دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی رشته روانشناسى
موضوع پایان نامه:
بررسی و مقایسه عزت نفس بین دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار پسر و دختر در بین دانشجویان ابهر که در سال 1385 در دانشگاه آزاد اسلامى واحد ابهر مشغول به تحصیل مى باشند
استاد:
جناب آقاى دکتر جعفرى
تهیه کننده:
فرانک مقدم
تابستان: 86
تشکر و قدر دانی از استاد گرامی :
حمد و سپاس خداوند منان را که به انسان علم و نوشتن به کلم آموخت و به انسان آنچه را که نمی توانست به الهام تعلیم داد. بعد از اتمام این پژوهش وظیفه خود می دانم از مساعدتها، راهنمائیهای خردمندانه و دقت نظر استادارجمند جناب آقای جعفری صمیمانه تشکر و قدر دانی نمایم که در انجام تحقیق نقشی اساسی داشته و از ابتدا تا انتها با نظرات علمی و مفید مراحل تحقیق را با ضوابط یک تحقیق علمی هدایت راهنمایی گرداندند.
تقدیم به پدر و مادر بزرگوارم
آنان که وجودم برایشان همه رنج بود وجودشان برایم همه مهر
توانشان رفت تا به توانایی برسم
موهایشان سپید گشت تا رویم سپید بماند
آنان که راستی قامتم در شکستگی قامتشان تجلی یافت
در برابر وجود گرامیشان زانوی ادب بر زمین می نهم و بادلی مملو از عشق و محبت و خضوع به دستانشان بوسه می زنم .
" فصل اول"
مقدمه
مطالعه و تحقیق در مورد ویژگی های شخصیتی در حقیقت قدیمیترین تحقیقات در روانشناسی ورزش است ، تحقیق در این زمینه از دهه 1950 تا 1970 روانشناسی ورزش را تحت نفوذ خود داشت و از آن به بعد نیز هم چنان از اهمیّت زیادی برخوردار است. (نوابی نژاد ، 1375)
از اهداف مهم تربیت بدنی و علوم ورزش که یکی از شاخه های مهم تعلیم و تربیت محسوب می گردد.ریست بهتر انسان در راستای تقویت ابعاد وجودی خویش می باشد و در همین جهت کوشش می شود با به کارگیری روش های علمی از راه کشف قوانین علمی مربوط به جسم و روان به موثرترین روش رشد انسان دست یافته شود با توجه به تاثیرات متقابل جسم و روان ، وابستگی و ارتباط و اثر متقابل روانشناسی و تربیت بدنی امری اجتناب ناپذیر است.
اهمیت روانشناسی در حیطه تربیت بدنی تا آن حد است که مربیان خود را نیازمند به حداقل اطلاعات پایه از آن می دانند.روانشناسان نیز پیوسته علاقه مند هستند که نقش فعالیت های ورزشی را تغییر خصوصیات روانی بدانند و قصد دارند از طریق پژوهش های مختلف تاثیرات متقابل جسم و روان را کشف کنند.تاثیر فعالیت های ورزشی به خصوصیات روانی که در تحقیق حاضر از جنبه "عزت نفس" می باشد ، برای کسانی که در زمینه مسائل روانی کاری کنند و هدف نهاییشان کمک به رشد انسان و سلامت روانی اوست می تواند دارای اهمیت باشند.
بیان مساله:
تربیت بدنی به عنوان بخش مهمی از تعلیم و تربیت رسالتی بزرگ در تکامل جسمانی و روانی و اجتماعی افراد داشته و اهداف آموزشی و تربیتی و اجتماعی را دنبال می کند و رشد فزآینده وگسترش دامنه اطّلاعات هم چنین دانش وتحقیقات دررشته تربیت بدنی با بکارگیری تکنیک های علمی موجب گردید ، روانشناسان ورزشی نیزبا تحقیق درمورد شخصیت به ابهامات وسوالات موجود دراین زمینه پا سخ گویند.
اثری که ورزش به عزت نفس افراد به عنوان یکی از مهمترین خصوصیات شخصیتی که بسیار مورد توجه و تاکید دانشمندان شاخه های مختلف علم روانشناسی قرار گرفته است بسیار اساسی و مهم است.هم چنان که یک مربی ورزشی نفس بهتر را مایه ترقی ورزشکار خود می داند.مشاوران و روانشناسان بالینی و روانشناسان عمومی نیز سعی دارند اهمیت ورزش را در افزایش عزت نفس و در نتیجه سلامت روانی را کشف کنند که محققین آن را یکی از نتایج بد فصل عزت نفس قوی می دانند پیدا کنند.
محققان معتقدند که فعالیت های تربیت بدنی و ورزش با تربیت روانی آمیخته است و هر تجربه حرکتی یا تغییر جسمانی یک تغییر یا تجربه روانی را به همراه دارد ، برخی از محققین از ورزش به عنوان ابزار تربیت و شکل پذیری شخصیت یاد کرده اند و برخی نیز به توان اجتماعی تربیت بدنی تایید نموده اند ، سئوالات نمونه واری که در این چارچوب مطرح می شوند از این قرار است که آیا افرادی که فعالیت ورزشی دارند ، صفات شخصیتی خاصی دارند؟یا نوجوانانی "سیر در این تحقیق" که فعالیت ورزشی دارند آیا رشته های تیمی و انفرادی تاثیرات متفاوت بر آنها دارند؟آیا بین مدت فعالیت ورزشی و ویژگی های شخصیتی ارتباطی وجود دارد؟بدیهی است که شخصیت نیز می تواند درانتخاب نوع ورزش و نیز علایق ورزشی و کسب مهارت های مربوط به آن رشته ورزشی مورد علاقه ، موثر واقع گردد.با این وجود تحقیق حاضر برای پاسخ دادن به سئوالات مطرح با پذیرش اصل متقابل شخصیت و ورزش عزت نفس را در بین دانش آموزان ورزشکار و غیرورزشکار (سیر دوره متوسطه) مورد مقایسه قرار می دهد.
اهمیت و ضرورت تحقیق :
تحقیق حاضر در پی یافتن چگونگی رابطه ورزش و عزت نفس در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه است و ضرورت آن از چند جنبه نمایان است.می دانیم که در سال های اخیر بحث های زیادی در رابطه با اجرای طرح فراگیر ورزش در کشور وجود دارد و مقدّمات آن نیز در حال پیگیری است که یکی از راه های اجرای این طرح از طریق مدارس است ضروری است که حقایق برابر نامه ریزان و مسئولان نظام آموزش و پرورش کشور که تربیت بدنی بخشی از این نظام است روشن گردد.
آیا تربیت بدنی و ورزش و نتایج آن هم جهت و هم سو با اهداف از پیش تعیین شده نظام آموزش و پرورش کشور است؟و آیا این هم سویی در حد قابل قبولی است؟و باز هم ضروری است که دانسته شود که آیا تاکید کنونی که به ورزش های گروهی وجود دارد صحیح می باشد؟یا اینکه ورزش های انفرادی در تقویت روحیه و روان سالم انسانی مفیدترند.هرچند که تاثیرات مثبت و انکار ناپذیر ورزش بر جسم انسان ممکن است مورد تاکید و توجیه گر ورزش مدارس باشد.اما هدف اساسی آموزشی و پرورشی یعنی رشد همه جانبه افراد جانبه ایجاب می کند که همواره در جستجوی راه های با صرفه تری از نظر وقت ، هزینه و نتیجه مورد دلخواه باشیم.از این جهت تحقیق در مورد تاثیرات روانی ورزش کاملاً حیاتی می نماید.باتوجه به اینکه وجود یک روان سالم که در این تحقیق از جنبه عزت نفس مورد بررسی قرار می گیرد برای پیشرفت و ترقّی یک فرد و جامعه او یک امر انکار ناپذیر است.نتیجه این تحقیق از بعد درمانی نیز برای درمانگران مسائل روانی دارای اهمّیت است.یافتن راه حل کم هزینه قابل ارائه برای همه افراد در پیشگیری و درمان مسائل روانی یکی از مواردی است که ضرورت این تحقیق را توجیه می کند.
واژه های کلیدی:
تعریف عزت نفس:
عزت نفس : درجه تصویب ، تایید ، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود احساس می کند.
منظور از عزت نفس در این پژوهش : میزان نمره ای که دانش جو با توجه به پاسخش به پرسشنامه کوپر اسمیت به دست می آورد.این نمره شاخص کمی و عددی برای اندازه گیری عزت نفس دانش جویان می باشد.
ورزشکار در این تحقیق : به کسی گفته می شود که حداقل به مدت یک سال عضو یک باشگاه ورزشی باشد و در حال حاضر نیز به ورزش ادامه می دهد.
ورزش فردی : ورزشی که فقط استعداد و توانایی یک فرد در نتیجه آن موثر است و به تنهایی نیز انجام می گیرد مانند کشتی.
ورزش گروهی : ورزشی که استعداد و توانایی چند نفر با هم و در کنار یکدیگر در نتیجه آن موثر است و به صورت گروهی انجام می شود.مانند بازی فوتبال و والیبال.
مدت زمان ورزش در این تحقیق : به دو صورت مطرح گردیده است :
الف : تا 2 سال ورزش که ورزشکار بایستی حداقل دو سال ورزش کرده باشد.
ب : 2 سال به بالا که ورزشکار بیش از 2 سال مشغول ورزش است.
تعریف عملیاتی :
تعریف نظرها :
عزت نفس ، درجه تصویب ، تایید ، پذیرش ارزشمندی است که شخص نسبت به خود یا خویشتن احساس می کند.این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران باشد و یا مستقل از دیگران.احساس ارزش نسبت به خود همانند خود پنداره یک هسته مرکزی دارد که همواره با یک سلسله احساس ارزش های پیرامونی ما منظومه را تشکیل می دهند ، هر چه خوی ایده ال با خود یا خویشتن فرد نزدیکتر باشد عزت نفس بیشتر و شخصیت ها مقاوم تر است.
ورزش : مجموعه ای از فعالیت های حرکتی انسان ، به طور سازمان یافته است که در آن تمرین حرکات و تحصیل مهارت ها به منظور تقویت قوای جسمانی و روانی اجرا می گردد.و در این وسیله تمرینی عموماً مسابقه و رقابت به عنوان انگیزه مطرح می باشد.
تعریف عملیاتی :
در این پژوهش عزت نفس نمره ای است که دانش آموزان در آزمون عزت نفس کوپر اسمیت کسب می کنند.
هدف تحقیق :
1 – یافتن و پی بردن به رابطه ورزش و عزت نفس.
2 – پی بردن به کارایی ورزش های گروهی و فردی در تقویت عزت نفس.
3 – بررسی تاثیر مدت زمان ورزش بر عزت نفس دانشجویان.
فرضیه های پژوهش :
1 – عزت نفس دانشجویان ورزشکار بیشتر از دانشجویان غیر ورزشکار است.
2 – عزت نفس افرادی که ورزش های گروهی انجام می دهند با افرادی که ورزش های فردی انجام می دهند متفاوت است.
3 – میزان عزت نفس با توجه به مدت زمان ورزش متفاوت است.
" فصل دوم "
تاریخچه – تعریف – نحوه شکل گیری عزت نفس – عوامل موثر در عزت نفس – شیوه درمان – نحوه ایجاد نغییر در عزت نفس
تاریخچه و اهمیت عزت نفس :
اکثر صاحب نظران عزت نفس مثبت را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی – اجتماعی ، مطلوب می دانند این نظر گسترش یافته و دارای تاریخچه طولانی نیز می باشد:
در ابتدا جامعه شناسان و روانشناسانی مانند ویلیام جیمز ، جورج هربرت میروچارلزکولی به اهمیت عزت نفس مثبت تاکید داشتند.
چند سال بعد فرویدیها از قبیل سالیوان ، هورنای ، فرام و کسانی دیگر چون راجرز در تئوریهای شخصیتیشان خود پنداره را وارد کردند.چند سال بعد روانشناسان علمی ، تئوری را با کارهای تجربی در هم آمیختند و نتیجه گرفتند که عزت نفس مثبت با شادکامی و کارکرد مثمرثمر در رابطه است.برای مثال افسردگی را به یک سبک شناختی که مشتمل بر ارزیابی شدیداً منفی و انتقادی از خود است ارتباط داده اند.
از آنجایی که عزت نفس کودک ، زمینه و ادراک وی از تجارب زندگی را فراهم می سازد ، سالم بودنش دارای ارزش ویژه ای می باشد شایستگی عاطفی – اجتماعی که از خود ارزیابی مثبت منتحج می شود می تواند به عنوان سیریا نیروی در مقابل مشکلات خطیر آینده به کودک کمک می کند.شاهدی برای این نقطه نظر راهنمای تشخیصی و آماری بیماری های روانی DSMIII_R (انجمن روان پزشکان آمریکا 1987) است که از عزت نفس پایین به عنوان نشانگان چندین اختلال کودکی نام برده است.
دو مثال مختلف از این اختلال :
یکی کمبود توجه است که با بی توجهی و تکانه ای بودن (این کودکان معمولاً بیش فعال نامیده می شوند) و دیگری اختلال اجتنابی.فرم شدیدی از اضطراب اجتماعی می باشد اگرچه واقعاً مشخص نیست که عزت نفس پایین علت هر اختلال باشد اما این واقعیت که آن (عزت نفس پایین) می تواند با مشکلات شدید در کودکی همراه باشد ، دلیل کافی بر عزت نفس می تواند باشد.در هر موردی به نظر می رسد که عزت نفس بالا تا حدی می تواند بعضی مشکلات و مسائل کودک را جبران کند.کودکی که احساس خوبی در مورد خودش دارد بهتر می تواند با مشکلات کنار بیاید ولی ممکن است به گونه ای با آنها مواجه شود که گویی هرگز مشکل عمده ای برای او به وجود نیامده است.
عزت نفس علاوه بر اینکه جزیی از سلامت روانی فرد است همچنین با پیشرفت تحصیلی در ارتباط است.محققان بسیاری دریافته اند که بین عزت نفس مثبت و عزّات بالاتر در مدارس رابطه وجود دارد حتی این رابطه زمانی که کودکان خودشان را به عنوان دانش آموز نگاه و ارزیابی می کنند بالاتر است که می توان آن را عزت نفس تحصیلی نامید.
تعریف واژه ها و اصطلاحات :
عزت نفس : مقدار ارزشی که ما به خود نسبت می دهیم عزت نفس نامیده می شود.
ی- الیس و همکاران (1989) عزت نفس را به عبارت از ارزشی که اطلاعات درون خود پنداره برای فرد دارد ، می دانند و آن را ناشی از اعتقادات فرد در مورد تمام چیزهایی که در وی هست می دانند.
– برادران هریس (1987) عزت نفس را عبارت از میزان تخمین و احساسی که فرد از توانمندیها و ارزشمندی خود دارد تعریف می کنند.
– شاملو عزت نفس را معال احساس ارزشی می داند و آن را عبارت از درجه تصویب ، تایید و پذیرش و ارزشمندی که شخص نسبت به خویشتن احساس می کند تعریف می نماید.
– شلرون و سلمان عزت نفس را احساس ارزشی کردن شخص در یک زمینه کلی که به وسیله فرهنگ به افراد انتقال داده می شود تعریف می کنند.
خودپنداره : طبق نظریه ایس (1989) خودپنداره به معنی نگرش ، ادراک و برداشتی است که از خود دارد.محور اصلی این خودپنداره عبارتست از نام شخص ، احساس نسبت به اندام و بدن خود ، تصویر از کل بدن ، جنسیت و سن شخص.
عزت نفس از خودپنداره که عبارت است از منظومه ای از چیزهایی که شخص برای توصیف خودش به کار می برد متفاوت است.یک فرد ممکن است خودش را یک ورزشکار خوب ، علاقه مند به داستان های علمی و… بداند که اینها خود محتوای خودپنداره را تشکیل می دهد.
عزت نفس عبارتست از ارزشی که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام چیزهایی که در اوست ناشی می شود.اگر در نزدیک یک کودک دانش آموز بودن ، ارزش زیادی داشته باشد ولی خودش یک دانش آموز متوسط و ضعیف باشد ، وی از عزت نفس خود رنج می برد با این وجود همان کودک ممکن است توانایی بدنی و و معروفیتش بالاتر از توانایی تحصیلی اش باشد.حال اگر در هر دو زمینه بالا و ممتاز باشد عزت نفس بالا خواهد بود.پس عزت نفس هر فرد بر اساس ترکیبی از اطلاعات علمی در مورد خودش و ارزشهای ذهنی که فرد از آن اطلاع دارد بنا نهاده می شود.
می توان نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد خود ادراک شده و خود ایده آْل مورد آزمایش قرار داد خود ادراک شده همان خودپنداره است.یک دیدگاه عینی از مهارت ها ، ویژگی ها و کیفیت هایی که یا وجود دارند یا ندارند.خودایده آل عبارت است از تصویری که هر فرد دوست دارد که از خود داشته باشد که لزوماً یک سبک پوچ و بی معنی نمی باشد بلکه یک تمایل صادقانه برای داشتن نگرش ها و اسنادهای خاص است.زمانی که خود ادراک شده و خود ایده آل با هم همطراز باشند ، عزت نفس مثبت خواهد بود.برای مثال کودکی که پیشرفت تحصیلی با ارزشی دارد و دانش آموز خوبی نیز هست ، احساس و باور خوبی در مورد خود خواهد داشت.او ارزش مثبتی ازویژگی های واقعی خود دارد.برعکس کودک که خودایده آل آن این است که آدم مشهوری باشد ولی در واقع تنها چند دوست داشته باشد عزت نفس پایین خواهد بود.شکاف و فاصله بین خود ادراک شده و خود ایده آل است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می آورد.
عزت نفس بالا به عنوان یک دیدگاه سالم از خود مورد بررسی قرار گرفته است.به طور واقع گرایانه کمبودها و نکات ضعف را دربرمی گیرد و نه به آن شدّتی که منجر به انتقاد شدید از فرد شود.
شخصی که عزت نفس مثبت دارد خودش را به طریق مثبتی ارزشیابی می کند و نظر مناسبی در مورد نکته نظرات مثبت خود و دیگران دارد.در مقابل کسی که به عزت نفس پایین مبتلا است ، اغلب یک نگرش مثبت مصنوعی نسبت به دنیا از خود نشان می دهد و در ناامیدی تلاش می کند تا به دیگران و خودش نشان دهد که او شخص لایقی است ، و یا ممکن است در درون خودش انزوا گزیند و از ارتباط با دیگران که از آنها می ترسد اجتناب نماید.شخص مبتلا به عزت نفس پایین اساساً فردی است که احساس غرور کمی در خودش ادراک نموده است.
خودپنداره و عزت نفس بر اساس ترکیب آن چیزهایی که در زندگی برای ما اهمیت دارند ساخته شده است.برای مثال : یک کودک ارزش هایی از خودش که قبلاً در زمینه های بدنی ، دوستان ، علائق و آموزشگاه به او داده شده است را نام می برد.
کل یا همه عزت نفس او به اهمیتی که او برای هرکدام از این اجزاء قائل است بستگی دارد.اگر کودک زمینه هایی را که عقاید خوبی در مورد آن ها دارد با ارزش بداند ، عزت نفس او مثبت خواهد بود.در حالیکه اگر وی آن زمینه ها بی ارزش بداند نتیجتاً عقاید منفی در مورد خودش به صورتی کلی خواهد داشت.
بعضی افراد برای توانائیهای خوبی که دارند ارزش قائل نیستند.در مقابل به جای آن ، ارزش بالایی برای چیزهایی که توانایی آنها را به خوبی ندارند قائل می شوند.بدیهی است که این افراد از کسانیکه قدر توانایی هایشان را می دانند ، مشکلات بیشتری در ارتباط با عزت نفس کلی خواهند داشت.
کودکان در مراحلی تمایل دارند که در زمینه هایی که برایشان ارزش دارد با همدیگر شبیه باشند.بخشی از آن به علت ساختار زندگی آنها و بخشی دیگر به دلیل نقش های تحولی که آنها با آن روبرو می شوند.بنابراین بسیار مفید است که عزت نفس را در کودکان و نوجوانان به پنج زمینه اجتماعی ، تحصیلی ، خانوادگی ، تصور جسمانی و عزت نفس کلی به صورت خلاصه مورد توجه قرار دهیم.
چگونگی رشد و شکل گیری خودپنداره :
تصویری که ما از خود داریم در تعیین روابط ما با دیگران سهم عمده ای دارد.کودک از سال دوم زندگی به خودآگاهی دست می یابد تقریباً در 18 ماهگی کودکان صورت های خود را نشان می دهند.
در دوران کودکی این حس ایجاد می شود که چه کسی هستند و در کجای جامعه جای دارند.حس اولیه ای که کودک از خود دارد زمانی که به اواخر مدرسه ابتدایی می رسد به صورت شبکه ای از احساسات و استنباطات کودک از خودش در می یابد که ثابت و نسبتاً پیچیده است.
در طبقه بندی که کودکان به هنگام توضیح خود به کار می برند تغییرات رشدی منظم دیده می شود.کودکان تا سن 7 سالگی خود را بر حسب خصوصیات جسمانی توصیف می کنند ، آنان فعالیت های عینی و قابل مشاهده خود مانند رنگ مو ، بلندی یا فعالیت های مورد علاقه شان را نام می برد.
تجارب روانی درونی به عنوان چیزی جدا از رفتار آشکار و خصوصیات جسمانی توصیف نمی شود در اواسط دوران کودکی توصیف از خود به تدریج انتزاعی تر می شود (من اهل دعوا نیستم) و از صورت "جسمانی" به روان شناختی در می آید.
کارل راجرز معتقد است ، اگر انسان مسول بهبود شخصیت خویش است و توانایی این کار را دارد پس باید موجود آگاه و معقول باشد.به اعتقاد راجرز ادراک آگاهانه از خویشتن و دنیای پیرامون است که شخص را هدایت می کند ، نه نیروهای ناآگاهانه که در اختیار و به فرمان او نیست.معیار نهایی انسان ، تجربه هوشیار و آگاهانه اوست.همین تجربه است که منباً عاطفی او را می سازد و شخصیت او همواره بر این مبنا کمال می یابد.به نظر راجرز رویدادهای دوره کودکی از جمله آموزش آداب تخلیه زود از شیر گرفتن یا تجربه های جنسی پیشرس ، انسان معقول و آگاه را زیر سلطه خود نمی گیرد.چنین رویدادهایی ما را به زندگی آکنده از کشمکش و اضطراب تسلط ناپذیر محکوم نمی سازد.
راجرز در سطح زیست شناختی ، میان انسان سالم و ناسالم تمایز نمی گذارد.ظاهراً میزان یا آهنگ فعلیت بخشیدن زیست شناختی را نشانه سلامت یا بیماری عاطفی نمی داند.زمانی این تفاوت ها آشکارمی شوند که جنبه های روانی فعلیت بخشیدن را در نظر بگیریم.
با رشد فرد ، پرورش خود آغاز می شود.همچنین تاکید بر فعالیت بخشیدن از جنبه های فیزیولوژیک متوجه جنبه های روانی می گردد.آنگاه که بدن و اندام ها شکل خاص خود را یافت و کامل شد ، رشد و کمال متوجه شخصیت می شود.راجرز زمان این تحول را معلوم نمی کند ، ولی از نوشته هایش چنین بر می آید که این تحول از دوران کودکی آغاز می شود و در اواخر نوجوانی تکمیل می گردد همین که خود پدیدار می گردد.گرایش تحقق خودنمایان می شود.این فرآیند که در سراسر زندگی ادامه می یابد بهترین هدف زندگی انسان است.
تحقق خود ، روند خود شدن و پرورش ویژگی ها و استعدادهای یکتای فرد است.به اعتقاد راجرز در بشر میلی ذاتی برای آفرینندگی است و مهمترین آفریننده هر انسانی خود اوست.
این همان هدفی است که غالباً اشخاص سالم ، نه کسانی که روانی بیمار دارند ، بدان دست می یابند.
میان گرایش کلی فعلیت بخشیدن و گرایش خاص تحول خود تفاوت مهمی است.آموزش و تجربه نقش چندانی در بلوغ و تکامل ارگانیسم ندارند؛برای مثال خوبکار کردن غده ها یا کنش و واکنش شیمیایی هورمون ها یا پرورش خصایص ثانوی جنسی به تجربه مربوط نمی شود.اما تحقق بیشتر با نیروهای اجتماعی معین می شود ، تا نیروهای زیست شناختی ، بنابراین تجربه و آموزش ، به ویژه تجربه و آموزش های دوران کودکی ، می تواند تحقق خود را باز دارد یا تقویت کند.
کودک در زمان شیرخوارگی یکی از جنبه های تجربی خود را از جنبه های دیگر جدا می کند.این جنبه خود اوست که با کارکرد بیش از پیش واژه های به من و مال من نمایان می شود.
کودک شیرخوار توانایی آن را می یابد تا آنچه را متعلق به او یا جزئی از اوست از سایر چیزهایی که می بیند ، می شنود ، لمس می کند و می گوید تشخیص دهد و تصویری از خود بیابد.
تصویر کودک از آنچه می خواهد باشد یا می تواند باشد جزیی از مفهوم یا تصویر خود است. شکل گرفتن چنین تصویری حاصل روابط متقابل پیچیده و روز افزون با دیگران است.کودک شیرخوار با ادراک واکنش دیگران در برابر رفتارهای خود در تصور الگوهای همسازی از تصویر خود می سازد.کل یکپارچه ای که در آن تعارض های ممکن میان خود همانگونه که هست و خود همانگونه که می خواهد باشد به حداقل رسیده است.در انسان سالمی که به تحقق خود می پردازد الگوی منسجمی پدیدار می گردد حال آنکه وضع کسی که دچار اختلال عاطفی است چنین نیست.
شیوه های خاصی که سبب تکامل و سلامت خود می گردد ، بستگی به میزان محبتی دارد که کودک شیرخوار دریافت می کند از زمانی که پرورش خود آغاز می شود ، کودک شیرخوار نیاز به محبت را می فهمد و احساس می کند.راجرز این نیاز را توجه مثبت می نامد.توجه مثبت که نیازی آمرناگزیر و فرآگیر است در همه انسان ها هست هر چند این نیاز به اندازه کافی در کودکان ارضاء نمی شود.اما هر کودک شیرخواری در جستجوی آن است.برای کودک شیرخوار دریافت محبت و تایید دیگران رضایت بخش و تایید نشدن و نبودن محبت ، ناکام کننده است ، بنابراین سلامت آینده شخصیت کودک شیرخوار بستگی به این دارد که نیاز او به توجه مثبت تا چه اندازه برآورده شده باشد.
تکامل تصویر خود کودک به شدت تحت تاثیر مادر است.اگر مادر به کودک توجه مثبت نشان ندهد چه پیش می آید؟اگر مادر رفتار کودک خود را نپسندد و نپذیرد چه می شود؟کودک شیرخوار هرگونه عدم تایید را نشانه نپذیرفتن و نپسندیدن همه جنبه های وجود خود می پندارد.کودک در برابر هر نشانه طرد حساس می شود و به زودی به انتخاب رفتارهایی می پردازد که واکنش آنرا بپسندند.
در این صورت کودک برای هدایت رفتارش به جای خود به دیگران می نگرد ، نیاز به توجه مثبت که ناکام مانده و در نتیجه شدیدتر شده ، بیشتر نیرو و فکر کودک را به خود مشغول می کند و کودک باید به بهای از دست دادن تحقق خود ، برای دریافت توجه مثبت تلاش کند.
در این موقعیت ، در کودک حالتی نشو و نما می کند که راجرز توجه مثبت مشروط می نامد.عشق و محبتی که کودک دریافت می کند مشروط به رفتار درست اوست.با پرورش توجه مثبت مشروط کودک شیرخوار انتظارات مادر را درونی می سازد و با این عمل گرایش های مادر را می گیرد و در مورد خود به کار می برد.برای مثال هرگاه کودک چیزی را از گهواره اش به بیرون پرت می کند ، مادر ناخشنودی نشان می دهد.پس هرباری چنین رفتاری از کودک سرزند ، کودک خودش را سرزنش می کند ، کودک تنها زمانی به خود عشق می ورزد که بداند رفتار پسند مادر است.در این حال ، خود به جانشین مادر تبدیل می شود.
حاصل این وضع تاسف انگیز که کودک نخست توجه مثبت مشروط را از مادر و سپس از خود دریافت می کند ، پیدایش شرایط ارزشمندی است.یعنی کودک برای ارزشمند بودن خود شرط هایی قائل شود و تنها در شرایط خاصی خود را ارزشمند می یابد.کودک شیرخوار باید از رفتار یا تفکری که پسند مادر نیست و مخالف معیارهایی است که از او گرفته است ، بپرهیزد.انجام دادن رفتارهای ممنوع سبب می شود که کودک احساس گناه و حقارت کند ، یعنی شرایطی که کودک باید در برابر آن حالت دفاعی بگیرد.بدین ترتیب حالت تدافعی جزیی از رفتار کودک می شود.در نتیجه به هنگام بروز اضطراب یعنی هرگاه که در کودک و بعدها در شخص بالغ وسوسه رفتار ممنوعی بیدار شود ، حالت تدافعی هم فعال می شود ، نتیجه حالت تدافعی محدود شدن آزادی فرد و عیان نشدن کامل ماهیت حقیقی یا خود اوست.
در این حال تحقق خود به صورت کامل انجام نمی پذیرد ، چرا که جنبه های خاصی از آن را باید مهار زد.شرایط ارزشمندی مانند چشم بند اسب عمل می کند و بخشی از تجربه های دستیاب را حذف می کند و در میدان دید قرار نمی دهد.آنها که در شرایط خاصی خود را ارزشمند می یابند باید رفتار خود را محدود سازند و واقعیت را تحریف کنند ، زیرا حتی آگاهی به رفتارها و اندیشه های بی ارزش همان اندازه برایشان تهدید آمیز است که بروز آن از آنجا که اینها نمی توانند با نظری باز و به طور کامل با محیط خود رابطه متقابل برقرار کنند میان تصویری که از خود دارند و واقعیتی که آنها را در میان گرفته است ناسازگاری پدید می آید.در نتیجه نمی توانند همه جنبه های خود را فعلیت بخشند.
نخستین شرط پیدایش شخصیت سالم دریافت توجه مثبت نامشروط در دوره شیرخوارگی است.شخصیت سالم زمانی ایجاد می شود که مادر بدون توجه به چگونگی رفتار کودک به او عشق و محبت نشان دهد.معنای توجه مثبت نامشروط این نیست که کودک آزاد است هر چه دلش می خواهد بکند و بازداشتند و اندرز دادن در کار نباشد.به اعتقاد راجرز مادر نمی تواند رفتارهای خاصی را مورد تایید قرار ندهد بدون آنکه برای دریافت عشق و محبت قید و شرطی بگذارد.در این حالت فضایی ایجاد می شود که کودک ناپسند بودم بعضی از رفتارها را می پذیرد بدون آنکه وادار شود از انجام دادن احساس گناه و حقارت کند.کودکانی که با احساس توجه مثبت نامشروط پرورش می یابند در هر شرایطی خود را ارزشمند می دانند و اگر این ارزشمندی به هیچ رو مشروط نباشد نیازی برای رفتار تدافعی نمی ماند در این حال میان خود و ادراک واقعیت ناسازگاری نخواهد بود.
برای چنین کسی هیچ تجربه ای تهدید کننده نیست.او می تواند در زندگی از هر حیث آزادانه مشارکت داشته باشد.خود ، ژرف و گستره ویشود چرا که همه اندیشه ها و احساس هایی را که می تواند بیان کند ، در بر می گیرد.خود چنین کسی انعطاف پذیر و ماده تجربه اندوزی های تازه است هیچ بخشی از این خود در بیان خود عقیم و ناتوان نیست.
کسانی که به تحقق خود می پردازند به راستی خودشان هستند.خود را پشت نقاب پنهان نمی سازند و به آنچه نیستند تظاهر نمی کنند یا در برابر بخشی ازخود سپر نمی گیرند ، هر لحظه به رنگی در نمی آیند.
راجرز برای انسان باکنش کامل پنج ویژگی خاص مطرح می کند:
1 – آمادگی کسب تجربه
2 – زندگی هسته دار(زندگی همه جانبه)
3 – احساس آزادی
4 – اعتقاد به ارگانیسم خود
5 – خلاقیت
اریک فرام در شکل گیری یک شخصیت سالم و ایجاد امنیت عاطفی عوامل محیطی و فرهنگ را بسیار با ارزش می شمارد.فرام شخصیت انسان را محصول فرهنگ می داند در نتیجه به اعتقاد وی سلامت روان بسته به این است که جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد جامعه را برمی آورد.
جامعه ناسالم یا بیمار در اعضای خود دشمنی ، بدگمانی و بی اعتقادی می آفریند و مانع از رشد کامل افراد می شود.جامعه سالم پیدایش انسان های کارآور باکنش و کارکرد کامل را آسان می کند.
به اعتقاد فرام هر چه در طول قرن ها آزادی بیشتر بدست آمده احساس ناایمنی بیشتر شده است.این شکاف میان آزادی و احساس ایمنی ، در تاریخ بشر و همچنین در روند تکاملی هر فرد پیوسته تکرار شده است.
فرام معتقد است نبودن آزادی در قرون وسطی عامل جبران کننده ای هم داشت و آن این بود که مردم از نقشی که در جامعه داشتند احساس ایمنی می کردند.هیچ کس در این باره که ، که بود و چه بود ، تردیدی نداشت.بنابراین شخص احساس ثبات و تعلق می کرد.اما از رنسانس به بعد با گسترش آزادی انسان احساس ایمنی انسان کاهش یافت.
فرام راه سالم پیوند با جهان را ، راه عشق می داند اینگونه زیستن هم نیاز ایمنی را برمی آورد و هم امکان یکپارچگی و فردیت را فراهم می آورد.منظور فرام ازعشق ، تنها عشق جسمانی نیست.تعریف او ، عشق پدر و مادر به فرزند ، عشق به خود و در معنای وسیع تر احساس همبستگی و عشق به همه انسان ها را نیز در بر می گیرد.هر نوع شکست در اضای حس وابستگی ، به خود شیفتگی می انجامد که خود، جوهر رفتار نامعقول است.شخصیت سالم بارور چیزی را به بار می آورد که مهم ترین دستاورد انسان یعنی خود است.انسان های سالم با زایاندن همه استعدادهای بالقوه خود ، با تبدیل شدن به آنچه در توانشان است تحقق بخشیدن به همه قابلیت ها و توانایی هایشان خود را می آفرینند.
تقسیم بندی عزت نفس در کودکان و نوجوانان
(عوامل موثر در ایجاد عزت نفس)
1-زمینه اجتماعی 2- زمینه تحصیلی 3- زمینه خانوادگی 4- تصور جسمانی 5- عزت نفس کلی
زمینه اجتماعی : مشتمل بر عقاید کودک در مورد خودش به عنوان یک دوست برای دیگران است.آیا کودکان دیگر او را دوست دارند؟ایده های او ارزش دارد؟در فعالیت هایشان او را شرکت می دهند؟کودکی که نیازهای اجتماعی اش برآورده می شود احساس خوبی از این جنبه خودش خواهد داشت.
زمینه تحصیلی : مشتمل بر تعداد ارزشی که یک کودک یا نوجوان به عنوان یک دانش آموز به خودش نسبت می دهد ارزیابی پیشرفت و توانایی تحصیلی آسان نمی باشد.اما به طور کلی می توان گفت که اگر یک کودک معیارهای پیشرفت تحصیلی را برآورده سازد پس عزت نفس تحصیلی او مثبت است.
عزت نفس خانوادگی : از عقاید کودک در مورد خودش به عنوان عضوی از خانواده اش سرچشمه می گیرد.کودکی که احساس می کند عضو با ارزشی از خانواده است و از محبت و احترام ویژه والدین و خواهران و برادران برخوردار است در این زمینه عزت نفس مثبت بالایی دارد.
زمینه جسمانی : ترکیبی از ظواهر بدنی و تواناییها است.عزت نفس کودک در این زمینه بر اساس رضایت از نقش ها و قیافه جسمانی قرار دارد.نوعاً دختران بیشتر به ظاهر بدنی و پسران به توانایی بدنی (قدرت جسمانی) اهمیت می دهند و در عین حال باید توجه داشت که نقش های گذشته برای کودکان امروز تغییر یافته است.عزت نفس کلی کودکان بیشتر ارزیابی کلی خود است و همان طور که بیان شد براساس ارزیابی که کودک در همه زمینه ها از خودش می کند قرار دارد.
عزت نفس کلی مثبت : از اعتقاداتی مانند من یک شخص خوب هستم یا من اغلب چیزهای مربوط به خودم را دوست دارم ناشی می شود.
خلاصه اینکه عزت نفس از تفاوت بین خود ادراک شده یا خودپنداره و خود ایده آل ناشی می شود.تفاوت و فاصله زیاد منجر به عزت نفس پایین می شود در حالی که تفاوت و فاصله کم معمولاً حاکی از عزت نفس بالا است.
راههای ایجاد تغییر در عزت نفس :
چنانچه ما علاقمند به تغییر در عزت نفس شخصی باشیم چندین کار می توانیم انجام دهیم :
اول آنکه می توانیم روی زمینه های خاصی (تحصیلی – خانوادگی و …) که فرد مشکل دارد توجه کنیم.
دوم : می توانیم به تفاوت بین خود ادراک شده و خود ایده آل توجه داشته باشیم.همراه با اصلاح این فاصله و تفاوت ما می توانیم کارهای دیگری انجام دهیم می توانیم به شخص کمک کنیم تا خود ایده آل را به گونه ای تغییر دهد تا بهتر بتواند در رسیدن به اهدافش موفق شود و یا می توانیم به او کمک کنیم تا خود ادراک شده اش را به گونه ای تغییر دهد که خودش را بیشتر بتواند مثبت ببیند.همچنین می توانیم عملکردهای کودکی را که می خواهد عملکردهای واقعی اش را در زمینه خاصی بهبود دهد مورد توجه قرار دهیم.دیدگاه اتخاذ شده برای هر فردی با توجه به نیازهایش می تواند متغیر باشد اما اینها نکات ضعفی هستند که به صورت بالقوه قابل استفاده می باشند.
درمان کمبود اعتماد به نفس :
زمانیکه افت و نقصان کودک ناشی از عزت نفس ضعیف باشد ، در این صورت روانشناس آموزشگاهی با معلمین و والدین کودک تماس برقرار می کند و با ارائه راهبردهای عمل ، ایجاد فرصت های موفقیت آمیز در موقعیت آموزشگاهی و کانون خانواده امکان به وجود آوردن تجارب موفقیت آمیز را برای کودک تسهیل می کند.
با استفاده از کتب کمک درسی و درگیر کردن هرچه بیشتر کودک با مطالب درسی و قابل درک کردن آنها ، روشی است که می توان بنیه درسی بهتری را در دانش آموز ایجاد کرد و به تدریج با افزایش موفقیت و پیشرفت دانش آموز ایجاد کرد و به تدریج با افزایش موفقیت و پیشرفت دانش آموز بر میزان عزت نفس وی افزوده می گردد و سطح کارایی فردی نزدیک به میزان استعدادها و قابلیت های فردی می گردد.مدارس در ابتدا می توانند به پذیرش مسئولیت در مورد کودکانی که نیاز به احساس ارزش مثبت دارند بنمایند و از آزمون های استاندارد شده عزت نفس و برنامه های درسی و کلاسی خاص استفاده نمایند تا با افزایش باورهای "خود ارزشی در کودکان" کمک نمایند.چنین برنامه هایی سئوالات بسیاری را در این مورد که چگونه با کودکانی که مشکلات عزت نفس دارند کار نماییم را به وجود آورده است.
وقتی که در مورد عزت نفس کودکان و نوجوانان می اندیشیم بدیهی است که ممکن است آشفته و سردرگم شویم ، رابطه پویای علت و معلولی که آیا عزت نفس پایین علت دیگر مسائل در زندگی کودکان و نوجوانان است با این مسائل خودشان در به وجود آمدن احساس "خود ارزشی" پایین نقش دارند؟درک و شناخت را مشکل تر کرده است.
تعریف عملیاتی عزت نفس :
عزت نفس از مفاهیمی است که بسیار مورد توجه بوده و تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است.عزت نفس قضاوت شایستگی مشخص است که در نگرش های فرد در رابطه با خود یافته است (کوپر اسمیت1 1967)
عزت نفس درجه تصویب ، تایید ، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود احساس می کند (بیابانگرد 1372)
کالمون و وارن و کورفیس معتقدند که تصویر از خود و عزت نفس دو مفهوم متفاوتند و برای هریک تعریف جداگانه ای ارائه داده اند.آنها بر این باورند که تصویر از خود عبارت است از نحوه ادراک فرد از خود ، رفتار خود و نگرش نسبت به کیفیت انگاره های دیگران ، در حالی که عزت نفس خشنودی فرد را نسبت به تصور خود را شامل می شود.ارزیابی های مثبت و منفی اثرهای متفاوتی روی عزت نفس از خود را شامل می شود.افراد دارای عزت نفس پایین از ارزش خود کمتر مطمئن هستند و توسط ارزیابی های اجتماعی بیش تحت تاثیر قرار می گیرند و به این ارزیابی ها بیشتر توجه کنند (بارون برن2 1991)
عزت نفس از خود پنداره متفاوت است.خودپنداره عبارتست از مجموعه ویژگی هایی است که فرد برای توصیف خویش به کار می برد امّا عزت نفس ارزشی است که اطلاعات خودپنداره برای فرد دارد.
نحوه شکل گیری عزت نفس :
در بررسی عزت نفس اولین کار توسط ویلیام جیمز3 (1890) انجام شده است.وی به توضیح یمیتیز بین خود شناخته و خود شناسانده و پرداخته و آن را به سه عنصر مادی (بدن ، خانواده ، خانه) اجتماعی (فرد در عین داشتن سطوح مختلف اجتماعی برای دیگران قابل شناخت است) و روحانی (حالات هوشیاری و تمایلات) تقسیم کرد.وی معتقد است که تصور فرد از خود در عین تعاملات اجتماعی ، یعنی از زمانی که متولد شده و مورد شناسایی دیگران واقع می شود ، شکل می گیرد.
جرج کلی به گسترش این عقیده ، یعنی توجه به خود پرداخت و تاکید را بر اهمیت واکنش های افراد دیگر در شکل دادن به عزت نفس قرار داد.
استور (1979) بر اساس مکتب روان پویایی فرمولی برای عزت نفس تهیه نمود که این چنین است : نوزاد پس از تولد به طور فزآینده از وابستگی و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه می شود.اگر نوزاد در خانواده ای متولد شده باشد که آن خانواده پذیرنده وی باشند و از طرف آنها مورد محبت ، نوازش و علاقه قرار گیرد بتدریج در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی می کند و والدین را به عنوان موضوعات خوب ، درونی می سازد.بر اثر تکرار تایید و تصدیقات بیرونی ، حس ارزشمندی در فرد درونی می شود.حال اگر این نوزاد درخانواده ای به دنیا آمده باشد که مورد پذیرش ، لطف و نوازش قرار نگیرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندی می شود و این نقیصه را در حل فرآیند رشد روانی به گونه های مختلفی در رفتار فرد تاثیر می گذارد.
عزت نفس هر فرد براساس ترکیبی از اطلاعات عینی درمورد خودش و ارزش های ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است بنا نهاده می شود.نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد خود ادراک شده و خود ایده آل می توان بررسی کرد.خود ادراک شده همان خود پنداره می باشد یعنی دیدگاه عینی فرد در مورد مهارت ها ، صفات و ویژگی هایی که در خود می بیند یا فقدان آن است.خود ایده آل عبارت از تصویری است که هر فرد دوست دارد از خود داشته باشد.زمانی که خود ادراک شده و خود ایده آل با هم همتراز باشند فرد از عزت نفس بالایی برخوردار است.
وجود شکاف و فاصله بین خود ادراک شد و خود ایده آل عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می آورد (پپ و همکاران 1989 ) خود پنداره و به تبع آن عزت نفس ، بر اساس ترکیبی از مسائل و موضوعاتی که در زندگی برای ما اهمّیت دارند ، ساخته شده است اگر فرد زمینه هایی را که در آنها فعالیت داشته است ، با ارزش بداند، عزت نفس کلی او بالا خواهد بود ، در حالیکه اگر وی آن زمینه ها را بی ارزش بداند ، عقاید منفی در مورد خودش خواهد داشت.
کوپر اسمیت چهار عامل را در تحوّل عزت نفس کودک مهم می داند :
الف) ارزشی که کودک از سوی دیگران ، از طریق ابزار مهر و محبّت ، تحسین و توجه
ب) تجربه همراه با موفقیت کودک ، مقاوم و موقعیتی که فرد خودش را در ارتباط با محیط می بیند.
ج)تعریف شخصی کودک از موفقیت یا شکست
د)شیوه کودک در ارتباط با بازخورد منفی یا انتقاد
نقش والدین در هر کدام از عوامل فوق بارز است . همچنین میزان عزت نفس و شایستگی خود والدین حائز اهمیت است . البته نگرش و برداشت کودک از این موارد هم چنانکه گفته شد حائز اهمیت است .
عوامل موثر در شکل گیری عزت نفس :
در مجموع می توان گفت در ایجاد خود پنداره و عزت نفس چند عامل نقش مهم دارد.
الف) واکنش دیگران : شاید مهم ترین عامل واکنش دیگران می باشد که در ایجاد عزت نفس افراد اثر دارد . والدین ، اعضای دیگر خانواده ، وابستگان ، دوستان ، معلمان و غیره می باشند همه این افراد و بازخوردهای آنها می توانند بعنوان واکنش دیگران مطرح گردند .والدین یکی از مهمترین منابع شکل گیری خودپنداره و احساس ارزش نسبت به خود در کودکان و نوجوانان هستند کودکانی که طرد می شوند با رنج به خود می نگرند و احساس بی ارزش می کنند.(بیسن،1983) .
ب) مقایسه با دیگران : مقایسه فرد با دیگران عامل دیگری است که می تواند در عزت نفس افراد تاثیر داشته باشد .اگر اطرافیان فرد باهوش و زرنگ باشند ، خوش سیما باشند و فرد همیشه از آنها عقب باشند یک خودپنداره و منفی در او پیدا می شود که باعث کاهش عزت نفس او خواهد شد . این مورد تبین درستی از نتایج بعضی بدست داده است که عزت نفس گروههای اقلیت را بهتر گزارش کرده اند چون افراد در این گروهها خود را با افراد گروه خود مورد مقایسه قرار می دهند.
ج) همانندسازی با الگوها : فرد از ابتدای زندگی افرادی را که برای او مهم هستند بعنوان الگو انتخاب می کند آنها را ستایش می کند و تمایل دارد شبیه آنها می شود.والدین ، معلمان و دوستان می توانند مهمترین الگو باشند . همانند سازی می تواند برخودپنداره عزت نفس افراد تاثیر بگذارد و فرد احساس می کند که شبیه الگوی خود است .
د) نیاز به احساس ارزش و عزت نفس : انسان برای حفظ سلامت و تعادل خود نیازمند است که احساس کند فرد با ارزش است و دیگران او را مهم می دانند.طرد شدن و بی ارزشی فرد نه تنها باعث کاهش عزت نفس فرد می شود بلکه ریشه بسیاری از بیماریهای روحی و روانی او خواهد بود.در مورد آموختنی و یا ذاتی بودن این نیاز توافق کاملی وجود ندارد و نیز نظرات و گفته ها بیشتر رنگ و بوی فلسفی و ایدئولوژیک دارد تا اینکه یک دیدگاه علمی باشد.
عزت نفس : ارزیابی خود
تحقیقات زیادی در خصوص تفاوتهای فردی در خودپنداره و بر روی چگونگی ارزیابی افراد از خود (عزت نفس) انجام شده است. تا حدی عزت نفس بستگی به این دارد که تا چه حد ویژگیهای ادراک شده ، توسط آن فرد به مفهوم خود ایده آل از دید آن شخص نزدیک وجور باشند (موریتو هیکینز، 1990)احتمالاً نگرش اصلی و مرکزی در مورد "خود" از تمام نگرش هایی که ما داریم مهم تر است.برای لحظه ای در نظر بگیرید که آیا نسبت به خودتان و اینکه چه کسی هستید احساس نسبتاَ مثبتی داری یا خیر؟در صورت منفی بودن جواب آیا خودتان را دوست دارید.
به نظر محقق آنچه که تا حدودی در پرده ابهام است نقش فیزیولوژی و ترشحات غده های مختلف مغز است.تقریباَ هیچ شک و گمانی در مورد تاثیر داروها بر خصوصیات شخصیتی افراد وجود ندارد .تحقیق و پژوهش در این رابطه می تواند دارای اهمیت باشد.
دیدگاههای فعلی در مورد عزت نفس:
عزت نفس می تواند به عنوان یک صفت نگریسته شود یعنی به طور ثابتی در ارزیابی هایشان از خود با هم تفاوت دارند .بعلاوه عزت نفس می تواند به عنوان یک حالت نیز در نظر گرفته شود که در در آن وضعیت شرایط بیرونی می توانند این ارزیابی ها را بالا یا پایین ببرند.
عزت نفس به عنوان یک صفت شخصیتی :
تالیفات کارهایی که در خصوص عزت نفس به عنوان یک صفت صورت گرفته است بر اهمیت دوران کودکی تاکید گردد می تواند شکل گیرد و بعد از شکل گیری تغییر آن مشکل یا غیرممکن است.
عزت نفس به عنوان یک حالت : کودکان تمایل دارند خودشان را تاحدی براساس برداشتی که از ارزیابی و والدینشان دارند ارزیابی می کنند . اما درک درستی از آنچه واقعاَ والدینشان فکر می کنند ندارد در واقع دیدگاه غالب در مورد عزت نفس دیدگاه دوم است و دیدگاه اول جبرگرایانه تر است.
اثرات موقعیتی بر عزت نفس :
علی رغم ثبات کلی عزت نفس ما ، خیلی از موقعیتها می توانند باعث شوند که ما حداقل بطور موقت در مورد خودمان احساس بهتر یا بدتری پیدا کنیم برای مثال عزت نفس کودکان ، زمانیکه می خواهند برای ورود به مدرسه راهنمایی ، مدرسه ابتدایی را ترک کنند در ابتدا کاهش خواهند یافت ، اما تدریجاً به حد طبیعی خود باز خواهد گشت. (الکسنر و دیگران 1989)
سپس عزت نفس در سالهای بین نوجوانی و اوایل بزرگسالی از آنهم بیشتر خواهد شد. (مالی ویکمن 1183) .
یک یافته علمی نشان می دهد که خلق افسرده نیز عزت نفس را متاثر می سازد بوسیله یک خلق مثبت عزت نفس افزایش و توسط یک خلق منفی کاهش می یابد. (1989)
صیانت نفس:
جالب است بدانیم که مردم اغلب قادر هستند از خودشان در مقابل اطلاعات منفی با تغییر اهمیتی که برای جنبه های مختلف تصور خودشان قائلند محافظت نمایند.
برای مثال اگر درباره بعضی از مهارتها و عملکردهای خود اطلاعات منفی دریافت کنند ، آن مهارت را بی ارزش قلمداد می کنند تا اینکه شخص بتواند هم چنان احساس مثبتی در مورد خودش داشته باشد.میل ، اسمیت و لویکی (1989) گزارش کرده اند که اهمیت مرکزی و اصلی مهارتهای کامپیوتر در میان دانش آموزانی که عزت بالایی در دوره مقدماتی کامپیوتر اخذ کرده بودند به عنوان اسنادی به خود ، افزایش داده شد و بالعکس در میان کسانی که نمرات پایین تری گرفته بودند کاهش یافت.
این بحث در نظریه درمانی گلاسر تحت عنوان نیاز به احساس ارزشمندی به عنوان یک نیاز پایه ای به طور مفصل به آن پرداخته شده است.
عزت نفس جمعیتی :
علاوه بر عزت نفس فردی ، مردم در ارزیابی گروه هایی که برآن ها متعلق هستند نیز متفاوت هستند.برای مثال آیا شما جنسیت ، نژاد، مذهب، ملیت ، دوستان ، هم کلاسی و … را مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟
کراکرولا تانن (1990 ) دریافتند کسانی که عزت نفس جمعی بالایی دارند در مقابل تهدیدهایی که متوجه آن گروه می شود با بی احترامی به افراد خارج از گروه و بالا بودن هم گروهی ها واکنش نشان می دهند.
ابعاد کلی عزت نفس:
همانطور که بیشتر ذکر شد مجموعه ارزیابی هایی که فرد نسبت به شایستگی ها و قابلیت ها و توانایی های خود دارد معمولاً عزت نفس را تشکیل می دهند که می توان در 5 بعد اجتماعی ، تحصیلی ، خانوادگی، جسمانی و کلی مورد توجه قرار داد.
الف) بعد اجتماعی :
هر چند میزان ارتباطات فرد با اجتماع کمتر باشد و همچنین فاقد محبت لازم و حیت اجتماعی باشد ، باعث کاهش عزت نفس فرد خواهد شد و اگر کودک از تعامل اجتماعی با دیگران لذّت ببرد در این صورت باعث افزایش عزت نفس او خواهد شد . آیا کودکان دیگر را دوست دارند؟آیا افکار و عقاید او برای آنها ارزشمند است؟آیا او را در بازیها و فعالیتهایشان شرکت می دهند؟آیا از ارتباط و تعادل با دیگران رضایت دارد . و به طور کلی هر چه فرد نیازهای اجتماعی اش برآورده شود احساس خوبی در این زمینه خواهد داشت.
ب) بعد تحصیلی :
موفقیت ها و شکست های فرد در مدرسه و مسائل مربوط به تحصیل مستقیماً بر عزت نفس او اثر می گذارد و هر چه میزان شکستها بیشتر باشد باعث کاهش عزت نفس می شود . عزت نفس تحصیلی مبتنی بر ارزشی است که فرد به عنوان یک دانش آموز در رابطه با تحصیل و جایگاه او استوار است.موقعیت های تحصیلی افراد باعث یک ارزیابی مثبت فرد در این زمینه خواهد شد و اطرافیان هر چه بازخور مثبتی در این زمینه داشته باشد افزایش عزت نفس فرد را در پی خواهد خواهد داشت.
ج)بعد جسمی :
هر فرد نسبت به ظاهر ، جسم و توانایی جسمی خود یک ارزیابی را برداشت دارد.اگر این برداشت از وضعیت ظاهری و جسم فرد منفی باشد از این نظر عزت نفس پایینی خواهد داشت . بهر حال تصور جسمانی ترکیبی از ویژگی های جسمانی و تواناییهای بدن است که با بازخورد دیگران به دست می آید در این میان دختران بیشتر متوجه خصوصیات بدنی خود هستند و پسران به توانائیهای جسمانی خود را بیشتر اهمیت می دهند.لذا اگر دختری درباره زیبایی خود تردید داشته باشد و خود را زشت یا غیر جذّاب ارزیابی کند باعث کاهش عزت نفس او در این زمینه خواهد شد و حالت عکس آن باعث افزایش عزت نفس خواهد شد.پسران هم اگر خود را ناتوان و غیرقوی ارزیابی کنند کاهش عزت نفس را در پی خواهد داشت.
د)بعد خانوادگی :
این بعد از طرز تلقی و عقاید فرد در مورد خود به عنوان عضوی از خانواده تشکیل می شود.فردی که احساس می کند عنصر با ارزش از خانواده و از اهمیت احترام والدین و خواهر و برادر های خود برخوردار است عزت نفس او بالا خواهد بود در مجموع حمایت، توجه ، عشق ، مساعدت والدین و یا عکس آن می تواند تاثیرات جدی و موثری بر عزت نفس افراد در این زمینه داشته باشد.
ه) بعد کلی عزت نفس:
در اینجا ارزیابی و تصور کلی فرد از خود و یا خویشتن است و اساس ارزیابی فرد در همه زمینه هاست و عزت نفس کلی افراد باعث اعتقادی از قبیل اینکه "من یک فرد خوبی هستم یا دیگران را دوست دارم و موفق هستم" خواهد شد.
تصویر ظاهر خود و تصویر آرمانی :
مساله "تصور خود" توسط گتس چاله (1954) به گونه ای عینی طرح شده است.چگونه یک شخص خود را در آینه می بیند؟ گتس چاله برای پاسخ به این سئوال دستگاهی ساخته است که می تواند مبنای یک عکس واقعی ، تصاویر کشیده تر یا پهن تر چهره را روی پرده بیاندازد .آزمودنی در مقابل خود چهره خود را در آینه و تصویر عکس را روی پرده می بیند و می تواند به کمک دکمه ای که دراختیار دارد پهنای تصویر را تغییر دهد تا آنرا با چهره خود که درآینه می بیند برابر سازد.از این تصاویر به وضوح چنین برمی آید که واگرایی بین تصویر واقعی و تصویر ادراک شده با ازدیاد سن افزایش می یابد . تغییراتی که انسان به تصویر خود می دهد به تاثیر یک تصویر درونی آرمانی و میل به شبیه به آن شدن اشاره دارد. (منصور ، 1369).
به نظر می رسد که تغییر شکل در تصویر ادراک شده ، نشان دهنده یک خواست متفاوت بودن است و مبنای نارضائی از آنچه هستیم. درجه رضایت از خود یا ارزشی که برای خود قائل هستیم برای گرفتار و برای پویائی درونی یک شخص از اهمیت فراوانی برخوردار است.
سطوح خواسته و سطوح انتظار :
تصویر خود و تصویر آرمانی باید با توقعاتی که آزمودنی از خود دارد و در رفتار ظاهر شود (هوپ 1930)
مرید لوین بر مبنای دریافتهای اسناد خود واکنش آزمودنی ها را در مقابل موقعیت ها و شکست ها به صورت تجربی مطالعه کرده است . برای درک این واکنش ها ، مفهوم جدیدی را که "سطح خواسته" نامیده و آنرا به عنوان موقعیتی در ارتباط با جنبه های دیگری از من که از آنها صحبت شده مطرح ساخته است. رابی (1856)
به تمایز بین سطح انتظار و سطح خواسته دست یافته است.اولی، یعنی سطح انتظار با هدفی تعریف شده است که آزمودنی فکر می کند بتواند به آن برسد و این سطح است (و نه سطح خواسته ) که در آزمایشهایی که آزمودنی باید درجه موفقیت خود را که منتظر آن است که به آن برسد نشان دهد ، اندازه هم تابع اعتمادی است که آزمودنی نسبت به ظرفیت های خود در زمینه مورد نظر دارد و هم تابع اعتماد عمومی. پس سطح انتظار مرتبط با اندازه گیریهای سنجش خود است ، که از آن صحبت کردیم به عکس سطح خواسته بنا به نظر رابی مربوط به فعالیت هایی می شود که در آنها آزمودنی شخصاَ متعهد می شود به آنها برسد.
دکتر محمود منصور از طریق تحلیل زندگی نامه ای و بررسی تست ها ی فرافکن به نتایج زیر رسیده است .
"کودک کامیاب و محبوب که با اغماض و پرورش یافته و در جهت رشد و رسیدگی متعال گام برداشت دارای سطح انتظار بالا و سطح خواسته ای متوسط خواهد بود." "کودکی که بیش از حد تحت مراقبت و مواظبت بوده و محبوب بوده اما در وابستگی ها نگاه داشته شده است ، دارای سطح انتظار پایین و سطح خواسته ای متوسط خواهد بود."
"کودکی که با روش خشک و انعطاف ناپذیر پرورش یافته ، بصورت متوسط او را دوست داشته اند و در چارچوب ثابت پاداشها و تنبیه ها بزرگ شده ، خواهد توانست کشاننده های خود را در جهت موضوعهایی که به عنوان جانشین پذیرفته شده اند از نو جهت دهد و دارای سطح انتظار پایین و سطح خواسته ای بالا و غالباً در حد تحقق ناپذیر خواهد بود.
فیزیولوژی و عزت نفس:
شاید پرنفوذترین بحثها را در مورد رابطه وضعیت فیزیکی بدن و خصوصیات روانی را آلفرد آدلرپیش کشیده باشد . موی نامناسب بودن وضعیت فیزیولوژیکی را موجب احساس حقارت می داند که ممکن است به عقده حقارت می داند که ممکن است به عقده حقارت و مشکلات و مسائل روانی همراه آن مبدل گردد.آنچه در نظر آدلر برای محقق بیش از هرچیز دیگر حائز اهمیت است ، مفهوم جبران است که در قالب تمرین های فشرده برای فائق آمدن بر احساس حقارت مطرح است.یکی از راههای جبرانی می تواند ورزش باشد و اساساَ ورزش از دیدگاه آدلر نوعی تلاش برای جبران است.
بندورا بیان می دارد که ما غالباً اطلاعاتی از قبیل ترس یا آرامش را در یک موقعیت فشارزا به عنوان پایه ای برای توانایی خود در سازگاری مورد استفاده قرار می دهیم ولی اشاره می کند که مردم وقتی بیشتر متعهد داشتن انتظار موفقیت هستند که به وسیله انگیختگی آزارنده احاطه شده باشد تا وقتی که دارای تنش بوده و از نظر احشایی ناهماهنگ باشند. در فعالیت هایی که مستلزم قوت و استقامت هستند ، مردم خستگی و دردهای خود را به صورت شاخصهایی از کارایی بدنی می بینند. (دوان شولتز4 1990)
آمادگی و وضعیت جسمانی چه به صورت ظاهری (توی شدن عضلات ) و چه به صورت انگیختگی فیزیولوژیکی که مد نظر بندورا است واز نظر محقق نقش ترشحات داخلی هورمون ها در آنها اساسی است یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده عزت نفس کلی است .
حفظ و ثبات عزت نفس مثبت یا منفی:
ما می دانیم که تجربیات مثبت عزت نفس را بالا می برند در حالیکه تجربیات منفی آن را پایین می آورند با این وجود کسانیکه معمولاً دید مثبت نسبت به خودشان دارند به طور اعجاب آوری به نظر می رسد که در مقابل وقایع منفی قادر به مقاومت هستند.به شیوه ای همانند کسانیکه عزت نفس پایینی دارند ، خود ادراکی های منفی را علیرغم تجربیات مثبت نگاه می دارند .چنین هماهنگی ها چگونه امکان دارد؟شواهد اخیر نشان می دهد که کسانیکه عزت نفس پایین یا بالایی دارند اطلاعات را به شیوه های متفاوتی پردازش می نمایند.اگر چه در ابتدا چنین چیزی عجیب به نظر می رسد ، تایلو وهمکاران (1989) پیشنهاد کردند که عملکرد طبیعی ذهنی و روانی بوسیله توانایی حفظ تصورات و اوهام مثبت برای مواجه با اطلاعات منفی ، مشخص و معین می شود.یعنی ما به بهترین نحو عمل می کنیم. اگر 1- تصورات مثبت خیلی زیادی از خود داشته باشیم (حتی اگر آنها غیر واقعی باشند) 2- عقیده اغراق آمیز در مورد توانایی هایمان برای کنترل وقایع (حتی اگر این نکته ناصحیح باشد) 3- دیدگاههای ایده آلی در مورد آنچه که در آینده روی خواهد داد.این توهمات به این علت که مردم را قادر به حفظ تصورات مثبت از خود می سازند سودمند وسازگارانه هستند . کسانی که عزت نفس بالایی دارند موقعی که با اطلاعات منفی مواجه می شوند به آسانی آنها را غربال می کند (برای مثال یک اظهار ناخوشایند توسط فرد فراموش یا دوباره تغییر می دهد تا جائی که برای رفتارهای بعدی هیچ دلالت و دخالتی نداشته باشد ، اما موقعی که اطلاعات منفی راجع به فرد می رسد اینگونه اشخاص آن را برای ایجاد یک پاسخ سازگارانه بکار می گیرند.
برای مثال زمانی که دندانی که درد گرفت ، آنها نوبت دندانپزشک می گیرند. اشنایدر5 (1989) این تمایل را به عنوان آرزوی آنچه که خوب است و یافتن غرور و بهانه جوی هایی برای آنچه که بد است مشخص کرده است، اما هنگامی که ادراک فرد از وقایع زندگی خیلی دقیق و صحیح است نتیجه اش افسردگی است. (بالتیر 1989)
این عقیده به فهم اینکه چرا یک تجربه خیلی منفی مثل قربانی یک جنایت وحشتناک ، بیماری خطرناک و یا طبیعی شدن می تواند ویران کننده باشد کمک زیرا اوهام فرد داغون می شود ، و دیگر امکان ندارد که دیدگاهی مثبت به زندگی را به طور واقع بینانه ایی حفظ کند. (جانوت بولمن ، 1989 )
به عقیده محقق این اوهام و تخیّلات خوش نیاز و توجیه گونه فقط در مواقع بحرانی می تواند مفید باشد همانند عقاید مذهبیو توجیهات مربوط به آن هنگام وقوع زلزله برای قربانیان در غیر این مورد به نظر می رسد که تا آگاهی و توجیه غیر واقعی فرد را از موقعیت دور می سازد.
عزت نفس پایین و احساسات منفی به مدت طولانی حفظ می شوند.(برترو سلیگمن 1989) شیوه ای که یک گروه از آزمودنی مسن (میانگین 72 سال) وقایع منفی را توضیح داده بودند ، با چگونگی انجام همین کار در نیم قرن قبل (توسط نامه ها و دفاتر خاطرات روزانه ) مقایسه کردند. نوع توضیحی و تشریحی که توسط فرد داده شده بود در طول پنج دهه هماهنگ مانده بلکه هم چنین نشان داده شد که این الگو با افسردگی ، ضعف سلامت جسمانی و نیز با موفقیت کم مرتبط است.
کشف اسنادها در موقعیت های طبیعی : اثرات عزت نفس
در دو مطالعه که توسط استیک انجام شده ، اسنادهایی که توسط دانشجویان دوره لیسانس در مورد وقایع موفقیت آمیز خشنودکننده و غیره خشنود کننده ای که در طی یک دوره سه هفته ای به طور طبیعی روی داده اند ، مورد تحقیق واقع شده در دو مطالعه زنان دارای عزت نفس پائین مشخص در عملکرد ، اسنادهای خود افزایش کمتری نسبت به زنان دارای عزت نفس بالا مردان با عزت نفس بالا ثبات بیشتری را به علل وقایع خشنودکننده نسبت دادند تا به علل وقایع غیرخشنودکننده در حالیکه آزمودنی های دارای عزت نفس پائین از هر دو نوع وقایع ، برآوردهای یکسانی از ثبات به عمل آوردند.هر دو مطالعه شواهدی از تفاوت های فردی متناسب با سبک های اسنادی در شرایط و موقعیتها فراهم آوردند. تفاوتهای جنسیتی در متن یا زمینه عوامل اجتماعی شدن نقش جنسیتی و مدل دو مرحله ای فرآیند اسناد اندرسون و اسلاوش مورد تعبیر قرار گرفتند.
فیدر (1969) گزارش کرده است که میزان اعتماد به تکالیف معین به اسنادهای خود خدمتی مربوط بوده اند علاوه بر این شواهدی وجود دارد که آزمودنی های دارای عزت نفس بالا اسنادهای خود افزایش بیشتری نشان می دهند تا آزمودنی های دارای عزت نفس پائین است.
عزت نفس از دیدگاه قرآن ، احادی و دانشمندان :.
خداوند متعال استعدادهای گوناگونی را در وجود انسان به ودیعه گذاشته است و مربیان نفوس هر کدام روی یک یا چند استعداد تکیه کرده اند.با اینکه در وجود هر فرد همه استعدادهای وجود دارد اما اکثر اوقات یک یک یا چند استعداد زنده می شود.اما سئوال این است که چگونه ممکن است تمام استعدادهای وجود آدمی شکوفا گردد؟در اخلاق اسلامی ، محور و نقطه ای که اسلام روی آن نقطه دست گذاشت کرامت و عزت نفس است.اندیشمندن اسلامی چون سیّد جمال الدین اسدآبادی و اقبال لاهوتی بر عزت نفس جمعی مسلمانان تاکید کرده و به افراد توصیه "خود بودن" و عدم خودباختگی را می نمایند.
علی ابن ابی طالب می فرماید: "از شرّ کسی که خود را خوار و ذلیل می پندارد در امان باش" و این تاکید دوباره ای بر تاثیر عزت نفس در رفتار انسان است.
تاثیرات عزت نفس : معمولاَ عزت نفس در پنج زمینه می تواند تاثیرات جدی داشته باشد. الف) احساسات فرد ب) افکار ، نگرش ، خلاقیت های یادگیری افراد ج) ارزیابی فرد از خود د) روابط فرد با دیگران ه) طرز رفتار.
در رابطه با تاثیر عزت نفس بر احساسات به این صورت است که وقتی فرد نسبت به خود نظر مثبت دارد و از عزت نفس بالایی برخوردار است احساسات خود را به طور مناسبی نسبت به خود و دیگران می دهد.لبخند می زند ، از نگاه دیگران نمی گریزد، راست می ایستد و با مردم دست می دهد.حال با توجه به این واکنشها دیگران چه عکس العملهایی خواهند داشت و چگونه به او جواب می دهند؟مشخص است که دیگران او را می پذیرند در حضورش احساس راحتی می کنند و همین امر به عنوان عامل تقویت کننده ای در افزایش عزت نفس این نفر به شمار می رود. رفتار افراد هم متاثر از عزت نفس آنهاست فردی که عزت نفس پائینی دارد یک خود انگاره منفی دارد یعنی خود را موجودی بد خلق و مردم آزار می داند."من که مردم آزار هستم پس بگذار دیگران را اذیت کنم" و همین اذیت کردن باعث اظهارات منفی دیگران در رابطه با این رفتارها می شود و این خود عاملی است در تضعیف بیشتر عزت نفس فراتر از این یادگیری افراد نیز تحت تاثیر عزت نفس است.
تحقیقات نشان داده است که بین عزت نفس بالا و عملکرد تحصیلی یک رابطه محکمی وجود دارد عزت نفس بالا عملکرد تحصیلی خوبی را موجب می شود.
همچنین عزت نفس بالا موجب می شود که فرد احساس کند و باور داشته باشد باکفایت است و اگر این احساس با کفایتی نباشد فرد نمی تواند چیزی را یاد بگیرد و در آموختن هد تکلیف جدید احساس درماندگی و ترس می کند.علاوه بر این عزت نفس بر روابط بین افراد اثر مثبتی دارد . کوپر اسمیت (1967) نشان داد بچه هایی که از عزت نفس زیادی برخوردارند معمولاً روابط میان فردی بهتری دارند و اغلب به عنوان رهبر انتخاب می شوند . فراتر از این عزت نفس بر خلاقیت افراد هم تاثیر دارد ، به عبارتی اتکاد به نفس و احساس کفایت ، فرد را قادر می سازد که ریسک کند در حالیکه افراد با عزت نفس پائین می ترسند که مرتکب اشتباه شوند و تاییدشان خدشه دار شود لذا در حد افراط احتیاط می کنند.
2. تفاوت معنا داری از نظر صفت شخصیتی درونگرایی ، برونگرایی بی ورزشکاران پسر و دختر نسبت به غیر ورزشکاران پسر و دختر در هر دو دوره تحصیلی راهنمایی و متوسطه با اطمینان 95% مشاهده شده است به عبارت دیگر ورزشکاران نسبت به غیر ورزشکاران برونگراترند.
3. اختلاف معنی داری از نظر صفت شخصیتی با خود بودن بین ورزشکاران پسر و دختر نسبت به غیر ورزشکاران پسر و دختر در هر دو دوره تحصیلی راهنمایی و متوسطه با اطمینان 95% مشاهده شده است به عبارت دیگر خود کفایتی غیر ورزشکاران پسر و دختر بیشتر از ورزشکاران پسر و دختر است.
4. بین ورزشکاران پسر و دختر در صفت شخصیتی سلطه جویی – سلطه پذیری نسبت به غیر ورزشکاران پسر و دختر در هر دو دوره تحصیلی راهنمایی و متوسطه با اطمینان 95% تفاوت معنی داری وجود دارد است به عبارت دیگر ورزشکاران پسر و دختر نسبت به غیر ورزشکاران تمایل به سلطه جویی دارند.
5. از نظر صفت شخصیتی اعتماد به نفس دانش آموزان فرض نشان می دهد بین کلیه گروههای مورد مطالعه دوره راهنمایی تفاوت معنا داری وجود ندارد ولی در دوره متوسطه تفاوت معنی داری با اطمینان 95% بین ورزشکاران پسر نسبت به غیر ورزشکاران پسر و دختر مشاهده گردید. به عبارت دیگر ورزشکاران پسر و دختر نسبت به غیر ورزشکاران پسر و دختر با داشتن اعتماد به نفس سالم تمایل بیشتری را نشان می دهند.
6. از نظر صفت شخصیتی اجتماعی بودن در هر دو دوره راهنمایی و متوسطه بین کلیه گروه های مورد مطالعه تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
تحقیقات داخلی در مورد عزت نفس :
فرخی (1367) در مطالعه ای همبستگی فعالیتهای حرکتی و بهره هوشی دانش آموزان پسر کلاس سوم راهنمایی تحصیلی را مورد بررسی قرار داد.
نتایج این تحقیق نشان داد میزان میانگین بهره هوشی در گروه فعال بیشتر از غیر فعال بوده بدین معنا که اجرای فعالیتهای حرکتی بر میزان بهره هوشی دانش آموزان تاثیر مثبت داشته باشد.
محمود شیخ (1367) در مطالعه ای رابطه خلاقیت و فعالیت های حرکتی دانش آموزان پسر سال دوم راهنمایی را مورد بررسی قرار داد.
نتایج این تحقیق نشان داد که بین فعالیتهای حرکتی و خلاقیت های دانش آموزان همبستگی معنی داری وجود دارد.
سراج زاده (1371) در مطالعه ای بهره هوشی دانش آموزان پسر دوره ابتدایی عضویت های ورزشی آموزشگاه های کشور را مورد بررسی قرار داد.
نتایج این تحقیق نشان داد میانگین بهره هوشی دانش آموزان نمونه 1 و 2 می باشد که با توجه به جدول تغییر بهره هوشی استنخورد بینه در حد متوسط قرار دارد و حاکی از عدم اختلاف معنی داری بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار است.
حسین مجتهدی (1369) در مطالعه ای مقایسه آمادگی عمومی بدن و دانش آموزان تیزهوش و معمولی کلاس دوم نظری شهر تهران را بررسی نمود.
نتایج این تحقیق نشان داد که دانش آموزان تیزهوش از نظر آمادگی عمومی بدن نسبت به دانش آموزان معمولی در وضعیت بهتری قرار دارند و از نظر چابکی ، سرعت ، نیروی عضلانی آمادگی حرکتی در وضعیت مطلوب و برتری نسبت به دانش آموزان معمولی قرار دارند.
نسیمی شوشتری (1380) در مطالعه ای مقایسه عزت نفس دانشجویان ورزشکار با غیر ورزشکار دانشگاه شهید چمران اهواز را بررسی نمود.
نتایج این تحقیق نشان داد بین عزت نفس دانشجویان ورزشکار با غیر ورزشکار تفاوت وجود ندارد در این تحقیق مشخص شده که عزت نفس دانشجویان دختر ورزشکار با دانشجویان غیر ورزشکار و نیز فرد ورزشکار و غیر ورزشکار متفاوت است.
عزت نفس دانشجویان تربیت بدنی با غیر تربیت بدنی متفاوت است به عبارت دیگر ورزشکاران عزت نفس بیشتری از خودشان داده اند.
یاقوتی (1379) ) در مطالعه ای مقایسه عزت نفس وضع کنترل دانشجویان ورزشکار با غیر ورزشکار را بررسی نمود.
نتایج این تحقیق نشان داد که تفاوت بین میانگین های نمرات سه گروه (ورزشکار تیمی ، ورزشکار انفرادی ، غیر ورزشکار) معنی دار نیست به عبارت دیگر می توان گفت مشارکت ورزشی و همچنین نوع ورزش اعم از انفرادی و تیمی تاثیری بر عزت نفس ومنبع کنترل دانشجویان نداشته است. به هر حال رابطه بین نمرات عزت نفس و منبع کنترل یافته شد (رابطه مثبت) با توجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق بنظر می رسد میزان تمرین های تیم های دانشجویان در حال حاضر در سطحی که هر دو عامل عزت نفس و منبع کنترل تاثیر گذاشته باشد.
عیسوری (1375) در مطالعه ای مقایسه میزان شاخص های افسردگی بین دانش آموزان ورزشکارو غیر ورزشکار( پسر و دختر) دوره متوسطه را بررسی نمود.
نتایج:
1. تفاوت معنی داری در شاخص افسردگی (تایید و تصدیق) بین دانش آموزان ورزشکار پسر با دانش آموزان غییر ورزشکار پسر و دانش آموزان ورزشکار دختر با دانش آموزان غیر ورزشکار دختر وجود دارد.به عبارت دیگر دانش آموزان ورزشکار دختر و پسر از نظر شاخص افسردگی نسبت به دانش آموزان غیر ورزشکار دختر و پسر در سطح بالایی قرار دارند.
2. تفاوت معنا داری از نظر شاخص افسردگی (عشق و محبت) بین هیچ یک از گروههای مورد مطالعه مشاهده نشده است .
3. از نظر شاخص افسردگی (موفقیت) فقط دانش آموزان ورزشکار پسر نسبت به بقیه گروهها از نظر موفقیت در سطح بالایی قرار دارند.
4. در نظر شاخص افسردگی (کمال گرایی) اختلاف معنی داری بین دانش آموزان غیر ورزشکار دختر با دانش آموزان ورزشکار پسر و ورزشکار دختر وجود دارد.به عبارت دیگر میزان کمال گرایی دانش آموزان ورزشکار دختر و پسر نسبت به دانش آموزان غیر ورزشکار دختر در سطح بالایی قرار دارند.
5. از نظر شاخص افسردگی (شایستگی) نتیجه آزمون دیلن اختلاف معنی داری بین دانش آموزان غیر ورزشکار دختر با دانش آموزان ورزشکار پسر غیر ورزشکار پسر نسبت به دانش آموزان غیر ورزشکار دختر در سطح بالایی قرار دارند.
6. اختلاف معنی داری بین دانش آموزان غیر ورزشکار دختر از نظر میزان شاخص افسردگی (قدرت مطلق) با دانش آموزان ورزشکار پسر و غیر ورزشکار پسر وجود دارد به عبارت دیگر میزان قدرت مطلق دانش آموزان ورزشکار پسر نسبت به دانش آموزان غیر ورزشکار دختر در سطح بالایی قرار دارند.
7. تفاوت معنی داری از نظر شاخص افسردگی (استقلال رای) بین گروه ورزشکار پسر با گروه غیر ورزشکار پسر و گروه ورزشکار با گروه غیر ورزشکار دختر وجود دارد و به عبارت دیگر فقط دانش آموزان ورزشکار پسر از نظر استقلال رای نسبت به سایر گروهها در سطح بالایی قرار داشتند.
8. اختلاف معنی داری میانگین مجموع شاخصهای افسردگی با اطمینان 99% بین ورزشکار با غیر ورزشکار پسر و ورزشکار دختر با غیر ورزشکار دختر مشاهده گردید. به عبارت دیگر بین ورزشکاران پسر با ورزشکار دختر و غیر ورزشکار پسر با غیر ورزشکار دختر تفاوت معنی داری مشاهده شد.
"فصل سوم"
روش تحقیق :
یک تحقیق عملی مقایسه ای یا پس رویدادی است که به منظور بررسی و مقایسه عزت نفس بین دانشجویان رشته های ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر که در سال 1385 مشغول به تحصیل می باشند که اطلاعات حاصل با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردیده است.
جامعه آماری :
جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر که در سال 1385 مشغول به تحصیل می باشند.
که با روش تصادفی ساده حجم نمونه و حجم نمونه این پژوهش شامل تعداد 100 نفر دانشجو تعداد 50 نفر دانشجوی ورزشکار و 50 نفر دانشجوی غیر ورزشکار می شود از بین کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در سال 1385 انتخاب گردیدند.
روش نمونه گیری :
در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردیده است بدین نحو که با مراجعه به اداره ثبت نام و مرکز اطلاعات و آمار و کامپیوتر و گروه تربیت بدنی از لیست کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل ورزشکار و تعداد 50 نفر غیر ورزشکار انتخاب شدند.
روش جمع آوری اطلاعات :
در این پژوهش از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت استفاده گردیده است.
پرسشنامه مزبور مشتمل بر پنج موضوع است که عبارتند از :
انجام تکالیف آموزشی ، روابط اجتماعی ، خانواده ، خود و آینده.
این پرسشنامه مشتمل بر 58 ماده است که 8 ماده آن شماره های 6-13-20-27-34-41-48-55 بصورت خنثی است. سوالات بصورت بلی و خیر است. در سوالات شماره 2-4-5-10-11-14-18-19-21-23-24-28-29-30-32-36-45-47-57 به پاسخ بلی ، یک نمره و به پاسخ خیر صفر نمره تعلق می گیرد و با توجه به مجموع نمره حاصله سطح عزت نفس هر فرد تعیین می گردد. برای هر پرسشنامه 15 الی 20 دقیقه وقت لازم است و پس از جمع آوری کلید گذاری گردید. نمرات هر گروه جمع آوری و دسته بندی شد تا مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
متغیر مستقل و متغیر وابسته :
متغیر مستقل در این تحقیق ورزشکاران بودن است که عزت نفس در رابطه با آن سنجیده می شود.
متغیر وابسته در این تحقیق عزت نفس است که میزان تفاوت آن در رابطه با ورزشکار بودن یا نبودن آزمودنی ها سنجیده می شود.
روش آماری :
روش آماری استفاده شده در این پژوهش مقایسه 2 گروه مستقل (t) بوده است که به کمک این روش با توجه به اطلاعات جمع آوری شده از آزمودنی ها از تجزیه و تحلیل داده ها وجود یا عدم تفاوت معنی دار بودن میزان عزت نفس بین دو گروه در سطح 1% مورد بررسی قرار می گیرد.
هدفهای ویژه تحقیق :
هدفهای ویژه تحقیق عبارتند از :
1. بررسی عزت نفس دانشجویان دختر ورزشکار در سال 1385 .
2. بررسی عزت نفس دانشجویان پسر ورزشکار در سال 1385 .
3. مقایسه عزت نفس دانشجویان دختر و پسر ورزشکار در سال 1385 .
"فصل چهارم"
یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها
جدول 1-4 : نمرات آزمودنیها از آزمون عزت نفس در بین دو گروه دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار
X2
X1
X2
X1
ردیف
576
1600
24
40
1
324
1764
18
42
2
400
2304
20
48
3
484
2500
22
50
4
900
1444
30
38
5
576
1296
24
36
6
784
1764
28
42
7
900
1600
30
40
8
484
1444
22
38
9
784
1296
28
36
10
576
1936
24
44
11
1024
2500
32
50
12
784
1600
28
40
13
1024
900
32
30
14
1444
576
38
24
15
1764
784
42
28
16
784
1444
28
38
17
1024
1024
32
32
18
784
1156
28
34
19
1764
1024
42
32
20
625
1296
25
36
21
1444
900
38
30
22
1024
1764
32
42
23
784
1936
28
44
24
576
1764
24
42
25
784
1024
28
42
26
X2
X1
X2
X1
ردیف
784
2304
28
48
27
1024
1024
32
32
28
900
1156
30
34
29
1600
1296
40
36
30
1764
1764
42
42
31
784
1296
28
36
32
1024
784
32
28
33
784
1024
28
32
34
1600
2116
40
46
35
1444
1600
38
40
36
576
1444
24
38
37
625
676
25
26
38
676
1444
26
38
39
1444
576
38
24
40
576
784
24
28
41
784
1600
28
40
42
484
1024
22
32
43
576
1156
24
34
44
400
1600
20
40
45
1444
1764
38
42
46
784
2304
28
48
47
576
1764
24
42
48
900
1444
30
38
49
1024
1764
32
42
50
44998
62737
1496
1842
جمع
یافته ها وتجزیه و تحلیل دادها
همانطور که ملاحظه می گردد جهت آزمون فرضیه تحقیق و بررسی عزت نفس در بین دانشجویان ورزشکار و دانشجویان غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر از روش (t) متغیر مستقل در سطح آمار استنباطی استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 2-4 آورده شده است.
جدول 2-4 : مقایسه دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر
تعداد n
میانگین
آزمودنیها
Tبدست آورده
T جدول
Df
سطح معنی داری
50
84/36
دانشجویان ورزشکار
682/4
676/2
98
05/0
50
92/29
دانشجویان غیر ورزشکار
همانطور که جدول 3-4 نشان می دهد چون t بدست آمده 682/4 از t جدول 676/2 با درجه آزادی 98 بزرگتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تایید قرار گرفته است و در سطح 05/0 معنی دار است نتیجه اینکه بین عزت نفس دانشجو ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت وجود دارد به این صورت که دانشجویان ورزشکار به نسبت از اعتماد بالاتری نسبت به دانشجویان غیر ورزشکار دارند.
جدول 3-4 : نمرات خام آزمودنیها از آزمون عزت نفس در دو گروه افرادی که ورزشهای گروهی انجام میدهند و افرادی که ورزش های فردی انجام می دهند.
X2
X1
X2
X1
ردیف
784
1764
28
42
1
484
1600
22
40
2
784
1444
28
38
3
784
1024
30
32
4
784
900
28
30
5
1024
1764
32
42
6
784
1600
28
40
7
1024
1444
32
38
8
784
1296
28
36
9
1024
1764
32
42
10
1444
1600
38
40
11
1600
1444
40
38
12
1764
1024
42
32
13
676
1600
26
40
14
784
1764
28
42
15
1024
1600
32
40
16
784
1444
28
38
17
1024
1024
32
32
18
1444
1600
38
40
19
676
1764
26
42
20
625
1600
25
40
21
625
1444
25
38
22
1296
1024
36
32
23
784
1600
28
40
24
1024
1444
32
38
25
X2
X1
X2
X1
ردیف
1024
2304
32
48
26
784
1764
28
42
27
784
1600
28
40
28
1024
1444
32
38
29
784
1024
28
32
30
1024
900
32
30
31
900
1444
30
38
32
784
1024
28
32
33
1024
900
32
30
34
676
784
26
28
35
784
1024
28
32
36
1024
1764
32
42
37
900
2304
30
48
38
784
1444
28
38
39
1764
1764
42
42
40
2304
1444
48
38
41
1024
1024
32
32
42
784
1600
28
40
43
1764
1444
42
38
44
1936
1024
44
32
45
900
1600
30
40
46
1024
1444
32
38
47
784
1764
28
42
48
900
900
30
30
49
784
784
28
28
50
50671
57671
1442
1623
جمع
همانطور که ملاحظه می گردد جهت آزمون فرضیه درم و مقایسه عزت نفس در بین دانشجویانی که ورزشهای گروهی انجام می دهند و دانشجویانی که ورزش فردی انجام می دهند از روش آماری t متغیر مستقل در سطح آمار استنباطی استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 4-4 آورده شده است.
جدول 4-4 : مقایسه عزت نفس در بین دانشجویانی که ورزشهای گروهی می کنند و دانشجویانی که ورزش فردی انجام می دهند.
تعداد
میانگین
آزمودنیها
Tبدست آمده
T جدول
df
سطح معنی داری
50
46/32
ورزشهای گروهی
532/2
676/2
98
ــــ
50
84/28
ورزشهای فردی
همانطور که جدول 4-4 نشان می دهد چون t بدست آمده 532/1 از t جدول 676/2 با درجه آزادی 98 کوچکتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تایید قرار نگرفته است وقتی اینکه بین عزت نفس آزمودنیها و افرادی که ورزشهای گروهی انجام می هند و افرادی که ورزشهای فردی انجام می دهند تفاوت معنی داری وجود ندارد.
جدول 5-4 : نمرات آزمودنیها از پرسش نامه عزت نفس در دو گروه دختران و پسران ورزشکار
X2
X1
X2
X1
ردیف
729
1444
27
38
1
900
1024
30
32
2
1600
900
40
30
3
1764
784
42
28
4
1444
784
38
28
5
484
676
22
26
6
784
1024
28
32
7
1024
900
32
30
8
1024
576
32
24
9
900
400
30
20
10
784
784
28
28
11
676
1024
26
32
12
576
1600
24
40
13
900
1764
30
42
14
767
1444
26
38
15
576
1296
24
36
16
676
1156
26
34
17
576
1764
24
42
18
1024
1444
32
38
19
900
1764
30
42
20
784
1600
28
40
21
676
1444
26
38
22
784
1764
28
42
23
1024
1764
32
42
24
784
1444
28
38
25
X2
X1
X2
X1
ردیف
676
784
26
28
26
576
1024
24
32
27
784
900
28
30
28
1024
784
32
28
29
900
1024
30
32
30
576
784
24
28
31
784
900
28
30
32
676
784
26
28
33
900
1024
30
32
34
576
676
24
26
35
676
784
26
28
36
784
900
28
30
37
900
1024
30
32
38
1444
1156
38
34
39
1156
784
34
28
40
676
676
26
26
41
324
576
18
24
42
1024
1024
32
32
43
784
784
28
28
44
1024
900
32
30
45
576
784
24
28
46
784
1296
28
36
47
1024
576
32
24
48
676
784
26
28
49
576
900
24
30
50
51678
64671
1531
1721
همانطور که ملاحظه می گردد جهت آزمون فرضیه تحقیق و مقایسه عزت نفس در بین دختران و پسران ورزشکار از روش t متغیر مستقل استفاده گردیده که در سطح آمار استنباطی بوده و نتایج آن در جدول 6-4 آورده شده است.
جدول 6-4 : مقایسه عزت نفس در بین دختران و پسران ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر
تعداد n
آزمودنیها
میانگین
Tبدست آمده
Tجدول
سطح معنی داری
df
50
دختران ورزشکار
42/34
854/1
676/2
ـــــ
98
50
پسران ورزشکار
62/30
همانطور که جدول 6-4 نشان می دهد چون t بدست آمده 854/1 از t جدول 676/2 با درجه آزادی 98 در سطح معنی داری 05/0 کوچکتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تایید قرار نگرفته است و نتیجه اینکه بین عزت نفس دختران و پسران ورزشکار دارای تفاوت معنی داری نیست.
"فصل پنجم"
بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری :
عزت نفس از مفاهیمی است که بسیار مورد توجه بوده و تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است. عزت نفس قضاوت شایستگی مشخص است که در نگرش های فرد در رابطه با خود یافته است و عزت نفس درجه به تصویب و تایید دیده می شود و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود احساس می کند کالورن روارن دکورنیس معتقدند که تصویر از خود و عزت نفس در مفهوم متفاوتند و برای هر یک تعاریف جداگانه ای ارائه داده اند ، آنها بر این باورند که تصور از خود عبارت است از نحوه ادراک فرد از خود ، رفتار خود نگرش نسبت به کیفیت انگارهای دیگران ، در حالی که عزت نفس از خشنودی فرد را نسبت به تصور خود را شامل می شود ارزیابی های مثبت و منفی اثرهای متفاوتی در عزت نفس از خود را شامل می شود و افرادی دارای عزت نفس پایین از ارزشهای خود کمتر مشخص هستند توسط ارزیابی های اجتماعی بیش تحت تاثیر قرار می گیرند و به این ارزیابیها بیشتر توجه می کنند عزت نفس از خود پنداره متفاوت است. خود پنداره ها بر تهمت از مجموعه ویژگیهایی است که فرد برای توصیف خودش به کار می برد اما عزت نفس ارزشی است که اطلاعات خود پنداره برای فرد است جرج یکی به کمترش این عقیده ، یعنی توجه به خود پرداخت و تاکیدها بر اهمیت واکنش های افراد دیگر در شکل دادن به عزت نفس قرار داد. استور در سال (1979) بر اساس مکتب روان پویایی فرد ولی مرا بی عزت نفس تهیه نمود که این چنین است : نوزاد پس از تولد بطور فزاینده از وابستگی و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه می شود اگر نوزاد در خانواده ای متولد شده باشد که آن خانواده پذیرنده وی باشند راز طرف آنها در محبت ، نوازش و علاقه قرار گیرد بتدریج در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی می کند و والدین را به عنوان موضوعات خوب، درونی می سازد. بر اثر تکرار تایید و تصدیقات بیرونی حس ارزشمندی در فرد در وی می شود. حال اگر این نوزاد در خانواده ای بدنیا آمده باشد که مورد پذیرش ، لطف و نوازش قرار نگیرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندی می شود در این نقهیه را در حل فرایند رشد روانی به گونه های مختلفی رفتار و فرد تاثیر می گذارد. عزت نفس و اعتماد به خود می تواند باعث خود شکوفایی و رسیدن به تکامل در جوانان و نوجوانان باشد که فرار از دغدغه های زندگی روحی می تواند در رسیدن به این عزت نفس نقش مهمی داشته باشد که آدمی باید برای فرار از این فشارها باید کارهایی را انجام داد تا این اعتماد را بالا برد که ورزش و گاهی توجه به مسائل روزمره زندگی می تواند در افزایش و یا کاهش عزت نفس در آدمی دخالت داشته باشد که در تحقیق حاضر به مقایسه عزت نفس در بین دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است که فرضیه های عنوان شده عبارتند از 1- بین دانشجویان ورزشکار و دانشجویان غیر ورزشکار از لحاظ عزت نفس تفاوت وجود دارد 2- عزت نفس در بین افرادی که ورزشهای گروهی انجام می دهند بیشتر از افرادی که ورزشهای فردی انجام می دهند 3- عزت نفس در بین دختران و پسران ورزشکار دارای تفاوت معنی داری است که جامعه آماری تحقیق حاضر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر که 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون بر روی ، آنها اجرا گردیده که آزمون تحقیق آزمون و پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت است که اعتماد و عزت نفس افراد را مورد سنجش قرار می دهد که این آزمون دارای 51 سوال است و بعد از سنجش آزمون و دادن نمره و نمره گذاری و بدست آوردن نمرات خام دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار و … از روش آماری t متغیر مستقل در سطح آمار استنباطی استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که فرضیه اول یعنی بین افراد ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت وجود دارد و سطح معنی داری آن برابر 05/0 > p است و همین طور فرضیه دوم یعنی افرادی که ورزشهای گروهی انجام می دهند با افرادی که ورزش فردی انجام می دهند تفاوت معنی داری وجود ندارد و همین طور فرضیه سوم که بین دختران ورزشکار و پسران ورزشکار از لحاظ عزت نفس تفاوت معنی داری وجود ندارد که تحقیق حاضر با تحقیقات انجام شده در گذشته و حال می تواند هم خون باشد که تحقیق میرزایی در سال 1370 که تحقیق تحت عنوان مقایسه عزت نفس در بین دانشجویان ممتاز و دانشجویان مشروطی دانشگاه بین المللی قزوین بوده است که بعد از آزمونهای گرفته مشخص شده است که بین دانشجویان مشروطی و ممتاز از لحاظ عزت نفس تفاوت معنی داری وجود دارد. و همین طور آریان در سال 1369 در تحقیق تحت عنوان بررسی سلامت روان و عزت نفس در بین دانشجویان مقطع سوم دبیرستان شهر دزفول انجام داده است که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سلامت روان و عزت نفس هم می تواند رابطه معنی داری وجود داشته باشد و تحقیق بهادر نژاد در سال 1371 در تحقیق که تحت عنوان مقایسهعزت نفس در بین دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان انجام داده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین عزت نفس دانشجویان بومی و غیر بومی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
پیشنهادات
1. استفاده از مطالب و منابع تازه در رابطه با تحقیق حاضر
2. تعمیم دادن موضوع به جزء دانشجویان به اقشار دیگر در بین شهری
3. بررسی رابطه بین عزت نفس و مسئولیت و غیر بومی و دیگر ماس در بین دانشجویان
4. بالا بردن روحیه همکاری در بین آزمودنیها برای همکاری در اجرای آزمونها
5. دادن زمان خوب و مناسب جهت ارائه تحقیق بهتر
محدودیتها
1. عدم استفاده و اترس بودن مطالب تازه و جدید
2. محدود بودن آزمونها در یک رده (دانشجویان)
3. محدود بودن تحقیق در حد مقایسه کردن عزت نفس در دو گروه
4. عدم همکاری آزمودنیها در اجرای آزمون
5. محدود بودن زمان مناسب در ارائه بهتر تحقیق
منابع و ماخذ :
– براهنی ، محمدنقی و همکاران ، ریتا . ل. اتکینسون و همکاران ، زمینه روان شناسی جلداول ، انتشارات رشد ، چاپ ششم ، تابستان 1371
– دلاور ، علی ، روشهای آماری درروان شناسی و علوم تربیتی ، انتشارات پیام نور ، چاپ چهارم ، تیرماه 71
– شفیع آبادی ، عبدالله ، فنون تدبیت ک.دک ، انتشارات چهر ، تهران 1358
– قرچه داغی ، مهدی ، روانشناسی خلاقیت ، انتشارات شباهنگ ، تهران 1368
– کریمی یوسف ، روانشناسی اجتماعی ، انتشارات پیام نور ، تهران 1368
– ذمیلانی فر ، بهروز ، بهداشت روانی ، انتشارات قومس ، تهران 1375
– نوابی نژاد شکوه ، رفتارهای بهنجار ونابهنجار ، انتشارات ابتکار تهران ، 1365
– یاسایی ، مهشید ، هنری ماسن ، پاول و همکاران ، رشد و شخصیت کودک مرکز نشر ، تهران ، 1368
– شاملو ، سعید ، بهداشت روانی ، انتشارات رشد، تهران ، 1368 .
– iouInal of AbnoImaI p. sychoIogy 1992 voI. 101No.1.
– BiammeI IawIence : seIf ACTUAIization . psychoIogy
982-438
– EagIe . MoIIis: seIf : 1984 . 250
– weineI myIon : TheIapist : seIf : DschosuI. 1983-199
Coper sm: th 1
2 Baron Burn
3- semagmaill:w
Ztluhcs naoD4
5 redganahcs
—————
————————————————————
—————
————————————————————
1