طرحواره درمانی
طرح واره به طور کلی، به عوان ساختار، قالب یا چهارچوب تعریف می شود. در حوزه رشد شناختی، طرح واره را به صورت قالبی در نظر می گیرند که براساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند. علاوه بر این، ادراک از طریق طرح واره، واسطه مندی می شود و پاسخ های افراد نیز توسط طرح واره جهت پیدا می کنند. طرح واره، بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایز کننده یک واقعه است. به عبارت دیگر، طرحی کلی از عناصر برجسته یک واقعه را طرحواره می گویند(جفری و همکاران،1950؛ ترجمه حمید پور و اندوز، 1389).
طرحواره درمانی1 روشی است برای حل اختلافات که توسط یانگ (1990) بوجود آمده است. که طرحواره درمانی روش نوین و یکپارچه است که عمدا براساس بسط و گسترش مفاهیم و روش های درمان شناختی رفتاری کلاسیک بناشده است. طرحواره درمانی، اصول و مبانی مکتب های شناختی-رفتاری، دلبستگی، گشتالت، روابط شی، ساختار گرایی و روان کتوی را در قالب یک مدل درمانی و مفهومی ارزشمند تلفیق کرده است. با این وجود، طرحواره درمانی یک درمان التقاطی نیست که از طریق آزمایش و خطا پیش برود، بلکه مبتنی بر یک نظریه منسجم و یکپارچه است. هرچند مفاهیمی از مکاتب دیگر گرفته ولی از بسیاری جهات با آنها متفاوت است. این شیوه درمان، شیوه جدیدی از روان درمانی را تدارک می بیند مخصوصا برای بیماران مبتلا به اختلالات روان شناختی مزمن و مقاوم مناسب است (یانگ2، 2003).
یانگ و همکارانش معتقدند که طرحواره های ناسازگار اولیه به دلیل ارضا نشدن نیازهای هیجانی اساسی دلبستگی ایمن (مانند نیاز به امنیت، محبت، پذیرش و ثبات) خودگردانی، کفایت و هویت، آزادی در بیان نیازها و هیجان سالم، خود انگیختگی، تفریح، محدودیت های واقع بینانه و خویشتن داری در دوران کودکی بوجود آمده اند (سگین3، 2007).
یانگ هیجده طرحواره ناسازگار را بیان می کند که شامل: محرومیت هیجانی، رها شدگی/بی ثباتی، بی اعتمادی/بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، نقص/بی مهری، شکست در پیشرفت، وابستگیف بی کفایتی علمی، آسیب پذیری نسبت به ضرر بیماری، گرفتاری، اطاعت، ایثارف فداکاری، بازداری هیجانی، معیارهای سخت گیرانه، مستحق بودن/برتری داشتن، خویشتن داری/خودانظباتی ناکافی، تحسین/جلب توجه، نگرانی/بدبینی، خود تبعیضی می باشند (شریفی، 1388).
طرحواره درمانی چهار راهبرد را در بر می گیرد که شامل: راهبردهای شناختی، راهبردهای تجربی، راهبردهای رفتاری و راهبردهای بین فردی. هدف این راهبردها اصلاح طرحواره ها، سبک های مقابله ای و ذهنیت هاست. معمولا فرایند تغییر را با تکنیک های شناختی شروع می کنیم(جفری و همکاران،1950؛ ترجمه حمید پور و اندوز، 1389).
تکنیک های شناختی
تکنیک های شناختی به بیمار کمک می کنند بتوانند برای زیر سوال بردن طرح واره ها، صدای سالمی را در ذهن خودش بوجود بیاورد و بدین ترتیب ذهنیت سالم خود را توانمند سازد. درمانگر به بیمار کمک می کند تا در برابر طرحواره، موضعی منطقی و عقلانی طرح ریزی کند.تکنیک های شناختی عبارتند از(جفری و همکاران،1950؛ ترجمه حمید پور و اندوز، 1389) :
1. آزمون اعتبار طرح واره
2. تعریف جدید از شوهد تایید کننده طرح واره.
3. تدوین و ساخت کارت های آموزشی.
4. تکمیل فرم ثبت طرح واره.
5. ارزیابی مزایا و معایب سبک های مقابله ای بیمار
6. برقراری گفتگو بین "جنبه سالم" و "جنبه طرحواره".
تکنیک های تجربی
تکنیک های تجربی، دو هدف عمده دارند: الف) برانگیختن هیجان های مرتبط با طرح واره های ناسازگار اولیه و؛ ب) باز والدینی بیمار به منظور بهبود هیجان ها و ارضای نسبی نیازهای بر آورده نشده دوران کودکی.این تکنیک ها عبارتند از(جفری و همکاران،1950؛ ترجمه حمید پور و اندوز، 1389):
1. ارایه منطق استفاده از چنین تکنیک ها در درمان؛
2. انجام گفتگوهای خیالی؛
3. باز والدینی در حین کار با تصاویر ذهنی؛
4. تصویر سازی هنی وقایع آسیب زا؛
5. نوشتن نامه به عنوان تکلیف خانگی؛
6. تصویر سازی ذهنی به منظور الگو شکنی؛
الگو شکنی رفتاری
این مرحله طولانی ترین و در برخی موارد حساس ترین بخش طرحواره درمانی است. بدون انجام این مرحله، احتمال عود اختلال بالاست. بدون تغییر الگوهای رفتاری، حتی اگر بیمار نسبت به طرح واره های ناسازگار اولیه خود بینش پیدا کند و تکنیک های شناختی و تجربی را نیز انجام دهد، اختلال دوباره خودش را نشان می دهد.مراحل الگو شکنی رفتار عبارتند از(جفری و همکاران،1950؛ ترجمه حمید پور و اندوز، 1389):
1. آمادگی برای انجام رفتارهای الگوشکنی رفتاری؛
2. تعیین رفتارهای خاص به عنوان آماج های احتمالی تغییر؛
3. اولویت بندی رفتارها برای الگو شکنی؛
4. افزایش انگیزه برای تغییر رفتار؛
5. تهیه کارت آموزش؛
6. تمرین رفتارهای سالم از طریق تصویر سازی ذهنی و ایفای نقش؛
7. توافق در انجام تکلیف خانگی؛
8. مرور و بررسی تکالیف خانگی؛
درمان فراشناخت
فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش و فرایند شناختی که در آن ارزیابی با کنترل شناختی وجود داشته باشد(موسیس4 و بیرد5، 2002). نخستین بار آدرین ولز درمان فراشناختی را مطرح کرد. درمان فراشناختی از طریق تغییر توجه به حذف سبک های تفکر ناسازگارانه – به عنوان مانعی در جهت پردازش شناختی و هیجانی طبیعی – پرداخته و انعطاف پذیری در کنترل شناختی را افزایش می دهد. همچنین، تکنیک ذهن آگاهی گسلیده که با آگاه ساختن از رویدادهای درونی بدون پاسخدهی به آن ها منجر به ایجاد فرا آگاهی می شود از جمله تکنیک های اصلی این درمان است(ولز، 2008، ترجمه محمد خانی، 1390).
تکنیک های درمان فراشناختی عبارتند از: تکنیک آموزش توجه؛ تکنیک ذهن آگاهی گسلیده؛ باز تمرکز دهی موقعیتی توجه؛ راهبرد سرکوب-عدم سرکوب؛ راهبرد نگرانی و نشخوار فکری (راهبردهای مقابله ای ناکارآمد) و …
جدول 1. محتوای جلسات الگوی درمان فراشناختی ولز
جلسات
محتوای جلسات
جلسه اول
بیان قوانین و اهداف جلسات گروهی/ فرمول سازی مشکل بیماران براساس مفاهیم فراشناختی، تعریف توجه به ابعاد آن و استفاده از تکنیک آموزش توجه
جلسه دوم
آموزش تکنیک ذهن آگاهی گسلیده و آزمایش سرکوب-عدم سرکوب
جلسه سوم
آموزش تکنیک به تعویق انداختن توجه متمرکز بر باورهای کنترل ناپذیری
جلسه چهارم
آموزش تکنیک متمرکز کردن توجه بر نشانه های ایمنی
جلسه پنجم
استفاده از تکنیک رویارویی و جلوگیری از پاسخ متمرکز بر باورهای اطمینان بخشی
جلسه ششم
آموزش تکنیک ایجاد تغییر در پایش تهدید متمرکز بر باورهای خود آگاهی
جلسه هفتم
استفاده از تکنیک اسناد دهی مجدد کلامی و رفتاری متمرکز بر باورهای خطر
جلسه هشتم
آموزش تکنیک بررسی شواهد مخالف و آماده کردن اعضا برای موانع موجود در به کارگیری تکنیک ها
منابع فارسی:
شاپیرو، فرانسیس؛ و سیلک فارست، مارگوت.(بی تا). حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد. مترجمان، کیانوش هاشمیان، هاتف زمانی، محمدرضا عبدلی بیدهندی(1379)، چاپ اول،تهران:انتشارات بین الملل شمس.
شریفی، ناصر. (1389). مقایسه اثربخشی دو رویکرد خانواده درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی و نظام عاطفی بوون بر طرحواره های ناسازگار اولیه، تفکیک خویشتن، سبک های مشاوره دلبستگی و میل به طلاق در مراجعان متقاضی شهر سقز. پایان نامه دکتریف دانشگاه اصفهان.
علیلو، مجید محمود و شریفی، محمد امین. (1390). رفتاردرمانی دیالکتیکی برای اختلال شخصیت مرزی. چاپ اول، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ولز، آ. (2008). راهنمای عملی درمان فراشناخت اضطراب و افسردگی. ترجمه: شهرام محمد خانی (1390). تهران: انتشارات ورای دانش.
یانگ، جفری؛ کلوسکو، ژانت؛ و ویشار، مارجوری. (1950). طرح واره درمانی (راهنمای کاربردی برای متخصصین بالینی). ترجمه حسن حمید پور و زهرا اندوز (1389). تهران: ارجمند.
منابع انگلیسی:
Baer, R. A. (2003). Mindfulness training as a clinical intervention: A conceptual and empirical review. Clin Psychol. 2003; 11: 56-78.
Barron, J., Curtis, M. A., Grainger, R. D.(1998). Eye movement desensitization and reprocessing. Journal of the American Psychiatric Nurses Association, 4, 5: 140-144.
Diodona, F. (2009). Hand book Of mindfulness. New York: Willy press; 36-65.
Duart, C. S., Bordin, I. A., Yazigi, L., & Mooney, J. (2005). Factors associated with stress in mothers of children with Autism. Community Mental Health
Harris R. )2006(. Embracing your demons: An overview of aceeptance and commitment therapy. Psychotherapy in Australia ; 21(4):2-8.
Hayes S. C., Luoma, J. B., Bond, F. W., Masuda, A., & Lillis J. (2006). Acceptance and commitment therapy: model, processes and outcomes. Behav Res Ther. 44(1):1-25.
Kabat – zinn, J. (1990). Full catastrophe living: using the wisdom of your body and. mind to face stress, pain and illness. New York: Dell Publishing.
Linehan, M. M . (1993). Cognitive-Behavioral Treatment of Borderline Per-sonality Disorder. New York, Guilford.
Miller, A. L., Rathus, J., Linehan , M. M. (2007). Dialectical Behavior Therapy with Suicidal Adolescents. New York, Guilford.
Moses, L.J., & Baird, J.A. (2002).Meta-cognition.In R. A. Wilson & F.C. Keil (Eds.), The MIT encyclopedia of thecognitive sciences.1th ed. (PP.96- 116). Cambridge, MA: MIT Press
Novo, P., Landin-Romero, R., Radua, J., Vicens, V., Fernandez, I., Garcia, F., Pomarol-Clotet, E., McKenna, P., Shapiro, F., & Amann, B. L. (2014). Eye movement desensitization and reprocessing therapy in subsyndromal bipolar patients with a history of traumatic events: A randomized, controlled pilot-study. Psychiatry Research, 219, 1, 30: 122-128.
Segal, Z. V., Williams, J. M. G., & Teasdale, J. D. (2002). Mindfulness-based cognitive therapy for depression: A new approach to preventing relapse. New York: Guilford press: 121-145.
Shapiro , F. (2001). Eye Movement desensitization and reprocessing: Basic principles, Protocols and Procedures. New York: Gilford Press .
Shapiro F.(2003). Eye movement desensitization and reprocessing. Second Edition: Basic principlesprotocols, and procedures. New York: The Guilford Press; P. 427.
Shapiro, F. (2002). EMDR as an Integrative psychotherapy approach: Experts of divers orientations explore the paradigm prism . Washington DC: APA Books .
Skeen,M. (2007) . A. schema-focused analysis of Philip carey in w. somerset maughams "of human Bondage " The wright Institute, 105,481-9.
Wagner, A.‚ Rizvi, S.L., Harned, M.S.(2007). Application of dialectical behavior therapy to the treatment of complex trauma-related problems: when one case formulation not fit all. J Trauma Stress; 31: 391-400.
Young, J.E. (2003).Schema therapy (pp:123-218). New York: Guilford.
1 schema-focused therapy
2 Young, J.E
3 Skeen,M
4 Moses, L.J
5Baird, J.A
—————
————————————————————
—————
————————————————————