دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات بروجرد
دانشکده علوم انسانی ، گروه روانشناسی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد روانشناسی
گرایش: عمومی
عنوان:
اثر بخشی آموزش الگوی شادکامی فوردایس بر بهبود سلامت روانی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهرستان کوهدشت
استاد راهنما:
دکتر کورش گودرزی
استاد مشاور :
دکتر مهدی روزبهانی
نگارش:
شهرام گراوند
بهار 93
فصل اول
کلیات تحقیق
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1مقدمه 9
2-1بیان مسئله 10
3-1اهمیت و ضرورت تحقیق 12
4-1اهداف تحقیق 13
1-4-1اهدف آرمان 13
2-4-1هدف کلی 13
3-4-1اهداف جزیی 13
5-1سوالات تحقیق 14
6-1 فرضیههای تحقیق 14
7-1تعریف واژه گان و اصطلاحات تحقیق 15
1-7-1متغیر اول شادکامی 15
2-7-1 متغیر دوم سلامت روانی 16
فصل دوم: ادبیات پژوهشی
1-2مقدمه 18
2-2تعریف بهداشت روانی 18
3-2ساختار خانواده و تاثیر آن بر بهداشت روانی 19
4-2صداقت در خانواده 20
5-2آزادی در رشد و تجربه اندوزی 20
6-2وضعیت اقتصادی خانواده 21
7-2خانواده شلوغ 21
8-2خانواده و افت تحصیلی 22
9-2خشونت در منزل 22
10-2اختلاف و درگیری پدر و مادر 23
11-2طلاق 24
12-2بیمار جسمی یا روانی یکی از افراد خانواده 24
13-2خانواده و تاثیر تنش های آن بر سلامت روانی فرزندان 24
14-2وظایف خانواده 25
15-2ارتباط موفق خانواده 25
16-2روابط خانوادگی 26
17-2بهداشت روانی در مدرسه 27
18-2نقش مدرسه در تامین بهداشت روانى 27
19-2نقش معلم در تامین بهداشت روانى 28
20-2یک معلم خوب باید از نظر تاثیرگذارى در بهداشت روانى کودک، صفات و ویژگى هاى زیر را داشته باشد 30
21-2انواع دشواری های رفتاری دانش آموزان 30
22-2نقش مدرسه در تکوین مشکلات رفتاری دانش آموزان 33
23-2استرس و بهداشت روانی 33
1-23-2استرس چیست 34
2-23-2سه رویکرد در تعریف استرس وجود دارد 34
3-23-2ویژگی های رویداد تنش زا کدامند 35
24-2دو مقوله در مورد رویدادهای تنش زا وجود دارد. 35
1-24-2رویدادهای آسیبی 35
2-24-2رویداد غیر آسیبی 36
1-2-24-2مهارپذیری 36
2-2-24-2پیش بینی پذیر بودن 36
3-2-24-2میزان فراخوانی توانایی ها 37
25-2عوامل موثر بر تنیدگی 38
26-2مهارتهای مقابله با استرس 38
1-26-2راهبرد مقابله مساله مدار 38
2-26-2مهارت مقابله هیجان مدار 39
27-2روش های کاهش استرس 39
1-27-2حمایت اجتماعی 39
2-27-2ورزش 40
3-27-2ریلکسیشن یا آموزش تنش زدایی عضلانی تدریجی 40
28-2 ملاک های سلامت روان 41
29-2 نشانه های سلامت روان 42
30-2 مطالعه سلامت فاعلی (ذهنی ) 43
31-2 عوامل برهم زننده سلامت روان 44
32-2بیماری روانی و سلامت روان(مدل حالت کامل ) 45
33- 2بهداشت روان و ابعاد پیشگیری 47
1-33-2پیشگیر اولیه 48
2-33-2پیشگیری ثانویه 48
3-33-2پیشگیری ثالثیه 49
34-2عوامل موثر بر سلامت روان بطور کلی می توان این عوامل را در سه طبقه دسته بندی کرد. 49
1-34-2عوامل زیستی 49
2-34-2عوامل عاطفی و روانی 49
3-34-2 عوامل اجتماعی 50
35-2اصول بهداشت روانی 50
36-2الگوی سلامت روانی کی یس 51
1-36-2در این الگو سلامت روانی دو معیار اصلی دارد 51
2-36-2خصوصیات یک فرد سالم 53
3-36-2عوامل موثربر سلامتی 53
37-2 نظر مکاتب روانشناسی در باره سلامت روان 54
1-37-2 دیدگاه عمومی فلسفه هستی گرا 54
2-37-2- مکتب رفتارگرایی 55
3-37-2- مکتب انسانگرایی 55
4-37-2- مکتب بوم شناسی 56
5-37-2 مکتب روان کاوی 57
38-2 نظریه های موجود در رابطه با سلامت روان 57
1-38-2 نظریه مورای 57
2-38-2نظریه ی یونگ 58
3-38-2 نظریه کارن هورنای 58
4-38-2 نظریه اریک برن 59
5-38-2نظریه اریک فروم 60
6-38-2 نظریه ویلیام مکدوگال 61
7-38-2 نظریه هری استاک سالیوان 61
8-38-2 نظریه گلداشتاین 62
9-38-2 نظریه ویکتورفرنکل 62
10-38-2 نظریه اسکینر 63
39-2چارچوب نظری تحقیق 64
1-39-2مفهوم سلامت روانی در نظریه ی فروید 64
2-39-2 نظریه ی مزلو 67
1-2-39-2ویژگی های افراد سالم از دیدگاه مزلو 68
3-39-2نظریه آلفرد آدلر 69
4-39-2 نظریه آلبرت الیس1 70
40-2شادمانی و هنر شاد زیستن 72
41-2گروه مثبت شادی 73
42-2 دو گروه مخالف شادی عبارتند از 73
43-2تعریف شادکامی و راهکارهای شاد زیستن 73
44-2تاریخچه شادکامی 76
45-2دیدگاه های نظری در مورد شادکامی 77
1-45-2 نظریه فیزیولوژیک 77
2-45-2 نظریه ارضاع آنی نیازها 77
2-45-2دیدگاه ویکتور فرانکل 78
46-2 همبسته های شادمانی 78
47-2 چهار صفت درونی شادمانی 81
48-2شادمانی در لحظه حال 81
49-2 فواید شادمانی 82
50-2 هشت راه مطمئن برای افزایش شادمانی 82
51-2ابعاد شادمانی 84
52-2پیدایش خوشبینی 85
53-2مدل شناختی – رفتاری فوردایس 85
54-2پیشینه تحقیق 86
1-54-2تحقیقات داخلی 86
2-54-2تحقیقات خارجی 94
55-2 خلاصه و جمع بندی 99
فصل سوم: روش پژوهشی
1-3 مقدمه 101
2-3روش انجام پژوهش 101
3-3طرح و مدل پژوهشی 101
4-3جامعه آماری 103
5-3روش نمونه گیری 103
6-3نحوه اجرا 103
7-3روش گردآوری اطلاعات 106
8-3 ابزارگردآوری اطلاعات 106
9-3روش نمره گذاری 107
10-3اعتبار و روایی 108
11-3 روش ها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها 109
منابع و ماخذ:
منابع فارسی 110
منابع لاتین 113
جدول ( 1-2 )مفهوم سازی عملیاتی سازه ابعاد سلامت روان شناختی و اجتماعی 44
جدول (1-3)طرح پژوهش 101
جدول (2-3) شیوه ی اجرا 104
جدول (3-3)خرده مقیاس های پرسشنامه 107
فهرست نمودارها:
نمودار 1-2بیماری روانی و سلامت روان .مدل حالت کامل کی یس و لوپز(2002 ،ص50) 46
نمودار (1-3) مفهومی تحقیق 102
1-1مقدمه
چگونه می توان بهتر زندگی کرد؟ با چه ساز و کارهایی می توان از این دنیا لذت برد؟ راز بهکامی و خوشبختی چیست؟ انسان از دیر باز به دنبال پاسخگویی به این سولات بود. متخصصین علوم اجتماعی و رفتاری در پی پاسخ یافتن و رسیدن به این غایت نهایت سعی خود را می کنند. بهکامی، مثبت اندیشی، رضایت از کار و شغل، تولید و بهره وری و در نهایت جامعه کامیاب نیز از جمله غایات هستند که همگی در قبال روان شناسی مثبت نگر قابل تحقق است.(سلیگمن1، 2000). شادکامی و نشاط یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر هستند که تاثیر عمده ای در شکل گیری شخصیت و سلامت روانی دارند . شادکامی سرچشمه اعتماد خوش بینانه ی فرد به توانایی هایش و یکی از شرایط اعتلای مناسب واقعی او با محیط پیرامونش است شرطی که پرورش فکری و اخلاق بدون آن معنا ندارد، از مهمترین قوانین تعلیم و تربیت است که راه کودکی به بزرگسالی، باید راهی سرشار از شور و شادی باشد. (پیل2،1990. ترجمه: توران دخت،1377). تامیین سلامتی مردم در هر کشوری از مهمترین مسائلی اساسی است که نمی توان انکار کرد که بهداشت روانی یکی از مهمترین ابعاد آن است. بهداشت روانی علمی است برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از اولین لحظات جنینی تا کودکی، نوجوانی، بزرگسالی و پیری را در بر می گیرد. بهداشت روانی دانش هنری است که به افراد کمک می کند تا با ایجاد روشهای صحیح روانی و عاطفی بتواند با محیط سازگاری نموده و راه حل های مطلوب تری را برای حل مشکلات شان انتخاب نمایند. زمانی شخصی را از نظر روانی سالم می دانیم که او قادر به تصمیم گیری درست، مهار کردن استرس به طور موثر، ارتباط بر قرار کردن مناسب در روابط و برخورد صحیح با افراد باشد و بتوان از نظر احساسی متصدی احساسات خود باشد. بنابر این علم روانشناسی نه تنها به مشکلات روانی افراد رسید گی نمی کند، بلکه همچنین کمک می کند که انسانها مسائل روانشناسی را برای زندگی بهتر به کار گیرند. در این راه روانشناسان به سلامت روانی بشر کمک فراوانی می کنند.(زمان3، 2003). امروزه مدارس، مراکز آموزش عالی و دانشگاه ها تنها بر آموزش های رسمی تمرکز نمی کنند بلکه مسئولیت های بزرگتری را در زمینه رشد و ارتقاء انسان در تمامی اشکال آن بر عهده می گیرند. اگر تجارب تحصیل در پایه های بالاتر اغلب مثبت و خوشایند است اما برای تعداد قابل ملاحظه ای از دانش آموزان پیامدهای منفی کوتاه و یا بلند مدت به همراه دارد.( فاگان4، 1998). از طرفی، داشتن مشکلات روانی و پایین بودن بهداشت روانی منجر به اختلال در انجام تکالیف درسی کاهش انگیزه، اضطراب، ترس و نگرانی شده و سبب می شود که دانش آموز بخش قابل توجهی از نیروی فکری خود را صرف چنین مشکلاتی می کند. در نتیجه، مسلما توان و علاقه کافی را برای فعالیت در امور درسی و آموزشی نخواهند داشت. تغییر روابط با خانواده و دوستان، عادات خوردن و خوابیدن و تنهایی نیز بر برخی از دانش آموزان اثر معکوس می گذارد.( راس و همکاران،5 2000) بنابراین ، با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون و گسترش روابط اجتماعی در عصر کنونی ، آماده سازی افراد به ویژه نسل جوان جهت شاد زیستن نیاز به آموزش های شادکامی دارند. فوردایس (1997) معتقد بود شادی قابل آموزش و تعمیم می باشد. فوردایس از صاحب نظران روانشناسی شادی با بررسی تحقیقات معتدد مجموعه ای با عنوان " آموزش شادمانی" ارائه داده است. این برنامه دارای 14 اصل می باشد از میان تعداد 8 اصول مورد شناختی و 6 مورد رفتاری می باشد. زیر بنای برنامه شادمانی فوردایس این است که اگر شخص بخواهد می تواند همانند افراد شاد، شاد باشد. این برنامه ترکیبی از نظریات شناختی و رفتاری می باشد. در سطح شناختی روند تحقیقات انجام شده برای رسیدن به هر یک از این اصول توضیح داده ی شود و همچنین استعدادلهای لازم برای اثبات اینکه این اصول می تواند شادی فراگیران را افزایش دهند ارائه می گردد. بنابر این امید می رود با آموزش شادکامی بتوان تاثیر قابل درکی را بر بهداشت روانی دانش آموزان گذاشت.
2-1بیان مسئله
انسان موجودی پیچیده و دارای ابعاد مختلفی است که حیات وی در اثر تعادل نسبی این ابعاد هضم شده و دوام می آورد. یکی از این ابعاد، سلامت روان می باشد که نظام نامه ی سازمان بهداشت جهانی آن را اینگونه تعریف می کند: "سلامت روان، حالت کامل آسایش و کامیابی زیستی- روانی و اجتماعی است و صرف فقدان بیماری یا معلولیت نمی باشد " سلامت روانی در مفهوم عام خود نیز به سلامت فکر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی اطلاق می گردد و راه های دست یابی به سلامت فکر و روح که برای تعالی و تکامل فردی و ا جتماعی انسانها ناظم است با پرداختن به آن روشن می شود و همچنین در مفهوم تخصصی خود رشته ای از بهداشت است که افراد تحصیل کرده و دارای مهارت و تجربیات خاص با اتخاذ روشهای علمی ، آن را به مردم آموزش می دهند. سلامت روان، یعنی پیش گیری از بیماریهای روانی که پیشگیری به معنی وسیع آن عبارت است از به وجود آوردن عوامل و شرایطی که در واقع تکمیل کننده ی زندگی سالم و بهنجار می باشد و به همین دلیل درمان اختلالهای روانی نیز جزیی از این فعالیت می باشد. یکی از عوامل مهم و در ارتباط با سلامتی روان، شادمانی است . عواطف منفی همچون، اضطراب یا خشم، سبب می شوند ذهن فرد فقط به تولید واکنش دفاعی در برابر موضوعات ایجاد کننده ی این عواطف منفی ، محدود شود در صورتی که عواطف مثبت، سبب می شوند که ذهن فرد بر روی محرک ها باز باشد و این مساله به نوبه ی خود فرصت هایی را برای توجه ی گسترده تر به محیط ، ایجاد کرده و در نتیجه خلاقیت فرد را بیشتر کرده و موجب شادکامی می شود .(جایاسوستی6،2005).
دوره نوجوانی از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و از آن به عنوان دوران بحرانی ، طوفان و دوره زایش دوباره یاد کرده اند. نواجوانی دوره ای از رشد ، همراه با تغیرات برجسته می باشد که شامل عبور شخص از مرحله ی طفولیت به مرحله ی بزرگسالی است و طیف سنی 11-20 سال را در بر می گیرد در طی این دوره ، تغییرات فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی صورت می گیرد مشخصه ی نوجوانی بلوغ است. بلوغ یک فرایند تغییر فیزیکی است که با نوجوانی که یک فرآیند تغییر روانشناختی است متفاوت است در شرایط مطلوب این دو فرایند همزمان روی می دهند ولی وقتی که بلوغ و نوجوانی همزمان روی ندهند نوجوان ناچار است با این عدم توازن که خود یک استرس اضافی است مدارا کند. (ویسر7،2000) رشد شناختی شخصیتی نوجوان به صورت تغییرات در نحوه ی تفکر به صورت انتزاعی ، مفهومی و آینده نگر شدن می باشد و بسیاری از نوجوانان در این دوره خلاقیت قابل ملاحظه ای از خود نشان می دهند. نوجوان تدریجا ارزش های گوناگونی را از منابع متفاوت وارد نظام اعتقادی خود می کند و این نظام اعتقادی برای تطابق با واقعیت های زندگی جدید باید انعطاف پذیری تغییر و تکامل داشته باشد وقتی نوجوان احساس استقلال می کند خانواده این پختگی و بالیدگی در حال ظهور نوجوان را تشویق و حمایت می کند او برای این سوالات ( من کیستم به کجا می روم ؟) پاسخی در خود می یابد. تکلیف عمده ی نوجوانان در این دوره ، کسب نوعی احساس اطمینان از خویشتن، از خود است که این می تواند بر اثر استرس و اضطراب دچار تزلزل شود و باعث انزوا اجتماعی دانش آموز شده و سلامت روانی دانش آموز را به خطر اندازد. (استیون8،2000) در این زمینه محققانی نظیر عناصری (1386) در تحقیقی نشان دادند که رابطه معناداری بین سلامت روانی و شادکامی در دانشجویان وجود دارد ، کاواماتو9(1999) افزایش شادکامی را در ارتباط مستقیم با افزایش وضعیت سلامت، خواب، اشتها، حافظه ، دوستی و در نهایت سلامت روان می دانندو آلبرت کستن10(2003) معتقد است تجربه ی استرس ، احساس شادکامی را کاهش می دهد و سلامت روانی را تهدید می کند. با توجه به مطالب بالا می تواند گفت که دوره نوجوانی دوره ی پر استرسی است که نوجوان به دنبال کسب هویت و منیت خود می باشد. وجود نابسامانی ها و مشکلات می تواند سلامت روانی دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهد و شادمانی را از نوجوان بگیرد از این رو توجه به نیازهای روانی و معنوی نوجوان اهمیت خاصی دارد. و شادابی یکی از مهمترین نیازهای دوره نوجوانی برای دانش آموزان می باشد که با آموزش اصولی شادکامی بر اساس روش شناختی – رفتاری
می توان بهداشت روانی این قشر از جامعه را بهبود بخشید همچنانکه پژوهش حاضر به دنبال جواب دادن به این سوال از پژوهش می باشد که آیا آموزش شادکامی فوردایس می تواند باعث بهبود بهداشت روانی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شود؟
3-1اهمیت و ضرورت تحقیق
پیشرفت صنعت و تکنولوژی, قدرت و ثروت را افزایش داده ولی امکان زندگی با آرامش و صلح و اطمینان را از انسان سلب کرده و در حقیقت "کیفیت فدای کمیت" شده و اعتدال و تناسب کنار رفته و بیماری های عصبی ـ روانی و روان تنی، جانشین آن شده است. بطوریکه آمار نیز حکایت از افزایش شیوع بیماری های روانی دارد و علل مختلفی را برای این افزایش شیوع بر شمرده اند.(حمایت طلب و همکاران،1382)
عموم کارشناسان سلامت روان بر نقش و اهمیت شادکامی در زندگی تاکید کرده و آن را از مهم ترین علل ارتقای سلامت روان در افراد جامعه می دانند؛ با این حال، به نظر می رسد شادی، حلقه مفقوده سلامت روان در جامعه ماست؛ جامعه ای که در آن، روش ها و بهانه های گوناگونی برای گریستن به رسمیت شناخته شده، اما روش های ابراز شادمانی، بسیار محدود و مبهم است. متاسفانه در جامعه ما ارتباطات چهره به چهره کمتر شده و این روابط جای خود را به ارتباطات اینترنتی داده اند و همین امر باعث شده که روز به روز بر شیوع اختلالات روانی افزوده شود. اما با وجود نقش غیر قابل انکار شادکامی در زندگی آیا می توان صرفا کاهش یا نبود آن را از مهم ترین علل بروز بیماری های روانی دانست؟ اینطور نیست که بگوییم نبودن شادی، فرد را کاملا در خطر بروز بیماری های روانی قرار می دهد، چون در خیلی از جوامع شاهدیم افراد کمتر از خود واکنش شادی را بروز می دهند، اما مبتلا به اختلالات روانی هم نیستند. بلکه بهتر است بگوییم شادکامی و اختلالات روانی همبستگی بالایی نسبت به هم دارند، شاد بودن مسلما در کاهش استرس، اضطراب و افسردگی بسیار موثر است، علاوه بر این، خنده یک حالت ورزش برای بدن هم هست، یعنی می توان گفت حالت نرم دویدن را دارد و روی تمام واکنش های بدن تاثیر می گذارد: چون به طور کلی یکی از عناصر سلامت روان، احساس جریان داشتن در زندگی و سیال بودن است و در خانواده های دانش آموزانی که این احساس از بین رفته و یک هدایت گر مثبت وجود ندارد، شادکامی از بین رفته و جای خود را به انواع و اقسام بیماری های روانی می دهد. با توجه به اهمیت شادکامی به عنوان یک شاخص مثبت و اختلالهای روان شناسی به عنوان شاخصی منفی از بهداشت روانی از یک سو و توجه به جمعیت دانش آموزان به عنوان یک جمعیت جوان و آینده ساز که همواره مورد توجه مسئولین بوده از سوی دیگر . از ضرورت انجام این تحقیق می باشد. هدف از این پژوهش ، به دست آوردن تصویری از وضعیت اختلالات روا نشناختی و همچنین، اثر بخشی آموزش شادکامی و رضایتمندی از زندگی در دانش آموزان می باشد. و اینکه از نتایج این تحقیق برای استفاده کاربردی در اختیار مشاورین مدراس قرار داده شود.
4-1اهداف تحقیق
1-4-1اهدف آرمان
امید هست با توجه به اثر بخشی آموزش شادکامی، سطح سلامت روانی دانش آموزان را بالا برده والگوهای مناسبی برای بهداشت روانی جامعه برای آینده ارائه داد.
2-4-1هدف کلی
بررسی اثر بخشی الگوی شادکامی فوردایس بر افزایش بهداشت روانی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان کوهدشت در سال 1392 می باشد.
3-4-1اهداف جزیی
تعیین اثر بخش آموزش الگوی شادکامی فوردایس بر بهداشت روانی دانش آموزان
تعیین اثر بخش آموزش الگوی شادکامی فوردایس بر نشانه های جسمانی دانش آموزان
تعیین اثر بخش آموزش الگوی شادکامی فوردایس بر بی خوابی و اضطراب دانش آموزان
تعیین اثر بخش آموزش الگوی شادکامی فوردایس بر ناکنش وری اجتماعی دانش آموزان
تعیین اثر بخش آموزش الگوی شادکامی فوردایس بر افسردگی دانش آموزان
5-1سوالات تحقیق
آیا آموزش الگوی شادکامی فوردایس، منجر به بهبود بهداشت روانی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه می شود.
آیا آموزش الگوی شادکامی فوردایس، منجر به بهبود ضعف جسمانی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه می شود.
آیا آموزش الگوی شادکامی فوردایس، منجر به بهبود اضطراب و بی خوابی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه می شود.
آیا آموزش الگوی شادکامی فوردایس، منجر به بهبود نا کنش وری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه
می شود.
آیا آموزش الگوی شادکامی فوردایس، منجر به بهبود افسردگی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه
می باشد.
6-1 فرضیههای تحقیق
آموزش الگوی شادکامی فوردایس، اثر بخشی معناداری بر بهبود بهداشت روانی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دارد.
آموزش الگوی شادکامی فوردایس، اثر بخشی معناداری بر بهبود ضعف جسمانی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دارد.
آموزش الگوی شادکامی فوردایس، اثر بخشی معناداری بر بهبود اضطراب و بی خوابی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دارد.
آموزش الگوی شادکامی فوردایس، اثر بخشی معناداری بر بهبود ناکنش وری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دارد.
آموزش الگوی شادکامی فوردایس، اثر بخشی معناداری بر بهبود افسردگی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دارد
7-1تعریف واژه گان و اصطلاحات تحقیق
1-7-1متغیر اول شادکامی
– تعریف نظری: به اعتقاد فوردایس11 (1997) شادی قابل تعلیم و آموزش دادن است. فوردایس از صاحب نظران روانشناسی شادی با بررسی تحقیقات متعدد مجموعه ای با عنوان " آموزش شادمانی " ارائه داده است .این برنامه دارای 14 اصل می باشد. از این تعداد اصول 8 مورد شناختی و 6 مورد رفتاری می باشد. زیر بنای برنامه شادمانی فوردایس این است که اگر شخص بخواهد می تواند همانند افراد شاد ، شاد باشند. شادکامی مفهومی است که چندین جزء اساسی دارد. نخست آنکه جزئی عاطفی و هیجانی دارد که باعث می شود فرد شادکام همواره از نظر خُلقی شاد و خوشحال باشد. دوم آنکه جزئی اجتماعی دارد که گسترش روابط اجتماعی را به دنبال دارد. و سوم آنکه جزئی شناختی دارد که موجب می گردد فرد شادکام نوعی تفکر و نوعی پردازش اطلاعات ویژه خود داشته باشد و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوشبینی وی را به دنبال داشته باشد(.شوارتز و استراک،1991)
– تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از آموزش الگوی شادکامی ، مجموعه روشها و فنونی است که بر گرفته از آموزش الگویی شادکامی فوردایس در سال 1997 می باشد و در طی 8 جلسه به مدت 60 دقیقه به دانش آموزان پسر پایه سوم مقطع متوسطه در سال 1392 توسط محقق آموزش داده می شود.
2-7-1 متغیر دوم سلامت روانی
– تعریف نظری: تعریف سازمان جهانی بهداشت روان، عبارتست از: حالتی از بهباشی (آرامش و آسایش) که در آن فرد توانایی های شخصی خود را شناخته، می تواند با فشارهای طبیعی (معمولی) زندگی مقابله کند، می تواند بهره وری و ثمردهی شغلی داشته باشد و قادر است در جامعه نقش مهمی داشته باشد( در جامعه مشارکت معنی داری داشته باشد). یابه عبارت دیگر قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب. نتیجه آنکه مفهوم بهداشت روانی عبارت خواهد بود از تامین رشد و سلامت روانی فردی و اجتماعی، پیشگیری از ابتلاء به اختلال روانی، درمان مناسب و بازتوانی آن. (سازمان بهداشت جهانی،2004، میر احمدی 1390)
– تعریف عملیاتی : سلامت روانی شامل نمره ای کلی است که از پاسخ دادن آزمودنی ها به پرسشنامه سلامت روانی GHQ به دست می آید.
فصل دوم
ادبیات پژوهش
1-2مقدمه
در این فصل با توجه به متغیرهای پژوهش در ابتدا به بررسی بهداشت روانی و دیدگاه های مکاتب روانشناسی در مورد سلامت روانی پرداخته و سپس چارچوب نظری آورده شد و به بررسی متغیر دوم ، الگوی شادکامی پرداخته شد و در نهایت به پیشینه تحقیق در داخل و خارج از کشور در قالب چکیده اشاره شد و در پایان خلاصه ای از فصل آورده شد.
2-2تعریف بهداشت روانی
برخی بهداشت روانی را معادل روانپزشکی پیشگیری12 تلقی کرده اند و آن را به عنوان روشها و تدابیری برای جلوگیری از ابتلا به بیماری های روانی به کار می برند. با توجه به گستردگی شمول، بهداشت روانی را علمی برای بهزیستی و رفاه اجتماعی دانسته اند که تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه، دانشگاه، محیط کار و نظایر آنها را در بر می گیرد. منینجر می نویسد سلامت روانی عبات است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که بعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل شود. (احمدوند،1385)
واتسون بنیان گذار مکتب رفتار چرایی، معتقد است که رفتار عادی نمودار شخصیت سالم انسان عادی است که موجب سازگاری او با محیط و در نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او می شود. چنین رفتاری نشانه ی بهداشت روانی است. از نظر کینز برگ بهداشت روانی عبارت است از تسلط و مهارت درارتباط صحیح با محیط بویژه در سه فضای مهم زندگی ، عشق، کار و تفریح. به نظر وی استعداد یافتن و ادامه ی کار داشتن محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد ، لذت بردن از زندگی و استفاده درست از فرصتها ملاک تعادل و سلامت روان است.(میلانی فر، 1374).
برابر تعریف واژنامه جامعه ی روانپزشکی و روانشناسی، روانپزشکی پیشگری، در بر گیرنده ی اصولی از روانپزشکی، روانشناسی، جامعه شناسی مددکاری اجتماعی، پزشکی و سایر حوزه ها است. که با تکنیکهای پیشگیری کننده به منظور ارتقاء رشدو نمو هیجانی سالم و به ویژه بهداشت روانی تاکید دارد. عده ای بهداشت روانی را پیشگیری از بیمارهای روانی و سالم سازی محیط روانی – اجتماعی می دانند. تا افراد جامعه بتوانند با برخورداری از تعادل روانی با عوامل محیطی خود رابطه و سازگاری درست برقرار کنند و به هدفهای اعلای رشد و تکامل انسانی برسند به بیان دیگر بهداشت روانی کاربردهای معیارهایی است که از شیوه ی بیماری های روانی کاسته شده و سلامت روان افراد جامعه را تامین کند این معیار در درجه اول شامل اقدامات و تدابیری در جهت پیشگیری و در درجه ی دوم متضمن تشخیص موارد خفیف و درمان به موقعه بیماری های روانی است. برخی معتقدند فردی از نظر روانی سالم است که بتواند از سمت خود استفاده کند و از عهده ی وظایف محوله به خوبی بر آید. برخی صاحب نظران روی دو تعریف از بهداشت روانی تکیه می کنند. در تعریف اول منظور از بهداشت روانی رشته ی تخصصی از بهداشت عمومی است که در زمینه کاستن از فراوانی بیماری های روانی در یک جامعه تلاش می کنند و انواع گوناگون اختلال های روانی را با توجه به سبب شناسی آنها بررسی می کنند. سبب شناسی بیماری های روانی گام اول برای اقدامات پیشگیری محسوب می شود. پس از شناخت علتهای به وجود آورنده اختلال های روانی وظیفه دست اندرکاران این رشته تخصصی مطالعه ی راه های از بین بردن علتها یا غلبه بر آنها می باشد. با توجه به اینکه در بروز اختلال های روانی مجموعه ی عوامل زیستی – روانی – اجتماعی موثر هستند شناخت، غلبه بر علتها، کار و تلاش وسیعی را طلب می کند. در تعریف دوم ، بهداشت رئوانی به معنای سلامت فکر و اندیشه می باشد. و منظور نشان دادوضع مثبت و سلامت روانی است که می تواند نسبت به ایجاد نظام ارزشمندی در مورد ایجاد تحرک و پیشرفت وتکامل در حد فردی، ملی و بین المللی کمک کند. با توجه این که هیچ یک از افراد بشر در برابر بیماری های روانی مصونیت ندارند، بهداشت روانی را پیشگیری از بروز بیماری های روانی و سالم سازی محیط روانی – اجتماعی می دانند تا افراد جامعه بتوانند با برخورداری از تعادل روانی با عوامل محیط خود رابطه و سازگاری درست برقرار کنند و به هدف های عالی رشد برسند. بهداشت روانی سلامت تمامی افراد جاعه را تامین می کند. و امری همگانی است که به تمام طبقات و گروه ها مربوط می شود. (احمدوند، 1385).
3-2ساختار خانواده و تاثیر آن بر بهداشت روانی
خانواده به عنوان نخستین نهاد اجتماعی، نخستین فضای رشد اجتماعی و روانی کودک است و در آنجا است که کودک با جهان آشنا می شود و ارکان شخصیتش کم کم مایه می بندد پای می گیرد و در آنجا است که شناختن دیگران را آغاز می کند و همراه با این شناخت چگونگی تلقی از وجد در حضور دیگران را فرا می گیرد. در واقع الگوهای رفتاری پدر و مادر را به خود و دیگران تقلید می کند. اگر این الگو از نظر روانی سالم نباشد، یعنی مثلا سلطه جو و مستبد و یا برعکس سهل انگار و متملق و بی صداقت باشد کودک هم آن را درست می پندارد و الگو قرار می دهد. تاثیر این گونه الگوی رفتاری در رابطه با خود کودک نیز موجب بیماری شخصیت در او خواهد شد که اگر چه ممکن است که در خردسالی حضور خویش را نشان ندهد در مواجهه کودک با جامعه نمایان خواهد شد و دامنه ی آن بستگی به میزان بیماری شخصیت فرد از ناسازگار های معمولی اجتماعی تا اقدام به کارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی دارد، پدر و مادر سلطه جو، اجازه رشد به شخصیت کودک را نمی دهند، او را ترسو مطیع بار می آورند. این گونه کودکان در مواجهه با اجتماع از عهده تنظیم روابط خود با دیگران بر نمی آیند و در نتیجه همیشه پرخاشگر، ناراضی و افسرده هستند. درونگرایی مفرط و گوشه گیری در این کودکان واکنشی معمولی است . پدر و مادری مطیع و انعطاف پذیری که اجازه می دهند فرزندانشان در خانواده به تجاوز به حقوق دیگران عادت کنند کودکانی جسور، پر توقع و سلطه جو بار می اورند و این رفتار به ناسازگای اجتماعی می انجامد. و نتیجه ی آن نارضایتی فرد و تاثیر منفی این نارضایتی بر فعالیت ها و موفقیت های اواست.(احمدوند،1385).
4-2صداقت در خانواده
کودکان در تشخیص بی صداقتی در بزگسالان درکی قوی دارند و به هم سان نارسایی های استدلال و سفسطه را از هم زود تشخیص می دهند آنان خیلی دلشان می خواهد که به بزرگترها اعتماد کنند اما اگر یکی دوبار متوجه شوند که باید درباره ی آنها شک کنند تبدیل به افرادی فوق العاد بد گمان می شوند از این رو پدر و مادر ملزم هستند که پیش از دادن یک تعهد به کودک درباره ی آن خوب بی اندیشند و ببینند که آیا واقعا می توانتد آن را برآورند. وعهده های مثل شاید برویم و یا اگر شد می خرم، اعتماد کودک را متزلزل می کند و باور آن را نسبت به والدین کم می نماید. کودکان دوست دارند همانطور که خود به بزرگترها اعتماد دارند پدر و مادر آنها نیز به آنان اعتماد کنند و قبول شان داشته باشند و دوست دارند خود را تا حد انتظارات پدر و مادر بالا بکشند. نشان دادن اعتماد به کودکان باعث می شود که آنها تصور خوبی از خویشتن داشته باشند و سعی کنند این تصور در عالم واقع و هم وجود داشته باشد.
5-2آزادی در رشد و تجربه اندوزی
یکی از اصلی ترین مسائل در بهداشت روانی دوران کودکی مسئله آزادی در رشد و آزادی در تجربه اندوزی است در این دوران چون ذهن کودک هنوز رشد کافی نکرده است عملا برای تجزیه و تحلیل عقلی آمادگی ندارد و از طرفی حواس نقش بسیار مهمی در فعالیتهای کودک و واکنش های او بازی می کند. کودک با استفاده از فعالیتهای حسی حرکتی دوست دارد بدود، بازی کند، بجهد، جست خیز کند و چیزای جدیدی را از زندگی کسب و تجربه کند لذا به هر شی که از اطرافش می بیند علاقه دارد دست بزند و خود به تنهایی با حواسش آن را بیاموزد و تجربه کند. آزادی در استفاده و بهره گیری از این حواس و عضلات است که موجب خلاقیت و رشد و خود شکوفایی حسی حرکتی کودک می شود. در این دوران والدینی در پرورش فرزندان خود موفق هستند که برای تربیت کودک خود وقت می گذارند و نیز کشوری رو به رشد و پیشرفت است که بتواند امکانات و شرایط مناسبی جهت فعالیت ها و جنب و جوش و بازی کودکان و نونهالان آن مرز و بوم تهیه کند. اگر پدران و مادران مانع از آزادی در تجربه و آزادی در رشد کودکانشان شوند به نوعی تعادل اخلاقی و روانی او را بر هم خواهند زد. بیشتر مشکلات و اختلال های روانی کودکان در مدارس به سبب فراهم نبودن زمینه های پرورشی قبلی در خانواده است. اگر واکنش ها و رفتار والدین بویژه در دو ران کودکی در قبال کودک به موقع و به اندازه صورت بپذیرد، کودک نیز در آینده از تعادل اخلاقی و روانی و عملی شخصیت برخوردار خواهد شد.
6-2وضعیت اقتصادی خانواده
خانواده ای که دچار فقر اقتصادی باشد از نظر بهداشت روانی دچار مشکلات جنبی نیز هستزیرا صرف وقت زیاد جهت تامین هزینه زندگی فرصتی برای رسیدگی به امور کودکا باقی نمی گذارد. بررسی های بهداشت روانی نشان داده است عوامل بسیاری در ناکامی ، ترک تحصیل زود رس، بزهکاری، اعتیاد، از هم پاشیدگی خانوادگی و سایر مشکلات رفتاری نقش دارد ولی بالا بودن این گونه مشکلات در خانواده های کم درآمد نشانه بر بهداشت روانی کودکان است. خانواده های بیش از حد مرفه نیز می تواند از نظر اقتصادی بر روان کودک ضربه وارد سازند.
7-2خانواده شلوغ
در خانواده پر فرزند، زیادی فرزندان به تنهایی مسئله ساز است و نگامی که اقوام نزدیک نظیر پدر بزرگ، مادر بزرگ، عمه، خاله و … نزدیک در یک مکان زندگی کنند مشکل ممکن است بیشتر شود. وقتی افراد سالامند در منزل همراه فرزندان زندگی می کنند گاهی محبتهای بیش از حد آنان به نوه ها باعث می گردد اعمال مقررات و بر خورد های تربیتی والدین خنثی شود به طوری که والدین دپار سرگرمی می شوند که آیا حرمت فرد سالمند را حفظ کنند و یا تربیت فرزند را ارجحیت بدهند. گاهی به علت بیماری فرد سالمند والدین توجه و محبت خود را بیشتر صرف سالمند می کنند و کودکان خود را از محبت و توجه به کودکان نیز باید در جای خود محفوظ بماند.(احمدوند،1385)
8-2خانواده و افت تحصیلی
یکی از مواردی که باید پدران و مادران در نظر داشته باشند افت تحصیلی فرزندشان می باشد افت تحصیلی به معنای نزول از یک سطح بالاتر به سطحی پایین تر است. گاهی اوقات ممکن است افت تحصیلی ناشی از اختلال در سیستم بینایی و شنوایی باشد و کودک و اطرافیان نیز از آن اطلاعات درستی نداشته باشند. نبود انگیزه، هدفمن نبودن فرایند تحصیل برای دانش آموز، احساس نیاز نکردن برای درس خواند، نمرکز حواس نداشتن و یا وجود رقابت شدید و تاکید بیش از حد خانواده به ممتاز شدن کودک و تکالیف زیاد می تواند موجب افت تحصیلی شوند. یکی دیگر از علل افت تحصیلی عدم وجود الگوی مناسب در خانواده است. مقایسه کودک با دیگران نه تنها توان تحصیلی و علاقه او را افزایش نمی دهد ممکن است موجب دلزدگی و نفرت کودک از و مشق شود باید دانش آموز زا با گذشته خودش مقایسه کرد نه با اشخاص دیگر و به دنبال یافتن علل افت تحصیلی از کارشناسان مربوط استمداد جست.
9-2خشونت در منزل
خشونت و شدت عمل، آثار نا مطلوبی بر روان و تربیت کودکان و به ویژه نوجوانان بر جای می گذارد، خشونت والدین محیط خانه را از صمیمیت، همدلی، وحدت و هماهنگی تهی می کند. خشونت ممکن است در کوتاه مدت و به صورت آنی اثرات مطلوبی داشته باشد ولی به تجربه ثابت شده است که این اثرات مثبت و پایدار نیستند و بعد از مدتی تحمل، خشونت و شدت عملوالدین برای فرزندان هادی می شود و دیگر تاثیی ندارد. از طرف دیگر رفتارهای خشونت آمیز والدین اغلب موجب نفاق، کینه توزی و عدالت در محیط خانواده می شود و فرزندان مجبور می شوند واکنشهای بدنی از خود بروز دهند. بازتاب نوجوانان در برابر والدین خشن موجب رفتارهایی مثل فرار از خانه، بی تفاوتی، سرخوردگی، تخریب، احساس پوچی، لجبازی، اعتیاد، انحراف و امثال آن بوده است. خشونتهای والدین در تمام مراحل زندگی موجب پیدایش احساس حقارت می شود که به نوبه خود منشاء بسیاری از گرفتاری ها و مشکلات افراد نشانی تا پایان عمر خواهد بود. نوجوانی به علت کم تجربگی، دور بودن وافعیتهای زندگی، غوطه خوردن در عالم رویا، گذراندن دوران پر تلاطم روانی، فشار و طوفان های درونی، سایقه جنسی و شکل گرفتن آن و نیاز مند آرامش حمایت و همدلی است و چشم امید او بیش از همه به والدین دوخته شده است. حال اگر والدین بجای محبت، ایجاد محیطی صمیمی و گرم خانواده، به خشونت و شدت عمل و کوبیدن متوسل شوند بزرگترین صدمات روانی و اجتماعی را به فرزندان نوجوان خود وارد کرده اند. بنابراین والدین نباید قاطعیت را با اشتباه کنند و در نظر داشته باشند که باید با نوجوان خود به بهترین روش که آمیخته با محبت و احترام متقابل باشد برخورد کنند و از خشونت پرهیز نمایند.(هنری ماسن و همکاران13،1992، ترجمه: یاسائئ، 1383).
10-2اختلاف و درگیری پدر و مادر
کانون خانواده آشیانه ی کودک است که خودش را به آن وابسته می داند و بدان دلگرم است اگر پدر و مادر رفیق صمیمی باشند آشیانه اش را گرم و با صفا می یابد و احساس آسایش و امنیت می کند در چنین خانه ای بهتر می تواند پرورش یابد و هوش و استعداد خود را به ثمر رساند. نزا و کشمکش پدر و مادر امنیت و آسایش را از کودکان خانواده می گیرد و آن جوجه های بی پر و بال را مضطرب و پریشان می کند و یا از ترس به گوشه ای می خزند و یا از خانه فرار می کنند و به کوچه و خیابان پناه می برند. یکی از خاطره های تلخ و اسفناک کودکان تماشای صحنه های دعوای پدر و مادر است که غالبا تا آخر عمر آن را فراموش نمی کنند. چنین کودکانی غالبا پریشان بدبین و مبتلا به دلهره و ضعف اعصاب خواهند بود دختر این خانواده ممکن است بد اخلاقی های پدرش را به حساب همه ی مردها بگذارد و از شور کردن بیمناک باشد پسر این خانواده ممکن است بد اخلاقی های مادرش را به حساب تمام خانم ها بگذارد و از ازدواج بیزار شود.نفاق و ناسازگاری و مشاجره ی دائمی پدر و مادر و اطرافیان آثار شومی در روان کودکان باقی خواهد گذاشت. کودک به درس و مشق بی علاقه می شود و در حالت اضطراب و پریشانی روزگار خود را سپری می کند و برای انواع انحرافها و کجروی رفتاری ها آمادگی پیدا می کند .(آماتو14،1991. ترجمه:محمدی زادگان، 1380).
11-2طلاق
طلاق برای یک زوج خانواده به منزله یک شکست تلقی می شود که مجموعه ای از مشکلات جنبی را به همراه دارد. بنابراین در زمینه پیامدهای طلاق برای کودکان، پژوهش های متعددی انجام شده است آماتو1991 به منظور مطالعه ی رفاه بچه های طلاق با بچه هایی که والدین آنها ازدواج مجدد کرده بودند مورد تجزیه و تحلیل قرار داد این تحلیل نشان داد که بچه های طلاق در عواملی چون:
موقعیت تحصیلی، سلوک، سازگاری، خودپنداره، توانش اجتماعی تندرستی بلند مدت نمرات بسیار پایین تری از سایر کودکان به دست آوردند.
12-2بیمار جسمی یا روانی یکی از افراد خانواده
بیماری افراد خانواده نظیر پدر، مادر و یا سایر اعضای خانوده می تواند از جنبه های مختلف اثراتی نامطلوب بر روی روان کودک اثر باقی بگذارد. پدر یا مادری که چار بیماری های روانی از جمله افسردگی هستند می توانند محیط خانواده را نا ائمن کرده و برقراری روابط عاطفی خانوده را دچار مشکل سازند. گاهی دیده شده است که فرزندان مطلق به پدر یا مادر افسرده و پرخاشگر در معرض آسب های جسمانی قرار گرفته اند. در چنین خاناده هایی که یکی از والدین دچار بیماری جسمی یا روانی است کودک علاوه بر احساس علاقه به والد بیمار خود، ممکن است آرزوی مرگ یا رهایی از بیماری او را داشته باشد.جمع این دو احساس متضاد باعث تعارض درونی کودک می شود که ناچار است برای رهایی از چنین احساس دوگانه ای به رفتارهای نامطلوب دست بزند.(آماتو15،1991. ترجمه:محمدی زادگان، 1380).
13-2خانواده و تاثیر تنش های آن بر سلامت روانی فرزندان
برای بسیاری از مردم تنش ها و فشارهای تولید شده در محیط خانواده می تواند بهداشت روانی فرد را تهدید کند. مواجه شدن و حل چنین منابع فشاری در محدوده ی خانواده می تواند پیچیده باشد و همکاری یک متخصص فن را ممکن ضروری سازد. در هر جهت در بیشتر موارد وضعیت های پر فشار خانوادگی را می توان تخفیف داد یا حتی کاملا از بین برد. اولین گام در آموختن شناسایی یا کنترل مسائل مربوط به فشار در خانوده، یادگیری بیشتر در مورد خانواده و چگونگی عملکرد آن است. بسیاری از کودکان و نوجوانان در خلال زندگی خود ممکن است به نوعی دچار مشکلات عاطفی و رفتاری شوند و این اختلال ها را به گونه های متفاوتی مانند شکست تحصیلی، طرد شدگی اجتماعی، یا ضعف عزت نفس نشان دهند و در برقراری ارتباط با همسالان یا بزر گسالان یا با مراجع قانونی دچار مشکل شوند. بر اساس برخی بررسی های تجربی مشخص شده است که از 3 تا 25 درصد از دانش آموزان در سنین مدرسه از بیماری های روانی جدی نظیر افسردگی شدید، افکار انتحاری، روان پریشی و مشکلات وخیم توجه یا اختلال وسواس – اجبار رنج می برند. که اختلافات خانوادگی، عدم توجه کافی والدین به فرزندان و مانند آن اثرات منفی روی بهداشت روانی آنها دارد. از طرف دیگر روابط صمیمانه، انسجام و همدلی، مشارکت و اعتماد میان اعضای خانواده، می تواند اثرات مثبت و پایداری بر سلامت روانی فرزندان داشته باشد.(جانانی16،2001)
14-2وظایف خانواده
در سالهای اخیر، پیشرفتهای تکنولوژیکی، جایگزین بسیاری ازوظایف اساسی خانواده شده است. در حالی که خانواده ها عادت به همکاری و تمرکز بر نیازهای اساسی زنده ماندن داشتند. صنعتی شدن توجه بیشتر به رشد عاطفی و اجتماعی موجود در خانواده و امنیت شغلی را نیز به وجود آورده است که فشارهای بسیاری برای نانآور خانوده ایجاد کرده است. خانواده مهترین منبع حمایت عاطفی در مواقع وقوع فشار روانی در نوجوانان می باشد.
15-2ارتباط موفق خانواده
خانواده هایی که تحت فشار، قدرت سازگاری خوبی دارند گرایش به داشتن نظام های باز ارتباطی دارند. نظام" باز ارتباطی" نظامی است که در آن کلیه اعضای خانواده حق بحث در مورد هر موضوعی که مورد تمایل ا علاقه است را بدون ترس از نظام یا تنبیه دارا می باشند. در خانواده های با الگوهای ارتباط" بسته" افراد غالبا احساس نمی کنند که حق صحبت در مورد انچه در ذهنشان می گذرد را دارا باشند. همچنین، آنها غالبا می ترسند که مورد انتقاد قرار گیرند، به شمار نیایند، یا اگر صحبت کنند نادیده گرفته شوند. در نظام های بسته، فکر و عمل مستقل مورد وحشت قرار می گیرد و تشویق نمی شود در یک نظام باز، افراد از یکدیگر حمایت می کنند. و در یک نظام بسته افراد یکدیگر را حمایت نمی کنند. و در مقایسه با مثبت بودن نسبت به یکدیگر غالبا منفی هستند. بنابراین خانواده هایی که در صحبت کردن در مورد موضوع های سخت به شکلی قابل تجسم "باز" صحبت می کنند متمایل به داشتن سلامتی بیشتری هستند. و اعضای این خانواده های بهداشت روانی بالاتر و بهنجارتری نسبت به خانواده های با نظام بسته دارند که این نوع نظام تاثیر بسزایی بر روی سلامت روانی فرزندان دارد.(احمد وند،1385).
16-2روابط خانوادگی
یکی از مولفه های روابط خانوادگی، حمایت می باشد. حمایت می تواند شامل تهیه و مبادله منابع و کمک های عاطفی، اطلاعاتی و ابزاری شود. این گونه حمایت ها استرس و نگرانی فرد را برای حصول برخی منابع کاهش می دهند.حمایت می تواند فشار روانی و استرس های ناشی از حوادث ناگوار روزمره زندگی فرد را تعدیل کند و از پاسخ های هیجانی شدید به رویدادهای استرس زا که برای سلامتی مضر هستند، جلوگیری کند. مشارکت، انسجام و نظارت نیز از مولفه های دیگر روابط اجتماعی – خانوادگی می باشند. دورکیم شاید اولین دانشمندی بود که رابطه این متغیرها را بر سلامت روانی، یعنی تمایل به خودکشی افراد مورد سنجش قرار داد ایده مبنایی دورکیم این بود که هر چه افراد بیشتر از گروه های اجتماعی جدا شوند و پیوند و مشارکت در آ نها کم و ضعیف شود و یا احساس کنند نظارت و کنترلی از طرف گروه بر رفتار آن ها وجود ندارد، امکان رفتار مخرب در آ نها افزایش می یابد. مشارکت کردن و درگیر بودن افراد در گروه، نقش های معنی داری از قبیل نقش های خانوادگی، شغلی و … را برای آ نها تعریف می کند و ایجاد نقش ها به نوبه خود در افراد احساس ارزشمند بودن، تعلق داشتن و وابستگی را ایجاد می کند و فرصت هایی برای رفاقت، مصاحبت و معاشرت فراهم می سازد. اعتماد، به عنوان مولفه دیگر روابط خانوادگی باعث می شود که افراد در فعالیتهای اجتماعی بیشتری مشارکت کنند و به این وسیله امکان دستیابی بیشتر به امکانات رفاهی، بهداشتی و آموزشی را داشته باشند. تعامل بیش تر، همچنین موجب تقویت پیوندهای اجتماعی و در نتیجه گسترش دامنه روابط اجتماعی فرد می شود که او می تواند هنگام بروز شرایط نامطلوب از آنها استفاده کند.(کاواچی17،2001)
17-2بهداشت روانی در مدرسه
مدرسه محیطی است که کودک در آنجا شایستگی، شکست، موفقیت، محبوبیت، انزوا، طرد و غیره را تجربه می کند. او می فهمد که برای ارزش داشتن باید موفق شود. به نظر اکثر دانش آموزان پیامد مردود شدن، ییزاری از مدرسه و از قوانین آن است. کودک به کمک موفقیت های خود اعتماد به نفس پیدا می کند. بر عکس در اثر شکستهای خود حقارت و خود کم بینی احساس می کند. کودک به مرور متوجه می شود که مدرسه تنها جای درس خواندن نیست، بلکه مقررات دیگری نیز در آنجا وجود دارد که باید رعایت شود. کودک می فهمد که باید به موقعه در مدرسه حاضر شودف در غیر این صورت، فرد دیگری غیر از معلم ، به نام ناظم یا مدیر مدرسه، او را کنترل می کند. او باید مطابق خواست قوانین مدرسه رفتارش را کنترل کند. بنابراین با توجه طولانی بودن دوران تحصیلی و با توجه به حساس بودن دوران کودکی و نوجوانی با انتظار داشت که مدرسه بتواند در تضمیت بهداشت روانی دانش آموزان یا ایجاد دضواری های رفتاری برای آنها نقش مهمی داشته باشد. تامین سلامت دانش آموزان از اهمیت خاصی برخوردار است، اما بهداشت روانی دانش آموزان، بویژه در دوره بلوغ، می تواند از بیماریها و ناهنجاریهای روانی جلوگیری کند. رعایت بهداشت که به تندرستی و شادابی کامل جسمی و روحی می انجامد، مهمترین وظیفه هر فرد است. همانطور که در مورد پیشگیری از بیماریهای عفونی باید از ورود عوامل بیماری زا نیز باید اقداماتی را انجام داد تا از نابسامانیهای روحی کاسته شود. در اثر بهداشت، بسیاری از بیماریهای واگیر مانند طاعون، آبله، تیفوس، مالاریا، تب زرد و بیماری های عفونی کشنده که در گذشته توده های عظیمی را از بین می بردند، مهار شده اند. اما پیشرفت تکنولوژی، تحولات دایمی و سریع عوامل متعدد دیگر سبب شده است که ترس و تشویش و اضطراب و احساس عدم رضایت در بین بسیاری از افراد منجر به کشمکش و فشارهای روانی شود. خستگی، بی میلی، کم خوابی، ناامیدی، توهم و احساس گناه در بسیاری چشمگیر شده است و شاید بتوان گفت که بیماریهای روانی ناشی از کشمکش ها، محرومیت ها و اضطراب ها بیش از همه بیماریهای جسمی بشر را آزار می دهند. (گنجی، 1388).
18-2نقش مدرسه در تامین بهداشت روانى
علاوه بر خانه، مدرسه نیز در تشکیل و تکامل شخصیت، عادات و رفتار کودک سهم به سزائى دارد و یکى از مهم ترین عوامل اجتماعى نمودن کودک مى باشد. با ورود کودک به محیط دبستان افق جدیدى در برابر وى گشوده مى شود. به عبارت دیگر محیط اجتماعى – انسانى او گسترش مى یابد. او در این شرایط تحت تاثیر عوامل موثرى مانند معلم، همکلاس و کتاب قرار مى گیرد.دوران مدرسه، دورانى است که به روند رشد و تکامل جسمی، روانى و عاطفى کودک در منزل شتاب مى دهد. مدرسه مى تواند آنچه را که والدین ناتمام مى گذارند کامل کند و این مهم را از طریق آموختن مهارت هاى علمى و فرهنگی، وسعت دادن اطلاعات و تمرین دادن در ارتباطات اجتماعى با همسالان و بزرگسالان و هم چنین روش هاى دیگر توسعه بخشیده و دانش آموز را براى مقابله موثرتر با مشکلات احتمالى آینده زندگى خود آماده سازد. البته تاثیر مدرسه بر دانش آموزان بستگى به تفاوت هاى فردی، میزان سازگارى و تجربیات آنها دارد. ورود به مدرسه براى کودک همراه با جدائى از مادر و محیط گرم خانواده است. از این رو مدرسه نقش مهمى در ایجاد استقلال و کاهش انگیزه هاى اتکائى کودک با خانواده خود دارد. والدین نباید تصور کنند که با پا گذاشتن فرزند آنها به مدرسه و جداشدن کودک از خانواده، مسئولیت آنان پایان پذیرفته و یا کاهش یافته است، بلکه باید مستمراً با اولیاء مدرسه و معلمین در خصوص فرزند خود رابطه داشته باشند، زیرا رشد شخصیت کودک تابعى از خانه و مدرسه است و این دو محیط مکمل یکدیگر هستند. آنچه مسلم است در سال هاى اولیه، شخصیت هر کودک توسط والدین شکل مى گیرد. اما با ورود به دبستان، مدرسه هم به کمک والدین مى شتابد و به رشد عقلی، اجتماعى و عاطفى کودک شتاب و جهت مى دهد. اگر ارتباط صحیحى بین خانه و مدرسه وجود داشته باشد، کودکان با شوق بیشترى پا به مدرسه مى گذارند و براى پیشرفت تحصیلى و درسى خود بیشتر تلاش نموده و انگیزه قوى ترى براى یادگیرى پیدا مى کنند. در سایه این ارتباط و همکاری، مشکلات دانش آموزان سریع تر حل و فصل مى گردد. رابطه صحیح والدین با اولیاء مدرسه و درک موقعیت کودکان در این مرحله و برخورد درست با آنان باعث تسهیل در رشد همه جانبه شخصیت آنان مى شود.(آدلمن18،2000).
19-2نقش معلم در تامین بهداشت روانى
معلم اولین فرد بزرگسالى است که غیر از والدین، وارد زندگى دانش آموز مى گردد و در طول دوران تحصیل، اهمیت خود را در رشد شخصیت فردى و اجتماعى آنان حفظ مى نماید. معلم مى تواند با رفتار مناسب و صحیح در دانش آموزان احساس اعتماد و امنیت به وجود آورد. اگر معلم، دانش آموزان را به دیده یک شخصیت قابل احترام بنگرد و به طریقى عمل کند که دانش آموزان او را انسانى شریف و قابل اعتماد تلقى نمایند حتى مى تواند خانواده ها را نیز تحت الشعاع قرار دهد.احساسات، نگرش ها و رفتارهاى معلمان بر دانش آموزان تاثیر مى گذارند. دانش آموزان علاقه دارند مورد پذیرش واقع شوند و به سخنان آنها توجه شود. لذا معلم باید همه جزئیات را مد نظر قرار دهد. دانش آموز، معلم خود را به عنوان الگو و نمونه اخلاقى و رفتاری، سرمشق قرار مى دهد. در واقع معلم به عنوان حلقه اتصال دانش آموز با محیط اطراف و جامعه است. اگر چنین حلقه اى صلاحیت و شایستگى اتصال دادن را داشته باشد، وجود پرتلاش و جستجوگر دانش آموز به خطا کشیده نمى شود و میزان ارتکاب جرم به حداقل مى رسد. معلم موظف است در خود نشاط و شادابى جسمى و روحى ایجاد کند تا دانش آموزان دل خسته و ملول، از مشاهده چهره بشاش و شاداب او سر شوق آیند و کسالت و سُستى را از خود دور نمایند. امروزه، مدرسه فقط جایگاهى براى انتقال معلومات و میراث فرهنگى نیست بلکه کانون رشد و پرورش شخصیت دانش آموزان است و در این میان، معلم در ایجاد شخصیت متعادل نقش کلیدى دارد. در واقع او با شناخت توانائى هاى دانش آموزان و اتخاذ رفتار صحیح مى تواند نقش موثر خود را ایفاء کند. بنابراین مهم ترین کار معلم ایجاد پُل احساس میان خود و دانش آموزان است. پُلى که نتیجه آن جلب اعتماد و اطمینان دانش آموزان باشد. لذا او باید دقت کافی، حوصله، توجه و دلسوزى صادقانه داشته باشد تا چنین ارتباطى برقرار گردد. بنابراین ضرورى است نهال وجود دانش آموزان به دست باغبان هاى شایسته سپرده شود تا سعادت آنان تامین گردد. باید دانش آموزان را همان طور که هستند، بشناسیم و به تفاوت هاى فردى آنان پى ببریم. هر دانش آموزى کوله بارى از خرمن اندیشه ها، نگرش ها، باورها، ارزش ها و وابستگى هاى والدین خود را به همراه دارد. لذا مربى باید سطح انتظارات خود را متناسب با روحیات جسمی، روانی، ظرفیت عاطفى و ساختار شخصیتى دانش آموز کند. رشد شخصیت سالم و شکوفایی استعدادهاى بالقوه در سایه آسایش جسم، امنیت روان و ثبات عاطفى امکان پذیر است. لذا یکى دیگر از وظایف مهم معلم، توجه به شخصیت دانش آموزان است. وظیفه او تنها شخصیت دادن نیست بلکه باید مراقب باشد که بر شخصیت دانش آموزان نیز لطمه اى وارد نشود. بسیارى از اختلالات روانى و رفتارى دانش آموزان از قبیل لکنت زبان، شب ادراری، ترس، اضطراب، پرخاشگری، گوشه گیرى و بیمارى هاى سایکوسوماتیک (روان تنی) ناشى از عدم توانائى مربیان و اولیاء در کاربرد روش هاى تربیتى متناسب با ویژگى ها و نیازهاى دانش آموزان است. دانش آموز باید اشتباه کند. اگر شما مایل به رفع اشتباه آنان هستید، به آرامى در جاى خلوت در حالى که خوبى هاى آنان را بر مى شمارید، اشتباهات آنها را نیز متذکر شوید. اما هرگز در حضور جمع از اشتباهات آنان نگوئید بلکه از خوبى ها و حسن هاى آنان صحبت کنید. به طور کلى آنان که مى اندیشند و کار مى کنند لزوماً اشتباه نیز مى کنند اما آنان که نمى اندیشند و کار نمى کنند، همچون صفحهٔ کاغذ سفیدی، بى غلط هستند. گاهى بلندگوهاى مدارس دانش آموزان را با کلمات زشت خطاب مى کنند. احمق، بى شعور و …، بدون آنکه بدانند تاثیر هر کلمه تا ابد باقى است و نفوذ کلام آنان بر دانش آموزان انکارناپذیر است. گاهى اوقات نگاهى بى جا باعث مى شود تا دانش آموز از خوردن غذا خوددارى کند و یا یک ایراد غیرمنطقى باعث برهم خوردن آرامش خیال وى مى گردد.(سپهر منش و همکاران، 2008).
20-2یک معلم خوب باید از نظر تاثیرگذارى در بهداشت روانى کودک، صفات و ویژگى هاى زیر را داشته باشد
۱. معلم باید از لحاظ روانى سالم باشد.
۲. معلم باید کودکان را دوست بدارد و به آنان احترام بگذارد.
۳. معلم باید رابطه میان تعلیم و تربیت و بهداشت روانى را بداند.
۴. معلم باید سعى کند تا کودک را در بحران ها و مسائل عاطفی، خانوادگى و اجتماعى کمک نماید.
۵. معلم باید در مورد رشد جسمى و روانى کودک اطلاعات لازم را داشته باشد.
۶. معلم باید علائم و نشانه هاى اختلالات رفتارى و روانى کودک تحت تعلیم خود را بداند.
۷. برنامه تعلیماتى و آموزشى معلم باید طورى باشد که رنجش خاطر و ناراحتى روحى و عصبى براى کودک ایجاد نکند.(سپهرمنش و همکاران، 2008).
21-2انواع دشواری های رفتاری دانش آموزان
تعداد زیادی از پژوهشگران سعی کرده اند انوع دشواری های رفتار دانش آموزان را مشخص کنند. برای این کار آنها بر نظر های معلمان ، کسانی که با دانش آموزان تماس های بیشتر و نزدیکتر دارند، تاکید کرده اند. بروفی و مک کاسلن19(1992) به داوزده نوع دشواری های رفتاری اشاره می کنند که در زیر به آنها اشاره می شود:
دانش آموزانی که سندرم شکست دارند
دانش آموزان کمال گرا
دانش آموزان کم خواب
دان آموزان ضعیف
دانش آموزان پرخاشگر
دانش آموزان منفعل
دانش آموزان تحریک کننده
دانش آموزان بیش فعال
دانش آموزان بی دقت و حواس پرت
دانش آموزان ناپخته
دانش آموزان طرد شده به وسیله همکلاسی ها
دانش آموزان خجالتی و منزوی
چهار نوع دشواری اول (1تا4) به پیشرفت تحصیلی نامناسب مربوط می شوند، اما مکانیسم های که آنها را راه می اندازند ، متفاوتند. در حالت اول، دانش آموزی می بینیم که احساس ناتوانی می کند و با اولین دشواری تحصیل را کنار می گذارد( سندرم شکست). در حالت دوم، دانش آموزی است که به شیوه افراطی از خطا اجتناب می کند(کمال گرا). سوم نوع دشواری که به دانش آموزان تعلق دارد که در مقابل فعالیتهای یادگیری احساس بیگانگی می کند( کسی که کمتر از توان خود پیشرفت می کند). بالاخره، نوع چهارم دانش آموزش است که اراده خوبی دارد ، خوب فعالیت دارد، اما موفق نمی شود.( دانش آموز ضعیف). درست است که مکانیسم های ایجاد کننده این دشواری های رفتاری تفاوت دارند، آسیب آنها بر بهداشت روانی تا اندازه ای مشابه است. بدین صورت که هر دانش آموز به نوعی ناراحتی و فشار احساس خواهد کرد و بی توجی به آنها آثار وخیمی خواهد داشت.
سه دشواری رفتاری بعدی ، (5-6-7) با پرخاشگری ارتباط پیدا می کنند. دانش آموزان پرخاشگر ، معمولا پرخاشگری خود را به صورت مستقیم نشان می دهند. این پرخاشگری در اکثر موارد متوجه همتایان آنها است برعکس دانش آموزان منفعل به صورت انفعالی مقاومت می کنند و پرخاشگری آنها متوجه معلم است. دانش آموزان تحریک کننده نیز پرخاشگری خود را به معلم متوجه می کنند وآن را آشکارا نشان
می دهند. به طوری که ملاحظه می شود ناسازگاری های رفتاری این سه گروه نیز به صورتهای کاملا متفاوت تجلی می کند و پیامدهای کاملا مختلفی را به دنبال می آورد.
سه دشواری های(8-9-10) معمولا نقش مدرسه و انتظار آن از دانش آموزان را منعکس می کند می توان گفت که در اینجا نتیجه رفتارهای معلم، مدیر و پیامدهای اجرای قوانین مدرسه خودنمایی می کنند؛ مثلا مدرسه انتظار دارد که دانش آموزان بتوانند بر عمل خود کنترل داشته باشند( کاری که از عهده ی دانش آموز بیش فعال بر نمی آید). و بالاخره، مدرسه از دانش آموز می خواهد که تا اندازه ی خود مختار باشد، روی پای خود بایستد و خیلی وابستگی نشان ندهد( کاری که از عهده ی دانش آموز ناپخته و خام بر نمی آید)
دو دشواری رفتاری باقی مانده(11-12) به دشواری های موجود در برقرای واکنش های متفاوت اجتماعی مربوط می شوند. در یک طرف ، دانش آموزانی قرار دارند که با همکلاسی های خود ارتباط برقرار می کنند اما از طرف آنها پذیرفته نمی شوند؛ زیرا ویژگی های منفی دارند و یا متفاوت از دیگرانند و یا تازه به آن مدرسه آمده اند. در طرف دیگر، دانش آموزانی هستند که از طرف همتایان طرد نمی شوند، اما دوست ندارند با آنها ارتباط برقرار کنند آنها طوری عمل می کنند که گویی همه را رفاموش کرده اند، حتی بزرگترها را. از گروه اول تحت عنوان افراد مطرود و از گروه دوم تحت عنوان افراد منزوی یا خجالتی نام برده می شود. بنابر این، مطرود کسی است که دیگران او را نمی پذیرند، اما منزوی کسی است که به میل خود با دیگران ارتباط برقرار نمی کنند یا نمی تواند برقرار کند.جای تردید نیست که آسیب های روانی این دو نوع رفتار نیز متفاوت خواهد بود. (گنجی، 1388).
22-2نقش مدرسه در تکوین مشکلات رفتاری دانش آموزان
جونز و جونز20(1995) از تحقیقات زیادی نام می برند که در آنها سعی شده است علتهای مشکلاتی رفتاری دانش آموزان از نظر معلمان بررسی می شود. یافته های این تحقیقات، اکثر معلمان معتقدند که دشوارهای رفتاری دانش آموزان از نگرش منفی آنها نسبت به مدرسه مشکلات اقتصادی یا فرهنگی خانواده یا از مشکلات بسیار وسیع جامعه نشاط می گیرد. تعداد کمی از معلمان معتقدند که مدرسه عامل دشواری های رفتاری است متاسفانه این باور تعدا زیادی از معلمان را منفعل می کند و بر بهداشت رفنای دانش آموزان، یا حتی معلمان آسیب می رساند. در واقع، وقتی معلم دشواری های رفتاری دانش آموزان را به عوامل بیرونی و خارج از محیط مدرسه نسبت می دهد، به این نتیجه می رسد که نمی تواند درباره رفع آنها کاری انجام دهد بابراین، باید دست روی دست گذاشت و شاهد تباه شدن دانش آموزان باشیم. تنها کاری که این نوع معلمان انجام می دهند این است که به کمک تقویت ، دانش آموزان را به کارهای مورد نظر وا
می دارند و به کمک تنبیه و یا محرومیت ، آنها را از کارهای ناپسند باز می دارند. .(آدلمن،2000).
23-2استرس و بهداشت روانی
عوامل و زمینه هایی که سلامت روانی افراد را با خطر مواجه می کنند متفاوت است چنانکه شیوه تاثیر پذیری افراد از این عوامل نیز متفاوت است. بیماریهای جسمی ، نوسانات خلقی ، تغییر در عادات کاری ، مشاجرات خانوادگی ، بیکاری و داغدیده گی ، باورهای غیر منطقی و غلط ، و خرمت خود پایین از جمله عوامل تهدید کننده بهداشت روانی است. به طور کلی هر رویداد منفی در زندگی ممکن است تهدید کننده باشد. از مهمترین عوامل تهدید کننده بهداشت روان تنیدگی ، تعارض و محرومیت می باشد. همه افراد در مراحلی از زندگی شان دچار تنیدگی و استرس می شوند. وقتی رابطه فرد با هم اتاقی اش به هم می خورد وقتی ایام امتحانات فرا می رسد وقتی دست به انتخاب های مهمی مثل ازدواج یا شغل می زند وقتی عزیزی از خانواده اش را از دست می دهد و یا وقتی یکی از اعضای خانواده دچار بیماری لا علاج می شود فرد دچار استرس و تنیدگی می شود. استرس می تواند موجب هیجان های ناخوشایندی مثل اضطراب و افسردگی شود همچنین می تواند موجب پدیدآیی بیماریهای مختلف جسمانی گردد. افراد در برابر رویدادهای تنش زا واکنشهای گوناگونی از خود بروز می دهند یعنی در برابر رویداد تنش زای واحد برخی گرفتار اختلالهای وخیم روانی یا جسمانی می شوند در حالیکه برخی دیگر نه تنها دچار بیماری نمی شوند بلکه چنین رویدادی را فرصتی برای چالش و کوشش می بینند.
1-23-2استرس چیست
تعریف اول : مجموعه فشارهایی که از شرایط و موقعیت های محیطی بر فرد وارد می شود.
تعریف دوم : پاسخ شخص به عوامل فشارآور و شرایط و وقایع تهدید کننده ای که توان کنار آمدن او را محدود می کنند.
تعریف سوم : استرس شرایطی است که در نتیجه تعامل میان فرد و محیط به وجود می آید.(فتحی،1385)
2-23-2سه رویکرد در تعریف استرس وجود دارد
تنیدگی به عنوان محرک در نظر گرفته می شود. از این دیدگاه تنیدگی چیزی است که از خارج بر فرد تحمیل شده و ناراحتی های جسمی و روانی در پی دارد.
تنیدگی به منزله یک پاسخ توصیف شده است. این الگو تنیدگی را یک فرایند پاسخ دهی به محرک می داند.
رویکرد سوم بر چگونگی ادراک فرد از موقعیت ها تاکید می کند و تنیدگی را به شبکه وسیعی از عوامل مانند محرک ، پاسخ ، ویژگی های فردی ، ارزشیابی ها ، و سبک های سازشی نسبت می دهد که بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند.
براساس رویکرد سوم موقعیت ها خود به خود تنش زا نیستند بلکه تنیدگی ناشی از عدم موازنهای است که بین ادراک فرد از الزام های محیط پیرامونی و ارزشیابی وی از توانایی خویشتن در پاسخ دهی به آنها به وجود می آید. بنابراین تنها زمانی تنیدگی ایجاد می شود که فرد نتواند با خواسته های محیط پیرامونی مقابله کند. پس استرس شرایطی است که در نتیجه تعامل میان فرد و محیط به وجود می آید.
3-23-2ویژگی های رویداد تنش زا کدامند
رویدادهایی که موجب تنش می شوند بی شمارند، بعضی از آنها تغییرات عمده ای هستند که بسیاری از مردم را به صورت همزمان گرفتار می کنند از قبیل جنگ ، زمین لرزه و سیل. دسته دیگری از تنش ها تغییرات عمده و بزرگ زندگی هستند نظیر ترک وطن و مهاجرت ، تغییر شغل ، ازدواج ، از دست دادن دوست و بیماری های وخیم. و دسته دیگر گرفتاریهای روزمره ای است که برخی از افراد آنها را به صورت رویداد تنش زا احساس می کنند مانند گم کردن کیف پول و لب تاب ، گیر افتادن در راه بندان ، بحث و جدل با همکار یا همسر.
24-2دو مقوله در مورد رویدادهای تنش زا وجود دارد.
رویدادهای آسیبی که فراتر از چهارچوب تجربه های عادی زندگی است
رویدادهای عادی زندگی که باعث تنش می شوند
1-24-2رویدادهای آسیبی
این رویدادها بارزترین منابع استرس اند. منظور از رویداد آسیبی ، موقعیتی بسیار مخاطره آمیز و فراتر از دایره تجربه های معمولی آدمیان است. فاجعه های طبیعی همچون زمین لرزه ، سیل ، جنگ ، سوانح هوایی و جاده ای و تعرض های جسمانی نظیر تجاوز جنسی یا اقدام به قتل. معمولا واکنش افراد به این رویدادها شبیه است. در مرحله اول قربانیان دچار بهت و حیرت میشوند و نمی فهمند چه آسیب یا خطری متوجه آنان شده و ممکن است خود را در معرض خطرات دیگر هم قرار دهند مثل قربانیان زلزله در مرحله بعد قربانیان فعل پذیر خواهند بود یعنی به سادگی از دستورات اطاعت می کنند هرچند شاید از عهده کارهای کوچک نیز برنیایند. فاجعه دیده ها در مرحله سوم دچار اضطراب و دلهره می شوند و بسیار به سختی می توانند تمرکز کنند و چه بسا جزئیات فاجعه را بارها و بارها بازگو کنند. .(چگنی ،1385)
2-24-2رویداد غیر آسیبی
بیشتر مردم خودشان دچار رویدادهای آسیبی نمی شوند بلکه رویدادهای معمولی تر است که آنان را دچار تنش میکنند. سه ویژگی می تواند باعث تنش زا به شمار آمدن رویدادها باشد. 1. مهار شدنی بودن 2. پیش بینی پذیر بودن3. میزان فراخوانی نهایت تواناییها و خودپنداره شخص. میزان تنش زایی هر رویداد معین برای آدمهای گوناگون یکسان نیست . بدین معنی که مردم از لحاظ ارزیابی ویژگی های سه گانه یاد شده در رویدادها با همدیگر تفاوت دارند و عمدتا این ارزیابی هاست که رویدادها را تنش زا می سازد.
1-2-24-2مهارپذیری
هر اندازه رویدادی مهار ناپذیر به نظر برسد بیشتر احتمال دارد که به صورت رویداد تنش زا احساس شود. مرگ دوست محبوب ، اخراج از کار و بیماری وخیم خود شخص از زمره رویدادهای تنش زا است. یکی از علل بارز تنش زایی رویدادهای مهار ناپذیر این است که چون نمی توان آنها را مهار کرد و در اختیار گرفت نمی توان از رویدادن آنها جلوگیری کرد. نکته اول : ادراک هر رویداد به عنوان مهار ناپذیر به همان اندازه موجب ارزیابی آن به عنوان تنش زا می شود که مهار ناپذیری واقعی آن. نکته دوم : باور و اعتقاد به اینکه رویدادها دراختیار شخص قرار دارند خود به خود اضطراب را کاهش می دهد هر چند که چنین اختیار و کنترلی به عمل در نیاید.
2-2-24-2پیش بینی پذیر بودن
حتی وقتی کنترل و اختیاری بر تنیدگی نداریم اگر بتوانیم آن را پیش بینی کنیم از شدتش کاسته می شود. آزمایشها نشان می دهد که هم آدمی و هم جانوران رویداد آزارنده پیش بینی شدنی را به رویداد آزارنده پیش بینی ناپذیر ترجیح می دهند. در مطالعه ای موشها یاد گرفتند که با پایین آوردن اهرم می توانند ضربه برقی با هشدار را تجربه کنند .این حاکی از ترجیح ضربه های پیش بینی پذیر بر ضربه پیش بینی ناپذیر است. انسان ها نیز ضربه پیش بینی پذیر را ترجیح می دهند. آنان در دوره ای که منتظر فرا رسیدن ضربه های پیش بینی شدنی هستند برانگیختگی هیجانی کمتری دارند و رنج و عذاب کمتری را گزارش می کنند و ضربه های پیش بینی شدنی را کم آزارتر از ضربه های مشابه که پیش بینی ناپذیر باشند می دانند.
دو تبیین برای این مساله می توان در نظر گرفت
1.فراهم شدن تمهیداتی برای کم کردن اثرات آسیبی.
وقتی پیش از رویداد آزارنده هشداری فرا می رسد شخص یا جانور فرصت پیدا می کند نوعی فرایند تمهیدی تهیه ببیند که اثرات آسیبی محرک را کمتر کند. مثلا ممکن است جانور پاهایش را طوری بلند کند که تجربه ناخوش ضربه را کمتر کند. یا قبل از تزریق برای کاهش درد خودش را با چیزی مشغول کند
2.وجود دوره فقدان خطر
در مورد ضربه پیش بینی ناپذیر دوره فقدان خطر وجود ندارد حال آنکه در مورد ضربه پیش بینی شدنی آزمودنی می تواند تا فرا رسیدن هشدار تا حدی بیاساید. این موضوع را فرضیه نشان بی خطری نامیده اند. نمونه نشانه بی خطری در زندگی به سفر رفتن رئیسی است که درنظر دارد در برابر همکاران از کارمندش انتقاد کند. نبودن رئیس برای این کارمند نشانهای است از اینکه می تواند آرامش داشته باشد. اما کارمندی که رئیسش سفر نمی کند و هر روز به صورت ناگهانی و پیش بینی ناپذیر او را به باد انتقاد می گیرد هیچ دوره امن و بی خطری ندارد و ممکن است به صورت مزمن احساس تنیدگی کند.
3-2-24-2میزان فراخوانی توانایی ها
بعضی از موقعیت ها را می توان پیش بینی و مهار کرد با این همه تنش زا تجربه می شوند. چنین موقعیت هایی ما را به فراخوانی نهایت توانهای مان می کشاند و نگرش به خویشتن را متزلزل می کنند. مثل امتحان پایان نیم سال. دانشجویان در این ایام مدت زمان بیشتری کار و فعالیت می کنند و به همین جهت برخی از آنان این کوشش و تلاش جسمی را تنش زا می دانند. احتمال رد شدن در امتحانات مهم می تواند نگرش دانشجویان را درباره شایستگی های خودشان متزلزل کند.
25-2عوامل موثر بر تنیدگی
عوامل شخصیتی
عوامل محیطی
عوامل اجتماعی فرهنگی( گنجی،1388)
26-2مهارتهای مقابله با استرس
هیجانها و برانگیختگی های فیزیولوژیایی ناشی از موقعیت تنش زا بسیار ناخوشایند بوده و همین رنج موجب برانگیختن شخص به سوی تسکین است. تعریف مقابله : فرایند کوشش شخص برای حل و فصل شرایط تنش زا را مقابله نامیده اند. برخی از متون از اصطلاح کنارآمدن استفاده کرده اند .کنار آمدن یعنی اداره کردن شرایط شاق و طاقت فرسا ، تلاش برای حل مشکلات زندگی و غلبه کردن بر فشار روانی و یا کم کردن آن.
1-26-2راهبرد مقابله مساله مدار
در این مقابله می توان توجه خود را معطوف موقعیت یا مشکل خاصی که پیش آمده نمود و در پی تغییر یا اجتناب از آن برآمد. تدابیر حل مساله شامل تعریف مساله ، یافتن راه حل های گوناگون ، ارزیابی راه حل ها به لحاظ سود و زیان آنها ، انتخاب و به کار بستن راه حل انتخابی. تدابیر حل مساله می تواند متوجه خود شخص نیز شود .به این معنا که به عوض تغییر محیط شخص در خودش تغییر ایجاد می کند ؛ سطح آرزومندیش را تغییر می دهد ، هدف دیگری در پیش می گیرد ، یا مهارت تازه ای می آموزد. هر دو این راه حل ها تدبیری است برای کنار آمدن با خود مساله. استفاده از این روش هم برای افرادی که دچار افسردگی شده اند سود مند است و هم برای کسانی که جلوگیری از افسردگی احتمالی پس از موقعیت تنش زا.
2-26-2مهارت مقابله هیجان مدار
این روش درصدد تسکین هیجانهای ناشی از موقعیت تنش زا است. حتی اگر نتوان تغییری در خود موقعیت ایجاد کرد. در این روش از چیزی اجتناب می کنیم ، اتفاقات رخ داده را توجیه می کنیم ، آنها را به شوخی می گیریم در مورد مثال ذکر شده وقتی از مقابله هیجان مدار استفاده شود احیانا از رفتن به کلاس مشکل ساز پرهیز خواهید کرد و احتمالا خواهید گفت که کلاس مهمی نیست ویا منکر مشکل داشتن با آن کلاس می شوید.(فتحی،1385).
آدمی معمولا در دو مورد از این راهبرد استفاده می کند
برای جلوگیری از فرسودگی ناشی از هیجانه های منفی که منجر به درگیر نشدن با جریان های عملی مساله است.
در مواجهه با مساله های لا ینحل
27-2روش های کاهش استرس
1-27-2حمایت اجتماعی
دنیای شلوغ و پر از آلودگی و سرو صدا و دنیای پیشرفت گرای امروزی می تواند احساس زیر فشار بودن و تنهایی را ایجاد کند .مواجهه تک و تنها با رویدادهایی نظیر طلاق ، کرگ شخص محبوب ، یا بیماری سخت معمولا آسیب بیشتری به شخص وارد می کند. بررسی ها نشان داده اند از دست دادن پسر برای افرادی که بیوه بوده یا از همسر خود جدا شده بودند تلفات بیشتری به بار آورد. و طی دوران ده ساله پی از فقدان پسر ، مرگ و میر این قبیل افراد بیش از مرگ و میر کسانی بود که شریکی برای درد و غم خود داشتند. پس انسان به نظام های حمایتی مثل نظام حمایتی خانواده ، دوستان و همکاران برای مقابله با تنش نیاز دارد.
حمایت اجتماعی سه فایده عمده دارد :کمک محسوس ، اطلاعات ، حمایت هیجانی
کمک محسوس : خانواده و دوستان می توانند در فشارهای روانی خدمات و امکانات خوبی در اختیارمان بگذارند. معمولا به خانواده عزادار غذای پیشکشی می دهیم تا اعضای داغدار آن خانواده ها در فکر تهیه غذا نباشند.
اطلاعات : حمایت کنندگان با اعمال و راه های پیشنهادی خود به شخصی که زیر فشار است کمک می کنند با فشار روانی خود بهتر کنار بیاید. همکاران کمک می کنند تا فرد راهی برای تنظیم وقتش بیابد تا وظایفش را بهتر انجام شد.
حمایت هیجانی : آدم ها به هنگام تنش ممکن است ناراحت شده و دچار افسردگی و اضطراب و افت عزت نفس شوند . دوستان و خانواده می توانند به آنان اطمینان خاطر دهند که آدم های ارزشمندی هستند همچنین حضور دیگران باعث می شود شخص با دلگرمی بیشتری به استقبال تنش برود.
2-27-2ورزش
آمادگی جسمانی عامل پر اهمیت دیگری برای مقابله با تنش است. ضربان قلب و فشار خون افرادی که به صورتی منظم به ورزشهای نفس گیر ( هوازی ، یا هر گونه فعالیت مداومی که ضربان قلب و میزان مصرف اکسیژن را افزایش دهد از قبیل شنا ، دوچرخه سواری ، تردمیل ) می پردازند هنگام مواجهه با موقعیت تنش زا به طرز معناداری کمتر از میزان آن در کسانی است که به صورت منظم ورزش نمی کنند.
3-27-2ریلکسیشن یا آموزش تنش زدایی عضلانی تدریجی
آموزش تنش زدایی به شیوه ها و فنونی گفته می شود که برای کاهش تنش و اضطراب به کار گرفته
می شوند به نحوی که با آموزش آنها به مراجع او می تواند بدن خود را هر زمان که بخواهد به طور ارادی آرام کند فرض کلی در این شیوه درمانگری این است که افراد می توانند هشیارانه یاد بگیرند که عضلات خود را به طور ارادی آرام کنند و تنش را با تلاش نظامدار مهار نمایند. (فتحی،1385)
28-2 ملاک های سلامت روان
اندیشمندان از زوایای گوناگونی ،بر ویژگی هایی که به دستیابی وحفظ سلامت روان، می انجامد تاکید ورزیده اند.
سالیوان21(1954)بر این باور است که در سلامت روان ،ارزش عمده بر کنش اجتماعی موثر قرار دارد.
فروم22 (1942)نیز پذیرش مسئولیت برای هدایت زندگی خود را مهمترین ویژگی برای دستیابی به سلامت روان ذکر می کند.
وینتز (1995)سلامت روان را وابسته به هفت ملاک می داند که عبارتند از :
1-رفتار اجتماعی مناسب .
2-رهایی از نگرانی و گناه.
3-فقدان بیماری روانی .
4-کفایت فردی و خود مهارگری .
5-خویشتن پذیری و خود شکوفایی.
6-توجه یافتگی و سازماندهی شخصیت .
7-گشاده نگری و انعطاف پذیری.
فروید (1925)رهایی از اضطراب، نگرانی و گناه را شاخص های مهم سلامت روان می داند (شولتز23 ،1994. ترجمه، سید محمدی، 1379).
جاهن به پنج الگوی رفتاری در ارتباط با سلامت روان اشاره می کند:
1-حس مسئولیت پذیری:کسی که دارای سلامت روان است ،نسبت به نیازهای دیگران حساس بوده و در جهت ارضای خواسته ها و ایجاد آسایش آنان می کوشد.
2-حس اعتماد به خود:کسی که واجد سلامت روانی است،به خود و توانایی هایش اعتماد دارد و مشکلات را پدیده ای مقطعی می انگارد که حل شدنی است از این رو موانع خدشه ای به روحیه او وارد نمی سازد.
3-هدف ماری :به فردی اشاره دارد که واجد مفهوم روشنی از آرمان های زندگی است از این رو،تمامی نیرو و خلاقیتش را دارد جهت دستیابی به این اهداف هدایت می کند.
4-ارزش های شخصیتی :چنین فردی در زندگی خود ،از فلسفه ای خاص مبتنی بر اعتقادات باورها و اهدافی برخورداراست که به سعادت و شادکامی خود یا اطرافیانش می انجامد و خواهان افزایش مشارکت مدنی است .
5-فردیت یگانگی :کسی که دارای سلامت روانی است ،خود را جدا و متمایز از دیگران می شناسد و
می کوشد بازخوردها و الگوهای رفتاری خود را توسعه داده و هدف به گونه ای که نه هم نوایی کور و ناهشیارانه با خواسته ها و تمایلات دیگران دارد .ونه توسط دیگران مطرود و متروک می شود.(چگنی ،1385)
29-2 نشانه های سلامت روان
سلامت روان به عنوان یک نشانگان نمایان می گردد.سلامت روان مانند بیماری هنگامی ظاهری می شود که مجموعه ای از نشانه ها در یک سطح مشخص و معین برای مدتی مشخص شده و حاضر شوند و این سلامت با کشش وری های متمایز مغز و کشش وری های متمایز مغز و کنش وری های اجتماعی تلاقی24 می کنند. برای مطالعه سلامت روان محققان باید در جهت عملیاتی کردن سلامت روان به عنوان یک نشانگان از نشانه های سلامت گام بردارند. محققان مختلف هر کدام کیفیت ویژه ای از واقعیت سلامت را که بخشی از نشانه های سلامت روان هستند.را مورد بررسی قرار می دهند.پژوهشگران در تلاش هستند تا ابعاد مختلف سلامت هیجانی (رضایت خاطر از زندگی یا شادی ) سلامت روان شناختی(مانند رشد شخصی )و یا سلامت اجتماعی (مانند انسجام اجتماعی )را مورد بررسی قرار دهند.
با تحقیقات رایف (1989، 1985)به نقل از کی یس و لوپز25،2002،که بطور عملیاتی مفاهیم نظریه های شخصیت و بالینی در مورد کنش وری های مثبت آدمی را با هم ترکیب کرد.
30-2 مطالعه سلامت فاعلی (ذهنی )
به سمت اندازه گیری مثبت آدمی حرکت کرده است .کنش وری مثبت آدمی شامل ابعاد شش گانه سلامت روان شناختی(رایف وکی یس،1998)و ابعاد پنج گانه سلامت اجتماعی (کی یس ،1998)می باشد که در جدول 2-1 نشان داده شده است . همانطورکه در جدول دیده می شود:
ابعاد سلامت روانشناختی شامل:پذیرش خود26،رشد شخصی27 ،هدفمندی در زندگی28 ،تسلط بر محیط29 ،خود بیرونی30 ،رابطه مثبت با دیگران31.
ابعاد سلامت اجتماعی شامل :پذیرش اجتماعی32 ،شکوفایی اجتماعی33 ،مشارکت اجتماعی34،انسجام اجتماعی35 و یکپارچگی می باشد
جدول ( 1-2 )مفهوم سازی عملیاتی سازه ابعاد سلامت روان شناختی و اجتماعی
سلامت روان
سلامت اجتماعی
پذیرش خود : نگرش مثبت به خود ، شناخت جنبه های مختلف خود ، احساس مثبت درباره زندگی گذشته خود .
رشد شخصی: احساسا رشد ممتد داشتن و توان بالقوه داشتن و گشاده رو بدن برای تجارت جدید واحساس دانش پذیر و اثر بخش بودن.
هدفمندی در زندگی: داش هدف و جهت در زندگی ، معنی ء دادن به زندگی در حال و گذشته ، داشتن عقیده و باوری که به زندگی هدف می دهد.
تسلط بر محیط : داشتن حس صلاحیت و توانایی برای مدیریت محیط پیچیده توانایی انتخاب یا خلق زمینه های مناسب برای نیازهای ارزش های شخص .
خود پیروی: مستقل و خود مختار بودن و توانایی تنظیم رفتار از درون ، مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی در مورد موضوعی خاص ، ارزیابی خود بوسیله معیارهای شخص .
رابطه مثبت با دیگران : داشتن رابطه گرم ، رضایتبخش و توام با اعتماد به دیگران ، توجه به سلامت و خشنودی دیگران ، قابلیت احساس هم دردی ، عاطفه و صمیمیت با دیگران.
پذیرش اجتماعی: نگرش مثبت نسبت به دیگر افراد جامعه و شناخت جنبههای مختلف دیگر افراد علی رغم اینکه آنها گاهی اوقات به صورت پیچیده و گیج کننده رفتار می کنند.
شکوفایی اجتماعی: باورداشتن به اینکه جامعه محبت است ، تفکر به اینکه جامعه دارای توان بالقوه برای رشد مثبت است.
مشارکت اجتماعی: داشتن این احساس که چیزهایی دارند که به جامعه بدهند. این تفکر که فعالیتهای روزانه شان برای جامعه با ارزش است.
چسبندگی اجتماعی یا انسجام اجتماعی : دنیای اجتماعی را به صورت عقلانی ، منطقی و قابل پیش بینی دیدن علاقه مند بودن و توجه داشتن به جامعه و اجتماع.
یکپارچگی اجتماعی: داشتن احسا بخشی از اجتماع بودن ، احساس با هم بودن و حمایت شدن و اشتراک اجتماعات با هم .
31-2 عوامل برهم زننده سلامت روان
عواملی وجود دارند که بر هم زننده سلامت روانی انسانها می باشند .این عوامل درسه دسته جای می گیرند:
1-عوامل زیستی :تعدادی عوامل زیستی وجود دارند که از طریق ژن ها به نسل بعدی منتقل می شوند ،مثل افسردگی مادران که قابل انتقال به فرزندانشان می باشد.
تعدادی عوامل زیستی نیز وجود دارند که بر کارکرد سیستم عصبی مرکزی اثرگذاشته و سلامت روانی فرد را بر هم می زنند .مثلا ترشح غده تیروئید، بر مغز اثر می گذارد وموجب کم طاقتی و عصبانیت می شود.
2-عوامل عاطفی:
انتظارات و ذهنیات منفی ما ،عامل اصلی مشکلات روانی ما می باشد.عواملی مانند فشار روانی مستمر ،فظاهای عاطفی سرد ، جدایی و تبعیض و بی محبتی موجب افسردگی ،وسواس ،بی خوابی ، بی قراری و اضطراب در افراد می شود.
3-عوامل اجتماعی :خانواده و اجتماع درتامین سلامت روانی افراد نقش موثری دارند. کمبودهایی در زمینه تامین مسکن ، شغل،تغذیه ،و برخورداری از رفاه نسبی ،همه و همه بر سلامت روانی انسان ها اثر دارند(کی یس ،1998؛به نقل ازکاوه 1389)
32-2بیماری روانی و سلامت روان(مدل حالت کامل )
کی یس ولوپز36 (2002)معتقدند که سلامت روان و بیماری روانی دوانتهای متضاد پیوستار سلامت را تشکیل نمی دهند چرا که اندازه های نشانه های بیماری های روانی به شکل خیلی ضعیف و به صورت منفی با اندازه های سلامت فاعلی ،رضایت خاطر از زندگی و شادی رابطه دارد.آنها معتقدند. مدل سلامت روان کامل شامل :
الف :عدم حضور بیماری روانی و ب:حضور سلامت بالا می باشد.مدل سلامت روان.
کامل :ابعاد بیماری روانی و سلامت روان را با هم ترکیب می کند و ازاین طریق دو حالت برای بیماری روانی نمایان می گردد. در این الگو سلامت روان و بیماری روانی هر کدام شامل حالت کامل وحالت ناکامل می باشند.
نمودار 1-2بیماری روانی و سلامت روان .مدل حالت کامل کی یس و لوپز37(2002 ،ص50)
سلامت روان کامل نشانگانی است که سطوح بالایی از نشانه های سلامت هیجانی(رضایت خاطر و خشنودی)،سلامت روانشناختی و سلامت اجتماعی را با هم ترکیب می کند و فاقد بیماری روانی کنونی می باشد.بنابراین افرادی که ازسلامت روان برخوردارهستند، سر زندگی هیجانی از خود بروز خواهند داد،کنش وری های روان شناختی و اجتماعی عالی خواهندداشت و نشانه های بیماری های روانی (تا 12 ماه قبل)درآنها دیده نمی شود.از طرف دیگر سلامت روانی ناکامل موقعیتی است که در آن ممکن است افراد از بیماری روانی کنونی رها باشند ولی از سطح پایینی از سلامت هیجانی ،روانشناختی و اجتماعی برخوردارند(بعد دوم )استفاده می کنند.(کی یس ،1998؛ به نقل از کاوه 1389).
بیماری روانی کامل نشانگانی که شامل نشانه های سطوح پایینی از سلامت هیجانی ، روانشناختی و اجتماعی می باشد و بیماری روانی کنونی مانند :افسردگی در آنها قابل تشخیص است ؛بنابراین افرادی که فاقد سلامت روانی می باشند نه تنها علائم کلاسیک افسردگی در آنها مشاهده می شود بلکه آنها احساس خوبی از زندگیشان ندارند و کنش وری روانشناختی و اجتماعی مناسبی از خود بروزنمی دهند .در مقابل افراد با بیماری های روانی ناکامل اگر چه ممکن است افسرده باشند اما آنها علائم نسبتا بالایی از کنش وری های روانشناختی و اجتماعی واحساس نسبی شادی و رضایت خاطر از زندگیشان را نشان
می دهند، این افراد شبیه کسانی هستند که کنش وری بالایی دارند هر چند که دارای مشکل خاص هستند مانند افراد الکلی که در حرفه شان موفق اند.
بنابراین برخی از افراد، بدون بیماری روانی سطح پایینی از سلامت را خواهند داشت که کی یس این موفقیت را با عبارت : سست و بی حال بودن توصیف می کند در مقابل افرادی که رها از بیماری روانی هستند و سطح بالایی از سلامت هیجانی ، روانشناختی و اجتماعی از خود بروزه می دهند (بشاش و سرزنده )نامیده شده اند"بعد دوم " استفاده می کنند.(کی لیس38 1998؛به نقل از کاوه 1389).
33- 2بهداشت روان و ابعاد پیشگیری
دیدگاه لوئین مطرح کرده و تاکید می کند که بیماری ممکن است با اختلال آشکار کارکردهای جزئی در کارایی کلی مشخص شود.منظورازکارکردهای جزیی مواردی چون ادراک ،حافظه ،یادگیری هیجانات و سایر اعمال روانی است. برای مثال اختلال کارکردجزیی دربخش ادراکی بصورت توهمات و انواع خطای حسی ظاهر خواهد شد. در بعد سلامت روان می توان به عدم وجود اختلال آشکار در فرایندهای روانی اشاره کرد و فقدان بارز اختلالات را دلیلی بر سلامت روانی فرد است .در پاره ای ازاختلالات روانی وجود آشفتگی در زندگی اجتماعی و شغل فرد، به عنوان یک ملاک بارز قابل سنجش مورد تاکید قرار گرفته و از جمله ملاک های تشخیصی وجود دارد.اختلال روانی و بالتبع آن سلامت یا عدم سلامت روانی فرد بوده است .(بوجاری ،1388).
در سال 1964 کاپلان بر آن شد بهداشت روانی را در سه سطح مورد بررسی قرار دهد که عبارت اند از :پیشگیری اولیه ،پیشگیری ثانویه ،پیشگیری ثالثه. لیکن پیشگیری اولیه یا نوع اول در بهداشت روانی را چنین تعریف می کند: کاهش در مقدار بروز موارد اختلال روانی در یک جامعه ،به وسیله مقابله کردنبا شرایط آسیب زا قبل از اینکه ایجاد شوند .هدف آن پیشگیری از بیمار شدن یک فرد خاص نیست در مقابل ،کوشش می کند که خطر ابتلا به اختلالات را در کل جامعه موردنظر کاهش دهد.
1-33-2پیشگیر اولیه
اشاره دارد به کاربرد روش ها وابزاری که در جلوگیی از ظهور بیماری موثر هستند و رفتارهای مثبت را تقویت می کند.هدف از مداخله در مرحله پیشگیری اولیه جلوگیری از شروع بیماری یا اختلال است به نحوی که احتمال وقوع آن را در مقطع زمانی خاصی کاهش دهد. این هدف زمانی بدست می آید که عوامل سبب زا را از بین ببریم ،از انتقال شیوع بیماری جلوگیری کنیم ،عوامل خطر زا را کاهش دهیم ،مقاومت را بالا بریم و سلامتی را از طریق ایجاد شرایط محیطی مناسب افزایش دهیم .
پیشگیری اولیه را می توان در دو دسته از فعالیت های عمده خلاصه کرد :
1-فعالیت های که از ایجاد بیماری ها از اختلالات روانی جلوگیری کرد.
2-مداخله های تحقیقی برای تقویت و تحکیم سلامتی جسمی روانی .
2-33-2پیشگیری ثانویه
عبارت است از مداخله زود هنگام در شناخت و درمان سریع نشانگان یک بیماری یا اختلال با این هدف که از شیوع و گسترش آن توسط کوتاه کردن مدت آن کاسته شود.بنابراین این هدف شامل مراحل زیر
می گردد
1-کاستن علائم اختلال
2-محدود کردن ادامه اختلال و رساندن آن به کمترین میزان شیوع
براساس نظر یکی از محققان پیشگیری به نام کاون ،در روش اساسی در پیشگیری ثانویه وجود دارد .
2-شناسایی نشانه های اختلال در تاریخچه رشد وتکامل فرد به منظور یافتن کوتاه ترین و موثرترین روش درمان و پیشگیری
. الگوی سلامت روانی کامل
3-33-2پیشگیری ثالثیه
عبارت است از کاستن از گسترش عوارض جنبی که در حاشیه یک بیماری اصلی وجود دارد ،این بخش اشاره دارد به فعالیت های توانبخشی که افرادی را که مبتلا به بیماری های مزمن روان طولانی مدت هستند ،قادر می سازد که با حداکثرتوانایی های جسمانی و روانی و اجتماعی خود فعالیت کند(شاملو،1383).
34-2عوامل موثر بر سلامت روان بطور کلی می توان این عوامل را در سه طبقه دسته بندی کرد.
1-34-2عوامل زیستی
تعدادی عوامل زیستی وجود دارد که از طریق ژن ها به نسل بعد منتقل می شود .مثلا افسردگی مردان قابل انتقال به فرزندانشان می باشد، تعدادی عوامل زیستی نیز می باشد برکارکرد، سیستم عصبی مرکزی اثرگذاشته و سلامت روان فرد را برهم می زند، مثلا اختلال در ترشح غده تیروئید بر مغز اثر می کند و موجب کم طاقتی و عصبانیت فر می شود.
2-34-2عوامل عاطفی و روانی
انتظارات و ذهنیات منفی ما،عامل اصلی مشکلات روانی می باشد. عواملی مانند فشار روانی فضای عاطفی سرد ،جدایی ،تبعیض و بی محبتی موجب افسردگی ، وسواسی بی خوابی ، اضطراب در افراد می شود .
3-34-2 عوامل اجتماعی
خانواده و اجتماع در تامین سلامت روان افراد نقش موثرتری دارند، کمبودهایی در زمینه مسکن ،شغل ،تغذیه ،برخورداری ازرفاهی نسبی همه بر سلامت روانی انسانها اثر دارند .(عزیزی، 1385)
35-2اصول بهداشت روانی
هدف اصلی دربهداشت روانی ،پیشگیری است که به وسیله ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب میسر
می گردد.
اصول اساسی بهداشت روانی عبارت است از :
1-احترام فرد به شخصیت خود و دیگران
2-شناختن محدودیت ها در خود افراد دیگر
3-داشتن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی است.
5-شناسایی نیازها و محرک هاییکه سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان می شود.(شاملو ،1383).
وظیفه و هدف اصلی برنامه های بهداشت روان تامین سلامت فکر و روان افراد است به همین منظور باید به این نکات توجه داشت : احساسات خود را بپذیریم ،شناسایی ضمینه های آسیب پذیر استعدادها و رغبت های خود را بپذیریم، به خدا توکل کنیم ،مسئولیت و مشکلات و وضعیت خود را بپذیریم. در زندگی هدف داشته باشیم اشخاص بدون مداخله نیروهای خارجی قادر به تنظیم خود هستند و آگاهی از خود می توانند موجب رشد کمال و شخصیت گردد.سلامت روانی مستلزم این است که بدانیم دارای فرافکنی های نیازهای درونی خود هستیم یا خیر ؟شخص دارای سلامت روانی بدون تنظیم ازسوی عوامل بیرونی ،توانایی بیان آزادانه آرزوهایش را دارد .شخصیت سالم در زمان حال برای حال زندگی می کند و یا اینکه می تواند برای آینده برنامه ریزی کند و دچار اضطراب ناشی از اینکه فرد چه خواهد شد نمی شود.
اشخاص برخوردار از سلامت روان شناختی با آگاهی از منطقه غیر نظامی با خودشان و دیگران ارتباط برقرار می کنند و در نتیجه ادراک آنها مبتنی بر واقعیت است ،این افراد جنبه های توهمی و نامعقول شخصیت را پس از آماده شدن از آن بر می دارند و پس ازتهی شدن از این منطقه جهان را به صورت واقعی ادراک می کنند، این افراد پس از برداشت تخیلات ،ترس ها و تعصبات،خود جهان را در هر لحظه می توانند تجربه کنند. بین تحقیق خویشتن و تحقیق آرمانی از خویش تفاوت کمیتی وجود دارد. بسیاری از افراد برای تصویری که از خود دارند ،زندگی می کنند زیرا حس راستی خود را از دست داده اند و مکانیسم این نوع زندگانی ناظر مسلط است ومانع سلامت روانشناختی فرد می شود(فرازی ،1387).
36-2الگوی سلامت روانی کی یس
کوری کییس روان جامعه شناس بر اساس این نظریه ها و با تاکید بر تعریف حالتی از بهباشی برای سلامت روانی الگویی ارایه نموده تحت عنوان الگوی سلامت روانی کامل ( کی یس39 ، 2007، زمانی ، 1393).
1-36-2در این الگو سلامت روانی دو معیار اصلی دارد
الف) شادی و نشاط
ب) وجود کارکردهای مثبت
الف) شادی و نشاط: سطح بالای حداقل یکی از دو علامت زیر؛
1- عاطفه مثبت در طی سی روز گذشته (روحیه خوب ، بشاش بودن، آرامش و خونسردی)
2- احساس کلی رضایت از زندگی یا شادی کلی شامل احساس شادی کلی داشتن یا رضایت از زندگی در حیطه های مختلف زندگی
ب) کارکردهای مثبت:
این کارکردها شامل دو مفهوم عمده
بهباشی روان شناختی و بهباشی اجتماعی هستند و شامل یازده علامتند که باید حداقل شش علامت در سطح بالایی وجود داشته باشد.
1-خودپذیری(داشتن نگرش های مثبت نسبت به خود و در باره خود)
2-پذیرش اجتماعی(داشتن نگرش های مثبت نسبت به دیگران در عین حالی که به تفاوت ها و پیچیدگی های دیگران اعتراف دارد و آنها را هم می پذیرد)
3-رشد شخصی(نشان دادن بینش و بصیرت در مورد پتانسیل های شخصی و باز بودن نسبت به تجربه های نو و چالش برانگیز).
4- خود شکوفایی اجتماعی( باور به اینکه دیگران، گروه های اجتماعی و جامعه پتانسیل هایی دارند و
می توانند به شکلی مثبت رشد کرده و ارتقا یابند).
5- داشتن قصد و معنی در زندگی(داشتن هدف یا اهدافی در زندگی و باور به اینکه نوعی حس حرکت در مسیری مشخص و مورد تایید در زندگی فرد وجود دارد و اینکه زندگی هدفمند و با قصد و معناست).
6- مشارکت اجتماعی(احساس اینکه زندگی فرد برای جامعه موثر است و بازده یا محصول فعالیت های او ارزشمندند و دیگران برای آنها ارزش قایلند).
7- تسلط بر محیط(داشتن و نشان دادن توانایی مدیریت و کنترل محیط پیچیده و توانایی انتخاب یا مدیریت و ساخت دهی به محیط به منظور متناسب شدن با نیازها
8-انسجام اجتماعی(علاقمندی به جامعه و زندگی اجتماعی ، احساس اینکه جامعه و فرهنگ هوشمندانه طراحی شده و تا حدی قابل پیش بینی ، منطقی و معنی دارند).
9-خودجوشی و استقلال(نشان دادن خود جهت دهی و هدایت شدن از طریق استانداردهای شخصی مورد پذیرش عرف و اجتماع و مقاومت در برابر فشارهای تحمیلی خارجی)
10- داشتن رابطه مثبت با دیگران(داشتن روابط گرم، رضایت بخش و اعتماد بخش و توانایی ارایه همدلی و صمیمیت).
11-یکپارچگی و ادغام اجتماعی(دارا بودن احساس تعلق به جامعه و اجتماع و اخذ حمایت و راحتی و آسایش از اجتماع). ( کی یس ، 2007، زمانی ، 1393)
2-36-2خصوصیات یک فرد سالم
امید به زندگی طولانی دارد.
تا آخر عمر برای ادامه زندگی قدرت جسمی مناسب دارد.
تا آخر عمر قدرت ذهنی (یادگیری و یادآوری و …) مناسب دارد.
فردی عامل و مصمم و با حداقل استرسها بوده و دارای برنامه برای زندگی خود و قادر به تصمیم گیری است.
مهربان و حامی دیگران بوده و تفکر برنده- برنده دارد.
از زندگی راضی است و احساس خوشبختی می کند. ( کی یس ، 2007، زمانی ، 1393)
3-36-2عوامل موثربر سلامتی
نحوه نگرش مردم به سلامتی LIFE STYLE
کنترل مهمترین عوامل تهدید کننده سلامتی مثل سوء تغذیه . سیگار و …
جا افتادن محور سلامت برای تمام بخش های توسعه و وجود قوانین حامی
سلامت
وجود گروه های اجتماعی حامی سلامت کارا
در دسترس بودن مراقبت های بهداشتی درمانی و توان بخشی مناسب در دسترس برای اولویتهای سلامتی و توانایی بخش بهداشت و درمان در جا انداختن
وجود محیط سالم
وجود جامعه سالم( کییس ، 2007، زمانی ، 1393)
37-2 نظر مکاتب روانشناسی در باره سلامت روان
1-37-2 دیدگاه عمومی فلسفه هستی گرا 40
بطور کلی هستی گرایان 5 معیار را برای سلامت روانشناختی مشخص کرده اند: نخست ، روان نژندی علاقه بیش از حد محیط زندگی و اراده شخصی توجهی ندارد معنی اخص سلامت روانشناختی توانایی برقراری روابط بین فردی معنی دارد و توانای زیستن به صورت دو گانه با اطرافیان ، یعنی فرد با اطرافیان ارتباط متقابل دو جانبه داشته باشد .
دوم اینکه ، سلامت روانشناختی مستلزمبادله ومعاوضه است یعنی مشارکت فعال در زندی و تغییر اهداف شخصی و فردی طول زندگانی در نتیجه می بایستی اهداف خود تا جای ممکن با توانمندی دنبال کنیم و معتقد شویم که این اهداف در عین اینکه دلخواه هانه و آزادانه است می بایستی دنبال شوند .
سومین :معیار سلامت روانشناختی دیدگاه هستی گرایی این است که فرد توانایی پذیرفتن مسئولیت زندگی خود را داشته باشد.
چهارمین معیار سلامت روانشناختی به عقیده هستی گرایان یکپارچه و وحدت شخصیت است و از هم گسیختگی نتیجه خود فریبی است و درمان آن خود آگاهی هست .
پنجمین معیار سلامت روانشناختی ازدیدگاه هستی گرایان با خودآگاهی ،خود هوشیاری و تمایل به فردیت وتایید خود مشخص می گردد.فرد خودآگاه چون خود می تواند متعالی شود. پس آزاد است و سلامت روانشناختی به معنی خوشحالی نیست. سلامت روانشناختی،یعنی …که فرد بجزء آن هدف نهایی دیگری نداشته باشد.(خدا رحیمی ،1374)
2-37-2- مکتب رفتارگرایی
مکتب رفتارگرایی معتقد است که بهداشت روانی به محرک ها و محیط وابسته است. رفتارگرایی برخلاف روان کاوی ، برفرآیندهای ناآگاه تاکید ندارد و بهداشت روانی و بیماری روانی را نیز در مقابل یکدیگر قرار نمی دهد. این الگو سعی می کند رفتار را با عملیاتی (قابل مشاهد و اندازه گیری )تعریف کند.
بدین ترتیب ،آن چه که مکاتب دیگر بیماری روانی به حساب می آورند از دید رفتارگرایی، رفتار است که مثل سایر رفتارها آموخته شده است. بنابراین از دید رفتارگرایی ،بهداشت روانی رفتاری است که با محیط معینی، یا نوعی بهنجاری رفتاری ،سازگاری دارد.اصطلاح (سازگاری) قضاوت ارزش مشاهده گر، والدین ومعلم را در بر می گیرد. برخی رفتارگرایان برای تبیین یادگیر رفتارناسازگار روی فرایند تقلید تاکید دارند .(گنجی ،1388).
3-37-2- مکتب انسانگرایی
می توان گفت که یکی از مشهورترین روانشاسان انسان گرا آبراهام مزلو41 است وی معتقد است که نیازهای انسان ، متناسب با نیرومندی ،به پنج طبقه تقسیم می شود. به عقیده او (بهداشت روانی عبارت از حالت کسی است که از نظر نیازهای بنیادی آن قدر ارضا شده است که می تواند برای خود شکوفایی انگیزه داشته باشد بنابرای مفهومی که مزلو از بهداشت روانی دارد . بر رشد فرد در شخصیت خود شکوفایی تاکید می کند. این تمایل جنبه ی همگانی دارد و سعی می کند برآورده شود .هر عاملی که این نیرو را به حرکت در آورد ، فرد را در جهت بهداشت روانی و خلق نیازهای بالاتر هدایت خواهد کرد. برعکس کسی که تمام تلاشهای او به ارضای نیازهای زیستی محدود شود رشد نخواهد یافت و به بهداشت روانی کامل نخواهد رسید. به نظر مزلو ،برای داشتن بهداشت روانی، تا اندازه ای باید انعطاف پذیر بود، با واقعیت آن قدر فاصله گرفت که بتوان بیشترین خود مختاری (فردیت ،مسئولیت )را به دست آورد.
برخلاف مزلو که بر رشد مطلوب ارگانیسم تاکید دارد، کارل راجرز42، یکی دیگر از انسان گرایان مشهور از بهداشت روانی مفهوم دیگری ارائه می دهد ومعتقد است بیماری روانی یا نبود بهداشت روانی ،بر اثر پذیرفته نمی شود و همه رفتارها مورد تایید دیگران قرار نمی گیرد .این عدم پذیرش بین تصویری که شخص ازخود دارد .(خویشتن پنداری)و تصویری که واقعیت برای او فراهم می آورد،انحراف ایجاد می کند.اینجاست که شخص ، وسایل پوشاندن واقعیت را خلق می کند و بدین وسیله سازگاری و بقا را برای خود ممکن می سازد.(شاملو 1372).
4-37-2- مکتب بوم شناسی
بوم شناسی یعنی مطالعه محیط های زندگی موجودات زنده و مطالعه ی روابط این موجودات با یکدیگر و یا محیط بدیهی است که زندگی با دیگران از اهمیت خاص برخوردار است .و اشتباه خواهد بود اگر تصور کنیم که انسان می تواند دردنیای بسته رشدکند .از سالها پیش معلوم شده که انسان به محیط فیزیکی وابسته است و بر اثر فعالیت هایی که انجام می دهد به تحول خود کمک می کند. بنابراین ،وقتی از آلودگی هوا ،سر وصدا و خشونت صحبت به میان می آید ،به محیط و بو شناسی اشاره می شود. بنابراین می دانیم که محیط نا آرام ، مغشوش و ناسالم می تواند بر فرد اثر منفی داشته باشد. برخی عوامل استرس زای محیط شناخته می شود در حالی که برخی دیگر مثل سر و صدای دائمی جاده ها و فروشگاه ها بی آنکه شناخته شوند اثر می گذارند .همچنین محرکهای دیگری وجود دارند که بر ما اثر می گذارند.در حالی که حواس ما آنها را تشخیص نمی دهند. امروزه بیش از پیش از اثر امواج و حوزه های مغناطیسی بر رشد بیماری های جسمی صحبت می شود و تحقیقات زیادی در این جهت انجام می گیرد . اغلب از خطرات مناطق شهری ،برجمعیت و محیط هایی که در آنها مردم توام با بی اعتمادی رفتار می کنند، صحبت می شود. بنابراین، بر اساس آنچه گفته شد، فرد نمی تواند از محیطی که در آن قرار دارد،جدا باشد. روابط یا داد و ستدهایی که ارگانیسم با محیط خود برقرار می کند، علمی به وجود آورده است که اکولوژی یا بوم شناسی نامیده
می شود .(گنجی،1388).
5-37-2 مکتب روان کاوی
زیگموند فروید ،بنیان گذار روان کاوی معتقد بود که شخصیت فرداز سه عنصر تشکیل می شود نهاد،من،من برتر.
نهاد تنهاعنصر ذاتی شخصیت است :عنصری که به هنگام تولد حضوردارد.نهاد منبع همه ی نیروهای غریزی است و از اصل کسب لذت پیروی می کند ، می خواهد بلافاصله ارضاء شود نهاد معمولا به شیوه تکانشی ،غیر منطقی و غیر اخلاقی عمل می کند .
من از تولد به بعد ،همراه با رشد کودک ،ساخته می شود من تابع اصل واقعیت است :تحلیل می کند می فهمد و ناسازگار می شود.
من برتر در اوایل کودکی آغاز می شود و از اصل آرمانی و ازکمالجویی پیروی می کند. من برتر برای فرد وجدان اخلاقی فراهم می آورد: او را از ممنوعیت های پدر و مادر، تابوها43 الزام های اجتماعی آگاه
می کند، به نظر برخی روان کاوان، بهداشت روانی زمانی تضمین می شود که من با واقعیت سازگار شود ،همچنین تکانش های غریزی نهاد به کنترل درآید. حتی برخی روان کاوان،ازقابلیت سازگاری فراتر
می روندو می گویند که فرد باید بتواند بین سه عنصر شخصیت (نهاد ،من ،من برتر )تعادل برقرار کند.(گنجی ،1388)
38-2 نظریه های موجود در رابطه با سلامت روان
1-38-2 نظریه مورای
به عقیده ی مورای44 (1938) فرد سالم از ساختار روانی خودش آگاهی لازم را دارد. همچنین وی در عین این که بین نیازهای مختلفش تعارضی ندارد، از انواع نیازها نیز به نحو مقتضی استفاده می کند. در انسان سالم بهنجار بین من برترومن آرمانی فاصله ی زیادی وجود ندارد. موری عقیده دارد که در انسان سالم ابتدا " نهاد" سپس "من برتر" و آن گاه "من" به ترتیب نقش عمده را در کنترل رفتار ایفا می کند و نظارت خردمندانه ی "من" و مواظبت "من برتر" تکانه های "نهاد" به صورت قابل قبول ارضا می شود. به عقیده ی موری تمام انسان ها با شدت و ضعف متفاوت دچار عقده هستند اما عقده های افراطی و شدید، موجب نابهنجاری و بیماری می شوند. همچنین وی معتقد است که خلاقیت و تخیل، قوی ترین ویژگی سلامت روان است.
2-38-2نظریه ی یونگ
به عقیده یونگ (1968) فرایند تفرّد یکی از عوامل موثر در سلامت روان است. تفرد در ساده ترین شکل آن عبارت است از تمیز تدریجی "من" یا خودآگاهی از ناخودآگاهی طوری که فرد به تدریج بیشتر و بیشتر از افکار و انگیزه های منشعب شده از ناخودآگاه جمعی، هوشیار و آگاه می شود. البته تشخیص تمیز ناخودآگاهی تنها نیمی از داستان تفرد است همزمان با این تمیز، بایستی نسبت های خودآگاه و ناخودآگاه روان، دوباره یکپارچه شوند. این یکپارچه سازی مجدد، ضروری است زیرا منبع ناراحتی و بیماری بشر، میل به نادیده گرفتن ناخودآگاه است.بنا به نظر یونگ، بالاترین و نهایی ترین اهداف انسان رسیدن به خود و تحقق خویشتن است و تنها از طریق مشارکت بی قید و شرط در هنر، مذهب یا نمادی از این نوع می توان به تحقق خویشتن دست یافت(فیست45،2002. ترجمه، سید محمدی، 1386).
3-38-2 نظریه کارن هورنای46
به عقیده هورنای47(1945) انسان برخورداراز سلامت روان دارای این ویژگی است :
الف – احساس عدم امنیت نمی کند و لذا فاقد پرخاشگری و خودشیفتگی است .
ب- انسان ازهر سه نوع طبقه یکی نیازها با توجه به اوضاع و احوال متناسب استفاده می کند درحالیکه کودکان فقط به سوی دیگران می روند نوجوانان در مقابل دیگران می ایستند و سالمندان از دیگران دوری می کند.
ث- انسان سالم به دلیل آگاهی ازخود واقعی و استعدادهای بالقوه خود، تسلیم اجتماعی و فرهنگی نیست بلکه ابتکار و شخصیت خودش را عهده داری می شود.
ج- خود شناسی و کوشش برای تحقق استعدادهای فطری و ذاتی ، وظیفه اخلاقی و امتیاز معنوی شخصیت سالم است و هدف او کمال است .
ح- شخصیت ودگرگونی انسان سالم به عهده خود اوست و نه محیط و اجتماع .
خ- انسان سالم خودآگاهی دارد و از خود واقعی و استعدادهایش کم و بیش آگاه است و خودش بسیاری از مشکلات زندگی اش را حل می کند لذا به دیگران وابستگی ندارد (فیست، 2002. ترجمه، سید محمدی ،1386).
4-38-2 نظریه اریک برن48
به عقیده وی انسان برخوردار از سلامت روانشناختی دارای این ویژگیها است :
1-بین حالتهای من (من والدینی ،من کودکی ومن بزرگسال )تعادل برقرار است و در صورت به هم خوردن این تعادل ، توانائی سازماندهی مجدد شخصیت را دارد .
2-نتیجه گیری فردسالم براساس وضعیت چهارم(من خوب هستم،توخوب هستی)است .زیرا سه حالت قبلی به کودکان اختصاص دارد و الگوی شخصیت کودکی را افراد بالغ است .
3-انسان سالم درهر لحظه از نوع حالت نفسانی خودش آگاهی دارد چون رفتار انسان مبتنی بر مجموعه ای از احساسات،اخلاقیات وکنترل آگاهانه است .
4- شخصیت طبیعی و سالم سازمان یافته است ومرزهای شخصیتی آن مشخص شده و درعین حال نفوذ پذیر است و در هنگام رویارویی با تعارضات شدید درونی به صورت آگاهانه به گونه ای از این بخشها استفاده می کند که هر کدام نقش متناسب خودشان را انجام می دهند.
5- شخصیت سالم در ابعاد مختلف شخصیتش تعصب و تغییر ناپذیری ندارد و چنین فردی ، ضمن شناختی الگوهای موفقیت آمیز رفتاری و آگاهی از تضادها و تشابهات درونی خودش،آزادی انتخاب و علاقه است .
7- انسان سالم علاوه بر تصمیم گیری و انتخاب آگاهانه در زمان حال زندگی می کند نه در زمان گذشته یا آینده.
8- مبانی فعالیت انسان در نظریه برن، نیاز به تشخیص و منزلت است .یعنی اینکه فرد هم مورد احترام دیگران واقع می شود و هم برای دیگران احترام قائل می شود و شخصیت سالم نیز بایستی چنین خصوصیتی را در تعامل با مردم و جامعه داشته باشد(روزن هان، سلیگمن49، 2001. ترجمه، 1386).
5-38-2نظریه اریک فروم50
فروم ،(1986)معتقد است که انسان دارای سلامت روان کسی است که عمیقا عشق می ورزد ،آفرینش گراست، قدرت فرد در تعقل خودش را کاملا پرورانیده است خودش و جهان را به شکل عمیق درک
می کند ، احساس درست و پایدار ، با جهان در پیوند است و در آن ریشه و اصالت دارد، و حاکم برسرنوشت خویش است. وابستگی و یگانگی با دیگران در نظر فروم از لوازم روان شناختی است. هر نوع رفتار نامعقول حتی جنون نتیجه عدم ارضای این نیاز است در شخصیت سالم، آفرینش گری انسان، یا استعداد بالقوه او بر ویرانگری چیره می شود. انسان سالم به تمام جهان و انسانیت عشق می ورزد. انسان سالم بایستی فردیت داشته باشدو هویت مستقل و منحصر به فرد دارد، انسان دارای سلامت روان متکی بر عقل و خرد است زیرا فقط با خرد می توان تصویرگری واقع گرا و عینی از جهان به دست آورد. انسان سالم ، ادراک جهان را با نیازها تحریف نمی کند.فروم شخصیت سالم رادارای جهت گیری بارور
می داند. راهنمای شخصیت سالم ،وجدان اخلاقی انسان گراست که از درون می جوشد. (روزن هان، سلیگمن51، 2001. ترجمه،1386).
6-38-2 نظریه ویلیام مکدوگال52
به عقیده مکدوگال (1923)یکپارچگی وحدت مفهوم کلیدی سلامت روانشناختی است. احساس فرد به صورت یک دستگاه سازمان یافته استکه هم تعارض او را کاهش می دهد هم بیان و هم اظهار غرایز خود را هماهنگ می سازد. احساسات با قرار گرفتن در زیر کنترل احساسات انتزاعی تر متحد و یکپارچه می شود سلامت روانی تنها وقتی ممکن است که فرد دردنیای خصوصی خودش با ایده آل اخلاقی خود بگیرد. درتحلیل سلامت روانشناختی از دیدگاه مکدوگال بایستی بر سه نکته تاکید شود: نخست اینکه مگدوگال به یکپارچگی و وحدت برای بلوغ شخصیت اهمیت می دهد. دوم اینکه ، مکدوگال بلوع روانشناختی را در قالب وحدت یکپارچگی تعریف می کند . سوم اینکه ،مکدوگال سلامت روانشناختی را یکی می داند ،شخص دارای سلامت روان کسی است که به نوعی به ایده آل اخلاق ،صادقانه وفادار بماند.
7-38-2 نظریه هری استاک سالیوان53
ویژگیهای سلامت روان شناختی از دیدگاه سالیوان (1953)عبارتند از :
1-شخصیت برخوردار از سلامت روان شناختی انعطاف پذیر است و با توجه به موقعیتهای بین فردی نوین در روابطش با دیگران بصورت تناسب تغییر پذیر است.
2-فردسالم قادر به تمایز گذاری بین افزایش وکاهش تنش است و رفتار او در جهت کاهش تنش معطوف (من ) می شود.
3-به گفته سالیوان شخصیت سالم بایستی بنابه گفته چارلز اسپیرمن در حل آموزش وفراگیری روابط و ارتباطات باشد .
4-زندگی شخصی برخورداراز سلامت روان،دارای جهت یافتگی است، بدین معنی که احیا کننده را به نحوی یکپارچه می سازد که منجر به رضایتمندی شود یا اضطراب او نسبتا کم شود یا از بین رود. بنابراین شخصیت سالم کسی است که دستگاه روانی او حداقل تنش را داشته باشد و چنین فردی معمولا روابط اجتماعی انعطاف پذیر و اعتماد پذیر است.(بوجاری،1388)
8-38-2 نظریه گلداشتاین54
از نظر گلداشتاین (1941)انسان دارای سلامت روانی کسی است که یکپارچگی و وحدت شخصیت داشته باشد و این یکپارچگی بر اساس به خود شکوفایی باشد، چنین فردی رفتار آگاهانه و خردمندانه دارد. فرد دارای سلامت روانی، رفتاری انعطاف پذیر و روشنگری باز دارد و عقاید و رفتارش خشن و یکدنده نیست. مرکز اصلی رفتار فرد سالم ، خودش است نه شخص دیگر یا محیط. فرد سالم با راحتی با محیطش سازش پیدا می کند یعنی بین محیط و فرد سالم نوعی تعامل وجود دارد ، گاهی محیط بر حسب شرایط تغییر داده می شود و گاهی وی با محیط کنار می آید. شخص سالم کسی است که گرایش به خود شکوفایی و تحقق خود دارد و از آشفتگی ناشی از حملات محیط خارجی مضطرب نمی شود بلکه بر این آشفتگی ها پیروز می شود و از این پیروزی لذت می برد. گلداشتاین در مجموع شخصیت سالم را مستلزم هماهنگ بودن تشکیلات دستگاه بدن ، وحدت و هماهنگی تداوم و تعادل دستگاه ارگانیزم می داند.(ساعتچی ،1371).
9-38-2 نظریه ویکتورفرنکل55
به عقیده فرانکل (1975)انگیزش بنیادی شخصیت سالم (اراده معطوف)به این معناست که می تواند تمام انگیزش های دیگران را تحت شعاع قرار دهد، این انگیزش برای سلامت روانشناختی ضروری است و در شرایط حاد و بحرانی حتی برای حداقل بقاء و زیستن نیز ضرورت دارد.
به عقیده فرانکل شخص برخوردار از سلامت روان شناختی دارای این ویژگی هاست.
1-آزادی انتخاب عمل دارد.
2-مسئولیت هدایت زندگی و سرنوشتش را می پذیرد.
3-معلول نیروهای خارجی و بیرونی نیست.
4-زندگی فرد معنای مناسبی یافته است .
5-از توجه خویش فراتر می رود.
6-بر زندگی خود تسلط آگاهانه دارد.
7-ارزشها،خلاقیت و گرایش های خویش را نمایان می سازد.
8-آینده نگر است.
9-تعهد حرفه ای و شغلی دارد.
10-عشق هدف نهایی شخص برخورداراز سلامت روان شناختی است .به عقیده فرانکل انسانی که واجد این صفات و خصوصیات باشد انسان ازخور فرا رونده نامیده می شود(ماه نجفی ،1388).
10-38-2 نظریه اسکینر56
سلامت روان انسان سالم به عقیده (اسکینر 1973) معادل با رفتار منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است و چنین انسانی وقتی با مشگل روبرو شود از طریق شیوه اصلاح رفتار بهبودی و بهنجاری پیدا کردتا مورد پذیرش اجتماع قرار گیرد. به علاوه انسان سالم بایستی آزاد بودن خود را کامل نپندارد و بداندکه رفتار او تابعی از محیط است و هر رفتار توسط تعدادی از عوامل محیطی مشخص می گردد . انسان سالم کمی است که تاییدات اجتماعی بیشتری به خاطر رفتارهای متناسب از محیط واطرافیان دریافت کند. شاید معیار تلویحی دیگر درمورد خصوصیات انسان سالم از دید اسکینر این باشد که انسان بایستی از علم نه برای پیش بینی ،بلکه برای تسلط بر محیط خودش استفاده کند.در این معنا فرد سالم کسی است که بتواند با هر روشی بیشتراز اصول علمی استفاده کند و به نتایج سودمندتری برسد و مفاهیم ذهن مثل امیال، هدفمندی – نهایت گری و امثال را کنار بگذارد .(بوجاری ،1388).
39-2چارچوب نظری تحقیق
1-39-2مفهوم سلامت روانی در نظریه ی فروید
روانشناسان از اصطلاحات مختلفی برای شخصیت سالم استفاده کرده اند ؛ مثل بهنجاری ، سلامت ،کمال ، رشدیافته گی مفهوم دیگر برای شخصیت سالم ، شخصیت برخوردار از بهداشت روان است. فروید سه ساختار را در آناتومی شخصیت معرفی نمود.
بن : اولیه ترین بخش شخصیت و خاستگاه من و فرامن است به معنی دیگر بن مخزن لیبیدو (انرژی روانی) است و انرژی دو ساختار دیگر را هم تامین می کند. از ابتدای تولد با کودک بوده و شامل اولیه ترین تکانه های زیستی و یا کشاننده ها (غریزه) است. نیاز به خوردن، نوشیدن، دفع، پرهیز از درد و دسستیابی به لذت جنسی و پرخاشگری از جمله این کشاننده ها است. دو کشاننده جنسی و پرخاشگری مهمترین عوامل در این نظریه هستند زمانی که بدن در حالت نیاز قرار دارد تنش به وجود می آید و فرد با ارضا کردن نیاز این تنش را کاهش می دهد. بن ارضا فوری این نیازها را می طلبد و همانند کودکی خردسال بر اساس اصل لذت فعالیت می کند. بن دائما در طلب لذت و پرهیز از درد است و بی اعتنا به شرایط موجود در محیط و بی اعتنا به واقعیت است .
من: درفرایند رشد کودکان تحت تاثیر فشارها و الزامات واقعیت صاحب ساختار جدیدی به نام من می شوند من تابع اصل واقعیت است بدین معنا که ارضا خواسته ها باید تا موقع مناسب به تاخیر بیافتد. و این من است که تصمیم می گیرد که چگونه و چه وقت نیازهای بن می توانند بهتر ارضا شوند. فروید رابطه من و بن را به رابطه سوارکار روی اسب تشبیه کردن است. سوارکار باید نیروی خام و حیوانی اسب را هدایت، نظارت و مهار کند .پس ایگو سعی می کند لذت را در چهارچوب هنجارهای جامعه تامین کند. ایگو به ما کمک می کند واقعیت سنجی کنیم و ببینیم در کارها چقدر می توانیم بدون به دردسر افتادن پیش برویم. ایگو بر خلاف اید که سراسر ناهشیار بود تا حدودی هشیار است و محل کارهای عالی ذهن مثل استدلال حل مساله و تصمیم گیری است.
فرامن: این بخش درباره درست یا نادرست بودن اعمال انسان داوری می کند. فرامن به طور کلی درونی شده ارزش ها و اخلاقیات جامعه است و شامل وجدان فرد و تصویری است که او از شخصیت اخلاقی و آرمانی دارد. اساس این جنبه اخلاقی شخصیت معمولا در 5 یا 6 سالگی آموخته می شود. کودکان از طریق تحسین و تنبیه یاد می گیرند چه رفتارهایی را والدین آنها را خوب یا بد می دانند. رفتارهایی که کودکان به خاطر آنها تنبیه می شوند وجدان یا یک قسمت از فرامن را تشکیل می دهد. قسمت دوم فرامن خودآرمانی است که از رفتارهای خوب یا درستی تشکیل می شود که کودکان به خاطر آن ها تحسین شده اند. کودک از راه وارد ساختن معیارهای والدین به فرامن رفتارش را تحت کنترل خود درمی آورد. دیگر لازم نیست به کودک گفته شود فلان کار غلط است زیرا فرامن به او این تذکر این را خواهد داد.
این سه بخش شخصیت غالبا در تعارض با یکدیگر هستند. من ارضای تمایلات فوری بن را به تاخیر
می اندازد و فرامن با هردو سر ستیز دارد. در شخصیت سالم ، بن و فرامن تحت مدیریت "من " قرار دارند و با کمترین تعارض عمل می کنند.
اگر من بتواند به طور صحیح و به جا از مکانیسم های دفاعی استفاده کند این دلیلی بر سلامت و بهنجاری شخص شد.
همچنین گفته شده که رشد شخصیت در نظریه فروید دارای شش مرحله است. مراحل رشد روانی – جنسی شخصی
مرحله دهانی ( اولین سال زندگی )
مرحله مقعدی ( دومین سال زندگی )
مرحله احلیلی ( سومین سال زندگی )
مرحله ادیپی ( چهار تا هفت سالگی)
مرحله نهفتگی (هفت سالگی تا بلوغ)
مرحله تناسلی ( بلوغ و نوجوانی)
ملاک بعدی فروید برای شخصیت سالم تثبیت نشدن فرد در یکی از این مراحل است.
به طور مثال اگر شخصیت در مرحله اول رشد تثبیت شود (نیازهای شخص کمتر از حد یا بیش از اندازه ارضاء شود) در بزرگسالی به رفتارهایی از قبیل خوردن، نوشیدن، سیگارکشیدن و بوسیدن می پردازند.
تثبیت در مرحله دوم باعث رفتارهای خصومت آمیز از جمله ویرانگری، سنگدلی، نامنظم و دارای این تصور که دیگران اشیایی در تصرف او هستند. و یا تثبیت باعث می شود فرد در بزرگسالی لجوج و خسیس باشد اشیاء را احتکار کند زیرا احساس امنیت به چیزی که ذخیره و تملک شده بستگی دارد. احتمالا وسواسی، تمیز و بیش از حد با وجدان خواهد بود فروید معتقد است افرادی که به مرحله تناسلی رسیده اند هر چند آزاد از هر گونه تعارض و کاربرد مکانیزم های دفاعی نیستند اگر در مراحل پایینتر تحول تثبیت نداشته باشند می توانند به یک زندگی غیر روانرنجور و رابطه های بهنجار دگر جنس خواهانه دست یابند. با توجه به مطالب فوق به نظر فروید ویژگی های خاصی برای سلامت روان شناختی ضرورت دارد و نخستین ویژگی خود آگاهی است. یعنی هر چه ممکن است در ناخود آگاه موجب مشکلی شود بایستی خود آگاه شود. خودآگاهی عنصر اصلی سلامت روان شناختی است. البته برای سلامت روان شناختی کفایت کننده نیست بلکه معیار نهایی سلامت روانی ویژگیی دیگر از نظر فروید بیگانگی منطقی از علاقه مندی ها و اشتیاقات عمومی می باشد. به نظر فروید انسان متعارف کسی است که مراحل رشد روان- جنسی را با موفقیت گذرانیده باشد و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد. البته از دیدگاه فروید کمتر انسانی متعارف به حساب می آید و هر فرد به نحوی از انحاء متعارف است.(فیست57، 2002. ترجمه، سید محمدی،1384).
2-39-2 نظریه ی مزلو
به عقیده مزلو اگر روانشناسی فقط انسان های نابهنجار و آشفته را بررسی کند خصوصیات مثبت انسانی مانند خشنودی، خرسندی و آرامش را نادیده گرفته است. مزلو برآن بود که بررسی آدم های معلول، رشدنایافته، ناپخته و ناسالم فقط می تواند روانشناسی معلول را به بار بیاورد و می گفت: اگر نتوانیم بهترین نمونه های انسان، خلاقترین، سالمترین و پختهترین افراد جامعه را بررسی کنیم ماهیت انسان را دست کم میگیریم مانند آنکه برای تشخیص میزان سرعت دویدن انسان سراغ دونده متوسط نمیرویم بلکه به سراغ سریعترین دونده میرویم زیرا فقط از این طریق امکان مشخص کردن استعداد کامل انسان وجود دارد. مزلو برای رشد شخصیت هرم نیازها یا همان سلسله مراتب نیازها را مطرح کرده است. به اعتقاد وی این نیازها رفتار انسان را برانگیخته و هدایت می کند. این نیازها عبارتند از نیازهای فیزیولوژیکی (غذا،آب،هوا،میل جنسی) ، نیازهای ایمنی (امنیت،نظم،ثبات)، نیاز تعلق پذیری محبت نیاز به احترام از طرف خود و دیگران ، نیاز به خودشکوفایی.
– ویژگی های نیازها
هر چه یک نیاز در سطح پایین تر سلسله مراتب باشد، نیرومندی، قدرت، و تقدم آن بیشتر است
نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی در کودکی ایجاد می شوند. نیازهای تعلق پذیری و احترام در نوجوانی پدیدار می شوند. نیاز به خودشکوفایی تا میانسالی ایجاد نمی شود.
چون نیازهای بالاتر برای زنده ماندن کمتر ضروری هستند، ارضای آن ها را می توان به تعویق انداخت. ناکامی در ارضا کردن نیاز بالاتر موجب بحران نمی شود. ناکامی در ارضا کردن نیاز پایین تر موجب بحران می شود.
ارضای نیازهای بالاتر از لحاظ روان شناختی نیز مفید است و به خشنودی ، شادی ، و رضایت خاطر منجر می شود
ارضای نیازهای بالاتر، در مقایسه با ارضای نیازهای پایین تر، به شرایط بیرونی (اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی) بهتری نیاز دارد.
لازم نیست یک نیاز، قبل از این که نیاز بعدی در سلسله مراتب اهمیت پیدا کند، به طور کامل ارضا شده باشد به نظر وی محور شخصیت سالم مفهوم تحقق خود یا همان خودشکوفایی است.
وی برای تحقق خودشکوفایی در افراد دو ویژگی عمده را مطرح میکند. عبور از نیازهای سطوح پایین تر، میانسال و مسن بودن ، چون معتقد است جوانان هنوز درگیر سطوح پایین تر تر هستند و به سطوح بالاتر اهمیت نمی دهند.
به عقیده ی مزلو ( 1968) افراد برخوردار از سلامت روان، نیازهای سطوح پایین تر را برآورده کرده اند و اختلال روان شناختی ندارند، می دانند چه کسی هستند و به کجا می روند ادراک افراد سالم از واقعیت، صحیح است. آن ها جهان را به صورت عینی ادراک می کنند، این افراد خودانگیخته، سالم و طبیعی هستند. افراد سالم نیاز به خلوت و استقلال دارند و کنش آن ها مستقل است این افراد تجارت عارفانه یا اوج دارند و همچنین تجارب موجب اعتلا و احساس قدرت و قاطعیت آن ها می شود.
1-2-39-2ویژگی های افراد سالم از دیدگاه مزلو
درک روشن و کارآمد از واقعیت: به معنای درک دنیا بدون تعصبات و پیش فرض ها.
پذیرش خود و دیگران: پذیرش ضعف ها و قو تها، عدم احساس گناه نسبت به شکس تها، پذیرفتن ضعف های دیگران و جامعه
خودانگیختگی، سادگی و طبیعی بودن: ابراز احساسات و هیجان ها، درک و طبیعی بودن. ایشان برای خوش آمدن جامعه نقش بازی نمی کنند،آنها معمولا فردگرایند ولی رفتار نامتعارف انجام نمی دهند.
تمرکز بر مشکلات فراتر از خود: احساس تعهد نسبت به یک آرمان یا کار، لذت بردن از تلاش جدی . به خاطر پول یا شهرت یا مقام کاری انجام نمی دهند.
علاقه اجتماعی: افراد خودشکوفا اغلب از رفتار دیگران ناراحت می شوند ولی با دیگران احساس خویشاوندی کرده و آنها را درک نموده و دوست دارند به آنها کمک کنند.
خلاقیت: در کار یا سایر جنبه های زندگی نوآوریهایی را نشان می دهند. مایلاند اشتباه کنند و از آن درس بگیرند.
از حس شوخ طبعی غیر خصمانه برخوردارند.
شخصیت سالم به چارچوبی از ارزش ها، فلسفه زندگی مذهب یا جایگزین آن نیاز دارد. فاقد ارزش بودن ممکن است بیماریهایی مانند بی علاقهگی به لذت ، دلمردگی، فساد اخلاقی ، بدبینی منجر شود.
محبت به فرد ، احترام به او و پذیرش از سوی دیگران ، دادن آزادی انتخاب به فرد ، ارضای نیازهای اساسی از شروط لازم برای تحقق سلامت روانی است.(شفیع آبادی،1388)
3-39-2نظریه آلفرد آدلر58
بنابه نظریه آدلر (1937)فرد برخوردار از سلامت روان شناختی توان و شهامت یا جرات عمل کردن را برای نیل به اهدافش دارد چنین فردی جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مبتنی با دیگران دارد فرد سالم بعقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر بهانه نیست، فرد دارای سلامت روان مطمئن از خویشتن است و ضمن پذیرفت اشکالات خود در حد توان اقدام به دفع آنها می کند ، فرد دارای سلامت روان از نظر آدلر روابط خانوادگی و صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروههای اجتماعی به درستی می شناسد،فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این افراد است .عالی ترین هدف شخصیت سالم بعقیده آدلر خویشت است، فرد مرتبا به بررسی ماهیت اهداف و ادراکات خودش می پردازد و اشتباهات را بر طرف می سازد. چنین فردی خالق عواطف خویش است نه قربانی آنها. آفرینش گری و ابتکار از دیگر ویژگی های سلامت روانشناختی است. فرد سالم از اشتباهات اساسی پرهیز می کند .اشتباهات اساسی شامل تعمیم مطلق اهداف نادرست و محال، فرد سالم دارای علاقه اجتماعیو میل به مشارکت است .چنین فردی سعی در کاستن عقده حقارت خود دارد و به دنبال چیرگی بر بی جراتی است (شفیع آبادی ،1388).
4-39-2 نظریه آلبرت الیس1
الیس59(1974)در پیدایش بیماری عاطفی با سلامت روان شناختی هر سه عامل فیزیولوژی ،اجتماعی و روان شناختی را مورد توجه قرار می دهد .الیس از لحاظ گرایشهای انسانی تاحدودی زیادی با مزلو شباهت دارد و بنظر وی عدم سلامت روانی از تمایلات ذاتی و نامطلوب هر انسانی برای نیاز مفرط به برتری از دیگران وهمه فن حریف شدن ، توسط به عقاید احمقانه و بدبینانه، پرداختن به تفکرات آرزومندانه و توقع خوش رفتاری و خوبی مدام از دیگران ، محکومیت خویشتن و تمایلات عمیق به زود رنجی و آشفتگی ناشی
می شود اگر انسان به این تمایلات طبیعی و در عین حال ناسالم خودش نرسد دیگران و دنیای خارج را مورد سرزنش و نکوهش قرار می دهد .الیس معتقد است که افکار منطقی و عقلانی به عواقب و پیامدهای منطقی منتهی می شود و در نتیجه به سلامت روانی فرد ختم می شود.(شفیع آبادی ،1388).
به طور خلاصه ،ویژگی های سلامت روان شناختی از دیدگاه الیس عبارتند از :
1-عشق ورزیدن به دیگران و جویای محبت آنان شدن اما فرد عالم در جستن محبت دیگران افراط نمی کند.
2-انجام دادن کار بخاطر نفس کار نه به خاطر دیگران ، یعنی لذت بردن از فعالیت خود نه از نتایج آن فرد سالم با این عمل به سوی کمل حرکت می کند.
3-نداشتن معیار مطلق برای درست یا غلط،خیر و شر انسان سالم تا حدودی آزادی انتخاب دارد و در عین حال هر گاه مرتکب خطا و اشتباه خود سعی در رفع اشکال ونقص خود می کند و به خاطر اشتباهاتش دیگران را سرزنش نمی کند.
4-طبیعی بودن ناکام شد در صورت عدم توانایی مقابله با ناکامی انسان سالم آنرا می پذیرد.انسان سالم در هنگام ناکامی موقعیت را تعریف نمی کند بلکه سعی داردآنرا بصورت عینی ادراک نماید.
5-نسبت ندادن شکست ها به عوامل بیرونی ،چون عوامل بیرونی به خود موجب اختلال سلامتی نمی شود مگر اینکه فرد تلقین نماید.
6-عدم ترس شدید از خطرهای بالقوه ،انسان سالم سعی می نماید تا حد امکان احتمال خطر را کاهش دهد ولی از آن بیش از اندازه بیمناک و هراسان نمی شود.
7-تلاش برای کسب استقلال مسئولیت و عدم روگردانی از کمکهای دیگران در صورت لزوم .
8-انجام وظیفه محوله از خصوصیات انسان سالم زندگی را همراه با مسئولیت و حل مشکلات آن لذت بخش می داند.
9-کمک کردن به دیگران و نگرش در مورد مشکلات دیگران و در صورت عدم توفیق کمک به دیگران ،وضعیت و مشکل آنان را می پذیرد.
11-فرد سالم برای هر مشکل راه حل های مختلفی را در نظر می گیرد و سعی دارد که بهترین راه حل را در حد توان انتخاب کند. به نظر فرد سالم راه حلهای موجود نسبی هستند و برحسب موقعیت تغییر پذیرند.
12-فرد سالم در نگرش ها و رفتارش الزام و اجبار ندارد. و می تواند خودش را از قید و بندها رها کند و درجهت سلامت نقش حرکت کند. .(شفیع آبادی ،1388).
40-2شادمانی و هنر شاد زیستن
شادی آتش مقدسی است که هدف ما را گرم و ذکاوت ما را روشن نگاه می دارد . انسان برای شاد زیستن خلق شده و تمام لوازم شاد زیستن را نیز در اختیار دارد. اکثر مردم توافق دارند که شادی آرامش خاطر و رضایت باطن است . شادی آن کیفیت زندگی است که همه آرزوی یافتنش را دارند و هر کس می داند که از آن برخوردار است یا نه عوامل موثر بر شادی را به 3 گروه اصلی یکی مثبت و دوتای دیگر منفی تثسیم می کننند. گروه مثبت " مستقیما به افزایش شادی کمک می کند در حالی که دو گروه دیگر از سادی و خوشحالی انسان کاسته ، بر رنج ، غم ، ناراحتی و افسردگی او می افزایند.(بهادری نژاد ، 1375)
شادی و نشاط یک پدیده طبیعی است و از نیازهای اساسی و لازمه زندگی انسان است. خلقت هستی به گونه ای است که خودبه خود شادی هایی مانند: بهار طرب انگیز، گل های رنگارنگ، طلوع خورشید، پرندگان زیبا و نغمه خوان، رویش گیاهان، عشق و مهربانی و بسیاری از پدیده های جهان را در ذات خود به همراه دارد و تمامی اینها شور و نشاط را نه تنها در وجود انسان بلکه در تمام موجودات جهان به وجودمی آورد. شادی و نشاط، سلامتی، آسایش خیال، آرامش روحی و روانی، احساس خوشبختی، نیل به اهداف و مقاصد واژگانی هستند که به صورت زنجیروار می تواند در وجود آدمی شکل گیرد. شادی محصول و نتیجه چه چیزی است؟ آیا حاصل دسترنج خود و تلاش و کوشش دیگران است؟ یا محصول استعمال مواد شیمیایی تحریک کننده؟ طبیعی است که این نوع شادی، نه پسندیده خواهد بود و نه مطلوب. شادی اگر حاصل ارتباطی سازنده، بین شخص و خدایش، بین فرد و همنوعش، بین شخص و وظایفش در جامعه باشد، طبعا شادی و سروری خواهد بود دلخواه و ایده آل. شادی نیاز به یک تصمیم قطعی دارد و هر فردی باید به خود خاطرنشان کند که وقت محدودی در اختیار دارد تا از این عمر کوتاه بیشترین بهره را ببرد و بتواند ورای زمان حال، به امید آینده بهتر باشد. هر فردی برای بهره برداری بیشتر از زندگی، نباید دنیا را تغییر بدهد، بلکه باید سعی کند که خود را تغییر دهد. اگر میزان توقعات و انتظارات خود را کم کنیم، شادی، آسان تر به دست خواهد آمد. بنابراین یکی از مسئولیت های ما این است که شاد باشیم و شرایط را برای شادی دیگران مهیا سازیم.)لاما، دالایی60 ،1999،ترجمه :انوشیروانی ، 1382)
41-2گروه مثبت شادی
عشق و محبت
امید به آینده
پیشرفت و موفقیت در کار
خوش بینی
خیر خواهی
سپاس گزاری
رضایت
گذشت
مورد قدر دانی قرار گرفتن
42-2 دو گروه مخالف شادی عبارتند از
گروه ناراحتی های جسمانی و گروه ناراحتی های عاطفی یا روانی گروه ناراحتیهای جسمانی از این قرارند
گرستنگی و سوء تغذیه درد و بیماری های جسمانی (بهادر نژاد ،1375)
43-2تعریف شادکامی و راهکارهای شاد زیستن
مفهوم واژه شادکامی چندین مفهوم متفاوت را به متبادر می کند (برای مثال شادی ، خشوندی ، لذت و خوشایندی و … ) از این رو تعدادی از روانشناسان به اصطلاح خوشبختی ذهنی اشاره می کننند که در برگیرنده انواع ارزشیابی ها است که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد.(داینر61، 2002)
شادکامی احساسی است که همه خواهان آن هستند اما تعداد کمی از ما به آن دست می یابیم ، نشانه مشخصه چنین احساس قدر دانی ، احساس درونی ، احساس رضایت و علاقه به خود و دیگران است.
( کارلسون62 ،1997. ترجمه شریفی درآمدی، 1380).
ون هون63 (1997) معتقد است واژه شادمانی به پدیده ای تجربی اشاره می کند ، به رغم و شادمانی کلی به صورت زیر تعریف می شود: میزانی که یک فرد در مورد کیفیت کلی مطلوبیت زندگیش قضاوت
می کند.(مک گیل)64 معتقد است شادی حالتی پایدار است که فرد میان امیال ارضا شده و کل امیال خود مطلوبترین نسبت را می یابد ، به شرط آنکه امیال ارضاع شده به طور غیر منتظره اتفاق افتاده باشد . یعنی ما از مصاحبت با خود ی که انتظار دیدن وی را نداشته ایم شاد می شویم.با توجه به تعریف شادمانی می توان راهکارهایی برای دستیابی به شادی شایسته ارائه داد، برای دستیابی به شادی درازمدت، نظام اعتقادی مبتنی بر اصول زیر را در پیش گرفته تا همیشه شاد و خوشحال باشیم و افرادی شاد تربیت کنیم. ابراز عشق و محبت به دیگران و دور کردن ذهنیت منفی عدم بروز عواطف موجب پدید آمدن فشارهای عصبی، خشونت های نامتعادل، ترس های گوناگون، عشق های افراطی و… شده و انسان را از برخورداری از روحیه ای شاد و بانشاط محروم می کند.
مهربانی با دیگران و داشتن روحیه ایثار و گذشت و فداکاری گره گشایی از کار دیگران، خدمت به همنوعان، مهربانی و گذشت و… از ویژگی های مشترک تمامی انسان هاست زیرا انسان موجودی اجتماعی است. انسان های شاد و موفق همواره به فکر خود نیستند و همیشه به این می اندیشند که شادی را به دیگران هدیه بدهند و آنها را نیز در آسایش و آرامش ببینند. ترسیم تصویری مثبت از جسم، روح و شخصیت خود
اگر خود را فردی نیرومند، استوار و بی باک همچون کوهی در مقابل مصائب و مشکلات تجسم کنیم، غلبه بر مشکلات آسان شده، نگرانی ها و تشویش ها تبدیل به امید و شادی و نشاط خواهد شد. افرادی که تجسم نامطلوب و برداشت ذهنی منفی از خودشان دارند، اغلب بخت و اقبال و شانس را عامل خوشبختی یا بدبختی شان می دانند، بنابراین تصویر درست و مثبتی هم از خودشان ندارند و برعکس افراد موفق ایده ها و تجسم ها و اندیشه های مثبت و عالی دارند و به اهداف عالی دست می یابند. در این صورت از موفقیت های خود در زندگی لذت برده و لحظاتی توام با نشاط را برای زیستن خواهد داشت.
– داشتن روحیه ای قوی و شاد بودن در زندگی اگر انسان روحیه ای قوی و شاد داشته باشد می تواند از این موهبت دیگران را هم بهره مند کرده، آنها را نیز در شادی خود سهیم کند.
– تبسم و خندیدن زندگی و سلامت انسان از لحاظ روانی و جسمی، بستگی به شاد بودن و خندیدن دارد. برای شاد زیستن همیشه نباید منتظر اتفاقات خوشایند بود. تبسم، خنده و گشاده رویی سفارش بزرگان دین ماست، انسان متبسم دیگران را هم به تبسم وا می دارد و گره های کدورت را از پیشانی ها می زداید همچنین که آدم غمگین و عبوس دیگران را اندوهگین می کند. "تبسم هدیه ای است از نفیس ترین گنجینه وجود که همان قلب است." آناتول فرانس می گوید هر کسی به اندازه حضورش در اجتماع و برخورد با انسان های گوناگون و نیز به مقدار دقتش در برخوردها به اهمیت تبسم در ایجاد شادی و نشاط پی برده است. گرمی تبسم و خنده، یخ های اندوه و کینه و کدورت را آب می کند و روابط انسانی را بهبود می بخشد.
-پرهیز از تنهایی و گزینش دوستانی خوب اریک فروم معتقد است دوست داشتن و دوست داشته شدن یک هنر ارزنده است که همه می توانند با دقت و هوشیاری از این هنر بهره مند شوند. "عشق عامل سلامت و رشد افراد است."
– مطالعه زندگینامه افراد موفقخواندن و مطالعه مجلات مختلف و زندگینامه افراد موفق مانند نویسندگان، محققان، مکتشفان و مخترعان می تواند گامی تاثیرگذار و حرکت آفرین در زندگی ما باشد، به شرط آنکه با هوشیاری، دقت و تفکر صورت گیرد.
– زندگی کردن در زمان حال بسیاری از استرس ها، اضطراب ها و نگرانی هایی که حتی منجر به مرگ افراد یا از دست دادن سلامت آنان می شود این است که در زمان حال زندگی نمی کنند و مدام یا به فکر گذشته یا آینده نامعلوم خود می باشند، در نتیجه نمی توانند از زندگی فعلی خود لذت ببرند و شاد باشند. البته باید برای آینده هدف داشته باشیم و از گذشته تجربه ها را به خاطر بسپاریم. نهرو می گوید: "هرگز به گذشته فکر نمی کنم، مگر آنکه بخواهم از آن درس بگیرم." یکی از تمرین های شاد زیستن و روحیه داشتن این است که به لحظات شیرین و خوب سال های قبل خود فکر کنیم تا احساس نیرومندی و اعتماد به نفس در ما زنده و تقویت شود. اولین اثر سودمند زندگی در زمان حال، رخت بستن تشویش ها و نگرانی ها از زندگی است که می تواند نقش بسزایی در سلامت روح و جسم داشته باشد. "بدانید امروز همان دیروزی که فکرش را می کردید و فردا نیز همین امروز است که در آن به سر می برید."(دیل کارنگی)
– داشتن برنامه ریزی مناسب برنامه ریزی در انجام امور، شادابی و انرژی مثبت به دنبال داشته، در کاهش نگرانی ها و تشویش های فرد نسبت به آینده نقش بسزایی دارد و در فرد اعتماد به نفس و ایمان به موفقیت به وجود می آورد.
– برنامه ریزی جهت انجام تمرینات ورزشی و توجه به سلامت جسمی
در تاثیر و تاثر جسم و روح بر یکدیگر شکی نیست و داشتن جسمی شاداب و پرنشاط در ایجاد روحیه ای شاد و سالم تاثیر بسزایی دارد.
– محکم و استوارکردن پایه های نظام خانواده خانواده به عنوان هسته اصلی تشکیل دهنده جوامع، همواره کانون توجه روان شناسان و جامعه شناسان بوده است. امروزه خانواده ها زیرفشار روحی شدیدی قرار دارند و چنین به نظر می رسد که تنها تامین نیازهای مادی فرزندان دغدغه پدران و مادران است غافل از اینکه آنچه فرزندان بیشتر بدان احتیاج دارند، داشتن خانواده ای منسجم مهرآمیز و گرم است. آنها بیش از گذشته نیاز به تفریح و نشاط و شادی دارند. خانواده هایی که قادر به درک نیازها و تمایلات جوانان نیستند و به دور از هرگونه صمیمت با آنان برخورد می کنند، باید منتظر باشند که اگر زمینه لازم را برای شادزیستن جوانان خود فراهم نکنند، آینده تلخی در انتظار جوانان آنان خواهد بود. اصولا احساس تعلق، آرامش خاطر، دوست داشته شدن فرزندان از سوی والدین و نیز ایجاد محیطی امن و اختصاص دادن ساعاتی برای با هم بودن، با هم خوردن و با هم خندیدن و تفریح و سرگرمی می تواند بذر شادی و امید را در دل فرزندان بکارد. یکی از بهترین هدایایی که والدین می توانند به فرزندانشان بدهند. امکان شادزیستن و شاد بودن است.
– ترغیب فرزندان و افراد خانواده و جامعه به مسئولیت پذیریقبول مسئولیت به انسان اقتدار و اعتماد به نفس می بخشد که خود از عوامل سازنده شخصیت با ثبات به شمار می روند. (آیزنک65 ، 1990. ترجمه ، چلونگر ،1378)
44-2تاریخچه شادکامی
اگر چه مطالب علمی شادی و احساس بهزیستی موضوع جدیدی است ، اما تئوری های مربوط به شادی بسیار قدیمی هستند . فلاسفه قدیم یونان اعتقاد داشتند که همواره زندگی هوشمندانه با شادی همراه است . کسی که شاد است در وی حماقتی نیست و شخصی که شادنیست در وی از درایت و هوشمندی در او اثری نیست . ارسطو معتقد بود که فضیلت با شادی ، مترادف است. اولین پژوهش تجربی در مورد شادمانی در 1912 در بین دانش آموزان انگلیسی در یک مدرسه پسرانه انجام شد. در این مطالعه بر سطح لذت دانش آموزان تمرکز شد . بعد از جنگ جهانی دوم تعداد پژوهش های مربوط به شادمانی افزایش یافت و در این پژوهش ها توجه از سطح لذت به میزان کلی شادمانی تغییر کرد.(ون هون،1994) .از 1960 به بعد پژوهش های مربوط به شادمانی کلی به شدت افزایش یافته است در واقع در دهه (19609 سازمان های همایشی آمریکا کار خود را در مورد سنجش میزان شادمانی افراد آغاز کردند و این کار به چند پژوهش کلاسیکی منجرشد.(آرجیل66،2003)
45-2دیدگاه های نظری در مورد شادکامی
1-45-2 نظریه فیزیولوژیک
طبق این نظریه خلق مثبت به وسیله انتقال دهنده های عصبی همانند دوپامین و سروتونین ایجاد می شود ، پس این حالت می تواند توسط دارو ایجاد شود. (عابدی ، 1381).
2-45-2 نظریه ارضاع آنی نیازها
شواهدی که از این نظریه حمایت می کند وجود دارد . پول مردم را شادمان می سازد مشروط به اینکه خیلی فقیر باشند همچنین داشتن خانه ، شغل ، همسر و سلامتی منابع دیگر شادمانی است معهذا اثرات این متغیرها برای بیشتر مردم بسیار کم است . علت اینکه ما با این عوامل رضایت کمی به دست می آوریم به عوامل شناختی مختلفی مانند مقایسه با گذشته یا با دیگران بستگی دارد . ولی منابع مهمتری برای شادمانی وجود دارد که به نظر می رسد هیچ کدام از این نیازها را برآورده نمی سازد . مثل موسیقی ، مذهب و تفریح (عابدی ، 1381)
تاکید این دیدگاه ، بر روی نوع ارتباط های بین غردی و میزان شادی می باشد . سلیگمن معتقد است که افسردگی عمدتا از فقر ارتباط های بین فردی و فردگرایی ناشی می شود . ویژگی های مهم افراد شاد، برونگرایی است . بنابراین افراد شاد ، دارای روابط اجتماعی موفق و ارتباطات بین فردی ، نزدیک و صمیمی و غنی هستند. (عابدی ، 1381)
2-45-2دیدگاه ویکتور فرانکل
نگرش ویکتور فرانکل ، روان پزشک اتریشی به خوشبختی بر اراده معطوف به معنا پایه ریزی شده است . او این نظام فکری را لوگوترابی نام نهاده است . وازه لوگوس که از یونان گرفته شده" معنا " ترجمه شده است . بنابر این لوگوترابی به معنای وجود انسان و نیاز بشر به معنا و همچنین فنون خاص درمانی برای معنا یابی در زندگی می پردازد.
انسان هرچه بیشتر خوشبختی را هدف خویش قرار می دهد کمتر دلیلی برای خوشبخت بودن احساس
می کند خوشبختی محصول فرعی جستجوی معنا در زندگی است . لذت و خوشبختی پیش می آیند و بر شادمانی زندگی می افزایند اما هدف زندگی نیستند . نمی توان از پی خوشبختی رفت و آن را گرفت ، زیرا خوشبختی ثمره زندگی طبیعی و خود انگیخته معنا جویی و دستیابی به هدفی بیرون از خود است . (خدایاری ،1387)
46-2 همبسته های شادمانی
رابطه بین شادی با موارد زیادی در تحقیقات معتدد مورد بررسی قرار گرفته است که برخی عبارتند از :
حالت احساسی : شادمانی بستگی زیادی به عواطف مثبت دارد و در عین حال مستلزم عدم حضور عواطف منفی نیز هست .
ژن شادمانی : دارنده این ژن بسیار مستعد و برخوردای از عواطف مثبت و نسبت به عواطف منفی مصون است .
هوش : دلایل متعددی وجود دارد مبنی بر این ادعا که افراد با هوش شادترند ، شاید چون هوش در جامعه ارزش واهمیت بسیار دارد و آنها که باهوشترند موفق ترند .
سن : اگرچه مسن تر ها به اندازه افراد جوان شاد نیستند ، ولی مکن است همین باعث شود ، به غلط نتیجه بگیریم که همه مزایای زندگی مختص دوران جوانی است . درحالی که گاهی خوشنودی و رضایت از زندگی طی دوران بزرگسالی افزایش می یابد.
رضایت شغلی: رضایت شغلی با رضایت فرد از زندگی رابطه دارد .
موقعیت اجتماعی و اقتصادی : برادبرن در تحقیقات خود دو عامل را به عنوان جنبه های رفتاری ، که بیشترین رابطه را با عواطف مثبت دارند مطرح کرده : 1- مردم آمیزی ( اموری مانند یافتن دوستی جدید ، ملاقات جدید ، فعالیت در سازمانهای اجتماعی و…) و2- تازگی تجارب ( انجام کارهای جدید که قبلا انجام تداده ایم یا دست کم مدتها است که به سراغشان نرفته ایم .
تحصیلات : بسیاری از مطالعات انجام شده در آمریکا دریافتند که میزانی از همبستگی بین خوشبختی و تحصیلات وجود دارد . دینر و همکاران ( 1984) در تحلیل خود دریافتند که تحصیلات روی میزان خوشبختی افراد تاثیر می گذار تحصیلات با تحت تاثیر قرار دادن شغل ایفای نقش می کند . تحصیلات در خوشبختی افراد ، بهداشت روانی و جسمی آنها اثر مثبت دارد. این امر از طریق به دست آوردن شغل رضایت بخش ، افزایش کنترل و دسیابی بهتر به ازدواج و سایر حمایت های اجتماعی می باشد .(آرگایل67 ، 1996. ترجمه گوهری و همکاران ،1383)
تفریح : تفریح می تواند افراد را شاد کند ، فایده اساسی تفریح اثر فوری آن بر عاطفه مثبت است .
شخصیت: تحقیقات نشان داده اند که برونگرایی با خوشبختی و به طور خاص با عاطفه مثبت همبستگی دارد . شادی برونگرایی تا اندازه ای ناشی از لذت متقابل اجتماعی با دوستان می باشد که در واقع افراد برونگرا از آن لذت بیشتری می برند. زیرا آنها دارای مهارت اجتماعی قویتری می باشند که آنها را قادر به برقرای ارتباط اجتماعی می سازد . (آرگایل ، 1996. ترجمه گوهری و همکاران ،1383)
جنسیت : مهمترین تفاوت احساسی بین زن و مرد این است که زنان تغیر پذیری بیشتری دارند ، یعنی هم عاطفه مثبت و هم عاطفه منفی بیشتری دارند . زنان بیشتر50 درصد از اضطراب در روانرنجوری رنج
می برند. و هیجان منفی بیشتری در زندگی روزمره دارند و دو برابر مردان دچار افسردگی می شوند . زنان جوان کمی شادتر از مردان جوان هستند ، ولی زنان مسن کمتر از مردان مسن شادند .( آیزنک68 ،1990. ترجمه فیروزبخت ، 1375)
کار و شغل : اکثر افراد در هنگام اشتغال به کار ، خوشحال تر هستند و از لحاظ سلامت جسمی و روانی در وضع بیتری قرار می گیرند . اگر در محل کار حمایت اجتماعی وجود داشته باشد ، فشار روانی کمتر خواهد بود سلامت جسمی نیز تحت تاثیر قرار می گیرد.( عبدی مالیدره ، 1385) .
تفاوت های فردی : تفاوتهای فردی در تجربه شادی ممکن است تا اندازه ای برااساس یکی از سه عامل عمده زیر باشد که توسط( باس ، 2000) مشخص شده اند : الف ) ویژگی شخصیتی : مولفه های شخصیتی موجود برای توصیف ایعاد مهم رفتار و تجربهمحدودند و نیم رخ های ویژگی های شخصیتی خاص با شادکامی رابطه دارند.
ب) مبنای ژنتیکی : شواهد قوی نشان می دهد که 50 درصد از پراکندگی در ویژگی های مهم شخصیتی مثل برونگرایی و روان نژندی را می توان براساس عوامل ژنتیکی توجیه کرد. ج) ویژگی های محیطی : علرغم این حقیقت که نقطه تنظیم شادکامی از طریق ژنتیک از پیش تعیین شده است ، محیط فرهنگی
می تواند باعث تسهیل احساس بهزیستی شده و آنرا محدود سازد .( ریاحی مدار ،1385).
ایمان : بین دو پارامتر ایمان و شادی رابطه ای قویتر و مثبت وجود دارد. افرادی که با ایمان هستند، سطوح بلاتری از شادی و رضایت از زندگی را گزارش می دهند و در برابر افسردگی آسیب پذیری کمتری از خود نشان می دهند . اشخاصی که ایمان قوی دارند ، در حل بحران ها موفق تر هستند و همین موضوع این گونه افراد را به سمت شادی و احساس خوشحال بودن سوق می دهد
عزت نفس : افراد شاد از عزت نفس بالاتری برخوردارند . این افراد تصور می کنند که نسبت به دیگران سازگارتر، سالم تر ، با اخلاق تر و باهوش تر هستند و کمتر کلیشه ای برخورد می کنند و نسبت به برخی افکار و رفتار خود از تعصب کمتری برخوردارند. همچنین آنها از احساس کنترل شخصی بالاتری نسبت به امور برخوردارند و فکر می کنند کنترل بیشتری بر رویدادها دارند. افراد شاد ، خوش بین تر هستند ؛ به طوری که آنها این را در خود می بینند که می توانند در حل مشکلات موفق شوند. ( ریاحی مدار ،1385).
47-2 چهار صفت درونی شادمانی
چهار صفت درونی ، افراد شادکام را مشخص می سازد : عزت نفس ، احساس کنترل فردی ، خوشبینی و برونگرایی . افراد شادکام معتقدند که افکار خوبی دارند، افراد اخلاقی اند و قادر به پیشرفت هستند . افراد شادکام به طور معمول احساس کنترل شخصی دارند و بهتر با استرس ها مقابله می کنند ، معمولا خوش بین اند و زمانیکه عهده دار امری می شوند انتظار موفقیت دارند. آنان همچنین برون گرا هستند ترجیح
می دهند با مردم باشند.(حسین ثابت ، 1386)
48-2شادمانی در لحظه حال
شادمانی زمانی اتفاق می افتد که اجازه دهید ذهنتان آرامش پیدا کند . شادمانی ما را قادر می سازد که اطلاعات را به گونه ای جدید و خلاقانه ببینیم و قادرتان می سازد به جای کلنجار رفتن با پستی و بلندی های زندگی از آنها لذت ببرید و در ظاهر شدن خرد و عقل سلیم به ما کمک می کند. شادمانی هنگامی که منشا آن در بیرون از وجود خود قرار دهیم رخ نمی دهد. وقتی متوجه می شویم که شادمانی احساسی بیش نیست هنگامی که آن را در درون یافتید می توانید به گسترش و پایداری آن در خود کمک کنید و قتی در حال احساس مثبت باشیم آن چه زمانی ضروری و خشم آور جلوه می کرد ، اکنون دیگر چندان مهم به نظر نمی رسد و زیبایی های ساده زندگی را تا کنون بدیهی می کردیم . وقتی شادمانی هدف شما باشد بی توجهی به آنچه در اطرافمان می گذرد آن را احساس می کنیم شادمانی همین اکنون است . زندگی لباسی نیست که برای زمانی در آینده آماده اش کرده باشید همین جا و همین اکنون است (کارلسون69 ،1997. ترجمه شریف درآمدی ، 1380).
49-2 فواید شادمانی
شادی میزان گلبولهای سفید پس از تغذیه را افزایش می دهد پس شادی حصاری در برابر هجم بیماری ها است به عقیده واشه فوائد روانی شادی کمتر از فوائی جسمانی آن نیست به طوری که باعث می شود انسان ، احساس قدرت و سبکی کند و احساسات مبهم و دردناک سردردهای گنگ و گهگاهی احساس تنبلی و خیالات بی پایان ، نگرانی های ناشی از خودخواهی و … از بین می برد (فرم70، 1980. ترجمه ، تبریزی ، 1360)
دکتر داچر71 به نقل از بهادری نژاد،1375 گزارش می کند ما اکنون می پذیریم که انسان می تواند از راه نگرشها و افکارش باریکترین و دقیق ترین جنبه های بیوشیمیایی و فیزیولوژیایی جسم خود را تنظیم کند. در پاسخ به مسئله بیماری های ژنتیکی داچر می گوید هر چند عوامل ژنتیکی از مهار و کنترل ما خارج هستند ولی بیماری های ژنتیکی نیز بستگی زیادی به اعتقادات و روش زندگی ما دارد ( بهادری نژاد ، 1375) .
شادکامی می تواند انسان را برای ادامه زندگی به راه های مثبت تر رهنمون کند زیرا هیجان مثبت ناشی از شادکامی منجر به مسئله گشایی موق و تامل بیشتر در زندگی می شود . همچنین شادکامی اثرات مثبتی بر ادراک ، شناخت و تعامل اجتماعی دارد و در افزایش خلاقیت و عمر طولانی نیز موثر است (کار72 ، 2004، ترجمه شریفی و ثنایی، 1385)
50-2 هشت راه مطمئن برای افزایش شادمانی
امید : امید یکی از ویژگی های زندگی است که ما را به جستجوی فردای بهتر وا می دارد امید یعنی انتظار موفقیت و آینده بهتر ، یعنی دلایلی برای زیستن و قتی امید در دل و ذهن وجود داشته باشد شادی و سرور در زندگی حضور خواهند داشت
پیشرفت و مورد قدر دانی قرار گرفتن : همه ی انسانها هنگامی که با صرف وقت وانرژی در کاری موفق می شوند احساس پیشرفت کرده شاد می شوند . زندگی بدون موفقیت و احساس پیشرفت بسیار کسل کننده است همه نیازمندند که کار کنند ولی برآوردن این نیاز نباید فقط برای کسب درامد باشد بلکه باید باعث تکامل ، پیشرفت ، موفقیت و مفید بودن شود .
خوش بینی و خیر خواهی : خوش بینی و خیر خواهی شیوه های کسب سریع شادی هستند در همه موقعیت های زندگی باید به نکات مثبت توجه کرد خوش بینی نقش مهمی در سلامت جسمانی ما ایفا می کند .
رضایت و خشنودی : رضایت یعنی خشنود و خرسند بودن از آنچه که هسیم و آنچه که در این زمان ومکان بر سر ما می آید، نتیجه اعمال و افکار و خواسته های ما در گذشته است که نظام آفرینش در کمال عشق و محبت برایم فراهم کرده است ناخشنودی بیماری شایع و همه گیر جامعه ی انسانی است و به صورت عادت در گفتار افراد آشکار می شود .
سپاسگذاری : افرادی که دائما از خداوند قدر دانی می کنند بسیار شاد هستند زیرا همه ی دست آوردهای زندگی شان را حاصل فعلیت و کمک و سخاوتمندی خداوند می دانند به ازای هر کمبودی که در زندگی احساس می کنند دهها و شاید صدها مزیت وجود دارد.
گذشت و بخشایش : اهمیت گذشت و بخشایش در خانواده ( به ویژه بین زوج ها ) بیش از هر جای دیگر احساس می شود . در اکثر جوامعه دنیا میانگین عمر زنان بیشتر از مردان است معتقدم یکی از دلایل این امر استفاده از خصلت گذشت و بخشایش از طرف زنان می باشد .
تکریم و احترام به محیط زسیت و تمامی موجودات : یکی از علائم و پیامدهای عشق ، احترام و تکریم به همه ی موجوداتت است . تکریم و احترام به سایر موجودات شادی و سرور ما را افزایش می دهد و ما را به احساس تحسین نظام آفرینش و سپاس گذاری از آن رهنمون می کند.
زندگی متعادل و محدود کردن خواسته ها : تعریف زندگی متعادل دشوار است این شیوه زندگی در کشورهای مختلف در دوره های زمانی متفاوت و متغیر است هر فردی باید خودش تشخیص بدهد که آیا زندگیش متعادل است یا نه وقتی که گرایش اعتقاد و باورهای خود را تغیرمی دهیم و سعی کنیم تا شادی خود را از راه های غیر از ثروت و شهرت قدرت و مقام اجتماعی به دست آوریم متعادل زیستن دشوار نخواهد بود (آیزنک73 ،1990 . ترجمه ،فیروز بخت ، 1370)
51-2ابعاد شادمانی
شادمانی یک از متغیر هایی است که در سال های اخیر در حوزه شخصیت روانشناسی سلامت مورد توجه قرار گرفته است و یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر است که تاثیر عمده ای بر شکل گیری شخصیت و سلامت روان دارد اهمیت مطالعه شادمانی به حدی است که برخی از پژوهشگران و نظریه پردازان افردگی از جمله سلیگمن 1999 معتقدند به جای توجه به افسردگی به شادمانی توجه شود ابعاد تشکیل دهنده شادمانی را عواملی مثل رضایت کلی از زندگی ، رضایت از مقوله های خاص زندگی ، وجود عواطف مثبت فراوان ، خلق و عواطف خوشایند و فقدان نسبی عواطف منفی ، خلق و عواطف ناخوشایند تشکیل می دهد. عواطف مثبت را می توان به مفاهیمی مانند خوشی ، وجد ، رضایت غرور و محبت و شور تقسیم بندی کرد . عواطف منفی را نیز می توان به مفاهیمی مانند احساس گناه ، شرم ، غمگینی ، اضطراب نگرانی ، خشم استرس افسردگی و حسادت طبقه بندی کرد (ادینگون و شومن74، 2002)
به اعتقاد آرگیل و همکاران 2001 شادمانی سه جزء اساسی دارد هیجان (مثبت ) رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب آنها دریافتند که روابط مثبت با دیگران ، هدفمند بودن زندگی ، رشد شخصیتی ، دوست داشتن دیگران و زندگی از اجزاء شادمانی هستند . آرگیل معتقد است نبود افسردگی شرط لازم برای رسیدن به شادمانی است . او نشان داده است که برونگرایی بهترین پیش بینی کننده شادمانی است و شادمانی نقطه مقابل افسردگی است .پژوهشهای زیادی نشان داده است که افسردگی با ضعف ایمنی بدن ارتباط دارد .
52-2پیدایش خوشبینی
یکی از عوامل موثر بر شادمانی خوش بینی است والدین خوشبین به احتمال زیاد فرزندانی خوش بین دارند و والدین بدبین دارای فرزندانی بدبین خواهد شد . در این زمینه دو فرضیه داریم 1) فرزندان ژنها یا ترکیبی از کدهای ژنتیکی را به ارث می برند 2) والدینی محیطی را برای فرزندان خود فراهم می کنند 1) مطالعه ی دوقلوها می تواند به ما نشان دهد که یکی از ویژگی های خاص (توارث پذیری ) است . اما نمی تواند چنین مطرح سازد که آن صفت به صورت مستقیم ( ژنتیکی ) است . این به معنا آن نیست که ژنهایی برای خوش بینی وجود دارد شما باید به عنوان پدر و مادر یا معلم این احتمال را در آگاهانه در نظر بگیرید . که مواجه شدن کودک با موفقیت های متعدد او را به خوشبینی رهنمون می سازد 2) هرگاه والدین دست خوش هیجان می شوند گویی در وجود فرزندان گیرنده ا ی فعال می شود که وظیفه والدین این است که آنچه باعث دردسرشان شده برای همه تعریف کنند به دلیل اینکه کودکان سبک تبیین خود را تا اندازه ای از پدر و مادر خویش می آموزند در صورتی که بدبین هستند لازم است سبک خود را تغیر دهند . معلمان و مربیان بسیار تاثیر گذارند کودکان پس از آنکه از جانب مربیان که آنان را محترم می شمارند مورد انتقاد قرار بگیرند به سرعت با همان سبک تبیین آنان به انتقاد از خود می پردازند . معلمان از کودکان مختلف به صورت متفاوتی انتقاد می کنند نسبت دادن شکست به ناتوانی و ضعف بسیار بدبینانه است . خلاصه آنکه بدبینی می تواند از چهار منبع حاصل شود ژنتیک ، بدبینی والدین و انتقادهای از جانب والدین یا معلمان و تجربیاتی در زمینه درماندگی .(سلیگمن75، 2000)
53-2مدل شناختی – رفتاری فوردایس
دکتر مایکل فوردایس استاد دانشکده های روانشناسی به عنوان پیشقدم تحقیقات و تئوری پرداز شادمانی در جهان شناخته می شود .به مدت 33 سال استاد روانشناسی ،مدیرتکنیک در مشاوره خصوصی و مولف مقاله های متعدد آزمونهای روانشناسی بوده است . کارهای اخیرش در حوزه تکنیکهای افزایش شادمانی است که نتایج آن پایه و اساس روانشناسی شادمانی است آزمونها و مواد شادمانی دکتر فوردایس اخیرا در کلینیکها و کلاسهای تحقیقاتی سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و کارش توجه زیادی در رسانه های عمومی به خود جلب کرده است در حال حاضر دکتر فوردایس در ایالت فولوریدا زندگی و تدریس می کند می شود با او با آدرس زیر تماس برقرار کرد.(عبدی مالیدره، 1385)
(فوردایس ، 1983) برنامه ای برای افزایش شادمانی افراد جامعه ایجاد کرده است که شامل 14 عنصر است . این برنامه هشت عنصر شناختی و 6 عنصر رفتاری دارد . وی معتقد است با آموزش این اجزا به افراد توانسته است بر شادمانی آنها بیافزاید .8 جز شناختی برنامه شداکامی فوردایس عبارتنمد از :
کاهش سطح توقعات با آرزوها
ایجاد تفکر مثبت و خوشبینانه
برنامه ریزی امور
تمرکز برزمان حال
کاهش احساسات منفی
توقف ناراحتی (گریز از نگرانی)
پرورش شخصیت سالم
اولویت دادن با ارزش قائل شدن برای شادمانی
شش جزء رفتاری برنامه فوردایس عبارتند از :
افزایش فعالیت
افزایش ارتباط اجتماعی
تقویت روابط نزدیک (ایجاد صمیمیت بیشتر)
پرورش شخصیت اجتماعی
خلاقیت و درگیر شدن در کارهای پر معنا
خود بودن
54-2پیشینه تحقیق
در زمینه پژوهش حاضر تحقیقاتی در داخل و خارج کشور صورت گرفته که به چکیده ای از آنه اشاره می شود.
1-54-2تحقیقات داخلی
– عناصری.(1386) در پژوهشی به بررسی رابطه ی سلامت روان با شادکامی پرداخت جامعه ی آماری در این پژوهش، کلیه ی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد آشتیان است. بدین منظور از
جامعه ی فوق 100 دانشجوی دختر و پسر ( 50 دانشجوی پسر و 50 دانشجوی دختر ) به روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب و به وسیله ی پرسشنامه ی سلامت عمومی GHQ پرسشنامه ی ( شادکامی ) مورد آزمون قرار گرفت. پس از گردآوری اطلاعات داده های به دست آمده در دو سطح توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل شد . نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل د اده ها از طریق رگرسیون چند متغیری و t استیودنت دو گروه مستقل، بیانگر آن است که بین سلامت روان و شادکامی ، رابطه معنی دار وجود دارد همچنین بین عدم اضطراب و شادکامی و همین طور عدم افسردگی و شادکامی، رابطه ی مستقیم وجود دارد. در حالیکه بین کارکرد جسمانی و شادکامی و همچنین کارکرد اجتماعی و شادکامی رابطه ی معنی داری وجود ندارد همچنین، بین شادکامی آزمودنی ها در دو گروه دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی دار دیده نمی شود.
– امیدیان (1385) در پژوهشی به بررسی وضعیت سلامت عمومی و شادکامی در دانشجویان دانشگاه یزد و مقایسه آن در دانشجویان دختر و پسر پرداخت. 554 دانشجوی دختر و پسر با توجه به فهرست اسامی ارائه شده از اداره آموزش دانشگاه به صورت تصادفی طبقه ای از مجتمع های فنی و مهندسی و علوم انسانی و علوم پایه و معماری انتخاب و آزمون 28GHQ و شادکامی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که دانشجویان دختر و پسر از نظر میانگین نمره در اختلال کلی و شاخه های فرعی آزمون سلامت روانی و نمرات آزمون شادکامی با هم تفاوت معنی داری ندارند. به علاوه، با استفاده از نقطه برش 23 که برای تعیین سلامت روانی به کار می رود 7/56 درصد دانشجویان مشکل روان شناختی نداشته و 7/27 سالم بودند درصد به مشکلات متوسط دچار بودند و 7/15 درصد مشکلات جدی داشته و به خدمات روا نشناسی و روان پزشکی نیاز داشتند .مقایسه دانشجویان دختر و پسر با استفاده ا ز فراوانی گروه ها در سه گروه به دست آمده از نقاط برش نیز معنی دار نبود . نتایج نشان داد که شادکامی با نمره کلی اختلال روانی و خرده مقیاس های به دست آمده از 28 GHQ دارد. نتایج با توجه به سطوح مختلف بهداشت روانی و پژوهش های مربوطه مورد بحث و بررسی قرارگرفت.
– قاسمی و همکاران(1388) در تحقیقی با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر میزان شادی سالمندان به صورت تجربی در سال 1388 در شهر اصفهان پرداختند . جامعه آماری در پژوهش حاضر سالمندان زن ساکن در آسایشگاه صادقیه شهر اصفهان بودند. تعداد جامعه آماری 135 نفر بود که از بین آنها ما 30 نفر را به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گماردیم شرایط گروه نمونه بدین صورت بود که اعضاء از سلامت جسمانی و روانی کافی برخوردار باشند و اینکه تمایل به شرکت در تحقیق داشته باشند. سپس مداخلات آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر روی گروه آزمایش اجرا شد. مورد استفاده پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود نتایج پژوهش نشان داد با در نظر گرفتن نمرات پیش آزمون به عنوان متغیر کمکی، مداخلات آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر منجر به افزایش شادکامی سالمندان شد (001/0P)
– عسگری و همکاران(1386) در تحقیقی به بررسی رابطه بین شادکامی ، خودشکوفایی ، سلامت روانی و عملکرد تحصیلی با دوگانگی جنسی در دانشجویان دختر و پسر واحد علوم و تحقیقات مرکز اهواز پرداختند. روش پژوهش از نوع همبستگی است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از این دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم و تحقیقات مرکز اهواز 373 نفر (185 نفر پسر و 188نفر دختر) با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد بین شادکامی و خودشکوفایی و سلامت روانی هم در دختران و هم در پسران رابطه معناداری مشاهده گردید. ولی بین شادکامی و عملکرد تحصیلی ، بین خود شکوفایی و عملکرد تحصیلی و نیز بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی هم در دختران و هم در پسران رابطه معناداری مشاهده نگردید.
– جهانی هاشمی.(1382). در پژوهشی به تعیین میزان سلامت روانی دانشجویان علوم پزشکی قزوین در بدو ورد به دانشگاه پرداخت. در این بررسی 516 دانشجو پذیرفته شد(457 زن و 59 مرد) پرسشنامه سلامت روانی را تکمیل نمودند این بررسی نشان داد که 8/11 درصد دانشجویان از سلامت روانی مطلوبی برخوردار نبودند این میزان در مقطع کاردانی 3/14 درصد، مقطع کارشناسی 9/6 درصد و مقطع دکتری 2/6 درصد بوده است. شیوع اختلال روانی در مردان 4/3 و در زنان 9/12 درصد به دست آمد.
– کامیاب و همکاران.(1388). بررسی اثربخشی آموزش شادمانی به شیوه فوردایس بر افزایش شادمانی بیماران مبتلا به دیابت شهرستان بهبهان پرداختند. بدین منظور در قالب یک طرح نیمه تجربی تعداد 40 آزمودنی به روش تصادفی از بیماران مراجعه کننده به مرکز مشاوره دیابت شهرستان بهبهان که در پرسشنامه شادمانی آکسفورد نمره پایین تری به دست آوردند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس افراد گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش شادمانی به روش فوردایس قرار گرفتند. در مورد هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. پیش آزمون و پس آزمون این پژوهش، پرسشنامه شادمانی آکسفورد بود. برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که آموزش شادمانی بر افزایش شادمانی بیماران کمتر شادمان، موثر بوده است .
– خوش کنش و کشاورز افشار(1387) در پژوهشی به برررسی رابطه شادکامی و سلامت روانی دانشجویان پرداختند.نمونه ی مورد پژوهش شامل 569 دانشجوی پسر و دختر بودند (356 دختر و 213 پسر) بود که با آزمونهای شادکامی آکسفورد و سلامت روان GHQ مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین شادکامی با مشکلات روانی ، علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی، افسردگی در دانشجویان دختر و پسر منفی معناداری وجود دارد.
– احیاء کننده و همکاران(1388) به بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روانی دانشجویان دختر رشته مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان پرداختند. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر رشته مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 88 بودند. برای انجام پژوهش 120 ، نفر از دانشجویان دختر رشته مشاوره به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه هوش هیجانی سیبر یا شرینگ و پرسشنامه سلامت روان GHQ بود. داده ها با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی وسلامت روان دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون به روش مرحله ای نشان داد که همه مولفه های هوش هیجانی بجز خودآگاهی و خودانگیزی، پیش بینی کننده سلامت روان می باشند. پس می توان نتیجه گرفت، افرادی که قابلیت اجتناب از هیجان های منفی نظیر اضطراب، ناامیدی و تحریک پذیری را داشته و به خوبی می توانند هیجان ها و عواطف دیگران را تشخیص داده و به دنبال ایجاد و حفظ روابط اثربخش با دیگران باشند، در فراز و نشیب زندگی کمتر با مشکل مواجه شده و از سلامت روان بالایی برخوردار می باشند.
– حقیقی و همکاران(1388). به بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه پرداختند. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه شهر ایلام و نمونه آن را ٦٠ نفر از این دانش آموزان ک ه ب ه روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده و در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شده اند، تشکیل می دهند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ ، مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت و راهنمای آموزش مهارتهای زندگی . طر ح پژوهش ، از نوع طر ح پیش آزمون – پس آزمو ن با گروه گوا ه است . پس از انتخاب تصادفی گروههای آزمایشی و گواه ، ابتدا بر روی هر دو گروه پیش آزمون اجرا گردید، سپس مداخله آزمایشی (آموزش مهارتهای زندگی ) اجرا گردید و پس از اتمام برنامه آموزشی ، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. نتایج این پژوهش نشان می دهند که آموزش مهارتهای زندگی ، موجب افزایش سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان دختر گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گوا ه می شود.
– حقیقی و همکاران(1385). در تحقیقی رابطه الگوی 5 عاملی شخصیت با احساس شادکامی در دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران پرداختند. نمونه مورد پژوهش شامل 569 نفر(356دختر213 پسر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از میان دانشجویان انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه شخصیتی نئو و مقیاس شادکامی آکسفورد بود . نتایج نشان داد بین ویژگی های پنجگانه شخصیت با احساس شادکامی در بین دانشجویان رابطه معنادری وجود دارد.
– حمایت طلب و همکاران.(1382) در تحقیقی به مقایسه شائکامی و سلامت روانی دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه تهران و پیام نور پرداختند. به همین منظور 120 نفر از دانشجویان دانشگاه های فوق(60 ورزشکار و 60 غیر ورزشکار) به روش کاملا تصادفی انتخاب شده و سپس با استفاده از پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود نتایج نشان داد گروه ورزشکار در مقابل گروه غیرورزشکار از عزت نفس، خودکارآمدی، خلق مثبت ، سلامت روانی به طور کلی از شادکامی بالاتری برخوردارند.
– میرزائی تشنیزی و همکاران.(1388). در تحقیقی مقایسه ی اثربخشی آموزش برنامه بهزیستی ذهنی و روش شناختی- رفتاری فوردایس در کاهش میزان افسردگی دانش آموزان دبیرستانهای شهراصفهان پرداختند. این مطالعه به صورت آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون – پیگیری با گروه کنترل ب ا روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بود که بر روی 150 دانش آموز دبیرستانی در شش گروه و هر گروه با 25 دانش آموز (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل از دختران؛ دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل از پسران ) انجام گردید. روش های به زیستی ذهنی و شادی فوردایس به عنوان مداخله به کار برده شد که با پرسشنامه افسردگی کواکس مورد ارزیابی قرار گرفتند .داده ها به کمک آزمونهای آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون شفه و توسط نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیلهای آماری نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در کاهش میزان افسردگی هر دو روش در سطح 05/0 تفاوت معنیدار وجود دارد. یافتههای حاصل از آزمون تعقیبی شفه حاکی از آن بود که تفاوتی بین برنامه بهزیستی ذهنی و روش شناختی- رفتاری فوردایس در کاهش میزان افسردگی دانش آموزان وجود ندارد.
– صادقی موحد وهمکاران( 1387). به بررسی تاثیر آموزش مهارت های مقابله ای بر وضعیت سلامت روانی دانشجویان پرداختند. روش مطالعه با توجه به ماهیت موضوع و اهداف مطالعه روش تحقیق آزمایشی بوده است . جامعه آمارى مطالعه را کلیه دانشجویان دختر و پسری تشکیل می دادند (112n=) که مشغول به تحصیل بودند و از پرسشنامه GHQ برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. در مرحله بعدی نمونه مورد نیاز یعنی 80 نفر دانشجوی دختر و پسر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (40 نفر ) و کنترل (40 نفر ) تقسیم شدند سپس به مدت 4 هفته بر روی گروه آزمایش، مهارت های مقابله ای آموزش داده شد (هر هفته دو جلسه در مجموع 8 جلسه ) و گروه کنترل در این مدت در معرض هیچ متغیری قرار نگرفت . در پایان داده های بدست آمده از 62نفر (18 نفر افت آزمودنی ) با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش مهارت های مقابله ای روش مناسبی برای کاهش علا یم اختلالات روانی در بین دانشجویان مشکوک به اختلال روانی است . بنابراین پیشنهاد می شود به منظور پیشگیری و کاهش علا یم اختلالات روانی، مهارت های مقابله ای به دانشجویان آموزش داده شود.
– بختیار نصر آبادی و پهلوان صادق.(1390) در پژوهشی تاثیر سطح تحصیلا و آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش نشاط پرداختند. تحقیق یک طرح مداخله ای بود از بین خانواده های شاهد شهر کرد 80 نفر راب هبه صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدن و پرسشنامه شادکامی فوردایس پاسخ دادند و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و آمون t مستقل صورت گرفت. نتایج نشان داد اثر تحصیلات بر شادکامی گروه نمونه بین دو گروه لیسانس و افراد بی سواد، ابتدایی و سیکل معنی دار و متفاوت بود. این یافته ها تاثیر تحصیلاب بر شادکامی را نشان داد و بیان کرد که شادمان بودن می تواند ناشی از تحصیلات بالتر در میان افیراد باشد. استفاده از آزمون t نمونه های مستقل تفاوت معنی داری را بین نمره شادی گروه آزمایش و کنترل نشان داد . و مشخص شد آموزش الگوی شادکامی فوردایس می تواند بر افزایش میزان شادکامی افراد موثر باشد.
– شیخ و همکاران(1389). در تحقیقی تاثیر فعالیت جسمانی سازمان یافته بر سلالامت روانی دانش آموزان متوسطه شهر شیراز پرداختند. روش پژوهش نیمه تجربی و به شکل میدانی است. بدین منظور 80 پسر مستقر در خوابگاه به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. نخست کل آزمودنی ها به پرسشنامه سلامت روانی SCL_90-R پاسخ دادند و سپس گروه آزمایشی یک برنامه فعالیت جسمانی منظم و سازمان یافته را به مدت 3 ماه، هر روز یک جلسه به مدت 45 دقیقه انجام دادند. پس از آن، از همه آزمودنی ها پرسشنامه سلامت روانی گرفته شد. نتایج پژوهش نشان دد بین گروه های آزمایشی و گواه در ارتباط با سلامت روانی تفاوت معنی داری وجود دارد، به طوری که دانش آموزان گروه های آزمایشی و گواه در ارتباط با سلامت روانی تفاوت معنی داری وجود دارد، به طوری که دانش آموزان گروه آزمایشی از نظر سلامت روانی در پس آزمون وضعیت بهتری داشتند نتایج پژوهش حاکی از آن است که دانش آموزان گروه رشته علوم تجربی در نتیجه فعالیت جسمانی منظم سلامت روانی بهتری نسبت به رشته ریاضی فیزیک پیدا کردند. در نهایت، اثر تعاملی پیش آزمون – پس آزمون گروه های آزمایشی و کنترل و رشته تحصیلی معنی دار نبود این تحقیق برنامه فعالیت جسمانی منظم و سازمان یافته ای را برای دانش آموزان بویژه برای دانش آموزان رشته ریاضی فیزیک پیشنهاد می کند.
– یوسفی لویه و همکاران در تحقیقی(1389) در تحقیقی به بررسی تاثیر آموزش شادکامی به شیوه شناختی – رفتاری فوردایس بر سلامت عمومی و هوش هیجانی دانشجویان پرداختند. در این تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 500 نفر دانشجو به پرسش نامه سلامت عمومی پاسخ دادند بهد از غربالگری مشخص شد 70 نفر از دانشجویان از سلامت روانی پایین تری بر خورد دار بودند. و در دو گروه 35 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس بری گروه آزمایش 10 جلسه 120 دقیقه ای آموزش شادکامی به شیوه شناختی – رفتاری فوردایس گردید برای گروه گواه هیچ روشی اعمال نشد. پس اجرای جلسات آموزشی دوباره هر دو گروه با ازمون سلامت روان و هوش هیجانی پس آزمون شدند. به منظور پایداری اثر آموزش سه ماه بعد هر دو گروه مورد پیگیری قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش شادکامی فوردایس در افزایش سلامت عمومی و هوش هیجانی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری نشان نداد و تاثیر آموزش شادکامی به عنوان متغیر مستقل بر متغیر وابسته با توجه به عامل جنسیت معنادار نبود.
– عابدی و میرزایی.(1384). در تحقیقی به بررسی مقایسه اثر بخشی روش شناختی – رفتاری فوردایس و روش آموزش مهارت های اجتماعی در افزایش میزان شادی دانش آموزان دبیرستان های اصفهان پرداختند. حجم نمونه شامل 120 نفر بودند که به صورت گزیده و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند در این پژوهش شش گروه وجود داشت چهار گروه آزمایش و دو گروه کنترل وجود داشت و هر دو گروه 20 دانش آموز ، دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل از دختران، و دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل از پسران؛ روش شادکامی فوردایس و مهارتهای اجتماعی به عنوان مداخله به کار برده شدند ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شادکامی فو.ردایس بود. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان داد که تفاوت میان گروه های آزمایش و کنترل در افزایش میزان شادی معنادار بود. نتایج آمزمون تعقیبی شفه نشان داد که روش آموزش مهارتهای اجتماعی کارآمد تر از روش شادی فوردایس است.
– مردای و همکاران(1386). در تحقیقی تاثیر آموزش به شیوه فوردایس بر افزایش میزان شادمانی معلمان آموزش و پرورش شهر اصفهان پرداختند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود و 30 نفر را به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش کنترل جایگزین شدند ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس شادکامی فوردایس بود و گروه آزمایش 9 جلسه مورد آموزش قرار گرفتند نتایج نشان داد آموزش شادکامی به شیوه فوردایس باعث افزایش میزان شادکامی در معلمان شد.
– تحقیقی توسط بهمنی در سال (1389)، تاثیر الگوی شادکامی فوردایس بر افزایش کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک مورد بررسی قرار داد. نمونه ای به حجم 60 نفر رابا روش نمونه گیری تصادفی خوشه انتخاب کردند . نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد آموزش الگوی شادکامی فوردایس در طی 10 جلسه باعث بهبود کیفیت زندگی در دانشجویان شد.
– صداقت ،( 1387) . در پژوهشی بررسی تاثیر آموزش شادکامی فوردایس بر میزان افسردگی دانش آموزان دختر ناشنوا مقطع دبیرستان شهر تهران مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که آموزش شادکامی فوردایس میزان افسردگی را در سطح کاهش داد.
– عابدی( 1380 )در پژوهشی با عنوان اثر بخشی آموزش شناختی – رفتاری فوردایس بر افزایش شادمانی و کاهش اضطراب و افسردگی ، وبهبود روابط اجتماعی دانشجویان دانشگاه اصفهان بر روی گرو های 10و 20 و70 نفری از دانشجویان ، برنامه شادکامی فوردایس را اجرا کرد و به این نتیجه رسید که با این برنامه می توان شادمانی دانشجویان را افزایش داد. نتایج نیز موئد آن بود که این آموزش نیز باعث کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش شادمانی در دانشجویان می شود.
– عابدی (1385) در پژوهشی اثر بخشی روش شناختی – رفتاری فوردایس در مقابل روش آموزش مهارتهای اجتماعی در افزایش میزان شادی دانش آموزان سال دوم دبیرستان شهر اصفهان را مورد بررسی قرار داد . این پژوهش شش گروه داشت . نتایج نشان داد که آموزش به شیوه فوردایس در افزایش شادمانی دانش آموزان موثر است.
– حسینیان و خدابخشی (1386) در پژوهشی سودمندی روش فوردایس تحت عنوان اثر بخشی مشاوره گروهی با الگوی شناختی رفتاری شادمانی فوردایس بر کاهش فرسودگی شغلی مددکاران اجتماعی مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که آموزش شادمانی به شیوه فوردایس بر کاهش فرسودگی شغلی مددکاران اجتماعی موثر بوده است
– فاتحی زاده و عامری زاده(1384) در پژوهشی اثر بخشی آموزش شادی آفرینی برپیشرفت تحصیلی دانش آموزان شهر اصفهان پرداختند و به این نتیجه رسیدند که تفاوت روش های شادی بخش در افزایش شادی معنادار نیست یعنی اثر بخشی روش های شادی بخش بر میزان شادی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متفاوت نیست و در نهایت ایجاد شادی معنی داری در دانش آموزان نیاز به مداخله های طولانی مدت تر داشته و تغییر این متغیر با برنامه های کوتاه مدت علمی نیست.
2-54-2تحقیقات خارجی
– ویتالیانو76 و همکاران(1988). به بررسی سلامت روان دانشجویان ورودی دانشکده پزشکی واشنگتن در بدو ورود به دانشگاه ویک سال قبل از فراغت از تحصیل پرداختند. نمونه مورد پژوهش شامل 312 نفر از داشجویان در بدو ورود پرسشنامه سلامت روان SCL90R را تکمیل نمودند سپس یک سال قبل از فراغت از تحصیل پس آزمون گرفته شد نتایج نشان داد که دانشجویان در پس آزمون که از نظر سلامت روان در وضعیت نامساعدتری نسبت به پیش آزمون قرار داشتند.
– آلبرکتسن77.(2003) در تحقیقی به بررسی رابطه بین شادکامی و سلامت روانی با روانتنی در خانم های شهر بانکوک تایلند پرداخت. جامعه اماری شامل همه خانم های دارای اختلال روانتنی با حجم 387 نفر بودند . روش تجزیه و تحلیل داده ها روش همبستگی پیرسون بود. نتایج نشان داد رابطه معناداری بین شادکامی و سلامت روان با روان تنی در خانم ها وجود دارد.در حقیقت با افزایش شادکامی، نه تنها سلامت روان افزایش می یابد بلکه، زندگی شیرین تر شده و بستر مساعدتری برای رشد و شکوفایی و توانایی افراد در زمینه های مختلف از جمله روابط بین فردی موثر و کارا، رضایتمندی از زندگی و رضایتمندی شغلی فراهم می گردد . این یافته ها داده های واضح و روشنی را برای رابطه ی بین سلامت روان و شادکامی عنوان می کند.
– هاینز و جوزف78 (2002) ، بر روی 111 نفر از دانشجویان دانشگاه وارویچ (36 مرد و 75زن با میانگین سنی 37سال ) به منظور بررسی ارتباط عوامل پنج گانه شخصیتی روان نژندگرایی ، برونگرایی ، انعطاف پذیری ، دل پذیر بودن و با وجدان بودن با سه مقیاس شادکامی ها ، مقیاس رضایت از زندگی ، مقیاس افسردگی و شادکامی بیانگر رابطه همبستگی بین جنسیت و مقیاس هاس شادکامی و افسردگی – شادکامی در سطح معنی داری نمی باشد. به علاوه نتاتیج این پژوهش حاکی از آن بود که نمره بالا در هر کدام از مقیاس هاس سلامت روانشناختی اجرا شد . در پژوهش با نمره بال در برونگرایی ، نمره پایین در روان نژندگرایی نمره بال با وجدان بودن مرتبط است بنابر این نتایج بیان کننده این امر هستند با وجدان بودن علاوه بر برونگرایی و روان نژندی پیش بینی کننده ی سلامت روانشناختی می باشد نتایج حاکی از آن که میزان شادکامی به وسیله دو بعد روان نژندی و برونگرایی ولی نه با وجدان بودن تعیین شده است و رابطه معناداری وجود دارد.
– کارین،آلبرکستین وکارنستروم79 (2003). در پژوهشی به منظور بررسی رابطه بین عوامل روان شناختی (تجارب استرس زا، حمایت اجتماعی و ویژگی های شخصیتی) با شادکامی، به بررسی این متغیرها در 887 نوجوان 13-15 ساله نروژی که در طرح سازمان بهداشت جهانی به منظور ارتقای سلامت مدارس شرکت کرده بودند، پرداختند. در این پژوهش ، شادکامی توسط یک پرسش یک سوالی در مقیاس (1-4) لیکرت اندازه گیری می شد. سایر متغیرها با پرسش ها یی بین3 تا12 سوال بررسی شدند . نتایج با تحلیل رگرسیون لجستیک نشان داد که خود- اثربخشی کلی، قوی ترین پیش بینی کننده برای تمایز بین شادترین شاگردان و نا شادترین شاگردان بود. مقادیر خاص خود-اثربخشی که به مهارت های مدرسه مربوط بود با شادکامی رابطه معنی داری نداشت. تجارب استرس زا نیز به صورت قوی با شادکامی رابطه معکوس و معنی دار داشت، یعنی دانش آموزانی که احساس عدم شادی می کردند، نمره های استرس آنها پیش بینی کننده ای قوی برای عدم شادکامی بود. در رابطه با حمایت اجتماعی، نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی از جانب معلمان و همسالان با شادکامی رابطه مثبت دارد، ولی میزان این رابطه در معلمان بالا تر بود، یعنی حمایت از جانب معلمان، اهمیت بالاتری در پیش بینی شادکامی در مقایسه با همسالان داشت به علاوه، نتایج نشان داد که دانش آموزان که احساس عدم شادکامی می کردند، نشانه های جسمی بیشتری را گزارش دادند و میانگین مشکلات جسمی آنها بالاتر بود. نتایج پژوهش از تفکیک علائم مثبت و منفی بهداشت روانی حمایت نمود.
– گلادیس80 و همکاران، (2009) در پژوهشی به بررسی رابطه بین فعالیت بدنی، هوش هیجانی با سلامت روان در دانش آموزان در کالج تایوان پرداختند. جامعه آماری شامل 599 دانش آموز کالج تایوان بودند روش نمونه گیری در این تحقیق روش نمونه گیری خوشه ای بود. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه هوش هیجانی و فرم کوتاه کیفیت بهداشت روانی استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معناداری بین فعالیتهای بدنی با سلامت روانی در دانش آموزان وجود داشت و هوش هیجانی در دانش آموزانی که ورزشکار بودند در سطح بالایی بود سلامت روانی این دانش آموزان رابطه مثبتی با هوش هیجانی داشت و همچنین نشان داده شد شرکت در فعالیت های بدنی راه مناسبی برای بهبود سلامت جسمانی و روانی دانش آموزان می باشد.
– لیمبومیرسکی (2005) در پژوهشی به بررسی اثر بخشی آموزش شادکامی بر ساختهای شناختی و هوش هیجانی پرداخت. نمونه مورد نظر شامل 30 نفر از دانش آموزان پرداخت و با اسفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 15 نفر را به عنوان گروه آزمایش و 15 نفر را به عنوان گروه کنترل مورد پژوهش قرار گرفتند. گروه آزمایش در طی 6 جلسه توسط محقق مورد آموزش شادکامی قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش مهارت شادکامی موجب تغیراتی در ساخت های شناختی و هیجانی افراد می شود و آنان دیدگاه های مثبت تر را نسبت به رویدادهای جاری زندگی پیدا می کنند.
– کومپتون (2000) در پژوهشی به بررسی رابطه ی بامعنا بودن زندگی با احساس بهزیستی روانی پرداخت. نمونه آماری شامل 98 نفر از دانش آموزان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از روش آمواری ضریب همبستگی پیرسون ورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد با معنی بودن زندگی یکی از بهترین متغیرهای شخصیتی در رابطه با احساس بهزیستی بود. یعنی رابطه ی معناداری بین سلامت روانی دانش آموزان با معنا بودن زندگی وجود داشت . و افرادی که زندگی شان معنادار بود از سلامت روانی بالاتری برخوردار بودند.
– پرنگار81(2004) در تحقیقی به بررسی رابطه بین شادکامی و سلاکت روانی در بین دانشجویان دانشگاه ژنو سویس پرداخت. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع دکتری دانشگاه ژنو با حجم 800 نفر بودند که از بین این جامعه 200 نفر با استفاده از نمونه گیری طبقه ای برای پژوهش انتخاب شدند.که با استفاده از پرسشنامه سلامت روان و شادکامی آکسفورد برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معناداری بین سلامت روانی و شادکامی در بین دانشجویان وجود داشت. یعنی هرچه افراد از سلامت روانی بالاتری برخوردار بودند شادکام تر بودند.
– آستین و همکاران82 (2007). در تحقیقی به بررسی رابطه هوش هیجانی با شادکامی و سلامت روان پرداختند نمونه آماری شامل 160 نفر از دانشجویان بود. نتایج نشان داد افرادی که هوش هیجانی بالا، فشار روانی کمتری را تحمل می کند، شاداب ترند و از رضایت روانشناختی و فیزیکی بهتری برخوردار بودند.
– آلبرکتسن83(2003) در تحقیق به بررسی عوامل موثر بر شادکامی زنان باردار پرداخت. نمونه آماری شامل 130 نفر از زنان باردار بود. که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند نتایج نشان داد . تجربه ی استرس باعث کاهش شادکامی در زنان باردار می شود. یعنی هرچه فرد استرس بیشتری را تجربه کند ، از میزان شادکامی او کاسته می شود و سلامت روانی مورد تهدید قرار می گیرد. در واقع چون لذت و رضایتمندی به عنوان عناصر اصلی عاطفی و شناختی در احساس شادکامی، از سایر مواد مستقلند و نظر به آنکه عاطفه مثبت و منفی دارای ساختارها و سیستم های جدا از هم می باشند، بدیهی است که نحوه ی ارتباط آنها با یکدیگر می تواند بهداشت روانی افراد را تبیین کند و آنجایی که احساس شادکامی، وابسته به ارزیابی شناختی از رضایتمندی در حوزه های گوناگون زندگی، همچون خانواده و شرایط کار و تجارب ناشی از ارتباط با دیگران، این موضوع می تواند، به نمادی از بهداشت روانی فرد مبدل گردد.
– سلیگمن84(2002) در تحقیقی به اثر بخشی آموزش شادکامی بر بهبود افسردگی بیماران دارای اختلال افسردگی خفیف در دانشگاه آمناپنسیلوانیا پرداخت. جامعه ی آماری شامل 55 نفر از دانشجویان دارای اختلال افسردگی خفیف بودند که با استفاده از روش نمونه گیریر تصادفی ساده 30 مفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند که گروه آزمایش مورد آموزش فنون شادکامی قرار گرفتند نتایج نشان داد آموزش شادکامی منجر به کاهش افسردگیو علائم آن در بیماران دارای اختلال افسردگی خفیف شد.
– بوگاناوی85(2008) در تحقیقی به بررسی ثر انتخاب شغل داوطلبانه در سلامت روان و شادکامی در آمریکا پرداخت. جامعه آماری شامل 400 نفر از کارگران سازمانها و گروه های مذهبی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری سرشماری مورد پژوهش قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد نتایج نشان داد وضعیت اجتماعی و اقتصادی کارکنان رابطه معناداری را با بهداشت روانی وجود دارد. و این افراد از شادمانی بالاتری برخوردار بودند اما افرادی که به طور غیر داوطلبانه در سازمان کار می کردند و از تخصص خود در حیطه ی کاری استفاده نمی کردند از بهداشت روانی و شادکامی پایین تری برخودردار بودند.
– فریدا و همکاران86(2014) در تحقیق به بررسی اثر بخشی برنامه های طنز(شادکامی) بر سلامت جسمی و روانی سالمندان پرداختند. این مطالعه به صورت نیمه تجربی بود نمونه مورد پژوهش شامل 99 نفر بود که 42 نفر در گروه کنترل و 50 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. و در طول 6 ماه برنامه های طنز و شادی آور به گروه آزمایش ارائه شد. نتایج نشان داد گروه آزمایش سطح قابل توجه پایین تری از اضطراب و افسردگی داشتند و از سلامت روای بالاتری برخوردار بودن و برنامه های طتز و شادی آور به صورت مثبتی بر سلامت روانی و جسمانی افراد اثر گذاشته بودند.
– آمنون87(2009) در پژوهشی به بررسی رابطه بین شادی از رفاه با ارتباط صمیمانه پرداخت جامعه آماری شامل 100 نفر از کارکنان شرکتهای خصوصی بود. یافته ها نشان داد رابطه معناداری بین ثروت و ارتباط صمیمانه در بین کارکنان وجود داشت یعنی افرادی که دارای وضعیت اقتصادی مناسب تری بودند از شادکامی و روابط صمیمانه بیشتری برخوردار بودند.
– دیوید88.(2013). در تحقق به بررسی رابطه ی بین بخشش، قدردانی در بهزیستی (رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و عاطفه منفی) با شادکامی در معلمان چینی هنگ کنگ پرداخت. نمونه آماری در این پژوهش شامل 143 نفر از معلمان هنگ کنگی بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای مورد پژوهش قرار رفتند نتایج نشان داد رابطه معناداری بین قدردانی و بخشش قابل ملاحظه با بهزیستی روانی، رضایت از زندگی ، عاطفه ی مثبت در معلمان وجود داشت و همچنین بالابودن بهزیستی روانی در ارتباط با شادکامی در بین معلمان بود یعنی هرچه بهزیستی افراد بالاتر باشد شادکامی بالاتری را تجربه می کنندو بر عکس.
55-2 خلاصه و جمع بندی
آموزش الگوی شادکامی فوردایس در برنامه های گوناگون توسط پژوهشگران متعددی مورد تحقیق قرارگرفته است و اثر بخشی آموزش شادکامی در برنامه های پیشگیری از سوء مصرف مواد ، ارتقای هوش ، افزایش رضایت زناشویی و ارتقای اعتماد به نفس نتایج مثبتی را نشان داده است. و دانش آموزان که در دوران نوجوانی و بلوغ به سر می برند نیازمند شادمانی هستند که شادمانی دانش آموزان می تواند تامیین کننده سطح سلامت روانی آنها باشد.لذا با توجه به نتایج مطالعات انجام گرفته در رابطه با این موضوع می توان انتظار داشت که مطالعه حاضر دیدگاه جدیدی از این الگو شادکامی را از بعد روانشناسی ارائه دهد و راهکارهای مناسبی را برای بهتر شدن سلامت روانی دانش آموزان پیشنهاد کند .
.
فصل سوم
روش پژوهشی
1-3 مقدمه
روش تحقیق در حوزه تعلیم وتربیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است . انتخاب روش تحقیق بستگی به هدف ها ، ماهیت موضوع پژوهش و امکانات اجرایی آن دارد . بنابراین هنگامی می توان در مورد روش بررسی در انجام یک تحقیق تصمیم گرفت که ماهیت موضوع پژوهش ، هدفها و نیز وسعت دامنه آن مشخص باشد. (سیف نراقی و نادری ، 1385) .
با توجه به توضیحات ارائه شده در این فصل به روش انجام پژوهش ، جامعه آماری ، نمونه آماری ، روش نمونه گیری ، نحوه جمع آوری اطلاعات ، ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها و در نهایت شیوه تجزیه تحلیل داده ها پرداخته شده است.
2-3روش انجام پژوهش
روش پژوهشی: در این پژوهش براساس هدف تحقیق روش پژوهش انتخاب شده از نوع آزمایشی
می باشد.
تحقیق بر اساس نوع داده ها: تحقیق حاضر از تحقیقات کمی می باشد. از نظر
طرح پژوهشی این تحقیق از نوع آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد.
3-3طرح و مدل پژوهشی
پژوهش آزمایشی، شامل طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد که در جدول زیر نشان داده است.
جدول (1-3)طرح پژوهش
T2
X
T1
R
گروه آزمایش
T2
T1
R
گروه کنترل
متغییر مستقل (X) : الکوی شادکامی فوردایس
پیش آزمون (T1) : پرسشنامه سلامت روانی GHQ
پس آزمون (T2) : پرسشنامه سلامت روانی GHQ
انتخاب تصادفی(R)
همان طور که در جدول مشاهده می شود در این پژوهش الگوی شادکامی فوردایس به عنوان متغییر مستقل و بهداشت روانی به عنوان متغییر وابسته مشخص شده است.
نمودار (1-3) مفهومی تحقیق
4-3جامعه آماری
شامل کیله دانش آموزان پایه سوم مقطه متوسطه شهر کوهدشت با حجم 315نفر از 9 مدرسه دولتی و 5 منطقه شهر ، که در سال 1392 مشغول به تحصیل می باشند. حجم نمونه مورد پژوهش به دلیل اینکه تحقیق ما آزمایشی می باشد حجم نمونه باید کوچک باشد به همین منظور 30 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب خواهد شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل(15 نفر) جایگزین گرفتند.
5-3روش نمونه گیری
در این پژوهش به دلیل اینکه حجم جامعه زیاد است وگروهی از افراد باید به عنوان نمونه انتخاب شودند از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد.با توجه به اینکه حجم جامعه آماری شامل 315 دانش آموز پایه سوم مقطه متوسطه به صورت 9 مدرسه که هر کدام به طور متوسط 35 نفر را در بر
می گیرد وجود دارد. ابتدا اسامی 5 منطقه شهر شمال – جنوب – مرکز – شرق و غرب نوشته و در ظرفی ریخته شد و سپس به صورت تصادفی ساده یک منطقه انتخاب شد که منطقه غرب شهر می باشد و این منطقه شامل 3 مدرسه در مقطه متوسطه است. سپس اسم مدارس را در یک ظرف ریخته و به صورت تصادفی ساده یک مدرسه(شهید رجایی) به عنوان نمونه انتخاب شد .که حجم کلاس پایه سوم 33 نفر می باشد . لذا اسامی حجم نمونه در یک ظرفی ریخته و به صورت تصادفی ساده 15 نفر به عنوان گروه آزمایش و 15 نفر به عنوان گروه کنترل انتخاب شد.
6-3نحوه اجرا
بعد از مشخص شدن حجم جامه آماری315 از 5 منطقه جغرافیایی شهر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل(15 نفر) به صورت تصادفی جای داده شدند سپس از هرد و گروه پیش آزمون مقیاس سلامت روان GHQ گرفته شد سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای مورد آموزش قرار گرفتند و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
جدول (2-3) شیوه ی اجرا
جلسات
عنوان جلسات
شرح مختصر
اول
اجرای پیش آزمون
اجرای پرسشنامه سلامت روان GHQ
دوم
معرفی اعضای جلسه با هم و آشنایی با نحوه انجام کار
تعریف شادکامی و توضیح و کاربرد آن در زندگی و ارائه تکلیف در طول هفته در قالب سوال : به گذشته خود فکر کنید و ببینید تا کنون برای حل مشکلاتی که پیش رو داشته اید از چه راه کارهایی استفاده کرده اید.و در مورد عوامل موثر بر شادمانی در زندگی به شکل جدیدی فکر کنید و سپس لیست کنید.
سوم
فرمول شادمانی و تکنیکها افزایش آن
در این جلسه در مورد عوامل اثر گذار بر شادمانی، تکنیکهای شادمانی و فرمول شادمانی و ارائه تکنیک های افزایش فعالیت جسمانی توضیح داده شد و سپس از افراد خواسته شد شیوه های افزایش روابط اجتماعی رابیان کنند.
تکلیف : از اعضاء خواسته شد درطول هفته فعالیت بدنی منظمی را داشته باشند.
چهارم
افزایش شادمانی با مهارتهای اجتماعی
ارئه فرمول شادمانی و ارائه تکنیک افزایش روابط اجتماعی
تکلیف: نحوه تفکر مثبت و منفی در مورد وقایع در طول هفته و مزایای تفکر مثبت را در آن زمینه بیان کنند و بنویسند. و انجام تکنیک خوش بینی در زندگی روز مره.
پنجم
خوش بینی وخلاقیت
هدف این مرحله مثبت نگری و تاثیر آن دستیابی به راه حل ها و گزینه های انتخابی زیادتری برای حل مشکلات است . یعنی کمیت راه حل ها و تصمیم ها مورد نظر است نه کیفیت آنها .
تکلیف : اتفاقاتی در طول هفته برایتان پیش آمده را لیست و نحوه تفکر مثبت یا منفی را بنویسید.و سپس نیم ساعت در مکانی آرام بنشینید و خواسته های اصلی زندگی خود را لیست کنید..
ششم
افزایش صمیمیت و خود بودن به همراه تمرکز بر زمان حال
در این جلسه در مورد دوستان نزدیک و تاثیر آنها بر شادمانی و خود بودن در زمان حال پرداخته شد .
تکلیف : خواسته شد تا روابط صمیمانه و تکنیک خود بودن را در زمان حال و مدیریت زمان تمری کنند.
هفتم
آموزش برنامه ریزی
در این جلسه در مورد تاثیر تکنیک های ارائه شده برای سازماندهی زندگی مطرح شد و هر آنچه دائما در فکرش هستیم ، در زندگیمان رخ می دهد. و اثر بخشی برنامه ریزی مطلوب که روش زندگی صمیمی را بهدنبال دارد مورد بحث قرار گرفت
تکلیف : در مکان آرامی نشسته ، خواسته ها و هدف زندگی خود را لیست کرده ، به زمان حال فکر کنید و مسیر رسیدن به اهداف زندگی خود را بنویسید.
هشتم
مروری بر 7 جلسه قبل
در این جلسه که پس از یک هفته از پایان جلسات تشکیل شد افراد نظرات خود را در مورد اثر بخشی آموزش اعلام کردند و سپس پس آزمون با استفاده از پرسشنامه GHQ برای تعیین اثر بخشی آموزش شادکامی بر افزایش سلامت روانی آزمودنی ها گرفته شد.
شرح کامل فعالیت های جلسات آموزش در پیوست الف آورده می شود
7-3روش گردآوری اطلاعات
این پژوهش یک تحقیق میدانی است یعنی محقق پس از مشخص شدن حجم جامعه و نمونه از هردو گروه پیش آزمون مقیاس سلامت روان GHQ گرفته و سپس گروه آزمایش مورد آموزش الگوی شادکامی فوردایس قرار گرفته و پس از پایان جلسات پس آزمون از هر دو گروه کنترل و آزمایش گرفته شد سپس بر اساس داده های بدست آمده به تفسر نتایج و تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته در قالب فرضیات پرداخته شد.
8-3 ابزارگردآوری اطلاعات
ابزار اندازه گیری: در این پژوهش از پرسشنامه سلامت عمومی89(GHQ) استفاده می شود.
پرسشنامه سلامت عمومی توسط گلد برگ در سال 1972 به منظور تشخص اختلالهای خفیف روانی تهیه شده است که درحال حاضر شکلهای 60و30و28و12از این پرسشنامه موجود است.دراین پرسشنامه ،به دو طبقه اصلی از پدیده های اصلی توجه می شود :1-ناتوانی فرد در برخورداری از یک کنش وری سالم و 2- بروز پدیده های جدید با ماهیت معلول کننده .در حال حاضر، این نکته آشکار شده است که پاره ای از سطوح نشانه های مرضی را می توان به مصاحبه های استاندارد شده روان پزشکی ،تشخیص داد اما پایین تر از سطح معینی، احتمال قرار گرفتن اختلال در سطح زیر آستانه ای وعدم تشخیص آن وجوددارد. این پرسشنامه دارای چهار زیر مقیاس است :نشانه هی بدنی90 اضطراب وبی خوابی91، نا رسا کنش وری اجتماعی92افسردگی93. از مجموع نمرات یک نمره کلی به دست می آید. وجود چهار زیر مقیاس بر اساس تحلیل آماری پاسخ ها (تحلیل عملی )ثابت شده است .زیر مقیاس اول (A)شامل موادی درباره ی احساس افراد نسبت به وضع سلامت خود واحساس خستگی آنها ست ونشانه های بدنی را دربر می گیرد. این زیر مقیاس، دریافت های حسی بدنی راکه اغلب با برانگیختگی های هیجانی همراه اند ارزش یابی میکند .مواد این زیر مقیاس در پرسشنامه با حرف Aمشخص شده اند.زیر مقیاس دوم (B) شامل موادی که با اضطراب وبی خوابی مرتبط اند.هفت ماده مربوط به این زیر مقیاس در پرسشنامه با حرف B مشخص شده اند.
زیرمقیاس سوم (C)گستره توانایی افراد درمقابله با خواسته های حرفه ای ومسائل زندگی روزمره می سنجد واحساسات آنها رادرباره ی چگونگی کنار آمدن با موقیعت های متداول زندگی ،آشکار می کند. هفت ماده مربوط به این زیر مقیاس با حرف C متمایز شده اند . وبالاخره ،چهارمین زیر مقیاس در بر گیرنده موادی است که با افسردگی وخیم وگرایش مشخص به خود کشی مرتبط اند و هفت ماده متمایز کننده آن در پرسشنامه با حرف D مشخص شده اند .
9-3روش نمره گذاری
روش نمره گذاری پرسشنامه سلامت عمومی بدین ترتیب است که از نمره صفر، یک، دو و سه تعلق
می گیرد. در نتیجه نمره فرد در هر یک از خرده مقیاس ها از صفر تا 21 و در کل پرسشنامه از صفر تا 84 خواهد بود. نمرات هر آزمودنی در هر مقیاس به طور جداگانه محاسبه شده و پس از آن نمرات 4 زیر مقیاس را جمع کرده و نمره کلی را به دست می آوریم. در این پرسشنامه نمره کمتر بیانگر سلامت روان بهتر می باشد. بر اساس نمره بدست آمده و با استفاده از جدول زیر می توان وضعیت فرد را در هر یک از زیر مقیاس ها و در کل پرسشنامه نعیین نمود.
جدول (3-3)خرده مقیاس های پرسشنامه
خرده مقیاس ها
نمرات در خرده مقیاس ها
نمرات در کل پرسشنامه
هیچ یا کمترین حد
6-0
22-0
خفیف
11-7
40-23
متوسط
16-12
60-41
شدید
21-17
84-61
با توجه به داده های جدول می توان گفت نمره 17 به بالا در هر زیر مقیاس و نمره 41 به بالا در مقیاس کلی وخامت وضع آزمودنی را نشان می دهد.
10-3اعتبار و روایی
مقصود از روایی آزمون، پاسخگویی به این سوال اساسی است که آزمون چه چیزی رار اندازه گیری می کند و تا چه حد از این لحاظ کارایی دارد. دو شاخص روایی پرسشنامه های سرندی، حساسیت و ویژگی آن است. در بررسی ویژگی یک آزمون سرندی ، شاخص ویژگی را می توان با توجه به میزان موفقیت آزمون در شناسایی صحیح غیر بیماران از بیماران، به دست آورد. در بررسی چن و چن(1983) جهت بررسی روایی همزمان از پرسشنامه چند جنبه ای مینه سوتا استفاده نمودند و به ضریب همبستگی 54/0 دست یافتند. کالمن، ویلسون و کالمن(1983). دو پرسشنامه ی سلامت عمومی و مقیاس نا امیدی بک را اجرا نمودند و ضریب روایی همزمان 69/0 را گزارش نمود. در تحقیق هودیامونت و همکاران(1988) پرسشنامه سلامت عمومی ، مثیاس موازنه ی عاطفی و پرسشنامه شرح حال آمستردام را اجرا نمودند و در هر مورد ضریب همبستگی 60/0 را به دست آمد. تا سال 1988 بیش از 70 مطالعه درباره روایی پرسشنامه GHQ در نقاط مختلف دنیا به انجام رسیده بود به منظور برآورد اعتبار پرسشنامه سلامت عمومی این پژوهش ها فراتحلیلی شده و نتایج نشان دادند، متوسط حساسیت پرسشنامه GHQ-28 برابر با 84/0 ( بین 77/0 تا 89/0) و توسط ویزگی آن برابر 82/0 (بین 78/0 تا 85/0) است.
ضریب اعتبار نسخه فارسی پرسشنامه 28 ماده پرسشنامه سلامت عمومی با روش بازآزمایی با فاصله زمانی 7 تا 10 روز گروه 80 نفره به میزان 91/0 برآورد شده که در سطح خطای یک هزارم معنادار است(پالاهنگ،1374). یعقوبی (1374). ضریب اعتبار کلی این آزمون را 88/0 و ضریب اعتبار خرده آزمون ها را بین 50/0 تا 81/0 گزارش کرده است. میزان اعتبار این پرسشنامه به شیوه ی همسانی درونی(آلفای کرونباخ) برای مقیاس علائم جسمی 85/0 ، اضطراب و بی خوابی78/0 ، اختلال در عملکرد اجتماعی 79/0و افسردگی وخیم 91/0 و کل پرسشنامه 85/0 به دست آمده است. ( بهمنی و عسگری، 1385). تقوی(1380) به منظور تعیین اعتبار این پرسشنامه از سه روش بازآزمایی، دو نیمه سازی و ثبات درونی استفاده نمود. نتایج به دست آمده با روش بازآزمایی برای کل پرسشنامه 72/0 و برای خرده آزمون های علائم جسمانی ، اضطراب و بی خوابی ، نارسایی در عملکرد اجتماعی و افسردی به ترتیب 60/0، 68/0، 57/0 و 58/0 بود. به علاوه نتایج به دست آمده با روش تنصیفی برای کل پرسشنامه 93/0 و برای خرده آزمون های علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی ، نارسایی در عملکرد اجتماعی و افسردگی به ترتیب 86/0 ، 84/0، 68/0 و 77/0 بود. همچنین نتایج به دست آمده جهت سنجش ثبات درونی با استفاده از روش الفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 90/0 و برای خرده آزمون های علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی ، نارسایی در عملکرد اجتماعی و افسردگی به ترتیب 76/0 ، 84/0 ، 61/0 و 88/0 بود.
11-3 روش ها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها
با توجه به هدف تحقیق که پژوهش آزمایشی است. برای تجزیه و تحلیل فرضیه ها پس از گردآوری اطلاعات از رویکرد کمی بنابه تحقیق استفاده می شود. آمار توصیفی: با استفاده از آمار توصیفی ، میانگین و انحراف استاندارد و به تبیین یافته های تحقیق پرداخته می شود. یعنی ویژگی های ویژگی های نمونه از نظر صفات توصیف و دسته بندی می شوند.آمار استنباطی: در اینجا برای تعیین اثر بخشی متغیر مستقل بر متغیر وابسته در فرضیات از روش آماری تحلیل کوواریانس استفاده خواهد شد.
منابع فارسی
– آماتو، پل.(1999). پیامدهای طلاق، ترجمه، مهناز محمدی زادگان.(1380). تهران: انجمن اولیا و مربیان.
– آیزنک ، مایکل . (1990) . روانشناسی شادی . ترجمه فیروزبخت ، مهرداد. بخشی ، خشایار،(1378) تهران : بدر
– آیزنک ، مایکل .(1378) . همیشه شاد باشیم . ترجمه ، چلونگر ، زهرا (1990) . تهران : نواندیش.
– آراگیل ، مایکل . (1382) . روانشناسی شادی . ترجمه ، ف. بهرامی ، م. گوهری انارکی ، ط . نشاط دوست ، ح. پالاهنگ (1996). اصفهان : جهاد دانشگاهی
– امیدیان، مرتضی.(1385). بررسی وضعیت سلامت عمومی و شادکامی در دانشجویان دانشگاه یزد. مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی، دوره دهم، شماره 1،صص:101-116
– احمدوند، محمدعلی.(1388). بهداشت روانی،تهران: دانشگاه پیام نور.
– احیاء کننده، منیژه. شفیع آبادی، عبدا….سودانی، منصور.(1388). بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روانی دانشجویان دختر رشته مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان، دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی، شماره 41، صص: 1-16.
– بهمنی،مهدیه.(1389). بررسی اثر بخشی الگوی شادکامی فوردایس بر کیفیت زندگی دانشجویان ،یافته های نو درروانشناسی،سال4،شماره2،صص:123-136
– بهادری نژاد، مهدی (1375) . شادی و زندگی . تهران : اوحدی
– بختیار نصر آبادی، حسنعلی. پهلوان صادق، حسنعلی.(1390).تاثیر سطح تحصیلا و آموزش شادکامی فوردایس بر افزایش نشاط، مجله دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، شماره1،صص22-40.
– بوجاری، سحر .(1388).مقایسه بهدلشت روانی نوجوانان 12-17 سال خانواده های جانباز وعادی شهرستان بروجرد .فصلنامه سلامت،شماره1، صص:63-70
– پیل، نورمن.(1990). مثبت درمانی، ترجمه، توران دخت، (1377).تهران: روشنفکران.
– جهانی هاشمی، حسن.(1382). سلامت روانی دانشجویان ورودی سال 1382 دانشگاه علوم پزشکی قزوین، فصلنامه پایش، سال 3، شماره 2، صص:145-152.
– چگنی ،مهدی .(1385).مفهوم بهداشت روانی وراهکارهی ارتقاء آن .تهران:سمت.
– حمایت طلب، رسول. بزازان، صدیقه.(1382). مقایسه میزان شادکامی و سلامت روانی دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه تهران و پیام نور، فصلنامه حرکت، شماره 18، صص:131-140.
– حقیقی، جمال. موسوی، محمد. مهرابی زاده، مهناز.(1388).بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه، مجله علوم تربیتی، دوره 3، سال13، شماره1،صص:61-78.
– حقیقی، جمال. خوش کنش، ابوالقاسم. شکرکن، حسین.(1385). رابطه الگوی 5 عاملی شخصیت با احساس شادکامی در دانشج.یان دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران، مجله علوم تربیتی و روانشناسی، دوره3، سال13، شماره3،صص: 163-188.
– حسین ثابت ، فریده . (1386) . تعیین اثر بخشی آموزش صبر بر اضطراب افسردگی شادکامی . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی
– خوش کنش، ابوالقاسم. کشاورز افشار، حسین.(1387). رابطه شادکامی و سلامت روانی دانشجویان، اندیشه و رفتار، دوره2، شماره7، صص:41-52.
– خدایاری فرد، محمد . (1387) . مشاوره و مبانی روانشناسی . تهران : سیطرون.
– خدارحیمی،سیامک .(1384).مفهوم سلامت روانشناختی .تهران:جاویدان خرد
– ریاحی مدار ، مرضیه .( 1385) . بررسی رابطه امیدواری و شادکامی و شادمانی با رضایت شغلی کارکنان شرکت لوله و ماشین سازی ایران . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی
– روزنهان ،دیوید ال ،سلیگمن ،مارتین ای ،پی.(2001).آسیب شناسی روانی .ترجمه یحیی سید محمدی.(1386).تهران :ساولان.
– زمانی، احمدرضا.(1393). مفهوم سلامتی؛ سلامتی روان و تعیین کننده های اجتماعی آن، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی سلامت ، اولین همایش سراسری کشور، شماره 1، صص:1-32.
– ساعتچی ،محمود .(1386).سلامت روانی گنجینه ناشناخته .مجاله تدبیر شماره 21،صص: 120-137
– شفیع آبادی ،عبدالله .(1388).نظریه های مشاورهوروان درمانی .تهران :مرکز نشر دانشگاهی.
– شاملو ،سعید .(1383).بهداشت روانی .تهران :رشد
– عناصری، مهریار(1386).رابطه ی بین سلامت روان و شادکامی دانشجویان دختر و پسر. فصلنامه اندیشه و رفتار، دوره دوم شماره 6،صص:75-84
– شیخ، محمود. جمشیدی، اکبر.عبدی، حسن.(1389).تاثیر فعالیت جسمانی سازمان یافته بر سلالامت روانی دانش آموزان متوسطه شهر شیراز، پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت در ورزش، شماره4، صص: 45-51.
– شولتز،دوان ،سیدنی آلن ،(1379).نظریه های شخصیت ترجمه یحیی سید محمدی .تهران:ویرایش .(1994).
– عابدی ، محمد رضا .(1381) بررسی و مقایسه اثر بخشی آموزش شناختی – رفتاری فوردایس بر افزایش شادمانی و کاهش اضطراب و افسردگی ، وبهبود روابط اجتماعی دانشجویان دانشگاه اصفهان،پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه.
– عابدی، احمد. میرزایی، پریوش.(1384).مقایسه اثر بخشی روش شناختی – رفتاری فوردایس و روش آموزش مهارت های اجتماعی در افزایش میزان شادی دانش آموزان دبیرستان های اصفهان، اندیشه های نوین تربیتی، دوره 2، شماره3و 4، صص:59-74
– عبدی مالیدره ، فاطمه .(1385) . اثر بخشی مشاوره شغلی با مدل شادکامی فوردایس بر رضایت شغلی مشاوران شهرستان قائم شهر ، فصلنامه علوم پژوهشی،شماره 1،صص:12-30.
– عزیزی ،محسن .(1388).بهداشت روانی وب سایت روانشناسی ومشاوره.
– عسگری ، پرویز. احدی، حسن.(1386). رابطه بین شادکامی ، خودشکوفایی ، سلامت روانی و عملکرد تحصیلی با دوگانگی جنسی در دانشجویان دختر و پسر.فصلنامه دانش و پژوهش در روانشناسی، شماره 33، صص:95-116.
– فتحی، مهدی.(1385). مهارت کنترل استرس، مشهد: شهیدی پور
– فیست ،جس،گریگوری .(2000).نظریه های شخصیت .ترجمه یحیی سید محمدی .تهران :نشر روان .(1384).
– قاسمی، افشان. عابدی، احمد(1388) اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر میزان شادکامی سالمندان. دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی،شماره 41، دوره 2،صص:17-41
– کامیاب،زهره. حسین پور، محمد.سودانیف منصور.(1388). بررسی اثربخشی آموزش شادمانی به شیوه فوردایس بر افزایش شادمانی بیماران مبتلا به دیابت شهرستان بهبهان، فصلنامه دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی،شماره42،صص:108-123
– کارلسون ، ریچارد .(1997) . زندگی شادمانه . ترجمه ، شریفی درآمدی ، پرویز .(1380). تهران : روانسنجی
– کارآلان .(2004) . روانشناسی مثبت علم شادمانی و نیرومندی های انسان . ترجمه ، پاشا شریفی ، حسن . ثنایی ، باقر .(1385). تهران : سخن.
– گنجی ،حمزه.(1386)،بهداشت روانی.تهران :ارث باران
– لاما، دالایی . کاتلر .(1382) هنر شاد زیستن . ترجمه : انوشیروانی ، ش ، تهران :رسا
– میراحمدی،سیده لیلا، احمدی، سد احمد.(1390).اثر بخشی زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خود تنظیمی بر شادکامی و سلامت روان زوجین شهر اصفهان، یافته های نو در روانشناسی، سال هفتم،شماره 22،صص:33-43.
– محرابی،علیرضا.(1391). بررسی اثر بخشی مدل شادکامی فوردایس بر کیفیت زندگی بیماران دیابتی و سرطانی شهر اردبیل،فصلنامه اندیشه و رفتار،دوره2، شماره9،صص:130-142
– مرادی، مریم. سیدابراهیم، جعفری . محمدرضا ،عابدی.(1386). تاثیر آموزش به شیوه فوردایس بر افزایش میزان شادمانی معلمان آموزش و پرورش شهر اصفهان، فصلنامه طب و تزکیه، شماره67، صص:69-76
– میرزائی تشنیزی، پریوش. پورشهریاری، مه سیما.ام البنین، شیبانی.(1388). مقایسه اثربخشی آموزش برنامه بهزیستی ذهنی و روش شناختی- رفتاری فوردایس در کاهش میزان افسردگی دانش آموزان دبیرستانهای شهراصفهان ، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، دوره17، شماره4، صص:291-302.
– میلانی فر، بهروز.(1382)بهداشت روانی .تهران :قموس
– هنری ماسن، هاول. وی کانجر، جان ین.(1992). رشد وشخصیت کودک، ترجمه: مهشید یاسائی.(1383).تهران: مرکز.
– یوسفی لویه، محید. صالحی، مهدیه. نفیسی، غلامرضا.(1389).تاثیر آموزش شادکامی به شیوه شناختی – رفتاری فوردایس بر سلامت عمومی و هوش هیجانی دانشجویان، رساله دکتری،صص:47-62.
منابع لاتین:
* Alberktsen, G. ( 2003) happiness and related factors in pregnant women, department of psychiatry , faculty of medicine, chulalongkorn university, Bangkok, Thailand, 71-412-426
* Adelman, H. S,Q. Taylor, l.(2000). Lookingal school health and lens of social policy Research & practice, 3,pp: 117-132.
* Amnon, Levy.(2009). A theory of happiness-wealth relationship with status-sensitive communication Original Research Article The Journal of Socio-Economics, Volume 38, Issue 1, PP: 168-172.
* Argyle , M.(2001) The Psychology Of happiness : London : Routlege.
* Astin, J. A., Beckner, W., Soeken, K., Hochberg, M. C. & Berman, B. (2002). Psychological intervention for rheumatoid arthritis: A meta- analysis of randomized controlled trials. Arthritis and Rheumatism, 47, 291-302.
* Buss, D.(2000), The Evalution of happiness. American psychologist, 53:15-23.
* Borgonovi, Francesca.(2008). Doing well by doing good. The relationship between formal volunteering and self-reported health and happiness Original Research Article Social Science & Medicine, Volume 66, Issue 11, Pages 2321-2334.
* Compton, W.C. (2000). Meaningfulness as a mediator of subjective well-being,
Psychological Reports, 87, 756-760.
* Dierner , E. (2002) , Frequently Asked Question (F. A.Qs) About Subjective well -Being.
* David W, Chan.(2013). Subjective well-being of Hong Kong Chinese teachers: The contribution of gratitude, forgiveness, and the orientations to happiness Original Research Article Teaching and Teacher Education, Volume 32, May 2013, Pages 22-30
* Freda DeKeyser Ganz, Jeremy M. Jacobs .(2014).The effect of humor on elder mental and physical health Original Research Article Geriatric Nursing, In Press, Corrected Proof, Available online 18,pp:136-147.
* Fordyse, M.W (1997) . Aprogram to increase personal happiness further studies . Journal of counseling psychology 24,6,5.11,521.
* Fagan , R. W. (1998 ). Social well – being in university students. Journal of Youth and Adolescence , 23 : 120 – 127
* Jayasvasti, K. ( 2005 ). Happiness and related factors in pregnant women, department of psychiatry, faculty of median, chulalongkorn university, Bangkok, Thailandو21:124-136.
* Janani K.(2001). studying the relationship between inter-family interactions and mental health of third grade students in the city of Boroujerd [MSc Thesis]. Tehran: Teacher training University1,pp:96-101.
* Karin, G., Albreksten, G. and Qvarnstrom, U. (2003). Association between psychosocial factor and happiness among school adolescent, International Journal of nursing practice , 9, 166-175.
* Kawamato, ( 1999). Happiness and background factor in community dwelling older person. department of Internet medicine, Nomura municipal Hospital.41-21-33.
* Karin, G., Albreksten, G. and Qvarnstrom, U. (2003). Association between psychosocial factor and happiness among school adolescent, International Journal of nursing practice , 9, 166-175.
* Kawachi I, Berkman LF. (2001).Social ties and mental health. J Urban Health , 78(3): 458-67.
* Lyumbomirsky, S. Sheldon, K. M. & Schkad, D. (2005). Pursuing happiness: The General Psychology 9, PP. 111-131.
* Myers, D.G, (2004). Happy and Healthy. http: // abclocal.Go.Com / 68 – wls / News / 012802 – hs – happy healthy.Htm 1.
* Ross, S.E. Niebling, B.C., & Heckert, T.M. (2000). Sources of stress among college students. College students journal, 33 (2), 312-317.
* Steven,Pliz.K.a(2000).Affective disordering juvenile offender: A prelimnaly .Am J psychiatry,157:130-139.
* Sepermanesh Z, Ahmanvand A, Yavari P, Sae R.(2008).[Mental health in high school adolescents Kashan city in 2004 year]. Iran J Epidemiol, 4(2): 43-9.
* Seligman. H. (2000).Quality of life and health . lst ed . Berlhn: Blackwell-Wisenchafet , Vol 5 P: 45-46.
* Shuk, Gladys. Fong Li, H.L.U,(2009). Exploring the Relationships of Physical Activity, Emotional Intelligence and Health in Taiwan College Students Original Research Article Journal of Exercise Science & Fitness, Volume 7, Issue 1, Pages55-63.
* Visser,verhust.(2000). Predictors of psychopatology in young adult referred to mental health services in clinical or adolescent.BJP:177:57-73.
* Vitalino,Peter,et al.(1988). A bio psycho social model of medical distress .Behavioralmedicine.11:311-331.
* Veenhoven, R. (1997). Advances in understanding happiness. Published in French in Reve Quebecoise de psychologie. 18, pp. 29-74
* Zeman, sophine. (2003). Mental health and illness in young people. The Ethic of Neuroscience information sheet. 4. 21.27.
1Seligman
2Pill
3Zeman
4Fagan
5Ross
6Jayasvasti
7 Visser
8 Steven
9 Kawamato
10 Alberktsen
11 Fordyce
12Preventive
13Henry Masen At All
14Amato
15 Amato
16Janani
17 Kawachi
18 Adelman
19Berofi & Mac Kaslan
20Jones & Jones
21Salivan
22Pherom
23Sholtez
24- subjectiv well-being
25Kayes & Lopez
26- self-acceptahce
27- personal growth
28- parpose in life.
29- Environmental mastery
30- Autonomy
31– positive relation
32- social acceftance.
33- social actualizance
34-social cohtribution
35-social coherence
36Kayes & Lopez
37Kayes & Lopez
38Kayes & Lopez
39Kayes
40-Existentialism
41Abraha Maslow
42-carL Rogers
43Tabo
44Murray
45Fist
46Horne
48Iaric Burn
49Rozenhan & Seligman
50Feromm
51Rozenhan & Seligman
52Wiliam macDougal
53Harry staaKsullivan
1GoLdstein
2FranK
1sKinner
57Fist
1Adler
1Ellis
60lama &Dalieaei
61Diener
62Karelson
63Veenhoven
64Makgil
65Iznek
66Argyl
67Argyl
68Iznek
69Corlson
70From
71Dacher
72Carr
73Iznek
74Eddington. N&Shuman
75Seligman
76 Vitalino
77 Alberktsen
78Hayens & Joseph
79 Karin, Albreksten, and Qvarnstrom
80Gladys At All
81Parnegar
82Astin At All
83Alberktsen
84Seligman
85Borgonovi
86Feryda
87Amnon
88David
89 General Health Questionnaire'GoldegD.p
90 Comatic symptom
91Anxiety &sleep disorder
92Sociol Function
93Depression symptoms
—————
————————————————————
—————
————————————————————
8