تارا فایل

پاورپوینت فصل اول کتاب مدیریت عمومی دکتر الوانی


به نام خدا
عنوان: سیر تحولات نظریه های سازمان و مدیریت
دکتر سید مهدی الوانی
فصل اول کتاب:
مدیریت عمومی

طبقه بندی کلان نظریه های مدیریت نظرات ویلیام اسکات
نظریه های کلاسیک
نظریه های نئو کلاسیک
نظریه های سیستمی و اقتضائی

کلیاتی در مورد نظرات سیستمی و اقتضائی
سیستمی
سازمان مجموعه واحد با اجزای مرتبط و متعامل
اهمیت محیط
فعالیتهای نگهدارنده و انطباقی( ایستائی و پویایی)
آنتروپی منفی
اقتضائی
عدم مطلق گرائی
بستگی دارد به . . . .
عدم وجود بهترین شیوه

کلیاتی در مورد نظرات سیستمی و اقتضائی طبقه بندی بولدینگ

طبقه بندی ریچارد اسکات
معیار اول توجه به نحوه تعامل به محیط (دیدگاه سیستم باز / بسته)
معیار دوم توجه به رفتار انسانها ( رفتار منطقی / رفتار اجتماعی )

مکاتب کلاسیک -گونه اول
نظرات
سازمان سیستم بسته
رفتار انسان عقلائی
سازمان ابزار نیل به هدف
وظایف دقیق و روشن
نظریه پردازان
تیلور تخصصی کردن کار+ استاندارد کردن فعالیتها
فایول اصول چهارده گانه
وبر بروکراسی ایده آل

مکاتب نئوکلاسیک -گونه دوم
نظرات
سازمان سیستم بسته و انسانی
توجه به روابط انسانی و اجتماعی
ارضاء نیازهای اجتماعی و روانی
نظریه پردازان
مایو
مک گریگور

مکاتب سیستمی -گونه سوم
سازمان به صورت سیستمی باز
شروع آغاز دهه 50 تا اوایا دهه 70
تاکید بر منطقی بودن رفتار در سازمان
در عین توجه به محیط خارجی
ساختار با در نظر گرفتن محیط شکل می گیرد
تامپسون (Thompson ) با در نظر گرفتن سه سطح سازمان، برای هر سطح یک نوع سیستم را مطلوب می داند
تحقیق دیگر در این گونه، تحقیقات پرو(Perrow ) است

مکاتب سیستمی -گونه سوم

گونه چهارم
صاحبنظران
می یر و دیگران (پفر، سالان سیک و. . . .)
نظرات
تردید در مورد رفتار عقلایی و منطقی و در نتیجه تردید در مورد کارائی و بهره وری
دید اجتماعی- سیاسی به سازمانها
انطباق سازمان با هنجار های نهادی و سیاسی
در سازمانها مهم بقا ست نه تولید کالا و خدمات
توجه به جایگاه قدرت در سازمانها

خلاصه نظرات اسکات

مدل چند وجهی کوئین

نقشهای مدیر در مدل کوئین

استعاره در شناخت سازمان
توصیفی که با یاری جستن از تشبیه یک پدیده به پدیده دیگر می شود (که دارای وجوه مشترک هستند) تا به روشن شدن ذهن یاری رساند
استعاره با تاکید بر نکات اصلی و کلیدی پدیده پیچیده را قابل درک می کند
تشبیه نیست بلکه بیان امر ناشناخته بر حسب امر شناخته شده است
هر استعاره یک جنبه را برای فهم ما ساده می کند و با در کنار هم گذاشتن مجموعه آنها شناخت کامل می شود

استعاره در شناخت سازمان
سازمانها در آن واحد ممکن است جنبه های مختلف را توام داشته باشند
این جنبه های مختلف در ذهن ما جدا هستند اما در عالم واقع بهم تنیده اند
ما با کمک استعاره جنبه های متعدد و متنوع سازمان را می شناسیم و با تلفیق و ترکیب این جنبه ها به کل احاطه می یابیم
مدیران به این وسیله سبک مناسب را برای هدایت سازمان، یافته و با توجه به شرایط اقدام می کنند

سازمان به مثابه ماشین
ریشه اولیه افکار اتمیست های یونان (قرن 5تا 3قبل از میلاد)
جهان متشکل از ذرات در فضای نامتناهی
تمام حرکات و اشکال جهان در قالب حرکات ذرات
بعدها نیوتن دنیا به ماشین تشبیه کرد
لامتری : روح و جسم انسان از قوانین مادی و ماشینی تبعیت می کند
بوروکراسی وبر – مدیریت علمی تیلور از سازمان برداشتی ماشین گونه دارند.
ارگونومی Ergonomics و آرایش کارگاه Layoutهم بر داشتی نوین ولی ماشینی از سازمان دارند.

سازمان به مثابه موجود زنده
چون انسانها نقش اصلی را در سازمان ایفا می کنند، به سازمان موجودیتی انسانوار می دهند.
پایه گذاری توسط مکتب روابط انسانی
مفاهیمی چون سازگاری و انطباق سلامت و بهبود، و دوره های زندگی را وارد ادبیات مدیریت نمود.
به کار گیری نظریه سیستمی و اقتضائی که به بقای سازمان با توجه به سازگاری با محیط توجه دارد نیز از این خواستگاه است.

سازمان به مثابه موجود زنده
برنز و استاکر با اشاره به سازمانهای ماشینی و زیستی همین توجه را دارند(ساختار ماشینی برای محیط کم تغییر و ساختار زیستی برای محیط پر تحول)
نظریه انتخاب طبیعی:population- ecology
سازمان برای بقا به کسب انرژی از محیط نیازمند است.
سازمان ضعیف که با محیط هماهنگ نیست به مرور از بین می رود
ایجاد تغییر فردی رخ نمیدهد بلکه گروهی که با هم وابسته هستند، جمعا تغییر باید بکنند
اندیشمندانی نظیر آلدریش، فریمن معتقد به زاد ولد و دوره زندگی و نظایر آن بر زندگی سازمانها بودند.

سازمان به مثابه مغز
مغز انسان با هیچ پدیده دیگری قابل مقایسه نیست
سازمان نیز مثل مغز نظامی تحلیل گر است که اطلاعات را دریافت ، تجزیه و تحلیل ومورد استفاده قرار می دهد.
پس سازمان یک نظام اطلاعاتی و ارتباطی است
هر دو تصمیم گیرنده هستند
سایمون هم با اشاره به عدم توانائی انسان به تصمیم گیری کاملا عقلائی به حد رضایتبخش آن اشاره دارد.
اما علم سایبرنتیک( علم ارتباطات و کنترل) رابطه صریحتری با مغز انسان و سازمان برقرار کرد.

سازمان به مثابه مغز
نوربرت وینر با استفاده از خواص مغز در صدد طراحی سیستمی بود که از طریق تبادل اطلاعات به منظور ایجاد رفتار خود نظم در سیستم غیر زنده اقدام نماید.
انسان با استفاده از سیستم خود نظمی و باز خور منفی دائما در پی اصلاح خود است و مبتنی بر چهار اصل است:
توان درک محیط خود و جذب اطلاعات
توان بر قراری ارتباط بین اطلاعات و عملیات
قدرت آگاهی از انحرافات
توان انجام عملیات اصلاحی و رفع مشکل

سازمان به مثابه مغز
هر گاه این چهار اصل برقرار باشد سیستم هوشمند و خود نظم است، اما این خود نظمی تابع معیارهای از قبل تنظیم شده است،که در صورت تغیر هوشمندی سیستم از دست می رود.
سایبرنتیک جدید بین آموختن و آموختن برای آموختن فرق می گذارد.
در حالت دوم سیستم نُرم های مقرر را مورد ارزیابی قرار می دهد و صحت آنها را می آزماید.(یادگیری دو حلقه ای )

یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای

سازمان به مثابه مغز
در استعاره مغز به خاصیت هولوگرافیک مغز هم در سازمان اشاره می شود.(کل به گونه ای در جزء منعکس است، که هر جزء می تواند مثل کل عمل کند)
چگونه سازمان خاصیت هولوگرافیک می یابد:
جلوگیری از تخصصی شدن وظایف، و ایجادچند گانگی وظایف
ایجاد چنان توانی در واحدها که خود مستقلا به نیازهای محیطی پاسخگو باشند
حداقل نمودن ضوابط و مقررات به منظور انعطاف
توانائی آموختن یا رویاروئی پویا با مسائل

سازمان به مثابه زندان روح
این تفکر برای اولین بار توسط افلاطون مطرح شد
ساکنان غار در زنجیر- پشت به روزنه غار-دیدن سایه های بیرونی
به کمک مُثُل رابطه بین واقعیت، آگاهی ونمودهای ظاهری را بیان نمود
حاضر نیستند باورهای خود را بشکنند
در این استعاره اعضای سازمان همچون غار نشینان هستندکه دلبسته باورهای خویشند. این دامها کدامند

سازمان به مثابه زندان روح
دام موفقیت
چند مورد موفقیت افراد را دچار توهم و خودبزرگ بینی می کند.
سازوکارهای اطمینان بخش موجب توهم میشود
موجودی بالای انبار و سیستم کنترل کیفیت یا در صد ضایعات
گروه اندیشی
تصمیم سازان شیفته نظرات خود هستند و به یکسو نگری دچار
به طور کلی آنقدر در فرایند داخلی خود گرفتار که واقعیت بیرونی را نمی بیند
نکته دیگر توجه به ذهن ناخودآگاه انسان
آنچه افراد سازمان انجام می دهند ناشی از ذهن ناخودآگاه آنان است.پس باید به آن توجه کرد.

سازمان به مثابه موجودی دگرگون شونده و متغیر
در نظریه سنتی، محیط تغییر می کند و سازمان برای بقا،خود را تغییر می دهد.
این دیدگاه چون از بیرون به پدیده ها می نگرد، به این توهم دچار شده لذا باید دیدی درونی به مجموعه داشت.
هر سیستمی با محیط خارجی به نحوی عجین شده که امکان جدائی وجود ندارد. تمایز بین سیستم و محیط اشتباه است
هر کلی در کل بزرگتر قرار دارد و مجموعه با هم تغییر می کند، نه آنکه یکی اول تغییر کند و سازمان به دنبال آن.

سازمان به مثابه موجودی دگرگون شونده و متغیر
سازمانهایی که از این نکته غافلند، محیط را بغارت می برند تا خود بمانند، اما غافل از اینکه محیط خالی موجب نابودی خود آنهاست. حیاتشان مشترک است.
نکته دیگر انسانها روابط را خطی و دوسویه می بینند، اما روابط زنجیره ای و چند سویه است.
اگر تغییر در سازمان را منحصر به یک عامل کنیم، عوامل متعدد و زنجیره ای مانع شناخت عمیق آن شده و امکان حل آن فراهم نمی شود

سازمان به مثابه ابزار سلطه
سازمانهایی که برای خدمت به وجود آمده اند، خود به عنوان وسیله ای برای بهره کشی از انسانها شده اند.
تمام وظایف خانواده به سازمانها واگذار شده است و انسانها موجودی زبون هستند.
دیگر اینکه با محیط نامساعدی که فراهم می کنند، کرامت وی را مورد هجوم قرار می دهند.
مشاغل ساده شده و غیر تکراری هم موجب احساس پوچی و عدم تعادل آنها می شود.
ایجاد سازمانهای چند ملیتی برای بهره برداری از نیروی کار ارزان قیمت سایر کشورها

سازمان به مثابه فرهنگ
فرهنگ الگوئی عمومی از ارزشها، باورها، آداب و سنن، تلقی ها، نگرشهاو نحوه زندگی مردم جامعه است.
هر سازمان دارای فرهنگ خاصی است که گر چه از فرهنگ جامعه نشات گرفته اما به عنوان یک خرده فرهنگ دارای خصوصیات ویژه است.
یک مجموعه مفاهیم مشترک باورهای یکسان، نمادها و آداب و رسومی که در طول زمان شکل گرفته و موجب همبستگی سازمان می شود

سازمان به مثابه فرهنگ
هر چند در مجموع هر سازمان فرهنگ خاص خود را دارد، اما در درون آن نیز می توان خرده فرهنگها را مشاهده کرد.
تجلی فرهنگ در رفتار و عملکرد کارکنان، قوانین و خط مشی ها و نحوه انجام ماموریت آن متجلی می شود
چون رفتار و عملکرد صبغه فرهنگی دارد، پس با این اهرم می توان تغییرات را تسهیل کرد.
علاوه بر تغییر برای غلبه بر نگرانی ها و استرسها نیز از این عامل بهره برد.
برای شناخت فرهنگ یک سازمان باید در عین زندگی در آن فرهنگ، توان نگاه از دور را نیز به آن داشته باشیم.

سازمان به مثابه فرهنگ

سازمان به مثابه نظام سیاسی
چون در سازمان نیز همچون نظام سیاسی مباحث قدرت و تعارض منافع وجود دارد، پس می توان از استعاره نظام سیاسی استفاده کرد
در سازمان هم می توان مدیریت مستبدانه داشت، یا حکومت فناوران، و یا مشارکت اعضاء در انتخاب مدیران
نوع به کار گیری قدرت برای ساماندهی امور و فعالیتها شکل سیاسی سازمان را ترسیم می کند.

سازمان به مثابه نظام سیاسی
منابع قدرت در سازمان:
اختیارات رسمی
کنترل منابع کمیاب
تسلط بر قوانین
اثر گذاری و نفوذ بر تصمیمات
کنترل اطلاعات
کنترل ارتباطات با محیط
کنترل سازمان غیر رسمی
کنترل سازمانهای مخالف
توانائی استفاده از نمادهای فرهنگی

سازمان به مثابه نظام سیاسی
یکی از مولفه های مهم در استعاره سیاسی، مدیریت تعارض است
تعارضها ناشی از نظرات و اهداف متفاوت کارکنان و سرپرستان است.
برای هدایت تعارضها معمولا با توجه به میزان تاکید بر نظرات خود و دیگران حالتهای متفاوتی پیش می آید.

سبکهای متفاوت مدیریت تعارض

نتیجه گیری؛ سازمان پدیده ای کثیر الوجه
هر استعاره وجهی از سازمان را روشن می کند، و برای شناخت کل آن باید نگاهی چند وجهی داشت.
نکته = تناقض و تضاد برخی استعاره ها
شناخت سازمان نه بر مبنای عمل مکانیکی بلکه مبتنی بر ساختاری انعطافی و پویا
شناخت وجه غالب و پر رنگ سازمان و مبنا قرار دادن آن برای تحلیل

طبقه بندی موضوعی- رابرتز و سایرین


تعداد صفحات : 37 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود