تارا فایل

پاورپوینت مکاتب هنری قرن های 16-17-18



مکاتیب هنری قرن های 16 -17 -18
تهیه کننده:

سـرآغازی بر رویکردهای هنر در قرن شانزدهم

«آغاز رویکردهای گوناگون در هنر و هنرمندان قرن شانزدهم میلادی»
رویکرد تاریخی: هدف اصلی تعیین تاریخ آن اثر است. مشخص شدن تاریخ به معنای شناخت شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. در واقع شناخت تاریخ یک اثر به معنی پیوند دادن آن با گذشته اثر است.
رویکرد فرهنگی و اجتماعی: هدف اصلی در این رویکرد، شناخت اجتماع، فرهنگ و مردم می باشد.
رویکرد معناگرا (سنت گرا): شناخت معانی و مفاهیم نهفته در اثر است و عمدتا دارای ویژگی نماد پردازانه است.

رویکرد عملکردگرا: تاکید بر ویژگی های کاربردی است. نقطه اوج ونماد این تفکر، ماشین است. چون کاملاً عملکردی است و کوچکترین پیچ آن هم کاربردی است.
رویکرد فرم گرا: هدف پیروان این رویکرد، جنبه های زیبایی شناسانه ی فرم است. تناسبات پر وخالی و ترکیب بندی وگونه شناسی فرم مورد توجه این رویکرد است.
رویکرد فضا گرا: دغدغه این رویکرد فضا، حرکت در آن و کشف فضا می باشد.
رویکرد تکنولوژی گرا: دغدغه ی اصلی این رویکرد، تکنولوژی وزیبایی شناسی جدیدی است که در ابتدای قرن بیستم توسط مارتین هایدگر درکتاب فلسفه ی تکنولوژی مطرح شد.
رویکرد طبیعت گرا: دغدغه این رویکرد طبیعت، محیط زیست و چرخه زندگی است.

در تاریخ هنر و در سبک شناسی با کشف اطلاعاتی همچون موارد زیر روبرو هستیم:
زمان و مکان آفرینش اثر هنری، هویت هنر و هنرمندان، مکتب هنری یا جنبشی که در چارچوب آن اثر هنری آفریده شده است، شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی موثر بر هنرمند و اثر هنری، تعیین سنت ها و میثاق ها، سطح جاری تکنیک، موضوعات تکرار شونده، مقررات حاکم بر ذوق مردم، پایگاه ونفوذ اجتماعی مصرف کننده اثر هنری، درجه مقبولیت و ثمر بخشی اثر در عصر خویش، گرایش های فکری و معنوی و بدین ترتیب از تشابهات شکلی میان آثار هنری وجود نوعی نزدیکی تاریخی استنباط می کنیم که به آن سبک شناسی می گوییم.

معمولاً تغییر در سبک یا گرایش های هنری حاصل دو تغییر عمده است:

شرایط بیرونی هنرمند
شرایط درونی هنرمند

شرایط بیرونی هنرمند یعنی همان شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و شرایط درونی هنرمند همان افکار و ارزش ها و انگیزه های روانی و فردی هنرمند است.

واژه گوتیک در آغاز بار معنایی منفی داشت چون هنرمندان ایتالیایی دوره رنسانس این شیوه معماری را به مثابه سبکی موحش محکوم می کردند که قصد دارد هنر کلاسیک رومیان را به نابودی بکشاند. بنابراین این سبک را گوتیک به معنی منسوب به قوم گوتها (اقوام شمالی اروپا) نامیدند و برای اشاره به آثار فاقد ذوق هنری و نا متعارف به کار می بردند. آغاز پیدایش این سبک در میان سال های 1137 و 1134 میلادی در جریان بازسازی کلیسای سنت دنیس فرانسه بود و تا اواسط قرن 16 میلادی در اروپا ادامه داشت. کلیسای نتردام پاریس از نمونه های برجسته ی معماری گوتیک به شمار می رود.

از اوایل قرن 13 میلادی هنر گوتیک شامل انواع معماری های (شهری و نظامی، کاخ ها اربابی، نقاشی های دیواری، شیشه بند منقوش، تزئینات داخل کلیسا و محوطه محراب، نقاشی قابی روی تخته به صورت محجری دو یا سه لتر برای پشت محراب، تذهیب و مصور سازی کتاب، جلد سازی، نقش برجسته کاری، پیکره سازی با مواد مختلفی چون سنگ و فلز عاج و چوب، زرگری بسیار ظریف و دیگر هنرهای فرعی شد.) ستون و پایه های این معماری نشان دهنده حواریون و پیامبرانی است که تکیه گاه ونگاه دارنده عقاید دین مسیحیت هستند.

هنر قرن هفدهم در اروپا
اصطلاحی است که از سده هفدهم در هنر و ادبیات اروپا رایج شد و به تدریج معنای مختلف به خود گرفت. در معنای عام به کاربیت تصنعی، افراطی و تظاهر آمیزش شگردهای هر سبک هنری اشاره دارد. ولی دلالت آن به نقاشی، پیکره سازی و معماری ایتالیایی در فاصله زمانی میان اوج رنسانس و باروک محدود می شود. در سبک منریسم، بازتاب رویدادهایی چون اصلاح دینی، غارت شهر روم، بحران کلیسا، ضد اصلاح دینی، جنگ های مذهبی شمال را می توان مشاهده نمود. شهر روم مرکز اصلی این هنر قرار گرفت، زیرا توانست با قدرت سیاسی خود هنرمندان نام آوری را از هر شهر و دیار به آستان خود فراخواند

برای شناخت هنر ایتالیا در دوره منریسم (شیوه گری) می توان به هنرمندان زیر اشاره کرد:
نقاشان: تینتورتو، ال گرکو، پارمیجانینو ، پنتورمو و فیورنتینو، ورونزه.
نقاشان و مجسمه ساز: وازاری، برونتسینو، چلینی، بلونیا، برادران توسکاری.
معماران: جولیو رمانو و پالاتسو دل ته. تینتورتو- سنت مارک
منریسم

شاید همین چهره های چند بعدی کمال آفرین بودند به خصوص در نقاشی و پیکره تراشی که دیگر راه و روزنی برای پویش و نوآوری جانشینان خود باقی نگذاشتند و همین بود که در حدود سال 1530 شیوه گری جانشین رنسانسمترقی شد و تا 1990 دوام یافت.
شیوه گری عنوان افتخار آمیزی نیست و عموماً در وصف مکتبی تقلیدی و تصنعی یا التقاطی، که سر به پیروی از اصول و موازینی مقرر نهاده است، به کار برده می شود.

بخش نخست دوران شیوه گری
در فاصله سال های 1530 تا 1550 بخش نخست دوران شیوه گری، خواص اصالت و ابتکار و بلند پایگی خود را به مبالغه در ابراز عواطف و اطوار و افزایش تحرک، تشدید رنگ ها تقابل تاریکی ها و روشنایی های تند، کشیدگی یا کجی اندام و اجزا سپردند که در عین حال خود پویش و مقابله ارزشمندی بود از جانب هنرمندان مکتب شیوه گری در برابر استادان مسلم و موازین مستقر مکتب رنسانس مترقی.

بخش دوم دوران شیوه گری
از حدود سالهای 1550 تا 1590، دیگر پرچمداران آن مکتب در تار و پود دست و پاگیر اصول و موازین هنری رنسانس که در رسالات هنری «وازاوی» و «پالادیو» مدون و مضبوط شده بود گرفتار آمدند و دل به تصنعات چشم گیر و تقلید از آفریده ها و التقاط از نوابغ آغاز قرن خوش ساختند و در این معناست که شیوه گری دلالت بر مکتبی منحط می کند.

معماری مکتب شیوه گری
به تلفیق عناصری مختلط و تعبیه ابتکاراتی تصنعی و گاهی نابهنجار سرگرم شد و تحول قابل ذکری بوجود نیاورد، جز اینکه ویلاسازی را جانشین کاخ سازی شهری کرد. انواع قاب بندی تزئینی و گچ بری داخلی را افزایش داد که خود آغازی برای مکتب باروک بود. در سال های آخر سده 16 بود که عمر مکتب شیوه گری به پایان رسیده چرا که در این دوران تمایل عمومی نقاشان و پیکره سازان بر این بود که واقعیت را با تخیل و تردستی بیامیزند و به اثر خود خاصیتی جعلی و چشمگیر بخشند

کاراواجو
از هنرمندان نوآور میلان که سنت واقع گرایی و نورپردازیخاص او باعث تمایزش از هنرمندان اوج رنسانس بوده است او در صدد نمایش مضامین مذهبی با دیدگاهی واقع گرا و مادی بوده است. در تحلیل آثارش این نکته حائزه اهمیت است که برخلاف هنرمندان رنسانس در جستجوی زیبایی آرمانی نیست و معلمی جز طبیعت را نمی شناسد. از آثار این هنرمند: فراخواندن قدیس متی و پایین آوردن جسد مسیح و ناباوری توماس قدیس را می توان نام برد و از دیگر هنرمندان می توان به آنیباله کاراتچی و گوئر چینو اشاره کرد.

جنبش های هنری در سده های ١٨
اروپا و کشور نوظهور امریکا از اواسط سده های هجده و نوزده شاهد تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مهمی بود. انقلاب صنعتی در اروپا، انقلاب فرانسه بر علیه نظام استبدادی حاکم و انقلاب مردم امریکا بر علیه استعمار انگلیس از عوامل بسیار مهم در تغییر نگرش مردم نسبت به هنر بوده اند. در طول این دو سده به تدریج سلطهٔ کلیسا و حکومت های استبدادی بر مردم از بین رفت و فرهنگ اروپای غربی و امریکا، به تدریج دنیوی شد.

نئوکلاسیسیسم
نئوکلاسیسیسم سبکی هنری است که در نیمه دوم سده هجدهم واکنشی علیه باروک و روکوکو به شمار می رود. از سوی دیگر گرایش به هنر آرمانی یونان و روم به عنوان تقلید از طبیعت در این مکتب شکل گرفت.
سوگند هوراتیوس ها، اثر ژاک لویی داوید، ۱۷۸۴، رنگ روغن روی بوم، ۳۳۰×۴۲۰ سانتیمتر، موزه لوور، پاریس

هنرمند معروف این سبک داوید (۱۷۴۸ – ۱۸۲۵) است. او در برابر سبک روکوکو طغیان کرد و سنت های کلاسیک را از نو به سبک فردی خود احیا نمود.
خانه توماس جفرسن رئیس جمهور امریکا، سده ۱۸ میلادی، وِیرجینیا، امریکا

رمانتیسیسم

مکتب رمانتیک در هنرهای تجسمی، از اواخر قرن هجدهم یعنی از ۱۷۹۰ تا۱۸۴۰ هم زمان با احیای مکتب نئوکلاسیک تجلی یافت و در میانه قرن نوزدهم جانشین نئوکلاسیک شد. زادگاه این سبک انگلستان بود و مکتب منظره نگاری انگلیسی تاثیر بسیار گسترد های بر جنبش رمانتیک داشت

پاگانینی، اثر اوژن دلاکروا، حدود ۱۸۳۲، رنگ روغن روی مقوا، ۲۸×۴۲ سانتی متر، مجموعه فیلیپس، واشنگتن
جنبش های اجتماعی این عصر سبب دگرگونی در ذهن انسان اروپایی شد. در این مکتب نقاشان کارگاه نقاشی را رها کردند. آنها به طبیعت عشق می ورزیدند و براساس عاطفه و ذهن هنرمند رنگ ها را تابناک و سرزنده به تصویر می کشیدند. موضوعات معمولی و چهره های عادی را انتخاب و جایگزین تناسبات رسمی و قراردادی کردند. لازم به ذکر است که اینها همه در عصر «انقلاب صنعتی» یعنی گریز از ماشین و پناه بردن به دامان طبیعت بود.
شاخص ترین هنرمند رمانتیک دلاکروا است که دامنه امکانات بیانی این هنر را گسترش فراوان داد. او شیوه رنگ پردازی و قلم زنی خود را به نقاشان بعدی مخصوصا به امپرسیونیست ها انتقال داد. هنر نقاشی در عصر رمانتیسیسم، بیشتر موضوعات را از ادبیات الهام می گرفت. دلاکروا نیز داستان های تابلوهایش را عموما از ادبیات و رخدادهای روزگار خود بر می گزید.

رئالیسم
رئالیسم در میانه سدهٔ نوزدهم به وجود آمد که واکنشی در برابر خصلت آرمانی کلاسی سیسم و خصلت عاطفی و ذهنی رمانتی سیسم بود. انسان دوستی و علاقه به اصلاحات اجتماعی موضوعی بود که به تمام زوایای زندگی و هنر سدهٔ نوزدهم راه پیدا کرد. آنچه به نظر هنرمند جالب می آمد، اکنون در محیط خود او وجود داشت و این موضوع جالب، مردم همان گونه که هستند بود. نقاشی رئالیستی بازنمایی بدون آرمانگری در مفهوم صحنه با تمام خصوصیات پسندیده و ناپسندیده بود.

سنگ شکنان، اثر گوستاو کوربه، نگارخانه دولتی، درسدن (این تابلو در جنگ دوم جهانی ناپدید شد)

این نهضت با کوربه آغاز می شود. تابلوی «سنگ شکنان» او نخستین نمونه تمام عیار نقاشی به این شیوه است. او معتقد بود که هنرمند باید فقط چیزهای مرئی و ملموس را بازنمایی کند. او موضوعاتی چون زندگی و کار تهیدستان را انتخاب می کرد و راه را برای نقاشان دیگر حتی با دیدگاه های متفاوت گشود.

پایان


تعداد صفحات : 31 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود