تارا فایل

اثربخشی آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر تعهد زوجین


فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات پژوهش
مقدمه …………..1
1-1 شرح و بیان مسئله پژوهش 2
1-2 اهمیت و ارزش پژوهش 11
1-3 اهداف پژوهش 13
1-3-1 هدف کلی 13
1-3-2 اهداف جزئی 13
1-4 فرضیههای پژوهش 13
1-5 تعریف نظری و عملیاتی اصطلاحات 14
فصل دوم: مبانی نظری و بازنگری پیشینه پژوهش
مقدمه 17
2-1 قسمت اول: تعهد زناشویی 17
2-1-1 ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی 17
2-1-2 ابعاد تعهد زناشویی 21
2-1-2-1 تعهد شخصی 22
2-1-2-2 تعهد اخلاقی 23 2-1-2-3 تعهد ساختاری 24
2-1-3 عوامل موثر بر تعهد زناشویی 26
2-1-3-1 نگرش نسبت به ازدواج 26
2-1-3-2 نگرش نسبت به طلاق 27
2-1-3-3- تجارب همزیستی بدون ازدواج 27
2-1-3-4 کیفیت زندگی زناشویی 28
2-1-3-5- روابط پیش از ازدواج 28
2-1-3-6 طلاق والدین 29
2-1-3-7 ویژگی های شخصیتی 30
2-1-4 نظریه ها و مدل های مرتبط با تعهد زناشویی 31
2-1-4-1 نظریه ها و مدل های خاص مرتبط با تعهد زناشویی 31
2-1-4-1-1 نظریه استرنبرگ 31
2-1-4-1-2 مدل سرمایه گذاری رسبالت 33
2-1-4-2 نظریه ها و مدل های عام مرتبط با تعهد زناشویی 34
2-1-4-2-1 نظریه وابستگی 34
2-1-4-2-2 نظریه مبادله 35
2-1-4-2-3 مدل پاسخ به نارضایتی از رابطه 37
2-1-4-2-4 نظریه مرحله ای توسعه رابطه 39
2-2 قسمت دوم: صمیمیت زناشویی 41
2-2-1 صمیمیت چیست؟ 41
2-2-2 مولفههای صمیمیت 42
2-2-2-1 صمیمیت احساسی 43
2-2-2-2 صمیمیت روانشناختی 43
2-2-2-3 صمیمیت فکری 43
2-2-2-4 صمیمیت جنسی 44
2-2-2-5 صمیمیت جسمانی (غیرجنسی) 45
2-2-2-6 صمیمیت معنوی 45
2-2-2-7 صمیمیت زیبایی شناختی (هنری) 45
2-2-2-8 صمیمیت اجتماعی- تفریحی 46
2-2-2-9 صمیمیمت زمانی 46
2-2-3 پویاییهای صمیمیت 46
2-2-4 صمیمیت و ارتباط 47
2-2-4-1 مشکلات رایج و معمول فرستنده 47
2-2-4-1-1 دروغگویی 47
2-2-4-1-2 پیامهای پنهان 48
2-2-4-1-3 پیامهای مبهم 48
2-2-4-1-4 ارتباطهای متناقض 48
2-2-4-2 مشکلات رایج گیرنده پیام 49
2-2-4-2-1 مشکلات ضعف توجه 49
2-2-4-2-2 حالت دفاعی داشتن 49
2-2-4-2-3 عوامل روانشناختی 49
2-2-5 نیاز داشتن به صمیمیت 50
2-2-6 هفت مرحله صمیمیت 51
2-2-6-1 کلیشهها: اولین سطح صمیمیت 51
2-2-6-2 حقایق: دومین سطح صمیمیت 51
2-2-6-3 عقاید: سومین سطح صمیمیت 51
2-2-6-4 امید و رویاها: چهارمین سطح صمیمیت 51
2-2-6-5 احساسات: پنجمین سطح صمیمیت 52
2-2-6-6 اشتباهات، ترسها، و شکستها: ششمین سطح صمیمیت 52
2-2-6-7 نیازهای قانونی: هفتمین مرحله صمیمیت 52
2-2-7 عوامل موثر بر صمیمیت 53
2-2-7-1 عوامل اجتماعی 53
2-2-7-2 عوامل روانشناختی 54
2-2-7-3 عوامل بین فردی موثر بر صمیمیت 56
2-3 قسمت سوم: نگرش ها و انتظارات جنسی 58
2-3-1 تاریخچه نگرش نسبت به تمایلات و رفتارهای جنسی انسان 58
2-3-2 نظریات روانشناسان و روانپزشکان مشهور در مورد انگیزه جنسی انسان 59
2-3-2-1 تمایلات و رفتارهای جنسی انسان از دیدگاه زیگموند فروید 59
2-3-2-2 تمایلات و رفتارهای جنسی انسان از دیدگاه آدلر 60
2-3-2-3 تمایلات و رفتارهای جنسی آزادیدگاه مزلو 60
2-3-3 عوامل روانی جنسی 61
2-3-4 انتظارات زناشویی 65
2-3-5 شکل گیری انتظارات زناشویی 66
2-3-6 انتظارات غیرواقع بینانه، انتظارات واقع بینانه 67
2-3-6-1 انتظارات غیرواقع بینانه 67
2-3-6-2 انتظارات واقع بینانه 68
2-3-7 تاثیر انتظارات مثبت در زندگی زناشویی 69
2-3-8 انتظارات مثبت زناشویی و عملکرد روابط 70
2-3-9 شرایط تایید انتظارات 72
2-3-10 اسنادهای مثبت و منفی 73
2-3-11 نگرش های زناشویی 74
2-3-12 عوامل موثر بر نگرش های زناشویی 74
2-3-12-1 روند اجتماعی شدن 74
2-3-12-2 ساختار فرصت ها 74
2-3-12-3 تجارب با هم بدون، بدون ازدواج 75
2-3-12-4 سوء استفاده و سوء رفتار در دوران کودکی 75
2-3-12-5 خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان 75
2-3-12-6 وضعیت تاهل و تجرد 75
2-3-13 تعریف آموزش جنسی 76
2-3-14 عوامل موثر بر رفتار جنسی 80
2-3-15 مفهوم تربیت جنسی 84
2-3-16 اهداف تربیت جنسی 84
2-4 قسمت چهارم: پیشینه ی پژوهش 87
2-4-1 پژوهش های مرتبط با تعهد زناشویی در داخل کشور 87
2-4-2 پژوهش های مرتبط با تعهد زناشویی در خارج از کشور 88
2-4-3 پژوهش های مرتبط با صمیمیت زناشویی داخل کشور 91
2-4-4 پژوهش های مرتبط با صمیمیت زناشویی در خارج کشور 93
2-4-5 پژوهش های مرتبط با نگرش ها و انتظارات جنسی زوجین در داخل کشور 95
2-4-6 پژوهش های مرتبط با نگرش ها و انتظارات جنسی در خارج کشور 96
2-5 نتیجه گیری فصل دوم 98

فصل سوم: طرح پژوهش
3-1 روش پژوهش 99
3-2 جامعه آماری 100
3-3 نمونه آماری و روش نمونه گیری 100
3-4 شرایط ورود به تحقیق 100
3-5 متغیرهای مورد مطالعه پژوهش 101
3-6 ابزار پژوهش 101
3-7 شیوه ی اجرای پژوهش 104
3-8 تجزیه و تحلیل داده ها 104
3-9 محتوای جلسات 105
فصل چهارم: یافته های پژوهش
4-1 مقدمه 106
4-2 یافته های توصیفی پژوهش 106
4-3 یافته های استنباطی پژوهش 111
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1 مقدمه 140
5-2 بحث و نتیجه گیری 141
5-3 پیشنهادهای کاربردی 146
5-4 پیشنهادهای پژوهش 147
5-5 محدودیتهای پژوهش 148
"پیوست الف" 149
"پیوست ب" 166
منابع فارسی 169
منابع غیرفارسی 174

فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول (2-1): ازدواج به عنوان یک سنت و ازدواج به عنوان یک رابطه 26
جدول (2-2): انواع عشق بر اساس ترکیب مولفه های عشق استرنبرگ 32
جدول (3-1): برنامه آموزش نگرش ها و انتظارات جنسی زوجین 105
جدول (4-1): توزیع فراوانی گروه نمونه براساس گروه 106
جدول (4-2): توزیع فراوانی گروه آزمایش و کنترل براساس جنسیت 107
جدول (4-3): توزیع فراوانی گروه آزمایش و کنترل براساس میزان تحصیلات 107
جدول (4-4): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد صمیمیت عاطفی 107
جدول (4-5): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد صمیمیت عقلانی 108
جدول (4-6): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد صمیمیت فیزیکی 108
جدول (4-7): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد صمیمیت اجتماعی- تفریحی 108
جدول (4-8): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد صمیمیت ارتباطی 109
جدول (4-9): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد صمیمیت روان شناختی 109
جدول (4-10): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد صمیمیت جنسی 109
جدول (4-11): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد صمیمیت کلی 110
جدول (4-12): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد تعهد شخصی 110
جدول (4-13): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد تعهد اخلاقی 110
جدول (4-14): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد تعهد ساختاری 111
جدول (4-15): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 111
جدول (4-16): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت عاطفی 112
جدول (4-17): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 112
جدول (4-18): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت عاطفی 112
جدول (4-19): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 113
جدول (4-20): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت عقلانی 113
جدول (4-21): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 113
جدول (4-22): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت عقلانی 114
جدول (4 -23): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 114
جدول (4-24): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت فیزیکی 114
جدول (4-25): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 115
جدول (4 -26): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت فیزیکی 115
جدول (4-27): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 115
جدول (4-28): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت اجتماعی- تفریحی 116
جدول (4-29): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 116
جدول (4-30): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت اجتماعی – تفریحی 116
جدول (4-31): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 116
جدول (4-32): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت ارتباطی 117
جدول (4-33): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 117
جدول (4 -34): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت ارتباطی 117
جدول (4-35): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 118
جدول (4-36): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت مذهبی 118
جدول (4-37): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل بعد صمیمیت مذهبی 118
جدول (4-38): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 118
جدول (4-39): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت مذهبی 119
جدول (4-40): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 119
جدول (4-41): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت روان شناختی 119
جدول (4-42): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 120
جدول (4-43): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت روان شناختی 120
جدول (4-44): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 120
جدول (4-45): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت جنسی 121
جدول (4-46): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 121
جدول (4-47): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت جنسی 121
جدول (4-48): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 122
جدول (4-49): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت کلی 122
جدول (4-50): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 122
جدول (4-51): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت جنسی 123
جدول (4-52): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 123
جدول (4-53): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 124
جدول (4-54): نتایج تحلیل واریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت عاطفی 124
جدول (4-55): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 124
جدول (4-56): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 125
جدول (4-57): نتایج تحلیل واریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت عقلانی 125
جدول (4-58): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 125
جدول (4-59): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 126
جدول (4-60): نتایج تحلیل واریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت فیزیکی 126
جدول (4-61): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 126
جدول (4-62): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 127
جدول (4-63): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت اجتماعی – تفریحی 127
جدول (4-64): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 127
جدول (4-65): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 128
جدول (4-66): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت ارتباطی 128
جدول (4-67): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 128
جدول (4-68): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 129
جدول (4-69): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت مذهبی 129
جدول (4-70): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 129
جدول (4-71): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 130
جدول (4-72): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت روانشناختی 130
جدول (4-73): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 130
جدول (4-74): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 131
جدول (4-75): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت جنسی 131
جدول (4-76): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 131
جدول (4-77): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 132
جدول (4-78): نتایج تحلیل واریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد صمیمیت کلی 132
جدول (4-79): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 132
جدول (4-80): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد تعهد شخصی 133
جدول (4-81): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 133
جدول (4-82): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد تعهد شخصی 133
جدول (4-83): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 134
جدول (4-84): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر بعد تعهد اخلاقی 134
جدول (4-85): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 134
جدول (4-86): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد تعهد اخلاقی 134
جدول (4-87): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 135
جدول (4-88): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 135
جدول (4-89): نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر تعهد ساختاری135
جدول (4-90): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 136
جدول (4-91): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد تعهد ساختاری 136
جدول (4-92): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 137
جدول (4-93): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 137
جدول (4-94): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد تعهد ساختاری 137
جدول (4-95): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 138
جدول (4-96): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 138
جدول (4-97): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد تعهد شخصی 138
جدول (4-98): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و
کنترل 139
جدول (4-99): نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانسها 139
جدول (4-100): نتایج تحلیل واریانس مانوا ماندگاری تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر بعد تعهد اخلاقی 139

فهرست شکل ها
عنوان صفحه
شکل (2-1): ارزیابی و انطباق با تعارض ها و کشمکش ها در روابط نزدیک (خمسه، 1382) 68

چکیده
هدف از پژوهش حاضر عبارت از اثربخشی آموزش گروهی بر بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر تعهد و صمیمیت زوجین شهر اصفهان بود. روش تحقیق نیمه تجربی بود و از طرح پیش و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسرای خانواه اصفهان بودند که تعداد 32 زوج به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش در دسترس انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (16 زوج گروه آزمایش و 16 زوج گروه کنترل). ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه صمیمیت اولیا و پرسشنامه تعهد آدامز و جونز بودند. در گروه آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت یکبار در هفته مداخله گروه درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری اجرا شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش گروهی بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی به سبک شناختی- رفتاری بر تعهد و صمیمیت زوجین تاثیر معنادار داشته است (05/0p). بدین ترتیب آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی موجب افزایش تعهد و صمیمیت زوجین می شود.
کلیدواژه ها: آموزش گروهی، نگرش ها و انتظارات جنسی، صمیمیت، تعهد

فصل اول
کلیات پژوهش

کلیات پژوهش
مقدمه
روابط صمیمانه در بین افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین روابط صمیمانه بر بهزیستی فیزیکی، روانشناختی و بر توانایی افراد در جهت عملکرد موثر در زمینههای مختلف فردی، خانوادگی و شغلی موثر است. ایجاد و ابقاء روابط صمیمانه به وسیله پیوندهای هیجانی خاصی تقویت میشود. همچنانکه روابط سالم در زندگی منافع و پیامدهای مثبتی را در بر دارد، روابط ناراضی کننده سلامت جسمی و روانشناختی افراد را به خطر میاندازد. داشتن رابطه صمیمانه و دلبستگی عاطفی با افراد نزدیک زندگی چون والدین، همسر و فرزندان یکی از مهمترین نیازهای بشری است. تلاش در جهت جستجو و حفظ رابطه با افراد مهم زندگی یک اصل انگیزشی بوده و در تمام طول زندگی با وی همراه است (بطلانی، 1387).
عواملی که در روانشناسی، روابط نزدیک را تعریف میکند عبارتند از درگیری احساس، تقسیم کردن افکار و احساسات و دلبستگی بین فردی یا تعهد. درگیری احساس مشتمل بر احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به همسر میباشد. تقسیم کردن احساسات به سهیم شدن زوجین در تجربههای یکدیگر اشاره دارد و وابستگی و ایجاد تعهد میان زوجین خوشبختی آنان را به یکدیگر گره میزند (تبعه امامی، 1382).
تعهد زناشویی به این معنی است که زوجین چقدر برای روابط زناشویی خود ارزش قائل هستند و تا چه اندازه به حفظ و تداوم ازدواج خود میاندیشند (آماتو1، 2004). تعهد به این صورت است که فرد همسرش را دوست میدارد، به او وفادار است و از تمایل به درگیری به هر شکل و شمایل که باشد، اجتناب میکند (کلارک2، ترجمه قراچه داغی، 1388).
در اواخر قرن بیستم، تعهد زناشویی هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ پژوهشی مورد توجه محققان قرار گرفته است. پژوهشگران زیادی برای پاسخگویی به این سوال که چرا بسیاری از زوجین علیرغم فقدان رضایتمندی زناشویی همچنان به همسر و ازدواج خود پایبند و متعهد باقی میمانند، تلاش کردند تا از طریق ارائه مدلهای مختلف به مفهومسازی و تبیین تعهد زناشویی بپردازند. به دنبال این امر، مدلهای نظری مختلف، مقیاسها و روشهای ارزیابی متعدد و تعاریف و مولفههای زیادی پیرامون تعهد زناشویی مطرح شد (هارمون3، 2005).
از آن زمان تاکنون، تعهد زناشویی در همه حوزههای مطالعاتی ازدواج و خانواده، وارد شد. بر این اساس، نه تنها تعداد مطالعاتی که مستقیماً در ارتباط با تعهد زناشویی و ابعاد آن است، به صورت قابل ملاحظهای افزایش یافت، بلکه در اغلب مطالعاتی که تاکید اصلی آنها بر تعهد زناشویی نبوده نیز تعهد به عنوان یک متغیر مهم در حفظ و تداوم زندگی زناشویی مورد توجه قرار گرفت (آماتو، 2008).
روابط جنسی تنها هنگامی به معنای واقعی کلمه اغناء کننده خواهد بود که توام با عشقورزی باشد؛ بدین معنی که قلبها و احساسات خود را با هم سهیم شوند. اغلب مردم به دنبال تجارب جنسی اغناء کننده نیستند، بلکه تنها به دنبال رضایت جنسی هستند. تنها با اصلاح و بهبود روشهای عشقورزی و نفوذ اجرای عمل جنسی، نمیتوان به اغنای جنسی دست یافت. رضایت و احساس اغنای درونی، تنها با بهبود و اصلاح رابطهای احساس و عاطفی میان دو انسان امکانپذیر است (آنجلیس، ترجمه ابراهیمی، 1384).
1-1 شرح و بیان مسئله پژوهش
واژه انگلیسی صمیمیت4 از واژه ای لاتین به معنی درون مشتق می شود. بنابراین صمیمیت یعنی دو نفر درون خود را به روی یکدیگر باز می کنند. صمیمیت یعنی ورود عاطفی، فکری، اجتماعی، فیزیکی و معنوی به زندگی یکدیگر. صمیمیت یعنی ارتباط و اتصال در عمیق ترین سطح ممکن به همه ی حوزه های زندگی. وقتی با کسی صمیمی هستیم فکر می کنیم او نهایت خیر و صلاح ما را می خواهد، بنابراین بدون ترس از اینکه او از گفته های ما یا آنچه در ما می بیند سوء استفاده کند وجود خودمان را و مکنونات قلبی مان را به روی او می گشاییم (چاپمن5، ترجمه موحد، 1384).
صمیمیت مفهوم وسیعی است که می تواند از بحث درباره ی جزئیات زندگی تا افشای خصوصی ترین احساسات جنسی که کسی به راحتی در مورد آن سخن نمی گوید را دربر می گیرد. صمیمیت محصول فرعی توجه کردن، پذیرفتن، حساسیت به خرج دادن و درک کردن است. بنابراین با از دست رفتن صمیمیت یکی از اتصال های زندگی زناشویی از بین می رود (بک6، ترجمه قراچه داغی، 1382).
صمیمیت یک فرایند تعاملی است که شامل تعدادی از ابعاد مرتبط به هم می باشد. محور این فرایند شناخت، درک، پذیرش، همدلی با احساسات فرد دیگر و قدردانی با پذیرش دیدگاه منحصر به فرد دیگری از دنیا است. صمیمیت یک نیاز اساسی در انسان است که در چارچوب نیاز بقا برای دلبستگی رشد می کند (باگاروزی7، ترجمه رضازاده و پورنقاش تهرانی، 1386).
صمیمیت که به عنوان یک فرایند مهم در توسعه روابط دوستانه شناخته شده است، در حال حاضر نگرانی عمده متخصصان مشاوره، خانواده و ازدواج است. تغییر تکنولوژی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نیز تغییرات در حوزه مذهب در تغییر کارکرد اولیه ازدواج که شامل عشق و صمیمیت و محبت بین زن و شوهر است نقش اساسی دارد (هیکمان8 و همکاران، 1997؛ به نقل از شاه سیاه، 1387).
صمیمیت یک خود- آشکاری متقابل است. به این صورت که دو نفر به طور پیوسته همدیگر را کشف و مجدداً کشف می کنند. این فرایند بی انتهایی است، چون شخصیت های ما لایه ای بی پایان دارند. گفتگو، تجارب مشترک و گذراندن عمر در کنار یکدیگر، این لایه ها را پس می زند و جنبه ها نو و متفاوتی از شخصیت های ما را آشکار می سازد. در ضمن، صمیمیت یک کشف مجدد پیوسته است. چون ترجیحات ما تغییر می کنند، امیدها و رویاهای ما تغییر می کنند و به همین علت به روشی که دوست داریم روزها و هفته های خود را سپری می کنیم. صمیمیت نیاز به زمان دارد (کلی9، ترجمه تمدن، 1387).
صمیمیت نزدیکی، تشابه و یک رابطه شخصی عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگر است و مستلزم شناخت و درک عمق فرد دیگر به منظور بیان افکار و احساساتی است که به عنوان منشا تشابه و نزدیکی بکار میرود. صمیمیت یک فرایند تعاملی است و شامل ابعادی مرتبط به هم است. محور این فرایند شناخت، درک، پذیرش، همدلی با احساسات فرد دیگر، قدردانی و پذیرش دیدگاه او است. صمیمیت یک نیاز اساسی و واقعی است و تنها یک تمایل یا آرزو نیست. صمیمیت مفهوم وسیعی دارد و شامل خود افشایی، رابطه جنسی، رابطه هیجانی- بدنی و صمیمیت را شامل نه بعد صمیمیت هیجانی، روانشناختی، عقلانی، جنسی، جسمانی، معنوی، زیباشناختی، اجتماعی- تفریحی و زمانی میداند. شدت صمیمیت و ابعاد نه گانه آن در هر فرد متفاوت از دیگری است (باگاروزی، ترجمه رضازاده، پدر نقاش تهرانی، 1386).
تعهد زناشویی یکی از ویژگی های مهم ازدواج های موفق و طولانی مدت است. واژه تعهد10 به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمالی خاص است و یا حالتی دال بر وابستگی عاطفی و عقلانی به ایدهآلی مطلوب است (گود، 1384). در زبان فارسی، تعهد به معنای "به گردن گرفتن شرط و پیمان و خود را ملزم به انجام عملی دانستن" تعریف شده است و تعهد عبارت است از: 1- عمل متعهد شدن به یک مسئولیت یا یک باور، 2- عمل ارجاع یا اشاره به یک موضوع، 3- تقبل یا عهده دار شدن انجام کاری در آینده، 4- حالت یا وضعیت اجبار یا الزام عاطفی به انجام کاری در آینده (سیف اله پور، 1385).
در فرهنگ اسلامی، تعهد به معنای پایبندی به اصول و قراردادهایی است که انسان به آنها پایبند و پایدار است. فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار است و به اهدافی که به خاطر آنها و برای حفظ آنها پیمان بسته است، خیانت نمی کند (مطهری، 1368؛ به نقل از سیف اله پور، 1385).
لیک و لیک11 (1977) تعهد بین فردی را یک حالت ناخواسته ای می دانند که به تبادل احساسات دو شریک منجر می شود. نویسندگان بسیاری تعهد را اعترافی می دانند که در مورد علاقه به نگهداری یک رابطه مطرح می شود (لوینگر12، 1980؛ رسبالت13، 1983؛ به نقل از تبعه امامی، 1382). تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و به معنای تک همسری است و چنین تعریف می شود: "شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان". برای آن که زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، دراز مدت و موفقی داشته باشند، هر دوی آنها باید در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود14، 1384).
تعاریف متعددی برای تعهد زناشویی15 ارائه شده است. قدیمی ترین تعریف متعلق به دین و اسپانیر16 (1974) است. به نظر آنان تعهد زناشویی عبارت است از: "تمایل زوجین به حفظ و تداوم رابطه مشترک". در مدل سه وجهی عشق استرنبرگ17، سومین راس مثلث، تعهد است و به تصمیم گیری زوجین در مورد اقامت کردن و در کنار همدیگر بودن اشاره دارد که تعهد در شکل کوتاه مدت، رابطه با یک شریک معین و در شکل بلند مدت، عاملی برای حفظ تداوم و بقای روابط عاشقانه است (استرنبرگ، 1984، 1986، 1988، 1997؛ به نقل از قمرانی و عباسی مولید، 1387). استنلی و مارکمن18 (1992) تعهد زناشویی را شامل دومولفه: از خود گذشتگی نسبت به همسر و ناتوانی در ترک رابطه زناشویی دانسته اند.
آدامز و جونز19 (1995، 1996، 1997، 1999؛ به نقل از جونز، 2004) تعهد زناشویی را به عنوان "تمایل زوجین برای تداوم رابطه زناشویی بدون توجه به نوسان میزان رضایتمندی" تعریف کردند که شامل سه بعد، 1- تعهد نسبت به همسر (جاذبه زناشویی)، 2- تعهد نسبت به ازدواج (التزام اخلاقی) و 3- محدودیت اجتماعی (احساس به دام افتادگی) است. تعهد نسبت به همسر شامل عشق، رضایت، فداکاری و سرسپردگی است. تعهد نسبت به ازدواج به مسئولیت پذیری زوجین برای حفظ ازدواج و احترام به آن گفته می شود. محدودیت اجتماعی نیز به پیامد های عاطفی، مالی و اجتماعی اطلاق اشاره دارد که مانع از فسخ پیمان ازدواج می شود.
جانسون20 (1973، 1982، 1991، 1999؛ به نقل ازهارمون، 2005) مدلی را ارائه نمود که در آن تعهد زناشویی به صورت سه نوع، 1- تعهد شخصی21، 2- تعهد اخلاقی22 و 3- تعهد ساختاری23 مطرح شده است. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است. تعهد اخلاقی بیانگر وفاداری اخلاقی فرد به ازدواج است و تعهد ساختاری نیز به موانع و محدودیت های موجود در ترک رابطه زناشویی و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد. در رابطه با ویژگی های تعهد زناشویی نیز اظهار نظرهای متعددی مطرح شده، به گونهای که در منابع مختلف لیست های متعددی از ویژگیهای تعهد به چشم می خورد که برخی از آنها دارای وجوه تشابه و همپوشی زیاد و برخی دارای شباهت کمتری هستند.
تبعه امامی (1382) در پژوهش خود مفاهیمی همچون: مسئولیت، وفاداری، ایمان داشتن، اعتماد و در زمان خوبی و بدی در کنار هم بودن را به عنوان مفاهیم مرکزی تعهد و مفاهیمی همچون: در دام احساس گرفتار آمدن، تفکر درباره طرف مقابل در هر زمان و توجه را متمرکز طرف مقابل کردن را به عنوان مفاهیم پیرامونی تعهد مطرح کرده است. در این رابطه، آنجلیس (1382) نیز تعهد زناشویی را مشتمل بر ویژگی های زیر می داند:
1- مسئولیت: درجه تعهدی که یک فرد در مقابل پیمان بسته شده یا جهت انجام یک کار، نشان می دهد. مسئولیت پذیری به عنوان یکی از ویژگی های اصلی تعهد، معیاری فراهم می آورد تا زن و شوهر خود را با آن بسنجند.
2- گذشت و فداکاری: گذشت یعنی گذشتن از حق خود و امتیاز را به شخص مقابل واگذاشتن.
3- وفاداری به قول و عهد: یکی از بارزترین ویژگیهای تعهد، وفاداری و وفای به عهد بسته شده است. ازدواج یکی از محکم ترین عهد هایی است که در طول زندگی بسته میشود.
4- اعتماد: یعنی درجه ایمان و قابلیت اتکا در یک فعالیت یا موقعیت و یا نسبت به رفتار افراد حاضر در آن موقعیت، بطوری که اعتماد و اطمینان به محکم شدن پایه های ازدواج کمک می کند و هر چه ریشه های یک زندگی زناشویی مستحکمتر باشد، تعهد و پایبندی به حفظ آن زندگی بیشتر خواهد بود.
5- عشق و دوست داشتن: یک رابطه عاشقانه بالغانه در افزایش میزان تعهد و پایبندی به زندگی زناشویی بطور قطع موثر است. واقعیت آن است که بعد از شیدایی اوایل ازدواج و پس از آنکه شور روزهای نخست ازدواج فروکش میکند، توجه به رفاه و خوشبختی همسر، مهم ترین نیروی است که می تواند روابط زناشویی را حفظ نماید و زوجین در هر شرایطی در قبال آسایش، ناراحتی، ثروت و فقر یکدیگر مسئولاند (تبعه امامی، 1382).
اگرچه بعضی از زوجین در آغاز زندگی مشترک، خود را نسبت به رابطه زناشویی متعهد می دانند، اما ممکن است میزان تعهد آنها، آنقدر نباشد که در برابر طوفان های ناگزیر و ناشی از ناملایمات زندگی زناشویی مقاومت کنند (گود، 1384).
بسیاری از مردم تعهد زناشویی را در حضور فیزیکی زوجین کنار یکدیگر جستجو می کنند. در نظر آنها تعهد یعنی آنکه همسرشان را ترک نکنند. اما این مفهوم، جزء کوچکی از تعهد به ازدواج است. تعهد زناشویی معنایی بسیار وسیع تر دارد. معنای آن این است که همسرتان را دوست بدارید، به او وفادار باشید و از همسر دیگری به هر شکل و شمایل که باشد اجتناب کنید. متاسفانه در جامعه امروز، بسیاری از افراد برای حفظ آزادی های فردی خودشان معتقدند که تعهد به ازدواج مربوط به گذشته ها و منسوخ است. آنها به افراد جامعه القا می کنند که پایبندی و وفاداری به ازدواج، برخوردی به شدت ایده آلیستی و آرمان گرایانه در ازدواج است، هروقت به سودشان باشد به آن استناد می کنند و به آن پایبند می مانند و هر وقت که ازدواج مطابق میل شان نیست، به راحتی به آن خاتمه می دهند (کلارک، ترجمه قراچه داغی، 1388).
واقعیت آن است که تعهد به همسر و ازدواج، اعتماد و صمیمیت زناشویی را امکان پذیر می سازد. چگونه می توان به کسی اعتماد داشت اگر افراد بدانند که طرف مقابل، متعهد نیست تا عمری را با آنها زندگی کند؟ بدون اعتماد چگونه می توان افکار و احساسات عمیق خود را با شریک ازدواج درمیان گذاشت؟ اما اگر افراد بدانند و عمیقاً اعتقاد داشته باشندکه همسرشان هرگز آنها را ترک نخواهد کرد و نسبت به آنان وفادار خواهد ماند، تفاوت بزرگی ایجاد می شود. کاملاً روشن است وقتی زن و شوهر بدانند که ازدواجشان باید تا پایان عمر آنها ادامه داشته باشد و با این نیت زندگی مشترک را آغاز کنند، با یکدیگر برخورد مناسب تری می کنند و مسلماً این برخورد در مقایسه با زمانی که زوجین بر این عقیده باشند که اگر با هم بعد از ازدواج به نتایج مطلوب نرسیدند می توانند از یکدیگر جدا شوند، شکل متفاوتی پیدا می کند. پر واضح است که یک زندگی بدون تعهد و وفاداری، چه ساده می تواند به شکست بینجامد. با این توصیف، در جامعه امروز تا زمانی که تعهد به همسر و ازدواج جدی گرفته نشود، نمی توان به ساختار زندگی زناشویی سالمی رسید (همان منبع).
به طور کلی، یک ازدواج موفق حاوی سه رکن اساسی جاذبه، تفاهم و تعهد است. بدون تعهد، رابطه زناشویی، سطحی، ظاهری و بدون سمت و سو خواهد بود و در این صورت، زوجین نخواهند توانست عمق عشق و صمیمیتی را که درسایه وفاداری وتعهد به همسر و ازدواج بوجود خواهد آمد، تجربه کنند (تبعه امامی، 1382).
ما به گونه ای به عشق ورزی نگاه می کنیم، گویی انتظار داریم درمان همه دردها و بدبختی هایی مانند تنهایی، ستیزه جویی با همسرمان، اعتماد به نفس، خودباروی پایین، کسالت، بی حوصلگی، حسادت و غیره باشد، اما در واقع این طور نیست. هنگامی که کوله بار احساسات حل و فصل نشده را با خود به رختخواب می بریم، در واقع با این کار خود را بیشتر سردرگم کرده، عشق ورزی و رابطه ی جنسی که می تواند رابطه ی صمیمی و التیام بخش باشد را آلوده می کنیم. در این گونه مواقع انتظار داریم با عشق ورزی تمام احساسات ناخوشایند ما به طرزی معجزه آسا ناپدید شده و حالمان خوش شود؛ البته دلیل دیگر اینکه چرا در این گونه مواقع به جای حرف زدن و حل و فصل مشکلات به عشق ورزی پناه می آوریم این است که عشق ورزی و روابط جنسی به مراتب ساده تر از حرف زدن می باشد؛ چرا که در آن موقع مجبور نیستیم دنبال کلمات صحیح برای ابراز احساسات و افکار بگردیم و این ریسک را هم به جان نخریده ایم که همه چیز را رها کنیم، دیدارها و موانع روحی را فرو بریزیم و احساسات آسیب پذیری خود را به یکدیگر نشان بدهیم (آنجلیس24، ابراهیمی، 1384).
یکی از مولفه های مهم در یک ارتباط جنسی موفق، دانش و آگاهی جنسی است. حیطه های مهم دانش جنسی که باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از: آناتومی جنسی، چرخه پاسخ جنسی و روش های مربوط به تحریک جنسی همسر که در جلسات مشاوره و درمان جنسی از طریق مختلف در اختیار زوجین قرار می گیرند (همین25 و همکاران، 1976؛ به نقل از عشقی، 1385).
روابط جنسی تنها هنگامی به معنای واقعی کلمه اغناء کننده خواهد بود که توام با عشقورزی باشد؛ بدین معنی که قلبها و احساسات خود را با هم سهیم شوند. اغلب مردم به دنبال تجارب جنسی اغناء کننده نیستند، بلکه تنها به دنبال رضایت جنسی هستند. تنها با اصلاح و بهبود روشهای عشقورزی و نفوذ اجرای عمل جنسی، نمیتوان به اغنای جنسی دست یافت. رضایت و احساس اغنای درونی، تنها با بهبود و اصلاح رابطهای احساس و عاطفی میان دو انسان امکانپذیر است (آنجلیس، ترجمه ابراهیمی، 1384).
تجربه ی جنسی چنان نیرومند و قوی است که نزدیک ترین و صمیمی ترین تجربه ی انسان بوده و در هیچ زمان دیگری به هیچ کس نمی توان تا به این حد نزدیک شد. چنانچه این اتحاد و درهم آمیختن جنسی متناسب با نزدیکی (روحی- احساسی) دو نفر نباشند، عمل جنسی که می تواند تا به این حد مسرت بخش باشد، باعث جدایی و انزوای هرچه بیشتر زوجین شود (همان منبع).
عامل اصلی مشکلات میان زوج ها، انتظارات آنان از یکدیگر در مورد مسائل مختلف زندگی مانند پول، مسئولیت های زندگی، ارتباط جنسی، پرورش فرزندان و چگونگی برآورده ساختن این انتظارات است. اغلب افراد می پندارند همسرشان باید به طور خودکار از انتظارات آنان آگاه باشد و آنها را برآورده کند، در حالی که چنین چیزی امکان پذیر نیست.
باورها، هسته ی نگرش ما به عشق و ارتباط مشترک اند. انسان ها، باورهایشان را از والدین، معلمان و الگوهای مطرح در اطرافشان به دست می آورند. باورهایی مانند "ارتباط جنسی عملی کثیف است" یا "عشق واقعی و ابدی هرگز وجود ندارد"، موجب تخریب ارتباط مشترک می شود. تشخیص باورهای منفی و عدم پذیرش آنها اولین قدم در تغییر آنهاست (حسینی، آرام نیا، 1387).
پتون26 و ویرینگ27 (1985) دریافتند که صمیمیت جنسی در ازدواج با صمیمیت عاطفی رابطه دارد (ساپینگون28، 1384؛ به نقل ازا ولیا، 1385).
مطالعات انجام شده توسط کریستفر29 و اسپرچر30 (2000) نیز در زمینه ی رابطه ی جنسی نشان می دهند که رضایت جنسی31 با میزان بالایی از رضایتمندی زناشویی مرتبط است (اولیا، 1385).
مطابق آماری که در کشورهای مختلف جهان تهیه نموده اند جدایی و طلاق زوجین به علت سردمزاجی زنان و عدم توافق بر سر مسائل جنسی می باشد (نوید، 1382؛ به نقل از عشقی، 1385).
به طور کلی اکثر زوجینی که برای اختلال جنسی به درمان روی می آورند، نارضایتی زناشویی را عنوان می کنند و به طور مشابه، اغلب افرادی که برای درمان زناشویی مراجعه می کنند از مشکلات در رابطه جنسی شان رنج می برند (اسپنس32، 1991؛ به نقل از عشقی، 1385).
بنابراین، درمان و مشاوره ی جنسی به عنوان عاملی درمانی و پیشگیرانه در راستای تحکیم و حفظ بنیان های خانواده امری ضروری به نظر می رسد.
نگرشها33 و انتظارات34 زوجین در رابطه با مسائل و ارتباطات جنسی بر روی میزان صمیمیت و تعهد زوجین که از مولفه های اصلی عشق ورزی است تاثیر می گذارد و آموزش در این زمینه می تواند باعث کاهش مشکلات رفتاری و عاطفی در بین زوجین و در نهایت خانواده گردد. بنابراین با توجه به مشکلات خانوادگی شدید در جامعه و بالا رفتن میزان طلاق، جهت حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، وجود اقداماتی برای بهبود روابط خانوادگی و بخصوص بر بازسازی ارتباطات و صمیمیت و تعهد میان زن و شوهر مطرح گردد. به همین منظور مطالعه و تحقیق در راستای پیشگیری از اختلافات زناشویی و پربار کردن ارتباطات میان آنها به ویژه افزایش صمیمیت و تعهد زناشویی لازم به نظر می رسد.
به نظر میرسد و با توجه به اینکه تحقیقی در این زمینه در کشور صورت نگرفته است ضرورت انجام آن بیشتر میباشد. به همین منظور پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی زوجین بر میزان افزایش صمیمیت و تعهد زوجین است. به عبارت دیگر هدف این پژوهش بررسی این موضوع است که آیا آموزش زوجین میتواند منجر به افزایش سطح تعهد و صمیمیت آنان گردد.
1-2 اهمیت و ارزش پژوهش
طبق نتایج تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظ کننده ازدواج و فقدان آن مهمترین عامل موثر بر بروز طلاق میآید (رینولد و منسفلید35، 1999؛ کوهان و کلینبائوم36، 2002). بر این اساس، هر گونه رابطهای بدون تعهد، سطحی و بدون سمت و سو خواهد بود. هر آشنایی معطوف به ازدواج پس از مدتی اگر به تعهد پایدار و طولانی مدت منجر نشود، در واقع یک آشنایی ناکام خواهد بود (فلورین و همکاران37، 2002) صمیمیت که به عنوان یک فرایند مهم در توسعه روابط دوستانه شناخته شده است، در حال حاضر نگرانی عمده متخصصان مشاوره، خانواده، و ازدواج است. تغییر تکنولوژی، فرهنگی، اجتماعی و نیز تغییرات در حوزه مذهب در تغییر کارکرد اولیه ازدواج که شامل عشق و صمیمیت و محبت بین زن و شوهر است نقش اساسی دارد (هیکمان و همکاران38، 1997؛ به نقل از شاه سیاه، 1387).
از آنجایی که نخستین گام به منظور بهبود بخشیدن به روابط زناشویی سالم، برنامههای آموزش زود هنگام است و از سوی دیگر، اثربخشی آموزش مهارتهای جنسی تاکنون در بهبود روابط زناشویی و کاهش بسیاری از مشکلات زناشویی به تائید رسیده است، از این رو انجام تحقیقی به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش مذکور بر صمیمیت و تعهد زناشویی زوجین لازم و ضروری به نظر میرسد. با توجه به اینکه پژوهشی با این موضوع تاکنون در کشور صورت نگرفته است، نتایج این پژوهش میتواند در بهبود روابط زناشویی، افزایش میزان صمیمیت و تعهد زناشویی و پیشگیری از بروز بسیاری از آسیبهای زندگی زناشویی از جمله طلاق و عهدشکنی و نهایتاً تحکیم بنیان خانواده موثر باشد. امید است با توجه به کمبود پژوهشها در زمینه موضوع این تحقیق، گامی در جهت توسعه و بهبود بهداشت روانی خانواده و کاهش مشکلات آن برداشته شود.
ضرورت این پژوهش را میتوان به صورت ذیل بیان کرد:
1- با توجه به تاثیر فوقالعاده و انکار ناپذیر روابط جنسی در زندگی زوجین و تاثیر عدم صمیمیت و رضایت حاصل از آن بر ابعاد دیگر زندگی، ضرورت وجود یک طرح درمانی مناسب برای درمان اینگونه مشکلات احساس میشود.
2- بر اساس آمارهای موجود، دو سوم جدایی و طلاق زوجین به علت عدم توافق زوجین بر سر مسایل مقاربتی و زناشویی و عدم رضایت حاصل از آن است (نوید، 1382). از این رو میتوان از این طرح درمانی به عنوان عاملی پیشگیرانه استفاده کرد. بدین ترتیب این شیوه میتواند به حفظ و تحکیم بنیان خانواده کمک کند.
3- از آنجا که رابطه جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مهمترین مسائل زندگی محسوب میشود و همچنین به عنوان فشارسنج هیجانی در روابط عمل میکند، بهطوری که میتواند منعکسکننده رضایت زوج از جنبههای دیگر باشد و مقیاس خوبی از سلامتی و تندرستی کلی روابط زوجین است (اولسون39، ترجمه جعفرینژاد و اردشیرزاده، 1383)، استفاده از این طرح درمانی میتواند به افزایش رضایت جنسی زوجین و همچنین صمیمیت و تعهد میان آنها، رضایت زناشویی آنها کمک کند و بدین وسیله روابط کلی زوجین را بهبود بخشد.
4- از آنجا که درمان مشکلات جنسی در کشورمان مبحثی جدید روبه افزایش است، ارائه یک طرح مناسب درمانی میتواند راهگشای تحقیقات بعدی و مشوق سایر پژوهشگرن در ارائه طرحهای موثر باشد.
5- ارائه این طرح میتواند توجه مسئولان را به مشکلات جنسی همسران و تاثیر فوقالعاده این مشکلات در کیفیت روابط زناشویی جلب نماید.
6- از این طرح میتوان به عنوان یک روش درمانی در مراکز و کلینیکهای مشاوره، مراکز مشاوره بهزیستی، مراکز بهداشتی درمانی، دادگاهها و… استفاده کرد.
7- از آنجا که کشور ما با کمبود درمانگران جنسی مواجه است از این شیوه میتوان به عنوان طرحی آموزشی در راستای آموزش مشاوران و روانپزشکان استفاده نمود.
1-3 اهداف پژوهش
1- تبیین میزان تاثیر آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان.
2- تبیین میزان تاثیر آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت.
3- تبیین میزان تاثیر آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان.
4- تبیین میزان تاثیر آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت.
1-4 فرضیههای پژوهش
1- آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان موثر است.
2- آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت متفاوت است.
3- آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان موثر است.
4- آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت متفاوت است.
1-5 تعریف نظری و عملیاتی اصطلاحات
تعهد زناشویی
الف- تعریف نظری
تعهد شخصی: شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان است (گود، 1384؛ به نقل از عباسی مولید، 1388).
تعهد ساختاری:تعهد نسبت به همسر و ازدواج که مبتنی بر احساس اجبار به تداوم ازدواج یا ترس از پیامدهای طلاق است(آدامز و جونز 1977)
تعهداخلاقی:انتظاری است که در هر شرایط و به رغم همه مشکلات پیوند زناشویی خود را حفظ کردن همانطور که روابط با خوهر و برادر را مورد تردید قرار نمی دهند و به ادامه روابط خود اندیشیدن(بک،ترجمه قراچه داغی،1382)
ب- تعریف عملیاتی
تعهد شخصی: عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه ی آدامز و جونز (1977)گویه های 1-4-10-11-14-16-18-21-24-25-27-28-31-32-35-36-38-44 کسب می کند.
تعهد ساختاری: عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه ی آدامز و جونز (1977)گویه های2-5-7-12-15-17-19-33-39-40-42-43 کسب می کند.
تعهد اخلاقی: عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه ی آدامز و جونز (1977)گویه های3-6-9-13-20-22-23-26-29-30-34-37-41 کسب می کند.
صمیمیت زناشویی
الف- تعریف نظری
صمیمیت روانشناختی:
نیاز به در میان نهادن،ارتباط برقرار کردن و پیوند با یک فرد دیگر از طریق افشای مطالب مهم و تحقیق و عمیق و مسائل معنادار فردی در مورد خود حقیقی یا درونی می باشد(باگاروزی،2001)
صمیمیت مذهبی:نیاز به سهیم شدن انکار،احساست،عقاید و تجارب خود با همسر است کهخ به نوعی با مذهب،حوزه های مافوق طبیعی و معنوی،ارزش ها و باورها(اخلاقی،معنای وجود،زندگی پس از مرگ،رابطه فرد با خدا یا یک قدرت برتر،رابطه فرد با طبیعت و جای
گاه فرد در دنیا ارتباط دارد(باگاروزی،2001).
صمیمیت اجتماعی-تفریحی:نیاز به درگیر شدن و مشارکت در فعالیت ها و تجارب تفریحی و لذت بخش با همسر باشد(باگاروزی،2001).
صمیمیت جنسی:نیاز به در میان نهادن و سهیم شدن کلیه احساسات اعم از احساسات مثبت(شادی ئ هیجان زدگی)واحساسات منفی (غمگینی،ناکامی ،ترس ،احساس گناه تنهائی ،خستگی )باهمسراست (باگاروزی 2001)
صمیمیت عقلانی :نیازبه سهیم شدن ودرمیان نهادن ایده ها،افکاروباورهای مهم بایک شریک یاهمسرمی باشد(باگاروزی 2001).
صمیمیت فیزیکی:نیازنزدیکی فیزیکی باهمسر می باشد.صمیمیت فیزیکی ممکن است در قالب یک لمس باور یادر قالب تماس بدنی نزدیک همانند در آغوش گرفتن جلوه گر شود(باگاروزی،2001).
صمیمیت ارتباطی:ایجاد رابطع ای توام با احترام،تعهد و عواطف مثبت به طوری که هرکدام از زوجین در این ارتباط احساس با ارزش بودن،مورد توجه و مورد احترام بودن کنند.
ب-تعریف عملیاتی
صمیمیت روانشناختی:عبارت از نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیا (1385)از گزاره های(64-54)کسب می کند.
صمیمیت مذهبی:عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیا(1385)از گزاره های(53-45)کسب می کند.
صمیمیت اجتماعی-تفریحی:عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیا(1385)از گزاره های(33-26)کسب می کند.
صمیمیت جنسی: عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیا(1385)از گزاره های(72-65)کسب می کند.
صمیمیت عاطفی: عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیا(1385)از گزاره های(11-1)کسب می کند.
صمیمیت عقلانی: عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیا(1385)از گزاره های(19-12)کسب می کند.
صمیمیت فیزیکی: عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیا(1385)از گزاره های(25-20)کسب می کند.
صمیمیت ارتباطی: عبارت از نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیا(1385)از گزاره های(44-20)کسب می کند.
نگرشها و انتظارات جنسی40 زوجین
الف- تعریف نظری
نگرش های جنسی عبارتست از گرایشات، احساسات، تعصبات یا سوگیری ها، مفاهیم از پیش دریافت شده، ترسها و یقین ها در مورد روابط جنسی (ماتیتی41 و ممانی42، 2002).
انتظارات جنسی عبارتست از: استانداردها و فرضیه های ذهنی، چارچوب های از پیش تعیین شده و باید و نبایدهایی که زوجین در مورد روابط جنسی دارند که ممکن است مبتنی بر واقعیت باشد و یا مبتنی بر واقعیت نباشد (خمسه، 1382).
ب- تعریف عملیاتی
آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی زوجین شامل یک جلسه مقدماتی و هشت جلسه. آموزش نگرش ها و انتظارات جنسی زوجین به شیوه ی شناختی- رفتاری که مطابق با مدل از قبل تعیین شده به صورت گام به گام طی هشت جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته یک جلسه اجرا می شود. در این جلسات که با استفاده از منابع معتبر علمی و نظرخواهی و مشورت متخصصین تنظیم شده اند، پژوهشگر با استفاده از تکنیک های مختلف رفتاری- شناختی جنسی اقدام به بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی نموده است. شرح جلسات در پیوست 1 آمده است.

فصل دوم
مبانی نظری و بازنگری پیشینه پژوهش

مبانی نظری و بازنگری پیشینه پژوهش
مقدمه
در این فصل مباحث نظری مربوط به تعهد زناشویی، ابعاد تعهد زناشویی، نظریه های مرتبط با تعهد زناشویی، صمیمیت زناشویی، ابعاد صمیمت زناشویی، مراحل صمیمت، نظریه ها و مدل های مرتبط با صمیمت زناشویی، تاریخچه نگرش نسبت به تمایلات و رفتارهای جنسی انسان، انتظارات زناشویی، نظریه های مرتبط با انتظارات زناشویی، آموزش و تربیت جنسی و سپس تحقیقات مرتبط با موضوع پژوهش ارائه می شود.
2-1 قسمت اول: تعهد زناشویی
2-1-1 ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی
مفهوم "تعهد زناشویی" که در گذشته گاهی به عنوان یک موضوع جالب مطرح بود، اخیراً در همه حوزه های مطالعاتی خانواده و ازدواج، توجه زیادی به آن معطوف گردیده است. فقدان تعاریف دقیق، مقیاس ها و روش های ارزیابی شفاف و مدل های نظری جامع، پراکندگی در برداشت و ادراک از مفهوم تعهد در ازدواج را موجب شده است. براین اساس، نه تنها تعداد مطالعاتی که مستقیماً در ارتباط با تعهد زناشویی و ابعاد آن می باشد، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته، بلکه در اغلب مطالعاتی که تاکید اصلی آن ها بر تعهد زناشویی نبوده نیز به عنوان یک متغیر مهم در حفظ و تداوم زندگی زناشویی مد نظر قرار گرفته است. هارمون (2005)، آماتو (2004) معتقد است که تعهد زناشویی به این معنی است که زوجین تا چه حد برای روابط زناشویی خود ارزش قائل هستند و چه قدر برای حفظ و تداوم ازدواجشان انگیزه دارند. تعهد معنایش این است که فرد همسرش را دوست می دارد، به او وفادار است و از همسر دیگری به هر شکل و شمایل که باشد، اجتناب می کند (کلارک، ترجمه قراچه داغی، 1388). به طور کلی، مطالعات پیرامون مفهوم تعهد در ازدواج از دهه 1990 آغاز شد و پژوهشگران از طریق ارائه مدل ها و نظریه های مختلف، به مفهوم سازی و تبیین آن پرداختند.
قدیمی ترین مدل تعهد زناشویی توسط رسبالت43 (1980) تحت عنوان "مدل سرمایه گذاری44" مطرح شد. مطابق با این مدل، تعهد زوجین نسبت به یکدیگر به سه فاکتور به هم مرتبط بستگی دارد. این فاکتورها عبارتند از: رضایت از رابطه زناشویی، سرمایه گذاری در رابطه زناشویی و جایگزین های رابطه زناشویی. به عبارت دیگر، رسبالت معتقد است که یک همسر زمانی به ازدواج خود متعهد خواهد بود که از شریکش راضی باشد، در رابطه اش سرمایه گذاری های زیادی انجام داده باشد و جایگزین های مناسب دیگری در اختیار نداشته باشد.
مک دونالد45 (1981) با ارائه مدل دیگری از تعهد زناشویی، آن را به دو نوع، تعهد نسبت به ازدواج و تعهد نسبت به همسر تقسیم نمود. تعهد نسبت به ازدواج، تعهد به رابطه زناشویی است، درون یک نهاد مقدس که بر اعتقادات و اصول اخلاقی مبتنی می باشد. تعهد نسبت به همسر، تعهد به یک فرد خاص به عنوان شریک رابطه زناشویی است که این نوع تعهد بر فداکاری و از خود گذشتگی شخصی مبتنی می باشد.
کوئین46 (1982) از طریق مصاحبه های طولانی مدتی که با صد ها زوج انجام داد، توانست یک مدل سه وجهی از تعهد زناشویی ارائه نماید که عبارتند از: ضمانت (قول دادن به همسر)، فداکاری (ازخودگذشتگی برای همسر) و وابستگی (احساس اجباربرای تدوام رابطه).
استرنبرگ (1984، 1986، 1988، 1997) نظریه مثلث عشق47 را ارائه نمود. مطابق با این نظریه، تعهد زناشویی به عنوان یکی از مولفه های سه گانه عشق، در راس سمت راست مثلث مطرح شده است و به تصمیم گیری زوجین در مورد اقامت کردن و در کنار همدیگر بودن اشاره دارد که در شکل کوتاه مدت، رابطه با یک شریک معین و در شکل بلند مدت، عاملی برای حفظ تداوم و بقای روابط عاشقانه می باشد (به نقل از قمرانی و عباسی مولید، 1387). اسونسون و تراهاگ48 (1985) بیان داشتند که برای تداوم زندگی زناشویی دو نوع تعهد لازم است: تعهد ذاتی و تعهد ابزاری. تعهد ذاتی یا شخصی به عوامل درونی تداوم بخش در رابطه زناشویی اطلاق می شود، در حالی که تعهد ابزاری به عوامل و فاکتورهای بیرونی که باعث تداوم ازدواج می شوند، اشاره دارد.
گالتز و لارسون49 (1989) از طریق تحلیل فاکتورهای تاثیر گذار برتعهد زناشویی، دو نوع تعهد را شناسایی و مطرح کردند. اولین نوع تعهد، تعهد شخصی است که به دلیل وجود جذابیت رابطه و همسر به تداوم رابطه مشترک کمک می کند و دومین نوع تعهد، تعهد ساختاری است که بدون توجه به عوامل شخصی ودرونی بلکه به دلایل بیرونی و فرا فردی باعث تداوم ازدواج می شود. آرتیگا50 (1991) از نتایج بدست آمده طی بررسی های سال های آغازین ازدواج استفاده نمود و توانست با تحلیل این نتایج، سه نوع تعهد را در روابط زناشویی شناسایی نماید. این سه نوع تعهد تحت عناوین، تعهد بین فردی (عشق و علاقه به تداوم رابطه)، تعهد شخصی (اعتقادات و تقیدات اخلاقی به حفظ رابطه) و تعهد اجتماعی (محدودیت ها و موانع موجود برای ترک رابطه) مطرح شده است (به نقل از استرچمن و گابل51، 2006).
جانسون52 (1973، 1982، 1991، 1999) مدل جامعی را ارائه نمود که در آن تعهد زناشویی به صورت سه نوع مستقل، تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری مطرح شده است. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است. تعهد اخلاقی بیانگر وفاداری اخلاقی فرد به تداوم رابطه است وتعهد ساختاری نیز به موانع و محدودیت های موجود در ترک یک رابطه و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد.
استنلی و مارکمن53 (1992) در یک تلاش جهت توسعه یک مدل معتبر از تعهد زناشویی، آن را مشتمل بر دو مولفه دانستند: از خود گذشتگی و فداکاری برای همسر و ناتوانی در ترک رابطه زناشویی. کایزر54 (1993) نیز در یک پژوهش، تعهد زناشویی را به دو نوع تعهد نسبت به همسر و تعهد نهادی تقسیم نمود. مطابق با این مدل، تعهد نسبت به همسر باعث می شود که فرد در ازدواجش، سطح بالایی از عشق و رضایت را حفظ نماید، در حالیکه تعهد نهادی بیانگر این است که فرد علی رغم بی علاقگی به همسر، وانمود می کند که همسرش را دوست دارد و صرفاً به دلایل دیگری به ازدواجش متعهد است.
کاسلو و رابینسون55 (1996) نیز مشابه با برخی از محققان، تعهد زناشویی را به دو نوع، تعهد نهادی و تعهد فداکاری شخصی تقسیم نمودند. لیدون و کولیجیو56 (1997) در یک بررسی برای مفهوم سازی تعهد زناشویی، دو نوع تعهد را مطرح کردند: تعهد مشتاق و تعهد اخلاقی. تعهد مشتاق اینگونه تعریف شده است: علاقه و اشتیاق به حفظ رابطه زناشویی، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگی مشترک و پذیرش مسئولیت برای حفظ و تداوم آن. همچنین، تعهد اخلاقی نیز در مدل آن ها به این صورت تعریف شده است: مجموعه ای از اعتقادات و ارزش های شخصی که به تبعیت از آنها فرد خود را ملزم می داند تا به همسر و ازدواجش پایبند بماند که احساساتی پیرامون دلبستگی، وفاداری و وظیفه شناسی را شامل می شود (به نقل از استرچمن و گابل، 2006).
آدامز و جونز (1997) در یک تلاش برای ارائه یک مدل جامع از تعهد زناشویی، کلیه مدل های موجود را مورد مطالعه قرار دادند. مدل پیشنهادی آن ها توانست در آن زمان کلیه مدل های موجود را تحت پوشش قرار دهد. مطابق با این مدل، تعهد زناشویی مشتمل بر سه بعد: تعهد نسبت به همسر (جاذبه زناشویی)، تعهد نسبت به ازدواج (التزام اخلاقی) و محدودیت اجتماعی (احساس به دام افتادگی) است. تعهد نسبت به همسر شامل عشق، رضایت، فداکاری و سرسپردگی می باشد. تعهد نسبت به ازدواج به مسئولیت پذیری زوجین برای حفظ ازدواج و احترام به آن گفته می شود. محدودیت اجتماعی نیز به پیامد های عاطفی، مالی و اجتماعی خاتمه دادن به روابط زناشویی اشاره دارد.
استرچمن و گابل (2006) با تحلیل و بررسی مدل های مختلف تعهد زناشویی، توانستند مدل جدیدی از تعهد زناشویی ارائه کنند. آن ها در پژوهش خود دو نوع تعهد را در روابط زناشویی شناسایی و پیشنهاد کردند: تعهد گرایش (نزدیکی) و تعهد اجتناب (دوری). تعهد گرایش بیانگر علاقه و تمایل فرد به حفظ و تداوم رابطه زناشویی است، در حالیکه تعهد اجتناب به تمایل فرد برای اجتناب از فسخ رابطه مشترک اشاره دارد.
به عبارت ساده تر، تعهد گرایش به امتیازات و پاداش های رابطه زناشویی در حال حاضر و آینده مربوط است. ولی تعهد اجتناب به پیامدهای منفی طلاق و هزینه ها و تبعات بعدی ترک رابطه زناشویی اشاره می کند که هردو نوع تعهد مذکور با کیفیت متفاوت باعث حفظ و تداوم رابطه زناشویی زوجین می شوند. نگاهی گذرا به مدل های مذکور، روشن می سازد که اکثریت این مدل ها با یکدیگر همپوشی دارند و این مساله توسط بسیاری از محققان در پژوهش های مختلف مطرح شده است (آدامز و جونز، 1997، 1999؛ جونز، 2004؛ استرچمن و گابل، 2006؛ رادس، استنلی و مارکمن57، 2008).
به طور کلی می توان گفت، حیطه تعهد زناشویی در حال حاضر با فقدان یک دیدگاه نظری جامع و منسجم روبروست و همچنان تلاش برای یکپارچه سازی مدل های موجود و ارائه یک مدل جدیدتر ادامه دارد (آماتو، 2008).
2-1-2 ابعاد تعهد زناشویی
همانطور که قبلاً عنوان شد اکثر مدل های موجود پیرامون تعهد زناشویی با یکدیگر همپوشی زیادی دارند. در حالیکه برخی از مدل ها، یک نوع تعهد زناشویی را مطرح کردند که آن تحت تاثیر چندین فاکتور قرار دارد، مدل های دیگر، انواع متفاوتی از تعهد زناشویی را ارائه و تبیین نموده اند (آماتو، 2008). اگر چه تاکنون در پژوهش های مختلف، انواع تعهد زناشویی با اسامی، مولفه ها، ابعاد و طبقه بندی های متفاوتی مطرح شده اند ولی همه آنها در این عقیده اشتراک نظر دارند که تعهد زناشویی یک انگیزه برای ثبات و تداوم رابطه زناشویی است، به ویژه که این انگیزه ریشه دارد در احساساتی که فرد علاقمند است که به ازدواجش متعهد و وفادار بماند، یا مجبور است و یا نیاز دارد که به رابطه اش ادامه دهد (هارمون، 2005).
2-1-2-1 تعهد شخصی
اولین بعد تعهد زناشویی، تعهد شخصی است که تحت عناوین مختلف از جمله: تعهد جاذبه (لوینگر، 1979)، تعهد عاطفی (نای و همکاران58، 1973)، تعهد نسبت به همسر (آدامز و جونز، 1997)، تعهد مشتاق (لیدون و کولیجیو، 1997)، سطح رضایتمندی (رسبالت، 1986)، تعهد شخصی (جانسون، 1999) و تعهد گرایش (استرچمن و گابل، 2006)، توسط محققان مختلف ارائه و تبیین شده است. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است که مبتنی بر جاذبه و رضایت زناشویی است (جانسون، 1999).
لیدون و کولیجیو (1997) با ارائه مفهوم "تعهد مشتاق" این بعد را اینگونه تعریف نمودند: علاقه و اشتیاق به حفظ رابطه زناشویی، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگی مشترک و پذیرش مسئولیت برای حفظ و تداوم آن. آدامز و جونز (1997، 1999) مفاهیمی از قبیل: عشق، رضایت، فداکاری و سرسپردگی رابه عنوان مولفه های تعهد شخصی ارائه کردند.
تعهد شخصی تحت تاثیر سه مولفه قرار دارد: 1- جذابیت همسر (عشق و علاقه به همسر)،
2- جذابیت رابطه زناشویی (علاقه و رضایت از رابطه زناشویی)، 3- هویت زناشویی (میزان و درجه ای که مشارکت یک شریک در رابطه زناشویی به عنوان خود پنداره شخصی وی در نظر گرفته می شود) (جانسون و همکاران، 1999).
اگر چه دو مولفه جذابیت همسر و جذابیت رابطه تحت شرایط زیادی با یکدیگر همبستگی و همپوشی دارند ولی آشکارا این دو متغیر پدیده واحد و یکسانی نیستند. به عنوان مثال، اگر همسری از رابطه زناشویی سرد و خشن خود ناراضی باشد اما هنوز نسبت به شوهرش احساسات قوی عاشقانه دارد، خودش را متقاعد کرده است که این مشکلات برای وی مساله مهم و دشواری نیست بلکه برای وی قابل تحمل است (هین اوم59، 2003). علاوه بر این، جذابیت رابطه زناشویی می تواند به عنوان یک کارکرد مستقل در نظر گرفته شود که تحت تاثیر اقدامات هر دو زوج است یا می تواند عمدتاً به اقدامات یکی از زوجین نسبت داده شود. (هارمون، 2005).
در رابطه با هویت زناشویی نیز نتایج تحقیقات نشان می دهند که این مفهوم در سال های اولیه ازدواج شکل می گیرد وقتی که تعهد شخصی، زوجین را نسبت به یکدیگر علاقمند و متعهد می سازد (گانتر و اوکلاهما60، 2004).
بنابراین مشارکت و تلاش فرد در رابطه زناشویی جنبه مهمی از هویت و خودپنداره شخص تلقی می شود که بر اثر گذشت زمان تثبیت و تحکیم می گردد (هین اوم، 2003).
ساباتلی و بارتلر61 (1985) در پژوهش خود دریافتند که زنان نسبت به مردان عمدتاً میزان تعهد شخصی بیشتری را در ازدواجشان گزارش می کنند (به نقل از میلز62، 2000). یافته های آدامز و جونز (1999) نیز نشان می دهد که بعد تعهد شخصی در مقایسه با سایر ابعاد تعهد زناشویی دارای بیشترین همبستگی با رضایتمندی زناشویی است به نحوی که می توان رضایتمندی زناشویی را مهمترین پیشگوی تعهد شخصی نام برد (به نقل از جونز، 2004).
2-1-2-2 تعهد اخلاقی
دومین بعد تعهد زناشویی، تعهد اخلاقی است که تحت عناوین مختلف از جمله: تعهد نسبت به ازدواج (مک دونالد، 1981)، تعهد ضمانت (کوئین، 1982)، التزام اخلاقی (آدامز و جونز، 1997، 1999) و تعهد اخلاقی (لیدون و کولیجیو، 1997؛ آرتیگا، 1991؛ جانسون، 1991، 1996، 1999)، توسط محققان مختلف ارائه و تبیین شده است. بسیاری از مدل های نظری تعهد بر این عقیده اند که تعهد زناشویی مبتنی است بر یک احساس وفاداری اخلاقی به ازدواج و رابطه زناشویی و این عقیده که ازدواج یک نهاد مقدس است (شیلدز63، 2001). یک نهاد اجتماعی مهم که تضمین کننده مراقبت و حمایت بوده و وفاداری و پایبندی به آن ارزش شناخته می شود (هارمون، 2005).
برخی از پژوهشگران بر این عقیده اند که این بعد از تعهد به کمال اخلاقی و مذهبی افراد مربوط است. هسته مرکزی این عقیده این مفهوم وجود دارد که تعهد اخلاقی فرد به ازدواج و همسرش از شرافتمندی فرد که مربوط به قول و قرار های قبلی و همچنین اعتقادات اخلاقی و مذهبی وی است، نشات می گیرد (شیلدز، 2001).
به طور کلی تعهد اخلاقی تحت تاثیر سه مولفه قرار دارد: 1- تقدس بنیان و نهاد ازدواج، 2- وفاداری به نوع رابطه زناشویی که به ارزش ها و اصول اخلاقی فرد اشاره دارد و فرد می تواند مطابق با اعتقاداتش به ازدواجش خاتمه دهد یا همچنان به آن متعهد باشد و 3- احساس دین و مرهونیت نسبت به یک همسر (هین اوم، 2003).
جانسون و همکاران (1991) در پژوهش خود دریافتند که دینداری و اعتقادات مذهبی عمدتاً با تعهد اخلاقی زوجین همبستگی بالایی دارد. به نظر می رسد که اعتقادات مذهبی و گرایش به معنویت از طریق ارزشگذاری روی حفظ و بقای نهاد ازدواج و همچنین از طریق فراهم سازی حمایت های معنوی باعث تقویت و تحکیم تعهد اخلاقی زوجین در ازدواج می گردد (رابینسون64، 1993؛ به نقل از جانسون و همکاران، 1999).
2-1-2-3 تعهد ساختاری
تعهد ساختاری به عنوان سومین بعد تعهد زناشویی در بسیاری از مدل های نظری تحت عنوان جنبه اجبار آور تعهد زناشویی با اسامی گوناگون مطرح شده است که عبارتند از: تعهد اجبار (استنلی، 1986)، نیروهای مانع شونده (لوینگر، 1976)، فشار بیرونی (گرین، 1983)، احساس به دام افتادگی (آدامز و جونز، 1997، 1999) و تعهد ساختاری (جانسون، 1991، 1996، 1999). تعهد ساختاری در ازدواج به موانع و محدودیت های موجود در ترک رابطه زناشویی و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد (هارمون، 2005).
در هسته مرکزی این بعد این عقیده وجود دارد که فاکتورهای بیرونی ازدواج اعم از فاکتورهای خیالی یا واقعی ممکن است از فسخ رابطه زناشویی و اختتام ازدواج جلوگیری کنند حتی اگر انگیزه فرد برای اقدام به طلاق و جدایی قوی باشد (شیلدز، 2001). بر عکس تعهد شخصی، تعهد ساختاری به عنوان جنبه اجبارآور تعهد زناشویی زمانی آشکار می شود که رضایتمندی زناشویی وجود ندارد یا کاهش یافته است در این رابطه، فرد علی رغم فقدان رضایت زناشویی همچنان تمایل دارد تا به همسر و ازدواجش متعهد بماند به دلیل اجتناب از پیامدهای طلاق که عبارتند از: نارضایتی و سرزنش خانواده، نارضایتی و سرزنش اطرافیان و دوستان، هزینه های مراحل طلاق و از بین رفتن سرمایه هایی که در ازدواج صرف شده است. علاوه بر این موارد، زوجین ممکن است در یک ازدواج نارضایت بخش باقی بمانند به دلیل نگرانی در مورد فرزندانشان و آینده آنان، همچنین به خاطر اینکه شاید خودشان بعد از طلاق نتوانند یک همسر مناسب پیدا نمایند و حتی از نظر اقتصادی نیازمند دیگران باشند (شیلدز، 2001).
به نظر می رسد تعهد ساختاری بیشتر مربوط به ازدواج هایی باشد که در آن زوجین نسبت به یکدیگر تعهد شخصی پایینی دارند (هارمون، 2005). گالتز و لارسون65 (1989) در پژوهش خود دریافتند که اعتقادات مذهبی و رضایت از زندگی زناشویی و خانوادگی، پیش بینی کننده های اصلی تعهد ساختاری بودند. گالتز (1987) رابطه سن و تعهد ساختاری را مورد بررسی قرار داد. وی در پژوهش خود به این نتیجه رسید زوجینی که هنگام ازدواج بیشتر از 30 سال سن داشتند نسبت به زوجین زیر 30 سال سن، تعهد ساختاری بیشتری را گزارش کردند (به نقل از گالتر و اوکلاهما، 2004).
2-1-3 عوامل موثر بر تعهد زناشویی
2-1-3-1 نگرش نسبت به ازدواج
نگرش های مطلوب مهم ترین سرمایه در ازدواج و زندگی زناشویی هستند و درهای مضاعف خوشبختی را برای زوجین می گشایند. در واقع نگرش های افراد به ازدواج می تواند سازنده یا مخرب باشد (امیدوار، 1386). نگرشها بر احتمال ازدواج، تعیین زمان آن و همچنین دوام و پایداری آن تاثیر می گذارند. در قرن حاضر، تغییر در ارزش های فرهنگی و اجتماعی جوامع، تغییر در نگرش نسبت به ازدواج و روابط زناشویی را به دنبال داشته است. حرکت به سوی فردگرایی دنیوی، مطلوبیت یک تعهد دائمی به ازدواج را کاهش داده است و در نتیجه ازدواج به عنوان یک سنت و نهاد مقدس جای خود را به ازدواج به عنوان یک رابطه داده است (هاسیو66، 2003).
درحال حاضر، تغییر جهت از فردگرایی اخلاقی به فردگرایی عمل گرا وجود دارد. فردگرایی عمل گرا بر خودمختاری و آزادی تاکید دارد که در رشد جنبش های فمینیستی سهیم است و زنان سعی دارند به مدارج تحصیلی بالا و محیط های کاری وارد شوند. فردگرایی عمل گرا در تضاد با خانواده است و اگر زندگی خانوادگی رشد فردی را محدود کند و نیازهای فردی برآورده نشود، طلاق راهی برای آزادی محسوب می گردد (رینولد و منسفیلد، 1999). مدل ازدواج به عنوان یک سنت و ازدواج به عنوان یک رابطه در جدول (2-1) آمده است.
جدول (2-1): ازدواج به عنوان یک سنت و ازدواج به عنوان یک رابطه
ازدواج به عنوان یک نهاد
ازدواج به عنوان یک رابطه
* آزادی کمتر در انتخاب همسر
* تاثیر پذیری ازدواج از الزامات شدید اجتماعی و خویشاوندی
* تاکید بر ابعاد اقتصادی ازدواج مانند مالکیت و تقسیم کار جنسیتی
* اهمیت بعد عمومی ازدواج
* ازدواج به عنوان مجموعه ای از روابط و شبکه های اجتماعی
* نابرابری نسبی در درون ازدواج؛ پدرسالاری
* تاکید کمتر بر تمایلات جنسی متقابل/ اهمیت رابطه جنسی برای تولید مثل و حاملگی
* آزادی بیشتر در انتخاب همسر
* جدایی نسبی ازدواج از الزامات شدید اجتماعی و خویشاوندی
* تاکید بر ابعاد عاطفی و بین فردی ازدواج
* اهمیت بعد خصوصی ازدواج
* ازدواج به عنوان مبنای بزرگسال قلمداد شدن فرد
* برابری نسبی در درون ازدواج؛ همراهی
* تاکید مثبت بر تمایلات جنسی متقابل/ اهمیت مسائل جنسی به عنوان نمادی از مسائل زندگی زناشویی
ماخذ: رینولد و منسفیلد، 1999؛ به نقل از صادقی و همکاران، 1386

2-1-3-2 نگرش نسبت به طلاق
نگرش های مرتبط با سازگاری با نقش های جنسیتی جدید و مسئولیت های جنسیتی جدید و تغییر انتظارات مرتبط با ازدواج همه در بی ثباتی ازدواج نقش بزرگی دارند. با وجود اینکه تحقیقات اندکی در مورد گستره تغییر نگرش نسبت به طلاق وجود دارد، شواهد در دسترس نشان می دهند که پذیرش پدیده طلاق، در سالهای 1960 تا1970 در آمریکا رشد سریعی داشته است به گونه ای که 52 درصد ازدواج ها به طلاق منجر شده است. در سال 1994 بیشتر از نیمی از افراد با این جمله موافق بودند که "هنگامیکه زوجین نتوانند مشکلاتشان را حل کنند، طلاق بهترین راه حل است". که این امر نشان می دهد در قرن حاضر نگرش نسبت به طلاق تغییر کرده است (رینولد و منسفیلد، 1999).
نرخ رشد طلاق در کشور ما نیز طی سال های 80 تا 85 به 2/9 درصد رسیده در حالیکه نرخ ازدواج در کشور 96/3 درصد بوده است. این امر نشان می دهد که رشد طلاق طی این سال ها بیش از رشد ازدواج بوده است (نجفی و همکاران، 1385).
2-1-3-3- تجارب همزیستی بدون ازدواج67
تجارب همزیستی بدون ازدواج رسمی که منجر به ازدواج نشده است، نشان دهنده جهت گیری ضعیف نسبت به ازدواج، یا داشتن مشکل در حفظ یک رابطه موفقیت آمیز است که باعث احتمال بروز نگرش منفی نسبت به ازدواج می شود و احتمال اقدام به ازدواج یا پایبندی به آن را کاهش می دهد (هریس و لی68، 2007). این مساله بیشتر در کشورهای اروپایی و بویژه آمریکا رواج دارد. رشد فعالیت های جنسی پیش از ازدواج منجر به ظهور این پدیده شد که زوجینی که با هم رابطه جنسی داشتند، بدون ازدواج رسمی در یک منزل با هم زندگی کنند. این پدیده نیز از تاثیرات مخرب فردگرایی افراطی است که نگرش نسبت به تعهد را تغییر داده است (رینولد و منسفیلد، 1999).

2-1-3-4 کیفیت زندگی زناشویی
در برخی از پژوهش ها، تعهد زناشویی به عنوان یکی از شاخص های کیفیت زناشویی مطرح شده است (لویس و اسپانیر، 1979به نقل از میلز، 2000). روشن است که تحکیم و تداوم زندگی زناشویی، نیازمند توسعه نگرشهای مطلوب زن و شوهر نسبت به یکدیگر است. اگر زوجین یکدیگر را پذیرا باشند، به یکدیگر وفادار و متعهد باشند و بر روابط آنان عشق و مودت حکمفرما باشد، به قول "آبراهام مازلو" روان شناس معروف، حتی در سنین پیری که زیبایی ها و شادابی جوانی را از دست داده اند نیز یکدیگر را زیبا درک می کنند. این نحوه ادراک زن و شوهر از یکدیگر قطعاً ناشی از یک ادراک روانی و عاطفی طرفین است که هر دو از ابتدای ازدواج در ایجاد زمینه های آن نقش داشته اند و در زمان حاضر نتیجه آن را با کیفیت زناشویی مطلوبی تجربه می کنند (شاه سیاه، 1387).
بر این اساس، کیفیت زناشویی را می توان به عنوان موفقیت و عملکرد مطلوب یک ازدواج در نظر گرفت که نتیجه عوامل مختلفی از جمله سازگاری زناشویی و احساس تعهد زوجین نسبت به یکدیگر است و از آن به عنوان یکی ار پیش بینی کننده های مهم تداوم و ثبات زناشویی یاد می شود (آماتو، 2008).
2-1-3-5- روابط پیش ازازدواج
امروزه روابط قبل از ازدواج در بسیاری از کشور های غربی، مرحله ی هنجاری در زندگی خانوادگی شناخته می شود چنانکه 75 درصد زوجین گزارش می کنند که این روابط قبل از نامزدی رسمی مقدمه ای برای ازدواج است و دلیل ثانوی و جزئی تر این است که زوجین امتحان کنند که آیا می توانند در کنار یکدیگر زندگی کنند یا نه (براون69، 2005؛ به نقل از غلامعلیان، 1386).
بر خلاف دیدگاه رایج و به رغم آنکه به نظر می رسد روابط پیش از ازدواج یک آزمایش فراگیر برای زمینه سازی ازدواج است که به زوجین برای اجتناب از خطر طلاق کمک می کند، تحقیقات به طور مستمر نشان داده اند که روابط پیش از ازدواج با بی ثباتی ازدواج و طلاق دارای رابطه مثبت و با تعهد زناشویی دارای رابطه منفی است (براون و همکاران، 2006؛ به نقل از غلامعلیان، 1386).
یافته های پژوهش رادس، استنلی و مارکمن (2008) نیزبیانگر این است، مردانی که قبل از نامزدی رسمی، یک مدت با همسران شان زندگی کرده بودند، نسبت به مردانی که رابطه مشترک شان را با ازدواج رسمی آغاز کرده بودند، تعهد پایین تری را نشان دادند. هم چنین نتایج این پژوهش نشان می دهد همین مردان (افراد با تعهد پایین) نیز نسبت به زنان شان تعهد کمتری را دارا بودند در حالی که زنان این افراد بر عکس شوهرانشان به ازدواج و همسرشان وفاداری بیشتری را گزارش کردند.
اینکه چرا روابط قبل از ازدواج بجای آنکه پیامدهای زناشویی خوشایندی داشته باشد، اوضاع را بدتر می کند، کمتر واضح است. اما واقعیت آن است که روابط قبل از ازدواج افراد را تغییر می دهد یا با تقویت توانایی حفظ و تداوم روابط زناشویی خارج از ازدواج، در نهایت احساس تعهد و وفاداری افراد را کاهش و احتمال بی ثباتی ازدواج و بروز طلاق را افزایش می دهد (رادس، استنلی و مارکمن، 2008).
2-1-3-6 طلاق والدین
الیس70 (2004) معتقد است که فرزندان ازدواج های ناشاد، زندگی زناشویی بی ثبات تری داشته، دچار اختلافات و مشکلات بیشتری هستند و در زندگی زناشویی خود شادمانی کمتری را با همسران خود تجربه می کنند. اثرات قویتر طلاق والدین بیشتر در سنین پایین تر و برای مردان مشاهده شده است که بسیاری از این عوامل با تعهد زناشویی پایین رابطه دارد (به نقل از غلامعلیان، 1386).
طبق نتایج تحقیقات، افراد دارای والدین مطلقه عموماً نگرش منفی تری نسبت به ازدواج به عنوان یک نهاد مقدس دارند، نسبت به ایجاد یک ازدواج سالم و طولانی مدت، کمتر احساس خوش بینی می کنند، در روابط زناشویی شان تعهد شخصی کمتری دارند و عمدتاً به توانایی خودشان برای تحقق و حفظ یک ازدواج موفق و شاد، اعتماد کمتری دارند. به طور کلی، نتایج برخی از پژوهش ها پیشنهاد می کنند زوجینی که والدینشان طلاق گرفته اند به احتمال بیشتری با تعهد و اعتماد پایین وارد ازدواج می شوند که این امر به طور بالقوه خطر بروز طلاق آنان را در آینده افزایش می دهد (وایتون71 و همکاران، 2008).

2-1-3-7 ویژگی های شخصیتی
شکلفورد72 و همکاران (2007) در پژوهش خود دریافتند که ویژگی های شخصیتی افراد می تواند به برآورد میزان تعهد یا عهدشکنی آنان در ازدواج کمک نماید. آنها دریافتند افراد دارای سبک های شخصیتی تکانشی، دارای اعتماد پذیری پایین و وجدان گرایی کم به احتمال بیشتری درگیر روابط فرا زناشویی می شوند. اسچالک73 و همکاران (1988) دریافتند که همسران با اصول جنسی بی بند و بار احتمال بیشتری دارد تا معطوف به عهدشکنی زناشویی شوند و این امر در میان مردان، سیاهان آمریکا و افراد بسیار تحصیلکرده بیشتر است. عهدشکنی زناشویی در افراد دارای اعتقادات مذهبی ضعیف، افراد کم سن و سال و افراد با بیش از دوازده سال تحصیل بیشتر به چشم می خورد. باید توجه داشت که رواج عهدشکنی زناشویی در سنین بالاتر و درمیان افراد کمتر تحصیلکرده کاهش می یابد (گلس و رایت74، 1997؛ به نقل از حیدری و همکاران، 1388).
باس75 و شکلفورد (1997) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بالا بودن نمرات افراد در پرسشنامه شخصیتی نئو در ابعاد تجربه گرایی، خودشیفتگی و روان رنجوری نیز می تواند پیش بینی کننده عهدشکنی در ازدواج باشد (به نقل از حیدری و همکاران، 1388).
از سوی دیگر، در ارتباط با ویژگی های شخصیتی زوجین متعهد نیز تحقیقاتی انجام گرفته است. پژوهش جارویس76 (2006) نشان داد که از میان عوامل شخصیتی نئو، وظیفه شناسی و وجدانگرایی بالا به خوبی می تواند تعهد زناشویی افراد را پیش بینی نماید. همچنین، پژوهش فوروکاو و همکاران77 (2002) نیز نشان می دهد که زنان وظیفه شناس، شوهرانشان را با صفاتی مانند حمایت کننده، شریف و کمتر کنترل ننده توصیف می کنند و همواره تلاشی هدفمند برای حفظ و ثبات روابط زناشویی شان نشان می دهند (به نقل از احدی، 1386).

2-1-4 نظریه ها و مدل های مرتبط با تعهد زناشویی
در تبیین مفهوم تعهد زناشویی دو دسته نظریه و مدل وجود دارد. نظریه ها و مدل هایی که به طور عام به تبیین تعهد زناشویی می پردازند و نظریه ها و مدل هایی که تعهد زناشویی را به طور خاص تبیین می کنند.
2-1-4-1 نظریه ها و مدل های خاص مرتبط با تعهد زناشویی
2-1-4-1-1 نظریه استرنبرگ
استرنبرگ (1984، 1986، 1988، 1997) نظریه ای برای عشق ارائه کرد که " نظریه مثلث عشق" نام گرفت. بر اساس این نظریه، روابط عاشقانه را می توان در چهارچوب سه مولفه صمیمیت، شور و شهوت، تعهد و شناخت ارزیابی کرد. صمیمیت، مولفه هیجانی عشق است که مشارکت، تفاهم متقابل و حمایت عاطفی را شامل می شود. این مولفه ایجاد کننده گرمی و پیوند عاطفی است. شهوت78، مولفه انگیزشی عشق و تحریک کننده است که جذابیت جسمانی، بهره کشی جنسی و احساس عاشق بودن را در بر می گیرد. تعهد، مولفه شناختی عشق است و شامل تصمیم های کوتاه مدتی می شود که عشق به صورت لحظه ای ایجاد می کند و نیز تعهد طولانی مدت که باعث دوام عشق می شود (به نقل از قمرانی و عباسی مولید، 1387).
مطابق با این تئوری، مولفه های مذکور در گونه های مختلف عشق با هم ترکیب می شوند و به هم می آمیزند. ویژگی عشق رومانتیک، صمیمیت همراه با شور و شهوت است. ویژگی عشق ابلهانه یا ملاحت آمیز، تعهد است که تنها شور و شهوت به آن دامن می زند و عشق کامل یا تمام عیار آمیزه ای از همه این مولفه های سه گانه است. (دایر، 1384). اشکال مختلف روابط عاشقانه بر اساس ترکیب مولفه های عشق استرنبرگ در جدول زیر ارائه شده است.

جدول (2-2): انواع عشق بر اساس ترکیب مولفه های عشق استرنبرگ
نمونه
نوع عشق
مولفه ها

تعهد
شهوت
صمیمیت
احساس ایجاد شدن یک رابطه دوستی عمیق و حقیقی. این احساس گرم بوده و حس نزدیکی را ایجاد می نماید ولی تعهد درازمدت و نیز شهوت در آن جایی ندارد.
دوست داشتن


+
اشتغال ذهنی با شریک جنسی که ایده آل تلقی شده بیشتر مشهود است تا یک شخص واقعی. به این حالت، عشق در نگاه اول گفته می شود که درجات بالایی از تحریک ذهنی و فیزیکی را به دنبال دارد و فقط اگر به کامیابی جنسی منجر شود، ادامه می یابد.
دلباختگی

+

عشقی است که مدت های زیاد بدون هیچ پیشرفتی ادامه دارد. طرفین آن همانند گذشته ها داد و ستد عاطفی نمی کنند و فقط بر حسب عادت، ترس از تغییر یا به خاطر بچه ها با هم زندگی می کنند.
عشق پوچ
+


عشقی است که بر اساس جاذبه هیجانی و فیزیکی ایجاد می شود. عشاق احساس شهوت متقابل دارند و احساس می کنند که روحاً می توانند یکی شوند.
عشق رومانتیک

+
+
عشقی است که برای مدت طولانی در یک رابطه دوستانه و متعهدانه به حیات خود ادامه می دهد و در مراحلی که جاذبه فیزیکی رو به افول گذاشته است، ازدواج مطرح می شود. اغلب عشق های رومانتیک ممکن است سرانجام به عشق رفاقتی تبدیل شوند.
عشق رفاقتی
+

+
تعهد بر پایه شهوت صرف که به عشق طوفانی معروف است و از آنجا که صمیمیت فرصت رشد نمی یابد و شهوت به زودی فروکش می کند، هر دو طرف احساس تغییر کرده و مایوس می شوند. بنابراین عشقشان یسیار کوتاه است.
عشق احمقانه
+
+

عشق کامل که بسیاری از مردم سعی می کنند آنرا به دست آورند، به خصوص کسانی که عشق رومانتیک را تجربه کرده اند تلاش می کنند به این عشق دست یابند.
عشق کامل
+
+
+
ماخذ: بیات، 1386

استرنبرگ (1994) در انتقاد از نظریه مثلث عشق و سایر رویکردها، نظریه "عشق به مثابه یک داستان"79 را مطرح می کند و می گوید: گاهی دو همسر دو قصه کاملا ًمتفاوت را پیرامون روابط شان نقل می کنند و به نظر می رسد که هر گاه این دو قصه تفاوت زیادی با هم داشته باشند، زوجین نیز رضایت کمتری از رابطه خود دارند. این دیدگاه بر این فرض مبتنی است که ما آدمیان گرایش داریم، عاشق کسانی شویم که قصه هایشان با قصه ما یکی است یا مشابه آن است. اما این افراد از جنبه هایی مثل خود ما هستند و از جنبه هایی دیگر بالقوه با ما متفاوتند. اگر از سر اتفاق عاشق کسی شویم که قصه ای کاملاً متفاوت داشته باشد آن وقت است که هم رابطه ما و عشقی که زیر ساخت این رابطه است وضعیتی متزلزل پیدا می کند (علایی و کرمی، 1386).
2-1-4-1-2 مدل سرمایه گذاری رسبالت80
مدل سرمایه گذاری برای اولین بار توسط رسبالت در سال 1980 مطرح شد. این مدل بر فرایند تعهد زناشویی به اندازه شرایط زوال رابطه تمرکز دارد. طرفداران این الگو اعتقاد دارند که تعهد عامل پیش بینی کننده مهمی درعهد شکنی است. تعهد میزان وسوسه شدن برای عهدشکنی را کاهش می دهد و منابعی برای قادر ساختن افراد برای تغییر تمرکزشان از پیامدهای لذت خواهی کوتاه مدت به لذت خواهی بلند مدت را فراهم می کند.
بنابراین افراد دارای تعهد بالا، احتمالاً بیشتر از عهد شکنی زناشویی اجتناب می کنند، درحالی که افراد با سطوح تعهد پایین تر ممکن است بیشتر درگیر روابط خارج از حیطه زناشویی شوند. مطابق با مدل سرمایه گذاری رسبالت، تعهد در زندگی زناشویی از رضایتمندی زناشویی، کیفیت جایگزین ها و سرمایه گذاری ها متاثر می شود (هارمون، 2005).
الف: رضایتمندی زناشویی: رضایتمندی نوعی ارزشیابی ذهنی از پاداش ها و تنبیه های نسبی است که فرد در یک رابطه تجربه می کند. آنها تصریح می کنند که تعهد بوسیله میزان رضایتمندی ایجاد شده در رابطه تقویت می شود. برای اینکه افراد سطح رضایتمندی خود را تعیین کنند هزینه ها و پاداش های روابط شان را برآورد می نمایند. مزایا و پاداش های بالقوه با انتظارات فرد در مورد رابطه مقایسه می شود. این استانداردهای شخصی بعنوان معیار سنجش شناخته می شوند. این سطح رضایتمندی عملکردی از سنجش سطح و نتایج رابطه کنونی است: زمانی که نتایج بدست آمده بیش از سطح معیار باشد، فرد از رابطه اش خشنود است، اما زمانی که نتایج بدست آمده پایینتر ازاستانداردهای درونی باشند، عدم رضایتمندی اتفاق می افتد (هارمون، 2005).
پژوهش ها درکشورهای غربی نشان داده است که رابطه نامشروع در زنان بیشتر از لحاظ عاطفی نیرو میگیرد و زنانی که عهدشکنی می کنند بیشتر احتمال دارد تا از رابطه زناشویشان ناراضی باشند (لی و آگنیز، 2003).
ب: کیفیت جایگزین ها: دومین عامل موثر برتعهد، خصوصیات جایگزین ها است که به ارزیابی ذهنی فرد از پاداش ها و هزینه هایی اشاره دارد که فرد جدا از رابطه کنونی بدست میآورد، مانند گذراندن وقت با دوستان و خانواده یا گذراندن وقت درخلوت و تنهایی. اساساً، خصوصیت جایگزینها با احساس شادمانی بالقوه خارج از رابطه زناشویی رابطه دارد. متعاقباً، داشتن جایگزینهای جذاب نیرویی بالقوه برای کاهش تعهد زناشویی است (لی و آگنیز، 2003).
ج: سرمایه گذاری ها: شکل سوم تعهد، دربردارنده سرمایه گذاری ارتباطی است. سرمایه گذاری ها منابع بدست آمده ملموس یا واقعی هستند که احتمال زوال رابطه را به شدت کاهش می دهد. نمونه هایی از سرمایه گذاری های ارتباطی شامل وقت گذاشته شده، دلبستگی عاطفی، دوستان دوطرفه و مالکیت های مادی است. برطبق مدل سرمایه گذاری همه این سرمایه های با ارزش در نیرومندکردن تعهد سهیم هستند (لی و آگنیز، 2003).
2-1-4-2 نظریه ها و مدل های عام مرتبط با تعهد زناشویی
2-1-4-2-1 نظریه وابستگی81
یکی از تاثیرگذارترین تئوری ها روی پژوهش پیرامون روابط زناشویی، نظریه وابستگی است) استرچمن و گابل، 2006). کلی و تیبو82 (1978) مطرح کردند که پیامدهای تعاملات اجتماعی بر اساس پاداش هایی که فرد دریافت می کند یا هزینه هایی که وی باید متحمل شود، می تواند رضایت بخش یا غیر رضایت بخش باشد. پاداش ها تجارب مثبتی هستند که احساس لذت و شادمانی ایجاد می کنند که با سلامت هیجانی و عاطفی و احترام به خود همراهند. از طرف دیگر، هزینه ها تجارب منفی هستند که به گرفتاری ها و ناراحتی های جسمی و روانی منجر می شوند. مطابق با این نظریه، روابط زناشویی زمانی تداوم می یابد که تجارب یکی از زوجین، ملاک ها و معیارهای قابل قبول هر دو زوج را دارا باشد. اولین معیار برای ارزیابی تجارب فعلی، سطح مقایسه جذابیت و رضایتمندی است. در این ارزیابی، پاداش ها و هرینه ها تواماً با هم مقایسه می شوند.
به عبارت دیگر، فرد بر اساس توقعات شخصی خودش از رابطه مشترک و عرف اجتماعی، تجارب فعلی اش را مورد بررسی قرار می دهد تا به میزان پاداش ها و هزینه های ازدواجش پی ببرد. اگر میزان پاداش های بدست آمده بیشتر از میزان هزینه های از دست رفته باشد، رابطه رضایت بخش و اگر میزان هزینه ها و مشکلات بیشتر از میزان پاداش ها برآورد شود، رابطه غیر رضایت بخش و فاقد جذابیت تلقی می گردد. دومین معیار برای ارزیابی تجارب فعلی، سطح مقایسه جایگزین های در دسترس است.
در این ارزیابی، جایگزین های گوناگون و در دسترس از لحاظ کیفیت مورد مقایسه قرار می گیرند. کیفیت جایگزین ها می تواند از تحمل کردن رابطه زناشویی تا ازدواج مجدد و یا تنها ماندن متغیر باشد. اگر همسری اعتقاد دارد که رابطه زناشویی فعلی اش از هرگونه جایگزین دیگری بهتر است، پس وی به رابطه مشترکش وابسته و به آن متعهد است. به طور کلی، مطابق با نظریه وابستگی می توان گفت که میزان تعهد زوجین به یکدیگر برای حفظ و تداوم ازدواج، تابع سطح مقایسه پاداش ها و هرینه های رابطه و کیفیت جایگزین های در دسترسشان می باشد (به نقل ازاسترچمن و گابل، 2006).
2-1-4-2-2 نظریه مبادله83
نظریه مبادله که نخستین بار جرج هومانز84 آن را در علوم اجتماعی به کار برد، روابط اجتماعی به ویژه روابط نزدیک را همانند مبادلات تجاری بر حسب مفاهیم سود و زیان و هزینه ها و پاداش ها و مانند آن، تبیین می کند. بر اساس این تئوری، روابط بر پایه تبادل تحسین شکل می گیرند و روابط رضایت بخش و طولانی تر آنهایی هستند که با مشکل کمتر و تحسین بیشتر همراهند.
صاحبنظران مکتب مبادله توضیح می دهند که چرا روابط زناشویی مسئله دار همیشه انحلال نمی یابند، بلکه ممکن است استمرار پیدا کنند، به گفته آنان ممکن است همسری به دلیل آنکه پاداش های دریافتی او بسیار کمتر از هزینه هایش هستند، احساس خشنودی کمتری داشته باشد اما به دلیل آنکه ارزش روابط جایگزین نیز در نظرش پایین است (مثلاً فرصت مناسبی برای ازدواج مجدد ندارد) یا به دلیل آنکه در روابط جاری اش سرمایه گذاری فراوانی کرده است (مثلاً چندین فرزند را پرورش داده است)، به رابطه زناشویی ادامه دهد. (نجفی و همکاران، 1385).
هومانز پیشنهاد می کند که پیش از شروع رابطه باید فواید ایجاد آن رابطه در گذشته، حال، آینده و نیز مشکلات آنرا بسنجیم و اگر آنرا سودمند دیدیم رابطه آغاز شود و ادامه یابد. به عبارت دیگر، اگر ارزیابی اولیه نشان داد که رابطه سودی در پی نخواهد داشت، رابطه ای شکل نخواهد گرفت. این اصل در مورد هر دو طرف صادق است. بنابراین رابطه باید سود دو طرفه داشته باشد تا شکل بگیرد و تداوم یابد. هومانز تحسین را تا جایی گسترش می دهد که با داوری شخص، هر چیزی ارزشمند باشد و احساس رضایت را در او بیدار کند. بنابراین تحسینات شامل مواردی چون ستودن، سرگرمی و دریافت هدایا خواهد شد. مشکلات نیز می توانند در هر شکلی متجلی شوند. در واقع هر چیزی که شخص آنرا ناراحت کننده بداند، از قبیل دعوا، عادات نابهنجار و حتی اجبار همیشگی به پختن غذا ممکن است به عنوان مشکل تلقی شود (بیات، 1386).
براساس گفته هومانز برای جمع بندی فواید و زیان ها، شادی ها و مشکلات، محاسبه ای انجام می شود تا بهترین نتیجه را برای ما به دنبال داشته باشد که همانا کسب بیشترین فایده و کمترین زیان خواهد بود. شواهد به دست آمده از تحقیقات موید این عقیده است که در روابط صمیمانه، احترام و تحسین بیشتر با طولانی بودن دوستی در ارتباط است. زوج هایی که روابط تحسین برانگیز بیشتر و طولانی تری داشته اند نسبت به زوج هایی که روابط تحسین آفرین کمتری داشته اند بسیار کمتر دچار شکست و ناکامی می شوند (دایر، 1384).
نظریه مبادله اجتماعی این توان را ندارد که سطحی را تعیین کند که در آن سطح، آنقدر رابطه نارضایت بخش می شود که شخص با اینکه رابطه دیگری ندارد که به آن رو کند، از این رابطه روی می گرداند. تئوری مبادله اجتماعی باید توقع عمومی که نشان دهنده حداقل توقع مردم از رابطه است را شامل شود. به عبارت دیگر، باید سطح توقعی را مشخص کند که شخص با قرار گرفتن در زیر آن حتی اگر رابطه جدیدی نداشته باشد، رابطه قبلی خود را ترک کند. شاید اساسی ترین نقد تئوری مبادله اجتماعی این است که مطابق با این نظریه در بسیاری از روابط به جز روابط جنسی طولانی مدت، مردم مثل حسابداری که فقط با بالا رفتن سود شاد می شود، رفتار کنند. حال سوال اینجاست که در این روند شادمانی و غم، عاشق شدن یا ترک معشوق در چه جایگاهی قرار می گیرد؟ روابط صمیمانه خصوصاً در آغاز و پایان از طریق احساس های شدید و پرخرج و اعمال بدون فکر که ذکر نشده اند، بیان می شوند. همانطور که برشید85 (1983) اشاره کرد، جذابیت همچون معیاری روانی توجه را به خود جلب می کند. با این وجود، این فرایند در بیشتر اوقات به روابط رومانتیک و نیز روابطی مثل، دوستی، همکاری و همسایگی توجیه مستدلی می دهد. در نهایت بعضی از روان شناسان به طور غیر مستقیم عقیده ای که از بطن این روند بیرون کشیده می شود را رد می کنند (دایر، 1384).
2-1-4-2-3 مدل پاسخ به نارضایتی ازرابطه
رسبالت و زومبروت86 (1983) مدلی را پیشنهاد کردند که بر اساس آن می توان عکس العمل مردم را در مواجهه با رابطه مخدوش بررسی و بر اساس آن نارضایتی ها را طبقه بندی کرد. این مدل برای تمام انواع روابط کاربرد دارد. اما در اینجا چگونگی کاربرد آنرا در روابط رومانتیک بررسی خواهیم کرد. بر اساس این مدل، چهار پاسخ عمده به نارضایتی از روابط وجود دارد و این پاسخ ها در دو بعد تغییر می کنند، بعد فعال و غیرفعال، بعد سازنده و مخرب (بیات، 1386).
صدا: پاسخی فعال و سازنده است. به این ترتیب که بعضی ها از عکس العمل کلامی استفاده کرده و با این کار تلاش می کنند که شرایط را بهبود بخشند. تاکتیک اصلی در این وضعیت عبارت است از: پیشنهاد راه حل جستجوی کمک یا تلاش برای تغییر خود یا شریک یا هر دو سوی رابطه یعنی هم خود و هم شریک.
وفاداری: پاسخی سازنده و غیر فعال است. وفاداری ضرورتاً پاسخ حمایت کننده ای است که در آن شخص به طور غیر فعال ولی خوشبینانه برای بهبود رابطه انتظار می کشد. موقعیت هایی چون"کمی وقت صرفش می کنم"، "تصمیم دارم که سعی کنم ببخشم یا فراموش کنم" در این مقوله قرار می گیرند.
چشم پوشی: پاسخی مخرب و غیر فعال محسوب می شود. مانند سرباز زدن از مشکل. در نتیجه چون برای بهبود اوضاع تلاشی صورت نمی گیرد، وضعیت بدتر می شود. این احتمال وجود دارد که اشخاص از بحث در مورد مشکل سرباز بزنند و زمان کمتری را با شریکشان بگذرانند و آنها را مورد انتقاد قرار دهند. در چنین وضعیتی غالباً شخص از همه راههای ارتباطی چشم پوشی می کند.
خروج: پاسخی مخرب و فعال به حساب می آید. خروج شامل قطع سریع و کامل رابطه می باشد. پاسخ های خروج، بیرون آمدن از خانه مشترک و آمادگی برای طلاق را شامل می شود. نکته بسیار مهم اینکه در این مدل، بعد مخرب سازنده با تاثیر گذاری عمیقی که بر رابطه دارد تعیین کننده ادامه یا قطع رابطه است. پاسخ های چشم پوشی و خروج قابلیت آنرا دارند تا رابطه را خراب یا قطع کنند در حالیکه صدا و وفاداری در ذات خود قصد بقای رابطه را دارند. این عبارت قضاوت های ارزشی اشخاص را شامل نمی شود. اگر کسی که سال ها مورد سوء استفاده جنسی و روانی واقع شده است، پاسخ خروج را انتخاب کند، این پاسخ برای او بسیار سازنده خواهد بود و به بهبود شرایط وخیم وی کمک می کند. این مدل به سادگی قابل توصیف نیست و بیشتر تحقیقات بر انتخاب پاسخ و شرایط رابطه متمرکز هستند.
بعضی از یافته های تحقیقاتی که رسبالت و همکاران (1982) گزارش کرده اند عبارتند از: زنان بیشتر از مردان از پاسخ صدا استفاده می کنند در حالیکه آنهایی که بی سوادند یا سواد کمی دارند بیشتر از طریق وفاداری یا چشم پوشی پاسخ می دهند. اگر هر کدام از طرفین جایگزین های در دسترس بیشتری برای ارتباط داشته باشند پاسخ وی احتمالاً فعال (خروج یا صدا) خواهد بود نه غیر فعال (وفاداری و چشم پوشی). اگر رابطه پیش از این رضایت بخش بوده است و سرمایه بیشتری صرف آن شده و جایگزین های مناسب تری در اختیار نباشد، احتمالاً پاسخ از نوع سازنده (صدا و وفاداری) خواهد بود. وقتی رابطه بسیار تلخ و دور از رضایت بوده و تلاش اندکی صرف آن شده و جایگزین های معقولی وجود دارد، محتمل ترین پاسخ خروج است. وقتی مشکلات رابطه کم هستند و نیز جایگزین های کمی وجود دارد یا سرمایه گذاری و تلاش قابل توجهی پشت آن نهفته است (یا هر دو) عمومی ترین پاسخ وفاداری است (رسبالت و همکاران، 1988؛ به نقل از بیات، 1386).
به طور کلی، شکست رابطه زناشویی اغلب تجربه بسیار ناراحت کننده ای است. در بازبینی بسیاری از تحقیقات، گزارش شده است افرادی که روابط به هم ریخته دارند در مقایسه با افراد همجنس و همسن، بیشتر از غم و بیماری های قلبی و عروقی رنج می برند و سطح اعتماد به نفس کمتری دارند. با این وجود این نکته باز گو کننده آن است که چنین تجربیاتی نمی تواند همیشه منفی باشد. قطع رابطه زناشویی می تواند تجربه رهایی بخشی باشد، حال آنکه زوال رابطه نه غیرطبیعی است نه خیلی شرم آور، محققان بیشتر تمرکز خود را بر شکست و ترمیم روابط قرار داده اند (دایر، 1384).
2-1-4-2-4 نظریه مرحله ای توسعه رابطه
لوینگر87 (1994) تئوری مرحله ای توسعه رابطه را ارائه نمود که به تمام مراحل چرخه زندگی در روابط صمیمی می پردازد. بر خلاف دو مرحله قبلی، لوینگر مراحلی را که با عبور از آنها شریک خود را انتخاب می کنیم مورد بحث قرار نمی دهد بلکه تغییراتی را که در سطح صمیمیت، در اثر تغییر در روابط رخ می دهد مد نظر دارد. این ایده گونه های زیادی از روابط را در بر می گیرد مانند رابطه دوستانه که در عین صمیمیت، عاشقانه و رومانتیک نیست. لوینگر پنج مرحله در توسعه رابطه صمیمانه پیشنهاد می کند: 1-آشنایی (جذب)، 2- تشکل، 3-ادامه (ترکیب)، 4- زوال (کاهش)، 5- پایان.
1- آشنایی: رابطه هنگامی آغاز می شود که مردم متقابلاً جذب یکدیگر می شوند و این جذب به مقدار زیادی به شباهت در سن، طبقه اجتماعی و غیره بستگی دارد. عشق شهوانی در آغاز رابطه رومانتیک جذابیتی بسیار ایجاد می کند. اما درحالتهایی دیگر از روابط (به عنوان مثال، میان کسانی که با هم کار می کنند) آشنایی می تواند به شکل نامحدودی ادامه یابد.
2- افزایش وابستگی: اولین مرحله از مجموعه مراحلی است که با رابطه آغاز می شود. در این مرحله هریک از زوجین درگیر به شکل قابل توجهی خود باخته می شوند و نیز به گونه ای مشهود بر مبادلات اجتماعی شاد و غمگین آنها افزوده می شود رابطه نزدیک دربرگیرنده جنبه های منفی مانند خشونت، عادات آزار دهنده و از جمله جنبه های مثبت شامل تحسین چنین علاقه و رابطه ای و دادن هدیه است.
3- ادامه: اگر برقراری رابطه مغایر عرف اجتماعی نباشد وارد مرحله ادامه می گردد که اغلب توافقها در آن اتفاق می افتد مانند ازدواج. درروابط بسیار طولانی مدت دو نفر زندگیشان را به هم گره می زنند. این مرحله با بقیه مراحل یک تفاوت دارد. بزرگترین تفاوت این است که بر خلاف دیگر روابط از هیجان های شادی بخش یا خشمگین کننده تهی است. این امکان وجود دارد که وقتی رابطه ای به استحکام می رسد عمق هیجاناتی که زمینه اصلی رابطه را شکل می دهند از نظرها محو شود. در چنین حالتی اگر طرفین رابطه به هم پرخاش کنند یا از یکدیگر ایراد بگیرند ممکن است که هیجان های پنهان شده آشکارشوند. مرحله تداوم ممکن است به طور نامحدودی ادامه یابد یا در سراشیبی بیفتد و رو به اضمحلال برود.
4- زوال: روابط همه به زوال نمی رسند اما بیشتر آنها دچار این مورد می شوند. لوینگر (1976) از تئوری مبادله اجتماعی استفاده کرد تا دریابد اساساً زوال رابطه قابل پیش بینی است یا خیر. اگر چه گاهی اوقات شکست رابطه به عوامل و وقایع بیرونی مربوط می شود، اما چند عامل را می توان نام برد که باعث زوال رابطه می شوند: ضررها، سودها، جایگزینی شخص دیگر بجای شخص اول و موانعی که باعث شکست در زندگی می شود.
5- پایان: اگر ضررها افزایش یابند در مقابل سودها کاهش می یابند اگر جایگزین های جذاب وجود داشته باشد و عوامل بازدارنده از شکست زیاد نباشند زوال به سوی مرحله آخر یعنی پایان پیش می رود. تعداد کمی از روابط از هر پنج مرحله می گذرند. اغلب روابط هرگز از آشنایی فراتر نمی روند و بسیاری نیز در مرحله شکل گیری از بین می روند. همانطور که شخص از اکثر دوستی ها چنین انتظاری دارد. ایراد عمده تئوری مرحله لوینگر آنست که موقعیتی را به تصویر می کشد که در آن تمام روابط از یک جریان خطی تبعیت کرده و طرفین روابط از مسیری یکسان عبور می کنند. هر رابطه تا حدی منحصر به فرد است. بعضی از محققان اعتقاد دارند شواهدی که به نفع اثبات یکسانی این مراحل باشد زیاد قانع کننده نیست. برای وضوح بیشتر این مساله بهتر است به جای استفاده از کلمه مراحل از کلمه جریان استفاده کرد با این کار رابطه بین زوجین را به عنوان دوره ای در نظر می گیریم که در زمان طولانی برای هر زوج اتفاق می افتد (لوینگر، 1994).
میلز (1996) درباره تئوری مرحله اشاره می کند که این تئوری ها، اول اینکه، تمایل دارند رابطه ای را به تصویر بکشد که در آن یک شخص فعال برای شریک غیر فعال خود تصمیم می گیرد. در حقیقت یک رابطه شامل دو شخص فعال است که برای گرفتن تصمیم و تاثیر بر یکدیگر بحث می کنند. یک نمونه از چنین تاثیر دوطرفه آن است که ما تمایل داریم با کسانی دوستی برقرار کنیم که مارا دوست دارند نه با آنهایی که از ما بدشان می آید. سوای غیر فعال بودن، اعمال طرف دیگر تا حدی عکس العمل رفتار طرف دیگر است که مشخص می کند آیا علاقه ای وجود دارد تا رابطه ادامه یابد یا نه و البته این عکس العمل ها متقابل است. دوم اینکه، تفاوت زیادی میان انواع روابط به خصوص دوستی ها وجود دارد. بنابراین نمی توان این تئوری را به همه آنها تعمیم داد. سوم اینکه، این تحقیقات خیلی کم بازگوکننده روابط زندگی واقعی ما است (به نقل از دایر، 1384).
2-2 قسمت دوم: صمیمیت زناشویی
2-2-1 صمیمیت چیست؟
صمیمیت تصور میشود که نیازی اساسی برای انسان است. آن صرفاً چیزی نیست که شخص احتیاج داشته و آرزو کند، یا بخواهد که داشته باشد. آن یک نیاز واقعی است که ریشههای درونی داشت و از نیاز اساسی برای دلبستگی نشات میگیرد. اختلال جدی در پیوند دلبستگی مادر- کودک یا شکست دلبستگی در کودکی، به هر دلیلی که باشد، دارای عواقب وخیمی برای رشد صمیمیت صحیح در سالهای بعدی است (انیس ورث و همکاران88، 1978؛ بالبی89 1988، 1980، 1979، 1973، 1969؛ برازلتن و گرامر90،1990؛ دوان و دیاموند91، 1994؛ هرنر92، 1984؛ مگکابی و مسترز93، 1970).
نیاز برای صمیمیت میتواند به عنوان نیازی از نظر رشد بسیار پختهتر، تمایز یافتهتر و ظهور و بروز پیشرفته نیاز زیستی همگانی برای نزدیک بودن جسمانی، ارتباط و تماس با موجود انسانی دیگر، تصور شود. به هر حال قوت کلی این نیاز برای برقراری پیوند با انسانها برای هر فردی متفاوت است و همچنین قوت این نه مولفه این نیاز بسیار عمومی از شخص به شخص دیگر تفاوت میکند (باگاروزی، ترجمه رضا زاده، پورنقاش تهرانی، 1386).
رابطهها فرآیند خود- آشکاری هستند. ولی ما اغلب در رابطهها، وقت و انرژی خود را صرف پنهان کردن خود واقعیمان از یکدیگر میکنیم و این جایی است که ما با بالاترین معما، که مبارزه برای کسب صمیمیت را دربردارد، روبرو میشویم. کل تجربه انسانی، تمنایی است برای فراهم کردن همگانی میان نبردهای مخالف، و درخواست ما برای صمیمیت از این مقوله جدا نیست.
ما در آرزوی صمیمیت هستیم ولی از آن اجتناب میکنیم. به شدت به آن نیاز داریم، ولی از آن فرار میکنیم. در سطحی عمیق، احساس میکنیم نیاز شدید به صمیمیت داریم، ولی از کسب و رسیدن به آن هراس داریم. ما از صمیمیت دوری میکنیم، چون داشتن صمیمیت مستلزم آشکار ساختن رموز درونی ما است. صمیمی بودن، به معنی سهیم کردن انسانی شکننده و ناکامل در اسرار قلبی، ذهنی و روحی خودمان است. صمیمیت ایجاد میکند ما به دیگری اجازه دهیم همه چیزهایی که ما را تکان میدهد، به ما الهام میبخشد، به جلو میراند، ما را رنج میدهد؛ آنچه ما در قلب آن هستیم و آنچه از آن فرار میکنیم را کشف کند و به دشمنان خود مخرب درونی ما و همه رویاهای نامعقول و شگرفی که در قلبمان داریم پی ببرد (کلی، ترجمه تمدن، 1387).
2-2-2 مولفههای صمیمیت
بر طبق نظریه ی باگاروزی صمیمیت واقعی فرآیندی تعاملی است که شامل مولفههایی است که به یکدیگر ارتباط دارند.
1- صمیمیت احساسی (Emotional)
2- صمیمیت روانشناختی (Psychological)
3- صمیمیت فکری (Intellectual)
4- صمیمیت جنسی (sexual)
5- صمیمیت جسمانی (غیرجنسی) (physieal)
6- صمیمیت معنوی (Spiritual)
7- صمیمیت زیباشناختی (هنری) (Aesthetic)
8- صمیمیت اجتماعی و تفریحی (Social & Recreational)
9- صمیمیت زمانی (temporal)
2-2-2-1 صمیمیت احساسی
صمیمیت احساسی عبارت است از نیاز برای ارتباط و در میان گذاشتن تمامی اساسات فرد اعم از مثبت (مانند رضایت خاطر، شادی، شعف، خوشحالی، هیجان) و منفی (مانند غمگینی، غم، محرومیت، ترس، خشم، گناه، شرم، تنهایی، دلتنگی، خستگی، افسردگی).
برای اینکه صمیمیت احساسی به وجود بیاید، بایستی بازداریها یا محدودیتهای زندگی برای ابراز احساساتی که در یک رابطه مجاز شمرده میشود وجود داشته باشد (باگاروزی، 1986).
2-2-2-2 صمیمیت روانشناختی
صمیمیت روانشناختی عبارت است از نیاز به ارتباط، مشارکت و تماس با موجود انسانی دیگر به وسیله افشاء کردن قابل ملاحظه و عمیق موضوعات شخصی با اهمیت درباره "خود" واقعی و درونی خویش، صمیمیت روانشناختی شامل نیاز برای مشارکت و ابراز آرزوها، رویاها، خیالپردازیها، اشتباقها و نقشههای فرد برای آینده و نیز ترسها، نگرانیها، تردیدهها، عدم ایمنیها، مشکلات و تعارضهای درونی فرد با همسرش میشود. برای اینکه یک صمیمیت روانشناختی صحیح وجود داشته باشد، باید یک پایگاه ایمن از اعتماد در رابطه وجود داشته باشد (باگاروزی، ترجمه رضازاده، پورنقاش تهرانی، 1386).
2-2-2-3 صمیمیت فکری
صمیمیت فکری عبارت است از نیاز به ارتباط و درمیان گذاشتن ایدههای مهم؛ افکار و باورها با همسر خود. صمیمیت فکری نباید با مکانیسم دفاعی ناهشیار توجیه عقلی94 مشتبه شود، که برای اجتناب از احساس هیجانهای خاص، نشان دادن برتری عقلی، به دست آوردن تحسین، قدردانی یا چاپلوسی بکار میرود. توجیه عقلی برای ایجاد فاصله (معمولاً تفاوت شان و منزلت) بین افراد طراحی شده است، و در جهت عکس افزایش صمیمیت واقعی عمل میکند. برای اینکه صمیمیت واقعی اتفاق بیفتد، احترام به دیدگاههای دیگران خصوصاً احترام به دیدگاههای مخالف فرد در "نقش- گرفتن"95. نقش- گرفتن عبارت از این توانایی است که فرد بتواند جهان را از چشم همسرش ببیند، آنچه را که همسرش از دیدگاه منحصر به فرد خود ادراک میکند ادراک کنند (همان منبع).
2-2-2-4 صمیمیت جنسی
صمیمیت جنسی عبارتست از نیاز برای ارتباط، مشارکت و ابراز آن دسته از افکار، احساسات امیال و خیالبافیهایی که دارای ماهیت حسی و جنسی هستند، که صرفاً با هدف برانگیختن میل جنسی، به این نوع صمیمیت پرداخته میشود. فعالیتهای برانگیزاننده جنسی ممکن است شامل رفتارهایی مثل دیدن فیلمهای شهوانی، نوارهای ویدئویی یا عملکرد زنده با یکدیگر باشد. گوش دادن یا نواختن موسیقیهایی که به مسائل جنسی اشاره دارند یا حالت ضمنی شاد جنسی دارند، خواندن نثر یا شعر با یکدیگر یا برای همسر به قصد اینکه برانگیختن جنسی ایجاد کنند نیز همچنین از ابعاد صمیمیت جنسی است. صمیمیت جنسی شامل نیاز وصل به درگیر شدن در اعمالی مانند نزدیک شدن جسمانی و تماس بدنی مانند لمس کردن، نوازش کردن که صرفاً برای تحریک جنس طراحی شده است، خوشایند کردن و ارضاء هر دو نفری که این اعمال را انجام میدهند و دریافت کننده این رفتارها هستند میباشد، بوسیدن، بغل کردن، نگهداشتن، نوازش کردن، رقصیدن، شوخی کردن، گاز گرفتن و امثال اینها که به قصد برانگیختن جنسی به کار میروند، از ابعاد دیگر صمیمیت جنسی به حساب میآیند. تماس تناسلی یا تحریک بوسیله خود فرد یا همسر فرد ممکن است بخش از تجربه صمیمیت جنسی باشد یا نباشد، به همین شکل، صمیمیت جنسی ممکن است به رابطه جنسی یا رسیدن به اوج لذت جنسی برای یک یا هر دو شریک منجر شود یا نشود (بطلانی، 1387).

2-2-2-5 صمیمیت جسمانی (غیرجنسی)
صمیمیت جسمانی عبارتست از نیاز برای نزدیکی جسمانی با همسر خود نزدیکی جسمانی از این با صمیمیت جسمانی که به منظور ایجاد برانگیختگی جنسی انجام میشود و یا همراه آن است، نباید مشتبه شود.
نزدیکی جسمانی ممکن است به صورت یک لمس ساده ابراز شود و یا شامل تماس بدنی نزدیک مانند در آغوش گرفتن باشد. صمیمیت جسمانی شامل تجربیاتی مانند گرفتن دستها، یکدگیر را بغل کردن، رقصیدن با هم و تماس غیرجنسی است. بوسیدن در اینجا مقدمهای برای رابطه جنسی نیست، خوابیدن در کنار یکدیگر، قدم زدن شابه به شانه، پشت یکدیگر را مالیدن، یکدیگر را ماساژ دادن و مثال آنها، همه بخش هایی از صمیمیت جسمانی غیرجنسی است (اولیاء، 1385).
2-2-2-6 صمیمیت معنوی
صمیمیت معنوی عبارتست از نیاز فرد به در میان گذاشتن مسائل معنوی با همسرش.
این مسائل شامل افکار، باورها و تجارب فرد در ارتباط با مذهب، ماورای طبیعت و وجود معنوی باورها و ارزشهای اخلاقی، معنای زندگی، زندگی پس از مرگ، رابطه فرد با خدا یا قدرت برتر، رابطه فرد با طبیعت و جایگاه فرد در جهان هستی میشود.
صمیمیت معنوی بین دو نفر، نیازی ندارد که آنها لزوماً دارای یک عقیده باشند یا به نظامها و باورهای مشابهی صحه بگذارند، تا اینکه تجارب صمیمانه واقعی ایجاد بشود. با این همه آنچه مورد نیاز است، باز بودن صادقانه فرد نسبت به باورها، احساسات و تجارب معنوی دیگران و احترام به دنیای معنوی دیگران است و فرد باید پذیرش غیرنقادانه درباره باورهای طرف مقابل داشته باشد (اعتمادی، 1384).
2-2-2-7 صمیمیت زیبایی شناختی (هنری)
صمیمیت زیبایی شناختی عبارتست از نیاز و تمایل فرد به در میان گذاشتن احساسات، افکار، ادراکات، باورها و تجاربی که فرد شخصاً به خاطر زیباییشان آن را محرک، مهیج، یا حیرتانگیز مییابد، با همسرش. عجایب طبیعت، چه ساده (یک دانه برف) و چه پیچیده (جهان هستی) میتوانند مبنایی را برای اینگونه صمیمیت تجربی ایجاد کنند. موسیقی، شعر، ادبیات، نقاشی، مجسمه سازی، معماری، و تمام انواع و اقسام آثار هنری میتوانند به عنوان وسیلهای برای مشارکت زیبایی شناختی به حساب آیند (باگاروزی، 1999).
2-2-2-8 صمیمیت اجتماعی- تفریحی
صمیمیت اجتماعی- تفریحی عبارتست از نیاز به پرداختن به فعالیتها و تجارب تفریحی و لذتبخش با همسر خود. صیمیت اجتماعی و تفریحی با همسر خود شامل فعالیتها و تجاربی مانند: تعریف لطیفه و داستانهای خندهدار، مشارکت در تجارب روزانه و بحث کردن درباره وقایع جاری، غذا خوردن در خانه و بیرون با یکدیگر، تمرین کردن با یکدیگر، ورزش و بازی کردن و پیاده روی با یکدیگر، سرگرمیهای مشترک داشتن، گذراندن تعطیلات با یکدیگر و امثال آنهاست. صمیمیت اجتماعی و تفریحی ممکن است شامل فعالیتها و تعامل با دوستان دو جانبه و سایر اعضاء فامیل نیز باشد (اعتمادی، 1384).
2-2-2-9 صمیمیمت زمانی
صمیمیت زمانی عبارتست از این که روزانه در فعالیتهای صمیمیانه، چه مدت زمان هر کدام از زوجین مایلند که با همسرشان بگذراند. مقدار زمانی که هر شخص نیاز دارد هر روز با همسرش سپری کند و نیز نوع فعالیتهایی که فرد دوست دارد با همسرش داشته باشد برای اینکه احساس ارتباط صمیمانه کند از فردی به فرد دیگر متفاوت است. برای بعضی افراد، 15 تا 20 دقیقه در هر روز کافی است، هر چند برای دیگران، 2 یا 3 ساعت در هر روز ممکن است که به نظر برسد (باگاروزی، ترجمه رضازاده، پورنقاش تهرانی، 1386).
2-2-3 پویاییهای صمیمیت
صمیمیت یک فرایند پویا و تعاملی است که بر اعتماد و احترام متقابل استوار است. بنابراین هر کدام از همسران باید در بیان عمیقترین افکار و احساسات کاملاً احساس ایمنی کند، بدون هر گونه ترس از اینکه مورد قضاوت ارزشیابی یا استقراء قرار گیرد. بعلاوه دانستن اینکه همسرش برای هر آنچه فرد بیان کرده و آشکار میسازد، کاملاً پذیراست.
شخص همچنین باید احساس کند که همسرش متقابلاً سطوح عمیقی از خود- افشاگری و خود- آشکارسازی مشابه و… را به منظور تداوم و رشد صمیمیت ارائه میدهد. این "دو جانبه بودن پذیرش و تقابل" است که اجازه میدهد رابطه به سمت سطوح عمیقتری از اعتماد و عشق حرکت کند (والر و هیل، 1951).
2-2-4 صمیمیت و ارتباط
عمق صمیمیتی که دو نفر در روابطشان ایجاد میکنند به مقدار زیادی به توانایی آنان در بیان کردن افکار، احساسات، نیازها، خواستهها و آرزوهایشان به صورت روشن، دقیق و به نحو موثر بستگی دارد. بنابراین یادگیری چگونگی برقراری ارتباط کارآمد اولین گام در فرایند ایجاد یا افزایش صمیمیت در هر رابطه است. مشکلات ارتباطی غالباً وقتی به وجود میآیند که پیامی که بوسیله یک همسر فرستاده میشود (فرستنده)، با پیامی که به وسیله طرف مقابل شنیده و دریافت میشود (گیرنده) متفاوت باشد. بنابراین مشکلات ارتباطی انسانها، دو نوع متفاوتاند: مشکلات فرستنده یا مشکلات گیرنده (باگاروزی، 1971).
2-2-4-1 مشکلات رایج و معمول فرستنده
2-2-4-1-1 دروغگویی
دروغ گفتن به همسر، آشکارا به اصل و روح صمیمیت ضربه میزند، زیرا وقتی شخصی دروغ میگوید اعتماد، صداقت و احترام بهطور جدی لطمه میخورند. عذر و بخشش توسط همسر رنجیده خاطر فقط میتواند پذیرفته شود که همسر مشکلآفرین (الف) به تجاوز یا تخطیاش اعتراف کند (ب) تمامی مسئولیت رفتارش را بپذیرد (ج) خودش را اصلاح کند (و وقتی لازم است جبران کنند) (د) درخواست بخشیده شدن داشته باشد (ه) بپذیرد که در آینده راست بگوید و (و) رفتارش هماهنگ با تعهدش برای راستگویی باشد. دروغگویی مزمن اغلب یکی از نشانگان جدی آسیب شناسی منش96 فرد است (باگاروزی، 1999).

2-2-4-1-2 پیامهای پنهان97
گاهی وقتها معنی واقعی یک پیام در محتوای کلام و لغوی پیام که فرستاده میشود، مخفی یا پنهان سازی یا پوشانده میشود، و از گیرنده انتظار میرود که پیام را رمزگشایی کند، بخواند و بفهمد و آنگاه به پیام مورد نظر به طرزی بسیار اختصاصی پاسخ دهد.
شخص باید قادر به ذهنخوانی باشد تا معنای واقعی همه پیامهای پنهان را بفهمد.
هر قدر این نوع پیامها بیشتر در روابط مورد استفاده قرار گیرد، بیشتر ممکن است که سردرگمی ناکامی، فهم نادرست و تعارض گسترش یابد (باگاروزی، ترجمه رضازاده، پورنقاش تهرانی، 1386).
2-2-4-1-3 پیامهای مبهم98
پیامهای مبهم پیامهایی هستند که در انها معنی واقعی نامشخص است. از آنجا که پیامهای مبهم منبع دیگری از درک غلطاند، تعارض، ناکامی و سردرگمی در روابطی که اینگونه ارتباط در آنها معمول است، اغلب اتفاق میافتد. مانند پیامهای دارای معانی پنهان، پیامهای مبهم دارای اثر تباه کننده بر صمیمیتاند. دو نوع از اقسام بیشتر رایج پیامهای مبهم، ارتباط طعنهآمیز99 و "پیامهای مشروطاند"100 پیامهای طعنهآمیز را میتوان ابراز غیرمستقیم پرخاشگری تلقی کرد: به این صورت که آنها بیانگر اشکال خصمانهای از بیان ناخشنودی فرد هستند. پیامهایی طعنهآمیز معمولاً به صورتی ساخته میشوند که یک فکر، احساسات یا مفهوم را انتقال دهد که درست برعکس یا ضدمعنای تحت الفظی پیام و محتوای آن است، پیامهای طعنهآمیز اغلب هیچ سازنده ای ندارند و فقط به تضعیف صمیمیت کمک میکنند (والر و هیل، 1957).
2-2-4-1-4 ارتباطهای متناقض101
پیامهای متناقض ارتباطهای "خود- مغایر"102اند که دارای یک ویژگی نامعقول و محالاند. دو نوع از ارتباطهای متناقض در ارتباطات انسانی قابل شناسایی است. اولین آنها "خود- تعریف متناقضآمیز" است.
نوع دوم ارتباط تناقضآمیز عبارتست از "دستور تناقضآمیز". دستورات تناقضآمیز اغلب به عنوان احکام تناقضآمیز مورد اشاره قرار میگیرد. آنچه این دستورات را تناقضآمیز میکند این است که برای اینکه فرد از آنها اطاعت کند باید با آنها مخالف کند. دستوارت تناقضآمیز بیشتر از خود- تعریفهای تناقضآمیز، معمولاند و غالباً در موقعیتهای بالینی مشاهده می شوند (باگاروزی، 1977).
2-2-4-2 مشکلات رایج گیرنده پیام
2-2-4-2-1 مشکلات ضعف توجه
فقدان توجه، توجه ضعیف و حواس پرتی گیرنده علل رایج بدفهمی و تحریف پیام است. وقتی که ناتوانی برای تمرکز و حواسپرتی نتیجه یک شرایط فیزیکی نیست، ضعف مهارتهای توجه، ممکن است علت باشد. بهر حال، عدم توانایی برای متمرکز شدن به پیام و توجه به پاسخی که باید ارسال شود، همچنین ممکن است از نشانگان حالت حساسی گیرنده پیام باشد (مثلاً، اضطراب، افسردگی، استرس و عصبانیت).
2-2-4-2-2 حالت دفاعی داشتن
وقتی پیام ارسالی چیزی است که گیرنده آرزو میکند آن را نشنود، یا وقتی پیام ارسالی چیزی است که گیرنده ممکن است با آن موافق نباشد، گیرنده ممکن است گوش کردن به فرستنده را عملاً متوقف کند. این مساله وقتی اتفاق میافتد، اغلب به این دلیل است که گیرنده دارای اشتغال خاطر با اماده کردن پاسخ به پیام ارسالی است. پاسخ ممکن است به شکل تکذیب یا جواب دادن به مطلب مورد بحث باشد. در مواردی که پیام به خودی خود پیامی پرخاشگرانه یا خصمانه است، گیرنده ممکن است در خود ارائه یک جواب دندان شکن دفاعی یا پرخاشگرانه متقابل باشد.
2-2-4-2-3 عوامل روانشناختی
افراد با انواع خاصی از اختلالهای تشخیصی و بیماریهای روانپزشکی ممکن است که نتوانند به فرستنده و پیامی که برایشان ارسال میشود، اعتماد کنند. آنها ممکن است به دنبال یافتن معنای پنهان پیام ها باشند، یا ممکن است پیامها را به صورت بسیار تحریفآمیز، غیرعادی یا سمبولیک برداشت کنند. بعضی افراد دیگر ممکن است قادر به شنیدن پیام به صورت دقیق نباشند، زیرا آنها دچار توهم یا هذیان هستند.
در زوجها گروه اول کسانی هستند که بدگمانی، عدم اعتماد، اسنادهای حاوی سوء قصد و امثال آن در آنان، از تجارب گذشته آنها با همسرانشان ریشه میگیرد. گروه دوم کسانیاند که مشکلات آنها در دریافت پیام ناشی از مشکلات روانشناختی بسیار جدی آنان است (باگاورزی، ترجمه رضازاده، پورنقاش تهرانی، 1386).
2-2-5 نیاز داشتن به صمیمیت
بر طبق نظریه ی کلی چیزهایی هستند که ما خواستار آن هستیم، زیرا مایلیم آنها را داشته باشیم، و چیزهایی هستند که ما میخواهیم برای آنکه به آنها نیاز داریم. مدت زیادی نمیتوانیم بدون آب و غذا زندگی کنیم، و بدون هوا بیشتر از چند لحظه نمیتوانیم دوام بیاوریم.
غذا برای خوردن، آب برای آشامیدن و هوا برای استنشاق کردن نیازهای قانونی ما هستند. همینگونه است صمیمیت. بدون صمیمیت میتوانیم باقی بمانیم، ولی نمیتوانیم رشد کنیم و به کمالی که توانایی آن را داریم برسیم.
خوشیهای بیشتر، دارایی بیشتر و موفقیتهای بیشتری را دنبال میکنیم، با این باور نادرست که این بار به شکوفایی میخواهیم رسید، ولی نمیرسیم و در غیاب رضایت و خشنودی، ما این فرایند را بارها و بارها تکرار میکنیم تا میمیریم و تا انتها ناآرام باقی میمانیم. ما به این اسطوره میچسبیم که شادی، دارایی و موفقیت ما را به شکوفایی میرساند، ولی پس از هر احساس رضایتی، باز همان عدم رضایت به سراغمان می آید.
ما خواستهای ناسالم خود را دنبال کرده و نیازهایی قانونی خود را نادیده میگیریم. نتیجه، زندگی کردن در نارضایتی بدون آرامش است. رضایت خاطر صرفاً از طریق دنبال کردن زندگی کردن در نارضایتی بدون آرامش است. رضایت خاطر صرفاً از طریق دنبال کردن سبک زندگیای که هماهنگی با نیازهای قانونی فیزیکی، هیجانی، روشنفکرانه و معنوی ما دارد میسر است. صمیمیت یکی از نیازهای واقعی و قانونی است، و همه خوشیهای زودگذر، متعلقات و موفقیتهای کره زمین ما را به قدر تامین نیازهای قانونی ارضاء نخواهد کرد. تامین مشترک و دو جانبه این نیازها، بالاترین درجه موفقیت روابط است. این همان دو جسم در یک روح است (کلی، ترجمه تمدن، 1387).
2-2-6 هفت مرحله صمیمیت
2-2-6-1 کلیشهها: اولین سطح صمیمیت
اولین سطح صمیمیت برای برقراری ارتباط با افراد و برای اداره کردن امور زندگی روزمره خوب و لازم است. کلیشهها میتوانند روح یک رابطه را از بین ببرند، بنابراین هیچ وقت منجر به یک صمیمیت واقعی نخواهد شد. تنها برای تعاملات غیررسمی است و متکی به تبادل های سطحی و زودگذر اطلاعات است.
2-2-6-2 حقایق: دومین سطح صمیمیت
دومین سطح صمیمیت (حقایق)، نظیر سطح پیشین (کلیشهها)، ابزار مفیدی برای آشنایی اولیه با شخص است؛ ولی اگر مدت زیادی در سطح حقایق غیرشخصی بمانیم، رابطه دچار رکود می شود. پس از مدتی تک نوازی، حقایق غیرشخصی کسلکننده و یکنواخت خواهد شد، و همه روابط مهم، ناشی از همکاری پویای دو یا چند نفرند. و این گونه روابط نه تنها کسالت آور و یکنواخت نبوده، بلکه بسیار هیجانانگیز و خلاق هستند.
2-2-6-3 عقاید: سومین سطح صمیمیت
اینکه یاد بگیریم در کناز افرادی که عقایدی کاملاً مخالف ما دارند آرامش خود را حفظ کنیم، نشانه خود زیاد و خود- آگاهی خارقالعاده است. اکثر افراد قادر نیستند در بحثی شرکت کنند، مگر اینکه احساس کنند میتوانند عقیده خود را به گرمی نشان دهند. آیا آن قدر به عقاید خود اطمینان نداریم که در مقابل افرادی که عقاید مخالفی ابراز میکنند، احساس خطر میکنیم.
2-2-6-4 امید و رویاها: چهارمین سطح صمیمیت
دانستن رویاهای افرادی که صمیمانه دوستشان داریم و کمک به این افراد برای تحقق رویاهایشان، پویایی خاصی را وارد رابطه میکند که هم انرژیزا و هم الهامبخش است. تشویق افراد مورد عشق و علاقه به تحقق رویاهایشان، میتواند تاثیر زیادی روی هر رابطه بگذارد. رویاها تصوراتی هستند که به زندگی و همچنین روابط ما شکل میبخشند. رویاها شفافیت و روشنی را وارد رابطههای ما میکنند. اگر تصمیم داریم به اتفاق هم آیندهای بسازیم، باید از رویاهای یکدیگر مطلع باشیم.
2-2-6-5 احساسات: پنجمین سطح صمیمیت
احساسات نوعی واکنش هستند. همه ما واکنش متفاوت داریم، ولی مهم است بدانیم که این واکنشها از طریق تجربه گذشته، باورهای دوستان و والدین و ترس کلی از تغییر که معمولاً انسان را احاطه میکند، در ما به صورت عادتهای شرطی شده در آمدهاند. با این دانشی که احساسات، واکنشهای ما میباشند، میتوانیم خود را آموزش دهیم به گونه متفاوتی واکنش نشان دهیم.
2-2-6-6 اشتباهات، ترسها، و شکستها: ششمین سطح صمیمیت
مرحله ششم صمیمیت، مرحلهای است که ما آنچه هستیم، بودهایم، و قابلیت شدن آن را داریم می پذیریم. سفر، در طول مراحل پنجگانه صمیمیت به ما این قدرت و آزادی را میدهد که بگوییم، "من خراب کردم!" در هر رابطهای این پیشرفت مهمی به شمار میآید، زیرا اگر نتوانیم اعتراف کنیم که در گذشته لغزشی داشتهایم، به احتمال قوی اگر در حال حاضر نیز دچار لغزشی شویم، بعید است به آن اعتراف کنیم. اعتراف به اینکه نیاز به کمک و حمایت داریم، که میترسیم، یا خطاهایی مرتکب شدهایم، نشانه بلوغ کامل در فرد است. توانایی قبول شکستها، ترسها و اشتباهات، منعکس کننده ریشه کافی رابطه است.
2-2-6-7 نیازهای قانونی: هفتمین مرحله صمیمیت
مرحله هفتم در مورد خلق محیطی است که در آن تمرکز ما، روی تامین نیازهای یکدیگر و درک این مهم است که تحقق نیازهای قانونی سبب موفقیت فرد و… و در نهایت موفقیت رابطه فیمابین میگردد.
در اینجا، در اوج تمنا برای خلق صمیمیت، ما قادریم نیازهای خود را با عزیزترین کسانمان در میان گذاریم. در این مرحله با کشف نیازهای قانونی یکدیگر، روش و زندگی مشترکی را بنا میکنیم و ارائه میدهیم که به ما کمک میکند به کمالی که در توان ما است برسیم (کلی، ترجمه تمدن، 1387).

2-2-7 عوامل موثر بر صمیمیت
– عوامل اجتماعی تاثیر گذار بر افزایش صمیمیت زوجها
– عوامل روانشناختی
– عوامل بین فردی موثر به صمیمیت
2-2-7-1 عوامل اجتماعی
موضوع مهم در زمینه عوامل اجتماعی تاثیرگذار بر صمیمیت زوجها بنا به گفتهی چرلین103 (1992)، این است که بیشتر جوانان امروزی بطور معناداری و دیرتر از والدینشان ازدواج میکنند و عوامل گوناگونی چون جنبش زنان، استرسهای اقتصادی و افزایش فرصت های شغلی برای زنان و… سن ازدواج و چگونگی آن را تحت تاثیر قرار داده است. بطوری که در سال 1998، میزان مردانی که در سن 20 تا 24 سال بودند و هنوز ازدواج نکرده بودند حدود 78% گزارش شده بود و این میزان 23/0 بیشتر از آمار سال 1970 برای مردان بود و آمار زنانی که تا این سن ازدواج نکرده بودند از 36/0 در سال 1970 به 61/0 در سال 1988 افزایش پیدا کرده بود (براون و آماتا، 2000). و از طرفی طبق آن در دفتر سرشماری آمریکا (1989) در سال 1988 میانگین سن ازدواج برای زنان 6/23 و برای مردان 9/19 سال بوده است و این میزان کمترین تفاوت سنی بود که در رکود ثبت شده است.
با تغییراتی که به علت صنعتی شدن و در نتیجه شهرنشینی ایجاد شد، مانند اشتغال زنان و پیروی از محیط خانه، تحصیلات زنان، هستهای شدن نظام خانواده و… مدل جدیدی از ازدواج ظهور کرد که به عوض اینکه صرفاً به وظیفه و مسئولیت مبتنی باشد بر صمیمیت، همراهی و همکاری مبتنی بود و انتخاب همسر بر اساس عشق، شور و شوق و دوستی صورت میگرفت و این تغییرات یک دگرگونی بنیادی را در ارزشهای اجتماعی قرن نشان میداد که دقت در چگونگی روابط، تقسیم وظایف و داشتن دیدگاهی انسان مدارانه را در خانواده میطلبید (سعادتی، 1388).

2-2-7-2 عوامل روانشناختی
اریکسون (1963، نقل از نظری، 1388) میگوید: دوست داشتن دیگری بجای فراموش کردن خود نیازمند این است که یک نفر خودش و تواناییهایش را برای رشد دادن دیگری گسترش دهد.
این تواناییهای فردی در شش مقوله مورد بررسی قرار گرفته است.
1- نیاز به صمیمیت 2- سبکهای دلبستگی فرد 3- تمایز یافتگی 4- عزت نفس.
1- نیاز به صمیمیت
مکآدامز104 (1985) و سالیوان105 (1953، به نقل از براون و آماتا، 2000) به انگیزه افراد برای جستجوی تجربههای صمیمیت توجه ویژه داشتهاند و بیان داشتند که مردم بطور قابل توجهی در شدت نیاز و آرزوهایشان برای گرمی، باز بودن و تجربههای حاکی از پذیرش و درک شدن با همدیگر متفاوت هستند.
2- سبکهای دلبستگی فرد و ارتباط آن با روابط صمیمانه
بالبی این دوره حساس را برای شکلگیری احساس دلبستگی در کودک 6 تا 16 هفتگی او تخمین زد و گفت در طی این 12 هفته جواب والد اصلی (که نقش حمایتکنندگی از کودک را بر عهده دارد) به نیازهای کودک اهمیت بسزایی در شکلدهی مدل کارکردی ذهنی و انتظارات ثابت و خودآگاهی دارد که طفل در روابط آینده خود با افراد دیگر خواهد داشت. همان انتظارات و خواستههای که میتواند چگونگی روابط صمیمانه افراد را در بزرگسالی به شدت تحت تاثیر قرار دهد (بالبی، 1973؛ نقل از بطلانی، 1387).
3- تمایزیافتگی
به نظر موری بوئن106 رسیدن به افتراق و تفکیک فرآیندی است که در اثر آن فرد یاد میگیرد مسیر حرکت خویش را با توجه به تفکر خود ترسیم کند و پیرو رهنمودهای خانواده و دیگران عمل نکند. بنابراین نظریه، یادگیری این مهارت تنها راهبرد عملی برای از بین بردن اضطراب ایجاد شده در خانواده است (گلدنبرگ107، 2002، ترجمه حسین ستاهی و همکاران، 1385).
هنلین108 (2006) میگوید: هر چه میزان عدم تفکیک یا فقدان مفهوم خویشتن و ایجاد یک هویت شخصی در فرد ضعیفتر باشد، ترکیب عاطفی بیشتری میان فرد با دیگران ایجاد میشود. کسی که مفهوم نیرومندی از خویشتن در اختیار دارد (این عقاید من است، این من هستم که…) عقاید محکم و باروهای کاملاً مشخصی را مطرح میسازد و بخاطر سعادت زناشویی، خشنودی والدین یا بخاطر زور دست به مصالحه بر سر هویت خویش نمیزنند.
کسانی که تمایز یافتگی کمی دارند عقل و عاطفهشان چنان در هم آمیخته است که زندگیشان تحت اختیار احساسات اطرافیانشان قرار دارد.
4- عزت نفس
عزت نفس پایین ناشی از خود پنداره منفی است. برنار و پترسون109 (2002، به نقل از حسن آبادی، 1385)، معتقد است که خودپنداره منفی باعث ایجاد اضطراب، بیخوابی و ناخشنودی فردی میشود و شخص را در روابط اجتماعی ناتوان، نگران و محتاط میسازد به گونهای که همواره از طرد شدن در هراس است و برای بدست آوردن تایید دیگران در تعامل با آنها سبکی منفعلانه را پیش می گیرد (حسنآبادی، 1385).
بنا به گفته براندن110 (ترجمه قراچهداغی، 1380)، هر چه عزت نفس افراد سالمتر باشد بیشتنر به دیگران احترام میگذارد و کمتر حالت دفاعی به خود میگیرد چون آنها را کمتر تهدیدی علیه خود میدانند در توضیح نقش عزت نفس و تصویر خود بر روابط صمیمانه میتوان بیان کرد که وقتی فردی شایستگی لازم را در خود برای ایجاد ارتباط سالم و صمیمانه نمیبیند و تصور او از خود فردی شایسته برای داشتن ارتباطی پایدار، پویا و رشد دهنده نیست، ایجاد ارتباط صمیمانه موجبات هراس و دلنگرانی عظیمی را برای او فراهم میکند که وی همچنین اظهار میکند که اگر افراد، خود را شایستهی عشق و دوست داشتن ندانند دشوار است که پیشرویهای دیگران را در جهت ایجاد عشق مورد پذیرش و توجه قرار دهند.

2-2-7-3 عوامل بین فردی موثر بر صمیمیت
بنا به گفتهی دیم و گلن (1993)، خیلی از درمانگران به این عقیدهاند که ادامه یافتن فرآیند ازدواج در واقع گذر موفقیتآمیز از یک سری چالشهایی است که افراد را به درک بهتری از خود، همسر و ارتباطشان میکشاند، فرآیندی که چگونگی پاسخ زوجها را به یکدیگر و به جهان خارج تحت تاثیرقرار داده و گذر موفقیتآمیز از آنها ارتباط صمیمانه را نیز بتدریج پایهگذاری میکند. این چالشها در چهار موضوع پایه ای که به همدیگر مرتبط میباشند منظم شدهاند.
1- اعتماد سازی در رابطه 2- تعدیل کردن نیازها بطوری که با هم بودن حاصل شود اما استقلال افراد حفظ شود. 3- تطبیق یافتن با تفاوتهای همدیگر 4- تحمل و مدارا کردن با تغییرات.
1- اعتمادسازی
طبق نظر توماس ملون111 (1987، نقل از براون و آماتا، 2000) اعتماد یعنی مشارکت دادن خود واقعی خود با دیگری بطوری که فرد بداند نه تنها توسط او مورد ریشخند و هتک حرمت قرار نمیگیرد بلکه حتی بخاطر این خودافشایی مورد حمایت هم واقع میشوند ولی این اعتماد یک شبه رشد نمیکند و افراد زمانی طولانی برای آشکار کردن خود، مشارکت دادن دردها و شک های درونشان و نشان دادن نیازهای عاطفی نیرومندی که بارها در آن ها ایجاد شده و بارها نادیده گرفته نیاز دارند.
رشد حس احترام و صمیمیت در ارتباطات عاشقانه طولانی مدت، موضوعی ساده و مستقیم، صعودی و بدون تغییر نیست و میتوان گفت حس اعتماد و صمیمیت چیزهایی هستند که در رابطه میآیند و میروند و دارای سیکلی تکرارشونده هستند (براون و آماتا، 2000).
عواملی که میتواند اعتمادسازی را در رابطه زوجها تسهیل کنند:
1- حس خاص بودن و منحصر به فرد بودن همسر در ارتباط است. زوجهای صمیمی بنظر میرسد با همدیگر پیوستگی خاصی دارند، نوعی فضای خلوت خصوصی که دیگران را از عمیقترین قسمت های آن دور نگه میدارند.
2- همسران باید بتوانند احساس امنیت را در رابطه ایجاد کنند یعنی به اعتماد همدیگر خیانت نکنند و زمانی رشد میکند که همسران از آسیبپذیریهایشان به هم بگویند ومهمتر این که در مواقع عصبانیت و برخورد با مشکلات از آن موارد برای آزار دادن به همدیگر استفاده نکنند (براون، و آماتا، 2000).
2- متعادل کردن
ویتاکر112 (1976، نقل از براون و آماتا، 2000) میگوید: برای داشتن یک رابطه صمیمانه، همسران باید یاد بگیرند که چگونه چالشهای مربوط به متعادل کردن نیازهایشان را با نیازهای همسرشان حل کنند و چگونه خواستههای همسرشان را دربارهی صمیمیت، رشد یافتن در کنار یکدیگر و پذیرش عاطفی را با نیازهای خودشان برای جدایی و استقلال یا برعکس هماهنگ کنند.
3- مدیریت
بعضی از محققان چون گاتمن و سیلور113 (1385) در طی یک دوره طولانی، بر روی تعداد زیادی از زوجها، در زمینه چگونگی تعاملاتشان و در واقع چگونگی روبرو شدن با تفاوتها و مشکلاتشان تحقیقات متعددی انجام دادهاند و به این نتیجه رسیدهاند که زوجها میتوانند سبکهای متفاوتی درباره مدیریت تفاوتهایشان و حل و فصل مشکلاتشان داشته باشند اما، رابطه رضایتمندی را نیز تجربه کنند.
به علاوه این محققان دریافتند که کشمکش یک جزء اجتنابناپذیر زندگی، برای بیشتر همسران است و هر کدام بطور بالقوه راههای مختلفی را برای مدیریت کشمکشهایشان دارند که لزوماً هم یک راه مستقیم، منطقی و همراه با توافق نیست (براون و آماتا، 2000).

4- تحمل و مدارا کردن
والراستین و بلک اسلی114 (1995، به نقل از براون و آماتا، 2000)، با 50 زوج که رابطه صمیمانه داشتند مصاحبهای انجام دادند و دریافتند که چهار فرآیند به این زوجها کمک میکنند تا تغییرات و بحرانها را در رابطهشان به سلامت پشت سر بگذارند.
الف) این زوجها تا آنجا که میتوانند واقعبینانه در مورد زمان و عواقب بحرانها و تغییرات فکر کرده و برنامهریزی میکنند.
ب) آنها همدیگر را سرزنش نمیکنند و حتی سعی میکنند از همسرشان رمانی که خودش را سرزنش میکند حمایت کنند.
ج) آنها سعی میکنند برای برخورد با مشکلات ناراحتکنندهای که در زندگیشان ایجاد میشود و جهت حفظ تعادل، لذت و خوشی را بصورت عمومی وارد رابطه خود کنند و این گونه تعادلی را در رابطه خود ایجاد کنند.
د) این زوجها در عین حال که احساسات و اضطرابهایشان را میپذیرند مراقب هستند از پاسخهای نامناسب زخمزننده و خود ویرانکنندهای که در رابطهشان ممکن است پیش آید جلوگیری کنند.
– عناصر کلیدی در این چهار فرآیند علاقه و میل شدید همسران به حمایت از همدیگر است که وقتی این میل باسازگاری عاطفی و حل مشکل توام باشد باعث میشود که زوج آرامش بیشتری را بعد از مشکلاتش داشته باشد (سعادتی، 1388).
2-3 قسمت سوم: نگرش ها و انتظارات جنسی
2-3-1 تاریخچه نگرش نسبت به تمایلات و رفتارهای جنسی انسان
در طول تاریخ، انسان، حداقل به منظور بقای نسل، ملزم و نیازمند به نزدیک و آمیزش جنسی بوده است. در اعصار گذشته، بشر به جای آنکه اطلاعات در مورد احساسات، تمایلات و رفتارهای جنسی خود را از علم و دانش به دست اورد، تنها تخیل، خرافه، ادبیات و نصایح مذهبی تحریف شدهی الهی و غیرالهی بهره میگرفت. بدین سان جنسیت و تمایلات جنسی از معمولیترین مجهولات عام و خاص و بزرگترین تعارض بشر، بوده است. با ظهور اسلام، دیدگاه مبتنی بر وحی آسمانی، نسبت به تمایلات جنسی انسان بهطور کلی دگرگون شد. در نظام خانواده در چهارچوب ازدواج ارضای غریزه فطری و الهی جنسی، نه تنها مجاز، بلکه مستحب و گاه واجب شمرده شده و به زن و مرد هر دو، اجازه و امکان تمتع و تفرج از این غریزه فطری و الهی و ارضای این نیاز عینی و واقعی روانی به دو شکل ازدواج دائم و موقت، داده شده است، که به بهترین نحو انسان را از تعارضات اساسی و عقدههای پایدار زمینه ساز بیماریها و اختلالات روانی، ایمن و مصون نگاه داشته، سلامت فرد و جامعه را تضمین مینماید. بهطور کلی تمایلات و رفتارهای جنسی همواره از دیدگاه علوم مختلف مانند پزشکی، فیزیولوژی، روانشناسی، مردمشناسی، جامعهشناسی و مذهبشناسی مورد بحث بوده است. اولین کتابی که مورد مطالعه علمی تمایلات و رفتارهای جنسی به چاپ رسید کتاب "آسیب های روانی جنسی" تالیف ریچارد ون کرانت ابینگ، روان پزشک آلمانی (1965-1886) بود. از دیگر پیشگامان مطالعه رفتار جنسی، هاولاک الیس115 و زیگموند فروید116 (1939-1886) را میتوان نام برد. الیس یک پزشک و روانشناس بود که شرح مطالعاتش را در 7 کتاب به نام "روانشناسی جنسی" در سالهای 1897 تا 1928، منتشر کرد. امروزه میل جنسی و سکس وسیلهای است در خدمت تولید مثل نبوده بلکه بیشتر در جهت کسب اوج لذت جنسی و روانی و به عنوان یک بازی مفرح، مشروع و آرامبخش تعریف میشوند.
هر چند سکس مفهومی بینالمللی و جهانی است، اما به هیچ عنوان تفسیری واحد و تعبیری مطلق ندارد. واقعیت آن است که سکس و تمایلات جنسی تعابیری مشخص و تفاسیری خصوصی دارند، که همین تعابیر و تفاسیر منحصر به فرد نیز، در یک فرد ثابت، میتواند از زمانی به زمان دیگر، ولو با اندک فاصله، متغیر، متنوع و گاه متفاوت و حتی متضاد باشند. این تعابیر و تفاسیر در قالبهای جهان شمول، از پیش تعیین شده و بدون تغییر نمیگنجد (اوحدی، 1380).

2-3-2 نظریات روانشناسان و روانپزشکان مشهور در مورد انگیزه جنسی انسان
2-3-2-1 تمایلات و رفتارهای جنسی انسان از دیدگاه زیگموند فروید
فروید میل جنسی انسان را امری طبیعی و فیزیولوژیک همانند احساس گرسنگی و تشنگی و نیاز به هوا و آب و غذا و خوب میدانست. او میل جنسی را چنین تعریف نمود: "میل جنسی عبارت ازمفهومی از یک تحریک بدنی و روانی است. منبع آن محرکی است که در یکی ازاعضای بدن وجود دارد و هدف آن ارضاء و به ثمر رساندن تحریک بدنی و روانی است. فروید در آغاز معتقد بود که میل جنسی تنها سائقهای است که منشا همه رفتارهای دیگر انسان است ولی پس از چندی در سال 1920 تئوری غریزه دوگانه جنسی و تهاجمی را مطرح ساخت و در بررسیهای نهایی خود، دو گروه بزرگ غریزی را مشخص کرد.
به اعتقاد فروید، انگیزش اساسی رفتار انسان، ماهیتی جنسی دارد. به عبارت دیگر، انسان موجودی لذت طلب است. از سوی دیگر، محدودیتهای عرف حاکم بر جوامع مانعی بر سر راه میل لذتطلبی انسان است. فروید، روشهایی را شرح میدهد که انسان بتواند با بهرهگیری از آنها، میان غریزه جنسی و محدودیتهای اجتماعی خویش، سازش خاصی را ایجاد کند. فروید، انگیزه یا میل جنسی را با دو واژه "معقول جنسی" و "هدف جنسی" توضیح میدهد و منظوری را که میل جنسی در جهت دستیابی به آن است "هدف جنسی" مینامند (کجباف، 1381).
2-3-2-2 تمایلات و رفتارهای جنسی انسان از دیدگاه آدلر117
آدلر نیز همچون یونگ، انگیزه اصلی انسان را میل جنسی نمیدانست و میل به قدرت و تحکیم و تثبیت "خود" مفهوم انگیزش انسان معرفی نمود و به موضوع "تنازع بقا" بیشتر از موضوع اسطورهها و سمبلها اعتقاد داشت. آدلر برخلاف فروید پدیده پرخاشگری غیرجنسی را مورد توجه قرار داده و این استعدادها را به صورت سادیسم- مازوخیسم در نظر نمیگرفت بلکه از آن بعنوان "احساس حقارت" و "آزادی قدرت" یاد می کرد و فقط به جنبههای معقول این پدیدهها مینگریست. آدلر برخلاف فروید معتقد بود که کشش فرزند به والد غیرهمجنس، زیستگاه جنسی ندارد بلکه واکنشی است که فرد در برابر احساس ضعف، انزوا و ترس از خود نشان میدهد. بعدها این کشش به سوی فرد قویتر ممکن است بهصورت تملک شهوانی درآید و موجب عقدههای ادیپ الکترا به گونههای واقعی گردد (اسلامی نسب، 1376، اوحدی، 1384، دژکام، 1384).
2-3-2-3 تمایلات و رفتارهای جنسی آزادیدگاه مزلو118
مزلو همچون روانشناسان دیگر ارضای میل جنسی را برای بقای نسل لازم و ضروری می داند. در دیگاه مزلو، نیاز به ارضای حنسیهمردیف نیاز به پاسخگویی به انگیزش هایی همچون چون نیاز به به هوا، تشنگی، گرسنگی ونیاز به خواب در رده های نیازهای فیزیولوژیک یا همان نیازهای اساسی واولیه وزیربنایی انسان وهر موجود زنده دیگر می باشد. به اعتقاد مزلو، رابطه جنسی همچون عشق جایگاه ویژه ای در اصول روانشناختی انسان به خصوص انسانهایی با درجات بالای سلامت روانی دارد (دژکام، 1384).
مزلو در این باره می گوید: " اشتیاق به ارتباط جنسی نه تنها فیزیکی بلکه روانشناختی نیز هست وخود آن را پیامی به مثابه ذوق و شوق خاصی جهت خلوت کردن با محبوب بیان می کند. کیفیت ارضای جنسی و عاشقانه در افراد سالم با گذشت زمان تکامل می باید.
مزلو رفتار جنسی را در خود آگاهی فرد می داند که گاهی مقاصد و اهداف ناخودآگاه را براورده می سازد وریشه هایی در ناخودآگاهی دارد. مزلو، ارگاسم را در افراد سالم بااهمیت تر از ارگاسم در افراد عادی می داند. در افراد سالم ارگاسم اغلب یک تجربه ژرف اسرارآمیز است وبا این همه، این افراد نداشتن رابطه جنسی را به آسانی تحمل می کنند، زیرا در سلسله مراتب نیازها، عشق در مراتب بالاتری از میل و نیاز جنسی قرار دارد اما هنگامی که نیاز به عشق برآورده شد، نیازهای پایینتر نیزشادی آور خواهد بود (اسلامی نسب، 1376).

2-3-3 عوامل روانی جنسی
غریزه جنسی یکی از غرایز مهم بشری است. منشا بسیار از تحولات زندگی انسان واقع می شود. در اسلام میزان استفاده معقول و سنجیده از لذتهای دنیوی و معنوی برای انسان فطری و جز شئون سعادت وخوشبختی تلقی گردیده و خداوند خلقت انسان را بر اساس زوجیت قرار داده و برای هر یک ازمرد و زن همسری آفرید تا با کمک هم نیازهای یکدیگر را رفع کنند و آرامش روانی و محبت میان آن دو به وجود آید. خلقت انسان به شکل دوجنس مذکر و مونث را نکاح به عنوان امری ضروری و فطری میان مردو زن روشن می سازد.
رفتار جنسی متنوع است وجندین عامل آن را تعیین می کند. این رفتار تحت تاثیر روابط با دیگران شرایط زندگی وفرهنگ محیط اطراف قرار می گیرد. تمایلات جنسی، عوامل شخصیتی، ساختار زیستی و حس عمومی فرد از خویشتن، ارتباط تنگاتنگی دارد و شامل ادراک مردانگی یا زنانگی بوده و بازتاب تجارب رشدی فرد در مورد رابطه جنسی درطول عمرش است تمایلات جنسی هر شخص بستگی به چهار عامل روانی جنسی پیوسته به هم دارد، 1- هویت جنسی 2- نقش جنسی 3- جهت گیری جنسی 4- رفتار جنسی.
1- هویت جنسی
جنسیت به الگوی حصوصیات زیستی، کرموزوم ها و دستگاه تناسلی جنسی و دستگاه تناسلی داخلی، ترکیب غدد جنسی و خصوصیات ثانویه اطلاق می گردد. در رشد طبیعی این خصوصیات الگویی منجسم به وجود می آورند و به طوری که شخص در مورد جنسیت خود تردیدی ندارند و هویت جنسی به احساس مردانگی و زنانگی فرد گفته می شود هرکودکی تا سن2 تا 3 سالگی اعتقاد محکمی در مورد مونث یا مذکر بودن خود پیدا کند.
2- نقش جنسی
کودک پس از کسب هویت سعی می کند با الگوی گیری از والدین رفتار خود را متناسب با جنسیت خود بروز دهد. در هر فرهنگی یک سری رفتارهایی را متناسب با جنسیت مذکر یا مونث می دانند و فرد نیز پس از دست یابی به هویت به نمایش این رفتارها می پردازد.
3- جهت گیری یا گرایش جنسی
گرایش جنسی به مفهوم موضوع یا هدف تکانه های جنسی فرد است که در حالت طبیعی یابد نا همجنس گرا باشد. یعنی این تمایل به سمت مخالف باشد و ممکن است به صورت همجنس گرا و یا دوجنس گرا باشد.
4- رفتار جنسی
رفتار جنسی در مرد وزن طبیعی در مقابل تحریک جنسی ظاهر می شود که به عنوان رفتار جنسی یا چرخه پاسخ به تحریک مطرح بوده ودر طی چهار مرحله مشخص می شود:
1- میل جنسی 2- برانگیختگی 3- ارگاسم 4- فرونشینی
رضایت جنسی زناشویی در دوحالت صورت می گیرد: 1- رضایت با فعالیت های جنسی 2- رضایت عاطفی و هیجانی (دلمرتر و هایده119، 2000).
تحقیقات نشان داده اند که رضایت جنسی زناشویی در سه گروه انجام می گیرد: اولین دسته، روابط گوناگونی است که شامل رضایت جنسی در روابط جنسی است. دومین دسته، حالت فیزیولوژی روابط جنسی است که علائم رضایت از طریق فعالیتهای جنسی را نشان می دهد (مثلا دفعات انزال در اثر مقاربت). سومین دسته شامل صفات اجتماعی و فردی از نظر جمعیت شناختی می شود. بسیاری از مطالعات نشان می دهد که تنوع رابطه ها در فهم رضایت جنسی زناشویی مهم است (یانگ و لوکوس120، 1988؛ دهنس و بیرز121، 1997).
واژه رضایت جنسی منجر به احساس حوشایند فرد ازنوع روابط جنسی خود اطلاق می گردد. سطوح بالایی از رضایت جنسی منجر به افزایش کیفیت زندگی زناشویی میشود که این منجر به کاهش بی ثباتی زناشویی در طی زندگی می شود. رصایت جنسی برای بیشتر زوجین مهم می باشد. آنچه که برای رضایت جنسی مهم است یک موضوع بسیار فردی است. چنین تصوری برای مردان، رضایت جنسی بسیار متناوب و طبیعت مقاربت جنسی می باشد. و برای زنان، رضایت جنسی بیشتر مربوط به این است که چطور آنها از رابطه ی کلی ارضا شوند.
اسپریچر (1995) معتقد است روابطی مثل روابط حمایت کننده یا رضایت جنسی رابطه مستقیم دارد. دیگر اینکه روابط دیگری مثل همدلی، جذابیت جسمانی، عشق را با رضایت جنسی نشان داده است (هالیوت و آپت و رابیل122، 1994؛ لورنس و بیرز123، 1995).
مک کارتی در سال 1999 ارتباط بین رضایت زناشویی ورضایت جنسی را مشخص کرد. او مشخص کرد وقتی سکس به خوبی انجام شود حدود 15 تا 20 درصد رابطه را تشکیل می دهد. از طرف دیگر وقتی که روابط جنسی به خوبی انجام نشود حدود 50 تا 75 درصد روابط را تشکیل می دهد و در نتیجه قدرت جنسی را افزایش نمی دهد و صمیمیت و شور و نشاط ازدواج از بین می برد.
آنهایی که در رابطه ی زناشویی رضایت دارند، در روابط دیگری هم دارند. رضایت جنسی به میزان زیادی به رضایت ارتباطی و رضایت عاطفی در روابط بستگی دارد (کریستفر و اسپریچر، 2000؛ ویت و جونیر124، 2001). در مورد برخی از زوجها گزارش شده است که طول مدت ازدواج آنها، رابطه جنسی را در میان آنها ثابت می کند. زیرا انها بهتر می توانند همدیگر را بشناسند، بهتر از علایق وچیزهایی که دوست ندارند خبر دارند و به عنوان یک زوج بیشتر به هم نزدیک هستند (هنیچ لیف و گات125، 2004).
مطالعات و تحقیقات بر روی زوجین نشان می دهد که مشکلات زنان و شوهران در مورد ابراز احساسات بر روی رضایت زناشویی و در موقع آمیزش جنسی تاثیر می گذارد. بنابراین با توجه به این تحقیق، میزان کم ابراز احساسات، رضایت زناشویی را خراب می کند. میزان وقتی که زوحین برای هم می گذارند و میزان علایق مشترک انها بر روی روابط زوجین از جمله رابطه ی جنسی موثر است (یلسما و مارو126، 2002).
رابطه جنسی همان قدر برای زوج های مسن اهمیت دارد که برای جوانترها و میان سالها اهمیت دارد. هرچند تحقیقات نشان داده است که زوج های مسن تر معمولاً سطح پایین تری از رضایت جنسی را نسبت به جوانترها و میانسال ها نشان می دهند. این تفاوت شاید به خاطر استرس های مختلف باشد که برخی از ازدواج های مسن دارند مثل، مشکلات مربوط به سلامتی فیزیکی و درآمد محدود.
تحقیقات نشان می دهد افسردگی به طور منفی بر روی روابط جنسی در بین زوج های مسن اثر می گذارد (سندبرگ و میلر127، 2002؛ هینچ لیف و گات128، 2004).
نتیجه بررسی های اخیر این فرضیه را ایجاد می کند که "اصل خانواده" برای زوجین هنوز تحت تاثیر روابط جنسی و زناشویی آنها است.
2-3-4 انتظارات زناشویی
انتظارات زناشویی عبارت است از استانداردها و فرضیه های ذهنی، چارچوب های از پیش تعیین شده و باید و نبایدهایی که زوجین در مورد همسر و روابط جنسی خود که ممکن است مبتنی بر واقعیت باشد و یا مبتنی بر واقعیت نباشد (خمسه، 1382). انتظارات نقش حیاتی را در یک ازدواج شادمان بازی می کنند. ازدواج توافقی است که به نظر می رسد بیشترین منافع را وعده می دهد، اما در حقیقت حداقل آنها را برآورده می کند. افراد ممکن است در طول زندگی خود آسیب ها و تردیدهای هیجانی را تجربه کنند که این آسیب ها به ندرت برای والدین به منظور مرمت ابراز می شوند. در حقیقت این واقعیت وفاداری به سیستم خانواده است، اما این آسیب ها در درون فرد باقی می مانند و در طول سالیان ناپدید می شوند و منتظر می مانند. سپس افراد ازدواج می کنند و ازدواج را اولین فرصت برای خود می دانند که آسیب های به تعویق انداخته خود را به جریان اندازند. بعد از ازدواج درخشندگی رویایی انتظارات شروع به آمدن به واقعیت می کند، اما همسران هیچگاه آن سوار بر اسب سپید که خلاءهای یکدیگر را پر کنند، نیستند (منسفیلد129؛ به نقل از امیدوار، 1386).
افراد همراه خود انتظاراتی به ازدواجشان می آورند از قبیل:
الف- چیزهای جزئی: از قبیل چه کسی ظرفها را بشوید و غیره.
ب- مسائل رایج: از قبیل پول، سکس، اوقات آزاد و غیره.
ج- مسائل عمیق و اغلب پنهان: از قبیل چه کسی تصمیمات اساسی بگیرد، قدرت چگونه باید تقسیم شود و غیره.
اکثر انتظارات مردم در مورد رابطه ی زناشویی در سه حیطه ی اصلی طبقه بندی می شوند:
الف- مرزها: چه کسی داخل مرز زوجین و چه کسی خارج از آن است؟ آیا هر دو در مورد اینکه چقدر با خویشاوندان و دوستان تداخل داشته باشند موافقند؟ چه مقدار چه نوع از فعالیت ها را فرد باید بدون همسرش انجام دهد؟
ب- سرمایه گذاری: چه مقدار زمان و تلاش را هر کدام از زوجین احساس می کند که دیگری باید در رابطه صرف کند؟ کدام نوع ابراز علاقه همسر را دست دارد؟ هدیه؟ تماس فیزیکی؟ کلمات تایید شده؟
ج- کنترل و قدرت: آیا قدرت تقسیم می شود؟ چگونه؟ چه کسی کدام تصمیمات را می گیرد؟ آیا هر دو نفر فکر می کنند در فرایند تصمیم گیری تاثیرگذارند؟
2-3-5 شکل گیری انتظارات زناشویی
افراد انتظاراتشان را از آنچه که می بینند، می شنوند و در طول زمان تجربه می کنند رشد می دهند. عوامل موثر بر انتظارات زناشویی عبارتند از: 1- خانواده مبدا، 2- روند اجتماعی شدن، 3- ساختار فرصتها130،4- فرهنگ.
موارد به شرح ذیل می باشد:
خانواده مبدا (اصلی): والدین یا مراقبت کنندگان دیگر به فرزندان خود در مورد اینکه چگونه باید در ادوار زناشویی عمل کنند چیزهایی آموخته اند (رید131، 2003).
روند اجتماعی شدن: روند اجتماعی شدن نشان می دهد که چگونه عوامل اجتماعی متعدد در خانواده و در جامعه بر رشد کودکان و نوجوانان موثرند. عوامل اجتماعی شدن شامل والدین و همشیرها در خانواده، همسالان و همسایه ها و سازمان ها در محیط جامعه است که در رشد انتظارات فرد نسبت به روابط و زندگی زناشویی بسیار دخیل هستند (هریس و لی132، 2007).
ساختار فرصت ها: ساختار فرصت ها را نیز باید در متن جامعه ای که نوجوانان در آن زندگی می کنند در نظر گرفت از قبیل: فرصت های کاری برای زنان، فرصت های اقتصادی برای مردان و نیز فرصت های ساختاری دیگر نظیر: نژاد، مذهب، پس زمینه خانوادگی، وضعیت اقتصادی و وضعیت اجتماعی (هریس و لی، 2007).
فرهنگ: فیلم ها، موسیقی ها، مذهب و پیام های دیگری در مورد اینکه همسران چگونه باید با یکدیگر رفتار کنند (رید، 2003).
2-3-6 انتظارات غیرواقع بینانه، انتظارات واقع بینانه
افراد یک سری پیش تصویرهایی را با خود به ازدواج می آورند و بعضی انتظارات در ذهن افراد نقش بسته است که کاملاً نیز از آنها آگاه نیستند. در حقیقت یکی از مشکلات مهم زوج های جوان ناشی از استانداردها و فرضیه های ذهنی آنهاست. یعنی هر یک مقیاسی دارند که بر اساس آن رفتار دیگری را می سنجد و تفسیر می کند. در واقع انتظاراتی که هر یک از زوجین از دیگری دارد، مبتنی بر چارچوب های از پیش تعیین شده ای است که می تواند مبتنی بر واقعیت نباشد. به عنوان مثال داشتن معیارهایی که یک زوج صمیمی چگونه باید رفتار کند، یعنی مجموعه باید و نبایدهایی که هر یک از زوجین به آن معتقد است. هرگاه این معیارها افراطی باشد و کاربرد عملی نداشته باشد، کشمکش و اختلاف شکل می گیرد. بهتر است زوجین از استانداردها و معیارهای خود آگاه باشند و آنها را بشناسند و ببینند که تا چه حد با واقعیت تناسب و هماهنگی دارد (خمسه، 1382).
نمونه ای از انتظارات واقع بینانه و انتظارات غیرواقع بینانه در زیر آمده است:

2-3-6-1 انتظارات غیرواقع بینانه
– شریک زندگی من همیشه باید از چگونگی احساس من آگاه باشد.
– شریک زندگی من هرگز تغییر نخواهد کرد.
– شریک زندگی من باید همیشه مرا از لحاظ نیازهای جنسی ارضا کند.
زوجینی که چنین انتظارات غیرواقع بینانه ای را برای آینده ازدواج خود دارند، در پذیرش رفتارهای نامناسب همسر خود دچار مشکل می شوند و با طرد و خصومت به گونه ای منفی پاسخ می دهند. تحقیقات نشان می دهد که انتظارات غیرواقع بینانه در مقایسه با انتظارات واقع بینانه به رضایتمندی کمتر از زندگی زناشویی بعد منجر می شود. در برابر انتظارات غیرواقع بینانه می توان انتظارات واقع بینانه را جایگزین کرد.
2-3-6-2 انتظارات واقع بینانه
– شریک زندگی من نمی تواند همیشه ذهن مرا بخواند.
– رابطه ی جنسی موضوعی است که همیشه در روابط نزدیک باید روی آن کار کرد.
همانگونه که در شکل 2-1 مشاهده می شود، وقتی یکی از طرفین کاری منفی انجام می دهد و یا کار مثبتی انجام نمی دهد، تعارض ها و کشمکش ها در روابط نزدیک پدید می آید.
واکنش طرف مقابل تحت تاثیر انتظاراتی است که او در ارتباط خواهان آن است. در این گونه موارد فرد می تواند برآورد جدی از واقعیت به عمل آورد و بازخوردهای عینی را جستجو کند و یا به تفسیرهای نادرست بپردازند. در واقع خود رفتار اولیه نیست که به خودی خود مسئله ساز است، بلکه تفسیر طرف مقابل از آن رفتار است که می تواند مسئله ساز باشد. این تفسیر و ارزیابی اولیه است که به پاسخ منفی و واکنش منفی منجر می شود. پاسخی که به نوبه ی خود عمل منفی یا فقدان مثبت اولیه را تشدید می کند و یک دور باطل پدید می آورد (خمسه، 1382)

شکل (2-1): ارزیابی و انطباق با تعارض ها و کشمکش ها در روابط نزدیک (خمسه، 1382)

حتی اگر تفسیر منفی هم درست باشد، همواره امکان تفسیر مثبت وجود دارد. تفسیر مثبت از رفتار منفی، به افکار مثبت منجر می شود و افکار مثبت انتظارات واقع گرایانه را تقویت می کند و احساس صمیمیت و نزدیکی بیشتری بین طرفین ایجاد می کند (خمسه، 1382).
در درازمدت برای زوجین مهم است که یک دانش صحیحی از نقاط قوت و ضعف رابطه شان داشته باشند. رضایت در صورتی که انتظارات همسر با واقعیت متناسب نباشد، کاهش می یابد. برای برخی از زوجین که به تازگی ازدواج کرده اند، ممکن است بهتر باشد که انتظار اوقات مشکل (سخت) را هم داشته باشند تا اینکه یک آینده درخشان را در نظر داشته باشند. زوجین اگر تصویر صحیحی از رابطه شان داشته باشند، کمتر احتمال دارد که کاهش عمیقی را در رضایت زناشویی تجربه کنند. حتی اگر این تصویر ایده آل نباشد، این نتایج مخالف با نظر محققانی است که اعتقاد دارند زوجین همیشه باید انتظارات بالایی برای ازدواجشان داشته باشند (ناتلی133، 2007).
2-3-7 تاثیر انتظارات مثبت در زندگی زناشویی
دو نظریه در مورد تاثیر انتظارات مثبت زناشویی وجود دارد که عبارتند از:
1- پیل134 (1952؛ به نقل از ناتلی و کارنی135، 2004) عقیده دارد که انتظارات مثبت زناشویی منجر به پیامدهای مثبت می گردد. انتظارات مثبت باید پرورش داده شود، زیرا مردم را به سوی نتایج مثبت هدایت می کند.
2- پاپ136 (2000؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004) عقیده دارد که انتظارات مثبت زناشویی ممکن است منجر به ناامیدی شود. پس از انتظارات مثبت باید اجتناب شود. از این دیدگاه انتظارات مثبت می تواند منبع اختلالات زناشویی باشند.
قبل از بحث در مورد این دو نظریه لازم است موارد زیر را مورد بررسی قرار دهیم:
1- انتظارات مثبت زناشویی و عملکرد روابط، 2- شرایط تایید انتظارات
2-3-8 انتظارات مثبت زناشویی و عملکرد روابط
انتظارات در مورد آینده روابط صمیمانه ممکن است دو عملکرد متفاوت را در ارزیابی روابط بین فردی داشته باشد.
1- انتظارات می تواند به عنوان اهداف با ساختاری که باعث برانگیختن فرایند تایید انتظار شوند عمل کند. تایید این انتظارات می تواند از طریق دو مکانیسم رخ دهد:
الف- تایید ادراکی137: این نوع تایید هنگامی اتفاق می افتد که انتظار قبلی برای وقوع یک رویداد، افراد را به شیوه ای هدایت می کند تا جزئیات رویداد را به طریقی تفسیر کنند که ارزیابی آنها از واقعه هماهنگ با انتظارات باشد. این نوع تایید را تایید ادراکی می نامند (دارلی و گراس138، 1983؛ هاستورف و کانتریل139، 1945؛ کلی140، 1950؛ میلر و تورنبول141 1986؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004؛ به نقل از امیدوار، 1386).
ب- تایید رفتاری142: تایید رفتاری هنگامی اتفاق می افتد که انتظارات قبلی برای یک رویداد رفتارهای هماهنگ با انتظارات را در طول رویداد برانگیزاند. یعنی رفتارهایی که رویداد را طوری هدایت کنند که منجر به رسیدن به انتظارات مورد نظر شود (دارلی و فازیو143، جوسیم144، 1986؛ مرتون145، 1948؛ روزناتل و جاکوبسن146، 1968؛ اسنیدر147، تنک148، برسکید149، 1977؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004؛ به نقل از امیدوار، 1386).
مطالعات متعددی وجود هر دو فرایند در روابط نزدیک را تایید می کنند (داونی150 و همکاران، 1998؛ فلچر151 و همکاران، 2000؛ کنی152، 1998؛ ناتلی و کارنی، 2002؛ موری153 و همکاران، 1996؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004؛ به نقل از امیدوار، 1386).
هر دو فرایند در روابط بین فردی اشاره دارند که در گستره ای که آنها (انتظارات) احتمال دارد که تایید شوند، انتظارات مثبت برای رابطه سودمند خواهند بود (فلچر و همکاران، 2002؛ موری و همکاران، 1996؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004).
2- انتظارات می توانند به عنوان اهداف غیرواقع بینانه ای عمل کنند و افراد پیامدهای به وجود آمده را با این انتظارات غیرواقع بینانه مقایسه کنند. تئوری اثر تعمیم154 (DAT): (میلر155، شوارتز156، هو157، ریتو158، 1997؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004) اشاره دارد اینکه افراد در مورد پیامدها چگونه احساس می کنند، به وسیله افکار غیرواقع بینانه ای مشخص می شود که آنچه را که اتفاق افتاده با آنچه که باید اتفاق می افتاد مقایسه می کند. مطابق با این نظریه (DAT) نتایج منفی هنگامی که با پیامدهای بدتر ممکن مقایسه می شوند، کمتر ناامیدکننده احساس می شوند. نتایج مثبت هنگامی که نتایج به وجود آمده فراتر از انتظارات است خوشحال کننده هستند، اما هنگامی که نتایج به وجود آمده انتظارات را برآورده نکند، ناامیدکننده هستند (مدوک159، مادی160، گیلویچ161، 1995؛ ملر162 و همکاران، 1997؛ شپرد163 و ناتلی،2002؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004). پس همسرانی که انتظارات بسیار بالایی در مورد رابطه شان دارند در خطر ناامید شدن و دلسرد شدن قرار دارند. چون احتمال زیادی وجود دارد که نتایج به وجود آمده برآوردکننده انتظارات آنها باشد (تیبات و کلی164، 1959؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004).
پس تاثیر انتظارات بستگی به این دارد که آیا آن انتظارات به عنوان هدف های ساختاریافته ای عمل می کنند، فرایند تاکید انتظارات را برمی انگیزانند یا اینکه انتظارات به صورت هدف های غیرواقع بینانه ای عمل می کنند که زوجین را با پیامدهای واقعی مقایسه می کنند.
2-3-9 شرایط تایید انتظارات
احتمال اینکه زوجین به تایید (ادراکی یا رفتاری) انتظاراتشان دست یابند، بستگی دارد به توانایی آنها برای خلق و یا از بین بردن رویدادهایی که موجب به وجود آمدن فرصت هایی می شود که در حیطه آنها می توان به تایید انتظارات پرداخت (میلر و تورنبول165، 1986؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004). وقتی که زوجین قادر باشند به شیوه ای رفتار کنند که به تایید انتظارات آنها منجر شود، تایید رفتاری اتفاق می افتد (جاسیم، 1986؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004). در روابط صمیمانه، زوجینی که در مهارت های ارتباطی و حل مسئله تبحر بیشتری دارند بهتر قادر هستند تا تجاربی را بیافرینند و مدیریت کنند که انتظارات مثبت را تایید کند (تایید رفتاری) (گاتمن، 1994؛ گاتمن، کوان166، کاروسوانسون167، 1998؛ هاستون168، کالین، هوتس169، اسمیت170، جورج171، 2001؛ کارنی و برادبوری172، 1997؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004)، اما در مورد همسرانی که در حیطه های ذکر شده تبحر ندارد، انتظارات مثبت مخرب خواهد بود. زیرا فقدان مهارت های رفتاری ممکن است موجب شود زوجین با تجاربی روبرو شوند که منجر به عدم تایید انتظارات شود پیامد عدم تایید انتظارات، ناامیدی خواهد بود. این زوجین ممکن است در انتظارات کمتر مثبت سود ببرند. زیرا این انتظارات کمتر با تجارب ناامیدکننده ای که با آنها روبرو می شوند مغایر خواهد بود.
اگر درگیر شدن در فرایند تایید رفتاری، در تایید انتظارات با شکست مواجه شد، زوجین می توانند در فرایند تایید ادراکی وارد شوند. یعنی رویدادها را به طریقی تفسیر کنند که هماهنگ با انتظارات باشد. یعنی به تایید انتظارات منجر شود (میلر و تورنبال، 1986؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004).
2-3-10 اسنادهای مثبت و منفی
همسرانی که توانایی این را دارند که رویدادهای مبهم به وجود آمده در روابطشان را به طرزی مثبت تفسیر کنند بیشتر احتمال دارد که در گستره ای وارد شوند که به تایید انتظاراتشان در حیطه ی روابطشان منجر شود. بنابراین تمایل به اسنادهای مثبت در برابر اسنادهای منفی در مورد رویدادهایی که در روابط زوجی اتفاق می افتد عاملی است که بر انتظارات مثبت موثر است (ناتلی و کارنی، 2004).
بنابراین تاثیر انتظارات بر رضایتمندی زناشویی به وسیله ی عوامل زیر تعدیل می شود:
1- کیفیت تعاملات همسران
2- اسنادها
با توجه به مباحث گفته شده دو نظریه ذکر شده در مورد تاثیر انتظارات زناشویی: 1- نظریه پیل (1952) و 2- نظریه پاپ (2000) را مورد بررسی قرار می دهیم. نظریه ها به این قرار بود: 1- پیل (1952؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004؛ به نقل از امیدوار، 1386) عقیده دارد که انتظارات مثبت زناشویی منجر به پیامدهای مثبت می گردد. 2- پاپ (2000؛ به نقل از ناتلی و کارنی، 2004؛ به نقل از امیدوار، 1386) عقیده دارد که انتظارات مثبت زناشویی ممکن است منجر به ناامیدی شود. مباحث ذکر شده در زمینه انتظارات به این موضوع اشاره دارد که در درون بافت روابط بین فردی نزدیک، تاثیر انتظارات به عوامل متعددی در رابطه با عملکرد روابط مرتبط است. همسرانی که در مهارت های بین فردی نظیر ارتباطات و حل مسئله تبحر دارند انتظارات مثبت آنها را به پیامدهای مثبت رهنمون می سازد (مطابق با نظر پیل، 1952)، اما همسرانی که در مهارت ها تبحر ندارند تا بتوانند تجربیات مثبت و مطابق با انتظارات را بیافرینند، از انتظارات تعدیل شده تر (کمتر مثبت) سود می برند (مطابق با نظر پاپ، 2000).
2-3-11 نگرش های زناشویی
نگرش عبارتست از پیش آمادگی در پاسخ به دسته ای از محرک ها به صورت انواع خاصی از پاسخ ها (روزنبرگ و هالند173، 1960؛ به نقل از آیزنگ174، 1379، ترجمه خرازی). نگرش های زناشویی عبارتست از گرایشات، احساسات، تعصبات یا سوگیری ها، مفاهیم از پیش دریافت شده، ترس ها و یقینها در مورد همسر (ماتیتنی و ممانی، 2003). نگرش ها نسبت به زندگی زناشویی بر روابط جنسی زوجین تاثیر می گذارند. نگرش های مطلوب نسبت به روابط جنسی باعث بروز رفتار زناشویی مطلوب تر در زندگی آینده می گردند. نگرش های مطلوب و واقع بینانه یک عامل کلیدی برای ازدواج موفق است و یک رابطه ی سالم را برای زوجین و دیگر اعضای خانواده فراهم می آورد (ساسلر و همکاران175، 1997).

2-3-12 عوامل موثر بر نگرش های زناشویی
2-3-12-1 روند اجتماعی شدن
در روند اجتماعی شدن والدین، همسالان، همسایگان، همکلاسی ها، دوستان و سازمان های موجود در محیط اجتماعی در ادراک نوجوانان و بزرگسالان جوان در ارتباط با نگرش نسبت به نقش های آینده و سبک زندگی موثر هستند (هریس و لی، 2007).
2-3-12-2 ساختار فرصت ها
ساختار فرصت ها در بافت زندگی نوجوان شامل فرصت های کاری برای زنان، فرصت های اقتصادی برای مردان و نسبت زنان و مردان غیرشاغل است. ساختار فرصت ها همچنین شامل نژاد، قومیت، وضعیت مهاجرت، زمینه خانواده، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و چگونگی عملکرد زوجین در نقش پدر و مادر است (هریس و لی، 2007).
در حقیقت روند اجتماعی شدن و ساختار فرصت ها مکانیسمی را نشان می دهند که در رشد نگرش های زناشویی و نیز انتظارات زناشویی دخیل است.
2-3-12-3 تجارب با هم بدون، بدون ازدواج176
تجارب با هم بودن، بدون ازدواج که منجر به ازدواج نشده است، نشان دهنده جهت گیری ضعیف نسبت به ازدواج یا داشتن در حفظ یک رابطه ی موفقیت آمیز است و باعث احتمال بروز نگرش منفی نسبت به روابط جنسی می شود و احتمال ازدواج موفق را کاهش می دهد (هریس و لی، 2007).
2-3-12-4 سوء استفاده و سوء رفتار در دوران کودکی
این عامل، عاملی مهم در گرایش به سوی زندگی مجردی خواهد بود. سوء استفاده جنسی بخصوص در دوران کودکی در شکل گیری نگرش های منفی به سوی روابط جنسی و ازدواج و تشکیل خانواده موثر خواهد بود (هریس و لی، 2007).

2-3-12-5 خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان
خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان، دوستان، مدرسه و همسایه ها، نگرش ها و نرم ها را در مورد یک رابطه ی قابل قبول در ذهن نوجوان شکل می دهند. مثلاً کودکی که در همسایگی کسانی زندگی می کند که درصد بالایی از بچه ها در خانواده هایی با یک مادر یا یک والد زندگی می کنند. ممکن است این نگرش را در خود رشد دهند که ازدواج امری بادوام و پایدار نیست و تک والدی بودن می تواند یک امر طبیعی و قابل قبول باشد، اما کودکی که در جایی زندگی می کند که خانواده های دووالدی رایج باشند اینجا فرایند شکل گیری نگرش ها متفاوت خواهند بود (هریس و لی، 2007).
2-3-12-6 وضعیت تاهل و تجرد
نگرش های جنسی بسته به اینکه فرد تازه ازدواج کرده است، مدت زیادی است که ازدواج کرده و یا اصلاً ازدواج نکرده است متفاوت است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار است. کسانی که به تازگی ازدواج کرده اند اهمیت زیادی برای عشق، وفاداری و ایجاد یک تعهد بلندمدت در ازدواج قائلند و اهمیت کمتری برای داشتن پول کافی در ازدواج نسبت به کسانی که قبلاً ازدواج کرده اند یا هرگز ازدواج نکرده اند قائلند. کسانی که ازدواج کرده اند و قادرند که یک ازدواج باثبات را ادامه دهند، نگرش های مثبت بیشتری را در مورد روابط جنسی ذکر می کنند و این نتیجه ی موفقیت آنها در ازدواج است (هریس و لی، 2007).
2-3-13 تعریف آموزش جنسی
آموزش جنسی یک فرایند طولانی است که از طریق آن افراد، اطلاعات و دانش لازم را در مورد مسائل جنسی کسب می کنند و نگرش ها، عقاید و ارزش های خودشان را تشکیل می دهند. آموزش جنسی، فرایندی است که به رشد جنسی سالم، بهداشت زناشویی، روابط بین فردی، عاطفه، نزدیکی، تصور بدنی و نقش های جنسیتی کمک می کند. آموزش جنسی به همه جنسیت مانند ابعاد زیستی، اجتماعی، روان شناختی و مذهبی توجه می کند. آموزش جنسی هم به حوزه شناختی (اطلاعات و دانش)، هم به حوزه ی عاطفی (احساسات، ارزش ها و نگرش ها) و هم به حوزه ی رفتاری (مهارت های ارتباطی و تصمیم گیری) مربوط می شود (تایلور، 2005؛ به نقل از حسن زاده و همکاران، 1383).
آشنایی با اصول رفتارهای جنسی به عنوان بخش های مهمی از زندگی فردی هر انسان ضروری است. زیرا یکی از انگیزه های مهم ازدواج تمایلات جنسی است و در طلاق و آسیب های خانوادگی نیز یکی از علل و عوامل موثر است. حجب و حیا و فرهنگ جامعه نیز اجازه نداده که افراد دانش کافی در این زمینه کسب کنند و اکثر خانواده ها اطلاعات خود را تجربی کسب نموده اند و یا به طور برجسته و گریخته از افراد مختلف کسب دانش نموده اند که چه بسا موارد زیادی از این دانش ها نیز مبتنی بر انحرافات و رفتارهای غلط می باشد و هر خانواده ای قبل از ازدواج لازم است دانش کافی در زمینه ی مسائل جنسی کسب نمایند (بصیری، 1380).
فعالیت جنسی و جنسیت یک بخش مهم زندگی زناشویی است. فعالیت جنسی در خانواده یک فرایند لذتبخش و آرامبخش است. بسیاری از خانواده ها و زوجین بعد از آن احساس خوشایند یافته و از نظر روان شناختی رضایت لازم را پیدا می کنند. در مواقع فشار روانی و تنش فعالیت عصبی به زنان و مردان کمک می کند به نحو شایسته و با فشارها مقابله کرده و آن را از بین ببرند یا اثرات مخرب آن را کاهش دهند، در خانواده هایی که فعالیت جنسی رضایت بخش وجود ندارد با انواع مشکلات جنسی روبرو می شوند. مشکلات جنسی در این گونه خانواده ها به شکل های مختلف بروز می کند. مانند واکنش های خانوادگی ناسالم و اختلافات روان تنی و ناباروری، آموزش جنسی کودکان، نوجوانان و جوانان یک جنبه ی حساس و بااهمیت از یادگیریشان است. آموزش جنسی کسب آگاهی در مورد کالبدشناسی و فیزیولوژی بدن انسان، اعمال جنسی، تولیدمثل در زندگی خانوادگی، پیشگیری از اختلافات جنسی و حاملگی ناخواسته و موضوعاتی از این قبیل است. به هر حال در گذشته مردان بدون هیچگونه آموزش رسمی به فعالیت جنسی می پرداختند. شاید بتوان گفت در گذشته های دور و در جوامع غیرمتمدن آموزش جنسی بعد از ازدواج از طریق آزمون و خطا آغاز می شد باید خاطرنشان کرد که برای تحقیق یک ازدواج موفق و شاد آموزش جنسی سالم و مناسب یک عامل تعیین کننده و بااهمیت تلقی می شود. امروز با گسترش بیماری های جنسی و اختلالات جنسی و افزایش نرخ بیماری ایدز آموزش جنسی و برنامه های پیشگیری یک ضرورت به حساب می آید (به نقل از حسن زاده و همکاران، 1383).
دانش مربوط به تولیدمثل و مسائل جنسی هرگاه بر اساس برنامه های طراحی شده برای آموزش رفتار جنسی و نگرش نسبت به آن مورد توجه قرار گیرد، آموزش جنسی نامیده می شود. هدف از آموزش جنسی، ایجاد نگرش های سالم و بیان اطلاعات کافی از مسائل جنسی است و باید شامل آموزش هایی باشد که به بهداشت روانی و سازگاری اجتماعی می انجامد و پیشامدهای ناشی از ناسازگاری اجتماعی و اختلالات رفتاری را به حداقل برساند (افتخار اردبیلی و همکاران، 1385).
بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت برنامه های آموزش جنسی هم برای افرادی که هنوز فعالیت جنسی خود را آغاز نکرده اند و هم برای افرادی که فعالیت جنسی خود را آغاز کرده اند یک نیاز به حساب می آید. آموزش جنسی جامع هم تعداد زایمان های ناخواسته و برنامه ریزی نشده را کاهش می دهد و هم بیماری هایی را که از طریق فعالیت جنسی و روابط نزدیک جنسی انتقال می یابند مانع می شود. در مورد محتوی برنامه آموزشی جنسی جامع باید شش محور مورد بحث قرار گیرد:
1- رشد انسان که شامل کالبدشکافی تولیدمثل و فیزیولوژی انسانی است.
2- روابط که شامل رابطه با خانواده و دوستان و روابط نزدیک زناشویی است.
3- مهارت های فردی که شامل ارزش ها، تصمیم گیری، ارتباطات و مذاکره با دیگران است.
4- رفتار جنسی که شامل تمایل و اجتناب از روابط جنسی است.
5- سلامت و بهداشت جنسی که شامل روش های پیشگیری از حاملگی، پیشگیری از ایدز، سوء استفاده جنسی و بیماری های منتقله جنسی است.
6- فرهنگ و اجتماع که شامل نقش های جنسیتی، جنسیت و مذهب است (به نقل از حسن زاده و همکاران، 1383).
زاهدالعطار از علمای اسلامی محتوای پیشنهادی برای آموزش اخلاق جنسی اسلامی را به شرح زیر اعلام می دارد:
1- رشد جنسی در فرایند رشد شامل جدول زمانی بلوغ، تغییرات فیزیولوژی در زمان بلوغ نیاز به تشکیل خانواده
2- فیزیولوژی سیستم تولیدمثل
3- بارداری، رشد جنین و تولد
4- بیماری های مسری جنسی (ایدز و…)
5- جنبه های اجتماعی، احساسی و جنسی بلوغ شامل اخلاق اجتماعی و جنسی، چگونگی برخورد با جنسیت خاص، متناسب با سن و به اقتضای مراحل رشدی خود، جهت تامین سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و رفع نیاز جنسی و تعالی خویشتن و بقای نسل به آن نیازمند است (علی اسماعیلی، 1381).
تربیت جنسی نیاز انتقال اطلاعات و مسائل جنسی دانسته شده است. انسان تربیت جنسی یافته، کسی است مجموعه ای از آنچه درباره ی مسائل جنسی به آن نیاز دارد را می داند. البته باید توجه داشت که تربیت جنسی صرفاً به معنای آموزش جنسی نیست، بلکه فراهم آوردن زمینه رشد غریزه جنسی است، به گونه ای که ضمن استفاده لازم از این غریزه از انحرافات و لغزش های جنسی نیز پیشگیری شود (ثابت، 1379).
هدف از آموزش جنسی تامین رفتارهای بهداشتی در جهت حفظ سلامت افراد جامعه و مقابله با مسائل جنسی و بیماری های منتقله از طریق روابط جنسی است (کوالم177 و همکارانش، 1996؛ بهیوا178 و همکارانش، 2000؛ میلان179 و همکارانش، 1995؛ راسل- برادران و همکارانش، 1992؛ به نقل از حسن زاده و همکاران، 1383).
آموزش جنسی باید به افراد کمک کند تا با رعایت اصول بهداشتی به فعالیت جنسی پرداخته و از رفتارهای خطردار اجتناب کرده و در حفظ سلامت روانی و جسمانی خود تلاش کنند. این آموزش ها هم برای افراد کم تجربه و فاقد تجربه مانند کودکان و نوجوانان و هم برای افراد باتجربه مانند زنان و مردان ازدواج کرده و بزرگسال مفید است. طبیعی است که فقدان اطلاعات یا اطلاعات غلط در مورد مسائل جنسی خطر ایجاد انواع اختلالات جنسی، رفتارهای پرخطر، بیماری های مقاربتی، کاهش لذت جنسی، حاملگی ناخواسته و مسائل خانوادگی و زناشویی را افزایش می دهد (کونی180، 1991؛ گیبسون و میچل181، 1999).
بارون و برن (2004) خاطرنشان می کنند که نوجوانان و جوانان به اطلاعات دقیق مناسب در مورد مسائل جنسی احتیاج دارند. در زمینه آموزش جنسی باید به قالب های فرهنگی و نگرش های اجتماعی افراد توجه کرد. آموزش در این زمینه باید متناسب با سن، شرایط فرهنگی- اجتماعی و جنسیت افراد ارائه گردد. در زمینه آموزش جنسی فرایندهای شناختی و میزان درک و فهم افراد می تواند در اجتناب از رفتارهای پرخطر اهمیت داشته باشد. افرادی که از توانایی شناختی بالاتری برخوردارند تدابیر بهداشتی بهتری را برای جلوگیری از مشکلات جنسی اتخاذ می کند.
در جوامع امروزی زندگی انسان ها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی شده است. ازدواج، زندگی زناشویی و جنسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. آموزش جنسی فرصت یادگیری مسائل جنسی و جلوگیری از بروز برخی مشکلات را فراهم می کند. افراد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناکافی از یکدیگر و از مسائل جنسی و زندگی مشترک مشکلات متعددی را تجربه می کنند. آموزش نگرش ها و انتظارات جنسی می تواند در کسب اطلاعات و اندیشه ها و مهارت ها به افراد کمک کند. همچنین به افراد اطلاعات و آگاهی های جنسی لازم برای یک هدف مشترک و ارضای نیازها و تعادل در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی می دهد. برنامه آموزش نگرش ها و انتظارات صحیح جنسی جامع می تواند در پیشگیری از اختلالات جنسی، رفتار جنسی سالم، افزایش رفتارهای بهداشتی، ایجاد بهداشت روانی، کسب هویت جنسی و برقراری سلامت خانواده مناسب موثر باشد (برایمن182 و همکارانش، 2002).
مسائل جنسی در زندگی زناشویی به دو دلیل مطرح قابل طرح هستند:
الف- به واسطه آشنا شدن زوجین به اعمال طبیعی و به کار بستن روش های لذت بخش و کمک به تنظیم نسل به طور کلی یادگیری و به کار بستن شیوه های طبیعی و سالم مقاربت، عشق بازی و تناسلی و توالد
ب- به واسطه آشنا شدن با اختلالات روانی- جنسی که ممکن است در زوجین وجود داشته یا با زمینه ی قبلی آشکار شود.
2-3-14 عوامل موثر بر رفتار جنسی
پاپیزوم های مصری که متعلق به 3 هزار سال قبل است، حاوی مطالبی راجع به نحوه ی عشق بازی و هنر جنسی است. در سوتراکنیدوکاما183 که متعلق به 1600 سال قبل است به مطالب جامعی در این زمینه اشاره دارد. همچنین اوید184، شاعر قرن اول میلادی برای اولین بار اصطلاح "فن عشق بازی" را ابداع نمود (استون، ترجمه اخوان، 1380).
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با کنار رفتن خرافات و توسعه ی علوم پزشکی این رفتارها و انحرافات به شکل عمومی مورد بررسی قرار گرفتند. از نیمه قرن بیستم به بعد آگاهی جوامع غربی و کشورهای رو به رشد نسبت به رفتارهای جنسی نابهنجار و اختلال های مربوط به آن به تدریج افزایش یافت و در مراکز دانشگاهی و محافل عمومی، فضای آزادتری برای بحث و تحقیق پیرامون مسائل جنسی ایجاد شد. از این رو ابراز نیاز جنسی بیشتر از سوی جوامع مواجه گردید (نیکخو، 1383).
سیر تحولی علمی این بحث با فعالیت روان شناسان و روانپزشکان در آمریکا و اروپا و در اواخر 1880 آغاز شد و همزمان با آن، مطالعه علمی رفتار جنسی نیز شکل گرفت.
همچنین در قرآن و احادیث اسلامی و به تبع آن در کتاب های اخلاقی و فقهی به ویژه در مورد نکاح به صورت مستقیم و غیرمستقیم مسائل جنسی دوره های مختلف کودکی، نوجوانی و جوانی پرداخته شده است. تنها مولفانی مانند شهید مطهری (1360) در کتاب رابطه جنسی، شهید مطهری (1359) در کتاب اخلاقی جنسی و قاسمی (1373) در کتاب اخلاق جنسی، والدمن185 (1380) در تحقیق خود تحت عنوان چگونگی تنظیم روابط و رفتارهای جنسی هر کدام به مسائل جنسی از زاویه ای اخلاقی پرداخته و روابط جنسی بزرگسالان و جوانان را محور بحث و بررسی قرار داده اند. ثابت (1380) در تحقیقی که با عنوان تربیت جنسی در اسلام انجام داده است این پرسش که آیا در اسلام، اصول و روش هایی برای تربیت جنسی ارائه شده است را به عنوان سوال اصلی و یازده سوال فرعی دیگر را مطرح کرده است (به نقل از کجباف، 1383).
بسیاری از عملکردهای نادرست جنسی زوجین به فقدان دانش جنسی، مهارت های جنسی و مهارت های ارتباطی آنها برمی گردد. دانش فرد در مورد تشریح جنسی و فنون جنسی تلویحات مهمی در روابط جنسی موفقیت آمیز دارد. بخصوص آگاهی از روش های مناسب تحریک همسر ضروری است و علت فقدان انگیختگی و یا ارگاسم همسر ممکن است به علت فقدان دانش یا مهارت مربوط باشد. همچنین داشتن دانش و مهارت مناسب در مورد روش های ایجادکننده انگیختگی در بدن خود برای فرد اهمیت دارد. اگرچه گزارش شده است که زن و شوهرهایی که برای درمان نابهنجاریهای جنسی خود به دنبال کمک می باشند در مقایسه با زن و شوهرهای فاقد نابهنجاری جنسی به طور معناداری از معلومات جنسی کمتری برخوردارند. احتمالاً به نظر می رسد که بسیاری از زن و شوهرها اطلاعات خوبی از موضوعات و فنون جنسی دارند، اما در کاربرد آن اطلاعات مهارت کمی دارند. مهارت علمی دربرگیرنده دو حوزه اولیه می باشند: مهارت های تحریک جسمانی و مهارت های ارتباطی (کریستفر، اسپرچر، 2000).
طرز فکر ما در رابطه با جنس و تربیت جنسی هم از لحاظ عرف و هم از لحاظ شرع با اندیشه غربی متفاوت است. ما وجود شرم و حیا را در زمینه تربیت جنسی یک اصل اساسی می دانیم و با آزادی و بی نیازی جنسی مخالف هستیم. از دیدگاه اسلام غریزه جنسی نشانه پلیدی و زشتی به شمار نمی آید، بلکه مایه کمال و سکون و رسیدن به محبت و مودت است. در شریعت اسلام، لزوم مراعات اعتدال و اجتناب از افراط و تفریط در بحث غرایز یک بحث اساسی و کلیدی است (فرهمینی، 1386).
آمار نشان می دهد که 50 درصد از زوجین در مراحلی از زندگی زناشویی خود اختلال جنسی را تجربه کرده اند، اما تعداد کمی تحت مشاوره و درمان قرار گرفته اند. با ارائه ی آموزش، مشاوره و اطلاعات مورد نیاز در زمینه فیزیولوژی پاسخ های جنسی انسان، به تدریج مشکلات موجود از بین رفته و ناآگاهی جای خود را به اطلاع و آگاهی کامل می دهد. این آگاهی ها بسیاری از زنان و مردان را قادر می سازد تا قدم های موثر و موفقی در مواجهه با مشکلات جنسی و حتی اختلافات زناشویی خود بردارند. شیوع اختلالات جنسی اعم از بی میلی جنسی یا میل جنسی مهار شده، ارگاسم یا اوج لذت جنسی مهار شده، نزدیکی دردناک از 18 درصد تا 79 درصد گزارش شده است. مطالعات دیگر نشان می دهد که تنها درصدی از بیماران جهت مشکلات خود مراجعه می نمایند و لذا ابعاد مشکل بسیار گسترده تر از آن است که به نظر می رسد. مطالعه ای روی زوج های موفق نشان می دهد که 77 درصد خانم ها دارای نارسایی جنسی بوده اند و از این میان 48 درصد دچار نارسایی در فاز هیجان و 15 درصد آنها تا به حال ارگاسم را تجربه نکرده اند (جهانفر و مولایی نژاد، 1384).
هولبرت186 (1994) شیوع نارسایی های جنسی را در دو گروه مطالعه خود 40 درصد برآورد نموده و نتیجه گیری می کند که شایع ترین مشکل جنسی خانم ها که آنها را جهت درمان به کلینیک می کشاند، اختلال در میل جنسی است.
عوامل متعددی ممکن است در پیشرفت و پیدایش اختلالات جنسی دخیل باشند. برخی از افراد مبتلا به بیماری های ارگانیک می باشند که بر فعالیت و رضایت جنسی آنها موثر است. عوامل غیرارگانیکی مانند موانع مربوط به باورهای اجتماعی- مذهبی، آسیب دیدگی جنسی و تجارب بد جنسی نیز می توانند بر عملکرد طبیعی جنسی موثر باشند. افسردگی، فشارهای روحی مانند استرس، بیماری های مزمن، داروها، ناباروری ، حاملگی و یا فقدان رابطه مناسب با همسر نیز از عوامل مهم در این زمینه به شمار می آیند. با پیدایش مشکل، اضطراب و ترس از طرح آن با درمانگر یا ترس از شکست در درمان می تواند به بدتر شدن موضوع بینجامد. اختلالات فعالیت جنسی به هر علتی ایجاد شوند دارای پیامدهای منفی بسیار هستند. تحقیقات نشان می دهند که نارسایی های جنسی ارتباط تنگاتنگی با مشکلات اجتماعی از قبیل جرایم، تجاوزات جنسی، بیماری های روانی و طلاق دارد (هولبرت، 1994). چه بسا زوج هایی که دارای نارسایی جنسی بوده و خود از تاثیر آن نارسایی بر مشکلات زندگی زناشویی و نقش آن در ایجاد ارتباط ضعیف، اعتماد به نفس پایین و افسردگی در خود و همسرشان غافل بوده اند (مکنوی187، 1994).
عصبی بودن، بروز دردهای زیر دل و کمردردها، ناتوانی در تمرکز فکری و حتی ناتوانی در انجام کارهای معمولی نیز از دیگر عواقب عدم موفقیت در ارضای غریزه ی جنسی است. در حالی که عملکرد جنسی مطلوب عاملی برای تحکیم خانواده و پایه ای برای به دست آوردن تثبیت یک فرهنگ است (هوگن188، 1994؛ به نقل از جهانفر و مولایی نژاد، 1384).
هت فیلد189 (1993) در کتاب خود می نویسد که عشق، محبت و فعالیت های جنسی مکمل یکدیگرند و عوامل بیولوژیکی، روانی بسیاری در این ارتباط موثر هستند. مطالعه ی دیگری در آمریکا حاکی از آن است که 10 درصد تا 52 درصد از مردان و 25 تا 63 درصد زنان دچار اختلالات جنسی هستند (لومن190، 1999). داده های به دست آمده از مطالعه ی دیگری در ماساچوست اختلالات نعوظی مردان را 40 تا 70 درصد گزارش می کند که از حد متوسط تا شدید می باشد (جهانفر و مولایی نژاد، 1384).
2-3-15 مفهوم تربیت جنسی
در بیشتر جوامع تا چند دهه ی قبل و پیش از افرادی مانند فروید، مسائل جنسی به صورت تابوی فرهنگی محسوب می شد. لیکن به شکل رمز و راز درآوردن مسائل جنسی، افراد در آینده دچار مشکل می شوند (ستیر191، 1384). راه حل این مشکل، آموزش مناسب امور جنسی است و اولین گام تغییر این تلقی است که اطلاعات جنسی و اصلی این رفتار، شرم آور زشت است. برای تغییر این نگرش باید مرز بین فضای خصوصی خانواده و فضاهای عمومی را به طور واضح تعریف نمود. در محدوده زن و شوهر، انتقال اطلاعات در مورد مسائل جنسی در حد سالم و مشروع و کمک به آموزش یکدیگر امری مطلوب و گاه لازم است. تربیت جنسی یکی از انواع تربیت است که در کنار سایر تربیت ها همچون تربیت اجتماعی، تربیت عقلانی، تربیت اخلاقی، تربیت بدنی و تربیت سیاسی قابل طرح است. تربیت جنسی ارائه یک سلسله اطلاعات ضروری روان شناختی، جسمانی و دینی درباره ی مسائل جنسی مربوط به هر فرد است و یا تربیت جنسی در اختیار گذاردن اطلاعات لازم درباره مسائلی که به نوعی با غریزه جنسی انسان مرتبط است و یا می توان گفت شامل کلیه اطلاعاتی است که از دوران اولیه زندگی در جهت رشد متعادل و مناسب غریزه جنسی صورت می گیرد. تربیت جنسی معنای وسیع تری از آموزش جنسی دارد و فراتر از آن احساس جنسی به رشد شخصیت اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی افراد نیز نظر دارد (فرهمینی فراهانی، 1386).
2-3-16 اهداف تربیت جنسی
1- رشد و تکامل فرد: رشد و کمال انسانی در واقع به نوع برداشت انسان از خود و جهانی که در آن زندگی می کند برمی گردد. یکی از اهداف اصلی تربیت اسلامی، مالکیت نفس و تسلط برخوردهایی از نفوذ جاذبه ها و میل هاست که قسمت عمده این امر در سایه تربیت جنسی مناسب صورت می گیرد (ثابت، 1379).
2- ایجاد نسل سالم: عمده تحولات شخصیتی، در دوره کودکی و اوایل نوجوانی رخ می دهد و اگر والدین توانسته باشند اهداف، افکار و ایده ها و خط مشی کودک و نوجوان در رابطه با مسائل جنسی را به طور مطلوب بازسازی و نوسازی کنند و مدرسه نیز در راستای خانواده در این امر موفق عمل کند، می توان در انتظار یک نسل سوم و پویا بود (فرهمینی فراهانی، 1386).
3- ایجاد جامعه ی سالم: صلاح و فساد هر جامعه بر اساس صلاح و فساد افراد و روابط آنها با یکدیگر شکل می گیرد. یکی از مسائلی که مردم در ارتباط با آن روبرو هستند مسئله غریزه ی جنسی که به صورت یک نیاز در انسان وجود دارد که به طور حتم آن را به گونه ای صحیح باید ارضا کرد. از جمله انحرافاتی که افراد محروم از تربیت جنسی به آن مبتلا می شوند زنا و لواط است که فساد و نابودی نسل انسانی است.
4- دادن اطلاعات مناسب جنسی: دادن آگاهی به وسیله والدین و مربیان از پسران و دختران امروز، مردان و زنان آگاه و سالم فردا خواهد ساخت.
5- آگاهی از خطرات و امراض: نوجوانان و جوانان باید با بیماری های مقاربتی آشنا شده، راه سرایت آن را بدانند.
6- آگاهی از وظایف شرعی: پدر و مادر باید شرایطی در خانه ایجاد کنند که فرزندان انگیزه سوال کردن در مورد مسائل شرعی را پیدا کنند.
7- رسیدن به خودشناسی جنسی: باید در نظر گرفته شود که یک نوجوان مذکر، واقعاً مرد بار بیاید و همچنین شناخت صحیحی از جنس مخالف داشته باشد و نوجوان مونث نیز یک زن کامل بار بیاید. رسیدن به خودشناسی جنسی، بایستی در محتوی تربیت جنسی لحاظ شود که در آن چه زن و چه مرد به خودشناسی برسند و نقش واقعی خود را در جامعه پیدا کنند.
8- اهداف زیستی- جسمانی: که در آن باید به نحوه و چگونگی فعالیت های جسمی از نظر فیزیولوژی و نیز مسئله بهداشتی اندام های مربوطه که از ضرورت بسیار بالایی برخوردار است، آشنا شد. باید نحوه ی جلوگیری بروز بیماری های جنسی و مشکلات متعدددی که بر اثر عدم بهداشت اندام های جنسی به وجود می آید، آشنا شد و از آنجایی که دختران از پیچیدگی بیشتری در اندام های جنسی برخوردارند و زودتر به بلوغ جنسی می رسند؛ لذا باید برنامه آموزش هدف های زیستی، جسمانی آنها جلوتر و زودتر از پسران انجام گیرد.
9- اهداف روانی و عاطفی: در نوجوانان بایستی از نظر روانی این آمادگی ایجاد شده باشد که منتظر بعضی از تحولات در خود از جهات مسائل جنسی باشد. مسائل جنسی فقط جسمانی نیست، بلکه عواطف و احساسات نیز در آن نقش دارد. بنابراین او باید درباره عشق و ارج و منزلت آن آموزش ببیند.
10- اهداف اخلاقی: در هر علمی اخلاق مطرح شده که بایدها را مشخص کند. همچنین وقتی صحبت از جنس و جنسیت می شود، اخلاق جنسی مطرح می شود که بایدها و نبایدهایی را که مسائل جنسی وجود دارد، بیان می کند. استاد مطهری در کتاب "اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب" بیان می دارد: "اخلاق جنسی قسمتی به معنی عام است و شامل آن عده از عادات و ملکات و روش های بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد. اخلاق جنسی به حکم قوت و قدرت فوق العاده غریزه که این قسمت از اخلاق بشری وابسته به آن است، همواره مهمترین بخش های اخلاق به شمار می رفته است".
11- اهداف اجتماعی: تربیت جنسی فقط شامل مسائل فردی نمی شود، چرا که لازمه ی صحبت از اخلاق جنسی، بیانگر این است که بحث و رای یک نظر است و مسائل اجتماعی این موضوع نیز مدنظر است. هدف های اجتماعی تربیت جنسی می تواند ایجاد یک جامعه ی صالح باشد. این موضوع بسیار مهم است که در آن آینده پسران و دختران بتوانند حق همسر خویش را ادا کنند و همسری موفق در زندگی زناشویی باشند.
12- اهداف معنوی: وقتی هدف از آفرینش انسان عبادت است، لذا در تربیت همواره این موضوع را باید مدنظر داشت که تمامی اعمال ما بایستی برای خدا انجام گیرد، پس در تربیت جنسی نیز آنچه را که خداوند جایز دانسته باید انجام داد و آن کار را خداوند حرام دانسته نباید انجام داد. همین عبادت خداوند است که خود هدف معنوی و تربیت جنسی است.
13- دادن معلومات جنسی: توجه به حقایقی مانند نظام توالد و حفظ نسل و بقا نوع و همچنین قواعد بهداشتی است که شایسته است هر پسر، دختری بیش از سن بلوغ به آن آگاهی داشته باشد.
14- ارائه راهنمایی ها و ارشادهای جنسی که مقصود از آن ارائه نمونه هایی از انسان های پاکدامن است که هر مکتب در باب امور جنسی و حدود روابط زن و مرد با یکدیگر دارد و بر اساس این ارشادها است که انسجام و پیوند پایدار در میان خانواده و حسن رفتار و کردار در بین آنها تامین می گردد (فرهمینی، 1386).
2-4 قسمت چهارم: پیشینه ی پژوهش
2-4-1 پژوهش های مرتبط با تعهد زناشویی در خارج از کشور
دین و اسپانیر192 (1974) به عنوان پیشگامان پژوهش در حیطه ی تعهد زناشویی با بررسی روابط زناشویی 218 دانشجوی متاهل دانشگاه دریافتند که تعهد زناشویی با رضایت و سازگاری زناشویی دارای همبستگی بالایی است.
اسونسون و تراهاگ193 (1985) طبق یافته های پژوهشی خود گزارش کردند که در ازدواج های دارای تعهد بالا، صمیمت بیشتری وجود دارد، عشق بیشتری ابراز می شود و درگیری های زناشویی کمتری دیده می شود.
لوند194 (1985) در یک پژوهشی تلاش کرد، تشخیص دهد که از بین مولفه های تعهد زناشویی مشتمل بر روش های کشش مثبت (جاذبه و عشق) و موانع و محدودیت ها (میزان سرمایه گذاری)، کدامیک به بهترین نحو می تواند بقا و تداوم روابط زناشویی را پیش بینی کند. او در پژوهش خود دریافت که میزان سرمایه گذاری ها و هزینه ها در ازدواج بیشتر از عشق و علاقه به همسر می تواند بقای روابط زناشویی را تضمین نماید. لایر و لایر195 (1987) دریافتند که تعهد زناشویی می تواند به عنوان دلیل اصلی تداوم ثبات زناشویی در نظر گرفته شود (به نقل از استنلی و مارکمن، 2006).
مونتگومری196 (1988) گزارش کرد زوجینی که دارای روابط شاد و رضایبخش هستند و نسبت به یکدیگر متعهدند از سازگاری زناشویی بیشتری برخوردارند (به نقل از تبعه امامی، 1382).
پژوهش های متعددی نشان داده اند که زنان و مردانی که در روابط خود احساس نابرابری و بی عدالتی دارند از رضایت زناشویی و تعهد اندکی در مقایسه با سایر زوجین برخوردارند. روشن است که ادراک برابری، فرایندهای مختلف زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهد. زنان در شرایط ادراک برابر در روابط زناشویی از اعتماد به نفس، عزت نفس و روابط اجتماعی قوی برخوردارند. زنان در شرایط ادراک نابرابر، تعهد کمتری از خود در روابط زناشویی نشان می دهند. زیرا با همسر خود احساس اشتراک ندارند (لارسون، هاموند و هارپر197، 1988).
لارسون (1989) اعتقادات دینی و حضور در کلیسا را به عنوان یکی از پیش بینی کننده های تعهد زناشویی مطرح کرد. آکر و دیویس198 (1992) در پژوهش خود، تعهد زناشویی را قدرتمندترین و باثبات ترین پیش بینی کننده روابط طولانی مدت به ویژه روابط زناشویی معرفی نمودند.
استنلی و مارکمن199 (1992) بر اساس یافته های پژوهش خود پیشنهاد کردند که فداکاری شخصی به عنوان یکی از مولفه های تعهد زناشویی می تواند به طور فعال کیفیت ارتباطات زناشویی را پیش بینی نماید. نتایج تحقیق دیگری نشان داد که میزان تعهد زناشویی در زوجین میانسال نسبت به زوجین جوان بالاتر و بارزتر است (فیهر، 1988؛ فیهر و راسل، 1991؛ راسبلت و همکاران، 1993؛ به نقل از قمرانی و عباسی مولید، 1387).
یافته های کایزر (1993) نیز نشان داد که همسران متعهد از روابط زناشویی خویش مراقبت می کردند و نسبت به عیوب، کاستی ها و مشکلات شریک زندگی خویش حساسیت بیشتری نشان می دادند. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهند افرادی که به همسرشان متعهدند کمتر به اینکه چه چیزی در رابطه زناشویی شان دوست دارند، فکر می کنند. در این رابطه، ثبات زندگی زناشویی بیش از آنکه تابع تعهد به صورت "ازخودگذشتگی" باشد، تابع تعهد به معنای "محدودیت" است، به گونه ای که در تصمیم به ماندن یا ترک کردن، اولویت باارزش های ترک است تا میل به ماندن (استنلی و همکاران، 2002).
ایمپت و همکاران200 (2001) اعلام داشتند زوجینی که ازدواجشان را ترک می کنند، سطوح پایین تری از تعهد زناشویی را دارا هستند. استیس و هامونس201 (2002) در پژوهش خود با هدف مقایسه تعهد زناشویی در مردان و زنان گزارش کرده اند که میزان تعهد در زنان به نحو قابل توجهی بالاتر از مردان بوده است (به نقل از استرچمن و گاپل، 2006).
کوهان و کلینبائوم (2002) بر اساس یافته های پژوهش خود، تعهد زناشویی پایین را مهمترین عامل بروز طلاق معرفی کردند. فینک و همکاران (2002) در پژوهش خود دریافتند که رابطه بین تعهد زناشویی و بخشودگی پایدار است و به نظر می رسد که این ارتباط با تفسیر شناختی همراه است که واکنش احساس در آن زیاد پایدار نیست.
فلورین و همکاران (2002) در پژوهش خود نشان دادند که تعهد ارتباطی به عنوان یک مکانیسم کنترل وحشت عمل می کند. به طوری که تفکر در مورد تعهد رمانتیک باعث افزایش دسترسی به تفکرات مربوط به مرگ می شود.
رزن- گاراندون و همکاران202 (2004) نیز در یک بررسی روی ویژگی های زوج هایی که بیش از 45 سال از ازدواجشان گذشته بود، دریافتند که اکثریت این زوج ها به همسر و ازدواجشان متعهد بودند و رضایت زناشویی خویش را به مولفه تعهد اسناد می دادند.
هندریک (2005) در پژوهش خود دریافت که تعهد زناشویی از طریق فرایند ارزیابی از رفتار پیش ارتباطی رشد می یابد. به طوری که آگاهی از نوع و سطح رفتار در ارتباطات اولیه، بیانگر تناسب و همگرایی رفتارهای زوجین نسبت به یکدیگر بوده که این موضوع تعیین کننده میزان وفاداری و تعهد آنها است.
ریویز203 (2006) به این نتیجه رسید که در روابط زناشویی پستی و بلندی هایی وجود دارد که برای حفظ یک رابطه متعهدانه، لازم است. زوجین با کمک یکدیگر روی مشکلات و حل آنها کار کنند. وی کلیدهای ساخت یک ازدواج موفق را در تعهد و وفاداری، تفکر مثبت، ارتباط، مهربانی، درک و احترام و اهداف مشترک می داند.
استنلی و همکاران (2006) از طریق برنامه های پیش از ازدواج به این نتیجه رسیدند که این آموزش ها می تواند نقش مهمی در افزایش میزان تعهد زناشویی و کاهش نرخ طلاق داشته باشد. همچنین نتایج تحقیقات نشان می دهد که تعهد مادام العمر به ازدواج و وفاداری به همسر از ویژگی های اکثر ازدواج های موفق و طولانی مدت به شمار می رود.
یافته های پژوهش راس و همکاران (2008) بیانگر این است که مردانی که قبل از نامزدی رسمی یک مدت با همسران شان زندگی کرده بودند، نسبت به مردانی که رابطه مشترک شان را با ازدواج رسمی آغاز کرده بودند، تعهد پایین تری را نشان دادند. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد همین مردان (افراد با تعهد پایین) نیز نسبت به همسرانشان تعهد کمتری را دارا بودند، در حالی که زنان این افراد برعکس شوهران شان به ازدواج و همسرشان متعهدتر بودند.
همچنین نتایج تحقیقات نشان داده است که سطوح بالاتر تعهد زناشویی با ابراز عشق بالا (استرنبرگ، 1986؛ کلمنتس و اسونسون، 2000) با درگیری ها و اختلافات زناشویی پایین (اسونسون و تراهاگ، 1985) با بخشودگی بالا (فینک و همکاران، 2002) با تعارض زناشویی پایین (اسکانزونی و آرنت، 1987) با خیانت پایین (فیهر، 1998) و با وفاداری بالا در ارتباط است (به نقل از هریس و لی، 2007؛ آماتو، 2008).
2-4-2 پژوهش های مرتبط با صمیمیت زناشویی در خارج کشور
نتایج پژوهش مک کارتی204 (1999) نشان داد زمانی که رابطه جنسی به خوبی انجام نگیرد، صمیمیت در رابطه زوجین کاهش یافته و سرزندگی ازدواج از بین می رود.
بری205 (1997) ارتباط بین صمیمیت، خجالت و سبک های دلبستگی را در زوج های ازدواج کرده مورد بررسی قرار داده، در این مطالعه صمیمیت در دو مسیر مورد ارزیابی قرار گرفت:
1- ارتباط بین خجالت و سبک های دلبستگی با تجربه صمیمیت عاطفی، اجتماعی، جنسی، عقلانی و تفریحی
2- ارزیابی فردی در ایجاد صمیمیت ارتباطی
نتیجه اینگونه بود که خجالت و سبک دلبستگی ناایمن/ مضطرب به طور منفی با تجربه انواع صمیمیت و توانایی برای صمیمیت در ارتباط قرار داشتند.
میرگن206 و کوردوا (2007) در پژوهش خود بر روی زوج ها به این نتیجه رسیدند که از طریق افزایش مهارتهای ارتباطی عاطفی بین زوجین می توان صمیمیت و در نتیجه رضایت از زندگی زناشویی آنها را بهبود بخشید.
السون207 (2003) پژوهشی در خصوص صمیمیت جنسی در ازدواج های طولانی انجام داد. این پژوهش سه موضوع را مورد بررسی قرار داده است:
1- اهمیت رابطه جنسی در ازدواج های موفق
2- فواید حاصل از رابطه ی جنسی در ازدواج های موفق
3- تغییر در روابط جنسی در طول زندگی
در این پژوهش که 28 زوج (86-50 ساله) که حداقل به مدت 20 سال زندگی کرده بودند شرکت کردند. 26 زوج بیان کردند که رابطه جنسی برای کیفیت زندگی و کیفیت زناشویی آنها بسیار مهم است. منافع مشاهده شده از رابطه جنسی که توسط این شرکت کنندگان گزارش شده است شامل: رضایت جنسی، رضایت زناشویی، ابراز و افزایش عشق، بیان تعهد. عده ای از آنها بیان کردند که طول مدت ازدواج رابطه جنسی را بهبود بخشیده است. زیرا آنها یکدیگر را بهتر شناخته اند، از خواست ها و نیازهای هم مطلع شده اند.
نتایج تحقیق پاژر208 (2006) در مورد نقش های دلبستگی با صمیمیت عاطفی، تعهد و کنترل خلق منفی نشان داد افرادی که دلبستگی ایمن داشتند کنترل خلق منفی بالاتر، صمیمیت بیشتر، تعهد بالاتر و دیدگاه مثبت تری نسبت به خود و دیگران داشتند و افراد دلبسته دل مشغول و بیمناک کنترل خلق منفی و تعهد کمتری را نشان دادند.
گوتا209 (2000) در پژوهشی در مورد غنی سازی ازدواج که بر اساس آموزش بی قیدوشرط از همدیگر و تاثیر آن بر صمیمیت و میزان پذیرش زوج ها بود را مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش نشان داد که گروه آموزش دیده در پذیرش و درک تفاوت های خود و همسرشان و افکار آنها درباره این برداشت که همسر را باید از شخصیت او جداگانه فرض کرد دچار تغییرات محسوس شده بودند.
جانسون210 (2005) در پژوهشی عدم صمیمیت، اعتماد و رضایت را نشانگر پیوندهای دلبستگی ناایمن بین زوجین دانست. زوجین با دلبستگی ناایمن با یکدیگر از طریق الگوهای هیجانی تدافعی که مانع اعتماد، نزدیکی و واکنش مناسب می شود تعامل برقرار می کنند (حیاتی، 1386).
2-4-3 پژوهش های مرتبط با نگرش ها و انتظارات جنسی در خارج کشور
هارپر211 و اسچالچ (2000) در پژوهش بر روی زوجین 55 تا 75 ساله به رابطه بین استرس روزانه، صمیمیت و کیفیت زناشویی پرداختند. داده ها نشان داد که استرس روزانه به طور منفی روی کیفیت زناشویی زوجین اثر دارد و همچنین صمیمیت تعدیل کننده رابطه میان کیفیت زناشویی و استرس برای هر زوج است.
پینکرتون و آبرامسون212 (1992) در تحقیقات خود نشان دادند که آموزش جنسی بر رفتارهای سلامت موثر است. آموزش جنسی می تواند باعث درک و فهم افراد نسبت به مسائل جنسی بشود.
هندرسون213، کینگ214 و وروف (1994) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که بین رضایت از رابطه جنسی همسران در سال اول زندگی و سلامت زناشویی رابطه وجود دارد رضایت جنسی برای هر دو جنس به یک اندازه اهمیت دارد.
نتایج پژوهش مک کارتی (1999) نشان داد زمانی که رابطه جنسی به خوبی انجام نگیرد، صمیمیت در رابطه کاهش یافته و سرزندگی ازدواج از بین می رود.
گریستنسن215 (2004) تاثیر روابط جنسی قبل از ازدواج را بر رضایت جنسی پس از ازدواج بررسی کرده است. این پژوهش بر روی 313 زوج متاهل 40-18 ساله اجرا شد. نتایج نشان داد رابطه جنسی قبل از ازدواج میزان رضایت جنسی زوجین را کاهش داده است. همچنین از میزان تعهد زوجین نسبت به پایداری ازدواج کاسته است.
در پژوهشی شلی216 و همکاران (2005) ارتباط بین سبک دلبستگی عاشقانه، حل تعارض و رضایت جنسی را ارزیابی کردند. نتایج پژوهش نشان داد که افراد مضطرب دوسوگرا رضایت جنسی کمتری داشتند. همچنین افراد دلبسته اضطرابی و اجتنابی رضایت ارتباطی کمتری از خود نشان دادند و پرخاشگری کلامی بیشتری داشتند.
نتایج پژوهش وستیمر217 و لوپاتر218 (2005) نشان داد که بین عملکرد جنسی افراد و احساسی که در مورد خودشان به عنوان یک شریک جنسی دارند رابطه مستقیم وجود دارد و از آنجا که مسائل جنسی جزئی از شخصیت افراد است، پس هر مشکل جنسی منجر به کاهش اعتماد به نفس فرد می شود. در نتیجه افرادی که از نابهنجاری های جنسی رنج می برند، اغلب احساس خودکارآمدی و اعتماد به نفس پایین دارند.
نتایج تحقیق مسترز و جانسون (1970) نشان داد زوجینی که نمی توانند درباره امیال و خواسته های جنسی خود صحبت کنند بیش از سایر زوجین نابهنجاریهای جنسی را تجربه می کنند و از آنجا که ترجیحات جنسی خود را انتقال نمی دهند از ارتباط جنسی شان لذت کمتری می برند و میل جنسی شان نیز کاهش می یابد. در بسیاری از موارد این صحبت نکردن و عدم بیان هیجانات پیرامون مشکل جنسی، به تداوم و شدیدتر شدن مشکل می انجامد.
2-4-4 پژوهش های مرتبط با تعهد زناشویی در داخل کشور
تبعه امامی (1382) در پژوهش خود با عنوان "تعیین و بررسی رابطه بین ویژگی های مرکزی و پیرامونی عشق و تعهد در بزرگسالان جوان متاهل در دانشگاه اصفهان" توانست بر اساس یک پژوهش خارجی، ساختار پیش نمونه ای عشق و تعهد را متناسب با فرهنگ ایرانی تعیین و رابطه بین آن دو را بررسی نماید. نتایج این پژوهش بیانگر این است که بین مردان و زنان از نظر ویژگی های مرکزی عشق و تعهد تفاوت معنادار وجود دارد.
نجارپوریان و همکاران (1386) در پژوهش خود تاثیر آموزش پیش از ازدواج تعهد را بر تلقی ویژگی های تعهد در دختران دانشجو مورد بررسی قرار دادند. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش پیش از ازدواج تعهد بر تلقی ویژگی های تعهد و میزان آنها در دختران دانشجو تاثیر مثبت داشته است.
قمرانی و عباسی مولید (1387) در پژوهشی پیرامون بررسی روابط عاشقانه زوجین بر اساس مدل استرنبرگ دریافتند که بین زوجین جوان و میانسال در دو مولفه تعهد و شهوت تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که در زوجین جوان، شهوت و در زوجین میانسال تعهد بارزترین ویژگی می باشد.
عباسی مولید و همکاران (1388) در پژوهشی با عنوان "بررسی رابطه بین تعهد زناشویی و رضایت جنسی در زوجین شهر اصفهان" به این نتیجه رسیدند که بین رضایت جنسی و تعهد زناشویی زوجین رابطه ی معناداری وجود دارد. یافته های پژوهشی دیگری از این محققان نشان می دهد که بین تعهد زناشویی و ارزش های فرهنگی زوجین رابطه ی معناداری وجود دارد. همچنین در یک پژوهش دیگر، رابطه ی تعهد زناشویی و متغیرهای جمعیت شناختی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که بین تعهد زناشویی و متغیرهای مانند سن زوجین و طول مدت ازدواج رابطه معنادار وجود دارد، ولی ارتباط معناداری بین تعداد فرزندان، جنسیت و تحصیلات زوجین با تعهد زناشویی مشاهده نشد.
2-4-5 پژوهش های مرتبط با صمیمیت زناشویی داخل کشور
مزارعی (1388) در پژوهشی با عنوان مقایسه سبک دلبستگی، صمیمت و الگوهای ارتباطی با رضایت زناشویی و عدم رضایت زوجین فرهنگی شهر کازرون به این نتیجه رسید که زوجین با رضایت زناشویی و عدم رضایت زناشویی در نوع دلبستگی و الگوهای ارتباطی آنها تفاوت معنی داری وجود دارد (با استفاده از آزمون خی دو در سطح 05/0=).
میانگین نمرات صمیمیت زوجین با رضایت زناشویی نسبت به زوجین با عدم رضایت زناشویی به طور معنی داری بیشتر است (با استفاده از آزمون t).
همچنین بین زوجین با رضایت زناشویی و عدم رضایت زناشویی در سه متغیر سبک دلبستگی، الگوهای ارتباطی و صمیمیت تفاوت معنی داری وجود دارد (با استفاده از تحلیل واریانس).
امیریان زاده و همکاران (1385) در تحقیقات خود نشان دادند که صمیمیت جنسی با صمیمیت عاطفی در ارتباط است و مشکلات جنسی طیف گسترده ای از پویایی های آشکار و نهان احساسات و عواطف را متاثر می سازد. این تحقیق روی 120 زن متاهل در شهر شیراز انجام شد که نتایج نشان داد 1/68% از زنانی که تمایل به روابط جنسی نداشتند، 1/59% احساس عصبانیت بعد از فعالیت جنسی داشتند. 3/66% از زنان از معاشقه لذت نمی بردند و 8/66% بعد از روابط جنسی محبت نمی دیدند.
اولیا (1380) در پژوهش خود نشان داد که آموزش غنی سازی زندگی زناشویی، بر افزایش صمیمیت زوجین موثر بوده است. در مقیاس های صمیمیت زناشویی نتایج نشان داد که آموزش غنی سازی زندگی زناشویی بر افزایش صمیمیت عاطفی، صمیمیت عقلانی، صمیمیت ارتباطی روان شناختی، صمیمیت اجتماعی، تفریحی زوجین و صمیمیت کلی زوجین معنادار می باشد، اما بر صمیمیت مذهبی، جنسی و فیزیکی زوجین معنادار نبوده است.
عرفانی اکبری (1378) در پژوهشی با عنوان بررسی مشکلات مربوط به صمیمیت زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره استان چهارمحال و بختیاری تاثیر ارتباط درمانی مشکلات مربوط به صمیمیت که شامل توافق، علاقه و محبت، صادق بودن و تعهد می باشد را مورد بررسی قرار داد و نتایج نشان داد که ارتباط درمانی زوج ها توانست مشکلات مربوط به صمیمیت شامل توافق، علاقه، محبت و میزان پایبندی به تعهدات زوج ها را افزایش دهد، اما در میزان صادق بودن زوج ها تاثیری نداشته است.
کامکار و جباریان (1385) در یک پژوهش تاثیر صمیمیت را بر تعارضات زناشویی بررسی نمودند و نشان دادند که 57% مشکلات در روابط زناشویی به دلیل وجود مشکل در روابط عاطفی و صمیمی بین زوجین بوده است.
بطلانی (1387) در یک پژوهش تاثیر سبک های دلبستگی را در رضایت جنسی و صمیمیت جنسی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بررسی نموده و رابطه معناداری بین سبک دلبستگی و صمیمیت جنسی زوجین به دست نیامد.
سپاه منصور و مظاهری (1385) در پژوهشی در رابطه ی بین رضایت زناشویی و صمیمیت نشان دادند که میزان صمیمیت در زوجین می تواند موجب رضایت بیشتر در روابط زناشویی آنها گردد.
اعتمادی (1384) در یک پژوهش اثربخشی رویکرد روانی آموزش مبتنی بر شناختی- رفتاری و ارتباط درمانی بر صمیمیت زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان را مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق نشان داد که بکارگیری رویکرد شناختی- رفتاری و ارتباط درمانی، صمیمیت زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان را افزایش داده است. کاربرد تکنیک های مبتنی بر نظریه ی شناختی- رفتاری باعث افزایش صمیمیت عاطفی و جنسی زوجین شده است (05/0P<) و کاربرد تکنیک های مبتنی بر نظریه ی ارتباط درمانی باعث افزایش صمیمیت عاطفی، روان شناختی، معنوی ، اجتماعی- تفریحی، عقلانی و جنسی زوج ها شده است (05/0P<).
2-4-6 پژوهش های مرتبط با نگرش ها و انتظارات جنسی زوجین در داخل کشور
نتایج پژوهش سامانی ذاکریان (1386) بر روی نمونه 58 نفری (31 زن، 27 مرد) از دانشجویان متاهل ساکن در مجتمع خوابگاهی دانشگاه شیراز نشان داد که کیفیت روابط جنسی همسران با فرایندهای خانوادگی ارتباط معناداری دارد. همچنین یافته های این تحقیق حاکی از آن بود که تعداد روابط جنسی با کیفیت روابط جنسی رابطه معناداری دارد (001/0P<). علاوه بر این نتایج حاصل از تحلیل اطلاعات نشان داد که میزان مشغله های روزانه دارای رابطه معنی داری با کیفیت روابط جنسی و تعداد دفعات تماس جنسی می باشد (001/0P<).
حیدری نسب و خلیلی (1386) که بر روی 100 دانشجوی متاهل دانشگاه شاهد (41 مرد و 59 زن) با میانگین سنی 38/26 و انحراف معیار 82/4 نشان دادند که بین خودپنداره جنسی و رضایتمندی زناشویی همبستگی مثبت (41/0=r) وجود دارد.
پژوهش حسن زاده و همکاران (1383) با عنوان تاثیر آموزش جنسی بر سلامت خانواده بر روی 92 نفر از دانشجویان علوم پزشکی مازندران نشان دادند که آموزش جنسی در رفتار جنسی سالم، بهداشت روانی و پیشگیری از اختلالات جنسی، رفتار بهداشتی سلامت خانواده، هویت یابی جنسی (0001/0P<) موثر است.
دانش (1382) رابطه رضایت جنسی را با رضایت زناشویی زوجین مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد هرچه میزان رضایت از روابط جنسی بیشتر شود، میزان رضایت از روابط زناشویی نیز افزایش می یابد و هرچه از زمان ازدواج می گذرد میزان رضایت زناشویی بیشتر می شود.
در نتایج هنرپروران (1385) علت نارضایتی جنسی روابط خانوادگی آشفته، بی توجهی به تمایلات و نیازهای زن، عدم تشابه و هماهنگی جنسی، تاثیر مسائل و مشکلات روزمره، فقدان معلومات جنسی، رابطه عاطفی ضعیف، وجود احساس گناه حین مقاربت، نگرش منفی درباره مسائل جنسی، عدم پیشنوازی، تقاضاهای آزاردهنده، عدم توانایی مرد در راضی ساختن همسر و تجارب نامطلوب جنسی قبل از ازدواج گزارش شده است.
تحقیق پاک گوهر و همکاران (1386) نشان داد که مشاوره قبل از ازدواج در مورد مسائل جنسی بر افزایش رضایت جنسی و غیرجنسی باعث افزایش رضایت مندی در ازدواج می گردد.
پژوهش صفاریان (1386) در مورد رضایت جنسی در زنان دارای اختلال وسواس اجباری با زنان نرمال نشان داد که زنان دارای اختلال وسواس اجباری رضایت جنسی کمتری دارند، اما تفاوت بین متغیرهای OCD219 در متغیر رضایت جنسی معنی دار نبود. تفاوت متغیر رضایت جنسی در زنان وسواسی اجبلاری و گروه نرمال معنی دار بود.
در تحقیقات امیریان زاده و همکاران (1386) بیان شده است که صمیمیت جنسی با صمیمیت عاطفی ارتباط دارد و مشکلات جنسی طیف گسترده ای از پویایی های آشکار و نهان احساسات و عواطف زوجین را متاثر می سازد. این تحقیق بر روی 120 زن متاهل در شهر شیراز انجام شد که نتایج نشان داد 1/68% از زنانی که تمایل به روابط جنسی نداشتند، 1/95% احساس عصبانیت بعد از فعالیت جنسی داشتند، 3/66% از زنان از معاشقه لذت نمی بردند و 8/66% بعد از روابط جنسی محبت نمی دیدند.
نتایج بزمی (1385) نشان داد که آموزش مهارت های جنسی در همسران باعث افزایش رضایت جنسی و زناشویی و سازگاری آنها شده است.
2-5 نتیجه گیری فصل دوم
در زندگی مشترک زوجین باید از مهارت های زندگی زناشویی بالایی برخوردار باشند تا بتوانند در کمال آسایش و خوشبختی در کنار یکدیگر زندگی کنند. یکی از این مهارت ها، برقراری ارتباط جنسی به نحوی که هر دو طرف بتوانند به اوج لذت جنسی برسند. این ارتباط اگر به صورت صحیح انجام شود، اثرات سودبخشی در زندگی خواهد داشت و سطح سلامت و بهداشت روانی زوجین را افزایش خواهد داد. تحقیقات متعددی در داخل و خارج کشور در زمینه صمیمیت جنسی، رضایت جنسی، اختلالات جنسی و… انجام شده است و با توجه به اینکه روابط جنسی یکی از مهمترین مسائل زناشویی می باشد که تاثیرات زیادی در بهبود کیفیت روابط زناشویی می گذارد. تحقیق حاضر در زمینه بهبود نگرش ها و انتظارات زوجین از روابط جنسی می باشد و تاکنون در داخل و خارج کشور در این زمینه تحقیقی انجام نگرفته است. به نظر می رسد که این نوع آموزش بتواند بر صمیمیت، تعهد، رضایت زناشویی و بهبود کیفیت زندگی تاثیرگذار باشد.
بنابراین، مطالعه در خصوص روابط جنسی صحیح یک موضوع مهم در زندگی زناشویی است و نیاز است در جهت بهبود این روابط مطالعات زیادی انجام شود و این مطالعات به صورت تجربی انجام شود تا آموزش های اثرگذار شناسایی شود و روش های اثربخش تری جهت بهبود روابط جنسی زوجین و تعهد و صمیمیت زندگی زناشویی تدوین و اجرا شود.

فصل سوم
طرح پژوهش

طرح پژوهش
3-1 روش پژوهش
در این پژوهش با توجه به هدف و ماهیت آن، از روش تحقیق آزمایشی استفاده شده بدین صورت که از بین مراجعه کنندگان واجد شرایط به مرکز مشاوره 32 زوج بصورت در دسترس انتخاب گردیدند و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس مداخلات آموزش نگرش ها و انتظارات جنسی بر روی گروه آزمایش انجام گردید. دیاگرام طرح به شرح زیر می باشد.
روش تحقیق نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل است. دیاگرام طرح به صورت زیر است.
پس آزمون
متغیر مستقل
پیش آزمون
انتخاب تصادفی
گروه ها
T2
X
T1
RE
آزمایش
T2
ــــ
T2
RC
کنترل

مشخصات دیاگرام به شرح زیر است:
1- گروه ها به صورت تصادفی از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان که مشکل آن ها با موضوع مورد نظر مربوط می باشد انتخاب می شوند که تعداد 32 زوج می باشند که 16 زوج در گروه آزمایش و 16 زوج در گروه گواه.
2- در گروه آزمایش، متغیر مستقل (آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی) اعمال می شود.
3- در گروه کنترل متغیر مستقل اعمال نمی شود.
4- متغیر مستقل آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی است که در طی 8 جلسه هر هفته یک جلسه به مدت 90 دقیقه ارائه خواهد شد.
5- متغیر وابسته، تعهد و صمیمیت زناشویی است.
6- در گروه آزمایش و کنترل دوبار ارزیابی در پیش آزمون و پس آزمون اجرا می شود.
3-2 جامعه آماری
جامعه ی آماری در پژوهش حاضر زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسرای خانواده شهر اصفهان سال (1389) می باشد.
3-3 نمونه آماری و روش نمونه گیری
در این پژوهش نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شد. بدین صورت که محقق از مراجعه کنندگان به کلینیک که مشکل زناشویی داشتند و با مصاحبه و آزمون به عمل آمده از آنها صمیمیت و تعهد زناشویی آنها نمرات پایینی داشت، انتخاب شدند و تعداد 32 زوج را به عنوان نمونه تحقیق انتخاب کرده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (16 زوج گروه آزمایش و 16 زوج گروه کنترل)
3-4 شرایط ورود به تحقیق
در انتخاب نمونه ی این پژوهش، دارا بودن حداقل تحصیلات دیپلم به عنوان مدرک ورود در نظر گرفته و شرایط زیر برای خروج از پژوهش تعیین شد.
1- دارا بودن اختلالات حاد روان شناختی
2- مصرف داروهای روان پزشکی و روان گردان
3- اعتیاد
3-5 متغیرهای مورد مطالعه پژوهش
در این تحقیق یک متغیر مستقل و دو متغیر وابسته وجود داشته است. متغیر مستقل عبارت بودند از آموزش نگرش ها و انتظارات جنسی، متغیرهای وابسته عبارت بود از تعهد و صمیمیت زناشویی، همچنین دو عامل تحصیلات و سن به عنوان متغیر کنترل کننده این پژوهش می باشند. تحصیلات زوجین در این پژوهش حداقل دیپلم و حداکثر لیسانس و همچنین سن همگی آنها 25 تا 40 سال بوده است.

3-6 ابزار پژوهش
1- پرسشنامه تعهد
در این پژوهش تعهد زوجین بر اساس "پرسشنامه تعهد زناشویی" سنجیده شد. این پرسشنامه میزان پایبندی افراد به همسر و ازدواجشان و ابعاد آن را اندازه گیری می کند. این آزمون توسط آدامند و جونز (1997) برای مقاصد پژوهشی تهیه و تدوین شده و سه بعد تعهد زناشویی را اندازه گیری می کند. این ابعاد عبارتند از:
1- تعهد شخصی: تعهد نسبت به همسر که مبتنی بر جذابیت همسر است.
2- تعهد اخلاقی: تعهد نسبت به ازدواج که مبتنی بر تقدس و حرمت زناشویی است.
3- تعهد ساختاری: تعهد نسبت به همسر و ازدواج که مبتنی بر احساس اجبار به تداوم ازدواج یا ترس از پیامدهای طلاق است.
آدامز و جونز (1997) در 6 پژوهش مختلف به منظور به دست آوردن پایایی و روایی پرسشنامه، آن را روی 1417 نفر متاهل، 347 نفر مجرد و 46 نفر مطلقه اجرا کردند. در این مطالعات، همبستگی هر سوال با نمره کل آزمون، بالا و معنادار بود و به طور کلی ابعاد این پرسشنامه از بیشترین حمایت تجربی و نظری برخوردار است. آدامز و جونز (به نقل از جونز، 2004) میزان پایایی هر یک از مقیاس های این آزمون را بر روی نمونه مذکور به شرح زیر به دست آورده ند:
1- تعهد شخصی: 91/0 2- تعهد اخلاقی: 89/0 3- تعهد ساختاری: 86/0
در یک مطالعه ی مقدماتی توسط عباسی مولید (1388)، روایی و پایایی این پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین روایی محتوایی، پرسشنامه پس از ترجمه ی دقیق در اختیار ده تن از اساتید متخصص مشاوره ی خانواده و روان شناسی در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان قرار گرفت و پس از اصلاح بعضی از موارد، نهایتاً روایی محتوایی پرسشنامه مورد تایید همه ی اساتید قرار گرفت. به منظور محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. بدین منظور آزمونی بر روی یک نمونه ی تصادفی از زوجین شهر اصفهان برای مقیاس های مختلف محاسبه گردید و ضریب پایایی در مورد تعهد شخصی برابر 81/0، تعهد اخلاقی 83/0، تعهد ساختاری 79/0 و ضریب آلفا برای کل آزمون 81/0 بدست آمد.
در این پژوهش میزان پایایی آزمون بار دیگر بررسی شد. نمرات زوجین با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد. ضریب پایایی با روش آلفای کرونباخ برای کل آزمون در نمونه 64 نفری زن و مرد 78/0 بدست آمد و ضریب پایایی سایر خرده مقیاس ها به شرح زیر محاسبه گردید:
ضریب پایایی خرده مقیاس های پرسشنامه تعهد زناشویی
خرده مقیاس
گویه ها
ضریب پایایی
تعهد شخصی
1-4-10-11-14-16-18-21-24-25-27-28-31-32-35-36-38-44
79/0
تعهد اخلاقی
3-6-9-13-20-22-23-26-29-30-34-37-41
76/0
تعهد ساختاری
2-5-7-12-15-17-19-33-39-40-42-43
80/0

روش نمره گذاری
هر سوال آزمون دارای یک مقیاس پنج درجه ای: کاملاً مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم و کاملاً موافقم است که به هر گزینه نمره ای بین 1 تا 5 تعلق می گیرد. به گزینه ی کاملاً موافقم نمره 5 و به گزینه کاملاً مخالفم نمره 1 داده می شود. اکثر سوال های پرسشنامه به صورت مستقیم نمره گذاری می شود و سوال های 11، 12، 16، 23، 28، 29، 30، 32، 34، 35، 36 و 38 به صورت معکوس نمره گذاری می گردد. دامنه ی کلی نمرات افراد بین 1 تا 172 نمره است و نمره بالا در این آزمون، بالا بودن تعهد زوجین را نشان می دهد.
2- پرسشنامه صمیمیت
در این پژوهش جهت سنجش صمیمیت زوجین از پرسشنامه ای استفاده شد که توسط اولیا (1385) تهیه شد و هشت بعد صمیمیت زناشویی را اندازه گیری می کند. این ابعاد عبارتند از: 1- صمیمیت روان شناختی220 2- صمیمیت مذهبی221 3- صمیمیت اجتماعی- تفریحی222 4- صمیمیت جنسی223 5- صمیمیت عاطفی224 6- صمیمیت عقلانی225 7- صمیمیت فیزیکی226 8- صمیمیت ارتباطی227.
اولیا (1385) با توجه به هشت حیطه صمیمیت زناشویی، 87 گزاره که در سطح 01/0 با نمره کل همبستگی داشتند را انتخاب کرده که حیطه صمیمیت عاطفی شامل 11 گزاره(11-1)، حیطه صمیمیت عقلانی شامل 8 گزاره(19-12)، حیطه صمیمیت فیزیکی شامل 6 گزاره(25-20)، حیطه صمیمیت اجتماعی- تفریحی شامل 8 گزاره(33-26)، حیطه صمیمیت ارتباطی شامل 11 گزاره(44-34)، حیطه صمیمیت مذهبی 9 گزاره(53-45)، صمیمیت روان شناختی 11 گزاره(64-54)، حیطه صمیمیت جنسی شامل 8 گزاره(72-65)و حیطه صمیمیت کلی 15 گزاره(87-73) است. گزاره ها دارای درجه بندی با مقیاس لیکرت از همیشه تا هیچ وقت است. نمره فرد از طریق جمع نمرات گزینه ها بدست می آید. گزینه های 1، 8، 10، 22، 23، 24، 28، 32، 33، 35، 37، 39، 43، 46، 51، 52، 55، 58، 60، 61، 62، 63، 64، 73، 74، 75، 76 و 77 معکوس نمره می گیرند و سایر گزینه ها مستقیم نمره گذاری می شدند. حداقل نمره در این آزمون 87 و حداکثر 348 می باشد. هرچه فرد نمره بیشتری کسب کند، نشانگر صمیمیت زناشویی بیشتر اوست.
اولیا (1385) برای بدست آوردن پایایی و روایی آزمون آن را بر روی 30 نفر از والدین دانش آموزان یکی از دبستان های دخترانه اصفهان اجرا کرده، به منظور بررسی روایی همزمان پرسشنامه صمیمیت زناشویی از مقیاس صمیمیت واکر228 و تامپسون229 (1983) استفاده کرد. نتایج نشان داد که همبستگی بین آزمون صمیمیت زناشویی اولیا و مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون برابر با 92/0 است که در سطح 01/0 معنادار بوده که (01/0=P، 92/0=r) همچنین میانگین و انحراف معیار در صمیمت زناشویی اولیا (1385) به ترتیب 80/307 و 75/58 و در مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون (1983) به ترتیب 24/5 و 05/1 بوده است. برای تعیین پایایی آزمون از آلفای کرونباخ استفاده شده، ضریب آلفای کرونباخ کل آزمون 58/98 می باشد.
3- مصاحبه مشاوره ای
از این ابزار جهت مطمئن بودن وجود مشکل مربوط در روابط زناشویی و داشتن شرایط لازم برای شرکت در آموزش اعم از دارا نبودن اختلالات حاد روانشناختی و عدم مصرف مواد مخدر و روانگردان استفاده شد.
3-7 شیوه ی اجرای پژوهش
در این پژوهش ابتدا از زوجینی که به مراکز مشاوره مراجعه کردند و مشکل زناشویی داشتند، میزان تعهد و صمیمیت آنها توسط مصاحبه و پرسشنامه بررسی شد و زوجینی که در پرسشنامه تعهد و صمیمیت نمرات پایینی دریافت کرده بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند و از گروه آزمایش خواسته شد که به صورت گروهی در جلسات آموزشی شرکت کنند و آموزش طی 8 جلسه آموزش با فرمت مشخص شده و مدت زمان هر جلسه 90 دقیقه و هفته ای یکبار انجام شد. پس از 8 جلسه آموزش در یک جلسه عمومی از همه ی زوج های نمونه (گروه آزمایش و کنترل) آزمون های صمیمیت و تعهد یکبار دیگر گرفته شد.
3-8 تجزیه و تحلیل داده ها
اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار15 SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در سطح توصیفی: توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار محاسبه شد و در سطح آمار استنباطی از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.
3-9 ویژگیهای جمعیت شناختی گروه نمونه

جدول (3-1): توزیع فراوانی گروه آزمایش و کنترل براساس جنسیت و گروه
شاخص های آماری
جنسیت
آزمایش
کنترل

فراوانی
درصد
فراوانی
درصد
مرد
16
50
16
50
زن
16
50
16
50
مجموع
32
100
32
100

بنابر اطلاعات جدول (3-1) تعداد افراد گروه مردان و زنان گروه آزمایش و کنترل با هم برابر هستند.

جدول (3-2): توزیع فراوانی گروه آزمایش و کنترل براساس میزان تحصیلات
شاخص های آماری
جنسیت
آزمایش
کنترل

فراوانی
درصد
فراوانی
درصد
زیر دیپلم




دیپلم
8
25
8
25
دانشگاهی
24
75
24
75
مجموع
32
100
32
100

بنابر اطلاعات جدول (3-2) تعداد افراد دیپلم و دانشگاهی دو گروه آزمایش و کنترل برابر بوده و تعداد افراد دانشگاهی 3 برابر افراد دیپلم هستند.

3-10 محتوای جلسات
جدول (3-3): برنامه آموزش نگرش ها و انتظارات جنسی زوجین بر اساس نظریه شناختی-رفتاری بک
ردیف
عنوان جلسه
محتوای جلسه
1
معارفه و بیان منطق درمان
برقراری ارتباط و معرفی اعضا، بیان قواعد گروه، اهداف و معرفی دوره آموزش، طرح سوالات اساسی، توضیح و تبیین نگرش ها و انتظارات
2
نقش باورها و رابطه جنسی
بررسی نگرش افراد نسبت به مسائل جنسی، بررسی ارتباط جنسی زوجین، تبیین نقش باورها در رابطه جنسی
3
بازسازی شناختی
بازسازی شناختی و تغییر نگرش منفی نسبت به مسائل جنسی
4
افزایش شناخت جنسی، دانش جنسی و ابراز جنسی زوجین
بررسی اجمالی آگاهی و دانش جنسی زوجین، آموزش ابراز هیجان و خودابرازی جنسی به زوجین
5
آشنایی با افکار و عقاید منفی که باعث بروز احساسات منفی نسبت به مسائل جنسی می شود.
آموزش مهارت های ارتباطی، ارائه اطلاعات و دانش جنسی، تشکیل باورها و افکار غیرمنطقی
6
اصلاح باورهای غلط درباره مسائل جنسی
آشنایی با نگرش های صحیح و غلط زوجین درباره مسائل جنسی، تشریح تاثیر افکار و نگرش های منفی بر تثبیت ارتباط جنسی، بازسازی شناختی افکار ناکارآمد جنسی زوجین
7
چگونگی برقراری صمیمیت زوجین
تعریف صمیمیت و ابعاد آن، آموزش چگونگی برقراری صمیمیت جنسی، آشنایی با پیش نیازهای رفتار جنسی
8
خلاصه سازی جلسات قبلی
مروری کلی بر آموزش های مطرح شده در جلسات قبل

یافته های پژوهش
4-1 مقدمه
در این فصل به تجزیه و تحلیل داده های حاصل از ابزارهای اندازه گیری پرداخته شده است. یافته های پژوهش بر اساس فرضیه های پژوهش ارائه شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از شاخص های آماری چون فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار از روش آمار استنباطی آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد.
4-2 یافته های توصیفی پژوهش
بررسی میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل در تمامی ابعاد
جدول (4-1): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل ابعاد تعهد

ابعاد تعهد
متغیر

جنس
آزمایش
کنترل
آزمایش
کنترل

میانگین
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار

تعهد ساختاری
پیش آزمون
مرد
37/34
50/3
25/33
92/3

زن
75/33
33/4
75/37
10/3

پس آزمون
مرد
75/59
04/7
50/32
56/2

زن
12/61
31/6
75/37
10/3

تعهد شخصی
پیش آزمون
مرد
50/51
72/4
50/51
71/5

زن
25/52
49/3
37/54
26/2

پس آزمون
مرد
62/79
44/5
51
37/5

زن
83
27/13
37/54
26/2

تعهد اخلاقی
پیش آزمون
مرد
12/41
75/2
87/40
99/2

زن
38
60/1
75/37
31/2

پس آزمون
مرد
75/63
68/4
62/40
56/2

زن
87/70
23/13
37
60/1
چنانکه در جدول (4-1) مشاهده می شود، میانگین نمرات پس آزمون ابعاد تعهد مردان و زنان گروه آزمایش بزرگتر از مردان و زنان گروه کنترل است.
جدول (4-2): مقادیر میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل ابعاد صمیمیت

ابعاد صمیمیت
متغیر

جنس
آزمایش
کنترل
آزمایش
کنترل

میانگین
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار

عاطفی
پیش آزمون
مرد
62/17
58/3
25/20
57/3

زن
37/20
50/3
62/17
50/2

پس آزمون
مرد
50/31
04/5
62/20
37/3

زن
32
85/3
63/17
50/2

عقلانی
پیش آزمون
مرد
37/14
77/2
75/15
83/1

زن
87/14
17/2
75/13
49/1

پس آزمون
مرد
37/26
24/4
62/15
50/1

زن
87/28
53/2
75/13
48/1

فیزیکی
پیش آزمون
مرد
25/11
58/1
50/10
62/2

زن
87/10
29/2
75/11
49/2

پس آزمون
مرد
12/20
69/2
25/10
98/1

زن
50/22
39/2
37/12
77/1

اجتماعی-تفریحی
پیش آزمون
مرد
75/16
12/2
62/17
82/2

زن
50/16
82/2
37/17
26/2

پس آزمون
مرد
25/17
91/1
75/17
65/2

زن
50/17
20/2
37/17
26/2

ارتباطی
پیش آزمون
مرد
62/18
82/2
50/17
56/2

زن
87/15
10/2
18
51/2

پس آزمون
مرد
50/34
41/4
12/17
23/2

زن
37/34
17/4
18
51/2

مذهبی
پیش آزمون
مرد
37/19
92/2
25/17
24/3

زن
50/18
56/2
37/18
87/2

پس آزمون
مرد
20
78/2
62/17
92/2

زن
12/19
23/2
37/18
87/2

روان شناختی
پیش آزمون
مرد
50/18
67/2
87/18
64/3

زن
12/18
62/2
50/17
07/3

پس آزمون
مرد
25/37
53/3
17
77/1

زن
38
78/2
50/17
07/3

جنسی
پیش آزمون
مرد
62/14
20/3
50/1
93/1

زن
64/14
21/3
37/13
92/2

پس آزمون
مرد
87/27
35/2
87/14
42/2

زن
25/29
60/2
37/13
92/2

کلی
پیش آزمون
مرد
31
72/2
75/31
24/3

زن
12/30
10/2
37/30
17/4

پس آزمون
مرد
37/47
09/6
75/30
68/4

زن
37/46
50/3
37/30
17/4

چنانکه در جدول (4-2) مشاهده می شود، میانگین نمره پس آزمون ابعاد صمیمیت کلی مردان و زنان گروه آزمایش بزرگتر از مردان و زنان گروه کنترل است.
4-3 یافته های استنباطی پژوهش
در این قسمت یافته ها با توجه به فرضیه های پژوهش در جداول (4-3) تا (4-10) ارائه شده است.
فرضیه اول پژوهش: آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان موثر است.
برای سنجش فرضیه اول 9 بعد مربوط به مقیاس صمیمیت به طور جداگانه با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج در جداول (4-3) تا (4-4) گزارش داده شده است.
جدول (4-3) نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری و اریانس ها
ابعاد صمیمیت
f
df1
Df2
سطح معنا دار
عاطفی
16/1
1
30
32/0
عقلانی
47/0
1
30
64/0
فیزیکی
77/0
1
30
49/0
اجتماعی – تفریحی
89/2
1
30
10/0
ارتباطی
11/2
1
30
15/0
مذهبی
72/1
1
30
21/0
روان شناختی
97/2
1
30
09/0
جنس
65/0
1
30
43/0
کلی
74/0
1
30
51/0

F مشاهده شده برای آزمون لوین در سطح 05/0 P تفاوت معناداری را نشان نمی دهد. بنابراین فرض صفر یعنی فرض همگنی واریانس ها پذیرفته می شود.

جدول( 4- 4 ) نتایج تحلیل کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت
ابعاد صمیمیت
منبع
مجموع مجذورات
درجه آزادی
میانگین مجذورات
مقدار f
سطح معنا داری
توان آزمون
عاطفی
پیش آزمون
51/98
1
51/98
30/8
007/0
79/0

گروه
48/1268
1
48/1268
86/106
001/0
1
عقلانی
پیش آزمون
69/5
1
69/5
70/0
41/0
13/0

گروه
03/1343
1
03/1343
38/165
001/0
1
فیزیکی
پیش آزمون
12/53
1
12/53
05/12
002/0
91/0

گروه
74/805
1
74/805
91/182
001/0
1
اجتماعی تفریحی
پیش آزمون
45/121
1
45/121
29/145
001/0
1

گروه
19/2
1
18/2
61/2
12/0
35/0
ارتباطی
پیش آزمون
93/76
1
93/76
48/8
007/0
80/0

گروه
48/2338
1
48/2338
91/257
001/0
1
مذهبی
پیش آزمون
93/163
1
93/163
04/99
001/0
1

گروه
18/3
1
18/3
92/1
18/0
27/0
روان شناختی
پیش آزمون
10/1
1
10/1
14/0
71/0
06/0

گروه
95/2316
1
95/3316
25/415
001/0
1
جنسی
پیش آزمون
50/60
1
50/60
25/12
002/0
92/0

گروه
03/1697
1
03/1697
71/343
001/0
1
کلی
پیش آزمون
02/152
1
02/152
31/9
005/0
84/0

گروه
21/2209
1
21/2209
25/135
001/0
1
بنابر نتایج حاصله F مشاهده شده در سطح 05/0=تفاوت معناداری را بین پس آزمون ابعاد صمیمیت به جزء صمیمیت اجتماعی-تفریحی و صمیمیت مذهبی گروه آزمایش و کنترل نشان می دهد. بنابراین می توان نتیجه گرفت، آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر ابعاد صمیمیت به جزء صمیمیت اجتماعی-تفریحی و صمیمیت مذهبی تاثیر داشته است. تفاوت در واریانس نمرات پس آزمون ابعاد صمیمیت در دو گروه ناشی از آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی می باشد.
فرضیه دوم پژوهش: آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر صمیمیت زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت متفاوت است. برای سنجش فرضیه دوم نه بعد مربوط به مقیاس صمیمیت به طور جداگانه با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج در جداول (4-5) و (4-6) گزارش داده شده است.
( 4- 5 ) نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانس
ابعاد صمیمیت
f
df1
Df2
سطح معنا دار
عاطفی
45/0
3
28
72/0
عقلانی
82/0
3
28
49/0
فیزیکی
55/0
3
28
65/0
اجتماعی – تفریحی
66/0
3
28
58/0
ارتباطی
46/0
3
28
71/0
مذهبی
37/0
3
28
77/0
روان شناختی
44/0
3
28
72/0
جنس
53/1
3
28
23/0
کلی
21/1
3
28
32/0
F مشاهده شده برای آزمون لوین در سطح 05/0P تفاوت معناداری را نشان نمی دهد. بنابراین فرض صفر یعنی فرض همگنی واریانس ها پذیرفته می شود.

جدول ( 4- 6 ) نتایج آزمون کوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر مولفه های صمیمیت زوجین براساس جنسیت
مولفه های صمیمیت
منبع
مجموع مجذورات
df
میانگین مجذورات
f
سطح معنا داری
توان آزمون

روانشناختی
جنس
79/3
1
79/3
45/0
51/0
10/0

تعامل گروه جنس
06/0
1
06/0
007/0
93/0
05/0

مذهبی
جنس
21/0
1
21/0
12/0
73/0
06/0

تعامل گروه و جنس
001/0
1
001/0
001/0
99/0
05/0
اجتماعی
تفریحی
جنس
16/0
1
16/0
19/0
66/0
07/0

تعامل گروه و جنس
78/0
1
78/0
90/0
35/0
15/0

جنسی
جنس
38/3
1
38/3
67/0
42/0
12/0

تعامل گروه و جنس
56/3
1
56/3
71/0
41/0
13/0

عاطفی
جنس
12/13
1
12/13
07/1
39/0
17/0

تعامل گروه و جنس
18/1
1
18/1
90/0
76/0
06/0

عقلانی
جنس
02/1
1
02/1
14/0
71/0
06/0

تعامل گروه و جنس
18/32
1
18/32
31/4
05/0
51/0

فیزیکی
جنس
70/31
1
70/31
20/9
005/0
83/0

تعامل گروه و جنس
66/2
1
66/2
77/0
39/0
14/0

ارتباطی
جنس
19/10
1
19/10
10/1
30/0
17/0

تعامل گروه و جنس
87/2
1
87/2
31/0
58/0
08/0

طبق نتایج حاصله تنها در مورد صمصمیت عقلانی بین مردان و زنان در خصوص میزان تاثیر پذیری آنها آموزش نگرش ها و انتظارات جنسی تفاوت معنا داری وجود دارد و در سایر مولفه ها تفاوت معناداری قابل مشاهده نیست.
فرضیه سوم پژوهش: آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان موثر است.
برای سنجش فرضیه سوم سه بعد مربوط به مقیاس تعهد به طور جداگانه با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد که نتایج در جداول (4-7) تا (4-8) گزارش داده شده است.

جدول (4-7) : نتایج آزمون لوین پیش فرض برابری واریانس ها
ابعاد تعهد
F
df1
Df2
سطح معناداری
شخصی
08/1
1
30
32/0
اخلاقی
37/1
1
30
28/0
ساختاری
76/0
1
30
55/0

F مشاهده شده برای آزمون لوین در سطح 05/0P تفاوت معناداری را نشان نمی دهد. بنابراین فرض صفر یعنی فرض همگنی واریانس ها پذیرفته می شود.

جدول (4-8) : نتایج تحلیل گوواریانس تاثیر آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد
مولفه های تعهد
مجموع مجذورات
درجه آزادی
میانگین مجذورات
مقدار f
سطح معناداری
توان آزمون

شخصی
54/86
1
54/86
49/1
23/0
22/0

34/6640
1
34/6640
33/114
001/0
1

اخلاقی
63/12
1
63/12
21/0
64/0
07/0

42/6459
1
42/6459
02/111
001/0
1

ساختاری
99/3
1
99/3
05/0
83/0
05/0

11/5005
1
11/5005
54/59
001/0
1

بنابر نتایج حاصله، F مشاهده شده در سطح 05/0=تفاوت معناداری را بین پس آزمون ابعاد تعهد گروه آزمایش و کنترل نشان می دهد. بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد تاثیر داشته است. تفاوت در واریانس نمرات پس آزمون ابعاد تعهد در دو گروه ناشی از آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بوده است.
فرضیه چهارم پژوهش: آموزش بهبود نگرش ها و انتظارت جنسی بر تعهد زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت متفاوت است. برای سنجش فرضیه چهارم سه بعد مربوط به مقیاس تعهد به طور جداگانه با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج در جداول (4-9) و (4-10) گزارش داده شده است.

جدول (4-9) : نتایج آزمن لوین پیش فرض برابری واریانسها
ابعاد تعهد
F
df1
Df2
سطح معناداری
ساختاری
27/0
3
28
84/0
شخصی
55/1
3
28
22/0
اخلاقی
87/0
3
28
47/0

F مشاهده شده برای آزمون لوین در سطح 05/0P تفاوت معناداری را نشان نمی دهد. بنابراین فرض صفر یعنی فرض همگنی واریانس ها پذیرفته می شود.
جدول(4-10)نتایج آزمون کو واریانس تاثیرآموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی برمولفه های تعهدزناشویی زوجین براساس جنسیت
مولفه های تعهد
منبع
مجموع مجذورات
df
میانگین مجذورات
F
سطح معناداری
توان آزمون
شخصی
جنس
55/58
1
55/58
97/0
33/0
15/0

تعامل گروه و چنس
97/0
1
97/0
02/0
90/0
05/0
اخلاقی
جنس
12/70
1
12/70
36/1
25/0
20/0

تعامل گروه و جنس
12/231
1
12/231
50/4
04/0
53/0
ساختاری
جنس
50/93
1
50/93
09/1
31/0
17/0

تعامل گروه و جنس
64/35
1
64/35
41/0
52/0
09/0

طبق نتایج بدست آمده تنها در خصوص تعهد اخلاقی بین میزان تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر اساس جنسیت تفاوت وجود دارد. در حالی که در خصوص میزان تاثیر پذیری مردان و زنان مورد مطالعه در خصوص مولفه های تعهد شخصی و تعهد ساختاری تفاوت معناداری وجود ندارد و تاثیر آموزش ها بر مردان و زنان گروه نمونه یکسان بوده است.

فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری

بحث و نتیجه گیری
5-1 مقدمه
ارتباطات جنسی صحیح و لذت بخش یک مهارت بسیار موثر در ایجاد خشنودی و رضایت در زندگی زناشویی خواهد بود و برای بوجود آوردن این ارتباط باید از آموزشهای صحیح و موثر استفاده نمود که پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت و ابعاد تعهد زوجین پرداخته است. به همین منظور 16 زوج در گروه آزمایش و 16 زوج در گروه کنترل به طور تصادفی قرار داده شدند و به گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی داده شده در قبل و بعد از آموزش ابعاد صمیمیت و تعهد بوسیله دو پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفت. داده های حاصله از ابزارهای اندازه گیری به وسیله روشهای آماری در فصل چهارم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این فصل به بحث و نتیجه گیری پیرامون یافته ها بر اساس فرضیه های پژوهش پرداخته شده است.
5-2 بحث و نتیجه گیری
فرضیه اول: آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان موثر است.
یافته ها در خصوص اثربخشی آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان نشان داد که این آموزشها بر ابعاد صمیمیت عاطفی، عقلانی، جسمی، ارتباطی، روانشناختی، جنسی و کلی تاثیرگذار است در حالی که بر صمیمیت مذهبی و اجتماعی- تفریحی تاثیرگذار نبوده است. به نظر می رسد علت اینکه آموزش نتوانست بر این دو بعد صمیمیت تاثیرگذار باشد. به دلیل کم بودن تعداد جلسات تفاوت های روان شناختی زن و مرد و متفاوت بودن زمان فراغت از کار زنان و مردان می باشد.
به عبارت دیگر آموزش جنسی که مبتنی بر افزایش آگاهی و دانش جنسی بوده و اطلاعات افراد را در خصوص یک ارتباط جنسی صحیح افزایش داده و با تعریف یک ارتباط جنسی موثر بر اساس ارضاء و رسیدن هر دو طرف به اوج لذت جنسی توانسته است صمیمیت بین زوجین را افزایش دهد و رفتارهایی از قبیل بیان احساسات واقعی توسط زوجین، انتقال احساسات، درک کردن، گوش دادن فعال، همفکری در حل مشکلات، قبول باورهای متفاوت توسط زوجین، نزدیکی و تماس بدنی مطلوب، تصمیم گیری مشترک، عدم پنهان کاری، وقت گذاشتن برای صحبت کردن زوجین با یکدیگر، درک روحیات یکدیگر، لذت بخشی عنوان ارتباط جنسی، مطرح کردن خواسته های جنسی و اطمینان و اعتماد قلبی نسبت به یکدیگر را در زندگی مشترک بین آنها توسعه و بهبود دهد.
این یافته ها نشان دهنده نقش و اهمیت روابط جنسی بر زندگی زناشویی است و این موضوع در پژوهشهای ستیر و لوپاتر (2005)، شلی و همکاران (2005)، کریستین (2004)، هندرسون و همکاران (1994)، مسترز و جانسون (1970)، بزمی (1386)، حسن پور و همکاران (1386) و دانش (1382) نیز گزارش داده شد که ارتباطات جنسی همراه با عشق و علاقه موجب خواهد شد تا بهداشت روانی زندگی زناشویی افزایش یابد و بدنبال آن خشنودی و رضایت در زندگی مشترک بیشتر گردد و زوجین با عشق، علاقه و صمیمیت بیشتری در کنار یکدیگر زندگی کرده و مشکلات زندگی مشترک را تحمل کنند. بنابراین یافته های پژوهش حاضر با یافته های پژوهشهای مذکور همسو می باشد که می تواند نشاندهنده ی اثربخشی مطلوب آموزشهای جنسی بر افزایش رضایت زناشویی زوجین باشد.
کریستین (2004) نیز در این خصوص معتقد است برخی از مشکلات زندگی زناشویی ناشی از عدم ارتباط جنسی صحیح و موثر است که به صورت پنهانی بر دیگر روابط زوجین اثرگذار است در حالی که اگر زوجین از ارتباط جنسی خود لذت ببرند، می توان شاهد همکاری و ارتباط بهتر آنان در سایر زمینه های زندگی بود و به طوری که احترام و پذیرش و محبت در بین آنها بیشتر نمایان خواهد شد.
فرضیه دوم: آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر صمیمیت زوجین شهر اصفهان برحسب جنسیت متفاوت است.
یافته ها در خصوص تاثیرپذیری زنان و مردان از آموزش های مرتبط با بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت آنها نشان داد، تفاوت معناداری بین آنها وجود ندارد. به عبارت دیگر اطلاعات جنسی دریافت و افزایش دانش جنسی به منظور بوجود آوردن صمیمیت عاطفی، عقلانی، ارتباطی، جسمی، اوقات فراغت، مذهبی، جنسی، روانشناختی و کلی توسط مردان و زنان گروه آزمایش یکسان بوده و آنان به یک میزان از این آموزش ها در جهت افزایش نشاط و شادی کیفیت اربتاطات و تعهدات و پایبندی به زندگی مشترک برخوردار شده اند. در همین خصوص ستیر و لوپاتر (2005) بر این عقیده هستند که اگر آموزش های جنسی به نحوه مطلوب انجام شود و یادگیری زوجین کامل و دانش آنها افزایش یابد، می توان انتظار داشت که بسیاری از مشکلات آنها رفع و صمیمیت و خشنودی و رضایت در زندگی آنها بوجود آید. همچنین کریستین (2004) نیز تفاهم در روابط جنسی و لذت بخشی برای هر دو طرف را به عنوان یکی از راهکارهای رفع مشکلات زندگی زناشویی گزارش می دهد و معتقد است در هنگامی که مشکلات زندگی مشترک زیاد می شود متاسفانه آسیب پذیرترین حیطه مربوط به روابط جنسی می باشد. بنابراین آنچه مسلم است روابط جنسی نقش تعیین کننده ای در سالم سازی زندگی مشترک دارد و این موضوع در مطالعات دانش (1382)، حسن پور و همکاران (1386)، بزمی (1386)، مسترز و جانسون (1970)، هندرسون و همکاران (1994)، کریستین (2004)، شلی و همکاران (2005) و ستیر و لوپاتر (2005) نیز گزارش داده شد. حفظ روابط جنسی سالم و لذت جویی زن و مرد در این روابط نقش مهمی در سلامت خانواده خواهد داشت. با توجه به این که یافته های پژوهش حاضر نشاندهنده این است که هر دو زوج یکجا تحت آموزش بوده اند، لذا احتمال دارد برداشت یکسانی از آموزش داشته باشند و همچنین به نظر می آید که بیشتر مشکلات زوجین ناشی از عدم ارتباط صحیح جنسی آنها با هم بوده است که بعد از آموزش هر دو به این مسئله پی برده اند؛ لذا تاثیر آموزش در آنها نسبتاً یکسان بوده است و اثرات آموزشی موجب ایجاد صمیمیت و تغییر نگرش نسبت به زندگی مشترک و افزایش خشنودی در آنها شده بنابراین نیاز است که این آموزشها توسعه یابد تا کمتر شاهد طلاق باشیم.
فرضیه چهارم: آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان موثر است.
یافته ها در خصوص تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات بر تعهد شخصی نشاندهنده تفاوت معنادار بین دو گروه آزمایش و کنترل می باشد. به عبارت دیگر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات موجب شده تا تعهد شخصی افراد افزایش یابد و آنها نگرش خود را نسبت به زندگی و ازدواج تغییر داده و با دیدگاه مثبتی به زندگی نگاه کنند. طبق مطالعات ستیر و لوپاتر (2005)، شلی و همکاران (2005)، کریستین (2004)، هندرسون و همکاران (1994)، مسترز و جانسون (1970)، بزمی (1386)، حسن پور و همکاران (1386) و دانش (1382) ارتباطات جنسی و همراه با لذت بین زوجین در بهبود سلامت روانی، خشنودی و رضایت زناشویی تاثیر مثبت دارد و در صورتی که بین زوجین یک ارتباط جنسی همراه با عشق باشد بسیاری از مشکلات زندگی حل خواهد شد. حال با توجه به یافته های تحقیقات مذکور در پژوهش حاضر نیز آموزش جنسی در خصوص مواردی از قبیل افزایش و آگاهی دانش جنسی، اثرات مثبت رابطه جنسی بر رضایت زناشویی و چگونگی رابطه جنسی صحیح به زوجین ارایه شد و همین آگاهی و دانش موجب شده تا آنان رفتارها و نگرش هایی از قبیل احساس موفقیت در زندگی زناشویی، صمیمیت بیشتر با همسر، وفاداری به همسر، احترام به همسر و پایبندی به تعهدات زناشویی در زندگی با همسر از خود نشان دهند و بدین ترتیب زندگی خوشبخت و شادتری را داشته باشند.
بنابراین در صورتی که آموزشهای جنسی به نحوه صحیح به زنان و مردان آموزش داده شود، می توان تعهد شخصی آنها را نسبت به زندگی زناشویی افزایش داد و این موضوع علاوه بر پژوهش حاضر در پژوهشهای نجارپوریان و همکاران (1386)، عباسی مولید و همکاران (1388)، پینکرتون و آبرامون (1992) و مسترز و جانسون (1970) نیز گزارش داده شده است. بنابراین با توجه به همسویی یافته های پژوهشی حاضر با پژوهشهای مذکور می توان نتیجه گرفت که برای افزایش سلامت خانواده ها و جلوگیری از مشکلات زناشویی نیاز است که آموزشهای رفتار صحیح جنسی به مردان و زنان آموزش داده شود تا بدنبال آن طبق تحقیقات هندرسون و همکاران (1994) سلامت زناشویی، کریستین (2004) رضایت زناشویی، شلی و همکاران (2005) دلبستگی و حل تعارضات زناشویی و ستیر و لوپاتر (2005) خشنودی زناشویی و سپرگن و کوردوا (2007) صمیمیت و ارتباط موثر در زندگی زناشویی به وجود آید.
نتایج حاصله در خصوص تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات بر تعهد شخصی زوجین مورد مطالعه نیز نشان داد که این آموزش ها می تواند موجب بهبود تعهد اخلاقی آنها شود. به عبارت دیگر آموزش اثرات مثبت رابطه جنسی و تغییر باورها و نگرش های زوجین نسبت به مسائل جنسی، افزایش دانش و آگاهی جنسی، برقراری یک ارتباط جنسی صحیح و بسترسازی برای لذت جنسی برای هر دو طرف می تواند موجب بالا بردن تعهد شخصی زوجین شده و آنان پایبندی بیشتری نسبت به ازدواج خود داشته باشند و در زمینه ی جدایی و ترک زندگی مشترک هیچگاه فکر نکنند و این احساس را داشته باشند که در زندگی زناشویی خود شاد و خوشبخت هستند. شلی و همکاران (2005) رضایت جنسی را یک عامل قوی و موثر در دلبستگی عاشقانه بین زوجین عنوان می کنند و در مطالعات خود نشان دادند که در صورتی که در زندگی زناشویی رضایت وجود داشته باشد و این ارتباط خشنودی هر دو طرف را بدنبال داشته باشد، موجب می گردد تا آنان در صورت بروز تعارض برای حل آن به شیوه مساله مدار عمل کنند و براحتی تعارضات زندگی را حل کنند.
کایر (1993) و اسونسون (2000) نیز از عوامل موثر در رضایت زناشویی را، ارتباطات جنسی مناسب گزارش می دهند و این عامل را جدی ترین و از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر خشنودی شغلی و احساس تعهد بیشتر در زوجین ذکر می کنند.
یافته ها در خصوص تاثیر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات بر تعهد ساختاری نشاندهنده این است که تفاوت معناداری بین میانگین تعهد ساختاری دو گروه آزمایش و کنترل وجود دارد. به عبارت دیگر آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات که منجر به آگاهیهای جنسی و برقراری یک رابطه صحیح جنسی می گردد و موجب افزایش عشق و علاقه زوجین به یکدیگر خواهد شد، می تواند موجب افزایش تفکرات منطقی زوجین نسبت به زندگی شده و ایجاد یک زندگی خوشبخت و شاد گردد. این یافته ها، یافته های نجارپوریان و همکاران (1386)، عباسی مولید و همکاران (1388)، پینکرتون و آبرامون (1992) و مسترز و جانسون (1970) را مورد تایید قرار می دهد زیرا در پژوهشهای مذکور نیز نشان داده شد که آموزش جنسی و افزایش دانش جنسی زوجین می تواند موجب افزایش احساس خوشبختی و شادی در زندگی آنها گردد.
فرضیه سوم: آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر تعهد زوجین شهر اصفهان برحسب جنسیت متفاوت است.
نتایج بدست آمده در خصوص تاثیرپذیری تعهد زناشویی زنان و مردان گروه آزمایش از آموزش های داده شده در زمینه تغییر نگرش های جنسی و انتظارات سالم از این روابط نشاندهنده اثربخشی این آموزشها بوده است و زنان و مردان به طور یکسان از این آموزش ها بهره مند شده اند. به عبارت دیگر، آموزش دانش جنسی و کسب اطلاعات در این خصوص موجب شده تا تعهد اخلاقی، شخصی و ساختاری زنان و مردان گروه آزمایش به یک میزان افزایش یابد. پینکرتون و آبرامون (1992) تعهد نسبت به زندگی زناشویی را یک موضوع مهم در زندگی مشترک گزارش می دهند و معتقدند در صورتی که زن و شوهر نسبت به زندگی مشترک احساس تعهد داشته باشند، می توانند با اعتماد و خشنودی در کنار هم زندگی کنند که در این خصوص چگونگی روابط جنسی و سلامت آن نقش مهمی در افزایش احساس تعهد زناشویی خواهد داشت.
آنچه مسلم است روابط جنسی سالم می تواند بر تعهد زناشویی تاثیر مثبت بگذارد و این موضوع در مطالعات نجارپوریان و همکاران (1386)، عباسی مولید و همکاران (1388)، پینکرتون و آبرامون (1992) و مسترز و جانسون (1970) نیز گزارش داده شد. در این گزارشات نیز تاثیرپذیری زنان و مردان از آموزشهای جنسی را یکسان عنوان نموده اند که می توانند علاوه بر افزایش تعهد زناشویی موجبات خشنودی و رضایت جنسی را نیز در آنها فراهم کنند.
5-3 محدودیتهای پژوهش
1- محدود بودن نتایج پژوهش به زوجین شهر اصفهان و احتیاط در تعمیم نتایج به سایر زوجین شهرهای دیگر.
2- محدود بودن آموزش به نگرش و انتظارات جنسی به علت انتخاب موضوع پژوهش و عدم استفاده از سایر آموزشها جهت بهبود صمیمیت و تعهد زوجین در زندگی زناشویی.
3- کمبود منابع علمی و تحقیقاتی زمینه نگرش ها و انتظارات جنسی یکی از عوامل عدم دسترسی به تحقیقات است که می تواند هر تحقیقی را در مقایسه نتایج خود یاری دهد. این پژوهش نیز با این مشکل روبرو بوده است.
4- صرف زمان زیاد جهت آموزش آزمودنی ها در جهت تغییر باورهای هسته ای قبل از آموزش نگرش ها و انتظارات جنسی.
5-4 پیشنهادهای کاربردی
1- با توجه به یافته های پژوهشی مبنی بر "اثربخشی آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر صمیمیت و تعهد زوجین" به مراکز مشاوره پیشنهاد می شود برای افزایش صمیمیت و تعهد زوجین دچار مشکل از آموزشهای بهبود نگرش و انتظارات جنسی استفاده کنند.
2- نتایج پژوهش نشاندهنده این است که "آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی موجب افزایش توجه زوجین به یکدیگر و بیان احساسات مثبت در بین آنها خواهد شد". بنابراین به مراکز مشاوره خانواده بهزیستی و خصوصی پیشنهاد می شود برای این که زوجین بتوانند احساسات و عواطف مثبت خود را تقویت کنند و در هنگام صحبت کردن مهارت گوش کردن فعال را داشته باشند پیشنهاد می شود از این آموزشها برای تحکیم روابط زناشویی استفاده کنند.
3- با توجه به نتایج حاصله مبتنی بر اثربخشی آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر بهبود تماس بدنی و لمسی زوجین و اثراتی که این ارتباط جسمی می تواند بر رضایت زندگی زناشویی داشته باشد به مراکز مشاوره بهزیستی و خصوصی پیشنهاد می شود برای آموزش ارتباطات بدنی و لمسی موثر از آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی استفاده کنند.
4- با توجه به یافته های پژوهش مبنی بر "اثربخشی آموزش بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی بر از بین بردن احساس ترس و دلهره در زندگی زناشویی" به مراکز مشاوره پیشنهاد می شود برای از بین بردن احساس ترس و دلهره در زندگی زناشویی و لذت بردن زوجین از ارتباطات متقابل از آموزش بهبود نگرش و انتظارات جنسی استفاده کنند.
5-5 پیشنهادهای پژوهش
1- به منظور بررسی دقیق تر و بیشتر، بکارگیری شیوه آموزش حاضر در قالب طرح های تک آزمودنی و آزمایش با نمونه های بزرگتر ضروری می نماید.
2- هرچند در جهت کنترل شرایط تا حد مقدور اقدامات لازم صورت گرفته است، ولی با این همه نتایج پژوهشی را بایستی با احتیاط تفسیر نمود.
3- می توان در پژوهش های آتی اثربخشی این آموزش را برای بهبود کیفیت زندگی و رضایت از زندگی زوجین مورد بررسی قرار داد. همچنین می توان اثربخشی آن را در مقابله با برخی مشکلات و تعارضات زناشویی، کاهش طلاق و کاهش آسیب های اجتماعی ناشی از طلاق مورد بررسی قرار داد.
4- برای تایید اثربخشی یک آموزش، کافی نیست گروه آزمایش را صرفاً با گروهی مقایسه کنیم که آموزش را دریافت نکرده اند. زیرا شاید بهبود حاصل از آن آموزش ناشی از توجهی باشد که زوجین در جلسات آموزش نسبت به یکدیگر داشته اند و مدت زمان آموزش را که در کنار یکدیگر بوده اند، باشد. بنابراین بهتر است که به منظور افزایش دقت طرح تحقیق، در تحقیقات بعدی برای تایید اثربخشی آموزش با دیگر آموزش های موجود در زمینه افزایش صمیمیت و تعهد زوجین مورد مقایسه قرار گیرد.
5- این پژوهش به منظور تامین شواهد اولیه از اثربخشی آموزش بهبود انتظارات و نگرش های جنسی صورت گرفت. بنابراین بر پژوهش های بیشتر و وسیع تر به منظور تکرار این تحقیق و تعیین ثبات آثار این آموزش لازم و ضروری به نظر می رسد.
6- پژوهشی تحت عنوان بررسی علل به وجود آمدن مشکلات جنسی در بین زوجین لازم و ضروری می باشد.
7- بررسی میزان بروز مشکلات زندگی زناشویی ناشی از ارتباطات جنسی.

منابع فارسی
آنجلس، ب (1384). رازهایی درباره ی عشق، ترجمه ابراهیمی، هادی. تهران: نواندیش.
آنجلس، ب. (1382) آیا تو گمشده ام هستی؟ ترجمه ابراهیمی، هادی. تهران: نسل نو.
آیزنک، ام. (1379). فرهنگ توصیفی روانشناسی شناختی. ترجمه علینقی خرازی و همکاران. تهران: نی.
احدی، ب. (1386). رابطه شخصیت و رضایت زناشویی، فصلنامه روان شناسی معاصر، دوره دوم، شماره 2.
استون، ه. (1380). پاسخ به مسائل جنسی و زناشویی. ترجمه اخوان، ط. تهران: انتشارات ارغوان.
اسلامی نسب، ع. (1373). روان شناسی سازگاری. تهران: بنیاد.
اسماعیلی، ع. (1381). جوان، انگیزه و رفتار جنسی. تهران: انتشارات لقاءالنوز.
اعتمادی، ع. (1384). اثربخشی رویکرد روانی آموزشی مبتنی بر شناختی- رفتاری و ارتباط درمانی بر صمیمیت زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره، شهر اصفهان. پایان نامه دکترای مشاوره خانواده، دانشگاه تربیت مدرس، تهران.
امیدوار، ب. (1386). بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات و نگرش های زناشویی دانشجویان در آستانه ازدواج در شهر شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه اصفهان: دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی.
امیریان زاده، م. امیریان زاده، م. (1385). بررسی برخی متغیرهای مرتبط با لذت جنسی در زنان شهر شیراز. دومین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران. دانشگاه شهید بهشتی. پژوهشکده خانواده.
اوحدی، ب. (1385). تمایلات و رفتارهای جنسی. اصفهان: اتشارات صادق هدایت.
اولیا، ن. (1385). بررسی تاثیرآموزش غنی سازی زندگی زناشویی بر افزایش رضایتمندی زوجین شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مشاوره خانواده، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی دانشگاه اصفهان.
باکاروزی، د. (1387). بهبود بخشی صمیمیت در ازدواج. ترجمه رضازاده، محمدرضا؛ پورنقاش تهرانی، سعید. تهران: دانشگاه الزهرا (س).
بزمی، ن. (1385). تاثیر درمانی گروهی شناختی- رفتاری آموزش مهارت های حل مسئله و آموزش مهارت های جنسی بر افزایش رضایت زناشویی همسران ناسازگار. دومین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
بطلانی، س. (1387). بررسی تاثیر آموزش سبک های دلبستگی بر صمیمیت جنسی و رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مشاوره خانواده، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی دانشگاه اصفهان.
بک، آ. (1387). عشق هرگز کافی نیست. ترجمه قراچه داغی، مهدی. چاپ پانزدهم، تهران: آسیم.
بیات، م. (1386). بررسی تاثیر ایماگوترابی بر سبک های عشق ورزی زوجین شهر اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه اصفهان: دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی.
پاک گوهر، م. فرنام، ف. و همکاران. (1385). بررسی تاثیر مشاوره قبل از ازدواج بر رضایت زناشویی در زوجین مراجعه کننده به مراکز منتخب بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1383.
تبعه امامی، ش. (1382). تعیین وبررسی رابطه بین ویژگی های مرکزی و پیرامونی عشق و تعهد در بزرگسالان جوان متاهل در دانشگاه اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی عمومی، دانشگاه اصفهان، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی.
ثابت، ح. (1379). درآمدی بر تربیت جنسی در نهج البللاغه. همایش تربیت در سیره و کلام امام علی (ع).
جهانفر، ش؛ مولایی نژاد، م. (1384). درسنامه اختلالات جنسی. تهران: بیژه.
حسن آبادی، ح. (1385). مقایسه میزان اثر بخشی به روش گروه درمانی عقلانی عاطفی، وجودی. افسانگرایانه معنوی- مذهبی در افزایش عزت نفس زندانیان مرد زندان مرکزی مشهد. پایان نامه دکترا رشته مشاوره خانواده، دانشگاه تربیت معلم.
حسن زاده، ر. محمودی، ق. خلیلیان، ع. ر. (1383). تاثیر آموزش جنس بر سلامت خانواده. دومین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران. دانشگاه شهید بهشتی.
حیاتی، م. (1386). مقایسه اثربخشی رویکردهای شناختی، هیجان مدار و الگوی تلفیقی آن ها بر میزان رضایت زناشویی زوجین. پایان نامه دکتری روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
حیدری، ح؛ فاتحی زاده، م؛ اعتمادی، ع. (1388). پیش بینی عهد شکنی در زناشویی، تازه های روان درمانی، سال پانزدهم، شماره 51 و52، صفحات: 115-121.
حیدری نسب، ل. خلیلی، س. (1386). رابطه بین خودپنداره جنسی و رضایتمندی زناشویی. سومین کنگره سراسری خانواده و سلامت جنسی، دانشگاه شاهد.
خمسه، ا. (1382). آموزش قبل از ازدواج. تهران: دانشگاه الزهرا (س)، پژوهشکده زنان.
دانش، آ. (1383). بررسی رابطه رضایت زناشویی با رضایت جنسی زوجین. اولین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
دایر، د. (1384). روانشناسی عشق. ترجمه فتحی، مهدی. چاپ اول. مشهد: انتشارات مرندیز.
دژ کام، م. (1384). روانشناسی اختلالات جنسی. تهران: انتشارات منشاء دانش.
سامانی، س. ذاکریان، م. (1386). بررسی تاثیر کیفیت و کمیت روابط جنسی همسران بر کنش های خانوادگی. سومین کنگره سراسری خانواده و سلامت جنسی، دانشگاه شاهد.
سپاه منصور، م؛ مظاهری، م، ع. (1385). مقایسه مولفه های سبک های عشق بین افراد متاهل دارای رضایت و عدم رضایت زناشویی. چکیده مقالات دومین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران، صفحه 217.
ستیر، و. (1384). آدم سازی. ترجمه سرشک، ب. تهران: انتشارات رشد.
سعادتی، م. ص. (1388). بررسی اثربخشی آموزش مهارت همدلی به صورت گروهی بر افزایش صمیمیت زوج های شهر شیراز. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره و راهنمایی، دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت.
السون، د. (1383). توانمند سازی همسران. ترجمه جعفری نژاد، کامران؛ اردشیرزاده، منصور، سازمان بهزیستی کشور، معاونت امور فرهنگی و پیشگیری.
سیف الله پور، س. ا. (1385). بررسی رابطه تعهد سازمانی و عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه های اصفهان و کردستان در سال تحصیلی 85-1384. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه اصفهان: دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی.
شاه سیاه، م. (1387). تاثیر آموزش جنسی بر کیفیت زناشویی زوجین شهر اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مشاوره خانواده، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی دانشگاه اصفهان.
صادقی، ر؛ قدس، ع. م؛ افشار کهن، ج. (1389). واکاوی مساله ازدواج و اعتبارسنجی یک راحل، مجله پژوهش زنان، دوره 5، شماره 1، ص 83-108.
عباسی مولید، ح. (1388). بررسی تاثیر آموزش گروهی واقعیت درمانی بر تعهد زناشویی زوجین شهرستان خمینی شهر. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مشاوره خانواده، دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی دانشگاه اصفهان.
عباسی مولید، ح؛ احمدی، س. ا؛ فاتحی زاده، م؛ بهرامی، ف. (1388). بررسی رابطه بین تعهد زناشویی و رضایت جنسی در زوجین شهر اصفهان، مجموعه چکیده مقالات پنجمین همایش مشاوره اسلامی. مشاوره خانواده و بهداشت جنسی، موسسه مطالعاتی مشاوره اسلامی، اردیبهشت 1388.
عرفانی اکبری، م. (1378). بررسی مشکلات مربوط به صمیمیت زوجین و تاثیر ارتباط درمانی زوجین بر آن. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مشاوره و راهنمایی، دانشگاه الزهرا (ص) تهران.
عشقی، ر. (1385). بررسی اثر بخشی مشاوره رفتاری – شناحتی جنسی زوجین بر بهبود سرد مزاجی جنسی زنان آنها در شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مشاوره خانواده، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی.
علایی، پ؛ گرمی، الف. (1386). ساخت و هنجاریابی مقیاس قصه عشق و بررسی رابطه آن با رضایت زناشویی، فصلنامه روان شناسی معاصر، دوره دوم، شماره 2.
غلامعلیان، ف. (1386). بررسی تا ثیر زوج درمانی رفتاری – ارتباطی برنشتاین بر کیفیت زندگی زوجین جوان شهر اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه اصفهان: دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی.
فرهمینی فراهانی، م. (1386). تربیت جنسی. تهران: البرز.
قمرانی، ا؛ عباس مولید، ح. (1387). بررسی روابط عاشقانه زوجین بر اساس مدل استرنبرگ، مجموعه مقالات اولین همایش کشوری دانشجویی، مشاوره، رشد و پویایی، تهران: دانشگاه الزهرا، خرداد 87.
کامکار، م؛ جباریان، ش. (1385). بررسی تاثیر صمیمیت در اختلافات زناشویی. چکیده مقالات دومین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران، صفحه 213.
کجباف، م. (1381) روانشناسی رفتار جنسی. تهران: روان.
کجباف، م. (1383). روان شناسی رفتار جنسی. تهران: روان.
کلارک وارن، ن (1388). در جستجوی عشق زندگی. ترجمه قراچه داغی، مهدی . چاپ هشتم، تهران: اوحدی.
کلی، م. (1387). هنر دوست داشتن و لذت دوست داشته شدن، ترجمه تمدن، توراندخت. تهران: البرز.
گلدنبرگ؛ گلدنبرگ، (1385). خانواده درمانی؛ ترجمه حسین شاهی برواتی، ح. ر؛ نقشبندی، س؛ ارجمند، 1. تهران: روان.
مزارعی، ل. (1388). مقایسه سبک دلبستگی، صمیمیت و الگوهای ارتباطی زوجین فرهنگی دارای رضایت زناشویی و عدم رضایت زناشویی شهرستان کازرون. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت.
میر محمد صادقی، م. (1384). مشاوره قبل از ازدواج. انتشارات دفتر پیشگیری از آسیب ها ی اجتماعی. سازمان بهزیستی کشور.
نجفی، ح؛ بختیاری، م. ع؛ شرف الدین، س. ح. (1385). اسلام و جامعه شناسی خانواده، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
نصیری، م. (1380). راز بقاء خانواده. تهران: انتشارات بشری.
نظری. ع. م. (1383). بررسی و مقایسه تاثیر برنامه غنی سازی ارتباط ومشاوره راحل محور بر رضایت زناشویی زوج های هر دو مشاغل. پایان نامه دکترای مشاوره دانشگاه تربیت معلم تهران.
نوید، ن. (1382) درمان سرد مزاجی و بی میلی جنسی بانوان. مشهد: انتشارات راهیان سبز.
نیکخو، م. (1383). آشنایی با رفتارهای جنسی. تهران: جیحون.
هنرپروران، ن. (1385). بررسی ارتباط عوامل روانشناختی و خانوادگی در رضایتمندی جنسی زنان متاهل شیراز. دومین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران. تهران دانشگاه شهید بهشتی.

منابع غیرفارسی
Acker, M., Davis, M. H. (1992). Intimacy, passion and commitment in adult romantic relationships: a test of the triangular theory of love. Journal of Social Personal Relationships, 9, 21-50.
Adams, J. M. & Joens, W. H. (1997). The conceptualization of marital commitment: an integrative analysis. Journal of Personality and Social Psychology, 72, 5, 1177-1196.
Adams, J. M., & Jones, W, H. (1999). Interpersonal commitment in historical perspective. Inj. Adams and W. Joens (Eds.) Handbook of Interpersonal Commitment and Relationship stability (pp. 3-36). New York: plenum publishers.
Amato, P. R. (2004). Studying marital interaction and commitment with survey data. Journal of Marriage and the Family, 23, 53-70.
Amato, P. R. (2008). Continuity and change in marital quality between 1980 and 2006. Journal of Marriage and the Family, 65, 1-22.
Bagarozzi D. A. (1986). Premarital therapy. In F. O. Pierey & D. Sprenked.
Bagarozzi D. A. (1999). Marital intimacy: assessment and clinical considerations. In J. Carlson & L. Spearry (Eds.), the intimate couple (pp. 63-83). Philadelphia: Brunner/ Mazel.
Bagarozzi D. A., & Wodarski, J. S. (1977). A social exchange typology of conjugal relationships and conflict development. Journal of Marriage and Family Counseling, 3, 53-61.
Bagorozzi, D. A. (1999). Marital intimacy: assessment and clinical considerations. In J. Carlson & L. Sperry (Eds), the intimate couple (pp. 66-83). Philadelphia: Brunner/ mazel.
Baron, R. A,. Byrne, D. (2004). Social psychology. By Allyn and Bacon, pp. 546-556.
Berryman, J. C. Symthe, P. K., Taylor, A. Lamont, A. & Joiner R. (2002). Developmental psychology and you. By BPS Blackwell. pp. 9-275.
Bowlby, J. (1973). Attachment and loss: vol. 2. Separation. New York: Basic books.
Bray, C. T. (1997). Intimacy, attachment style and shame in married couples. PhD thesis: Marshall University.
Brown, M. N. & Amatea, E. S. (2000). Love and intimate relationship. London: Brunner mazzel press.
Christensen, S. A. (2004). The effect of premarital sexual promiscuity on subsequent marital sexual satisfaction. M. S. dissertation. Brigham Young University.
Christopher, F. S., & Sprecher, S. (2000). Sexuality in marriage, dating and other relationship: ade and review. Journal of Marriage and the Family. 62, 999-1017.
Cohan, C. L., & Kleinbaum, S. (2002). Toward a grater understanding of: premarital cohabitation and marital commitment. Journal of Marriage and Family, 64(1), 180-193.
Cutta, Ramsey, E. (2000). An inovestigation into the significance of an acceptance, based marital enrichment group on couple intimacy ond acceptance. phd thesis. New or leance baptist theological seminary.
Dean, D. G., & Spanier, G. B. (1974). Commitment: an overlooked variable in marital adjustment. Sociological Forces, 7, 113-118.
Dean, D. G., & Spanier, G. B. (1974). Commitment: an overlooked variable in marital adjustment. Sociological doctoral dissertation: Alabama University.
Delmater, J. D. & Hyde, J. S. (2000). Understanding human sexuality. Boston: MC Graw Hill.
Erikson, E. H. (1963). Identity, youth and crisis. New York: www. norton,82.
Finke, E. J., Rusebult, C. E., Kumashioro, M., Hannon, P. A. (2002). Dealing with betrayal in elose relationship: Dose commitment forgiveness? Journal of Personality & Social Psychology, 82 (6), 956-974.
Florian, V., Mikulincer, M., Hirschberger, G. (2002). The anxiety buffering function of close relationship; evidence that relationship commitment acts as terror management mechanism. Journal of Personality Social Psychology, 82(4), 527-542.
Golts, J. W and Larson, L. E. (1989). Religiosity, marital commitment and individualism. Family Perspective, vol. 25: 201-219.
Golts, J. W. (1987). Correlates of marital commitment. Unpublished doctoral dissertation. University of Alberta.
Gunter, J. S., Oklahoma, N. (2004). An examination of the dimensions of commitment and satisfaction across years married. Unpolished doctoral dissertation: Alabama University.
Gutta, Ramsey. E. (2000). An investigation into the significance of an acceptance based marital enrichment group on couple intimacy and acceptance. PhD thesis. New Orleans Baptist theological seminary.
Harmon, D. KH. (2005). Black men and marriage, the impact of spirituality, religiosity and marital commitment on marital satisfaction. Unpublished doctoral dissertion: Alabama University.
Harmon, D. KH. (2005). Black men and marriage: the impact of spirituality, religiosity and marital commitment on marital satisfaction. Unpublished doctoral dissertation: Alabama University.
Harper, J. M., Shaalye, B. G., Sandberg, J. G. (2000). Daily hassles, intimacy and marital quality in later in later life marriage. The American Journal of Family Therapy, 28: 1-18. 3.
Harris, K. M., & Lee, H. (2007). The development of marriage expectations, attitudes, desire from adolescence into young adulthood, University of North Carolina at Chapel Hill. Department of sociology and the Carolina population center.
Hasio, Y. L. (2003). Commitment to marital relationships: the case of American newlyweds. New York: John Wiley and Sons, Inc.
Henderson- King, D. H., & Veroff, J. (1999). Sexual satisfaction and marital well- being in the first years of marriage. Journal of Social and personal Relationships, 11, 509-534.
Hendrick, S. S. (2005). An association of commitment and communal- exchange relationship orientation. Nadine Bartsch, Dissertaion. Degree of doctor of philosophy. Texas Tech University.
Henline, B. H. (2006). Technology use and intimacy development in committed relationships. PhD thesis. Texas teach university.
Hinchliff & Gott. (2004). Intimacy, commitment and adaptation: sexual relationships within long. Term marriage. Journal of Social and personal Relationships, 25, 595-609.
Hynum, S. (2003). Relationship between cultural values and patterns of marital commitment among Korean Americans. Unpublished doctoral dessertaion: University of Texas.
Impett, E. A., Beals, K. P., & Peplau, L. A. (2001). Testing the investment model of relationship commitment and stability in a longitudinal study of married couples. Current psychology: developmental, learning, personality, 20(4), 312-326.
Joens, L. C., & Parish, T. S. (2005). Choice theory and reality therapy, International Journal of Reality Therapy. Vol: XXV, Numeral.
Joens, W. H. (2004). A psychometric exploration of marital satisfaction and commitment. Journal of Social Behavior and Personality, 10(4), 923-932.
Johenson, M. P. (1999). The tripartite nature of marital commitment: personal, moral, and structural reasons to stay married. Journal of Marriage and the Family, 61, 160-177.
Johnson, M. P. (1973). Commitment: a conceptual structure and empirical application. Sociological quarterly, 14(3), 395-406.
Johnson, M. P. (1982). Social and cognitive features of the dissolution of commitment to relationship. In S. Dock (ED), Personal relationships: dissolving personal relationship (pp. 51-73). New York: Academic press.
Johnson, M. P. (1991). A psychometric exploration of marital satisfaction and commitment. Journal of Behavior and Personality, 10, 923-932.
Johnson, S. M. K Ddouglas, F. M. (2005). Treating attach- ment ingured couples with emotionally focused therapy. Journal of Psychiarity, 68, 1, 55-77.
Jones, W. H. (2004). A psychometric exploration of marital satisfaction and commitment. Journal of Social Behavior and Personality, 10(4), 923-932.
Kaslow, F., & Robinson, J. A. (1996). Long- term satisfying marriages: perceptions of contributing factors. The American Journal of Family Therapy, Vol. 24: 153-170.
Kayser, Karen. (1993). When love dies, New York: the Guilford press.
Kelly, H. H., & Thibaut, J. (1978). Interpersonal relations: a theory of interdependence. New York: Wiley.
Larson, J. H. Hamond, C. H, Harper, J. M. (1988). Perceived equity and intimacy in marriage, Journal of Marital and Family Therapy, 21(4).
Larson, J. H., Hamond, C. H, Harper, J. M. (1989). Religiosity and marital commitment: until death do us part revisted, family science review, Vol. 2: 285-302.
Le, B., & Agnew, C. R. (2003). Commitment and its theorized determinations: a meta- analysis of the investment model. Personal relationships, 10, 37-57.
Levinger, G. (1979). A social exchange view on the dissolution of pair relationships. In R. L. Burgess & T. L. Huston (EDs.), social exchange in developing relationships (pp. 169-193). New York: academic press.
Levinger, G. (1994). A social exchange view on the dissolution of pair relationships. In F. I. Nye (Ed.), family relationships: rewards and costs (pp. 97-121). Beverly Hills, CA: sage publication.
Lund, M. (1985). The development of investment and commitment scales for predicting continuity of personal relationships. Journal of Social and Personal Relationships, 2, 3-23.
Maccarthery, B. (1999). Marital style and its effects on sexual desire and functioning. Journal of Family Psycho Therapy. 10, 1-12.
Masters, W. H., & Johnson, V. E. (1970). Human sexual inadequacy. Boston: little, Brown.
Mathiti, V., & Memani, P. (2002). A comparative study of marital attitudes of students from divorced, intact and single- parent families. Mini thesis proposal. University of Western Cope. http://etd,uwe. ac. za/index. phd.
Mathiti, V., & Memani, P. (2003). A comparative study of marital attitudes of students from divorced, intact and single- parent families. Mini thesis proposal. University of Western Cape.
Mc Donald, G. W. (1981). Structural exchange and marital interaction, Journal of Marriage and the Family, Vol. 43: 825-839.
McCarthy, B. (1999). Marital style and its effects on sexual desire and functioning. Journal of Family Psychotherapy, 10, 1-12.
Mills, S. (2000). Men and marital commitment. Unpublished doctoral dissertation: Purdue University.

Mirgain , S. A & Gordova J. V. (2007). Emotion skills and marital health: the association betweenn abserved and self- reported emotion skills, intimacy, and marital satisfaction. Journal of social and clinical psychology, 26 (9): 983- 1009.
Nutly, J. (2007). Some married couples will do better by lowering expectations. National institute of mental health. http:// researchnews. osu. edu / archive/ marsatis. htm.
Nutly, J. K., & Karney, B. R. (2004). Positive expectations in the early years of marriage: should couples expect the best or brace for the worst? Journal of Personality and Social Psychology. Vol. 86. 726. 743.
Nye, F. I. & Walster, E. Traupmann, J., & Walster, G. W. (1973). Family relationships, rewards, and costs. Beverly Hills, CA: Sage publications.
Olson, D. H. (1977). Quest for intimacy. Unpublished manuscript, university of Minnesota.
Olson, D. H. (2003). Marriages and families. USA: Mc Grow Hill.
Pajer, D. (2006). Intimacy and female friendship: the roles of attachment style, interpersonal trust and negative mood regulation. M. S. dissertation. California state university.
Pinkerton, S. D. and Abrahamson, P. R. (1992). Is risky sex rational? Journal of Sex Research, 29, 561-568.
Quinn, N. (1982). Commitment in American marriage: a cultural analysis, American ethnologist, Vol, 2: 775-798.
Reeves, P. (2006). Keys to building a strong marriage: commitment strengthening your marriage applying new research to making better marriage, university of Arkansas cooperative extension service.
Reid, J. M. (2003). You want me what? Family and consumer science. Family and consumer sciences agent, Coshocton County, Ohio state university extension. http://ohioline. osu. edu. flm.
Reynold, J., & Mansfield, P. (1999). The effect of changing attitudes to marriage on its stability: Lord Chancellors department. High divorce rats: the state of the evidence on reasons and remedies, V. (2), 1-3. Research series, 2/99.
Reynole, J., & Mansfield, P. (1999). The effect of changing attitudes to marriage on its stability: Lord Chancellors department. High divorce rates: the state of the evidence on reasons and remedies, V. (1), 1-3, Research series No. 2/99.
Rhoades, G. K., Stanely, S. M. & Markman, H. J. (2008). Pre- engagement cohabitation and gender asymmetry in marital commitment. Journal of Marital and Family Therapy, 14(3), 65-80.
Rosen- Garandon, J. R., Myers, J. E. & Hattie, J. A. (2004). The relationship between mental characteristic, marital interaction processes and marital satisfaction. Journal of Counseling & Development, 82, 58-68.
Rusbult, C. E. (1980). Commitment and satisfaction in romantic associations: a test the investment model. Journal of Experimental Social Psychology, Vol. 16: 172-186.
Rusbult, C. E. (1986). Predicting satisfaction and commitment in adult romantic involvement: an assessment of the generalizability of the investment model. Social psychology quarterly, 49(1), 81-89.
Sabatelli, R. M., Bartlr, H. S. (1985). Family of original experiences and adjustment in married coupes. Journal of Marriage & Family, Vol. 65.
Sannberg, J. G. Miller, R. B. & Haeper, J. M. (2002). A qualitative of marital process and depression in older couples. Family relations, 51, 256-264.
Sassler, S., & Schoen, R. (1997). The impact of attitude on marriage behavior, department of population dynamics. John Hopkins University. http://www. jhsph. edu/popcenter/publications.
Schalk, K. & Sabatelli, R. M; Bartlr H. S. (1988). The experience of coping with marital infidelity, unpublished thesis, university of Calgary.
Shackelford, T. K. & Buss, D. M. (2007). From vigilance to violence: mate retention tactice in married couples. Journal of Personality and Social Psychology, 72, 346-361.
Shelley, R. et. al. (2005). The relationship among romantic attachment style, conflict resolution style and sexual satisfaction. Journal of Couple & Relationship Therapy, 5, 223-234.
Shields, E. P. (2001). The effect of religiosity and marital commitment on marital satisfaction and stability. Unpolished doctoral: Brigham Young University.
Sprecher, S. (1995). Social exchange theories and sexuality. Journal of Sex Research. 35, 32-43.
Stanely, S. M., Amato, P. R., Johnson, C. A. & Markman, H. J. (2006). Premarital education, marital quality, marital stability: finding from a large random household survey. Journal of Family Psychology. 20(1), 117-126.
Stanley, S, M. & Markman, H. J. (1992). Assessing commitment in personal relationships. Journal of Marriage and the Family, Vol. 54: 595-608.
Stanly, S. M., Markman, H. J., Whitton, S. W. (2002). Communication, conflict, and commitment: insight on the foundations of relationship success from a national survey, family process, winter.
Sternberg, R. J. (1986). A triangular theory of love. Psychological review, 93(2), 119-135.
Stonley, S. M. & Markman, H J. (1992). Assessing commitment in personal relationships, Journal of Marriage and the Family. Vol. 54: 595-608.
Strachman, A. & Gable, S. (2006). Approach and avoidance relationship commitment, motive Emot. Vol. 30: 117-126.
Swensen, C. H. & Trahaug, G. (1985). Commitment and the long- term marriage relationship. Journal of Marriage and the Family, Vol, 47: 939-945.
Waite, L. J. & Joyner, K. (2001). Emotional satisfaction and physical pleasure in sexual unions: time horizon, sexual behavior and sexual exclusivity. Journal of Marriage and the Family, 63, 247-264.
Waller, W., & Hill, R. (1951). The family: a dynamic interpretation. New York: the Dryden press.
Westheimer, R & Lopater, S. (2005). Human sexuality: a psychology perspective (2th ed) Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins.
Yelsma, P. & Marrow, S. (2003). An examination of couples' difficulties with emotional expressiveness and their marital satisfaction. Journal of Family Communication.
Young, M. & Luquis, R. (1998). Correlates of sexual satisfaction in marriage. Canadian. Journal of Human Sexuality. 7, 115-127.

"پیوست الف"
محتوای جلسات
محتوای جلسات زوج درمانی شناختی- رفتاری بهبود نگرش ها و انتظارات جنسی
جلسه اول
موضوع جلسه: معارفه و بیان منطق درمان بر اساس نظریه شناختی- رفتاری
دستور جلسه:
1- برقراری ارتباط و معرفی اعضاء
2- بیان قواعد گروه، اهداف، و معرفی دوره آموزشی
3- گرفتن تعهد از زوجین
4- طرح سئوالات اساسی
5- توضیح و تبیین نگرش ها و انتظارات
6- ارائه تکلیف
7- بازخورد
شرح جلسه
ابتدا درمانگر ضمن خوش آمدگویی به شرکت کنندگان و تشکر از حضورشان، با گشاده رویی با زوجین گرم گرفته و اندکی راجع به موضوعات فرعی صحبت می کند تا فضایی گرم و صمیمانه بین درمانگر و افراد حاضر ایجاد شود. سپس درمانگر، خود را معرفی می نماید و از زوجین هم می خواهد که خودشان را معرفی کنند. از هر یک از زوجین خواسته می شود که دلیل حضور خود را در جلسه درمان به طور مختصر بیان کنند و بگویند آیا تاکنون در بحث های گروهی شرکت کرده اند یا نه؟
اولین موضوع برای درمانگر این است که با هر دو زوج رابطه برقرار کند. پیمانی ایجاد کند که در آن هر یک از زوجین احساس امنیت، پذیرش و فهم بوسیله درمانگر داشته باشند. درمانگر به طور همدلانه با مراجعین مانوس و هماهنگ می شود و ذهنیت خالصی همراه با پذیرش و همکاری نسبت به آن ها پیدا می کند. درمانگر گام های موثری را جهت بهبود رابطه برمی دارد. با انجام اعمال روشنی مثل سر وقت آمدن، نشستن در کنار مراجعان، رابطه درمانی را ارتقاء می بخشد. در ادامه اهداف و قواعد گروه بیان خواهد شد. آن ها را مطمئن می سازیم که تمام مطالب جلسات محرمانه باقی خواهد ماند.
سپس مشاور شروع به صحبت می کند:
هر یک از ما در خانواده های متفاوت و طبقه اجتماعی و فرهنگ های متفاوت رشد یافته ایم و شخصیت ما شکل گرفته و زمان شکل گیری ما با یک سری اصول و فرض هایی مواجه شده ایم که ناشی از تربیت و فرهنگ اجتماعی ما بوده و به مرور این اصول و فرض ها را درونی کرده ایم. تبدیل به باورهایی شده اند که نگرش ها و انتظارات ما بر اساس این باورها است و همچنین یکسری از اصول که از والدین گرفت و درون فکنی کرده و به همسر آینده خود نسبت می دهیم و آن الگوهای یادگرفته شده را به خانواده آورده و به روابط خود مربوط کرده که گاهی اوقات این الگوها درست نیست و منجر به مشکلاتی در زندگی زناشویی می شود.
اگر یادتان باشد چندی قبل شما به سئوالاتی پاسخ دادید که در مورد نحوه ارتباط شما با همسرتان بود. از بررسی نمرات شما معلوم شد که احتمالاً شما نیاز به اصلاح روابط خود دارید بنابراین دور هم جمع شده ایم تا از طریق یک شیوه علمی زوج درمانی به اصطلاح رفتارهای ارتباطی نادرست خود پرداخته و بتوانیم مشکلات زناشویی خود را کاهش داده و در زندگی و ارتباط با همسر و حتی دیگران ارتباطی سالم و سازنده داشته باشیم. برای این منظور باید حدود 8 جلسه در کلاس ها شرکت کنید که این 8 جلسه در 8 هفته متوالی برگزار می شود و آن هم در ساعتی که با هم توافق می کنیم.
در ابتدا قرارداد درمان با زوجین بسته می شود که در جلسات شرکت نمایند و ببینیم که اعضا در آمدن به جلسه مشکلی نداشته باشند. بعد از این مرحله بحث را با طرح سئوالاتی شروع می کنیم.
– ما چگونه می آموزیم که از دیگران چه توقعی داشته باشیم؟
– چگونه الگوهای رفتاری از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود؟
– چگونه در راهبردهای بیهوده ای گیر می افتیم که منجر به از دست دادن عشق اعضای خانواده و یا همسرمان می شوند؟
– چقدر نیاز به حمایت و مراقبت همسرتان دارید؟
– چگونه می توانیم انتظارات خود را از روابطمان بهبود بخشیم؟
– چگونه می توانیم نگرش های خود را از روابطمان به نگرش هایی رشددهنده در جهت بهبود کیفیت زندگی تبدیل کنیم؟
بعد از شنیدن پاسخ زوجین به این سئوالات خودمان شروع به صحبت می کنیم. نظریه ی شناختی- رفتاری یک نظریه علمی است که به مشکلات و سئوالات پیرامون زندگی عاطفی بشر پاسخ می گوید. اصول اساسی این بحث بدین شرح است.
– غریزه ی جنسی یک نیروی برانگیزاننده ذاتی است، بدین معنی که تلاش برای ارضاء غریزه ی جنسی و ارتباط جنسی جزء ذات بشر بوده که در تمام طول زندگی مشترک با وی همراه است.
– رابطه جنسی صحیح به بهبود کیفیت زندگی و اعتماد به نفس در فرد منجر می شود.
– رابطه جنسی صحیح، پناهگاهی امن را برای زوج مهیا می کند. وجود رابطه جنسی با کیفیت بالا منجر به احساس آرامش و امنیت و در عوض عدم وجود کیفیت منجر به پریشانی می شود. رابطه جنسی با کیفیت بالا بافتی مناسب برای رشد مستمر شخصیت مهیا می کند.
– روابط جنسی ناصحیح آسیب های مختلفی را در بردارد. اگر در روابط جنسی صمیمیت و تعهد و تماس آرامش بخش از طرف همسر وجود نداشته باشد، فرایندهایی مثل افسردگی، ناامیدی، اعتراض، استرس های شدید روی می دهد. افسردگی یکی از طبیعی ترین پاسخ ها به فقدان کیفیت صحیح روابط جنسی است. از آسیب های دیگر سست شدن پایه های زندگی زناشویی و در معرض فرو پاشی قرار گرفتن سازمان خانواده در برابر بحران های زندگی است.
برای زوجین توضیح داده می شود که در طی این جلسه یکی از نگرش ها و انتظارات جنسی گفته شده و طی جلسه آینده سعی بر آن است که در مورد مفهوم نگرش ها و باورها و چگونگی شکل گیری آن صحبت خواهد شد.
در پایان جلسه خلاصه ای از کل مباحث مطرح شده در جلسه بیان می شود و نظر کلی افراد را در مورد جلسه جویا می شویم و از آن ها می خواهیم نکات مثبت و منفی آن را یادداشت کنند و در اختیار رهبر قرار دهند.
تکلیف
با توجه به آنچه در جلسه مطرح شد تا جلسه بعد به الگوهای رشدی خود فکر کنید و به اینکه باورهای شما چگونه شکل گرفته است؟ چه خصوصیات مثبت و منفی در روابط زناشویی خود دارید؟ میزان رضایت خود را از روابط جنسی روی طیف از 100- 0 مشخص کنید.
به نظر شما چه راهکارهایی برای بهبود کیفیت روابط جنسی می تواند وجود داشته باشد؟
جلسه دوم
هدف جلسه: نقش باورها و رابطه جنسی
دستور جلسه
– بررسی نگرش افراد نسبت به مسائل جنسی
– بررسی ارتباط جنسی زوجین
– تبیین نقش باورها در رابطه جنسی
– ارائه تکلیف
– بازخورد

شرح جلسه
پس از سلام و احوال پرسی درمانگر مروری از جلسه قبل در مورد شکل گیری باورها و نقش خانواده و جامعه و فرهنگ و تاثیر آن ها بر باورها داشت و موضوع این جلسه با طرح چند سئوال شروع می شود.
– نظر شمان درباره ی ارتباط جنسی چیست؟
– آیا ارتباط جنسی به نظر شما ضروری و لازم است؟
– اگر از شما بخواهند ارتباط جنسی را با کلماتی چون لذت بخش، گناه آلود، زیبا، مقدس، بیهوده،……….توصیف کنید شما از چه کلماتی استفاده می کنید؟
– چه احساسی درباره ی ارتباط جنسی دارید؟
– یک زن و مرد از نظر جنسی چگونه باید رفتار کنند؟
پس از اینکه مشاور به پاسخ های زوجین گوش داده، ادامه می دهد.
نقش باورها در رابطه زناشویی از طریق مجاورت و ارتباط جنسی به طور وضوح خود را نشان می دهند حالت هیجانی رابطه جنسی بسیار زیاد است. رابطه جنسی به خاطر برانگیختن یک حالت هیجانی می توانند دلبستگی را افزایش دهد. دو نفر که ازدواج می کنند خیلی بهم نزدیک می شوند و قسمتی از زندگی یکدیگر می گردند. برای شکل دهی چنین پیوندی مولفه های دسترس پذیر مثل لمس کردن، در آغوش گرفتن، تماس های چشمی، محرک های شنیداری… لازم هستند.
طبق نظریه شناختی- رفتاری، انتظارات مادر در مورد پاداش و هزینه های یک رابطه نزدیک بر دیدگاه ما نسبت به رابطه جنسی تاثیر می گذارد. برای مثال افرادی که احساس می کنند دیگران قابل اعتماد و باارزش هستند، خوش بینی بیشتری نسبت به دیگران دارند و انتظار صمیمیت رضایت مندی دو طرف از روابطه جنسی خود دارند. کسانی که در روابط نزدیک خود مشکل دارند، ممکن است ترجیح دهند که از همسرشان فاصله بگیرند و یا نسبت به روابط جنسی خود با وی احساس تعهد نکنند. بنابراین رابطه جنسی اگر رضایت بخش باشد شادی دو طرفه را در بر دارد.

ارائه تکلیف
از زوجین خواسته می شود که جلسه بعد، به هنگام برقراری رابطه جنسی، مولفه های آن که شامل لمس کردن، در آغوش گرفتن، تماس چشمی و… است را رعایت کنند. همیشه در دسترس باشند به هنگام نیاز همسر به او پاسخ گویند و احساس امنیت و رضایت را در ربطه ایجاد کنند.
جلسه سوم
هدف جلسه: بازسازی شناختی
دستور جلسه
– سلام و احوالپرسی
– مرور تکلیف قبل
– بازسازی شناختی و تغییر نگرش منفی نسبت به مسایل جنسی
– تمرکز جنسی نوع اول
– نمایش فیلم
– ارائه تکلیف
شروع جلسه
پس از سلام و احوالپرسی درمانگر در مورد اثر تمرینات بر وضعیت آن ها سئوال می کند. سپس به بحث در مورد افکار و باورهای غیرمنطقی پرداخته می شود. بعضی از این افکار که توسط مراجعان گزارش شد عبارت بودند از:
– رابطه جنسی کار درستی نیست. گناه است.
– آلت تناسلی، بدن، نعوظ و ترشحات جنسی کثیف است.
– استمنا برای سلامتی خطر دارد.
– افکار جنسی گناه است و تو نتیجه آن را خواهی دید.
– دخترهای خوب اهلش نیستند.
– مردها فقط دنبال یک چیز هستند.
بعد از شناسایی و مشخص شدن این افکار غیرمنطقی، برای مقابله با این افکار و نگرش ها و به منظور بازسازی شناختی از مراجع خواسته می شود تا شواهدی را به نفع یا علیه واقعیت افکاری که بعنوان افکار غیرمنطقی شناخته شده ارائه نماید. این خود به تنهایی ممکن است شواهد مربوط به شناخت های منفی را تضعیف کند و شواهدی علیه آن ها فراهم آورد. شواهدی که تا آن زمان مورد توجه قرار نگرفته و یا جدی گرفته نشده است.
مراجع معمولاً ابتدا با کمک درمانگر به تشخیص افکار غیرمنطقی می پردازد و بعد از طریق تکالیف خانگی مربوط به خود بازنگری مهارت های لازم را در خود رشد می دهد. برای این منظور از برگه یادداشت افکار غیر منطقی استفاده می شود.
برای انجام این تکلیف از بیمار خواسته می شود با مشخص کردن موقعیت خود، یکی از افکاری که بعنوان افکار غیرمنطقی تشخیص داده شده است را در برگه یادداشت افکار غیرمنطقی ثبت کند و میزان اعتقاد خود به این فکر را در مقیاسی از صفر تا 100 مشخص کند.
سپس از مراجع خواسته می شود تا نگرش ها و افکار دیگری را خلق کند که تفسیر منطقی و صحیح تری از موقعیت داشته باشد و میزان اعتقادش به این افکار را نیز در مقیاسی از صفر تا 100 مشخص کند. سپس میزان اعتقادش را به افکار غیرمنطقی اولیه مشخص سازد.
در آخر، تمرینات تمرکز حسی نوع اول برای فرد توضیح داده می شود.
قبل از ارائه ی تمرین، هدف تمرین برای فرد توضیح داده می شود که این تمرینات برای آگاه شدن از نقاط حساس و باعث افزایش ارتباط و کاهش اضطراب می شود. و فرد یاد می گیرد که از تماس جسمی لذت ببرد.
از فرد خواسته می شود که در زمانی خارج از مشغولیت های روزانه، پس از گرفتن دوش و در شرایطی بدون پوشش، بدن شریک جنسی خود را لمس کند که این لمس را ابتدا زن برای مرد و سپس بالعکس انجام می دهند. لمس ابتدا از بالا به پایین در حالیکه فرد روی شکم دراز کشیده صورت می گیرد.
وقتی هر دو احساس رضایت و لذت و آرامش خوبی کردند و لمس کافی بود، فرد به پشت برمی گردد و برنامه تکرار می شود در حالیکه یک زوج سعی می کند نهایت تلاشش را برای دادن و دیگری نهایت گرفتن لذت را تجربه کند، هدف، لمس به تنهایی نیست، بلکه دادن احساس لذت و آرامش از طریق لمس است که برای طرف مقابل رضایت بخش باشد. هر فرد باید سعی کند به احساس خوب و لذت بخش توجه کند و طرفین باید به یکدیگر از طریق رفتارشان پاسخ دهند. از فرد خواسته می شود که اقدام به مقاربت جنسی نکنند و از لمس کردن اندام های تناسلی یکدیگر خودداری کنند.
در این مرحله چون تقاضای جنسی مطرح نیست، باعث کاهش اضطراب و آموزش مهارت های ارتباطی می شود.
در مرحله اولیه، تمرین تمرکز بر احساس، باید سکوت وجود داشته باشد چون کلام، آن ها را از حس فیزیکی دور می کند و باید از راه های غیرکلامی به طرف مقابل آگاهی دهند.
در مرحله اول تمرکز بر احساس، درمانگر از زوج می خواهد تکنیک handriding یا رانش دست را به عنوان وسیله مستقیمی از ارتباط غیرکلامی داشته باشند و آن این است که دست یک زوج روی دست زوج دیگر حرکت می کند و برای لمس بهتر فرد برای فشار بیشتر، کمتر و سریعتر هدایت می شود و برعکس.
جلسه چهارم
هدف جلسه
افزایش شناخت جنسی، دانش جنسی و ابراز جنسی زوجین
دستور جلسه
1- مرور تکلیف جلسه قبل
2- بررسی اجمالی، آگاهی و دانش جنسی زوجین
3- آموزش ابراز هیجان و خودابرازی جنسی به زوجین
4- ارائه تکلیف
5- بازخورد
شرح جلسه
ابتدا تکلیف جلسه قبل مرور شد و رابطه جنسی زوجین مورد بحث قرار گرفت که چقدر رضایت بخش بوده است. از آن ها سئوال شد که اگر رضایت جنسی شما در یک طیف 10- صفر قرار بگیرد در طی این هفته چه نمره ای به آن می دهید؟ قبلاً چه نمره ای می گرفت.
آگاهی و دانش جنسی زوجین با طرح چند سئوال مورد بررسی قرار گرفت که به طور متوسط اطلاعات آن ها خوب بوده شناخت از اندام های جنسی، نقاط جنسی خود و همسر هم نسبتاً خوب بود. مگر تعداد اندکی که پس از جلسه، اطلاعات لازم به آن ها داده شد.
در این مرحله، برخی مهارت های مناسب مثل بیان هیجان به زوجین آموزش داده شد تا بهتر بتوانند به خودابرازی جنسی پرداخته و احساسات مثبت و منفی و ترجیحات جنسی خود را با همسرشان در میان بگذارند.
برای افزایش بیان هیجان های بین زوجین می توان از چندین روش استفاده کرد.
1- از زوجین خواسته شد در راستای بیان احساسات خود به جای استفاده از ضمیر سوم شخص و منفعل از ضمیر "من" استفاده کنند.
2- از زوجین خواسته شد تا به جای سرزنش و انتقاد یکدیگر به طور واضح و با جملات کاملاً روشن درخواست های عاطفی خود را مطرح ساخته و احساسات خود را بروز دهند. مثال: "وقتی که مرا در آغوش می گیری بسیار خوشحال می شوم"
3- از زوجین خواسته شد تا به جای بحث پیرامون مسائل گذشته به اینجا اکنون توجه کنند.
4- از زوجین خواسته شد تا هر کدام فهرستی شامل هیجان های مثبت و منفی خود مثل شادی، غم، محبت… تهیه کنند. سپس در طول روز آن ها را در متن کامل قرار داده و برای همسرشان موقعیتی را پیرامون رابطه شان توصیف کنند که این هیجان ها را تجربه کرده اند.
ارائه تکلیف
ضمن انجام تکلیف جلسه قبل، از زوجین خواسته شد در طول روز هر کدام 10 عبارت از هیجانات مثبت و منفی خود را در جدولی یادداشت کرده و شب هنگام به نوبت، جملات را برای یکدیگر بخوانند بدون اینکه به بحث پیرامون علل و چگونگی این احساسات بپردازند، زیرا به بحث و تعارض منجر شود.
جلسه پنجم
هدف جلسه
آشنایی با افکار و عقاید منفی که باعث بروز احساسات منفی نسبت به مسایل جنسی می شود.
دستور جلسه
( سلام و احوال پرسی
( آموزش مهارت های ارتباطی
( ارائه اطلاعات و دانش جنسی
( تشکیل باورها و افکار غیرمنطقی
( ارائه تکلیف
جلسه با سلام و احوالپرسی و صحبت در مورد مسائل روزمره آغاز می شود.
در مرحله اول درمان سعی می شود رفتارهای صمیمانه بین فرد و همسرش افزایش یابد. به فرد یاد داده می شود که روابط صمیمانه با همسرش داشته باشد، ولی نه با این فکر که بعد از این که روابط صمیمانه، رابطه جنسی هم خواهند داشت. هدف از ایجاد این روابط صمیمانه و عاشقانه تنها لذت بردن از خود این روابط است و قرار نیست این روابط به عمل جنسی منتهی شود. این روابط شامل در آغوش گرفتن، نوازش کردن، بوسیدن، در کنار هم نشستن، دست های یکدیگر را نوازش کردن، قدم زدن و غیره می باشد.
اکثر زوج هایی که اختلال جنسی بخصوص اختلال میل جنسی دارند از این روابط لذت می برند به شرطی که نگران این نباشند که این روابط به عمل جنسی منجر می شود و با این روابط مقدمه ای برای روابط جنسی تلقی نکنند.
پیشنهادهای زیر می تواند برای بهبود رابطه و درک متقابل یکدیگر که کلید روابط جنسی مطلوب است، کمک کننده باشد:
درباره بهترین زمان گفتگو به دقت فکر کنید، سعی کنید خصمانه یا نقادانه صحبت نکنید.
علاوه بر مشکلات، درباره جنبه های مثبت روابط جنسی خود هم گفتگو کنید.
درباره آن دسته از فعالیت های جنسی که به آن ها علاقه دارید یا می خواهید وقت بیشتری را صرف آن کنید، پیشنهاد و نظر دهید.
نظرات خود را صریح و پیشنهادهای خود را بی پرده بگویید.
به هر آنچه که همسرتان می گوید، گوش فرا دهید.
پس از آموزش مهارت های ارتباطی با استفاده از تصاویر، اطلاعات جنسی به فرد داده می شود. فرد با آناتومی اندام های جنسی مرد و زن، چرخه پاسخ جنسی انسان و وضعیت های مختلف آمیزشی آشنا می شود.
سپس به منظور کشف شناخت های ناسازگارانه و شناخت تفکرات غیرمنطقی از فرد خواسته می شود تا ارتباط جنسی اش را با جزئیات کامل توصیف کند. چگونگی روش معاشقه، اتفاقات قبل از روابط جنسی و حواشی آن به دقت مورد بررسی قرار می گیرد.
1- تعمیم بیش از حد (اگر نتوانم امشب به ارگاسم برسم دفعات دیگر نیز نمی توانم).
2- تفکر همه یا هیچ (من عیب دارم، هیچ وقت نمی توانم به ارگاسم برسم)
3- نادیده انگاشتن موارد مثبت (همسر) می گوید می توانم او را به اوج برسانم چون نمی خواهد به احساسات من لطمه بزند).
4- ذهن خوانی (لازم نیست بگوید، من می دانم که او چه احساسی نسبت به رابطه جنسی دیشب دارد).
5- پیشگویی (من مطمئنم که امشب شب بدی خواهد بود).
6- استدلال هیجانی
7- جملات امری و جذبی (باید، حتماً، قطعاً)
8- فاجعه جلوه دادن (اگر امشب نیز نتوانم، همسرم مرا ترک می کند).
برای تشخیص افکار و نگرش های غیرمنطقی مراجع سئوالاتی از این قبیل پرسیده می شود:
در حین روابط جنسی به چه چیزی فکر می کنی؟
طرز تلقی و نوع واکنش شما در حین روابط جنسی چگونه است؟
نظر خانواده شما در مورد رابطه جنسی چیست؟
آیا هنگام نزدیکی دچار خشم یا ناامیدی می شوید؟
تکلیف
1- لیستی تحت عنوان عوامل خطرساز تهیه کنند و در آن موردی را که فکر می کنند باعث کاهش میل جنسی می شود را یادداشت کرده تا از بروز مجدد آن جلوگیری کنند.
2- تمرین ارتباط کلامی در مورد دادن پسخوراند به هنگام دریافت محبت در حین ارتباط جنسی.
جلسه ششم
هدف جلسه
اصلاح باورهای غلط درباره مسائل جنسی
دستور جلسه
( خلاصه سازی جلسه قبل و بررسی تکالیف جلسه گذشته
( آشنایی بانگرش های صحیح و غلط زوج درباره مسائل جنسی
( تشریح تاثیر افکار و نگرش های منفی بر تثبیت ارتباط جنسی
( بازسازی شناختی افکار ناکارآمد جنسی زوجین
( دریافت بازخورد و ارائه تکلیف
شرح جلسه
مشاور، جلسه را با سلام و احوالپرسی و صحبت پیرامون مسائل روزمره آغاز کرده سپس به مرور مرحله گذشته و تکالیف هفته پیش پرداخت و چنانچه مشکلی یا سئوالی برای آموزش دیدگان وجود داشته باشد طرح و مورد بررسی قرار گیرد و مشاور سعی به برطرف کردن آن دارد.
از آنجا که باورها و نگرش های جنسی غیرمنطقی ترین زوجین از عوامل بسیار تاثیرگذار بر میل و کیفیت ارتباط جنسی می باشد، در این جلسه به بررسی و کشف این باورها پرداخته شد. به این منظور از سئوالات مشابه زیر استفاده شد.
– فکر می کنید یک زن و مرد از نظر جنسی چگونه باید رفتار کنند؟
– آیا شما و همسرتان با این معیارها هماهنگ هستید؟
– چه احساسی درباره ارتباط جنسی دارید؟
– والدینتان چه چیزهایی در مورد ارتباط جنسی به شما گفته اند؟
– احساستان را از اولین تجربه جنسی تان بیان کنید؟
همچنین به منظور کشف انواع مختلف شناخت های ناسازگارانه همچون تصمیم های افراطی، تفکر همه یا هیچ، بزرگ نمایی، بایدها، اجبارها والزام ها از آموزش گیرندگان خواسته شد تا ارتباط جنسی شان را توصیف کنند و بدین ترتیب مشاور این شناخت های ناسازگارانه را از خلال صحبت های آن ها استخراج کرد.
حتی در بسیاری از موارد این افکار و نگرش ها به طور خود به خود در خلال جلسات درمان آشکار می شوند. از این رو مشاور باید در حین گفتگو این مسئله را مد نظر داشته باشد و هر جا با این نگرش ها مواجه شد آن ها را یادداشت کند. در این بین مشاور به نگرش های منفی جنس زوجین نسبت به خود، همسر و رابطه نیز توجه کرد زیرا این خودگویی های منفی تاثیرات سوره فوق العاده ای بر ارتباط جنسی دارند.
پس از کشف باورها و نگرش های منفی جنسی، اولین گام در راستای بازسازی شناختی این است که زوجین به درستی توجیه شده و دریابند این نگرش ها و باورها در مشکلات آن ها نقش بسیار مهمی بازی می کند. در این جا می توان مثال هایی در مورد تاثیر افکار و نگرش ها را که در چرخه جنسی صورت می گیرد. همچنین می توان از خود افراد کمک گرفت، بدین صورت که مشاور از آن ها خواست تا چشم های خود را بست و موقعیت خاصی را که در آن اوقات خوش با همسرشان داشته اند را تصور کرده و بر احساس های خوب خود تمرکز کنند، سپس از آن ها خواسته می شود تا افکار خاصی را که در مورد آن موقعیت دارند را شناسایی کنند. هدف از این کار شناسایی افکار و تاثیر منفی آن ها بر ارتباط جنسی زوجین است زیرا این افکار منفی ممکن است پاسخ دهی جنسی رابازداری کرده و در مراحل جنسی مشکل ایجاد کند. سپس مشاور بر نیاز به جایگزینی شناخت های مثبت تر در این موارد تاکید کرده و خاطرنشان ساخت که افکار ناسازگارانه و منفی اغلب به صورت عادت در می آیند، اما اگر فرد در هنگام وقوع آن دقت داشته باشد و تلاش نماید می تواند افکار مثبت، منطقی و عقلانی وی را جایگزین افکار منفی بنماید و باعث تغییر آن ها شود. همچنین با استفاده از الگوی A- B- C الیس به توضیح بیشتر این مطلب پرداخته .
سپس، چنانچه آموزش گیرندگان دارای نگرش هایی باشند که از لحاظ علمی بی پایه و اساس هستند، مشاور می تواند با استفاده از مدارک دلایل علمی به تشریح این نگرش های غلط بپردازد، سپس در راستای بازسازی شناختی، مشاور از تکالیف خودپایی مربوط به افکار و نگرش های جنسی مرتبط با موقعیت جنسی و همسر استفاده می کند. به این منظور از مراجع خواسته شد تا شواهدی را به نفع یا بر علیه واقعیت یا درستی یکی از افکاری را که طی این جلسه به عنوان افکار غیرمنطقی شناخته شده، ارائه نماید.
آنگاه از آموزش گیرندگان خواسته شد تا افکار متفاوتی را خلق کنند که تغییر منطقی تر و صحیح تری از موقعیت بدست می دهند، سرانجام از آن ها خواسته می شود تا نمونه هایی از افکار غلط را در بین افکارشان پیدا کرده، سپس بر روی یک مقیاس صفر تا 100 میزان اعتقادشان به واقعیت این تفکر خاص، فکر اولیه را مشخص نمایند.
نمونه ای از جدول تکالیف خودپایی که در اختیار آموزش گیرندگان قرار می گیرد در زیر آمده است:
جدول (الف-1): جداول خودپایی افکار و تغییر شناختی مربوط به همسر و موقعیت جنسی
تاریخ
هیجان
موقعیت
دقیقاً چه فکری داشتید؟
تفکر مثبت تر و منطقی تر چه می تواند باشد؟
الان چه احاسی دارید؟

چه میزان به هر فکرتان اعتقاد دارید؟ (100-0)
چقدر به آن ها اعتقاد دارید؟ (100- 0)
چقدر به افکار اولیه تان اعتقاد دارید؟ (100-0)

با استفاده از جدول تکالیف خودپایی نه تنها می توان احترام به بازسازی شناختی کرد، بلکه از این جداول می توان برای شناسایی افکار و نگرش های ناسازگارانه و منفی نیز استفاده کرده
تکلیف
1- از زوجین خواسته می شود که تا جلسه بعدی به ثبت دقیق و واضح افکار خود، قبل، در جریان و بعد از ارتباط جنسی در جداول تکالیف خودپایی بپردازند و جلسه آینده برگه های خودپایی را با خود بیاورند تا مورد بررسی و بازسازی قرار گیرند.
جدول (الف-2): جدول تکالیف خودپایی خانگی

چه احساسی داشتید
چه افکاری داشتید
قبل از ارتباط جنسی

در جریان ارتباط

پس از ارتباط جنسی

2- از زوجین خواسته می شود تا با استفاده از جدول خودپایی شماره 1 افکار ناسازگارانه خود را ثبت کرده و تفکر مثبت تر را جایگزین سازند.
3- از زوجین خواسته می شود تا خودگویی های منفی خود را که پیرامون همسر، ارتباط جنسی و خود را یادداشت کرده و به جای آنها از خودگویی های مثبت پیرامون این مسائل را بیشتر استفاده کنند. یعنی بر مسائل مثبت بیشتر تمرکز کنند.
جلسه هفتم
موضوع جلسه
چگونگی برقراری صمیمیت جنسی
مدت جلسه
یک ساعت و نیم
دستور جلسه
( خلاصه سازی جلسه قبل و بررسی تکالیف جلسه گذشته
( تعریف صمیمت و ابعاد آن
( آموزش چگونگی برقراری صمیمیت جنسی
( آموزش هنر جنسی صحبت کردن
( آشنایی با پیش نیازهای رفتار جنسی
( دریافت بازخورد و ارائه تکالیف
شرح جلسه
جلسه با سلام و احوالپرسی و بررسی تکلیف جلسه قبلی شروع می شود. پس از آن از آموزش گیرندگان پرسیده می شود که از نظر آنان چه چیزی یک رابطه مهرورزانه را تشکیل می دهد، تعریف آنها از صمیمیت زناشویی چیست؟
– صمیمیت بین همسران از نظر آنان چه علائمی دارد؟ (ابعاد صمیمیت چیست؟)
– فکر می کنند که میزان صمیمیت آنها با همسرشان بین مقیاس صفر تا صد چقدر است؟
– چه موانعی بر سر راه صمیمیت آنها وجود دارد؟
– چه راههایی برای افزایش صمیمیت خود و همسرشان به نظرشان می رسید؟
پس از فرصتی که به آنها برای جوابگویی داده می شود پس از آن صمیمیت زناشویی تعریف می شود. صمیمیت زناشویی به هرگونه رابطه یا دوستی که دربردارنده گرمی، باز بودن و تسهیم شدن غیررسمی باشد گفته می شود. مثلاً زن و شوهری که به راحتی همه احساسات مثبت مثل شادی، خوشحالی، رضایت، هیجان و یا احساسات منفی مانند غمگینی، ترس، خشم، گناه، بی حوصلگی و.. را با همدیگر در میان می گذارند و یا به راحتی عقاید، افکار، باورهای مهم، مسائل شخصی، رویاها و تر س ها را به همدیگر ابراز می کنند، زن و شوهر صمیمی هستند. پس از آن در مورد نوع صمیمیت که در روابط زوجین وجود دارد صحبت می شود.
صمیمیت جنسی یعنی نیاز به انتقال و در میان گذاشتن افکار و احساسات، آرزوها و خیالاتی که ماهیت جنسی دارند. مثلاً زن و شوهری که خواسته های جنسی خود را به راحتی مطرح می کنند، همچنین درباره ی مسائل جنسی صحبت کردن برای مثال به همسرتان بگویید که چگونه برای او جذاب و جنسی هستید، چقدر او را دوست دارید و مراقب او هستید. یکی از بهترین و مستقیم ترین راهها برای ابراز آن چیزی است که می خواهید با وی در هنگام خلوت انجام دهید. لمس کردن، بوسیدن و… و همچنین روش های دیگری برای ابراز عشق و علاقه و جذاب بودن وجود دارد. زمزمه و نجوا کردن در هنگام جمع کردن ظرف ها، نامه نوشتن و خواندن نامه، گل خریدن و… در اینجا از تجارب خود آموزش گیرندگان پرسیده می شود و راههای دیگری که بیان می کنند.
تکلیف
1- از زوجین خواسته می شود که به موازات زیر با همدیگر مشورت کنند.
من و تو چه اطلاعاتی در مورد نیازهای جنسی همدیگر داریم؟
زن:
مرد:
ما چگونه می توانیم اطلاعات بیشتری در مورد صمیمیت جنسی مان به دست آوریم؟
زن:
مرد:

جلسه هشتم
هدف جلسه
مرور جلسات قبلی و بررسی میزان حصول هدف
دستور جلسه
خلاصه سازی جلسات قبلی و بررسی تکالیف جلسه قبل
انجام پس آزمون
شرح جلسه
مشاور جلسه را با سلام و احوالپرسی و صحبت پیرامون مسائل روزمره آغاز گردد. سپس به مراجعین کمک کرده تا به مرور و خلاصه کردن جلسات قبل بپردازند و دیدگاههای خود را نسبت به جلسات آموزشی (نکات مثبت و منفی) ابراز نمایند و سودمندی و اثربخشی جلسات آموزشی را و میزان تاثیر آن را در روابط زناشویی بیان نمایند. پس از آن در پایان از همه ی زوجین پس آزمون گرفته شد و پس از آن ختم جلسه اعلام شد و از آنها خواسته شد که به مدت 45 روز دیگر در جلسه ای که برای پیگیری است شرکت نمایند.

"پیوست ب"
پرسشنامه صمیمت زوجین
خانواده گرامی
با سلام و احترام
پرسشنامه پیوست میزان صمیمت زوجین را می سنجد. لطفاً هر جمله را با دقت بخوانید و توافق خود را در هر مورد با علامت × در هر گزینه مشخص کنید.
اطلاعات عمومی
جنس: زن( مرد( سن:
طول مدت ازدواج: میزان تحصیلات:
تعداد فرزند: شغل:
ردیف
عبارات
همیشه
گاهی اوقات
به ندرت
اصلاً
1
ترجیح می دهم احساساتم را برای خود نگه دارم و آن را برای همسرم بازگو نکنم.

2
می توانم احساسات منفی ام را (مثل غمگینی، ترس، خشم، بی حوصلگی) با همسرم در میان بگذارم.

3
به راحتی احساسات مثبتم را مثل (هیجان، شادی و رضایت) با همسرم در میان می گذارم.

4
من به احساسات همسرم توجه می کنم.

5
احساساتم را به همسرم منتقل می کنم.

6
برای من مهم است که هرگاه احساساتم را با همسرم در میان می گذارم، او به من گوش داده و مرا درک کند.

7
من و همسرم روزهای خاص زندگی مان را (تولد، سالگرد ازدواج و…) به خاطر می سپاریم.

8
برای من مشکل است که به همسرم بگویم دوستش دارم.

9
در روابط ما، عشق و محبت زیادی وجود دارد.

10
بچه ها حلقه اتصال من و همسرم هستند.

11
هرگاه از همسرم دور شوم، احساس ناراحتی شدیدی می کنم یا به شدت دلم برایش تنگ می شود.

12
اگر عقیده هر کدام از ما بهتر باشد آن را به راحتی می پذیرم.

13
وقتی راجع به یک موضوع عقاید متفاوتی داریم سعی می کنیم به یک عقیده مشترک بهتری برسیم.

14
نظر و عقیده خود را در مورد زندگی با همسرم در میان می گذارم.

15
سعی می کنیم باورهایمان را با همدیگر در میان بگذاریم.

16
هر کدام از ما حق دارد متفاوت از دیگری فکر کند.

17
مشکلات زندگی با همفکری من و همسرم حل می شود.

18
مشکلاتی که در طول روز اتفاق می افتد را به راحتی با همدیگر در میان می گذاریم.

ردیف
عبارات
همیشه
گاهی اوقات
به ندرت
اصلاً
19
تفاوت هایی که در باورهای همدیگر وجود دارد را می پذیرم.

20
علاقمند به بغل کردن و در آغوش گرفتن همسرم هستم.

21
قادر به نزدیکی و تماس بدنی با همسرم هستم.

22
نزدیک شدن به همسرم برای من سخت است.

23
نزدیک شدن به همسرم باعث ترس من می شود.

24
من ترجیح می دهم که همسرم وجود فاصله ای بین ما را همیشه رعایت کند.

25
همسرم به راحتی مرا مورد نوارش خود قرار می دهد.

26
در مراسم اجتماعی و خانوادگی با همسرم شرکت می کنم.

27
علایق تفریحی و اجتماعی مشترکی داریم.

28
همسرم مایل نیست در مراسم خانوادگی شرکت کند.

29
ترجیح می دهم اوقات فراغتم را با همسرم سپری کنم.

30
سعی می کنم درباره ی سرگرمی های مشترک یا جداگانه با همسرم توافق داشته باشم.

31
واقعاً به گذران وقت با همسرم علاقه زیادی دارم.

32
به سختی باید همسرم را راضی کنم که با من بیرون از منزل بیاید.

33
من و همسرم در چگونگی گذران اوقات فراغت توافق نداریم.

34
همسرم به خوبی به حرف هایم گوش می کند.

35
برایم خیلی دشوار است که باب گفتگو را با همسرم باز کنم.

36
من و همسرم زمان هایی را در هفته برای صحبت کردن با هم اختصاص می دهیم.

37
من و همسرم به دلیل مشغله کاری فرصت کافی برای حرف زدن با همدیگر نداریم.

38
همسرم به حرف های من خیلی خوب گوش می دهد.

39
در هر موردی بدون اطلاع همسرم تصمیم گیری می کنم.

40
همسرم بسیاری از مسائل را با من در میان می گذارد.

41
از میزان صحبت کردن با همسرم در طول شبانه روز راضی هستم.

42
وقتی از همسرم ناراحت می شوم، با او به مذاکره و گفتگو می پردازم.

43
گفتگو در مورد مسائل مختلف اغلب به مشاجره ختم می شود.

44
از پرده پوشی ها و پنهان کاری ها اجتناب می کنم.

45
با وجود اختلاف نظر هر کدام از ما مجاز هستیم باورهای مذهبی خود را داشته باشیم.

46
وقتی همسرم اصول اخلاقی و مذهبی را رعایت نمی کند، عذاب می کشم.

47
به راحتی افکار، باورها و تجارب معنوی خود را با همسرم در میان می گذارم.

48
من و همسرم از لحاظ تجارب مذهبی و ارزش های اخلاقی به همدیگر شبیه هستیم.

49
پایبندی به اصول اخلاقی و ارزشی همدیگر اساسی ترین رکن زندگی ماست.

50
من و همسرم به عقاید مذهبی همدیگر احترام می گذاریم.

51
ما بر سر مسائل مذهبی با هم بحث و دعوا می کنیم.

52
عقاید مذهبی همسرم با من متفاوت است.

53
ارزش های مشترک مذهبی موجب افزایش صمیمیت بیشتر ما شده است.

54
هیچ گاه نمی توانم با همسرم ارتباط روحی نزدیکی برقرار کنم.

ردیف
عبارات
همیشه
گاهی اوقات
به ندرت
اصلاً
55
برایم سخت است که به همسرم اعتماد کنم.

56
همسرم همیشه به نیازهای روحی من توجه می کند.

57
من و همسرم نیازهای روحی همدیگر را درک کنیم.

58
من از صمیمی شدن با همسرم اجتناب می کنم.

59
من و همسرم نیازهای روحی همدیگر را ارضا کنیم.

60
برایم خیلی سخت است که خود را فردی متفاوت و متمایز از همسرم ببینم.

61
احساس می کنم که از نظر روحی از همسرم بسیار فاصله دارم.

62
بعد از بروز اختلاف با همسرم سعی می کنم بیشتر از او فاصله بگیرم.

63
ویژگی های شخصیتی من و همسرم مانع از نزدیکی ما به همدیگر می شود.

64
همسرم به نیازهای روحی من توجه نمی کند.

65
اگر مشکلی در رابطه ی جنسی داشته باشیم با گفتگو با همدیگر آن را رفع می کنیم.

66
برای بهبود ارتباط جنسی با همدیگر همکاری می کنیم.

67
خواسته های جنسی خود را راحت مطرح می کنیم.

68
در زمینه دفعات رابطه جنسی توافق داریم.

69
در حین رابطه جتسی با همدیگر عمیق ترین آرامش و لذت را تجربه می کنیم.

70
اطمینان دارم که همسرم اسرار جنسی ما را با کسی در میان نمی گذارد.

71
به راحتی خواسته ها و نیازهای جنسی ام او را با همسرم در میان می گذارم.

72
اطمینان دارم که همسرم رابطه جنسی با من را برداشتن رابطه جنسی با دیگران ترجیح می دهد.

73
بسیار سعی کرده ام به همسرم نزدیک شوم، اما همیشه احساس می کنم دیواری بین من و او وجود دارد.

74
می ترسم به همسرم نزدیک شوم و او از این نزدیکی سوء استفاده کند.

75
قاعده ی دوری و دوستی را در تداوم رابطه با همسرم اساسی و ضروری می دانم.

76
احساس می کنم وجود من و همسرم مانند دو قطب آهن ربا همدیگر را دفع می کند.

77
حرف مشترکی بین من و همسرم باقی نمانده است.

78
حتی برای خرید لوازم شخصی نیز ترجیح می دهم با همسرم به خرید روم.

79
همسرم نزدیک ترین فرد در زندگی من است.

80
هیچ کس نزدیکتر از من به همسرم نیست (حتی خانواده، فرزند یا صمیمی ترین دوستش).

81
مطمئنم که اولین فردی هستم که اسرار همسرم را می شنود.

82
ما دلمان می خواهد اوقات خود را با هم بگذرانیم.

83
همسرم نشان می دهد که مرا دوست دارد.

84
ما با همدیگر روراست و صادق هستیم.

85
فکر می کنم همسرم بهترین کسی است که مرا می فهمد.

86
در کنار همدیگر احساس آرامش می کنیم.

87
من و همسرم چیزی را از همدیگر پنهان نمی کنیم.

1- Amato
2- Clark
3- Harmon
4- Intimacy
5- Chapman
6- Beck
7- Bagarozzi
8- Hickman
9- Kelly
10- Commitment
11- Leik & Leik
12- Levinger
13- Rusbult
14- Good
15- marital commitment
16- Deen & Spanier
17- Strenberg
18- Stanely & Markman
19- Adams & Jones
20- Johnson
21- personal commitment
22- moral commitment
23- structural commitment
24- Angelis
25- Hemin
26- Peton
27- Viering
28- Sapengon
29- Christopher
30- Sprecher
31- sexutal satisfaction
32- Spence
33- Attitude
34- Expectation
35- Reynold & Mansfield
36- Cohan & Kleinbaum
37- Florian et al
38- Hickman et al
39- Olson
40- Sexual Expectation and Attitude
41- Mathiti
42- Memani
43- Rusbult
44- Investment Model
45- Mc donald
46- Quinn
47- Triangular Theory of Love
48- Swensen & Trahaug
49- Golts & Larson
50- Artega
51- Strachman & Gable
52- Johnson
53- Stanely & Markman
54- Kayser
55- Kaslow & Rabinson
56- Lydon & Kollejio
57- Rhoads, Stanely & Markman
58- Nye et al
59- Hyn um
60- Gunter & Oklahoma
61- Sabatelli & Bartlr
62- Mills
63- Shields
64- Robinson
65- Golts & Larson
66- Hasio
67- Cohabition
68- Harris & Lee
69- Bruwn
70- Eliss
71- Whitton
72- Shackelford etal
73- Schalk
74- Glass & Wright
75- Buss
76- Jarvis
77- Forocav et al
78- Passion
79- Love as a Story
80- Investment Model of Rusbult

81- Interdependence Theory
82- Kelly & Thibaut
83- Exchange Theory
84- George Homans
85- Bershid
86- Rusbult & Zombrot
87- Levinger
88- Anis Worth et al
89- Bowlby
90- Brazelton & Gramer
91- Doane & Riamond
92- Harner
93- Maccoby & Masters
94- Intellectlialization
95- Rde- Taking
96- Character
97- Hidden message
98- Hixed Messages
99- Sarcastic
100- Qualified messages
101- paradoxical relationships
102- self- contradictory
103- Charlin
104- Mc Adams
105- Sullivan
106- Mory Buon
107- Goldenberg
108- Henline
109- Peterson
110- Branden
111- Tomas Malon
112- Vilaker
113- Silver
114- Valrastin & Belksly
115- Allis
116- Frud
117- Adler
118- Mazlo
119- Hyde & Delamater
120- Young & Loukos
121- Byers & Dehnes
122- Rabil, Apt & Hulbert
123- Lawrance & Bierz
124- Waite & Joyner
125- Hinchliff & Gott
126- Yelsma & Marrow
127- Sandberg & Miller
128- Hinchliff & Gott
129- Mansfield
130- opportunity structures
131- Reid
132- Harris & Lee
133- Nutly
134- Peale
135- Karney
136- Pope
137- Perceptual confirmation
138- Darley & Gross
139- Hastorf & Cantrill
140- Kelley
141- Miller & Turnbull
142- behavioral confirmation
143- Fazio
144- Jussim
145- Morton
146- Rosenatl & Jacobson
147- Snyder
148- Tanke
149- Berscheid
150- Downey
151- Fletcher
152- Knee
153- Murray
154- decision affect theory
155- Miller
156- Schwartz
157- Ho
158- Ritov
159- Medvec
160- Mady
161- Gilovich
162- Meller
163- Sheperd
164- Thibaut & Kelley
165- Turnbull
166- Coan
167- Carrer & Swanson
168- Huston
169- Houts
170- Smith
171- George
172- Bradbury
173- Rozenberg & Holland
174- Izenk
175- Sassler et al
176- Cohabition
177- Kualom
178- Bahiva
179- Milan
180- Conny
181- Gibson & Mishell
182- Bryman
183- Sutra kindu kama
184- Ovid
185- Waldman
186- Hulbert
187- Makenvy
188- Hogen
189- Hatfield
190- Lauman
191- Satir
192- Deen & Spanier
193- Swensen & Trahng
194- Lund
195- Layer & Loyer
196- Mantomery
197- Larson, Homond & Harper
198- Acker & Davis
199- Stanley & Markman
200- Impatt et al
201- Stitets & Hammons
202- Rosen- Garandon et al
203- Reves
204- Mccarthy
205- Baray
206- Mirgain
207- Olsson
208- Pajer
209- Gutta
210- Johanson
211- Harper
212- Pinkerton & Abramson
213- Henderson
214- King
215- Christensen
216- Shelley
217- Whestheimer
218- Lopater
219- Obsession Compulsion Disorder
220- Psychological intimacy
221- Spiritual intimacy
222- Social & recreational intimacy
223- Sexual intimacy
224- Emotional intimacy
225- Intellectual intimacy
226- Psychical intimacy
227- relational intimacy
228- Waker
229- Tampson
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1


تعداد صفحات : 211 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود