تارا فایل

پاورپوینت فصل 7 فرهنگ و تمدن اسلامی


علل بیرونی و درونی رکود تمدن اسلامی
(فصل 7)
ارائه دهنده:
درس: فرهنگ و تمدن اسلامی
استاد مربوطه:

مطالب پیش رو
الف) علل بیرونی رکود تمدن اسلامی
1.جنگهاى صلیبى
2. ظهور مغولان
3.سقوط اندلس
‏علل سقوط اندلس به دست مسیحیان
ب) علل درونى رکود تمدن اسلامی
1. استبداد‏
تعریف استبداد
استبداد در جوامع اسلامى‏
2. دنیاگرایى
3) تحجر

الف) علل بیرونی‏
1. جنگهاى صلیبى 2. ظهور مغولان
3.سقوط اندلس

1.جنگ هاى صلیبى‏
یکى از قوى‏ترین دلایل جنگهاى صلیبى انگیزه دینى و مذهبى بوده است که این امر را هم مسلمانان و هم مسیحیان قبول دارند.
4

1.جنگ هاى صلیبى‏
1. افزایش نفوذ پاپ در جوامع مسیحى
دلایلی که برای جنگها ارائه شده:
2. جلوگیرى از پیشرفت ترکان سلجوقى در آسیاى صغیر و سقوط قسطنطنیه و ورود آنها به شبه‏جزیره بالکان
5

1.جنگ هاى صلیبى‏
دلایلی که برای جنگها ارائه شده:
3.جوش‏وخروش شوالیه‏ها براى ابراز وجود و قهرمانى و دست‏یابى به منصب پادشاهى اورشلیم
4. مهم‏تر از همه، ساختار اجتماعى و سیاسى کشورهاى اروپایى.
6

* شارلمانى (پادشاه فرانسه) یکى از درخشان‏ترین امپراتورى‏ها را در تاریخ اروپا به‏وجود آورد.
* در زمان او، مسلمانان در اوج پیشرفت و عظمت؛ وسرزمین‏هاى اسلامى نیز وسعت بسیار یافته بود.
* جنگ بین فرزندان او پس از مرگ وی؛
* نتیجه آن بستن عهدنامه‏اى معروف «وردن»؛ و تقسیم امپراتورى بزرگ شارلمانى میان فئودال‏ها به موجب این عهدنامه؛
* این اوضاع به تشکیل حکومت‏هاى ارباب ملک منجر شد و سراسر اروپا را گرفت؛
در آستانه جنگ‏هاى صلیبى:
7

جنگ‏هاى صلیبى در هشت مرحله روى داد.
جنگ هشتم صلیبى در زمان لوئى نهم پادشاه فرانسه در سال 1249 میلادى.
صلیبى‏ها شکست خوردند و لوئى نهم نیز اسیر شد، پس از مدتى اسارت با پرداخت غرامت آزاد گردید.
با پایان یافتن جنگ هشتم و غلبه ممالیک مصر بر صلیبیان بازمانده، جنگ های معروف صلیبی پایان یافت.
8

برخى از پژوهش‏گران اروپایى← رنسانس اروپا به‏دلیل تراوش علوم و معارف یونانى- اسلامى، پیش از جنگ‏هاى صلیبى و از طریق اندلس به مغرب‏زمین راه یافته است.
اما باید پذیرفت تحولات اساسى اروپا و اثرپذیرى از مسلمانان بیشتر پس از جنگ‏هاى صلیبى اتفاق افتاد.
جنگ‏هاى صلیبى دویست سال (از سال 490 ق/ 1096 م به بعد) جهان اسلام را در رویارویى‏هاى خونین با جهان مسیحیت قرار داد.
در این درازمدت، خون‏هاى بسیارى ریخته شد و ویرانگرى‏هاى فراوانى برجاى ماند.
9

مقارن جنگ هفتم صلیبى مغولان از شرق آسیا به ممالک اسلامى یورش بردند و سلطان محمد خوارزم‏شاه، را شکست داده. قرن سیزده میلادى را مى‏توان قرن وحشت نام‏گذارى کرد.
2. ظهور مغولان
10

جهان اسلام در طول تاریخ، حملات سختى را از جانب بیگانگان تجربه کرد. اما هیچ کدام به اندازه حمله مغولان تلخ و سهمگین نبوده است.
حمله مغولان و پیامد های آن
11

حمله مغولان به جهان اسلام‏
چنگیزخان، رهبر قبایل مغولستان، براى تامین منافع قبایل تحت امر خود، به غارت کشورهاى مجاور یعنى چین و ایران پرداخت.
12

حمله مغولان به جهان اسلام‏
ابتدا به چین حمله کردند و سپس بعد از دریافت اخبار و اطلاعات از جهان اسلام و قدرت سلطان محمد خوارزمی بهانه‏هاى لازم را جهت آغاز حمله به دست آورد.
از آنجا که قدرت خلافت عبّاسى روزبه‏روز کاهش مى‏یافت و سلطان محمد خوارزم‏شاه با پیروزیهاى پى‏درپى خویش در خراسان و تشکیل حکومت واحد از هند تا بغداد و از دریاچه آرال تا خلیج فارس، قصد داشت خلیفه عباسى را از میان بردارد و خلیفه دست‏نشانده دیگرى را جانشین او کند.
این مسئله، باعث شد خلیفه عباسى را واداشت تا از چنگیزخان براى دفع سلطان محمد کمک بگیرد همین موضوع بهانه خوب و مشروعى به دست چنگیز داد.

حمله مغولان به جهان اسلام‏
بهانه اصلى براى حمله به ایران به قتل رسیدن اعضاى کاروان مغول به دست حاکم شهر اترار، واقع در کرانه شرقى قلمرو خوارزم‏شاه، در این زمان بود که چنگیز فرمان حمله به ایران را صادر کرد.
14

پیشروی مغولان
هدف نخست مغولان شهر اترار بود که در آن کاروان تجارتى مغولان دستخوش غارت شده بود. اما بعد آنان در مسیر خود به هر شهرى که مى‏رسیدند، اهالى را قتل عام مى‏کردند و سپس از شهر چیزى جز تل خاکستر باقى نمى‏گذاشتند.
جانشینان چنگیز و ادامه یورشها به جهان اسلام‏ : هولاکوخان، نوه چنگیز، مامور رسیدگى به امور آسیا شد تا حکومتهاى محلى را در ایران برانداخته، حکومت واحد مغولى تشکیل دهد. او به فرمانروایى اسماعیلیه پایان داد و تمامى طوایف را وادار به تسلیم ساخت. اما مهم‏ترین وظیفه او فتح بغداد یا مرکز خلافت اسلامى بود.
15

پیشروی مغولان
* در سال 656 هجرى به بغداد حمله بردند و همه‏جا را ویران ساختند.
* سرزمین شام در آن زمان تحت سلطه ایوبى‏ها قرار داشت.
* مصر نیز در دست ممالیک بود و این دو با هم دشمنى داشتند.
* هولاکوخان مغول از این فرصت بهره جست و با سپاهیان خود به سوى شام حرکت کرد و چنان بر حلب تاخت که بنا بر گزارشى، این شهر بیش از بغداد کشته داد.
16

پیشروی مغولان
سرانجام امیر قدوز از ممالیک مصر در سال 658 ه در عین‏جالوت، مغولان را شکست داد.
ناگفته نماند مسیحیان به‏دلیل دشمنى دیرپا با مسلمانان، در زمان یورش مغول تا حد امکان با یورش‏گران همکارى کردند.
پیشروى سریع و برق‏آساى مغولان به ‏سمت اروپا سبب شد که مسیحیان اروپا قدرت مغول را دریابند.
از سویى دیگر، پیروزى مسلمانان در جنگ عین‏جالوت نیز مسیحیان را به این نتیجه رساند که وجود ممالیک مصر براى آنها خطرناک‏تر است، از این‏رو با مغولان متحد شدند و سفرایى را نیز به دربار مغول فرستادند.

17

پیشروی مغولان
آباقا جانشین هلاکو سفراى متعددى که بیشتر آنها مسیحى‏ بودند، به غرب اعزام نمود.
یکى از این سفرا نیز به دربار پاپ رفت و از مقامات کلیسا خواست تا شاه مغول را در حمله به شام و رهایى بیت‏المقدس یارى کنند.
سرانجام آباقاخان در سال 680 هجرى در منطقه حمص‏ از سلطان قلاوون شکست سختى خورد.
پس از آنکه احمد تگودار مسلمان شد و بر تخت نشست، روابط تیره میان ممالیک و مغول‏ها به دوستى گرایید.
سلطان قلاوون نیز از فرصت استفاده نمود و توان خود را علیه صلیبى‏ها به کار گرفت. پس از او فرزند وى ملک اشرف در سال 690 آخرین بازماندگان صلیبى را از شام بیرون راند.
18

هولاکوخان همواره به‏دنبال تسلط بر قلمرو امپراتورى خود از آمودریا در ماوراءالنهر تا شرق مدیترانه و مصر در غرب بود. به همین منظور به سوى شام و سوریه لشکر کشید. در همین سالها ممالیک، که مصر و قاهره را در دست داشتند، مسئولیت دفاع از جهان اسلام را به دوش خود احساس مى‏کردند.
آنها سازش با مغولان را نپذیرفتند و در جنگ عین‏جالوت در فلسطین شکست سختى را بر مغولان وارد آوردند.
هولاکوخان به‏رغم این شکستها توانست به‏عنوان «ایلخان» منصوب شود و ناحیه‏اى از آمودریا در شرق تا مرز مصر در غرب و از قفقاز در شمال تا خلیج فارس در جنوب به حکومت وى درآمد.
پایان پیشروی های مغولان و تشکیل دولت ایلخانی

یکى از دلایلى که مغول‏ها را شکست‏ناپذیر مى‏نمود، کشت‏وکشتارهاى بى‏حد و جنون‏وار آنها بود.
این امر سبب آشفتگى‏هاى حریف و از سویى عوامل همدستى برخى از اهالى کشورهاى اسلامى شد تا شاید از خشم و خونخواهى مغول در امان بمانند.
بى‏شک قتل عام تجار آسیاى مرکزى به دست خوارزمشاهیان در سال 1219 میلادى، تنها بهانه‏اى براى اولین یورش چنگیزخان به کشورهاى اسلامى بود، نه عامل اصلى این یورش.
در حقیقت اعمال فشارهاى ترکان، خلاهاى بسیارى ایجاد کرده بود و به‏خصوص پس از آخرین تهاجم خوارزمشاهیان، به هیچ‏رو دولتى شایسته شکل نگرفت و این امر باعث بى‏ثباتى در سراسر سرزمین‏هاى خاورى اسلام گردید.
مغول‏ها نیز که به‏خوبى از تمام جریانات آگاه بودند و از سویى به گسترش تجارت خود نیز مى‏اندیشیدند، به ایران تاختند.
در نخستین مرحله تهاجمات مغول، جاده ابریشم یکى از بزرگ‏ترین اهداف مغولان بود.
بعدها محور تهاجمات تغییر یافت و آنان تنها به پیروزى مى‏اندیشیدند؛
آن‏گونه که به‏تدریج در ذهن رهبران آن یک امپراتورى جهانى نقش بست.

مسلمانان در عِین‏جالوت مغولان را شکست داد. مسیحیان از آغاز ظهور مغولان در اندیشه هم‏پیمانى با آنها بودند و سفرایى نیز به دربار مغول فرستاده بودند. پیروزى مسلمانان در جنگ عِین‏جالوت آنها را به این نتیجه رساند که وجود ممالیک براى مسیحیان خطرناک‏تر است؛ لذا تصمیم به اتحاد با مغولان گرفتند.
مغولان شکست سهمگینى را در منطقه حمص از سلطان قلاوون متحمل شد. پس از آنکه احمد کلودار مسلمان شد و بر تخت نشست، دیگر روابط بین ممالیک و مغولان دوستانه شد.

بررسى وضع فرهنگى و تمدنى اسلامى در دوره مغولان‏
دوره دویست‏ساله حاکمیت مغولان یکى از ناگوارترین دوره‏هاى تاریخى کشورهاى اسلامى محسوب مى‏شود که طى آن بر اثر اعمال وحشیانه مغولان زیانهاى جبران‏ناپذیرى بر پیکر فرهنگ و تمدن اسلامى وارد آمد.
از جمله خرابیهاى مغولان در سقوط بغداد، نابودى کتابخانه‏ها و از دست رفتن چند صد هزار جلد کتاب بود که به آتش کشیده شد.
22

بررسى وضع فرهنگى و تمدنى اسلامى در دوره مغولان‏
اما تمدن اسلامى توانست مغولان را تحت تاثیر قرار دهد. بسیارى از ادیبان و دانشمندان بزرگ اسلامى در این دوره ظاهر شدند که در احیاى فرهنگ و تمدن اسلامى سهم عمده‏اى را ایفا کردند. مى‏توان به مولوى، سعدى، حافظ، عطاملک جوینى، خواجه نصیرالدین طوسى اشاره کرد.
23

اوضاع اقتصادى به‏شدت آشفته، قنات‏هایى ویران یا کورشده، مدرسه‏ها و کتابخانه‏هاى سوخته، دولت‏هاى فقیر و ضعیف و ازهم گسیخته که قدرت اداره کشور را نداشتند؛ نفوسى که به نصف کاهش یافته و روحیه خود را باخته بودند.
ویل دورانت
آنچه پس از حمله خونین مغول برجاى ماند، عبارت بود از :
24

جامعه اسلامى اندلس از قرن هشتم تا پانزدهم میلادى پیوسته دارای شاهکارهاى علمى، معمارى، فرهنگى و هنرى بود.
3. سقوط اندلس‏
اندلس هنگام فتح به دست مسلمانان‏
موسى‏بن نُصیر حاکم افریقیه و مغرب بود. غلام خود، طارق‏بن زیاد، دستور داد با عبور از تنگه‏اى که بعدها به نام او جبل‏الطارق نامیده شدآنجا را فتح کند.

تاریخ سیاسى اندلس در دوران حکومت مسلمانان به سه دوره کلى قابل تقسیم است:

اندلس به‏واسطه موقعیت جغرافیایى خود همواره مورد توجه جهان اسلام و غرب بوده است؛ به عبارتى، به‏عنوان پل ارتباطى بین غرب و شرق عمل کند و در زمینه‏هاى هاى چشم‏گیرى داشته باشد.
مثلًا، اندلس تحت تاثیر دیگر کشورهاى اسلامى توانست در حیطه علوم قرآنى، علوم حدیث و دانش فقه توسعه یابد.
در زمان حکومت حَکَم دوم اقسام علوم پیشرفت کرد؛ به گونه‏اى که تعداد کتابهاى کتابخانه قرطبه تا چهارصد هزار جلد نیز تخمین زده شده است.
اندلس از لحاظ علم پزشکى ، فلسفه و کلام و شعر و ادبیات (به واسطه واقع بودن در سرحدّ سرزمینهاى اسلامى و اروپا و به‏عنوان دروازه تبادل فرهنگى) و لحاظ هنر اسلامى نیز بسیار پیشرفت کرد
بررسى وضعیت فرهنگى و علمى اندلس

بررسی عوامل انحطاط مسلمانان در اندلس:
‏علل سقوط اندلس به دست مسیحیان‏
عوامل ژئوپلیتیکى
عوامل خارجى
عوامل داخلی

بدعتها و انحرافات در نظام ارزشى اسلام :

علل و عوامل بیرونى سقوط اندلس
موفقیت پى‏درپى مسلمانان در جنگ ها ، ناکامى مسیحیان در جنگهاى صلیبى ضربه شدیدى براى اروپاییان محسوب مى‏شد.
آنها براى عقب راندن مسلمانان طرحى درازمدت تدوین کردند که داراى دو بخش بود:

عوامل ژئوپلیتیکى موثر در سقوط اندلس اسلامى
شبه جزیره ایبرى (اندلس) به طور کامل فتح نشد و ناحیه بزرگى از اندلس دست‏نخورده باقى ماند.
مسیحیان که کل اسپانیا را از دست داده بودند، نوار باریکى را در سواحل شمال اسپانیا در کنار خلیج بیسکاى براى خود به مثابه پلى حفظ کردند تا شاید بتوانند از همین مکان با استفاده از ضعف و اختلافات داخلى و بى‏توجهى مسلمانان، به‏صورت تدریجى به سوى جنوب گسترش یافته و به‏تدریج اسپانیا را به دامن مسیحیت بازگردانند.

الف) علل درونى‏
1. استبداد
2. دنیاگرایى، تحجر و دور شدن از اسلام راستین‏

در هر عصر و دوره‏اى از تاریخ تمدن بشرى شاهد برهه‏هاى زمانى مختلفى هستیم که از آنها به‏عنوان دوره استبداد یاد مى‏شود.
1. استبداد
به عقیده برخى، استبداد بیشتر مختص جوامع شرقى است و برخى دیگر نیز این پدیده را به تمامى جوامع تعمیم مى‏دهند و معتقدند که هر کشورى در دوره‏هایى از تاریخ خود با استبداد پادشاهان دست‏وپنجه نرم کرده است.
33

تعریف استبداد
استبداد در لغت به معناى «یکه و تنها»، «به‏خودىِ خود به کارى پرداختن» و «خودراى بودن» است.
عبدالرحمان کواکبى اندیشمند عرب مى‏گوید: «استبداد در لغت آن است که شخص در کارى که شایسته مشورت است، بر راى خویش اکتفا نماید».
کواکبى استبداد را از لحاظ سیاسى «تصرف کردن یک نفر یا جمعى … در حقوق ملتى بدون ترس از بازخواست …» مى‏داند.
34

تعریف استبداد
استبدادخودرایى و خودکامگى است که مستلزم و متضمن نظامى است که در آن دولت، و در تحلیل نهایى، فردى که در راس دولت قرار دارد در مقابل ملت، هیچ گونه تعهد و مسئولیتى ندارد.
یعنى نظامى که در آن اساس حکومت بر بى‏قانونى است؛ قوانین و مقررات موجود فقط تا زمانى نافذند که مستبد کل یا گماشتگان او صلاح خود را در آن بدانند. اصطلاحات قانون و ضابطه،در نظام استبدادى، معنا و محتوایى ندارند.
35

36
تجزیه و تحلیل اقتصادى جوامع شرقى اسلامى نشان مى‏دهد که سلطه اختاپوس استبداد در این کشورها تصادفى نبوده است و به شیوه‏هاى تولید، نحوه تعاملات اجتماعى و پایگاههاى مختلف حاصل از آن برمى‏گردد.

37
ظهور دین اسلام تحول بزرگى در اندیشه بشر به‏وجود آورد. هدف عمده این دین الاهى رهاسازى انسانها از کلیه قیدوبندهایى است که در طول زمان بر دست‏وپاى او پیچیده شده است.
اسلام با خودراى بودن مخالف و بناى حکومت را بر اصل مترقى مشورت قرار داده است. رسول اکرم (ع) نیز در بیشتر مسائل با اصحاب خود مشورت مى‏کردند پس از پیامبر نیز خلفاى راشدین به گونه‏اى رفتار مى‏کردند که مردم از آنها با میل و رضایت درونى اطاعت مى‏کردند و حتى اگر مجازاتى براى کسى در نظر گرفته مى‏شد، از آنها پیروى و دستور را اجرا مى‏کردند.
استبداد در جوامع اسلامى‏

38
از زمان به‏قدرت‏رسیدن بنى امیه بسیارى از مسائل تغییر یافت و سیاست مدارا و تحمل حکومت از بین رفت.
عمال معاویه بیم داشتند که اگر به مردم آزادى دهند، آنها دست به شورش بر دارند؛ لذا به سخت‏گیرى و شکنجه مسلمانان پرداختند. نخستین بار در دوران معاویه بود که سخت‏گیرى و شکنجه اعمال شد و اشخاصى که با وى مقابله مى‏کردند دستگیر و کیفر مى‏شدند.

2. دنیاگرایى، تحجر و دور شدن از اسلام راستین‏
40

بیشتر فتوحات اسلامى در دوره بنى‏امیه تکمیل شد و این مسئله به‏نوعى در خدشه‏دار شدن اسلام راستین نقش داشت؛ زیرا اسلام از طریق خاندان و عوامل وابسته به آنها، که خود اعتقاد چندانى به آن نداشتند، ترویج مى‏شد.
بنى‏امیه بدعتهاى مختلفى در دین به‏وجود آوردند و آن را به نام دین گسترش دادند. آنها با زیر پا گذاشتن اصل برابرى و مساوات در اسلام به ترویج اندیشه برترى عرب بر عجم پرداختند.
امویان بسیارى از درآمدهاى دولت اسلامى را صرف عیاشیها، ساخت کاخها و بناهاى مجلل مى‏ساختند؛ که همین امر خود، موجب افزایش نارضایتى عمومى و در نهایت، اضمحلال این سلسله شد.
بعد از آنها هم بنى‏عباس به تداوم همین شیوه‏ها پرداختند و سرنوشت مشابهى پیدا کردند.
آغاز سلسله بنى‏امیه و شروع تجمل
41

ثروت هنگفت خلفا و امرا و نتایج آن
بعد از خلفا والیان و امیران نیز اموال هنگفتى به دست مى‏آوردند، زیرا جمع‏آورى مالیات با آنها بود و هرچه مى‏خواستند از مردم مى‏گرفتند.

گرایش به تجمل، خوى و خصلت صحراگردى را از سر اعراب بیرون آورد و آنان را به تجملات شهرنشینان معتاد کرد؛ به گونه‏اى که از لحاظ تجمل و تفنن گوى سبقت را از پادشاهان ایران و روم ربودند.

42

3) تحجر
تحجر در حوزه اندیشه و تفکر رخ مى‏دهد و اگر در زمینه گرایش و رفتار ظاهر شود، جمود نام دارد.
تحجر معانى متعددى دارد که مى‏توان به ایستایى، تحول‏ناپذیرى، جمود و برنتابیدن فرهنگ و ارزشهاى حقیقى و متعالى اشاره کرد.
یکى دیگر از عوامل رکود فرهنگ و تمدن اسلامى تحجر است.

در مفاهیم قرآنى نیز از تحجر به‏عنوان مرحله یا مانعى براى شناخت حقیقت یادشده است
«ثُمَّ قَسَتْ قُلوبکُم مِنْ بَعْدِ ذلک فَهِىَ کالحِجارَه اوْ اشَدُّ قَسْوَه …» (بقره، 74)
از دید قرآن کریم، این دسته افراد آنهایى هستند که از حوزه اندیشه و تفکر فاصله گرفته، هدایت‏ناپذیر شده‏اند.
پس تحجر علت عدم پذیرش حق و گرایش به کمال و سعادت واقعى است و متعاقباً مانعى جدى در شکوفایى اندیشه دینى و ایجاد تعامل مثبت نظرى و عملى با حقیقت، معرفت، حکمت، حکومت، مدیریت و سیاست و حتى تقدیر معیشت است.
متحجران از اسلام جز آموزه‏هاى بسته، رسوب‏یافته و انعطاف‏ناپذیر در برخورد با اقتضائات زمان و مکان و تغییر موضوع و محمولها ندارند و هرگز پذیراى فقر اندیشه و عمل خویش، و بازشناسى و بازنگرى فکر و فعل به‏اصطلاح، اسلامىِ خود نیستند و همواره راکد و تحول‏ناپذیرند.

یک انسان متحجر پیله سخت و نفوذناپذیر فکرى به دور خویش مى‏تند و به‏هیچ‏وجه حاضر به تغییر افکار و عقاید خود نیست.
استاد مطهرى در مورد این مسئله مى‏گوید:
«یک سرى جریانهاى فکرى در دنیاى اسلام پیش‏آمده است که باید نامشان را افراط یا جهالت گذاشت؛ جریانهایى که یک نوع افراطکارى و دخل و تصرف بیجا در امور دینى بوده است. متقابلًا جریانهاى فکرى دیگرى در دنیاى اسلام پیش‏آمده است که تفریط و کندروى و جمود بوده است ولى همه مربوط به گذشته بود- مسلمان باید به تعلیم قرآن معتقد باشد و جریان معتدلى را طى کند».


تعداد صفحات : 46 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود