مدیریت مالی 2
تالیف : دکتر مهدی تقوی
رشته های حسابداری و مدیریت
تهیه کننده : مهدی هدایتیان
جایگاه درس
این درس در نیمسال ششم و بعد از گذراندن درس مدیریت مالی 1 بایستی خوانده شود
بسم ا000 الرحمن الرحیم
مدیریت مالی 2
فصل اول
مدیریت دارایی های جاری
مدیریت دارایی های جاری
مقدمه :
برای بسیاری از شرکتها سهم سرمایه گذاری در دارایی های جاری از کل دارایی ها بیش از 50% است .
مدیریت دارایی های جاری بیشتر از مدیریت هزینه ماشین آلات و تجهیزات نیازمند دقت است .
صفحه 3
سه جنبه هریک از دارایی ها :
1- ویژگیهای اصلی دارایی مورد نظر و چگونگی کاربرد آن در شرکت
2- هزینه و فایده سرمایه گذاری در دارایی ها
3- مخاطره سرمایه گذاری در دارایی ها
صفحه 4
اصول سرمایه گذاری در دارایی های جاری 1-2
1- اگر چه مقدار سرمایه گذاری در دارایی های جاری روزانه متغییر است به منظور تجزیه و تحلیل دارایی جاری متوسط میزان سرمایه گذاری در دوره زمانی خاص مورد استفاده قرار دارد .
2- میزان سرمایه گذاری و همچنین نوع دارایی جاری مورد نظر ، متغیر های تصمیم گیری مهمی هستند .
3- تصمیم در مورد سرمایه گذاری در یک نوع دارایی جاری معمولاٌ از تصمیم در مورد سرمایه گذاری در نوع دیگری ازدارایی جاری مستقل نیست .
صفحه 5
1-2-1 موجودیها :
مسئله مالی اصلی، تعیین سطح مناسب سرمایه گذاری در موجودیها و تصمیم گیری در این مورد است که در هر دوره چه مقدار موجودی باید نگهداری شود .ابتدا انواع موجودی را بررسی می کنیم .
صفحه 6
انواع موجودیها :
مواد خام : کالاهای خریداری شده برای ساخت محصول هستند .
کار در جریان ساخت : کالاهایی هستند که در فرایند تولید کامل نشده اند .
کالاهای ساخته شده : کالاهایی هستند که آماده برای فروش اند .
صفحه 7
1-2-3 تصمیم اصلی در مورد موجودیها :
موجودیها دارای دو ویژگی مشترک هستند :
بدست آوردن موجودی مستلزم هزینه است .
نگهداری موجودی دارای هزینه است .
نرخ کاهش موجودیها بر اثر استفاده را نرخ استفاده می خوانیم .
صفحه 8
متوسط سرمایه گذاری در این قلم کالا مقدار وجه نقد مورد نیاز برای خرید هر واحد (c) ضربدر متوسط مقدار موجودی در هر زمان می باشد :
شکل (1-1)(مقدار موجودی در طی زمان با فرض ثابت بودن نرخ استفاده )
= متوسط سرمایه گذاری
صفحه 9
c
Q
زمان
متوسط تعداد واحد ها در انبار Q/2
مقدار سفارش Q
هزینه ها :
1- هزینه خرید کالا و تخفیف مقداری :
هزینه خرید ، پرداخت نقدی هر دوره برای بدست آوردن موجودی است .
C . S = هزینه خرید
(1-2)
هزینه خرید بدون توجه به تصمیم گیری در مورد موجودی ، مقدار ثابتی است و هنگام اخذ تصمیم می توان آنرا نادیده گرفت .
صفحه 10
تخفیف مقداری ، کاهش قیمت برای سفارشات بیشتر از یک حداقل تعیین شده در هر زمان است این تخفیف غالباٌ به شکل درصد کاهش قیمت بیان می شود .
جدول 1-2 تخفیف برای سطوح مختلف سفارش
صفحه 11
هزینه سفارش :
هزنه ای است که با مقدار سفارش تغییر می کند . مقدار پولی هزینه سفارش در هر دوره به تعداد سفارشها در ان دوره و هزینه هر سفارش بستگی دارد .
(1-3) = تعداد سفارش در هر دوره
تعداد سفارشها * هزینه هر سفارش = هزینه سفارش
F =
(1-4)
صفحه 12
نرخ استفاده
مقدار هر سفارش
s
Q
s
Q
fs
Q
هزینه نگهداری :
این هزینه ، هزینه نگاهداری موجودی ها در انبار است .معمولاٌ هزینه های نگاهداری بر حسب درصد متوسط سرمایه گذاری در موجودی ها محاسبه می شوند .
متوسط سرمایه گذاری در موجودی * نرخ هزینه گذاری= هزینه نگاهداری
(1-5) = h =
صفحه 13
CQ
2
hcQ
2
هزینه سرمایه :
حداقل بازده پولی سالیانه مورد انتظار پولی است که صرف نگاهداری موجودی ها شده است . نرخ تنزیل K در مورد سرمایه گذاری موجودیها بکار گرفته می شود ممکن است بر حسب مخاطره هرنوع سرمایه گذاری متفاوت باشد .
متوسط سرمایه گذاری در موجودیها * نرخ تنزیل = هزینه سرمایه
(1-6) = k =
صفحه 14
CQ
2
KcQ
2
هزینه کل
حال می توانیم هزینه کل موجودیها را با جمع کردن هزینه های مختلف با توجه به معادله هزینه کل به شکل زیر بنویسیم :
هزینه سرمایه + (هزینه نگاهداری + هزینه سفارش+هزینه خرید )*( نرخ مالیات -1) = هزینه کل
( 1-7)
+ ) + = (1-t)(cs+
صفحه 15
fs
Q
hca
2
kca
2
میتوانیم معادله (1-7) را به شکل زیر نشان دهیم :
(1-8) +( + 1-t)(cs+ )= هزینه کل
L متوسط سرمایه گذاری ( (l= است .
صفحه 16
fcs
2
hl
kl
l
cQ
2
روشهای حداقل کننده هزینه ها:
الگوی مقدار اقتصادی سفارش:
هنگامی که هزینه خرید با مقدار سفارش تغییر نمی کند ،مقدار سفارش حداقل کننده کل هزینه در معادله (1-7) را می توان با استفاده از فرمول محاسبه کرد .
صفحه 17
مقدار بهینه سفارش ، مقدار اقتصادی سفارش خوانده می شود و فرمول آن عبارت است از :
(1-9) EOQ=
نمودار هزینه کل و دو جزء اصلی آن یعنی هزینه سفارش و هزینه انبار بعلاوه هزینه سرمایه در شکل (1-2) نشان داده شده است .
صفحه 18
2(1-t)fs
(1-t)hc+ke
هزینه نگاهداری و هزینه انبار با افزایش مقدار سفارش افزایش می یابند در حالی که هزینه سفارش با افزایش مقدار سفارش کاهش می یابد .
شکل 1-2 هزینه کل موجودیها با فرض عدم تغییر هزینه خرید براثر تغییرات Q
صفحه 19
هزینه
هزینه انبار داری و هزینه سرمایه
کل هزینه
هزینه سفارش
1-2-3 مزایای سرمایه گذاری در موجودیها :
راه بررسی تصمیم اصلی در مورد موجودیها ، سرمایه گذاری بیشتر در موجودیها هزینه سفارش را کاهش می دهد و امکان استفاده از تخفیف خرید را پدید می اورد با این حال مزایای مزبور از طریق افزایش هزینه نگاهداری خنثی می شود .
صفحه 20
الف ) اجتناب از کمبود موجودیها :
کمبود موجودیها پر هزینه است . اگر قلم مورد نظر کالای شناخته شده باشد مشتری ممکن استکالارا از فروشنده دیگری خریداری کند بنابراین سود حاصل از فروش از دست خواهد رفت .
صفحه 21
کمبود موجودیهای مواد خانم و کار در جریان ساخت نیز ممکن است باعث توقف تولید شود کارکنان دستمزد دربافت می کنند بدون اینکه کالایی تولید شود و راه اندازی مجدد برخی از فرایندهای تولید بسیار پر هزینه است .
صفحه 22
بمنظور اجتناب از کمبود موجودی ، شرکتها معمولاًٍ موجودی احتیاطی نگاهداری می کنند موجودی احتیاطی حداقل موجودی یک قلم کالا با توجه به نرخ استفاده مورد انتظار و زمان مورد انتظار برای دریافت سفارش است .
صفحه 23
بهترین مقدار موجودی احتیاطی برای یک قلم خاص به هزینه کمبود موجودی و تغییر پذیری نرخ استفاده وزمان زمان تحویل بستگی دارد . چنانچه نرخ استفاده و زمان تحویل را پیش بینی کرد .
صفحه 24
در صورت اندک بودن هزینه کمبود موجودی ، موجودی احتیاطی اندکی نیز مورد نیاز خواهد بود .
هزینه سرمایه +(هزینه نگاهداری+هزینه مورد انتظار کمبود موجودی )* (نرخ مالیات – 1 ) = هزینه موجودی احتیاطی
(1-10)
صفحه 25
مزایای بازاریابی:
هرچه تعداد اقلامی که باید نگهداری شود افزایش یابد فروش همه اقلام افزایش می یابد . میزان فروش تولید کننده ای که در انبار خود از همه محصولات دارد بیشتر از تولید کننده ای است که تنها اقلام پر تقاضا را نگهداری می کنند .
صفحه 26
سفته بازی روی موجودی ها :
مدیر مالی باید سرمایه گذاری سفته بازانه روی موجودی ها را در حد محافظه کارانه ای نگهدارد زیرا سرمایه گذاری مزبور ممکن است در حد افراطی پر هزینه و پر مخاطره باشد.
صفحه 27
مخاطره سرمایه گذاری در موجودیها:
عمده ترین مخاطره سرمایه گذاری در موجودیها ، احتمال کاهش قیمت بازار موجودی تاحد بیشتر از قیمت آن است که این امر باعث زیان در نگهداری موجودی می شود .
صفحه 28
مخاطره کاهش قیمت موجودی به نوع موجودی بستگی دارد موجودی کالای ساخته شده غالباَ به خاطر تغییرات تکنولوژی کاهش ارزش پیدا می کند تغییرات تکنولوژی ممکن است باعث عدم فروش یا کاهش قیمت کالا شود .
صفحه 29
مدیریت حسابهای دریافتنی :
از نظر مدیر مالی ارزش پولی حسابهای دریافتنی را می توان به دو بخش تقسیم کرد : یک بخش هزینه نقدی شرکت برای تامین کالاهایی که فروخته شده اند و بخش دیگر تفاوت بین هزینه های نقدی و فروش کالاهاست.
صفحه 30
تصمیم در مورد اعطای اعتبار:
معمولاَ شرکتها به سه گروه از مشتریان خود اعتبار می دهند سایر شرکتها افراد و واحدهای دولتی بحث رابه اعطای اعتبارات به سایر شرکتها و افراد محدود می کنیم .
صفحه 31
اعطای اعتبار به افراد:
شرکتها غالیاَ برای افرادی که از شرکت کالا می خرند اعتباری در نظر می گیرند . معمولاَ تجار کوچک به مشتریان خود مستقیماَ اعتبار نمی دهند بلکه کارتهای اعتباری مشتریان را می پذیرند .
صفحه 32
ارزیابی مخاطره :
ارزیابی مخاطره تحلیلی کمی از احتمال عدم پرداخت بهای کالاهایی است که مشتری نسیه خریداری کرده است ، ارزیابی مزبور در تصمیم گیری نسبت به ارائه اعتباربه یک مشتری کمک می کند.
صفحه 33
اعتبار تجاری:
در اکثر معاملات بین شرکتها خریدار فوراَ پول پرداخت نمی کند و هیچ قراداد رسمی وام را نیز امضاء نمی کند . معمولاَ فروشنده از خریدار می خواهد که بهای کالا را تا زمان معینی پرداخت کند .
صفحه 34
معمولاَ شرایط اعتباری شرکت در یک بازار خاص رقابتی بوسیله بازار تعیین می شود . شرکتهای یک رشته خاص شرایط اعتباری مشابهی دارندو معمولاَشرایط اعتباری آنها نیز مشابه است .
صفحه 35
ویژگیهای مشتری:
مدیران اعتبارات غالباَ ارزیابی مخاطره اعطای اعتبار را بر اساس خصوصیات مشتری قرار می دهند که این خصوصیات عبارتنداز :
1- تمایل مشتری به پرداخت بدهی که مهمترین ویژگیست .
2- شرایط کلی اقتصادی و وضعیت اشتغال مشتری
صفحه 36
3- توانایی مشتری برای پرداخت بدهی که از طریق جریان نقدینه مشتری مشخص می شود .
4- خدمات مالی بیشتری که به رابطه ارزش ویژه با بدهی ها بستگی دارد.
5- دارایی که بیشتر می تواند وثیقه وام قرار دهد .
صفحه 37
سیاست اعتباری:
تصمیم در مورد اعطای اعتبار به یک مشتری خاص تا حدی به سیاست کلی اعتباری شرکت بستگی دارد .چنانچه در مورد اعطای اعتبار سیاست سخت گیرانه ای مد نظر باشد .
صفحه 38
و از نظر انتخاب مشتری نیز سخت گیری اعمال شود میزان سرمایه گذاری در حسابهای دریافتی کمتر خواهد بود . سطح بدهی های مشکوک الوصول و سوخت شده پایین و حجم فروش نیز احتمالاَ پایین خواهد آمد .
صفحه 39
مخاطره حسابهای دریافتنی:
در شرایط عادی کل زیان حاصل از عدم دریافت مطالبات را می توان با دقت قابل قبولی پیش بینی کرد لخصوص اگر شرکت سیاست اعتباری خود را تغییرندهد و مشتریان زیادی داشته باشد .
صفحه 40
کنترل حسابهای دریافتنی:
هرچه سرعت پرداخت مشتریان کمتر باشد سرمایه گذاری شرکت در حسابهای دریافتنی بیشتر خواهد بود .
متوسط دوره وصول مطالبات معیاری ساده برای محاسبه متوسط تعداد روزهایی است که پرداخت مشتریان طول می کشد
حسابهای دریافتنی
فروش نسیه روزانه
صفحه 41
= متوسط دوره وصول مطالبات
فصل دوم :
تامین مالی کوتاه مدت
صفحه 42
مقدمه :
پس از برنامه ریزی سرمایه گذاری در دارایی های جاری و پیش بینی منابع مورد نیاز شرکت در سال آینده مدیر مالی باید به فکر تامین مالی و بعد از انتخاب ترکیب منابع مدیر مالی باید در مورد نوع تامین مال تصمیم بگیرد
صفحه 43
منابع اصلی تامین مالی کوتاه مدت :
برای انتخاب منابع مالی کوتاه مدت مدیر مالی با پنج جنبه سر و کار دارد :
1 – هزینه 2 – تاثیر برارزش اعتبار شرکت 3- قابلیت اتکا و اطمینان 4- محدودیتها 5- انعطاف پذیری
صفحه 44
سه منبع اصلی تامین مالی کوتاه مدت به ترتیب اهمیت عبارتنداز :
اعتبار تجاری ، وام بانکی ، اسناد تجاری – اعتبار تجاری و اسناد تجاری تضمین نشده اند ولی وام بانکی می تواند تضمین شده باشد .
صفحه 45
وام تضمین شده وامی است که در مقابل دریافت آن وام گیرنده یک دارایی را نزد وام دهنده وثیقه می گذارد . شرکتها غالبا حسابهای دریافتنی یا موجودی انبار را وثیقه وام قرار می دهند .
صفحه 46
اعتبار تجاری:
هنگامی که شرکتی از شرکت دیگر کالا خریداری می کندمعمولا مجبور نیست بهای کالا را فورا پرداخت کند در طول دوره تحویل کالا و پرداخت بهای آن به فروشنده خریدار به فروشنده بدهکار است .
صفحه 47
این بدهی در ترازنامع خریدار به عنوان بدهی و در حسابهای پرداختنی ثبت می شود .
و در حساب فروسنده طلب مزبور در حسابهای دریافتنی ثبت می شود .
صفحه 48
بنابراین معاملات عادی تجاری بین شرکتها برای شرکتی خاص یک منبع تامین مالی کوتاه مدت ایجاد می کنند منبع مزبور همان اعتبار تجاری است زیرا بین دریافت کالا و پرداخت وجه یک فاصله زمانی وجود دارد .
صفحه 49
ویژگی های جالب اعتبار تجاری به عنوان تامین مالی این است که با افزایش خریدها به سرعت افزایش می یابد . چنانچه خریدار خرید روزانه را دو برابر کند اعتبار تجاری وی نیز دو برابر می شود .
صفحه 50
هزینه استفاده از این منبع مالی به چند عامل بستگی دارد :
یکی از این عوامل شرایط اعتباری فروش کالاست ، شرایط مزبور بسته به نوع صنعت متفاوت هستند اما در داخل یک صنعت مشابه اند .
صفحه 51
حجم پولی خریدهای شرکت مورد نظر میزان اعتبار تجاری را که در دسترس شسرکت قرار می گیرد تعیین می کند .
این شکل تامین مالی پس از خرید کالا اگر پرداخت نقدی انجام ندهد در دسترس شرکت قرار می گیرد .
صفحه 52
اعبار تجاری برای پرداخت سایر صورت حسابها بطور مستقیم وجه نقد بدست نمی دهد .
علاوه بر این شرکتی که بطور مستمر صورتحسابهای خود را پرداخت نمی کند ارزش اعتباری پایینی برای خود ایجاد می کند .
صفحه 53
ممکن است فروشندگان تمایلی به اعطای اعتبار به این شرکت نداشته باشند و برای شرکت مشکلاتی به اشکال زیر ایجاد کند .
اول ممکن است شرکت نتواند از منابع دیگر اعتبار تحصیل کند .
صفحه 54
بدین ترتیب مقدار موجودی شرکت محدود می شود و میزان فروش و سود کاهش می یابد
دوم ، از دست دادن اعتبار تجاری هزینه به بار می آورد .
صفحه 55
وام بانکی :
دومین منبع عمده تامین مالی کوتاه مدت بای شرکتها ، وام بانکهای تجاریست وامهای کوتاه مدت بانکهای تجاری ممکن است مدت دار یا دیداری باشند.در صورت مدت دار بودن غالبا وامها 30 ، 90 روزه یا یکساله هستند.
صفحه 56
وامهای فصلی:
عمده ترین نوع اعتبار بانکی وامهای فصلی است .
وامها برای تامین مالی افزایش موقتی موجودیها و حسابهای دریافتنی که به وجه نقد تبدیل می شوند و منابع را باز پرداخت وام تامین می کنند دریافت می شود .
صفحه 57
غالبا بین بانک و مشتری توافقی غیر رسمی در باره حداکثر مقدار اعتبار اعطایی وجود دارد با این حال در صورت درخواست مشتری بانک از نظر قانونی هیچ تعهدی برای اعطای وام ندارد .
صفحه 58
بانکها معمولا از مشتریانی که وام کوتاه مدت دریافت می کنند می خواهد که متوسط حداقل سپرده دیداری نزد بانک داشته باشند این مقدار (مانده جبرانی ) نامیده و بر حسب درصد از وام بیان می شود .
صفحه 59
یک راه برای محاسبه نوع بهره موثر سالانه وام تعیین هزینه سالیانه (بهره بعلاوه هرنوع کار مزدی که وجود دارد ) و تقسیم آن بر مقدار وام در دسترس شرکت است .
(2-1) هزینه سالیانه
مقدار وام در دسترس
صفحه 60
= نرخ بهره موثر
نرخ بهره موثر رابه شکل زیر نیز نی توانیم نشان دهیم :
(2-2) نرخ بهره
درصد مانده جبرانی -1
چنانچه بخواهیم مبلغی که باید وام گرفته شود تا مقدار مشخصی پول در اختیار شرکت قرار گیرد را محاسبه کنیم از فرمول دیگری استفاده می کنیم
صفحه 61
= نرخ بهره موثر
(2-3) مقدار وجه مورد نیاز
در صد مانده جبرانی – 1
در صورتیکه برای بخشهای استفاده شده و استفاده نشده مانده جبرانی وجود داشته ، محاسبه مقداری که باید وام گرفته شود پیچیده تر است . در این حال از فرمول صفحه بعد استفاده می کنیم .
صفحه 62
= مقدار وام
کل مبلغ * درصد مانده جبرانی اعتبار استفاده نشده +وجه مورد نیاز
در صد مانده جبرانی اعتبار استفاده نشده + درصد مانده جبرانی -1
صفحه 63
= مقدار وام
ب) تامین مالی مقدماتی:
از وام کوتاه مدت بانکی مقاطعه کاران معمولا برای تامین مالی اولیه ساختمان واحدهای مسکونی ، جاده و سد و شرکتهای تولیدی برای سرمایه گذاری در ماشین آلات و تجهیزات استفاده می کنند .
صفحه 64
در این حالت ، تامین مالی نهایی از طریق وام بلند مدت انجام می گیرد .
این نوع استفاده از وام کوتاه مدت ، تامین مالی مقدماتی نامیده می شود ، زیرا وام کوتاه مدت برای تامین منایع مورد نیاز ،
صفحه 62
قبل از دریافت وام بلند مدت مورد استفاده قرار می گیرد .
شرکتهای تولیدی می توانند از این نوع وام برای تامین مالی ایجاد واحدهای تولید قبل از انتشار اوراق بهادار استفاده کنند .
صفحه 66
ج) نرخ بهره وامهای بانکی:
نرخ بهره وامهای بانکی از طریق مزاکره بین بانک و وام گیرنده نعیین می شود هرچه مخاطره اعطای وام بیشتر باشد یا وام گیرنده پر مخاطره تر باشد نرخ بهره نیز بالاتر می رود .
صفحه 67
با این حال بانکها به مشتریان پر مخاطره وام نمی دهند . بهره وامهای بانکی ممکن است به سه روش پرداخت شود . شکل پرداخت بهره را توافق بین وام گیرنده و بانک مشخص می کند .
صفحه 68
و هزینه دریافت وام بستگی به شکل پرداخت آن دارد .
در روش اول ، معمولا بهره عادی در سر رسید وام پرداخت می شود .
دوم ، پرداخت بهره پرداخت به شکل تنزیل اوراق بهادار شرکت است .
صفحه 69
روش سوم ، پرداخت بهره پرداخت بر اساس نرخ شناور است .
در این حالت نزخ بهر وام بانرخ بهره پایه بانکی تغییر می کند ، رابطه بین این دو نرخ در موافقتنامه وام مشخص می شود .
صفحه 70
2-2-3 اسناد تجاری:
اسناد تجاری اوراق بهادار کوتاه مدت قابل فروش در بازار هستند که شرکتها آنها را به سرمایه گذاران می فروشند .سرمایه گذاران مزبور غالبا شرکتهای دیگر ، بانکهای کوچک و نهادهای مالی هستند .
صفحه 71
اسناد تجاری ، وام تضمین نشده اند و معمولا سر رسیدی از 30تا180 روز دارند اسناد تجاری را غالبا در موسسات و نهادهای مالی منتشر می کنند .
صفحه 72
مهمترین مزیت اسناد تجاری بر وامهای کوتاه مدت بانکی ، هزینه کمتر آنهاست . نرخ بهره اسناد تجاری غالبا کمتر از نرخ پایه بانکی کوتاه مدت است
صفحه 73
2-3 وامهای تضمین شده :
از شرکتهایی که دارای ارزش اعتبار بالایی نیستند تا بتوانند از وامهای تضمین شده و اسناد تجاری استفاده کنند در خواست می شود که بخشی از دارایی خود را برای تضمین وام به وثیقه گذارند .
صفحه 74
2-3-1 حسابهای در یافتنی به عنوان وثیقه :
حسابهای دریافتنی معرف پولیست که شرکت مورد نظر از افراد یا شرکتهایی که به انها اعتبار داده است طلب دارد بطور طبیعی حسابهای دریافتنی دارایی نسبتا ایمنی اند .
صفحه 75
به همین دلیل بهترین وثیقه برای وامهای شرکت هستند .تنها درصورتی وام دهنده نمی تواند وام خود را پس بگیرد که شرکتهای بدهکار همرا با شرکت مزبور ور شکست شوند .
صفحه 76
به منظور استفاده از حسابهای دریافتنی به عنوان وثیقه دو روش وجود دارد :
روش اول هزینه کمتر اما برای وام دهنده مخاطره بیشتری دارد .در این روش کل مانده حسابهای دریافتنی وثیقه وام مورد نظر قرار می گیرد .
صفحه 77
روش دوم :
وام گیرنده صورتحسابهای خود را به میران کافی به عنوان وثیقه ارائه می دهد .در این حالت وام دهنده می تواندبرخی از صورت حسابها را بدلیل پر مخاطره بودن مشتری نپذیرد .
صفحه 78
2-3-2 حسابهای دریافتنی به جای وثیقه گذاری :
بجای وثیقه گذاری حسابهای دریافتنی برای دریافت وام ، شرکتها حسابهای دریافتنی خود را به موسسات مالی ، که در این امر تخصص دارند می فروشند .فروش حسابهای دریافتنی (فاکتور نیگ ) نامیده می شود ، فاکتور موسسه خریدار ، اسناد دریافتنی است .
صفحه 79
2-3-3 موجودیها به عنوان وثیقه :
بسیاری از اقلام موجودی به سادگی قابل فروشند وممکن است بخوبی نقش وثیقه را برای وامهای کوتاه مدت بازی کنند . گروهی از اقلام موجودیها نیز از نظر وام دهنده بی ارزش هستند .
صفحه 80
اساس ارزیابی موجودی ها به عنوان وثیقه ای مناسب برای اعطای وام قابل فروش بودن آنها در بازار است . موجودی کالای در جریان ساخت وثیقه ای مناسب نیست زیرا نمی توان آن را در بازار فروخت .
صفحه 81
فصل سوم :
مدیریت سرمایه در گردش
صفحه 82
3-1 مقدمه :
بطور سنتی ، سرمایه در گردش به مفهوم دارایی های جاریست به عبارت دیگر سرمایه در گردش آن بخش از دارایی ها یا سرمایه شرکت است که در عملیات کوتاه به کار می رود .
صفحه 83
سرمایه در گردش را معمولا به دو گروه خالص و ناخالص تقسیم می کنند . سرمایه در گردش ناخالص مجموع کلیه دارایی های جاری است در حال که سرمایه در گردشض خالص ، تفاوت دارایی جاری و بدهی جاریست .
صفحه 84
به عبارت دیگر ، اصلاح سرمایه در گردش مترادف با دارایی های جاری و سرمایه در گردش خالص مترادف با تفاوت بین دارایی های جاری و بدهی های جاری است.
صفحه 85
3-2 تصمیمات مربوط به سرمایه در گردش:
رابطه متقابل بین داراییها و بدهی های جاری ، مسئله مدیریت سرمایه در گردش را پیچیده می سازد با این حال در اکثر شرکتها تصمیمات موثر بر فروش میزان سرمایه گذاری در وجه نقد ، حسابهای دریافتنی ، موجودی ها را تحت تاثیر قرار می دهد .
صفحه 86
قاعده کلی این است که ، مجموعه ای از سیاستها انتخاب شوند که بالاترین خالص ارزش فعلی جریان نقدی دارند به عبارت دیگر قاعده کلی انتخاب مجموعه ای از سیاستهاست که بالاترین ارزش فعلی خالص را بدست می دهند.
صفحه 87
3-2-1 سرمایه گذاری در دارایی های جاری:
برای ارزیابی مطلوبیت تصمیم در مورد افزایش سرمایه گذاری در موجودیها چند روش وجود دارد یک روش ساده ، مبتنی بر پیش بینی متوسط سرمایه گذاری اضافی در سرمایه در گردش ، ناشی از تصمیم
صفحه 88
در مورد افزایش سرمایه گذاری در موجودیها و مقایسه این سرمایه گذاریها با جریان نقدینه سالانه اضافی مورد انتظار است .
برای بررسی مطلوبیت تصمیم مورد نظر می توان از ارزش خالص فعلی ، نرخ بازده درونی یا سود خالص استفاده کرد .
صفحه 89
متوسط سرمایه گذاری اضافی در سرمایه در گردش عبارت خواهد بود از :
متوسط حداقل مانده نقدی
+ متوسط حسابهای دریافتنی
+ متوسط موجودی
– متوسط حسابهای پرداختنی
– متوسط هزینه های معوق
– متوسط مالیات پرداختنی
متوسط سرمایه گذاری در سرمایه در گردش
صفحه 90
جریان نقدینه سالانه مورد انتظار ناشی از سرمایه گذاری اضافی در موجودیها عبارت است از:
در آمد نقدی سالانه ناشی از فروش
– بهای تمام شده کالای فروش رفته سالانه
– هزینه های عملیاتی نقدی سالیانه
– مالیات سالیانه
جریان نقدینه بعد از مالیات سالیانه
صفحه 91
بطور کلی روش سرمایه گذاری در سرمایه در گردش تخمینی کمتر از حد از ارزش فعلی واقعی بدست می دهد ، علت این امر، در نظر گرفتن مخارج واقعی بیش از اندازه و مزایای کمتر از اندازه است
صفحه 92
3-2-2 سرمایه در گردش و تصمیم در باره تامین مالی :
بدهی جاری ناشی از عملیات عادی شرکت (حسابهای پرداختنی ، هرینه های معوق و غیره ) است . علاوه براین ارتباطهای دیگری نیز بین دارایی های جاری و بدهی جاری وجود دارد که سطح
صفحه 93
سرمایه در گردش را تحت تاثیر قرار می دهند و از نظر اتخاذ تصمیم در مورد تامین مالی دارایی های جاری حائز اهمیت هستند .
در فصل دوم گفتیم که بانکها غالیا به عنوان بخشی از شرایط وام ، مانده جبرانی طلب می کنند .
صفحه 94
مدیران مالی با این روابط چگونه برخورد می کنند ؟
یکی از ابزارهای مناسب ، صورتهای مالی پیش بینی شده است .سیاستهای تامین مالی مختلف را می توان از طریق پیش بینی تاثیر شان برجریان نقدینه، ترازنامه و صورت سود و زیان شرکت مورد ارزیابی قرار داد .
صفحه 95
مدیران مالی برای تعیین میزان تامین مالی کوتاه مدت بمنظور پشتیبانی از سرمایه گذاری پیش بینی شده در دارایی های جاری ، از اصل تطابق همانند راهنما استفاده کنند.
صفحه 96
3-3 اصل تطابق :
(( نیازهای مالی کوتاه مدت را از منابع کوتاه مدت و نیازهای مالی بلند مدت را از منابع بلند مدت تامین کنید )) منظور ، تطابق و هماهنگی سر رسید وام با فاصله زمانی نیاز به منابع مالیست .
صفحه 97
منطق اصل تطابق این است که چنانچه شرکت مورد نظر در بلند مدت از اصلی مزبور پیروی کند ، مخاطره کمتر و هزینه تامین مالی پایین تری خواهد داشت .
صفحه 98
اگر شرکت مزبور نیاز های مالی بلند مدت خود را با وامهای کوتاه مدت تامین کند هنگام فرارسیدن سر رسید وامهای کوتاه مدت مجددا نیازمند دریافت وام خواهد بود و این امر
صفحه 99
هزینه های مبادله اضافی به بار خواهد اورد علاوه بر این ، با مخاطره نرخ بهره بالا برای وامهای جدید نیز روبه رو خواهد بود . چنانچه شرکت مورد نظر نیازهای مالی کوتاه مدت خود
صفحه 100
را از طریق وامهای بلند مدت تامین کند ، ممکن است شرایطی پدید آید که اجبارا منابع اضافی را در اوراق بهادار کم بازده سرمایه گذاری کند .
صفحه 101
افزایش فروش ، افزایش استخدام کارکنان و به تبع آن افزایش میزان دستمزد و حقوق پرداختنی را به بار می آورد . افزایش حجم خریدها ی شرکت ، حتی با وجود استفاده از تخفیف خرید
صفحه 102
انبوه ، افزایش حسابهای پرداختنی را باعث می شود . سود بالاتر ، بر در آمد شرکت را افزایش و مالیات پرداختنی را بالا می برد . بدین ترتیب ، بخشی از افزایش دارایی های جاری دائمی را می توان
صفحه 103
بطور همزمان با افزایش بدهی های جاری تامین کرده براساس اصل تطابق تنها افزایش سرمایه در گردش دائمی راباید با منابع بلند مدت تامین کرد .
صفحه 104
از این گذشته ، مدیران مالی ممکن است مقداری مخاطره را همراه با هزینه پایین تر تامین مالی در نظر داشته باشد .
صفحه 105
منحنی بازده:
در قرن بیستم ، غالبا نرخ بهره وامهای بلند مدت از نرخ بهره اوراق بهادار بلند مدت کمتر بوده است . نموداری که بهره وامها را تابعی از مدت زمان وام نشان می دهد منحنی بازده می نامند .
صفحه 106
در هر نقطه از زمان ، مدیر مالی می تواند به کمک منحنی مزبور تعیین کند که برای هرنوع وامی چه بهره ای باید پرداخت کند.
صفحه 107
غالبا نرخ بهره وامهای کوتاه مدت از نرخ بهره وامهای بلند مدت کمتر است ، اما رابطه مزبور در طول زمان تغییر می کند . گاهی اوقات ممکن است نرخ بهره وام کوتاه مدت بیشتر از وام بلند مدت شود .
صفحه 108
برای مثال ، در سال 1981 نرخ بهره وامهای کوتاه مدت بانکهای تجاری در ایالات متحده آمریکا بیش از نرخ بهره اوراق بهادار بلند مدت بود منحنی بازده را می توان برای اوراق بهادار هر وام گیرنده ای مشخص کرد .
صفحه 109
برای مثال ، منحنی بازده در آمریکا را این سه عامل مشخص می کند :
1- سطح جاری نرخ بهره کوتاه مدت
2- انتظارات سرمایه گذاران و وام گیرندگان در مورد نرخ بهره آتی
3- جایزه پذیرش مخاطره تملک اوراق بهادار بلند مدت
صفحه 110
وجود جایزه پذیرش مخاطره در مورد اوراق بهادار بلند مدت برای مدیران مالی مسئله آفرین است .
هزینه بهره وام های کوتاه مدت پایین تر است اما برای وام گیرنده مخاطره وام کوتاه مدت بیشتر است .
صفحه 111
3-5 نقدینگی :
نقدینگی یک شرکت ، توانایی تامین وجه نقد در صورت نیاز است . در صورت تبدیل فوری دارایی ها به وجه نقد ، آنها دارای نقدینگی می شوند .اوراق بهادارمثال خوبی برای دارایی با نقدینگی بالا هستند .
صفحه 112
لازم به یادآوری است که در مورد داراییها ، هرچه میزان داراییها ی شرکت بزرگتر باشد نقدینگی شرکت نیز بیشتر خواهد بود . دو جنبه نقدینگی وجود دارد :
نقدینگی برنامه ریزی شده
نقدینگی حمایت کننده
صفحه 113
نقدینگی برنامه ریزی شده با برنامه ریزی مدیر مالی ارتباط دارد . مدیر مالی باید نیاز شرکت به وجه نقد راپیش بینی و نحوه تامین آن را برنامه ریزی کند . واین از طریق کاهش
صفحه 114
دارایی ها ، افزایش بدهی ها امکان دارد
نقدینگی حمایت کننده : توانایی شرکت در مقابله با تقاضای پیش بینی نشده برای وجه نقد است . مدیران مالی همیشه وجه نقد کافی در اختیار دارند
صفحه 115
3-9 مخاطره و بازده سرمایه در گردش :
مدیران مالی ریسک پذیر به فعالیت با سطح پایین سرمایه در گردش تمایل دارند . اینان بشدت از وام های کوتاه مدت استفاده و میزان اوراق بهادار قابل فروش را در حداقل حفظ می کنند .
صفحه 116
اگر چه این دسته از مدیران مالی حداکثر بازده را با پی گیری سیاست مزبور انتظار دارند اما مخاطره شرکت را افزایش می دهند .مدیران مالی محافظه کار ، فعالیت با سطح بالای سرمایه در گردش انتخاب می کنند .
صفحه 117
این گروه از مندیران مالی ف از وامهای کوتاه مدت ، بجز در موارد نیاز به تامین مالی موقتی پرهیز دارند و میزان قابل ملاحظه ای اوراق بهادار قابل فروش حفظ می کنند .
صفحه 118
3-7 سرمایه در گردش و توسعه فعالیتهای شرکت :
می دانیم که افزایش فروش و موجودیها مستلزم خرید بیشتر مواد اولیه یا کالا برای فروش مجدد است و بدین ترتیب ، باعث افزایش حسابهای پرداختنی می شود .
صفحه 119
از این گذشته ، دیدیم که بخشی از سایر بدهیها ی کوتاه مدت شرکت نیز به سطح کلی فعالیت شرکت بستگی دارد . برای مثال ، می توان دستمزد پرداختنی را به عنوان شاهد آورد
صفحه 120
این بدین معنی است که شرکتی که سرمایه گذاری در ماشین آلات و تجهیزات را برنامه ریزی می کند تا تولید و فروش خود را افزایش دهد باید افزایش سرمایه گذاری در دارایی های جاری را برنامه ریزی کند .
صفحه 121
فصل چهارم :
بازارهای پول و سرمایه
صفحه 122
مقدمه :
معانی و تعاریف مختلفی از بازارهای پول و سرمایه وجود دارد از نظر فنی ، اصطلاح بازار پول تنها در برگیرنده اعتبارات کوتاه مدت است .
صفحه 123
بدین ترتیب، بازار پول ، بازاری برای و جایگزینیهای نزدیک پول است که نهادهای مالی و سایر موسسات برای تامین نقدینگی مورد نیاز جریان فعالیتهای عادی خود به انها اتکا می کنند .
صفحه 124
4-2 ویژگیهای نهاد بازار پول و نهاد بازار سرمایه :
در سالهای اخیر ، حجم ابزار بازار پول به شدت افزایش یافته است ومعاملات روزمره به چند میلیارد دلار می رسد .
صفحه 125
از طریق بازار مزبور ، تقاضای موقتی برای وجه نقدبرخی از واحدهای اقتصادی با سرعت و کارایی سایر واحدهای اقتصادی که مازاد نقدی کوتاه مدت دارند ارضا می شود . وام دهندگان اصلی بانکهای تجاری هستند .
صفحه 126
بازار سرمایه ، بازار اوراق بعادار بلند مدت است اوراق بهادار بلند مدت دولتی ،اوراق قرضه شرکتها ، سهام ممتاز و سهام عادی از جمله ابزارهای بازار سرمایه هستند .
صفحه 127
دو بازار پول و سرمایه ارتباط متقابل بسیار نزدیکی بایکدیگر دارند زیرا وام دهندگان و وام گیرندگان می توانند یکی از این دو بازار را ترک و وارد بازار دیگری شوند.
صفحه 128
بخصوص بانکهای تجاری بسیار سیال هستند و می توانند اسناد خزانه (بازار پول ) و اوراق قرضه خصوصی (بازار سرمایه ) را با توجه به هدف نقدینگی و سود آوری به یکدیگر تبدیل کنند.
صفحه 129
نهادهای بازار پول و سرمایه بسیار تخصصی هستند تا اندازه ای قانون این نهاد ها را وادار به تقسیم کار و تخصص می کند بانکهای تجاری نمی توانند سهام شرکتهای جدید را بفروشند .
صفحه 130
4-3 جریان منابع و اهمیت نسبی آن :
4-3-1 جریان منابع :
میزان مشارکت شرکتهای بزرگ و کوچک در بازارهای مالی بشدت متفاوت است . شرکتهای کوچک اساسا به وامهای کوتاه مدت و اعتبارات فروشنگان متکی هستند .
صفحه 131
در مورد شرکتهای کوچک ، منابع مذکور، مهمترین منابع تامین مال خارج از کشور هستند و حجم اعتبارات کوتاه مدتی که این گونه شرکتها در یافت می کنند درصد اندکی از اعتبارات بازار پول را تشکیل می دهند.
صفحه 132
شرکتهای مزبور غالبا به بازار پول و بازار سرمایه دسترسی چندانی ندارند اغلب نهادهای بازار سرمایه در هدایت میزان قابل توجهی از منابع مالی به شرکتهای بزرگ کار آیی بالایی دارند .
صفحه 133
4-3-2 اهمیت نسبی منابع خارح از شرکت :
مسئله مهم این است که شرکتها حدود 90 درصد از منابع در یافتی از خارج شرکت را وام گرفته اند . علت این است که وام کم هزینه ترین عنصر ساختار سرمایه شرکت است .
صفحه 5
تاکید بر دریافت وام تا حد زیادی از طریق استفاده از سود انباشته به میزان قابل توجهی تعدیل می شود . نرخ بالای مالیات بر در آمد شرکتها ، وامهای بلند مدت را جذابتر ساخته است .
صفحه 135
منابع وجوه خارج از شرکت :
منابع مالی خارج از شرکت را اعتبارات نظام بانکی ، پس اندازهای مردم و سرمایه گذاری خارجیان تامین می کنند .
صفحه 136
اعتبارات ایجادی بانکهای تجاری :
در نظام ذخایر غیر صد در صد ، بانکهای تجاری می توانند اعتبار ایجاد کنند . هنگامی که بانک به شرکتی وام می دهد ، پول پرداخت نمی کند بلکه حساب وام گیرنده را به میزان وام بستانکار می کند.
صفحه 137
پس انداز افراد :
پس انداز افراد را می توانیم مازاد در آمد آنها بر هزینه های مصرفی ، مالیاتها و سایر پرداختها به دولت تعریف کنیم . اگر تقاضا برای منابع مالی کاهش یابد مردم با همان
صفحه 138
نرخ قبلی پس انداز کنند ، نرخ بهره کاهش و هزینه استفاده از منابع مالی برای متقاضیان ان کاهش می یابد . اما اگر سرمایه گذاری شرکتها در موجودی انبار افزایش یابد و افراد نرخ
صفحه 139
پس انداز خود را کاهش دهند ، افزایش نرخ بهره ، منابع مالی را برای استفاده کنندگان آن گرانتر می کند .
صفحه 140
سرمایه گذاری خارجی :
سرمایه گذاران خارجی نیز منابع مالی را به بازار پول و سرمایه عرضه می کنند اما چون در اکثر کشورها منابع مالی عرضه شده خارجیان به مراتب کمتر از منابع مالی ایجاد شده
صفحه 141
نظام بانکی و پس انداز افراد است . بدهی خارجی برسیاستهای پولی و مالی کشور تاثیر قابل توجهی می گذارد . اگر نرخ بهره در کشوری کاهش یابد سرمایه گذاران خارجی منابع خود را
صفحه 142
از آن کشور خارج می سازند . برعکس ،افزایش نرخ بهره در کشور مزبور ورود سرمایه خارجی را بالا می برد .
صفحه 143
کانالهای انتقال منابع :
بانکهای تجاری معمولا بطور مستقیم به شرکتها وام یا اعتبار اعطا می کنند . گاهی اوقات نیز بانکها اوراق بهادار شرکتها را از طریق کارگزاران خریداری می کنند .
صفحه 144
افراد می توانند پس اندازهای خود را از سه طریق در اختیار شرکتها قرار دهند :
1- خرید اوراق بهادرار موجود
2- خرید اوراق بهادار جدبدالانتشار
3- خرید اوراق بهادار از شرکتها بطور مستقیم
صفحه 145
1- نهادهایی که به شرکتها ، بخش کشاورزی ، دولت و سازندگان واحد مسکونی منابع مالی عرضه می کنند
2- نهادهایی که برای خرید کالا به مصرف کنندگان منابع مالی عرضه می کنند .
صفحه 146
علاوه بر نهادهای مزبور ، موسسات غیر مالی نیز منابع مالی در اختیار سایر موسسات غیر مالی یا نهادهای مای قرار می دهند .
مثال : مانند اعتبارات تجاری که شرکت فروشنده در اختیار خریدار قرار می دهد .
صفحه 147
عوامل موثر برجریان منابع :
ماهیت رقابتی بازار :
بطور کلی ، بازارهای پول و سرمایه بسیار رقابتی هستند . معمولا متقاضیان منابع مالی بدهی های مختلفی را پیش رو دارند . در طرف عرضه نیز پس انداز کننده بدهیهای مختلف را پیش رو دارد .
صفحه 148
بدهی های مختلفی که پیش رو ی عرضه کنندگان و متقاضیان منابع وجود دارند حقیقی هستند زیرا محصول دو بازار پول و سرمایه تمایزی بایکدیگر ندارند . پول در کلیه نقاط هر دو بازار پول است .
صفحه 149
جریانهای مزبور تا حد زیادی با تغییرات هزینه منابع مالی ، تنظیم و تعدیل می شوند .
در شرایط رونق اقتصادی همراه با تورم ، شرکتها به منابع خارج از شرکت متوسل می شوند .
صفحه 150
4-6-1 عوامل محدود کننده رقابت :
متقاضیان منابع مالی درباره منابع مورد نظرشان حق انتخاب کامل ندارند . مقررات عرف و ویژگیهای ذاتی شرکت مورد نظر و صنعت مربوط دامنه آزادی انتخاب مدیران را محدود می سازد .
صفحه 151
سنت و مقررات :
اغلب نهادهای مالی در باره نوع سرمایه گذاری یا نوع قرار داد مورد نظرشان محدودیتهایی دارند . علاوه بر این ، عرضه کنندگان منابع مالی بطور سنتی برای شرکتهای منابع استانداردهایی دارند .
صفحه 152
سنت و عرف و اصول مدیریت سرمایه گذاری مناسب معمولا سرمایه گذاری سنگین در یک شرکت یا صنعت خاص را برای نهادهای مالی مذکور نفی می کنند .
صفحه 153
مالیات :
مالیاتها ، عملکرد آزاد نیروهای رقابتی در عرضه منابع به بازارهای پول و سرمایه را تحت تاثیر قرار می دهند . بررسی تاثیر مالیاتها بر توانایی در عرضه منابع بسیار پیچیده است .
صفحه 154
عوامل پویایی موثر بر جریان پس انداز ها :
عرف و سنت و قانون بتدریج تغییر می کنند ، بدین جهت چار چوبی ثابت برای بررسی بازارهای پول و سرمایه ایجاد می کنند .
صفحه 155
از نظر وظایف مدیر مالی ، در ک بازار پول و سرمایه و نهادهای مشارکت کننده در آن دو جهت ضرورت دارد :
1- تعادل انتخاباتی وی بین وام کوتاه مدت و بلند مدت
2- زمان انتشار اوراق بدهی بلند مدت و سهام ممتاز
صفحه 156
شرایط عمومی اقتصادی :
نظریه اقتصادی مبین این است که بطور کلی ، جریان منابع به سمت شرکتها در دوره رونق افزایش و در دوره رکود کاهش می یابد .
صفحه 157
سیاستهای پولی :
از آنجا که بررسی مشروع تاثیرات سیاستهای پولی بر بازار های پول و سرمایه بشکلی مناسب در حوصله این کتاب نیست
صفحه 158
1- خالص وضعیت ذخایر :
معمولا بانک مرکزی از طریق کاهش یا افزایش مازاد ذخایر بانکهای تجاری قدرت بسط یا انقباض اعطای اعتبار این بانکها را تحت تاثیر قرار می دهد .
صفحه 159
حجم پول :
شاخص دیگر سیاست پولی ، موجودی یا حجم پول ، یعنی پول رایج و سپرده های افراد نزد بانکهای تجاری است . حجم پول در جریان را مهمترین متغییر پولی می دانند .
صفحه 160
سیاستهای پولی :
در برخی موارد چسبندگی یا انعطاف ناپذیری نرخ بهره بلند مدت را می توان تا حدی با سیاستهای مالی ، یعنی سیاستهای دولت در باره مالیاتها ،وام گیری دولت و مخارج دولت توضیح داد.
صفحه 161
والسلام
صفحه 162
مدیریت مالی 2
فصل پنجم
تامین مالی میان مدت و بلند مدت
اگر شرکتی برای خرید دارایهای جدید یا باز پرداخت بدهیهای سر رسید شده خود به منابع مالی نیاز داشته باشد ، مدیر مالی باید منبع تامین مالی را انتخاب کند .
هدفهای آموزشی
مدیر مالی می تواند نیاز شرکت را از محل وام ، سهام ممتاز سهام عادی یا سود انباشته تامین کند .
در اینجا لازم است به جنبه های فنی تصمیم یاد شده و فرآیند تامین منابع مالی توجه بیشتر و دقیقتر شود .
بنابر این هدف کلی فصل عبارت است از :
فرا گیری جنبه های فنی تامین مالی از طریق اوراق قرضه با سر رسید بیش از یک سال و انتشار سهام
برای دستیابی به اهداف آموزشی کلی ، باید به هدفهای رفتاری دست یافت بنابراین انتظار می رود که دانشجویان در پایان فصل قادر به دستیابی به این اهداف باشند .
1-راههای عرضه اوراق بهادار و چگونگی انتخاب شخصیتها حقیقی یا حقوقی را توضیح دهید .
اهداف رفتاری
2-مراحل مختلف انتشار اوراق بهادار را از ابتدا تا انتها ، از طریق استفاده از خدمات بانکهای سرمایه گذاری ، با ذکر عوامل موثر در آنها توضیح دهید .
3-با در اختیار داشتن اطلاعات لازم ، تعداد سهام ، ارزش سهام شرکت و هزینه انتشار اوراق بهادار را از دو راه مختلف بیان شده در متن کتاب محاسبه کنید .
4- قوانین و مقررات مربوط به عرضه سهام به عموم را توضیح دهید و جنبه های مختلف آن را با عرضه سهام به صورت محدود مقایسه کنید .
5- منابع تامین مالی را توضیح دهید و آنها را با یکدیگر مقایسه کنید .
پس از اینکه شرکت مقدار منابع مالی مورد نیاز ونوع تامین آن را (وام، سهام عادی و غیره)مشخص کرد و دو تصمیم دیگر نیز باید اتخاذ کند .
مقدمه
مدیر مالی باید از بین تامین مالی عمومی و خصوصی یکی را انتخاب و سر رسید هر نوع اوراق بهاداری را که قرار است منتشر شود ، تعیین کند .
اگر اوراق بهادار به شکل عمومی انتشار یابد ، این اورراق به افراد و موسسات سرمایه گذاری فروخته می شود .
این نوع فروش غالباً به وسیله بانک سرمایه گذاری (یا موسسه های تامین مالی)انجام می شود .
این بانک ، اوراق بهادار را از شرکت مورد نظر خریداری می کند و سپس به سرمایه گذاران می فروشد اگر اوراق بهادار خصوصی انتشار یابد ،
شرکت با یک سرمایه گذار با تعداد محدودی از سرمایه گذاران مذاکره می کند و اوراق بهادار را مستقیماً به سرمایه گذاران می فروشد .
در این حالت معمولاً خریداران ، نهادهای مالی مانند شرکت های بیمه اند اگرچه عوامل بسیاری بر انتخاب از بین
انتشار عمومی و خصوصی اوراق بهادار اثر می گذارند ، اما مهمترین عوامل ، اندازه و نوع منابع مالی مورد نیاز است .
معمولاً سهام ممتاز و عادی به عموم (به شکل عمومی)عرضه می شود در حالی که اوراق قرضه به شکل عمومی و هم به شکل خصوصی عرضه می شود.
اوراق بهادار با حجم زیاد و بلند مدت غالباً به عموم عرضه می شود در حالی که اوراق بهادار با حجم کم و با سود سررسید کوتاهتر به شکل خصوصی عرضه می شود .
نکته:
پس از اینکه مدیر مالی تصمیم گرفته که بایداوراق بهادار با با سررسید بیش از یک سال انتشار یابد این سر رسید باید دقیقاً مشخص شود .
در این باره «اصل تطابق»راهنمای عمل است یعنی سر رسید اوراق بهادار باید با دوره ای که منابع مالی مورد نیاز است تطابق داشته باشد .
اگرچه این اصل درباره انتخاب از بین تامین مالی کوتاه مدت و بلند مدت ، معنا دار و مفید است اما درباره اینکه سر رسید اوراق بهادار باید 5 سال یا 10 سال باشد چندان کمکی نمی کند .
سر رسید اوراق بهادار یا بدهی معمولاً به وسیله عمر اقتصادی دارایهای مشخص می شود که با منابع تامین شده خریداری می شود .
اکثر شرکتهایی که اوراق بهادار خود را به عموم عرضه می کنند از خدمات بانکهای سرمایه گذاری استفاده می کنند .
عرضه اوراق بهادار به عموم از طریق بانکهای سرمایه گذاری
دربرخی مواقع شرکتها خود برای فروش اوراق بهادار به عموم تلاش می کنند که به این نوع فروش
عرضه مستقیم اوراق بهادار خوانده می شود و عموماً برای شرکتهای غیر مالی ، به سهام عادی محدود می شود .
اگر استفاده از خدمات بانکهای سرمایه گذاری برای عرضه سهام و اوراق قرضه ارزانتر از عرضه مستقیم سهام و اوراق قرضه باشد ، شرکتها از خدمات این بانکها استفاده خواهند کرد .
بانکهای سرمایه گذاری غالباً در عرضه اوراق بهادار جدید تخصص دارند همچنین آنها با خواسته های سرمایه گذاران در مورد نوع و
ویژگیهای اوراق بهادار آشنایی دارند و به گونه ای سازمان یافته اند که تماس با خریداران بالقوه بر ایشان ساده تر است
سودی که این بانکها به دست می آورند از تفاوت قیمت خرید اوراق بهادار از شرکت مورد نظرو قیمت فروش آن به سرمایه گذاران است .
شرکت بانک سرمایه گذاری مورد نظر خود را انتخاب می کند ، سپس بر سر قیمت و شرایط انتشار اوراق بهادار با بانک مورد نظر مذاکره می کند و بعد اوراق بهادار را به این
عرضه اوراق بهادار به عموم به این شکل است که :
بانک سرمایه گذاری می فروشد بانک سرمایه گذاری مورد نظر اوراق بهادار را به قیمتی مشخص از شرکت خریداری کرده و سپس به بالاترین قیمت ممکن به خریداران می فروشد .
در این حالت بانک سرمایه گذاری مخاطره عدم فروش اوراق بهادار را با قیمت مناسب بر عهده می گیرد در حالی که شرکت مورد نظر با دریافت قیمت تضمینی ثابت ، دچار مخاطره نمی شود
در مورد برخی از شرکتهای مانند شرکتهای راه آهن یا خدمات عمومی ، فروش اوراق بهادار به جای مذاکره از طریق مزایده انجام می شود که در این حالت
شرکت بانکی را نتخاب می کند که حاضر به پرداخت بالاترین قیمت برای اوراق بهادار باشد و از بانک می خواهد که قیمت مورد نظر خود را اعلام کند
در مواردی که تعداد اوراق بهادار منتشر شده قابل ملاحظه است بانکهای سرمایه گذاری معمولاًبرای خرید این اوراق بهادر ، سندیکا تشکیل می دهند و مجموعاً قیمتی را اعلام می کنند
راه دیگرعرضه سهام این است که شرکت ، اوراق بهادار را به بانک نفروشد اما از بانک بخواهد که به عنوان کارگزار به نمایندگی
از طرف شرکت اوراق بهادار را به بالاترین قیمت بفروشد و حق العمل (کارمزد) دریافت کند
از این روش معمولاً شرکتهای بزرگی استفاده می کنند که از فروش اوراق بهادار خود اطمینان کامل دارند وهمچنین شرکتهای بسیار
کوچکی که بانک سرمایه گذاری مخاطره عدم فروش اوراق بهادار آنها را بسیار بالا ارزیابی می کند و بدین جهت حاضر به خرید اوراق بهادار آنها نیست
انتشار اوراق بهادار از طریق مذاکره مدیر مالی شرکت با یک یا چند بانک سرمایه گذاری آغاز می شود
بحثهای اولیه
در این مرحله ، بانک سرمایه گذاری ، در زمینه واکنش سرمایه گذاران و ویژگی های خاص انتشار اوراق قرضه ، و قیمت یا نرخ بهره ای را که مورد نظر سرمایه گذاران است پیش بینی می کند
مدیر مالی غالباًخواستار دریافت پیشنهادی کتبی در مورد انتشار اوراق بهادار است اگر مذاکرات با بیش از یک بانک سرمایه گذاری انجام شود این پیشنهاد مبنای انتخاب بانک سرمایه گذاری خواهد بود
شرکتهای بزرگ روابط مستمر و طولانی مدتی با بانک سرمایه گذاری خود دارند. اما هنگامی که جمع اوراق بهادار منتشر شده قابل ملاحظه باشد. سایر بانکهای سرمایه گذاری با پیوستن به بانک سرمایه گذاری شرکت،
تشکیل سندیکا می دهند که اداره این سندیکا بر عهده بانک سرمایه گذاری شرکت می باشد و این بانک غالباً در صد قابل ملاحظه ای از اوراق بهادار را خریداری می کند.
کار مزد یا حق العمل پرداختی به بانک سرمایه گذاری غالباً دو قسمت می شود یک قسمت ، کارمزد تقبل مخاطره و قسمت دیگر کارمزد فروش اوراق بهادار است
نکته:
کارمزد فروش سهام عادی از طریق بانک سرمایه گذاری بالاتر از کارمزد فروش اوراق قرضه است این تفاوت به دلیل نوسان شدیدتر قیمت سهام عادی و مخاطره بیشتری است که بانک سرمایه گذاری تقبل می کند .
پس از توافق بین شرکت انتشار دهنده اوراق بهادار و بانک سرمایه گذاری ، شرکت ارزیابی می شود
انتشار اوراق بهادار
بخش عمده ای از فعالیت بانک سرمایه گذاری قبل از انتشار اوراق بهادار شامل رعایت مقررات دولت درباره انتشار اوراق بهادار جدید است این مقررات شامل :
افشای اطلاعات مربوط به عملیات شرکت و شرایط مالی آن ، مالکیت اوراق بهادار به وسیله کارکنان و مدیران شرکت و مشکلات حقوقی شرکت است
هدف مقررات و قوانین ، حمایت از خریداران ، اوراق بهادار در مورد خرید اوراق بهادار در مقابل تصمیم بر اساس اطلاعات نادرست است
بنابراین مقررات ایجاب می کند که در تمامی فرآیند تصمیم گیری ، سرمایه گذاران بالقوه اطلاعات کافی و دقیق دریافت کنند
قیمت یا نرخ بهره اوراق بهادار معمولاً تا تکمیل شدن مراحل ثبت و انتشار مشخص نمی شود اگر شرکتی که اوراق قرضه جدید منتشر کرده قبلاً اوراق قرضه انتشار داده باشد و
این اوراق در بازار اوراق بهادار خرید و فروش شود نرخ بهره اوراق جدید اندکی بیشتر از نرخ جاری بازار تعیین می شود
حال اگر شرکتی که سهام جدید منتشر می کند سهامش در حال حاضر در بورس مورد معامله قرار می گیرد قیمت فروش سهام جدید اندکی از قیمت بازار در پایان مراحل ثبت و انتشار تعیین می شود
در هر دو حالت ، تفاوت بین قیمت یا نرخ بهره بازار ، به وضعیت جاری بازار یعنی ثبات یا بی ثابتی آن بستگی دارد و با مذاکره بین مدیریت شرکت و بانک سرمایه گذاری تعیین می شود
اگر شرکتی که اوراق قرضه جدید منتشر می کند قبلاً اوراق قرضه ای منتشر نکرده است مدیران شرکت مورد نظر و بانک سرمایه گذاری باید در مورد نرخ بهره مناسب اوراق قرضه جدید تصمیم گیری کنند
این دو گروه معمولاً تصمیم خود را بر اساس نرخهای بهره اوراق قرضه سایر شرکتها قرار می دهند علاوه بر این ممکن است از خدمات شرکتهای مالی نیز استفاده کنند
اگر شرکت سهام خود را به عموم عرضه کند از شرکت سهامی خاص به شرکت سهامی عام تبدیل می شود قبل از تبدیل به شرکت سهامی عام ،
قیمت گذاری سهام عادی جدید
این شرکت تعداد محدودی سهامدار دارد که سهام خود را مستقیماًاز شرکت خریداری کرده اند یا موئسسین شرکت و بستگان آنها هستند
یکی از دلایل تبدیل شرکت سهام خاص به عام می توانداین باشد که شرکت به منابع مالی و سرمایه ای بیش از آنچه با
استفاده از سود انباشته تامین می شود نیاز دارد یا اینکه مالکین شرکت علاقه دارند بخشی از سهام خود را به دیگران واگذار کنند
تبدیل شرکت سهامی خاص به عام عموماً باعث افزایش تعداد سهامداران شرکت می شود در این خالت قیمت مشخصی برای
سهام شرکت در بازار ندارد و قیمت سهام را باید مدیران شرکت و بانک سرمایه گذاری پیش بینی کنند این کار از طریق :
پیش بینی ارزش شرکت و تقسیم آن بر تعداد سهام انتشار یافته انجام می شود
برای دستیابی به قیمت مناسب هر سهم از نظر بانک سرمایه گذاری ، می توان تعداد سهام را تغییر داد
از نظر مالکان سهام عادی شرکت در آمد آنی مورد نظر جریان سود سهام پرداختی شرکت است استفاده از این اصل برای پیش بینی ارزش بازارشرکت با دو مشکل مواجه است
1-پیش بینی تخمین سرمایه گذاران از جریان سود سهام بلند مدت شرکت مشکل است
2- اگر شرکت قبلاً سهام عادی منتشر نکرده است تخمین نرخ بازده مورد نظر سرمایه گذاران نیز کار مشکلی است
فرض کنید سود خالص و سود سهام پرداختی شرکت ظرف چند سال گذشته با نرخ مشخصی ، افزایش یافته است به نظر مدیران شرکت و بانک سرمایه گذاری ،
الگوی رشد ثابت
دلایلی وجود ندارد که عملکرد آینده شرکت با گذشته تفاوتی داشته باشد برای تعیین ارزش سهام شرکت (S)می توان از رابطه زیر استفاده کرد
D=سود سهام پرداختی مورد انتظار در سال آتی
K= نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران
G=نرخ رشد بلند مدت سود سهام
مدیران شرکت و بانک سرمایه گذاری می توانند بر اساس اطلاعات بازار اوراق بهادار وضعیت شرکت ونرخ بازده سهام سایر
شرکتهایی که شبیه شرکت مورد نظرند و سهامشان در بازار اوراق بهادار مورد معامله قرار می گیرد تخمینی از نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران داشته باشند
متاسفانه الگوی رشد ثابت که از نرخهای رشد گذشته استفاده می کند همواره قابل استفاده نیست اکثر شرکتهایی که از سهامی خاص به سهامی عام تغییر وضعیت می دهند
نرخ رشد سود و سود سهام با ثباتی ندارند بسیاری از آنها هیچ گاه سود سهام پرداخت نکرده اند و به دلیل تامین مالی طرحهای سرمایه گذاری برای سالهای آتی نیز چنین برنامه ای ندارند
علاوه براین سرمایه گذاران نیز از نرخهای رشد گذشته در ارزیابی توان سود دهی آتی شرکت استفاده نمی کند
اگر شرگت با سرعت بیشتری در مقایسه با صنعت و اقتصاد رشد کرده باشد احتمالاً سرمایه گذاران انتظار ندارند که این نرخ رشد بالا در آینده نیز تداوم داشته باشد
یکی از متداولترین روشهای قیمت گذاری سهام استفاده از نسبتهای قیمت-در آمد مقایسه ای است نسبت قیمت بازار به در آمد هر سهم را می توان برای مقایسه قیمت سهام شرکتهای
نسبتهای قیمت –درآمد مقایسه ای
مختلف بکار برد نسبت قیمت – در آمد برای شرکتهایی که اخیراً سهام خود را به عموم عرضه کرده اند نیز محاسبه می شود
شرایط مالی ، چشم انداز رشد مدیریت و سایر اطلاعات مرتبط به سایر شرکتها با اطلاعات مربوط به شرکت مورد نظر مقایسه
می شود بر اثر این مقایسه ها قضاوت ذهنی ای که در مورد نسبت قیمت در آمد مناسب برای شرکت صورت می گیرد
مهمترین عاملی که ارزشهای مورد استفاده را تحت تاثیر قرار می دهد نرخ رشد مورد انتظار آتی در آمد است نسبت قیمت
به در آمد در سود خالص جاری شرکت ضرب می شود این حاصلضرب تخمینی از ارزش بازار شرکت را به دست می دهد
سود خالص*
در معادله بالا نسبت قیمت – در آمد و S ارزش سهام شرکت است
پس از بدست آوردن –S محاسبه قیمت هر سهم عادی شرکت کار ساده ای است قیمت هر سهم با تقسیم S بر تعداد سهام شرکت به دست می آید
روش نسبت قیمت – در آمد راهی منظم برای پیش بینی ارزش سهام شرکت بااستفاده از اطلاعات موجود است اما تا حدود زیادی قضاوت فردی وارد این ارزشیابی می شود
اگر قیمت بیش از حد بالا تعیین شود خریدار سهام ، یعنی بانک سرمایه گذاری ، زیان می کند و اگر قیمت بیش از حد پایین تعیین شود مالکان فعلی سهام شرکت زیان خواهند کرد
نهایتاً بازار ارزش واقعی را هنگامی تعیین خواهد کرد که سهام به فروش می رسند به این ترتیب نشان خواهند داد که تخمین کدام یک مدیران شرکت
یا بانک سرمایه گذاری دقیقتر بوده است به هر حال قبل از انتشار سهام باید قیمت آن را از طریق چانه زنی مدیران شرکت و بانک سرمایه گذاری تعیین کرد
بانکهای سرمایه گذاری خدمات مختلفی ارائه می دهند از جمله مشاوره در مورد نوع اوراق بهاداری که قرار است انتشار یابد و حفظ بازار سهام عادی پس از انتشار
مزایای فروش سهام به بانک سرمایه گذاری
عرضه سهام شرکت به عموم از طریق بانکهای سرمایه گذاری ، احتمال از دست دادن کنترل شرکت توسط مالکین اولیه را کاهش می دهد زیرا بانک سرمایه گذاری سهام شرکت را به تعداد قابل ملاحظه ای
از سرمایه گذاران و نه تعداد معدودی سرمایه گذار ، ارئه می کند و این مسئله ، احتمال جایگزینی مدیریت جاری شرکت را به وسیله سهامداران جدید کاهش می دهد.
مزیت دیگر استفاده از بانکهای سرمایه گذاری این است که شرکت مورد نظر دقیقاً می داند با فروش سهام جدید چه تعداد منابع مالی را با چه هزینه ای به دست می اورد
شرکت قیمت فروش سهام به بانک سرمایه گذاری را یکجا دریافت می کند به دلیل این کار فروش مستقیم سهام به وسیله خود شرکت است که
هم می تواند به زمان نیاز داشته باشد و هم شرکت را با مخاطره فروش سهام روبه رو سازد در حالت اول این مخاطره را بانک سرمایه گذاری تقبل می کند.
در کشورهای مختلف معمولاً سازمانی به نام کمیسیون بورس و اوراق بهادار به وجود می آید که وظیفه آن جلوگیری از
قوانین و مقررات مربوط به عرضه سهام به عموم
اعمال خلاف سرمایه گذاران ، کار گزاران و مدیران شرکتهای منتشر کننده اوراق بهادار است : اعمال خلاف عبارت اند از :
1- نشر اخبار نادرست : تغییر قیمت سهام در بورس تا حد زیادی به اخبار مربوط به وضعیت اقتصاد صنعت و شرکت بستگی دارد با نشر اخبار نادرست
می توان قیمت سهام را کاهش داد و با قیمت پایین خریداری کرد و سپس با انتشار اخبار مناسب قیمت آن را بالا برد و سود کسب کرد
2- معاملات ظاهری یا صوری: خرید و فزوش همزمان سهام بدون انجام تغییر مالکیت واقعی و تنها با معامله ای ظاهری ،
قیمتی مصنوعی برای سهام پدید می آورد که عمدتاً با هدف کسب سود یا نشان دادن زیان مصنوعی به منظور کاهش مالیات انجام می گیرد
3- احتکار سهام: پیش فروش سهام یا فروش امانی سهام را افرادی انجام می دهند که پیش بینی می کنند قیمت سهام در آینده کاهش می یابد اگر پیش بینی شود که
قیمت سهام افزایش می یابد افراد می توانند سهام را از کارگزاران پیش خرید و احتکار کنند و در زمان افزایش قیمت آن را بفروشد و دین خود را به کار گزاران بپردازند
4- ارائه اطلاعات نادرست توسط شرکت: ممکن است مدیران برای دریافت پاداش بیشتر ، سود شرکت را بیش از واقع نشان دهند افزایش سود باعث قیمت سهام شرکت می شود
و اگر مشخص شود که سود به میزان اعلام شده افزایش نیافته قیمت سهام کاهش خواهد یافت و افرادی که سهام را با قیمت بالا خریداری کرده اند می بینند
5- ائتلاف : اتحاد دو یا چند نفر برای معامله سهام ائتلاف است برخی مواقع ائتلاف به شکل رسمی در می آید و فردی در مقام مدیر انتخاب می شود
و بر اساس قرار داد مدت زمان ائتلاف و نحوه تقسیم سود وزیان مشخص می شود مدیران غالباً از بین کارگزاران بورس با تجربه انتخاب می شوند
برای جلوگیری از خلافهای یاد شده و حمایت از سرمایه گزاران ، غالباً مقررات وضع می شود این قوانین شامل چهار گروه هستند :
1- قانون مربوط به کارگزاران
2- قانون جلوگیری از معاملات توسط سهامداران و کارکنان رده بالای شرکت
3- مقررات عرضه سهام به عموم
4- مقررات مربوط به گزارشهای مالی شرکتها
از آنجا که معاملات بورس اوراق بهادار را کارگزاران انجام می دهند و آنها سفارشهای خرید و فروش را از مشتریان دریافت و اجرا می کنند تابع قوانین زیر هستند :
قانون مربوط به کارگزاران
الف) سپردن ضمانت کافی برای جبران خسارات احتمالی به سرمایه گزاران
ب )داشتن اطلاعات کافی در زمینه های اقتصادی ، مالی ، خرید و فروش و تجزیه تحلیل مسائل اوراق بهادار
پ)انجام سفارش مشتریان بر اساس نوبت و تاریخ دریافت سفارش
ت)انجام سفارش در زمان مناسب و به بهترین قیمت
ث)عدم سوءاستفاده از منابع مالی مشتریان به نفع
ج)عدم ارائه اطلاعات غلط به مشتریان و عدم تبانی با سرمایه گذاران چنانچه این موارد توسط کارگذاران رعایت نشود و زیانی متوجه مشتری شود
مشتری می تواند علیه کار گزار اقامه دعوی کند ، و اگر کار گزار نتواند از خود دفاع کند باید خسارت وارده به مشتری را پرداخت کند
1-قانون جلوگیری از معاملات توسط سهامداران و کارکنان رده بالای شرکت
چون برخی از افراد مانند مدیران و سهامداران عمده ، دسترسی سریع به اطلاعات مالی شرکت دارند و دیگران فاقد این مزیت اند،
این گروه می تواند به دلیل داشتن این اطلاعات سود قابل ملاحظه ای بدست آورند . برای جلوگیری از این امر :
الف)مدیران شرکت در اسرع وقت اطلاعات مربوط به شرکت را از طریق جراید به اطلاع عموم برسانند
ب) مدیران و سهامداران عمده قبل از افشای اطلاعات نباید به خرید و فروش سهام دست بزنند و کلیه خرید و فروشهای آنها به سازمان ناظر بورس اوراق بهادار گزارش شود
2- مقررات عرضه سهام به عموم
برای جلوگیری و حمایت از سرمایه گزاران ، کمیسیون بورس اوراق بهادار شرکتها را ملزم به ارائه اطلاعات به این کمیسیون می کند
کمیسیون این اطلاعات را بررسی و سپس در اختیار عموم قرار می دهد این گزارش باید حاوی این اطلاعات باشد :
الف)توضیح مختصر درباره شرکت ، موضوع فعالیت آن و اوراق بهاداری که شرکت عرضه کرده است
ب)توضیح مختصر درباره فعالیتهای اساسی شرکت ، تاریخ و محل و آدرس قانونی شرکت
پ)توضیح درباره هر فعالیتی که مخاطره خرید سهام را افزایش می دهد
ت)توضیح درباره سیاستهای پرداخت سود سهام در گذشته و احتمال ارائه سود سهمی به جای سود نقدی
ث)توضیح درباره بدهیهای شرکت و حقوق صاحبان سهام قبل و بعد از عرضه سهام
ج)خلاصه ای از اطلاعات مالی چند سال گذشته شامل فروش ، در آمد و زیان کل و سود و زیان در سهم
چ)ارائه اطلاعات درباره جریان نقدینه شرکت ، نتایج عملیات ، سرمایه در گردش و دارییها
ح)ارائه اطلاعات درباره مدیران و سهامداران عمده و مشخص کردن سهام کارکنان ، مدیران و سایر افرادی که مالک بیش از 5 درصد سهام اند.
3-مقررات مربوط به گزارشهای مالی شرکتها
در شرکتهای سهامی که مالکیت از مدیریت تفکیک شده است وظیفه مدیران به کار گیری منابع مالی به شکلی است که سود سهامداران را حداکثر سازد
برای اطلاع از انجام وظیفه مدیران به نحو مناسب ، باید گزارشهایی تهیه شود و در اختیار سهامداران قرار گیرد این گزارشها باید بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری تهیه شوند
و کلیه اطلاعات مهم مالی در آنها افشاء شده است این گزارشها عبارتند از :
گزارشهای سالانه ، گزارشهای سه ماه ، گزارش حوادث مهم
گزارشهای سالانه : در پایان سال مالی شرکت تهیه می شوند و حداکثر سه ماه بعد از پایان سال مالی باید در اختیار سهامداران قرار گیرند این گزارشها باید شامل اطلاعات زیر باشند:
الف)اطلاعات در مورد فعالیتها و عملیات شرکت ، محصولات تولید شده ، بازار فروش توسعه خط تولید و ماشین آلات ، تهیه مواد اولیه و توقف خط تولید
ب)قیمت تمام شده ماشین آلات و تجهیزات و قیمت روز آنها و محاسبات مربوط به استهلاک
پ)میزان در آمد شرکت
ت)تجزیه وتحلیل وضعیت مالی شرکت
ث)پیش بینی مالی 5سال آتی به فروش خالص ، سود و زیان ، داراییها ، تعهدات شرکت و نقدینگی سرمایه در گردش
ج)صورتهای مالی سه سال اخیر شامل ترازنامه ، صورت سود و زیان و صورت جریانهای نقدی و موجودیها
چ)اطلاعات مربوط به وضعیت سهام شرکت در بورس اوراق بهادار
ح)اطلاعات مربوط به هیئت مدیره و مدیران اجرائی شرکت
خ)اطلاعات مربوط به میزان اتکاء به مواد اولیه خارجی
د)اطلاعات مربوط به کارکنان
گزراشهای سه ماهه : در اکثر کشورها ، عملیات و وضعیت مالی شرکت باید طبق قانون سه ماه یکبار به اطلاع سهامداران برسد
اطلاعاتی که در گزارشهای سه ماهه منعکس می شود ، همان اطلاعاتی است که درگزراشهای سالیانه است
گزارش حوادث مهم : در صورتی که تغییرات با اهمیتی با توجه به وضعیت مالی و سیاستهای کلی شرکت روی دهد
این تغییرات باید در گزارش منعکس و به اطلاع سهامداران برسد این گزارش شامل زیر است:
الف)تغییر شیوه نظارت و کنترل شرکت
ب)خرید داراییهای جدید یا خارج کردن داراییهای قدیم به دلیل آتش سوزی و غیره
پ)ورشکستگی شرکت
ت)تغییر حسابرس شرکت
ث)استعفاء یا اخراج مدیران
تفاوت عرضه اوراق بهادار به صورت محدود وعرضه اوراق بهادار به عموم درتعداد خرید اران اوراق بهادار ومیزان تماس بین عرضه کننده وخریدار اوراق بهادار نهفته است.
عرضه سهام به صورت محدود (عرضه خصوصی)
درعرضه اوراق بهادار به شکل محدود، تعدادسرمایه گذارانی که اوراق بهادار شرکت را خریداری می کنند،اندک است.
شرکتی که اوراق بهادار خودرا به عموم عرضه می کند ، معمولاً قبل از اینکه سرمایه گذاران به سهامدار یا مالک اوراق قرضه شرکت تبدیل شوند ، با آنها هیچگونه تماسی ندارند.
اما هنگامی که اوراق بهادار به شکل محدود عرضه می شود، قبل از اینکه سرمایه گذاران به سهامدار شرکت یا مالک اوراق قرضه شرکت تبدیل شوند ، شرکت با آنها به مذاکره می نشیند
وشرایط وویژگیهای اوراق بهادار را مستقیماً با آنها بحث می کند ، غالباً احتمال اینکه سهام عادی به طور محدود عرضه شود، بسیار کم است.
ازجمله مزایای عرضه اوراق بهادار به شکل محدود ، صرفه جویی دروقت وهزینه ثبت عرضه اوراق بهادار در دفاتر کمیسیون بورس وارواق بهادار ومشکلات مربوط به اجرای مقررات این کمیسیون است .
مقایسه عرضه به عموم با عرضه به شکل نا محدود
علاوه بر این اگر اوراق قرضه به شکل محدود عرضه شود ودرصورتی که شرکت با مشکلات مالی روبه رو شود .شرکت می تواند با تعداد محدودی از خرید اران اوراق قرضه شرکت به توافق برسد.
درحالی که درعرضه اوراق بهادار به طور عموم شرکت باید اطلاعات مربوط به خودرا افشا ء کند که بسیاری از آنها تمایلی به این کار ندارند.
اما معایب عرضه اوراق بهادار به شکل محدود درمقایسه با عرضه اوراق بهادار به شکل عموم :
اول: دراین حالت سرمایه گذار ( وام دهنده) می تواند دخالت بیشتری درعملیات شرکت داشته باشد اگر سهام عادی به شکل محدود عرضه شود ممکن است خریداران جدید برای کنترل شرکت تلاش کنند.
دوم : درمواردی که سهام عادی یا اوراق قرضه به شکل محدود عرضه می شوند احتمال اینکه قیمت سهام پایینتر ویا نرخ بهره بالاتر باشد ، بیشتر است . بنابراین مزیت
هزینه کمتر انتشار اوراق بهادار درصورت عرضه به شکل محدود ممکن است با نرخ بازده بالاتر مورد انتظار سرمایه گذاران خصوصی جبران شود.
سوم: غالباً تامین مالی به مقدار قابل ملاحظه ای از طریق عرضه اوراق بهاداربه شکل محدود بسیارمشکلتر از تامین مالی از طریق عرضه اوراق بهادار به عموم است
.معمولاً تامین مالی اندک یا انتشار اوراق بهادار به میزان کم از طریق عرضه اوراق بهادار به شکل محدود ساده تر است.
بانکهای تجاری وشرکتهای بیمه معمولاً خریداران اوراق بهادار عرضه شده به شکل محدود هستند.
1-بانکهای تجاری :
2-شرکتها به دوشکل از بانکهای تجاری وام بلندمدت دریافت می کنند: وام با وثیقه وام عادی
منابع تامین وام:
وام با وثیقه: وامی است که وثیقه آن املاک (زمین ، ساختمان) است وبه اقساط باز پرداخت می شود .وام با وثیقه به شرکتها نیز همانند وام با وثیقه به افراداست .
با این تفاوت که سررسید وام برای شرکتها معمولاً کوتاهتر است .طول مدت این وامهاغالباً بین 5 تا20 سال است.اقساط وام با وثیقه شرکتها فصلی پرداخت میشود .
وام باوثیقه پرداختی به شرکتها به منظور خرید تسهیلات تولیدی ، انبار یا ساختمان اداری ارائه می شود.
وام عادی ممکن است با وثیقه یا بدون وثیقه باشد مدت بازپرداخت این وامها غالباً بسیار متغیر است . اما از ده سال تجاوز نمی کند . اقساط این وامها به شکل فصلی باز پرداخت می شود.
بهره این نوع از وامها به مبلغ باقی مانده از وام تعلق می گیرد .اغلب وامهای بلند مدت بانکهای تجاری نرخ بهره متغیر دارند یعنی بهره ممکن است درطول دوره وام تغییر کند.
این نرخ بهره معمولاً به میزان ثابتی بیش از نرخ بهره پایه است. با تغییر نرخ بهره پایه، نرخ بهره وام نیز تغییر خواهدکرد.
عدم اطمینان درمورد بهره پرداختی در وامهای بانرخ بهره متغیر مشکلاتی برای مدیران مالی شرکت ایجاد می کند . مدیران مالی شرکتها غالباً برای تعیین سقف نرخ بهره با بانک مذاکره می کنند.
منبع مهم دیگر تامین وامهای بلند مدت ، شرکتهای بیمه است .
شرکتهای بیمه:
وامهایی باشرایط خاص ، وام با وثیقه واوراق قرضه بیش از ده ساله انواع ابزارهای تامین مالی است که شرکتهای بیمه دراختیار سایر شرکتها قرار میدهند .
وامهایی باشرایط خاص که شرکتهای بیمه عمر ارائه میکنند ، علاوه بر طولانی تر بودن ، تفاوتهایی نیز با وامهای بانکهای تجاری دارند.
در وامهای شرکتهای بیمه عمر معمولاً جریمه ای برای باز پرداخت بعد از سررسید تعیین می شود شرکت وام گیرنده معمولاً نمی تواند وام را با
دریافت وامی با بهره کمتر باز پرداخت کند، علت این است که در این حالت ، شرکت بیمه باید منابع مالی دریافتی را با نرخ پایینتری سرمایه گذاری کند.
از آنجا که بانکهای تجاری در مقایسه با شرکتهای بیمه عمر تمایل بیشتری به ارائه وامهای کوتاه مدت تر دارند معمولا با شرکتهای بیمه عمر در اعطای وامی خاص مشارکت می کنند.
دولتها نیز به شرکتها وام اعطا میکند .بسیاری از این وامها کوتاه مدت است وبرخی به صورت پیش پرداخت برای
تامین مالی دولتی:
خرید کالا یا خدمات به شرکتها داده میشود .برای کالاهایی که تولید آنها مدتی طولانی وقت می گیرد ، این پیش پرداختها نوعی وام میان مدت محسوب میشود.
نوع دیگر تامین مالی دولتی ، اوراق قرضه توسعه صنعتی است . این اوراق غالباً شهرداریهابه منظور ایجاد واحدهای صنعتی انتشار می دهند
که بعداً به بخش اجاره داده خواهدشد.هدف این نوع تامین مالی ، جلب شرکتها به مناطق خاص از طریق تامین منابع مالی کم هزینه است.
علاوه بر منابع گفته شده ، بسیاری از شرکتها یا افراد وجود دارند که منابع در اختیار شرکتهای دیگر قرا می دهند موسسات مالی غالباً وامهای یک تا ده ساله اعطا میکنند.
سایرمنابع تامین مالی:
واحدهای تولیدی ای که کالاهای گران قیمت تولید می کنند نیز این کالاها را با اقساط طولانی مدت دراختیار خریداران قرار می دهند.
مدیریت مالی 2
فصل ششم
اجـــاره
دارائیهــا
عنــوان فصل :
هر نوع دارایی که قابل خرید باشد . عملاً قابل اجاره کردن نیز هست . اجاره قراردادی بین مالک دارایی ( موجر ) و طرف وی ( مستاجر )
هدفهای آموزشی
برای استفاده از دارایی در مقابل پرداخت اجاره در فواصل زمانی معین است تا قبل از سال 1960 تعداد معدودی از دارایی ها اجاره داده می شد.
اما در سالهای اخیر حجم و طیف دارایی های اجاره ای افزایش قابل توجهی یافته است. علاوه براجاره دارائیهایی مانند کامپیوتر ، لوازم اداری ، وسیله حمل و نقل و ماشین آلات ،
در حال حاضر تجهیزات پزشکی و ابزارهای کنترل آلودگی نیز اجاره داده می شوند. در ایلات متحده ی آمریکا ، در حدود تجهیزات جدید واجد های تولیدی اجاره ای است.
هر قرارداد اجراه ، دو طرف دارد : موجر و مستاجر . اگر مالک برای خرید دارایی به منابع مالی نیاز داشته باشد ، باید این منابع را وام بگیرد.
مقدمه:
گاهی اوقات نیز بانک سرمایه گذاری ترتیب تهیه دارایی را می دهد. از نظر پولی ، کارخانه ها مهمترین اجراه دهندگان تجهیزات تولیدی اند.
در حدود نیمی از تجهیزات اجاره داده شده ، در ایالات متحده ی آمریکا به کارخانه ها تعلق دارد، تجهیزات اجاره داده شده متعلق به بانکهاست
و باقیمانده را شرکتهای مستلقی اجراه می دهند که کارشان اجاره دارائیهاست .
هدف این فصل ، آشنایی با تحلیل اجاره با خرید دارائیها می باشد .
هر نوع دارایی که قابل خرید باشد ، قابل اجاره کردن نیز هست . قرارداد اجاره دارای دو طرف موجر و مستاجر است.
1-اجاره عملیاتی :
اجاره ی عملیاتی ، اجاره ای است کوتاه مدت برای درصدی از عمر مفید دارایی است
انواع اجاره
اجاره بلند مدتی که درآن اجاره کننده یا مستاجر مجاز است در هر زمان دلخواه قرارداد اجاره را فسخ کند نیز اجاره ی عملیاتی خوانده می شود.
اجاره دهنده ممکن است براساس مفاد قرارداد ، خدماتی مانند تعمیر و نگاهداری ، بیمه و مالیات دارایی را نیز انجام دهد.
کامپیوتر ، وسایل حمل و نقل ، لوازم تکثیر و مبلمان عمده ترین دارائیهایی هستند که براساس اجاره ی عملیاتی مورد استفاده قرار می گیرند.
اجاره عملیاتی غالباً به اجاره هایی نیز اشاره دارد که براساس قواعد حسابداری ، در اجاره سرمایه ای طبقه بندی نمی شوند.
اجاره ی مالی ، تعهد میان مدت یا بلند مدت اجاره کننده و اجاره دهنده است. اگر دارایی مورد نظر ، تجهیزات باشد ، مدت اجاره معمولاً نصف عمر مفید مورد انتظار آن دارایی خواهد بود.
2-اجاره مالی :
هر چند که تعمیر و نگاهداری یا عرضه سایر خدمات در اجاره مالی معمولاً به عهده اجاره دهنده نیست ، اما اجاره دهنده می تواند در صورت توافق خدمات مزبور را نیز عرضه کند.
عمده ترین دارائیهای تحت پوشش اجاره مالی ، املاک ، تجهیزات اداری ، تجهیزات پزشکی هواپیما و تجهیزات ساختمانی است. در مورد املاک اجاره دهنده ، عموماً فرد یا بنگاه اقتصادی و یا شرکت بیمه است.
اجاره دهنده تجهیزات ، غالباً واحد تولیدی ، شرکت مالی یا بانک تجاری است. روش کلی این است که اجراه کننده ، دارایی مورد نظر را تعیین می کند و در مورد قیمت فروش آن با تولید کننده توافق می نماید.
سپس اجراه دهنده ، به دنبال شرکت مالی یا شرکت متخصص در اجاره یا بانک تجاری ای می رود که به خرید دارایی و اجاره دادن آن تمایل دارد.
میزان اجاره معمولاً به شکلی تعیین می شود که بازده مناسبی برای سرمایه گذاری شرکت اجراه دهنده ایجاد نماید.
در اجاره دهنده مالی ، معمولاً بعد از پایان مهلت اجاره اولیه ، اجاره کننده کماکان از دارایی مورد نظر استفاده می کند. این کار با تمدید اجاره یا خرید دارایی به وسیله اجاره کننده ، میسر می شود.
پرداخت اجاره ، تعهدی ثابت برای اجاره کننده است و مانند بهره وام ، عدم پرداخت آن ، ممکن است باعث ورشکستگی شرکت شود. هرچند که موجر هنگام ورشکستگی مستاجر اولویتی برسایر بستانکاران ندارد ،
موجر می تواند دارایی مورد نظر را تصاحب کند تفاوت اجاره عملیاتی با اجاره مالی در این است که اجاره عملیاتی ، اجاره ای کوتاه مدت برای درصدی از عمر مفید دارایی می باشد.
در حالی که اجاره مالی تعهد میان مدت یا بلند مدت اجاره دهنده و اجراه کننده است. پس اختلاف این دو اجاره در مدت زمان اجرا و مالکیت دارایی در سر رسید اجاره می باشد .
شرکت می تواند دارایی خود را به شخص یا شرکت دیگری بفروشد و سپس از آن را از خریدار اجاره کند .
3-فروش و اجاره ی دارایی :
از این طریق ، شرکت می تواند منابع مالی مورد نیاز خود را تامین کرده و از دارایی مورد نظر همچنان استفاده نماید .
فروش و اجاره دارایی معمولاً از طریق اجاره مالی صورت می گیرد . این نوع اجاره ، غالباً شامل حق تجدید اجاره یا خرید دارایی در آخر دوره ی اجاره است .
4-اجاره با خدمات کامل :
در این نوع اجاره ، موجر خدمات تعمیر و نگاهداری ، بیمه ی دارایی و پرداخت عوارض یا مالیات آن را نیز تقبل می کند .
در اجاره با اهرم مالی یا اجاره ی شخص ثالث ، علاوه بر موجر و مستاجر ، وام دهنده ای نیز وجود دارد .
5-اجاره با اهرم مالی :
موجر بخشی از قیمت خرید دارایی را از وام دهنده وام گرفته و اصل و فرع این وام را با بخشی از درآمد از اجاره ، پرداخت می کند .
اما ، معافیت مایاتی استهلاک و سرمایه گذاری به موجر تعلق می گیرد . اگر موجر اصل و فرع وام را نپردازد ، وام دهنده حق تصاحب دارایی و دریافت اجاره را خواهد داشت ،
در قراردادهای اجاره ی بزرگ ( مانند اجاره ی هواپیما و کشتی ) ممکن است ایجاد تر است یا سندیکایی برای خرید دارایی ضروری باشد .
ایت تراست یا سندیکا ، منابع مالی مورد نیاز را از محل فروش سهام به اجاره دهندگان یا فروش اوراق قرضه ی رهنی به دیگران تامین کند .
در این شرایط ، اجاره بها به تراست یا سندیکای یاد شده پرداخت می شود ، و غالباً صرف بازخرید اوراق قرضه می شود .
آنچه باقی می ماند ، درآمد خریداران سهام است . در این روش ، موجر بخشی از منابع مالی مورد نیاز خود را از محل انتشار اوراق قرضه رهنی تامین می کند .
بر اساس دستور العمل هیئت استانداردهای حسابداری مالی ایالات متحده ی آمریکا ( FASB شماره 13 ) مستاجر ، باید اجاره را به عنوان اجاره ی عملیاتی ویا اجاره سرمایه ای تلقی کند
حسابداری اجاره :
. در اجاره ی سرمایه ای ، بخش عمده یا کل مزایا و مخاطرات مالکیت دارایی به مستاجر منتقل می شود .
اگر اجاره ی مورد نظر سرمایه ای نباشد ، اجاره ی عملیاتی خواهد بود . اگر یک یا چند شرط زیر برآورده شود ، از نظر مستاجر ، اجاره ی سرمایه ای برقرار است :
1-بر اساس قرارداد اجاره در پایان دوره ی اجاره ، دارایی به مستاجر انتقال یابد .
2-بر اساس قرارداد اجاره ، مستاجر حق خرید دارایی را داشته باشد .
3-مدت اجاره برابر یا بیش از 75 درصد عمر مفید دارایی باشد .
4-در آغاز دوره ی اجاره ، ارزش فعلی اجاره ی پرداختی برابر با بیش از 90 درصد قیمت جاری بازار دارایی باشد .
اگر اجاره ی مورد نظر ، سرمایه ای باشد ، باید در تراز نامه ی مستاجر ارزش فعلی اجاره ی پرداختی به عنوان دارایی به طرفیت تعهدات اجاره سرمایه ای منعکس گردد
. این مسئله در جدول آمده است .
مزایای خالص خرید دارایی به وسیله ی شرکت ، ارزش فعلی خالص آن است . دارایی مورد نظر تنها هنگامی باید خریداری شود که ارزش فعلی خالص آن مثبت است .
تحلیل اجاره یا خرید :
اجاره ی دارایی ، بدبلی برای خرید به منظور بهره برداری از آن است . برای تعیین اینکه خرید یا اجاره ی دارایی ، به نفع شرکت است .
با ارزش فعلی خالص حاصل از خرید آن ، مقایسه گردد ، و بدیلی انتخاب شود که ارزش فعلی خالص آن بالاتر است .
دارایی مورد نظر تنها در صورتی باید خریداری شود که ارزش فعلی خالص آن ، بزرگتر از ارزش فعلی خالص حاصل از اجاره ی آن باشد .
باید ارزش فعلی خالص جریان نقدینه ی حاصل از اجاره ی دارایی تحلیل اجاره یا خرید دارایی شامل مراحل زیر است :
1-محاسبه ی ارزش فعلی خالص جریان نقدینه ی دارایی در صورت خرید ، تصمیم در مورد خرید دارایی است .
2-محاسبه ی ارزش فعلی خالص جریان نقدینه ناشی از اجاره ی دارایی .
3-مقایسه ی ارزش فعلی خالص بندهای 1 و 2 و انتخاب بدیلی که بالاترین ارزش فعلی خالص را دارد . شایان ذکر است که ارزش فعلی خالص بدیل انتخابی ، در هر حال باید صفر یا مثبت باشد .
در بقیه ی این قسمت ، نحوه ی تحلیل اجاره یا خرید ارائه می شود . قبل از بحث درباره ی روش تحلیل ، باید یادآوری کرد که استفاده از ارزش فعلی خالص به منظور پذیرش یا رد
دارایی هایی که می توان خریداری کرد و سپس مقایسه ی ارزش فعلی خالص دارایی های پذیرفته شده با ارزش فعلی خالص دارایی هایی که می توان اجاره کرد ، معمولاً نادرست است .
در این حالت ، هر دارایی که ارزش فعلی خالص منفی دارد ، در نظر گرفته نمی شود . در این حالت ممکن است دارایی ای که ارزش فعلی خالص خرید آن منفی و ارزش فعلی خالص اجاره آن مثبت است از بررسی کنار گذارده شود
. برای مثال ، اگر ارزش فعلی خالص خرید ماشینی 500 – واحد پولی و ارزش فعلی خالص اجاره ی آن 800+ واحد پولی باشد ،
با کنار گذاردن این ماشین به دلیل ارزش فعلی خالص خرید منفی ، فرصت بهره برداری از ارزش فعلی خالص اجاره ی این دارایی به میزان 800 واحد پولی از دست خواهد رفت .
روشی که در زیر به کار خواهیم گرفت ، از بروز چنین اشتباهی اجتناب می کند . در بسیاری موارد ( بدون تحلیل ) ، ضرورت تحصیل دارایی آشکار است
و تنها تصمیمی که باید اتخاذ گردد ، خرید یا اجاره ی این دارایی است . در این مورد ، از روش پیشنهادی استفاده می کنیم و یا مزایای
خالص اجاره ی دارایی را محاسبه کرده و در صورت مثبت بودن آن ، دارایی را اجاره می کنیم . روش مزایای خالص اجاره در ضمیمه ب آمده است .
شایان ذکر است که در روش زیر ، فرض می شود که اجازه ی دارایی ، تاثیری بر وام گرفتن شرکتها از طریق وثیقه گذاردن سایر دارایی ها ندارد .
در ضمیمه ی الف ، پیچیدگی تحلیل را در صورت نقض این فرض بررسی خواهیم کرد .
ارزش فعلی تفاوت جریان نقدینه ها ( در صورت خرید و اجاره ) مزیت خالص اجاره ( NAL ) است .
اگر NAL بزرگتر از صفر باشد ، اجاره بهتر است و اگر کوچکتر از صفر باشد ، خرید دارایی بهتر است و اگر برابر صفر باشد ، هر دو به یک اندازه مطلوبند .
در صورت خرید دارایی ، شرکت کلیه مخاطره ها و مزایای ناشی از مالکیت دارایی را تقبل می کند . از جمله مخاطره ی قیمت فروش دارایی
در مواقعی که دیگر به آن نیاز ندارد ؛ و کلیه ی هزینه های تعمیر و نگهداری دارایی و همچنین ، عوارض و مالیات مربوط را پرداخت می کند.
اگر شرکت برای خرید دارایی وام دریافت کند ، باید اصل و فرع آن را نیز بازپرداخت کند . هزینه های تعمیر و نگاهداری ، بهره و استهلاک از نظر مقامات مالیاتی هزینه های قابل قبول است .
از طرف دیگر ، اگر شرکت دارایی را اجاره کند ، مزیت استفاده از آن را به دست می آورد ، اما درآمد حاصل از فروش دارایی اسقاط شده متعلق به شرکت نیست .
شرکت باید اجاره ی دارایی را پرداخت کند . ممکن است بر اساس قرارداد ، پرداخت بخشی از هزینه های تعمیر و نگاهداری و یا کل آن را تقبل کند .
اجاره و سایر هزینه های مربوط نیز از نظر مقامات مالیاتی هزینه های قابل قبول است . استهلاک دارایی برای شرکت اجاره کننده هزینه قابل قبول نیست
اما برای مالک دارایی هزینه قابل قبول است . روش محاسبه ی جریان نقدینه ی ناشی از خرید دارایی در سال t عبارت است از :
( مالیات)- ( هزینه های سرمایه ای ) – ( هزینه های جاری)-(درآمد ) = t( خرید ) CF
t( هزینه های سرمایه ای ) – t( هزینه های جاری ) – ( درآمد ) = t( خرید )CF
(1-1)
[(tاستهلاک-tهزینه های جاری –t درآمد) ]-
در معادله ی 1-1 ، نرخ مالیات بر سود شرکت است . هزینه های سرمایه ای در معادله 1-1 ، هر گونه هزینه های سرمایه ای اضافی
را در طول عمر دارایی ( سقف جدید ، لوازم اضفی و غیره ) نشان می دهد . اگر دارایی ( نزدیک به پایان عمر مفیدش ) فروخته شود
جریان نقدینه ی ورودی اش برابر با درآمد حاصل از فروش پس از کسر مالیات وجود خواهد داشت که این به شکل هزینه ی سرمایه ای منفی در معادله ی 1-1 منعکس می شود .
در مثال جدول 2-1 ، نحوه ی برخورد با ارزش اسقاط دارایی آمده است . هزینه های جاری ، شامل وام ها نیست .
t( خرید ) CF با استفاده از هزینه ی سرمایه ی شرکت تنزیل می شود در صورتی که خرید این دارایی شبیه خرید سایر
دارائیهای شرکت ( نسبت منشا به تامین مالی با حقوق صاحبان سهام و وام ) مخاطره ی آن شبیه مخاطره سایر دارائیهای شرکت باشد ،
اگر مخاطره یا روش تامین مالی خرید دارایی مورد نظر با سایر دارائیهای شرکت تفاوت داشته باشد ، باید از نرخ تنزیلی دیگری استفاده شود.
. پس از تخمین نرخ تنزیل (K) ، ارزش فعلی خالص دارایی خرید شده را محاسبه می کنیم، فرمول محاسبه عبارت است از :
(1-2)
n( خرید ) CF شامل درآمد حاصل از فروش دارایی اسقاط بعد از کسر مالیات با فرض فروش این دارایی در سال n است .
I ، سرمایه گذاری اولیه برای خرید دارایی است.
در صورت اجاره دارایی ، جریان نقدینه ناشی از دارای در سال t ، t ( خرید ) CF برابر است با :
(1-3 )
t ( مالیاتها) – t ( اجاره ) – t ( هزینه های جاری ) – t ( درآمد) = t ( اجاره ) CF
(t اجاره – t هزینه های جاری – t درآمد ) – t ( اجاره ) – t ( هزینه های جاری ) – t ( درآمد) = t ( اجاره ) CF
نرخ مالیاتی است که در درآمد مشمول مالیات ضرب می شود و حاصل آن ، مالیاتی است که شرکت باید پرداخت کند.
کل جریان نقدینه ی حاصل از اجاره ی دارایی نصب سهامداران می شود ، زیرا از وام برای تامین مالی دارایی استفاده نشده است
و این جریان نقدینه پس از پرداخت اجاره به دست آمده است. نرخ تنزیل مناسب برای جریان نقدینه ی حاصل از اجاره ی دارایی ، نرخ تنزیلی است که
مخاطره ی اجاره دارایی را منعکس می کند. مخاطره ی جریان نقدینه ی حاصل از اجاره ی دارای احتمالاً بیش از مخاطره ی جریان نقدینه حاصل از خرید دارایی است.
زیرا جریان نقدینه ی حاصل از خرید دارایی ، کل جریان نقدینه ی بعد از کسر مالیات برای سهامداران و باز پرداخت وام دریافتی برای خرید دارایی است ،
یعنی جریان نقدینه ی حاصل از اجاره ی دارایی ، جریان نقدینه ی متعلق به سهامداران پس از پرداخت هزینه ی ثابتی به شکل اجاره است.
بنابراین ، نرخ KL برای تنزیل جریان نقدینه ی حاصل از اجرای دارایی ، غالباً بیش از نرخ تنزیل K در معادله 1-2 است که با آنجریان نقدینه یکم مخاطره تر حاصل از خرید دارایی تنزیل می شد.
نکته ی مهمی که در اینجا باید یادآوری کرد این است که نرخ تنزیل هر جریان نقدینه ، نرخی است که با توجه به مخاطره ی آن جریان نقدینه مناسب است،
بنابراین ، اگر جریان نقدینه ی حاصل از خرید دارایی ، کم مخاطره تر از جریان نقدینه حاصل از اجاره داریی باشد ، K در معادله ی 1-2 کمتر از KL درمعادله ی 1-4 خواهد بود
ارزش فعلی خالص جریان نقدینه حاصل از اجاره دارایی عبارت است از :
(1-4)
اجاره ی دارایی در مقابل خرید دارایی به نفع شرکت است اگر :
( خرید ) NPV > ( اجاره ) NPV باشد و به زیان شرکت است اگر ( خرید ) <NPV ( اجاره ) NPV باشد .
بدین برتر تنها زمانی انتخاب خواهد شد که NPV آن ثفر یا بزرگتر از صفر باشد. برای مثال ، اگر 2000= (اجاره) NPV و 1000 = ( خرید ) NPV باشد ،
اجاره ی دارایی ، بدیل برتر خواهد بود ، در این صورت دارایی باید اجاره شود چون ( اجاره) NPV آن مثبت است. اما اگر 1000- =(اجاره) NPV و 1500- = ( خرید ) NPV باشد
هر چندکه اجاره بهتر از خرید دارایی است ، اما چون NPV اجاره منفی است ، دارایی نباید اجاره شود . در این حالت ، تحصیل دارایی چه از طریق اجاره و چه از طریق خرید زیان آور است.
مثالی عددی ، درک این روش را آسانتر می کند. فرض کنید شرکتی با پرداخت 3000 واحد پولی می تواند دارایی ای با عمر مفید 5 سال خریداری کند.
انتظار می رود در آخر سال پنجم ، این دارایی به مبلغ 200 واحد پولی ( پس از پرداخت مالیات ) فروخته شود.
استهلاک این دارایی با روش خط مستیقیم محاسبه می شود ، یعنی 600 واحد پولی در سال است.
. برای محاسبه ی استهلاک ، ارزش اسقاط را صفر در نظر می گیریم . خرید این دارایی ، درآمد مورد انتظار سالیانه شرکت را به میزان 2400 واحد پولی افزایش می دهد
و هزینه های عملیاتی مورد انتظار سالانه نیز در اثر خرید دارایی ( بجز بهره ی وام و استهلاک) به میزان 1000 واحد پولی در سال افزایش می یابد. نرخ مالیات برسود شرکت ، 50 درصد .
فرض کنید نرخ تنزیل مناسب برای این دارایی 10 درصد است. همانطور که در جدول 1-3 آمده ، 914= ( خرید) NVP است.
فرض کنید این شرت می تواند دارایی مورد نظر را با پرداخت 700 واحد پولی در سال اجاره کند. افزایش درآمد مورد انتظار سالانه شرکت ، در صورت اجاره دارایی 2400 واحد پولی است
اما افزایش هزینه های عملیاتی شرکت ( به جز استهلاک ) 900 واحد پولی است. ( در این حالت ، 100 واحد از هزینه ی تعمیرو نگاهداری دارایی را مالک دارایی پرداخت می کند )
نرخ تنزیل جریان نقدینه ی مورد انتظار حاصل از اجاره ی دارایی ، 15 درصد است. نرخ بیش از تنزیل 10 درصد جریان نقدینه ی حاصل از خرید دارایی است.
جدول 1-4 محاسبات مربوط به NPV اجاره دارایی را نشان می دهد. از آنجا که NPV اجاره دارایی ( 1341 واحد پولی ) بیش از NPV خرید دارایی ( یعنی 914 واحد پولی ) است ، این دارایی باید اجاره شود.
جدول 1-3- محاسبه ارزش فعلی خالص حاصل از خرید دارایی
NPV= PV-I
واحد پولی NPV=3914-3000=914
جدول 1-4- محاسبه ارزش فعلی خالص حاصل از اجاره ی دارایی
واحد پولی 1314 = ( اجاره ) PV= ( اجاره ) NPV
ملاحظاتی در مورد تصمیم اجاره:
تصمیم در مورد اجاره با عدم اجاره درعمل مبتنی برچند نکته است. در زیر برخی از نکات را توضیح می دهیم.
غالباً استدلال می شود که اجاره دارایی در مقایسه با خرید آن ، فشار کمتری بر نقدینگی شرکت واد می کند ، بنابراین ، سرمایه را برای سایر مصارف آزاد می سازد.
دسترس به وجه نقد
اما ، این استدلال تنها در شرایط غیر عادی صادق است ، یعنی مواردی که شرکت میتواند دارایی را اجاره کند ، اما نمی تواند برای خرید آن ، وام دریافت کند
اگر شرکت بتواندخرید دارایی را از محل وام تامین مالی کند ، ممکن است مصرف منابع نقدی بزرگتر از اجاره نباشد. اجاره دارایی معمولاً نیازمند
پرداخت سپرده یا پیش پرداختی است که این پرداخت نقدی می تواند برابر یا حتی بیشتر از پیش پرداخت خرید دارایی باشد.
وام دهندگان ( و سهام داران ) به قدرت باز پرداختاصل و فرع وامهای دریافتی شرکت علاقه مندند ، اگر شرکت وام زیادی گرفته باشد ، ظرفیت دریافت وام بیشتر توسط شرکت محدود می شود
اثر بر ظرفیت وام گیری شرکت
آیا اجاره دارای روشی برای دریافت اعتباری دارایی است ، بدون آنکه ظرفیت دریافت وام بیشتربه وسیله شرکت کاهش یابد ؟ آشکار است که اجاره دارایی ، هزینه ی ثابتی را به شرکت تحمیل می کند
و مانند بدهی قدرت پرداخت وجه نقد شرکت راکاهش می دهد. مسئله مهم این است که آیاوام دهندگان اجاره را پرداختی ثابت محسوب می کنند ، یا نه .
تا چند سال پیش بستانکاران توجهی به دارایی های اجاره شده توسط شرکت نداشتند. بدین ترتیب ، اگر شرکت دارائیها را اجاره می کرد توانایی آن برای دریافت وام اضافی
بیشتر از مواردی بود که دارایی با استفاده از وام خریداری می شد. اما ، درحال حاضر اجاره غالباً به عنوان تعهدی ثابت ، شبیه وام در نظر گرفته می شود.
این تغییر موضع تاحدی از فشار کمیسیون بورس و اوراق بهادار و انجمن حسابداران خبره ی آمریکا به منظور افشاء بهتر اطلاعات مالی ، ناشی می شود .
بدین ترتیب ، درحال حاضر دارائیهای عمده ای که اجاره شده اند ، باید در صورتهای مالی افشاء شوند، علاوه براین تعهدات پرداختی اجاره نیز باید افشاء شوند.
علت این است که درحال حاضر ، وام دهندگان هنگام ارزیابی توانایی بازپرداخت وام ، علاوه بروامهای قبلی ، اجاره را نیز در نظر می گیرند ، چون اجاره نیز مانندوام برتوان وام گیری شرکت اثر می گذارد.
اجاره راحت ترین شکل تحصیل خدمات دارایی برای مدتی کوتاه است. بدون درنظر گرفتن ملاحظات مالیاتی ، اجاره از نظر اقتصادی شبیه خرید دارایی از فروشنده ومذاکره درمورد فروش آن به فروشنده یا قیمتی از پیش تعیین شده است.
سهولت
اجاره دارائیها تاحدی به دلیل نیاز آندسته از شرکتها متدال گردید که می خواهند در کوتاه مدت از دارایی استفاده کنند بدون آنکه درمود هزینه ی این استفاده عدم اطمینان وجودداشته باشد
علاوه براین ، برای شرکتهایی که نیاز بسیار کوتاه مدتی به دارایی خاصی دارند ، اجاره آن دارایی عملی تر است، چون در مقایسه با خرید دارایی اجاره و فروش آن در صورت عدم نیاز هزینه های
قانونی کمتر و مالیات پایین تری دارد. زیرا در حالت خرید دارایی هزینه انتقال حق مالکیت و مالیات فروش اموال وجود دارد.
وام دهندگان به منظور بهبود ظرفیت باز پرداخت وام معمولاً محدودیتهایی تحمیل می کنند . به عنوان مثال محدودیت پرداخت سود سهام یا محدودیت سرمایه گذرایهای جدید یا فروش دارائیهای شرکت.
اجتناب از محدودیتها برای شرکت
قراردادهای اجاره نیز ممکن است در برگیرنده ی محدودیتهایی باشند ، اما چنین محدودیتهایی در قراردادهای اجاره استثنایی است و عموماً محدودیت کمتر دارد.
برای مثال ، قراردادهای اجاره ممکن است محدودیتی در مورد استفاده از دارایی اجاره داده شده مطرح شود ، مثلاً ساعتی که ماشین مورد اجاره می تواند در هفته مورد استفاده قرار گیرد.
هدف چنین محدودیتهای حفظ دارایی در شرایط مناسب پرداخت اجاره مستاجر نیست است (چون دارای هنوز در تملک اجاره دهنده است ) هدف این محدودیتها معمولاً افزایش قدرت پرداخت اجاره مستاجر نیست ،
با این حال اجتناب از محدودیتهای تحمیلی وام دهنده با توسل به اجاره دارایی بی هزینه نیست. محدودیتهای اعطای وام ، حمایت از وام دهنده ،
مخاطره وی را کاهش و از این طریق نرخ بهره ی درخواستی را پایین میآورد. اگر اجاره دهنده ایچنین محدودیتهایی را درخواست نکند. مخاطره ای که تحمل می کند
بیش از مخاطره ی وام دهنده می گردد، و برای جبران این مخاطره ی بیشتر ، اجاره باید برای اجاره دهنده نرخ بازدهی بالاتر از نرخ بازده ی وام دهنده ایجاد کند. بنابراین ، اگر در قرارداد اجاره محدودیتی وجود
نداشته باشد ، اجاره ی بها حتماً بالاتر خواهد بود. اینکه آیا پرداخت اجاره ی بهای پرداخت بیشتر در مقابل محدودیت کمتر به نفع اجاره کننده است یا نه ، بستگی به شرایط موجود دارد.
آیا اجاره دارایی راهی برای کاهش مخاطره ی نابابی یا غیر مفید و بی ارزش شدن دارایی است ؟ پاسخ مثبت است. امااین کاهش مخاطره غالباً هزینه دربردارد.
انتقال مخاطره نابابی
حتی در مورد اجراه ی مالی ، مدت اجاره ممکن است به اندازه ی کافی کوتاه باشد ( برای مثال 50درصد عمر مفید دارایی ) . در این صورت ، اجاره کننده می تواند دارایی ناباب را نگاه ندارد.
از این گذشته ، ممکن است مدت اجاره طولانی باشد، اما در قرارداد اجاره ماده ای گنجانیده شود که در صورت ناباب شدن مورد اجاره ، قرارداد اجاره فسخ گردد ،
بدین ترتیب ، مخاطره ی نابابی دارایی به اجاره دهنده انتقال می یابد اما دراین حالت نیز این انتقال مخاطره هزینه ای به شکل اجاره بهای بیشتر برای اجاره کنندهدر برخواهدداشت .
در حالتی که اجاره دهنده مخاطره ی نابابی را تحمل می کند ، حتماً اجاره بها بیش ازحالتی است که اجاره کنند همچنین مخاطره ای را تقبل نمی کند. درحالت اول اجاره کننده در مقابل
تقبل مخاطره به وسیله اجاره دهنده ، پرداختی انجام می دهد. اما ، اگر اجاره دهنده بتواندکمتر از اجاره کننده مورد استفاده ای برای دارای ناباب پیدا کند چه اتفاق می افتد؟
ممکن است اجاره دهنده ، دسترسی بیشتری به استفاده کنندگان بالقوه ی دارایی مورد نظر داشته باشد . در چنین شرایطی هزینه ی نابابی برای اجاره کننده کمتر از زمانی است که دارایی را خریداری می کند .
در این صورت ، این مزیت تا حدودی به شکل اجاره کمتر به اجراه کننده منتقل می شود، چون اجاره دهندگان در بازار رقابتی برای به دست آوردن مشتری با یکدگیر رقابت می کنند ،
در این حالت ، اجاره کننده ممکناست بهجاری خرید ، از اجاره ی دارایی سود ، برد ، چون هزینه ی نابابی در حالت اجاره ی دارایی کمتراز حالت خرید دارایی است .
مالک دارایی ، ارزش اسقاط آن را دریافت می کند. هرچهارزش اسقاط مورد انتظار بالاتر باشد ، برای اینکه مالک دارایی بازدهمناسبی برای سرمایه گذاری خود تحصیل کند،
ارزش اسقاط دارایی
اجاره بهای پایین تری نیز است. بنابراین ، ارزش اسقاط مورد انتظار دراجاره بها منعکس است. اگر اجاره بدهنده بتواند پس از استفاده اجاره کننده از دارایی
استفاده اقتصادی از آن به عمل آورد ، ارزش اسقاط دارایی ، ممکن است برای اجاره دهنده بالاتر باشد . در آن صورت ، چون اجاره بها پایینتر است ،
اجاره ی دارایی توسط اجاره کننده ، اقتصادی تر از خرید آن خواهد بود. از طرف دیگر ، اگر اجاره کننده پیش بینی کند که دارایی
در آینده ارزش بالاتری خواهد داشت. برای مثال ساختمانها یا واحدهای مسکونی و تجاری ، خرید دارایی هنفع شرکت خواهد بود.
اگر شرکت دارایی را خریداری کند . هزینه ی استهلاک آن جزء هزینه های قابل قبول مالیاتی خواهد بود ، اما اگر دارایی را اجاره کند ،
ملاحظات مالیاتی
هزینه ی استهلاک برای شرکت اجاره کننده ی دارایی هزینه ی قابل قبول مالیاتی نخواهد بود . اما چون اجاره دهنده از مزیت مالیاتی هزینه ی استهلاک استفاده می کند ،
بخشی از این مزیت را از طریق اجاره بهای پائین تر به اجاره کننده منتقل می نماید . بدین ترتیب ، نمی توانیم فرض کنیم که استهلام ، خرید دارایی را به جای اجاره ی آن تشویق می کند .
به طور خلاصه ، مالیات ، بر انتخاب بین اجاره یا خرید دارایی اثر می گذارد . از نظر مالیاتی ، بدیلی انتخاب می شود که هزینه کل مالیات شرکت را حداقل کند .
اما اینکه از نظر مالیاتی خرید یا اجاره دارایی به نفع شرکت است یا نه ، به نرخ مالیات بر درآمد شرکت بستگی دارد .
اثر مالیات بر تصمیم شرکت در مورد اجاره با خرید دارایی در هر مورد تفاوت می کند .
بر اساس قرارداد اجاره ، استفاده کننده از یک دارایی ( اجاره کننده )
در مقابل حق استفاده از این دارایی برای دوره ی اجاره به مالک آن ( اجاره دهنده ) اجاره پرداخت می کند . اجاره ی عملیاتی ، اجاره ی کوتاه مدت است ، در حالی که
اجاره ی مالی بخش عمده ی عمر مفید دارایی را پوشش می دهد . قرار داد فروش و اجاره ی مجدد دارایی ، در برگیرنده ی فروش دارایی به وسیله استفاده کننده و سپس ، اجاره ی آن از خریدار است .
اجاره با خدمات کامل ، اجاره ای است که در آن اجاره دهنده خدمات تعمیر و نگهداری ، پرداخت مالیات دارایی و بیمه آن را تقبل می کند . در اجاره با اهرم مالی ( یا اجاره ی شخص ثالث )
علاوه بر اجاره دهنده و اجاره کننده وام دهنده ای وجود دارد که وامی برابر با بخش عمده ی قیمت خرید دارایی ارائه می دهد . در این حالت وام پرداختی بازپرداخت نمی شود ،
بلکه اصل و فرع وام از طریق پرداخت بخشی از اجاره بها به وام دهنده پرداخت می شود ، و وام دهنده به میزان وامی که داده است ، در دارایی خریداری شده سهیم می شود .
بر اساس استانداردهای حسابداری مالی در ایالات متحده ی آمریکا دارئیهای عمده مورد اجاره باید در صورتهای مالی افشاء شوند . تصمیم در مورد خرید یا اجاره دارایی را می توان
بر اساس مقایسه ی جریان نقدینه این دو بدیل با یکدیگر اتخاذ کرد . بدیلی که ارزش فعلی خالص جریان نقدینه آن بالاتر است باید انتخاب گردد ، به شرطی که ارزش فعلی خالص آن مثبت یا صفر باشد
شرکت ممکن است به این دلیل تصمیم به اجاره دارایی گیرد که اجاره ی دارایی در کوتاه مدت فشار کمتری بر نقدینه ی شرکت وارد می کند و اما ، این حکم تنها در زمانی صادق است که شرکت
توان وام گرفتن برای خرید دارایی را نداشته باشد . تعهدات اجاره از طرف وام دهندگان معمولاً مشابه تعهد بازپرداخت وام است ؛ بنابراین ، توان بازپرداخت وام شرکت را کاهش می دهد .
مدیریت مالی 2
فصل هفتم
سهام عادی
از آنجا یک شرکت باید در خدمت سهامداران باشند.حائزاهمیت است که حقوق صاحبان سهام مشخص شود سهام جدید برای تامین سرمایه پیشرفته فروخته شود حقوق سهامداران جدید .قسمتسهام جدید و هم مقداری از در آمد شرکت را که به اینسهامداران پرداخت خواهد شد تحت تاثیر قرار خواهد داد
بنابراین این مسله به تصمیمات مالی شرکت مربوط شود.
هدفهای آموزشی
نمونه بارز انتخاب بین فروش سهام جدید یا تامین منابع مالی موردنیازاز طریق وام است
تامین مالی از طریق فروش سهام عادی وسیاست تقسیم سود سهام می باشد
اهداف کلی:
1.مفهوم حقوق درآمد کنترل توسط سهامداران
2.حق حفظ نسبت سهام نقش موثر آن وحمایت از سهامداران
3.حقوق بازرسی دفاتر شرکت. پسماند .انتقال سهام .مسولیت محدود را توضیح دهید
4. مفهوم رای اکثریت در رای انباشته .
5. اثر خالص فروش سهام جدید برتر از قیمت سهام شرکت بعد از انتشارات حق تقدم شرکت را مشخص کنید
مثال : اگر سود قبل از مالیات و بهره بدیهها 000/100
واحد پولی بهره وامها 000/60 باشد سود قبل از مالیات سهامداران 000/40 واحد پولی (000/60-000/100) خواهد بود
شرکت در دوره جاری 000/500 واحد سود داشته باشد .مالکلن اوراق شرکت تنها 000/60 واحد پولی دریافت میکنند (بهره ثابت ) و باقی مانده یعنی 000/440 واحد پولی به سهامداران میرسد
هر چه سهام داران مخاطره بیشتری را تقبل میکنند در عوض احتمال دریافت سود بیشتری برای آنان وجود دارد (مفهوم اهرم ماالی)
شرکت میتواند سود سهامداران را ذخیره کند با شکل سود سهام به آنان پرداخت نماید سود سهام وسیله هیت مدیره پرداخت میشود.
سود شرکت بیش از سود سهام پرداختی است که مقداری است از سود پس از کسر مالیات ذخیره میشود ذخیره کردن سود ارزش سهام شرکت را افزایش میدهد
مثال : اگر شرکت 00/200 واحد پولی بوده وشرکت000/120 واحد پولی سود سهام تقسیم کند ارزش سهام شرکت به میزان 000/80 واحد پولی (000/120-000/200) افزایش می یابد
مزایای که نصیب سهامداران به دو شکل است
1.سود سهام به میزان 000/200 واحد پولی
افزایش ارزش سهام (سود سرمایه ای )شرکتهایی که بخش عمدای از سود خود را دوباره سرمایه گذاری میکنند
سود سهام کمتری توزیع میکنند اما متوسط افزایش سهامدر هر سال بیشتر است از سود به شکل اضافه ارزش سرمایه نصیب سهامداران میشود
سهامداران شرکت از طریق حق انتخاب اعضای هیت مدیره کنترل میکند هیت مدیره نیز خوبی به وسیله مدیران شرکت انتخاب میکند که بر عملیات روزانه شرکت نظارت میکند
قدرت کنترل سهامداران در عمل محدود است و قالبا مدیران شرکت اعضاء هیت مدیره را انتخاب میکنند
مدیریت شرکت وکالتنامه های برای سهامداران ارسال میکند
سهامداران میخواهند که با امضای آن وحق رای خود را به مدیریت واگذار کند سهامداران میتوانند حق رای خود را به اشخاص دیگر واگذار کنند (این استثنا و قاعده نیست)
سهامدارانی که رای میدهند اعضا هیت مدیره را انتخاب میکنند در شزکتها تنها سهام عادی زا به دو گروه سهام با حق رای وسهام بدون حق رای تقسیم میشود
غا اندش آن در بازار سهام کمتر از (سهام با حق رای است )
حق حفظ نسبت سهام :
سهامداران حق دارند برای حفظ سهم مالکیت شرکت .سهام تازه انتشار شرکت را خرداری کنند
این حق .حق قانونی است اما ممکن است در برخی کشورها یا برخی از ایالات آنها . تنها در صورتی حق قانونی سهامداران تلقی میشود که در اساسنامه شرکت آمده باشد.
حق حفظ نسبت سهام عامل مهم حمایت کننده از سهام داران است .بدون وجود این حق مدیریت شرکت میتواند سهام انتشار بدهد و به افراد مورد نظر خود بفروشد
از این طریق کنترل شرکت را در اختیار افراد مورد نظر خود قرار دهد
اگر سهام اضافی به قیمتی کمتر از قیمت جاری بازار به سهامداران جدید فروخته شود
سهامداران حق دارد از مدیریت شزکت اطلات مربوط عملیات درخواست کند این حق محدود است ارائه اطلاعات به سهامداران را به موقعیت رقابتی شرکت لطمعه نزند
ادعا در مورد داراییها هنگام ورشکستگی
بستانکاران(صاحبان ممتاز) بر سهام داران عادی تقدم دارند .آگر شرکت نتواند اصل وفرع بدهی خود را به بستانکاران پرداخت کند.
کنترل شرکت از سهامدران به بستانکاران انتقال مییابد
داراییهای شرکت به فروش میرسدو طلب بستانکاران
پرداخت میشود
حق انتقال سهام
یکی از مزایای شرکتهای سهامی این است که سهامدارا ن میتواند به راحتی مالکیت خود را به سرمایگذارها دیگری انتقال دهد .این کار به اجازه مدیریت و سهامداران نیاز نیست
اگر سهام شرکت در بورس اوراق بهادار معامله شود انتقال سهام از طریق کار گزار بورس صورت میگیرد و خریدار سهام .عام حقوق سهامداران قبلی را دریافت میکند
مسولیت محدود
چون بر اساس قانون شرکت شخصیت حقوقی ممتاز است سهامدران خاص مسئول بدیههای شرکت نیست .در موسسه ها ی با مالکیت انفرادی یا مشارکتها .مالک یا شریک
رای سهامداران
برای انتخاب اعضای هیت مدیر ه غالبا قاعده رای اکثریت حاکم است .
هر سهم به مالک آن یک حق رای میدهد
رای انباشته
سهامدار میتواند به میزان تعداد سهام خود ضربدر مقدار اعضای هیت مدیره رای دهد
انتشار سهام جدید
برای تامین مالی شرکت میتوان سهام جدید منتشر کرد
هنگامی که شرکتی سهام جدید منتشر میکند معمولا در مقابل آن از سرمایه گزارانی که سهام شرکت را میخرند وجه نقد دریافت میکند
مازاد پرداخت شده مبلغی است بیش از ارزش سهام شرکت دریافت میکند
ارزش این سهام .ارزش هر سهم است که هیت مدیره تععین میکند
فصل هشتم
درس
مدیریت مالی 2
بدهی بلند مدت وسهام ممتاز
بدهیهای بلند مدت و سهام ممتاز را غالباً اوراق بهادار با درآمد ثابت می نامند، زیرا شرکت تقبل می کند که سالانه (درآمد بهره ثابت یا سود) به مالک این اوراق بپردازد.
در این فصل ابتدا ویژگیهای محلی بدهی بلند مدت و سهام ممتاز را بررسی می کنیم و سپس انواع اوراق قرضه بلند مدت را توضیح می دهیم و آنگاه به سهام ممتاز می پردازیم.
بدهی بلند مدت
بدهی هنگام بلند مدت است که سررسید آن بیش از ده سال باشد.
انواع مختلف بدهی بلند مدت وجود دارد، اما دارندگان اوراق قرضه مقدم بر سهامدارانند.
یعنی قبل از اینکه سهامداران سود سهام دریافت کنند، تمام صاحبان اوراق قرضه یا بستانکاران ادعا دارند که آنچه را شرکت باید به آنها پرداخت کند باید دریافت کنند.
ارزش اوراق قرضه
ارزش بازار اوراق قرضه ای به ارزش اسمی 1000 واحد پولی چقدر است؟
ارزش بازار، ارزش تنزیل شده دریافتهای وام دهنده با استفاده از نرخ بهره بازار این دریافتهاست.
نرخ بهره بازار:
نرخ بازدهی است که سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در اوراق قرضه طلب می کنند، این نرخ را قبلاً بازده تا سر رسید خواندیم.
اگر نرخ بهره سالانه اوراق بهادار مشابه اوراق قرضه مورد نظر 10 درصد باشد.
دراین صورت، ارزش اوراق قرضه مورد نظر عبارت است از:
ارزش بازار اوراق مساوی ارزش اسمی آن است.
اوراق قرضه در بازار به ارزش اسمی آن فروخته نمی شود.
بسته به نرخ بهره بازار برای تنزیل دریافتهای مالک اوراق قرضه، قیمت بازار اوراق قرضه کمتر یا بیشتر از ارزش اسمی آن است.
مثال:
اگر سرمایه گذاری اوراق قرضه را به مبلغ 851 واحد پولی خریداری کرده وآن را به مدت 20 سال نگهداری کند بازده سرمایه گذاری وی 12 درصد در سال خواهد بود.
توجه کنید که بهره اسمی دریافتی، یعنی 100 واحد پولی در سال، تنها بخشی از بازده خالص سرمایه گذاری برای سرمایه گذار است. بقیه بازده به شکل سود سرمایه به میزان 149 واحد پولی است.
این سود تفاوت بین 1000 واحد پولی که سرمایه گذار در سر رسید دریافت می کند و 851 واحد پولی است که برای خرید اوراق قرضه می پردازد. این تفاوت تخفیف اوراق قرضه نیز خوانده می شود.
اوراق قرضه ممکن است جایزه نیز داشته باشد. اگر سرمایه گذار طالب 8 درصد بازده برای سرمایه گذاری در اوراق قرضه شرکت باشد، ارزش اوراق قرضه برای سرمایه گذار عبارت خواهد از:
سرمایه گذاری که 1196 واحد پولی برای خرید اوراق قرضه می پردازد وآن را 20 سال نگاه می دارد، روی 1196 واحد پولی سرمایه گذاری خود، 8 درصد بازده دریافت می کند.
اگر شرکت اوراق قرضه خود را به مبلغ 1196 واحد پولی بفروشد، جایزه اوراق قرضه ، 196 واحد پولی خواهد بود.
جایزه اوراق قرضه 196 = (1000-1196)
«نرخ بهره حقیقی (نرخ بهره بازار) که سرمایه گذار برای سرمایه گذاری در اوراق قرضه طلب می کند و آن را بدست می آورد. بازده تا سر رسید است»
در حالتی که اوراق قرضه با جایزه فروخته می شود (یعنی 851) این نرخ 12 درصد و در حالتی که اوراق قرضه با جایزه فروخته می شود (1196) این نرخ 8 درصد است.
نرخ بهره اسمی در هر دو حالت 10 درصد است.و اگر اوراق قرضه نه با تخفیف ونه با جایزه بفروش رود، در این صورت، ارزش فعلی اوراق قرضه با ارزش اسمی آن برابر است و نرخ بهره اسمی نیز با نرخ بازده تا سر رسید برابر می شود.
در این حالت، اگر ارزش فعلی اوراق قرضه 1000 واحد پولی باشد، بازده تا سر رسید و نرخ بهره اسمی آن، هر دو 10 درصد خواهد بود.
الویت توزیع سود
در رابطه با توزیع سود شرکت، بستانکاران نسبت به سهامدارن اولویت دارند، یعنی قبل از اینکه سهامداران از سود دریافت کنند، بستانکاران مبالغ مربوط به خود را دریافت می کنند.
«به دارندگان اوراق قول پرداخت بهره سالانه و اصل مبلغ اوراق قرضه در سر رسید داده شده است». آنچه پس از پرداخت به دارندگان اوراق قرضه باقی می ماند، برای توزیع بین سهامداران در دسترس است.
موارد مندرج در قرارداد اوراق قرضه
موارد عمومی:
اوراق قرضه می تواند تضمین شده یا تضمین نشده باشند. اوراق قرضه تضمین شده با توجه به اعتبار کلی شرکت انتشار می یابد.
اوراق قرضه تضمین شده وثیقه ای دارد که برای هر دو نوع اوراق قرضه صادق است.
شایان ذکر است که موارد مندرج در قرارداد وام که از دارنده وام حمایت می کند. به معنی محدودیت بیشتر شرکت است. این موارد اوراق قرضه را برای وام دهندگان جذابتر می کند.
باعث می شود که شرکت بتواند با نرخ بهره ای پایین تر از نرخ بهره فقدان این موارد، وام بگیرد
شرایط و قدرت اجرای آنها در قرارداد اوراق قرضه:
قرارداد اوراق قرضه توافقی بین شرکت و وام دهنده را مشخص می کند. در این قرارداد نحوه باز پرداخت اصل وفرع وام و وثیقه وام مشخص می شود. علاوه بر این، نحوه باز خرید اوراق قرضه بوسیله شرکت وهر محدودیت دیگری برای شرکت به منظور حمایت از وام دهنده نیز در قرارداد وام مشخص می شود.
اگر شرکت شرایط مندرج در قرارداد وام را رعایت نکند وظیفه این بانک تجاری است که از طرف وام دهندگان وارد عمل شده و اقدامات لازم را انجام دهند.
شرط باز خرید اوراق قرضه:
بنابراین شرط که در قرارداد وام می آید، شرکت می تواند اوراق قرضه خود را بعد از انتشار به قیمتی که عموماً بالاتر از ارزش اسمی اوراق قرضه است باز خرید کند.تفاوت بین این دو قیمت جایزه باز خرید خوانده می شود.
مثال:
اگر شرکتی اوراق 30 ساله ای به ارزش اسمی 000/1 ونرخ بهره 5/7 درصد را براساس قرارداد به قیمت 075/1 واحد پولی باز خرید کند، جایزه باز خرید 75(1000-1075) واحد پولی خواهد بود.
سرمایه گذاران ترجیح می دهند که در قرارداد، حق بازخرید اوراق قرضه وجود نداشته باشد، چون وجود این شرط به معنی این است که سرمایه گذار مجبور است اوراق قرضه خودرا به قیمت مشخصی بفروشد.
شرط وجوه استهلاکی:
در قرارداد وام ممکن است شرط ایجاد ذخیره ای برای مستهلک کردن تعداد مشخص اوراق قرضه در زمان مشخص اوراق قرضه در زمان مشخص نیز درج شود. این ذخایر به منظور باز پرداخت اصل مبلغ اوراق قرضه به بانک تجاری نماینده دارندگان اوراق قرضه منتقل می شود.
اوراق قرضه ممکن است از مالک آن باز خرید شده یا در بازار اوراق بهادار خریداری شود.
مثال:
اگر شرکتی 000/000/10 اوراق قرضه 20 ساله در اول فروردین 1369 انتشار داده باشد، ممکن است توافق که هر سال 5 درصد از اوراق قرضه را به (قیمت اسمی 000/500 ) از سال 1370 مستهلک کند.
باز خرید یا مستهلک کردن اوراق قرضه براساس شرط وجوه استهلاکی، بدهیهای شرکت را کاهش می دهد و از طریق کاهش باربدهی شرکت،مخاطره بدهیها باقیمانده کاهش می یابد.
سایر شرایط:
قرارداد ممکن است سود سهام پرداختنی را محدود کند ویا در آن از شرکت خواسته شود که حداقل نسبت جاری با میزان سرمایه در گردش را حفظ کند.
در مورد وامگیری بیشتر نیز معمولاً محدودیتی در قرارداد وام وجود دارد. به خصوص شرکتهای کوچک ممکن است محدودیتی در مورد حقوق مدیران وسرمایه گذاری شرکت وجود داشته باشد.
وامهای تضمین نشده:
اوراق قرضه تضمین نشده براساس اعتبار عمومی شرکت انتشار می یابد، یعنی تمام داراییها شرکت که وثیقه وامهای دیگری نیستند و وثیقه این نوع وامها هستند.
شرکتهای بزرگ با اعتبار فراوان بجای اوراق قرضه تضمین شده بیشتر اوراق تضمین نشده انتشار می دهند.
اگر چه شرکتهایی مانند راه آهن که داراییها ثابت فراوان دارند ممکن است انتشار اوراق تضمین شده را مناسبتر یابند،
اما برای شرکتهایی که داراییهای با نقدینگی بالا دارند.
مثال:
موسسات انتشاراتی که داراییهایی با نقدینگی بالا یا دارایی نامشهود مثل حق الامتیاز کتاب یا سر قفلی عموماً از اوراق قرضه تضمین نشده استفاده می کنند.
اوراق قرضه درجه دوم:
در قراردادهای اوراق قرضه این مسئله مشخص می شود که کدام گروه از اوراق قرضه نسبت به گروه دیگر تقدم ادعا دارند. اوراق قرضه غالباً در مقایسه با وامهای بانکی وسایر وامهای کوتاه مدت تقدم ادعای پایین تری دارند. بدین ترتیب به دلیل تقدم ادعا نسبت به داراییها، بهره اوراق قرضه یا وامها با تقدم بالاتر (به دلیل مخاطره کمتر) پایین تر است.
وامهای تضمین شده:
ماهیت ادعا ـ ویژگی متمایز این اوراق این است که در قرارداد وام، دارایی خاصی به عنوان وثیقه وام مشخص می شود. در صورت ورشکستگی شرکت، دارنده اوراق قرضه تضمین شده نسبت به این وثیقه تقدم ادعا خواهد داشت.
تقدم وامها ـ گروه خاصی از اوراق قرضه ممکن است نسبت به دارایی خاصی تقدم ادعا داشته باشند، این گروه را اوراق رهنی مرتبه اول می نامند.
وام یا تضمین دارایی:
وثیقه ممکن است زمین یا ساختمان خاصی باشد ویا همه املاک ومستغلات شرکت را در بر گیرد.تجهیزات شرکت نیز گاهی اوقات وثیقه وام قرار می گیرد.
مزایای وامهای بلند مدت:
اوراق قرضه از این جهت برای سرمایه گذاری جذاب است که جریان ثابتی از بازده را با مخاطره نسبتاً کم فراهم می آورد.از طرف دیگر، دارندگان اوراق قرضه سهمی در سودآوری استثنایی شرکت نداشته و عموماً حق رای نیز ندارند.
قیمت بازار منعکس کننده مبلغی است که شرکت می تواند با انتشار اوراق بهادار جدید به دست آورد. برای به دست آوردن سرمایه از خارج شرکت، اگر قیمت اوراق قرضه نسبتاً بالا ونرخ بهره پایین باشد، انتشار اوراق قرضه مناسب است و اگر قیمت سهام بالا وقیمت اوراق قرضه پایین باشد (نرخ بهره بالا) انتشار سهام جدید به نفع شرکت است.
اشکال جدید اوراق قرضه:
اوراق قرضه درآمدی، اوراق قرضه توسعه صنعتی، اوراق قرضه با نرخ شناور، اوراق قرضه تامین مالی طرح، اوراق قرضه با بهره پایین و اوراق قرضه قابل باز خرید.
اوراق قرضه درآمدی:
این نوع اوراق قرضه، تضمین نشده است و پرداخت بهره آن به میزان سود بستگی دارد. اوراق قرضه درآمدی را شرکتهایی انتشار می دهند که توان پاسخگویی آنها به تعهدات پرداخت اصل وفرع اوراق مورد تردید است.
یکی از مزایای اوراق قرضه درآمدی این است که بهره آن همانند انواع دیگر اوراق قرضه هزینه قابل قبول مالیاتی است.
اوراق قرضه توسعه صنعتی:
شهرداریها وموسسات دولتی غالباً برای تامین منابع جهت استفاده بخش خصوصی این اوراق را انتشار می دهند.ویژگی خاص این اوراق قرضه آن است که بهره پرداختنی به دارنده اوراق قرضه برای وی جزء درآمد مشمول مالیات حساب نمی شود، بنابراین نرخ بهره این اوراق قرضه نسبتاً پایین است.
درسالهای اخیر در ایالات متحده آمریکا استفاده از این نوع اوراق قرضه افزایش یافته است.
اوراق قرضه بانرخ شناور:
بهره این نوع اوراق قرضه با نرخ بهره بازار نوسان می کند به عبارت دیگر، نرخ بهره آن ثابت نیست. مزیت این اوراق در مقایسه با اوراق کوتاه مدت این است که وام دهنده و وام گیرنده هزینه های مبادله وام را هر چند ماه یکبار پرداخت نمی کنند.
اوراق قرضه با بهره پایین:
اوراق قرضه ای که با تخفیف فروخته می شوند غالباً نرخ بهره پایینی دارند. یکی از معایب اوراق قرضه با نرخ بهره پایین این است که دارنده آن باید مالیات بر درآمد تخفیف دریافتی و همچنین بهره دریافتی را پرداخت کند. اما اوراق قرضه با نرخ بهره پایین به وام گیرنده فرصت می دهد تا پرداخت بخش اعظم بهره تعویق اندازد.
اوراق قرضه قابل برگشت:
خریدار می تواند این نوع اوراق قرضه را در مقابل دریافت ارزش اسمی به انتشار دهنده باز پس دهد. به این دلیل، نرخ بازده این اوراق کمتر از نرخ بازده اوراق قرضه عادی است.
تامین مالی طرح:
دریافت وام در مقابل وثیقه یک طرح سرمایه گذاری و نه داراییهای شرکت مادر است. این اوراق به بانکها به طور عمده فروخته می شود. مثل طرحهای بزرگ استخراج معادن.
اوراق قرضه پرمخاطره:
اوراق قرضه پر مخاطره (اوراق قرضه بنجل) بازده بالایی دارد اما به دلیل علت کم اعتبار بودن شرکت انتشار دهنده آن، اب مخاطره بالا همراه است.
معاوضه یا بده بستان نرخ بهره:
بهره بین دو طرف است. در این حالت، یک طرف نرخ بهره ثابت وطرف دیگر، نرخ بهره شناور پرداخت می کند. زمان پرداخت بهره با مذاکره بین دوطرف تعیین می شود.
سهام ممتاز:
سهامی است که دارنده آن نسبت به سود شرکت پس از پرداخت مالیات وبهره وداراییهای شرکت در صورت ورشکستگی مقدمتر از سهامدار عادی است.
ویژگیها سهام ممتاز:
پرداخت سود : سود ممتاز عموماً به شکل درصدی از ارزش اسمی سهام مثلاً 8 درصد 100واحد پولی ارزش اسمی بیان می گردد.
تقدم پرداخت: سود ممتاز باید قبل از هر گونه پرداختی به سهامداران عادی پرداخت نمود.
سود سهام انباشته: در قرارداد سهام ممتاز ذکر می شود که تمام سود پرداخت نشده قبلی سهام ممتاز باید قبل از پرداخت سود سهام به سهامداران عادی پرداخت شود. شرط انباشتگی سود سهام از دارندگان سهام ممتاز حمایت می کند.
سود سهام قابل تبدیل:
صاحبان سهام ممتاز گاهی اوقات می توانند به طور برابر در دریافت سود سهام با سهامداران عادی مشارکت داشته باشد. این گونه سهام ممتاز را سهام ممتاز مشارکتی می خوانند.
تقدم ادعا نسبت به داراییها:
اگر شرکتی تصفیه شود طلب بستانکاران باید به طور کامل قبل از سهامداران عادی وممتاز پرداخت گردد. حق رای: سهامداران ممتاز عموماً حق رای محدود دارند.
تامین مالی برای باز خرید سهام ممتاز:
اوراق قرضه یا سهام ممتاز را می توان با انتشار اوراق بهادار جدید باز خرید کرد. باز خرید اوراق بهادار زمانی مطلوب است که خالص ارزش فعلی جریان نقدینه بعد ازمالیات مثبت است.
هزینه سرمایه گذاری اولیه:
عبارت است از جریان نقدینه خروجی بعد ازمالیات برای باز خرید اوراق قرضه شرکت (25/10 میلیون) منهای خالص جریان نقدینه ورودی ناشی از فروش اوراق قرضه جدید (97 میلیون) یعنی 5/5 میلیون.
صرفه جویی سالانه :
بازخرید اوراق بهاداربرهزینه بهره وهزینه انتشار اثر می گذارد این دو هزینه ، هزینه های قابل قبول مالیاتی اند بنا براین مالیات شرکت را کاهش می دهند
11/11/1446
588
خلاصه فصل نهم
اوراق بهادار قابل تبدیل
وحق خرید سهام
بسمه تعالی
11/11/1446
589
هدفهای آموزشی
سهام عادی ؛ اوراق قرضه وسهام ممتاز از جمله اوراق بهاداری است که برای تامین سرمایه بلند مدت شرکتها استفاده می شود.
اوراق بهادار قابل تبدیل وحق خرید سهام بد یل هایی برای این سه ابزار هستند.
مدیریت مالی2 فصل نهم
11/11/1446
590
از ویژگی های این بدیل ها قابلیت تبدیل آنها به سهام عادی شرکت می باشد
در پایان این فصل باید :
1- قیمت تبدیل و نسبت تبدیل را با ذکر مثال توضیح دهد.
مدیریت مالی2 فصل نهم
11/11/1446
591
2- با در اختیار داشتن اطلاعات لازم ؛ارزش سرمایه گذاری اوراق بهادار قابل تبدیل ؛نسبت وارزش تبدیل را محاسبه وآنرا با ارزش بازار اوراق بهادار قابل تبدیل وجایزه تبدیل مقایسه کنید ومنحنی مربوط به آن را بکشید .
مدیریت مالی2 فصل نهم
11/11/1446
592
3- .نقش دلایل جذابیت اوراق بهادار قابل تبدیل را توضیح دهید .
4- حق خرید وحق تقدم سهام را با یکدیگر مقایسه کنید .
5- با در اختیار داشتن اطلاعات لازم؛ ارزش نظری ؛ ارزش بازار و جایزه حق خرید آن را محاسبه کنید .
مدیریت مالی2 فصل نهم
11/11/1446
593
9-1 مقدمه
اوراق قرضه وسهام ممتاز قابل تبدیل را می توان به اختیار مالک آنها به سهام عادی شرکت ناشر تبدیل کرد از ویژگی های اوراق قرضه و سهام ممتاز این می باشد که مالک این اوراق در هر زمان می تواند آنها را به سهام عادی تبدیل کند.
مدیریت مالی2 فصل نهم
11/11/1446
594
قیمت تبدیل؛ ارزش اسمی هرسهم عادی است که از طریق حق تبدیل به دست می آید .
نسبت تبدیل؛ تعداد سهام عادی است که با تبدیل اوراق بهادار قابل تبدیل به سهام عادی به دست می اید.
مدیریت مالی2 فصل نهم
9-2 ارزشیابی اوراق بهادار قابل تبدیل:
ارزش سرمایه گذاری اوراق بهادار قابل تبدیل عبارت است از ارزش اوراق قرضه درصورت قابل تبدیل نبودن اما دارا بودن سایر ویژگیها.
مدیریت مالی2 فصل نهم
ارزش فعلی سود سهام مورد انتظار سهام ممتاز قابل تبدیل است .
درمورد سهام ممتاز وسود سهام؛ سرمایه گذار اصل وبهره را درسررسید دریافت میکند ودرصورت تمایل می تواند ازمزیت اضافی قابل تبدیل بودن
مدیریت مالی2 فصل نهم
اوراق بهادار به سهام عادی نیز استفاده
کند . پس بنابراین ارزش بازار اوراق بهادار قابل تبدیل عموما" بیش از ارزش سرمایه گذاری آن است .
ارزش تبدیل+ارزش سرمایه گذاری=ارزش بازار اوراق بهادار قابل تبدیل
مدیریت مالی2 فصل نهم
(قیمت بازار سهام عادی)×(تعدادسهام عادی دریافتی درصورت تبدیل)=ارزش تبدیل
تعداد سهام عادی دریافتی درصورت تبدیل=نسبت تبدیل
نکته: اگر قیمت بازار سهام عادی بالا باشد ارزش تبدیل بیش
ازارزش سرمایه گذاری خواهد بود.
مدیریت مالی2 فصل نهم
این ارزش باافزایش قیمت بازار سهام عادی افزایش می یابد .
اگر قیمت سهام عادی پایین باشد ارزش تبدیل از ارزش سرمایه
گذاری کمتر می شود.
نکته: حق تبدیل باعث میشود که اوراق بهاداراز ارزش سرمایه
گذاری وارزش تبدیل بیشتر شود.
مدیریت مالی2 فصل نهم
9-2-1 ارزش بازار (قیمت بازار)اوراق بهادار قابل تبدیل
ارزش بازار اوراق بهادار قابل تبدیل نمی تواند از ارزش
سرمایه گذاری آن کمتر باشد.
مدیریت مالی2 فصل نهم
همچنین ارزش بازار هیچ گاه ازارزش تبدیل کمتر نباشد زیرا
اوراق بهادا رهمیشه حداقل به اندازه سهامی ارزش دارد که ممکن است به آن تبدیل شود.
مدیریت مالی2 فصل نهم
نتیجه گیری:
ارزش بازار اوراق قرضه قابل تبدیل هیچگاه نمی تواند از ارزش سرمایه گذاری یا ارزش تبدیل کمتر باشد.
مدیریت مالی2 فصل نهم
از آنجائیکه این اوراق حق تبدیل دارند ممکن است ارزش بازار
انها از ارزش سرمایه گذاری یاارزش تبدیل آن بیشتر باشد.
از آنجائیکه سهام عادی فاقد ارزش سرمایه گذاری میباشد؛ ارزش
بازار ممکن است ازارزش تبدیل بیشتر باشد
مدیریت مالی2 فصل نهم
نکته: اگر قیمت سهام عادی واوراق بهادارقابل تبدیل بسیار بالا
باشد ارزش سرمایه گذاری ممکن است ارزش بی مفهومی شود
وارزش اوراق بهادار قابل تبدیل ؛ به ارزش تبدیل آن میل کند.
مدیریت مالی2 فصل نهم
به طور خلاصه ؛ ارزش بازار اوراق بهادارقابل تبدیل هیچ گاه
کمتر از ارزش سرمایه گذاری وارزش تبدیل آن نخواهد شد
ومعمولا" بیشتر از آن است
صرف تبدیل عبارت است ازتفاوت بین ارزش بازار اوراق بهادار
قابل تبدیل وارزش سرمایه
گذاری یا ارزش تبدیل آن؛ هرکدام که بیشتر باشد.
مدیریت مالی2 فصل نهم
9-2-2 اثر رقیق کنندگی تبدیل
نکته: تبدیل غا لبا" سود سهام عادی راکاهش می دهد .
مدیریت مالی2 فصل نهم
9-2-3 نقش اوراق بهادار قابل تبدیل و جذابیت آن
اوراق بهادار سرمایه گذاری نسبتا ایمنی ایجاد میکند بنابراین
ارزش سرمایه گذاری حداقلی دارد واز این لحاظ برای بسیاری از
سرمایه گذاران جذاب می باشد .
مدیریت مالی2 فصل نهم
ودر صورت افزایش قیمت سهام
عا دی ؛سود سرمایه قابل ملاحظه ای ایجاد میکند .
از آنجایی که سرمایه گذار برای بدست آوردن حق تبدیل پرداخت
می کند .بازده اوراق بهادار قابل تبدیل از اوراق بهادا رمشابه
بدون حق تبدیل کمتر است.
مدیریت مالی2 فصل نهم
نکته : اوراق قرضه قابل تبدیل معمولا در مقایسه با برخی یا
تمام وام ها و بدهیها تقدم ادعای پایین تری نسبت به داراییها ی
شرکت دارند .
تصمیم شرکت در مورد فروش اوراق بهادار قابل تبدیل ؛ مانند
هر تصمیم مالی دیگر بر وضعیت خاص شرکت و شرایط بازار
اوراق بهادار مبتنی باشد .
مدیریت مالی2 فصل نهم
معمولا بازار فروش اوراق بهادار قابل تبدیل با بازده کمتر از
اوراق بهادار غیر قابل تبدیل بهتر است در نتیجه فروش اوراق
قابل تبدیل به نفع شرکت است .واین خود بستگی به روند آتی قیمت سهام عادی شرکت دارد .
مدیریت مالی2 فصل نهم
نکته : اگر ارزش سهام عادی شرکت چندان افزایش نیابد ؛
سهامداران عادی شرکت در وضعیت بهتری قرار خواهند گرفت
چون تبدیل صورت نمی گیرد.
اگر ارزش سهام عادی شرکت افزایش پیدا کند
مدیریت مالی2 فصل نهم
دارندگان اوراق بهادار قابل تبدیل اوراق بهادارشان را به سهام عادی تبدیل میکنند
و سهام عادی شرکت را با قیمت پایینی خریداری می کنند و این
وضعیت بدی را برای سهام داران عادی در پی دارد
مدیریت مالی2 فصل نهم
بنابراین
تصمیم شرکت در مورد انتشار اوراق بهادار قابل تبدیل نوعی
شرط بندی روی تغییرات آتی قیمت سهام شرکت است .در
مواردی انتشار اوراق بهادار قابل تبدیل به نفع شرکت است. که
هدف شرکت افزایش بدهیها (سهام ممتاز )در کوتاه مدت
وجایگزین بدهی با سهام عادی باشد .
مدیریت مالی2 فصل نهم
انتشاراوراق قرضه غیر قابل تبدیل از طرف شرکت ؛ شرکت را
متحمل دو بار هزینه انتشار می کند . یک بار انتشار اوراق قرضه
غیر قابل تبدیل و سپس باز خرید این اوراق با سهام عادی .
ولی اگر شرکت اوراق قرضه غیر قابل تبدیل منتشر کند که بعدا
به سهام عادی تبدیل خواهد شد .
مدیریت مالی2 فصل نهم
نکته :اگر انتظار برود که قیمت سهام عادی شرکت در آینده
افزایش می یابد ؛ به این معنی تبدیل اوراق قرضه به سهام عادی
در آینده است .با انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل هزینه جایگزینی
اوراق قرضه غیر قابل تبدیل به سهام عادی کاهش می یابد .
مدیریت مالی2 فصل نهم
نکته : اوراق بهادار قابل تبد یل معمولا شر ط تبدیل اوراق را
در صورت افزایش کافی قیمت سهام عادی شرکت دارد .
در صورتی شرکت می تواند از مالک در خواست تبدیل کند که
ارزش تبدیل بیش از قیمت تعیین شده سهام برای تبدیل افزایش یابد
مدیریت مالی2 فصل نهم