نمونه پروپوزال کارشناسی ارشد
رشته مشاوره خانواده
عنوان پایان نامه:
اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان (HIV)
بیان مسئله
افراد مبتلا به ایدز به واسطه گرفتار شدن به یک بیماری مزمن، ناتوانکننده، بالقوه کشنده و با پیش آگهی وخیم، در گسترهای از فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی محدود میشوند که به عنوان عاملی تنشزا در این بیماران مطرح است. به واسطه ویژگی های این بیماری و روشهای انتقال آن در معرض انگ اجتماعی و به تبع آن فشارهای روحی_ روانی ویژهای قرار میگیرند. این افراد همچنین باید با ترس مرتبط با بیماری؛ مانند ناتوانی، افزایش وابستگی، کاهش مهار بدنی و درد مبارزه کنند. دور از انتظار نیست که گسترهای از آشفتگیهای روانی از حالت نسبتاً سبک مانند بیتفاوتی بیمارگونه، احساس گناه، درماندگی و ناامیدی تا حالتهای شدید مانند اختلال های اضطرابی، افسردگی و گاهی افکار خودکشی در این افراد دیده میشود (شاکری و همکاران، 1387). ابتلا به HIV سیر زندگی فرد را تغییر میدهد و باعث کاهش اعتمادبه نفس، افزایش احساس آسیب پذیری، علائم جسمانی و افکار آشفته در مبتلایان میشود و عملکرد روزانه فعالیتهای اجتماعی و آرامش فکری را دچار نابسامانی میکند (اولیو1، روآ2 و دلیون3، 2003). ادبیات پژوهشی نشان داده که افراد به دنبال تشخیصهای بیماری تهدیدکننده زندگی، یک بحران وجودی را تجربه میکنند (کات4،2002، کوچینو5 و کان6، 2005). بحرانی که شامل به هم ریختن فرضیات اولیهمان در مورد احساس کنترل و تواناییمان در پیشبینی آینده است (لیانگ و همکاران، 2010؛ نقل از نقیائی، بهمنی، خراسانی و قنبری مطلق، 1392).
به این ترتیب تجربه دردناکی که تشخیص و درمان عفونتHIV به همراه دارد میتواند موقعیت بنیادین و اساسی وجود بشر را لمس کند و در ارتباط با متناهی بودن، بیمسئولیتی در برابر زندگی، تنهایی و بی معنایی موضوعات و مسائلی را بیافریند.
یکی از عوامل روان شناختی که باعث شده فرد مبتلا به HIV مثبت با مرگ، مسئولیت، بیهدفی و احساس تنهایی دست و پنجه نرم کند، اضطراب وجودی است. اضطراب، ابزار ارزشمندی برای کمک به ما در جهت آگاه شدن بیشتر از واقعیت است. اگر بخواهیم زندگی را به طور کامل تجربه کنیم باید بتوانیم اضطرابمان را پذیرفته و آن را بشناسیم (یالوم و می، 2001؛ نقل از بهمنی، اعتمادی، شفیع آبادی، دلاور و قنبری مطلق، 1389). از دید وجودنگرها نخستین احساس مورد توجه برای درک هیجانهای انسان، اضطراب است. اضطراب به دو نوع اضطراب روان نژند و اضطراب وجودی یا سالم بازمی گردد (رولو می، 1970؛ نقل از بهمنی و همکاران، 1389). درحالی که اضطراب وجودی بخش طبیعی و سالم موقعیت انسانی را تشکیل میدهد، اضطراب روان نژند حاصل پاسخ نامناسب به منبع تهدید یا محصول بازپسزنی و یا یک تعارض درونی است. وجودنگرها منشا بسیاری از حالات هیجانی ناخوشایند را اضطراب و روشی که فرد برای مواجه شدن با آن در پیش میگیرد، میدانند. اضطراب از تلاشهای فرد برای زنده ماندن و حفظ کردن و دفاع کردن از وجود خویش ناشی میشود و احساسهایی را که اضطراب به وجود میآورد، جنبه اجتناب ناپذیر شرایط انسان است. اضطراب وجودی به صورت نتیجه اجتناب ناپذیر روبرو شدن با مرگ، انزوای وجودی و بیمعنائی توصیف شده است (یالوم، 1980؛ نقل از کوری، 2005)؛ بنابراین وجودنگرها این اضطراب را تحت عنوان اضطراب وجودی معرفی کرده و آن را تجربهای اصیل میدانند که هر انسانی باید بتواند با آن مواجه شده و پاسخ اصیل نیز به آن بدهد.
موراتا7 (2003) در توصیف خود از مشکلات وجودی به واژهی درد معنوی8 برای اشاره به تجربهی ذهنی بیمارانی که با احتمال مرگ خود مواجه شدهاند، استفاده میکند و مقصود او رنجی است که افراد در پی وقوف به احتمال انقراض وجود فردی و معنای خود 9تجربه میکنند. از منظر موراتا درد معنوی به معنای احساس بی معنایی، بی ارزشی، فقدان قصد و هدف و هویتی است که در اثر از دست دادن های متعدد در حوزهی روابط بین فردی، اقتدار و امید به آینده ایجاد میشود (نقل از بهمنی و همکاران ، 1389).
با شروع درمان ها و پیامدهایی مثل خستگی، ناتوانی در تمرکز، کاهش انرژی، تغییر نقش ها و اختلال در فعالیت های روزمره، بیمار ممکن است دریابد که در رابطه با موقعیتی که در آن قرار دارد، کاری از دستش بر نمی آید، در نتیجه به جای مدیریت و کنترل مشکلات، به احساس درماندگی و خود ناکارآمدی دچار می شود. در صورتی که کمک های اطرافیان نیز در دسترس به نظر نرسد، فرد ممکن است به احساس ناامیدی و انزوا رسیده و از احساس شرم و شکست رنج ببرد. این علائم میتواند در نهایت فرضیات بنیادین و ارزش های نهفته در احساس معنا و هدف زندگی بیمار را زیر سوال برده و مورد چالش قرار دهد (کیسان10 و کلارک11، 2001).
سوالاتی مثل اینکه "چرا من؟ آیا خدا داره منو به خاطر گناه های گذشته ام تنبیه و مجازات میکنه؟ آیا خدا اصلا نگران من هست؟ آیا خدا قدرت داره که تغییری توی وضعیت من به وجود بیاره؟" همگی بیانگر نگرانی ها و اضطراب های وجودی12 برانگیخته شده متعددی ست که در این مرحله بیماران با آن مواجه می شوند. بسیاری از بیماران در مواجهه با این پرسشها قادرند تا بیماری را به عنوان یک فرصت یا بخشایش ببینند و دیگران ممکن است که آن را تنبیهی از طرف خدا یا نفرین تلقی کنند (کوئنیگ13، 2004).
از طرفی انتخاب راهبرد مقابله توسط افراد ممکن است به خاطر فشارهای روان شناختی از قبیل فشار روانی و نشانههای افسردگی تحت تاثیر قرارگرفته و افراد را از یافتن معنا در زندگی بازدارد (جیم14، گولدن-کوروتز15، ریچاردسون16 و اندرسون17، 2006؛ نقل از دهخدا، بهمنی، دادخواه و گودرزی پور، 1392). این نشانههای افسردگی از طریق طرح واره های ناسازگار بر طبق نظر بک یا باورهای غیرعقلانی بر اساس نظر الیس، پردازش اطلاعات را دست خوش تغییر میکنند. بر اساس نظریههای شناختی در مورد سازگاری با استرسزاهای عمده از قبیل HIV مثبت، به این علت که بین معانی ذاتی موجود در آن استرسزا از یک طرف و انتظارات تحریف شده ی مثبت مردم و اعتقاداتشان در مورد جهان از طرف دیگر، اختلاف وجود دارد، دید فرد نسبت به خود و جهان را به چالش کشیده و ممکن است که آن ها را تخریب و تحریف کند. این اختلافات و نزاعهای روانی آزاردهنده اند و ممکن است منجر به اعمال تلاشهای مقابلهای شناختی از جانب آن ها برای حل و فصلشان شود. این کوششهای مقابلهای شناختی را میتوان به عنوان تلاشهایی برای درک مفهوم یا معنای وضعیت زندگی توسط بیمار تعبیر کرد (کرنان18 و لیپور19، 2009).
این تجارب زندگی بر طبق نظریهی مبتنی بر طرح واره های بک، فعال کننده ی طرح واره های ناسازگارانه از خود، جهان و آینده است. این حالت منجر به پردازش ترجیحی سوگیرانه در مورد اطلاعات همگن با طرح واره و تسلط یافتن متعاقب افکار، تصاویر و تفاسیر تهدیدکننده و منفی میشود (کلارک و بک،2010؛ نقل از دهخدا و همکاران، 1392). چرا که بر طبق نظر بک ارزیابیها، تفسیرات و معناهای منفیای که افراد به بیماریها و درمان آن نسبت میدهند، تعیین کننده ی واکنشهای رفتاری و عاطفی و شیوهی سازگاری آن ها با شرایط است (کوهن20 و کوتن21، 2006؛ نقل از دهخدا و همکاران، 1392).
زمانی که حادثه تهدیدکننده ای باعث اختلال در سبک زندگی آرام فرد میشود، وی با هسته مرکزی وجودی خود مواجه می شود (استیونز22، ١٩٩٢) و نگرانیهای وجودی که با آگاهی فرد از مرگ و خطر بالقوه تهدیدکننده به وجود میآید، میتواند منبع قابل توجه آزردگی در افرادی باشد که با بیماریهای تهدیدکننده زندگی دست به گریبان هستند (لیانگ23 و اسپلن24،٢٠١٠؛ نقل از بهمنی و همکاران ، 1392).
کیسان (٢٠٠٠) از اصطلاح آزردگی وجودی25 برای توصیف تجربه پریشانی26 روانی افرادی که با مرگ قریب الوقوع مواجه میشوند، استفاده میکند و بیان میکند که چنین وضعیتی از آزردگی اغلب با احساسهای پشیمانی27، ناتوانی و ضعف28، پوچی و بیهودگی29 و احساس بی معنایی30زندگی، همراه است. وی مضامین وجودی نظیر نگرانی درباره مرگ، از دست دادن معنا، تنهایی، آزادی و ارزشمندی را به عنوان چالشهای کلیدی وجودی افرادی میداند که با بیماریهای تهدیدکننده زندگی مواجه هستند. همچنین بیان میکند که بیماران ممکن است همچنان که عواطف مرتبط با این مضامین وجودی را تجربه میکنند، دچار نشانگان افت روحیه31شوند (کیسان و کلارک32،٢٠٠٢؛ نقل از نقیائی و همکاران، 1392). نشانگان افت روحیه یکی از مظاهر آزردگی وجودی است و درعین حال بیانگر فقدان انسجام و کلیات در فرد است (کیسان و همکاران، 2001).
به نظر میرسد در مواردی که فرد به طور مداوم با مشکلات جسمی نافذ رو به رو میشود، میتواند نقطه آغازین فرآیند نشانگان افت روحیه باشد (وهلینگ33، لهمان34، اچسل35، بوک مایر36، کرول37، کوچ38 و مهنرت39، 2012). لذا اینگونه میتوان در نظر گرفت که هسته مرکزی نشانگان افت روحیه، شناختهایی از درماندگی و احساس شکست فردی ناشی از حس گیر افتادن در یک موقعیت بوده و با وضعیت هیجانی ناامیدی و "فقدان معنا و هدف" همراه است. علاوه بر این، فقدان آینده ارزشمند ناشی از فقدان احساس ارزش و خود کارآمدی برای به دست آوردن آن، فرد دچار نشانگان افت روحیه را از انگیزه مقابله جدید و متفاوت، محروم میکند (نقیائی و همکاران ،1392؛ وهلینگ و همکاران، 2012)؛ بنابراین رنج، آزردگی وجودی و اضطراب شخصی عمیق در مواجهه با بیماریهای تهدیدکننده زندگی یکی از وضعیتهای ناتوان کننده و طاقت فرسا ست (اسکریبر40، بروس41 و بوستون42، 2011).
شاید به نظر برسد نشانگان افت روحیه و افسردگی، در پدیدارشناسی و نحوه توسعه شان بسیار به هم مرتبط باشند و این امکان وجود داشته باشد که نشانگان افت روحیه پیش درآمد و یا پیش بینی کننده افسردگی بوده و یا حتی با آن هم بودی داشته باشد (کیسان و واتسون43، ٢٠١١؛ نقل از نقیائی و همکاران،1392)، اما در واقع هردو اساساً مفاهیم متفاوتی هستند.
بهمنی، نقیائی، علی محمدی، دهخدا (1392) در مطالعهای در ارتباط با همبستگی خطی مولفه های اضطراب وجودی، نشانگان افت روحیه و افسردگی در مادران کودکان مبتلا به بیماریهای بالقوه مهلک نشان دادند که بین این سه متغیر رابطه معناداری وجود دارد، به طوری که اضطراب وجودی بالا پیشبینی کننده نشانگان افت روحیه بوده و درعین حال نشانگان افت روحیه بالا پیش بینی کننده افسردگی است.
بنابراین درحالی که فرد افسرده حتی زمانی که مسیر عمل مناسب مشخص باشد، ممکن است توانایی تجربه لذت کلی و همین طور انگیزه و پشتکار را از دست لذتی فراگیر44 شود، مشخصه نشانگان افت روحیه احساس بی کفایتی ذهنی و درماندگی است. فرد دچار نشانگان افت روحیه اگرچه ممکن است بتواند از زمان حال لذت ببرد اما به واسطه سردرگمی (ندانستن اینکه چه باید بکند)، عملاً احساس درماندگی، بی کفایتی و بازداری کرده و دچار بی لذتی پیش بینی شده45 شده و آینده در نظرش بیارزش خواهد آمد (کیسان و واتسون، ٢٠١١؛ نقل از نقیائی و همکاران،1392)
از آنجا که HIV مثبت در حال حاضر در زمره بیماریهای بالقوه کشنده محسوب میشود، بنابراین بسیاری از آزردگیهای وجودی ناشی از پاسخ غیر اصیل به اضطرابهای هستی فعال شده در واکنش به تهدید وجود، از جمله نشانگان افت روحیه نیز در این افراد قابل مشاهده است.
متاسفانه در ایران هم در سطح توصیف و برآورد شیوع این گونه آزردگیهای روانی و هم در سطح بررسی اثربخشی مداخلههای معتبر برای کاهش این گونه اختلالات تلاش کمی انجام شده است. بررسی مطالعات انجام شده در مورد کاهش عوارض روان شناختی متعاقب بر عفونت HIV مثبت حاکی از تمرکز این اقدامات بر پیشگیری است.
در پیشگیری اولیه، دادن آگاهیها و بیان مسائل از جنبههای روان شناختی و علل سرایت بیماری مطرح است. در پیشگیری ثانویه، هدف افزایش عزت نفس، کاهش ترس بیماران و کاهش مسائل روان پزشکی عمده در بیماران آلوده به HIV، شامل خود- ملامتگری، کاهش شدید عزت نفس و مسائل مربوط به مرگ هستند. استفاده از طیف گستردهای از روشهای رواندرمانی ممکن است برای کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به اختلالات مربوط به HIV مثبت مناسب باشد. این طیف میتواند شامل درمانهای کوتاه یا درازمدت از نوع حمایتی، شناختی، رفتاری یا روان پویشی باشد (علی بهار و همکاران، 1389). علیرغم شیوع و اثرگذاری مسائل وجودی بر افراد مبتلا به HIV مثبت، ولی متاسفانه تا قبل از تدوین این طرح نامه پژوهشی، در هیچ یک از مطالعات گزارش شده در ایران، به درمان آزردگیهای وجودی این بیماران پرداخته نشده است.
مطالعاتی که اخیراً بر روی این جمعیت کار شده است عبارت اند از علیزاده (1391) با عنوان "بررسی تاثیر برنامه رفتاردرمانی عقلانی- هیجانی بر تابآوری و سلامت روان زنان مبتلا به اچ.آی.وی/ایدز دارای سابقه سوءمصرف مواد و رفتارهای پرخطر جنسی" به این نتیجه رسیده است که آموزش مفاهیم رویکرد رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی میتواند بر افزایش سطح تاب آوری و کاهش اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به اچ.آی.وی/ایدز دارای سابقه سوءمصرف مواد و رفتارهای پرخطر جنسی موثر باشد. حسینی (1391) با عنوان "رابطهی سبکهای دل بستگی و سبکهای مقابلهی مذهبی با سلامت روان در بیماران مبتلا به HIV مثبت" به این نتیجه رسیده که مقابلهی مذهبی مثبت و سبک دل بستگی ایمن میتوانند منجر به سلامت روان بالاتر در بیماران مبتلا به HIV گردند. شریفی (1389) با عنوان "مقایسه الگوهای شخصیت بالینی و اختلالات شدید شخصیتی در بیماران مبتلا به عفونت HIV و افراد سالم" به این نتیجه رسیده است که الگوهای شخصیتی خاصی- به ویژه ضد اجتماعی و مرزی- اشخاص را در معرض آسیب پذیری بالا جهت ابتلا به عفونت HIV قرار میدهند.
به نظر میرسد برای کاهش آسیب، تدوین مداخلهای که بتواند به فرد در مواجهه با بحرانهای وجودی متعاقب این بیماری از طریق اصلاح باورهای غلط و تحریفهای شناختی مرتبط با آن کمک کند، ضروری مینماید. طبق تعریف ارائه شده توسط آرون بک (2010) شناخت درمانی، درمانی ساختار یافته، هدف مدار و متمرکز بر زمان حال است که از راهبردهای شناختی و رفتاری برای دستیابی به کاهش نشانگان استفاده میکند. این رویکرد این کار را به طور خاص باهدف قرار دادن فرآیندها و ساختارهای شناختی معیوبی که حفظ کننده ی اختلالات روانیاند، انجام میدهد. این عمل بازسازی شناختی نامیده میشود. این بازسازی راهبردی است درمانی برای شناسایی افکار و باورهای ناسازگار هستهای متعلق به اختلال هیجانی و سپس اصلاح آن ها از طریق ارزیابی میزان درست بودنشان و تولید حالت هایی از افکار که سازگارتر بوده و قابلیت جایگزین شدن دارند (نقل از دهخدا و همکاران، 1392).
شناخت درمانی باهدف قرار دادن باورهای منفی فرد، ارزیابیهای شناختی ناکارآمد و غیر انطباقی را در فرآیند مقابله تحت تاثیر قرار داده و به فرد کمک میکند تا وقایع منفی را به شیوهی متفاوتی ارزیابی و حس قویتری از کنترل برای شرایط را ایجاد نماید (سیمونی و همکاران، 2002).
هدف درمان وجودی در ارتباط با بیماریهای تهدیدکننده زندگی این است که با ایجاد فضای حمایتی به فرد کمک کند، با نگرانی های وجودی نظیر اضطراب مرگ، عدم قطعیت، بی معنایی، تنهایی و کنترل ناپذیری جهان که در اثر تهدید مرگ نهفته در بیماری سرطان تشدید میشوند، مواجه شود و ترغیب شود تا درباره زندگیاش فکر کند، گزینههای پیش رو را بررسی کند و از بین آن ها موثرترین را انتخاب کند (می46 و یالوم47، ٢٠٠٠؛ نقل از کوری، ٢٠٠۵).
به طور کلی در رویکرد شناخت درمانی هستی نگر سعی بر این است که با استفاده از فنون شناخت درمانی بتوان برخی از طرح واره ها، افکار خود آیند و خطاهای شناختی که در شکلگیری آزردگی روانی بیماران نقش مهمی دارند را اصلاح کرد. درعین حال به آن دسته از نگرانیهای وجودی نظیر اضطراب از مرگ، عدم قطعیت، بی معنایی، تنهایی و کنترل ناپذیری جهان که در اثر تهدید مرگ نهفته در بیماران تشدید میشوند و در اغلب روشهای مداخلهای به صورت نظام یافته به آن ها توجه نمیشود، نیز پرداخته شود (بهمنی و همکاران، 1389).
لذا میتوان گفت درمان عبارت است از تسهیل، جستجوی معنا و هدف در زندگی، ارتقای روابط و کمک به بیمار برای توسعه افکار و نگرشهای انطباقی (کیسان و کلارک، 2002) و احساس معنا و آرامش ذهنی که میتواند به عنوان نقطه پایانی عمومی درمان تعبیر شود (موراتا و موریتا، 2006؛ نقل از بهمنی و همکاران، 1389).
در واقع چگونگی ادراک فرد و تعبیر و تفسیری که او از رویدادهای زندگی میکند در دیدگاههای وجودی نیز همانند رویکرد شناخت درمانی مورد تاکید خاص قرار دارد و روشی که در هر دو شیوه برای نزدیک شدن به دنیای بیهمتا و منحصربه فرد ذهنی مراجع بکار میبرند عمیقاً متاثر از مفاهیم پدیدار شناختی48 است (بهمنی و همکاران، 1389).
هم رواندرمانگران وجود گرا و هم رواندرمانگران شناختی در این ایده که بازسازی "معنا" در رشد و پویایی شخصیت فرد نقش محوری در کمک به ایجاد تغییرات مثبت بازی میکند، نیز با یکدیگر موافق هستند (بورنشتاین49، 2004؛ نقل از بهمنی و همکاران، 1389).
از نظر ادواردز50 نیز هر دو دیدگاه در اهمیتی که به تغییرات آگاهی در جریان درمان میدهند با یکدیگر مشابهت دارند. رواندرمانگران وجودی به دنبال توسعه آگاهی فرد از طریق کاهش استحکام سازوکارهای دفاعی هستند تا مراجع بتواند نسبت به آن جنبههائی از خود که قبلاً آن ها را انکار یا تحریف میکرده، آگاهی یابد. شناخت درمانگرها نیز به دنبال توسعه دیدگاه مراجع از طریق کاربرد روشهای جدید تفکر و جانشین کردن پاسخهای نامعقول با پاسخهای معقول یا پاسخهای مبتنی بر تفکر منطقی هستند (بهمنی و همکاران، 1389).
لذا در نظر است تا با استفاده از روش شناخت درمانی هستی نگر به مراجعان کمک کرد تا ترغیب شوند تجربه خود را از دنیای خویش جدی بگیرند، بتوانند یاد بگیرند که بر اساس بینشی که در فرآیند درمان به دست میآورند شروع به تغییر اقدامات خود کنند، به دنیا وارد شوند و تصمیم بگیرند چگونه به صورت متفاوتی زندگی کنند، بتوانند فعالانه در طول جلسات درمان تصمیم بگیرند چه ترسها، احساس گناه و اضطرابهائی را کاوش کنند، بکوشند تا به جای کنار آمدن با مشکلات فعلی با مسائل غایی زندگی نظیر اضطراب، آزادی، مسئولیت، انزوا، بیگانگی، مرگ و معنی مواجه شوند. درعین حال با استفاده از راهبردهای شناختی، خطاهای شناختی و نیز رفتارهای نگه دارنده این خطاها را شناسایی و تغییر دهند. در مجموع انتظار میرود تا در اثر این مداخله افراد ترسها و تعارض های ناشناخته خود را نسبت به مسائل وجود دریافته و با آن ها به شیوهای اصیل و کارآمد کنار بیایند.
اگر چه مطالعات قبلی نشان دادهاند که شناخت درمانی هستی نگر (وجودی) بر کاهش آزردگیهای روان شناختی در جمعیتهای مختلف تاثیر داشته است (بهمنی و همکاران، 1389؛ نقیائی و همکاران، 2004؛ اسکندری و همکاران، 1391؛ معتمد و همکاران، 1391) اما با توجه به انتظار منطقی پیش گفت برای تاثیر این شیوه بر کاهش برخی از آلام روان شناختی بیماران HIV مثبت، تاکنون هیچ مطالعهای به اثربخشی این شیوه در کاهش نشانگان افت روحیه زنان مجرد مبتلا به HIV مثبت نپرداخته است.
بنابراین هدف پژوهش این است که "اثربخشی شناختدرمانی هستینگر را بر نشانگان افت روحیه زنان مجرد مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسان (HIV)" مورد بررسی قرار دهد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
علی رغم پیشرفتهای چشمگیر حوزه پزشکی در پیشگیری HIV مثبت، نیازهای روانی این دسته از بیماران توجه بیشتری را میطلبد. همچنین کارکرد خانواده و افرادی که با بیماریهای تهدیدکننده زندگی مانند HIVمثبت مواجه میشوند و از مراحل دشوار درمانی و روانی عبور میکنند، قویاً مورد تهدید واقع میشوند. در نتیجه نیازهای تحمیل کننده بیماری، کیفیت و شرایط زندگی آن ها را دست خوش تغییر میکند؛ بنابراین با وجود پژوهشهایی که در سالهای اخیر در حوزه سلامت روان بیماران مبتلا به HIV مثبت و خانوادهشان صورت گرفته(روائی، حسینیان و صمدی، 1385؛ سلگی، هاشمیان و سعیدی، 1386؛ قزلسفلو و اثباتی، 1390؛ رحمتی نجار کلائی، نیکنامی، امین شکروی و راوری، 1391 و علیزاده و بهرامی،1391) اما مداخلات روان شناختی گستردهای در ایران بر روی این جمعیت صورت نگرفته، عدم پرداختن همزمان مفاهیم وجودی و شناختی، لذا لزوم تدوین مداخلهای متناسب با نیازهایشان در جامعه ایران را ضروری مینماید. این بیماران علاوه بر درد جسمی، از آزردگی روانی _ وجودی نیز رنج میبرند، بنابراین انجام این پژوهش میتواند در ارائه خدمات حمایتی به این بیماران در زمینه روان شناختی مفید باشد. علاوه بر این به علت عدم وجود کافی مداخلات روان درمانی بر روی این بیماران و وجود درمانهای پزشک محور در این عرصه بر این شدیم تا پژوهشی صورت گیرد که بتواند به کاهش آلام روان شناختی این بیماران کمک کند. در واقع آنچه این بیماران نیاز دارند یک رابطه درمانی موثر و توجه به مفاهیم وجودی و پذیرش مسلمات هستی است تا بتواند زندگی خوب با طول عمر بیشتر و روحیه بالایی را داشته باشند تا دچار یاس، ناامیدی، احساس درماندگی و به طور کلی نشانگان افت روحیه نشوند و بتوانند بازندگی حال خود و تبعاتی که بیماری برای آن ها ایجاد کرده به خوبی کنار بیایند و آن ها را بپذیرند.
همچنین نتایج تحقیق میتواند بر برنامههای آموزشی افراد مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان تغییراتی ایجاد کند تا برنامههای آموزشی موثرتر باشند. لذا نتایج نشان داده شناخت درمانی هستی نگر بر افزایش امیدواری، عزت نفس و کیفیت زندگی زنانی که پس از شروع درمان سرطان غیر منتشر پستان، علائم افسردگی از خود بروز دادهاند موثر بوده است (بهمنی و همکاران، 1389)، همچنین این روش درمانی بر افزایش امیدواری و کاهش افسردگی والدینی که فرزندانشان به دلیل ابتلا به سرطان تحت درمانهای پزشکی بودهاند، موثر واقع شده است (اسکندری و همکاران، 1391)، علاوه بر این شناخت درمانی هستی نگر باعث ارتقاء امیدواری در بیماران زن مبتلا به همودیالیز شده است (معتمد و همکاران، 1391)؛ بنابراین اثربخش بودن این روش درمانی به اثبات رسیده است و پژوهشگر قصد دارد اثربخش بودن این روش درمانی را به منظور کاهش نشانگان افت روحیه و تحریفهای شناختی آزمایش نماید.
اهداف پژوهش
هدف کلی
تعیین اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسان (HIV)
اهداف اختصاصی
– کاهش نمره نشانگان افت روحیه آزمودنیها
– افزایش نمره تحریفات شناختی آزمودنیها ( با توجه به اینکه هر چه نمرات تحریفات شناختی بالاتر باشد نشان دهندهی تفکر مثبت میباشد).
اهداف کاربردی
– بررسی روش مداخلهای کارآمد به منظور کاهش نشانگان افت روحیه افرادی که ممکن است به دلیل مبتلا شدن به ویروس نقص ایمنی انسان (HIV)، در زندگی فردی شان اختلال به وجود آمده است.
– کمک به ترویج فرهنگ ارائه خدمات بهداشت روانی به بیماران مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) در بیمارستانها و درمانگاه ها.
سوالها و فرضیه ها
فرضیه ها
شناخت درمانی هستی نگر نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) را کاهش میدهد.
شناخت درمانی هستی نگر تحریفات شناختی زنان مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) را کاهش میدهد.
تعریف نظری و عملیاتی واژه ها
شناخت درمانی هستی نگر
تعریف نظری:
در رویکرد شناخت درمانی هستی نگر، با استفاده از فنون "شناخت درمانی" برخی از طرح واره ها، افکار خود آیند و خطاهای شناختی که در شکلگیری نشانگان افت روحیه وجودی بیماران نقش مهمی دارند را اصلاح میکند. درعین حال به آن دسته از نگرانیهای وجودی نظیر اضطراب از مرگ، عدم قطعیت، بی معنای، تنهایی و کنترل ناپذیری جهان که در اثر تهدید مرگ نهفته در بیماری مزمن تشدید میشوند و در اغلب روشهای مداخلهای به صورت نظامیافته به آن ها توجه نمیشود، نیز پرداخته میشود (بهمنی و همکاران، 1389).
تعریف عملیاتی:
شناخت درمانی هستی نگر طرح مداخلهای است شامل ده جلسه نود دقیقهای و هفتهای یک جلسه (بهمنی و همکاران، 1389) که توسط پژوهشگر با نظارت اساتید راهنما و مشاور برای تطبیق با نیازهای خاص بیماران مبتلا به HIV مثبت باز آرائی شده است.
نشانگان افت روحیه
تعریف نظری:
نشانگان افت روحیه بیانگر احساس فقدان معنا و هدف در زندگی، احساس ناامیدی و درماندگی، نشانهها و احساس تسلیم شدگی، ناتوانی مداوم در مقابله، بیکفایتی ذهنی و عزت نفس پایین است (وهلینگ و همکاران، 2011) و به عنوان تغییر در روحیه با طیفی از حالات روانی از دلسردی (فقدان اطمینان)، اندوهگینی (به عنوان آغاز فرایند تسلیم روانی شدن) و یاس (از دست دادن امید) گرفته تا نشانگان افت روحیه (تکمیل فرایند تسلیم روانی شدن) ادامه مییابد (کیسان و همکاران، 2001).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش بر اساس پرسشنامه سنجش نشانگان افت روحیه (DS) کیسان (2004) اندازه گیری خواهد شد.
تحریفهای شناختی
تعریف نظری:
تحریفهای شناختی به آن دسته از افکار گفته می شود که بر پایه فرضیاتی نادرست شکل گرفته و منجر به سو گیری در تفکر می شوند. این سو گیری به گونهای است که فرد را از واقعیت زندگی این جهانی دور ساخته و منجر به بروز سوء تفاهماتی بسیار در رفتارهای فردی و بین فردی می شود به گونه ای که گاه فرد به ورطه اختلالات روانی گرفتار میآید. آلبرت آلیس روانشناس معروف این خطاها را شناسایی و در قالب ده خطای شناختی معرفی نموده است. از آنجایی که بسیاری از مشکلات و هیجانات نامناسب ما از سوی تفکرات نامعقولمان است، آگاهی از این تفکرات برای رهایی از مشکلات زندگی فردی است. این تحریفات عبارت اند از: تفکر همه یا هیچ، تعمیم مبالغه آمیز، فیلتر ذهنی، بیتوجهی به امر مثبت، نتیجه گیری شتاب زده و پیشگو که شامل ذهن خوانی و تفکر اشتباه، درشت بینی و ریزبینی، استدلال احساسی، عبارت باید بهتر است، برچسب زدن و شخصی سازی (احدی،باقری و سهرابی، 1388).
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش بر اساس پرسشنامه تحریفهای شناختی حسن عبدالله زاده و مریم سالار (1389) اندازه گیری خواهد شد.
روش مطالعه
در این پژوهش از طرح تک موردی51استفاده شده است. یک آزمایش تک موردی که گاهی آن را آزمایش تک آزمودنی52 یا آزمایش سریهای زمانی53 نامیده اند، آزمایشی است که مشتمل بر تحقیق فشرده بر روی یک فرد یا تعدادی از افراد است که به عنوان یک گروه واحد در نظر گرفته میشوند. همان طور که توماس کراتوچویل توضیح داده است، طرحهای تک موردی "مشتمل بر تحلیل فشرده در ارگانیزم های واحد" است. آزمایشهای تک موردی به خوبی متناسب با پژوهشهای اصلاح رفتار است که در مشاوره، روان درمانی، مراقبتهای درمانگاهی و پژوهشهای مربوط به مواد مخدر به وفور یافت میشود (گال، بورگ و گال،٢٠٠٥؛ ترجمه نصر و همکاران، ١٣٨٦).
آزمایشهای تک موردی را نباید با پژوهش موردی54 معادل دانست. هرچند هر دو به مورد معطوف اند، ولی از نظر طرح و هدف با یکدیگر تفاوت زیادی دارند. پژوهشهای موردی به یک عمل آزمایشی وسیعتر (معمولاً یک برنامه به مقیاس بزرگ) میپردازد که در یک موقعیت میدانی اجراشده و به شدت بر داده های کیفی تکیه دارد (گال، بورگ و گال،٢٠٠٥؛ ترجمه نصر و همکاران، ١٣٨٦).
در این مطالعه از طرح AB که مبنای طرحهای تک آزمودنی است، استفاده شد. پژوهشگر این طرح را از طریق انتخاب یک شرکت کننده برای آزمایش، یک یا چند رفتار هدف، اندازههای رفتارهای هدف و یک عمل آزمایشی شروع میکند. سپس رفتار هدف به طور مکرر در خلال دوره خط پایه اندازهگیری میشود (A). سرانجام عمل آزمایشی (B) هنگامی که پژوهشگر به اندازهگیری رفتار هدف ادامه میدهد، اجرا میگردد.
اگر تفاوت بین میانگین اندازهگیریهای A و B از نظر آماری معنادار باشد، میتوانیم نتیجه بگیریم که یک تغییر پایا از مرحله خط پایه تا مرحله عمل اتفاق افتاده است. این طرح فقط باید هنگامی مورد استفاده قرار گیرد که هیچ جانشین مناسبی موجود نباشد یا اینکه پژوهشگر آن را به عنوان یک مطالعه مقدماتی انجام دهد تا به دنبال آن آزمایشی با طرحی دقیقتر اجرا کند (گال، بورگ و گال،٢٠٠٥؛ ترجمه نصر و همکاران، ١٣٨٦).
به عنوان یک قاعده کلی، در هر مرحله از یک طرح تک موردی باید طول و تعداد اندازهگیری ها تقریباً مساوی باشد، در غیر این صورت، عدم تعادل، تحلیل آماری و تفسیر اثرهای عمل آزمایشی را پیچیده میکند (گال، بورگ و گال،٢٠٠٥؛ ترجمه نصر و همکاران، ١٣٨٦). با وجود محدودیتهای این طرح در مقایسه با بقیه طرحها، از تاریخچههای موردی غیرآزمایشی درباره اثرات درمان، شواهد بهتری ارائه میکند (بیابان گرد،١٣٨٦).
در این پژوهش از دو خط پایه اولیه، ادامه خط پایه در مرحله درمان طی سه مرحله و دو خط پایه پیگیری استفاده شده است؛ بنابراین، متغیر وابسته بیست روز قبل و سرانجام در جلسه آغازین پیش از اجرای متغیر آزمایشی، به منظور اندازهگیری خطوط پایه مورد اندازه گیری قرارگرفته و نتایج آن با سه مرحله اندازهگیری در فرآیند درمان و پایان مداخله و سرانجام دو مرحله پیگیری، مورد سنجش قرار گرفت.
دلیل استفاده از این طرح در این پژوهش، در دسترس نبودن تعداد زیاد نمونهها در هنگام مطالعه، غیراخلاقی بودن بازداری درمان در مرحله خط پایه و تلاش برای بازگرداندن مراجعان به وضعیت قبل درمان است (لانتز، گریگور ٢٠٠٠، گال، بورگ و گال،٢٠٠٥؛ ترجمه نصر و همکاران، ١٣٨٦).
همچنین از آنجایی که طرحهای تک موردی به آزادی و فردیت مراجع احترام میگذارند و بودن و هستی مراجع را غنا می بخشد، بسیاری از وجودگرایان این طرح را ارزشمند تلقی میکنند (فرانکل،1996؛ کوندرات،1992؛ لانتز،1979، 1986،2001، می، 1983؛ یالوم، 1980؛ نقل از لانتز، 2004). لازم به یادآوری است، درعین حال که طرحهای تک آزمودنی از نوع A-B-A-B و طرح با خط پایه چندگانه55 روشهای کاملتری از پژوهشهای تک آزمودنی محسوب میشوند، اما به دلایل زیر از این روشها استفاده نشد:
1) استفاده از این روشها فرآیند نمونهگیری را دشوار کرده و لذا احتمال ریزش را بالا میبرد.
2) روش اندازهگیری مکرر برای جمعیت خاص این پژوهش مناسب نبود، چرا که این جمعیت شرایط روحی مناسبی برای تکمیل مکرر پرسشنامه را نداشتند و اجرای پرسشنامه به صورت مکرر در جلسات اولیه درمان، ایجاد رابطه درمانی بین مشاور و مراجع را مختل می کرد و مانع از برقراری ارتباط درمانی میگشت.
3) روشهای یادشده، بیشتر جهت اندازهگیری مشکلات رفتاری قابل مشاهده کاربرد دارد.
جامعه آماری و گروه نمونه
جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مبتلا به HIV مثبت است. گروه نمونه سه نفر از بین زنانی که در زمان نمونه گیری (زمستان 1392) جهت مشاوره و درمان پزشکی خود به کلینیک سبزه پرور کرج (وابسته به دانشگاه علوم پزشکی البرز) مراجعه و آمادگی لازم جهت شرکت در طرح مداخله را دارا و واجد شمول بودند، براساس از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب می شوند.
ملاک های شمول:
– داشتن دامنه سنی بین 20 تا 35 سال
– گذشتن بیش از یک سال از زمان تشخص ابتلا به HIV مثبت
– مجرد بودن در هنگام اجرای پژوهش (مطلقه، فوت همسر، مجرد)
– کسب نمره بالاتر از خط برش (>30) پرسشنامه نشانگان افت روحیه کیسان و همکاران (2004)
– داشتن حداقل مهارت کلامی لازم و آمادگی برای شرکت در جلسه رواندرمانی داشته باشند (براساس نتایج مصاحبه تشخیصی اولیه).
– عدم علائم افسردگی در زنان مبتلا براساس اندازه گیری پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II) به منظور تشخیص افتراقی بین افسردگی و نشانگان افت روحیه.
ملاک های عدم شمول:
– ابتلا افراد به هر نوع بیماری جدی دیگر به غیر از HIV (شامل سل، هپاتیت و ….).
– استفاده از هرگونه خدمات روان درمانی و مشاوره در زمان اجرای پژوهش و یا قبل از آن.
-وضعیت جسمانی نامناسب و ممانعت آن برای شرکت در جلسات.
– استفاده از داروهای روان پزشکی.
– علائمی حاکی از وجود اختلال جدی در محور III, II, I راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM IV) با توجه به مراجعه به پرونده های پزشکی بیماران.
روش نمونه گیری و حجم نمونه
با توجه به موضوع و نوع مطالعه، شرکت کنندگان پژوهش با استفاده از روش "نمونه گیری مبتنی بر هدف" انتخاب شدند. نمونه ها از بین بیماران مراجعه کننده به مرکز بهداشتی-درمانی سبزه پرور انتخاب شمی شوند.
مکان و زمان انجام تحقیق
محل نمونه گیری مرکز بهداشتی-درمانی سبزه پرور بود که در زمستان 1392 و بهار 1393 صورت گرفت.
متغیرها و شیوه سنجش آن ها
متغیر مستقل: "شناختدرمانی هستینگر"
شناخت درمانی هستی نگر طرح مداخلهای است شامل ده جلسه نود دقیقهای و هفتهای یک جلسه (بهمنی و همکاران، 1389) که توسط پژوهشگر با نظارت اساتید راهنما و مشاور برای تطبیق با نیازهای خاص بیماران مبتلا به HIV مثبت باز آرائی شده است.
متغیر وابسته: "نشانگان افت روحیه"
که از طریق پرسشنامه سنجش نشانگان افت روحیه (DS) کیسان (2004) مورد سنجش قرار گرفت.
متغیر کنترل: سن، مجرد، نوع بیماری، نشانگان افت روحیه بالاتر از خط برش، عدم وجود علائم افسردگی
متغیر تعدیل کننده: تحریف های شناختی که از طریق پرسشنامه تحریفهای شناختی حسن عبدالله زاده و مریم سالار (1389) مورد سنجش قرار گرفت.
ابزار جمع آوری داده ها
فرم اطلاعات جمعیت نگاری(بیوگرافی)
این فرم در برگیرنده اطلاعات زیر بود:
الف) سن، تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت تاهل و داشتن شریک جنسی
ب) نحوه ی مبتلا شدن به بیماری، سابقه بیماری روان پزشکی، مصرف داروهای روان پزشکی، سابقه شرکت در جلسات مشاوره و روان درمانی
ج) مدت تشخیص بیماری، وجود بیماری های جدی دیگر و مبتلا بودن سایر اعضای خانواده
مقیاس نشانگان افت روحیه (DS)
در این پژوهش برای سنجش نشانگان افت روحیه از مقیاس نشانگان افت روحیه کیسان و همکاران که در سال ٢٠٠٤ برای اندازه گیری نشانگان افت روحیه بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته ساخته شد، استفاده شد. این ابزار دارای ۵ خرده مقیاس فقدان معنا (۵ سوال)، ملالت (۵ سوال)، دلسردی (۶ سوال)، درماندگی (٤ سوال)، احساس شکست (٤ سوال) است و ضریب پایایی آن ٩٤% می باشد (کیسان و همکاران، ٢٠٠٤). این پرسشنامه دارای 24 سوال است که هر کدام در یک مقیاس 0-4 درجهای (هرگز، به ندرت، گاهی اوقات، اغلب و همیشه) درجه بندی شده است. نحوه نمره گذاری آن به این صورت است که سوالات 20 و 14، 4، 3، 2 خرده مقیاس بی معنایی؛ سوالات 24 و 23، 22، 21، 18، 6 خرده مقیاس یاس؛ سوالات 16 و 15، 13، 11، 10 خرده مقیاس احساس ملالت؛ سوالات 9 و 8، 7، 5 خرده مقیاس احساس درماندگی و سوالات 19 و 17، 12، 1 خرده مقیاس احساس شکست را میسنجند. قابل ذکر است که سوالات 19 و 17، 12، 6، 1 به صورت معکوس نمره گذاری میشود. ضریب روایی آن بر اساس آزمون آلفای کرونباخ توسط بهمنی و همکاران (1392) 86% به دست آمد. همچنین ضریب پایایی در جمعیت عادی در پژوهش بهمنی، فرمانی، امین اسماعیلی و نقیایی (1393)، 2/87% و در افراد مبتلا به عفونت ویروس نقص سیستم ایمنی انسان 7/96% به دست آمد.
مقیاس سنجش تحریفات شناختی
برای سنجش تحریفهای شناختی از مقیاس 20 سوالی تحریفات شناختی که توسط حسن عبدالله زاده و مریم سالار در سال 1389 ساخته شد، استفاده خواهد شد. این پرسشنامه یک ابزار محقق ساخته با هدف دستیابی به ابزاری آسان برای آگاهی از تحریفات شناختی استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده به صورت استاندارد برابر 80/0 است. پرسشنامه مورد نظر شامل 20 عبارت است که هر کدام در یک مقیاس 1-5 درجهای (کاملاً موافقم، موافقم، نظری ندارم، مخالفم و کاملاً مخالفم) درجه بندی شده است و به سنجش تحریفات شناختی مطرح شده براساس نظریه آلبرت الیس پرداخته و هر تفکر نامعقول تعداد 2 عبارت را به خود اختصاص داده است. به این ترتیب تحریف شماره یک (تفکر همه یا هیچ) عبارت 1 و 2، تحریف شماره دو (تعمیم مبالغه آمیز) عبارت 3 و 4، تحریف شماره سه (فیلتر ذهنی) عبارت 5 و 6، تحریف شماره چهار (بی توجهی به امر مثبت) عبارت 7 و 8، تحریف شماره پنج (نتیجهگیری شتاب زده و پیشگو که شامل ذهنخوانی و تفکر اشتباه) عبارت 9 و 10، تحریف شماره ششم (درشت بینی و ریزبینی) عبارت 11 و 14، تحریف شماره هفتم (استدلال احساسی) عبارت 12 و 13، تحریف شماره هشتم (عبارت باید بهتر است) عبارت 15 و 16، تحریف شماره نهم (برچسب زدن) عبارت 17 و 18، تحریف شماره دهم (شخصی سازی) عبارت 19 و 20 را مورد سنجش قرار داده است. نمره گذاری به این صورت است که هر چه جمع نمرات بالاتر باشد، نشان دهنده تفکر مثبت تر است. البته سوال یک به صورت معکوس نمره گذاری میشود.
پرسشنامه افسردگی بک (II-BDI)
II-BDIیک پرسشنامه خود گزارشی 21 آیتمی که توسط بک و همکاران (1978) برای سنجش شدت افسردگی و تعیین نشانگان افسردگی در جمعیت روانپزشکی و در جمعیت بهنجار برا تعیین افسردگی ساخته شده است. نمرات این آزمون براساس چهار گزینه 3-0 (عدم وجود نشانه خاص تا بیشترین درجه وجود آن نشانه) میباشد. در این مقیاس،جمع نمرات سوالات به این صورت تفسیر میشود: نمره 9-0 نشانه بهنجار بودن، 15-10 نشانه افسردگی خفیف، 23- 16 افسردگی متوسط و نمره بالاتر از 24 نشانه افسردگی شدید میباشد. مطالعات مربوط به پایایی و روایی این آزمون رضایت بخش بوده است. نیسی، عطاری و مجتهدزاده (1384) با شیوه دو نیمه کردن 80/0 و با روش آلفای کرونباخ 90/0 گزارش کردهاند. بک، استر و گاربین (1988) همسانی درونی این مقیاس را بین 73/0 تا 92/0 یافتهاند. گرین و همکاران (2001) ضریب آلفا را 92/0 گزارش داده اند.
قابل ذکر است که در این پژوهش از این پرسشنامه به منظور تشخیص افتراقی افسردگی و نشانگان افت روحیه استفاده شده بود.
روش تجزیه و تحلیل داده ها
بسیاری از پژوهشگران در تفسیر نتایج آزمایش های تک موردی انحصار بر داده های خام و چند آماره توصیفی تکیه کرده و به صورت ترسیم نمودارهای مقایسه روند مورد بررسی قرار می دهند. محور افقی56 مبین واحدهای زمانی و محور عمودی57 مبین واحدهای رفتار هدف است. هر نقطه داده در نمودار جداگانه مشخص شده و نقاط داده ها می تواند با خط به یکدیگر متصل شود. خطوط تیره افقی برای نشان دادن انتقال یک مرحله به مرحله دیگر (مثل مرحله خط پایه به عمل آزمایشی) مورد استفاده قرار می گیرند. با استفاده از نقاط داده های نموداری، داده های سطح میانگین رفتار هدف و احیاناً جهت شیب منحنی را در درون هر مرحله می توان تحلیل کرد. همچنین می توان مراحل مجاور یکدیگر را برای تغییرات در میانگین و شیب منحنی و سطح بین آخرین نقطه داده یک مرحله و اولین نقطه داده مرحله بعدی مقایسه کرد (گال، بورگ و گال،٢٠٠٣/ ١٣٨٦).
لذا با توجه به طرح مورد استفاده در این پژوهش، برای گزارش و تفسیر نتایج از تحلیل چشمی استفاده شد. تحلیل چشمی یکی از رایج ترین انواع تحلیل ها در طرح تک آزمودنی است که امکان سنجش اثر بالینی حاصل از برنامه مداخله و انجام تغییرات مورد نیاز در آن را برای درمانگر فراهم می کند (نقیایی، 1392). از مزایای دیگر این روش حساسیت به تفاوت های فردی و صرف مدت زمان اندک برای تحلیل آن است.
منابع فارسی
اسکندری، مهدی؛ بهمنی، بهمن و شفیع آبادی، عبدالله (1391). اثربخشی گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افزایش امیدواری و کاهش افسردگی والدینی که فرزندانشان به دلیل ابتلا به سرطان تحت درمان های پزشکی قرار دارند. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره. دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران.
احدی، حسن؛ باقری، فریبرز و سهرابی، فرامرز. (1388). خطاهای شناختی. دفتر مطالعات و آموزش نیروی انسانی سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی. شناسه 6016. ویرایش اول
بیابان گرد، الف. (1386). روش های تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی. تهران: نشر دوران. جلد اول
بیان زاده س .ا؛ بیرشک. ب؛ متقی پور، ی؛ بوالهری، ج، (1384) مشاوره در ایدز. تهران: واحد انتشارات انستیتو روان پزشکی تهران، مرکز همکاری های مشترک سازمان جهانی بهداشت در بهداشت روانی.
بهمنی، بهمن؛ اعتمادی احمد؛ شفیع آبادی، عبدالله؛ دلاور، علی و قنبری مطلق، علی (1389). گروه درمانی شناختی هستی نگر و شناخت درمانی آموزش محور در بیماران مبتلا به سرطان سینه. روانشناسی تحولی، روانشناسان ایران. سال ششم. شماره 23
بهمنی، بهمن؛ اسکندری، مهدی؛ حسنی، فریبا؛ دکانهای فرد، فریده و شفیع آبادی، عبدالله. (1392) تاثیر گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افسردگی و امیدواری والدین فرزندان مبتلا به سرطان. فصلنامه علمی-پژوهشی روان شناسی سلامت. سال دوم. شماره2
بهمنی، بهمن؛ کرمانی رنجبر، قنبری مطلق و اسکندری، مهدی. (1391) اثربخشی مداخله گروه درمانی شناختی وجودگرا بر بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان. سمینار بین المللی خدمات تسکینی حمایتی در بیماران مبتلا به سرطان پستان. دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی.
بهمنی، بهمن؛ نقیائی، مائده؛ علی محمدی، فهیمه و دهخدا، آیدا. (1392). اضطراب وجودی، دلزدگی وجودی و افسردگی در مادران کودکان مبتلا به بیماری های بالقوه مهلک. مجموعه مقالات سومین همایش ملی روانشناسی(روانشناسی، تربیت، کار و سلامت). دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت. اردیبهشت ماه 1392.
پروچاسکا،جیمز.او،نورکراس،جان.سی. (١٩٥٧). نظریه های روان درمانی. (ترجمه سید محمدی، یحیی. ١٣٨٩). تهران: انتشارات رشد
حسین زاده، علی(1387). تحریف های شناختی. مجله علمی-ترویجی معرفت. سال17 شماره 135
حسینی؛ سید محمد داوود؛ ملازاده، جواد؛ افسر کازرونی، پروین و امینی لاری، محمود (1391). رابطهی سبک های دلبستگی و سبک های مقابلهی مذهبی با سلامت روان در بیماران مبتلا به HIV مثبت. فصلنامه اصول بهداشت روانی. سال چهاردم. شماره یک
دهخدا، آیدا؛ بهمنی، بهمن؛ دادخواه، اصغر و گودرزی پور، کوروش(1392). اثربخشی شناخت درمانی معنویت محور در کاهش علائم افسردگی مادران کودکان مبتلا به سرطان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران
رحمتی نجار کلائی، فاطمه؛ نیکنامی، شمس الدین، امین شکروی، فرخنده و راوری، علی (1391). مجله تحقیقات کیفی در علوم سلامت. سال اول شماره 2
رحیمی، زهرا؛ بهمنی، بهمن و دادخواه، اصغر(1392) اثربخشی مشاوره شناختی معنویت محور بر کاهش افت روحیه سالمندان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران.
رحیمیان بوگر، اسحق. (1388). روان شناسی بالینی سلامت. تهران: انتشارات دانژه
روایی، فریبا؛ حسینیان، سیمین و صمدی، پروین (1385). بررسی تاثیر روان درمانی حمایتی بر بهبودکیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV مثبت. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه الزهرا
سلگی، زهرا؛ هاشمیان، کیانوش و بهمن، سعیدی پور(1386). بررسی تاثیر شناخت درمانی گروهی در کاهش افسردگی بیماران مرد hiv مثبت.مجلیه علمی پژوهشی مطالعات روانشناختی، دوره سوم شماره چهارم
شادلو، بهرنگ؛ امین اسماعیلی، معصومه؛ رحیمی موقر، آفرین (1392). مشاوره و آزمایش HIV. تهران: سازمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. چاپ اول
شاکری، جلال؛ پرویزی فرد، علی اکبر و امین زاده، جابر (1387). وضعیت روانی بیماران HIV مثبت مراجعه کننده به مراکز مشاوره مرکز بهداشت کرمانشاه. فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، سال دهم، شماره یک ،39-31.
شریفی، محمد امین؛ محمود علیو، مجید و هاشمی نصرت آباد، تورج (1389). مقایسه الگوهای شخصیت بالینی و اختلالات شدید شخصیتی در بیماران مبتلا به عفونت HIV مثبت و افراد سالم. فصلنامه روانشناسی بالینی و شخصیت. سال سوم، شماره چهارم.
عبدالله زاده، حسن و سالار، مریم (1389). تدوین و روایی پرسشنامه تحریفات شناختی. ؟.
علی بهار، محمد؛ باقری، فریبرز و احدی، حسن (1389). برنامه درسی ایدز و ابعاد مداخلات روانشناختی آن. تهران
علیزاده، سپیده و بهرامی، حبیب. (1391) بررسی تاثیر برنامه رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی بر تاب آوری و سلامت روان زنان مبتلا به اچ آی وی/ایدز دارای سابقه سوء مصرف مواد و رفتارهای پرخطر جنسی. پایان نامه کارشناسی ارشد
قزسلو، مهدی و اثباتی، مهرنوش(1390) اثربخشی گروه درمانی امیدمحور بر بهبود کیفیت زندگی مردان مبتلا به HIV مثبت. مجله علمی پژوهشی اندیشه و رفتار. دوره ششم شماره 22
کوری،جرالد(1937). مورد پژوهی در مشاوره و روان درمانی (ترجمه شفیع آبادی، عبداله، حسینی،بیتا، 1390). تهران: نشر جنگل، چاپ چهارم.
کوری، جرالد(٢٠٠۵). نظریه و کاربست مشاوره و روان درمانی .ترجمه سید محمدی، یحیی. (١٣٨۵).تهران: نشر ارسباران
گال، مردیت، بورگ، والتر، گال، جویس. (1942). روش های تحقیق کمی و کیفی در علوم تربیتی و روانشناسی ترجمه نصر، احمدرضا، عریضی، حمیدرضا، ابولقاسمی، محمود، باقری، خسرو، علامت ساز، محمدحسین، پاک سرشت، محمدجعفر، دلاور، علی، کیامنش، علیرضا، خوی نژاد، غلامرضا(1391). تهران: نشر دانشگاه شهید بهشتی و سمت. جلد دوم، چاپ پنجم.
لیهی، رابرت. (؟)، فنون شناخت درمانی .ترجمه فتی،لادن؛ شکیبا، شیما؛ طهماسبی مرادی، شهرزاد؛ ناصری، حسین و ضیایی، کاوه(1387). تهران: انتشارات دانژه. چاپ دوم
معتمد، ر. و بهمنی، بهمن (1391). اثر بخشی گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افزایش امیدواری و کاهش افسردگی مردان در حال همودیالیز. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره – دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران.
نظری، علی محمد. ضرغامی، سعید. (1388). روان درمانی وجودی، درمان فردی و گروهی. تهران: نشر پازینه.
نظری، وکیل؛ محمدخانی، پروانه؛ دولت شاهی، بهروز(1390). مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری غنی شده و زوج درمانی تلفیقی رفتاری در افزایش رضایت زناشویی.فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی، سال ششم، شماره 22، ص 175-149.
نقیایی، مائده؛ بهمنی، بهمن؛ خراسانی، بیژن و قنبری مطلق، علی(1392). اثربخشی زوج درمانی مبتنی برتلفیق رویکرد وجودگرایی ومدل اولسن دررضایتمندی زناشویی وکارکردخانواده ی زنان ماستکتومی شده وهمسرانشان پایان نامه کارشناسی ارشد
هابلی، جان (1948). ایدز(پیدایش، نشانه ها، انتقال، پیشگیری و امید درمان). ترجمه غفاری، علی (1386). تهران: انتشارات جوانه رشد
یالوم ، اروین،( 1980) روان درمانی اگزیستانسیال. ترجمه حبیب، سپیده. (1390). تهرا:. انتشارت نی
مرکز مدیریت بیماریها وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی(1392). آخرین آمار مربوط به عفونت HIV/AIDS جمهوری اسلامی ایران. جهت بهره برداری عمومی. تهران: مولفان
منابع لاتین
American Cancer Society. (2011-2012). Breast cancer facts & figures. Web page. www.ACS.org.
Amin-Esmaeili, M., Rahimi-Movaghar, A., Haghdoost, A. A., Mohraz, M. (2012). Evidence of HIV epidemics among non-injecting drug users in Iran: a systematic review. Addiction. 107(11): 1929-38.
Beck, A.T. (1979). cognitive therapy: Nature and relation to behavior therapy. Behavior therapy , 1 .184-200.
Beck, T., Steer, A., Garbin, G. (1988). Analysis of the psychometric properties of the Spanish version of the beck depression inventory in argential. Psychiatric Reserch, 79, 27-285.
Blair, R.G. (2004). Helping older adolescents search for meating in depression. Journal of mental Health counseling. Vol. 24, PP.333-348.
Bornstein, Robert. F. (2004). Integrative gognitive and existential treatment strategiesin psychotherapy with dependent patients. Journal of contemporary sychotherapy, Vol. 34. No. 4, winter. 2004
Boscaglia, N., & Clarke, D.M. (2007). Sense of coherence as a protective factor for demoralization in women with a recent diagnosis of gynaecological cancer. Psychooncology. 16(3):189-195
Breitbart, W. (2001). Sprituality and meaning in supportive care. Supportive Care in Cancer. 10(4), 272-280.
Messer, S. B. (1992). A critical examination of belief structures in integrative and eclectic psychotherapy. In J. C. Norcross&M. R. Goldfried (Eds.), Handbook of psychotherapy integration (pp. 130-165). New York: Basic Books
McGrath, P. (2002). Creating a language for "spiritual pain" through research: a beginning. Supportive Care in Cancer, 10, 637−646.
Millespugh. D. (2005). Assessment and response to spiritual pain:Part 1, journal of palliative medicine.919-923.
Mok, E., Lau, K-P., Lam, P., W-M., Chan L-N., Ng J.S.C. & Chan K-S. (2010). Scholary writing Healthcare professionals' perceptions of existential distress in patients with advanced cancer. Journal of Advanced Nursing, 66(7), 1510-1522.
Morita, T.T,. sunoda, J., Inoue, S. (2000).An exploratory factor analysis of existential suffering in Japanese terminaly ill cancer patients. Psycho-oncology,9: 164-168
Morita, T.T., sunoda, J., Inoue, S. (2003). An exploratory factor analysis of existential suffering in Japanese terminaly ill cancer patients. Psycho-oncology,9: 164-168
Mullane, M., Dooley, B. E., Bates, U. (2009). Validation of the Demoralization Scale in an Irish advanced cancer sample. Palliative and Supportive Care. 7, 323-33
Mun-Yin Ho, S., Wal-chuho, J., Ka-yan pau, B., Pul-hung hul, B., Sze-mun wong, R. &Wai chua, A. (2012). Hope- based intervention for indivigule susceptible.Journal psychological reactions, to HCRC
Murata, H., Morita, T. (2006). Japanese Task Force: The first step of a nationwide project. Palliat support care ,4, 279-285.
Oliva, J., Roa, C. & Dellion, J. (2003). indirect costs in Ambulatory patient whit- HIv/AIDS in spain:Apilot study Pharmacoeconomics.21(15),1113-112
Ottens, A. J., Hanna, F. J,. (1998). Cognitive and existential therapies: Toward an integration. Psychotherapy,3,312-324.
Randy A. Sansone. (2010) Demoralization in patients with medical illness. Psychiatry. 7-42p8(7)
Sansone, R. A., Sansone, L.A. (2010). Demoralization in patient with medical illness Psychiatry(Edgemont). 7.42-45
Schreiber, R., Bruce, A., Boston, P. (2011). Existential suffering in the palliative care setting: An integrated literature review, Journal of Pain and symptom Management, 3,604-618
Scoili, A., MacNei, S., Partridge., Tinker,E. & Hawkin.E. (2012). Hope.hiv and health:Aprospective study AIDS.24,2,149-156.
Stevens, J,. (1992). Predictors of existential openness. Journal of Research in Personality ,26,32-43.
Strang, P. (1997). Existential consequences of unrelieved cancer pain. Palliat Med ,11 ,299-305.
Surjeet sahoo(2009). Psychiatry,Mohapatra, Demoralization Syndrome-a conceptualization. Orissa Journasl ,Sahoo. 16. 18-20
U.S National Center for Health Statistics.Medicine Net.com.(2011).Web page. www.//.Medterms.com/Script/main/art.asp.article key:2731
Vehling, S., Lehmann, C., Oechsle, K., Bokemeyer, C., Krull, A., Koch, U., Mehnert, A. (2012). Is advanced cancer associated with demoralization and lower global meaning. The role of tumor stage and physical problems in explaining existential distress in cancer patients. Psycho-Oncology, 21, 54-63.
Westman, B., Bergenmar, M., Andersson, L. (2006). Life , illness and death-existential reflections of a Swedish sample of patients who have undergone curative treatment for breast cancer. European Journal of Oncology Nursing,10, 169-176.
Wong, P.T.P., Wong, L.C.J. ( 2013 ). Communucation with other: Existential crisis triggers a marital crisis.http://www.drlilianwong.com.
World Health Organization (2007). Guindance on Provider-Initiated HIV Testing & Counselling in Health Facilities. Geneva: WHO Publications;
1. Oliva
2. Roa
3. Dellion
4. Kaut
5. Chochinov
6. Cann
7. Morita
8. Spiritual pain
9. Self-meaning
10. Kissane
11. Clarck
12. Existential anxiety
13. Koenig
14. Jim
15. Golden-kreutz
16. Richardson
17. Anderson
18. Kernan
19. Lepore
20. Cohen
21. Kuten
22. Stevens
23. Leung
24. Esplan
25. Existential distress
26. Turmoil
27. Remorse
28. Powerlessness
29. Futility
30. Meaninglessness
31. Demoralization
32. Clark
33. Vehling
34. Lehmann
35. Oechsle
36. Bokemeyer
37. Krull
38. Koch
39 .Mehnert
40. Schreiber
41. Bruce
42. Boston
43.Vatson
44. Pervasive Anhedonia
45. Anticipatory Anhedonia
46. May
47. Yalom
48. Phenomenology
49. Bornstein
50. Edvards
51. Single-case experiment
52. Single-subject experiment
53. Time-series experiment
54. Case study
55Multiple baseline designs
56. Abscissa
57. Ordinate
—————
————————————————————
—————
————————————————————
115