تاثیر تمدن اسلامی بر تمدن غرب در زمینه پزشکی ، صنعت و فناوری
مقدمه
با نگاهى به تاثیرات گسترده و همه جانبه علوم اسلامى در شاخه هاى متعدد و متنوع علمى در اروپا, این حقیقت روشن مى گردد که تعصب و لجاجت بعضى از ار و پائیان در کتمان حقایق تاریخ و نادیده گرفتن تسلط و چیرگى علم و تمدن و فرهنگ اسلامى بر اروپا و تجدید حیات علمى اروپا را دنباله اى از تمدن یونان دانستن ریشه اخلاق اروپایى دارد. ریشه یابى تمدن کنونى غرب (رنسانس) توسط بیکن, هگل, اسکاروایلد و نیچه و اخیرا ماکس وبر در تمدن یونان قدیم, انکار پایه هاى واقعى تاثیرات گسترده تمدن اسلام در رشد و شکوفایى علم و اندیشه غرب است. چگونه مى توان حق تمدن اسلام را نادیده گرفت, در حالى که معدود کتب یونان قدیم هم با تمدن اسلام حفظ گردید و به اروپا برگردانده شد. در این نوشتار سعی شده است به گونه ای مختصر و مفید تاثیر تمدن اسلامی در تمدن غربی از زوایای مختلفی مثل جنگهای نظامی، تعامل مسلمانان با اروپاییان، ترجمه کتب، و پیشرفتهای علمی مسلمانان در اندلس و سیسیل و … مورد بررسی قرار گیرد.
مطالعه اجمالی در تاریخ نشان می دهد که تمدن اسلامی در سه دوره به اوج شکوفایی خود رسیده است :
الف) دوره اول چند قرن اول اسلام است که قرون چهارم و پنجم اوج آن است. این تمدن در این دوره بزرگانی مثل ابن سینا، ابوریحان بیرونی، فارابی، غزالی، خواجه نظام الدین طوسی و بسیاری از متفکرین را تحویل تمدن بشری داده است ولی بعدا در عصر مغول افول کرده است ولی دوباره سر برآورده است.
ب) دوره دوم طی قرون نهم و دهم در عصر صفویه در ایران و در همان ایام در دولت عثمانی در سرزمین عثمانی و در دولت گورکانیان در هند دوباره این تمدن سر بر آورده است و سه امپراطوری بزرگ و سه نظام سیاسی بسیار بزرگ و قدرتمند را به عرصه بشری داده است ولی دوباره با ورود استعمار غربی دوباره این تمدن افول کرد.
ج) سومین دوره اوج گرفتن تمدن اسلامی انقلاب اسلامی است که از دوره مشروطه آغاز شده است.
به دلیل اینکه مقاله حاضر به بررسی تمدن اسلامی و تاثیر آن در تمدن غرب پرداخته است لذا فقط به بررسی سیر تاریخی این تمدن در دوره اول پرداخته است.
مفاهیم تمدن
هم در زبان شرقى و هم در زبان لاتین, انتساب به شهر و شهر نشین را ملاک تمدن گرفته اند.
تمدن در اصطلاح, " شامل مجموعه پیچیده اى از پدیده هاى اجتماعى قابل انتقال حاوی جهات مذهبى, اخلاقى, زیبایى شناختى, فنى و یا علمى و مشترک در همه اعضاى یک جامعه وسیع و یا چندین جامعه مرتبط با یکدیگراست."
نقش اسلام در ایجاد تمدن اسلامى
به دلیل اینکه بررسی عوامل پویایی تمدن اسلامی از نقطه نظر آموزه های دینی مجال واسعی را می طلبد و خارج از موضوع مقاله حاضر است به ذکر اجمالی آن اشاره می شود :
الف: ترغیب و تشویق به علم آموزی
شاید بدیهی ترین عنصری که در ترویج علوم تمدن اسلامی نقش عمیق و فراگیر داشته آیات و روایاتی است که مسلمانان را به علم و دانش تشویق می کرده. یکی از موّرخان، در این باره می گوید: آنچه مایه ترقیات علمی و پیشرفت های مادی را برای مسلمین میسر ساخت در حقیقت، همان اسلام بود که با تشویق مسلمین به علم و ترویج نشاط حیاتی، روح معاضدت و تساهل را جانشین تعصّبات دنیای باستانی کرد و در مقابل، رهبانیت کلیسا، که ترک و انزوا را توصیه می کرد، با توصیه مسلمین به راه وسط، توسعه و تکامل صنعت و علم انسانی را تسهیل کرد…. در چنین دنیایی که اسیر تعصبات دینی و قومی بود، اسلام نفحه تازه ای دمید؛ چنان که با ایجاد دارالسّلام، که مرکز واقعی آن قرآن بود، تعصبات قومی را با یک نوع جهان وطنی چاره کرد."
ب: همگانى کردن دانش
اسلام تحصیل علم را با "طلب العلم فریضه علی کلّ مسلم" بر عوام و خواص واجب ساخت و با همگانی کردن دانش در میان تمام مسلمانان، آن را از انحصار طبقه ای خاص درآورد و فرمود: " هر کس به راهی برود که به کسب علمی بینجامد، خدا برای او راهی به سوی بهشت می گشاید."
ج: پیکار با بى سوادی
از دیگر ویژگی های ممتاز اسلام در تمدن سازی، پیکار با بی سوادی است. انتشار دین اسلام، که مسلمانان به آن مامور بودند، مستلزم پیکار با بی سوادی بود؛ "زیرا آیات قرآن کریم نوشته می شد و کسی که توانایی داشت آن ها را برای دیگری می خواند… پس از جنگ بدر، برای رهایی هر اسیری آموختن دو طفل از اهالی مدینه مقرّر شده بود و این یک نمونه روشن از طرز فکر بنیانگذار اسلام است. پیامبر اسلام برای بعضی یاران خود، حتی یادگرفتن زبان بیگانه را لازم شمردند و زیدبن ثابت را مامور یادگرفتن زبان یهود نمودند… عده دیگری را نیز حضرت وادار کرد زبان سریانی بیاموزند."
د: طرح اندیشه هاى نوین
اسلام و قرآن از یک سو، با بیان تاریخ ملل و اقوام گذشته و نقل داستان های شورانگیز حضرت آدم(علیه السلام)، ابراهیم(علیه السلام)و دیگران فکر مردم را از حالت جمود و رکود بیرون آورد و با تشریح اصول ایمان و وصف قدرت پروردگار جهان و بیان توحید و تشویق متفکران به تفکر درباره جهان هستی، افکار مردم را به جریان انداخت و از سوی دیگر، با طرح موضوعات تجربی، اذهان را متوجه موضوعات علمی کرد و آنان را به تفکر در موضوعات علوم تجربی نمود، "حتی سوگندهای خویش را با نام اشیای محسوس و طبیعی یاد می کرد، از آسمان و ستاره و فجر دم می زد، از آفرینش و صورتگری در رحم سخن می گفت، خلقت شتر را به یاد می آورد، زندگانی مورچگان و زنبوران عسل را تذکر می داد، به چگونگی پرواز پرندگان اشاره می کرد، از شکفتن دانه در زمین و از خوشه گندم و خرما و… سخن می آورد. چرا؟ برای این که مردم در چیزها بیندیشند و در چگونگی آفرینش آن ها ژرف شوند و این موضوع ها که یاد شد، خمیرمایه اصلی بسیاری از دانش ها بود و این دانش ها بجز علوم فقهی و تفسیری و قرآنی و حدیثی و ادبی بود که پایه گذار اصلی آن ها نیز کتاب خدا بود.
وعوامل بسیار دیگری که به دلیل اختصار و عدم گنجایش مقام از ذکر آنها خودداری می شود.
تاثیر تمدن اسلام در تمدن غرب از زبان دیگران
نکته جالب توجه در تاثیر تمدن اسلامی در تمدن غرب اعترافاتی است که اندیشمندان منصف و مشهور غربی در این باره داشته اند از آن جمله به طور اختصار به موارد زیر اشاره می شود گوستاولوبون :
" بعضیها [از اروپاییان] عار دارند که اقرار کنند که یک قوم کافر و ملحدى [یعنى مسلمانان] سبب شده اروپاى مسیحى از حال توحّش و جهالت خارج گردد، و لذا آن را مکتوم نگاه مىدارند، ولى این نظر به درجهاى بىاساس و تاسّف آور است که به آسانى مىتوان آن را ردّ نمود … نفوذ اخلاقى همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشى اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند، داخل در طریق آدمیّت نمود و نیز نفوذ عقلانى آنان دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن بکلّى بىخبر بودند به روى آنها باز کرد و تا ششصد سال استاد ما اروپاییان بودند "
مراحل پویایی علوم در تمدن اسلامى
الف: مرحله تقلید و اقتباس
تعمیق و گسترش علوم در تمدن اسلامى همانند علوم در سایر تمدن ها از صفر آغاز نگردید و اساسا چنین امرى نه تنها ناممکن است, بلکه تلاش براى یک حرکت علمى بدون توجه به دستاوردهای علمى گذشتگان ـ هر چند کم ـ نه تنها موجب اتلاف وقت, بلکه غیر معقول است. علوم گوناگون در تمدن اسلامى عمدتا با بهره گیرى از علوم موجود در تمدن هاى معاصر ظهور اسلام و به ویژه تمدن یونان , آغاز گردید.
براساس تقسیم بندى جدید از تاریخ اروپا به قرون قدیم, قرون وسطی و قرون جدید, مى توان با وجود رشد و شکوفایی تمدن شرق, به خصوص تمدن آشوریان, کلدانیان, بابلیان و پس از آن تمدن اشکانیان و ساسانیان, برترى تمدن غرب را در علم و هنر و تکنیک نسبت به تمدن شرق در قرون قدیم مطرح نمود. تمدن یونان و روم در گذشته, تمدن از جهان غرب به حساب مىآید و قبل از این که اسلام در شرق طلوع کند و در قرن بعدى تمدن اسلامى به و جود آید, مقام اول اروپا را در زمینه علم و هنر از آن خود ساخته بود.
نقل و انتقال علوم یونان به میان مسلمانان به دو شیوه انجام شد:
1 ـ مهاجرت مسیحیان;
2 ـ نقل و ترجمه کتب یونانی
انتشار علوم در میان مسلمانان به دو شیوه مذکور هم پیش از اسلام و هم پس از اسلام انجام گرفت, اما نهضت ترجمه, که آن را "عصرالاسلام الذهبى"ا دوره طلایى اسلام نامیده اند و همزمان با دوره ء عباسیان بوده, در عصر اسلام از رونق بیش ترى برخوردار بوده است.
بدیهى است وقتی از ترجمه کتب فلسفى یونان در بین مسلمانان سخن به میان مىآید, نباید نقش اصیل ایرانیان را در این مهم نادیده گرفت. در واقع، اگر عرب هاى مسلمان با کتب فلسفى یونان آشنا شدند, این کار به واسطه ایرانیان گردآمده در دربار خلفاى عباسى صورت گرفت که از دیرباز در اثر روابطی که با یونانیان داشتند, با زبان یونانی نیز آشنا بودند.
مرحله تقلید و اقتباس (ترجمه) در اواسط قرن سوم هجرى پایان و پس از آن, مرحله نوآوری از مسلمین در تاریخ ریاضیات آغاز مى شود. از جمله نشانه هاى آن, کتاب مخروطات, ابلونیوس, که در نزد یونانیان، بالاترین مقام را در ریاضیات دارد, نقد و بررسى و تصحیح مى شود.
ب: مرحله نوآوری و خلاقیت (اواسط قرن سوم هجری)
رمز شکوفایی تمدن اسلام, به خصوص آنچه به علوم و فنون مربوط مى گردد, در شیوه برخورد مسلمانان با علوم غرب است. اگر مسلمانان همچنان در مرحله اقتباس و تقلید باقى مى ماندند و دست به ابتکار و نوآوری نمى زدند, پیشرفتى هم نداشتند. در واقع, آنچه آنان را شایسته تحسین و تکریم مى کند، ورود آنان به مرحله نوآوری و سعى در ابتکار, خلاقیت, ترکیب و بازسازی و در نهایت, تعمیق و گسترش علومی است که در مرحله ترجمه, اقتباس و تقلید به دست آورده بودند.
ویژگى خلاقیت و سازندگى و نوآوری مسلمانان در تمام رشته هاى علمی و فنون سبب گردید تا گوستاولوبون به صورت قاعده اى کلى بگوید:
" مسلمانان در این علم نیز (علم جغرافیا) اگر چه در ابتدا شاگردى مکتب یونان همچون بطلمیوس را نمودند، ولی به زودى سیاحت گران همچون سفرنامه سلیمان, مسعودی در مروج الذهب, ابن حوقل, بیرونی و مخصوصا ابن بطوطه به خاطر ذوق و استعداد جوشانى که داشتند, از شاگردى دست برداشتند و به استادى پرادختند "
انتقال علوم اسلامى به غرب
داستان انتقال دانش مسلمانان به مغرب زمین و تاثیرى که این دانشها بر نوزایى و شکوفایى علوم غربى نهاده، پیش از هر چیز به چند رویداد سیاسى- نظامى بازمىگردد. عمده این رویدادها، لشکرکشیهاى مسلمانان به اسپانیا و سیسیل و در مقابل، تهاجم اروپائیان براى تصرف سرزمین فلسطین در جنگهاى موسوم به صلیبى است. این تهاجمات متقابل، موجبات همجوارى و اختلاط مسلمانان با مسیحیان و یهودیان را فراهم ساخت و زمینهاى را فراهم آورد تا دانشمندان نیز در کنار نظامیان، به تعقیب هدفهاى علمى خاص خود بپردازند.
1. نقش جنگهاى صلیبى
جنگهاى صلیبى به یک دوره دویست ساله برخورد میان مسلمانان و مسیحیان اطلاق مىگردد که طى آن شمار بسیارى از اروپائیان با انگیزه آزادسازى بیتالمقدس از چنگ مسلمانان، عازم سرزمین فلسطین گشتند. اروپائیان در این سرزمین، با تمدنى بسیار فراتراز تمدن خودشان روبهرو گشتند؛ و آن دسته از ایشان که از هوش بیشترى برخوردار بودند، در دوران حضورشان در فلسطین، با بخشى از ادبیات عرب آشنا گشتند و پس از احاطه بر آنها، مبادرت به شناساندنشان به کشورهاى خود کردند.
از جمله این افراد مىتوان به چهره سرشناسى چون آدلارد دوبث اشاره کرد " که در پى سفرى به مشرق زمین و در دورهاى که در این سرزمین اقامت داشت (510- 537 ه)، تحت تاثیر علوم اسلامى قرار گرفت. این تاثیر را مىتوان هم در آثار اصلى خود او، که به گونهاى چشمگیر متحول شده است، دید و هم در متونى که او از نوشتههاى عربى به زبان لاتینى ترجمه کرده است. بنابراین آدلارد از نخستین مترجمانى بوده که با آسیا تماس مستقیم داشته است.
گفتنى است که تاثیر صلیبیان از جهت ارتباط بخش بزرگى از رویدادهاى تاریخى حایز اهمیت است، لکن از دیدگاه انتقال اندیشهها و تئوریهاى علمى به طور اخص، در مقایسه با سهم دیگران- که باید به بررسى آن بپردازیم- در ردیف عقبتر قرار دارد.
2. نقش سیسیل
نقش سیسیل و تا حدودى جنوب ایتالیا در انتقال علوم اسلامى با وجود محدودیتهاى مکانى بسیار عمیق بوده است. مسلمانان آفریقا در سال 213/ 827 در سیسیل پیاده شدند. در 216/ 831 بر پالرمو تسلط یافتند و در 228/ 842 مسینا را به تصرف درآوردند. سرانجام در سال 265/ 878 با تصرف سرقسطه بر تمام جزیره چیره گشتند و تا سال 452/ 1060 در آنجا اقامت داشتند.
گرچه پس از تصرف جزیره به دست روجرو سلطه مسلمانان به پایان رسید، ولى با وجود نوعى حس مسالمتجویى در روزگار سلاطین نورمان و نیز پادشاهان دانشدوست این خاندان، بسیارى از مردم همچنان مسلمان باقى ماندند. از جمله این پادشاهان روجروى دوم بود که نام وى در کنار ادریسى در اثر مشهور او دیده مىشود فدریگوى دوم معروف به هوهنستافن- که مادرش دختر روجروى دوم بود- خود یک نویسنده و شاعر بود. وى علاقهمند بود که نه تنها دانشمندان و سربازان ایتالیایى و یا از کشورهاى مسیحى، بلکه افراد مسلمان را نیز در کنار خود نگه دارد. پس از وى نیز با وجود مخالفتهاى پاپها این شرایط ادامه یافت.
به این ترتیب سیسیل به صورت کانونى درآمد که زبانهاى زنده علمى یعنى لاتین، نئولاتین- برگرفته شده از لاتین-، یونانى و عربى در آن رواج تام یافت. نخستین اقدام براى ترجمه علوم از زبانى به زبان دیگر در این جزیره انجام شد و در همین جا بود که آثار عربى به لاتین ترجمه گردید.
نتیجهگیرى
در تبادل علمىِ میان تمدنى، تلاشى بود از نوع علمى، سخت و پیگیر، آمیخته به احترام و بزرگداشتى دوسویه، بىهیچ نشانى از تعصب قومى و کوچکترین توجهى به رنگ و نژاد.
روزگارى پرچم دانش به دست یونانیان، هندیان، مصریان، بابلیان و ایرانیان بود. سپس این رسالت به تمدن درخشان اسلامى سپرده شد و آنگاه نوبت به اروپاییان رسید. گرچه اینان به جاى آنکه دانش را در خدمت رفاه انسان و ارتقاى سطح اخلاق و معنویتش به کار گیرند، چنان جهتى به آن بخشیدهاند که نوع بشر در معرض نابودى قرار گرفته و هر روز بر ویرانى محیط زیست، آلام ناشى از ستم و تجاوزگرى و فشارهاى ناشى از تبعیض و بىعدالتى افزوده مىشود. بنابراین گاه آن رسیده است که بار دیگر ما مسلمانان، شرقیان و به ویژه ایرانیان رسالت علمى جهانى را به عهده گیریم و آن را با معنویت اسلامى و شرقى بیامیزیم و از جهان چهرهاى زیبا، آرام و مهربان بنگاریم.
تاثیر تمدن اسلامی بر تمدن غرب در زمینه پزشکی
2- 1. پزشکى
مسلمانان با بهرهگیرى از دانش و تجربه ملتهاى دیگر، در بیشتر رشتههاى پزشکى روزگار خویش صاحب تخصص گشتند و با نگارش آثار علمى مهم و ارزشمند به تکمیل و توسعه دیدگاههاى پیشینیان پرداختند. آثار کلاسیک طب اسلامى نه تنها در قلمرو سیاسى خودشان تدریس مىشد، بلکه پس از ترجمه به زبانهاى اروپایى، سالیانى بس دراز مرجع علمى طب مردمان مغرب زمین به شمار مىرفت.
پزشکى اسلامى از سه منبع عمده ایرانى، یونانى و هندى تغذیه کرده و به طور طبیعى نخستین بذرهاى پزشکى علمى نیز به وسیله پزشکانى از این اقوام در جهان اسلام پاشیده شده است. پس از گسترش اسلام در ایران، جندىشاپور همچون وارث سنتهاى پزشکى یونانى و هندى با اهتمام ویژه حکمرانان اسلامى به مرکز علمى بزرگى تبدیل گردید که پژوهشهاى مربوط به پزشکى اسلامى را سامان مىداد. اما اوج شکوفایى پزشکى در اسلام با ظهور رازى، نویسنده 56 اثر پزشکى آغاز شد. او با تالیف دو اثر بزرگ خویش یعنى الحاوى و طب المنصورى جایگاه والایى را در طب اسلامى و جهانى به خود اختصاص داده است. "آثار رازى تقریباً همه جنبههاى طب را شامل است. مردى که خود را همسنگ افلاطون و ارسطو مىدانست
وى اوجى را در طب اسلامى جلوهگر مىسازد و تاثیر وى در جهان اسلام و نیز در مغرب زمین در تقریباً همه شاخههاى علم طب از اندازه بیرون است. شهرت وى در هزار سال گذشته گواهى بر نقش موثر او در تاریخ پزشکى اسلام و نیز در تاریخ پزشکى مغرب زمین است." [28]
دیگر پزشک نامدار و صاحب تالیف، على بن عباس مجوسى اهوازى است . کتاب کامل الصناعه، معروف به کتاب الملکى وى نه تنها بازتاب دانش فراوان او از مطالعه آثار دیگران است، بلکه در تالیف آن تجربه وسیع شخصى او نیز سهمى عمده داشته است. ابوالقاسم زهراوى (منسوب به شهر الزهراء قرطبه)، نویسنده کتاب التصریف در پزشکى و على بن عیسى، نویسنده کتاب تذکره الکحالین، و عمار موصلى سرآمد پزشکان اسلامى در اندلس، مصر و تونس بودهاند.
اما مشهورترین پزشک اسلامى، ابن سیناست که در مغرب به avecina شهرت دارد. او حرفه پزشکى را پیش خود آموخت و در 18 سالگى پزشکى صاحب نام شد. "دسترسى داشتن وى به کتابخانه بزرگ سلطنتى در سمرقند و تجربه بالینى و قدرت عقلى که وى را به صورت بانفوذترین و معروفترین دانشمند و فیلسوف زمان خود درآورده بود، به وى این اجازه را داد که علم پزشکى را چنان به صورت قطعى منظم و مُبَوّب سازد که آثار وى در خاور و باختر تا قرنها پس از وى کمال نفوذ و تاثیر را داشته باشد، و هم امروز نیز مهمترین مرجع براى کسانى است که در هر جاى زمین به حرفت طبابت اسلامى اشتغال دارند. مهمترین اثر ابن سینا کتاب القانون در طب است که شاید با نفوذترین کتاب در سراسر تاریخ پزشکى، حتى با در نظر گرفتن آثار بقراط و جالینوس بوده است."
مشهورترین پزشکان اسلامى چون رازى و ابن سینا فیلسوف بودند و به این اعتبار به طبیبان لقب "حکیم" و براى مثال در زبان فارسى به مطب پزشک "محکمه" و به کار طبیب "حکیمى" اطلاق مىشده است.
3- 1. فیزیک
واژه فیزیک به معناى امروزى آن کاربردى متاخر دارد و دانشمندان اسلامى مسائل مرتبط با این علم را ذیل طبیعیات بحث کردهاند. آنان پس از حصول آگاهى کامل از تحقیقات و آثار دانشمندان یونانى، مفاهیم تازهاى را وارد علم فیزیک کردند که از جمله مىتوان به مفهوم مَیْل و گشتاور اشاره کرد.
در میان فیزیکدانان اسلامى ابن هیثم، قطبالدین شیرازى، کمالالدین فارسى، بیرونى و خازنى شهرتى بسزا دارند. ابن هیثم به " پدر نورشناخت " مشهور است و کتاب المناظر وى در سال 1572 در بازِل به چاپ رسید. او شهرتى به اندازه اقلیدس داشت و نخستین کسى است که قانون دوم انعکاس نور را درباره همسطح بودن شعاع تابش و شعاع بازتافته و خط عمود بر سطح تابش بیان و اثبات کرده است. کار مهم دیگر وى تعیین ضخامت جوّ است. او همچنین اتاق تاریک را از لحاظ ریاضى مورد بحث قرار داد.
پس از ابن هیثم فعالیتهاى او به وسیله قطبالدین شیرازى (634- 710 ه) دنبال گردید؛ و او با استفاده از مناظر ابن هیثم علت پیدایش رنگینکمان را تبیین کرد. شاگرد قطبالدین به نام کمالالدین فارسى- که مهمترین شرح را بر مناظر ابن هیثم به نام تنقیح المناظر نوشته است- کار او را تکمیل کرد و در باب پیدایش رنگینکمان آزمایشهایى انجام داد که مورد استفاده فیزیکدانى غربى به نام "تئودور" از مردم فرایبرگ قرار گرفت و هر دو به نتایج مشابهى دست یافتند.
از دیگر کارهاى چشمگیر مسلمانان، فعالیتهایشان درباره ترازو و اندازهگیرى جرم ویژه است.
3. صنعت و فناورى در تمدن اسلامى
صنایع رایج در ملل اسلامى بسیار متنوع بود، به طورى که بیشتر و بلکه همه نیازهاى عمومى در داخله سرزمینهاى اسلامى تامین مىگردد. هر یک از شهرها به صنعتى ویژه شهرت داشت. به استخراج معادن توجهى ویژه مىشد و صنعتکاران در شهرهاى نزدیک معادن در رواج و رونق صنایع فلزى مىکوشیدند. معادن سنگ مرمر، نمک، گوگرد، نفت و قیر به ویژه در ایران فعال بود. شیشهگرى، صابونسازى، پارچهبافى، کاغذسازى، بافت انواع فرش، مرصع کارى، فلزکارى و کشتىسازى از جمله صنایعى بود که در سرزمینهاى اسلامى رواج تام داشتند.
جمع بندی و نتیجه گیری
با توجه به مطالبی که عنوان شد می توان یک نتیجه گیری و جمع بندی کلی از سیر تاریخی تمدن اسلامی و تاثیر آن در تمدن مغرب زمین ارائه داد :
در قرن نهم و دهم میلادى, همزمان با درخشش تمدن اسلامى در اندلس, مراکز علمى اروپا به شکل قلعه هایى بود که صاحبان آنها در حالت نیم وحشی به سر مى برند و از این که داراى خط و سواد نبودند احساس غرور مى کردند. عالم تر از همه آن ها راهب نادانى بوده است که با صرف تمامى اوقات خود, کتب قدیمى یونان و روم را از میان کتاب خانه هاى کلیسا بیرون مى کشید و عبارات و کلمات آن را روی اوراق حک مى کرد.
اروپا در قرن نهم و دهم میلادى نه تنها خود در جهل و بربریت فرو رفته بود, بلکه از برخورد با تمدن اسلامى نیز واهمه داشت. سردمداران آن جا مردم را از قدرت سیاسى اسلام بر حذر مى داشتند; محققین متعددى مانند ژربرت اوریلای را که به مدارس مسلمانان در اسپانیا راه یافته بودند, متهم مى کردند به این که روح خود را به شیطان فروخته اند.
الف: نحوه تاثیر
اتشار علوم اسلامی در اروپا به شیوه های گوناگون انجام گرفت, از جمله:
1 ـ دربار سیسیلى, امپراتور مغرب اسلامى, فردریک دوم (1250 ـ 1194 م)
2 ـ روی آوردن افراد سرشناس, شاهان و حتى پاپ ها به پزشکان مسلمان که حاذق تر از اروپاییها بودند;
3 ـ آشنایى اروپاییهایی که در خط تماس قرار داشتند با پرتوهایی از علوم اسلامى که در پى این علم آموزی, راهى مراکز علمى مغرب اسلامى گشتند و با ترجمه گسترده کتب علمى به لاتین, بهترین زمینه را براى جهت گیرى به سوی دوره سوم تاریخ خود (رنسانس) فراهم کردند;
4 ـ جنگ هاى صلیبى
5 ـ ترجمه کتب علمى به زبان لاتین.
ب: جلوه های تاثیر
تاثیرات ارزشمند علمى دانشمندان مسلمان بر اروپا و بخصوص بر تجدید حیات علمى آنان (رنسانس) محدود به یک یا دو رشته علمى نمى گردد, بلکه آنان در رشته هاى گوناگون علمى همچون ریاضیات (حساب, جبر و مثلثات),هیئت, فیزیک و نور شناسی , شیمى, طب, جغرافیا, فلسفه, ادبیات و فنون توانایی هاى خود را بر اروپاییان عرضه کردند.
ج: تعصب و لجاجت اروپاییان در کتمان حقایق
با نگاهى به تاثیرات گسترده و همه جانبه علوم اسلامى در شاخه هاى متعدد و متنوع علمى در اروپا, این حقیقت روشن مى گردد که تعصب و لجاجت بعضى از ار و پائیان در کتمان حقایق تاریخ و نادیده گرفتن تسلط و چیرگى علم و تمدن و فرهنگ اسلامى بر اروپا و تجدید حیات علمى اروپا را دنباله اى از تمدن یونان دانستن ریشه اخلاق اروپایى دارد. ریشه یابى تمدن کنونى غرب (رنسانس) توسط بیکن, هگل, اسکاروایلد و نیچه و اخیرا ماکس وبر در تمدن یونان قدیم, انکار پایه هاى واقعى تاثیرات گسترده تمدن اسلام در رشد و شکوفایى علم و اندیشه غرب است. چگونه مى توان حق تمدن اسلام را نادیده گرفت, در حالى که معدود کتب یونان قدیم هم با تمدن اسلام حفظ گردید و به اروپا برگردانده شد. گوستاولوبون براى حق ناشناسى و حق ناپذیرى و نادیده گرفتن زحمات مسلمانان از سوى افراد مطلع اروپا, هیچ وجه قابل قبولى جز بقاى بر تعصب و عناد موروثی اروپا نسبت به اسلام نمى شناسد.
اعترافات برخى اروپاییان منصف حکایت از همگام بودن مباحث تجربى در کنار مباحث نظرى دارد. اصل برابرى و توازن نظریه و تجربه چیزى نیست که ابتدا توسط راجرز بیکن مطرح شده باشد.
پرانتل, مورخ منطق جهان در برابر این دروغ بزرگ ایستاد و اعلام کرد بنیانگذارى روش تجربه و آزمایش ابتدا نه از سوى بیکن بلکه مسلمانان آغاز گردید و تصریح نمود آنچه راجرز بیکن در زمینه علوم طبیعى به دست آورد, از عرب (اسلام) گرفته بود.
نه تنها پرانتل, بلکه دانشمندان دیگرى همچون ویدان و شرام که در علوم اسلامى تخصص داشته اند, نیز مى گویند: عرب ها پیش از هر کس به این مقام رسیدند, بلکه آنچه راجز بیکن به آن رسیده کمتر از آن است که نزد دانشمندان قدیم عرب موجود بوده. اکتشافات مسلمانان در زمینه نجوم, علم شیمى, نورشناسى, مثلثات, فلسفه تاریخ و جامعه شناسى از قرن دوم تا قرن نهم هجرى بر پایه نظریه و تجربه بوده است.
د) تجربه و علوم تجربى در تمدن اسلامى
از بررسى تاریخ علوم اسلامى به دست مى آید که مسلمانان در علوم طبیعى و تجربى پایه پاى علوم نظرى و عقلى ره پیموده و کاملا آگاهانه به موضوع تجربه و مشاهده واقف بوده اند جابرین حیان, خود از کسانى است که ضمن تقسیم طب به نظرى و عملى (تجربى) انتقادات فراوانی بر جالینوس و بقراط وارد مى کند.
ویل دورانت نه تنها به حقایق مورد اشاره تصریح مى کند, بلکه فراتر از آن, بنیادگذارى روش تجربه را به جابربن حیان نسبت مى دهد. او مى گوید: " جابر در علم شیمى که بزرگ ترین ابزار و مایه تفاخر عقل نو به شمار مى رود, روش علمى تجربى را نفوذ داد. راجرز بیکن, که پس از پانصد سال پس از جابر بن حیان این روش را به اروپا شناساند, آن را از مسلمین اسپانیا اقتباس کرده بود و ایشان نیز به نوبه خود, از شرق اسلامى دریافت کرده بودند "
فهرست منابع
1. آرام، احمد، علم در اسلام، انتشارات سروش، تهران، 1366 .
2. آلدو میهلى، علوم اسلامى و نقش آن در تحول علمى جهان، ترجمه محمدرضا شجاع رضوى و اسدالله علوى، آستان قدس رضوى، مشهد، 1371.
3. حکیمى، محمدرضا ، دانش مسلمین، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، بى تا، بى جا.
4. غزالى، ابوحامد، احیاء علوم الدین، دارالفکر، بیروت، 1406.
5. فارابى ، ابو نصر محمد بن محمد ، احصاء العلوم، ترجمه : حسین خدیو جم، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1348 .
فهرست منابع
1. آرام، احمد، علم در اسلام، انتشارات سروش، تهران، 1366 .
2. آلدو میهلى، علوم اسلامى و نقش آن در تحول علمى جهان، ترجمه محمدرضا شجاع رضوى و اسدالله علوى، آستان قدس رضوى، مشهد، 1371.
3. حکیمى، محمدرضا ، دانش مسلمین، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، بى تا، بى جا.
4. غزالى، ابوحامد، احیاء علوم الدین، دارالفکر، بیروت، 1406.
5. فارابى ، ابو نصر محمد بن محمد ، احصاء العلوم، ترجمه : حسین خدیو جم، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1348 .
6. گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، ، ترجمه فخر داعى گیلانى
7. م. ا. منان- ن. بامات ، علم و صنعت در اسلام، ، ترجمه محمدجواد سهلانى، انتشارات بعثت، تهران
8. مصاحب ، غلامحسین، دایره المعارف فارسى، کتابهاى جیبى، تهران
9. موسوى بجنوردى، کاظم، دایره المعارف بزرگ اسلامى، ، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامى.
10. نصر، سید حسین ، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، شرکت سهامى انتشارات خوارزمى، تهران، 1359.
11. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه : احمد آرام، ع. پاشایى، امیرحسین آریانپور، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، تهران، 1365.
فهرست مطالب
مقدمه 1
مفاهیم تمدن 2
نقش اسلام در ایجاد تمدن اسلامى 2
تاثیر تمدن اسلام در تمدن غرب از زبان دیگران 4
مراحل پویایی علوم در تمدن اسلامى 4
الف: مرحله تقلید و اقتباس 4
ب: مرحله نوآوری و خلاقیت (اواسط قرن سوم هجری) 6
انتقال علوم اسلامى به غرب 6
1. نقش جنگهاى صلیبى 6
2. نقش سیسیل 7
نتیجهگیرى 8
2- 1. پزشکى 8
3- 1. فیزیک 10
3. صنعت و فناورى در تمدن اسلامى 11
جمع بندی و نتیجه گیری 11
فهرست منابع 14
16