عنوان:
مرکز بازپروری معتادین
فهرست مطالب
فصل دوم : مطالعات موضوعی
2-1- انواع تیپ شخصیتی 10
2-2- تاثیر سن در بزهکاری 10
2-2-1-کودکی 10
2-2-2- برنایی 11
2-2-3 پختگی 11
2-2-4- پیری 11
2-3- تربیت – ماهیت و نقش آن 11
2-4- قدرت تربیت و اصلاح 14
2-5- تربیت و جامعه شناسی 17
2-6- تربیت و روانشناسی 18
2-7- تعریف اعتیاد 18
2-8- تاریخچه اعتیاد 19
2-9- تاریخچه شناخت و گسترش مواد مخدر در ایران 20
2-9-1 مواد مخدر در ایران باستان 20
2-9-2 مواد مخدر از ظهور اسلام تا دوران صفویه 20
2-9-3 مواد مخدر از دوران صفویه تا پایان دوره قاجاریه 21
2-10- مبارزه با مواد مخدر 22
2-11- مبارزه با مواد مخدر پس از انقلاب 25
2-12- انواع مواد مخدر و شرح آنها 26
2-1- موسیقی درمانی 35
2-2- هیپنوتیزم 36
2-3- رقص درمانی 37
2-4- شعر درمانی 37
2-4-1- اجزای شفابخش شعر درمانی 38
2-5- تئاتر درمانی 38
2-6- نقاشی درمانی 38
2-7- نقش هنر به طورکلی در ایجاد آرامش درونی 39
2-8- گروه درمانی 39
2-9- چهارده اصل اعتیاد گنگره 60 39
2-10- راهکارهای کنگره 60 در مورد ترک اعتیاد 49
تقدیم به بیماران مجرم خوانده شده ای که برای بازگشت به زندگی سالم و زیبای خود در تلاش اند ولکن در منجلاب اعتیاد گرفتار آمده و صدای نحیف کمک خواهیشان از دور دست ها شنیده می شود.
ما
فاتحان شهر های رفته بر بادیم
با صدای ناتوانتر از آنکه بیرون آید از سینه
راویان قصه های رفته از یادیم
ما برای فتح می آییم
تا هیچستانش بگشاییم
ما آدمهای خالی شده ایم.
ما آدمهای پوشالی گشته ایم.
به یکدیگر تکیه داده
سرمان از کاه پر شد، افسوس
صدای خشکمان،
هنگامیکه باهم زمزمه می کنیم
خاموش است و بی معنی
مانند باد و علف خشکیده
با تشکر و قدردانی صمیمانه از پدر و مادرم که مرا در این زمینه بسیار یاری رساندند
مقدمه
نقطه شروع انسان است و بازگشت به انسانیت.
ایرانی بودن مستلزم شیوه خاصی از بودن است، مستلزم طرز خاصی از دیدن جهان است طریق معینی از حضور در زندگی، در طبیعت و در برابر…، همچنین به معنای در اختیار داشتن ابزارهای معینی از معرفت و شیوه خاصی از تعبیر جهان و بطور خلاصه فرهنگی خاص. در تحلیل همه عناصری که شیوه ایرانی بودن را تعیین می کنند در می یابیم که ایرانی بودن دارای نشانه های متافیزیکی مشخص است، جهانی سراپا تنیده و تافته از نمادها و تصاویر، رفتارهای قالبی، معمولا بر پایه احساسات، عواطف و سلسله مراتب اولویتها یمان، است که مطابق نظمی خاص بر یکدیگر عمل می کنند و نوعی نقش هستی را رقم می زنند، اما در آن هر کارکردی، هر وجودی، جای خاص خود را دارد.
آنچه مرا به انتخاب این موضوع یعنی محلی برای بازپروری گروهی از سرخوردگان اجتماع ( معتادین) کشاند، دیدگاهی بود که برای آدمیان قائل هستم، آدمیان سه دسته اند، آنان که آدم اند و از آدمیت سخت فاصله دارند که مرده باد آدمی که آدمیتش مرده، دسته دوم آنان که آدم هستند و در آدمیت باقی مانده اما گاه به بیراهه می روند و دسته سوم که هم آدمند و هم در آدمیت غرق. سخن من با همه آنانی است که انتظار دارند که روزی چشم باز کنند که بینند اگر خورشید بمیرد بار زندگی جاریست.
بر خود نهیب زنم، میتوان دستی شد برای فراخواندن هنگامی که این آدمهای سیه روزگار که از نادانی و خامی در کسوت بخت خود، اوضاع مشمئز کننده ای برای خود ساخته اند در خور تفکرند ترحم، نه تنفر.
به نیکی می دانم که ادعای یاری به این افراد سخت بزرگ و گاه به خالی بندیهای بزرگ امروز شبیه است که می خواهیم دنیا را دگرگون کنیم اما نمی خواهم فراموش کنم که در میان خیل عظیم آدمیان خوب و بدی که هر روز کنارشان می گذریم، وجود دارند مردمانی که اسیر گشته اند در دام آنچه خود نیز نمی دانند به چه نام بخوانندش .
می کوشم مامنی فراهم آورم برای آنانی که هنوز روحشان فعال و زنده است و روحی که می کوشد در همه قلمروها حرکت کند و در این پرسه های گاه به گاه یادی کند از خاطرات ملتی اسطوره ای، سرزمینی جاودان به ارزشهای معنایی و او را به راهی بخوانم که هنر و آن خاطره جاودانی آریایی که سازنده نظام فرهنگی ماست را احیاء و باززایی نو کنند که من نیک دریافته ام آنچه مایه مباهات و فخر می تواند باشد میراثهای ماندگار آن تبار آریایی است که دیگر نه رنگی، نه نامی، نه آوایی از آن باقی است. می خواهم بگویم یکی از علل سقوط های مکرر ما از قلل افتخارات گذشته که مدتها بود از فراز آن به زمینیان، ملل شرق و غرب، خیره شده بودیم، و اینکه دیگر چیز گرانمندی در عرصه ای نیستیم، غفلت از خویش است که گاه در ورطه این بی خویشی به بیخودی می رسیم که چه بسیار تفاوت است میان این دو واژه بی خویشی یعنی در دیگری، در چیزی برتر، بهتر غرق شدن و بیخودی یعنی در خود بی ارزش غرق شدن، بی خویشی یعنی هستی را در عشق رقم زدن و بیخودی یعنی هستی را به لجن کشاندن.
فصل اول
1-1- چهار چوب پژوهش
ما در دنیایی زندگی می کنیم که کژی، نژندی و بدی در آن به امری معمولی و روزمره مبدل شده. دو دستگی به لحاظ اجتماعی و مالی امری کاملا مشهود است. و شاید بزرگترین نقص باشد. اما راهی هم برای فرار از آن نیست. چرا که اذهان بشر متفاوت است. دیدها مختلف است. عده ای در سطح می زیند و عده ای عمیق تر و عده ای باز هم عمیق تر و عده ای ا ز سطح هم پایین تر. قوانین را هم داریم، که از طرفی جامعه جهانی لرزان ما را به ظاهر منسجم نگه می دارد. اما دست و پاگیر هم هست. آن چه در سرم می گذرد چیزی است که همه می دانند، همه می دانیم، اما فراموش کرده اند، فراموش کرده ایم.
مدینه فاضله ایکه در همه دورانها انسان در آرزویش بوده هست، شاید ممکن نگردد جز با همسانی بشر. و همسانی هرگز مقدور نخواهد بود، دلیلش را می دانیم و گفتم: ((اذهان بشر متفاوت است.)) یکی زیادی خواه است، دیگری قانع. یکی فعال است و دیگری تنبل، تنبلی در درون است. وقتی دیگری فعال است، چه نیازی است که تو هم فعال باشی؟ این سوال خیلی از افراد است، تنبلی افکار می آفریند، افکار به جلو می رود. ساده ترین نقطه نهایی برای افکار پوچ گرایی است. پوچ گرایی انسان را دو دسته می کند، تنبل تر، فعال تر. فعال خود تقسیم می شود: فعالی که به دیگران هم نشان می دهد که همه چیز پوچ است. پس تلاش آغاز می شود. در حین تلاش یا فراموش می کند که همه چیز برایش پوچ بوده و زندگی دوباره آغاز می شود. یا هم چنان در فکرش استوار است، ولی این بار خواسته با پوچی بجنگد، چون راهی نمی یابد، پس می خواهد که حداقل اثری بگذارد. آنگاه شاید این پوچی به صلاح باشد. چرا که اثر می گذارد و فعالیت ایجاد می کند. اما اثر نیز ممکن است بر اساس فکر فاسد یا فکر درست، درست ریشه ای، منفی یا مثبت باشد. و حالا تنبل تر: پوچ گرایی که به سمت عدم فعالیت پیش رود، تنبلی آفریده باز خود تقسیم می شود. تنبلی که هیچ محرکی ندارد. پس عاقبتش نیستی و مرگ است و شاید به لحاظ خود او، رهایی . تنبلی که می خواهد او را از افکار نیز برهاند. پس به عادتها پناه می برد. عادتهایی که او را از فکر نیز دور کند. چون او حتی از فکر هم خسته است و تنبل نسبت به آن (فکر). اینجاست که نکته مورد نظر ما آغاز می شود.
آن چه ما آن را اعتیاد، بلای خانمانسوز، تباهی و غیره می نامیم. اما همه انواع اعتیاد هم با این ریشه نیست. ریشه ها بسیارند. شاید این مثبت ترین ریشه باشد چرا که حداقل فکری پشت آن است و سخت ترین ریشه برای از میان بردن. چون فکری پشت آن است، و شاید به نوعی آسان ترین ریشه برای از میان بردن.
چون باز هم فکری پشت آن است. این ریشه، دو پوسته است. پوسته ای نرم میان پوسته ای سخت. پس باز هم امیدی هست، همیشه امیدی هست. اما ریشه های دیگر چیست؟ فقر، محیط نامساعد در طول دوران رشد، که نتیجه اش ( نه همیشه) شخصیتی ضعیف است و شکننده که نمی خواهد تحمل کند و تحول را دنبال کند تا به نتیجه برسد. شخصیتی که کنار می کشد و می خواهد فراموش کند که کنار کشیده، نادانی عامل دیگر است که ریشه ای بسیار نرم تر است چون با افتادن نور دانش می توان آن را برطرف نمود. جبر محیطی هم عامل دیگری است که البته چندان هم قابل قبول نیست، چون در هر حال انسان شخصیت خود را می یابد و نمی توان گفت که او همیشه مقهور جبر محیط است. اما شاید این مطلب اخیر هم چندان صحت نداشته باشد. یا قطعی نباشد چرا که نوع پرورش، تاثیر گذارترین است. از ژنتیک افراد که آنها را قوی روحیه یا ضعیف النفس می کند بگذریم، تربیت و نوع پروش از ابتدا، مهم ترین عامل است. در اینجا می خواهم از اعتیاد بگویم. و در واقع از دوران خاکستری تیره زمانه خودمان، ( خوشبینیم که زمانه را سیاه مطلق نمی بینیم یا بد بینیم که آن را روشن تر نمی بینیم، دیگر قضاوت با شما) و اینکه علیرغم انتخاب این موضوع و سعی در ایجاد محلی برای برگرداندن این افراد به جامعه انسانی، ( آیا می توان به جامعه جهانی امروز ما، جامعه انسانی لقب داد؟ شاید هم بی انصافی است چرا که درهمه دورانهای حیات بشر، انحرافات و فسادها وجود داشته گاهی بیشتر و گاهی کمتر و متعادل تر) اما باز هم در اعماق وجودم می دانم که اینها مرهم هایی موضعی و مقطعی است و دارویی موثر شاید هیچگاه یافت نشود. تا زمانی که انسان به این شکل و با این سرعت می تازد، غافل از آن چه پشت سر گذاشته، آن چه زیر پایش است، آن چه بالای سر او جریان دارد، آن چه در اطراف به او می نگرد و آن چه پیش رو دارد؟ اما در هر حال مرهم هم کاری است که انجام آن بهتر است. همانطور که از واکنش بدن، حتی علم با این همه پیشرفت هنوز اطلاع کامل ندارد. شاید این مرهم ها هم واکنشی غیر منتظره در پی داشته باشند. پس با این امید، راه دنبال می کنم.
حالا که کمی روی موضوع متمرکز شدیم، باید اهداف را هم بررسی کرد. گرچه هدف اصلی مشخص است، اما این هم روند کار است، قانون کار، کدام کار، قانون پایان نامه های دانشگاهی.
2-1- اهداف پژوهش:
1-2-1- اهداف کلان: 1- کمک به انسان و دنیای او، که این هدف بزرگترین هدف هر موضوع اصلاحی است.
1-2-2- اهداف خرد: 1- ایجاد سلامت روانی فرد و جامعه
2- ایجاد سلامت کالبدی فرد و جامعه
3- برگرداندن افراد انسانی که مطمئنا دارای منافعی برای جامعه می باشند، به جامعه.
4- صرفه جویی در وضعیت اقتصادی جامعه – چه به لحاظ زمان، چه نیروی انسانی و چه هزینه و غیره.
درمورد هدف، سلامت کالبدی فرد جامعه یک توضیح نیز قابل ذکر است که با شیوع بیماریهای مهلک و صعب العلاجی از قبیل ایدز و هپاتیت که نه تنها فرد بلکه کل جامعه انسانی را به مخاطره می افکند، این موضوع اهمیت بیشتری یافته چرا که این بیماریها، هم به لحاظ جسمی، هم روانی، هم اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی فرد و کل جامعه را دچار زیانهای جبران ناپذیر می سازد.
فصل دوم: مبانی نظری پژوهش
2-1- انواع تیپ شخصیتی
در اینجا ابتدا به طور کلی نگاهی می اندازم به تیپهای شخصیتی موجود،به طور کلی دو تیپ شخصیتی وجود دارند،تیپ پرشور، جسور و ناآرامند و به مصالح خصوصی خود تکیه می کنند.تیپ خوددار، کم جوش و خروش، ملایم و اجتماعی هستند.شخص بالغ با آنکه کمتر از کودک در معرض تاثیر عوامل ناروای خانوادگی است و بهتر از او از عهده حفظ خود و مقاومت در برابر حوادث خطیر بر می آید، بیش از کودک در معرض خطر نژندی ها و پریشی های روانی است.شخص بالغ در عرصه رقابت و مبارزه اجتماعی گرفتار کشمکش های روانی بزرگ می شود.شخص بالغ به قدر کودک از پشتیبانی دیگران برخوردار نیست شخص بالغ به حکم بلوغ خود از کارهای کودکانه مانند گریستن، ناسزا گفتن، قهر کردن، عربده زدن و گاهی حتی کمک خواستن خودداری می ورزد.از این روست که ناراحتی های روانی او زدوده نمی شود و حتی او را وارد مسیرهای نادرستی می سازد.محیط پرهیاهوی شهرها خصوصا شهرهای شلوغ و مراوده های اجتماعی در آنها برای کژی های اجتماعی مناسب است. پس برای تامین سلامت جامعه باید با کج روی مبارزه کرد ولی به هیچ روی نباید منحرفان را مورد نفرت و خصومت قرار داد در صدد آزار یا نابودی آنان بر آمد زیرا منحرفان به تنهایی گناهی ندارند بلکه خود قربانیان ستمدیده جامعه اند. در این مرحله سعی داریم که از پایه به تحلیل مسئله بپردازیم یعنی از همان روان شناسی کودک:
2-2- تاثیر سن در بزهکاری
2-2-1- کودکی: کودکان علاقه به تشکیل باند و یا دار و دسته دارند. 80 تا 85 درصد کودکان در بزرگسالی دست به ارتکاب جرم می زنند. عوامل خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی در بزهکاری نوجوانان حائز اهمیت است. کودک متاثر از محیط است تاثیر فیلم بر کودکان بسیار زیاد است. تنها فرزند بودن در خانواده می تواند معضل باشد چرا که محبت افراطی می تواند فاسد کننده باشد. کودکان طلاق درصد زیادی از بزهکاران را تشکیل می دهند نابسامانی خانواده که در فرزند دختر بیشتر است. وضع مسکن و همسایگان در این سن بسیار تاثیر گذار است، بی مهری پدر و مادر هر یک در جرم زادایی تاثیر دارد.
2-2-2- برنایی:
در دوران بلوغ آشکار ترین و رساترین تکامل انسان صورت می گیرد. بلوغ دوران برزخ کودکی و جوانی است. دوران از خود گذشتن و به دیگری پیوستن عشقی به خود، میل به استقلال، دوران بیداری هیجان جنسی، عشقهای بلوغ، دوران خلاقیت.
2-2-3- پختگی:
پایان برنایی آغاز پختگی نیست. یک برزخ بین این دو است که از 18 تا 25 سالگی می باشد. دراین دوران آدمی از وضع پرخاشگری دنیای تخیل و رویاهای طلایی جوانی فاصله می گیرد و به دوران ثبات و آرامش طلبی نزدیک می شود. دگر گونی در رفتار و وضع تندخویی گذشته او پدیدار می شود سلوک و رفتاری معتدل و عاقلانه در پیش می گیرد.
2-2-4- پیری:
پیری ضعف استعدادهای حیاتی را شدت می بخشد و نوعی ناپایدارای عاطفی ایجاد می کند. شخص پیر بر اثر از دست دادن شغل و کاهش ارزش اجتماعی احساس عدم امنیت می کند و خود را مشمول خطاب ((چون پیر شوی حافظ از میکده بیرون شو.)) می انگارد. این دوران برای مردان بین 50 تا 65 سالگی و برای زنان بین 45 تا 60 سالگی است.
بررسی های آماری نشان می دهد که تبهکاری از 12 سالگی آغاز می شود از 18 تا 25 سالگی افزایش می یابد. تا 30 سالگی این رشد همچنان سیر صعودی دارد. آغاز کاهش از 30 سالگی آغاز می شود و در آغاز 40 سالگی کاهش سریع محسوس است. بین 40 تا 60 سالگی به همان نسبت 12 تا 18 سالگی بر می گردد.
2-3- تربیت، ماهیت و نقش آن:
از نظر " استوارت میل" تربیت (( هر آنچه را که ما انجام می دهیم یا دیگران برای ما انجام می دهند تا ما را به کمال طبیعتمان نزدیک کنند)) محسوب می شود.
تربیت به وسیع ترین معنا خود اثرات غیر مستقیمی را در بر می گیرد که هنرهای صنعتی و نیز پدیده های مادی مستقل از اراده آدمی مانند آب و هوا و خاک و موقعیت محلی.از دیدگاه کانت (( هدف تربیت در هر فرد پرورش هر گونه کمالی است که از آمادگی آن را داراست.))
ایراد کلی همه این تعریف ها از پذیرش این اصل آغاز می شود که تربیت آرمانی و کاملی وجود دارد که در مورد همه آدمیان صادق است و همچنین تربیتی کلی و یکتا است. اما اگر به تاریخ نظر کنیم خواهیم دید که تربیت بر حسب زمان و مکان بی اندازه متغیر است. مثلا در شعرهای یونان و رم نظامی تربیتی فرد را طوری بار می آورد که کورکورانه از جامعه پیروی کند و به شئی اجتماعی تبدیل شود، در صورتیکه نظام تربیتی امروز سعی می کند شخص را فردی خود مختار بار آورد یا درآتن سعی می کردند درافراد رومی ظریف، هشیار، نکته سنج و شیفته اعتدال و هماهنگی و قادر به لذت بردن از زیبایی و احتیاج ناشی از تفکر ناب ایجاد کنند. در صورتیکه در رم بیش از هر چیز می خواستند مردان عمل و مشتاق افتخارات نظامی و بی اعتنا به ادبیات و هنر تربیت کنند. در سده های میانه نیز تربیت مقدم بر هر چیز رنگ مسحی داشت و در دوره رنسانس تربیت جنبه غیر مذهبی و ادبی به خود گرفت و امروز رفته رفته علم و مقامی را که هنر در دوره گذشته داشت بدست می آورد .
واقع این است که هر جامعه ای در مرحله رشد خود دارای نظامی تربیتی است که با قدرتی عموما ایستادگی ناپذیر به افراد تحمیل می شود برای مثال تصور اینکه ما می توانیم فرزندان خود را به میل خود تربیت کنیم باطل است و آداب و رسومی وجود دارد که ما ناگزیریم خود را با آن تطبیق دهیم و هرگاه بیش از اندازه بر خلاف آن عمل کنیم انتقام خود را از فرزندانمان می گیرد به این معنی است که اینان وقتی بزرگ می شوند قادر به زندگی کردن با هم عصران خود نیستند و با ایشان هماهنگی ندارند. حال چه بر طبق افکار بیش از حد کهنه و یا بیش از حد به هنگام با آمده باشند در هر دو حال منطبق با عصر و زمان خود نیستند و در شرایط حیات طبیعی به سر نمی برند. برای آنکه تربیتی تحقق یابد لازم است که یک مثل مرکب از بزرگسالان و یک نسل مرکب از جوانان و اثری که گروه اولی بر گروه دوم اعمال می کنند موجود باشد. کاری که باقی می ماند تعریف ماهبت این عمل است. به یک تعبیر جامعه ای وجود ندارد که در آن نظام آموزش و پرورش دارایی این دو جنبه نباشد به عبارت دیگر، این نظام در عین حال هم واحد است و هم متکثر، متکثر است.
از این جهت که می توان گفت که به تعدد محیط های مختلف در جامعه، انواع مختلف تربیت وجود دارد. مثلا اگر جامعه متشکل از طبقات بسته (کاست) باشد، تربیت در هر نظام کاستی نسبت به نظام کاست دیگر فرق می کند. چنانچه در رم باستان تربیت در میان توده مردم، تربیت در میان اشراف یکسان نبود یا (در هنر) تربیت بر همن با تربیت سود فرق داشت. به همین نحو در سده های میانه اروپا میان فرهنگی که نجیب زاده جوان که در همه هنرهای طبقه اشراف فئودال آموزش می دید کسب می کرد با تربیت دهقان زاده ای که برای یاد گرفتن مطالب مختصری از حساب و آواز و دستور زبان به مدرسه وابسته به کلیسای خود می رفت تفاوت بسیار بود.
امروز نیز تربیت بر حسب طبقات اجتماعی یا حتی بر حسب محل سکنای افراد متفاوت است. یعنی تربیت در شهر و روستا و تربیت بازرگانی با تربیت کارگر یکسان نیست. هر جامعه ای برای خود از آنچه انسان باید از لحاظ فکری و اخلاقی و جسمانی باشد، آرمانی می سازد و این آرمان تا حدی برای همه شهروندان یکسان است و از حدی که گذشت بر حسب محیط های خاصی که هر جامعه در خود دارد صورتهای گوناگون به خود می گیرد. این آرمان که هم یکتا و هم گوناگون است محور تربیت است بنابراین کار تربیت این است که:
شماری از حالات جسمانی و روحی را که گروه اجتماعی خاص آنان ( مانند طبقه، خانواده و شغل) وجود آنها را در اعضای خود ضروری می شمارد برانگیزد.
و بالاخره ما به این تعریف می رسیم که تربیت عملی است که نسلهای بزرگسال بر روی نسلهایی که هنوز پخته نیستند انجام می دهند و هدف آن این است که در فرد شماری از حالات جسمانی، عقلانی و اخلاقی برانگیزد و پرورش دهد که جامعه سیاسی بر روی هم و نیز محیط ویژه ای که فرد به نحو خاصی برای آن آماده می شود اقتضا می کنند. از این تعریف چنین بر می آید که تربیت اجتماعی کردن روشمند کردن نسل جوان است می توان گفت که در هر یک از ما دو نوعی هستی وجود دارد که تنها با انتزاع جدای پذیرن و با این همه از یکدیگر متمایزند یکی از آنها وجودی است که می توان آن را هستی فردی نامید. هستی دیگر منظومه ای از افکار و احساسات و عاداتی است که بیانگر گروه و یا گروه های مختلفی است که ما عنصر آن هستیم به بیانگر شخصیت ما، اعتقادات دینی و اعتقادات و اعمال اخلاقی و سنتهای ملی و یا شغلی و عقاید جمعی از همه نوع از این دسته اند و مجموعه آنها هستی اجتماعی ما را تشکیل می دهد. هدف تربیت تشکیل این هستی اجتماعی در هر یک از ما است. ا زطرفی از خلال این مجموعه یعنی هستی اجتماعی است که به بهترین وجه اهمیت نقش و باروری عمل تربیت آشکار می شود. در حقیقت این هستی اجتماعی نه ساخته و پرداخته در سرشت نخستین بشر وجود دارد و نه از رشد خود انگیختگی حاصل شده است.
بشر خود به خود به اطاعت از یک قدرت سیاسی و احترام گذاشتن به انضباط اخلاقی و از خود گذشتن و ایثار متمایل نیست و در طبیعت موروش ما هیچ چیز بالضروره ما را از پیش برای بندگی خدایائی که علائم رمزی جامعه اند و پرستش آنها و محروم ساختن خود برای سربلندی آنها آماده کند وجود ندارد.
و جامعه است که هر چه بیشتر متشکل یافته و مستحکم شده است این نیروهای اخلاقی را از درون خود بیرون کشید و بشر در برابر آنها احساس حقارت کرده است.
چیزی که در اینجا مطرح می شود این است که جامعه بر حسب نیازهای خود افراط را می سازد، ممکن است چنین به نظر برسد که افراد با این وضع به استبدادی تحمل ناپذیر تن در می دهند. اما واقع این است که افراد به انقیاد علاقمندند زیرا هستی جدیدی که عمل جمعی از راه تربیت در هر یک از ما ایجاد می کند نمودار بهترین جنبه از وجود ما جنبه حقیقتا انسانی در ماست. انسان به این جهت که انسان است ناگریز است که در جامعه زندگی کند.
اگر این واقعیت امروزه امری است که از لحاظ تاریخی پذیرفته شده است به این دلیل است که اخلاق با طبیعت جامعه ها روابط تنگاتنگی دارد، زیرا چنانچه واضح است وقتی جامعه ها تغییر می کنند، اخلاق نیز تغییر می کند در نتیجه اخلاق از حیات مشترک نتیجه می شود. در حقیقت، جامعه است که ما را از خود بیرون می آورد و وادار می کند به اینکه به جزء منافع خود به منافع دیگران توجه کنیم و جامعه است که به ما آموخته است که به شهوات و غرایز خود مسلط باشیم و بر آنها فرمان رانیم و به خود زحمت بدهیم، ایثار کنیم و اهداف شخصی از تابع اهداف عالی تر کنیم. این تسلط بر خود یکی از صفات مشخصه سیمای انسانی است که به وسیله جامعه در وجدان های ما نهاده شده و هر چه انسان تر باشیم این صفت در ما رشد یافته تر است.
از نظر فکری تبر ما مدیون جامعه ایم، مفاهیم اصلی حاکم بر فکر ما نظیر مفاهیم علت، قانون، مکان، عدد و مفاهیم اساسی دائما در تحولند و چکبنده و برآیند کار عملی هستند نه اینکه آنطور "پستالوزی" گمان می کرد علم کار خود را از این مفاهیم آغاز کرده باشد.
تصوری که ما از انسان، طبیعت، علت ها ومکان داریم مانند تصوراتی که در سده های میانه داشتند نیست و دلیل آن چیزی جز علم نیست پیش از آنکه علم بنا شود، دین این وظیفه را انجام می داد. مورد دوم زبان است، اگر زبان نبود ما تصورات کلی نداشتیم زیرا کلمه است که با تثبیت مفاهیم کلی به آنها قوام کافی می بخشد تا ذهن بتواند به سهولت آنها تغییر دهد. می توان دید که اگر آدمی آنچه را که ناشی از جامعه است باز گیرند، به چه چیز تبدیل خواهد شد. از این گذشته و به ویژه، دلیل برتری انسان نسبت به حیوان این است که نتایج و اثرات کار یک نسل برای نسل دیگری محفوظ می ماند.
2-4- قدرت تربیت و اصلاح
در اینجا مسئله ای که مطرح است این است که تربیت و اصلاح تا چه حد ممکن است موثر باشد. به نظر فونتل ( فیلسوف و شاعر فرانسوی 1757-1657) نه تربیت خوب موجب خلق و خوی نیک می شود و نه تربیت بد باعث خلق وخوی بد به عکس به نظر لاک ( حکیم انگلیسی 1704-1632) و هلوسیوس (فیلسوف 71-1715) تربیت دارای قدرت کامله است به عقیده هلو سیوس همه آدمیان برابر و با تواناییها یکسان آفریده شده اند و تنها تربیت باعث نابرابریها می شود.
همچنان لاک و هلوسیوس معتعد بودن تربیت آدمی را از هیچ نمی سازد و به استعدادهای ساخته و پرداخته ای که با آن روبرو است وابسته است. از طرف دیگر بطور کلی می توان پذیرفت که این گرایشهای فطری نیرومندند و بر هم زدن یا تغییر کامل آنها کار بسیار دشواری است. و دلیل نیز آن است که این گرایشها به شرایط بدنی ای که مربی تسلط چندانی بر آنها ندارد وابسته اند. در نتیجه تا جایی که دارای موضوع معینی وادار می کنند آینده فرد یکسره و از پیش تثبیت می شود و تربیت را در آن اثر چندانی نیست.
درحقیقت، استعداد ثابت، متحجر و تغییر ناپذیری که تاثیر علت های بیرون زا در آن راهی نیست غریزه و اما درست معلوم نیست که در آدمی تنها یک غریزه معین به معنی خاص ملکه وجود داشته است یا خیر. گاهی از غریزه صیانت نفس سخن می گویند اما این تغبیر درستی نیست.
زیرا غریزه منظومه ای از حرکات معین و همواره یکسانی است که همین که بر اثر احساس بکار می افتد به طور خودکار و بی آنکه دخالت تفکر در جایی لازم باشد یکی در پی دیگری جریان می یابد تا اینکه این حرکات به پایان طبیعی خود برسند. اما حرکاتی که از ما به هنگامی که زندگیمان به خطر می افتد سر می زنند بی هیچ رو دارای چنین جبر و تغییر ناپذیری خودکار نیستند و برحسب شرایط تغییر می کنند و ما آنها را با اوضاع و احوال منطبق می کنیم. بنابراین این حرکات با نوعی گزینش آگاهانه – هر چند به وقوع می پیوندند. آنچه غریزه صیانت نفس نامیده می شود جنب و جوش درونی و عام برای گریز از مرگ است بی آنکه راههایی که ما برای پرهیز از مرگ می جوییم یکبار برای همیشه معین شده باشد.
ادعا شده گاه فرد گرایشهای بسیار نیرومندی را به ارث می برد. که او را به اعمالی مانند خودکشی، دزدی و تقلب می کشاند. اما این ادعا به هیچ رو با واقعیت تطبیق نمی کند. آدمی مجرم به دنیا نمی آید، تا چه رسد به اینکه از همان زمان تولد مهر فلان نوع جرم به پیشانی او خورده باشد. عقیده لومبروزو که می گوید جنایتکاری ارثی است امروز دیگر مدافع زیادی ندارد. آنچه ضرورت است، نوعی کمبود تعادل روانی است که فرد را بیشتر از بقیه به سر باز زدن از رفتار مستمر و منضبط وادار می کند. اما چنین مزاجی از پیش سرنوشت مجرمیت را در کسی پذیذ نمی آورد. چنانچه این مزاج از پیش کسی را به صورت پژوهنده ای شیفته ماجراجویی یا پیامبر یا مکتشف و مخترع سیاسی و… نمی سازد.
گفتن اینکه صفات ارثی در بیشتر موارد بسیار عامند به این معنی است که این صفات بسیار نرم و انعطاف پذیرند چه می توانند تعنیات بسیار گوناگون را بپذیرند. میان امور بالقوه و نامعینی که آدمی به هنگام تولد با آنها ساخته شده و شخصیت بسیار مشخص و معینی که باید به صورت آن در آید تا بتواند نقش مفیدی را در جامعه ایفا کند فاصله بسیار است. نگرش اپیکوری و مثلا دید کسانی مانند مونتنی از تربیت دائر بر این است که انسان از راه بازی و تنها به تحریک جاذبه لذت ممکن است تربیت شود بسیار نادرست و مائوس کننده است درست است که زندگانی عاری از هرگونه تیرگی است و تیره ساختن آن در نظر انسان جنایت است اما زندگانی صعب و دشوار نیز هست و تربیتی که آدمی را برای آن آماده کند باید از این صعوبت غافل نباشد.
برای اینکه کسی یاد بگیرد چگونه خودخواهی طبیعی خود را مهار کند و خود را به پیروی از اهداف عالی ترین وا دارد و امیال خود را منقاد اراده خود ساخته د رحصار حدود درستی نگاه دارد لازم است که کودک بر خود کاملا مسلط باشد و اما ما به یکی از دولیل به این شرح خود را مجبور می کنیم نسبت به خود خشونت می ورزیم:
الف- برای اینکه ضرورت مادی در میان است
ب- برای اینکه ما از نظر اخلاقی باید چنین کنیم
اما هر کودک نمی تواند ضرورت مادیی که کار را به ما تحمیل می کند احساس کند زیرا وی با واقعیات سخت زندگانی که چنین حالتی را ایجاد می کنند تماس نزدیک ندارد. کودک هنوز درگیر مبارزه نشده است و بر خلاف گفته اسپنسر نمی توان گذاشت که در برابر واکنش های بیش از اندازه امور قرار گیرد. وی زمانی باید با چنین اموری روبرو شود که قبلا تا حدی آموزش دیده باشد بنابراین برای وا داشتن کودک به اعمال اراده و تسلط بر نفس لازم نمی توان فشار این امور را کافی شمرد در مورد احساس تکلیف و وظیفه باید گفت در حقیقت عالی ترین محرک کوشش است. عزت نفس نیز متضمن احساس تکلف خاطر است زیرا برای آنکه کسی نسبت به پاداش یا مجازات چنانکه باید و شاید حساس باشد باید قبلا به شان و منزلت خود و تکلیف خود آگاه باشد. تکلیف در شخص باید متجسد یعنی به صورت جسم و شخص مجسم شود. به این معنی که قدرت اخلاقی مهم ترین صفت مربی است، زیرا بر اثر قدرتی که در مربی است، تکلیف، تکلیف جلوه می کند.
لازم به توضیح نیست که چنین قدرتی به هیچ رو جنبه فشار بیرونی و خشونت ندارد و کلا عبارت از سیادت اخلاقی است و مستلزم آن است که در معلم دو شرط اصلی تحقق یافته باشد. یکی اینکه دارای اراده باشد زیرا قدرت اخلاقی مستلزم اعتماد است و نمی توان به کسی که در او تردید و تزلزل است و هر لحظه تصمیم خود را نقض می کند اعتماد کرد. آنچه در مرحله اول اهمیت است این است که قدرتی که معلم احساس آن را باید در شاگرد پدید آورد خود واقعا آن را احساس کند، زیرا ترس از مجازات با احترام به قدرت اخلاقی تفاوت دارد. مجازات در صورتی دارای ارزش اخلاقی است که از طرف کسی که آن را تحمل می کند عادلانه شمرده شود. یعنی قدرت مجازات کننده به نظر او حقانی باشد. و مسئله همین است معلم نمی تواند قدرت اخلاقی خود را بیرون بدست آورد آن قدرت از خود او و ایمان درونی او سرچشمه می گیرد همچنانکه یک روحانی مفسر کلام خوای خویش است، معلم نیز مفسر اندیشه های اخلاقی عصر و کشور خویش است.
2-5- تربیت و جامعه شناسی:
موضوع اصلی و یگانه تربیت، فرد و منافع او نیست بلکه تربیت بیش از هر چیز وسیله ای است که جامعه به مدد آن به طور دائم شرایط زندگانی او را از نو می سازد جامعه در صورتی می تواند به حیات خود ادامه دهد که میا اعضایش تجانس کافی وجود داشته باشد. تربیت از پیش شباهتهای اساسی را که حیات جمعی مستلزم آنهاست در ذهن تثبیت کرده از این تجانس را دوام و قدرت می بخشد. اما از سوی دیگر، اگر ناهمسانیهای وجود نداشته باشد هر گونه همکاری غیر ممکن خواهد شد، تربیت ثبات و دوام این ناهسانی لازم را با ناهمسان شدن و تخصصی شدن تامین می کند. بنابراین، یکی از جنبه های تربیت عبارت از اجتماعی کردن روشمند نسل جوان است.
می توان گفت در هر یک از ما دو هستی وجود دارد که گرچه جز از راه انتزاع جدایی پذیر نیستند، ولی از یکدیگر متمایزند. یکی از آنها از همه حالات روحی که تنها به ما و حوادث حیابت شخصی ما مربوط می شود ساخته شده است و می توان از آن را هستی فردی نامید. هستی دیگر منظومه ای از افکار احساسات و عاداتی است که به عوض آنکه نمودار شخصیت ما باشد، اعمال اخلاقی، ستنهای ملی، قومی، شغلی و همه گونه آراء جمعی است و بر روی هم هستی اجتماعیی ما را تشکیل می دهد هدف تربیت، تشکیل این هستی در هر یک از ما است. از اینجاست که اهمیت و نقش و ثمر بخش بودن تربیت به بهترین وجه آشکار می شود. در حقیقت، این هستی اجتماعی نه در سرشت یا ساخت ابتدایی بشر ساخته و پرداخته وجود دارد و نه بر اثر رشدی خود جوش از این سرشت نتیجه شده است. انسان خود به خود به اطاعت از قدرت سیاسی و احترام گذاشتن به انظباط اخلاقی و ایثار و از خود گذشتگی متمایل نیست.
همچنین در طبیعت موروث ما هیچ چیزی وجود ندارد که پیش ما را برای خدمت به خدایان و علائم نمادی یا شعائر اجتماعی و پرستش آنها و محرومیت خود برای بزرگداشت آنها آماده کرد باشد. این جامعه است که به تدریج تشکیل و تحکیم شده این نیروهای بزرگ اخلاقی را که بشر در برابر آنها احساس حقارت کرده است از بطن خود بیرون آورده است.
به یک تعبیر، جامعه در نسل جدید با زمینه تقریباً پاک و صافی روبروی می شود که باید بر روی آنها صورتهای جدیدی بنا کرد. باید که تربیت از کوتاهترین راهها، به این هستی خودخواه و غیر اجتماعی به تازگی داده شده است هستی دیگری بیفزاید که بتواند به صورت اجتماعی و اخلاقی زندگی کند.
تربیت به رشد فردی در جهتی که طبیعت مشخص کرده است و ظاهر ساختن نیروهای پنهانی ایی که ما تنها می خواهیم آشکار شود محدود نمی شود تربیت در بشر، انسان نویی می آفریند. این انسان از بهترین جنبه ای که در او وجود دارد و از آنچه به زندگانی بها و شرافت می بخشد ساخته شده است
2-6- تربیت و روانشناسی:
در مورد تربیت روانشناسی نیز حق خود را باز پس می گیرد. اگر چه آرمان تربیتی بیش از هر چیز بیانگر ضرورتهای اجتماعی است، این آرمان در افراد و بدست آوردن تحقق می پذیرد. به عبارت دیگر، برای اینکه این آرمان فقط تصور ذهن و تحکم بیهوده جامعه به افراد نباشد، باید برای تطبیق خود با ذهن وسیله ای پیدا کند و اما روح دارای قوانین خاصی است که برای تغییر آن باید آنها را شناخت و هر گاه بخواهیم از تجربه بی نقشه ای که علم تربیت به تعیین درصد و رساندن آن به حداقل است احتراز کنیم و نیز برای آنکه بتوانیم فعالیتی را بر انگیزیم تا در جهت معینی گسترش باید، باید بدانیم که چه نیروهایی که چه نیروهایی آنها را به حرکت در می آورند و طبیعت آنها چیست؟ زیرا با این شرط است که می توان آگاهانه عمل مناسبی را در آن بکار بست.
2-7- تعریف:
اعتیاد مصدر باب افتعال است به معنای عادت کردن، خو گرفتن نسبت به چیزی علاقه مفرط نشان دادن، اسم مفعول آن می شود معتاد، به معنی عادت کرده، خو گرفته، پایبند و علاقمند به چیزی شده.
اعتیاد نه تنها به چیزهای بد، بلکه ممکن است فردی به چیزهایی که چندان سرزنش آمیز و نکوحیده نیست معتاد گردد. معتاد به مطالعه کتاب، روزنامه، حل جدول و… به طوریکه اگر یک روز این کارها را انجام ندهد دچار کسالت و ناراحتی می شود. اما در چنین مواردی به جای استفاده از کلمه اعتیاد کلمه عادت داشتن را به کار می بریم.
مثلاً در میان خستگی برنده ها و تسکین دهنده ها، چای و قهوه هم وجود دارد لکن به ندرت می گویند فلانی به چای معتاد است یا به قهوه معتاد است بلکه می گویند چای یا قهوه را دوست دارد. به چای و قهوه علاقه فراوان دارد حالا ببینیم چرا به مصرف کننده مواد مخدر و جانگزا می گویند معتاد مثلاً می گویند فلانی معتاد به تریاک یا معتاد به هرویین است و یا ساده تر از انکه می گویند فلان شخص معتاد است. در این صورت مخاطب کاملاً متوجه می شود که طرف یکی از مواد مخدر را مصرف می کند. عموما این کلمه یک معنی و مفهوم زشت و ناپسند یافته است و جامعه سالم کاربرد این واژه را ناگوار و ناپسند می شمارد و شخص معتاد را موجودی زائد و انگل می پندارد و یا اینکه جامعه می کوشد که به کمک شخص معتاد بشتابد اما به طور کلی به او دید نیک و موجودیت مفید نمی نگرد.
اعتیاد بلای بزرگی است، نه تنها بیماری بلکه مرگ مصیبت باری است که هر چه زودتر باید از توسعه و گسترش آن جلوگیری نمود. فرد معتاد نه تنها به بیماری جسمی و مالی دچار می شود بلکه از لحاظ روانی و عقلی نیز فرد بیماری است، زیرا دل رحم ترین بخشنده ترین و خانواده دوست ترین افراد، هنگامی که به یکی از بلایای خانمانسوز، اعتیاد مبتلا می شود، رحم، شفقت، دوستی و خانواده و فامیل را نیز فراموش می کند و محبت نسبت به زن، فرزند و افراد خانواده را ازیاد می برد و برای یافتن ذره ای ماده مورد نظر که بتواند دردهای آنی او را تسکین دهد حاضر می شود، فرزند خویش را از دست بدهد. در این رهگذر هیچ عاملی نمی تواند جلوی او را بگیرد. در عین ضعف، رخوت و سستی، برای نابودی خانمان خویش، قدرتمند می شود و چه بسا ممکن است برای رسیدن به هدف شوم مرتکب جنایت هم بشود چون وجدان و عاطفه از وجود او رخت بر بسته است. با این تعاریف است که به تفاوت بین عادت و اعتیاد پی می بریم. بنابراین عادت به چیزهای خوب. اعمال نیک نکوهیده نیست و گاه پسندیده هم هست اما اعتیاد به عادات ناپسند و نا سودمند، نکوهیده و مذموم است.
2-8- تاریخچه اعتیاد:
برای عادت و اعتیاد نمی توان تاریخچه دقیقی را در نظر گرفت. می توان گفت که عادت با سرشت بشر عجین شده است و از زمانی که بشر خود را شناخته، به برخی از مسائل حیات و محیط اطراف خود عادت کرده و گاهی از شدت عادت، به مساله ای چیزی یا موضوعی معتاد شده و پس از آن از ترک و رها کردن آن به نوعی عاجز و درمانده گردیده است، بعید نیست که روزگاری، بشر مواد مخدر و دخانیات را می شناخته و تقریباً به آسانی می توانسته آن مواد را به دست آورد و از آن استفاده کند. گاهی از همین مواد برای معالجات بیماریها سود می جسته چنانکه در میان دارندگان تمدنهای اولیه مثل سومر، بابل و آشور بعضی از گیاهان حامل شیره مکیف و مخدر را می شناخته و در مسائل پزشکی و معالجاتی از آنها بهره می برده است. حتی گفته اند که: "سومریان در هفت هزار سال پیش خشخاش، طرز کشت و گرفتن شیره آن را می دانسته اند و طرق کشت و استحصال شیره آن را بر الواح خود یاد آور شده اند."1 همچنین یونانیان تریاک را به نام "اوپیوم" مورد شناسایی قرار داده و در مصارف طبی از آن استفاده می کرده اند. اروپاییان نیز قبل از میلاد مسیح، افیون را می شناختند و از آن به عنوان دارو بهره می بردند.
2-9- تاریخچه شناخت و گسترش مواد مخدر در ایران
2-9-1- مواد مخدر در ایران باستان:
در مورد آشنایی مردم ایران با تریاک اطلاعات صحیحی در دست نیست گروهی عقیده دارند که ایرانیان از ادوار قدیم با این ماده آشنایی داشته اند و ریشه آن مربوط به لشگر کشی داریوش هخامنشی به هندوستان (521-485 ق.م) می دانند.
مطلب دیگری که این نقطه نظر را تقویت می کند این است که در کتب آمده؛ عهد باستان طبیعی به نام ژوواس ها کاووس قبل از عمل جراحی به بیماران خود شربتی می داده که خواب آور بده است. به نظر می رسد که این شربت حاوی تریاک بوده است و یا فردوسی در اشعار خود به ماده شفا دهنده زخمها اشاره می کند و از نوش دارو صحبت می کند.
در اوستا نیز هیچگونه ذکری از تریاک یا خشخاش به میان نامیده است ولی مخدرهای دیگری و گیاهان سکرآور به ویژه "بنگ" زیاد گردیده است.
2-9-2- مواد مخدر از ظهور اسلامی تا دوران صفویه:
عدّه ای ورود تریاک به ایران را مقارن ظهور اسلام و اشاعه آن را توسط اعراب می دانند. امّا دلیل محکمی در تایید این نظر وجود ندارد و مدارک دقیق تری حاکی از آشنایی ایرانیان با بعضی از مواد مخدر قبل از ظهور اسلام است. به هر ترتیب پس از ظهور اسلام بر ایرانیان، مصرف "بنگ" همچنان ادامه داشته است و شعرای آن زمان در اشعار خود از آن یاد کرده اند.
فصیح تر کسی جایی سخن گوید چنان بود ز پلیدی که خورده باشد بنگ
فرخی (قرن چهارم)
علاوه بر بنگ قبل از حمله مغولها کلمه پادزهر در شعرها و نوشته ها به چشم می خورد و نشان می دهد که علاوه بر "بنگ" مواد مخدر دیگری نیز وجود داشته است در تاریخ طب ایران علت شهری ابوعبدالله محمد بن احمد بن سعید از اطباء مشهور قرن چهارم هجری را اصلاح "تریاق" نامند بعد از این زمان نیز کلمه تریاق در کتابهای بوعلی سینا و زکریای رازی به چشم می خورد. اگر چه تشخیص این امر که آیا "تریاق" همان تریاک است یا نه بسیار مشکل است.
تریاک در فارسی معادل "اپیوم" یونانی است و رودکی قبل از حمله مغولها، کلمه "اپیوم" را شعر خود آورده است. مسلم است که در تهیه انواع تریاق غالباً "افیون" بکار برده می شده و مجموعاً از اطلاعات موجود دریافت می شود که تریاک در زمان سامانیان وجود داشته و احتمالاً مصرف می شده است.
2-9-3- مواد مخدر از دوران صفویه تا پایان دوره قاجاریه:
دوران حکومت صفویه تا پایان دوره قاجاریه از آنجا که مصادف با نکوین استعمار کلاسیک و پیشروی دول غربی برای به یغما بردن مخازن علمی و اقتصادی ملتهای شرق است. دارای اهمیت فراوانی است به صراحت می توان گفت از این زمان است که عادت و اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک مشکل اجتماعی در ایران مطرح می گردد. بنابر اهمیت مسئله، موضوع را در دو بخش مورد بررسی قرار می دهیم.
الف – کشت خشخاش و تجارت تریاک:
در مورد تاریخ شروع اقدام به کشت خشخاش، اغلب نویسندگان مطالب قابل توجهی نیاورده اند و بیشتر راجع به رواج و گسترش کشت آن بحث کرده اند در این مورد مولف کتاب "بد آموزیهای استعمار" معتقاد است: گیاه کوکنار دیر گاهیست که به ایران آمده و کشت شده است و نخست برای تزیین بوده و از سده هیجدهم برای بهره گیری از ماده تریاکش کاشته شده.2
از اقدام به کشت خشخاش که بگذریم، موضوع تجاری تریاک دارای اهمیت فراوانی است. محصول تریاک برای نخستین بار در حدود سال 1870 برابر 1291 هجری قمری دیده شد که جنس بسیار پستی داشت بعد از سال 1291 هجری قمری بود که جنس خوب تریاک ایران شناخته شد موجب گردید یک تجارت مهم بین ایران و انگلستان گردید و به قدری منابع زیاد از ان حاصل می شد که در اثر خرید انگلیسی ها، کشاورزان ایران دست از زراعت گندم کشیده و قسمت اعظم اراضی خود را به کشت خشخاش دادند و در نتیجه قحطی عجیب 72-1870 میلادی پیش آمد که هزاران قربانی در پی داشت در مورد رونق تجارت ایران دو علت خراب شدن تجارت ابریشم ایران و تصمیم استعمارگر پیر انگلستان موثر می باشد.
ب – استعمال هوا مخدر و اشاعه مصرف تریاک:
در دوران صفوی نیگ در ایران فزونی یافت تا جایی که مکانهای خصومی برای اشامیدن مشروب و کشیدن ینگ موجود داشت. این مکانها توسط افرادی که می خواستند به سختیهای زندگی شکلی بخشند پر می شد3.
گذشته از استعمال بنگ. مصرف تریاک از دوران صفویه آغاز می شود مولف کتاب تاریخ "امیرکبیر" عقیده دارد:
"به هر کیفیت، تریاک کشی از زمان ناصر الدین شاه آغاز شده و استعمار با سیاست ویرانگر خود آن را گسترش داد. در سال 1851 میلادی عدّه ای از کارگران را استعمار در پوشش دراویش هندی و رهنوردان طریقت در خراسان و کرمان پراکنده کرد و به تریاک کشی پرداختند و به مردم آموختند حقی در ماهان کرمان کشت تریاک را برای فرا گیرند و از محاسن افیون سخنها گفتند.4
از عوامل مهم دیگری که در گسترش اعتیاد به مواد مخدر توسط ایادی انگلیس می توان ذکر کرد، دایر شدن نشکیلات تگراف هند و اروپا در سال 1862 می باشد.
2-10- مبارزه با مواد مخدر:
یکی دیگر از عوامل باز دارنده رواج و گسترش بلای خانمانسوز اعتیاد مبارزه پی گیر و دلسوزانه و مدبرانه با مواد مخدر است. خوشبختانه در سالهای اخیر این مبارزه گسترده تر گشته است. جهت اطلاع از تاریخچه مبارزه با مواد مخدر بد نیست به سابقه این کار از آغاز تا امروز نظری بیفکنیم.
قانون انحصاری کشت خشخاش در تاریخ دوازدهم ربیع الاول سال 1329 هـ .ق مطابق با 1289 هـ . ش در زمان سلطنت احمد شاه قاجار (جلوس 1278 هـ . ش و عزل 1304 هـ . ش) و نیابت سلطنت عضد الملک، به تصویب رسید:
ماده دوم این قانون استعمال بشر سوخته تریاک را منع می کرد و برای تحویل هر مثقال سوخته به ماموران مالیه سه شاهی پرداخت می نمود و در واقع حق الزحمه ای هم به تریاکی می پرداخت. ماده دوم قانون مزبور می گوید:5
"محض جلوگیری از مضار شیره سوخته تریاک اولاً در تمام مملکت کلیه سوخته تریاک به مامورین وزارت مالیه تسلیم می شود که ضبط نمایند و فقط به عنوان حق الزحمه ای هر مثقال سه شاهی به کسانیکه سوخته را به مامورین مزبور تسلیم می نمایند داده می شود و هر گاه کسی از تسلیم سوخته امتناع نماید یا مخفی بدارد سوخته را که شیره استعمال می کنند با مقدار شیره که در هر محل صرف می شود معین نموده و از سوخته ضبط شده به قدر ضرورت نقاط مزبور شیره تهیه کرده و به آن اشخاص می دهند در عوض در هر مثقالی سه عباسی حق الزحمه دریافت می دارند و در آخر سال آنچه باقی می ماند با اطلاع وزارت مالیه تلف خواهد نمود."
تصویب قانون بالا و برداشت این چنین گام اهریمنی در حقیقت از چاله در آمدن و به چاه افتادن بود زیرا تریاک کشی ایرانیان را که تا آن زمان پنهانی و با شرمندگی انجام می گرفت و عمومی نبود، عمومیت داده و تایید و تصویب کرد. وانگهی، شیره کشی را مجاز نمود بلکه مواد آن را هم فراهم کرده و برایز سوخته تریاک که تا آن زمان ارزشی نداشت و خرید و فروش نمی شد ارزشی در خور توجه قرار داد و افزون بر آن پاداشی هم برای کشیدن تریاک تحت عنوان حق الزحمه گنجانید.
اداره انحصار تریاک به نام افزایش درآمد به شمار معتادان این کشور می افزود و خود اغوای بیگانه تشبیه به ریشه ایرانی می زد. این اداره در سراسر ایران شعبات فروش قرص های شیره را دائر کرد تا همگان به آسانی دسترسی به چنان سموم کشنده را داشته باشند. در دهکده هایی هم که عاملین فروش اداره انحصار تریاک نبودند پاسگاههای ژاندارمری این چنین وظیفه ملی و میخی را عهده دار می شدند و با زور به مردم تریاک و شیره می فروختند تا هم درآمد اداره انحصار بالا رود و هم اینکه به عاملین فروش تریاک و شیره پول بیشتری برسد. زیرا دستمزد و درآمد نامبردگان به نسبت فروش تریاک و قرصهای شیره معین می شد و هر عامل فروشی که بیشتر می فروخت درآمد بیشتری می داشت. از سوی دیگر برای تشویق مصرف کنندگان نیز راهی جستند و آن اینکه سوخته تریاک را با ارزشی بسیار خوب و مناسب خریداری کردند به گونه ای که معتاد ظاهراً شاید بر اثر کشیدن تریاک و از راه فروش سوخته آن سودی هم می برد. رهبری اداره انحصارات در نخستین سالهای پایه گذاریش با بیگانگان را هم از پشت می بستند و خیلی گرمتر سیاست خانمان برافکن استعمار را دنبال می کردند دیگر نیازی به بیگانه نبود زیرا خودی بهتر از بیگانه انجام وظیفه می کرد و لذا آن چنان ایرانیانی اداره آن چنان تشکیلاتی را بر عهده گرفتند.
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد که در سالهای هزار و سیصد و یازده خورشیدی اداره انحصار در نقاط مختلف تهران از جمله باغ فردوس کنونی رسماً هشت شیره کش خانه داشت که آنها را دارالعلاج (شفا خانه) نامیده بودند و شیره قالی یک مثقالی، دو مثقالی را که در اداره انحصار تهیه می شد به مردم بینوا می فروخت. نه اداره انحصار تریاک از برداشت آن چنان گامهای ضد میهنی و خانمان بر افکن رنج می برد و نه کسی به سازمان مزبور اعتراضی داشت. قانون مصوبه 1329 هـ . ق با مختصر تغییراتی مجدداً در سال 1333 به تصویب رسید. در قانون جدید حق الزحمه ای که به تریاکی ها و شیره ای بابت کشیدن تریاک و فروش سوخته آن پرداخت می شد هر مثقال دو شاهی کمتر شد.
در تیر ماه هزار و سیصد و هفت خورشیدی قانون دیگری شامل پانزده ماده تصویب رسید که جامع تر از قوانین پیش بود و تا حدودی چگونگی اوضاع را همه جانبه بررسی نموده بود. ماده پانزده می گوید:
"دولت مکلف است از تاریخ تصویب این قانون تا ده وسائل ترک استعمال تریاک را در داخله مملکت و طبیب و دوای مجانی در دسترس معتادین فراهم نموده. با اعتبارات لازم اجرای این منظور را به مجلس شورای ملّی پیشنهاد نماید و مصرف داخلی را از هزار سیصد و هشت، هر سال یک عشر کم کند تا آنکه در انقضاء مدت مزبور استعمال تریاک در غیر موارد طبی در تمام مملکت مشروک و ممنوع گردیده و فروش در موارد طبی به موجب نسخه طبیب و در داروخانه ها به عمل آید.
تبصره به موسسه انحصاری برای ورود تریاک اجازه نخواهد داد مگر اینکه اطمینان کامل حاصل نماید که به مصرف داخلی نخواهد رسید."
هر چند ماده مزبور پیش بینی ترک اعتیاد را به مدت ده سال نموده بود ولی عملاً جز این شد. زیرا کارگزاران با ایمان نه پرتوان بودند و نه پیگیر در نتیجه خائنان کارشکنی ها را آغاز کردند. اداره انحصار هم راهی ویژه خود داشت و آهنگ خویشتن را می نواخت و در گرما گرم تصویب قانون هزار و سیصد و هفت شیره کش خانه به نام دارالعلاج افتتاح کرد و به درمان !!! خلق الله پرداختند و مسلماًبا چنین ناهماهنگی ها جز شکست انتظار دیگر نمی شد داشت در مرداد ماده هزار و سیصد و هفت، قانون مجازات مرتکبین قاچاق تریاک در چهار ماده به تصویب رسید ماده دوم قانون مزبور چنین می گوید:
"هر قسم تریاک تیاری شده نزد کسی کشف شود علاوه بر ضبط تریاک دارند، آن محکوم بتادیه مثقالی دو قران و پنجاه دیناری جزای نقدی خواهد شد."
و در ماده دیگری از این قانون چنین آمده:
"هر گاه نزد کسی بیش از شانزده مثقال سوخته تریاک کشف شود علاوه بر ضبط برای هر مثقال سوخته محکوم بتادیه یک قران جزای نقدی خواهد بود."
قانون مزبور که با مجازات اندکی که برای قاچاقچیان مواد مخدر در نظر گرفته بود. بر اشکالات افزود زیرا به تبهکاران ایمنی داد و آنها را در پناه خود گرفت تا با خیالی آسوده و فارغ همچنان راه ننگین و ضد بشری خویش را دنبال کنند.
تا سال هزار و سیصد و بیست و پنج یک سلسله قوانین در مورد تخفیف ارزش باندرول تریاک بازرگانی و حمل و نقل آن از شهری به شهری تصویب رسید و در دوره چهاردهم مجلس شورای ملّی نیز طرح هشت ماده ای منع کشت تریاک و استعمال آن از سوی تعدادی از نمایندگان آن دوره تهیه و ارائه شد که به جایی نرسید.
در تاریخ بیست و هفتم تیرماه هزار و سیصد و بیست و پنج هئیت دولت با صدور تصویب نامه ای کشت خشخاش را در سرتاسر ایران منع نمود و نخستین روز آذر ماه را به نام جشن "وافور سوزان" اعلام کرد. مراسمی هم انجام پذیرفت ولی چیزی بیش از یک نمایش نبود و خنده دارتر از همه دستورات ضد و نقیص هئیت دولت مزبور بود زیرا یک جا کشت خشخاش را در سرتاسر ایران منع کرد و جای دیگر ده ماده پس از تصویب آن یعنی در تاریخ بیست و نهم اردیبهشت هزار و سیصد و بیست و شش تصویب نامه ای به شرح زیر گذرانید.
"برای جلوگیری از مصرف تریاک قاچاقی که برخلاف تصمیم دولت در بعضی نقاط کشور در سال هزار سیصد و بیست و پنج کاشته شده به وزارت دارایی اجازه داده می شود که محصول شیره آن را جمع آوری نموده و منحصراً برای صدور از کشور به فروش رساند.
وزارت دارایی مجاز است حق الزحمه تریاک را به قرار سه کیلو به ماخذ کیل 28 سیر به مبلغ هزار و پانصد ریال بپردازد."
شگفت انگیز است که هئیت دولت یک جا کشت تریاک را در سرتاسر ایران ممنوع می نماید یعنی هر کس جز آن کند از فرمان دولت سر بر تافته و یاغی و متمرد محسوب می شود و مستحق هر گونه کیفر و مجازاتی خواهد بود و جای دیگر از همین یاغی متمرد که از فرمانش سرپیچی نموده و تریاک کاشته است به جای کیفر قدردانی می کند. نخست آنکه وزارت دارایی را مکلف می نماید تا تریاک وی را بخرد و سپس به عنوان حق الزحمه پاداشی در خور توجه به وی می دهد.
2-11- مبارزه با مواد مخدر پس از انقلاب:
پس از انقلاب اسلامی ستاد مبارزه با مواد مخدر به منظور ایجاد هماهنگی بین سازمانهای دست اندرکار مبارزه با عرضه و تقاضای مواد مخدر بوجود آمد که تاسیس این ستاد نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با مواد مخدر در ایران به شمار می رود.6
هنگام وقوع انقلاب اسلامی، 33 هزار هکتار زمین زیر کشت خشخاش داشتم ولی به محض وقوع انقلاب اسلامی، کشت و تولید تریاک ممنوع شد و محصول 33 هزار هکتار خشخاش معدوم گردید7.
طبق برآورد اداره کل مطالعات و پژوهشهای ستاد مبارزه با مواد مخدر، خسارتهای اقتصادی ناشی از سوء مصرف مود مخدر در ایران سالانه بالغ بر 700 میلیارد تومان می باشد8.
در سالهای بعد از انقلاب حدود یک هزار و سیصد تن کشفیات مواد مخدر داریم که در جهان بی نظیر است.
کار مبارزه با مواد مخدر کار یک یا چند نفر یا ستاد به تنهایی نیست، تمام افراد جامعه از هر قشر و صنفی و در سن و سال وظیفه دارند که در این امر خیر شرکت نموده، در امر ریشه زدایی و خشکاندن ریشه های اعتیاد شرکت کنند. چنانکه چند بار در این کتاب یادآوری شده است. مسئله اعتیاد تنها مسئله فرد نیست بلکه خطر بزرگ، جامعه را تهدید می کند و چنانچه در جامعه برای این موضوع فکری نشو ضرر و زیان بزرگ دامن گیر کل جامعه خواهد بود. علاوه بر این زیانهای اقتصادی و مالی بسیار نیز متوجه کشور خواهد شد.
بنا به گزارش اداره کل مطالعات و پژوهشهای ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری، در حال حاضر طبق آمار موجود، قریب یک میلیون معتاد در کشور وجود دارد که در حال مرگ تدریجی هستند و نه به عنوان نیروهای مولد بلکه به عنوان نیروهای سرباز جامعه و فاقد بهره دهی مشکلات زاید الوصفی را بر کشور تحمل می کنند. اینان در کنار مصرف کنندگان تفننی مواد اعتیادآور، به عنوان متقاضیان اصلی مواد افیونی بازا ر قاچاق خرید و فروش، حمل و نگهداری انواع و اقسام مواد مخدر و قرص های آرام بخش را سر پا نگه داشته اند و بعضی برای دستیابی به مواد مخدر و نشاه شدن و خماری بیشتر، از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزند به گونه ای که علاوه بر نابودی سرمایه زندگیشان، مرتکب جرایم دیگری مانند سرقت، قتل، فساد، فحشا و دیگر مواد خلاف نیز می شوند.
2-12- انواع مواد مخدر و شرح آنها9:
انواع مواد:
موادی را که مورد سوء مصرف قرار می گیرند، می توان به گروه های زیر تقسیم کرد.
1- الکل . با تفصیل بیشتری بحث خواهد شد.
2- اپیوییدها. با تفصیل بیشتری بحث خواهد شد.
3- آمفتامین ها (دکستروآمفتامین، متیل فنیدیت، پمولین) و کوکائین
در ایران از ترکیبات آمفتامین فقط متیل فیندیت با نام تجاری ریتالین، توسط وزارت بهداشت و درمان برای مصارف پزشکی به خصوص درمان اختلال نقص توجه بیش فعالی عرضه می گردد. متاسفانه این دارو به عنوان تقویت کننده حافظه و تسهیل کننده یادگیری از سوی جوانان مورد سوء مصرف قرار می گیرد. داروهای ضد چاقی که به فراوانی ، خودسرانه و بدون تجویز پزشک در ایران مصرف می شوند، اغلب حاوی ترکیبات شبه آمفتامین هستند. دارویی به نام اکس از مشتقات آمفتامین، در شهرهای بزرگ از سوی جوانان مورد استفاده قرار می گیرد که بسیار خطرناک است. به طور کلی، مشکلات رفتاری و پرخاشگری، جنون و علایم شبه اسکیزوفرنی، آریتمی قلبی، تشنج و مرگ از عوارض مهم مواد گروه آمفتامینی می باشند.
4- داروهای ضد اضطراب و خواب آور
بنزودیازپین ها (لورازپام، دیازپام، فلورازپام و …..) ، باربیتورات ها (فنوباربیتال)، و مپروبامات از این گروه هستند. این داروها به فراوانی از سوی پزشکان مختلف تجویز می شوند. به دلیل سهل الوصول بودن این گروه از مواد، آگاهانه یا نا آگاهانه مورد سوء مصرف قرار می گیرند. افسردگی، سردرد، خونریزی گوارشی، آسیب کبدی و اختلال حافظه از عوارض مصرف طولانی این داروهاست.
5- مواد استنشاقی: بنزین، چسب، تینر و حلال ها.
مصرف طولانی این مواد منجر به آسیب مستقیم بافت مغز میشود. آسیب های برگشت ناپذیر کبدی و کلیوی، عوارض قلبی و ریوی، خونریزی گوارشی، عوارض مغزی (کاهش ضریب هوشی، صرع لوب تمپورال، آتروفی مغزی و زوال عقل) از عوارض مصرف طولانی این مواد است.
6- ترکیبات آنتی کولینرژیک
این داروها عبارتند از بلادونا، داروهای ضد پارکینسون (مانند تری هگزی فنیدیل و بی پریدین) ، داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای (مانند آمی تریپتیلین) و داروهای ضد جنون (مانند تیوریدازین). این داروها از سوی پزشکان جهت مصارف درمانی نسخه می شود و همین امر دسترسی به این داروها را ممکن می سازد.
7- کانابیس: با تفصیل بیشتری بحث خواهد شد.
8- داروهای توهم زا مانند LSD و فن سیکلیدین.
مشکلات رفتاری، اضطراب، افسردگی، جنون (شبیه اسکیزوفرنی) از عوارض مصرف طولانی این داروها است.
آسیب های اجتماعی ناشی از مصرف مواد و نیز عوارض خطرناک مصرف وریدی مواد در جدول 4-1 و 5-1 ارائه شده است در ادامه با توجه به اهمیت الکل ، حشیش، و تریاک این مواد با تفصیل بیشتری مورد بحث قرار می گیرند.
جدول 4-1: آسیب های اجتماعی ناشی از مصرف مواد
سوء مصرف مواد به سه دلیل عمده به عوارض نامطلوب اجتماعی می انجامد:
1- مصرف طولانی مواد موجب مشکلات رفتاری، افت عملکرد شغلی، بیکاری، تصادفات و سوانح، اختلال در روابط اجتماعی و مشکلات خانوادگی مانند غفلت از فرزندان می شود.
2- نیاز به تامین مالی اکثر داروهای غیر قانونی، گران هستند و فرد سوء مصرف کننده برای به دست آوردن پول دست به سرقت می زند. زنان به فحشا رو می آورند و خود را در معرض بیماری های مقاربتی و مشکلات دیگر قرار می دهند.
3- شکل گیری خرده فرهنگ. سوء مصرف کنندگان مواد با یکدیگر همکاری و مشارکت می کنند، کسانی که قبلاً رفتار اجتماعی با ثباتی داشتند تحت فشار قرار می گیرند تا به گروه های با فعالیت ضد اجتماعی و تبهکارانه بپیوندند.
منبع: درسنامه روانپزشکی اکسفورد، 2000.
جدول 5-1: عوارض خطرناک مصرف وریدی مواد
برخی سوء مصرف کنندگان مواد، برای دستیابی به اثرقوی و سریع مواد از تزریق وریدی آن استفاده می کنند این امر به خصوص در مورد ترکیبات اپیوییدی شایع است، اما بار بیتورات ها، بنزودیازپین ها (مانند دیازپام) و آمفتامین ها نیز از این طریق مورد مصرف قرار می گیرند.
مصرف داخل وریدی داروها، دارای اثرات مهم موضعی و عمومی است:
– اثرات موضعی:
ترمبوز وریدی
عفونت محل تزریق
آسیب به سرخرگ ها
– اثرات عمومی (ناشی از انتقال عفونت به خصوص هنگام استفاده از سرنگ های مشترک): آندوکاردیت باکتریایی
هپاتیت
ایدز
منبع: درسنامه روانپزشکی اکسفورد، 2000
الکل
واژه الکل برای نامیدن یک گروه بزرگ از مولکول های آلی به کار می رود که در ساختمان آن یک گروه هیدروکسیل (OH -) به اتم کربن اشباع شده متصل است. الکل اتیلیک (اتانول) که گاهی الکل نوشیدنی هم خوانده می شود، شکل معمول الکل است و ماده ای است که وسیعاً مصرف می شود. الکل در تمامی کشورها و فرهنگ ها، همچنین در تمامی طبقات اقتصادی – اجتماعی مصرف می شود. واژه الکلیسم هر چند دقت علمی لازم را ندئارد ولی به فراوانی استفاده می شود. شاید بتوان گفت الکلیسم عبارت است از مصرف مقدار زیاد و به مدت طولانی الکل، به همراه وابستگی شدید به الکل. عوارض مصرف الکل را می توان در سه گروه بررسی کرد:
1- عوارض جسمانی
2- عوارض روانی
3- عوارض اجتماعی
عوارض جسمانی الکل عبارتند از: گاستریت، زخم پپتیک، واریس مری، پانکراتیت حاد و مزمن (ورم لوزالعمده)، هپاتیت، سیروز، سرطان مری و کبد ، دمانس، آسیب مخچه ای، صرع، آنمی، میوپاتی، کاردیومیوپاتی.
عوارض روانی الکل عبارتند از: هالوسینوز الکلی، اختلالات جنسی، حسادت مرضی، تغییرات شخصیتی، خود کشی، آسیب زدن به خود، اختلالات اضطرابی و افسردگی، نشانگان کورساکف، آنسفالوپاتی ورنیکه، دمانس الکلی.
آسیب های اجتماعی ناشی از مصرف الکل عبارتند از : خشونت و پرخاشگری در خانواده، مشکلات عاطفی و رفتاری فرزندان، افت عملکرد شغلی و توانایی های حرفه ای، غیبت های ناموجه از محیط کار، بیکاری ، سوانح رانندگی.
نکات زیر در مورد مراجعان مصرف کننده الکل همیشه می باید مد نظر باشد:
– در فردی که به مدت طولانی الکل مصرف می کرده است، ترک ناگهانی آن خطرناک است و حتماً باید با پزشک مشورت صورت گیرد.
– دلیریوم ترمنس، دلیریوم ناشی از ترک الکل است و در صورت مشاهده اولین علایم آن، نیاز است مداخله درمانی فوری صورت گیرد و فرد در بیمارستان بستری شود .
– درمان مشکلات روانپزشکی مانند افسردگی در فرد الکلیک، ضروری است. غفلت از این امر ممکن است عود بیماری را به دنبال بیاورد.
– دخالت خانواده در برنامه درمانی ضروری است. الکلیسم همه اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد. تداوم مشکلات خانواده به عود اختلال منجر می شود.
کانابیس
گیاه شاهدانه از گیاهان بومی هندوستان است و هم اکنون در همه جا کشت می شود. قسمت های مختلف این گیاه (برگ، گل، دانه) حاوی ترکیبات روانگردان است که مهم ترین آن ها، دلتا، تتراهیدروکانابینول () است. اسامی علف، حشیش، بنگ، ماری جوانا و جونیت برای نامیدن فراورده های حاوی این ماده به کار گرفته می شود. این ماده از راه تدخین خوراکی مورد استفاده قرار می گیرد.
آثار حشیش به قدرت و نوع ماده مصرفی، روش و مقدار مصرف، موقعیت و انتظارات فرد مصرف خوراکی آن است. طی چند دقیقه پس از تدخین، اثرات نشئگی آن ایجاد می شود، سی دقیقه به حداکثر می رسد، و دو تا چهار ساعت ادامه می یابد. شایعترین علایم بالینی آن عبارتند از: قرمزی چشم، تند شدن ضربان قلب، افزایش اشتها، خشکی دهان و سر خوشی. در مقادیر زیاد افت فشار خون در هنگام تغییر وضعیت ایجاد می شود.
محرک های خارجی با حساسیت بیشتر درک می شوند درک با جزئیات بیشتر و با وضوح بیشتر صورت می گیرد. فرد احساس می کند زمان به کندی می گذرد. گاهی علایم شبیه روانپریشی نیز دیده می شود علایم اضطرابی حاد شبیه حمله وحشتزدگی (پانیک) از عوارض گزارش شده است. مشکلات ریوی (التهاب و انسداد مزمن مجاری تنفسی، سرطان ریه)، آتروفی مغزی ، تشنج و اختلالات روانی شدید از عوارض مصرف طولانی مدت حشیش است. مصرف طولانی حشیش موجب بی انگیزگی، نا امیدی، بی تفاوتی ، وبی مسئولیتی در برابر امور جاری زندگی می شود (نشانگان بی انگیزگی).
در کار آموزشی و درمانی با درمانجویان سوء مصرف کننده حشیش نکات زیر را باید مد نظر قرار داد:
– مصرف طولانی حشیش گرایش به سوی مواد خطرناک را به دنبال دارد. به عبارت دیگر ، حشیش، دروازه ورود به دنیای اعتیاد به مواد جدیتر مانند هروئین ، تریاک، و کوکایین است.
– بر خلاف عقیده رایج میان مردم، مصرف طولانی مدت حشیش موجب وابستگی جسمی و روانی، همچنین احساس ولع شدید برای مصرف می شود.
ملاک های تشخیصی DSM-IV برای مسمومیت با حشیش در جدول 6-1 آمده است.
جدول 6-1: ملاک های تشخیصی DSM-IV برای مسمومیت با حشیش
الف) مصرف اخیر حشیش
ب) تغییرات غیر انطباقی رفتاری و روانشناختی قابل ملاحظه بالینی (مانند اختلال هماهنگی حرکتی، نشئه، اضطراب، احساس کندی زمان، اختلال قضاوت، انزوا طلبی) که ضمن یا دو ساعت پس از مصرف حشیش ظاهر می شود.
ج) حداقل دو تا از علایم زیر که ضمن دو ساعت پس از مصرف حشیش ظاهر می شود
1- پر خونی ملتحمه چشم ها
2- افزایش اشتها
3- خشکی دهان
4- تاکیکاردی
د) علایم ناشی از یک اختلال پزشکی نبوده و اختلال روانی دیگری توضیح بهتری برای آن ارائه نمی کند.
منبع: DSM-IV، انجمن روانپزشکی آمریکا، 1994.
تریاک10
با تیغ زدن به میوه (گرز) نارس گونه خاصی از گیاهان گروه خشخاش به نام پاپاور سومنی فیرون (Papaver somniferon) عصاره شیری رنگی تراوش می شود. این عصاره شیری رنگ با تبخیر تدریجی اش در مجاورت هوا، قهوه ای رنگ می شود و به صورت صمغی چسبیده به جدار خارجی گرز باقی می ماند که با تراشیدن و جمع آوری آن، تریاک به دست می آید. تریاک در زبان هند و اروپایی اپیوم خوانده می شود. این واژه از یونانی و لاتین گرفته شده است و خود به معنی "عصاره" می باشد. 25% از کل وزن این صمغ قهوه ای از ترکیبات شیمیایی خاص است که به آن آلکالوئید گفته می شود. تعداد این آلکالوئیدها متجاوز از 20 نوع است. واژه های "opiate" و "opioid" از واژه "opium" گرفته شده است. opiate به هر گونه فراورده یا مشتقات تریاک گفته می شود، opioid یک نوع ماده مصنوعی است که از نظر تاثیر شبه opiate است اما از مشتقات تریاک نیست.
همه گیرشناسی11
در امریکا تقریباً 500000 نفر وابسته به هروئین هستند که تقریباً نیمی از آن ها در نیویورک زندگی می کنند. شروع استفاده از مواد افیونی معمولاً در اواسط و اواخر دوره نوجوانی و بعد از تجربه داروهای متعدد دیگر است. استفاده از سیگار و الکل معمولاً مقدم است . نسبت مردان وابسته به مواد افیونی به زنان سه برابر است.
در ایران در سال 1359 بیش از 150000 نفر تریاکی سهمیه بگیر وجود داشت. طبق گزارشات در سال 1359 حدود 500000 نفر معتاد به تریاک و 300000 نفر معتاد به هروئین در ایران وجود داشت. طبق آمار رسمی در حال حاضر 120000 نفر بیمار معتاد وجود دارد که تقریباً 5 درصد افراد بالغ جامعه را تشکیل می دهند. حدود 80000 نفر دیگر نیز مصرف کننده تفننی محسوب می شوند.
هم ابتلایی12
پژوهش ها نشان داده اند که شیوع طول عمر اختلالات روانپزشکی در افراد وابسته به مواد افیونی بیشتر از جمعیت عادی است. حدود 90 درصد این افراد یک تشخیص روانپزشکی دیگر و حدود 50 درصد حداقل دو تشخیص روانپزشکی دیگر دارند. پژوهش ها نشان داده اند که 50 درصد مردان و 70 درصد زنان وابسته به مواد افیونی ملاک های یک اختلال خلقی را پر می کنند. شایع ترین تشخیص های روانپزشکی توام عبارتند از:
اختلال افسردگی اساسی، اختلالات وابسته به الکل، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلالات اضطرابی، میزان خود کشی در این افراد 3 تا 4 برابر جمعیت کنترل گزارش شده است. این یافته به این معنی است که بیماران روانی از جمله افراد افسرده برای درمان و تسکین ناراحتی های خود به الکل و مواد پناه می آورند و معتاد می شوند. در ثانی درمان مبتلایان به مواد بدون درمان دراز مدت روانپزشکی و مداخلات روانشناختی کمتر با توفیق همراه است و موجب عود بیماری می شود.
عوارض مصرف مواد افیونی13
مصرف مواد افیونی به طرق مختلف، خطر بیماری های جسمانی را افزایش می دهد. مهمترین این بیماری ها، بخصوص از طریق شرایط غیر استریل و استفاده از سرنگ های مشترک در تزریق موادی مانند هروئین ایجاد می شود. ایدز، هپاتیت، آندوکاردیت، استئومیلیت، مننژیت ، سپتی سمی و آبسه از جمله این مواد هستند. اولین اپیدمی ایدز در کشور ما و چندین کشور دیگر از اعتیاد و تزریق سرنگ مشترک به وجود آمد.
دو سوم هروئینی ها آنزیم های کبدی غیر طبیعی دارند. یک سوم تا یک دوم از نظر هپاتیت B و تقریباً 80 درصد از نظر هپاتیک C، مثبت هستند. بیمارانی که از استامینوفن یا آسپرین در مقادیر بالا و به مدت طولانی مصرف می کنند در معرض مسمومیت کبدی و کلیوی و نیز زخم معده هستند. در کسانی که از هروئین استفاده می کنند ابتلای به سل بیشتر از جمعیت عادی است.
مسمومیت با مواد افیونی14
به دنبال مصرف ترکیبات افیونی، تغییرات روان شناختی و رفتاری بارزی ایجاد می شود. فرد در ابتدا، احساس سرخوشی می کند. این سرخوشی بتدریج با کج خلقی و بی تفاوتی جایگزین می گردد. تندی و کندی فعالیت روانی – حرکتی، اختلال قضاوت و اختلال عملکرد شغلی و اجتماعی از تبعات دیگر آن است. احساس خواب آلودگی، چرت زدن با افتادن سر به سمت قفسه سینه، تنگ شدن مردمک (مردمک نقطه ای) و اختلال در تکلم، اختلال در توجه و تمرکز نیز دیده می شود.
به علت آزاد سازی هیستامین، خارش نیز دیده می شود. احساس گرما احتمالاً ناشی از انبساط عروق محیطی است. افت فشار خون نیز ممکن است دیده شود. یبوست، تعریق و کاهش میل جنسی از عوارض مصرف طولانی این مواد است. مقادیر بالای ترکیباتی مانند مپریدین و پرپوکسی فن با اثرات شبه محرکی مانند تشنج و گشادی مردمک ها همراه است. در جدول 7-1 ملاک های تشخیص DSM-IV برای مسمومیت مواد افیونی آمده است.
جدول 7-1: ملاک های تشخیص DSM-IV برای مسمومیت مواد افیونی
الف) مصرف اخیر یک ماده افیونی
ب) تغییرات غیر انطباقی رفتاری یا روانشناختی قابل ملاحظه بالینی (مانند نشئه اولیه و در پی آن بی حالی، بی احساسی ، تحرک یا کندی روانی – حرکتی، قضاوت مختل، یا عملکرد اجتماعی یا شغلی مختل) که ضمن یا اندکی پس از مصرف یک ماده افیونی ظاهر می شود.
ج) انقباض مردمک (یا اتساع مردمک به دلیل آنوکسی ناشی از مصرف مقادیر زیاد) و یک (یا چند تا) از نشانه های زیر که در جریان یا با فاصله ی کوتاه پس از مصرف ماده افیونی ظاهر می شود.
خواب آلودگی
تکلم مختل (slurred)
اختلال در توجه یا حافظه
د) علایم ناشی از اختلال پزشکی عمومی نبوده و اختلال روانی دیگری توضیح بهتری برای آن ارائه نمی کند.
منبع: DSM-IV ، انجمن روانپزشکی آمریکا، 1994.
مصرف مقادیر زیاد مواد افیونی15
در مصرف مواد افیونی، کندی تنفس، هیپوترمی (کاهش درجه حرارت بدن)، افت فشار خون، برادی کاردی (کاهش تعداد ضربان قلب) و اغماء دیده می شود. وجود نشانه های سه گانه افت تنفسی، مردمک نقطه ای (تنگ) و اغماء، نشانه مسمومیت با مقادیر زیاد ترکیبات افیونی است. وقفه تنفسی که یکی از عوارض مهم و شایع ترین علت مرگ است در مصرف با مقادیر زیاد دیده می شود. ورم ریه بیشتر با مصرف مقدار زیاد هروئین و تشنج ناشی از مصرف مقدار زیاد مپریدین مرتبط است.
مسمومیت با مقادیر زیاد مواد افیونی یک مساله فوریت پزشکی است و نیاز به مداخله فوری دارد. کارشناسان بهداشتی موظفند در صورت مشاهده علایم فوق ، بیمار را به مرکز فوریت های پزشکی ارجاع دهند.
نشانگان ترک مواد افیونی16
در فردی که به مدت طولانی و به مقدار زیاد مواد افیونی مصرف می کرده است، به دنبال قطع یا کاهش مصرف آن علایم ترک ظاهر می شود: خلق افسرده، تهوع و استفراغ ، اسهال، دردهای عضلانی، (اغلب در پاها)، درد استخوانی (به خصوص در ران)، اشک ریزش، آب ریزش بینی، گشادی مردمک ها، سیخ شدن موها، تعریق، خمیازه، تب، بی خوابی یا خواب نا آرام، اضطراب و تحریک پذیری.
به طور کلی ترکیبات کوتاه اثر مانند هروئین و مورفین، علایم ترک شدید و کوتاه مدت، و ترکیبات طولانی اثر مانند متادون، علایم ترک خفیف تر و طولانی تر دارند.
در مورد مورفین و هروئین معمولاً در فردی که 3-2 هفته مصرف مداوم داشته است، 8-6 ساعت پس از اخرین مصرف علایم ترک ظاهر می شود. علایم ترک طی روزهای دوم و سوم به حداکثر رسیده، پس از 10-7 روز از بین می رود. بعضی از علایم ممکن است به مدت 6 ماه یا بیشتر طول بکشد. در مورد متادون که طولانی تر اثرتر است علایم ترک طی 3-1 روز پس از قطع ظاهر، و طی 14-10 روز کامل می شود.
گرچه علایم ترک داروهای طولانی اثر، شدت کمتری دارد مدت طولانی تر آن ها برای برخی از افراد وابسته، ناخوشایند تر است.
یک نشانگان ترک خفیف طولانی به خصوص در کسانی که ناگهان مواد افیونی را قطع کرده باشند از سوی معتادان توصیف شده است، این سندرم با دیسفوری (کج خلقی)، انرژی پایین، اختلال خواب مزمن و مشکلات گوارشی مشخص می شود و ممکن است به مدت چند هفته تا چند ماه طول بکشد. در جدول 8-1 ملاک های تشخیص DSM-IV ، برای ترک مواد افیونی آمده است.
جدول 8-1: ملاک های تشخیصی DSM-IV برای ترک مواد افیونی
الف) یکی از دو مورد زیر:
1- قطع یا کاهش مصرف ماده افیونی که قبلاً به مدت طولانی و مقدار زیاد استفاده می شده است (چندین هفته یا بیشتر).
2- تجویز یک آنتاگونیست ماده افیونی پس از یک دوره مصرف ماده افیونی
ب) سه تا (یا بیشتر) از نشانه های زیر که چند دقیقه تا چند روز پس از ملاک الف ظاهر می شود.
1- خلق دیسفوریک (کج خلقی)
2- تهوع یا استفراغ
3- دردهای عضلانی
4- آبریزش از چشم و بینی
5- اتساع مردمک، سیخ شدن موها یا تعریق
6- اسهال
7- خمیازه کشیدن
8- تب
9- بیخوابی
ج) علایم ملاک ب، ناراحتی قابل ملاحظه بالینی یا تخریب در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم به وجود می آورند
منبع : DSM-IV ، انجمن روانپزشکی آمریکا، 1994
بررسی سابقه ی فعالیتهای عملی در رابطه با ایجاد توازن روحی در افراد مبتلا
استفاده از دارو برای افراد مبتلا به اعتیاد مسلما علاوه بر روشهای درمانی روتین و مشخص یعنی، و مانع شدن بیمار از دسترسی مجدد به این مواد، باید روشهای دیگری حتما مورد استفاده قرار گیرد، که این روشها، روشهای درمانی روانی است چرا که آن چه در اعتیاد و ترک آن مهم است، برطرف کردن محرکهای روانی فرد مبتلا، در استفاده از این مواد است. این مطلب را می توان به این شکل توضح داد که خود اعتیاد به تنهایی و به صورت صرف (یعنی فقط اثر ماده مخدر در بدن) بعد از چند روز به کلی از میان می رود و آن چه که مهم است، انگیزش روانی برای مصرف مجدد است که بیماری است و تا مدتها باقی می ماند، به این دلیل است که از این مسئله با عنوان بلا، آفت و تباهی نام می برند چرا که در ظاهر نابوده شده اما در بطن ماجرا، این هیولا یا این نیرو، به صورت منفعل باقی مانده و دوباره فعال می شود. بنابراین باید ریشه ی بیماری را خشکانید و ریشه آن در ذهن و روح و روان فرد است.
به همین دلایل، استفاده از روشهای روان درمانی بسیار مهم تر از درمان کالبدی است.
نمونه هایی از درمانهای روانی معمول (به طور کلی) به قرار زیرند: (البته این روشها صرفاً برای افراد معتاد استفاده نمی شود بلکه روشهایی است که اساساً در ایجاد و باز گرداندن توازن و سلامت روانی موثر است.)
2-1- موسیقی درمانی:
اینکه موسیقی و آهنگ در آرامش روانی انسانها موثر است بر کسی پوشیده نیست اما فلسفه آن چیست؟ شاید بتوان این طور آن را توضیح داد.
آگاهی رو به رشد در این سیاره، از آینده طلایی فهم بشر در عرصه های مختلف علوم خبر می دهد. در این بین آنچه هم اکنون مشهود است نظریه های اصلی و مدل های فیزیکی نوین مانند یگانگی بنیادی کائنات و نقش انسجام یافته و یکپارچه آگاهی است که به دیدگاهی از جهان خواهد انجامید که در هماهنگی کامل با دیدگاههای عرفان شرق خواهد بود.
از این منظر می توان کائنات را مانند اندامواره ای ارگانیک و زنده در نظر آورد که مانند بافتی وسیع از انرژی های جدانشدنی در اشکالی از تموج و ارتعاش پیوسته نمود می یابد. پس از آچه را جسم می نامیم مرکب از فرکانسهای مختلف و در هم تنیده ای است که مانند تار و پود به صورت یک ارتعاش منجمد نمودار گشته است و هر چه در این عالم است از ذرات ریز اتمی تا کهکشانها همه در جنبش اند و در طنین، کششی خلاقانه میان نوسانات حرکت و جنبش و میل و رغبتشان در بازگشت به وضعیت سکون مطلق. از این رو می توان فوائدی را برای روان انسان متصور شد.
اما موسیقی درمانی، اتحاد هنر و علم و دربرگیرنده شیوه ای حسی از طریق صدا و موسیقی برای هدفی درمانی است که در مورد مشکلات روانشناختی ناشی از مشکلات جسمی، همچنین بیماریهای روان نژندی و روان پریشی بکار می رود.
در موسیقی درمانی اتحاد موسیقاتی درمانگر و بیمار، چهارچوبی برای یک تعادل خود بخود اشاره ای و یر کلامی فراهم می آورد (پاولی سیویک و تری وارتن 1989)
میچل (1963) در قسمتی از اعتقادنامه موسیقی درمانی خود می نویسد:
"من به موسیقی درمانی معتقدم برای انیکه به موسیقی به عنوان یک "نیروی موثر" وسیله ارتباطی ابزار درمانی و بعنوان یک بخش مهم و ضروری زندگی هر انسان معتقدم. به موسیقی درمانی معتقدم به خاطر اینکه به درمان آن معتقدم. معتقدم که می توان و باید به بیماران کمک کرد. به موسیقی درمانی معتقدم به خاطر اینکه معتقدم جوهر زندگی در این است که چقدر می توانم در کمک به دیگران سهم داشته باشم. شغل انتخابی با ابزار مناسب و منحصر به فرد می تواند چنین کمکهایی را فراهم سازد."
2-2- هیپنوتیزم:
از هیپنوتیزم تعاریف بسیار ارائه شده که یکی از آنها خواب تغییر یافته است. خواب مصنوعی. بسیار شبیه خواب طبیعی است. با این تفاوت که در این حالت سوژه فقط به تلقینات هیپنوتیست ترتیب اثر داده و عمل می کند.
جایگاه اصلی هیپنوتیزم در روان درمانی است و اگر درست و کامل استفاده شود مطمئن ترین روش برای درمان بیماریهای روانی و روانی – تنی در کوتاهترین زمان ممکن است. هیپنوتیزم راه میان بر در روان درمانی، روان کاوی و تکنیک های درمانی دیگر بوده و کاملاً مطمئن است. تا امروز هیچ گزارشی مبنی بر این که نتیجه هیپنوتیزم در معالجه ای مضر بوده است ارائه نشده.هیپنوتیزم کلید مغز است در حین هیپنوتیزم مقاومت های مغز کم شده و یا از بین می رود شبیه خواب البته خواب REM یا خوابی که در آن بیشتر رویا اتفاق می افتد و از مغز امواج آلفا ساتع می شود. ناخودآگاه آشکار و هوشیاری بیداری به عقب رانده می شود. در این حالیت هیپنوتیست، ارتباط کاملی با حافظه سوژه برقرار کرده و می تواند خاطرات را از عمق ناخودآگاه به سطح آورده و خاطره درمانی کند. به این ترتیب افکار مریضی که بیماری را تولید کرده اند به صحنه خودآگاه آورده شده و به بیمار کمک می شود تا با روبه رو شدن با خود، سلامت از دست رفته را باز یابد همچنین با تکیه بر تلقین و نفوذ تلقینات در شرایط وانهادگی و ناآرامی کامل حاصل از هیپنوتیزم، مغز بیمار برای رسیدن به سلامت کامل برنامه ریزی می شود.
تلقینات و برنامه ریزی برای سلامت، با توجه به تکنیک تلقینات ختم هیپنوتیزم، پس از خارج شدن از هیپنوتیزم در بیمار به تدریج موثر واقع می شود و شرایط سلامت را برای وی حاصل می کند. از آنجاییکه دلیل بسیاری اعتیادها در افراد، عقده های روانی ناشی از خاطرات گذشته است این درمان، درمان مفیدی می تواند باشد.
2-3- رقص درمانی17:
رقص درمانی فرد را آماده می کند تا به رقص زندگی گام بگذارد. رقص درمانی درباره انجام دادن اشکال تعریف شده رقص نیست بلکه به تحرک خالص و خلاق مرتبط است. هدف احیای مجدد اتحاد و هماهنگی بدن، حواس و روان است.
گرایش فزاینده به سوی انزوا و تنهایی و رشد بیگانگی در افراد اغلب به بیماری روحی و احساسی یا استفاده از مواد مخدر – تو هم زا و غیره می انجامد. رقص درمانی به فرد کمک می کند تا خود را مجددا کشف کند و از این طریق به خود آگاهی بیشتر و احساس بهبود دست یابد. افراد می توانند حقیقت باطن (درون) خویش را از طریق تحرک و جنبش اصیل کشف کنند.
رقص درمانی می تواند برای تمام اشکال آشفتگی های روحی و جسمی به کار رود. تجربیات تحرک و رقص نه تنها از لحاظ فیزیکی و حسی که از نظر احساسی و فکری و روحی در ما تاثیر می گذارد. بشر که با اجزای آگاه و ناآگاه شخصیت خود در جدال است یاد می گیرد که آنها را قبول کند و خود را با تجربیات تاریخی اش وفق دهد، همراهی گفتار نیز از اهمیت برابر برخوردار است. پتراکلاسن در نوار ویدئویش، اشکال متنوع، شفاهای باستانی را از طریق قدرت رقص و ریشه های رقص درمانی نشان می دهد. صحنه های رقص بومیان آمریکا، هندی های، آفریقایی ها و رقص شرقی و اشکال متنوع رقصهای عامیانه که در فرهنگهای مختلف در سراسر دنیا یافت می شود.
2-4- شعر درمانی18:
شعر جهت خودشناسی گستره جدیدی در هنر تجسمی است. قدمت شعر درمانی به سروده های قبیله ای و طایفه ای صدها سال قبل از می گردد. سرود و شعر می تواند به روح و قلب آرامش دهد. روان شناسی راز شناخت روح و روان در کنار عقل و منطق پدید می آید. جالب است که در سال 1751 بیمارستانی در پنسیلوانیای امریکا توسط فرانکلین تاسیس شده که وی دستیاران متعددی استخدام نمود که شعرها و نوشته های مریضانش را در حایی درج و نهایتاً در روزنامه ای با عنوان روشنایی به چاپ رساند. فروید در این زمینه می گوید: "شعر ضمیر ناخودآگاه را کشف می کند نه من" و در ادامه میگوید: "ذهن بشر ارگانی است جهت ساختار اشعار."
2-4-1- اجزاء شفا بخش شعر درمانی19:
شعر پاسخی است به افکار درونی و احساسات و مشکلات زندگی. شعر می تواند یک سرود یا یک گرید یا حتی گاهی همه آنها باشد."چارلز آنگلف، 1994"
شعر وجد انسانی را به ستایش می گذارد. شعر فردیت ها را توسط تجربیات مشترکش، ریتمش و کلماتی که از درون ارتباطات انسانی می جوشد به هم پیوند می دهد. شعر همچنین به تنهایی و خلوت انسان ها درست همان چیزی که بین بشر مشترک است کمک می کند.
"ماری لیونگ استون، 1994"
کلاس شعر درمانی محل نقد و بررسی اشعار نیست بلکه اکتشاف روح و خویشتن خویش است که اهمیت دارد.
اصولا شعریکه توسط چند نفر، چندین بار خوانده می شود، ریتم شعر و موسیقی کلمات در ذهن افراد نقش می بندد و به آنها در تمرکز روی شعر کمک می کند. تمرکز روی اشعار برای مقابله با ورود ذهنیات منفی بر تفکرات مفید خواهد بود. در تمرکز افراد بر شعر، سکوتی حاکم می شود که این سکوت افراد را به کشف درونشان رهنمون می ساد. شعر انتخابی حتما مجبور به داشتن قافیه نیست بلکه باید ریتم داشته باشد.
2-5- تاتر درمانی20:
در اینجا بحث از تاتر معمول و عام نیست. منظور عکس العملهای هر کس در مقابل سوژه ای است که کارگردان اعمال می کند. عکس العمل هر فرد راهی است که مشاور بتواند او را ویژگی های روحی اش را بهتر تشخیص دهد.
2-6- نقاشی درمانی:
هر فردی ذهنیتی دارد که نقاشی یکی از راههایی است که فرد میتواند روحیات خود را با استفاده از رنگها و ایجاد طرح های انتزاعی بیرون بریزد. طرحها لازم نیست که مفهوم قابل درکی داشته باشند. آنها اشکالی هستند که نماینده درونیات یک فرد می باشند.
2-7- نقش هنر به طور کلی در ایجاد آرامش درونی:
در خلال کار هنری انسان مشاهده می کند که چگونه نازیبایی و حس برخاسته از آن که ایجاد کننده ناهنجاری و کسالت روانی است به تدریج محو می شود و از بین می رود. به عنوان مثال او آرام آرام یاد می گیرد وقتی مثلا یک شیء را برای طراحی و نقاشی جلوی خود قرار داد، برای حجم شناسی مدتی به شیء نگاه کند بعد نسبتهای گوناگون که آن را درک کند، تمرکز می یابد که آن چه زیبایی می گوید در نسبت ها چه اثراتی دارد؟ در سایه روشن ها چگونه خود را متجلی می سازد؟ در رنگ و هماهنگی بین رنگ ها خود را چگونه متجلی می سازد؟ پس او می فهمد که چگونه زیبایی ها را در گوشه و کنار زندگی بیابد و تشخیص دهد.
2-8- گروه درمانی21:
گروه درمانی هم یک روش بسیار موثر خصوصا در زمینه موضوع مورد بحث ماست. اساس گروه درمانی در این است که بیماران در یک جا کنار هم جمع شده و با زبان کاملا عامی و به دور از هر گونه تخصص گرایی از مسائل خود می گویند و در مورد حل مشکلات مختلف مربوط به مسئله مشترک، پیشنهاداتی که به ذهنشان می رسد به همدیگر ارائه می کنند. در این روش علاوه بر فایده فوق، افراد یک حس دلگرمی و درد مشترک را پیدا می کنند و در عین حال وقتی می بینند که افرادی با مشکلات مشابه خود را نجات داده اند، احساس پشتوانه و اطمینان می یابند و همین احساس است که بسیاری از مسائل را می تواند از پیش روی بردارد. ایجاد یک چنین جلسه هایی حتماً باید جزو اصلی ترین روشهای درمانی در مراکز این چنینی باشد.
2-9 چهارده اصل اعتیاد گنگره 2260
سم امری نسبی است و سمزدایی در پزشکی کاربرد ویژهای دارد.
مواد مخدر برای کسانی که آن را مصرف نمیکنند سم است و حتی اثر کشنده دارد اما برای فرد معتاد که هر روز آن را مصرف میکند مثل سم عمل نمیکند اعتیاد مسمومیت مزمن نیست، هر کس این تعریف را ارائه نموده است مفهوم سم و اعتیاد را نشکافته است.
اعتیاد: جایگزینی مزمن است. چون مواد مخدر خارجی دقیقاً جایگزین سیستمهای تولید کننده مواد شبه افیونی و سیستم ضد درد بدن شده است. (مثل: اندروفینها، دینورفینها و آنکفالینها و …)
این تعریف"مسمومیت مزمن" جهانی را گمراه نموده است چون در این تعریف، مسئله سم مطرح میشود و فرد ی که سم مصرف کرده باید سمزدایی شود.
ما اگر بخواهیم شخص معتاد به مواد مخدر را سمزدایی کنیم نیازی به روشهای آنچنانی و پرهزینه نیست، کافی است نصف قاشق چایخوری جوهرلیمو در آب حل نمائیم و یا یک استکان آب لیمو و یک کاسه ترشی به فرد معتاد بخورانیم تا ظرف مدت کوتاهی سمزدایی شود. دیگر نه نیازی به بیهوشی میباشد و نه جراحی مغز و نه تعویض خون و غیره …
اما در تعریف جایگزینی، جایگزین مطرح میشود، مواد مخدر جایگزین مواد شبه افیونی بدن شده و نباید جایگزین را به یکباره حذف نمائیم.
ما زمانی میتوانیم جایگزین را حذف کنیم که سیستم تولید کننده مواد شبه افیونی بدن راهاندازی شده باشد.
امروزه در سطح جهان معتادان خواستار و علاقمند به درمان و رهایی از اعتیاد را گروه گروه به مسلخ سمزدایی میبرند و چون جواب نمیگیرند میگویند: اعتیاد درمان ندارد و معتاد اراده!؟
کسی نیست سوال کند: خارج کردن ترکش بمبهای جنگی از یک شهری که 10 سال تمام بمباران شده چه اثری روی خرابیهای تاسیسات شهری دارد، و خارج کردن بقایای بمبهای مواد مخدر از جسم شخص معتاد، چه اثری روی تخربیهای جسم او دارد. مضاعفاً به اینکه جسم انسان، خودبهخود سه روزه بقایای مواد مخدر را از جسم معتاد خارج میکند ولی بدون توجه به مکانیزم جسم، مواد جایگزین را خارج میکنیم و زلزلهای را در حدود 8 ریشتر در جسم معتاد به وجود میآوریم که اثرات بسیار مخرب و نابودکننده دارد!
به فضل خداوند اکنون 14 اصل از اعتیاد را مطرح مینمایم تا به کمک دانشمندان عزیز تکمیل گردد:
اصل یکم: مواد مخدر
ماده مخدر به مادهای گفته میشود که انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج نماید. بنابراین به غیر از مواد مخدر شناخته شده الکل، حشیش و داروهای روانگردان عادتآور که بدون تجویز پزشک متخصص مورد استفاده قرار گیرند نیز ماده مخدر محسوب میگردند.
اصل دوم: معتاد کیست
معتاد فرد بیماریست که بر اثر استفاده مکرر از مواد مخدر در قسمت جسم، روان و جهانبینی (تفکر و اندیشه) او تخریب ایجاد گردیده و از تعادل خارج شده است.
اصل سوم: جایگزینی
اعتیاد مسمومیت مزمن نیست، اعتیاد جایگزینی مزمن است، چون مواد مخدر خارجی جایگزین مواد مخدر داخلی یا جسم گردیده است.
اصل چهارم: روان
معتاد بیمار است، اما بیمار الزاماً و ذاتاً روانی نیست! همانطوری که انسان مست بیمار روانی نیست، حرکات نامعقول او اثرات الکل است و همین طور اختلالات رفتاری فرد معتاد در اثر مصرف یا عدم مصرف مواد مخدر میباشد.
اصل پنجم: زمان
طول درمان اعتیاد در اکثر مواد مخدر مثل تریاک، هرویین، الکل، داروها در قسمت جسم یا راهاندازی سیستمهای تولید کننده مواد شبه افیونی بدن حدوداً 11 ماه است و مثل فرایند حاملگی، زمان بخصوص دارد و ما طول درمان را با هیچ دارویی نمیتوانیم کاهش اساسی بدهیم.
توضیح اینکه: این مدت 11 ماه فقط در اثر تجربههای گوناگون به دست آمده است.
اصل ششم: بهترین دارو
بهترین و کاملترین دارو برای درمان هر گونه اعتیاد همان مواد مخدر مصرفی فرد معتاد است که در طول زمان طبق محاسبات دقیق میزان مصرف آن را کاهش میدهیم تا به موازات کاهش مصرف مواد مخدر سیستمهای از کار افتاده جسم فرصت بازسازی خود را داشته باشند. برای الکل، الکل، برای تریاک، تریاک، برای هروئین، تریاک، چون هروئین و تریاک هر دو از یک خانواده هستند و پایه هر دو مرفین است.
اصل هفتم: عکسالعملهای جسم
عوارض قطع ناگهانی مصرف در خانواده تریاک شامل دو بخش است:
الف- عکسالعملها یا اختلالات آشکار، طول درمان یک تا دو هفته.
علائم: اسهال، عطسه، خمیازه، آب ریزش بینی و چشم، بیخوابی، استخوان درد، پرش عضلات.
ب- عکسالعملها یا اختلالات پنهان، طول درمان ده ماه و نیم.
علائم: افسردگی، تنبلی، بیخوابی، عدم میل به زندگی، بالا رفتن میل جنسی، ناتوانی جنسی، تمایل به خودکشی، کندذهنی.
علت: عدم تعادل سیستمهای شبه افیونی بدن.
توضیح: بعضی از مواد مخدر مثل حشیش فقط عکسالعملهای پنهان را دارد به همین دلیل فکر میکنند حشیش اعتیاد ندارد.
اصل هشتم: سمزدایی
قطع سریع مواد مخدر یا سمزدایی باعث ایجاد شوک مخرب در فرد معتاد میشود و ترمیم اثرات این تخریب بسیار مشکل و در بعضی موارد غیرقابل جبران است، بنابراین، بستری، بیهوشی، و درمانهای سرپایی امروزی به منظور سمزدایی فاکتورهای غلط در درمان اعتیاد هستند!
اصل نهم: داروهای روانی یا روانگردان
برای درمان اعتیاد بایستی فقط از داروهای استاندارد درمان اعتیاد استفاده شود و استفاده از داروهای خوابآور، روانگردان، ضد افسردگی و داروهایی که مربوط به بیماران روانی میباشد. فرآیند درمان اعتیاد را به تعویق میاندازد و شخص دوباره به اعتیاد برمیگردد. در حالیکه به مصرف این داروها نیز عادت کرده است. عوارض طولانی مدت این داروها به مراتب بیش از مواد مخدری مثل تریاک و هروئین است.
اصل دهم: گروهبندی معتادان
معتادین به سه گروه اصلی تقسیم میشوند:
الف- نامزدهای اعتیاد یا معتادان تفریحی که مواد مخدر را به صورت تفننی مصرف میکنند این افراد معتادان آینده را تشکیل میدهند، شایسته است پیشگیری به عمل آید.
ب- معتادان دوستار اعتیاد، شایسته است مهار گردند.
ج- معتادان خواستار رهایی از اعتیاد، شایسته است درمان شوند.
اصل یازدهم: روشهای ترک و درمان اعتیاد
الف- ترک سقوط آزاد یا قطع سریع مواد مخدر بدون استفاده از هر گونه مادهای.
ب- ترک شبه سقوط آزاد یا اصطلاحاً سمزدایی.
ج- ترک سنتی با استفاده از مواد مخدر مصرفی و کاهش آن در مدت کوتاه حدوداً 20 روز.
د- روش درمان تدریجی یا پلهای در این روش مواد مخدر مصرفی یا داروی جایگزین که مطابق استانداردهای جهانی باشد در طول مدت 11 ماه به تدریج کاهش مییابد و به صفر میرسد.
توضیح: اعتیاد موضوعی فقط رفتاری نیست که آن را ترک نماییم. اعتیاد بیماری است و بیماری ترک ندارد و بایستی درمان شود.
اصل دوازدهم: تعادل
درمان اعتیاد، فوق ترک اعتیاد است و رسیدن به تعادل، فوق درمان است اشخاصی که پس از ترک اعتیاد به اعتیاد بازگشت مینمایند در اثر عدم تعادل جسم آنهاست که درمان نشده است.
اشخاصی که پس از درمان جسم به اعتیاد بازگشت مینمایند در اثر عدم تعادل جهانبینی آنهاست زیرا در طول درمان بایستی روی تفکر و جهانبینی یا نگرش فرد معتاد کار شود و از حالت افیونی بودن خارج شود تا به تعادل جسمی، روانی و جهانبینی برسد.
اصل سیزدهم: آگاهی
بزرگترین اصل در پیشگیری، مهار و درمان اعتیاد آگاهی است مشروط به اینکه فرد پیشگیری کننده، مهار کننده و درمان کننده اعتیاد، خودش اعتیاد را کاملاً بشناسد و آن طوری که اعتیاد هست نه آن طوریکه تصور مینمایند چون اعتیاد در شروع بسیار جذابیت دارد و در آخر بدبختی.
اصل چهاردهم:
هیچ فرد یا پزشک یا روانپزشک، روانشناس که اعتیاد را به صورت تخصصی نخوانده و کارآموزی نکرده است نمیتواند و نباید معتادان را درمان نماید، چون هر معتاد الزاماً بیمار روانی نیست!
طرح کلی درمان معتادان
شایسته است ما، در طرح پیشگیری، درمان و مهار کردن اعتیاد، مانند باطری اتومبیل عمل نماییم. به عبارتی ما با نیروی اولیه خود، نیروگاه نسبتاً بزرگی را به کار میاندازیم و کنار میرویم. درست مثل باطری، موتور ساکن اتومبیل را روشن میکند و کنار میرود. البته موتور هم پس از روشن شدن باطری را شارژ مینماید تا برای راهاندازی بعدی آماده گردد.ما هرگز نمیتوانیم نقش باطری و موتور را به عهده بگیریم. اگر به فرض محال از تمام پزشکان کشور استفاده نماییم، قرنها طول خواهد کشید تا بتوانیم تمام معتادان موجود را معالجه نماییم، که البته با روشهای متداول دوباره همه آنها به اعتیاد خود برخواهند گشت.
در حقیقت ما هستههای گروه درمانی به وجود میآوریم و از انرژی خود معتادان برای اداره آن با دادن اطلاعات به آنها بالاترین استفاده را میکنیم. درست مثل زدن اولین ضربه به ساچمههایی که پشت سر هم با فاصله کمی قرار دارند.
این روش مثل تصاعد حسابی با کمترین هزینه و بالاترین راندمان عمل خواهد نمود.
انشاءا…
درمان به صورت کامل:
ترک اعتیاد بسیار آسان است. آنقدر آسان که هر معتاد چندین بار این کار را انجام داده است و تجربه کافی دارد! اما در این طرح هدف ما درمان و بهبودی کامل فرد معتاد میباشد که از زاویه دیگری، که به حقیقت نزدیکتر باشد، به موضوع نگاه خواهیم نمود و روشی کاربردی را مطرح مینماییم.
برای درمان و معالجه فرد معتاد ما باید سه پارامتر در انسان را مورد توجه قرار دهیم که بایستی این سه پارامتر هم زمان و به موازات هم جلو بروند و چنانکه یکی از این مولفهها ناقص باشد مشکل فرد معتاد حل نخواهد شد و درمان حاصل نمیگردد.
این مولفهها به شرح زیر میباشند:
الف: جهانبینی انسان (معتاد) روان جسم
ب: جسم انسان (معتاد)
ج: روان انسان (معتاد)
جهانبینی
برای مثال اگر فردی در جهانبینی خود به پوچی برسد، چنانکه مشکل جسم و روان او حل بشود، باز هم به طرف اعتیاد کشیده خواهد شد.
اصلاح مساله جهانبینی و مساله روانی کلاسهای ویژه، سخنرانی و مشاورههای لازم انجام پذیرد. در ضمن با حل مشکل جسمی به میزان قابل توجهی مساله روانی هم خودبهخود حل میگردد. چون با طول درمان حساب شده، سیستمهای از کار افتاده جسم شخص معتاد بهبودی یافته و شخص به حال تعادل نزدیک میگردد.
مراحل اجرای طرح در سازمانها:
الف- جلسه توجیهی برای مدیران و آشنایی آنها با مقوله اعتیاد جهت اقدامات پیشگیری و درمان معتادان و جلب حمایت آنان از معتادان خواستار ترک اعتیاد.
ب- برگزاری جلسات سخنرانی برای کلیه کارکنان همراه با پرسش و پاسخ به منظور پیشگیری، درمان و مهار اعتیاد.
ج- به مدت یک سال به کارکنان فرصت داده شود تا برای ترک اعتیاد خود اقدام نمایند. البته این عمل بایستی توسط مدیران به وسیله بخشنامه یا هر اقدام دیگر انجام پذیرد تا بدین ترتیب راه برای داوطلبان ترک اعتیاد باز شود و بتوانند خودشان را معرفی نمایند.
د- ایجاد پایگاهی در سازمانها برای تشکیل کلاسهای آموزشی و مشاورهای، جهت درمان، پیشگیری و مهار اعتیاد تا همه روزه در ساعات خاصی در این محلها توسط خود معتادان عملیات گروه درمانی انجام پذیرد. البته معتادان در شیفتهای خاص به گروههای خاص تقسیمبندی میشوند.
ه- در اختیار گذاشتن کتاب، بروشور، جزوه، نوار کاست، فیلم و … به پایگاهها، به منظور درمان، پیشگیری و مهار اعتیاد، که هزینه آن توسط سازمان یا معتادان انجام میپذیرد.
و- در این پایگاهها به معتادانی که گزینش میگردند، آموزش لازم داده میشود تا به درمان خود و دیگران بپردازند.
لازم به توضیح است که در سازمانها تحت هیچ شرایطی نمیتوان از ترک سریع استفاده نمود. چون در ترک سریع بایستی فرد در منزل باشد و تا یک ماه اصلاً قادر به کار نخواهد بود و پس از یک ماه تا یک سال باز هم راندمان کاری ندارد و شخص با کوچکترین حرکتی از کنترل خارج میگردد و این برای نیروهای حساس بسیار مسالهساز خواهد بود و میتواند نظم سازمان را مختل نماید.
نامزدهای اعتیاد
(پیشگیری)
معتادان خواستار اعتیاد (مهار) معتادان خواستار ترک اعتیاد
گروهبندی معتادان
الف- نامزدهای اعتیاد
کسانی هستند که از مواد مخدر به صورت تفریحی استفاده میکنند. این گروه مطمئن هستند و تصور مینمایند واقعاً هرگز معتاد نخواهند شد! این افراد معتادان آینده خواهند بود!
راهحل پیشگیری
شایسته است از نظر اطلاع و شناخت و آگاهی به صورت واقعی محاسن و معایب اعتیاد را برای آنها بشکافیم تا بدانند آنچه نمیدانند. این گروه در الویت قرار دارند و از اهمیت خاصی برخوردارند.
راه حل اجرایی
برگزاری جلسات سخنرانی در کارخانهها، ارگانها، سازمانها و میزدگردهای تلویزیونی، جراید، آموزش معلمهای پرورشی مدارس و کتابهای درسی.
جلسات سخنرانی باید توسط افرادی باشد که مردم حرفهای آنان را از دل و جان قبول داشته باشند، نه افرادی که به معتادان ناسزا بگویند و مردم را بترسانند.
ب- گروه معتادانی که از اعتیاد خود خرسند هستند
این گروه تصور میکنند به یک ماده جادویی دست یافتهاند و لذت میبرند و حتی تصور میکنند انسانهایی که از این ماده جادویی استفاده نمیکنند باید چیزی کم داشته باشند و یا انسانهای کمخردی هستند. این گروه یا در اوایل کار هستند و اعتیاد برای آنها کار انجام میدهد و یا در اعتیاد غرق شدهاند و بسان زنبارگانی هستند که عجوزه را جوان میبینند.
راهحل اول:
ما فعلاً از نظر درمانی هیچ کاری برای این گروه نمیتوانیم انجام دهیم مگر اینکه از نظر اندیشه، نقطه تفکری در آنها به وجود آوریم تا شاید روزی این نقطه تفکر بزرگتر گردد.
راهحل دوم، مهار اعتیاد:
مهار اعتیاد مبحث جدیدی است که به جز درمان و پیشگیری در حال وارد کردن آن در فرهنگ اعتیاد میباشیم. چون عملاً پله مناسبی خواهد بود برای ترک اعتیاد این گروه.
در مهار اعتیاد به فرض اگر بتوانیم حرکتی انجام دهیم تا فردی که مثلاً روزانه 17 بار به خودش تزریق میکند و یا 200 عدد قرص میخورد و یا دو مثقال (5/9 گرم) تریاک یا شیره میخورد، 17 تزریق خود را مثلاً به 3 تزریق برساند و در همان وضع بماند، به هر حال کار مناسبی انجام دادهایم و بین بد و بدترین، بد را انتخاب میکنیم و این خود باعث کاهش میزان تقاضای مواد مخدر میگردد و شخص هم در حالت تعادل بهتری قرار میگیرد و ممکن است برای مرحله بعدی ترک یا درمان آماده گردد و یا به او برای تزریق سرنگ بدهیم تا ناقل بیماری ایدز و هپاتیت در جامعه نباشد و هزینههای سنگین را برای درمان جامعه به وجود نیاورد.
ج- گروه معتادان خواستار ترک اعتیاد:
این گروه معتادانی هستند که از اعتیاد خود در رنج دائم به سر میبرند و هر چه تا کنون تلاش کردهاند راهی برای رهایی از اعتیاد پیدا نکردهاند این افراد همان گروهی هستند که جویای کمک میباشند و ما میتوانیم برنامه مشخص و نسبتاً صحیحی را برای درمان آنها اجرا نماییم.
در اینجا قبل از مطرح کردن راه حل، بهتر است مواد مخدر مورد نظر را به طور خلاصه ذکر نماییم:
هروئین:
که با روشهای زیر مورد استفاده قرار میگیرد:
1- تزریق در رگ: معمولاً به دستها تزریق میشود و در نهایت به کیسه خونی (رگهای ناحیه کشاله ران) منتهی میگردد.
2- دودی: روی زرورق دود میشود.
3- دماغی: توسط بینی بالا کشیده میشود.
تریاک:
که به روشهای زیر مورد استفاده قرار میگیرد:
1- تزریق در داخل رگ: در ایران کمتر تزریق میشود ولی مرسوم میباشد.
2- کشیدن: با ابزارهای متفاوت دود آن کشیده میشود.
3- خوراکی: به صورت خام خورده میشود (در معده دیر حل میشود ولی امروزه به ویژه در نسل جوان، بسیار زیاد شیوع پیدا کرده است.)
شیره تریاک:
نوع اصل آن از جوشاندن سوخته تریاک به دست میآید طریق استفاده آن مشابه تریاک بوده، اما خیلی قویتر از تریاک است. 2 تا 3 برابر تریاک ایجاد نشئگی میکند. چون در معده سریع حل میشود بیشتر به صورت خوراکی مصرف میشود و چرتآور است. با نگاری یا قلیون شیره کشیده میشود.
قرص، دارو و آمپول (خوابآورها، مسکنها و آرامبخشها)
گاهی ترک اعتیاد آن به مراتب سختتر از تریاک و هروئین میباشد و تخریب وحشتناکی روی انسان ایجاد میکند و پس از قطع ناگهانی، شخص ممکن است در روز چندین بار دچار غش و تشنج شدید گردد. افرادی یافت میشوند که در روز 200 تا 300 قرص میخورند و هر چه آمپول هم گیرشان بیاید تزریق میکنند. در حقیقت این افراد هر چه گیرشان بیاید مصرف میکنند و چند مصرفه هستند. از سرکشیدن شربتهای گوناگون که دارای مواد افیونی هستند خودداری نمیکنند. در حقیقت چهار عامل اصلی را انجام میدهند. (حشیش، تریاک، هروئین و دارو).
مقایسه اثرات مصرف مواد مخدر در بدن انسان به طور تقریبی:
1/0 گرم تزریق تریاک = 1 گرم خوردن تریاک = 10 گرم کشیدن تریاک
گروه معتادان خواستار رهایی شامل افراد زیر میباشد.
1- معتادان شاغل
2- معتادان بیکار
3- معتادان آخر خط
معتادان شاغل:
به معتادانی گفته میشود که به کار مشغول هستند. مثل کارگران، کارمندان، دانشجویان، پیشهوران و … برای این گروه درمان به روش ترک تدریجی پیشنهاد میگردد. چون در اثر ترک سریع عملاً قادر به انجام کارهای محوله خود نیستند و این موضوع باعث میگردد که مجدداً به طرف مصرف مواد کشیده شوند. برای مثال اگر معتادی صافکار اتومبیل باشد، پس از قطع مواد تا یک سالی قادر نیست کار خود را به نحو احسن انجام دهد و بیحوصله است. به هر حال روزی به خودش خواهد گفت: اگر امروزه یک ذره مواد مصرف کنم، کارم را تند و سریع انجام میدهم و این خود آغازی برای بازگشت به مصرف مواد خواهد بود. طول درمان 10 ماه میباشد.
نکته:در این مرحله افراد معتاد با مشاوره لازم گزینش و تقسیمبندی میگردند. ممکن است برای بعضی افراد روشهای ویژهای که خارج از برنامه ترک تدریجی باشد، اعمال گردد.
معتادان بیکار:
1- میتوان از ترک سریع با دارو و یا بدون دارو و یا با استفاده از مواد، مرحله اول را طی نمود.
2- میتوان از ترک تدریجی استفاده نمود. البته به اوضاع و احوال و شرایط فرد بستگی دارد.
نکته:
به این معتادان حداقل تا 10 ماه نمیتوان مسئولیتهای سنگین واگذار نمود. شایسته است اول برادری خود را ثابت نمایند و از گروه درمانی هم، بایستی استفاده نمود.
معتادان آخر خطی:
به گروهی از معتادان گفته میشود که همه چیز خود را از دست دادهاند. کار، خانواده، دوستان، سرمایه، حتی جایی برای خوابیدن هم ندارند.
پیشنهاد:
این گروه به مراکز ویژهای هدایت میشوند و حداقل تا یک سال به آنها هیچ مسئولیتی واگذار نگردد و اگر رو به بهبودی رفتند، از طریق کمکهای غیرنقدی مورد حمایت قرار گیرند.
در خاتمه چنانکه دبیرخانه همایش هزینههای مربوطه را بپذیرد تا 10 نفر از معتادان ترک کرده میتوانند در همایش حاضر شوند و صحبت نمایند.
نکته:
خارج از بحثهای قانونی و حقوقی، من به تجربه دانستم هیچ دارویی مناسبتر، قویتر، کاملتر، کم خطرتر، ارزانتر و مفیدتر از خود تریاک برای ترک اعتیاد یک معتاد فعلاً وجود ندارد.
2-10-راهکارهای کنگره 60 در مورد ترک اعتیاد
امروزه طبق آمار سازمان ملل متحد حدود 185 میلیون نفر در سراسر جهان درگیر اعتیاد هستند، اگر این تعریف که اعتیاد مسمومیت مزمن است غلط باشد، که به نظر ما همین طور است، میلیونها معتاد و هزاران پزشک و متخصص و مسئولین مختلف در سراسر گیتی گمراه شدهاند. در این صورت چه کسی میخواهد پاسخ این اشتباه علمی را بدهد؟
چون وقتیکه مسئله مسمومیت مطرح میگردد، عنوان سم به میان میآید و وقتیکه چنین باشد، به دنبال سمزدایی میرویم.
اکنون باید گفت مواد مخدر اصلاًً سم نیستند.
مثلاً: هرویین اسم علمی آن دیاستیلمرفین است، (از یک کیلو مرفین 900 گرم هرویین ساخته میشود) و هر روز از مرفین در امور پزشکی به عنوان یک داروی بسیار موثر و مفید استفاده میگردد. تریاک هم شامل: مرفین، کدیین، پاپاورین و ترکیباتی دیگر است که در پزشکی کاربرد بسیار دارند. در حشیش و گرس هم مادهای وجود دارد به نام THC که در گذشته در پزشکی مصرف ویژهای داشت. شاید گفته شود اگر زیاد مصرف شود مثل سم عمل میکند، ما هم قبول داریم هر دارویی که بیش از اندازه استفاده شود اثر کشنده دارد (مثل انواع قرصهای روانگردان و آرامبخش و خوابآور و حتی ویتامینها).
اصولاً سمی بودن، امر نسبی است و لذا میتوان تعریف ذیل را ارائه نمود:
هر گونه ماده خارجی (به صورت گاز، مایع، جامد) از هر طریق وارد جسم گردد و جسم را از تعادل خارج نماید و به سمت مرگ سوق دهد، سم تلقی میگردد. بنابراین وقتی که کسی را مار میگزد، بلافاصله او را به بیمارستان منتقل میکنند و کاری میکنند که سم مار از بدنش خارج گردد، چون سم مار عامل خطرناک و کشنده است و بایستی سریعاً از جریان خون خارج شود. این عمل را سمزدایی میگویند. فردی که به تریاک عادت ندارد، اگر بیش از یک گرم تریاک بخورد، اثر کشنده و سمی دارد و او را بایستی بلافاصله سمزدایی نمود و یا اگر تعداد زیادی قرص بخورد، همین عمل سمزدایی انجام میگیرد.
از این اشتباه علمی فاحش تعجب میکنم همین طور از اینکه چگونه متخصصین و دانشمندان به این نکته توجه نمیکنند. اکنون برای روشن شدن این اشتباه فاحش، سوالات زیر را مطرح مینمایم.
سوال اول: فرض کنیم فردی به مدت 2 سال 8 واحد مرفین در بیمارستان به او تزریق شود، اکنون پزشک معالج میخواهد مرفین او را قطع کند چه عملی انجام میدهد؟
الف: آیا او را سمزدایی میکند؟
ب: آیا مرفین مصرفی او را تیپر میکند؟ تیپر یعنی کاهش تدریجی دارد
سوال دوم: فرض کنیم شخصی 10 سال تمام از داروهای آرامبخش، خوابآور، ضد افسردگی، کدییندار، کورتن و غیره استفاده میکند، برای قطع داروی او در صورت ضرورت چه عملی انجام میدهیم؟
الف: آیا او را سمزدایی میکنیم؟
ب: آیا داروی مصرفی او را تیپر میکنیم؟
حتماً پاسخ خواهند داد داروی او را تیپر میکنیم، چون اگر سمزدایی کنیم و بخواهیم بقایای دارو را از بدن شخص خارج کنیم، تخریب زیادی به شخص وارد میشود و حتی در شرایط خاص ممکن است باعث مرگ شخص گردد.
سوال سوم: فردی 30 سال تمام هرویین و یا تریاک مصرف میکرده، حالا میخواهیم مواد مصرفی او را قطع کنیم، حالا چه عملی بایستی انجام بگیرد؟
1- آیا سمزداییاش کنیم؟
2- آیا مواد مصرفی او را تیپر کنیم؟
حتماً خواهید گفت هرویین و تریاک با دارو فرق میکند و مواد مخدر محسوب میشود. اینها سم هستند و باید سمزدایی صورت گیرد و برای محکمکاری یک دارو هم بدهیم که اگر پس از سمزدایی، هرویین و تریاک مصرف کرد، گیرندههای مواد مخدر در بدنش مسدود گردد و اثر نکند. کارشناسان استناد میکنند به اینکه ابتدا این حالت را روی موشها آزمایش کردهاند و پاسخ خوب بوده است. بیچاره موشها!
در اینجا لازم است متذکر بشویم بحث ما بحث علمی است و با تلقی عامیانه و برداشت جامعه و نگاه قانون کاری نداریم، بحث فیزیولوژی انسان است.
اکنون سوال آخر من این است: مگر نه اینکه نام هرویین اسم قراردادی یا تجاری دیاستیلمرفین است؟ و نام تریاک اسم قراردادی یا تجاری مجموعه داروهای مرفین، کدیین، نارکوتین، نارسئین و پاپاورین است و تریاک یک ترکیب وحشتناک و فوقالعاده قوی از انواع داروهای مسکن، آرامبخش، دوپینگ، عادتآور و … میباشد. بنابراین ما با تریاک و هرویین و اسم عامیانه مواد مخدر سروکار نداریم، اگر به اسم اصلی و علمی آنها توجه میشد، مسئله خیلی به راحتی حل میشد و همان کاری را که برای سایر داروها انجام میدادند برای مواد مخدر هم انجام میگرفت.
اکنون سم نبودن مواد مخدر را با مثال دیگری نشان میدهیم.
فردی که به تریاک عادت ندارد اگر بیش از یک گرم تریاک بخورد آثار مسمومیت در او ظاهر میگردد و به سمت مرگ میرود. حال اگر فرد دیگری معتاد به تریاک باشد و روزانه 10 گرم تریاک را به صورت خوراکی مصرف کند وقتی که مصرف میکند به سمت تعادل حرکت میکند و اگر مصرف نکند، به سمت عدم تعادل میرود و البته احتمال مرگ هم در شرایط خاص برای او وجود دارد. بنابراین این چگونه سمی است که برای یکی مایه مرگ است و برای دیگری مایه حیات؟!
به دیگر سخن، اگر مرفین، دیاستیلمرفین، کدیین، نارکوتین، نارسئین و پاپاورین، در جهان پزشکی سم تلقی میگردند، بنابراین میتوان هرویین و تریاک را هم سمی تلقی نمود، در این صورت بایستی این سموم را از جهان پزشکی خارج کرد چون داروهائی مثل شربتهای سینه و یا قرصهایی که حاوی کدیین هستند و یا مرفین و سایر مشتقات تریاک که در جهان پزشکی کاربردهای مفید و موثری دارند، سمهایی هستند که ما دانسته به خورد انسانها میدهیم.
علمی که تجربه شده باشد، سندی بدون نقص است
همه میگویند، ما هم میگوئیم که راههای زیادی برای درمان اعتیاد وجود دارد، ولی راه درست و صحیح و یا به عبارتی صراط مستقیم فقط یک راه است. نکته مهم این است که برای رسیدن به مقصد، سه اصل ذیل لازم و ضروری است:
الف: مبدا
ب: مقصد
ج: هدف
برای معالجه هر گونه بیماری بایستی 3 اصل فوق در نظر گرفته شود. مثلاً برای فردی که سرطان دارد:
مبدا: تشخیص نوع و پیشرفت بیماری، مقصد: شیمیدرمانی یا جراحی و هدف: مهار بیماری است.
ممکن است گفته شود برای مسافرت یا بیماری، مبدا مهم نیست بلکه مقصد اهمیت دارد، ولی ما در پاسخ میگوییم اگر شما در نقطهای قرار دارید با وجود اینکه نقشه، قطبنما و تمامی تجهیزات لازم را دارید، اما نمیدانید در کجای زمین هستید و در چه نقطهای قرار دارید! چگونه میخواهید به طرف مقصد حرکت کنید و یا برای درمان یک بیماری که نمیدانیم بیماری فرد چیست، چگونه میخواهیم او را درمان نماییم؟
بنابراین برای درمان هر بیماری، ابتدا لازم است مبدا را که همان تشخیص کامل بیماری است، مشخص کنیم که بیمار در چه نقطهای قرار دارد و دقیقاً کدامین قسمتهای جسم دچار مشکل شده است.
حال این سوال را مطرح مینماییم.
فرد معتاد از نظر جسمی یا فیزیولوژی در چه نقطهای قرار دارد؟ البته در این بحث و بررسی فقط و فقط مسئله جسم و فیزیولوژی مطرح است و بررسی روان، جامعه، تفکر و اندیشه که در درمان اعتیاد مهم هستند را کنار میگذاریم.
حال مبداء، مقصد و هدف روشهای درمانی موجود را در سراسر گیتی که به نام درمان در قسمت جسم یا درمان فیزیکی یا فیزیولوژی فرد معتاد عمل مینمایند، مورد کاوش قرار میدهیم.
نگاهی به روشهای ترک یا درمان فیزیکی اعتیاد
– مبداء یا تشخیص: وجود مقداری سم یا مواد مخدر در جسم بیمار
– مقصد: خارج کردن سمها از جسم بیمار به روشهای گوناگون
– هدف: منفی بودن آزمایش ادرار که نشان خروج سم است.
اکنون خواهش میکنم کسانی که زبانی جز زبان علم ندارند، پاسخ مرا بدهند. به اعتقاد این جانب تئوری سمزدایی بر مبنای اندیشههای خیالی و نادرست بنیان گردیده و در تجربه با شکست کامل مواجه شده است، مگر نه اینکه اصلاً علم پزشکی بر مبنای تجربه عمل مینماید؟ تجربهای که همیشه با شکست مواجه گردیده، چرا نباید مورد تردید قرار بگیرد، هر چند در تمامی کتب علمی از آن به عنوان یک روش نام برده شده است. شکستخوردگان در نهایت خواهند گفت: اعتیاد درمان ندارد.
اعیتاد جایگزینی مزمن است یعنی مواد مخدر بیرونی، چه گیاهی و چه شیمیایی و حتی الکل، جایگزین مواد مخدر و یا مواد شبه افیونی طبیعی جسم انسان یا فرد معتاد شده است. برای مثال: مواد مخدری مثل تریاک و هرویین، جایگزین مواد طبیعی بدن انسان مثل دینورفین شدهاند که تا 200 برابر مرفین قدرت دارد و یا اندرفین که 30 تا 70 برابر قدرت دارد و یا انکفالین و به طور کلی، تمامی سیستمهای تولیدکننده مواد مخدر طبیعی جسم فرد معتاد که میتوان آن را سیستم بیوشیمی افیونی نام نهاد. البته به دلیل مصرف مکرر مواد مخدر و ورود مرفین خارجی به بدن، مواد مخدر طبیعی از چرخه حیات، خارج و یا منهدم گردیدهاند و برای درمان، بایستی این سیستمها دوباره راهاندازی شوند. تجربه نشان داده است برای ترمیم این سیستمها حدوداً یازده ماه زمان لازم است، آن هم با روش صحیح، زیرا بیش از 95 درصد حالت عدم تعادل فرد معتاد و عودهای مکرر پس از قطع مواد با سمزدایی، مربوط به این قسمتها میباشد. بنابراین برای درمان اعتیاد در قسمت جسم مبدا، مقصد و هدف را به گونهای دیگر مطرح مینمائیم:
مبداء یا تشخیص: تعیین میزان تخریب سیستمهای شبه افیونی جسم
مقصد: بازسازی آنها در طول یازده ماه
هدف: برطرف شدن مشکلات روانی و روحی و رسیدن به تعادل و جلوگیری از عودهای مجدد.
دیدگاهی دیگر (کنگره 60)
تشخیص بیماری:
هر گاه فردی بیش از 3 سال به طور مرتب روزانه مواد مخدری همچون هرویین، حشیش، انواع قرصها، الکل، کوکایین، شیشه و هر مادهای که در اثر مصرف آن انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج میشود، مصرف نموده باشد، سیستمهای شبه افیونی جسم او تخریب شدهاند، خواه فقط یک ماده باشد، مثل تریاک، الکل، هرویین، کوکایین و قرص، یا چند ماده مثل هرویین با قرص یا حشیش با الکل یا هرویین و تریاک و قرص.
مقصد یا روش درمان
جسم انسان دارای سیستمی است که تا زنده است خودش، خودش را ترمیم مینماید، مشروط به اینکه شرایط مناسب را برای او فراهم نماییم. بنابراین بهترین روش، کاهش تدریجی یا تیپر کردن همان مواد مخدر مصرفی میباشد که در پلههای 21 روزه با کاهش مصرف مواد مخدر مرحله قبلی، انجام میگیرد و در این کاهش بعضی مواد که از یک خانواده میباشند میتوانند جایگزین یکدیگر شوند. مثلاً در کاهش هرویین میتوان تریاک را جایگزین نمود. پس از سه روز قطع کامل هرویین، روزانه نیم گرم تا یک گرم تریاک در دو وعده به صورت خوراکی مصرف میشود و برای سایر مواد، روش جایگزینی به قرار زیر میباشد:
تریاک با تریاک، الکل با الکل، حشیش با حشیش، کوکایین با کوکایین و در شرایط خاص با تریاک، انواع قرصها با تریاک، هرویین با تریاک.
طول زمان درمان برای فردی که 3 سال معتاد است با کسی که 20 سال مواد مصرف کرده و برای کسی که نیم گرم مواد مصرف میکند یا شخصی که 20 گرم مواد مصرف میکند، یکسان و یازده ماه میباشد، مثل کاشت گندم چه یک مشت بکاریم و چه یک خروار، زمان برداشت محصول یکی است و یا مثل زایمان که بستگی به سن و نژاد و نسل و چاق و لاغری ندارد.
هدف: رسیدن به تعادل جسمی و روانی
هیچ چیز در جهان نمیتواند جایگزین مواد مخدر برای فرد معتاد بشود. نه پول، نه مقام، نه همسر، نه خدا و نه چیز دیگری. تنها چیزی که میتواند جایگزین مواد مخدر بشود، مواد مخدر طبیعی جسم او میباشد. چون با راهاندازی سیستمهای شبه افیونی جسم او، کاملاً مواد مخدر طبیعی خوب، سالم، بدون هزینه و بدون تخریب در اختیار او قرار میگیرد و اکثر مشکلات که آنها را به مشکلات روحی و روانی منصوب میکنیم، کاملاً محو میگردد.
جایگزین دارو
از آنجائیکه تمامی مواد شبه افیونی که جسم انسان تولید میکند هنوز کشف نشده است، به این دلیل، در گام نخست، مصرف همان مواد مخدر مصرفی، بهترین، کمخطرترین و مناسبترین گزینه میباشد که با کاهش حساب شده به سیستمهای جسم فرصت میدهد که خود را بازسازی نماید، البته در شرایطی که قانون و جامعه اجازه این کار را نمیدهد، بهتر است فقط از یک داروی استاندارد استفاده شود. مثلاً برای جایگزینی متادون به جای تریاک یا هرویین اول بایستی میزان مصرف متادون با در نظرگرفتن میزان مصرفی مواد مخدر شخص و دفعات مصرفی او تعیین گردد. لازم به ذکر است عمل جایگزینی حدوداً یک ماه زمان میبرد تا سیستمهای شخص آن را بپذیرند، سپس مرحله کاهش پلهای یا تیپر کردن در فاصله پلههای 21 روزه انجام میگیرد تا در کاهش هر پله، جسم خود را بازسازی و مواد شبه افیونی خود را دوباره تولید نماید. و از دادن هر گونه داروی کمکی مثل خوابآور، ضد افسردگی و آرامبخش جداً خودداری گردد چون جلوی فرایند زاینده بهبودی سیستمها را سد مینماید و نمیگذارد جسم خودش، خودش را ترمیم نماید. در ضمن شخص به آرامی اعتیاد جدیدی را نیز تجربه خواهد کرد، که همانا اعتیاد به قرصها میباشد.
اعتیاد وابستگی دارویی است
عدهای معتقدند اعتیاد وابستگی دارویی است، اگر اعتیاد وابستگی دارویی است، باز هم بایستی دلیل آن کاملاً مشخص گردد که چرا معتاد بایستی دارو مصرف نماید و این دارو به مصرف کجای جسم میرسد و بایستی دقیقاً دلایل آن را بدانیم و روشی که میتوان وابستگی را به طور علمی از بین برد چگونه است و پروتکل درمانی آن چیست. به اعتقاد اینجانب این تعریف هم ما را به مقصد هدایت نمیکند. درمان اعتیاد به طور کلی سه مولفه دارد.
الف- جسم
ب- روان
ج- جهانبینی
اگر فردی بیش از سه سال به طور روزانه و مرتب از مواد مخدر استفاده نماید، در سیستمهای بیوشیمیایی شبه افیونی جسم خود تخریب ایجاد نموده و مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد مخدر درونی جسم او گردیده است و در اثر قطع مصرف مواد مخدر و به دلیل این که مواد شبه افیونی جسم دچار مشکل شدهاند، اختلالاتی در جسم به وجود میآید که در اثر آن اختلالات، جسم عکسالعمل نشان میدهد که این عکسالعملها شامل دو گروه عمدهاند که نقطه کور درمان یا ترک اعتیادهای ناموفق و متداول امروزی در آن تبلور مییابد.
الف: عکسالعملهای آشکار
ب: عکسالعملهای پنهان
عکسالعملهای آشکار
در صورت نرسیدن مواد مخدر (خانواده تریاک و مشابه) به شخص مصرف کننده و یا قطع ناگهانی مواد مخدر مصرفی، عکسالعملهایی در جسم شخص معتاد ظاهر میشود، که بسته به نوع مواد مصرفی، مقدار و تعداد دفعات مصرف در 24 ساعت پس از چند ساعت از دیر شدن نوبت مصرف آغاز میشود. عکسالعملهایی که به آرامی شروع میشود پس از 24 ساعت به اوج خود میرسند، شامل موارد زیر است:
عطسههای پیدرپی، بیخوابی، آب ریزش از بینی، استخوان درد در مچ پا و بازوها، عرق کردن، پرش پا، اسهال، خمیازه پشت سر هم، گرفتگی عضلات پا و گردن.
در این عوارض اگر از دارو هم استفاده نشود، مکانیزم جسم حداکثر پس از یک هفته خودبهخود باعث میگردد که جسم انسان به طرف تعادل میل نماید و پس از طی دو هفته به حداقل خود میرسد ولی باز هم ادامه دارد.
درمان در مرحله عکسالعملهای آشکار
برای درمان در این مرحله هم اکنون از روشهایی استفاده میشود، که در درمان قطعی اعتیاد چندان اهمیتی ندارد و مخرب نیز هست چون به سیستمهای شبه افیونی جسم یک شوک مخرب وارد مینماید که شاید تا آخر هم قابل جبران نباشد و این سیستمها قادر به بازسازی خود نشوند.
به عبارت دیگر، چون مواد مخدر طبیعی جسم از کار افتاده است و مواد مخدر بیرونی مثل یک ستون زیر سقف تعادل شخص معتاد قرار گرفته است، با قطع ناگهانی مواد مخدر بیرونی مثل آن میماند که ستون زیر سقف تعادل جسم شخص را یک مرتبه برمیداریم که قطعاً سقف فرو خواهد ریخت. شرط عقل آن است که ستون اصلی جسم را به آرامی ترمیم نماییم و هماهنگ با آن بار ستون مصنوعی مواد مخدر بیرونی را کم نماییم.
روشهایی که اکنون اعمال میشود عبارتند از:
1- از طریق پزشک با استفاده از دارو، به مدت یک یا دو هفته
2- از طریق طب سوزنی همراه با دارو
3- کاهش مواد مخدر مصرفی در یک یا دو هفته (روش سنتی)
4- از طریق روشهای خشن و قوه قهریه مثل شلاق درمانی، زندان درمانی در منزل، بستن معتاد به تخت و یا طناب پیچ کردن
5- سمزدایی سریع و فوق سریع که بسیار تا بسیار مخرب است
6- با روش سقوط آزاد یا قطع ناگهانی و داوطلبانه مواد مخدر
7- ورزش درمانی، موزیک درمانی، جادو درمانی، جن درمانی و …
ظاهراً تمامی روشهای فوق برای ترک اعتیاد در مقطع بروز عکسالعملهای آشکار موثر است، چون فرد معتاد اگر آزمایش ادرار بدهد، آزمایش منفی است یعنی مواد مخدر در ادرار شخص نیست بنابراین به غلط میگویند کار درمان جسمی یا فیزیکی یا فیزیولوژی تمام است و فرد معتاد از نظر جسمی مشکلی ندارد و بقیه مشکلات معتاد، روحی، روانی و رفتاری است که بایستی درمان شود مثلاً با گفتار درمانی یا گروه درمانی، تصور میکنند چون اسهال فرد معتاد بهبود یافته، دیگر مشکل جسمی ندارد. تعجب میکنم از این همه اشتباه دانشمندان و متخصصین علم!
عکسالعملهای پنهان
این مرحله که حساسترین و سرنوشتسازترین مرحله درمان اعتیاد بوده و همیشه از چشم متخصصان پنهان مانده است و اگر هم پنهان نبوده به آن توجه جدی نمیکردند و ساز و کار آن را نمیدانستند که چگونه و در چه مدتی بایستی این مرحله را سپری نمود و جسم را ترمیم نمود!
البته مشکلات این مرحله در محله اول هم وجود داشتند ولی انسان کمتر متوجه آنها میشد. برای مثال کسی که در مرحله نخست دچار اسهال شدید گردیده و مرتب دلپیچه دارد و به طرف توالت میرود، هرگز افسردگی را حس نمیکند. این مشکلات عبارتند از:
1- افسردگی 2- ناامیدی 3- گوشهگیری 4- عدم میل به زندگی 5- کم حوصلگی 6- زود خسته شدن 7- بیخوابی 8- تنبلی 9- کندذهنی یا فراموشی 10- گریه کردن 11- ترشح بزاق چسبناک در گلو 12- بیدار شدن میل جنسی 13- ناتوانی جسمی (انزال سریع)
نکته بسیار مهم
مشکلات فوقالذکر هیچ کدام در مرحله نخست منشا یا ریشه روانی ندارند، در صورتیکه اکثر قریب به اتفاق متخصصین ریشه این مشکلات را علتهای روانی میدانند و میخواهند با گفتار درمانی و یا گروه درمانی آن را حل نمایند، در صورتی که این اختلالات در اثر ضعیف شدن سیستم ضد درد بدن انسان و عدم تولید یا بازدهی نامناسب سیستمهای تولید کننده مواد شبه افیونی و شبه مرفینی جسم انسان است که کاملاً ریشه فیزیولوژی دارد. بایستی برای معالجه به گونهای عمل شود که این سیستمها به آرامی دوباره کار خود را شروع نمایند و دادن داروهای خوابآور، ضد افسردگی و روان گردان به عنوان داروهای کمکی به بیمار نه تنها کمکی به او نخواهد کرد بلکه باعث تخریب بیشتر سیستم افیونی جسم میگردد، به عبارت دیگر با آب ریختن درون چشمهای که خشک شده، نمیتوان آن را به جوشش درآورد، بلکه بایستی به صورت اصولی و اساسی چشمه را ترمیم نمود. امروز با معتادین زیادی برخورد داریم که برای مثال مواد مخدر را همراه با قرصهای مختلف مصرف میکنند، اینها همان کسانی هستند که قبلاً ترک اعتیاد کردهاند اما با عود مجدد به این قرصها هم اعتیاد پیدا کردهاند. گاهی مشاهده شده اشخاصی که 60 الی80 عدد قرص و گاهی 300 الی 400 عدد قرص (که به تصور و فکر هم نمیگنجد) مصرف میکنند!
برای ترمیم سیستمهای شبه افیونی، تجربه نشان داده است که در صورت برنامهریزی صحیح میتوان با طی مسافت زمانی حدود 11 ماه به 90 میرسد. 10 درصد باقیمانده در طول زمان حل میشود، البته مشکل جهانبینی با نگرش فرد نسبت به خودش و جهان پیرامون و سایر انسانها هنوز به قوت خود باقی است که بایستی با شرکت در کلاسهای گروه درمانی که از روز نخست درمان آغاز میگردد، حل شود. لازم به توضیح است که اگر این مشکل، یعنی جهانبینی حل نشود با برطرف شدن کلیه مشکلات جسم و روان، شخص دوباره به اعتیاد روی خواهد آورد.
درمان در مرحله عکسالعملهای پنهان
درمان در این مرحله به یک روش ولی دو نوع ماده مصرفی انجام میگیرد:
الف: استفاده از یک داروی جایگزین استاندارد
ب: استفاده از خود ماده مخدر
الف: استفاده از خود ماده مخدر
در استفاده از خود ماده مخدر ابتدا میزان مصرف روزانه و دفعات مصرف در طول 24 ساعت، ظرف حداکثر مشخص میگردد. هیچ لزومی ندارد ما بخواهیم میزان مصرف اولیه یا دفعات مصرف آن را کمتر از میزان مصرفی بگیریم، چون تعادل شخص با شروع درمان به هم خواهد ریخت و ادامه راه را مشکل مینماید. در ضمن با شروع درمان مواد مصرفی به سرعت کاهش مییابد. پلههای کاهش بایستی 21 روزه یا 3 هفته باشد. چون هفته اول فرد به میزان اندکی کاملاً متعادل نیست، هفته دوم کاملاً اوضاع عادی میشود و هفته سوم مواد کاملاً فرد را سرخوش مینماید و آماده میشود برای حرکت یا کاهش بعدی. در طول زمان کاهش، ممکن است هر گونه مشکلی مثل کمخوابی، کم حوصلگی و یا افسردگی بروز نماید. باید بدانیم که مشکل بسیار جزئی است و حتماً بایستی صبر کند و تحمل نماید چون به سرعت جسم کمبود مواد مخدر را جبران مینماید. و لازم است در نظر داشته باشیم جسم با تمام قدرت در حال ساخت و ساز میباشد و حتی بعضی از بیماریهای سابقهدار شخص مثل هپاتیت، نارسایی یا تپش قلب، مشکلات گوارشی، افسردگیهای طولانی، مشاهده شده که پس از پایان دوره درمان، بهبود حاصل میشود و استفاده از هر گونه داروی کمکی مثل خوابآورها، آرامبخشها، ضد افسردگیها، باعث جلوگیری از درمان قطعی میگردد.
میزان کاهش
در مجموع میزان کاهش بایستی حدوداً یا 20 درصد مرحله قبلی باشد و اگر تعداد دفعات مصرف روزانه بیش از یک بار باشد ظرف مدت 5/5 ماه شایسته است به نقطه یک بار مصرف در روز برسیم و کلیه دفعات مصرف به ترتیب اولویت یکی، یکی حذف گردند.
در روش استفاده از دارو میتوان فقط با استفاده از یک داروی استاندارد طبق روش (الف) درمان را به مرحله اجرا درآورد.
نکته: خارج از بحثهای قانونی و حقوقی، من به تجربه دانستم که هیچ دارویی مناسبتر، قویتر، کاملتر، کمخطرتر و مفیدتر از خود مواد مخدر برای درمان همان ماده مخدر نیست اما در عین حال، تریاک به عنوان یک داروی ترکیبی با 25 آلکالوئید برای درمان اکثر بیماریهای اعتیاد مثل هرویین، انواع قرصها، شیشه، کوکایین، بسیار موثر میباشد و خداوند هیچ گونه دارویی سالمتر و مفیدتر از تریاک تا کنون خلق نکرده است. اگر هم خلق شده است من اطلاعی ندارم.
شماره
نام فضا
مساحت کل
1
اداری
735
2
فرهنگی
1095
3
خوابگاه
1275
4
خدمات
965
5
راهرو و لابی
1085
مجموع مساحت
5155
شماره
نام فضا
مساحت (مترمربع)
تعداد
مساحت کل
1
اتاق سرگروه ها
25
1
25
2
اتاق مدیر مرکز
25
1
25
3
مدیریت خوابگاه
30
1
30
4
پذیرش
20
1
20
5
استراحت پرستاران
20
1
20
6
تزریقات
25
1
25
7
انبار دارو
20
1
20
8
اتاق ایزوله
50
1
50
9
اتاق یاورها
50
1
50
10
اتاق 3 نفره
35
12
420
11
اتاق 2 نفره
20
2
40
12
نشیمن مقیم
40
2
80
13
اتاق مربیان ورزش
20
1
20
14
باشگاه بدنسازی
150
1
150
15
انبار باشگاه
50
1
50
16
حمام
30
2
60
17
سرویس بهداشتی
30
3
90
18
نمازخانه
60
1
60
19
انتظامات
10
2
20
20
تحویل و تعویض لباس
20
1
20
مجموع مساحت
1275
شماره
نام فضا
مساحت (مترمربع)
تعداد
مساحت کل
1
سلف سرویس
250
1
250
2
آماده سازی قبل از پخت
45
1
45
3
پخت و پز
70
1
70
4
آماده سازی بعد از پخت
25
1
25
5
آماده سازی و تقسیم غذا
30
1
30
6
شستشوی ظروف کثیف
45
1
45
7
انبار آشپزخانه
50
1
50
8
سردخانه
25
1
25
9
بارانداز
20
1
20
10
انبار وسایل
40
1
40
11
انبار منسوجات
40
1
40
12
رختشویخانه
40
1
40
13
اتاق خیاطی و اتوکشی
40
1
40
14
موتورخانه
225
1
225
15
سرویس بهداشتی
30
1
30
16
رختکن،سرویس و حمام
30
1
30
مجموع مساحت
965
شماره
نام فضا
مساحت (مترمربع)
تعداد
مساحت کل
1
کتابخانه و نشریه
50
1
50
2
کارگاه
200
2
400
3
انبار کارگاه
50
1
50
4
رختکن و سرویس کارگاه
40
1
40
5
کلاس های آموزشی
35
6
210
6
استراحت مربیان
40
1
40
7
سالن اجتماعات
150
1
150
8
کافی شاپ
90
1
90
9
سایت کامپیوتر
40
1
40
10
سرویس طبقات
25
1
25
مجموع مساحت
1095
شماره
نام فضا
مساحت (مترمربع)
تعداد
مساحت کل
1
اطلاعات
10
1
10
2
پذیرش
15
1
15
3
روانپزشک
15
1
15
4
مددکار
15
1
15
5
روانشناس
15
1
15
6
کاردرمانگر
25
1
25
7
آزمایشگاه
30
1
30
8
مدیریت
20
1
20
9
سرپرست تیم درمان
25
1
25
10
جلسات
60
1
60
11
ملاقات با خانواده
180
1
180
12
انتظار خانواده
90
1
90
13
انتظار مقیم
40
1
40
14
امور مالی
15
1
15
15
بایگانی
30
1
30
16
ترخیص و تشکیل پرونده
15
1
15
17
انبار
20
1
20
18
سرویس بهداشتی
20
2
40
19
نمازخانه
50
1
50
20
آبدارخانه
12
1
12
21
تلفنخانه
20
1
20
مجموع مساحت
735
فصل سوم : مطالعات محیطی
3-1- جغرافیای طبیعی زابل
3-2- جغرافیای فرهنگی, تاریخی و اجتماعی زابل
3-3- اقلیم زابل و تاثیر آن در طراحی
مقدمه:
معماری و اقلیم یک وابستگی تکامل آفرین و الهام بخش است و نه محدودیت زا.
تجربیات معماری بومی در پهنه جهان و تمثال های آن در معماری ایران زمین نیز, خود گواه و تاکیدی بر اندیشه فرم زایی ملاحظات اقلیمی در معماری است تا عاملی بر محدودیت آن یا اسارت معمار.
معماری مدرن, اگر چه مدعی آزاد سازی معمار و معماری از قیود و محدودیت های ناشی از ملاحظات اقلیمی بود و اگر در عمل هم نتوانست آزادی فزون تری برای فرم به ارمغان آورد, اما با سهل انگاری و نادیده انگاشتن عوامل طراحی نزد معماران نسل های بعد این جنبش از آنجا سرچشمه نگرفته بود, سنتی به ودیعه گذاشت که حاصلی جز وابستگی واقعی (وابستگی به فناوری, وابستگی به سوخت های فسیلی , وابستگی به غیر طبیعت) و بلا شرط معماری در بر نداشت. حال با توجه به این همه وابستگی, جایگاه محیط زیست که معماری خود می تواند زاده آن و در شرایطی جزیی از آن باشد, در فراسوی چنین روش هایی کجاست؟1
در این وقت است که با نگاهی به پشت سر, بشر می نالد و این تاوانی است که انسان به جای کنار آمدن با طبیعت و الهام گرفتن از آن, برای تقابل با آن می پردازد.2
پس یک معمار برای ساخت و طراحی هر چیز, اعم از ساخت فیزیکی یک جسم یا مکان و یا ایجاد یک تفکر و بینشی جدید, لازم است تمام پارامترهای مربوط به آن را در نظر گرفته و مورد بررسی قرار دهد تا مطلوبی را که می خواهد نزدیکترین گزینه به ایده آل حقیقی مورد نظرش باشد.
ما نیز به منظور اینکه فضایی مناسب و هماهنگ با محیط برای معتادین که عضوی از جامعه ما محسوب می شوند و در این جامعه به عنوان یک مجرم به آنها نگاه می شود نه یک بیمار خطاکار در این فصل به مطالعه جغرافیای طبیعی, جغرافیای فرهنگی, تاریخی و اجتماعی و در نهایت به اقلیم زابل و تاثیر آن در طراحی می پردازیم که در قالب سه گفتار آورده می شوند.
1 کسمایی, مرتضی, صص 17و 18
2 همان, ص 18
جغرافیای طبیعی زابل
3-1- جغرافیای طبیعی زابل:
زابل یکی از شهرهای ایران در استان سیستان و بلوچستان است. این شهر مرکز شهرستان زابل است. شهرستان زابل در قدیم سیستان (سکستان, سجستان) و نیمروز نامیده می شد. محلی که امروز زابل نامیده می شود در گذشته زمین هایی با تپه هایی از ماسه های روان و رسوبات دریایی بوده که قسمتی از آن در مسیر رودخانه هیرمند قرار داشته است. با کم شدن آب رودخانه بر وسعت خشکی های اطراف آن افزوده شده و با اتصالاین منطقه به روستای حسین آباد, آبادی بزرگی تشکیل گردیده است. بعدها تاسیس پادگان نظامی بر اهمیت آن افزود. در سال 1314 هجری شمسی بر طبق مصوبه هیات وزیران, آن آبادی را زابل نامیدند و در سال 1316 به مرکز سیستان تبدیل شد.
تقسیمات کشوری: شهرستان زابل با مساحت 15197 کیلومتر مربع در شمال شرقی استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته و فاصله مرکز شهرستان تا مرکز استان 213 کیلومتر است.این شهرستان دارای تعداد 6 مرکز شهری و 5 بخش, 17 دهستان و 885 آبادی دارای سکنه است.
عوارض طبیعی: ارتفاعات این شهرستان کوه خواجه و قلعه رستم است که در غرب زابل قرار دارد و رودخانه هیرمند و شیله از رودخانه های این شهرستان است.
آب: آب این شهرستان از طریق حلقه چاه -رشته قنات- رشته چشمه با میزان آبدهی متوسط و رودخانه هیرمند با میزان آبدهی متوسط سالانه 3 هزار میلیون متر مکعب تامین می شود.
اقلیم: شهرستان زابل دارای اقلیم بیابانی گرم و خشک می باشد. حداقل دما در دی ماه 7 درجه و حداکثر دما در تیر ماه 45 درجه بالای صفر گزارش شده است.
باد: جریان باد در کلیه فصول بر قرار است. بادهای 120 روزه سیستان حاصل توده های پرفشار غربی است که در فصل تابستان از جهت شمال غرب به جنوب شرق می وزد. حداکثر سرعت این باد در تیر ماه به 100 کیلو متر در ساعت نیز می رسد که در مسیر باعث جابجایی ریگ های روان می گردد و طوفان شن, تپه ماهور و برخان های ماسه ای را شکل می دهد. از باد در سیستان بهره گیری فراوانی می گردد از جمله خارخانه (کولرهای طبیعی منازل), یخدان ها, بادگیرها و آسبادها, به طوری که این منطقه خاستگاه آسباد در دنیا لقب گرفته است.3
جغرافیای فرهنگی, تاریخی, اجتماعی زابل
3-2- جغرافیای فرهنگی, تاریخی, اجتماعی زابل:
تاریخچه: مورخین ساخت نخستین شهر در سیستان را به گرشاسب یکی از نوادگان کیومرث نسبت داده اند. طی دوره های مختلف ولایت سیستان تمدن های بسیاری را به خود دیده و جزو مراکز اولیه تمدن بشری بوده است.
سیستان در زمان هخامنشیان منطقه اب آباد بوده و بر اساس کتاب زرتشت, سیزدهمین سرزمین آفریده شده توسط اهورامزداست. این امر در کتیبه های بیستون و تخت جمشید ذکر شده است که سیستان یکی از ممالک شرقی داریوش بوده است.
لفظ زرنگ قدیمی ترین نام سیستان و زابلستان است که در کتیبه داریوش نیز با همین نام آمده است. نیمروز نام دیگر سیستان است که به معنی جنوب می باشد. از سیستان با نام های سگستان, سکاستان و سکاوند نیز یاد کرده اند.
در برابر کوه خواجه تصویری از رستم پهلوان, که گرزی دو سر در دست دارد, نقش بسته است. در دامنه های جنوبی آن نیز ویرانه هایی منسوب به دوره اشکانیان به جا مانده که در زمان خود بسیار با شکوه بوده است. زابل امروزی شهری نسبتا توسعه یافته و مجهز به انواع خدمات مورد نیاز جامعه شهری است.
زبان و مذهب: مردم شهرستان زابل به زبان فارسی با گویش سیستانی تکلم می کنند و زبان های بلوچی و فارسی نیز رایج است. در این شهرستان 89/99 درصد جمعیت آن را مسلمانان اعم از شیعه و سنی تشکیل می دهند.
جمعیت: جمعیت این شهر بر پایه آمار سرشماری سال 85 برابر با 642/130 نفر است.
نیروی انسانی: بر اساس برآورد انجام شده در سال 1382 جمعیت فعال این شهرستان 241923 نفر, جمعیت شاغل 225353 نفر به ترتیب روستایی و شهری 108497 و 116856 بوده و ترکیب اشتغال به ترتیب کشاورزی, صنعت و خدمات 28, 8/24 و 2/47 درصد می باشد. بر همین اساس نرخ بیکاری در 2/19 درصد بوده که نسبت به سال 1375 (نرخ بیکاری 9 درصد بوده), 113 درصد رشد داشته (2/10 درصد افزایش یافته) است.
سواد: میزان با سوادی شهرستان زابل در سال 1375 برابر 65/5 درصد بوده که به 68/5 درصد در سال 1382 افزایش یافته است.
آموزش عالی: در سال تحصیلی 83-1382 در شهرستان زابل, 10130 دانشجو در حال تحصیل بوده که از این تعداد 70 درصد در دانشگاه دولتی و 30 درصد در دانشگاه آزاد و پیام نور مشغول به تحصیل بوده اند.
بهداشت و درمان: شهرستان زابل از لحاظ امکانات بهداشتی و درمانی در سال 1385 دارای 2 بیمارستان و 249 تخت بوده است و تعداد مراکز بهداشتی شهری و روستایی به ترتیب 20 و 35 می باشد.
فرهنگ و گردشگری: تنها سینمای فعال شهر در سال 1387 تعطیل شد. این شهر دارای 5 کتابخانه عمومی و 7 سالن سخنرانی و نمایش می باشد.
اقلیم زابل و تاثیر آن در طراحی
3-3- اقلیم زابل و تاثیر آن در طراحی:
3-3-1- مشخصات عمومی استان سیستان و بلوچستان:
استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران بین 25 درجه و 3 دقیقه تا 31 درجه و 28 دقیقه عرض شمالی از خط استوا 58 درجه و 47 دقیقه تا 63 درجه و 19 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ واقع شده است.
این استان از شمال به خراسان جنوبی, از جنوب به دریای عمان, از شرق به افغانستان و پاکستان و از غرب به استان های کرمان و هرمزگان محدود می شود. وسعت آن 187502 کیلومتر مربع می باشد که 8117 کیلومتر آن مربوط به سیستان است.این استان یک نهم مساحت ایران را در بر می گیرد و بعد از کرمان پهناورترین استان کشور است.
این استان از دو قسمت کاملا متمایز سیستان و بلوچستان تشکیل شده است که از لحاظ سابقه تاریخی, موقعیت جغرافیایی, فرهنگی و اجتماعی با یکدیگر متفاوتند.
– منطقه سیستان شامل شهرستان زابل, زهک و روستاهای تابعه آن می باشد.
– منطقه بلوچستان شامل زاهدان, خاش, ایرانشهر, سراوان, چابهار و نیکشهر می باشد.
این سرزمین دور افتاده با چهره ای دوست داشتنی, بکر, ناشناخته, مستعد و متنوع است, سرشار از استعدادهای فراوان در بخش کشاورزی, صنعت و معدن, دام و آبزیان و برخورداری از سواحل زیبا و همیشه سبز دریای عمان.
3-3-2- ویژگی های طبیعی استان سیستان:
ناهمواری ها: کوه های سیستان با محور شمالی-جنوبی, شامل چین خوردگی های فشرده ای هستند که از مغرب به بیابان لوت از مشرق به جلگه سیستان منتهی می گردند. "پلنگ کوه" مشرف به جلگه سیستان, از مهمترین ارتفاعات این منطقه است. گدازه بازالتی ذوزنقه ای شکل کوه "خواجه" یا "رستم" که مقابل فرسایش بادهای صحرایی مقاومت کرده و در حاشیه دریاچه هامون در جنوب غربی شهر زابل با ارتفاع حدود 595 متر واقع است, تنها عارضه دشت سیستان است.
در جنوب شرقی سیستان, تپه کوه های پراکنده ای قرار دارند که ارتفاع آن ها بیش از 520 متر نیست و در واقع این ارتفاعات که با قسمت بیرونی چاله هامون تقریبا هم سطح اند در مدخل شبیه به لبه چاله یا کاسه آّبگیر هستند که جنوب غربی آن ها ترک دارد و امتداد این ترک آبگیر شیله است که به هنگام طغیان شدید رودها و بالا آمدن آب دریاچه هیرمند, مازاد آب دریاچه به باتلاق گودزره می ریزد.
آب و مسایل آن:
مردم سیستان مثلی داشتند که آبادانی سیستان به بستن سه بند مشروط است: 1- بستن بند آب 2- بستن بند ریگ 3- بستن بند مفسدان. علاوه بر آنکه بستن سد برای تامین ذخیره آب در مواقع کم آبی ضروری بود فایده دیگری هم داشت و آن این بود که جلوی سیلاب های شدید را می گرفت.
3-3-3- مشخصات اقلیمی:
آب و هوا:تمام نقاط فلات مرکزی ایران, دارای یک نوع وحدت اقلیمی است ولی عوامل موثری مانند: جهت بادها و طرز پراکندگی برجستگی ها و غیره تشابه اقلیمی را از بین می برند و موجب اختلاف زیاد در وضع آب و هوا می گردند. با این حال می توان گفت که سیستان بر اساس طبقه بندی کوپن دانشمند اتریشی و پیشنهادهای اصلاحی راسل آمریکایی از نظر اقلیمی دارای آب و هوای خیلی گرم و خشک بیابانی (صحرایی) یا تابستانی طولانی است.
بادها: منطقه سیستان در مسیر فعل و انفعالات جوی میان کانون های نسبی پر فشار در شمال شرق کشور و کانون های نسبی کم فشار در جنوب شرق کشور قرار گرفته و وزش بادهای آن شدیدا متاثر از این فعل و انفعالات است. این امر موجب می شود که منطقه سیستان از نظر جریانات هوا در منطقه فعالی قرار داشته باشد. طبق برآوردی که از تعداد روزهای توام با طوفان و گرد و خاک برای یک دوره ده ساله در سطح کشور به عمل آمده, منطقه سیستان با بیش از 1500 روز, بالاترین نسبت را در سطح کشور به خود اختصاص داده است.
در بین کلیه ماه های سال بیشترین موارد وزش باد مربوط به ماه های گرم سال بوده است. از شهریور ماه به تدریج بر تعداد موارد آرامش هوا افزوده شده و در ماه های آبان الی دی به بیشترین تعداد خود می رسد. بیشترین جهات وزش باد هم مربوط به بادهای شمالی و شمال غربی می باشد که حدود 80 درصد کل موارد مشاهده را به خود اختصاص می دهند.بادهای شمالی تقریبا در تمامی ماه های سال کمابیش جریان دارند اما در ماه های اردیبهشت الی شهریور از شدت و سرعت بیشتری برخورداند.
وزش بادهای شمالی و شمال غربی در ماه های گرم سال پدیده ای را که در منطقه به بادهای لوار معروف است (120 روزه) بوجود می آورد. همانطور که می دانیم ایران در فصل تابستان در معرض دو جریان قرار می گیرد.
بادهای اقیانوس اطلس از طرف شمال غرب و بادهای اقیانوس هند از طرف جنوب شرق, که باد های 120 روزه شاخه ای از بادهای شمال غربی است که از ترکمنستان به طرف شرق ایران و قسمتی از افغانستان حرکت می کند و از قائنات و گناباد به طرف سیستان عبور کرده و از آنجا به مرکز کم فشار تابستانی که در شمال هندوستان و پاکستان و جنوب ایران واقع شده است می رود.
وزش بادهای 120 روزه بر حسب شدت و موقعیت وزش خود تاثیرات متفتوتی دارد. وزش ملایم این بادها تاثیر مطلوبی در کاهش شدت گرمای منطقه دارد به خصوص اگر هامون آب هم داشته باشد تاثیر این امر به مراتب بیشتر می شود.تاثیر این بادها در تعدیل شرایط گرمای منطقه تا حدی است که بر جهت گیری کالبدی شهر زابل به نحوی تاثیر گذارده که امکان هدایت جریان باد از طریق بادگیرهای ویژه به داخل منازل مسکونی را تامین می نماید. به علاوه تداوم و شدت این بادها موجب شده که در بخش هایی از مسیر از آن به عنوان نیروی تحرک آسیاب های بادی استفاده شود. از جانب دیگر این بادها مشکلات زیادی را برای اهالی فراهم می آورد, زیرا معمولا وزش باد با گرد و غبار و خرکت شن های روان توام است و این امر موجب پر شدن نهرهای آبیاری و مدفون شدن مزارع کشاورزی در زیر توده های شن می گردد. به علاوه بر شدت تبخیر می افزاید و رشد گیاهان را با اشکال مواجه می سازد.
سایر بادهای موجود در سیستان عبارتند از:
الف- باد قوس: در آذر ماه می وزد و سبب بارندگی در سیستان می گردد.
ب- باد هفتم (گاوکش): از بادهای سرد زمستانی است و در بعضی از سال ها موجب خسارت های جانی و مالی می شود.
ج- باد پلپلاسی یا پرستو: از اواسط اسفند ماه شروع می شود و وزش آن نشانه آغاز فصل بهار است.
د- باد قبله: این باد در فصول مختلف از غرب منطقه و از سوی دریاچه هامون می وزد و کاربرد چندانی ندارد.
تابش آفتاب: تابش مستقیم آفتاب در این مناطق شدید است و 700 تا 800 کیلو کالری در هر ساعت در متر مربع در سطوح افقی انرژی تولید می کند و با افزایش پرتو منعکس شده از سطوح بایر زمین, شدت آن بیشتر می شود.
فضای کالبدی بنا و جهت گیری ساختمان باید به صورتی باشد که حداکثر تابش آفتاب در فضاها به هنگام زمستان و جلوگیری از نفوذ تابش مزاحم در تابستان فراهم آید.
فصل هشتم : مطالعات فنی
مقدمه
سازه به عنوان عامل نگهدارنده بنا و تامین کننده استحکام آن می تواند در خدمت نشان دادن ایده ها و نظریات نیز باشد. به عنوان یک اصل همواره انسان ناگزیر به کاربردن مقادیر معینی از مواد خاص و شکل دادن به آنها بوده است تا بتواند ساختار معماریش را در برابر نیروی جاذبه زمین و سایر بارهای خطرناک ایستایی بخشد و با عوامل مخرب مانند باد، رعد و برق، زلزله و آتش سوزی مقابله کند.
سازه
سازه بخشی از حجم بنا است که بارهای وارده را تحمل و به صورت مطمئن به محیط اطراف منتقل می سازد و به عبارت دیگر سازه حافظ فرم خارجی اجسام در برابر بارهای وارده است.
8-2 سقف مجوف بادکنکی
تاریخچه: مجموعه شرکت های گروه فناوری های کوبیاکس درسال 1997 با همراهی مهندسینی از سوسیس و دیگر مهندسین اروپائی پایه ریزی و تاسیس شده است و با دانش جدید در ساخت سقف به نام bubble deckوارد بازار شد و اکنون تبدیل به یک مجموعه متخصص در مورد اسلب های تخت سبک با بتن مسلح شده است. این دانش از سال 1387 به صورت انحصاری در ایران و تعدادی از کشورهای منطقه در اختیار شرکت خانه سازی پارس مان سازه است.
یکی از اساسی ترین مشخصه های که پرندگان را قادر به پرواز ساخته است ساختار استخوانی آنهاست.استخوان های یک پرنده با ساختار فوق العاده ای رشد میکند . غشای مستحکم با با جداره ها و حفره های تودرتو که به گونه ای مناسب و حساب شده در محل خود قرار گرفته است و پایداری استخوان توپر را به پرنده میبخشد حاصل ساختاری موثر است که جرم کمتری داشته است و مواد سازنده کمتری در آن مورد استفاده قرار میگیرد . این ساختار سبک و مستحکم پرنده را قادر به پرواز میسازد.
تصویر 8-1- نمای سقف مجوف
تصویر 8-2- برش بال پرنده
ویژگی های سقف مجوف بادکنکی:
1.پلان فراخ و دهانه های بزرگ بدون تیر
2.کاهش وزن سقف تا 50%
3.صرفه جویی در مصالح و حمل و نقل
4.طراحی دو محوره تضمین کننده تمامی مزایای یک دال بتنی
5.صرفه جویی در زمان
6.کاربری بالا و سهولت در تغیر کاربری
7.ایجاد دهنه هایی با 20 متر
تصویر 8-3- جای گذاری گوی ها تصویر 8-4- بتن ریزی نهایی
8-3- سقف کرمیت
تاریخچه:
در سال 1363 با استفاده از بلوک کُرمیت به جای طاق ضربی که قبلا" در این سیستم بعنوان قالب ثابت بکار می رفت عملا" سقف تیرچه وبلوک کُرمیت وارد بازارشد.
اجزاء تشکیل دهنده سقف کرومیت :
1.تیرچه فلزی با جان باز
2.بلوک سیمانی ، سفالی یا قالب فلزی
3.میلگرد افت حرارت
4.کلافهای عرضی
5.بتن پوششی
مزایای سقف کرمیت
1.عدم نیاز به شمع بندی
2.سرعت و سهولت اجرا
3.اجرای هم زمان چند سقف
4.کاهش مصرف بتن و وزن کمتر سقف
5.سهولت اجرای داکت
6.مقاومت نهایی و شکل پذیری بالا
7.یکپارچگی سقف و اسکلت
8.پایین بودن تنش در بتن
9.حذف رد فولاد زیر سقف
10.امکان حذف کشها
11.نظارت بر اجرا
تصویر 8-5- تیرچه فلزی با جان باز
نتیجه گیری
در سقف مجوف وزن ساختمان به میزان قابل توجهی کم می شود و با این سقف می توان دهانه بیشتری را نسبت به سقف کرمیت پوشش داد. سقف مجوف مقرون به صرفه تر از کرمیت می باشد در نتیجه در طراحی این مجموعه از سقف مجوف با اسکلت فلزی استفاده شده است.
فصل چهارم: بررسی نمونه های مشابه
4-1- مرکز درمانی الکسین 102
4-2- مرکز بازپروری دختران در دهکده فرنیل درمادرید 104
4-3-بیمارستان سیلور هیل 106
فصل چهارم
بررسی نمونه های مشابه
4-1- مرکز در مانی (ALEXIAN HOSPITAL) ALEXIAN:
در این مرکز به طور کلی ناراحتیهای روانی مورد درمان قرار می گیرد و بخصوص بیماریهای روانی ناشی از انواع اعتیاد مورد خطاب می باشد. در اینجا سعی می شود که حتی الامکان از درمان صرفا فیزیکی اجتناب شود واساس درمان بر درمان روانی بیماران متمرکز گردد چرا که ریشه اعتیاد در اعوجاجها و اختلالات روانی افراد است چه پیش از اعتیاد و چه پس از آن.
در این مرکز سعی بر این است که یک زندگی گروهی برای بیماران در مدت درمانشان در این مرکز ایجاد شود و برای آنها فعالیتهای گروهی در زمینه های مختلف ارائه می شود و چون فعالیتهای گروهی در درمان بسیار موثر است. این فعالیتهای گروهی شامل برنامه های مختلف اعم از ورزشهای جمعی، نشستها و همایشها، گفتگوهای دوستانه جمعی، اجرا و تماشای برنامه های هنری خصوصا تاتر و موسیقی و غیره می گردد. با این روشها ترس بیماران را از اجتماع که به دلیل اعتیاد در او رخنه کرده یا پیش از آن نیز به دلایل دیگر وجود داشته و شاید یکی از دلایل سمت گیری او به سوی این مواد، همین انزوا بوده تدریج رنگ می بازد و احساس استقلال میکند و می فهمد که می تواند از سوی اجتماع به طور کامل پذیرفته شود.
استفاده از روشهای تمرکزی هم بسیار سودمند است که در این مرکز به آنها نیز به طور متمرکز توجه می شود.
در این بیمارستان علاوه بر روان درمانی، تمامی مراحل درمان فیزیکی فرد معتاد نیز به طور کامل انجام می شود و امکانات و تجهیزات پزشکی کافی در این مرکز موجود است. علاوه بر این، به معتادین در مورد اعتیادشان توضیح کامل داده شده و اعتیاد و موارد مربوط به آن از سوی متخصصین برایشان کاملا و از همه لحاظ تحلیل می گردد و کلیه مراقبتهای لازم برای دوران پس از ترک نیز به بیماران ارائه می شود. در مورد مادرانی که دچار اعتیاد هستند، این امکان در این مرکز وجود دارد که در طول ترک اعتیاد چه به لحاظ فیزیکی و چه روانی، فرزند خردسال آنها نیز در کنارشان زندگی کند چرا که این موضوع سبب افزایش انگیزه در مادران مبتلا به اعتیاد جهت ترک می گردد.
در مورد مواردی که اعتیاد چندان شدید نیست یا اعتیاد به الکل و موادی از این دست (یا اعتیاد به یک سری اعمال عادتی) حتی می توان از درمان فیزیکی به صورت (بستری شدن) هم اجتناب کرد و تنها با گذراندن چند هفته در مرکز و انجام مشاوره ها و سایر عملیات درمانی یر بستری، نیز به نتیجه مطلوب دست یافت.
از آنجاییکه افراد مراجعه کننده به این مرکز افرادی هستند که بنا به دلایلی متفاوت به مواد مخدر و امثال آن پناه برده اند پس باید کاری کرد که آنها روشهای دیگری برای ایجاد آرامش واقعی که نه مقطعی بلکه ماندگار و دارای اثرات مثبت نیز باشد، بیابند. یکی از روشهای بسیار ابتدایی و طبیعی، بودن در دل طبیعت است و به همین دلیل قرار گرفتن چنین مراکزی در فضاهایی با چشم اندازهای طبیعی (حتی طبیعتی که به طور مصنوع ساخته شده) خصوصاً فضاهای سبز هموار و فضاهای آبی با عمق کم بسیار موثر است. اگر چنین فضاهایی، وسیع باشد تاثیر آن دو چندان جتی بیشتر خواهد بود چرا که رها شدن در طبیعتی وسیع حالت خلسه بسیار دلنشینی را ایجاد می سازد. به همین منظور در معماری فضاهای داخلی این مرکز از سطوح نرم و Carve، همچنین رنگهای شاد و در عین حال ملایم و نه تند در ایجاد آرامش و شادی استفاده شده. در استفاده از وسایل، از آشفتگی و شلوغی دوری شده و مبلمانی سبک و شیک در عین سادگی استفاده گردیده است.
این مرکز درمانی در شهر Aochen (آخن) درست در میان فضای کار، زندگی روزمره، علم، فرهنگ و خوش گذرانیهای اوقات فراغت، واقع شده. اصل این مرکز به سده 13 و 14 بر میگردد. که در آن زمان تنها یک صومعه 25 تا 30 تخته بود که به مرور زمان گسترش یافت و امروز تنها بخش کوچکی از آن هنوز صومعه باقی مانده و بقیه آن تبدیل به بیمارستانی بزرگ شده.
شهر Aochen شهری است در منطقه ای سرسبز که در یک دره بخصوص قرار گرفته و با کشتزارها، بیشه ها و تپه ها احاطه شده و در حد فاصل 3 کشور، آلمان، بلژیک و نیوزلند قرار گرفته.
برای هزاران سال، بهارهای گرم شامل آلپ آن لذت بخش بود، سایتهای فرهنگی، بخش قدیمی شهر از شکل داده و خصوصاً تالار شهر تاریخی آن که مانند کاتدرال، به عنوان اولین بنای آلمانی جزو فهرست میراث فرهنگی UNESCO می باشد.
به لحاظ جایگیری اقلیمی آن در محدوده ای سرسبز می توان این مرکز را با سایت پروژه مورد قیاس قرار داد. چرا که برای سایت پروژه هم محیطی زیبا و طبیعی در بخش کوهستانی در نظر گرفته شده است.
4-2- مرکز باز پروری دختران در دهکده فرنیل در مادرید:
دختران بزهکار و دارای مشکلاتی از قبیل اعتیاد در این مرکز فرصت را می یابند که دوباره زندگی خود را از سر گیرند و سرویسها و خدمات امدادی را ملاقات کرده و از آنها یاری دریافت کنند. آنها این امکان را می یابند که وارد بخشهای کاری شوند و به یک محیط آموزشی – مسکنی خانوادگی بپیوندند.
دختران در این مرکز می توانند حتی به صورت بلند مدت هم زندگی کنند. مرکز گنجایش نگهداری از 45 دختر را برای مدت طولانی تا 1 سال را نیز دارا است. در طول این مدت مشکلات اجتماعی – قانونی آنها برطرف شده و آنها برای برنامه ریزی جهت زندگی خود کمک دریافت می کنند. علاوه بر آن آنها در این مرکز مورد درمان و آموزش لازم نیز قرار می گیرند و مبدل به افرادی مستقل در جامعه (پس از ترک اعتیادها یا بزهکاریهای خود) خواهند شد.
به لحاظ معماری این مرکز شاید چندان مورد قابل ذکری دارا نباشد. چون ساختمان، ساختمانی قدیمی است که البته به لحاظ دکور داخلی به آن رسیدگی شده، تنها نکته حائز اهمیت قرارگیری این مرکز در محیطی سرسبز و نسبتاً وسیع است و وجود یک بخش گودال باغچه بزرگ در پشت ساختمان که با چند درخت احاطه شده و فضایی دنج را جهت گفتگو و مشاوره های جمعی در فضای باز بوجود آورده است.
5-3- SILVER HILL HOSPITOL:
4-3-بیمارستان سیلور هیل
این مرکز دارای دو عملکرد اصلی است: 1- درمانهای سریع و کوتاه مدت برای رفع سریع اثرات مخدر (به صورت فیزیکی) در بدن.
اقامت طولانی مدت برای یک درمان گسترده و ریشه ای جهت از میان بردن اثرات روانی این مواد و ایجاد تحول در فرد برای برخورداری از مصرف مجدد.
یکی از بیماران مراجعه کننده به این مرکز در مورد آن این طور گفته است:
سازمان Silver hill و کارکنان آن در تاریک ترین لحظات من، مراقبت و توجه دوستانه و تخصصی را در مورد من انجام دادند و ابزار لازم جهت مقابله با مشکلاتی که با آنها دست به گریبان بودم برایم فراهم کردند. گفته شد که مرکز دارای دو عملکرد است. عملکرد اول آن بیشتر جنبه بیمارستانی دارد که این بخش شامل 18 واحد است که اینها دارای روان شناسان مجرب بوده که در طول درمان فیزیکی برای کاهش علائم ناراحتی در یک محیط امن، آرام و ساختاری فعالیت می کنند.
بخش دوم که در طبقه دوم ساختمان مرکزی قرار دارد شامل 20 واحد است در این بخش سعی می شود که کلیه اختلالات بیمار از همه لحاظ، اختلالات تغذیه، اختلالات رفتاری، اختلالات خواب و غیره برطرف شود.
این مرکز در واقع یک خانه بزرگ نسبتاً قدیمی چند بخشی است. خانه در سطح گسترش یافته و شامل 3 قسمت اصلی می گردد که این 3 قسمت به صورت بصری از هم مجزا به نظر می رسند. این مرکز در یک فضای جنگل مانند و در کوهپایه یک تپه بلند قرار گرفته و دارای چشم انداز طبیعی بسیار مناسبی می باشد.
آن چه در سه نمونه بررسی شده مشابه است قرارگیری این مراکز در بسترهای طبیعی و سرسبز و داشتن چشم اندازها و مناظر زیبای طبیعی است. به طور کلی مراکز درمانی خصوصاً مراکز درمانی مربوط به بیماریها و مشکلات غیر فیزیکی، چنین سایتهایی را می طلبد چرا که اصلا انسا در محیط های طبیعی به لحاظ روحی و روانی و حتی جسمی در وضعیت بسیار بهتری است. و می تواند راحتتر و بدون دغدغه های دنیای شلوغ فعلی در شهرها، به رفع ناراحتیهای خود بپردازد. به همین دلیل سایت پروژه مرکز بازپروری نیز در سایتی طبیعی و کوهستانی انتخاب شده است.
فصل پنجم: تحلیل سایت
مقدمه
در این فصل به بررسی عوامل تاثیر گذار در طراحی که در اطراف سایت با آنها سر و کار داریم؛ می پردازیم. این عوامل شامل: باد, تابش خورشید, دسترسی ها و عامل صدا می شوند.
کاربریهای اطراف سایت
تصویر 5-1- کاربری های اطراف سایت
منبع: نگارنده
تصویر 5-2- فضای سبز اطراف سایت
منبع: نگارنده
تصویر 5-3- راهنمایی و رانندگی
منبع: نگارنده
باد و تابش خورشید
تصویر 5-4- باد و تابش خورشید
منبع: نگارنده
دید, منظر و صدا
تصویر 5-5- دید, منظر و صدا
منبع: نگارنده
تصویر 5-6- دید شرقی سایت
منبع: نگارنده
تصویر 5-7- دید شمالی سایت
منبع: نگارنده
تصویر 5-8- منظر شمالی سایت
منبع: نگارنده
تصویر 5-9- منظر شرقی سایت
منبع: نگارنده
دسترسی ها و محورهای اصلی سایت
تصویر 5-10- منبع: نگارنده
نتیجه گیری
بهترین سمت برای ورودی اصلی این مجموعه جبهه شمالی سایت می باشد و در جبهه شرقی با ایجاد یک ورودی درجه 2 می توان ورود و خروج کارکنان و مواد اولیه مصرفی مجموعه را کنترل کرد.
فهرست مطالب
فصل ششم: مبانی نظری اجتماع درمان مدار (اصول و ضوابط سازمان بهزیستی کشور معاونت پیشگیری و امور اعتیاد)
بخش اول
ضوابط کلی
ماده 1- تعاریف
ماده 2- ساعات کار
ماده 3- شرایط راه اندازی
ماده 4- شرایط ساختمانی و تجهیزاتی
ماده 5- مقررات عمومی
ماده 6- شرایط بهداشتی
ماده 7- ایمنی و اورژانس
بخش دوم
ضوابط بکارگیری پرسنل و شرح وظایف آن ها
ماده 1- چارت سازمانی مرکز
ماده 2- ضوابط بکارگیری پرسنل مرکز
ماده 3- شرح وظایف پرسنل متخصص، اداری و مالی
بخش سوم
ضوابط پذیرش
ماده 1- ویژگی های جمعیت شناختی
ماده 2- ویژگی های جسمانی و روانی
ماده 3- ویژگی های قانونی و اجتماعی
ماده 4- مدارک و سایر شرایط لازم
ماده 5- سابقه درمان اختلالات مربوط به مواد
ماده 6- مراحل پذیرش
ماده 7- وسایلی که ورود آن به مرکز ممنوع است
بخش چهارم
ضوابط شروع به کار مرکز
ماده 1- نحوه بکارگیری اعضای بهبود یافته انجمن های دوازده قدمی
ماده 2- نحوه پذیرش
بخش پنجم
ضوابط مرتبط با درمان
ماده 1- برنامه اجتماع درمان مدار
ماده 2- ضوابط مربوط به گروه های درمانی
ماده 3- ضوابط مربوط به گروه های کاری
ماده 4- سیر درمان
ماده 5- قوانین داخلی
فصل ششم : مبانی نظری
اجتماع درمان مدار TC (اصول و ضوابط سازمان بهزیستی، معاونت پیشگیری)
اصول و روند کار در مرکز23
اجتماع درمان مدار محیط نظام داری را برای افراد فراهم می آورد و فرآیند درمان در این محیط، تعاملی از مداخله های درمانی و تغییرات رفتاری است که شامل برنامه های روزانه، متشکل از فعالیتهای ساختاریافته و روابط اجتماعی است، از آنجائیکه یک برنامه کامل باید بر اساس دستورالعمل دقیق تعریف شده باشد و کارکنان آن از تجربه و الگوهای کافی و مناسبی برخوردار باشند. دستورالعمل اجرایی مراکز اجتماع درمان مدار بعنوان روش کار در مراحل مختلف عملیاتی به منظور استفاده در مراکز اجتماع درمان مدار معاونتهای امور فرهنگی و پیشگیری سازمان بهزیستی تهیّه گردیده است.
تمامی کارشناسان مراکز فوق که در دوره های مختلف برگزار شده به همین منظور شرکت کرده اند، همچنین مسئولین اجرایی برنامه (کارشناسان دفتر پیشگیری و امور اعتیاد) در تدوین این دستورالعمل همکاری داشته اند.
کلیه مراکز اجتماع درمان مدار تحت نظر سازمان بهزیستی کشور، ملزم به اجرای دقیق تمامی موارد ذکر شده در این دستورالعمل بودند.
این دستورالعمل در 7 فصل تدوین گردیده است و به مدت دو سال بصورت آزمایشی اجرا شده و سپس با ارزیابی های انجام شده تغییرات لازم در آن داده شده است و کلیه مراکز ملزم به اجرای آن می باشند.
وابستگی به مواد پدیده ای است که به دلیل عدم توجّه جامع به ابعاد زیستی- روانی، اجتماعی آن مورد حب و بغض گروههای مختلف است که گروهی آنرا یک بیماری کاملا قابل درمان و گروهی دیگر آنرا یک انحراف و بلیه اجتماعی می پندارند. طبعاً گروه اول در هنگام ارزیابی مدلهای درمانی منطقاً درجه ای از موفقیت و درجه ای از عدم گرایش افراد به مصرف مواد دخیل می دانند اما در مسند قضاوت اجتماعی، فرد وابسته به مواد را مقصر قلمداد و او را محکوم به طرد از جامعه می نمایند.
در حدفاصل این دو نوع نگرش افراطی، نگرشهای معتدلی نیز وجود دارند که بطور طبیعی هر یک گرایش قویتری به یکی از ابعاد زیستی- روانی- اجتماعی فرد دارند. مدل اجتماع درمان مدار مبتنی بر یکی از این نگرشهای نسبتا معتدل اما با گرایش قویتر اجتماعی- روانی است. این نگرش اگر چه منکر زمینه های زیست شناختی وابستگی به مواد نیست، ولی عمدتاً اختلالات روانی- اجتماعی را زمینه ساز آن می شناسد و در مدل درمانی خود تلاش می نماید تا با اصلاح زیرساخت روانی اجتماعی فرد و بدون نیاز به مداخله جدی زیست شناختی در وی از یک سو و از سوی دیگر با مداخله مستقیم در محیط اجتماعی فرد او را به سمت رفتار غیروابسته هدایت نماید.
مدل اجتماع درمان مدار برای دستیابی به این هدف، با پرهیز از مداخله در محیط اجتماعی خود جامعه نمونه ای را بنا می نماید و در این جامعه نمونه با ایجاد موقعیت مناسب تولد دوباره، تلاش می نماید تا فرآیند رشد روانشناختی را بنحوی از نو تکرار نماید که چون در یک بستر اجتماعی نمونه رخ می دهد، احتمال دستیابی به اهداف رفتاری موردنظر را به حد قابل توجّهی افزایش می دهد.
از آنجائیکه سازمان بهزیستی کشور وظیفه هدایت و برنامه ریزی درمان افراد وابسته به مواد را به عهده دارد و با توجّه به نتایج روش کار مراکز بازپروری و مشکلات آن، در راستای فراهم سازی مدلهای جدید و کارآمد درمان اعتیاد، برنامه اجتماع درمان مدار به عنوان یکی از روشهای درمانی کارآمد، مدنظر قرار گرفت.
دفتر پیشگیری و امور اعتیاد
اصول اساسی در اجتماع درمان مدار مورد توجّه قرار می گیرند.(1)
1- پرهیز از سوءمصرف مواد
2- پرهیز از رفتار جنسی با دیگران
3- پرهیز از خشونت
4- جدا شدن از زندگی روزمره
5- باور به لزوم یادگیری زندگی سالم
6- باور به تلاش برای تقویت مهربانی، صداقت، مسئولیت پذیری، نظم
7- باور به لزوم کمک گرفتن و کمک کردن به دیگران
8- تغییر گام به گام
9- حرکت به جلو هر چند با مقادیر متفاوت
10- احترام به خود و دیگران
11- تغییر از طریق مشارکت، فعالیت، کنکاش در خود
12- تلاش از طریق برنامه های مختلف جهت تقویت معنویت
13- وجود قوانین و سلسله مراتب
1- این اصول بر روی کاغذ بزرگ، با خط درشت، نوشته و در سالن اجتماعات مرکز نصب شود. لازم است هر مقیم در روز اول پذیرش در جلسه صبحگاهی زیر این نوشته را امضاء نماید.
بخش اول :
ضوابط کلی24
ماده 1 – تعاریف
ماده 2 – ساعات کار
ماده 3 – شرایط راه اندازی
ماده 4 – شرایط ساختمانی و تجهیزاتی
ماده 5 – مقرّرات عمومی
ماده 6 – شرایط بهداشتی
ماده 1 : تعاریف
1-1- تعریف برنامه اجتماع درمان مدار
برنامه اجتماع درمان مدار یک برنامه ساختار یافته ، نظارتی و اقامتی یا نیمه اقامتی برای یاری رساندن و حمایت در جهت بهبودی معتادانی است که مستعد بازگشت به مصرف مواد را دارند و در درمانهای اولیه پیشرفت قابل توجّهی از خود نشان نداده اند . رویکرد اجتماع درمان مدار رویکردی اجتماعی است که از طریق بوجود آمدن تغییرات کلی در شیوه زندگی فرد معتاد به وی مکان طی طریق بهبودی را می دهد . این برنامه در خود یاری ، رشد فردی و حمایت هم گروهها و ایجاد محیط معنوی در مرکز تاکید دارد .
2-1- تعریف مرکز اجتماع درمان مدار
مرکزی است برای درمان و توانبخشی بیماران وابسته به مواد که روابط بین فردی و کارکرد اجتماعی آنها به شدت افت کرده . این اقدامات از طریق برنامه اجتماع درمان مدار و بر اساس برنامه مدون آن ، به زندگی و شخصیت او اعمال می شود .
3-1- تعریف مقیم
فرد داوطلب درمان که در مرکز اجتماع درمان مدار بسر می برد و از خدمات درمانی برنامه اجتماع درمان مدار بهره مند می گردد .
4-1- تعریف فارغ از مرکز اجتماع درمان مدار
فردی که دوره کامل اقامت و پیگیری مرکز اجتماع درمان مدار را مطابق برنامه مرکز طی کرده و گواهی پایان دوره ( فرم 27 ) را دریافت کرده است .
5-1- تعریف یاور
1-5-1- فردی :
1-1-5-1- ترجیحاً از فارغان مراکز اجتماع درمان مدار که یک سال پاک مانده باشد .
2-1-5-1- یا از مراکز دیگر معرفی شده ( مثلاً گروههای NA ) و 3 سال از پاکی وی گذشته باشد .
3-1-5-1- بدون سابقه اعتیاد که داوطلب اشتغال در مراکز اجتماع درمان مدار باشد .
2-5-1- در صورت امکان دیپلمه باشد .
3-5-1- دوره فشرده آموزشی دو ماهه و دوره کارورزی 4 ماهه را زیر نظر تیم درمان و آزمون نهایی این دوره را گذرانده باشد .
4-5-1- در حال پیگیری قانونی نباشد .
تبصره 1: در صورت وجود سابقه کیفری با نظر تیم درمان در مورد به کارگیری وی تصمیم گیری می شود .
تبصره 2: در صورت دارا نبودن کارت پایان خدمت ، مسئولیت مسائل مربوط به خدمت سربازی وی به عهده خود او می باشد .
5-5-1- بیماری روانی حاد ( علائم سایکوز ، اختلال مانیک و … ) یا اختلال شخصیتی حاد ( شخصیت مرزی ، ضد اجتماعی و پارانوئید ) نداشته باشد .
6-5-1- بیماری جسمی حاد یا واگیر نداشته باشد .
7-5-1- واکسیناسیون هپاتیت B و کزاز شده باشد .
8-5-1- ترجیحاً متاهل باشد .
6-1- تعریف تیم درمان
تیم درمان مرکزشامل روانپزشک ، روانشناس ، مددکار اجتماعی ، تکنیسین آزمایشگاه ، مربی ورزش ، کار درمانگر است و وظیفه طرح ریزی و هدایت درمان را بعهده دارند .
7-1- تعریف مدیر
مدیر یکی از افراد مقیم است که مراحل ارتقایی را تا بالاترین درجه ( طبق دستور العمل ) طی کرده است .
8-1- تعریف سرپرست گروه کاری
یکی از افراد مقیم است که درجات ارتقاء را تا مرحله سرپرستی یکی از گروههای کاری مرکز ( گروه انتظامات ، فرهنگی ، ورزشی ، ایمنی و نگهداری ، آشپزخانه ، نظافت ، رختشویخانه ) طی کرده است و وظیفه سرپرستی ، در انجام وظایف آن گروه را بعهده دارد .
تبصره 1: در تمامی دستور العمل هر جا نام مرکز برده می شود . منظور مرکز اجتماع درمان مدار است .
تبصره 2: حرفه آموزی جزء اهداف برنامه اجتماع درمان مدار نیست و هدف از کارگاههای حرفه ای ارتقاء مهارتهای اجتماعی و کمک در امر درمان است .
ماده 2: ساعت کار
1-2- مرکز اجتماع درمان مدار یک مرکز شبانه روزی است .
2-2- ساعت کار پرسنل اداری و پژوهش طبق ضوابط اداری و یا درمانی کشور .
3-2- ساعات کار پرسنل درمان8 الی 14 و 14 الی 20 در دو شیفت کاری .
4-2- حضور یک نفر از پرسنل درمان بعد از ساعت اداری تا ساعت اداری صبح روز بعد بعنوان جانشین رئیس مرکز الزامی است .
تبصره 1: در صورت عدم امکان حضور روانپزشک و کاردرمانگر در بعد از ظهر ها حضور آنها فقط در شیفت صبح مانعی ندارد .
تبصره 2: نگهبان باید در سه شیفت کاری در مرکز حضور داشته باشد .
تبصره 3: حضور تکنیسین آزمایشگاه حداقل هفته ای 6 ساعت می باشد که بهتر است سه روز ( یک روز در میان هر روز 2 ساعت ) منظور شود .
تبصره 4: بسته به شرایط مرکز می توان با آزمایشگاه ها یا دانشگاه علوم پزشکی استان قرارداد بست و در این صورت آزمایشگاه و تکنسین آزمایشگاه در مرکز لازم نیست .
تبصره 5: حضور مربی ورزش فقط در صبحها مانعی ندارد به شرط اینکه در مسابقات ورزشی ( در صورت برگزاری در بعد از ظهر ) حضور داشته باشد .
تبصره 6: حضور کارشناسان جامعه شناس یا ارزیاب در 2 روز در هفته هر روز 8 ساعت کافی است .
تبصره 7: حضور یاور در مرکز 6 روز در هفته هر روز 8 ساعت کافی است .
تبصره 8 : حضور کاردرمانگر 6 روز در هفته هر روز 2 ساعت کافی است .
ماده 3 : شرایط راه اندازی
1-3- در صورت رعایت ضوابط مربوط به شرایط ساختمانی و تجهیزات ، مقرّرات عمومی ، شرایط بهداشتی و ایمنی و اورژانسها و همچنین ضوابط بکارگیری نیروهای متخصص مورد نیاز و پرسنل اداری و مالی و بودجه کافی بعد از بازدید کارشناسی از معاونت امور فرهنگی و پیشگیری سازمان بهزیستی کشور ( دفتر پیشگیری و امور اعتیاد) افتتاح مرکز بلامانع است .
ماده 4 : شرایط ساختمانی و تجهیزاتی
1-4- نقشه ساختمانی و تاسیسات مرکز اجتماع درمان مدار باید طبق در نظر گرفتن دستوالعمل شرایط ساختمانی و تجهیزاتی و بر اساس اصول فنی بوده و به تایید کارشناسان برنامه اجتماع درمان مدار ( معاونت امور فرهنگی و پیشگیری سازمان بهزیستی کشور ) و دفتر فنی سازمان بهزیستی استان برسد .
2-4- تجهیزات ضروری به غیر از تجهیزاتی که یک مرکز شبانه روزی جهت انجام امور روزمره به آن نیاز دارد عبارتند از :
1-2-4- داشتن حداقل یک خط تلفن مستقل برای هر 30 نفر مقیم
2-2-4- وجود حداقل یک خودرو سواری و یک خودروی جمعی در ساعات اداری
تبصره 1: در صورت عدم وجود خودرو اختصاصی متعلق به مرکز می تواند در ساعات غیر اداری از آژانس تلفنی جهت انجام امور اورژانس استفاده کرد .
تبصره 2: خودرو متعلق به مرکز در ساعاتی که استفاده ای از آن نمی شود در خود مرکز می ماند .
3-3-4- وسایل کمک آموزشی ( تخته وایت برد به تعداد کلاسهای آموزشی و گروه درمانی و سالن اجتماعات ، کامپیوتر با پرینتر ، دستگاه زیراکس ، تلویزیون ، ویدئو ، دستگاه ترنس پرنسی با پرده نمایش ، اتصال به شبکه اینترنت )
تبصره : استفاده از کامپیوتر ، محدود به جمع آوری اطلاعات ، آمار و تایپ نگردد و امکان دسترسی به منابع علمی از طریق اینترنت میسر باشد .
4-2-4- یک دستگاه چرخ خیاطی برای تعمیرات جزیی ضروری است . در صورت وجود کارگاه خیاطی می توان از چرخهای خیاطی کارگاه استفاده نمود .
5-2-4- صندلی مناسب برای جلسات گروه درمانی با توجّه به تعداد شرکت کنندگان
6-2-4- وسایل ورزشی ( توپ والیبال ، بسکتبال ، میز و توپ پینگ پنگ ، شطرنج ، … )
7-2-4- کتابخانه با حداقل 200 جلد کتاب
8-2-4- در صورت وجود آزمایشگاه در مرکز یک دستگاه یخچال برای بخش آزمایشگاهی
تبصره 1: کتابها در زمینه مسائل روانشناختی ، معنوی ، تاریخی ، اجتماعی ، داستان و شعر باشد .
تبصره 2: در خواست وسایل لازم برای درمان به پیشنهاد کارشناسان تیم درمان و تایید سرپرست تیم درمان به رئیس مرکز ارائه می گردد .
9-2-4- تابلوهای اطلاعات در قسمت پذیرش ، سالن اجتماعات و قسمت اداری به تعداد کافی
10-2-4- تابلوهای راهنمای ساختمان و اطاقها به مقدار کافی
11-2-4- صندوق پیشنهادات در سالن اجتماعات و قسمت های دیگر به تعداد کافی
12-2-4- در صورت عدم وجود سیستم برق اضطراری چراغ سیار به تعداد کافی در مرکز وجود داشته باشد .
3-4- وسایل طبی مورد نیاز عبارتند از :
داروهای اورژانس ، دستگاه فشار خون ، تخت معاینه ، ترمومتر ، آبسلانگ ، چکش رفلکس ، دستکش معاینه ، افتالموسکوپ ، بتادین ، الکل ، گاز وازلینه ، پنبه و گاز استریل ، لکوپلاست ، پاراوان ، روپوش ، کپسول اکسیژن ، پایه سرم
ماده 5 – مقرّرات عمومی مراکز اجتماع درمان مدار
1-5- محل مرکز بایستی مستقل و در معرض دید عموم قرار داشته باشد . مزاحمتی برای ساکنین محل فراهم ننماید . هم چنین امکان استفاده از وسایل نقلیه عمومی برای بیماران و خانواده های آنان فراهم باشد .
تبصره 1: در صورتیکه محل مرکز در خیابان یا کوچه های فرعی باشد باید با نصب تابلو در مکانهای مناسب امکان دسترسی راحت به محل مرکز فراهم گردد .
تبصره 2: در صورتیکه محل مرکز مجاور مراکز دیگر سازمان بهزیستی باشد باید از نظر فضای فیزیکی ، تاسیسات ، آشپزخانه و سایر تجهیزات و امکانات کاملا مجزا گردد .
2-5- حداقل میزان پذیرش در یک مرکز 30 نفر می باشد اما باید ظرفیت افزایش پذیرش تا سقف 90 را داشته باشد و حداکثر آن با توجّه به ضوابط ساختمانی و تجهیزاتی و پرسنلی و همچنین بازدید کارشناسان معاونت امور فرهنگی و پیشگیری سازمان بهزیستی کشور ( دفتر پیشگیری و امور اعتیاد ) تعیین خواهد شد .
تبصره : چنانچه پذیرش مرکز در حد استاندارد نباشد ، بعنوان مرکز درمانی شناخته نخواهد شد .
3-5- آب مصرفی مرکز باید به طریق بهداشتی تامین شود و دارای مخزن ذخیره آب یه میزان کافی باشد .
4-5- مرکز باید دارای شبکه جمع آوری فاضلاب طبق اصول فنی و بهداشتی بوده و فاضلاب طبق ضوابط زیست محیطی دفع گردد .
5-5- زباله ها از مبداء باید بطور جداگانه به زباله دانهای سالم ، دردار ، ضد زنگ ، قابل شستشو ، با حجم مناسب و تعداد کافی ، مجهز به کیسه زباله محکم جمع آوری و روزانه به محل موقت نگهداری زباله حمل و به روش بهداشتی دفع گردد . شستشو و ضد عفونی زباله دانها بطور روزانه الزامی است .
تبصره : محل نگهداری موقت زباله بایستی دارای اتاقک در دار و مسقف ، با شرایط بهداشتی زیر باشد .
کف سالم و قابل شستشو ، دارای شیب مناسب بطرف کف شوی ، دیوارها تا سقف قابل شستشو ، دارای شیر آب گرم و سرد ، تهویه مناسب و غیر قابل نفوذ به حشرات و موش باشد و کیسه های محتوی زباله داخل محفظه های مخصوص در این محل نگهداری و روزانه دفع گردد.
تبصره 1: کلیه اتاقها ، بخشها ، راهروها ، سرویسهای بهداشتی ، محوطه بیرون از ساختمان باید دارای سطل زباله به تعداد کافی باشد .
تبصره 2: لوازم تیز و برنده از قبیل سوزن ، تیغ های اصلاح یکبار مصرف و … بایستی بطور جداگانه در ظرفهای مخصوص زباله جمع آوری و به محل نگهداری موقت زباله حمل گردد.
6-5- محل آشپزخانه و تاسیسات و تجهیزات آنها و هم چنین مراحل تهیّه ، نگهداری ، طبخ ، توزیع غذا و نظافت و شستشوی ظروف باید طبق ضوابط بهداشتی بوده و به تایید مرکز بهداشت رسیده باشد ( تایید کتبی هر 3 ماه یکبار ضروری است ) .
تبصره 1: کارکنان آشپزخانه و توزیع کنندگان غذا باید رعایت بهداشت فردی را بنمایند و عاری از بیماریهای واگیر دار بوده و دارای کارت بهداشتی باشند، ( کارت بهداشتی هر 6 ماه بایستی تجدید شود )
تبصره 2: کارکنان آشپزخانه باید دارای کلاه و دستکش مخصوص باشند .
7-5- مرکز باید دارای رختشویخانه باشد و محل رختشویخانه ،تاسیسات و تجهیزات آنها و مراحل جمع آوری ، نگهدار ی، شستشو ، خشک کنی ، توزیع البسه و ملحفه باید طبق ضوابط بهداشتی انجام گیرد . بازدید کارشناسان مرکز بهداشت و تایید کتبی آنها هر 3 ماه یکبار ضروری است .
ماده 6- شرایط بهداشتی بخش ها و قسمت های مختلف مرکز
1-6- کف کلیه قسمت ها بایستی سالم ، قابل شستشو و غیر قابل نفوذ به آب و بدون ترک خوردگی باشد .
2-6- دیوار و سقف کلیه قسمت ها بایستی سالم ، فاقد شکستگی و ترک خوردگی ، تمیز و به رنگ روشن بوده و تا ارتفاع 2 متر قابل شستشو باشد.
3-6- توالت ، دستشوئی و حمام ها بایستی دارای شرایط بهداشتی از نظر وضعیت کف و دیوارها و سقف ( کف محوطه توالت و دستشوئی و حمام ، موزائیک یا سنگ یا کاشی
ماده 7 : ایمنی و اورژانس ها
در رابطه با موارد ایمنی مسئول مرکز موظّف است قبل از پذیرش مراجع ( افتتاح ) با نزدیک ترین مرکز آتش نشانی ارتباط برقرار کرده و شرایط ایمنی مرکز را مطابق استاندارد ها و طبق نظر آنان اصلاح نماید و تایید کتبی نهایی ایشان را ضمیمه پرونده مرکز کنند . هم چنین توافق کتبی در مورد بازدیدهای 12 ماهه توسط مامورین از مرکز الزامی است .
بخش دوم
ضوابط بکارگیری پرسنل و شرح وظایف آنها25
ماده یک : چارت سازمانی مرکز
ماده دو : ضوابط بکارگیری پرسنل مرکز
ماده سه : شرح وظایف پرسنل متخصص ، اداری و مالی
ماده یک : پرسنل مرکز اجتماع درمان مدار
چارت زیر مشخص کننده پرسنل و جایگاه آنها می باشد .
چارت سازمانی مرکز اجتماع درمان مدار
علائم ستاره، مشخص کننده یاوران و یا معتادان بهبود یافته (در مورد اپراتور و آشپز آموزشی لازم نیست) شاغل در مراکز اجتماع درمان مدار است .
تبصره 1: با افزایش تدریجی ظرفیت پذیرش مراکز، تعداد یاوران تامین می شود .
تبصره 2: یاوران صرفاً با نظر تیم درمان به کار در امور مددکاری و پیگیری بیماران دخیل می شوند .با توجّه به امکانات و شرایط هر مرکز می تواند با 3 مددکار به اضافه 6 یاور یا 6 مددکار را برای اجرای وظایف مددکاری به کار گیرد .
ماده دو : ضوابط بکارگیری پرسنل مرکز اجتماع درمان مدار
1-2- همه پرسنل مرکز اجتماع درمان مدار ( رئیس ، اعضای تیم درمان ، اداری مالی ) باید گواهی گذراندن دوره TC را داشته باشند .
2-2- رئیس مرکز اجتماع درمان مدار ترجیحاً روانپزشک و در غیر اینصورت ، پزشک ، کارشناس ارشد ( یا دکتری ) در رشته های روانشناسی بالینی ، مدیریت ، مددکاری ، و علوم اجتماعی باشد .
3-2- سرپرست تیم درمان می تواند :
1- روانپزشک با سابقه کار در زمینه اعتیاد که دوره TC را گذرانده باشد .
2- دکترای روانشناسی با سابقه کار در زمینه اعتیاد که دوره TC را گذرانده باشد .
3- پزشک عمومی با دوسال سابقه کار در زمینه اعتیاد که دوره TC را گذرانده باشد .
4- کارشناس ارشد روانشناسی با دو سال سابقه کار در زمینه اعتیاد که دوره TC را گذرانده باشد .
5- کارشناس ارشد روانشناسی با دو سال سابقه کار در زمینه اعتیاد که دوره TC را گذرانده باشد .
6- کارشناس مددکاری با سابقه سه سال کار در زمینه اعتیاد که دوره TC را گذرانده باشد
تبصره : رئیس مرکز و سرپرست تیم درمان باید به طور تمام وقت درگیر امور مربوط به مرکز بوده و شغل دیگری نداشته باشد .
4-2- روانشناس تیم درمان مرکز باید کارشناس ارشد روانشناس بالینی یا مشاوره ( ترجیحاً داشتن دو سال سابقه کار در قسمت اعتیاد ) باشد و به ازای هر30 نفر بیمار یک نفر روانشناس ضروری است .
تبصره 1: در صورت عدم وجود یاور ، هر روانشناس مسئول 15 مقیم می باشد . در صورتی که مرکز واجد 3 روانشناس باشد ، می توان برای سایر مقیمان به جای هر روانشناس دو یاور را مامور خدمات رسانی کرد .
به جای 6 مددکار برای 90 نفر مقیم 3 مددکار و 6 یاور را در نظر گرفت .
6-2- کاردرمانگر با درجه تحصیلی کارشناسی یا کارشناسی ارشد .
7-2- جامعه شناس باید کارشناس ارشد در این رشته باشد . وجود یک نفر جامعه شناس در تیم درمان مفید است .
تبصره : در مناطقی که امکان دسترسی به کارشناس ارشد جامعه شناسی نیست می توان از کاشناسان جامعه شناس استفاده نمود .
8-2- مربی ورزش باید ترجیحاً کارشناس رشته تریت بدنی و در غیر این صورت دارای گواهی درجه یک در زمینه گذراندن دوره های مرتبط از سازمان تربیت بدنی باشد . بسته به شرایط مرکز می توان این مسئولیت را به یاوران سپرد .
9-2- تکنسین آزمایشگاه باید حداقل دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم در رشته های علوم آزمایشگاهی باشد. بسته به امکانات مرکز می توان با آزمایشگاه های مراکز سرپایی یا دیگر آزمایشگاهها قرارداد بست و در این صورت به آزمایشگاه و کارشناس آن در مرکز نیازی نیست .
10-2- یاور باید حداقل دارای مدرک تحصیلی دبپلم بوده و نیز دوره 2 ماهه فشرده آموزشی و دوره کارورزی 4 ماهه را زیر نظر پرسنل درمان ، سپری کرده باشد و نیز امتحان مربوطه را با موفقیت گذرانده باشد .
تذکر: رئیس مرکز اجتماع درمان مدار در ساعات اداری تمام روزهای کاری هفته درگیر امور مرکز است و بنابراین داشتن هرگونه مسئولیت دیگر اداری بدون ارتباط با مرکز بازتوانی معتادان برای ایشان ممنوع است.
تبصره : این دوره می تواند تواماً ( آموزش و کارورزی ) یا مجزا بسته به تشخیص تیم درمان در 4 تا 6 ماه به افراد واجد شرایط برای یاوری ارائه داده شود .
ماده 3 : شرح وظایف
1-3- شرح وظایف رئیس مرکز
1-1-3- نظارت بر اجرای صحیح قوانین
2-1-3- نظارت بر عملکرد تیم درمان ، اداری و خدمات
3-1-3- رعایت کلیه مقرّرات ، بخشنامه ها و آئین نامه های واصله
4-1-3- تهیّه و تنظیم بودجه مرکز طبق دستور العمل
5-1-3- نظارت بر حسن انجام امور مالی ، نگهداری اموال ، اسناد مالی
6-1-3- نظارت بر پرداخت صحیح حق الزحمه ها
7-1-3- نظارت بر امور اداری از جمله اموری نظیر مرخصی ها ، ترخیصها ، تشویق ها ، کشیکها
2-3- شرح وظیفه تیم درمان
1-2-3- اقدام جهت درمان بیماران و ثبت سیر درمان مطابق با دستور العمل
2-2-3- بررسی درخواست هائی که طبق دستور العمل به عهده تیم درمان است . ( مثل درخواست مشاوره ، مشورت یا تنبیه و تشویق )
3-2-3- تهیّه برنامه شش ماهه با توجّه به برنامه روزانه ، برنامه گروههای آموزشی و اوقات فراغت ( طبق دستور العمل )
4-2-3- تشکیل جلسه هفتگی حداقل به مدت 2 ساعت جهت بررسی اقدامات درمانی در طی هفته
5-2-3- نظارت در برگزاری جلسه روزانه اعضای گروه هماهنگی
6-2-3- شرکت حداقل 3 نفر از تیم درمان در گروه ارزشیابی عملکرد
7-2-3- تصمیم در مورد انجام آزمایش تصادفی از نظر مواد افیونی
8-2-3- بازرسی و سرکشی روزانه سرپرست تیم درمان و چند نفر از اعضاء به انتخاب سرپرست تیم به همراه مدیر از فعالیتهای در حال انجام
9-2-3- ارتقاء دانش و توان علمی با مطالعه متون ، تهیّه مقاله ، شرکت در سمینار های علمی و …
3-3- شرح وظایف سرپرست تیم درمان
1-3-3- انجام وظیفه زیر نظر رئیس مرکز
2-3-3- نظارت بر عملکرد پرسنل درمانی و عملکرد مدیر یا سرپرست گروه هماهنگی
3-3-3- مصاحبه روانی جهت تعیین وضعیت روانی بیمارانی که وارد برنامه مرکز می شوند .
4-3-3- ویزیت روزانه یا ارجاع بیمارانی که نیاز به خدمات روانپزشکی دارند .
5-3-3- مشاوره فردی طبق دستور العمل ( فصل پنجم )
6-3-3- نظارت بر سیر درمان افراد مقیم در فازهای درمانی و اطمینان از انجام صحیح آنها طبق دستور العمل ( فصل پنجم ) و ثبت سیر درمان روزانه و هفتگی ( فرمهای شماره 12 و 13 )
7-3-3- نظارت و تصمیم گیری در بکارگیری نیروهای متخصص جدید جهت مرکز، انجام مصاحبه و ارزیابی علمی و تخصصی
8-3-3- شرکت در جلسات گروه درمانی
4-3- شرح وظایف روانپزشک تیم درمان
1-4-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست تیم درمان
2-4-3- مصاحبه روانی جهت تعیین وضعیت روانی بیمارانی که وارد برنامه مرکز می شوند .
3-4-3- مصاحبه روانی جهت تعیین وضعیت روانی یاوران داوطلب کار در مرکز از نظر وجود بیماری حاد یا واضح روانی یا وجود اختلال شخصیتی عمیق ( پارانوئید ، ضد اجتماعی یا مرزی ) .
4-4-3- ویزیت روزانه بیمارانی که نیاز به خدمات روانپزشکی دارند .
5-4-3- مشاوره فردی طبق دستور العمل ( فصل پنجم )
6-4-3- حضور در تیم درمان و برنامه ریزی طرح درمان هر مقیم با سایر اعضای تیم درمان
7-4-3- نظارت بر سیر درمان افراد مقیم در فازهای درمانی و اطمینان از انجام صحیح آنها طبق دستور العمل ( فصل پنجم ) و ثبت سیر درمان هفتگی ( فرم شماره 13( ب ) )
8-4-3- شرکت در جلسات گروه درمانی خصوصاً گروه های رویارویی
9-4-3- سایر وظایف محوله مرتبط با روانپزشکی
5-3- شرح وطایف روانشناس بالینی ( کارشناس ارشد )
1-5-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست تیم درمان
2-5-3- مصاحبه اولیه روان شناختی با بیماران در بدو ورود
3-5-3- تکمیل فرم های ASI ( فرم 11 (الف) ، (ب) ، (پ) ) هر بیمار و تحویل آن به ارزیاب مرکز و ضبط یک نسخه در پرونده بیمار
4-5-3- انجام تست ارزیابی شخصیت در صورت لزوم و تایید سرپرست تیم درمان
5-5-3- معاینه روانشناسی دقیق از معتادان بهبود یافته داوطلب همکاری در اجتماع درمان مدار و توجّه به جنبه های شخصیتی ضد اجتماعی ، مرزی ، پارانوئید یا هر گونه اختلال روانی مشکل زا در مسیر همکاری
6-5-3- نظارت بر عملکرد یاوران تحت سرپرستی که مسئول انجام خدمات روانشناسی به مقیمان می باشند .
7-5-3- شرکت در جلسات صبحگاهی
6-3- شرح وظایف مددکار اجتماعی
1-6-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست تیم درمان
2-6-3- مصاحبه اولیه مددکاری با بیماران در بدو ورود و تکمیل فرم مددکاری
3-6-3- شرکت در جلسات صبحگاهی
4-6-3- شرکت در جلسات گروههای کاری
5-6-3- انجام مشاوره فردی طبق دستور العمل ( فصل پنجم )
6-6-3- شرکت در گروههای درمانی طبق دستور العمل ( فصل پنجم )
7-6-3- هماهنگی لازم در جهت پرکردن اوقات فراغت و کارهای فوق برنامه طبق دستور العمل ( فصل پنجم) .
8-6-3- نظارت بر عملکرد یاوران تحت سرپرستی و درخواست آزمایش ادرار از نظر مواد اپیوئیدی به صورت تصادفی از ایشان .
9-6-3- ثبت سیر درمان هفتگی ، مرتبط با مددکاری ( فرم شماره 13 (پ)).
13-6-3- پیگیری وضعیت بیمار و ارجاع وی به مراکز درمانی و گروههای خودیاری بعد از ترخیص طبق دستور العمل ( فصل پنجم )
14-6-3- سایر وظایف محوله مرتبط با مددکاری
7-3- شرح وظایف کاردرمانگر
1-7-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست تیم درمان
2-7-3- نظارت بر کارگاههای کاردرمانی
3-7-3- ثبت سیر درمان هفتگی ( فرم شماره 13( ت ))
4-7-3- هماهنگی لازم در جهت ایجاد کارگاههای حرفه ای با هدف ارتقای مهارتهای اجتماعی و کمک به امر درمان ، نه حرفه آموزی
8-3- شرح وظایف مربی ورزشی
1-8-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست تیم درمان
2-8-3- برنامه ریزی امور ورزشی مقیمان با توجّه به دستورالعمل ( فصل پنجم )
3-8-3- نظارت بر عملکرد یاوران تحت سرپرستی و درخواست آزمایش ادرار از نظر مواد اپیوئیدی از ایشان توسط تیم درمان در صورت نیاز
4-8-3- نظارت و اجرای برنامه های ورزشی توسط دو یاور و خود مربی که هر کدام مسئول 30 مقیم می باشند .
5-8-3- نظارت بر کلیه برنامه های ورزشی
6-8-3- برنامه ریزی جهت مسابقات ورزشی مجاز طبق دستور العمل ( فصل پنجم )
7-8-3- ارزیابی مسابقات ورزشی طبق دستور العمل (فصل پنجم )
8-8-3- سایر وظایف محوله مرتبط با امور ورزشی
9-3- شرح وظایف تکنسین علوم آزمایشگاهی
در صورتی که مرکز دارای آزمایشگاه بود :
1-9-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست تیم درمان
2-9-3- انجام آزمایش نمونه های رسیده طبق زمان تعیین شده و درج نتایج آن در فرم شمارهُ (24)
3-9-3- انجام وظیفه در مرکز (6ساعت در هفته) ،3 روز در هفته به صورت یک در میان هر روز 2 ساعت.
4-9-3- انجام آزمایش از نوع TLC(کروماتوگرافی با لایهُ نازک)
3-10- شرح وظیفه کارشناس آمار یا جامعه شناس مرکز
1-10-3- انجام وظیفه زیر نظر معاونت پیشگیری استان
تبصره 1: ناظر طرح ومعاون پیشگیری استان بایستی فعالیت ها را با کمک کارشناس آمار(ارزیاب) یا جامعه شناس مرکز ارزیابی نماید.
2-10-3- ارزیابی کارایی درمان برنامه اجتماع درمان مدار بر اساس دستور العمل ارزیابی کارایی درمان (تکمیل فرمهای از جزوهُ ارزیابی به طور فصلی و ارسال آنها برای ناظر طرح در پایان شهریور واسفند ماه هر سال)
3-10-3- پیشنهاد تحقیق و اجرای آن
4-10-3- ارائه گزارشات تحقیقات انجام شده
5-10-3- تشکیل جلسه با اعضای تیم درمان حداقل هفته ای یکبار
6-10-3- جمع آوری اطلاعات و تجزبه وتحلیل آنها در ارتباط با عملکرد مرکز
11-3- شرح وظایف یاور
1-11-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست تیم درمان و رئیس مرکز
2-11-3- انجام آزمایش ادرار از نظر مواد اپیوئیدی با درخواست اعضاء تیم درمان و نیز رئیس مرکز
3-11-3- برقراری ارتباط با مقیمان تحت نظر از زمان جهت یابی تا پایان دورهُ ترخیص تدریجی
4-11-3- نظارت بر ثبت سیر درمان روزانه (فرم شماره12(الف).(ب).(پ)) وتحویل آن به سرپرست تیم درمان
5-11-3- هماهنگی لازم در جهت ملاقات مقیم با خانواده طبق دستورالعمل
6-11-3- پیگیری و درخواست سری آزمایشات ادرار هر مقیم مورد نظر و پرکردن فرم مربوطه (فرم شماره24)
7-11-3- شرکت در جلسات صبحگاهی
8-11-3- شرکت در جلسات گروه های کاری
9-11-3- هماهنگی لازم در جهت پر کردن اوقات فراغت و کارهای فوق برنامه طبق دستورالعمل
10-11-3- اجرای گروههای آموزشی-حمایتی باهدف ایجاد همبستگی گروهی و احساس اعتماد وامنیّت. همچنین آموزش و تکمیل فرمهای گروه (فرم شمارهُ 19) و تحویل آن به روانشناس ناظر یا سرپرست تیم درمان، برای درج در پرونده یا طرح درمانی مقیم.
12-3- شرح وظایف مسئول امور اداری و خدمات
1-12-3- انجام وظیفه زیر نظر رئیس مرکز
2-12-3- هماهنگی با گروه های کاری مرکز در رابطه با تهیّه و تدارک وسایل مورد نیاز
3-12-3- نظارت بر عملکرد گروه اداری و خدمات
4-12-3- هماهنگی در تهیّه تنخواه جهت خریدهای روزانه و سایر هزینه ها
5-12-3- همکاری با رئیس مرکز در محاسبه هزینه های جاری مرکز و ارائه به معاونت پیشگیری برای گرفتن اعتبار سالیانه
13-3- شرح وظایف کارپرداز
1-13-3- انجام وظیفه زیر نظر مسئول امور اداری و خدمات
2-13-3- انجام خریدهای روزانه
3-13-3- همکاری با مدیر مرکز و گروه هماهنگی طبق دستورالعمل (فصل پنجم)
4-13-3- انجام سایر وظایف محوله مربوطه
14-3- شرح وظایف راننده
1-14-3- انجام وظیفه زیر نظر مسئول امور اداری و خدمات
2-14-3- همکاری طبق شرح وظایف تعیین شده برای وی توسط مسئول امور اداری و خدمات
15-3- شرح وظایف آشپز
1-15-3- انجام وظیفه زیر نظر رئیس مرکز
2-15-3- همکاری با مدیر مرکز و گروه هماهنگی طبق دستورالعمل (فصل پنجم)
3-15-3- پخت غذای مرکز با همکاری گروه آشپزخانه طبق دستورالعمل (فصل پنجم)
16-3- شرح وظایف نگهبان
1-16-3- انجام وظیفه زیر نظر مسئول امور اداری و خدمات
2-16-3- همکاری با مدیر مرکز و گروه هماهنگی طبق دستورالعمل (فصل پنجم)
3-16-3- همکاری با سرپرست گروه انتظامات در حفظ و حراست مرکز طبق دستورالعمل (فصل پنجم)
بخش سوم26
ضوابط پذیرش
ماده 1: ویژگیهای جمعیت شناختی
ماده 2: ویژگیهای جسمانی و روانی
ماده 3: ویژگیهای قانونی واجتماعی
ماده 4: مدارک و سایر شرایط لازم
ماده 5: سابقه درمان اختلالات مربوط به مواد
ماده 6: مراحل پذیرش
ماده 7: وسایلی که ورودآن به مرکز ممنوع است
ماده 1: ویژگیهای جمعیت شناختی
1-1- مقیمان هر مرکز از یک جنس باشند .
2-1- سن مقیمان در زمان پذیرش حداقل 20و حداکثر 55 سال باشد .
1-3- مقیمان باید ساکن استانی که مرکز در آن قرار دارد یا استانی که به عنوان استان مهمان در لیست میزبانی مرکز قرار دارند، باشند .
1-4- دسترسی به محل سکونت مقیم در استان میزبان یا در استان مهمان، امکان پذیر باشد. در صورت بی خانمان بودن می توان برای ادامه زندگی بعد از پاکی شهری را انتخاب کند .
5-1- محدودیتی از نظر مذهب . ملیّت و وضعیت تاهل وجود ندارد .
6-1- مقیم باید قادر به درک زبان فارسی یا زبان رایج منطقه ای که مرکز در آن قرار دارد باشد .
7-1- مقیم باید قادر به خواندن و نوشتن متون فارسی باشد .
8-1- محدودیتی از نظر وضعیت شغلی وجود ندارد. اما شرایط شغلی باید به گونه ای باشد که فرد بتواند مراحل درمانی را تا انتها بگذراند .
ماده 2: ویژگیهای جسمانی- روانی
1-2- فرد سابقه وابستگی به حداقل یکی از مواد قابل سوء مصرف را داشته باشد .
2-2- فرد بر اساس نظر تیم درمان انحراف جنسی که منجر به اختلال در روند درمانی برای وی و دیگر مقیمان گردد، نداشته باشد .
3-2- بر اساس نظر تیم درمان، فرد بیماری روانی شدید (مانند افسردگی شدید ، اسکیزو فرنیا و اسکیزوتایبال وBMD و…) که مخل روند درمانی او یا سایر مقیمان گردد، نداشته باشد .
ماده3- ویژگیهای قانونی و اجتماعی
1-3- فرد مقیم به طور داوطلب شرایط درمانی را پذیرفته باشد .
تبصره 1: این شرایط ممکن است در مواردی به جای محکومیت یا پرداخت غرامت به علت مصرف مواد (نه قاچاق یا فروش آن) در دادگاه به طور داوطلبانه اتخاذ گردد .
تبصره 2: چنانچه در طول دورهُ درمان برای مسئولین مرکز محرز گردد که فرد مقیم تحت تعقیب قانونی است (فراری است)، موظّف به معرفی وی از طریق کتبی و تلفنی به مراجع قضائی می باشند .
تبصره 3: مرکز از نظر قانونی در حفظ و نگهبانی بیمار مسئولیتی ندارد .
تبصره 4: پاسخ استعلام کتبی در مورد مقیمان از طرف قاضی و یا دادستانی با نظر سرپرست تیم درمان و رئیس مرکز مانعی ندارد .
ماده4- مدارک و سایر شرایط لازم
1-4- ارئه شناسانامه یا کارت شناسائی معتبر ، یا تایید هویت از طرف مراجع قانونی یا مراکز درمان سرپائی الزامی است .
2-4- داشتن همراه الزامی است (ترجیحاً اعضاء درجه یک خانواده)
تبصره : در صورت عدم وجود اعضاء درجه یک خانواده بعنوان همراه فردی که دارای هویت اجتماعی مشخص باشد با ارائه شناسنامه یا کارت شناسائی معتبر میتواند بعنوان همراه مراجع تلقی گردد .
تبصره : در مورد معتادان بی خانمان در موارد 1-4 و 2-4 گواهی مددکاری مراکز سرپایی به جای خانواده و همراه کافی است .
ماده 5 – سابقه درمان اختلالات مربوط به مواد
1-5- مراجع سابقه عودهای مکرر وابستگی به مواد داشته باشد .
ماده 6 – مراحل پذیرش
1-6- منابع ارجاع :
1-1-6- مراحل پذیرش در واحدهای خود معرف
1-1-1-6- تیم درمان مرکز سرپایی با توجّه به ضوابط ( اندیکاسیونهای ) پذیرش جزوه معرفی برنامه اجتماع درمان مدار را در اختیار مراجع و خانواده وی جهت مطالعه و آشنایی با برنامه مرکز می گذارند .
تبصره : در صورتی که معتادی بی خانمان بود و برای ترک به مرکز خودمعرف مراجعه کرده بود مددکار مرکز سرپایی موظّف است برای طی مراحل مختلف درمان سرپایی و معرفی برنامه TC به او اقدام کند . در صورتی که این معتاد بی خانواده ولی با گواهی و حمایت مددکاری واحد خودمعرف به مرکز اجتماع درمان مدار مراجعه نماید پذیرش وی بلامانع است .
2-1-1-6- داوطلب اقامت در مرکز بعد از مطالعه جزوه معرفی برنامه در صورت موافقت ، فرم تقاضای اقامت در مرکز را ( فرم شماره 1) تکمیل می نماید .
3-1-1-6- بعد از درخواست اقامت ، خلاصه پرونده ( فرم شماره 2) توسط تیم درمان واحدهای خود معرف تکمیل می گردد .
ماده 7 – وسایلی که ورود آن به مرکز توسط مراجع ممنوع است .
1-7- سلاح سرد و گرم
2-7- پول نقد و اوراق بها دار
3-7- دارو
4-7- وسایل صوتی و تصویری
5-7- وسایل پخت و پز و فلاسک چای
6-7- وسایل برنده ( چاقو . تیغ . سرنگ و…)
7-7- وسایل بازی از هر نوع که از آلات قمار به حساب آیند .
8-7- تلفن همراه
9-7- انواع مشروبات الکلی ، مواد مخدر و وسایل مصرف آنها و دخانیات
تبصره 1: لازم است لیست وسایل فوق در قسمت پذیرش برروی تابلو اعلانات نصب گردد .
تبصره 2: به همرا داشتن آلات موسیقی مجاز در نطام جمهوری اسلامی ایران بلامانع است .
بخش چهارم27
ضوابط شروع بکار مرکز
ماده1- نحوه بکار گیری اعضای بهبود یافته انجمنهای دوازده قدمی
ماده 2- نحوه پذیرش
ماده یک : نحوه بکارگیری اعضای بهبود یافته انجمنهای دوازده قدمی
1-1- انتخاب 7 نفر اعضای بهبود یافته انجمنهای دوازده قدمی توسط رئیس مرکز و سرپرست تیم درمان :
2-1- آموزش و تمرین این افراد در مورد مفاهیم و روشهای برنامه اجتماع درمان مدار در یک دوره هفت روزه
3-1- آموزش و تمرین اعضای بهبود یافته توسط کارشناسان آموزش دیده بر اساس روشی که آموزش دیده اند انجام می گیرد ( برنامه توسط تیم درمان تهیّه گردد)
4-1- در پایان دوره آموزشی هفت روزه ارزیابی از هفت نفر اعضای بهبود یافته توسط تیم درمان انجام می گیرد و پنج نفر جهت همکاری به مدت سه هفته انتخاب می شوند در صورتی که نظر مثبت تیم درمان جلب شود این افراد قادرند بعد از دوره آموزشی و کارورزی TC آزمون مربوطه را گذرانده و مدرک یاوری را اخذ کنند .
5-1- لازم است میزان دستمزد اعضای بهبود یافته برای برای مدت چهار هفته با محاسبه روزهای تعطیل با نظر رئیس مرکز و سرپرست تیم درمان تعیین و بعد از انجام اقدامات لازم توسط رئیس مرکز به آنها داده شود .
6-1- در صورتی که اعضای بهبود یافته بعد از پایان همکاری علاقمند به استفاده از خدمات مرکز باشند با آنها طبق ضوابط پذیرش و سایر قوانین عمل خواهد شد .
7-1- در استانهایی که امکان بکارگیری اعضای بهبود یافته انجمن های دوازده قدمی وجود نداشته باشد . هفت نفر از افرادی که دوره سم زدایی را در واحد پذیرش و پیگیری معتادان خود معرف ایشان به پایان رسانده اند و در گروههای درمانی شرکت فعال داشته باشند و یا افرادی از گروههای خودیاری استان می تواند جایگزین اعضای بهبود یافته انجمن های دوازده قدمی گردند . انتخاب این افراد به پیشنهاد تیم درمان واحد خود معرف و تایید تیم درمان مرکز خواهد بود . بقیه مراحل شرکت این گروه مانند اعضای بهبود یافته خواهد بود .
ماده دوم : نحوه پذیرش مقیمان
1-2- کار مرکز با حضور پنج نفر از اعضای بهبود یافته انجمنهای دوازده قدمی و یا اعضای گروههای خود یاری و هفت نفر داوطلب درمان ، تیم درمان و تیم پژوهش و بخش اداری مرکز شروع می گردد .
2-2- پذیرش در چهار مرحله انجام می گیرد ، هر مرحله سه روز وجمعاً دو هفته است .
3-2- اجرای مرحله اول سه روز طول می کشد و برنامه روزانه به ترتیب زیر خواهد بود .
ساعت
برنامه
6
30/6 -6
30/7 – 30/6
30/8 – 30/7
10 – 30/8
30/10 – 10
12 – 30/10
14 – 12
15 – 14
30/15 – 15
30/16 – 30/15
17 – 30/16
30/18 – 17
20 – 30/18
21 – 20
22 – 21
23 – 22
23
بیداری
امور شخصی
صبحانه
آموزش مشاهده فرایند و تمرین
کلاس
استراحت و پذیرایی
کلاس
ناهار و استراحت
کلاس
استراحت و پذیرایی
سمینار
تفریح و بازی
مطالعه
امور شخصی
شام
بررسی اتفاقات روزانه
امور شخصی
خواب
4-2- موضوعات آموزشی در مرحله اول به قرار زیر است :
1- جدایی اجتماعی
2- سبب شناسی
3- عوارض اعتیاد
4- مفهوم اختلال
5- زندگی ومفهوم آن
6- را هبرد (استراتژهای) درمان
7- کارهای درمان
8- مفهوم بهبودی و سلامت
9- مفهوم حاله و تغییر نام
10- برنامه روزانه
5-2- افرادی که برای اولین بار وارد مرکز می شوند لازم است مفهوم فرایند را توسط تیم درمان آموخته و در طی 2 هفته موظّف به نوشتن فرایند شوند و در مرحله چهارم قرائت نمایند .
6-2- مرحله دوم به مدت سه روز است و همه افرادی که مرحله اول را گذرانده اند وارد این مرحله می گردند و در این زمان 7 نفر نیز وارد مرحله اول می شوند .
7-2- برنامه روزانه مرحله دوم به ترتیب زیر خواهد بود :
ساعت
برنامه
6
30/6 – 6
30/7 – 30/6
30/8 – 30/7
10 – 30/8
30/10 – 10
12 – 30/10
14 – 12
15 – 14
30/15 – 15
30/16 – 30/15
17 – 30/16
30/18 – 17
20 – 30/18
21 – 20
22 – 21
23 – 22
23
بیداری
امور شخصی
صبحانه
جلسه صبحگاهی
کلاس
استراحت و پذیرایی
کلاس
ناهار و استراحت
ایفای نقس در مورد سرپرستی
مدیریت و مقابله با خلاف (هر موضوع یک روز تمرین شود)
استراحت و پذیرایی
سمینار
تفریح و بازی
مطالعه
امور شخصی
شام
بررسی اتفاقات روزانه و امور شخصی
خواب
8-2- موضوعات آموزشی در مرحله دوم به قرار زیر است :
1- مفاهیم گروه
2- سلسله مراتب
3- چارت تشکیلاتی
4- نظم
5- احترام به انسانها
6- مسئولیت پذیری
9-2- در این مرحله اعضای بهبود یافته به عنوان گروه هماهنگی عمل می کنند و ریاست جلسه صبحگاهی را به عهده خواهند داشت .
10-2- اعضای بهبود یافته از بین خود یک نفر را بعنوان مدیر انتخاب می کنند
11-2- مفهوم برد و صندوقها توضیح داده شده و از آنها استفاده می گردد .
12-2- در روز جمعه جلسه صبحگاهی و برنامه تفریح و بازی وجود خواهد داشت .
13-2- اعضای بهبود یافته روز جمعه می توانند به خانواده خود تلفن بزند یا ملاقات حضوری داشته باشند .
14-2- مرحله سوم به مدت سه روز است و همه افراد که هر دو مرحله 1 و 2 را گذرانده اند وارد این مرحله می شوند و مقیمانی که فقط مرحله یک را گذرانده اند وارد مرحله 2 خواهند شد و برای مرحله یک نیز 7 نفر پذیرش می شوند .
15-2- برنامه روزانه در مرحله سوم به شکل زیر است :
ساعت
برنامه
6
30/6- 6
30/7 – 30/6
30/8 – 30/7
10 – 30/8
30/10 – 10
12 – 30/10
30/12 – 12
14 – 30/12
30/15 – 14
30/17 – 30/15
30/18 – 30/17
30/19 – 30/18
20 – 30/19
21 – 20
22 – 21
23 – 22
23
بیداری
امور شحصی
صبحانه
جلسه صبحگاهی
کار اجتماع
استراحت و پذیرایی
کلاس
آماده کردن ناهار و امور شخصی
ناهار و استراحت
گروه آموزشی و حمایتی
ارزشیابی عملکرد
سمینار
مطالعه
امور شخصی – آماده کردن شام
شام
بررسی اتفاقات روزانه
امور شخصی
خواب
16-2- موضوعات آموزشی در مرحله سوم به قرار زیر است :
1- بهداشت و ایمنی
2- مفهوم سرگروهها
3- شکل دهی رفتار
17-2- در این دوره کار اجتماع فقط شامل نظافت مرکز می گردد که طبق دستور العمل گروههای کاری هر کس وظیفه ای را که در این گروه قرار است انجام دهد انتخاب نموده و باید از آن دفاع کند .
18-2- در مرحله چهارم یک گروه 7 نفره وارد مرحله اول می شوند و بقیه مقیمان در مرحله چهارم قرار می گیرند .
19-2- برنامه روزانه در مرحله چهارم بصورت زیر است :
الف : جلسه صبحگاهی هرروز
ب : قرائت مشاهده فرایند توسط اعضاء
ج : مشخص شدن گروه سرپرستان و مدیر با نظر تیم درمان و مشورت با گروه تصمیم گیری از اعضای بهبود یافته ( با انتخاب وظیفه توسط فرد و دفاع برای چنین انتخاب و تصمیم گیری اعضای بهبود یافته )
د : مشخص شدن سایر افراد گروه کاری ( با انتخاب وظیفه توسط فرد و دفاع برای چنین انتخاب و تصمیم گیری گروه هماهنگی جدید )
ﻫ : تمرین یک روز کامل مطابق برنامه روزانه
و : بررسی آن روز
ز : قرائت و امضاء قوانین و مقرّرات
ح : بررسی فرمهای شرح حال زندگی و مراجعان و پذیرش نهایی توسط تیم درمان
15- در این مقطع حدود 28 مراجع و 5 فرد از اعضای بهبود یافته در مرکز حضور دارند .
16- در روز شنبه بعد افراد جدیدتا مرز 30 نفر جذب می شود و به ترتیب بعد از گذراندن 2 هفته در مرکز به عنوان مرحله جهت یابی وارد مرحله درمان می شوند .
17- در این مقطع اعضای بهبود یافته یک هفته در مرکز حضور خواهند داشت و نقش مشاور تیم درمان را به عهده خواهند داشت .
بخش پنجم
ضوابط مرتبط با درمان28
ماده 1- برنامه اجتماع درمان مدار
ماده2- ضوابط مربوط به گروههای درمانی
ماده3- ضوابط مربوط به گروهای کاری
ماده 4- سیر درمان
ماده 5- قوانین داخلی
ماده 1- برنامه اجتماع درمان مدار
1-1- برنامه روزانه :
ساعت
برنامه
6
10/6 – 6
20/6 – 10/6
40/6 – 20/6
15/7 – 40/6
45/7 – 15/7
45/8 – 45/7
15/9 – 45/8
30/10 – 15/9
11 – 30/10
30/12 – 11
14 – 30/12
15 – 14
30/15 – 15
17 – 30/15
30/17 – 17
19 – 30/17
21 – 20
23 – 21
23
بیداری
امور شخصی
مراسم پرچم
ورزش – نرمش
استحمام
صبحانه
جلسات صبحگاهی
جلسه گروههای کاری
کار اجتماع ( کار در خانه )
استراحت
گروههای شناخت رفتار درمانی
ناهار و استراحت
کار اجتماع
ارزشیابی
کاردرمانی( 2جلسه در هفته )، آموزش( زبان-سواد آموزی- موسیقی)(2 جلسه درهفته)،کار کارگاه مهارت سازی(2جلسه در هفته)
استراحت
(5 هفته اول درمان) 3جلسه در هفته ورزش، 3 جلسه در هفته گروههای حمایتی- آموزشی، (بعد از هفته پنجم درمان )2 جلسه در هفته ورزش، 2 جلسه در هفته گروههای حمایتی-آموزش، 2جلسه در هفته گروه رویارویی
سمینار
شام
تفریح و بازی – جلسات خانگی – خواب
تبصره 1: در تهیّه صبحانه هر روز یک نفر به نوبت از گروه آشپزخانه در مراسم ورزش شرکت نمی کند و صبحانه را تدارک می بیند . لازم است گروه آشپزخانه در زمانهای کار به آماده سازی سالن ناهار خوری نیز بپردازند و از ساعت کلاسها برای انجام کارهای آشپزخانه استفاده ننمایند .
تبصره 2: منظور از جلسات خانگی ، جلساتی است که به طور منظم در برنامه روزانه برگزار می شود . افراد شرکت کننده در آن صرفا مقیمان هستند و طول زمان آن مطابق برنامه خواهد بود. طرز نشستن آزاد و محل آن هر یک از خوابگاه ها به صورت گردشی است .
جلسه فاقد ساختار بوده و در عین قانونی و رسمی و ضابطه دار بودن ، روابط کلامی منعطف تر است . جلسه رهبر یا مسئول ندارد و اتفاقات آن می تواند در جلسات معمول مثل جلسه صبحگاهی یا گروههای رویارو و یا قسمتهای دیگر از برنامه روزانه که جهت طرح مسائل فردی و اجتماع پیش بینی شده است مطرح شود .
موضوعات مطروح عبارتند از : مسائل مورد علاقه خانواده که به روند اداره کردن خانه مربوط است . بیان مسائل عاطفی و شناختی ، بیان مسائل همدلانه منجر به رشد و عوامل آسیب رسان و مسائل مشابه .
در این جلسه افراد می توانند برای دیگران نیز صحبت کنند اما به شرطی که بی حرمتی به دیگران نباشد . ذکر تجارت قبلی با دقت فوق العاده مقدور است و بایستی بد آموزی نداشته باشد در این جلسه process observation فرایند مشاهده کاملا دقیق ( شبیه جلسه صبحگاهی ) نوشته شده و در اختیار تیم درمان قرار کیرد .
ماده 2- ضوابط مربوط به گروه های درمانی
1-2- ضوابط کلی
1-1-2- اجتماع درمان مدار ضمن اینکه خود یک گروه درمانی محسوب می شود شامل گروه جلسه صبحگاهی ، گروه رویارو ، گروه های آموزشی- حمایتی ، سمینار و نشستهای عمومی است که به شرح هر کدام از آنها پرداخته خواهد شد .
2-1-2- نحوه حضور مقیمان در گروه های مختلف بر اساس مدت حضور و طرح درمانی آنها و ضوابط مربوط به گروه های درمانی تعیین می گردد .
6-1-2- اداره گروه های رویارویی اجتماع درمان مدار بر عهده درمانگران متخصّص ( روان پزشک ، کارشناس ارشد و دکترای روان شناسی بالینی ) است که نقش تسهیل کننده ابراز احساسات و افکار اعضاء گروه را بعهده دارند .
تبصره : در برخی از گروه ها که گرایش رفتاری حمایتی بیشتری دارند مانند گروه های آموزشی – حمایتی ، مدیریت اجرای گروه بر عهده یاوران یا مقیمان گذاشته می شود ولی حضور درمانگران در برخی از این گروهها بعنوان یک الگوی درمانی الزامی است .
7-1-2- وظیفه اصلی نظارت بر فرآیند و ثبت آن و ارائه بازخورد (بجز جلساتی که در دستورالعمل مشخص گردیده مثل جلسات صبحگاهی ) بعهده درمانگران است .
تبصره 1: اطلاعات مربوط به فرد باید در پرونده مخصوص که دارای یک کد اختصاصی است (بدون ذکر نام و مشخصات بیمار) نگهداری شود .
تبصره 2: لازم است فرمهای شماره 17 الی 22 جهت ثبت گزارش جلسات توسط افرادی که مشخص شده اند تکمیل و در فایل جداگانه نگهداری شود تا در صورت لزوم در اختیار تیم درمان و یا ارزیابان قرار گیرد.
8-1-2- اطاقهایی که جهت انجام گروه درمانی در نظر گرفته می شود باید دور از سر و صدا و دارای نور کافی باشد .
9-1-2- نحوه نشستن در گروهها باید ترجیجاً بشکل دایره و در صورت عدم امکان به شکل نیم دایره در دو ردیف باشد در مورد گروههای آموزشی در صورت عدم امکان نشستن در ردیفهای پشت سر هم مانعی ندارد.
تبصره 1: لازم است برنامه 6 ماهه گروههای درمانی و آموزشی و سایر فعالیتهای مقیمان با توجّه به برنامه روزانه و ضوابط مربوط به گروهها ، توسط گروه درمان هر مرکز تهیّه گردیده و در سالن اجتماعات در کتابخانه نصب گردد .
2-2- جلسات صبحگاهی
1-2-2- جلسات صبحگاهی جزء برنامه های روزانه است که کارکرد درمانی دارد ، گرایش آن عمدتاً رفتاری و تا حدی شناختی ، با تاکید بر اینجا و اکنون است و هدف آن تطابق فرد با زندگی روزانه ، ابراز تمایلات مشترک ، افزایش احساس مشترک جمعی و حل مسائل و مشکلات فردی می باشد .
2-2-2- زمان تشکیل جلسات صبحگاهی هر روز صبح مطابق برنامه روزانه و به مدت یکساعت است .
3-2-2- شرکت کنندگان همه افراد مقیم هستند و یکی از سرپرستان گروههای کاری و یا مدیر هدایت جلسه را بعهده می گیرد .
4-2-2- موضوعات مطرح شده شامل : مسائل فردی ، مسائل مربوط به اجتماع(خانه) ، اخبار(هواشناسی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، ورزشی) ، پند ، بازی ، ارائه گزارش مشاهده گران و همچنین انتخاب افراد برای فعالیتهای فوق الذکر در روز بعد است ، تصمیم گیری در مورد برنامه های سمینار نیز در جلسات صبحگاهی انجام می گیرد .
تبصره 1: افراد اجرا کننده هر یک از قسمتها از روز قبل معلوم می شوند .
ماده 3- ضوابط مربوط به گروههای کاری
1-3- نمودار سلسله مراتبی با تعداد 30 نفر
1-1-3- در این نمودار به جز مسئول مرکز و پرسنل تخصصی و اداری ، سایر افراد که شامل مدیر و گروههای با درجه کمتر هستند جزء افراد مقیم می باشند .
2-1-3- هر فرد بعد از پذیرش توسط گروه انتظامات به سرپرست گروه نظافت معرفی میگردد و در این گروه در پایین ترین رده شروع بکار می نماید .
3-1-3- نحوه ارتقاء باید طبق قوانین داخلی (فصل چهار ، ماده پنج) انجام پذیرد .
4-1-3- نمودار سلسله مراتبی باید در تابلو اعلانات ، اطاق سرپرست تیم درمان ، مدیر و سرپرستان نصب گردد.
5-1-3- اصلاحات و تغییرات ایجاد شده در نمودار بلافاصله در چارتهای نصب شده در محلهای فوق الذکر توسط سرپرست گروه کاری اعمال می شود .
6-1-3- لازم است اسم مستعار ، عنوان شغل و رتبه گروههای کاری از رتبه 5 الی 7 با کاغذ قرمز ، از رتبه 8 الی 10 روی کاغذ آبی و رتبه 11 الی 13 روی کاغذ زرد بعد نوشتن و قرار دادن در تلقهای مخصوص بر روی سمت راست سینه آنها نصب گردد .
2-3- شرح وظایف گروه هماهنگی
1-2-3- انجام وظیفه زیر نظر مدیر(سرپرست گروه هماهنگی)
2-2-3- بررسی پیشنهادات و انتقادات نوشته شده بر روی تابلوها و موجود در صندوق پیشنهادات بطور روزانه
3-2-3- تشکیل جلسات روزانه طبق برنامه مرکز و بررسی روند انجام کارها و ارائه پیشنهاد
4-2-3- تصمیم گیری در موارد خاص (اتفاقات ناگهانی ، میهمانهای مرکز ، برگزاری مراسم خاص و …)
5-2-3- پیشنهاد و تصمیم گیری در مورد تنبیه و تشویق و ارتقاء یا تنزل درجه مقیمان طبق قوانین داخلی
6-2-3- پیشنهاد و مشورت در تصمیم گیری برای برگزاری جلسات عمومی طبق قوانین داخلی (به جز مواردی که مسئولین پرسنل مرکز لزوم آنرا تایید کنند)
7-2-3- بررسی مسائلی که در جلسات صبحگاهی غیر قابل حل تشخیص داده شود .
8-2-3- همکاری در تعیین سیر درمان مقیمان طبق دستورالعمل سیر درمان (فصل چهار ، ماده چهار)
3-3- شرح وظیفه سرپرست گروه هماهنگی(مدیر)
1-3-3- انجام وظیفه طبق دستورالعمل و با نظارت سرپرست تیم درمان
2-3-3- ثبت سیر درمان سرپرستان گروه کاری بصورت هفتگی (فرم شماره 12 (الف))
3-3-3- نظارت بر عملکرد گروه هماهنگی و ارائه گزارش روزانه به سرپرست تیم درمان شامل مشکلات ، موانع ، همکاری ، اجرای قانون ، حضور و غیاب و سایر اعمال مرتبط به پیشرفت یا عدم پیشرفت
4-3-3- انجام امور شخصی
5-3-3- الگو بودن
6-3-3- تشکیل جلسه روزانه طبق برنامه با گروه هماهنگی
7-3-3- تشکیل جلسه روزانه طبق برنامه با سرپرست تیم درمان
8-3-3- پیشنهاد در مورد تنبیه و تشویق و ارتقاء و عزل درجه سرپرستان گروهها به رئیس تیم درمان طبق قوانین داخلی
9-3-3- ایجاد هماهنگی در تهیّه وسائل مورد نیاز گروه هماهنگی زیر نظر مسئول امور اداری و خدمات مرکز
10-3-3- سایر وظایف محوله از جانب مسئول مربوطه
11-3-3- لازم است اسم مستعار مدیر و سمت وی بر روی پارچه سفید رنگ نوشته شده و مطابق معمول روی سینه نصب گردد، علاوه بر آن روی بازوی وی باز و بند سفید رنگ بسته شود .
4-3- شرح وظایف سرپرست گروهها
1-4-3- انجام وظیفه زیر نظر مدیر و طبق دستورالعمل
2-4-3- ثبت سیر درمان گروه کاری بصورت هفتگی (فرم شماره 12 (ب))
3-4-3- الگو بودن
4-4-3- انجام امور شخصی
5-4-3- انجام امور اجتماعی محوله در گروه خود
6-4-3- نظارت بر عملکرد گروه کاری تحت نظارت خود و همکاری در مسیر درمان مقیمان طبق دستورالعمل
7-4-3- تهیّه گزارش روزانه از نحوه عملکرد گروه کاری تحت نظارت خود و ارائه آن به مدیر شامل مشکلات ، موانع ، همکاری ، اجرای قانون ، حضور و غیاب و سایر اعمال منطبق بر پیشرفت یا عدم پیشرفت
8-4-3- برگزاری جلسات روزانه طبق برنامه مرکز جهت برنامه ریزی کارها در هر گروه کاری
9-4-3- پیشنهاد ارتقاء و یا تنبیه افراد تحت نظارت خود به گروه هماهنگی و اعمال آن طبق قوانین داخلی
10-4-3- تدارک وسائل مورد نیاز در گروه خود ضمن هماهنگی با مدیر و کارپرداز مرکز
11-4-3- سایر وظایف محوله از جانب مسئول مربوطه
تبصره 1: درخواست وسایل موردنیاز با پیشنهاد سرپرست گروه ، پر کردن فرم شماره 42 و تایید مدیر و مسئول امور اداری و خدمات و ارائه آن به کارپرداز انجام می گیرد .
تبصره 2: سرپرست گروه فرهنگی و ورزشی باید حداقل دارای مدرک تحصیلی دیپلم باشند .
12-4-3- لازم است اسم مستعار و گروه کاری سرپرستان گروهها بعد از نوشتن بر روی کاغذ سفید و قرار دادن در تلقهای مخصوص بر روی سینه آنها نصب گردد .
5-3- شرح وظایف گروه انتظامات
1-5-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست گروه انتظامات
2-5-3- همکاری با نگهبان مرکز طبق دستورالعمل
3-5-3- برقراری امنیت داخلی مرکز طبق قوانین داخلی
4-5-3- برقراری نظم داخل مرکز طبق قوانین داخلی
5-5-3- نظارت بر اجرای صحیح قوانین و مقرّرات مرکز
6-5-3- ارائه گزارش از مشاهدات و بازدیدهای انجام شده در طی روز به سرپرست گروه انتظامات .
7-5-3- کشیک شب به صورت نوبتی برای حفظ امنیت و ثبت اتفاقات در 24 ساعت
8-5-3- لازم است اسم مستعار ، عنوان شغل و رتبه اعضای گروه انتظامات بعد از نوشتن روی کاغذ سبز و قراردادن در تلقهای مخصوص بر روی سمت راست سینه نصب گردد .
تبصره 1: کسانی که کشیک شب داشته اند می توانند تا قبل از جلسه صبحگاهی در مراسم معمول روزانه شرکت نکنند و در ساعات کاراجتماع استراحت داشته باشند .
تبصره 2: زمان کشیک شب از ساعت خواب تا ساعت بیداری مقیمان است .
تبصره 3: گروه انتظامات روزهای غیرکاری نیز مسئولیت فوق را برعهده دارند .
تبصره 4: لازم است در زمان تشکیل کلاسها و جلسات مراقبت مرکز توسط گروه انتظامات تعطیل نگردد و گروه انتظامات به نوبت در کلاسها شرکت کنند .
6-3- شرح وظایف گروه فرهنگی و ورزشی
1-6-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست گروه فرهنگی و ورزشی
2-6-3- ثبت فهرست کتب و سایر مکتوبات و حفظ آنها ، امانت دادن و تحویل بموقع کتابها
3-6-3- تهیّه روزنامه و توزیع آنها
4-6-3- انجام امور تکثیر و توزیع جزوات و سایر فرمهای مورد لزوم
تبصره : تکثیر مطالب درخواستی پرسنل مرکز برای امور شخصی و خارج از چهارچوب درمانی توسط مقیمان ممنوع است .
5-6-3- تدارک و نگهداری وسائل معنوی ، ورزشی ، تفریحی مورد نیاز طبق دستورالعمل
6-6-3- تدارک تفریحات و مراسم خاص طبق دستورالعمل
7-6-3- تهیّه گزارش عملکرد روزانه و ارائه آن به سرپرست گروه فرهنگی و ورزشی
8-6-3- داشتن یک برنامه روزانه کاری و نصب آن در اطاق سرپرست گروه و مدیر
تبصره : در مورد امور ورزشی با کارشناس ورزش مرکز هماهنگی شود .
9-6-3- سایر وظایف محوله از جانب مسئول مربوطه
7-3- شرح وظایف گروه ایمنی و نگهداری
1-7-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست گروه ایمنی و نگهداری
2-7-3- بازرسی روزانه از قسمتهای مختلف مرکز و اطمینان از استفاده صحیح از وسائل و سالم بودن آنها و دادن تذکرهای لازم در قسمتهایی که در حفظ وسائل توجّه کافی نمی شود .
تبصره 1: در روزهای غیر کاری یک نفر از این گروه به صورت کشیک در دسترس مقیمان جهت انجام امور ضروری خواهد بود .
تبصره 2: امور ضروری مواردی هستند که بنا به تشخیص سرپرست گروه ایمنی و نگهداری و سرپرست گروه انتظامات و با مدیر ضروری تشخیص داده می شوند .
3-7-3- اقدام به موقع در تعمیر وسایلی که از قسمتهای مختلف گزارش و درخواست گردیده است. (با تکمیل فرم شماره 43)
4-7-3- اقدام به موقع در تعمیر وسایل مختلف که لازم است به بیرون از مرکز فرستاده شود و پیگیری های مربوط به آن ، زیر نظر سرپرست گروه ایمنی و نگهداری
تبصره : در مورد تعمیر وسائل در خارج از مرکز طبق فرم شماره 43 ابتدا سرپرست گروه به مدیر و سپس مدیر با هماهنگی مسئول امور اداری و خدمات ، درخواست تعمیر را به کارپرداز ارائه میدهد و وظیفه پیگیری به عهده سرپرست گروه ایمنی و نگهداری خواهد بود .
8-3- وظایف گروه آشپزخانه
1-8-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست گروه آشپزخانه
2-8-3- تهیّه برنامه غذایی با توجّه به امکانات مرکز و تعداد مقیمان ، با هماهنگی آشپز و نصب آن در آشپزخانه ، اطاق سرپرست گروه و اطاق مدیر و سالن غذاخوری
3-8-3- درخواست تهیّه مواد غذایی با هماهنگی آشپز و ارائه آن به سرپرست گروه آشپزخانه
تبصره: درخواست تهیّه مواد غذایی نیز تابع مقرّرات سایر درخواستها می باشد.
4-8-3- همکاری در تهیّه صبحانه ، ناهار و شام تحت نظارت آشپز
5-8-3- مرتب کردن میز غذا ، جمع کردن و شستن ظروف و پذیرایی
9-3- گروه رختشویخانه
1-9-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست گروه رختشویخانه
2-9-3- جمع آوری لباسها بطور روزانه از خوابگاهها و شستن و خشک کردن آنها و تحویل در مدت حداکثر 24 ساعت
3-9-3- جمع آوری ملحفه ها هفته ای یکبار ترجیحاً روزهای جمعه و شستن و خشک کردن آنها و تحویل در مدت حداکثر 24 ساعت
4-9-3- ضدعفونی لباسها و ملحفه ها هفته ای یکبار
5-9-3- استفاده از دستکش و چکمه در رختشویخانه
6-9-3- رعایت مقرّرات بهداشتی در رختشویخانه طبق قوانین
تبصره 2: جمع آوری و تحویل لباسها ، ملحفه ها ، و پرده ها باید همراه با پر کردن فرم شماره 45 انجام گیرد .
10-3- گروه نظافت
1-10-3- انجام وظیفه زیر نظر سرپرست گروه نظافت
2-10-3- گردگیری داخل ساختمانها ، اطاقها
3-10-3- تمیز کردن شیشه ها
4-10-3- جارو کشیدن و تی کشیدن قسمتهای مختلف مرکز
5-10-3- نظافت سرویسهای بهداشتی
ماده 4- سیر درمان
1-4- مرحله جهت یابی
1-1-4- مقیم پس از پذیرش اولیه و تمایل به شرکت در برنامه های اجتماع درمان مدار وارد این مرحله می گردد.
2-1-4- در اولین روز پذیرش مقیم ، لازم است طی جلسه کوتاهی در مورد جلسات آموزش خانواده برای خانواده و یا سایر افراد مهم توضیح داده شده و زمان و محل آن هماهنگ گردد .
3-1-4- مدت این مرحله دو هفته است .
4-1-4- یکی از اعضای با تجربه تر گروه انتظامات مسئول راهنمایی های اولیه به فرد تازه وارد می باشند که به عنوان راهنما از وی نام برده می شود .
5-1-4- دراولین روز اقامت فرد تازه وارد باید قبل از جلسات صبحگاهی مراجعه نمایند و توسط راهنما لوازم شخصی به وی تحویل داده شود و به اطاقش راهنمایی گردد. در اطاق تخت و کمد هر فرد باید از قبل مشخص گردد و بعد از انتخاب اسم مستعار، نام جدید بر روی آنها نوشته شود .
6-1-4- در اولین جلسه صبحگاهی ، در زمان صحبت در مورد مسائل جمعی ، راهنما فرد تازه وارد را به اعضای خانواده معرفی می کند. وی سپس خود را با نام مستعار معرفی کرده و کمی درباره خود صحبت می کند. (حداکثر 5 دقیقه)
7-1-4- در روز اول راهنما قسمتهای مختلف مرکز را به فرد تازه وارد معرفی می نماید .
8-1-4- راهنما در روز اول باید ، دو دفتر 60 برگ ، دو مداد ، یک خودکار ، یک پاک کن ، یک مدادتراش ، و فرم شماره 9 (مربوط به شرح حال دوران زندگی) را در یک پوشه را به مراجع تحویل دهد .
9-1-4- راهنما باید دفترچه شرح وظایف پرسنل و گروههای کاری را در اختیار مراجع قرار دهد .
10-1-4- در پایان اولین روز مقیم تازه وارد به سرپرست گروه نظافت معرفی و در پائین ترین رده این گروه قرار می گیرد و از روز دوم شروع به انجام وظیفه زیر نظر سرپرست گروه نظافت می نماید .
11-1-4- نحوه ارتقاء مقیم در گروههای کاری طبق قوانین ارتقاء انجام می گیرد .
2-4- مرحله درمان
1-2-4- مقیم در این مرحله موظّف به اجرای کامل قوانین مرکز است .
2-2-4- مدت این مرحله ده هفته است .
3-2-4- نحوه ارتقاء مقیم در گروههای کاری طبق قوانین ارتقاء خواهد بود .
4-2-4- تمرکز عمده در این مرحله برروی مسائلی مانند خودیاری ، مشکلات رفتاری ، عاطفی ، شناختی ، خانوادگی ، تربیتی ، حرفه ای و سوء مصرف مواد است .
5-2-4- در مرحله درمان آموزشهای لازم مطابق با برنامه آموزشی اجرا می گردد .
6-2-4- در مرحله درمان مقیم در جلسات صبحگاهی ، آموزشی- حمایتی ، هم آموزی(سمینار) ، گروههای کاری ، گروههای شناخت رفتاردرمانی و رویارویی ، کلاس های آموزشی و کار درمانی و شناخت وسوسه ، نشستهای عمومی شرکت می نماید .
7-2-4- در این مرحله مقیم موظّف است با کمک سرپرست گروه کاری و درمانگران جهت
3-4- مرحله ترخیص تدریجی
1-3-4- مقیمان پس از طی دوره 12 هفته ای پس از پذیرش اولیه و 10هفته پس از پذیرش نهایی وارد مرحله ترخیص تدریجی می گردد .
2-3-4- ترخیص تدریجی به ترتیبی صورت می گیرد که مجموعاً در طی 6 هفته انجام می شود. دو هفته اول را اصطلاحاً مرحله آمادگی برای ترخیص و یک ماه بعدی ترخیص تدریجی یا ورود مجدّد گفته می شود .
3-3-4- مقیم در طی دوره آمادگی برای ترخیص و ترخیص تدریجی به نحو زیر به مرخصی می رود .
هفته اول : ظهر پنجشنبه تا صبح شنبه
هفته دوم : ظهر چهارشنبه تا صبح شنبه
هفته سوم : ظهر سه شنبه تا صبح شنبه
هفته چهارم : ظهر دوشنبه تا صبح شنبه
هفته پنجم : ظهر یکشنبه تا صبح شنبه
هفته ششم : ظهر شنبه تا صبح شنبه
ماده 5 : قوانین داخلی
1-5- قوانین مربوط به مصرف مواد
1-1-5- مصرف هرگونه دارو ممنوع است مگر با تجویز روانپزشک مرکز یا پزشک درمانگاه و یا بیمارستان طرف قرارداد مرکز
2-1-5- داروی تجویز شده باید تحت نظارت سرپرست گروه کاری یا مسئول رده بالاتر مصرف گردد .
3-1-5- مصرف هرگونه ماده قابل سوءمصرف ممنوع است .
4-1-5- در صورت مصرف هرگونه ماده قابل سوءمصرف (جز در موارد تجویز شده از طرف پزشک و تایید روانپزشک مرکز) شدیدترین مجازات (تبعید) بعد از طرح در جلسه عمومی اعمال می گردد. فرم تبعید (فرم شماره 41) تکمیل شده و در پرونده مقیم تبعید شده درج می شود .
تبصره : لازم است بعد از تبعید فرد ، ارتباط مرکز با وی از طریق سیستم مددکاری حفظ گردد و شیوه ادامه درمان نیز برای وی تعیین گردد .
2-5- قوانین مربوط به نحوه برخورد با دیگران
1-2-5- لازم است همه افراد اعم از اداره کنندگان مرکز تیم درمان ، یاوران ، مدیریت ، گروه هماهنگی و مقیمان مطابق حقوق انسانی با یکدیگر برخورد نمایند، به گونه ای که هتک حرمت دیگران نشود و به آزادی آنها در قالب قواعد مرکز لطمه ای وارد نشود .
2-2-5- هرگونه توهین یا استفاده از کلمات متضمن آن (بصورت کتبی یا شفاهی) توسط اداره کنندگان مرکز ، تیم درمان ، یاوران ، مدیریت و گروه هماهنگی و مقیمان ممنوع است .
3-2-5- هرگونه رفتار متضمن خشونت ممنوع است و با فرد مرتکب مطابق قواعد جدول تنبیه ، عمل خواهد شد، چنانچه خشونت منجر به ضرب و جرح (حتی به خود مراجع- خودزنی) شده باشد (مطابق گزارش گروه انتظامات و تایید مسئول تیم درمان) و نیز هرگونه رفتار جنسی با دیگران منجر به تبعید بعد از طرح در جلسه عمومی خواهد شد. همچنین باید فرم 41 تکمیل شده در پرونده مقیم درج گردد .
4-2-5- افراد در اجتماع می توانند مطابق قواعد تعیین شده در مواقع مشخص و به طرق معلوم اظهار نظر کرده و از نظر خود دفاع نمایند .
3-5- قوانین مرتبط با نظم
1-3-5- افراد مقیم لازم است در تمام جلسات مطابق دستورالعمل ، در ساعتهای تعیین شده شرکت کنند .
2-3-5- لازم است افراد زمان دقیق ورود به جلسه و خروج از آن را رعایت کنند .
3-3-5- افراد بایستی قواعد مربوط به شرکت در جلسات را که برای هر یک از آنها تعریف شده است رعایت کنند .
تبصره 1: در صورتی که مقیم با دلایل کافی نتوانست در برنامه ای شرکت نماید با تایید سرپرست تیم درمان و پر کردن فرم عدم شرکت در برنامه خاص (فرم شماره 31) عدم حضور وی بلامانع است .
تبصره 2: چنانچه مقیم در زمان اقامت به علت ابتلا به بیماری نیاز به معالجه به مدت 15 روز داشته باشد ترخیص خواهد گردید. پذیرش مجدد وی پس از بهبودی با تایید پزشک معالج مبنی بر درمان بیماری امکان پذیر خواهد بود. بدیهی است مراحل پذیرش در مرکز اجتماع درمان مدار باید مجدداً طی گردد و ادامه روند درمانی ، از ابتدای فازی که در آن ترخیص شده است شروع شود .
4-5- قوانین مربوط به نظافت
1-4-5- افراد لازم است به طور روزانه استحمام کنند .
2-4-5- لازم است افراد ظاهر آراسته ، لباس مرتب اطو کردن ، کفش واکس زده ، موی شانه کرده ، بوی مطبوع ، دندان مسواک زده و ناخن کوتاه و تمیز داشته باشند .
3-4-5- در محیط خصوصی افراد باید شرایط نظافت را رعایت کنند ، منظور مرتب بودن تخت و کمد ، وسایر وسائل شخصی و اتاق فرد و تمیز بودن آنها است. شکل مرتب کردن اتاقها ، تختها ، کمدهاو بقیه وسایل شخصی برای همه افراد مشابه هستند .
4-4-5- افراد فقط بایستی در محلهای تعیین شده زباله بریزند .
5-4-5- افراد باید نظافت محیطهای عمومی نظیر سرویسهای بهداشتی و غذاخوری را در هنگام استفاده و پس از آن رعایت کنند .
5-5- قانون استعمال سیگار
1-5-5- کشیدن سیگار فقط در ساعت خاصی مجاز است مثلا بعد از صبحانه- بعد از پذیرایی صبح در ساعت 11:30- بعد از نهار- بعد از کاراجتماع در ساعت 2:45- بعد از پذیرایی بعدازظهر در ساعت 5-4- بعد از جلسه خانگی- بعد از شام در ساعت9-8
2-5-5- خرید و فروش سیگار توسط مقیمان ممنوع است .
تبصره : لازم است کارپرداز مرکز با تنخواهی که در اختیار دارد یک نوع سیگار تهیّه و به انبار مرکز تحویل بدهد. مقیمان 7 سیگار سهمیه روزانه خود را در ساعت 10 صبح از مسئول گروه انتظامات تحویل می گیرند. پول این سیگارها قبلا توسط گروه انتظامات از مقیمان گرفته شده و فرم شماره 39 تکمیل شده است .
6-5- قوانین مربوط به ملاقات
1-6-5- اولین ملاقات بعد از دوره آشنایی خواهد شد .
2-6-5- فقط بستگان درجه یک بیمار حق ملاقات در مرکز را دارند .
تبصره 1: قبل از ملاقات ، ملاقات کننده ها توسط تیم درمان یا یاور آموزش می بینند تا اطلاعات منفی به بیمار ندهند .
تبصره 2: سایر افراد مهم (Significant ) مطابق نظر مددکار نیز می تواند به طور محدود ملاقات داشته باشند.
3-6-5- در زمان ملاقات ، گرفتن هر نوع هدیه ، خوراکی یا اشیاء دیگر به جز عکس و کتاب با تایید تیم درمان ممنوع است .
4-6-5- مدت زمان ملاقات حداکثر 30 دقیقه است .
5-6-5- نحوه انجام ملاقات در مرکز بر اساس ارتقاء فرد و مرحله سیر درمان وی تغییر می یابد. (مثلا ملاقات حضوری بدون نظارت)
6-6-5- برای ملاقات باید فرم ملاقات (فرم شماره 18) طبق دستورالعمل تکمیل و به نگهبان ارائه گردد .
7-6-5- ملاقات در مواقع خاص یا اورژانس با تایید سرپرست گروه کاری ، مدیر ، یاور و سرپرست تیم درمان امکانپذیر است .
تبصره : بین یک تا سه روز پس از ملاقات از تعدادی از مقیمان بصورت تصادفی آزمایش از نظر وجود مواد قابل سوءمصرف به عمل می آید .
7-5- قوانین مربوط به تماس تلفنی
1-7-5- تماس تلفنی با خانواده بعد از مرحله جهت یابی امکان پذیر است .
2-7-5- تماس تلفنی در مرحله درمان اولیه هفته ای یک روز و با نظارت انجام می گیرد .
3-7-5- بعد از مرحله درمان اولیه تماس تلفنی بدون نظارت انجام می گیرد .
4-7-5- مدت زمان مکالمه تلفنی حداکثر 15 دقیقه و میزان آن در هفته مطابق با دستورالعمل سیر درمان است .
5-7-5- زمان پاسخگویی به تلفنهایی که از بیرون می شود یا مکالمه تلفنی از مرکز در ساعات استراحت و تا 11 شب خواهد بود و در زمانهای دیگر ممنوع است .
تبصره : تلفن در ساعات غیرمجاز باید توسط تلفنچی مرکز یادداشت و به سرپرست گروهها اطلاع داده شود .
6-7-5- تلفنهای ضروری (مواردی که مرتبط با سلامت افراد و یا مسائل قانونی است) با نظر مدیر و سرپرست گروه کاری امکان پذیر خواهد بود .
تبصره : جهت تماس تلفنی باید فرم تقاضای ارتباط تلفنی(فرم شماره33 )تکمیل و به تلفنچی مرکز تحویل داده شود .
8-5- قوانین مربوط به خروج از محل
1-8-5- خروج از مرکز جهت ملاقات با خانواده از مرحله ترخیص (ورود مجدد) امکان پذیر است .
2-8-5- خروج مقیم از مرکز در صورت به وجود آمدن مشکلات جسمی ، با پیشنهاد سرپرست گروه ، مدیر و یاور و تایید سرپرست تیم درمان یا رئیس مرکز ، با وسیله نقلیه مرکز ، جهت مداوا به مراکز درمانی طرف قرارداد امکان پذیر است .
3-8-5- خروج مقیم از مرکز در صورت مشکلات خاص برای خانواده درجه یک وی با نظر سرپرست گروه تایید مدیر و سرپرست تیم درمان و پر کردن فرم مرخصی (فرم شماره 32) بلامانع است .
4-8-5- خروج مقیمان از مرکز جهت برنامه های تفریحی جمعی مانعی ندارد .
5-8-5- برای خروج از محل پر کردن فرم خروج (فرم شماره 29) و ارائه آن به نگهبان الزامی است .
تبصره : مقیمانی که از مرکز خارج می شوند بعد از ورود باید بازرسی بدنی گردند و بصورت تصادفی آزمایش از نظر مواد قابل سوءمصرف انجام گیرد .
6-8-5- مقیمانی که از مرکز خارج می شوند موظّف هستند در زمان تعیین شده به مرکز برگردند در صورت عدم رعایت زمان برگشت طبق قوانین تنبیه با وی عمل خواهد شد .
7-8-5- مقیم در صورتی که مایل به ادامه درمان نباشد می تواند با تکمیل فرم انصراف از درمان (فرم شماره 40) مرکز را ترک نماید .
تبصره : فردی که از درمان انصراف داده و با تکمیل فرم انصراف از درمان مرکز را ترک کرده است ، اجازه برگشت به مرکز را ندارد و در صورت تمایل به درمان در مرکز لازم است مراحل پذیرش و درمان را از اول طی نماید .
9-5- قوانین مربوط به نحوه ارتقاء
1-9-5- هر یک از افراد مقیم بر اساس وظیفه کاری که دارند (در مرحله ای از درمان که قرار گرفته اند) عنوان شغلی خواهند داشت که بر حسب نوع آن از نظر اهمیت ، سختی منزلت اجتماعی طبقه بندی می گردد و از رتبه بالا به پایین شماره گذاری می شود ، به این ترتیب فردی که رتبه اول را دارد شغلش بیشترین اهمیت و منزلت اجتماعی را خواهد داشت .
2-9-5- برای هر یک از افراد مقیم در هر روز فرم شماره 16 توسط سرپرست گروه کاری پر شده و در پایان آن روز جمع آن محاسبه می گردد .
تبصره 2: در صورتیکه مقیم شرایط ارتقاء را داشته باشد و در رتبه موردنظر جای خالی وجود نداشته باشد تا خالی شدن جا فرد در رتبه خود باقی خواهد ماند .
تبصره 3: انتقال از یک گروه و قسمت به گروه و قسمت دیگر با تکمیل فرم شماره 30 انجام می گیرد .
10-5- قوانین مربوط به تشویق
1-10-5- چنانچه فرد رفتار مناسب و پسندیده ای داشته باشد می تواند مورد تشویق قرار گیرد .
2-10-5- مراحل و انواع تشویق عبارتند از :
الف : تقدیر کلامی فردی
ب : تقدیر کلامی در جمع اعضای اجتماع
ت : تقدیر کلامی در جمع گروه کاری
ث : تقدیر کتبی و نصب در محل مخصوص در گروه
ج : تقدیر کتبی و نصب در محل مخصوص در اجتماع ( همراه با دلایل)
1 مجموعه مقالات علمی درباره مواد مخدر شماره 2 مقاله جواد نعبمی ص 39
2 قرنی، احمد بد آموزیهای استعمار صفحه 11
3 شارون – سیسات نامه تهران صحفه 289
4 آدمیت، فریدون: تاریخ امیرکبیر صفحه 264
5 کتاب بد آموزیهای استعمار
6- دکتر سیداحمد مدنی – بدآموزیهای استعمار – انتشارات چاپخش 1365 صفحه 117 تا 120
7 دکتر سید حسن اسدی – مبارزه با مساله مواد مخدر مقاله روزنامه همشهری شنبه 11 مهر 1377 صفحه 23
8 هر تن گلسرخی – پی گیری درمان، عامل پیشگری از اعتیاد مقاله روزنامه همشهری شنبه 11 مهر 1377 صفحه
9 – دکتر عباس بخشی پور رودسری ، راهنمای پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد ، چاپ اول. صفحه 17.
10 – دکتر عباس بخشی پور رودسری ، راهنمای پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد ، چاپ اول. صفحه 23.
11 – دکتر عباس بخشی پور رودسری ، راهنمای پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد ، چاپ اول. صفحه 23.
12 – دکتر عباس بخشی پور رودسری ، راهنمای پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد ، چاپ اول. صفحه 24.
13 – دکتر عباس بخشی پور رودسری ، راهنمای پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد ، چاپ اول. صفحه 25.
14 – دکتر عباس بخشی پور رودسری ، راهنمای پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد ، چاپ اول. صفحه 25.
15 – دکتر عباس بخشی پور رودسری ، راهنمای پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد ، چاپ اول. صفحه 26.
16 – دکتر عباس بخشی پور رودسری ، راهنمای پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد ، چاپ اول. صفحه 27.
17 – پایان نامه مهناز حسینی نژاد، صفحه 36
18 – پایان نامه مهناز حسینی نژاد، صفحه 40
19 – پایان نامه مهناز حسینی نژاد، صفحه 44
20 – پایان نامه مهناز حسینی نژاد، صفحه 48
21 – پایان نامه مهناز حسینی نژاد، صفحه 50
22 – پایان نامه مهناز حسینی نژاد، صفحه 51
23 – سازمان بهزیستی معاونت امور پیشگیری
24 – سازمان بهزیستی، معاونت امور پیشگیری
25 – سازمان بهزیستی کل کشور (معاونت امور پیشگیری )
26 – سازمان بهزیستی کل کشور (معاونت امور پیشگیری)
27 – سازمان بهزیستی کل کشور (معاونت امور پیشگیری)
28 – سازمان بهزیستی کل کشور (معاونت امور پیشگیری)
—————
————————————————————
—————
————————————————————