تارا فایل

پاورپوینت نظریات رنه دکارت


رنه دکارت
سیر اندیشه ها در شهرسازی
René Descartes
بهروز بیغرض

کلیات فلسفه دکارت
دکارت یکی از کسانی است که همه چیز را از نو آغاز کرده اند و با اوست که فرهنگ ، تفکر و عصر جدید آغاز می شود.
هگل

کلیات فلسفه دکارت
بزعم بسیاری ، دکارت فیلسوفی بود که در اواخر عمر و پس از آنکه "خاطرش از هرگونه مشغله فراغت یافت"1 عزلت گزید و با تفکر درونی ، انقلابی را در فلسفه ایجاد کرد.

اگر فلسفه ی باستان ، سعی در کشف ماده المواد جهان داشت و تداوم تلاش در توصیف و کشف حقایق بیرونی (جهان ابژه ها) عدم شک و اطمینان پیشینیان از "وجود" را می نمود ، دکارت نقطه ی آغازین فلسفه ی خود را شک در "وجود" قرار داد.

چه به زعم او ، تفکر بنائی است و ساختمانی ، که برای باز ساختن آن ، باید از "پی" آن را ویران کرد و امید بر آن داشت که بنیانی جوید ، استوار و پایدار و بر آن بنیان ، "علم" را استوار سازد.

1.اشاره به عبارتی از رساله ی تاملات دکارت

کلیات فلسفه دکارت
دو واژه ی علم و فلسفه در نزد دکارت به یک معنی است و تلاش دکارت ، "تحقق علم واحد" است ؛ علمی که خود آن را "ریاضیات عمومی " (1) می خواند(ضیاء شهابی ،1391).

"میل به تاسیس بنای پایدار و استوار در علوم" ، ناشی از تلاش دکارت برای اثبات منطقی همه چیز است و این تفاوت بسیار دارد با سنت اسکولاستیک حاکم بر فلسفه ی عصر او.

1Mathesis universalis

کلیات فلسفه دکارت
به نظر می رسد که کل آثار دکارت ، با سه هدف اصلی برنامه ریزی شده است :
1.جایگزینی علم غیریقینی و احتمالی قرون وسطی با علمی که به نحوی در حد ریاضیات ، یقینی باشد.
2.بر اساس این علم کلی ، بتوان راه حل های خاصی پیدا کرد که کاربرد نتایج علوم را ممکن و فایده ی عملی آن ها را تضمین نماید تا طبق عبارت معروف "گفتار در روش" ، انسان به "حاکم و مالک طبیعت" مبدل شود.
3.بالاخره وضع این علم کلی نسبت به مسئله ی وجود باید طوری لحاظ شود که راه حل متین و معقولی برای برطرف سازی اختلافات و موضع گیری های رایج آن عصر ، در مورد تقابل میان علم و دین بدست آید(مجتهدی،1382).

کلیات فلسفه دکارت
عقل گرائیی که با دکارت آغاز شد ، پس از او وارثان بسیار یافت و این عقل گرائی ، ریشه در بی اعتمادی او نسبت به حواس داشت : «باید به عقل خود اعتماد کنیم تا به حس»

روش اصلی دکارت بسیار متاثر است از کشف اصلی او در ریاضیات که همان "هندسه ی تحلیلی" است؛ روشی که دو مولفه ی اصلی آن ، "تجزیه و ترکیب" بود. همانگونه که در هندسه نیز به هنگام رویاروئی با یک مسئله ، ابتدا آن را به بدیهی ترین مسائل باز میگردانیم و اصول اولیه یا اصول موضوعه ی آن را مورد پرسش قرار می دهیم و پس از گذر از مراحل اولیه و بازترکیب اصول و مفاهیم اولیه ، به سوی حل مسئله پیش می رویم(سجویک ،1388).

کلیات فلسفه دکارت
بدین نمط ،دکارت سعی بر ساده سازی پیچیدگی های جهان پیرامون دارد و چیرگی خرد آدمی بر آن. دنیای بیرون چیزی نیست که نتوان از آن سردر آورد :
"جانداران باید به همان صورتی فهم شوند که ماشین ها و فواره های خودکاری که در بوستان های معروف شهرها آب پاشی می کنند ؛ آن ها ساخته شده و به کار انداخته شده اند و افراد ناروا از دیدن آن ها متعجب و شگفت زده می شوند. با این تفاوت که ماشین هائی که خداوند ساخته است بسیار کوچکتر و ظریف تر اند ولی در هر صورت برای آنکه آنان را بشناسیم باید به نحو ذهنی ، پیچ و مهره و فنرهای بسیار ظریف و کوچک آن ها را بزرگ نمائیم."

کلیات فلسفه دکارت
گفته شد که نقطه ی آغازین فلسفه ی دکارت شک است و این فلسفه ، از تصدیقاتی تشکیل شده که می توان آن ها را با نظم و ترتیب خاصی بیان داشت.یعنی از مراحل تعقلی معین صحبت به میان آورد که هریک ، مراحل قبلی را مفروض و مرحله ی بعدی را اعلام می دارند(مجتهدی،1382).(فرایند خطی)

کلیات فلسفه دکارت
دیاگرام 1: دیاگرام مراحل شک دکارت بنا بر روایت سجویک
(ماخذ :نگارنده)

کلیات فلسفه دکارت
مشاهده می شود که دکارت در واپسین مرحله ، علی رغم ادعای اولیه ی خود که همانا ویران کردن بنای کهنه ی عقایدِ جزمی پیشین است ، هرگز نتوانسته از زندان عقاید و پیش فرض هایش ، به عنوان یک کاتولیک متعهد، رهائی یابد.تاثیر ایمان مسیحی بر گزاره ی واپسین به خوبی آشکار است.

گرچه دکارت در ادعای خود پیروز نشد و فیلسوفانی هم که پس از او ، داعیه ی رها کردن پیش فرض ها و بررسی پدیدارشناسانه ی موضوعات را داشتند نتوانستد خود را بری از دانسته های پیشین کنند ، روش دکارت ، فیلسوفان پس از او را بی تاثیر از او باقی نگذاشت و راسیونالیسم نهضتی است که با دکارت آغاز شد.

کلیات فلسفه دکارت
لذا اهمیت دکارت نه در پاسخی است به پرسش های عزلی وجود داد که در روشی است که ابداع نمود.

استعاره شناسی دکارت

استعاره شناسی دکارت
1. استعاره ی بنا برای تفکر
اکنون دیری است تا دیگر پی برده ام چه بسا نادرست که در جوانی درست می پنداشتم ؛ و تا چه پایه شایانِ شک ،هر آنچه که بر پایه اب چنین سست بنا نهاده بودم.پس دیدم که اگر میخواهم در علوم بنایی استوار و پایدار پدید آورم ، ناگزیرم یک بار در زندگی همه چیز را از بنیاد ، زیروزبر کنم و از نو ، از پایه و از نخستین مبادی بیاغازم.(تاملات،ص53)

پس هم اکنون که خاطرم از هر نوع مشغله ای فراغت یافته است و در گوشه ای خلوت ، به آرامشی مطمئن دست یافته ام ، با تلاش تمام و آزادی به ویرانی تمام آرای دیرینه ی خویش می پردازم.(تاملات.ص36)

استعاره شناسی دکارت
1. استعاره ی بنا برای تفکر
« هر نسلی باید شهر خود را بسازد.»
آنتونیو سانت الیا

فوتوریسم جنبشی بود که با نفی گذشته و سپردن هرآنچه مربوط به گذشته بود به زباله دان تاریخ ، می خواست آرمان شهر خود را به پا سازد. هر نسلی باید شهر خود را بسازد ، در منشور معماری فوتوریسم الزاماً به معنی ویران ساختن شهر کهن و ساختن آرمان شهر فوتوریستی برروی آن است. همانگونه که دکارت می خواست بنای کهن فلسفه ی باستان و عقائد مسیحی را از بن ویران کند و فلسفه ی عقلائی خود را بر آن استوار سازد.

استعاره شناسی دکارت
2. استعاره ی درخت برای علم
علم همچون درختی است که ریشه اش مابعدالطبیعه ، تنه ی آن طبیعیات(فیزیک) و شاخه هایش طب است و مکانیک و اخلاق. (اصول فلسفه،ص25)

به کارگیری استعاره ی درخت از سوی دکارت تامل برانگیز است ، چه درخت موجودی است جاندار که میان کلیه ی اجزائش پیوندی در کار است و وحدتی ارگانیک به کل موجود می دهد.
این نگرش سیستمی بعدها در شهرسازی غالب می شود و نگرش جامع که افرادی چون چادویک و گدس واضع آن اند و نظریه ی سیستم های برتالنفی ، ریشه در افکار دکارت دارد.

استعاره شناسی دکارت
3. استعاره ی حاکم و مالک طبیعت برای انسان
پیش تر گفته شد که یکی از اهداف فلسفه ی دکارت ، دستیابی به علمی واحد است که فایده های بسیار برای انسان دارد تا او را به حاکم و مالک طبیعت بدل کند.
شیفتگی به علم و تکنولوژی نزد نوگرایان گویای آن است که ایشان در پی پاسخگوئی حداکثر به نیازهای مادی آدمی بر آمده اند و این با افزایش مصرف و سوخت و ساز در شهر مدرنیستی تحقق می یابد.
خروجی طرح های نوگرایان ، شهرهائیست یکسان که بی توجه به زمینه شکل گرفته اند و هیچ سر سازش با بستر و طبیعت ندارند.

استعاره شناسی دکارت
3. استعاره ی حاکم و مالک طبیعت برای انسان

استعاره شناسی دکارت
4. استعاره ی ماشین آبی برای حیوانات
دکارت ، تن جانداران را یک ماشین آبی (Hydrolique) توصیف می کند که با لوله های زیادی ، مایعاتی را که در رگ ها و شریان های خود جای دارد را جابجا می کند.
به عقیده ی دکارت، حیوان جز ماشین چیز دیگری نیست و انسان نیز به عنوان جسم و تن ، فقط ماشین است و اگر از حیوان متمایز می گردد بلحاظ این است که خداوند علاوه بر جسم ، او را واجد نفس نیز کرده است .

دکارت دائماً یاداوری می کند که طبیعت یک الهه نیست و در طبیعت راز و رمز و نیروهای خفیه دیده نمی شود و هیچ چیز نباید موجب تعجب ما بشود.(تعجب ویژگی افراد نارواست)

استعاره شناسی دکارت
4. استعاره ی ماشین آبی برای حیوانات
-طراحی مدرنیسیتی ، برای پاسخگوئی به نیازهای مادی انسان است ؛ این انسان ابعاد مشخصی دارد و نیازهای مشخصی ، ذهنیات این انسان به هیچ وجه برای طراح مهم نیست (طرح مفهوم انسانِ گونه)
-تلقی این دیدگاه نسبت به انسان ، یک تلقی انتزاعی است ، یعنی یک تصویر ذهنی از انسان ، به گونه ایکه هنرمند معمار مایل است باشد و نه انسان آنگونه که در زمینه اجتماعی خود ،واقعاً هست(گلکار.1378).
-بی توجهی طراحان مدرنیستی ، به بستر و زمینه حاکی از طراحی ایشان برای انسانِ گونه است. سادگی و وضوح طرح های مدرنیستی حاکی از اطمینان کاذبی است که ایشان از شناخت جهان دارند و اشتباه ایشان تقلیل انسان و محیطش به مفاهیم کمی است. برای این طراحان همه چیز روشن است و مادی و هیچ نقطه ی تاریکی وجود ندارد.

استعاره شناسی دکارت
4. استعاره ی ماشین آبی برای حیوانات
-این دید نخبه گرایانه ، منجر به پدید آمدن طرح هائی می شود بی توجه به نیاز بهره وران. ویلیام مایکلسون ، طی مقاله ای ، تحت عنوان "اکثر مردم طالب آنچه معماران می خواهند نیستند !" نارضایتی شدیدی را که مردم از محیط های مصنوع جدید ابراز کرده اند به بحث می گذارد .وی فلسفه ی بنیادین معماری نخبه گرایان را به واسطه ی عدم مشارکت دادن استفاده کنندگان فضاها در فرایند تصمیم گیری و طراحی مورد سوال قرار می دهد (گلکار.1378).

William Michelson

استعاره شناسی دکارت
4. استعاره ی ماشین آبی برای حیوانات

ارائه ی سبک بین الملل بر اساس تعریف «انسان گونه»
(منبع:بحرینی،1389)

استعاره شناسی دکارت
4. استعاره ی ماشین آبی برای حیوانات
«می بایست مردم تعلیم داده شوند تا فرم هائی را که ما معماران بوجود آورده ایم بفهمند.»
لوکربوزیه،بسوی یک معماری نوین

«تعمداً فرمِ فضاها در هیچ یک از واحدهای مسکونی که توسط من طراحی شده اند ، مبتنی بر نیازهای انسان نبوده اند ، من این واحدهای مسکونی را نه در جهت پاسخگوئی به نیازهای استفاده کنندگان که در جهت تغییر نیازهای آنان شکل داده ام.و من بر این باورم که معماری و طراحی شهری می تواند فرهنگ را تغییر دهد ؛ شما نمی بایست برای خوشایند دیگران طراحی کنید.»
پیتر آیزنمن

استعاره شناسی دکارت

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان
مدخل:
رنه دکارت ، آغازگر انقلابی در فلسفه بود که چند قرن بعد ، پای خود را به شهرسازی رسانید ؛ نگرش سیستمی دکارت (استعاره درخت) ، میل به تسلط انسان بر طبیعت (که دومین هدف فلسفه ی اوست)، طرح فرایند خطی در حل مسائل و حرکت از جزء به کل (پاسخ به شک در وجود) و دست آخر ویرانی هر آنچه به گذشته وابسته است و از نو ساختن آن ، همه و همه در شکل گرفتن جریانی که شوای ترقی گرائی می خواندش و در معنایی وسیعتر ، در شکل گیری شهرسازی مدرن ، نقش بسزایی داشت.
هر رویکرد و یا نحله را می توان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد ؛ یکی محصول و خروجی آن و دیگری فرایند و طریقی که محصول از آن حاصل می آید.
از این نگاه و در این معنی ، آرمانشهرِ مدنظر ترقی گرایان ، طرحی دارد هندسی و راست گوشه و این نظم حاصلِ تحمیلِ باید و نبایدها و هنجارهائیست که از سوی نظریه پردازان ترقی گرا تعیین شده است. در ادامه ، آراء ترقی گرایان بصورت موردی بررسی می شود.

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان
تونی گارنیه (1948-1869)
اثر او ،یک شهر صنعتی،در 1917 را شوای نخستین تظاهر شهرسازی ترقی گرا خوانده است.
این شهر ، شهری است با خیابان هائی راست گوشه ، هر پهنه ی آن به عملکردی اختصاص یافته و ویژگی های کارکردی آن ، ریز به ریز تعیین شده است.حال این ادعای گارنیه را برای ایجاد و حفظ شهر بازخوانی می کنیم:
«با جستجوی انتظاماتی که بتواند نیازهای مادی و معنوی فرد را بهتر اقناع کند ، به آن رسیدیم تا مقرراتی را برای این انتظام بوجود آوریم..»

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان
تونی گارنیه (1948-1869)
گرچه گارنیه در مقدمه ی «یک شهر صنعتی» در پی بر آوردن نیازهای مادی و معنوی ساکنان آرمانشهر خود است ، آنچه ارائه می دهد ، اعم «ضوابط اجباری مسکن»، «مقررات بهداشتی» ، «مقررات پهنه بندی» و … چیزی جز آنچه بعد ها در کنگره ی سیام مورد توجه قرار گرفت را در نظر ندارد ؛ کار مسکن ، تفریح و حمل و نقل ! چرا که این ، «خلاصه ی برنامه ی استقرار یک شهر است که در آن هرکس در می یابد که کار حق هر انسانی است»!!.

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان
والتر گروپیوس (1883-1969)
از لحاظ عقیدتی ، گروپیوس ، بر معماری وشهرسازی ، اثری چون کوربوزیه داشت اما برخلاف کوربوزیه که آراء خود را به طرز جنجال برانگیزی مطرح می نمود ، گروپیوس اصول معماری مدرن را از طریق دانشگاه ها ترویج می داد.گروپیوس اساساً یک معلم بود.
باهاسِ گروپیوس ،پیش ساختگی را در آموزش شهرسازی اصل قرار داده بود ؛ پیش ساختگیی که منجر به یکسان سازی می شود و از استانداردیزاسیون ناشی.

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان
والتر گروپیوس (1883-1969)

«معماری همیشه ملی و همیشه فردی است ؛ ولی در سه دایره فرد ، جامعه و بشریت و این آخرین دو دیگر را وسیعاً در بر می گیرد و از آنجاست که عنوان ما :معماری بین المللی.»
باید گفت آراء نوگرایانی چون گروپیوس ، هدف خود را معماری برای «انسانِ گونه» قرار می دهند که نتیجه ای جز «شکلهائی پایه ای که دسته بندی شده و تکرار می شوند را» را ندارد.

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان
لوکوربوزیه(1887-1965)

«بررسی مقیاس انسانی و عملکرد انسانی ، به معنی تعیین نیازهای انسانی است ،این نیازها بسیار اندک هستند و بسیار همسان در بین همه ی انسان ها ، انسان هائی که همه از زمان هائی بس دور و تا آنجا که ما می دانیم ، بر قالبی مشابه ساخته شده اند. فرهنگ لاروس که برای دادن تعریفی از انسان در دست ماست ، برای نمایش انسانی که جستجو می کنیم سه تصور به دست می دهد ؛ کل ماشین در اینجاست ، اسکلت ، دستگاه اعصاب و دستگاه گردش خون ، و این به هریک از ما بی هیچ استثنائی مربوط می شود. این نیازها همسان هستند ، بدین عبارت که همه ی ما این نیازها را داریم که ظرفیت طبیعی خود را بوسیله ی عناصر کمکی کامل کنیم…»

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان
لوکوربوزیه(1887-1965)

«عضو -شی»های انسانی ، «اشیاء گونه» هائی هستند که به نیازهای همسانی پاسخ می گویند : صندلی برای نشستن ، میز برای کار کردن و قفسه برای طبقه بندی کردن…

اگرچه ذهنیات ما متفاوت هستند ولی استخوان بندی ما همانند است و ماهیچه های ما جای یکسانی داشته و عملکردهای مشابهی دارند …

ماشین پدیده ای بس بزرگ در تاریخ بشر است ، پدیده ای که به بشر امکان داده است تا نقش تنظیم کننده ی ذهن را بیابد..ماشین را به کار اندازید ،همه ی درها باز میشوند ، همه چیز به شادی آمیخته می گردد…

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان
لوکوربوزیه(1887-1965)

اگر شکستگی ها صیقل داده می شوند ، بدان منظور است که به عملکردهای کامل دست یابیم. ذهنیت کمال گرا در مکان های هندسی کامل ظاهر می شود…هشیاری ناگهانی و بهت آور در ما از شگفتیهای شدید هندسه است..

باری یک شهر نوین عملاً با زاویه ی قائمه زندگی می کند …زاویه ی قائمه با روح شهرها نیز در توافق است. چم و خم ویران کننده ، سخت و خطرناک است ، زاویه ی قائمه در همه تاریخ بشر ، در همه ی تمایلات انسانی و در همه ی ففعالیت های انسانی وجود دارد..

تجلی افکار دکارت در آراء ترقی گرایان
کریستوفر الکساندر(1936- )
می توان حیات علمی الکساندر را به دو قسمت تقسیم کرد ، اشاره ی ما در این بخش به قسمت اول زندگانی اوست هنگامی که او سعی داشت با دیدی ریاضی گونه و نگرشی سیستمی مسائل شهری را حل کرده و به خلق فضای شهری بپردازد ؛ وی در کتاب یادداشت هایی بر ترکیب فرم ، دو مرحله ی طراحی را تجزیه و ترکیب می خواند ؛ همان اصولی که دکارت روش خود را بر آن بنا نهاده بود.
کریستوفر الکساندر ، پس از یک چرخش یکصد و هشتاد درجه ای از "رویکرد دکارتی" به طراحی شهری در کتابِ "راه بی زمان ساختن" از فرایندی که در آن مشارکت استفاده کنندگان لحاظ شده باشد سخن می گوید(گلکار.1378) و در کتاب «شهر یک درخت نیست» نگاه سیستمی به شهر را مردود می شمارد.

منابع :

منابع
-مجتهدی ، کریم (1382)، دکارت و فلسفه ی او ، امیرکبیر ، تهران
-ضیاء شهابی ، پرویز (1391)،درآمدی پدیدارشناسانه به فلسفه ی دکارت ، هرمس ، تهران
-بحرینی،سید حسین(1389)،تحلیل مبانی نظری طراحی شهری معاصر،دانشگاه تهران ،تهران
-سجویک ،پیتر (1388)، دکارت تا دریدا ، مروری بر فلسفه غرب،ترجمه ی محمدرضا آخوندزاده ، نشر نی ، تهران
-شوای ،فرانسواز(1375)شهرسازی واقعیات و تخیلات ،ترجمه محسن حبییبی ، انتشارات دانشگاه تهران ، تهران
-گلکار، کورش (1378) ،کند و کاوی در تعریف طراحی شهری ، مرکز مطالعات و تحقیقات معماری و شهرسازی ایران، تهران


تعداد صفحات : 35 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود