2-1- مقدمه
نقش توجه وقصد یادگیری در فراگیری شناخت اهمیت ویژه ای دارد.نقش کنش دانش آموز در فراگیری شناختی کاملآ به نوع دانشی که قرار است فرا گرفته شود بستگی دارد. هر اکتسابی متضمن پردازش فعال اطلاعات در ذهن دانش آموز است. از این رو هیچ نوعی از یادگیری غیر فعال نیست.ممکن است دانش بیانی از طریق تجارب معمول با کار در دنیای ریزپردازنده ها و مشاهده وپردازش اطلاعات ارائه شده فراگرفته شود. پاره ای از روشهای جدید آموزشی به منظور بهره گیری از یادگیری ارادی وانگیزشی سعی در تحریک کیفیت دقت خود انگیخته دانش آموز دارد.روشهای جدید به طرق گوناگون در محیط یادگیری دانش آموز دخل و تصرف می کند. تکنولوژی جدید پدیدآمدن موقعیتهایی را که به طور اخص برای برانگیختن توجه و انگیزه طراحی شده باشد ممکن می سازد. این موقعیتها اطلاعاتی را به هر طریقی که مناسب پردازش شناختی در فراگیری شناخت باشد فراهم می آورد.
با وجود توسعه چشمگیر فناوریهای جدید ،برخی سازمان ها نیاز به پذیرش چنین فناوری هایی را به طور کامل به دست فراموشی سپرده اند و یا اینکه نسبت به تصمیم گیری درباره فرایند های پذیرشی مربوط و اقدام به پیاده سازی آن با سرعت بسیار پایینی حرکت می کنند.برخی از مدیران تمایل دارندتا بهترین فناوری های موجود در دنیای تجارت را به کار گیرند ،در عین حال به نظر می رسد که بسیاری از آنها گرایش به چشم پوشی از اثرات انسانی و سازمانی این فناوری ها دارند. جامعیت این فناوری های جدید و تواناییهای بالقوه آن را می توان درواقع به عنوان منبع بالقوه ای از ضعف در نظر گرفت .دلیل این امر ناتوانی مدیران نسبت به استفاده از این فناوری ها برابر رقبای خود یا ناتوانی شان در بهره برداری از فرصت های ناشی از این فناوری هاست.جهت حل این مسئله بایستی قابلیت های این فناوری ها ،کفایتشان برای کسب وکار،امکان بهره برداری از مزایای آن و تلاش درجهت کسب ذهنیتی نو از مدیریت را درک کرد.در عین حال،درک نحوه ارتباط دقیق فناوری های جدید با سیستمهای اطلاعاتی و نیز چگونگی تضمین تداوم کسب و کار با توجه به امنیت چنین فناوری ها یی ،بسیار ارزشمند است (هادیان، 1389).
2-2- مدیریت آموزشی و ضرورت و اهمیت آن
امروزه مدیریت، یکی از مهمترین علوم عصر جدید محسوب گردیده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. به طور کلی، مدیریت به موازات پیچیده تر شدن و محدود شدن منابع مالی و مادی سازمان ها، اهمیت بیشتری پیدا می کند. مدیریت آموزشی، یکی از جدیدترین شاخه های علمی – پژوهشی مدیریت است که اصول و مبانی آن عمدتا ناشی از مطالعات و پژوهش های صاحبنظران مدیریت در زمینه صنعت، تجارت و آموزش و پرورش است (شیرازی، 1373).
مدیریت در مفهوم کلی و عام، از دیدگاه های متفاوتی تعریف شده است. ماری پارکر فالت می گوید: مدیریت، هنر انجام دادن کارها به وسیله ی دیگران است. در این معنی هر کس بتواند کارها را با استفاده از نیروی دیگران به انجام برساند، مدیر است. به عبارت دیگر، مدیر هماهنگ کننده و کنترل کننده فعالیت های دسته جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب سازمان با حداکثر کارآیی است (علاقه بند، 1374).
می توان گفت: مدیریت، فعالیتی است منظم، در جهت تحقق هدف های معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر و شرکت فعال در تصمیم گیری صورت می گیرد. به بیان دیگر، منظور اصلی مدیریت در هر سازمانی عبارت است از هماهنگ سازی کوشش های افراد انسان و استفاده از منابع دیگر برای تحقق هدف های سازمان. در موسسات آموزشی این هدف ها مربوط به امور آموزش و پرورش و پیشبرد یادگیری است
مدیریت آموزشی به معنی عام، برنامه ریزی، سازمان دهی، هدایت، هماهنگی و نظارت و ارزشیابی فرایند آموزش تعریف شده است. اما مدیریت به معنی خاص، به صورت های زیر تعریف می شود:
مدیریت آموزشی، راهنمایی، مددکاری و ایجاد محیط مناسب برای فعالیت آموزشی است (میرکمالی، 1378).
مدیریت آموزشی، فراگردی اجتماعی است که مستلزم ایجاد، نگهداشتن، برانگیختن، کنترل کردن و وحدت بخشیدن نیروهای انسانی و مادی می باشد که به طور رسمی و غیررسمی در درون یک نظام واحد شکل و سازمان می یابند، تا هدف ها و مقاصد آموزشی را تحقق بخشند (علاقه بند، 1374).
مدیریت آموزشی، فرایند هماهنگ کردن استعدادهای آدمی و بهره گیری از شرایط محیطی برای اهداف آموزشی است (شیرازی، 1373).
با توجه به آنچه گفته شد، مدیریت آموزشی غالبا به معنی خاص، مورد نظر است. یعنی مدیریت آن بخشی از فعالیت های سازمان های آموزشی است که مستقیما با امر آموزش و پرورش و یادگیری مرتبط است. از جمله، فعالیت های مربوط به برنامه های آموزشی، مواد و محتوای دروس، روش ها و وسایل آموزشی، مشاوره و راهنمایی تحصیلی، اقدامات آموزشی مکمل، امور معلمان و دانش آموزان.
امروزه، عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نهادها و سازمان ها تا حد زیادی به کارآیی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. ساخت نظام آموزشی هر کشوری دربرگیرنده ی مجموعه ای از نیازهای سازمان های رسمی آن کشور بوده و عملکرد نظام آموزش و پرورش که مدیران آموزشی اداره آن را بر عهده دارند، نه تنها از نظر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مهم است، بلکه از نظر تاثیری که بر تحرک شغلی و انتظارات دارد، از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است. همچنین آموزش و پرورش، بهترین وسیله، برای ایجاد تغییر ارزش ها و رفتارها به شمار رفته و باعث می شود که افراد، به تناسب استعداد و رغبتی که دارند برای انجام خدمت های اجتماعی و اقتصادی و کسب مشاغل و در نتیجه آسایش فردی مهیا شوند. از اینرو، از آغاز قرن اخیر، هیچ کشوری بدون توسعه در موسسات آموزشی و مدیران آموزشی تحصیل کرده و مجرب، مراحل توسعه و پیشرفت را طی نکرده است.
بنابراین، با افزایش تعداد دانش آموزان در سطوح مختلف آموزشی، تاسیس مدارس و مراکز آموزشی جدید، استخدام معلمان بیشتر و سرمایه گذاری بیشتر، ضرورت یافته است. از سوی دیگر، ضرورت در تصمیم گیری و سیاست گذاری، بهبود کیفی و ایجاد فرصت های برابر آموزشی برای همگان، نقش خطیر مدیریت نظام آموزشی را بارزتر ساخته است (جهانیان، 1387).
اهمیت مدیریت آموزشی در پیشرفت و توسعه ملل توجه به مدیریت را در اولویت قرارداده است. امروزه در مقایسه با گذشته، ایفای نقش مدیریت،یا بر حسب تعریف هماهنگ ساختن فعالیت ها وامکانات سازمان در جهت حصول به اهداف سازمان به لحاظ وسعت ارتباط قلمرو و پیچیدگی اهداف و وظایف سازمان و نیز گسترش پیچیدگی افکار و انتظارات کارکنان و مهارتهای استفاده از تجهیزات بسیار دشوارتر شده است .
اکنون ،عصر مدیریت و رهبری است و موفقیت نمادها و سازمان ها تا حد زیادی به کارائی و اثر بخشی مدیریت بستگی دارد . با توجه به ضرورت و اهمیت مدیریت سبب پیدایش گرایش ها و انواع مختلف مدیریت شده است. اگر چه مدیریت های مختلف در اصول یکسان هستند ، ولی از جنبه های فنی و عملی باهم تفاوت های زیادی دارنده . با آنکه همه مدیریت ها به نوبه و در جای خود مهّم و پرارزش هستند ،اگر مدیریت آموزشی را با انواع دیگر مدیریت مورد مقایسه قرار دهیم متوجه می شویم که هیچ یک از آن ها به اندازه مدیریت آموزشی حائز اهمیت نیست . ترقی هر جامعه ای در گرو نوع و چگونگی است که در مدارس انجام می گیرد و اثر مدیریت به عنوان رهبر آموزشی در مدارس را نمی توان نادیده گرفت.
2-3- فناوری جدید به عنوان یک نوآوری
برای دهه های متمادی، ارزش و اهمیت سیستم های اطلاعاتی و فناوری های جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی نقشی تعیین کننده و فراگیر در کسب وکارهای سازمانی داشته است .آرایش سریع اینترنت وپایگاه های داده ای سازمانی در دهه های 80 و90 ،فرآیند تعدیل رفتار های تجاری و حیطه ارتباطی آن با بازارهای خود را تشدید کرده است. در این زمان، ما می توانیم به وجود میلیونها آژانس که تعاملی پیوسته و مستقل با ابزارهای محاسباتی دارند، اشاره کنیم (اسدی و کریمی، 2007).
این وضعیت و تحولات احتمالی آن، چالش های متعددی را در برابر توانایی های ما نسبت به طراحی و ارائه سیستم های اطلاعاتی مطرح می سازد.به هر حال برای بسیاری از سازمانها، سیستم های اطلاعاتی و در کل فناوری اطلاعات و ارتباطات ،هنوز در راستای عملکرد بازاری و ارتباط با دست اندرکاران آن نقشی نو آورانه دارد. این به معنی آن است که فرایند پذیرش به عنوان عینیتی امکان پذیر از فرایند تصمیم گیری و یا مسایل مدیریتی در آمده است .انگیزه برای نوآوری زمانی درسازمانی ایجاد میشودکه تصمیم گیرندگان شکاف های عملکردی را مورد توجه قرار دهند یا پی برند که وضعیت موجود سازمان رضایت بخش نیست.
بهبودی تکنولوژیک و فرایندی نقشی ملموس در تحقق اهداف کیفی و عملکردی دارند.تشخیص این بهبود ها که باعث افزایش سطح کیفی سازمان می شود،روندی تعیین کننده برای عملکرد فر ایندی است.از جنبه استراتژیک ،موفقیت فرایند های نوآوری مدیریتی بسته به تلاش های رقابتی است.این تلاش ها ممکن است شامل دانش عمیقی از پیشرفت های تکنولوژیک و تحلیل کافی ازمزیت های شبکه ها باشند.این به معنی آن است که مدیران بایستی فناوری ها را که الزاماً با ایجاد سطوح بالای دانش و نیز بهبود کیفیت به دلیل های ارائه شده تلفیق می شوند موردتوجه قرار دهند (عالی1، 2002).
این ملاحظات مربوط به ارزش اطلاعات بایست بر ارزیابی سازمان از فناوری اطلاعات متمرکز شود.ارزیابی اجرایی قبلی ممکن است مقدم برفرایند تصمیم گیری باشد ،یعنی قبل از نصب فناوری های محاسباتی درسیستم های اطلاعاتی مربوط به آنها.بعد از این عمل،سازمان می تواند بر ارزیابی فرا عملکردی این فناوری متمرکز شود،یعنی ارزیابی مربوط به استفاده عملیاتی از فناوری اطلاعات.
در زمینه ICT فرایند ارزیابی از طریق ابزار های کمی و یا کیفی برای تعیین ارزش IT نسبت به سازمان تعریف می شود. تعریف دیگر شامل تشخیص و کمی سازی هزینه ها و مزایای سرمایه گذاری IT است .برخی پژوهشگران بیان می کنند که ارزیابی سرمایه گذری IT فر ایندی است که در نقاط مختلفی از زمان و یا به صورت مستمر انجام می گیرد. این امربه صورت صریح کمی و کیفی به دنبال تاثیرات پروژهIT است. جهت استفاده بهتر از منابع مدیریتی توسع و پذیرش فناوری های نوین بایستی با شواهد اثر بخشی هزینه ای ومدیریتی آن مرتبط باشد . با اینحال با وجود پیشرفت های عمده اخیر در اجرا و ترویج ارزیابی ICT ،توسعه این فناوری ها تاثیر اندکی دربسیاری ازساز مانها دارد.
این امر تا حدودی به دلیل پیچیدگی نیروهایی (از قبیل مقاومت در بر ابر تغییر،اشتیاق مدیر،مبارزات رسانه ای،نظرات مشتریان،مشوق های کار فرما و توسعه های سازمانی)است که توسعه فناوری های جدید و روش تعامل ارزیابیICT با آنها را معین می کند ( اصنافی و حمیدی، 2007).
2-4- پذیرش فناوری های جدید
یکی از مسائل اساسی در توسعه فناوری در هر جامعه ای، ایجاد پیش زمنیه های مناسب فکری و فرهنگی برای پذیرش آگاهانه و مطابق با نیاز آن فناوری است. رویکرد فرهنگ سازی برای کاربری و توسعه فناوری نه تنها از بعد عمومی جای تامل و کار بسیار دارد بلکه از جنبه مدیریت کلان جامعه نیز نیازمند توجه و فراگیری و توسعه است. چرا که در عصر فناوری اطلاعات چهارچوب فرهنگ ها مبتنی بر الگوهای تعاملی شکل می گیرد و می توان آن را از بعد بالا به پایین و پایین به بالا بررسی کرد.
جوامع توسعه مدار برای برخورداری از سطح بالای پیشرفت در زمینه های اقتصادی و فرهنگی و توسعه منابع انسانی و حل سریع و صریح مشکلات انسانی مانند بی سوادی، بیماری و محرومیت و فقر، متمسک و متوسل به استفاده از فناوری پیشرفته می شوند. مدیران استراتژیک در برخی از این جواع معتقدند که فناوری جدید، کشورهای کمتر برخوردار را قادر خواهد ساخت تا با تجهیز منابع و بکارگیری روشهای مناسب نسبت به فقر زدایی و استفاده بهتر از فرصت ها اقدام موثر داشته باشند. اما این یک روی سکه است، آن سوی سکه نشانی از مهر و محبت نسبت به ورود این مهمان ناخوانده مشاهده نمی شود که هیچ، بلکه مقابله و محاذات با حضور و دخالت فناوری در عرصه های زندگی شهروندان به عنوان رویکرد راهبردی و چالش جدی در دستور کار سیاستگذاران و تصمیم گیرندگان این دسته از واحدهای سیاسی می باشد. اگرچه به طور مطلق مراد آنها محقق نمی شود لیکن موانع جدی بر سر راه رشد و توسعه جوامع تحت کنترل خود به وجود می آورند .
افق هر دو دیدگاه غروب غم انگیزی را به نصویر می کشد چرا که شیفتگی مفرط در برابر فناوری به همان میزان خطرناک است که توهم زیانبار بودن استفاده از فناوری، باید توجه داشت که فناوری نوین فقط پاداش و محصول توسعه موفقیت آمیز نیست بلکه خود وسیله مهمی برای دستیابی به توسعه پایدار است، مشروط بر اینکه سنجیده و در انطباق با مقتضیات تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع کمتر برخوردار باشد. نیازها، تقاضاها، توانمندیها، اولویتها، فرصتها و تهدیدها از کشوری به کشور دیگر متفاوت اند. بدین منوال داشتن نقشه ای دقیق در مقیاسی واقعی و به عبارت روشنتر تدوین ((راهبردی خاص)) برای توسعه راهگشا و انسانی برای هر کشور به طور جداگانه ضروری است.
غالباٌ غفلت سیاستگذاران از این مسئله اساسی، کشورها را از هدف اصلی توسعه که همانا تعالی انسانی است، دور می سازد و در مقابل خطرهای تازه ای قرار می دهد. پریشانی های اقتصادی، افزایش فقر، بیماری، بی سوادی، افزایش بیکاری، نا امنی، کاهش کیفیت جمعیت به دلیل فقدان مهارت و تخصص، تخریب و نابودی زیست محیطی، قحطی، گرسنگی، ابتلا به بحران های طبیعی و اجتماعی از جمله آثار شوم بی توجهی به خصوصیات محلی و بومی و ارزشهای خاص و حیاتی در سیاستگذاری ملی است.
لذاتعادل بین بکارگیری فناوری، چنان هر وسیله و ابزار دیگری برای توانا سازی مردم تا اینکه آنها بتوانند از فناوری در زندگی روزمره شان بهره مند و از سلامت بیشتر، معشیت فربه و امنیت مناسب برخوردار شوند و از مخاطرات در محاط و محاق آن قرار گرفتن پرهیز کنند، امری جدی و ضروری است.
مهندسان اجتماعی ناگزیرند برای کیفیت بخشیدن به زندگی مردم و رسیدن به توسعه مولد و ارتقاء حیات اجتماعی از مقاومت در برابر تغییرات اصولی و منطقی که بدترین شیوه هاست و منجر به شکست حتمی می شود پرهیز و مناسبترین شیوه، یعنی تبدیل تغییر به نفع جامعه (مدیریت تغییر) را، انتخاب کنند.
نگاه و برخورد واقه بینانه و متوازن و متعادل آنان را از افتادن به ورطه افراط و تفریط و برداشت های ناروا و ناصواب نسبت به اثرات مثبت و یا منفی فناوری جدید در حیات اجتماعی و خصوصی بر حذر می دارد. با این وجود باید اذعان داشت که فناوری جدید بر خلاف ادعای برخی از طرفداران آن، موجب ایجاد شکاف در جغرافیای انسانی شده است. فاصله و گسست دیجیتالی، موجب افزایش تولیدازیکسو و انحصار ثروت ار سوی دیگرشده و توزیع نامنظم ترسودهای حاصل از گسترش فناوری و دستاوردهای آن به تبع، فقدان عدالت ملی وبین المللی را تشدیده نموده است (هادیان، 1389).
اثرات فناوری به عنوان پدیده ای خودرو و مستقل از ارآده آحاد بشر در زندگی امروز هیچ گاه از قبل قابل پیش بینی و اندازه گیری و کنترل نیست و لذا اطمینان و ضمانتی هم نسبت به پیامدهای تبعی فناوری پیچیده وجود ندارد. از طرفی حضور تکنولوژی در زندگی امروز قطعی است و تصور حذف و بیرون راندن آن هم از حیات اجتماعی و شخصی میسر نیست. سایه فناوری به قدری سنگین و گستره آن به حدی فربه است که انتزاع آن از زندگی روزمره و خویشتنداری مردم از داشتن و برخوردار بودن از فناوری محال است. فناوری به این معنا حامل فرهنگی است و این فرهنگ را به میان همه اقوام و لایه های اجتماعی بشر می گستراند و چنان نافذ است که به تعبیری همه جهان را به صورت خویش می سازد. فناوری در شیوه، مناسبات، اهداف و غایات انسانی دخالت و تصرف دارد پس موجودی زنده و اثربخش است و غفلت از ان ناممکن. زندگی امروز مسحور و مسخر فناوری است. از سویی تاثیر آشکار فناوری نوین بر الگوهای رفتاری و اجتماعی موجب گردیده است روح پرسشگری را در مخاطب خود تقویت کند و اورا با پرسش های متعددی روبرو سازد، پرسشگری در زمینه عدالت بین الملل نشانگر روی مثبت فناوری است. فناوری انسان امروزی را از تماشاگر محض امور و وقایع به مدیری مدبر و کارفرمایی توانمند و فعال مایشاء که قادر است صورت و سیرت هر چیز را تغییر دهد مبدل ساخته است و این حجت کافی برای استفاده از فناوری را تاکید می کند. از این منظر، انسانی ساختن فناوری در روابط اجتماعی، امکان استفاده مناسب از آن را فراهم می سازد و مسیر آسایش و سعادت بیشتر و زندگی سنجیده بدور از غفلت را برای مردم به وجود می آورد. در این ناحیه فناوری با معشیت و امنیت شهروندان پیوند می خورد و تبدیل به عصاره ای جادویی می شود چنانچه انسان امروز در نسبت میان فناوری و زندگی مدرن تامل و تعقل نماید و در برخورداری و استخدام آن دچار انفعال و از خود بیگانگی نگردد و خرد ورزانه و فعالانه در آن نظر و دخالت داشته باشد. قادر خواهد بود کیفیت دولت و حکومت را ارتقاء بخشد و امکانات و بهبود جدی در زندگی اش ایجاد کند. کاهش فاصله دیجیتالی به عنوان چالش اساسی و گریز ناپذیر کشورهای در حال توسعه از این منظر قابل توجه است. این چالش بیش از هر چیز چالشی از نوع فرهنگی است و پاسخ به این پرسش که فرهنگها چگونه و تا چه اندازه فناوری جدید را به درون خود راه دهند سیمای این چالش را تعیین می کند. در عصر حاضر حجم فزاینده تولید اطلاعات شتاب وسرعت جا به جایی آن به حدی است که تنها با گشودن و پیمودن راهی میان بر، دستیابی هر جه سریعتر به توسعه انسانی محقق می شود طی این مسیر نه با پا که به سر و معرفت و تقویت گرایش فرهنگی و پذیرش نوآوری و همراهی و همسویی سنجیده و هوشیاری و خودباوری امکانپذیر است. مرگ فاصله ها که مولود فناوری جدید است می بایست زمینه و بستر لازم را برای انتقال دانش و تجارب بشری به هر نقطه از جهان فراهم سازد.
مهندسی اجتماعی مستلزم تبیین فرهنگی است. همانطور که انتقال فناوری به خودی خود موجب رشد کشورهای در حال توسعه نخواهد شد. برای ریشه دارشدن نوآوری اجتماعی و موفقیت آن چیزی بیش از فرایند فنی و سخت افزاری مورد نیاز است و نرم افزار فرهنگ در این میان بیش از عوامل دیگر نقش دارد.در اهمیت فرهنگ همین کفایت می کند که، جهانی شدن یعنی تفوق نوعی فرهنگ بر جهان، معلول پیوند فناوری با یکپارچه سازی اقتصاد جهانی است (کاظمی و بابایی، 1387).
کشور ما نیز در سال های اخیر از رشد و توسعه بسیار سریع فناوری های گوناگون اطلاعاتی و ارتباطی بی نصیب نبوده است و خواسته و ناخواسته از مواهب فناوری های وارداتی بهره مند شده است که در نتیجه این مسئله طبیعتا با چالش هایی نیز مواجه گشته است که باعث شده ما هیچ گاه نتوانیم از فناوری های روز دنیا چنان که باید و شاید استفاده اصولی و عمومی نماییم و در نتیجه فناوری یا در حوزه نخبگان باقی مانده یا به مصارف غیرمعقول و گاه زیرزمینی ختم شده است.
در چنین شرایطی می توان موضوع را از دو جنبه مورد کند و کاو قرار دارد، اولی از بعد مدیریت کلان اجتماعی است که در اختیار دولت و سیاست گذاران فرهنگی است و ویژگی آن مقابله با ورود فناوری و کاربرد آن تا رسیدن به درجه ای از اطمینان و منافع تایید شده است که نمونه آن در بحث های چالش برانگیزی همچون استفاده از ویدئو در سالهای دهه 60، ماهواره در سالهای دهه 70 و اینترنت در سالهای دهه 80 ملموس است و دومی از بعد عمومی- اجتماعی است که به علت عدم توسعه مناسب فرهنگی- آموزشی هر گونه فناوری در بدو ورود به کشور به صورت صحیح یا کامل مورد استفاده قرار نمی گیرد و در نتیجه تاثیر مورد انتظار و مطلوب که مطابق با استانداردهای بین المللی است اتفاق نمی افتد.
بنابراین می توان استنباط کرد که کلید توسعه فرهنگی هر فناوری در رسیدن مردم و دولت به تعامل دو سویه است با این دیدگاه که دولت در ارائه و توسعه فناوری به مردم با دید کلان و بر اساس نیازهای جامعه اقدام کند و پیش از توسعه فناوری به ابعاد آموزشی و کاربری آن بپردازد و مردم نیز فناوری را به مثابه یک نیاز گزینش و بهره برداری کنند نه به عنوان یک ابزار تجملی و مد روز، که در واقع این بزرگترین آفت توسعه فناوری( بدون کار فرهنگی) در ایران است (جلالی، 1385).
2-4-1- موانع پذیرش فناوری ها ی جدید
برخی سازمان ها واقفند که تلاش نوآوری و پذیرش رویه ها و فناوری های جدید ممکن است باعث افزایش رقابت پذیری سازمان شود.در حقیقت ،نو آوران می توانند همان سرمایه گذاران باشندو این زمانی است که آنها قادر به اداره وظایف تحقیق و توسعه باشند.به علاوه کارکنان دانشی (سرمایه انسانی)می توانند با مد نظرقرار دادن بازارهای هدف ،قادر به دفاع از سازمان در برابرحرکات تهاجمی رقیبشان باشند.
مدیریت دانش ،بر افرادی نظر دارد که درگیر ایجاد، توزیع و تقویت دانش در میان حوزه های وظیفه ای هستند. این درگیری، پایه فرهنگی سازمان است که بسته به یادگیری کار تیمی، تسهیم دانش و نو آوری است.مدیران می توانند برنامه های تشویقی برای درگیر سازی کارکنانشان در نقشها، فعالیت ها و فرایند های دانش پایه تجویز کنند. به هر حال بسیاری از کسب و کارهای با اندازه متوسط قادر به پذیرش سریع فناوری های جدید نیستند و این مشکل یا بی میلی بایستی بررسی شود. برخی عوامل مانع پذیرش فناوری های نوین هستند :
ذهنیت مالکان: کارکنان مثل مالکان فکر نمی کنند و رابطه مالکان با کسب وکار تفاوتی بنیادین با سایرین دارد. بسیاری از مالکان کسب و کار های خود را با توجه به نگرشهای سنتیشان اداره می کنند و علاقه ای به نو آوری ویا فرایند های مدرن ندارند.
ابعاد سازمانی: برای برخی از کسب وکارهای متوسط بکارگیری فرایند های تجاری که از قبل مورد استفاده بوده است کاملا کفایت می کند. به علاوه اطلاعات مربوط به مشتریان (نیاز ها ،رفتارهای خرید و یارضایت)بر مبنای روابط شخصی است. ضعف کاربران در بهره گیری از فناوری های جدید : این مشکل ممکن است منجر به استفاده ناقص از تجهیزات و کاربرد ها شود.در نتیجه بکار گیری همه ظرفیت های بالقوه ناشی از فناوری های محاسباتی غیر ممکن است (چانگ2، 2008).
مقاومت دربرابر تغییر: با وجود سرعت بالای ICT ما هنوز مجبور به رویار ویی باچنین وضعیتی هستیم. برخی کارکنان تمایلی به تعدیل روش های شخصی اجرای وظایف معمول خود ندارند،این امر دو دلیل دارد: نخست ،آنها تمایلی به یادگیری نحوه سرو کار داشتن با فناوری های نوین ندارند .دوم،برای بعضی افراد بشری ،تغییر ممکن است باعث ایجاد حس ناامنی شود. محدود بودن بکارگیری فناوری های نوین به برخی حوزه های وظیفه ای) برای نمونه :تولید)این محدودیت می تواند به عنوان نیرویی باز دارنده در نظر گرفته شود.
نگرانی از مواجهه با فناوری های نوین به عنوان منبعی از بی امنی سازمانی: زمانی که داده ها باتوجه فنون سنتی مورد پردازش قرارمی گیرند ،اطلاعات به دست آمده مشهود و احتمال نابودی یا سرقت آنها بسیارپایین است. برخی مدیران ممکن است تصورکنند که پیچیدگی صرف شبکه های مدرن کسب وکار ،بزرگترین ضعف برای سازمان هاست .به هر حال مدیرانی که مسئول ارزیابی ICT هستند،مجبور به درک نحوه تعامل این فناور ی ها ی نوین با طرح های موجود هستند.آنها همچنین باید اطمینان حاصل کنند که منابع کافی برای نگهداری سطوح عملکردی مورد نیاز موجود است .تردیدی نیست که تقریبا همه خدمات ارتباطی می توانند به عنوان ریسکی امنیتی در نظر گرفته شود، برای آنکه مزاحمان توانایی اختلال در سیستم رادارند وبیانیه های امنیتی به صورت حقایقی عام تلقی می شوند،به هر حال ،پتانسیل آسیب پذیری به معنی ضعف نیست . روشها و فنونی نیز جهت حفاظت از سرمایه های سازمانی وجود دارد (فرهادی، 2002).
2-5- پذیرش فناوری در مدیریت آموزشی
گسترش روز افزون برخی از کاربردهای فناوری های جدید اهمیت این موضوع را بیشتر کرده است که ورود به عرصه تجارت الکترونیکی برای تمام سازمان هایی که در تامین نیازهای مشتریان خود در اسرع وقت، اهمیت می دهند ضروری به نظر می رسد و سیاست گذاران را در این فکر فرو برده است که آیا کشور یا سازمان متبوع آن ها پذیرای ابزارهای جامعه اطلاعاتی می باشند؟ این آمادگی ها با معیارهای مختلفی از قبیل زیر ساخت ها، اقتصاد، آمادگی پذیرش در جامعه مورد نظر و امادگی مجموعه دولت سنجیده می شود.
در دهه اخیر اینترنت و تجارت الکترونیک شکل پاسخگویی به این نیازها را دگرگون کرده است. تجارت الکترونیک فقط به معنی دادو ستد از طریق اینترنت نیست بلکه به معنای تجارت کالا در مراحل کسب است.
زیر ساخت ها به حدی گسترده هستند که تقدام جهت تامین آن ها فقط در شرح وظایف یک وزارت خانه یا یک دستگاه نیست و برای ایجاد آن لازم است که همه ی دستگاه هایی که در این زمینه با هم مرتبط اند هماهنگ باشند.به کارگیری تجارت الکترونیکی و فناوری اطلاعات باعث شفافیت فعالیت اقتصادی می شود. همچنین استقرار موفقیت آمیز آن مستلزم یک برنامه استراتژی مدون و مشخص است (غفاری، 2009).
امروزه فناوری اطلاعات به عنوان محور تشکیل جوامع اطلاعاتی مورد توجه اکثر کشورهای جهان قرار گرفته است به گونه ای که از جایگاه خاصی در برنامه توسعه آنها برخوردار است. مطالعه چگونگی بکارگیری این فناوری در کلیه زمینه های اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جوامع حائز اهمیت است در این راستا ارزیابی آمادگی الکترونیکی جوامع و سازمانها برای استفاده موثر از این فناوری مقدمه برنامه ریزی بهینه به منظور نیل به اهداف است.
منظور از آمادگی الکترونیکی توانایی پذیرش، استفاده و بکارگیری فناوری اطلاعات و کاربردهای مرتبط با آن در جوامع می باشد. عوامل متعددی بر چگونگی استفاده از فناوری اطلاعات و سطح آمادگی الکترونیکی جوامع تاثیر گذار است که خود منجر به ایجاد دولت الکترونیک می کند و هرچه دسترسی به فناوری اطلاعات بیشتر باشد در یک جامعه دولت برای الکترونیک شدن موفقتر خواهد بود.
گروه همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوسیه3 کشوری را آماده الکترونیکی می داند که دارای تجارت آزاد ، صنعت قانونمند ، سهولت در صادرات ، هماهنگ با استانداردهای دولتی توافقنامه های تجاری است . یک جامعه آماده از لحاظ الکترونیکی ، جامعه ای است که دارای سرعت بالای دسترسی به شبکه در یک بازار رقابتی دسترسی و استفاده پایدار از فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس ، ادارات دولتی ، بنگاه های اقتصادی ، خانه ها و مراکز بهداشتی است . در چنین جامعه ای امنیت و حریم خصوصی افراد هنگام بهره گیری از روش های الکترونیکی تامین شده و سیاست های دولتی از کاربری و اتصال به شبکه های کامپیوتری حمایت می کنند.براساس این تعریف میزان نفوذ فناوری اطلاعات و ارتباطات درخانه ها، بنگاه های اقتصادی، مراکز بهداشتی و درمانی و ادارات دولتی مبنای ارزیابی آمادگی الکترونیکی یک جامعه قرار می گیرد. طبق تعریف مرکز توسعه بین المللی در دانشگاه هاروارد یک جامعه آماده از لحاظ الکترونیکی مجهز به زیرساخت های فیزیکی ضروری فناوری اطلاعات و ارتباطات مانند شبکه مخابراتی با پهنای باند وسیع، دسترسی مطمئن و قیمت مناسب است. فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوانب مختلف چنین جامعه ای درآمیخته است. در چنین جامعه ای روش های الکترونیکی در تجارت به کارگیری شده و دارای بازار فناوری اطلاعات و ارتباطات مناسبی است، در زمینه های اجتماعی و فرهنگی، دارای محتویات بومی و غنی و سازمان های برخط است، فناوری اطلاعات و ارتباطات در زندگی روزمره به کار می رود و در مدارس تدریس می شود، در بخش های دولتی، خدمات دولت الکترونیکی به کارگیری می شود. همچنین دارای صنعت رقابتی قوی در عرصه مخابرات، قوانین مستقل، امکان دسترسی جهانی و بهره برداری از تجارت و سرمایه گذاری خارجی است. به عنوان آخرین تعریف طبق نظر موسسه بین المللی مک کونل آمادگی الکترونیکی به عنوان توانایی یک کشور در زمینه بهره برداری از اقتصاد دیجیتال تعریف می شود. (فتحیان ، 1387).
با عنایت به این موضوع که شکاف دیجیتالی بین کشورهای جهان درحال افزایش است، دولتمردان و بنگاه های اقتصادی به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات را یکی از اولویت های خود قرار داده اند. به منظور کارآیی هرچه بیش تر فناوری اطلاعات و ارتباطات، یک کشور و به تبع آن بنگاه های اقتصادی بایستی از نظر زیرساخت مخابراتی، دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات، چارچوب های حقوقی و قانونی در کاربری فناوری اطلاعات و ارتباطات آمادگی الکترونیکی داشته باشند. اگر کاهش شکاف دیجیتالی مدنظر است لازم است همه نیازمندی های فوق با یک استراتژی منسجم و دست یافتنی که می تواند نیازهای بومی کشور را در نظر گیرد، مناسبت داشته باشند. دولتمردان کشورها می توانند اندازه گیری آمادگی الکترونیکی را به منظور ارزیابی وضعیت فعلی خود در دستور کار قرار داده و حوزه هایی را که نیازمند حمایت های خارجی است شناسایی کنند. اما ارزیابی به تنهایی کافی نیست و تصمیم گیرندگان با دو چالش عمده در کاربرد چنین ابزارهایی مواجه هستند. نخست باید بفهمند چگونه فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند در دستیابی به مزایای اجتماعی و اقتصادی برای شان مفید واقع شود تا بتوانند اهداف واقعی را مبتنی بر آن تنظیم کنند. دوم اینکه باید قدم های متمرکزتری برای استفاده بهتر از فناوری اطلاعات و ارتباطات بردارند تا بتوانند کشورشان را در نیل به اهداف توسعه یاری دهند. فهم بهتر از فرآیندهای آمادگی الکترونیکی می تواند به رهبران کشورها کمک کند تا طراحی و اجرای بهتری از استراتژی فناوری اطلاعات و ارتباطات داشته باشند.
بسیاری از دولتمردان معتقدند که فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند به کشورشان در حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی که با آن مواجه هستند، کمک کند و آماده هستند تا تغییرات لازم را برای بهره برداری از این گونه فناوری های جدید اعمال کنند. آنها نیازمندند تا ارزش واقعی آنچه که می توانند توسط فناوری اطلاعات و ارتباطات انجام دهند را بدانند و بایستی اعتماد آنها در این مسیر تقویت شود. ارزیابی آمادگی الکترونیکی اولین گام در راستای تبدیل مقاصد به اقدامات برنامه ریزی شده خواهد بود که منجر به تغییرات اساسی در نحوه زندگی مردم خواهد شد (فتحیان ، 1387).
سه عامل دولتمردان کشورها را تشویق می کند تا آمادگی الکترونیکی کشورشان را بهبود داده و موجبات توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را در کشورهای خود فراهم آورند:
فناوری اطلاعات و ارتباطات مزایای زیادی را در راستای رفع مشکلات اقتصادی و سیاسی ایجاد می کند.
اگر شکاف دیجیتالی موجود میان کشورهای دنیا مد نظر قرار نگیرد خطر عقب ماندگی را به دنبال خواهد داشت.
موسسات و نهادهای بین المللی که از نقش حمایتی در عرصه جهانی برخوردارند از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای اجرای برنامه های خود بهره می برند.فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک سلاح کلیدی در جنگ علیه فقر جهانی عمل می کند و اگر صحیح استفاده شود، پتانسیل های بالقوه ای در راستای غلبه بر موانع پیشرفت، رویارویی با مشکلات و تقویت اقتصاد بومی فراهم می کند. شواهد زیادی وجود دارد که گویای ابعاد عمده شکاف دیجیتال بین سطوح واقعی و بالقوه کاربرد فناوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه است. به علاوه، واضح است که فناوری اطلاعات و ارتباطات به تنهایی برای حل موانع موجود کافی نیست و اگر به درستی استفاده نشود، اوضاع را وخیم تر می سازد (هادیان، 1389).
2-6- انواع مدل های پذیرش فناوری
در دهه های اخیر به تناسب پیشرفت فناوری اطلاعات و کاربری آن در عرصه های مختلف الگوها و مدل های متعددی در حوزه پذیرش فناوری پدید آمده است . نتایج پژوهش های انجام شده نشان می دهد که این مدل ها در زمینه مطالعه فناوری های مختلف و پذیرش آنها، عملکردهای متفاوتی دارند .
درک عواملی که موجب پذیرش یک فناوری میشوند و ایجاد شرایطی که تحت آن، فناوری های اطلاعاتی مورد نظر پذیرفته شود از پژوهشهای مهم در زمینه فناوری اطلاعات است. به عبارتی این مساله که چرا افراد، یک فناوری اطلاعاتی را می پذیرند و از آن استفاده میکنند و یا برعکس، آن را نمیپذیرند و از آن استفاده نمیکنند از مهمترین مباحث سیستمهای اطلاعاتی است (یعقوبی و شاکری، 1387).
در دهه های اخیر، مدلهای مختلفی در زمینه پذیرش فناوری مطرح شده است. مفهوم اصلی و زیربنایی تمامی مدلهای پذیرش فناوری توسط کاربر در شکل شماره 2-1 آمده است.
شکل 2-1: عوامل زیر بنایی در مدل های پذیرش فناوری توسط کاربر (ونکاتش و موریس، 2003).
از بین مدلهای مطرح پذیرش فناوری، مدل پذیرش فناوری4 ، تئوری عمل مستدل5 )کنش عقلایی( و تئوری رفتار برنامه ریزی شده6 ، بیشترین کاربرد را در زمینه مطالعات مربوط به پذیرش فناوری های اطلاعاتی داشته اند. همچنین نظریه تلفیقی پذیرش و کاربرد فناوری هم کاربرهای زیادی در مطالعات مختلف داشته است.
2-6-1- مدل پذیرش فناوری (TAM)
مدل پذیرش فن آوری اطلاعات(تم) توسط دیویس و همکاران در سال 1989 ارائه شد (شکل 2-2). این مدل که بیشتر تحقیقات مبتنی بر آن در آمریکای شمالی صورت پذیرفته است بر دو عامل اصلی در پذیرش تکنولوژی مبتنی است که عبارت ازسودمندی وسهولت استفاده میباشد. از آنجا که در بیشترتحقیقات صورت پذیرفته رابطه مستقیم این دو عامل با پذیرش فن آوری به اثبات رسیده است ، پژوهشگران در سازمانها و صنایع مختلف به دنبال عوامل تاثیر گذار بر این دو عامل بوده اند. نتایج حاصله نشان می دهد که برخی عوامل در بیشتر سازمانها و صنایع مورد آزمایش، یکسان بوده اند و برخی عوامل دیگر نیز خاص یک صنعت یا سازمان با توجه به ویژگیهای خاص افراد آن می باشد.
شکل 2-2: مدل پذیرش فناوری (دیویس و همکاران، 1989).
سودمندی درک شده: درجه ای که شخص باور دارد استفاده از یک سیستم خاص، عملکرد شغلی او را بهبود می بخشد .
سهولت استفاده درک شده: میزانی که کاربر انتظار دارد استفاده از سیستم مورد نظر، نیازی به تلاش نخواهد داشت . بر اساس مدل پذیرش فناوری، درک شخص از سودمندی سیستم تحت تاثیر این واقعیت است که وی درک کند استفاده از سیستم آسان است .
متغیرهای بیرونی: عوامل بیرونی میتوانند شامل هر نوع عاملی از قبیل عوامل سازمانی، عوامل اجتماعی، ویژگیهای سیستمهای رایانهای مانند نوع سخت افزار و نرم افزار، نحوه آموزش و کمکهای افراد دیگر در استفاده از سیستمهای رایانه ای باشد که بر روی برداشتهای ذهنی افراد از مفید بودن و آسانی استفاده از فناوری اطلاعات تاثیر می گذارند.
در مدل پذیرش فناوری فرض بر این است که همیشه، باورهای سودمندی و سهولت استفاده، تعیینکنندههای اصلی تصمیم استفاده از فناوری هستند. از آنجا که دیویس و دیگران می خواستند از باورهایی استفاده کنند که برای مطالعه فناوریهای مختلف و گروه های متفاوت کاربران، کاربرد و عمومیت داشته باشد.
تا ژانویه سال 2000، 424 مقاله در نشریه های علمی به مدل پذیرش فناوری استناد کرده اند. در طی ده سال، این مدل به عنوان مدلی قوی برای پیش بینی پذیرش فناوری توسط کاربران شناخته شده است (یعقوبی و شاکری، 1387).
2-7- موانع موجود در راه بکارگیری موثر فناوری های جدید در نظامهای آموزشی
اصولاً هر گونه تغییر ونوآوری در ابتدا با مخالفتهایی روبرو می شود چرا که اصولا، نظم موجود را به هم می زند ونگرانیهایی را با خود به همراه دارد ، با اینحال می توان مهمترین موانع و مشکلات موجود را در این زمینه به شرح زیر جمع بندی نمود:
عدم وجود زیرساختهای لازم جهت بهره مندی از تکنولوژیهاو فناوریهای نوین آموزشی در آموزش و پرورش وکمبود منابع مالی وفیزیکی در این زمینه : به عنوان نمونه امروزه درحالیکه یکی ازشاخصه های توسعه علمی تعداد بهره گیران از شبکه های اطلاع رسانی است،بر اساس شواهد موجود، مسئله کاربرد فن آوری اطلاعات در آموزشگاهها و مدارس و در سطح محافل و همایشها ما هنوز به صورت امور تزئینی قلمداد می شود و متاسفانه عدم تجهیز تعداد قابل توجهی از مدارس ما به رایانه و ارائه خدمات اینترنتی در آنها از یک سو و عدم فرهنگ صحیح استفاده از این فناوریها در نظام آموزشی ما از سوی دیگر واقعیاتی غیرقابل انکار می باشند.در همین زمینه فراهم ساختن زیرساختهای لازم برای استفاده بهینه از فن آوری های جدید اطلاعاتی و ارتباطی و تکنولوژیهای نوین آموزشی دیگر در آموزش و پرورش و تجهیزمدارس به امکانات مذکور بایستی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.به عنوان نمونه بایستی توجه نمود که ساختار فیزیکی کلاس می تواند نقش مهمی در تسهیل فرایند یادگیری خلاق ایفا نماید.بدین معنا که فضای کلاس درس باید بگونه ای ترتیب یابد که بتواند موجب برانگیختن قوای خلاقه دانش آموزان گردد.قرار دادن محرکات بصری در کلاس،ترتیب چیدن میز و صندلیها،اختصاص فضای لازم برای فعالیت دانش آموزان و پیش بینی فضایی برای چیدن کتب و ابزارها و وسایل کمک آموزشی مورد نیاز از جمله مواردی هستند که بایستی به آنها توجه نمود و بر اساس برنامه های درسی مختلف آنها را تنظیم نمود.
نهادینه شدن شیوه های آموزشی سنتی و عدم بکارگیری روشهای فعال در تدریس و آموزش در نظام آموزشی : از موانع موجود در این زمینه می توان به مواردی چون فقدان جامعیت یادگیری و محدود بودن یادگیریهای دانش آموز به حوزه شناختی و انتقال معلومات، کم توجهی به ارتقا توان حل مسئله در دانش آموزان ، عدم توجه به همه ی ابعاد شخصیت فراگیران در فرایند یاددهی ـ یادگیری ، عدم استفاده از روشهای دانش آموز محورانه در آموزش،محدود بودن فرصت اظهار نظر، پرسشگری و نقادی، بی توجهی به نظام انگیزشی، علایق ونیازهای دانش آموز، فقدان زمینه ی گفتگو و یادگیری مشارکتی، پرورش تفکر خلاق و تفکر انتقادی وتحلیلی و تاکید بیش از حد بر روشهای رقابتی به جای روشهای مشارکتی اشاره نمود.از سوی دیگر حجم زیاد کتب درسی و ایجاد مشکل کمبود وقت به هنگام استفاده از روشهای تدریس نوینِ مشارکتی و دانش آموز محورانه و .عدم وجود فرهنگ استفاده از شیوه های نوین تعلیم و تربیت در بین معلمان،دانش آموزان و والدین آنان وعادت به شیوه های سنتی در هر سه گروه فوق پذیرش کاربرد شیوه های نوین و اشاعه و گسترش آنها را با مشکل روبرو ساخته است.
عدم تناسب کافی محتوای آموزشی اغلب کتب درسی با پیشرفتهای علمی_تکنولوژیکی و با نیازهای جامعه : اگرچه آموزش وپرورش نهادی است که باید در حفظ سنتها بکوشد،اما نمی تواند تغییرات وتحولات سریع جامعه وجهان را نادیده بگیرد وخود را از آنها جدا بپندارد(یونسکو،1378). به بیان دیگر نهاد آموزش وپرورش بمنظور پویایی وایجاد تحولات اجتماعی مطلوب ناگزیر از پذیرش شیوه های نوین است.بنابراین به نظر می رسد مهمترین مشکلات آموزش و پرورش ما در این حیطه عبارتند از: ناکارآمدی واحدهای درسی طراحی شده در محتوای برخی از کتب درسی ، روزآمد نبودن آنها با نتایج پژوهشها و یافته های جدید علمی و نامتناسب بودن آنها با نیازهای جامعه و نیازهای فردی دانش آموزان و بطور خلاصه تاکید برحفظ وضع موجود در برنامه های درسی و آموزشی.
ناکافی بودن نیروی انسانی متخصص وآموزش دیده : نتایج مطالعات و پژوهشهای انجام شده حاکی از آن است که یکی از موانع مهم کارآمدی نظامهای آموزشی، عدم انگیزه، دانش و توانایی بکارگیری از ابزارها وتکنولوژیهای نوین آموزشی توسط معلمان و مدرسان مدارس می باشد. بنابراین لازم است که بوسیله آموزشها واطلاع رسانیهای مناسب در جهت رفع این معضل در نظامهای آموزشی اقدام گردد.در همین زمینه از آنجاییکه موفقیت هرگونه نوآوری آموزشی در آموزش وپرورش منوط به رضایت وپذیرش این نوآوریها به توسط معلمان می باشد، باید بوسیله آموزشهای مناسب،مشارکت دادن معلمان در طراحی برنامه ها واستفاده از نظرات آنها در برنامه ریزیها ،فرهنگ پذیرش واستقبال از کاربرد شیوه های نوین آموزشی را در آنان ایجاد نمود، در غیراینصورت طبیعی است که معلمان احساس کنند که اینگونه نوآوریها امنیت شغلی آنان را به مخاطره می اندازد و آنها را به مثابه تجاوز به حیطه صلاحیت وتخصص خود قلمداد نمایند(غفاری، 2009).
منابع
باقری، م.، بهشتی، م.، و علیدوستی، س. 1388. پذیرش بانکداری اینترنتی در ایران : بسط مدل پذیرش فناوری. فصلنامه اطلاعات و علوم فناوری، دوره 24، شماره3، صص 34-5.
جلالی، ع. 1385. یک سال تلاش در فناوری اطلاعات و ارتباطات، انتشارات پژوهشکده الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران، پنج جلد از 1381 تا .1385، تهران .
جهانیان، رمضان؛ مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، کرج، سرفراز، 1387، چاپ اول، ص 27.
خداداد، ح و مبارکی، م. 1381. ابعاد سازمانی و کاربرد سیستمها و فناوری اطلاعات در سازمانهای صنعتی موفق. مدرس، دوره 6، شماره 3، صص 43-65.
خلیل مقدم، ب.، خاتون آبادی، ا و کلانتری، خ. 1387. بررسی عوامل موثر بر میزان پذیرش فناوری اطلاعات و ارتباطات (آی سی تی) در مرکز جامع خدمات آی سی تی قرن آباد در استان گلستان، سال 1385. فصلنامه اطلاعات و علوم فناوری ، شماره 11، صص 51-76.
رسولی، ب و باقری نژاد، ج. 1389. بررسی تاثیر سرمایه گذاری های فناوری اطلاعات روی رضایت مشتری. رشد فناوری، شماره 22، صص 55-64.
رضاییان، ع و تقی زاده، ا. 1386. بررسی تاثیر سیستم فناوری اطلاعات بر ارایه خدمات مطلوب در سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی. علوم و فناوری، 14(2) : 18-29.
رهنورد، ف و محمدی، د. 1386. ارزیابی مراحل تکاملی دولت الکترونیک در ایران. پژوهشنامه علوم انسانی و اجتماعی، ویژه مدیریت، سال هفتم، شماره 27، صص 55-72.
سهرابی، ب و خانلری، ا. 1388. اخلاق، فناوری اطلاعات و رفتار شهروندی سازمانی. فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، سال چهارم، شماره های 1 و 2. صص1-10.
شیرازی، علی؛ مدیریت آموزشی، مشهد، جهاد دانشگاهی، 1373، چاپ اول، ص 15.
صفری مهر، ی.، آل بدوی، آ. 1387. بررسی عوامل موثر بر پذیرش فناوری اطلاعات توسط کتابداران کتابخانه های دانشکده های فنی دانشگاههای دولتی شهر تهران.. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت مدرس.
علاقه بند، علی؛ مقدمات مدیریت آموزشی، تهران، بعثت، 1374، چاپ هشتم، ص 15.
فتحیان، ی. 1387. خدمات دولتی و ارتباطات الکترونیکی. ماهنامه آموزشی، پژوهشی اطلاع رسانی، سال دوم، شماره 18،انتشارات دانشگاه تهران ، تهران .
قرائی مقدم، امان الله؛ مدیریت آموزشی، تهران، ابجد ، 1375، چاپ اول، ص 33.
کارگری، م.، خادمی زارع، ح. 1384. " طرح جامع فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران"، تهران، مرکز انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران، چاپ اوّل.
کاظمی، ح و بابایی، م. 1387. کاربرد فراگیری الکترونیکی در سازمان. علوم و فناوری اطلاعات. دوره 24، شماره1، صص 117-139.
مشایخی، ع.، فرهنگی، ع.، مومنی، م و علی دوستی، س. 1384. بررسی عوامل کلیدی موثر بر کاربرد فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی ایران: کاربرد روش دلفی. فصلنامه مدرس علوم انسانی، صص 191-232.
میرکمالی، سیدمحمد؛ رهبری و مدیریت آموزشی، تهران، یسطرون، 1378، چاپ ششم، ص 15.
نصیرزاده، ف. 1382. بررسی میزان کاربرد برخی فناوری های مدیریت آموزشی در شرکت های تحت پوشش دولت و شناسایی تنگناهای موجود. مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دوره نوزدهم، شماره دوم،صص 21-40.
هادیان، ک. 1389. تعامل فرهنگ و فناوری، علوم مدیریت ایران، سال پنجم، شماره 21، صص 102-119.
یعقوبی، ن و شاکری، ر. 1387. مقایسه تحلیلی مدل های پذیرش فناوری با تاکید بر پذیرش بانکداری اینترنتی. فصلنامه اطلاعات و علوم فناوری، شماره 3، صص 21-44.
Aali, Sh. (2002) "The Role of Information and Communication Technology in Educational System" Amoozeh magazine, No. 15.
Asadi, A. & Karimi, A. (2007). "Reexamining Effective Constructs on the Application of Information Technology (IT) by Trainers in Applied and Scientific Training Centers". Iran Agricultural Sciences Magazine, vol. 38-2, No. 2.
Asnafi, A.R. & Hamidi, A. (2007)" The Role of Information and Communication Technology in Developing Education and Science with an Emphasis Virtual Libraries". Iran's Center of Scientific Information and Documents.
Cheung KS.(2008)."A curriculum framework for implementing information technology in school education to foster information literacy", computers&Education,No,51,pp. 129-141.
Dardan, S., A.Stylianou., R.Kumar. 2007. The Impact of Customer-Related IT Investments on Customer Satisfaction and Shareholder Returns, The Journal of Computer Information Systems, Vol47, No2, pp100-112.
David, M. 2008. The Impact of New Technologies in Public Financial Management and Performance: Agenda for Public Financial Management Performance in the Context of Global Best Practices. 6th Nigeria Development Forum Retreat.
Farhadi, R. (2002) "The Role of Information and Communication Technology in Education". Ketab Quarterly, 56.
Ghaffari, Z. (2009) "A Study of the Effects of Information Technology on Improving Teacher Training". Materials and Research Papers of Alaameh Tabatabie Educational and Cultural Complex, Resalt Newspaper.
Martinez. R.S. 2007 Analysis And Measurement Of The Impact Of Information Technology Investments On Performance In Mexican Companies: Development Of A Model To Manage The Processes, Projects And Information Technology Infrastructure And Its Impact On Profitability, International Business & Economics Research Journal, Vol 6, NO 10, PP75-88, October 2007.
Mithas, S., M.S. Krishnan, C.Fornell. 2005 Why Do Customer Relationship Management Applications Affect Customer Satisfaction?, Journal of Marketing, Vol. 69, pp 201-209.
Rogers, E 1986. Communication Technolog: New Media Society, Newyork, Free Press.
Stewart, W., S, Coulson., R,Wilson. 2007. Information Technology: When is it Worth the Investment?, Communications of the IIMA, VoL 7, Iss 3, PP119-122.
1 – Aali
2 – Cheung
3- APEC
4- Technology Acceptance Model (TAM)
5- Theory of Reasoned Action (TRA)
6- Theory of Planned Behavior (TPB)
—————
————————————————————
—————
————————————————————