ارضای همه نیازهای اساسی مرتبط است. نیازها و ارضاء آنها به ادراک فرد با توجه سن، جنس، استعدادهای ارثی و فرهنگی، طبقه اجتماعی، شغل، محل جغرافیایی، تعلیم و تربیت، تجارب و سازگاریهای زندگی اشخاص دیگر بستگی دارد (حسن آبادی، 1380).
متغییرهایی که در سازگاری موثر هستند:
1ـ شخصیت فرد
2ـ ادارک فرد از مشکل
3ـ شدت مساله و مشکل
4ـ حمایت اجتماعی
5ـ تعداد راههای ممکن برای رسیدن به هدف
6ـ توانایی و استعداد برای مراقبت از سلامتی خود
7ـ درک فرد از موقعیت خود
8ـ درک خانواده از موقعیت فرد
9ـ توانایی و استعداد فرد برای جذب حمایتهای اجتماعی
10ـ سابقه برخورد فرد با بحران ها یا ضربه های روانی
11- وضعیت اقتصادی
12- سلامت روانی
13- انگیزه فرد برای زندگی
14ـ نگرشها و فعالیتهای محیط موثر (اسلامی نسب، 1373).
نشانه شناسی اختلالات سازگاری؛ اگر فرد نتواند سازگار شود دچار علائم مرضی می شود:
-1خلق افسرده
-2آمادگی جهت گریه کردن
-3نومیدی
-4نگرانی
-5افزایش وابستگی
-6ناتوانی شغلی، فرهنگی، تحصیلی
-7انزوای اجتماعی
-8شکایات جسمی مانند سردرد، کمردرد و سایر دردها و خستگی (اسلامی نسب، 1373).
عوامل مستعد کننده دراختلالات سازگاری
1. نظریه بین فردی سالیوان (1956): نقش مادر و محیط پرورش ظرفیت کودک را نسبت به واکنش در مقابل فشار روانی در آینده مورد تاکید قرار داده است. عدم توانایی مادر است که اجازه استقلال به کودک نمی دهد و در نتیجه فرد در آینده دچار مشکلاتی در ارتباط با سازش با مسائل زندگی می شود.
2. نظریه روان پویایی اریکسون (1963): یک روش منظم و سازماندهی شده را جهت تشکیل شخصیت که با کسب وظایف خاص در هر یک از مراحل زندگی به وجود آید، پیشنهاد کرده است اشکال در سازش روانی مواقعی اتفاق می افتد که فرد نتواند با موفقیت کار و وظایف متناسب با آن سن را انجام دهد و در سطح پایین تری از رشد و تکامل تثبیت شود.
3. نظریه یادگیری ولف (1973): به نظر او کلیه رفتارها آموخته می شوند و می توان آنها را از یاد برد و یا با رفتار مناسبتر و موثرتر جایگزین کرد. افراد مبتلا به مشکلات سازشی، یادگیری منفی را از طریق الگوی ناکافی در نظام خانوادگی معیوب یا ناتوان تجربه کرده اند (اسلامی نسب، 1373).
نشانگان موضعی سازگاری8
نشانگان موضعی سازگاری یک واکنش موضعی بدن نسبت به تنیدگی می باشد. این واکنش شامل کل بدن نیست و شامل قسمتی از بدن می باشد (بافت، عضو). تنیدگی باعث سازگاری موضعی می شود ممکن است ضربه ای یا بر اثر بیماری باشد. سازگاری موضعی یک واکنش سازگاری کوتاه مدت است و مقدمتاً برای حفظ ثبات محیط داخلی صورت می گیرد، هر چند بدن قادر به نشان دادن بسیاری از واکنشهای موضعی تنیدگی می باشد.
نشانگان عمومی سازگاری9
نشانگان عمومی سازگاری یک مدل بیو شیمیایی تنیدگی است که بوسیله هانس سلیه ارائه شده است. مفهوم عوامل تنیدگی آور بعنوان عواملی که باعث تنیدگی می شود نیز بوسیله سلیه (1976) بیان شد.
سه مرحله در سازگاری عمومی وجود دارد، این سه مرحله عبارتند از:
1. در مرحله اول یا واکنش اخطار10، فرد یک عامل تنیدگی آور اختصاصی را دریافت می کند و مکانیسم های دفاعی مختلف فعال می شوند.
2. مرحله دوم سازگاری عمومی مقاومت 11است. حال با دریافت خط و بسیج منابع بوجود آورنده آن بدن سعی به سازگاری با عامل تنیدگی آور می کند.
3. مرحله سوم یا خستگی12 که نتیجه خستگی مکانیسم های سازگاری است. بدون دفاع برعلیه عوامل تنیدگی آور بدن ممکن است یا به استراحت بپردازد و یا مکانیسم های دفاعی خود را برای برگشت به حالت طبیعی بسیج نماید و یا خستگی کامل رخ دهد و مرگ پیش آید (ایلالی، 1376).
دیدگاههای مطرح شده در مورد سازگاری اجتماعی
دیدگاه زیستی ـ روانی ـ اجتماعی
این مدل به صورت تلویحی، مدلی از سلامتی را ارائه میدهد که شامل حالت ذهنی، توانایی انجام نقشهای ارزشمند اجتماعی، رضایت از وضعیت جسمی و بدنی و مجموعهای از متغیرهایی میشود که اغلب به عنوان "کیفیت زندگی" مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاند. در نظام پیاژه، سازش، تعادل بین درون سازی و برون سازی است. میتوان سازش را ساختن مجموعهای از روابط دانست که انسان خود را بین آنها قرار میدهد. چنین وضعیتی در نتیجه مجموعه واکنشهایی که فرد به وسیله آنها رفتار خود را تغییر میدهد تا بتواند به گونهای موزون بر شرایط محیطی معین یا تجربهای جدید پاسخ دهد (شادمان، 1383).
همان طور که به نظر میرسد مفهوم "سازش زیستی" معنایی نسبتاً دقیق داشته باشد، ولی وقتی جنبههای روانی ـ اجتماعی سازگاری آدمی مطرح میشود مساله بسیار پیچیده میگردد، چرا که این سازگاری شخصاً به خاطر حیات صورت نمیگیرد. از نقطه نظر روانی ـ اجتماعی سازگاری به خودی خود به طور انتزاعی وجود ندارد. فرد با چیزی، با موقعیتی و با یک محیط اجتماعی به طبع نظامهای مرجع خود سازش یافته است که در ضوابط و معیارهای آن و آستانه خودداری از سازش را مشخص میکند، بنابراین بدون توجه به جنبههای روانی ـ اجتماعی مشکل است که بتوان حد و مرز این مفهوم را برای انسان مشخص کرد (شادمان، 1383).
دیدگاه تحلیل روانی
از دیدگاه تحلیل روانی به فردی سازگار گفته میشود که واحد "من" قوی و سالم باشد یا بتواند میان دو پایگاه دیگر شخصیت یعنی "من و فرامن" تعادل و هماهنگی ایجاد کند تا اینها بتوانند به وظایف خود به خوبی عمل نمایند. در این دیدگاه، شخصیت آدمی همانند یک نظام پویای انرژی تصور میشود که در یک تقسیم بندی از سه قسمت تشکیل شده است. هر یک از این سه نظام، نیروهای روانی مشخص دارند که دائم با یکدیگر در درون سیستم کلی شخصیت در حال فعل و انفعال میباشند که مبتنی بر تعارض پایگاههای مربوطه میباشند و بنابراین دیدگاه رفتار و حالات آدمی از جمله رفتارهای سازگار نتیجه عملکرد این نیروهای درونی است. از این دیدگاه ریشه و عمل همه ناسازگاریها در تجربیات کودکی و در رابطه با چگونگی گذراندن مراحل تحول جستجو میشود. در این راستا ناسازگاری که به دلیل وجود تعامل بین تکانههایی که در جستجوی تخلیه و رهایی هستند از یک طرف دیگر به وجود میآید. وقتی که تکانهها نتوانستند در هشیاری تحمل شوند و فرد نتواند به طور موثری در برابر آنان دفاع کند، من راه دیگری ندارد جز اینکه نشانههای سازگاری ایجاد نماید که در این صورت هدف رفتار ناسازگار کاهش تنش یا تعارض است (دیلمی، 1380).
دیدگاه یادگیری اجتماعی
رویکردهای یادگیری اجتماعی، سازگاری انسان را به سان حل مساله یا رفتار کنار آمدن در نظر میگیرند. منظور ما از کنار آمدن، میزان یا درجهای است که افراد میتوانند سه چالش مهمی را که برای موجودیت آنها به وجود میآید، برطرف کنند و یا حداقل کنترل نمایند. این چالشها عبارتند از:
الف) چالشهای مستقیم حاصل از محیط فیزیکی
ب) چالشهای ناشی از محدودیتها
ج) چالشهای بین فردی مربوط به محیط
دیدگاه یادگیری اجتماعی، سازگاری یا قابلیت انطباقی فرد را به عنوان توانایی برآورده سازی و کنار آمدن با فشارهای روانی و مشکلات، همراه با حداقل بینظمی در جریان مداوم زندگی که پیامدهای فوری و دراز مدت رفتار را در بر میگیرد، مورد توجه قرار میدهد (دیلمی، 1380).
دیدگاه علوم رفتاری
سازگاری از نظر علوم رفتاری عبارتند از:
1ـ عمل برقراری رابطه رضایت بخش میان خود و محیط
2ـ عمل پذیری و کردار مناسب و موافق محیط و تغییرات فیزیکی
3ـ سازگاری موجود زنده با تغییرات درونی و بیرونی (شعاری نژاد، 1370 به نقل از دیلمی 1380).
دیدگاه مراجع محوری
به اعتقاد راجرز13 خویشتن پنداری فرد از اضطرب یا تجربه ارگانیزمی او ناهماهنگ و در تضاد است. هر موقع که ادراک یک فرد از تجربه خودش تحریف یا انکار شود، تا حدودی حالت ناهماهنگی میان "خود" و تجربیات فرد، یا حالت ناسازگاری روانی و آسیب پذیری به وجود میآید و موجب پیدایش مکانیزمهای دفاعی میشود. در حقیقت فرد در مقابل تهدیدهای حاصل از ناهماهنگی میان تجربه و خویشتن پنداری، احساس اضطراب میکند و سپس با استفاده از یکی از مکانیزمهای دفاعی در مقابل تهدید و اضطراب حادثه به دفاع از خود میپردازد. انسان روان نژند و ناسازگار با مشکل مواجه است زیرا ارتباطشرا با خود و دیگران از دست داده است و روابطش نامطلوب است (شفیع آبادی و ناصری، 1377).
دیدگاه انسان گرایی
بر طبق مدلهای انسان گرایی ـ هستی گرایی، رشد شخصیتی تحریف شده یا سد شده، به عنوان عامل عمدهای است که سلامت روان را تحت تاثیر قرار میدهد. در این مدل تاکید روی انگیزه رشد در مقابل ایستایی لزوم بودن و شکل گیری خود است. اگر شخصی از فرصتهای رشد محروم شود اضطراب، ناامیدی و ناکامی را تجربه خواهد کرد. تحریف طبیعت بشری به وسیله نیروهای محیطی نامطلوب به ناسازگاری منجر خواهد شد (رستمی،1380).
بر طبق نظر مزلو افرادی که بیشترین سازگاری را دارند آنهایی هستند که در سراسر مراحل زندگی خود به طور موفقیت آمیزی رشد کردهاند و به بالاترین مرحله کمال یعنی خود شکوفایی رسیدهاند. انسانی که به مرحله خود شکوفایی ارتقاء پیدا کرده، نیروهای بالقوه اساسی خویش را به کاملترین صورت تحقق بخشیده است. شخص ممکن است تکانههای درونی را بازداری یا تعدیل کند و یا بکوشد تا خواست محیطی را به طریقی تغییر دهد تا تعارض را دفع نماید. پیاژه14 به فرایند سازگاری اهمیت زیادی می داد. او اصطلاحات درون سازی 15و برون سازی16 را به کار برد. منظور از این دو واژه به ترتیب تغییر نسبی خود شخص یا تغییر محیط است. هم درون سازی و هم برون سازی به حل تعارضها میانجامد (رستمی، 1380).
دیدگاه روان شناسی شناختی
در دیدگاه روان شناسی شناختی، انسان سازگار به کسی گفته میشود که توانایی و قدرت پردازش صحیح اطلاعات را داراست و چون قادر به چنین کاری است لذا یک نظام ارزشی واقع بینانه برای خود تنظیم مینماید تا تحت تاثیر نوسانات روانی دردناک و اختلاف با دیگران دچار آسیب نشود. این روند به او کمک میکند تا به احساس بهتری دست یابد (رستمی، 1380).
علاوه براین، تحقیقات نشان داده اند که روابط بین والدین و سبک های دلبستگی بر سازگاری اجتماعی نوجوانان اثرگذار است. مفهوم سازگاری اجتماعی از عناصر متعددی مانند حل مسئله، حل تعارض و اعتماد به نفس تشکیل شده است (مارش و همکاران ، 2003).
رابین و رزکراسنر17 (2000)، سازگاری اجتماعی را به عنوان توانایی رسیدن به اهداف مشخص در تعامل اجتماعی و حفظ رابطه اجتماعی با دیگران در طی زمان و مکان های مختلف تعریف کرده اند (مارش و همکاران ، 2003) .
2-3- پیشینه پژوهشی
2-3-1- پیشینه داخلی
جهانگیر (1391)، در پژوهشی با عنوان مقایسه عملکرد خانواده و رضایت مندی زناشویی در زنان متاهل شاغل و غیرشاغل شهر تهران نشان داد که بین عملکرد خانواده در زنان متاهل شاغل و غیرشاغل تفاوت معنی داری وجود دارد. بین عملکرد خانواده و رضایت مندی زناشویی در زنان شاغل و غیر شاغل رابطه معنی داری وجود دارد.
شاه آبادی (1390)، در پژوهشی تحت عنوان سنجش میزان سازگاری اجتماعی در نوآموزان نشان داد که الف) بین ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻫﺎﻯ ﭘﻴﺶ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﻰ ﻭ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺭﺍﺑﻄﺔ ﻣﻌﻨﻰ ﺩﺍﺭﻯ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻰ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺑﻬﺘﺮﻯ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ب) ﺑﻴﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﻭﺭﺓ ﭘﻴﺶ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﺎ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺟﻨﺴﻴﺖ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﻌﻨﻰ ﺩﺍﺭﻯ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ، ﺑﻴﻦ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ج) ﺑﻴﻦ ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ ﭘﺪﺭ، ﺷﻐﻞ ﭘﺪﺭ، ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ ﻣﺎﺩﺭ، ﺷﻐﻞ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ، ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﻌﻨﻰ ﺩﺍﺭﻯ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.
شهرکی ثانوی (1390)، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه ی الگوهای ارتباطی خانواده بر کیفیّت زندگی نوجوانان نشان دادند الگوی ارتباط خانوادگی، قوی ترین پیش بینی کننده ی بعد رابطه خانوادگی بود.
مردانی حموله، مرجان و همکاران (1389)، در پژوهشی با عنوان ارتباط خوش بینی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی در کارکنان بیمارستان به این نتیجه رسیدند که خوش بینی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی دارای رابطه معنی دار بوده است.
ﺟﻮادی، ﺣﺴﻴﻨﻴﺎن و ﺷﻔﻴﻊآﺑﺎدی (1388) در پژوهشی با عنوان اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ آﻣﻮزش ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای ﺑﻪ ﻣﺎدران ﺑﺮ ﺑﻬﺒﻮد ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده آﻧﺎن نشان دادند که روش آموزش تحلیل محاوره ای ﺑﺮ ﺑﻬﺒﻮد ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺎدران ﻣﺆﺛﺮ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻛﻪ آﻣﻮزش ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای، "ﻧﻘﺶﻫﺎ"، "ﺣﻞﻣﺴﺌﻠﻪ" و "اﺑﺮاز ﻋﻮاﻃﻒ" آﻧﺎن را ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻲﺑﺨﺸﺪ.
شکرکن و همکاران(1385)، در پژوهشی با عنوان بررسی ویژگی های شخصیتی، مهارت های اجتماعی، سبک های دلبستگی و ویژگی های جمعیت شناختی به عنوان پیش بین های موفقیت و شکست رابطه زناشویی در زوج های متقاضی طلاق و عادی در اهواز نشان دادند شکست و موفقیت در رابطه زناشویی را می توان از روی متغیرهای ویژگی های شخصیتی، مهارت های اجتماعی، سبک های دلبستگی و ویژگی های جمعیت شناختی پیش بینی نمود.
شریفی، عریضی و نامداری (1384)، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و سرسختی روان شناختی در دانش آموزان نشان دادند که بین عملکرد خانواده و سرسختی در کل گروه های دختر و پسر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
اﺻﻼﻧﻲ (1383)، ﻧﻴﺰ در ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺧﻮد ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪ ﻛﻪ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ، ﻛﺎراﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﻣﺘﺄﻫﻞ را ﺑﻬﺒﻮد ﺑﺨﺸﻴﺪه اﺳﺖ.
کدیور، اسلامی و فراهانی (1383)، در پژوهشی نشان دادند که بین عملکرد خانواده و انتخاب سبک های مقابله رابطه معنی داری وجود دارد. بین استفاده دختران و پسران از سبک های مقابله با عملکرد خانواده رابطه معنی دار وجود دارد. بین از بین ابعاد 15 گانه عملکرد خانواده ، 12 بعد آن با سبک های مقابله افراد رابطه معنی دار وجود دارد.
رضازاده (١٣٨١)، با بررسی رابطه سبک های دلبستگی و مهارت های ارتباطی با هم ساز زناشویی نشان داد که بین سبک های دلبستگی زوجین هم خوانی وجود دارد و بین زوج های ناایمن و ایمن در سه مقیاس از ١٢ مقیاس آزمون هم ساز زناشویی تفاوت معنی داری وجود داشت.
جنانی (1380)، در پژوهشی رابطه تعاملات درون خانواده را با سلامت روان دانش آموزان بررسی کرد. نتایج نشان داد که بین تعامل افراد خانواده با سلامت روان دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. بین میزان اجتماعی دلبستگی و همبستگی در خانواده و سلامت روان دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد.
گلچین، نصیری، نجمی و بشردوست (1380)، در پژوهشی با عنوان ارتباط عملکرد خانواده با برخی ویژگی های روانی نوجوانان دختر و پسر نشان دادند که بین عملکرد خانواده و ویژگی های روانی نوجوانان رابطه مثبتی وجود دارد.
بشارت (1380)، در پژوهشی که با عنوان بررسی رابطه سبک های دلبستگی با مشکلات زناشویی در زوجین نابارور بر روی 30 زوج نابارور انجام داد نشان داد که میزان مشکلات زناشویی علاوه بر سبک دلبستگی شخص نابارور با سبک دلبستگی همسر وی نیز همبستگی دارد.
ثنایی و امینی (1379)، در پژوهشی با عنوان مقایسه عملکرد خانواده در دو گروه دانش آموزان دختر مستقل و وابسته به دیگران نشان دادند که دانش آموزان وابسته در ابعاد ارتباط، مشارکت عاطفی، کارایی عمومی و همچنین کل مقیاس، عملکرد خانوادگی ضعیف تری نسبت به دانش آموزان مستقل دارند.
نتایج پژوهش بشارت (1379)، نشان داد که رفتار اجتماعی یک متغیر پیش بین قوی در مورد ناسازگاری اجتماعی دوران بزرگسالی است .
مظاهری (1379)، در یک بررسی روی ۵۲ زوج ایرانی نشان داد که رابطه قوی بین سبک دلبستگی و ساختار خانواده وجود دارد، به نحوی که نشان دهنده اهمیت دلبستگی زوجین به عنو ان مولفه ای مهم در شکل گیری روابط خانوادگی است.
مظاهری (١٣٧٩)، هم چنین در پژوهش دیگر خود مشخص ساخت که زوجین ناایمن ضعیف ترین و پایین ترین سازگاری و زوج های ایمن بالاترین سازگاری را نشان می دهند.
نتایج تحقیقات آقا محمدیان (1373)، نشان دهنده مثبت بودن روابط دلبستگی والد- کودک با سازگاری اجتماعی میان کودکان و نوجوانان است.
2-3-2- پیشینه خارجی
تحقیق مک ویلیامز و بایلی18 (2010)، نشان می دهد که سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی اضطرابی دوسوگرا رابطه ای قوی با سلامتی پایین و سازگاری اجتماعی دارد.
کرایتون19 (2010)، در پژوهشی با عنوان سبک دلبستگی در دانشجویان کالج، همبستگی عوامل خانوادگی و سازگاری اجتماعی به طبقه بندی سبک های دلبستگی و رفتارهای دلبستگی پرداخت وی همچنین عوامل خانوادگی موثر بر سبک دلبستگی و همبستگی سازگاری اجتماعی با سبک دلبستگی فردی افراد را مورد بررسی قرار داد. در نتایج پژوهش وی سه نوع دلبستگی، بروندادهای سازگاری فردی متفاوتی را نشان دادند. همچنین نشان داده است با وجود این که سبک های دلبستگی با سازگاری اجتماعی و میزان رضایت از زندگی در سال های بعد همبستگی دارد، عواملی از متغیرهای دیگری نیز وجود دارد که با سازگاری اجتماعی و سبک های دلبستگی رابطه دارد، از جمله این عوامل، متغیرهای خانوادگی می باشند.
ریگس و هان20 (2009)، نمونه ای 317 نفری از دانشجویان را مورد بررسی قرار دادند. آن ها دریافتند که سبک دلبستگی اضطرابی دوسوگرا اضطراب مزمن را به صورت مستقیم و غیرمستقیم پیش بینی می کند. همچنین افراد با سبک دلبستگی نا ایمن عزت نفس پایین تر، افکار غیرمنطقی را گزارش دادند که به نوبه خود اضطراب را پیش بینی می کنند. همچنین سبک دلبستگی اجتنابی به طور مستقیم افسردگی را پیش بینی می کند و به طور غیرمستقیم با میانجی گری اضطراب مزمن، افسردگی، رفتارهای بزهکارانه را پیش بینی می کند.
در مطالعه کاپانی و راو (2007) مشخص شد که سبک دلبستگی ایمن با سطح پریشانی پایین تر و سطح بالای ابعاد تطابقی عملکرد خانواده ارتباط دارد.
نتایج پژوهش هاشمی21 و دیگران (2007)، که در مورد زنان پاکستانی انجام گرفت، نشان داد که زنان با سطح تحصیلات بالا که عمدتا زنان شاغل بوده اند، سازگاری و رضایت بالاتری نسبت به زنان با تحصیلات پایین که عمدتا زنان خانه دار بوده اند، داشتند.
پژوهش رایس و میرزاده22 (2007)، از رابطه سبک های دلبستگی با عملکرد خانواده و رفتار سازگارانه در مدرسه حاکی بوده است.
لویکس23 و همکاران (2007)، هم به این نتیجه رسیدند که سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری در دانشجویان با سازگاری آن ها رابطه دارد.
نتایج پژوهش روزن اشتاین و هروویتز24 (2006)، نشان دهنده رابطه میان سبک های دلبستگی نوجوانی و آسیب های روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال سازگاری اجتماعی بوده است.
تحقیقات تایجل و وین (2006)، نشان داده است سطوح پرخاشگری و ناسازگاری اجتماعی در مراحل گوناگون کودکی بین جمعیت های طبیعی ثابت است.
ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ ﻟﻮرﻧﺰ25 (2006)، در ﭘﮋوﻫﺶ ﺧﻮد ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺧﻮداﻓﺸﺎﻳﻲ اﺣﺴﺎﺳﻲ در ﺑﻴﻦ ﻫﻤﺴﺮاﻧﻲ ﻛﻪ اﻟﮕﻮی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺳﺎزﻧﺪه دارﻧﺪ، ﺑﻴﺸﺘﺮ وﺟﻮد دارد و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ اﻳﻦ زوﺟﻴﻦ از ﺗﻌﺎرﺿﺎت زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻛﻤﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ.
در زﻣﻴﻨﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺑﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده، ﭘﮋوﻫﺶ ﻛﻨﮓ26 (2005) در ﻳﻚ دوره ﻳﻚ ﺳﺎﻟﻪ، ﺑﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ اﻫﻤﻴﺖ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺑﺮ روی دو ﮔﺮوه زوج، ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ اﻟﮕﻮی ارﺗﺒﺎط ﺳﺎزﻧﺪه ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ، ﻳﻜﻲ ازﺣﻔﺎﻇﺖﻛﻨﻨﺪهﺗﺮﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ در ﺑﺮاﺑﺮ اﺳﺘﺮس و زﻣﻴﻨﻪﺳﺎز اﻳﺠﺎد رﺿﺎﻳﺖ، اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺜﺒﺖ، ﺣﻞ ﺗﻌﺎرض و ﭘﺎﻳﺪاری زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ اﺳﺖ.
آدامز و همکاران (2005)، در بررسی ارتباط سبک های هویت و مشکلات رفتاری مشاهده کردند که افراد با سبک هویتی سردرگم/ اجتنابی بیش از دارندگان دو سبک دیگر مشکلات سازگاری مانند بزهکاری و اختلال های سلوکی نشان می دهند.
ﺍﺷﻨﺎﻳﺪﺭ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ (۲۰۰۵)، ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺏ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
پالی27 و همکاران( ۲۰۰۵)، نیز در تحقیقی به بررسی رابطه بین دلبستگی و رضایت زناشویی پرداخته اند و نشان داده اند که دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت داشته است.
نارایانان و راو28 (2004) دریافتند، 48% درصد گروه نمونه پریشانی بالایی را گزارش کردند و درصد بسیار زیادی از گروه نمونه سبک دلبستگی ناایمن داشته اند.یافته های این تحقیق نیاز به فهم سبک های دلبستگی و ارتباط آن ها را با عملکرد خانواده و پریشانی روان شناختی را برجسته می سازد.
مطالعات براونفیلد و تامپسون (2003)، رابطه ابعاد سازگاری اجتماعی را بررسی نموده و نتایج نشان دهنده وجود رابطه مثبت بین سبک های دلبستگی و عملکرد بین مادر- کودک و سازگاری اجتماعی بود. همچنین آن ها در مطالعه خود، ارتباط میان دلبستگی ناایمن با گروه همسال و رفتار بزهکارانه ناسازگارهای اجتماعی را گزارش داده اند.
نتایج تحقیق مارش29 و همکاران (2003)، از ارتباط سبک دلبستگی ناایمن با ناسازگاری های اجتماعی نظیر مشکلات رفتاری و نشانه های رفتار پرخطر در سالهای بعدی زندگی حکایت می کند.
ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﻨﮓ30 ﻭ ﺑﺎﻟﺒﯽ (۲۰۰۳) ﺑﻴﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻃﻼﻕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺑﻴﺸﺘﺮﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
در تحقیق مقایسه ای لدوکس31 و همکاران (2002)، که ساختار خانواده و روابط والدین- جوان را در فرانسه و انگلستان در رابطه با مصرف مواد بررسی کرد، این نتایج بدست آمدک فرزندانی که رابطه ای رضایت آمیز با پدر و مادر نداشتند و آن هایی که کنترل و نظارت کمتری بر آن ها بود، به سوی استفاده از مواد مخدر کشیده می شدند.
در مطالعه ای که توسط داکوف32 و همکاران (2001)، در امریکا انجام شد، رابطه خانواده و معتاد جوان مورد بررسی قررار گرفت. نتایج نشان داد که درگیری خانوادگی در این خانواده ها بیشتر از خانواده های عادی است.
در پژوهش نایجل و ساندین33 (2001)، میان سبک دوسوگرا در زنان بیوه و کاهش میزان سازگاری اجتماعی، ارتباطی معنادار گزارش شده است.
بررسی اسلس نیچ34 و همکاران (2000)، نشان داد که فرار نوجوانان به دلیل آشفتگی های خانوادگی بوده است.
یافته های مطالعه نیکلسون 35 (2000)، از ارتباط الگوهای رفتاری سازش نایافته و کنش وری روانی- اجتماعی با سبک دلبستگی ناایمن حکایت داشت.
دویلی و مارکی ویکزیک36 (2000)، تحقیق طولی در مورد سبک های دلبستگی و عملکرد خانواده و اثرات آن برسازگاری اجتماعی انجام دادند. آن ها دلبستگی مشاهده شده بین والدین و نوجوانان در سن 13 سالگی و ابعاد مختلف سازگاری اجتماعی در 15سالگی (مانند نشانه های افسردگی، اعتماد به نفس و نمرات درسی، پرخاشگری به دیگران) را اندازه گرفتند و نتایج به دست آمده نشان داده است که دلبستگی ایمن بدون تردید با سازگاری اجتماعی با توجه به سطوح مشکلات درون زاد، عزت نفس37 و پیشرفت تحصیلی دو سال بعد رابطه دارد. بنابراین، چنین استنباط می شود که دلبستگی والدین بر سازگاری اجتماعی نوجوانی موثر است.
رابین و رزکراسنر38 (2000)، برای سنجش سازگاری اجتماعی کودکان 4 ساله، آن ها را مورد مشاهده قرار داده و مهارت های حل مسئله اجتماعی و کیفیت تعهد اجتماعی آن ها را ارزیابی نمودند و دریافتند که دلبستگی ایمنی مادرانه تنها با بعد تعهد سازگاری اجتماعی رابطه مثبت دارد و به این نتیجه رسیدند که روابط دلبستگی ایمن در ایجاد اعتماد کودکان جهت کشف موقعیت های ناآشنای اجتماعی کمک می کند.
نوم39، دکویک40، مییوس41 (2000)، دلبستگی و رفتار ضد اجتماعی را در یک نمونه 400 نفری از نوجوانان کشور هلند بررسی کردند و دریافتند که دلبستگی مادرانه به طور معنی داری با رفتار ضد اجتماعی خود گزارش شده نوجوانان رابطه منفی دارد (به نقل از بشارت و همکاران، 1382).
همچنین تحقیق فینی42 (2000)، نشان می دهد که سبک دلبستگی ناایمن رابطه مثبتی با نشانگان فیزیکی دارد.
در مطالعه ای که توسط هیم برگ، هارت و شنیر43 (2001) انجام شد، سبک های دلبستگی و سازگاری اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه شامل سه گروه از شرکت کنندگان بود. گروهه اول شامل افرادی که برای درمان اختلالات اضطرابی به کلینیک ها مراجعه کرده بودند. گروه دوم شامل افرادی که برای درمان مشکلات بین فردی و اضطراب عملکردی به کلینک ها مراجعه کرده بودند و گروه سوم شامل افراد عادی که از طریق تبلیغات برای شرکت در تحقیق انتخاب شده بودند. آنها دریافتند که اکثر افراد دوگروه کلینیکی دارای سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی بودند، در حالی که اکثر افراد گروه کنترل دارای سبک دلبستگی ایمن بودند. نتیجه مطالعه آنها نشان داد که بالا رفتن اختلال اضطراب اجتماعی به طور مستقیمی با سبک دلبستگی اضطرابی ارتباط دارد. همچنین سبک های دلبستگی با سازگاری اجتماعی و درجه ی رضایت از زندگی در سال های بعدی همبستگی دارند، متغیرهای دیگری نیز وجود دارند که با سبک های دلبستگی و سازگاری اجتماعی همبستگی دارند. متغیرهای خانوادگی مانند ویژگی های والدین و سبک والدینی با سبک دلبستگی افراد در بزرگسالی رابطه دارند.
منابع
الف) منابع فارسی
1. اسلامی نسب، علی. (1373). روانشناسی سازگاری. چاپ و نشر بنیاد.
2. اﺻﻼﻧﻲ، خ. (1383). ﻧﻘﺶ ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺑﺮ ﻛﺎرآﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﻣﺘﺄﻫﻞ. ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ و ﺗﻮاﻧﺒﺨﺸﻲ، ﺗﻬﺮان.
3. اصلانی، خالد؛ صیادی، علی؛ امان اللهی، عباس (1390). رابطه بین سبک های دلبستگی با کارکرد خانواده و سلامت عمومی، فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، سال 2، شماره 2، صص 5-8 .
4. افتخار، زهرا؛ احمدی، علی؛ زهره، افتخار (1389). بررسی تاثیر هوش هیجانی بر کاهش پرخاشگری و افزایش سازگاری فردی اجتماعی در دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه شهرستان اهواز. مجله یافته های نو در روانشناسی ، شماره 2 ، ص18.
5. آقامحمدیان شعرباف؛ حمیدرضا (1373). ناسازگاری. مجله پیوند، شماره 17، بهار.
6. امان الهی، عباس؛ رجبی، غلامرضا (1385). مقایسه سلامت عمومی دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه شهید چمران اهواز. سومین سمینار سراسری بهداشت روان دانشجویان، سوم و چهارم خردادماه، دانشگاه علم و صنعت، تهران. صص 10-15.
7. امان الهی، عباس؛ عطاری، یوسف علی؛ خجسته مهر، رضا (1389). بررسی رابطه ی عملکرد خانواده و جو روانی اجتماعی کلاس با ناسازگاری دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان شهراهواز. مجله تازه ها و پژوهش های مشاوره، صص 61-82.
8. امانی، رزیتا (1389). بررسی وضعیت سلامت روان و میزان سازگاری اجتماعی دانشجویان ورودی سال 88-89 دانشگاه بوعلی سینا. گزارش نهایی طرح پژوهشی، صص 111-121.
9. امانی، رزیتا؛ اعتمادی، عذری؛ فاتحی زاده، مریم؛ بهرامی، فاطمه (1390). رابطه میان سبک های دلبستگی و سازگاری اجتماعی. روانشناسی بالینی و شخصیت، فصلنامه علمی- پژوهشی دانشگاه شاهد، سال 19، دوره جدید، شماره 6 ، صص 15-19.
10. ایلالی، احترام السادات. (1376). روانشناسی سازگاری. چاپ و نشر بنیاد.
11. ﺑﺎﺭﮐﺮ، ﻓﻴﻠﻴﭗ (1375). ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﭘﺎﻳﻪ، ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﻣﺤﺴﻦ ﺩﻫﻘﺎﻧﯽ ﻭ ﺯﻫﺮﻩ ﺩﻫﻘﺎﻧﯽ، ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﻧﺸﺮ ﺭﺷﺪ.
12. ﺑﺎﺭﻧﺲ، ﮔﻴﻞ ﮔﻮﺭﻳﻞ (۲۰۰۳). ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﮔﺬﺭ ﺯﻣﺎﻥ. ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﻓﺮﻳﺪﻩ ﻋﺒﺎﺳﯽ ﺩﻟﻮﻳﯽ (۱۳۸۳)، ﻣﺸﻬﺪ: ﻧﺸﺮ ﺍﺭﺳﻄﻮ.
13. بذل، معصومه (1383). بررسی ارتباط مهارت حل مساله و میزان سازگاری در دانش آموزان دختر و پسر پایه دوم مقطع دبیرستان تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه الزهرا.
14. برک، لورا (1386). روانشناسی رشد. ترجمه یحیی سید محمدی، تهران: نشر ارس باران، صص 21-27.
15. بشارت، محمدعلی (1379). ساخت و هنجاریابی مقیاس دلبستگی بزرگسالان. دانشگاه تهران، صص 93-102.
16. بشارت، محمدعلی؛ گلی نژاد، محمد؛ احمدی، علی اصغر (1382). بررسی رابطه سبک های دلبستگی و مشکلات بین شخصی. مجله اندیشه و رفتار، شماره 23، صص 74-81 .
17. ﭘﺮوﭼﺎﺳﻜﺎ، ج؛ ﻧﻮرﻛﺮاس، ج (1385). ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی روان درﻣﺎﻧﻲ. ﺗﺮﺟﻤﻪ ی ﺳﻴﺪﻣﺤﻤﺪی. ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات رﺷﺪ. اﻧﺘﺸﺎر ﺑﻪ زﺑﺎن اﺻﻠﻲ، 1999.
18. پور مقدس، علی. (1367). روان شناسی سازگاری. انتشارات: مشعل.
19. ثنایی، باقر (1379). مقایسه های سنجش خانواده و ازدواج. موسسه انتشارات بعثت، تهران: صص 41-42.
20. ثنایی، باقر؛ امینی، فریده (1379). مقایسه عملکرد خانواده در دو گروه دانش آموزان دختر مستقل و وابسته به دیگران. مجله تازه ها و پژوهش های مشاوره، جلد دوم، شماره 7 و 8.
21. جهانگیر، پانته آ (1391). مقایسه عملکرد خانواده و رضایت مندی زناشویی در زنان متاهل شاغل و غیرشاغل شهر تهران. فصلنامه علمی پژوهشی تحقیقات مدیریت آموزشی، سال سوم، شماره چهارم، تابستان، ص 178 تا 192.
22. ﺟﻮادی، ﺑﻬﻨﺎز؛ ﺣﺴﻴﻨﻴﺎن، ﺳﻴﻤﻴﻦ؛ ﺷﻔﻴﻊآﺑﺎدی، ﻋﺒﺪاﷲ (1388). اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ آﻣﻮزش ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای ﺑﻪ ﻣﺎدران ﺑﺮ ﺑﻬﺒﻮد ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده آﻧﺎن. فصلنامه خانواده پژوهی، سال پنجم، شماره 20، زمستان، ص 503 تا 517.
23. حسین آبادی، هادی. (1380). مقایسه پیشرفت تحصیلی، سازگاری اجتماعی و افسردگی دانش آموزان مدارس شبانه روزی با دانش آموزان روزانه دوره دبیرستان اسفراین. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد رودهن.
24. حسینیان، سیمین؛ زهرایی، شقایق؛ خدابخشی کولائی، آناهیتا (1384). مقایسه و ارتباط عملکرد خانواده و سلامت روانی نوجوانان فراری از خانه با نوجوانان عادی. مجله تازه ها و پژوهش های مشاوره، جلد 4، شماره 16.
25. داﻧﺶ، ع (1385). ﺗﺄﺛﻴﺮ روش ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای در ﺳﺎزﮔﺎری زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ زوج ﻫﺎی ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎر. ﺧﻼﺻﻪ ﭼﻜﻴﺪه ﻣﻘﺎﻻت دوﻣﻴﻦ ﻛﻨﮕﺮه ﺳﺮاﺳﺮی آﺳﻴﺐ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺧﺎﻧﻮاده در اﻳﺮان (ص 169)، ﺗﻬﺮان: داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻬﺸﺘﻲ.
26. دلاور، علی (1379). ساخت و هنجاریابی مقیاس سازگاری بل. دانشگاه علامه طباطبایی تهران، صص 12-32.
27. دیلمی، عزیز. (1380). بررسی اثر بخشی مشاوره همسالان بر سازگاری اجتماعی و خودپنداره دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان شهرستان دزفول. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
28. رحمت اللهی. فرحناز؛ فاتحی زاده، مریم؛ احمدی، سیداحمد (1384). آسیب شناسی زندگی زناشویی. فصل نامه تازه های روان درمانی، سال یازدهم، شماره41 و 42.
29. رستمی، الیاس. (1383). بررسی دلبستگی نوجوانان به والدین و همسالان در جامعه ایرانی و رابطه آن با مولفههای سازگاری اجتماعی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران.
30. رضایی، نسرین (1378). بررسی تاثیر کارآیی خانواده نسل اول بر کارآیی خانواده نسل دوم. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، تهران، صص 68-75.
31. زارع مقدم، علی اکبر (1385). بررسی اثربخشی آموزش های شناختی- رفتاری عزت نفس بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه نیشابور. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت جام.
32. شادمان، میترا. (1383). بررسی سازگاری اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد رودهن.
33. شاه آبادی، محمد. (1390). سنجش میزان سازگاری اجتماعی در نوآموزان. فصلنامه رشد آموزش پیش دبستانی، دوره دوم، شماره 4، تابستان.
34. شریفی، خلیل؛ عریضی، حمیدرضا؛ نامداری، کورش (1384). بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و سرسختی روان شناختی در دانش آموزان. دوماهنامه علمی- پژوهشی دانشور رفتار، دانشگاه شاهد، سال دوازدهم، شماره 10، اردیبهشت، ص 85 تا 94.
35. شعاری نژد، علی اکبر (1377). روان شناسی رشد. تهران: چاپ دانشگاه پیام نور.
36. شفیع آبادی، عبدالله؛ ناصری، غلامرضا. (1377). نظریههای مشاوره روان درمانی. مرکز نشر دانشگاهی.
37. شهسواری، محمد هادی. (1382). بررسی رابطه تعامل های درونی خانواده با رشد قضاوت اخلاقی و سازگاری دانش آموزان پسر سال اول متوسطه شهر اراک. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم.
38. ﺻﺎدﻗﻲ، س (1386). ﺑﺮرﺳﻲ اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ در راﺑﻄﻪ وﻟﻲ- ﻓﺮزﻧﺪی ﻣﺎدران و دﺧﺘﺮان دارای رﻳﺴﻚ ﻓﺮار در داﻧﺶ آﻣﻮزان دﺧﺘﺮ ﻧﻮاﺣﻲ آﻣﻮزش و ﭘﺮورش ﻛﺮج. ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ ﻋﻠﻮم و ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت، ﺗﻬﺮان.
39. ﺻﻴﺎدی، ع (1381). ﺑﺮرﺳﻲ و ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ اﺛﺮات ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻛﺎرآﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮاده در ﺑﺮوز ﻣﺸﻜﻼت رواﻧﻲ ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن از ﻧﻈﺮ دﺧﺘﺮان و ﭘﺴﺮان ﭘﺎﻳﻪ ﺳﻮم ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان. ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ، ﺗﻬﺮان.
40. ﻋﺰﻳﺰی، پ (1386). ﺑﺮرﺳﻲ اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ درﻣﺎن ﮔﺮوﻫﻲ ﺑﺎ روﻳﻜﺮد ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای ﺑﺮن ﺑﺮ ﻛﺎﻫﺶ ﺗﻌﺎرﺿﺎت زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ زﻧﺎن ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان. ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ ﻋﻠﻮم و ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت، ﺗﻬﺮان.
41. عطاری، یوسف علی؛ عباسی سرچشمه، ابوالفضل؛ مهرابی زاده هنرمند، مهناز (1385). روابط ساده و چندگانه نگرش مذهبی، خوش بینی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی در دانشجویان مرد متاهل دانشگاه شهید چمران اهواز. مجله علوم تربیتی و روانشناسی، شماره 13، صص 92-110.
42. فرید، ابوالفضل. (1375). بررسی و مقایسه میزان سازگاری اجتماعی یک زبانهها و دو زبانهها در مدارس ابتدایی شهرستانهای تهران و تبریز. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
43. قابل نژاد سردرودی، حمیرا. (1391). مقایسه میزان خودپنداره و سازگاری دختران مجرد و زنان مطلقه شهر بندر عباس. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته روان شناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات هرمزگان، زمستان.
44. ﻛﺮاﻣﺘﻲ، ه؛ ﻣﺮادی، ع. ر؛ ﻛﺎوه، م (1384). ﺑﺮرﺳﻲ و ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺎرﻛﺮد ﺧﺎﻧﻮاده و ﺳﻴﻤﺎی روان ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻓﺮزﻧﺪان ﺷﺎﻫﺪ. ﻓﺼﻞﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮآوری ﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ، دوره 4، شماره 11، ص 56 تا 57.
45. کرمی، جهانگیر؛ حسینی، حسین؛ زکیی، علی (1390). رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری دانشجویان. همایش ملی آسیب شناسی ملی نوجوانان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد فلاورجان، صص 3-4 .
46. گلچین، مهری؛ نصیری، محمود؛ نجمی، بدرالدین؛ بشردوست، نصرا… (1380). ارتباط عملکرد خانواده با برخی ویژگی های روانی نوجوانان دختر و پسر. نشریه پژوهش در علوم پزشکی، سال ششم، شماره 4، ص 297 تا 299.
47. ﮔﻠﺪﻧﺒﺮگ، اﻟﻒ، و ﮔﻠﺪﻧﺒﺮگ، ه (1385). ﺧﺎﻧﻮاده درﻣﺎﻧﻲ. ﺗﺮﺟﻤﻪ ح. ر. ﺣﺴﻴﻦ ﺷﺎﻫﻲ و س. ﻧﻘﺸﺒﻨﺪی. ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات روان. اﻧﺘﺸﺎر ﺑﻪ زﺑﺎن اﺻﻠﻲ: 2000.
48. ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ، ﺍﻳﺮﻧﻪ؛ ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ، ﻫﺮﺑﺮﺕ (1382). ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ، ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﺣﻤﻴﺪﺭﺿﺎ ﺣﺴﻴﻦ ﺷﺎﻫﯽ ﺑﺮﻭﺍﺗﯽ ﻭ ﺳﻴﺎﻣﮏ ﻧﻘﺸﺒﻨﺪﯼ ﻭ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ، ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﻧﺸﺮ ﺭﻭﺍﻥ.
49. مظاهری، مینا (1379). نقش دلبستگی بزرگسالان در کنش وری ازدواج. مجله علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید چمران، سال چهارم، شماره سوم.
50. مظاهری، مینا؛ آقایی، اصغر؛ گلپرور، محسن؛ شایگان نژاد، وحید. (1386). تاثیر آموزش شیوه های رفتاری گروهی بر سازگاری اجتماعی کودکان و نوجوانان مصروع. مجله دانش و پژوهش در روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، شماره 33، پاییز.
51. معانی، ایرج؛ شاپوریان، رضا؛ حجت، محمدرضا. (1379). روانشناسی بهزیستی.تهران: زرین.
52. منصور، محمود؛ دادستان، پریرخ (1376). روان شناسی ژنتیک از روان تحلیل گری تا رفتارشناسی. چاپ سوم، تهران: انتشارات رشد.
53. ﻣﻮﺳﻮﯼ ﭼﻠﮏ، ﺳﻴﺪﺣﺴﻴﻦ (۱۳۸۳). ﺗﺤﻠﻴﻞ ﮐﻤﯽ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻭ ﻃﻼﻕ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۱۳۷۵ ﺗﺎ ۳۸۲ ﺑﻪ ﺗﻔﮑﻴﮏ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎ. ﭼﮑﻴﺪﻩ ﯼ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﯼ ﺁﺳﻴﺐ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻬﺸﺘﯽ.
54. موسوی، اشرف اسادات (1382). بررسی کیفی و کمی عملکرد خانواده ی معتادان جوان. مطالعات زنان، سال اول، شماره 3، زمستان.
55. ﻣﻮﺳﻮﯼ، ﺍﺷﺮﻑ ﺍﻟﺴﺎﺩﺍﺕ (۱۳۷۹). ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﻧﻈﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻧﻈﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ/ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ، ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﻧﺸﺮ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﻗﺪﺱ ﺭﺿﻮﯼ.
56. ﻣﻮﺳﻮی، ر (1373). ﺑﺮرﺳﻲ و ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ در رﺿﺎﻳﺖﻣﻨﺪی زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ در ﺳﻪ ﮔﺮوه ﭘﺰﺷﻜﺎن، ﻛﺎرﻣﻨﺪان و ﻛﺎرﮔﺮان ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان. ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﻌﻠﻢ، ﺗﻬﺮان.
57. مومن زاده، فرید، مظاهری، محمدعلی، و حیدری، محمود(1384)، ارتباط تفکرات غیر منطقی و الگوهای دلبستگی با سازگاری زناشویی، فصل نامه خانواده پژوهی، شماره 4.
58. ﻣﻴﺮﻋﻨﺎﻳﺖ، ا. (1378). ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄﻪ ﺗﺄﻫﻞ و ﺗﺠﺮد ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ زﻧﺎن 20 تا 35 ﺳﺎﻟﻪ. ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ رودﻫﻦ، رودﻫﻦ.
59. ﻣﻴﻨﻮﭼﻴﻦ، س (1373). ﺧﺎﻧﻮاده و ﺧﺎﻧﻮاده درﻣﺎﻧﻲ. ﺗﺮﺟﻤﻪ باقر ﺛﻨﺎﻳﻲ. ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات اﻣﻴﺮﻛﺒﻴﺮ. اﻧﺘﺸﺎر ﺑﻪ زﺑﺎن اﺻﻠﻲ: 1974.
60. ﻧﺠﺎرﻳﺎن، ف (1374). ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ در ﻛﺎرآﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮاده: ﺑﺮرﺳﻲ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی روان ﺳﻨﺠﻲ ﻣﻘﻴﺎس ﺳﻨﺠﺶ ﺧﺎﻧﻮاده (FAD-I). ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ رودﻫﻦ، رودﻫﻦ.
61. نجاریان، فرزانه (1374). عوامل موثر بر کارایی خانواده: بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس FAD-1. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
62. نشریه الکترونیکی گلشن مهر (1389). نقش خانواده در سازگاری اجتماعی کودکان. شماره 6 ، صص 4.
63. ﻧﻮاﺑﻲ ﻧﮋاد، ش (1383). ﻣﺸﺎوره ازدواج و ﺧﺎﻧﻮاده درﻣﺎﻧﻲ. ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات اﻧﺠﻤﻦ اوﻟﻴﺎء و ﻣﺮﺑﻴﺎن.
64. هرگنان و السون. (1934). مقدمه ای بر نظریه های یادگیری. ترجمه سیف، علی اکبر(1382).تهران ، نشر دوران.
65. واحدی، شهرام؛ مرادی، سمانه (1388). رابطه ی سبک های دلبستگی پدر و مادر با سازگاری هیجانی، رفتاری و اجتماعی در دانشجویان غیر بومی سال اول، مجله ی علمی پژوهشی اصول بهداشت روانی، سال11، شماره 3، صص 223-232 .
66. والی پور، ایرج. (1360). روان شناسی سازگاری. چاپ و نشر وحید.
ب) منابع لاتین
1. Ainsworth (1978) . Patterns of attachment: a psychological study of strange situations hillsdale,p44-49.
2. Allen JP, McElhaney KB, Kuperminc GP, Jodl KM (2004). Stability and change in attachment security across adolescence. Child Dev; 75: 1792-805.
3. Allen, B. (1998). Scripts- the role of permission. Transactional Analysis Journal, 2,(2), 72-74.
4. Armsden GC, Greenberg MT.(1987). The inventory of parent and peer attachment; individual differences and their relationship to psychological well-being in adolescence. J Youth Adolesc; 16: 427-54.
5. Bartholomew, K., & Horowitz, L. M. (1991). Attachment Styles Among Young Adults: A Test of a Four-Category Model. Journal of Personality and Social Psychology, 61(2) 226-44.
6. Bello, R. S. , Brandau-Brown, F. E. & Ragsdale, J. (2006). " Attachment style, marital satisfaction, commitment, and communal strength effects on relational repair message interpretation" Paper presented at the annual meeting of the International Communication Association, Dresden International Congress Centre, Dresden, Germany Online. Sam Houston State University, 1-28.
7. Bowlby J. Attachment and Loves. 2nd ed. New York: Basic Books; 1969: 40-3.
8. Browndfield, D. &thompson, K. (2003).Attachment to peers and Delinquent behavior. Early indicator of future delinquency, 3(3), 203-218.
9. Cassidy ,J,Shaver,p(2008). Handbook of attachment: theory ,research and clinical applications . new yourk:Guilford press.p12-21.
10. Cassidy, J., & Berlin, L.J. (1994). The insecure ambivalent pattern of attachment: theory and research. Child development, 65, 971-991.
11. Chapman, A. (2007). Eric Berne's transactional analysis parent adult child model theory and history article [On-line]. Available: http: //www. businessballs. Com/transact. Html.
12. Crayton, W. L. (2010). Attachment Style in College Students.Family Origins and Mental Health Correlates Annual Review of Undergraduate Research, School of Humanities and Social Sciences, School of Languages, Cultures, and World Affairs, College of Charleston.9, 204-26.
13. Cutler. l India, SHEN JEFF, SCHNEIDER STEVEN, HARRIS SANDRA (2009). "THE STUDY OF ADULT ATTACHMENT STYLES, COMMUNICATIONPATTERNS, AND RELATIONSHIP SATISFACTIONIN HETEROSEXUAL INDIVIDUALS", Capella University,January.
14. Dakof, G. A.; Tejeda, M.; Liddle, H. A. (2001). "Predictors of Engagement in Adolescent Drug Abuse Treatment". Am Acad Child Adolescent Psychiatry. 40 (3):81- 274.
15. DePaul, N. (2006). Healthy family functioning relationship advice & relationship tips. Council for Relationships, (215), 382-680.
16. Dickstein, S. (2007). Family mealtime functioning, maternal depression, and earlychildhood outcomes. Journal of Family Psychology, 12, 23-40.
17. Epstein, N. B., Ryan,C.E. Bishop, D. S., Miller, I.W., & Keitner, G.I.( 2003). The Macmaster model: A view of healthy family functioning. In. F. Walsh(Ed). Normal family processes (3rded., pp.581-607). New York: Guilford Press.
18. Feeney, J. A. (2000). Implications of attachment style for patterns of health and illness. Child: Care, Health and Development, 26, 277-288.
19. Feeney, J. A., Noller. P., & Hanrahan, M. (1994).Assessing adult attachment.In M.B. Sperlig and W.H. Berman (Eds). Attachment in adults: Clinical and developmental perspective. New York: Guilford Press.
20. Franklin, N. B & Haferbray, B, (2000), Reacting out in family therapy. Newyork: Guilford press.
21. Goldberg, D. P. (1972).The detection of psychiatric illness by questionnaire. London: Oxford University Press.
22. Goldberg, D. P., & Hillier, V. F. (1979). A scaled version of general health questionnaire. Psychological Medicine, 9, 131-145.
23. Goodwin, I. (2003) The relevanse of attachment theory to the philosophy, organization, & practice of adult mental health care. Clinical Psychology Review. 23, 35-56.
24. Hazan, C., and Shaver, P. R. (1987). "Romantic Love Conceptualized as an Attachment Process." Journal of Personality and Social Psychology 52:511-524.
25. Heimberg, R. G., Hart, T. A., & Schneier, F. R. (2001). Attachment in Individuals With Social Anxiety Disorder: The Relationship Among Adult Attachment Styles, Social Anxiety, and Depression. Journal of Emotion 1(4), 365-80.
26. Hinnen, C., Sanderman, R., & Sprangers, M. A. G. (2009).Adult Attachment as Mediator Between Recollections of Childhood and Satisfaction With Life. Clinical Psychology and Psychotherapy 16, 10-21.
27. Kapanee, A. R. M. and Rao, K. (2007).Attachment Style in Relation to Family Functioning and Distress in College Students. Journal of the Indian Academy of Applied Psychology, 33(1), 15-21.
28. Kobak, R. R., & Sceery, A. (1988). Attachment in late adolescence: Working models, affect regulation, and representations ofselfand others.Child Development. 59, 135-146.
29. Kong, S. S. (2005). A marital-relationship enhancement program for couples: Randomized controlled trail. USA, Department of nursing, soonchunhyanguniversity, chonan city, Korea. kongsun@sch. ac. kr. 35, 991-995.
30. Ledoux, S.; Miller, P.; Choquet, M.; Plant, M. (2002). "Family Structure, Parent-Child Relationships, and Alcohol and Other Drug Use among Teenagers in France and United Kingdom". Alcohol. 37 (1): 52-60.
31. Lorenz, O. , Conger, R. D. , Melby, J. N. , & Bryant, C. M. (2006). Observer, self andpartner reports of hostile behaviors in romantic relationship. Journal of Marriage andFamily, 65, 1163-1165.
32. Main, M., Kaplan, N., & Cassidy, J. (1985). Security in infancy, childhood and adulthood; A move to the level of representation. Monographs of the Society for Research in Child Development.Child Development, 50, 66- 104.
33. Marsh, P. & et al. (2003). Attachment, autonomy and multi finality adolescent: internalizing and risky behavioral symptoms. Development and Psychopathology, 15,451-467.
34. MoshaZeinder and Normans (1996).Handbook ofcoping: Theory, Research, Applications.Veter, A; Gale, A. (1987). Ecological of Family Life. New York: John Willy&Sons.
35. Narayanan, G. & Rao, K. (2004). Predictors of Psychological Distress in College Students: The role of attachment styles, parental bonding, personality and coping. Indian Journal of Clinical Psychology.
36. Nicholson, T. (2000).Attachment style in young offender. Ph. D Dissertation: University of Victoria. http//:WWW.libumi.com
37. Nicholson, T. (2000).Attachment style in young offender. Ph. D Dissertation: University of Victoria. http//:WWW.libumi.com
38. Nigel P. Field, Eva C. Sundin(2001), Attachment Style in Adjustment to Conjugal Bereavement, Journal of Social and Personal Relationships, Vol. 18, No. 3, 347-361.
39. Noftle, E. E. & Shaver P., R. (2006). Attachment dimensions and the big five personality traits: Associations and comparative ability to predict elationship quality. Journal of research in personality, 40, 179- 208.
40. Noom MJ, Dekovic M, Meeus WHJ. Autonomy, attachment and psychosocial adjustment during adolescence: A double-edged sword? J Adolesc 1999; 22: 771-83.
41. Peterson, R. , & Green, S. (1999). Families first- keys to successful family functioning: Communication [On-line]. Available: http://www. ext. vt. edu/pubs/family/350-092/350-920.
42. Peterson, R. , & Green, S. (1999). Families first- keys to successful family functioning: Problem solving [On-line]. Available: http: //www. ext. vt. edu/pubs/ family/ 350-091/ 350-092.html.
43. Peterson, R. , & Green, S. (1999). Families first- keys to successful family functioning: Family roles [On-line]. Available: http: //www. ext. vt. edu/pubs/ family/ 350-093/350-093.htm1.
44. Pfaller, J., Kiselica, M., & Gerstein, L. (1998).Attachment style and family dynamics in young adults.Journal of Counseling Psychology, 45, 353-357.
45. Priel, B., & Shamai, D. (1995). Attachment style and perceived social support: Effects on affect regulation. Personal Individual Differences, 19, 235-241.
46. Rholes, W. S., & Simpson, J. A. (2004). Attachment Theory: Basic Concepts and Contemporary Questions. Adult Attachment.Ed. W. S Rholes and J. A. Simpson. New York: Guilford Press, 132.
47. Rice, K G. & Mirzadeh, S. A. (2000).Perfectionism, attachment, and adjustment.Journal counseling psychology, 47(2), 238-250.
48. Ridley, C. A. , & Sladeczek, I. E. (1992). Premarital relationship enhancement: Its effectson needs to relate to others. Family Relations, 41, 148-153.
49. Riggs, S. A., & Han, G. (2009).Predictors of Anxiety and Depression in Emerging Adulthood. Journal of Adult Development, 16, 39-52.
50. Rosenstain, D. S. & Horowitz, H. A. (1996).Adolescent attachment and psychopathology. Journal of Consulting and Clinical Psychology,64, 244-253.
51. Runchkin, E. , & Koposov, B. (2000). Family functioning, parental rearing and behavioral problems in delinquents. Clinical Psychology and Psychotherapy, 7, 310-319.
52. Shaver, P., Hazan, C., & Bradshow, D. (1988). Love as attachment: the integration of three behavioral systems. In RJ Strenberg and M.L. Barnes (Eds).The psychology of love, (p.p69- 99). New Haven,CT: Aale University Press.
53. Simpson, J, A. (1990). Influence of attachment style on romantic relationships. Journal of Personality and Social Psychology .59, 971.980.
54. Sinclair, S. L. , & Mouk, G. (2004). Moving beyond the blame game: Toward discursiveapproach to negotiating conflict within couple relationship. Journal of Marital andthe Family Therapy, 27, 335-342.
55. Slesnich, N; Meyers, R. J; Meada, M; Segelten, D. H (2000). Bleak and hoplessness more engagement of relucatnt substance abusing runaway. Journal of research on adolescents, 9, 53-66.
56. Sroufe, L. A., Egeland, B., Carlson, E., & Collins, W. A. (2005).Placing early attachment experiences in developmental context. In K. E. Grossmann, K. Grossmann, & E. Waters (Eds.), Attachment from infancy to adulthood: The major longitudinal studies (pp. 48-70). New York:Guilford Publications.
57. Steinberg, S. (2000). parent-adolescent relation intro expect presidential address at the society for research on adolecent science. Chicago, IL.
58. The International Transactional Analysis Association (2008). The training & certification council of transactional analysis, Inc. [On-line]. Available: http: //www. ITAA-net. Org/index. html.
59. Whittaker, A. E. , & Robitshek, S. (2001). Multidimensional family functioning. Journal of Counseling Psychology, 48(4), 420-427.
1 .Social Adjustment
2 Lazarus
3 Hergnan . &Elson
4 Doland.M
5 .Innate
6 .Frusrrations
7 .Mosha Zinder
8 .Local Adaption Syndrome
9 .General Adaption Syndrome
10 .Alarm Reaction
11 .Resistance
12 .Exhanstion
13 .Ragers
14 .Piaget
15 .Accommodation
16 .Assimilation
17Rose Krasner
18McWilliams, & Bailey
19Crayton
20Riggs & Han
21 Hashemi
22Rice & Mirzadeh
23 Luyckx
24Rosenstain & Horowitz
25 Lorenz
26 Kong
27 Paley
28Narayanan & Rao
29Marsh
30 Fang
31 Ledoux
32 Dakof
33Nigel & Sundin
34 Slesnich
35Nicholson
36 Doili & Markivikzik
Self- esteem37
38Rose Krasner
39Noom
40Dekovic
41Meeus
42Feeny
43Heimberg, Hart, & Schneier
—————
————————————————————
—————
————————————————————