Oswald Spengler
1880-1936
بیوگرافی
اسوالد اشپنگلر فیلسوف تاریخ آلمانی الاصل در بیستم و نهم مه 1880 میلادی در بلاکن بورگ آلمان چشم به جهان گشود و در هشتم مه 1936 دیده از جهان فرو بست.
تحصیلات خویش را در رشته های ریاضیات فلسفه و تاریخ در اساس و ساختمان تمدن مشرق زمین پرداخت
زندگی حرفه ای: وی زندگی حرفه ای خود را با معلمی در دبیرستانی شروع کرد با مرگ مادرش ،برای او ارثی به جای ماند که استقلال مالی وی را تضمین می کرد بنابراین حرفه تدریس را رها کرد.
تاثیر پذیری و گذاری اندیشه های وی
متاثر از اندیشه و ارا:
زیمل ) تحلیل های او از شهر بزرگ غربی)، (روابط انسانی مبتی بر عقل و پول)
هگل (نظر ارگانیستی به عالم)
گوته (رویابینی، عشق و توسعه گری)
نیچه (نیست انگاری)
تاثیر گزار برروی :
کشور های انگلوساکسون (طبیعت گرایی افراطی + ضد شهرگرایی آمریکایی) .(باز تولید دیدگاههای او در مکتب شیکاگو دوم)
چند آموزه ای که اشپنگلر از نیچه می آموزد، تا بر اساس آن بنیان فلسفه تاریخ خود را بنا نهد، عبارتند از: 1ـ حرکت کلی تاریخ در دوایر پیوسته گرد بادی استمرار یافته و در صعود و تکامل است. 2ـ فرهنگ به مثابه «عقاب» و تمدن مانند «مار» درگیر هم هستند. 3ـ غرب روی به نیست گرائی است. 4ـ غلبه مار (موجود خزنده زمینی) بر عقاب (اوج معنویت و پرواز روح) نشانه بی ارزش شدن ارزشها و «مرگ خدا» و انحطاط غرب است
آثار اشپنگلر
«انحطاط تمدن غرب»(1918)
«انسان و فن»(1931)
«یادداشتهای سیاسی»(1932)
«نظر و عمل»(1937)
«سال های تصمیم» و……
مشهورترین اثر او«افول غرب» یا «انحطاط تمدن غرب»، در 1918 انتشار یافت وی در این کتاب به انتقاد ویرانگر از دموکراسی غرب پرداخته که بسیاری از متفکرین زمان خود را به دلیل رویکرد غیر علمی به واکنش واداشت.
مقدمه ی بر آراء و نظرات وی
اسوالد اشپنگلر
تاریخ را همچون موجود زنده ای فرض می کند
از تاریخ تفسیر ادواری دارد
از نظر وی هر دوره تاریخی حدود 1000 سال زندگی می کند و با مرگ خویش از بین می رود و دوره بعد جایگزین آن می شود
او هر دوره تاریخی را شامل 2 مرحله می داند: تمدن و فرهنگ.
فرهنگ مرحله زایش تمدن ومقدم بر آن
تمدن مرحله مرگ فرهنگ و موخر از آن
براساس همین بیشن تمدن معاصر غرب را در سراشیبی و انحطاط می بیند و اعتقاد دارد که به جای آن تمدن جدیدی از آسیا جایگزین خواهد شد.
سرنوشت فرهنگ
تمدن را، قبل از ورود به مرحله افول، یک فرهنگ والا می خواند
بعد از ورود به آن مرحله نام تمدن را به خود می گیرد.
فاز تمدن، شاهد تغییرات اجتماعی سنگین، تحرکات گسترده مردم، جنگ های پی در پی و نقاط عطف تاریخی بسیار است. همه این ها با پدید آمدن و رشد مگالوپلیس همراه است.
همچنین بر این باور است که اولین نشانه های تهی شدن درونی یک تمدن، تهی شدن آن از هسته اولیه و پایدار اجتماعی و کانون خانواده است.
پیش بینی ها
درباره ی بیانیه حزب کمونیست بیان می کند، دوره نفوذ و تاثیر این گونه عقاید در اذهان عامه بیشتر از دو قرنی که مختص سیاستهای حزبی است، ادامه نخواهد داشت و با سپری شدن این دو قرن (هیجده و نوزده) عقاید مذکور از رونق خواهد افتاد..
از نقاط قوت پیش بینی اشپنگلر این است که زمانی که او کتابش را می نوشته است، اسمی از هیتلر و سایر دیکتاتورهای اروپایی شنیده نشده بود. ولی اشپنگلر در این کتاب پیش بینی می کند که اوضاع اروپا رو به دیکتاتوری می رود، (کتاب)
مورفولوژی تاریخی رشد شهر
اشپنگلر از رشد شهرهای بزرگ نیز مانند فرهنگ ها و تمدن ها، یک مورفولوژی تاریخی ارائه می دهد.
از نظر وی شهرها گونه دگردیسی خود را از گونه مراکز مبادله آغاز می کنند تا شهر فرهنگ و در نهایت در شهر ـ جهان افول می یابند. انسان نیز در این دگردیسی تحول می یابد. (عقیم شدن شهر های بزرگ)
او معتقد است تاریخ جهان در تاریخ شهرهایش نهفته است.
اشپنگلر تحولات کالبدی شهر را در گذار از «شهر ـ فرهنگ» به «شهر ـ جهان» در ۹ مرحله تفسیر می کند
1-انسان اولیه جانوری سرگردان است و در جدال با چیز هایی از طبیعت دشمن ،قرار می گیرد
2-کشاورزی نخستین انقلاب عمیق است و خاک و زمین نه برای تخریب بلکه برای تولید استفاده می شود.
3-کشاورز تولد می یابد و وابستگی تازه ای از موجودات انسانی به زمین اعلام می شود….
4-عقل مصلحت اندیش و همه چیز دان رشد می کند و راهزن احساسات طبیعی و اجتماعی انسان میگردد.
5-شهر از منظر طبیعی خود فاصله می گیرد و هر چه بیشتر از زمین قطع رابطه می کند.
6-عقل انسانی هر دم زبان به انتقاد دراز می کند که دنیای دیگر و بهتری می توانیم بسازیم. .
7-کمیت بر کیفیت و ماشین بر زندگی غلبه می کند
8-اینگونه ضعف و سستی روحی خاصه مردم آخرین مراحل تمدن های عالی است که از زندگی دهقانی و از دامان خاک دور گشته و در نتیجه دیگر نمی توانند سرنوشت را که آدم طبیعی و روستایی ادراک می کنند، ادراک کند
9-پول و سرمایه ای که در شهر ها وجود دارد و اقتصاد نوین که با شهر معنی می شود، شهروندان را تبدیل به اشیایی می کند و در نتیجه، شهر هم عاری از روحیات انسانی شده و تبدیل به شی میشود
اشپنگلر و شهر
شهرها ی ریشه دار و شهرهای بی ریشه
شهر و روستا
شهر کوچک و شهر بزرگ
شهر جهانی
شهرهای ریشه دار و بی ریشه
شهرها ی ریشه دار و شهرهای بی ریشه
شهر های ریشه دار :
کهن و کوچک با احساس بستگی به زمین
شهرهایی نه چندان گسترده از یک چهارراه که در اطراف یک بازار، یک قطعه و یک معبد جمع شده اند.
شهرهای بی ریشه: (کلان شهر)
جدا افتاده ، نسبت به نظم طبیعی بیگانه
فرد متمدن : کوچ نشین ذهنی ،بی وطن ، به طور ذهنی آزاد است ، دیگر وابسته به زمین نیست (اصالت ندارد)
شهر و روستا
شهر و روستا
منظر طبیعی، روستا را تایید کرده و سیمای آن را ارتقا می بخشد.ارتقایی که تنها از سوی شهر آتی مورد بدبینی قرار می گیرد.
هاله شهر در تقابل با خطوط طبیعی قرار می گیرد. شهر آن است که خود را از طبیعت متمایز کند و طبیعت را جای گذارد.
شهرهای بزرگ و کوچک
شهر کوچک
تفاوت عمیق کالبدی بین شهر بزرگ و کوچک
شهر کوچک : روستا شهر : تمایز بین شهروند و روستایی نیست
ذهنیت ساکنان مطرح است
شهر بزرگ
هر شهر بزرگ گوشه هایی را در خود حفظ کرده است
سلسله مراتب سازمانی
وی تمایزی آشکار میان شهرهای کوچک و بزرگ قائل است. مساله تعداد مطرح نیست بلکه ذهنیت ساکنان مطرح است.
شهر جهانی
شهر جهانی به مثابه نمادی خارق العاده و پربار ذهنی کاملا آزاد شده ،متولد می گردد.
شهر جهانی همه ذهن است.
شهر جهانی نقطه مرکزی ،که در نهایت همه جریانهای تاریخ جهانی در آن متمرکز می گردند
شهر غول آسا
امروزه به استثنای دو یا سه نقطه، همه مکانها، روستا، شهر کوچک و شهر بزرگ، شهرستان و حومه هستند و دیگر شهروند یونانی و بربر ، معتقد و بی اعتقاد و … وجود ندارد
.با خانه هایی بدون الهه ،خانه های این شهر تنها سرپناهی ساده برای آفرینندگان فرصتهای اقتصادی هستند. خانه هایی نیستند که روزی فرهنگ در آن ها تولد یافت. ( پاتخت نشین و شهرستانی ، ریشه مهم نیست )
شهر طبیعتی مصنوعی را خلق می کند. فواره ها به جای چشمه ها و…شهر مرده با تقسیمات شطرنجی
پیش بینی اشپنگلر درباره آینده شهرسازی
شهرهای بسیار کهن که هسته گوتیک آنها از یک کلیسا، یک شهرداری و خانه های کنگره دار رو به خیابان تشکیل شده بود.
در دوره باروک با کمربندی بسیار ذهنی از خانه های اشراف، کاخ و کلیساها، دگرگون شده و توسعه یافتند.
امروزه این شهرها از همه سو به وسیله انبوه بی شکل خانه های اجاره ای و دیگر ساختمانهای باب روز مورد نفی قرار گرفته اند.
از این رو زمانی فراخواهد رسید، که شهرهایی را برای ده یا بیست میلیون ساکن برپا خواهند کرد، شهرهایی گسترده بر روی سطح وسیعی از منظر طبیعی با بناهایی که بزرگترین ساختمانهای ما در برابرشان چون غارهای بسیار کوچک بیش نیستند. این روند نابودی شهر نشینی ست.
منابع
اشپنگلر، اسوالد، فلسفه سیاست، (ترجمه ی هدایت الله فروهر)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1369
فوکویاما، فرانسیس ،پایان تاریخ و انسان واپسین ،ترجمه عباس عربی و زهره عربی۱۳۹۳
حبیبی، سید محسن(1386). شهرسازی واقعیات و تخیلات. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
پاکزاد،جهانشاه،سیر اندیشه ها در شهرسازی 1،وزارت مسکن و شهرسازی
سقوط مغرب زمین، اشپنگلر ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، ترجمه آرامش دوستدار
website:http.//en.wikipedia.org/wiki/Oswald_spengler