1
عنوان:
کلیات، مفاهیم و تعاریف بودجه ریزی
2
دولت و مالیه عمومی
دولت و بودجه از دیدگاه مکاتب اقتصادی
مکتب کلاسیک ها
مکتب اقتصادی کینزین ها
مکتب کلاسیک های جدید
بودجه و حدود وظایف دولت ها در عصر حاضر
وظیفه تخصیص
وظیفه توزیع
وظیفه تثبیت
اهمیت و ضرورت بودجه
سیر تکاملی بودجه بندی
تعاریف و مفاهیم اساسی بودجه
تعریف بودجه با تاکید بر جنبه ی سیاسی آن
تعریف بودجه با تاکید بر جنبه ی اقتصادی و مالی آن
تعریف بودجه با تاکید بر جنبه های برنامه ای و مدیریتی آن
اهداف بودجه بندی
عوامل تاثیرگذار بر بودجه بندی
3
فهرست مطالب ارائه شده
تمایل انسان های برای زیستن در کنار هم؛ ضرورت وجود دولت برای حفظ آزادی های اجتماعی، تامین امنیت، عدالت و ایجاد رفاه در راس امور را به صورت ضروری و اجتناب ناپذیر مطرح می سازد.
انجام این وظایف محدود نیز هزینه هایی را برای دولت و جامعه در بردارد که باید از افراد جامعه به گونه ای تامین شود. اینجاست که موضوع مالیه عمومی به نحوی به عنوان منابع درآمدی برای هزینه های انجام وظایف اولیه دولت شناخته می شود.
امور عمومی:
مجموعه ای از وظایف کلاسیک و عمومی دولت است که موجبات برقراری عدالت، حفظ نظم و امنیت داخلی، روابط خارجی، وضع قوانین و مقررات و اِعمال حاکمیت دولت را در تنظیم روابط دستگاه های دولت یا نیروی کار و سرانجام تنظیم روابط افراد با یکدیگر در برابر قانون به منظور حفظ نظام کشور را تعیین می نماید.
بخش عمومی:
به افراد، گروه ها و سازمان هایی اطلاق می گردد که همواره حفظ منافع ملی و اکثریت جامعه بوده و ضمن تامین رضایت عمومی و آزادی های فردی و گروهی، وظیفه ی پیشرفت و توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ی خود را نیز بر عهده گرفته اند و بالطبع اداره ی امور عمومی نیز به هماهنگ سازی کوشش های فردی و گروهی در یک مجموعه به منظور اجرای سیاست یا خط مشی عمومی گفته می شود.
در بخش عمومی؛ عظمت یا افول قدرت های سیاسی حاکم بر یک کشور به میزان موفقیت در نحوه ی اداره و اجرای امور عمومی جامعه مرتبط است. مردم از دولت پاسخگو، توقع اقدامات منطقی در فرایند تصمیم گیری در چگونگی استفاده بهینه از منابع و امکانات محدود جامعه به منظور حداکثر کردن منافع عموم و دستیابی به اهداف والای جامعه، با انتخاب بهینه و کم هزینه ترین شیوه را دارند.
4
دولت و مالیه عمومی
عملیات بودجه ریزی، جنبه های مختلف خرد و کلان اقتصادی جامعه را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و درنتیجه اجرای سیاست های بودجه ای از طرف دولت، تاثیرات متفاوتی در روند رشد و توسعه اقتصادی خواهد داشت.
درآمدها، مخارج و کسری بودجه دولت را می توان به عنوان ابزار اصلی و مهم دولت برای دستیابی به هدف ثبات کلان اقتصادی عنوان کرد که در تعیین میزان نرخ تورم، کسری تراز پرداخت های خارجی، روند رشد استقراض ملی، سیاست های توزیع درآمد و دیگر متغیرهای کلان اقتصادی، توانایی ارشادی لازم و موثر را خواهند داد.
همچنین مالیات ها، یارانه ها و خرید های بخش دولتی؛ همچون متغیرهای خرد اقتصادی در دستِ دولت، انگیزه تولید و مصرف کالاها را تحت تاثیر قرار خواهد داد که باعث افزایش یا کاهش انگیزه های بخش خصوصی در ورود به بازار تولید و مصرف و به تبع آن قدرت بازار در جامعه نسبت به اختیارات دولت را متاثر می سازد.
مکاتب اقتصادی عمدتا به سه دسته ی تقسیم می شوند:
1- مکتب کلاسیک(سرمایه داری)؛
2- مکتب کینزین ها(کمونیست ها و سوسیالیست ها)؛
3- مکتب نئوکلاسیک ها(کلاسیک های جدید).
5
دولت و بودجه از دیدگاه مکاتب اقتصادی
تحت تاثیر مکاتب اقتصادی فیزیوکرات و کلاسیک(نظام سرمایه داری)، وظایف دولت ها در قبل از قرن بیستم، بر عدم مداخله مستقیم دولت در امور اقتصادی و آزادی فعالیت های تجاری داخلی و بازرگانی خارجی تاکید دارند.
فیزیوکرات ها عقیده داشتند که نظام جامعه بشری از یک رشته قوانین و نظام های خاص تغییرناپذیر طبیعی نشات گرفته و بر همین اساس اجتماع انسان ها بنیان گرفته است.
کلاسیک ها به عنوان اولین اصل، حیات آسوده ی بشری را در آزادی اقتصادی می دانند و معتقداند بهترین دولت ها دولتی است که کم تر حکومت کند.
تفاوت این دو تفکر در این است که فیزیوکرات ها عقیده داشتند که یک نظام طبیعی باعث برآورده ساختن منافع اجتماعی می گردد ولی کلاسیک ها پیروی از منافع فردی را عامل تامین منافع اجتماعی می دانند.
کلاسیک ها سه وظیفه را برای حاکم تعریف می کنند:
1- وظیفه ی حفاظت جامعه در برابر زور و تجاوز جوامع مستقل دیگر؛
2- وظیفه حفاظت در حداکثر امکان از هریک از اعضای جامعه در مقابل بی عدالتی و زورگویی هر عضو دیگر یا وظیفه ی اجرای دقیق عدالت؛
3- وسیله تاسیس و نگهداری بعضی آثار و موسسات عمومی ای که تاسیس و نگهداری آن در محدوده ی منافع هیچ فرد یا گروه بخصوصی نیست؛ زیراکه منافع حاصله از آن ها هرگز جبران هزینه ی آن ها را نخواهد کرد و یا بطور خلاصه، وطیفه ی اسقرار نهاد های اجتماعی و خدمات عمومی.
6
دولت و بودجه از دیدگاه مکاتب اقتصادی- مکتب کلاسیک ها
7
طبق این نظریه دولت می بایست میدان دار شود تا ناپایداری اقتصادی را گه زائیده ی بخش خصوصی بی بند و بار است، تعدیل نماید. به عبارت دیگر، دولت می بایست نقش وزنه ی تعادل را در ترویج پایداری اقتصادی و تضمین امنیت ایفاء نماید. علاوه بر وظیفه ی تخصیص منابع دولت در مکتب کلاسیک ها، دو وظیفه ی توزیع عادلانه ی درآمد ها و تثبیت اقتصادی نیز از ثمرات انقلاب کینزین ها برای دولت های امروزی می باشد.
به دلایل ذیل نظریات سوسیالیست ها(کمونیستی) ازجمله جان مینارد کینز اهمیت یافت:
1- شکست ستاره سرمایه داری در تامین رفاه اقتصادی و اجتماعی برای جامعه؛
2- آغاز کاهش درآمد، بیکاری، گرسنگی و بدبختی در سرتاسر جهان از سال 1329 تا پایان آن در سال 1932؛
3- پایان جنگ دوم جهانی(1945)؛
4- عدم علاقه و رغبت سرمایه داران به سرمایه گذاری در زمینه های زیربنایی و مشارکت در نوسازی اقتصادی به دلایلی چون متراکم نبودن سرمایه و نقدینگی لازم، عدم وجود امنیت اقتصادی و ریسک بالای سرمایه، پایین بودن نرخ برگشت سرمایه و سود مورد انتظار و زمان بازدهی طولانی طرح های سرمایه ای زیربنایی و درنهایت امکان به دست آوردن سودهای سرشار از کارهای غیرتولیدی همانند واسطه گری، دلالی و … ؛
5- تعهد دولت ها جهت نوسازی اقتصادی، ایجاد اشتغال، ایجاد تعادل و ثبات اقتصادی و … .
دولت و بودجه از دیدگاه مکاتب اقتصادی- مکتب کینزین ها
از دهه ی 1980 گروه جدیدی با عنوان نئوکلاسیک ها به نظریه پردازی فریدمن، با تفکراتی که برگرفته از فلسفه ی کلاسیک ها مبنی بر عدم مداخله دولت در فعالیت های اقتصادی بود؛ خود را مطرح نمودند.
از دیدگاه نئوکلاسیک ها، نقش دولت در اقتصاد؛ نظارت بر مکانیسم بازار است. به بیان دیگر، محدوده ی اصلی دخالت دولت در اقتصاد را وجود و بروز نارسایی ها در بازار تعیین می کند.
براساس این تفکر همواره تعادل به همراه حداکثر کارایی در بخش های مختلف وجود دارد و تا زمانی که این وضعیت ایده آل برقرار باشد؛ نیازی به دخالت دولت نیست.
دلایل ظهور نظریه پردازان این مکتب موارد ذیل می باشد:
1- وقوع کساد بزرگ آمریکا و اروپا در سال 1929 و قصور دولت ها در انجام وظایف درنظر گرفته شده از سوی مکتب کلاسیک ها؛
2- ایجاد رکود تورمی حاکم بر اقتصاد جهانی بویژه در سال 1970 ناشی از دخالت بیشتر دولت در فعالیت های اقتصادی و … .
8
دولت و بودجه از دیدگاه مکاتب اقتصادی- مکتب کلاسیک های جدید
1- وظیفه ی تخصیص: تقسیم منابع تولید بین الف- کالاها و خدمات دولتی یا خصوصی
ب- کالاها و خدمات اجتماعی یا عمومی
2- وظیفه ی توزیع:
تعدیل توزیع درآمد و ثروت به منظور انطباق پذیری آن با آنچه که از نظر اجتماع؛ وضع مناسب یا عادلانه توزیع تلقی می شود در حیطه ی وظیفه ی توزیع بودجه قرار می گیرد و در تعیین مالیات و سیاست های انتقالی نقش کلیدی ای را ایفاء می نماید.
3- وظیفه ی تثبیت:
استفاده از سیاست بودجه ای به عنوان ابزاری برای حفظ اشتغال در سطح بالا، درصد معقولی از ثبات سطح عمومی قیمت ها و نرخ مناسبی برای رشد با توجه به اثرات آن بر تجارت و تراز پرداخت ها؛ در حیطه ی وظایف تثبیت بودجه ی دولت قرار می گیرد.
بدون چنین سیاستی، اقتصاد دستخوش نوسانات فراوانی خواهد شد.
* درنتیجه زمانی که وظیفه ی دولت محدود بوده است و در امور اقتصادی مداخله نمی کرد، هزینه های عمومی مختصر و بودجه کل کشور بیانگر برآورد درآمدها و هزینه ها برای سال آینده بوده می باشد ولی با گسترش دخالت دولت؛ زمینه ی دو وظیفه مهم برای دولت فراهم شد:
الف- وظیفه ی برنامه ریزی ب- وظیفه ی بودجه ریزی
* جهت بهبود امور بودجه ریزی، دست اندرکاران نیازمند دانش، استعداد، توانایی و دیدگاه فراسونگر به همراه آگاهی از نظام اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مختلف جامعه باشند.
9
بودجه و حدود وظایف دولت ها در عصر حاضر
بودجه ریزی را فرایند تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود می دانند و کوشش هایی که صرف تدوین و تخصیص منابع می شود به منظور استفاده حداکثر منابعی است که در اصطلاح اقتصادی کمیاب اند به طوری که بتوان با صرف حداقل هزینه؛ حداکثر منابع را از منافع کمیاب جامعه بدست آورد.
اصولا بودجه، زندگی اقتصادی یک ملت را قالب ریزی می کند.
بودجه تصویر روشنی از بنیان سیاسی مملکت است و نشانگر رفتاری است که بایستی دولت با اِعمال آن، نظر مردم را به همکاری جلب نموده و میزان مشارکت مردم را با دولت در انجام این وظیفه نمایان سازد.
اساسا اداره ی امور بودجه؛ انعکاسی از کوشش های جامعه ای برای رسیدن به اهداف ملی است.
توزیع ناعادلانه ثروت، کندی رشد اقتصادی، عدم شکوفائی نیروهای اجتماعی، عدم رعایت حقوق فردی به وسیله ی شهروندان، کاهش اعتماد عمومی نسبت به دولت و … بعضا منجر به هیجان های عمومی، تقابل های سیاسی و تحمیل هزینه های زیادی بر دوش جامعه تحمیل خواهد کرد.
بودجه ریزی نبض حکومت است و روند بهینه ی آن باعث سلامت نظام، اجتماع و رضایت عمومی و اختلال در این فرایند پیامدی جز ازکار افتادن دیگر اعضای حیاتی پیکره جامعه به دنبال نخواهد داشت.
10
اهمیت و ضرورت بودجه ریزی
ابتدایی ترین گام برداشته شده از طرف مسئولان اداره ی کشور در جهت تهیه و تنظیم بودجه، تعیین درآمد واقعی دولت ها است.
کتاب دامِسدی مربوط به ممیزی زمین های مزروعی انگلستان در قرون وسطی است و بر طبق مندرجات آن کتاب، پادشاه می توانست برای وصول باج و خراج؛ به اراده ی خود دستور بدهد و قانون وضع نماید که بارون ها با امضای منشور آزادی این اقتدار پادشاهان را در وضع مالیات و تعیین منابع درآمد محدود ساختند.
بعد از روند تاریخی جمع آوری درآمدها به تدریج با افزایش طبیعی اقتدار قوه ی مقننه؛ حق نظارت قانونی بر هزینه های عمومی دولت در برخی از کشورهای اروپایی برقرار و پایدار گشت.
اصول، مقررات و نظارت قوه ی مقننه به این منظور بود که پیشنهاد هزینه و نظریات قوه ی مجریه در مورد صرف وجوه عمومی یا افزایش اعتبارات به حداقل ممکن کاهش یابد و در نهایت این قوه برای قضاوت؛ از دویت خواستند که مدارک و اطلاعات لازم در اختیارشان بگذارد.
بدین ترتیب بود که مقدمات و موجبات تهیه و تنظیم بودجه مشتمل بر چگونگی ارائه مراحل مختلف و راه های مورد اعتمادی که بتواند بودجه ی پیشنهادی را با هزینه های پیش بینی شده تطبیق دهد، بوجود آمد.
11
سیر تکاملی بودجه بندی
واژه ی بودجه یا بوژت فرانسوی به معنای کیف کوچک پول و در زبان انگلیسی جهت بیان کیف حاوی اوراق صورت درآمدها و هزینه ها برای ارائه به مجلس ملی کشور به کار گرفته شد.
این کلمه از زبان انگلیسی به سایر زبان ها وارد شد.
معنا و مفهوم اولیه ی بودجه، به معنای موازنه ی دخل و خرج دولت بود.
در اذهان عمومی به عنوان مطالعه ی موجودی پول یا درآمد لازم برای مخارج روزانه تعبیر شده است.
بعد از انقلاب مشروطه در ایران، با اقتباس قانون اساسی ایران از قانون اساسی بلژیک و فرانسه، این واژه نیز به همراه قوانین مالی فرانسه ترجمه و وارد قانون محاسبات عمومی ایران گردید.
تعریف بودجه به سه دسته ی عمده تقسیم می شود:
1- تعریف بودجه با تاکید بر جنبه ی سیاسی آن؛
2- تعریف بودجه با تاکید بر جنبه ی اقتصادی و مالی آن؛
3- تعریف بودجه با تاکید بر جنبه های برنامه ای و مدیریتی آن.
12
تعاریف و مفاهیم اساسی بودجه
در قرن نوزدهم میلادی؛ اراده ی قانون گذار در تنظیم و اجرای بودجه از ضروریات دموکراسی شناخته شده و نظارت و کنترل بر اجرای آن؛ این قوه را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین قوا مطرح نمود.
اهمیت دادن به این جنبه ی سیاسی بودجه؛ باعث گنجاندن آن در اغلب قوانین اساسی حکومت های پارلمانی و ریاستی-پارلمانی گردید به صورتی که تصویب مقررات مربوط به نحوه ی عملکرد بودجه، تحت عنوان قانون محاسبات عمومی در اولین دوره های قانون گذاری شده است.
اولین قانون محاسبات عمومی در سال 1290 ه.ش به تصویب رسید.
در ماده اول قانون محاسبات عمومی مصوب سال 1290 ه.ش؛ تعریف بودجه به صورت ذیل می باشد:
بودجه دولت سندی است که معاملات دخل و خرج مملکت برای مدت معینی در آن پیش بینی و تصویب شده باشد. مدت مذبور را سنه ی مالی و عبارت از یک سال شمسی.
در قانون محاسبات عمومی مصوب سال 1312 ه.ش؛ تعریف بودجه به صورت ذیل بیان گردیده است:
بودجه، لایحه ی پیش بینی کلیه ی عواید و مخارج مملکتی است برای یک سال شمسی که به تصویب مجلس شورای ملی رسیده باشد.
در تعاریف سیاسی بودجه؛ از واژه های سند و لایحه استفاده می شود و اصل تصویب بودجه توسط نمایندگان مردم نمایان می شود.
13
تعاریف و مفاهیم اساسی بودجه- تعریف بودجه با تاکید بر جنبه ی سیاسی آن
در زمان گذار از اقتصاد کلاسیک به نئوکلاسیک، با گسترش دامنه فعالیت ها و عملیات دولت؛ تغییر و تحولات بودجه ای در زمینه های نظری و عملی به شدت تحت تاثیر تحولات اقتصادی و مالی قرار گرفت و به تبع آن تعاریف بودجه از جنبه های سیاسی و اجتماعی به جنبه های اقتصادی و مالی تغییر محتوی یافت.
تعاریف بودجه با تاکید بر جنبه ی سیاسی آن به سه صورت آورده شده است:
الف- یک طرح مالی که هم به عنوان شالوده ای برای پیش بینی عملیات مالی و هم برای کنترل آن عملیات به کار می رود؛
ب- یک تخمین از مخارج آتی دولت می باشد؛
ج- یک طرح نظام مند برای بسیج امکانات و حداکثر بهره برداری از منابع انسانی، مادی و سایر منبع برای رسیدن به اهداف مشخص می باشد.
14
تعاریف و مفاهیم اساسی بودجه- تعریف بودجه با تاکید بر جنبه ی اقتصادی و مالی آن
به دنبال تحولات اجتماعی و اقتصادی محدوده ی بودجه گسترش یافت، تعادل اهمیت سابق را از دست داده بود، بودجه های ادواری جایگزین بودجه های سالانه گشت و درنهایت ارتباط بودجه با دستگاه جای خود را به ارتباط بودجه با برنامه و سپس ارتباط بودجه با عملیات داد.
کاربرد امروزی همزمان دو واژه ی بودجه و برنامه در تلفیق با یکدیگر، به صورت های برنامه و بودجه و یا بودجه برنامه ای؛ گواه بر محتوای برنامه ای سند بودجه می باشد.
بودجه در عین حال نوعی برنامه ای است که جنبه های سیاسی، اقتصادی و مالی را نیز دربر داشته و هریک از این جنبه ها در همدیگر تاثیر متقابل و مداومی دارد. بدین خاطر می توان بودجه را به عنوان نوعی برنامه مالی دولت تشخیص داد.
تصویر فردای سازمان باید با تصمیم مدیران ترسیم شود؛ این آینده نگری را برنامه ریزی و تبدیل برنامه ها زبان پول را بودجه می نامیم.
در ماده اول قانون محاسبات عمومی مصوب سال 1366 ه.ش؛ تعریف بودجه به صورت ذیل بیان گردیده است:
بودجه کل کشور، برنامه های مالی دولت است که برای یک سال مالی تهیه گردیده و حاوی پیش بینی درآمدها و سایر منابع تامین اعتبار و برآورد هزینه ها برای انجام عملیاتی است که منجر به نیل سیاست ها و هدف های قانونی می شود و از سه قسمت زیر تشکیل می شود:
1. بودجه عمومی دولت که شامل اجزاء زیر است:
الف. بودجه عادی برای وزارتخانه ها و موسسات دولتی: این بودجه شامل اعتباراتی میز خواهد بود که مستقیما مربوط به وظایف یک وزارتخانه یا موسسه دولتی نیست و تحت عنوان خاصی منظور می کردد؛
ب. بودجه ی عمرانی برای اجرای برنامه های عمرانی.
2. بودجه ی شرکت های دولتی؛
3. بودجه ی موسساتی که تحت عنوانی غیر از عناوین فوق در بودجه ی کل کشور منظور می شود.
15
تعاریف و مفاهیم اساسی بودجه- تعریف بودجه با تاکید بر جنبه های برنامه ای و مدیریتی آن
بودجه سند دخل و خرج دولت است؛
بودجه در واقع عبارت است از یک طرح مالی که در آن؛ نیازمندی های پولی دولت به طور کامل و برای مدت زمان محدودی پیش از وقت تعیین می گردد. در برابر نیازمندی های هزینه، اقلام درآمد نیز پیش بینی می شود؛
بودجه برنامه ی مالی است برای عملیات آتی؛
بودجه وسیله ای است برای حصول ثمربخش ترین و بارورترین طریقه ی استفاده از منابع؛
بودجه یکی از وسایل مالی نظارت قوه ی مقننه بر دولت و نشان دهنده ی اشکال مالی مداخله ی دولت در فعالیت های اقتصادی کشور است؛
بودجه عبارت است از بیان مالی و یا مقداری سیاسی که بایستی در طول مدت معینی از زمان آینده برای وصول به هدف تعیین شده ای تعقیب می شود.
بودجه در اصطلاح کلی؛ یک برنامه ی مالی است برای مدت محدودی از زمان و بودجه ی دولت عبارت است از برآورد هزینه ها و پیش بینی درآمدها برای یک دوره ی آتی که همراه آن درآمدها و هزینه های قطعی سال گذشته و جاری نیز ارائه می شود؛
بودجه عبارت است از پیش بینی درآمدها و سایر منابع تامین اعتبار و برآورد هزینه ها و عملیات معین که در دوره ی محدودی از زمان انجام می شود.
در مجموع می توان عناصر متشکل در تعاریف بودجه را به صورت ذیل برشمرد:
الف. بودجه به عنوان یک برنامه ی سالیانه برای دولت است؛
ب. بودجه دربرگیرنده ی کلیه ی منابع درآمدی و نیز هزینه های دولت در قالب بودجه ی عمومی، بودجه ی شرکت های دولتی و بودجه ی سایر موسسات انتفاعیِ وابسته به دولت می باشد. به عبارت دیگر؛ بودجه حالت جامعیت دارد؛
ج: بودجه ماهیت پیش بینی دارد که به ارتباط برنامه ها و عملیات محتوی آن اشاره می کند و از همین رو می توان بودجه را یک برآورد و پیش بینی از آینده تصور نمود و فرق اساس بین بودجه و حسابداری که گذشته نگر و فقط ثبت کننده ی واقعیت های اتفاق افتاده در گذشته است، در همین جا ناشی می شود؛
د. پیشنهادهای اعتباری و یا هزینه های پیش بینی شده در بودجه، جملگی در صدد مهیا ساختن بسترهای لازم جهت نیل به سیاست ها و اهداف قانونیِ از پیش تعیین شده ی دولت می باشند.
16
تعاریف مختلف ارائه شده از بودجه
اهداف و مقاصدی که می توان از بودجه بندی تصور نمود از قرار زیر خواهد بود:
ابزاری جهت کنترل و قضاوت در مورد تشخیص بهینه و توزیع عادلانه ی منابع مالی جامعه جهت فعالیت های اولویت دار و دارای منافع اجتماعی بالاتر؛ ما بین موسسات دولتی مجری فعالیت های مزبور است؛
مردم جهت کنترل دولت منتخب خویش، نمایندگانی از خود انتخاب و توسط آن ها فعالیت های سیستم دولت را مورد نظارت قرار داده و به بیان دیگر نمایندگان خود را وادار به پاسخگو نمودن دولت در قبال عملکرد خود می نمایند؛
بودجه در حقیقت مجوزی از طرف مردم به دولت است که در آن با ابزار مالیات؛ قسمتی از درآمدهای خصوصی مردم برای هزینه کردن در مخارج عمومی، پرداخت حقوق کارمندان و کارگزان دولتی، طرح های عمرانی و … به دولت خویش تفویض می نمایند اما این هزینه ها بدون اجازه ی قوه ی مقننه قابل پرداخت نمی باشند؛
بودجه به عنوان راهنمای اجرایی سیاست های دولت برای رده های مختلف اجرایی، اداری و سیاست گذاری و نیز آحاد مردم است. بالطبع با اجرای بودجه ی صحیح(که با تصمیم گیری و ارزیابی بهینه در لایحه ی بودجه همراه است)، علاوه بر جلوگیری از حیف و میل اموال دولتی و نیل به اهداف جامعه، دستیابی به این مقاصد توسط برنامه های دولت با حداقل هزینه انجام می شود.
17
اهداف بودجه بندی(1)
قوه ی مجریه در لایحه بودجه به افراد جامعه نشان می دهد که می خواهد چه روندی را برای برآورده نمودن خواسته های مردم و رسیدن به اهداف ملی طی نماید. بودجه نشان می دهد که سیاست های کلی و برنامه های رسیدن به هدف مقبول کدام هستند و سازمان های دولتی تا چه حد خدمت گذار مردم می باشند.
بدیهی است هنگامی برنامه ها به هدف نهایی خود می رسند که فعالیت های دستگاه دولت از هر جهت موزون و هماهنگ باشند و به نحو مطلوب اداره شوند. از طریق تنظیم و اجرای یک برنامه واحد ملی(بودجه) خواه ناخواه روندها و فاصله هایی را که میان سازمان های دولتی وجود دارد؛ از بین برده و کلیه ی برنامه ها و طرح ها را به هم پیوند می دهد و همکاری کلیه ی دستگاه های دولتی را در جهت پیشبرد اهداف آن، ممکن و میسر می سازد؛
تهیه و تنظیم بودجه شامل جمع آوری اطلاعات کافی درباره ی نظرات و تصمیماتی است که دولت در مورد انجام هزینه ها و بازرسی اجزاء ترکیب دهنده ی آن ها اتخاذ می کند که می توان بدان وسیله؛ برنامه های کار، انواع و سطوح خدمات، تشکیلات، ابزارها و روش ها را مورد بررسی قرار دهند و ضمنا به اداره کنندگان نیز مجال می دهد که در زمینه ی عملیات انجام شده؛ تحقیق و ارزیابی به عمل آورند و احیانا از ادامه و تکرار بعضی از اشتباهات جلوگیری نمایند؛
بودجه یک ابزار برنامه ریزی بلند مدت دولت است. در مواقع ضروری نیز باید هزینه و راهکارهای لازم به منظور ایجاد تغییر در برنامه ها مورد بررسی قرار گیرند.
18
اهداف بودجه بندی(2)
عوامل تاثیرگذار بر بودجه ریزی عبارتند از:
سوابق تاریخی، آداب و سنن ملی، ترکیب و نوع سیستم های حکومتی و میزان روابط آن ها بر همدیگر؛
جنبه ی سیاسی بودجه؛
اثر محیط؛
وضع جغرافیایی کشور؛
نحوه ی اقتباس روش بودجه بندی از سیستم های مختلف کشورهای دیگر و … .
19
عوامل تاثیرگذار بر بودجه بندی
با تشکر از توجه شما