تارا فایل

پاورپوینت شایستگی های معلم در ایفای نقش اجتماعی



موضوع: شایستگی های معلم در ایفای نقش اجتماعی

درس: نقش اجتماعی معلم

فهرست مطالب
شایستگی های معلم در ایفای نقش اجتماعی
-دانش و آگاهی لازم و کافی
-ایجاد انگیزه و اشتیاق
1. رفتار برای رسیدن به ثواب و پاداش
2. رفتار برای دوری از عقاب و عذاب
3. رفتار بر اساس محبت
-حفظ شان و شخصیت معلمی
1. جنبه های بدنی
2. جنبه اجتماعی
3.جنبه فکری
4.جنبه روانی
5.جنبه عاطفی و اخلاقی
-صبوری وبردباری

شایستگی های معلم در ایفای نقش اجتماعی
معلم از روزگار کهن دارای مقام و منزلت بوده و در دین مبین اسلام نیز به جایگاه رفیع آن بسیار اشاره شده است؛ تا جایی که مقام و مرتبه معلم را همسنگ با پیامبر دانسته اند.
یک معلم شایسته باید از ویژگی های گوناگونی برخوردار باشد تا بتواند در جامعه تاثیر مثبت بگذارد و لیاقت اسوه و الگو شدن را داشته باشد.
در ادامه به چهار مورد از ویژگی های مهم و ضروری معلم لایق و شایسته اشاره می کنیم:

دانش و آگاهی لازم و کافی
از مهمترین عوامل و ویژگی های یک معلم برای ایفای نقش اجتماعی مفید و موثر، داشتن دانش و اطلاعات است؛ از این رو می گوییم دانش و آگاهی لازم و کافی که گستره ی علم و آگاهی نه تنها محدود نیست بلکه روز به روز در حال وسیع تر و عمیق تر شدن است.

دانش و آگاهی لازم و کافی
معلم باید دانش و آگاهی لازم را داشته باشد تا صلاحیت معلم شدن را کسب کند اما هیچگاه نباید در مسیر یادگیری و علم آموزی توقف نمود زیرا که از مهمترین نیاز های معلم، استفاده از شیوه های نوین آموزشی و به روز رسانی آگاهی و دانش است.
اهمیت علم را در سیره پیامبر نیز مشاهده می کنیم و در می یابیم که تحصیل علم از نظر اسلام یک ضرورت مطلق است و هیچ قید و شرطی ندارد. «نه قید زمانی نه قید مکانی و فردی و نه هیچ قید و محدودیت دیگری»

از دیدگاه اسلام هیچ امری نمی تواند مانع کسب علم و دانش شود به عنوان نمونه:
مسئله جنسیتی نمی تواند مانع کسب و علم دانش شود: چنانکه نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه» کسب علم و دانش بر هر زن و مرد مسلمان واجب است. (بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۷۷.)
هنگامی به اهمیت این سخن پی خواهیم برد که توجه داشته باشیم در آن عصر زنان و دختران پَست ترین موجود به حساب می آمدند و به تعبیر قرآن کریم:«اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالْاُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ» هر گاه به یکى از آنها بشارت دهند دخترى نصیب تو شده صورتش (از فرط ناراحتى) سیاه مى شود، و مملو از خشم مى گردد. (سوره نحل، آیه ۵۸. )
دانش و آگاهی لازم و کافی

زمان نیز نمی تواند مانع کسب علم و دانش شود:چنانکه نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) در این زمینه می فرماید:
«اطلبوا العلم من المهد الى اللّحد»از گهواره تا گور دانش بجوئید.( نهج الفصاحه ص ۲۱۸.)
نشان می دهد علم آموزی،محدودیت زمانی ندارد.
دوری مکان نیز نمی تواند مانع کسب علم و دانش شود: چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این راستا فرمودند:
«طلبوا العلم و لو بالصّین» دانش طلب کنید هر چند در چین باشد. (الحکم الزاهره، ص ۵۱)
از این حدیث معروف ،درمی یابیم که از نظر اسلام، طلب علم فریضه ای است که جا و مکان خاصی نمی شناسد و محدودیت مکانی ندارد.

دانش و آگاهی لازم و کافی

داستانی از مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ۱۸ ص۱۹۳
رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله وارد مسجد مسجد مدینه شد، چشمش به دو اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بود و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده سرگرم کارى بودند. یک دسته مشغول عبادت و ذکر و دسته دیگر به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند. هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد. به کسانى که همراهش بودند رو کرد و فرمود: «این هر دو دسته کار نیک مى کنند وبر خیر و سعادتند.» آنگاه جمله اى اضافه کرد: «لکن من براى تعلیم و دانا کردن فرستاده شده ام.» پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلم اشتغال داشتند رفت و در حلقه آنها نشست. ( منیه المرید، چاپ بمبئى، صفحه ۱۰)

دانش و آگاهی لازم و کافی

ایجاد انگیزه و اشتیاق
معلم باید خود را در جایگاهی قرار دهد که توانایی و میل حرکت به سوی پیشرفت، کمال و سعادت را در جامعه ایجاد کند؛ دانش آموزان با شور و شوق و نیز نیروی بی نظیر جوانی، قدرت انجام کارهای شگرف را دارند اما نقش معلم برای کنترل و حرکت این نیرو در مسیر درست بسیار حیاتی است.
اسلام انسان را موجود چند انگیزه ای و آمیزه ای از ویژگی ها و استعدادهای مثبت و منفی می داند. این انگیزه ها در وجود انسان فعال، در تعارض و تقابل است و رفتار هر انسان تابع انگیزه ای است که در این تعارض و تقابل برتری یابد. امام صادق(ع) از رفتار انسان در مقابل خدواند به صورت عبادت و پرستش تعبیر کرده و مردم را از لحاظ انگیزه ای که از عبادت دارند به سه گروه تقسیم می فرماید:
عبادت کنندگان سه دسته اند: دسته اول خداوند را از ترس عذاب جهنم عبادت می کنند، که این عبادت بردگان است؛ دسته دوم خداوند را به امید ثواب و پاداش عبادت می کنند، که این عبادت اجیران تاجران است؛ دسته سوم از روی عشق ومحبت به خداوند او را عبادت می کنند، که این عبادت آزادگان است.

طبق این کلام امام صادق(ع) رفتار انسان در مقابل خالقش بر اساس یکی از اصول ذیل تنظیم می شود:
1- رفتار برای رسیدن به ثواب و پاداش
3. رفتار بر اساس محبت
2. رفتار برای دوری از عقاب و عذاب

1. رفتار برای رسیدن به ثواب و پاداش
همه انسان ها در مقابل گفتار و رفتار خود انتظار پاداش و ثواب دارند. لذا در قرآن کریم و روایات معصومان(ع) از پاداش های مختلفی سخن به میان آمد. که بر عمل نیک مترتب می شود. در این زمینه در آیات فراوان خداوند مکرر به آدمیان پاداش معنوی و نعمتهای بهشتی را وعده می دهد تا برای دستیابی به آن تحریک شوند و با انگیزه خدایی عمل صالح انجام دهند.
هر که برای متاع دنیا بکوشد بهره مندش کنیم و هر که ثواب آخرت خواهد از نعمت آخرت برخوردارش گردانیم… .(آل عمران: 145)
هر که ثواب و نعمت دنیا را طالب است[از خدا بخواهد] که ثواب دنیا و آخرت هر دو نزد خداست و خدا[به دعای خلق] شنوا و [به احوالشان] بینا است.(نساء: 134)

1. رفتار برای رسیدن به ثواب و پاداش
گاه خداوند عملکرد انسان را ذکر می کند و بر اساس آن وعده بهشت و پاداش می دهد:
به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‏شوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که وعده داده شده می شدید. (فصلت: 30)
گاه خداوند گروههای خاصی از مردم را نام می برد و به آنان وعده پاداش می دهد:
خداوند به مردان و زنان با ایمان، باغ هایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند و مسکن‏های پاکیزه‏ای در بهشت های جاودان [نصیب آنان ساخته] و [خشنودی و] رضای خدا، [از همه اینها] برتر است و پیروزی بزرگ، همین است.(توبه: 72)
در این آیات خداوند بهشت و آسایش و رفاه زندگی آخرت را وعده داده که مخصوص اهل ایمان است؛ چه نعمتهای فراوان و روح بخش و با لذت و بی زحمت که در سایه اعمال صالح آدمی قابل دسترسی است. ذکر این پاداش ها و ثواب ها در قرآن همه بر اساس همان اصل پاداش خواهی انسان است تا از این طریق او را برای زمینه سازی زندگی آبرومند و سعادت بخش اخروی آماده نماید.بنابر همین اصل می بینیم در دعاهای امامان معصوم(ع) و همچنین اوامر آنان برای جذب و جلب مردم و حرکت دادن آنها، به مسئله رسیدن به ثواب و اجر و پاداش تکیه شده است.

2. رفتار برای دوری از عقاب و عذاب
دیگر اصل حاکم بر کارهای انسان ها، اصل دوری از عقاب و شقاوت و بدبختی و مجازات است. قرآن کریم در آیات متعدد انسان ها را از خطرها و عذابهایی که در صورت سرپیچی از فرمان خداوند متعال دامنگیر آنها خواهد شد بر حذر می دارد: «به آنان که کافر شدند بگو به زودی مغلوب شوید و به سوی جهنّم محشور گردید که بسیار بد جایگاهی است».(آل عمران: 12) «عقاب خدا بر کافران بسیار سخت است».(بقره: 211)

2. رفتار برای دوری از عقاب و عذاب
بیان این نوع عذاب ها و عقاب ها که جنبه ترس و تهدید دارند، در رفتار انسان موثرند؛ زیرا همان گونه که بیان پاداش در انسان برای رسیدن به آن ایجاد انگیزه می کند، وعده به عقاب نیز انگیزه ترک کارهای حرام را برای انسان پدید می آورد تا به عذاب اخروی گرفتار نشود: «خداوند به مردان و زنان منافق و کفّار، وعده آتش دوزخ داده است. جاودانه در آن خواهند ماند [همان برای آنان کافی است] و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب همیشگی برای آنهاست.»(توبه: 68) به تصویر کشاندن کیفری که در انتظار کافران و منافقان است، می تواند بر رفتار انسان های دیگر اثر بگذارد و باعث تنبیه و بیدارسازی آنها شود و سوق دهنده به سوی کارهای نیک باشد. به این نکته باید توجه داشت که چون پاداش ها و عقاب های قرآن قطعی الحصول و همراه با شناخت و باور هستند، تنها کسانی از آن بهره مند خواهند بود که به خدا ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند. ایمان یعنی باور به توحید و معاد و نبوت که زمینه ساز عمل شایسته است. به همین علت که توام با شناخت و ایمان اند، جنبه انگیزشی قوی و پایدار دارند و هر کس بر اساس بصیرت و آگاهی به این پاداش ها و عقاب ها دل ببندند، به درستی رفتار می کند و تزلزلی در اراده و عقیده او رخ نخواهد داد. چون آدمهای مومن به گفته های خداوند یقین دارند و خدا را قادر به تحقق آن می دانند، تردیدی به خود راه نمی دهند؛ چراکه خداوند می فرماید: «خداوند از وعده خود، تخلف نمی‏کند.»(آل عمران: 9) در دنیا نیز خداوند به آنچه به مومنان وعده داده، عمل می کند: «خداوند وعده خود را به شما، [درباره پیروزی بر دشمن در احد،] تحقق بخشید».(آل عمران: 151) همچنین گفته های خداوند در عالم پس از مرگ نیز محقق خواهند شد و مومنان در آن تردیدی ندارند.

3. رفتار بر اساس محبت
دیگر اصل موثر بر رفتار انسان، محبّت است. نخستین گام در تحصیل محبت، معرفت و شناخت است. اگر انسان وجودی را که دارای همه صفات کمال و جمال و منشا همه خوبی ها و فضیلت هاست، بشناسد و به آن توجه پیدا کند، در دلش به او محبت پیدا خواهد کرد. وقتی معرفت آدمی به خداوند افزایش یابد، تمام انگیزه های های او در یک چیز تجلی پیدا می کند و آن رضایت محبوب است. نیز برای رسیدن به این هدف می کوشد و تمام فعالیت های خود را در مسیر تحقق آن قرار داده، برای نیل به آن سرمایه گذاری می کند.
البته رسیدن به این مرحله کار هر کسی نیست. «تنها کسی که به هیچ بودن خود پی برده است… به مقامی می رسد که میتواند به معرفت یقینی نائل آید و در آرامش قرار یابد و به سوی پروردگارش باز گردد و سرانجام نفس مطلق را با فنای خویش پس در بقاء اللّه دریابد».

حفظ شان و شخصیت معلمی
«شخصیت» اصطلاحی روان شناسانه است که در رفتار آدمی تبلور و تعیّن می یابد و برآیندی است از خصوصیات بدنی، نحوه تفکر، ایده آل ها، علائق، استعدادها، خلقیات و چگونگی سازگاری فرد با محیط و طرز رفتار با دیگران، در حقیقت «شخصیت» عبارت است: از خصوصیاتی که در یک طرح یا کل وحدت پیدا کرده و در رفتار فرد ظاهر می گردد. از این رو شخصیت معلم نیز در رفتار وی تجلی می یابد.

معلم باید از نقص های بدنی محسوس عاری باشد و بتواند به راحتی و طبیعی حرف بزند. لکنت زبان، جویدن کلمات، تکیه کلام های بی مورد، صدای خشن، فریادهای بلند یا صدای آهسته ای که به راحتی قابل شنیدن نباشد، استاد را از وضع طبیعی خارج می کند. حرکات استاد نیز باید طبیعی باشد. مثلا نه دائم روی خط مستقیم حرکت کند و نه مانند مجسمه، ثابت و بی حرکت باشد.
وی باید در جای مناسبی نزدیک فراگیران بایستد و از تکیه کردن به میز یا نیمکت خودداری کند تا موجب حواس پرتی مستمعان نشود. ضمناً از حرکت های بی مورد نیز خودداری ورزد.
هنگام نوشتن مطلب روی تخته به دانش آموزان پشت نکند تا نظم و انضباط کلاس را کنترل نماید. دید و نظر او باید همه را در بر بگیرد؛ یعنی به گونه ای بایستد و حرکت کند که مورد توجه همه باشد.
1.جنبه های بدنی

معلم و دانش آموز باید در محیط عاطفی سالم زندگی کنند، نه این که نسبت به هم دلسرد و دلزده باشند، معلم در تمام فعالیت های درسی باید همکاری و هم فکری فراگیران را جلب نماید و میل دوستی، صداقت و حس مسئولیت پذیری را بین آن ها برانگیزد. جلب مشارکت فراگیران در درس، مشورت با آنان، شرکت دادن آن ها در تصمیم گیری، حرمت نهادن به آرا و عقاید ایشان، پاسخگو بودن در مقابل پرسش آنان و … می تواند جنبه های اجتماعی استاد را تقویت کند و دانش آموزان و فراگیران را در محیط سالم اجتماعی به حرکت وادارد. رعایت نظم نیز یکی از جنبه های اجتماعی است که باید آن را مراعات کرد. شروع و ختم به موقع کلاس، طرح به موقع سوالات امتحانی، تصحیح به موقع پاسخنامه ها و … همگی نشانه نظم معلم است.

2.جنبه اجتماعی

3.جنبه فکری
معلم باید سرعت فهم و انتقال، عمق تفکر، دقت در مشاهده، دوری از تعصب و پذیرش بی طرفانه منطق را دارا باشد و از قدرت انگیزش برای یادگیری و توانایی ارائه استدلال بر گفته هایش برخوردار و از ذکر مطالب غیر یقینی، شبهه آمیز، متعصبانه، منطق ناپذیر، و غیر مستدل پرهیز نماید.

معلم باید خونسرد باشد، نه عجول و شتابزده. کسانی که خونسردی را در نحوه مواجهه با فراگیران از یاد می برند و با تلخی و تندی تصمیم می گیرند و رفتار می نمایند، عملاً معلم های ناموفقی هستند.
معلم نباید خود را اشتباهاً – و به جای تواضع و فروتنی – تحقیر و مذمت نماید و شان خویش را برابر دانش آموزان و فراگیران پایین بیاورد به گمان آن که می خواهد فروتنانه تر رفتار نماید. خود کم بینی همانند خودستایی و غرور مورد مذمت عالمان اخلاق قرار گرفته است.
برخی، در برخورد با فراگیران، لجوج و یک دنده هستند. لجاجت هیچ گاه نشانه قاطعیت نیست، بلکه نشانه ناپختگی، بی تجربگی و شاید ناشی از حسادت باشد.
از سویی معلم خجول و پرشرم و حیا ممکن است نتواند به آسانی اندوخته ها و آموخته های خویش را در اختیار فراگیران قرار دهد و ممکن است موجبات سوء استفاده آنان را فراهم آورد.
معلم باید صاحب اراده ای قوی باشد و در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت مردد نباشد. اگر تصمیمی گرفت آن را قاطعانه انجام دهد و با ضعف و سستی پیشبرد کلاس را به تاخیر نیندازد.

4.جنبه روانی

معلم قبل از هر چیز باید اخلاص داشته باشد، مثلا اگر معلم درس اخلاق برای گذران معیشت یا کسب شهرت و یا از روی تفنن و سرگرمی به تعلیم و تدریس اخلاق بپردازد، ناموفق خواهد بود و حتی ممکن است سرچشمه های جوشان اخلاق، ایمان و معنویت دانش آموزان را به خشکی بکشاند.
عطوفت و مهربانی، لازمه تدریس است. رسول خدا فرمود: «با شاگردان خود به نرمی رفتار کنید. » [ میزان الحکمه، جلد 6، حدیث 13588]
انسان ها همواره تشنه محبت اند و مهربانی معلم می تواند انگیزه فراگیران را برای یادگیری تقویت نماید. به گفته «تورنس» دانشمند غربی: «معلمان رئوف و مهربان، دانش آموزان مبتکر و خلاق پرورش می دهند.»
اگر به جای رافت و مهربانی با تندخویی و خشونت برخورد شود، در حقیقت فراگیران انتقام جو بار می آیند.
آراستگی معلم نیز یکی دیگر از جنبه های اخلاقی – عاطفی آن است. از سویی ظاهر ژولیده، وضع و لباس نامرتب و … نه متناسب با اخلاق است و نه میتواند به لحاظ عاطفی در دانش آموزان رغبت و جاذبه ایجاد نماید، بلکه آنان را از معلم گریزان می سازد حتی اگر معلم دارای صفای نفس و برتری علمی باشد، اما از آراستگی ظاهر بی بهره باشد، مجذوب دانش آموزان واقع نخواهد شد.
5. جنبه عاطفی و اخلاقی

نظافت در لباس، بدن، استفاده از بوی خوش و مسواک، مرتب بودن موهای سر و … نشانه آراستگی معلم است.
ادب در گفتار و رفتار، تواضع و فروتنی، اعتدال، عزت نفس، وفای به عهد، اعتماد به دانش آموزان، برخورد منطقی با آنان و رعایت عدل و انصاف در برخوردها از دیگر نکات اخلاقی – عاطفی است که رعایت آن استادان را به موفقیت نزدیکتر می سازد.
سخن گفتن مودبانه با دانش آموزان و خطاب آنان با نام خانوادگی و ضمیر جمع، به آن ها شخصیت و رشد می دهد و به کار بردن کلمات زشت و خطاب ایشان با القاب ناپسند عقده حقارت ایجاد می کند.
تعریف کردن لطیفه های سبک و بی معنا – که احیاناً برای خشک نماندن کلاس صورت می گیرد – شخصیت استاد را سبک و بی معنا می سازد و اگر دانش آموزان رغبتی به کلاس معلم پیدا کنند نه به دلیل جاذبه مطالب درسی است، بلکه به دلیل جاذبه های کاذب کلمات، جملات و داستانهای تهی از مفهومی است که معلم، نادانسته بر زبان می آورد و کلاس را از منزلت و جایگاه خویش دور می سازد.
البته ایجاد جو دوستانه و صمیمی ضروری است و استفاده کردن از لطیفه و امثال آن می تواند کمک کار باشد اما خروج از اعتدال صدمه جبران ناپذیری به شخصیت معلم وارد می آورد.
5. جنبه عاطفی و اخلاقی

تواضع معلم نیز باید متعادل باشد. تواضع در راه رفتن، سخن گفتن، نگاه کردن، همگی ایجاد جاذبه می کند. معلمی که در رفتار و گفتارش تعادل نباشد دچار افراط و تفریط می شود. همواره باید در تشویق و توبیخ ها، تکلیف و تحقیق دادن ها، نمره دادن یا سخت گیری در آن، خشک بودن در کلاس یا خندیدن و شوخی کردن و … اعتدال را مراعات نمود.
عزت نفس و عدم تحقیر خویشتن، وفا کردن به قول و قرار درسی که به فراگیران داده می شود، جلب اعتماد دانش آموزان و عدم ابراز بی اعتمادی نسبت به آنان از نکات لازمی است که رعایت آن معلم را صاحب قوت و عزت و جاذبه می سازد.
برخورد منطقی با فراگیران و عدم توجیه اشتباهات می تواند عاطفه دانش آموزان را برانگیزد و معلم را در نظر آنان فردی منطقی و استدلال پذیر نشان دهد.
رعایت عدل و انصاف در برخوردها، از عوامل محبوبیت معلم است. شاگردان در حقیقت فرزندان معلم اند و رسول خدا فرمود: «بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید.»
تبعیض بین فرزند فقیر و ثروتمند، مدیر و غیر مدیر، همکار و غیر همکار، شهری و روستایی، محلی و مهاجر و … همه از مصادیق بی عدالتی است.
معلم باید در «نگاه»، در «سوال»، «احوالپرسی»، «تکلیف دادن»، «ارفاق نمودن» و… با همه یکسان برخورد کند، مگر آن که اهداف تربیتی همچون تشویق و توبیخ داشته باشد.
دخالت دادن حب و بغض در ارزیابی فراگیران مصداقی از بی انصافی و بی عدالتی است و خداوند می فرماید: «دشمنی گروهی شما را به بی عدالتی نکشاند. عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیک تر است.»[ سوره ی مائده، آیه ۸]

5. جنبه عاطفی و اخلاقی

صبوری و بردباری
یکی از صفات بسیار ضروری برای معلم صبر و بردباری است. فردی که در مقابل مشکلی که برایش پیش می آید، صبر و حوصله و تحمل نداشته باشد و زود و عجولانه تصمیم بگیرد. یا در مقابل اتفاقات و انگیزه های نامساعد خیلی ناگهانی و سریع تغییر حالت بدهد و در حل مشکلات زندگی و امور و مسایل مختلف ناشکیبا و کم ظرفیت باشد، هرگز نمی تواند در کارش موفقیتی را کسب کند و معلم خوبی برای دانش آموزان باشد. در برخی از مواقع در کلاس درس به دلایل مختلف، بین شاگردان بطور عمد یا غیرعمد، اصطکاک و مشکلاتی پیش می آید و گاهی اوقات نیز برخوردهایی بین معلم و دانش آموزان اتفاق می افتد. مثلاً ممکن است برخی از شاگردان در کلاس بی انضباطی کنند، درس را خوب متوجه نشوند و یا اینکه بسیار سوال کنند.

صبوری و بردباری
معلم بی وصله و کم طاقت توانایی مقابله با این شرایط و موقعیت های ایجاد شده در کلاس درس را ندارد و به دلیل نداشتن بردباری و تحمل نمی تواند تصمیمات درست و عاقلانه ای در کلاس اتخاذ و چه بسا ممکن است در مواجهه با مسایل و حوادث گوناگون دچار اشتباه شود و حتی در مورد شاگردان خاطی قضاوتی نادرست و ناعادلانه ای داشته باشد و از این طریق موجبات ناراحتی و پریشانی آنها را فراهم آورد. علاوه بر این اگر معلم با همین روش یعنی با عصبانیت و بی حوصلگی به کار خودش ادامه دهد، قطعاً در درازمدت به بیماری های جسمانی و یا روانی نیز مبتلا خواهد شد. یکی از خصوصیاتی که واقعاً یک معلم خوب باید از آن برخوردار باشد، بردباری است، زیرا اصولاً معلم با کودکان و نوجوانان سر و کار دارد و این افراد به مناسبت کمی تجربه و سن، گاهی اوقات رفتاری از خود بروز می دهند که چنانچه معلم در برابر آنها بردباری کافی نداشته باشد، موجب ناراحتی خواهد شد.

قرآن کریم:
سَلامٌ عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ
سلام بر شما به خاطر صبر و استقامت تان، که سرانجام چه نیکو منزلگاهی یافتید.
رعد/ ۲۴
امام على علیه السلام :
اَلصَّبرُ فِى المورِ بِمَنزِلَهِ الرَّاسِ مِنَ الجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّاسُ الجَسَدَ فَسَدَ الجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبرُ المورَ فَسَدَتِ المورُ؛
نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مى گردند.
کافى، ج۲، ص۹۰، ح۹

لایعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان
انسان شکیبا و مقاوم هرگز از دست یافتن به مقصد و آرمان خود محروم نخواهد ماند اگرچه پس از گذشت دورانی طولانی باشد.
نهج البلاغه

باتشکر از توجه شما


تعداد صفحات : 29 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود