عنوان مقاله: تفاوت کارهای گروهی و فردی
چکیده
گروهها شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند. امروزه وجود گروهها جنبه اجتناب ناپذیر زندگی به حساب می آید و سازمانهای مولد با وجود گروه های کاری است که می توانند به حیات خود تداوم بخشند. این تحقیق بر آن است تا مهمترین ویژگی های مرتبط با اثربخشی گروههای کاری را مشخص کند. اثربخشی گروه کاری نتیجه ترکیب عملکرد گروه کاری و میزان رضایت اعضا از عضویت در گروه است. برای این منظور، سابقه و تجربیات فعالیتهای گروهی دانشجویان رشته مدیریت ورودی سال 1385 دانشگاه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. برای به دست آوردن نقطه نظرات ایشان، پرسشنامه ای بر اساس مدل تحقیق طراحی و بین آنها توزیع شد. تعداد کل پاسخ دهندگان به پرسشنامه، 45 نفر بودند که از این میان 36 نفر زن (80%) و 9 نفر مرد (20%) بودند. اگرچه یافته های تحقیق شش فرضیه از 16 فرضیه فرعی مطرح شده توسط مدل دوبرین (2004) را تایید کرد، در این میان تنها عامل "تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه" است که ارتباط معنی داری هم با جنبه عملکردی و هم با جنبه رضایت اعضا در اثربخشی گروه دارد.
واژه های کلیدی: اثربخشی گروه کاری، عملکرد کاری گروه، رضایت اعضای گروه، گروه های کاری دانشجویی
مقدمه
امروزه محیطهای کاری، تغییر و تحول و انطباق با آن را ارج می نهد. سازمانها در تلاش خود برای بهره وری بیشتر، کیفیت جامع، رضایت مشتری و بهبود کیفیت زندگی کاری شکلهای جدید متنوعی انتخاب می کنند. آنها در جستجوی مزایای اندازه کوچکتر، ساختارهای تخت تر، عملیات منعطف تر و البته راه های جدید و خلاق استفاده از گروهها بعنوان شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند ]10[. از این رو، وجود گروهها جنبه اجتناب ناپذیر زندگی امروزی است و سازمانهای مولد با وجود گروه های کاری می توانند به حیات خود تداوم بخشند ]2[.
اما گروههای کاری همیشه نتایج مثبت به همراه ندارند و بعضاً نتیجه کار گروه می تواند کمتر از مجموع تلاشهای انفرادی اعضای گروه باشد. بنابراین لازم است مشخص شود که ویژگی های مرتبط با اثربخشی گروههای کاری کدام است؟ و آیا ویژگی های مرتبط با عملکرد بالای کاری از ویژگی های مرتبط با افزایش رضایت اعضاء متفاوت است؟ یافته های این تحقیق می تواند ما را در شناسایی مهمترین ویژگی های مرتبط با اثربخشی گروه کاری یاری رساند.
گروهها و عملکرد کاری
از گروههای کاری تعاریف بسیاری شده است ]5[ ]8[ ]11[. می توان گروه را بر اساس ادراکات افراد تعریف کرد؛ یعنی، اگر افراد خود را در گروه ببینند، در اینصورت گروهی وجود خواهد داشت ]3[. یا گروه را می توان از نظر ساختار مدنظر قرار داد. مک دیوید و هراری (1968) گروه را چنین تعریف کرده اند: "نظامی سازمان یافته از دو فرد یا بیشتر که با یکدیگر در تعامل باشند تا نظام بتواند عمل کند، استانداردی نیز برای نقش روابط میان اعضاء وجود داشته باشد؛ و از هنجارهایی تبعیت کند که عملکرد گروه و هر یک از اعضای آن را تنظیم نماید." گروه را می توان با توجه به مفهوم انگیزش به "مجموعه ای از افراد تلقی کرد که موجودیت جمعی آنها برای افراد مغتنم باشد" تعریف کرد ]4[. سرانجام اینکه گروه را می توان تعامل میان-فردی تلقی کرد، یعنی میزان ارتباطات و تعامل افراد با یکدیگر طی زمان ]7[. با ترکیب این رویکردهای مختلف در تعاریف گروه، می توان آن را مجموعه ای از افراد دانست که هدف یا مقصد مشترک و احساس تعلق به گروه دارند و سعی می کنند در یکدیگر تغییر ایجاد کنند ]1[.
گروههای کاری از اهمیت زیادی برخوردارند. به همین دلیل یکی از اهداف اولیه مطالعه رفتار سازمانی کمک به فهم ارزش و اهمیت گروه و داشتن ارتباط موثر در آن است. دلایل اهمیت گروه و داشتن ارتباط موثر در آن عبارت است از ]1[:
الف) اغلب ساعات کاری کارکنان و مدیران در گروه می گذرد. مردم نیاز به اجتماعی بودن و روابط اجتماعی دارند و انسانها نیاز به جمع شدن دور هم و کمک به یکدیگر دارند. گروههای کاری، گروههای اجتماعی، گروههای تحصیلی و گروههای خانوادگی قسمت مهمی از اوقات ارتباطی انسان را به خود اختصاص می دهند.
ب) ضرورت آشنایی با نحوه تصمیم گیری و حل مسائل توسط گروه. حتی در گروههای اجتماعی نیز مسائلی بوجود می آید که به تصمیم گیری و حل آن مساله توسط اعضای گروه نیاز دارد. اگر انسان از طریق حل این مسائل به نحوه تصمیم گیری و حل مسائل سازمانی توسط اعضای گروه آشنا شود، مهارتهای وی در تصمیم گیری افزایش خواهد یافت و بعلاوه از عضویت در گروه و کار گروهی لذت خواهد برد.
ج) کاهش اضطراب و عدم اطمینان به کار کردن با دیگران. آموختن اصول ارتباطات گروهی و به کار بستن توصیه های آن برای پیشرفت کیفیت ارتباطات می تواند موجب کاهش اضطراب و عدم اطمینان و حتی حذف احساس آنها در هنگام کار کردن با گروه شود.
د) فهم بهتر ارتباطی. عضویت در گروه موجب تحقیق پیرامون ارتباطات و پاسخ و حل سئوال ارتباطی در ضمیر شخص خواهد شد.
هـ) کمک موثر به گروهها از طریق مشارکت. افراد آموزش دیده در ارتباطات گروهی از فرصت ممتازی برای پیشرفت و بهبود بسیاری از موقعیتهای گروههایی که در آنها عضویت دارند برخوردارند.
بطور خلاصه مطالعات انجام شده، سه مزیت برای کار گروهی نسبت به کار فردی برمی شمارند که عبارتند از ]2[:
1. قضاوت گروهی بهتر از قضاوت شخصی افراد متوسط است.
2. درصورتی که حل مساله نیازمند تقسیم کار و تبادل اطلاعات باشد، گروهها موفق تر از افراد عمل می کنند.
3. گروهها به دلیل تمایل به گرفتن تصمیم های مخاطره آمیز، می توانند خلاق تر و نوآورتر از افراد باشند ]11[.
اما گروهها می توانند مساله آفرین نیز باشند. مطالعات نشان می دهد افراد ممکن است به دو دلیل در گروه به همان خوبی که بطور فردی کاری را انجام می دهند تلاش نکنند و در نتیجه پدیده "کم کاری" شکل گیرد. این دلایل عبارتند از:
1. سهم آنان در کار گروهی کمتر به چشم می خورد.
2. افراد ترجیح می دهند دیگران بار اصلی کار را بر دوش بکشند ]9[.
موارد فوق حاکی از این است که رفتار افراد به شدت تحت تاثیر همکاران در گروه کار قرار می گیرد.
با توجه به اینکه تلاشهای گروهی می تواند ابعاد وجودی مثبت و منفی را در افراد بروز و ظهور دهد؛ مدیران امروزی نیاز دارند شناخت خوبی از گروه ها و فراگردهای گروهی داشته باشند تا هم از گرفتار شدن در دام آنها اجتناب ورزند و هم بتوانند استعداد وسیع آنها را بکار گیرند.
اثربخشی گروه
موفقیت سازمان بعنوان شبکه پیچیده ای از گروه های متداخل تا حد زیادی به چگونگی عملکرد این گروهها بستگی دارد. گروهها، مانند افراد باید خوب عمل کنند تا سازمان بتواند در بلندمدت پیشرفت کند؛ اما این پرسش مطرح می شود که خوب عمل کردن گروه به چه معنی است؟
گروه اثربخش گروهی است که سطوح عالی عملکردی و رضایت نیروی انسانی را در طی زمان کسب کند. یک گروه اثربخش از جنبه عملکرد کاری به هدفهای عملکردی خود در کوتاهترین زمان ممکن دست می یابد و نتایج کاری عالی ارائه می دهد. در بعد رضایت اعضاء نیز گروه اثربخش آن است که اعضای آن باندازه کافی از کارهای خود و روابط میان فردی رضایت داشته باشند و در نتیجه به طور مستمر با یکدیگر خوب کار کنند ]2[.
مدتهاست که بررسی عوامل موثر بر اثربخشی گروه مورد علاقه و توجه محققان قرار گرفته است. از این رو مقالات متعددی را می توان یافت که هر یک با توجه به گرایش نویسنده برخی از این ویژگی ها را مورد مطالعه قرار داده است. اما در بین تحقیقات جامع تر و مشهورتر می توان به مطالعات کرچ (1962)، بایون (1961) و مک گریگور (1960) اشاره کرد. کرچ (1962) محصول گروه -اهداف تحقق یافته تولیدی و رضایت اعضاء- را تحت تاثیر روش تصمیم گیری و جزئیات عملیات گروه می داند که دربرگیرنده عواملی نظیر شیوه رهبری و انگیزش است. بایون (1961) اغلب تجارب گروهی را نتیجه درگیری میان سه زمینه زندگی گروهی که عبارتند از: افراد و نیازهای آنها، هوش گروهی -احساسات و فضای درون گروه- و فرهنگ گروهی -ساختار و رهبری درون گروه- می داند. تاکمن و جنسن در تشریح مدل بایون رفتار گروهی را که بر محصول گروه -اثربخشی گروه- موثر است شامل عوامل زیر می داند: شخصیت اعضاء، عرف، اهداف، وحدت، تصمیم گیری، روابط درون شخصی، رهبری، نقش و اندازه. نهایتاً مک گریگور (1960) گروه های اثربخش و غیراثربخش را بر اساس یازده عامل از هم تمیز داده است. این عوامل عبارتند از: فضا یا جو حاکم بر گروه، درگیری اعضاء در بحث ها، توافق بر سر اهداف، گوش دادن فعال، نحوه بروز عدم توافق، شیوه تصمیم گیری، نحوه بیان انتقادات، نحوه بروز احساسات، نحوه عمل، سبک رهبری، بازخور و بازنگری.
با جمع بندی نظرات فوق، می توان ویژگی های یک گروه اثربخش را بر اساس مطالعات انجام شده به شرح نمودار 1 دانست؛ این عوامل عبارتند از ]6[:
1. غنی بودن طرح شغل. گروههای کاری اثربخش معمولاً دارای طرح شغلی هستند که از ویژگی های غنای شغلی برخوردار است. بعنوان مثال، وظیفه مورد نظر به خوبی درک شده است، و اعضای گروه با یکدیگر برای تحقق وظیفه نهایی همکاری می کنند.
2. احساس توانمندی. یک گروه کاری موثر گروهی است که اعتقاد داشته باشد بدون نیاز به تایید اولیه از سوی مافوق می تواند درباره روش حل مسایل مختلف تصمیم گیری کند.
3. وظایف و پاداش به هم وابسته. وابستگی وظیفه ای در گروه های اثربخش عبارتست از اینکه یک عضو برای تکمیل کار خود نیازمند همکاری و تکمیل بخشی از کار گروه توسط دیگران است. وابستگی پاداش نیز عبارتست از اینکه اعضای گروه در جهت تحقق هدف مشترکی کار می کنند و حداقل بخشی از پاداشی که دریافت می کنند منوط به تحقق هدف گروهی است.
4. ترکیب و اندازه مناسب. گروهی که از اعضای متفاوت به لحاظ تجربه، دانش و سطح تحصیلات بهره می برد معمولاً در حل مسائل موفقتر است. همچنین تنوع فرهنگی اعضای گروه می تواند خلاقیت و ارائه راه حلهای مختلف را افزایش دهد. اما باید توجه داشت در صورتی که همه اعضای گروه بتوانند تعاملات با کیفیت بالایی با یکدیگر داشته باشند می توان از مزیت های تنوع در گروه استفاده کرد. بنابراین تعامل هم باید تعامل کاری و هم تعامل اجتماعی گروه را در بر داشته باشد. گروهها باید به اندازه کافی بزرگ باشند تا از عهده انجام کار برایند اما وقتی بیش از حد بزرگ می شوند گروه می تواند دچار ابهام در وظیفه و عدم هماهنگی شود. همچنین در گروههای بزرگ، انسجام کمتری نیز به چشم می خورد.
5. پشتیبانی خوب از گروه. یکی از مهمترین ویژگی های گروههای کاری موثر دریافت حمایتهای مناسب از سوی سازمان است. از پشتیبانی های اساسی می توان به ارائه اطلاعات مورد نیاز، هدایت اعضای گروه، ارائه امکانات و فن آوریهای مورد نیاز، و قدردانی و ارائه پاداش اشاره کرد.
6. فرایندهای اثربخش در گروه. بسیاری از فرایندهایی (فعالیتها) که در گروه قرار دارند می تواند بر اثربخشی گروه موثر باشند. یکی از اینها می تواند اعتقاد و باور گروه به انجام کار باشد. همچنین اثربخشی می تواند هنگامیکه افراد در درون گروه به یکدیگر کمک می کنند و به این ترتیب تعاملات مثبت را افزایش می دهند، افزایش یابد.
7. تبعیت از فرایندها و رویه ها. احتمال موفقیت تیم هایی که به پیروی از فرایندها و رویه های کاری اعتماد دارند بیشتر است. تبعیت از چنین فرایندها و رویه هایی به خروجی با کیفیت گروه منجر خواهد شد.
8. آشنایی با کار و همکاران. آشنایی عبارتست از دانش خاصی که اعضای گروه نسبت به کار، همکاران و محیط کاریشان دارند. تجربیات مفید از دیگر عواملی است که به افزایش کیفیت کار گروه منجر می شود.
Ref: DuBrin, 2004: 292
نمودار 1: عوامل موثر بر اثربخشی گروه کاری (مدل تحقیق)
با توجه به آنچه بیان شد و بر اساس مدل تحقیق (نمودار 1)، سئوال اصلی این تحقیق این است که "آیا ویژگی های گروه های اثربخش و غیراثربخش با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند؟". برای پاسخ به این سئوال، سئوالات فرعی ذیل مطرح می شوند:
1. ویژگی های مرتبط با عملکرد کاری بالا در گروهها کدام است؟
2. ویژگی های مرتبط با افزایش رضایت اعضاء کدام است؟
3. آیا ویژگی های مرتبط با عملکرد کاری بالا و افزایش رضایت اعضاء با یکدیگر متفاوتند؟
روش تحقیق
این پژوهش از نظر روش پیمایشی، و از نظر هدف توصیفی است. از این رو، روش بکار گرفته شده در این تحقیق، توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ای که با استفاده از ادبیات مکتوب و الگوی دوبرین (2004) طراحی شده بود، استفاده شد. همانطور که در بخش های قبل اشاره شد، اثربخشی یک گروه عبارتست از عملکرد کاری گروه و رضایت اعضاء. بنابراین این دو متغیر بعنوان متغیرهای وابسته تحقیق در نظر گرفته شدند. متغیرهای مستقل تحقیق نیز بر اساس مدل و فرضیات تحقیق (نمودار 1) انتخاب شدند. برای سنجش هر یک از متغیرها، سئوالی در پرسشنامه مطرح شد و پاسخ دهندگان با استفاده از مقیاس سنجش پنج گزینه ای لیکرت به آن پاسخ دادند.
برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از تحلیل همبستگی (ضریب همبستگی پیرسون) و تحلیل واریانس دو طرفه و یک طرفه (ANOVA) استفاده شد.
جامعه مورد بررسی دانشجویان رشته مدیریت ورودی سال 1385 دانشگاه شاهد بودند. در این پژوهش کل جامعه مورد بررسی قرار گرفت. تعداد کل پاسخ دهندگان به پرسشنامه، 45 نفر بودند که از این میان 36 نفر زن (80%) و 9 نفر مرد (20%) بودند.
نتایج
1- توصیف پاسخ ها
تجزیه و تحلیل پاسخ ها نشان داد که مشارکت کنندگان تحقیق تجربه تقریباً متوسطی در کارهای گروهی داشته اند (میانگین 09/3 و انحراف معیار 84/0). همانطور که در جدول 1 آورده شده است، عملکرد گروه هایی که پاسخ دهندگان در آن عضو بوده اند (میانگین 16/3 و انحراف معیار 68/0) و رضایت از عضویت در چنین گروه هایی (میانگین 09/3 و انحراف معیار 06/1) در حد متوسط بوده است.
از بین عوامل موثر بر اثربخشی کار گروهی، "وجود فرایندهای اثربخش در گروه" (میانگین 42/4 و انحراف معیار 78/0) بیشترین میانگین پاسخ ها و "توانمندی اعضاء" (میانگین 04/3 و انحراف معیار 06/1) کمترین میانگین پاسخ ها را داشته اند.
در ادامه نتایج آزمونهای آماری انجام شده بر روی داده های تحقیق ارائه می شود. ابتدا با استفاده از تحلیل همبستگی، به سئوالات تحقیق پاسخ داده شد و سپس با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و دو طرفه، داده های به دست آمده در جهت پاسخ به بحث های تکمیلی مورد تحلیل قرار گرفتند.
2- تحلیل همبستگی
برای پاسخ به سئوالات تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. جدول 1 رابطه بین متغیرهای تحقیق را با استفاده از این ضریب همبستگی نشان می دهد.
همانطور که مشاهده می شود، از بین عوامل موثر بر اثربخشی گروه تنها "تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه" (با بیش از 99 درصد اطمینان) و "به هم وابستگی اعضای گروه (به لحاظ انجام وظایف و کسب پاداش)" (با بیش از 95 درصد اطمینان) با اثربخشی گروه کاری ارتباط دارند، و رابطه سایر متغیرها با اثربخشی گروه کاری تایید نشد. البته با نگاهی دقیق تر به جدول 1 مشاهده می شود که در بین این دو متغیر نیز، تنها عامل "تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه" دارای ارتباط معنی دار با هر دو جنبه اثربخشی گروه (عملکرد کار گروهی و رضایت اعضای گروه) است. و اگرچه "به هم وابستگی اعضای گروه" با اثربخشی گروه ارتباط معنی دار دارد، با جنبه عملکرد گروه کاری ارتباط معنی داری ندارد.
از بین متغیرهای مورد بررسی، علاوه بر "تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه"، "وجود فرایندهای اثربخش در گروه" (با بیش از 95 درصد اطمینان) نیز ارتباط معنی داری با جنبه عملکرد گروه کاری (اثربخشی وظیفه ای) دارد.
همانطور که در جدول 1 مشاهده می شود، متغیرهای "یکدست بودن اعضای گروه" و "آشنایی اعضاء با شغل و همکاران" نیز اگرچه با عملکرد گروه کاری ارتباط معنی داری ندارند، منجر به افزایش رضایت اعضای گروه (اثربخشی احساسی-اجتماعی) (با بیش از 95 درصد اطمینان) خواهند شد.
جدول 1: میانگین، انحراف معیار و میزان همبستگی متغیرهای تحقیق
میانگین
انحراف
معیار
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
1. اثربخشی گروه
3.13
.771
–
2. عملکرد گروه
3.16
.680
.811(**)
–
3. رضایت اعضا
3.09
1.065
.869(**)
.565(**)
–
4. غنای کار گروه
4.24
.857
.099
.168
.059
–
5. توانمندی اعضاء
3.04
1.065
.024
.041
.022
.112
–
6. به هم وابستگی اعضاء
4.09
.793
.375(*)
.212
.338(*)
.236
.293
–
7. یکدست بودن گروه
3.07
.915
.216
.069
.313(*)
-.081
.027
.186
–
8. پشتیبانی از گروه
4.11
.935
.154
.216
.110
.053
.316(*)
.170
-.010
–
9. وجود فرایندهای اثربخش در گروه
4.42
.783
.209
.301(*)
.180
.395(**)
.049
.494(**)
-.055
.232
–
10. تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه
3.98
.941
.461(**)
.370(*)
.483(**)
.013
.047
.513(**)
.197
.268
.498(**)
–
11. آشنایی اعضا با شغل و همکاران
3.82
.860
.255
.179
.315(*)
-.093
-.086
.281
.293
.233
.409(**)
.366(*)
** Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).
* Correlation is significant at the 0.05 level (2-tailed).
بحث
بر اساس نتایج تحلیل واریانس به دست آمده، میزان تجربه کار گروهی مشارکت کنندگان در تحقیق بر عقیده ایشان نسبت به اثربخشی کارهای گروهی (F=6.950, p<0.01)، میزان عملکرد کار گروهی (F=5.058, p<0.01)، و رضایت اعضاء (F=7.641, p<0.01) موثر است. بنا بر نتایج آزمون توکی بی، پاسخ دهندگانی که تجربه کار گروهی بیشتری داشته اند، نسبت به اثربخشی، عملکرد کاری، و رضایت اعضای گروه عقیده قوی تری دارند. به عبارت دیگر افزایش تجربه کار گروهی اعضای گروه می تواند به اثربخشی گروه منجر شود.
اگرچه افرادی که سابقه کار گروهی بیشتری را تجربه کرده اند، تصور بهتری از اثربخشی کارهای گروهی دارند، نتایج تحلیل واریانس دو عاملی نشان داد این موضوع بر اولویت بندی عوامل موثر بر اثربخشی گروه کاری تاثیر نداشته است (F=0.715, p<0.82). همانطور که در نمودار 2 مشاهده می شود، خطوط ترسیم شده برای نمایش اولویت بندی عوامل موثر بر اثربخشی از نظر پاسخ دهندگانی که اثربخشی های مختلفی را در گروه های کاری خود تجربه کرده بودند تقریباً موازی با یکدیگر است. از این رو اولویت بندی این عوامل در بین گروه های مختلف بر اساس اثربخشی گروه، نمی تواند تفاوت معنی داری با یکدیگر داشته باشد.
نمودار 2: اولویت بندی عوامل موثر بر اثربخشی گروه کاری در گروه های مختلف بر اساس میزان اثربخشی کار گروهی
جدول 2 اولویت بندی عوامل موثر بر اثربخشی گروه کاری را با استفاده از آزمون توکی بی نشان می دهد. همانطور که مشاهده می شود، از بین عوامل موثر بر اثربخشی گروه کاری، "وجود فرایندهای اثربخش" با میانگین 4.49 بیشترین اولویت و "توانمندی اعضاء" و "یکدست بودن گروه" به ترتیب با میانگین 2.98 و 3.07 کمترین اولویت را داشته اند.
جدول 2: اولویت ویژگی های گروه های کاری از نظر پاسخ دهندگان
عامل موثر بر اثربخشی گروه
گروه بندی بر اساس آزمون توکی بی
1
2
3
توانمندی اعضا
2.9767
یکدست بودن گروه
3.0698
آشنایی اعضا با شغل و همکاران
3.7907
پایبندی به فرایندها
3.9535
3.9535
به هم وابستگی اعضا
4.1163
4.1163
پشتیبانی از گروه
4.1163
4.1163
غنی بودن کار گروه
4.2326
4.2326
وجود فرایندهای اثربخش
4.4884
جمع بندی
با توجه به نتایج به دست آمده تنها شش فرضیه از 16 فرضیه فرعی مطرح شده توسط مدل دوبرین در این مطالعه تایید شد. جدول 3 خلاصه نتایج آزمون فرضیه های تحقیق را نشان می دهد. همانطور که مشاهده می شود، تنها فرضیه اصلی هفتم تایید می شود. بعبارت دیگر از بین عوامل موثر بر اثربخشی گروه تنها عامل "تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه" است که ارتباط معنی داری هم با جنبه عملکردی و هم با جنبه رضایت اعضای اثربخشی گروه داشته است.
از محدودیت های مهمی که در استفاده از نتایج تحقیق باید به آن اشاره داشت این است که ویژگی های پاسخ دهندگان (دانشجویان رشته مدیریت) به گونه ای بود که به نظر می رسد ایشان کمتر تجربه کار گروهی را داشته اند؛ بعبارت دیگر، کارهای دسته جمعی که در دوره دانش آموزی و دانشجویی انجام می شود، بیشتر ماهیت کار تیمی دارد تا گروهی. از این رو می توان تصور کرد که چرا عواملی نظیر "یکدست بودن اعضای گروه" از اهمیت زیادی برخوردار شده است. این در حالی است که بر خلاف کار تیمی، که در آن وحدت عقیده از اهمیت برخوردار است، در کار گروهی تنوع آراء می تواند بسیار سودمند باشد. زیرا ماهیت کار گروهی به منظور سیاست گذاری است نه عملیات.
از آنجا که محدودیت زمانی امکان انجام تحقیقات گسترده را نمی داد، پیشنهاد می شود تا تاثیر این عوامل بر اثربخشی گروه کاری در تحقیق دیگری با زمینه آزمایشگاهی انجام شود. بعبارت دیگر می توان از دانشجویان خواست تا گروه هایی را تشکیل داده و بر روی موضوعی تحقیق کنند. بعد از مدتی می توان نمره ای که به نتایج تحقیق ایشان داده می شود را بعنوان عملکرد کاری گروه در نظر گرفت و نظر ایشان را نسبت به ویژگی ها و متغیرهای گروه کاری شان مورد بررسی قرار داد. مسلماً نتایج چنین تحقیقی با توجه به اینکه دانشجویان اخیراً وارد یک کار گروهی شده اند از اعتبار و دقت بیشتری برخوردار خواهد شد. همچنین می توان چنین تحقیقاتی را در زمینه های سازمانی و صنعتی نیز به شیوه آزمایشگاهی اجرا کرد و تفاوت عوامل موثر بر اثربخشی گروه کاری را با مقایسه گروه های کاری موفق و ناموفق مشخص کرد. این تحقیق با استفاده از یک مدل جامع و روش تجزیه و تحلیل مناسبی که به کار گرفته است می تواند کارشناسان و متخصصان منابع انسانی را در اجرای چنین تحقیقاتی یاری رساند.
جدول 3: خلاصه نتایج آزمون فرضیه های تحقیق
عامل موثر بر اثربخشی گروه
فرضیه تحقیق
نتیجه
رد یا تایید
میزان همبستگی
سطح معنی داری همبستگی
غنای کار گروه
فرضیه اول (ارتباط با اثربخشی گروه)
×
–
–
فرضیه اول الف (ارتباط با عملکرد گروه)
×
–
–
فرضیه اول ب (ارتباط با رضایت اعضاء)
×
–
–
توانمندی اعضاء
فرضیه دوم (ارتباط با اثربخشی گروه)
×
–
–
فرضیه دوم الف (ارتباط با عملکرد گروه)
×
–
–
فرضیه دوم ب (ارتباط با رضایت اعضاء)
×
–
–
به هم وابستگی اعضاء
فرضیه سوم (ارتباط با اثربخشی گروه)
×
–
–
فرضیه سوم الف (ارتباط با عملکرد گروه)
×
–
–
فرضیه سوم ب (ارتباط با رضایت اعضاء)
√
0.338
0.05<
یکدست بودن گروه
فرضیه چهارم (ارتباط با اثربخشی گروه)
×
–
–
فرضیه چهارم الف (ارتباط با عملکرد گروه)
×
–
–
فرضیه چهارم ب (ارتباط با رضایت اعضاء)
√
0.303
0.05<
پشتیبانی از گروه
فرضیه پنجم (ارتباط با اثربخشی گروه)
×
–
–
فرضیه پنجم الف (ارتباط با عملکرد گروه)
×
–
–
فرضیه پنجم ب (ارتباط با رضایت اعضاء)
×
–
–
وجود فرایندهای اثربخش در گروه
فرضیه ششم (ارتباط با اثربخشی گروه)
×
–
–
فرضیه ششم الف (ارتباط با عملکرد گروه)
√
0.301
0.05<
فرضیه ششم ب (ارتباط با رضایت اعضاء)
×
–
–
تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه
فرضیه هفتم (ارتباط با اثربخشی گروه)
√
0.461
0.01<
فرضیه هفتم الف (ارتباط با عملکرد گروه)
√
0.370
0.05<
فرضیه هفتم ب (ارتباط با رضایت اعضاء)
√
0.483
0.01<
آشنایی اعضا با شغل و همکاران
فرضیه هشتم (ارتباط با اثربخشی گروه)
×
–
–
فرضیه هشتم الف (ارتباط با عملکرد گروه)
×
–
–
فرضیه هشتم ب (ارتباط با رضایت اعضاء)
√
0.315
0.05<
منابع و ماخذ
1. افجه، سید علی اکبر؛ مبانی فلسفی و تئوری های رهبری و رفتار سازمانی؛ تهران: انتشارات سمت، چاپ اول، 1380
2. رضاییان، علی؛ مبانی مدیریت رفتار سازمانی؛ تهران: انتشارات سمت، چاپ چهارم، 1382
3. Bales, R. F.; Interaction Process Analysis: A Method for the Study of Small Groups; Cambridge, Mass.: Addisonwesley, 1950
4. Boss, B. M.; Leadership, Psychology and Organizational Behavior; New York: Harper & Row, 1960
5. CartWright, D. and Zander, A.; Group Dynamic: Research and Theory; 3rd Ed, New York: Harper & Row, 1968
6. DuBrin, Andrew J.; Applying Psychology, Individual and Organizational Effectiveness; New Jersey: Pearson, Prentice Hall, 2004
7. Homans, G.; The Human Group; New York: Harcourt, Brace and World, 1950
8. Katz, D. and Kahn, R.; The Social Psychology of Organization; 2nd Ed., New York: Wiley, 1978.
9. Latane, Bibb et al.; Many Hands Make Light The Work: The Causes and Consequences of Social loafing; Journal of Personality and Social Psychology; June, 1979
10. Schermerhorn, John R. et al.; Managing Organizational Behavior; Fifth ed., New York: John Wiley & Sons inc., 1994
11. Shaw, M. E.; Group Dynamics: The Psychology of Small Group Behavior; 3rd Ed., New York: McGraw-Hill, 1981
10