تارا فایل

مبانی نظری، مدل ها، تکنیک ها و پروتکل ده جلسه طرحواره درمانی پکیچ کامل


پکیج (پروتکل) طرحواره درمانی

مبانی نظری و اصول طرحواره درمانی:
طرحواره درمانی: مدل مفهومی
* طرحواره درمانی یک مدل نظری و درمانی تلفیقی و وحدت بخش است.
* این روش به منظور درمان اختلالات روانی مزمن که به درمان متعارف مقاوم هستند طراحی شده است.
* هدف این مدل، درمان مشکلاتی است که ریشه ی عمیق در دوران رشد کودکی و نوجوانی دارند.
* طرحواره درمانی، تلفیقی از اصول و مبانی مکاتب شناختی رفتاری، دلبستگی، گشتالت، روابط
* موضوعی، ساختارگرایی و روانکاوی است.
* طرحواره درمانی ترکیبی از روش ها و فنون شناختی، رفتاری، بین فردی و تجربه گرایانه است.
موارد مناسب برای طرحواره درمانی
* اختلالات شخصیتی شدید
* مشکلات یا اختلالاتی که به مدت طولانی و به صورت مزمن وجود داشته اند
* اختلالات محور یک که به درمان متعارف پاسخ نمی دهند
* عود مکرر اختلال محور یک
* وجود مشکل مبهم و در عی نحال گسترده
* مشکلات ارتباطی طولانی مدت
* اجتناب مفرط
* الگوهای تفکر و رفتار دگم
* به شکلی غیر متعارف طلبکارانه، مستحقانه و محتاجانه برخورد کردن
مقایسه با مدل بک
* تأکید بیشتر بر رابط هی درمانی
* تأکید بیشتر بر عاطفه (مثلاً تجسم ذهنی، ایفای نقش)
* بحث بیشتر در مورد ریش ههای کودکی و فراین دهای رشدی
* تأکید بیشتر بر سب کهای مقابل های
* تأکید بیشتر بر ت مهای بنیادین
تعریف طرحواره ی ناسازگار اولیه
* یک تم یا الگوی گسترده ی عمیق و فراگیر است.
* در بردارنده ی خاطرات، احساسات جسمانی، هیجانات و شناخ تها است.
* در مورد خود فرد و رابط هاش با دیگران است.
* در طول دوران کودکی و نوجوانی به وجود آمده و در طول زندگی همچنان فعال بوده و رشد م یکند.
* تا حدود قابل توجهی ناکارٓامد و بدکنش است.
* رفتار از طرحواره نشات می گیرد ولی بخشی از طرحواره محسوب نمی شود.

ویژگی های طرحواره های ناسازگار اولیه
* طرحواره ها یک تم هستند، نه صرفاً یک باور .
* طرحواره های ناسازگار اولیه از نظر شدت، فراگیری و گستردگی، و فراوانی بر روی پیوستار جای م یگیرند. یعنی این طرحواره ها از نظر شدت و میزان فعالیت در ذهن با هم تفاوت دارند. هر قدر طرحواره شدیدتر باشد، موقعیت های بیشتری ان را فعال کرده و هیجان منفی ناشی از ان شدت و طول مدت بیشتری خواهد داشت.
* معمولا طرحواره ها در اثر تجارب ناگوار مکرر دوران کودکی و نوجوانی شکل می گیرند. در واقع می توان گفت که طرحواره ها حاصل تعامل مزاج و تجارب ناخوشایند هرروزه ی کودک با والدین، خواهر و برادرها و همسالان هستند.
* بسیاری طرحوار هها در مراحل پی شکلامی رشد (در کهن مغز و امیگدالا) شکل م یگیرند.
* هر حادثه روزمره یا تغییر حال ت خلقی که مرتبط با طرحواره باشد، می تواند طرحواره را برانگیخته و بیدار کند.
* طرحواره ها م یتوانند به صورت قابل ملاحظه ارضای نیازهای اساسی به خودمختاری، ارتباط، ابراز خویشتن و غیره را مختل سازند.
* طرحواره ها برای بقای خودشان می جنگند. بیماران در زندگی روزمره خود و تعاملاتشان با دیگران طوری عمل می کنند که طرحواره های انها تایید شود.
* طرحواره ها معمولاً خود تداوم بخش هستند. تغییر دادن انها با استفاده از فنون کوتاه مدت میسر نیست.
طرحواره های شرطی و غیر شرطی
* طرحواره های غیرشرطی در اوایل رشد ایجاد شده و معمولا در مرکز ساختار شناختی قرار دارند.
* این طرحواره ها باورهایی غیر شرطی در مورد خود و دیگران هستند.
* در مورد طرحواره های غیرشرطی هیچ چیزی نمی تواند شرایط را تغییر دهد و در هر صورت فرد بی کفایت یا دوست نداشتنی است.
* طرحواره های شرطی ثانویه هستند. این طرحواره ها بعدها ایجاد می شوند و شرایطی را برای تغییر مطرح می کنند"اگر همیشه هشیار و اماده باشم می توانم از بدبختی پیشگیری کنم.
* پیروی از شرایط طرحواره های شرطی همیشه امکان پذیر نیست و در نهایت فرد با طرحواره غیرشرطی خود روبرو می شود.
طرحواره های شرطی و غیر شرطی
طرحواره های غیرشرطی
o •رها شدگی/ بی ثباتی
o •بی اعتمادی/بدرفتاری
o •محرومیت هیجانی
o •نقص
o •وابستگی/بی کفایتی
o •آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری
o •خود تحول نیافته/گرفتار
o •شکست
o •منفی گرایی/بدبینی
o •تنبیه
o •استحقاق/بزرگمنشی
o •خویشتن داری /خودانضباطی ناکافی
طرحواره های شرطی
o •اطاعت
o •ایثار
o •پذیرش جویی/ جلب توجه
o •بازداری هیجانی
o •معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی
ریشه های طرحواره
* نیازهای بنیادین و محوری
* تجارب ناخوشایند کودکی و نوجوانی
* مزاج و سرشت
آثار فرهنگی نظیر قومیت، طبقه اجتماعی- اقتصادی، مذهب و غیره
نیازهای بنیادین و محوری کودکی
* دلبستی ایمن به دیگران (شامل نیاز به امنیت، ثبات، محبت و پذیرش)
* خودگردانی، کفایت و هویت
* آزادی در بیان نیازها و هیجان های سالم
* خودانگیختگی و تفریح
* محدودیت های واقع بینانه و خویشتن داری
طرحواره و نیازهای رشدی
* این نیازها جهان شمول هستند و همه انسانها این نیازها را دارند.
* افراد سالم می توانند این نیازها را به طور سازگارانه ای ارضا کنند.
* گاهی اوقات تعامل بین خلق و خوی سرشتی کودک با محیط اولیه نه تنها این نیازها را ارضا نمی کند، بلکه باعث ناکامی آنها می شود.
* طرحوار ههای ناسازگاران هی اولیه زمانی شکل م یگیرند که نیازهای ویژه و بنیادین دوران کودکی برٓاورده نشوند.
* هدف طرحواره درمانی این است که بیمار بتواند راههای سازگارانه تری برای ارضای این نیازهای هیجانی پیدا کند.

تجارب ناخوشایند کودکی و نوجوانی
• نقش خانواده اولیه در شکل گیری طرحواره های اولیه
– ناکامی نیازها
• محرومیت هیجانی، رهاشدگی
– آسیب دیدن و قربانی شدن
• بی اعتمادی/بدرفتاری، نقص/شرم، آسیب پذیری
– رفاه و رسیدگی زیاد
• وابستگی/بی کفایتی، استحقاق/بزرگمنشی
– درونی سازی انتخابی/همانندسازی
• نقش همسالان، مدرسه، اجتماع و فرهنگ در شکل گیری طرحواره های بعدی
مزاج و سرشت
* باعث ایجاد شرایط و تجارب خاصی در زندگی کودک می شود.
* کودک را نسبت به شرایط خاصی آسیب پذیر می کند.
* ویژگی های افراطی در محیط اولیه و مزاج و سرشت افراطی، هر دو می توانند بر دیگری تاثیر تعیین کننده ای داشته باشند.
هیجده طرحوارهی ناسازگارانه اولیه
* استحقاق/ بزرگمنشی
* خویشتن داری و خودانضباطی ناکافی
* اطاعت
* ایثار
* پذیرش جویی/ جلب توجه
* منفی گرایی/ بدبینی
* بازداری هیجانی
* معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی
* تنبیه
* رها شدگی/ بی ثباتی
* بی اعتمادی/ بدرفتاری
* محرومیت هیجانی
* نقص/ شرم
* انزوای اجتماعی/ بیگانگی
* وابستگی/ بی کفایتی
* آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری
* خود تحول نیافته/ گرفتار
* شکست
پنج حوزهی طرحوارهای
* قطع ارتباط و طرد
* خودمختاری و عملکرد آسیب دیده
* حدود، مرزها و محدودیت های آسیب دیده
* جهت گیری بر مبنای دیگران
* گوش به زنگی مفرط / بازداری
قطع ارتباط و طرد
* رها شدگی/ بی ثباتی
* بی اعتمادی/ بدرفتاری
* محرومیت هیجانی
* نقص/ شرم
* انزوای اجتماعی/ بیگانگی
قطع ارتباط و طرد
o عدم وجود دلبستگی ایمن
o بیشترین آسیب را ایجاد می کنند
o اجتناب از برقراری روابط نزدیک یا برقراری روابط بی ثبات در بزرگسالی
o محور اصلی درمان بر رابطه درمانی قرار دارد
* طرحواره رهاشدگی/ بی ثباتی: اعتقاد به عدم ثبات افراد مهم زندگی
* طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری: اعتقاد به آسیب رسان و بدرفتار بودن دیگران
* طرحواره محرومیت هیجانی: اعتقاد به فقدان عاطفه، درک نشدن و راهنمایی نشدن
* طرحواره نقص/ شرم: انتظار طرد شدن به علت نقایصی که دارند
* طرحواره انزوای اجتماعی/ بیگانگی: اعتقاد به تفاوت داشتن با دیگران و عدم احساس تعلق به دیگران و جامعه

خودمختاری و عملکرد اسیب دیده
* وابستگی/ بی کفایتی
* آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری
* خود تحول نیافته/ گرفتار
* شکست
* افراط و تفریط در حمایت از کودک
* اعتماد بنفس و کارٓایی پایین در کودکی
* طرحواره وابستگی/ بی کفایتی: احساس ناتوانی، انفعال و درماندگی
* طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری : اعتقاد به قریب الوقوع بودن هر نوع فاجعه پزشکی یا محیطی
* طرحواره خود تحول نیافته/ گرفتار: اشتغال ذهنی یا وابستگی شدید به یک یا چند نفر از افراد مهم زندگی
* طرحواره شکست: انتظار شکست در اکثر کارها، اعتقاد به کم هوشی بی کفایتی خود

آسیب دیدن حدود، مرزها و محدودیت ها
o استحقاق/ بزرگمنشی
o خویشتن داری و خودانضباطی ناکافی
o خانواده های خیلی سهل انگار یا خیلی مهربان، عدم نیاز به تبعیت از قوانین در کودکی
o اشکال در تعهد، همکاری و احترام به حقوق دیگران
o خودشیفته و بی مسئولیت
* طرحواره استحقاق/ بزرگمنشی: پرتوقع، سلطه گر، عدم همدلی با دیگران
* طرحواره خویشتن داری / خودانضباطی ناکافی: عدم تحمل ناکافی، عدم کنترل هیجان ها و تکانه ها، اجتناب از ایجاد هر نوع ناراحتی

جهت گیری بر مبنای دیگران
* اطاعت
* ایثار
* پذیرش جویی/ جلب توجه
* تجربه پذیرش مشروط در دوره کودکی
* اولویت دادن به ارضای نیازهای دیگران
* کارکرد ان اجتناب از خشم و طرد شدن است
* طرحواره اطاعت: اعتقاد به این که نیازها و احساسات فرد مهم نیست.
* طرحواره ایثار: ارضای داوطلبانه نیازهای دیگران، حتی به قیمت فدا کردن رضایت و نیازهای خود؛ احساس ارزشمندی و کاهش احساس گناه
* طرحواره پذیرش جویی/ جلب توجه: احساس ارزشمندی فقط بر مبنای واکنش دیگران، اشتغال ذهنی زیاد با ظاهر، پول، موفقیت، موقعیت اجتماعی

گوش به زنگی مفرط و بازداری
o منفی گرایی/ بدبینی
o بازداری هیجانی
o معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی
o تنبیه
o دوران کودکی مملو از سختگیری و خشونت؛ برتری فداکاری و خویشتن داری بر خودانگیختگی و لذت
o کنترل شدید هیجان ها و تکانه های خودانگیخته
o اعتقاد به این که اگر نتوانند همیشه مراقب و آماده باشند، ممکن است کل زندگیشان از بین برود.
* طرحواره منفی گرایی/ بدبینی: توجه به جنبه های منفی زندگی و کم توجهی به جنبه های مثبت، پیش بینی های منفی اغراق آمیز
* طرحواره بازداری هیجانی: محدود کردن رفتارها و احساسات خودانگیخته (خشم، شوخی، بیان آسیب پذیری، هیجان) افرادی کسالت آور، مقید و بی عاطفه به نظر می رسند
* طرحواره معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی: احساس فشار و عیب چویی از خود و دیگران، کمالگرایی، بایدها، اشتغال ذهنی با بازدهی و زمان
* طرحواره تنبیه: اعتقاد به اینکه هر اشتباهی مستلزم تنبیه سخت است، حتی اگر خود فرد اشتباه کرده باشد. نگذشتن از اشتباه کسی

اکتساب طرحواره
* ناکامی مسموم نیازها
* در معرض ضرب ههای روحی قرار گرفتن، قربانی شدن، مورد بدرفتاری قرارگرفتن
* بیش از حد چیزهای خود دریافت کردن
* درونی سازی یا همانند سازی انتخابی
عملکرد طرحواره
• خود تداوم بخشی طرحواره
– تحریف های شناختی
– الگوهای زندگی خودفریبانه
– سبک های مقابله ای و پاسخ های فرد به طرحواره ها
• بهبود طرحواره

سبکهای مقابله ای و پاسخهای فرد به طرحوارهها
* مقابله مولفه ی رفتاری نظریه طرحواره است که البته قابل کاربرد در مورد سب کهای شناختی و عاطفی فرد نیز هست.
* بیماران از طریق راهبردهای شناختی و هیجانی و بخصوص رفتاری با طرحواره های خود مقابله می کنند.
* بیمار در موقعیت های مختلف از سبک های رفتاری متفاوتی برای مقابله با یک طرحواره استفاده می کنند.

سبکهای مقابله ای و پاسخهای فرد به طرحوارهها
o سه سبک مقابله ای عمده عبارتند از
* (freeze) – تسلیم در برابر طرحواره
* (flight) – اجتناب از طرحواره
* (fight) – جبران افراطی طرحواره
o بسیاری از پاس خهای مقابل های فرد مشتق از این سه سبک اصلی هستند.

ضدحمله (جبران افراطی)
o تلاشی نسبتا سالم ولی ناموفق بر علیه طرحواره که منجربه تداوم طرحواره می شود
o تلاش افراطی برای متفاوت بودن با دوران کودکی خود و با زمان شکل گیری طرحواره
o مزاج و سرشت و درونی سازی، در انتخاب سبک مقابله ای نقش تعیین کننده ای دارند
o نمونه هایی از سبک جبران افراطی
* پرخاشگری، خشونت
* تسلط جویی، جرٓات مندی مفرط
* شهرت طلبی، مقام دوستی
* دیگران را ضایع کردن و دستکاری کردن
* انفعال پرخاشگری، طغیان
* نظم و وسواس مفرط

تسلیم
o فرد می پذیرد که طرحواره درست است
o بدون اینکه بخواهد الگوهای برگرفته از طرحواره را تکرار می کنند.
o نمونه هایی از تسلیم
* تبعیت
* وابستگی

اجتناب
o تلاش برای جلوگیری از فعال شدن طرحواره
o فکر نکردن به طرحواره، جلوگیری از بروز افکار و تصاویری که طرحواره را برمی انگیزند، پرت کردن حواس در صورت بروز این افکار
o فعال نبودن در درمان، عدم انجام تکالیف، بیان نکردن عواطف، رها کردن درمان
o نمونه هایی از اجتناب
* مصرف الکل یا دارو، پرخوری
* روابط بی بندوبار، اعتیاد به کار
* کناره گیری اجتماعی
* خودمختاری مفرط
* تحریک جویی وسواسگونه
* خود تسکین دهی معتادانه
* کناره گیری روانی
علل توجه به طرحواره درمانی
• بر اساس رویکرد طرحواره درمانی در هر نوع از آسیب های روان شناختی ردپایی از فعال بودن شناخت ها و طرحواره های خاص وجود دارد.
• در حال حاضرعلاقه روز افزون به طرحواره های شناختی همراه با تحقیق درابعاد مهم آسیب شناسی روانی و مطالعه بیماران روانی رو به افزایش است.
• با توجه به محدودیتهای درمان شناختی سنتی، یانگ (1995) پیشنهاد کرده است که تمرکز و توجه به طرحواره ها اغلب ضروری است، چون بعضی از بیماران دسترسی کمی به تغییرات لحظه به لحظه درعاطفه دارند و روی افکارخودکار بی ثمر بیشتر متمرکز می شوند
• یکی از رویکردهای درمانی که برای حل مشکلات مزمن و سخت طراحی شده، طرحواره درمانی است.
• تحقیقات متعدد نشان داده اند که افراد بیمارنسبت به افرادی غیر بیمار امتیاز بالاتری درسنجش های خودگزارش دهی طرحواره های ناسازگار به دست می آورند. با این حال، تحقیقات قبلی نشان داده اند با انجام درمان های مرتبط با طرح واره های شناختی علائم افزایش یافته ، به حالت طبیعی در می آیند
• برخی فنون اصلی CBTمانند مواجهه و جلوگیری از پاسخ توسط بعضی از بیماران، لزوم یافتن انواع دیگر درمان که بطور متفاوت از این درمان و یا درجهت کمک به اجرای فنون شناختی – رفتاری صورت پذیرد، ضرورت می یابد .
• در سالهای اخیر برخی پژوهشگران به نظریه ابتدایی بک که بر نقش طرحوارههای شناختی در مفهوم سازی مشکل بیمار تاکید می کرد، بازگشتند و بحث درمان های طرحواره – محور را مطرح کردند(یانگ، 1990).
• حال با توجه به مواردی که مطرح شد و همچنین عدم کارایی مطلوب و مشکلات بکار گیری درمان های موجود در درمان برخی از اختلالات روانشناختی مزمن و خصوصا اختلالات منش شناختی وشخصیتی طرحواره درمانی با توجه به ویژگیهایی که دارد بنظر درمانی مناسب می رسد.
دلایل اجرای طرحواره درمانی
• ادعای طرحواره درمانی مبنی بر درمان بیماریهای مزمن و منش شناختی
• تلفیقی بودن این درمان و بر آوردن علاقمندی درمانگران به درمانهای تلفیقی ویکپارچه
• عدم کار آمدی برخی درمانها برای برخی اختلالات ( بطور خاص اختلالات شخصیت)
• بنابراین هدف مطالعه کارگاه حاضر حاضر بررسی مبانی مقدماتی مبنی بر درک و درمان اختلالات روانشناختی از طریق طرحواره درمانی است.
پیشینه تحقیقات مربوط به طرحواره ها
• تحقیقات در رابطه با طرحواره درمانی هنوز در مرحله مقدماتی قرار دارد. با این حال، اغلب تحقیقات انجام شده تاکنون در زمینه اختلال شخصیت مرزی و سپس افسردگی مزمن و اختلالات خوردن بوده است. همچنین تحقیقاتی در زمینه اختلال وسواس – اجبار، مسائل زناشویی و ارتباطی، اعتیاد صورت گرفته است.
• هانس و همکاران (2005). درپژوهشی با عنوان "بررسی طرحواره درمانی و طرحواره های ناسازگار اولیه در اختلالات شخصیت و سایر بیماری های روانی" انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که طرحواره های ناسازگار اولیه با آسیب های شخصیت و ناراحتی های روانی مرتبط است. دراین پژوهش طرحواره های ناسازگار با طرحواره درمانی اصلاح شدند
• سوکمن و پینارد (1999) و سوکمن، دلفان، آنابل و پینارد (2003) با استفاده از رویکرد طرحواره محورتغییر در علائم و باورهای ناکارآمد دو نمونه (39 نفری) از بیماران وسواسی مقاوم به درمان را مورد آزمایش قرار دادند. شناخت درمانی و مواجهه و پیشگیری از پاسخ که در گذشته بمدت 2سال اجرا شده بود نتیجه چندانی از آن بدست نیامده بود.
ابزار های سنجش طرحواره های ناسازگار
1- پرسشنامه فرم کوتاه یانگ YSQ-SF)) برای تعیین و شناسائی طرحواه های ناسازگار اولیه
2- پرسشنامه فرزندپروری یانگ(YPI) برای شناسایی و تایید ریشه های کودکی طرحواره های ناسازگار اولیه
تکنیک ها و محرکهای برانگیزاننده طرحواره ها
* تصویر سازی ذهنی: بستن چشمها و بیان انچه به ذهن می آید
* وقایع فعلی: بحث در مورد وقایع ناراحت کننده فعلی
* خاطرات گذشته: خواستن از بیمار برای صحبت در مورد تجارب اولیه دوران کودکی از طریق تصویر سازی ذهنی
* رابطه درمانی

چهار گروه تکنیک های طرحواره درمانی
• هیجانی
• بین فردی
• شناختی
• رفتاری
تکنیک های هیجانی
• تکنیک های هیجانی مراجع را به تجربه و بیان جنبههای هیجانی مشکلاتش تشویق میکند. یکی از راهها برای انجام این کار این است که از مراجع خواسته شود چشمان خود را ببندد و تصور کند با شخصی که مستقیماً هیجانهای وی به او مربوط است گفتگو کند. آنها سپس تشویق میشوند که هیجانهای خود را تا جای ممکن در این گفتگوی دو جانبه تصویری بیان کنند. یانگ و دیگران (2003) بدین منظور چندین تکنیک را به شرح زیر معرفی می نمایند:
• 1-بحث و گفتگو در مورد تجارب گذشته
• 2-گفتگوی خیالی با والدین بیمار
• 3-بحث و گفتگو در مورد وقایع فعلی
• 4- تصویر سازی ذهنی
• 5-تخلیه هیجانی
تکنیک های شناختی
• آزمون اعتبار طرحواره
• تعریف جدید از شواهد تایید کننده طرحواره
• ارزیابی مزایا و معایب سبک های مقابله ای بیمار
• برقراری گفتگوی بین جنبه سالم و جنبه طرحواره
• تدوین و ساخت کارت های آموزشی
• تکمیل فرم ثبت طرحواره
• مورد حمله قرار دادن تحریف های شناختی طرحواره خاست
• ایجاد چالش های ذهنی با استفاده از تکنیکپیکان رو به پایین
تکنیک های تجربی
• تصویر سازی و گفتگو در مرحله سنجش
• گفتگوی خیالی
• نوشتن نامه به والدین
• الگو شکنی رفتارهای قالبی
تکنیک های شناسایی طرحوارهای ناسازگار
• تکنیک پیکان رو به پایین
• تکنیک تبیین پردازش طرحواره ای
• تکنیک شناسایی جبران و اجتناب طرحواره
• تکنیک انگیزه آفرینی برای تغییر طرحواره
• تکنیک فعال سازی خاطرات اولیه منجر به شکل گیری طرحواره
• تکنیک چالش با طرحواره
• تکنیک بررسی زندگی از چشم انداز یک طرحواره مثبت
• تکنیک ایفای نقش
ردیف
طرحوارههای ناکارآمد
راهبردهای بازآفرینی نقش والدین توسط درمانگر
1
رهاشدگی / بی ثباتی
درمانگر باید باثبات عمل کند تا مراجع براساس آن روابط باثباتتری با دیگران برقرار نماید و تحریفهای مراجع درباره رها شدن را اصلاح نماید.
2
بی اعتمادی / بدرفتاری
درمانگر باید با مراجع به شیوه صادقانه و قابل اعتماد رفتار نماید و هر گونه بیاعتمادی و منفی گرایی مراجع نسبت به درمانگر را اصلاح نماید.
3
محرومیت هیجانی
درمانگر با گرمی، همدلی، محبت و عشق مراجع را میپذیرد و تلاش میکند او به سوی اهداف خود هدایت نماید.
4
نقص / شرم
درمانگر مراجع خود را آن گونه که هست میپذیرد و سعی میکند به مراجع کمک کند نقصهای کوچک خود را بپذیرد و بر نقاط مثبت شخصیت او تاکید میکند.
5
انزوای اجتماعی
درمانگر سعی میکند به مراجعان مهارتهای ارتباط موثر را آموزش دهد.
6
وابستگی / بی کفایتی
درمانگر سعی میکند مراجع به او وابسته نشود و کمک میکند استقلال در تصمیمگیری داشته باشد و در این فرایند پیشرفت های مراجع را مورد تشویق قرار میدهد.
7
آسیب پذیری
درمانگر سعی میکند به تدریج مراجع را از احساس ترس درباره جهان به احساس اطمینان و اعتماد سوق دهد و به او نشان دهد که او توانایی کنترل رویدادهای جهان را دارد.
8
خود تحول نیافته
درمانگر سعی میکند به مراجع کمک کند تا هویت مستقلی برای خود بوجود آورد.
9
شکست
درمانگر سعی میکند با مشارکت مراجع فهرستی از موفقیت ها و استعدادهای مراجع را فراهم کند و برای موفقیتهای آتی گامهای کوچکتری را طراحی نماید.
10
استحقاق
درمانگر سعی میکند به شیوه همدلانه مراجع را با طرحواره استحقاق خودآشنا سازد و محدودیتهای لازم برای زندگی اجتماعی را به مراجع نشان دهد.
11
خودانضباطی ناکافی
درمانگر محدودیتهای قاطعی را در درمان اعمال میکند تا الگوی از خودکنترلی و خود انضباطی باشد.

تکنیک های شناختی
تکنیک های شناختی طرح واره درمانی عبارتند از:
1- آزمون اعتبار طرح واره
2- تعریف جدید از شواهد تایید کننده طرح واره
3- ارزیابی مزایا و معایب سبک های مقابله ای بیمار
4- برقراری گفتگو بین جنبه سالم و جنبه طرحواره
5- تدوین و ساخت کارت های آموزشی
6- تکمیل فرم ثبت طرح واره

مدهای طرحواره ای
طرحواره ها و سبک های مقابل های در مقابل مدها
مدها عبارتند از:
* آن طرحوار هها و پاس خهای مقابله ای که در حال حاضر برای فردی فعال هستند
* حالت غالب و مسلط فرد در یک زمان خاص
* زمانی فعال می شوند که یک سلسله طرحواره های خاص یا پاسخ های مقابله ای به صورت هیجانات شدید یا سبک های مقابله ای دگم سربرٓاورده باشند.
* سطوح پایدار خود که به خوبی با سایر سطوح تلفیق نشد ه اند
* اغلب توسط موقعی تهایی در زندگی برانگیخته م یشوند که ما نسبت به انها بسیار حساس هستیم و در ما واکن شهای هیجانی شدید ایجاد م یکنند.
* با مفهوم حال تهای ایگو همپوشی فراوان دارد
* تلنگر به طرحواره هستند

مدهای طرحواره های متداول
گروه بندی مدهای شناخته شده:
* مدهای کودکانه
* مدهای مقابله ای ناکارٓامد
* مدهای والد ناکارٓامد
* مد بزرگسال سالم
مدهای کودکانه
* کودک اسیب پذیر
* کودک عصبانی
* کودک تکانشور – بی انضباط
* کودک خوشحال راضی
ارزیابی و درمان
(در دو مرحله انجام میشود)
اهداف گسترده ی طرحواره درمانی
• کمک به بیمار در جهت ارضای نیازهای بنیادین
• به شیوه ای سازگارانه
• از طریق تغییر طرحوار ههای ناسازگارانه، پاس خهای مقابله ای و مدها
مرحله اول: ارزیابی و آموزش

اهداف مرحله اول
ارزیابی و آموزش
• شناسایی و آموزش بیمار در مورد طرحواره های مرکزی زندگی
• پیوند دادن طرحواره ها به مشکلات کنونی و تاریخچه زندگی
• آوردن بیمار به سطح تماس با طرحواره ها پرهیجان (شناخت های گرم)
• شناسایی پاسخ های مقابله ای و مدهای ناکارٓامد
راهبردهای ارزیابی و مفهوم پردازی
• مصاحبه
• پرسشنامه های خود سنجی
• توجه به رابطه درمانی
• شناسایی الگو: پیوند دادن مشکلات کنونی با تاریخچه زندگی
• برانگیختن طرحواره ها از طریق تصویر سازی ذهنی، دیالوگ ها، و تمرین های کودک درونی
• مشاهده ی الگوها در رابطه ی درمانی
• تلفیق اطلاعات با استفاده از فرم مفهوم سازی طرحواره
آموزش بیمار
• مرور پرسشنام ههای مختلف طرحواره به همراه بیمار
• معرفی "Reinventing your life" به بیمار
• مرور مقابله ها با بیمار
• مرور مدها با بیمار
• تلفیق این اطلاعات توسط درمانگر برای بیمار
Basic Concept:
Empathetic Confrontation

مرحله ی دوم درمان: راهبردهای تغییر
Basic Concept: Empathetic Confrontation or Empathetic Reality-testing
A. Cognitive: Restructure thinking related to schemas; develop healthy voice to create distance
B. Experiential: practice experiential exercises to vent anger & grieve for early pain, to empower patient
C. Therapy relationship: focus on therapy relationship to provide limited reparenting and to confront schemas & coping styles
D. Behavioral pattern breaking: assign and rehearse behavioral and interpersonal change related to presenting problem

راهبردهای شناختی (بازسازی شناختی)
• آزمون اعتبار طرحواره (شواهد تایید کننده و ردکننده طرحواره در طول زندگی)
• قالب بندی مجدد شواهد تایید کننده طرحواره
• ارزیابی مزایا و معایب سبکهای مقابله ای در قبال هر طرحواره
• دیالوگ طرحواره ناکارآمد اولیه و بخش سالم
• استفاده از کارت یادآور
• فرم ثبت طرحواره و جنبه سالم در زندگی روزمره

راهبردهای تجربه گرا
• ارائه منطق استفاده از فنون تجربه گرا
• انجام گفتگوهای تجسمی
• فرزندپروری مجدد محدود در تصویرسازی ذهنی
• تصویرسازی تجارب آسیب زننده
• نوشتن نامه به منشاء طرحواره
• تصویرسازی ذهنی برای الگوشکنی رفتاری
راهبردهای رفتاری
• الگوشکنی رفتاری
راهبردهای بین فردی در رابطه درمانی
• استفاده از رابطه درمانی برای تعدیل طرحواره

معرفی و تاریخچه طرحواره درمانی
طرحواره
واژه "طرحواره" یا "اسکیما (Schema) بطور کلی بعنوان ساختار، قالب یا الگو تعریف می شود. طرحواره شامل یک بسته حافظه ای است که محتوای آن را آموزه های فرد در طول زمان شکل می دهد. باید توجه داشت که در روند پدیدایی طرحواره ها عواملی مثل بنیادهای زیستی فرد و عوامل مربوط به محیط تربیتی او مثل محیط خانواده، فرهنگ، تجارب وی در فرایند رشد، رخدادهای بزرگ و… تاثیر می گذارند. به نظر صاحب نظران در این زمینه، این بسته حافظه ای مثل یک فیلتر بزرگ و پیچیده بر سر راه اطلاعات ورودی به حافظه و همچنین اطلاعات موجود در حافظه عمل کرده و با سرند، دسته بندی، و سازمان دهی، شکل گیری معانی جدید را در ذهن ممکن می سازد( یانگ، 2001).
طرحواره ها فراتر از یک باورند. آنها ما را برای مقوله بندی اطلاعات و پیش بینی رخدادها توانا می سازند. یک طرحواره در برگیرنده مجموعه ای از خاطرات، هیجانها، حس های بدنی و شناخت هاست. طرحواره درمانی به درک پایه های مشکلات روانشناختی فرد در دوران کودکی، ارتباط مراجع – درمانگر و نشاندن فرمول بندی مشکل بر زمینه تاریخچه فردی گسترده تری پای می فشارد (سینگل ، 2003).
طرح واره های ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختیِ خود آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در مسیر زندگی تکرار می شوند. طرح واره های ناسازگار اولیه برای بقا خودشان می جنگند این امر نتیجه ی تمایل بشر به "همآهنگی شناختی" است.اگر چه فرد می داند این طرحواره منجر به ناراحتی وی می شود ولی با طرحواره احساس راحتی می کند و همین احساس راحتی فرد را به این نتیجه می رساند که طرحواره اش درست است. افراد به سمت وقایعی کشیده می شوند که با طرحواره هایشان همخوانی دارند و به همین دلیل تغییر طرحواره ها سخت است. در روش متمرکز بر طرحواره تاکید زیادی بر ریشه مشکل می شود و در حقیقت علت بسیاری ار رفتارهایی که افراد امروز انجام می دهند مربوط به دوران کودکی و نوجوانی آنهاست (ریوز و تیلور، 2007).
2-2-2- تاریخچه طرحواره
طرحواره در روان شناسی و به طور گسترده تر در حوزه شناختی تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزه رشد شناختی طرح واره را به صورت قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند. علاوه بر این ادراک از طریق طرح واره واسطه مندی می شود و پاسخهای افراد نیز توسط طرح واره جهت پیدا می کنند. طرحواره بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایز کننده ی یک واقعه است. به عبارت دیگر طرحی کلی از عناصر برجسته ی یک واقعه را طرح واره می گویند (یانگ، 1999).
در روان شناسی احتمالاً این واژه بیشتر با کارهای پیاژه تداعی می شود. چرا که او در مراحل مختلف رشد شناختی به تفصیل در خصوص طرح واره ها بحث کرده است. در حوزه ی رشد شناختی طرح واره به عنوان نقشه انتزاعی شناختی در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مساله است. بنابراین ما به یک طرح واره ی زبانی برای فهم یک جمله و به یک طرح واره ی فرهنگی برای تفسیر یک افسانه نیازمندیم. واژه طرحواره از نخستین دهه های قرن بیستم به متون روانشناسی راه یافت و روانشناسان بسیاری آن را با تعاریف خاص خود شان در چهارچوب نظری ویژه ای بکار بستند( یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
به نظر می رسد بارتلت اولین کسی بود که مفهوم طرحواره را در روانشناسی و در گستره حافظه مطرح کرد. در چند دهه اخیر نظریه پردازان شناختی – رفتاری مثل بک، باور، تیزدیل، متیوز و کلارک برای تبیین نابهنجاریهای روانی و نظریه پردازان روانشناسی اجتماعی مثل نیس بت برای تبیین سازه های ذهنی در پیوند با درون دادهای اجتماعی از واژه طرحواره بهره بردند.
در حوزه شناخت درمانی، بک (۱۹۶۷) در اولین نوشته هایش به مفهوم طرحواره اشاره کرد. طرحواره برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه روان درمانی، اینست که بسیاری از طرحواره ها در سالهای اول زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادمه می دهند و در تجارب بعدی زندگی کاملاً حضور می یابند. بنابراین طرحواره می تواند مثبت یا منفی باشند. همچنین می توانند در سالهای اول زندگی یا حتی در سالهای بعد شکل بگیرند. پروفسور یانگ معتقد است برخی از این طرحواره ها مخصوصاً آنها که در سالهای اولیه کودکی شکل گرفته اند می تواند علت اصلی مشکلات رفتاری افراد باشد( یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
2-2-3- شیوه شکل گیری طرحواره
طرحواره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند و بنا بر اصل حفظ هماهنگی شناختی (حفظ دیدگاه باثبات در مورد خود و دیگری) خودشان را بر تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتی اگر هیچگونه کاربرد دیگری نداشته باشند ( یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
طرحواره برای بقای خودش می جنگد و فرد با آن احساس راحتی می کند. افراد به سمت وقایعی کشیده می شوند که با طرحواره هایشان همخوانی دارد و به همین دلیل تغییر طرحواره ها سخت است. چهار دسته از تجارب اولیه زندگی روند اکتساب طرحواره ها را تسریع می کنند:
1- عدم ارضا نیازها: می تواند منجر به شکل گیری طرحواره هایی همچون محرومیت هیجانی و رها شدگی شود. این نیازها شامل: دلبستگی ایمن به دیگران، خود گردانی، کفایت و هویت، آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم، خود انگیختگی و تفریح و محدودیتهای واقع بینانه و خویشتن داری می باشد.
2- ارضا بیش از حد نیازها: می تواند منجر به شکل گیری طرحواره هایی همچون وابستگی/ بی کفایتی و استحقاق بزرگ منشی شود.
3- آسیب دیدن و قربانی شدن: می تواند منجر به تشکیل طرحواره هایی همچون نقص/شرم، بی اعتمادی/بدرفتاری و یا آسیب پذیری نسبت به ضرر شود.
4- درونی سازی یا همانند سازی با افراد مهم زندگی؛ کودک به طور انتخابی با افکار و احساسات والدین همانند سازی می کند ، آنها را درون سازی می کنند
علاوه بر این چهار دسته تجارب، خلق و خو نیز در شکل گیری طرحواره ها تاثیر دارد. حتی خلق و خو در درونی سازی با افراد مهم موثر است. خلق و خوی کودک تعیین می کند که آیا با ویژگی افراد مهم زندگی اش همانند سازی می کند یا خیر. مثلاً کودک افسرده خو احتمال کمتری دارد که سبک خوشبینانه والدین خود را در مقابل بدشانسی ها درون سازی کند زیرا رفتار چنین والدی آنقدر مخالف طبع کودک است که نمی تواند آن را جذب کند (یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
ابعاد خلق و خو عبارتند از: پایدار یا بی ثبات، خوشبین یا افسرده خو، خونسرد یا مضطرب، حواس پرت یا وسواسی، پرخاشگر یا منفعل، بازیگوش یا تحریک پذیر، اجتماعی یا خجالتیمی باشد. خلق و خوی هیجانی کودک در تعامل با وقایع دردناک دوران کودکی منجر به شکل گیری طرحواره ها می شود. به عنوان مثال یک کودک پرخاشگر در مقایسه با یک کودک منفعل و پذیرا بیشتر احتمال دارد مورد بدرفتاری بدنی والدین خشن خود قرار گیرد" (یانگ ، 2001) .
2-2-4- ویژگی های طرحواره ناسازگار
طبق نظر یانگ ( 2001) طرحواره های ناسازگار اولیه این ویژگی ها را دارند:
1- الگوها یا درون مایه های عمیق و فراگیری هستند.
2- از خاطرات، هیجان ها، شناختواره ها و احساسات بدنی تشکیل شده اند.
3- در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند.
4- در سیر زندگی تداوم دارند.
5- درباره خود و رابطه با دیگران هستند.
6- به شدت ناکارامدند.
همانطور که یانگ (1999، 2001) گفته طرحواره دارای ابعاد هیجانی، احساسات بدنی، خاطرات و شناختواره ها است. سیستم های متفاوتی برای ضبط هر یک از این موارد در مغز وجود دارد. ابعاد هیجانی و احساس های بدنی طرحواره در آمیگدال ثبت می شوند و خاطرات و شناختواره های همراه آن در هیپوکامپ و قشر عالی مغز ذخیره می شود. هیجانات و احساس های بدنی ذخیره شده در سیستم آمیگدال ویژگی های سیستم آمیگدال را دارا هستند. سیستم آمیگدال، ناهشیار است، سریعتر عمل می کند، خودکار است، خاطرات هیجانی ثبت شده در آمیگدال پردوام و ماندگارند، سیستم آمیگدال از تفاوت های شناخت دقیقی ندارد، و سیستم آمیگدال از نظر تکاملی مقدم بر قشر مغز است (یعنی زودتر شکل می گیرد و تکمیل می شود). وقتی فرد با محرک هایی روبرو می شود که یاد آور وقایع دوران کودکی او هستند و در شکل گیری طرحواره ها نقش داشته اند، هیجان ها و احساس های بدنی همراه آن واقعه به طور ناهشیار توسط سیستم آمیگدال فعال می شوند. هیجانها و احساسهای بدنی خیلی سریعتر از شناختواره ها به کار می افتند (یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
همچنین مولفه های شناختی طرحواره اغلب دیرتر از هیجان ها و احساس های بدنی شکل می گیرند. بسیاری از طرحواره ها در مراحل پیش کلامی بوجود می آیند. به خاطر همین بعد هیجانی طرحواره ها و مکان ضبط شدن آنها است که افراد بسیاری از مشکلشان شناخت کافی دارند اما در مواقع لزوم نمی توانند رفتار مناسبی داشته باشند و این یکی از نقص های درمان های شناختی است.
2-2-5- سبک ها و پاسخ های مقابله ای
سه سبک مقابله ای داریم همانطور که همه موجودات در مقابل تهدید سه واکنش نشان می دهند.جنگ، گریز، میخکوب که با سه سبک مقابله ای جبران افراطی، اجتناب و تسلیم هم خوانی دارد.
تسلیم : "وقتی بیمار تسلیم طرحواره می¬شود سعی نمی¬کند با آن بجنگد یا از آن اجتناب کند بلکه می پذیردکه طرحواره درست است وقتی با برانگیزنده های طرحواره روبه رو می شود پاسخ های هیجانی نامناسب نشان می دهد افرادی را برای شریک زندگی انتخاب می کنند که به احتمال زیاد با انها مانند والدین خشمگین برخورد می کنند" ( یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
اجتناب : "وقتی سبک مقابله ای اجتناب را بکار می برند سعی می کنند طرحواره هیچ وقت فعال نشود. از فکر کردن به آن اجتناب می کنند آن ها ممکن است به طور افراطی مشروب بنوشند، دارو مصرف کنند، پرخوری کنند، هیجان طلب و معتاد بکار شوند و در ارتباط با دیگران کاملا طبیعی به نظر میرسند" (یانگ، 2001).
جبران افراطی: "سعی می کنند تا حد ممکن با دوران کودکی خود یعنی زمان شکل گیری طرحواره متفاوت باشند مثلا اگر در درون کودکی احساس بی ارزشی می کرده اند در بزرگسالی تلاش می کنند فردی بی عیب و نقص جلوه کنند. جبران افراطی را می توان به عنوان تلاش سالمی علیه طرحواره در نظر گرفت که متاسفانه به جای بهبود به تداوم منجر می شود"( یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
پاسخ های مقابله ای: "رفتاری خاص که فرد در یک لحظه خاص و گذرا نشان می دهد مثلا مرد بیماری وقتی دوست دخترش او را تهدید به قطع رابطه کرد آنقدر مشروب خورد که از حال رفت. تمام راههای فرد ویژه ای که بیمار از طریق آن ها جبران افراطی، تسلیم و اجتناب را آشکار می سازد (یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
2-2-6- عملکردهای طرحواره
دو عملکرد اصلی طرحواره ها عبارتند از: تداوم طرحواره و بهبود طرحواره.
"تداوم طرحواره : به هر چیزی که بیمار انجام می دهد تا وضعیت فعلی طرحواره را حفظ کند یا موجب تقویت آن شود . توسط سه ساز و کار اولیه تداوم می یابند، تحریف های شناختی، الگوهای خود آسیب رسان و سبک های مقابله ای" (سینگل1، 2003).
بهبود طرحواره: "بهبود طرح واره که هدف نهایی طرح واره¬درمانی است، دشوار و طولانی مدت است. زیرا طرحواره به سختی تغییر می کند و عمیقاً با باورهای فرد راجع به خود و محیطش گره خورده، بهبود طرحواره به اراده قوی و تمرین زیاد نیازمند است" (یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
2-2-7- ذهنیت های طرحواره ای
ذهنیت های طرحواره ای : "حالت های هیجانی و پاسخ های مقابله ای لحظه به لحظه ای که همه ما تجربه می کنیم و در موقعیت هایی بر انگیخته می شوند که حساسیت زیادی نیست به آن ها داریم و مدت کوتاهی بر ذهن غلبه دارند، در صورتی فعال می شوند که منجر به بر انگیختگی هیجان های آشفته ساز، پاسخ های اجتنابی یا رفتارهای حوزه آسیب رسانی شوند طوری که کنترل فرد را در دست می گیرند و او را زیر سلطه می برند" (یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
ده ذهنیت طرحواره ای وجود دارد که به چهار طبقه، دسته بندی می شوند، طبقه اول مربوط به ذهنیت های کودکانه می باشد که شامل:
1- ذهنیت کودک آسیب پذیر: این ذهنیت تجارب تلخ و ناگوار کودک بدرفتار است .
2- ذهنیت کودک عصبانی: رفتارهای خشمگینانه را بدون توجه به پیامدهای آن ابراز می کند.
3- ذهنیت کودک تکانشگر: هر وقت دلش بخواهد هیجانات و امیالش را بدون توجه به پیامدهای احتمالیش ابراز می کنند.
4- ذهنیت کودک شاد : نیازهای هیجانیش در حال حاضر بر آورده شده اند"
طبقه دوم به ذهنیت مقابله ای ناکارآمد مربوط می شود که شامل:
5- تسلیم شده مطیع : در مقابل طرحواره تسلیم می شود و نا امید و منفعل می شود .
6- محافظ بی تفاوت: در مقابل اجتناب است با اجتناب از مردم، سوء مصرف مواد از رنج طرحواره فاصله می گیرند.
7- جبران کننده افراطی: که از طریق بد رفتاری با دیگران با طرح و اراده هایش می جنگد"
طبقه سوم به ذهنیت والد نا کار آمد مربوط می شود که شامل:
8- والد تنبیه گر : والدی که کودک را به خاطر بد بودن تنبیه می کند.
9- والد پرتوقع : برای برآوردن آرزوهای بلند پروازانه کودک را تحت فشار قرار می دهند . دهمین ذهنیت، بزرگسال سالم است که سعی میکنیم از طریق آموزش برای اصلاح و بهبود سایر ذهنیت ها آنها را توانمند سازیم".
طبقه چهار به ذهنیت سالم مربوط می شود که شامل:
10- ذهنیت بزرگسال سالم است که سعی می کنیم از طریق آموزش برای اصلاح و بهبود سایر ذهنیت ها آنها را توانمند سازیم (یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
2-2-8- حوزه های طرحواره و طرحواره های ناسازگار اولیه
با توجه به اینکه فرد چه تجاربی داشته و نیازهایش چگونه بر آورده شده و خلق و خوی فرد چیست 5 حوزه مشخص شده که هر حوزه طرحواره هایی را در بر می گیرد. تا کنون جمعا 18 طرحواره ناسازگار اولیه تشخیص داده شده (یانگ، 1999، یانگ، 2001، و یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386) که شامل:
1- طرحواره های حوزه بریدگی و طرد: این طرحواره های در خانواده هایی شکل می گیرد که بی عاطفه، سرد، مضایقه گر، منزوی، تندخو، غیر قابل پیش بینی یا بد رفتار هستند. بیمارانی که طرحواره هایی در این حوزه دارند نمی توانند دلبستگی های ایمن و رضایت بخشی با دیگران برقرار کنند. چنین افرادی معتقدند که نیاز آنها به ثبات، امنیت، محبت، عشق و تعلق خاطر برآورده نخواهد شد. طرحواره های حوزه بریدگی و طرد شامل :
1-1 طرحواره رها شدگی/بی ثباتی: بی ثباتی یا بی اعتمادی نسبت به دریافت محبت و برقراری ارتباط با اطرافیان، به طوری که فرد احساس می کند افراد مهم زندگی اش نمی توانند حمایت عاطفی و تشویق لازم را به او بدهند زیرا این افراد از لحاظ هیجانی، بی ثبات، غیر قابل پیش بینی (برای مثال ناگهان عصبانی می شوند) اعتماد ناپذیر و نامنظم اند. چنین فردی معتقد است هر لحظه ممکن است که افراد مهم زندگی اش او را ترک کنند و یا به دیگری علاقه مند شوند.
سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل الف) تسلیم: انتخاب همسر و دوستان از میان کسانی که در دسترس نیستند و رفتارشان قابل پیش بینی نیست. انتخاب همسر و دوستی که متعهد نیست و نمی تواند رابطه پایداری برقرار کند. ب) اجتناب: دوری از روابط صمیمانه همراه با ترس از رها شدن. زیاده روی در نوشیدن مشروب به هنگام تنهایی. ج) جبران افراطی: حفظ رابطه با همسر و افراد مهم زندگی با رفتارهایی نظیر وابستگی زیاد، سلطه گری یا کنترل کردن. رفتارهای سماجتی و حاکی از وابستگی شدید و دلگیر کردن همسر تا حدی که از او دور شود؛ حملات آتشین به همسر به خاطر جدایی های کوتاه مدت.
1-2 بی اعتمادی/ بدرفتاری:
انتظار اینکه دیگران به انسان ضربه می زنند، بدرفتارند، انسان را سرافکنده می کنند، دروغ می گویند و دغل کار و سود جو هستند. چنین انتظاری باعث می شود فرد وقایع پیرامون را به گونه ای خاص ادراک کند: آسیبی که به فرد وارد نموده اند، عمدی بوده و یا اینکه در نتیجه بی مبالاتی و غفلت مفرط پدید آمده است. ممکن است فرد احساس کند همیشه یک نفر موجودی او را می دزد یا حق اش را می خورد.
1-3 طرحواره محرومیت هیجانی:
این افراد انتظار ندارند که تمایل آنها برای برقراری رابطه هیجانی با دیگران به طور کافی ارضا شود. سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل الف) تسلیم: انتخاب همسری که محرومیت هیجانی دارد و بیان نکردن خواسته هایش. انتخاب همسری که سرد و بی عاطفه است. ارتباط سرد با افراد مهم زندگی؛ عدم تشویق دیگران به خاطر ابراز محبت. ب) اجتناب: اجتناب از روابط صمیمانه با دیگران. ج) جبران افراطی: برآورده ساختن نیازها و انتظارات هیجانی همسر و دوستان صمیمی. توقع غیر واقع بینانه که دیگران باید تمام نیازهای او را بر آورده کنند.
1-4 طرحواره نقص/شرم:
فرد احساس می کند که در مهمترین جنبه های شخصیتی اش انسانی نامطلوب، بد، حقیر و بی ارزش است یا اینکه در نظر افراد مهم زندگی اش فردی منفور و نامطلوب به حساب می آید. این طرحواره حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد، طرد، سرزنش، کمرویی، مقایسه های نابجا، احساس نا امنی در حظور دیگران و حس شرمندگی در ارتباط با عیب ها و نقص های درونی را دربر می گیرد.
سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل الف) تسلیم: انتخاب دوستان انتقادگر و طرد کننده، تحقیر خود و قرار دادن خود در موقعیت های زیر دست و فرمانبر. ب) اجتناب: اجتناب از بیان احساسات و افکار واقعی و اجازه ندادن به دیگران برای نزدیک شدن به او. ج) جبران افراطی: انتقاد و طرد دیگران به گونه ای که به نظر میرسد خودش هیچگونه عیب و ایرادی ندارد. رفتار انتقادگرایانه یا برتری طلبانه نسبت به دیگران، تلاش برای بی نقص جلوه دادن خود.
1-5 انزوای اجتماعی/ بیگانگی:
احساس این که، فرد از جهان کناره گیری کرده و با دیگران متفاوت است و یا اینکه به جامعه یا گروه خاصی تعلق خاطر ندارد.
1- طرحواره های حوزه خودگردانی و عملکرد مختل:
این طرحواره ها در خانواده هایی شکل می گیرد که اعتماد به نفس کودک را کاهش می دهند، گرفتارند و بیش از حد از کودک محافظت می کنند و یا اینکه نتوانسته اند کودک را به کارهای بیرون از خانه تشویق کنند. طرحواره های حوزه خودگردانی و عملکرد مختل شامل :
2-1 طرحواره وابستگی/ بی کفایتی: فرد معتقد است که نمی تواند مسئولیت های روزمره (مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه، قضاوت درست و تصمیم گیری صحیح و..) را بدون کمک قابل ملاحظه دیگران در حد قابل قبولی انجام دهد. این حالت اغلب به صورت درماندگی ظاهر می شود. مشاهده بی غرض رفتارها مشخص می کند که درصد بالایی از افراد (به ویژه دختران و زنان) این طرحواره را دارند. افراد با طرحواره وابستگی احساس می کنند که توانایی کسب درآمد، حل مشکلات، به عهده گرفتن وظایف جدید، و تصمیم گیری درست را ندارند. این طرحواره اغلب خود را به صورت منفعل بودن و درماندگی افراطی نشان می دهد.
سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل الف) تسلیم: کمک خواهی افراطی، چک کردن تصمیم ها با دیگران، انتخاب همسری بیش از حد حمایت کننده که هر کاری برای او انجام می دهد. درخواست از افراد مهم زندگی تا تصمیم های مالی او را بر عهده بگیرند. ب) اجتناب: اهمالکاری در تصمیم گیری ها، اجتناب از مسئولیت های معمول دوران بزرگسالی و ناتوانی در رسیدن به استقلال عمل. اجتناب از درگیر شدن با چالش های جدید زندگی مانند یادگیری رانندگی. ج) جبران افراطی: تاکید افراطی بر خود اتکایی حتی زمانی که کمک خواستن از دیگران امری طبیعی است. مستقل نمایی.
2-2 آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری
ترس افراطی از این که فاجعه نزدیک است و هر لحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و این که فرد نمی تواند از آن جلوگیری کند. ترس ها با یک یا چند جنبه متمرکز است . الف) حوادث پزشکی مانند حمله های قلبی و ابتلا به ایدز، ب) وقایع هیجانی مانند دیوانه شدن، ج) سوانح محیطی مانند گیر افتادن در آسانسور و… .
2-3 طرحواره خود تحول نیافته گرفتار:
ارتباط عاطفی شدید و نزدیکی بیش از حد با یکی از افراد مهم زندگی (اغلب والدین)، به قیمت از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی طبیعی. فرد ممکن است احساس کند که وجودش در دیگری ادغام شده و هویت جداگانه ای ندارد. این طرحواره اغلب خود را به صورت احساس پوچی و سردرگمی، جهت نداشتن و بی هدفی و یا در موارد شدید به صورت شک و تردید در موجودیت و ساختار وجودی فرد بروز می دهد.
سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل الف ) تسلیم: هر چیزی را با مادر خود درمیان گذاشتن، حتی در سنین بزگسالی، زندگی کردن با والدین. تقلید از رفتارهای افراد مهم زندگی، حفظ و تداوم رابطه نزدیک با فردی که اجازه نمی دهد بیمار هویت جداگانه ای متناسب با نیازهای خاص خودش داشته باشد. ب) اجتناب: اجتناب از روابط صمیمی. اجتناب از رابطه با کسانی که بر فردیت و مستقل شدن تاکید می کنند. ج) جبران افراطی: تلاش در جهت اینکه به هر نحو ممکن به افراد مهم زندگی ثابت کند که مستقل است. انجام رفتارهایی که نشانگر خودگردانی (استقلال) افراطی است.
2-4 طرحواره شکست
باور به این فرد شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد و این که شکست برای او اجتناب ناپذیر است. فرد در مقایسه با همسالانش در حوزه های پیشرفت ( مثل تحصیل، شغل ، ورزش و …) غالباً احساس بی کفایت می کند . اغلب شامل این باور است که شخص، دیوانه، بی استعداد، نالایق و نادان است و نسبت به دیگران، موفقیت کمتری دارد.
2- طرحواره های حوزه محدویت های مختل:
این طرحواره ها در خانواده های به وجود می آیند که به جای انضباط، مواجهه مناسب، محدودیت های منطقی، مسئولیت پذیری، همکاری متقابل و هدف گزینی، وجه مشخصه آنها سهل انگاری افراطی، سردرگمی، یا حس برتری است. این طرحواره ها منجر به بروز مشکلاتی در رابطه با رعایت حقوق دیگران، همکاری با دیگران، تعهد یا هدف گزینی و رسیدن به اهداف واقع بینانه می شود.

3-1 طرحواره استحقاق بزرگ منشی:
فرد معتقد است نسبت به دیگران یک سر و گردن بالاتر است و حقوق ویژه ای برای خودش قائل است.
3-2 طرحواره خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی:
مشکلات مستمر در خویشتن داری مناسب و تحمل نکردن ناکامی ها در راه دستیابی به اهداف شخصی یا ناتوان در جلوگری از بیان هیجان ها و تکانه ها.
3- طرحواره های حوزه دیگر جهت مندی:
بیمارانی که طرحواره هایی در این حوزه دارند به جای رسیدگی به نیازهای خود به دنبال ارضای نیازهای دیگران هستند، آنها این کار را برای دستیابی به تایید، تداوم رابطه هیجانی و یا اجتناب از انتقام انجام می دهند. این افراد در کودکی آزاد نبوده اند تا از تمایلات طبیعی خودشان پیروی کنند و در بزرگسالی به جای اینکه از درون جهت دهی شوند از محیط بیرون تاثیر می پذیرند و از خواسته های دیگران تبعیت می کنند. ریشه های تحولی این طرحواره مبتنی بر پذیرش مشروط بوده است: کودکان باید جنبه های مهم شخصیت خود را برای دست یابی به عشق یا تایید دیگران مهار می کردند. در اکثر این خانواده ها والدین به جای توجه و اهمیت قائل شدن برای نیازهای منحصر به فرد کودک، بیشتر نیازهای هیجانی یا منزلت اجتماعی خود را مهم می دانستند. طرحواره های حوزه دیگر جهت مندی شامل:
4-1 طرحواره اطاعت
احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران، این کار معمولاً برای اجتناب از خشم، محرومیت هیجانی یا انتقاد صورت می گیرد. این طرحواره اغلب به صورت اطاعت افراطی همراه با حساسیت بیش از حد نسبت به احساسات دیگران تجلی می یابد. این طرحواره منجر به خشمی فرو خورده شده که خود را در قالب یک سری رفتارهای ناسازگارانه مثل پرخاشگری منفعل، طغیان های عاطفی کنترل نشده، علایم روان تنی، کناره گیری از عواطف، برون ریزی و سو مصرف مواد نشان می دهد. سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل :الف) تسلیم: واگذاری حق انتخاب و کنترل موقعیت به دیگران، انتخاب همسر یا افراد مهم زندگی که کنترل کننده اند. مهیا کردن شرایط برای دیگران به منظور رسیدن به آرزوهایشان. ب) اجتناب: اجتناب از موقعیت هایی که مستلزم تعارض با دیگران است. اجتناب از کلیه روابط بین فردی. اجتناب از موقعیت هایی که خواسته هایش با دیگران متفاوت است. ج) جبران افراطی: نافرمانی در مقابل مراجع قدرت. انجام رفتارهای منفعلانه، پرخاشگرانه یا نافرمانی.
4-2 طرحواره ایثار
تمرکز افراطی بر اضای نیازهای دیگران در زندگی روزمره که به قیمت عدم ارضای نیازهای خود فرد تمام می شود. رایج ترین دلایل انجام این کارها جلو گیری از آسیب رساندن به دیگران، جلو گیری از احساس گناه ناشی از خودخواهی و یا تداوم ارتباط با افرادنیازمند می باشئد.
4-3 طرحواره پذیرش جویی/ جلب توجه:
تاکید افراطی در کسب تایید، توجه و پذیرش از سوی دیگران که مانع شکل گیری معنای مطمئن و واقعی از خود می شود. احساس ارزشمندی فرد بیشتر به واکنش های دیگران وابسته است تا به تمایلات طبیعی خودش. گاه این طرحواره با تاکید افراطی بر مقام و منزلت، قیافه و ظاهر، پذیرش اجتماعی، پول یا پیشرفت مشخص می شود و وسیله ای است برای دست یابی به تایید، تحسین و توجه دیگران (اهداف اولیه از دست یابی به تایید، تحسین و توجه دیگران کسب قدرت یا توانایی کنترل نیست).
سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل : الف) تسلیم: تلاش برای تاثیر گذاشتن بر دیگران. جلب توجه دیگران به موفقیت های مرتبط با منزلت اجتنماعی خود. ب) اجتناب: اجتناب از تعامل با کسانی که مورد تحسین هستند و حسادت نسبت به آنها. ج) جبران افراطی: دوری جستن از روابط به گونه ای که توجه دیگران را اصلاً جلب نکند، بی ارزش جلوه دادن موفقیت های دیگرانی که مورد تحسین هستند.
4- طرحواره های حوزه گوش به زنگی بیش از حد و بازداری:
تاکید افراطی بر واپس زنی احساسات، تکانه ها و انتخاب های خود انگیخته فرد یا برآورده ساختن قواعد و انتظارات انعطاف ناپذیر و درونی شده درباره عملکرد و رفتار اخلاقی که اغلب منجر به از بین رفتن خوشحالی، ابراز عقیده، آرامش خاطر، روابط نزدیک و سلامتی می شود. طرحواره های این حوزه در خانواده هایی به وجود می آید که در آنها عصبانیت، توقع و گاهی تنبیه مشاهده می شود. در این خانواده ها بر عملکرد عالی، بی نقص گرایی، وظیفه شناسی، پیروی از قوانین، پنهان سازی هیجان ها، و اجتناب از اشتباه تاکید می شود، در عین حالی که به لذت، خوشحالی و آرامش اهمیت چندانی داده نمی شود. معمولاً در چنین افرادی تمایلی نهفته نسبت به بدبینی و نگرانی وجود دارد. دوران کودکی چنین بیمارانی پر از خشونت، واپس زدگی و سختگیری بوده و خویشتن داری و فداکاری بیش از حد بر خود انگیختگی و لذت غلبه داشته است. این بیماران یاد گرفته اند که در خصوص حوادث منفی زندگی گوش به زنگ باشند و زندگی را طاقت فرسا در نظر بگیرند. طرحواره های حوزه گوش به زنگی بیش از حد و بازداری شامل:
5-1 طرحواره منفی گرایی و بد بینی: تمرکز عمیق و مداوم بر جنبه های منفی زندگی (درد، مرگ، دلخوری، فقدان، عدم توافق، تعارض، گناه، مشکلات حل نشده، اشتباهات بالقوه، خیانت، کارهایی که اشتباه انجام می شوند و..) همراه با دست کم گرفتن جنبه های مثبت و خوش بینانه زندگی یا غفلت از آنها. این بیماران در حین فعال شدن این طرحواره دست به پیش بینی های افراطی می زنند. مثلاً پیش بینی می کنند که کارهای شغلی، اقتصادی و بین فردی به طرز اسفباری اشتباه از آب در می آیند. این بیماران از اشتباه کردن خیلی می هراسند.
سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل الف) تسلیم: تمرکز بر جنبه های منفی، نادیده گرفتن جنبه های مثبت، نگرانی های مداوم، انجام ندادن کارها به دلیل اجتناب از نتیجه احتمالی منفی. ب) اجتناب: زیاده روی در نوشیدن مشروب با هدف نادیده گرفتن احساسات بدبینانه و فلاکت بار. پایین نگه داشتن سطح توقع و انتطارات. ج) جبران افراطی: خوش بینی زیاد و انکار واقعیت های ناخوشایند.
5-2 طرحواره بازداری هیجانی:
بازداری افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خود انگیخته که معمولاً به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه های شخصی صورت می گیرد. شایع ترین حوزه های بازداری عبارتند از: 1- بازداری خشم و پرخاشگری. 2- بازداری از بیان تکانه های مثبت از قبیل خوشحالی، محبت، برانگیختگی جنسی و بازی. 3- بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت و صریح احساسات و نیازهای شخصی. 4- تاکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجان ها.
سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل الف) تسلیم: خود را فردی خونسرد و آرام و متین جلوه دادن. تاکید بر استدلال، کم اهمیت جلوه دادن هیجانات، انجام رفتارهای کنترل گرانه، بی احساسی، نشان ندادن هیجانات و رفتار خود انگیخته. ب) اجتناب: اجتناب از موقعیت هایی که افراد راجع به احساسات خود بحث می کنند یا آنها را بیان می نمایند. اجتناب از انجام فعالیت هایی که نیازمند خود بیانگری است مانند ابراز عشق و یا ترس و یا رفتارهای آزادانه ای مثل رقص. ج) جبران افراطی: فرد به طور ناشیانه سعی می کند مجلس گرم کن باشد به گونه ای که غیر طبیعی به نظر می رسد. انجام رفتارهای تکانشگرانه بدون بازداری که گاهی اوقات تحت تاثیر مواد مهار زدایی همچو الکل صورت می گیرد.
5-3 طرحواره معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی:
باور اساسی مبنی بر اینکه فرد برای رسیدن به معیارهای بلند پروازانه درباره رفتار و عملکرد خود، باید کوشش فراوانی به خرج دهد و این کار معمولاً برای جلوگیری از انتقاد صورت می گیرد. این طرحواره به طور معمول در خانواده هایی به وجود می اید که تحت فشارند، نسبت به خودشان و دیگران بیش از حد عیب جویی می کند و توقع دارند کارها با کیفیت عالی و در کوتاه ترین زمان ممکن انجام شود. این طرحواره اغلب منجر به نقص های جدی در احساس لذت، آرامش، سلامتی، احساس ارزشمندی، پیشرفت یا روابط رضایت مندانه می شود و به شکل های زیر بروز می کند: بی نقص گرایی (توجه غیر معمول به جزئیات یا ارزیابی کمتر از حد عملکرد خود در مقایسه با عملکرد دیگران)، قوانین غیر قابل انعطاف و باید ها (در بسیاری از حوزه های زندگی از جمله معیارهای بالا و غیر واقع بینانه اخلاقی، فرهنگی و مذهبی)، دغدغه زمان و کارامدی به منظور انجام کار بیشتر.
افراد با این طرحواره معتقدند باید سخت تلاش کنند تا به معیاهای بلند پروازانه خود دست یابند و این کار را به خاطر اجتناب از عدم تایید یا خجالت زدگی انجام می دهند. این طرحواره معمولاً منجر به عیب جویی افراطی از خود و دیگری می شود. این وضعیت در صورتی به عنوان یک طرحواره ناسازگار اولیه شناخته می شود که منجر به اختلال در سلامت، احساسا ارزشمندی، روابط بین فردی یا لذت بردن از زندگی شود. سبک های مقابله در مقابل این طرحواره شامل الف) تسلیم: تلاش زیاد برای بی نقص جلوه دادن خود. ب) اجتناب: اجتناب از موقعیت ها و تکالیفی که منجر به قضاوت در مورد عملکرد فرد می شود. اجتناب از انجام کارها، اهمالکاری. ج) جبران افراطی: بی توجهی به معیارها و انجام کارها بدون در نظر گرفتن زمان به صورت شتاب زرده. کنار گذاشتن تمام معیارهای بلند پروازانه و عادت کردن به انجام رفتار پایین تر از حد معمول.
5-4 طرحواره تنبیه
باور اساسی مبنی بر اینکه افراد باید به خاطر اشتباهاتشان شدیداً تنبیه شوند. اغلب شامل خشم، عصبانیت و بی بردباری نسبت به کسانی است که طبق معیارها و انتظارات او عمل نکرده اند.معمولاً اینگونه افراد به دلیل در نظر نگرفتن شرایط ویژه نادیده گرفتن مشکلات دیگران، عدم همدلی با آنها، نمی توانند از احساسات خودشان و دیگران چشم پوشی کنند (یانگ، 1999؛ یانگ، 2001؛ یانگ و همکاران، ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).

شاید بتوان گفت طرحواره یک بسته حافظه ایست که محتوای آن را آموزه های فرد در طول زمان شکل می دهد. باید توجه داشت که در روند پدیدایی طرحواره ها عواملی مثل بنیادهای زیستی فرد و عوامل مربوط به محیط تربیتی او مثل محیط خانواده، فرهنگ، تجارب وی در فرایند رشد، رخدادهای بزرگ و . . . تاثیر می گذارند.
این بسته حافظه ای مثل یک فیلتر بزرگ و پیچیده بر سر راه اطلاعات ورودی به حافظه و همچنین اطلاعات موجود در حافظه عمل کرده و با سرند، دسته بندی، و سازمان دهی، شکل گیری معانی جدید را در ذهن ممکن می سازد. طرحواره ها فراتر از یک باورند آنها ما را برای مقوله بندی اطلاعات و پیش بینی رخدادها توانا می سازند. یک طرحواره در برگیرنده مجموعه ای از خاطرات، هیجانها، حس های بدنی و شناختارهاست. ویژگی مقاوم بودن و سخت جانی طرحواره ها آنها را در صدر فهرست چالشهای کسانی می گذارد که در حرفه شان با " تغییر " سر و کار دارند.
طرحواره درمانی به درک پایه های مشکلات روانشناختی فرد در دوران کودکی، ارتباط مراجع – درمانگر و نشاندن فرمول بندی مشکل بر زمینه تاریخچه فردی گسترده تری پای می فشارد.
تاریخچه :
واژه طرحواره در روان شناسی و به طور گسترده تر در حوزه شناختی تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزه رشد شناختی طرح واره را به صورت قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند. علاوه بر این ادراک از طریق طرح واره واسطه مندی می شود و پاسخهای افراد نیز توسط طرح واره جهت پیدا می کنند.
طرحواره بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایز کننده ی یک واقعه است. به عبارت دیگر طرحی کلی از عناصر برجسته ی یک واقعه را طرح واره می گویند
در روان شناسی احتمالا این واژه ببیشتر با کارهای پیاژه تداعی می شود. چرا که او در مراحل مختلف رشد شناختی به تفصیل در خصوص طرح واره ها بحث کرده است
در حوزه ی رشد شناختی طرح واره به عنوان نقشه انتزاعی شناختی در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مساله است. بنابراین ما به یک طرح واره ی زبانی برای فهم یک جمله و به یک طرح واره ی فرهنگی برای تفسیر یک افسانه نیازمندیم
* واژه طرحواره از نخستین دهه های قرن بیستم به متون روانشناسی راه یافت و روانشناسان بسیاری آن را با تعاریف خاص خود شان در چهارچوب نظری ویژه ای بکار بستند
* به نظر می رسد بارتلت اولین کسی بود که مفهوم طرحواره را در روانشناسی و در گستره حافظه مطرح کرد
* بعدها کم کم در روانشناسی جایگاه ویژه ای یافت و در نظریات پیاژه مدلهای باز نمایی ذهنی را بخوبی توضیح داد
* در چند دهه اخیر نظریه پردازان شناختی – رفتاری مثل بک، باور، تیزدیل، متیوز و کلارک برای تبیین نابهنجاریهای روانی
* و نظریه پردازان روانشناسی اجتماعی مثل نیس بت برای تبیین سازه های ذهنی در پیوند با درون دادهای اجتماعی از واژه طرحواره بهره بردند
طرحواره درمانی درمانی است ابتکاری و تلفیقی که توسط یانگ و همکارانش پایه گذاری شده است او در این درمان کوشیده است تا با بکارگیری مبانی و راهبردهای روشهای درمان شناختی – رفتاری (CBT) و مولفه هایی از سایر نظریه ها مثل دلبستگی، روابط شیء ای، ساختار گرایی و روان تحلیلگری و تلفیق یکپارچه و منسجم آنها با یکدیگر یک مدل درمانی جدید را برای درمان اختلالات دیرپایی مثل اختلالات شخصیت و اختلالات مزمن محور یک ارایه دهد.
طرحواره درمانی که توسط یانگ و همکارانش (یانگ ۱۹۹۹، ۱۹۹۰) بوجود آمده، درمانی نوین و یکپارچه است که عمدتا بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روش های درمان شناختی – رفتاری کلاسیک بنا شده است.

طرح واره درمانی، اصول و مبانی مکتب های شناختی رفتاری، دلبستگی گشتالت، روابط شئی، سازنده گرایی و روانکاوی را در قالب یک مدل درمانی و مفهومیِ ارزشمند تلفیق کرده است.این شیوه ی درمان، سیستم جدیدی از روان درمانی را تدارک می بیند که مخصوصا برای بیماران مبتلا به اختلالات مزمن و مقاوم که تاکنون یک مسئله بغرنج در درمان به شمار می آمدند، مناسب است.(عبدالرضافارسی)

( واژه "طرحواره" یا "اسکیما" (Schema) بطور کلی بعنوان ساختار، قالب یا الگو تعریف می شود.
در روان شناسی طرحواره را بصورت الگویی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد.

در حوزه شناخت درمانی، بک (۱۹۶۷) در اولین نوشته هایش به مفهوم طرحواره اشاره کرد. طرحواره برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه روان درمانی، اینست که بسیاری از طرحواره ها در سالهای اول زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادمه می دهند و در تجارب بعدی زندگی کاملاً حضور می یابند. بنابراین طرحواره می تواند مثبت یا منفی باشند.
همچنین می توانند در سالهای اول زندگی یا حتی در سالهای بعد شکل بگیرند. پروفسور یانگ معتقد است برخی از این طرحواره ها مخصوصاً آنها که در سالهای اولیه کودکی شکل گرفته اند می تواند علت اصلی مشکلات رفتاری افراد باشد.
طرح واره های ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختیِ خود آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در مسیر زندگی تکرار می شوند. طرح واره های ناسازگار اولیه برای بقا خودشان می جنگند این امر نتیجه ی تمایل بشر به "همآهنگی شناختی" است.اگر چه فرد می داند این طرحواره منجر به ناراحتی وی می شود ولی با طرحواره احساس راحتی می کند و همین احساس راحتی فرد را به این نتیجه می رساند که طرحواره اش درست است. افراد به سمت وقایعی کشیده می شوند که با طرحواره هایشان همخوانی دارند و به همین دلیل تغییر طرحواره ها سخت است
در روش متمرکز بر طرحواره تاکید زیادی بر ریشه مشکل می شود و در حقیقت علت بسیاری ار رفتارهایی که افراد امروز انجام می دهند مربوط به دوران کودکی و نوجوانی آنهاست. مزیت های مهم طرح واره درمانی برسایر درمانهای متداول این است که در مقایسه با اغلب رویکردهای دیگر، طرح واره درمانی یکپارچه تر است، مخصوصا با این که جنبه هایی از مدل های شناختی، رفتاری، روان پویایی ( مخصوصا روابط شئی) دلبستگی و گشتالت را در هم می آمیزد. طرح واره درمانی اگر چه مولفه های شناختی و رفتاری را برای درمان ضروری می داند، با این حال به تغییر هیجانی، تکنیک های تجربی و رابطه درمانی نیز اهمیت می دهد.میگنا دات آی آر، یکی دیگر از مزیت های مدل طرح واره، ایجاز و از سوی دیگر پیچیدگی و قابل تعمق بودن آن است.درک آن برای بیماران و درمانگران راحت است.
تاثیر طرح واره ها در زندگی افراد احتمال دارد برخی افراد گذشته ی زندگیشان را دلیلی بر ادامه ی مشکلات فعلی بدانند. جفری یانگ معتقد است که چنین نظام فکری موجب تدوام مشکل می شود. در رویکرد طرح واره درمانی به این نکته تاکید می شود که ممکن است افراد در شروع مشکلات خود نقش چندانی نداشته باشند, اما در تداوم مشکلات خود حتما نقش دارند. به همین دلیل او سعی می کند برای درد و رنجی که افراد در اثر زندگی گذشته متحمل شده اند,همدلی را در پیش بگیرد. اما برای تغییر مشکلات فعلی نیز دست روی دست نمی گذارند,بلکه با کاهش آسیب پذیری سعی می کند دامنه ی اثر گذاری طرح واره ها را کم کند.

تداوم طرح واره ها در زندگی
حداقل پنج ساز و کار برای تداوم طرح واره ها مطرح شده است:
1- سبک های مقابله ای(تسلیم- اجتناب- جبران افراطی)
2- انتخاب همسر
3- انتخاب شغل
4- تحریف های شناختی
5- استدلال های مبتنی بر درست بودن شیوه ی تفکر و سبک مقابله ای در بین این ساز و کارها انتخاب
همسر از اهمیت ویژه ای برخوردار است
این درمان برای چه کسانی بکار می رود ؟
وقتی که رفته رفته درمانگران از درمان اختلالهای محور یک مثل اضطراب به سمت کار بر روی اختلالات عمیقتر مثل اختلالات شخصیتی محور دو حرکت کردند با محدودیت های مدل شناخت درمانگری بک رو به رو شدند. بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی مجموعه ای از مشکلات پیچیده و مقاومی را دارند که در بسیاری از موارد روند درمان را متوقف می سازد.
بنابراین یانگ تحت تاثیر ساختار گرایی طرحواره درمانی را بنا نهاد که اختلالات شخصیتی و دیگر اختلالهای دیرپا را نشانه رفته است. تجربه نشان داده است که طرحواره درمانی در درمان افسردگی و اضطراب دیرپا، اختلالهای خورد و خوراک، مسایل زناشویی و مشکلات پایدار در حفظ روابط صمیمانه سازگار، اثربخش بوده است همچنین این روش در مورد مجرمان و در پیشگیری از عود در میان سوء مصرف کنندگان مواد مخدر کارایی دارد. "طرحواره درمانی برای درمان بیماران مزمن و مقاوم به درمان و بیمارانی که اختلالات شخصیت دارند یا کسانی که مشکلات منش شناختی مزمن دارند و نمی توانند بخوبی از رفتار درمانی شناختی کلاسیک کمکی دریافت کنند تدوین شده است .
طرحواره درمانی با توجه به مشکل بیمار می تواند کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت باشد" (یانگ، ۱۳۸۶،ص، 23).
تعریف طرحواره درمانی:
بطور کلی به عنوان ساختار، قالب یا چارچوب تعریف می شود . در حوزه رشد شناختی طرحواره را قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل میگیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند" (یانگ، ۱۳۸۶، ص 29).
طرحواره عبارت است از بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایز کننده ی یک واقعه یا طرح کلی از عناصر برجسته یک واقعه. یا هر اصل سازمان بخش کلی که برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. طرحواره یک الگوی شناختی، هیجانی همراه با احساس های بدنی است که موجب بروز رفتارهایی می شود.

طرحواره های ناسازگار اولیه:
طرحواره درمانی درون مایه های روانشناختی را که شاخصه بیماران مبتلا به مشکلات منش شناختی هستند را مد نظر قرار مید هد . این درون مایه ها را طرحواره های ناسازگار اولیه می نامیم"(یانگ ، ۱۳۸۶، ص 29).

خصوصیات طرحواره های ناسازگار اولیه:
الگوها یا درون مایه های فراگیر و عمیقی هستند، از خاطرات، هیجانات و احساسات بدنی تشکیل شده اند . در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند، در سیر زندگی تداوم دارند، درباره رابطهٔ خود با دیگران هستند، به شدت ناکارآمدند و برای بقایشان می جنگند با اینکه فرد می داند طرحواره منجر به ناراحتی او می شود . ولی با آن احساس راحتی می کند که این باعث می شود فرد به این نتیجه برسد که طرحواره اش درست است" (یانگ، ۱۳۸۶، ص 30).
شیوه شکل گیری طرحواره
طرحواره ها در اوایل زندگی شکل
طرح واره درمانی یا درمان مبتنی بر طرح واره یک درمان ابتکاری و تلفیقی است که توسط یانگ و همکاران (1999 و 1990) مبتنی بر درمان ها و مفهوم های سنتی درمان شناختی – رفتاری پی ریزی شده است. می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند و بنا بر اصل حفظ هماهنگی شناختی (حفظ دیدگاه باثبات در مورد خود و دیگری) خودشان را بر تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتی اگر هیچگونه کاربرد دیگری نداشته باشند.
طرحواره برای بقای خودش می جنگد و فرد با آن احساس راحتی می کند. افراد به سمت وقایعی کشیده می شوند که با طرحواره هایشان همخوانی دارد و به همین دلیل تغییر طرحواره ها سخت است.
چهار دسته از تجارب اولیه زندگی روند اکتساب طرحواره ها را تسریع می کنند
1- عدم ارضا نیازها: می تواند منجر به شکل گیری طرحواره هایی همچون محرومیت هیجانی و رها شدگی شود.
2- ارضا بیش از حد نیازها: می تواند منجر به شکل گیری طرحواره هایی همچون وابستگی/ بی کفایتی و استحقاق بزرگ منشی شود.
3- آسیب دیدن و قربانی شدن: می تواند منجر به تشکیل طرحواره هایی همچون نقص/شرم، بی اعتمادی/بدرفتاری و یا آسیب پذیری نسبت به ضرر شود.
4- درونی سازی یا همانند سازی با افراد مهم زندگی.

علاوه بر این چهار دسته تجارب، خلق و خو نیز در شکل گیری طرحواره ها تاثیر دارد. حتی خلق و خو در درونی سازی با افراد مهم موثر است. خلق و خوی کودک تعیین می کند که آیا با ویژگی افراد مهم زندگی اش همانند سازی می کند یا خیر. مثلاً کودک افسرده خو احتمال کمتری دارد که سبک خوشبینانه والدین خود را در مقابل بدشانسی ها درون سازی کند زیرا رفتار چنین والدی آنقدر مخالف طبع کودک است که نمی تواند آن را جذب کند.

منابع
شریفی درآمدی،پ (1377) مقایسه وضعیت بهداشت روانی نوجوانان طلاق و محروم از مادر و عادی سنین بین 18-15 سال شهر اصفهان.فصلنامه روان شناسی و علوم ترتبیتی2.
کلوسکو.ج. (1384) .شناخت درمانی اختلالات شخصیت:رویکرد طرح واره درمانی. مترجم حمیدپور و همکاران.تهران:انتشارات ارجمند.(تاریخ اثر به زبان اصلی 2002)
یانگ.ج.کلوسکو.ژ.ویشار.م (1386). طرح واره درمانی (راهنمای کاربردی برای متخصصین بالینی). مترجم حمیدپور،اندوز. زهرا. تهران: انتشارات ارجمند (تاریخ اثر به زبان اصلی 2002)

منابع لاتین
Amato,P.K&Sobolewski,J.M.(2001).the effects of divorce and marital discord on adult childrens psychological well-bening.American Sociological Review.
Carbonell,D.M,&parteleno-Barehmi,C.(1999).pyschodrama for girls coping with trauma international Journal of group psychotherapy 49(3),285-306
Clark,T.L.,& Davis, D(2010).treating trauma:using psychodrama in groups available form:http:/counseling out fitters.com
Dunne, P.B. (2002). Drama therapy techniques in oneto- one treatment with disturbed children and adolescents. Arts in Psychotherapy, 15(2), 139- 149.
Fong.j(2006)psychodrama as preventive measure : teenager girls confronting violence.Journal of group psychotherapy,psychodrama& socimetry.99-108
Gatta, M., Lara DZ., Lara DC., Andrea S., Paolo TC., Giovanni C., Rosaria S., Carolona B., Antonio BP.(2010). Analytical psychodrama with adolescents suffering from psycho-behavioral disorder: Short-term effects on psychiatric symptoms. The Arts in Psychotherapy,37(3);240-247.
Griffith, L.(2003). Combining Schema-Focused Cognitive Therapy and Psychodrama: A Model for Treating Clients With Personality Disorders. Journal of psychotherapy Psychodrama& Sociometry, 55(4);128-140.
Karatas, Z., Gokcakan, Z. (2009). The effect of group-based psychodrama therapy on decreasing the level of aggression in adolescents. Turkish Journal of Psychiatry.
Larson H ,Taggart- Reedy,& Wilson, M(2001).the effecd of perceived dysfunctional family-of origin rules on the dating relationships of young adult. Contemporary fanailly therapy 23(A).December -20001 Human Scines
MeadusR.J.Adolescents coping with mood disorders canda university 2007 14 . (2 209-215
Sori.C.F(2006).engaging children in family therapy.creative approaches to integrating theory and researching clinical practice.Newyork.
Pramann, R. (2005). Enhancing Treatment effectiveness: Using psychodrama to address the trauma and pain of victims. Retrieved July 30,2006, from http://www.ssccc.com/articles.htm
Willis, S. T. (1991). Who goes there? Group analytic drama for disturbed adolescents. In P. Holmes, M. Karp (Eds.), Psychodrama: Inspiration and technique. New York: Tavistock/Routledge.

ساختار جلسات درمانی
جلسه اول:
در جلسه اول پس از آشنایی و ایجاد رابطه حسنه، اهمیت و هدف طرحواره درمانی بیان و مشکلات مراجعان در قالب رویکرد طرحواره درمانی صورت بندی می شود.
همچنین در این جلسه بر روی موارد زیر تاکید می شود:::
1. ایجاد انگیزه برای درمان
2. مروری بر ساختار جلسات، قوانین و مقررات مربوط به گروه درمانی
3. مرور اهداف و منطق کلی درمان
4. برقراری ارتباط و ارزیابی اولیه
5. بیان قواعد گروه (رازداری، محرمانه بودن، احترام و گوش دادن و ……)
6. شناخت مشکل فعلی مراجع
7. سنجش مراجعان برای طرحواره درمانی با تمرکز بر تاریخچه شخصی
شرح تکنیک تمرکز بر تاریخچه شخصی::::::
تمرکز بر تاریخچه ی زندگی: "درمانگر تلاش می کند که بفهمد مشکل فعلی بیمار موقعیتی و مربوط به زمان حال است یا اینکه به سبک زندگی بیمار بر می گردد و ریشه در گذشته او دارد. از پرسشنامه های طرحواره نیز استفاده می کنند از طریق تصویر سازی ذهنی که اغلب این کار مفیدترین شیوه برای شناخت طرح واره ها می باشد یکی از موانع شایع این کار اجتناب طرح واره است.
مثلا برخی بیماران به محض تجسم دوران کودکی آشفته می شوند که یکی از راهکارهای مفید این است که از بیمار بخواهیم به زمان حال برگردد و سپس در اوایل بزرگسالی، نوجوانی و در آخر کودکی را تجسم کند. روش دیگر، گفتگو با جنبه اجتماعی بیمار است و این جایی است که طرحواره اصلی بیمار در آن قرار دارد یعنی ذهنیت کودک آسیب پذیر" (یانگ، 1386).
جلسه دوم:
در جلسه دوم شواهد عینی تایید کننده یا رد کننده طرحواره ها بر اساس شواهد زندگی فعلی و گذشته مورد بررسی قرار می گیرد و پیرامون جنبه طرحواره موجود با طرحواره سالم بحث و گفتگو می شود.
اهداف اختصاصی این جلسه::
1. تعریف طرحواره درمانی
2. تعریف طرحوارهای ناسازگار اولیه
3. تعریف ویژگی های طرحواره های ناسازگار اولیه
4. تعریف ریشه های تحولی طرح واره ها
شرح:::
شواهد عینی تایید کننده یا رد کننده طرحواره ها :::
در این جلسه شواهد عینی تایید کننده یا رد کننده طرحواره ها بر اساس شواهد زندگی فعلی و گذشته مورد بررسی قرار می گیرد. به این صورت که آزمودنی به صورت عینی و در واقعیت در حضور بقیه اعضای گروه طرحواره های مثبت و منفی دوران کودکی و حال حاضر خود را باز گو می کند و به دسته بندی و طبقه بندی آنها می پردازد که این امر می توان تاثیر بسزایی در آکاهی و شناخت فرد بر این طرحواره ها داشته باشد و فرد را در برنامه ریزی زندگی یاری می کند.
همچنین در این جلسه به تعریف طرحواره درمانی، و طرحواره های ناسازگار اولیه که در متن به صورت کامل توضیح داده شده است می پردازد.
جلسه سوم:
در جلسه سوم تکنیک های شناختی مثل آزمون اعتبار طرحواره، تعریف جدید از شواهد تایید کننده طرحواره موجود و ارزیابی مزایا و معایب سبک های مقابله ای آموزش داده می شود.
اهداف::::
1. معرفی حوزه های طرح واره و طرح واره ها ی ناسازگار اولیه
2. شرح مختصر در مورد بیولوژی طرح واره های ناسازگار اولیه
3. توضیح در مورد عملکرد های طرحواره
شرح:::::
آزمون اعتبار طرح واره:
درمانگر و بیمار شواهد زندگی گذشته و فعلی بیمار که از طرح واره حمایت می کند را جمع آوری می کند سپس شواهد رد کننده طرح واره را جمع اوری می کند.
ارزیابی مزایا و معایب پاسخ های مقابله ای:
هدف این است که بیماران ماهیت حوزه آسیب رسان سبک های مقابله ایشان را بشناسد و به وجود آن ها پی ببرد. که اگر بتواند رفتار سالم تری را جایگزین سبک های مقابله ای ناسازگار کند می تواند شانس شادکامی خود را در زندگی افزایش دهد.

جلسه چهارم:
در جلسه چهارم مفهوم بزرگسال سالم در ذهن بیمار تقویت شد، نیازهای هیجانی ارضا نشده آنها شناسایی و راهکارهای بیرون ریختن عواطف بلوکه شده آموزش داده می شود.
اهداف:::
1. معرفی سبک ها و پاسخ های مقابله ای ناسازگار که موجب تداوم طرحواره ها می شوند به همراه مثال هایی از زندگی روز مره
2. تعریف مفهوم ذهنیت های طرح واره ای
3. ایجاد آمادگی در بین بیماران برای سنجش و تغییر طرحواره ها
شرح تکنیک ها:::
مرحله سنجش وآموزش
در مرحله اول، طرح واره درمانگر به بیماران کمک می کند تا طرح واره های خود را بشناسد و به ریشه ها ی تحولی طرح واره ها در دوران کودکی و نوجوانی پی ببرند.
دراین مرحله، مدل طرح واره را به بیمارن آموزش می دهیم و بیماران یاد می گیرند سبک های مقابله ای ناکارآمد (تسلیم، اجتناب و جبران افراطی) خود را بشناسند و ببیند چگونه پاسخهای مقابله ای شان باعث تداوم طرح واره های آن ها می شوند.
سنجش یک فرایند چند بعدی است که شامل مصاحبه درباره تاریخچه زندگی، تکمیل پرسشنامه های طرح واره، تکالیف خود بازنگری و تمرین های تصویر سازی ذهنی است. در فرایند سنجش، طرح واره ها از نظر هیجانی برانگیخته می شوند و به بیماران کمک می کنیم بین مشکلات فعلی و تجارب دوران کودکی خود، ارتباط هیجانی برقرار کنند. در پایان این مرحله، درمانگر و بیمار، مشکل بیمار را در قالب مدل طرح واره، مفهوم سازی می کنند و در خصوص ادامه درمان و چگونگی آن به توافق می رسند.
طرح درمان، راهبردهای شناختی، تجربی و رفتاری و همچنین مولفه های بهبود بخش رابطه درمانگر- بیمار را بر می گیرد.
مرحله تغییر
در مرحله تغییر، درمانگر بسته به نیازهای بیمار، راهبرد های شناختی، تجربی، رفتاری و بین فردی را در هر جلسه، به گونه ای انعطاف پذیر به کار می گیرد. طرح واره درمانگر هیچ گاه از یک دستور العمل درمانی ثابت و انعطاف ناپذیر پیروی نمی کند.
خاطرات آسیب زا: هنگام تصویر سازی ذهنی برای خاطرات آسیب زا، دو هدف عمده را دنبال می کنیم.
۱- کمک به بیمار برای بیرون ریختن عواطف بلوکه شده

۲- با وارد نمودن بزرگسال سالم و تصویر ذهنی بیمار زمینه حمایت و کسب آرامش او فراهم شود.
جلسه پنجم:
در جلسه پنجم برقراری ارتباط سالم و گفتگوی خیالی آموزش داده می شود.
اهداف دیگر این جلسه:::
1. ایجاد آمادگی برای تغییر
2. سنجش طرحواره ها از طریق پرسشنامه
3. ارایه بازخورد برای شناسایی بیشتر طرحواره ها
شرح تکنیک ها:::::
راهبردهای تجربی برای تغییر گفتگوهای خیالی:
به بیمار آموزش داده می شود در تصویر ذهنی با افرادی که در دوران کودکی باعث ایجاد طرح واره هایش شده اند و هم با کسانی که در زندگی موجب تقویت آن می شوند گفتگو کند.
از آنجا که والدین مهمترین نماد دوران کودکی هستند لذا والدین نقش های اول در گفتگوی خیالی دارند.
از بیماران خواسته می شود خشم خود را نسبت به والدینی که رفتار آنان منجر به شکل گیری طرحواره شده است را ابراز کنند. هدف توانمندسازی بیمار برای جنگیدن علیه طرح واره و فاصله گرفتن از آن است. هدف دوم از ابراز خشم نسبت به والدین این است که به بیمار کمک کنیم از طرح واره ها به صورت هیجانی فاصله بگیرد.
کار با تصاویر ذهنی به منظور باز والدینی "برای بیمارانی مفید است که اغلب طرحواره هایشان در حوزه بریدگی و طرد قرار دارد توانایی این بیماران برای برقراری ارتباط با دیگران، احساس امنیت، دوست داشته شدن، و ارزشمندی به شدت آسیب دیده است. درمانگر به کودک کمک می کند به ذهنیت کودکانه برگردد و در مورد برخی چیزهایی که از دست داده اند، مطالبی را یاد بگیرند.
جلسه ششم (ارائه راهبردهای شناختی برای تغییر):
در جلسه ششم تکنیک های تجربی مثل:::
تصویر سازی ذهنی موقعیت های مشکل آفرین
و رویارویی با مشکل سازترین آنها آموزش داده می شود.
شرح تکنیک ها::::
تکنیک تصویرسازی ذهنی، در طرحواره ها را از حوزه عقلانی به حوزه هیجانی سوق می دهد. برای شناخت طرحواره هایی که مرکز زندگی بیماران است. کمک به بیماران تا بتوانند ریشه های تحولی طرحواره های خود در دوران کودکی و نوجوانی را به مشکلات زندگی فعلی ربط دهند" (یانگ ، ۱۳۸۶، ص، 144).
تصویرسازی در یک محیط امن "تصویرسازی باید توسط خود بیمار ایجاد شود و در مانگر به او تلقین کند و در تصویرسازی در محیط امن با تصویری از یک محیط امن آغاز شده و به پایان می رسد. بویژه در مورد بیماران آسیب پذیر و حادثه دیده، این بیماران ممکن است هیچ وقت محیط امن را تجربه نکرده باشند که در اینجا درمانگر کمک می کند محیط امنی در ذهن خود بسازد" (یانگ ، ۱۳۸۶، ص، 146).
تصویرسازی از دوران کودکی درمانگر بعد از ارائه منطق تکنیک و ایجاد تصویرسازی ذهنی محیط امن برای احساس راحتی و آرامش بیماران به سمت تصویر سازی ذهنی از دوران کودکی حرکت می کند. معمولاً تصاویر ذهنی را به ترتیب زیر در بیماران فعال می کنیم.
1. تصاویر ذهنی آشفته ساز
2. تصاویر ذهنی حاکی از رابطه با والدین
3. تصاویر ذهنی با افراد مهم زندگی از جمله همسالان و سایر کسانی که در شکل گیری طرحواره نقش داشته اند" (یانگ، ۱۳۸۶، ص، 149).
پس از بررسی تصویر ذهنی دوران کودکی، درمانگر از بیمار می خواهد تصویری ذهنی از موقعیت های فعلی را دنبال کند که همین احساس را دارد. بدین ترتیب درمانگر بین خاطرات دوران کودکی و زندگی فعلی بیمار، ارتباط مستقیمی ایجاد می کند" (یانگ ، ۱۳۸۶، ص، 151).
جلسه هفتم:
در جلسه هفتم رابطه درمانی، رابطه با افراد مهم زندگی و نقش بازی کردن آموزش داده می شود.
اهداف دیگر::
1. برقراری گفتگو بین جنبه سالم و جنبه طرحواره توسط بیماران
2. آموزش تکمیل فرم ثبت طرحواره توسط بیماران
شرح تکنیک ها:::::
برقراری گفتگو بین جنبه طرح واره و جنبه سالم: ابتدا درمانگر نقش جنبه سالم را به عهده می گیرد. بعد کم کم بیمار نقش جنبه سالم را به عهده می گیرد ماه ها تمرین مداوم نیاز است تا طرحواره ضعیف و جنبه سالم قوی شود (یانگ ، ۱۳۸۶، ص، 133).
جلسه هشتم (معرفی راهبردهای تجربی برای تغییر):
در جلسه هشتم به تمرین رفتارهای سالم از طریق ایفا نقش و انجام تکالیف مرتبط با الگوهای رفتاری جدید آموزش داده می شود.
اهداف دیگر:::
1. انجام گفتگوهای خیالی (در بالا توضیح داده شد)
2. نوشتن نامه به عنوان تکالیف خانگی
3. ارایه منطق استفاده از چنین تکنیک هایی در درمان
4. باز والدینی در حین کار با تصاویر ذهنی
شرح تکنیک ها::::
نوشتن نامه به والدین "نوشتن نامه به والدین، با افراد مهم زندگی بیمار که در دوران کودکی یا نوجوانی به او آسیب رسانده اند در جلسه بعدی درمان نامه را با صدای بلند برای درمانگر می خوانند" (یانگ ، ۱۳۸۶، ص، 169).
باز والدینی حد و مرز دار: "فراهم نمودن چیزی که بیمار به آن نیاز دارد، ولی در دوران کودکی از سوی والدینش ارضاء نشده است.
درمانگر می تواند از راههای گوناگون به نیازهای باز والدینی بیمار پی ببرد : مانند تاریخچه دوران کودکی، مشکلات بین فردی، پرسشنامه ها و تمرین های تصویرسازی ذهنی و گاهی رفتار بیمار در رابطه درمانی به عنوان بهترین منبع اطلاعات " (یانگ ، ۱۳۸۶، ص، 216).
جلسه نهم (الگو شکنی رفتار):
در جلسه نهم مزایا و معایب رفتارهای سالم و ناسالم مورد بررسی قرار گرفت و راهکارهایی برای غلبه بر موانع تغییر رفتار آموزش داده می شود.
1. تعیین رفتارهای خاص به عنوان آماج های احتمالی تغییر
2. اولویت بندی رفتارها برای الگوشکنی
3. آمادگی برای انجام الگوشکنی رفتار
شرح::::::
الگو شکنی رفتاری "در این مرحله که طولانی ترین و در برخی موارد حساس ترین بخش طرحواره درمانی است بیمار تلاش می کند به جای الگوهای رفتاری طرحواره، سبک های مقابله ای سالم تری را جانشین سازد . اگر بیمار بتواند با موفقیت مرحله شناختی و تجربی را پشت سر بگذارد درمانگر می تواند مرحله الگوشکنی رفتاری را شروع کند" (یانگ، ۱۳۶۸، ص، 179).
اولویت بندی رفتارها برای الگو شکنی "درمانگر و بیمار بعد از تهیه فهرست الگوهای زندگی و رفتارهای مشکل ساز، راجع به مشکل سازترین رفتار و اینکه کدام رفتار باید آماج درمان قرار بگیرند، تصمیم می گیرند. در برابر مهم ترین رفتارهای مشکل ساز، رفتارهای سالم احتمالی را به عنوان راه حل جایگزین، مورد بررسی قرار می دهند (یانگ ، ۱۳۶۸، ص، 193).

جلسه دهم (ادامه الگو شکنی رفتار):
در جلسه دهم مطالب جلسات قبل به صورت اجمالی مرور و راهکارهای یادگرفته شده تمرین می شود.
اهداف درمانی::::
1. افزایش انگیزه برای تغییر
2. آموزش تمرین رفتار های سالم از طریق تصویر سازی ذهنی و ایفای نقش
3. آموزش غلبه بر موانع تغییر رفتار و ایجاد تغییرات مهم در زندگی
شرح تکنیک های دیگر::::
تکنیک ها و محرکهای برانگیزاننده طرحواره ها
* تصویر سازی ذهنی: بستن چشمها و بیان انچه به ذهن می آید
* وقایع فعلی: بحث در مورد وقایع ناراحت کننده فعلی
* خاطرات گذشته: خواستن از بیمار برای صحبت در مورد تجارب اولیه دوران کودکی از طریق تصویر سازی ذهنی
* رابطه درمانی
کارت های آموزشی طرحواره:
خلاصه ای از پاسخ های سالم به موقعیت های فعال ساز طرحواره است بیماران این کارت ها را همراه خود دارند. بهتر است این کارت ها قویترین شواهد علیه طرحواره را در برگیرد تا بتواند پاسخ های منطقی بیماران را فعال کند" (یانگ ، ۱۳۸۷، ص، 136).
راهبرد های تجربی برای تغییر:
استفاده از تکنیک های تجربی برای تغییر به ترتیب زیر صورت می گیرد: 1) ارایه منطق استفاده از چنین تکنیکها در درمان. 2) انجام گفتگوهای خیالی 3) باز والدینی در حین کار با تصاویر ذهنی 4) تصویر سازی ذهنی وقایع آسیب زا 5) نوشتن نامه به عنوان تکلیف خانگی و 6) تصویر سازی ذهنی به منظور الگوشکنی

الگو شکنی رفتاری
بیمار در مرحله الگوشکنی رفتاری، تلاش می کند به جای الگوهای رفتاری طرح واره – خاست، سبک های مقابله ای سالم تری را جانشین سازد. این مرحله طولانی ترین و در برخی موارد حساس ترین بخش طرح واره درمانی است. بدون انجام این مرحله، احتمال عود اختلال بالاست. بدون تغییر الگوهای رفتاری، حتی اگر بیمارنسبت به طرح واره های ناسازگار اولیه خود بینش پیدا کند و تکنیک های شناختی و تجربی را نیز انجام دهد، اختلال دوباره خودش را نشان خواهد داد. بدون انجام مرحله رفتاری طرح واره درمانی، پیشرفت درمان به کندی صورت می گیرد و ممکن است بیماران نتوانند از زیرسلطه طرح واره هایشان خارج شوند. به همین دلیل ضروری است که به منظور دستیابی بیماران به نفع کامل درمانی و تداوم آن الگوهای رفتاری شان تغییر کند
الگوشکنی رفتاری باعث می شود بیمار از طرحواره فاصله بگیرد و به او کمک می کند تا به جای این که طرح واره را به عنوان یک حقیقت مسلم درباره ی خود بنگرد، آنرا به صورت یک موجود مزاحم نگاه کند. تکنیک های شناختی و تجربی، جنبه سالم شخصیت بیمار را تقویت می کنند، به ویژه این که جنبه ی سالم را برای جنگ با طرح واره های بیمار توانمند می سازند. به هنگام اجرای مرحله رفتاری درمان، تکنیک های شناختی و تجربی به بیمار کمک می کنند تا برموانع تغییر رفتار غلبه کند
مراحل الگو شکنی رفتاری
1) آمادگی برای انجام الگوشکنی رفتاری 2) تعیین رفتارهای خاص به عنوان آماج های احتمالی تغییر 3) اولویت بندی رفتارها برای الگوشکنی 4) افزایش انگیزه برای تغییر رفتار 5) تهیه کارت آموزش 6) تمرین رفتارهای سالم از طریق تصویر سازی ذهنی و ایفای نقش 7) توافق در انجام تکالیف خانگی 8) مرور و بررسی تکالیف خانگی
1 -Single
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 67 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود